Search is not available for this dataset
category
stringclasses 669
values | title
stringlengths 1
2.11k
| content
listlengths 1
4.14k
⌀ | qa
stringclasses 0
values |
---|---|---|---|
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نقد فیلم تو هیچ وقت واقعا اینجا نبودی | [
{
"type": "ilink",
"text": "این فیلمی است که نه در کلیت، بلکه صرفا در لحظاتی آن را دوست خواهید داشت. جو که واکین فینیکس نقش او را بازی میکند، یک مأمور کهنهکار دولتی است که ذهنیات پراکنده او، نمایانگرِ پیشینه او در جنگها و مأموریتهای پیشین اوست. مأموریتهایی که شاید او چندان در آنها موفق نبوده است. اکنون رئیس او (که چندان هم رابطه رئیس و مرئوسی با او ندارد و جو هنگام مواجهه با او بیشتر شبیه به یک شرخر میشود.) به او مأموریت میدهد که دختر سناتور واتو را نجات دهد. جو که اصرار دارد خشونتش را به رخ تماشاگر بکشد، به جای سلاح گرم، سلاحی سرد انتخاب میکند و وارد مأموریت تازهاش میشود. او به آسانی و بدون هیچ مانع دراماتیک، موفق میشود دختر سناتور را از چنگ گروگانگیران نجات دهد. نینا، دختر سناتور، که از جهات بسیاری شبیه به کاراکتر جو است، حس عمیقی به ناجی خود پیدا میکند و این تازه آغاز ماجرای فیلم تو هیچ وقت واقعا اینجا نبودی است.",
"ref": "https://www.filimo.com/tag/JoaquinPhoenix?utm_source=filimoweblog&utm_medium=link&utm_campaign=joaquinphoenix&utm_term=content&utm_content=joaquinphoenix"
},
{
"type": "p",
"text": "ما پیش از این نیز شاهد رابطه یک قاتل حرفهای و یک نوجوان در فیلم لئون و پیش از آن در فیلم گلوریا و البته به نوعی دیگر در فیلم ماه کاغذی و دنیای بدون نقص بودهایم. اما فیلم تو هیچ وقت واقعا اینجا نبودی ، بیش از هر چیز یادآور فیلم لئون است. چرا که در اینجا نیز دختر چندان کم سن و سال نیست. و قاتل نیز شکلی بسیار حرفهای دارد. همچنین این فیلم هم همچون لئون فیلمی کاراکترمحور است. اما حقیقت اینجاست که فیلم تو هیچ وقت واقعا اینجا نبودی نمیتواند پس از لئون چندان جذاب به نظر بیاید. اساسا هر فیلم یا اثر هنریای که نتواند از همتاهای پیشینش گامی پیش تر رود، نمیتواند اثری موفق به شمار آید. لئون و ماتیلدا کاراکترهایی دوستداشتنیتر از جو و نینا هستند. فیلمنامه لئون بسیار دقیقتر و تاثیرگذارتر از فیلمنامه این فیلم است، بازی ژان رنو بهتر از واکین فینیکس است، و میمیک گیراتری هم دارد. بازی و کاراکتر فینیکس در این فیلم، بیش از اندازه ساکت است. این سکوت و سردی بیش از حد کاراکتر جو، آن را تبدیل به کاراکتری دروغین میکند که گویی بیش از آن که خودش باشد، میکوشد ادای برخی کاراکترهای سینمایی را دربیاورد؛ کاراکترهایی همچون کاستلو در فیلم سامورایی که تبدیل به کهنالگوهای گونهای از فیلمها شدهاند. تنها نکته مثبت فیلم تو هیچ وقت واقعا اینجا نبودی، نینا است، که هم چهره خوبی دارد و هم بازی بهتری ارائه میدهد، که البته ناتالی پورتمن در لئون نیز چیزی از او کم ندارد و حتی به واسطه پرداخت بهتر کاراکترش در فیلمنامه، بسیار شخصیت سمپاتیکتر و جذابتری است.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "اکران آنلاین فیلم پسرکشی | تکرار تاریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%A7%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%BE%D8%B3%D8%B1%DA%A9%D8%B4%DB%8C-2/"
},
{
"type": "p",
"text": "اما گذشته از قیاس این فیلم، با همتایان بهترش، بیانگیزگی و آشفتگی جو در برخی جاهای فیلم، چندان کار نمیکند. برای نمونه رفتار جو آن جا که میخواهد به همراه جسد مادرش به ته دریاچه برود و خودکشی کند، تا اندازه زیادی در تناقض با رفتاری که چند دقیقه پیش پس از دیدن جسد مادرش در خانه از خود نشان داد، قرار میگیرد. کنشها و رفتار جو در خانه و پرسشهایی که از مرد در حال مرگ، درباره دستوردهنده این ماجرا میکند، نشاندهنده عزم جزم او برای گرفتن انتقام مرگ مادر از مسبب اصلی ماجراست. اما کمی بعد جوری که گویی هیچ رویدادی روی نداده است، او جیبهایش را پر از سنگ میکند تا به همراه جسد مادرش به انتهای دریاچه فرو برود. گذشته از این برای همچون کاراکتری که بارها فکر خودکشی در کنشهای او تداعی میشود، بازگشت از این لحظه چندان باورپذیر به نظر نمیرسد. و این باورپذیری هنگامی که جو، به دلیل نجات نینا و نه به دلیل گرفتنِ انتقام، از خودکشی منصرف میشود دوچندان میشود. البته باید اشاره کرد که حسیترین تصاویر فیلم، در همین قسمت دریاچه خلق شدهاند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد فیلم سال دوم دانشکده من | چالش دختر بودن",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%AF%D9%88%D9%85-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%A9%D8%AF%D9%87-%D9%85%D9%86/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "مهمترین نقطه قوت فیلم تو هیچ وقت واقعا اینجا نبودی موزیک فیلم است که به دلیل رویکرد نسبتا متفاوتش، نیازمند توجه و بررسیِ تخصصی است. فضایی که موزیک در فیلم ایجاد میکند، خاص خودش است و حتی بیش از فیلمنامه و کارگردانی، در ساختن و پرداختن کاراکتر جو و فضای فیلم، ایفای نقش میکند. جانی گرینوود، آهنگساز فیلم، که یکی از اعضای بند ریدیوهد (Radiohead) است و پیشینه پر و پیمانی در ساخت موزیک ویدیو و موزیک فیلم دارد، گرچه موفق نمیشود یک کلیت منسجم در فضای موزیک فیلم ایجاد کند، اما این عدم انسجام در کار او با کمی چشمپوشی، چه بسا بتواند گامی پیشتر از انسجام شمرده شود. و رویکرد متفاوت او، که البته نیازمند بررسی و غور بیشتر و تخصصیتری است، چه بسا گامی رو به جلو در موزیک فیلم باشد. رویکردی که البته پیش از این در فیلمهایی نظیر لئو نیز شاهد شکل ساده و نه چندان پیشرفته آن بودهایم.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/orXqO?utm_source=filimoweblog&utm_medium=link&utm_campaign=youwereneverreallyhere&utm_term=content&utm_content=youwereneverreallyhere"
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نقد فیلم تو هیچ وقت واقعا اینجا نبودی | [
{
"type": "ilink",
"text": "این فیلمی است که نه در کلیت، بلکه صرفا در لحظاتی آن را دوست خواهید داشت. جو که واکین فینیکس نقش او را بازی میکند، یک مأمور کهنهکار دولتی است که ذهنیات پراکنده او، نمایانگرِ پیشینه او در جنگها و مأموریتهای پیشین اوست. مأموریتهایی که شاید او چندان در آنها موفق نبوده است. اکنون رئیس او (که چندان هم رابطه رئیس و مرئوسی با او ندارد و جو هنگام مواجهه با او بیشتر شبیه به یک شرخر میشود.) به او مأموریت میدهد که دختر سناتور واتو را نجات دهد. جو که اصرار دارد خشونتش را به رخ تماشاگر بکشد، به جای سلاح گرم، سلاحی سرد انتخاب میکند و وارد مأموریت تازهاش میشود. او به آسانی و بدون هیچ مانع دراماتیک، موفق میشود دختر سناتور را از چنگ گروگانگیران نجات دهد. نینا، دختر سناتور، که از جهات بسیاری شبیه به کاراکتر جو است، حس عمیقی به ناجی خود پیدا میکند و این تازه آغاز ماجرای فیلم تو هیچ وقت واقعا اینجا نبودی است.",
"ref": "https://www.filimo.com/tag/JoaquinPhoenix?utm_source=filimoweblog&utm_medium=link&utm_campaign=joaquinphoenix&utm_term=content&utm_content=joaquinphoenix"
},
{
"type": "p",
"text": "ما پیش از این نیز شاهد رابطه یک قاتل حرفهای و یک نوجوان در فیلم لئون و پیش از آن در فیلم گلوریا و البته به نوعی دیگر در فیلم ماه کاغذی و دنیای بدون نقص بودهایم. اما فیلم تو هیچ وقت واقعا اینجا نبودی ، بیش از هر چیز یادآور فیلم لئون است. چرا که در اینجا نیز دختر چندان کم سن و سال نیست. و قاتل نیز شکلی بسیار حرفهای دارد. همچنین این فیلم هم همچون لئون فیلمی کاراکترمحور است. اما حقیقت اینجاست که فیلم تو هیچ وقت واقعا اینجا نبودی نمیتواند پس از لئون چندان جذاب به نظر بیاید. اساسا هر فیلم یا اثر هنریای که نتواند از همتاهای پیشینش گامی پیش تر رود، نمیتواند اثری موفق به شمار آید. لئون و ماتیلدا کاراکترهایی دوستداشتنیتر از جو و نینا هستند. فیلمنامه لئون بسیار دقیقتر و تاثیرگذارتر از فیلمنامه این فیلم است، بازی ژان رنو بهتر از واکین فینیکس است، و میمیک گیراتری هم دارد. بازی و کاراکتر فینیکس در این فیلم، بیش از اندازه ساکت است. این سکوت و سردی بیش از حد کاراکتر جو، آن را تبدیل به کاراکتری دروغین میکند که گویی بیش از آن که خودش باشد، میکوشد ادای برخی کاراکترهای سینمایی را دربیاورد؛ کاراکترهایی همچون کاستلو در فیلم سامورایی که تبدیل به کهنالگوهای گونهای از فیلمها شدهاند. تنها نکته مثبت فیلم تو هیچ وقت واقعا اینجا نبودی، نینا است، که هم چهره خوبی دارد و هم بازی بهتری ارائه میدهد، که البته ناتالی پورتمن در لئون نیز چیزی از او کم ندارد و حتی به واسطه پرداخت بهتر کاراکترش در فیلمنامه، بسیار شخصیت سمپاتیکتر و جذابتری است.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "اکران آنلاین فیلم پسرکشی | تکرار تاریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%A7%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%BE%D8%B3%D8%B1%DA%A9%D8%B4%DB%8C-2/"
},
{
"type": "p",
"text": "اما گذشته از قیاس این فیلم، با همتایان بهترش، بیانگیزگی و آشفتگی جو در برخی جاهای فیلم، چندان کار نمیکند. برای نمونه رفتار جو آن جا که میخواهد به همراه جسد مادرش به ته دریاچه برود و خودکشی کند، تا اندازه زیادی در تناقض با رفتاری که چند دقیقه پیش پس از دیدن جسد مادرش در خانه از خود نشان داد، قرار میگیرد. کنشها و رفتار جو در خانه و پرسشهایی که از مرد در حال مرگ، درباره دستوردهنده این ماجرا میکند، نشاندهنده عزم جزم او برای گرفتن انتقام مرگ مادر از مسبب اصلی ماجراست. اما کمی بعد جوری که گویی هیچ رویدادی روی نداده است، او جیبهایش را پر از سنگ میکند تا به همراه جسد مادرش به انتهای دریاچه فرو برود. گذشته از این برای همچون کاراکتری که بارها فکر خودکشی در کنشهای او تداعی میشود، بازگشت از این لحظه چندان باورپذیر به نظر نمیرسد. و این باورپذیری هنگامی که جو، به دلیل نجات نینا و نه به دلیل گرفتنِ انتقام، از خودکشی منصرف میشود دوچندان میشود. البته باید اشاره کرد که حسیترین تصاویر فیلم، در همین قسمت دریاچه خلق شدهاند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد فیلم سال دوم دانشکده من | چالش دختر بودن",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%AF%D9%88%D9%85-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%A9%D8%AF%D9%87-%D9%85%D9%86/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "مهمترین نقطه قوت فیلم تو هیچ وقت واقعا اینجا نبودی موزیک فیلم است که به دلیل رویکرد نسبتا متفاوتش، نیازمند توجه و بررسیِ تخصصی است. فضایی که موزیک در فیلم ایجاد میکند، خاص خودش است و حتی بیش از فیلمنامه و کارگردانی، در ساختن و پرداختن کاراکتر جو و فضای فیلم، ایفای نقش میکند. جانی گرینوود، آهنگساز فیلم، که یکی از اعضای بند ریدیوهد (Radiohead) است و پیشینه پر و پیمانی در ساخت موزیک ویدیو و موزیک فیلم دارد، گرچه موفق نمیشود یک کلیت منسجم در فضای موزیک فیلم ایجاد کند، اما این عدم انسجام در کار او با کمی چشمپوشی، چه بسا بتواند گامی پیشتر از انسجام شمرده شود. و رویکرد متفاوت او، که البته نیازمند بررسی و غور بیشتر و تخصصیتری است، چه بسا گامی رو به جلو در موزیک فیلم باشد. رویکردی که البته پیش از این در فیلمهایی نظیر لئو نیز شاهد شکل ساده و نه چندان پیشرفته آن بودهایم.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/orXqO?utm_source=filimoweblog&utm_medium=link&utm_campaign=youwereneverreallyhere&utm_term=content&utm_content=youwereneverreallyhere"
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نقد و بررسی فیلم اردت ؛ ای کسانی که خیلی هم ایمان نیاوردهاید… | [
{
"type": "p",
"text": "فیلم «اردت» از نظر سینمایی فیلمی خوب است، اما مضمونی بسیار کهنه و نخنما دارد. فیلم به «درجه ایمان مذهبی» میپردازد؛ مفهومی که پس از ساخته شدنِ کامپیوتر، کارایی چندانی در دنیای واقعی نداشت، چه برسد به امروز که عصر هوش مصنوعی است. «یوهانس»، یکی از پسران خانواده «بورگن» چند وقتی است که بر اثر مطالعه زیاد، حالتی شبیه به جنون پیدا کرده است. از سویی دیگر برادر او، «آندرس»، به دختر «پیتر خیاط» علاقه دارد؛داشتن مذاهب متفاوت، باعث میشود که پدران آنها نتوانند با یکدیگر کنار بیایند و چنین ازدواجی را بپذیرند. در این میان، «اینگر» همسر میکل، که پسر بزرگ خانواده است میکوشد که مقدمات ازدواج آندرس و دختر پیتر خیاط را فراهم کند؛ اینگر، تصویری کلیشهای از یک زن مومن، مهربان و بدون عیب را به نمایش میگذارد و البته باردار هم هست.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "فیلم « اردت » اثری درباره «درجه ایمان» است و سرآخر میکوشد تا اثبات کند که اگر ایمان داشته باشید، «معجزه» در دنیای واقعی هم روی میدهد. «کارل تئودور دریر»، که فیلمهایی نظیر «مصائب ژاندارک» را نیز در کارنامهاش دارد، فیلمسازی بهشدت مذهبی است، اما درگیر «مذهب سیاسی» نیست. گرچه امروزه دیگر هیچ مذهبی را نمیتوان غیرسیاسی دانست. به هر رو دریر در تلاش است که همچنان آنچه که به خود او آرامش میبخشد را در سرتاسر دنیا بگسترانَد. و همچون یک ناجی، مردم را از گمراهیای که در خیال او به آن دچار شدهاند، نجات دهد.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/AfzvU?utm_source=filimoweblog&utm_medium=link&utm_campaign=ordet&utm_term=content&utm_content=ordet"
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد و بررسی سریال تاریخی مردان واقعی | هفت یار ناسا",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/the-right-stuff-review/"
},
{
"type": "p",
"text": "این مشخصهای است که بهجز چند دین و آن هم به دلایل خاص، تمام ادیان دنیا را شامل میشود. تمام آنها در یک چیز مشترکاند. اینکه تمامشان میخواهند جهانگیر شوند و بشریت را نجات دهند؛ و البته در این راه، اجازه دارند تا جایی که دستشان میرسد، بشریت را نابود کنند. در نتیجه فراگیرترین دینهای جهان، یعنی ادیان سامی، که از یک ریشهاند (و جالب است که بیشترین دعوا را نیز با هم دارند)، همچنان بیشترین تبلیغات را به خود اختصاص میدهند؛ و سینما که در زمانِ کنونی، تاثیرگذارترین پدیده جهان است را همواره بهعنوان ابزاری تبلیغی به بند میکشند. این یعنی، شاید بتوانیم «وجه هنری سینما» را، زمانی که پدیدهای تاثیرگذارتر از سینما پدید بیاید، بهتر مشاهده کنیم؛ یعنی زمانی که ادیان و تبلیغات تجاری و سیاسی دست از سر آن بردارند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«سینمای دریر»، به دلیل استفاده از برداشتهای بلند، نوع خاصی از بازیگری و ایجاد فضای خاص یک سرزمین، مسلما جنبههای هنریِ فراوانی دارد. کاراکترهای فیلمهای دریر، شبیه خوابروها رفتار میکنند؛ خوابروها کسانی هستند که به هنگام خواب از بستر برمیخیزند و به اینسو و آنسو میروند. دریر را میتوان به نوعی مبدع این نوع از بازیِ «استیلیزه» و «سبکپردازیشده» دانست؛ شیوهای که بعدها، مشابه آن در آثار «برسون»، که او هم سینماگری مذهبی است، دیده میشود. این نوع از بازیِ «سبکپردازیشده» که حسی از هویتمندی و تعلق داشتن به سرزمینی خاص را به تماشاگر انتقال میدهد، شکلی است که در تقابل با کنشهای امروزِ کاراکترهای بیشترِ سینمای جهان قرار میگیرد. سینمایی که بهواسطهی سلطه هالیوود، خود را باخته است و بهنوعی «هویتزدایی» و یا «تکهویتی» شده است. آدمهای دریر، تانّیای در خود دارند که بهشدت کند است، اما جالب اینجاست که با وجود کُندیِ خاصی که در کنشهای آدمها دیده میشود، فیلمهای این فیلمساز بهشدت جذاب هستند و بههیچوجه تماشاگر را خسته نمیکنند. دریر البته یکی از کارگردانان بزرگی است که درک بسیار خوبی از ریتم سینمایی دارد و همواره تماشاگر را به بهترین شکل کنترل میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم اردت ، اثری خطابهخوان و موعظهگر است؛ فیلمی که همچون مبلغی مذهبی، میکوشد پیروانش را روزبهروز افزایش دهد. تمام کوشش «کارل تئودور دریر» در این فیلم، آن است که تماشاگرانش را مبهوت قدرت معجزه کند و کاری کند که آنان پس از بیرون آمدن از سینما مستقیم به کلیسا بروند و به جرگه پیروان مسیح یا پیامبری دیگر بپیوندند. این رویکردی است که هر قدر هم مهربانانه و پر تانّی (همچون فیلمهای دریر) صورت بگیرد، باز هم نوعی خودخواهی در آن وجود دارد و نهایتا محصول تفکری بسته و مذهبی است. اینکه چنین تفکراتی همواره میکوشند مردم را به اعتقاداتی جذب کنند که جدا از غیرضروری بودنشان، نهایتا غیرقابل اثبات هستند، بیشازپیش شکل فیلمهایشان را پوچ و تهی جلوه میدهد. حتی اگر خود «کارل تئودور دریر»، معجزاتی از قبیل آنچه که پیرزنان در مجالس روضه برای هم تعریف میکنند را هم به چشم دیده باشد، و یا همچون «یوهانسِ مجنون»، صاحب یکی از آن معجزات باشد.",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نقد فیلم تو هیچ وقت واقعا اینجا نبودی | [
