sentence1
stringlengths 5
240
| sentence2
stringlengths 5
240
| label
class label 2
classes |
---|---|---|
سؤال خودش اساساً غلط است. | شما بهتر از او شنا میکنید. | 0not_equivalent
|
آنها همه آمدند. | آیا جاهای خالی هست؟ | 0not_equivalent
|
دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است. | من نمی توانستم ایده هایش را بفهمم. | 0not_equivalent
|
نقشه خوبی به ذهن من رسید. | دخترها نمی ترسیدند، اما پسرها چرا، خیلی. | 0not_equivalent
|
با صبر و اشتیاق هر کاری با موفقیت انجام میشود. | ثابت قدم بودن کلید موفقیت است. | 1equivalent
|
شیر یا شکر دارید؟ | لیاقت آن جایزه را دارید. | 0not_equivalent
|
خیلی این موسیقی را دوست دارم. | او موسیقی را خیلی دوست دارد. | 1equivalent
|
رفاقت شما برایم بسیار بامعنی است. | او همیشه وقت شناس است. | 0not_equivalent
|
نماد & بهمعنی "و" است. | او دیگر در آنجا سکونت ندارد. | 0not_equivalent
|
هیچ حرفی نتواتست او را متقاعد کند. | هیچ حرفی نتوانست او را برانگیزد. | 1equivalent
|
شاید او راه را اشتباه رفته است. | شاید اشتباهی رفته است. | 1equivalent
|
امروز کمی سرد است. | امروز هوا خنک است. | 1equivalent
|
امروز هجدهم جون و روز تولد مورییل است. | نحوه خندیدن او را دوست ندارم. | 0not_equivalent
|
در آن واحد به دنبال دو چیز دویدن، تو را به هیچ کدام نمی رساند. | چهار چشم بهتر از دو چشم میبینند. | 1equivalent
|
او شعر و موسیقی دوست دارد. | تام موسیقیدان بدی نیست. | 0not_equivalent
|
او خیلی مصر بود. | او شکیبائی زیادی داشت. | 1equivalent
|
تام برای بیرون ماندن در تمام شب، ماری را سرزنش کرد. | عمویم کتابی به من داد. | 0not_equivalent
|
متشکرم به خاطر صبرتان. | تشکر به خاطر شکیبائی شما. | 1equivalent
|
من معمولاً ساعت شش بیدار می شوم. | آن آب نوشیدنی نیست. | 0not_equivalent
|
اقدامات او سبب گیح شدن من می گردد. | او کل بطری شیر را سرکشید. | 0not_equivalent
|
او به پنج زبان صحبت میکند. | این دستگاه در دقیقه 100 کپی تهیه می کند. | 0not_equivalent
|
قیمت انعکاسی است از تقاضا. | بها تابع تقاضا است. | 1equivalent
|
این کتاب به علی تعلق دارد. | این کتاب مال علی است. | 1equivalent
|
عاقل به یک اشاره. | عاقل را اشاره کافیست. | 1equivalent
|
او تمایل زیادی به پس انداز کردن دارد. | نه آن چیز، نه چیزی دیگر هم اکنون قابل بهره برداری نیست. | 0not_equivalent
|
اجازه داره آدم در این ساختمان عکس بندازه؟ | او آخر از همه سر ساعت 8 خواهد رسید. | 0not_equivalent
|
او حیوانات را خیلی دوست دارد. | او به هر کسی که از او یاری بخواهد کمک مینماید. | 0not_equivalent
|
این آهنگ مرا شاد میکند. | این آواز مرا شادمان میکند. | 1equivalent
|
کاچی به از هیچی. | چهار چشم بهتر از دو چشم میبینند. | 1equivalent
|
عموی من در کنار آن مدرسه سکونت دارد. | داستان بلند جدید شما کی منتشر میشود؟ | 0not_equivalent
|
باید از قبل سفارش دهید. | آن اتوبوس هر ده دقیقه میآید. | 0not_equivalent
|
آیا اکنون باید بروم؟ | شیر یا شکری هست؟ | 0not_equivalent
|
نام آن را فراموش کرده ام. | من اسم آن را از یاد بردم. | 1equivalent
