Search is not available for this dataset
category
stringclasses 669
values | title
stringlengths 1
2.11k
| content
listlengths 1
4.14k
⌀ | qa
stringclasses 0
values |
---|---|---|---|
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | همه چیز فیلم سینمایی میلیونر میامی | جنون پول و حماقت | [
{
"type": "p",
"text": "میلیونر میامی دومین فیلم بلند مصطفی احمدی در مقام کارگردان است؛ فیلمی که تفاوتی اساسی با فیلم اول او، «نزدیکتر» دارد. « نزدیکتر » درامی با محوریت روابط خانوادگی بود که به دلیل موضوع کمتر پرداختهشدهاش ریتمی کُند و لحنی سرد داشت. اما «میلیونر میامی» کمدی سرحالی است که ریتمی تند دارد و میکوشد جدا از محتوای کناییاش با استفاده از فانتزی، فیلمی سرگرمکننده باشد. در ادامه یادداشت فیلیمو شات ، به این جنبه قابلتوجه از فیلم میلیونر میامی خواهیم پرداخت.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/"
},
{
"type": "p",
"text": "کسرا (با بازی علی قربانزاده ) تصمیم گرفته است با صحنهسازی، مرگی ساختگی ترتیب دهد و با گرفتن بیمه عمرش، زندگی تازهای را شروع کند. او در این راه با محسن (با بازی حمید فرخنژاد ) آشنا میشود که وکیلی هفتخط است. آنها برای عملی کردن نقشهشان نیاز به جنازهای دارند که کاملاً سوخته باشد. چیزی دستنیافتنی که پایشان را به مراکز درمانی باز میکند تا با یافتن کسی که قصد خودکشی دارد حداقل یک مرحله از کار را پیش ببرند. در ادامه، آنها با رضا (با بازی صابر ابر ) آشنا میشوند که معتاد به خودکشی است…",
"ref": "https://www.filimo.com/crew/%D8%AD%D9%85%DB%8C%D8%AF-%D9%81%D8%B1%D8%AE-%D9%86%DA%98%D8%A7%D8%AF"
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم کمدی میلیونر میامی داستانی سرراست دارد که بدون پیچیدگی تعریفش میکند: در ابتدا، تک تک شخصیتها با حوصله معرفی میشوند و در ادامه با مشخص شدن انگیزه هر یک از آنها، موقعیتهای طنزی شکل میگیرند که موجبات خنده بیننده را فراهم میکنند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "بهترین فیلم های کمدی و طنز خارجی",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%A8%D9%87%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%85%D8%AF%DB%8C-%D9%82%D8%B1%D9%86-%DB%B2%DB%B1/"
},
{
"type": "p",
"text": "مهمترین ویژگی میلیونر میامی این است که برای خنداندن بیننده از حضور بازیگران شناختهشده کمدیهای چند سال اخیر سینمای ایران بهره نمیبرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مهمترین ویژگی فیلم سینمایی میلیونر میامی این است که برای خنداندن بیننده از الگوهای حسابپسداده و بازیگران شناختهشده کمدیهای عامهپسند چند سال اخیر سینمای ایران بهره نمیبرد؛ در عوض، جسورانه و از طریق پَروبال دادن به ایدههای خلاقانه، موقعیتهای کمیکی را بسط میدهد که منجر به شکلگیری لحنی تازه میشوند. لحنی متفاوت که حداقل برای بیننده ایرانی خوگرفته به کمدیهای عامهپسند، تازگی دارد. یک جور کمدی سیاه کنترلشده که به جای اتکاء به طنز کلامی و مزهپرانیهای رایج، بر خلق موقعیتهای ابزورد متکی است و شخصیتهایی که رفتارهای غیرقابل پیشبینی از خود بروز میدهند. این طور هم نیست که این لحن روایی در هنگام ساخت به فیلم اضافه شده باشد. انتخاب بازیگرانی که بیننده سابقه کمدی کمتری از آنها در ذهن دارد و پیش بردن داستانی که از ابتدا معلوم است سرانجامی خوش در پی نخواهد داشت، به «میلیونر میامی» کمک میکند که از همان ابتدا بر تفاوت بنیادین خود با کمدیهای عامهپسند تأکید بورزد. با اندکی آسانگیری میتوان «میلیونر میامی» را یک کمدیِ کوئنی دانست: شکلی از کمدی که در مرز میان پارودی و ابزورد حرکت میکند؛ اما با بهرهگیری از شخصیتپردازیهای حسابشده و خط داستانی مهندسی شده، دنیایی بیمنطق را با استفاده از عناصری که برای بیننده آشنا هستند، بازتعریف میکند: دنیایی عمیقاً متناقض اما متکی به قضاوقدر و اتفاق. دنیایی که در آن تمام چیزهایی بیاهمیت ممکن است در لحظه بااهمیت شوند و مهمترین چیزها در کسری از ثانیه اهمیت خود را از دست بدهند. در چنین دنیایی، درست مثل دنیایی که احمدی در «میلیونر میامی» خلق کرده، آدمها همانقدر که مختارند دست به هر کاری بزنند، به عروسکهای خیمهشب بازی شبیهاند که ممکن است در بیپناهترین لحظاتشان، امدادی غیبی را تجربه کنند؛ یک جور تناقض ذاتی حسابشده که دنیای فیلم را شبیه به کارتونی برای بزرگسالان میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "بهترین فیلم های کمدی و خنده دار ایرانی",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%85%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C/"
},
{
"type": "p",
"text": "«میلیونر میامی» فیلمِ “جنون” و “پول” است و احمدی به خوبی توانسته با ترکیب کردن آنها با خط داستانی شیطنتآمیزش کمدی سرخوشانه و متفاوتی ارائه دهد. دومین فیلم مصطفی احمدی ، هم در اجرا و هم در پروراندن محتوای فیلم، گامی روبهجلو بهحساب میآید. احمدی همچون فیلم اولش همچنان علاقهای به تحتتأثیر قرار دادن بیننده عام ندارد و با استفاده از بازیگرانی که پسزمینه ذهنی بیننده را به بازی میگیرند، میکوشد آنها را در تجربهای بصری شریک کند که انتظارش را ندارند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم کمدی متفاوت «میلیونر میامی» ساخته مصطفی احمدی با نقشآفرینی حمید فرخنژاد ، صابر ابر ، طناز طباطبایی و علی قربانزاده هماکنون بر روی فیلیمو قابلتماشاست.",
"ref": "https://www.filimo.com/crew/%D8%B7%D9%86%D8%A7%D8%B2-%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DB%8C"
}
] | null |
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | جیسون موموآ و پیتر دینکلیج در «خوب، بد و زندهشده» نقشآفرینی میکنند | [
{
"type": "p",
"text": "هرچند جیسون موموآ و پیتر دینکلیج در «بازی تختوتاج» در هیچ صحنه مشترکی با هم بازی نکردند، اما بعد از همبازی شدن در اکشن ماجراجویانه جدیدی با عنوان «خوب، بد و زندهشده» صحنههای زیادی را در کنار هم بازی میکنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مکس بارباکو که از بین فهرست بلند و بالایی از شکارچیان خونآشامها، پیتر دینکلیج را برای بازی در نقش ون هلسینگ انتخاب کرده است، این فیلم جدید را کارگردانی خواهد کرد. ون هلسینگ شراکت پر مشقتی را با خونآشامی ( با بازی جیسون موموآ ) پیش میبرد؛ خونآشامی که با خود عهد کرده است دیگر هرگز کسی را نکشد. آنها با هم از شهری به شهر دیگر میروند و مشغول کلاهبرداری هستند، و ون هلسینگ به خاطر پول وانمود میکند که دخل گانگسترهای قلابی را میآورد. اما بعد از آن که برای سر خونآشام جایزه بزرگی گذاشته میشود، همهچیزهای این دنیای خطرناک پر از جادو و هیولا به دنبال آنها میافتند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بنا بر گزارش Deadline، قرار است فیلمی شبیه به «فرار نیمهشب» باشد با رنگ و بویی از برام استوکر (نویسندهٔ ایرلندی و خالق رمان «دراکولا»)؛ شاید گزافهگویی باشد، اما کمی هم شبیه به «اژدهادل» به نظر میآید، اما با نیشهایی کوچکتر. ایده اولیه این فیلم متعلق به مارک سوئیفت و دمیان شنون است که پیش از این ژانر وحشت را با فیلم بازسازیشده «جمعه سیزدهم» محصول سال ۲۰۰۹ تجربه کردهاند و همچنین برای «گارد ساحلی» هم کار کردهاند. بارباکو بعد از قرارداد سنگینی که در جشنواره فیلم ساندنس امسال داشت، «پام اسپرینگز» را هم در دست ساخت دارد. پیتر دینکلیج بهتازگی قراردادی برای بازی در کمدی هایکانسپت* «برادر» در نقش مقابل جاش برولین امضا کرده است و در درام جنایی «من خیلی اهمیت میدهم» هم بازی کرده است. جیسون موموآ را هم دوباره در «تلماسه» به کارگردانی دنی ویلنوو خواهیم دید، که قرار است ماه دسامبر اکران شود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "* فیلمهای هایکانسپت high-concept، فیلمهایی هستند با ایدههایی محوری و غیرعادی؛ مانند «پارک ژوراسیک» یا «سیارهٔ میمونها».",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Empire Online",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:بهترین های فیلم و سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | ۱۰ فیلم فوقالعاده با موضوع سرقت | [
{
"type": "p",
"text": "یک فیلم خوب با موضوع سرقت تقریباً میتواند هر کسی را مجذوب خود کند؛ شاید ما عاشق تماشای این هستیم که چطور طرحهای بزرگ و ظاهراً هوشمندانه از ذهن سارقان تراوش میکند یا شاید علاقه داریم تماشاگر زندگی افرادی ناامید باشیم که برای رسیدن به آرزوهایشان هیچ راهی جز سرقت پیدا نکردهاند. شاید هم اکثر مردم میخواهند بدون آن که هیچ خطری آنها را تهدید کند شاهد زندگی مجرمان باشند و صحنههای اکشنی را ببینند که احتمالاً هیچگاه در زندگی خودشان تجربه نخواهند کرد. بعضی اوقات، شرایط سخت این مجرمان را درک میکنیم و گاهی هم از آنها متنفر میشویم؛ حتی ممکن است بعضی مواقع نتوانیم در مورد احساس خود نسبت به آنها تصمیمگیری کنیم. گاهی اوقات هم اتفاقات داستان آنقدر خندهدار میشوند که جز خنده، فرصتی برای ابراز احساسات پیدا نمیکنیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم سرقت | Heist | ۲۰۰۱",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آخرین سرقت بزرگ انجامشده توسط جو مور (با بازی جین هکمن ) و دوستانش بابی بلین (با بازی دلروی لیندو ) و دان پینکوس (با نقشآفرینی ریکی جی ) آنطور که باید خوب پیش نرفته و تصویر صورت جو توسط یکی از دوربینهای امنیتی ضبط شده است. حالا او قصد دارد خود را بازنشسته کند اما یکی از دوستانش به نام میکی برگمن (با بازی دنی دویتو ) نقشههای دیگر در سر دارد. میکی روی یک پروژه سرقت دیگر اصرار دارد و علاوه بر آن میخواهد برادرزادهاش جیمی سیلک (با بازی سم راکول ) نیز جزئی از تیم سرقت باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم Heist به کارگردانی دیوید ممت اگرچه توانست رضایت منتقدان را جلب کند، اما در گیشه موفق نبود. بااینحال، عملکرد فیلم در ویدئو کلوبها بسیار خوب بود. فیلم سرقت قطعاً شایسته توجه و ستایش است. دیوید ممت در نوشتن فیلمنامه از برخی آثار مشهور وام گرفته اما توصیه ما برای تماشای این فیلم، به دلیل تکرار سناریو فیلمهای موفق قبلی نیست. تماشای این فیلم هیجانی سرقت به دلیل ترکیب شوخطبعی و دیالوگهای زیبا توصیه میشود.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/JRd0g"
},
{
"type": "p",
"text": "سرقت مملو از دیالوگهایی است که به طرزی استادانه نوشته شدهاند اما علاوه بر آن، دیوید ممت در مقام کارگردان، فیلمی خوشساخت و لذتبخش ساخته است. کل تیم بازیگری عملکرد موفقی دارند اما این فیلم را میتوان نمایشی بینظیر از استعداد جین هکمن تلقی کرد. او تابهحال پنج مرتبه نامزد دریافت جایزه اسکار شده اما تنها دو جایزه برای نقشآفرینی در فیلمهای نابخشوده (Unforgiven) و ارتباط فرانسوی (The French Connection) دریافت کرده است. بازی جین هکمن در فیلم سینمایی سرقت شما را به یکی از طرفداران او تبدیل خواهد کرد اما عملکرد او در این اثر و البته فیلم مترسک (Scarecrow) محصول سال ۱۹۷۳ تا حد زیادی نادیده گرفته شده است. تعامل او با دلروی لیندو و نحوه بیان جملات، از نقاط برجسته فیلم به شمار میرود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در پایان، فیلم سرقت اثری استثنایی است که اگرچه طرح جدیدی ارائه نمیدهد اما به لطف شیوه نمایش اتفاقات، بیان دیالوگها و البته بازیهای فوقالعاده، هر بینندهای را مجذوب خود خواهد ساخت. اگر این ویژگیها برایتان اهمیت دارند، پس فیلم سرقت به کارگردانی دیوید ممت گزینه مناسبی برای شماست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم نزدیکتر به ماه | Closer to the Moon | ۲۰۱۴",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یک افسر سابق پلیس به نام مکس روزنتال (با بازی مارک استرانگ ، هنرپیشه مجموعه فیلمهای کینگزمن با عنوان اصلی Kingsman ) به همراه چهار همدست یهودی خود در حال سرقت از یک بانک در محلههای کمونیستی رومانی هستند. ترفندی که آنها در این ماجرا بهکار بردهاند بسیار جالب است: آنها افراد حاضر در بانک و آن محله را متقاعد میکنند که برای ساخت یک فیلم سرقت از بانک به آنجا آمدهاند و تمام کارهایی که میکنند جزئی از فیلم است. پس از دستگیر شدن سارقان، آنها به اعدام محکوم میشوند اما پیش از آن باید داستان خود را برای یک فیلم دزدی از بانک البته از نوع تبلیغاتی دوباره اجرا کنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ماجرای فیلم Closer to the Moon که بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده، کاملاً طنزآمیز و غیرمعمول روایت میشود. نائه کارانفیل ، کارگردان رومانیایی آثاری همچون باقی سکوت است ( The Rest is Silence ) و نوعدوستی ( Philanthropy )، به شکلی سرگرمکننده و جالب این داستان واقعی را روایت کرده است. اگر از تماشای بازیگران آمریکایی یا بریتانیایی در نقش کاراکترهای رومانیایی که انگلیسی صحبت میکنند گیج نشوید، بیشک از بازی زیبای ورا فارمیگا و مارک استرانگ لذت خواهید برد. فارمیگا در اکثر آثار دوران کاریاش عملکرد موفقی داشته و این فیلم هم جزو همان آثار است اما دیدن استرانگ در نقش رهبر گروهی از سارقان که از قضا انسان آنچنان شروری نیز نیست، تازگی خاصی دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از دیگر نقاط قوت فیلم نزدیکتر به ماه میتوان به طراحی لباس، طراحی صحنه و انتخاب موسیقیهای زیبا اشاره کرد. بدیهی است که این اثر متفاوت از دیگر فیلم های سینمایی سرقت حرفه ای است؛ به همین دلیل لحن آن ممکن است برای برخی از شما عجیبوغریب باشد اما صرفنظر از این موضوع، Closer to the Moon فیلمی برانگیزنده با سکانسهای کمدی تلخ و داستانی باورنکردنی است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم حقیقت یا عواقب، ان.ام. | Truth or Consequences, N.M | ۱۹۹۷",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "Truth or Consequences, N.M یک نمونه بسیار جالب از آثار ساختهشده با موضوع سرقت است. این که فیلم را دوست خواهید داشت یا نه، به میزان علاقه شما به فیلمهای تارانتینویی دهه ۹۰ بستگی دارد. اگرچه برخی از این آثار افتضاح بودند، اما فیلمهایی فوقالعادهای همچون پنجشنبه ( Thursday )، کارهایی که پس از مرگ باید در دنور انجام دهید ( Things to Do in Denver When You’re Dead ) و پادشاهان انتحار ( Suicide Kings ) نیز در آن سالها ساخته شدند که تماشایشان لذتبخش بود. البته منتقدان به دلایلی غالباً غیرموجه، سختگیری زیادی نسبت به آنها داشتند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کیفر ساترلند (ستاره سریال ۲۴ ) در مقام کارگردان فیلم سینمایی ژانر سرقت حقیقت یا عواقب، ان.ام. عملکرد موفقی داشته است؛ او پیش از این چند فیلم تأثیرگذار ساخته بود اما تا قبل از فیلم اکشن-درام شب گذشته (Last Night) محصول سال ۱۹۹۳، چندان شناخته شده نبود. چهار سال بعد، ساترلند به دنبال چیزی بزرگتر بود اما نتیجه طوری نبود که بتوان تروث اُر کانسیکوئِنسِز، ان.ام. را یک فیلم کلاسیک یا کالت نامید. بااینحال، تماشای این فیلم سینمایی ژانر سرقت و بازی قوی وینسنت گالو ، کوین پولاک و خود کیفر ساترلند سرگرمکننده خواهد بود. داستان فیلم، از جایی آغاز میشود که ریموند لمبک (با بازی وینسنت گالو )، که بیگناه به زندان افتاده بود، پس از آزادی سعی دارد با طراحی یک نقشه سرقت از رئیس مافیایی که برایش پاپوش دوخته بود انتقام بگیرد؛ اما کارها طبق برنامه پیش نمیرود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بار دیگر یادآوری میکنم که قبل از تماشای این فیلم نباید انتظاراتتان را بالا ببرید. حقیقت یا عواقب، ان.ام. اثری است که عاشقان فیلم با موضوع سرقت در دهه ۹۰ هوادارش خواهند شد. پس اگر در جستجوی فیلمی با المانهای داستانی کمتردیدهشده هستید، تماشای آن را به شما توصیه میکنم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم منفجرش کن | Set It Off | ۱۹۹۶",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اف. گری گری یکی از موفقترین کارگردانان فیلمهای ژانر سرقت است. کسبوکار ایتالیایی ( The Italian Job )، سرنوشت خشمگین یا سریع و خشن ۸ ( The Fate of the Furious ) و مردان سیاهپوش: بینالمللی ( Men in Black: International ) از جمله آثار موفق این کارگردان هستند. اکثر آثار گری گری موفقیت چشمگیری داشتهاند اما فیلم سینمایی ژانر سرقت منفجرش کن ، محبوبیت زیادی در میان هواداران سینما ندارد. کاراکترهای اصلی این فیلم، چهار زن سیاهپوست هستند که اگرچه یک تیم را تشکیل دادهاند اما شخصیتهای مشابهی ندارند و تنها نقطه تشابه آنها کمبود پول در زندگیشان است. آنها تصمیم میگیرند از چند بانک دزدی کنند. در ابتدا همه چیز خوب پیش میرود اما زمانی که در سرقتهای بعدی مشکلاتی پیش میآید، بیاعتمادی میانشان رخنه میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تنها ایراد فیلم Set It Off این است که هرچند کاراکترهای داستان انگیزههای متفاوتی دارند و همگی توسط بازیگرانی بااستعداد ایفای نقش شدهاند، اما فیلم بیش از حد روی کاراکتر جیدا پینکت اسمیت (در نقش استونی ) تمرکز کرده است. هر چهار بازیگر، به خصوص کویین لطیفه (در نقش کلئو ) بازی بسیار زیبایی از خود ارائه دادهاند و ایکاش همگی آنها به میزان یکسانی مورد توجه قرار میگرفتند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "صرف نظر از این موضوع، فیلم سرقت از بانک منفجرش کن به خوبی شما را درگیر شخصیت کاراکترهایش میکند و به تدریج حس یک فیلم درام را القا میکند. کارگردان نه تنها صحنههای هیجانانگیز و اکشن دزدی از بانک را به تصویر کشیده، بلکه با لحظههایی خندهدار، احساسی و عاشقانه سرگرم میکند. حتی اگر کمی دقت به خرج دهید طعنههای سیاسی و اجتماعی فیلم به وضعیت موجود را هم درک خواهید کرد. این فیلم ۱۲۳ دقیقهای، علاوه بر انتقال حس هیجان، بدون آنکه شما را خسته کند داستان چهار زن، تفاوتها و اختلافاتشان را تعریف میکند؛ یک فیلم جذاب با موضوع سرقت که بیشک شایسته توجه بیشتری است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم سرقت بزرگ قطار | The First Great Train Robbery | ۱۹۷۸",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "عنوان سرقت بزرگ قطار شاید ما را به یاد یکی از ننگینترین سرقتهای تاریخ بیندازد؛ دزدی سال ۱۹۶۳ که مربوط به ربودن یک قطار و سرقت میلیونها پوند بود. بااینحال، قصه فیلم از رمانی با همین نام، اثر مایکل کرایتون اقتباس شده و خود این کتاب هم بر اساس سرقت بزرگ طلا در ۱۵ می سال ۱۸۵۵ نوشته شده است؛ زمانی که سه شرکت لندنی جعبهای از شمشهای طلا را از طریق راهآهن جنوب شرقی به پاریس میفرستند. برای ایجاد تمایز با سرقتی که در سال ۱۹۶۳ اتفاق افتاده بود، سازندگان تصمیم گرفتند این فیلم هیجانی سرقت را با عنوان نخستین سرقت بزرگ قطار (The First Great Train Robbery) در بریتانیا اکران کنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگرچه طراحی صحنهها مشابه با واقعیت انجام شده است، اما فیلم سرقت بزرگ قطار ، اتفاقات تاریخی واقعی را با داستانی تخیلی به تصویر میکشد. هرچند مدتزمان فیلم طولانی است و زمان زیادی طول میکشد تا وارد ماجرای سرقت شویم اما بااینحال تماشای آن ارزشمند است. در اشاره به نقاط قوت این فیلم نهتنها باید طراحی دقیق صحنه و لباس را ذکر کنیم، بلکه بازی دو بازیگر برجسته فیلم، شان کانری و دونالد ساترلند نیز شایانذکر است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "The Great Train Robbery کاریزمای خاصی دارد و حس طنز موجود در فیلمنامه باعث شده است دیالوگهای طولانی هرگز برای مخاطب خستهکننده نباشند. تماشای این بازیگران مشهور در یک فیلم با موضوع سرقت که رگههایی از کمدی را هم در خود جای داده، واقعاً لذتبخش است. این لذت، زمانی دوچندان میشود که بخش سرقت آغاز میشود. تماشای سبک قدیمی این فیلم و صحنههای بینظیر آن جداً جذاب است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم دزد خوب | Good Thief | ۲۰۰۲",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم بوب قمارباز با عنوان اصلی Bob le flambeur محصول ۱۹۵۶ به کارگردانی ژان-پیر ملویل ، اثری تأثیرگذار در ژانر فیلم های جنایی با موضوع سرقت محسوب میشود؛ اثری که الهامبخش پل توماس اندرسون برای ساخت فیلم برد دشوار ( Hard Eight ) و استیون سودربرگ برای ساخت مجموعه فیلمهای یازده یار اوشن (Ocean’s Eleven) شد. اما نیل جوردن تصمیم گرفت چیزی بیشتر از یک بازسازی مدرن از آن فیلم ارائه دهد و بازی هوشمندانه نیک نولتی در نقش اصلی کمک زیادی به او کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نولتی در این فیلم نقش یک کلاهبردار به نام بوب را ایفا میکند که به انتهای دوران کاری خود رسیده اما میخواهد برای آخرین بار سرقتی بزرگ انجام دهد. بوب نهتنها یک سارق است، بلکه به مواد مخدر نیز اعتیاد دارد. راجر ایبرت در ستایش او در این فیلم گفته: «واضح است که نیک نولتی برای بازی در این نقش متولد شده است. بازی بینظیر او در این فیلم، از عمیقترین غرایزش نشئت میگیرد.» بوب با طراحی یک نقشه و جمعکردن شرکایش ( پائولو ، رائول ، ولادیمیر ، سعید ، آنه ، آلبرت و برترام ) سرقت از کازینو مونت کارلو را هدف گرفته است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داستان فیلم، پر از جنب و جوش است و تمام کاراکترها سعی دارند از یکدیگر پیشی بگیرند. نقطه قوت فیلم Good Thief شخصیتپردازی قوی و بازیهای جذاب است. فضای خلق شده در ماجرا غنای زیادی دارد و پایانبندی اتفاقات، هر کسی را راضی خواهد کرد. رالف فاینز (بازیگر نقش لرد ولدمورت در مجموعه فیلمهای هری پاتر ) نیز اگرچه نقش بسیار کوتاهی داشته اما به خوبی توانسته استعداد خود را به رخ بکشد. دزد خوب نمونهای از یک هیجانی سرقت با اقتباس وفادار به محتوای اصلی و غنا بخشیدن به آن است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم الماس داغ | The Hot Rock | ۱۹۷۲",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جان آرچیبالد دورتموندر شخصیت خیالی و کاراکتر اصلی ۱۴ رمان و ۱۱ داستان کوتاه است که مابین سالهای ۱۹۷۰ و ۲۰۰۹ توسط دانلد ای. وستلیک ، نویسنده آمریکایی کتابهای جنایی، منتشر شدند. نام او برای اولین بار با رمان الماس داغ بر سر زبانها افتاد و همین موضوع باعث شد پیتر ییتس تصمیم بگیرد با اقتباس از این رمان، شخصیت دورتمندور را وارد دنیای سینما کند. ییتس امید داشت که موفقیت رمان تأثیر زیادی در موفقیت فیلم داشته باشد اما علیرغم حضور ستارهای همچون رابرت ردفورد ، The Hot Rock در گیشه شکست خورد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "رابرت ردفورد در این فیلم نقش دورتموندر را ایفا میکند؛ کسی که پس از چهار سال بهتازگی از زندان آزادشده و با دیدن شوهرخواهرش اندی ، پیشنهاد دیگری برای سرقت دریافت میکند. در این بین، دروتموندر با دکتر آموزا آشنا میشود و آموزا او را از وجود یک الماس نفیس در موزه بروکلین باخبر میکند؛ الماسی که در دوران استعمار از آفریقا به سرقت رفته و حالا برای آفریقاییها ارزش بسیار زیادی دارد. دورتموندر گروه خود را برای انجام سرقت دورهم جمع میکند اما بدشانسی تمام نقشههای او را خراب میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "الماس داغ فیلمی جذاب در ژانر سرقت است که شما را در فضایی پرتعلیق به هیجان وامیدارد و در صحنههای طنز هم به خوبی شما را میخنداند. اگرچه رمان اصلی نیز بسیار طنزآمیز نگاشته شده اما ویلیام گلدمن در مقام فیلمنامهنویس تأثیر زیادی در جذابیت صحنههای کمدی فیلم داشته است. بازی رابرت ردفورد فوقالعاده است و هرچند این فیلم نادیدهگرفتهشدهترین اثر اقتباسشده از آثار وستلیک نیست اما قطعاً بهترین آنها است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم حیوانات آمریکایی | American Animals | ۲۰۱۸",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در دسامبر سال ۲۰۰۴، چهار دانشجوی کالج کنتاکی که عاشق فیلمهای همچون یازده یار اوشن (Ocean’s Eleven) و قاپزنی ( Snatch ) بودند تصمیم میگیرند با الهام از این دو فیلم یکی از هنرمندانهترین نقشههای سرقت را طرحریزی کنند. حیوانات آمریکایی با عنوان اصلی American Animals یک فیلم در ژانر درام جنایی است که عمل جسورانه آنها را به تصویر میکشد. توصیف این فیلم کاری دشواری است؛ داستان بهخودیخود بسیار جذاب است اما چیزی که فیلم را برجسته میکند استفاده از روایت غیرخطی است. این ایده، آنقدر هوشمندانه اجرا شده است که شما را در سرتاسر فیلم میخکوب میکند.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/un5Te"
},
{
"type": "p",
"text": "بارت لیتون ، که پیش از این فیلم فریبکار با عنوان اصلی The Imposter را در کارنامه کارگردانی خود داشت، با خلق فضایی تعلیقآمیز از مستند و قصه، اثری بهیادماندنی در مخاطب ایجاد میکند. او لحن روایت و تنش حاکم بر فضا را به شکلی جذاب ارائه میدهد و همین باعث میشود مخاطب مدام در فکر کاراکترها باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "علیرغم استفاده از روایت غیرخطی، تعقیب کاراکترهای پیچیده و داستان زیبای فیلم ساده است. عملکرد بازیگران موفقیتآمیز بوده و فیلم از پرداختن به مضامین سنگین که سوالات زیادی را مطرح میکنند خجالت نمیکشد. درمجموع، فیلم حیوانات آمریکایی متفاوت از دیگر فیلمهای ژانر سرقت است و این باعث میشود منتظر اثر بعدی بارت لیتون بااستعداد باشیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم مراقب | The Lookout | ۲۰۰۷",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مراقب فیلمی تعلیقآمیز با بازیهای قوی به کارگردانی اسکات فرانک است که تفاوت زیادی با فیلم های معمولی با موضوع سرقت دارد. بازی در این فیلم باعث شد جوزف گوردون لویت شهرت زیادی پیدا کند و دو سال بعد برای بازی در فیلم موفق ۵۰۰ روز سامر ( ۵۰۰ Days of Summer ) انتخاب شود. اگرچه او این روزها همانند گذشته نقل محافل سینمایی نیست اما کارنامه بازیگری جوزف گوردون لویت پر از فیلمهای موفق است. بازی او در فیلم مراقب دلیلی بود که کریستوفر نولان او را برای بازی در فیلم تلقین ( Inception ) و بعدها شوالیه تاریکی برمیخیزد ( The Dark Knight Rises ) انتخاب کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بخش سرقت در اواسط فیلم آغاز میشود، اما این موضوع، بخش محوری داستان را شکل داده است. تا قبل از شروع سرقت، ما تقریباً شاهد مطالعهای عمیق روی شخصیتهای پیچیده و واقعگرایانهای هستیم که اسکات فرانک به تصویر کشیده است. از آنجا که همه ما با انگیزهها و ماهیت شخصیتی خودمان آشنا هستیم، بهراحتی وارد عمق ماجرا میشویم. زمانی که سرقت رخ میدهد، درواقع ما تماشاگر نتیجه اتفاقاتی هستیم که در طول فیلم رخ داده بودند. مراقب اساساً ترکیبی از دو فیلم است: یک فیلم سینمایی ژانر سرقت و فیلمی دیگر در ژانر درام شخصیتی اما ژانر درام غلبه بیشتری نسبت به ژانر سرقت دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگرچه بخش سرقت فیلم The Lookout فوقالعاده است اما در تماشای آن نباید تنها این جنبه از فیلم را در نظر بگیرید؛ فیلمنامه قوی و سرشار از احساس، شوخطبعی، دیالوگهای زیبا و بازیهای باورپذیر چیزهایی هستند که حتماً باید به آنها توجه کنید. برای نمونه، در یکی از صحنهها شاهد بازی بینظیر جف دانیلز هستیم؛ صحنهای که گویی او شخصیت اصلی داستان است و ما را مجذوب خود کرده است. اسکات فرانک در اولین فیلم بلند خود مضامینی شاعرانه را در قالب یک فیلم با موضوع سرقت به تصویر کشیده و همین موضوع تحسین منتقدان زیادی را برانگیخته است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم شریک خاموش | Silent Partner | ۱۹۷۸",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تا به امروز چند فیلم هیجانی سرقت با حالوهوای کریسمس ساخته شده است اما شریک خاموش احتمالاً نادیدهگرفتهشدهترین آنهاست. این فیلم در تمام زمینهها یک اثر چشمگیر محسوب میشود و البته فیلمنامه اصیل آن نیز کمک زیادی به این موضوع کرده است. میتوان درک کرد که چرا فیلم شریک خاموش به یک اثر کلاسیک تبدیل نشده اما بااینحال نمیتوان از صحنههای مسحورکننده آن با بازی کریستوفر پلامر بهراحتی غافل شد. او در این فیلم یکی از بهترین عملکردهای خود در طول زندگی حرفهایاش را ارائه داده است. کرتیس هنسن ، خالق فیلمهایی همچون محرمانه لسآنجلس ( L.A. Confidential ) و ۸ مایل ( ۸ Mile ) در اینجا نیز ما را با فیلمنامهای گیرا روبرو کرده است؛ البته باید اذعان کرد کارگردانی داریل دوک هم تأثیر زیادی بر جذابیت فیلم داشته است.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/Bt2o1"
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم Silent Partner که بازسازی یک فیلم دانمارکی به نام به یک شماره فکر کن با عنوان اصلی Think of a Number است، داستان یک کارمند بانک به نام مایلز (با بازی خوب الیوت گولد ) را روایت میکند که با یک نوشته روی میز کارش روبرو میشود؛ نوشتهای که اعلام میکند قرار است بانک مورد سرقت قرار گیرد. مایلز در مورد این نوشته چیزی به پلیس نمیگوید و در عوض مقدار زیادی از پول نقد را در ظرف غذایش پنهان میکند. پس از آنکه دزدها بانک را سرقت میکنند، او آن پولها را برای خودش برمیدارد. دزد بانک که هری (با بازی شگفتانگیز کریستوفر پلامر ) نام دارد از مشکلات روانی رنج میبرد. او خیلیزود متوجه میشود که کارمند بانک او را فریب داده است و حالا در یک بازی موش و گربه برای دریافت آن پول، مایلز را تعقیب میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شریک خاموش فیلمی نیست که بخواهید در موردش صحبت کنید یا وارد جزئیاتش شوید؛ پیچشهای داستانی، بازیهای خارقالعاده و متن قوی فیلمنامه از نقاط بارز این فیلم سرقت از بانک هستند. این اثر بهترین عناصر فیلم های ژانر سرقت را در خود جای داده و قطعاً یکی از بهترین فیلمهای مهیج دهه ۷۰ است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "منبع: Taste of Cinema",
"ref": null
}
] | null |
original:بهترین های فیلم و سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | ۱۰ فیلم فوقالعاده با موضوع سرقت | [
{
"type": "p",
"text": "یک فیلم خوب با موضوع سرقت تقریباً میتواند هر کسی را مجذوب خود کند؛ شاید ما عاشق تماشای این هستیم که چطور طرحهای بزرگ و ظاهراً هوشمندانه از ذهن سارقان تراوش میکند یا شاید علاقه داریم تماشاگر زندگی افرادی ناامید باشیم که برای رسیدن به آرزوهایشان هیچ راهی جز سرقت پیدا نکردهاند. شاید هم اکثر مردم میخواهند بدون آن که هیچ خطری آنها را تهدید کند شاهد زندگی مجرمان باشند و صحنههای اکشنی را ببینند که احتمالاً هیچگاه در زندگی خودشان تجربه نخواهند کرد. بعضی اوقات، شرایط سخت این مجرمان را درک میکنیم و گاهی هم از آنها متنفر میشویم؛ حتی ممکن است بعضی مواقع نتوانیم در مورد احساس خود نسبت به آنها تصمیمگیری کنیم. گاهی اوقات هم اتفاقات داستان آنقدر خندهدار میشوند که جز خنده، فرصتی برای ابراز احساسات پیدا نمیکنیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم سرقت | Heist | ۲۰۰۱",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آخرین سرقت بزرگ انجامشده توسط جو مور (با بازی جین هکمن ) و دوستانش بابی بلین (با بازی دلروی لیندو ) و دان پینکوس (با نقشآفرینی ریکی جی ) آنطور که باید خوب پیش نرفته و تصویر صورت جو توسط یکی از دوربینهای امنیتی ضبط شده است. حالا او قصد دارد خود را بازنشسته کند اما یکی از دوستانش به نام میکی برگمن (با بازی دنی دویتو ) نقشههای دیگر در سر دارد. میکی روی یک پروژه سرقت دیگر اصرار دارد و علاوه بر آن میخواهد برادرزادهاش جیمی سیلک (با بازی سم راکول ) نیز جزئی از تیم سرقت باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم Heist به کارگردانی دیوید ممت اگرچه توانست رضایت منتقدان را جلب کند، اما در گیشه موفق نبود. بااینحال، عملکرد فیلم در ویدئو کلوبها بسیار خوب بود. فیلم سرقت قطعاً شایسته توجه و ستایش است. دیوید ممت در نوشتن فیلمنامه از برخی آثار مشهور وام گرفته اما توصیه ما برای تماشای این فیلم، به دلیل تکرار سناریو فیلمهای موفق قبلی نیست. تماشای این فیلم هیجانی سرقت به دلیل ترکیب شوخطبعی و دیالوگهای زیبا توصیه میشود.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/JRd0g"
},
{
"type": "p",
"text": "سرقت مملو از دیالوگهایی است که به طرزی استادانه نوشته شدهاند اما علاوه بر آن، دیوید ممت در مقام کارگردان، فیلمی خوشساخت و لذتبخش ساخته است. کل تیم بازیگری عملکرد موفقی دارند اما این فیلم را میتوان نمایشی بینظیر از استعداد جین هکمن تلقی کرد. او تابهحال پنج مرتبه نامزد دریافت جایزه اسکار شده اما تنها دو جایزه برای نقشآفرینی در فیلمهای نابخشوده (Unforgiven) و ارتباط فرانسوی (The French Connection) دریافت کرده است. بازی جین هکمن در فیلم سینمایی سرقت شما را به یکی از طرفداران او تبدیل خواهد کرد اما عملکرد او در این اثر و البته فیلم مترسک (Scarecrow) محصول سال ۱۹۷۳ تا حد زیادی نادیده گرفته شده است. تعامل او با دلروی لیندو و نحوه بیان جملات، از نقاط برجسته فیلم به شمار میرود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در پایان، فیلم سرقت اثری استثنایی است که اگرچه طرح جدیدی ارائه نمیدهد اما به لطف شیوه نمایش اتفاقات، بیان دیالوگها و البته بازیهای فوقالعاده، هر بینندهای را مجذوب خود خواهد ساخت. اگر این ویژگیها برایتان اهمیت دارند، پس فیلم سرقت به کارگردانی دیوید ممت گزینه مناسبی برای شماست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم نزدیکتر به ماه | Closer to the Moon | ۲۰۱۴",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یک افسر سابق پلیس به نام مکس روزنتال (با بازی مارک استرانگ ، هنرپیشه مجموعه فیلمهای کینگزمن با عنوان اصلی Kingsman ) به همراه چهار همدست یهودی خود در حال سرقت از یک بانک در محلههای کمونیستی رومانی هستند. ترفندی که آنها در این ماجرا بهکار بردهاند بسیار جالب است: آنها افراد حاضر در بانک و آن محله را متقاعد میکنند که برای ساخت یک فیلم سرقت از بانک به آنجا آمدهاند و تمام کارهایی که میکنند جزئی از فیلم است. پس از دستگیر شدن سارقان، آنها به اعدام محکوم میشوند اما پیش از آن باید داستان خود را برای یک فیلم دزدی از بانک البته از نوع تبلیغاتی دوباره اجرا کنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ماجرای فیلم Closer to the Moon که بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده، کاملاً طنزآمیز و غیرمعمول روایت میشود. نائه کارانفیل ، کارگردان رومانیایی آثاری همچون باقی سکوت است ( The Rest is Silence ) و نوعدوستی ( Philanthropy )، به شکلی سرگرمکننده و جالب این داستان واقعی را روایت کرده است. اگر از تماشای بازیگران آمریکایی یا بریتانیایی در نقش کاراکترهای رومانیایی که انگلیسی صحبت میکنند گیج نشوید، بیشک از بازی زیبای ورا فارمیگا و مارک استرانگ لذت خواهید برد. فارمیگا در اکثر آثار دوران کاریاش عملکرد موفقی داشته و این فیلم هم جزو همان آثار است اما دیدن استرانگ در نقش رهبر گروهی از سارقان که از قضا انسان آنچنان شروری نیز نیست، تازگی خاصی دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از دیگر نقاط قوت فیلم نزدیکتر به ماه میتوان به طراحی لباس، طراحی صحنه و انتخاب موسیقیهای زیبا اشاره کرد. بدیهی است که این اثر متفاوت از دیگر فیلم های سینمایی سرقت حرفه ای است؛ به همین دلیل لحن آن ممکن است برای برخی از شما عجیبوغریب باشد اما صرفنظر از این موضوع، Closer to the Moon فیلمی برانگیزنده با سکانسهای کمدی تلخ و داستانی باورنکردنی است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم حقیقت یا عواقب، ان.ام. | Truth or Consequences, N.M | ۱۹۹۷",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "Truth or Consequences, N.M یک نمونه بسیار جالب از آثار ساختهشده با موضوع سرقت است. این که فیلم را دوست خواهید داشت یا نه، به میزان علاقه شما به فیلمهای تارانتینویی دهه ۹۰ بستگی دارد. اگرچه برخی از این آثار افتضاح بودند، اما فیلمهایی فوقالعادهای همچون پنجشنبه ( Thursday )، کارهایی که پس از مرگ باید در دنور انجام دهید ( Things to Do in Denver When You’re Dead ) و پادشاهان انتحار ( Suicide Kings ) نیز در آن سالها ساخته شدند که تماشایشان لذتبخش بود. البته منتقدان به دلایلی غالباً غیرموجه، سختگیری زیادی نسبت به آنها داشتند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کیفر ساترلند (ستاره سریال ۲۴ ) در مقام کارگردان فیلم سینمایی ژانر سرقت حقیقت یا عواقب، ان.ام. عملکرد موفقی داشته است؛ او پیش از این چند فیلم تأثیرگذار ساخته بود اما تا قبل از فیلم اکشن-درام شب گذشته (Last Night) محصول سال ۱۹۹۳، چندان شناخته شده نبود. چهار سال بعد، ساترلند به دنبال چیزی بزرگتر بود اما نتیجه طوری نبود که بتوان تروث اُر کانسیکوئِنسِز، ان.ام. را یک فیلم کلاسیک یا کالت نامید. بااینحال، تماشای این فیلم سینمایی ژانر سرقت و بازی قوی وینسنت گالو ، کوین پولاک و خود کیفر ساترلند سرگرمکننده خواهد بود. داستان فیلم، از جایی آغاز میشود که ریموند لمبک (با بازی وینسنت گالو )، که بیگناه به زندان افتاده بود، پس از آزادی سعی دارد با طراحی یک نقشه سرقت از رئیس مافیایی که برایش پاپوش دوخته بود انتقام بگیرد؛ اما کارها طبق برنامه پیش نمیرود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بار دیگر یادآوری میکنم که قبل از تماشای این فیلم نباید انتظاراتتان را بالا ببرید. حقیقت یا عواقب، ان.ام. اثری است که عاشقان فیلم با موضوع سرقت در دهه ۹۰ هوادارش خواهند شد. پس اگر در جستجوی فیلمی با المانهای داستانی کمتردیدهشده هستید، تماشای آن را به شما توصیه میکنم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم منفجرش کن | Set It Off | ۱۹۹۶",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اف. گری گری یکی از موفقترین کارگردانان فیلمهای ژانر سرقت است. کسبوکار ایتالیایی ( The Italian Job )، سرنوشت خشمگین یا سریع و خشن ۸ ( The Fate of the Furious ) و مردان سیاهپوش: بینالمللی ( Men in Black: International ) از جمله آثار موفق این کارگردان هستند. اکثر آثار گری گری موفقیت چشمگیری داشتهاند اما فیلم سینمایی ژانر سرقت منفجرش کن ، محبوبیت زیادی در میان هواداران سینما ندارد. کاراکترهای اصلی این فیلم، چهار زن سیاهپوست هستند که اگرچه یک تیم را تشکیل دادهاند اما شخصیتهای مشابهی ندارند و تنها نقطه تشابه آنها کمبود پول در زندگیشان است. آنها تصمیم میگیرند از چند بانک دزدی کنند. در ابتدا همه چیز خوب پیش میرود اما زمانی که در سرقتهای بعدی مشکلاتی پیش میآید، بیاعتمادی میانشان رخنه میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تنها ایراد فیلم Set It Off این است که هرچند کاراکترهای داستان انگیزههای متفاوتی دارند و همگی توسط بازیگرانی بااستعداد ایفای نقش شدهاند، اما فیلم بیش از حد روی کاراکتر جیدا پینکت اسمیت (در نقش استونی ) تمرکز کرده است. هر چهار بازیگر، به خصوص کویین لطیفه (در نقش کلئو ) بازی بسیار زیبایی از خود ارائه دادهاند و ایکاش همگی آنها به میزان یکسانی مورد توجه قرار میگرفتند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "صرف نظر از این موضوع، فیلم سرقت از بانک منفجرش کن به خوبی شما را درگیر شخصیت کاراکترهایش میکند و به تدریج حس یک فیلم درام را القا میکند. کارگردان نه تنها صحنههای هیجانانگیز و اکشن دزدی از بانک را به تصویر کشیده، بلکه با لحظههایی خندهدار، احساسی و عاشقانه سرگرم میکند. حتی اگر کمی دقت به خرج دهید طعنههای سیاسی و اجتماعی فیلم به وضعیت موجود را هم درک خواهید کرد. این فیلم ۱۲۳ دقیقهای، علاوه بر انتقال حس هیجان، بدون آنکه شما را خسته کند داستان چهار زن، تفاوتها و اختلافاتشان را تعریف میکند؛ یک فیلم جذاب با موضوع سرقت که بیشک شایسته توجه بیشتری است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم سرقت بزرگ قطار | The First Great Train Robbery | ۱۹۷۸",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "عنوان سرقت بزرگ قطار شاید ما را به یاد یکی از ننگینترین سرقتهای تاریخ بیندازد؛ دزدی سال ۱۹۶۳ که مربوط به ربودن یک قطار و سرقت میلیونها پوند بود. بااینحال، قصه فیلم از رمانی با همین نام، اثر مایکل کرایتون اقتباس شده و خود این کتاب هم بر اساس سرقت بزرگ طلا در ۱۵ می سال ۱۸۵۵ نوشته شده است؛ زمانی که سه شرکت لندنی جعبهای از شمشهای طلا را از طریق راهآهن جنوب شرقی به پاریس میفرستند. برای ایجاد تمایز با سرقتی که در سال ۱۹۶۳ اتفاق افتاده بود، سازندگان تصمیم گرفتند این فیلم هیجانی سرقت را با عنوان نخستین سرقت بزرگ قطار (The First Great Train Robbery) در بریتانیا اکران کنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگرچه طراحی صحنهها مشابه با واقعیت انجام شده است، اما فیلم سرقت بزرگ قطار ، اتفاقات تاریخی واقعی را با داستانی تخیلی به تصویر میکشد. هرچند مدتزمان فیلم طولانی است و زمان زیادی طول میکشد تا وارد ماجرای سرقت شویم اما بااینحال تماشای آن ارزشمند است. در اشاره به نقاط قوت این فیلم نهتنها باید طراحی دقیق صحنه و لباس را ذکر کنیم، بلکه بازی دو بازیگر برجسته فیلم، شان کانری و دونالد ساترلند نیز شایانذکر است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "The Great Train Robbery کاریزمای خاصی دارد و حس طنز موجود در فیلمنامه باعث شده است دیالوگهای طولانی هرگز برای مخاطب خستهکننده نباشند. تماشای این بازیگران مشهور در یک فیلم با موضوع سرقت که رگههایی از کمدی را هم در خود جای داده، واقعاً لذتبخش است. این لذت، زمانی دوچندان میشود که بخش سرقت آغاز میشود. تماشای سبک قدیمی این فیلم و صحنههای بینظیر آن جداً جذاب است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم دزد خوب | Good Thief | ۲۰۰۲",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم بوب قمارباز با عنوان اصلی Bob le flambeur محصول ۱۹۵۶ به کارگردانی ژان-پیر ملویل ، اثری تأثیرگذار در ژانر فیلم های جنایی با موضوع سرقت محسوب میشود؛ اثری که الهامبخش پل توماس اندرسون برای ساخت فیلم برد دشوار ( Hard Eight ) و استیون سودربرگ برای ساخت مجموعه فیلمهای یازده یار اوشن (Ocean’s Eleven) شد. اما نیل جوردن تصمیم گرفت چیزی بیشتر از یک بازسازی مدرن از آن فیلم ارائه دهد و بازی هوشمندانه نیک نولتی در نقش اصلی کمک زیادی به او کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نولتی در این فیلم نقش یک کلاهبردار به نام بوب را ایفا میکند که به انتهای دوران کاری خود رسیده اما میخواهد برای آخرین بار سرقتی بزرگ انجام دهد. بوب نهتنها یک سارق است، بلکه به مواد مخدر نیز اعتیاد دارد. راجر ایبرت در ستایش او در این فیلم گفته: «واضح است که نیک نولتی برای بازی در این نقش متولد شده است. بازی بینظیر او در این فیلم، از عمیقترین غرایزش نشئت میگیرد.» بوب با طراحی یک نقشه و جمعکردن شرکایش ( پائولو ، رائول ، ولادیمیر ، سعید ، آنه ، آلبرت و برترام ) سرقت از کازینو مونت کارلو را هدف گرفته است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داستان فیلم، پر از جنب و جوش است و تمام کاراکترها سعی دارند از یکدیگر پیشی بگیرند. نقطه قوت فیلم Good Thief شخصیتپردازی قوی و بازیهای جذاب است. فضای خلق شده در ماجرا غنای زیادی دارد و پایانبندی اتفاقات، هر کسی را راضی خواهد کرد. رالف فاینز (بازیگر نقش لرد ولدمورت در مجموعه فیلمهای هری پاتر ) نیز اگرچه نقش بسیار کوتاهی داشته اما به خوبی توانسته استعداد خود را به رخ بکشد. دزد خوب نمونهای از یک هیجانی سرقت با اقتباس وفادار به محتوای اصلی و غنا بخشیدن به آن است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم الماس داغ | The Hot Rock | ۱۹۷۲",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جان آرچیبالد دورتموندر شخصیت خیالی و کاراکتر اصلی ۱۴ رمان و ۱۱ داستان کوتاه است که مابین سالهای ۱۹۷۰ و ۲۰۰۹ توسط دانلد ای. وستلیک ، نویسنده آمریکایی کتابهای جنایی، منتشر شدند. نام او برای اولین بار با رمان الماس داغ بر سر زبانها افتاد و همین موضوع باعث شد پیتر ییتس تصمیم بگیرد با اقتباس از این رمان، شخصیت دورتمندور را وارد دنیای سینما کند. ییتس امید داشت که موفقیت رمان تأثیر زیادی در موفقیت فیلم داشته باشد اما علیرغم حضور ستارهای همچون رابرت ردفورد ، The Hot Rock در گیشه شکست خورد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "رابرت ردفورد در این فیلم نقش دورتموندر را ایفا میکند؛ کسی که پس از چهار سال بهتازگی از زندان آزادشده و با دیدن شوهرخواهرش اندی ، پیشنهاد دیگری برای سرقت دریافت میکند. در این بین، دروتموندر با دکتر آموزا آشنا میشود و آموزا او را از وجود یک الماس نفیس در موزه بروکلین باخبر میکند؛ الماسی که در دوران استعمار از آفریقا به سرقت رفته و حالا برای آفریقاییها ارزش بسیار زیادی دارد. دورتموندر گروه خود را برای انجام سرقت دورهم جمع میکند اما بدشانسی تمام نقشههای او را خراب میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "الماس داغ فیلمی جذاب در ژانر سرقت است که شما را در فضایی پرتعلیق به هیجان وامیدارد و در صحنههای طنز هم به خوبی شما را میخنداند. اگرچه رمان اصلی نیز بسیار طنزآمیز نگاشته شده اما ویلیام گلدمن در مقام فیلمنامهنویس تأثیر زیادی در جذابیت صحنههای کمدی فیلم داشته است. بازی رابرت ردفورد فوقالعاده است و هرچند این فیلم نادیدهگرفتهشدهترین اثر اقتباسشده از آثار وستلیک نیست اما قطعاً بهترین آنها است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم حیوانات آمریکایی | American Animals | ۲۰۱۸",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در دسامبر سال ۲۰۰۴، چهار دانشجوی کالج کنتاکی که عاشق فیلمهای همچون یازده یار اوشن (Ocean’s Eleven) و قاپزنی ( Snatch ) بودند تصمیم میگیرند با الهام از این دو فیلم یکی از هنرمندانهترین نقشههای سرقت را طرحریزی کنند. حیوانات آمریکایی با عنوان اصلی American Animals یک فیلم در ژانر درام جنایی است که عمل جسورانه آنها را به تصویر میکشد. توصیف این فیلم کاری دشواری است؛ داستان بهخودیخود بسیار جذاب است اما چیزی که فیلم را برجسته میکند استفاده از روایت غیرخطی است. این ایده، آنقدر هوشمندانه اجرا شده است که شما را در سرتاسر فیلم میخکوب میکند.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/un5Te"
},
{
"type": "p",
"text": "بارت لیتون ، که پیش از این فیلم فریبکار با عنوان اصلی The Imposter را در کارنامه کارگردانی خود داشت، با خلق فضایی تعلیقآمیز از مستند و قصه، اثری بهیادماندنی در مخاطب ایجاد میکند. او لحن روایت و تنش حاکم بر فضا را به شکلی جذاب ارائه میدهد و همین باعث میشود مخاطب مدام در فکر کاراکترها باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "علیرغم استفاده از روایت غیرخطی، تعقیب کاراکترهای پیچیده و داستان زیبای فیلم ساده است. عملکرد بازیگران موفقیتآمیز بوده و فیلم از پرداختن به مضامین سنگین که سوالات زیادی را مطرح میکنند خجالت نمیکشد. درمجموع، فیلم حیوانات آمریکایی متفاوت از دیگر فیلمهای ژانر سرقت است و این باعث میشود منتظر اثر بعدی بارت لیتون بااستعداد باشیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم مراقب | The Lookout | ۲۰۰۷",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مراقب فیلمی تعلیقآمیز با بازیهای قوی به کارگردانی اسکات فرانک است که تفاوت زیادی با فیلم های معمولی با موضوع سرقت دارد. بازی در این فیلم باعث شد جوزف گوردون لویت شهرت زیادی پیدا کند و دو سال بعد برای بازی در فیلم موفق ۵۰۰ روز سامر ( ۵۰۰ Days of Summer ) انتخاب شود. اگرچه او این روزها همانند گذشته نقل محافل سینمایی نیست اما کارنامه بازیگری جوزف گوردون لویت پر از فیلمهای موفق است. بازی او در فیلم مراقب دلیلی بود که کریستوفر نولان او را برای بازی در فیلم تلقین ( Inception ) و بعدها شوالیه تاریکی برمیخیزد ( The Dark Knight Rises ) انتخاب کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بخش سرقت در اواسط فیلم آغاز میشود، اما این موضوع، بخش محوری داستان را شکل داده است. تا قبل از شروع سرقت، ما تقریباً شاهد مطالعهای عمیق روی شخصیتهای پیچیده و واقعگرایانهای هستیم که اسکات فرانک به تصویر کشیده است. از آنجا که همه ما با انگیزهها و ماهیت شخصیتی خودمان آشنا هستیم، بهراحتی وارد عمق ماجرا میشویم. زمانی که سرقت رخ میدهد، درواقع ما تماشاگر نتیجه اتفاقاتی هستیم که در طول فیلم رخ داده بودند. مراقب اساساً ترکیبی از دو فیلم است: یک فیلم سینمایی ژانر سرقت و فیلمی دیگر در ژانر درام شخصیتی اما ژانر درام غلبه بیشتری نسبت به ژانر سرقت دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگرچه بخش سرقت فیلم The Lookout فوقالعاده است اما در تماشای آن نباید تنها این جنبه از فیلم را در نظر بگیرید؛ فیلمنامه قوی و سرشار از احساس، شوخطبعی، دیالوگهای زیبا و بازیهای باورپذیر چیزهایی هستند که حتماً باید به آنها توجه کنید. برای نمونه، در یکی از صحنهها شاهد بازی بینظیر جف دانیلز هستیم؛ صحنهای که گویی او شخصیت اصلی داستان است و ما را مجذوب خود کرده است. اسکات فرانک در اولین فیلم بلند خود مضامینی شاعرانه را در قالب یک فیلم با موضوع سرقت به تصویر کشیده و همین موضوع تحسین منتقدان زیادی را برانگیخته است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم شریک خاموش | Silent Partner | ۱۹۷۸",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تا به امروز چند فیلم هیجانی سرقت با حالوهوای کریسمس ساخته شده است اما شریک خاموش احتمالاً نادیدهگرفتهشدهترین آنهاست. این فیلم در تمام زمینهها یک اثر چشمگیر محسوب میشود و البته فیلمنامه اصیل آن نیز کمک زیادی به این موضوع کرده است. میتوان درک کرد که چرا فیلم شریک خاموش به یک اثر کلاسیک تبدیل نشده اما بااینحال نمیتوان از صحنههای مسحورکننده آن با بازی کریستوفر پلامر بهراحتی غافل شد. او در این فیلم یکی از بهترین عملکردهای خود در طول زندگی حرفهایاش را ارائه داده است. کرتیس هنسن ، خالق فیلمهایی همچون محرمانه لسآنجلس ( L.A. Confidential ) و ۸ مایل ( ۸ Mile ) در اینجا نیز ما را با فیلمنامهای گیرا روبرو کرده است؛ البته باید اذعان کرد کارگردانی داریل دوک هم تأثیر زیادی بر جذابیت فیلم داشته است.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/Bt2o1"
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم Silent Partner که بازسازی یک فیلم دانمارکی به نام به یک شماره فکر کن با عنوان اصلی Think of a Number است، داستان یک کارمند بانک به نام مایلز (با بازی خوب الیوت گولد ) را روایت میکند که با یک نوشته روی میز کارش روبرو میشود؛ نوشتهای که اعلام میکند قرار است بانک مورد سرقت قرار گیرد. مایلز در مورد این نوشته چیزی به پلیس نمیگوید و در عوض مقدار زیادی از پول نقد را در ظرف غذایش پنهان میکند. پس از آنکه دزدها بانک را سرقت میکنند، او آن پولها را برای خودش برمیدارد. دزد بانک که هری (با بازی شگفتانگیز کریستوفر پلامر ) نام دارد از مشکلات روانی رنج میبرد. او خیلیزود متوجه میشود که کارمند بانک او را فریب داده است و حالا در یک بازی موش و گربه برای دریافت آن پول، مایلز را تعقیب میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شریک خاموش فیلمی نیست که بخواهید در موردش صحبت کنید یا وارد جزئیاتش شوید؛ پیچشهای داستانی، بازیهای خارقالعاده و متن قوی فیلمنامه از نقاط بارز این فیلم سرقت از بانک هستند. این اثر بهترین عناصر فیلم های ژانر سرقت را در خود جای داده و قطعاً یکی از بهترین فیلمهای مهیج دهه ۷۰ است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "منبع: Taste of Cinema",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نگاهی به سریال «چیزهای بهتر» | [
{
"type": "p",
"text": "شبکۀ افایکس با فصل جدید و هیجانانگیزی از سریال «چیزهای بهتر» (با نام اصلی Better Things) بازگشته است. سریالی که شانس نامزد شدن در امی ۲۰۲۰ را هم دارد. در فیلیمو شات ، نگاه کوتاهی داریم به سریال «چیزهای بهتر»؛ با ما همراه باشید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "معمولاً در کالیفرنیای جنوبی باران نمیبارد؛ اما در لسآنجلسِ این فصل از سریالِ «چیزهای بهتر»، بهتر است بگوییم باران نمیبارد، بلکه از آسمان سیل میآید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هر قسمتِ تقریباً نیمساعته از فصل چهارم سریال «چیزهای بهتر» که در هفتههای اخیر از شبکۀ افایکس و به کارگردانی پاملا ادلون ، در تلویزیون نمایش داده شده است؛ سریالی که به واقع نقطهقوتی برای تلویزیون به شمار میآید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با نگاهی بر سریال «چیزهای بهتر» متوجه خواهیم شد که پاملا ادلون در یکپارچگی و یکدستی داستان در فصلهای گذشته بهنسبت باقی موضوعات عملکرد بسیار بهتری داشته است. به همین دلیل، این سریال هیچ وقت مورد هجوم نقدهای تند و منفی قرار نگرفته؛ اما میتوان از باران بیشازحد در این فصل از سریال به عنوان یکی از نکات منفی و علل نقدهای احتمالی یاد کرد. اگرچه گاهی اوقات این باران بازتابی از احساسات و شرایط درونی شخصیتهاست (البته که سریال چندان به دنبال غمانگیز بودن هم نیست)، گاه چنان غیرواقعی میشود که حتی روی رانندگی کاراکترها تأثیر میگذارد! صدای باران در سریال، معمولاً، با صدای موسیقی متن در پسزمینه درهم میآمیزد و با برانگیختن حس طبیعتدوستی در خانوادۀ فاکس ، آنها را تحتتأثیر قرار میدهد. از طرفی، باران نمودی از تغییر در زندگی عادی و نرمال شخصیتهاست و به همین دلیل، با توجه به نگاه تیزبین پاملا ادلون (کارگردان مجموعه) این تغییرات و انحرافات ریز و کوچک، کمکم معنایی کلانتر میگیرند و موجب تجدیدنظر و بازبینی دربارۀ زندگی و دنیای اطراف میشوند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در ادامه، بخشهایی از فصل جدید سریال لو خواهد رفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سم (با بازی پاملا ادلون ) اعلام کرد که میخواهد مدتی را تنها باشد. این تصمیم روی شغل و حرفهاش تأثیر گذاشت و موجب وقفه در پیشرفت و موفقیت او شد. در همین حین، او در ملاقاتی تصادفی با جسیکا باردن بازیگر (با بازی خود جسیکا باردن ) آشنا میشود. جسیکا باردن نیز به دنبال تغییری اساسی یا بهتر بگویم هیجانی غیرقابلپیشبینی در حرفۀ کاری خود است. مکس (با بازی میکی مدیسون ) به خانه بازگشته و میخواهد مدتی را با خانواده سر کند. از طرفی در شغلی مشغول شده که شاید چندان وجهۀ مقبولی ندارد. فرانکی (با بازی هانا آلیگود ) و سم با یکدیگر آشتی کردهاند و حداقل با هم صحبت میکنند. دوک با (بازی اولیویا ادوارد ) هم به نظر میرسد دیگر آدمهای مرده را ملاقات نمیکند. به غیر از این اتفاقات در قسمتهای مختلف، انتظار میرود تا پایان این فصل از سریال چند ماجرای دیگر نیز داشته باشیم.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/emmy-predictions-2020-best-actress-comedy-series/"
},
{
"type": "p",
"text": "توانایی و اعتمادبهنفس ادلون در کارگردانی، در نحوۀ فیلمبرداری از خانۀ فاکسها، اتفاقات رخدادۀ پیرامون این خانواده و در بینظیر بودن بازی و ایفای نقش تکتک بازیگران مشخص است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«چیزهای بهتر» از آن دست سریالهایی نیست که زمانش را در حواشی، صرف بحث و جدل با مخاطبان و منتقدانش کند؛ اما بخشهایی از این فصل، احساس خاصی را به ما القا میکند: انگار سریال به دنبال ارائۀ پاسخی مستقیم و روراست به تحلیلهایی است که در فصل قبلی درباره بعضی کاراکترها شده بود. به غیر از آن، با توجه به اپیزود چهارم از فصل سوم میتوان گفت که فصل سوم کمی بیشتر با اشارات و کنایات تندوتیز و گاه طنزگونه همراه بوده است؛ اما حداقل تا به اینجای فصل جدید، کارگردان به دنبال ادامۀ مسیر قبلی نیست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این فصل از صحنههای دعوا و بحث (با توجه به قسمت چهارم که دهها بار از واژههای نهچندان مؤدبانه استفاده شد)، ملاقاتها و رویارویی با غریبهها، (حضور بهیادماندنی لانس هنریکسن ) و حتی قرار گرفتن شخصیتها در موقعیتهای ناراحتکننده پر است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "باران، یکی از جزییات موردعلاقه پاملا ادلون است که در این فصل از سریال به تصویر کشیده شده است؛ توجه و تمرکز پاملا ادلون گاه به شکل گسترده و گاه صرفاً با تمرکز بر بعضی جزئیات همراه است؛ مثل زمانیکه توجه دوربین بهسمت آثار هنری کوچک درون خانۀ فاکس ها معطوف میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با نگاهی به چهار فصل گذشته میتوان فهمید که ادلون به دنبال نمایش لسآنجلسی نیست که شما قبلاً آن را دیدهاید، حتی به دنبال نمایش جلوهها و جذابیتهای توریستی این شهر هم نیست. در عوض، نمایش توریستی شهر نیواورلینز در شش قسمتی که سم برای شرکت در یک عروسی به آنجا رفته بود، سریال را بهشدت سرگرمکننده کرده است. از نمودهای آن میتوان به رفتن سم به مکانهای مختلف تفریحی شهر، قدمزدن در خیابان بوربن و شنیدهشدن موسیقی جاز از هر طرف اشاره کرد. سم با انجامدادن کارهای اینچنینی، با ملاقات غیرمنتظرۀ یک غریبه و با لذت از صدای بیوقفۀ موسیقی، سفرش به نیواورلینز را به تجربهای خوش و شاد تبدیل میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در یکی از همین روزها، قضاوتکنندگان جایزۀ امی متوجه خواهند شد وقتی صحبت از کارگردانی سریالی تلویزیونی با قسمتهای تقریباً نیمساعته باشد، یعنی همان روش پاملا ادلون در ساخت «چیزهای بهتر»، حقیقتاً سریال بهطرزی حیرتآور، توأم با ظرافت، دوستانه، خانوادهپسند و هر وقت هم که بخواهد، خندهدار خواهد شد. شاید حس کنید که این سریال کمی بیپایه و بیقاعده است، اما هیچوقت پخشوپلا و از این شاخه به آن شاخه نیست. توانایی و اعتمادبهنفس ادلون در کارگردانی، در نحوۀ فیلمبرداری از خانۀ فاکس ها، اتفاقات رخدادۀ پیرامون این خانواده و در بینظیر بودن بازی و ایفای نقش تکتک بازیگران مشخص است. از فصل اول بههیچوجه قابل پیشبینی نبود که مدیسون ، الیگود و ادوارد بازی تا این اندازه درجۀ یکی ارائه دهند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در نهایت این متن، نگاهی دوباره به فصل جدید سریال «چیزهای بهتر» بود. کمی سریال را نقد کردیم، اما بیشتر تحسین بود. هدف فقط یادآوری بازگشت این سریال جذاب با فصل جدید و به همراه آوردن لذتی بینظیر بود؛ ولی در آخر باز هم یادآوری میکنم که کمی بیشتر از همیشه از باران درون سریال خیس خواهیم شد.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Hollywood Reporter",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:نقد و یادداشت سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نگاهی به سریال «چیزهای بهتر» | [
{
"type": "p",
"text": "شبکۀ افایکس با فصل جدید و هیجانانگیزی از سریال «چیزهای بهتر» (با نام اصلی Better Things) بازگشته است. سریالی که شانس نامزد شدن در امی ۲۰۲۰ را هم دارد. در فیلیمو شات ، نگاه کوتاهی داریم به سریال «چیزهای بهتر»؛ با ما همراه باشید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "معمولاً در کالیفرنیای جنوبی باران نمیبارد؛ اما در لسآنجلسِ این فصل از سریالِ «چیزهای بهتر»، بهتر است بگوییم باران نمیبارد، بلکه از آسمان سیل میآید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هر قسمتِ تقریباً نیمساعته از فصل چهارم سریال «چیزهای بهتر» که در هفتههای اخیر از شبکۀ افایکس و به کارگردانی پاملا ادلون ، در تلویزیون نمایش داده شده است؛ سریالی که به واقع نقطهقوتی برای تلویزیون به شمار میآید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با نگاهی بر سریال «چیزهای بهتر» متوجه خواهیم شد که پاملا ادلون در یکپارچگی و یکدستی داستان در فصلهای گذشته بهنسبت باقی موضوعات عملکرد بسیار بهتری داشته است. به همین دلیل، این سریال هیچ وقت مورد هجوم نقدهای تند و منفی قرار نگرفته؛ اما میتوان از باران بیشازحد در این فصل از سریال به عنوان یکی از نکات منفی و علل نقدهای احتمالی یاد کرد. اگرچه گاهی اوقات این باران بازتابی از احساسات و شرایط درونی شخصیتهاست (البته که سریال چندان به دنبال غمانگیز بودن هم نیست)، گاه چنان غیرواقعی میشود که حتی روی رانندگی کاراکترها تأثیر میگذارد! صدای باران در سریال، معمولاً، با صدای موسیقی متن در پسزمینه درهم میآمیزد و با برانگیختن حس طبیعتدوستی در خانوادۀ فاکس ، آنها را تحتتأثیر قرار میدهد. از طرفی، باران نمودی از تغییر در زندگی عادی و نرمال شخصیتهاست و به همین دلیل، با توجه به نگاه تیزبین پاملا ادلون (کارگردان مجموعه) این تغییرات و انحرافات ریز و کوچک، کمکم معنایی کلانتر میگیرند و موجب تجدیدنظر و بازبینی دربارۀ زندگی و دنیای اطراف میشوند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در ادامه، بخشهایی از فصل جدید سریال لو خواهد رفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سم (با بازی پاملا ادلون ) اعلام کرد که میخواهد مدتی را تنها باشد. این تصمیم روی شغل و حرفهاش تأثیر گذاشت و موجب وقفه در پیشرفت و موفقیت او شد. در همین حین، او در ملاقاتی تصادفی با جسیکا باردن بازیگر (با بازی خود جسیکا باردن ) آشنا میشود. جسیکا باردن نیز به دنبال تغییری اساسی یا بهتر بگویم هیجانی غیرقابلپیشبینی در حرفۀ کاری خود است. مکس (با بازی میکی مدیسون ) به خانه بازگشته و میخواهد مدتی را با خانواده سر کند. از طرفی در شغلی مشغول شده که شاید چندان وجهۀ مقبولی ندارد. فرانکی (با بازی هانا آلیگود ) و سم با یکدیگر آشتی کردهاند و حداقل با هم صحبت میکنند. دوک با (بازی اولیویا ادوارد ) هم به نظر میرسد دیگر آدمهای مرده را ملاقات نمیکند. به غیر از این اتفاقات در قسمتهای مختلف، انتظار میرود تا پایان این فصل از سریال چند ماجرای دیگر نیز داشته باشیم.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/emmy-predictions-2020-best-actress-comedy-series/"
},
{
"type": "p",
"text": "توانایی و اعتمادبهنفس ادلون در کارگردانی، در نحوۀ فیلمبرداری از خانۀ فاکسها، اتفاقات رخدادۀ پیرامون این خانواده و در بینظیر بودن بازی و ایفای نقش تکتک بازیگران مشخص است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«چیزهای بهتر» از آن دست سریالهایی نیست که زمانش را در حواشی، صرف بحث و جدل با مخاطبان و منتقدانش کند؛ اما بخشهایی از این فصل، احساس خاصی را به ما القا میکند: انگار سریال به دنبال ارائۀ پاسخی مستقیم و روراست به تحلیلهایی است که در فصل قبلی درباره بعضی کاراکترها شده بود. به غیر از آن، با توجه به اپیزود چهارم از فصل سوم میتوان گفت که فصل سوم کمی بیشتر با اشارات و کنایات تندوتیز و گاه طنزگونه همراه بوده است؛ اما حداقل تا به اینجای فصل جدید، کارگردان به دنبال ادامۀ مسیر قبلی نیست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این فصل از صحنههای دعوا و بحث (با توجه به قسمت چهارم که دهها بار از واژههای نهچندان مؤدبانه استفاده شد)، ملاقاتها و رویارویی با غریبهها، (حضور بهیادماندنی لانس هنریکسن ) و حتی قرار گرفتن شخصیتها در موقعیتهای ناراحتکننده پر است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "باران، یکی از جزییات موردعلاقه پاملا ادلون است که در این فصل از سریال به تصویر کشیده شده است؛ توجه و تمرکز پاملا ادلون گاه به شکل گسترده و گاه صرفاً با تمرکز بر بعضی جزئیات همراه است؛ مثل زمانیکه توجه دوربین بهسمت آثار هنری کوچک درون خانۀ فاکس ها معطوف میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با نگاهی به چهار فصل گذشته میتوان فهمید که ادلون به دنبال نمایش لسآنجلسی نیست که شما قبلاً آن را دیدهاید، حتی به دنبال نمایش جلوهها و جذابیتهای توریستی این شهر هم نیست. در عوض، نمایش توریستی شهر نیواورلینز در شش قسمتی که سم برای شرکت در یک عروسی به آنجا رفته بود، سریال را بهشدت سرگرمکننده کرده است. از نمودهای آن میتوان به رفتن سم به مکانهای مختلف تفریحی شهر، قدمزدن در خیابان بوربن و شنیدهشدن موسیقی جاز از هر طرف اشاره کرد. سم با انجامدادن کارهای اینچنینی، با ملاقات غیرمنتظرۀ یک غریبه و با لذت از صدای بیوقفۀ موسیقی، سفرش به نیواورلینز را به تجربهای خوش و شاد تبدیل میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در یکی از همین روزها، قضاوتکنندگان جایزۀ امی متوجه خواهند شد وقتی صحبت از کارگردانی سریالی تلویزیونی با قسمتهای تقریباً نیمساعته باشد، یعنی همان روش پاملا ادلون در ساخت «چیزهای بهتر»، حقیقتاً سریال بهطرزی حیرتآور، توأم با ظرافت، دوستانه، خانوادهپسند و هر وقت هم که بخواهد، خندهدار خواهد شد. شاید حس کنید که این سریال کمی بیپایه و بیقاعده است، اما هیچوقت پخشوپلا و از این شاخه به آن شاخه نیست. توانایی و اعتمادبهنفس ادلون در کارگردانی، در نحوۀ فیلمبرداری از خانۀ فاکس ها، اتفاقات رخدادۀ پیرامون این خانواده و در بینظیر بودن بازی و ایفای نقش تکتک بازیگران مشخص است. از فصل اول بههیچوجه قابل پیشبینی نبود که مدیسون ، الیگود و ادوارد بازی تا این اندازه درجۀ یکی ارائه دهند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در نهایت این متن، نگاهی دوباره به فصل جدید سریال «چیزهای بهتر» بود. کمی سریال را نقد کردیم، اما بیشتر تحسین بود. هدف فقط یادآوری بازگشت این سریال جذاب با فصل جدید و به همراه آوردن لذتی بینظیر بود؛ ولی در آخر باز هم یادآوری میکنم که کمی بیشتر از همیشه از باران درون سریال خیس خواهیم شد.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Hollywood Reporter",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:بهترین های فیلم و سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | ۱۰ فیلم فوقالعاده با موضوع سرقت | [
{
"type": "p",
"text": "یک فیلم خوب با موضوع سرقت تقریباً میتواند هر کسی را مجذوب خود کند؛ شاید ما عاشق تماشای این هستیم که چطور طرحهای بزرگ و ظاهراً هوشمندانه از ذهن سارقان تراوش میکند یا شاید علاقه داریم تماشاگر زندگی افرادی ناامید باشیم که برای رسیدن به آرزوهایشان هیچ راهی جز سرقت پیدا نکردهاند. شاید هم اکثر مردم میخواهند بدون آن که هیچ خطری آنها را تهدید کند شاهد زندگی مجرمان باشند و صحنههای اکشنی را ببینند که احتمالاً هیچگاه در زندگی خودشان تجربه نخواهند کرد. بعضی اوقات، شرایط سخت این مجرمان را درک میکنیم و گاهی هم از آنها متنفر میشویم؛ حتی ممکن است بعضی مواقع نتوانیم در مورد احساس خود نسبت به آنها تصمیمگیری کنیم. گاهی اوقات هم اتفاقات داستان آنقدر خندهدار میشوند که جز خنده، فرصتی برای ابراز احساسات پیدا نمیکنیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم سرقت | Heist | ۲۰۰۱",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آخرین سرقت بزرگ انجامشده توسط جو مور (با بازی جین هکمن ) و دوستانش بابی بلین (با بازی دلروی لیندو ) و دان پینکوس (با نقشآفرینی ریکی جی ) آنطور که باید خوب پیش نرفته و تصویر صورت جو توسط یکی از دوربینهای امنیتی ضبط شده است. حالا او قصد دارد خود را بازنشسته کند اما یکی از دوستانش به نام میکی برگمن (با بازی دنی دویتو ) نقشههای دیگر در سر دارد. میکی روی یک پروژه سرقت دیگر اصرار دارد و علاوه بر آن میخواهد برادرزادهاش جیمی سیلک (با بازی سم راکول ) نیز جزئی از تیم سرقت باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم Heist به کارگردانی دیوید ممت اگرچه توانست رضایت منتقدان را جلب کند، اما در گیشه موفق نبود. بااینحال، عملکرد فیلم در ویدئو کلوبها بسیار خوب بود. فیلم سرقت قطعاً شایسته توجه و ستایش است. دیوید ممت در نوشتن فیلمنامه از برخی آثار مشهور وام گرفته اما توصیه ما برای تماشای این فیلم، به دلیل تکرار سناریو فیلمهای موفق قبلی نیست. تماشای این فیلم هیجانی سرقت به دلیل ترکیب شوخطبعی و دیالوگهای زیبا توصیه میشود.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/JRd0g"
},
{
"type": "p",
"text": "سرقت مملو از دیالوگهایی است که به طرزی استادانه نوشته شدهاند اما علاوه بر آن، دیوید ممت در مقام کارگردان، فیلمی خوشساخت و لذتبخش ساخته است. کل تیم بازیگری عملکرد موفقی دارند اما این فیلم را میتوان نمایشی بینظیر از استعداد جین هکمن تلقی کرد. او تابهحال پنج مرتبه نامزد دریافت جایزه اسکار شده اما تنها دو جایزه برای نقشآفرینی در فیلمهای نابخشوده (Unforgiven) و ارتباط فرانسوی (The French Connection) دریافت کرده است. بازی جین هکمن در فیلم سینمایی سرقت شما را به یکی از طرفداران او تبدیل خواهد کرد اما عملکرد او در این اثر و البته فیلم مترسک (Scarecrow) محصول سال ۱۹۷۳ تا حد زیادی نادیده گرفته شده است. تعامل او با دلروی لیندو و نحوه بیان جملات، از نقاط برجسته فیلم به شمار میرود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در پایان، فیلم سرقت اثری استثنایی است که اگرچه طرح جدیدی ارائه نمیدهد اما به لطف شیوه نمایش اتفاقات، بیان دیالوگها و البته بازیهای فوقالعاده، هر بینندهای را مجذوب خود خواهد ساخت. اگر این ویژگیها برایتان اهمیت دارند، پس فیلم سرقت به کارگردانی دیوید ممت گزینه مناسبی برای شماست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم نزدیکتر به ماه | Closer to the Moon | ۲۰۱۴",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یک افسر سابق پلیس به نام مکس روزنتال (با بازی مارک استرانگ ، هنرپیشه مجموعه فیلمهای کینگزمن با عنوان اصلی Kingsman ) به همراه چهار همدست یهودی خود در حال سرقت از یک بانک در محلههای کمونیستی رومانی هستند. ترفندی که آنها در این ماجرا بهکار بردهاند بسیار جالب است: آنها افراد حاضر در بانک و آن محله را متقاعد میکنند که برای ساخت یک فیلم سرقت از بانک به آنجا آمدهاند و تمام کارهایی که میکنند جزئی از فیلم است. پس از دستگیر شدن سارقان، آنها به اعدام محکوم میشوند اما پیش از آن باید داستان خود را برای یک فیلم دزدی از بانک البته از نوع تبلیغاتی دوباره اجرا کنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ماجرای فیلم Closer to the Moon که بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده، کاملاً طنزآمیز و غیرمعمول روایت میشود. نائه کارانفیل ، کارگردان رومانیایی آثاری همچون باقی سکوت است ( The Rest is Silence ) و نوعدوستی ( Philanthropy )، به شکلی سرگرمکننده و جالب این داستان واقعی را روایت کرده است. اگر از تماشای بازیگران آمریکایی یا بریتانیایی در نقش کاراکترهای رومانیایی که انگلیسی صحبت میکنند گیج نشوید، بیشک از بازی زیبای ورا فارمیگا و مارک استرانگ لذت خواهید برد. فارمیگا در اکثر آثار دوران کاریاش عملکرد موفقی داشته و این فیلم هم جزو همان آثار است اما دیدن استرانگ در نقش رهبر گروهی از سارقان که از قضا انسان آنچنان شروری نیز نیست، تازگی خاصی دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از دیگر نقاط قوت فیلم نزدیکتر به ماه میتوان به طراحی لباس، طراحی صحنه و انتخاب موسیقیهای زیبا اشاره کرد. بدیهی است که این اثر متفاوت از دیگر فیلم های سینمایی سرقت حرفه ای است؛ به همین دلیل لحن آن ممکن است برای برخی از شما عجیبوغریب باشد اما صرفنظر از این موضوع، Closer to the Moon فیلمی برانگیزنده با سکانسهای کمدی تلخ و داستانی باورنکردنی است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم حقیقت یا عواقب، ان.ام. | Truth or Consequences, N.M | ۱۹۹۷",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "Truth or Consequences, N.M یک نمونه بسیار جالب از آثار ساختهشده با موضوع سرقت است. این که فیلم را دوست خواهید داشت یا نه، به میزان علاقه شما به فیلمهای تارانتینویی دهه ۹۰ بستگی دارد. اگرچه برخی از این آثار افتضاح بودند، اما فیلمهایی فوقالعادهای همچون پنجشنبه ( Thursday )، کارهایی که پس از مرگ باید در دنور انجام دهید ( Things to Do in Denver When You’re Dead ) و پادشاهان انتحار ( Suicide Kings ) نیز در آن سالها ساخته شدند که تماشایشان لذتبخش بود. البته منتقدان به دلایلی غالباً غیرموجه، سختگیری زیادی نسبت به آنها داشتند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کیفر ساترلند (ستاره سریال ۲۴ ) در مقام کارگردان فیلم سینمایی ژانر سرقت حقیقت یا عواقب، ان.ام. عملکرد موفقی داشته است؛ او پیش از این چند فیلم تأثیرگذار ساخته بود اما تا قبل از فیلم اکشن-درام شب گذشته (Last Night) محصول سال ۱۹۹۳، چندان شناخته شده نبود. چهار سال بعد، ساترلند به دنبال چیزی بزرگتر بود اما نتیجه طوری نبود که بتوان تروث اُر کانسیکوئِنسِز، ان.ام. را یک فیلم کلاسیک یا کالت نامید. بااینحال، تماشای این فیلم سینمایی ژانر سرقت و بازی قوی وینسنت گالو ، کوین پولاک و خود کیفر ساترلند سرگرمکننده خواهد بود. داستان فیلم، از جایی آغاز میشود که ریموند لمبک (با بازی وینسنت گالو )، که بیگناه به زندان افتاده بود، پس از آزادی سعی دارد با طراحی یک نقشه سرقت از رئیس مافیایی که برایش پاپوش دوخته بود انتقام بگیرد؛ اما کارها طبق برنامه پیش نمیرود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بار دیگر یادآوری میکنم که قبل از تماشای این فیلم نباید انتظاراتتان را بالا ببرید. حقیقت یا عواقب، ان.ام. اثری است که عاشقان فیلم با موضوع سرقت در دهه ۹۰ هوادارش خواهند شد. پس اگر در جستجوی فیلمی با المانهای داستانی کمتردیدهشده هستید، تماشای آن را به شما توصیه میکنم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم منفجرش کن | Set It Off | ۱۹۹۶",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اف. گری گری یکی از موفقترین کارگردانان فیلمهای ژانر سرقت است. کسبوکار ایتالیایی ( The Italian Job )، سرنوشت خشمگین یا سریع و خشن ۸ ( The Fate of the Furious ) و مردان سیاهپوش: بینالمللی ( Men in Black: International ) از جمله آثار موفق این کارگردان هستند. اکثر آثار گری گری موفقیت چشمگیری داشتهاند اما فیلم سینمایی ژانر سرقت منفجرش کن ، محبوبیت زیادی در میان هواداران سینما ندارد. کاراکترهای اصلی این فیلم، چهار زن سیاهپوست هستند که اگرچه یک تیم را تشکیل دادهاند اما شخصیتهای مشابهی ندارند و تنها نقطه تشابه آنها کمبود پول در زندگیشان است. آنها تصمیم میگیرند از چند بانک دزدی کنند. در ابتدا همه چیز خوب پیش میرود اما زمانی که در سرقتهای بعدی مشکلاتی پیش میآید، بیاعتمادی میانشان رخنه میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تنها ایراد فیلم Set It Off این است که هرچند کاراکترهای داستان انگیزههای متفاوتی دارند و همگی توسط بازیگرانی بااستعداد ایفای نقش شدهاند، اما فیلم بیش از حد روی کاراکتر جیدا پینکت اسمیت (در نقش استونی ) تمرکز کرده است. هر چهار بازیگر، به خصوص کویین لطیفه (در نقش کلئو ) بازی بسیار زیبایی از خود ارائه دادهاند و ایکاش همگی آنها به میزان یکسانی مورد توجه قرار میگرفتند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "صرف نظر از این موضوع، فیلم سرقت از بانک منفجرش کن به خوبی شما را درگیر شخصیت کاراکترهایش میکند و به تدریج حس یک فیلم درام را القا میکند. کارگردان نه تنها صحنههای هیجانانگیز و اکشن دزدی از بانک را به تصویر کشیده، بلکه با لحظههایی خندهدار، احساسی و عاشقانه سرگرم میکند. حتی اگر کمی دقت به خرج دهید طعنههای سیاسی و اجتماعی فیلم به وضعیت موجود را هم درک خواهید کرد. این فیلم ۱۲۳ دقیقهای، علاوه بر انتقال حس هیجان، بدون آنکه شما را خسته کند داستان چهار زن، تفاوتها و اختلافاتشان را تعریف میکند؛ یک فیلم جذاب با موضوع سرقت که بیشک شایسته توجه بیشتری است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم سرقت بزرگ قطار | The First Great Train Robbery | ۱۹۷۸",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "عنوان سرقت بزرگ قطار شاید ما را به یاد یکی از ننگینترین سرقتهای تاریخ بیندازد؛ دزدی سال ۱۹۶۳ که مربوط به ربودن یک قطار و سرقت میلیونها پوند بود. بااینحال، قصه فیلم از رمانی با همین نام، اثر مایکل کرایتون اقتباس شده و خود این کتاب هم بر اساس سرقت بزرگ طلا در ۱۵ می سال ۱۸۵۵ نوشته شده است؛ زمانی که سه شرکت لندنی جعبهای از شمشهای طلا را از طریق راهآهن جنوب شرقی به پاریس میفرستند. برای ایجاد تمایز با سرقتی که در سال ۱۹۶۳ اتفاق افتاده بود، سازندگان تصمیم گرفتند این فیلم هیجانی سرقت را با عنوان نخستین سرقت بزرگ قطار (The First Great Train Robbery) در بریتانیا اکران کنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگرچه طراحی صحنهها مشابه با واقعیت انجام شده است، اما فیلم سرقت بزرگ قطار ، اتفاقات تاریخی واقعی را با داستانی تخیلی به تصویر میکشد. هرچند مدتزمان فیلم طولانی است و زمان زیادی طول میکشد تا وارد ماجرای سرقت شویم اما بااینحال تماشای آن ارزشمند است. در اشاره به نقاط قوت این فیلم نهتنها باید طراحی دقیق صحنه و لباس را ذکر کنیم، بلکه بازی دو بازیگر برجسته فیلم، شان کانری و دونالد ساترلند نیز شایانذکر است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "The Great Train Robbery کاریزمای خاصی دارد و حس طنز موجود در فیلمنامه باعث شده است دیالوگهای طولانی هرگز برای مخاطب خستهکننده نباشند. تماشای این بازیگران مشهور در یک فیلم با موضوع سرقت که رگههایی از کمدی را هم در خود جای داده، واقعاً لذتبخش است. این لذت، زمانی دوچندان میشود که بخش سرقت آغاز میشود. تماشای سبک قدیمی این فیلم و صحنههای بینظیر آن جداً جذاب است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم دزد خوب | Good Thief | ۲۰۰۲",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم بوب قمارباز با عنوان اصلی Bob le flambeur محصول ۱۹۵۶ به کارگردانی ژان-پیر ملویل ، اثری تأثیرگذار در ژانر فیلم های جنایی با موضوع سرقت محسوب میشود؛ اثری که الهامبخش پل توماس اندرسون برای ساخت فیلم برد دشوار ( Hard Eight ) و استیون سودربرگ برای ساخت مجموعه فیلمهای یازده یار اوشن (Ocean’s Eleven) شد. اما نیل جوردن تصمیم گرفت چیزی بیشتر از یک بازسازی مدرن از آن فیلم ارائه دهد و بازی هوشمندانه نیک نولتی در نقش اصلی کمک زیادی به او کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نولتی در این فیلم نقش یک کلاهبردار به نام بوب را ایفا میکند که به انتهای دوران کاری خود رسیده اما میخواهد برای آخرین بار سرقتی بزرگ انجام دهد. بوب نهتنها یک سارق است، بلکه به مواد مخدر نیز اعتیاد دارد. راجر ایبرت در ستایش او در این فیلم گفته: «واضح است که نیک نولتی برای بازی در این نقش متولد شده است. بازی بینظیر او در این فیلم، از عمیقترین غرایزش نشئت میگیرد.» بوب با طراحی یک نقشه و جمعکردن شرکایش ( پائولو ، رائول ، ولادیمیر ، سعید ، آنه ، آلبرت و برترام ) سرقت از کازینو مونت کارلو را هدف گرفته است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داستان فیلم، پر از جنب و جوش است و تمام کاراکترها سعی دارند از یکدیگر پیشی بگیرند. نقطه قوت فیلم Good Thief شخصیتپردازی قوی و بازیهای جذاب است. فضای خلق شده در ماجرا غنای زیادی دارد و پایانبندی اتفاقات، هر کسی را راضی خواهد کرد. رالف فاینز (بازیگر نقش لرد ولدمورت در مجموعه فیلمهای هری پاتر ) نیز اگرچه نقش بسیار کوتاهی داشته اما به خوبی توانسته استعداد خود را به رخ بکشد. دزد خوب نمونهای از یک هیجانی سرقت با اقتباس وفادار به محتوای اصلی و غنا بخشیدن به آن است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم الماس داغ | The Hot Rock | ۱۹۷۲",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جان آرچیبالد دورتموندر شخصیت خیالی و کاراکتر اصلی ۱۴ رمان و ۱۱ داستان کوتاه است که مابین سالهای ۱۹۷۰ و ۲۰۰۹ توسط دانلد ای. وستلیک ، نویسنده آمریکایی کتابهای جنایی، منتشر شدند. نام او برای اولین بار با رمان الماس داغ بر سر زبانها افتاد و همین موضوع باعث شد پیتر ییتس تصمیم بگیرد با اقتباس از این رمان، شخصیت دورتمندور را وارد دنیای سینما کند. ییتس امید داشت که موفقیت رمان تأثیر زیادی در موفقیت فیلم داشته باشد اما علیرغم حضور ستارهای همچون رابرت ردفورد ، The Hot Rock در گیشه شکست خورد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "رابرت ردفورد در این فیلم نقش دورتموندر را ایفا میکند؛ کسی که پس از چهار سال بهتازگی از زندان آزادشده و با دیدن شوهرخواهرش اندی ، پیشنهاد دیگری برای سرقت دریافت میکند. در این بین، دروتموندر با دکتر آموزا آشنا میشود و آموزا او را از وجود یک الماس نفیس در موزه بروکلین باخبر میکند؛ الماسی که در دوران استعمار از آفریقا به سرقت رفته و حالا برای آفریقاییها ارزش بسیار زیادی دارد. دورتموندر گروه خود را برای انجام سرقت دورهم جمع میکند اما بدشانسی تمام نقشههای او را خراب میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "الماس داغ فیلمی جذاب در ژانر سرقت است که شما را در فضایی پرتعلیق به هیجان وامیدارد و در صحنههای طنز هم به خوبی شما را میخنداند. اگرچه رمان اصلی نیز بسیار طنزآمیز نگاشته شده اما ویلیام گلدمن در مقام فیلمنامهنویس تأثیر زیادی در جذابیت صحنههای کمدی فیلم داشته است. بازی رابرت ردفورد فوقالعاده است و هرچند این فیلم نادیدهگرفتهشدهترین اثر اقتباسشده از آثار وستلیک نیست اما قطعاً بهترین آنها است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم حیوانات آمریکایی | American Animals | ۲۰۱۸",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در دسامبر سال ۲۰۰۴، چهار دانشجوی کالج کنتاکی که عاشق فیلمهای همچون یازده یار اوشن (Ocean’s Eleven) و قاپزنی ( Snatch ) بودند تصمیم میگیرند با الهام از این دو فیلم یکی از هنرمندانهترین نقشههای سرقت را طرحریزی کنند. حیوانات آمریکایی با عنوان اصلی American Animals یک فیلم در ژانر درام جنایی است که عمل جسورانه آنها را به تصویر میکشد. توصیف این فیلم کاری دشواری است؛ داستان بهخودیخود بسیار جذاب است اما چیزی که فیلم را برجسته میکند استفاده از روایت غیرخطی است. این ایده، آنقدر هوشمندانه اجرا شده است که شما را در سرتاسر فیلم میخکوب میکند.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/un5Te"
},
{
"type": "p",
"text": "بارت لیتون ، که پیش از این فیلم فریبکار با عنوان اصلی The Imposter را در کارنامه کارگردانی خود داشت، با خلق فضایی تعلیقآمیز از مستند و قصه، اثری بهیادماندنی در مخاطب ایجاد میکند. او لحن روایت و تنش حاکم بر فضا را به شکلی جذاب ارائه میدهد و همین باعث میشود مخاطب مدام در فکر کاراکترها باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "علیرغم استفاده از روایت غیرخطی، تعقیب کاراکترهای پیچیده و داستان زیبای فیلم ساده است. عملکرد بازیگران موفقیتآمیز بوده و فیلم از پرداختن به مضامین سنگین که سوالات زیادی را مطرح میکنند خجالت نمیکشد. درمجموع، فیلم حیوانات آمریکایی متفاوت از دیگر فیلمهای ژانر سرقت است و این باعث میشود منتظر اثر بعدی بارت لیتون بااستعداد باشیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم مراقب | The Lookout | ۲۰۰۷",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مراقب فیلمی تعلیقآمیز با بازیهای قوی به کارگردانی اسکات فرانک است که تفاوت زیادی با فیلم های معمولی با موضوع سرقت دارد. بازی در این فیلم باعث شد جوزف گوردون لویت شهرت زیادی پیدا کند و دو سال بعد برای بازی در فیلم موفق ۵۰۰ روز سامر ( ۵۰۰ Days of Summer ) انتخاب شود. اگرچه او این روزها همانند گذشته نقل محافل سینمایی نیست اما کارنامه بازیگری جوزف گوردون لویت پر از فیلمهای موفق است. بازی او در فیلم مراقب دلیلی بود که کریستوفر نولان او را برای بازی در فیلم تلقین ( Inception ) و بعدها شوالیه تاریکی برمیخیزد ( The Dark Knight Rises ) انتخاب کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بخش سرقت در اواسط فیلم آغاز میشود، اما این موضوع، بخش محوری داستان را شکل داده است. تا قبل از شروع سرقت، ما تقریباً شاهد مطالعهای عمیق روی شخصیتهای پیچیده و واقعگرایانهای هستیم که اسکات فرانک به تصویر کشیده است. از آنجا که همه ما با انگیزهها و ماهیت شخصیتی خودمان آشنا هستیم، بهراحتی وارد عمق ماجرا میشویم. زمانی که سرقت رخ میدهد، درواقع ما تماشاگر نتیجه اتفاقاتی هستیم که در طول فیلم رخ داده بودند. مراقب اساساً ترکیبی از دو فیلم است: یک فیلم سینمایی ژانر سرقت و فیلمی دیگر در ژانر درام شخصیتی اما ژانر درام غلبه بیشتری نسبت به ژانر سرقت دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگرچه بخش سرقت فیلم The Lookout فوقالعاده است اما در تماشای آن نباید تنها این جنبه از فیلم را در نظر بگیرید؛ فیلمنامه قوی و سرشار از احساس، شوخطبعی، دیالوگهای زیبا و بازیهای باورپذیر چیزهایی هستند که حتماً باید به آنها توجه کنید. برای نمونه، در یکی از صحنهها شاهد بازی بینظیر جف دانیلز هستیم؛ صحنهای که گویی او شخصیت اصلی داستان است و ما را مجذوب خود کرده است. اسکات فرانک در اولین فیلم بلند خود مضامینی شاعرانه را در قالب یک فیلم با موضوع سرقت به تصویر کشیده و همین موضوع تحسین منتقدان زیادی را برانگیخته است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم شریک خاموش | Silent Partner | ۱۹۷۸",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تا به امروز چند فیلم هیجانی سرقت با حالوهوای کریسمس ساخته شده است اما شریک خاموش احتمالاً نادیدهگرفتهشدهترین آنهاست. این فیلم در تمام زمینهها یک اثر چشمگیر محسوب میشود و البته فیلمنامه اصیل آن نیز کمک زیادی به این موضوع کرده است. میتوان درک کرد که چرا فیلم شریک خاموش به یک اثر کلاسیک تبدیل نشده اما بااینحال نمیتوان از صحنههای مسحورکننده آن با بازی کریستوفر پلامر بهراحتی غافل شد. او در این فیلم یکی از بهترین عملکردهای خود در طول زندگی حرفهایاش را ارائه داده است. کرتیس هنسن ، خالق فیلمهایی همچون محرمانه لسآنجلس ( L.A. Confidential ) و ۸ مایل ( ۸ Mile ) در اینجا نیز ما را با فیلمنامهای گیرا روبرو کرده است؛ البته باید اذعان کرد کارگردانی داریل دوک هم تأثیر زیادی بر جذابیت فیلم داشته است.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/Bt2o1"
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم Silent Partner که بازسازی یک فیلم دانمارکی به نام به یک شماره فکر کن با عنوان اصلی Think of a Number است، داستان یک کارمند بانک به نام مایلز (با بازی خوب الیوت گولد ) را روایت میکند که با یک نوشته روی میز کارش روبرو میشود؛ نوشتهای که اعلام میکند قرار است بانک مورد سرقت قرار گیرد. مایلز در مورد این نوشته چیزی به پلیس نمیگوید و در عوض مقدار زیادی از پول نقد را در ظرف غذایش پنهان میکند. پس از آنکه دزدها بانک را سرقت میکنند، او آن پولها را برای خودش برمیدارد. دزد بانک که هری (با بازی شگفتانگیز کریستوفر پلامر ) نام دارد از مشکلات روانی رنج میبرد. او خیلیزود متوجه میشود که کارمند بانک او را فریب داده است و حالا در یک بازی موش و گربه برای دریافت آن پول، مایلز را تعقیب میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شریک خاموش فیلمی نیست که بخواهید در موردش صحبت کنید یا وارد جزئیاتش شوید؛ پیچشهای داستانی، بازیهای خارقالعاده و متن قوی فیلمنامه از نقاط بارز این فیلم سرقت از بانک هستند. این اثر بهترین عناصر فیلم های ژانر سرقت را در خود جای داده و قطعاً یکی از بهترین فیلمهای مهیج دهه ۷۰ است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "منبع: Taste of Cinema",
"ref": null
}
] | null |
original:بهترین های فیلم و سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | ۱۰ فیلم فوقالعاده با موضوع سرقت | [
{
"type": "p",
"text": "یک فیلم خوب با موضوع سرقت تقریباً میتواند هر کسی را مجذوب خود کند؛ شاید ما عاشق تماشای این هستیم که چطور طرحهای بزرگ و ظاهراً هوشمندانه از ذهن سارقان تراوش میکند یا شاید علاقه داریم تماشاگر زندگی افرادی ناامید باشیم که برای رسیدن به آرزوهایشان هیچ راهی جز سرقت پیدا نکردهاند. شاید هم اکثر مردم میخواهند بدون آن که هیچ خطری آنها را تهدید کند شاهد زندگی مجرمان باشند و صحنههای اکشنی را ببینند که احتمالاً هیچگاه در زندگی خودشان تجربه نخواهند کرد. بعضی اوقات، شرایط سخت این مجرمان را درک میکنیم و گاهی هم از آنها متنفر میشویم؛ حتی ممکن است بعضی مواقع نتوانیم در مورد احساس خود نسبت به آنها تصمیمگیری کنیم. گاهی اوقات هم اتفاقات داستان آنقدر خندهدار میشوند که جز خنده، فرصتی برای ابراز احساسات پیدا نمیکنیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم سرقت | Heist | ۲۰۰۱",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آخرین سرقت بزرگ انجامشده توسط جو مور (با بازی جین هکمن ) و دوستانش بابی بلین (با بازی دلروی لیندو ) و دان پینکوس (با نقشآفرینی ریکی جی ) آنطور که باید خوب پیش نرفته و تصویر صورت جو توسط یکی از دوربینهای امنیتی ضبط شده است. حالا او قصد دارد خود را بازنشسته کند اما یکی از دوستانش به نام میکی برگمن (با بازی دنی دویتو ) نقشههای دیگر در سر دارد. میکی روی یک پروژه سرقت دیگر اصرار دارد و علاوه بر آن میخواهد برادرزادهاش جیمی سیلک (با بازی سم راکول ) نیز جزئی از تیم سرقت باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم Heist به کارگردانی دیوید ممت اگرچه توانست رضایت منتقدان را جلب کند، اما در گیشه موفق نبود. بااینحال، عملکرد فیلم در ویدئو کلوبها بسیار خوب بود. فیلم سرقت قطعاً شایسته توجه و ستایش است. دیوید ممت در نوشتن فیلمنامه از برخی آثار مشهور وام گرفته اما توصیه ما برای تماشای این فیلم، به دلیل تکرار سناریو فیلمهای موفق قبلی نیست. تماشای این فیلم هیجانی سرقت به دلیل ترکیب شوخطبعی و دیالوگهای زیبا توصیه میشود.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/JRd0g"
},
{
"type": "p",
"text": "سرقت مملو از دیالوگهایی است که به طرزی استادانه نوشته شدهاند اما علاوه بر آن، دیوید ممت در مقام کارگردان، فیلمی خوشساخت و لذتبخش ساخته است. کل تیم بازیگری عملکرد موفقی دارند اما این فیلم را میتوان نمایشی بینظیر از استعداد جین هکمن تلقی کرد. او تابهحال پنج مرتبه نامزد دریافت جایزه اسکار شده اما تنها دو جایزه برای نقشآفرینی در فیلمهای نابخشوده (Unforgiven) و ارتباط فرانسوی (The French Connection) دریافت کرده است. بازی جین هکمن در فیلم سینمایی سرقت شما را به یکی از طرفداران او تبدیل خواهد کرد اما عملکرد او در این اثر و البته فیلم مترسک (Scarecrow) محصول سال ۱۹۷۳ تا حد زیادی نادیده گرفته شده است. تعامل او با دلروی لیندو و نحوه بیان جملات، از نقاط برجسته فیلم به شمار میرود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در پایان، فیلم سرقت اثری استثنایی است که اگرچه طرح جدیدی ارائه نمیدهد اما به لطف شیوه نمایش اتفاقات، بیان دیالوگها و البته بازیهای فوقالعاده، هر بینندهای را مجذوب خود خواهد ساخت. اگر این ویژگیها برایتان اهمیت دارند، پس فیلم سرقت به کارگردانی دیوید ممت گزینه مناسبی برای شماست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم نزدیکتر به ماه | Closer to the Moon | ۲۰۱۴",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یک افسر سابق پلیس به نام مکس روزنتال (با بازی مارک استرانگ ، هنرپیشه مجموعه فیلمهای کینگزمن با عنوان اصلی Kingsman ) به همراه چهار همدست یهودی خود در حال سرقت از یک بانک در محلههای کمونیستی رومانی هستند. ترفندی که آنها در این ماجرا بهکار بردهاند بسیار جالب است: آنها افراد حاضر در بانک و آن محله را متقاعد میکنند که برای ساخت یک فیلم سرقت از بانک به آنجا آمدهاند و تمام کارهایی که میکنند جزئی از فیلم است. پس از دستگیر شدن سارقان، آنها به اعدام محکوم میشوند اما پیش از آن باید داستان خود را برای یک فیلم دزدی از بانک البته از نوع تبلیغاتی دوباره اجرا کنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ماجرای فیلم Closer to the Moon که بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده، کاملاً طنزآمیز و غیرمعمول روایت میشود. نائه کارانفیل ، کارگردان رومانیایی آثاری همچون باقی سکوت است ( The Rest is Silence ) و نوعدوستی ( Philanthropy )، به شکلی سرگرمکننده و جالب این داستان واقعی را روایت کرده است. اگر از تماشای بازیگران آمریکایی یا بریتانیایی در نقش کاراکترهای رومانیایی که انگلیسی صحبت میکنند گیج نشوید، بیشک از بازی زیبای ورا فارمیگا و مارک استرانگ لذت خواهید برد. فارمیگا در اکثر آثار دوران کاریاش عملکرد موفقی داشته و این فیلم هم جزو همان آثار است اما دیدن استرانگ در نقش رهبر گروهی از سارقان که از قضا انسان آنچنان شروری نیز نیست، تازگی خاصی دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از دیگر نقاط قوت فیلم نزدیکتر به ماه میتوان به طراحی لباس، طراحی صحنه و انتخاب موسیقیهای زیبا اشاره کرد. بدیهی است که این اثر متفاوت از دیگر فیلم های سینمایی سرقت حرفه ای است؛ به همین دلیل لحن آن ممکن است برای برخی از شما عجیبوغریب باشد اما صرفنظر از این موضوع، Closer to the Moon فیلمی برانگیزنده با سکانسهای کمدی تلخ و داستانی باورنکردنی است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم حقیقت یا عواقب، ان.ام. | Truth or Consequences, N.M | ۱۹۹۷",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "Truth or Consequences, N.M یک نمونه بسیار جالب از آثار ساختهشده با موضوع سرقت است. این که فیلم را دوست خواهید داشت یا نه، به میزان علاقه شما به فیلمهای تارانتینویی دهه ۹۰ بستگی دارد. اگرچه برخی از این آثار افتضاح بودند، اما فیلمهایی فوقالعادهای همچون پنجشنبه ( Thursday )، کارهایی که پس از مرگ باید در دنور انجام دهید ( Things to Do in Denver When You’re Dead ) و پادشاهان انتحار ( Suicide Kings ) نیز در آن سالها ساخته شدند که تماشایشان لذتبخش بود. البته منتقدان به دلایلی غالباً غیرموجه، سختگیری زیادی نسبت به آنها داشتند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کیفر ساترلند (ستاره سریال ۲۴ ) در مقام کارگردان فیلم سینمایی ژانر سرقت حقیقت یا عواقب، ان.ام. عملکرد موفقی داشته است؛ او پیش از این چند فیلم تأثیرگذار ساخته بود اما تا قبل از فیلم اکشن-درام شب گذشته (Last Night) محصول سال ۱۹۹۳، چندان شناخته شده نبود. چهار سال بعد، ساترلند به دنبال چیزی بزرگتر بود اما نتیجه طوری نبود که بتوان تروث اُر کانسیکوئِنسِز، ان.ام. را یک فیلم کلاسیک یا کالت نامید. بااینحال، تماشای این فیلم سینمایی ژانر سرقت و بازی قوی وینسنت گالو ، کوین پولاک و خود کیفر ساترلند سرگرمکننده خواهد بود. داستان فیلم، از جایی آغاز میشود که ریموند لمبک (با بازی وینسنت گالو )، که بیگناه به زندان افتاده بود، پس از آزادی سعی دارد با طراحی یک نقشه سرقت از رئیس مافیایی که برایش پاپوش دوخته بود انتقام بگیرد؛ اما کارها طبق برنامه پیش نمیرود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بار دیگر یادآوری میکنم که قبل از تماشای این فیلم نباید انتظاراتتان را بالا ببرید. حقیقت یا عواقب، ان.ام. اثری است که عاشقان فیلم با موضوع سرقت در دهه ۹۰ هوادارش خواهند شد. پس اگر در جستجوی فیلمی با المانهای داستانی کمتردیدهشده هستید، تماشای آن را به شما توصیه میکنم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم منفجرش کن | Set It Off | ۱۹۹۶",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اف. گری گری یکی از موفقترین کارگردانان فیلمهای ژانر سرقت است. کسبوکار ایتالیایی ( The Italian Job )، سرنوشت خشمگین یا سریع و خشن ۸ ( The Fate of the Furious ) و مردان سیاهپوش: بینالمللی ( Men in Black: International ) از جمله آثار موفق این کارگردان هستند. اکثر آثار گری گری موفقیت چشمگیری داشتهاند اما فیلم سینمایی ژانر سرقت منفجرش کن ، محبوبیت زیادی در میان هواداران سینما ندارد. کاراکترهای اصلی این فیلم، چهار زن سیاهپوست هستند که اگرچه یک تیم را تشکیل دادهاند اما شخصیتهای مشابهی ندارند و تنها نقطه تشابه آنها کمبود پول در زندگیشان است. آنها تصمیم میگیرند از چند بانک دزدی کنند. در ابتدا همه چیز خوب پیش میرود اما زمانی که در سرقتهای بعدی مشکلاتی پیش میآید، بیاعتمادی میانشان رخنه میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تنها ایراد فیلم Set It Off این است که هرچند کاراکترهای داستان انگیزههای متفاوتی دارند و همگی توسط بازیگرانی بااستعداد ایفای نقش شدهاند، اما فیلم بیش از حد روی کاراکتر جیدا پینکت اسمیت (در نقش استونی ) تمرکز کرده است. هر چهار بازیگر، به خصوص کویین لطیفه (در نقش کلئو ) بازی بسیار زیبایی از خود ارائه دادهاند و ایکاش همگی آنها به میزان یکسانی مورد توجه قرار میگرفتند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "صرف نظر از این موضوع، فیلم سرقت از بانک منفجرش کن به خوبی شما را درگیر شخصیت کاراکترهایش میکند و به تدریج حس یک فیلم درام را القا میکند. کارگردان نه تنها صحنههای هیجانانگیز و اکشن دزدی از بانک را به تصویر کشیده، بلکه با لحظههایی خندهدار، احساسی و عاشقانه سرگرم میکند. حتی اگر کمی دقت به خرج دهید طعنههای سیاسی و اجتماعی فیلم به وضعیت موجود را هم درک خواهید کرد. این فیلم ۱۲۳ دقیقهای، علاوه بر انتقال حس هیجان، بدون آنکه شما را خسته کند داستان چهار زن، تفاوتها و اختلافاتشان را تعریف میکند؛ یک فیلم جذاب با موضوع سرقت که بیشک شایسته توجه بیشتری است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم سرقت بزرگ قطار | The First Great Train Robbery | ۱۹۷۸",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "عنوان سرقت بزرگ قطار شاید ما را به یاد یکی از ننگینترین سرقتهای تاریخ بیندازد؛ دزدی سال ۱۹۶۳ که مربوط به ربودن یک قطار و سرقت میلیونها پوند بود. بااینحال، قصه فیلم از رمانی با همین نام، اثر مایکل کرایتون اقتباس شده و خود این کتاب هم بر اساس سرقت بزرگ طلا در ۱۵ می سال ۱۸۵۵ نوشته شده است؛ زمانی که سه شرکت لندنی جعبهای از شمشهای طلا را از طریق راهآهن جنوب شرقی به پاریس میفرستند. برای ایجاد تمایز با سرقتی که در سال ۱۹۶۳ اتفاق افتاده بود، سازندگان تصمیم گرفتند این فیلم هیجانی سرقت را با عنوان نخستین سرقت بزرگ قطار (The First Great Train Robbery) در بریتانیا اکران کنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگرچه طراحی صحنهها مشابه با واقعیت انجام شده است، اما فیلم سرقت بزرگ قطار ، اتفاقات تاریخی واقعی را با داستانی تخیلی به تصویر میکشد. هرچند مدتزمان فیلم طولانی است و زمان زیادی طول میکشد تا وارد ماجرای سرقت شویم اما بااینحال تماشای آن ارزشمند است. در اشاره به نقاط قوت این فیلم نهتنها باید طراحی دقیق صحنه و لباس را ذکر کنیم، بلکه بازی دو بازیگر برجسته فیلم، شان کانری و دونالد ساترلند نیز شایانذکر است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "The Great Train Robbery کاریزمای خاصی دارد و حس طنز موجود در فیلمنامه باعث شده است دیالوگهای طولانی هرگز برای مخاطب خستهکننده نباشند. تماشای این بازیگران مشهور در یک فیلم با موضوع سرقت که رگههایی از کمدی را هم در خود جای داده، واقعاً لذتبخش است. این لذت، زمانی دوچندان میشود که بخش سرقت آغاز میشود. تماشای سبک قدیمی این فیلم و صحنههای بینظیر آن جداً جذاب است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم دزد خوب | Good Thief | ۲۰۰۲",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم بوب قمارباز با عنوان اصلی Bob le flambeur محصول ۱۹۵۶ به کارگردانی ژان-پیر ملویل ، اثری تأثیرگذار در ژانر فیلم های جنایی با موضوع سرقت محسوب میشود؛ اثری که الهامبخش پل توماس اندرسون برای ساخت فیلم برد دشوار ( Hard Eight ) و استیون سودربرگ برای ساخت مجموعه فیلمهای یازده یار اوشن (Ocean’s Eleven) شد. اما نیل جوردن تصمیم گرفت چیزی بیشتر از یک بازسازی مدرن از آن فیلم ارائه دهد و بازی هوشمندانه نیک نولتی در نقش اصلی کمک زیادی به او کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نولتی در این فیلم نقش یک کلاهبردار به نام بوب را ایفا میکند که به انتهای دوران کاری خود رسیده اما میخواهد برای آخرین بار سرقتی بزرگ انجام دهد. بوب نهتنها یک سارق است، بلکه به مواد مخدر نیز اعتیاد دارد. راجر ایبرت در ستایش او در این فیلم گفته: «واضح است که نیک نولتی برای بازی در این نقش متولد شده است. بازی بینظیر او در این فیلم، از عمیقترین غرایزش نشئت میگیرد.» بوب با طراحی یک نقشه و جمعکردن شرکایش ( پائولو ، رائول ، ولادیمیر ، سعید ، آنه ، آلبرت و برترام ) سرقت از کازینو مونت کارلو را هدف گرفته است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داستان فیلم، پر از جنب و جوش است و تمام کاراکترها سعی دارند از یکدیگر پیشی بگیرند. نقطه قوت فیلم Good Thief شخصیتپردازی قوی و بازیهای جذاب است. فضای خلق شده در ماجرا غنای زیادی دارد و پایانبندی اتفاقات، هر کسی را راضی خواهد کرد. رالف فاینز (بازیگر نقش لرد ولدمورت در مجموعه فیلمهای هری پاتر ) نیز اگرچه نقش بسیار کوتاهی داشته اما به خوبی توانسته استعداد خود را به رخ بکشد. دزد خوب نمونهای از یک هیجانی سرقت با اقتباس وفادار به محتوای اصلی و غنا بخشیدن به آن است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم الماس داغ | The Hot Rock | ۱۹۷۲",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جان آرچیبالد دورتموندر شخصیت خیالی و کاراکتر اصلی ۱۴ رمان و ۱۱ داستان کوتاه است که مابین سالهای ۱۹۷۰ و ۲۰۰۹ توسط دانلد ای. وستلیک ، نویسنده آمریکایی کتابهای جنایی، منتشر شدند. نام او برای اولین بار با رمان الماس داغ بر سر زبانها افتاد و همین موضوع باعث شد پیتر ییتس تصمیم بگیرد با اقتباس از این رمان، شخصیت دورتمندور را وارد دنیای سینما کند. ییتس امید داشت که موفقیت رمان تأثیر زیادی در موفقیت فیلم داشته باشد اما علیرغم حضور ستارهای همچون رابرت ردفورد ، The Hot Rock در گیشه شکست خورد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "رابرت ردفورد در این فیلم نقش دورتموندر را ایفا میکند؛ کسی که پس از چهار سال بهتازگی از زندان آزادشده و با دیدن شوهرخواهرش اندی ، پیشنهاد دیگری برای سرقت دریافت میکند. در این بین، دروتموندر با دکتر آموزا آشنا میشود و آموزا او را از وجود یک الماس نفیس در موزه بروکلین باخبر میکند؛ الماسی که در دوران استعمار از آفریقا به سرقت رفته و حالا برای آفریقاییها ارزش بسیار زیادی دارد. دورتموندر گروه خود را برای انجام سرقت دورهم جمع میکند اما بدشانسی تمام نقشههای او را خراب میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "الماس داغ فیلمی جذاب در ژانر سرقت است که شما را در فضایی پرتعلیق به هیجان وامیدارد و در صحنههای طنز هم به خوبی شما را میخنداند. اگرچه رمان اصلی نیز بسیار طنزآمیز نگاشته شده اما ویلیام گلدمن در مقام فیلمنامهنویس تأثیر زیادی در جذابیت صحنههای کمدی فیلم داشته است. بازی رابرت ردفورد فوقالعاده است و هرچند این فیلم نادیدهگرفتهشدهترین اثر اقتباسشده از آثار وستلیک نیست اما قطعاً بهترین آنها است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم حیوانات آمریکایی | American Animals | ۲۰۱۸",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در دسامبر سال ۲۰۰۴، چهار دانشجوی کالج کنتاکی که عاشق فیلمهای همچون یازده یار اوشن (Ocean’s Eleven) و قاپزنی ( Snatch ) بودند تصمیم میگیرند با الهام از این دو فیلم یکی از هنرمندانهترین نقشههای سرقت را طرحریزی کنند. حیوانات آمریکایی با عنوان اصلی American Animals یک فیلم در ژانر درام جنایی است که عمل جسورانه آنها را به تصویر میکشد. توصیف این فیلم کاری دشواری است؛ داستان بهخودیخود بسیار جذاب است اما چیزی که فیلم را برجسته میکند استفاده از روایت غیرخطی است. این ایده، آنقدر هوشمندانه اجرا شده است که شما را در سرتاسر فیلم میخکوب میکند.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/un5Te"