{
"type": "ilink",
"text": "این فیلمی است که نه در کلیت، بلکه صرفا در لحظاتی آن را دوست خواهید داشت. جو که واکین فینیکس نقش او را بازی میکند، یک مأمور کهنهکار دولتی است که ذهنیات پراکنده او، نمایانگرِ پیشینه او در جنگها و مأموریتهای پیشین اوست. مأموریتهایی که شاید او چندان در آنها موفق نبوده است. اکنون رئیس او (که چندان هم رابطه رئیس و مرئوسی با او ندارد و جو هنگام مواجهه با او بیشتر شبیه به یک شرخر میشود.) به او مأموریت میدهد که دختر سناتور واتو را نجات دهد. جو که اصرار دارد خشونتش را به رخ تماشاگر بکشد، به جای سلاح گرم، سلاحی سرد انتخاب میکند و وارد مأموریت تازهاش میشود. او به آسانی و بدون هیچ مانع دراماتیک، موفق میشود دختر سناتور را از چنگ گروگانگیران نجات دهد. نینا، دختر سناتور، که از جهات بسیاری شبیه به کاراکتر جو است، حس عمیقی به ناجی خود پیدا میکند و این تازه آغاز ماجرای فیلم تو هیچ وقت واقعا اینجا نبودی است.",
"ref": "https://www.filimo.com/tag/JoaquinPhoenix?utm_source=filimoweblog&utm_medium=link&utm_campaign=joaquinphoenix&utm_term=content&utm_content=joaquinphoenix"
},
{
"type": "p",
"text": "ما پیش از این نیز شاهد رابطه یک قاتل حرفهای و یک نوجوان در فیلم لئون و پیش از آن در فیلم گلوریا و البته به نوعی دیگر در فیلم ماه کاغذی و دنیای بدون نقص بودهایم. اما فیلم تو هیچ وقت واقعا اینجا نبودی ، بیش از هر چیز یادآور فیلم لئون است. چرا که در اینجا نیز دختر چندان کم سن و سال نیست. و قاتل نیز شکلی بسیار حرفهای دارد. همچنین این فیلم هم همچون لئون فیلمی کاراکترمحور است. اما حقیقت اینجاست که فیلم تو هیچ وقت واقعا اینجا نبودی نمیتواند پس از لئون چندان جذاب به نظر بیاید. اساسا هر فیلم یا اثر هنریای که نتواند از همتاهای پیشینش گامی پیش تر رود، نمیتواند اثری موفق به شمار آید. لئون و ماتیلدا کاراکترهایی دوستداشتنیتر از جو و نینا هستند. فیلمنامه لئون بسیار دقیقتر و تاثیرگذارتر از فیلمنامه این فیلم است، بازی ژان رنو بهتر از واکین فینیکس است، و میمیک گیراتری هم دارد. بازی و کاراکتر فینیکس در این فیلم، بیش از اندازه ساکت است. این سکوت و سردی بیش از حد کاراکتر جو، آن را تبدیل به کاراکتری دروغین میکند که گویی بیش از آن که خودش باشد، میکوشد ادای برخی کاراکترهای سینمایی را دربیاورد؛ کاراکترهایی همچون کاستلو در فیلم سامورایی که تبدیل به کهنالگوهای گونهای از فیلمها شدهاند. تنها نکته مثبت فیلم تو هیچ وقت واقعا اینجا نبودی، نینا است، که هم چهره خوبی دارد و هم بازی بهتری ارائه میدهد، که البته ناتالی پورتمن در لئون نیز چیزی از او کم ندارد و حتی به واسطه پرداخت بهتر کاراکترش در فیلمنامه، بسیار شخصیت سمپاتیکتر و جذابتری است.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "اکران آنلاین فیلم پسرکشی | تکرار تاریخ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%A7%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%BE%D8%B3%D8%B1%DA%A9%D8%B4%DB%8C-2/"
},
{
"type": "p",
"text": "اما گذشته از قیاس این فیلم، با همتایان بهترش، بیانگیزگی و آشفتگی جو در برخی جاهای فیلم، چندان کار نمیکند. برای نمونه رفتار جو آن جا که میخواهد به همراه جسد مادرش به ته دریاچه برود و خودکشی کند، تا اندازه زیادی در تناقض با رفتاری که چند دقیقه پیش پس از دیدن جسد مادرش در خانه از خود نشان داد، قرار میگیرد. کنشها و رفتار جو در خانه و پرسشهایی که از مرد در حال مرگ، درباره دستوردهنده این ماجرا میکند، نشاندهنده عزم جزم او برای گرفتن انتقام مرگ مادر از مسبب اصلی ماجراست. اما کمی بعد جوری که گویی هیچ رویدادی روی نداده است، او جیبهایش را پر از سنگ میکند تا به همراه جسد مادرش به انتهای دریاچه فرو برود. گذشته از این برای همچون کاراکتری که بارها فکر خودکشی در کنشهای او تداعی میشود، بازگشت از این لحظه چندان باورپذیر به نظر نمیرسد. و این باورپذیری هنگامی که جو، به دلیل نجات نینا و نه به دلیل گرفتنِ انتقام، از خودکشی منصرف میشود دوچندان میشود. البته باید اشاره کرد که حسیترین تصاویر فیلم، در همین قسمت دریاچه خلق شدهاند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد فیلم سال دوم دانشکده من | چالش دختر بودن",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%AF%D9%88%D9%85-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%A9%D8%AF%D9%87-%D9%85%D9%86/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "مهمترین نقطه قوت فیلم تو هیچ وقت واقعا اینجا نبودی موزیک فیلم است که به دلیل رویکرد نسبتا متفاوتش، نیازمند توجه و بررسیِ تخصصی است. فضایی که موزیک در فیلم ایجاد میکند، خاص خودش است و حتی بیش از فیلمنامه و کارگردانی، در ساختن و پرداختن کاراکتر جو و فضای فیلم، ایفای نقش میکند. جانی گرینوود، آهنگساز فیلم، که یکی از اعضای بند ریدیوهد (Radiohead) است و پیشینه پر و پیمانی در ساخت موزیک ویدیو و موزیک فیلم دارد، گرچه موفق نمیشود یک کلیت منسجم در فضای موزیک فیلم ایجاد کند، اما این عدم انسجام در کار او با کمی چشمپوشی، چه بسا بتواند گامی پیشتر از انسجام شمرده شود. و رویکرد متفاوت او، که البته نیازمند بررسی و غور بیشتر و تخصصیتری است، چه بسا گامی رو به جلو در موزیک فیلم باشد. رویکردی که البته پیش از این در فیلمهایی نظیر لئو نیز شاهد شکل ساده و نه چندان پیشرفته آن بودهایم.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/orXqO?utm_source=filimoweblog&utm_medium=link&utm_campaign=youwereneverreallyhere&utm_term=content&utm_content=youwereneverreallyhere"
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | جنگ سرد علیه فیلم جنگ سرد | [
{
"type": "ilink",
"text": "فیلم جنگ سرد فیلم بدی نیست. عیب و ایراد چشمگیری هم ندارد. ولی حقیقت اینجاست که فیلم شگفتآوری هم نیست. چرا که هیچ حسن چشمگیری هم ندارد. گروهی در دوره جنگ سرد در روستاها و مناطق ویران شده در جنگ جهانی، به دنبال استعدادهای آوازی میگردند، تا موزیکهای فولکلور و محلی لهستان را حفظ کنند. یکی از اعضای این گروه که ویکتور نام دارد، به هنگام آزمودن زولا که یک دختر روستایی است، به او علاقهمند میشود. زولا از میان تعداد زیادی خواننده و رقصنده برای ماندن در گروه انتخاب میشود. و با گذشت زمان میان زولا و ویکتور، رابطها عاشقانه برقرار میشود. گروه آوازی پس از آموزش بسیار و پیشرفت چشمگیر، مورد توجه نهادهای دولتی قرار میگیرند و دولت تصمیم میگیرد که در جهت مقاصد سیاسی خود از این گروه استفاده ابزاری کند. در این میان زولا به شکلی صرفا منفعتطلبانه و نه چندان عاشقانه، با کاچمارک که عضو خودفروخته و دولتی گروه است نیز ارتباط جنسی برقرار میکند و به دلیل عشقی که میان او و ویکتور به وجود آمده است، او را از این رابطه باخبر میکند. ویکتور در آغاز ترشرویی میکند و زولا را ترک میکند. اما پس از چندی، نقشه فرار از این گروه و از لهستان به فرانسه را میکشد. و چندین ساعت در محل قرار برای فرار، منتظر زولا میشود. زولا سر قرار حاضر نمیشود، اما گویی سرنوشت یا کشش عشق این دو، آنها را بارها به سوی یکدیگر میکشاند.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/1TCcp?utm_source=filimoweblog&utm_medium=link&utm_campaign=coldwar&utm_term=content&utm_content=coldwar"
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد فیلم سگ های پوشالی",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B3%DA%AF-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%BE%D9%88%D8%B4%D8%A7%D9%84%DB%8C/"
},
{
"type": "p",
"text": "آتشین بودن این عشق در آغاز به خوبی برای تماشاگر جا نمیافتد و شوریدگیای که بعدها آثار آن در این رابطه به وجود آمده است، گویی پیشینه چندانی ندارد. از این جهت رابطه این دو شوریده آنقدر خوب از کار در نمیآید که مثل فیلمهای آدل هاش ساخته تروفو یا عشق ساخته کارولی ماک و یا حتی ورژن هالیوودی آن بر باد رفته و یا نیای راستینش، کازابلانکا در تاریخ سینما ماندگار شود. رابطه ویکتور و زولا، البته میتواند استعارهای از رابطه عاشقانه، و همزمان رقابتی آمریکا و شوروی سابق، در دوره جنگ سرد نیز تلقی شود. رابطهای که در نهایت هر دوی آنها را مجبور به نوعی خودکشیِ سیاسی میکند و دنیا که نمای پایانی فیلم، نماینده آن است، بدون وجود آنان زیباتر به نظر میرسد. البته این، بزرگترین تناقض فیلم جنگ سرد است. فیلمی که نگاه چندان مثبتی به هنر دولتی و سفارشی ندارد، به واسطه داشتن همچون زیرمتنهایی، آب به آسیاب تعدادی از سیاستمداران و دولتمردانی میریزد که دیگر مهم نیست طرف چه کسی هستند و صرف سیاستمدار بودنشان کافی است تا فیلم جنگ سرد را فیلمی دروغگو و متقلب جلوه دهد.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "در فیلیمو تماشا کنید: فیلم عاشقانه",
"ref": "https://www.filimo.com/tag/romance/%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87"
},
{
"type": "p",
"text": "نام فیلم بسیار خوب انتخاب شده است و نامی چند بعدی است. این نام هم به دوره زمانیای که رویدادهای فیلم در آن روی میدهد اشاره دارد؛ هم به زیرمتنهای سیاسیای که نشانگر رابطه آمریکا و شوروی سابق است؛ و هم به رابطهی ویکتور و زولا که گویی در عین عشقی که به یکدیگر دارند، دائما در جنگی درونی به سرمیبرند و با یکدیگر گلاویز هستند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "فیلم روما فیلمی برای لیبو",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B1%D9%88%D9%85%D8%A7-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%84%DB%8C%D8%A8%D9%88/"
},
{
"type": "p",
"text": "چنین میتوان گفت که اگر ترکیببندیهای غیر معمول این فیلم که دیگر چندان هم غیر معمول نیست و حتی به اندازه فیلم قبلی این کارگردان یعنی ایدا هم رادیکال نیست نبود، فیلم جنگ سرد هیچ چیز شاخصی نداشت که آن را از فیلمهای دیگر متمایز کند. سیاه و سفید بودن این فیلم هم دیگر به اندازه فیلم پیشینش گیرا نیست و به جز کمک به انتقال حس فضای زیرمتنهای زیرخاکی سیاسیاش، کارایی دیگری ندارد. در سینمایی که سالهاست حتی از سیاه و سفیدی که جلوه هنری دارد هم دور شده است، فیلم را بیش از آن که دیدنی کند، نادیدنی میکند. البته اگر کاراکترهای فیلم جنگ سرد هم به اندازه خوانندگان فولکلوری که در آغاز فیلم، تمام قاب را پر میکنند، بکارت داشتندو حس تازگی و دستنخوردگی به تماشاگر انتقال میدادند، قطعا ماجرا متفاوت میشد و با فیلمی بسیار گیراتر و هنرمندانهتر رو به رو بودیم.",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | جنگ سرد علیه فیلم جنگ سرد | [
{
"type": "ilink",
"text": "فیلم جنگ سرد فیلم بدی نیست. عیب و ایراد چشمگیری هم ندارد. ولی حقیقت اینجاست که فیلم شگفتآوری هم نیست. چرا که هیچ حسن چشمگیری هم ندارد. گروهی در دوره جنگ سرد در روستاها و مناطق ویران شده در جنگ جهانی، به دنبال استعدادهای آوازی میگردند، تا موزیکهای فولکلور و محلی لهستان را حفظ کنند. یکی از اعضای این گروه که ویکتور نام دارد، به هنگام آزمودن زولا که یک دختر روستایی است، به او علاقهمند میشود. زولا از میان تعداد زیادی خواننده و رقصنده برای ماندن در گروه انتخاب میشود. و با گذشت زمان میان زولا و ویکتور، رابطها عاشقانه برقرار میشود. گروه آوازی پس از آموزش بسیار و پیشرفت چشمگیر، مورد توجه نهادهای دولتی قرار میگیرند و دولت تصمیم میگیرد که در جهت مقاصد سیاسی خود از این گروه استفاده ابزاری کند. در این میان زولا به شکلی صرفا منفعتطلبانه و نه چندان عاشقانه، با کاچمارک که عضو خودفروخته و دولتی گروه است نیز ارتباط جنسی برقرار میکند و به دلیل عشقی که میان او و ویکتور به وجود آمده است، او را از این رابطه باخبر میکند. ویکتور در آغاز ترشرویی میکند و زولا را ترک میکند. اما پس از چندی، نقشه فرار از این گروه و از لهستان به فرانسه را میکشد. و چندین ساعت در محل قرار برای فرار، منتظر زولا میشود. زولا سر قرار حاضر نمیشود، اما گویی سرنوشت یا کشش عشق این دو، آنها را بارها به سوی یکدیگر میکشاند.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/1TCcp?utm_source=filimoweblog&utm_medium=link&utm_campaign=coldwar&utm_term=content&utm_content=coldwar"
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد فیلم سگ های پوشالی",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B3%DA%AF-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%BE%D9%88%D8%B4%D8%A7%D9%84%DB%8C/"
},
{
"type": "p",
"text": "آتشین بودن این عشق در آغاز به خوبی برای تماشاگر جا نمیافتد و شوریدگیای که بعدها آثار آن در این رابطه به وجود آمده است، گویی پیشینه چندانی ندارد. از این جهت رابطه این دو شوریده آنقدر خوب از کار در نمیآید که مثل فیلمهای آدل هاش ساخته تروفو یا عشق ساخته کارولی ماک و یا حتی ورژن هالیوودی آن بر باد رفته و یا نیای راستینش، کازابلانکا در تاریخ سینما ماندگار شود. رابطه ویکتور و زولا، البته میتواند استعارهای از رابطه عاشقانه، و همزمان رقابتی آمریکا و شوروی سابق، در دوره جنگ سرد نیز تلقی شود. رابطهای که در نهایت هر دوی آنها را مجبور به نوعی خودکشیِ سیاسی میکند و دنیا که نمای پایانی فیلم، نماینده آن است، بدون وجود آنان زیباتر به نظر میرسد. البته این، بزرگترین تناقض فیلم جنگ سرد است. فیلمی که نگاه چندان مثبتی به هنر دولتی و سفارشی ندارد، به واسطه داشتن همچون زیرمتنهایی، آب به آسیاب تعدادی از سیاستمداران و دولتمردانی میریزد که دیگر مهم نیست طرف چه کسی هستند و صرف سیاستمدار بودنشان کافی است تا فیلم جنگ سرد را فیلمی دروغگو و متقلب جلوه دهد.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "در فیلیمو تماشا کنید: فیلم عاشقانه",
"ref": "https://www.filimo.com/tag/romance/%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87"
},
{
"type": "p",
"text": "نام فیلم بسیار خوب انتخاب شده است و نامی چند بعدی است. این نام هم به دوره زمانیای که رویدادهای فیلم در آن روی میدهد اشاره دارد؛ هم به زیرمتنهای سیاسیای که نشانگر رابطه آمریکا و شوروی سابق است؛ و هم به رابطهی ویکتور و زولا که گویی در عین عشقی که به یکدیگر دارند، دائما در جنگی درونی به سرمیبرند و با یکدیگر گلاویز هستند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "فیلم روما فیلمی برای لیبو",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B1%D9%88%D9%85%D8%A7-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%84%DB%8C%D8%A8%D9%88/"
},
{
"type": "p",
"text": "چنین میتوان گفت که اگر ترکیببندیهای غیر معمول این فیلم که دیگر چندان هم غیر معمول نیست و حتی به اندازه فیلم قبلی این کارگردان یعنی ایدا هم رادیکال نیست نبود، فیلم جنگ سرد هیچ چیز شاخصی نداشت که آن را از فیلمهای دیگر متمایز کند. سیاه و سفید بودن این فیلم هم دیگر به اندازه فیلم پیشینش گیرا نیست و به جز کمک به انتقال حس فضای زیرمتنهای زیرخاکی سیاسیاش، کارایی دیگری ندارد. در سینمایی که سالهاست حتی از سیاه و سفیدی که جلوه هنری دارد هم دور شده است، فیلم را بیش از آن که دیدنی کند، نادیدنی میکند. البته اگر کاراکترهای فیلم جنگ سرد هم به اندازه خوانندگان فولکلوری که در آغاز فیلم، تمام قاب را پر میکنند، بکارت داشتندو حس تازگی و دستنخوردگی به تماشاگر انتقال میدادند، قطعا ماجرا متفاوت میشد و با فیلمی بسیار گیراتر و هنرمندانهتر رو به رو بودیم.",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | جنگ سرد علیه فیلم جنگ سرد | [
{
"type": "ilink",
