Search is not available for this dataset
category
stringclasses
669 values
title
stringlengths
1
2.11k
content
listlengths
1
4.14k
qa
stringclasses
0 values
original:گزارش فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
موج بازسازی‌های لایواکشن از انیمیشن های کلاسیک دیزنی؛ زنده یا مرده؟!
[ { "type": "p", "text": "چند روز قبل بود که کمپانی دیزنی اعلام کرد اقتباس لایو-اکشن یا همان بازسازی زنده یکی دیگر از انیمیشن های کلاسیک خود را در دستور کار قرار داده: « رابین هود » همان انیمیشن محبوب بچه‌های دهه شصت که شخصیت‌های داستان و اهالی جنگل شروود را به‌صورت حیوانات تصویر کرده بود. این در حالی است که همین الان، اکران گسترده نسخه لایواکشن « مولان » به دلیل بحران جهانی ناشی از شیوع ویروس کرونا متوقف شده است و پیش‌تر، خبر اقتباس سینمایی از «پری دریایی کوچولو» (همان « The Little Mermaid») و «کرولا» (شخصیت منفی «۱۰۱ سگ خالدار» با نقش‌آفرینی اما استون ) هم اعلام شده بود. در شرایطی که دیزنی سال گذشته با تولید و پخش اکثریت فیلم‌های حاضر در جدول پرفروش‌ترین‌های سال (« انتقام جویان: پایان بازی »، «یخ‌زده ۲»، « داستان اسباب‌بازی ۴ »، « شیر شاه »، « کاپیتان مارول »، « اسپایدرمن: دور از خانه »، «علاالدین» و « جنگ ستارگان: ظهور اسکای‌واکر ») به تمامیت‌خواهی در صنعت سینما و اصطلاحا کشیدن شیره فرنچایزها و استودیوها متهم شده، ادامه رویکرد بازسازی انیمیشن‌های کلاسیک این استودیو هم واکنش‌های ضدونقیضی به همراه داشته است؛ موضوعی جذاب و بحث‌برانگیز که در فیلیمو شات سعی داریم از زوایای مختلف به آن بپردازیم.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/final-trailer-star-wars-the-rise-of-skywalker/" }, { "type": "ilink", "text": "ساخت فیلم سه تفنگدار | ونسان کسل و اوا گرین همبازی خواهند شد", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "نقد و بررسی لایو اکشن تام و جری | نوستالژی مایوس‌کننده!", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%d8%a8%d8%a7%d8%b2%db%8c%da%af%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d8%aa%d8%a7%d9%85-%d9%88-%d8%ac%d8%b1%db%8c/" }, { "type": "p", "text": "گنجینه‌ای در گذر زمان", "ref": null }, { "type": "p", "text": "آنچه که امروز به‌عنوان گنجینه انیمیشن های کلاسیک دیزنی معروف شده و منبع اقتباس‌های جدید و پرخرج بزرگترین استودیوی هالیوودی است، قدمتی بیش از هشتاد سال دارد؛ از زمانی که سال ۱۹۳۷ والت دیزنی در تجربه‌ای انقلابی و تاریخ‌ساز «سفیدبرفی و هفت کوتوله» را در قالب اولین انیمیشن بلند روانه سینماها کرد. رویکرد دیزنی در اقتباس از داستان‌های کودکانه‌ شناخته‌شده در تمام دنیا، در کنار انیمیشن‌های کوتاه با حضور کاراکترهای محبوبی چون میکی ماوس ، دانلد داک و گوفی ، خیلی زود باعث شد که استودیوی دیزنی از رقبایی چون فلایشر سبقت بگیرد و امپراتوری انیمیشن خود را بنا بگذارد. دیزنی خیلی زود و در کنار انیمیشن‌ به سمت فیلم‌های سینمایی و سریال‌های تلویزیونی زنده هم رفت و تأسیس پارک‌های تفریحی دیزنی‌لند، باعث شد که دیزنی به‌عنوان قطب سرگرمی کودکان شناخته شود. «پینوکیو»، «دامبو»، « بمبی »، «سیندرلا»، «آلیس در سرزمین عجایب»، «پیتر پن»، «لیدی و ترمپ»، «زیبای خفته»، « ۱۰۱ سگ خالدار »، «شمشیر در سنگ»، «گربه‌های اشرافی»، «کتاب جنگل» و «رابین هود» محصول دوران طلایی این کمپانی طی کمتر از چهار دهه تا سال‌های ابتدایی پس از مرگ شخص دیزنی است که برای مدتی اداره استودیو را با سردرگمی مواجه کرد.", "ref": "https://www.filimo.com/m/X25wU" }, { "type": "p", "text": "دیزنی در دهه‌ هفتاد و هشتاد میلادی با افول مواجه شد و محصولاتی (چه انیمیشن و چه لایواکشن) را روانه سینماها کرد که کمتر در حافظه‌ تاریخی سینما ماندگار شده است. بخشی از آن برمی‌گردد به بحران داخلی در مدیریت کمپانی و بخش دیگر به تغییر زمانه و سلیقه‌ مخاطبان نوجوان با اوج گرفتن جو داستان‌های علمی-تخیلی و قدرت گرفتن جریان نوظهور انیمه‌های ژاپنی. اما شرایط خیلی زود عوض شد و دوران دیگری فرارسید.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "رنسانس دیزنی", "ref": null }, { "type": "p", "text": "سال‌های پایانی دهه هشتاد میلادی همزمان است با انتخاب جفری کاتزنبرگ برای مدیریت دیزنی و سپرده شدن سکان بخش انیمیشن‌ استودیو به گلن کین و استخدام نسل تازه‌ای از انیماتورهای خلاق. اما پیش از آن، یک اتفاق دیگر بازی را به نفع دیزنی تغییر داد؛ انتشار مجدد فیلم‌های قدیمی بر روی نوارهای وی‌اچ‌اس. دیزنی با اعتنا به گنجینه‌ای ارزشمند از صدها اثر خاطره‌انگیز و کلاسیک، دوباره راه خود را به خانه‌های مردم باز کرد. احتمالا بچه‌های متولد دهه‌ هشتاد و سال‌های ابتدایی دهه‌ نود در همه جای دنیا از جمله ایران، انیمیشن‌های کلاسیک دیزنی را بارها و بارها بر روی ویدیو و تلویزیون تماشا کرده‌اند. همین رویکرد، توجهات را دوباره به سمت انیمیشن‌های کلاسیک جلب کرد و موفقیت غافلگیرکننده «چه کسی برای راجر رابیت پاپوش دوخت؟» نیز عاملی است که از آن به‌عنوان آغازگر و زمینه‌ساز رنسانس انیمیشن‌های دوبعدی و اصطلاحا کلاسیک‌های جدید یاد می‌شود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "استودیوی دیزنی تصمیم گرفت مسیری را از سر بگیرد که دو دهه قبل متوقف شده بود: اقتباس از داستان‌های محبوب کودکان در سراسر دنیا. حاصل این نگاه تازه، ‌ساخت و پخش موفقیت‌آمیز انیمیشن‌هایی چون «پری دریایی کوچولو»، «دیو و دلبر»، «علاالدین»، «شیر شاه»، «پوکوهانتس»، «گوژپشت نتردام»، «هرکول»، «مولان» و «تارزان» طی فاصله سال‌های ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۹ بود. علاوه بر طراحی شگفت‌انگیز کاراکترها توسط گلن کین ، همکاری با استعدادهای برتر از موزیکال‌های برادوی هم برای نوشتن قطعات موسیقی این انیمیشن‌ها، رویاهای تازه‌ای را برای بچه‌ها خلق کرد و متعاقبا استقبال منتقدان و فروش فوق‌العاده در گیشه را هم به دنبال داشت؛ تا جایی که این انیمیشن‌ها تا نامزدی در رشته‌های مختلف جوایز اسکار هم پیش رفتند. در عصر جدید، موفقیت هر انیمیشن با سریال تلویزیونی، بازی کامپیوتری و انواع اسباب‌بازی‌ها همراه می‌شد و دیزنی با اتکا به کلاسیک‌های جدید، امپراتوری‌اش را احیا کرد و به همان نسبت بازار انیمیشن‌های دوبعدی در استودیوهای رقیب هم داغ شد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "مسیر موفقیت دیزنی ادامه داشت اما فناوری انیمیشن‌های سه‌بعدی با عرضه‌ «داستان اسباب‌بازی» در میانه‌ دهه نود، قاعده بازی را تغییر داد. محصولات پیکسار و دریم ورکز در سال‌های پایانی دهه‌ نود و در ابتدای هزاره‌ جدید به‌اندازه‌ای هیجان‌انگیز بودند که انیمیشن‌های دوبعدی مانند «آتلانتیس» و «سیاره گنج» دیگر چندان به چشم کودکان نسل جدید (که مشتریان اصلی انیمیشن‌ها به شمار می‌رفتند) نیاید. درنتیجه، خیلی زود دیزنی هم تصمیم گرفت تا علاوه بر پخش انیمیشن‌های پیکسار ، به سمت تصویرسازی سه‌بعدی حرکت کند و این پایان راه برای تصویرسازی‌های قدیمی بود.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%be%db%8c%da%a9%d8%b3%d8%a7%d8%b1-%d8%af%db%8c%d8%b2%d9%86%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d9%82%d8%a7%d8%a8%d9%84-%d8%af%d8%b1%db%8c%d9%85-%d9%88%d8%b1%da%a9%d8%b3-%d8%a7%d9%86%db%8c%d9%85%db%8c%d8%b4/" }, { "type": "p", "text": "انیمیشن های دیزنی در مسیر آینده", "ref": null }, { "type": "p", "text": "حدود یک دهه بعد و دوران مدیریت باب آیگر ، دیزنی به این نتیجه رسید که علاوه بر تملک استودیوهای بزرگ و ارزشمندی چون مارول ، پیکسار و لوکاس‌فیلمز ، صاحب گنجینه‌ای است که می‌تواند دوباره به سراغ آن برود: انیمیشن های کلاسیک. همان‌طور که در دهه نود، رنسانس دیزنی موجب خلق انیمیشن‌های تازه شده بود، این بار نوبت به بازسازی انیمیشن‌های کلاسیک به‌صورت زنده رسید. اما دقیقا چه عاملی موجب این تصمیم هنری و تجاری بوده؟ قبل از هر چیز باید گفت قصه‌ها.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "نمی‌شود قصه‌ها را از عالم کودکی جدا کرد و تقریبا بهترین و شنیدنی‌ترین قصه‌های کودکان را دیزنی یک‌بار به شیرین‌ترین شکل ممکن و در قالب انیمیشن روایت کرده است. اقتباس سینمایی زنده از این قصه‌ها، ایده‌ای نیست که در انحصار دیزنی بوده باشد، همان‌طور که الزاما حقوق قصه‌های فولکلور و افسانه‌های برادران گریم هم در تملک دیزنی نیست. مثلا در دهه‌ نود میلادی شاهد اقتباس‌های سینمایی و تلویزیونی متعددی از قصه‌های «سفیدبرفی و هفت کوتوله»، «پینوکیو»، «سیندرلا» و… هستیم. اما نکته اینجاست که خوانش و روایت‌های دیزنی با وجود تغییر و دخل و تصرف‌ها گاه چنان محبوب و فراگیر شده‌اند که چند نسل از کودکان سابق شنیدن و دیدن آن‌ها را به اصل قصه‌ها ترجیح می‌دهند.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%88%D9%84/" }, { "type": "p", "text": "بیش از یک دهه‌ قبل، اقتباس سینمایی سه‌بعدی و موفق تیم برتون از «آلیس در سرزمین عجایب»، موج تازه‌ای را از بازخوانی افسانه‌های کلاسیک در هالیوود به راه انداخت؛ تا جایی که در یک سال شاهد دو اقتباس متفاوت از یک قصه بودیم: «سفیدبرفی و شکارچی» و «آینه، آینه». قصه در این فیلم‌ها به‌روز شده بود و مایه‌های فمنیستی و ارجاعات روز را هم می‌شد در آن‌ها دید. موج، دیزنی را هم دنبال خود برد: «ملفیسنت» و «سیندرلا» اقتباس‌هایی تازه از قصه‌هایی بودند که پیش‌تر در قالب انیمیشن های دیزنی نیز روایت شده بود و حالا تماشای آن برای مخاطبان قدیمی و جدید جذاب و لذت‌بخش به نظر می‌آمد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "همزمان با تب استفاده از فناوری سی‌جی‌آی و موشن کپچر که در سال‌های گذشته به دستاوردهایی چون «کینگ‌کونگ»، «آواتار»، «هابیت»، «تن تن» و «سیاره میمون‌ها» منجر شده بود، دیزنی فرمان یکی از پروژه‌های پرریسک خود را به جان فاورو سپرد: بازسازی «کتاب جنگل» به‌صورت لایواکشن با حضور لشگری از ستارگان در مقام صداپیشه.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«کتاب جنگل» تجربه‌ای برگرفته از تقریبا تمام دستاوردهای فنی و آزمایشگاهی جدید کمپانی‌های زیرمجموعه دیزنی بود که در صورت موفقیت، حکم چراغ سبز برای چندین پروژه جاه‌طلبانه دیگر را داشت. نمایش فیلم در سال ۲۰۱۶ موفقیت‌آمیز بود و علاوه بر رضایت تماشاگران از دیدار دوباره با شخصیت‌های کارتونی و محبوب قدیمی در هیئت حیواناتی واقعی، جنبه‌های فنی فیلم هم چشمگیر بود. اما این تنها پروژه دیزنی در مسیر احیای گنجینه‌اش نبود و فیلم دیگری هم در مراحل تولید قرار داشت.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در گام بعدی، شرایط تا حدود زیادی تغییر کرد. «دیو و دلبر»، برخلاف فیلم‌های قبلی، بازسازی نعل به نعلی از نسخه انیمیشن بود؛ طوری که می‌توانستید نماها و صحنه‌های دو اثر را برای مقایسه کنار هم بگذارید. درحالی‌که تنها کمی قبل‌تر، نسخه‌ سینمایی همین قصه با حضور ستارگان فرانسوی همچون لئا سیدیو و ونسان کسل و البته با وجود قرائتی متفاوت از داستان اصلی، واکنش‌های چندان گرمی را به همراه نداشت، فروش فیلم دیزنی از مرز یک میلیارد دلار گذشت و ثابت کرد که ترکیب نوستالژی و تکنولوژی جواب می‌دهد، آن‌قدر که «دامبو»، «علاالدین»، «لیدی و ترمپ» و «شیر شاه» هم خیلی سریع در مسیر تولید قرار گرفتند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "خلاقیت یا تجارت؟", "ref": null }, { "type": "p", "text": "به غیر از «دامبو» و «لیدی ترمپ» که کمتر دیده شدن نسخه‌های سینمایی جدید آن‌ها را می‌توان گذاشت پای محبوبیت کمتر انیمیشن‌های اصلی، تقریبا اکثر بازسازی‌های دیزنی فروش چشمگیر و گاه فراتر از انتظاری داشته‌اند. با این وجود، دیزنی مورد نقد قرار گرفته که با استفاده از دارایی‌ها و خاطرات چند نسل از مخاطبان در حال پولسازی است و در مواردی ارزش و اصالت هنری این بازسازی‌های لایواکشن زیر سوال رفته است؛ به‌ویژه در سال گذشته که مخاطبان سینما از اشباع شدن بازار توسط محصولات دیزنی حسابی شکایت داشتند. برای نگاه درست‌تر به مسئله، باید چند نکته را مدنظر داشت.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "واکنش‌های منفی سال قبل، به دلیل نمایش چهار بازسازی لایواکشن از « دامبو »، «علاالدین»، «شیر شاه» و «لیدی و ترمپ» بالا گرفت. تا پیش از این، دیزنی معمولا سالی یک لایواکشن را روانه اکران می‌کرد و کمتر در معرض نقد قرار داشت. نکته‌ای که اکثرا به آن اشاره کرده‌اند، خطر پس‌زده شدن فیلم‌های متعدد و مشابه از سوی مخاطبان است.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d8%b3%db%8c%d9%86%d9%85%d8%a7%db%8c%db%8c-%d8%af%d8%a7%d9%85%d8%a8%d9%88/" }, { "type": "p", "text": "از طرف دیگر، در میان این لایواکشن‌ها، «دیو و دلبر»، «علاالدین» و «شیر شاه» به‌عنوان بازسازی‌های نما به نما با نقد مواجه شده‌اند. نکته جالب اینجاست که فراتر از انیمیشن اصلی، این فیلم‌ها در دو دهه‌ گذشته دستمایه اقتباس‌های موزیکال در برادوی و تورهای تئاتر در سراسر دنیا قرار گرفته‌اند و دیزنی با تاکید بر این الگوی بازسازی، به‌نوعی در حال گسترش و حفاظت از تجارت‌های جنبی خود نیز هست. البته به نظر می‌رسد که واکنش‌های منفی به‌اندازه‌ای کارساز بوده که دیزنی برای پروژه‌های آتی خود رویکردهای متفاوتی را در پیش بگیرد و نتیجه این سیاست را در پیش‌نمایش‌ها و شنیده‌ها از «مولان» جدید می‌بینیم که نه‌تنها هیچ شباهتی به انیمیشن دهه‌ نودی دیزنی ندارد، بلکه با زدودن تمام عناصر فانتزی از قصه به فیلم‌های حماسی در سال‌های دور نزدیک شده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "نکته‌ دیگر را هم نباید فراموش کرد؛ این که مخاطبان محصولات جدید دیزنی بچه‌ها هستند و در عمل به نظر می‌رسد که آن‌ها برخلاف آدم‌بزرگ‌ها این لایواکشن‌های پرزرق‌وبرق و تازه را به انیمیشن های اصلی ترجیح می‌دهند و همین مهمترین تضمین جهت ادامه مسیر از جانب دیزنی برای بیرون کشیدن آثارش از گنجینه و فروش دوباره‌ آن‌هاست. باید در نظر داشت که برنده اصلی این رویکرد درهرصورت دیزنی است که همزمان می‌تواند نسخه‌های مختلفی از آثارش را به نسل‌های متفاوتی از مخاطبان عرضه کند، زمینه را برای مقایسه و دیده شدن بیشتر فراهم کند و درعین‌حال میلیاردها دلار هم به جیب بزند. با کمی فکر کردن به این چرخه سودآور و اعداد و ارقام آن، ادامه نیافتن این روند است که غیرمنطقی به نظر می‌رسد!", "ref": null }, { "type": "p", "text": "همان‌طور که از انتخاب بازیگران با اصالت خاورمیانه‌ای در «علاالدین» و حضور چهره‌های سرشناس چینی در «مولان» می‌شود فهمید، دیزنی به بازارهایی بزرگتر و مخاطبانی از زبان‌ها و نژادهای مختلف فکر می‌کند و مسلما در این راه برای موفقیت هرچه بیشتر، انواع و اقسام ترفندها را هم به‌کار خواهد برد و مسلما در اقتباس‌های بعدی نیز به ریسک‌هایی بزرگ‌تر و بیشتر از روایت واقع‌گرایانه یک فیلم با حیوانات سخنگو دست خواهد زد که البته تمام آن‌ها هم قرار نیست با موفقیت یکسانی همراه شوند.", "ref": null } ]
null
original:گزارش فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
پیش‌بینی نامزدهای جایزه امی ۲۰۲۰ برای بهترین بازیگر زن کمدی
[ { "type": "p", "text": "در سریال‌های کمدی، با دو مدل کلی مواجهیم: آثاری که شخصیت‌های متعدد دارند و بدون تاکید روی یک شخصیت خاص پیش می‌روند (مانند «خانواده مدرن» یا «دوستان») که در آن همه بازیگران سهمی نسبتا مشابه در پیش‌برد قصه و موقعیت‌ها دارند و آثاری با یک شخصیت محوری که جنسیت او بر لحن و فضای کلی قصه تاثیر می‌گذارد. در سریال‌های اخیر، عمده کمدی‌ها به دو مدل مردانه و زنانه تقسیم شده‌اند و برای همین در ترکیب نامزدهای بازیگری مرد و زن، سریال‌های مشترک کمتری دیده می‌شود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در ادامه پیش‌بینی نامزدهای احتمالی مراسم امی ۲۰۲۰ در فیلیمو شات ، می‌رسیم به بخش بهترین بازیگر زن کمدی که امسال ترکیبی متفاوت با دوره‌ قبلی خواهد داشت.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "نقد و بررسی فیلم من زن تو هستم", "ref": "https://www.filimo.com/shot/im-your-woman-review/" }, { "type": "p", "text": "سال قبل در شب درخشش «فلیبگ»، جایزه بهترین بازیگر زن کمدی هم به فیبی والر-بریج رسید. یک سال قبل‌تر، جایزه را دادند به ریچل برازناهان بابت نقش‌آفرینی در «خانم میزل شگفت‌انگیز». پیش‌تر از آن دیگر وارد دورانی می‌شویم که به دلیل اهدای شش جایزه پیاپی برای جولیا لویی درایفوس در سریال کمدی-سیاسی «معاون رییس‌جمهور»، به نام این بازیگر سند زده شده بود. درایفوس پرافتخارترین بازیگر این رشته در تمام ادوار امی است، مجموعا با ۱۲ نامزدی که در ۷ مورد به جایزه منجر شده‌است. در پله‌ بعدی افتخارات بتی وایت ، تینا فی و کندیس برگن قرار دارند. نفر بعدی هلن هانت است که امسال این شانس را دارد تا جایگاه خود را ارتقا دهد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "به دلیل پایان یا پخش نشدن سریال‌ها تقریبا نیمی از نامزدهای قبلی را در مراسم امسال نخواهیم دید: فیبی والر-بریج «فلیبگ»، جولیا لویی درایفوس «معاون»، ناتاشا لیون «عروسک روسی»، الی کمپر «کیمی اشمیت شکست‌ناپذیر» و کرستن دانست «درباره خدا شدن در فلوریدای مرکزی». درنتیجه، جا برای چهره‌های قدرنادیده و تازه‌وارد از همیشه بازتر است و ترکیب نهایی نامزدها به‌گونه‌ای متفاوت از سال‌های قبلی خواهد بود. حالا برویم سراغ امی ۲۰۲۰ و نامزدهای بهترین بازیگر زن کمدی .", "ref": null }, { "type": "p", "text": "به نظر می‌رسد که اگر قرار باشد «خانم میزل شگفت‌انگیز» با درو کردن تمام جوایز به فاتح اصلی امی ۲۰۲۰ تبدیل شود، اهدای مجدد جایزه بهترین بازیگر زن کمدی به ریچل برازناهان اجتناب‌ناپذیر می‌شود. اما اگر اعضای آکادمی رویکرد دیگری را دنبال کنند، آن‌وقت باید به دنبال نام‌های غافلگیرکننده در میان برنده‌ها باشیم. در این میان، سریال جدید «شتز کریک» کمپین رسانه‌ای قدرتمندی را به راه انداخته است و شاید این بهترین فرصت برای کاترین اوهارا ، این بازیگر کهنه‌کار باشد تا بالاخره به جایزه برسد. البته اوهارا قبلا و در سال ۱۹۸۲ به‌عنوان نویسنده «SCTv» امی برده بود اما هیچ‌وقت به‌عنوان بازیگر برنده جایزه نشده است. پاملا ادلون هم وضعیت مشابهی دارد که تنها جایزه‌اش برمی‌گردد به سال ۲۰۰۲ و برای صداپیشگی در «کینگز آو د هیل» و شاید نقش‌آفرینی او در «چیزهای بهتر» به طلسم نادیده گرفته شدن این بازیگر پایان دهد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "از دیگر نامزدهای دوره قبل که امسال هم امکان نامزدی دارند می‌توان به کریستینا اپلگیت «مرده به نظر من» اشاره کرد. با وجود این که سریال چندان از سوی آکادمی تحویل گرفته نشد، اپلگیت جزو چهره‌های محبوب در میان رای‌دهندگان است و به نظر می‌رسد که فصل دوم توجه بیشتری را هم جلب کرده باشد. اگر به سراغ نامزدهای دوره‌های پیشین برویم، آیسا ری («ناامن»)، الیسون بری («گلو»)، لیلی تاملین و جین فاندا (هر دو برای «گریس و فرانکی») امسال امیدوارند که بازی‌شان از جانب اعضای آکادمی دوباره موردتوجه قرار بگیرد و البته که نامزد شدن همگی آن‌ها در کنار هم امکان‌پذیر نیست.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اما وضع برای تازه‌واردها چگونه است؟ مریت ویور این شانس را دارد که در دو بخش مجزا با مینی‌سریال «باورنکردنی» و «برو» کمدی جدیدش برای اچ‌بی‌او نامزد شود. آکوافینا کمدین چینی‌الاصل که سال قبل با فیلم «وداع» حسابی درخشید، با سریال خودش به نام «آکوافینا در نقش نورا اهل محله کویینز» به شبکه کمدی‌سنترال آمده. ال فنینگ امیدوار است که «کبیر» اولین نامزدی امی را برایش به ارمغان بیاورد، در حالی که شبکه هولو ، زویی کراویتز در «های فیدلتی» و ایدی برایانت «شریل» را هم در میدان رقابت دارد. و در پایان باید اشاره کنیم به نام‌هایی که فراموش کردن آن‌ها کار ساده‌ای نیست: آمریکا فرارا در «سوپرمارکت»، لوگان براونینگ در «مردم سفیدپوست عزیز» و میشل پرادا در «ویدا» که هر سه شایستگی لازم برای نامزدی را دارند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "نامزدهای احتمالی امی ۲۰۲۰ برای بهترین بازیگر زن کمدی", "ref": null }, { "type": "p", "text": "• ریچل برازناهان ، برای «خانم میزل شگفت‌انگیز» با عنوان اصلی «The Marvelous Mrs. Maisel»", "ref": null }, { "type": "p", "text": "• کاترین اوهارا ، برای «شتز کریک» با عنوان اصلی «Schitt’s Creek»", "ref": null }, { "type": "p", "text": "• مریت ویور ، برای «برو» با عنوان اصلی «Run»", "ref": null }, { "type": "p", "text": "• کریستینا اپلگیت ، برای «مرده از نظر من» با عنوان اصلی «Dead to Me»", "ref": null }, { "type": "p", "text": "• پاملا ادلون ، برای «چیزهای بهتر» با عنوان اصلی «Better Things»", "ref": null }, { "type": "p", "text": "• جین فاندا ، برای «گریس و فرانکی» با عنوان اصلی «Grace and Frankie»", "ref": null }, { "type": "p", "text": "نامزدی‌های غافلگیرکننده", "ref": null }, { "type": "p", "text": "• آکوافینا ، برای «آکوافینا در نقش نورا اهل محله کویینز» با عنوان اصلی «Awkwafina Is Nora From Queens»", "ref": null }, { "type": "p", "text": "• کریستین بل ، برای «جای خوب» با عنوان اصلی «Good Place»", "ref": null }, { "type": "p", "text": "• لیندا کاردینلی ، برای «مرده از نظر من» با عنوان اصلی «Dead to Me»", "ref": null }, { "type": "p", "text": "• آیسا ری ، برای «ناامن» «با عنوان اصلی Insecure»", "ref": null }, { "type": "p", "text": "• الیسون بری ، برای «گلو» با عنوان اصلی «GLOW»", "ref": null }, { "type": "p", "text": "• ال فانینگ ، برای «کبیر» با عنوان اصلی «The Great»", "ref": null }, { "type": "p", "text": "نامزدی‌های خوشبینانه", "ref": null }, { "type": "p", "text": "• آمریکا فرارا ، برای «سوپرمارکت» با عنوان اصلی «Superstore»", "ref": null }, { "type": "p", "text": "• لوگان براونینگ ، برای «مردم سفیدپوست عزیز» با عنوان اصلی «Dear White People»", "ref": null }, { "type": "p", "text": "• میشل پرادا ، برای «ویدا» با عنوان اصلی «Vida»", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Indie Wire", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:گزارش فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
موج بازسازی‌های لایواکشن از انیمیشن های کلاسیک دیزنی؛ زنده یا مرده؟!