},
{
"type": "p",
"text": "بارت لیتون ، که پیش از این فیلم فریبکار با عنوان اصلی The Imposter را در کارنامه کارگردانی خود داشت، با خلق فضایی تعلیقآمیز از مستند و قصه، اثری بهیادماندنی در مخاطب ایجاد میکند. او لحن روایت و تنش حاکم بر فضا را به شکلی جذاب ارائه میدهد و همین باعث میشود مخاطب مدام در فکر کاراکترها باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "علیرغم استفاده از روایت غیرخطی، تعقیب کاراکترهای پیچیده و داستان زیبای فیلم ساده است. عملکرد بازیگران موفقیتآمیز بوده و فیلم از پرداختن به مضامین سنگین که سوالات زیادی را مطرح میکنند خجالت نمیکشد. درمجموع، فیلم حیوانات آمریکایی متفاوت از دیگر فیلمهای ژانر سرقت است و این باعث میشود منتظر اثر بعدی بارت لیتون بااستعداد باشیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم مراقب | The Lookout | ۲۰۰۷",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مراقب فیلمی تعلیقآمیز با بازیهای قوی به کارگردانی اسکات فرانک است که تفاوت زیادی با فیلم های معمولی با موضوع سرقت دارد. بازی در این فیلم باعث شد جوزف گوردون لویت شهرت زیادی پیدا کند و دو سال بعد برای بازی در فیلم موفق ۵۰۰ روز سامر ( ۵۰۰ Days of Summer ) انتخاب شود. اگرچه او این روزها همانند گذشته نقل محافل سینمایی نیست اما کارنامه بازیگری جوزف گوردون لویت پر از فیلمهای موفق است. بازی او در فیلم مراقب دلیلی بود که کریستوفر نولان او را برای بازی در فیلم تلقین ( Inception ) و بعدها شوالیه تاریکی برمیخیزد ( The Dark Knight Rises ) انتخاب کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بخش سرقت در اواسط فیلم آغاز میشود، اما این موضوع، بخش محوری داستان را شکل داده است. تا قبل از شروع سرقت، ما تقریباً شاهد مطالعهای عمیق روی شخصیتهای پیچیده و واقعگرایانهای هستیم که اسکات فرانک به تصویر کشیده است. از آنجا که همه ما با انگیزهها و ماهیت شخصیتی خودمان آشنا هستیم، بهراحتی وارد عمق ماجرا میشویم. زمانی که سرقت رخ میدهد، درواقع ما تماشاگر نتیجه اتفاقاتی هستیم که در طول فیلم رخ داده بودند. مراقب اساساً ترکیبی از دو فیلم است: یک فیلم سینمایی ژانر سرقت و فیلمی دیگر در ژانر درام شخصیتی اما ژانر درام غلبه بیشتری نسبت به ژانر سرقت دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگرچه بخش سرقت فیلم The Lookout فوقالعاده است اما در تماشای آن نباید تنها این جنبه از فیلم را در نظر بگیرید؛ فیلمنامه قوی و سرشار از احساس، شوخطبعی، دیالوگهای زیبا و بازیهای باورپذیر چیزهایی هستند که حتماً باید به آنها توجه کنید. برای نمونه، در یکی از صحنهها شاهد بازی بینظیر جف دانیلز هستیم؛ صحنهای که گویی او شخصیت اصلی داستان است و ما را مجذوب خود کرده است. اسکات فرانک در اولین فیلم بلند خود مضامینی شاعرانه را در قالب یک فیلم با موضوع سرقت به تصویر کشیده و همین موضوع تحسین منتقدان زیادی را برانگیخته است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم شریک خاموش | Silent Partner | ۱۹۷۸",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تا به امروز چند فیلم هیجانی سرقت با حالوهوای کریسمس ساخته شده است اما شریک خاموش احتمالاً نادیدهگرفتهشدهترین آنهاست. این فیلم در تمام زمینهها یک اثر چشمگیر محسوب میشود و البته فیلمنامه اصیل آن نیز کمک زیادی به این موضوع کرده است. میتوان درک کرد که چرا فیلم شریک خاموش به یک اثر کلاسیک تبدیل نشده اما بااینحال نمیتوان از صحنههای مسحورکننده آن با بازی کریستوفر پلامر بهراحتی غافل شد. او در این فیلم یکی از بهترین عملکردهای خود در طول زندگی حرفهایاش را ارائه داده است. کرتیس هنسن ، خالق فیلمهایی همچون محرمانه لسآنجلس ( L.A. Confidential ) و ۸ مایل ( ۸ Mile ) در اینجا نیز ما را با فیلمنامهای گیرا روبرو کرده است؛ البته باید اذعان کرد کارگردانی داریل دوک هم تأثیر زیادی بر جذابیت فیلم داشته است.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/Bt2o1"
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم Silent Partner که بازسازی یک فیلم دانمارکی به نام به یک شماره فکر کن با عنوان اصلی Think of a Number است، داستان یک کارمند بانک به نام مایلز (با بازی خوب الیوت گولد ) را روایت میکند که با یک نوشته روی میز کارش روبرو میشود؛ نوشتهای که اعلام میکند قرار است بانک مورد سرقت قرار گیرد. مایلز در مورد این نوشته چیزی به پلیس نمیگوید و در عوض مقدار زیادی از پول نقد را در ظرف غذایش پنهان میکند. پس از آنکه دزدها بانک را سرقت میکنند، او آن پولها را برای خودش برمیدارد. دزد بانک که هری (با بازی شگفتانگیز کریستوفر پلامر ) نام دارد از مشکلات روانی رنج میبرد. او خیلیزود متوجه میشود که کارمند بانک او را فریب داده است و حالا در یک بازی موش و گربه برای دریافت آن پول، مایلز را تعقیب میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شریک خاموش فیلمی نیست که بخواهید در موردش صحبت کنید یا وارد جزئیاتش شوید؛ پیچشهای داستانی، بازیهای خارقالعاده و متن قوی فیلمنامه از نقاط بارز این فیلم سرقت از بانک هستند. این اثر بهترین عناصر فیلم های ژانر سرقت را در خود جای داده و قطعاً یکی از بهترین فیلمهای مهیج دهه ۷۰ است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "منبع: Taste of Cinema",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نقد و بررسی فصل سوم سریال گلو | موفقیت خارقالعاده | [
{
"type": "ilink",
"text": "سریال گلو با عنوان اصلی « GLOW » یک مجموعه کمدی-درام به تهیهکنندگی لیز فلاهیو و کارلی منش است که از سرویس استریمینگ نتفلیکس منتشر میشود. داستان سریال در لسآنجلس سال ۱۹۸۵ روایت میشود، جایی که روث وایلدر ، بازیگری پرحاشیه، قصد دارد برای برنامهای به نام «گلو» تست دهد اما مشکلات او با کارگردان این برنامه باعث بروز اتفاقاتی میشود که در ادامه، ماجراهای بعدی سریال را شکل میدهند. فصل اول این مجموعه در سال ۲۰۱۷ منتشر شد و موفقیتهای آن باعث شد نتفلیکس مصمم به ساخت فصلهای بعدی باشد. در فصل سوم، فلاهیو و منش ما را به تماشای صحنههایی جسورانه دعوت کردهاند که تلویزیون معمولاً به سراغشان نمیرود، اما باید گفت آنها با موفقیت به هدف خود رسیدهاند. در نقد و بررسی فصل سوم سریال «گلو» که شانس نامزدی در امی ۲۰۲۰ را دارد با فیلیمو شات همراه باشید.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "سینتیا اریوو، مریت ویور، الیسون بری و نیکول کیدمن در مینی سریال غرش",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%86%db%8c%da%a9%d9%88%d9%84-%da%a9%db%8c%d8%af%d9%85%d9%86-%d8%af%d8%b1-%d9%85%db%8c%d9%86%db%8c-%d8%b3%d8%b1%db%8c%d8%a7%d9%84-%d8%ba%d8%b1%d8%b4/"
},
{
"type": "p",
"text": "فصل سوم سریال «گلو» با یک فاجعه آغاز میشود. زمانی که برنامه «کُشتی زنان زیبا» یا همان «گورجس لیدیز آو رسلینگ» (GLOW)، خود را برای اولین نمایش در لاس وگاس آماده میکند، روث (با بازی الیسون بری ) و دبی (با بازی بتی گیلپین ) برای گزارش زنده پرتاب یک فضاپیما در قالب کاراکترهای مسابقاتی خود به یک شبکه خبر محلی رفتهاند. در حالی که دبی ، در نقش لیبرتی بل (شخصیت آمریکایی او در مسابقات کشتی) از برتری برنامههای فضایی ایالاتمتحده سخن میگوید، روث ، در نقش زویای نابودگر (شخصیت روسی او در مسابقات کشتی) از واقعی نبودن این برنامهها صحبت میکند. همهچیز خوب پیش میرود تا اینکه فضاپیمای چلنجر یک دقیقه پس از پرتاب منفجر میشود و هر هفت خدمه آن کشته میشوند؛ فاجعهای که خیل عظیمی از مردم را در بهت و اندوه فرومیبرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "استفاده از کلماتی همچون «شوکآور» و «ناراحتکننده» حق مطلب را بهخوبی ادا نمیکنند؛ زیرا بینندگان این صحنه، از لحاظ درونی متلاشی میشوند. هدف لیز فلاهیو و کارلی منش ، خالقان سریال «گلو»، از تداعیکردن این اتفاق واقعی تراژدیک، خلق مانعی برای کاراکترهای خیالی داستان است. آنها با طعنهزدن به ماجرای سقوط فضاپیما قصد دارند سؤالی را مطرح کنند: «چرا؟» عمل جسورانه آنها محبوبیت زیادی میان مخاطبان پیدا کرده و همین موضوع باعث شده است انتظارات از ادامه فصل سوم بالاتر برود.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد و بررسی سریال لاک و کلید",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/locke-and-key-review/"
},
{
"type": "p",
"text": "اگرچه سریال «گلو» پاسخ این سوال را از مدتها قبل ارائه داده است، اما قسمت اول فصل سوم بدون هیچ بیم و ترسی دلیل آن را توضیح میدهد. هرچند ممکن است به نظر برسد که کُشتی زنان نوع بیهودهای از سرگرمی باشد، اما این عمل نهتنها هنر و ورزش را ترکیب میکند، بلکه هدف والاتری برای زنان تعیین میکند. سریال نیز انگیزههای مشابهی را دنبال میکند: به تصویر کشیدن مفهومی سرگرمکننده در قالبی هوشمندانه از طنز و عاطفه. اما فصل سوم، پای خود را فراتر گذاشته است. قسمتهای جدید سریال «گلو» سعی دارند شکاف بین واقعیت موجود برای کاراکترها و ما را از بین ببرند و میتوان گفت سازندگان به این هدف دست یافتهاند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بخشی از چیزی که فصل جدید سریال «گلو» را ارتقاء داده است صداقت در روبرویی با موضوعات دشوار است. فلاهیو و منش آنقدر این کار را تکرار میکند که مضمون سریال را میتوان به راه رفتن روی طناب تشبیه کرد؛ شرایطی که بر داستان حاکم میشود بسیار دشوار است اما آنها در مدیریت اوضاع، عملکرد موفقی دارند. بدون آن که بخواهیم داستانهای جدید این مجموعه را لو بدهیم، فصل سوم سریال «گلو» نمایانگر تطبیق یافتن تمام کاراکترها با زندگی جدیدشان است: زندگی در هتلهای مجلل باعث تغییر زندگی قبلی کشتیگیران و کارگردان، سم سلیویا (با نقشآفرینی مارک مارون ) و تهیهکننده، سباستین بش هاوارد (با بازی کریس لوول ) در اتاقهای کوچک مهمانسراها شده است. حالا آنها باید به زندگی شبانه و زرقوبرق لاسوگاس عادت کنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "صرفنظر از قسمت ابتدایی و پایانی، کشتیگیری تا حد زیادی از مرکز توجه خارجشده و به لطف آن، روایتهای دقیقتری برای شخصیتها در نظر گرفته شده است. البته نباید از استعداد جنیفر یوستون در مقام بازیگردان غافل شد. فلاهیو و منش مشترکات ظریفی بین کاراکترها پیدا کردهاند و حالا فرصت رشد برای تکتک آنها فراهم شده است. چری بنگ (با بازی سیدل نوئل ) به فکر بچهدار شدن افتاده و در همین حال، دبی مشغول نگهداری از کودک یکسالهاش است. شیلا (با بازی گایل رنکین ) با مردی به نام بابی بارنز ( کوین کاهون ) آشنا شده و این موضوع به اجرای هردوی آنها روی صحنه کمک کرده است. تامی (با بازی کیا استیونز ) سعی دارد بیماریهای جسمانی گذشتهاش را شکست دهد و برای مشاوره دادن به دبی جهت حفظ تعادل میان زندگی شخصی و کاریاش پا به صحنه بگذارد.",
"ref": "https://www.filimo.com/crew/%D8%B3%DB%8C%D8%AF%D9%84-%D9%86%D9%88%D8%A6%D9%84"
},
{
"type": "p",
"text": "در این میان روث هنوز درگیر حاشیه است اما حالا هدفی برای خود پیدا کرده. الیسون بری با بازی معصومانه خود کاری میکند که حتی با وجود کارهای بد روث ، هنوز هم طرفدار او باشید اما نویسندگان روزبهروز پریشانحالی و آشفتگی بیشتری برای کاراکتر روث خلق میکنند تا تصمیمگیری در مورد او برای مخاطب اجتنابناپذیر باشد. به شکلی مشابه، روث نیز باید تصمیمات مهمی بگیرد: رابطه او با سم و انتخابهایش در حرفه شغلی موضوعاتی هستند که در ادامه فصل باید شفافیت بیشتری پیدا کنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با وجود شخصیتپردازی ظریف و پیامهای معنادار، سریال «گلو» باید انسجام بیشتری در داستان ایجاد کند. در یکی از قسمتها شاهد آن هستیم که هر کشتیگیر به یکباره شخصیت جدیدی پیدا میکند. جایی از داستان به کویر سفر میکنیم و در بخشی دیگر گشتوگذار یک پدر و دختر در هالیوود را تماشا میکنیم. داستانهای فرعی سریال نیز کم نیستند؛ از بنیاد خیریه زیرزمینی برای بیماران ایدزی گرفته تا داستانهای ویژه کریسمس. بااینحال، سریال «گلو» هرگز سرگرمی پرنشاط خود را قربانی درام تأثیرگذار نمیکند، البته بالعکس این رابطه نیز صادق است و باید تیم خلاق مجموعه را برای خلق موفق هر دو موضوع تحسین کرد.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/emmy-predictions-2020-best-actress-comedy-series/"
},
{
"type": "p",
"text": "سریالهای زیادی به مضامینی همچون نژادپرستی، نابرابری جنسیتی، اختلافات طبقاتی و استانداردهای دوگانه میپردازند اما تعداد معدودی از آنها تأثیرگذار ظاهر میشوند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تعادل میان جنبههای سرگرمکننده ظاهری و درام تأثیرگذار، در فصول قبلی هم وجود داشت؛ اما اگر بخواهیم در مورد فصل سوم صحبت کنیم، باید بگوییم که این تنها قصه نیست که باعث موفقیت فصل سوم شده است. فصل سوم سریال «گلو» با ویژگیهای منحصربهفرد خود بهعنوان یک سکوی پرتاب مناسب برای قصه عمل میکند؛ سکویی که لحظههایی بانشاط و طنزآمیز خلق میکند. سازندگان این مجموعه علاقهای به پیمودن مسیر دیگر سریالهای تلویزیونی ندارند. آنها ما را با پیچشهای محوری غیرمنتظره خیره میکنند. سریالهای زیادی به مضامینی همچون نژادپرستی، نابرابری جنسیتی، اختلافات طبقاتی و استانداردهای دوگانه میپردازند اما تعداد معدودی از آنها تأثیرگذار ظاهر میشوند و تعداد انگشتشماری راه جدیدی برای تعامل با آنها ارائه میدهند. «گلو» به خوبی از پس چالشها برآمده و اگرچه راهحلی قطعی برای تمام مسائل ارائه نمیدهد اما تمام تلاش خود را میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در اوایل فصل، زمانی که دبی میشنود که لحظهای بزرگ در زندگی پسرش را از دست داده، ترکیب ناراحتی و هیجان روی صورت گیلپین قابلتوجه است. این بازیگر نامزد جایزه امی به شکلی دقیق وضعیت احساسی کاراکترش را بروز میدهد. تکتک این صحنهها در تکامل شخصیت دبی مؤثر هستند و گیلپین به خوبی توانسته از پس نقش برآید. سریال «GLOW» با گذشت زمان بیینده را با جزئیات بیشتری روبرو میسازد و این نیازمند یک تجزیهوتحلیل دقیقتر است. فصل سوم سریال «گلو» از مرز استانداردهای خود عبور کرده و ما را غافلگیر میکند؛ همان رویکری جسورانه همیشگی برای روایتی بیوقفه از یک داستان جذاب.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Indie Wire",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:نقد و یادداشت سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نقد و بررسی فصل سوم سریال گلو | موفقیت خارقالعاده | [
{
"type": "ilink",
"text": "سریال گلو با عنوان اصلی « GLOW » یک مجموعه کمدی-درام به تهیهکنندگی لیز فلاهیو و کارلی منش است که از سرویس استریمینگ نتفلیکس منتشر میشود. داستان سریال در لسآنجلس سال ۱۹۸۵ روایت میشود، جایی که روث وایلدر ، بازیگری پرحاشیه، قصد دارد برای برنامهای به نام «گلو» تست دهد اما مشکلات او با کارگردان این برنامه باعث بروز اتفاقاتی میشود که در ادامه، ماجراهای بعدی سریال را شکل میدهند. فصل اول این مجموعه در سال ۲۰۱۷ منتشر شد و موفقیتهای آن باعث شد نتفلیکس مصمم به ساخت فصلهای بعدی باشد. در فصل سوم، فلاهیو و منش ما را به تماشای صحنههایی جسورانه دعوت کردهاند که تلویزیون معمولاً به سراغشان نمیرود، اما باید گفت آنها با موفقیت به هدف خود رسیدهاند. در نقد و بررسی فصل سوم سریال «گلو» که شانس نامزدی در امی ۲۰۲۰ را دارد با فیلیمو شات همراه باشید.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "سینتیا اریوو، مریت ویور، الیسون بری و نیکول کیدمن در مینی سریال غرش",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%86%db%8c%da%a9%d9%88%d9%84-%da%a9%db%8c%d8%af%d9%85%d9%86-%d8%af%d8%b1-%d9%85%db%8c%d9%86%db%8c-%d8%b3%d8%b1%db%8c%d8%a7%d9%84-%d8%ba%d8%b1%d8%b4/"
},
{
"type": "p",
"text": "فصل سوم سریال «گلو» با یک فاجعه آغاز میشود. زمانی که برنامه «کُشتی زنان زیبا» یا همان «گورجس لیدیز آو رسلینگ» (GLOW)، خود را برای اولین نمایش در لاس وگاس آماده میکند، روث (با بازی الیسون بری ) و دبی (با بازی بتی گیلپین ) برای گزارش زنده پرتاب یک فضاپیما در قالب کاراکترهای مسابقاتی خود به یک شبکه خبر محلی رفتهاند. در حالی که دبی ، در نقش لیبرتی بل (شخصیت آمریکایی او در مسابقات کشتی) از برتری برنامههای فضایی ایالاتمتحده سخن میگوید، روث ، در نقش زویای نابودگر (شخصیت روسی او در مسابقات کشتی) از واقعی نبودن این برنامهها صحبت میکند. همهچیز خوب پیش میرود تا اینکه فضاپیمای چلنجر یک دقیقه پس از پرتاب منفجر میشود و هر هفت خدمه آن کشته میشوند؛ فاجعهای که خیل عظیمی از مردم را در بهت و اندوه فرومیبرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "استفاده از کلماتی همچون «شوکآور» و «ناراحتکننده» حق مطلب را بهخوبی ادا نمیکنند؛ زیرا بینندگان این صحنه، از لحاظ درونی متلاشی میشوند. هدف لیز فلاهیو و کارلی منش ، خالقان سریال «گلو»، از تداعیکردن این اتفاق واقعی تراژدیک، خلق مانعی برای کاراکترهای خیالی داستان است. آنها با طعنهزدن به ماجرای سقوط فضاپیما قصد دارند سؤالی را مطرح کنند: «چرا؟» عمل جسورانه آنها محبوبیت زیادی میان مخاطبان پیدا کرده و همین موضوع باعث شده است انتظارات از ادامه فصل سوم بالاتر برود.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد و بررسی سریال لاک و کلید",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/locke-and-key-review/"
},
{
"type": "p",
"text": "اگرچه سریال «گلو» پاسخ این سوال را از مدتها قبل ارائه داده است، اما قسمت اول فصل سوم بدون هیچ بیم و ترسی دلیل آن را توضیح میدهد. هرچند ممکن است به نظر برسد که کُشتی زنان نوع بیهودهای از سرگرمی باشد، اما این عمل نهتنها هنر و ورزش را ترکیب میکند، بلکه هدف والاتری برای زنان تعیین میکند. سریال نیز انگیزههای مشابهی را دنبال میکند: به تصویر کشیدن مفهومی سرگرمکننده در قالبی هوشمندانه از طنز و عاطفه. اما فصل سوم، پای خود را فراتر گذاشته است. قسمتهای جدید سریال «گلو» سعی دارند شکاف بین واقعیت موجود برای کاراکترها و ما را از بین ببرند و میتوان گفت سازندگان به این هدف دست یافتهاند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بخشی از چیزی که فصل جدید سریال «گلو» را ارتقاء داده است صداقت در روبرویی با موضوعات دشوار است. فلاهیو و منش آنقدر این کار را تکرار میکند که مضمون سریال را میتوان به راه رفتن روی طناب تشبیه کرد؛ شرایطی که بر داستان حاکم میشود بسیار دشوار است اما آنها در مدیریت اوضاع، عملکرد موفقی دارند. بدون آن که بخواهیم داستانهای جدید این مجموعه را لو بدهیم، فصل سوم سریال «گلو» نمایانگر تطبیق یافتن تمام کاراکترها با زندگی جدیدشان است: زندگی در هتلهای مجلل باعث تغییر زندگی قبلی کشتیگیران و کارگردان، سم سلیویا (با نقشآفرینی مارک مارون ) و تهیهکننده، سباستین بش هاوارد (با بازی کریس لوول ) در اتاقهای کوچک مهمانسراها شده است. حالا آنها باید به زندگی شبانه و زرقوبرق لاسوگاس عادت کنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "صرفنظر از قسمت ابتدایی و پایانی، کشتیگیری تا حد زیادی از مرکز توجه خارجشده و به لطف آن، روایتهای دقیقتری برای شخصیتها در نظر گرفته شده است. البته نباید از استعداد جنیفر یوستون در مقام بازیگردان غافل شد. فلاهیو و منش مشترکات ظریفی بین کاراکترها پیدا کردهاند و حالا فرصت رشد برای تکتک آنها فراهم شده است. چری بنگ (با بازی سیدل نوئل ) به فکر بچهدار شدن افتاده و در همین حال، دبی مشغول نگهداری از کودک یکسالهاش است. شیلا (با بازی گایل رنکین ) با مردی به نام بابی بارنز ( کوین کاهون ) آشنا شده و این موضوع به اجرای هردوی آنها روی صحنه کمک کرده است. تامی (با بازی کیا استیونز ) سعی دارد بیماریهای جسمانی گذشتهاش را شکست دهد و برای مشاوره دادن به دبی جهت حفظ تعادل میان زندگی شخصی و کاریاش پا به صحنه بگذارد.",
"ref": "https://www.filimo.com/crew/%D8%B3%DB%8C%D8%AF%D9%84-%D9%86%D9%88%D8%A6%D9%84"
},
{
"type": "p",
"text": "در این میان روث هنوز درگیر حاشیه است اما حالا هدفی برای خود پیدا کرده. الیسون بری با بازی معصومانه خود کاری میکند که حتی با وجود کارهای بد روث ، هنوز هم طرفدار او باشید اما نویسندگان روزبهروز پریشانحالی و آشفتگی بیشتری برای کاراکتر روث خلق میکنند تا تصمیمگیری در مورد او برای مخاطب اجتنابناپذیر باشد. به شکلی مشابه، روث نیز باید تصمیمات مهمی بگیرد: رابطه او با سم و انتخابهایش در حرفه شغلی موضوعاتی هستند که در ادامه فصل باید شفافیت بیشتری پیدا کنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با وجود شخصیتپردازی ظریف و پیامهای معنادار، سریال «گلو» باید انسجام بیشتری در داستان ایجاد کند. در یکی از قسمتها شاهد آن هستیم که هر کشتیگیر به یکباره شخصیت جدیدی پیدا میکند. جایی از داستان به کویر سفر میکنیم و در بخشی دیگر گشتوگذار یک پدر و دختر در هالیوود را تماشا میکنیم. داستانهای فرعی سریال نیز کم نیستند؛ از بنیاد خیریه زیرزمینی برای بیماران ایدزی گرفته تا داستانهای ویژه کریسمس. بااینحال، سریال «گلو» هرگز سرگرمی پرنشاط خود را قربانی درام تأثیرگذار نمیکند، البته بالعکس این رابطه نیز صادق است و باید تیم خلاق مجموعه را برای خلق موفق هر دو موضوع تحسین کرد.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/emmy-predictions-2020-best-actress-comedy-series/"
},
{
"type": "p",
"text": "سریالهای زیادی به مضامینی همچون نژادپرستی، نابرابری جنسیتی، اختلافات طبقاتی و استانداردهای دوگانه میپردازند اما تعداد معدودی از آنها تأثیرگذار ظاهر میشوند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تعادل میان جنبههای سرگرمکننده ظاهری و درام تأثیرگذار، در فصول قبلی هم وجود داشت؛ اما اگر بخواهیم در مورد فصل سوم صحبت کنیم، باید بگوییم که این تنها قصه نیست که باعث موفقیت فصل سوم شده است. فصل سوم سریال «گلو» با ویژگیهای منحصربهفرد خود بهعنوان یک سکوی پرتاب مناسب برای قصه عمل میکند؛ سکویی که لحظههایی بانشاط و طنزآمیز خلق میکند. سازندگان این مجموعه علاقهای به پیمودن مسیر دیگر سریالهای تلویزیونی ندارند. آنها ما را با پیچشهای محوری غیرمنتظره خیره میکنند. سریالهای زیادی به مضامینی همچون نژادپرستی، نابرابری جنسیتی، اختلافات طبقاتی و استانداردهای دوگانه میپردازند اما تعداد معدودی از آنها تأثیرگذار ظاهر میشوند و تعداد انگشتشماری راه جدیدی برای تعامل با آنها ارائه میدهند. «گلو» به خوبی از پس چالشها برآمده و اگرچه راهحلی قطعی برای تمام مسائل ارائه نمیدهد اما تمام تلاش خود را میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در اوایل فصل، زمانی که دبی میشنود که لحظهای بزرگ در زندگی پسرش را از دست داده، ترکیب ناراحتی و هیجان روی صورت گیلپین قابلتوجه است. این بازیگر نامزد جایزه امی به شکلی دقیق وضعیت احساسی کاراکترش را بروز میدهد. تکتک این صحنهها در تکامل شخصیت دبی مؤثر هستند و گیلپین به خوبی توانسته از پس نقش برآید. سریال «GLOW» با گذشت زمان بیینده را با جزئیات بیشتری روبرو میسازد و این نیازمند یک تجزیهوتحلیل دقیقتر است. فصل سوم سریال «گلو» از مرز استانداردهای خود عبور کرده و ما را غافلگیر میکند؛ همان رویکری جسورانه همیشگی برای روایتی بیوقفه از یک داستان جذاب.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Indie Wire",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:نقد و یادداشت سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نگاهی به سریال «فرار»؛ جستوجویی برای یافتن عشقی قدیمی در قطار | [
{
"type": "ilink",
"text": "در سریال کمدی جدید شبکۀ اچبیاو ، مریت ویور و دامنل گلیسون با درخشش در نقش دو عاشق قدیمی که حالا درگیر مشکلاتی هستند، دوباره به دنبال عشق دوران جوانی خود میگردند.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/emmy-predictions-2020-best-actor-comedy-series/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "لیست بهترین سریال های خارجی جهان",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "سینتیا اریوو، مریت ویور، الیسون بری و نیکول کیدمن در مینی سریال غرش",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%86%db%8c%da%a9%d9%88%d9%84-%da%a9%db%8c%d8%af%d9%85%d9%86-%d8%af%d8%b1-%d9%85%db%8c%d9%86%db%8c-%d8%b3%d8%b1%db%8c%d8%a7%d9%84-%d8%ba%d8%b1%d8%b4/"
},
{
"type": "p",
"text": "داستان مجموعۀ « فرار »، کمدی اخیر شبکۀ اچبیاو ، در ابتدا بهطرز سرگیجهآوری عاشقانه بهنظر میرسد، اما اگر چند ثانیه به آن فکر کنید نظرتان تغییر خواهد کرد! از عنوان مجموعه برمیآید که دو دلدادۀ قدیمی (با بازی مریت ویور در نقش رابی و دامنل گلیسون در نقش بیلی ) که در نوجوانی عاشق یکدیگر بودهاند، همه چیز خود را رها میکنند تا یکدیگر را دوباره در قطار ملاقات کنند؛ قطاری که از ایستگاه مرکزی نیویورک حرکت میکند. این کار به دلیل قراری است که آنها در نوجوانی با یکدیگر گذاشتهاند؛ یعنی، زمانیکه هیچ درکی از پیچیدگیهای دنیای بزرگسالان و زندگی واقعی در بزرگسالی نداشتند. هفده سال بعد، درست زمانیکه هر دو خسته و ناامید هستند، موفق میشوند به عهد خود عمل کنند و پس از گذشت بیش از یک دهه و نیم جدایی، دوباره یکدیگر را ببینند؛ حالا رابی دربارۀ زیبایی ظاهری خود احساس ضعف و عدم اعتمادبهنفس میکند و بیلی نگران است که مبادا در این سالهای دوری، آنقدری بالغ نشده باشد که بتواند در چشم رابی شایسته بنماید؛ اما مشکل اینها نیست. مشکل اصلی در خود عشقی است که بهطرز فاجعهباری کهنه شده و بزدلی، مسئولیتناپذیری و فساد اخلاقی را آشکار میسازد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سریال «فرار» با عنوان اصلی «Run» یکی از شانسهای جایزه امی ۲۰۲۰ است و به همین دلیل، در فیلیمو شات نگاهی کوتاه به آن داریم.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/emmy-predictions-2020-best-comedy-series/"
},
{
"type": "p",
"text": "سریال «فرار» را میتوان روایتی جالب از تقابل بین توقعات ذهنی و واقعیات عینی دانست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کارگردان این مجموعه، ویکی جونز سابقۀ همکاری طولانیمدتی با فیبی والر بریج را در کارنامهاش دارد. در این مجموعه هم والر بریج بهعنوان تهیهکنندۀ اجرایی حضور دارد. سریال، داستانی مدون دارد، اما در عمل آنگونه که باید کامل به تصویر کشیده نشده است؛ لهجهها نه کاملاً انگلیسی هستند و نه کاملاً آمریکایی و شخصیتپردازی کاراکترهای سریال آنچنان که باید قوی نیست و رمزوراز ماجرا متقاعدکننده از کار درنیامده است. کاراکترها آنقدر که انتظار میرود به یکدیگر نزدیک نیستند و چنان که نقش آنها ایجاب میکند، نمیتوانند فرار کنند؛ در واقع نه آنقدرها خوب بهنظر میرسند و نه کاملاً ناراحتکننده هستند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سریال «فرار» را میتوان روایتی جالب از تقابل بین توقعات ذهنی و واقعیات عینی دانست. رابی و بیلی سوگند میخورند که تا روز دومی که با یکدیگرند هیچگونه سؤال شخصیای از هم نپرسند؛ در عین حال، نویسندگان داستان دلایل زیادی را به بیننده ارائه میدهند تا باور کند آنچه این دو را به دیدار هم مشتاق کرده فقط بازیابی عشق دوران جوانی نیست، بلکه انگیزههای دیگری هم وجود دارد؛ که از قضا چندان معصومانه نیستند و حتی شاید نتایج تصمیماتشان آنها را به جاهایی بکشاند که چندان خوشایند نخواهد بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از این مجموعۀ هفت قسمتی، تاکنون پنج قسمت نمایش داده شده است که سه قسمت آن در قطار میگذرد. بین محتوای سینمایی داستان و رؤیای دیداری عاشقانه در قطار، که البته از بد ماجرا فضایی محدود، ناخوشایند و بسته است و بیلی و رابی در آن گیر افتادهاند، تضادی وجود دارد و به همین دلیل، چند موقعیت مضحک و خندهدار خلق شده است. در این سریال، تعمداً تلاش شده صحنههای رخدادۀ داخل قطار بیشترین تعداد صحنههای ممکن باشد؛ اما هرچه مدت زمان بیشتری از پیشرفتن داستان در قطار میگذرد ماجرا کسلکنندهتر میشود و این فکر به ذهن بیننده خطور میکند که واقعاً چرا باید دو نوجوان سفری کسالتبار با قطار در سراسر کشور را بهعنوان قراری عاشقانه انتخاب کنند، حال آنکه میتوانند با اتومبیلی قدیمی در بزرگراهها سفری دلنشین را تجربه نمایند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سریال «فرار» را اساساً باید سریالی دانست که بر محور دو شخصیت شکل گرفته است و همین باعث شده شخصیتهای بیلی و رابی بهشکلی اغراقشده پررنگ و دارای جزئیات فراوان باشند. باید اذعان کرد که ویور یکی از معدود هنرپیشگانی است که میتواند به چنین نقش دوگانهای روح و عمق ببخشد، اما او نیز در این نقش بهخوبی جا نیفتاده است؛ نقشی که برخلاف ظاهر آشفتهاش، گاه به احساساتی بیانتها و سردرگم گریز میزند. عمق شخصیت رابی آنجا آشکار میشود که در استفاده از کلمات زهردار همیشگیاش ناتوان است؛ اما نکتهای مهم وجود دارد. نمودهای گوناگونی که از این شخصیت میبینیم با کلیت داستان و رفتارهای او ارتباط مناسبی برقرار نمیکند و هماهنگ نیست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در نقطۀ مقابل، گلیسون در نقشی آشنا ظاهر شده است؛ او مردی است که مدام بین شخصیت کودکانه یا مردی بزرگسال در نوسان است. حتی زمانیکه رابی درون آسیبپذیر خود را به روی او میگشاید بیلی همچنان به گفتن نصفهونیمۀ حقیقت ادامه میدهد. نکته اینجاست که این مرد نادان با رفتارهای نابالغانهاش، بههیچوجه با پیشینهای که از او در قالب مدرس حرفهای و موفق زندگی به شیوۀ تونی رابینز روایت میشود، هماهنگ نیست. البته این موضوع را نیز باید به مشکلات فراوانِ از این دست در سریال اضافه کرد. شهرت و ثروت بیلی در این مجموعه به معنی وجود اتفاقاتی است که بهعمد طراحی شدهاند تا سفر بیلی و رابی را پیچیدهتر کنند؛ در واقع پولِ فراوان بیلی را میتوان عامل بسیاری از مشکلات احتمالی آنها دانست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هرچند قهرمانان گاه برخلاف شخصیت از پیش طراحیشدۀ خود رفتار میکنند، دیدار هیجانانگیز دو دلدادۀ قدیمی پُرشروشور، که در عین حال نیازمند یکدیگر هستند، میتواند موضوعی جالبتوجه برای ساخت سریالی جذاب باشد. بهعلاوه، زمان طولانی فراق آن دو و حدود بیست سال انتظار برای این دیدار نیز به جذابیت موضوع افزوده است. در چند صحنۀ ناب، رابی و ویلی احساس میکنند چیزهایی بین آن دو تغییر کرده است؛ زندگی، انسانهای دیگری از آنها ساخته و فکرکردن مداوم به عشقی قدیمی و ناتمام، مانند دریچهای برای فرار، همیشه بین آنها و زندگی واقعیای که انتخاب کردهاند، فاصله انداخته است. همۀ اینها همان چیزی است که ایدۀ اصلی سریال «فرار» را شکل داده است که متأسفانه مانند باقی جزئیات سریال چنان که باید به آنها پرداخته نشده است.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Hollywood Reporter",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | جشنواره فیلم ونیز ۲۰۲۰ برگزار خواهد شد | [
{
"type": "p",
"text": "طبق برنامهریزی های شهرداری و تاییدیه آنها در وبسایت ساندی، جشنواره فیلم ونیز در پاییز امسال برگزار خواهد شد. به گفته لوکا زایا (فرماندار استان ونتو)، قدیمیترین جشنواره فیلم دنیا، که پیشتر در تاریخ دوم تا دوازدهم سپتامبر برگزار میشد، امسال نیز پذیرای مخاطبان خواهد بود. با اینکه «دوسالانه معماری» و «بینال ونیز» برای یکسال به تعویق افتاده است ولی جشنواره فیلم ونیز بدون تغییر در زمان برگزاری، شروع بهکار خواهد کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "لوکا زایا در گفتگویی با ساندی از علت به تعویق افتادن دوسالانه معماری و کاهش فیلمهای جشنواره ونیز در مقایسه با سالهای گذشته خبر داد. به گزارش ورایتی ، این جشنواره فیلمهای متعدد زیادی را در ماه می گذشته موردبررسی قرار داده است. در ادامه، بخشی از نامهای به امضای کارگردان ایتالیایی، (آلبرتو باربرا) را میخوانیم که درباره موضوع تعداد فیلمسازان و هنرمندان مشتاق به شرکت در جشنواره فیلم ونیز نوشته شده است:",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«همه ما میدانیم که برنامهریزی برای این جشنواره تا چه اندازه سخت است و هماهنگی حضور همه شما هنرمندان که شاید با هدف شروع دوباره و معرفی خودتان به دنیای سینما به این جشنواره نگاه میکنید، تقریبا غیرممکن است.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در ادامه این نامه، از تهیهکنندگان و توزیعکنندگان برای همراهی کردن با استعدادهای نوظهور امسال دعوت شده است. اگرچه با توجه به شرایط سلامت عمومی و توصیههای مسئولان بهداشت، چهره امسال جشنواره ونیز قطعا متفاوت خواهد بود، اما سازماندهندگان این جشنواره فکر میکنند که این برنامه میتواند در پاییز امسال به خوبی برگزار شود. مسئولان برگزاری پیشتر تاکید کرده بودند که برگزاری جشنواره به روش مجازی نخواهد بود. اما برای کسانی که امکان حضور یافتن در جشن را نداشتهاند ولی اعتبار کافی برای شرکت در آن را دارند، امکانی در پلتفرمهای آنلاین فراهم خواهد شد. شایانذکر است که در ژانویه گذشته، کیت بلانشت بهعنوان رئیس داوران انتخاب شد. مرزهای کشور ایتالیا از سوم ژوئن امسال برای اروپاییان بازخواهد شد و صرفنظر از محدودیتهای قرنطینهای، امکان مسافرت درون کشور ایتالیا میسر خواهد بود. این کشور با این که بهشدت تحت تاثیر شیوع ویروس کرونا قرار داشت و چندین هفتهای را در قرنطینه سپری کرد اما کمکم محدودیتهای اجتماعی را کاهش میدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Variety",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نقد و بررسی فیلم کشتارگاه | [
{
"type": "p",
"text": "واکنش اولیه منتقدان درباره فیلم کشتارگاه علی امینی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "علی نعیمی : «کشتارگاه» عباس امینی فیلم، زمانه خویش است؛ روایت یک جنایت در لابهلای زرقوبرق دلار و جامعه ای که در زیر پوست شهرش انسانیت را میان حوالههای ارزی خریدوفروش میکنند. به نظر میرسد تماشای «کشتارگاه» میتواند یک هشدار جدی به مردمان دیاری باشد که روزگاری است جز خودشان و سایه وحشتشان چیز دیگری را نمیشناسند. فیلم، جزو آثار مطرح جشنواره امسال است و میتواند در اکران حرفهایی برای گفتن داشته باشد. امیرحسین فتحی بازی درخشانی در نقش امیر دارد و این اطمینان را به سینمای ایران میدهد که بیشتر از قبل میتوانند روی تواناییهایش حساب کنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بهمن عبدالهی : «کشتارگاه» را میتوان به عنوان فیلم اول، یک گام خوب حساب کرد؛ اما به این معنی نیست که اثری بدون عیب و نقصی باشد. فیلم، کوشیده است تا در مسیر پرداختن به معضلات اقتصادی جامعه امروز (اینجا موضوع اختلالات ارزی)، یک درام اجتماعی ایجاد کند. اما نه به طور ریشهای و عمیق به آن معضل پرداخته و نه یک داستان جذاب ارائه کردهاست. مشکل اصلی، در بیان قصهای است که نه درامی عاشقانه از آب درآمده، نه یک اثر تحقیقی، نه یک فیلم اجتماعی تاثیرگذار. برخی صحنهها که بدون دلیل طولانیاند، فیلم را دچار کسالت می کنند. با این همه، میشود امید داشت که فیلمساز به دنبال تعالی خود در سینما باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مریم قربانینیا : یک روایت ساده از اتفاقات تلخی که در پی وجود اقتصاد بیمار در یک جامعه رخ میدهد و افراد برای انحصار بیشتر و طمع سود بیشتر، دست به انجام کارهای خلافی میزنند که درنهایت و در پی جنگ قدرت به نابودی کشیده میشوند. در این بین، افرادی نیز ناخواسته درگیر این ماجرا میشوند. بازی خوب بازیگران و کارگردانی قابلقبول را میتوان از نقاط قوت این فیلم دانست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "امین مبینی : فیلم، آغاز و پایان فکر شدهای دارد و سازندگان تلاش کرده بودند با نمایش مسبب اصلی قتل در همان پرده نخست، برای تماشاگر درباره چراییاش تعلیق ایجاد کنند. تمهید ارزشمندی است، اما بهشرطی که درام در طول روایت به خوبی پرورش یابد. کندی روایت و انحراف چندباره و بیدلیل از اصل ماجرا بهکنار، شخصیتپردازی مشکل جدی «کشتارگاه» است. دلیل بسیاری از رفتارها، تصمیمات و چرخشهای آدمهای فیلم نامشخص است. بااینحال تصویربرداری چشمنواز و انتخاب مناسب بازیگران به کیفیت اثر کمک کرده. بهخصوص بازی امیرحسین فتحی در نقش اصلی که از استاندارد مناسبی برخوردار است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بهنام شریفی : فیلم، داستانش را تا میانه به خوبی پیش میبرد. الگوی روایی، تحت تٲثیر «دایره مینا»ی مهرجویی است. امیر میخواهد از طریق همراهی با متولی ، طبقهاش را عوض کند. پسزمینه نوسانات دلار و داستان جنایت در ابتدای فیلم و داستانکهای مختلف، به صورت مقطع روایت میشوند و فیلم از میانه تمرکز رواییاش را از دست میدهد. مسٲله اکثر فیلمهای امسال جشنواره مضمونزدگی است؛ مسٲلهای که در «کشتارگاه» هم دیده میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سید آریا قریشی : برخلاف آنچه در اکثر فیلمهای ایرانی میبینیم، ما را بهسرعت درگیر موقعیت محوری میکند؛ اما درنهایت فیلم خستهکنندهای از کار درآمده است. علت هم این است که موقعیت اولیه به حاشیه میرود تا دقایقی صرف نمایش شلوغی و دلارفروشی و بحث در مورد افزایش قیمت ارز و مسائل مشابه شود. مشخص است که این ماجرا قرار است به موقعیت اولیه وصل شود اما تا وقتی این اتفاق نیفتد، تماشای این میزان تأکید بر بحثهای مرتبط با دلار خستهکننده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چند نکته درباره فیلم",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم کشتارگاه، بهمنماه سال ۹۸ در سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر در بخش نگاه نو به نمایش درآمد، اما زیر سایه آثار پرسروصداتر ماند. بسیاری آن را یک درام کند یافتند و از پرداخت شخصیتها گله داشتند. واقعیت این است که «کشتارگاه» در بهترین حالت، درام متوسطی است؛ چندان جاهطلبانه ساخته نشده و نقصهای مختلفی میتوان در آن یافت. اما چند نکته دارد که آن را نسبت به انبوه تولیدات میانمایه و کمرمق سینمای ایران متمایز میکند؛ المانهایی که تجربه تماشای آن را واجد ارزش و کمک میکنند تا فیلم در اکران آنلاین به سطح یک محصول سرگرمکننده و قابلقبول برسد. سه نکته برجسته که در تماشای فیلم «کشتارگاه» به چشم میخورند، عبارتاند از:",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "۱- داستان سروشکلدار و بهروز",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«کشتارگاه» برخلاف بیشتر آثار متوسط سینمای ایران در سالهای اخیر، هم شروع و هم پایان حسابشدهای دارد. داستان فیلم، با مرگ ناگهانی دو نفر در یک کشتارگاه آغاز میشود. صاحب کشتارگاه ( مانی حقیقی ) برای حل این مشکل از نگهبان کشتارگاه ( حسن پورشیرازی ) و پسرش امیر ( امیرحسین فتحی ) درخواست کمک میکند. امیر که بهتازگی از فرانسه دیپورت شده و به ایران برگشته، به صاحب کشتارگاه در رفع ماجرا کمک میکند و همین، سبب آشنایی این دو میشود. امیر نزد او شروع به کار میکند و بهمرور معلوم میشود که ابعاد کار بیش از فعالیتهای کشتارگاهی و دامی است و امیر با داخل شدن به آن فعالیتها، کمکم ارتباط جزئیات و آدمهای داستان را با اتفاقات نخستین بر تماشاگر روشن میکند. نکته قابلتأمل در فیلمنامه «کشتارگاه» این است که گره ماجرای مرگ ابتدایی را در همان بیست دقیقه نخست میگشاید و بهجای تمرکز بر ایجاد تعلیق پیرامون چگونگی مرگ، تلاش میکند مسئله را به چرایی وقوع آن تبدیل کند. خود این راهبرد، باعث باز شدن داستان و امکان گنجاندن خطوط بیشتر روایی و نیز اشاره به موضوعات و درونمایههای اجتماعی بیشتری میشود. گرچه فیلمنامهنویس از این ظرفیت آنطور که باید استفاده نکرده و داستان هم از لحاظ سیر روایت و هم از لحاظ شخصیتپردازی با مشکل مواجه است، اما به پایانبندی خوبی منجر میشود؛ پایانی فکر شده که معمولا پاشنه آشیل فیلمهای ایرانی است.",
"ref": "https://www.filimo.com/crew/%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%81%D8%AA%D8%AD%DB%8C"
},
{
"type": "h3",
"text": "۲- نقش اول باورپذیر فیلم کشتارگاه",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نقش اول فیلم را با کمی اغماض میتوان یک قهرمان حساب کرد. امیر جوانی است که از جنوب شهر میآید. زندان رفته و تجربه یک پناهندگی ناموفق و دیپورت شدن از اروپا را از سر گذرانده. از طرفی سرخورده و عاصی است و از طرف دیگر منتظر فرصتی برای اینکه به پول برسد و خود را ثابت کند. پس سعی میکند از انجام هیچ کاری باک نداشته باشد. امیر نمونههای مشابه زیادی در جامعه امروز ایران دارد. بنابراین برای بیننده کاراکتری قابلدرک است و باعث میشود تماشاگر بتواند با روایت همراه شود. امیرحسین فتحی هم بهخوبی از پس ایفای آن برآمده و انتخاب مناسبی برای نقش بوده است. امیر بیش از آنکه برونریزی کند، تودار است و با وجود سابقه خلافکاری، در مواقع حساس احتیاط میکند. این ویژگی را امیرحسین فتحی به خوبی در نقشآفرینی خود منعکس کرده و نشان میدهد که بازیگر توانا و بااستعدادی است؛ آن هم وقتی که بازیگران باتجربهتری چون حسن پورشیرازی و باران کوثری صرفا به تکرار نقشهای همیشگی خود مشغولاند.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "۳- تصاویر چشمنواز",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم به واسطه داستان خود، لوکیشنهای مختلفی داشته است؛ لوکیشنهایی دور از آپارتمان و شهر که امکان ثبت قابهای زیبا و چشمنواز را فراهم کردهاند که البته، کارکرد دراماتیک هم دارند و فضاسازی میکنند. از نماهای سرد داخل کشتارگاه و محوطه بیابانی آن، تا تلالو آفتاب فرورونده بر نیزارهای جنوب. البته که دیدن این تصاویر روی پرده بزرگ سینما لطف دوچندانی داشته، اما برای تماشاگر دقیق و جزئینگر روی قابهای کوچک خانگی هم میتواند تماشایی باشد. نماهایی که تماشایشان در «کشتارگاه» نشانه خوشذوقی کارگردان است و باعث میشود بیش از سایر آثار متوسط، به فیلمسازش امیدوار شویم. البته اگر امینی در مقام نویسنده، فیلمنامه بعدیاش را با دقت بیشتری آماده و روانه پروسه تولید کند.",
"ref": null
}
] | null |
original:معرفی فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | اولین آمار فروش سینمای آنلاین یک ماه پس از شروع این طرح اعلام شد | [
{
"type": "p",
"text": "نیممیلیون بلیتِ فروشرفته و یکمیلیون و ۲۵۰ هزار تماشاگر",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با گذشت بیش از یک ماه از طرح سینمای آنلاین که از ۲۴ فروردین و با اکران فیلم «خروج» فعالیتش را آغاز کرد، آمارها از حدود نیم میلیون بلیت فروشرفته درمجموع پنج فیلم به نمایش درآمده در فیلیمو و نماوا خبر میدهند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به گزارش روابط عمومی فیلیمو و نماوا ، طرح سینمای آنلاین از ۲۴ فروردین ماه ۹۹ برای حمایت از سینمای ایران در بحران متاثر از شیوع بیماری کرونا و با نمایش فیلم «خروج» آغاز به کار کرد که در ادامه، این مسیر چهار فیلم «طلا»، «زیر نظر»، «مهمانخانه ماهنو» و «تیغ و ترمه» نیز به آن پیوستند. با گذشت بیش از یک ماه از شروع این طرح و در ادامه روند اطلاع رسانی از تعداد بلیتهای فروشرفته، در حدود نیم میلیون بلیت در مجموع دو پلتفرم فیلیمو و نماوا تا کنون خریداری شده است. آمار فروش سینمای آنلاین که به صورت مستقیم به ازای هر خرید ثبت و به صورت تجمیعی از دو پلتفرم میزبان این طرح یعنی نماوا و فیلیمو اعلام میشود، خبر از گردش مالی حدود هفت و نیم میلیارد تومانی برای سینمای ایران میدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در طرح اکران آنلاین که بلیت آن ۱۵ هزار تومان قیمتگذاری شده است و هر بلیت تا هشت ساعت پس از خرید اعتبار تماشا دارد، متناسب با متغیرهای بازدید در شبکه نمایش خانگی، برای هر بلیت حداقل ۲.۵ تماشاگر در نظر گرفته میشود. به همین ترتیب میتوان بیش از یکمیلیون و ۲۵۰ هزار تماشاگر را در مدت یک ماه از شروع طرح اکران آنلاین برای این پنج فیلم برآورد کرد. همچنین به دلیل تعلق گرفتن بدون واسطه ۷۰ درصد از درآمد فروش به صاحب اثر، درمجموع بیش از پنجاه فیلم متقاضی اکران آنلاین هستند و تصمیم بر این است که این طرح با اکران هفتگی حداقل دو فیلم ادامه پیدا کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این میزان استقبال تماشاگران درمجموع دو پلتفرم نماوا و فیلیمو در حالی رقم خورده است که طرح سینمای آنلاین جز در هفته سوم اکران فیلم «خروج» و آنهم بهصورت کاملا محدود، هیچگونه تبلیغ تلویزیونی نداشته و فیلمهایی که در صورت اکران سینمایی میتوانستند امکان تبلیغ تلویزیونی داشته باشند نیز متاسفانه حالا طی طرح اکران آنلاین از آن محروم شدهاند. هرچند شواهد از موفقیت در شروع طرح اکران آنلاین حکایت دارد اما قضاوت قطعی را باید به آینده موکول کرد؛ چرا که اگر همراهی، هماهنگی، همدلی و رفتار حرفهای خوب فعلی بین مدیران سینمایی، صاحبان آثار، توزیعکنندگان و بینندگان حفظ شود قطعاً این امر تأثیر بهسزایی بر اقتصاد سینما و افزایش اشتغال در این حوزه خواهد داشت. همچنین لازم به ذکر است که در راستای شفافیت هرچه بیشتر طرح سینمای آنلاین ، آمار تجمیعی فروش در آینده نیز اعلام خواهد شد.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "درباره سینمای آنلاین بیشتر بخوانید",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/%d8%b3%db%8c%d9%86%d9%85%d8%a7%db%8c-%d8%a2%d9%86%d9%84%d8%a7%db%8c%d9%86/"
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نقد و بررسی فیلم کشتارگاه | [
{
"type": "p",
"text": "واکنش اولیه منتقدان درباره فیلم کشتارگاه علی امینی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "علی نعیمی : «کشتارگاه» عباس امینی فیلم، زمانه خویش است؛ روایت یک جنایت در لابهلای زرقوبرق دلار و جامعه ای که در زیر پوست شهرش انسانیت را میان حوالههای ارزی خریدوفروش میکنند. به نظر میرسد تماشای «کشتارگاه» میتواند یک هشدار جدی به مردمان دیاری باشد که روزگاری است جز خودشان و سایه وحشتشان چیز دیگری را نمیشناسند. فیلم، جزو آثار مطرح جشنواره امسال است و میتواند در اکران حرفهایی برای گفتن داشته باشد. امیرحسین فتحی بازی درخشانی در نقش امیر دارد و این اطمینان را به سینمای ایران میدهد که بیشتر از قبل میتوانند روی تواناییهایش حساب کنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بهمن عبدالهی : «کشتارگاه» را میتوان به عنوان فیلم اول، یک گام خوب حساب کرد؛ اما به این معنی نیست که اثری بدون عیب و نقصی باشد. فیلم، کوشیده است تا در مسیر پرداختن به معضلات اقتصادی جامعه امروز (اینجا موضوع اختلالات ارزی)، یک درام اجتماعی ایجاد کند. اما نه به طور ریشهای و عمیق به آن معضل پرداخته و نه یک داستان جذاب ارائه کردهاست. مشکل اصلی، در بیان قصهای است که نه درامی عاشقانه از آب درآمده، نه یک اثر تحقیقی، نه یک فیلم اجتماعی تاثیرگذار. برخی صحنهها که بدون دلیل طولانیاند، فیلم را دچار کسالت می کنند. با این همه، میشود امید داشت که فیلمساز به دنبال تعالی خود در سینما باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مریم قربانینیا : یک روایت ساده از اتفاقات تلخی که در پی وجود اقتصاد بیمار در یک جامعه رخ میدهد و افراد برای انحصار بیشتر و طمع سود بیشتر، دست به انجام کارهای خلافی میزنند که درنهایت و در پی جنگ قدرت به نابودی کشیده میشوند. در این بین، افرادی نیز ناخواسته درگیر این ماجرا میشوند. بازی خوب بازیگران و کارگردانی قابلقبول را میتوان از نقاط قوت این فیلم دانست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "امین مبینی : فیلم، آغاز و پایان فکر شدهای دارد و سازندگان تلاش کرده بودند با نمایش مسبب اصلی قتل در همان پرده نخست، برای تماشاگر درباره چراییاش تعلیق ایجاد کنند. تمهید ارزشمندی است، اما بهشرطی که درام در طول روایت به خوبی پرورش یابد. کندی روایت و انحراف چندباره و بیدلیل از اصل ماجرا بهکنار، شخصیتپردازی مشکل جدی «کشتارگاه» است. دلیل بسیاری از رفتارها، تصمیمات و چرخشهای آدمهای فیلم نامشخص است. بااینحال تصویربرداری چشمنواز و انتخاب مناسب بازیگران به کیفیت اثر کمک کرده. بهخصوص بازی امیرحسین فتحی در نقش اصلی که از استاندارد مناسبی برخوردار است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بهنام شریفی : فیلم، داستانش را تا میانه به خوبی پیش میبرد. الگوی روایی، تحت تٲثیر «دایره مینا»ی مهرجویی است. امیر میخواهد از طریق همراهی با متولی ، طبقهاش را عوض کند. پسزمینه نوسانات دلار و داستان جنایت در ابتدای فیلم و داستانکهای مختلف، به صورت مقطع روایت میشوند و فیلم از میانه تمرکز رواییاش را از دست میدهد. مسٲله اکثر فیلمهای امسال جشنواره مضمونزدگی است؛ مسٲلهای که در «کشتارگاه» هم دیده میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سید آریا قریشی : برخلاف آنچه در اکثر فیلمهای ایرانی میبینیم، ما را بهسرعت درگیر موقعیت محوری میکند؛ اما درنهایت فیلم خستهکنندهای از کار درآمده است. علت هم این است که موقعیت اولیه به حاشیه میرود تا دقایقی صرف نمایش شلوغی و دلارفروشی و بحث در مورد افزایش قیمت ارز و مسائل مشابه شود. مشخص است که این ماجرا قرار است به موقعیت اولیه وصل شود اما تا وقتی این اتفاق نیفتد، تماشای این میزان تأکید بر بحثهای مرتبط با دلار خستهکننده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چند نکته درباره فیلم",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم کشتارگاه، بهمنماه سال ۹۸ در سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر در بخش نگاه نو به نمایش درآمد، اما زیر سایه آثار پرسروصداتر ماند. بسیاری آن را یک درام کند یافتند و از پرداخت شخصیتها گله داشتند. واقعیت این است که «کشتارگاه» در بهترین حالت، درام متوسطی است؛ چندان جاهطلبانه ساخته نشده و نقصهای مختلفی میتوان در آن یافت. اما چند نکته دارد که آن را نسبت به انبوه تولیدات میانمایه و کمرمق سینمای ایران متمایز میکند؛ المانهایی که تجربه تماشای آن را واجد ارزش و کمک میکنند تا فیلم در اکران آنلاین به سطح یک محصول سرگرمکننده و قابلقبول برسد. سه نکته برجسته که در تماشای فیلم «کشتارگاه» به چشم میخورند، عبارتاند از:",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "۱- داستان سروشکلدار و بهروز",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«کشتارگاه» برخلاف بیشتر آثار متوسط سینمای ایران در سالهای اخیر، هم شروع و هم پایان حسابشدهای دارد. داستان فیلم، با مرگ ناگهانی دو نفر در یک کشتارگاه آغاز میشود. صاحب کشتارگاه ( مانی حقیقی ) برای حل این مشکل از نگهبان کشتارگاه ( حسن پورشیرازی ) و پسرش امیر ( امیرحسین فتحی ) درخواست کمک میکند. امیر که بهتازگی از فرانسه دیپورت شده و به ایران برگشته، به صاحب کشتارگاه در رفع ماجرا کمک میکند و همین، سبب آشنایی این دو میشود. امیر نزد او شروع به کار میکند و بهمرور معلوم میشود که ابعاد کار بیش از فعالیتهای کشتارگاهی و دامی است و امیر با داخل شدن به آن فعالیتها، کمکم ارتباط جزئیات و آدمهای داستان را با اتفاقات نخستین بر تماشاگر روشن میکند. نکته قابلتأمل در فیلمنامه «کشتارگاه» این است که گره ماجرای مرگ ابتدایی را در همان بیست دقیقه نخست میگشاید و بهجای تمرکز بر ایجاد تعلیق پیرامون چگونگی مرگ، تلاش میکند مسئله را به چرایی وقوع آن تبدیل کند. خود این راهبرد، باعث باز شدن داستان و امکان گنجاندن خطوط بیشتر روایی و نیز اشاره به موضوعات و درونمایههای اجتماعی بیشتری میشود. گرچه فیلمنامهنویس از این ظرفیت آنطور که باید استفاده نکرده و داستان هم از لحاظ سیر روایت و هم از لحاظ شخصیتپردازی با مشکل مواجه است، اما به پایانبندی خوبی منجر میشود؛ پایانی فکر شده که معمولا پاشنه آشیل فیلمهای ایرانی است.",
"ref": "https://www.filimo.com/crew/%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%81%D8%AA%D8%AD%DB%8C"
},
{
"type": "h3",
"text": "۲- نقش اول باورپذیر فیلم کشتارگاه",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نقش اول فیلم را با کمی اغماض میتوان یک قهرمان حساب کرد. امیر جوانی است که از جنوب شهر میآید. زندان رفته و تجربه یک پناهندگی ناموفق و دیپورت شدن از اروپا را از سر گذرانده. از طرفی سرخورده و عاصی است و از طرف دیگر منتظر فرصتی برای اینکه به پول برسد و خود را ثابت کند. پس سعی میکند از انجام هیچ کاری باک نداشته باشد. امیر نمونههای مشابه زیادی در جامعه امروز ایران دارد. بنابراین برای بیننده کاراکتری قابلدرک است و باعث میشود تماشاگر بتواند با روایت همراه شود. امیرحسین فتحی هم بهخوبی از پس ایفای آن برآمده و انتخاب مناسبی برای نقش بوده است. امیر بیش از آنکه برونریزی کند، تودار است و با وجود سابقه خلافکاری، در مواقع حساس احتیاط میکند. این ویژگی را امیرحسین فتحی به خوبی در نقشآفرینی خود منعکس کرده و نشان میدهد که بازیگر توانا و بااستعدادی است؛ آن هم وقتی که بازیگران باتجربهتری چون حسن پورشیرازی و باران کوثری صرفا به تکرار نقشهای همیشگی خود مشغولاند.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "۳- تصاویر چشمنواز",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم به واسطه داستان خود، لوکیشنهای مختلفی داشته است؛ لوکیشنهایی دور از آپارتمان و شهر که امکان ثبت قابهای زیبا و چشمنواز را فراهم کردهاند که البته، کارکرد دراماتیک هم دارند و فضاسازی میکنند. از نماهای سرد داخل کشتارگاه و محوطه بیابانی آن، تا تلالو آفتاب فرورونده بر نیزارهای جنوب. البته که دیدن این تصاویر روی پرده بزرگ سینما لطف دوچندانی داشته، اما برای تماشاگر دقیق و جزئینگر روی قابهای کوچک خانگی هم میتواند تماشایی باشد. نماهایی که تماشایشان در «کشتارگاه» نشانه خوشذوقی کارگردان است و باعث میشود بیش از سایر آثار متوسط، به فیلمسازش امیدوار شویم. البته اگر امینی در مقام نویسنده، فیلمنامه بعدیاش را با دقت بیشتری آماده و روانه پروسه تولید کند.",
"ref": null
}
] | null |
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | جشنواره فیلم ونیز ۲۰۲۰ برگزار خواهد شد | [
{
"type": "p",
"text": "طبق برنامهریزی های شهرداری و تاییدیه آنها در وبسایت ساندی، جشنواره فیلم ونیز در پاییز امسال برگزار خواهد شد. به گفته لوکا زایا (فرماندار استان ونتو)، قدیمیترین جشنواره فیلم دنیا، که پیشتر در تاریخ دوم تا دوازدهم سپتامبر برگزار میشد، امسال نیز پذیرای مخاطبان خواهد بود. با اینکه «دوسالانه معماری» و «بینال ونیز» برای یکسال به تعویق افتاده است ولی جشنواره فیلم ونیز بدون تغییر در زمان برگزاری، شروع بهکار خواهد کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "لوکا زایا در گفتگویی با ساندی از علت به تعویق افتادن دوسالانه معماری و کاهش فیلمهای جشنواره ونیز در مقایسه با سالهای گذشته خبر داد. به گزارش ورایتی ، این جشنواره فیلمهای متعدد زیادی را در ماه می گذشته موردبررسی قرار داده است. در ادامه، بخشی از نامهای به امضای کارگردان ایتالیایی، (آلبرتو باربرا) را میخوانیم که درباره موضوع تعداد فیلمسازان و هنرمندان مشتاق به شرکت در جشنواره فیلم ونیز نوشته شده است:",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«همه ما میدانیم که برنامهریزی برای این جشنواره تا چه اندازه سخت است و هماهنگی حضور همه شما هنرمندان که شاید با هدف شروع دوباره و معرفی خودتان به دنیای سینما به این جشنواره نگاه میکنید، تقریبا غیرممکن است.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در ادامه این نامه، از تهیهکنندگان و توزیعکنندگان برای همراهی کردن با استعدادهای نوظهور امسال دعوت شده است. اگرچه با توجه به شرایط سلامت عمومی و توصیههای مسئولان بهداشت، چهره امسال جشنواره ونیز قطعا متفاوت خواهد بود، اما سازماندهندگان این جشنواره فکر میکنند که این برنامه میتواند در پاییز امسال به خوبی برگزار شود. مسئولان برگزاری پیشتر تاکید کرده بودند که برگزاری جشنواره به روش مجازی نخواهد بود. اما برای کسانی که امکان حضور یافتن در جشن را نداشتهاند ولی اعتبار کافی برای شرکت در آن را دارند، امکانی در پلتفرمهای آنلاین فراهم خواهد شد. شایانذکر است که در ژانویه گذشته، کیت بلانشت بهعنوان رئیس داوران انتخاب شد. مرزهای کشور ایتالیا از سوم ژوئن امسال برای اروپاییان بازخواهد شد و صرفنظر از محدودیتهای قرنطینهای، امکان مسافرت درون کشور ایتالیا میسر خواهد بود. این کشور با این که بهشدت تحت تاثیر شیوع ویروس کرونا قرار داشت و چندین هفتهای را در قرنطینه سپری کرد اما کمکم محدودیتهای اجتماعی را کاهش میدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Variety",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نقد و بررسی فیلم کشتارگاه | [
{
"type": "p",
"text": "واکنش اولیه منتقدان درباره فیلم کشتارگاه علی امینی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "علی نعیمی : «کشتارگاه» عباس امینی فیلم، زمانه خویش است؛ روایت یک جنایت در لابهلای زرقوبرق دلار و جامعه ای که در زیر پوست شهرش انسانیت را میان حوالههای ارزی خریدوفروش میکنند. به نظر میرسد تماشای «کشتارگاه» میتواند یک هشدار جدی به مردمان دیاری باشد که روزگاری است جز خودشان و سایه وحشتشان چیز دیگری را نمیشناسند. فیلم، جزو آثار مطرح جشنواره امسال است و میتواند در اکران حرفهایی برای گفتن داشته باشد. امیرحسین فتحی بازی درخشانی در نقش امیر دارد و این اطمینان را به سینمای ایران میدهد که بیشتر از قبل میتوانند روی تواناییهایش حساب کنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بهمن عبدالهی : «کشتارگاه» را میتوان به عنوان فیلم اول، یک گام خوب حساب کرد؛ اما به این معنی نیست که اثری بدون عیب و نقصی باشد. فیلم، کوشیده است تا در مسیر پرداختن به معضلات اقتصادی جامعه امروز (اینجا موضوع اختلالات ارزی)، یک درام اجتماعی ایجاد کند. اما نه به طور ریشهای و عمیق به آن معضل پرداخته و نه یک داستان جذاب ارائه کردهاست. مشکل اصلی، در بیان قصهای است که نه درامی عاشقانه از آب درآمده، نه یک اثر تحقیقی، نه یک فیلم اجتماعی تاثیرگذار. برخی صحنهها که بدون دلیل طولانیاند، فیلم را دچار کسالت می کنند. با این همه، میشود امید داشت که فیلمساز به دنبال تعالی خود در سینما باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مریم قربانینیا : یک روایت ساده از اتفاقات تلخی که در پی وجود اقتصاد بیمار در یک جامعه رخ میدهد و افراد برای انحصار بیشتر و طمع سود بیشتر، دست به انجام کارهای خلافی میزنند که درنهایت و در پی جنگ قدرت به نابودی کشیده میشوند. در این بین، افرادی نیز ناخواسته درگیر این ماجرا میشوند. بازی خوب بازیگران و کارگردانی قابلقبول را میتوان از نقاط قوت این فیلم دانست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "امین مبینی : فیلم، آغاز و پایان فکر شدهای دارد و سازندگان تلاش کرده بودند با نمایش مسبب اصلی قتل در همان پرده نخست، برای تماشاگر درباره چراییاش تعلیق ایجاد کنند. تمهید ارزشمندی است، اما بهشرطی که درام در طول روایت به خوبی پرورش یابد. کندی روایت و انحراف چندباره و بیدلیل از اصل ماجرا بهکنار، شخصیتپردازی مشکل جدی «کشتارگاه» است. دلیل بسیاری از رفتارها، تصمیمات و چرخشهای آدمهای فیلم نامشخص است. بااینحال تصویربرداری چشمنواز و انتخاب مناسب بازیگران به کیفیت اثر کمک کرده. بهخصوص بازی امیرحسین فتحی در نقش اصلی که از استاندارد مناسبی برخوردار است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بهنام شریفی : فیلم، داستانش را تا میانه به خوبی پیش میبرد. الگوی روایی، تحت تٲثیر «دایره مینا»ی مهرجویی است. امیر میخواهد از طریق همراهی با متولی ، طبقهاش را عوض کند. پسزمینه نوسانات دلار و داستان جنایت در ابتدای فیلم و داستانکهای مختلف، به صورت مقطع روایت میشوند و فیلم از میانه تمرکز رواییاش را از دست میدهد. مسٲله اکثر فیلمهای امسال جشنواره مضمونزدگی است؛ مسٲلهای که در «کشتارگاه» هم دیده میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سید آریا قریشی : برخلاف آنچه در اکثر فیلمهای ایرانی میبینیم، ما را بهسرعت درگیر موقعیت محوری میکند؛ اما درنهایت فیلم خستهکنندهای از کار درآمده است. علت هم این است که موقعیت اولیه به حاشیه میرود تا دقایقی صرف نمایش شلوغی و دلارفروشی و بحث در مورد افزایش قیمت ارز و مسائل مشابه شود. مشخص است که این ماجرا قرار است به موقعیت اولیه وصل شود اما تا وقتی این اتفاق نیفتد، تماشای این میزان تأکید بر بحثهای مرتبط با دلار خستهکننده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چند نکته درباره فیلم",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم کشتارگاه، بهمنماه سال ۹۸ در سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر در بخش نگاه نو به نمایش درآمد، اما زیر سایه آثار پرسروصداتر ماند. بسیاری آن را یک درام کند یافتند و از پرداخت شخصیتها گله داشتند. واقعیت این است که «کشتارگاه» در بهترین حالت، درام متوسطی است؛ چندان جاهطلبانه ساخته نشده و نقصهای مختلفی میتوان در آن یافت. اما چند نکته دارد که آن را نسبت به انبوه تولیدات میانمایه و کمرمق سینمای ایران متمایز میکند؛ المانهایی که تجربه تماشای آن را واجد ارزش و کمک میکنند تا فیلم در اکران آنلاین به سطح یک محصول سرگرمکننده و قابلقبول برسد. سه نکته برجسته که در تماشای فیلم «کشتارگاه» به چشم میخورند، عبارتاند از:",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "۱- داستان سروشکلدار و بهروز",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«کشتارگاه» برخلاف بیشتر آثار متوسط سینمای ایران در سالهای اخیر، هم شروع و هم پایان حسابشدهای دارد. داستان فیلم، با مرگ ناگهانی دو نفر در یک کشتارگاه آغاز میشود. صاحب کشتارگاه ( مانی حقیقی ) برای حل این مشکل از نگهبان کشتارگاه ( حسن پورشیرازی ) و پسرش امیر ( امیرحسین فتحی ) درخواست کمک میکند. امیر که بهتازگی از فرانسه دیپورت شده و به ایران برگشته، به صاحب کشتارگاه در رفع ماجرا کمک میکند و همین، سبب آشنایی این دو میشود. امیر نزد او شروع به کار میکند و بهمرور معلوم میشود که ابعاد کار بیش از فعالیتهای کشتارگاهی و دامی است و امیر با داخل شدن به آن فعالیتها، کمکم ارتباط جزئیات و آدمهای داستان را با اتفاقات نخستین بر تماشاگر روشن میکند. نکته قابلتأمل در فیلمنامه «کشتارگاه» این است که گره ماجرای مرگ ابتدایی را در همان بیست دقیقه نخست میگشاید و بهجای تمرکز بر ایجاد تعلیق پیرامون چگونگی مرگ، تلاش میکند مسئله را به چرایی وقوع آن تبدیل کند. خود این راهبرد، باعث باز شدن داستان و امکان گنجاندن خطوط بیشتر روایی و نیز اشاره به موضوعات و درونمایههای اجتماعی بیشتری میشود. گرچه فیلمنامهنویس از این ظرفیت آنطور که باید استفاده نکرده و داستان هم از لحاظ سیر روایت و هم از لحاظ شخصیتپردازی با مشکل مواجه است، اما به پایانبندی خوبی منجر میشود؛ پایانی فکر شده که معمولا پاشنه آشیل فیلمهای ایرانی است.",
"ref": "https://www.filimo.com/crew/%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%81%D8%AA%D8%AD%DB%8C"
},
{
"type": "h3",
"text": "۲- نقش اول باورپذیر فیلم کشتارگاه",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نقش اول فیلم را با کمی اغماض میتوان یک قهرمان حساب کرد. امیر جوانی است که از جنوب شهر میآید. زندان رفته و تجربه یک پناهندگی ناموفق و دیپورت شدن از اروپا را از سر گذرانده. از طرفی سرخورده و عاصی است و از طرف دیگر منتظر فرصتی برای اینکه به پول برسد و خود را ثابت کند. پس سعی میکند از انجام هیچ کاری باک نداشته باشد. امیر نمونههای مشابه زیادی در جامعه امروز ایران دارد. بنابراین برای بیننده کاراکتری قابلدرک است و باعث میشود تماشاگر بتواند با روایت همراه شود. امیرحسین فتحی هم بهخوبی از پس ایفای آن برآمده و انتخاب مناسبی برای نقش بوده است. امیر بیش از آنکه برونریزی کند، تودار است و با وجود سابقه خلافکاری، در مواقع حساس احتیاط میکند. این ویژگی را امیرحسین فتحی به خوبی در نقشآفرینی خود منعکس کرده و نشان میدهد که بازیگر توانا و بااستعدادی است؛ آن هم وقتی که بازیگران باتجربهتری چون حسن پورشیرازی و باران کوثری صرفا به تکرار نقشهای همیشگی خود مشغولاند.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "۳- تصاویر چشمنواز",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم به واسطه داستان خود، لوکیشنهای مختلفی داشته است؛ لوکیشنهایی دور از آپارتمان و شهر که امکان ثبت قابهای زیبا و چشمنواز را فراهم کردهاند که البته، کارکرد دراماتیک هم دارند و فضاسازی میکنند. از نماهای سرد داخل کشتارگاه و محوطه بیابانی آن، تا تلالو آفتاب فرورونده بر نیزارهای جنوب. البته که دیدن این تصاویر روی پرده بزرگ سینما لطف دوچندانی داشته، اما برای تماشاگر دقیق و جزئینگر روی قابهای کوچک خانگی هم میتواند تماشایی باشد. نماهایی که تماشایشان در «کشتارگاه» نشانه خوشذوقی کارگردان است و باعث میشود بیش از سایر آثار متوسط، به فیلمسازش امیدوار شویم. البته اگر امینی در مقام نویسنده، فیلمنامه بعدیاش را با دقت بیشتری آماده و روانه پروسه تولید کند.",
"ref": null
}
] | null |
original:معرفی فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | اولین آمار فروش سینمای آنلاین یک ماه پس از شروع این طرح اعلام شد | [
{
"type": "p",
"text": "نیممیلیون بلیتِ فروشرفته و یکمیلیون و ۲۵۰ هزار تماشاگر",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با گذشت بیش از یک ماه از طرح سینمای آنلاین که از ۲۴ فروردین و با اکران فیلم «خروج» فعالیتش را آغاز کرد، آمارها از حدود نیم میلیون بلیت فروشرفته درمجموع پنج فیلم به نمایش درآمده در فیلیمو و نماوا خبر میدهند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به گزارش روابط عمومی فیلیمو و نماوا ، طرح سینمای آنلاین از ۲۴ فروردین ماه ۹۹ برای حمایت از سینمای ایران در بحران متاثر از شیوع بیماری کرونا و با نمایش فیلم «خروج» آغاز به کار کرد که در ادامه، این مسیر چهار فیلم «طلا»، «زیر نظر»، «مهمانخانه ماهنو» و «تیغ و ترمه» نیز به آن پیوستند. با گذشت بیش از یک ماه از شروع این طرح و در ادامه روند اطلاع رسانی از تعداد بلیتهای فروشرفته، در حدود نیم میلیون بلیت در مجموع دو پلتفرم فیلیمو و نماوا تا کنون خریداری شده است. آمار فروش سینمای آنلاین که به صورت مستقیم به ازای هر خرید ثبت و به صورت تجمیعی از دو پلتفرم میزبان این طرح یعنی نماوا و فیلیمو اعلام میشود، خبر از گردش مالی حدود هفت و نیم میلیارد تومانی برای سینمای ایران میدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در طرح اکران آنلاین که بلیت آن ۱۵ هزار تومان قیمتگذاری شده است و هر بلیت تا هشت ساعت پس از خرید اعتبار تماشا دارد، متناسب با متغیرهای بازدید در شبکه نمایش خانگی، برای هر بلیت حداقل ۲.۵ تماشاگر در نظر گرفته میشود. به همین ترتیب میتوان بیش از یکمیلیون و ۲۵۰ هزار تماشاگر را در مدت یک ماه از شروع طرح اکران آنلاین برای این پنج فیلم برآورد کرد. همچنین به دلیل تعلق گرفتن بدون واسطه ۷۰ درصد از درآمد فروش به صاحب اثر، درمجموع بیش از پنجاه فیلم متقاضی اکران آنلاین هستند و تصمیم بر این است که این طرح با اکران هفتگی حداقل دو فیلم ادامه پیدا کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این میزان استقبال تماشاگران درمجموع دو پلتفرم نماوا و فیلیمو در حالی رقم خورده است که طرح سینمای آنلاین جز در هفته سوم اکران فیلم «خروج» و آنهم بهصورت کاملا محدود، هیچگونه تبلیغ تلویزیونی نداشته و فیلمهایی که در صورت اکران سینمایی میتوانستند امکان تبلیغ تلویزیونی داشته باشند نیز متاسفانه حالا طی طرح اکران آنلاین از آن محروم شدهاند. هرچند شواهد از موفقیت در شروع طرح اکران آنلاین حکایت دارد اما قضاوت قطعی را باید به آینده موکول کرد؛ چرا که اگر همراهی، هماهنگی، همدلی و رفتار حرفهای خوب فعلی بین مدیران سینمایی، صاحبان آثار، توزیعکنندگان و بینندگان حفظ شود قطعاً این امر تأثیر بهسزایی بر اقتصاد سینما و افزایش اشتغال در این حوزه خواهد داشت. همچنین لازم به ذکر است که در راستای شفافیت هرچه بیشتر طرح سینمای آنلاین ، آمار تجمیعی فروش در آینده نیز اعلام خواهد شد.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "درباره سینمای آنلاین بیشتر بخوانید",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/%d8%b3%db%8c%d9%86%d9%85%d8%a7%db%8c-%d8%a2%d9%86%d9%84%d8%a7%db%8c%d9%86/"
}
] | null |
original:گفتوگوی فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | مصاحبه با کیرا نایتلی؛ از فیلم «بدرفتاری» تا کار با کارگردانان زن | [
{
"type": "p",
"text": "کیرا نایتلی ، هنرپیشه بریتانیایی فیلمهایی همچون «غرور و تعصب» (Pride & Prejudice) و «بازی تقلید» (The Imitation Game)، به تازگی فیلمی با عنوان «بدرفتاری» (Misbehaviour) بازی کرده است. «بدرفتاری»، داستان اعتراض عدهای از زنان نسبت به برگزاری مسابقه زیبایی دوشیزه دنیا (Miss World) در سال ۱۹۷۰ را به تصویر میکشد و کیرا نایتلی نقش یکی از این زنان معترض را ایفا میکند. وبسایت دیجیتال اسپای به این بهانه مصاحبه ای با نایتلی ترتیب داده تا نظرات او نسبت به این فیلم و کار با کارگردانان زن را جویا شود. با فیلیمو شات همراه باشید.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد فیلم «بدرفتاری» را در فیلیمو شات بخوانید",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/misbehaviour-review/"
},
{
"type": "p",
"text": "کیرا نایتلی در گفتگوهای خود اعتراف کرده که پیش از بازی در فیلم «بدرفتاری» هیچ اطلاعی از اعتراضات پیشآمده هنگام برگزاری مسابقه زیبایی دوشیزه دنیا در سال ۱۹۷۰ نداشته است. در آغاز دهه ۱۹۷۰، جنبشهای آزادسازی زنان به تازگی شکل گرفته بودند و یکی از اولین اعتراضات آنها نسبت به برگزاری مسابقات زیبایی نمود پیدا کرد. در آن سالها، این گونه مسابقات زیبایی تماشاگران زیادی را به خود جلب میکردند، به طوری که تعداد تماشاگران مسابقه دوشیزه دنیا بیشتر از مسابقات جام جهانی بود. این دوره از مسابقات حواشی دیگری هم داشت؛ برای اولین بار در تاریخ قرار بود زنان سیاهپوست در مسابقه شرکت داده شوند و شاید همه چیز دست به دست هم داد تا در همان دوره، جنیفر هاستون از کشور گرانادا به اولین زن سیاهپوستی تبدیل شود که تاج دوشیزه دنیا را بر سر میگذارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم «بدرفتاری»، اتفاقات واقعی مسابقه دوشیزه دنیا در سال ۱۹۷۰ را به تصویر میکشد و کیرا نایتلی در نقش سالی الکساندر ، یکی از اعضای جنبش آزادسازی زنان عملکرد فوقالعادهای داشته است. همچنین، گوگو امبتا-را نقش جنیفر هاستون (برنده آن دوره) را ایفا میکند. محبوبیت فیلم «بدرفتاری» ما را بر آن داشت تا طی یک مصاحبه با کیرا نایتلی به پاسخ سوالاتمان در مورد نظرات او راجعبه این فیلم، اتفاقات واقعی آن سال، کار با کارگردانان زن و تغییرات صنعت سینما برسیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پیش از آنکه بازی در فیلم «بدرفتاری» را آغاز کنید، تا چه حد از داستان و ماجرای واقعی آن شگفتزده شدید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نایتلی : من هیچ چیز در مورد اتفاقات رخداده در مسابقه دوشیزه دنیا در سال ۱۹۷۰ نمیدانستم و زمانی که فیلمنامه را مطالعه کردم، با خود گفتم: «واو، چه اتفاقات عجیب و غریبی اون سال افتاده و من خبر نداشتم.» این که فیلم به مسائلی همچون فمنیسم و نژادپرستی میپردازد، بسیار فوقالعاده است و من حس میکنم ما هنوز هم با این مسائل دست و پنجه نرم میکنیم. داستان فیلم در سال ۱۹۷۰ روایت میشود و حالا ۵۰ سال از آن روزها گذشته است اما ما هنوز درگیر همان مباحث هستیم. حسی که فیلم به مخاطب منتقل میکند بسیار امروزی و مطابق با جریانات فعلی اجتماع است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ما حالا نسبت به مسائلی همچون تبعیض جنسیتی در پرداخت حقوق و دستمزد آگاهی زیادی داریم و سعی میکنیم برابری بین زنان و مردان ایجاد شود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آیا سال ۲۰۲۰ بهترین زمان برای ساخت این فیلم بود؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نایتلی : من فکر میکنم جنبشهای فمنیستی حالا روز به روز نمود بیشتری پیدا میکنند؛ ما میدانیم که زنان و مردان دستمزد برابری برای یک کار یکسان دریافت نمیکنند و این مسئلهای است که باید حل شود. امروزه مردم توجه بیشتری به این موضوعات دارند و باید در جواب سوال شما بگویم، بله؛ به تصویر کشیدن تاریخ این زنان اهمیت زیادی داشت زیرا آنها اتفاقی خارقالعاده را رقم زدند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ساخت فیلم، یکی از جذابترین روشهای روایت داستان آنها بود. آنچه من را عاشق بازی در فیلم «بدرفتاری» کرد این بود که نویسنده از دو دیدگاه متمایز به ماجرا نگاه کرده بود و در عین حال هیچ کدام را مورد قضاوت قرار نداده بود. هر دو دیدگاه کاملاً هوشمندانه و قابلدرک به تصویر کشیده شدهاند. زمانی که فیلمنامه را مطالعه میکردم به خود گفتم: «احساسات اونا با هم فرق داره اما هر دو درست هستن.» پس باید در نمایش این موضوع به مخاطب دقت میکردیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آیا حسی که نسبت به داستان مهمی مثل داستان فیلم «بدرفتاری» دارید متفاوت از حس شما نسبت به یک فیلم بلاکباستری است؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نایتلی : آنچه در مورد فیلم «بدرفتاری» دوستداشتنی است و همینطور باعث لذت بردن من از بازی در فیلمهایی با مضامین سیاسی میشود، مطرحشدن سوالات بزرگی است که ما هنوز سعی داریم به آنها پاسخ دهیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "زمانی که در طول روز به افکار و احساسات آن زنان فکر میکنم احساس خوبی دارم. البته به پاسخ سوالات آنها نرسیدهام و لزومی هم به این کار نیست اما فرصت غوطهور شدن در موضوعی شبیه به اتفاقات فیلم «بدرفتاری» یک امتیاز عالی برای هر کسی محسوب میشود؛ فرصتی که برای من بسیار مهیج است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شما همیشه باید حس کنید که میخواهید یک فیلم مهم بسازید. حتی اگر این حس، غرورآمیز و احمقانه به نظر برسد، شما باید حین ساخت فیلم احساس اهمیت داشته باشید. اما فیلم «بدرفتاری» واقعاً مهم است و همانطور که گفتم، ما را با سوالاتی درگیر میکند که هنوز پاسخی برایشان پیدا نشده است. برای مثال، زنان و مردان هنوز دستمزد برابری دریافت نمیکنند. بنابراین پرداختن به مباحث این چنینی اهمیت زیادی دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سالی الکساندر چه کمکی به آمادهسازی شما برای ایفای نقشش در فیلم کرد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نایتلی : من پیش از شروع فیلمبرداری با سالی ملاقاتی داشتم و او به صحنه فیلمبرداری آمد. البته فیلم ما در بازسازی اتفاقات سال ۱۹۷۰ کاملاً دقیق عمل نکرده است؛ برای مثال، سالی واقعاً در آن مصاحبههای تلویزیونی شرکت نکرده بود. در ساخت چنین فیلمهایی شما باید به شخصیتهای واقعی ماجرا توضیح دهید که اگرچه ما داستان شما را تعریف میکنیم ولی کاراکترهای فیلم لزوماً نباید دقیقاً موبهمو مشابه شما رفتار کنند. در هر صورت من فکر میکنم آنها از به تصویر کشیده شدن داستانشان خوشحال هستند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "گذراندن وقت کنار سالی شگفتانگیز است. او فردی باهوش، خوشزبان و خارقالعاده است. همین که فرصت داشتم ساعاتی را با او بگذارنم و پای صحبتهایش در مورد اتفاقات آن دوره بنشینم بسیار جذاب بود؛ تکتک لحظاتم با سالی به من کمک کردند تا نقش او را بهتر ایفا کنم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اجازه دادن به زنان برای حضور بیشتر در صنعت سینما باعث میشود با استانداردی متفاوت روبرو شویم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بدرفتاری» توسط دو زن، گبی کیاپ و ربهکا فرین، نوشته شده و کارگردانی این فیلم نیز برعهده یک زن، فیلیپا لاوثورپ، بوده است. به نظر شما صنعت سینما در حال تغییر به سمت و سویی مثبت است؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نایتلی : مسلماً نمیتوانم در مورد کل صنعت سینما صحبت کنم زیرا آگاهی من در آن حد نیست؛ اما میتوانم دیدگاهم نسبت به آن را بیان کنم. این که آخرین فیلم من توسط یک کارگردان زن ساخته شده و فیلم بعدیام نیز قرار است توسط یک زن کارگردانی شود بسیار جالب است. علاوه بر این دو، من در حال مذاکره برای فیلم دیگری هم هستم که آن نیز توسط یک زن ساخته خواهد شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "البته منظورم این نیست که نمیخواهم با کارگردانان مرد کار کنم؛ منظورم این است که به نظر میرسد کل صنعت سینما به ناگهان متوجه چیزی شده است: «پس صدای زنان از کجا شنیده شود؛ ما باید به آنها فرصت بدهیم.» در کارنامه بازیگری من تابهحال رخ نداده بود که پشت سر هم در سه فیلم با کارگردانی زنان بازی کنم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "من هنوز معتقدم اجازه دادن به زنان برای حضور بیشتر در صنعت سینما باعث میشود با استانداردی متفاوت روبرو شویم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "امیدوارم این امر، نشانهای از اتفاقات بهتر باشد. فرصت دادن به زنان باعث میشود استانداردی جدید و متفاوت از مردان به مخاطب ارائه شود. البته مشکل جایی به وجود میآید که از آنها انتظار میرود بینقص باشند ولی فرصتی برای یادگیری به آنها داده نمیشود. من فکر میکنم اگر به شکلی یکسان با مردان و زنان رفتار شود، سینما رشد و ارتقا پیدا خواهد کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Digital Spy",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:گفتوگوی فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | مصاحبه با کیرا نایتلی؛ از فیلم «بدرفتاری» تا کار با کارگردانان زن | [
{
"type": "p",
"text": "کیرا نایتلی ، هنرپیشه بریتانیایی فیلمهایی همچون «غرور و تعصب» (Pride & Prejudice) و «بازی تقلید» (The Imitation Game)، به تازگی فیلمی با عنوان «بدرفتاری» (Misbehaviour) بازی کرده است. «بدرفتاری»، داستان اعتراض عدهای از زنان نسبت به برگزاری مسابقه زیبایی دوشیزه دنیا (Miss World) در سال ۱۹۷۰ را به تصویر میکشد و کیرا نایتلی نقش یکی از این زنان معترض را ایفا میکند. وبسایت دیجیتال اسپای به این بهانه مصاحبه ای با نایتلی ترتیب داده تا نظرات او نسبت به این فیلم و کار با کارگردانان زن را جویا شود. با فیلیمو شات همراه باشید.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد فیلم «بدرفتاری» را در فیلیمو شات بخوانید",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/misbehaviour-review/"
},
{
"type": "p",
"text": "کیرا نایتلی در گفتگوهای خود اعتراف کرده که پیش از بازی در فیلم «بدرفتاری» هیچ اطلاعی از اعتراضات پیشآمده هنگام برگزاری مسابقه زیبایی دوشیزه دنیا در سال ۱۹۷۰ نداشته است. در آغاز دهه ۱۹۷۰، جنبشهای آزادسازی زنان به تازگی شکل گرفته بودند و یکی از اولین اعتراضات آنها نسبت به برگزاری مسابقات زیبایی نمود پیدا کرد. در آن سالها، این گونه مسابقات زیبایی تماشاگران زیادی را به خود جلب میکردند، به طوری که تعداد تماشاگران مسابقه دوشیزه دنیا بیشتر از مسابقات جام جهانی بود. این دوره از مسابقات حواشی دیگری هم داشت؛ برای اولین بار در تاریخ قرار بود زنان سیاهپوست در مسابقه شرکت داده شوند و شاید همه چیز دست به دست هم داد تا در همان دوره، جنیفر هاستون از کشور گرانادا به اولین زن سیاهپوستی تبدیل شود که تاج دوشیزه دنیا را بر سر میگذارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم «بدرفتاری»، اتفاقات واقعی مسابقه دوشیزه دنیا در سال ۱۹۷۰ را به تصویر میکشد و کیرا نایتلی در نقش سالی الکساندر ، یکی از اعضای جنبش آزادسازی زنان عملکرد فوقالعادهای داشته است. همچنین، گوگو امبتا-را نقش جنیفر هاستون (برنده آن دوره) را ایفا میکند. محبوبیت فیلم «بدرفتاری» ما را بر آن داشت تا طی یک مصاحبه با کیرا نایتلی به پاسخ سوالاتمان در مورد نظرات او راجعبه این فیلم، اتفاقات واقعی آن سال، کار با کارگردانان زن و تغییرات صنعت سینما برسیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پیش از آنکه بازی در فیلم «بدرفتاری» را آغاز کنید، تا چه حد از داستان و ماجرای واقعی آن شگفتزده شدید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نایتلی : من هیچ چیز در مورد اتفاقات رخداده در مسابقه دوشیزه دنیا در سال ۱۹۷۰ نمیدانستم و زمانی که فیلمنامه را مطالعه کردم، با خود گفتم: «واو، چه اتفاقات عجیب و غریبی اون سال افتاده و من خبر نداشتم.» این که فیلم به مسائلی همچون فمنیسم و نژادپرستی میپردازد، بسیار فوقالعاده است و من حس میکنم ما هنوز هم با این مسائل دست و پنجه نرم میکنیم. داستان فیلم در سال ۱۹۷۰ روایت میشود و حالا ۵۰ سال از آن روزها گذشته است اما ما هنوز درگیر همان مباحث هستیم. حسی که فیلم به مخاطب منتقل میکند بسیار امروزی و مطابق با جریانات فعلی اجتماع است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ما حالا نسبت به مسائلی همچون تبعیض جنسیتی در پرداخت حقوق و دستمزد آگاهی زیادی داریم و سعی میکنیم برابری بین زنان و مردان ایجاد شود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آیا سال ۲۰۲۰ بهترین زمان برای ساخت این فیلم بود؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نایتلی : من فکر میکنم جنبشهای فمنیستی حالا روز به روز نمود بیشتری پیدا میکنند؛ ما میدانیم که زنان و مردان دستمزد برابری برای یک کار یکسان دریافت نمیکنند و این مسئلهای است که باید حل شود. امروزه مردم توجه بیشتری به این موضوعات دارند و باید در جواب سوال شما بگویم، بله؛ به تصویر کشیدن تاریخ این زنان اهمیت زیادی داشت زیرا آنها اتفاقی خارقالعاده را رقم زدند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ساخت فیلم، یکی از جذابترین روشهای روایت داستان آنها بود. آنچه من را عاشق بازی در فیلم «بدرفتاری» کرد این بود که نویسنده از دو دیدگاه متمایز به ماجرا نگاه کرده بود و در عین حال هیچ کدام را مورد قضاوت قرار نداده بود. هر دو دیدگاه کاملاً هوشمندانه و قابلدرک به تصویر کشیده شدهاند. زمانی که فیلمنامه را مطالعه میکردم به خود گفتم: «احساسات اونا با هم فرق داره اما هر دو درست هستن.» پس باید در نمایش این موضوع به مخاطب دقت میکردیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آیا حسی که نسبت به داستان مهمی مثل داستان فیلم «بدرفتاری» دارید متفاوت از حس شما نسبت به یک فیلم بلاکباستری است؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نایتلی : آنچه در مورد فیلم «بدرفتاری» دوستداشتنی است و همینطور باعث لذت بردن من از بازی در فیلمهایی با مضامین سیاسی میشود، مطرحشدن سوالات بزرگی است که ما هنوز سعی داریم به آنها پاسخ دهیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "زمانی که در طول روز به افکار و احساسات آن زنان فکر میکنم احساس خوبی دارم. البته به پاسخ سوالات آنها نرسیدهام و لزومی هم به این کار نیست اما فرصت غوطهور شدن در موضوعی شبیه به اتفاقات فیلم «بدرفتاری» یک امتیاز عالی برای هر کسی محسوب میشود؛ فرصتی که برای من بسیار مهیج است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شما همیشه باید حس کنید که میخواهید یک فیلم مهم بسازید. حتی اگر این حس، غرورآمیز و احمقانه به نظر برسد، شما باید حین ساخت فیلم احساس اهمیت داشته باشید. اما فیلم «بدرفتاری» واقعاً مهم است و همانطور که گفتم، ما را با سوالاتی درگیر میکند که هنوز پاسخی برایشان پیدا نشده است. برای مثال، زنان و مردان هنوز دستمزد برابری دریافت نمیکنند. بنابراین پرداختن به مباحث این چنینی اهمیت زیادی دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سالی الکساندر چه کمکی به آمادهسازی شما برای ایفای نقشش در فیلم کرد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نایتلی : من پیش از شروع فیلمبرداری با سالی ملاقاتی داشتم و او به صحنه فیلمبرداری آمد. البته فیلم ما در بازسازی اتفاقات سال ۱۹۷۰ کاملاً دقیق عمل نکرده است؛ برای مثال، سالی واقعاً در آن مصاحبههای تلویزیونی شرکت نکرده بود. در ساخت چنین فیلمهایی شما باید به شخصیتهای واقعی ماجرا توضیح دهید که اگرچه ما داستان شما را تعریف میکنیم ولی کاراکترهای فیلم لزوماً نباید دقیقاً موبهمو مشابه شما رفتار کنند. در هر صورت من فکر میکنم آنها از به تصویر کشیده شدن داستانشان خوشحال هستند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "گذراندن وقت کنار سالی شگفتانگیز است. او فردی باهوش، خوشزبان و خارقالعاده است. همین که فرصت داشتم ساعاتی را با او بگذارنم و پای صحبتهایش در مورد اتفاقات آن دوره بنشینم بسیار جذاب بود؛ تکتک لحظاتم با سالی به من کمک کردند تا نقش او را بهتر ایفا کنم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اجازه دادن به زنان برای حضور بیشتر در صنعت سینما باعث میشود با استانداردی متفاوت روبرو شویم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بدرفتاری» توسط دو زن، گبی کیاپ و ربهکا فرین، نوشته شده و کارگردانی این فیلم نیز برعهده یک زن، فیلیپا لاوثورپ، بوده است. به نظر شما صنعت سینما در حال تغییر به سمت و سویی مثبت است؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نایتلی : مسلماً نمیتوانم در مورد کل صنعت سینما صحبت کنم زیرا آگاهی من در آن حد نیست؛ اما میتوانم دیدگاهم نسبت به آن را بیان کنم. این که آخرین فیلم من توسط یک کارگردان زن ساخته شده و فیلم بعدیام نیز قرار است توسط یک زن کارگردانی شود بسیار جالب است. علاوه بر این دو، من در حال مذاکره برای فیلم دیگری هم هستم که آن نیز توسط یک زن ساخته خواهد شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "البته منظورم این نیست که نمیخواهم با کارگردانان مرد کار کنم؛ منظورم این است که به نظر میرسد کل صنعت سینما به ناگهان متوجه چیزی شده است: «پس صدای زنان از کجا شنیده شود؛ ما باید به آنها فرصت بدهیم.» در کارنامه بازیگری من تابهحال رخ نداده بود که پشت سر هم در سه فیلم با کارگردانی زنان بازی کنم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "من هنوز معتقدم اجازه دادن به زنان برای حضور بیشتر در صنعت سینما باعث میشود با استانداردی متفاوت روبرو شویم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "امیدوارم این امر، نشانهای از اتفاقات بهتر باشد. فرصت دادن به زنان باعث میشود استانداردی جدید و متفاوت از مردان به مخاطب ارائه شود. البته مشکل جایی به وجود میآید که از آنها انتظار میرود بینقص باشند ولی فرصتی برای یادگیری به آنها داده نمیشود. من فکر میکنم اگر به شکلی یکسان با مردان و زنان رفتار شود، سینما رشد و ارتقا پیدا خواهد کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Digital Spy",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | سریال تلویزیونی «چاکی» ساخته خواهد شد | [
{
"type": "p",
"text": "مجموعه فیلمهای «بازی بچگانه» خیلی قابل سرمایهگذاری هستند و شاید عامل دنبالهدار شدن آنها هم همین باشد. «بازی بچگانه» حتی با وجود بازسازی غیرضروری فیلمش هم هنوز قدرتمندانه ادامه میدهد، درحالیکه ساخت فیلمهای دیگر دنبالهدار ژانر وحشت متوقف شده است. دن مانچینی که از ابتدا همراه این دنباله بوده است حالا با سریال تلویزیونی «چاکی» داستان این عروسک قاتل را به خانههای مردم میبرد. سریال، هنوز در هالهای از ابهام قرار دارد، اما مانچینی در یکی از مصاحبههای جدیدش وعده داده است که ترکیبی از عناصر وحشت اصلیتر فیلم اول خواهد بود و درعینحال به تغییرهایی که این مجموعه در طول زمان داشته است هم وفادار میماند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "افراد معمولا از شنیدن این حرفم شوکه میشوند، اما «بازی بچگانه/چاکی» محبوبترین فیلم دنبالهدار ژانر وحشت برای من است. حتی توضیح دادنش هم برایم سخت است، اما در این مجموعه فیلم چیز خاصی هست که علاقه من را بهشدت برمیانگیزد و تقریبا عاشق تمام فیلمهایی هستم که در این دنباله ساخته شدهاند. چیزی که بیش از همه باعث ماندگار شدن دنباله «چاکی» شد شیوه اقتباسهایی است که طی سالها از آن شد؛ فیلم اول به دنبال ساخت فضای وحشت مرسوم بود. اما همانطور که دنبالهها یکی بعد از دیگری ساخته شدند، «بازی بچگانه» بهمرور زمان تبدیل به چیزی کنایهآمیز و کمدیتر از قبل شد؛ پیش از آنکه بهآرامی دوباره به ژانر وحشت معمولی برگردد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "خب حالا چه اهمیتی دارد که سریال تلویزیونی «چاکی» قرار است برای شبکه سایفای (Syfy) ساخته شود؟ این موضوع، سریال را به چه سمتی میبرد؟ طبق گفتههای دن مانچینی ، سریال به همه فیلمهای ساخته شده وفادار خواهد ماند. مانچینی به سایفای گفت: «یکی از کارهایی که همیشه در طول این مسیر و در طی دهها سالی که گذشت و در فیلمهای مختلف این مجموعه سعی بر انجام آن داشتیم این بود که فیلمها بههیچوجه تکراری نشوند. همیشه سعی کردم که در هر فیلم، فضای متفاوتی خلق کنم و «چاکی» را در ژانر و زیرگروه دیگری بسازم. ما از ژانر اسلشر* ساده و معمولی به کمدی و از کمدی به طنز هزل و دیوانهوار رفتیم و باز به سمت ژانر وحشت معمولی برگشتیم.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مانچینی در ادامه حرفهایش گفت: «سریال را حتما ببینید، هدف ما این بوده که ترس خالص درون فیلم اصلی یا دو فیلم اول را حفظ کنیم؛ اما درعینحال داستان پرنقش و مایه منسجمی را که در این هفت فیلم در طول این سیوچند سال گسترش دادهایم هم ادامه دهیم. من فکر میکنم که طرفدارها از شخصیتهای جدیدی که به داستان اضافه میکنیم و اینکه چگونه از دل شخصیتهای قدیمیمان سر برمیآورند، خیلی خوششان بیاید و این فقط در مورد چاکی نیست، بلکه درباره بعضی از شخصیتهای دیگری که به دیدنشان امید دارید هم هست. احتمال بالایی وجود دارد که سروکله آنها هم پیدا شود.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در این سریال، بعد از اینکه سر و کله یک عروسک عتیقه چاکی در بساط دست دوم فروشی یک خانه در حومه شهر پیدا میشود، این شهر ایدهآل آمریکائی به هرومرج کشیده میشود و قتلهای وحشتآوری موجب برملا شدن رازها و دو روییهای اهالی شهر میشوند . در همین حال، دوستها و دشمنهای گذشته چاکی از راه میرسند و عامل تهدیدی برای برملا شدن راز پشت این قتلها میشوند. نمایش این سریال تلویزیونی احتمالا از همین امسال آغاز خواهد شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "*فیلم اسلشر (Slasher Film) گونهای از فیلم ترسناک یا دلهرهآور است که در آن، قاتلی که معمولاً دچار مشکلات روانی است، قربانی یا قربانیهایی (معمولاً از پیش انتخابشده) را به قتل میرساند. در فیلمهای اسلشر، قاتل معمولاً از وسیلهای تیز برای این کار استفاده میکند؛ مانند یک چاقوی ضامندار، تبر، ساطور، یا کارد آشپزخانه.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Slash Film",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | همکاری برادران سفدی با شبکه اچ بی او | [
{
"type": "p",
"text": "همکاری برادران سفدی ( جاش و بنی ) با شبکه اچ بی او در راستای امضای قراردادی دوساله است؛ آنها متعهد شدهاند که برای این شبکه فیلم و پروژههای تلویزیونی، تولید و کارگردانی کنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "قطعی شبکه اچبیاو پیروز این قرارداد است چرا که خالقان فیلمی چون « جواهرات تراش نخورده » طرف دیگر قرارداد آنها هستند. به گزارش ورایتی ، این دو برادر قرار است با همراهی کمپانی الرا پیکچرز پروژههای تلویزیونی و فیلمهای جدیدی را برای پلتفرم A۲۴ کارگردانی کنند.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/uncut-gems-review/"
},
{
"type": "p",
"text": "شرایط و جزئیات قرارداد همکاری برادران سفدی با شبکه اچ بی او منتشر نشده است و ظاهرا اچبیاو هم علاقهای به افشای جزییات و دریافت نظر و پیشنهاد از دیگران ندارد. با توجه به این قرارداد، برادران سفدی اولین اثر تلویزیونیشان را برای این شبکه خواهند ساخت. آثار پیشین این دو کارگردان، بسیار موفق و تحسین شده است؛ برای مثال، فیلم «جواهرات تراش نخورده» که درباره یک جواهرفروش قمارباز با بازی آدام سندلر است، در سال گذشته با اکران در سینماها نظرات مثبت منتقدان بسیاری را به خود جلب کرد. این فیلم هرچند با بودجه نهچندان زیادی ساخته شد ولی سود چشمگیری، در حدود ۵۰ میلیون دلار، برای سازندگانش به ارمغان آورد. هنوز خبری از پروژه آتی این دو برادر منتشر نشده است ولی قطعاً نتیجه این قرارداد برای شبکه تلویزیونی اچبیاو بسیار موفقیتآمیز خواهد بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به عقیده یکی از نویسندگان وبسایت اندیوایر که در سال گذشته در نقدش به فیلم «جواهرات تراش نخورده» امتیاز مثبت داده بود، جاش و بنی سفدی پس از فیلم «The Pleasure of Being Robbed» در سال ۲۰۰۸ تواناییشان را در پنهان کردن قالب ذهنی شخصیتها پشت میل و اشتیاقشان در تخریبگری تقویت کردند و هربار بهتر از دفعه قبل ظاهر شدند. او معتقد است: «ناکارآمدی شخصیت پدر در فیلم «بابا لنگدراز»، محصول سال ۲۰۰۹، در همان جهانی حضور دارد که بیچارگی و مجرم بودن شخصیت برادر محبوب رابرت پتینسون در فیلم «وقت خوب» حضور داشت. «جواهرات تراش نخورده» هم شبیه گامی نو همراه با خلاقیتهای جسورانه در نیویورک عصبانی تصویرشده توسط برادران سفدی بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کمپانی برادران وارنر که مالکیت شبکه اچبیاو را بر عهده دارد در چند سال گذشته، مثل بسیاری از رقیبانش در صنعت فیلم و سرگرمی، استعدادهایی با کارنامه کاری درخشان را به سمت پلتفرمهای متفاوت است جذب میکند. چنانچه پیشتر اچبیاو قراردادهایی را نیز با هنرمندان درجهیکی چون استیون سودربرگ ، جی.جی. آبرامز ، کیلی کوئوکو و کلیسا روزنبرگ امضا کرده است. بیشتر این هنرمندان در تهیه و تولید پروژههایی برای پلتفرم پخش آنلاین اچبیاو مکس شرکت داشته اند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Indie Wire",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:گفتوگوی فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | مصاحبه با کیرا نایتلی؛ از فیلم «بدرفتاری» تا کار با کارگردانان زن | [