"text": "فیلم جنگ سرد فیلم بدی نیست. عیب و ایراد چشمگیری هم ندارد. ولی حقیقت اینجاست که فیلم شگفتآوری هم نیست. چرا که هیچ حسن چشمگیری هم ندارد. گروهی در دوره جنگ سرد در روستاها و مناطق ویران شده در جنگ جهانی، به دنبال استعدادهای آوازی میگردند، تا موزیکهای فولکلور و محلی لهستان را حفظ کنند. یکی از اعضای این گروه که ویکتور نام دارد، به هنگام آزمودن زولا که یک دختر روستایی است، به او علاقهمند میشود. زولا از میان تعداد زیادی خواننده و رقصنده برای ماندن در گروه انتخاب میشود. و با گذشت زمان میان زولا و ویکتور، رابطها عاشقانه برقرار میشود. گروه آوازی پس از آموزش بسیار و پیشرفت چشمگیر، مورد توجه نهادهای دولتی قرار میگیرند و دولت تصمیم میگیرد که در جهت مقاصد سیاسی خود از این گروه استفاده ابزاری کند. در این میان زولا به شکلی صرفا منفعتطلبانه و نه چندان عاشقانه، با کاچمارک که عضو خودفروخته و دولتی گروه است نیز ارتباط جنسی برقرار میکند و به دلیل عشقی که میان او و ویکتور به وجود آمده است، او را از این رابطه باخبر میکند. ویکتور در آغاز ترشرویی میکند و زولا را ترک میکند. اما پس از چندی، نقشه فرار از این گروه و از لهستان به فرانسه را میکشد. و چندین ساعت در محل قرار برای فرار، منتظر زولا میشود. زولا سر قرار حاضر نمیشود، اما گویی سرنوشت یا کشش عشق این دو، آنها را بارها به سوی یکدیگر میکشاند.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/1TCcp?utm_source=filimoweblog&utm_medium=link&utm_campaign=coldwar&utm_term=content&utm_content=coldwar"
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد فیلم سگ های پوشالی",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B3%DA%AF-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%BE%D9%88%D8%B4%D8%A7%D9%84%DB%8C/"
},
{
"type": "p",
"text": "آتشین بودن این عشق در آغاز به خوبی برای تماشاگر جا نمیافتد و شوریدگیای که بعدها آثار آن در این رابطه به وجود آمده است، گویی پیشینه چندانی ندارد. از این جهت رابطه این دو شوریده آنقدر خوب از کار در نمیآید که مثل فیلمهای آدل هاش ساخته تروفو یا عشق ساخته کارولی ماک و یا حتی ورژن هالیوودی آن بر باد رفته و یا نیای راستینش، کازابلانکا در تاریخ سینما ماندگار شود. رابطه ویکتور و زولا، البته میتواند استعارهای از رابطه عاشقانه، و همزمان رقابتی آمریکا و شوروی سابق، در دوره جنگ سرد نیز تلقی شود. رابطهای که در نهایت هر دوی آنها را مجبور به نوعی خودکشیِ سیاسی میکند و دنیا که نمای پایانی فیلم، نماینده آن است، بدون وجود آنان زیباتر به نظر میرسد. البته این، بزرگترین تناقض فیلم جنگ سرد است. فیلمی که نگاه چندان مثبتی به هنر دولتی و سفارشی ندارد، به واسطه داشتن همچون زیرمتنهایی، آب به آسیاب تعدادی از سیاستمداران و دولتمردانی میریزد که دیگر مهم نیست طرف چه کسی هستند و صرف سیاستمدار بودنشان کافی است تا فیلم جنگ سرد را فیلمی دروغگو و متقلب جلوه دهد.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "در فیلیمو تماشا کنید: فیلم عاشقانه",
"ref": "https://www.filimo.com/tag/romance/%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87"
},
{
"type": "p",
"text": "نام فیلم بسیار خوب انتخاب شده است و نامی چند بعدی است. این نام هم به دوره زمانیای که رویدادهای فیلم در آن روی میدهد اشاره دارد؛ هم به زیرمتنهای سیاسیای که نشانگر رابطه آمریکا و شوروی سابق است؛ و هم به رابطهی ویکتور و زولا که گویی در عین عشقی که به یکدیگر دارند، دائما در جنگی درونی به سرمیبرند و با یکدیگر گلاویز هستند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "فیلم روما فیلمی برای لیبو",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B1%D9%88%D9%85%D8%A7-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%84%DB%8C%D8%A8%D9%88/"
},
{
"type": "p",
"text": "چنین میتوان گفت که اگر ترکیببندیهای غیر معمول این فیلم که دیگر چندان هم غیر معمول نیست و حتی به اندازه فیلم قبلی این کارگردان یعنی ایدا هم رادیکال نیست نبود، فیلم جنگ سرد هیچ چیز شاخصی نداشت که آن را از فیلمهای دیگر متمایز کند. سیاه و سفید بودن این فیلم هم دیگر به اندازه فیلم پیشینش گیرا نیست و به جز کمک به انتقال حس فضای زیرمتنهای زیرخاکی سیاسیاش، کارایی دیگری ندارد. در سینمایی که سالهاست حتی از سیاه و سفیدی که جلوه هنری دارد هم دور شده است، فیلم را بیش از آن که دیدنی کند، نادیدنی میکند. البته اگر کاراکترهای فیلم جنگ سرد هم به اندازه خوانندگان فولکلوری که در آغاز فیلم، تمام قاب را پر میکنند، بکارت داشتندو حس تازگی و دستنخوردگی به تماشاگر انتقال میدادند، قطعا ماجرا متفاوت میشد و با فیلمی بسیار گیراتر و هنرمندانهتر رو به رو بودیم.",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نقد فیلم هملت | [
{
"type": "ilink",
"text": "گریگوری کوزینتسف ، کارگردان بزرگ روسی، کارش را با تئاتر آغاز کرد و همواره به شکسپیر علاقه فراوانی داشت. کوزینتسف در دوران تئاتریاش علاقه شدیدی به اجرای هملت در قالب پانتومیم داشت ولی هرگز موفق به انجام این کار نشد. تنها سالها بعد بود که بالاخره توانست به آرزویش برسد، ولی در مدیومی متفاوت: سینما. البته فیلم هملت کوزینتسف پانتومیم نیست ولی خیلی کم دیالوگتر از خود اثر است. به شکلی که اجراهای معمولی از شاهکار شکسپیر معمولا ۵ ساعت طول میکشد ولی زمان فیلم کوزینتسف تنها ۲ ساعت و ۱۵ دقیقه است.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/0YeZ9?utm_source=filimoweblog&utm_medium=link&utm_campaign=hamlet&utm_term=content&utm_content=hamlet"
},
{
"type": "p",
"text": "کوزینتسف در طراحی اثرش دقت و وسواس زیادی به خرج داد به خصوص که درباره شکسپیر و به ویژه هملت تخصص زیادی داشت و چندین کتاب درباره شکسپیر به روسی به چاپ رسانده بود که امروز هم جزو منابع مطالعاتی مهم است. فیلم هملت این کارگردان روسی در سال ۱۹۶۴ ساخته شد، تنها چند سال پس از ساخت هملت نسخه لارنس الیویه. مقایسه این دو هملت و دو قطبی شدن علاقهمندان شاهکار شکسپیر بین این دو اقتباس همواره بحثهای زیادی را به وجود آورده است. عدهای سبک استودیویی ولی وفادارتر الیویه را با کاتهای متعدد و فضاهای کلاستروفوبیک میپسندند و عدهای میزانسنهای پویا و فضاهای باز و فیلمبرداری در طبیعت کوزینتسف را.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نگاهی به فیلم کارمند شیفت شب | کنجکاوی، قتل، معما",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%85%D9%86%D8%AF-%D8%B4%DB%8C%D9%81%D8%AA-%D8%B4%D8%A8/"
},
{
"type": "p",
"text": "کوزینتسف خودش در اینباره معتقد بود که زبان شکسپیر با پسزمینه طبیعت معناهایی عمیقتر و حس و حالی بسیار شاعرانهتر مییابد. تلاش کوزینتسف برای استفاده از نماهای طولانی (متوسط هر نما ۲۴ ثانیه) توانسته امکان درگیر شدن بازیگرها با فضا را بدهد، فضایی که معمولا بزرگ و وسیع است. کوزینتسف البته برخلاف اقتباس الیویه که تقریبا تمامی رویکردهای سیاسی شاهکار شکسپیر را کم یا حذف کرده بود، بر این بخشها تاکید میکند. فیلم پُر است از مردمی که با لباسهای مندرس در حال رفتوآمدند و خیلی از دیالوگهای سیاسی نمایشنامه تاکیدهای مهمی در فیلم داشتند. در واقع کوزینتسف درونگوییهای هملت را در پسزمینهای وضعیت اجتماعی آن دوران قرار داد و با کمک طبیعت و میزانسنهای فعال، بیان سینمایی تغزلیای برای شاهکار شکسپیر یافت. نمونهای از هنر ناب کوزینتسف صحنه پایانی فیلم است؛ جایی که هملت زخم خورده، به جای مونولوگ طولانی شکسپیریاش تنها کلمات «و باقی سکوت است» را میگوید و روی صخرهای رو به دریا مینشیند و منتظر مرگ میشود و ما در یکی از زیباترین نماهای تاریخ سینما شاهد مرگ هملت در تنهایی، سکوت و صدای موجها میشویم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم هملت کوزینتسف به خاطر اینکه از ترجمه بوریس پاسترناک اقتباس شده بود، شکل زبانی متفاوتی هم یافت که برای انگلیسیزبانها هم به شدت جذاب بود. همه اینها همراه شده با موسیقی بینظیر دیمیتری شوستاکوویچ و به همین علت، این فیلم موفقیتهای بینالمللی زیادی حتی در انگلستان و آمریکا داشت. پیتر بروک کارگردان مشهور تئاتر انگلستان درباره شاهکار کوزینتسف گفته: «هملت روسی به خاطر بیش از حد آکادمیک بودنش مورد نقد قرار گرفته است و البته این فیلم اینطور هم هست، ولی با این وجود این فیلم یک امتیاز بسیار بزرگ دارد، همه چیز این فیلم در راستای جستجوی فیلمسازش برای معنای نمایشنامه قرار گرفته و در واقع ساختار فیلم به هیچ وجه امکان جدا شدن از محتوای اثر را ندارد. قدرت فیلم کوزینتسف در توانایی سازنده آن برای درک مفهوم موردنظر خودش با شفافیت تمام است.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تماشای یکی از بهترین اقتباسهای سینمایی شاهکار شکسپیر، فیلم هملت را که برای ما ایرانیها هم بسیار خاطرهساز است با کیفیت HD و دوبلهای ماندگار از دست ندهید.",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نقد فیلم هملت | [
{
"type": "ilink",
"text": "گریگوری کوزینتسف ، کارگردان بزرگ روسی، کارش را با تئاتر آغاز کرد و همواره به شکسپیر علاقه فراوانی داشت. کوزینتسف در دوران تئاتریاش علاقه شدیدی به اجرای هملت در قالب پانتومیم داشت ولی هرگز موفق به انجام این کار نشد. تنها سالها بعد بود که بالاخره توانست به آرزویش برسد، ولی در مدیومی متفاوت: سینما. البته فیلم هملت کوزینتسف پانتومیم نیست ولی خیلی کم دیالوگتر از خود اثر است. به شکلی که اجراهای معمولی از شاهکار شکسپیر معمولا ۵ ساعت طول میکشد ولی زمان فیلم کوزینتسف تنها ۲ ساعت و ۱۵ دقیقه است.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/0YeZ9?utm_source=filimoweblog&utm_medium=link&utm_campaign=hamlet&utm_term=content&utm_content=hamlet"
},
{
"type": "p",
"text": "کوزینتسف در طراحی اثرش دقت و وسواس زیادی به خرج داد به خصوص که درباره شکسپیر و به ویژه هملت تخصص زیادی داشت و چندین کتاب درباره شکسپیر به روسی به چاپ رسانده بود که امروز هم جزو منابع مطالعاتی مهم است. فیلم هملت این کارگردان روسی در سال ۱۹۶۴ ساخته شد، تنها چند سال پس از ساخت هملت نسخه لارنس الیویه. مقایسه این دو هملت و دو قطبی شدن علاقهمندان شاهکار شکسپیر بین این دو اقتباس همواره بحثهای زیادی را به وجود آورده است. عدهای سبک استودیویی ولی وفادارتر الیویه را با کاتهای متعدد و فضاهای کلاستروفوبیک میپسندند و عدهای میزانسنهای پویا و فضاهای باز و فیلمبرداری در طبیعت کوزینتسف را.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نگاهی به فیلم کارمند شیفت شب | کنجکاوی، قتل، معما",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%85%D9%86%D8%AF-%D8%B4%DB%8C%D9%81%D8%AA-%D8%B4%D8%A8/"
},
{
"type": "p",
"text": "کوزینتسف خودش در اینباره معتقد بود که زبان شکسپیر با پسزمینه طبیعت معناهایی عمیقتر و حس و حالی بسیار شاعرانهتر مییابد. تلاش کوزینتسف برای استفاده از نماهای طولانی (متوسط هر نما ۲۴ ثانیه) توانسته امکان درگیر شدن بازیگرها با فضا را بدهد، فضایی که معمولا بزرگ و وسیع است. کوزینتسف البته برخلاف اقتباس الیویه که تقریبا تمامی رویکردهای سیاسی شاهکار شکسپیر را کم یا حذف کرده بود، بر این بخشها تاکید میکند. فیلم پُر است از مردمی که با لباسهای مندرس در حال رفتوآمدند و خیلی از دیالوگهای سیاسی نمایشنامه تاکیدهای مهمی در فیلم داشتند. در واقع کوزینتسف درونگوییهای هملت را در پسزمینهای وضعیت اجتماعی آن دوران قرار داد و با کمک طبیعت و میزانسنهای فعال، بیان سینمایی تغزلیای برای شاهکار شکسپیر یافت. نمونهای از هنر ناب کوزینتسف صحنه پایانی فیلم است؛ جایی که هملت زخم خورده، به جای مونولوگ طولانی شکسپیریاش تنها کلمات «و باقی سکوت است» را میگوید و روی صخرهای رو به دریا مینشیند و منتظر مرگ میشود و ما در یکی از زیباترین نماهای تاریخ سینما شاهد مرگ هملت در تنهایی، سکوت و صدای موجها میشویم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم هملت کوزینتسف به خاطر اینکه از ترجمه بوریس پاسترناک اقتباس شده بود، شکل زبانی متفاوتی هم یافت که برای انگلیسیزبانها هم به شدت جذاب بود. همه اینها همراه شده با موسیقی بینظیر دیمیتری شوستاکوویچ و به همین علت، این فیلم موفقیتهای بینالمللی زیادی حتی در انگلستان و آمریکا داشت. پیتر بروک کارگردان مشهور تئاتر انگلستان درباره شاهکار کوزینتسف گفته: «هملت روسی به خاطر بیش از حد آکادمیک بودنش مورد نقد قرار گرفته است و البته این فیلم اینطور هم هست، ولی با این وجود این فیلم یک امتیاز بسیار بزرگ دارد، همه چیز این فیلم در راستای جستجوی فیلمسازش برای معنای نمایشنامه قرار گرفته و در واقع ساختار فیلم به هیچ وجه امکان جدا شدن از محتوای اثر را ندارد. قدرت فیلم کوزینتسف در توانایی سازنده آن برای درک مفهوم موردنظر خودش با شفافیت تمام است.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تماشای یکی از بهترین اقتباسهای سینمایی شاهکار شکسپیر، فیلم هملت را که برای ما ایرانیها هم بسیار خاطرهساز است با کیفیت HD و دوبلهای ماندگار از دست ندهید.",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نقد فیلم سگ های پوشالی | [
{
"type": "ilink",
"text": "بسیاری از فیلمهای داستانی مانند فیلم سگ های پوشالی در نگاه اول، فیلمهایی صرفا داستانی به نظر میرسند، اما با نگاهی دقیقتر، میتوان دریافت که همه آنها فیلمهایی تبلیغاتی (پروپاگاندا) هستند، که در خدمت سیاستهای قدرتهای بزرگ هستند. باز اگر کمی عمیقتر نگاه کنیم، تفاوت چندانی میان این گونه آثار نمیبینیم؛ همان گونه که فیلمهای حاتمیکیا، دهنمکی، سهیلی، تبریزی و بعضا مهرجویی و خیلیهای دیگر در خدمت سیاست، قدرت و حاکمیت است، فیلمهای اسپیلبرگ، تارانتینو، ایستوود و سام پکین پا نیز در خدمت تبلیغات برای سیاست، قدرت و حاکمیت کشور خودشان است.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/Ikwu6?utm_source=filimoweblog&utm_medium=link&utm_campaign=strawdogs&utm_term=content&utm_content=strawdogs"
},
{
"type": "p",
"text": "دیوید سامر، ریاضیدانی آمریکایی است که به همراه همسرش، برای نوشتن در آرامش بیشتر، به مکانی روستایی نقل مکان میکند. مکانی که زمانی زیستگاه همسرش بوده است. در آغاز کار، همه چیز خوب و آرام به نظر میرسد. دیوید با اهالی روستا ارتباطی خوبی پیدا میکند. او که کارش بیشتر ذهنی است و چندان اهل کارهای بدنی به نظر نمیرسد، کار تعمیر سقف خانهاش را به چند جوان روستایی میسپارد. جوانهایی که از مدتها پیش در پی تصاحب امی، همسر دیوید، بودهاند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "جنگ سرد علیه فیلم جنگ سرد",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%B3%D8%B1%D8%AF-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%B3%D8%B1%D8%AF/"
},
{
"type": "p",
"text": "اما آیا آمریکایی بودن دیوید سامر در این فیلم، ضرورتی دارد؟ آیا دیوید سامر نمیتوانست صرفا یک بچه شهری باشد که در تضاد با فضای روستایی قرار میگیرد؟ پاسخ ساده است. چرا میتوانست و میشد دیوید سامر به جغرافیای خاصی تعلق نداشته باشد. همان طور که روستایی با آن همه عظمت و مردمش، بیمکان و بیزمان است و یا دست کم خیلی بر روی زمان و مان جغرافیای آن، در دنیای بیرون از سینما تاکید نمیشود. اما دیوید نباید به هیچ جایی تعلق نداشته باشد. او باید لقب آمریکایی در فیلم بگیرد و همه او را نمایندهی آمریکا بدانند. حکومتی که همچون تمام حکومتهای دیرِ دنیا، چنگالش را البته بسیار محکمتر از بقیه، در قلب سینما فرو برده است و با فشردن قلب آن سعی در تطهیر جرم و جنایاتش دارد. این البته همان کاری است که حکومت ایران، آلمان، فرانسه، انگلیس، روسیه و حکومتهای تمامی کشورهای دیگر نیز انجام میدهند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آمریکا در فیلم سگ های پوشالی مرکز اندیشه است و البته پشت چهره سرد و منطقیاش، قلبی مهربان پنهان شده است. قلبی که نمیتواند کشته شدن حتی یک پرنده را ببیند و خود را بابت آن شماتت میکند. اما اگر قرار باشد به همسرش که البته آمریکایی نیست و متعلق به همان منطقه است تجاوز شود، میتواند تبدیل به قاتلی بیرحم شود و تمام متجاوزان را از بین ببرد. مهم این نکته است که آمریکا هرگز آغازکننده جنگ نیست و همواره میکوشد جنگ را به پایان برساند. اما هرگز از خانهای که البته در سرزمینی دیگر، بنا نهاده است، نمیگذرد و تا پای جان در راه نگاه داشتنش ایستادگی میکند. آمریکایی نرینهای که که پس از مجازات متجاوزان دیگر از آن خانه میرود و به ظاهر، هرگز پیش مادینهاش باز نمیگردد. این همان نگاهی است که فیلم میکوشد به تماشاگر القا کند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "فیلم روما فیلمی برای لیبو",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B1%D9%88%D9%85%D8%A7-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%84%DB%8C%D8%A8%D9%88/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "فیلم سگ های پوشالی البته به لحاظ سینمایی فیلم خوبی است. با بازی بسیار خوب داستین هافمن که قطعا یکی از تواناترین بازیگران کشور آمریکاست. سگ های پوشالی ، همچنین فیلمی اروتیک است و شکل سانسورشده آن غیر قابل تصور است. این اروتیسیسم نقش زیادی هم در مورد توجه واقع شدن فیلم دارد. مسئله تجاوز البته مسئلهای است که همواره جوامع بشری را به چالش میکشد. از دیدگاه روانشناسانه و شناختشناسانه، فیلمهایی همچون فیلم سگ های پوشالی که به شکلی مستقیم صحنه تجاوز را تصویر میکنند، اتفاقا از شیوع تجاوز در جامعه جلوگیری میکنند و تماشاگرانی که پتانسیل این گونه کنشها را در جامعه دارند، با تماشای همچون صحنههایی به نوعی تخلیه روانی میشوند. و جامعه بدین وسیله از مسئله تجاوز خلاص میشود.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/Ikwu6?utm_source=filimoweblog&utm_medium=link&utm_campaign=strawdogs&utm_term=content&utm_content=strawdo"