[ { "type": "p", "text": "چند روز قبل بود که کمپانی دیزنی اعلام کرد اقتباس لایو-اکشن یا همان بازسازی زنده یکی دیگر از انیمیشن های کلاسیک خود را در دستور کار قرار داده: « رابین هود » همان انیمیشن محبوب بچه‌های دهه شصت که شخصیت‌های داستان و اهالی جنگل شروود را به‌صورت حیوانات تصویر کرده بود. این در حالی است که همین الان، اکران گسترده نسخه لایواکشن « مولان » به دلیل بحران جهانی ناشی از شیوع ویروس کرونا متوقف شده است و پیش‌تر، خبر اقتباس سینمایی از «پری دریایی کوچولو» (همان « The Little Mermaid») و «کرولا» (شخصیت منفی «۱۰۱ سگ خالدار» با نقش‌آفرینی اما استون ) هم اعلام شده بود. در شرایطی که دیزنی سال گذشته با تولید و پخش اکثریت فیلم‌های حاضر در جدول پرفروش‌ترین‌های سال (« انتقام جویان: پایان بازی »، «یخ‌زده ۲»، « داستان اسباب‌بازی ۴ »، « شیر شاه »، « کاپیتان مارول »، « اسپایدرمن: دور از خانه »، «علاالدین» و « جنگ ستارگان: ظهور اسکای‌واکر ») به تمامیت‌خواهی در صنعت سینما و اصطلاحا کشیدن شیره فرنچایزها و استودیوها متهم شده، ادامه رویکرد بازسازی انیمیشن‌های کلاسیک این استودیو هم واکنش‌های ضدونقیضی به همراه داشته است؛ موضوعی جذاب و بحث‌برانگیز که در فیلیمو شات سعی داریم از زوایای مختلف به آن بپردازیم.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/final-trailer-star-wars-the-rise-of-skywalker/" }, { "type": "ilink", "text": "ساخت فیلم سه تفنگدار | ونسان کسل و اوا گرین همبازی خواهند شد", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "نقد و بررسی لایو اکشن تام و جری | نوستالژی مایوس‌کننده!", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%d8%a8%d8%a7%d8%b2%db%8c%da%af%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d8%aa%d8%a7%d9%85-%d9%88-%d8%ac%d8%b1%db%8c/" }, { "type": "p", "text": "گنجینه‌ای در گذر زمان", "ref": null }, { "type": "p", "text": "آنچه که امروز به‌عنوان گنجینه انیمیشن های کلاسیک دیزنی معروف شده و منبع اقتباس‌های جدید و پرخرج بزرگترین استودیوی هالیوودی است، قدمتی بیش از هشتاد سال دارد؛ از زمانی که سال ۱۹۳۷ والت دیزنی در تجربه‌ای انقلابی و تاریخ‌ساز «سفیدبرفی و هفت کوتوله» را در قالب اولین انیمیشن بلند روانه سینماها کرد. رویکرد دیزنی در اقتباس از داستان‌های کودکانه‌ شناخته‌شده در تمام دنیا، در کنار انیمیشن‌های کوتاه با حضور کاراکترهای محبوبی چون میکی ماوس ، دانلد داک و گوفی ، خیلی زود باعث شد که استودیوی دیزنی از رقبایی چون فلایشر سبقت بگیرد و امپراتوری انیمیشن خود را بنا بگذارد. دیزنی خیلی زود و در کنار انیمیشن‌ به سمت فیلم‌های سینمایی و سریال‌های تلویزیونی زنده هم رفت و تأسیس پارک‌های تفریحی دیزنی‌لند، باعث شد که دیزنی به‌عنوان قطب سرگرمی کودکان شناخته شود. «پینوکیو»، «دامبو»، « بمبی »، «سیندرلا»، «آلیس در سرزمین عجایب»، «پیتر پن»، «لیدی و ترمپ»، «زیبای خفته»، « ۱۰۱ سگ خالدار »، «شمشیر در سنگ»، «گربه‌های اشرافی»، «کتاب جنگل» و «رابین هود» محصول دوران طلایی این کمپانی طی کمتر از چهار دهه تا سال‌های ابتدایی پس از مرگ شخص دیزنی است که برای مدتی اداره استودیو را با سردرگمی مواجه کرد.", "ref": "https://www.filimo.com/m/X25wU" }, { "type": "p", "text": "دیزنی در دهه‌ هفتاد و هشتاد میلادی با افول مواجه شد و محصولاتی (چه انیمیشن و چه لایواکشن) را روانه سینماها کرد که کمتر در حافظه‌ تاریخی سینما ماندگار شده است. بخشی از آن برمی‌گردد به بحران داخلی در مدیریت کمپانی و بخش دیگر به تغییر زمانه و سلیقه‌ مخاطبان نوجوان با اوج گرفتن جو داستان‌های علمی-تخیلی و قدرت گرفتن جریان نوظهور انیمه‌های ژاپنی. اما شرایط خیلی زود عوض شد و دوران دیگری فرارسید.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "رنسانس دیزنی", "ref": null }, { "type": "p", "text": "سال‌های پایانی دهه هشتاد میلادی همزمان است با انتخاب جفری کاتزنبرگ برای مدیریت دیزنی و سپرده شدن سکان بخش انیمیشن‌ استودیو به گلن کین و استخدام نسل تازه‌ای از انیماتورهای خلاق. اما پیش از آن، یک اتفاق دیگر بازی را به نفع دیزنی تغییر داد؛ انتشار مجدد فیلم‌های قدیمی بر روی نوارهای وی‌اچ‌اس. دیزنی با اعتنا به گنجینه‌ای ارزشمند از صدها اثر خاطره‌انگیز و کلاسیک، دوباره راه خود را به خانه‌های مردم باز کرد. احتمالا بچه‌های متولد دهه‌ هشتاد و سال‌های ابتدایی دهه‌ نود در همه جای دنیا از جمله ایران، انیمیشن‌های کلاسیک دیزنی را بارها و بارها بر روی ویدیو و تلویزیون تماشا کرده‌اند. همین رویکرد، توجهات را دوباره به سمت انیمیشن‌های کلاسیک جلب کرد و موفقیت غافلگیرکننده «چه کسی برای راجر رابیت پاپوش دوخت؟» نیز عاملی است که از آن به‌عنوان آغازگر و زمینه‌ساز رنسانس انیمیشن‌های دوبعدی و اصطلاحا کلاسیک‌های جدید یاد می‌شود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "استودیوی دیزنی تصمیم گرفت مسیری را از سر بگیرد که دو دهه قبل متوقف شده بود: اقتباس از داستان‌های محبوب کودکان در سراسر دنیا. حاصل این نگاه تازه، ‌ساخت و پخش موفقیت‌آمیز انیمیشن‌هایی چون «پری دریایی کوچولو»، «دیو و دلبر»، «علاالدین»، «شیر شاه»، «پوکوهانتس»، «گوژپشت نتردام»، «هرکول»، «مولان» و «تارزان» طی فاصله سال‌های ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۹ بود. علاوه بر طراحی شگفت‌انگیز کاراکترها توسط گلن کین ، همکاری با استعدادهای برتر از موزیکال‌های برادوی هم برای نوشتن قطعات موسیقی این انیمیشن‌ها، رویاهای تازه‌ای را برای بچه‌ها خلق کرد و متعاقبا استقبال منتقدان و فروش فوق‌العاده در گیشه را هم به دنبال داشت؛ تا جایی که این انیمیشن‌ها تا نامزدی در رشته‌های مختلف جوایز اسکار هم پیش رفتند. در عصر جدید، موفقیت هر انیمیشن با سریال تلویزیونی، بازی کامپیوتری و انواع اسباب‌بازی‌ها همراه می‌شد و دیزنی با اتکا به کلاسیک‌های جدید، امپراتوری‌اش را احیا کرد و به همان نسبت بازار انیمیشن‌های دوبعدی در استودیوهای رقیب هم داغ شد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "مسیر موفقیت دیزنی ادامه داشت اما فناوری انیمیشن‌های سه‌بعدی با عرضه‌ «داستان اسباب‌بازی» در میانه‌ دهه نود، قاعده بازی را تغییر داد. محصولات پیکسار و دریم ورکز در سال‌های پایانی دهه‌ نود و در ابتدای هزاره‌ جدید به‌اندازه‌ای هیجان‌انگیز بودند که انیمیشن‌های دوبعدی مانند «آتلانتیس» و «سیاره گنج» دیگر چندان به چشم کودکان نسل جدید (که مشتریان اصلی انیمیشن‌ها به شمار می‌رفتند) نیاید. درنتیجه، خیلی زود دیزنی هم تصمیم گرفت تا علاوه بر پخش انیمیشن‌های پیکسار ، به سمت تصویرسازی سه‌بعدی حرکت کند و این پایان راه برای تصویرسازی‌های قدیمی بود.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%be%db%8c%da%a9%d8%b3%d8%a7%d8%b1-%d8%af%db%8c%d8%b2%d9%86%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d9%82%d8%a7%d8%a8%d9%84-%d8%af%d8%b1%db%8c%d9%85-%d9%88%d8%b1%da%a9%d8%b3-%d8%a7%d9%86%db%8c%d9%85%db%8c%d8%b4/" }, { "type": "p", "text": "انیمیشن های دیزنی در مسیر آینده", "ref": null }, { "type": "p", "text": "حدود یک دهه بعد و دوران مدیریت باب آیگر ، دیزنی به این نتیجه رسید که علاوه بر تملک استودیوهای بزرگ و ارزشمندی چون مارول ، پیکسار و لوکاس‌فیلمز ، صاحب گنجینه‌ای است که می‌تواند دوباره به سراغ آن برود: انیمیشن های کلاسیک. همان‌طور که در دهه نود، رنسانس دیزنی موجب خلق انیمیشن‌های تازه شده بود، این بار نوبت به بازسازی انیمیشن‌های کلاسیک به‌صورت زنده رسید. اما دقیقا چه عاملی موجب این تصمیم هنری و تجاری بوده؟ قبل از هر چیز باید گفت قصه‌ها.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "نمی‌شود قصه‌ها را از عالم کودکی جدا کرد و تقریبا بهترین و شنیدنی‌ترین قصه‌های کودکان را دیزنی یک‌بار به شیرین‌ترین شکل ممکن و در قالب انیمیشن روایت کرده است. اقتباس سینمایی زنده از این قصه‌ها، ایده‌ای نیست که در انحصار دیزنی بوده باشد، همان‌طور که الزاما حقوق قصه‌های فولکلور و افسانه‌های برادران گریم هم در تملک دیزنی نیست. مثلا در دهه‌ نود میلادی شاهد اقتباس‌های سینمایی و تلویزیونی متعددی از قصه‌های «سفیدبرفی و هفت کوتوله»، «پینوکیو»، «سیندرلا» و… هستیم. اما نکته اینجاست که خوانش و روایت‌های دیزنی با وجود تغییر و دخل و تصرف‌ها گاه چنان محبوب و فراگیر شده‌اند که چند نسل از کودکان سابق شنیدن و دیدن آن‌ها را به اصل قصه‌ها ترجیح می‌دهند.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%88%D9%84/" }, { "type": "p", "text": "بیش از یک دهه‌ قبل، اقتباس سینمایی سه‌بعدی و موفق تیم برتون از «آلیس در سرزمین عجایب»، موج تازه‌ای را از بازخوانی افسانه‌های کلاسیک در هالیوود به راه انداخت؛ تا جایی که در یک سال شاهد دو اقتباس متفاوت از یک قصه بودیم: «سفیدبرفی و شکارچی» و «آینه، آینه». قصه در این فیلم‌ها به‌روز شده بود و مایه‌های فمنیستی و ارجاعات روز را هم می‌شد در آن‌ها دید. موج، دیزنی را هم دنبال خود برد: «ملفیسنت» و «سیندرلا» اقتباس‌هایی تازه از قصه‌هایی بودند که پیش‌تر در قالب انیمیشن های دیزنی نیز روایت شده بود و حالا تماشای آن برای مخاطبان قدیمی و جدید جذاب و لذت‌بخش به نظر می‌آمد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "همزمان با تب استفاده از فناوری سی‌جی‌آی و موشن کپچر که در سال‌های گذشته به دستاوردهایی چون «کینگ‌کونگ»، «آواتار»، «هابیت»، «تن تن» و «سیاره میمون‌ها» منجر شده بود، دیزنی فرمان یکی از پروژه‌های پرریسک خود را به جان فاورو سپرد: بازسازی «کتاب جنگل» به‌صورت لایواکشن با حضور لشگری از ستارگان در مقام صداپیشه.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«کتاب جنگل» تجربه‌ای برگرفته از تقریبا تمام دستاوردهای فنی و آزمایشگاهی جدید کمپانی‌های زیرمجموعه دیزنی بود که در صورت موفقیت، حکم چراغ سبز برای چندین پروژه جاه‌طلبانه دیگر را داشت. نمایش فیلم در سال ۲۰۱۶ موفقیت‌آمیز بود و علاوه بر رضایت تماشاگران از دیدار دوباره با شخصیت‌های کارتونی و محبوب قدیمی در هیئت حیواناتی واقعی، جنبه‌های فنی فیلم هم چشمگیر بود. اما این تنها پروژه دیزنی در مسیر احیای گنجینه‌اش نبود و فیلم دیگری هم در مراحل تولید قرار داشت.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در گام بعدی، شرایط تا حدود زیادی تغییر کرد. «دیو و دلبر»، برخلاف فیلم‌های قبلی، بازسازی نعل به نعلی از نسخه انیمیشن بود؛ طوری که می‌توانستید نماها و صحنه‌های دو اثر را برای مقایسه کنار هم بگذارید. درحالی‌که تنها کمی قبل‌تر، نسخه‌ سینمایی همین قصه با حضور ستارگان فرانسوی همچون لئا سیدیو و ونسان کسل و البته با وجود قرائتی متفاوت از داستان اصلی، واکنش‌های چندان گرمی را به همراه نداشت، فروش فیلم دیزنی از مرز یک میلیارد دلار گذشت و ثابت کرد که ترکیب نوستالژی و تکنولوژی جواب می‌دهد، آن‌قدر که «دامبو»، «علاالدین»، «لیدی و ترمپ» و «شیر شاه» هم خیلی سریع در مسیر تولید قرار گرفتند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "خلاقیت یا تجارت؟", "ref": null }, { "type": "p", "text": "به غیر از «دامبو» و «لیدی ترمپ» که کمتر دیده شدن نسخه‌های سینمایی جدید آن‌ها را می‌توان گذاشت پای محبوبیت کمتر انیمیشن‌های اصلی، تقریبا اکثر بازسازی‌های دیزنی فروش چشمگیر و گاه فراتر از انتظاری داشته‌اند. با این وجود، دیزنی مورد نقد قرار گرفته که با استفاده از دارایی‌ها و خاطرات چند نسل از مخاطبان در حال پولسازی است و در مواردی ارزش و اصالت هنری این بازسازی‌های لایواکشن زیر سوال رفته است؛ به‌ویژه در سال گذشته که مخاطبان سینما از اشباع شدن بازار توسط محصولات دیزنی حسابی شکایت داشتند. برای نگاه درست‌تر به مسئله، باید چند نکته را مدنظر داشت.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "واکنش‌های منفی سال قبل، به دلیل نمایش چهار بازسازی لایواکشن از « دامبو »، «علاالدین»، «شیر شاه» و «لیدی و ترمپ» بالا گرفت. تا پیش از این، دیزنی معمولا سالی یک لایواکشن را روانه اکران می‌کرد و کمتر در معرض نقد قرار داشت. نکته‌ای که اکثرا به آن اشاره کرده‌اند، خطر پس‌زده شدن فیلم‌های متعدد و مشابه از سوی مخاطبان است.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d8%b3%db%8c%d9%86%d9%85%d8%a7%db%8c%db%8c-%d8%af%d8%a7%d9%85%d8%a8%d9%88/" }, { "type": "p", "text": "از طرف دیگر، در میان این لایواکشن‌ها، «دیو و دلبر»، «علاالدین» و «شیر شاه» به‌عنوان بازسازی‌های نما به نما با نقد مواجه شده‌اند. نکته جالب اینجاست که فراتر از انیمیشن اصلی، این فیلم‌ها در دو دهه‌ گذشته دستمایه اقتباس‌های موزیکال در برادوی و تورهای تئاتر در سراسر دنیا قرار گرفته‌اند و دیزنی با تاکید بر این الگوی بازسازی، به‌نوعی در حال گسترش و حفاظت از تجارت‌های جنبی خود نیز هست. البته به نظر می‌رسد که واکنش‌های منفی به‌اندازه‌ای کارساز بوده که دیزنی برای پروژه‌های آتی خود رویکردهای متفاوتی را در پیش بگیرد و نتیجه این سیاست را در پیش‌نمایش‌ها و شنیده‌ها از «مولان» جدید می‌بینیم که نه‌تنها هیچ شباهتی به انیمیشن دهه‌ نودی دیزنی ندارد، بلکه با زدودن تمام عناصر فانتزی از قصه به فیلم‌های حماسی در سال‌های دور نزدیک شده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "نکته‌ دیگر را هم نباید فراموش کرد؛ این که مخاطبان محصولات جدید دیزنی بچه‌ها هستند و در عمل به نظر می‌رسد که آن‌ها برخلاف آدم‌بزرگ‌ها این لایواکشن‌های پرزرق‌وبرق و تازه را به انیمیشن های اصلی ترجیح می‌دهند و همین مهمترین تضمین جهت ادامه مسیر از جانب دیزنی برای بیرون کشیدن آثارش از گنجینه و فروش دوباره‌ آن‌هاست. باید در نظر داشت که برنده اصلی این رویکرد درهرصورت دیزنی است که همزمان می‌تواند نسخه‌های مختلفی از آثارش را به نسل‌های متفاوتی از مخاطبان عرضه کند، زمینه را برای مقایسه و دیده شدن بیشتر فراهم کند و درعین‌حال میلیاردها دلار هم به جیب بزند. با کمی فکر کردن به این چرخه سودآور و اعداد و ارقام آن، ادامه نیافتن این روند است که غیرمنطقی به نظر می‌رسد!", "ref": null }, { "type": "p", "text": "همان‌طور که از انتخاب بازیگران با اصالت خاورمیانه‌ای در «علاالدین» و حضور چهره‌های سرشناس چینی در «مولان» می‌شود فهمید، دیزنی به بازارهایی بزرگتر و مخاطبانی از زبان‌ها و نژادهای مختلف فکر می‌کند و مسلما در این راه برای موفقیت هرچه بیشتر، انواع و اقسام ترفندها را هم به‌کار خواهد برد و مسلما در اقتباس‌های بعدی نیز به ریسک‌هایی بزرگ‌تر و بیشتر از روایت واقع‌گرایانه یک فیلم با حیوانات سخنگو دست خواهد زد که البته تمام آن‌ها هم قرار نیست با موفقیت یکسانی همراه شوند.", "ref": null } ]
null
original:معرفی فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
همکاری فیلیمو و انجمن اوتیسم ایران
[ { "type": "p", "text": "به گزارش روابط عمومی فیلیمو ، در راستای مسئولیت اجتماعی فیلیمو و با همکاری انجمن اوتیسم ایران همزمان با ماه آوریل، ماه جهانی اوتیسم (۱۴ فرودین تا ۱۴ اردیبهشت) فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی و خارجی با موضوع اوتیسم در راستای ایجاد آگاهی و شناخت بیشتر مردم نسبت به این اختلال، صفحه مخصوصی به نام اوتیسم در وی او دی فیلیمو آغاز به کار کرد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در این صفحه، ۱۰ عنوان فیلم و سریال به نام‌های «طاقت بیار لطفا»، «دکتر خوب»، «زیگ زاگ»، «حسابدار»، «جاخالی درباره جاخالی»، «مرد بارانی»، «من خان هستم»، «مولی»، «رمز مرکوری»، «مری و مکس» و «شکلات» بارگذاری شده است؛ این لیست از فیلم‌ها و سریال‌ها در آینده نزدیک کامل‌تر خواهد شد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلیمو تاکنون با انتشار فیلم‌ها و سریال‌های متعددی از جمله «مانکن»، «نهنگ آبی»، «دل»، «احضار»، «۲۳نفر»، «مطرب»، «دوپاپ»، «شیرشاه» و…برای ناشنوایان و نابینایان در راستای مسئولیت اجتماعی اقدام کرده است و هرروز مجموعه فیلم‌ها و سریال‌های بیشتری را برای مخاطبان خود مناسب‌سازی و آماده‌سازی می‌کند؛ همکاری فیلیمو و انجمن اوتیسم ایران می‌تواند آغازگر مسیری تازه برای مخاطبان این سرویس وی‌او‌دی باشد.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "علاقه‌مندان به موضوع اوتیسم می‏‌توانند جهت استفاده از این آثار با مراجعه به نشانی https://www.filimo.com/tag/Autism از این خدمت جدید بهره‌مند شوند.", "ref": "https://www.filimo.com/tag/Autism" } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
نقد و بررسی انیمیشن «تور جهانی ترول ها»