{
"type": "p",
"text": "کیرا نایتلی ، هنرپیشه بریتانیایی فیلمهایی همچون «غرور و تعصب» (Pride & Prejudice) و «بازی تقلید» (The Imitation Game)، به تازگی فیلمی با عنوان «بدرفتاری» (Misbehaviour) بازی کرده است. «بدرفتاری»، داستان اعتراض عدهای از زنان نسبت به برگزاری مسابقه زیبایی دوشیزه دنیا (Miss World) در سال ۱۹۷۰ را به تصویر میکشد و کیرا نایتلی نقش یکی از این زنان معترض را ایفا میکند. وبسایت دیجیتال اسپای به این بهانه مصاحبه ای با نایتلی ترتیب داده تا نظرات او نسبت به این فیلم و کار با کارگردانان زن را جویا شود. با فیلیمو شات همراه باشید.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد فیلم «بدرفتاری» را در فیلیمو شات بخوانید",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/misbehaviour-review/"
},
{
"type": "p",
"text": "کیرا نایتلی در گفتگوهای خود اعتراف کرده که پیش از بازی در فیلم «بدرفتاری» هیچ اطلاعی از اعتراضات پیشآمده هنگام برگزاری مسابقه زیبایی دوشیزه دنیا در سال ۱۹۷۰ نداشته است. در آغاز دهه ۱۹۷۰، جنبشهای آزادسازی زنان به تازگی شکل گرفته بودند و یکی از اولین اعتراضات آنها نسبت به برگزاری مسابقات زیبایی نمود پیدا کرد. در آن سالها، این گونه مسابقات زیبایی تماشاگران زیادی را به خود جلب میکردند، به طوری که تعداد تماشاگران مسابقه دوشیزه دنیا بیشتر از مسابقات جام جهانی بود. این دوره از مسابقات حواشی دیگری هم داشت؛ برای اولین بار در تاریخ قرار بود زنان سیاهپوست در مسابقه شرکت داده شوند و شاید همه چیز دست به دست هم داد تا در همان دوره، جنیفر هاستون از کشور گرانادا به اولین زن سیاهپوستی تبدیل شود که تاج دوشیزه دنیا را بر سر میگذارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم «بدرفتاری»، اتفاقات واقعی مسابقه دوشیزه دنیا در سال ۱۹۷۰ را به تصویر میکشد و کیرا نایتلی در نقش سالی الکساندر ، یکی از اعضای جنبش آزادسازی زنان عملکرد فوقالعادهای داشته است. همچنین، گوگو امبتا-را نقش جنیفر هاستون (برنده آن دوره) را ایفا میکند. محبوبیت فیلم «بدرفتاری» ما را بر آن داشت تا طی یک مصاحبه با کیرا نایتلی به پاسخ سوالاتمان در مورد نظرات او راجعبه این فیلم، اتفاقات واقعی آن سال، کار با کارگردانان زن و تغییرات صنعت سینما برسیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پیش از آنکه بازی در فیلم «بدرفتاری» را آغاز کنید، تا چه حد از داستان و ماجرای واقعی آن شگفتزده شدید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نایتلی : من هیچ چیز در مورد اتفاقات رخداده در مسابقه دوشیزه دنیا در سال ۱۹۷۰ نمیدانستم و زمانی که فیلمنامه را مطالعه کردم، با خود گفتم: «واو، چه اتفاقات عجیب و غریبی اون سال افتاده و من خبر نداشتم.» این که فیلم به مسائلی همچون فمنیسم و نژادپرستی میپردازد، بسیار فوقالعاده است و من حس میکنم ما هنوز هم با این مسائل دست و پنجه نرم میکنیم. داستان فیلم در سال ۱۹۷۰ روایت میشود و حالا ۵۰ سال از آن روزها گذشته است اما ما هنوز درگیر همان مباحث هستیم. حسی که فیلم به مخاطب منتقل میکند بسیار امروزی و مطابق با جریانات فعلی اجتماع است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ما حالا نسبت به مسائلی همچون تبعیض جنسیتی در پرداخت حقوق و دستمزد آگاهی زیادی داریم و سعی میکنیم برابری بین زنان و مردان ایجاد شود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آیا سال ۲۰۲۰ بهترین زمان برای ساخت این فیلم بود؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نایتلی : من فکر میکنم جنبشهای فمنیستی حالا روز به روز نمود بیشتری پیدا میکنند؛ ما میدانیم که زنان و مردان دستمزد برابری برای یک کار یکسان دریافت نمیکنند و این مسئلهای است که باید حل شود. امروزه مردم توجه بیشتری به این موضوعات دارند و باید در جواب سوال شما بگویم، بله؛ به تصویر کشیدن تاریخ این زنان اهمیت زیادی داشت زیرا آنها اتفاقی خارقالعاده را رقم زدند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ساخت فیلم، یکی از جذابترین روشهای روایت داستان آنها بود. آنچه من را عاشق بازی در فیلم «بدرفتاری» کرد این بود که نویسنده از دو دیدگاه متمایز به ماجرا نگاه کرده بود و در عین حال هیچ کدام را مورد قضاوت قرار نداده بود. هر دو دیدگاه کاملاً هوشمندانه و قابلدرک به تصویر کشیده شدهاند. زمانی که فیلمنامه را مطالعه میکردم به خود گفتم: «احساسات اونا با هم فرق داره اما هر دو درست هستن.» پس باید در نمایش این موضوع به مخاطب دقت میکردیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آیا حسی که نسبت به داستان مهمی مثل داستان فیلم «بدرفتاری» دارید متفاوت از حس شما نسبت به یک فیلم بلاکباستری است؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نایتلی : آنچه در مورد فیلم «بدرفتاری» دوستداشتنی است و همینطور باعث لذت بردن من از بازی در فیلمهایی با مضامین سیاسی میشود، مطرحشدن سوالات بزرگی است که ما هنوز سعی داریم به آنها پاسخ دهیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "زمانی که در طول روز به افکار و احساسات آن زنان فکر میکنم احساس خوبی دارم. البته به پاسخ سوالات آنها نرسیدهام و لزومی هم به این کار نیست اما فرصت غوطهور شدن در موضوعی شبیه به اتفاقات فیلم «بدرفتاری» یک امتیاز عالی برای هر کسی محسوب میشود؛ فرصتی که برای من بسیار مهیج است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شما همیشه باید حس کنید که میخواهید یک فیلم مهم بسازید. حتی اگر این حس، غرورآمیز و احمقانه به نظر برسد، شما باید حین ساخت فیلم احساس اهمیت داشته باشید. اما فیلم «بدرفتاری» واقعاً مهم است و همانطور که گفتم، ما را با سوالاتی درگیر میکند که هنوز پاسخی برایشان پیدا نشده است. برای مثال، زنان و مردان هنوز دستمزد برابری دریافت نمیکنند. بنابراین پرداختن به مباحث این چنینی اهمیت زیادی دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سالی الکساندر چه کمکی به آمادهسازی شما برای ایفای نقشش در فیلم کرد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نایتلی : من پیش از شروع فیلمبرداری با سالی ملاقاتی داشتم و او به صحنه فیلمبرداری آمد. البته فیلم ما در بازسازی اتفاقات سال ۱۹۷۰ کاملاً دقیق عمل نکرده است؛ برای مثال، سالی واقعاً در آن مصاحبههای تلویزیونی شرکت نکرده بود. در ساخت چنین فیلمهایی شما باید به شخصیتهای واقعی ماجرا توضیح دهید که اگرچه ما داستان شما را تعریف میکنیم ولی کاراکترهای فیلم لزوماً نباید دقیقاً موبهمو مشابه شما رفتار کنند. در هر صورت من فکر میکنم آنها از به تصویر کشیده شدن داستانشان خوشحال هستند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "گذراندن وقت کنار سالی شگفتانگیز است. او فردی باهوش، خوشزبان و خارقالعاده است. همین که فرصت داشتم ساعاتی را با او بگذارنم و پای صحبتهایش در مورد اتفاقات آن دوره بنشینم بسیار جذاب بود؛ تکتک لحظاتم با سالی به من کمک کردند تا نقش او را بهتر ایفا کنم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اجازه دادن به زنان برای حضور بیشتر در صنعت سینما باعث میشود با استانداردی متفاوت روبرو شویم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بدرفتاری» توسط دو زن، گبی کیاپ و ربهکا فرین، نوشته شده و کارگردانی این فیلم نیز برعهده یک زن، فیلیپا لاوثورپ، بوده است. به نظر شما صنعت سینما در حال تغییر به سمت و سویی مثبت است؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نایتلی : مسلماً نمیتوانم در مورد کل صنعت سینما صحبت کنم زیرا آگاهی من در آن حد نیست؛ اما میتوانم دیدگاهم نسبت به آن را بیان کنم. این که آخرین فیلم من توسط یک کارگردان زن ساخته شده و فیلم بعدیام نیز قرار است توسط یک زن کارگردانی شود بسیار جالب است. علاوه بر این دو، من در حال مذاکره برای فیلم دیگری هم هستم که آن نیز توسط یک زن ساخته خواهد شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "البته منظورم این نیست که نمیخواهم با کارگردانان مرد کار کنم؛ منظورم این است که به نظر میرسد کل صنعت سینما به ناگهان متوجه چیزی شده است: «پس صدای زنان از کجا شنیده شود؛ ما باید به آنها فرصت بدهیم.» در کارنامه بازیگری من تابهحال رخ نداده بود که پشت سر هم در سه فیلم با کارگردانی زنان بازی کنم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "من هنوز معتقدم اجازه دادن به زنان برای حضور بیشتر در صنعت سینما باعث میشود با استانداردی متفاوت روبرو شویم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "امیدوارم این امر، نشانهای از اتفاقات بهتر باشد. فرصت دادن به زنان باعث میشود استانداردی جدید و متفاوت از مردان به مخاطب ارائه شود. البته مشکل جایی به وجود میآید که از آنها انتظار میرود بینقص باشند ولی فرصتی برای یادگیری به آنها داده نمیشود. من فکر میکنم اگر به شکلی یکسان با مردان و زنان رفتار شود، سینما رشد و ارتقا پیدا خواهد کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Digital Spy",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | ساخت «مجموعه ترس» توسط سونی پیکچرز، آمازون و الکس دل ایگلسیا | [
{
"type": "p",
"text": "شرکت تولیدات بینالمللی سونی پیکچرز به همراه سرویس ویدیویی آمازون پرایم ، مجموعه قراردادهایی را برای تهیهکنندگی سری فیلم بلند جدیدی در ژانر وحشت با عنوان «مجموعه ترس» با فیلمساز مشهور اسپانیایی تنظیم کردهاند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "الکس دلایگلسیا و کارولین بنگ از طریق شعبه مادرید شرکت فیلمسازی خود (Pokeepsie Films) قراردادی تنظیم کردهاند که بر طبق آن دلایگلسیا ساخت «مجموعه ترس» یا حتی تهیهکنندگی آنها را بر عهده میگیرد و همچنین فیلمهای دیگری را هم به مجموعه اضافه میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این فیلمها که با همکاری سرویس ویدئویی آمازون پرایم تأمین اعتبار میشوند ابتدا توسط بخش سرگرمی شرکت سونی پیکچرز آیبریا در سینماها اکران میشوند و پس از آن در آمازون پرایم اسپانیا در دسترس قرار خواهند گرفت. تمامی حق انحصاری توزیع هر یک از فیلمها در خارج از کشور اسپانیا متعلق به شرکت SPIP است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هرچند همه فیلمها زیر نظر خلاقانه دلایگلسیا ساخته میشوند، اما ممکن است که توسط دیگر فیلمسازهای مطرح کارگردانی شوند. شرکت سونی روز پنجشنبه اعلام کرد که تعدادی از پروژههای متعلق به «مجموعه ترس» در حال تولید هستند و تیم نویسندهها و کارگردانهای باتجربهای در این فیلمها بر سرکار هستند، مانند خود دلایگلسیا که با همکار قدیمیاش خورخه گریکائچهباریا (که با او بهصورت مشترک پروژههایی را نوشته است) به همکاری میپردازد. همچنین ژاومه بالاگرو نویسنده و کارگردان فیلم «آرئیسی»، پائولا اورتیس کارگردان فیلم پرفروش و مطرح «عروس»، فرناندو ناوارو یکی از نویسندههای «ورونیکا» فیلم محبوب نتفلیکس به کارگردانی پاکو پلاسا ، و کارلوس ترون کارگردان فیلم پرفروش «هر وقت دلم بخواد میتونم ترک کنم» از نویسندهها و فیلمسازان این مجموعه هستند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سازندگان این مجموعه قصد دارند به همراه نویسندهها و کارگردانهایی که عاشق این ژانر سینمایی هستند هر سال دو فیلم ترسناک تولید کنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "علاوه بر این دلایگلسیا ایدههای ناب وحشتآوری را مطرح میکند که باعث منحصربهفرد شدن این مجموعه میشوند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "او میگوید: «پروژه جاهطلبانهای است که من سالهاست آن را در سرم میپرورانم. ایده اصلی ما ساخت مجموعه فیلمهایی است که از دنیای وحشتآوری فراسوی این زمان پرده بردارد. شخصیتهای فیلم با نیروهای ماوراء طبیعیای روبرو هستند که بشریت را تهدید میکنند. ایده ما این است که بهوسیله شخصیتهای بخصوصی مشخصهای مانند وحشت کیهانی را در فیلمها خلق کنیم.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سازندگان این مجموعه قصد دارند به همراه نویسندهها و کارگردانهایی که عاشق این ژانر سینمایی هستند هر سال دو فیلم ترسناک تولید کنند. دلایگلسیا همچنین گفت: «اگر یکچیز در این کشور به خوبی شناخته شده باشد، آن ترسیدن است. از زمان کودکی در ذهنمان کاشته شده است، از زمان بازدیدهای مدرسهای که در آن برای اولین بار به نقاشیهای ترسناک گویا خیره شدیم.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دلایگلسیا با دومین فیلم بلند خود «روز هیولا» در سال ۱۹۹۵ شناخته شد که فیلمی ترسناک با کمدی سیاه بود. فیلم او نقطه عطفی در سینمای مدرن روز اسپانیا بود که ژانر آمریکایی آن را به واقعگرایی اسپانیائی باتتیک پیوند داد. دلایگلسیا یکی از درآمدزاترین کارگردانهای اسپانیا است. او بازسازی اسپانیایی «غریبههای بدون نقص» را که سال ۲۰۱۸ به فروش ۲۵.۸ میلیون دلاری دست پیدا کرد را کارگردانی کرده است و حالا مشغول کارگردانی سریال درام «سی سکه» برای اچبیاو اروپا است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در حال حاضر ساخت «مجموعه ترس» بهطورجدی دنبال میشود و لین کلاین ، رئیس بخش تولید بینالمللی سونی پیکچرز میگوید: « الکس در ژانر وحشت واقعا استاد است. «مجموعه ترس» برای الکس و بخش تولید بینالمللی سونی پیکچرز فرصت بینظیری است تا با آن مرزهای ساخت فیلم ژانردار در سینمای اسپانیا را کشف کنیم.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ایوان لوسادا ، مدیرعامل سونی پیکچرز در اسپانیا میگوید: « الکس یکی از بااستعدادترین و پرکارترین کارگردانهای این کشور است و ما مشتاق همکاری با او هستیم و از اینکه از استعداد او در تولید این مجموعه فیلم ترسناک بهرهمند هستیم خوشحالیم.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ریکاردو کاربونرو ، مدیر محتوای سرویس ویدیویی آمازون پرایم در اسپانیا می گوید: « الکس دلایگلسیا یکی از ستونهای بزرگ سینمای اسپانیا است. امکان همکاری مشترک و نزدیک با او به همراه بخش سرگرمی سونی پیکچرز و Pokeepsie Films برای ما امتیاز ویژهای است؛ به این خاطر که به ما این توانایی را میدهد که به مخاطبین خود مجموعه فیلمی پیشنهاد دهیم که کیفیت آن قطعا تضمین شده است. سینما یکی از رکنهای اصلی سرویسهایی است که ما ارائه میدهیم و این پروژه به ما کمک میکند تا به گردآوری فهرستی از محتواهای اسپانیایی ادامه دهیم که منحصربهفرد، متفاوت و مبتکرانه است.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شرکت فیلمسازی Pokeepsie Films که توسط دلایگلسیا و کارولین بنگ (بازیگر و تهیهکننده) تأسیس شده است،قصد دارد تا نسل جدیدی از استعدادهای اسپانیائی ژانر وحشت را بر سر کار بیاورد که فیلمهایی مانند «لانه شرو» (به کارگردانی استبان روئل و فرناندو آندره )، «قهرمانهای اهریمن»، «در میان ستارگان (به کارگردانی زوئی بریئات و) و «خز» (به کارگردانی ادواردو کازانوا ) را ساختهاند. در حال حاضر، دلایگلسیا و بنگ مشغول فراهم کردن مقدمات فیلمبرداری «خانهای از گچ» (به کارگردانی ایگناسیو تاتای ) و «پیداد» (به کارگردانی کازانوا ) هستند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Variety",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | فیلم «هجوم» ساخته بحثبرانگیز شهرام مکری؛ خونِ آشامیدنی! | [
{
"type": "p",
"text": "وقتی صحبت از فیلم ایرانی میشود، معمولا با مجموعهای از پیشفرضها مواجهیم؛ مهمترینش خط کشیدن روی واقعیت و بها دادن به بازنمایی واقعیت اجتماعی است. شاید شکستن این پیشفرضها بهتنهایی ارزش نداشته باشد اما وقتی که تجربه به نتیجه میرسد، باید با دقت و مکث بیشتری دربارهاش بحث کرد. مثال و نمونه میخواهید؟ بهش میرسیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "قتلی رخ داده و کارآگاهی به صحنه جرم آمده. همهچیز به طرز تناقضآمیزی در عین روشن و واضح بودن، کاملا گنگ و مبهم است. جنایت در ورزشگاه اتفاق افتاده و یک تیم ورزشی داریم که به همهچیز شباهت دارند غیر از تیم ورزشی. باید صحنه قتل را بازسازی کنند تا جای هیچ شک و شبههای باقی نماند. با شروع بازآفرینی صحنه قتل، مرز میان تمرین و اجرای اصلی برداشته میشود و به حقایقی ناگفته پی میبریم درباره یک بیماری عجیب، خونآشامها و آدمهای محصور در مرز. این خلاصه داستان «هجوم»، سومین فیلم بلند شهرام مکری است؛ دستاورد جاهطلبانه یکی از مهمترین چهرههای سینمای ایران در دهه نود که پس از انتشار در فیلیمو ، در فیلیمو شات به آن پرداختهایم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگر نگوییم بهترین، فیلم «هجوم» میتواند یکی از بحثبرانگیزترین محصولات سالهای اخیر سینمای ایران باشد. اما دو مسئله باعث شده که کمتر بهعنوان یک اثر مجرد موردتوجه قرار بگیرد؛ اول، جنبه فانتزی و گریز آن از رئالیسم تحمیلی سینمای ایران است که به حواشی فرامتنی عجیبوغریب منجر شده! مورد دوم و اصلی هم مقایسه همیشگی با «ماهی و گربه» و روایت تمام داستان طی یک برداشت طولانی و تاکید بر قدرتنمایی تکنیکی است. برچسبهای “فانتزی” و “تکپلان” بودن آنقدر بزرگ و چشمگیر هستند که به شاخصههای اصلی فیلم تبدیل شوند؛ واقعیت زیر برچسبها گیر افتاده.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حتی اگر جا دادن نمایشی عظیم و پر از جزییات در یک برداشت سینمایی برگرفته از میل بیمارگونه مکری برای به رخ کشیدن قدرتش در ریاضی و معماری باشد، برخلاف نظر خیلی از منتقدان و طرفدارانِ «ماهی و گربه» که فیلم «هجوم» را فقط تکرار دوباره یک حقه شعبدهبازی در ابعادی بزرگتر میدانند، فراتر از اجرا و تصویرسازی، مکری اینبار در امتزاج الگوی روایت با فرم بصری فیلمش موفقتر است و میتواند به استعارهای معنایی از جهان معاصرش برسد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم «هجوم» فراتر از یک دستاورد مکانیکی و جنبههای فیزیکی درخشان در ساخت، اصطلاحا به شیمی میرسد و علتش هم خلق شخصیتها و روابطی است که کارکردی فراتر از مهرههای بازی یا چرخدندههای یک ماشین بزرگتر دارند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بیایید هر دو تا فیلم را بگذاریم کنار هم تا قضیه روشن شود: هم «ماهی و گربه» و هم «هجوم» بر اساس ایده برداشت بلند و کات نزدن تصویر، نمایشی تکرارپذیر و دور شدن از واقعگراییِ صرف شکل گرفتهاند. در نگاه دوباره و دقیقتر، ساختار مهندسیشده «ماهی و گربه» سریعتر به چشم میآید و متوجه میشوید که مجموعهای از شخصیتها و داستانهای خُرد، طوری کنار یا روی هم چیده شدهاند که ساختار فرمی مدنظر خالق صحنه را کامل کنند و پیش ببرند. این معماری و طراحی به گونهای آشکار، مخاطب را به درون خودش دعوت میکند و در تمام مدت پیچیده بودنش را یادآور میشود. معماری، و به همان نسبت دیده شدن آن، به اندازهای هیجانانگیز و برای سینمای ایران دستاورد بزرگی بوده که کارکرد تقلیلیافته و تعویضپذیر عناصر دیگر فیلم خیلی به چشم نیاید. در فیلم «هجوم»، ماجرا فرق میکند: این بار، ساختار کلی به پیوستاری از فرم و روایت تبدیل شده است و اختفای پیچیدگی معماری کار را سخت میکند برای مخاطبی که باید وسط یک هزارتو تاب بخورد، این مسیر را چند بار برود و بیاید و حواسش به جزییات هم باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ایده بازآفرینی صحنه جرم و افشای تدریجی اطلاعات در مراحل تمرین، که به موقعیت جغرافیایی (نمونهای سطح بالا از کار فنی در زمینه تصویر، صدا و طراحی صحنه) و شباهت ظاهری عامدانه شخصیتها وابسته است، جنبه نمایشی مدرنی به فیلم داده که تاثیر و کارکرد مضمونی پیدا میکند؛ در شرایطی که به دلایل نهچندان مشخص، آدمها درون یک حصار نامرئی گیر افتادهاند و راه خروجی ندارند، با اعضای یک تیم طرفیم که انگار همزمان با مکیده شدن خون، هویتشان هم از درون تهی میشود و برای همین، دیگر تفاوت چندانی در ظاهرشان دیده نمیشود. اگر در «ماهی و گربه» آن نوشته ابتدای فیلم (دربارهی وقوع جنایاتی در گذشته که تاریخ شاخصی هم داشت) قرار بود ابزاری باشد برای ارجاع جهان خیالی قصه به دنیای واقعی و القای تحمیلی خط و ربطی که از دل خود اثر بیرون نمیآمد، «هجوم» میتواند استعارههای بیرونی و واقعی را به عناصر درونی تبدیل کند. البته ارجاعات بیرونی هضمنشده هم زیاد داریم؛ از کامیکهای مارول گرفته تا «دکتر هو»، که در عین کاستن از مختصات اصیل و اسطورهشناسی منحصر به فرد برای جهان خیالی، جنبهای “خورهی فیلمی” به اثر داده.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "خلاصه و سادهترش این که فیلم «هجوم» فراتر از یک دستاورد مکانیکی و جنبههای فیزیکی درخشان در ساخت، اصطلاحا به شیمی میرسد و علتش هم خلق شخصیتها و روابطی است که کارکردی فراتر از مهرههای بازی یا چرخدندههای یک ماشین بزرگتر دارند. باز در مقایسه با «ماهی و گربه»، مجموعه شلوغتری از خردهداستانهای ایستا که از کنارشان میگذشتیم و نهایتا از هرکدام یک عنصر نمایشی یا غیرواقعی در ذهنمان باقی میماند، اینجا قصه به شکلی پویا براساس شخصیتهای اصلی انگشتشمار و ارتباط میان آنها پیش میرود. همین فراتر رفتن از فیزیک و رسیدن به شیمی، مهمترین نکته درباره «هجوم» است که در اکثر بحثهای متنی و فرامتنی فراموش شده.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در شرایطی که جریان اصلی سینمای ایران روزبهروز نحیفتر، محافظهکارتر و بیشتر به خط تولیدی کارخانههای خودروسازی وطنی شبیه میشود، تعریف سینمای تجربی و آلترناتیو هم در حال آب رفتن است؛ این روزها هر فیلمی که با حداقل سرمایه امکان ساخت داشته باشد میتواند به قرار گرفتن زیر بیرق هنر و تجربه امیدوار باشد. نتیجه تدریجی این چرخه باطل و کاهشی مترادف شدن عبارت “فیلم تجربی” با مجموعهای از آثار خنثی و هپروتی است که به جای ارتباط با جهان بیرونی یا تلاش برای گسترش زبان و بیان سینمایی، افتادهاند دنبال ذوقزدگیهای فرمی و تکنیکی. از ده- پانزده سال پیش، شهرام مکری تبدیل شده به آیکان به سینمای تجربی و موجی از مقلدانش برای رقابت در بازیهای فرمی صف کشیدهاند. «هجوم»، اینجا اهمیت بیشتری پیدا میکند؛ اثری که در دایره محدود تجربیات فرمی سینمای ایران گیر نمیافتد و جاهطلبیاش فقط در حد راه افتادن با دوربین بهدنبال بازیگرها تا آخریننفس نیست. این میتواند یک شانس خوب برای بیرون رفتن سینمای ایران از چنبرهای باشد که به دور خودش درست کرده؛ درست مثل همان استفادهای که چمدان کذاییِ فیلم برای شخصیتهای داستان دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«هجوم»، سومین فیلم بلند شهرام مکر ی که در بخش پانورامای جشنواره برلین ۲۰۱۸ نیز به نمایش درآمده است و بازیگرانی چون عبد آبست ، بابک کریمی ، پدرام شریفی ، الهه بخشی و لوون هفتوان در آن نقشآفرینی کردهاند، هماکنون بر روی فیلیمو قابلتماشاست.",
"ref": null
}
] | null |
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | دی سی مذاکره میکند: هنری کویل در نقش سوپرمن | [
{
"type": "p",
"text": "هنری کویل هنوز شنل سوپرمناش را دور نیانداخته است؛ منابع خبری به Variety اطلاع دادهاند که بازیگر فیلم «مرد پولادین» در حال مذاکره برای بازی دوباره در فیلم بعدی کمپانی دیسی در نقش سوپرمن یا کلارک کنت است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شرکت برادران وارنر و نماینده کویل هنوز این خبر را تایید نکردهاند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هنری کویل علاوه بر بازی در نقش سوپرمن در فیلم «مرد پولادین» محصول سال ۲۰۱۳ به کارگردانی زک اسنایدر ، در فیلمهای «بتمن در برابر سوپرمن: طلوع عدالت» محصول سال ۲۰۱۶ و «لیگ عدالت» محصول سال ۲۰۱۷ هم در نقش این قهرمان اسطورهای ظاهر شده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اسنایدر اخیرا از ساخت نسخه کارگردان* فیلم «لیگ عدالت» برای اچ بیاو مکس خبر داده است که شایعه آن مدتها بر سر زبانها بود. هرچند منابع نزدیک به Variety گفتهاند که کویل در نسخه کارگردان دوباره بازی نخواهد کرد و ترجیح میدهد در یکی از فیلمهای بعدی دیسی مانند «آکوامن ۲»، «جوخه انتحار» و «بتمن» حضور افتخاری داشته باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هنری کویل در داستان روی جلد مجله «سلامت مردان» شماره ماه دسامبر اعلام کرد که نقش سوپرمن را رها نکرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "او گفت: «شنل سوپرمن توی کمد است و هنوز متعلق به من است. با این اوضاعی که برقرار است، نمی خواهم گوشهای بنشینم و دست روی دست بگذارم. من هنوز این نقش را رها نکردهام؛ هنوز کارهای زیادی هست که باید برای سوپرمن انجام بدهم. داستانهای زیادی هست که باید روایت کنم. هنوز جنبههای واقعی و حقیقی عمیق زیادی از درستکاریهای این شخصیت هست که میخواهم به آنها بپردازم. من میخواهم که نمودی از کتابهای کمیک آن باشم. این برایم مهم است. هنوز راه زیادی مانده تا سوپرمن به حق خودش برسد. اوضاع از این قرار است: خواهید دید.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بازی در فیلم «مأموریت غیرممکن – فال اوت» سال ۲۰۱۸ به همراه تام کروز ، آخرین حضور این بازیگر بریتانیایی روی پرده سینماها بوده است. کویل در حال حاضر در نقش گرالت از ریویا در سریال «ویچر» شبکه نتفلیکس نقشآفرینی میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "*نسخه کارگردان یا Director’s cut به نسخهای از فیلم میگویند که تدوین آن مورد تأئید کارگردان است.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Variety",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | فیلم «هجوم» ساخته بحثبرانگیز شهرام مکری؛ خونِ آشامیدنی! | [
{
"type": "p",
"text": "وقتی صحبت از فیلم ایرانی میشود، معمولا با مجموعهای از پیشفرضها مواجهیم؛ مهمترینش خط کشیدن روی واقعیت و بها دادن به بازنمایی واقعیت اجتماعی است. شاید شکستن این پیشفرضها بهتنهایی ارزش نداشته باشد اما وقتی که تجربه به نتیجه میرسد، باید با دقت و مکث بیشتری دربارهاش بحث کرد. مثال و نمونه میخواهید؟ بهش میرسیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "قتلی رخ داده و کارآگاهی به صحنه جرم آمده. همهچیز به طرز تناقضآمیزی در عین روشن و واضح بودن، کاملا گنگ و مبهم است. جنایت در ورزشگاه اتفاق افتاده و یک تیم ورزشی داریم که به همهچیز شباهت دارند غیر از تیم ورزشی. باید صحنه قتل را بازسازی کنند تا جای هیچ شک و شبههای باقی نماند. با شروع بازآفرینی صحنه قتل، مرز میان تمرین و اجرای اصلی برداشته میشود و به حقایقی ناگفته پی میبریم درباره یک بیماری عجیب، خونآشامها و آدمهای محصور در مرز. این خلاصه داستان «هجوم»، سومین فیلم بلند شهرام مکری است؛ دستاورد جاهطلبانه یکی از مهمترین چهرههای سینمای ایران در دهه نود که پس از انتشار در فیلیمو ، در فیلیمو شات به آن پرداختهایم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگر نگوییم بهترین، فیلم «هجوم» میتواند یکی از بحثبرانگیزترین محصولات سالهای اخیر سینمای ایران باشد. اما دو مسئله باعث شده که کمتر بهعنوان یک اثر مجرد موردتوجه قرار بگیرد؛ اول، جنبه فانتزی و گریز آن از رئالیسم تحمیلی سینمای ایران است که به حواشی فرامتنی عجیبوغریب منجر شده! مورد دوم و اصلی هم مقایسه همیشگی با «ماهی و گربه» و روایت تمام داستان طی یک برداشت طولانی و تاکید بر قدرتنمایی تکنیکی است. برچسبهای “فانتزی” و “تکپلان” بودن آنقدر بزرگ و چشمگیر هستند که به شاخصههای اصلی فیلم تبدیل شوند؛ واقعیت زیر برچسبها گیر افتاده.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حتی اگر جا دادن نمایشی عظیم و پر از جزییات در یک برداشت سینمایی برگرفته از میل بیمارگونه مکری برای به رخ کشیدن قدرتش در ریاضی و معماری باشد، برخلاف نظر خیلی از منتقدان و طرفدارانِ «ماهی و گربه» که فیلم «هجوم» را فقط تکرار دوباره یک حقه شعبدهبازی در ابعادی بزرگتر میدانند، فراتر از اجرا و تصویرسازی، مکری اینبار در امتزاج الگوی روایت با فرم بصری فیلمش موفقتر است و میتواند به استعارهای معنایی از جهان معاصرش برسد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم «هجوم» فراتر از یک دستاورد مکانیکی و جنبههای فیزیکی درخشان در ساخت، اصطلاحا به شیمی میرسد و علتش هم خلق شخصیتها و روابطی است که کارکردی فراتر از مهرههای بازی یا چرخدندههای یک ماشین بزرگتر دارند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بیایید هر دو تا فیلم را بگذاریم کنار هم تا قضیه روشن شود: هم «ماهی و گربه» و هم «هجوم» بر اساس ایده برداشت بلند و کات نزدن تصویر، نمایشی تکرارپذیر و دور شدن از واقعگراییِ صرف شکل گرفتهاند. در نگاه دوباره و دقیقتر، ساختار مهندسیشده «ماهی و گربه» سریعتر به چشم میآید و متوجه میشوید که مجموعهای از شخصیتها و داستانهای خُرد، طوری کنار یا روی هم چیده شدهاند که ساختار فرمی مدنظر خالق صحنه را کامل کنند و پیش ببرند. این معماری و طراحی به گونهای آشکار، مخاطب را به درون خودش دعوت میکند و در تمام مدت پیچیده بودنش را یادآور میشود. معماری، و به همان نسبت دیده شدن آن، به اندازهای هیجانانگیز و برای سینمای ایران دستاورد بزرگی بوده که کارکرد تقلیلیافته و تعویضپذیر عناصر دیگر فیلم خیلی به چشم نیاید. در فیلم «هجوم»، ماجرا فرق میکند: این بار، ساختار کلی به پیوستاری از فرم و روایت تبدیل شده است و اختفای پیچیدگی معماری کار را سخت میکند برای مخاطبی که باید وسط یک هزارتو تاب بخورد، این مسیر را چند بار برود و بیاید و حواسش به جزییات هم باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ایده بازآفرینی صحنه جرم و افشای تدریجی اطلاعات در مراحل تمرین، که به موقعیت جغرافیایی (نمونهای سطح بالا از کار فنی در زمینه تصویر، صدا و طراحی صحنه) و شباهت ظاهری عامدانه شخصیتها وابسته است، جنبه نمایشی مدرنی به فیلم داده که تاثیر و کارکرد مضمونی پیدا میکند؛ در شرایطی که به دلایل نهچندان مشخص، آدمها درون یک حصار نامرئی گیر افتادهاند و راه خروجی ندارند، با اعضای یک تیم طرفیم که انگار همزمان با مکیده شدن خون، هویتشان هم از درون تهی میشود و برای همین، دیگر تفاوت چندانی در ظاهرشان دیده نمیشود. اگر در «ماهی و گربه» آن نوشته ابتدای فیلم (دربارهی وقوع جنایاتی در گذشته که تاریخ شاخصی هم داشت) قرار بود ابزاری باشد برای ارجاع جهان خیالی قصه به دنیای واقعی و القای تحمیلی خط و ربطی که از دل خود اثر بیرون نمیآمد، «هجوم» میتواند استعارههای بیرونی و واقعی را به عناصر درونی تبدیل کند. البته ارجاعات بیرونی هضمنشده هم زیاد داریم؛ از کامیکهای مارول گرفته تا «دکتر هو»، که در عین کاستن از مختصات اصیل و اسطورهشناسی منحصر به فرد برای جهان خیالی، جنبهای “خورهی فیلمی” به اثر داده.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "خلاصه و سادهترش این که فیلم «هجوم» فراتر از یک دستاورد مکانیکی و جنبههای فیزیکی درخشان در ساخت، اصطلاحا به شیمی میرسد و علتش هم خلق شخصیتها و روابطی است که کارکردی فراتر از مهرههای بازی یا چرخدندههای یک ماشین بزرگتر دارند. باز در مقایسه با «ماهی و گربه»، مجموعه شلوغتری از خردهداستانهای ایستا که از کنارشان میگذشتیم و نهایتا از هرکدام یک عنصر نمایشی یا غیرواقعی در ذهنمان باقی میماند، اینجا قصه به شکلی پویا براساس شخصیتهای اصلی انگشتشمار و ارتباط میان آنها پیش میرود. همین فراتر رفتن از فیزیک و رسیدن به شیمی، مهمترین نکته درباره «هجوم» است که در اکثر بحثهای متنی و فرامتنی فراموش شده.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در شرایطی که جریان اصلی سینمای ایران روزبهروز نحیفتر، محافظهکارتر و بیشتر به خط تولیدی کارخانههای خودروسازی وطنی شبیه میشود، تعریف سینمای تجربی و آلترناتیو هم در حال آب رفتن است؛ این روزها هر فیلمی که با حداقل سرمایه امکان ساخت داشته باشد میتواند به قرار گرفتن زیر بیرق هنر و تجربه امیدوار باشد. نتیجه تدریجی این چرخه باطل و کاهشی مترادف شدن عبارت “فیلم تجربی” با مجموعهای از آثار خنثی و هپروتی است که به جای ارتباط با جهان بیرونی یا تلاش برای گسترش زبان و بیان سینمایی، افتادهاند دنبال ذوقزدگیهای فرمی و تکنیکی. از ده- پانزده سال پیش، شهرام مکری تبدیل شده به آیکان به سینمای تجربی و موجی از مقلدانش برای رقابت در بازیهای فرمی صف کشیدهاند. «هجوم»، اینجا اهمیت بیشتری پیدا میکند؛ اثری که در دایره محدود تجربیات فرمی سینمای ایران گیر نمیافتد و جاهطلبیاش فقط در حد راه افتادن با دوربین بهدنبال بازیگرها تا آخریننفس نیست. این میتواند یک شانس خوب برای بیرون رفتن سینمای ایران از چنبرهای باشد که به دور خودش درست کرده؛ درست مثل همان استفادهای که چمدان کذاییِ فیلم برای شخصیتهای داستان دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«هجوم»، سومین فیلم بلند شهرام مکر ی که در بخش پانورامای جشنواره برلین ۲۰۱۸ نیز به نمایش درآمده است و بازیگرانی چون عبد آبست ، بابک کریمی ، پدرام شریفی ، الهه بخشی و لوون هفتوان در آن نقشآفرینی کردهاند، هماکنون بر روی فیلیمو قابلتماشاست.",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نقد و بررسی فیلم «کاپون»؛ مرثیهای بر یک رویا | [
{
"type": "p",
"text": "همانطور که از نام فیلم «کاپون» با عنوان اصلی «Capone» برمیآید، این اثر یک فیلم بیوگرافی در مورد معروفترین خلافکار آمریکا در دهه ۲۰ میلادی است. تام هاردی در این فیلم نقش آل کاپون ، یکی از رؤسای بدنام مافیا را ایفا میکند که در اواخر عمرش به فلوریدا تبعید شده تا در کنار دستوپنجه نرم کردن با بیماریها و زوال عقل خود، رویاهای خشونتبار گذشتهاش را مرور کند. نکتهای که هواداران سینما را به دیدن این فیلم ترغیب میکند، بازی تام هاردی در نقش آل کاپون است اما متأسفانه درام زندگینامهای جاش ترانک (کارگردان فیلم بازسازیشده «چهار شگفتانگیز» محصول ۲۰۱۵) هیچچیز جدیدی در مورد این خلافکار ارائه نمیدهد و تا حدودی برای بیننده خستهکننده است. درواقع، تنها چیزی که میتواند تماشاگر را تا انتهای فیلم سرحال نگه دارد، بازی زیبای تام هاردی است. در نقد و بررسی فیلم «کاپون» با فیلیمو شات همراه باشید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شاید سرمایهگذاری سخاوتمندانه استودیوهای فیلمسازی مارول اینترتینمت و قرن بیستم روی فیلم «چهار شگفتانگیز» (Fantastic Four)، به نویسندگی و کارگردانی جاش ترانک و عملکرد نسبتاً ناموفق فیلم باعث شد این فیلمساز آمریکایی در ادامه راه پرپیچوخم خود به فکر ساخت یک فیلم مستقل با بودجهای بسیار پایینتر بیفتد. او این بار در مقام کارگردان، نویسنده و تدوینگر با یک فیلم بلند دیگر به سینماها بازگشته است و امید دارد موفقیت چشمگیر فیلم اولش، «تاریخچه» با عنوان اصلی «Chronicle» محصول سال ۲۰۱۲ را تکرار کند. «کاپون» نگرشی نامتعارف به دوران افول یک گانگستر معروف دارد؛ افسوس که این نگرش، آنچنان که باید جذاب از آب درنیامده و ما تنها میتوانیم به عملکرد خیرهکننده تام هاردی در به تصویر کشیدن مرز جنون و واقعیت دلخوش باشیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در یکی از صحنهها، فانز (لقب آل کاپون در میان نزدیکانش) به همراه دوست قدیمیاش جانی (با بازی مت دیلون ) برای ماهیگیری به دریاچه رفته است؛ زمانی که یک تمساح، ماهی او را از چنگش درمیآورد، فانز با تفنگ خود به تمساح شلیک میکند. جانی در واکنش به این کار میگوید: «میدونی، این چیزیه که وقتی زمان زیادی رو تو فلوریدا بگذرونی سرت میاد؛ آدم اینجا عقلشو از دست میده.»",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "فرانک اوهارا در سینما به نقل از «حال حاضر»",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%DA%A9-%D8%A7%D9%88%D9%87%D8%A7%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7/"
},
{
"type": "p",
"text": "این جمله، نوعی حس شوخطبعی را در خود جای داده است؛ چیزی که از کاراکتر هاردی در این فیلم بسیار دور است. جاش ترانک قصد ندارد همان گانگستر خونآشامی که ما میشناختیم را به تصویر بکشد. آل کاپون در این فیلم، چهرهای عجیب و زشت دارد که با صدایی خِرخِرکننده، مدام سیگاری به گوشه لبش میگذارد و با چشمان خونآلودش همچون گرگی زخمخورده زوزه میکشد. چیزی که از پشت گریم سنگین کاراکتر فانز حس نمیشود، تلاش فیلمساز برای برانگیختن حس همدردی مخاطب است. درواقع، ترانک قصد چنین کاری ندارد و در عوض با نشان دادن صحنههایی تهوعآور و ناخوشایند به ما یادآوری میکند که نباید دلمان به حال آل کاپون بسوزد. پس انتظار نداشته باشید فیلم «کاپون» برای به تصویر کشیدن درد و رنج ناشی از زوال عقل یک خلافکار، جایزهای دریافت کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم «کاپون» آخرین سال زندگی آل کاپون را به تصویر میکشد؛ زمانی که او پس از یک دهه حبس به جرم عدم پرداخت مالیات، با شدت یافتن بیماری سیفلیس عصبیاش به عمارتش در فلوریدا تبعیدشده و تحت نظارت دولت و افبیآی قرار دارد. شایعاتی منتشر شده است که آل کاپون ۱۰ میلیون دلار از ثروتش را در جایی مخفی کرده و همین موضوع باعث شده تا پلیس فدرال آمریکا سعی کند جای این پولها را پیدا کند؛ اما مشکل آنجاست که خود کاپون نیز به یاد ندارد پولها را کجا مخفی کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پلیس با نفوذ روی دکتر آل کاپون (با بازی کایل مکلاکلن ) سعی دارد بهواسطه هنردرمانی و کشیدن نقاشی، مخفیگاه این ۱۰ میلیون دلار را پیدا کند. اما نقطه عطف ماجرا زمانی رخ میدهد که پای یک مأمور جاهطلب افبیآی به نام کرافرود (با بازی جک لودن ) که غرور بسیار زیادی دارد به ماجرا باز میشود؛ او درست زمانی وارد داستان میشود که تقریباً یک ساعت از فیلم گذشته و بیینده تا حدودی کسل شده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جاش ترانک در مقام نویسنده و کارگردان بیشتر به روانکاوی ذهن متلاشیشده فانز و تداعی خاطرات گذشته برای او علاقه دارد. او سعی دارد تقلای فانز برای تمییز مرز بین واقعیت، خیال و خاطره را نشان دهد. تاکید روی بیاختیاری آل کاپون روی ادرار و مدفوعش هنگام مغلوبشدن در برابر خاطرات گذشته، ما را با مردی مواجه میکند که از خودش بیزار است. اما هیچ نشانهای واقعی از تفکرات و تأمل درونی در شخصیتپردازی یا دیالوگهای فانز دیده نمیشود. حتی زمانی که او به ترس افتاده یا سردرگم به نظر میرسد، کاپون بهقدری کارتونی به تصویر کشیده شده که بههیچوجه حس همدردی بیننده را تحریک نمیکند؛ او شبیه به یک بولداگ زامبیشده است.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "حلقههای مفقوده یک صنعت؛ سینمای کمدی",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%AD%D9%84%D9%82%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D9%81%D9%82%D9%88%D8%AF%D9%87-%DB%8C%DA%A9-%D8%B5%D9%86%D8%B9%D8%AA%D8%9B-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%85%D8%AF%DB%8C/"
},
{
"type": "p",
"text": "پیتر دمینگ ، فیلمبردار فیلم «جاده مالهالند» و سریال «توئین پیکس»، این بار استعداد خود در به تصویر کشیدن حس توهم را در میان درختان، برکه و چمنزارهای عمارت آل کاپون نشان داده است. اما با وجود جلوههای بصری زیبا، رنگهای سرسبز و آسمان طبیعی، حسی تحریکآمیز از ترس در هوای خانه موج میزند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پارانویا، ذهن فانز را روزبهروز آشفتهتر میکند و حضور جاسوسهای FBI در گوشهکنار خانه، این موضوع را تشدید کرده است. با گذشت روزها، پول خانواده به اتمام رسیده و این باعث میشود مشاوران فانز او را وادار به فروش مجسمههای خدایان و فرمانروایان روم باستان کنند. فروش مجسمهها، نمادی از کاهش قدرت او هستند و اگرچه فانز با این کار موافقت میکند اما بنا به دلایلی نامشخص، حساسیت خاصی نسبت به یکی از مجسمهها به نام «بانو اطلس» نشان میدهد. فیلم چیز زیادی درباره این حساسیت بیان نمیکند و حل معما را به خود بیننده واگذار میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نگرانیهای رالفی (با بازی ال ساپینزا ) و جونیور (با نقشآفرینی نول فیشر ) بهعنوان برادر و پسر فانز تأثیر زیادی در خویشتنداری و عدم اعتمادبهنفس او دارد. در طول فیلم چندین بار شاهد تماس تونی (با بازی میسون گوچیون )، پسر آل کاپون از همسر نامشروع او هستیم. اگرچه با یک چرخش دوربین متوجه میشویم افبیآی تونی را بهعنوان یک طعمه در نظر گرفته اما باز هم کارگردان از ارائه جزئیات رابطه تونی و فانز صرفنظر میکند. لیندا کاردلیانی در نقش می (همسر فانز)، عملکرد موفقی داشته اما متأسفانه فیلم آنچنان که باید از استعداد او بهره نبرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد و بررسی فیلم به دنبال امی",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%A8%D9%87-%D8%AF%D9%86%D8%A8%D8%A7%D9%84-%D8%A7%D9%85%DB%8C/"
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم «کاپون» در درجه اول یک فیلم روانشناختی محسوب میشود که با تهمایههایی از آثار دیوید لینچ و البته فیلم «درخشش» به کارگردانی استنلی کوبریک سعی دارد بار سنگین روانی در آخرین سالهای عمر معروفترین خلافکار آمریکا در دهه ۲۰ را به تصویر بکشد. توهمات فانز اغلب شامل رویایی از یک پسربچه با بادکنک طلایی است که او را به سمت راهروهای تاریک خانه هدایت میکند. در سکانسی نسبتاً طولانی، او وارد زیرزمین عمارت میشود و افرادی را میبیند که در حال رقصیدن با آهنگ «بلوبری هیل» اثر لویی آرمسترانگ (با بازی تروی وارن اندرسون ) هستند. یک چرخش دوربین او را به سمت اتاق پشتی سوق میدهد؛ جایی که مزدور او جینو (با بازی جینو کافارلی ) مردی را با ضرباتی خشونتبار به قتل میرساند. در این لحظه، ناگهان میبینیم که فانز وارد خیابانهای شیکاگو شده و اجساد قتلعامشده را نظاره میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حس عجیب این صحنهها بهواسطه موسیقی متن مسحورکننده جیمی ملین (هنرمند هیپ-هاپ ملقب به El-P) تشدید شده است. البته این بدین معنا نیست که موسیقی خوب توانسته ضعفهای فیلمنامه جاش ترانک را بپوشاند؛ فیلمنامه فیلم «کاپون» درهموبرهم است و با توجه به آثار قبلی ترانک نمیتوان گفت او ناتوان در بیان داستان بوده؛ احتمالاً تعمّدی در این کار وجود داشته است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نکته جالب فیلم، پخش شدن صدای مصاحبههای رادیویی کاپون در مورد قتلعام روز ولنتاین است. فیلم «کاپون» هیچ معمای جذابی ندارد و هیچ فتنه و آشوبی را به تصویر نمیکشد. کارگردان تنها بهمرور ذهن شکننده فانز در آخرین روزهای تبعید پرداخته، بدون آن که بخواهد پشیمانی او را نشان دهد. پیش کشیدن موضوع گنج پنهانشده تنها در نقش یک محرک برای روایت داستان عمل میکند و هدف خاصی ندارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم «کاپون» سرشار از نقصهای روایی است که تماشایش را برای بییندهای که پیش از این با آل کاپون آشنایی نداشته است، دشوار میکند. تنها نقطه قوت فیلم، بازی بینظیر تام هاردی زیر گریم سنگین آل کاپون ۴۷ ساله است. هاردی صحنههای جالبی را در این فیلم خلق کرده است؛ برای مثال، زمانی که فانز سکته میکند و دکتر او را از کشیدن سیگار منع میکند، هاردی باید تکه هویجی را گوشه لبش بگذارد و در عین حال لحن و لهجه خود را حفظ کند. در صحنهای دیگر که شاهد تماشای فیلم «جادوگر شهر از» توسط فانز و می هستیم، هاردی از صندلی بلند میشود و آهنگ فیلم، «اگر من پادشاه جنگل بودم» را میخواند تا ما را به یاد روزهای قدرت آل کاپون در شهر شیکاگو بیندازد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در روزهایی که هالیوود پر از فیلمهایی است که نمایی از زندگی گانگسترها را به تصویر میکشند، بازی هاردی در نقش آل کاپون بیش از هر چیز ما را به یاد بازی آل پاچینو در نقش بیگ بوی کاپریس در فیلم «دیک تریسی» میاندازد. البته او به اندازه آل پاچینو در آن فیلم بامزه نیست و قطعاً هوادارانش پس از تماشای فیلم «کاپون» سراغ تماشای صحنههایی از بازی او در سریال «پیکی بلایندرز» خواهند رفت تا دوباره هیجان را در رگهایشان حس کنند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Hollywood Reporter",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:پادکست*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | گپی درباره فیلم «زیر نظر»؛ رضا عطاران، مجید صالحی و کمدی موقعیت | [
{
"type": "ilink",
"text": "اکران آنلاین فیلم «زیر نظر» از دوشنبه ۲۹ اردیبهشت ۹۹ در سینمای آنلاین فیلیمو آغاز شده است؛ اولین فیلم سینمایی مجید صالحی که زمستان گذشته بر پرده سینماها اکران شد اما بهدلیل شیوع ویروس کرونا و تعطیلی سالنهای سینما از اکران بازماند. «زیر نظر» در همان مدت کوتاه، فروش قابلتوجهی را تجربه کرد و بهعنوان یکی از عناوین موفق در گیشه مطرح شد.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%be%d8%b1%d9%81%d8%b1%d9%88%d8%b4%d8%aa%d8%b1%db%8c%d9%86-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%b3%d8%a7%d9%84-98/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد فیلم «زیر نظر» را در فیلیمو شات بخوانید",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d8%a7%da%a9%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%a2%d9%86%d9%84%d8%a7%db%8c%d9%86-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d8%b2%db%8c%d8%b1-%d9%86%d8%b8%d8%b1/"
},
{
"type": "p",
"text": "اکران فیلم «زیر نظر»، سومین تجربه اکران آنلاین برای سینمای ایران است که با استقبال خوبی از سوی مخاطبان مواجه شده. این فیلم، داستان مردی را روایت میکند که بهصورت ناخواسته در موقعیتهایی قرار میگیرد که او را به سمت یک بحران سوق میدهند. رضا عطاران ، امیر جعفری ، آزاده صمدی ، مهران احمدی و سروش جمشیدی بازیگران اصلی «زیر نظر» هستند که اکران آن در سینمای آنلاین فیلیمو همچنان ادامه دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چه خواهید شنید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در اپیزود دوازدهم رادیو شات ، به بررسی «زیر نظر» پرداختهایم؛ از تعدد شخصیتها و تیپهای موجود در آن تا ریشههای شخصیتپردازی این فیلم و شباهتش به سریالهای تلویزیونی دهه هشتاد. همچنین طبق معمول، حضور رضا عطاران توانسته است بار کمدی فیلم را به دوش بکشد؛ پس چندان دور از ذهن نیست که محور صحبتهای ما قرار بگیرد. درباره رضا عطاران ، ناجی گیشه و محبوبترین بازیگر کمدی سالهای اخیر ایران صحبت کردهایم؛ اینکه او از کجا شروع کرده، طی چه مسیری پیش آمده و چطور توانسته است برای سالها جایگاهش را حفظ کند. طی بحث درباره عطاران ، به کیفیتی پرداختهایم که او در بهتصویرکشیدن کاراکتر «مرد ایرانی متعلق به طبقه متوسط» بهکار بسته است و با استفاده از آن، در دل تماشاگران نفوذ کرده و ماندگار شده.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "همچنین درباره مجید صالحی گفتگو کردهایم: یک کمدین و کمدی ساز، با سابقه فعالیت در تلویزیون که اولین فیلم سینماییاش را کارگردانی کرده است؛ با رادیو شات همراه باشید.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "https://www.filimo.com/shot/wp-content/uploads/2020/05/RadioShot-E12.mp3",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | رایان گاسلینگ در نقش «مرد گرگ نما» ظاهر میشود | [
{
"type": "p",
"text": "یونیورسال به دنبال موفقیت در فیلم «مرد نامرئی»، همچنان به کندوکاو در فهرست فیلمهای کلاسیک ژانر وحشت خود ادامه میدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شرکت یونیورسال پیکچرز آخرین بازنگری خود از فهرست فیلمهای هیولاییاش را آماده کرده است و رایان گاسلینگ قرار است بازی در نقش اصلی فیلم «مرد گرگ نما» را بر عهده بگیرد. طبق گزارشی که توسط Variety تهیه شده است، در بازسازی این فیلم ارزشمند شرکت یونیورسال رایان گاسلینگ نقش اول را بازی خواهد کرد؛ نسخه اصلی فیلم به سال ۱۹۳۵ و با عنوان «مرد گرگ نمای لندن» با بازی هنری هال بازمیگردد. بعد از آن هم بازسازی دیگری از این فیلم توسط استودیو در سال ۱۹۴۱ و با عنوان «مرد گرگ نما» و با بازی لان چینی ساخته شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یونیورسال از طریق وبسایت IndieWire صحت پروژه را تأئید کرده اما هنوز کارگردانی برای فیلم «مرد گرگنما» مشخص نشده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "طبق گزارش، فیلم «مرد گرگ نما» بهاحتمال زیاد در زمان حاضر اتفاق میافتد و یکی از فیلمهایی خواهد بود که شرکت یونیورسال از پروژههای قدیمی خود بیرون کشیده و آماده کرده است تا به آن حال و هوایی امروزی دهد. اکران ماه فوریه «مرد نامرئی» که به بیش از ۱۲۲ میلیون دلار فروش در گیشههای بینالمللی دست پیدا کرد، حاکی از موفقیتآمیز بودن این برنامه بود. «مرد نامرئی» که تنها با ۷ میلیون دلار ساخته شده بود، بعد از تعطیلی سینماها در اواسط مارس و با انتقال سریع فیلم به شبکه پخش خانگی به موفقیتهایش در سیستم ویدئو هنگام درخواست* ادامه داد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به گزارش Variety ، لارن شوکر بلوم و ربکا آنجلو که پیش از این از نویسندههای اصلی سریال «نارنجی مد جدید است» برای نتفلیکس بودهاند، فیلمنامه «مرد گرگ نما» را مینویسند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فهرست یونیورسال شامل هیولاهای نمادینی مانند دراکولا ، فرانکنشتاین ، مومیایی ، موجود فیلم «بلک لاگون» و هیولاهای دیگر است. این کمپانی در اصل امیدوار بود تا مانند مارول یا دیسی از این شخصیتها برای طرحریزی دنیایی بههمپیوسته استفاده کند، اما آن امیدها بعد از فروش افتضاح و نقدهای بسیار بد فیلم «مومیایی» محصول سال ۲۰۱۷ با بازی تام کروز ، نقش بر آب شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "روند فیلم «مرد گرگنما» حاکی از برنامه یونیورسال به رویکر جدید خود در مورد فیلمهای مشتقشده از پروژه «دنیای تاریک» مانند «مرد نامرئی» است که توسط لی ونل (نویسنده مجموعه فیلمهای «اره») کارگردانی شد: تمرکز روی پروژههای مستقل و غیراقتباسی به کارگردانی فیلمسازانی با دیدگاه منحصربهفرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با وجود این که ایالت کالیفورنیا برنامههایی را برای ازسرگیری تولید آثار تلویزیونی و سینمایی آغاز کرده است هنوز در مورد زمان احتمالی تولید «مرد گرگ نما» حرفی زده نشده است. رایان گاسلینگ همچنین برای بازی در نقش یک فضانورد به فیلم جدیدی به کارگردانی فیل لرد و کریستوفر میلر (تهیهکنندههای فیلم «مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی») پیوسته است که اقتباسی از رمان جدید اندی ویر (نویسنده «مریخی») است.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d9%81%d8%b6%d8%a7%d9%86%d9%88%d8%b1%d8%af%db%8c-%d8%b1%d8%a7%db%8c%d8%a7%d9%86-%da%af%d8%a7%d8%b3%d9%84%db%8c%d9%86%da%af/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Indie Wire",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نقد و بررسی فیلم «کاپون»؛ مرثیهای بر یک رویا | [
{
"type": "p",
"text": "همانطور که از نام فیلم «کاپون» با عنوان اصلی «Capone» برمیآید، این اثر یک فیلم بیوگرافی در مورد معروفترین خلافکار آمریکا در دهه ۲۰ میلادی است. تام هاردی در این فیلم نقش آل کاپون ، یکی از رؤسای بدنام مافیا را ایفا میکند که در اواخر عمرش به فلوریدا تبعید شده تا در کنار دستوپنجه نرم کردن با بیماریها و زوال عقل خود، رویاهای خشونتبار گذشتهاش را مرور کند. نکتهای که هواداران سینما را به دیدن این فیلم ترغیب میکند، بازی تام هاردی در نقش آل کاپون است اما متأسفانه درام زندگینامهای جاش ترانک (کارگردان فیلم بازسازیشده «چهار شگفتانگیز» محصول ۲۰۱۵) هیچچیز جدیدی در مورد این خلافکار ارائه نمیدهد و تا حدودی برای بیننده خستهکننده است. درواقع، تنها چیزی که میتواند تماشاگر را تا انتهای فیلم سرحال نگه دارد، بازی زیبای تام هاردی است. در نقد و بررسی فیلم «کاپون» با فیلیمو شات همراه باشید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شاید سرمایهگذاری سخاوتمندانه استودیوهای فیلمسازی مارول اینترتینمت و قرن بیستم روی فیلم «چهار شگفتانگیز» (Fantastic Four)، به نویسندگی و کارگردانی جاش ترانک و عملکرد نسبتاً ناموفق فیلم باعث شد این فیلمساز آمریکایی در ادامه راه پرپیچوخم خود به فکر ساخت یک فیلم مستقل با بودجهای بسیار پایینتر بیفتد. او این بار در مقام کارگردان، نویسنده و تدوینگر با یک فیلم بلند دیگر به سینماها بازگشته است و امید دارد موفقیت چشمگیر فیلم اولش، «تاریخچه» با عنوان اصلی «Chronicle» محصول سال ۲۰۱۲ را تکرار کند. «کاپون» نگرشی نامتعارف به دوران افول یک گانگستر معروف دارد؛ افسوس که این نگرش، آنچنان که باید جذاب از آب درنیامده و ما تنها میتوانیم به عملکرد خیرهکننده تام هاردی در به تصویر کشیدن مرز جنون و واقعیت دلخوش باشیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در یکی از صحنهها، فانز (لقب آل کاپون در میان نزدیکانش) به همراه دوست قدیمیاش جانی (با بازی مت دیلون ) برای ماهیگیری به دریاچه رفته است؛ زمانی که یک تمساح، ماهی او را از چنگش درمیآورد، فانز با تفنگ خود به تمساح شلیک میکند. جانی در واکنش به این کار میگوید: «میدونی، این چیزیه که وقتی زمان زیادی رو تو فلوریدا بگذرونی سرت میاد؛ آدم اینجا عقلشو از دست میده.»",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "فرانک اوهارا در سینما به نقل از «حال حاضر»",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%DA%A9-%D8%A7%D9%88%D9%87%D8%A7%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7/"
},
{
"type": "p",
"text": "این جمله، نوعی حس شوخطبعی را در خود جای داده است؛ چیزی که از کاراکتر هاردی در این فیلم بسیار دور است. جاش ترانک قصد ندارد همان گانگستر خونآشامی که ما میشناختیم را به تصویر بکشد. آل کاپون در این فیلم، چهرهای عجیب و زشت دارد که با صدایی خِرخِرکننده، مدام سیگاری به گوشه لبش میگذارد و با چشمان خونآلودش همچون گرگی زخمخورده زوزه میکشد. چیزی که از پشت گریم سنگین کاراکتر فانز حس نمیشود، تلاش فیلمساز برای برانگیختن حس همدردی مخاطب است. درواقع، ترانک قصد چنین کاری ندارد و در عوض با نشان دادن صحنههایی تهوعآور و ناخوشایند به ما یادآوری میکند که نباید دلمان به حال آل کاپون بسوزد. پس انتظار نداشته باشید فیلم «کاپون» برای به تصویر کشیدن درد و رنج ناشی از زوال عقل یک خلافکار، جایزهای دریافت کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم «کاپون» آخرین سال زندگی آل کاپون را به تصویر میکشد؛ زمانی که او پس از یک دهه حبس به جرم عدم پرداخت مالیات، با شدت یافتن بیماری سیفلیس عصبیاش به عمارتش در فلوریدا تبعیدشده و تحت نظارت دولت و افبیآی قرار دارد. شایعاتی منتشر شده است که آل کاپون ۱۰ میلیون دلار از ثروتش را در جایی مخفی کرده و همین موضوع باعث شده تا پلیس فدرال آمریکا سعی کند جای این پولها را پیدا کند؛ اما مشکل آنجاست که خود کاپون نیز به یاد ندارد پولها را کجا مخفی کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پلیس با نفوذ روی دکتر آل کاپون (با بازی کایل مکلاکلن ) سعی دارد بهواسطه هنردرمانی و کشیدن نقاشی، مخفیگاه این ۱۰ میلیون دلار را پیدا کند. اما نقطه عطف ماجرا زمانی رخ میدهد که پای یک مأمور جاهطلب افبیآی به نام کرافرود (با بازی جک لودن ) که غرور بسیار زیادی دارد به ماجرا باز میشود؛ او درست زمانی وارد داستان میشود که تقریباً یک ساعت از فیلم گذشته و بیینده تا حدودی کسل شده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جاش ترانک در مقام نویسنده و کارگردان بیشتر به روانکاوی ذهن متلاشیشده فانز و تداعی خاطرات گذشته برای او علاقه دارد. او سعی دارد تقلای فانز برای تمییز مرز بین واقعیت، خیال و خاطره را نشان دهد. تاکید روی بیاختیاری آل کاپون روی ادرار و مدفوعش هنگام مغلوبشدن در برابر خاطرات گذشته، ما را با مردی مواجه میکند که از خودش بیزار است. اما هیچ نشانهای واقعی از تفکرات و تأمل درونی در شخصیتپردازی یا دیالوگهای فانز دیده نمیشود. حتی زمانی که او به ترس افتاده یا سردرگم به نظر میرسد، کاپون بهقدری کارتونی به تصویر کشیده شده که بههیچوجه حس همدردی بیننده را تحریک نمیکند؛ او شبیه به یک بولداگ زامبیشده است.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "حلقههای مفقوده یک صنعت؛ سینمای کمدی",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%AD%D9%84%D9%82%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D9%81%D9%82%D9%88%D8%AF%D9%87-%DB%8C%DA%A9-%D8%B5%D9%86%D8%B9%D8%AA%D8%9B-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%85%D8%AF%DB%8C/"
},
{
"type": "p",
"text": "پیتر دمینگ ، فیلمبردار فیلم «جاده مالهالند» و سریال «توئین پیکس»، این بار استعداد خود در به تصویر کشیدن حس توهم را در میان درختان، برکه و چمنزارهای عمارت آل کاپون نشان داده است. اما با وجود جلوههای بصری زیبا، رنگهای سرسبز و آسمان طبیعی، حسی تحریکآمیز از ترس در هوای خانه موج میزند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پارانویا، ذهن فانز را روزبهروز آشفتهتر میکند و حضور جاسوسهای FBI در گوشهکنار خانه، این موضوع را تشدید کرده است. با گذشت روزها، پول خانواده به اتمام رسیده و این باعث میشود مشاوران فانز او را وادار به فروش مجسمههای خدایان و فرمانروایان روم باستان کنند. فروش مجسمهها، نمادی از کاهش قدرت او هستند و اگرچه فانز با این کار موافقت میکند اما بنا به دلایلی نامشخص، حساسیت خاصی نسبت به یکی از مجسمهها به نام «بانو اطلس» نشان میدهد. فیلم چیز زیادی درباره این حساسیت بیان نمیکند و حل معما را به خود بیننده واگذار میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نگرانیهای رالفی (با بازی ال ساپینزا ) و جونیور (با نقشآفرینی نول فیشر ) بهعنوان برادر و پسر فانز تأثیر زیادی در خویشتنداری و عدم اعتمادبهنفس او دارد. در طول فیلم چندین بار شاهد تماس تونی (با بازی میسون گوچیون )، پسر آل کاپون از همسر نامشروع او هستیم. اگرچه با یک چرخش دوربین متوجه میشویم افبیآی تونی را بهعنوان یک طعمه در نظر گرفته اما باز هم کارگردان از ارائه جزئیات رابطه تونی و فانز صرفنظر میکند. لیندا کاردلیانی در نقش می (همسر فانز)، عملکرد موفقی داشته اما متأسفانه فیلم آنچنان که باید از استعداد او بهره نبرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد و بررسی فیلم به دنبال امی",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%A8%D9%87-%D8%AF%D9%86%D8%A8%D8%A7%D9%84-%D8%A7%D9%85%DB%8C/"
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم «کاپون» در درجه اول یک فیلم روانشناختی محسوب میشود که با تهمایههایی از آثار دیوید لینچ و البته فیلم «درخشش» به کارگردانی استنلی کوبریک سعی دارد بار سنگین روانی در آخرین سالهای عمر معروفترین خلافکار آمریکا در دهه ۲۰ را به تصویر بکشد. توهمات فانز اغلب شامل رویایی از یک پسربچه با بادکنک طلایی است که او را به سمت راهروهای تاریک خانه هدایت میکند. در سکانسی نسبتاً طولانی، او وارد زیرزمین عمارت میشود و افرادی را میبیند که در حال رقصیدن با آهنگ «بلوبری هیل» اثر لویی آرمسترانگ (با بازی تروی وارن اندرسون ) هستند. یک چرخش دوربین او را به سمت اتاق پشتی سوق میدهد؛ جایی که مزدور او جینو (با بازی جینو کافارلی ) مردی را با ضرباتی خشونتبار به قتل میرساند. در این لحظه، ناگهان میبینیم که فانز وارد خیابانهای شیکاگو شده و اجساد قتلعامشده را نظاره میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حس عجیب این صحنهها بهواسطه موسیقی متن مسحورکننده جیمی ملین (هنرمند هیپ-هاپ ملقب به El-P) تشدید شده است. البته این بدین معنا نیست که موسیقی خوب توانسته ضعفهای فیلمنامه جاش ترانک را بپوشاند؛ فیلمنامه فیلم «کاپون» درهموبرهم است و با توجه به آثار قبلی ترانک نمیتوان گفت او ناتوان در بیان داستان بوده؛ احتمالاً تعمّدی در این کار وجود داشته است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نکته جالب فیلم، پخش شدن صدای مصاحبههای رادیویی کاپون در مورد قتلعام روز ولنتاین است. فیلم «کاپون» هیچ معمای جذابی ندارد و هیچ فتنه و آشوبی را به تصویر نمیکشد. کارگردان تنها بهمرور ذهن شکننده فانز در آخرین روزهای تبعید پرداخته، بدون آن که بخواهد پشیمانی او را نشان دهد. پیش کشیدن موضوع گنج پنهانشده تنها در نقش یک محرک برای روایت داستان عمل میکند و هدف خاصی ندارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم «کاپون» سرشار از نقصهای روایی است که تماشایش را برای بییندهای که پیش از این با آل کاپون آشنایی نداشته است، دشوار میکند. تنها نقطه قوت فیلم، بازی بینظیر تام هاردی زیر گریم سنگین آل کاپون ۴۷ ساله است. هاردی صحنههای جالبی را در این فیلم خلق کرده است؛ برای مثال، زمانی که فانز سکته میکند و دکتر او را از کشیدن سیگار منع میکند، هاردی باید تکه هویجی را گوشه لبش بگذارد و در عین حال لحن و لهجه خود را حفظ کند. در صحنهای دیگر که شاهد تماشای فیلم «جادوگر شهر از» توسط فانز و می هستیم، هاردی از صندلی بلند میشود و آهنگ فیلم، «اگر من پادشاه جنگل بودم» را میخواند تا ما را به یاد روزهای قدرت آل کاپون در شهر شیکاگو بیندازد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در روزهایی که هالیوود پر از فیلمهایی است که نمایی از زندگی گانگسترها را به تصویر میکشند، بازی هاردی در نقش آل کاپون بیش از هر چیز ما را به یاد بازی آل پاچینو در نقش بیگ بوی کاپریس در فیلم «دیک تریسی» میاندازد. البته او به اندازه آل پاچینو در آن فیلم بامزه نیست و قطعاً هوادارانش پس از تماشای فیلم «کاپون» سراغ تماشای صحنههایی از بازی او در سریال «پیکی بلایندرز» خواهند رفت تا دوباره هیجان را در رگهایشان حس کنند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Hollywood Reporter",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نقد و بررسی فیلم «کاپون»؛ مرثیهای بر یک رویا | [
{
"type": "p",
"text": "همانطور که از نام فیلم «کاپون» با عنوان اصلی «Capone» برمیآید، این اثر یک فیلم بیوگرافی در مورد معروفترین خلافکار آمریکا در دهه ۲۰ میلادی است. تام هاردی در این فیلم نقش آل کاپون ، یکی از رؤسای بدنام مافیا را ایفا میکند که در اواخر عمرش به فلوریدا تبعید شده تا در کنار دستوپنجه نرم کردن با بیماریها و زوال عقل خود، رویاهای خشونتبار گذشتهاش را مرور کند. نکتهای که هواداران سینما را به دیدن این فیلم ترغیب میکند، بازی تام هاردی در نقش آل کاپون است اما متأسفانه درام زندگینامهای جاش ترانک (کارگردان فیلم بازسازیشده «چهار شگفتانگیز» محصول ۲۰۱۵) هیچچیز جدیدی در مورد این خلافکار ارائه نمیدهد و تا حدودی برای بیننده خستهکننده است. درواقع، تنها چیزی که میتواند تماشاگر را تا انتهای فیلم سرحال نگه دارد، بازی زیبای تام هاردی است. در نقد و بررسی فیلم «کاپون» با فیلیمو شات همراه باشید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شاید سرمایهگذاری سخاوتمندانه استودیوهای فیلمسازی مارول اینترتینمت و قرن بیستم روی فیلم «چهار شگفتانگیز» (Fantastic Four)، به نویسندگی و کارگردانی جاش ترانک و عملکرد نسبتاً ناموفق فیلم باعث شد این فیلمساز آمریکایی در ادامه راه پرپیچوخم خود به فکر ساخت یک فیلم مستقل با بودجهای بسیار پایینتر بیفتد. او این بار در مقام کارگردان، نویسنده و تدوینگر با یک فیلم بلند دیگر به سینماها بازگشته است و امید دارد موفقیت چشمگیر فیلم اولش، «تاریخچه» با عنوان اصلی «Chronicle» محصول سال ۲۰۱۲ را تکرار کند. «کاپون» نگرشی نامتعارف به دوران افول یک گانگستر معروف دارد؛ افسوس که این نگرش، آنچنان که باید جذاب از آب درنیامده و ما تنها میتوانیم به عملکرد خیرهکننده تام هاردی در به تصویر کشیدن مرز جنون و واقعیت دلخوش باشیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در یکی از صحنهها، فانز (لقب آل کاپون در میان نزدیکانش) به همراه دوست قدیمیاش جانی (با بازی مت دیلون ) برای ماهیگیری به دریاچه رفته است؛ زمانی که یک تمساح، ماهی او را از چنگش درمیآورد، فانز با تفنگ خود به تمساح شلیک میکند. جانی در واکنش به این کار میگوید: «میدونی، این چیزیه که وقتی زمان زیادی رو تو فلوریدا بگذرونی سرت میاد؛ آدم اینجا عقلشو از دست میده.»",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "فرانک اوهارا در سینما به نقل از «حال حاضر»",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%DA%A9-%D8%A7%D9%88%D9%87%D8%A7%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7/"
},
{
"type": "p",
"text": "این جمله، نوعی حس شوخطبعی را در خود جای داده است؛ چیزی که از کاراکتر هاردی در این فیلم بسیار دور است. جاش ترانک قصد ندارد همان گانگستر خونآشامی که ما میشناختیم را به تصویر بکشد. آل کاپون در این فیلم، چهرهای عجیب و زشت دارد که با صدایی خِرخِرکننده، مدام سیگاری به گوشه لبش میگذارد و با چشمان خونآلودش همچون گرگی زخمخورده زوزه میکشد. چیزی که از پشت گریم سنگین کاراکتر فانز حس نمیشود، تلاش فیلمساز برای برانگیختن حس همدردی مخاطب است. درواقع، ترانک قصد چنین کاری ندارد و در عوض با نشان دادن صحنههایی تهوعآور و ناخوشایند به ما یادآوری میکند که نباید دلمان به حال آل کاپون بسوزد. پس انتظار نداشته باشید فیلم «کاپون» برای به تصویر کشیدن درد و رنج ناشی از زوال عقل یک خلافکار، جایزهای دریافت کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم «کاپون» آخرین سال زندگی آل کاپون را به تصویر میکشد؛ زمانی که او پس از یک دهه حبس به جرم عدم پرداخت مالیات، با شدت یافتن بیماری سیفلیس عصبیاش به عمارتش در فلوریدا تبعیدشده و تحت نظارت دولت و افبیآی قرار دارد. شایعاتی منتشر شده است که آل کاپون ۱۰ میلیون دلار از ثروتش را در جایی مخفی کرده و همین موضوع باعث شده تا پلیس فدرال آمریکا سعی کند جای این پولها را پیدا کند؛ اما مشکل آنجاست که خود کاپون نیز به یاد ندارد پولها را کجا مخفی کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پلیس با نفوذ روی دکتر آل کاپون (با بازی کایل مکلاکلن ) سعی دارد بهواسطه هنردرمانی و کشیدن نقاشی، مخفیگاه این ۱۰ میلیون دلار را پیدا کند. اما نقطه عطف ماجرا زمانی رخ میدهد که پای یک مأمور جاهطلب افبیآی به نام کرافرود (با بازی جک لودن ) که غرور بسیار زیادی دارد به ماجرا باز میشود؛ او درست زمانی وارد داستان میشود که تقریباً یک ساعت از فیلم گذشته و بیینده تا حدودی کسل شده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جاش ترانک در مقام نویسنده و کارگردان بیشتر به روانکاوی ذهن متلاشیشده فانز و تداعی خاطرات گذشته برای او علاقه دارد. او سعی دارد تقلای فانز برای تمییز مرز بین واقعیت، خیال و خاطره را نشان دهد. تاکید روی بیاختیاری آل کاپون روی ادرار و مدفوعش هنگام مغلوبشدن در برابر خاطرات گذشته، ما را با مردی مواجه میکند که از خودش بیزار است. اما هیچ نشانهای واقعی از تفکرات و تأمل درونی در شخصیتپردازی یا دیالوگهای فانز دیده نمیشود. حتی زمانی که او به ترس افتاده یا سردرگم به نظر میرسد، کاپون بهقدری کارتونی به تصویر کشیده شده که بههیچوجه حس همدردی بیننده را تحریک نمیکند؛ او شبیه به یک بولداگ زامبیشده است.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "حلقههای مفقوده یک صنعت؛ سینمای کمدی",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%AD%D9%84%D9%82%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D9%81%D9%82%D9%88%D8%AF%D9%87-%DB%8C%DA%A9-%D8%B5%D9%86%D8%B9%D8%AA%D8%9B-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%85%D8%AF%DB%8C/"
},
{
"type": "p",
"text": "پیتر دمینگ ، فیلمبردار فیلم «جاده مالهالند» و سریال «توئین پیکس»، این بار استعداد خود در به تصویر کشیدن حس توهم را در میان درختان، برکه و چمنزارهای عمارت آل کاپون نشان داده است. اما با وجود جلوههای بصری زیبا، رنگهای سرسبز و آسمان طبیعی، حسی تحریکآمیز از ترس در هوای خانه موج میزند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پارانویا، ذهن فانز را روزبهروز آشفتهتر میکند و حضور جاسوسهای FBI در گوشهکنار خانه، این موضوع را تشدید کرده است. با گذشت روزها، پول خانواده به اتمام رسیده و این باعث میشود مشاوران فانز او را وادار به فروش مجسمههای خدایان و فرمانروایان روم باستان کنند. فروش مجسمهها، نمادی از کاهش قدرت او هستند و اگرچه فانز با این کار موافقت میکند اما بنا به دلایلی نامشخص، حساسیت خاصی نسبت به یکی از مجسمهها به نام «بانو اطلس» نشان میدهد. فیلم چیز زیادی درباره این حساسیت بیان نمیکند و حل معما را به خود بیننده واگذار میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نگرانیهای رالفی (با بازی ال ساپینزا ) و جونیور (با نقشآفرینی نول فیشر ) بهعنوان برادر و پسر فانز تأثیر زیادی در خویشتنداری و عدم اعتمادبهنفس او دارد. در طول فیلم چندین بار شاهد تماس تونی (با بازی میسون گوچیون )، پسر آل کاپون از همسر نامشروع او هستیم. اگرچه با یک چرخش دوربین متوجه میشویم افبیآی تونی را بهعنوان یک طعمه در نظر گرفته اما باز هم کارگردان از ارائه جزئیات رابطه تونی و فانز صرفنظر میکند. لیندا کاردلیانی در نقش می (همسر فانز)، عملکرد موفقی داشته اما متأسفانه فیلم آنچنان که باید از استعداد او بهره نبرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد و بررسی فیلم به دنبال امی",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%A8%D9%87-%D8%AF%D9%86%D8%A8%D8%A7%D9%84-%D8%A7%D9%85%DB%8C/"
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم «کاپون» در درجه اول یک فیلم روانشناختی محسوب میشود که با تهمایههایی از آثار دیوید لینچ و البته فیلم «درخشش» به کارگردانی استنلی کوبریک سعی دارد بار سنگین روانی در آخرین سالهای عمر معروفترین خلافکار آمریکا در دهه ۲۰ را به تصویر بکشد. توهمات فانز اغلب شامل رویایی از یک پسربچه با بادکنک طلایی است که او را به سمت راهروهای تاریک خانه هدایت میکند. در سکانسی نسبتاً طولانی، او وارد زیرزمین عمارت میشود و افرادی را میبیند که در حال رقصیدن با آهنگ «بلوبری هیل» اثر لویی آرمسترانگ (با بازی تروی وارن اندرسون ) هستند. یک چرخش دوربین او را به سمت اتاق پشتی سوق میدهد؛ جایی که مزدور او جینو (با بازی جینو کافارلی ) مردی را با ضرباتی خشونتبار به قتل میرساند. در این لحظه، ناگهان میبینیم که فانز وارد خیابانهای شیکاگو شده و اجساد قتلعامشده را نظاره میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حس عجیب این صحنهها بهواسطه موسیقی متن مسحورکننده جیمی ملین (هنرمند هیپ-هاپ ملقب به El-P) تشدید شده است. البته این بدین معنا نیست که موسیقی خوب توانسته ضعفهای فیلمنامه جاش ترانک را بپوشاند؛ فیلمنامه فیلم «کاپون» درهموبرهم است و با توجه به آثار قبلی ترانک نمیتوان گفت او ناتوان در بیان داستان بوده؛ احتمالاً تعمّدی در این کار وجود داشته است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نکته جالب فیلم، پخش شدن صدای مصاحبههای رادیویی کاپون در مورد قتلعام روز ولنتاین است. فیلم «کاپون» هیچ معمای جذابی ندارد و هیچ فتنه و آشوبی را به تصویر نمیکشد. کارگردان تنها بهمرور ذهن شکننده فانز در آخرین روزهای تبعید پرداخته، بدون آن که بخواهد پشیمانی او را نشان دهد. پیش کشیدن موضوع گنج پنهانشده تنها در نقش یک محرک برای روایت داستان عمل میکند و هدف خاصی ندارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم «کاپون» سرشار از نقصهای روایی است که تماشایش را برای بییندهای که پیش از این با آل کاپون آشنایی نداشته است، دشوار میکند. تنها نقطه قوت فیلم، بازی بینظیر تام هاردی زیر گریم سنگین آل کاپون ۴۷ ساله است. هاردی صحنههای جالبی را در این فیلم خلق کرده است؛ برای مثال، زمانی که فانز سکته میکند و دکتر او را از کشیدن سیگار منع میکند، هاردی باید تکه هویجی را گوشه لبش بگذارد و در عین حال لحن و لهجه خود را حفظ کند. در صحنهای دیگر که شاهد تماشای فیلم «جادوگر شهر از» توسط فانز و می هستیم، هاردی از صندلی بلند میشود و آهنگ فیلم، «اگر من پادشاه جنگل بودم» را میخواند تا ما را به یاد روزهای قدرت آل کاپون در شهر شیکاگو بیندازد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در روزهایی که هالیوود پر از فیلمهایی است که نمایی از زندگی گانگسترها را به تصویر میکشند، بازی هاردی در نقش آل کاپون بیش از هر چیز ما را به یاد بازی آل پاچینو در نقش بیگ بوی کاپریس در فیلم «دیک تریسی» میاندازد. البته او به اندازه آل پاچینو در آن فیلم بامزه نیست و قطعاً هوادارانش پس از تماشای فیلم «کاپون» سراغ تماشای صحنههایی از بازی او در سریال «پیکی بلایندرز» خواهند رفت تا دوباره هیجان را در رگهایشان حس کنند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Hollywood Reporter",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:پادکست*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | گپی درباره فیلم «زیر نظر»؛ رضا عطاران، مجید صالحی و کمدی موقعیت | [
{
"type": "ilink",
"text": "اکران آنلاین فیلم «زیر نظر» از دوشنبه ۲۹ اردیبهشت ۹۹ در سینمای آنلاین فیلیمو آغاز شده است؛ اولین فیلم سینمایی مجید صالحی که زمستان گذشته بر پرده سینماها اکران شد اما بهدلیل شیوع ویروس کرونا و تعطیلی سالنهای سینما از اکران بازماند. «زیر نظر» در همان مدت کوتاه، فروش قابلتوجهی را تجربه کرد و بهعنوان یکی از عناوین موفق در گیشه مطرح شد.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%be%d8%b1%d9%81%d8%b1%d9%88%d8%b4%d8%aa%d8%b1%db%8c%d9%86-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%b3%d8%a7%d9%84-98/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد فیلم «زیر نظر» را در فیلیمو شات بخوانید",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d8%a7%da%a9%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%a2%d9%86%d9%84%d8%a7%db%8c%d9%86-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d8%b2%db%8c%d8%b1-%d9%86%d8%b8%d8%b1/"
},
{
"type": "p",
"text": "اکران فیلم «زیر نظر»، سومین تجربه اکران آنلاین برای سینمای ایران است که با استقبال خوبی از سوی مخاطبان مواجه شده. این فیلم، داستان مردی را روایت میکند که بهصورت ناخواسته در موقعیتهایی قرار میگیرد که او را به سمت یک بحران سوق میدهند. رضا عطاران ، امیر جعفری ، آزاده صمدی ، مهران احمدی و سروش جمشیدی بازیگران اصلی «زیر نظر» هستند که اکران آن در سینمای آنلاین فیلیمو همچنان ادامه دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چه خواهید شنید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در اپیزود دوازدهم رادیو شات ، به بررسی «زیر نظر» پرداختهایم؛ از تعدد شخصیتها و تیپهای موجود در آن تا ریشههای شخصیتپردازی این فیلم و شباهتش به سریالهای تلویزیونی دهه هشتاد. همچنین طبق معمول، حضور رضا عطاران توانسته است بار کمدی فیلم را به دوش بکشد؛ پس چندان دور از ذهن نیست که محور صحبتهای ما قرار بگیرد. درباره رضا عطاران ، ناجی گیشه و محبوبترین بازیگر کمدی سالهای اخیر ایران صحبت کردهایم؛ اینکه او از کجا شروع کرده، طی چه مسیری پیش آمده و چطور توانسته است برای سالها جایگاهش را حفظ کند. طی بحث درباره عطاران ، به کیفیتی پرداختهایم که او در بهتصویرکشیدن کاراکتر «مرد ایرانی متعلق به طبقه متوسط» بهکار بسته است و با استفاده از آن، در دل تماشاگران نفوذ کرده و ماندگار شده.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "همچنین درباره مجید صالحی گفتگو کردهایم: یک کمدین و کمدی ساز، با سابقه فعالیت در تلویزیون که اولین فیلم سینماییاش را کارگردانی کرده است؛ با رادیو شات همراه باشید.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "https://www.filimo.com/shot/wp-content/uploads/2020/05/RadioShot-E12.mp3",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | تمام قسمتهای سریال «شلدون جوان» در پلتفرم پخش آنلاین اچبیاو مکس | [
{
"type": "p",
"text": "اسپینآف سریال محبوب «تئوری بیگ بنگ» با عنوان «شلدون جوان»، در سرویس اچبیاو مکس و در کنار سریالهای شاخص طنزی چون «دوستان» و «تئوری بیگ بنگ» قرار خواهد گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اچبیاو مکس در راستای قراردادی با کمپانی برادران وارنر حق مالکیت و پخش سریال «شلدون جوان» را از آن خود کرده است. این پلتفرم پخش آنلاین بهتازگی و از روز چهارشنبه گذشته، به شکل گسترده و جهانی در اختیار عموم قرار گرفته است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به گفته چاک لوری و استیون مولارد ، سازندگان سریال «شلدون جوان»، بهواسطه فرصتی که اچبیاو مکس در اختیار آنها قرار داده توانستهاند، شخصیت شلدون کوپر را با نوجوانیاش روبهرو کنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آنها میگویند: «ما از اینکه توانستهایم به کمک سرویس پخش آنلاین اچبیاو مکس ، ملاقاتی برای شلدون کوپر و خودش در نوجوانی تنظیم کنیم، بسیار خوشحالیم. از طرفی، فکر اینکه مخاطبان و طرفداران سریال «تئوری بیگ بنگ» نیز بسیار هیجانزده خواهند شد، سر شوق میآییم.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کمپانی برادران وارنر هنوز از شروط ذیل قراردادش با پلتفرم پخش آنلاین اچبیاو مکس ، صحبتی نکرده است و مشخص نیست دقیقا چه زمان میتوان سریال «شلدون جوان» را در این سرویس تماشا کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اسپینآف سریال «تئوری بیگ بنگ» که در اصل از شبکه سیبیاس منتشر میشود، با محوریت شخصیت شلدون کوپر نوشته شده است که او را از قبل در سریال «تئوری بیگ بنگ» دیده و شناختهایم. این سریال درباره نوجوانی این شخصیت درسخوان و البته با هوش اجتماعی پایین، در کنار ماجراهایش در دبیرستانی در تگزاس است. فصل سوم این سریال در آپریل گذشته منتشر شد و فصل چهارم آن نیز در دستور کار تولید قرار گرفته است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حق مالکیت و تولید این اثر مشخصا به کمپانی برادران وارنر تعلق دارد و به گزارش این کمپانی، سریال «شلدون جوان» بهطور میانگین هر هفته چیزی در حدود ۱۱.۴ میلیون نفر بازدید برای فصل گذشتهاش داشته است. این سریال، یکی از محبوبترین و معروفترین آثار در ژانر طنز است و حضور آن در این سرویس، مطمئنا بازدیدهای بیشتری به همراه خواهد داشت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "قرارداد ۵ ساله کمپانی برادران وارنر با سرویس پخش آنلاین اچبیاو مکس برای حق پخش سریال «تئوری بیگ بنگ» یکی از گرانترین قراردادهای بستهشده در میان قراردادهای توزیعی با پلتفرمهای آنلاین است. اگرچه کمپانی برادران وارنر هیچ جزئیاتی از هزینههای این قرارداد منتشر نکرده، اما طبق گمانهزنیها، این قرارداد چیزی در حدود یک میلیارد دلار ارزش دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با اینکه سریال «شلدون جوان» یکی از آثار برجسته این پلتفرم خواهد بود اما هیچ تضمینی برای بازگشت هزینه مالی آن نیست. کمپانیهای توزیع و تولید فیلم مانند کمپانی برادران وارنر ، با در اختیار قرار دادن حق انتشار آثارشان به سرویسها و شبکههای پخش آنلاین، سود قابلتوجهی را از آن خود میکنند. سریال «شلدون جوان» باید برای مخاطبان آیندهاش در سرویس اچبیاو مکس جذابیت کافی داشته باشد تا بتواند بازگشت مالی این سرویس را تضمین کند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Indie Wire",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | رایان گاسلینگ در نقش «مرد گرگ نما» ظاهر میشود | [
{
"type": "p",
"text": "یونیورسال به دنبال موفقیت در فیلم «مرد نامرئی»، همچنان به کندوکاو در فهرست فیلمهای کلاسیک ژانر وحشت خود ادامه میدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شرکت یونیورسال پیکچرز آخرین بازنگری خود از فهرست فیلمهای هیولاییاش را آماده کرده است و رایان گاسلینگ قرار است بازی در نقش اصلی فیلم «مرد گرگ نما» را بر عهده بگیرد. طبق گزارشی که توسط Variety تهیه شده است، در بازسازی این فیلم ارزشمند شرکت یونیورسال رایان گاسلینگ نقش اول را بازی خواهد کرد؛ نسخه اصلی فیلم به سال ۱۹۳۵ و با عنوان «مرد گرگ نمای لندن» با بازی هنری هال بازمیگردد. بعد از آن هم بازسازی دیگری از این فیلم توسط استودیو در سال ۱۹۴۱ و با عنوان «مرد گرگ نما» و با بازی لان چینی ساخته شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یونیورسال از طریق وبسایت IndieWire صحت پروژه را تأئید کرده اما هنوز کارگردانی برای فیلم «مرد گرگنما» مشخص نشده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "طبق گزارش، فیلم «مرد گرگ نما» بهاحتمال زیاد در زمان حاضر اتفاق میافتد و یکی از فیلمهایی خواهد بود که شرکت یونیورسال از پروژههای قدیمی خود بیرون کشیده و آماده کرده است تا به آن حال و هوایی امروزی دهد. اکران ماه فوریه «مرد نامرئی» که به بیش از ۱۲۲ میلیون دلار فروش در گیشههای بینالمللی دست پیدا کرد، حاکی از موفقیتآمیز بودن این برنامه بود. «مرد نامرئی» که تنها با ۷ میلیون دلار ساخته شده بود، بعد از تعطیلی سینماها در اواسط مارس و با انتقال سریع فیلم به شبکه پخش خانگی به موفقیتهایش در سیستم ویدئو هنگام درخواست* ادامه داد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به گزارش Variety ، لارن شوکر بلوم و ربکا آنجلو که پیش از این از نویسندههای اصلی سریال «نارنجی مد جدید است» برای نتفلیکس بودهاند، فیلمنامه «مرد گرگ نما» را مینویسند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فهرست یونیورسال شامل هیولاهای نمادینی مانند دراکولا ، فرانکنشتاین ، مومیایی ، موجود فیلم «بلک لاگون» و هیولاهای دیگر است. این کمپانی در اصل امیدوار بود تا مانند مارول یا دیسی از این شخصیتها برای طرحریزی دنیایی بههمپیوسته استفاده کند، اما آن امیدها بعد از فروش افتضاح و نقدهای بسیار بد فیلم «مومیایی» محصول سال ۲۰۱۷ با بازی تام کروز ، نقش بر آب شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "روند فیلم «مرد گرگنما» حاکی از برنامه یونیورسال به رویکر جدید خود در مورد فیلمهای مشتقشده از پروژه «دنیای تاریک» مانند «مرد نامرئی» است که توسط لی ونل (نویسنده مجموعه فیلمهای «اره») کارگردانی شد: تمرکز روی پروژههای مستقل و غیراقتباسی به کارگردانی فیلمسازانی با دیدگاه منحصربهفرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با وجود این که ایالت کالیفورنیا برنامههایی را برای ازسرگیری تولید آثار تلویزیونی و سینمایی آغاز کرده است هنوز در مورد زمان احتمالی تولید «مرد گرگ نما» حرفی زده نشده است. رایان گاسلینگ همچنین برای بازی در نقش یک فضانورد به فیلم جدیدی به کارگردانی فیل لرد و کریستوفر میلر (تهیهکنندههای فیلم «مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی») پیوسته است که اقتباسی از رمان جدید اندی ویر (نویسنده «مریخی») است.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d9%81%d8%b6%d8%a7%d9%86%d9%88%d8%b1%d8%af%db%8c-%d8%b1%d8%a7%db%8c%d8%a7%d9%86-%da%af%d8%a7%d8%b3%d9%84%db%8c%d9%86%da%af/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Indie Wire",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:موسیقیها*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | تیتراژ سریال ساخت ایران با صدای هومن گامنو | [
{
"type": "p",
"text": "تیتراژ سریال ساخت ایران ۳ را هومن شاهی (گامنو) آهنگسازی و خوانندگی کرده است. تنظیم هم کاری از امیرمسعود صالحی است و میکس و مستر را شروین رادفر انجام داده است. این اثر شنیدنی و پرانرژی را که در در تیتراژ اول سریال ساخت ایران پخش میشود، میتوانید همینجا آنلاین بشنوید و اگر دوست داشتید، دانلود کنید.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "شناسنامه قطعه ساخت ایران هومن گامنو",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "تیتراژ آغازین سریال ساخت ایران ۳",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "خواننده، شاعر و آهنگساز: هومن شاهی (گامنو)",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "تنظیم: امیرمسعود صالحی",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "میکس و مستر: شروین رادفر",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در خلاصه داستان سریال ساخت ایران ۳ آمده است: غلام (با بازی امین حیایی) در جنوب ایران غواص است. او به ستاره علاقه دارد. یک روز ستاره که بدهی سنگینی بالا آورده و ظلی حکم جلب او را گرفته است، از غلام کمک می خواهد. غلام تصمیم می گیرد به ستاره کمک کند. غلام برای حل مشکل ستاره از مرتضی کمک می گیرد. غلام و مرتضی با هم همراه می شوند و خودشان را به دردسرهای زیادی می اندازند…",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در سری سوم ساخت ایران چهرههای متعددی حضور دارند که حضورشان به جذابیتهای سریال اضافه کرده است؛ امین حیایی، مجید صالحی، آناهیتا درگاهی، هومن برق نورد، مینا وحید، الهام کردا، عایشه گل جوشکن، حسین امیدی، بهرنگ علوی، محمدرضا صولتی، نوشین تبریزی، عزالدین توفیق، سعید امیرسلیمانی، غلامرضا نیکخواه، نادر سلیمانی، مرحوم عزت الله مهرآوران، ماهان کشفی، بردیا گودرزی و…",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "https://www.filimo.com/shot/wp-content/uploads/2022/07/Made-In-Iran-3-Titraj.mp3",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:موسیقیها*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | تیتراژهای رئالیتیشوی جوکر | [
{
"type": "p",
"text": "رئالیتی شو یا مسابقه جوکر ۲ تیتراژ متفاوت داشت. اولی را سینا حجازی برای جوکر خوانده بود که ۵ فصل (فصلهای مقدماتی) در انتهای این مجموعه پخش شد. مسابقه جوکر ۲ فصل هم به عنوان فینال داشت که فصل ششم (اولین فصل فینال) با حضور محمدرضا علیمردانی در فیلیمو منتشر شد که آهنگ پایانبندی این فینالها هم هدیهای بود از طرف علیمردانی به مخاطبان پرشمار جوکر. اینجا هر دو تیتراژ دوستداشتنی رئالیتیشوی جوکر را میشنوید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آهنگ پایانی فینال رئالیتیشو جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "خواننده و ترانهسرا: محمدرضا علیمردانی",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "آهنگساز: افلاک",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "تنظیم، میکس و مستر: حمیدرضا هادی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تیتراژ پایانی مسابقه جوکر | قطعه پرنده سینا حجازی",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "خواننده، آهنگساز و ترانهسرا: سینا حجازی",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "تنظیم: سعید شیخ امیری",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "میکس و مستر: کوشان حداد",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "https://www.filimo.com/shot/wp-content/uploads/2022/07/Titraj-Final-Joker-Alimardani.mp3 https://www.filimo.com/shot/wp-content/uploads/2022/07/Titraj-Joker-Hejazi.mp3",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:عکسها*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | عکس های قسمت هجدهم سریال ساخت ایران ۳ | null | null |
original:موسیقیها*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | تیتراژهای رئالیتیشوی جوکر | [
{
"type": "p",
"text": "رئالیتی شو یا مسابقه جوکر ۲ تیتراژ متفاوت داشت. اولی را سینا حجازی برای جوکر خوانده بود که ۵ فصل (فصلهای مقدماتی) در انتهای این مجموعه پخش شد. مسابقه جوکر ۲ فصل هم به عنوان فینال داشت که فصل ششم (اولین فصل فینال) با حضور محمدرضا علیمردانی در فیلیمو منتشر شد که آهنگ پایانبندی این فینالها هم هدیهای بود از طرف علیمردانی به مخاطبان پرشمار جوکر. اینجا هر دو تیتراژ دوستداشتنی رئالیتیشوی جوکر را میشنوید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آهنگ پایانی فینال رئالیتیشو جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "خواننده و ترانهسرا: محمدرضا علیمردانی",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "آهنگساز: افلاک",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "تنظیم، میکس و مستر: حمیدرضا هادی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تیتراژ پایانی مسابقه جوکر | قطعه پرنده سینا حجازی",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "خواننده، آهنگساز و ترانهسرا: سینا حجازی",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "تنظیم: سعید شیخ امیری",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "میکس و مستر: کوشان حداد",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "https://www.filimo.com/shot/wp-content/uploads/2022/07/Titraj-Final-Joker-Alimardani.mp3 https://www.filimo.com/shot/wp-content/uploads/2022/07/Titraj-Joker-Hejazi.mp3",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | ژاپنی غربگرای وطنپرست | [
{
"type": "p",
"text": "بدون شک تاریخ سینمای ژاپن با نام «آکیرا کوروساوا» چنان گره خورده که بخشی از هویت سینمایی این کشور شده است. ظهور فیلمسازی بزرگ با توجه به خاستگاه خانوادگیاش قابل حدس نبود. او فرزند آخر خانوادهای پرجمعیت بود اما زمانی که به جوانی رسید، بیشتر اعضای خانواده از دنیا رفته بودند و آن خانواده پرجمعیت به خانوادهای خلوت تبدیل شده بود. پدر کوروساوا یک نظامی مقرراتی و خشک و خشن بود. مادر کوروساوا نیز از خانوادهای سامورایی و زنی جدی، باوقار و دارای روحیاتی انسانی و والا بود. فضایی که به نظر میرسید با روحیه هنر و هنرمندی چندان همسو نیست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آکیرای جوان تحت تربیتی سختگیرانه و منضبط بزرگ شد. پدر کوروساوا مدیر یک دبیرستان وابسته به ارتش بود و با نظم و انضباطی سختگیرانه فرزندانش را تربیت میکرد؛ اما درعینحال او به هنر خوشنویسی ژاپنی و سینما علاقه خاصی داشت و فرزندان خود را اغلب با خود به سینما میبرد. این موضوع اولین جرقههای عشق به سینما را در آکیرا شعلهور کرد. دوران کودکی کوروساوا، مانند بسیاری از بچههای دیگر گذشت، درحالیکه کسی نمیدانست که در آینده این کودک چه تأثیری بر سینمای جهان خواهد گذاشت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کوروساوا در واقع از هنرهایی دیگر به ویژه نقاشی به دنیای سینما وارد شد و رد هنرهای پیشین را در جنس سینمای او هم می توان پیدا کرد. او در ۱۷ سالگی که خانه پدر را ترک کرده بود سعی کرد حرفه نقاشی را دنبال کند. اما اولین کسی که بر او در گرایش به سمت هنر تاثیر گذاشت معلم خطاطیاش بود. پدر کوروساوا تلاش کرد تا او را به مدرسه تعلیمات نظامی بفرستد ولی او مدرسه نظام را دوست نداشت، بهخاطر اینکه هیچگاه در خود علایق نظامی بروز نداد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در عوض، تمایل زیادی به هنر نشان داد، طوری که در دوره راهنمایی بهصورت یک نقاش درآمد. در سال ۱۹۲۷، کوروساوا در مدرسه آموزشهای هنری نقاشی غرب ثبتنام کرد و در یک فاصله زمانی کوتاه بهصورت یک نقاش حرفهای درآمد و از این راه امرار معاش میکرد. شخص دیگر تأثیرگذار در زندگی او برادرش بود که اهل هنر بود و در کنار او آکیرا فرصت یافت با سینما و ادبیات و هنرهای نمایشی آشنا شود. زمانی که کوروساوا به سن جوانی رسید، ۳ برادرش را هرکدام به دلیلی از دست داده بود. پس از خودکشی هیگو، کوروساوا نقاشی را رها کرد، به استودیوهای تولید فیلم رفت و تقاضای کار کرد. یکی از استودیوها او را بهعنوان دستیار کاجیرو یاماموتو، از فیلمسازان مشهور آن روزهای سینمای ژاپن دعوت به کار کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کوروساوا بهموازات تجربهاندوزی فراوان در کنار بزرگان سینما بهطور جدی مطالعه میکرد و ذوق ادبی زیادی نیز از خود نشان داد. او همچنین در کنار ادبیات با تلاشی خستگیناپذیر به نوشتن فیلمنامه پرداخت و تا سال ۱۹۴۳ برای حدود ۵۰ فیلم سینمای ژاپن به نوشتن فیلمنامه پرداخت",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در اولین سال شروع به کار کوروساوا بسیار ناامید بود، زیرا نتوانسته بود هیچگونه پیشرفتی داشته باشد ولی با کمک معلم خود، یاماموتو در استودیو باقی ماند و بهعنوان دستیار دوم کارگردان به کارش ادامه داد. اما کوروساوا بهموازات تجربهاندوزی فراوان در کنار بزرگان سینما بهطور جدی مطالعه میکرد و ذوق ادبی زیادی نیز از خود نشان داد. او همچنین در کنار ادبیات با تلاشی خستگیناپذیر به نوشتن فیلمنامه پرداخت و تا سال ۱۹۴۳ برای حدود ۵۰ فیلم سینمای ژاپن به نوشتن فیلمنامه پرداخت. او با سماجت و پشتکار بالاخره توانست رضایت تهیهکنندگان را به دست آورد و در سال ۱۹۴۳ اولین فیلم سینمایی خود را با عنوان «داستان جودو» جلوی دوربین ببرد. این فیلم بسیار موفق بود و توانست نام او را بهعنوان فیلمسازی خوشقریحه در سینمای ژاپن بر سر زبانها بیندازد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگرچه فیلمهای بعدی «کوروساوا» با نظارت شدید دولت زمان جنگ ژاپن ساخته شدند و بیشتر موضوعات ملیگرایانه داشتند، با این وجود او در اولین فیلم خود پس از جنگ با نام «تأسفی برای نوجوانانمان نیست» به انتقاد از دولت ژاپن پرداخت. کوروساوا فیلمهای زیادی درباره ژاپن ساخت که «فرشته مست» و «سگ ولگرد» از آن جملهاند. بااینحال شهرت جهانی این کارگردان با ساخت فیلم «راشومون» به دست آمد که با کسب شیر طلایی جشنواره ونیز، توانست نامی برای خود در عرصه جهانی دستوپا کند. او پیش از این فیلم یازده فیلم سینمایی کارگردانی کرده بود، اما با این فیلم بود که نگاهها را در سراسر جهان بهسوی خود معطوف کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این فیلم نه تنها در کارنامه کوروساوا جهشی بنیادین بود، بلکه برای سینمای ژاپن که تا آن زمان در دنیا چندان معتبر و شناخته شده نبود یک فرصت عالی به حساب میآمد. آنچه مخاطبان غربی را از تماشای فیلم شگفت زده کرد کمال تکنیکی و غنای محتوایی فیلم بود. فیلمی که به سینمای ژاپن در سطح جهانی اعتبار بخشید. پس از پخش جهانی فیلم، سینما دوستان نه فقط در ژاپن که در سراسر جهان، برای نمایش هر فیلم کوروساوا انتظار میکشیدند. «راشومون» فیلمی در ژانر جنائی بود که از چند دیدگاه و زوایای گوناگون به یک قتل فجیع میپردازد. این پرداخت و خوانش چند بعدی یک قتل برآمده از نگاه تکنیکی او به سینما بود. او عقیده داشت کارگذاشتن دوربینها در فواصل دور از بازیگر، عملکرد آنان را بهتر خواهد کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "همچنین علاقه خاصی به استفاده از چند دوربین و ضبط یک صحنه از زوایای مختلف داشت. در واقع او یک سبک و زبان روایی جدید از خود ابداع کرد که همین موجب شد تا به فیلمسازی مولف بدل شود. از دیگر ویژگیهای فیلمسازی «کوروساوا» علاقه او به استفاده از عناصر آبوهوا برای عمق بخشیدن به فضای حاکم بر فیلمش بود. سرما، مه، برفوباران در اغلب ساختههای او به چشم میخوردند. او همچنین به ادبیات دلبستگی داشت و به همین دلیل به سینمای اقتباسی علاقهمند بود. چنانکه برای ساخت فیلمهایش از آثار ادبی روسیه نیز بهره گرفت، مانند «ابله» اثر «داستایوفسکی» و «در اعماق» نوشته «ماکسیم گورکی».",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بااینحال رمان «مرگ ایوان ایلیچ» نوشته «لئو تولستوی» بیش از همه او را تحت تأثیر قرار داد. هرچند علاقه و دلبستگی او به فرهنگ سرزمین خودش را نباید نادیده گرفت. با وجود اینکه بسیاری از منتقدین ژاپنی معتقدند که «کوروساوا» خیلی غربی بود، اما او بسیار تحت تأثیر فرهنگ ژاپن قرار داشت. او با سینمای خود، فرهنگ و تمدن ژاپن را از طریق سینما به جهانیان معرفی کرد. با این حال «کوروساوا» در مراسم اختتامیه اسکار ۱۹۹۰ بهعنوان بزرگترین کارگردان زنده اشاره میکند که: «من احساس میکنم که هنوز نتوانستهام به عصاره و جوهر سینما دست یابم.»",
"ref": null
}
] | null |
original:بهترین های فیلم و سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | بهترین فیلم های سیدنی پولاک | [
{
"type": "p",
"text": "شناگر | ۱۹۶۸ | The Swimmer",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«خارج از آفریقا» دو اسکار مهم گرفت؛ ولی این «شناگر» است که توانسته رکورد ۱۰۰% نقد مثبت را در سایت روتن تومیتوز به خودش اختصاص دهد! داستان فیلم بسیار ساده است: مردی به نام «ند» با بازی «برت لنکستر» تلاش میکند تا در یک روز تابستانی، تا حد امکان در تمام استخرهای حومه شهر شنا کند. کارگردان اصلی فیلم «فرانک پری» بود، اما در میانههای فیلمبرداری از ساخت فیلم انصراف داد تا سیدنی پولاک ادامه ساخت این فیلم سوررئال و عالی را عهدهدار شود. برت لنکستر این فیلم را بهترین فیلم عمرش قلمداد کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جرمایا جانسون | ۱۹۷۲ | Jeremiah Johnson",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دومین همکاری بین «رابرت ردفورد» و سیدنی پولاک در بستر یک وسترن درجهیک شکل گرفت. فیلم داستان مردی منزوی و ساکن کوهستان است که درگیر نقشه انتقامجویانه گروهی از بومیان آمریکا میشود. فیلم به خوبی از عناصر خشونتآمیز قرن نوزدهم استفاده کرده تا به زندگی دور از تمدن قهرمانش «جرمایا جانسون» و نحوه کنار آمدن او با بحرانی که از طریق بومیان گریبانگیرش شده بپردازد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "توتسی | ۱۹۸۲ | Tootsie",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سیدنی پولاک در بزرگترین موفقیت تجاری دوران کارگردانی خود، کمدی کلاسیک دهه ۸۰ توتسی را بازی و کارگردانی کرد. این فیلم برای بازیگر زنش «جسیکا لنگ» هم یک جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل به همراه آورد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این فیلم درباره «مایکل دورسی» بازیگری تندخو و بیکاری است که برای ادامه حضور در دنیای بازیگری به هر کاری متوسل میشود. مایکل مدیربرنامهاش (سیدنی پولاک) را متقاعد میکند که در یک سریال تلویزیونی طولانی، نقش یک زن را برایش بگیرد. حضور مایکل در نقش یک زن باعث موفقیت سریال و البته شکل گرفتن یک رابطه عاشقانه بین او و بازیگر زن سریال میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۳ روز کرکس | ۱۹۷۵ | Three Days Of The Condor",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "سیدنی پولاک و رابرت ردفورد در چهارمین همکاریشان، یک تریلر سیاسی خوشساخت را شکل دادهاند که میتوان آن را محصول دوران پسا واترگیت دانست. جوزف ترنر (رابرت ردفورد) که با نام رمزی «کرکس» برای یک بخش مخفی سازمان سیا در نیویورک کار میکند، یک روز هنگام بازگشت به محل کارش میبیند که تمام همکارانش به طرز وحشیانهای به قتل رسیدهاند. در فیلم «مکس فونسیدو» و «فی داناوی» هم بازی میکردند و ۳ روز کرکس موفق شد اسکار بهترین تدوین را دریافت کند.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/ICZMA"