},
{
"type": "p",
"text": "اما حقیقت اینجاست که این تمهیدات، همچون قرصهای شیمیایی، تاثیراتی آنی و زودگذر دارند و بیش از تخلیه اشخاصی که پتانسیل خشونت و تجاوز دارند، آنها را دچار اعتیاد به قرصهایشان میکنند؛ قرصهایی که پولهای کلانی به جیب صاحبان اصلی صنعت سینما سرازیر میکند.",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نقد فیلم سگ های پوشالی | [
{
"type": "ilink",
"text": "بسیاری از فیلمهای داستانی مانند فیلم سگ های پوشالی در نگاه اول، فیلمهایی صرفا داستانی به نظر میرسند، اما با نگاهی دقیقتر، میتوان دریافت که همه آنها فیلمهایی تبلیغاتی (پروپاگاندا) هستند، که در خدمت سیاستهای قدرتهای بزرگ هستند. باز اگر کمی عمیقتر نگاه کنیم، تفاوت چندانی میان این گونه آثار نمیبینیم؛ همان گونه که فیلمهای حاتمیکیا، دهنمکی، سهیلی، تبریزی و بعضا مهرجویی و خیلیهای دیگر در خدمت سیاست، قدرت و حاکمیت است، فیلمهای اسپیلبرگ، تارانتینو، ایستوود و سام پکین پا نیز در خدمت تبلیغات برای سیاست، قدرت و حاکمیت کشور خودشان است.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/Ikwu6?utm_source=filimoweblog&utm_medium=link&utm_campaign=strawdogs&utm_term=content&utm_content=strawdogs"
},
{
"type": "p",
"text": "دیوید سامر، ریاضیدانی آمریکایی است که به همراه همسرش، برای نوشتن در آرامش بیشتر، به مکانی روستایی نقل مکان میکند. مکانی که زمانی زیستگاه همسرش بوده است. در آغاز کار، همه چیز خوب و آرام به نظر میرسد. دیوید با اهالی روستا ارتباطی خوبی پیدا میکند. او که کارش بیشتر ذهنی است و چندان اهل کارهای بدنی به نظر نمیرسد، کار تعمیر سقف خانهاش را به چند جوان روستایی میسپارد. جوانهایی که از مدتها پیش در پی تصاحب امی، همسر دیوید، بودهاند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "جنگ سرد علیه فیلم جنگ سرد",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%B3%D8%B1%D8%AF-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%B3%D8%B1%D8%AF/"
},
{
"type": "p",
"text": "اما آیا آمریکایی بودن دیوید سامر در این فیلم، ضرورتی دارد؟ آیا دیوید سامر نمیتوانست صرفا یک بچه شهری باشد که در تضاد با فضای روستایی قرار میگیرد؟ پاسخ ساده است. چرا میتوانست و میشد دیوید سامر به جغرافیای خاصی تعلق نداشته باشد. همان طور که روستایی با آن همه عظمت و مردمش، بیمکان و بیزمان است و یا دست کم خیلی بر روی زمان و مان جغرافیای آن، در دنیای بیرون از سینما تاکید نمیشود. اما دیوید نباید به هیچ جایی تعلق نداشته باشد. او باید لقب آمریکایی در فیلم بگیرد و همه او را نمایندهی آمریکا بدانند. حکومتی که همچون تمام حکومتهای دیرِ دنیا، چنگالش را البته بسیار محکمتر از بقیه، در قلب سینما فرو برده است و با فشردن قلب آن سعی در تطهیر جرم و جنایاتش دارد. این البته همان کاری است که حکومت ایران، آلمان، فرانسه، انگلیس، روسیه و حکومتهای تمامی کشورهای دیگر نیز انجام میدهند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آمریکا در فیلم سگ های پوشالی مرکز اندیشه است و البته پشت چهره سرد و منطقیاش، قلبی مهربان پنهان شده است. قلبی که نمیتواند کشته شدن حتی یک پرنده را ببیند و خود را بابت آن شماتت میکند. اما اگر قرار باشد به همسرش که البته آمریکایی نیست و متعلق به همان منطقه است تجاوز شود، میتواند تبدیل به قاتلی بیرحم شود و تمام متجاوزان را از بین ببرد. مهم این نکته است که آمریکا هرگز آغازکننده جنگ نیست و همواره میکوشد جنگ را به پایان برساند. اما هرگز از خانهای که البته در سرزمینی دیگر، بنا نهاده است، نمیگذرد و تا پای جان در راه نگاه داشتنش ایستادگی میکند. آمریکایی نرینهای که که پس از مجازات متجاوزان دیگر از آن خانه میرود و به ظاهر، هرگز پیش مادینهاش باز نمیگردد. این همان نگاهی است که فیلم میکوشد به تماشاگر القا کند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "فیلم روما فیلمی برای لیبو",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B1%D9%88%D9%85%D8%A7-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%84%DB%8C%D8%A8%D9%88/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "فیلم سگ های پوشالی البته به لحاظ سینمایی فیلم خوبی است. با بازی بسیار خوب داستین هافمن که قطعا یکی از تواناترین بازیگران کشور آمریکاست. سگ های پوشالی ، همچنین فیلمی اروتیک است و شکل سانسورشده آن غیر قابل تصور است. این اروتیسیسم نقش زیادی هم در مورد توجه واقع شدن فیلم دارد. مسئله تجاوز البته مسئلهای است که همواره جوامع بشری را به چالش میکشد. از دیدگاه روانشناسانه و شناختشناسانه، فیلمهایی همچون فیلم سگ های پوشالی که به شکلی مستقیم صحنه تجاوز را تصویر میکنند، اتفاقا از شیوع تجاوز در جامعه جلوگیری میکنند و تماشاگرانی که پتانسیل این گونه کنشها را در جامعه دارند، با تماشای همچون صحنههایی به نوعی تخلیه روانی میشوند. و جامعه بدین وسیله از مسئله تجاوز خلاص میشود.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/Ikwu6?utm_source=filimoweblog&utm_medium=link&utm_campaign=strawdogs&utm_term=content&utm_content=strawdo"
},
{
"type": "p",
"text": "اما حقیقت اینجاست که این تمهیدات، همچون قرصهای شیمیایی، تاثیراتی آنی و زودگذر دارند و بیش از تخلیه اشخاصی که پتانسیل خشونت و تجاوز دارند، آنها را دچار اعتیاد به قرصهایشان میکنند؛ قرصهایی که پولهای کلانی به جیب صاحبان اصلی صنعت سینما سرازیر میکند.",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | فیلم روما فیلمی برای لیبو | [
{
"type": "ilink",
"text": "روما فیلمی تاثیرگذار و منسجم است. فیلمی که از سوی کارگردان به فردی به نام لیبو تقدیم شده است. فیلم روما با کارکردن آغاز میشود و با کارکردن نیز پایان میپذیرد. در هر دو نقطه آغاز و پایان، کلئو که گویی همان لیبو است، مشغول نظافت و کارهای خانه است. فیلم از زاویه دید کلئو روایت میشود و فیلم، فیلم اوست. البته فیلمساز میتوانست با محوریت دادن به کاراکتر یکی از پسر بچهها بیشتر بر نقش حافظه خود و تجربه زیستیاش تاکید کند و کلئو را همان گونه که در حافظهاش شکل گرفته است به تصویر بکشد. اما با این انتخاب، گویی فیلمساز خود و حافظهاش را تا اندازهی زیادی کنار میگذارد و کلئو را آن گونه که خود او بوده است – و نه آن گونه که در تصور یک پسر بچه وجود دارد – به تصویر میکشد. فیلمساز با انتخاب این زاویه دید، میکوشد احترامی بیش از آنچه که خانوادهاش در گذشته برای کلئو قائل میشدند، برای او قائل شود.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/HecB9?utm_source=filimoweblog&utm_medium=link&utm_campaign=roma&utm_term=content&utm_content=roma"
},
{
"type": "p",
"text": "اما چرا سیاه و سفید؟ سیاه و سفید بودنِ یک فیلم، دلایل گوناگونی میتواند داشته باشد. هنگامی که هنوز رنگ وارد سینما نشده بود (البته رنگ تقریبا از همان آغاز تولد سینما وارد سینما شد گرچه به شکلی ابتدایی و غیر واقعی)، سیاه و سفید بودن، معنای خاص و بیانگرانهای در سینما نداشت. و تا سالها فیلم سیاه و سفید از سوی تماشاگرانِ سینما به عنوان نسخهای از واقعیت پذیرفته شده بود، اما پس از ورود رنگ به سینما بود که فیلم سیاه و سفید، نقشی معناساز، بیانگر، و حس انگیزتر از گذشته پیدا کرد (گرچه پیش از این هم بودند کسانی که مفهوم فتوژنی در سینما را مطرح کردند و سیاه و سفید را شاعرانهتر و سینماییتر از فیلم رنگی دانستند). جنس سیاه و سفید بودنِ فیلم روما، گرچه تا اندازه زیادی شبیه به فیلمهای لاو دیاز است، اما به هیچ وجه مانند این فیلمها شخصیتی مستقل پیدا نمیکند و هرگز موفق نمیشود به هویتی بیش از ارجاع به گذشته دست یابد. حقیقت اینجاست که گوآرون نه رادیکالیسم لاو دیاز را دارد، و نه شاعرانگیِ بلا تار را. در نهایت سیاه و سفید بودن این فیلم، حتی با آمبیانس نوریای که تا اندازه زیادی رنگ و بوی مدرنیسم را دارد، فراتر از کلیشه ارجاع به گذشته نمیرود. جهان کلئو هم آنقدر بیرنگ و سیاه و سفید نیست که بتوانیم دنیای فیلم را به نگاه او نسبت دهیم.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "جنگ سرد علیه فیلم جنگ سرد",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%B3%D8%B1%D8%AF-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%B3%D8%B1%D8%AF/"
},
{
"type": "p",
"text": "سیاه و سفید کردن فیلم همواره بهترین و راحتترین شیوه برای فیلمسازانی است که نمیتوانند به آسانی به رنگ ذهنیشان از دوران گذشته دست یابند. سیاه و سفید بودن فیلم همواره حسی از دست نیافتنی بودن به فیلم میدهد. یک حس از دست رفتگی و ذهنی. حسی از بازگشت ناپذیری و رسوب در زمان. که البته از این جهت هم میتوان فیلم روما را فیلمی موفق دانست. فیلم همچنین فیلمبرداری، تدوین و کارگردانی خوبی نیز دارد و تمام عوامل فیلم به شکلی منسجم با یکدیگر پیوند خوردهاند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد فیلم سگ های پوشالی",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B3%DA%AF-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%BE%D9%88%D8%B4%D8%A7%D9%84%DB%8C/"
},
{
"type": "p",
"text": "اما مهمترین وجه دراماتیک فیلم، درگیری عشقی کلئو و بلوغ حسیای است که پس از رابطه با فرمین به آن دست پیدا میکند. کلئو که تا پیش از آشنایی با فرمین، دختری ساده و روستایی مینمود، پس از بارداری تبدیل به زنی میشود که ذهن و قلبش مملو از سرگشتگیها و تردیدهای زنانه و مادرانه میشود. و دیگر قدرت تصمیم گیری ندارد. اما مهمترین بزنگاه فیلم، زمانی است که فرمین تنها برای لحظاتی لوله تفنگش را به سمت کلئو میگیرد. این همان نقطهای است که کلئو به بلوغ میرسد و از این پس همچون زنی دنیا دیده رفتار میکند. او هنگامی که فرمین را در کسوت عاملان قدرت و در برابر مردم میبیند، و نیروی کشتار، قساوت، بیمهری و بیرحمی را در چهره او مشاهده میکند، گویی در یک لحظه مفهوم سیاست و قدرت را به ژرفترین شکلش دریافت میکند و این همان لحظهای است که بدن او واکنشی از خود نشان میدهد که بر خلاف حس مادرانگیاش میباشد. گویی این درون خود کلئوست که اجازه این واکنش را به بدنش میدهد؛ همان گونه که در انتهای فیلم، پس از تخلیه حسیای که بر اثر نجات جان بچهها به او دست داده است، خود او بر زبان میآورد.",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | فیلم روما فیلمی برای لیبو | [
{
"type": "ilink",
"text": "روما فیلمی تاثیرگذار و منسجم است. فیلمی که از سوی کارگردان به فردی به نام لیبو تقدیم شده است. فیلم روما با کارکردن آغاز میشود و با کارکردن نیز پایان میپذیرد. در هر دو نقطه آغاز و پایان، کلئو که گویی همان لیبو است، مشغول نظافت و کارهای خانه است. فیلم از زاویه دید کلئو روایت میشود و فیلم، فیلم اوست. البته فیلمساز میتوانست با محوریت دادن به کاراکتر یکی از پسر بچهها بیشتر بر نقش حافظه خود و تجربه زیستیاش تاکید کند و کلئو را همان گونه که در حافظهاش شکل گرفته است به تصویر بکشد. اما با این انتخاب، گویی فیلمساز خود و حافظهاش را تا اندازهی زیادی کنار میگذارد و کلئو را آن گونه که خود او بوده است – و نه آن گونه که در تصور یک پسر بچه وجود دارد – به تصویر میکشد. فیلمساز با انتخاب این زاویه دید، میکوشد احترامی بیش از آنچه که خانوادهاش در گذشته برای کلئو قائل میشدند، برای او قائل شود.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/HecB9?utm_source=filimoweblog&utm_medium=link&utm_campaign=roma&utm_term=content&utm_content=roma"
},
{
"type": "p",
"text": "اما چرا سیاه و سفید؟ سیاه و سفید بودنِ یک فیلم، دلایل گوناگونی میتواند داشته باشد. هنگامی که هنوز رنگ وارد سینما نشده بود (البته رنگ تقریبا از همان آغاز تولد سینما وارد سینما شد گرچه به شکلی ابتدایی و غیر واقعی)، سیاه و سفید بودن، معنای خاص و بیانگرانهای در سینما نداشت. و تا سالها فیلم سیاه و سفید از سوی تماشاگرانِ سینما به عنوان نسخهای از واقعیت پذیرفته شده بود، اما پس از ورود رنگ به سینما بود که فیلم سیاه و سفید، نقشی معناساز، بیانگر، و حس انگیزتر از گذشته پیدا کرد (گرچه پیش از این هم بودند کسانی که مفهوم فتوژنی در سینما را مطرح کردند و سیاه و سفید را شاعرانهتر و سینماییتر از فیلم رنگی دانستند). جنس سیاه و سفید بودنِ فیلم روما، گرچه تا اندازه زیادی شبیه به فیلمهای لاو دیاز است، اما به هیچ وجه مانند این فیلمها شخصیتی مستقل پیدا نمیکند و هرگز موفق نمیشود به هویتی بیش از ارجاع به گذشته دست یابد. حقیقت اینجاست که گوآرون نه رادیکالیسم لاو دیاز را دارد، و نه شاعرانگیِ بلا تار را. در نهایت سیاه و سفید بودن این فیلم، حتی با آمبیانس نوریای که تا اندازه زیادی رنگ و بوی مدرنیسم را دارد، فراتر از کلیشه ارجاع به گذشته نمیرود. جهان کلئو هم آنقدر بیرنگ و سیاه و سفید نیست که بتوانیم دنیای فیلم را به نگاه او نسبت دهیم.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "جنگ سرد علیه فیلم جنگ سرد",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%B3%D8%B1%D8%AF-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%B3%D8%B1%D8%AF/"
},
{
"type": "p",
"text": "سیاه و سفید کردن فیلم همواره بهترین و راحتترین شیوه برای فیلمسازانی است که نمیتوانند به آسانی به رنگ ذهنیشان از دوران گذشته دست یابند. سیاه و سفید بودن فیلم همواره حسی از دست نیافتنی بودن به فیلم میدهد. یک حس از دست رفتگی و ذهنی. حسی از بازگشت ناپذیری و رسوب در زمان. که البته از این جهت هم میتوان فیلم روما را فیلمی موفق دانست. فیلم همچنین فیلمبرداری، تدوین و کارگردانی خوبی نیز دارد و تمام عوامل فیلم به شکلی منسجم با یکدیگر پیوند خوردهاند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد فیلم سگ های پوشالی",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B3%DA%AF-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%BE%D9%88%D8%B4%D8%A7%D9%84%DB%8C/"
},
{
"type": "p",
"text": "اما مهمترین وجه دراماتیک فیلم، درگیری عشقی کلئو و بلوغ حسیای است که پس از رابطه با فرمین به آن دست پیدا میکند. کلئو که تا پیش از آشنایی با فرمین، دختری ساده و روستایی مینمود، پس از بارداری تبدیل به زنی میشود که ذهن و قلبش مملو از سرگشتگیها و تردیدهای زنانه و مادرانه میشود. و دیگر قدرت تصمیم گیری ندارد. اما مهمترین بزنگاه فیلم، زمانی است که فرمین تنها برای لحظاتی لوله تفنگش را به سمت کلئو میگیرد. این همان نقطهای است که کلئو به بلوغ میرسد و از این پس همچون زنی دنیا دیده رفتار میکند. او هنگامی که فرمین را در کسوت عاملان قدرت و در برابر مردم میبیند، و نیروی کشتار، قساوت، بیمهری و بیرحمی را در چهره او مشاهده میکند، گویی در یک لحظه مفهوم سیاست و قدرت را به ژرفترین شکلش دریافت میکند و این همان لحظهای است که بدن او واکنشی از خود نشان میدهد که بر خلاف حس مادرانگیاش میباشد. گویی این درون خود کلئوست که اجازه این واکنش را به بدنش میدهد؛ همان گونه که در انتهای فیلم، پس از تخلیه حسیای که بر اثر نجات جان بچهها به او دست داده است، خود او بر زبان میآورد.",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | واقعیت یا دروغ در فیلم نخستین انسان | [
{
"type": "p",
"text": "نخستین انسان ، فیلم خوش ساخت و منسجمی است. فیلم نخستین انسان داستان نیل آرمسترانگ را بازگو میکند که پس از سختیهای فراوانی که متحمل میشود، بالاخره موفق میشود به عنوان نخستین انسان بر روی ماه پا بگذارد. در این فیلم شاهد یکی از بهترین بازیهای رایان گاسلینگ خواهید بود. البته رایان گاسلینگ بازیگر بدی نیست، اما همواره مقداری ادا در فیگور او وجود دارد و هرگز کاملا اصیل به نظر نرسیده است. اما در این فیلم گویی تمام شاخ و برگهای اضافی بازی او زده شده است و او توانسته است بیش از پیش به نقشش نزدیک شود.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/R2OfP?utm_source=filimoweblog&utm_medium=link&utm_campaign=firstman&utm_term=campaign&utm_content=firstman"
},
{
"type": "p",