|
وظیفه دانشجویان است که کلاس های خود را تمیز کنند. | من در انتظار ترن هستم. | 0not_equivalent
|
گنجی که قولاش دادهشده، بیارزش است. | هر چه بزرگتر باشند، سختتر سقوط می کنند. | 1equivalent
|
تو فقط از مسائل زندگی فرار میکنی. | کیک را با کارد ببرید. | 0not_equivalent
|
من و تونی دیروز با هم بازی کردیم. | دیروز با تونی بازی کردم. | 1equivalent
|
به خودم گفتم: آن ایده خوبی است. | هیچکاه حرف های او را باور نکنید، او دروغ گو است. | 0not_equivalent
|
من دوستان فراوانی دارم. | رفقای بسیاری دارم. | 1equivalent
|
می دانید او چه کرد؟ | خواب طولانی بدهی ها را بیشتر می کند. | 0not_equivalent
|
سرمائی هستم. | حتی خورشید همه لکه دارد. | 0not_equivalent
|
همه یک جور خوشبختی ندارند. | سعادت همگان یکسان نیست. | 1equivalent
|
میل پدر قکر است. | در آن واحد به دنبال دو چیز دویدن، تو را به هیچ کدام نمی رساند. | 1equivalent
|
او این راز را نزد خود نگاه داشت. | پل کمتر آوازه خوان است تا آهنگساز. | 0not_equivalent
|
از جاهای مشهور تاریخی دیدن کردیم. | آنها را نیز یاری نمودیم. | 0not_equivalent
|
میمونها از درختها بالا میخزند. | عاشقمید؟ | 0not_equivalent
|
پدرجون امروز ناشکیبا هستند. | تام موسیقیدان بدی نیست. | 0not_equivalent
|
گربه ها میو میو می کنند. | سگی در حال پارس کردن است. | 1equivalent
|
ساختار مغز پیچیده است. | بچه ها سورتمه را به بالای کوه می کشانند. | 0not_equivalent
|
لطفاً یادم بیندازید آن نامه را پست کنم. | لطفاً یادآوری فرمائید نامه را در صندوق پستی بیاندازم. | 1equivalent
|
من از شما با نوشابه پذیرائی میکنم. | اجازه بدهید من پول نوشابهی شما را بپردازم. | 1equivalent
|
او فقط برای کارش زندگی می کرد. | عینک های من کجا هستند؟ | 0not_equivalent
|
بوسهی سفارش داده شده، مزهی تلخی دارد. | من از او برناتر هستم. | 0not_equivalent
|
همان لحظهای که او آمد به خاته، میخواستم نامهای بنویسم. | جاهلیت ساعتی او را تسخیر کرد. | 0not_equivalent
|
خشت اول چون نهد معمار کج، تا ثریا می رود دیوار کج. | لطفاً قهوهی بیشتری به من بدهید. | 0not_equivalent
|
او در مورد تنبلی پسرش به او نصیحت می داد. | او پسرش را در مورد کاهلی اش نصیحت می کرد. | 1equivalent
|
شما مرجحاً با اتوبوی بروید. | همهٔ پاسخهایتان به غیر از یک استثناء، صحیح بودند. | 0not_equivalent
|
جوینده یابنده بُوَد. | همه پولی را، که داشتم به آن فقیر دادم.. | 0not_equivalent
|
یک دست صدا ندارد. | هر چه بالاتر پرواز کنی، به همان اندازه سختتر سقوط میکنی. | 1equivalent
|
تا سه نشود بازی نشود. | شنا کردن برایم آسان است. | 0not_equivalent
|
تام تصمیم به اساس کشی به اقامتگاه ماری گرفت. | تام تصمیم گرفت به تدریج نقل مکان کند به اقامتگاه ماری. | 1equivalent
|
دوری باعث علاقمندی می شود. | دوری و دوستی. | 1equivalent
|
من به فرودگاه به دنبال روبرت میروم. | من برای آوردن روبرت به فرودگاه میروم. | 1equivalent
|
عشق دادن چیزی است که انسان ندارد. | عشق دادن آن چیزی است که خود انسان آن را ندارد. | 1equivalent
|
مایک، حالت چطوره؟ | طیق قواعد عمل کنید. | 0not_equivalent
|