[ { "type": "p", "text": "کمپانی یونیورسال قسمت قبلی این فیلم را در سال ۲۰۱۶ ساخت و حال در ادامه، قسمت دوم آن، بیش از آنکه به دنبال خلاقیت‌های جدید برود، موفقیت در گیشه را در‌نظر داشته است؛ حتی در این راستا، از تأثیر موسیقی جذاب و جلوه‌های ظریف بصری به‌خوبی بهره گرفته است. داستان فیلم بسیار آشنا به‌نظر می‌رسد و بیننده احساس می‌کند که قبلاً در این مکان بوده و این داستان را شنیده است. ماجرا دربارۀ ساکنان صلح‌دوست و مهربان جنگل است که عاشق جشن و موسیقی هستند و حالا باید از آداب‌و‌رسوم سرزمین خود دفاع کنند و این سرآغاز اتفاقاتی رنگارنگ و پرهیجان است. برای بررسی انیمیشن «تور جهانی ترول ها» با فیلیمو شات همراه باشید.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "این عروسک‌های کوچک با موهای وزوزی رنگارنگ را اولین‌بار فردی دانمارکی به نام توماس دم ، در دهۀ ۱۹۶۰ ساخت که به‌سرعت به محبوبیت چشمگیری دست یافتند‌. در سال ۲۰۱۶، کمپانی دریم‌ورکس با خرید حق انحصاری استفاده از این عروسک‌ها، فیلم «ترول» را ساخت که با صداپیشگی آنا کندریک و جاستین تیمبرلیک در نقش‌های اصلی، به فروشی معادل ۳۴۷ میلیون دلار دست یافت؛ اما احتمالاً نمی‌توان برای قسمت دوم این فیلم اقبالی درزمینه شکستن رکورد فروش نسخۀ پیشین آن متصور شد. کمپانی یونیورسال در تصمیمی بی‌سابقه، از عواید فروش نسخۀ سه‌بعدی فیلم چشم پوشید؛ این کمپانی با تغییر به شیوۀ پرداخت برای هربار دیدن فیلم، زمان اکران آن را به تاریخ ازپیش‌تعیین‌شده‌اش برگرداند و هزینۀ آن را در ایالات‌متحده ۱۹.۹۹ دلار تعیین کرد.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "نقد و بررسی مجموعه جدید انیمیشن های لونی تونز", "ref": "https://www.filimo.com/shot/looney-tunes-cartoons-review/" }, { "type": "p", "text": "در قسمت قبل، ملکه پاپی جوان (با هنرمندی کندریک )، دوستان و خانواده‌اش را از دست برگن‌ های بدجنسی که می‌خواستند آن‌ها را بخورند نجات داد. حالا او در انیمیشن «تور جهانی ترول ها» با شادمانی بر ترول حکومت می‌کند و از کمک و حمایت دوستان وفادارش، برنچ (با صداپیشگی تیمبرلیک) و بیگی (با صدای جیمز کوردن ) بهره‌مند است. حالا ترول ‌ها در امنیت و آزادی می‌توانند هرچقدر دوست دارند آواز بخوانند، برقصند و جشن بگیرند و پادشاهی ملکه پاپی را که تاج‌وتخت را از پدرش پادشاه پاپی (با صدای کارگردان اثر، والت دورن ) به ارث برده است به رسمیت بشناسند. اما ملکه پاپی نمی‌داند که پدرش رازی مخوف را از او مخفی کرده است؛ رازی که با دعوتِ ملکه بارب (با هنرمندی ریچل بلوم ) آشکار خواهد شد. ملکه بارب از پاپی دعوت می‌کند در جشن موسیقی‌ای که در سرزمین زیر صخره برگزار می‌شود، شرکت کند. حالا پادشاه پاپی با اکراه توضیح می‌دهد که قبیلۀ آن‌ها یکی از شش قبیلۀ اصلی ترول‌ هاست که هرکدام موسیقی مخصوص خود را دارند؛ اما ملکه بارب با بدجنسی درصدد آن است که همۀ قبایل ترول را به پذیرش موسیقی راک، به‌عنوان تنها موسیقی قابل‌قبول و قانونی ترول ‌ها وادار کند. پاپی جوان نمی‌تواند بپذیرد که ممکن است ترولی به این بدجنسی وجود داشته باشد؛ اما برای بررسی بیشتر، سفری با بالن ترتیب می‌دهد تا با همراهی دوستان وفادارش، برنچ و بیگی ، از دیگر قبایل ترول دیدن کند و میزان خطری را بسنجد که ملکه بارب مسبب آن است.‌ در این سفر، او متوجه می‌شود که در سایر دهکده‌ها، موسیقی کلاسیک، تکنو، کانتری و فانک نواخته می‌شود. به‌طور طبیعی، با توجه به تم فیلم، این سفر هیجان‌انگیز با آهنگ‌های مختلف و رقص و آواز فراوان جذاب‌تر شده است؛ اما این بخش موسیقایی فیلم کمکی به پیشبرد داستان نمی‌کند و فقط برای افزایش جذابیت و زرق‌و‌برق انیمیشن «تور جهانی ترول ها» در آن گنجانده شده است. در داستان اولیه، ترول‌ ها در مواجهه با برگن‌ ها، که می‌خواستند همۀ آن‌ها را ببلعند، در معرض خطر نابودی بودند؛ اما در این قسمت، سطح خطر بسیار کاهش یافته و مبارزه تنها بر سر رسوم و موسیقی سنتی ترول ‌هاست.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "حضور دوبارۀ جاناتان ایبل و گلن برگر در مقام نویسندۀ فیلم‌نامه به افزایش اعتبار فیلم کمکی شایان کرده است؛ اما در نهایت، آن‌ها نیز با همکاری نویسندگان همکار در پروژه ( مایا فوربز ، والاس ولودارسکی و الیزابت تیپت )، با افزایش سرعت روایت داستان و انباشتن صحنه‌ها از جزئیات فراوان، فقط اتفاقاتی مشابه را، یکی پس از دیگری، در دهکده‌های گوناگون تکرار کرده‌اند. تنها نکتۀ مثبت این بخش را می‌توان شنیدن ترانه‌های محبوب و صدای خوانندگان دوست‌داشتنی، چون کلی کلارکسون ستارۀ موسیقی کانتری، آزی آزبورن خوانندۀ هوی‌متال، جرج کلینتون خوانندۀ مطرح موسیقی فانک و مری جی بلایژ دانست. والت دورن ، کارگردان فیلم، دستیار کارگردان قسمت قبلی نیز بود؛ او به شکلی تحسین‌برانگیز این ستارگان پرتعداد موسیقی را در میان مناظر چشم‌نواز و اتفاقات موسیقایی گوناگون فیلم جای می‌دهد. نکتۀ دیگر آنکه در میان صحنه‌های رنگارنگ و نورپردازی درخشان آن‌ها، بسیاری از شخصیت‌های داستان فقط برای همان اپیزود خلق شده‌اند و اصالت چندانی در داستان ندارند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "انیمیشن «تور جهانی ترول ها» با عنوان اصلی «Trolls World Tour» مملو از مطالب آموزنده دربارۀ احترام به تنوع سلایق، تحمل عقاید مخالف، محبت و مهربانی با دیگران است که در جای خود بسیار با‌ارزش‌اند؛ اما این مطالب چنان بی‌وقفه در فیلم تکرار می‌شوند که از تأثیرگذاری آن‌ها کاسته شده است. از این رو، شاید اگر در آینده قرار بر ساخت اثری بلند با داستان ترول‌ ها باشد، بهتر است مقداری روحیات منفی نیز به آن‌ها اضافه شود و کمی کمتر خود را خیر مطلق بپندارند!", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Hollywood Reporter", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
نقد و بررسی فیلم استخراج
[ { "type": "p", "text": "زمانی که با شخصیت تایلر ریک (با بازی کریس همسورث ) آشنا می‌شویم، شاهد تلاش او برای رسیدن به آرامش هستیم. او با شیرجه‌ای مرگبار از بالای یک صخره به اعماق دریاچه فرو می‌رود و در آنجا برای خالی کردن ذهن خود از افکار منفی، تکنیک‌های مدیتیشن را آغاز می‌کند. سکانس‌های ابتدایی فیلم تقریباً ما را از وضعیت تایلر ، که یک مزدور استرالیایی است، آگاه می‌کنند. در صحنه‌ای دیگر، شاهد دست‌وپنجه نرم کردن او با غصه‌های شخصی‌اش و استفاده از مقدار فراوانی اکسی‌کدون (نوعی ماده مخدر ضد درد) برای رهایی از دردهای فیزیکی و عاطفی‌اش هستیم.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "ماجرا زمانی آغاز می‌شود که تایلر برای نجات اُوی ماهاجان (با بازی رودرش جیسوال )، پسر ۱۴ ساله یکی از سلاطین مواد مخدر هند استخدام می‌شود. اُوی توسط رقیب بنگلادشی پدرش، امیر آصف (با بازی پریانشو پینیولی ) دزدیده شده است و به نظر می‌رسد تنها کسی که توان نجات او را دارد تایلر باشد. زمانی که ما با امیر آصف آشنا می‌شویم مردی جوان و خوش‌پوش را می‌بینیم که برخلاف ظاهرش، یک دیوانه تمام‌عیار است و از زجر دادن دیگران لذت می‌برد. او برای رسیدن به خواسته‌هایش نه‌تنها حاضر است پسری بی‌گناه را بدزدد، بلکه از کشتن کودکان و شکنجه آنها هراسی ندارد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "تایلر یک مزدور ماهر و حرفه‌ای است؛ او بدون آنکه زحمت زیادی بکشد، طی چند دقیقه اُوی را از دست آدم‌ربایان نجات می‌دهد اما امیر آصف نفوذ زیادی در نیرو‌های پلیس دارد و خیلی زود تمام راه‌های خروجی شهر را می‌بندد. تایلر مجبور می‌شود ا‌ُوی را به یک مکان امن ببرد و راهی برای فرار پیدا کند. کاراکترهایی که قبلاً توسط بازیگرانی همچون بروس ویلیس و آرنولد شوارتزنگر ایفای نقش می‌شدند نوعی شوخ‌طبعی هوشمندانه در صحبت‌هایشان موج می‌زد اما تایلر در اکثر اوقات، بدون آن‌که کلامی بر زبان جاری کند، مأموریت خود را در سکوت و با قدرت انجام می‌دهد. این نکته، وجه تمایز فیلمنامه‌ باوقار جو روسو است؛ فیلمنامه‌ای که بر اساس یکی از رمان‌های گرافیکی او نوشته شده و پر از کاراکتر‌های پر‌انرژی، خشن و فداکار است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "صحنه‌های خشونت‌بار درگیری، کشت و کشتار و تعقیب و گریز فیلم «استخراج» به طرزی فوق‌العاده فیلم‌برداری شده‌اند. سم هارگریو ، که پیش از این بدلکار فیلم‌هایی همچون «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» («Captain America: Civil War») و «انتقام‌جویان: پایان بازی» («Avengers: Endgame») بوده است، در اولین تجربه خود به‌عنوان کارگردان یک فیلم بلند، استعداد ذاتی‌اش برای به تصویر کشیدن صحنه‌های نفس‌گیر را به رخ مخاطبان کشیده است. او همچنین نویسنده چند فیلم کوتاه بوده و در فیلم‎های «بلوند اتمی» («Atomic Blonde») و «سلطان مبارزان» («The King of Fighters») به‌عنوان بازیگر حضور داشته است. بررسی کارنامه حرفه‌ای سم هارگریو به‌خوبی نشان می‌دهد چرا بخش زیادی از فیلم «استخراج» صرف سکانس‌های مبارزه با اسلحه، مبارزه دستی، انفجار و به‌طور ویژه، صحنه‌ بی‌نظیر تعقیب و گریز با خودرو و کامیون شده است. این سکانس که در مرحله پس از تولید به شکل یک سکانس تک‌برداشت تدوین شده است ما را از زاویه‌ای حیرت‌آور وارد عمق ماجرا می‌کند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "علیرغم زیبایی بصری غیرقابل‌انکار فیلم «استخراج»، شاهد حس شوخ‌طبعی موجود در فیلم‌هایی همچون «جان ویک» نیستیم و در اکثر صحنه‌ها، حس بازی‌های ویدئویی به مخاطب القا می‌شود. کریس همسورث ، با وجود قدرت فیزیکی بدنش، آن‌چنان که باید کاریزماتیک رفتار نمی‌کند. اگرچه او ما را از نمایش استعداد‌هایش برای بازی در نقش شخصیت‌هایی همچون تایلر ریک بی‌نصیب نمی‌گذارد، اما حفره‌ای محوری در عملکرد او حس می‌شود. در اواسط فیلم، دیوید هاربر (بازیگر سریال «چیزهای عجیب» با عنوان اصلی «Stranger Things») حضور کوتاهی در نقش گسپر (دوست تایلر ) دارد. در یکی از صحنه‌ها، گسپر به تایلر می‌گوید: «این پسر یه جسد متحرکه.» پس از این جمله، شاهد برملا شدن ذات حقیقی گسپر هستیم: او سعی دارد تایلر را متقاعد کند تا از تلاش برای انجام مأموریتش صرف‌نظر کند و در ازای دریافت پولی به‌مراتب بیشتر از دستمزدش، پسر را رها کند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلم «استخراج»، محصول شرکت AGBO، با بودجه‌ای نزدیک به ۶۵ میلیون دلار، ۲۴ آوریل ۲۰۲۰ از سرویس استریمینگ نت‌فلیکس منتشر شده و جایگاه نخست محبوب‌ترین آثار سینمایی این روز‌ها را به خود اختصاص داده است. در ایامی که به علت شیوع ویروس کرونا، مردم از تماشای فیلم روی پرده‌های بزرگ سینما محروم شده‌اند، نت‌فلیکس با انتشار آثاری همچون «شش زیرزمینی» («۶ Underground») و «محرمانه اسپنسر» («Spenser Confidential») تلاش دارد روند جذب مخاطب خود را بیش‌ازپیش سرعت بخشد.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Hollywood Reporter", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
فیلم جدید «جی. آی. جو» ساخته می‌شود
[ { "type": "p", "text": "اگر هنگام بازی با تاسی که نام سه فیلم «جی. آی. جو» («چشمان مار» و دوتای دیگر) روی آن قرار دارد شانستان نام یکی از فیلم‌ها را بیاورد، متاسفانه به معنی شکست شماست؛ اما اینطور که معلوم است بازی برای کمپانی‌های پارامونت و هاسبرو جور دیگری رقم خورده است و «G. I. Joe» هرگز باعث شکست آن‌ها نمی‌شود. به گزارش هالیوود ریپورتر ، این دو کمپانی ساخت یک فیلم جدید از سری «جی. آی. جو» را در دستور کار قرار داده اند. این فیلم که هنوز در مراحل مقدماتی ساخت است، اسپین‌آفی برای فیلم «چشمان مار» خواهد بود. فیلم «چشمان مار» قرار است در ماه اکتبر ۲۰۲۰ منتشر شود و در آن شاهد هنرنمایی هندی گلدینگ در نقش مردی با ماسک سیاه خواهیم بود. این فیلم معمایی و تا حدودی ضدقهرمانانه توسط رابرت شونتکه کارگردان فیلم «قرمز» و اوان اسپلیو توپولوس نویسنده فیلم «دیو و دلبر» کارگردانی و نوشته شده است. ولی برای فیلم جدید «جی.آی. جو»، دو کمپانی پارامونت و هاسبرو قصد دارند، نکات جدیدتری به این مجموعه بیفزایند.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/17439/%d8%a8%d8%a7%d8%b2%d8%b3%d8%a7%d8%b2%db%8c-%d8%aa%d8%ba%db%8c%db%8c%d8%b1-%da%86%d9%87%d8%b1%d9%87-%d8%af%d8%b1-%d8%b1%d8%a7%d9%87-%d8%a7%d8%b3%d8%aa/" }, { "type": "p", "text": "تهیه‌کننده این اسپین‌آف، لورنزو دی‌بوناونتو و نویسندگان آن، جو شارپنل و آنا واترهاست خواهند بود. این دو نفر احتمالاً به‌واسطه نویسندگی فیلم «سیبرگ» شناخته شده‌اند؛ فیلمی با بازی کریستین استوارت و بر اساس داستانی حقیقی از بازیگر فرانسوی، جین سیبرگ که مدت‌ها توسط اف. بی. آی تحت نظر بود. آن‌ها همچنین در حال نوشتن فیلم «The Great Machine»، اقتباسی از کتاب کمیک برایان وگان هستند. آنا واترهاوس و جو شارپنل همچنین در نوشتن فیلمنامه اثر جدید نتفلیکس به نام «ربکا» با درخشندگی لیلی جیمز و آرمی همر نقش داشته‌اند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "حضور آنا واترهاوس و جو شارپنل می‌تواند نشانه‌ امیدوارکننده‌ای برای پیشبرد فیلم جدید «جی. آی. جو» باشد. درحالی که قرار است بیشتر درگیر تصاویر مجذوب‌کننده هنری گلدینگ در فیلم «چشمان مار» شویم و کمتر تحت تاثیر هنر نویسنده و کارگردان قرار بگیریم، می‌توانیم امیدوار باشیم این دو نویسنده (که در نوشتن داستان‌های پیچیده، جذاب و منحصربه‌فرد عالی عمل می‌کنند) بتوانند از قیدوبند رها شوند و درنهایت، اسپین‌آف فیلم «چشمان مار» اثری درخشان باشد.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Collider", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
نقد و بررسی فیلم استخراج
[ { "type": "p", "text": "زمانی که با شخصیت تایلر ریک (با بازی کریس همسورث ) آشنا می‌شویم، شاهد تلاش او برای رسیدن به آرامش هستیم. او با شیرجه‌ای مرگبار از بالای یک صخره به اعماق دریاچه فرو می‌رود و در آنجا برای خالی کردن ذهن خود از افکار منفی، تکنیک‌های مدیتیشن را آغاز می‌کند. سکانس‌های ابتدایی فیلم تقریباً ما را از وضعیت تایلر ، که یک مزدور استرالیایی است، آگاه می‌کنند. در صحنه‌ای دیگر، شاهد دست‌وپنجه نرم کردن او با غصه‌های شخصی‌اش و استفاده از مقدار فراوانی اکسی‌کدون (نوعی ماده مخدر ضد درد) برای رهایی از دردهای فیزیکی و عاطفی‌اش هستیم.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "ماجرا زمانی آغاز می‌شود که تایلر برای نجات اُوی ماهاجان (با بازی رودرش جیسوال )، پسر ۱۴ ساله یکی از سلاطین مواد مخدر هند استخدام می‌شود. اُوی توسط رقیب بنگلادشی پدرش، امیر آصف (با بازی پریانشو پینیولی ) دزدیده شده است و به نظر می‌رسد تنها کسی که توان نجات او را دارد تایلر باشد. زمانی که ما با امیر آصف آشنا می‌شویم مردی جوان و خوش‌پوش را می‌بینیم که برخلاف ظاهرش، یک دیوانه تمام‌عیار است و از زجر دادن دیگران لذت می‌برد. او برای رسیدن به خواسته‌هایش نه‌تنها حاضر است پسری بی‌گناه را بدزدد، بلکه از کشتن کودکان و شکنجه آنها هراسی ندارد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "تایلر یک مزدور ماهر و حرفه‌ای است؛ او بدون آنکه زحمت زیادی بکشد، طی چند دقیقه اُوی را از دست آدم‌ربایان نجات می‌دهد اما امیر آصف نفوذ زیادی در نیرو‌های پلیس دارد و خیلی زود تمام راه‌های خروجی شهر را می‌بندد. تایلر مجبور می‌شود ا‌ُوی را به یک مکان امن ببرد و راهی برای فرار پیدا کند. کاراکترهایی که قبلاً توسط بازیگرانی همچون بروس ویلیس و آرنولد شوارتزنگر ایفای نقش می‌شدند نوعی شوخ‌طبعی هوشمندانه در صحبت‌هایشان موج می‌زد اما تایلر در اکثر اوقات، بدون آن‌که کلامی بر زبان جاری کند، مأموریت خود را در سکوت و با قدرت انجام می‌دهد. این نکته، وجه تمایز فیلمنامه‌ باوقار جو روسو است؛ فیلمنامه‌ای که بر اساس یکی از رمان‌های گرافیکی او نوشته شده و پر از کاراکتر‌های پر‌انرژی، خشن و فداکار است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "صحنه‌های خشونت‌بار درگیری، کشت و کشتار و تعقیب و گریز فیلم «استخراج» به طرزی فوق‌العاده فیلم‌برداری شده‌اند. سم هارگریو ، که پیش از این بدلکار فیلم‌هایی همچون «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» («Captain America: Civil War») و «انتقام‌جویان: پایان بازی» («Avengers: Endgame») بوده است، در اولین تجربه خود به‌عنوان کارگردان یک فیلم بلند، استعداد ذاتی‌اش برای به تصویر کشیدن صحنه‌های نفس‌گیر را به رخ مخاطبان کشیده است. او همچنین نویسنده چند فیلم کوتاه بوده و در فیلم‎های «بلوند اتمی» («Atomic Blonde») و «سلطان مبارزان» («The King of Fighters») به‌عنوان بازیگر حضور داشته است. بررسی کارنامه حرفه‌ای سم هارگریو به‌خوبی نشان می‌دهد چرا بخش زیادی از فیلم «استخراج» صرف سکانس‌های مبارزه با اسلحه، مبارزه دستی، انفجار و به‌طور ویژه، صحنه‌ بی‌نظیر تعقیب و گریز با خودرو و کامیون شده است. این سکانس که در مرحله پس از تولید به شکل یک سکانس تک‌برداشت تدوین شده است ما را از زاویه‌ای حیرت‌آور وارد عمق ماجرا می‌کند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "علیرغم زیبایی بصری غیرقابل‌انکار فیلم «استخراج»، شاهد حس شوخ‌طبعی موجود در فیلم‌هایی همچون «جان ویک» نیستیم و در اکثر صحنه‌ها، حس بازی‌های ویدئویی به مخاطب القا می‌شود. کریس همسورث ، با وجود قدرت فیزیکی بدنش، آن‌چنان که باید کاریزماتیک رفتار نمی‌کند. اگرچه او ما را از نمایش استعداد‌هایش برای بازی در نقش شخصیت‌هایی همچون تایلر ریک بی‌نصیب نمی‌گذارد، اما حفره‌ای محوری در عملکرد او حس می‌شود. در اواسط فیلم، دیوید هاربر (بازیگر سریال «چیزهای عجیب» با عنوان اصلی «Stranger Things») حضور کوتاهی در نقش گسپر (دوست تایلر ) دارد. در یکی از صحنه‌ها، گسپر به تایلر می‌گوید: «این پسر یه جسد متحرکه.» پس از این جمله، شاهد برملا شدن ذات حقیقی گسپر هستیم: او سعی دارد تایلر را متقاعد کند تا از تلاش برای انجام مأموریتش صرف‌نظر کند و در ازای دریافت پولی به‌مراتب بیشتر از دستمزدش، پسر را رها کند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلم «استخراج»، محصول شرکت AGBO، با بودجه‌ای نزدیک به ۶۵ میلیون دلار، ۲۴ آوریل ۲۰۲۰ از سرویس استریمینگ نت‌فلیکس منتشر شده و جایگاه نخست محبوب‌ترین آثار سینمایی این روز‌ها را به خود اختصاص داده است. در ایامی که به علت شیوع ویروس کرونا، مردم از تماشای فیلم روی پرده‌های بزرگ سینما محروم شده‌اند، نت‌فلیکس با انتشار آثاری همچون «شش زیرزمینی» («۶ Underground») و «محرمانه اسپنسر» («Spenser Confidential») تلاش دارد روند جذب مخاطب خود را بیش‌ازپیش سرعت بخشد.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Hollywood Reporter", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
نقد و بررسی انیمیشن «تور جهانی ترول ها»