"text": "دوربین روی دست و فیلمبرداری مستند گونه فیلم نخستین انسان ، انتخاب و تمهیدی مناسب برای بالابردن مقدار باورپذیری رویدادهای فیلم و سویه واقعی بودن آن است. البته این تمهید چندان موفق نیست. چرا که در نهایت به شکل کامل نمیتواند انسجام خود را حفظ کند. تکانهای دوربین در برخی نماها بیش از اندازه میشوند و در برخی نماها کمتر از آنچه که در کلیت فیلم جاری است به نظر میرسند. و نتیجه این عدم انسجام، انتقال دو حس متفاوت از تصاویر است، که یکی بیش از حد جنبه استنادی به فیلم میدهد و دیگری به طور کل مستندگونگی را از میان میبرد.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "آدام سندلر ستاره فیلم «فضانورد بوهمیا» خواهد بود",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%A2%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%84%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%81%D8%B6%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%B1%D8%AF-%D8%A8%D9%88%D9%87%D9%85%DB%8C%D8%A7/"
},
{
"type": "p",
"text": "نیل آرمسترانگ در این فیلم، کاراکتری کاریزماتیک، جدی و بسیار اندیشمند دارد. این اندیشمندی زمانی بیشتر جلوهگر میشود که مصاحبهای از او در حضور تعداد زیادی از تصمیمگیران انجام میشود و در حالی که مقابله با شوروی و مقاصد سیاسی در ذهن بیمار و کوچک همه آنها ریشه دوانده است، او دلیل رفتن به فضا را تماشای خردی و کوچکی انسان میداند؛ نگاهی که به زعم او خیلی پیشتر باید مورد توجه قرار میگرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نخستین انسان فیلمنامهای نسبتا خوب دارد و گر چه رویدادها در آن متراکم و چندان منسجم چیده نشدهاند، اما اتفاقا همین عدم تراکم و عدم استحکام رویدادها، سویه واقعی بودن ماجرا را باز هم افزایش میدهد و آن را واقعیتر از یک فیلم سرگرمکننده جلوه میدهد. گرچه هر آن چه که در هالیوود تولید میشود، به دلیل اجبار رعایت استانداردهای تثبیت شده فیلمسازی، در آنجا شکلی به شدت کلیشهای و ابلهانه پیدا میکند و در نتیجه فرم و شکل تمام فیلمها یکسان، مشابه و البته پس از این همه سال تکرار، تهوعآور به نظر میرسد. این جنس از تصاویر و نوع بازیها و درام پردازی تکراری، حتی با پخش صداهایی در انتهای فیلم که به ظاهر واقعی هستند نیز، دوست داشتنی نمیشوند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اما مهمترین پرسش در فیلم نخستین انسان این است که آیا به طور کلی انسان به ماه سفر کرده است یا این که تمام این اکتشافات، دروغها و بلوفهایی بزرگ هستند که صرفا از طرف قدرتهای بزرگ، به خاطر دستیابی به مقاصد سیاسیشان، در جهان مطرح شدهاند. نورپردازی کره ماه به هیچ وجه شکلی واقعگرایانه ندارد و حالتی ساختگی و دکوری را انتقال میدهد. این مشکل سه دلیل میتواند داشته باشد: اول این که امکانات اجرای این صحنه برای غولهای بزرگ هالیوود فراهم نبوده باشد که البته این فرضی غیر قابل پذیرش است. فرضیه دیگر این است که فیلمساز، تصور درستی از ماه نداشته است که البته با کنترلهای شدیدی که بر استودیوهای هالیوود اعمال میشود، حتی اگر فیلمساز هم بر این قضیه اشراف نداشته باشد، این صحنه در بهترین شکلش توسط تیم فیلمسازی تولید خواهد شد. اما سومین حدس این است که انسان هرگز پایش را روی کره ماه نگذاشته باشد و تمام تصورات یکسان ما انسانها از آنجا، از تماشای همین تصاویر به وجود آمده باشد. البته این پرسشی است که هیچ کسی دست کم در این زمان نمیتواند به آن پاسخ روشنی دهد.",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | واقعیت یا دروغ در فیلم نخستین انسان | [
{
"type": "p",
"text": "نخستین انسان ، فیلم خوش ساخت و منسجمی است. فیلم نخستین انسان داستان نیل آرمسترانگ را بازگو میکند که پس از سختیهای فراوانی که متحمل میشود، بالاخره موفق میشود به عنوان نخستین انسان بر روی ماه پا بگذارد. در این فیلم شاهد یکی از بهترین بازیهای رایان گاسلینگ خواهید بود. البته رایان گاسلینگ بازیگر بدی نیست، اما همواره مقداری ادا در فیگور او وجود دارد و هرگز کاملا اصیل به نظر نرسیده است. اما در این فیلم گویی تمام شاخ و برگهای اضافی بازی او زده شده است و او توانسته است بیش از پیش به نقشش نزدیک شود.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/R2OfP?utm_source=filimoweblog&utm_medium=link&utm_campaign=firstman&utm_term=campaign&utm_content=firstman"
},
{
"type": "p",
"text": "دوربین روی دست و فیلمبرداری مستند گونه فیلم نخستین انسان ، انتخاب و تمهیدی مناسب برای بالابردن مقدار باورپذیری رویدادهای فیلم و سویه واقعی بودن آن است. البته این تمهید چندان موفق نیست. چرا که در نهایت به شکل کامل نمیتواند انسجام خود را حفظ کند. تکانهای دوربین در برخی نماها بیش از اندازه میشوند و در برخی نماها کمتر از آنچه که در کلیت فیلم جاری است به نظر میرسند. و نتیجه این عدم انسجام، انتقال دو حس متفاوت از تصاویر است، که یکی بیش از حد جنبه استنادی به فیلم میدهد و دیگری به طور کل مستندگونگی را از میان میبرد.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "آدام سندلر ستاره فیلم «فضانورد بوهمیا» خواهد بود",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%A2%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%84%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%81%D8%B6%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%B1%D8%AF-%D8%A8%D9%88%D9%87%D9%85%DB%8C%D8%A7/"
},
{
"type": "p",
"text": "نیل آرمسترانگ در این فیلم، کاراکتری کاریزماتیک، جدی و بسیار اندیشمند دارد. این اندیشمندی زمانی بیشتر جلوهگر میشود که مصاحبهای از او در حضور تعداد زیادی از تصمیمگیران انجام میشود و در حالی که مقابله با شوروی و مقاصد سیاسی در ذهن بیمار و کوچک همه آنها ریشه دوانده است، او دلیل رفتن به فضا را تماشای خردی و کوچکی انسان میداند؛ نگاهی که به زعم او خیلی پیشتر باید مورد توجه قرار میگرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نخستین انسان فیلمنامهای نسبتا خوب دارد و گر چه رویدادها در آن متراکم و چندان منسجم چیده نشدهاند، اما اتفاقا همین عدم تراکم و عدم استحکام رویدادها، سویه واقعی بودن ماجرا را باز هم افزایش میدهد و آن را واقعیتر از یک فیلم سرگرمکننده جلوه میدهد. گرچه هر آن چه که در هالیوود تولید میشود، به دلیل اجبار رعایت استانداردهای تثبیت شده فیلمسازی، در آنجا شکلی به شدت کلیشهای و ابلهانه پیدا میکند و در نتیجه فرم و شکل تمام فیلمها یکسان، مشابه و البته پس از این همه سال تکرار، تهوعآور به نظر میرسد. این جنس از تصاویر و نوع بازیها و درام پردازی تکراری، حتی با پخش صداهایی در انتهای فیلم که به ظاهر واقعی هستند نیز، دوست داشتنی نمیشوند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اما مهمترین پرسش در فیلم نخستین انسان این است که آیا به طور کلی انسان به ماه سفر کرده است یا این که تمام این اکتشافات، دروغها و بلوفهایی بزرگ هستند که صرفا از طرف قدرتهای بزرگ، به خاطر دستیابی به مقاصد سیاسیشان، در جهان مطرح شدهاند. نورپردازی کره ماه به هیچ وجه شکلی واقعگرایانه ندارد و حالتی ساختگی و دکوری را انتقال میدهد. این مشکل سه دلیل میتواند داشته باشد: اول این که امکانات اجرای این صحنه برای غولهای بزرگ هالیوود فراهم نبوده باشد که البته این فرضی غیر قابل پذیرش است. فرضیه دیگر این است که فیلمساز، تصور درستی از ماه نداشته است که البته با کنترلهای شدیدی که بر استودیوهای هالیوود اعمال میشود، حتی اگر فیلمساز هم بر این قضیه اشراف نداشته باشد، این صحنه در بهترین شکلش توسط تیم فیلمسازی تولید خواهد شد. اما سومین حدس این است که انسان هرگز پایش را روی کره ماه نگذاشته باشد و تمام تصورات یکسان ما انسانها از آنجا، از تماشای همین تصاویر به وجود آمده باشد. البته این پرسشی است که هیچ کسی دست کم در این زمان نمیتواند به آن پاسخ روشنی دهد.",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نقد فیلم درخت گلابی وحشی | [
{
"type": "p",
"text": "درخت گلابی وحشی فیلمی چالش برانگیز و اندیشه برانگیز است. فیلم درخت گلابی وحشی داستان پسر جوانی را بازگو میکند که تحصیلات دانشگاهیاش به تازگی به پایان رسیده است و پس از فارغ التحصیلی از دانشگاهی که در شهری بزرگ قرار داشته است، به روستایش و نزد خانوادهاش بازمیگردد. او در ابتدا درگیر بازنگری به ارتباطاتی است که در گذشته با افراد مختلف روستا داشته است. و در بدو ورود، ناخودآگاه، خود را تافتهای جدابافته در میان اهالی روستا میبیند و چندان مایل به معاشرت با آنان نیست. اما رفتهرفته این روند تغییر میکند و قضیه شکل دیگری به خود میگیرد. این روند در کاراکتر سینان کاراسو به خوبی مشهود است. و کاملا از سوی تماشاگر حس میشود؛ که نشان از پرداخت ظریف کارگردان به شکلگیری این روند دارد.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/fPNoz?utm_source=filimoweblog&utm_medium=link&utm_campaign=wildpeartree&utm_term=content&utm_content=wildpeartree"
},
{
"type": "p",
"text": "سینان بیش از هر کسی با پدرش مشکل دارد؛ معلمی در آستانه بازنشستگی، که پولها و زمانش را وقف قمار و شرط بندی روی اسبها میکند. سینان خود را خیلی بالاتر از او میبیند و دائما در حال تخطئهی اوست. بیخیالی پدر سینان، به شدت اعصاب همه اطرافیانش را به هم ریخته است. او به لحاظ مالی، خانواده را در تنگنا قرار داده است، اما با نزدیک شدن به انتهای فیلم، خیلی چیزها تغییر میکنند و هر چه زمان میگذرد، سینان بیش از پیش خود را شبیه پدرش مییابد. رفتهرفته بار ادراک و پذیرش این ماجرا که او نیز همانند پدرش و وارث درد به هیچ کجا نرسیدگی او خواهد شد، بیش از پیش بر دوشش سنگینی میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد و بررسی فیلم برای جوانمرگی خیلی دیر است",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%85%D8%B1%DA%AF%DB%8C-%D8%AE%DB%8C%D9%84%DB%8C-%D8%AF%DB%8C%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D8%AA/"
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم درخت گلابی وحشی فیلمی گفتگوگر است و میکوشد با تمام چیزهای چالش برانگیز پیرامونش گفتگو کند. این فیلم حتی با دین که چندان زبان منطق را نمیفهمد و یکسره در حال گرفتن طلای مردم است نیز به گفتگو مینشیند و هر چند در آخر، آن را غیر قابل گفتگو میداند، اما با این حال میکوشد مردمی که چشمبسته به چیزی ایمان آوردهاند و پس از آن حاضر نیستند به روی هیچ چیز چشم و گوششان باز شود را به خود بیاورد. و از آنان تقاضای اندیشیدن کند. این فیلم حتی حضور دین در عصر کنونی را به سخره میگیرد و وجود آن را با داشتههای کنونی بشر خندهدار میداند. این زمانی اتفاق میافتد که سینان داستان شخصی را بازگو میکند که به جای سنگ در حال پرتاب کردن گوشیاش در یک مراسم مذهبی بوده است. گرچه در نهایت، ایمان را کر و کور مییابد، ولی باز میکوشد که چشم و گوش آن را به روی واقعیتهای صفر و یکی دنیای جدید باز کند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد و بررسی فیلم برای جوانمرگی خیلی دیر است",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%85%D8%B1%DA%AF%DB%8C-%D8%AE%DB%8C%D9%84%DB%8C-%D8%AF%DB%8C%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D8%AA/"
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم درخت گلابی وحشی به جز یکی دو نمایَش که هیچ ربطی به فرم فیلم ندارند، و گویی از فیلمهای هیچکاک بیرون آمدهاند، فیلمی منسجم و با هویت است. یکی از این نماها برای نمونه نمایی است که از پشت شانه (Over The Shoulder Shot) سینان گرفته شده است. و دوربین در آن به شکلی اغراق شده بر کاغذ مچالهای که روی زمین افتاده است، تاکید میکند. جای دیگری که البته کمتر از این، ولی به هر حال کمی توی ذوق تماشاگر میزند، نمایی است که به واسطه آن، کارگردان میکوشد سربازی رفتن سینان را نشان دهد. این نما که با پایی درشت در پیشزمینه آغاز میشود، ربط چندانی به تصویرهای حسی و طبیعت گرایانه فیلم ندارد و از جنس فیلمهایی داستان محورتر از این فیلم است.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "همه چیز درباره فیلم فیلم زمین لرزه",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/the-quake-review/"
},
{
"type": "p",
"text": "جلوههای ویژهی تصویریِ فیلم درخت گلابی وحشی نیز سطح بسیار پایینی دارد و بسیار ابتدایی است. برفی که توصط جلوههای ویژه کامپیوتری در این فیلم ایجاد شده است، اصلا حس طبیعی بودن را انتقال نمیدهد و کاملا ساختگی به نظر میرسد. اما گذشته از این ضعفهای نه چندان بزرگ باید گفت که فیلم درخت گلابی وحشی همچنان جیلان را بالا نگاه میدارد و همچون همه میدانند فرهادی، او را دچار افول چشمگیر نمیکند. این فیلم را در واقع میتوان ادامه منطقی فیلمهای نوری بیلگه جیلان دانست و رنگ و بو و هویت فیلمهای گذشتهاش را نیز در آن مشاهده کرد.و حتی بسیاری از عناصر خاص جیلان، مانند رویایی که کمی از فیلم روزی روزگاری در آناتولی بیرون میزد، اینجا بسیار بهتر جا میافتد و جای خود را بهتر پیدا میکند. اما چیزی که البته از خواب زمستانی به بعد در فیلمهای جیلان به طور جدی آغاز شده است و در این فیلم بدون واهمه بر آن تاکید میشود، استفاده از بحثها و دیالوگهای طولانی در فیلم است که هر چه میگذرد با وجود طولانی بودن، نه تنها آزاردهنده نمیشوند بلکه راحتتر پذیرفته میشوند. این دیالوگهای روشنفکرانه البته ما را کمی به یاد برخی فیلمهای گدار میاندازد و گویی جیلان تبدیل به گداری شده است که با رنگ و نور و اتمسفری بسیار دراماتیکتر و در فضایی داستانیتر، در حال بیرون ریختن چالشهای روشنفکرانهاش است. این شکل از سینمای شخصی و باهویت، مسلما ارزشمند و قابل تامل است.",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نقد فیلم درخت گلابی وحشی | [
{
"type": "p",
"text": "درخت گلابی وحشی فیلمی چالش برانگیز و اندیشه برانگیز است. فیلم درخت گلابی وحشی داستان پسر جوانی را بازگو میکند که تحصیلات دانشگاهیاش به تازگی به پایان رسیده است و پس از فارغ التحصیلی از دانشگاهی که در شهری بزرگ قرار داشته است، به روستایش و نزد خانوادهاش بازمیگردد. او در ابتدا درگیر بازنگری به ارتباطاتی است که در گذشته با افراد مختلف روستا داشته است. و در بدو ورود، ناخودآگاه، خود را تافتهای جدابافته در میان اهالی روستا میبیند و چندان مایل به معاشرت با آنان نیست. اما رفتهرفته این روند تغییر میکند و قضیه شکل دیگری به خود میگیرد. این روند در کاراکتر سینان کاراسو به خوبی مشهود است. و کاملا از سوی تماشاگر حس میشود؛ که نشان از پرداخت ظریف کارگردان به شکلگیری این روند دارد.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/fPNoz?utm_source=filimoweblog&utm_medium=link&utm_campaign=wildpeartree&utm_term=content&utm_content=wildpeartree"
},
{
"type": "p",
"text": "سینان بیش از هر کسی با پدرش مشکل دارد؛ معلمی در آستانه بازنشستگی، که پولها و زمانش را وقف قمار و شرط بندی روی اسبها میکند. سینان خود را خیلی بالاتر از او میبیند و دائما در حال تخطئهی اوست. بیخیالی پدر سینان، به شدت اعصاب همه اطرافیانش را به هم ریخته است. او به لحاظ مالی، خانواده را در تنگنا قرار داده است، اما با نزدیک شدن به انتهای فیلم، خیلی چیزها تغییر میکنند و هر چه زمان میگذرد، سینان بیش از پیش خود را شبیه پدرش مییابد. رفتهرفته بار ادراک و پذیرش این ماجرا که او نیز همانند پدرش و وارث درد به هیچ کجا نرسیدگی او خواهد شد، بیش از پیش بر دوشش سنگینی میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد و بررسی فیلم برای جوانمرگی خیلی دیر است",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%85%D8%B1%DA%AF%DB%8C-%D8%AE%DB%8C%D9%84%DB%8C-%D8%AF%DB%8C%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D8%AA/"
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم درخت گلابی وحشی فیلمی گفتگوگر است و میکوشد با تمام چیزهای چالش برانگیز پیرامونش گفتگو کند. این فیلم حتی با دین که چندان زبان منطق را نمیفهمد و یکسره در حال گرفتن طلای مردم است نیز به گفتگو مینشیند و هر چند در آخر، آن را غیر قابل گفتگو میداند، اما با این حال میکوشد مردمی که چشمبسته به چیزی ایمان آوردهاند و پس از آن حاضر نیستند به روی هیچ چیز چشم و گوششان باز شود را به خود بیاورد. و از آنان تقاضای اندیشیدن کند. این فیلم حتی حضور دین در عصر کنونی را به سخره میگیرد و وجود آن را با داشتههای کنونی بشر خندهدار میداند. این زمانی اتفاق میافتد که سینان داستان شخصی را بازگو میکند که به جای سنگ در حال پرتاب کردن گوشیاش در یک مراسم مذهبی بوده است. گرچه در نهایت، ایمان را کر و کور مییابد، ولی باز میکوشد که چشم و گوش آن را به روی واقعیتهای صفر و یکی دنیای جدید باز کند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد و بررسی فیلم برای جوانمرگی خیلی دیر است",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%85%D8%B1%DA%AF%DB%8C-%D8%AE%DB%8C%D9%84%DB%8C-%D8%AF%DB%8C%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D8%AA/"