},
{
"type": "p",
"text": "مگر آنها اسبها را خلاص نمیکنند؟ | ۱۹۶۹ | They Shoot Horses, Don’t They",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در دوران سیاه رکود بزرگ در آمریکا، یکی از تفریحات طبقه متوسط که هم وقتشان را میگذراند و هم باعث میشد پول ناچیزی به جیب بزنند، شرکت در مسابقات رقص استقامتی بود. این مسابقات در کلوپهای شبانه برگزار میشد و آنقدر از شرکتکنندگان انرژی میگرفت که دهها نفر طی آن کارشان به بیمارستان کشیده شد و یک نفر هم کشته شد. سیدنی پولاک در یکی از آوانگاردترین فیلمهایش این موضوع را دستمایه ساخت «مگر آنها اسبها را خلاص نمیکنند؟» قرار داده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم براساس رمانی به همین نام نوشته «هوراس مککوی» ساخته شده است. اگر فیلم «خارج از آفریقا» را در لیست ندیدید متعجب نشوید، همانطور که گفتیم فیلمهای این فهرست براساس امتیاز منتقدان سایت معتبر «راتن تومیتوز» انتخاب شده و از دید آنها فیلم «خارج از آفریقا» حتی بین ۱۰ فیلم برتر پولاک هم نیست!",
"ref": null
}
] | null |
original:عکسها*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | عکس های قسمت بیست و یکم سریال جیران | [
{
"type": "p",
"text": "پوستر قسمت بیست و یکم سریال جیران",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | گذشتهای که هیچ وقت پاک نمیشود | [
{
"type": "p",
"text": "گذشته تنها نقطه عطف داستانی سریال یاغی است. گذشته آدمها با آن چیزی که امروز از آن میبینیم متفاوت است. انسانها با همه فراز و نشیبهایشان امروز روبروی ما مینشینند و تنها با ظاهرشان قضاوت میشوند. کسی خطوط روی پیشانی و تعداد موهای سفید را نمیشمارد. کسی با خودش نمیگوید غم عمیق درون نگاه یک فرد از چیست. چرا دیگر کسی با تمام وجود نمیخندد. خندهها و غمها همگی نشانی از گذشته دارند. ما در این دنیا وابسته به جهانی هستیم که در آن رشد کردیم. به سختی میتوانیم از آن جدا شویم. شخصیت و منش و قضاوتهایمان وابسته به اتمسفری است که در آن رشد کردیم. برای همین اسیقلک با تمام دک و پز و برو و بیا از یک جایی به بعد دیگر نمیتواند خطرناک باشد. دیگر بالاتر از یک مرزی نمیتواند پا بگذارد و برای بسیاری از کارها کوچک است. در قسمت هفتم سریال یاغی به وضوح معلوم شد آن مرد هیکل گنده و بزن بهادر محله لیانشانپو وقتی پای زور بیشتر درمیان باشد تسلیم است و دستانش بالا است. اسی قلک بیشتر از چند تا تیزی و چاقو نمیتواند در دعواها استفاده کند. جرمهایی مانند اسیدپاشی و اسلحه کشیدن دیگر در فضای ذهنی او شکل نگرفته است. همانطور که مرد قمارباز با آن همه دبدبه و کبکبه تنها پای میز بیلیارد است که، شاخ و شانه میکشد و وقتی حرف از انتقام میشود تا مدتها در آن مکان آفتابی نمیشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اسی قلک بیشتر از چند تا تیزی و چاقو نمیتواند در دعواها استفاده کند. جرمهایی مانند اسیدپاشی و اسلحه کشیدن دیگر در فضای ذهنی او شکل نگرفته است. همانطور که مرد قمارباز با آن همه دبدبه و کبکبه تنها پای میز بیلیارد است که، شاخ و شانه میکشد و وقتی حرف از انتقام میشود تا مدتها در آن مکان آفتابی نمیشود",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در چنین جهانی که هر کسی خیلی سخت میتواند از گذشته خود دور شود و هر از گاهی عفریت شوم و سیاه زندگی روی خودش را نشان میدهد؛ بهمن سعی میکند از گذشته پر از تلخی و سیاهی جدا شده و به زندگی آرامش خدشهای وارد نشود. او حالا با یک مصیبت بزرگتر روبرو است و آن هم تهدیدی است که تا مرز خصوصیترین اجزای زندگیاش هم نفوذ کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلمنامه یاغی با پرهیز از خردهروایتها سعی میکند بر اساس یک خط مستقیم داستان شخصیتهایش را تعریف کند. هیچکدام از آدمها به چیزی غیر از آنچه که به رشد شخصیت اصلی کمک میکند؛ فکر نمیکنند. فیلمساز با تمرکز روی شکلگیری شخصیت جاوید تلاش میکند با هر اتفاقی نوجوان عاشق کشتی جنوب شهری را به جهانی جدید و آدمهای جدید وارد کند. در این شرایط تنها چیزی که جاوید را همراهی میکند یک علامت تعجب بزرگ در برابر هر رخداد است. او تا پیش از این تنها چالش زندگیاش یافتن شناسنامه بود و ازدواج کردن با دختری که دوستش دارد. اما حالا با شرایطی روبهرو است که قهرمان پوشالی محل جلوی چشمانش به گریه میافتد و خار و حقیر میشود. جاوید در مرحله گذاری از رشد شخصیت است که در یک سو بهمن را میبیند که به عنوان یک مرد ایدهئال توانسته است از گذشته تلخ خود گذر کرده و به یک انسان حامی تبدیل شود و از طرف دیگر اسی قلک را میبیند که جهانش وابسته به دستگاه کارتخوانش است و همه چیز را با متر و معیار پول میسنجد. در چنین جهانی جاوید سعی میکند تابع فردی باشد که اگرچه پیش چشمانش صحبت از گذشته پر از خلاف میکند اما دنیای زیبایی روبرویش تدارک دیده که تمام تلخی گذشته را از میان بر میدارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تاثیر استفاده از فضای داستانی کتاب سالتو در خلق فیلمنامه یاغی این حسن را دارد که میتوان شخصیتهای درون قصه را با تمام مولفههای شخصیتپردازی به خوبی درک کرد. هیچ یک از شخصیتهای درون قصه یاغی تا اینجای کار مجهول و بدون کارکرد نیستند. تمامی آنها تاثیری بر شکلگیری شخصیت اصلی دارند و از این رو میتوان گفت غنای ادبیات به خوبی میتواند به رشد شخصیتپردازی در فیلمها و سریالهای ایرانی کمک کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هر چند شخصیتهای داستان یاغی با رمان سالتو تفاوتهای بنیادین دارد و گاه خلق برخی از شخصیتها از جمله عاطی و ابرا و .. همگی از قلم و فکر فیلمنامهنویسان سریال تراوش کرده است اما یاغی تمام اصالت خودش را از عنصری به نام حضور به موقع درام در یک داستان خطی میبرد. جایی که کلمهها دیگر توان یاری ندارند دوربین به سراغ خلق لحظهها میرود. معجزه یاغی درست از همین جا آغاز میشود.",
"ref": null
}
] | null |
original:بهترین های فیلم و سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | ۵ فیلم مارلون براندو که ارزش تماشا کردن ندارد! | [
{
"type": "p",
"text": "انعکاس در چشمان طلایی | ۱۹۶۷ | Reflections in a Golden Eye",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یک فیلم به کارگردانی «جان هیوستن» و با بازی الیزابت تیلور و مارلون براندو مگر ممکن است بد باشد؟ این سه غول سینمای هالیوود ثابت کردند که بله! کاملا ممکن است! فیلم در دوران گذار هالیوود از سیستم استودیویی به هالیوود مدرن ساخته شد و با توجه به کاهش قابل توجه سانسور دولتی در آن دوره، به نظر میرسید قرار است تبدیل به یک شاهکار شود. اما نه درونمایه حساس آن (وجود یک مثلث عشقی) و نه حضور ۲ سوپراستار در این فیلم هیچکدام مانع بد بودنش نشدند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جزیره دکتر مورو | ۱۹۹۶| The Island of Dr. Moreau",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هرچقدر به پایان عمر استاد نزدیکتر میشویم، کیفیت آثاری که در آن ظاهر شده بدتر میشود. بین آثار متاخر مارلون براندو، «جزیره دکتر مورو» یکی از بدترینهاست. جزیره دکتر مورو یک فیلم علمی تخیلی ترسناک بر اساس رمانی به همین نام اثر «اچ جی ولز» است. داستان یک بازمانده کشتی غرقشده که اتفاقی گذرش به جزیرهای میافتد که متعلق به دانشمندی دیوانه به نام دکتر مورو است. بازمانده کشتی بهزودی به ماهیت دیوانه دکتر پی میبرد. بازی براندو در فیلم داد میزند که استاد هیچ دلبستگیای به فیلمنامه نداشته و فقط برای پول در فیلم ظاهر شده. بازیگری او در نقش دکتر بهجای ترسناک بودن عموما مضحک از آب درآمده.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کنتسی از هنگکنگ | ۱۹۶۷ | A Countess from Hong Kong",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلمی که کارگردانش «چارلی چاپلین» کبیر باشد و مارلون براندو و سوفیا لورن و تیپی هدرن در آن بازی کنند قاعدتا نباید ناامیدکننده باشد، اما «کنتسی از هنگکنگ» چیزی بیشتر از یک فیلم سرگرمکننده ردهپایین که در کشورمان به خاطر دوبله بانمکش بیش از حد تحویل گرفته شد نیست. فیلم اولین فیلم رنگی چاپلین و آخرین فیلمی بود که این اسطوره کارگردانی کرد و غیر از این نکته خاص دیگری نداشت!",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شجاع | ۱۹۹۷ | The Brave",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«جانی دپ» که ۳ سال قبل از ساخت این فیلم، در فیلم «دونخوان دومارکو» با براندو همبازی شده بود، انگار خیلی تحت تاثیر بازی استاد قرار گرفت، چون سال ۹۷ فیلم فاجعهبار «شجاع» را ساخت تا دوباره در آن با اسطوره همبازی شود. فیلم داستان یک سرخپوست آمریکایی است که بعد از آزادی از زندان مشکلات مالی عدیدهای دارد، اما وقتی یک مرد مرموز با نزدیک شدن به او، از مرد سرخپوست برای بازی در یک فیلم دعوت میکند، اوضاع مالیاش دگرگون میشود. این نئووسترن مستقل هیچ چیز ماندگاری ندارد، جز تیتراژش که در آن نام دو بازیگر عالی نقش بسته است!",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آپالوزا | ۱۹۶۶ | The Appaloosa",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "« آپالوزا » وسترنی است درباره یک شکارچی بوفالو که قصد دارد به همراه دوستش، یک مزرعه پرورش اسب راهاندازی کند. با این حال، پس از دزدیده شدن اسب محبوب او توسط یک راهزن مکزیکی، اوضاع بیریخت میشود و کابوی تصمیم میگیرد تا با سفر به مکزیک، اسبش را پس بگیرد. اما بهزودی با زنی زیبا آشنا میشود که از قضا نامزد همان راهزن کذایی است! هرچقدر بازی «جان ساکسون» در نقش منفی فیلم خوب است، براندو در هیبت یک کابوی به دل نمینشیند و بازیاش عاری از ظرافت و پیچیدگی است.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/ZukY4"
},
{
"type": "p",
"text": "اگر میخواهید فیلمهای مارلون براندو در فیلیمو را ببینید کلیک کنید",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | اندر فواید قلابی نبودن | [
{
"type": "p",
"text": "بدون قرار قبلی فیلمی از جنس بهروز شعبی است. اثری مبتنی بر باورها و اعقتقادات خود کارگردان که بیادا در مجموع آثارش ردپایی از آن قابل جستوجو است. شعیبی مشخصا در دهلیز، پردهنشین، روز بلوا و حالا در فیلم بدون قرار قبلی جانمایههای مذهبی، اخلاقی و بعضا عرفانی مورد وثوقش را به محور شکلگیری داستانش بدل کرده است. در جهان شعیبی مذهب، انسانیت و اخلاق در کنار هم قرار میگیرند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نکته حائز اهمیت در مورد شعیبی آن است که او به همان میزان که در جهان رفتار و سکنات فردیاش بیش از آنکه نگاه به بیرون داشته باشد، وقتش را صرف جهان اعتقادات شخصی و فردیاش میکند و از رفتارهای شعاری و نمایشی به دور است. در جهان آثارش هم جانب درونی و انسانی مذهب، اخلاق، عرفان و انسانیت را میگیرد و بیآنکه درتلاش برای طوری خاص بودن باشد، به کلی کاملا درونی و ادراک شده سراغ جریان کمتر آلوده شده و دور از بازیچه بودن مذهب و اخلاق و انسانیت میرود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در واقع شعیبی همانطور که زیست میکند، فیلم میسازد. همانطور که جهان تفکرات و اعتقاداتش را به کسی تحمیل نمیکند، مضامین و مفاهیم درون آثارش را به شکلی نرم و غیر تحمیلی دنبال میکند. در جهان شعیبی هر نوع اعتقاد مذهبی، عرفانی یا اخلاقی پیش از آنکه به مرحله بیرونی برسد، میبایست درونی شود و به شیوه زیست بدل شود. پس از آن است که اگر موقعیتی داستانی یا سینمایی فراهم شد میتوان از همین شیوه زیست در داستانگویی و روایتگری بصری هم بهره برد. به بیان سادهتر برگ برنده شعیبی همسان بودن جهان فردی و شیوه زیستش با جهان آثارش است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جنسی از بیادایی و بیآلایشی که اصولا از نمایشی بودن و قلابی بازیهای رایج به دور است. اینجاست که مخاطب فارغ از اینکه با تفکرات و عقاید شعیبی هم داستان باشد یا خیر، جنسی از سادگی، روان بودن، صمیمانه بودن، بیتکلف بودن و از جنس زندگی بودن مفاهیم و باورهای مستتر در آثارش را حس میکند. حال ممکن است انتخاب مخاطب همراهی باشد یا عدم همراهی. اما این همه صادقانه بودن آثار شعیبی را زیر سوال نمیبرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم بدون قرار قبلی در بخش طرح و ایده در همان مسیر همیشگی شعیبی قرار میگیرد. جدای از نکاتی که در مورد ساختاربندی داستان و فیلمنامه و جزییات تعیینکننده کیفیت متن و شیوه ساخت این اثر میتوان گفت و البته که اثری بینقص نیست. توان شعیبی در تبدیل به موقیعت کردن نسبت ماجرای دوری، تمایل به شناخت گذشتهها، بازیابی هویت سردرگم، عاشقیت، مسئله خاک و وطن و پیوند زدن آن با حرم امام هشتم در شهر مشهد، بیآنکه طعنه به شعار و درشتگویی و سفارشیسازی بزند، شایسته توجه است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم بدون قرار قبلی در بخش طرح و ایده در همان مسیر همیشگی شعیبی قرار میگیرد. جدای از نکاتی که در مورد ساختاربندی داستان و فیلمنامه و جزییات تعیینکننده کیفیت متن و شیوه ساخت این اثر میتوان گفت و البته که اثری بینقص نیست",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این حس که اثر دور است از پیوند زورکی و نچسب تمام این مفاهیم ریشه در همان توضیح ابتدایی دارد که به باورهای شخصی و درک شده شعیبی اشاره داشت. در واقع شعیبی حرفی را به فیلم بدل کرده که حتما و کاملا به آن معتقد است. قلابی نبودن حتما مسئله مهمی در جهان هر فیلم و فیلمسازی است. مهم نیست سوژه به مذهب یا اخلاق مرتبط باشد یا به جنگ و جنایت و خیانت و یا هر سوژه دیگری. مهم آن است که فیلمساز فهم دقیق و ادراک عمیقی از حرفی که دارد میزند داشته باشد. مهم آن است که تلاش نکند شبیه چیزی یا کسی باشد که اصولا ربطی به تجربه زیسته خودش ندارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "همین گرمی و درک شدگی است که منجر به آن شده تا ترکیب درست خانواده مشهدی که نقش مهمی در تحول شخصیت اصلی فیلم دارند و البته توان بالایی در همراه کردن مخاطب، رقم بخورد. همین ویژگی باعث میشود بازی قابل اعتنای پگاه آهنگرانی که یکی از پختهترین و درونیترین نقشآفرینیهای او تا به امروز است در کنار اجرای گرم و باورپذیر الهام کردا و امین میری به وضوح به چشم بیاید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در واقع ترکیب اجرای درست این بازیگران و فضاسازی بیادای فیلمنامه و هدایت و کارگردانی سکانسهای همراهی این سه بازیگر در محیط خانه گرم ایرانی به برجستهترین بخش فیلم بدل شده است. اینجا هم جنسی از درک شدگی و قلابی نبودن به مدد کار آمده است. حتی شیوه و شمایل بهرهگیری معنوی از شهر مشهد و حرم امام هشتم چنان در روح کلی اثر امتزاج پیدا کرده است که گل درشت نیست و از کار بیرون نمی زند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در واقع وجه معنوی و انرژی پرکشش حرم امام رضا در فیلم به عنوان موتور محرک معنوی شخصیتها و کلیت فیلم، به عنوان یک ابزار دراماتیک، همساز است با سیر تحول شخصیت یاسمن (پگاه آهنگرانی) و سفر بیرونی و درونیاش از اروپا به قلب سرزمین مادریاش یعنی ایران. درواقع یاسمن در این سفر به مدد کشش دراماتیک عنصر معنوی عشق پدر به فرزند و در ادامه عشق مهندس (مصطفی زمانی) به یاسمن به درک دقیقی از جهان اخلاقی و عرفانی پدرش می رسد که امام رضا در آن معنایی ویژه دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "گویی یاسمن به واسطه تمایل به شناخت پدر نه تنها با او بلکه با مرز و جغرافیایی که در آن زیست میکرده است، بیش از پیش آشنا میشود و سراغ خاک آشنایی که ریشه در آن دارد، یعنی ایران زمین میرود. در واقع یاسمن در این سفر درونی و بیرونی به شناخت دقیقی از خود و پیشینهاش میرسد. باز هم باید گفت این همه در اتمسفری مبتنی بر باور عمیق فیلمساز و به دور از دروغین بودن رقم خورده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اینجاست که در عین به شدت متوسط بودن فیلم بدون قرار قبلی از حیث ساختاربندی فیلمنامه، باید اعتراف کرد جهان معنوی درون اثر توسط مخاطب بیغرض و بیزاویه با مفهوم درونی فیلم، قابل درک است. این دستاورد کمی نیست در جهان فیلمهایی که تلاش میکنند به امور معنوی بپردازند. چرا که بساط غلتیدن به ورطه شعار و درشتگویی و اغراق در این جنس از داستانها به شدت فراهم است. بساطی که شعیبی از غلتیدن در آن جان سالم بهدربرده است.",
"ref": null
}
] | null |
original:عکسها*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | عکس های قسمت هفتم سریال یاغی | null | null |
original:گفتوگوی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | دنیایی ساختیم که واقعا هیجانانگیز بود | [
{
"type": "p",
"text": "میتوانید از اولین برخوردتان با این پروژه بگویید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بن استیلر: مدتها پیش بود… بیشتر از ۵ سال قبل. دن اریکسن سناریو قسمت اول سریال جداسازی را به کمپانی تولیدی ما داد و جکی کوهن که مدیر توسعه است – چون فکر میکرد فوقالعاده است – آن را به دست من رساند. قرار بود الگوی نوشتاری باشد اما وقتی آن را خواندم گفتم: «عالی است. کسی به دنبال ساخت این سریال است؟» سبک و لحن دن، بلافاصله خودش را به من نشان داد تا امروز اینجا باشیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سناریو چه ویژگی خاصی داشت که باعث چنین واکنش پرشوری در شما شد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کیفیتی در لحن آن بود که مرا به یاد کمدیهایی انداخت که در ۲۰ سال گذشته در سینما و تلویزیون دیدهام و داستانشان در محیط اداره میگذرد؛ و حالا میتوان گفت برای خودشان ژانری را دستوپا کردهاند. از این رو برای من، تقریباً مثل بازی با این لحن آشنا و آهنگ کمدی در دیالوگهای آدمهایی بود که در دفتر کارشان با هم شوخی میکنند؛ و البته لایه دیگری هم داشت که این سؤالها را مطرح میکرد: «آنها چه کسانی هستند، چه میکنند، و چرا اینجا هستند؟ و هیچیک از آنها نمیداند!» پس چنین تهرنگ سوررئالی هم داشت. من از همان ابتدا تحت تأثیر سناریو قرار گرفتم چون آشنا و در عین حال متفاوت بود. اینطور شد که تصور این دنیا را در ذهنم شروع کردم؛ دنیایی که اندیشیدن دربارهاش واقعاً هیجانانگیز بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بن استیلر: «احساسم این بود که تماشاگر باید به اندازهای اطلاعات بگیرد که تصور نکند فقط کلی ایده و موقعیت عجیبوغریب را شاهد است که دلیلی برای وجودشان نیست؛ یا حتی اگر دلیلی دارند، باز هم مجبور بودیم زمان مناسب برای دادن برخی پاسخها را پیدا کنیم و همیشه مطمئن میشدیم که سؤالها به اندازه کافی جذاب هستند که تماشاگر داستان را دنبال کند»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از مسیری بگویید که طی کردید. چرا اینقدر زمان برد تا سریال ساخته شود؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "خب، ساخت چیزهایی که کمی متفاوت هستند زمان زیادی میبرد. وقتی سناریو سریال جداسازی را به مدیران «اپل تیوی پلاس» دادیم، آنها به دن گفتند: «دوست داریم داستانها و سناریوهای بیشتری برای ما بنویسید.» به همین منظور، اتاق نویسندگان برپا شد و دن روی قسمتهای بیشتری کار کرد. این موضوع نیز زمانبر شد و فکر میکنم من هم درگیر ساخت «فرار از دانِمورا» بودم. وقتی متنها آماده شدند ما دوباره رویشان کار کردیم تا به لحن و ضرباهنگ سریال برسیم و اینکه در فصل اول چهقدر از داستان برملا خواهد شد چون دن ایدههای شگفتانگیز زیادی داشت. این هم مدتی زمان برد. وقتی پیشتولید و انتخاب بازیگران را شروع کردیم، تقریباً ۶ ماه پیش از آغاز پاندمی بود. ۶ هفته مانده به آغاز فیلمبرداری در مارس ۲۰۲۰، همه چیز زیر و رو شد. در نهایت، نوامبر ۲۰۲۰ فیلمبرداری را وسط پاندمی شروع کردیم و همه جنون آن (منظور آزمایشهای روزانه و رعایت شیوهنامههای بهداشتی و…) را تجربه کردیم. برای همین بود که چند بار هم مجبور به تعطیلی کار شدیم. پس یک فرایند طولانی و کند را پشت سر گذاشتیم ولی هر بار که پروژه متوقف شد، به نظرم فقط به ما کمک کرد تا از نظر هنری بهتر عمل کنیم چون همیشه سؤالهایی داشتیم که به جوابشان فکر میکردیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اشاره کردید که رسیدن به لحن درست، طول کشید. سریال ترکیب جالبی از لحنهاست. خندهدار است، چندشآورست و گاهی غمانگیز. چهطور به این توازن رسیدید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جذابترین ویژگی سناریوی دن، برای من همین بود که اجازه میداد حسوحالهای متفاوتی را همزمان داشته باشید. توازن شوخطبعی با اضطرابی که در پس آن پنهان است، و سؤالهایی از این دست که آیا جنبه علمیخیالی هم دارد؟ یا این یک کمدی محلکاری است؟ و اینکه چهقدر غریب است؟ بخش سرگرمکننده کار ما، سردرآوردن از همین چگونگی ایجاد توازن و بازی با آن بود. دن آن را نوشته بود اما انتخاب بازیگران و رویکرد هر بازیگر در برخورد با متن بود که در نهایت همه چیز را سروشکل میداد. من فقط امیدوارم بودم که ما در طول مسیر به آن برسیم چون خیلی بزرگ و پیچیده به نظر میرسید. به همین دلیل، یک گفتوگوی دائمی شد که واقعاً چند سال بین من و دن و بازیگران جریان داشت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در باب ساختن جهان داستانی سریال، چهطور تصمیم گرفتید چه مقدار پیشداستان یا اطلاعات به تماشاگران بدهید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این فرایند هم دوباره در جریان تولید و پیشرفت کار به نتیجه رسید. احساسم این بود که تماشاگر باید به اندازهای اطلاعات بگیرد که تصور نکند فقط کلی ایده و موقعیت عجیبوغریب را شاهد است که دلیلی برای وجودشان نیست؛ یا حتی اگر دلیلی دارند، باز هم مجبور بودیم زمان مناسب برای دادن برخی پاسخها را پیدا کنیم و همیشه مطمئن میشدیم که سؤالها به اندازه کافی جذاب هستند که تماشاگر داستان را دنبال کند. دن آدم بسیار خلاقی است. او همیشه افکار و دلایلی برای تمام چیزها داشت، به شکلی که گاهی وقتها انتظارش را نداشتم. او جواب سؤالهای من و بازیگران را میداد و گاهی وقتها جوابهای او را زیر سؤال میبردم و اینطور میشد که گفتوگویی دائم شکل میگرفت. در خصوص خود این دنیا، باید دلیلی برای همه چیز وجود میداشت؛ حتی اگر میخواستیم چیزی را فقط به دلیل جذابیت بصریاش داشته باشیم، همواره دلیلی برایش پیدا میکردیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "من در خصوص این عناصر زیباییشناختی، سبک قدیمی دفتر کار را دوست دارم؛ با آن رایانههای قدیمی و… چهطور به چنین شمایلی رسیدید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دلیل اولمان این بود که آنها ارتباطی با جهان بیرون ندارند. بعدش چون این اداره و ساختمان به عنوان دفتر مرکزی لومن در نظر گرفته شده بود، ما به این فکر کردیم که چه زمانی ساخته شده است. سپس ساختمان لابراتوارهای بِل را در نیوجرسی به عنوان لوکیشن یافتیم و دیدیم که اواخر دهه ۱۹۵۰ و اوایل دهه ۱۹۶۰ ساخته شده؛ و این بهنوعی کلید ما شد برای تصمیمگیری درباره همه چیز؛ و مثلاً شروع کردیم به فکر کردن در این باره که «اگر ساختمان را آن زمان ساختهاند، قبلش آنجا چه بوده؟ آیا لومن همیشه صاحب زمین بوده است؟ و…» در مورد احداث این ساختمان و مکانش و زمان ساخت طبقههای جداسازیشده نیز به دلایل و حتی نوعی اسطورهشناسی رسیدیم. فکر کردن درباره این موارد و رسیدن به جوابشان، سرگرمکننده بود اما یافتن این لوکیشنِ فوقالعاده، واقعاً به ما کمک کرد و پس از آن بود که بر اساس ساختمان، سایر عناصر سریال جداسازی را هم طراحی کردیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بحثهایی که تازگی درباره توازن میان کار و زندگی، و فرسودگی ناشی از کار درگرفتهاند چه تأثیری بر سریال داشتند؟ خودتان میخواستید با ساخت این سریال در این خصوص چه بگویید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگر بخواهم صادق باشم، باید بگویم که این موضوع عمدی نبود چون سناریوهای تمام قسمتهای سریال جداسازی پیش از ماه مارس ۲۰۲۰ نوشته شدند؛ اما در جریان ساخت سریال، موضوع جدا نبودن کار و زندگی شخصی برای ما هم پررنگ شد و نظرهای مختلفی را دربارهاش شنیدیم؛ و از آنجایی که ما هم در شرایطی واقعاً سخت و بهنوعی منفصل از دنیا، فیلمبرداری را پیش میبردیم، به نظرم همگی این جداسازی را احساس کردند. از سوی دیگر، بحث توازن کار و زندگی همیشه مطرح بوده است و زمانی که ما سریال را میساختیم، دستخوش تغییر شد. الان برای من جالب است که از جایی که امروز ایستادهایم و بستری که در آن قرار داریم، سریال را ببینم چون به نظر میرسد توازن میان کار و زندگی، در زندگی واقعی بهمراتب کمتر از سریال برجسته است. من شاید ۸۰ درصد از تدوین سریال را در اتاق کارم در خانه انجام دادم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "زمان فیلمبرداری سریال جداسازی بود که مسائلی مرتبط با اتحادیههای کارگری دوباره برجسته شدند و حتی اعتصابی شد که مسالهاش ساعتهای کاری بیش از حد در تولید آثار سینمایی و تلویزیونی بود که خب، همیشه مسالهای جدی بوده است؛ و البته خیلی هم تصادفی نبود چون در این شرایط، آدمها دائم از خودشان میپرسند که ما اینجا چه میکنیم؟ ما بخش زیادی از زندگیمان را به کار سپری میکنیم و گاهی وقتها تا مرحلهای پیش میرویم که خطرناک میشود. هدف چیست؟ بهخصوص در دنیای امروز که اولویتهای ما تغییر کردهاند. پس بهنوعی غیرممکن بود که در طول ساخت این سریال از چنین بحثهایی اجتناب کنیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "منبع: انترتینمنت ویکلی، تایلر آکیلینا",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | دائما یکسان نباشد حال دوران… | [
{
"type": "p",
"text": "سکانس برگزیده قسمت بیست و یکم سریال جیران",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "عاشقی حکایت عجیبی است. بزرگی را کوچک میکند و فردی را از عرش به فرش میرساند. یک عاشق حتی میتواند پا روی تمام اصول و قوانینی بگذارد که در سیطره زندگیاش به آن پایبند بوده است. ناصرالدینشاه قاجار سلطان صاحبقران که جماعتی از ابهت و شکوه سلطنت او انگشت حیرت بر دهان دارند به خاطر عشق به دختر روستایی اهل تجریش مجبور است پنهانی و دور از چشم خواتین و خواجههای حرمسرا همسر و عشقش را دیدار کند. این سکانس به دلیل دیدار دوباره دو دلداده و اتفاقاتی که باعث دوری آن دو از یکدیگر شد جزو سکانسهای دیدنی قسمت بیست و یکم سریال جیران بود.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "بازیگر منتخب قسمت بیست و یکم سریال جیران",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در میان بازیگران متعددی که در سریال جیران بازی میکنند بازی فاطمه مسعودیفر در نقش سارای گرجی یکی از بازیهای خوب و تاثیرگذار بود. تداوم حس و تمرکز بر لهجه گرجی که فارسی را به صورت شیرین حرف میزند در کنار التهابی که در چهرهاش به واسطه امری زور و ناصواب مجبور به انجامش است باعث شده بازی مسعودیفر در قسمت ۲۱ جزو بازیهای برتر باشد. در سکانسی که او به همراه سیاوش شهر را ترک میکنند و به جنگلهای اطراف میروند نگاهها و نوع بازی و حس فاطمه مسعودیفر در نقش سارای گرجی به خوبی توانست استیصال یک انسان آزاد شده از بند اسارت و نگران از آینده را نشان دهد.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "خاتونهای سرشکسته",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مجاورنشینی زنان عقدی شاه قاجار در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی ثمره موفقیت آمیزی نداشت. در ماجرای دزدیده شدن سارای گرجی ناصرالدین شاه خشمگینتر از همیشه دستور داد تا زنان هر چه سریعتر به حرمسرا بازگردند. مهدعلیا در دیداری با زنان عقدی شاه آنان را به خاطر آزرده کردن خاطر شاه شماتت کرد و البته سعی کرد با دوستانه کردن فضا سعی کند اتحاد میان آنها را حفظ کند. خاتونهای سرشکسته دربار ناصری اینبار بدون هیچ دستاوردی راهی حرمسرا شدند.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "معمای جیران و فرضی فضول",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با پیگیریها و سماجت خواجه روشن برای پیدا کردن راز بزرگ جیران بالاخره با گیر افتادن فرضی فضول مرد خل وضع روستا و شکنجه کردنش مشخص شد جیران عاشق پسری با نام سیاوش شده است. حل معمای جیران آن هم به دست شازده بصیر و نوچهاش بهادر که زخم خورده از سیاوش هستند میتواند در آینده اتفاقات مهمی را پیرامون سرنوشت سیاوش رقم بزند.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "مرز میان عشق و نفرت",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در همان سکانس ابتدایی وقتی جیران با در نظر گرفتن تمامی جوانب با سیاوش دیدار کرد میشد میزان کم شدن علاقه از جانب سیاوش را فهمید. مرز میان عشق و نفرت به باریکی یک تار مو است. آن همه شور و هیجان که سیاوش برای به دست آوردن عشقش کشید با تغییر رفتارهای جیران به تلی از خاکستر تبدیل شد و رویاها و آرزوها جای خودش را به دوری و ندیدن داد. حالا و از قسمت بیست و یکم سریال جیران با یک سیاوش جدید روبهرو هستیم که دیگر نمیخواهد عمله ظلم باشد و برای همین لباس قراولی را پس داده و تبدیل به یک عیار شده و سعی میکند به مردم کوچه و بازار خدمت کند.",
"ref": null
}
] | null |
original:معرفی فیلم/بچهها*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | انیمیشن پاندای کونگ فو کار: شوالیه اژدها | [
{
"type": "p",
"text": "خلاصه داستان سریال پاندای کونگ فو کار ۲۰۲۲",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فصل اول سریال پاندای کونگ فو کار: شوالیه اژدها (Kung Fu Panda: The Dragon Knight) در تاریخ ۲۳ تیر ۱۴۰۱ منتشر میشود. ماجرای این سری از داستان پاندای کونگ فو کار ۲۰۲۲ از این قرار است که طی یک ماموریت بسیار مهم او به همراه یک شوالیه حرفهای بهنام تیغه سرگردان باید بهدنبال مجموعهای تشکیل شده از چهار سلاح بسیار مهم باشند. این مجموعه سلاح که بسیار قدرتمنداند، تنها راه نجات چین از نابودی هستند؛ اما پیدا کردن آنها به هیچوجه کار سادهای نیست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اولین چالشی که بر سر راه تیم پاندای کونگ فو کار و تیغه سرگردان قرار میگیرد، حضور مرموز دو راسوی موذی و عجیب است که بهدنبال این چهار سلاح و بهدست آوردن قدرت بینهایت آنها هستند. مسیری که پیش روی پو و تیغه سرگردان قرار میگیرد باعث میشود که هر دوی آنها رشد کنند، از یکدیگر مهارتهای جدید یاد بگیرند و تیمی متحد، بامزه و تماشایی را به نمایش بگذارند. در این فصل از سریال پاندای کونگ فو کار، پو در تلاش است تا اعتبار و جایگاه اجتماعی خود را مجدد به دست آورد. او ملزم است بسیاری چیزهای جدید را از تیعه سرگردان بیاموزد. پو مدام بر سر دوراهی است و برای گرفتن تصمیم درست یا انتخاب شرایط مورد علاقهاش دچار چالش میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نقد و بررسی سریال پاندای کونگ فو کار ۲۰۲۲",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فصل اول سریال پاندای کونگ فو کار در ۱۱ قسمت از نتفلیکس پخش شد. در هر قسمت این سریال شاهد تعقیب و گریزی میان پاندا، تیغه سرگردان و دو راسو هستیم. شاید تعقیب و گریزی که اینبار در سریال پاندا میبینیم مثل همیشه برای ما تماشایی، هیجانانگیز و بامزه نباشد. انگار پاندای کونگ فو کار دیگر آن پو بامزهای نیست که ما با خاطراتش بزرگ شدیم. شخصیتهای نو ظهوری که در انیمیشن جدید پاندای کونگ فو کار معرفی شدند، از شخصیتهای قدیمی که جای آنها در این سری از سریال پاندا خالی بود، بهتر نبودند. حتی شخصیت آنها کمی گیرا یا بامزه و خلاقانه هم نبود. برخلاف سریهای گذشته انیمیشن پاندا، که هر شخصیت ویژگی منحصر به خودش را داشت، در سری جدید، این جای خالی بسیار احساس میشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در سریهای گذشته ما شخصیت دانا (اوگوی)، شخصیتی با خلق جدی و حرفهای (شیفو) و شخصیت مغرور اما دلسوز (ببری) و دیگر شخصیتهای متنوعی که بسیار به آنها پرداخته شده بود را شاهد بودیم؛ اما در سری جدید پاندای کونگ فو کار شخصیتهای نو، چنگی به دل نمیزنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با وجود تمام افتی که در کیفیت داستان این اثر میبینیم، کیفیت انیمیشن آن بهتر از قبل شده. جزییات با کیفیت بالاتری قابل تماشا هستند و پو، از همیشه بیشتر شبیه به یک پاندای سیاه و سفید تپل است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ضمن کاستیهای قسمت جدید پاندای کونگ فو کار، خبر خوب برای خانوادهها این است که میتوانند با خاطری آسوده این سریال را برای کودک خود به نمایش بگذارند. سریال پاندای کونگ فو کار ۲۰۲۲ مثل سریهای قبل پر است از مفاهیم عمیق دوستی و دغدغهمند بودن برای اطرفیان و ارزشهای انسانی.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "عوامل و سازندگان پاندای کونگ فو کار ۲۰۲۲",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "جک بلک صداپیشه پو",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "ریتا اورا صداپیشه تیغه سرگردان",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "کریس گیر صداپیشه کلاوس دومون",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "دلا صبا صداپیشه وروکا دومونت",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "جیمز هونگ صداپیشه آقای پینگ",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "ایمی هیل صداپیشه پی پی",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "محصول دریم ورکس",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تاریخچه انیمیشن پاندای کونگفو کار",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "انیمیشن پاندای کونگ فوکار اولینبار در سال ۲۰۰۸ بهنمایش درآمد. این اثر به نویسندگی جاناتان ایبل خلق شد و با جان استیونسن به مرحله تولید و انتشار رسید. ماجرای قسمت اول این انیمیشن با پاندای تنبل و آرزومند فراگیری کونگ فو آغاز شد و با برگزیده شدن او بهعنوان جنگجوی اژدها ادانه پیدا کرد. پو که بسیار فربه و شکمو و تنبل بود، برای رسیدن به ورزیدگی و توانمندی مانند دیگر اعضای گروه پنجه آتشین تلاشهای بیهوده و بیثمری داشت که همه را کلافه کرده بود. در این میان استاد شیفو دریافت که پو را باید از مسیر مخصوص به او، یعنی تله گذاشتن با خوراکی، به تمرینهای سخت کونگ فو وادارد. پس از این پاندا تبدیل به یک کونگ فو کار حرفهای و لایق اسم جنگجوی اژدها شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "قسمت دوم انیمیشن پاندای کونگ فو کار در سال ۲۰۱۱ بهعنوان یکی از احساسیترین قسمتهای این اثر منتشر شد. قسمتی که پو با روبهرو شدن با دشمن بزرگش، طاووس، بهخاطر میآورد که پدر و مادرش چگونه از دست رفتند و تمام زخم های گذشتهاش نو میشوند. این قسمت پر از آموزههای اخلاقی بود. اینکه کسی در اوج قدرت چگونه با دشمن خود روبهرو شود و برای مبارزه با او سوای نفرت، دلایلی محکمتر و منطقیتر داشته باشد مثل نجات دنیا از شر موجودی بسیار بدجنس که میخواهد بر تمام دنیا تسلط داشته باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "قسمت سوم سریال انیمیشن پاندای کونگ فو کار تمام رازها را برملا میکند. در این قسمت پو متوجه می شود که بابا شوله پز پدر واقعی او نیست! علاوهبر این در قسمت سوم دلیل اینکه چرا استاد اوگوی یک پاندا را به عنوان جنگچوی ازدها انتخاب کده است، مشخص میشود. در این قسمت چند دیالوگ طلایی میشنویم که یکی از بهبادماندنیترین آنها این است: «گاهی اوقات مجبوریم به دلایل درست کارهای اشتباهی انجام بدیم.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تیزر رسمی انیمیشن پاندای کونگ فو کار ۲۰۲۲",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "امتیازهای سایت های معتبر سینمایی به Kung Fu Panda: The Dragon Knight",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "میانگین امتیاز کاربران در سایت IMDB آیامدیبی: ۶ از ۱۰",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "میانگین امتیاز منتقدان در سایت راتن تومیتوز: ۶۴ درصد",
"ref": null
}
] | null |
original:عکسها*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | عکس های فصل پنجم شب های مافیا | null | null |
original:گزارش فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | فیلم هامون؛ الماس تراشخورده | [
{
"type": "p",
"text": "خلاصه داستان فیلم هامون",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هامون داستان فردی به نام حمید هامون را روایت میکند. ۷ سال از ازدواج او با مهشید گذشته و او همچنان همسرش را بسیار دوست دارد اما زندگی مشترک آن دو بهخاطر مشکلات روحی هامون در حال فروپاشی است. هامون در حال نوشتن رسالهای با عنوان گویای «عشق در ادیان ابراهیمی» است اما نتوانسته رسالهاش را به جای مناسبی برساند. ضمن اینکه هامون بهخاطر مشکلاتی که در زندگیاش دارد، بهشکل ویژهای درگیر موضوع رسالهاش شده و سعی میکند از طریق تأمل و تعمق در آن موضوع، راهحل بحران عاطفیاش را هم پیدا کند. فیلم، داستان ۲۴ ساعت از زندگی هامون در این شرایط است که میان واقعیت و خیال، گذشته و حال، و رؤیا و کابوس میگذرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بازیگران و عوامل فیلم هامون داریوش مهرجویی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کارگردان و فیلمنامهنویس: داریوش مهرجویی | تهیهکنندگان: داریوش مهرجویی، هارون یشایایی | فیلمبردار: تورج منصوری | موسیقی متن: ناصر چشمآذر | تدوینگر: حسن حسندوست | بازیگران: خسرو شکیبایی، عزتالله انتظامی، حسین سرشار، بیتا فرهی، جلال مقدم، فتحعلی اویسی، امرالله صابری، توران مهرزاد، صدیقه کیانفر، اسدالله یکتا، فاطمه طاهری، رشید اصلانی، آنیک شفرازیان، سیما تیرانداز، فرهاد خانمحمدی.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هامون از تاریخ ۶ تیر ۱۳۶۹ در سینماها اکران شد و علیرغم اینکه برخی از منتقدان ساختار آن را پیچیده میدانستند، با استقبال قابلتوجهی از سوی مخاطبان روبهرو شد. این فیلم در سالی که هنوز هم رکورددار تعداد مخاطب سالیانه در سینمای بعد از انقلاب است (در آن سال بالغ بر ۸۱ میلیون قطعه بلیت برای تماشای فیلمها به فروش رسید) با فروش بیش از ۱ میلیون و ۵۴۷ هزار قطعه بلیت در رتبه یازدهم پرمخاطبترینهای سال قرار گرفت و با فروشی بیش از ۳۰۶ میلیون ریال به ششمین فیلم پرفروش سال تبدیل شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مرور نقدهای قدیمی به فیلم مهرجویی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نباید این نکته را فراموش کرد که هامون در زمانی ساخته و اکران شد که تب ساخت فیلمهایی عرفانی با حالوهوای معنوی سینمای ایران را فرا گرفته بود؛ موجی که البته ربط چندانی به استقبال عموم مخاطبان نداشت و بهواسطه پافشاری مدیران وقت سینمایی و حمایت آنها از ساخت این گونه فیلمها رونق پیدا کرده بود. اما هامون شباهتی به آن فیلمهای عرفانی نداشت. نگاه هجوآلود مهرجویی به مناسبات روشنفکری در هامون، میتوانست واکنشی به آن موج تحمیلی هم محسوب شود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حمیدرضا صدر در کتاب «درآمدی بر تاریخ سیاسی سینمای ایران: ۱۲۸۰-۱۳۸۰» (نشر نی) جایگاه هامون را در سینمای ایران چنین توصیف کرد: «اولین فیلمی که شخصیت مرد روشنفکر را عاری از الگوهای پیشین سینمایی زیر ذرهبین برد و به صف اول سینمای ایران کشاند، هامون بود. مهرجویی پیشتر رگههایی از نگاه استهزا آمیزش به افراد اهل هنر و کتاب را در اجارهنشینها بروز داده بود ولی هامون جمعبندی او در مورد روشنفکر سرگردان عصر خود بهشمار میرفت. حمید هامون نماینده روشنفکران پس از انقلاب خوانده شد: بلاتکلیف، آشفته و فراموششده… در شخصیت مرد زخمپذیر و روشنفکر وهمزده هامون تناقضهای اخلاقی و ذهنی یک نسل را دوره کردیم. نسل باختهای در بازار کار و راندهشده از دل خانواده. احساس عدم امنیت و تکافتادگی، تلخاندیشی سیاسی و اعتمادبهنفس بربادرفته در هامون جمع شده بود.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حمیدرضا صدر (کتاب درآمدی بر تاریخ سیاسی سینما ایران): «مهرجویی پیشتر رگههایی از نگاه استهزا آمیزش به افراد اهل هنر و کتاب را در اجارهنشینها بروز داده بود ولی هامون جمعبندی او در مورد روشنفکر سرگردان عصر خود بهشمار میرفت. حمید هامون نماینده روشنفکران پس از انقلاب خوانده شد: بلاتکلیف، آشفته و فراموششده…»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اما نحوه مواجهه مهرجویی با شخصیت هامون و ساختاری که برای نمایش آشفتگی شخصیت اصلی در نظر گرفته بود، در زمان اکران با برخورد چندان گرمی از سوی منتقدان روبهرو نشد؛ مسعود پورمحمد در نقد تندی در شماره ۹۴ ماهنامه فیلم (شهریور ۶۹) هامون را یک فیلم پیچیدهنما و بزکشده دانست: «هامون ظاهری پیچیده دارد و در رویه خود با همان لعاب و آب و رنگی بزک شده که فیلم قرار است منادی نفی آن باشد. مصداق کامل یک پدیده ساده (در معنای منفی آن، نه آن سادگی زیبا و غنی که از مسیری بغرنج و پیچیده گذشته باشد) که با پیرایههای عاریتی از وادی معنای «بغرنج» و «پیچیده» سر در میآورند، هنگامی که ما ۴۲ بار در روایت یک داستان جلو و عقب میرویم و از این برشها، جهشها و برگشتهای زمانی که تناسبی با مقتضیات خود داستان ندارد، تنها برای منکوبکردن تماشاگر و خلع سلاح او استفاده میکنیم، تعجبآور نیست که به چنین توهمی از بغرنجی و چنان تصوری از شکستن خط زمان دست پیدا کنیم. روش مواجه شدن فیلم با مخاطبان بیشباهت به کار فروشنده ماهری نیست که برای فروختن کالایی بیمشتری یا از رده خارج بهکار میبندد و موفقیت در قبولاندن موضوع مورد عرضه، از جنس همان موفقیتهای تجاری فروشندۀ یاد شده است.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از دید پورمحمد، اداهای ساختاری مهرجویی در هامون بیشباهت به رفتار یکی از شخصیتهای اصلیاش نیست: «اینکه یک قصه صاف و ساده و سرراست را به جای روایت در خط مستقیم زمان (و حداکثر با یکی دو بازگشت به گذشته برای افزودن تأثیر) ۴۲ قسمت کنیم و آنها را به نحوی دنبال هم بچینیم که گویا داریم در هر گام به هسته مرکزی یک قضیه واقعا پیچیده نزدیک میشویم (محتوایی که این گونه جابهجایی زمانی را در شکل روایت توجیه میکند) و با این ترتیب بیشتر تماشاگران را گیج و منگ از سالن بیرون بفرستیم، با آن قصد تنبه و آموزش و تأثیرگذاری (اگر در کار باشد) منافات جدی دارد. در بهترین حالت مشابه همان کاری است که مهشید خانم در آتلیه و نمایشگاه نقاشیاش انجام میدهد.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پیچیدهنمایی، اتهامی نبود که فقط توسط یک منتقد به هامون وارد شود. پرویز نوری در مطلبی در نشریه هدف، در سخنان مهرجویی در مورد هامون نوعی تعارض را جستوجو میکرد؛ جایی که مهرجویی از یک طرف هامون را فیلمی سادهفهم میدانست و از سوی دیگر میگفت که هامون بازگشت اوست به یک سینمای ذهنیتر و سوبژکتیوتر. اما بهعقیده نوری این دو وجه در هامون بهدرستی کنار هم جمع نمیشدند: «فیلم یک قصه ساده دارد، ولی این سادگی و به قول خود فیلمساز «سادهفهم بودن» در کشاکش توجه او به مسائل ذهنی و سوبژکتیو، تماشاگر را از موضوع اصلی دور میکند و ذهن او را کاملاً متفرق میسازد… آغاز قصه با ورود شخصیتهای غریب و شگفت که هیچیک در پیشبرد تم داستان و در رابطه و پیوند آدمها با هم نقشی ندارند و اعمال سوررئالیستی و غیر قابل درک آنها در ساحل دریا و نیز بهسوی پرده عظیم سینما که آنجا بیدلیل کار گذاشته شده، مطلبی را بیان نمیکند، و همچنین شخصیتها در انتها هم کمکی به رفع و رجوع قضایا نمیکنند… سادگی را از طریق مضامین تمثیلی و ذهنی و فلسفی نمیتوان به تماشاگر داد و به زور از او خواست که قبول کند در احساس با سازنده اثر شریک و سهیم باشد.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شاهرخ دولکو هم که اساسا قلم گزندهای داشت، یکی از طولانیترین و تهاجمیترین نقدهای آن دوران را در هفتهنامه سروش بر فیلم هامون نوشت و از همان ابتدا نه تنها به فیلم که حتی به طرفداران فیلم هم حمله کرد: «هامون رقتانگیز است. اگر حاصل ۲۳ سال فیلمسازی و ۹ فیلم بلند، معجون سردرگم و بیدر و پیکری چون هامون باشد، پس وای بر تجربه. در یادداشت بر فیلمهای جوانان، با این چوب میزنندمان که پیشداوری میکنیم. اما با این کارنامه عریض و طویل چه میتوان کرد؟ و اگر فیلمساز در خلال این ۲۳ سال کار، میزانسن را فرا نگرفته باشد، چه باید گفت؟ و اگر دکوپاژ فیلم نهم، چیزی در حد همان دکوپاژ فیلم اول باشد چه؟ اینها به کنار، به این جماعت فیلم ندیده انگشت حیرت بر دهان گزیدهای که خود را در برابر هامون باختهاند چه میتوان گفت؟ یعنی باید یک بار، از سر تا ته، فیلم را مرور کرد تا معلوم شود که این مجموعه سر در گم اصلا فیلم نیست؟»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شاهرخ دولکو (هفتهنامه سروش، شهریور ۶۹): «قصد فیلم نمایش آشفتگی هامون است یا آشفته کردن تماشاگر؟ هر فصل هامون را میشود به جای فصل دیگری گذاشت. میتوان تمام سکانسها را بههم ریخت و هر کدام را در هر لحظهای که خواست نمایش داد… و در هیچکدام از این موارد هیچ اتفاقی هم در کل رویداد پیش نیاید. این یعنی ساختمان معیوب»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "او در ادامه بهشکل ویژهای ساختار فیلم را زیر سؤال برد: «… از همه این مسائل جالبتر (و در واقع جالبترین مسئله فیلم) نبود ساختمان در فیلم است. هامون به شدت مغشوش و درهم ریخته است. طبق معمول – البته – خیلیها میگویند چون قرار است آشفتگی و عدم قطعیت ذهنی یک فرد نشان داده شود، پس باید ساختمان فیلم هم آشفته و مغشوش باشد و این نامناسبترین حرفی است که بتوان درباره ساختمان یک فیلم گفت. در هر نوع آشفتگی یک نوع نظم وجود دارد. قصد فیلم نمایش آشفتگی هامون است یا آشفته کردن تماشاگر؟ هر فصل هامون را میشود به جای فصل دیگری گذاشت. میتوان تمام سکانسها را بههم ریخت و هر کدام را در هر لحظهای که خواست نمایش داد. میتوان پردههای فیلم را جابهجا نمایش داد. میتوان خیلی از فصلهای فیلم را حذف کرد و میتوان خیلی کارهای دیگر کرد و در هیچکدام از این موارد هیچ اتفاقی هم در کل رویداد پیش نیاید. این یعنی ساختمان معیوب.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم هامون؛ همدلیبرانگیز یا دافعهبرانگیز؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هامون بهتمامی به شخصیت اصلیاش وابسته است. همانطور که اشاره شد، کل ساختار فیلم بر پایه ذهنیت آشفته حمید هامون شکل گرفته است. پس قابل انتظار بود که بسیاری از منتقدان بهطور ویژهای بهسمت تحلیل شخصیت حمید هامون بروند. اما در این زمینه هم با سخنان ضدونقیضی در یادداشتها مواجه میشویم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جواد طوسی از منتقدانی بود که در مطلبش در مورد هامون (در روزنامه اطلاعات)، بیش از موضعگیری مثبت یا منفی، سعی در توصیف ویژگیهای فیلم و شخصیتهایش داشت: «حمید هامون… یک خرده بورژوای سرگشته مستأصل، کلافه و وامانده است. او با پسزمینه سنتیاش، وصلتی نامبارک و نافرجام با بورژوازی دارد. این پیوند، بیش از آنکه ریشه در عشق داشته باشد، تجربهای کنجکاوانه مینماید. همین حالت درونی، در همسر هامون (مهشید)، بیشتر متجلی است. او نمونه تمامعیار یک روشنفکر توخالی و بیپشتوانه است که تمام مسائل را در سطح میبیند.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جدا از حمید و مهشید، جواد طوسی به شخصیت علی عابدینی هم اشاره میکند: «او [مهرجویی] در هیچکدام از شخصیتهایش رستگاری مطلق را نمیبیند. بله شاید علی عابدینی بتواند با علایق و ذهنیتهای فردیاش خود – و دوستش حمید هامون – را ارضا کند، ولی دورنمایی که مهرجویی از این شخصیت و نوع زندگیاش ارائه میدهد، چندان ایدهآل و الگوپذیر نیست. منتهی مهرجویی با احتیاط بسیار، این شخصیت را از ابتذالی که به زندگی دیگر شخصیتهای اصلی و فرعی فیلم چنبره زده به دور نگه میدارد و همین بزرگترین مرحمت به این شخصیت فیلمش است. وانگهی، به عکس ابعاد معنوی مطلق و نچسب شخصیتهای عارفمسلک اغلب فیلمهای ایرانی این چند سال اخیر، میتوان گفت که مهرجویی با شخصیتی مانند علی عابدینی برخوردی منصفانه و قابل پذیرش داشته است.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بیتا میلانی نقدی مثبت در شماره ۹۴ ماهنامه فیلم بر هامون نوشت و شخصیت حمید هامون را نماینده یک نسل دانست: «خوشبختانه فیلم هامون تنها یک فیلم فلسفی مطابق با مد روز سینمای ایران نیست، بلکه مهمترین خصیصه آن روانشناسی انسان معاصر، نیازها و گمگشتگی او، تناقض اجتماعی، اخلاقی و روانی یک عصر و عدم تطابق فرهنگ مادی جامعه با فرهنگ معنوی آن است. فضای آشفته فیلم کاملاً متناسب با قصه آن بوده و بهطور کاملاً حسی تماشاگر را در ذهنیات آشفته حمید هامون… قرار میدهد… هامون حدیث نفس یک نسل است، نسلی که بدون طی مراحل کلاسیک یک دوره تاریخی و بدون دستیابی کامل به ماشین و تکنولوژی، مصرفزده است. مصرفکننده کالاهای اقتصادی، روابط مدرن و البته کالاهای فرهنگی. حمید هامون تیپ کاملی است که مهمترین تناقضهای اخلاقی و روانی یک نسل و یا بهنوعی یک عصر را نمایش میدهد.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هما کلهری هم در یادداشتی در نشریه کیهان هوایی، حمید هامون را چنین توصیف کرد: «حمید هامون هزاران نقطه ضعف دارد و در وضعیتی بیمارگونه بهسر میبرد. اما تنها یک نقطه قوت دارد. او ترسو نیست و از طرح سؤالهایی متعدد و بیجواب برای خود نمیهراسد… او چون آدمهای بیتفکر و بیتعهد اطراف خودش به زندگی منحط تن نداده و به دنبال ایدههای خود تا مرز مرگ میرود. هامون موجودی است مفلوک، اسیر روابط سلطهجو و بیدادگر زمانه، موجودی که به هر ریسمانی برای نجات چنگ میزند: فرسوده و سستعنصر است.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جواد طوسی (روزنامه اطلاعات): «او [مهرجویی] در هیچکدام از شخصیتهایش رستگاری مطلق را نمیبیند. بله شاید علی عابدینی بتواند با علایق و ذهنیتهای فردیاش خود – و دوستش حمید هامون – را ارضا کند، ولی دورنمایی که مهرجویی از این شخصیت و نوع زندگیاش ارائه میدهد، چندان ایدهآل و الگوپذیر نیست»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سوی دیگر ماجرا، مسعود پورمحمد قرار داشت که در یادداشتش حمید هامون را «دردانهای خودمحور، دیوانه و مخبط» نامید. شهرام جعفرینژاد هم به نحوه نمایش شخصیتهای روشنفکر در فیلم حمله کرد: «هامون یک خط قصه سرراست و ملودرام آشنا دارد که حکایت مکرر اختلاف زن و شوهر ایرانی باشد. حالا قرار است مجموعه عواملی، این قصه یکخطی را قوام ببخشند، پررنگ کنند و به زوایای مختلف آن، جذابیت دراماتیک بدهند. خوب یا بد یا به هر انگیزهای، در نظر گرفته شده که دو قطب اصلی این قصه، مرد و زنی باشند که کمی بیشتر از آدمهای اطرافشان، اهل کتاب و فرهنگاند که اما نمیدانم چرا این خصوصیت، سبب شده تا فقط بیشتر از دیگران، نشانههایی از سرگشتگی، دیوانگی و شبیه اینها از خود بروز دهند. ظاهراً در قاموس مقتضیات فیلم، قرار است به چنین آدمهایی بگوییم «روشنفکر به بنبست رسیده»… و گناه بزرگ این جماعت به زعم فیلم، این است که در جامعهای خوش و خرم و دارای چنان سطح بالای فرهنگ غریزی – و نه اکتسابی – که سپورهایش هم شعر میگویند و هنوز هم میتوان در قهوهخانهای نشست و کباب خورد و لطیفههای بیمزه گفت و شنید و اینچنین پاسدار «ارزشهای فرهنگی» و هویت ملی خود بود، اینها مینشینند کتاب میخوانند و بیهوده پی «حقیقت» میگردند و رساله «عشق و ایمان» مینویسند. این جماعت، نهتنها خانه و زندگی معقول و درست و حسابی ندارند و در میان تهماندههای غذا و آشغالهای دیگر، فکر و ذکرشان رساله «عشق و ایمان» شده… بلکه اصلاً یک چیزیشان میشود، در هر جا و به هر کسی که میرسند، حرفهای فاضلانه نامربوط میزنند و شعرهای فاصلانه نامفهوم میخوانند، دچار روانپریشی هستند، توی آینه به خودشان فحش میدهند و کارهای نامعقول دیگر میکنند. خب، پس ما تماشاگر سالم و معقول این قصه، نه میخواهیم و نه میتوانیم کمترین آشنایی، مهربانی یا علاقهای نسبت به شخصیت اول و پریشانحال این قصه احساس کنیم و این را از نخستین لحظات آشنایی با او میفهمیم.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ارتباط میان حمید و مهشید هم از نکاتی بود که بحثهایی را در رسانهها ایجاد کرد. بهگفته هما کلهری، «مهشید و هامون دو روی یک سکهاند، هر دو با معضلات و مسائلی دست به گریبانند، اما هامون راه پیگیری اندیشه را انتخاب میکند که به مرگ میانجامد، اگرچه همه راهها به این جا منجر نمیشود و مهشید راه بیخیالی و سرگرمشدن با دلمشغولیهای مبتذل.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اما شهرام جعفرینژاد شخصیت مهشید را ادامه تصویر توهینآمیزی دانست که در اکثر فیلمفارسیها از زنان ارائه میشد: «همان «ضعیفه» گناهکار و خودسر همیشگی فیلم فارسی که این بار فقط جهالتهایش کمی سطح بالاتر است و مثلاً شامل برخی «جهالتهای فرهنگی»، مانند نمایشگاه نقاشی و لباس و غیره هم میشود و کماکان به هدایت و شعور نداشته شوهرش نیاز دارد و محض اطلاع، بیشتر از خیلی از فیلم فارسیهای غیرروشنفکرانه و غیرصادقانه تاریخ سینمای این سرزمین هم توهین میشنود و توسری میخورد.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هامون داریوش مهرجویی در مورد چیست؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در مورد مضمون هامون هم بحثهای مختلفی ایجاد شد. جواد طوسی، همچون خیلی از منتقدان همنسل خود، بحث محاکمه روشنفکری را پیش کشید: «آخرین فیلم داریوش مهرجویی آمیزهای از آشفتگیهای ذهنی یک روشنفکر سرگشته و بازگشت به گذشتههای تودرتو است. آیا حضور مهرجویی را در این آینه پریشان باید بهمنزله محاکمه خود و قشر روشنفکر پنداشت؟»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "طوسی تنها منتقدی نبود که اعتقاد داشت مهرجویی در هامون دارد یک طبقه یا نسل را مورد کنکاش قرار میدهد. هما کلهری هامون را نمایندهای از انسان امروز دانست: «هامون بررسی چگونگی انحطاط انسان است. مهرجویی این بار با کاوش در رازهای پنهان ضمیر آدمی دنیایی خشن و هراسناک را تصویر میکند. او با حماسه کردن هامون درماندگی انسان امروز و گمکردگی ارزشها و معیارهای او را در سبکی پیچیده و مشکل مطرح و عریان میکند.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بیتا میلانی هم در مورد ارتباط شخصیت هامون و ورود سرمایهداری به ایران نوشت: «در مجموع شخصیت هامون بیشباهت به دوره رشد ناقص سرمایهداری در کشورمان نیست. دورانی که در حال دگرگونی است… تکنولوژی به خودی خود مانع رشد نیروهای خلاق فکری/ هنری/ فرهنگی و یا باعث تضعیف و یا از بین رفتن آنها نمیشود، بلکه شرایط اجتماعی است که چنین میکند. شرایطی که در آن جامعه نمیتواند تکنولوژی را کنترل کند، بلکه تکنولوژی جامعه را کنترل میکند. علی عابدینی در فیلم نمونه موفق انسانی است که بر قدرت و تأثیر تکنولوژی در جامعه خود آگاه است و آن را در پیشرفت و ترقی جامعه بهکار میبندد، بی آنکه خود را از ریشههای عمیق فرهنگی جدا سازد. خوشبختانه او برخلاف تصویر کلیشهای عارف که در هنر و ادبیات ارائه میشود یک پیرمرد منزوی، گوشهگیر و دایم در حال عبادت معرفی نمیشود. او یک مهندس فعال است که بر تأثیر تکنیک در رشد جامعه واقف است، و آدمی که تنها ایمان معنوی را راه نجات بشر جهان سومی میداند، نیست. عابدینی تلاش اقتصادی خود را تحت نفوذ معنوی خود کنترل میکند. ولی بهراستی چگونه؟ جواب این سؤال در فیلم داده نمیشود. متأسفانه ما تنها با جلوههای ظاهری فعالیت و اعتقادات او روبهرو هستیم نه حرکتهای خلاق و پویای این تفکر.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حمید هدینیا در هفتهنامه سروش به جنبههای فلسفی هامون پرداخت: «اگزیستانسیالیسم مهرجویی بین اگزیستانسیالیسم کییرکگارد، سارتر و کامو سرگردان است. مهرجویی سعی میکند از هامون یک بیگانه، یک مورسوی کامویی بسازد [توضیح فیلیموشات: مورسو نام شخصیت اصلی رمان بیگانه نوشته آلبر کامو است]. اما تمام این خصوصیات در وجود علی مستتر است که زندگی را به هیچ گرفته است و سکوت مردانه مورسو را دارد. هامون اشتیاق زیادی به زندگی از خود نشان میدهد و میخواهد که همسرش را مانند اشیای بیجان خانه در بند و زنجیر کند و در اختیار خود داشته باشد. علی خونسرد و خاموش است. به بیهودگی و پوچی رسیده است. به قول سارتر انسان پوچ، هرگز اقدام به خودکشی نمیکند، بلکه میخواهد زندگی کند. زندگی کند، بیاینکه از هیچیک از تصمیمات خود دست بشوید، بی این که فردایی داشته باشد و بی این که امیدی و آرزویی داشته باشد و حتی بی این که تفویض و تسلیمی در کار خود بیاورد. انسان پوچ، وجود خودش را در طغیان و سرکشی تأیید میکند. مرگ را با دقت هوسبازانهای تعقیب میکند و همین افسونگری است که او را آزاد میسازد.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "گروهی از منتقدان هم رویکردی منفی در قبال جنبههای مضمونی فیلم داشتند. از دید مسعود پورمحمد، مسیر حرکت هامون و مضامینی که به تماشاگر منتقل میکرد خلاف چیزی بود که ادعایش را داشت: «هامون اصلی با کابوس در ساحل آغاز میشود و با کابوس هامون غوطهور در دریا به پایان میرسد. در اولی هامون مهشید را تا کنار دریا و از دور بدرقه میکند، اما جرئت نمیکند پیشتر برود، و در دومی که از نظر زمان تقویمی، ۲۴ ساعت با آن یکی فاصله دارد، خود را به قصد خودکشی در آب غوطهور میسازد و پس از یک رؤیای زودگذر، در آب میمیرد… همه نزدیک به دو ساعت تصاویری که بین این دو کابوس میبینیم و همه آن مشاجرههایی که در طول ۲۴ ساعت کذایی موسوم به زمان حال اتفاق میافتد، و نیز ترور مهشید و بقیه ماجراها و حتی دو کابوس میانی، برای خود هامون بیشتر از دستوپازدنی نیست (و برای آنکه جرئت خودکشی پایانی را پیدا کند) و در واقع برای عبرت گرفتن ما و تنبهمان است. به همین جهت اگر این فیلم آموزنده، اخلاقی و خانوادگی به مخاطبش توهین میکند، فحش میدهد و دردانهای خودمحور، دیوانه و مخبط را سمبل روشنفکران این دیار میانگارد، قصد آموزش دارد و انشاءالله گربه است. یا اگر پرچم دفاع از حقوق زن برمیدارد و در دفاع از او علیه «مرد زورگوی ایرانی» آه و اوه راه میاندازد ولی از سوی دیگر با انواع تمهیدات و شعارها و رساندن علت اصلی اختلاف به خاصه خرجیها، ولنگاریها و سبکسریهای مهشید خانم – که او نیز سمبل بخش پر عدهای از زنان ایرانی قلمداد میشود – و… از همان تمایلات زورگویانه و همان گرایشهای مردسالاری چه در خود فیلم و چه در تبلیغات آن برای کشاندن تماشاگران هرچه بیشتر به سالن استفاده میکند نیز لابد برای افزودن بر دامنه تأثیر آن آموزش است.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شاهرخ دولکو هم به بحث عشق در هامون اشاره کرد و برداشت طرفداران فیلم از این مفهوم را زیر سؤال برد: «یکی از مسائل اصلی فیلم گویا «عشق» است. این را البته من نمیگویم، فیلم میگوید. آدمهای فیلم میگویند. تماشاگران میگویند. منتقدان میگویند و البته خیلیهای دیگر. اما در سرتاسر این دو ساعت فیلم، چیزی که هیچ نشانی از آن نیست همان عشق است. نمیدانم، شاید آنقدر کمبود عشق بر پرده سینماهای این دیار وجود داشته است که حالا دیگر قدم زدن یک پسر و دختر در پیادهرو و ملاقات در کتابفروشی و صرف کباب، عشق نام میگیرد که البته نیست… عشق که این باشد لاجرم جدایی هم همینجوری میشود که حالا شاهد آنیم. یعنی دلزدگی بهخاطر یک سیلی، و بگومگو بر سر ریختن یک سطل ماست بر روی تابلو نقاشی و البته پرتاب کفش و…»",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "نتیجهگیری",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلمها در گذر زمان مورد ارزیابی مجدد قرار میگیرند؛ نقدها هم همینطور. هامون در طول سالها به فیلم محبوب نسلهای مختلفی از تماشاگران تبدیل شده است. در چنین شرایطی نمیتوان موفقیت فیلم را صرفاً ناشی از عوامل ظاهری دانست؛ رویکردی که عدهای از منتقدان در زمان اکران هامون در پیش گرفته بودند. به این بخش از یادداشت شاهرخ دولکو بر هامون توجه کنید: «فیلم میفروشد. خوب هم میفروشد. ما که بخیل نیستیم. خدا کند همه در این مملکت به نوایی برسند. اما بهعنوان جمله معترضه میتوان گفت که فیلمهای پرفروش با هم تفاوتهایی هم دارند. هامون هم نوعی از فیلم پرفروش را ارائه میدهد و البته مثل هر فیلم پرفروش دیگر برای خودش دلایلی دارد. چه اشکالی دارد اگر دلایل آن زیاد دلانگیز نباشد؟ وقتی مثلاً قهرمان زن فیلم چیزی در حدود ۱۳ بار لباس عوض کند. وقتی خانهها همه شیک و زیبا باشند، یا چلچراغهای مجلل، میز و صندلیهای غذاخوری درجه یک، یا آباژورهای فرد اعلی. یا اینکه فیلم در عین اینکه روشنفکرانه است به جزئیترین دعواهای پایانناپذیر زن و شوهر و مادرزن و خواستگار پولدار بپردازد. و ولخرجیها (یا دیوانهبازیهای) زن را نشان بدهد. یا فحشهای درجه یک آقایان دکتر و وکیل را که قهقهۀ تماشاگر را به عرش ببرد. خوب این هم نوعی پرفروش بودن است دیگر.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "البته در این میان نظر گروهی از منتقدان به مرور زمان در مورد هامون عوض شد و برخی از آنها آنقدر شجاع بودند که به این تغییر اعتراف کنند. یکی از این افراد، حمیدرضا صدر بود که در زمان اکران از مخالفان هامون محسوب میشد اما تقریباً ۲۰ سال بعد، در شماره ۴۰۰ ماهنامه فیلم (مهر ۱۳۸۸، ویژهنامه انتخاب بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران و جهان توسط منتقدان ایرانی) هامون را در جمع ده فیلم برگزیدهاش از تاریخ سینمای ایران قرار داد و این متن را در مورد فیلم نوشت: «وقتی هامون به نمایش درآمد هر آن چه نیش در قلم داشتم نثارش کردم. ولی فیلم در گذر زمان بزرگ و بزرگتر شد و انکارناپذیر. این است تراژدی جامعه شهری این عصر ایران. مثل جوانهای عاشق اثر، شیفته فیلم و شخصیتهایش نشدم ولی کمتر از آنها هم هامون را ندیدهام. خسرو شکیبایی تاریخ بازیگری را ورق زد.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "واقعیت این است که در طول سالهای اخیر انبوهی از فیلمها ساخته شدهاند که در آنها تمام خانهها شیک هستند، شخصیتها بارها لباس عوض میکنند و در آنها از الفاظ رکیک استفاده شده است. اما کدامیک از آنها بهاندازه هامون در حافظه جمعی سینمادوستان ایرانی ماندگار شده است؟ بنابراین بهنظر میرسد عدهای از منتقدان در زمان اکران هامون اساساً با رویکردی به فیلم حمله کردهاند که جای سؤال دارد. در میان فیلمهایی که در نیمه دوم دهه شصت به مضامین عرفانی پرداختند، تنها هامون بود که گذر زمان را تاب آورد و هنوز بهاندازه انتهای دهه ۶۰ تروتازه بهنظر میرسد. مهرجویی در هامون توانسته از مرزهای زمانی عبور کند و به سردرگمیهایی بپردازد که مختص یک طبقه یا گروه نیست و خیلی از ما میتوانیم با آن ارتباط برقرار کنیم. این دستاورد، از هر نکته دیگری مهمتر است. هامون همچون یک قطعه الماس تراشخورده و کماکان دیدنی است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پوستر فیلم هامون",
"ref": null
}
] | null |
original:معرفی فیلم/بچهها*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | به اندازه کافی بامزه و سرگرمکننده | [
{
"type": "p",
"text": "خلاصه داستان انیمیشن دور دنیا در ۸۰ روز",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پاسهپارتو یک میمون کمسنوسال اما درسخوان است در انیمیشن دور دنیا در ۸۰ روز که در رویای سیاحت و کاوش جهان بهسر میبرد؛ اما مادر بیش از حد مراقب او، میخواهد وی را در خانه نگه دارد تا در امان باشد. وقتی او با فیلیس قورباغه که هنرمند-شیاد خوشصحبتی است آشنا میشود، ناگهان خودش را در میان یک شرطبندی میلیوندلاری میبیند با ایده سفر به دور جهان در ۸۰ روز و ثبت رکوردی جدید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فهرست عوامل و بازیگران",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کارگردان: ساموئل تورنو، فیلمنامهنویسان: دیوید میشل و جری اِسوالو با همکاری دِرِک درِسلِر، تدوین: بِنژامَن ماسوبره، آهنگساز: نوربِر ژیلبِر، صداپیشگان نسخه فرانسوی: فیلیس (دامیان فرِت)، پاسهپارتو (ژولیان کرامپو)، اودا (کایسی چِیس) و…",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "منتقدان درباره دور دنیا در ۸۰ روز چه گفتهاند؟",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "گاردین | امتیاز ۶۰ از ۱۰۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "لِزلی فلپرین | با در نظر گرفتن اقتباسهای سینمایی پرشماری که از داستان ماجراجویانه سده نوزدهم ژول ورن صورت گرفته است، شاید این سؤال برای شما مطرح شود که چرا گروه تولید فرانسوی-بلژیکی این نسخه، احساس نیاز به ساخت و افزودن اقتباسی تازه به این مجموعه کردهاند. خب، جواب چندان دشوار نیست و از همان ظاهر انیمیشن «دور دنیا در هشتاد روز» میتوان به پاسخ رسید: پیش از این یک نسخه انیمیشنی وجود نداشت که شخصیتهای اصلی آن، یک قورباغه و میمون باشند؛ جانورانی که در ضمن، ساکن یک جزیره هستند که بیشتر جمعیت آن را میگوها تشکیل میدهند!",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگر منصف باشیم، سخت میشود از این اقتباس مهرآمیز و خندهدار بیزار شد؛ اقتباسی که مملو از شخصیتهای حیوانی است که ساده طراحی شدهاند و ویژگیهای اغراقشدهای دارند؛ به عنوان مثال، نسخه قورباغه فیلیس فاگ، پاهای خیلی بلندی دارد ولی این باعث نمیشود که او یک موجسوار درجهیک نباشد. وقتی فیلیس (که صداپیشه نسخه انگلیسیاش راب تینکلِر است) در ساحل خودنمایی میکند، یک بچهمدرسهای که نوعی بوزینه است به نام پاسهپارتو (بهنوعی همان پاسپورت!) در بهت و حیرت فرو میرود. این بچه که در آرزوی فرار از دست مادر بیش از حد مراقبش (مخلوقی که شگفتانگیز طراحی شده و هم مثل یک بانوی بورژوای محترم و باشکوه است و هم مثل یک بوزینه که رگهای سفید در بین موهایش دیده میشود) با فیلیس پا به فرار میگذارد؛ آن هم زمانی که فیلیس چالش دور زدن «جهان»شان (که در پایان مشخص میشود فقط جزیره خود آنهاست) را در ۸۰ روز میپذیرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سفر دو شخصیت اصلی انیمیشن، به طور اجتنابناپذیری شامل دیدن مکانهای زیاد و متفاوتی میشود که هر یک بر اساس قراردادها و قالبهای فرهنگی آشنا شکل گرفتهاند؛ اما موضوع مهم این است که هیچیک از آنها، بار منفی یا تحقیرآمیزی ندارند. ترکیب رنگهای فیلم در طول داستان، به شکل غافلگیرکنندهای برای این نوع از کارتونهای کودکانه، زیرکانه به نظر میرسد؛ انیمیشن با گسترهای از رنگهای گرفته و خفه شروع میشود که بهتدریج و با پیشرفت داستان، روشنتر میشوند؛ اما نه بهقدری زننده که به قرنیههای در حال رشد تماشاگران کمسنوسال خود آسیبی بزنند. ناراحتکننده است که در صحنههای سفر دریایی، آب که همیشه ساخت نسخه انیمیشنی آن کاری سخت و دشواری بوده است، تقریباً مثل ژله دیده میشود. با وجود این، مشکل اصلی فیلم، کمبود بودجه تولید و بهکارگیری نیروهای ارزانقیمت است که از جذابیت «دور دنیا…» کاسته و آن را تا سطح فیلمی تقریباً معمولی پایین آورده است.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "سینهراما فیلم | امتیاز ۶۰ از ۱۰۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نیل بِیکر | آنهایی که سنوسالشان میخورد احتمالاً یک سریال ماجراجویانه انیمیشن را از اوایل دهه ۱۹۹۰ به خاطر میآورند که شبکه «بیبیسی بچهها» پخش میکرد؛ مجموعهای که یک موسیقی جذاب داشت با یک ترکیب رنگی متنوع و کلی مجری از حیوانات که نقشهای اصلی را بر عهده داشتند؛ و اتفاقاً اسمش «دور دنیا در هشتاد روز با ویلی فاگ» بود؛ نسخهای متفاوت از رمان کلاسیک ژول ورن که در آن، یک شیر و یک گربه نقشهای اصلی را در محصولی اسپانیایی-ژاپنی ایفا میکردند که به انگلیسی دوبله شده بود. در نتیجه، این فیلم فرانسوی، نخستین اقتباس انیمیشن از کتاب محبوب ژول ورن نیست و سالها پیش از این، «دور دنیا…» صاحب اولین نسخه انیمیشنی خود شده بود که اتفاقاً آن هم در قلمروی حیوانات میگذشت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اینجا فیلیس فاگ، یک قورباغه بزرگشدهی کف خیابان است که هر جا میرود انگار شادی را همراه خود میبرد. پاسهپارتو همراه او در سفر بزرگش است، بوزینهای مشتاق که میخواهد رشتههای علاقه افراطی مادرش را قطع کند. این دو بر خلاف کتاب، خودشان را در ماجرایی میبینند که بهواسطهاش یکی از دست رییسپلیس محلی – که یک موش است – میگریزد و دیگری از دست مادرش.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سفر شخصیتهای اصلی، سرگرمکننده و رنگارنگ و درگیرکننده است و شوخطبعی فیلم، میتواند برای گروههای مختلف سنی جذابیت داشته باشد. در واقع سخت میشود چیزی دوستنداشتنی را در این انیمیشن ماجراجویانه پیدا کرد. با وجود این، «دور دنیا…» ایدهی جدید و خاصی هم ندارد بجز ترکیبی که از انیمیشن دوبعدی و سهبعدی برای ساخت آن در نظر گرفته شده است. شوخیها استاندارد هستند و سفر خودیابی و اثبات رفاقت، طبق قراردادها پیش میرود؛ اما آشکار است که گروه تولید فرانسوی-بلژیکی فیلم واقف بوده که فیلمنامهی سبک و سرزندهشان، بر اساس کلیشههای جوابپسداده شکل گرفته است و پیش میرود؛ و با اینکه فیلم، گاهی وقتها کمی جذابیتش را از دست میدهد و یکنواخت به نظر میرسد، داستان بهقدری کشش و گرما دارد که حتی جانِ سردترین تماشاگرانش را هم گرم کند!",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "انیمیشن دور دنیا در ۸۰ روز کار جدیدی در عرصه انیمیشنسازی انجام نداده است و در رتبه خاصی از این صنعت هم قرار نمیگیرد اما به اندازه کافی شوخی و گرما دارد که یک اثر سرگرمکننده به حساب بیاید؛ و با اینکه شاید خیالانگیز نباشد اما برای ۸۲ دقیقه، تماشاگرش را از دنیای واقعی دور میکند و تجربهای مفرح را برایش رقم میزند؛ و البته که ما باید با دنیایی که در آن زندگی میکنیم چنین روبهرو شویم چون همه ما به گریز از واقعیت، خنده و بیآلایشی در زندگیهای خود نیاز داریم.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "شَدوآندِوال | امتیاز ۶۰ از ۱۰۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ریچ کلاین | این اقتباس نامتعارف از اثر کلاسیک ژول ورن، آشکارا برای کودکان ساخته شده است اما به اندازهای هم شوخی دیوانهوار دارد که تماشاگران بزرگتر نیز با آن سرگرم شوند. کیفیت تصویرسازیها بالای متوسط است و شخصیتهای کوچولوی داستان، به گونه لذتبخشی غیرعادیاند. بهعلاوه، سادگی این انیمیشن، نیروبخش است و چون فیلم هرگز تلاش نمیکند کار عمیق یا پیچیدهای انجام بدهد، احتمالاً برای بچههای کمسنوسال، تجربه دیدنیتر و لذتبخشتری هم باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کمدی بزنبکوب (اسلپاستیک) افسارگسیخته و چرند فیلم، بار پویایی این انیمیشن را به دوش میکشد و داستان را پیش میبرد. ارجاع به دیگر فیلمهای محبوب نیز در گوشه و کنار این نسخه از «دور دنیا…» دیده میشود، مثل دارودسته عقربها در صحرا که به سبک فیلمهای «مد مکس» (Mad Max) طراحی شدهاند. جانبخشی شخصیتها و کار صداپیشگان آنها نیز سرگرمکننده است و شخصیتهای بزرگی را خلق کرده که برخی سفرهای ماجراجویانه آنها به شکل غافلگیرکنندهای درگیرکننده است. دو شخصیت اصلی فیلم نیز زوج سرزندهای از کار درآمدهاند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "درست است که فیلمنامه انیمیشن دور دنیا در ۸۰ روز ما را با یک دزد همراه و همدل میکند اما مضامین لذتبخشی را هم در بر میگیرد که همه چیز را سرپا نگه میدارند، از جمله پیامهای سادهای درباره اهمیت کنجکاوی، تحصیل و صداقت. «دور دنیا…» از هیچ جهت فیلم عمیق و غنیای نیست اما به اندازه کافی بامزه و سرگرمکننده است.",
"ref": null
}
] | null |
original:گفتوگوی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | سریال جادوگر فصل تازهای در کمدی است | [
{
"type": "p",
"text": "درباره نقشتان و ویژگیهای این شخصیت در سریال جادوگر بگویید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "رضا توکلی: نقش من در سریال جادوگر، شخصیتی کلاهبردار و عاشق خوانندگی است که در خیابانها ساز میزند و از طریقی به خانه زنی راه پیدا میکند و جادوگرها هم گذرشان به خانه آنها میافتد و در نهایت اتفاقاتی میان آنها رخ میدهد که دست به کلاهبرداریهای بزرگتر میزنند. بخشی از بازی من قرار است که در خارج از ایران باشد. در حال حاضر سکانسهای مربوط به تهران را گرفتهایم، ولی هنوز بخشی که مربوط به سکانسهای خارج از ایران است، فیلمبرداری نشده است. در سریال «مانکن» هم قرار بود که بخشی از بازی من در امارات و دبی باشد که به موضوع گرانی ارز و دلار برخورد کرد و این امکان فراهم نشد که در خارج از ایران فیلمبرداری داشته باشیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تجربه همکاری با آقای اطیابی چطور بود؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "من و آقای اطیابی سالها منتظر زمانی بودیم که بتوانیم با هم کار کنیم و سریال «جادوگر» فرصتی را فراهم کرد که سرانجام این طلسم بشکند و این توفیق نصیب من شد که با آقای اطیابی کار کنم. ما شناخت خوبی از ویژگیهای یکدیگر داریم، آقای اطیابی از ویژگیهای بازی من آگاه است و من هم از نوع نگاه او در کارگردانی و شناختی که نسبت به مخاطب دارد، آگاهی دارم ولی در سالهای گذشته و در آثار قبلی آقای اطیابی از جمله دینامیت میسر نشده بود که با هم همکاری داشته باشیم و اکنون این فرصت فراهم شده است که من در کنار آقای اطیابی و همچنین ایرج محمدی تهیهکننده قدرتمند، دانا و باسوادی که نظیر چنین تهیهکنندگانی را کم داریم، حضور داشته باشم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به نگاه کارشناسانه مسعود اطیابی احترام میگذارم و اگر چه ممکن است برخی از جمله منتقدان یا مردم آثار او را دوست داشته باشند یا نه؛ ولی او به نظر من هنرمندی است که میتواند تماشاگرش را پای سریالی که ساخته است، بنشاند و بهطور کلی هنرمندی که بتواند تماشاگر را برای تماشای اثرش نگه دارد، هنرمند واقعی است. آن هم در شرایطی که مخاطب امروز این امکان را دارد که به انواع مختلفی از فیلمها و سریالهای جهان از طریق شبکههای مختلف ماهوارهای، اینترنتی، فضای مجازی و … دسترسی داشته باشد. معتقدم کارگردانی که بتواند فیلم خوبی مثل دینامیت را بسازد که بتواند رونقی به سینماها بدهد باید مسیر را برایش باز کرد. در شرایط اقتصادی امروز، سینماداران آرزو دارند فیلمهایی مثل دینامیت باشد که بتوانند با فروش خوب این فیلمها مخارجشان را تامین کنند و مالیات بپردازند و چرخ سینماها بچرخد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بهترین سکانسی که رضا توکلی در این سریال بازی کرد کدام سکانس بود؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "زیباترین سکانسی که در سریال جادوگر بازی کردم، سکانس برخورد با جادوگرها بود که ندانسته و از روی نا آگاهی باعث میشوند تا دست من رو شود و من هم اسلحه میکشم تا آنها را بکشم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فکر میکنید تفاوت سریال جادوگر با دیگر فیلمها وسریالهای طنز و کمدی چیست و آیا میتواند مخاطبان را به خود جذب کند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نظرم این است که باید تحمل و تعمق کنیم و ببینیم این سریال در ادامه به کجا میرسد و چه اتفاقاتی در آن رقم میخورد. برای این سریال بسیار زیاد زحمت کشیده شده است تا اثر متفاوتی باشد و به نظر من مسعود اطیابی در این سریال خط قرمزها را شکسته و آغازگر یک حرکت تازه بوده است. او با سریال جادوگر فصل تازهای را در سریالسازی طنز ایران باز کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "رضا توکلی: بسیاری از فیلمسازان ما به جای ساخت یک اثر طنز و کمدی، با حیثیت مردم گرفتار بازی میکنند. باید برای ساخت یک اثر طنز خوب متخصص باشید و طنز را خوب بشناسید. نمیتوان بازیگر را جلوی دوربین به حال خود رها کرد که هر چه خواست بگوید! این فیلمسازی و کارگردانی نیست",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نظرتان درباره بازیگرانی که مقابل شما در این سریال بازی میکنند، چیست؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ایرانیها در طنزپردازی میتوانند بینظیر باشند اما دست و بال نویسندگان و سازندگان آثار طنز بسته است. خط قرمزهایی هست که گریبان فیلمسازان را گرفته و آنها ترسیدهاند که از این خط قرمزها عبور کنند و اثری طنازانه با طنزی تلخ و گزنده بسازند که در عین حال برای مخاطب هم مفرح باشد. ما طنازترین آدمهای دنیا را داریم. معتقدم که در کل دنیا، مردم ۲ کشور ایران و ایتالیا و بعد فرانسویها، طنازترین آدمهای دنیا هستند. اما ایرانیها در این مسیر هنوز به جایگاه واقعی خود دست پیدا نکردهاند و اگر دست و بال نویسندگان و فیلمسازان آثار طنز و کمدی را باز بگذاریم، شاهد اتفاقهای بزرگی در زمینه طنزپردازی و فیلمهای کمدی خواهیم بود. به نظرم پلتفرمها و شبکههای نمایش خانگی وقتی مشاهده میکنند که اثری در قسمتهای اول توانسته مخاطب خود را پیدا کند، باید حمایت بیشتری از این آثار کنند. معتقدم باید در زمینه آثار طنز و کمدی کمی پا را فراتر بگذاریم و اتفاقات بزرگتری را در این عرصه رقم بزنیم چرا که نیاز جامعه امروز ما نیز هست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در میان فیلمها و سریال های طنز و کمدی بسیاری که ساخته میشوند تنها تعداد معدودی از آنها میتوانند مخاطب را با خودشان همراه کنند. به نظرتان یک فیلم یا سریال کمدی و طنز چه ویژگیهایی باید داشته باشد که بتواند به این توفیق در جذب مخاطب دست پیدا کند؟ طوری که مخاطب را بخنداند و بر او اثرگذار باشد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به چند نکته در این زمینه اشاره میکنم. فیلمساز ما باید نگاه بینالمللی و جهانی به نوع فیلمسازی طنز و کمدی در دنیا داشته باشد و با این نگاه جهانی وارد جزییاتی از قبیل فرهنگ سنتی ایران، روابط فرهنگی و اجتماعی و… در جامعه امروز ایران شود. ما فیلمسازان بسیاری داریم که در زمینه طنز و کمدی کار میکنند اما نتوانستند طنز خوبی ارایه کنند. به عقیده من این طنازی را میتوان در بستر جامعه و در میان توده مردم از جمله کف بازار یافت. باید مرز میان لودگی و توهین به فرهنگ و اقشار مختلف مردم را با طنز و کمدی فاخر تشخیص داد. برخی فیلمسازان این مرز را درست تشخیص ندادند و آثاری ساختند که نوعی مقابله با فرهنگ سنتی ما محسوب میشد و توهینآمیز بود. بسیاری از فیلمسازان ما به جای ساخت یک اثر طنز و کمدی، با حیثیت مردم گرفتار بازی میکنند. باید برای ساخت یک اثر طنز خوب متخصص باشید و طنز را خوب بشناسید. نمیتوان بازیگر را جلوی دوربین به حال خود رها کرد که هر چه خواست بگوید! این فیلمسازی و کارگردانی نیست. از سوی دیگر باید مسئولان هم از فیلمسازان جوان و خلاق که شناخت درستی از طنز دارند، حمایت بیشتری کنند و مسیر را برای آنها باز کنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به طور مثال؛ در فرهنگ ما حتی در مباحث تلخی مثل مرگ و عزاداری نیز گاهی موضوعات بسیار طنزی نهفته است که میتوان این مضامین را به داستان طنز و کمدی تبدیل کرد. خاطرهای با همین موضوع دارم که برایتان بازگو میکنم، من قبری برای مرحوم عمویم خریده بودم که بنا به دلایلی ۲ طبقه بود و زمانی که زن عمویم با چشمان گریان قبر را دید، رو به من کرد و گفت این قبر چرا این قدر گود است؟ که به او توضیح دادم قبر ۲ طبقه است و بلافاصله با عصبانیت به من گفت بیمروت تو منتظر مرگ من نشستی؟! که همین موضوع در آن شرایط عزاداری باعث خنده همه شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شما در نقشهای متفاوتی ظاهر شدهاید و تجربه آثار طنز و کمدی و جدی را در کنار هم دارید. خودتان چه نقشهایی را دوست دارید بازی کنید که تاکنون به شما پیشنهاد نشده است؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به نقشهای کمدی بسیار علاقه دارم و طنز موقعیت را خوب میشناسم و با این نوع طنز بزرگ شدم. داستانهای طنز بسیاری هم از اتفاقات زندگیام نوشتهام از جمله «موش در خانه»، «قطار در بیابان»، «زن عمو در بستر» و این را هم بگویم که طرح داستان فیلم «لیلی با من است» ساخته کمال تبریزی در حقیقت داستانی از زندگی من بود. لب تر کنم همه شروع به خندیدن میکنند اما در بازیگری اشتباهی وارد مسیر دیگری غیر از طنز و کمدی شدم و نقشهای جدی بیشتر به من پیشنهاد میشد، با این حال چون عاشق بازیگری هستم این مسیر را ادامه دادم و در حال حاضر هم اگر بازی در آثار طنز و کمدی به من پیشنهاد کنند قطعا میپذیرم و حتی حاضرم مجانی هم بازی کنم. اما فیلمسازان ما اهل ریسک نیستند در حالی که باید به بازیگر این فرصت را داد که هر آنچه در توان دارد برای ایفای نقشهای متفاوت خرج کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "درباره طرح داستان فیلم «لیلی با من است» بیشتر توضیح میدهید که چطور تبدیل به فیلم شد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "طرح داستان فیلم «لیلی با من است» که کمال تبریزی آن را ساخت، در حقیقت داستان زندگی من بود که قبلا هم در یک برنامه تلویزیونی درباره این موضوع صحبت کردهام. من زمان جنگ تحمیلی فیلمبردار نیروی هوایی بودم و درباره اتفاقات و ماجراهایی که در جنگ داشتم، طرحی نوشتم که بعدها فیلم «لیلی با من است» بر اساس این طرح ساخته شد و من نمیدانستم که طرح من دست آنها چه میکند! البته کمال تبریزی نقشی را هم در این فیلم به من داد که نپذیرفتم. درباره دوران جنگ تحمیلی علاوه بر طرحی که به فیلم «لیلی با من است» تبدیل شد، ۳ فیلمنامه کمدی دیگر هم نوشتهام اما نیازمند رفت و آمد بسیار به وزارت ارشاد است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "و در نهایت این ماجرای طرح داستانتان که بدون اطلاع شما به فیلم «لیلی با من است» تبدیل شد، به کجا رسید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هیچ. من گذشت کردم مثل خیلی چیزهای دیگر که میگذریم مثلا همین سریال افسانه هزارپایان که از تلویزیون پخش شده و ۶ ماه حقوق ما را ندادند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به نظر خودتان بهترین نقشی که تاکنون بازی کردید مربوط به کدام فیلم یا سریال بود؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "من دو کار را خیلی دوست دارم یکی سریال «مردان آنجلس» که در این سریال نقش یک چوپان بدوی را بازی کردم که برایم پر از خاطرات شیرین و کمدی بود و بعد هم سریال «زیرزمین» که سریالی با طنز موقعیت بود و هنوز بسیاری از مردم من را با این نقش در سریال زیرزمین میشناسند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جایی گفته بودید که قصد ساخت یک سریال در ژانر وحشت و دلهره برای پخش از شبکه نمایش خانگی را دارید از این سریال بگویید که به کجا رسید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این کار شرایط ویژهای دارد. من فیلم «سگهای پوشالی» را میخواستم در ژانر وحشت بسازم اما با توجه به محدودیتهایی که وجود داشت در نهایت به شکلی آن را ساختم که با احتیاط به این ژانر نزدیک شدم. درباره ژانر وحشت و دلهره باید بگویم که بسیاری از مخاطبان به این ژانر علاقه دارند و فیلمهای بسیاری را که در این ژانر در سطح دنیا ساخته میشود، تماشا میکنند اما در سینمای ایران چنین ژانری را نداریم به این دلیل که فیلمسازان برای ورود به این ژانر ریسک نمیکنند اگر چه فیلمسازانی را نظیر ساموئل خاچیکیان داشتیم که در ژانر دلهره فیلمهایی از جمله «رگبار» و «فریاد نیمه شب» را ساخت اما اکنون اگر چه نوع نگاه و سلیقه مردم تغییر کرده است اما ژانر دلهره همچنان ویژگیهای خودش را دارد و موضوعی است که مخاطبان بسیاری هم دارد و باید برای این مخاطبان هم فیلم ساخت. فیلم «سگهای پوشالی» درباره بیماران روانی است که دچار توهم میشوند و ماجرای فیلم از نگاه یک بیمار روانی روایت میشود که نگاهی به زندگی انسان قبل و بعد از مرگ دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در آخر اگر نکته ناگفتهای دارید…",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تشکر میکنم از فیلیمو که نیاز جامعه را به خوبی درک کرده و باعث شده تا مردم فیلمهای خوب ببینند و امیدوارم شاهد اتفاقات بهتری در برنامههای آینده فیلیمو هم باشیم.",
"ref": null
}
] | null |
original:درباره سریالها*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | تقدیر کشتیگیران از یاغی | [
{
"type": "p",
"text": "به گزارش روابط عمومی فدراسیون کشتی، کارت که کارگردانی فیلم سینمایی شنای پروانه را در کارنامه کاری خود دارد، در دیدار با رئیس فدراسیون کشتی در مورد حواشی و فضای رسانهای سریال یاغی که این روزها مورد توجه و علاقه مردم و جامعه کشتی قرار گرفته است، صحبت کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "علیرضا دبیر رئیس فدراسیون کشتی نیز با قدردانی از زحمات محمد کارت و گروه همکار ایشان در ساخت سریال یاغی، توجه به ورزش ملی کشور را یک امر مهم دانست و گفت: اگر بتوانیم قهرمانسازی خوبی در فضای سریال و فیلم سینمایی در کشتی داشته باشیم، نتیجه آن حضور گسترده نوجوانان و جوانان علاقمند به سالنهای کشتی است و هرچه کمیت کشتیگیران بالا برود، میتوانیم شاهد درخشش چهرها و ظهور استعدادهای بیشتری در کشتی باشیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "وی تصریح کرد: کشتی برند ورزش ایران در جهان است و بعنوان یک ورزشی که ریشه در تاریخ، فرهنگ و مذهب این کشور دارد، جزئی از میراث فرهنگی ما محسوب میشود که باید در حفظ و انتقال آن به نسل بعدی کوشا باشیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دبیر خاطرنشان کرد: هرچه بیشتر بتوانیم کشتی را در رسانهها بالا ببریم، در نهایت ورزش ایران سود آن را خواهد برد، چراکه این پتانسیل در کشتی وجود دارد که بتواند در رقابتهای المپیک و جهانی بیش از پیش برای کشورمان افتخارآفرین باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در ادامه محمد کارت و علیرضا دبیر در کمپ تیمهای ملی کشتی شهید حاج قاسم سلیمانی حضور یافتند و پس از بازدید از امکانات این مجموعه، به دیدار اعضای تیم ملی کشتی فرنگی بزرگسالان که اردوی آنها در خانه کشتی شهید مصطفی صدرزاده در حال برگزاری است رفتند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "محمد کارت در بین کشتیگیران فرنگی کار در مورد هدف خود از ساخت سریال یاغی، گفت: فقط میخواستم که مسیر سختی را که یک کشتیگیر برای رسیدن به موفقیت و کسب مدال، آن هم در شرایط سخت جامعه از نظر اقتصادی طی میکند و همچنین همت بالا، زحمت، تلاش و رشادتهایی که در این مسیر طولانی دارد را، به مردم نشان دهم و در قسمتهای آینده، این سریال کاملتر و جذابتر خواهد شد، و در آینده به صورت کامل و جامع در مورد ساخت این سریال با رسانهها گفتوگو خواهم کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کارت همچنین با حضور در خانه کشتی شهید ابراهیم هادی، با ملیپوشان تیمهای کشتی آزاد جوانان و نوجوانان و فرنگی نوجوانان نیز دیدار کرد و در پایان با قدردانی از مجموعهی فدراسیون کشتی و زحمات کشتیگیران ملیپوش، برای آنها در رقابتهای جهانی پیش رو آرزوی موفقیت کرد.",
"ref": null
}
] | null |
original:عکسها*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | عکس های سریال جادوگر قسمت هشتم | null | null |
original:گزارش فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | عباس کیارستمی؛ مرزی میان سادگی و پیچیدگی نیست | [
{
"type": "p",