[ { "type": "p", "text": "کمپانی یونیورسال قسمت قبلی این فیلم را در سال ۲۰۱۶ ساخت و حال در ادامه، قسمت دوم آن، بیش از آنکه به دنبال خلاقیت‌های جدید برود، موفقیت در گیشه را در‌نظر داشته است؛ حتی در این راستا، از تأثیر موسیقی جذاب و جلوه‌های ظریف بصری به‌خوبی بهره گرفته است. داستان فیلم بسیار آشنا به‌نظر می‌رسد و بیننده احساس می‌کند که قبلاً در این مکان بوده و این داستان را شنیده است. ماجرا دربارۀ ساکنان صلح‌دوست و مهربان جنگل است که عاشق جشن و موسیقی هستند و حالا باید از آداب‌و‌رسوم سرزمین خود دفاع کنند و این سرآغاز اتفاقاتی رنگارنگ و پرهیجان است. برای بررسی انیمیشن «تور جهانی ترول ها» با فیلیمو شات همراه باشید.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "این عروسک‌های کوچک با موهای وزوزی رنگارنگ را اولین‌بار فردی دانمارکی به نام توماس دم ، در دهۀ ۱۹۶۰ ساخت که به‌سرعت به محبوبیت چشمگیری دست یافتند‌. در سال ۲۰۱۶، کمپانی دریم‌ورکس با خرید حق انحصاری استفاده از این عروسک‌ها، فیلم «ترول» را ساخت که با صداپیشگی آنا کندریک و جاستین تیمبرلیک در نقش‌های اصلی، به فروشی معادل ۳۴۷ میلیون دلار دست یافت؛ اما احتمالاً نمی‌توان برای قسمت دوم این فیلم اقبالی درزمینه شکستن رکورد فروش نسخۀ پیشین آن متصور شد. کمپانی یونیورسال در تصمیمی بی‌سابقه، از عواید فروش نسخۀ سه‌بعدی فیلم چشم پوشید؛ این کمپانی با تغییر به شیوۀ پرداخت برای هربار دیدن فیلم، زمان اکران آن را به تاریخ ازپیش‌تعیین‌شده‌اش برگرداند و هزینۀ آن را در ایالات‌متحده ۱۹.۹۹ دلار تعیین کرد.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "نقد و بررسی مجموعه جدید انیمیشن های لونی تونز", "ref": "https://www.filimo.com/shot/looney-tunes-cartoons-review/" }, { "type": "p", "text": "در قسمت قبل، ملکه پاپی جوان (با هنرمندی کندریک )، دوستان و خانواده‌اش را از دست برگن‌ های بدجنسی که می‌خواستند آن‌ها را بخورند نجات داد. حالا او در انیمیشن «تور جهانی ترول ها» با شادمانی بر ترول حکومت می‌کند و از کمک و حمایت دوستان وفادارش، برنچ (با صداپیشگی تیمبرلیک) و بیگی (با صدای جیمز کوردن ) بهره‌مند است. حالا ترول ‌ها در امنیت و آزادی می‌توانند هرچقدر دوست دارند آواز بخوانند، برقصند و جشن بگیرند و پادشاهی ملکه پاپی را که تاج‌وتخت را از پدرش پادشاه پاپی (با صدای کارگردان اثر، والت دورن ) به ارث برده است به رسمیت بشناسند. اما ملکه پاپی نمی‌داند که پدرش رازی مخوف را از او مخفی کرده است؛ رازی که با دعوتِ ملکه بارب (با هنرمندی ریچل بلوم ) آشکار خواهد شد. ملکه بارب از پاپی دعوت می‌کند در جشن موسیقی‌ای که در سرزمین زیر صخره برگزار می‌شود، شرکت کند. حالا پادشاه پاپی با اکراه توضیح می‌دهد که قبیلۀ آن‌ها یکی از شش قبیلۀ اصلی ترول‌ هاست که هرکدام موسیقی مخصوص خود را دارند؛ اما ملکه بارب با بدجنسی درصدد آن است که همۀ قبایل ترول را به پذیرش موسیقی راک، به‌عنوان تنها موسیقی قابل‌قبول و قانونی ترول ‌ها وادار کند. پاپی جوان نمی‌تواند بپذیرد که ممکن است ترولی به این بدجنسی وجود داشته باشد؛ اما برای بررسی بیشتر، سفری با بالن ترتیب می‌دهد تا با همراهی دوستان وفادارش، برنچ و بیگی ، از دیگر قبایل ترول دیدن کند و میزان خطری را بسنجد که ملکه بارب مسبب آن است.‌ در این سفر، او متوجه می‌شود که در سایر دهکده‌ها، موسیقی کلاسیک، تکنو، کانتری و فانک نواخته می‌شود. به‌طور طبیعی، با توجه به تم فیلم، این سفر هیجان‌انگیز با آهنگ‌های مختلف و رقص و آواز فراوان جذاب‌تر شده است؛ اما این بخش موسیقایی فیلم کمکی به پیشبرد داستان نمی‌کند و فقط برای افزایش جذابیت و زرق‌و‌برق انیمیشن «تور جهانی ترول ها» در آن گنجانده شده است. در داستان اولیه، ترول‌ ها در مواجهه با برگن‌ ها، که می‌خواستند همۀ آن‌ها را ببلعند، در معرض خطر نابودی بودند؛ اما در این قسمت، سطح خطر بسیار کاهش یافته و مبارزه تنها بر سر رسوم و موسیقی سنتی ترول ‌هاست.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "حضور دوبارۀ جاناتان ایبل و گلن برگر در مقام نویسندۀ فیلم‌نامه به افزایش اعتبار فیلم کمکی شایان کرده است؛ اما در نهایت، آن‌ها نیز با همکاری نویسندگان همکار در پروژه ( مایا فوربز ، والاس ولودارسکی و الیزابت تیپت )، با افزایش سرعت روایت داستان و انباشتن صحنه‌ها از جزئیات فراوان، فقط اتفاقاتی مشابه را، یکی پس از دیگری، در دهکده‌های گوناگون تکرار کرده‌اند. تنها نکتۀ مثبت این بخش را می‌توان شنیدن ترانه‌های محبوب و صدای خوانندگان دوست‌داشتنی، چون کلی کلارکسون ستارۀ موسیقی کانتری، آزی آزبورن خوانندۀ هوی‌متال، جرج کلینتون خوانندۀ مطرح موسیقی فانک و مری جی بلایژ دانست. والت دورن ، کارگردان فیلم، دستیار کارگردان قسمت قبلی نیز بود؛ او به شکلی تحسین‌برانگیز این ستارگان پرتعداد موسیقی را در میان مناظر چشم‌نواز و اتفاقات موسیقایی گوناگون فیلم جای می‌دهد. نکتۀ دیگر آنکه در میان صحنه‌های رنگارنگ و نورپردازی درخشان آن‌ها، بسیاری از شخصیت‌های داستان فقط برای همان اپیزود خلق شده‌اند و اصالت چندانی در داستان ندارند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "انیمیشن «تور جهانی ترول ها» با عنوان اصلی «Trolls World Tour» مملو از مطالب آموزنده دربارۀ احترام به تنوع سلایق، تحمل عقاید مخالف، محبت و مهربانی با دیگران است که در جای خود بسیار با‌ارزش‌اند؛ اما این مطالب چنان بی‌وقفه در فیلم تکرار می‌شوند که از تأثیرگذاری آن‌ها کاسته شده است. از این رو، شاید اگر در آینده قرار بر ساخت اثری بلند با داستان ترول‌ ها باشد، بهتر است مقداری روحیات منفی نیز به آن‌ها اضافه شود و کمی کمتر خود را خیر مطلق بپندارند!", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Hollywood Reporter", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
نگاهی به فیلم مرد نامرئی
[ { "type": "p", "text": "فیلم ترسناک «مرد نامرئی» با نام اصلی «The Invisible Man» را به حق باید استاد خلق وحشت دانست، اگرچه در شخصیت‌پردازی به همان اندازه موفق نیست.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در ساخت فیلم‌های ژانر وحشت، در بیشتر مواقع، ایدۀ غالب بر این است که نمایش‌دادن چهرۀ هیولاها قدرتشان را در ایجاد ترس و اضطراب کاهش می‌دهد؛ زیرا عموماً هیولایی که امکان ساخت و نمایش آن وجود دارد، در مقایسه با آنچه در ذهن مخاطب تصور می‌شود، وحشت چندانی القا نمی‌کند؛ اما این موضوع وقتی چالش‌برانگیزتر می‌شود ‌که اصولاً امکان نمایش منشأ وحشت در فیلم وجود نداشته باشد و این همان ماجرای داستان معروف اچ جی ولز است: «مرد نامرئی».", "ref": null }, { "type": "p", "text": "لی ونل در مقام نویسنده – کارگردان، استاد خلق وحشت است. او به‌خوبی می‌داند چگونه موجودی ترسناک خلق کند، بدون آنکه اصلاً وجود داشته باشد. در ساخت این فیلم به‌نظر می‌رسد او بیشتر از آنکه به نمایش احساسات و ترس ناشی از وحشت و زجر شخصیت‌ها علاقه‌مند باشد، به ساخت صحنه‌های آثار فیزیکی آزار و اذیت آن‌ها تمایل دارد. در فیلم «مرد نامرئی»، داستان حول این ایده شکل گرفته است که اگر مخترعی فوق‌نابغه، با توانایی‌هایی مانند آیرون من ، همان شخصیت منفی داستان و علاقه‌مند به آزار دیگران باشد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟", "ref": null }, { "type": "p", "text": "شخصیت اصلی داستان، سیسیلیا (با بازی الیزابت ماس )، همسر مردی نابغه و مخترع به نام آدریان (با بازی اولیور جکسون-کوهن ) است که تخصص فیزیک نور دارد. آدریان مردی سلطه‌گر است که همسرش را به‌شدت کنترل می‌کند. سیسیلیا بعد از فراری سینمایی از عمارتی که با آدریان در آن زندگی می‌کند به خانۀ دوستی به نام جیمز (با بازی آلدیس هاج ) پناه می‌برد؛ در‌حالی‌که سیسیلیا سعی دارد به زندگی عادی برگردد، خبر ناگهانی خودکشی آدریان او را شوکه می‌کند؛ اما او نمی‌تواند این فکر را از ذهن خود دور کند که آدریان هنوز همان اطراف است. او آدریان را حس می‌کند، اگرچه او را نمی‌بیند. در واقع، اگر جان به‌در‌بردن از آزار نابغه‌ای فیزیک‌دان سخت است، دست‌و‌پنجه نرم‌کردن با کسی که حتی دیده نمی‌شود، تقریباً غیر‌ممکن است! و این داستان سیسیلیا ست.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "شخصیت‌پردازی هیولایی نامرئی در مدیوم سینما، که ذاتش بر اساس تصویر است، چالشی است که ونل از آن استقبال کرده است؛ نماهایی از زاویۀ دید کسی که سیسیلیا را به‌آرامی تعقیب می‌کند و دوربینی که در اطراف سیسیلیا معلق است، درحالیکه او تعقیب‌کننده‌اش را نمی‌بیند، بسیار طبیعی از کار درآمده‌اند؛ اما در کنار این‌ها، ونل نماهای لانگ‌شات زیادی هم از اتاق‌ها و گوشه‌های خالی در فیلم گنجانده که به نظر بی‌هدف و بیهوده هستند و تنها تعلیق امکان ایجاد لحظه‌ای مهم در داستان در این مکان‌ها در ذهن بیننده ایجاد می‌شود. در یکی از سکانس‌های به‌یاد‌ماندنی فیلم، سیسیلیا در حال آماده‌کردن صبحانه است و جیمز خارج از کادر دوربین با او صحبت می‌کند. این صحنۀ غیر‌عادی فقط برای ایجاد حس ناراحتی و بی‌قراری در بیننده طراحی شده است؛ وقتی که سیسیلیا نیز از صحنه خارج می‌شود، بیننده در قاب خالی دوربین تنها می‌ماند و نمی‌داند باید به چه چیز نگاه کنند. بعد، ناگهان از ماهیتابۀ روی اجاق دود و شعلۀ آتش بلند می‌شود و سیسیلیا ، جیمز و سیدنی (دختر جیمز با بازی استورم رید )، به آشپزخانه می‌دوند تا آتش را خاموش کنند. در این صحنه‌ها، اتفاق مهمی نمی‌افتد، اما تماشای آتشی که آهسته‌آهسته شعله‌ور می‌شود و دودی که همه‌جا را فرا می‌گیرد در بیننده‌ای که نمیداند آیا در آن اطراف کسی هست که متوجه آتش شود یا نه، حس اضطراب و نگرانی را بسیار ماهرانه القا می‌کند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در سوی دیگر نمایش، خود مرد نامرئی است. در نسخۀ قدیمی فیلم ترسناک «مرد نامرئی»، برای او هیبتی نوار‌پیچی‌شده مانند مومیایی‌های مصری طراحی شده بود که ونل در نسخۀ خود از آن صرف‌نظر کرده است. در عوض، برای او لباسی چهل‌تکه با طرح‌های شش‌ضلعی طراحی شده که دیدنش نیز اضطراب می‌آفریند. این لباس برای ساختار مدرن و زمان معاصر فیلم بسیار مناسب به‌نظر می‌رسد؛ وقتی‌که لباس آسیب‌‌دیده است سوسوزدن هیبت آدریان در کشاکش مرئی و نامرئی بودن، مانند اِشکالی تکنیکی در وسیله‌ای دیجیتالی، ترسناک و اضطراب‌آور است. ونل می‌توانست به‌سادگی از تعریف این لباس در فیلم صرف‌نظر کند، اما در عوض با طراحی هوشمندانۀ آن، ایدۀ دشمنی نیمه‌مرئی را به یکی از نکات باارزش فیلم تبدیل کرده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "با این ‌همه، فیلم «مرد نامرئی» درنهایت گرفتار طبیعت فیزیکی داستان خود است. این اثر هرچند در چیدمان داستان و ترکیب و ترتیب ایده‌های خود در فیلم‌نامه بسیار خوب عمل کرده، در اجرا دچار نابسامانی شده است. اتفاقات چنان به پیش می‌روند که انگار روند داستان را وارونه کرده‌اند و دست مرد نامرئی نیز خیلی زودتر از آنچه باید رو می‌شود؛ برای نمونه، سیسیلیا پس از فرار از عمارت، کیفش را روی صندلی عقب خودرو می‌اندازد و سپس می‌بینیم یک قوطی قرص خواب‌آور از آن بیرون می‌افتد. این صحنۀ ناشیانه، مانند علامتی چشمک‌زن، به‌جای آنکه کلیدی برای حدس‌زدن دلایل اتفاقات بعدی باشد، چنان آشکارا توضیح داده شده است که فیلم‌نامه عملاً لو می‌‌رود. دربارۀ سایر اشیای مهم فیلم نیز به همین منوال است و درگیری ذهنی بیننده را برای کشف رمزو‌راز داستان از بین می‌برد. در این صحنه‌ها، کارگردان چندان به فیلم‌نامه وفادار نیست؛ زیرا ظاهراً، اتصال اتفاقات به یکدیگر و پیش‌بردن داستان است که برای او اهمیت دارد، اما چگونگی رخ‌دادن این اتفاقات چندان مهم نبوده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلم‌نامۀ «مرد نامرئی» کار پیشین ونل را در مجموعۀ «اره» (با نام اصلی «Saw») یادآوری می‌کند که اثری سرشار از پیچ‌و‌خم و مبنی بر اتفاقات فیزیکی به‌شمار می‌آید؛ اما این شیوه، در داستانی با موضوع آزار‌های روانی و احساسی چندان کارا به‌‌نظر نمی‌رسد. ونل چنان بر اجرای صحنه‌های عملی متمرکز است که زمان چندانی برای رشد و پرداخت شخصیت‌ها باقی نمی‌گذارد. فرار سیسیلیا از عمارت آدریان ، نشان می‌دهد که او زنی توانا و هوشمند است که از مهارت‌های لازم برای پیشبرد قصه برخوردار است؛ اما او پس از فرار و رهایی از آن شرایط آزاردهنده، دیگر این خصوصیات برجسته را چندان از خود بروز نمی‌دهد. سیسیلیا در بعضی صحنه‌ها به‌خوبی می‌درخشد: آنجا که با تلفن همراه آدریان تماس می‌گیرد تا ببیند آیا او در آن اطراف است یا نه، یکی از همین صحنه‌هاست؛ اما در ادامه، این زن باهوش فکر نمی‌کند که آیا از شخصی با نبوغ آدریان بعید نیست که نتواند صدای تلفنش را قطع کند؟! در جایی دیگر، او برای دفاع از خود چاقوی آشپزخانه را بر‌می‌دارد که سلاحی معمول در فیلم‌های ژانر وحشت با موضوع ورود مهاجمی به خانه است؛ اما از شخصی با‌ هوش و توانایی او خلاقیت بیشتری در مبارزه با دشمنی نادیدنی انتظار می‌رود. در خانه‌ای پر از وسایل مختلف، برای نبردی کور، قطعاً ابزارهایی بهتر از چاقوی آشپزخانه می‌توان یافت.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "ایدۀ اصلی فیلم ترسناک «مرد نامرئی»، آزار و خشونت خانگی در شرایط واقعی و جدی است؛ اما ونل تعقیب و گریز را نیز به آن افزوده، اما چندان که باید در این جنبۀ داستان موفق عمل نکرده است. در این‌گونه فیلم‌ها، تنها ماندن قهرمان داستان نکته‌ای کلیدی به‌شمار می‌رود، اما در «مرد نامرئی» دوستان و اطرافیان سیسیلیا ، ناشیانه و کمی گیج‌کننده از گرد او متفرق می‌شوند؛ برای نمونه، امیلی (خواهر او) که موقع فرار سیسیلیا ، او را شجاعانه با ماشین از دل جنگل بیرون کشیده است، با ایمیلِ ناراحت‌کننده‌ای از طرف حساب کاربری سیسیلیا از داستان خارج می‌شود. ایمیلی جعلی که یکی از چندین استفادۀ شیطانی از تکنولوژی دیجیتال در فیلم است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در جایی از فیلم، سیسیلیا متوجه می‌شود که پس از مرگ آدریان ، مبلغ چشمگیری از او به ارث برده است. این موضوع، دریچه‌ای برای نگریستن به مسائلی باز می‌کند که در روند کارهای قانونی و اداری می‌تواند برای آزارِ بیشتر قربانیان خشونت خانگی، از آن‌ها سوء‌استفاده شود؛ داستان‌هایی مانند پرونده‌های طلاقی که سال‌ها طول می‌کشند یا جلسه‌های دادگاهی که در آن‌ها قربانی مجبور است دوباره با شکنجه‌گر خود روبه‌رو شود؛ اما در فیلم ترسناک «مرد نامرئی» وجه قانونی این مشکلات مسکوت باقی‌مانده‌ و با وجود آنکه موضوع ارثیۀ سیسیلیا یکی از بخش‌های کلیدی در پیشبرد داستان است، فیلم بی‌هیچ اشاره‌ای به مسائل جانبی ماجرا، از آن می‌گذرد و وارد جزئیات نمی‌شود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلم «مرد نامرئی» در وهلۀ اول فیلمی در ژانر وحشت است و کارگردان، از همان ابتدای فیلم، هنر خود را در ساختن و پرداختن بحران و تنش و ایجاد وحشت در سطح عالی به رخ می‌کشد؛ اما در نهایت، همۀ این وحشت، با نمایشی ساده‌انگارانه از آزار و اذیت خانگی چنان که باید و شاید به نتیجۀ مطلوب نمی‌رسد. در واقع، ونل به‌جای مرئی‌کردنِ واقعیت آزار خانگی روی پردۀ سینما، مرد نامرئی را در سایه مخفی کرده است.", "ref": null } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
نگاهی به فیلم مرد نامرئی
[ { "type": "p", "text": "فیلم ترسناک «مرد نامرئی» با نام اصلی «The Invisible Man» را به حق باید استاد خلق وحشت دانست، اگرچه در شخصیت‌پردازی به همان اندازه موفق نیست.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در ساخت فیلم‌های ژانر وحشت، در بیشتر مواقع، ایدۀ غالب بر این است که نمایش‌دادن چهرۀ هیولاها قدرتشان را در ایجاد ترس و اضطراب کاهش می‌دهد؛ زیرا عموماً هیولایی که امکان ساخت و نمایش آن وجود دارد، در مقایسه با آنچه در ذهن مخاطب تصور می‌شود، وحشت چندانی القا نمی‌کند؛ اما این موضوع وقتی چالش‌برانگیزتر می‌شود ‌که اصولاً امکان نمایش منشأ وحشت در فیلم وجود نداشته باشد و این همان ماجرای داستان معروف اچ جی ولز است: «مرد نامرئی».", "ref": null }, { "type": "p", "text": "لی ونل در مقام نویسنده – کارگردان، استاد خلق وحشت است. او به‌خوبی می‌داند چگونه موجودی ترسناک خلق کند، بدون آنکه اصلاً وجود داشته باشد. در ساخت این فیلم به‌نظر می‌رسد او بیشتر از آنکه به نمایش احساسات و ترس ناشی از وحشت و زجر شخصیت‌ها علاقه‌مند باشد، به ساخت صحنه‌های آثار فیزیکی آزار و اذیت آن‌ها تمایل دارد. در فیلم «مرد نامرئی»، داستان حول این ایده شکل گرفته است که اگر مخترعی فوق‌نابغه، با توانایی‌هایی مانند آیرون من ، همان شخصیت منفی داستان و علاقه‌مند به آزار دیگران باشد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟", "ref": null }, { "type": "p", "text": "شخصیت اصلی داستان، سیسیلیا (با بازی الیزابت ماس )، همسر مردی نابغه و مخترع به نام آدریان (با بازی اولیور جکسون-کوهن ) است که تخصص فیزیک نور دارد. آدریان مردی سلطه‌گر است که همسرش را به‌شدت کنترل می‌کند. سیسیلیا بعد از فراری سینمایی از عمارتی که با آدریان در آن زندگی می‌کند به خانۀ دوستی به نام جیمز (با بازی آلدیس هاج ) پناه می‌برد؛ در‌حالی‌که سیسیلیا سعی دارد به زندگی عادی برگردد، خبر ناگهانی خودکشی آدریان او را شوکه می‌کند؛ اما او نمی‌تواند این فکر را از ذهن خود دور کند که آدریان هنوز همان اطراف است. او آدریان را حس می‌کند، اگرچه او را نمی‌بیند. در واقع، اگر جان به‌در‌بردن از آزار نابغه‌ای فیزیک‌دان سخت است، دست‌و‌پنجه نرم‌کردن با کسی که حتی دیده نمی‌شود، تقریباً غیر‌ممکن است! و این داستان سیسیلیا ست.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "شخصیت‌پردازی هیولایی نامرئی در مدیوم سینما، که ذاتش بر اساس تصویر است، چالشی است که ونل از آن استقبال کرده است؛ نماهایی از زاویۀ دید کسی که سیسیلیا را به‌آرامی تعقیب می‌کند و دوربینی که در اطراف سیسیلیا معلق است، درحالیکه او تعقیب‌کننده‌اش را نمی‌بیند، بسیار طبیعی از کار درآمده‌اند؛ اما در کنار این‌ها، ونل نماهای لانگ‌شات زیادی هم از اتاق‌ها و گوشه‌های خالی در فیلم گنجانده که به نظر بی‌هدف و بیهوده هستند و تنها تعلیق امکان ایجاد لحظه‌ای مهم در داستان در این مکان‌ها در ذهن بیننده ایجاد می‌شود. در یکی از سکانس‌های به‌یاد‌ماندنی فیلم، سیسیلیا در حال آماده‌کردن صبحانه است و جیمز خارج از کادر دوربین با او صحبت می‌کند. این صحنۀ غیر‌عادی فقط برای ایجاد حس ناراحتی و بی‌قراری در بیننده طراحی شده است؛ وقتی که سیسیلیا نیز از صحنه خارج می‌شود، بیننده در قاب خالی دوربین تنها می‌ماند و نمی‌داند باید به چه چیز نگاه کنند. بعد، ناگهان از ماهیتابۀ روی اجاق دود و شعلۀ آتش بلند می‌شود و سیسیلیا ، جیمز و سیدنی (دختر جیمز با بازی استورم رید )، به آشپزخانه می‌دوند تا آتش را خاموش کنند. در این صحنه‌ها، اتفاق مهمی نمی‌افتد، اما تماشای آتشی که آهسته‌آهسته شعله‌ور می‌شود و دودی که همه‌جا را فرا می‌گیرد در بیننده‌ای که نمیداند آیا در آن اطراف کسی هست که متوجه آتش شود یا نه، حس اضطراب و نگرانی را بسیار ماهرانه القا می‌کند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در سوی دیگر نمایش، خود مرد نامرئی است. در نسخۀ قدیمی فیلم ترسناک «مرد نامرئی»، برای او هیبتی نوار‌پیچی‌شده مانند مومیایی‌های مصری طراحی شده بود که ونل در نسخۀ خود از آن صرف‌نظر کرده است. در عوض، برای او لباسی چهل‌تکه با طرح‌های شش‌ضلعی طراحی شده که دیدنش نیز اضطراب می‌آفریند. این لباس برای ساختار مدرن و زمان معاصر فیلم بسیار مناسب به‌نظر می‌رسد؛ وقتی‌که لباس آسیب‌‌دیده است سوسوزدن هیبت آدریان در کشاکش مرئی و نامرئی بودن، مانند اِشکالی تکنیکی در وسیله‌ای دیجیتالی، ترسناک و اضطراب‌آور است. ونل می‌توانست به‌سادگی از تعریف این لباس در فیلم صرف‌نظر کند، اما در عوض با طراحی هوشمندانۀ آن، ایدۀ دشمنی نیمه‌مرئی را به یکی از نکات باارزش فیلم تبدیل کرده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "با این ‌همه، فیلم «مرد نامرئی» درنهایت گرفتار طبیعت فیزیکی داستان خود است. این اثر هرچند در چیدمان داستان و ترکیب و ترتیب ایده‌های خود در فیلم‌نامه بسیار خوب عمل کرده، در اجرا دچار نابسامانی شده است. اتفاقات چنان به پیش می‌روند که انگار روند داستان را وارونه کرده‌اند و دست مرد نامرئی نیز خیلی زودتر از آنچه باید رو می‌شود؛ برای نمونه، سیسیلیا پس از فرار از عمارت، کیفش را روی صندلی عقب خودرو می‌اندازد و سپس می‌بینیم یک قوطی قرص خواب‌آور از آن بیرون می‌افتد. این صحنۀ ناشیانه، مانند علامتی چشمک‌زن، به‌جای آنکه کلیدی برای حدس‌زدن دلایل اتفاقات بعدی باشد، چنان آشکارا توضیح داده شده است که فیلم‌نامه عملاً لو می‌‌رود. دربارۀ سایر اشیای مهم فیلم نیز به همین منوال است و درگیری ذهنی بیننده را برای کشف رمزو‌راز داستان از بین می‌برد. در این صحنه‌ها، کارگردان چندان به فیلم‌نامه وفادار نیست؛ زیرا ظاهراً، اتصال اتفاقات به یکدیگر و پیش‌بردن داستان است که برای او اهمیت دارد، اما چگونگی رخ‌دادن این اتفاقات چندان مهم نبوده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلم‌نامۀ «مرد نامرئی» کار پیشین ونل را در مجموعۀ «اره» (با نام اصلی «Saw») یادآوری می‌کند که اثری سرشار از پیچ‌و‌خم و مبنی بر اتفاقات فیزیکی به‌شمار می‌آید؛ اما این شیوه، در داستانی با موضوع آزار‌های روانی و احساسی چندان کارا به‌‌نظر نمی‌رسد. ونل چنان بر اجرای صحنه‌های عملی متمرکز است که زمان چندانی برای رشد و پرداخت شخصیت‌ها باقی نمی‌گذارد. فرار سیسیلیا از عمارت آدریان ، نشان می‌دهد که او زنی توانا و هوشمند است که از مهارت‌های لازم برای پیشبرد قصه برخوردار است؛ اما او پس از فرار و رهایی از آن شرایط آزاردهنده، دیگر این خصوصیات برجسته را چندان از خود بروز نمی‌دهد. سیسیلیا در بعضی صحنه‌ها به‌خوبی می‌درخشد: آنجا که با تلفن همراه آدریان تماس می‌گیرد تا ببیند آیا او در آن اطراف است یا نه، یکی از همین صحنه‌هاست؛ اما در ادامه، این زن باهوش فکر نمی‌کند که آیا از شخصی با نبوغ آدریان بعید نیست که نتواند صدای تلفنش را قطع کند؟! در جایی دیگر، او برای دفاع از خود چاقوی آشپزخانه را بر‌می‌دارد که سلاحی معمول در فیلم‌های ژانر وحشت با موضوع ورود مهاجمی به خانه است؛ اما از شخصی با‌ هوش و توانایی او خلاقیت بیشتری در مبارزه با دشمنی نادیدنی انتظار می‌رود. در خانه‌ای پر از وسایل مختلف، برای نبردی کور، قطعاً ابزارهایی بهتر از چاقوی آشپزخانه می‌توان یافت.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "ایدۀ اصلی فیلم ترسناک «مرد نامرئی»، آزار و خشونت خانگی در شرایط واقعی و جدی است؛ اما ونل تعقیب و گریز را نیز به آن افزوده، اما چندان که باید در این جنبۀ داستان موفق عمل نکرده است. در این‌گونه فیلم‌ها، تنها ماندن قهرمان داستان نکته‌ای کلیدی به‌شمار می‌رود، اما در «مرد نامرئی» دوستان و اطرافیان سیسیلیا ، ناشیانه و کمی گیج‌کننده از گرد او متفرق می‌شوند؛ برای نمونه، امیلی (خواهر او) که موقع فرار سیسیلیا ، او را شجاعانه با ماشین از دل جنگل بیرون کشیده است، با ایمیلِ ناراحت‌کننده‌ای از طرف حساب کاربری سیسیلیا از داستان خارج می‌شود. ایمیلی جعلی که یکی از چندین استفادۀ شیطانی از تکنولوژی دیجیتال در فیلم است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در جایی از فیلم، سیسیلیا متوجه می‌شود که پس از مرگ آدریان ، مبلغ چشمگیری از او به ارث برده است. این موضوع، دریچه‌ای برای نگریستن به مسائلی باز می‌کند که در روند کارهای قانونی و اداری می‌تواند برای آزارِ بیشتر قربانیان خشونت خانگی، از آن‌ها سوء‌استفاده شود؛ داستان‌هایی مانند پرونده‌های طلاقی که سال‌ها طول می‌کشند یا جلسه‌های دادگاهی که در آن‌ها قربانی مجبور است دوباره با شکنجه‌گر خود روبه‌رو شود؛ اما در فیلم ترسناک «مرد نامرئی» وجه قانونی این مشکلات مسکوت باقی‌مانده‌ و با وجود آنکه موضوع ارثیۀ سیسیلیا یکی از بخش‌های کلیدی در پیشبرد داستان است، فیلم بی‌هیچ اشاره‌ای به مسائل جانبی ماجرا، از آن می‌گذرد و وارد جزئیات نمی‌شود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلم «مرد نامرئی» در وهلۀ اول فیلمی در ژانر وحشت است و کارگردان، از همان ابتدای فیلم، هنر خود را در ساختن و پرداختن بحران و تنش و ایجاد وحشت در سطح عالی به رخ می‌کشد؛ اما در نهایت، همۀ این وحشت، با نمایشی ساده‌انگارانه از آزار و اذیت خانگی چنان که باید و شاید به نتیجۀ مطلوب نمی‌رسد. در واقع، ونل به‌جای مرئی‌کردنِ واقعیت آزار خانگی روی پردۀ سینما، مرد نامرئی را در سایه مخفی کرده است.", "ref": null } ]