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم درخت گلابی وحشی به جز یکی دو نمایَش که هیچ ربطی به فرم فیلم ندارند، و گویی از فیلمهای هیچکاک بیرون آمدهاند، فیلمی منسجم و با هویت است. یکی از این نماها برای نمونه نمایی است که از پشت شانه (Over The Shoulder Shot) سینان گرفته شده است. و دوربین در آن به شکلی اغراق شده بر کاغذ مچالهای که روی زمین افتاده است، تاکید میکند. جای دیگری که البته کمتر از این، ولی به هر حال کمی توی ذوق تماشاگر میزند، نمایی است که به واسطه آن، کارگردان میکوشد سربازی رفتن سینان را نشان دهد. این نما که با پایی درشت در پیشزمینه آغاز میشود، ربط چندانی به تصویرهای حسی و طبیعت گرایانه فیلم ندارد و از جنس فیلمهایی داستان محورتر از این فیلم است.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "همه چیز درباره فیلم فیلم زمین لرزه",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/the-quake-review/"
},
{
"type": "p",
"text": "جلوههای ویژهی تصویریِ فیلم درخت گلابی وحشی نیز سطح بسیار پایینی دارد و بسیار ابتدایی است. برفی که توصط جلوههای ویژه کامپیوتری در این فیلم ایجاد شده است، اصلا حس طبیعی بودن را انتقال نمیدهد و کاملا ساختگی به نظر میرسد. اما گذشته از این ضعفهای نه چندان بزرگ باید گفت که فیلم درخت گلابی وحشی همچنان جیلان را بالا نگاه میدارد و همچون همه میدانند فرهادی، او را دچار افول چشمگیر نمیکند. این فیلم را در واقع میتوان ادامه منطقی فیلمهای نوری بیلگه جیلان دانست و رنگ و بو و هویت فیلمهای گذشتهاش را نیز در آن مشاهده کرد.و حتی بسیاری از عناصر خاص جیلان، مانند رویایی که کمی از فیلم روزی روزگاری در آناتولی بیرون میزد، اینجا بسیار بهتر جا میافتد و جای خود را بهتر پیدا میکند. اما چیزی که البته از خواب زمستانی به بعد در فیلمهای جیلان به طور جدی آغاز شده است و در این فیلم بدون واهمه بر آن تاکید میشود، استفاده از بحثها و دیالوگهای طولانی در فیلم است که هر چه میگذرد با وجود طولانی بودن، نه تنها آزاردهنده نمیشوند بلکه راحتتر پذیرفته میشوند. این دیالوگهای روشنفکرانه البته ما را کمی به یاد برخی فیلمهای گدار میاندازد و گویی جیلان تبدیل به گداری شده است که با رنگ و نور و اتمسفری بسیار دراماتیکتر و در فضایی داستانیتر، در حال بیرون ریختن چالشهای روشنفکرانهاش است. این شکل از سینمای شخصی و باهویت، مسلما ارزشمند و قابل تامل است.",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | فیلم مادر علی حاتمی ایرانیترین فیلم تاریخ سینمای ایران | [
{
"type": "ilink",
"text": "فیلم مادر علی حاتمی ایرانیترین فیلم تاریخ سینمای ایران است. ارزش نهادن به سنتهایی مثل جمع شدن خانواده در کنار همدیگر و ترغیب افراد به لذت بردن در کنار خانواده و گذراندن وقت و زندگی با افراد خانواده، مفاهیمی هستند که از دنیای گذشته میآیند و نوگرا و به روز نیستند، اما دست کم در فیلمهای علی حاتمی این مفاهیم، شکلی مکارانه پیدا نمیکنند و در پی فریفتن مردم نیستند. مادر فیلمی صمیمی و ساده است که از درونی انسانی بیرون آمده است؛ انسانی که البته تعلقاتی در تاریخ گذشته دارد.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/Z1apQ?utm_source=filimoweblog&utm_medium=link&utm_campaign=madar&utm_term=content&utm_content=madar"
},
{
"type": "ilink",
"text": "از همان تیتراژ آغازین، فیلم شروع به ایجاد حس در درون تماشاگر میکند. هر چه فیلم پیش میرود این لحظههای ناب حسی، بیش از پیش احساسات نوستالژیک تماشاگر ایرانی را برمیانگیزاند. موسیقی پر حس فیلم، دارای روحی بسیار ایرانی است و به راحتی هر کسی که تعلقی به ایران داشته باشد را تحت تاثیر قرار میدهد. با وجود این که جریان مسجد گوهرشاد در این فیلم مطرح میشود و لزوم آزادی پوشش که امروز جامعه ما به خصوص برای آزادی پوشش زنان به آن نیاز مبرم دارد نیز در آن مطرح میشود، اما در نهایت فیلم مادر علی حاتمی بسیار صمیمیتر از آن است که سیاسی باشد. فیلمهای علی حاتمی و به خصوص مادر، احساس راستی و یکرنگی به تماشاگر انتقال میدهد و گویا هیچ هدف دیگری جز خود فیلم پشت آن نیست. حتی شخصیت لات و لومپنی که همیشه در فیلمهای علی حاتمی وجود دارد هم در جهت خواسته حکومت و ترغیب و تشویق لومپنیسم در جامعه ایران نیست، بلکه شکلی بیش از حد واقعگرایانه و حتی چالشبرانگیز دارد.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/Z1apQ?utm_source=filimoweblog&utm_medium=link&utm_campaign=madar&utm_term=content&utm_content=madar"
},
{
"type": "ilink",
"text": "مرور کارنامه علی حاتمی در فیلیمو شات",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/ali-hatami-filmography/"
},
{
"type": "p",
"text": "صداگذاری خوب و دوبله بینظیر فیلم، در کنار تصاویر دوستداشتنی و فضای ایرانی فیلم، لحظاتی زیبا میسازد و در نتیجه فضایی نوستالژیک و حسبرانگیز در فیلم به وجود میآید. بازیگران فیلم هم در تاریخ سینمای ایران کم نظیر هستند؛ از محمد علی کشاورز که یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است گرفته تا اکبر عبدی که او نیز یکی از تواناترین بازیگران سینمای ایران به حساب میآید؛ بگذریم که در سالهای اخیر نتوانسته است شخصیت و هویت هنرمندان خود را حفظ کند و در هر کار بی هویتی بازی کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "فیلم مادر علی حاتمی در جایی که لازم است، به خوبی صحنهها را خلاصه کرده است. برای نمونه، آوردن غلامرضا از تیمارستان، بدون هیچ دیالوگی، با چند نمای بسیار گیرا و حسبرانگیز به خوبی اجرا شده است. اما حسبرانگیزترین لحظه فیلم، لحظه آمدن مادر به خانه است. در این صحنه تمام عناصر سینمایی، اعم از نگاه شگفتانگیز محمد علی کشاورز ، تدوین خوب، تصاویر گیرا، و شکل پرداخت کنشها، از جمله نوع خاص در زدن مادر، همگی دست به دست یکدیگر میدهند و به زیبایی در پوستهی موسیقی ناب ایرانی پیچیده میشوند و بهترین لحظه فیلم را میسازند. لحظهای که صدها بار میتوان آن را دید و هر بار از آن لذت برد. لذتی که البته خارج از مرزهای این سرزمین، ممکن است چندان معنایی نداشته باشد.",
"ref": "https://www.filimo.com/tag/MohammadAliKeshavarz"
},
{
"type": "p",
"text": "یکی از ایرادات فیلم مادر علی حاتمی کاراکتر جلال است. که البته تارخ در آن دوره هنوز بازیگر بدی نشده بود، به خوبی نقش آن را ایفا کرده است. ایراد این کاراکتر، تناقضی بزرگ است که در او بعدی ایجاد نمیکند و صرفا کاراکترش را بیتکلیف و غیر ملموس جلوه میدهد. چرا که تناقض موجود در کاراکتر جلال، تناقضی بنیادین است. او فردی شاعر مسلک است که البته در بانک کار میکند و خانهاش در یکی از بهترین برجهای شهر است. مقدار شاعر مسلکی جلال، آنقدر زیاد است که انتظار زندگیِ درویش مسلکانهتری از او در تماشاگر ایجاد میشود و اصلا داد و ستد و روابط پولمحور موجود در بانک، به هیچ رو با روحیه لطیف او جور در نمیآید و هنگامی که این نارضایتی از شغل، در او دیده نمیشود، کاراکتر، مقداری باورناپذیر میشود. نکته دیگر این است که فیلم مادر علی حاتمی چندان باورپذیر نیست، تعداد خل و چلهایی هستند که در یک محله زندگی میکنند و غلامرضا از همه آنان سالمتر به نظر میرسد. البته چون فضای این فیلم چندان به روز نیست و در گذشتهای نسبتا ذهنی روی میدهد، میتوان این ایرادات را نادیده گرفت، اما به هر روی، اینها مواردی هستند که در دنیای رئال و واقعی فیلم به آسانی پذیرفته نمیشوند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم مادر نهایتا فیلمی تخدیری و غیر اندیشمندانه است و تبلیغ مذهب، سنت و تمام علایق کارگردان را در پشت پرده خود به همراه دارد. اما از آنجا که این فیلم بیش از حد راستگو، یکرنگ و صمیمی است، وجود تمام زیرمتنها در آن، حتی زیرمتنهایی که به نفع سامانه قدرت هستند، غیر منفعتطلبانه و غیر سودجویانه به نظر میرسند. به هر رو نمیتوان این نکته را نادیده گرفت که مادر بیش از آن که اندیشهبرانگیز باشد، زندگیبرانگیز است، اما نوعی از زندگی که علی حاتمی شیفته آن است و این زندگی بیش از آن که شکلی اندیشمندانه داشته باشد، خوابآور و خوشخیالانه است.",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نقد فیلم درخت گلابی وحشی | [
{
"type": "p",
"text": "درخت گلابی وحشی فیلمی چالش برانگیز و اندیشه برانگیز است. فیلم درخت گلابی وحشی داستان پسر جوانی را بازگو میکند که تحصیلات دانشگاهیاش به تازگی به پایان رسیده است و پس از فارغ التحصیلی از دانشگاهی که در شهری بزرگ قرار داشته است، به روستایش و نزد خانوادهاش بازمیگردد. او در ابتدا درگیر بازنگری به ارتباطاتی است که در گذشته با افراد مختلف روستا داشته است. و در بدو ورود، ناخودآگاه، خود را تافتهای جدابافته در میان اهالی روستا میبیند و چندان مایل به معاشرت با آنان نیست. اما رفتهرفته این روند تغییر میکند و قضیه شکل دیگری به خود میگیرد. این روند در کاراکتر سینان کاراسو به خوبی مشهود است. و کاملا از سوی تماشاگر حس میشود؛ که نشان از پرداخت ظریف کارگردان به شکلگیری این روند دارد.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/fPNoz?utm_source=filimoweblog&utm_medium=link&utm_campaign=wildpeartree&utm_term=content&utm_content=wildpeartree"
},
{
"type": "p",
"text": "سینان بیش از هر کسی با پدرش مشکل دارد؛ معلمی در آستانه بازنشستگی، که پولها و زمانش را وقف قمار و شرط بندی روی اسبها میکند. سینان خود را خیلی بالاتر از او میبیند و دائما در حال تخطئهی اوست. بیخیالی پدر سینان، به شدت اعصاب همه اطرافیانش را به هم ریخته است. او به لحاظ مالی، خانواده را در تنگنا قرار داده است، اما با نزدیک شدن به انتهای فیلم، خیلی چیزها تغییر میکنند و هر چه زمان میگذرد، سینان بیش از پیش خود را شبیه پدرش مییابد. رفتهرفته بار ادراک و پذیرش این ماجرا که او نیز همانند پدرش و وارث درد به هیچ کجا نرسیدگی او خواهد شد، بیش از پیش بر دوشش سنگینی میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد و بررسی فیلم برای جوانمرگی خیلی دیر است",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%85%D8%B1%DA%AF%DB%8C-%D8%AE%DB%8C%D9%84%DB%8C-%D8%AF%DB%8C%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D8%AA/"
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم درخت گلابی وحشی فیلمی گفتگوگر است و میکوشد با تمام چیزهای چالش برانگیز پیرامونش گفتگو کند. این فیلم حتی با دین که چندان زبان منطق را نمیفهمد و یکسره در حال گرفتن طلای مردم است نیز به گفتگو مینشیند و هر چند در آخر، آن را غیر قابل گفتگو میداند، اما با این حال میکوشد مردمی که چشمبسته به چیزی ایمان آوردهاند و پس از آن حاضر نیستند به روی هیچ چیز چشم و گوششان باز شود را به خود بیاورد. و از آنان تقاضای اندیشیدن کند. این فیلم حتی حضور دین در عصر کنونی را به سخره میگیرد و وجود آن را با داشتههای کنونی بشر خندهدار میداند. این زمانی اتفاق میافتد که سینان داستان شخصی را بازگو میکند که به جای سنگ در حال پرتاب کردن گوشیاش در یک مراسم مذهبی بوده است. گرچه در نهایت، ایمان را کر و کور مییابد، ولی باز میکوشد که چشم و گوش آن را به روی واقعیتهای صفر و یکی دنیای جدید باز کند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد و بررسی فیلم برای جوانمرگی خیلی دیر است",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%85%D8%B1%DA%AF%DB%8C-%D8%AE%DB%8C%D9%84%DB%8C-%D8%AF%DB%8C%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D8%AA/"
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم درخت گلابی وحشی به جز یکی دو نمایَش که هیچ ربطی به فرم فیلم ندارند، و گویی از فیلمهای هیچکاک بیرون آمدهاند، فیلمی منسجم و با هویت است. یکی از این نماها برای نمونه نمایی است که از پشت شانه (Over The Shoulder Shot) سینان گرفته شده است. و دوربین در آن به شکلی اغراق شده بر کاغذ مچالهای که روی زمین افتاده است، تاکید میکند. جای دیگری که البته کمتر از این، ولی به هر حال کمی توی ذوق تماشاگر میزند، نمایی است که به واسطه آن، کارگردان میکوشد سربازی رفتن سینان را نشان دهد. این نما که با پایی درشت در پیشزمینه آغاز میشود، ربط چندانی به تصویرهای حسی و طبیعت گرایانه فیلم ندارد و از جنس فیلمهایی داستان محورتر از این فیلم است.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "همه چیز درباره فیلم فیلم زمین لرزه",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/the-quake-review/"
},
{
"type": "p",
"text": "جلوههای ویژهی تصویریِ فیلم درخت گلابی وحشی نیز سطح بسیار پایینی دارد و بسیار ابتدایی است. برفی که توصط جلوههای ویژه کامپیوتری در این فیلم ایجاد شده است، اصلا حس طبیعی بودن را انتقال نمیدهد و کاملا ساختگی به نظر میرسد. اما گذشته از این ضعفهای نه چندان بزرگ باید گفت که فیلم درخت گلابی وحشی همچنان جیلان را بالا نگاه میدارد و همچون همه میدانند فرهادی، او را دچار افول چشمگیر نمیکند. این فیلم را در واقع میتوان ادامه منطقی فیلمهای نوری بیلگه جیلان دانست و رنگ و بو و هویت فیلمهای گذشتهاش را نیز در آن مشاهده کرد.و حتی بسیاری از عناصر خاص جیلان، مانند رویایی که کمی از فیلم روزی روزگاری در آناتولی بیرون میزد، اینجا بسیار بهتر جا میافتد و جای خود را بهتر پیدا میکند. اما چیزی که البته از خواب زمستانی به بعد در فیلمهای جیلان به طور جدی آغاز شده است و در این فیلم بدون واهمه بر آن تاکید میشود، استفاده از بحثها و دیالوگهای طولانی در فیلم است که هر چه میگذرد با وجود طولانی بودن، نه تنها آزاردهنده نمیشوند بلکه راحتتر پذیرفته میشوند. این دیالوگهای روشنفکرانه البته ما را کمی به یاد برخی فیلمهای گدار میاندازد و گویی جیلان تبدیل به گداری شده است که با رنگ و نور و اتمسفری بسیار دراماتیکتر و در فضایی داستانیتر، در حال بیرون ریختن چالشهای روشنفکرانهاش است. این شکل از سینمای شخصی و باهویت، مسلما ارزشمند و قابل تامل است.",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نقد و بررسی فیلم سینمایی شاید وقتی دیگر ؛ کابوس یا واقعیت؟ | [
{
"type": "ilink",
"text": "فیلم شاید وقتی دیگر ایده خوبی دارد اما همچنان کاراکترهای ساختگی و دیالوگهای تئاتری و غیر سینماییِ آن آزاردهنده هستند. رفتارها، کنشها و واکنشهای کاراکترها، اغراق شده، بیش از اندازه تاکیدی، بیتکلیف و بعضا کمیک اند. مدبر نیمه شب تمام لباسهای کیان را از درون کمد بیرون آورده و روی او پرتاب میکند. اما نهتنها کیان بیدار نمیشود، بلکه فردا صبح پس از بیدار شدن نیز واکنش خاصی ندارد. و انگار نه انگار که اتفاقی روی داده است. مشخص نیست کاراکتر کارگردان چرا به راحتی اقناع میشود که فیلم بخوابد. همچنین مشخص نیست او پس از یافتن چیزی در مورد هویت رانندهی استیشن، چرا هیچ وقعی به حال گرفتهی مدبر نمینهد و با خنده و شادمانی، خبر یافتن چیزی را در ماشین برای او میآورد. مشخص نیست مدبر چرا در اواسط فیلم، هنگامی که کیان تلفن را پاسخ نمیدهد، به ناگهان یک مونولوگ تئاتری و نمایشی میگوید. هنگامی که مدبر وحشیانه دست کیان را میگیرد و او را مجبور به پوشیدن مانتو میکند، کیان به شکلی بلاهتبار و شبیه به انسانهای کندذهن، کنش تند او را کاملا نادیده میگیرد، و از دیدن مانتو خوشحال میشود. این صحنه ها تبدیل به صحنههایی کمیک در فیلم شدهاند. تمام این کنشها جوری است که گویی این کاراکترها انسان نیستند و دنیای واقعی را لمس نکردهاند. تنها شکلی که امکان باورپذیری این صحنهها را فراهم مینمود، این بود که تمام این فضا، فضای ذهنی کیان باشد. اما این گونه نیست. چون به جز این که هیچ نشانی مبنی بر این خوانش در فیلم وجود ندارد، اگر این گونه بود، دیگر همراهی فیلم با مدبر در بسیاری از صحنهها بیدلیل است و برهم زنندهی زاویه دید روایی فیلم به حساب میآید.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/iwAHP?utm_source=filimoweblog&utm_medium=link&utm_campaign=shayadvaghti&utm_term=content&utm_content=shayadvaghti"
},
{
"type": "ilink",
"text": "نگاهی به فیلم بیپایان به کارگردانی اسکات اسپیر",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/endless-film-review/"
