sentence1
stringlengths
5
240
sentence2
stringlengths
5
240
label
class label
2 classes
آیا من را باور می‌کنید؟
به من باور دارید؟
1equivalent
من از کاری که انجام دادم، راضی نیستم.
من از چیزی که درست کردم، راضی نیستم.
1equivalent
یک دایره روی کف زمین درست کنید.
نامم شوست.
0not_equivalent
سرگرمی من گوش سپردن به موسیقی است.
غنچه‌ها شروع به باز شدن کردند.
0not_equivalent
نمک، خواهش می کنم.
آیا لطف می کنید نمک را به من بدهید؟
1equivalent
کسی که زیاد دارد حتی می خواهد بیشتر داشته باشد .
ما توسط گوش‌های‌مان می‌شنویم.
0not_equivalent
تام درخواست یک مقام کرد.
من نمی‌دانم چطور آن را نشان دهم، چون خیلی واضح است.
0not_equivalent
من او را به‌خاطر شجاعت‌اش تحسین کردم.
عادت قدیمی را نباید شکست.
0not_equivalent
آیا تاکنون واکنش حساسیتی داشتید؟
از تنبل بودنش پشیمان شده بود.
0not_equivalent
من رژیم دارم.
من تحت رژیم غذائی هستم.
1equivalent
آیا اینترنت تمام چیزی است که قادرید راجع به آن صحبت کنید؟
به زودی کریسمس می شود.
0not_equivalent
او آخرین کسی است که من الآن می خواهم ببینم.
او را به هیچ عنوان نمی خواهم الآن ببینم.
1equivalent
امتحان میکنم
این پاراگراف نامشخص است.
0not_equivalent
داخل نشوید، خیابانی بن‌بست است.
موهای پدرجون دیگه سفید شدن.
0not_equivalent
ما همسایه ایم.
ما همسایه های کناری هم بودیم.
1equivalent
باید از قواعد پیروی کنید.
آیا شما می خواستید با من راجع به آزادی صحبت کنید؟
0not_equivalent
هر پسربچه ای دوچرخه دارد.
هر پسری دارای یک دوچرخه است.
1equivalent
من همیشه قول ام را حفظ کردم.
همواره سر قولم بودم.
1equivalent
معنی این نماد چیست؟
این سمبل چه معنائی دارد؟
1equivalent
اعتماد زودتر از آن که آمده است، می‌رود.
مدت هاست آن عادت از بین رفته است.
0not_equivalent
کتابی می خواندم.
من دانش آموز هستم.
1equivalent
ریاضیات را دوست دارم.
اسپرانتو زبانی فراساخته و بین المللی است.
0not_equivalent
در شمال هوای بدی است.
تام در را باز گذاشت.
0not_equivalent
تا هنگامی که به او نزدیک نشوید، به شخصیت حقیقی او پی نخواهید برد.
تصمیم نهایی است.
0not_equivalent
متاسفم که اینقدر دیر می آیم.
تاخیر مرا ببخشید.
1equivalent
او برای حقوق کم من به من غر می زد.
او شکایت کرد که حقوق من بسیار پایین است.
1equivalent
اسم او کن است.
نام اش کن است.
1equivalent
به‌مدت 10 دقیقه مکث داشته باشیم.
آدرس خانه ی شما چیست؟
0not_equivalent
او سال گذشته مدرسه اش را تغییر داد.
او پارسال مدرسه‌اش را عوض کرد.
1equivalent
چوب را که بلند کنی، گربه دزده فرار می‌کند.
این جنگل دارای انبوهی از درختان است.
0not_equivalent
ساعت شش بیدار شدم.
غنچه‌ها شروع به باز شدن کردند.
0not_equivalent
میل پدر قکر است.
یک دست صدا ندارد.
1equivalent
چندی قسمت از ون پیس تماشا کردی؟
چند قسمت از ون پیس دیدی؟
1equivalent
یک دفعه باران شروع به باریدن کرد.
ناگهان باران آمد.
1equivalent
چه زمانی در خانه خواهید بود؟
کی برمی گردید؟
1equivalent
هم خدا را می‌خواهد هم خرما را.
سنگ چرخان کپک نمی‌زند.
1equivalent
او به صورت وحشتناکی برانگیخته شده بود.
آن سروصدا غیرقابل‌تحمل است.
0not_equivalent
شاگردانی که تله فوتو برای دانشگاه دارند به دیگران در کلاس کمک کردند.
ابن کتاب متعلق است به علی.
0not_equivalent
آن مرا سورپریز نکرد.
اینهاش ترن شما آمد.
0not_equivalent
دوست می‌داشتم ثروتمند بودم.
ای کاش من ثروتمند می بودم.
1equivalent
من از رایانه استفاده می کنم.
کامپیوتر را استفاده میکنم.
1equivalent
آن پیراهن مال کیست؟
این پیراهن کیست؟
1equivalent
آن پل سنگی است.
این پل از سنگ ساخته شده است.
1equivalent
ان بهترین کتابی است ،که یک زمانی انرا خواندم.
ناراحت خواهم بود ولی خودم را نخواهم کشت.
0not_equivalent
نمی دانم از الآن چه کنم.
نمی‌دانم بعداً چه‌کار کنم.
1equivalent
نزد قوی همیشه ضعیف مقصر است.
پدرم رز پرورش می‌دهند.
0not_equivalent
آمزیکائیان با لیتر اندازه نمی گیرند.
داشتم شروع به نوشتن نامه‌ای می‌کردم، که او به خانه آمد.
0not_equivalent
ترجیحاً الآن بخوابید.
دیکنز مولف "اولیور تویست" است.
0not_equivalent
من معمولاً عصرها دوش می گیرم.