null
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
ساخت لایو اکشن «هرکول» به تهیه‌کنندگی برادران روسو
[ { "type": "p", "text": "تلاش کمپانی دیزنی برای تغییر تمام محصولات و خروجی‌های انیمیشنش به سمت لایو اکشن‌ها (یا تصاویر تولیدشده توسط کامپیوتر مثل آنچه که در «شیرشاه» دیدیم) همچنان ادامه دارد. جدیدترین عنوان در لیست دیزنی ، ساخت لایو اکشن «هرکول» است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "انیمیشن«هرکول» در سال ۱۹۹۷ منتشر شد. این انیمیشن موزیکال و فانتزی برای ما یکی از افسانه‌های قدیمی و پهلوانی یونان را به تصویر کشید. انیمیشنی که در مقایسه با سایر انیمیشن‌های کمپانی دیزنی پر از کنایه‌های طنزآمیز و شوخی‌های تندوتیز بود. در این انیمیشن، تیت داناوان صداپیشگی کاراکتر الهه‌ای را داشت که به دنبال نجات مفاهیم پهلوانی و قهرمانی بود و در مقابل جیمز وودز در نقش هادس ، خدایی که به دنبال براندازی الیمپوس بود، ظاهر شد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "جو و آنتونی روسو کارگردانان فیلم «انتقام جویان : آخر بازی»، برای تهیه‌کنندگی این فیلم انتخاب شده‌اند و قرار است در پیدا کردن کارگردانی مناسب برای ساخت لایو اکشن جدید «هرکول» به کمپانی دیزنی کمک کنند. به گفته‌ کارگردانان دنیای سینمای مارول، دیوید کالاهام (نویسنده‌ی فیلم «شانگ چی» و «افسانه‌ ده حلقه») نیز برای کامل کردن فیلمنامه به آن‌ها پیوسته است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«مولان» فیلم لایو اکشن دیگری از دیزنی است که برای تعیین تاریخ انتشار انتظار می‌کشد؛ تاریخ پخش اصلی این فیلم به علت پاندمی کرونا به تاخیر افتاد و اگر دوباره به تعویق نیفتد قرار است در ۲۴ جولای ۲۰۲۰ منتشر شود.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "فیلم شانگ چی و افسانه‌ ده حلقه", "ref": "https://www.filimo.com/m/wt60b/%D8%B4%D8%A7%D9%86%DA%AF_%DA%86%DB%8C_%D9%88_%D8%A7%D9%81%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%87_%D8%AF%D9%87_%D8%AD%D9%84%D9%82%D9%87?utm_source=filimoshot&utm_medium=banner&utm_campaign=best-films-2021-movie" }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Empire Online", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
نقد مستند «کوبریک به روایت کوبریک»؛ بهترین راه برای شناخت استاد
[ { "type": "p", "text": "نگرش متمایز استنلی کوبریک به سینما باعث شده تا با گذشت ۲۰ سال از مرگش، دنیای سینما هنوز هم به بررسی آثار و دیدگاه‌های او بپردازد. در سال‌های اخیر، مستند‌های زیادی درباره او ساخته شده است؛ از «استنلی کوبریک: یک زندگی در تصاویر» («Stanley Kubrick: A Life in Pictures») و «اتاق ۲۳۷» («Room 237») گرفته تا «فیلمساز» («Filmworker»). تمام این مستند‌ها سعی دارند جنبه‌ای از زندگی این استاد سینما را به تصویر بکشند. مستند «کوبریک به روایت کوبریک» با عنوان اصلی «Kubrick by Kubrick»، یکی از بهترین مستند‌های ساخته شده در مورد کارگردان فیلم‌هایی همچون «پرتقال کوکی»، «۲۰۰۱: ادیسه فضایی»، «چشمان کاملاً بسته» و «درخشش» است. این مستند، یک ماجراجویی شفاف و نایاب در زندگی و آثار استنلی کوبریک افسانه‌ای است که بیشتر توسط خود او طی مصاحبه‌هایش روایت می‌شود. با فیلیمو شات همراه باشید.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "نقد و بررسی فیلم سینمایی تیرانداز | تعقیب ‌و ‌گریز در جاده", "ref": "https://www.filimo.com/shot/the-marksman-review/" }, { "type": "p", "text": "در مقایسه با آثار قبلی ساخته‌شده پیرامون استنلی کوبریک ، مستند ۷۲ دقیقه‌ای «کوبریک به روایت کوبریک» ممکن است چیز زیادی برای عرضه نداشته باشد؛ این مستند فرانسوی مجموعه‌ای مختصر و موجز از کلیپ‌های صوتی نایاب مربوط به مصاحبه‌های کوبریک است که او طی آنها به‌طور کلی در مورد حرفه خود صحبت می‌کند. اما بااین‌حال، این مستند احتمالاً نزدیک‌ترین راه برای شناخت استاد باشد؛ اثری که بهانه‌ای دلپذیر برای بازنگری تجربیات خلاقانه او پدید آورده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "گریگوری مونرو ، مستندساز فرانسوی، که پیش از این در مورد هنرمندانی همچون جری لوئیس ، جیمز استوارت ، رابرت میچام و میشل لوگران مستند ساخته بود، برای تقدیر از استنلی کوبریک سراغ منبعی کلیدی رفته است. او به‌ندرت با رسانه‌ای مصاحبه می‌کرد اما گفتگویی طولانی با میشل سیمان ، منتقد و ویراستار مجله پوزیتیف (Positif)، داشته است؛ مصاحبه‌ای که این منتقد بخش‌هایی از آن را در کتاب خود با عنوان «استنلی کوبریک» محصول سال ۱۹۸۲ منتشر کرده است. قطعات صوتی این مصاحبه‌ها مبنای اصلی مستند «کوبریک به روایت کوبریک» را شکل داده‌اند و سعی دارند دیدگاه کوبریک نسبت به فیلمسازی و فلسفه‌هایی که در اعماق آثار او وجود دارند را تشریح کنند.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "معرفی ۱۰ منتقد سینمایی برتر در تمام ادوار", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%85%D9%86%D8%AA%D9%82%D8%AF-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%AA%D8%B1/" }, { "type": "ilink", "text": "فیلم پناهگاه در سرزمین برف و یخ، قارۀ جنوبگان", "ref": "https://www.filimo.com/shot/sanctuary-review/" }, { "type": "p", "text": "انتشار کتاب میشل سیمان درباره کوبریک ، اعتبار زیادی به مجله پوزیتیف بخشید؛ مجله‌ای که در آن سال‌ها رقابت زیادی با مجله کایه دو سینما (Cahiers du cinéma) داشت. این دو مجله، الهام‌بخش چندین نسل از هواداران دنیای سینما بوده‌اند. فرانسوا تروفو ، منتقد معروف فرانسوی که بعد‌ها به فیلمسازی پیشرو در جریان موج نوی سینمای فرانسه تبدیل شد، اولین جرقه این رقابت را با انتشار کتابی به نام «هیچکاک/تروفو» در سال ۱۹۶۶روشن کرد؛ کتابی که تا مدت‌ها به عنوان یک استاندارد نویسندگی پیرامون سینما در نظر گرفته می‌شد. محتوای این کتاب بر اساس گفتگوی این دو کارگردان بزرگ در جریان اقامت یک‌‌هفته‌ای آنها در یکی از اتاق‌های استودیو یونیورسال در سال ۱۹۶۲نوشته شده است. همانند «کوبریک به روایت کوبریک»، کتاب تروفو نیز بعد‌ها مورد اقتباس قرار گرفت و در سال ۲۰۱۵، کنت جونز مستندی ۸۰ دقیقه‌ای بر اساس آن ساخت.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در حالی که مستند «هیچکاک/تروفو» به کارگردانی کنت جونز بخش زیادی از نوار‌های صوتی خود را با تحلیل هوش هیچکاک توسط دیگر کارگردانان دنیای مدرن پر کرده است، مستند «کوبریک به روایت کوبریک» زمانی برای این صداهای اضافی اختصاص نداده است. این فیلم، کلیپ‌هایی از بیمارستان فیلم «۲۰۰۱: ادیسه فضایی» را در خود جای داده است و در پس این تصاویر، کوبریک در مورد حساسیت‌های پیچیده خود صحبت می‌کند. این موضوع باعث می‌شود مخاطب در عوض تماشای تصاویر معمولی پشت صحنه، نتیجه ذهنیت کارگردان بر اثر را درک کند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "مستند «کوبریک به روایت کوبریک» مناسب کسانی نیست که چیز زیادی از کوبریک نمی‌دانند و یا به دنبال چیز‌‎های بی‌اهمیت در مورد حرفه شغلی او هستند؛ این فیلم، نمایانگر میل شخصی او برای اجتناب از هرگونه تجزیه دقیق فرایند کاری‌اش است. در یکی از کلیپ‌ها، کوبریک از ارائه «خلاصه‌ای ظریف» از اهدافش خودداری می‌کند و سیمان با تمرکز روی سوالات انتزاعی این کار کوبریک را تحسین می‌کند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در اوایل فیلم، او از کوبریک می‌پرسد که آیا بیان این جمله صحیح است: «هر چه آثار کوبریک واقع‌گرایانه‌تر باشند، توهم بیشتری در آنها وجود خواهد داشت.» این سوال می‌تواند زمینه‌های دیگری برای آشنایی مخاطب با اندیشه‌های معنوی کوبریک ایجاد کند. سیمان با طرح این مسئله باعث می‌شود کوبریک بدون آنکه اهمیتی به ضبط شدن صدایش بدهد در مورد علایق اصلی خود صحبت کند: فلسفه کارل گوستاو یونگ ، کنترل‌های حکومتی، خطرات فن‌سالاری (تکنوکراسی)، و دیگر موضوعات آشکار‌کننده‌ای که در پس مخلوطی غنی از کلیپ‌های مربوط به آثار او مطرح می‌شوند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "درباره سبک وسواس‌گونه کوبریک در فرایند تولید آثارش صحبت‌های زیادی به میان آمده است؛ برداشت‌های بی‌پایان که بازیگرانش را دیوانه می‌کرد و توجه دقیق او به جزئیات. مستند «کوبریک به روایت کوبریک» گاهی سعی دارد از زاویه دید دیگری به این موضوع نگاه کند و نظر همکاران او را در این مورد بپرسد. در اکثر اوقات، فیلم به‌واسطه‌ خود کوبریک رازهایی از او را فاش می‌کند؛ رازهایی که شاید خلاف چیزی باشند که تابه‌حال از او می‌دانستیم. این موضوع از همان ابتدای فیلم برای مخاطب آشکار می‌شود؛ جایی که همسر او، کریستین کوبریک می‌گوید: « استنلی تمام آنچه روزنامه‌ها می‌گفتند نبود.»", "ref": null }, { "type": "p", "text": "پس او که بود؟ همانند فیلم‌هایش، کوبریک نگرش‌های زیادی را در خود جای داده بود. مستند «کوبریک به روایت کوبریک» به ارزش و اهمیت ریشه‌های عکاسی او در درک حرکت انسان می‌پردازد و سپس با انرژی زیاد سراغ فیلم‌شناسی کوبریک می‌رود: چند دقیقه در مورد رویکرد طبیعت‌گرایانه او در فیلم «بری لیندون» با عنوان اصلی «Barry Lyndon» (شامل تصاویری خنده‌دار که نشان می‌دهند جذابیت رایان اونیل باعث شده او نقش اصلی را بهتر از آل پاچینو یا جک نیکلسون ایفا کند)، چند دقیقه دیگر در مورد نسبیت‌گرایی اخلاقی در محوریت فیلم «پرتقال کوکی» با عنوان اصلی «A Clockwork Orange» و سپس شیرجه‌ای عمیق در تفکرات مربوط به غرایز انسانی در فیلم‌های «دکتر استرنجلاو» («Dr. Strangelove») و «راه‌های افتخار» («Paths of Glory»). همانند آلفرد هیچکاک ، استنلی کوبریک درجه‌ای از اعتمادبه‌نفس را در هماهنگی با اسطوره‌شناسی به نمایش می‌کشد. او هاله‌ای از چشم‌انداز قدرت را در آغوش کشیده و تا آنجا پیش می‌رود که روند کارگردانی خود را با رویکرد ناپلئون در میدان نبرد مقایسه می‌کند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اگر کوبریک خود را یک جنگجو می‌دانست، این سوال پیش می‌آید که دشمنان او چه کسانی بودند. کمی بعد، مستند به نقطه‌ای می‌رسد که یک احتمال جذاب را بررسی می‌کند؛ زمانی که کوبریک در مورد ظرفیت‌هایش برای خلق آثار محبوب و اجتناب از گرفتار شدن در دام «سرگرمی‎های توخالی» صحبت می‌کند. فیلم‌های کوبریک شباهت زیادی به مجموعه‌ای از قصه‌های اخطاردهنده دارند؛ چه این قصه روایتگر میل آگاهانه او برای زیبایی شناسی ماشین‌ها در فیلم «۲۰۰۱: ادیسه فضایی» باشد و چه نمایانگر چشم‌اندازی از جهنم در فیلم «غلاف تمام فلزی».", "ref": null }, { "type": "p", "text": "صرف نظر از هیجان بازنگری این شاهکار‌های هنری، مخاطب مستند «کوبریک به روایت کوبریک» آرزو دارد با گذر از این تصاویر، تعمق بیشتری در تفکرات استنلی کوبریک داشته باشد. زمانی که به بخش فیلم «چشمان کاملاً بسته» با عنوان اصلی «Eyes Wide Shut» می‌رسیم، محدودیت در تأمین محتوا برجسته می‌شود و فیلم بیشتر به مصاحبه‌های تام کروز برای پاسخ دادن به پرسش‌ها در غیاب کوبریک می‌پردازد. شکافی که در اینجا به وجود آمده اهمیتی ندارد، اما بااین‌حال، ارزیابی‌های ناب کوبریک در مورد ماهیت تمدن چیزی است که هوادارانش خواهان دستیابی به آن هستند. او چندین سال کار حرفه‌ای خود را تنها در یک جمله خلاصه می‌کند: «به نظر می‌رسد انسان فاقد میزانی از شعور باشد که به راهی برای دامی که به نظر در آن افتاده فکر کند.»", "ref": null }, { "type": "p", "text": "مستند «کوبریک به روایت کوبریک» نوعی تعمق روان‌شناختی در مورد تأثیرگذاری کوبریک بر هنر است. این مستند، کوبریک را در حالی نشان می‌دهد که او در وسواس نسبت به اصالت فرهنگی و ارتقاء هنر غرق شده است. او می‌خواست با تکیه‌بر چارچوب‌های کلاسیک موجود، ماهیت واقعی سینما را فراتر از محدودیت‌های فرم روایی به تصویر بکشد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در همین راستا، مستند «Kubrick by Kubrick»، ابتکار بی‌امان این فیلمساز در آثارش را به تصویر می‌کشد؛ استادی که آرزو داشت هر بار به ظرفیت‌های جدیدی از قصه‌پردازی دست پیدا کند. اگرچه ممکن است او تمام جنبه‌های هوش خود را به زبان جاری نکرده باشد، اما فیلم‌هایی که او ساخته است گویای این موضوع هستند و این مستند تحسین‌برانگیز بهانه‌ای است برای بازنگری آنها.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Indie Wire", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
نقد مستند «کوبریک به روایت کوبریک»؛ بهترین راه برای شناخت استاد
[ { "type": "p", "text": "نگرش متمایز استنلی کوبریک به سینما باعث شده تا با گذشت ۲۰ سال از مرگش، دنیای سینما هنوز هم به بررسی آثار و دیدگاه‌های او بپردازد. در سال‌های اخیر، مستند‌های زیادی درباره او ساخته شده است؛ از «استنلی کوبریک: یک زندگی در تصاویر» («Stanley Kubrick: A Life in Pictures») و «اتاق ۲۳۷» («Room 237») گرفته تا «فیلمساز» («Filmworker»). تمام این مستند‌ها سعی دارند جنبه‌ای از زندگی این استاد سینما را به تصویر بکشند. مستند «کوبریک به روایت کوبریک» با عنوان اصلی «Kubrick by Kubrick»، یکی از بهترین مستند‌های ساخته شده در مورد کارگردان فیلم‌هایی همچون «پرتقال کوکی»، «۲۰۰۱: ادیسه فضایی»، «چشمان کاملاً بسته» و «درخشش» است. این مستند، یک ماجراجویی شفاف و نایاب در زندگی و آثار استنلی کوبریک افسانه‌ای است که بیشتر توسط خود او طی مصاحبه‌هایش روایت می‌شود. با فیلیمو شات همراه باشید.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "نقد و بررسی فیلم سینمایی تیرانداز | تعقیب ‌و ‌گریز در جاده", "ref": "https://www.filimo.com/shot/the-marksman-review/" }, { "type": "p", "text": "در مقایسه با آثار قبلی ساخته‌شده پیرامون استنلی کوبریک ، مستند ۷۲ دقیقه‌ای «کوبریک به روایت کوبریک» ممکن است چیز زیادی برای عرضه نداشته باشد؛ این مستند فرانسوی مجموعه‌ای مختصر و موجز از کلیپ‌های صوتی نایاب مربوط به مصاحبه‌های کوبریک است که او طی آنها به‌طور کلی در مورد حرفه خود صحبت می‌کند. اما بااین‌حال، این مستند احتمالاً نزدیک‌ترین راه برای شناخت استاد باشد؛ اثری که بهانه‌ای دلپذیر برای بازنگری تجربیات خلاقانه او پدید آورده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "گریگوری مونرو ، مستندساز فرانسوی، که پیش از این در مورد هنرمندانی همچون جری لوئیس ، جیمز استوارت ، رابرت میچام و میشل لوگران مستند ساخته بود، برای تقدیر از استنلی کوبریک سراغ منبعی کلیدی رفته است. او به‌ندرت با رسانه‌ای مصاحبه می‌کرد اما گفتگویی طولانی با میشل سیمان ، منتقد و ویراستار مجله پوزیتیف (Positif)، داشته است؛ مصاحبه‌ای که این منتقد بخش‌هایی از آن را در کتاب خود با عنوان «استنلی کوبریک» محصول سال ۱۹۸۲ منتشر کرده است. قطعات صوتی این مصاحبه‌ها مبنای اصلی مستند «کوبریک به روایت کوبریک» را شکل داده‌اند و سعی دارند دیدگاه کوبریک نسبت به فیلمسازی و فلسفه‌هایی که در اعماق آثار او وجود دارند را تشریح کنند.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "معرفی ۱۰ منتقد سینمایی برتر در تمام ادوار", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%85%D9%86%D8%AA%D9%82%D8%AF-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%AA%D8%B1/" }, { "type": "ilink", "text": "فیلم پناهگاه در سرزمین برف و یخ، قارۀ جنوبگان", "ref": "https://www.filimo.com/shot/sanctuary-review/" }, { "type": "p", "text": "انتشار کتاب میشل سیمان درباره کوبریک ، اعتبار زیادی به مجله پوزیتیف بخشید؛ مجله‌ای که در آن سال‌ها رقابت زیادی با مجله کایه دو سینما (Cahiers du cinéma) داشت. این دو مجله، الهام‌بخش چندین نسل از هواداران دنیای سینما بوده‌اند. فرانسوا تروفو ، منتقد معروف فرانسوی که بعد‌ها به فیلمسازی پیشرو در جریان موج نوی سینمای فرانسه تبدیل شد، اولین جرقه این رقابت را با انتشار کتابی به نام «هیچکاک/تروفو» در سال ۱۹۶۶روشن کرد؛ کتابی که تا مدت‌ها به عنوان یک استاندارد نویسندگی پیرامون سینما در نظر گرفته می‌شد. محتوای این کتاب بر اساس گفتگوی این دو کارگردان بزرگ در جریان اقامت یک‌‌هفته‌ای آنها در یکی از اتاق‌های استودیو یونیورسال در سال ۱۹۶۲نوشته شده است. همانند «کوبریک به روایت کوبریک»، کتاب تروفو نیز بعد‌ها مورد اقتباس قرار گرفت و در سال ۲۰۱۵، کنت جونز مستندی ۸۰ دقیقه‌ای بر اساس آن ساخت.