"text": "موافقها | تأثیرگذاری در آثار عباس کیارستمی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "عباس کیارستمی از همان اوایل فعالیت در سینما، انتهای دهه ۴۰ و اوایل دهه ۵۰، بهعنوان یک فیلمساز متفاوت مورد توجه قرار گرفت. هر چند آثار اولیهاش کمتر مورد بحث قرار گرفتند، اما لااقل از زمان ساخت فیلمهایی چون مسافر و گزارش میشد رگههای این تفاوت را، بهخصوص در مقایسه با جریان اصلی سینمای ایران در آن دوران که از سوی خیلیها با صفاتی چون مبتذل طرد میشد، احساس کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هر چند باز هم گذر زمان بود که باعث دیدهشدن بیشتر آن فیلمها شد. جمال امید در بررسی ویژگیهای آثار اولیه کیارستمی، از نان و کوچه تا مسافر، چنین نوشت: «فیلمهای کیارستمی به رغم سادگی ظاهری موضوع و محدودیت نوع مخاطبشان آثاری هستند با زبان تصویری آرام، متین، متواضع و در عین حال موجز و مؤثر و مسائلی را مطرح میکنند که از محدوده ذهنیت کودکان فراتر میرود و تماشاگران بزرگسال را در مواجهه با دنیای آنان به تفکر وامیدارد.»، به نقل از کتاب «تاریخ سینمای ایران: ۱۳۵۷-۱۲۷۹»، جمال امید، انتشارات روزنه.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ایرج کریمی هم در بررسی مسیر حرکت سینمای کیارستمی به برخی از آثار اولیه او از جمله مسافر اشاره کرد: «فیلم مسافر تا آنجا که به کیارستمی مربوط میشود از بینقصترین آثار سینمای ایران است. هدایت بازی آدمهای فیلم که به جز یک نفر (فروشنده بلیط بازار سیاه) بقیه همه غیرحرفهای هستند، بسیار چشمگیر است.» (به نقل از کتاب عباس کیارستمی فیلمساز رئالیست، نوشته ایرج کریمی، نشر آهو).",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با این وجود، حقیقت امر این است که کیارستمی در دهه ۶۰ بهمعنای واقعی شکوفا شد. حمیدرضا صدر این مسیر را چنین توضیح داده است: «محدودیتهای ناشی از انقلاب و ممیزیهای جدید، از حذف روابط عاشقانه گرفته تا پرهیز از ستارهسالاری، نهتنها خللی بر فعالیتهای کیارستمی وارد نیاورد، بلکه زمینهساز شکوفایی مضامین و الگوی روایی او شد و عملاً مخاطبین پرشماری برای او مهیا کرد… توفیق گامبهگام کیارستمی، الگوی ویژهای بنا نهاد که فیلمسازان پرشماری را بهدلیل سهلالوصول بودن ظاهریاش جذب کرد.»، به نقل از کتاب «درآمدی بر تاریخ سیاسی سینمای ایران: ۱۲۸۰-۱۳۸۰»، نوشته حمیدرضا صدر، نشر نی.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مسیر رشد کیارستمی، کمال مسیری بود که در دهه ۵۰ توسط فیلمساز بزرگ دیگری بهنام سهراب شهیدثالث شروع شده بود. این نکتهای است که حمیدرضا صدر هم مورد توجه قرار داده است: «شهیدثالث از مایه، تکرار، بهصورت آگاهانه و بسیار جاافتاده در یک اتفاق ساده استفاده کرد و عباس کیارستمی نزدیک به دو دهه بعد آن را به کمال رساند و این در ابتدای دهه پنجاه همچون شلاقی به تماشاگر و سینمای ایران نهفته در پیله سخت خویش بود.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با ادامه این مسیر بود که کیارستمی از دید بسیاری از سینماگران و سینمادوستان به یکی از بزرگترین فیلمسازان تاریخ سینمای ایران تبدیل شد. بهعنوان مثال، ناصر تقوایی در کتاب «… به روایت ناصر تقوایی»، به کوشش احمد طالبینژاد، انتشارات روزنه کار جایگاه کیارستمی را چنین ستایش میکند: «در سینما هم مشکل دارم. چون هرگز دلم نمیخواهد فیلم بد بسازم. علت کمکاریام این است. دوستانی هستند که بیشتر از من فیلم ساختهاند امّا اگر آثارشان را بررسی کنیم، فکر نمیکنم تعداد فیلمهای خوبشان بیشتر از فیلمهای من باشد. من فقط یک فیلمساز دیگر شبیه به خودم سراغ دارم، او هم عباس کیارستمی است که هیچوقت فیلم بد نساخته است.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تقوایی هم به شکلی به شباهت سینمای عباس کیارستمی با آثار سهراب شهیدثالث اشاره کرده و جایگاه آن نوع سینما را آنقدر بالا میداند که آن را لایق عنوان، هنر ملی، معرفی میکند: «کمفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران، طبیعت بیجان است. این فیلم در اکران اول ۳۲ هزار تومان فروش کرد. آیا به همین دلیل این نوع فیلم نباید ساخته شود؟ درحالیکه این فیلم و فیلمهای مشابه و حتی کارهای اخیر عباس کیارستمی، یک جنبه قوی از هنر ملی ما محسوب میشوند.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ناصر تقوایی: «دوستانی هستند که بیشتر از من فیلم ساختهاند امّا اگر آثارشان را بررسی کنیم، فکر نمیکنم تعداد فیلمهای خوبشان بیشتر از فیلمهای من باشد. من فقط یک فیلمساز دیگر شبیه به خودم سراغ دارم، او هم عباس کیارستمی است که هیچوقت فیلم بد نساخته است»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با این وجود، درست از همان زمانی که تثبیت جایگاه کیارستمی بهعنوان یک فیلمساز برجسته شروع شد، مخالفتها هم اوج گرفت. در فیلمی مثل گزارش (۱۳۵۶) میتوانیم رگههای آشکاری از دغدغههای اجتماعی کیارستمی را مشاهده کنیم. گزارش فیلم بسیار مهمی بود و حتی شاید بتوان گفت بر نسل جدید درامهای اجتماعی سینمای ایران که با فیلمهای اصغر فرهادی تثبیت شده هم تأثیر گذاشته است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اما بهخصوص بعد از نمایش خانه دوست کجاست؟ عدهای این انتقاد را مطرح کردند که کیارستمی اساساً به اتفاقات اصلی مملکت و به جامعه پیرامون بیاعتنا است و فیلمهایی کاملاً ایزوله میسازد. هر چند خیلی از منتقدان در سالهای بعد به این اشاره کردند که کیارستمی چطور بهشکلی زیرکانه، پنهان و استعاری داشت جنبههای مهمی از وضعیت مملکت را در آثارش بازتاب میداد، این انتقاد کماکان تکرار شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در شماره ۱۴۳ ماهنامه فیلم، تیر ۱۳۷۲، جواد طوسی در انتهای نقد خود بر فیلم زندگی و دیگر هیچ تکملهای نوشت که هر چند اختصاصاً در مورد آن فیلم است اما میتوان آن را امتداد بحثی دانست که از دهه ۶۰ در سینمای کیارستمی وجود داشت. متن این تکمله را با هم میخوانیم: «کمی هم از مات شدن در مدیوم و تصویر بیرون بیاییم و به مخالفان فیلم که بیشترشان با نگاه آرمانخواه و اخلاقگرای فیلمساز مشکل دارند، بپردازیم. شاید خوشبینی افراطی کیارستمی برای خیلیها پذیرفتنی و قابل هضم نباشد. آنها معتقدند مگر میشود به فاجعهای با این ابعاد گسترده، این گونه لبخند زد؟ بهزعم این دوستان، نادیده گرفتن عواقب ویرانگر چنین فاجعهای، یعنی تحریف واقعهای تاریخی.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اما پاسخ شاید منطقی به چنین ذهنیتهایی این است که در جامعهای درگیر با مشکلات، با امید باید زیست. بهویژه که کیارستمی برای شورافشانیاش، گاه با آن پیرمرد سرزنده و شیرینسخن دمخور میشود و گاه با آن تازهداماد سادهدل و بیخیال و بی غل و غش. ولی در این همصحبتیها نشانی از غفلت و حماقت نمیبینیم. اگر هم ایراد مخالفان به عمیق نبودن برد سیاسی/ اجتماعی فیلم و جامعهشناسی خاص سازندهاش مرتبط میشود، باید بگوییم که این محدودیت عمق نگاه (به جز فیلمهای قضیه شکل اول شکل دوم و همشهری)، در کارهای دیگر کیارستمی نیز مشهود بوده و موضوع چندان تازهای نیست.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مخالفها | چه کسانی عباس کیارستمی را میزدند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به راحتی میتوان فهرست طویلی از ستایشکنندگان کیارستمی قطار کرد. کیارستمی البته پیش از آنکه بهعنوان یک فیلمساز بزرگ و صاحبسبک در سطح سینمای هنری جهان شناخته شود، در ایران مورد توجه بسیاری از منتقدان قرار گرفته بود. با این وجود نظرات نسبت به سینمای کیارستمی هرگز یکدست نبود. البته بزرگترین فیلمسازان تاریخ سینمای جهان هم از نقدهای گزنده مصون نماندهاند و اساساً در سینما هیچ انسانی مقدس نیست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در بسیاری از موارد هم همین انتقادات ممکن است در راه پیشرفت فیلمساز مفید واقع شود. اما آنچه در واکاوی نقدهای منفی نوشتهشده بر سینمای کیارستمی جالب است، لحن خشمگینانه برخی از نویسندگان است. بهعنوان مثال به این بخش از نقد منفی بهزاد رحیمیان بر فیلم خانه دوست کجاست؟ (منتشرشده در هفتهنامه سروش، شماره ۴۵۶، ۱۹ آذر ۶۷) توجه کنید: «خانه دوست کجاست؟ رقتانگیز است. حیف از کیارستمی که بعد از بیست سال سیاهمشق هنوز فیلمسازی یاد نگرفته و فیلمی ساخته که نه خوب است و نه حتی بد، ابتدایی اندیشیده و اجرا شده. خنثی بودن فیلم از سر جوانی کارگردان که باشد، قابل تحمل است… اما وقتی راه را تا میانه پیموده باشیم و همچنان با، غرور کمدانشی، بر سر دیگران بکوبیم، انتظار بیتفاوتی هم نباید داشته باشیم».",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "خسرو دهقان: «تنها چیزی که کیارستمی آموخته و برای همه عمر آویزه گوش قرار داده مهارت در نقاب گرفتن و نحوه ویراژ دادن و در رفتن و ناتواناییها را پنهان کردن و به کلاس اول فرار کردن است… کیارستمی در حال آموزش دادن هیچ چیزی به هیچ بچهای نیست»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با این وجود افرادی که جریان نقد فیلم را در دهههای اخیر دنبال کرده باشند، احتمالاً میتوانند به یاد بیاورند که کدام منتقد مشهور را میتوان یکی از گزینههای انتخاب بهعنوان سرسختترین منتقد کیارستمی معرفی کرد. خسرو دهقان بارها و بارها به سینمای کیارستمی حمله کرد و او را فیلمسازی دانست که توانا نیست بلکه میتواند ناتوانیهای خود را مخفی کند. او زمانی در مورد سینمای کیارستمی چنین گفته بود: «تنها چیزی که کیارستمی آموخته و برای همه عمر آویزه گوش قرار داده مهارت در نقاب گرفتن و نحوه ویراژ دادن و در رفتن و ناتواناییها را پنهان کردن و به کلاس اول فرار کردن است… کیارستمی در حال آموزش دادن هیچ چیزی به هیچ بچهای نیست. مثل این که معلمی، راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست، را هجی کند. آموزش حرف به حرف و کلمه به کلمه و سطر به سطر و هجی کردن این شعر به درد هیچ بچهای نمیخورد. دانش حافظشناسی رایج را هم سر سوزنی بالا نمیبرد. تنها هزار دانه روشنفکر دور و بر عشق میکنند و بر طبل میکوبند که چه نشستهاید، کیارستمی و حافظ و هجی» (هفتهنامه سروش، شماره ۴۵۵، ۱۲ آذر ۶۷).",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این مخالفت در مواردی به نتایج جالبی رسید. بهعنوان مثال، در شماره ۱۴۳ ماهنامه فیلم، تیر ۷۲، پروندهای به مناسبت اکران فیلم زندگی و دیگر هیچ منتشر شد. عجیب نبود که بیشتر نقدهای چاپشده لحنی مثبت داشتند. بهعنوان مثال هوشنگ گلمکانی در یادداشت خود تا آنجا پیش رفت که زندگی و دیگر هیچ را نهتنها بهترین اثر کیارستمی، بلکه یکی از ده فیلم برتر تاریخ سینمای ایران قلمداد کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در آن شماره، خسرو دهقان یادداشتی نوشت که اساساً شباهتی به نقد فیلم ندارد (و قرار هم نیست نقد فیلم باشد). بدنه مطلب یادآوری شوخی بامزهای از فیلم پول رو بردار و فرار کن، وودی آلن، ۱۹۶۹، است. در آن صحنه، شخصیت اصلی، با بازی خود آلن که در زندان است، با تراشدادن یک صابون به شکل تپانچه محافظش را فریب داده و به سمت رهایی پیش میرود. اما از بد حادثه زمانی که شخصیت و محافظ تسلیمشده به حیاط رسیدهاند باران میگیرد و صابون در دستهای او کف میکند. نتیجه این است که قهرمان دوباره به سلول بازگردانده میشود! بعد از ذکر این شوخی، دهقان اینگونه به کیارستمی طعنه میزند: «یک توضیح، اما برای اعلام وضعیت ضروری است تا در میزانسن فاصلۀ سلول و حیاط زندگی و دیگر هیچ گیج نمانیم. فیلمساز فعلاً از بند رسته و دستها را بالا کرده است. اما هنوز به حیاط نرسیده است. راهی نیست. فاصله کوتاه است.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دهقان به این طعنه آشکار اکتفا نکرده و بخشی هم با ارجاع به شعر مشهور نیما یوشیج بهنام خانهام ابریست… با عنوان بعدالتحریر نوشته و در آن تلویحاً اعلام کرده که فاششدن ناتوانی کیارستمی چندان دور نخواهد بود: «قلم را زمین میگذاریم. تهمانده استکان چای را بالا میاندازیم و سیگاری آتش میزنیم و بلند میشویم و میرویم آن سوی اتاق و از پشت پنجره به افق، در دوردست نگاهی میاندازیم. به نظر میرسد ابر بارانش گرفته.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این یادداشت به مذاق امید روحانی، یکی از طرفداران پروپاقرص عباس کیارستمی در میان منتقدان، خوش نیامد. بلافاصله بعد از مطلب کوتاه دهقان، مطلبی چند خطی به قلم امید روحانی (که از عنوان ا. ر. استفاده کرده) با عنوان ابرهای فریبنده، چاپ شد که در آن روحانی نهتنها طعنه سنگینی به دهقان زد بلکه یوشیج را هم از طعنههای خود بینصیب نگذاشت. متن کامل پاسخ کوتاه روحانی بدین شرح است: «خب. چه میشود گفت؟ به عنوان اولین طرفدار فیلم عباس کیارستمی، و البته نزدیکترین دوست استاد گرامی خسرو دهقان، مهمترین منتقد سینمایی معاصر ایران، باید یادآوری کنم که خسرو عزیز، خسرو گرامی از زمان خانه دوست کجاست؟ در انتظار ریزش باران است. یاد پیر یوش به خیر، او هم ابر بارانزا را درست تشخیص نمیداد.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کسانی که با خسرو دهقان همکلام شده باشند، میدانند که او از قریحه بینظیری در زمینه طنز برخوردار است. با این وجود خیلی وقتها طنازانهترین ایدهها را چنان جدی و بیتأکید بیان میکند که آدم ممکن است حتی متوجه شوخی پنهان در آن کلام نشود. این ویژگی، در بسیاری از مطالب نوشتاری دهقان هم وجود دارد. بنابراین چه بسا وقتی دهقان در شماره ۴۰۰ ماهنامه فیلم (مهر ۱۳۸۸) که ویژهنامه انتخاب بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران و جهان توسط منتقدان بود، از میان تمام فیلمهای کیارستمی فیلم مستند آموزشی بهداشت دندان (دندان درد) محصول ۱۳۵۹ را در میان ده فیلم برگزیدهاش از تاریخ سینمای ایران قرار داد، داشت یکی از شوخیهای معروفش را با کیارستمی انجام میداد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "عشق یا فاشیسم؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اختلاف نظر منتقدان ایرانی در مورد کیارستمی، گاه به نظراتی متعارض رسید. کافی است این ۲ نمونه را، بدون هیچ توضیح اضافه، در کنار هم مرور کنیم:",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حمیدرضا صدر: «سهگانه کوکر [خانه دوست کجاست؟، زندگی و دیگر هیچ، زیر درختان زیتون] در زمره مهمترین سفرای عشق و دوستی ایران در جشنوارههای خارجی درآمدند و بدون غلطیدن به ورطه شعار و هیاهو، موقعیت و تلقی آدم ایرانی عصر خویش را عرضه کردند.» (به نقل از کتاب «درآمدی بر تاریخ سیاسی سینمای ایران: ۱۲۸۰-۱۳۸۰»).",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مسعود فراستی: «در خانه دوست کجاست؟ که در برخورد اول و مجرد از سایر آثار کیارستمی، انسان را به شبهه میاندازد و میفریبد، به ظاهر، دوستی، جای ترس نشسته. پسرک دانشآموز به دستور فیلمساز در جستجوی خانه دوست است. اما نمییابد و دوستی را به جایش پیدا میکند! و باز همین ترس است عامل اصلی و موتور محرک کنشهای پسر بچه. ترس است که او را وا میدارد به جستجوی خانه همشاگردی و نه دوستی. ترس از تنبیه همشاگردی. در آخر هم که مشق نوشته شده را با کلک به معلم قالب میکند، باز ترس، رهایش نمیکند. ترس از لو رفتنش توسط دوست و تنبیه شدن. ترس از معلم. او همیشه در هراس است. هراس از پدر و کتک وحشیانه»… «فیلمهای کیارستمی (بهخصوص مشق شب و کلوزآپ) شبیه فیلمهای تبلیغاتی حکومتهای فاشیستی و کمونیستی است که شخصیت نمیساختند، «اکت» میساختند، فعل و کنش مستندهایی از این دست برای تبلیغات است یا «مچ»گیری و انتقام (ماهنامه سوره، دوره دوم، شماره یازده، بهمن ۶۹).",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جالب است این نکته را به یاد بیاوریم که فراستی در زمان اکران خانه دوست کجاست؟ نقدی سراسر ستایش بر فیلم نوشته بود اما همانطور که در بند قبل خواندید، نظر خود را در گذر زمان پس گرفت. آنچه خواهید خواند، بخشهای کوتاهی است از نقد مثبت فراستی بر فیلم خانه دوست کجاست؟: «سینمای کیارستمی پنجرهای است که به سوی دنیای واقعی کودکان باز میشود و آینهای است که احساس او را نسبت به این دنیای ساده و صمیمی منعکس میکند. کیارستمی کودکان و دنیای آنها را خوب میشناسد، با بچهها استادانه کار میکند و بازی میگیرد، سادگی و بیتکلفیاشان را خوب منعکس میکند اما نگاهش و زاویه دیدش به دنیای آنها، دوگانه است»… «… و آفرین معلم خانه دوست بر مشق خوب کودک و گل کوچک زیبای او لای دفتر دوستش، بر کیارستمی و حس و حال و صمیمیت کودکانهاش» (هفتهنامه سروش، شماره ۴۵۳، ۲۸ آبان ۶۷).",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آزاداندیشی در مکتب عباس کیارستمی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با وجود این نظرات ضد و نقیض، خود کیارستمی سعی میکرد دیدگاه آزاداندیشانهای را در قبال نقدها در پیش بگیرد. خود کیارستمی زمانی چنین گفته بود: «به مصاحبه برای رفع سوءتفاهم بین فیلم و تماشاگر، اعتقادی ندارم. تماشاگر را بیواسطه خودم، با فیلم تنها میگذارم. استنباط شخصی او، حتی اگر غیر منطقی باشد، برای او درست و برای من محترم است. خلاصه این که همواره حق با بیننده، با هر نوع تلقی است.» (ماهنامه فیلم، شماره ۷۱، آذر ۶۷).",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اصالت این دیدگاه را حتی خیلی از منتقدان کیارستمی هم تأیید میکردند. در قسمتی از برنامه تلویزیونی هفت که بعد از درگذشت کیارستمی پخش شد، مسعود فراستی در ابتدای میز نقد یاد کیارستمی را چنین گرامی داشت: «حق خود میدانم به خاطر نقدهای زیادی که بر فیلمهای کیارستمی کردهام دربارهاش حرف بزنم. کیارستمی از جمله فیلمسازانی بود که من فیلمهایش را اصلاً دوست نداشتم، اما خود آن آدم را خیلی دوست داشتم… کیارستمی چند ویژگی داشت که آنها را دوست دارم. این که برای جایزه فرنگی که خیلیها همه چیز را حاضرند برایش بدهند، هیچ چیز نمیداد. نه وطنش را میداد و نه خود را میفروخت. این برای کسانی که دوست دارند جایزه خارجی بگیرند میتواند خیلی راهگشا باشد… دو اینکه کیارستمی برخلاف اکثریت فیلمسازان ایران، نقد [را] میفهمید و نقد را تحمل میکرد. حتی استقبال میکرد. این از آن چیزهایی است که خیلی منحصربهفرد است… و این که این آدم، آدمی اورجینال است. دسته دو نیست.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اما نکته جالبتر این است که عدهای از منتقدان به این اشاره کردند که این ویژگی رفتاری بهنوعی در فیلمهای کیارستمی هم بازتاب پیدا میکرد. جف اندرو، منتقد سرشناسی که یکی از ستایشگران کیارستمی محسوب میشد، زمانی در گفتوگویی با احسان خوشبخت (که با عنوان، بازگشت به عدم قطعیت: سینمای کیارستمی در گفتوگویی با جف اندرو، در شماره ۴۲۶ ماهنامه فیلم منتشر شد) چنین گفته بود: «چیزی که در فیلمهای او شیفتهاش هستم این است که در یک سطح فیلمهای او بسیار سادهاند. او داستانهای سادهای را بازگو میکند و شاید هم اصلاً هیچ داستانی نمیگوید. اما در سطح دیگر این فیلمها اغلب بسیار پیچیده و باریکبیناند. چون ما را دائماً مجبور میکنند که پرسشهایی را طرح کنیم. در حالی که در بیشتر فیلمها کارگردان همه چیز را به ما میگوید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به ما میگوید باید چه احساسی داشته باشیم و حالا دارد چه اتفاقی میافتد. کیارستمی نمیگوید که باید چه احساسی داشته باشید. او حتی نمیگوید که این شخصیت یا آن شخصیت دارند چه کاری انجام میدهند. او ما را درباره آنچه میبینیم و آنچه میشنویم دعوت به تفکر میکند و از ما میخواهد پرسشهایی را درباره آنچه دیده و شنیده میشود از خود بپرسیم. بنابراین با فیلمهای کیارستمی من هرگز احساس سکون نمیکنم. حتی اگر یکی از فیلمهایش را دهبار تماشا کنید هنوز پرسشهای بیشتری برای طرح وجود دارد.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "عباس کیارستمی از دید غربیها",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "وقتی نظرات منتقدان غربی را در مورد سینمای کیارستمی مرور کنیم، آنجا هم با نوعی عدم همخوانی روبهرو میشویم. شاید یادداشت منفی راجر ایبرت بر فیلم طعم گیلاس یکی از مشهورترین نمونههای نظر مخالف یک منتقد خارجی باشد. با این وجود کیارستمی بارها مورد تحسین منتقدان سرشناس قرار گرفته است. جف اندرو در مورد برخی از نقدهای منفی منتقدان غربی بر سینمای کیارستمی چنین گفته بود: «فکر میکنم مشکل منتقدان غربی این باشد که خیلی از آنها کیارستمی را از زمان زندگی و دیگر هیچ و زیر درختان زیتون کشف کردند و با خودشان فکر کردند که با یک فیلمساز نئورئالیست دیگر روبه هستند که درباره مردم عادی و با مردم عادی در روستاها فیلم میسازد که مسلماً فقط یک جزء کوچک از سینمای اوست. اگر کمی به عقب بازگردیم میبینیم که او فیلمسازی متفاوت است. خیلیها اینجا از او انتظار دارند که فیلمهایی در همان سبک بسازد و اینها کسانی هستند که از تماشای پنج و شیرین سرخورده شدند… من بعضی منتقدان غربی را میشناسم که زمان نمایش شیرین فکر میکردند کیارستمی هیچ کاری نکرده، که احمقانه است. چون نکتههای خیلی مهمی در آن فیلم وجود داشت. او همچنان تجربه میکند. نمیخواهد خودش را تکرار کند. برای اینکه میخواهد به حرکت ادامه بدهد. از یک نگاه کیارستمی همیشه دارد یک فیلم میسازد. اما جوری که او آن فیلمها را میبیند ظاهر متفاوتی بهشان میدهد.» (به نقل از شماره ۴۲۶ ماهنامه فیلم).",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جاناتان رزنبام که از دیگر منتقدان طرفدار کیارستمی است، به نوعی حرفهای پایانی جف اندرو را تأیید کرده و شباهتهایی میان آثار مختلف عباس کیارستمی پیدا کرده است: «قرینهسازی، به عنوان اصلِ فرمی تکرارشونده این مستندهای کانونی، منظور رزنبام، مستندهایی است که کیارستمی برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ساخت، برای بخشی از مؤلفههای تکرارشونده فیلمهای داستانی کیارستمی در آینده زمینهسازی میکند. نمونهاش برداشتهای پشتسرهمِ فیلمی که در داستان زیر درختان زیتون در حال فیلمبرداری است، یا رانندگی چندباره تا بالای تپه برای آنتن دادن موبایل در باد ما را خواهد برد. برخی از این مؤلفهها حتی از یک فیلم به فیلم دیگر راه مییابند: نمونهاش لانگشاتهای طولانی و وسیع زندگی و دیگر هیچ… و زیر درختان زیتون که مشابهشان را در نماهای مشخصی از پایان گزارش دیدهایم. منظورم نوع مشخصی از ساختار است که بر اساس آن یک نمای تکرارشونده، جای دوربین، وضعیت روایی یا الگوی تدوین، ساختار کلی فیلم را شکل میدهد.» (به نقل از کتاب عباس کیارستمی، نوشته جاناتان رُزِنبام و مهرناز سعیدوفا، ترجمه یحیی نطنزی، نشر چشمه).",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "نتیجهگیری",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حتی سرسختترین مخالفان کیارستمی هم نمیتوانند تأثیرگذاری او را بر سینمای ایران انکار کنند. این تأثیرگذاری البته همواره مثبت نبود. موفقیتهای چشمگیر جهانی فیلمهای کیارستمی در دهههای ۸۰ و ۹۰ میلادی، موجی از مقلدان او را در سینمای ایجاد کرد و به موجی منجر شد که عمدتاً با عنوان، فیلمهای جشنوارهای، شناخته میشود؛ مقلدانی که عمق سینمای کیارستمی را درک نکرده بودند و به برداشتی سطحی از آثار او اکتفا میکردند. با این وجود، کیارستمی اعتبار سینمای ایران در سطح سینمای هنری است. دامنه فیلمسازانی که، بهخصوص در سینمای اروپا، از کیارستمی تأثیر گرفتند بسیار گسترده است: از برادران داردن گرفته تا کریستین مونگیو و نوری بیلگه جیلان. همان زمان که خبر تلخ درگذشت کیارستمی مخابره میشد میدانستیم که جای خالی او به این زودیها پر نمیشود. این اتفاق هنوز رخ نداده است. روحش شاد و یادش گرامی باد.",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | فریاد بی صدا | [
{
"type": "p",
"text": "فیلم بی صدا حلزون دغدغه مهمی را ملاک عمل قرار داده، یک فیلم اول قابل تحلیل است و البته یک هانیه توسلی قابل اعتنا و زحمت کشیده را به خود میبیند. همین ابتدای کار باید تاکید کنم که تلاش هانیه توسلی برای ایفای نقش یک مادر ناشنوا که توان سخن گفتن ندارد کاملا در فیلم به چشم میآید و نتیجه این تلاش هم تا حد خوبی قابل قبول است. اما «بی صدا حلزون» بیش از آنکه از منظر نوآوری در فیلمنامهنویسی، انسجام و پختگی در داستانگویی، ظرافت در شیوه کارگردانی و روایت بصری و حتی درخشش در بخش بازیگری و اجرا اثری مهم و جریان ساز باشد، که البته نیست، از منظر مضمون و نکتهای که دست روی آن گذاشته است، فیلمی قابل بحث و تحلیل است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داستان و در ادامه ساختار فیلمنامه فیلم بی صدا حلزون از چنان قوام و عمیقی برخوردار نیست که تماشاگر را تا نهایت حس استیصال برای قضاوت شخصیتها و تشخیص کار درست از غلط پیش ببرد. با این همه اما صرف طرح موضوع مهمی همچون مصائب ناشنوا بودن و تبعیضها و ناصافیهایی که در حق این گروه از شهروندان در همین جامعه ایرانی صورت میگیرد، به خودی خود شایسته توجه است",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سوال اصلی در فیلم بی صدا حلزون حول این مسئله میگردد که اصولا شنیدن بهتر است یا نشنیدن؟ کسانی که از نعمت شنوایی برخوردارند انسانهای خوشبختتری هستند یا کسانی که ناشنوا هستند؟ اصولا در اتمسفر و جهانی که پر است از دروغ و دغل و ناصافی، نسبت به زمانی که شنوایی در کار است، نشنیدن برخی صداها و قضاوتها درد کمتری ندارد؟ گره اصلی ماجرا آنجاست که پسر بچهای در نوبت کاشت حلزون است. در این میان پدر مخالف است و مادر موافق انجام این عمل. در این میان تامین هزینه انجام عمل هم موانع پیش روی شخصیتهای داستان اضافه میشود. اما نکته اینجاست که پدر و مادر که هردو ناشنوا هستند، باید بین نگه داشتن فرزند ناشنوا در جهان خاص خودشان که بیصدا است اما شور و شعف و اتمسفر خاص خودش را دارد و یا تلاش برای کاشت حلزون برای هدایت کردن فرزندشان سمت شنیدن صداها و دور شدنش از جهان امن و اختصاصی پدر و مادر، تصمیم بگیرند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در این میان بناست مخاطب میان تمایل پدر و تلاشهای مادر قرار بگیرد و در عین درک دغدغهها و انگیزههای این دو بر سر دوراهی تصمیم و قضاوت قرار گیرد. آیا کیفیت فیلمنامه و داستان پردازی در فیلم بی صدا حلزون آنچنان منسجم و درهم تنیده است که بتواند این ویژگی را در فیلم ایجاد کند؟ باید اعتراف کرد که در این زمینه چندان قدرتمند ظاهر نشده است. اما به هر شکل ردپای تلاش برای رسیدن به موقعیتی که تماشاگر در مقام قضاوت قرار گیرد و اتفاقا این داوری برایش کار سادهای نباشد، در فیلم دیده میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از وجه درونی شخصیتها ماجرای احساس تملک پدر نسبت به زن و فرزند در کار است. پدر تمایل ندارد بعد از آنکه همسرش را از دست داده است، در جهان بیصدای خودش، حضور فرزندی که حدس میزند درک عمیقی بینشان وجود دارد را از دست بدهد. حتی به قیمت آنکه جلوی درمان ناشنوایی او را بگیرد و فرزند تا آخر عمر حسرت شنیدن صداها را تجربه کند. دوگانهای که میان شخصیت پدر و مادر در فیلم رقم میخورد، دوگانه خودخواهی یا فداکاری است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از وجه بیرونی اما رویه دیگری در کار است. این رویکرد که آیا برخلاف باور عرفی برخوداری از نعمت شنیدن در روزگار حاضر یک امتیاز تلقی میشود یا یک آسیب؟ در لایه بیرونی فیلم بی صدا حلزون در تلاش است به شکلی دست و پا شکسته مخاطب را با این سوال اساسی روبهرو کند. در اینجا دوگانه نگاه متفاوت در شیوه مراقبت از فرزند هم در کار است. دوگانه به هر دری زدن برای تامین خرج عمل فرزند و به هر دری زدن برای جلوگیری از عمل فرزند. در این میان تماشاگر با آسیبها و نگاههای تبعیضآمیز و چندین و چند آسیب ریز و درشت تنیده شده با زندگی ناشنوایان در اجتماع ایرانی روبهرو میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اما همانطور که در بالا قید شد داستان و در ادامه ساختار فیلمنامه فیلم بی صدا حلزون از چنان قوام و عمیقی برخوردار نیست که تماشاگر را تا نهایت حس استیصال برای قضاوت شخصیتها و تشخیص کار درست از غلط پیش ببرد. با این همه اما صرف طرح موضوع مهمی همچون مصائب ناشنوا بودن و تبعیضها و ناصافیهایی که در حق این گروه از شهروندان در همین جامعه ایرانی صورت میگیرد، به خودی خود شایسته توجه است. این همه با در نظر گرفتن اینکه این فیلم نخستین تجربه سینمایی بهرنگ دزفولیزاده است، ما را به ورود یک فیلمساز صاحب دغدغههای اجتماعی که میتواند در قدمهای بعدیاش محکمتر و منسجمتر ظاهر شود امیدوار میکند.",
"ref": null
}
] | null |
original:گزارش سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | آنالیز قسمت به قسمت مسابقه جوکر | [
{
"type": "p",
"text": "فصل هفتم یا دومین فینال جوکر نکات جالب زیادی داشت؛ مخصوصا اینکه با اضافه شدن شخصیت جوکر، شرایط طوری پیش میرفت که انگار یک زامبی به طور مداوم در بازی حضور دارد. این شما و این آنالیز آخرین فصل جوکر و دومین فینال آن.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آنالیز عملکرد حامد آهنگی | جوکر فینال",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "با چه ترفندی میخنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "همین که مشخص شد حامد آهنگی جوکر مسابقه است رنگ از روی سایر شرکتکنندهها پرید. آهنگی یک مرتبه شروع کرد به قهقهه زدن و بعد از آن خیلی سخت خندهاش را جمع میکرد. هم رفت روی سن و همه را به صف کرد تا ورزش کنند. این ورزش با باز شدن پای آهنگ هندی، رفته رفته تبدیل به حرکاتی موزون شد و با توجه به حضور غلامرضا نیکخواه و سیروس میمنت، در مسابقه وضعیت عجیبی را ایجاد کرد. نکته قابل توجه اینجاست که در قسمت اول انرژی همه آنقدر بالا بود که زیاد نوبت به جوکر نرسید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم برای اینکه به همه نشان دهد چطور باید حرکت دست به گوش و دماغ را اجرا کرد رفت سراغ حرکات اسلوموشن و یک مرتبه آن را تند کرد و دستش را کوبید توی چشمش. یک مرتبه شوک عجیبی به همه وارد شد و وقتی تشک استادی را روی صورتش گذاشتند، سام درخشانی هم دیگر نتوانست تحمل کند و اولین کارت زردش را گرفت. آهنگی در جوکرتایم امیرمهدی ژوله هم نقش مهمی داشت و خیلی جدی با خوراکیها وارد تعامل میشد. او در چالش بادیهنشین هم نقش یک پیک را بازی کرد و باز سرش را توی تشک استادی فرو برد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت سوم همه برای خودشان یکپا جوکر بودند و اصلا مجال چندانی برای خنداندن نداشت. تنها کار مهمش زمانی بود که یک گیتار دست گرفت و شروع کرد به نواختن و همه را به تحرک وا داشت. مدام هم تذکر میداد که الان از طرف انتظامات میآیند ساز را میگیرند و تمامش کنید. در کل پایه خوبی برای تمام جوکرتایمها بود و به عنوان چاشنی از او استفاده میکردند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت چهارم چند خاطره بامزه از پدربزرگش و برقکار تعریف کرد که در عین بامزهگی کسی را به خنده نینداخت. یکی از مهمترین ویژگیهای آهنگی به این است که خیلی زود خودش را با بقیه هماهنگ میکند و همین که کسی یک شوخی را استارت میزند همراهیاش میکند. مثل ماجرای آسانسوربازیاش با امین حیایی و بعد هم صحبت کردن به سبک کلاهقرمزی و پسرخاله. اوج کارش وقتی بود که نیکخواه حذف شد، روشش را ادامه داد. وقتی گفت به خاطر بیاورید زمانی که خورشید توی آسمان نیست چه رنگی است و بعد زیرپیرهنی مشکیاش را نشان داد نفس بقیه بند آمده بود. با این حرکت به همراه شیر دوشیدن از چارپایه گاوی شکل، مقدمات حذف سام را رقم زد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ستاره قسمت آخر جوکر بود. هرچه در توان داشت به کار گرفت تا سه نفر باقیمانده را بخنداند. مسئولیت جوکر بودن را اینبار به طور کامل انجام داد. اول اینکه موقع جوکرتایم حیایی رفت و در خواندن به آنها کمک کرد. بعد هم جوکرتایمی طولانی و پر از موقعیتهای خنده دار اجرا کرد. جوکرتایمش در ادامه همان شیوه معلم و شاگردی بود که پیشتر از او دیده بودیم اما موقعیتهای جدیدتری به آن اضافه کرده بود. بازی با عینک و سبیل، فال گرفتن از روی کره زمین، تلاشش برای همراهی گرفتن از آنها و وادار کردنشان به هولاهوپ بازی کردن و شعر خواندن وضعیت خندهداری ایجاد کرده بود. او در پایان هم مقابل امین حیایی نشست و موفق شد بالاخره او را بخنداند و جایزه ویژه را دریافت کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آنالیز حضور و بازی امین حیایی در فینال جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "با چه ترفندی میخنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "همان ابتدا خاطره جالبی از سلفی گرفتن یکی از طرفدارهایش تعریف کرد تا یخها یه کم باز شود. خیلی وقتها ساکت بود و یک مرتبه تیکهای میانداخت. آخر قسمت اول هم چالش گوش و دماغ را راه انداخت و همه را گیج کرد. چالش بامزهای که باعث شد چراغ قرمز به صدا دربیاید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم ادامه چالش دست به گوش دماغش نهایتا با دخالت حامد آهنگی به کارت زرد سام درخشانی منجر شد. موقع جوکرتایم ژوله، برای اولین بار در عمر بازیگریاش نقش یک میگوی یخزده را بازی کرد. درکل جزو پرانرژیهای جمع بود. با چوب یوسف صیادی را اذیت میکرد، یک مرتبه آواز میخواند یا بلند میشد حرکات مختلف اجرا میکرد. اما اوج موفقیتش وقتی بود که در نمایش بادیهنشین، جمله «بیکاری؟ خیار بدم بکاری؟» را گفت و این شوخی با خیار سر درازی پیدا کرد. بعد هم گفت ما به خاطر سیب از بهش رانده شدیم و به خاطر خیار از همه جا. انقدر بداهههایش درباره خیار و جوراب و لباس بامزه بود که پیمان قاسمخانی از خنده غش کرده بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت سوم جز اینکه چندبار جوک گفت و معما طرح کرد، موقعیت جذاب دیگری به وجود نیاورد. البته همراه خوبی برای همه حرکات موزون بود و هندی و فارسی و اسپانیش هم برایش فرقی نداشت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت چهارم نمایش بامزه آسانسور را همراه نیکخواه و آهنگی اجرا کرد که به جاهای بامزهای رسید و بعد هم صحبت کردنش به سبک کلاه قرمزی موقعیت جذابی ایجاد کرد. اما قدم اصلی را با جوکرتایمش برداشت. همان نقطه شروع با معرفی شخصیتهای سیسیمیمی و بتهون و نوازنده دمبل، شرایط را مهیا کرد و همین اول باعث حذف سام درخشانی شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جوکرتایم امین حیایی یکی از جذابترین بخشهای قسمت آخر جوکر بود. مخصوصا با نقشهایی که برای همتیمیهایش در نظر گرفته و حرکات عجیبی که هرکدامشان با سازها انجام میدادند. خود حیایی که گیتار را برعکس گرفته بود و ضرب میزد، میمنت با ویولون کمانچه میزد و ژوله هم درحالیکه دمبل دست گرفته بود همان آهنگ مشهور با من صنما را با لحن خودش میخواند. همه اینها در کنار هم وضعیتی ایجاد کردند که برقنورد و صیادی برای نخندیدن مجبور به خودزنی شدند. بعد از جوکرتایم فقط یک حرکت مهم دیگر انجام داد و آنهم مشارکت با آهنگی در هولاهوپ و خواندن جملات عجیب بود.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "با چه ترفندی نمیخندد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "میایستاد یک گوشه و چشمهایش را گرد میکرد و خیلی وقتها هم دماغش را بالا میکشید. موقعی که نیکخواه آمد شعر کودکانه بخواند بلند شد فرار کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم چندبار لبش را گاز گرفت تا نخندد. در قسمت دوم هم چندباری دیدیم که به نقطهای خیره شد تا نخندد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت سوم تلاشهای زیادی برای نخندیدن از او دیدیم اما اوج ماجرا در جوکرتایم سام درخشانی بود. او کلاه علی استادی را برداشت و درحالیکه موهایش بهم ریخته بود برایش خواند: «زده بارون به اون صورت ماهت/ یه کمی خیس شدن موهای صافت.» و حیایی دیگر نتوانست تحمل کند. دستهایش را گرفته بود جلوی صورتش و میخندید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت چهارم موقع چالش پش میاندازه، به قدری خندهاش گرفته بود که اگر تمرکز نمیکرد و روی خودش مسلط نمیشد اصلا نمیتوانست کار را پیش ببرد. هی میگفت صبر کنید تمرکز کنم. بعد نفس عمیق میکشید و دوباره صدا در میآورد. البته صدای خروسش بیشتر شبیه بوقلمون بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت آخر جوکر حیایی برخلاف بقیه توی صورتش چک نمیزد و سعی میکرد همانطور که عادی نگاه میکند خندهاش را فرو دهد. اما کاملا مشخص بود نفسش بند آمده. خلاصه توانست تا لحظه پایان خندهاش را نگه دارد و برنده فینال جوکر باشد. البته در دوئل با جوکر نتوانست مقابل حرکات حامد آهنگی مقاومت کند و بالاخره خندید اما در هر حال جایزه به او رسید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آنالیز حضور هومن برقنورد در جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "با چه ترفندی میخنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آن ابتدا خاطرهای درباره سلفی گرفتن یک رهگذر تعریف کرد و بعد از آن تلاش چندانی برای خنداندن نکرد. فقط یک بار بدون مقدمه خیاری پوست کند و پوستها را گذاشت روی سرش. گفت دلیلش این است که سرش اینطوری خنک میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم موقع جوکرتایم ژوله نقش سس خرسی را داشت. ایستاده بود یک گوشه، لپهایش را باد کرده بود و هروقت به کسی سس میزد، با دهانش صدا در میاورد. سنت یکباره خواندن بابابابای مخصوص به خودش را دوباره تکرار کرد اما نه به غلظت قبل. در چالش بادیهنشین یکی از فعالهای این نمایش بود و بحث خیار را مدام به همراه امین حیایی و رضا نیکخواه پیش میبرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت سوم او هم تلاش ویژهای نکرد اما جوک گفتنها و حرکات موزونی که خیلی بیمقدمه انجامشان میداد خندهدار بود. در کل او هم جزو افرادی بود که از هر موقعیتی برای حرکات موزون استفاده میکرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت چهارم آنقدر درگیر نخندیدن بود که به تنها چیزی که فکر نمیکرد خنداندن بود. جالب اینجاست که همین تلاشش برای نخندیدن واقعا خندهدار از آب درآمد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت آخر جوکر مثل یک بمب در حال انفجار بود. تلاشش برای خنداندن شاید از یکی دو جمله در پاسخ به حامد آهنگی فراتر نمیرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "با چه ترفندی نمیخندد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "موقع چالش امیرمهدی ژوله، مدام میزد توی صورت خودش.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم بادکردن لپهایش موقع جوکرتایم ژوله به کمکش آمد و موقع جوکرتایم نیکخواه هم وقتی بحث به شکمش رسید کاملا مشخص بود دارد خودش را به زور نگه میدارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت سوم موقع جوکرتایم نیکخواه وقتی داشت دستش را میکشید روی شکمش تحمل کرد و نخندید اما درست جایی که هیچکس فکرش را هم نمیکرد زد زیر خنده و کارت زرد گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت چهارم هیچکس فکرش را هم نمیکرد که هومن برقنورد بالاخره بتواند از چالش «پش میاندازه» به راحتی خارج شود. مدام خودش را چک میزد و از جایش بلند میشد و دستش را میگرفت به سرش. دیگران میگفتند چنان چشمهایش از حدقه درآمده و سرخ شده بود که بقیه نگران حالش شده بودند. شرایطش آنقدر غیرعادی بود که باعث حذف سیروس میمنت شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "موقع جوکرتایم امین حیایی مدام چک میزد توی صورت خودش. وقتی حیایی شعری درباره برس با یک کپه مو خواند و اشاره کرد به هومن، دیگر حس کردیم کارش تمام استو موقع جوکرتایم حامد آهنگی هم چندبار تا مرز خنده رفت تا جایی که وقتی یوسف صیادی خندید همه فکر میکردند قبلش خنده او ثبت شده است. خلاصه اینکه در رقابت تنگاتنگ با امین حیایی، عرصه را واگذار کرد و وقتی یوسف صیادی حرکات موزون در میآورد و میگفت تیر را از کمان رها کنید زد زیر خنده.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یوسف صیادی در جوکر فینال چگونه بود؟",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "با چه ترفندی خنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "خودش تلاشی برای خنداندن نکرد اما در چالش ژوله، موقع خواندن شعر کودکانه، آن را با چنان لحنی خواند که ژوله نتوانست خودش را کنترل کند و کارت زرد گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم موقع جوکرتایم ژوله همین که او را در جایگاه نان باگت فرانسوی تصور کردیم خودش خندهدار بود. در این قسمت چندوقت یکبار ساز دهنی میزد و بعد یک مرتبه از جا میپرید چیزهایی به اسپانیایی میگفت و مینشست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "قسمت سوم چندبار گیتار دست گرفت و آهنگ اسپانیش اجرا کرد و آنقدر با هیجان میخواند که همه سکوت کرده بودند. موقعی که نیکخواه داشت گیتار میزد و میخواند همراه حامد آهنگی رفت بالای سرش و همسرایی کرد. این هم موقعیت جذابی ایجاد کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کار بخصوصی در قسمت چهارم انجام نداد جز اینکه شروع کرد به شعر خواند و تعریف کردن از دستپخت حامد آهنگی و او هم بلند شد با آهنگش شروع کرد به انجام حرکات موزون.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تا وقتی توی مسابقه بود آنقدر تلاش میکرد نخندد که نمیتوانست کاری برای خنداندن دیگران کند اما همین که حرفهای آهنگی را تکرار میکرد خودش به اندازه کافی خندهدار بود. صیادی تازه بعد از حذف شدن جوکرتایمش را اجرا کرد. جوکرتایم مفرحی که منجر به حذف هومن برقنورد شد.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "با چه ترفندی نمیخندد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در کل صورتش همیشه جدی است و به این سادگیها نمیخندد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم برای اولین بار در کل جوکر خندید. آنهم در موقعیتی که آنچنان خندهدار نبود. چون سام درخشانی فقط یک مسئله ساده به پیمان گفت و او زد زیر خنده.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت سوم چندبار تا لب مرز خندیدن رفت. یکبار دستش را طوری زیر چانهاش گرفت که اگر برمیداشت حتما میخندید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت چهارم موقع چالش «پش میاندازه» نزدیک بود نفسش از خنده بند بیاید. آنقدر خندهاش گرفته بود که مدام از نیکخواه میخواست به صورتش چک بزند بعد هم که دید مشکلش حل نمیشود از هومن برقنورد خواست چک بزند. خیلی سخت میتوانست به خودش مسلط باشد و چالش را ادامه دهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "صیادی در قسمت آخر جوکر برای نخندیدن ترفندی متفاوت داشت. به جای اینکه خودش برای نخندین تلاش کند از دیگران میخواست چک بزنند توی گوشش. سام درخشانی چنان چکی به یوسف زد که از روی صندلی افتاد و خندهاش کامل پرید. یکبار هم وقتی آهنگی از او خواست داد بزند این کار را انجام داد و بعد گفت با این شیوه خندهاش را طور دیگری خارج کرده است. درکل هیچ وقت به اندازه دو قسمت آخر فینال او را در تلاش برای خندیدن ندیده بودیم. آخرسر هم که وقتی آهنگی از او خواست دریاکنار را به شیوه خاصی بخواند دیگر تحملش تمام شد و خندید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آنالیز روش بازی غلامرضا نیکخواه در جوکر فینال",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "با چه ترفندی میخنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "همان ابتدا یک دبه آب گرفت دستش و آمد تو و گفت چون دفعه پیش مدام میگفته زانویش آب آورده حالا رفته آب زانویش را کشیده و آورده. آن ابتدا جوکی درباره بتن تعریف کرد که باعث شد همه یک لحظه سکوت کنند. حرکات جدیاش موقع جوکرتایم حامد آهنگی بسیار جذاب بود. اخم کرده بود و حرکات موزون اجرا میکرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم چند حرکت اساسی داشت. اول اینکه وقتی قرار شد نقش سوسیس بندری را بازی کند همانجا ایستاد و شروع کرد به انجام حرکات موزون بندری. بعد هم که قرار شد برود توی نون باگت، یوسف صیادی را بغل کرده بود و هرچه او میگفت بازی تمام شده ولش نمیکرد. تغییر قیافه و ورزش دادنش با عینک آفتابی برای رفع آب زانو هم از جمله نکات خندهدار این قسمت بود. با جدیت ایستاده بود و زانو و مچش را تکان میداد و همه را وادار میکرد این کار را انجام دهند. در کل قسمت دوم مدام درحال جوک گفتن بود. جوکهایی که در کل بامزه نبودند اما شنیدنشان از زبان نیکخواه واقعا خندهدار بود. جوکرتایمش هم که نیمهکاره ماند اما با همان لباس بخصوص و لحن عجیب و شوخی با چاکراها موقعیت جذابی را رقم زد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ستاره قسمت سوم فینال دوم بدون شک غلامرضا نیکخواه بود. جوکرتایمش رودست نداشت. با یک کلمه یا یک جمله یا حتی یک آوا کاری میکرد نفس همه بند بیاید. مخصوصا وقتی گفت اعضایی که از آنها بیشتر کار کشیدهاید را بیاورید بالا یا یا وقتی از میمنت خواست به دستور او از جا بلند شود واقعا موقعیت جذابی رقم خورد. بعد از جوکرتایم هم که با آن کلاهگیس عجیبوغریب و یک گیتار به میدان آمد و شعرهایی خواند که اصلا نمیشد بهش نخندید. در تمام مدت هم یا مشغول جوک گفتن بود یا انجام حرکات موزون.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یکی از ستارههای قسمت چهارم بود. توی چالش یه شپش دارم پش میاندازه، آنقدر خندهاش گرفته بود که جملهها را اشتباه میگفت و همین موقعیت عجیبی را ایجاد کرده بود. مثلا میگفت یه خروس دارم تخم میاندازه و … بعد هم که سر بازی آسانسور به همراه حیایی و آهنگی رفت پشت مبل و دیگر بالا نیامد. اما اوج کارش وقتی بود که بازی منتالیسم را راه انداخت. مخصوصا جایی که جواب سوال سه ضرب در پنج را روی دستش نوشته بود یا اسم سیامک را روی زیرپیراهنش. هربار به قول خودش ذهنخوانی میکرد، بعد متعجب میشد و میگفت مگه میشه؟ چطوری؟",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "با چه ترفندی نمیخندد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "معمولا تلاش زیادی برای نخندیدن نمیکند اما بعضی اوقات زبانش را توی دهانش میچرخاند تا لبخندش مشخص نشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم یکی دوباری سکوت کرد و لبهایش را جوید اما به خیر گذشت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تنها کسی است که تا پایان قسمت سوم هنوز یکبار هم نخندیده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت چهارم او هم مثل بقیه وارد کشمکش برای نخندیدن شده بود. موقع پش میاندازه سرخ شده بود و مدام پیشانیاش را میمالید. چند وقت یکبار سکوت میکرد و لبهایش را محکم بهم میچسباند. همه آنها را تحمل کرد اما درست موقع بازی منتالیسم خودش وقتی نزدیک بود همه را به خنده بیندازد خودش بیهوا خندید و حذف شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بررسی حضور امیرمهدی ژوله د ر مسابقه فینال جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "با چه ترفندی خنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یکی از جذابترین موقعیتهای قسمت اول توسط امیرمهدی ژوله رقم خورد. چند برگه شعر کودکانه آورد و داد دست دهمه و از آنها خواست با صدای کودک شش ساله آن را بخوانند. اینجا بود که علیرضا استادی و غلامرضا نیکخواه و یوسف صیادی، هنرهایشان را رو کردند. در سایر مواقع تلاش زیادی برای خنداندن نمیکرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یکی از موفقترینهای قسمت دوم بود. با جوکرتایمش حسابی غوغا کرد. با این ترفند که اگر از خود آنها کمک بگیرد حتما در خنداندنشان موفق است یک ساندویچی تخیل کرد و به آنها گفت شماها غذاهای این ساندویچی هستید. حتی تصور اینکه خودش نقش صابون مایع را بازی کند و بعد از میمنت بخواهد کتلت شود و بخوابد کف ماهیتابه خندهدار است چه برسد به اینکه در آن واحد ببینیم میمنت درحال سرخ شدن است، رضا استادی به عنوان سیبزمینی جلز و ولز میکند، نیکخواه درون قابلمه بندری میزند و امین هم میگوی یخزدهای است در انتظار وا رفتن و حالا این وسط هومن با صورت باد کردهاش میخواد روی اینها سس بریزد. درست است از کسی خنده نگرفت اما جوکرتایمش فوقالعاده بود",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت سوم ترفند خاصی نداشت. فقط تلاش میکرد نخندد. تمام لحظات در موضع دفاع بود تا حمله.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "با چه ترفندی نمیخندد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در ۹۰ درصد مواقع لب مرز خندیدن بود. طوری لبهایش را جمع میکرد و لپهایش را با دست نگه میداشت یا گیره بند رخت به لبهایش وصل میکرد که هرلحظه منتظر روشن شدن چراغ قرمز بودیم. مدام هم میگفت من بین اینها چه میکنم؟ نکته جذاب ماجرا این بود که خودش چالش ایجاد کرد و خودش اول از همه کارت زرد گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم هم مدام او را میدیدیم که تلاش میکند نخندد، البته جوکرتایمش به کمکش آمد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت سوم یکبار قسر در رفت. درست وقتی همه منتظر بودند کارت قرمز بگیرد، کارت به نام سیروس میمنت خورد و او باز هم در بازی ماند. اما زیاد طولی نکشید و وقتی سام داشت برای علی استادی میخواند زیبای جذاب و جذاب خوشگل دیگر نتوانست خودش را نگه دارد و حذف شد. او اولین نفری بود که این دوره را ترک میکرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نگاهی به بازی علیرضا استادی در جوکر فینال",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "با چه ترفندی خنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "استادی استاد جملات قصار بامزه بود. از همان اول بدون اینکه کفشش را دربیاورد رفت نشست روی صندلی ماساژ و شروع کرد به تعریف کردن خاطرههای نصفهونیمه. بعد هم که گفت میخواهد نقل قولی از استاد سمندریان تعریف کند فضا را به سمتی برد که همه شروع کنند به گفتن خدا رحمت کند و از همین ماجرا به وضعیت و موقعیت جالبی رسید و آخر هم گفت یادم رفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم بهترین تیکههای خندهدار متعلق بود به رضا استادی. از طرف دیگر با آن تشک مخصوص درد دنبالچهاش غوغایی در این قسمت به راه انداخت. اولین بار وقتی آهنگی دستش را کوبید توی چشمش، تشک استادی را گذاشتند روی صورتش و سام درخشانی کارت زرد گرفت. بعد هم که موقع چالش بادیهنشین، گفت نیمسوز را بیاورید و بعد هم آن را دوباره کرد توی صورت آهنگی و باز هم نزدیک بود تلفات دهد. سر چالش بادیهنشین، شوخیاش با لباس آهنگی هم بامزه بود. البته که نقش سیبزمینی سرخ کرده را هم بامزه اجرا کرد و وقتی قرار شد سیبزمینی را بریزند روی کتلت یک مرتبه رفت نشست روی سیروس میمنت؛ کاری که بعدا خودش را گفت فکرش را نمیکرده انجام دهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت سوم یک نمایش بسیار جذاب در جوکرتایم سام درخشانی انجام داد. اجازه داد سام با او شوخی کند و باعث کارت گرفتن دو نفر شد. در کل با اینکه دنبالچهاش مشکل داشت اما دست رد به سینه هیچ حرکت موزونی نمیزد..",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت چهارم هم همچنان تیکههای بامزه میانداخت. مثلا وقتی آهنگی داشت حرکات موزون انجام میداد به او گفت نخهایت شل شده؟ یا وقتی داشت خاطره برقکار را تعریف میکرد گفت او برقکار نبوده یا پت و مت بودهاند. مدام هم گیر میداد به لباس سام درخشانی و میگفت چرا مردانهاش را انتخاب نکرده. درحالی که لباس خودش سوژه بقیه بود.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "با چه ترفندی نمیخندد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مدام درحال خنداندن بود، تلاش زیادی از او برای نخندیدن ندیدیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم وقتی نیکخواه داشت چاکراها را با بشکن نشان میداد چک میزد توی صورتش که نخندد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چک زدنهایش در قسمت سوم هم ادامه داشت تا اینکه دیگر موقع تعریف خاطره اکبر عبدی نتوانست خودش را نگه دارد و خندید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت چهارم تمام سختی را موقع چالش پش میاندازه تحمل کرد اما به خاطر یک سلفی موقعیتش به خطر افتاد. لبخند زدن همان و حذف شدن همان.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بررسی روش بازی سام درخشانی در فینال جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "با چه ترفندی خنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برخلاف سری قبل و جز فریاد اولین چراغ سبز، تلاشی برای خنداندن نکرد. در قسمت دوم مدام معما طرح میکرد و خودش از معماهای خودش متعجب میشد. در جایگاه مرغ بریانی هم خوب عمل کرد. یک چوب گرفته بود دستش و دورش میچرخید. به قول پیمان قاسمخانی نزدیک بود رگ گردنش از خنده پاره شود. یکبار هم که شوخیاش با پیمان سر اینکه ملودرام بسازد باعث کارت زرد یوسف صیادی شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت سوم جوکرتایم کمنظیر و بامزهای اجرا کرد. شاید موقعیت فرش شستن آنقدرها خندهدار نبود اما خیلی زود این مسئله را در خواندن شعر برای استادی و هماهنگی با او جبران کرد. این بخش یکی از جذابترین اتفاقات قسمت سوم بود. بعد هم که از آنها خواست هندی شوند و همراهش حرکات موزون هندی انجام دهند و این هم وضعیت جالبی بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت چهارم چالش جالبی با اکبر عبدی داشت و همین به وضعیت خندهداری برای همه تبدیل شده بود. عبدی مدام به او میگفت نباید پش میاندازه را مثل بقیه ادا کند چون همیشه نقشهای جدی بازی کرده و برایش زشت است. از او میخواست دستهایش را بگیرد جلوی دهانش و اجرا کند و این حالت هم در آن موقعیت بحرانی خندهدار بود. چند باری هم معما طرح کرد تا بخنداند اما در کل بیشتر تلاشش روی نخندیدن بود تا خنداندن.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "با چه ترفندی نمیخندد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تمام لحظات تلاش میکرد نخندد. مدام با دستهایش لپها را گرفته بود و صورتش از زور خنده سرخ بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم هم ترفند خاصی نداشت چون تمام لحظات نزدیک بود از خنده غش کند. آخر سر هم که تشک استادی رفت روی صوت آهنگی و نتوانست خودش را کنترل کند و کارت زرد گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت سوم هم تمام مدت صورتش سرخ شده بود و چشمهایش پر از اشک. مخصوصا جایی که نیکخواه به او گفت دروغ میگوید و از شکمش بیشتر از فکرش کار میکشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سام درخشانی در کل این مدت روی لب مرز خندیدن حرکت کرد. خودش هم تعجب کرده بود چطور تا قسمت چهارم رسیده است. تمام مدت صورتش سرخ بود و چشمهایش پر از اشک. تا اینکه مجموعه شرایط دست به دست هم دادند تا دیگر نتوانست تحمل کند و بلافاصله با ورود ژوله به جوکرتایم امین حیایی و خوردنش به پله، از روی صندلی پخش زمین شد و غش غش خندید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آنالیز حضور سیروس میمنت در فصل هفتم جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "با چه ترفندی خنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "همان ابتدا با رقص کردی وارد شد و شروع کرد به جوک تعریف کردن. بعد هم با امین حیایی سر راه رفتنش در «اخراجیها » شوخی کرد. موقع خواندن شعر کودک شش ساله هم موقعیت جالبی رقم زد. در قسمت دوم ژوله از او خواست کتلت شود و چنان در نقشش فرو رفته بود که میگفت من را به مشتری بیکلاس دونونه ندهید و چندوقت یکبار هم با لحنی عصبانی او را صدا میزد و میگفت یک طرفش دارد میسوزد. وقتی هم که استادی میخواست کمکش کند میگفت تو خودت سیبزمینی هستی چطوری میخواهی من را بلند کنی؟ شوخیهایش موقع چالش بادیهنشین بسیار جذاب بود و از طرفی مدام با نیکخواه سر حرکات موزونش همراهی میکرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سوم چند جوک بامزه تعریف کرد و یکبار هم خواست چالش اسم فامیل راه بیندازد که به جایی نرسید. همراهیش با نیکخواه سر ماجرای بلند شدن از روی زمین بامزه بود. وقتی هم که سام درخشانی از او خواست پاچههایش را بالا بزند گفت شاید دوست نداشته باشم کسی ساق پایم را ببیند و این جمله نزدیک بود خیلیها را بخنداند. او هم از جمله پای ثابتهای حرکات موزون بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت چهارم فرصتی برای خنداندن در اختیارش نبود همان ابتدا وسط پش میاندازه از بازی رفت بیرون.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "با چه ترفندی نمیخندد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "او هم از جمله نخندهاست و حالا حالاها نمیتوانیم منتظر باشیم خندهاش را ببینیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم هم هیچ مسئلهای باعث نشد یک ذره حس کنیم دارد خندهاش میگیرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اما در قسمت سوم نتوانست مقابل بامزگیهای نیکخواه در جوکرتایمش مقاومت کند و کارت زرد گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سیروس میمنت که در فصل پنجم جوکر جزو نخندها بود و توانست برنده میدان باشد، در قسمت چهارم سر چالش «پش میندازه» دومین کارت را هم گرفت و حذف شد. او تمام مدتی که اکبر عبدی داشت چالش را همراهی میکرد یا تخمه میشکست یا محکم میکوبید توی صورت خودش. وقتی هم که حذف شد گفته وقتی قیافه هومن برقنورد را دیده که چشمهایش داشته در میآمده خندهاش گرفته چون تا حالا ندیده کسی اینطوری باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تحلیل و آنالیز قسمت آخر فصل اول مسابقه جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "قسمت آخر فصل اول جوکر بعد از موجی توفانی از خنده، با یک توافق کاملا جدی به پایان رسید. هرکدام از شرکتکنندههای قسمت آخر کی خندیدند و چهطور حذف شدند؟",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "سام درخشانی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سام درخشانی بیشتر مراحل سخت بازی توئیست را گذراند و -به قول خودش- صدای افتضاح امیرمهدی ژوله را تحمل کرد اما نهایتا اواخر بازی نتوانست خودش را کنترل کند و درحالیکه وسط بازی دراز کشیده بود، خندید. با این خنده، نیم ساعت مانده به پایان مسابقه، کارت قرمز گرفت و رفت بیرون. کارتی ساده و از سر خستگی.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "امین حیایی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شهرتش کار دستش داد. در چالش کودکی، موقعی که همه داشتند کودکانه حرف میزدند، امین حیایی ابتدا ساکت بود و یک مرتبه با صدای بلند زد زیر گریه و گفت مامانمو میخوام. همان موقع هومن حاجیعبداللهی گفت: «یه زمانی امین حیایی بودها. ببین روزگار چه میکنه با آدم.» همان موقع حیایی از این اشاره حاجیعبداللهی زد زیر خنده و کارت قرمز گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "غلامرضا نیکخواه",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یک لبخند الکی کار دستش داد. بعد از اینکه آهنگ رپش را به بهترین شکل اجرا کرد و از ژوله هم برای این اجرا کمک گرفت با ژوله خداحافظی کرد و خیلی بیهوا لبخند زد. یعنی بدترین زمان ممکن را برای لبخند زدن انتخاب کرد و توسط دوربینها شکار شد. نیکخواه که توانسته بهترین بازیکن فصل اول جوکر نام بگیرد و به خیلیها کارت زرد بدهد، خودش خیلی سادهتر از چیزی که همه فکر میکردیم، حذف شد.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "سهیل مستجابیان",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بالاخره تلاشهایش برای نخنداندن و نخندیدن جواب نداد و آن قانونی که مدتها بود منتظرش بودیم اعمال شد. سیامک انصاری یک کارت زرد مقابل مستجابیان گرفت و گفت به خاطر عدم مشارکت در خنداندن! خیلیها در فضای مجازی به این کارت خرده گرفتند اما بهرحال حق مطلب ادا شد.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "و پایان دوئل خنداندن یا نخندیدن؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هومن حاجیعبداللهی و سهیل مستجابیان عملا در تلاش برای خنداندن همدیگر در دوئل پایانی به جایی نرسیدند. مدام یکی به آن یکی میگفت واقعا نمیدانم چیکار باید بکنم آن یکی جواب میداد خسته شده و حوصلهاش سر رفته. خلاصه وقتی ۹ دقیقه به پایان مسابقه رسیده بود تصمیم گرفتند باهم دست بدهند و جایزه را تقسیم کنند. آغاز طوفانی فصل اول جوکر، پایانی آرام داشت و این شاید مخاطبان را راضی نکرده باشد. اما چه میشود کرد وقتی بعد از ۶ ساعت، فینالیستها قصد خندیدن ندارند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تحلیل و آنالیز شرکتکنندگان فصل اول برنامه جوکر فیلیمو",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "آنالیز سام درخشانی در مسابقه جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چگونه میخنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از دقایق اول سعی کرد تا یک جورهایی بین جوکر و مافیا اشتراک ایجاد کند و از دوستانش خنده بگیرد اما آنالیز این شرکتکننده مسابقه جوکر نشان میدهد که از بعد کارت زرد، شیوهاش را عوض کرد و سعی کرد بقیه هم کارت بگیرند. تا پایان قسمت دوم بعد از نیکخواه، سام درخشانی موفقترین و با استراتژیترین شرکتکننده بود که توانست ۲ نفر را با حرفها و حرکاتش بخنداند. با این حال در قسمت سوم، تلاش چندانی از جانب او برای خنداندن دیگران ندیدیم.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چگونه نمیخندد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "استعداد زیادی در خندیدن دارد. معمولا سرخ میشود و سعی میکند سرش را بیاندازد پایین. یا بلند شود و راه برود. بعضیوقتها لبش را گاز میگیرد. یک بار هم موقع «بغلی بگیر» پشتش را کرد و دولا شد که خندهاش دیده نشود. شیوه او حالا که کارت زرد دارد، مشغول کردن خودش به فعالیتی است (مثل همان درست کردن برنج و تنماهی) تا از چشم توی چشم شدن با دیگران و تمرکز، فرار کند. شیوه دیگرش، حمله کردن به دیگران است برای خنده گرفتن؛ این هم نوعی مشغول شدن به کار است. وقتی ایرج ملکی مشغول جوک گفتن بود خودش را به غذا خوردن و حرکات موزون مشغول کرد اما چشمهایش از خنده سرخ شده بود.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "کجا خندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اولین نفری بود که کارت زرد گرفت. موقعی که رضا نیکخواه مشغول انجام حرکات موزون بود، نتوانست خودش را کنترل کند. ولی از آنجا به بعد بازی برایش جدی شد.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "آنالیز امین حیایی در رئالیتی شو جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چگونه میخنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تیکههای بامزهای میاندازد اما اولین قدم را وقتی برداشت که به عنوان نفر اول از جوکرتایم استفاده کرد. استندآپ بامزهای اجرا کرد و یک جاهایی کاملا مشخص بود همه دارند تلاش میکنند جلوی خندهشان را بگیرند. آخرسر هم با لحن بامزهای گفت «اصلا هم که خنده نداشت» و باعث خندیدن بیژن بنفشهخواه شد. یکبار هم در قسمت سوم به همه گفت من یک سر میروم پایین و میآیم، بعد رفت پشت مبل و ادای پایین رفتن از پله را درآورد اما کسی نخندید. برای بار دوم در قسمت سوم از جوکرتایم استفاده کرد. اینبار با کت چرمی و کلاه و موهای فرفری آمد وسط و با لحن لاتی به زبان مازندرانی اجرا کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چگونه نمیخندد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "معمولا آدامس میجود و سعی میکند حرف بزند و بحث را عوض کند. خودش هم اعتراف کرد که با حرف زدن خودش را کنترل میکند که نخندد. با حرف زدن و تیکه انداختن کاری میکند که تمرکزی روی موارد نداشته باشد تا خندهاش بگیرد. ولی یکجا که سکوت کرد، خندید!",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "کجا خندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "همانجا که سکوت کرد و نتوانست با شیوه بامزهگوییهای درخشانی همراه شود و مقابل شوخیهایش با خوابیدن و مغز(!) کم آورد.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "آنالیز بیژن بنفشهخواه در برنامه جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چگونه میخنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اولین حرکتش این بود که ترقه بیاندازد و با اینکه فکر میکرد بامزه باشد اما هیچکس را نخنداند. استراتژیاش در بخش جوکرتایم، طرح چندتا معما بود، اما زیاد در روایت موفقیتآمیز عمل نکرد. با اینحال کاملا مشخص بود چند نفری دارند تلاش میکنند نخندند. اگرچه در خنداندن موفق نبود ولی حضورش گرمای زیادی به بازی داد و خیلیها را به سختی انداخت.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چگونه نمیخندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به قول خودش راحت میخندد و این را میشد از همان چند دقیقه اول آغاز بازی فهمید. چه اگر سیامک انصاری سختگیر بود، او در همان نیمساعت اول، کارت قرمز را میگرفت. اما در ادامه کمی جدیتر شد؛ معمولا سرش را به سمت دیگری میگرفت تا چشمش به فردی که دارد حرف میزند نیفتد. بیشتر وقتها با اخم نگاه میکرد. هرچند در این شیوه هم چندان موفق نبود.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "کجا خندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نخستین کارت قرمز مسابقه جوکر را به نام خود ثبت کرد؛ اولین بار جایی خندید که امین حیایی بعد از جوکرتایم گفت: «خنده هم که نداشت اصلا…» با این جمله دیگر نتوانست خودش را کنترل کند. بار دوم هم وقتی سام درخشانی رپ خواند و تمرکزش را از دست داد و خندید.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "بررسی شیوه بازی هومن حاجیعبداللهی در جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چگونه میخنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اولین حرکت مهمش جایی بود که بدون هیچ اطلاع قبلی رفت بیرون و با یک زیرپوش و پیژامه و جوراب سوراخ آمد وسط سالن. بعد شروع کرد به لقمه کردن کالباس و دادن دست بچهها. بعد هم با شعر خواندنش با صدای تودماغی همه را شوکه کرد. با اینکه کسی نخندید ولی آغاز خوبی برای مسابقه جوکر بود. او در شیوه دومش، به بقیه شرکتکنندگان بهصورت مستقیم حمله کرد و مخاطب قرارشان داد تا از آنها خنده بگیرد یا جلوی تمرکزشان را بگیرد. در قسمت سوم، دایره زد و آبنمک درست کرد و شروع کرد آن وسط به قرقره کردن اما با وجود بامزهگی زیاد موفق نشد کسی را بخنداند.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چگونه نمیخندد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از جمله شرکتکنندههایی است که اصلا تلاشی برای نخندیدن نمیکند. انگار اصلا خنده توی برنامهاش نیست. مثلا خودش در قسمت سوم گفت موقع جوکرتایم امین حیایی داشته منفجر میشده اما این احساس، کوچکترین نمود بیرونی نداشت. همه جا کاملا جدی برخورد میکند اما در عین حال تمام حرکاتش خندهدار است. با شیوع مستحکمی که تا کنون از خودش به نمایش گذاشته، او را باید یکی از فینالیستها دانست.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "کجا خندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تا آخر قسمت دوم هیچ کارت زردی نگرفته بود اما در نقطه شروع قسمت سوم، مشخص شد که موقع شعبدهبازی رضا نیکخواه خندیده. خلاصه نیکخواه تا اینجا یک کارت زرد هم به اسم حاجی عبدالهی زد.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "آنالیز امیرمهدی ژوله در جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چگونه میخنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اولین تلاشش برای خنداندن با توزیع متنها اصلا موفق نبود. خودش هم به اشتباهش اعتراف کرد. ولی از جوکرتایم خیلی خوب استفاده کرد و با اجرای گوشخراش آهنگ «مسافر خسته من» و «با من صنما دل یک دله کن» موقعیت بامزهای ایجاد کرد. آخر سر که با گفتن عبارت یُبسیجون برتر باعث خنده امیر کاظمی شد. با اینحال وقتی در قسمت سوم نمایشنامه سهیل مستجابیان را دید گفت کاش او که نویسنده است از این جور کارها میکرد.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چگونه نمیخندد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چندبار نزدیک بود از خنده ریسه برود. معمولا لبهایش را گاز میگیرد یا سرش را میاندازد پایین. خودش هم گفت استراتژیاش این است که معمولا به صورت بچهها نگاه نمیکند و وقتی حرف میزنند به نافشان یا گل فرش یا موی سر، نگاه میکند یا ذهنش را درگیر ضرب اعداد ۳ رقم در ۳ رقم میکند. شیوهای که با همه سختیاش تا قسمت سوم برای او جواب داد. در قسمت سوم هم چندبار برای جلوگیری از خنده، خمیازه کشید اما خب فایده نداشت.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "کجا خندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بار اول وقع بازی بغلی بگیر وقتی نیکخواه عبارت بغلی بگیر را طور دیگری ادا کرد کارت زرد گرفت. در قسمت سوم وقتی هم وقتی ایرج ملکی جوک اسکلت را گفت نتوانست خودش را کنترل کند و خندید و کارت قرمز گرفت و حذف شد.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "آنالیز غلامرضا نیکخواه در مسابقه جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چگونه میخنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "باید اعتراف کرد که برخلاف همه پیشبینیها، نیکخواه پدیده بلامنازع این دور از جوکر و رتبه اول خنداندن است. اول از همه او شروع کرد به جوک گفتن. با اینکه بامزه نبود اما انقدر جدی و جالب تعریفشان کرد که خیلیها گفتند نمیتوانستند خودشان را نگه دارند. حرکات موزون (با اسم رمز، حرکات ورزشی برای زانو) و حرکاتش در بغلی بگیر و حتی جوکرتایمش با توجه به استایلی که داشت، واقعا خندهدار بود. همین هم باعث شد نزد مخاطبان پرشمار جوکر لقب پدیده را بگیرد. در قسمت سوم موقع فال گرفتن برای سهیل مستجابیان، آنقدر با دهانش صدا درآورد و به سهیل نزدیک شد که همه داشتند از خنده میترکیدند اما بازهم سهیل نخندید.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چگونه نمیخندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "زیاد خوش خنده نیست اما مواقع حساس، لپهایش را باد میکند و بعد فوت میکند بیرون. این دم و بازدم طولانی کمکش میکند که نخندد. بعضی وقتها هم خمیازه میکشد یا دماغش را میگیرد و سرش را تکان میدهد تا با تمرکز خنده را رد کند. در قسمت سوم موقع جوکرتایم امین حیایی مدام فوت میکرد که خندهاش نگیرد.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "کجا خندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در دو قسمت اول اصلا نخندید و کارت زرد نگرفت. در قسمت سوم، وقتی همه داشتند ساز میزدند، قبل از اینکه بلند شود و حرکات موزون انجام دهد یکمرتبه لبخند کمرنگی زد. همانجا دوربینها شکارش کردند و کارت زرد گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "بررسی بازی سهیل مستجابیان در برنامه جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چگونه میخنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با توجه به نظرات مخاطبان، کمواکنشترین شرکتکننده شناخته شد. زیاد مدلش با حال و هوای مسابقه و البته بقیه شرکتکنندگان جور نبود. تلاش زیادی برای خنداندن نکرد و زیاد هم با بقیه یکی نمیشد. در قسمت اول یک بار یک گل آورد و یک پلاستیک کشید روی آن و گفت به گل من دست نزنید. وقتی بنفشهخواه پلاستیک را برداشت حرکات مستجابیان آهسته شد که با وجود ایده خوب، ولی در آن شرایط خندهدار نبود. در قسمت سوم دو حرکت برای خنداندن انجام داد. اول اینکه رفت بالای سر هومن حاجیعبدالهی و هرچه میگفت لب میزد و این ایده را به بهترین شکل ممکن اجرا کرد. بعد هم نفری یک نمایشنامه داد دست بقیه که اجرا کنند. نمایش به نسبت بامزهای بود مخصوصا اینکه نقش سنجاب مادر را به سام درخشانی داد و از او خواست تا آخر فندقی را گوشه لپش نگه دارد و با آن دیالوگ بگوید اما دیالوگی برایش ننوشته بود. با این حال اما خندهای از بقیه نگرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چگونه نمیخندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تنها شرکتکنندهای است که هنوز کارت زرد نگرفته. انگار اصلا توی مسابقه نیست. همیشه گوشهای مینشیند و گوش میداد و اظهارنظر ریزی میکند. خلاصه که تلاشی از او برای نخندیدن ندیدهایم. گرچه در قسمت سوم گفت وقتی ایرج ملکی وارد اتاق شده داشته از خنده به هفت قسمت تقسیم میشده اما باز هم در چهرهاش نشانهای از این احساس نبود. در قسمت سوم برای اینکه نخندد هی فوت میکرد و این حرکت باعث شد همه برایش دست بگیرند.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "کجا خندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اصلا نخندید و به نظر نمیآید بخندد! حتی در قسمت سوم تلاشهای نیکخواه هنگام فال گرفتن هم باعث خندهاش نشد.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "آنالیز امیر کاظمی در رئالیتی شو جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چگونه میخنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با توجه به اختلاف سنیاش با بقیه شرکتکنندگان، کلا تلاشی برای خنداندن نکرد و فقط یکبار لیوان را دور خودش چرخاند که آنهم خندهدار نبود. یکبار هم آهنگی پخش کرد که بامزه بود اما کسی به خاطرش نخندید. درکل میتوان او را یکی از ضعیفترینها در خنداندن به حساب آورد.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چگونه نمیخندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "زیاد تلاشش را برای نخندیدن به چشم نیامد. اما گهگاه به جایی خیره میشد و توی خودش فرو میرفت. بعضی وقتها پیشانیاش چین میانداخت و هی آب میخورد. آخرین نشانههایش هم، لزرش شدید ابرو است.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "کجا خندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اولین بار در سری دوم بازی بغلی بگیر، قبل از همه شروع به خندیدن کرد و کارت زرد گرفت (البته چون همزمان بود، کارت زرد مشکوکی بود). بار دوم در انتهای جوکرتایم ژوله، وقتی گفت چرا نمیخندید؟ و او را مستقیم مخاطب قرار داد، زد زیر خنده و حذف شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آنالیز فصل دوم جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "هومن برقنورد | برنده فصل دوم جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چطور خنداند؟ اول قسمتِ چهارم جوکرتایمش را اجرا کرد. نمایش جالبی بود اما خب به شرط اینکه جدی مینشستی و اخمهایت را میکردی توی هم و معنای آن را درک میکردی. چون به هیچوجه خندهدار نبود. خودش هم گفت که اصلا به قصد خنداندن آن نمایش را انتخاب نکرده و اگر میخواسته میتوانسته نمایشی اجرا کند که همه را بخنداند اما نخواسته! خب واقعا چرا کسی باید توی مسابقه جوکر، نمایشی اجرا کند که قرار نیست دیگران را بخنداند؟ آنهم توی مرحلهای به این حساسی. موقع داستانسازی هم شخصیتهای بامزه ایرج و تورج را وارد کرد که واقعا خندهدار بودند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چطور نخندید؟ به روی خودش نمیآورد که دارد از خنده منفجر میشود. در اکثر مواقع چهرهاش جدی بود فقط گهگاه لبهایش حرکت کوچکی میکرد. خیلی مسلط! شیوه او این بود که آن اتفاق خندهدار را «بازی» کند. در نتیجه نمیخندید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کجا خندید؟ هیچوقت نخندید. مسلطترین بازیکن جوکر در تمامی ۲ فصل گذشته بود. حتی کارت زرد هم برای خنده نبود. یک واکنش معمول بود و نه خنده.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "شهرام قائدی | برنده فصل دوم جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چطور خنداند؟ شاید اگر جوکرتایمش را همان ابتدا اجرا میکرد، با آن تغییر قیافه و جوکهایش خندهدار به نظر میرسید اما هم خودش خسته شده بود و هم بقیه حال خندیدن نداشتند. البته خودش هم گفت جوکرتایم آن چیزی نشد که میخواست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چطور نخندید؟ مدام میگفت بین هومن و ایمان، بخندترین است و شک داشت بتواند با آنها برابری کند. وقتی عباس جمشیدیفر و بهنام تشکر به عنوان زامبی آمدند و روی آن دستگاه لرزنده نشستند و آواز خواندند تمام تلاشش را کرد که نخندد. مدام دستهایش را میگذاشت روی پیشانی و اخم میکرد تا نخندد. اما کاملا کلافه شده بود. تا اینکه بالاخره سیامک انصاری به او اخطار داد. از آنجا به بعد مدام پاهایش را میمالید. موقع داستانسازی هم مکث میکرد تا روی خندهاش تسلط پیدا کند. راه فرارش این بود که جملههای کوتاه بگوید و تماممدت غر بزند تا اثر خنده از ذهنش پاک شود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کجا خندید؟ با اینکه انتظار میرفت خیلی زود حذف شود اما بالاخره همپای هومن پیش رفت و تا آخر نخندید.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "ایمان صفا | حذف شده ناکام",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چطور خنداند؟ توی قسمت سوم زیاد مجال خنداندن نداشت و جوکرتایمش را هم که نگذاشتند اجرا کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چطور نخندید؟ مدام اخمهایش را کرده بود توی هم که یک وقت نخندد. اما او هم مثل هومن به رفتار و صورتش مسلط بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کجا خندید؟ خودش را سه قسمت کنترل کرد اما در همین قسمت، کارت زرد گرفت. اولین بار نتوانست مقابل حملهی زامبیها مقاومت نشان دهد. همین که جایش را با بهنام تشکر عوض کرد و نشست کنار عباس جمشیدیفر روی آن دستگاه لرزان، بلند بلند زد زیر خنده. یک خنده انفجاری کرد تا تلافی همه خندههای خورده و ناخوردهاش دربیاید. خندهای که به همه چسبید و اولین کارت زرد را گرفت. بعد هم که تا زنگ زد اجازه بگیرد برای جوکرتایم، آنقدر عباس و بهنام پشت تلفن اذیت کردند که زد زیر خنده و دومین کارت را گرفت و حذف شد. البته خندهاش زیاد هم خنده نبود. یک لبخند کوچک بود ولی خب باعث حذفش شد. او یکی از کسانی بود که میتوانست قهرمان این فصل شود و البته باعث حذف و خندههای بازیگران دیگر هم شده بود… اگر تلفن نمیزد!",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "آنالیز هومن برقنورد در مسابقه جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چگونه میخنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چند وقت یکبار بلند میشد و حرکات موزون درمیآورد و میگفت دکترش گفته باید حتما چندوقت یکبار این کارها را انجام دهد. حرکاتش شباهت زیادی به غلامرضا نیکخواه داشت با این تفاوت که گهگاه مثل تمرین تئاتر، حرکت اَ و اِ و اُ را پشتهم با صدای بلند تکرار میکرد. جوک قورباغه دهنگشادش یکمرتبه یخ جمع را باز کرد و خیلیها را وادار کرد تلاش کنند نخندند. برقنورد با یک جمله باعث شد جمشیدیفر اولین کارت زردش را همان اول کار بگیرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم فصل دوم برنامه جوکر حرکت جدید و خارقالعادهای برای خنداندن انجام نداد. فقط موتیف حرکات موزون ناگهانیاش همچنان بامزه بود. مخصوصا اینکه آلارم قوقولیقوقوی گوشیاش که برای ورزش تنظیم کرده بود هربار برق از سر همه میپراند. البته جالب اینجا بود که مدام هم حرکات موزون و تمرین فن بیانش را بهروز میکرد و این خلاقیتش هم خندهدار بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت سوم تلاش زیادی برای خنداندن نکرد و حتی ورزش کردن و حرکات موزونش را هم گذاشت کنار.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چگونه نمیخندد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حتی وقتی داشت از خنده منفجر میشد باز هم در چهرهاش نمودی نداشت. چهرهاش تمام مدت جدی بود. با اینحال گفت موقع جوکر تایم جمشیدیفر از خنده سردرد گرفته بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مهمترین تلاشش برای نخندیدن در قسمت دوم جوکر موقع جوکر تایم بهنام تشکر بود. دیگر تحملش تمام شده بود و مدام به صورتش چک میزد تا جلوی خندهاش را بگیرد و معلوم بود عنقریب است با همان صورت کاملا جدی بزند زیر خنده.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت سوم برنامه جوکر فیلیمو اواخر جوکرتایم این چکزدنهایش بیشتر هم شد و به جایی رسید که عباس جمشیدیفر با دیدن این صحنه نتوانست خودش را نگه دارد و بلندبلند خندید و حذف شد. او یکبار هم موقعی که ایمان صفا داشت صدای هلیکوپتر درمیآورد، در معرض خنده قرار گرفت. واقعا هم شرایط سختی بود. صفا رفته بود توی صورتش و صدا درمیآورد و او هم خیره نگاهش میکرد.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "کجا خندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بالاخره در قسمت سوم کاکتوس رقصنده سوغات وحید آقاپور کار دستش داد. آقاپور کاکتوس رو برد جلوی صورتش و او با دیدن رقص و حرکات کاکتوس زد زیر خنده. البته خودش گفت که برای خندهدار نبوده و نمیداند چرا صورتش آن شکلی شده. اما درهرحال کارت زرد گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بررسی حضور عباس جمشیدیفر در رئالیتی شوی جوکر | پدیده این فصل",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چگونه میخنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هیچکس فکرش را نمیکرد که عباس جمشیدیفر به پدیده فصل دوم جوکر تبدیل شود. همه موقعیتهای خنده قسمت اول، یک جورهایی به او برمیگشت. اول از همه شروع کرد درباره راههای نخندیدن به همه پیشنهادهایی داد. یکی این بود که وقتی خندهتان میگیرد خودتان را سفت کنید یا با دست لپهایتان را بهم بچسبانید. جوکرتایم جمشیدیفر خندهدارترین موقعیت قسمت اول بود. شروع کرد به نواختن سنتور و وقتی همه آرام گرفته بودند، صدای مجری برنامه رادیویی گلهای تازه را تقلید کرد و گفت: «گلهای داوودی تقدیم میکند.» بعد هم که با نمایش بیرون آوردن مار از گونی، به دونفر کارت زرد داد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم فصل دو مسابقه جوکر به اندازه قسمت اول تلاشی برای خنداندن نکرد اما این شخصیت همینطوری بدون اینکه کاری انجام دهد هم بامزه است. اصلا همین که یک نفر فکر کند آتل گردن را به زور ببندد دور صورتش تا نخندد، خودش خندهدار است چه برسد به اینکه لپهایش هم از زیر آتل بزند بیرون و با آن حالت خاطره هم تعریف کند. البته خاطره تعریف کردنش هم جورهایی خودزنی بود چون خودش بیشتر از همه داشت میخندید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به عنوان کسی که تاثیر مهمی روی خنداندن داشت خیلی زود حذف شد و اصلا قسمت سوم فرصتی برای خنداندن نداشت.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چگونه نمیخندد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "همان اول سیامک انصاری گفت چهره عباس پر از خنده است و نمیشود فهمید کی میخندد و کی نمیخندد اما در کل از همان نقطه شروع داشت از خنده میترکید. مدام با دو انگشت دوطرف دهانش را میگرفت که نخندد. ۹۰ درصد مواقع دستش به صورتش بود و او را در همین حالت میدیدیم. این حالت خطا نیست؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم علاوه بر ماجرای آتل بستن به صورت باز هم بیشتر اوقات او را درحال نگه داشتن عضلات صورتش با دست میدیدیم. البته که در جوکرتایم تشکر معلوم بود واقعا روی خودش کار کرده که نخندد و دوست دارد دیگران را اوت کند.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "کجا خندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هنوز یک ربع از شروع بازی نگذشته بود که با وجود تمام تلاشهایش برای جلوگیری از خندیدن به خاطر جمله هومن برقنورد که گفت میخواهی یک گیره بهت بدهم به دهانت بزنی چنان خندید که پیش از آن هیچوقت نمونهاش را در جوکر سراغ نداشتیم. این شد که اولین کارت زرد را گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم بلا از سرش گذشت و نخندید. آنالیز جوکر ما نشان میدهد که حذف او، بدترین اتفاق جوکر برای بینندهها خواهد بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "همان ابتدای قسمت سوم وسط جوکرتایم بهنام تشکر حذف شد. گفت عنصر خندهدار، لپهای هومن برقنورد بوده که با چکهایی که توی صورت خودش میزده، عقب و جلو میرفته و اصلا نمیتوانسته به این تصویر نخندد. با حذف جمشیدیفر نگران بودیم از اینجا به بعد مسابقه جذابیتی نداشته باشد اما ورود آقای شاپوری همه چیز را تغییر داد.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "آنالیز حضور شهرام قائدی در برنامه جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چگونه میخنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یکبار جوک تعریف کرد که هیچکس نخندید و حتی باعث نشد عباس جمشیدیفر دستش را ببرد طرف دهانش و جلو خندهاش را بگیرد. گهگاه هم وسط حرف بقیه تیکههای بامزهای میگفت اما تاثیری نداشت. موقع هولاهوپ زدن اما حرکت ویژهای کرد و همه هولاهوپها را باهم زد و این کارش بامزه بود اما هنوز نفهمیدهایم کسی به خاطرش خندید یا نه.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم فصل ۲ جوکر کار بخصوصی برای خنداندن نکرد. جالب اینجاست که قائدی معمولا ساکت نمینشیند و تکههای بامزه میپراند و سعی میکند نفر به نفر با آدمها شوخی کند اما هنوز موقعیت خندهداری رقم نزده. حرفهایی که بیرون از بازی میزند خیلی بامزهتر از موقعیتهایی است که در بازی ایجاد میکند. البته که حرکات صورتش موقع جوکرتایم بهنام تشکر، واقعا بامزه بود.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چگونه نمیخندد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برای اینکه نخندد، چهرهاش جدی میشد و چشمهایش را میگرفت بالا و به اینطرف و آنطرف نگاه میکرد. موقع جوکرتایم، لحظهای که ایمان صفا به شکل مار از جا بلند شد آنقدر خندهاش گرفته بود که سرش را انداخته بود پایین و شقیقهاش را میمالید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم برای اینکه خندهاش نگیرد یا چشمهایش را میبست یا به بالا نگاه میکرد. او هم موقع جوکرتایم تمام تلاشش را کرد که نخندد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت سوم اولین چالشش با موز پلاستیکی بود. وقتی آقاپور موز را داد دستش کاملا مشخص بود دارد از خنده میترکد. ما که دور بودیم و موز را از نزدیک نمیدیدیم هم نمیتوانستیم نخندیم چه برسد به او. چالش اساسیاش مال وقتی بود که سیامک انصاری یک مرتبه ازش خواست برود آن بالا صدای هلیکوپتر دربیاورد. جوری با این چالش برخورد کرد که انگار قرار است یک بمب خنثی کند. مدام نفس عمیق میکشید، چشمهایش را میبست و مهلت میخواست. بعدش هم که ایمان صفا شروع کرد به تقلید صدا و میرفت توی صورتش صدا درآورد باز هم نفسش از خنده بند آمده بود و مدام چشمهایش را میبست و میرفت عقب.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "کجا خندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بالاخره در قسمت سوم خندید. آقای شاپوری تنها کسی بود که توانست او را بخنداند. وقتی لپهایش را باد کرد، بلافاصله همزمان با خنده وحید آقاپور او هم غشغش زد زیر خنده و کارت زرد گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "بررسی شیوه بازی بهنام تشکر در جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چگونه میخنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "درکل سکوت کرده بود و برای خودش یک گوشهای راه میرفت. کم پیش میآمد در بحثها مشارکت کند یا بخواهد تیکهای بیندازد و کسی را بخنداند. فقط موقع زدن هولاهوپ، آنقدر خوب و حرفهای این کار را اجرا کرد که نظر همه را جلب کرد اما باز هم خنده نگرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم فصل دوم جوکر وقتی آرش نوذری کارت زرد انفعال گرفت فکر کردیم خب طبیعتا باید یک کارت زرد انفعال هم به تشکر میرسید اما بلافاصله ضعفش را جبران کرد. جذابترین بخش قسمت دوم جوکرتایم بهنام تشکر بود. هیچکس فکرش را هم نمیکرد شخصیتی مثل بهنام تشکر با آن همه جدیت چنین ایده جذابی طراحی کند و خودش هم آن وسط بالاوپایین بپرد و غش غش بخندد.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چگونه نمیخندد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کلافه بود. راه میرفت و سرش را اینطرف و آنطرف میگرفت و میگفت دارم میمیرم. اما قیافهاش در تمام این شرایط کاملا جدی بود. موقع جوکرتایم عباس جمشیدیفر هم دهانش را باز گذاشته بود تا خندهاش معلوم نشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم اعتراف کرد که وقتی نمیتواند تحمل کند بلند میشود و یواشکی قایم میشود یک گوشه. یک جورهایی شبیه روشی که بیژن بنفشهخواه برای فرار از خندیدن داشت. یکبارهم به خاطر اینکه سرش را کرده توی یخچال اخطار گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "کجا خندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چندباری حس کردیم که صورتش حالت لبخند به خودش گرفته اما خب زنگی به صدا در نیامد. تا اینکه در قسمت دوم بالاخره وسط جوکرتایم سپند امیرسلیمانی، به حرکات عباس جمشیدیفر و وحید آقاپور خندید و اولین کارت زردش را گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت سوم بعد از آن جوکرتایم جنجالی، سر ماجرای «یه شپش دارم پش میاندازه» کنترلش را از دست داد. جالب اینجاست که چندبار نزدیک بود بخندد و حتی گمان میکردیم لبهایش به خنده باز شده اما زنگ به صدا در نمیآمد. بالاخره وقتی آرش نوذری یک حاجآقا سر جملهاش گذاشت، زد زیر خنده و حذف شد.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "آنالیز وحید آقاپور در برنامه جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چگونه میخنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "قبل از شروع مسابقه یک جوک تعریف کرد که بقیه با اینکه میتوانستند بخندند اما لبخند هم نزدند. بازیاش با آن کلاه رحیمی به نسبت بامزه بود. مخصوصا وقتی که آن را گذاشت سرش و قیافهاش کاملا تغییر کرد و شروع کرد به درآوردن ادای آگهیهای شبکههای ماهوارهای.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم رئالیتی شو جوکر عملا کاری برای خنداندن دیگران نکرد. فقط جلوی بقیه را میگرفت و میگفت چرا نمیخندی؟ البته حرکاتی که برای کنترل خنده انجام میداد که خودش خندهدار بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت سوم با سوغاتیهایش غوغا کرد. کار خاصی نبود اما جوری کاکتوس و موز را میگرفت جلوی صورت بقیه و برایشان ادا در میآورد که اصلا نمیشد نخندید. خلاصه اینکه هومن برقنورد که این همه تلاش کرده بود نخندد نتوانست جلوی کاکتوس رقصنده آقاپور مقاومت کند.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چگونه نمیخندد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "او هم از ترفند عباس جمشیدی استفاده میکرد و هروقت نمیتوانست جلوی خندهاش را بگیرد یا لبهایش را غنچه میکرد یا با دستش لپهایش را نگهمیداشت. در جوکرتایم عباس جمشیدیفر که تما موقت لبهایش را گرفته بود یا دهانش باز بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این ماجرای نگه داشتن دهان با دست در قسمت دوم کمکم به جاهای باریک رسید. برای این حرکاتش صدایی طراحی کرده بود و ما از دور هم میفهمیدیم که آقاپور خندهاش گرفته و دارد تلاش میکند جلوی خودش را بگیرد. موقع جوکرتایم بهنام تشکر عضلاتش را سفت کرده بود و به گردنش فشار میاورد و محکم دستش را میکوبید روی دسته مبل و زانوهایش تا نخندد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگر انصاری تذکر نداده بود همچنان میخواست در قسمت سوم هم خندهاش را با دست نگهدارد. موقع کلکلش را شهرام قائدی نزدیک بود خندهاش بگیرد اما سرش را انداخت پایین و خودش را سرگرم کرد به جابهجایی صندلی و خلاصه نخندید.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "کجا خندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ترفندهایش برای جلوگیری از خنده با نگه داشتن لپها و باز گذاشتن دهان جواب نداد و بالاخره وقتی ایمان صفا به شکل مار نزدیکش شد و زبانش را آورد بیرون تا نیشش بزند، بلند بلند زد زیر خنده و اولین کارت زرد را گرفت. در قسمت دوم تلاشهایش نتیجه داد و نخندید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت سوم رئالیتی شوی جوکر لپهای بادکرده آقای شاپوری سه تلفات داشت که یکیاش وحید آقاپور بود. انقدر خندهاش گرفت که نتوانست روی صندلی بنشیند و رفت آن گوشه خندید و حذف شد. البته از آنجایی که دیگر نمیتوانست خندهاش را با دست نگه دارد دیر یا زود حذف میشد.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "تحلیل حضور آرش نوذری در رئالیتی شو جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چگونه میخنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اولین حرکتش این بود که رفت از اتاق کناری یک عروسک مرغ آورد و اسمش را گذاشت پرده پرریخته و گفت به خاطر گرانی پرهایش ریخته و حالا باید سفارش بدهند برایش پر بکارند. همان موقع بود که ماجرای خندیدن جمشیدیفر به حرف برقنورد پیش آمد و نمایشش بینتیجه ماند. بهخاطر جنس صدا و سابقه بازیهایش، توقع از او خیلی بیشتر از اینها بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم چندبار برای خنداندن خیز برداشت اما بقیه بهش مجال ندادند. شاید سناریوی درست کردن ماسک با بادمجان و کدو و فلفل میتوانست بامزه باشد اما نتوانست اجرایش کند. حرکات صورتش موقع جوکرتایم بهنام تشکر واقعا خندهدار بود. قبلا هم در آنالیز قسمت به قسمت جوکر گفتیم که از او توقع بیشتر از اینها بود…",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت سوم فصل دوم جوکر با وجود اینکه جوکرتایمش پتانسیل زیادی برای ایجاد خنده داشت اما موفقیتآمیز نبود. حتی تلاشش برای خنده گرفتن از حضار با وادار کردنشان به انجام حرکات موزون هم بامزه نبود. اما در بخش «یه شپش دارم پش میندازه» سعی کرد با مزهتر ظاهر شود و همین حرکات بامزهاش باعث حذف بهنام تشکر شد.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چگونه نمیخندد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چهرهاش آنقدر جدی بود که بعید به نظر میرسید بخواهد بالاخره در جایی بخندد اما اوهم موقع جوکرتایم جمشیدیفر، چشمهایش پر اشک شده بود. اما در قسمت دوم موقعیتی وجود نداشت که حس کنیم دارد از خنده میترکد و جلوی خودش را نگه داشته.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "کجا خندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هیچ جا نخندید اما در قسمت دوم به خاطر انفعالش کارت زرد گرفت. همه موافق کارت زرد او بودند جز خودش.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با اینکه انتظار داشتیم به خاطر چهره جدیش تا پایان توی مسابقه بماند اما او هم در قسمت سوم نتوانست از حضور آقای شاپوری جان سالم به در ببرد. جالب اینجاست که نوذری قبل از نمایش باد کردن لپها و فقط با دیدن آقای شاپوری زد زیر خنده و کارت قرمز گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بررسی بازی ایمان صفا در برنامه جوکر | بهترین بازیکن جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چگونه میخنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از ابتدای برنامه ساکت بود و با آن عینک آفتابی، جدی به نظر میرسید. بعضیوقتها فقط تکهای میانداخت. تا اینکه ماجرای جوکرتایم پیش آمد. او از صفا خواست همراه با موسیقی خودش را به شکل مار دربیاورد و برود و وحید آقاپور را نیش بزند. این حرکت را آنقدر استادانه انجام داد که آقاپور و سپند امیرسلیمانی را همزمان به خنده انداخت. او در کنار جمشیدیفر پدیده این فصل جوکر است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم از فصل دوم جوکر خاطرهاش درباره کاربرد لغات فارسی در یک کشور خارجی و تاکیدش روز موقعیتهای تکراری مثل تاکسی و هتل و رستوران آن هم با لحن خاص خودش، آنقدر بامزه بود که تا اسم هرکدام از اینها میآمد آدم خندهاش میگرفت. یک جورهایی هم پای حرکات موزون برقنورد بود و اصلا کم نمیآورد. موقع جوکرتایم حرکات صورتش از همه بامزهتر بود. صفا هرچند وقت یکبار همانطور که جدی نشسته بود زبانش را به نشانه نیش مار، چند بار درمیآورد و اگر کسی یک لحظه نگاهش به او میافتاد سخت میتوانست خندهاش را کنترل کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت سوم دو تا حرکت بامزه انجام داد. اول اینکه یک جا وقتی وحید آقاپور خندهاش گرفته بود و دهانش را با دست نگه داشته بود، رفت جلو توی صورتش و مثل مار زبانش را آورد بیرون. دفعه بعدی هم موقعی بود که قرار شد به همراه هومن برق نورد و شهرام قائدی برود بالا و صدای هلیکوپتر دربیاورد. البته کدام هلیکوپتر؟ صدای شیهه اسب درمیآورد و میرفت توی صورت شهرام و هومن. حرکاتش طوری بود که واقعا سخت میشد نخندید.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چگونه نمیخندد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "عینک آفتابی زده بود خیلی جدی نگاه میکرد. او هم موقع جوکرتایم از ترفند نگه داشتن لپها با دست استفاده کرد. اما در قسمت دوم کاملا روی بازی مسلط شده بود و جایی احساس نکردیم که دارد به زور خندهاش را کنترل میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سر جوکرتایم آرش نوذری در قسمت سوم مسابقه جوکر ایمان صفا هم به جمع آنهایی پیوست که لپهایشان را با دست نگه میداشتند تا نخندند. اما خب بعد از تذکر سیامک انصاری مجبور شد از این کار دست بکشد.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "کجا خندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تا پایان قسمت اول خندهاش را ندیدیم. در قسمت دوم هم نخندید و بعید است کارت زرد آخر متعلق به او بوده باشد. چون تا لحظه آخر سعی داشت چهرهاش را ثابت نگه دارد. آنالیز جوکر ما نشان میدهد که او تا الان بهترین بازیکن این رئالیتیشو بوده است.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "آنالیز سپند امیرسلیمانی در مسابقه جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چگونه میخنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با دست و گردن آتل بسته وارد برنامه شد و درست وقتی همه فکر میکردند واقعا دست و گردنش آسیب دیده آنها را باز کرد و گفت برای خنداندن آنها نقشه داشته و حالا چون نقشهاش یادش رفته آنها را باز میکند. در واقع اولین تلاشش برای خنداندن، همان اول کار به خطا رفت. بار دوم هم شروع کرد به درآوردن ادای سخنرانی انگیزشی و باز هم موفقیت نداشت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم مسابقه جوکر موفقیتی در خنداندن نداشت. تا اینجای کار ضعیفترین جوکرتایم متعلق به او بود. استندآپ کمدی میثم درویشان پور در فینال خندانندهشو را مو به مو از روی متن اجرا کرد. حتی حفظ هم نبود و تلاشی هم نکرد که لااقل بامزه اجرایش کند. اگر حرکات جمشیدیفر و وحید آقاپور نبود اصلا خنده نداشت.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چگونه نمیخندد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چهره او هم اکثر موارد جدی بود و کم پیش میآمد تلاشهایی مبنی بر نخندیدن از او ببینیم.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "کجا خندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بالاخره موقعی که ایمان صفا زبانش را بیرون آورده بود تا آقاپور را نیش بزند زد زیر خنده. جالب اینجا بود که چون همزمان با آقاپور خندیده بود فکر میکرد هیچکس متوجه نشده و خودش را زده بود به آن راه. اما بهرحال اولین کارت زردش را همینجا گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آنالیز جوکر ما نشان میداد که جزو حذف شدهها خواهد بود؛ در قسمت دوم در عجیبترین جای ممکن خندید. جایی که هنوز نه کسی شروع به تعریف خاطره کرده بود و نه ماجرای جالبی برای خندیدن وجود داشت. الکی خندید و کارت قرمز را گرفت و حذف شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آنالیز کامل فصل چهار جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "ردپای مهران مدیری و رضا عطاران در فینال جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یوسف صیادی و یوسف تیموری، دو بازیگری که در فینال «جوکر» رودرروی هم قرار گرفتند، هردو از کمدینهایی هستند که کارشان را از دهه ۷۰ شروع کردهاند و اولین درخشششان را یک جورهایی مدیون مهران مدیری و رضا عطاران هستند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یوسف صیادی اولین بار سال ۷۲ به واسطه مهران مدیری و با برنامه «پرواز ۵۷» به مخاطبان معرفی شد و بعد از آن به عنوان یکی از اعضای ثابت «ساعت خوش» کارش را ادامه داد. کاراکتر بچه غول که یوسف تیموری مدام با آن شوخی میکرد هم از همان سالها شکل گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تیموری هم جزو تیمی بود که رضا عطاران سال ۷۵ برای «سیب خنده» چید. او به همراه جواد رضویان و مجید صالحی به میدان آمد و آنقدر مورد توجه قرار گرفت که همکاریاش با عطاران در «مجید دلبندم» هم ادامه پیدا کرد. گرچه بعدها به خاطر نقش فولاد در «زیر آسمان شهر» بیشتر دیده شد اما نقطه شروع بازیگریاش از «سیب خنده» بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این دو بازیگر بعد از گذشت سالها و بازی در انواع و اقسام فیلم و سریال کمدی، در فینال جوکر در نقطهای قرار گرفتند که دو راه بیشتر نداشتند. از آنجایی که توان خنداندن هم را نداشتند، باید یا تساوی را میپذیرفتند و اجازه میدادند اینبار هم جوکر با دو برنده به پایان برسد یا اینکه به نفع دیگری کنار روند. در این نقطه چشمها به سمت یوسف تیموری خیره بود. همه منتظر بودند ببینند او که از نقطه شروع، بنای شوخی را با صیادی گذاشته بود و از هیچ جوری هم دست از سرش برنمیداشت حالا چه میکند. حاضر است به خاطر این همه صبوری رفیقش، قدمی بردارد؟ بالاخره هم همین شد. تیموری چند دقیقه مانده به پایان برنامه، درست وقتی که از ماجرای دست داشتن در انتشار خبر کذب فوت صیادی پرده برداشت، بلندبلند خندید تا با انتحارش یک جوری کارهایش را تلافی کند. با این حرکت یوسف تیموری، پایانی جالب برای این فصل جوکر رقم خورد و یوسف صیادی برنده فصل چهارم جوکر شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ستاره فصل چهارم",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "آنالیز بازی یوسف تیموری در جوکر |",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور خنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از همین قسمت اول به عنوان ستاره فصل چهارم جوکر معرفی شد. اولش رسمی و با کت و شلوار وارد شد و خیلی جدی برخورد کرد. کمکم اما یخش باز شد خاطرههای بامزهاش درباره علی صالحی امیر جعفری جذابترین نقاط این فصل شد. تغییر صدا و لباس پوشیدن و عینک زدن به سبک یوسف صیادی هم جزو اتفاقهایی بود که میتوانست خنده زیادی بگیرد. آخرین تمهیدش در قسمت اول به برگ برنده اصلیاش تبدیل شد. با آن کاکتوس سخنگو و حرکات موزون، وضعیت عجیبی ایجاد کرد و کلی تلفات داد. جالب اینجا بود که تمام مدت حواسش به همه بود و اجازه نمیداد کسی قایم شود یا حواسش نباشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم هم یوسف تیموری دست از سر کاکتوس سختگو برنداشت. یکی یکی شکارهایش را مشخص میکرد و با کاکتوس دنبالشان راه میافتاد. اول نوبت مهران رجبی بود که تیموری با کاکتوس دنبالش کند. وقتی هم که قرار شد رجبی برود روی سن حرکات موزون اجرا کند، تیموری شکارش را تغییر داد و رفت سراغ علی صالحی. دنبالش میدوید و دستش را میگرفت و میکشید تا بالاخره او را بخنداند. وقتی بینتیجه ماند تغییر موضع داد و رفت چسبید به سیاوش مفیدی تا بالاخره او را خنداند. این اولین بار بود که یک شرکتکننده، برای بیرون کردن رقبایش به زور وارد عمل میشود. وقتی با گیتارش ادای یوسف صیادی را درمیآورد هم سخت میشد به او نخندید. حرکت جذاب دیگرش جایی بود که در پاسخ به مهران رجبی که از او خواست چند دقیقه آدم باشد به او گفت شما هم مثل آدم گیتار بزن. خودش هم از اینکه چنین حرفی به رجبی زده تعجب کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت سوم از همان نقطه شروع آمد وسط میدان بغلی بگیر. یکییکی جلوی صورت بقیه میایستاد و ادا در میاورد تا اینکه بازی از مدار اصلی خارج شد. در جوکرتایمش باز هم خاطرهای درباره یوسف صیادی تعریف کرد. وسط خاطر تعریف کردن بلندبلند میخندید و واقعا سخت بود این خاطره را بشنوی و صورت خندان تیموری را ببینی و جان سالم به در ببری.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور نخندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تمام مدت مشغول خنداندن بود و موقع خاطرهگویی هم خندهاش نمیگرفت. جایی نبود که احساس کنیم دلش میخواهد بخندد و نمیتواند. در قسمت سوم هم جایی نبود که حس کنیم خندهاش گرفته.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور خندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آنقدر تلاش کرد بقیه را بخنداند که بالاخره خودش در قسمت دوم شکار شد. با اینکه جوکرتایم پوریا پورسرخ چندان هم جالب نبود اما در چالش قاشقها وقتی به یوسف صیادی نزدیک شد نتوانست خودش را کنترل کند و زد زیر خنده و اولین کارت زرد را گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "بررسی حضور سیاوش مفیدی در جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور خنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بیشتر از اینکه به فکر خنداندن باشد تلاش میکرد جلوی خندیدنش را بگیرد. تلاش چندانی برای خنداندن از او ندیدیم. در قسمت دوم هم تا پایان حضورش در برنامه کاری برای خنداندن نکرد.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور نخندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "خیلی سعی میکرد اما موفق نمیشد. همان اول هنوز هیچ چیز نشده زد زیر خنده. موقع حرکات موزون یوسف تیموری هم، لپهایش را باد کرده بود و مدام دور خودش میچرخید و به زور سعی میکرد جلوی خودش را بگیرد. مدام فرار میکرد.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور خندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اولین کارت زرد مسابقه را گرفت. وسط خاطره یوسف تیموری درباره علی صالحی زد زیر خنده البته زیربار نمیرفت و هی میگفت میمیک صورتش اینطوری است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم . انقدر یوسف تیموری به او نزدیک شد و توی صورتش ادا درآورد که زد زیر خنده و کارت زرد دوم را گرفت و اخراج شد. مفیدی اولین اخراجی این دوره بود.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "آنالیز مهران رجبی در رئالیتی شوی جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور خنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دماغ مهران رجبی اولین پدیده خندهدار فصل چهارم جوکر بود . قبل از اینکه مسابقه شروع شود مجبور شد از آن پرده بردارد. رجبی با دماغ باندپیچی شده به میدان آمد و وقتی ماسکش را برداشت همه از تصور اینکه دماغش را عمل کرده زدند زیر خنده. آنقدر با ماجرای دماغش ذهنها را درگیر کرد که خیلیها متوجه زنگ شروع مسابقه نشدند و نزدیک بود همان اول تلفات دهند و سه تا کارت زرد بگیرند. شوخی رجبی با دماغ خودش ادامه پیدا کرد و به دماغ یوسف صیادی رسید. این دماغ تا آخر هم سوژه بود. چون بعضیوقتها یواشکی میرفت یک گوشه و با چسب دماغش ور میرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم سیامک از او خواست بالای سن برود و حرکات موزون دربیاورد تا بقیه تکرار کنند. هرکس دیگری این کار را میکرد انقدر خندهدار نمیشد. البته یوسف تیموری اجازه نداد کارش را درست انجام دهد و با مداخلههایش این بخش را به سمت دیگری برد. گیتار زدن و انگلیسی خواندن رجبی هم یکی دیگر از کارهای بامزه او در این قسمت بود. آخرسر هم که به جای کلافه، به عمد گفت کلاغه و نزدیک بود خیلیها را بخنداند.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور نخندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جزو افرادی بود که برای فرار از خنده میخورد. اول کار با خوردن چای مانع خندهاش شد. بعدتر مدام سرش را میچرخاند یا صورتش را میگرفت تا حواسش را پرت کند و موقع حرکات موزون یوسف تیموری هم سرش را انداخته بود پایین و تندتند خیار میخورد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم وقتی یوسف تیموری کاکتوس را گرفته بود دستش و دنبالش میرفت و اوهم فرار میکرد. هی سرش را میچرخاند و تخمه میخورد.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "کجا خندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم وسط بغلی بگیر یک مرتبه زد زیر خنده و کارت زرد اول را گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اصلا مگر میشود یک نفر انقدر دستیدستی و الکی خودزنی کند و از مسابقه برود بیرون؟ رجبی که از آن اول با دماغش سناریوی جذابی راه انداخته بود در قسمت سوم ، به خاطر همین دماغ اخراج شد. مثلا خواست چسب دماغش را بکند اما تا توی آینه خودش را نگاه کرد زد زیر خنده و خلاصه حذف شد.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "بررسی بازی پوریا پورسرخ در جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور خنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "همان اوایل یکبار بدون مقدمه پرید وسط و یک صدای عجیبی درآورد و باعث شد همه یکمرتبه سکوت کنند اما در کل تلاشی برای خنداندن نکرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تنها تلاشش برای خنداندن در قسمت دوم همان بخش جوکرتایم بود که ایدهاش در اجرا بامزه از آب در نیامد اما با این حال باعث شد یوسف تیموری اولین کارت زردش را بگیرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت سوم باز هم تلاشی برای خنداندن نکرد.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور نخندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یکی از خوشخندههای جمع بود. از آن اول یا دستش را میگرفت جلوی دماغ و دهنش یا یک لیوان یا قوطی نوشابه دستش بود و موقعی که خندهاش میگرفت میخورد. خلاصه که مدام دهانش میجنبید. یک بار هم برای اینکه از خاطره قرقره کردن امیر جعفری خندهاش نگیرد، فرار کرد. دور مبلها میدوید و یوسف تیموری هم دنبالش.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "کجا خندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بالاخره موقع حرکات موزون یوسف تیموری نتوانست جلوی خودش را بگیرد و زد زیر خنده. حالا معلوم نیست کسی زودتر از او خندیده یا کارت زرد به او رسیده.