},
{
"type": "p",
"text": "برخی از این مشکلات البته محصول ایرادات فنی فیلم هستند. برای نمونه هنگامی که مدبر پس از مکثی طولانی ماهیِ بیرون افتاده از تنگ را از روی زمین برمیدارد، ضعف در مرحلهی تدوین است که به چشم میآید. این شکل از تدوین که گویی تدوینگرش قصد کش آوردن صحنه به وسیلهی آن را داشته است، شکلی ابتدایی پیدا نموده است. و شکل فیلمهای صامت را به فیلم میدهد. این شکل ر رویای پایانیِ فیلم، به شکلی تشدید شده خودنمایی میکند. و گویی فیلم در پایان، تبدیل به فیلمی صامت میشود. رویایی که بیش از حد کشدار است و ضعف روایی مهمی به حساب میآید. از این جهت که گویی کارگردان یا فیلمنامهنویس، با رویکردی کلاسیک، در تلاش بوده است که گذشتهی این دو خواهر، شکل جداییِ آنها، و دلیل ترس کیان از سگ را بیان کند. اما راه آن را نیافته است. و زمان زیادی هم برای آن نگذاشته است. و به سادهترین راه بسنده کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مشکل اینجاست که این ساختگی بودن، نمیتواند در تمام لحظات فیلم قدرت و قوت خود را نگه دارد. وگرنه ممکن بود شکل و هویت خاص خود بیضایی، که نمونهی خوب آن را در مرگ یزدگرد و چریکهی تارا میبینیم، در اینجا نیز دیده شود. اما مسئله اینجاست که بیضایی نه میتواند از فضا و دیالگهای شخصیاش دل بکند، و نه میتواند آنها را به طور کامل وارد دنیای واقعی امروز کند. در نتیجه آن دسته از فیلمهای بیضایی که در زمان گذشته نمیگذرند، فیلمهایی بیتکلیف و تئاترزده هستند. البته رگبار کمتر از فیلمهای دیگر او به این بیماری دچار است. و درک بهتری از سینما در آن دیده میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "اکران آنلاین فیلم سازهای ناکوک | عشق و نفرت زنانه",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%A7%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B3%D8%A7%D8%B2%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%86%D8%A7%DA%A9%D9%88%DA%A9/"
},
{
"type": "p",
"text": "نکتهای در شاید وقتی دیگر هست که هم به فیلم آسیب زده است، و هم به خوبی آن را پیش میبرَد و در آن کشش ایجاد میکند. این نکته به زاویهی دید و شکل روایتگری بازمیگردد. در نیمهی اول فیلم، چنین به نظر میرسد که مدبر نقش اول فیلم است. اما در نیمهی دوم فیلم، کیان در مرکز توجه قرار میگیرد، و بارداری او، گذشتهاش و داستان کودکی او، تبدیل به مرکز ثقل فیلم میشود. این تمهید روایی، هم جلوی خسته شدن تماشاگر را میگیرد و تنوع در فضای فیلم ایجاد میکند، و هم از سویی برشهای روایی و حسی برای او ایجاد میکند و کمی مانع همراه شدن او با کاراکترها میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شاید وقتی دیگر، البته محاسن زیادی هم دارد. برشهای زمانیِ خوب، و بعضا نماهای خلاقانه، گر چه گاهی بیش از حد نمایشی هستند، اما بعضا تحسینبرانگیز نیز هستند. شاید وقتی دیگر در آفرینش صحنههای کابوس و رویا، اگر نگوییم بهترین، قطعا یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران است. اساسا بیضایی در آفرینش صحنههای رویا در فیلمهایش بسیار موفق و انتقال دهنده کار میکند. پایان فیلم بسیار گیراست و موقعیت برخورد دو خواهر، حسدار و فضاسازانه طراحی شده است. اما مهترین حُسن فیلمهای بهرام بیضایی، هویتمندی است. بهرام بیضایی که متاسفانه اکنون به خاطر سیاستهای ابلهانهی حکومتی، مجبور به جلای وطن شده است، مردی اندیشمند، پژوهشگر، و برای تاریخ ایران پر اهمیت است. و این هویتمندی و تشخص در آثار او، مسلما ریشه در بینش و شخصیت استوار او دارد؛ ویژگیای که در میان فیلمسازانِ نان به نرخ روز خورِ کنونیِ ایران، هر آینه شایستهی آفرین و ستایش است.",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نقد و بررسی فیلم سینمایی شاید وقتی دیگر ؛ کابوس یا واقعیت؟ | [
{
"type": "ilink",
"text": "فیلم شاید وقتی دیگر ایده خوبی دارد اما همچنان کاراکترهای ساختگی و دیالوگهای تئاتری و غیر سینماییِ آن آزاردهنده هستند. رفتارها، کنشها و واکنشهای کاراکترها، اغراق شده، بیش از اندازه تاکیدی، بیتکلیف و بعضا کمیک اند. مدبر نیمه شب تمام لباسهای کیان را از درون کمد بیرون آورده و روی او پرتاب میکند. اما نهتنها کیان بیدار نمیشود، بلکه فردا صبح پس از بیدار شدن نیز واکنش خاصی ندارد. و انگار نه انگار که اتفاقی روی داده است. مشخص نیست کاراکتر کارگردان چرا به راحتی اقناع میشود که فیلم بخوابد. همچنین مشخص نیست او پس از یافتن چیزی در مورد هویت رانندهی استیشن، چرا هیچ وقعی به حال گرفتهی مدبر نمینهد و با خنده و شادمانی، خبر یافتن چیزی را در ماشین برای او میآورد. مشخص نیست مدبر چرا در اواسط فیلم، هنگامی که کیان تلفن را پاسخ نمیدهد، به ناگهان یک مونولوگ تئاتری و نمایشی میگوید. هنگامی که مدبر وحشیانه دست کیان را میگیرد و او را مجبور به پوشیدن مانتو میکند، کیان به شکلی بلاهتبار و شبیه به انسانهای کندذهن، کنش تند او را کاملا نادیده میگیرد، و از دیدن مانتو خوشحال میشود. این صحنه ها تبدیل به صحنههایی کمیک در فیلم شدهاند. تمام این کنشها جوری است که گویی این کاراکترها انسان نیستند و دنیای واقعی را لمس نکردهاند. تنها شکلی که امکان باورپذیری این صحنهها را فراهم مینمود، این بود که تمام این فضا، فضای ذهنی کیان باشد. اما این گونه نیست. چون به جز این که هیچ نشانی مبنی بر این خوانش در فیلم وجود ندارد، اگر این گونه بود، دیگر همراهی فیلم با مدبر در بسیاری از صحنهها بیدلیل است و برهم زنندهی زاویه دید روایی فیلم به حساب میآید.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/iwAHP?utm_source=filimoweblog&utm_medium=link&utm_campaign=shayadvaghti&utm_term=content&utm_content=shayadvaghti"
},
{
"type": "ilink",
"text": "نگاهی به فیلم بیپایان به کارگردانی اسکات اسپیر",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/endless-film-review/"
},
{
"type": "p",
"text": "برخی از این مشکلات البته محصول ایرادات فنی فیلم هستند. برای نمونه هنگامی که مدبر پس از مکثی طولانی ماهیِ بیرون افتاده از تنگ را از روی زمین برمیدارد، ضعف در مرحلهی تدوین است که به چشم میآید. این شکل از تدوین که گویی تدوینگرش قصد کش آوردن صحنه به وسیلهی آن را داشته است، شکلی ابتدایی پیدا نموده است. و شکل فیلمهای صامت را به فیلم میدهد. این شکل ر رویای پایانیِ فیلم، به شکلی تشدید شده خودنمایی میکند. و گویی فیلم در پایان، تبدیل به فیلمی صامت میشود. رویایی که بیش از حد کشدار است و ضعف روایی مهمی به حساب میآید. از این جهت که گویی کارگردان یا فیلمنامهنویس، با رویکردی کلاسیک، در تلاش بوده است که گذشتهی این دو خواهر، شکل جداییِ آنها، و دلیل ترس کیان از سگ را بیان کند. اما راه آن را نیافته است. و زمان زیادی هم برای آن نگذاشته است. و به سادهترین راه بسنده کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مشکل اینجاست که این ساختگی بودن، نمیتواند در تمام لحظات فیلم قدرت و قوت خود را نگه دارد. وگرنه ممکن بود شکل و هویت خاص خود بیضایی، که نمونهی خوب آن را در مرگ یزدگرد و چریکهی تارا میبینیم، در اینجا نیز دیده شود. اما مسئله اینجاست که بیضایی نه میتواند از فضا و دیالگهای شخصیاش دل بکند، و نه میتواند آنها را به طور کامل وارد دنیای واقعی امروز کند. در نتیجه آن دسته از فیلمهای بیضایی که در زمان گذشته نمیگذرند، فیلمهایی بیتکلیف و تئاترزده هستند. البته رگبار کمتر از فیلمهای دیگر او به این بیماری دچار است. و درک بهتری از سینما در آن دیده میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "اکران آنلاین فیلم سازهای ناکوک | عشق و نفرت زنانه",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%A7%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B3%D8%A7%D8%B2%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%86%D8%A7%DA%A9%D9%88%DA%A9/"
},
{
"type": "p",
"text": "نکتهای در شاید وقتی دیگر هست که هم به فیلم آسیب زده است، و هم به خوبی آن را پیش میبرَد و در آن کشش ایجاد میکند. این نکته به زاویهی دید و شکل روایتگری بازمیگردد. در نیمهی اول فیلم، چنین به نظر میرسد که مدبر نقش اول فیلم است. اما در نیمهی دوم فیلم، کیان در مرکز توجه قرار میگیرد، و بارداری او، گذشتهاش و داستان کودکی او، تبدیل به مرکز ثقل فیلم میشود. این تمهید روایی، هم جلوی خسته شدن تماشاگر را میگیرد و تنوع در فضای فیلم ایجاد میکند، و هم از سویی برشهای روایی و حسی برای او ایجاد میکند و کمی مانع همراه شدن او با کاراکترها میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شاید وقتی دیگر، البته محاسن زیادی هم دارد. برشهای زمانیِ خوب، و بعضا نماهای خلاقانه، گر چه گاهی بیش از حد نمایشی هستند، اما بعضا تحسینبرانگیز نیز هستند. شاید وقتی دیگر در آفرینش صحنههای کابوس و رویا، اگر نگوییم بهترین، قطعا یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران است. اساسا بیضایی در آفرینش صحنههای رویا در فیلمهایش بسیار موفق و انتقال دهنده کار میکند. پایان فیلم بسیار گیراست و موقعیت برخورد دو خواهر، حسدار و فضاسازانه طراحی شده است. اما مهترین حُسن فیلمهای بهرام بیضایی، هویتمندی است. بهرام بیضایی که متاسفانه اکنون به خاطر سیاستهای ابلهانهی حکومتی، مجبور به جلای وطن شده است، مردی اندیشمند، پژوهشگر، و برای تاریخ ایران پر اهمیت است. و این هویتمندی و تشخص در آثار او، مسلما ریشه در بینش و شخصیت استوار او دارد؛ ویژگیای که در میان فیلمسازانِ نان به نرخ روز خورِ کنونیِ ایران، هر آینه شایستهی آفرین و ستایش است.",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نقد فیلم سینمایی کار خوب ؛ زخمهایی که مثل خوره روح آدمی را در انزوا میخورند! | [
{
"type": "p",
"text": "فیلم سینمایی کار خوب فیلمی خاص است. فیلمی در مورد سربازهای فرانسویای که خارج از میهنشان، پرچم کشورشان را بالا میبرند. اما هر چیزی بهایی دارد و بهای بالا بردن پرچم، رسیدن به افسردگی و پوچی است. رسیدن به قلهای که همسطح زمین و یا حتی پایینتر از سطح آن است. فیلم سینمایی کار خوب فیلمی فراتر از فرانسه است و حسی جهانشمول در آن نهفته است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سربازهایی که برای دفاع از مرز، در هر گوشهای از جهان میجنگند و کشته شدن همردهها و دوستانشان را با چشم خود میبینند، بیش از هر کس دیگری پوچ بودنِ معنای مرز را میفهمند. خطوطی فرضی که صاحبان قدرت برای سرگرم نمودن مردم روی آبها و خاکهای کرهی زمین کشیدهاند. خطوطی که از نقشهها به دنیای واقعی منتقل شدهاند و چیزی ازلی و ابدی نیستند. قضیه اینجاست که اگر مردم با این مفاهیم سرشان گرم نشود، و چیزی نباشد که برای آن خونشان به جوش بیاید، و گاهی هم برایش جان بدهند، همهشان تبدیل به فیلسوفهایی تارک دنیا میشوند و دیگر هیچ جنگ و تعصب و غروری وجود نخواهد داشت. و این به معنای مرگ صاحبان قدرت و سرمایه خواهد بود. شاید به همین دلیل است که آلمانیها پس از فتح دنیا تبدیل به یکی از افسردهترین مردمان دنیا شدند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "همه چیز درباره فیلم فیلم زمین لرزه",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/the-quake-review/"
},
{
"type": "p",
"text": "فرانسه هم که سالیان دراز است در پوشش هنردوستی با توحشی مضاعف چنگالش را درون قلب کشورهای آفریقایی و غیره فرو برده است، اکنون قلبی پر خون پیدا کرده است و این زیادیِ خون، باعث پاره شدن مویرگهایش شده است. گروهبان گالوپ یکی از این مویرگهاست. این حس البته اختصاص به فرانسه ندارد. این حسی است که تعدادی از سربازان آمریکایی در عراق، افغانستان و ویتنام، تعدادی از سربازان آلمانی در سرزمینهای اشغالیِ تحت سلطهی آلمان، تعدادی از سربازان ایرانی در سوریه و عراق، و بسیاری از سربازان سراسر دنیا آن را تجربه کردهاند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد و بررسی فیلم برای جوانمرگی خیلی دیر است",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%85%D8%B1%DA%AF%DB%8C-%D8%AE%DB%8C%D9%84%DB%8C-%D8%AF%DB%8C%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D8%AA/"
},
{
"type": "p",
"text": "این حس هستهی مرکزی فیلم فیلم سینمایی کار خوب است. یک افسردگی مزمن که به حسادت، خودخوری، لجبازی، خودسری و سرانجام خودکشی میانجامد. فیلم سینمایی کار خوب فیلمی اتمسفردار، کمگو و هنرمندانه است. کلیت فیلم با آن حالتهای خاص سربازان، و حالتهای خاص فرمانده برونو فورستیه، و نریشن خوبی که به زیبایی در فیلم ایجاد فضا میکند، گویی بختکی است که روی پیکر سربازانِ بیرون از وطن افتاده است و فضای فیلم را با آن موسیقیهای گوناگون، صحنههای ذهنیِ رقص و خوشگذرانی، و آن بیابانهای بیانتها، تبدیل به فضایی وهمآلود نموده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پایان فیلم هم شکلی پر حس و البته خلاقانه دارد. با این که هیچ گلولهای از اسلحهی گروهبان گالوپ شلیک نمیشود، دوربین روی تتوی او میرود و نریشن نیز نوشتهی آن را تکرار میکند. و این جمله با حالت خاص گروهبان که روی تخت دراز کشیده است و اسلحه در دست دارد، تداعیگر خودکشی گروهبان است. گویی تمام فیلم از زبان مردی روایت شده است که اکنون مرده است. گویی فیلم از دنیای مردگان آمده است و تمام اتمسفر و فضای فیلم نیز این حس را تایید میکنند. رقص پایانی گروهبان هم گویی رقصی است رهاییبخش، اما هیستریک. گویی او پس از مرگش در حال رقصیدن میباشد. اما هنوز افکار خوره مانندش او را رها نکردهاند.",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نقد فیلم سینمایی کار خوب ؛ زخمهایی که مثل خوره روح آدمی را در انزوا میخورند! | [
{
"type": "p",
"text": "فیلم سینمایی کار خوب فیلمی خاص است. فیلمی در مورد سربازهای فرانسویای که خارج از میهنشان، پرچم کشورشان را بالا میبرند. اما هر چیزی بهایی دارد و بهای بالا بردن پرچم، رسیدن به افسردگی و پوچی است. رسیدن به قلهای که همسطح زمین و یا حتی پایینتر از سطح آن است. فیلم سینمایی کار خوب فیلمی فراتر از فرانسه است و حسی جهانشمول در آن نهفته است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سربازهایی که برای دفاع از مرز، در هر گوشهای از جهان میجنگند و کشته شدن همردهها و دوستانشان را با چشم خود میبینند، بیش از هر کس دیگری پوچ بودنِ معنای مرز را میفهمند. خطوطی فرضی که صاحبان قدرت برای سرگرم نمودن مردم روی آبها و خاکهای کرهی زمین کشیدهاند. خطوطی که از نقشهها به دنیای واقعی منتقل شدهاند و چیزی ازلی و ابدی نیستند. قضیه اینجاست که اگر مردم با این مفاهیم سرشان گرم نشود، و چیزی نباشد که برای آن خونشان به جوش بیاید، و گاهی هم برایش جان بدهند، همهشان تبدیل به فیلسوفهایی تارک دنیا میشوند و دیگر هیچ جنگ و تعصب و غروری وجود نخواهد داشت. و این به معنای مرگ صاحبان قدرت و سرمایه خواهد بود. شاید به همین دلیل است که آلمانیها پس از فتح دنیا تبدیل به یکی از افسردهترین مردمان دنیا شدند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "همه چیز درباره فیلم فیلم زمین لرزه",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/the-quake-review/"
},
{
"type": "p",
"text": "فرانسه هم که سالیان دراز است در پوشش هنردوستی با توحشی مضاعف چنگالش را درون قلب کشورهای آفریقایی و غیره فرو برده است، اکنون قلبی پر خون پیدا کرده است و این زیادیِ خون، باعث پاره شدن مویرگهایش شده است. گروهبان گالوپ یکی از این مویرگهاست. این حس البته اختصاص به فرانسه ندارد. این حسی است که تعدادی از سربازان آمریکایی در عراق، افغانستان و ویتنام، تعدادی از سربازان آلمانی در سرزمینهای اشغالیِ تحت سلطهی آلمان، تعدادی از سربازان ایرانی در سوریه و عراق، و بسیاری از سربازان سراسر دنیا آن را تجربه کردهاند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد و بررسی فیلم برای جوانمرگی خیلی دیر است",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%85%D8%B1%DA%AF%DB%8C-%D8%AE%DB%8C%D9%84%DB%8C-%D8%AF%DB%8C%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D8%AA/"
},
{
"type": "p",