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در حالی که مستند «هیچکاک/تروفو» به کارگردانی کنت جونز بخش زیادی از نوار‌های صوتی خود را با تحلیل هوش هیچکاک توسط دیگر کارگردانان دنیای مدرن پر کرده است، مستند «کوبریک به روایت کوبریک» زمانی برای این صداهای اضافی اختصاص نداده است. این فیلم، کلیپ‌هایی از بیمارستان فیلم «۲۰۰۱: ادیسه فضایی» را در خود جای داده است و در پس این تصاویر، کوبریک در مورد حساسیت‌های پیچیده خود صحبت می‌کند. این موضوع باعث می‌شود مخاطب در عوض تماشای تصاویر معمولی پشت صحنه، نتیجه ذهنیت کارگردان بر اثر را درک کند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "مستند «کوبریک به روایت کوبریک» مناسب کسانی نیست که چیز زیادی از کوبریک نمی‌دانند و یا به دنبال چیز‌‎های بی‌اهمیت در مورد حرفه شغلی او هستند؛ این فیلم، نمایانگر میل شخصی او برای اجتناب از هرگونه تجزیه دقیق فرایند کاری‌اش است. در یکی از کلیپ‌ها، کوبریک از ارائه «خلاصه‌ای ظریف» از اهدافش خودداری می‌کند و سیمان با تمرکز روی سوالات انتزاعی این کار کوبریک را تحسین می‌کند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در اوایل فیلم، او از کوبریک می‌پرسد که آیا بیان این جمله صحیح است: «هر چه آثار کوبریک واقع‌گرایانه‌تر باشند، توهم بیشتری در آنها وجود خواهد داشت.» این سوال می‌تواند زمینه‌های دیگری برای آشنایی مخاطب با اندیشه‌های معنوی کوبریک ایجاد کند. سیمان با طرح این مسئله باعث می‌شود کوبریک بدون آنکه اهمیتی به ضبط شدن صدایش بدهد در مورد علایق اصلی خود صحبت کند: فلسفه کارل گوستاو یونگ ، کنترل‌های حکومتی، خطرات فن‌سالاری (تکنوکراسی)، و دیگر موضوعات آشکار‌کننده‌ای که در پس مخلوطی غنی از کلیپ‌های مربوط به آثار او مطرح می‌شوند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "درباره سبک وسواس‌گونه کوبریک در فرایند تولید آثارش صحبت‌های زیادی به میان آمده است؛ برداشت‌های بی‌پایان که بازیگرانش را دیوانه می‌کرد و توجه دقیق او به جزئیات. مستند «کوبریک به روایت کوبریک» گاهی سعی دارد از زاویه دید دیگری به این موضوع نگاه کند و نظر همکاران او را در این مورد بپرسد. در اکثر اوقات، فیلم به‌واسطه‌ خود کوبریک رازهایی از او را فاش می‌کند؛ رازهایی که شاید خلاف چیزی باشند که تابه‌حال از او می‌دانستیم. این موضوع از همان ابتدای فیلم برای مخاطب آشکار می‌شود؛ جایی که همسر او، کریستین کوبریک می‌گوید: « استنلی تمام آنچه روزنامه‌ها می‌گفتند نبود.»", "ref": null }, { "type": "p", "text": "پس او که بود؟ همانند فیلم‌هایش، کوبریک نگرش‌های زیادی را در خود جای داده بود. مستند «کوبریک به روایت کوبریک» به ارزش و اهمیت ریشه‌های عکاسی او در درک حرکت انسان می‌پردازد و سپس با انرژی زیاد سراغ فیلم‌شناسی کوبریک می‌رود: چند دقیقه در مورد رویکرد طبیعت‌گرایانه او در فیلم «بری لیندون» با عنوان اصلی «Barry Lyndon» (شامل تصاویری خنده‌دار که نشان می‌دهند جذابیت رایان اونیل باعث شده او نقش اصلی را بهتر از آل پاچینو یا جک نیکلسون ایفا کند)، چند دقیقه دیگر در مورد نسبیت‌گرایی اخلاقی در محوریت فیلم «پرتقال کوکی» با عنوان اصلی «A Clockwork Orange» و سپس شیرجه‌ای عمیق در تفکرات مربوط به غرایز انسانی در فیلم‌های «دکتر استرنجلاو» («Dr. Strangelove») و «راه‌های افتخار» («Paths of Glory»). همانند آلفرد هیچکاک ، استنلی کوبریک درجه‌ای از اعتمادبه‌نفس را در هماهنگی با اسطوره‌شناسی به نمایش می‌کشد. او هاله‌ای از چشم‌انداز قدرت را در آغوش کشیده و تا آنجا پیش می‌رود که روند کارگردانی خود را با رویکرد ناپلئون در میدان نبرد مقایسه می‌کند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اگر کوبریک خود را یک جنگجو می‌دانست، این سوال پیش می‌آید که دشمنان او چه کسانی بودند. کمی بعد، مستند به نقطه‌ای می‌رسد که یک احتمال جذاب را بررسی می‌کند؛ زمانی که کوبریک در مورد ظرفیت‌هایش برای خلق آثار محبوب و اجتناب از گرفتار شدن در دام «سرگرمی‎های توخالی» صحبت می‌کند. فیلم‌های کوبریک شباهت زیادی به مجموعه‌ای از قصه‌های اخطاردهنده دارند؛ چه این قصه روایتگر میل آگاهانه او برای زیبایی شناسی ماشین‌ها در فیلم «۲۰۰۱: ادیسه فضایی» باشد و چه نمایانگر چشم‌اندازی از جهنم در فیلم «غلاف تمام فلزی».", "ref": null }, { "type": "p", "text": "صرف نظر از هیجان بازنگری این شاهکار‌های هنری، مخاطب مستند «کوبریک به روایت کوبریک» آرزو دارد با گذر از این تصاویر، تعمق بیشتری در تفکرات استنلی کوبریک داشته باشد. زمانی که به بخش فیلم «چشمان کاملاً بسته» با عنوان اصلی «Eyes Wide Shut» می‌رسیم، محدودیت در تأمین محتوا برجسته می‌شود و فیلم بیشتر به مصاحبه‌های تام کروز برای پاسخ دادن به پرسش‌ها در غیاب کوبریک می‌پردازد. شکافی که در اینجا به وجود آمده اهمیتی ندارد، اما بااین‌حال، ارزیابی‌های ناب کوبریک در مورد ماهیت تمدن چیزی است که هوادارانش خواهان دستیابی به آن هستند. او چندین سال کار حرفه‌ای خود را تنها در یک جمله خلاصه می‌کند: «به نظر می‌رسد انسان فاقد میزانی از شعور باشد که به راهی برای دامی که به نظر در آن افتاده فکر کند.»", "ref": null }, { "type": "p", "text": "مستند «کوبریک به روایت کوبریک» نوعی تعمق روان‌شناختی در مورد تأثیرگذاری کوبریک بر هنر است. این مستند، کوبریک را در حالی نشان می‌دهد که او در وسواس نسبت به اصالت فرهنگی و ارتقاء هنر غرق شده است. او می‌خواست با تکیه‌بر چارچوب‌های کلاسیک موجود، ماهیت واقعی سینما را فراتر از محدودیت‌های فرم روایی به تصویر بکشد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در همین راستا، مستند «Kubrick by Kubrick»، ابتکار بی‌امان این فیلمساز در آثارش را به تصویر می‌کشد؛ استادی که آرزو داشت هر بار به ظرفیت‌های جدیدی از قصه‌پردازی دست پیدا کند. اگرچه ممکن است او تمام جنبه‌های هوش خود را به زبان جاری نکرده باشد، اما فیلم‌هایی که او ساخته است گویای این موضوع هستند و این مستند تحسین‌برانگیز بهانه‌ای است برای بازنگری آنها.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Indie Wire", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
نگاهی به فیلم مرد نامرئی
[ { "type": "p", "text": "فیلم ترسناک «مرد نامرئی» با نام اصلی «The Invisible Man» را به حق باید استاد خلق وحشت دانست، اگرچه در شخصیت‌پردازی به همان اندازه موفق نیست.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در ساخت فیلم‌های ژانر وحشت، در بیشتر مواقع، ایدۀ غالب بر این است که نمایش‌دادن چهرۀ هیولاها قدرتشان را در ایجاد ترس و اضطراب کاهش می‌دهد؛ زیرا عموماً هیولایی که امکان ساخت و نمایش آن وجود دارد، در مقایسه با آنچه در ذهن مخاطب تصور می‌شود، وحشت چندانی القا نمی‌کند؛ اما این موضوع وقتی چالش‌برانگیزتر می‌شود ‌که اصولاً امکان نمایش منشأ وحشت در فیلم وجود نداشته باشد و این همان ماجرای داستان معروف اچ جی ولز است: «مرد نامرئی».", "ref": null }, { "type": "p", "text": "لی ونل در مقام نویسنده – کارگردان، استاد خلق وحشت است. او به‌خوبی می‌داند چگونه موجودی ترسناک خلق کند، بدون آنکه اصلاً وجود داشته باشد. در ساخت این فیلم به‌نظر می‌رسد او بیشتر از آنکه به نمایش احساسات و ترس ناشی از وحشت و زجر شخصیت‌ها علاقه‌مند باشد، به ساخت صحنه‌های آثار فیزیکی آزار و اذیت آن‌ها تمایل دارد. در فیلم «مرد نامرئی»، داستان حول این ایده شکل گرفته است که اگر مخترعی فوق‌نابغه، با توانایی‌هایی مانند آیرون من ، همان شخصیت منفی داستان و علاقه‌مند به آزار دیگران باشد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟", "ref": null }, { "type": "p", "text": "شخصیت اصلی داستان، سیسیلیا (با بازی الیزابت ماس )، همسر مردی نابغه و مخترع به نام آدریان (با بازی اولیور جکسون-کوهن ) است که تخصص فیزیک نور دارد. آدریان مردی سلطه‌گر است که همسرش را به‌شدت کنترل می‌کند. سیسیلیا بعد از فراری سینمایی از عمارتی که با آدریان در آن زندگی می‌کند به خانۀ دوستی به نام جیمز (با بازی آلدیس هاج ) پناه می‌برد؛ در‌حالی‌که سیسیلیا سعی دارد به زندگی عادی برگردد، خبر ناگهانی خودکشی آدریان او را شوکه می‌کند؛ اما او نمی‌تواند این فکر را از ذهن خود دور کند که آدریان هنوز همان اطراف است. او آدریان را حس می‌کند، اگرچه او را نمی‌بیند. در واقع، اگر جان به‌در‌بردن از آزار نابغه‌ای فیزیک‌دان سخت است، دست‌و‌پنجه نرم‌کردن با کسی که حتی دیده نمی‌شود، تقریباً غیر‌ممکن است! و این داستان سیسیلیا ست.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "شخصیت‌پردازی هیولایی نامرئی در مدیوم سینما، که ذاتش بر اساس تصویر است، چالشی است که ونل از آن استقبال کرده است؛ نماهایی از زاویۀ دید کسی که سیسیلیا را به‌آرامی تعقیب می‌کند و دوربینی که در اطراف سیسیلیا معلق است، درحالیکه او تعقیب‌کننده‌اش را نمی‌بیند، بسیار طبیعی از کار درآمده‌اند؛ اما در کنار این‌ها، ونل نماهای لانگ‌شات زیادی هم از اتاق‌ها و گوشه‌های خالی در فیلم گنجانده که به نظر بی‌هدف و بیهوده هستند و تنها تعلیق امکان ایجاد لحظه‌ای مهم در داستان در این مکان‌ها در ذهن بیننده ایجاد می‌شود. در یکی از سکانس‌های به‌یاد‌ماندنی فیلم، سیسیلیا در حال آماده‌کردن صبحانه است و جیمز خارج از کادر دوربین با او صحبت می‌کند. این صحنۀ غیر‌عادی فقط برای ایجاد حس ناراحتی و بی‌قراری در بیننده طراحی شده است؛ وقتی که سیسیلیا نیز از صحنه خارج می‌شود، بیننده در قاب خالی دوربین تنها می‌ماند و نمی‌داند باید به چه چیز نگاه کنند. بعد، ناگهان از ماهیتابۀ روی اجاق دود و شعلۀ آتش بلند می‌شود و سیسیلیا ، جیمز و سیدنی (دختر جیمز با بازی استورم رید )، به آشپزخانه می‌دوند تا آتش را خاموش کنند. در این صحنه‌ها، اتفاق مهمی نمی‌افتد، اما تماشای آتشی که آهسته‌آهسته شعله‌ور می‌شود و دودی که همه‌جا را فرا می‌گیرد در بیننده‌ای که نمیداند آیا در آن اطراف کسی هست که متوجه آتش شود یا نه، حس اضطراب و نگرانی را بسیار ماهرانه القا می‌کند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در سوی دیگر نمایش، خود مرد نامرئی است. در نسخۀ قدیمی فیلم ترسناک «مرد نامرئی»، برای او هیبتی نوار‌پیچی‌شده مانند مومیایی‌های مصری طراحی شده بود که ونل در نسخۀ خود از آن صرف‌نظر کرده است. در عوض، برای او لباسی چهل‌تکه با طرح‌های شش‌ضلعی طراحی شده که دیدنش نیز اضطراب می‌آفریند. این لباس برای ساختار مدرن و زمان معاصر فیلم بسیار مناسب به‌نظر می‌رسد؛ وقتی‌که لباس آسیب‌‌دیده است سوسوزدن هیبت آدریان در کشاکش مرئی و نامرئی بودن، مانند اِشکالی تکنیکی در وسیله‌ای دیجیتالی، ترسناک و اضطراب‌آور است. ونل می‌توانست به‌سادگی از تعریف این لباس در فیلم صرف‌نظر کند، اما در عوض با طراحی هوشمندانۀ آن، ایدۀ دشمنی نیمه‌مرئی را به یکی از نکات باارزش فیلم تبدیل کرده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "با این ‌همه، فیلم «مرد نامرئی» درنهایت گرفتار طبیعت فیزیکی داستان خود است. این اثر هرچند در چیدمان داستان و ترکیب و ترتیب ایده‌های خود در فیلم‌نامه بسیار خوب عمل کرده، در اجرا دچار نابسامانی شده است. اتفاقات چنان به پیش می‌روند که انگار روند داستان را وارونه کرده‌اند و دست مرد نامرئی نیز خیلی زودتر از آنچه باید رو می‌شود؛ برای نمونه، سیسیلیا پس از فرار از عمارت، کیفش را روی صندلی عقب خودرو می‌اندازد و سپس می‌بینیم یک قوطی قرص خواب‌آور از آن بیرون می‌افتد. این صحنۀ ناشیانه، مانند علامتی چشمک‌زن، به‌جای آنکه کلیدی برای حدس‌زدن دلایل اتفاقات بعدی باشد، چنان آشکارا توضیح داده شده است که فیلم‌نامه عملاً لو می‌‌رود. دربارۀ سایر اشیای مهم فیلم نیز به همین منوال است و درگیری ذهنی بیننده را برای کشف رمزو‌راز داستان از بین می‌برد. در این صحنه‌ها، کارگردان چندان به فیلم‌نامه وفادار نیست؛ زیرا ظاهراً، اتصال اتفاقات به یکدیگر و پیش‌بردن داستان است که برای او اهمیت دارد، اما چگونگی رخ‌دادن این اتفاقات چندان مهم نبوده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلم‌نامۀ «مرد نامرئی» کار پیشین ونل را در مجموعۀ «اره» (با نام اصلی «Saw») یادآوری می‌کند که اثری سرشار از پیچ‌و‌خم و مبنی بر اتفاقات فیزیکی به‌شمار می‌آید؛ اما این شیوه، در داستانی با موضوع آزار‌های روانی و احساسی چندان کارا به‌‌نظر نمی‌رسد. ونل چنان بر اجرای صحنه‌های عملی متمرکز است که زمان چندانی برای رشد و پرداخت شخصیت‌ها باقی نمی‌گذارد. فرار سیسیلیا از عمارت آدریان ، نشان می‌دهد که او زنی توانا و هوشمند است که از مهارت‌های لازم برای پیشبرد قصه برخوردار است؛ اما او پس از فرار و رهایی از آن شرایط آزاردهنده، دیگر این خصوصیات برجسته را چندان از خود بروز نمی‌دهد. سیسیلیا در بعضی صحنه‌ها به‌خوبی می‌درخشد: آنجا که با تلفن همراه آدریان تماس می‌گیرد تا ببیند آیا او در آن اطراف است یا نه، یکی از همین صحنه‌هاست؛ اما در ادامه، این زن باهوش فکر نمی‌کند که آیا از شخصی با نبوغ آدریان بعید نیست که نتواند صدای تلفنش را قطع کند؟! در جایی دیگر، او برای دفاع از خود چاقوی آشپزخانه را بر‌می‌دارد که سلاحی معمول در فیلم‌های ژانر وحشت با موضوع ورود مهاجمی به خانه است؛ اما از شخصی با‌ هوش و توانایی او خلاقیت بیشتری در مبارزه با دشمنی نادیدنی انتظار می‌رود. در خانه‌ای پر از وسایل مختلف، برای نبردی کور، قطعاً ابزارهایی بهتر از چاقوی آشپزخانه می‌توان یافت.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "ایدۀ اصلی فیلم ترسناک «مرد نامرئی»، آزار و خشونت خانگی در شرایط واقعی و جدی است؛ اما ونل تعقیب و گریز را نیز به آن افزوده، اما چندان که باید در این جنبۀ داستان موفق عمل نکرده است. در این‌گونه فیلم‌ها، تنها ماندن قهرمان داستان نکته‌ای کلیدی به‌شمار می‌رود، اما در «مرد نامرئی» دوستان و اطرافیان سیسیلیا ، ناشیانه و کمی گیج‌کننده از گرد او متفرق می‌شوند؛ برای نمونه، امیلی (خواهر او) که موقع فرار سیسیلیا ، او را شجاعانه با ماشین از دل جنگل بیرون کشیده است، با ایمیلِ ناراحت‌کننده‌ای از طرف حساب کاربری سیسیلیا از داستان خارج می‌شود. ایمیلی جعلی که یکی از چندین استفادۀ شیطانی از تکنولوژی دیجیتال در فیلم است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در جایی از فیلم، سیسیلیا متوجه می‌شود که پس از مرگ آدریان ، مبلغ چشمگیری از او به ارث برده است. این موضوع، دریچه‌ای برای نگریستن به مسائلی باز می‌کند که در روند کارهای قانونی و اداری می‌تواند برای آزارِ بیشتر قربانیان خشونت خانگی، از آن‌ها سوء‌استفاده شود؛ داستان‌هایی مانند پرونده‌های طلاقی که سال‌ها طول می‌کشند یا جلسه‌های دادگاهی که در آن‌ها قربانی مجبور است دوباره با شکنجه‌گر خود روبه‌رو شود؛ اما در فیلم ترسناک «مرد نامرئی» وجه قانونی این مشکلات مسکوت باقی‌مانده‌ و با وجود آنکه موضوع ارثیۀ سیسیلیا یکی از بخش‌های کلیدی در پیشبرد داستان است، فیلم بی‌هیچ اشاره‌ای به مسائل جانبی ماجرا، از آن می‌گذرد و وارد جزئیات نمی‌شود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلم «مرد نامرئی» در وهلۀ اول فیلمی در ژانر وحشت است و کارگردان، از همان ابتدای فیلم، هنر خود را در ساختن و پرداختن بحران و تنش و ایجاد وحشت در سطح عالی به رخ می‌کشد؛ اما در نهایت، همۀ این وحشت، با نمایشی ساده‌انگارانه از آزار و اذیت خانگی چنان که باید و شاید به نتیجۀ مطلوب نمی‌رسد. در واقع، ونل به‌جای مرئی‌کردنِ واقعیت آزار خانگی روی پردۀ سینما، مرد نامرئی را در سایه مخفی کرده است.", "ref": null } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
نقد و بررسی فیلم آشفتگی ساخته فریدون جیرانی
[ { "type": "p", "text": "در سینمای امروز ایران احتمالا کمتر فیلمسازی را پیدا می‌کنیم که به‌اندازه فریدون جیرانی شیفته و دلبسته‌ “فیلم نوآر” و ژانر جنایی و در طول سالیان برای بازآفرینی این جنس از سینمای مطلوب خود کوشیده باشد. «آشفته‌گی» آخرین ساخته‌اش هم که زمستان گذشته در سینماهای کشور اکران شد، تلاشی دیگر برای پیوند زدن مولفه‌های فیلم نوآر با سینمای ایران است. به همین دلیل، در فیلیمو شات به سراغ « آشفتگی » فریدون جیرانی و علایق همیشگی و تجربیات سینمایی تازه‌اش رفته‌ایم.", "ref": "https://www.filimo.com/m/9tvfy" }, { "type": "p", "text": "«آشفته‌گی» داستان دو برادر دوقلوی همسان، با ظاهری یکسان و شخصیت‌های متضاد (هر دو با نقش‌آفرینی بهرام رادان ) است که اتفاقی غیرمنتظره زندگی آن‌ها را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد و از سوی دیگر آشنایی با زنی اغواگر ( مهناز افشار ) مقدمه‌ سرانجامی شوم می‌شود..‌. بنا به سنت‌های ژانر، همین خط داستانی ساده با پیچش‌های غیرمنتظره، شخصیت‌ها را در مسیر جنایت قرار می‌دهد. چیزی که در آثار قبلی جیرانی نیز شاهد آن بوده‌ایم.", "ref": "https://www.filimo.com/crew/%D9%85%D9%87%D9%86%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D9%81%D8%B4%D8%A7%D8%B1" }, { "type": "p", "text": "وسوسه، خیانت، تباهی و فساد؛ این‌ها تقریبا عناصر اصلی قصه‌هایی هستند که به نمونه‌هایی درخشان در سینمای جنایی و فیلم‌های نوآر منجر شده‌اند. قبل از ادامه بحث شاید این توضیح ضروری باشد که وقتی درباره‌ فیلم نوآر حرف می‌زنیم، با آثاری از ژانر جنایی سروکار داریم که لحن، فضا و شیوه‌ اجرای اکسپرسیونیستی آن بر تم‌های درونی و خط داستانی گره‌خورده به سرنوشت محتوم شخصیت‌ها تاکید دارد. در اکثر آثار مهم دهه‌ چهل و پنجاه میلادی که دوران طلایی فیلم نوآر در سینمای آمریکاست، معمولا شخصیت‌های درگیر روزمرگی در طمع و وسوسه برای رسیدن به یک زندگی بهتر دست به جنایت می‌زنند اما خیلی دیر متوجه می‌شوند که توطئه‌ای در کار بوده و آن‌ها فقط مهره‌ای از یک بازی بزرگتر بوده‌اند که در پایان باید قربانی شود. و البته که در این میان نیز همیشه پای یک زن در میان است! زنی مقاومت‌ناپذیر که آغوشش همچون تارعنکبوت برای جذب قربانی گشوده شده است.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "نقد فیلم نگهبانانی از دیرباز | مردن یا نمردن، مسئله این است!", "ref": "https://www.filimo.com/shot/the-old-guard-review/" }, { "type": "p", "text": "سینمای ایران نیز در همان گام‌های ابتدایی نسبت به ژانر جنایی، تعلیق و دلهره بی‌توجه نبود اما فقر و عدم تسلط تکنیکی از یک سو و سلیقه‌ عمومی مخاطبان و بازار از سوی دیگر باعث شد که جریان ژانر هیچ‌وقت در سینمای ایران به‌صورت جدی ریشه ندوانَد. جدای از این، زنان اغواگر و شهوت، نمایش جنایت در بستر خانواده و فساد در پشت پرده و قدرتمندان با دست‌های آلوده جزو عناصر جدایی‌ناپذیر فیلم‌های نوآر هستند که در سینمای ایران هیچگاه فضا و امکان پرداختن به آن وجود نداشته است. این را هم باید در نظر داشت که فیلم‌های نوآر در دوران اوج خود از رمان‌های عامه‌پسند جنایی و کارآگاهی تغذیه می‌کردند که در ایران نزدیک‌ترین چیزی که به آن پیدا می‌شود پاورقی‌های روزنامه‌ها و مجلات قدیمی و اخبار حوادث است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فریدون جیرانی ، که کارش را از دهه‌ شصت در سینمای ایران شروع کرد و در دهه‌ هفتاد با موفقیت فراتر از انتظار فیلم «قرمز» بالاخره موفق شد تا خودش را به‌عنوان یک کارگردان معرفی و تثبیت بکند، همیشه سعی کرده تا دنباله‌روی علاقه‌اش به ژانر جنایی باشد. فقط مشکل اینجاست که غلبه‌ درام‌های واقع‌گرایانه درباره‌ بحران‌های اجتماعی باعث شده است که نزدیک شدن به الگوهای فیلم ژانر در سینمای ایران کار سختی باشد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "مروری بر آثار کارنامه سینمایی شامل « آب و آتش »، « شام آخر »، « سالاد فصل »، «پارک ‌وی»، سه‌گانه « ستاره‌ ها »، « من مادر هستم »، و بدون در نظر گرفتن تلاش‌های او در ژانرهای دیگر مانند کمدی و فانتزی، نشان می‌دهد که جیرانی همواره برای رسیدن به یک نقطه مشترک میان ژانر جنایی و فیلم اجتماعی ایرانی در عین توجه به مسائل روز تلاش کرده است. تا جایی که گاه حتی خطوط داستانی اصلی و فرعی آثار او مشخصا برگرفته از فیلم‌های جنایی معروف و الگوهای ژانر است. همچنین توجه به مسائل روز، فراتر از اتفاقات و شرایط اجتماعی که زمینه‌های بروز جنایت در شخصیت‌های داستانی برخاسته از طبقه اجتماعی متوسط را ایجاد می‌کند، باعث شده بود که فیلم‌های جیرانی از موج‌های رایج در سینمای ایران و خواسته‌های بازار هم چندان دور نباشند.