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم ، وقتی یوسف تیموری سر گیتاز زدن به مهران رجبی تکه انداخت، نتوانست تحمل کند و بلندبلند زد زیر خنده و اولین کارت زردش را گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "همان ابتدای قسمت سوم ، وسط بغلی بگیر، یکمرتبه یادش رفت نباید بخندد و چندبار پشت هم خندید. البته خودش تاکید داشت نخندیده و فقط حرص خورده. خلاصه کارت قرمز را گرفت و رفت. خیلی هم بدشانسی آورد چون بلافاصله بعد از حذف شدنش بساط شام چیده شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آنالیز یوسف صیادی در فصل چهارم جوکر | برنده فصل چهارم جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور خنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اول برنامه وقتی بحث دماغ داغ شد به اینکه دماغش مشکل دارد واکنش نشان داد و آنقدر از خصلتهای مثبت دماغش حرف زد که به جاهای خندهداری رسید. بعد از آن سعی کرد آرامش و وقارش را حفظ کند. با عینک خیلی جدی نشسته بود و همه را نگاه میکرد اما آنقدر یوسف تیموری با او شوخی کرد که دیگر نتوانست ساکت بماند و کلکلهایش با او شروع شد. گیتار زدن و خواندن صیادی با آن صدای عجیب و قیافه جدی واقعا بامزه بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم ترانه «دنیا پر از سگ است» که با گیتار اجرا کرد شاید میتوانست به کار خندهداری تبدیل شود اما دخالتهای یوسف تیموری فضا را به سمت دیگری برد. همین که مقابل یوسف تیموری صبوری نشان داد خودش مهمترین تلاش بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت سوم هم جز گیتار زدن تلاش دیگری برای خنداندن نکرد اما نگاههای جدی و واکنشهایش به آزار و اذیت یوسف تیموری بامزه بود.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور نخندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "استراتژیاش این بود که مستقیم توی صورت کسی نگاه نکند. سرش را میانداخت پایین یا به جای دیگری خیره میشد. آخر سر موقع حرکات موزون یوسف تیموری با کاکتوس، کاملا مشخص بود که دارد از خنده منفجر میشود اما تمام تلاشش را کرد که نخندد",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اصلا «نخند» است. به نظر میرسد میتوانست تا مدتها در این مسابقه باقی بماند و نخندد. تلاشی هم نمیکرد.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور خندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تا پایان قسمت دوم هنوز نخندیده بود مگر اینکه زنگ قرمز آخر برای او به صدا درآمده باشد",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگر به خاطر نشان دادن علاقهاش به سمسارزاده نبود کماکان پایان قسمت سوم عرصه را حفظ میکرد اما انتحار کرد و خندید و گفت که به افتخار مهمان عزیز خندیده و خواسته عمدا او را یک خنده مهمان کند. اینجا بود که یوسف تیموری دست از شوخی با او برداشت و تحسینش کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "بررسی بهزاد محمدی در مسابقه جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور خنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کار خیلی خاصی نکرد اما مدام تیکه میانداخت و شوخی میکرد و شوخیهایش هم با اینکه خاص نبودند، حال خوبی به فضا میدادند. موقعی که یوسف صیادی داشت گیتار میزد او هم با بطری حرکات موزون در میآورد و این حرکتش میتوانست باعث خنده شود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جوکرتایمش در قسمت دوم با اینکه انتظار میرفت به خاطر شوخطبع بودنش بامزه باشد اما موفق نبود. تلاش بعدیاش جایی بود که یوسف تیموری با کاکتوسش مهران رجبی را دنبال کرده بود، بهزاد محمدی هم هم آن وسط همراهی میکرد تا هرطور شده رجبی را بخنداند. وسط جوکرتایم پورسرخ هم یک اسلحه گرفته بود دستش و میرفت به این و آن شلیک میکرد که البته خندهای نگرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور نخندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اصرار زیادی داشت عینکش را برندارد و خودش میگفت برای این عینک میزند چون بیشتر با چشمهایش میخندد تا دهانش اما این حرفش باعث شد بلافاصله به خاطر عینک تذکر بگیرد. او هم مثل فرزاد جمشیدی در فصل دو مدام لپهایش را نگه میداشت که نخندد. دم آخر هم هی راه میرفت به زور جلوی خندهاش را گرفته بود اما بالاخره یک لبخند ریزی روی صورتش نشست.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "کجا خندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم یک لبخند ریزی زد و خودش فکرش را هم نمیکرد که کارت بگیرد. همه خیال میکردند کارت زرد یا نصیب یوسف تیموری میشود یا یوسف صیادی اما یک مرتبه به او رسید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "او هم از جمله شرکتکنندههایی بود الکی اخراج شد. سر شام قسمت سوم رفت پول شام را حساب کند و وقتی برگشت چشمش افتاد به گوشتکوب و زد زیر خنده. بعد هم گفت خیال میکرده موقع شام بازی متوقف شده و دیگر میشود خندید. خلاصه حذف شد اما به عنوان دستیار سمسارزاده برگشت و او را همراهی کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "آنالیز حضور علی صالحی در رئالیتیشوی جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور خنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با اینکه انتظارش را نداشتیم اما لحظات بامزهای را رقم زد. از همان اول شروع کرد به انداختن تکههای بامزه. موقعی هم که یوسف تیموری داشت خاطره سبزی پاک کردن صالحی با مادر خودش را تعریف میکرد، واکنشهای بامزه بود. اما هیچ چیز اندازه تصور چهره علیرضا داوودنژاد به جای پسرش موقع عضو شدن در گروهی جوانانه خندهدار نبود. خاطرهای که میتوانست همه را به خنده بیندازد. حرکت جذاب دیگرش هم همراهی با گیتار زدن یوسف صیادی بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم خودش تلاشی برای خنداندن نکرد اما کلنجار رفتنش برای فرار از دست یوسف تیموری بامزه بود.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور نخندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سرش را به خوردن گرم میکرد و بعضی وقتها هم به جایی خیره میشد تا جلوی خندهاش را بگیرد. موقع حرکات موزون یوسف تیموری هم کاملا چهرهاش مشخص بود که دارد از خنده میترکد حتی لبخند هم زد.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور خندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حالا معلوم نیست لبخند آخرش کارت زرد داشته یا این دفعه را جان سالم به در برده.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "آنالیز حضور شهاب عباسی در جوکر فیلیمو",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور خنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ابتدا آستینهایش را بالا زد تا ظرفها را بشوید و فکر میکردیم از این کار قصد ایجاد موقعیتی برای خنداندن دارد اما کاری نکرد و خلاصه تا پایان هم موقعیت خندهداری به واسطه او رقم نخورد. بعد هم که رفت ایستاد به کیک درست کردن. سر بغلی بگیر زبانش را درآورد و کلی چالش را به سمت دیگری برد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم همهش سرش به پختن کیک گرم بود اما یک حرکت جالب داشت. موقع بغلیبگیر بیرون آوردن زبان را به حرکات اضافه کرد که باعث شد شرایط عجیبوغریبی پیش بیاید و یکی هم آن وسط کارت زرد بگیرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت سوم کماکان اهتمام زیادی روی کیک پختن داشت و آخرسر هم آن را سوزاند و خیالش راحت شد. جوکرتایمش را با همراهی سیاوش مفیدی برگزار کرد. با اینکه هماهنگی نداشتند اما نتیجهاش بامزه بود؛ البته فقط بامزه و نه خندهدار. خودش هم گفت که میداند کارش خندهدار نبوده.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم همهش سرش به پختن کیک گرم بود اما یک حرکت جالب داشت. موقع بغلیبگیر بیرون آوردن زبان را به حرکات اضافه کرد که باعث شد شرایط عجیبوغریبی پیش بیاید و یکی هم آن وسط کارت زرد بگیرد.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور نخندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سعی میکرد تا جایی که ممکن است حواسش را پرت کند یا گوشه و کناری مخفی شود. چند وقت یکبار هم میرفت ظرف میشست.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور خندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت سوم رکورد گرفتن دو کارت زرد در یک قسمت را زد. اولین بار بعد از جوکرتایمش وقتی از سن آمد پایین به خاطره یوسف تیموری خندید. گفت خیال میکرده هنوز جوکرتایمش تمام نشده و میتواند بخندد. دفعه دوم هم وقتی سمسارزاده داشت با دست روی سرش حرکات نمایشی درمیآورد بلندبلند زد زیر خنده. خیال میکرد هیچکس ندیده اما دستگیر شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آنالیز و بررسی شرکتکنندگان فصل پنجم رئالیتی شوی جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آنالیز حضور حامد آهنگی در جوکر | ستاره فصل پنجم جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور خنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یکی چهرههای پرکار و بامزه قسمت اول فصل پنجم جوکر، بدون شک حامد آهنگی بود. سعی میکرد با هر وسیلهای، باعث خنده شود. حالا یا با درآوردن صدای جاروبرقی و پر کردن لپهایش با پاستیل یا تکه انداختن به این و آن و تعریف خاطره و تخریب خودش. جوکرتایم آهنگی یکی از خندهدارترین بخشهای این قسمت بود. او در نقش یک معلم گیلانی سختگیر با سبیل روی سن میرفت و یکییکی جلوی صورت هرکدام از آنها حرف میزد. نزدیک بود خیلیها را به کارت زرد برساند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم کماکان چهره برتر جوکر بود. سعی میکرد خیلی سریع با شرایط کنار بیاید و از تمام فرصتها به نفع خودش استفاده کند. چالشی که سیروس میمنت برای خواندن «پنبه پنبه» راه انداخت توسط آهنگی به زبان ژاپنی کشیده شد و نهایتا به کارت زردی برای خود میمنت رسید. او در ادامه شعر قروینی علی اوجی باز هم بازی را به نفع خودش تمام کرد. در چالش عمه میمنت هم خیلی زود خودش را با شرایط وفق داد و در نقش بچه ظاهر شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یک لحظه هم نمیگذاشت کسی بیکار بماند. در قسمت سوم با ویولونش همه را به وجد آورد. اوایل طوری ادا درمیآورد که همه خیال میکردند واقعا دارد ویولون میزند، البته ساز هم که تمام شد ول کن نبود. رفت جلوی غفوریان و تیتراژ زیر آسمان شهر را اجرا کرد. بعد هم با گیلکی خواندن و تقلید صدای مرغ تخمگذار، موقعیت جالبی ایجاد کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت چهارم هرچه توان داشت به کار گرفت تا رقبای جدیاش سیروس میمنت، محمدرضا علیمردانی و علی اوجی را کنار بزند اما هربار ایدههایش به جایی میرسید که رفتار رقبا نزدیک بود خودش را به خنده بیندازد. سر بازی شلیک، شنا روی تشک و مصاحبه با سیروس میمنت روی دستگاه لرزان کار به جایی رسید که مجبور شد خودش بساط بازی را جمع کند. دست آخر اشارهاش به آباژور اسبی باعث شد علیمردانی دست بگیرد و باعث حذفش شود.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور نخندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "خوش خنده جمع بود. یا لبهایش را غنچه میکرد یا کلی پاستیل میریخت توی دهانش که نخندد. در قسمت دوم وقتی مهران غفوریان داشت خاطره برزیل را تعریف میکرد، مدام لپهایش را گاز میگرفت و دندانهایش را بهم فشار میداد تا نخندد. زمان جوکرتایم علیمردانی هم، با انگشتها دهانش را باز نگه داشته بود تا جلوی خندهاش را بگیرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت چهارم وقتی همراه میمنت روی دستگاه لرزان نشسته بود و با او گفتوگو میکرد مدام به خودش سیلی میزد. موقع شنای میمنت، مدام فوت میکرد که خندهاش نگیرد. آخرسر هم با تمام وجودش خواهش میکرد کسی او را نخنداند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چطور خندید: تلاشهایش نتیجه نداد و همان اول کاری، قربانی جوک علی اوجی شد. هنوز «شلیل مرده» از دهانش درنیامده، آهنگی بلند زد زیر خنده. در قسمت چهارم تمام تلاشش را برای نخندیدن کرد اما بالاخره جایی که دیگر خیلی خسته شده بود و توان مقاومت نداشت حذف شد. آباژور اسبی محمدرضا علیمردانی باعث باختش شد.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور خندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تلاشهایش نتیجه نداد و همان اول کاری، قربانی جوک علی اوجی شد. هنوز «شلیل مرده» از دهانش درنیامده، آهنگی بلند زد زیر خنده. در قسمت چهارم تمام تلاشش را برای نخندیدن کرد اما بالاخره جایی که دیگر خیلی خسته شده بود و توان مقاومت نداشت حذف شد. آباژور اسبی محمدرضا علیمردانی باعث باختش شد.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "بررسی عملکرد سیروس میمنت | پدیده و برنده فصل پنجم جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور خنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آنقدر چهرهاش جدی است، که وقتی وارد شد که فکرش را هم نمیکردیم خیلی زود جمع را دست بگیرد و یکی از مهرههای خطرناک باشد. همان ابتدا با گفتن جمله «بیا تا پشت یکدیگر بخاریم» نفس همه را بند آورد. بعدش هم با همان جدیت، خاطرهای درباره همذاتپنداریاش با یک خانم و بیرون زدن یک بادکنک از دماغش تعریف کرد که آنهم وضعیت عجیبی ایجاد کرد. در قسمت دوم چالش بامزه خواندن شعر «پنبه پنبه» را راه انداخت که بامزه بود و میتوانست خنده زیادی بگیرد. جایی هم که علی مسعودی درباره بازیگران لاکچری حرف زد داشت از کوره در میرفت که همین واکنشش هم بامزه بود. کی فکرش را میکرد میمنت را در این سن و سال با حرکات رپ ببیند؟ بعد هم که آن جمله جذاب من اما کردم را سر میز شام گفت و نزدیک بود چند نفر را حذف کند و بالاخره هم صدیق را سوزاند. موقع جوکرتایم علی اوجی بهش میگفتند غول مرحله آخر. نهایتا باعث باختن مجید واشقانی شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت چهارم چند موقعیت جذاب طراحی کرد. از آواز خواندن روی دستگاه لرزان و خوابیدن روی آب گرفته تا تغییر صدا موقع پش میاندازه و مشاعره با علیمردانی. خلاصه اینکه جایزه فصل پنجم حقش بود و باید به آن میرسید.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور نخندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "معمولا سکوت میکرد و خیره میشد به یک نقطه. تلاشی هم برای نخندیدن نمیکرد. تا پایان قسمت چهارم باز هم تلاشی برای جلوگیری از خنده از او ندیدیم. البته آخرسر گفت از دست علی مسعودی عصبانی بوده و برای همین خندهاش نمیگرفته.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور خندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با چالشی که ایجاد کرد تیشه به ریشه خودش زد. در قسمت دوم به خاطر همان چالش پنبه پنبه و اجرای ژاپنی آن توسط حامد آهنگی کارت زرد گرفت. بالاخره برنده خوش شانس فصل پنجم شد و خوشحالیاش را با حرکات موزون کردی جشن گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "بررسی عملکرد امیرحسین صدیق در جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور خنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جزو ساکتهای جمع بود و تلاشی از او برای خنداندن ندیدیم. بیشتر مشغول درست کردن چای توی آشپزخانه بود. البته بعدا فهمیدیم چایش زعفرانی بوده و میخواسته از این ترفند برای خنداندن استفاده کند. در قسمت دوم باز هم رفت توی آشپزخانه و مشغول غذا درست کردن شد. تنها کار مهمش وقتی بود که رفت دف آورد و آواز مشهدی «آقا صمدجان» را خواند که آنهم در عین جذابیت، خندهدار نبود. در قسمت سوم هم یک بار دیگر با دف آهنگی اجرا کرد اما درکل موقعیت خندهداری به واسطهاش ایجاد نشد.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور نخندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چندبار نزدیک بود وسط جوکرتایم حامد آهنگی بخندد اما آنقدر لبهایش را گاز گرفت که بالاخره جان سالم به در برد. در قسمت دوم سر چالش عمهمیمونت تمام مدت خودش را نگه داشته بود و از اینکه نمیتوانست بخندد چهرهاش عصبی به نظر میرسید.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور خندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت سوم از آنجایی که هیچ کارت زردی نداشت، خودش را در معرض موقعیتهای جدید قرار میداد و نهایتا خیلی الکی وسط جوکرتایم علیمردانی خندید. خودش گفت یادش رفته و از روی ادب لبخند زده. چند دقیقه بعد از کارت زرد اول دومی را گرفت. دومی اما الکی نبود. جمله «من اما کردم» سیروس میمنت باعث شد. این را که شنید دیگر نتوانست خودش را نگه دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "بررسی حضور مجید واشقانی در جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور خنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "او هم جزو ساکتهای جمع بود. البته گهگاه تکههایی میانداخت که البته کاربردی نبود. در قسمت دوم فعالیتش را بیشتر کرد. وقتی ماجرای «پنبه پنبه» پیش آمد سعی کرد با لحنی متفاوت آن را اجرا کند و اتفاقا موفق هم شد بقیه را تا مرز خندیدن پیش ببرد. یکبار هم وقتی مهران غفوریان داشت خاطره تعریف میکرد و همه به زور خودشان را نگه داشته بودند، بیمقدم بلند شد و آهنگ «آی نسیم سحری» خواند. که آنهم نزدیک بود خیلیها را بخنداند. زمان چالش عمه میمنت هم مشارکت خوبی داشت. جوکرتایمش در قسمت سوم همه را شوکه کرد. رفت آن بالا و با تقلید صدای خوانندههای مختلف، «گل میروید به باغ» را اجرا کرد و بعد هم هوشمندانه از سیروس میمنت خواست همراهش آهنگ رپ اجرا کند. از همان اول میشد حدس زد این تضاد، جذاب میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور نخندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اخم میکرد و لپهایش را باد میکرد تا نخندد. یکبار هم حامد آهنگی تعریف کرد وسط جوکرتایمش وقتی رفته جلوی صورتش تا او را بخنداند دیده که تمام عضلات صورتش داشته تکان میخورده و هر لحظه ممکن بوده از خنده منفجر شود. در قسمت دوم هم وقتی مهران داشت خاطره میگفت، سرش را مدام میچرخاند تا جلوی خندهاش را بگیرد. در قسمت سوم نزدیک بود از خنده نفسش بند بیاید تا اینکه غفوریان گفت الان سبز میشود و از دهانش سبزه میآید بیرون.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور خندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت سوم سر جوکرتایم محمدرضا علیمردانی به قول سیامک انصاری خیلی سوسکی خندید. آن وسط کسی حواسش به خنده او نبود اما دوربین ثبتش کرد. بعد هم که سر جوکرتایم علی اوجی، نتوانست مقابل صدای سیروس میمنت مقاومت کند و حذف شد.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "آنالیز حضور علی اوجی در جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور خنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حضوری مختصر اما مفید داشت. یک مرتبه آمد وسط میدان، یک جوک تعریف کرد و با همان جوک باعث کارت زرد حامد آهنگی شد. همین که از زبان مادر هلو گفت « تا حالا کجا بودی شلیل مرده»، آهنگی که داشت چای میخورد منجفر شد و بلندبلند خندید. در قسمت دوم ، جایی که ضرب گرفت و شعری قزوینی را که داییاش یادش داده بود خیلی خندهدار بود. با اینکه بیشتر وقتها ساکت بود اما در قسمت سوم چند تا جوک کوتاه و بامزه گفت. جوکرتایمش با اینکه بیشتر کارها را میانداخت گردن بقیه اما باز هم با مزه بود. مخصوصا وقتی از نقطه ضعف مجید واشقانی استفاده کرد و کار را سپرد به سیروس میمنت و بالاخره هم او را خنداند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت چهارم بیشتر در موضع دفاع بود تا حمله. کار مهمی برای خنداندن نکرد.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور نخندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "درکل بیقرار بود. تلاش زیادی برای نخندیدن کرد. یا میخورد یا فوت میکرد. در جوکرتایم حامد آهنگی هم مدام سرش را به اینطرف و آنطرف میبرد و محکم میکوبید روی پاهایش و سرش را میگرفت تا نخندد. موقع جوکرتایم علیمردانی به کلاهش نگاه میکرد که نخندد. در قسمت دوم هم بیشتر از اینکه تلاش کند دیگران را بخنداند خودش را به آب و آتش میزد که نخندد. وقتی علیمردانی داشت پنبه پنبه را اجرا میکرد، اوجی با عصبانیت روی خیار نمک میزد و میخورد. سر چالش عمه میمنت هم هرچی بادامزمینی توی ظرف بود خورد. در جوکرتایم علیمردانی با کلاهش ور میرفت تا حواسش را پرت کند. در قسمت سوم هم مقاومتش ادامه داشت. یک جایی قل خورده بود روی مبل از زور نخندیدن.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت چهارم تمام مدت صورتش سرخ بود. مدام آب میخورد تا جایی که تذکر گرفت. چندبار تا مرز خندیدن رفت. جایی که مهران غفوریان توی صورتش نگاه میکرد و میخندید و پش میاندازه بازی میکرد، فقط چند صدم ثانیه با انفجار فاصله داشت.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور خندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم ، موقع چالش عمه میمنت، وقتی علیمردانی در نقش یک کودک، رویش آب ریخت، دیگر نتوانست تحمل کند و خندید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت چهارم تا توانست خودش را نگه داشت و درست جایی که هیچکس فکرش را نمیکرد زد زیر خنده. آنهم سر میز شام -دوم- بدون اینکه کسی تلاشی برای خنداندنش بکند.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "آنالیز رفتار علی مسعودی در جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور خنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پشت صحنه حرکات خندهداری درمیاورد و مخاطبان خندهشان میگرفت اما توی برنامه تلاشی برای خنداندن نکرد. در قسمت دوم هم این وضعیت ادامه پیدا کرد تا اینکه صدای همه را درآورد. به او گفتند که انگار با جمع حال نمیکند و مثل همیشهاش نیست. او هم ماجرای حضور در جمع لاکچری محمدرضا گلزار و بهرام رادان را تعریف کرد و اینکه علیخانی مستقیما به او زنگ زده و از وسط آن جمع او را به این مسابقه دعوت کرده؛ حرفی که حاشیهساز شد اما نهایتا خندهای نگرفت. تعویض لباسش هم همراه شد با جوکرتایم محمدرضا علیمردانی و نفهمیدیم میخواست چه استفادهای از آن بکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت سوم هم استفادهای از آن لباس نشد. ابتدای قسمت سوم در جوکرتایم علیمردانی اختلال ایجاد کرد و فقط فضا را بهم ریخت. بعد هم توی بغلی بگیر مدام مسیر را منحرف میکرد و بازی را بهم میریخت. موقعیت خندهداری هم ایجاد نکرد.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور نخندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سعی میکرد در تمام بحثها مشارکت کند تا خندهاش نگیرد. بعضی وقتها صورتش حالت خنده به خودش میگرفت اما تشخیص خنده برایش ندادند.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور خندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تنها کسی بود که تا اواسط قسمت سوم کارت زرد نداشت اما بالاخره به خاطر انفعال و اختلال توی بغلی بگیر اولین کارت را گرفت. کارتی که خیلیها را خوشحال کرد. آخر قسمت سوم وقتی داشت صدای غاز درمیآورد خندید و حذف شد. جو آنقدر علیهش منفی بود که باحذفش همه خوشحال شدند.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "بررسی حضور محمدرضا علیمردانی در جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور خنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "همین که محمدرضا علیمردانی، چهرهاش را شبیه بابابزرگش کند و با صدای یک پیرمرد حرف بزند میتواند تهدید بزرگی برای خیلیها باشد. البته که در قسمت اول زیاد از این ترفند استفاده نکرد و تلفات نداشت. در قسمت دوم یکی از چهرههای موفق بود. باز هم از کاراکتر پدربزرگ استفاده زیادی کرد و موقع اجرای «پنبه پنبه» نزدیک بود کلی تلفات دهد. در چالش عمه میمنت با آن بطری آبش باعث شد علی اوجی کارت زرد بگیرد از همه مهمتر اما جوکرتایمش بود که واشقانی و مسعودی را تا لب مرز خندیدن برد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ادامه جوکرتایمش در قسمت سوم دو تا تلفات داشت. امیرحسین صدیق و مجید واشقانی به خاطر او کارت زرد گرفتند. بعد هم شروع کرد به خواندن یک شعر من درآوردی با صدای پدربزرگش. کلمات دوپهلوی شعر جو خندهداری ایجاد کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت چهارم با بازی در نقش آفتابپرست و مگس موقعیت جذابی را رقم زد. بعد هم که سر ماجرای آلزایمر مربی استخر جذاب ظاهر شد. مردن الکی علیمردانی با شلیک اسلحه هم جزو اتفاقهای خندهدار این قسمت بود. در دقایق پایانی با اجرای آهنگ «آباژور اسبی» باعث حذف آهنگی شد.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور نخندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تلاشش برای نخندیدن، درواقع همان تلاشش برای خنداندن بود. اولش گفت وقتی میخواهد نخندد خودش را شبیه بابابزرگش میکند اما همین چهره و صدایش کلی خندهدار بود. در قسمت دوم و سوم چندبار لبهایش را گاز گرفت و چشمهایش را گرد کرد تا نخندد. در قسمت چهارم چندبار تا لب مرز خندیدن رفت. موقع اجرای الهه ناز مدام میزد توی سر و پاهایش را خندهاش را کنترل کند. در دوئل دونفره با میمنت هم لپهایش مدام میلرزید.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور خندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در پایان قسمت اول، قربانی جوکرتایم حامد آهنگی شد. آهنگی از غفوریان پرسید آدم باید چی باشه؟ غفوریان گفت مونظوبوت. یک مرتبه علیمردانی غشغش زد زیر خنده و کارت زرد گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پا به پای سیروس میمنت تا مرحله آخر آمد اما مقابل شعر از من درآوردی او نتوانست مقاومت کند و خندید.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "آنالیز حضور مهران غفوریان در جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور خنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "قبل از روشن شدن چراغ سبز، خاطره بامزهای تعریف کرد و همه را خنداند اما در طول بازی ریسک نکرد و کمتر سراغ خاطرهگویی رفت. البته ماجرای حباب درست کردن دخترش را آنقدر بامزه گفت که اگر ادامه میداد حتما به جاهای خوبی میرسید. در قسمت دوم با خاطره هواپیمای برزیل نزدیک بود تلفات زیادی بدهد. جوکرتایم بامزهای اجرا کرد. گرچه بخشهایی از آن حذف شد و خودش هم نسبت به ین مسئله واکنش نشان داد اما در نهایت حضور در قست دوم حضور پررنگتری داشت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت سوم جوک اورژانس را با چنان آبوتابی تعریف کرد که نزدیک بود خیلیها را به خنده بیندازد.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور نخندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یا صورتش را قایم میکرد توی یقه لباسش یا ماگ را میگرفت جلوی صورتش که کسی را نبیند و نخندد. بعضی وقتها هم لبهایش را گاز میگرفت. موقع جوکرتایم هم رفت عقب نشست و با اشاره به اینکه قلبش را تازه عمل کرده میخواست تخفیف بگیرد. موقع چالش پنبه پنبه، یا میخورد یا سرش را میچرخاند تا دیده نشود. سر چالش عمه میمنت عنقریب بود از خنده ریسه رود اما مدام دندانهایش را بهم فشار میداد و لبهایش را گاز میگرفت. در جوکرتایم علیمردانی هم مدام دهانش را باز نگه میداشت که نخندد. کاملا مشخص بود به استیصال رسیده. در قسمت سوم واقعا نمیدانست برای بغلی بگیر چه کار کند که نخندد. کلافه شده بود. سکوت میکرد رویش را برمیگرداند.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور خندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "غفوریان هم مثل سیروس میمنت اسیر موقعیتی شد که خودش ایجاد کرده بود. وقتی داشت خاطره برزیل را تعریف میکرد آنقدر برایش هیجان داشت که بخشی را با خنده تعریف کرد و کارت زرد گرفت. در قسمت سوم بالاخره وقتی علیمردانی صدایش را عوض کرد و گفت بغلی بگیر نتوانست تحمل کند و خندید. اولین کسی بود که حذف شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آنالیز و بررسی رئالیتی شوی جوکر | فصل ششم | فینال",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "درباره کمدینی که ستاره این فصل جوکر شد",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "روی دیگر سکه یوسف تیموری",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یوسف تیموری بعد از تلاشهای بسیار برای خنداندن سایر اعضای فینال جوکر، در قسمت پنجم درست وقتی موفقیت در یک قدمیاش بود، خندهای نثار روح زندهیاد علی انصاریان کرد و با میل خودش از بازی بیرون آمد. تیموری در فصل چهارم هم به خاطر شوخیهای زیادی که با یوسف صیادی کرده بود، در دقایق پایانی خودزنی کرد و با خندهای خودخواسته، عنوان قهرمانی را به رفیقش هدیه کرد. این حرکت تیموری در فصل چهارم با تعریف و تمجیدهای زیادی همراه شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حالا اما ماجرا فرق میکرد. تیموری از ابتدای فصل فینال، با شوخیهایش باعث کارت گرفتن خیلیها شده بود، بارها تذکر گرفته بود، یک کارت زرد برای ایجاد بینظمی داشت و حتی در قسمت چهارم از سوی سیامک انصاری توبیخ شده بود. با تمام این رفتارها به عنوان پرهیجانترین و شلوغترین شرکتکننده شناخته میشد. بنابراین حالا هم میتوانست یک تنه محمدرضا علیمردانی و هومن حاجیعبدالهی را شکست دهد و قهرمان این فصل باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "همه چیز اما به خاطر خاطرهبازی علیمردانی با علی انصاریان به سمت و سوی دیگری رفت. او خاطراتی را مرور کرد و تیموری چشمهایش پر از اشک شد. بعد هم که نتوانست جلوی گریهاش را بگیرد و احساس کرد فضای برنامه را بهم ریخته است. گفت سالهای سال کمدی کار کرده و حالا چون دو قطره اشک از چشمهایش ریخته اجازه میخواهد تا یک لبخند نثار شادی روح علی انصاریان کند و همان لحظه قرمز را بگیرد و برود. اینجا بود که خندید و با آنها دست داد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یوسف تیموری را سالهاست به واسطه بازی در فیلمها و سریالهای کمدی میشناسیم اما از روحیهاش شناخت چندانی نداشتیم. تنها تصویر پر احساسی که از او در ذهنمان مانده، مواجههاش در نقش فولاد با خشایار مستوفی در «زیر آسمان شهر» بود. او نقش پسر جوانی را داشت که گهگاه به خاطر جایگاه و رفتارهای پدرش خجالت میکشید و از کوره در میرفت، اما خیلی زود احساساتی میشد، برمیگشت و با چشمهای خیس او را بغل میکرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تیموری ثابت کرد برخلاف آنچه به نظر میرسد، بازی برایش اهمیتی ندارد و تمام تلاشهایش برای خنداندن دیگران و سوزاندن آنها فقط به خاطر شاد کردن فضای برنامه بوده است. تیموری در این قسمت «جوکر» اوج احساساتش را به نمایش گذاشت و تصور همه را نسبت به خودش تغییر داد.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "آنالیز عملکرد شهرام قائدی در مسابقه فینال جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور میخنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در کل مشارکت چندانی ندارد. گهگاه یک جوکی تعریف میکند یا تکهای میاندازد و بعد از آن دوباره سکوت میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت سوم کل تلاشش برای خنداندن یک جوک درباره رنگ لباس فیل بود. آنقدر منفعل ظاهر شد که برخی مخاطبان در فضای مجازی نسبت به اینکه کارت زرد انفعال به او تعلق نمیگیرد گلایه کردهاند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "قائدی در قسمت چهارم و بعد از دریافت کارت زرد تا حدی تغییر رویه داد و فعالتر شد. شاید ترسید بار بعدی کارت انفعال بگیرد و حذف شود. بعد از جوکرتایم سهیل مدام پاپیچش میشد که شمارهاش را بگیرد و نزدیک بود او را بخنداند. بعد هم که جوکرتایم بامزهای با کمک عباس و بیژن تدارک دید و با شعر «نمدمالم نمدمالم» و سوال و جوابهایش خیلی سخت میشد خنده را کنترل کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یکی از جذابترین حرکاتش در قسمت پنجم مربوط به جوکرتایم علیمردانی بود. برای او نقشی عجیب با نام «کوالای در موقعیتهای خاص، حرکات رزمی انجام دهنده» انتخاب کرده بود. شفیعیجم برای این نقش دماغ قرمزی روی صورتش گذاشت و رفت چسبید به گلدان. چند وقت یکبار زبانش را در میآورد و برگها را لیس میزد. بعد هم طبق داستان آواز خواند و حرکات رزمی انجام داد. مجموعه این حرکات با آن دماغ قرمز و حرکات صورت شفیعیجم واقعا خندهدار بود. اما تیر خلاص را وقتی زد که علیمردانی به عنوان برنده جوکر معرفی شد. سیامک از او خواست اگر میتواند برنده را بخنداند. او هم ترفندی انجام داد که به فکر هیچکس نمیرسید و البته اگر میرسید هم هیچکس جز او تبحرش را نداشت. حرکات صورت شفیعیجم چنان علیمردانی را غافلگیر کرد که چارهای جز قهقهه زدن نداشت.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور نمیخندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بیشتر مشغول خوردن است و با این شیوه جلوی خودش را میگیرد تا نخندد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت سوم عمده تلاشش برای نخندیدن بود تا خنداندن. عباس جمشیدیفر مدام دنبالش راه میافتاد و او را یاد هلیکوپتر آقای شاپوری میانداخت. از طرف دیگر یوسف تیموری دنبالش میکرد تا عکسی را نشانش دهد و در جوکرتایمش هم همه را جمع کرد دور شهرام تا توی صورتش نگاه کنند. او به جایی خیره میشد و تمام عضلات صورتش را سفت میکرد تا نخندد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در ابتدای قسمت چهارم مشخص شد که در پایان قسمت سوم خندیده و چراغ قرمز برای او به صدا درآمده بود. آخرین فردی بود که چراغ زرد میگرفت. در جوکرتایم محمدرضا علیمردانی، در مرکز توجهها بود و انگار علیمردانی تصمیم داشت هرطور شده او را بخنداند. نقش شیر کمچرب را برایش در نظر گرفته بود که باید شیرینکاریهای بقیه را میدید و تایید میکرد برای همین هم تمام مدت سرش را بالا گرفته و عضلات صورتش را منقبض کرده بود و محکم میکوبید روی پاهایش.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت پنجم همچنان تلاش برای حذف او ادامه داشت. وقتی یوسف در نقش خرچنگ هرسباز آمد جلوی صورتش و موهایش را بهم ریخت واقعا داشت میترکید. حرکات یوسف در کنار داستان جذاب علیمردانی کارش را به جایی رساند که چشمهایش را بسته بود و دعا میخواند که نخندد. خودش تعریف میکرد که هربار هومن میگفته من زن میخواهم، تا مرز خنده میرفته و برمیگشته. خلاصه وقتی کار به جایی رسید که یوسف در نقش خرچنگ گفت: «راستم به چپم میگه نرو» دیگر نتوانست تحمل کند و با چنان قدرتی خندید که از روی صندلی پرت شد زمین.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "آنالیز حضور و بازی ایمان صفا",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور میخنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت اول که مشارکت چندانی نداشت اما در قسمت دوم فعالتر شد. عباس جمشیدیفر به دنبال موفقیت صفا در ایفای نقش مار، هنگام تقسیم نقش، او را یک مار خوش خطوخال معرفی کرد و از او خواست باز هم بلند شود و نیش بزند؛ موقعیتی که هربار مثل بار اول خندهدار است. ماجرای گردو خریدن پدربزرگش هم میتوانست جو بامزهای ایجاد کند اما به خاطر مداخلههای یوسف تیموری به جایی نرسید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت سوم تلاش چندانی برای خنداندن نکرد اما در جوکرتایم یوسف تیموری، رضا شفیعیجم او را به پوست لوبیاسبز و پشت خارون شبیه دانست و این شباهت نزدیک بود کار دست خیلیها بدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت چهارم مهمترین تلاشش را برای خنداندن زمانی انجام داد که قرار شد در جوکرتایم محمدرضا علیمردانی نقش شتر تفو را بازی کند و مدام نشخوار کند و پشت هم زمزمه کند: «من شترم من شترم همش سوار موتورم.» او اینبار از مار به شتر رسیده بود و نکته قابل توجه اینجاست که مدام توی صورت هومن نگاه میکرد و با نشخوارش نزدیک بود او را بخنداند.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور نمیخندد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "صفا هم جزو شرکتکنندههایی است که خنده در کارش نیست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "صفا هم جزو شرکتکنندههایی است که خنده در کارش نیست. با این حال در قسمت سوم، بدون اینکه حواسش باشد وقتی یوسف عکس توی گوشی را نشان این و آن میداد لبخند زد و کارت زرد گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت چهارم چند بار نزدیک بود از خنده بترکد اما مثل همیشه این حس انفجار از صورتش مشخص نبود اما از روی سکوتش میشد فهمید چقدر تحت فشار است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فکرش را هم نمیکرد بعد از جوکرتایم علیمردانی در همان ابتدای قسمت پنجم حذف شود. چراغ قرمز خیلی دیر برایش به صدا درآمد و خودش هم فکرش را نمیکرد که دوربین شکارش کرده باشد. خلاصه اینکه جوکرتایم علیمردانی او را هم بینصیب نگذاشت.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "آنالیز حضور و بازی بیژن بنفشهخواه",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور میخنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت اول آنقدر درگیر نخندیدن بود که اصلا به جایی نرسید که بخواهد تلاشی برای خنداندن کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم فقط یکبار توی جوکرتایم عباس جمشیدیفر نوبتش شد تا دیالوگ بگوید که آنهم با مداخله یوسف تیموری به جایی نرسید. از آن به بعد باز هم فقط درگیر نخندیدن بود.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور نمیخندد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نگذاشت چند دقیقه از شروع بازی بگذرد و بعد تلاشش را برای نخندیدن شروع کند. از همان اول از شفیعی جم خواهش میکرد بهش نگاه نکند چون خندهاش میگرفت. راه میرفت و میگفت: «رضا بسه.» مدام لبهایش را چسبانده بود بهم و کلافه بود. هنوز یک ربع نگذشته زد زیر خنده و کارت زرد گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اوایل قسمت دوم وسط جوکرتایم عباس جمشیدیفر زد زیر خنده اما از آنجایی که قبل از آن یوسف تیموری به خاطر مداخله در جوکرتایم عباس کارت زرد گرفته بود، کارت به خندهاش تعلق نگرفت و خطر از بیخ گوشش رد شد. کل قسمتم دوم داشت سعی میکرد از دست تیموری فرار کند. یک جاهایی واقعا انگار لبهایش را بهم دوخته بود که نخندد. تا اینکه بالاخره رفتار تیموری باعث حذفش شد.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "آنالیز حضور هومن حاجیعبداللهی در جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور خنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اینبار هم مثل دفعه پیش اولین قدم را برای خنداندن با تعویض لباس برداشت. گفت میرود دوش بگیرد و بعد با یک حوله حمام و کلاه حولهای صورتی با یک روبان سفید رویش برگشت. فقط همان نگاه کردن به ظاهرش برای خندیدن کافی بود. یکبار هم شعری خواند که با حرکات موزون شفیعیجم همراه شد و وضعیت خندهداری پیش آمد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم وسط جوکرتایم عباس یکمرتبه بلند شد شلوارش را درآورد و با کت و شلوار و کروات و شلوارک چهارخانه ایستاد. بعد شروع کرد به حرکات موزون سر و گردن. تنها کسی بود که اکثر مواقع با شفیعیجم همراهی میکرد و اصلا خندهاش نمیگرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تنها حرکت مهمش در قسمت سوم درست کردن پاپکورن بود. خودش گفت برای اینکه پاپکورنها بپرند از قابلمه بیرون و بامزه شود در قابلمه را باز میگذارد. همین شد که شعلهها پخش شدند و نزدیک بود همه جا آتش بگیرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت چهارم همراهیاش با محمدرضا علیمردانی در نمایش تاریخی جالب از آب درآمد. مخصوصا شیوه مردنش که کاملا با بقیه مردنها فرق داشت و خندهدار بود. در جوکرتایم علیمردانی هم قرار شد نقش کروکودیل عزب را بازی کند که حیوان خانگی شیر کمچرب است. او باید دمر میافتاد و چند وقت یکبار صدایی از خودش در میآورد. البته خود هومن تلاشی برای خنداندن نمیکرد اما مجموعه شرایطی که داشت خندهدار بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در پایان قسمت پنجم ، وقتی فقط هومن مانده بود و محمدرضا، تصمیم گرفت جوکرتایمش را اجرا کند. آنهم درحالی که خودش و رضا شفیعیجم به همراه بیژن و عباس میتوانستند بخندند و آن وسط فقط محمدرضا نمیتوانست. برای همین هم احتمال میداد بتواند از او خنده بگیرد. بعد از اینکه ادای ژوله و نیکخواه را در فصل اول درآورد، رفت سراغ نمایش خیمهشب بازی. هم قصهی پیرزند خنده دار بود و هم موقعیتی که محمدرضا و هومن و عباس در آن قرار گرفته بودند. با همه این اوصاف نتوانست محمدرضا را بخنداند.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور نمیخندد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حاجیعبدالهی کلا نخند است و تلاشی برای فرار از خنده نمیکند اما با این حال در قسمت دوم حرکت عجیبی کرد و به خاطر یک دست تکان دادن و لبخند زدن به خانم عکاس، الکی الکی کارت زرد گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت چهارم موقع جوکرتایم محمدرضا علیمردانی خودش گفت که وقتی یوسف خرچنگ شد، یکی از سختترین لحظات زندگیاش را از سر گذرانده است و نزدیک بوده از داخل متلاشی شود اما در چهرهاش نمودی نداشت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هیچکس فکرش را نمیکرد هومن حاجیعبدالهی که در کل مسابقه میانهای با خندیدن نداشت، نتواند مقابل آهنگهای عجیبوغریب محمدرضا مقاومت کند و بزند زیر خنده. اما خب در دقایق پایانی قسمت پنجم مغلوب هنر محمدرضا شد و از بازی بیرون رفت.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "آنالیز عملکرد رضا شفیعی جم | جوکر فینال",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور میخنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به عنوان جوکر، دستش باز بود هرکاری میخواهد بکند و از ته دل هم بخندد. برای همین بود که نسبت به دفعه پیش بیشتر وسط میدان بود و مدام جوک و خاطره میگفت. اول مسابقه شروع کرد به خواندن شعر «میری سفر مواظب خودت باش.» بعد یکی یکی با همه شوخی کرد و بالاخره وسط جوک «توپولوام توپولو» زد زیر خنده و همه فهمیدند جوکر است. تعریف کردن ماجرای پففیل و حرکات موزونش با آهنگ ماکارنا نزدیک بود خیلیها را به خنده بیندازند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم هم بیشتر برای خنداندن از ترفند تغییر شکل با کلاهگیسهای مختلف و جوک گفتن و خواندن آهنگ استفاده کرد اما گهگاه هم در میان صحبتهای آنها ادای ماهی در میآورد یا تکه میپراند تا حواسشان را پرت کند. این تکه انداختن و بازی با کلاهگیس زمان خاطرهگویی ایمان صفا به اوج خودش رسید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "خیلیها معتقدند اگر شفیعیجم نبود جوکرتایم یوسف تیموری در قسمت سوم موفقیتی به دست نمیآورد. او مدام دیگران را به وسایل آشپزخانه و میوه و… شبیه میکرد و بعضی از این شباهتها آنقدر جالب بود که به زور میشد به آنها نخندید. مثل شباهت شهرام قائدی به آبگرمکن که علیمردانی و مستجابیان تا مرز خنده رفتند. البته سر چالش هوپ بازی یوسف تیموری هم شیوه متفاوتش در ادا کردن عدد سیوهفت باعث کارت زرد سهیل شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت چهارم باز هم بیشترین تلاشش برای خنداندن با کمک آن کلاهگیس جوگندمی بود. آن را به سر گذاشت و شروع کرد به خواندن آهنگ معروف «من از اون آسمون آبی میخوام» و بعد هم «پشت سر مسافر گریه شگون نداره.» بعد هم که سفارشهایش را تحویل گرفت و با دریافت یک پشتخارون و چند بسته چای آرامش برای یوسف وضعیت جالبی ایجاد کرد. از آنجایی که در این قسمت هم تعداد جوکرتایمها بالا بود هم چالش زامبی، تلاش زیادی برای خنداندن نکرد. البته که رفتارش در چالش «پش میندازه» انقدر بازمزه بود که منجر به حذف سهیل شد.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "آنالیز عملکرد عباس جمشیدیفر در مسابقه فینال جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور خنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یک حرکت جالب پیدا کرده بود و مدام انگشتهایش را بهم میچسباند و مقابل سهیل مستجابیان میگرفت و به هومن اشاره میکرد. سهیل که کلا خندیدن در کارش نیست با این اشاره تلاش میکرد خندهاش را نگه دارد. جمشیدی مدام برای خودش راه میرفت و از روشهای نخندیدن میگفت. آخرسر هم که رفت سراغ جوکرتایم تا داستان «پیرمرد رفت به گردش» را با گذاشتن دیالوگ در دهقان بقیه اجرا کند که البته همان اول صدای زنگ قرمز درآمد و هنوز نفهمیدهایم کی کارت گرفته.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم اگر دخالتهای یوسف تیموری نبود خیلی راحتتر میتوانستیم درباره جوکرتایمش قضاوت کنیم. تیموری عملا اجرایش را خراب کرد. گرچه کارت زرد گرفت اما باعث شد زمان جوکرتایم بالا برود و خسته کننده به نظر برسد و نهایتا جمشیدیفر موقعیتش را از دست بدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مجال زیادی برای خنداندن نداشت. اوایل قسمت سوم با یک دوچرخه کوچک و منقاری روی دماغش به همراه دوتا مرغ پلاستیکی وارد جمع شد. خودش نزدیک بود از خنده بترکد و مدام لبهایش را گاز میگرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور نخندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دفعه پیش سرش را با آتل دست سپند امیرسلیمانی بسته بود که جلوی خندهاش را بگیرد و اینبار سراغ یک چسب بزرگ رفت و آن را چسباند دورتادور دهانش. البته که تذکر گرفت و مجبور شد بازش کند اما قیافهاش با آن چسب واقعا بامزه بود. نصف مدت مسابقه از دست یوسف تیموری فرار میکرد. تیموری میخواست با او سلفی بگیرد و او نمیگذاشت. وقتی هم که تیموری عکس سر عباس را روی تن کروکودیل نشانش داد بالاخره زد زیر خنده و اولین کارت زرد را گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم از آنجایی که قرار بود دیگر دستش را جلوی دهانش نگیرد، لپهایش را بهم نزدیک میکرد تا نخندد. البته در این قسمت در بیشتر مواقع از دست تیموری عصبی بود و کمتر به موقعیت خندیدن رسید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت سوم از هر طرف هدف خنده بود. علیمردانی برایش با گیتار شعر عباس اومد تو کوچه دستشو کرد تو کوزه میخواند، تیموری میخواست به زور عکسی نشانش دهد و همزمان شفیعیجم هم برایش دکلمه میکرد. آنقدر خودش را نگه داشت که بالاخره سر بازی هوپ نتوانست تحمل کند و وقتی یوسف تیموری به جای هوپ، صدای عجیبی از خودش درآورد غشغش زد زیر خنده.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "آنالیز عملکرد سهیل مستجابیان در فینال جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور خنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامش به عنوان نخند و نخندان در جوکر به ثبت رسیده بود. اینبار در نقطه شروع تلاش کرد قاطی جمع شود. تلاشش برای خنداندن، پخش کردن وسیلهای به اسم لپوف بین جمع بود. همه آن را توی دهان گذاشتند و قیافههای بامزهای پیدا کردند اما خیلی زود به خاطر تذکر سیامک انصاری مجبور شدند درش بیاورند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم بالاخره با داباسمشی که علیمردانی طراحی کرد یک حرکت بامزه از خودش نشان داد و نزدیک بود خیلیها را بخنداند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت سوم تنها کاری که کرد این بود که رفت «اونجا» و یک لباس شبیه مصریان باستان تنش کرد و برگشت. عملا کاری برای خنداندن انجام نداد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت چهارم بیشتر از هر وقت دیگری فعال بود. بدون مقدمه، یک مرتبه ریشتراشش را درآورد و آن وسط شروع کرد به تراشیدن ریشهایش. همه از یک طرف تعجب کرده بودند و از طرفی حرکت ناگهانی سهیل برایشان خندهدار بود. اما از یک جایی به بعد او را با آهنگ همراهی کردند درواقع اقدام سهیل به وضعیت بامزهای منجر شد. جوکرتایم سهیل در قسمت چهارم یکی از بامزهترین جوکرتایمها بود. از یک سری موارد نوستالژیک خندهدار کمک گرفت و نمایش مفرحی اجرا کرد اما خب نهایتا کسی نخندید.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور نخندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مدام سرش به خوردن گرم بود اما چندبار به خاطر حرکات دست عباس جمشیدیفر نزدیک بود بخندد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "خودش در قسمت دوم گفت که سعی میکند با رضا شفیعیجم چشمتوچشم نشود چون نمیتواند خندهاش را نگه دارد. نکته جالب در فصل ششم این است که مستجابیان نسبت به دفعه پیش بیشتر برای نخندیدن تلاش میکند. این درحالی است که بار قبل حتی تلاشی هم از او در این جهت نمیدیدیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت سوم بالاخره برای اولین باردر کل جوکر، خندهاش را دیدیم. موقع بازی هوپ، وقتی شفیعیجم سیوهفت را به طرز جالبی ادا کرد بالاخره خندید و همه فهمیدند خنده هم بلد است .",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بالاخره سر بازی پش میندازه در قسمت چهارم خندید. آنهم به خاطر اینکه بغل دست رضا شفیعیجم نشسته بود و اصلا نمیتوانست حرکات او را در این بازی تحمل کند. خلاصه در همین قسمت حذف شد.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "آنالیز حضور و بازی یوسف تیموری در جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور خنداند",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حالا دیگر ترفند خاص خودش را پیدا کرده و میداند اگر یکییکی روی افراد تمرکز کند میتواند خیلی راحت آنها را از میدان بیرون کند. مدام دنبال عباس میدوید تا با او سلفی بگیرد و بعد هم که شروع کرد به دستکاری کردن عکسش و بالاخره او را خنداند. یکبار هم صورتش را شبیه مرغ کرد و همه از خنده سکوت کردند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم تلاشهایش برای خنداندن بیشتر به تغییر مسیر بازی و آزار و اذیت دیگران ختم شد. در جوکرتایم عباس جمشیدیفر مداخله کرد و بعد هم مدام سرش توی گوشی بود و موقع ماجرا تعریف کردن ایمان صفا چندبار توی حرفش پرید. تا اینکه از همه تذکر گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت سوم، آنقدر شیطنت کرد که به صندلی ماساژ بسته شد و اجازه حرکت نداشت. اما همانجا چالش هوپ را راه انداخت و باعث شد عباس حذف شود و سهیل کارت زرد بگیرد. بعد از آن جوکرتایم جالبی اجرا کرد. البته بیشتر از اینکه جوکرتایم یوسف باشد متعلق به رضا شفیعیجم بود اما همین که توانسته بود درست او را هدایت کند اتفاق جالبی رقم خورد. در جوکرتایمش باعث کارت زرد علیمردانی شد. یوسف کماکان در این قسمت هم با گوشی موبایلش بقیه را شکار میکرد و سعی داشت تک به تک آنها را بخنداند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت چهارم چند نکته بامزه پراند. در جوکرتایم شهرام قائدی، شوخیاش با ماجرای صمد باعث شد خودش شهرام به همراه عباس و بیژن از خنده منفجر شوند. در نبرد تاریخی محمدرضا علیمردانی هم شوخی بامزهای کرد و وقتی علیمردانی گفت نمیتوانم سر از تنش جدا کنم و چه کار کنم؟ به او گفت خب تن از سرش جدا کن. از این دست موقعیتهای خندهدار زیاد ایجاد کرد اما کماکان مدام توی بازی دیگران میپرید و عملا اعصاب همه را ریخته بود بهم. تا اینکه تذکر بیجایش به شهرام قائدی، سیامک را عصبانی کرد و باعث شد برای اولین بار در جوکر، با لحنی عصبی با یک بازیکن صحبت کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "قسمت پنجم در جوکرتایم علیمردانی با نقش خرچنگ هرسباز جذابترین موقعیت را رقم زد. چنان حرکات خرچنگ را تقلید میکرد که واقعا سخت میشد در مقابلش ایستادگی کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور نخندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ترفند خاصی نداشت. درکل خندهاش نگرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت دوم کارت زرد گرفت اما نه برای خندیدن، برای مداخله در جوکرتایم جمشیدیفر. با این حال در ادامه هم دست از دخالتهایش برنداشت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت سوم هم نخندید و بعید است لحظهای دست از تلاش برای خنداندن بردارد و خودش بخندد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت چهارم چند باری در جوکرتایم علیمردانی سکوت کرد و کاملا مشخص بود دارد برای نخندیدن تلاش میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یوسف تیموری به خوبی در کل بازی توانست خندهاش را کنترل کند اما در قسمت پنجم با به میان آمدن نام زندهیاد علی انصاریان نتوانست خودش را نگه دارد و گریهاش گرفت. بعد هم به خاطر چکیدن اشکهایش در یک برنامه مخصوص خنده، از همه عذر خواست و گفت خندهای را نثار علی میکند و از بازی بیرون میرود. خنده تیموری، جذابترین بخش قسمت پنجم را رقم زد. او حتی موقع خروجش از مسابقه هم برای اینکه فضا را تلطیف کند باز هم ادای خرچنگ درآورد و با خنده از آنجا بیرون رفت.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "آنالیز بازی محمدرضا علیمردانی در فینال جوکر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور خنداند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "انگار یخ علیمردانی تازه از قسمت دوم کمکم آب شد. اجرای دیالوگهای پیرمرد در نمایش جوکرتایم عباس جمشیدیفر واقعا خندهدار بود. بعد هم که به همراه هومن حاجیعبدالهی نمایش قاتل و مقتول را اجرا کرد و همراه سهیل مستجابیان داباسمش جالبی به نمایش گذاشت. موقعیتهای جالبی که از همان قسمت اول انتظارش را از علیمردانی داشتیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت سوم باز هم گیتار دست گرفت و شعری برای عباس خواند. نکته جالب شعرهایش این است که مصرعهای همقافیه انتخاب میکند و درست در نقطهای که همه منتظرند کلمهای همقافیه اما خارج از ادب به زبان بیاورد، کلمهای مشابه میگوید و میگذرد. همین هم واقعا شرایط خندهداری ایجاد میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یکی از موفقترینهای قسمت چهارم بود. نمایش جالبی با هومن به راه انداخت و بعد هم که جوکرتایم بینظیری اجرا کرد. انتخاب اسامی خلاقانه برای شخصیتها و اختصاص رفتاری متفاوت برای هرکدام، وضعیت بسیار خندهداری ایجاد کرده بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت پنجم جوکرتایمش ادامه پیدا کرد. بدون شک یکی از بهترین و جذابترین جوکرتایمهای مسابقه جوکر را از ابتدا تا الان رقم زد. با یک داستان کمدی درجه یک و خلق شخصیتهایی متفاوت با ویژگیهایی منحصربفرد و همچنین لحن بامزهای در روایت آن داشت، ترکیبی خندهدار پدید آورد که مقاومت در برابر آن سخت بود.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "چطور نخندید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "باز هم مثل قبل برای نخندیدن لپهایش را از تو گاز گرفت و خودش را شبیه پدربزرگش کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "علیمردانی در قسمت سوم بالاخره نتوانست در جوکرتایم یوسف تیموری جلوی خندهاش را بگیرد. وقتی همه دورش جمع شدند و توی صورتش نگاه کردند بالاخره خندید و کارت زرد گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت چهارم تلاش چندانی از او برای نگه داشتن خنده ندیدیم البته که گهگاه سکوت میکرد و خیره میشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هیچکس جز رضا شفیعیجم نتوانست او را وادار به خندیدن کند. در پایان قسمت پنجم وقتی هومن را خنداند و برنده شد، شفیعیجم به عنوان جوکر کنار دستش نشست تا او را بخنداند. رضا سرش را به جایی دور گرم کرد و بلافاصله وقتی سرش را برگرداند غافلگیرش کرد و با جمع کردن صورتش کاری کرد علیمردانی منفجر شود. با اینحال قهرمان فینال اول جوکر نام گرفت.",
"ref": null
}
] | null |
original:عکسها*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | عکس های فصل هفتم (فینال) مسابقه جوکر | null | null |
original:معرفی فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | روح، دنیای شگفتانگیزی برای غرق شدن | [
{
"type": "p",
"text": "بخش عمدهای از انیمههای ژاپنی برای کودکان نیست. انیمه افسانه هیو با نام اصلی The Legend of Hei نیز از این قاعده جدا نیست. در اکثر انیمیشنهای تولید شده توسط ژاپن، زندگی با حقیقیترین شمایل خود عیان است. تصاویر نقاشی شده مملو از رنگهای این انیمهها نیز ابایی از بهنمایش گذاشتن چهره واقعی رنج آدمی ندارد. تولید انیمه، تلاش بزرگ و ارزشمند ژاپن برای خلق آثاری فاخر و شایسته تماشا است که حالا مخاطب خود را در جهان پیدا کرده. این انیمههای دوبعدی همزمان که توام با حقیقت و حزناند، هیجانانگیز و عمیق نیز هستند. بهعنواز پیشتاز تولید انیمه در این سرزمین میتوان از استودیو جیبلی نام برد که با خلق انیمیشنهایی زیبا، دغدغهمند و تماشایی، گذشته ژاپن و همچنین آسیب مردمانش از دوران جنگ را بهدرستی بهنمایش میگذارد. انیمه افسانه هیو نیز اثری بسیار مشابه با انیمههای زیبای استودیو جیبلی است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "خلاصه داستان انیمه افسانه هی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "انیمه افسانه هی ماجرای یک هیولای کم سن و بسیار قدرتمند است که دچار سرگردانی است و تلاش برای پیدا کردن محیط امن، مانع مشخص شدن نیروهای ویژهاش شده. انیمه افسانه هی با ویران شدن جنگل، جنگلی که خانه هی است، شروع میشود. اولین دیالوگ این انیمه دغدغه هی برای پیدا کردن خانهای جدید است. پس از این هی را بُر خورده در میان مردم شهری میبینیم که لطفی به او ندارند. هی، در این محیط شلوغ مورد آزار بعضی انسانها قرار میگیرد و این وحشت بد درون هی را بیدار میکنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فونگ جی، هیولایی است که برای اولینبار، هی را از وحشت یکی از همین مخمصههای وحشتناک نجات میدهد. در قسمت اول داستان، فونگ جی ناجی او و در ادامه بزرگترین چالش هی میشود. ووژن، انسانی با مهارتهای بسیار عجیب و قدرتی ویژه، در مسیر هی قرار میگیرد و در ابتدا دشمن، اما در نهایت چاره زندگی هی میشود. در این کشاکش هی مدام در حال انتخاب، تقویت مهارت و کشف استعدادهایش است؛ اما نهایت این رشد و کشف هر بار زمانی اتفاق میافتد که او از محیط امنش خارج شده است. اولینبار وقتی از جنگلش رانده شد و دومینبار وقتی خانه درختی که فونگ جی به او داده بود را از دست میدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در این حین، از هو سه چهره میبینیم. اولین چهره، زمانی که آسیبپذیرتر است، شمایل گربهای ملوس و کوچک. دومین چهره زمانی که ترسیده و خشمگین است، چهره هیولایی پشمالو و عظیمالجثه. سومین چهره زمانی که مورد توجه قرار میگیرد و آماده حضور در میان هم نوعهایش است، چهرهای میان شمایل یک پسربچه و گربه.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آموزگار این انیمه اما ووژن است. عمیقترین دیالوگها را از او میشنویم؛ برای مثال: «هر موجود قلمروی روحی خودش را دارد. جایی که روح ما در ان زندگی میکند و منشا زندگی است. همه تواناییهای ما در آنجاست.» ووژن شبیه زندگی است. به هی فرصت کشف کردن مهارتهای درونیاش را میدهد. او را رشد میدهد و هر وقت هی ناسپاسی میکند، فرصت دوباره را در اختیارش قرار میدهد. انیمه افسانه هی یک الهام روشن برای تمرکز داشتن و کشف دنیای درونی است. این اثر در ستایش شناختن روح و توجه به این بُعد عرفانی ساخته شده و مدام درباره غافل شدن از آن هشدار میدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نقد و بررسی انیمه افسانه هی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به محض شروع شدن انیمه افسانه هی، موسیقی این اثر به گوش آشنا میآید و بسیار تداعی کننده موسیقی انیمه شهر اشباح به آهنگسازی جو هیسایشی است. علاوه بر موسیقی، فریمها و قاب و رنگهای این انیمه نیز بسیار تداعی کننده انیمههای استودیو جیبلی هستند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ضمن لذتی که از تماشای انیمه افسانه هی میبریم، همواره احساس میکنیم که به شخصیتها بهاندازه کافی پرداخته نشده. انگار که داستان پشت هر شخصیت بسیار کم و ناچیز است. قصهگویی در این اثر بهطرز عجیبی پیچیده و وضعیت شخصیتها از نظر اخلاقی مبهم است. حین تماشای این انیمه تمرکز روی هی است اما یکباره در دقایق پایانی چندین شخصیت جدید به قصه اضافه شده بیآنکه مقدمهای برای حضورشان فراهم شود یا اینکه قصهشان روایت شود. این شخصیتها وارد میشوند، دیالوگ دارند و یهو تمام میشوند!",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نقطه قوت این انیمه در به تصویر کشیدن مسیر رشد هی است. پرداختن به چهره او در هر قدم از این مسیر و قراردادن نشانههای صحیح برای انتقال مفهوم داستان به طرز شگفتانگیزی دوستداشتنی است. بهخصوص اشاره به قلمرو روحی، و بهتصویر کشیدن آن بهعنوان خانهای که میشود در آن رشد کرد. لحاظ کردن قوانین درباره این قلمرو تلنگر زیبایی برای آدم بزرگها دارد. اینکه قلمرو روحی منشا زندگی است و همه توانمندیها در آنجاست. اما بیش از هر چیز دیگری، افسانه هی یک قطعه کاملا شکیل و شایسته تماشا است. این انیمه کاری میتواند کاری اثرگذار از ام تی جی جی موتو و تیم او باشد. هرچند طول میکشد تا ام تی جی جی موتو و تیمش به سبکی کاملا منحصربهفرد برسند که الهامبخش سایر تولیدکنندگان انیمه باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "امتیازهای سایت های معتبر سینمایی به Patema Inverted",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "میانگین امتیاز کاربران در سایت IMDB آیامدیبی: ۸.۶ از ۱۰",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "میانگین امتیاز منتقدان در سایت راتن تومیتوز: ۸۰ درصد",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "میانگین امتیاز بینندگان در سایت راتن تومیتوز: ۸۵ درصد",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "میانگین امتیاز منتقدان در سایت متاکریتیک: ۷۰ درصد",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "میانگین امتیاز بینندگان در سایت متاکریتیک: ۸ از ۱۰",
"ref": null
}
] | null |
original:بهترین های فیلم و سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | هفت فیلم برتر تام کروز | [
{
"type": "p",
"text": "تاپ گان | ۱۹۸۶ | Top Gun",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حماسه جنگی-هوایی «تونی اسکات» درباره یک اسکادران نیروی هوایی ارتش آمریکا جریانی ساخت که از سال ۸۶ میلادی تا به امروز پابرجاست. در پروازی اکتشافی بر فراز اقیانوس هند، «ستوان پیت ماوریک میچل» (تام کروز) و همراهش، «ستوان نیک گوس برادشا» (ادواردز)، چند میگ جنگی دشمن را با مانورهای غیر معمول از میدان به در میبرند و برای شرکت در کلاسهای مدرسه آموزشی نخبگان نبرد هوایی نیروی دریایی در کالیفرنیا (معروف به «تاپ گان») انتخاب میشوند. تاپ گان سرشار از شور و رفاقتهای مردانه است و تاریخ مصرف ندارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تام کروز احتمالا بهترین بازی عمرش را در همین فیلم انجام داده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تجارت پرمخاطره | ۱۹۸۳ | Risky Business",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم دروازه ورود تام کروز به دنیای شهرت و ستارگی سینما بود. فیلم ظرفیت بسیار خوبی برای تبدیل بازیگرانش به ستاره داشت و تام کروز باهوش هم سریع این فرصت را روی هوا زد و نامش را بین بازیگران تیم امید هالیوود ثبت کرد. فیلم هرچند برپایه مسائل جنسی بنا شده، اما کاملا از مسئله جنسیت فراتر میرود و یک رساله متفکرانه، طنازانه و درخشان است درباره تمایلات جنسی نوجوانان، احساس گناه و البته تبعات سرمایهداری!",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چند مرد خوب | ۱۹۹۲ | A Few Good Men",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "وجود دیالوگهای خوب یا جملات قصار فراوان الزاما به یک فیلم ارزش نمیدهد، اما بسیاری از دیالوگهای فیلم «چند مرد خوب» به این دلیل خوبند که در ذهن انسان رسوخ میکنند و تهنشین میشوند و تاثیر لازم را روی آدم میگذارند. فیلم یک درام حقوقی است درباره یک وکیل نظامی جوان که وکالت از چند تفنگدار متهم به قتل نیروی دریایی آمریکا را بر عهده گرفته است؛ تفنگدارانی که مدعیاند تحت دستورالعملهای نظامی رفتار کردهاند. مهمترین ویژگی فیلم، فیلمنامه آن است که حاصل کار یکی از نوابغ فیلمنامهنویسی سینمای جهان است: «آرون سورکین».",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سورکین که بعدها برای فیلم «شبکه اجتماعی» دیوید فینچر تمام جوایز فیلمنامهنویسی سینمای جهان را درو کرد، یک استاد بیرقیب دیالوگنویسی است و بهخوبی توانسته ماجرای چند مرد را که کاری را که معتقدند خوب بوده انجام دادهاند، روایت کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جری مگوایر | ۱۹۹۶ | Jerry Maguire",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«جری مگوایر» به لحاظ انسانی احتمالا بهترین فیلمی است که تام کروز تاکنون در آن ظاهر شده است. او در فیلم در نقش یک ایجنت ورزشی ظاهر شده که همیشه دنبال پیدا کردن ورزشکاران پولساز و بستن قراردادهای چربوچیل مالی است، تا اینکه اتفاقی باعث میشود نگاه او نسبت به حرفه و موکلانش عوض شود و او برای برقراری ارتباطی عمیقتر با آنها تلاش کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جری مگوایر یک کمدی رمانتیک است که در عین حال از کلیشههای کمدی رمانتیک پیروی نمیکند و شاید بتوان مهمترین دلیل موفقیت آن را جفتشدن تام کروز با «کمرون کرو» نویسنده و کارگردان فیلم دانست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "وثیقه | ۲۰۰۴ | Collateral",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یک قاتل حرفهای برای کشتن عدهای که قصد شکایت و گواهی علیه یک تبهکار در دادگاه را دارند، اجیر شده است. او میخواهد جنایتش را طی یک شبانهروز بدون گذاشتن هیچ ردی از خودش به پایان برساند و برای این کار یک تاکسی را با پرداخت نرخی بالا دربست استخدام میکند. کروز در طول دوران پربار حرفهای خود نقشهای متنوعی را بازی کرده بود، اما اولینبار در فیلم «وثیقه» بود که فرصت بازی در یک نقش شرور تمامعیار را پیدا کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شیمی بین تام کروز و همبازیاش «جیمی فاکس» فوقالعاده است. یک راننده تاکسی که در زندگی آزارش به مورچه نرسیده، باید یک قاتل بیرحم را در انجام ماموریتی وحشتناک همراهی کند و نمیداند سرنوشتش به عنوان شاهد ۳ قتل چه خواهد بود!",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چشمان کاملا بسته | ۱۹۹۹ | Eyes Wide Shut",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "تام کروز و همسر ستارهاش «نیکول کیدمن» این شانس را داشتند که در آخرین اثر و شاید وصیتنامه سینمایی یکی از بزرگترین کارگردانان تاریخ سینما بازی کنند، آن هم در نقشهایی که احتمالا به زندگی شخصیشان بسیار شبیه بود. «چشمان کاملا بسته» یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما درباره روابط زناشویی است. اثری پیچیده، چندلایه و ترسناک و طبق معمول پر از وسواس ساخته « استنلی کوبریک » درباره زن و شوهری که پس از حضور در یک میهمانی شبانه، درباره شیطنتهای زناشویی کوچکشان دست به اعتراف میزنند و اعتراف زن باعث میشود تا همسرش (کروز) دست به یک سفر شبانه عجیب و درونی بزند.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/117488/%d8%a8%d9%87%d8%aa%d8%b1%db%8c%d9%86-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d9%86%d9%84%db%8c-%da%a9%d9%88%d8%a8%d8%b1%db%8c%da%a9/"
},
{
"type": "p",
"text": "صحنههای دو نفره کروز و کیدمن در فیلم عالی است و دیدن فیلم بر هر زوجی واجب!",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "گزارش اقلیت | ۲۰۰۲ | Minority Report",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سال ۲۰۰۲ کروز این شانس را پیدا کرد تا «استیون اسپیلبرگ» همکاری کند. همکاری این ۲ غول خوب از آب درآمده. تام کروز مطابق معمول در یک نقش اکشن سرشار از جنبوجوش میدرخشد و اسپیبلرگ هم موفق شده اکشنی کاملا خوشساخت و سرگرمکننده بسازد که یکی از تاریکترین آثار کارنامهاش هم هست. کروز در دورهای از زندگیاش در فیلم ظاهر شد که بیشتر دنبال نقشهای عمیق بود و نقشش در گزارش اقلیت این ویژگی را داشت. قهرمانی با ذهنی عمیقا معیوب و آشفته که باید در سال ۲۰۵۴، از وقوع جنایتی پیشبینی شده جلوگیری کند.",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | فیلمسازی که صنعت سینما را میشناسد | [
{
"type": "p",
"text": "شاید گزافه نباشد بگوییم که نام «استیون اسپیلبرگ» را بیش از هر چیز باید با «صنعت سینما» گره زد. این به معنای نفی سویههای هنری و زیبایی شناسی آثار او نیست بلکه تاکید بر اشراف او به سازوکارهای صنعت سینما و نقشی است که در رشد و توسعه آن داشته است. او از مشهورترین فیلمسازان هالیوود است. یکی از کسانی که در کنار جورج لوکاس، مارتین اسکورسیزی و فرانسیس فورد کوپولا در دهه ۷۰ تصمیم گرفتند «موج نویی در سینمای آمریکا» به راه بیاندازند و از سیستم استودیویی فاصله بگیرند. البته بعدها فیلمهایی هم با استودیوها ساختند و استیون اسپیلبرگ کمپانی فیلمسازی «دریم ورکز» را تأسیس کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اسپیلبرگ را می توان کارگردانی ژانرگرا هم دانست. به این معنی که انواع گونههای سینمایی از فیلمهای علمی و تخیلی تا درامهای تاریخی را تجربه کرده و در هر ژانری دستکم یک فیلم موفق ساخته است. استیون اسپیلبرگ متولد ۱۸ دسامبر سال ۱۹۶۴ در اوهایوی آمریکا، کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکننده است. او یکی از محبوبترین کارگردانهای معاصر است که کارش را با کارگردانی در تلویزیون و چند اجرای صحنه آغاز کرد و سال ۱۹۷۵ با ساختن فیلم «آروارهها» تبدیل به کارگردان اولین بلاکباستری تابستانی شد. فیلمی که با ستایش منتقدان و البته استقبال در گیشه روبهرو شد. اسپیلبرگ بعد از ساخت چند فیلم دیگر در گونههای اکشن و علمی- تخیلی که مخاطبش بیشتر نوجوانان به نظر میرسیدند سراغ موضوعات جدیتر و حتی تلختری رفت اما حتی در تلخترین فیلمهای او به روش کاپرایی میتوانید شاهد لحظاتی انسانی و شیرین باشید. این نکتهای است که گاهی در معرفی سینمای اسپیلبرگ فراموش میشود و سویههای فنی و تکنیکی فیلمهایش برجسته میشود. اما اسپیلبرگ در پس صورت تکنیک به سیرت انسان هم توجه دارد و عواطف انسانی را به خوبی میشناسد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "موفقیت و دغدغه او نسبت به تکنیک سینمایی شاید یک دلیل خانوادگی هم داشته باشد. پدرش آرنولد اسپیلبرگ مهندس برق بود که در یک شرکت توسعه فناوریهای رایانهای مشغول به کار بود و این در توجه او به سویههای فنی سینما بی تاثیر نبود. اسپیلبرگ در ۱۹۷۱ اولین فیلم تلویزیونیاش را کارگردانی کرد؛ «دوئل» فیلمی با محوریت ترس از فضای بسته، با ماجراهایی هیجانانگیز و جذاب که نام اسپیلبرگ جوان را سر زبانها انداخت. فیلم دوئل خارج از آمریکا بهخصوص در اروپا پخش شد و مورد استقبال قرار گرفت. اما ورود اسپیلبرگ به سینمای هالیوود در ۱۹۷۴ با فیلم The Sugarland Express اتفاق افتاد. فیلم با بازی «گولدی هاون» موضوعی طنزآمیز داشت اما آمیخته با تراژدی بود!",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اما آنچه اسپیلبرگ را به شهرت رساند ساخت فیلم «آروارهها» بود که به نقطه عطفی در کارنامه او بدل شد. فیلمی که جایگاه او را بهعنوان کارگردان درجهیک و صاحب سبک در سینمای آمریکا تثبیت کرد. فیلم به موفقیتی بزرگ دست یافت و به یکی از پرفروشترین فیلمهای تاریخ سینما تبدیل شد. داستان فیلم با بازی درخشان «روی شیدر» در نقش پلیس یک شهرک تفریحی، به ماجرای درگیریها و مبارزات او با یک کوسه سفید آدمخوار میپردازد. در فیلم «ریچارد دریفوس» در نقش زیستشناس دریا و «رابرت شاو» در نقش شکارچی کوسه ایفای نقش کردند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این فیلم پرتعلیق در جوایز اسکار نامزد بهترین فیلم شد و موسیقی متن آن ساخته «جان ویلیامز» جایزه اسکار گرفت. اسپیلبرگ در ۱۹۷۷ فیلمی در ژانر علمی-تخیلی ساخت به نام برخورد نزدیک از نوع سوم. فیلمنامه نوشته خود اسپیلبرگ بود و بار دیگر ریچارد دریفوس بهعنوان بازیگر اصلی در فیلم بازی کرد و یکی از بهترین بازیهای دوران بازیگریاش را به نمایش گذاشت. دریفوس در فیلم نقش یک اپراتور خط تلفن را بازی میکند که با یک بشقابپرنده مواجه شده و درگیر ماجراهایی هیجانانگیز میشود. فیلم در جوایز اسکار موفق ظاهر شد و اسپیلبرگ با این فیلم توانست اولین نامزدی بهترین کارگردانی در اسکار را به دست آورد. در نهایت تنها جایزه اسکار فیلم نصیب «ویلموس سیگموند» در بخش فیلمبرداری شد. فیلم موفقیتی دیگر برای اسپیلبرگ بود و او را به دومین کارگردانی تبدیل کرد که دو فیلم پیاپیاش بیش از ۱۰۰ میلیون دلار در گیشه فروش داشتهاند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اسپیلبرگ بعد از شکستی که با ساخت فیلم کمدی «۱۹۴۱» خورد بار دیگر آس تازهای رو کرد. او بهعنوان فیلم بعدیاش قسمت اول از مجموعه فیلمهای «ایندیانا جونز» را کارگردانی کرد و دوباره به قله موفقیت بازگشت. فیلم سرشار است از رنگها و قاببندیهای جذاب در فیلمبرداری، تدوین سرزنده، موسیقی متن ماندگار و جلوههای ویژه خلاقانه. اسپیلبرگ برای این فیلم و برای دومین بار نامزد بهترین کارگردان اسکار شد؛ فیلم هم نامزد اسکار بهترین فیلم شد. فیلم بعدی او «ایتی: موجود فرازمینی» شاهکار دیگری از اسپیلبرگ بود که موفقیتی بیش از پی نصیب او کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلمهای اسپیلبرگ تا پیش از «ای.تی» وابستگی زیادی به جلوههای ویژه بصری داشتند اما عاملی که این فیلم را متفاوت میکرد احساسات عاطفی میان کودک انسان و یک بیگانه بود که اسپیلبرگ هنرمندانه آن را به نمایش درآورد. هم کارگردانی اسپیلبرگ و هم خود فیلم نامزد دریافت جایزه اسکار شدند؛ همینطور فیلمنامه «ملیسا متیسون»، فیلمبرداری «الن دوی» و موسیقی «جان ویلیامز». هرچند فقط اسکار موسیقی به فیلم رسید. اسپیلبرگ در سال ۱۹۸۴ قسمت دیگری از سری فیلمهای ایندیانا جونز با نام «ایندیانا جونز و معبد مرگ» را با بازی هریسون فورد ساخت که به یکی از پرفروشترین فیلمهای سال تبدیل شد. در واقع او فیلمسازی بود که رگ خواب تماشاگر را به خوبی می شناخت و فیلمهایش اغلب به فروش بالایی میرسید. وسواس او در داستان پردازی، پیچیدگی و عمق زیادی به قصههایش میداد و مخاطب را در فضای خود درگیر میکرد. در عین اینکه او قواعد گیشه و فروش را هم به خوبی میشناخت و بازارمحوری بیپروا و خوشبینی در فیلمهای او، ایجادکننده سبکی نو در هالیوود شد. به همین دلیل آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک (اسکار) بهپاس فعالیتهای تأثیرگذار و خلاقانه اسپیلبرگ به او جایزه Irving Thalberg داد.",
"ref": null
}
] | null |
original:عکسها*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | عکس های قسمت نوزدهم سریال ساخت ایران | null | null |
original:نقد و یادداشت سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | کشتی در یاغی رزم و پیکار با زندگی است | [
{
"type": "p",
"text": "واژهها بزرگترین ابزار بشر برای خلق شخصیت هستند. هر انسانی با منتخبی از واژهها شناخته میشود و این صفات مختلف است که ماهیت یک فرد را به خوبی معرفی میکند. با دیدن نام هر شخصی ما بلافاصله یاد خصوصیات اخلاقی او میشویم. یکی را آرام و دیگری را تندخو میدانیم. یکی را شجاع و دیگری را ترسو. ترس یکی از همان صفاتی است که وقتی با چهره و شخصیت کسی گره میخورد حتما ریشهای در گذشته او دارد. قسمت هشتم سریال یاغی با القای حس وحشت و ترس آغاز شد. ترس از دشمنی که هیچ نام و نشانی از او در دسترس نیست و تیغ تیز انتقامی ناشناخته از گذشتهای مبهم باعث شده تا بهمن و طلا نتوانند اتفاقها را به خوبی تجزیه تحلیل کنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "طلا یک زن مستقل و رها است. فردی که به نظر میرسد در شکلگیری شخصیت فعلی بهمن تاثیر بسیاری گذاشته است. اگرچه طلا در وحشت روزهای گذشته و ترسی که از مواجهه با عامل اسیدپاشی روحیه خودش را باخته است اما او شخصیتی مستقل دارد که ترس از دست دادن زیبایی و صلابتش او را منزوی و نگران کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بهمن در دوراهی مهمی گرفتار شده است. او باید شخصیت فعلی خودش را حفظ کند و از طرفی برای آنکه بتواند خاطر طلا را از اتفاقهای پیش آمده آسوده کند چارهای ندارد تا به پوسته قبلی خود باز گردد. این دوراهی سخت با پیشفرض حفظ آبرو شاید بزرگترین چالش شخصیت بهمن باشد. او که با حمایت از کشتیگیران جوان تلاش میکند رسم پاکی را گسترش دهد و روحیه جنگندگی را در میان آنان زنده نگه دارد حالا گرفتار رسم بی رسمی شده است تا بلکه شرایط آرام زندگیاش دستخوش سیلاب حوادث نشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کشتی تنها یک ورزش نیست. یک رزم و پیکار بر سر زندگی است. کشتی خودِ زندگی است. ورزشی که میتواند همزمان روح و جسم انسان را جلا ببخشد و او را آماده کجیها و سختیهای زندگی کند. تلاش جاوید برای رسیدن به موفقیت بزرگ و رشد در مسیر زندگی باعث شده است سخت تلاش کند. او البته هنوز برای رسیدن به افتخارهای بزرگتر راه سختی را پیش رو دارد و برای همین نمیتوان از الان او را موفق دانست. هر چند رسیدن به مقام استانی در رشته کشتی برایش مسیرهای جدیدی را باز کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "طراحی صحنه در یاغی مولود داستان است و تلاش میکند فضای داستانی را فارغ از رنگ و لعابهای مصنوعی برای مخاطب دلپذیر کند. حس اقتدار و وحشت در قسمت هشتم فارغ از اجرای دقیق کارگردانی مرهون اتمسفری است که طراحی صحنه در سکانس ابتدایی و همینطور در سکانس اسیدپاشی بر صورت دختر پورشه سوار به مخاطب القا میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در یادداشتهای قبلی درباره موسیقی سریال صحبت کردیم. اما چیزی فارغ از موسیقی متن در سریال یاغی است که از درون خلق شخصیتها میجوشد. عاطی با هنگدرامش آرامش را به زندگی طلا هدیه میدهد و طلا هم در هیاهوی زندگی پرزرق و برق رفیق و مونس جدیدی برای خود پیدا میکند. موسیقی پیوند دهنده دو فرهنگ و دو طبقه اجتماعی است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اکبر مجلل نامی است که زلف داستان به حضور و شخصیت او گره خورده است. فردی که به نظر میرسد قفل مشکلات بهمن و طلا به حضور و تلاش او بستگی دارد. سریال یاغی در هشتمین قسمت خود انتظارها را برای رسیدن به بزرگترین پیچ تاریخی داستان بالا برده است. باید منتظر باشیم تا ببینیم روایت پر پیچ و خم داستانی محمد کارت تا کجا ادامه پیدا میکند.",
"ref": null
}
] | null |
original:گزارش فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نیوشا ضیغمی؛ ستاره پرکار سینمای کمدی | [
{
"type": "p",
"text": "دهه ۸۰ | یک شروع خیره کننده برای نیوشا ضیغمی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اولین تصویری که از نیوشا ضیغمی بر پرده سینماها نقش بست، پنجمین فیلمی بود که بازی میکرد: «اخراجیها» ساخته مسعود دهنمکی که ابتدا در بیست و پنجمین جشنواره فیلم فجر (بهمن ۱۳۸۵) به نمایش درآمد و سپس فروردین سال ۱۳۸۶ در سینماها اکران شد و بیش از یک میلیون و ۸۷۰ هزار نفر را روانه سالنهای سینما کرد و صدر جدول پرمخاطبترینهای سال به اخراجیها رسید. کامبیز دیرباز، اکبر عبدی، امین حیایی، محمدرضا شریفی نیا، نیوشا ضیغمی و … جمع پرستاره تیم بازیگری «اخراجیها» را تشکیل میدادند. اخراجیها در بیست و پنجمین جشنواره فیلم فجر سیمرغ بلورین فیلم منتخب تماشاگران را به طور مشترک با فیلم «سنتوری» به دست آورد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نیوشا ضیغمی پیش از اخراجیها در فیلمهای «مواجهه» (سعید ابراهیمیفر، ۱۳۸۳)، «تردست» (۱۳۸۳) و «شوریده» (۱۳۸۴) هر دو ساخته محمدعلی سجادی و «گناه من» (مهرشاد کارخانی، ۱۳۸۴ – ۱۳۸۵) ایفای نقش کرده بود که از این میان «مواجهه» پس از ۱۴ سال، «تردست» پس از ۵ سال، «شوریده» پس از ۴ سال و «گناه من» پس از ۲ سال موفق به اکران در سینماهای ایران شدند. البته هر ۴ فیلم در گیشه شکست خوردند تا جایی که مجموع فروش شان به ۱۱۵ هزار نفر هم نرسید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شاید یکی از خوششانسیهای نیوشا ضیغمی این بود که در اولین سالی که ۳ فیلم از او بر پرده سینماها نقش میبست، هر ۳ در جمع ۵ فیلم پرتماشاگر سال حضور داشتند. رکوردی که شاید کمتر بازیگری توانسته تا به حال به آن دست پیدا کند. البته این اتفاق تا پایان سال ۱۴۰۱ هیچگاه برای نیوشا ضیغمی تکرار نشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم پارک وی به کارگردانی فریدون جیرانی دوم خرداد سال ۱۳۸۶ در سینماها به روی پرده رفت و با بازی ۲ چهره جدید و آیندهداری چون نیما شاهرخشاهی و رعنا آزادیور و همچنین همراهی نیوشا ضیغمی و محمدرضا شریفینیا موفق شد بیش از ۹۰۰ هزار نفر را روانه سالنهای سینما کند و رتبه پنجم جدول پرمخاطبترینهای سال را به دست آورد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم توفیق اجباری ساخته محمدحسین لطیفی و هنرنمایی محمدرضا گلزار، باران کوثری، رضا عطاران، نیوشا ضیغمی و… هم ۱۶ آبان در سینماهای ایران به نمایش درآمد و با اختلافی ناچیز نسبت به اخراجیها در رده دوم جدول پرمخاطبترینهای سال ایستاد. بیش از یک میلیون و ۸۳۰ هزار نفر از فیلم دیدن کردند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شاید مهمترین افتخار دوران فعالیت سینمایی نیوشا ضیغمی حضور در قسمت دوم اخراجیها باشد. فیلم اخراجیها ۲ با همان گروه بازیگری قسمت اول و البته با همراهی حسام نواب صفوی، لیلا بلوکات، سیدجواد رضویان، امیریل ارجمند، شیلا خداداد و … همچنان با جذب بیش از ۵ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر به سالنهای سینماهای نمایش دهنده، عنوان پرتماشاگرترین فیلم اکران اول سینمای پس از انقلاب را از آن خود کرده است. فیلم در نوروز سال ۱۳۸۸ در سینماهای ایران به نمایش درآمد و با اختلافی ۴ میلیون نفری صدرنشین جدول پربینندهترینهای سال شد. فیلم دوم جدول خروس جنگی تنها حدود یک میلیون تماشاگر داشت!",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نیمه اول دهه ۹۰ | پر کار و کماقبال",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نیوشا ضیغمی در دهه ۹۰ تنها ۲ فیلم موفق در گیشه داشت؛ «خوب بد جلف» ساخته پیمان قاسمخانی و «ایران برگر» به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم خوب بد جلف که در ۲۷ بهمن سال ۱۳۹۵ و بلافاصله پس از حضور در جشنواره سیوپنجم فیلم فجر به عنوان اکران نوروز سال ۱۳۹۶ در سینماهای ایران به نمایش درآمد با هنرنمایی بازیگرانی چون حمید فرخ نژاد، پژمان جمشیدی، سام درخشانی، ویشکا آسایش، مانی حقیقی، نیوشا ضیغمی و… در مجموع بیش از یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر را روانه سالنهای سینما کرد و در رتبه پنجم جدول پرتماشاگرترینهای سال ایستاد. خوب بد جلف در جشنواره فیلم فجر در دو بخش بهترین بازیگر نقش اول مرد (حمید فرخنژاد) و بهترین چهرهپردازی (عبدالله اسکندری) نامزد دریافت سیمرغ بلورین شد و در نهایت دیپلم افتخار بهترین فیلم به انتخاب تماشاگران را از آن خود کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم ایران برگر هم که در ۲۰ اسفند ۱۳۹۳ و به عنوان اکران نوروزی سال ۱۳۹۴ با بازی علی نصیریان، محسن تنابنده، سحر جعفری جوزانی، حمید گودرزی، نیوشا ضیغمی و بهرام افشاری در سینماهای ایران به نمایش درآمد در نهایت توانست حدود ۹۱۷ هزار مخاطب را جذب سالنهای سینماهای نمایشدهنده کند و رتبه چهارم جدول پرتماشاگرترینهای سال را از آن خود کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نیمه دوم دهه ۹۰ | پرکارترین بازیگر سال ۱۳۹۶",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نیوشا ضیغمی در سال ۱۳۹۶ با حضور در ۶ فیلم اکران شده در سینماهای ایران رکورددار بود؛ او در سال ۱۳۹۶ به ترتیب فیلمهای «خوب بد جلف» (نوروز)، «هفت معکوس» (۲۰ اردیبهشت)، «دریا و ماهی پرنده» (۲۰ مهر)، «ثبت با سند برابر است» (اول آذر)، «دختر عمو پسر عمو» (۶ دی) و «ما خیلی باحالیم» (۱۸ بهمن) را بر پرده سینماها داشت که از این میان «خوب بد جلف» همانطور که در بالا شرحش رفت، یکی از فیلم های پرتماشاگر سال شد و «ثبت با سند برابر است» هم با جذب حدود ۴۱۵ هزار تماشاگر رتبه پانزدهم جدول سال را از آن خود کرد. ۴ فیلم دیگر موفقیتی در گیشه به دست نیاوردند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در نیمه دوم دهه ۹۰، نیوشا ضیغمی ۴ فیلم بر پرده سینماها داشت که از این میان فیلم «هشتگ» ساخته رحیم بهبودیفر که چهارم مهرماه سال ۹۷ اکران شد، با جذب بیش از ۵۰۰ هزار تماشاگر، گیشه موفقی را داشت و توانست در رتبه هجدهم جدول پربینندهترین های سال قرار گیرد. همچنین سال گذشته ضیغمی فیلم «شهر گربهها» ساخته سیدجواد هاشمی را در اکران عمومی داشت که با توجه به شیوع کرونا و استقبال نهچندان خوب تماشاگران، نزدیک به ۱۵۰ هزار نفر از فیلم دیدن کردند و رتبه ششم جدول به فیلم سیدجواد هاشمی رسید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم «پرتقال خونی» ساخته سیروس الوند و نقشآفرینی چهرههایی چون فریبرز عربنیا و حامد بهداد و همچنین نیوشا ضیغمی و زیبا بروفه میتوانست فیلم پرتماشاگری باشد اما برعکس نتوانست گیشه راضی کنندهای داشته باشد. فیلم در تاریخ ۴ آبان سال ۱۳۹۰ به روی پرده رفت و تنها توانست نزدیک به ۲۴۰ هزار نفر را روانه سالنهای سینماهای نمایش دهنده فیلم کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "افتخارات | دو نامزدی سیمرغ و دیگر هیچ",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نیوشا ضیغمی در تالار افتخاراتش دو نامزدی در دو دوره جشنواره فیلم فجر دارد؛ در بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش زن اصلی برای هنرنماییاش در فیلم «شوریده» شد. آن هم در دورهای که هدیه تهرانی برای بازی در فیلم «چهارشنبه سوری» به سیمرغ بلورین رسید و هنرمندان دیگری چون رویا نونهالی (عصر جمعه)، گلاب آدینه (وقتی همه خواب بودند)، افسانه بایگان (کافه ستاره) و هانیه توسلی (زمان میایستد) نامزد دریافت جایزه بودند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "او همچنین در بیست و ششمین جشنواره فیلم فجر برای دومین بار و برای نقشآفرینیاش در فیلم «حس پنهان» کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن مکمل جشنواره شد. در همان دوره مهتاب نصیرپور برای هنرنمایی در فیلم «فرزند خاک» سیمرغ بلورین این بخش را به خانه برد و بازیگرانی چون افسانه بایگان (کنعان)، مریم بوبانی (محیا)، نیره فراهانی (به همین سادگی) نامزد دریافت جایزه بودند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "توقیف شدهها و اکران نشدهها",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نیوشا ضیغمی دو فیلم توقیف شده در کارنامه سینماییاش دارد. «زمهریر» ساخته علی رویینتن که پس از نمایشش در بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر و بازخورد منفی اهالی رسانه، تا به امروز در محاق توقیف است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«آینه شمعدون» ساخته بهرام بهرامیان دیگر فیلمی است که در میانه راه فیلمبرداری به دلیل آنچه مغایرت با فیلمنامه مصوب وزارت ارشاد بود توقیف شد و تا به امروز در بلاتکلیفی به سر میبرد. بازیگرانی چون رضا عطاران، محسن تنابنده، فرهاد آئیش، مصطفی زمانی، نیوشا ضیغمی، مهران احمدی، رضا کیانیان و … در «آینه شمعدون» هنرنمایی کردهاند. ضیغمی در ۲ فیلم دیگر نیز بازی کرده که با وجود اینکه توقیف نیستند اما تا به امروز امکان اکران عمومی نیز برایشان فراهم نشده است: «شام عاشقانه سه نفره» (جواد مزدآبادی) و «ورود و خروج ممنوع» (امید آقایی).",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جدول تعداد تماشاگران آثار اکران شده نیوشا ضیغمی",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "ده فیلم پرتماشاگر نیوشا ضیغمی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بیشترین همکاری نیوشا ضیغمی با بازیگران",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "حمید گودرزی | ۴ فیلم",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلمهای گناه من، قرنطینه، تلافی و ایران برگر",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "محمدرضا فروتن | ۳ فیلم",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلمهای حس پنهان، دموکراسی تو روز روشن و چارسو",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "حمید فرخنژاد | ۳ فیلم",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلمهای دموکراسی تو روز روشن، گشت ارشاد و خوب بد جلف",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حامد بهداد پرتقال خونی و حس پنهان، محمدرضا گلزار توفیق اجباری و دموکراسی تو روز روشن، امین حیایی آدم باش و ثبت با سند برابر است، محسن تنابنده ایران برگر و آینه شمعدون و نیما شاهرخ شاهی پارک وی و شام عاشقانه سه نفره هر یک با حضور در ۲ فیلم مشترک با نیوشا ضیغمی در ردههای بعدی قرار میگیرند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نام فیلم سال ساخت تاریخ اکران سال اکران تعداد تماشاگران رتبه توضیحات اخراجی ها ۱۳۸۵ ۱۶ اسفند ۱۳۸۵ ۱۳۸۶ ۱,۸۷۶,۸۷۱ ۱ پارک وی ۱۳۸۵ ۲ خرداد ۱۳۸۶ ۹۰۴,۴۱۵ ۵ توفیق اجباری ۱۳۸۶ ۱۶ آبان ۱۳۸۶ ۱,۸۳۰,۴۳۳ ۲ تلافی ۱۳۸۶ ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۷ ۳۴۴,۳۹۹ ۱۴ قرنطینه ۱۳۸۶ ۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۷ ۲۶۷,۳۸۸ ۱۷ حس پنهان ۱۳۸۵ ۵ تیر ۱۳۸۷ ۲۷۴,۰۳۳ ۱۶ گناه من ۱۳۸۵ ۲۳ بهمن ۱۳۸۷ ۴۸,۹۵۹ ۳۴ اخراجی ها۲ ۱۳۸۷ اول فروردین ۱۳۸۸ ۵,۳۲۸,۲۹۷ ۱ تردست ۱۳۸۳ ۱۸ آذر ۱۳۸۸ ۵۴,۲۱۴ ۳۲ شوریده ۱۳۸۴ ۹ دی ۱۳۸۸ ۸,۵۱۵ ۵۷ دموکراسی تو روز روشن ۱۳۸۹ ۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۹ ۳۵۸,۹۵۵ ۱۰ دختر شاه پریون ۱۳۸۹ ۲۵ خرداد ۱۳۹۰ ۱۲۸,۴۱۱ ۲۰ پرتقال خونی ۱۳۸۹ ۴ آبان ۱۳۹۰ ۲۴۰,۴۶۷ ۱۳ شیرین ۱۳۸۷ ۲۸ دی ۱۳۹۰ ۵,۸۵۳ ۶۸ پرستوهای عاشق ۱۳۸۹ ۱۹ بهمن ۱۳۹۰ ۷۳,۹۰۵ ۳۳ گشت ارشاد ۱۳۹۰ ۲۵ اسفند ۱۳۹۰ ۱۳۹۱ ۴۱۶,۹۶۸ ۴ فیتیله و ماه پیشونی ۱۳۹۰ ۲۵ اسفند ۱۳۹۰ ۱۳۹۱ ۱۳۷,۸۳۶ ۱۴ یکی برای همه ۱۳۹۱ ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۲ ۵۵,۰۰۵ ۲۷ چارسو ۱۳۹۰ ۲۳ بهمن ۱۳۹۲ ۱۰,۲۴۹ ۵۰ ایران برگر ۱۳۹۳ ۲۰ اسفند ۱۳۹۳ ۱۳۹۴ ۹۱۷,۵۸۶ ۴ آدم باش ۱۳۹۳ ۱۶ دی ۱۳۹۴ ۱۵۸,۳۹۷ ۱۹ ما همه گناهکاریم ۱۳۸۹ ۸ دی ۱۳۹۵ ۴۴,۳۱۴ ۴۷ خوب بد جلف ۱۳۹۴ ۲۷ بهمن ۱۳۹۵ ۱۳۹۶ ۱,۲۱۵,۹۸۷ ۵ هفت معکوس ۱۳۹۴ ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۶ ۳,۰۹۷ ۱۱ هنر و تجربه دریا و ماهی پرنده ۱۳۹۳ ۲۰ مهر ۱۳۹۶ ۸۳۴ ۲۷ هنر و تجربه ثبت با سند برابر است ۱۳۹۵ اول آذر ۱۳۹۶ ۴۱۵,۸۶۵ ۱۵ دختر عمو پسر عمو ۱۳۹۵ ۶ دی ۱۳۹۶ ۲۲۳,۱۶۲ ۲۲ ما خیلی باحالیم ۱۳۹۴ ۱۸ بهمن ۱۳۹۶ ۱۷۷,۰۱۱ ۲۸ هشتگ ۱۳۹۶ ۴ مهر ۱۳۹۷ ۵۰۲,۳۴۶ ۱۸ مواجهه ۱۳۸۳ ۲ مرداد ۱۳۹۷ ۵۳۳ ۳۶ هنر و تجربه زنها فرشته اند ۲ ۱۳۹۸ ۲۵ تیر ۱۳۹۹ ۵۹,۵۹۵ ۵ شهر گربه ها ۱۳۹۹ ۳ آذر ۱۴۰۰ ۱۵۰,۰۰۰ ۶ میانگین تماشاگر ۵۰۷,۳۰۹ نام فیلم سال ساخت تاریخ اکران سال اکران تعداد تماشاگران ۱ اخراجی ها۲ ۱۳۸۷ اول فروردین ۱۳۸۸ ۵,۳۲۸,۲۹۷ ۲ اخراجی ها ۱۳۸۵ ۱۶ اسفند ۱۳۸۵ ۱۳۸۶ ۱,۸۷۶,۸۷۱ ۳ توفیق اجباری ۱۳۸۶ ۱۶ آبان ۱۳۸۶ ۱,۸۳۰,۴۳۳ ۴ خوب بد جلف ۱۳۹۴ ۲۷ بهمن ۱۳۹۵ ۱۳۹۶ ۱,۲۱۵,۹۸۷ ۵ ایران برگر ۱۳۹۳ ۲۰ اسفند ۱۳۹۳ ۱۳۹۴ ۹۱۷,۵۸۶ ۶ پارک وی ۱۳۸۵ ۲ خرداد ۱۳۸۶ ۹۰۴,۴۱۵ ۷ هشتگ ۱۳۹۶ ۴ مهر ۱۳۹۷ ۵۰۲,۳۴۶ ۸ گشت ارشاد ۱۳۹۰ ۲۵ اسفند ۱۳۹۰ ۱۳۹۱ ۴۱۶,۹۶۸ ۹ ثبت با سند برابر است ۱۳۹۵ اول آذر ۱۳۹۶ ۴۱۵,۸۶۵ ۱۰ دموکراسی تو روز روشن ۱۳۸۹ ۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۹ ۳۵۸,۹۵۵",
"ref": null
}
] | null |
original:عکسها*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | عکس ها و پوستر قسمت هشتم سریال یاغی | [
{
"type": "p",
"text": "پوستر قسمت هشتم سریال یاغی",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | شکنجه، خیانت، دشمنی | [
{
"type": "p",
"text": "سکانس برگزیده قسمت بیست و دوم سریال جیران",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت بیست و دوم سریال جیران سیاوش قربانی یک دسیسه شد. او با صداقت و مرامی که از دوران زورخانه و پهلوانی با خودش دارد سعی کرد به سارای گرجی کمک کند. اما سارای گرجی در مواجهه با بدن خونآلود سیاوش که زیر شکنجه افراد علیخان حاجب نای صحبت کردن نداشت؛ منکر همه چیز شد. هر چند سارای گرجی مجبور بود به خاطر نجات جان برادر کوچکترش ماجرای فرار از کاخ شاهی را منکر شود اما سیاوش هیچوقت نتوانست این دورنگی و رفتارهای دوگانه دختر گرجی را هضم کند.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "لحظهای تنفس در فضای آزادی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در سکانس ابتدایی قسمت بیست و دوم سریال جیران سارای گرجی با لباس یک رعیتزاده به صورت سیاوش آب پاشید و او را از خواب بیدار کرد. دختر اسیر گرجی با خوشحالی از اینکه در فضای آزادی و به دور از اسارت نفس میکشد آنقدر خوشحال بود که لحظهای فراموش کرد شبیه یک نجیبزاده رفتار کند. هر چند عمر این آزادی بسیار کوتاه بود و بهادر با هجوم به کلبه سیاوش و سارا دختر گرجی را مجدد به اسارت گرفته و راهی کاخ شاه قاجار کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "وداع بهادر و تصمیم مهم شازده بصیر",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پس از آنکه بهادر موفق شد سارای گرجی را به کاخ بازگرداند و از راز مهم جیران پرده بردارد، شازده بصیر با دریافت دستمزد بالا از دار و دسته خواجه روشن تصمیم گرفت تغییر ماهیت بدهد و خود را در جمع شازدههای تاثیرگذار ایل قاجار جای دهد. شازده بصیر تصمیم گرفته است خودش را به مهدعلیا نزدیک کند و با ایجاد رابطه با مادر شاه سرنوشت مهمتری را برای خود پیش بگیرد. تصمیمی که با توجه به دشمنی تازه مهدعلیا با سلمان خیلی دور از ذهن نیست.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "ماموریت علیخان و حذف سلمان",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در ماجرای بازجویی از سیاوش مهدعلیا به عنوان رییس حرمسرا تصمیم گرفت مسئولیت بازجویی از قراول یاغی را به عهده علیخان فراشباشی یا علیخان حاجب بسپارد. تصمیمی که به نظر میرسد با توجه به برخی کنشهای سلمان در ماجرای به قتل رساندن خدیجه چهریقی و ممانعت او باعث شده است شاخکهای مهدعلیا تکان خورده و نسبت به سلمان شک کند. هر چند مهدعلیا در رابطه عاطفی با سلمان قرار دارد اما دنیای سیاست بیرحمتر از آن است که بخواهد معجون عشق جلوی آن را بگیرد. علیخان فراشباشی سعی کرد سیاوش را مجاب کند تا تمام تقصیرها را گردن سلمان بیندازد. هر چند سیاوش زیر بار شکنجه ماند و زبان به اعتراف اجباری باز نکرد اما این کینه و دشمنی مهدعلیا برای حذف سلمان در قسمتهای آینده میتواند آبستن اتفاقهای مهمتری شود.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "زخم تاجالدوله و خشم شاه در قسمت بیست و دوم سریال جیران",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بالاخره تاجالدوله مادر معین میرزا و همسر عقدی شاه زخم خودش را به جیران زد و ماجرای عشق جیران به سیاوش و دزدیده شدن سارای گرجی به دست سیاوش را برای شاه تشریح کرد. این اتفاق باعث شد شاه قاجار احساس حقارت و شرم کند و رفتار جیران را نسبت به خودش خیانت آمیز بداند. پایانبندی سریال در قسمت بیست و دوم سریال جیران حکایت از آن دارد که جیران و سیاوش روزگار سخت و تلخی را در ادامه تجربه خواهند کرد.",
"ref": null
}
] | null |
original:گفتوگوی فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | برای آپولو ده و نیم ۱۰ سال یادداشتبرداری کردم | [
{
"type": "p",