این بند ناواضح است.
0not_equivalent
یک وجدان گناه‌کار به سرزنش دیگران محتاج نیست.
کسی که همه کار انجام می‌دهد استاد هیچ‌ کاری نیست.
1equivalent
آن زن در حال مطالعه کردن است.
او از کن خیلی بزرگ تر است.
0not_equivalent
چه هنگامی باز خواهید آمد؟
او هم می‌تواند روسی صحبت کند هم بنویسد.
0not_equivalent
من او را در فرانسه می شناختم.
بدون کمک شما نمی توانیم برنامه مان را عملی کنیم.
0not_equivalent
او دارد زیباتر می‌شود.
آنها راهی پیک نیک شدند.
0not_equivalent
نمک، خواهش می کنم.
لطفا نمک را به من بده.
1equivalent
ساعت من نیاز به تعمیر دارد.
دو مجله را آبونه ام.
0not_equivalent
نه، من نیستم، بلکه تو هستی!
من هنگامی که بجه بودم شناکردن را به خوبی بلد بودم.
0not_equivalent
او به او دل بست.
ترن ما از میان تونلی طویل گذشت.
0not_equivalent
او خسته به نظر می رسد.
او به نظر خسته می آید.
1equivalent
من هم‌سن‌ام.
من و شما هم‌سن هستیم.
1equivalent
هر گردی گردو نیست.
دوست دارم در تابستان بستنی بخورم.
0not_equivalent
تام الگوی اخلاص است.
تام اسوهٔ اخلاص است.
1equivalent
دو پرنده را با یک سنگ زدن.
با یک تیر دو نشان زدن.
1equivalent
ما موسیقی می آموزیم.
ما موزیک فرا می گیریم.
1equivalent
نام او را فراموش کردم.
نام او را به یاد نمی آورم.
1equivalent
او به سرعت وضع برخود خود را تغییر داد.
سریعاً وضع برخورد اش را عوض کرد.
1equivalent
شما باید از پدر و مادرتان اطاعت کنید.
لینکان با برده داری مخالف بود.
0not_equivalent
او کتابی به وی داد.
حقیقتاً امروز خیلی خسته‌ام.
0not_equivalent
خیلی تشنه‌ام.
من تشنه ام.
1equivalent
به من بگو چه رخ داد.
بهم بگو چی شد.
1equivalent
در یک کلام، پروژه شکست خورد.
حتی ذره ای پیشرفت در کار او دیده نمی شود.
0not_equivalent
خط اشغال است.
شماره اشغال است.
1equivalent
یادگیری اسپرانتو خیلی جالب است.
مجدداً خود را آرام احساس کردم.
0not_equivalent
انسان های کمی آنطور فکر می کنند.
آدم های اندکی چنان می اندیشند.
1equivalent
آن اسم، کن است.
اسم او کن است.
1equivalent
او حس زیباشناختی ندارد.
اثرتان عاری از خطاست.
0not_equivalent
دوست دارم آب‌پرتقال داشته باشم.
نگاهی به نقشه جهان بینداز (بیندازید)1
0not_equivalent
من نمی توانستم زندگی را بدون لذائذ آن تحمل کنم.
بدون شما زندگی من کاملاً خالی می‌بود.
0not_equivalent
چرا ما مشورت او را درخواست نمی کنیم؟
او مشغول تحصیل موسیقی است.
0not_equivalent
منتظر قطارم.
او خطی صاف با مدادش ترسیم نمود.
0not_equivalent
او پوست سفید برفی دارد.
پوستش مثل برف سفید است.
1equivalent
او از چهارشنبهٔ قبل بیمار بود.
او آدم بسیار صرفه جوئی است.
0not_equivalent
به مرور زمان، آن را درک خواهید کرد.
با گذر زمان، آن را خواهید فهمید.
1equivalent
انسان نیک در جمع اشرار، شریرترین آن‌ها به نظر می‌رسد.
ما متاسفیم که نمی‌توانیم به شما کمک کنیم.
0not_equivalent
آن اتفاق او را مشهور کرد.
سری به من زد.
0not_equivalent
چه چیزی شما را به این فکر انداخت؟
خواهر من همیشه خود را وزن می کند.
0not_equivalent
سرم شلوغ نیست.
هر که طاووس خواهد جور هندوستان کشد.
0not_equivalent
تام از خیابان رد شد.
تام به آن سوی خیابان رفت.
1equivalent
او از من خواست با او بروم.
او با همه کملاً خوشقلب بود.
0not_equivalent
در همه جا از او به خوبی استقبال می شود.
آن کار آینده‌ای ندارد.
0not_equivalent
کی برمی گردید؟
در چه زمانی باز خواهید گشت؟
1equivalent
سرم درد می کند.
کارول مشغول تحصیل در رشته زبان اسپانیائی است.
0not_equivalent
آرزو پدر اندیشه است.
آدم نمی‌تواند در دو عروسی همزمان برقصد.
1equivalent
مایلم حساب پسنداز افتتاح کنم.
جنگل پر از درخت است.
0not_equivalent
من قادر به راندن اتومبیل ام.
در مورد فرانسوی او غیر قابل تفوق است.
0not_equivalent
ناگهان باران باریدن گرفت.
یک دفعه باران شروع به باریدن کرد.
1equivalent
اتومبیل تند می رود.
این خودرو با سرعت می رود.
1equivalent
اعتقاد به دوستی دارم.
مجبورم مشغول خرگوش‌ها شوم.
0not_equivalent
گلویم خشک شده است.
گرسنگی را حس کردم.
1equivalent
به وزن ام توجه دارم.
دوباره سعی کن.
0not_equivalent