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%85%D9%86-%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%B1-%D9%87%D8%B3%D8%AA%D9%85-%D8%9B/" }, { "type": "ilink", "text": "نقد و بررسی فیلم رحم", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B1%D8%AD%D9%85/" }, { "type": "ilink", "text": "شخصیت‌های روان‌پریش، عشق‌های بیمارگونه، شخصیت‌های زن تاثیرگذار و جنایت‌هایی با زمینه‌های عینی در زندگی روزمره، عناصری است که فیلم به فیلم با جیرانی همراه بوده و گاه به موفقیت و گاه شکست آثار او انجامیده. تقریبا بعد از دو دهه، جیرانی با « خفه‌ گی » دست به تجربه‌ای متفاوت زد و این بار علاوه بر گرایش به ژانر در مضمون، در اقدامی رادیکال، تلاش برای ساختن یک فیلم نوآر را از پوسته‌ اثر خود آغاز کرد؛ استقبال عمومی از فیلم نشان داد که این تجربه‌ پرریسک به جواب رسیده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلمبرداری سیاه‌وسفید، نزدیک شدن به بی‌زمان و مکانی برای روایت قصه، کارگردانی استیلیزه، فضاسازی سرد و بازی‌های کنترل‌شده در کنار داستان و شخصیت‌هایی با کشش و گیرایی قابل‌قبول، باعث شد که «خفه‌گی» به‌عنوان یک فیلم متفاوت موردتوجه قرار بگیرد. در حالی که اگر فیلم مانند دیگر آثار همیشگی سینمای ایران در همان قالب واقع‌گرایانه و درام اجتماعی ساخته می‌شد، امروز به‌سختی می‌شد آن را به یاد آورد. در ادامه، موفقیت «خفه‌گی» باعث شد که جیرانی این مسیر تازه را ادامه دهد و در گام بعدی نوبت به «آشفتگی» رسید.", "ref": "https://www.filimo.com/m/J4xGd/%D8%AE%D9%81%D9%87_%DA%AF%DB%8C" }, { "type": "p", "text": "حضور مسعود سلامی در مقام مدیر فیلمبرداری، دیگر عنصر مشترک دو فیلم اخیر جیرانی است که قطعا در شکل‌گیری این فرم بصری متفاوت تاثیر چشمگیر و انکارناپذیری داشته. در فیلم «آشفتگی» نیز با نزدیک شدن به الگوهای بصری ژانر، قصه بدون وابستگی به موقعیت زمانی و مکانی واقعی روایت می‌شود و استفاده مکرر از “داچ انگل” (همان قاب‌های کج) مهم‌ترین شاخصه‌ بصری فیلم است که مشخصا می‌تواند ادای دینی باشد به «مرد سوم» (ساخته کارل رید ). اما از آنجایی که در خیلی از موارد توجیه منطقی و روایی چندانی برای این انتخاب فرمی و تکنیکی وجود ندارد، بار بازی‌های فرمی بر دوش فیلم سنگینی می‌کند؛ مخصوصا که خط داستانی این بار رمق و جزییات کمتری دارد و تلاش برای ساختن یک فم فتال قدرتمند و پرداختن به جنبه‌های عینی مفهوم وسوسه هم با وجود محافظه‌کاری‌های اجتناب‌ناپذیر و خط قرمزهای عرفی کار ساده‌ای نیست.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "قطعا نمی‌توان فیلم «آشفتگی» را در مقایسه با «خفه‌گی» قدمی رو جلو به دید اما این ممارست برای اضافه کردن لحن و بیانی تازه به سینمای ایران با وجود تمام کمبودها و نواقص، به‌خودی‌خود جای تحسین دارد و می‌تواند برای تجربیات بی‌پرواتر در آینده الهام‌بخش باشد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«آشفته‌گی» آخرین ساخته فریدون جیرانی با نقش‌آفرینی بهرام رادان ، مهناز افشار ، مهران احمدی ، نسیم ادبی و نازنین صلح‌جو هم‌اکنون بر روی فیلیمو قابل تماشاست.", "ref": "https://www.filimo.com/crew/%D9%86%D8%B3%DB%8C%D9%85-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C" } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
نقد و بررسی فیلم آشفتگی ساخته فریدون جیرانی
[ { "type": "p", "text": "در سینمای امروز ایران احتمالا کمتر فیلمسازی را پیدا می‌کنیم که به‌اندازه فریدون جیرانی شیفته و دلبسته‌ “فیلم نوآر” و ژانر جنایی و در طول سالیان برای بازآفرینی این جنس از سینمای مطلوب خود کوشیده باشد. «آشفته‌گی» آخرین ساخته‌اش هم که زمستان گذشته در سینماهای کشور اکران شد، تلاشی دیگر برای پیوند زدن مولفه‌های فیلم نوآر با سینمای ایران است. به همین دلیل، در فیلیمو شات به سراغ « آشفتگی » فریدون جیرانی و علایق همیشگی و تجربیات سینمایی تازه‌اش رفته‌ایم.", "ref": "https://www.filimo.com/m/9tvfy" }, { "type": "p", "text": "«آشفته‌گی» داستان دو برادر دوقلوی همسان، با ظاهری یکسان و شخصیت‌های متضاد (هر دو با نقش‌آفرینی بهرام رادان ) است که اتفاقی غیرمنتظره زندگی آن‌ها را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد و از سوی دیگر آشنایی با زنی اغواگر ( مهناز افشار ) مقدمه‌ سرانجامی شوم می‌شود..‌. بنا به سنت‌های ژانر، همین خط داستانی ساده با پیچش‌های غیرمنتظره، شخصیت‌ها را در مسیر جنایت قرار می‌دهد. چیزی که در آثار قبلی جیرانی نیز شاهد آن بوده‌ایم.", "ref": "https://www.filimo.com/crew/%D9%85%D9%87%D9%86%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D9%81%D8%B4%D8%A7%D8%B1" }, { "type": "p", "text": "وسوسه، خیانت، تباهی و فساد؛ این‌ها تقریبا عناصر اصلی قصه‌هایی هستند که به نمونه‌هایی درخشان در سینمای جنایی و فیلم‌های نوآر منجر شده‌اند. قبل از ادامه بحث شاید این توضیح ضروری باشد که وقتی درباره‌ فیلم نوآر حرف می‌زنیم، با آثاری از ژانر جنایی سروکار داریم که لحن، فضا و شیوه‌ اجرای اکسپرسیونیستی آن بر تم‌های درونی و خط داستانی گره‌خورده به سرنوشت محتوم شخصیت‌ها تاکید دارد. در اکثر آثار مهم دهه‌ چهل و پنجاه میلادی که دوران طلایی فیلم نوآر در سینمای آمریکاست، معمولا شخصیت‌های درگیر روزمرگی در طمع و وسوسه برای رسیدن به یک زندگی بهتر دست به جنایت می‌زنند اما خیلی دیر متوجه می‌شوند که توطئه‌ای در کار بوده و آن‌ها فقط مهره‌ای از یک بازی بزرگتر بوده‌اند که در پایان باید قربانی شود. و البته که در این میان نیز همیشه پای یک زن در میان است! زنی مقاومت‌ناپذیر که آغوشش همچون تارعنکبوت برای جذب قربانی گشوده شده است.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "نقد فیلم نگهبانانی از دیرباز | مردن یا نمردن، مسئله این است!", "ref": "https://www.filimo.com/shot/the-old-guard-review/" }, { "type": "p", "text": "سینمای ایران نیز در همان گام‌های ابتدایی نسبت به ژانر جنایی، تعلیق و دلهره بی‌توجه نبود اما فقر و عدم تسلط تکنیکی از یک سو و سلیقه‌ عمومی مخاطبان و بازار از سوی دیگر باعث شد که جریان ژانر هیچ‌وقت در سینمای ایران به‌صورت جدی ریشه ندوانَد. جدای از این، زنان اغواگر و شهوت، نمایش جنایت در بستر خانواده و فساد در پشت پرده و قدرتمندان با دست‌های آلوده جزو عناصر جدایی‌ناپذیر فیلم‌های نوآر هستند که در سینمای ایران هیچگاه فضا و امکان پرداختن به آن وجود نداشته است. این را هم باید در نظر داشت که فیلم‌های نوآر در دوران اوج خود از رمان‌های عامه‌پسند جنایی و کارآگاهی تغذیه می‌کردند که در ایران نزدیک‌ترین چیزی که به آن پیدا می‌شود پاورقی‌های روزنامه‌ها و مجلات قدیمی و اخبار حوادث است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فریدون جیرانی ، که کارش را از دهه‌ شصت در سینمای ایران شروع کرد و در دهه‌ هفتاد با موفقیت فراتر از انتظار فیلم «قرمز» بالاخره موفق شد تا خودش را به‌عنوان یک کارگردان معرفی و تثبیت بکند، همیشه سعی کرده تا دنباله‌روی علاقه‌اش به ژانر جنایی باشد. فقط مشکل اینجاست که غلبه‌ درام‌های واقع‌گرایانه درباره‌ بحران‌های اجتماعی باعث شده است که نزدیک شدن به الگوهای فیلم ژانر در سینمای ایران کار سختی باشد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "مروری بر آثار کارنامه سینمایی شامل « آب و آتش »، « شام آخر »، « سالاد فصل »، «پارک ‌وی»، سه‌گانه « ستاره‌ ها »، « من مادر هستم »، و بدون در نظر گرفتن تلاش‌های او در ژانرهای دیگر مانند کمدی و فانتزی، نشان می‌دهد که جیرانی همواره برای رسیدن به یک نقطه مشترک میان ژانر جنایی و فیلم اجتماعی ایرانی در عین توجه به مسائل روز تلاش کرده است. تا جایی که گاه حتی خطوط داستانی اصلی و فرعی آثار او مشخصا برگرفته از فیلم‌های جنایی معروف و الگوهای ژانر است. همچنین توجه به مسائل روز، فراتر از اتفاقات و شرایط اجتماعی که زمینه‌های بروز جنایت در شخصیت‌های داستانی برخاسته از طبقه اجتماعی متوسط را ایجاد می‌کند، باعث شده بود که فیلم‌های جیرانی از موج‌های رایج در سینمای ایران و خواسته‌های بازار هم چندان دور نباشند.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%85%D9%86-%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%B1-%D9%87%D8%B3%D8%AA%D9%85-%D8%9B/" }, { "type": "ilink", "text": "نقد و بررسی فیلم رحم", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B1%D8%AD%D9%85/" }, { "type": "ilink", "text": "شخصیت‌های روان‌پریش، عشق‌های بیمارگونه، شخصیت‌های زن تاثیرگذار و جنایت‌هایی با زمینه‌های عینی در زندگی روزمره، عناصری است که فیلم به فیلم با جیرانی همراه بوده و گاه به موفقیت و گاه شکست آثار او انجامیده. تقریبا بعد از دو دهه، جیرانی با « خفه‌ گی » دست به تجربه‌ای متفاوت زد و این بار علاوه بر گرایش به ژانر در مضمون، در اقدامی رادیکال، تلاش برای ساختن یک فیلم نوآر را از پوسته‌ اثر خود آغاز کرد؛ استقبال عمومی از فیلم نشان داد که این تجربه‌ پرریسک به جواب رسیده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلمبرداری سیاه‌وسفید، نزدیک شدن به بی‌زمان و مکانی برای روایت قصه، کارگردانی استیلیزه، فضاسازی سرد و بازی‌های کنترل‌شده در کنار داستان و شخصیت‌هایی با کشش و گیرایی قابل‌قبول، باعث شد که «خفه‌گی» به‌عنوان یک فیلم متفاوت موردتوجه قرار بگیرد. در حالی که اگر فیلم مانند دیگر آثار همیشگی سینمای ایران در همان قالب واقع‌گرایانه و درام اجتماعی ساخته می‌شد، امروز به‌سختی می‌شد آن را به یاد آورد. در ادامه، موفقیت «خفه‌گی» باعث شد که جیرانی این مسیر تازه را ادامه دهد و در گام بعدی نوبت به «آشفتگی» رسید.", "ref": "https://www.filimo.com/m/J4xGd/%D8%AE%D9%81%D9%87_%DA%AF%DB%8C" }, { "type": "p", "text": "حضور مسعود سلامی در مقام مدیر فیلمبرداری، دیگر عنصر مشترک دو فیلم اخیر جیرانی است که قطعا در شکل‌گیری این فرم بصری متفاوت تاثیر چشمگیر و انکارناپذیری داشته. در فیلم «آشفتگی» نیز با نزدیک شدن به الگوهای بصری ژانر، قصه بدون وابستگی به موقعیت زمانی و مکانی واقعی روایت می‌شود و استفاده مکرر از “داچ انگل” (همان قاب‌های کج) مهم‌ترین شاخصه‌ بصری فیلم است که مشخصا می‌تواند ادای دینی باشد به «مرد سوم» (ساخته کارل رید ). اما از آنجایی که در خیلی از موارد توجیه منطقی و روایی چندانی برای این انتخاب فرمی و تکنیکی وجود ندارد، بار بازی‌های فرمی بر دوش فیلم سنگینی می‌کند؛ مخصوصا که خط داستانی این بار رمق و جزییات کمتری دارد و تلاش برای ساختن یک فم فتال قدرتمند و پرداختن به جنبه‌های عینی مفهوم وسوسه هم با وجود محافظه‌کاری‌های اجتناب‌ناپذیر و خط قرمزهای عرفی کار ساده‌ای نیست.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "قطعا نمی‌توان فیلم «آشفتگی» را در مقایسه با «خفه‌گی» قدمی رو جلو به دید اما این ممارست برای اضافه کردن لحن و بیانی تازه به سینمای ایران با وجود تمام کمبودها و نواقص، به‌خودی‌خود جای تحسین دارد و می‌تواند برای تجربیات بی‌پرواتر در آینده الهام‌بخش باشد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«آشفته‌گی» آخرین ساخته فریدون جیرانی با نقش‌آفرینی بهرام رادان ، مهناز افشار ، مهران احمدی ، نسیم ادبی و نازنین صلح‌جو هم‌اکنون بر روی فیلیمو قابل تماشاست.", "ref": "https://www.filimo.com/crew/%D9%86%D8%B3%DB%8C%D9%85-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C" } ]
null
original:نقد و یادداشت سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
سریال کوتاه خودساخته | داستان نبرد با زندگی، برای زندگی
[ { "type": "p", "text": "زنان سیاه‌پوست، برای قرن‌های متمادی، تحت‌تأثیر نژاد‌پرستی یا تعصبات و عرف تاریخی، موهایشان را پشت سر جمع می‌کردند و گره می‌زدند. ما نه‌تنها موهایمان را برای زیباتر شدن می‌آراییم، بلکه آن را نمادی از شخصیت خود می‌دانیم؛ اما آرایش مو برای زنان سیاه‌پوست می‌تواند بیانگر احساس قوی آن‌ها به گذشته‌های دوست‌داشتنی یا حتی خجالت‌آور باشد. سریال خودساخته (با نام اصلی Self Made) محصول نت‌فلیکس ، با الهام از زندگی مادام سی جی واکر ساخته شده است. این سریال، واکاوی زندگی زنی است که تمجید و حفظ زیبایی زنان سیاه‌پوست را مأموریت خود در زندگی می‌دانست: زنانی سیاه‌پوست با موهایی زیبا.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/%d9%86%d8%aa%d9%81%d9%84%db%8c%da%a9%d8%b3/" }, { "type": "ilink", "text": "لیست بهترین سریال های خارجی جهان", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%d8%a8%d9%87%d8%aa%d8%b1%db%8c%d9%86-%d8%b3%d8%b1%db%8c%d8%a7%d9%84-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%a8%d9%87%d8%a7%d8%b1-2020/" }, { "type": "p", "text": "این مجموعۀ چهار‌قسمتی برای اولین‌بار زندگی مادام سی جی واکر ، این تاجر و فعال اجتماعیِ سیه‌چهره را به تصویر کشیده است. در میان شش خواهر، سارا بریدلاو اولین فرزند بود و آزاد به‌دنیا آمده بود. سارا در برابر خیانت‌های خانوادگی و رقابت‌هایی که بیشتر رنگ‌و‌بوی دشمنی داشت، استقامت کرد تا «انقلاب زیبایی سیاهان» را به‌پا کند. داستان واکر ، داستان از‌خودگذشتگی، نبوغ، ابتکار و البته جسارت مطلق در برابر نژادپرستی در دوران بعد از برده‌داری و نیز تبعیض جنسیتی است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "سریال کوتاه «خودساخته» اقتباسی است از داستان «روی زمین خود: زندگی و زمانۀ سی جی واکر» (با نام اصلی On Her Own Ground: The Life and Times of Madam C.J. Walker) که یکی از نوادگان واکر به نام آلیلا باندل آن را نوشته است. اکتاویا اسپنسر ، که دریافت اُسکار را هم در کارنامۀ خود دارد، با بازی درخشانش در نقش مادام واکر بی‌شک خود را به‌عنوان یکی از مدعیان جدی جایزۀ‌ امی سال آینده مطرح کرده است. تصویری که اسپنسر از مادام واکر به‌دست می‌دهد به زیبایی، به ارائۀ نقاط‌ضعف و قدرت او در کنار یکدیگر می‌پردازد و از همان قسمت اول سریال، به‌‌سادگی بیننده را با خود به داخل داستان می‌کشد. دیدن بازی فوق‌العادۀ اسپنسر در نقش اول و ارائۀ شخصیتی خاص که نماد نیکوکاری و در عین حال، کارآفرینی برجسته است، چیزی نیست که هر روز اتفاق بیفتد. زنی فوق‌العاده، در ابتدای قرن بیستم که راکفلر ، فورد و کارنیه همه با هم نیز هم‌پایۀ او به‌شمار نمی‌آیند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "البته طراحی صحنه و لباس‌های بسیار زیبای فیلم که مربوط به دوران زندگی واکر است و نیز مجموعه کلاه‌های متنوع زنان و مردان داستان، برای مجموعه‌ای که قصد دارد روایتگر وجوه متفاوت زندگی سیاهان در آخرین سال‌های قرن هجدهم میلادی باشد، چندان منطقی به‌نظر نمی‌رسد. جدال رنگ‌های روی پوست بشر، در تمام زوایای داستان مادام واکر به‌چشم می‌خورد‌. بازی کارمن اجوگو در نقش آدی منورو هم جالب‌توجه است؛ او در این نقش، یادآور این نکته است که مو برای زنان سیاه‌پوست فقط مایۀ زیبایی نیست، بلکه نماد قدرت است و حتی معیاری برای سنجش ارزش یک زن به‌شمار می‌رود. با تمام این احوال، عملکرد این مجموعه در ارائۀ تصویری از زندگی سیاهان آن دوران بسیار ستودنی است. داستان توانسته خود را از کلیشۀ خسته‌کنندۀ یک ناجی سفیدپوست شجاع، که نگاه‌های ملتمسانه را با محبت پاسخ می‌دهد، رها کند و به انتظاری طولانی برای پرداختن به جنبش‌های سیاهان، بدون آنکه در سایۀ فعالیت‌های سفیدپوستان قرار بگیرند، پایان دهد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "یکی از نکات فیلم‌هایی که بر اساس زندگی‌نامۀ افراد مشهور ساخته می‌شوند تعادلی است که باید بین واقعیت و تخیل نویسندۀ فیلم‌نامه برقرار شود؛ برای نمونه، از لیلا دختر واکر (با بازی تیفانی هدیش ) معمولاً به‌عنوان فرزندی بدون حس مسئولیت‌پذیری نام برده می‌شود؛ شخصیتی که هیچ‌گاه با اهداف مدنی‌ای که مادرش در ذهن می‌پروراند سازگار نبود و حتی امپراتوری محصولات زیبایی مادرش را با اُفول مواجه کرد و از رونق انداخت؛ اما با وجود این، او نیز به‌نوبۀ خود برای احقاق حقوقش می‌جنگید و قطعاً شایستۀ عنوان تحقیرآمیز «دختر سر‌به‌هوا و اهل مهمانی» که معمولاً به او داده می‌شود، نیست.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "سریال «خودساخته» موضوعی را مطرح می‌کند که کنجکاویِ بیننده را نیز بر‌می‌انگیزد اینکه آیا لیلا درگیر ماجرای عاشقانۀ مخفی بوده است یا خیر؟ حضور هدیش در نقش لیلا کمی عجیب و غیر‌منتظره است؛ اما جذبه و انرژی او که در تمام تجربه‌های کارنامۀ هنری‌اش موج می‌زند، اینجا نیز در حد کمال است و در ارائۀ این نقش جذاب یاری‌اش کرده است. لیلا ، یا چنان که بعدها نامیده شد، آلیلا ، در جنبش هارلم در دهۀ ۱۹۲۰ نقشی کلیدی ایفا کرد و چنان مؤثر بود که لنگستون هیوز او را «الهۀ شعف هارلم در دهۀ ۱۹۲۰» نامید؛ در‌حالی‌که تاریخ دربارۀ شمّ تجاری لیلا نظر مثبتی ارائه نمی‌دهد، نادیده گرفتن نقش او در شکل‌دادن روابط خلاقانه و احساسی در ویلا لیوارو که محل زندگی خانوادۀ واکر بود و نیز تأسیس سالن زیبایی برج تیره در منهتن بی‌انصافی به‌نظر می‌رسد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "سریال کوتاه «خودساخته» با زمان کلی سه‌ساعت آمادۀ نمایش است؛ ظرف پاپ‌کورن خود را حاضر کنید و از تماشای آن لذت ببرید. سرعت روایت داستان و پرداختن به جزئیات زندگی شخصیت‌های اصلی کاملاً بجا و مناسب است؛ این در‌ حالی‌ است که داستان کلی در بستر روایات و اتفاقات تاریخی مربوط به آن دوران جریان دارد. با وجود این‌ موارد، در برخی صحنه‌ها، نماهایی از املاک گران‌بها و رؤیایی وجود دارد که در تقابل با محتوای داستان، نامأنوس به‌نظر می‌رسند. این بخش‌ها را بیشتر می‌توان در قسمت اول مجموعه با عنوان «نبرد قرن» یا «The Fight of the Century» یافت. با وجود برخی اشکالات جزئی، «خودساخته» را می‌توان بازتابی هوشمندانه و صحیح از چهرۀ شخصیتی محترم دانست‌؛ مجموعه‌ای سرگرم‌کننده از زندگی نخستین بانوی میلیونر آمریکایی و هم‌زمان نقدی گزنده دربارۀ محدودیت‌هایی که سیاه‌پوستان در تمام تاریخ طولانی نژادپرستی و تبعیض جنسیتی متحمل شده‌اند.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Roger Ebert", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:نقد و یادداشت سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