"text": "در تمام مدت فراگیری کرونا در خانهتان در حومه شهر پناه گرفته بودید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ریچارد لینکلیتر: نمیخواهم پیروزمندانه حرف بزنم اما خیلی خوششانس بودیم که «آپولو دهونیم» پیش از شروع فراگیری و قرنطینه به پایان رسید. وقتی شروع کردیم هنوز مورد خاصی گزارش نشده بود. فراگیری در ایالات متحده از سیاتل آغاز شد و هنوز در تگزاس خبری نبود؛ اما جشنواره «جنوب از جنوب غربی» را تعطیل کردند. پس از آن بود که ناگهان اوضاع زیرورو شد و در مدت زمان بیستروزه فیلمبرداری ما، اتفاقها و محدویتهای زیادی رخ داد تا اینکه درست وقتی فیلمبرداری تمام شد، همه جا تعطیل شد. واقعاً دقیقه نود کارمان تمام شد. زمانبندی در این دنیا همهچیز است و به نظرم در این صنعت، کسی فکر نمیکند که زمانبندی خوبی نصیبش میشود. زمانبندی معمولاً پدر شما را درمیآورد؛ اما این بار، من قطعاً خیلی خوششانس بودم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آن موقع سال ۲۰۲۰ بود ولی فیلمتان تازه عرضه شده است. اینطور به نظر میرسد که روی مرحله پسازتولید حسابی وقت گذاشتید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دو سالِ خیلی خوب را سپری کردیم. باید تدوین میکردیم و کارهای انیمیشن را انجام میدادیم. خیلی خوب بود که اینقدر روی پروژه متمرکز شدیم. هیچکس درگیر پروژه و کار دیگری نبود؛ و البته این فیلم هم پروژه مفرح و خیلی خوبی بود برای کار کردن.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شما کموبیش از نسل شخصیتهای فیلم هستید؛ فیلمی که چکامهای پرجزییات از بزرگ شدن در هیوستن در دهه ۱۹۶۰ است با رقابت فضایی آن روزگار، پارک تفریحی «استرووُرلد»، تگزاسیهای عجیبوغریب و… چهقدر از این فضا و گذشته را از تجربههای خودتان الهام گرفتید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "قطعاً حالوهوا و هر چیزی را به کار گرفتیم که فضای خاص آن دوره را میساخت. فیلم نعل به نعل خودزندگینامهای نیست اما بخشهایی از آن چنین است. پدرم در ناسا کار نمیکرد اما دوستانی داشتم که والدینشان برای ناسا کار میکردند. صرفاً فکر کردم داشتن شغلی در ناسا – که مسحورکننده نیست – میتواند بامزه و جالب باشد؛ اما آمار حیرتانگیزند: چهارصد هزار نفر در این برنامه کار کردند که بزرگترین تعداد کارمند غیرنظامی در تاریخ دنیا است. بیستوچند هزار تجارت مرتبط با ناسا هم شکل گرفت؛ و در نهایت، ششصد میلیون نفر از تلویزیون شاهد فرود بر کره ماه بودند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ایده بزرگ من این بود که ما فیلمهای زیادی درباره فضانوردان و مأموریتهای بزرگشان داریم، چرا فیلمی درباره این موضوع ساخته نشود که زنده ماندن و زیست در این دوران چهگونه بود؟ بچه بودن در آن دوران، بخش خودزندگینامهای فیلم من است. وقتی روی ماه قدم گذاشتند، من دوم ابتدایی را تمام کرده بودم و قرار بود کلاس سوم بروم. برای ساخت فیلم، کلاس چهارم را در نظر گرفتم چون میخواستم با بچههایی کمی بزرگتر کار کنم؛ اما کلاسچهارمیها هم هنوز بچهطورند ولی در آستانه تغییر بزرگی که تجربه خواهند کرد. استنلی فیلم، بچهای است که فانتزی راه رفتن روی ماه را دارد. این فانتزی خود من بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شما در گفتار متن بزرگسالانه استنلی به این موضوع هم اشاره میکنید که هیجان پیرامون «رقابت فضایی» راهی برای دولت بود تا مشکلات بزرگتر جهان آن روزگار را تحتالشعاع قرار دهد و بهنوعی پنهان کند، بهخصوص جنگ ویتنام. خودتان اولین بار در چه سنی از این وضعیت و مناسبات آگاه شدید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در فیلم تلاش کردم ناهنجاری درون کله یک بچه را تصویر کنم؛ شرایط سنوسالی که شما هنوز میتوانید چنین فانتزیها و رویاهای فوقالعادهای را در سر بپرورانید ولی در عین حال، سازوکار دنیای بزرگترها را درک نمیکنید. شما بهواسطه تلویزیون از مشکلات باخبر میشوید. صحنهای در فیلم هست که مادربزرگ، نگاه بدبینانهاش نسبت به آینده را مطرح میکند. به خاطر دارم که این ترس مرا در خود غوطهور کرده بود و فکر میکردم روزی میآید که حتی نمیتوانم نفس بکشم و باید از ماسک ضدگاز استفاده کنیم و با مسائلی چون زبالههای بیپایان و اضافهجمعیت دستوپنجه نرم کنیم… خلاصه اینکه کار دنیا تمام است؛ و تازه هر لحظه ممکن بود همه ما پودر شویم چون میگفتند شوروی هر آن ممکن است دکمه پرتاب بمبهای اتم را فشار دهد. من در چنین روزگاری بزرگ شدم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ریچارد لینکلیتر: «به عنوان یک فیلمساز، دائم با این سوال مواجه میشدیم که «نظرتان درباره سینماها و پخش مجازی و آنلاین چیست؟» و تمام کاری که میتوانستید انجام دهید این بود که با ضرس قاطع حرف بزنید. این بار جالب بود که چنین تجربهای را از سر گذراندم. من هرگز اینقدر روی جزییات دقیق نبودم. بودجه لازم را برای چنین کاری نداشتم. فقط تلاش میکردم فیلم بعدیام را بسازم»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "موضوعی که همزمان با تمام وقایع و افکار مورد اشاره جریان داشت، همین فضا و فضانوردی بود که خیلی خوشایند، باحال و خوشبینانه بود؛ چون راوی داستان، نسخه بزرگسالِ استن است (نقش جک بلک) میتوانستیم تحلیل انتقادی کافی هم در سراسر فیلم داشته باشیم. شما وقتی بزرگتر میشوید متوجه شرایط بد و افتضاح و موقعیتهای طعنهآمیز دوران کودکیتان میشوید. دنیای آزاد کودکی که فیلم تصویر میکند، تمام شیطنت و دویدن به هر گوشهای و توپبازی و دردسرآفرینی را در تضاد با این واقعیت قرار میدهد که ما در ویتنام مسموم میشدیم و شکست میخوردیم. این فیلم رویهمرفته کمدی است اما بُعدی تحلیلی هم دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنامههای امروزی و مأموریتهای آرتِمیس برای بازگشت به ماه را چهقدر دنبال میکنید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بامزه است که تمام اتفاقهایی که پیشبینی شده بودند تا امروز روی ندادهاند، مثلاً رفتن به مریخ تا پایان قرن. البته همه آرزوهای ما دارند صورت واقعیت پیدا میکنند اما نه در بازه زمانیای که فکر میکردیم. انگار مدتی همه چیز فراموش شده بود و حالا دوباره دارد اتفاق میافتد. حالا این آدمها که آن زمان بچه بودند، تمام پولشان را صرف این تحقیقات جدید میکنند که واقعاً دلربا است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "الگوی انیمیشن «آپولو دهونیم» یادآور «زندگی بیداری» و «اسکنری در تاریکی» ( A Scanner Darkly ) است اما ایدههای مشترک آن با «پسر بودن» مشهود است. موقع سروشکل دادن به این فیلم، چهقدر به «پسر بودن» فکر میکردید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«پسر بودن» درباره جزییات کوچک زندگی است. «آپولو…» هم درباره همین جزییات است اما درباره – احتمالاً – بزرگترین و باشکوهترین کار بشر تا امروز هم هست. این فیلم تا حد زیادی از دل «پسر بودن» رشد کرد. «پسر بودن» با این فکر شروع شد که «آه، من موقعیت ویژهای در کودکیام ندارم که دربارهاش فیلمی بسازم.» در واقع هیچیک از اتفاقهای کودکیام جالب به نظر نمیرسید. پس تلاش کردم کل فرایند رشد و بلوغ را به تصویر بکشم. این هم پس از زمانی بود که خودم پدر شدم و تصمیم گرفتم فیلمی درباره کودکی بسازم. احساس میکردم آن برهه و اتفاق خاص را در کودکیام ندارم و برای همین تصمیم گرفتم درباره کل دوران کودکی یک فیلم بسازم. ایده «پسر بودن» اینطور شکل گرفت و دست به کار ساختش شدم؛ اما واقعاً این فرصت را برایم مهیا کرد تا درباره زندگیام شروع به فکر کردن کنم؛ و اینطور شد که سال دوم فیلمبرداری – وقتی به سال دوم ابتدایی رسیدم – با خودم گفتم: «صبر کن، آنها در این سال بود که روی ماه قدم گذاشتند! راستی که دوران جالبی برای زندهبودن بود!» اینجا بود که فهمیدم تنها فردی هستم که میتوانم چنین فیلمی بسازم چون به نظرم تنها فیلمسازی هستم که نزدیک ناسا زندگی میکرد. تا جایی که درباره فیلمسازان اهل هیوستن میدانم، وس اندرسن در حدود همین زمان تازه متولد شد. پس فکر میکنم تنها کسی هستم که اینقدر از آن دوران را به خاطر دارد. پس از رسیدن به ایده، ده سال صرف یادداشتبرداری و تحقیق شد. ابتدا فکر میکردم فیلمی زنده (Live Action) خواهم ساخت اما در سرم درست از کار درنمیآمد تا اینکه به جنبه فانتزیاش فکر کردم. گیجکننده بود تا اینکه متوجه شدم قالب انیمیشن جواب میدهد. باید احساس میکردید که منتخب هستید؛ و مثلاً تنها کسی هستید که میتوانید این فیلم را بسازید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شما اولین فیلمتان با شیوه روتوسکوپی، «زندگی بیداری»، را در سال ۲۰۰۱ ساختید. «اسکنری در تاریکی» هم پنج سال بعد ساخته شد. بازگشت به چنین رویکرد و شیوهای پس از این همه سال چهگونه بود؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "میدانم که تامی (پالوتا؛ کارگردان انیمیشن) و من، احساس مشترکی درباره این پروژه داشتیم. هجده سال پیش «اسکنری در تاریکی» را کار کردیم. بنابراین، از آن عبور کرده بودم و به آن شمایل فکر نمیکردم؛ و میدانستم باید چیزهایی را بسازیم، مثلاً پارک «استرووُرلد» دیگر وجود ندارد. بعدش هم ماه بود و سفر فضایی. نمیتوانستیم فقط تصاویری را انیمیشن کنیم که فیلمبرداریشان میکردیم. این جهان باید از اساس ساخته میشد. تامی و من ده سال پیش به سمت انیمیشن رفتیم چون پولی پسانداز کرده بودیم. مدتی تلاش میکردم نسخهای بازسازی یا بهروزشده از «آقای لیمپِت شگفتانگیز» (The Incredible Mr. Limpet) را با زک گالیفیاناکیس بسازم. فیلمی در دهه ۱۹۶۰. بودجهای گرفته بودم که نسخهای انیمیشنی از آن را سروشکل بدهم. قصد داشتیم پسزمینهها را نقاشی کنیم و نه روتوسکوپی؛ و در کنار انیمیشن دوبعدی از تکنیک سهبعدی هم استفاده کنیم. ما که اسمش را گذاشته بودیم «دو و نیم بعدی». این اتفاق درباره «آپولو…» افتاد و دستآخر به فیلمی دوبعدی رسیدیم با عناصر سهبعدی و مقداری هم تکنیک روتوسکوپی؛ که نسبت به گذشته خیلی فرق کرده است. من در مجموع، ترکیبی از تکنیکهای مختلف را دوست دارم؛ و برای من این ترکیب بود که پاسخگوی چالش ما برای ساخت یک فیلم تاریخی انیمیشن بود. ما به چنین آلیاژی از سبکها برای روایت این داستان نیاز داشتیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شیوهای که این داستان روایت شده، با عنصر مستندی که دارد، به این معنی است که هم سندی از روزگارش به شمار میرود و هم فیلمی خیالی و روایتی فانتزی است. پس الگوهای مختلف زیادی را در خود جای داده است؛ اما در نهایت، مثل آلبومی از عکسهای دهه ۱۹۶۰ است با چاشنی فانتزی و زمان و مکانی بسیار خاص.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "و همه چیز در مقابل یک پرده سبز اتفاق افتاد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ما به صورت زنده در استودیویی از پرده سبز فیلمبرداری کردیم. پس همه چیز باید از قبل در نظر گرفته میشد؛ و هر چیزی یک جلوه ویژه بود و باید بسیار دقیق به آن فکر میشد. به عبارت دیگر، مثل ساختن فیلمی بزرگ و متکی به جلوههای ویژه بود که جلوههایش هنوز طراحی نشده بودند!",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چهقدر تحقیق کردید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از نظر تاریخی یک پروژه تحقیقاتی عظیم بود. ناسا بزرگترین آژانس دولتی تاریخ است. شما میتوانید آنلاین شوید و ببینید که آنها همه چیز را در اختیار شما قرار دادهاند. آنها کاملاً جدی با این موضوع برخورد کردهاند. انگار نظرشان این است که «مردمی که مالیات میدهند سرمایهگذاران ما هستند و همه این اطلاعات باید به آنها داده شود.» برای همین کلی فیلم ویدیویی آرشیوی در فضای مجازی موجود است! کارشان عجیب و فوقالعاده است. کنار هم چیدن قطعههای این داستان و روایت آن، واقعاً دشوار و پردردسر بود؛ از سوی دیگر، حجم عظیمی از مرجعها در دسترس ما بود. سالها پیش از اینکه شروع کنیم، دست به کار جمعآوری فیلمهای خانگی مردم از آن روزگار شدیم. تصاویر زیادی در فیلم هستند که حاصل این تحقیقهای مستقل ما هستند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چهطور شد که با نتفلیکس همکاری کردید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ما طبق معیارهای آنها، یک پروژه کمهزینه داشتیم. ما در سومین سطح انیمیشنسازی آنها قرار گرفتیم که اصلاً با سطح دیزنی قابلقیاس نیست. برای همین باید صرفهجویانه عمل میکردیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شما احتمالاً مدتی طولانی و بیشتر از آنچه دوست داشته باشید به سوالهایی درباره رشد بازار پخش مجازی و تهدیدش برای سالنهای سینما پاسخ دادهاید. باید جالب باشد که خودتان این بار در سوی دیگر ماجرا قرار گرفتهاید و با نتفلیکس همکاری کردید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به عنوان یک فیلمساز، دائم با این سوال مواجه میشدیم که «نظرتان درباره سینماها و پخش مجازی و آنلاین چیست؟» و تمام کاری که میتوانستید انجام دهید این بود که با ضرس قاطع حرف بزنید. این بار جالب بود که چنین تجربهای را از سر گذراندم. من هرگز اینقدر روی جزییات دقیق نبودم. بودجه لازم را برای چنین کاری نداشتم. فقط تلاش میکردم فیلم بعدیام را بسازم. خلاصه اینکه نتفلیکس خواست این فیلم را بسازد. آنها واقعاً فکر میکردند که فیلم خوبی خواهد شد. آنها به من انگیزه دادند و گفتند: «ما تو را دوست داریم. از این فیلمنامه هم خوشمان میآید. توضیحهای تو از سروشکل فیلم را هم دوست داریم؛ پس این فیلم را بساز.» مثل یک رویا بود. آنها بهترین شریک بودند و هیچ دخالت احمقانهای نکردند. شگفتانگیز بود و واقعاً یکی از بهترین تجربههای فیلمسازیام.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "و درباره اکران فیلم در سینماها چه میتوانید بگویید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در جشنواره «جنوب از جنوب غربی» نمایش داشت و شاید هم یک هفته در برخی سینماها. بعدش هم در نتفلیکس عرضه شد. به گمانم این وضعیت چندان تفاوتی با وضعیت اغلب فیلمهای کارنامهام ندارد. بماند که این روزها خیلی از فیلمهای مستقل، پس از یک هفته اکران محدود، سر از پخش مجازی و آنلاین درمیآورند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شما در حال فیلمبرداری «با شادمانی چرخ میزنیم» ( Merrily We Roll Along ) هم هستید که بر اساس موزیکال استیون ساندهایم در یک دوره بیستساله کار خواهد شد. از خطر چنین پروژهای بگویید. وقتی کارتان تمام شود، سروشکل فیلمها چهگونه شده است؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اصلاً لازم نیست به این موضوع فکر کنم. من باید به روایت یک داستان و ساختن یک فیلم به بهترین شکل ممکن فکر کنم. همچنان آدمهایی خواهند بود که فیلمها را دوست داشته باشند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چقدر از این فیلم را گرفتید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یک بخش را گرفتیم و ۸ بخش آن مانده است. پایان را فیلمبرداری کردیم. مثل «پسر بودن» نیست و انبوهی وقفه زمانی دارد. نُه دوره در بیست سال. تا اینجا تجربه شگفتانگیزی بوده است اما هنوز راه زیادی مانده و حرف چندانی دربارهاش ندارم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پیش از درگذشت ساندهایم چهقدر از او بازخورد گرفتید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از دست دادن او خیلی خیلی غمانگیز بود. تا ابد شکرگزار خواهم بود که دوره خوبی را با او گذراندم، چه تلفنی و چه حضوری. با او به دیدن برخی نمایشها رفتیم و در کنارش نشستم. واقعاً شاکرم که گشادهدستی او شامل حالم شد. باید تجربهاش میکردم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در «آیامدیبی» آمده است که روی دو فیلم زندگینامهای کار میکنید؛ یکی درباره جان هینکلی و دیگری درباره بیل هیکس. در واقعیت درگیر کدام پروژه هستید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این پروژهها اعلام میشوند اما هرگز حذف نمیشوند! جالب است که هر دو داستانهایی حقیقی هستند درباره آدمهایی که واقعاً کارشان را کردهاند و تأثیرشان را گذاشتهاند. هر دو پروژه فعلاً معلق هستند و حرفی دربارهشان ندارم. این فیلم «آپولو…» هجده سال طول کشید تا پرورده شود، حتی طولانیتر از کل برنامه و رقابت فضایی ناسا. برنامه من برای سفر به ماه از زمانبندی و برنامهریزی کندی برای فرستادن کسی به ماه هم بیشتر زمان برد! در همین فصل بهار احتمالاً درگیر ساخت فیلمی شوم که فیلمنامهاش را در تابستان گذشته نوشتم. یک فیلم هیوستنی دیگر است. یک داستان جنایی حقیقی که امیدوارم بتوانم آن را بسازم. ظاهراً که قرارست این اتفاق بیفتد اما هیچ چیزی قطعی نیست. خیلی جالب میشود که حالا یک فیلم هیوستنی معاصر بسازم. در ضمیر و خاطر ملی ما، کمتر از این منطقه استفاده شده است؛ منطقهای که خیلی مفرح و جذاب است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "منبع: ایندیوایر، اریک کوهن",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | گلولهای که بدریخت شلیک میشود | [
{
"type": "p",
"text": "هناس نمونه واضحی از تلاشهایی است که میل و عشق انجامش وجود داشته اما توان و قابلیتش خیر. داستان فیلم حکایت یک موقعیت امنیتی و همزمان انسانی است که در نهایت منجر به تراژدی میشود. داستان ترور و حذف فیزیکی یک دانشمند ایرانی وطن دوست و اخلاقگرا. ذات داستانهایی از این دست برپایه چند اصل اساسی شکل میگیرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اول اینکه شخصیت به درستی برای مخاطب ترسیم شود و حالات و انگیزههایش قابل درک باشد. نکته مهمتر که بیشتر ویژگی این گونه از فیلمهاست، شکلگیری خطر به شکلی که همزمان جدی باشد و غیرقابل پیش بینی. این در مخاطب اضطراب و نگرانی ایجاد میکند. در ادامه میبایست تلاشی در خور برای مواجه شدن با خطر در کار باشد. در واقع چالش میان تهدید و مبارزه با تهدید و نگرانی تماشاگر بابت برتری یا عدم برتری نیروی همدلی برانگیز، به موتور محرک داستان بدل شود. دراین حالت مخاطب باید دچار این نگرانی باشد که نکند یکباره تهدید و خطر بالا بگیرد و شخصیتی که دوستش داریم، از بین برود. همین نکند نکندها باعث پیگیری داستان توسط مخاطب میشود. پس جدیت خطر و جدیت مواجهه با خطر باید به یک اندازه قدرتمند و چگال باشند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در «هناس» درست جایی که تیر خلاص به شخصیت اصلی فیلم شلیک میشود، تیر خلاصی هم به تمام تلاشهای حول شکلگیری داستان و تصویری شدن آن و البته درک و فهم مخاطب شلیک میشود. جدای از اینکه به طرزی بیمنطق اهمال و کوتاهی و جدی نگرفتن ماجرای تهدید جان قهرمان فیلم در کار موج میزند",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نکته مهم دیگر آن است که تصمیم قهرمان برای انتخاب شیوه مبارزه و مواجهه با خطر چقدر فکر شده و هوشمندانه است. در هناس تقریبا تمام بخشهای داستان دچار لنگی بسیار است. شاید موفقترین بخش ماجرا درست از آب درآمدن مرحله ترسیم شخصیت مرد و زن اصلی داستان باشد. تا حد خوبی مخاطب از چند و چون روحیات و حالات و دغدغهها و گذشته شخصیت زن و شوهر فیلم با خبر میشود. تا حد خوبی هم با آنها همدلی پیدا میکند و همراه میشود. بخش مهمی از این موفقیت هم مرهون تواناییهای فراتر از متن و خود فیلم مریلا زارعی و بهروز شعیبی است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اما نکته آنجاست که فیلم بناست یک فیلم پلیسی، معمایی و حتی جنایی باشد. پس شناخت شخصیتها و ورود به جهان عاطفی و عقیدتیشان مهم است، اما اصل ماجرا نیست. اصل ماجرا ترسیم دقیق و باورپذیر خطری است که این عاشقانه را تهدید میکند و در ادامه رفتارها و تصمیمهایی است که برای مواجهه با این تهدید گرفته میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در واقع قهرمان داستان باید کنشمند باشد. کنشمند و فعال در قابل باورها و عقایدش و البته کنشمند و فعال در مقابل مواجهه با تهدیدها و خطرات. ورنه بیش از آنکه فردی باهوش و بافراست ترسیم شود، شخصیتی باهوش اما سر به هوا و نه چندان منطقی به چشم میآید. در واقع میزان فراست او و همکاران و نیروهای اطرافش است که موفق شدن یا نشدن پروژه ترور او را پرکششتر می کند. ورنه اگر بنا باشد شخصی با این از حجم از هوش و ذکاوت و همیت و غیرت و فراست به راحتی آب خوردن و در موقعیتی نه چندان منطقی به راحتی کشته شود، باید در میزان جدی بودن فیلم، جدی بودن موقعیت دراماتیک قتل، موقعیت دراماتیک تلاش برای حذف فیزیکی نشدن و… شک کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در فیلم هناس درست جایی که تیر خلاص به شخصیت اصلی فیلم شلیک میشود، تیر خلاصی هم به تمام تلاشهای حول شکلگیری داستان و تصویری شدن آن و البته درک و فهم مخاطب شلیک میشود. جدای از اینکه به طرزی بیمنطق اهمال و کوتاهی و جدی نگرفتن ماجرای تهدید جان قهرمان فیلم در کار موج میزند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جدای از اینکه حتی خود قهرمان هم چندان تهدیدها را جدی نمیگیرد و دست کم اقدامی در خور و شخصی برای برطرف کردنش نمیکند و… در هیچ کجای فیلم بر مبنای اصل احتمال و ضرورت توضیحی در مورد دلیل این همه سربه هوایی و اهمال برای مخاطب ارائه نمیشود. اوج تمام این ساده انگاریها جایی است که زن و مرد و فرزندشان پشت در پارکینگ منتظر ورود به خانه هستند، شخص تروریست در حال نزدیک شدن است. هر کودک ساده لوحی میداند که دست کم با حرکت دادن خودرو میتوان احتمال موفقیت تروریست را کاهش داد. اما قهرمان به نظاره مینیشیند تا تروریست نزدیک شود و بنگ. حتی اگر در فیلمنامه چنین شکل کودکانهای از ترور ترسیم نشده باشد، در بخش اجرا و کارگردانی برای نابخردانه به نظر رسیدن موقعیت از بروز هیچ تلاشی غفلت نشده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این خیلی تلخ است. چرا که احتمالا فیلم «هناس» با هدف تجلیل از مقام یک دانشمند وطن دوست و متعهد ایرانی که به شکلی تلخ حذف فیزیکی شده است، ساخته شده اما نتیجه نهایی آن چندان حس غم و افسوس و همزمان افتخار را در مخاطب ایجاد نمیکند. چرا که دست و پنجه نرم کردن با مرگ و اولویت قرار دادن کشور محل تولد به عنوان اولویتی فراتر از خطر جانی و همزمان تلاشگر بودن و مرگ اندیش نبودن در فیلم جاری نیست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دانشمند درون فیلم نه تنها دانشمند نیست، بلکه فردی ساده و نه چندان داناست. در حالی که بعید میدانم شخصیت شهیدی که داستان فیلم برگرفته از شیوه زیست اوست، چنین ویژگیهایی داشته است. در کنار اینکه یادمان نرود، سینما و داستان گویی تصویری، با این فرض به کار میآید که مخاطب قهرمان واقعی نمیشناخته و حالا در مدیوم سینما باید با جوانب بزرگی و قهرمانی او آشنا شود و در نهایت از حضور چنین قهرمانانی در کشورش احساس غرور کند. متاسفانه خروجی تصویری که در فیلم «هناس» از شخصیت دانشمند شهید ترسیم شده است اگر نگوییم اصلا، چندان موفق نبوده است.",
"ref": null
}
] | null |
original:گفتوگوی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | پیشنهاد کردم پردهای بین بازیکنان و عوامل کشیده شود! | [
{
"type": "p",
"text": "شما پیش از حضور در مسابقه شبهای مافیا چقدر با این بازی آشنایی داشتید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حسین مهری: یک آشنایی جزیی داشتم و قبلا در حد یکی دو دست بازی کرده بودم. برای مسابقه شبهای مافیا هم مقداری تمرین جزیی شد و مواردی را درباره این مسابقه به ما گفتند که با فضای بازی آشناتر شدیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بسیاری از مخاطبان بازی شما را دوست داشتند و به نظرشان خوب در این مسابقه ظاهر شدید نظر خودتان چیست؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در بخش آخر که افتضاح ظاهر شدم! اما با این حال یکی از نکات خوب این برنامه زمان طولانی آن بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نگاه شما به این بازی چطور است و چقدر برای شما جدی است؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "من به عنوان یک بازی به آن نگاه میکنم که البته به نظرم بازی خوبی هم نیست چون یا باید دروغ بگویی یا دروغ بشنوی. البته این که در مسابقه شبهای مافیا با دوستان و همکاران دور هم جمع میشویم و بازی میکنیم بسیار جذاب است و لذت میبریم از این که برنامه خوب و دیدنی برای مردم ساخته میشود و من هم برای همین در این مسابقه شرکت کردم اما این که بخواهم این بازی را در خانواده و جمع دوستانم همیشه بازی کنم، نه آنچنان جذابیتی برایم ندارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فکر می کنید این بازی چه نکتهای میتواند برای بازیکنان داشته باشد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به نظر من بیشتر به کسانی که بلد نیستند دروغ بگویند یاد میدهد چطور دروغ بگویند و ظاهرسازی کنند که نمونههایش را میتوان در جامعه امروزمان هم دید که به وفور این دروغها گفته میشود به طوری که انگار بخشی از فرهنگ ما شده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این بازی چقدر به هنر بازیگری ارتباط دارد و آیا از استعداد بازیگری هم میشود برای برنده شدن بهره گرفت؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نه فکر نمیکنم. دروغی که در مافیا گفته میشود خیلی به مرز واقعیت نزدیکتر است تا بازیگری. برای همین به نظرم هنر بازیگری در بازی مافیا اصلا به کار نمیآید. آدمها زمانی دروغ میگویند که بخواهند حقیقتی را پوشش بدهند اما در بازیگری شما بازی میکنید. بنابراین اگر بتوانید به گونهای از بازیگری استفاده کنید و به مرزی برسید که حقیقتی را پوشش بدهید و در عین حال حریف شما متوجه نشود که در حال بازیگری هستید، آن هنگام یک بازی در حد اعتلا کردهاید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به نظر شما آیا نوع پیشگیری از تقلب در این مسابقه کافی بود؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "من برای پیشگیری از تقلب در این بازی پیشنهاد دادم که بازیکنان تلفنهای همراهشان را تحویل بدهند، ماسک بزنند و در حین بازی از سرویس بهداشتی استفاده نکنند و علاوه بر اینها پردهای بین بازیکنان و عوامل کشیده شود و کسانی هم که رای گرفته میشود و از بازی بیرون میروند، به بازیکنان نزدیک نباشند که این پیشنهاد به لحاظ اجرایی پذیرفته نشد ولی اگر پذیرفته میشد، هم نگرانیها برای امکان تقلب کمتر میشد و هم برای مخاطب و بیننده بازی جذابتری می شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کدام نقش را در این مسابقه بیشتر دوست دارید که بازی کنید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نقش حرفهای به نظرم جذابتر از دیگر نقشهاست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کدام یک از بازیکنان به نظر شما بازی خوبی داشت و حرفهای ظاهر شد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "همه بازیکنان خوب بودند اما به نظرم حامد آهنگی بازی خیلی خوبی داشت و من بازی او را دوست داشتم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حضورتان در این مسابقه چطور تجربهای بود؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تجربه بانمک و جذابی بود و خیلی به من در کنار دوستان و همکارانم خوش گذشت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برای دورههای بعد هم علاقهمند به شرکت در این مسابقه هستید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دوستان برنامه شبهای مافیا باید دوست داشته باشند که من در دورههای بعد باشم یا نه ولی در مجموع در برنامه شبهای مافیا یک گروه بسیار خوب و دوست داشتنی حضور دارد و در جمع همکاران به ما خیلی خوش میگذرد اما حضورم در دورههای بعد بستگی به نوع اجرا دارد که چگونه باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کار تازهای برای آینده نزدیک در سینما، تلویزیون یا نمایش خانگی دارید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بله. مشغول بازی در یک کار سینمایی هستم.",
"ref": null
}
] | null |
original:عکسها*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | عکس ها و پوستر قسمت بیست و دوم سریال جیران | [
{
"type": "p",
"text": "پوستر قسمت بیست و دوم سریال جیران",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | در جستوجوی چالشهای بزرگ | [
{
"type": "p",
"text": "فصل اول مسابقه جوکر دوشنبه این هفته به پایان رسید و این فصل از «عصرجدید» هم روز عید قربان به کارش پایان داد. جوکر و عصرجدید، به عنوان پرمخاطبترین مسابقههای چند وقت اخیر تلویزیون و شبکه نمایش خانگی هردو محصول تلاشهای احسان علیخانی هستند. علیخانی حالا دیگر به چهرهای کاربلد و متخصص در زمینه ساخت مسابقههای بزرگ و اثرگذار تبدیل شده و در مقایسه با بسیاری از برنامهسازانی که سالهاست در این حوزه تلاش میکنند، موفقتر ظاهر شده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "احسان علیخانی در دهه ۸۰ به عنوان یک مجری جوان و کمتجربه به میدان آمد اما از همان، زمان ابتدا ثابت کرد به کم راضی نمیشود و حاضر نیست هر برنامهای را با هر ساختاری اجرا کند. او با تاکشوی ماه عسل از شیوه جدیدی از برنامههای تلویزیونی قبل از افطار رونمایی کرد. برای اولین بار پای مردم معمولی را به برنامهای زنده باز کرد. از آنها خواست مقابل دوربین بنشینند و از زندگی و سختیهایشان بگویند و عین خیالشان هم نباشد که کرور کرور مردم با زبان روزه پای تلویزیون نشستهاند و آنها را تماشا میکنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "احسان علیخانی خلاق است، ایدههای نابی در سر دارد و از همه مهمتر مدیر و رهبری قدرتمند است؛ از همین روست که درحال حاضر توانسته چند پروژه جذاب و موفق را همزمان پیش ببرد و یک تیم کاربلد، حرفهای و هماهنگ را وارد برنامهسازی ایران کند",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این اولین قدم برای ایجاد تفاوت بود اما باز هم حد نهایی برنامهای نبود که احسان علیخانی تصورش را داشت. او کمکم «ماه عسل» را وارد سناریویی پیچیدهتر کرد. پای مهمانهایی متفاوتتر با داستانهای عجیبتر را به برنامه باز کرد. بعد از این دست روی مهمانهایی گذاشت که به نحوی باهم در ارتباط بودند و کنار هم قرار دادنشان در یک برنامه میتوانست مفاهیم گستردهتری را منتقل کند. علیخانی باز هم راضی نشد و تصمیم گرفت اتفاقهای مهمتری را رقم بزند. از رویارویی اعضای دور افتاده یک خانواده بعد از سالها گرفته تا رضایت گرفتن از خانواده مقتول آن هم درست پای چوبه دار و جمع کردن پول برای آزادی زندانیها و…",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ماه عسل بعد از گذشت سالها چنان هویتی پیدا کرد که علیخانی خودش در مصاحبهای گفت از غولی که به اسم «ماه عسل» درست شده میترسد و دیگر زورش به آن نمیرسد. با باز شدن سروکله برنامههایی کپی «ماه عسل» و پر شدن باکس قبل از افطار شبکههای مختلف با یک سری برنامههای شبیه به هم، علیخانی بازهم هوشمندی به خرج داد. درست به موقع پایش را از «ماه عسل» کنار کشید و رفت سراغ مسابقهای بزرگ که کسی نمونهاش را سراغ نداشت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مسابقه استعداد یابی عصر جدید با وجود شباهت به مسابقههای استعدادسنجی تلویزیون، در قد و قواره هیچکدام از آنها نبود. علیخانی مسابقهای از انواع و اقسام رشتههای مختلف ترتیب داد و از هرکسی با هر استعدادی در هر نقطهای از ایران خواست تا اعلام آمادگی کند و استعدادش را نمایش دهد. او مسابقهاش را در فضایی گسترده و مجهز و با حضور مربیها و داورانی قدرتمند از رشتههای مختلف کلید زد. از همان ابتدا هم اعلام کرد آن را براساس الگوی «آمریکن گات تلنت» ساخته تا بحث کپی بودن آن ادامه پیدا نکند. درست است که «عصرجدید»، اوایل با مخالفتهایی روبهرو شد اما کمکم خودش را ثابت کرد و یکی از برنامههای موفق تلویزیونی نام گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "احسان علیخانی با وجود اینکه مسابقهای با این ابعاد راهاندازی کرده بود اما باز هم به فکر رقم زدن اتفاقهای بزرگتر بود. اینبار تصمیم گرفت مسابقهای با حضور کمدینهای مطرح برگزار کند و در حال و هوای نامساعد ایام کرونا لبخند روی لبها بیاورد. با اینکه پیشبینیها چندان مساعد نبود و کسی فکرش را هم نمیکرد چنین برنامهای تا این حد طرفدار پیدا کند اما نتیجه کاملا مثبت از آب درآمد. جالب اینجاست که حتی خود علیخانی هم از برنامهای که تولید کرده بود اطمینان نداشت. به همین دلیل تا پایان قسمت اول از نامش رونمایی نکرد. جذابیت مسابقه در همان قسمت اول و استقبال فراوان مردم باعث شد از قسمت دوم سرش را بالا بگیرد و نامش را وارد تیتراژ کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "رئالیتیشوی جوکر پروژه بزرگ و البته حساسی بود که با کوچکترین اشتباه میتوانست به فنا برود و برای همیشه نابود شود اما بعد از گذشت یک فصل کامل و برگزاری فینالها حالا میتوان از آن به عنوان یک مسابقه موفق در شبکه نمایش خانگی صحبت به میان آورد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با وجود نقدهایی که کماکان به پرحرفیهای احسان علیخانی در اجرا، خطمشی مشخص کردنش برای داوران، برخورد نامناسبش با برخی شرکتکنندهها، علاقهاش به درآوردن اشک مردم و… وارد است اما نمیتوان این واقعیت را نادیده گرفت که علیخانی خلاق است، ایدههای نابی در سر دارد و از همه مهمتر مدیر و رهبری قدرتمند است. از همین روست که درحال حاضر توانسته چند پروژه جذاب و موفق را همزمان پیش ببرد و یک تیم کاربلد، حرفهای و هماهنگ را وارد برنامهسازی ایران کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حالا دیگر احسان علیخانی علاوه بر تلویزیون، خودش را به خوبی در شبکه نمایش خانگی هم اثبات کرده است. دیگر نوبت مدیران تلویزیون است که قدرش را بدانند و تلاش کنند او را در این رسانه نگه دارند. چون رویاهای او ادامه دارد…",
"ref": null
}
] | null |
original:گزارش فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | ۱۷ حقیقت کوتاه و جالب درباره تام هنکس | [
{
"type": "p",
"text": "تام هنکس پسر عموی رئیس جمهور سابق آمریکا آبراهام لینکلن پس از چهار نسل است. جد مشترک آنها جان هنکس است که پدربزرگ لینکلن و ششمین پشت تام هنکس میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "هنکس قبل از اینکه در درام معروف فیلادلفیا در سال ۱۹۹۳ نقش یک وکیل مبتلا به ایدز را بازی کند، ۱۶ کیلوگرم وزن کم کرد و حتی موهایش را نازک و کم پشت کرد تا برای این نقش بیمار به نظر برسد.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "تام از طرفداران مشتاق باشگاه فوتبال انگلیسی استون ویلا و یکی از موفقترین پیشبینی کنندگان در فوتبال انگلیس است. در سال ۲۰۱۶، او گفت ۱۰۰ پوند روی لستر برای قهرمانی در لیگ برتر در ابتدای فصل شرط بندی کرده است و به طور باورنکردنی، لستر قهرمان لیگ شد، اما این که آیا هنکس واقعا شرط بندی کرده بود یا نه، یک راز باقی ماند.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "او همیشه این تام هنکس باحال و با اعتماد به نفسی نبوده که همه ما با او آشنا هستیم. در گفت و گو با مجله رولینگ استون گفته که من یک خرخون و به طرز وحشتناک و دردناکی خجالتی بودم.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "او به بسیاری از سیاستمداران دموکرات کمک مالی کرده است و در جریان انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده در سال ۲۰۰۸، ویدیویی را در حساب کاربری مای اسپیس خود در طرفداری از اوباما منتشر کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "۴ فرزند دارد. با همسر اولش، سامانتا لویس، یک پسر ۴۵ ساله به نام کالین و یک دختر ۴۰ ساله به نام الیزابت دارند. با همسر دومش، ریتا ویلسون نیز دو پسر دارند؛ چستر مارلون ۳۲ ساله و ترومن تئودور۲۷ ساله.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "در سال ۲۰۱۶ او به چهارمین بازیگر پرفروش تاریخ پس از هریسون فورد، ساموئل ال. جکسون و مورگان فریمن تبدیل شد چرا که فیلمهایش بیش از ۳/۴ میلیارد دلار در باکس آفیس آمریکا و کانادا و بیش از۵/۸ میلیارد دلار در سرتاسر جهان به دست آوردند. در سال ۲۰۱۹ همچنان در همین جایگاه بود.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "جدا از فوتبال، تام هنکس از طرفداران پر و پا قرص فوتبال آمریکایی و بیسبال است. او در فوتبال آمریکایی از اوکلند رایدرز و در بیسبال از کلیولند ایندز حمایت میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "او با مگ رایان در ۳ فیلم به عنوان یک عاشق بازی کرده است: بی خوابی در سیاتل (۱۹۹۳)، جو در مقابل آتشفشان (۱۹۹۰)، و شما نامه دارید (۱۹۹۸). در واقع، تام و مگ دوستان صمیمی هستند.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "تام هنکس یک مجموعه دار ماشین تحریر است. او بیش از ۸۰ ماشین تحریر از سرتاسر جهان خریده است و از سال ۱۹۷۸ بدون دلیل خاصی و فقط برای سرگرمی آنها را جمع آوری کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "هنکس که از طرفداران جدی محیط زیست و سرمایهگذار در خودروهای الکتریکی است.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "هنکس یکی از حامیان برنامه فضایی سرنشین دار ناسا است و گفته که در گذشته دوست داشته فضانورد شود. سیارک ۱۲۸۱۸ Tomhanks نیز به نام او نامگذاری شد.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "تام هنکس برای فارست گامپ دستمزدی دریافت نکرد، اما درصدی را به دست آورد که در نهایت ۴۰ میلیون دلار به او رسید.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "مجله هفتگی اینترتینمنت یک بار اعلام کرد که تام هنکس تنها بازیگر زندهای است که در واقع ارزش این را دارد که برای بازی در هر فیلمی که در آن حضور دارد، پولی را به دست آورد.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "زمانی که برای بازی در فیلم لیگ خودشان باید وزن اضافه میکرد، تقریبا هر روزش را در یک بستنی فروشی که در کنار خانهاش بود، میگذراند.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "تام هنکس در مجموع ۶ بار نامزد جایزه اسکار شده است و دو بار موفق شده مجسمه طلایی اسکار را برای فیلادلفیا و فارست گامپ به ترتیب در سال ۱۹۹۳ و ۱۹۹۴ به خانه ببرد.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "تام ۱۲ بار نامزد دریافت جایزه امی برای فعالیتهای تلویزیونی خود شده است که ۷ بارش را موفق به دریافت جایزه شده البته این جوایز را به عنوان تهیه کننده دریافت کرده است.",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | واقعیتهایی که به سینما تبدیل نمیشوند | [
{
"type": "p",
"text": "برای هالیوود و سینمای آمریکا که در طول سالها همواره روایتهای جذاب و درامهای پرکششی از زندگی واقعی شخصیتهای مختلف را پیش چشمان ما گشوده است، مواجهه با فیلم اتوبیوگرافیک پدر روحانی استو، یک ناامیدی و سرخوردگی تمام عیار است. حضور مارک والبرگ بهعنوان یکی از مطرحترین بازیگران هالیوود در جایگاه تهیهکننده و سرمایهگذار فیلم، کنجکاویهای بسیاری را برای تماشای چنین اثری پیش از اکران آن فراهم آورده بود. بخصوص آنکه شنیده میشد مارک والبرگ، آنقدر شیفته فیلمنامه و تولید این اثر شده است که حاضر شده در شش هفته، ۱۴ کیلو به وزن خود اضافه کرده تا بتواند در بخش انتهایی این درام زندگینامهای ایفای نقش کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حضور مل گیبسن (با کولهباری از بازیهای بهیاد ماندنیاش در آثار تاریخی و امروزی) در قالب پدر لاابالی و بیمسئولیت مارک والبرگ، نکته دیگری بود که هر علاقمندی را برای تماشای رویارویی این دو بازیگر بزرگ مشتاق میکرد. اما شاید دلهره اساسی با شنیدن نام روزالیند راس به عنوان کارگردان بود که به قلب و جان مخاطبان پیگیر سینما راه پیدا کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم پدر روحانی استو را میتوانست به یکی از محبوبترین آثار تولیدی تاریخ سینما تبدیل کند اما ظاهرا با شیفتگی بیش از حد فیلمساز نسبت به محتوا و پیام درونی اثر، تبدیل به فیلمی کسالتبار شده است که به جای داستانگویی و درگیرکردن تماشاگر با درونیات کاراکتر محوریاش، به شکلی افراطی به شعارهایی روی میآورد که قرار است محتوای مورد نظر فیلمساز را به دمدستیترین شکل به تماشاگر اعلام کند",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "غریبهای که هیچ فیلم بلندی در کارنامه کاریاش دیده نمیشد و بی هیچ سابقهای از فیلمسازی ظاهرا مهمترین اعتبارش را از مل گیبسن و زندگی کردن در کنار او گرفته بود. حالا او برای کارگردانی یکی از جذابترین و حساسیتبرانگیزترین پروژههای سینمایی انتخاب شده بود و همین امر باعث میشد بسیاری، پروژه دلخواه مارک والبرگ را نه یک تولید حرفهای استودیویی، که یک پروژه رفاقتی از جنس روابط همدلانهای بدانند که قرار است در این میان همسر جدید مل گیبسن هم اولین تجربیات فیلمسازی خودش را از سر بگذراند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دست گذاشتن بر روی یکی از دراماتیکترین کاراکترهای واقعی سالهای اخیر که زندگی پرفراز و نشیبی داشته و مسیر جالب و پر اتفاقی را هم از سر گذرانده است، با اتکا به زمینههای مذهبی موجود در داستان و تمرکزی که بر روی مفهوم خانواده داشته است، فیلم پدر روحانی استو را میتوانست به یکی از محبوبترین آثار تولیدی تاریخ سینما تبدیل کند اما ظاهرا با شیفتگی بیش از حد فیلمساز نسبت به محتوا و پیام درونی اثر، تبدیل به فیلمی کسالتبار شده است که به جای داستانگویی و درگیرکردن تماشاگر با درونیات کاراکتر محوریاش، به شکلی افراطی به شعارهایی روی میآورد که قرار است محتوای مورد نظر فیلمساز را به دمدستیترین شکل به تماشاگر اعلام کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلمهای موسوم به اتوبیوگرافیک که قرار است سرگذشت پر فراز و نشیب کاراکتر اصلی را برای تماشاگر روایت کند، زمانی میتوانند از پله موفقیت عبور کرده و تماشاگر را با خود همراه سازند که با اتکا به شخصیتهای فرعی و چینش حوادثی که در مسیر رشد و یا سقوط کاراکتر اصلی ما نقش تعیین کنندهای بازی میکنند، از طرف نویسنده و کارگردان پرداختی هوشمندانه داشته باشد. این به آن معنا است که رابطه استو (مارک والبرگ) با مادرش، نوع ارتباطش با پدری که آنها را رها کرده است (مل گیبسن)، رابطه عاشقانهاش با دختری مهاجر و مذهبی، تلاش ناقص و نه چندان پیگیرانهاش برای بازیگر شدن در هالیوود، تاثیر مبهم و ناروشنی که از سایه مرگ برادرش بر زندگی آنها افتاده و حادثهای که انگیزه چندان متقاعد کنندهای برای تغییر هویت ناگهانی او برای پوشیدن ردای کشیشی به مخاطب ارائه نمیدهد، همه و همه باعث شده که آن وجه مهم و اساسی فیلم پرتره یا اتوبیوگرافیک بودن اثر آسیب دیده و تماشاگر ارتباط چندانی با آن برقرار نکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به نظر میرسد نویسنده و کارگردان آنقدر شیفته ایده دو خطی فیلم شده است که از پایهریزی داستانی جذاب و پر کشش که بتواند سیر تحول شخصیتی کاراکتر اصلی را برای تماشاگر ملموس نماید غافل شده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "روزالیند راس بعنوان نویسنده و کارگردان فیلم پدر روحانی استو، با دوری کردن از شیوه داستانگویی کلاسیک، به مجموعهای از داستانکها و خرده پیرنگها روی آورده که هر کدام از آنها قرار است واقعهای مهم و یا تاثیرگذار از زندگی واقعی استوارت لانگ را از کودکی و علاقهاش به موسیقی تا دوران جوانی و مسابقات بوکس و بیماری و علاقهاش به دختری جوان را بازگویی کند؛ اما چیزی که در این میان غایب به نظر میرسد، سلسله رویدادهایی است که بتواند انگیزههای درونی استوارت لانگ و دیگر شخصیتهای موثر در زندگی او را برای ما آشکار سازد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اینکه چگونه یک پدر لاابالی که به مشروب اعتیاد داشته و خانوادهاش را ترک کرده (و حتی هنگام تصادف شدید پسرش دلسوزی پدرانه چندانی از خود نشان نمیدهد)، به یکباره و در طی یک سخنرانی متحول شده به دنبال ترک اعتیاد رفته و نقش حامی پسر و خانوادهاش را بازی میکند، از آن دست سوالهایی است که فیلمساز جواب متقاعد کنندهای به آنها نمیدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ضعف در پرداخت شخصیتهای فرعی و استفاده از مفاهیم مذهبی که در بسیاری اوقات حالتی سطحی و شعارگونه پیدا میکنند کارکرد موثری در درام درونی اثر پیدا نمیکنند. نگاه کنید به فصل حضور مردی ناشناس در کافه که همچون مسیح، آینده استو را پیش بینی کرده و به او هشدار میدهد و تحول او را باعث میشود. حتی تلاش فیلمساز برای نمایش تاثیرات اجتماعی سخنرانیهای استو در قالب پدر روحانی هم با بسنده کردن به نمایش کوتاه حضور او در زندان و کلیسا ابتر باقی میماند و در ادامه، سکانس صف کشیدن مردم در جلوی بیمارستان هم تاثیر چندانی بر مخاطب نمیگذارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به نظر میرسد مارک والبرگ علیرغم شیفتگی بی حد و حصری که برای تولید فیلم پدر روحانی استو از خود نشان داده، حساسیت و توجه چندانی به انتخاب عوامل مهم تولید (بهخصوص نویسنده و کارگردان) نکرده و همین آسیب زیادی به یکی از بهترین ایدهها برای تولید یک فیلم ماندگار وارد ساخته است.",
"ref": null
}
] | null |
original:گفتوگوی فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | خیلی از شاخهای مجازی علیه گربه سیاه گارد گرفتند | [
{
"type": "p",
"text": "فیلمنامه علی اصغری در گربه سیاه حرف تازهای برای گفتن دارد. آیا سوژه بکر و بهروز قصه، شما را برای کارگردانی فیلم ترغیب کرد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کریم امینی: بله، سوژه به مسائل نسل جوان میپرداخت. وقتی ایده این فیلم در نطفه بود با آقای اصغری گپوگفت داشتیم و با او به اجماع رسیدم و آنچه را که در ذهن داشتم به رشته تحریر درآورد و برآیندش فیلمنامهای شد که میخواستیم. اکنون درباره جوانان فیلم کم ساخته میشود و کارگردانها سمت این قشر نمیروند و بیشتر فیلمهایی با بازیگران چهره میسازند تا بفروشد ولی من دوست داشتم فیلمی درباره جوانان باشد و حتی بازیگر نقش اصلیاش شناخته شده نباشد تا برای تماشاچی قابل باور باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در اولین مواجههای که با پیشنهاد کارگردانی داشتید، بیشتر موضوع شاخهای مجازی برایتان جذابیت داشت یا سلبریتیهای لاکچری؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برایم این مسئله جذاب بود که بگویم استعدادی وجود دارد که به اشتباه هدایت میشود. شخصیت شاخ مجازیمان در مصاحبه تلویزیونیاش هم میگوید که هر فردی استعدادی دارد و من هم استعدادم این است، در صورتی که میتوانست یک شومن خوب برنامه تلویزیونی باشد. در قصه یک پسر با استعداد موسیقی زیرزمینی دیگری هم داریم که چون سر به زیر است هیچ وقت دیده نمیشود، حالا برای این که اینها را با برخی موقعیتها روبهرو کنیم کنش و واکنشهایی درست میکنیم. البته میتوانستیم سلبریتی قصه را فوتبالیست یا فرد دیگری انتخاب کنیم اما چون شناختم از این حرفه بیشتر بود، سلبریتی قصه را بازیگر انتخاب کردم. میخواستم بگویم یک سلبریتی روی اوج است و فردی هم مسیر غلط را برای شهرت طی میکند، از سویی پسر دیگری در قصه داریم که از همه بیشتر استعداد دارد اما کم رو و سرش پایین است و کار خودش را میکند و متاسفانه اکنون شرایط مملکت به گونهای است که فردی که سرش پایین است و زحمت میکشد و باهوش و مستعد است، دیده نمیشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کریم امینی کارگردان فیلم گربه سیاه: صحبت من با شاخهای مجازی بود که صرفاً برای دیده شدن و پول درآوردن فعالیت میکنند و برایشان هیچ عرفی مهم نیست و بی فرهنگی را گسترش میدهند. روی سخنم با آنهایی است که بدون هیچ سواد و تفکری و فقط برای خالی کردن جیب مردم و کسب درآمد و جلب توجه این کار را انجام میدهند و از قِبلش نان میخورند",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یعنی شما باید کارتان را در بوق و کرنا کنید تا خود را به جامعه نشان دهید، البته نه تنها در ایران بلکه در کشورهای جهان سوم از این موضوعات زیاد است و در کشورهای خیلی پیشرفته هم خیلی از این دست اتفاقها میافتد. شما نگاه کنید، جوانان الان در آمریکا با اپلیکیشن تیک تاک خودشان را معروف میکنند بعد استعداد کسی که در یک روستا یا شهر دورافتاده است و دارد زحمت میکشد، هرز میرود. البته برههای تلویزیون از شاخهای مجازی دعوت کرد و بر این کار مهر تایید زد اما بعد متوجه شد که دارد اشتباه میکند. به نظرم باید از جوانان محافظت شود و اگر قرار است فعالیتی صورت گیرد طبق قوانین کشور باشد. منتها این اصل ماجراست و مسئولان باید خیلی فرهنگ سازی کنند و بتوانند شاخهای مجازی را به گونهای هدایت کنند و اگر در راستای فرهنگ سازی است، آنها را تشویق کنند تا درآمدشان چند برابر شود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اسامی بازیگرانی که در گربه سیاه به ایفای نقش میپردازنـد در نوع خود جالب توجه است. چگونه بـه این ترکیب رسیدید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حسین پورکریمی، بازیگر نقش اصلی یا همان شاخ مجازی از بچههای خوب تئاتر بود. در پروسه انتخاب بازیگران از بین ۱۲۰ نفر به انتخاب او رسیدیم که درخشان هم بود. درباره بازیگر نقش علاقهمند به موسیقی هم آقای کیا رکنی موزیسین بود و اجرایش را در عصر جدید هم دیده بودیم و انتخابش کردیم. البته قبلش قرار بود یک رَپِر واقعی بگذارم ولی ترسیدم برای دریافت مجوز به مشکل بخوریم. ترلان پروانه هم همان جنس و همان سن و همان نقشی که میخواستیم بود و در خصوص همه بازیگران، با تمرین به آن چه که میخواستیم رسیدیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بهرام رادان به عنوان یکی از تهیهکنندگان در کنارتان بود. پیشنهاد بازی در فیلم از سوی خودش ارائه شد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شرط اول بهرام رادان این بود که اصلاً در فیلم بازی نکند و فقط در مقام تهیهکننده حضور داشته باشد و سراغ چند بازیگر همچون رضا عطاران، جواد عزتی و مهران مدیری رفتیم. ولی متاسفانه شرایط به گونهای پیش نرفت که همکاری کنیم و در نهایت بهرام رادان مجبور شد نقش را بازی کند. دلیل این که فیلم به جشنواره فجر داده نشد این بود که زمانی که رادان نقش را بازی کرد شرط گذاشت که فیلم را به جشنواره ندهند. چون دلش نمیخواست در فیلمی که تهیه کرده، بازی هم بکند. به خصوص فیلم درباره یک بازیگر بود و این احساس به وجود میآمد که او آمده تا فیلمی درباره خودش بسازد، در صورتی که اینگونه نبود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شاخهای مجازی را در فضای مجازی دنبال میکنید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بله پیگیر بودم که ببینم به چه شکل جلو میروند، بخشی از آنها را دوست دارم چون فعالیتهای مثبت و زیبایی انجام میدهند. مثلاً بخشی کمدین هستند و کلیپهای خندهدار میسازند و به نظرم شاد کردن اتمسفر جامعه قشنگ است. اما بخشی از شاخهای مجازی بیفرهنگی را رواج میدهند که صدمههای جبران ناپذیری میزند. متاسفانه قشری در مملکت نادیده گرفته میشوند که بیشتر در فضای مجازی میچرخند و فیلمها و سریالهایمان درباره یک قشر و رده سنی است و ما باید به قشر جوان هم فکر کنیم. در خصوص این که چطور میتوانیم جوانان را در مسیر درست هدایت کنیم، بستر فراهم نیست و ریل گذاری نشده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چقدر از دنیای جوانان شناخت داشتید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از زمانی که با نویسنده برای نگارش فیلمنامه صحبت کردم، حشر و نشرم را با جوانان این نسل شروع کردم و در جامعه گشتم. من از طبقه جنوب شهر هستم، همان طبقهای که دربارهاش در فیلمم صحبت کردم، با خیلیها که در فضای مجازی تخصص داشتند، برخورد داشتم و یک سالی درگیر تحقیق بودم تا بتوانم به آنها نزدیک شوم، همچنین زمانی که برای انتخاب بازیگران وارد مرحله پیش تولید شده بودیم حدوداً ۲ ماه تمرین اختصاصی در پلاتو داشتیم تا برای اجرای نقش با بازیگران همنظر شویم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در مدت تحقیق و پژوهشتان به دیدگاهشان علاقهمند شدید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "قصدم نه توهین به شاخهای مجازی بوده و نه کلیت آنها را در قصه در نظر گرفتم. برخی از آنها مثبت و به شکل آموزنده در فضای مجازی فعالیت میکنند. صحبت من با شاخهای مجازی بود که صرفاً برای دیده شدن و پول درآوردن فعالیت میکنند و برایشان هیچ عرفی مهم نیست و بی فرهنگی را گسترش میدهند. روی سخنم با آنهایی است که بدون هیچ سواد و تفکری و فقط برای خالی کردن جیب مردم و کسب درآمد و جلب توجه این کار را انجام میدهند و از قِبلش نان میخورند. مردم فکر میکنند وقتی آنها را فالو میکنند، فقط زمان و اینترنتشان را هزینه میکنند تا آنها را ببینند ولی نمیدانند با فالو، لایک و دیدن آنها دارند جیبشان را پر میکنند و هیچ فرهنگسازی هم صورت نمیگیرد. آنها کارهای خلاف عرف انجام میدهند و چون ما در تلویزیونمان به شدت سانسور داریم، قطعاً جوانها به فضای مجازی پناه میبرند. بخشی از جامعه چیزی است که در فضای مجازی میبینید. باید مراقبت کنیم چون آن چه در فضای مجازی میبینیم عرف را میشکند. همه چیز در فضای مجازی عریان شده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بازخوردها در زمان اکران و توزیع در فیلیمو چگونه است؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم را در سال ۱۳۹۸ ساختیم و چون همه درگیر کرونا شدند و شرایط اکران خیلی بد بود. یک سال و نیم اکران نکردیم و آذر سال گذشته هم که اکران کردیم، کرونا بود و مردم همچنان میترسیدند به سینما بروند. الان فیلم در پلتفرمها دارد مسیر خودش را پیدا میکند. خیلیها دیدهاند و پیام دادهاند که گربه سیاه را دوست داشتند. حتی یادم است وقتی در فیلم درباره موسیقی زیرزمینی و رابطه پدر و پسر حرف زدیم، پدر و پسری فیلم را با هم دیده بودند و همین مشکل را داشتند و بعد از تماشای فیلم پدر آن پسر به من گفت که فیلمتان سبب شد موضع من عوض شود و مشکلشان حل شد. اگر با فیلم من برای ۱۰ نفر هم اتفاق خوبی بیفتد، کار خودش را کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پس فکر میکنید فیلمتان میتواند در ذهن مخاطب و در سطح جامعه اثر گذار باشد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "همین اندک بازتابی که دیدم تاثیرش را گذاشته. هر فردی برداشتی دارد و ممکن است فردی اصلاً فیلمم را دوست نداشته باشد. خیلی از شاخهای مجازی گارد گرفتند و پیغامهایی از سویشان در فضای مجازی داشتم. ولی میخواستم حرفم را بزنم. شاید هر چقدر بیشتر از زمان پخش فیلم گربه سیاه بگذرد، بیشتر اثر بگذارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در سینمای ایران همواره درخصوص تغییر در ساختار و فرم فیلمسازی گارد وجود دارد. به نظر شما این اتفاق از کجا نشأت گرفته است؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برای این است که قدرت ریسک پایین آمده، سینما صنعت است و وقتی این صنعت کار نکند طبیعتاً فیلم ساخته نمیشود و قدرت ریسک پایین میآید. شما تصور کنید من الان باید فیلم کمدی بسازم در صورتی که ترجیح میدهم اجتماعی بسازم. با این که کمدی را خیلی دوست دارم ولی وظیفه خود میدانم در این شرایط فیلم اجتماعی بسازم تا اثری روی مردم بگذارم و خودم هم چیزی یاد بگیرم. ولی صنعت سینما تعارف ندارد و الان هم بعد از کرونا فیلمهای اجتماعی در گیشه شکست میخورد. امیدوارم مردم اعتماد کنند و مسیر فراهم شود تا فیلمهای اجتماعی ببینند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "متاسفانه این روزها دغدغه اغلب مردم فضای مجازی شده است، با این توضیح چقدر توانستید دغدغه و مشکلات جوانان امروز را به تصویر بکشید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تمام تلاشم را کردم و این باید در اثر دیده شود و امیدوارم این اتفاق افتاده باشد و اگر کم کاری بوده مردم باید ببخشند. من تمام تلاش خود را کردم تا فیلم جنبه آموزشی داشته باشد و حرفم را بزنم، حالا اگر کارکردش درست باشد، خدا را شکر میکنم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کدام سکانس گربه سیاه را دوست دارید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "همه فیلمم را دوست دارم، البته اجرای پسر رَپِر قصهمان در جمع معتادها و کارتن خوابها را دوست دارم. چون احساس میکنم بالاخره توانست یک جا اجرا کند تا تخلیه روانی شود. استعدادی که دارد هرز میرود و اجرایی که فقط برای دل خودش بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چه شد بعد از سالها بازیگری به سمت کارگردانی رفتید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سالها دستیار کارگردان بودم و علاقهام کارگردانی است و فیلم کوتاه هم ساختم، فاز بازیگری جداست و جایی که بازی کردم سعی کردم بهترین باشم. فیلمسازی و هنر خلق کردن و این که قصهای را به تصویر بکشم، برایم جذاب است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "خودتان را در عرصه کارگردانی موفق میدانید یا بازیگری؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در هیچ کدام هنوز خودم را موفق نمیدانم، نه آن فیلمی را که دلم میخواهد ساختهام و نه نقشی را که دوست داشتم، بازی کردهام.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حرف پایانیتان با خوانندگان فیلیموشات؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هر فیلمی که ساخته می شود زحمت و نگاهی پشتش است. به نظرم سینمای بدون تماشاگر و مخاطب هیچ است و آنها میتوانند کمک کنند که سینما زنده بماند. سینما بخشی از فرهنگ مملکت است و در جاهای مختلف حرف خودش را زده است و میتواند کمک کند و در کنار مردم باشد.",
"ref": null
}
] | null |
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | آنچه درباره سریال روزی روزگاری مریخ باید بدانید | [
{
"type": "ilink",
"text": "درباره سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/rouzi-rouzegar-merikh/"
},
{
"type": "p",
"text": "نقد ماهنامه فیلم امروز درباره سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "فانتزی انتقادی بامزه",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/147296/%d8%a8%d8%b1%d8%b1%d8%b3%db%8c-%d8%b3%d8%b1%db%8c%d8%a7%d9%84-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "p",
"text": "یادداشتی به بهانه پایان سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "چه خوب بودند این مریخیها",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/140492/%d9%be%d8%a7%db%8c%d8%a7%d9%86-%d8%b3%d8%b1%db%8c%d8%a7%d9%84-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "p",
"text": "نگاهی به آمار مخاطبان و کارنامه بازیگری که پله به پله به سمت پیشرفت رفت",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "ویشکا آسایش؛ اراده کند، میدرخشد",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/135677/%d9%88%db%8c%d8%b4%da%a9%d8%a7-%d8%a2%d8%b3%d8%a7%db%8c%d8%b4/"
},
{
"type": "p",
"text": "چرا ساخت سریالی مانند روزی روزگاری مریخ، تخصص میخواهد",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "کارخانه خیالسازی",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/132292/%d9%86%d9%82%d8%af-%d8%b3%d8%b1%db%8c%d8%a7%d9%84-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "p",
"text": "گفتوگوی تصویری با بازیگر نقش افلاطون و کارگردان برخی قسمتهای آینده",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "امیرمهدی ژوله: تضمین میکنم روزی روزگاری مریخ موفق میشود",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/132188/%d8%a7%d9%85%db%8c%d8%b1%d9%85%d9%87%d8%af%db%8c-%da%98%d9%88%d9%84%d9%87-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "p",
"text": "پیمان قاسمخانی علاقه شگرفی به موجودات فرازمینی دارد؟",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "من زمین را دوست دارم/ندارم!",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/131435/%d9%81%d8%b6%d8%a7-%d9%81%d8%b1%d8%a7%d8%b2%d9%85%db%8c%d9%86%db%8c-%d9%82%d8%a7%d8%b3%d9%85%d8%ae%d8%a7%d9%86%db%8c/"
},
{
"type": "p",
"text": "گفتوگوی تصویری با آهنگساز سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "بامداد افشار: ۳۰۰ سال بعد رباتها آهنگ میسازند",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/131560/%d8%a8%d8%a7%d9%85%d8%af%d8%a7%d8%af-%d8%a7%d9%81%d8%b4%d8%a7%d8%b1-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "p",
"text": "گفتوگوی تصویری با معروفترین مسافر فضا در سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "سام درخشانی: در مریخ عاشق میشوم",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/131237/%d8%b3%d8%a7%d9%85-%d8%af%d8%b1%d8%ae%d8%b4%d8%a7%d9%86%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "p",
"text": "گفتوگوی تصویری با بازیگر نقش اسکندر در سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "امیر نوروزی: بیمزهترین بازیگر مریخیها خودم هستم!",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/130951/%d8%a7%d9%85%db%8c%d8%b1-%d9%86%d9%88%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "p",
"text": "گفتوگوی تصویری با بازیگر نقش ناپی در سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "عبدالله روا: مامانم را با خودم به مریخ میبرم!",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/130721/%d8%b9%d8%a8%d8%af%d8%a7%d9%84%d9%84%d9%87-%d8%b1%d9%88%d8%a7-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "p",
"text": "گفتوگوی تصویری با ستاره دوستداشتنی سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "ویشکا آسایش: خودم یک آدم فضایی هستم در جلد انسان!",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/130586/%d9%88%db%8c%d8%b4%da%a9%d8%a7-%d8%a2%d8%b3%d8%a7%db%8c%d8%b4-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "p",
"text": "بامداد افشار آهنگساز سریال کمدی فیلیمو است",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "تیتراژ سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/127869/%d8%aa%db%8c%d8%aa%d8%b1%d8%a7%da%98-%d8%b3%d8%b1%db%8c%d8%a7%d9%84-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "p",
"text": "سریال پیمان قاسمخانی به فضا میپردازد! «مسافران» را یادتان هست؟",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "آنچه درباره سریال روزی روزگاری مریخ باید بدانید",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/127414/%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "p",
"text": "داستان سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«در روزگاری هستیم که همه موجودات از سیارات مختلف به مریخ سفر میکنند… شما چطور؟» این خلاصه داستانی است که درباره سریال روزی روزگاری مریخ منتشر شده است و به اندازه کافی کنجکاویبرانگیز است که ببینیم بقیه این سه نقطه چطور پر میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "موضوع سریال همانطور که از اسمش پیداست یک کمدی فانتزی است که در فضایی خیالی و در فضا میگذرد و شخصیت اصلی داستان در یک ماجرای پیچیده، پایش به کره مریخ باز میشود. قاسمخانی پیش از این در نوشتن سریال مسافران که رامبد جوان کارگردانی کرده بود، ایده ورود فضاییها به زمین را اجرایی کرده بود. با این حال ایده رفتن انسان به کره دیگر و درگیریهایش با فرازمینیها میتواند موضوع جذابی برای مخاطبان باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "زمان پخش و تعداد قسمت های سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سریال روزی روزگاری مریخ سهشنبهها ۸ صبح از پلتفرم فیلیمو در ۲۶ قسمت پخش شد. فقط قسمت اول و دوم آن در ۲ روز متوالی (یعنی ۲۱ و ۲۲ تیرماه ۱۴۰۱) روی خروجی قرار گرفت. پخش این مجموعه کمدی ۲۷ دی ۱۴۰۱ به پایان رسید.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/119698/%D8%B1%D9%88%D8%B2%DB%8C_%D8%B1%D9%88%D8%B2%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C_%D9%85%D8%B1%DB%8C%D8%AE"
},
{
"type": "p",
"text": "بازیگران و عوامل سریال کمدی روزی روزگاری مریخ",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در سریال مشترک پیمان قاسمخانی و محسن چگینی قرار است نقش اصلی را سام درخشانی و ویشکا آسایش ایفا کنند. درخشانی چندین تجربه همکاری مشترک و موفق با قاسمخانی داشته است. سابقه همکاری درخشانی و قاسمخانی به سریال پژمان باز میگردد و این همکاری در فیلمهای خوب، بد، جلف هم ادامه پیدا کرد و حالا قاسمخانی تصمیم گرفته است اینبار بدون استفاده از زوج همیشگی درخشانی یعنی پژمان جمشیدی از حضور او، در نقش اصلی سریال بهره ببرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از دیگر بازیگران اصلی سریال هم میتوان به امیر نوروزی، بهادر مالکی، امیر کاظمی، امیرمهدی ژوله، فلامک جنیدی، عبدالله روا، رامین ناصر نصیر، الناز حبیبی و… مهراب قاسمخانی و بهروز رهبریفرد اشاره کرد که میتواند به جذابیتهای این سریال اضافه کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "طراح و سرپرست نویسندگان: پیمان قاسمخانی، تهیهکننده: محسن چگینی، کارگردانان: پیمان قاسمخانی و محسن چگینی، سرپرست گروه کارگردان و برنامهریز: پوپک مظفری، مدیر فیلمبرداری: فرزام گلسفیدی، تدوین: سیامک مهماندوست و امیرحسین صادقیان، آهنگساز: بامداد افشار، جلوههای ویژه: جواد مطوری و اشکان چگینی، طراح صحنه: مهراب قاسمخانی، طراح لباس: ماهرخ سلیمانیپور، طراح چهرهپردازی و گریم سهبعدی: عباس عباسی، طراح دکور: یاشار قاسمخانی و پونه صدریمنش، مشاور و اجرای دکور: سیامک احصایی و عکاس: کوروش جوان",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حاشیههای سریال پیمان قاسمخانی از فیلیمو",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اسم سریال از اول روزی روزگاری مریخ نبود و بعد از چندین بار تغییر در نهایت گروه سازنده به این تصمیم رسیدند که نام سریال را اینطور بگذارند بهتر است. نامی که در وهله اول مخاطب را یاد فیلم سینمایی روزی روزگاری آمریکا میاندازد. پس اگر جایی شنیدید که سریال کمدی قمر در عقرب ساخته شده منظور همین سریالی طنزی که در فیلیمو مشاهده میکنید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "قاسمخانی البته تجربه کار در نمایش خانگی را با سریال هیولا آغاز کرد. او که همراه مهران مدیری در مجموعههای موفق تلویزیونی بود، بعد از وقفهای چند ساله در کنار مدیری طرح سریال هیولا را نوشت و در دراکولا هم این تجربه را با مدیری تکرار کرد. نویسنده فیلمهای مطرحی همچون مارمولک و مکس پس از آنکه در سینما تجربه کارگردانی را پشت سر گذاشت خیز مجددی برای ساخت سریال در نمایش خانگی برداشت اما سریال خوب، بد، جلف در لحظه آخر با کارگردانی محسن چگینی کلید خورد تا قاسمخانی که گویا ریسک ساخت سریال در مقام کارگردان را برای خودش سنگین میدید این تجربه را تا ساخت سریال بعدی به تعویق انداخت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تیزر و پوستر سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکسهای سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/rouzi-rouzegar-merikh/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت آخر سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/140436/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d8%a2%d8%ae%d8%b1-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت بیست و پنجم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/140245/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d8%a8%db%8c%d8%b3%d8%aa-%d9%88-%d9%be%d9%86%d8%ac%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت بیست و چهارم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/140209/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d8%a8%db%8c%d8%b3%d8%aa-%d9%88-%da%86%d9%87%d8%a7%d8%b1%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت بیست و سوم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/139099/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d8%a8%db%8c%d8%b3%d8%aa-%d9%88-%d8%b3%d9%88%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت بیست و دوم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/138720/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d8%a8%db%8c%d8%b3%d8%aa-%d9%88-%d8%af%d9%88%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت بیست و یکم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/138437/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d8%a8%db%8c%d8%b3%d8%aa-%d9%88-%db%8c%da%a9%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت بیستم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/137814/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d8%a8%db%8c%d8%b3%d8%aa%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت نوزدهم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/137373/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d9%86%d9%88%d8%b2%d8%af%d9%87%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت هجدهم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/136710/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d9%87%d8%ac%d8%af%d9%87%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت هفدهم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/136188/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d9%87%d9%81%d8%af%d9%87%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت شانزدهم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/135811/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d8%b4%d8%a7%d9%86%d8%b2%d8%af%d9%87%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت پانزدهم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/135466/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d9%be%d8%a7%d9%86%d8%b2%d8%af%d9%87%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت چهاردهم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/135151/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%da%86%d9%87%d8%a7%d8%b1%d8%af%d9%87%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت سیزدهم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/134922/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d8%b3%db%8c%d8%b2%d8%af%d9%87%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت دوازدهم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/134470/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d8%af%d9%88%d8%a7%d8%b2%d8%af%d9%87%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت یازدهم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/134273/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%db%8c%d8%a7%d8%b2%d8%af%d9%87%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت دهم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/133371/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d8%af%d9%87%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت نهم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/132930/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d9%86%d9%87%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت هشتم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/132395/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d9%87%d8%b4%d8%aa%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت هفتم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/131786/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d9%87%d9%81%d8%aa%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت ششم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/131282/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d8%b4%d8%b4%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت پنجم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/130676/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d9%be%d9%86%d8%ac%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت چهارم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/128974/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%da%86%d9%87%d8%a7%d8%b1%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت سوم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/128248/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d8%b3%d9%88%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت دوم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/127568/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d8%af%d9%88%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت اول سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/127510/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d8%a7%d9%88%d9%84-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
}
] | null |
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | آنچه درباره سریال روزی روزگاری مریخ باید بدانید | [
{
"type": "ilink",
"text": "درباره سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/rouzi-rouzegar-merikh/"
},
{
"type": "p",
"text": "نقد ماهنامه فیلم امروز درباره سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "فانتزی انتقادی بامزه",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/147296/%d8%a8%d8%b1%d8%b1%d8%b3%db%8c-%d8%b3%d8%b1%db%8c%d8%a7%d9%84-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "p",
"text": "یادداشتی به بهانه پایان سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "چه خوب بودند این مریخیها",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/140492/%d9%be%d8%a7%db%8c%d8%a7%d9%86-%d8%b3%d8%b1%db%8c%d8%a7%d9%84-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "p",
"text": "نگاهی به آمار مخاطبان و کارنامه بازیگری که پله به پله به سمت پیشرفت رفت",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "ویشکا آسایش؛ اراده کند، میدرخشد",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/135677/%d9%88%db%8c%d8%b4%da%a9%d8%a7-%d8%a2%d8%b3%d8%a7%db%8c%d8%b4/"
},
{
"type": "p",
"text": "چرا ساخت سریالی مانند روزی روزگاری مریخ، تخصص میخواهد",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "کارخانه خیالسازی",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/132292/%d9%86%d9%82%d8%af-%d8%b3%d8%b1%db%8c%d8%a7%d9%84-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "p",
"text": "گفتوگوی تصویری با بازیگر نقش افلاطون و کارگردان برخی قسمتهای آینده",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "امیرمهدی ژوله: تضمین میکنم روزی روزگاری مریخ موفق میشود",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/132188/%d8%a7%d9%85%db%8c%d8%b1%d9%85%d9%87%d8%af%db%8c-%da%98%d9%88%d9%84%d9%87-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "p",
"text": "پیمان قاسمخانی علاقه شگرفی به موجودات فرازمینی دارد؟",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "من زمین را دوست دارم/ندارم!",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/131435/%d9%81%d8%b6%d8%a7-%d9%81%d8%b1%d8%a7%d8%b2%d9%85%db%8c%d9%86%db%8c-%d9%82%d8%a7%d8%b3%d9%85%d8%ae%d8%a7%d9%86%db%8c/"
},
{
"type": "p",
"text": "گفتوگوی تصویری با آهنگساز سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "بامداد افشار: ۳۰۰ سال بعد رباتها آهنگ میسازند",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/131560/%d8%a8%d8%a7%d9%85%d8%af%d8%a7%d8%af-%d8%a7%d9%81%d8%b4%d8%a7%d8%b1-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "p",
"text": "گفتوگوی تصویری با معروفترین مسافر فضا در سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "سام درخشانی: در مریخ عاشق میشوم",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/131237/%d8%b3%d8%a7%d9%85-%d8%af%d8%b1%d8%ae%d8%b4%d8%a7%d9%86%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "p",
"text": "گفتوگوی تصویری با بازیگر نقش اسکندر در سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "امیر نوروزی: بیمزهترین بازیگر مریخیها خودم هستم!",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/130951/%d8%a7%d9%85%db%8c%d8%b1-%d9%86%d9%88%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "p",
"text": "گفتوگوی تصویری با بازیگر نقش ناپی در سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "عبدالله روا: مامانم را با خودم به مریخ میبرم!",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/130721/%d8%b9%d8%a8%d8%af%d8%a7%d9%84%d9%84%d9%87-%d8%b1%d9%88%d8%a7-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "p",
"text": "گفتوگوی تصویری با ستاره دوستداشتنی سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "ویشکا آسایش: خودم یک آدم فضایی هستم در جلد انسان!",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/130586/%d9%88%db%8c%d8%b4%da%a9%d8%a7-%d8%a2%d8%b3%d8%a7%db%8c%d8%b4-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "p",
"text": "بامداد افشار آهنگساز سریال کمدی فیلیمو است",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "تیتراژ سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/127869/%d8%aa%db%8c%d8%aa%d8%b1%d8%a7%da%98-%d8%b3%d8%b1%db%8c%d8%a7%d9%84-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "p",
"text": "سریال پیمان قاسمخانی به فضا میپردازد! «مسافران» را یادتان هست؟",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "آنچه درباره سریال روزی روزگاری مریخ باید بدانید",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/127414/%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "p",
"text": "داستان سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«در روزگاری هستیم که همه موجودات از سیارات مختلف به مریخ سفر میکنند… شما چطور؟» این خلاصه داستانی است که درباره سریال روزی روزگاری مریخ منتشر شده است و به اندازه کافی کنجکاویبرانگیز است که ببینیم بقیه این سه نقطه چطور پر میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "موضوع سریال همانطور که از اسمش پیداست یک کمدی فانتزی است که در فضایی خیالی و در فضا میگذرد و شخصیت اصلی داستان در یک ماجرای پیچیده، پایش به کره مریخ باز میشود. قاسمخانی پیش از این در نوشتن سریال مسافران که رامبد جوان کارگردانی کرده بود، ایده ورود فضاییها به زمین را اجرایی کرده بود. با این حال ایده رفتن انسان به کره دیگر و درگیریهایش با فرازمینیها میتواند موضوع جذابی برای مخاطبان باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "زمان پخش و تعداد قسمت های سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سریال روزی روزگاری مریخ سهشنبهها ۸ صبح از پلتفرم فیلیمو در ۲۶ قسمت پخش شد. فقط قسمت اول و دوم آن در ۲ روز متوالی (یعنی ۲۱ و ۲۲ تیرماه ۱۴۰۱) روی خروجی قرار گرفت. پخش این مجموعه کمدی ۲۷ دی ۱۴۰۱ به پایان رسید.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/119698/%D8%B1%D9%88%D8%B2%DB%8C_%D8%B1%D9%88%D8%B2%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C_%D9%85%D8%B1%DB%8C%D8%AE"
},
{
"type": "p",
"text": "بازیگران و عوامل سریال کمدی روزی روزگاری مریخ",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در سریال مشترک پیمان قاسمخانی و محسن چگینی قرار است نقش اصلی را سام درخشانی و ویشکا آسایش ایفا کنند. درخشانی چندین تجربه همکاری مشترک و موفق با قاسمخانی داشته است. سابقه همکاری درخشانی و قاسمخانی به سریال پژمان باز میگردد و این همکاری در فیلمهای خوب، بد، جلف هم ادامه پیدا کرد و حالا قاسمخانی تصمیم گرفته است اینبار بدون استفاده از زوج همیشگی درخشانی یعنی پژمان جمشیدی از حضور او، در نقش اصلی سریال بهره ببرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از دیگر بازیگران اصلی سریال هم میتوان به امیر نوروزی، بهادر مالکی، امیر کاظمی، امیرمهدی ژوله، فلامک جنیدی، عبدالله روا، رامین ناصر نصیر، الناز حبیبی و… مهراب قاسمخانی و بهروز رهبریفرد اشاره کرد که میتواند به جذابیتهای این سریال اضافه کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "طراح و سرپرست نویسندگان: پیمان قاسمخانی، تهیهکننده: محسن چگینی، کارگردانان: پیمان قاسمخانی و محسن چگینی، سرپرست گروه کارگردان و برنامهریز: پوپک مظفری، مدیر فیلمبرداری: فرزام گلسفیدی، تدوین: سیامک مهماندوست و امیرحسین صادقیان، آهنگساز: بامداد افشار، جلوههای ویژه: جواد مطوری و اشکان چگینی، طراح صحنه: مهراب قاسمخانی، طراح لباس: ماهرخ سلیمانیپور، طراح چهرهپردازی و گریم سهبعدی: عباس عباسی، طراح دکور: یاشار قاسمخانی و پونه صدریمنش، مشاور و اجرای دکور: سیامک احصایی و عکاس: کوروش جوان",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حاشیههای سریال پیمان قاسمخانی از فیلیمو",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اسم سریال از اول روزی روزگاری مریخ نبود و بعد از چندین بار تغییر در نهایت گروه سازنده به این تصمیم رسیدند که نام سریال را اینطور بگذارند بهتر است. نامی که در وهله اول مخاطب را یاد فیلم سینمایی روزی روزگاری آمریکا میاندازد. پس اگر جایی شنیدید که سریال کمدی قمر در عقرب ساخته شده منظور همین سریالی طنزی که در فیلیمو مشاهده میکنید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "قاسمخانی البته تجربه کار در نمایش خانگی را با سریال هیولا آغاز کرد. او که همراه مهران مدیری در مجموعههای موفق تلویزیونی بود، بعد از وقفهای چند ساله در کنار مدیری طرح سریال هیولا را نوشت و در دراکولا هم این تجربه را با مدیری تکرار کرد. نویسنده فیلمهای مطرحی همچون مارمولک و مکس پس از آنکه در سینما تجربه کارگردانی را پشت سر گذاشت خیز مجددی برای ساخت سریال در نمایش خانگی برداشت اما سریال خوب، بد، جلف در لحظه آخر با کارگردانی محسن چگینی کلید خورد تا قاسمخانی که گویا ریسک ساخت سریال در مقام کارگردان را برای خودش سنگین میدید این تجربه را تا ساخت سریال بعدی به تعویق انداخت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تیزر و پوستر سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکسهای سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/rouzi-rouzegar-merikh/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت آخر سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/140436/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d8%a2%d8%ae%d8%b1-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت بیست و پنجم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/140245/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d8%a8%db%8c%d8%b3%d8%aa-%d9%88-%d9%be%d9%86%d8%ac%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت بیست و چهارم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/140209/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d8%a8%db%8c%d8%b3%d8%aa-%d9%88-%da%86%d9%87%d8%a7%d8%b1%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت بیست و سوم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/139099/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d8%a8%db%8c%d8%b3%d8%aa-%d9%88-%d8%b3%d9%88%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت بیست و دوم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/138720/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d8%a8%db%8c%d8%b3%d8%aa-%d9%88-%d8%af%d9%88%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت بیست و یکم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/138437/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d8%a8%db%8c%d8%b3%d8%aa-%d9%88-%db%8c%da%a9%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت بیستم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/137814/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d8%a8%db%8c%d8%b3%d8%aa%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت نوزدهم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/137373/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d9%86%d9%88%d8%b2%d8%af%d9%87%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت هجدهم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/136710/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d9%87%d8%ac%d8%af%d9%87%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت هفدهم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/136188/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d9%87%d9%81%d8%af%d9%87%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت شانزدهم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/135811/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d8%b4%d8%a7%d9%86%d8%b2%d8%af%d9%87%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت پانزدهم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/135466/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d9%be%d8%a7%d9%86%d8%b2%d8%af%d9%87%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت چهاردهم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/135151/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%da%86%d9%87%d8%a7%d8%b1%d8%af%d9%87%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت سیزدهم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/134922/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d8%b3%db%8c%d8%b2%d8%af%d9%87%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت دوازدهم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/134470/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d8%af%d9%88%d8%a7%d8%b2%d8%af%d9%87%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت یازدهم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/134273/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%db%8c%d8%a7%d8%b2%d8%af%d9%87%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت دهم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/133371/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d8%af%d9%87%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت نهم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/132930/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d9%86%d9%87%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت هشتم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/132395/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d9%87%d8%b4%d8%aa%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت هفتم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/131786/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d9%87%d9%81%d8%aa%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت ششم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/131282/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d8%b4%d8%b4%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت پنجم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/130676/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d9%be%d9%86%d8%ac%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت چهارم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/128974/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%da%86%d9%87%d8%a7%d8%b1%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت سوم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/128248/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d8%b3%d9%88%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت دوم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/127568/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d8%af%d9%88%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "عکس ها و پوستر قسمت اول سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/127510/%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d8%a7%d9%88%d9%84-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b1%db%8c%d8%ae/"
}
] | null |
original:گزارش فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | ۱۰ حقیقت جذاب درباره فیلم فارست گامپ | [
{
"type": "h3",
"text": "همه به جز تام هنکس!",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "آیا میتوانید کسی جز تام هنکس را در نقش فارست گامپ تصور کنید؟ احتمالا جالب است بدانید که «وینستون گروم» نویسنده رمان فارست گامپ، «جان گودمن» را برای نقش اصلی در ذهن داشت (فارست در رمان قد کوتاه و چاق است). گفته میشود کارگردان فیلم رابرت زمهکیس «بیل پکستون» را میخواست که چون سوپراستار نبود، استودیو او را نپذیرفت. «هری اندرسون» گزینه دیگر مد نظر کارگردان هم به دلیل بازی در یک سریال تلویزیونی در دسترس نبود. گفته میشود که «بیل موری»، «شوی چیس» و «جان تراولتا» نیز این نقش را رد کرده بودند تا نهایتا تام هنکس در آن بازی کند و بابتش اسکار بگیرد.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/127071/%d8%aa%d8%a7%d9%85-%d9%87%d9%86%da%a9%d8%b3/"
},
{
"type": "h3",
"text": "بدل هنکس، برادر هنکس",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بدل تام هنکس در صحنههایی از فیلم، «جیمی هنکس» برادر کوچکتر استاد بود که خود یک بازیگر و فیلمساز است. مهمترین سکانسهای حضور جیمی به جای تام، در صحنههای دویدن بود. جیمی هنکس میگفت: «تام بدلهای دیگری هم داشت، اما هیچکدام از آنها نمیتوانستند به آن شکل منحصر بهفرد که مخصوص هنکسهاست بدوند!» جالب است بدانید جیمی هنکس آنقدر صدایش هم شبیه برادرش است که در برخی از صحنههای سریفیلمهای «داستان اسباببازی» هم جای او صحبت کرده!",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "خدمت پیتزا هات به سینما",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "رابرت زمهکیس «هیلی جوئل آزمنت» بازیگر نقش پسر فارست را در یکی از تبلیغهای تلویزیونی «پیتزا هات» دید و کشف کرد. آزمنت خیلی زود به یکی از بهترین بازیگران کودک هالیوود تبدیل شد و علاوه بر درخشش در فیلم «هوش منصوعی» اسپیلبرگ، بهخاطر بازی در فیلم «حس ششم» به یکی از کمسنترین نامزدهای تاریخ اسکار بدل شد.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "پیراهن معروف در فارست گامپ",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هر بار دوره زمانی فیلم تغییر میکند، در ابتدای آن دوره فارست با آن پیراهن چهارخانه معروف آبیاش در صحنه ظاهر میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "علاقه دیوانهوار به جلوههای ویژه",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "رابرت زمهکیس در اکثر فیلمهایش نشان داده که عاشق استفاده از جلوههای ویژه و CGI است. شاید در وهله اول استفاده از CGI در فارست گامپ به ذهنتان خطور نکند، اما زمهکیس در صحنههایی نظیر دیدار فارست با «کندی» رئیسجمهور آمریکا و همچنین برای نشان دادن پاهای قطعشده ستوان «دن» از فناوریهای رایانهای آن زمان نهایت استفاده را برده بود.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "دو اسکار پشت هم",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تام هنکس در حالی برای بازی در فارست گامپ دومین اسکارش را برای بازی در نقش اصلی گرفت که دقیقا سال قبل هم همین جایزه را برای فیلم «فیلادلفیا» گرفته بود! تنها یک بازیگر مرد دیگر در تاریخ بود که قبلتر موفق به انجام این شاهکار شده بود: «اسپنسر تریسی» در سالهای ۱۹۳۷ و ۱۹۳۸ پشت سر هم اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را گرفته بود.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "چشم طمع نویسنده فارست گامپ",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فروش بالای فیلم و موفقیت آن باعث شد تا فروش کتاب آن هم دوباره جهش خیرهکنندهای داشته باشد و هزاران کپی از رمان فارست گامپ به نویسندگی «وینستون گروم» در سراسر آمریکا به فروش برسد. این فروش بالا باعث شد تا گروم بلافاصله دنبالهای برای رمانش بنویسد که قضایای آن مربوط به دهه ۸۰ میلادی است. در این دنباله شخصیت فارست گامپ حتی با «تام هنکس» هم ملاقات میکند!",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "چشم طمع تهیهکنندگان",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "وقتی فیلمی نزدیک به ۷۰۰ میلیون فروخته، کلی جایزه گرفته و رمان دوم منبع اقتباس هم چاپ شده، چرا دنبالهای بر فیلم ساخته نشود؟ بعد از چاپ قسمت دوم کتاب، سازندگان به فکر ساخت دنباله آن افتادند. حتی «اریک راث» فیلمنامهنویس فیلم اول فیلمنامه کار را هم نوشت. اما در سال ۲۰۰۱ که قرار بود فیلم ساخته شود، واقعه ۱۱ سپتامبر اتفاق افتاد و تمام چهرههای کلیدی تصمیم گرفتند ساخت فیلم را بابت نامربوط بودن محتوایش با حالوهوای جامعه کنسل کنند.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "چشم طمع هندیها!",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حتما میدانید که بالیوود همیشه در کمین است که فیلمهای موفق هالیوودی را بالیوودیزه کند و با استفاده از ادویههای تند هندی، یک بار دیگر آنها را بسازد. فارست گامپ یکی از پروژههایی بود که هندیها برای بازسازیاش دندان تیز کرده بودند و حتی قرار بود «امیرخان» تهیهکننده و بازیگر اصلی فیلم باشد. خوشبختانه کووید-۱۹ از راه رسید و پروژه را خواباند. البته پرونده هنوز کامل بسته نشده و فیلم احتمالا در آیندهای نزدیک ساخته شود!",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "پلک نزن فارست گامپ",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در فیلم به فارست گامپ که قصد دارد پینگپنگ بازی کند توصیه میشود که «چشم از روی توپ برندار!». او هم این توصیه را جدی میگیرد. تام هنکس در تمام سکانسهایی که مشغول بازی کردن پینگپنگ است پلک نمیزند!",
"ref": null
}
] | null |
original:موسیقیها*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | تیتراژ سریال یاغی | [
{
"type": "p",
"text": "هر ۲ تیتراژ سریال یاغی کاری از بامداد افشار است؛ آهنگساز ۳۶ سالهای که یکدوجین سریال و فیلم را روانه گوشها و ذهنهای ما کرده است. افشار با استفاده درست و بجا از سازهای کوبهای و ضرب روزخانهای در تیتراژ ابتدایی و انتهایی این نوید را به مخاطب میدهد که با اثری پرتعلیق روبهرو است. نوای سوت هم نقش مهمی در شخصیتسازی این سریال دارد. این دو تیتراژ سریال یاغی را اینجا میشنوید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تیتراژ اول سریال یاغی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تیتراژ آخر یاغی",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "شناسنامه موسیقی یاغی",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "موسیقی: بامداد افشار",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "سنتور: نیلوفر قربانی",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "ضرب و زنگ زورخانه: علی قهرمان",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ویولنسل : نیوشا قربانی",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "سوت: علی انوری",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "پیانو: امید سعیدی",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "ویولن: آسو کوهزادی",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "گیتارباس: پویا شمالی",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "گیتار اوکولهله: آرش والی",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "ضبط: استودیو سهند محمدزاده",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "درباره بامداد افشار آهنگساز سریال یاغی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بامداد افشار متولد ۱۳۶۵ است. او کارش را در سال ۸۹ شروع کرد و برای همان نخستین کار (تئاتر مکبث)، نامزد بهترین موسیقی از بیست و هشتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر شد و سپس کار طراحی صدا و آهنگسازی بیش از ۲۰ تئاتر را انجام داد. آهنگسازی برای ۷ فیلم کوتاه، ۴ مستند و ۱۸ فیلم سینمایی کارنامه پرباری برای افشار ساخته و در عین حال ۷ آلبوم هم به بازار فرستاده است. اوج کار او، سیمرغ بلورینی است که برای فیلم پوست ، از جشنواره فیلم فجر گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "خوشقریحه بودن و ساخت فضاهای متنوع برای هر اثر، مهمترین ویژگی کارهای افشار است. او با همین ایدههای نو و خلاقیت در استفاده از سازها، توانسته ملودیهای گوشنوازی تولید کند؛ موسیقی فیلمهای بیرویا، ملاقات خصوصی، یدو، مغزهای کوچک زنگزده و… مورد توجه مخاطبان قرار گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از بهترین و مشهورترین اثرهای بامداد افشار در حوزه سریالسازی، میتوان به آهنگسازی برای سریال قورباغه، مردم معمولی، نوبت لیلی، روزی روزگاری مریخ و از همه مهمتر یاغی اشاره کرد. باید در سالهای آینده، منتظر خبرهای بیشتری از بامداد افشار باشیم؛ یک آهنگساز پرانرژی و موفق با موسیقیهای جذاب و دوستداشتنی.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "https://www.filimo.com/shot/wp-content/uploads/2022/07/Yaghi-Titraj-Aval.mp3 https://www.filimo.com/shot/wp-content/uploads/2022/07/Yaghi-Titraj-Akhar.mp3",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | ترکیبی نویدبخش از کمدی و درام | [
{
"type": "p",