"text": "این حس هستهی مرکزی فیلم فیلم سینمایی کار خوب است. یک افسردگی مزمن که به حسادت، خودخوری، لجبازی، خودسری و سرانجام خودکشی میانجامد. فیلم سینمایی کار خوب فیلمی اتمسفردار، کمگو و هنرمندانه است. کلیت فیلم با آن حالتهای خاص سربازان، و حالتهای خاص فرمانده برونو فورستیه، و نریشن خوبی که به زیبایی در فیلم ایجاد فضا میکند، گویی بختکی است که روی پیکر سربازانِ بیرون از وطن افتاده است و فضای فیلم را با آن موسیقیهای گوناگون، صحنههای ذهنیِ رقص و خوشگذرانی، و آن بیابانهای بیانتها، تبدیل به فضایی وهمآلود نموده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پایان فیلم هم شکلی پر حس و البته خلاقانه دارد. با این که هیچ گلولهای از اسلحهی گروهبان گالوپ شلیک نمیشود، دوربین روی تتوی او میرود و نریشن نیز نوشتهی آن را تکرار میکند. و این جمله با حالت خاص گروهبان که روی تخت دراز کشیده است و اسلحه در دست دارد، تداعیگر خودکشی گروهبان است. گویی تمام فیلم از زبان مردی روایت شده است که اکنون مرده است. گویی فیلم از دنیای مردگان آمده است و تمام اتمسفر و فضای فیلم نیز این حس را تایید میکنند. رقص پایانی گروهبان هم گویی رقصی است رهاییبخش، اما هیستریک. گویی او پس از مرگش در حال رقصیدن میباشد. اما هنوز افکار خوره مانندش او را رها نکردهاند.",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نقد فیلم سینمایی کار خوب ؛ زخمهایی که مثل خوره روح آدمی را در انزوا میخورند! | [
{
"type": "p",
"text": "فیلم سینمایی کار خوب فیلمی خاص است. فیلمی در مورد سربازهای فرانسویای که خارج از میهنشان، پرچم کشورشان را بالا میبرند. اما هر چیزی بهایی دارد و بهای بالا بردن پرچم، رسیدن به افسردگی و پوچی است. رسیدن به قلهای که همسطح زمین و یا حتی پایینتر از سطح آن است. فیلم سینمایی کار خوب فیلمی فراتر از فرانسه است و حسی جهانشمول در آن نهفته است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سربازهایی که برای دفاع از مرز، در هر گوشهای از جهان میجنگند و کشته شدن همردهها و دوستانشان را با چشم خود میبینند، بیش از هر کس دیگری پوچ بودنِ معنای مرز را میفهمند. خطوطی فرضی که صاحبان قدرت برای سرگرم نمودن مردم روی آبها و خاکهای کرهی زمین کشیدهاند. خطوطی که از نقشهها به دنیای واقعی منتقل شدهاند و چیزی ازلی و ابدی نیستند. قضیه اینجاست که اگر مردم با این مفاهیم سرشان گرم نشود، و چیزی نباشد که برای آن خونشان به جوش بیاید، و گاهی هم برایش جان بدهند، همهشان تبدیل به فیلسوفهایی تارک دنیا میشوند و دیگر هیچ جنگ و تعصب و غروری وجود نخواهد داشت. و این به معنای مرگ صاحبان قدرت و سرمایه خواهد بود. شاید به همین دلیل است که آلمانیها پس از فتح دنیا تبدیل به یکی از افسردهترین مردمان دنیا شدند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "همه چیز درباره فیلم فیلم زمین لرزه",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/the-quake-review/"
},
{
"type": "p",
"text": "فرانسه هم که سالیان دراز است در پوشش هنردوستی با توحشی مضاعف چنگالش را درون قلب کشورهای آفریقایی و غیره فرو برده است، اکنون قلبی پر خون پیدا کرده است و این زیادیِ خون، باعث پاره شدن مویرگهایش شده است. گروهبان گالوپ یکی از این مویرگهاست. این حس البته اختصاص به فرانسه ندارد. این حسی است که تعدادی از سربازان آمریکایی در عراق، افغانستان و ویتنام، تعدادی از سربازان آلمانی در سرزمینهای اشغالیِ تحت سلطهی آلمان، تعدادی از سربازان ایرانی در سوریه و عراق، و بسیاری از سربازان سراسر دنیا آن را تجربه کردهاند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد و بررسی فیلم برای جوانمرگی خیلی دیر است",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%85%D8%B1%DA%AF%DB%8C-%D8%AE%DB%8C%D9%84%DB%8C-%D8%AF%DB%8C%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D8%AA/"
},
{
"type": "p",
"text": "این حس هستهی مرکزی فیلم فیلم سینمایی کار خوب است. یک افسردگی مزمن که به حسادت، خودخوری، لجبازی، خودسری و سرانجام خودکشی میانجامد. فیلم سینمایی کار خوب فیلمی اتمسفردار، کمگو و هنرمندانه است. کلیت فیلم با آن حالتهای خاص سربازان، و حالتهای خاص فرمانده برونو فورستیه، و نریشن خوبی که به زیبایی در فیلم ایجاد فضا میکند، گویی بختکی است که روی پیکر سربازانِ بیرون از وطن افتاده است و فضای فیلم را با آن موسیقیهای گوناگون، صحنههای ذهنیِ رقص و خوشگذرانی، و آن بیابانهای بیانتها، تبدیل به فضایی وهمآلود نموده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پایان فیلم هم شکلی پر حس و البته خلاقانه دارد. با این که هیچ گلولهای از اسلحهی گروهبان گالوپ شلیک نمیشود، دوربین روی تتوی او میرود و نریشن نیز نوشتهی آن را تکرار میکند. و این جمله با حالت خاص گروهبان که روی تخت دراز کشیده است و اسلحه در دست دارد، تداعیگر خودکشی گروهبان است. گویی تمام فیلم از زبان مردی روایت شده است که اکنون مرده است. گویی فیلم از دنیای مردگان آمده است و تمام اتمسفر و فضای فیلم نیز این حس را تایید میکنند. رقص پایانی گروهبان هم گویی رقصی است رهاییبخش، اما هیستریک. گویی او پس از مرگش در حال رقصیدن میباشد. اما هنوز افکار خوره مانندش او را رها نکردهاند.",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نقد و بررسی فیلم رزتا ؛ شیریجهای به درون سینما | [
{
"type": "p",
"text": "از همان آغازِ فیلم «رزتا»، بیننده بدون مقدمه به درون فیلم شیرجه میزند. دوربینِ روی دستی که دختری را به شکلی پُرتنش تعقیب میکند. رزتا، همان گونه که از نامش پیداست، فیلمی کاراکترمحور است. فیلمی منسجم، خوشساخت و پر حس، که تماشاگر را به شدت با کاراکتر همراه میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دختری که به تازگی خبر اخراج از کارش را دریافت کرده است، خشمگینانه به سمت صاحبکارش میرود و با او درگیر میشود. سپس با رفتاری بچگانه، میکوشد کارش را پس بگیرد. و برای دست یافتن به این مقصود، محل کارش را به هم میریزد؛ به گونهای که صاحبکارش برای کنترل او دست به دامان نیروی پلیس میشود. رزتا که با مادرش در یک کاروان زندگی میکند، از این پس به دنبال شغل میگردد. او در شرایطی سخت وحشیانه، با زندگی دست و پنجه نرم میکند. از سویی مادر مریضش، که صاحب کاروان او را مجبور به انجام کارهایی که او دوست ندارد میکند، او را آزار میدهد، و از سویی دیگر در پی یافتن کار، برای دست یافتن به ابتدائیات زندگی است.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد فیلم ریشه های ناشناخته | بازآفرینی فیلم «هفت» با الهام از ابرقهرمانها",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/unknown-origins-review/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "رزتا پس از اخراج از کار، به هر دری میزند تا شغلی پیدا کند، ولی در این کار موفق نمیشود. او با پسری آشنا میشود که علاقه زیادی به او نشان میدهد. و صادقانه به او مهر میورزد. اما رزتا که، گویی به واسطه سختیهایی که متحمل شده است، تبدیل به تکهای سنگ شده است، قادر به آزاد کردن احساساتش نیست. و حتی توانایی رقصیدن با ریکه را ندارد.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/JWBc0"
},
{
"type": "p",
"text": "انگار که هرگز شاد بودن را تجربه نکرده است. البته این که رزتا کاراکتری است که تا این اندازه سختی کشیده است، کمی کاراکتر او را ماشینی میکند. و کمی او را، از انسانی چند بعدی، به سوی کاراکتری تک بعدی سوق میدهد. اما این اغراق در فلاکت و بدبختی، به دلیل بازی خوبِ امیلی دوگن، و سرعت و تمپوی بالای فیلم، چندان آزاردهنده نیست. به ویژه وقتی که بالاخره کاراکتر رزتا ، در پایان فیلم در هم میشکند، و بغض خفه شدهاش میترکد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "گویی هر گونه حسی در کاراکتر رزتا مرده است. تا جایی که وقتی ریکه برای کمک به او در مردابی که پر از لجن است میافتد، و نزدیک است غرق شود، رزتا برای چند لحظه در نجات جان او مکث میکند و هیچ حسی در درونش نمییابد، که او را به نجات جان انسانی که حتی به او کمک کرده است رهنمود کند. در دنیای رزتا ، دخترانگی، مهر، زنانگی، لطافت، مهر و احساسات مردهاند. تا جایی که او برای یافتن شغل، دست به کاری میزند که به لحاظ حسی تماشاگر را بهت زده میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد و بررسی فیلم مراسم جدید | بیانیهای علیه خشونت",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/new-order-review/"
},
{
"type": "p",
"text": "رزتا کاراکتری به انتهای خط رسیده است. جایی که رزتا در آن قرار گرفته است، درست مرحلهای است که پیش از اقدام نهایی قرار دارد. اقداماتی که انسانهای ذهن فروپاشیده آنها را انجام میدهند؛ کارهایی از قبیل خودکشی یا قتل. چنین فردی دیگر هیچ علاقهای به چیزی ندارد، و به آسانی میتواند قانونشکنی کند، از فنسها و خط قرمزها عبور کند، و اصول و ارزشهای جامعه را زیر پا بگذارد. همچون انسانی نه پشت سرش را مینگرد و نه اطرافش را، و همان گونه که دوربین برادران داردن سبُعانه و بیوقفه حرکت میکند، او نیز مستقیم به جلو خیره می شود، و با سرعت پیش میرود. اما ریکه برایرزتا شاید آن ناجیای باشد که او را میشکند و فلز قلب او را ذوب میکند؛ پسری که با پایداری و اصرارش او را در هم میشکند و از درون پوسته سختش بیرونش میکشد؛ پسری که رزتا به او اجازه میدهد گریستنش را چشم در چشم تماشا کند.",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نقد و بررسی فیلم رزتا ؛ شیریجهای به درون سینما | [
{
"type": "p",
"text": "از همان آغازِ فیلم «رزتا»، بیننده بدون مقدمه به درون فیلم شیرجه میزند. دوربینِ روی دستی که دختری را به شکلی پُرتنش تعقیب میکند. رزتا، همان گونه که از نامش پیداست، فیلمی کاراکترمحور است. فیلمی منسجم، خوشساخت و پر حس، که تماشاگر را به شدت با کاراکتر همراه میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دختری که به تازگی خبر اخراج از کارش را دریافت کرده است، خشمگینانه به سمت صاحبکارش میرود و با او درگیر میشود. سپس با رفتاری بچگانه، میکوشد کارش را پس بگیرد. و برای دست یافتن به این مقصود، محل کارش را به هم میریزد؛ به گونهای که صاحبکارش برای کنترل او دست به دامان نیروی پلیس میشود. رزتا که با مادرش در یک کاروان زندگی میکند، از این پس به دنبال شغل میگردد. او در شرایطی سخت وحشیانه، با زندگی دست و پنجه نرم میکند. از سویی مادر مریضش، که صاحب کاروان او را مجبور به انجام کارهایی که او دوست ندارد میکند، او را آزار میدهد، و از سویی دیگر در پی یافتن کار، برای دست یافتن به ابتدائیات زندگی است.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد فیلم ریشه های ناشناخته | بازآفرینی فیلم «هفت» با الهام از ابرقهرمانها",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/unknown-origins-review/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "رزتا پس از اخراج از کار، به هر دری میزند تا شغلی پیدا کند، ولی در این کار موفق نمیشود. او با پسری آشنا میشود که علاقه زیادی به او نشان میدهد. و صادقانه به او مهر میورزد. اما رزتا که، گویی به واسطه سختیهایی که متحمل شده است، تبدیل به تکهای سنگ شده است، قادر به آزاد کردن احساساتش نیست. و حتی توانایی رقصیدن با ریکه را ندارد.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/JWBc0"
},
{
"type": "p",
"text": "انگار که هرگز شاد بودن را تجربه نکرده است. البته این که رزتا کاراکتری است که تا این اندازه سختی کشیده است، کمی کاراکتر او را ماشینی میکند. و کمی او را، از انسانی چند بعدی، به سوی کاراکتری تک بعدی سوق میدهد. اما این اغراق در فلاکت و بدبختی، به دلیل بازی خوبِ امیلی دوگن، و سرعت و تمپوی بالای فیلم، چندان آزاردهنده نیست. به ویژه وقتی که بالاخره کاراکتر رزتا ، در پایان فیلم در هم میشکند، و بغض خفه شدهاش میترکد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "گویی هر گونه حسی در کاراکتر رزتا مرده است. تا جایی که وقتی ریکه برای کمک به او در مردابی که پر از لجن است میافتد، و نزدیک است غرق شود، رزتا برای چند لحظه در نجات جان او مکث میکند و هیچ حسی در درونش نمییابد، که او را به نجات جان انسانی که حتی به او کمک کرده است رهنمود کند. در دنیای رزتا ، دخترانگی، مهر، زنانگی، لطافت، مهر و احساسات مردهاند. تا جایی که او برای یافتن شغل، دست به کاری میزند که به لحاظ حسی تماشاگر را بهت زده میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد و بررسی فیلم مراسم جدید | بیانیهای علیه خشونت",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/new-order-review/"
},
{
"type": "p",
"text": "رزتا کاراکتری به انتهای خط رسیده است. جایی که رزتا در آن قرار گرفته است، درست مرحلهای است که پیش از اقدام نهایی قرار دارد. اقداماتی که انسانهای ذهن فروپاشیده آنها را انجام میدهند؛ کارهایی از قبیل خودکشی یا قتل. چنین فردی دیگر هیچ علاقهای به چیزی ندارد، و به آسانی میتواند قانونشکنی کند، از فنسها و خط قرمزها عبور کند، و اصول و ارزشهای جامعه را زیر پا بگذارد. همچون انسانی نه پشت سرش را مینگرد و نه اطرافش را، و همان گونه که دوربین برادران داردن سبُعانه و بیوقفه حرکت میکند، او نیز مستقیم به جلو خیره می شود، و با سرعت پیش میرود. اما ریکه برایرزتا شاید آن ناجیای باشد که او را میشکند و فلز قلب او را ذوب میکند؛ پسری که با پایداری و اصرارش او را در هم میشکند و از درون پوسته سختش بیرونش میکشد؛ پسری که رزتا به او اجازه میدهد گریستنش را چشم در چشم تماشا کند.",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | بررسی فیلم اولین اصلاح شده ؛ فریبِ کشیش شریدر | [
{
"type": "p",
"text": "فیلم «اولین اصلاح شده» یا « اولین پروتستان »، داستان کشیشی را روایت میکند که همچون کشیشِ فیلمِ «خاطراتِ کشیش روستا» ساخته برسون ، در حال نوشتن خاطرات شخصیاش است. گرچه شریدر میکوشد که فیلمهایش یادآور برسون باشند، اما این فیلمها، به جز وام گرفتن ایدههایی از او، ربط چندانی به دنیا و فیلمهای برسون پیدا نمیکنند. کارگردانیِ شریدر، بسیار متاثر از اسکورسیزی است و ایدههای فیلمنامهاش کهنه و دِمُده هستند؛ همانطور که مضامین فیلمهایش نیز مضامینی نخنما و فرسودهاند.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/TlXan?utm_source=filimoweblog&utm_medium=link&utm_campaign=firstreformed&utm_term=content&utm_content=firstreformed"
},
{
"type": "p",
"text": "کشیش تالر ، که معتاد به مصرف الکل است، اخیرا دچار بیماری سختی شده است. تالر با زوجی آشنا میشود که از فعالان محیطزیست هستند و در آستانه به دنیا آوردن یک بچهاند. مایکل ، شوهر مری ، بهشدت از همهچیز ناامید شده است و قصد دارد مانع به دنیا آمدن بچه شود. مری نیز به همین خاطر نزد کشیش تالر آمده است تا از او کمک بخواهد. تالر و مایکل یکی دو بار با یکدیگر صحبت میکنند، اما گویی بیش از آن که کشیش بتواند بر مایکل تاثیر بگذارد، مایکل او را تحت تاثیر قرار میدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد و بررسی فیلم فرار کن | تبدیل محدودیت به موقعیت",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/run-review-2/"
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم اولین اصلاح شده ، درصدد هشدار دادن در مورد آسیبهایی است که به زمین و محیطزیست وارد میشود و با فازی روشنفکرانه در پی جلب کردن توجه بیننده به آسیبهای محیط زیستی است و این آسیبها را بزرگترین گناه بشر تلقی میکند؛ اما این درواقع، اصیلترین شکل فریبکاری است: چراکه شریدر همچون یک کشیش میکوشد همانند همیشه، جنایات دین و کلیسا را نادیده بگیرد و باز هم همچون گذشته، پیشدستی کرده و دین را پشتیبان انسانیت نشان دهد. اما حقیقت اینجاست که واقعیت چیزی جز این، بوده و هست.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد فیلم خاطرات کشیش دهکده",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%DA%A9%D8%B4%DB%8C%D8%B4-%D8%AF%D9%87%DA%A9%D8%AF%D9%87/"
},
{
"type": "p",
"text": "مسئله حمایت از محیطزیست، چنانکه به نظر میرسد، ممکن است تازهترین فریب صاحبان قدرت و سرمایه باشد. اساسا صاحبان قدرت به همان اندازه که مایل به حفظ دین، تولیدمثل، مرزها، حکومتها و دولتها هستند، به همان مقدار هم نیاز دارند تا محیطزیست حفظ شود؛ وگرنه همهچیز به هم خواهد ریخت و شکل جوامع بهزودی تغییر خواهد کرد. و مشخص نیست در این تغییراتِ غیرقابل پیشبینی، چرخش قدرت چگونه خواهد بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اما هنگامیکه صحبت از «محیطزیست» میشود، در آغاز باید پرسید که «محیطزیست چه کسی؟»؛ پاسخ روشن است. هنگامیکه انسانها از محیطزیست صحبت میکنند، و در پی حمایت از آن هستند، همواره مقصودشان «محیطزیست انسان» است. این اندیشه نیز ریشه در «خودمحورپنداری»ِ انسان دارد؛ موجودی که ازنظر طبیعت و کرهی زمین، شاید نفرتانگیزترین و مزاحمترین موجود باشد، و اساسا تمام عناصر زمین تصمیم به نابودی آن گرفته باشند.",
"ref": null
}
] | null |
End of preview. Expand
in Dataset Viewer.
README.md exists but content is empty.
Use the Edit dataset card button to edit it.
- Downloads last month
- 34