او مجموعه بزرگی از آشنایان دارد. | او آشناهای زیادی دارد. | 1equivalent
|
من پس از کار با تام ملاقات داشتم. | من هوشیاری ام را از دست دادم. | 0not_equivalent
|
شتاب نمائید، در غیر این صورت، سر وقت به سینما نخواهیم رسید! | قیمت برنج کاهش می یابد. | 0not_equivalent
|
بالاتر از هر چیز این است که صبور باشی. | لطفاً در جشن تولدم شرکت کنید. | 0not_equivalent
|
ایشان را تمسخر نکنید. | نمیبایست او را مسخره کنید. | 1equivalent
|
با دست نوازش نکنید، با نان نوازش کنید. | او شکایت کرد که حقوق من بسیار پایین است. | 0not_equivalent
|
ترجیح می دادم بیرون بروم به جای اینکه داخل بمانم. | ترجیح می دهم به جای ماندن در خانه بیرون بروم. | 1equivalent
|
چشم نبیند، دل حرص نمیخورد. | سؤال نکن تا دروغی نشنوی. | 1equivalent
|
او پوست سفید برفی دارد. | پوستش سفید خالص است. | 1equivalent
|
از آنجا که کامل مردی است، حق دارد رای دهد. | نمک، خواهش می کنم. | 0not_equivalent
|
مادری بد همچون کلاغ شده بود. | تمام آن فقط یک سوءتفاهم بزرگ است. | 0not_equivalent
|
دوای خوب تلخ است. | چوب را که بلند کنی، گربه دزده فرار میکند. | 0not_equivalent
|
تشنگی زیادی دارم. | من تشنه ام. | 1equivalent
|
به کار احتیاج دارم. | من دانش آموز هستم. | 1equivalent
|
من از او پشتیبانی می کردم. | میتونی رَدِش کنی؟ | 0not_equivalent
|
او عاشق او شد. | او، او را دوست دارد. | 1equivalent
|
اگر خواهان صلح هستید، آماده جنگ باشید. | صلحها باشد اصول جنگها. | 1equivalent
|
هر چه بزرگتر باشند، سختتر سقوط می کنند. | سرکهٔ نقد به از حلوای نسیه است. | 1equivalent
|
او از آینه استفااده کرد و به دقت زبانش را نگریست. | از آینه ای بهره گرفت و به دقت به زبانش نگاه کرد. | 1equivalent
|
سرم شلوغ نیست. | می توانم تلوزیون را روشن کنم ؟ | 0not_equivalent
|
من خندیدم. | من لحظه ای پیش آمدم. | 0not_equivalent
|
حداکثر دو ساعت خوابیدم. | راجع به یک قدم زدن در آن پاارک چه فکر می کنید؟ | 0not_equivalent
|
در آن جنگل گردش می کرد. | او از میان جنگل یک میانبر زد. | 1equivalent
|
نام او را فراموش کردم. | از او پرسیدم، چرا آنگونه ناراحت است. | 0not_equivalent
|
آیا شما آخرهفتهی خوبی را گذراندید؟ | ساکن آپارتمانی است. | 0not_equivalent
|
او فوراً به نامه ام پالسخ داد. | سریعاً جواب نامه ام را داد. | 1equivalent
|
در طول همایش او ساکت بود. | حین جلسه سکوت کرد. | 1equivalent
|
معلومات تمام و کمالش مرا تحت تاثیر قرار داد. | از او پرسیدم، چرا آنگونه ناراحت است. | 0not_equivalent
|
ببخشید، من آن سکه ها را ندارم. | من با پدر شما آشنا هستم. | 0not_equivalent
|
من کتابی خواهم خواند. | من کتابی خواندم. | 1equivalent
|
درحالی که داشت به گریه می افتاد، علت ناراحتی اش را گفت. | او دلیل غمگینی اش را با بغض بیان کرد. | 1equivalent
|
هیچ حرفی نتواتست او را متقاعد کند. | هسچ کلامی نمی توانست به او پند دهد. | 1equivalent
|
شب بخیر، عزیزم. | او فوراً به نامه ام پالسخ داد. | 0not_equivalent
|
هوا داغ است. | هوا خیلی گرم است. | 1equivalent
|
من به اندازه ی اون پیر(بزرگ) هستم. | من هم همان سنام. | 1equivalent
|