"text": "خلاصه داستان سریال وو وکیل فوق العاده",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "موضوع داستان سریال وو وکیل فوق العاده Extraordinary Attorney Woo از این قرار است؛ وو یونگ-وو فوقالعاده باهوش است ولی به اوتیسم هم مبتلاست. او هرگز چیزهایی را که میبیند فراموش نمیکند اما فاقد مهارتهای اجتماعی است و نمیتواند با دیگران همدلی کند. وو کارش را به عنوان یک کارآموز وکالت در یک شرکت حقوقی بزرگ آغاز میکند اما با برخوردهای متعصبانه و نامعقولی مواجه میشود. با وجود این، او پروندههای مختلف را با تواناییهای منحصربهفردش یکی پس از دیگری حل میکند و در مقام وکیل، هر روز بهتر و موفقتر میشود…",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اطلاعات و عوامل سریال کره ای وکیل فوقالعاده",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "تهیهکنندگان: یو این سیک و مون جی وون",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "کارگردان: یو این سیک",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "فیلمنامهنویس: مون جی وون",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "بازیگران: پارک ایون بین (وو یونگ وو)، کانگ تِی اوه (لی جون هو)، کانگ کی یونگ (جونگ میونگ سیوک) و…",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "تعداد قسمتها: ۱۶ قسمت",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "ژانر: درام",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "خواندنیها درباره سریال وو وکیل فوق العاده",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "پارک ایون بین بازیگر نقش اصلی سریال، پیشنهاد بازی در سریال وو وکیل فوق العاده را چند بار و در یک بازه زمانی تقریبا یکساله رد کرد. خود این بازیگر چنین توضیح داده است: «میدانستم داستان خوبی است اما در آن زمان، اعتمادبهنفس لازم برای ایفای این نقش را نداشتم… این سوال برایم پیش آمده بود که آیا میتوانم بدون اینکه احساسات کسی را جریحهدار کنم در قالب این نقش قرار بگیرم یا نه.» او میگوید در وهله اول، به این دلیل پیشنهاد بازی در سریال را رد کرد ولی همزمانی پیشنهاد بازی در پروژه دیگری با عنوان «مهر پادشاه» (The King’s Affection) هم بیتاثیر نبود. با وجود این، نویسنده و کارگردان «وو وکیل فوقالعاده» فکر میکردند هیچکس جز پارک ایون-بین نمیتواند نقش وو یونگ-وو را بهتر از او بازی کند. به همین خاطر بود که نزدیک به یک سال صبر کردند تا او بازی در «مهر پادشاه» را به پایان برساند و دوباره این نقش را به وی پیشنهاد بدهند.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "تنها پس از نمایش ۴ قسمت اول، سریال وو وکیل فوقالعاده صاحب رکورد محبوبترین سریال تاریخ کانال «ایاناِی» شد؛ و در جدول محبوبترین برنامههای تلویزیونی نتفلیکس در کشورهای کره، ژاپن، تایوان، تایلند و ویتنام هم در صدر قرار گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "این سریال بهطور هفتگی و همزمان با پخش جهانی در فیلیمو با زیرنویس فارسی منتشر میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "سریال وو وکیل فوق العاده فارغ از شیوه ساده و سرراست داستانگویی، به دلیل پرداخت به مشکلات و تفاوت برخورد با اوتیسمیها مورد توجه قرار گرفته است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نظر منتقدان درباره سریال وو وکیل فوق العاده",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هنوز در سایتهای متاکریتیک و راتن تومیتوز نقدهایی بر این سریال منتشر نشده و امتیاز میانگینی در کار نیست، اما امتیاز ۳۶۳ کاربر سایت «آیامدیبی» (تا ۲۲ تیر ۱۴۰۱) امتیاز میانگین ۹ از ۱۰ را برای این سریال کرهای در پی آورده است. در ادامه میتوانید بخشهایی از نظر ۳ روزنامهنگار و اهل رسانه را درباره «وو وکیل فوق العاده» بخوانید.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "فوربس",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جون مکدانلد | وو یونگ وو وکیل تازهکاری که روی اولین پروندهاش در یک شرکت حقوقی کار میکند، باید به دیدار یک بیمار در بیمارستان برود. رییس او میخواهد کسی را همراهش کند چون به قول خودش ملاقاتهای بیمارستانی حتی برای وکلای عادی هم سخت است. رییس پس از این حرف نادرستش از وو عذرخواهی میکند چون نباید به عادی نبودن وو اشاره میکرد؛ اما وو میگوید: «مشکلی نیست. من عادی نیستم.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این درام کرهای حول چنین شخصیتی شکل گرفته است که در واقع به اوتیسم (درخودماندگی) مبتلا است. سریال وو وکیل فوق العاده بهواسطه تلاشها و تجربهاندوزیهای این شخصیت در وکالت، نگاهی پراحساس به شیوههای بروز تواناییهای مختلف اوتیسمیها میاندازد. در حالی که برخی از این افراد در برقراری ارتباط کلامی خوب نیستند، وو از دانشگاهی معتبر فارغالتحصیل شده و نمرههای کامل آزمونها را به پایان رسانده است. وو حافظه بسیار دقیقی دارد اما اغلب در موقعیتهای اجتماعی راحت نیست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بعضی از همکاران وو در شرکت حقوقی، بلافاصله به مهارتهای حقوقی او پی نمیبرند چون حواسشان با رفتارهای اجتماعی ناشیانه و نامناسب او پرت شده است؛ اما کافی است از او درباره ابهامهای قانونی سوال بپرسند تا ببینند با چه منبعی از دانش طرف هستند؛ واقعیت این است که او هر چیزی را که خوانده است به یاد دارد؛ ولی کافی است در مواجهه با یک درِ چرخان قرار بگیرد تا ببینید چطور از کار میافتد و گیج میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "وو از آن دست شخصیتهای زن نقش اصلی است که تماشاگران دوست دارد با او همذاتپنداری کنند. او شخصیتی است که بر سختیها چیره میشود و نقاط ضعف خود را جبران میکند؛ و این کار را هم به شیوه خودش انجام میدهد. در حالی که این شخصیت با چالشهای خاص اوتیسمیها روبهرو است، بهسادگی میشود نگرانیهای او پیرامون سازگاری و پیشرفت در کار جدیدش را درک کرد. او شاید در ابتدا بهراحتی جای خودش را پیدا نکند اما نگاه غیرمعمولش به مسائل حقوقی فرصتهای خوبی را برایش ایجاد میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پارک ایون-بین که پیش از این در سریال محبوب «مهر پادشاه» بازی کرد، شخصیت جذابی را جان بخشیده است که بیپردگی مهرانگیزش گاهی وقتها دارایی ارزشمندی است. کانگ کی-یونگ هم در نقش رییس او، با استعدادی که به عنوان یک کمدین دارد، این درام را مثل دیگر آثارش ارتقا داده است.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "رِدیاِستِدیکات",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جاناتن ویلسن | تصویری که آثار جریان اصلی تولیدهای تلویزیونی و سینمایی از اختلالهای مختلف اوتیسم برای چندینوچند دهه به نمایش گذاشتهاند، در بهترین حالت اندوهناک بوده است و در بدترین حالت، اهانتآمیز؛ اما در فرهنگی که این روزها بهندرت به کسی اجازه میدهد با خطایی از فضای مجازی جان سالم بهدر ببرد (یا حتی بدون خطا!) خوشبختانه تصویرسازی نادرست و غیردقیق از مبتلایان به سندروم آسپرگر نیز هر روز کمتر میشود. «وو وکیل فوقالعاده» مثل دیگر همتای نتفلیکسیاش «نامعمول» (Atypical) که در سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱ تولید و پخش شد، با دقت و اهمیت و مهربانی به سراغ شخصیتی مبتلا به اوتیسم رفته و ترکیب نویدبخشی از کمدی و درام را دستکم در قسمتهای ابتداییاش عرضه کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "باتوایدوپادکست",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چارلز هارتفورد | پروندههای حقوقیای که در سریال مطرح میشوند جزییات قابلتوجه و تحسینبرانگیزی دارند و بهدرستی در خدمت سر و شکل دادن به سناریوهای جذاب هم قرار گرفتهاند. سریال وو وکیل فوق العاده توامان به کاوش در شخصیت اصلی و همکاران او ادامه میدهد و همینطور دنیایی که وو با آن طرف است. برای همین است که قسمتهای تازه سریال (که تا امروز چهارتای آنها پخش شده) حتی بهتر هم شده و سریال را در زمره بهترینهای تلویزیون قرار میدهد. از این حیث، قسمت سوم بهترین است، بهخصوص که پیچش داستانی پروندهای که در آن ارایه میشود و شخصیت اصلی باید راهی برای حل آن پیدا کند، در این است که موکل وو خودش یک اوتیسمی است؛ و اصلا برای همین است که شرکت «هانبادا» این پرونده را به وو میسپارد. بهطور طبیعی این همه جذابیت داستان قسمت سوم نیست و اهمیت این قسمت که «این پنگسو است» نام دارد، به برداشتهای اشتباه و سوءتفاهمهای پرشمار جامعه از اختلال اوتیسم برمیگردد که بهگونهای واقعاً دردناک هم به نمایش درمیآیند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "قسمتهای دوم تا چهارم «وو وکیل فوقالعاده» مملو از لحظههای صمیمانهای از رشد و موفقیت شخصیت اصلی است. بر خلاف ازدیاد واکنشهای اولیهای که وو از همکارانش در قسمت اول میگیرد، در این قسمتها کار خیلی خوبی در زمینه نمایش درک متقابل شخصیتهای مختلف از وضعیت وو و گاهی قدردانی از وی و کارهای سودمندش صورت میگیرد. این پیشرفتها و البته گامهای اشتباهی که در مسیر برداشته میشوند، به شکلگیری حالوهوای صادقانه و سندیت سریال کمک میکنند. سریال وو وکیل فوق العاده با رفتوآمدهای پرشمار و حتی سریعی که بین غم و شادی، و گریه و خنده برای تماشاگرانش به همراه میآورد، یک ترن هوایی احساسی تمامعیار است که من بهشخصه از تجربهاش خوشحالم.",
"ref": null
}
] | null |
original:عکسها*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | عکس های قسمت نهم سریال جادوگر | null | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | مصائب فیروزه بودن | [
{
"type": "p",
"text": "فیلم شهر زیبا مقدمه منطقی شیوه روایتگری است که فرهادی بعدتر به شکلی پخته و قوام یافتهتر آن را پی گرفت. شهر زیبا در کنار چهارشنبه سوری مقدمه منطقی رسیدن به نقطه اوجی همچون درباره الی و جدایی نادر از سیمین است. داستان اولیه در شهر زیبا داستان رسیدن یک نوجوان قاتل به سن ۱۸ سالگی و روبهرو شدن با موعد اجرای حکم اعدامش و البته تلاش یکی از دوستانش (علا) برای گرفتن رضایت از پدر مقتول است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به سیاق خط روایی همیشگی فرهادی که به خوبی آن را درک کرده و در اجرای آن تبحر دارد در ادامه طرح اولیه داستان، خط داستانی اصلی کم کم زیر سایه موقعیت داستانی درگیر کنندهتری قرار میگیرد. در نهایت اما این دو خط داستانی دوباره به هم میرسند. اما اینجا شخصیتها دیگر آن شخصیتهای لحظه اولیه نیستند، انگیزهها لزوما همان انگیزههای ابتدایی نیست و پیچ و تابهای داستانی چنان غلیظ شده است که تعیین تکلیف تصمیم درست و غلط چندان ساده و خطی نیست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ماجرای گرفتن رضایت ولی دم و خلاصی از اعدام زیر سایه ماجرای عاشقانه میان علا و فیروزه (ترانه علیدوستی) پیچ و تاب بیشتر میخورد. مخاطب در کنار اینکه باید نگران اعدام شدن یا نشدن اکبر باشد، باید دلشورهای قابل لمستر و دیده و درک شدهتری را تاب بیاورد. به سیاق فرمول داستانگویی فرهادی در این شکل از روایت تماشاگر به همراه فیروزه، اکبر، علا و… یک انتخاب چند وجهی را پیش رو میبیند که انتخاب هر طرفش خسارتی را در طرف دیگر رقم میزند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در جهانی که فرهای مخاطبش را درون آن پرتاب میکند، هیچ حس و تصمیم و کرده و گفتهای بیهزینه نیست. هیچ چیز خطی و روشن نیست. ماجرای نگاه صفر و یک بیمعناست. این دقیقا خود زندگی است. فرهادی زندگی را خوب تماشا کرده و به خوبی توان به داستان تصویری بدل کردنش را دارد. آیا علا باید به ازدواج با دختر ناتنی «ابوالقاسم» (فرامرز قریبیان) تن دهد؟ آیا فیروزه باید علا را به این ازدواج ترغیب کند؟ اگر فیروز جانب دل خودش را بگیرد، تکلیف رضایت اکبر چه میشود؟ اگر اکبر اعدام شود و فیروزه و علا به هم برسند، بویی از خوشبختی خواهند برد؟ احساس گناه با آنها چه خواهد کرد؟ اگر علا دختر ابوالقاسم را به عقد خود آورد و اکبر زنده بماند، آیا بویی از خوشبختی خواهد برد؟ آیا میتواند بعد از نجات اکبر، عشق و علاقهاش به فیروزه را از یاد ببرد؟ علاقه به سرانجام نرسیده علا و فیرزه مهمتر است یا زنده ماندن اکبر؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با فرض اینکه علا به شرط تن دهد و پا روی عشقش به فیروزه بگذارد و دختر ابوالقاسم را عقد کند، آیا ابوالقاسم در لحظه آخر زیر حرفش نخواهد زد؟ علا چه کند؟ فیروزه چطور؟ اکبر چه میشود؟ همه حق دارند اما در نهایت کدام شخصیت بیشتر حق دارد؟ تماشاگر جانب کدام انتخاب را میگیرد؟ گره کور تصمیم و قضاوت به دست کدام تصمیم باز میشود؟ حالا که اکبر را شناختهایم و البته فیروزه و علا را با گوشت و پوستمان لمس کردهایم، حالا که نمیتوانیم ابوالقاسم را درک نکنیم، نمیتوانیم زن و فرزند ابوالقاسم و انگیزههایشان را نادیده بگیریم و… حالا حق با کیست؟ ما که خودمان را جای تک تک این شخصیتها گذشاتهایم و طبق تمهید فیلمساز حق مطلق را به هیچ یک از آنها ندادهایم، تکلیفمان چیست؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این سوالات که جواب شفاف و مطلقی برای هیچ کدامشان وجود ندارد، دقیقا برگ برنده جهان فیلمهای فرهادی را شکل میدهد. جهانی که در آن قضاوت و تصمیم و خوب و بد کردن اگر امری ناشدنی نباشد، امری به شدت دشوار، اضطرابآفرین و درگیر کننده است. اما آیا این همه به سادگی رقم خورده است؟ قطعا خیر. مگر کم بوده آثاری که با کپی برداری از ساختار کلی روایت در آثار فرهادی تلاش کردهاند جهانی از آن جنس خلق کنند و اصلا موفق نبودند؟ بسیاری از فیلمنامهنویسان و کارگردانان در تلاش بودهاند با کپیبرداری از شکل فیلمهای فرهادی نتیجهای شبیه به او رقم بزنند اما غافل بودهاند از اینکه برگ برنده فرهادی در رسیدن به نتیجه نه تنها ساختاربندی کلی، بلکه توجه ظرافتها و جزییات در وجوه مختلف فیلمسازی است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فرهادی برای ترسیم تکتک سکانسها و موقعیتها و به تبع آن تک تک دیالوگها و ریزه کاریهای شخصیتپردازی دقت نظر و برنامهریزی دقیقی را به کار برده است. اصولا همین ویژگی است که میتوان بر اساسش اصل یا کپی بودن فیلمهایی که شیوه روایی فرهادی را انتخاب کردهاند، شناسایی کرد. مگر میتوان درک درستی از ابعاد شخصیت و ذهنیتها و البته کشمکشهای درونی اکبر و علا و فیروزه و ابوالقاسم و دیگران نداشت و تمایل به پیگیری تصمیمات و سرنوشت آنها داشت؟ مگر میتوان تک سکانس برگزاری تولد ۱۸ سالگی اکبر و حالات او در این موقعیت را در موجزترین حالت ممکن درک نکرد و بعدتر بر عزم علا برای نجات دادن اکبر از زیر تیغ مهر تایید زد؟ مگر میتوان موانع پیش روی علا و فیروزه برای جلب رضایت را جدی و حل ناشدنی ندید و در انتها حس استیصال و سردرگمی آنها را درک کرد؟ اگر تک تک این جزئیات که در دیالوگ نویسی، اجرای صحنهها، شیوه انتخاب و بازی هنرپیشهها و حتی طراحی صحنه و موزیک و نور و قاببندی است را در نظر نگیریم آیا باز هم میتوانیم تاثیرگذاری نهایی را تجربه کنیم؟ قطعا پاسخ منفی است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اینجاست که تماشای سرسری و کم دقت آثار فرهادی بخش بزرگی از لذت بردن از سینما را از مخاطب خواهد گرفت. جزئیات در سینمای فرهادی به اندازه بزرگترین تکههای داستانی اهمیت دارد. اصولا درجهبندی و ارزشگذاری روی المانهای داستانی و روایی در سینمای فرهادی بر اساس جثه ایده مطرح نمیشود، بلکه بر پایه کارکرد کلیدی آن جز و تاثیر عمیق در نقطه زنی آخر فیلم است که بار و چگالی آن را مشخص میکند. در همین فضاست که مرد معتاد دکه دار کنار خانه فیروزه از یک شمایل بدبختی و مانع تراشی سطحی به عضوی جدای ناپذیر از داستان بدل میشود. در کلیت داستان حل میشود و در نهایت کمک میکند تا یک کلیت همگن به نام فیلم رقم بخورد. در پایان بر این باورم که تماشای دوباره فیلمهای قدیمیتر اصغر فرهادی جدای از لذت خاطرهبازی، کارکردی آموزشی هم دارد چرا که مخاطب جدیتر سینما را بر آن میدارد تا جریان تولد، تکامل و تبلور یک سبک از داستانگویی در سینمای یکی از مهمترین کارگردانان حال حاضر سینمای جهان را عمیقتر درک کند.",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | مصائب فیروزه بودن | [
{
"type": "p",
"text": "فیلم شهر زیبا مقدمه منطقی شیوه روایتگری است که فرهادی بعدتر به شکلی پخته و قوام یافتهتر آن را پی گرفت. شهر زیبا در کنار چهارشنبه سوری مقدمه منطقی رسیدن به نقطه اوجی همچون درباره الی و جدایی نادر از سیمین است. داستان اولیه در شهر زیبا داستان رسیدن یک نوجوان قاتل به سن ۱۸ سالگی و روبهرو شدن با موعد اجرای حکم اعدامش و البته تلاش یکی از دوستانش (علا) برای گرفتن رضایت از پدر مقتول است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به سیاق خط روایی همیشگی فرهادی که به خوبی آن را درک کرده و در اجرای آن تبحر دارد در ادامه طرح اولیه داستان، خط داستانی اصلی کم کم زیر سایه موقعیت داستانی درگیر کنندهتری قرار میگیرد. در نهایت اما این دو خط داستانی دوباره به هم میرسند. اما اینجا شخصیتها دیگر آن شخصیتهای لحظه اولیه نیستند، انگیزهها لزوما همان انگیزههای ابتدایی نیست و پیچ و تابهای داستانی چنان غلیظ شده است که تعیین تکلیف تصمیم درست و غلط چندان ساده و خطی نیست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ماجرای گرفتن رضایت ولی دم و خلاصی از اعدام زیر سایه ماجرای عاشقانه میان علا و فیروزه (ترانه علیدوستی) پیچ و تاب بیشتر میخورد. مخاطب در کنار اینکه باید نگران اعدام شدن یا نشدن اکبر باشد، باید دلشورهای قابل لمستر و دیده و درک شدهتری را تاب بیاورد. به سیاق فرمول داستانگویی فرهادی در این شکل از روایت تماشاگر به همراه فیروزه، اکبر، علا و… یک انتخاب چند وجهی را پیش رو میبیند که انتخاب هر طرفش خسارتی را در طرف دیگر رقم میزند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در جهانی که فرهای مخاطبش را درون آن پرتاب میکند، هیچ حس و تصمیم و کرده و گفتهای بیهزینه نیست. هیچ چیز خطی و روشن نیست. ماجرای نگاه صفر و یک بیمعناست. این دقیقا خود زندگی است. فرهادی زندگی را خوب تماشا کرده و به خوبی توان به داستان تصویری بدل کردنش را دارد. آیا علا باید به ازدواج با دختر ناتنی «ابوالقاسم» (فرامرز قریبیان) تن دهد؟ آیا فیروزه باید علا را به این ازدواج ترغیب کند؟ اگر فیروز جانب دل خودش را بگیرد، تکلیف رضایت اکبر چه میشود؟ اگر اکبر اعدام شود و فیروزه و علا به هم برسند، بویی از خوشبختی خواهند برد؟ احساس گناه با آنها چه خواهد کرد؟ اگر علا دختر ابوالقاسم را به عقد خود آورد و اکبر زنده بماند، آیا بویی از خوشبختی خواهد برد؟ آیا میتواند بعد از نجات اکبر، عشق و علاقهاش به فیروزه را از یاد ببرد؟ علاقه به سرانجام نرسیده علا و فیرزه مهمتر است یا زنده ماندن اکبر؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با فرض اینکه علا به شرط تن دهد و پا روی عشقش به فیروزه بگذارد و دختر ابوالقاسم را عقد کند، آیا ابوالقاسم در لحظه آخر زیر حرفش نخواهد زد؟ علا چه کند؟ فیروزه چطور؟ اکبر چه میشود؟ همه حق دارند اما در نهایت کدام شخصیت بیشتر حق دارد؟ تماشاگر جانب کدام انتخاب را میگیرد؟ گره کور تصمیم و قضاوت به دست کدام تصمیم باز میشود؟ حالا که اکبر را شناختهایم و البته فیروزه و علا را با گوشت و پوستمان لمس کردهایم، حالا که نمیتوانیم ابوالقاسم را درک نکنیم، نمیتوانیم زن و فرزند ابوالقاسم و انگیزههایشان را نادیده بگیریم و… حالا حق با کیست؟ ما که خودمان را جای تک تک این شخصیتها گذشاتهایم و طبق تمهید فیلمساز حق مطلق را به هیچ یک از آنها ندادهایم، تکلیفمان چیست؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این سوالات که جواب شفاف و مطلقی برای هیچ کدامشان وجود ندارد، دقیقا برگ برنده جهان فیلمهای فرهادی را شکل میدهد. جهانی که در آن قضاوت و تصمیم و خوب و بد کردن اگر امری ناشدنی نباشد، امری به شدت دشوار، اضطرابآفرین و درگیر کننده است. اما آیا این همه به سادگی رقم خورده است؟ قطعا خیر. مگر کم بوده آثاری که با کپی برداری از ساختار کلی روایت در آثار فرهادی تلاش کردهاند جهانی از آن جنس خلق کنند و اصلا موفق نبودند؟ بسیاری از فیلمنامهنویسان و کارگردانان در تلاش بودهاند با کپیبرداری از شکل فیلمهای فرهادی نتیجهای شبیه به او رقم بزنند اما غافل بودهاند از اینکه برگ برنده فرهادی در رسیدن به نتیجه نه تنها ساختاربندی کلی، بلکه توجه ظرافتها و جزییات در وجوه مختلف فیلمسازی است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فرهادی برای ترسیم تکتک سکانسها و موقعیتها و به تبع آن تک تک دیالوگها و ریزه کاریهای شخصیتپردازی دقت نظر و برنامهریزی دقیقی را به کار برده است. اصولا همین ویژگی است که میتوان بر اساسش اصل یا کپی بودن فیلمهایی که شیوه روایی فرهادی را انتخاب کردهاند، شناسایی کرد. مگر میتوان درک درستی از ابعاد شخصیت و ذهنیتها و البته کشمکشهای درونی اکبر و علا و فیروزه و ابوالقاسم و دیگران نداشت و تمایل به پیگیری تصمیمات و سرنوشت آنها داشت؟ مگر میتوان تک سکانس برگزاری تولد ۱۸ سالگی اکبر و حالات او در این موقعیت را در موجزترین حالت ممکن درک نکرد و بعدتر بر عزم علا برای نجات دادن اکبر از زیر تیغ مهر تایید زد؟ مگر میتوان موانع پیش روی علا و فیروزه برای جلب رضایت را جدی و حل ناشدنی ندید و در انتها حس استیصال و سردرگمی آنها را درک کرد؟ اگر تک تک این جزئیات که در دیالوگ نویسی، اجرای صحنهها، شیوه انتخاب و بازی هنرپیشهها و حتی طراحی صحنه و موزیک و نور و قاببندی است را در نظر نگیریم آیا باز هم میتوانیم تاثیرگذاری نهایی را تجربه کنیم؟ قطعا پاسخ منفی است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اینجاست که تماشای سرسری و کم دقت آثار فرهادی بخش بزرگی از لذت بردن از سینما را از مخاطب خواهد گرفت. جزئیات در سینمای فرهادی به اندازه بزرگترین تکههای داستانی اهمیت دارد. اصولا درجهبندی و ارزشگذاری روی المانهای داستانی و روایی در سینمای فرهادی بر اساس جثه ایده مطرح نمیشود، بلکه بر پایه کارکرد کلیدی آن جز و تاثیر عمیق در نقطه زنی آخر فیلم است که بار و چگالی آن را مشخص میکند. در همین فضاست که مرد معتاد دکه دار کنار خانه فیروزه از یک شمایل بدبختی و مانع تراشی سطحی به عضوی جدای ناپذیر از داستان بدل میشود. در کلیت داستان حل میشود و در نهایت کمک میکند تا یک کلیت همگن به نام فیلم رقم بخورد. در پایان بر این باورم که تماشای دوباره فیلمهای قدیمیتر اصغر فرهادی جدای از لذت خاطرهبازی، کارکردی آموزشی هم دارد چرا که مخاطب جدیتر سینما را بر آن میدارد تا جریان تولد، تکامل و تبلور یک سبک از داستانگویی در سینمای یکی از مهمترین کارگردانان حال حاضر سینمای جهان را عمیقتر درک کند.",
"ref": null
}
] | null |
original:گزارش فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | ۱۶ نکته جالب درباره فیلم اینسپشن | [
{
"type": "h3",
"text": "۲ جایگزین برای لئوناردو دیکاپریو",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دیکاپریو در فیلم اینسپشن نقش کاب را بازی میکند، اما علاوه بر او بازیگران دیگری نیز مورد توجه قرار گرفته بودند. هرچند کریستوفر نولان دوست داشت دی کاپریو نقش شخصیت اصلی او را بازی کند، اما او احتیاطا برای زمانی که که لئو نقش را رد کند یا در دسترس نباشد، ۲ نام بزرگ دیگر در ذهن داشت؛ برد پیت و ویل اسمیت. هر دو بازیگر فوقالعادهای هستند، اما خوشبختانه لئو نقش را پذیرفت و بقیه اتفاقات به تاریخ پیوست.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "انتخاب تیم بازیگران بعد از انتخاب لئو",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با موافقت لئوناردو دی کاپریو برای بازی در نقش کاب، نولان بقیه اعضای تیم بازیگری را بر اساس حضور لئو در این نقش انتخاب کرد. او عمداً هیچ یک از اعضای تیم کاب را با بازیگری بزرگتر از دی کاپریو انتخاب نکرد تا کاب را خیلی جوان نشان ندهد. برای همسر کاب، نولان در ابتدا کیت وینسلت را میخواست. اما وینسلت نتوانست خود را در این نقش ببیند و آن را نپذیرفت. بنابراین نولان به جای او سراغ بازیگر مشهور فرانسوی ماریون کوتیار رفت.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "دیکاپریو فقط یک بازیگر نبود",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دی کاپریو در نقش کاب بازی خارقالعادهای را انجام میدهد، اما بهطور چشمگیرتر، او نقش مهمی در شکلدهی فیلمنامه فیلم اینسپشن و بهبود شخصیت، بازی کرد. نولان میگوید: لئو کمکهای خارقالعادهای به فیلمنامه کرد و واقعا ما را به چالش کشید تا فیلمنامه را شفاف کنیم و همچنین از منطق آن پیروی کنیم. کاری که او روی کاراکترش انجام داد باعث شد که فیلم کمتر معمایی باشد و بیشتر داستان شخصیتی باشد که مخاطب بتواند با آن ارتباط برقرار کند.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "نوشتن فیلنامه فیلم اینسپشن ۱۰ سال زودتر",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نولان اولین بار در سال ۲۰۰۱ شروع به نوشتن فیلم اینسپشن کرد. در آن زمان او معتقد بود که در مورد فیلمهای بزرگ بیتجربه است. او همچنین تحت تأثیر فیلمهای شهر تاریک (۱۹۹۸)، ماتریکس (۱۹۹۹) و طبقه سیزدهم (۱۹۹۹) قرار گرفت که همگی بر اساس واقعیتهای مجازی بودند. در عوض، در آن زمان، قبل از اینکه برادران وارنر فیلمنامه را در سال ۲۰۰۹ از او بخرد، بتمن آغاز میکند و شوالیه تاریکی را ساخت.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "یک ایده یک نابغه",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کریستوفر نولان نه تنها اینسپشن را کارگردانی کرد، بلکه نویسندگی آن را نیز بر عهده داشت. کارگردان ایده این فیلم را از اوایل دهه ۲۰۰۰ در سر داشت و ابتدا میخواست آن را به یک فیلم ترسناک تبدیل کند اما بعد به فیلم سرقت تبدیل شد.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "فیلمی درباره فیلمسازی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شخصیتهای اصلی فیلم نشاندهنده چرخدندههای یکپارچه صنعت فیلمسازی هستند. مرد نقطهای (آرتور با بازی جوزف گوردون لویت) تهیهکننده، معمار (آریادنه با بازی الیوت پیج) طراح تولید، جعلکننده (ایمز با بازی تام هاردی) بازیگر، مارک (رابرت، با بازی کیلیان مورفی) مخاطب است و سپس شخصیت لئوناردو دی کاپریو که کارگردان است.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "بدون هیچ تحقیقی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کریستوفر نولان با ضربان طبل خودش رژه میرود، بنابراین فیلم اینسپشن بر اساس تجربیات خودش از رویاها ساخته شده است و ریشه در هیچ تحقیقی در این زمینه ندارد. کارگردان امیدوار بود با رویکرد شخصی به فیلم، حسی ارگانیک و شهودی به فیلم بدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "لایههای رویا در فیلم اینسپشن",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ایده نولان پیچیده بود، بنابراین او باید اطمینان حاصل میکرد که هنگام ارائه به استودیو به قطعات ساده تقسیم میشود. بنابراین مفهوم سطوح رویا به این صورت توضیح داده شد: یک سطح در باران، یکی در شب، یکی بیرون در برف و همه این سطوح همیشه آن عناصر را با خود حمل میکنند تا مخاطب را در مسیر نگه دارند.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "قطار دیوانه فیلم اینسپشن",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "قطاری که در سطح اول رویا با ماشین کاب (لئوناردو دی کاپریو) برخورد کرد، قطار واقعی نیست و CGI هم نیست. این در واقع یک تریلر تراکتور ۱۸ چرخ بود که شبیه قطار بود. اگر دقت کنید، قطار آسیب زیادی به ماشینهایی که در جاده برخورد میکند، وارد نمیکند، زیرا وزن و قدرت قطار واقعی را ندارد.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "هزارتوی آریادنه",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شخصیت آریادنه (الیوت پیج) در اساطیر یونانی به نام دختر شاه مینوس نامگذاری شده است. در اسطوره، آریادنه به تسئوس کمک میکند تا در هزارتو حرکت کند. نولان از این ایده به عنوان منبع الهام استفاده کرد، بنابراین آریادنه در فیلم هزارتویی را برای آزمایش با کاب ترسیم میکند و به عنوان راهنمای او عمل میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "لوکیشن فیلم اینسپشن در ۶ کشور جهان",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم اینسپشن در تعداد انگشت شماری از کشورهای جهان فیلمبرداری شد. مجموعه چرخشی در بدفوردشایر انگلستان ساخته شد. کوهها در آلبرتای کانادا فیلمبرداری شده اند. صحنه هایی نیز در توکیو، مراکش، لس آنجلس و لندن فیلمبرداری شده است. در مجموع ۶ کشور را شامل شد.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "یک انتخاب درست",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مجموعه کوه در واقع در یک کوه واقعی در آلبرتا ساخته شده است. مشکل این بود که در آن زمان برف نبود. در واقع، حتی یک هفته قبل از فیلمبرداری هیچ برفی وجود نداشت و بخش هنری در مورد روزهای پیش رو نگران بودند. اما، انتخاب کانادا برای این بخش از فیلمبرداری جواب داد و صحنه ها در میان برخی از بدترین کولاکهای آن سال فیلمبرداری شدند.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "بیدار شدن",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آهنگی که برای بیدار کردن شخصیتها استفاده میشود، اثری از ادیت پیاف است. موسیقی فیلم در واقع از آن آهنگ توسط آهنگساز هانس زیمر الگوبرداری شده است.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "پلهها",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پلههای پنروز با زنی که دائما کاغذها را برمیدارد، که آرتور به آریادنه نشان میدهد، در واقع ادای احترامی است به لیتوگرافی هنرمند هلندی M.C. اشر.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "پایان مبهم فیلم اینسپشن",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نولان گفته است که کاب به سوی فرزندانش باز میگردد و لحظه چرخش به بالا اشارهای به این واقعیت است که این شخصیت دیگر به رویاهای خود وسواس ندارد، نه این که القا کند که هنوز در رویا است.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "درخشش در اسکار",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم اینسپشن برنده ۴ جایزه اسکار بهترین فیلمبرداری، بهترین تدوین صدا، بهترین میکس صدا، و بهترین جلوههای بصری و نامزد چهار جایزه دیگر شد؛ بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه اصلی، بهترین کارگردانی هنری و بهترین موسیقی متن.",
"ref": null
}
] | null |
original:معرفی فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | پرواز به دنیای آدم بزرگها | [
{
"type": "p",
"text": "تحقیقات نشان میدهد که رابطه مستقیمی بین عزتنفس سالم کودکان و تماشای فیلمهای امیدبخش وجود دارد. انیمه سرویس دلیوری کی کی (Kiki’s Delivery Service) در دسته چنین فیلمهایی قرار میگیرد. در واقع این اثر، انیمهای ایدهآل برای تماشای خانواده است؛ اما برای کودکان بسیار الهامبخشتر خواهد بود. انیمه کی کی در مقایسه با دیگر انیمههای استودیو جیبلی، اثری کاملا مفرح، رها و بسیار کم دغدغه است. انگار که این انیمه را در حیاط خلوت جیبلی تولید کرده باشند، آنقدر که مستقل از دیگر آثار این استودیو است. شاید تنها وجه اشتراک انیمه سرویس دلیوری کی کی با دیگر انیمههای استودیو جیبلی دختر نوجوان و قهرمان این قصه باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هایائو میازاکی، پدر انیمههای تماشایی، پس از سرویس دلیوری کی کی، انیمه شهر اشباح را خلق میکند. اثری که دنیا از تماشای آن خسته نمیشود. وجه اشتراک این دو انیمه چیهیرو به عنوان دختری معمولی در دنیای جادوگرها و کی کی به عنوان دختر جادوگری در نیای آدمهای عادی است. وجه تمایز این دو انیمه نیز در این است که چیهیرو در تلاش برای خلاص شدن از شهر اشباح بود؛ اما کی کی به دنیای آدمهای معمولی علاقهمند و نسبت به زندگی با آنها بسیار مشتاق بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اما تفاوت بسیار بزرگ انیمه سرویس دلیوری کی کی با تمام انیمههای میازاکی در زمانی است که داستان کی کی در آن جریان دارد. ماجرای این اثر در اروپای دهه ۵۰ جریان دارد. زمانی که هیچ جنگ جهانی در دنیا اتفاق نیفتاده و هیچ رنج همگانی بر دنیا حاکم نیست. سرویس دلیوری کی کی دقیقا یک تماشای مهیج در حیاط خلوت استودیو جیبلی است که از دغدغه جنگ، رنج و مرگ انسانها فارغ است. البته این انیمه از نظر بصری و محیطی که در آن به نمایش درآمده، احتمالا برای غربیها بسیار ملموستر باشد؛ چرا که منفک از منظرههای ژاپن است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "خلاصه داستان انیمه سرویس دلیوری کی کی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "انیمه سرویس دلیوری کی کی در تمام مدت به این میپردازد که وارد شدن به دنیای بزرگسالان چگونه است. اینکه در شروع مسیر برای بهدست آوردن استقلال چه چالشهایی پیش پای یک نوجوان قرار میگیرد و او چگونه برای جدا شدن از محیط امن خود و خانوادهاش تقلا میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "قهرمان داستان انیمه سرویس دلیوری کی کی دختری ۱۳ ساله به نام کی کی است. او برای تمرین استقلال و یاد گرفتن پرواز به سمت شهری نسبتا شلوغ سفر میکند؛ اما شلوغی این شهر وجه تمایز آن با محل زندگی کی کی نیست. او از شهر جادوگرها سفر کرده و برای تمرین پرواز با جارو، به شهر آدمها میرود. کی کی جادوگری نوجوان است و باید پرواز با جارو را یاد بگیرد. روز اولی که به شهر آدمهای عادی میرسد با یک خانم مهربان آشنا میشود، او به کی کی پیشنهاد کار میدهد و اتاق طبقه بالای کارگاهش را در اختیار کی کی میگذارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "وظیفه کی کی این است که سفارش مشتریها را تحویل دهد. او مسیر نانوایی تا منزل مشتریها را با جارویش پرواز میکند. چالشهایی که او برای رساندن سفارشها پشت سر میگذارد، قصه انیمه سرویس دلیوری را میسازد. او یک گربه سیاه سخنگو دارد. اتفاق بد اینکه هرچه بیشتر از زمان حضور کی کی در شهر آدمها میگذرد تواناییهای ویژهاش تحلیل میروند. این رویه از آنجایی مشخص میشود که او دیگر صدای متوجه حرفهای گربهاش نمیشود. کم کم تواناییاش برای پرواز با جارو را هم از دست میدهد. بعد از این قصه برای پاسخ دادن به این سوال ادامه پیدا میکند که آیا کی کی موفق میشود قدرتهای جادویی خود را مجدد به دست آورد؟ یا ناچار است برای همیشه در شهر آدمهای عادی زندگی کند و قید تواناییهای منحصر بهفردش را بزند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نقد و بررسی انیمه سرویس دلیوری کی کی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "انیمه سرویس دلیوری کی کی، موسیقی دلنشین و تصاویری زیبا را برای مخاطب به نمایش میگذارد، از این بابت میتوان گفت که این انیمه به نگاه تماشاگر بسیار ارج مینهد. هر تصویر با رنگهایی شاد و بسیار پر انرژی طراحی شده است. زمانی که کی کی برای پختن کیک به خانم مسن کمک میکند، تصاویر چنان ملموس و واقعی طراحی شدهاند که آدم به هوس کیک خوردن میافتد. درست زمانی که کی کی کیک را از فر بیرون میکشد و بخار از کیک داغ بلند میشود، به راحتی میشود عطر شیرین آن را حس کرد. چنین کیفیتی در تولید تصاویر را باید ضمن توجه به سال ساخت این انیمه ستایش کرد!",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "انیمه سرویس دلیوری کی کی از آن انیمیشنهایی است که سخت میشود به آن ایراد گرفت. تنها نقصان این اثر ماجراهای نیمه کاره آن است که سوالی را در ذهن مخاطب مطرح میکند و یکباره او را با سوالهایش رها میکند. تمام انچه تا پایان اثر در ذهن من به عنوان سوال باقی ماند این بود که چرا مردم شهر از حضور دختر نوجوانی که با جارو پرواز میکند تعجب نکردند؟ سوال بعدی اینکه چرا کی کی برای به استقلال رسیدن و تمرین پرواز الزاما سفر به شهر و کار کردن را انتخاب کرد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پاسخ این سوالها هیچوقت مشخص نمیشود. حتی تماشای چندباره این انیمه هیچ چشماندازی را از داستان مخفی میان استقلال پیدا کردن کی کی با تمرین پرواز و کار کردن در نانوایی مشخص نمیکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "امتیازهای سایت های معتبر سینمایی به Kiki’s Delivery Service",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "میانگین امتیاز کاربران در سایت IMDB آیامدیبی: ۷.۸ از ۱۰",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "میانگین امتیاز منتقدان در سایت راتن تومیتوز: ۸۰ درصد",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "میانگین امتیاز بینندگان در سایت راتن تومیتوز: ۸۸ درصد",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "میانگین امتیاز منتقدان در سایت متاکریتیک: ۹۸ درصد",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "میانگین امتیاز بینندگان در سایت متاکریتیک: ۸ از ۱۰",
"ref": null
}
] | null |
original:عکسها*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | عکس ها و پوستر قسمت اول سریال روزی روزگاری مریخ | [
{
"type": "p",
"text": "پوستر قسمت اول سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": null
}
] | null |
original:عکسها*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | عکس ها و پوستر قسمت دوم سریال روزی روزگاری مریخ | [
{
"type": "p",
"text": "پوستر قسمت دوم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": null
}
] | null |
original:موسیقیها*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | تیتراژ سریال روزی روزگاری مریخ | [
{
"type": "p",
"text": "موسیقی سریال روزی روزگاری مریخ کاری از بامداد افشار است؛ آهنگساز ۳۶ سالهای که موسیقی تعداد زیادی سریال و فیلم را روانه گوشها و ذهنهای ما کرده است. افشار در این اثر، نام قبلی سریال -که قرار بود قمر در عقرب باشد- را بهانه ساخت تیتراژش کرده و تصنیف قدیمی و مشهور «عقرب زلف کجت با قمر قرینه» (کاری از ارکستر گلها) را در هر دو تیتراژ استفاده کرده و سعی داشته از موسیقی قدیمی به موسیقی مدرن برسد تا حال و هوای سریال پیمان قاسمخانی و البته مدل طراحی تیتراژ (سنتی و مدرن) سریال را نیز تداعی کند. این دو تیتراژ سریال روزی روزگاری مریخ را اینجا میشنوید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آهنگ اول سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آهنگ آخر روزی روزگاری مریخ",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "شناسنامه موسیقی روزی روزگاری مریخ",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "آهنگساز، میکس و مستر: بامداد افشار",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "آواز: احمد قربانی",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "برگرفته از تصنیف «عقرب زلف کجت» کاری از ارکستر گلها به خوانندگی پوران، آهنگسازی و ترانهسرایی علی اکبر شیدا منسوب به ناصرالدین شاه",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ویولنسل : نیوشا قربانی",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "پیانو: نیلوفر قربانی",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "ویولن و ویولن آلتو: آسو کوهزادی و میلاد کاظمی",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "گیتارباس: پویا شمالی",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "گیتار الکتریک و پرکاشن: آرش والی و پدرام سلیمانی",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "کلارینت و تار: علی انوری",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "ترومبون: کیوان جولایی",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "کمانچه: روزبه شاهگلدی",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "ضبط: استودیو اتاق",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "موسیقی متن سریال روزی روزگاری مریخ فیلیمو",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "https://www.filimo.com/shot/wp-content/uploads/2022/07/Merikh-Titraj-Start.mp3 https://www.filimo.com/shot/wp-content/uploads/2022/07/Merikh-Titraj-Finish.mp3 https://www.filimo.com/shot/wp-content/uploads/2022/07/Rouzi-Rouzgari-Merikh-Arabic.mp3",
"ref": "/Invalid"
},
{
"type": "p",
"text": "موسیقی سریال روزی روزگاری مریخ کاری از بامداد افشار است؛ آهنگساز ۳۶ سالهای که موسیقی تعداد زیادی سریال و فیلم را روانه گوشها و ذهنهای ما کرده است. افشار در این اثر، نام قبلی سریال -که قرار بود قمر در عقرب باشد- را بهانه ساخت تیتراژش کرده و تصنیف قدیمی و مشهور «عقرب زلف کجت با قمر قرینه» (کاری از ارکستر گلها) را در هر دو تیتراژ استفاده کرده و سعی داشته از موسیقی قدیمی به موسیقی مدرن برسد تا حال و هوای سریال پیمان قاسمخانی و البته مدل طراحی تیتراژ (سنتی و مدرن) سریال را نیز تداعی کند. این دو تیتراژ سریال روزی روزگاری مریخ را اینجا میشنوید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آهنگ اول سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | راوی محبوب گلادیاتورها | [
{
"type": "p",
"text": "برخی فیلمسازان دیر به سینما پا میگذارند اما ماندگار میشوند. بدون شک یکی از آنها ریدلی اسکات است که تا پیش از ۴۰ سالگی فیلمی نساخته بود اما بعد از آن فهرستی از فیلمهای موفق و ماندگار را در کارنامه خود و حافظه سینما ثبت کرد. گرچه فیلمهای ناموفق و شکست خورده هم کم ندارد. البته این به معنای عدم آشنایی او با حوزه تصویر و نمایش قبل از ۴۰ سالگی نیست. او پیش از این در زمینه ساخت تیزرهای تبلیغات تلویزیونی فعالیت میکرد و طراحی و کارگردانی برای تلویزیون را تجربه کرده بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "او در سال ۱۹۶۵ وارد تلویزیون شد و ۱۲ سال به عنوان یک کارگردان و طراح مجموعههای نمایشی تلویزیونی کار کرد که ماحصل این ماندگاری تقریبا طولانی ساخت ۷ مجموعه تلویزیونی بود. در سینمای اسکات میتوان رد نوعی تجربهگرایی ژانری را هم تشخیص داد. او در ژانرهای گوناگونی فیلم ساخت که در اغلب آنها هم موفق بود. فیلم ترسناک علمی تخیلی بیگانه (۱۹۷۹)، فیلم پادآرمانشهری نئو-نوآر بلید رانر (۱۹۸۲)، فیلم جادهای تلما و لوییز (۱۹۹۱)، درام تاریخی گلادیاتور (۲۰۰۰)، فیلم جنگی سقوط شاهین سیاه (۲۰۰۱) و فیلم علمی تخیلی مریخی (۲۰۱۵) در کارنامه او دلیلی بر این تنوع جویی ژانری است که خود را محدود به یک شکل خاصی از سینما نکرد. اما زبان و بیان سینمایی او به گونهای است که میتوان از او به عنوان فیلمسازی مولف هم نام برد که واجد شناسنامه است. به طوری که آثار او برای سبک بصری اتمسفریک و بسیار متمرکز معروف است. ضمن اینکه توجه به محیط شهری را هم باید یکی از مولفههای مهم سینمای ریدلی اسکات دانست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "او اغلب تصاویری به یاد ماندنی از محیطهای شهری را در فیلمهایش به نمایش گذاشته است؛ فیلمهای ریدلی اسکات در گستره وسیعی از مکانها و دورانها ساخته شدهاند. فیلمهای اسکات مملو از تصاویر به یادماندنی از مناطق شهری و مسکونی است. در برخی از این فیلمها حتی دکور بخشهایی از شهرهای مهم در دورههای متفاوت تاریخی ساخته شدهاند تا فیلم بتواند این حس را به تماشاگر منتقل کند که او درحال دیدن داستانی است که در دورهای تاریخی در حال رخ دادن است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "او در فیلم «پادشاهی بهشت» بیتالمقدس قدیم را به تصویر کشیده، در «رابین هود» انگلستان قرون وسطی را نشان داده، در فیلم سقوط شاهین سیاه نگاهی دارد به موگادیشوی دوران معاصر، او همچنین در فیلم «بلیدرانر» چشماندازی از شهرهای آینده را نیز به تصویر کشیده است. او در فیلمهای بیگانه و مریخی نیز نگاهی دارد به کرات دوردست. در تعداد زیادی از فیلمهای ریدلی اسکات نیز زنان نقش پررنگی داشتهاند. همچنین برخی از فیلمهای او برای نقشآفرینی شخصیتهای زنانی با روحیه مقتدر معروف هستند. گرچه معتقد است فیلمهای ابرقهرمانی خستهکننده هستند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ریدلی اسکات کار خود را با فیلم «دوئلیستها» آغاز کرد که در جشنواره کن با استقبال خوبی روبهرو شد و شروع خوبی برای یک کارگردان تازه کار به حساب میآمد. فیلم «بیگانه» توانست ده برابرهزینه ساخت خود فروش کند که موفقیتی بسیار خوب برای دومین فیلم اسکات به حساب میآمد و به گونهای با ساخت این فیلم اسکات به درون سینمای هالیوود راه یافت تا با سرمایهگذاری و پروژههای عظیم دیگری روبهرو شود و روند پیشرفت خود را در زمینه فیلمسازی و تهیهکنندگی ادامه دهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم بلد رانر (Blade Runner) شاهکار علمی-تخیلی در زمان خودش بود و حتی بعد از گذشت سالها همواره از آن تقدیر میشود. این فیلم با بههم ریختگی بسیاری در زمان ساخت درگیر بود و باعث درگیری ریدلی و کمپانی برای تدوین و تغییر پایان این فیلم شد که در نهایت کمپانی سازنده برای ادامه روند فیلم به ریدلی اسکات رجوع کرد و با مشورتهای او این فیلم به پایان رسید. بهترین کارگردانان جهان سینما را همیشه با یک اثر بیشتر میشناسند و این فیلم برای اسکات گلادیاتور است که به غیر از بازتاب جهانی توانست در ۱۲ بخش مراسم اسکار نامزد شود و در نهایت با ۵ جایزه توانست مراسم اسکار را ترک کند تا اسکات را جهان سینما بهتر بشناسند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ریدلی اسکات سه بار نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین کارگردانی برای تلما و لوییز، گلادیاتور و سقوط شاهین سیاه شده است. گلادیاتور جایزه اسکار بهترین فیلم را کسب کرد و فیلم مریخی در سال ۲۰۱۵ نامزد دریافت همین جایزه شد. اسکات و برادرش تونی در سال ۱۹۹۵ جایزه بفتا برای مشارکت برجسته بریتانیایی کسب کردند. او در سال ۲۰۰۳ عنوان شوالیه را برای خدماتش در صنعت فیلم بریتانیا کسب کرد. در نظرسنجی سال ۲۰۰۴ بیبیسی، اسکات در رتبه دهم فهرست تأثیرگذارترین افراد در فرهنگ بریتانیا قرار گرفت. او در سال ۲۰۱۵ دکتری افتخاری کالج سلطنتی هنر لندن و در سال ۲۰۱۸ بفتا فلوشیپ برای یک عمر دستاورد را کسب کرد. ریدلی اسکات را بیش از هر چیز در جهان با فیلم «گلادیاتورها» میشناسند.",
"ref": null
}
] | null |
original:گزارش فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | هفت حقیقت جذاب درباره سیلوستر استالونه | [
{
"type": "h3",
"text": "شهرتش را مدیون دکتر زایمانش است!",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "لبهای کمی کج، صدای باریتون و ادای کلمات به صورت نامفهوم از مهمترین ویژگیهای ظاهری سیلوستر استالونه است. برای دریافتن علت این ویژگیها باید برگردیم به ششم جولای سال ۱۹۴۶. زمانی که پزشک متخصص زنان مشغول بیرون کشیدن سیلوستر از شکم مادر با استفاده از یک فورسپس (وسیله گیرهمانندی که با آن جنین را از رحم خارج میکنند) بود، زیادی به صورت بچه فشار وارد کرد و باعث از کار افتادن اعصاب صورت و فلج شدن بخشهایی از صورت او شد. این موضوع روی اعتماد به نفس او تاثیر زیادی داشت و باعث شد مورد تمسخر واقع شود و با اسم «سیلویا» صدایش کنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ضمن اینکه هرجا میخواست کار کند، به او میگفتند مغزش درست کار نمیکند. این فشارها سیلوستر را به ورزش کردن حرفهای و ساختی بدنی ایدهآل سوق داد و راه موفقیتش را هموار کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "تحصیلکرده سوییس بود!",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "علیرغم چندین بار اخراج از مدارس مختلف به دلیل سوءرفتار، او نهایتا توانست هنگام زندگی با مادرش در فیلادلفیا دوره متوسطه را به پایان برساند. سیلوستر استالونه برای ادامه تحصیل به کالجی آمریکایی در سوییس رفت. آنجا برای گذران عمرش مربی بدنسازی شد و در محوطه دانشگاه همبرگر فروخت. در همین کالج بود که به تئاتر و بازیگری علاقهمند شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "استالونه تحصیلات خود را در دانشگاه میامی ادامه داد و سپس با امید ورود به صنعت سرگرمی راهی نیویورک شد. او در حین دادن تستهای متعدد بازیگری برای نقشهای مختلف، در یک سالن سینما به عنوان راهنما کار میکرد و نظافتچی قفس شیرها در یک باغ وحش هم بود! او سرانجام به دلیل تلاش برای فروش غیرقانونی بلیت به یک مشتری از سالن سینما اخراج شد.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "مادرش تخصص عجیبی داشت",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کودک بود که والدینش از هم جدا شدند. پدرش دست بزن داشت و پسرش را تنبیههای افراطی میکرد. او میانهاش با مادرش خوب بود و او را زنی «نیمهفرانسوی/ نیمهمریخی» توصیف میکرد! مادرش با مطالعات زیاد میتوانست با روشهای عجیب و غریبی فال مشتریانش را بگیرد!",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "حضور سیلوستر استالونه در سینمای مستهجن",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "وضعیت مالی سیلوستر جوان در سال نخست دهه ۷۰ اصلا خوب نبود. از طرفی مدام به دنبال راهی برای ورود به سینما بود و از سویی به خاطر بیپولی شبها در یک اتوبوس میخوابید. سرانجام وقتی بهخاطر ظاهر خوبش به او پیشنهاد کردند در فیلمی نسبتا مستهجن ظاهر شود، پیشنهاد را پذیرفت و بابت دو روز کار ۲۰۰ دلار به جیب زد. ۶ سال بعد زمانی که فیلم راکی موفقیتی عظیم کسب کرد، تهیهکنندگان راکی برای بازار گرمی این فیلم را خریدند و دوباره تحت نامی دیگر منتشر کردند! نگاتیوهای این فیلم نهایتا در سال ۲۰۱۰ در یک حراجی به قیمت ۴۱۲.۰۰۰ دلار فروخته شد.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "سیلوستر استالونه رمان هم نوشته است",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سیلوستر جاهطلب که با راکی توانسته بود یکشبه به ستاره تبدیل شود، بعد از نوشتن چند فیلمنامه تصمیم گرفت حوزه داستاننویسی را هم امتحان کند. او رمانی نوشت به نام «کوچه بهشت» که درباره خواهر و برادری بود که در یکی از محلههای بدنام نیویورک در سیرکی که در آن مسابقات کشتی کچ برگزار میشد گرفتار شده بودند. استالونه که بدش نمیآمد این قصه تبدیل به فیلمنامه شود سرانجام آن را در سال ۱۹۷۸ به عنوان یک رمان راهی بازار نشر کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "رقابت داغ با آرنولد",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آرنولد و استالونه ۲ غول سینمای اکشن دهه ۸۰ و هردو جزء جذابیتهای سینمایی این دوره بودند. فیلمهایشان مثل بنز میفروخت و پوسترهایشان در دورافتادهترین کشورهای جهان نیز روی دیوار منازل نوجوانان جا خوش کرده بود. این دو هرچند در سالهای اخیر حسابی با یکدیگر رفیق و در چند فیلم همبازی شدند، اما در دهه ۸۰ رقابتشان آنقدر شدید بود که شوارتنزگر چندبار در نبرد برای تصاحب نقش، توانست با زرنگی استالونه را فریب دهد و نقش را بقاپد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سیلوستر استالونه بعدها در مصاحبهای گفته بود آرنولد همیشه زرنگ بوده است.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "سیلوستر استالونه در تجارت به موفقیت نرسید",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بعد از احیای سیلوستر استالونه در سال ۲۰۰۵ با اکران فیلم «راکی بالبوا»، او تصمیم گرفت خط تولید مکملهای ورزشی خودش را با فروش یک معجون ویژه اختصاصی هم راهاندازی کند و تبدیل شود به یکی از غولهای عرصه مکملهای بدنسازی. او حتی در برنامه «لری کینگ» ظاهر شد تا این محصول جادویی را که یک نوع پودینگ بود تبلیغ کند، اما به دلیل اختلاف حقوقی با دانشمندی که مدعی بود کپیرایت ساخت این معجوب مال اوست، پروژه را خواباند و در این امر ناکام ماند.",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | در ستایش جاهطلبی | [
{
"type": "p",
"text": "درباره قسمت نهم سریال یاغی باید چنین نوشت؛ جهان هر انسانی تشکیل شده از باورها و اتفاقهایی است که گاهی ناخواسته در شکلگیری آن نقش دارد. شخصیت آدمها برگرفته از رخدادهایی است که در طول زندگیشان رخ میدهد. گاه این رخدادها میتوانند آدمی را به قعر یک اتفاق سوق دهند و گاه میتوانند فرد را به عرش ببرند. جاوید بر سر یک دوراهی بزرگ و انتخابی بزرگتر گیج و مبهوت مانده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "او در لحظهای آوار تمام چیزهای خوبی که تعریفشان را در زندگی کرده بود حالا جلوی خودش روی تلی از قساوت و تلخی و سیاهی میبیند. او نمیداند در میان این دوراهی سخت و نفس گیر در مقابل کدام یک از طرفین این سیاهی بایستد. جاوید حتی درست نمیداند معنی خوب و بد چیست. اگر خوب بهمن است پس چطور میتواند حرفهای همسر سابقش را باور کند؟ اگر بهمن بد است پس چطور انقدر بیچشم داشت در راه رشد او کمک کرده است. همین تناقضها است که باعث میشود جاوید نتواند تصمیم درستی در زندگیاش بگیرد. شخصیتی که از بچگی در میان فوجی از افراد بزهکار و سطح پایین زندگی کرده است چطور میتواند ققنوس خوشبختی را به قله آرزوهایش برساند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "معرفی شخصیتها در سریال یاغی فرم مناسب و متفاوتی دارد. لحظه ورود هر شخصیت نمایی کلی از وجهه و هیبت کاراکتر را مخاطب درک میکند و با او وارد داستان میشود. این موضوع از همان قسمت نخست و معرفی شخصیت بهمن کاظمی به چشم آمد و در قسمت نهم با معرفی متفاوت از اکبر مجلل ادامه یافت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اکبر مجلل یکی از بزرگترین خلافکارهای ایران است. شباهت گریم او به پابلو اسکوبار بزرگترین تاجر مواد مخدر در کلمبیا شاید از روی درک و شناختی است که محمد کارت از کاراکتر مجلل در ذهن دارد. شخصیتی که بر خلاف کلیشههای همیشه درباره شخصیتهای خلافکار و پولدار به هیچوجه خودش را لای رفتارهای روشنفکرانه و سانتیمانتالیسم پنهان نمیکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلمبرداری پلان سکانس و مونولوگ معرفی اکبر مجلل که با نمای ۳۶۰ درجه مجلل و دامادش بر فراز یکی از برجهای نیمه ساز تهران تصویر شد جاهطلبی، خشونت کلامی و فیزیکی و هر آنچه که یک خلافکار در سطح مجلل باید به آنها ببالد را در این سکانس دیدیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بازی بازیگران در سریال یاغی با وسواس و دقت بسیاری از سوی کارگردان راهنمایی میشود. متفاوتترین چهره و بازی نیکی کریمی در کارنامه کاریاش به واسطه حضور در یاغی رقم خورده است. کریمی که در چند سال اخیر سعی کرده است بیشتر کارگردانی کند و در بازیگری نقشهای سختی را بازی نکرده است در یاغی نقش یک زن شکست خورده و انتقامجو را بازی میکند که ابعاد شخصیتی آن را به خوبی درک و به مخاطب منتقل کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پارسا پیروزفر در سکانس مواجهه با اکبر مجلل که رئیس سابق او بوده نیز بازی درخشانی را در قسمت نهم از خود به جا گذاشت. پیروزفر به خوبی فضای نقش بهمن کاظمی را درک کرده است و همانقدر که در مقابل زیردستان و خانوادهاش شخصیتی موجه و قابل احترام دارد در مقابل اکبر مجلل قافیه را باخته و حتی در ادای دیالوگها هم به لکنت میافتد. درک نقش از سوی پیروزفر ابعاد پیچیده شخصیت بهمن را باورپذیر کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جاوید در مسیر رسیدن به آرزوهایش سنگلاخهای بسیاری وجود دارد و دوراهی پیچیدهای که همسر سابق بهمن جلوی پایش گذاشته بر این پیچیدگیها اضافه کرده است. قسمتهای آینده یاغی میتواند سرنوشت بسیاری از پرسشهایی که در ذهن مخاطب شکل گرفته است را مشخص کند.",
"ref": null
}
] | null |
original:گفتوگوی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | مسعود اطیابی: ممیزیها دستمان را بسته است | [
{
"type": "p",
"text": "شما فیلم پرفروش دینامیت را ساختهاید و اکنون هم با انفرادی و جادوگر در سینما و شبکه نمایش خانگی حضور دارید. علاقهتان به کار در ژانر کمدی از کجا آمده است؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مسعود اطیابی: اولین فیلم سینمایی کمدی که کار کردم، خروس جنگی بود که میخواستم فیلمی خانوادگی بسازم اما جنبه طنازانه داشته باشد و تاثیر مثبت و خوبش را روی مردم بگذارد. باورم این بود که فیلمهای کمدی و خانوداگی میتواند پایههای خانوادهها را محکم کند. اکنون جامعه بحرانهای مختلفی را پشت سر میگذارد و نیاز است استحکام روانیاش بیشتر شود، بنابراین آثار طنز و کمدی یکی از کارهای موثر و کمک کننده است. در ژانرهای مختلف سینما فیلمهای کمدی شاید موثرتر هستند و در عین حال بعضی از حرفهای مردم را در پوسته فیلمهای کمدی میتوان مطرح کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "رمالی یا دعانویسی، اخاذی و… در جادوگر ایده جذابی است. چه زمانی در جریان ساخت این سریال قرار گرفتید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نام قبلی این سریال، ناجورها بود. ابتدا قرار بود همایون اسعدیان آن را کارگردانی کند. سپس توسط ایرج محمدی به من پیشنهاد کار داده شد و دیداری با آقایان اسعدیان و محمدی داشتم. آقای اسعدیان درگیر سریال دیگری شده بود و کارگردانی را به من واگذار کرد و حضور آقای محمدی برایم غنیمتی بود تا کارگردانی را بپذیرم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مسعود اطیابی: خیلی وقتها شرایط ممیزیها دستمان را بسته است و من به عنوان کارگردان در دایرهای هستم که هرروز تنگتر میشود و باید یواشکی پاهایم را از این دایره عبور دهم و گزمههایی که دور این دایره نشستهاند هر روز تعدادشان زیاد میشود و محیط را احاطه کردهاند. این محیط این قدر تنگ شده که نویسنده میترسد بنویسد",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هنگام پذیرش کارگردانی، فیلمنامه آماده بود و با دیدگاهتان همخوانی داشت؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "وقتی میخواستم کار را شروع کنم چند قسمت از فیلمنامه توسط آقای کایدان نوشته شده بود که با او ادامه دادیم. چون روند تولید سریال طولانی شده و آقای کایدان هم درگیر کار دیگری بود؛ خانم تاجیک، فیلمنامه را از نو نوشت و روندش تغییر کرد. رمالی و فال قهوهگرفتن به شیوههای سنتی و مدرن در دنیا شیوع دارد و آسیبهای زیادی به مردم وارد کرده است و گاهی مردم خیلی آن را باور میکنند و گاهی هم برخی به عنوان سرگرمی به آن مینگرند. بعضی از این داستانها را دیده و شنیده بودم و حتی در نزدیکانم برخی به فالگیری اعتقاد پیدا کرده بودند. با علم به اینکه این کارها شیادی است و باید به اینها به صورت نمایشی و در قالبی طنز بپردازیم به سراغ ساخت این سریال رفتم. تا اینجا مردم از نظر محتوایی قصه را پسندیدهاند و نظرشان را جلب کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جادوگر دور جدیدی از کار شما اینبار در شبکه نمایش خانگی در زمینه طنز است. هنگام ساخت چه جذابیتی برای شما داشت؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جنبه سرگرمی آن برایم اهمیت داشت. بازخوردهای میدانی آن خوشبختانه خوب است. البته هم نقدها را میشنویم و هم نظرات مثبت را.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یکی از ویژگیهای سریال شما این است که با انتخاب درست بازیگران، قصه را شیرین روایت میکنید. قبول دارید متاسفانه این روزها کمبود فیلمنامهنویس طنز داریم و اگر قصه شما درست روایت نمیشد به لودگی کشیده میشد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اتفاقاً فیلمنامهنویس خوب داریم اما شرایط فیلمنامهنویسی و فیلمسازی سخت شده است و با ۲۰ سال پیش اختلاف دارد. یعنی خیلی وقتها شرایط ممیزیها دستمان را بسته است و من به عنوان کارگردان در دایرهای هستم که هرروز تنگتر میشود و باید یواشکی پاهایم را از این دایره عبور دهم و گزمههایی که دور این دایره نشستهاند هر روز تعدادشان زیاد میشود و محیط را احاطه کردهاند. این محیط این قدر تنگ شده که نویسنده میترسد بنویسد. دور عوامل سینما، تلویزیون و شبکه نمایش خانگی گزمههایی با چوب و چماق گذاشتهاند و اصلاً نمیتوانیم تکان بخوریم. برای همین به نظرم باید از نویسندهها برای کار در چنین شرایطی تشکر کنیم. اکنون شیوه نظارتی غلط و بد شده است و در این شرایط اصلاً نمیتوان خلاقیت ایجاد کرد و کار کردن خیلی سخت است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با وجود همه فشارها و خط قرمزها شما فیلمهای بفروش و آثار پربینندهای میسازید. آیا دلیلش این است که خط قرمزها را خوب میشناسید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سعی کردهام در این شرایط تکانی به خودم بدهم. اکنون خط قرمزها شناخته شده نیست و خبر نداریم چه چیزهایی خط قرمز است چون هر روز تغییر میکند و بیشتر میشود. امیدوارم تغییراتی صورت بگیرد و وزارت ارشاد تغییر کند و تلویزیون روحیه خودش را تغییر دهد. از همکارانم شنیدهام که مدیران تلویزیون در نشستها میگویند نمیخواهند مخاطب عام داشته باشند و از همان مخاطبان خاص اندکی که دارند، راضی هستند. سعی میکنم در این شرایط به سمت ساخت سریال برای تلویزیون نروم و اگر هم بروم به سمت کمدی نخواهم رفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شما در اغلب کارهایتان از ستارهها و بازیگرهای امتحان پس داده درگیشه و شبکه نمایش خانگی استفاده میکنید. البته در این سریال اعتماد به چند چهره جوان دیده میشود. انتخابها بر چه اساس بود؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بازیگران چهره و توانا سرمایههای کشور هستند و از آنها باید استفاده شود، از آن سو نیاز داریم برای آینده از جوانها استفاده کنیم و به آنها موقعیت دهیم تا خود را به چالش بکشند. درخصوص سریال جادوگر، یک ورکشاپ چند روزه برگزار و تعدادی از بازیگران را از همان ورکشاپ انتخاب کردم، برای فیلم سینمایی بخارست هم همین طور.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چطور به انتخاب زوج هنری موفق، جواد رضویان و احمد مهرانفر (قدرت و جهانگیر) رسیدید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "وقتی فیلمنامه را مینوشتیم با احمد مهرانفر صحبت کردیم. در گذشته با او کار کرده بودم و درخصوص بازی اش شناخت داشتم. او بازیگر توانایی است و درباره سینما، بازیگری و به خصوص طنز درک دارد. جواد رضویان هم استاد این رشته است. البته قبل از انتخاب جواد رضویان، علی سرابی را کاندیدا کرده بودم که بنا به دلایلی شرایط همکاری میسر نشد و به انتخاب جواد رضویان که از دوستان قدیمیام است، رسیدیم. وقتی بازیگران توانا و باسابقه هستند، کار کردن با آنها سخت نیست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با چه چالشهایی در تولید اثرتان، به خصوص در جنوب کشور و سکانسهای دریایی مواجه بودید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کار هر چقدر سختتر باشد، برایم لذت بخشتر است به شرطی که روحیه و همراهان خوبی داشته باشم. در این سریال همراهان خوبی داشتم که اوج گرما و شرایط سخت را تحمل و فضا را مفرح میکردند. اساساً من به کار به عنوان تفریح نگاه میکنم. برنامهریزی خوب در تولید و تدارکات انجام شد و مهمترین چالش ما مبارزه با گرما بود. کار کردن در جنوب را خیلی دوست داشتم، مردم جنوب بسیار خونگرم هستند. شاید باورتان نشود در جزیره قشم، بخش لافت، که کار میکردیم مردم و هنرمندان خوبی زندگی میکنند و چیزی فراتر ار تعریف است. به وجود آنها افتخار میکنم و دوست دارم باز هم در جنوب کار کنم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یکی از سکانسهای جذابتان، قسمت رها شدن مارها در کامیون بود که فوبیای ترس از مار را هم به تماشاگران منتقل کرد…",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سکانسی بود که بازیگرانمان خوب بازی کردند، البته این سکانس اندکی دچار ممیزی شد و اگر ممیزی آن کمتر میشد، سکانس بهتری در میآمد. دوست داشتم همانگونه که گرفته بودیم، باشد اما به خاطر برخی ملاحظات تغییر کرد. اینکه این حس منتقل شده، خوب است، البته سکانس سختی نبود و به لحاظ تکنیکالی سعی میکنم کار را سخت نکنم. مونتاژ، بازی خوب بازیگران و فیلمبرداری خوب توانست فضای درستی را ایجاد کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مسعود اطیابی: واقیتش این است که من برای سریال ساخته نشدهام و روحیهام در واقع روحیه پذیرش نظارتها در هنگام تولید محصول نیست. من باید محصولم را تولید کنم و بعد نظارت شود و در حین تولید وقتی نظارت میشود، مسیرم را گم میکنم. تصمیم ساخت سریال را ندارم مگر این که کمدی نباشد و اگر کار کنم سریالی با تعداد قسمتهای کم و غیرکمدی است",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چه تعاریف و انتقادهایی از سریال شما میشود؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "واکنش منفی نداریم، البته بدشانسی آوردم که ۲، ۳ اثرم پشت سر هم پخش و اکران شد و تصور میشود که پشت سر هم ساختهام در صورتی که اینگونه نیست و دینامیت، محصول سال ۱۳۹۶-۱۳۹۷، انفرادی محصول سال ۱۳۹۸ و جادوگر محصول سال ۱۳۹۹-۱۴۰۰ است و پشت سر هم پخش شدنشان سبب میشود بعضیها انتقادهای مقرضانه به من داشته باشند. نظرات مردم را که دریافت میکنم بالای ۹۰ درصد تشکر و نشان دهنده رضایت آنهاست و از ۵، ۶ درصد مخالف، یک درصدشان مردم واقعی و بقیه افرادی هستند که همه جا سعی میکنند آثار من را بکوبند، خدا حفظشان کند و بودن شان خوب است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شما دو اثر نمایشی کمدی سهمی برای دوست وکامیون را برای تلویزیون ساختید و سپس به سمت سریال سازی در شبکه نمایش خانگی رفتید. دلیل این کوچتان باز بودن فضا نسبت به تلویزیون و بحث خوب مالی بود؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برایم فرقی نمیکند، البته فعالان در شبکه نمایش خانگی خوش حسابتر هستند. تلویزیون رسانه ملی است و دلم میسوزد که دارد مسیر غلطی را طی میکند. سیستم اداره متمرکز تلویزیون غلط است و خلاقیت در آن ایجاد نخواهد شد و دایره وسیع مخاطب را از دست میدهد. اگر کاری در تلویزیون پیش بیاید که احترام متقابل من و مدیران و مردم حفظ شود، دوست دارم بر حسب وظیفه کار کنم ولی واقعیت این است که مدیران دچار سوءتفاهم شدهاند و از سویی نفوذ در سازمان اتفاق افتاده و تا پاکسازی نشود بعید است بگذارند هنرمندان دیگری جذب تلویزیون شوند. فقط الان میتوانم برای تلویزیون متاسف باشم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنامه بعدیتان چیست؟ منظورم این است که آیا دوباره برای تلویزیون و شبکه نمایش خانگی سریال میسازید یا به سینما باز میگردید و فیلم بعدیتان را خواهید ساخت؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "واقیتش این است که من برای سریال ساخته نشدهام و روحیهام در واقع روحیه پذیرش نظارتها در هنگام تولید محصول نیست. من باید محصولم را تولید کنم و بعد نظارت شود و در حین تولید وقتی نظارت میشود، مسیرم را گم میکنم. تصمیم ساخت سریال را ندارم مگر این که کمدی نباشد و اگر کار کنم سریالی با تعداد قسمتهای کم و غیرکمدی است. از سویی هم کار طنز خیلی سخت است و در کار داستانی ملودرام، درام، تاریخی یا عاشقانه شما با ضعف و قوتهای خاصی میتوانید مخاطبان خوبی داشته باشید. بیشتر برای سینما فیلم میسازم و اکنون برنامهریزی میکنم تا یکی، ۲ کاری را که در دست دارم، یکی را تا پایان سال و دیگری را در سال آینده بسازم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حرف پایانیتان با خوانندگان فیلیموشات؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "امیدوارم مردم لحظه لحظهشان شاد و کار برایشان تفریح باشد. توصیه میکنم به فضای رسانهای که حملات روانی به مردم میشود، توجه نکنند و به آینده امیدوار باشند. با شرایط سخت باید مبارزه کرد و دلتان را خوش کنید که مبارزه خودش لذتبخش است.",
"ref": null
}
] | null |
original:عکسها*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | عکس های قسمت بیستویکم سریال ساخت ایران ۳ | null | null |
original:بهترین های فیلم و سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | این فیلم های برتر جرج رومرو است | [
{
"type": "p",
"text": "طلوع مردگان | ۱۹۷۸ | Dawn Of The Dead",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۱۰ سال بعد از ساخت نخستین شاهکارش به نام «شب مردگان زنده»، جرج رومرو با ساخت «طلوع مردگان» مجددا ژانر زامبی را در سینمای وحشت تکانی اساسی داد و موفقیتی جهانی با این فیلم کسب کرد. فیلم درباره ۴ انسان بختبرگشته است که در یک فروشگاه حبس میشوند و باید مانع ورود مردههای از گوربرخاسته به داخل فروشگاه شوند!",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ترکیب کارگردانی رومرو، هنر گریم «تام ساوینی» (که از پیشکسوتان بازیگری ژانر وحشت هم هست!) و موسیقی «گابلین» فیلم را به معجونی هیجانانگیز و ترسناک تبدیل کرده که رسالهای است تاریک درباره مصرفگرایی آمریکایی. اوج جاهطلبی رومرو در حیطه کارگردانی را میتوان در فریم به فریم این فیلم تماشا کرد و از آن لذت برد. بسیاری از منتقدان طلوع مردگان را بهترین فیلم رومرو میدانند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شب مردگان زنده | ۱۹۶۸ | Night Of The Living Dead",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نقطه شروع رومرو و یا حتی نقطه شروع ژانر وحشت مدرن در سینما همینجاست. یک کارگردان تازهنفس و خوشایده با گروهی پرانرژی در شرایطی که بودجه بسیار کمی در اختیار دارند، میخواهند فیلمی بسازند که احتمالا نمیدانند چه تاثیر عمیقی بر آینده یک ژانر خواهد گذاشت. فیلم با ۱۲۰.۰۰۰ دلار بودجه ساخته شد و در اکران اولش توانست ۳۰ میلیون دلار بفروشد و علاوه بر واریز سودی هنگفت به جیب سازندگانش، عکس رومرو را به عنوان یکی از استعدادهای تازهنفس بکوباند بر سر در هالیوود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این شاهکار سینمای وحشت به صورت سیاهوسفید فیلمبرداری شده، درباره تعدادی مرده است که پس از سقوط یک ماهواره در یک گورستان، تحت تاثیر امواج رادیویی از گور برمیخیزند تا گوشت زندهها را به نیش بکشند!",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نمایش مورمورکننده | ۱۹۸۲ | Creepshow",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چه چیزی بهتر از همکاری دو امپراطور ژانر وحشت در دو حوزه مختلف؟ «استیفن کینگ» یکی از موفقترین نویسندگان دوران با جرج رومرو جفت شد تا ضمن ادای دین به کمیکبوکهای ترسناک ۵۰ میلادی، فیلمی ترسناک، علمی-تخیلی و کمدی بسازند. حاصل همکاری آنها بلافاصله به یک فیلم کلاسیک تبدیل شد که شامل ۴ اپیزود ترسناک است: داستانهایی درباره زامبیها، هیولاها، بیگانهها و البته ارتشی از سوسکها!",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "روز مردگان | ۱۹۸۵ | Day Of The Dead",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این فیلم بین طرفداران رومرو و خورههای فیلمهای زامبیطورش اختلاف انداخت. بعضی آن را دوست داشتند و بعضی آن را فیلمی وراج میدانستند که خیلی دیر به اصل قضیه و گورستان و مردهها میرسد!",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اما فیلم ارزشهایش را با گذشت زمان اثبات کرد و به منبع الهام یکی از پرفروشترین بازیهای ویدیویی تاریخ تبدیل شد: Resident Evil. فیلم درباره اضطرار و ناامیدی زنده ماندن در دنیایی پر از زامبی است. رومرو درام خوبی از دل جنگ لفظی دانشمندان و ارتشیانی که قرار است برای یک هدف (کشتن زامبیها) بجنگند درآورده است. علاوه بر کارگردانی رومرو، گریم و جلوههای ویژه تام ساوینی اینجا هم شگفتانگیز است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مارتین | ۱۹۷۷ | Martin",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یک فیلم هیجانی با مایههای روانشناختی که البته همچنان حاوی مقدار زیادی خون برای راضی نگه داشتن طرفداران ژانر وحشت بود! رومرو فضایی آکنده از ناراحتی و ناآرامی به فیلم تزریق کرده که در سراسر فیلم ادامه دارد و با روان انسان بازی میکند. مارتین در زمان اکرانش خیر چندانی ندید، اما به مرور طرفداران خاصش را پیدا کرد و به یکی از پرفروشهای ویدیوکلوپها تبدیل شد.",
"ref": null
}
] | null |
original:درباره سریالها*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | واکنش «فیلیمو» به مصاحبه اخیر رییس «ساترا» | [
{
"type": "p",
"text": "۱- ایجاد هر ساختاری در سطح ملی و فرادستگاهی مانند ساترا، نیازمند قانون تاسیس یا قانون تشکیلات با وظایف و اختیارت روشن است. لطفا در این خصوص شفافسازی شود که کدام مرجع قانونگذاری یا تدوین مقررات در کشور به این مهم اهتمام ورزیده و سند مورد نظر برای اطلاع عموم رونمایی شود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۲- آیا از اصطلاح فنی-فرهنگی «صوت و تصویر فراگیر» در مجلس شورای اسلامی، شورای عالی انقلاب فرهنگی یا شورای عالی فضای مجازی تعریف دقیقی ارائه شده است یا خیر؟ آیا پلتفرمهای نمایش درخواستی، شامل این تعریف میشوند یا خیر؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۳- آیا منطقی است که ساختاری منقبض، کند و ایستا، خود قوانین و اقلیم حکمرانیاش را تعریف کند، خود اجرا کند و خود هنگام مناقشه و اختلاف، مرجع رسیدگی به تخلفات باشد؟ بخش خصوصی چگونه میتواند با چنین تنظیمگر ذینفعی رابطه منطقی و حرفهای داشته باشد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ما از تنظیمگری منصفانه و نظارت دغدغهمندانه بر مبنای ضوابطی شفاف و روشن استقبال میکنیم ولیکن انسداد ایجاد شده را محصول عملکرد بیضابطه ساترا و عدم تمایل این مجموعه به قانونمند شدن توسط مراجع ذیصلاح میدانیم.",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | با عشق آنسوی خطر، جایی برای ترس نیست | [
{
"type": "p",
"text": "سکانس برگزیده قسمت بیست و سوم سریال جیران",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در قسمت بیست و سوم سریال جیران شاهد بودیم که جیران رابطه خودش را سیاوش را کتمان کرد و شاه برای آنکه حرف جیران را راستیآزمایی کند او را به سیاهچاله کاخ برد تا از نزدیک و چشم در چشم سیاوش حرفهایش را بزند. هیچ لحظهای برای جیران دردناکتر از لحظهای نبود که مجبور بود برای نجات جان خودش و فرزندی که در راه دارد از مهلکه ظنها و اتهامات به دروغ متوسل شده و حرفی را بر زبان براند که باب میلش نیست. جیران با اینکه میدانست اتهام ناموس دزدی وصله گشادی است که هیچ جوره به سیاوش نمیچسبد اما او چشم بر روی همه چیز بست و حکم به اعدام سیاوش به خاطر دزدیدن ناموس قاجار را صادر کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "وقتی رفاقت و معرفت به کمک میآید",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جیران مزد حمایتهایش از ملکزاده را در بلوای ازدواج اجباری با میرزا کاظم گرفت. در روزگاری که سیاهی دامن جیران را در نوردیده و هیچ روزنه امیدی برای خاموش شدن خشم شاه وجود ندارد ورود به موقع ملکزاده به موضوع خیانت جیران و دعوت شاه به خویشتنداری و شنیدن حرفهای جیران باعث شد شاه سوتفاهمهای مربوط به رابطه جیران با سیاوش را به دست فراموشی بسپارد. در زمین گرد حرمسرای ناصری این بزنگاههای مهم است که آدمها را به هم نزدیک میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "دیدار خواهر و برادر گرجی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سارای گرجی با هماهنگی نقره به کلیسایی در تهران رفت تا برادرش ساموئل را ببیند. دو نجیبزاده از یک خانواده اصیل اهل کشور گرجستان که به خاطر توطئههای پادشاه وقت گرجستان و کشته شدن پدر و مادرشان مجبور به بردگی در کشور ایران شدند. لحظه وصال خواهر و برادر یکی از لحظات غمانگیز و ناراحتکننده سریال در قسمت بیست و سوم بود. اتفاقی که به نظر میرسد ریشه در ناعدالتیهای دربار قاجار دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "شاه مست و خواهر خشمگین در قسمت بیست و سوم سریال جیران",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ملکزاده پس از خاموش شدن قائله جیران و سیاوش در قسمت بیست و سوم سریال جیران به اتاق برادرش میرود و شاه را سیاه مست و سرخوش از یک اتفاق و یک پیروزی میبیند. اینکه شاه پیروزمندانه باز هم فرد دیگری را به مسلخ جاهطلبی خود میبرد آنقدر برای خواهرش سنگین آمد که خاطرات روزهایی که امیرکبیر به دستور برادرش کشته شد را برایش زنده کرد. گاه عفریت بدریخت قدرت کاری با آدمی میکند که گذشته خود را چندین بار تکرار میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "تکاپوی جیران برای نجات سیاوش",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پس از آنکه جیران مجبور شد به خاطر حفظ شرایط حکم به حذف سیاوش بدهد عذاب وجدان یک اتفاق بر سرش آوار شد. جیران سپس تصمیم گرفت تمام زیور آلات و جواهرات خود را سپر بلای سیاوش کند و بتواند با خرید سربازان قراولخانه راه نجاتی برای سیاوش پیدا کند. هر چند این اتفاق سرشار از خطر و اضطراب است اما این تنها شانس جیران برای دوری از عذاب وجدانی است که خودش مسبب اصلی آن بود.",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | هنر درست چرخیدن | [
{
"type": "p",
"text": "«جاده خاوران، تپه تنباکویی، نرسیده به میدان گل امام رضا، کوچه جنب تعمیرگاه ترانسپورت»، ۱۲ سال پیش در اواخر تیر ۱۳۸۹ که تنها گرمایش به گرمای تیر امسال شبیه بود، سلانه سلانه گشتیم تا در پشت صحنه سریال «زیر هشت» سیروس مقدم با امیر جعفری که «عطا» شده بود، گفتوگو کنیم. بر روی جعبههای در هم ریخته و آن گرمای کشنده، امیر جعفری ۳۶ ساله با لباسی سراسر مشکی، عرق میریخت ولی رویی خوش داشت و حواسش به همه بود. چه کامران تفتی که نقش مقابلش بود، چه عوامل و چه حاشیه نشینهایی که پشت صحنه را قرق کرده بودند و میخواستند او را به خانهشان ببرند و چنین جواب مهربانانهای میشنیدند: «قربونت برم. من چه میدونم خونت کجاست که بیام فدات شم.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "همان موقع میشد فهمید که بازیگری با جنم و آیندهدار روبرویمان نشسته که ترکیبی از استعداد، تلاش، ظرفیت، تواضع و فروتنی است. بازیگری ریسکپذیر که از طنز به سمت نقشهای جدی چرخید. میلیونها مخاطب تلویزیونی در سالهای آغازین دهه ۸۰، او را با سریالهای طنز شبانه «بدون شرح» و «کمربندها را ببندیم» میشناختند اما خیلیها نمیدانستند امیر جعفری که قد و بالایی بلند داشت، سابقه طولانی در تئاتر دارد. او یک دهه قبل از ورود به تلویزیون، وارد تئاتر شده بود. او که ۱۰ شهریور ۱۳۵۳ در تهران به دنیا آمده، هنوز مدرک لیسانس مدیریتاش را از دانشگاه آزاد نگرفته بود که با درخشش در کلاسهای آزاد بازیگری وارد صحنه حرفهای تئاتر شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "امیر جعفری ۴۷ ساله، همزمان دو سریال در شبکه نمایش خانگی دارد. «اسی قلک» در «یاغی» و «میرزا آقاخان نوری» در «جیران» دو نقش متفاوت ولی با پایه شخصیتی یکسان مردی مرموز و منفعتطلب. ترکیبی از استعداد، تلاش، ظرفیت، تواضع و فروتنی که حالا با تجربهای حدود یک ربع قرنی، جزئیات فراوانی در بازی دارد و حضورش در یک پلان، سنگین و وزندار است",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "صدای پرطنین، نمایش پرقدرت و تحت تاثیر قرار دادن صحنه باعث شد تا بلافاصله مورد توجه بزرگان تئاتر قرار بگیرد و در آثار کارگردانانی مثل محمد یعقوبی، نادر برهانی مرند و محمد رحمانیان بازی کند. او چنان درخشید که توانست در چهار دوره پیاپی جشنواره تئاتر فجر؛ یعنی سالهای ۷۸ تا ۸۱، شش جایزه این جشنواره معتبر را شکار کند. جالب اینکه او با بازی در همان اولین سریالش یعنی «بدون شرح»، جایزه بهترین بازیگر طنز جشنواره صداوسیما را از آن خود کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نیمه دوم دهه ۸۰، فصل چرخش امیر جعفری از نقشهای طنزی بود که میتوانست او درگیر کلیشهها کند. بازی در دو سریال مناسبتی «برای آخرین بار» و «میوه ممنوعه» که در رمضان های ۸۴ و ۸۶ پخش شدند، او را مهمان سفرههای افطار کرد. نقش درخشان جلال در میوه ممنوعه که پسر بزرگ حاج یونس فتوحی (علی نصیریان) بود، یکی از نقشهای ماندگار در تلویزیون بود که با هدایت حسن فتحی در ذهنها حک شد. همکاری موفقی که فتحی همچنان آن را ادامه داده است. فتحی سالهای ۸۷ و ۸۸، در فیلمهای «پستچی سه بار در نمیزند» و «کیفر» با امیر جعفری کار کرد و آن را در «شهرزاد» با سروان گودرز آب پرور و این روزها با میرزا آقاخان نوری در «جیران» پیگیری کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "امیر جعفری در سالی که کیفر را روی پرده داشت در فیلم «نفوذی» احمد کاوری هم بازی کرد. نقش یک اسیر دوران جنگ که با اتهام همکاری برای منافقین، طرد میشود. نمایش بیگناهی و مظلومیت فریدون کیان را میشد در چشمها و حرکات صورت او دید. نیمه اول سال ۸۹، امیر جعفری همزمان و مستمر بر پرده سینما و آنتن تلویزیون بود. کیفر و نفوذی اکران شدند و سیروس مقدم هم سریال طنز «چاردیواری» را در نوروز و درام تلخ «زیر هشت» را با اتکا به امیر جعفری ساخت. هر چقدر نادر چاردیواری شیرین بود، عطای زیر هشت به تلخی می زد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سالهای اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰، اوج پرکاری تلویزیونی جعفری بود اما کم کم گرایشاش به سمت سینما افزایش یافت. او که در دو سال ۸۹ و ۹۰ در چهار سریال بازی کرده بود در کل دهه ۹۰، دو نقش در دو سریال پایتخت ۲ و تعبیر وارونه یک رویا داشت که در اولی هم بازیگر مهمان بود. در همین دهه او در حدود ۲۰ فیلم بازی کرد که اوج آن بازی در ۵ فیلم در سال ۱۳۹۵ بود. جعفری که در ابتدای دهه ۸۰، در تئاتر و تلویزیون صاحب جایزه شده بود در ابتدای دهه ۹۰ و در سال ۱۳۹۱ هم نامزد سیمرغ نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم قاعده تصادف شد که البته به سیمرغ نرسید، ولی نقش پدری مقتدر را در این فیلم ماندگار کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حالا با فرارسیدن دهه تازه، امیر جعفری ۴۷ ساله، همزمان دو سریال در شبکه نمایش خانگی دارد. «اسی قلک» در «یاغی» و «میرزا آقاخان نوری» در «جیران» دو نقش متفاوت ولی با پایه شخصیتی یکسان مردی مرموز و منفعتطلب. ترکیبی از استعداد، تلاش، ظرفیت، تواضع و فروتنی که حالا با تجربهای حدود یک ربع قرنی، جزئیات فراوانی در بازی دارد و حضورش در یک پلان، سنگین و وزندار است.",
"ref": null
}
] | null |
original:گزارش فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | مانی حقیقی؛ در ستایش پیچیدگی | [
{
"type": "p",
"text": "سالهای درخشان پشت دوربین",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مانی حقیقی که امسال وارد پنجاه و سومین سال زندگیاش میشود، فعالیت در سینما را ابتدا با نویسندگی و کارگردانی فیلم «آبادان» با هنرنمایی جمشید مشایخی، داریوش اسدزاده، هدیه تهرانی و فاطمه معتمدآریا در سال ۱۳۸۱ آغاز کرد. فیلمی که ۲۰ ساله توقیف شده و رنگ پرده نقرهای را ندیده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "او سپس در سال ۱۳۸۴ دومین تجربه کارگردانیاش را با طرحی از عباس کیارستمی ساخت. «کارگران مشغول کارند» با بازی آتیلا پسیانی، رضا کیانیان، فاطمه معتمدآریا، امید روحانی، محمود کلاری، احمد حامد، مهناز افشار و رعنا آزادیور در بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر حضور داشت و با استقبال نسبی منتقدان هم مواجه شد. فیلم مانی حقیقی سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه را در بخش بینالملل به دست آورد و در بخش مسابقه سینمای ایران تنها موفق به نامزدی در بخش بهترین فیلم هنر و تجربه شد. «کارگران مشغول کارند» هم سرنوشتی مشابه «آبادان» پیدا کرد و تا به امروز از حضور در اکران عمومی منع شده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مانی حقیقی همچنین در بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر فیلم «چهارشنبه سوری» ساخته اصغر فرهادی را هم داشت. او در نگارش فیلمنامه این فیلم با فرهادی همکاری کرده بود. کسب ۴ سیمرغ بلورین فیلم منتخب تماشاگران، بهترین کارگردانی، بهترین تدوین و بهترین بازیگر زن اصلی (هدیه تهرانی) دستاورد «چهارشنبه سوری» از حضور در جشنواره بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حقیقی در سال ۱۳۸۶ و اینبار با همکاری اصغر فرهادی در نگارش فیلمنامه، سومین فیلم سینمایی خودش را جلوی دوربین برد. «کنعان» با بازی محمدرضا فروتن، ترانه علیدوستی، بهرام رادان و افسانه بایگان ساخته شد. فیلم در جشنواره بیست و ششم فیلم فجر حاضر بود و توانست تا حدودی نظر مثبت نویسندگان و منتقدان را جلب کند. محمدرضا فروتن (بهترین بازیگر مرد اصلی)، افسانه بایگان (بهترین بازیگر زن نقش مکمل) و بهمن اردلان (بهترین طراحی صدا) در بخش مسابقه سینمای ایران نامزد دریافت جایزه شدند و دیپلم افتخار بهترین فیلم و همچنین فیلم منتخب تماشاگران در بخش بین الملل به سومین ساخته سینمایی مانی حقیقی رسید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سرانجام فیلمی ساخته مانی حقیقی در سینماهای ایران اکران شد. «کنعان» ۱۰ مهر سال ۱۳۸۷ به نمایش درآمد. حدود ۵۲۰ هزار تماشاگر به دیدن فیلم رفتند و جایگاه دهم جدول پرمخاطبترین آثار سال به «کنعان» تعلق گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تزلزل در جلوی دوربین",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مانی حقیقی پس از ۲ همکاری مشترک با اصغر فرهادی در نگارش فیلمنامه، در تجربه سوم اینبار به عنوان بازیگر در فیلمی از اصغر فرهادی، برای اولین بار و در کنار هنرمندانی چون شهاب حسینی، ترانه علیدوستی، گلشیفته فراهانی، صابر ابر، احمد مهرانفر، رعنا آزادیور و مریلا زارعی و البته همراه با پیمان معادی جلوی دوربین یک فیلم سینمایی ظاهر شد: «درباره الی …» (۱۳۸۷). هنرنمایی او در چهارمین ساخته اصغر فرهادی تحسین همگان را در بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر (بهمن ۱۳۸۷) برانگیخت و «درباره الی …» یکی از بهترین فیلم های تاریخ سینمای ایران شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کسب ۳ سیمرغ بلورین فیلم منتخب تماشاگران، بهترین کارگردانی و بهترین صدابرداری (حسن زاهدی) و نامزدی در هشت بخش دستاورد «درباره الی …» از جشنواره فیلم فجر بود. همینطور کسب شش تندیس زرین بهترین فیلم، کارگردانی، بازیگر نقش اول مرد (شهاب حسینی)، بازیگر نقش مکمل مرد (صابر ابر)، بازیگر نقش مکمل زن (مریلا زارعی) و تدوین (هایده صفی یاری) هم دستاورد فیلم اصغر فرهادی از جشن خانه سینما (شهریور ۱۳۸۹) بود. به اینها اضافه کنید چندین جایزه بینالمللی از جمله کسب خرس نقرهای بهترین کارگردانی از جشنواره برلین (۲۰۰۹)، نامزدی جایزه گلدن گلوب برای بهترین فیلم خارجی زبان، جایزه بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه از مراسم آسیا پاسیفیک.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«درباره الی» ۱۶ خردادماه سال ۱۳۸۸ در سینماهای ایران به نمایش درآمد و نزدیک به ۸۸۰ هزار تماشاگر از آن دیدن کردند و رتبه چهارم جدول پربینندهترین آثار سال به فیلم اصغر فرهادی رسید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پس از «درباره الی…» پای مانی حقیقی به بازیگری باز شد و او در سال ۱۳۸۸ شانس این را داشت که در فیلمی از داریوش مهرجویی ایفای نقش کند: «آسمان محبوب» و با حضور لیلا حاتمی، علی مصفا، همایون ارشادی و فریده سپاه منصور. اما شاید از بدشانسی او بود که در یکی از ضعیفترین فیلمهای مهرجویی هنرنمایی کرد. آن هم برای اولین و آخرین بار با صدایی جز صدای خودش. چون فیلم دوبله شده بود. «آسمان محبوب» هیچگاه رنگ پرده را ندید و پاییز سال ۱۳۹۴ در شبکه نمایش خانگی منتشر شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ترکیبی از گیشه و روشنفکری",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اما حقیقی در سال ۱۳۸۹ در کمدی «ورود آقایان ممنوع» سومین ساخته سینمایی رامبد جوان بازی کرد. فیلم در بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر و در سالی که آثار مهم و مطرحی چون «جدایی نادر از سیمین»، «سعادت آباد»، «اینجا بدون من»، «یه حبه قند»، «چیزهایی هست که نمیدانی»، «جرم»، «آلزایمر»، «آقا یوسف» و… حضور داشتند، با استقبال نویسندگان و منتقدان روبهرو شد، ضمن اینکه ویشکا آسایش هم برای بازی در این فیلم سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن نقش اول را از آن خود کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«ورود آقایان ممنوع» ۲۵ خرداد سال ۱۳۹۰ به اکران عمومی درآمد و با جذب بیش از یک میلیون و ۸۰۰ هزار نفر به سالن های سینما در رتبه دوم جدول پرتماشاگرترین فیلمهای سال قرار گرفت. در آن سال «اخراجیها ۳» با حدود ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار مخاطب در صدر جدول پربینندهترینهای سال ایستاد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مانی حقیقی در سال ۱۳۹۰ چهارمین فیلم سینمایی خودش را ساخت و اینبار برای اولین بار در فیلمی به کارگردانی خودش ایفای نقش هم کرد: «پذیرایی ساده». او در کنار بازیگرانی چون ترانه علیدوستی و صابر ابر در نقش اصلی ظاهر شد. «پذیرایی ساده» با اینکه تنها در دو بخش بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش اول زن (ترانه علیدوستی) در سیامین جشنواره فیلم فجر نامزد دریافت جایزه بود اما تحسین منتقدان و نویسندگان را برانگیخت. فیلم اما در اکران عمومی شکست خورد. «پذیرایی ساده» ۱۳ دی ۱۳۹۱ در سینماهای ایران اکران شد و حدود ۵۳ هزار نفر به دیدن آن رفتند و رتبه ۳۵ جدول پرتماشاگرترینهای سال به فیلم مانی حقیقی رسید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حقیقی همچنان به بازیگری ادامه داد و در فیلمهایی چون «آذر شهدخت پرویز و دیگران» ساخته بهروز افخمی و «ملبورن» ساخته نیما جاویدی حضوری کوتاه داشت که هر دو فیلم در گیشه آنچنان که باید موفق نبودند و هر دو تنها حدود ۱۸۰ هزار نفر تماشاگر داشتند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حقیقی در سال ۱۳۹۳ دست به کار ساخت فیلم دیگری شد به نام «اژدها وارد میشود». فیلمی که مانند «کارگران مشغول کارند» و «پذیرایی ساده» عجیب غریب و متفاوت بود. امیر جدیدی، همایون غنی زاده و نادر فلاح بازیگران فیلم بودند ضمن اینکه حقیقی هم در نقش خودش حضوری کوتاه داشت. فیلم در جشنواره سی و چهارم فیلم فجر با استقبال روبرو شد و در چهار بخش (فیلمبرداری، موسیقی متن، چهره پردازی و طراحی صحنه و لباس) نامزد سیمرغ بلورین هم شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "وقتی حقیقی فیلم پرفروش میسازد!",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مانی حقیقی در سال ۱۳۹۴ و برخلاف رویه فیلمسازیاش سراغ ساخت یک کمدی پرفروش با انبوهی از بازیگران چهره و کمدی رفت: «پنجاه کیلو آلبالو» و با حضور ساعد سهیلی، هستی مهدویفر، پژمان جمشیدی، آزاده صمدی، امید روحانی، افسانه بایگان، فرهاد آئیش، علی صادقی، بهوش بختیاری، هادی کاظمی، سیامک انصاری، ویشکا آسایش، سروش صحت، مهران غفوریان، نادر سلیمانی و البته باز هم با حضور کوتاه مانی حقیقی.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم بدون حضور در جشنواره فیلم فجر راهی اکران شد و در گیشه بسیار موفق بود. حقیقی نشان داد که میتواند یک فیلم پرتماشاگر هم بسازد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«پنجاه کیلو آلبالو» ۲۶ اسفند ۱۳۹۴ به عنوان فیلم نوروزی سال ۱۳۹۵ در سینماهای ایران اکران شد و حدود دو میلیون و ۱۴۵ هزار تماشاگر را جذب سالنهای سینما کرد و رده چهارم جدول پربینندهترین فیلمهای سال را به دست آورد. جالب اینجاست که سه فیلم «من سالوادور نیستم»، «فروشنده» و «سلام بمبئی» با تعداد تماشاگرانی نزدیک به فیلم مانی حقیقی رتبههای اول تا سوم را از آن خود کرده بودند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«اژدها وارد میشود» که قبل از «پنجاه کیلو آلبالو» ساخته شده بود در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۳۹۵ و در حالی که تماشاگران همچنان به دیدن «پنجاه کیلو آلبالو» میرفتند، اکران شد و حدود ۲۹۰ هزار مخاطب را به سالنهای سینما کشاند و رتبه ۲۰ جدول پرمخاطبترینهای سال را به دست آورد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در سالی که مانی حقیقی دو فیلم بر پرده سینماها داشت، در یک فیلم سینمایی نیز در نقشی کوتاه ایفای نقش کرد: «من» اولین ساخته سینمایی سهیل بیرقی و با نقش آفرینی لیلا حاتمی، امیر جدیدی، علیرضا استادی و بهنوش بختیاری. «من» ۲۷ مرداد سال ۱۳۹۵ در سینماها به نمایش درآمد و حدود ۳۲۰ هزار بیننده داشت و در رده ۱۹ جدول پرمخاطبترینهای سال ایستاد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "باز هم حضور در کمدی پرفروش",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مانی حقیقی در سال ۱۳۹۵ و پس از فیلم های «ورود آقایان ممنوع» و «پنجاه کیلو آلبالو» در سومین فیلم کمدی ایفای نقش کرد: «خوب بد جلف» اولین ساخته سینمایی پیمان قاسمخانی. فیلمی که در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر نظرات مثبت را در پی داشت و در اکران سال ۱۳۹۷ هم با جذب یک میلیون و ۲۱۵ هزار بیننده رتبه پنجم جدول پرتماشاگرترین آثار سال را از آن خود کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حقیقی این شانس را داشته که هر ۴ فیلم کمدی که او در آنها ایفای نقش کرده از پرفروشترین آثار سال خود باشند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حقیقی در سال ۱۳۹۵ در دومین همکاری مشترک خود با رامبد جوان به عنوان کارگردان در پنجمین فیلم او نقش آفرینی کند: «نگار» با هنرنمایی بازیگرانی چون نگار جواهریان، محمدرضا فروتن، آتیلا پسیانی، افسانه بایگان، فریبا کامران، علیرضا شجاع نوری، اشکان خطیبی و علیرضا آقاخانی. «نگار» در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر در هشت بخش نامزد دریافت جایزه بود که تنها توانست سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن (کریستف رضاعی) را به دست آورد. «نگار» ۱۵ شهریور سال ۱۳۹۶ در سینماهای ایران اکران شد و حدود ۴۳۲ هزار نفر از آن دیدن کردند و جایگاه سیزدهم جدول پرمخاطبترینهای سال به فیلم رامبد جوان رسید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "خلق یک فیلم متفاوت دیگر",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مانی حقیقی در راستای ساخت آثار عجیب و غریب در سال ۱۳۹۶ دست به کار ساخت فیلمی شد با نام «خوک» که رگههایی از کمدی سیاه را هم با خود داشت. حسن معجونی، لیلا حاتمی، لیلی رشیدی، پریناز ایزدیار، سیامک انصاری، علی باقری، مینا جعفرزاده، علی مصفا و … بازیگران فیلم بودند و حسن معجونی در این فیلم بهترین نقشآفرینی کارنامه بازیگریاش را ثبت کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مانی حقیقی اینبار فقط در حد عکس و البته سر بریدهاش در فیلم به عنوان بازیگر حضور داشت. فیلم بدون حضور در جشنواره فیلم فجر و البته حضور در دور دنیا و بخصوص نامزدی در چند بخش در جشنواره برلین و کسب چند جایزه در دیگر جشنوارههای بینالمللی در تاریخ ۱۲ اردیبهشت سال ۱۳۹۷ به اکران عمومی درآمد و تنها ۱۲۳ هزار نفر از فیلم دیدن کردند و رتبه ۴۳ جدول پربینندهترینهای سال به ساخته مانی حقیقی رسید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نه چندان شگفتی ساز در گیشه",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مانی حقیقی در ۳ سال پایانی دهه ۹۰ در سه کمدی دیگر نقشآفرینی کرد: «مارموز» و «ما همه با هم هستیم» (کمال تبریزی) و «چشم و گوش بسته» (فرزاد موتمن). هر دو فیلم کمال تبریزی که پیش بینی میشد از پرتماشاگرترین آثار سال باشند، آنچنان که باید در گیشه شگفتیساز نشدند و نتوانست خاطره «مارمولک» را زنده کنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«مارموز» در تاریخ ۲۱ آذر سال ۱۳۹۷ بدون حضور در جشنواره فیلم فجر راهی پرده سینما شد و توانست نزدیک به ۷۲۰ هزار مخاطب داشته باشد و در جایگاه یازدهم جدول پربینندهترینهای سال بایستد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«ما همه با هم هستیم» هم با حضور بیشمار بازیگران چهره و ستاره چون محمدرضا گلزار، مهران مدیری، لیلا حاتمی، جواد عزتی، پژمان جمشیدی، مهران غفوریان، ویشکا آسایش، سروش صحت، هانیه توسلی و… بدون حضور در جشنواره فیلم فجر در تاریخ ۱۵ خرداد سال ۱۳۹۸ در سینماهای ایران به روی پرده رفت و تعداد تماشاگرانش هم حتی به یک میلیون نفر نرسید. حدود ۹۷۵ هزار مخاطب از فیلم دیدن کردند و رده هشتم جدول پربینندهترینهای سال را کسب کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«چشم و گوش بسته» ساخته فرزاد موتمن و بازی امین حیایی، بهرام افشاری، آناهیتا درگاهی، لیندا کیانی، مسعود کرامتی و پوریا پورسرخ و باز هم بدون حضور در جشنواره فیلم فجر در تاریخ ۱۵ آبان سال ۱۳۹۸ اکران عمومی شد و نزدیک به یک میلیون و ۱۸۰ هزار نفر مخاطب را جذب سالنهای نمایش دهنده کرد و رتبه هفتم جدول پرتماشاگرترین آثار سال را به دست آورد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نکته جالب اینکه مانی حقیقی در سال ۱۳۹۷ در فیلم درام معمایی «سرخپوست» ساخته نیما جاویدی بازی کرد که ضمن حضور و کسب موفقیت در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر و کسب جایزه ویژه هیات داوران و نامزدی در شش بخش در گیشه هم توانست جایگاه خوبی را از آن خود کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«سرخپوست» در تاریخ ۱۵ خرداد سال ۱۳۹۸ و همزمان با فیلم «ما همه با هم هستیم» در سینماهای ایران به نمایش درآمد و موفق شد بیش از یک میلیون و ۲۰۰ هزار مخاطب را جذب سالنهای سینما کند و بالاتر از دو کمدی «ما همه با هم هستیم» و «چشم و گوش بسته» در رده ششم جدول سال قرار گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مانی حقیقی در سال ۱۳۹۹ و در دوران شیوع کرونا فیلم «کشتارگاه» ساخته عباس امینی و بازی امیرحسین فتحی، باران کوثری و حسن پورشیرازی را هم در اکران آنلاین داشت. ۳۸ هزار بلیط برای تماشای این فیلم فروخته شد که رقم قابل توجهی در این دوران برای یک فیلم اجتماعی به حساب میآید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تعداد تماشاگران آثار اکران شده مانی حقیقی (به عنوان بازیگر یا کارگردان)",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم های در صف اکران مانی حقیقی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حقیقی در سال ۱۳۹۸ در فیلم «دوزیست» ساخته برزو نیکنژاد و هنرنمایی جواد عزتی، هادی حجازی فر، ستاره پسیانی، پژمان جمشیدی و سعید پورصمیمی بازی کرد که فیلم در جشنواره سی و هشتم فیلم فجر با استقبال نسبی نویسندگان و منتقدان روبرو شد. فیلم پس از سه سال همچنان در صف اکران قرار دارد و احتمال اینکه امسال به روی پرده برود زیاد است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مانی حقیقی همچنان در سال ۱۴۰۰ فیلم جدید خود را با هنرنمایی نوید محمدزاده و ترانه علیدوستی، سهیلا رضوی، سعید چنگیزیان با نام «تفریق» کارگردانی کرد که به جشنواره چهلم فیلم فجر نرسید و در حال حاضر آخرین مراحل فنی را طی میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ده فیلم پرتماشاگر مانی حقیقی (به عنوان کارگردان یا بازیگر)",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بیشترین همکاری مانی حقیقی با بازیگران",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ویشکا آسایش | ۶ فیلم",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«ورود آقایان ممنوع»، «پنجاه کیلو آلبالو»، «خوب بد جلف»، «خوک»، «مارموز» و «ما همه با هم هستیم».",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ترانه علیدوستی | ۵ فیلم",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«چهارشنبه سوری»، «کنعان»، «درباره الی»، «پذیرایی ساده» و «تفریق»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پیمان معادی | ۴ فیلم",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«درباره الی»، «ملبورن»، «بمب یک عاشقانه» و «خوک»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "لیلا حاتمی | ۴ فیلم",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«آسمان محبوب»، «من»، «بمب یک عاشقانه»، «خوک»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پژمان جمشیدی | ۴ فیلم",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«پنجاه کیلو آلبالو»، «خوب بد جلف»، «ما همه با هم هستیم» و «دوزیست»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نام فیلم سال ساخت تاریخ اکران سال اکران تعداد تماشاگران رتبه توضیحات کنعان ۱۳۸۶ ۱۰ مهر ۱۳۸۷ ۵۲۱,۰۵۹ ۱۰ درباره الی … ۱۳۸۷ ۱۶ خرداد ۱۳۸۸ ۸۷۸,۷۴۰ ۴ ورود آقایان ممنوع ۱۳۸۹ ۲۵ خرداد ۱۳۹۰ ۱,۸۰۸,۴۴۹ ۲ پذیرایی ساده ۱۳۹۰ ۱۳ دی ۱۳۹۱ ۵۳,۱۱۸ ۳۵ آذر شهدخت پرویز و دیگران ۱۳۹۲ اول مرداد ۱۳۹۳ ۱۸۲,۶۸۳ ۱۷ ملبورن ۱۳۹۲ ۳ دی ۱۳۹۳ ۱۷۹,۶۴۳ ۱۸ پنجاه کیلو آلبالو ۱۳۹۴ ۲۶ اسفند ۱۳۹۴ ۱۳۹۵ ۲,۱۴۳,۶۲۵ ۴ اژدها وارد می شود ۱۳۹۳ ۸ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۲۸۴,۷۲۵ ۲۰ من ۱۳۹۴ ۲۷ مرداد ۱۳۹۵ ۳۲۱,۴۸۸ ۱۹ خوب بد جلف ۱۳۹۵ ۲۷ بهمن ۱۳۹۵ ۱۳۹۶ ۱,۲۱۵,۹۸۷ ۵ نگار ۱۳۹۵ ۱۵ شهریور ۱۳۹۶ ۴۳۱,۹۹۰ ۱۳ خوک ۱۳۹۶ ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۷ ۱۲۲,۹۱۷ ۴۳ مارموز ۱۳۹۶ ۲۱ آذر ۱۳۹۷ ۷۱۹,۰۰۰ ۱۱ ما همه با هم هستیم ۱۳۹۷ ۱۵ خرداد ۱۳۹۸ ۹۷۴,۷۲۱ ۸ سرخ پوست ۱۳۹۷ ۱۵ خرداد ۱۳۹۸ ۱,۲۰۴,۶۷۶ ۶ چشم و گوش بسته ۱۳۹۷ ۱۵ آبان ۱۳۹۸ ۱,۱۲۸,۴۳۷ ۷ کشتارگاه ۱۳۹۸ ۸ خرداد ۱۳۹۹ ۳۸,۰۰۰ ۰ اکران آنلاین میانگین تماشاگر ۷۱۸,۱۹۲ نام فیلم سال ساخت تاریخ اکران سال اکران تعداد تماشاگران رتبه ۱ پنجاه کیلو آلبالو ۱۳۹۴ ۲۶ اسفند ۱۳۹۴ ۱۳۹۵ ۲,۱۴۳,۶۲۵ ۴ ۲ ورود آقایان ممنوع ۱۳۸۹ ۲۵ خرداد ۱۳۹۰ ۱,۸۰۸,۴۴۹ ۲ ۳ خوب بد جلف ۱۳۹۵ ۲۷ بهمن ۱۳۹۵ ۱۳۹۶ ۱,۲۱۵,۹۸۷ ۵ ۴ سرخ پوست ۱۳۹۷ ۱۵ خرداد ۱۳۹۸ ۱,۲۰۴,۶۷۶ ۶ ۵ چشم و گوش بسته ۱۳۹۷ ۱۵ آبان ۱۳۹۸ ۱,۱۲۸,۴۳۷ ۷ ۶ ما همه با هم هستیم ۱۳۹۷ ۱۵ خرداد ۱۳۹۸ ۹۷۴,۷۲۱ ۸ ۷ درباره الی … ۱۳۸۷ ۱۶ خرداد ۱۳۸۸ ۸۷۸,۷۴۰ ۴ ۸ مارموز ۱۳۹۶ ۲۱ آذر ۱۳۹۷ ۷۱۹,۰۰۰ ۱۱ ۹ کنعان ۱۳۸۶ ۱۰ مهر ۱۳۸۷ ۵۲۱,۰۵۹ ۱۰ ۱۰ نگار ۱۳۹۵ ۱۵ شهریور ۱۳۹۶ ۴۳۱,۹۹۰ ۱۳",
"ref": null
}
] | null |
original:عکسها*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | عکس ها و پوستر قسمت بیست و سوم سریال جیران | [
{
"type": "p",
"text": "پوستر قسمت بیست و سوم سریال جیران",
"ref": null
}
] | null |
original:عکسها*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | عکس ها و پوستر قسمت نهم سریال یاغی | [
{
"type": "p",
"text": "پوستر قسمت نهم سریال یاغی",
"ref": null
}
] | null |