سریال کوتاه خودساخته | داستان نبرد با زندگی، برای زندگی
[ { "type": "p", "text": "زنان سیاه‌پوست، برای قرن‌های متمادی، تحت‌تأثیر نژاد‌پرستی یا تعصبات و عرف تاریخی، موهایشان را پشت سر جمع می‌کردند و گره می‌زدند. ما نه‌تنها موهایمان را برای زیباتر شدن می‌آراییم، بلکه آن را نمادی از شخصیت خود می‌دانیم؛ اما آرایش مو برای زنان سیاه‌پوست می‌تواند بیانگر احساس قوی آن‌ها به گذشته‌های دوست‌داشتنی یا حتی خجالت‌آور باشد. سریال خودساخته (با نام اصلی Self Made) محصول نت‌فلیکس ، با الهام از زندگی مادام سی جی واکر ساخته شده است. این سریال، واکاوی زندگی زنی است که تمجید و حفظ زیبایی زنان سیاه‌پوست را مأموریت خود در زندگی می‌دانست: زنانی سیاه‌پوست با موهایی زیبا.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/%d9%86%d8%aa%d9%81%d9%84%db%8c%da%a9%d8%b3/" }, { "type": "ilink", "text": "لیست بهترین سریال های خارجی جهان", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%d8%a8%d9%87%d8%aa%d8%b1%db%8c%d9%86-%d8%b3%d8%b1%db%8c%d8%a7%d9%84-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%a8%d9%87%d8%a7%d8%b1-2020/" }, { "type": "p", "text": "این مجموعۀ چهار‌قسمتی برای اولین‌بار زندگی مادام سی جی واکر ، این تاجر و فعال اجتماعیِ سیه‌چهره را به تصویر کشیده است. در میان شش خواهر، سارا بریدلاو اولین فرزند بود و آزاد به‌دنیا آمده بود. سارا در برابر خیانت‌های خانوادگی و رقابت‌هایی که بیشتر رنگ‌و‌بوی دشمنی داشت، استقامت کرد تا «انقلاب زیبایی سیاهان» را به‌پا کند. داستان واکر ، داستان از‌خودگذشتگی، نبوغ، ابتکار و البته جسارت مطلق در برابر نژادپرستی در دوران بعد از برده‌داری و نیز تبعیض جنسیتی است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "سریال کوتاه «خودساخته» اقتباسی است از داستان «روی زمین خود: زندگی و زمانۀ سی جی واکر» (با نام اصلی On Her Own Ground: The Life and Times of Madam C.J. Walker) که یکی از نوادگان واکر به نام آلیلا باندل آن را نوشته است. اکتاویا اسپنسر ، که دریافت اُسکار را هم در کارنامۀ خود دارد، با بازی درخشانش در نقش مادام واکر بی‌شک خود را به‌عنوان یکی از مدعیان جدی جایزۀ‌ امی سال آینده مطرح کرده است. تصویری که اسپنسر از مادام واکر به‌دست می‌دهد به زیبایی، به ارائۀ نقاط‌ضعف و قدرت او در کنار یکدیگر می‌پردازد و از همان قسمت اول سریال، به‌‌سادگی بیننده را با خود به داخل داستان می‌کشد. دیدن بازی فوق‌العادۀ اسپنسر در نقش اول و ارائۀ شخصیتی خاص که نماد نیکوکاری و در عین حال، کارآفرینی برجسته است، چیزی نیست که هر روز اتفاق بیفتد. زنی فوق‌العاده، در ابتدای قرن بیستم که راکفلر ، فورد و کارنیه همه با هم نیز هم‌پایۀ او به‌شمار نمی‌آیند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "البته طراحی صحنه و لباس‌های بسیار زیبای فیلم که مربوط به دوران زندگی واکر است و نیز مجموعه کلاه‌های متنوع زنان و مردان داستان، برای مجموعه‌ای که قصد دارد روایتگر وجوه متفاوت زندگی سیاهان در آخرین سال‌های قرن هجدهم میلادی باشد، چندان منطقی به‌نظر نمی‌رسد. جدال رنگ‌های روی پوست بشر، در تمام زوایای داستان مادام واکر به‌چشم می‌خورد‌. بازی کارمن اجوگو در نقش آدی منورو هم جالب‌توجه است؛ او در این نقش، یادآور این نکته است که مو برای زنان سیاه‌پوست فقط مایۀ زیبایی نیست، بلکه نماد قدرت است و حتی معیاری برای سنجش ارزش یک زن به‌شمار می‌رود. با تمام این احوال، عملکرد این مجموعه در ارائۀ تصویری از زندگی سیاهان آن دوران بسیار ستودنی است. داستان توانسته خود را از کلیشۀ خسته‌کنندۀ یک ناجی سفیدپوست شجاع، که نگاه‌های ملتمسانه را با محبت پاسخ می‌دهد، رها کند و به انتظاری طولانی برای پرداختن به جنبش‌های سیاهان، بدون آنکه در سایۀ فعالیت‌های سفیدپوستان قرار بگیرند، پایان دهد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "یکی از نکات فیلم‌هایی که بر اساس زندگی‌نامۀ افراد مشهور ساخته می‌شوند تعادلی است که باید بین واقعیت و تخیل نویسندۀ فیلم‌نامه برقرار شود؛ برای نمونه، از لیلا دختر واکر (با بازی تیفانی هدیش ) معمولاً به‌عنوان فرزندی بدون حس مسئولیت‌پذیری نام برده می‌شود؛ شخصیتی که هیچ‌گاه با اهداف مدنی‌ای که مادرش در ذهن می‌پروراند سازگار نبود و حتی امپراتوری محصولات زیبایی مادرش را با اُفول مواجه کرد و از رونق انداخت؛ اما با وجود این، او نیز به‌نوبۀ خود برای احقاق حقوقش می‌جنگید و قطعاً شایستۀ عنوان تحقیرآمیز «دختر سر‌به‌هوا و اهل مهمانی» که معمولاً به او داده می‌شود، نیست.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "سریال «خودساخته» موضوعی را مطرح می‌کند که کنجکاویِ بیننده را نیز بر‌می‌انگیزد اینکه آیا لیلا درگیر ماجرای عاشقانۀ مخفی بوده است یا خیر؟ حضور هدیش در نقش لیلا کمی عجیب و غیر‌منتظره است؛ اما جذبه و انرژی او که در تمام تجربه‌های کارنامۀ هنری‌اش موج می‌زند، اینجا نیز در حد کمال است و در ارائۀ این نقش جذاب یاری‌اش کرده است. لیلا ، یا چنان که بعدها نامیده شد، آلیلا ، در جنبش هارلم در دهۀ ۱۹۲۰ نقشی کلیدی ایفا کرد و چنان مؤثر بود که لنگستون هیوز او را «الهۀ شعف هارلم در دهۀ ۱۹۲۰» نامید؛ در‌حالی‌که تاریخ دربارۀ شمّ تجاری لیلا نظر مثبتی ارائه نمی‌دهد، نادیده گرفتن نقش او در شکل‌دادن روابط خلاقانه و احساسی در ویلا لیوارو که محل زندگی خانوادۀ واکر بود و نیز تأسیس سالن زیبایی برج تیره در منهتن بی‌انصافی به‌نظر می‌رسد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "سریال کوتاه «خودساخته» با زمان کلی سه‌ساعت آمادۀ نمایش است؛ ظرف پاپ‌کورن خود را حاضر کنید و از تماشای آن لذت ببرید. سرعت روایت داستان و پرداختن به جزئیات زندگی شخصیت‌های اصلی کاملاً بجا و مناسب است؛ این در‌ حالی‌ است که داستان کلی در بستر روایات و اتفاقات تاریخی مربوط به آن دوران جریان دارد. با وجود این‌ موارد، در برخی صحنه‌ها، نماهایی از املاک گران‌بها و رؤیایی وجود دارد که در تقابل با محتوای داستان، نامأنوس به‌نظر می‌رسند. این بخش‌ها را بیشتر می‌توان در قسمت اول مجموعه با عنوان «نبرد قرن» یا «The Fight of the Century» یافت. با وجود برخی اشکالات جزئی، «خودساخته» را می‌توان بازتابی هوشمندانه و صحیح از چهرۀ شخصیتی محترم دانست‌؛ مجموعه‌ای سرگرم‌کننده از زندگی نخستین بانوی میلیونر آمریکایی و هم‌زمان نقدی گزنده دربارۀ محدودیت‌هایی که سیاه‌پوستان در تمام تاریخ طولانی نژادپرستی و تبعیض جنسیتی متحمل شده‌اند.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Roger Ebert", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
برگزاری جشنواره فیلم سیدنی ۲۰۲۰ به‌صورت آنلاین
[ { "type": "p", "text": "با اینکه اعلام شده بود جشنواره فیلم سیدنی ۲۰۲۰ به علت پاندمی ویروس کرونا برگزار نخواهد شد و مراسم بعدی در سال ۲۰۲۱ خواهد بود، اما خبرها حاکی از آن هستند که این جشنواره، در ماه آینده به شکل کاملا آنلاین و دیجیتال و کمی جمع‌وجورتر برگزار می‌شود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "این فستیوال مجازی از تاریخ ۱۰ تا ۲۱ ژوئن با برنامه‌هایی چون: اولین نمایش جهانیِ داستانی جذاب و براساس واقعیت از مستندسازی استرالیایی، فیلم‌هایی با موضوع ستاره‌های جدید دنیای هنر که از صنعت فیلمسازی استرالیا برخاسته‌اند و همچنین آثاری از کارگردانان زن اروپایی برگزار خواهد شد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "همچنین این جشنواره میزبان برخی جوایز اهدایی هم خواهد بود؛ جایزه‌ انجمن مستند استرالیا برای بهترین مستند استرالیایی، جایزه‌ دنی برای فیلم‌های کوتاه استرالیایی و اروپایی و جایزه صدای زنان در فیلم از جوایز اهدایی در این مراسم خواهند بود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "به گفته‌ دبیر شصت و هفتمین دوره این فستیوال، نایشن مودلی ، جشنواره فیلم سیدنی ۲۰۲۰ با پخش مجازی، مخاطبین بسیاری را از سرتاسر جهان و در یک ساعت مشخص (که انتخاب آن کمی چالش‌برانگیز است) دورهم جمع می‌کند تا همه باهم از صنعت فیلم استرالیا و فیلمسازان استرالیایی تقدیر و تشکر کنند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "بنیان‌گذاران جشنواره‌ فیلم سیدنی از برگزاری مجازی آن به‌عنوان یک رویداد ملی- جهانی خبر می‌دهند اما توضیح بیشتری درباره‌ چگونگی شرکت در این جشنواره و اینکه آیا شرکت در آن نیاز به خرید بلیط و پرداخت هزینه دارد یا خیر، نداده‌اند. همچنین هنوز مشخص نیست که آیا تماشای این رویداد جهانی برای مخاطبین خارج از کشور نیز امکان‌پذیر هست یا نه. جزئیات بیشتر از روند برگزاری جشنواره فیلم سیدنی ۲۰۲۰ در تاریخ بیست‌وهفتم ماه جاری میلادی مشخص خواهد شد. استرالیا مبتلایان ویروس کرونا را در حدود ۶۸۰۱ نفر اعلام کرده است. همچنین به گفته آنها مرگ‌ومیر ناشی از ابتلا به این ویروس تاکنون ۹۵ نفر بوده است و کشور از اوایل ماه مارس در قرنطینه به سر می‌برد. مقامات استرالیا با حفظ آرامش و اعتمادبه‌نفسشان معتقدند که بیماری را تحت کنترل دارند و حتی به‌تازگی وارد فاز کاهشی شده اند.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Variety", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
مستند ببر پادشاه | داستانی دربارۀ قدرت، جنون و جنایت
[ { "type": "p", "text": "مستند «ببر پادشاه : قتل، ضرب‌وشتم و جنون» (با نام اصلی Tiger King: Murder, Mayhem and Madness)، محصول کمپانی نت‌فلیکس است؛ اثری که ساختش برای این استودیوی فیلم‌سازی آسان بود و انتظار می‌رود سوددهی چشمگیری نیز برای آن به همراه داشته باشد. این مستند شما را در سبک زندگی‌ای حیرت‌انگیز غرق می‌کند و مجموعه‌ای از اتفاقات جنایتکارانه را به‌تصویر می‌کشد. با وجود این، عنوان «جنایی» نمی‌تواند حق مطلب را دربارۀ این مجموعه ادا کند. شاید بتوان مستند «ببر پادشاه» را مدلی مشابه سبک نمایش‌نامه‌های شکسپیر در موضوع حیوانات دانست! این مجموعه، اعتراضی اجتماعی است به رفتار عجیب و غیرعادی آمریکایی‌هایی که به نگهداری ببرها علاقه‌مندند و در واقع، به قدرتی که از داشتن این گربه‌های وحشی در خود احساس می‌کنند، اعتیاد پیدا کرده‌اند. این اعتیاد از نظر شدت در افراد گوناگون متفاوت است، اما در مجموع می‌توان آن را رفتاری نمایشی دانست؛ از این رو، کارگردانان فیلم، اریک گود و ربکا چیکلین ، تمام جوانب گوناگون این اعتیاد را واکاوی کرده‌اند. در این محصول جدید کمپانی نت‌فلیکس ، که به‌تازگی از آن رونمایی شده است، پنج داستان جنایی گوناگون در این زمینه روایت می‌شود؛ همچنین به ماجرای یک آتش‌سوزی و ناپدید‌شدن یک تن نیز اشاره می‌شود. علاوه‌بر این‌ها، ادعایی دربارۀ توطئه‌ای برای یک قتل مطرح می‌‌شود و همۀ این ماجراها در قالب مجموعه‌ای هفت‌اپیزودی گردآوری و آمادۀ نمایش است.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "نقد مستند اسم من فرانچسکو توتی است | ستاره آسمان رُم", "ref": "https://www.filimo.com/shot/my-name-is-francesco-totti-review/" }, { "type": "p", "text": "بی‌شک، پس از تماشای مستند «ببر پادشاه»، بینندگان در کانال یوتیوب مجموعه به جست‌‌وجو می‌پردازند تا ترانۀ سبک کانتریِ جو اگزاتیک با نام here kitty kitty را بیابند که در قسمت‌های زیادی از مجموعه استفاده شده است. جو اگزاتیک کسی است که همیشه با خود سلاح حمل می‌کند و به سبک کابوی‌ها لباس می‌پوشد. او صاحب باغ‌وحشی در اُکلاهاما به نام G.W.Zoo است. در این باغ‌وحش، او برای تولید‌مثل ببرها برنامه‌ای اختصاصی دارد و آن‌ها را با هدف ازدیاد یا فروش به دیگران پرورش می‌دهد. بدین ترتیب، می‌تواند اعتراضش را به فعالان حقوق حیوانات ابراز ‌کند. جو پایگاه اجتماعی مهمی دارد و علاوه‌بر آن، از چنات شهرت تثبیت‌شده‌ای بهره می‌برد که برای خودش برنامه‌های تلویزیونی بسیار محبوبی دربارۀ روش ادارۀ باغ‌وحش شخصی دارد. ریک کرخام ، تهیه‌کنندۀ این برنامه، جو را این‌گونه توصیف می‌کند: «او شخصیتی افسانه‌ای است که در جهنم اُکلاهاما با ۱۲۰۰ ببر، شیر، خرس، میمون و یک دوجین جانور دیگر زندگی می‌کند!» گفتنی است که «ببر پادشاه» حجم زیادی از لحظات خنده‌دار و میدان عمل آزادانه‌اش را مدیون فیلم‌های مستندی است که جو اگزاتیک طی سال‌ها، در یوتیوب به اشتراک گذاشته است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اگرچه مستند ببر پادشاه با جو اگزاتیک شروع می‌شود، با ماجراهایی دربارۀ کارکنان او و دو شریک زندگی‌اش و البته با گاوان داک آنتل (که شریک او در مالکیت باغ‌وحش به‌شمار می‌آید) ادامه می‌یابد. داک خود مالک مجموعه‌ای در باغ‌وحش کارولینای جنوبی است و اعتقاد دارد که هیچ‌چیز بیشتر از ببرها، برای مردم جذابیت ندارد. نفر بعدی که در این مجموعه حضور دارد جف لو است که لابه‌لای سایر کارهای غیرقانونی‌اش، توله‌ببرها را مخفیانه به خانه‌های اعیانی در لاس‌وگاس منتقل می‌کند. سپس نوبت به ماریو تابرائو می‌رسد که در ساخت فیلم « صورت زخمی » (با نام اصلی Scarface) الهام‌بخش کارگردان فیلم برای کاراکتر تونی مونتانا بوده است. او در حین صحبت دربارۀ چگونگی نگهداری از ببرهایش، دربارۀ جنایات خود نیز توضیحاتی می‌دهد! البته باید یادآوری کرد در میان جنایتکارانی که در محبوبیت این مجموعه نقش دارند، تابرائو فقط چند دقیقه از مدت‌زمان فیلم را به خود اختصاص داده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "تمام افرادی که در این مجموعه ایفای نقش کرده‌اند چند ویژگی مشابه دارند: همه عشقی قدیمی به حیوانات وحشی دارند، در برابر دوربین مرموز به‌نظر می‌رسند و البته همۀ آن‌ها اسراری مخوف از زندگی خود را بیان می‌کنند. شاید یکی از شریرترین این افراد، کارول بسکین باشد؛ کسی که پناهگاه معروفش با نام Big Cat Rescue در جنوب فلوریدا، هم‌راستا با RETA ضد جو و سایر کسانی است که به توله‌کشی از ببرها مشغول‌اند. جو همان‌قدر که عاشق گربه‌های غول‌آسای خود است از کارول نفرت دارد؛ او در تحقیر کلامی کارول هیچ ابایی از به‌کار‌بردن الفاظ زشت ندارد و حتی او را تهدید به قتل می‌کند. دان ، همسر قبلی کارول، به‌طرزی مرموز ناپدید شده است و جو اصرار دارد کارول را در این ماجرا مقصر جلوه دهد. طنز جالب این تقابل در آن است که جو و کارول در نبرد دائمی‌ خود، که گاه تا جزئی‌ترین مسائل نیز ادامه دارد، مسیری یکسان را برای زندگی‌شان در پیش گرفته‌اند! هدف نهایی هر دوی آن‌ها حفاظت از این ببرهای زیبا در برابر خطر انقراض است؛ اما روشی که آن‌ها برای رسیدن به این هدف انتخاب کرده‌اند کاملاً در تضاد با یکدیگر است.", "ref": "https://www.filimo.com/m/WlsS5/%D8%B5%D9%88%D8%B1%D8%AA+%D8%B2%D8%AE%D9%85%DB%8C" }, { "type": "p", "text": "در قسمت دوم، با نام «Cult of Personality» ، تمرکز اصلی بر روایت سلطه‌ای است که جو ، داک و کارول بر کارکنان خود اعمال می‌کنند. کارگران جو در شرایطی طاقت‌فرسا زندگی می‌کنند و حتی مجبورند از گوشت‌های مانده و فاسد تغذیه کنند؛ داک برای تعلیم حیواناتش، عادت دارد از زنانی استفاده کند که از سنین پایین در خدمت او بوده‌اند و خود او آن‌ها را بزرگ کرده است؛ از سوی دیگر، کارول نیروهای داوطلبی را به‌کار می‌گیرد که از تعطیلات کریسمس خود صرف‌نظر کرده‌اند تا گربه‌هایش را تیمار کنند. آیا این سه تن به افرادشان حس رهبری را القا می‌کنند یا در حال سوء‌استفاده از آن‌ها هستند؟! مستند «ببر پادشاه» جوابی برای این سؤال ارائه نمی‌دهد؛ اما اجازه می‌دهد که هریک از این افراد دربارۀ دیگری اظهار‌نظر کند و بدین ترتیب، تصویری واضح از سیستم کاری آن‌ها به‌دست می‌آید. هریک از این بازیگران اصلی سعی می‌کند شیوۀ دیگران را تحلیل کند و حتی در صورت امکان، گزارشی از خلاف‌های آنان را به مقامات برساند! همۀ آن‌ها متفق‌القول به تأثیر کارما معتقدند؛ همچنین فکر می‌کنند پلیس با توجه به مجموعه جنایات فراوان و پیچیده‌ای که حل‌نشده باقی‌مانده، به وظایفش عمل نکرده است. «ببر پادشاه» را می‌توان سریالی مستند مانند مجموعۀ «کشور وحشی وحشی» (با نام اصلی Wild Wild Country) دانست که می‌تواند به‌طور مکرر، باورهای شما را به چالش بکشد و تغییر دهد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "خط سیر اصلی مینی‌سریال مستند «ببر پادشاه»، ساختۀ گود و چیکلین مانند سایر مستند‌های داستانی کمپانی ‍ است؛ در همۀ آن‌ها، شروع مجموعه مانند یک تریلر به‌نظر می‌رسد و در آن، از نماهای هیجان‌انگیز و عجیب استفاده شده است. اما چیزی که «ببر پادشاه» را از مستندهای داستانی‌ مشابه متمایز می‌کند تصاویر واقعی آن است. این مجموعه، روند حماسی خود را به‌خوبی دنبال می‌کند و در عین حال، از محدود‌شدن در ترتیب زمانی قسمت داستانی ماجرا اجتناب می‌‌کند. فیلم‌برداری مجموعه طی پنج سال انجام شده است و سپس پنج تدوین‌گر خِبره، بر اساس وقایع و اتفاقات، آن را سازماندهی کرده، در قالب هفت اپیزود آماده پخش کرده‌اند. این قسمت‌ها شامل صحنه‌هایی زیبا و گاه بامزه از حیات‌وحش و نیز داستان‌هایی دربارۀ مالکان این گربه‌سانان است. این مجموعه، تفاوت‌هایی ظریف با سایر مستندهای ‌داستانی مشابه دارد و به همین دلیل، از هم‌اکنون توجه مخاطبان را به‌خوبی به خود جلب کرده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در هر قسمت، ماجرا از زاویه دید شخص اول شروع می‌شود؛ این شخص، اریک گود (کارگردان) است که به نمایندگی از بینندگان، حیرت و شگفتی‌اش را دربارۀ اتفاقات ابراز می‌کند؛ مثلاً، در صحنه‌ای تابرائو را می‌بینیم. او از زنانی که برای داک کار می‌کنند، صحبت به‌میان می‌آورد و سپس، بلافاصله با پرش به باغ‌وحش داک می‌رویم و با ماجراهای او مواجه می‌شویم؛ اتفاقی که داستان را به مدت ۱۰ دقیقه از مسیر اصلی خود خارج می‌‌کند. در نتیجه، چنین به نظر می‌رسد که گود و چیکلین همگام و همراه با بیننده از اتفاقات عجیب داستان مطلع می‌شوند؛ همچنین به بیننده این احساس را القا می‌کنند که در ادامۀ مجموعه همواره ماجراهایی شگفت‌انگیزتر و ‌باورنکردنی‌تر در انتظار اوست.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Roger Ebert", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
تایکا وایتیتی فیلم جدید «جنگ ستارگان» را کارگردانی خواهد کرد
[ { "type": "p", "text": "دو کمپانی دیزنی و لوکاس فیلم اعلام کرده‌اند که تایکا وایتیتی کارگردان فیلم جدید «جنگ ستارگان» خواهد بود؛ او در نوشتن فیلمنامه هم با کریستی ویلسون کارنز مشارکت می‌کند. ویلسون کارنز امسال نامزد دریافت اسکار بهترین فیلمنامه اصلی برای « ۱۹۱۷ »، فیلم تحسین‌شده سم مندس بود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در ژانویه گذشته شایعه پخش شد مبنی بر اینکه وایتیتی پس از پیوستن به سریال «مندلورین» به‌عنوان صداپیشه یک نقش و البته کارگردان بعضی قسمت‌های این سریال، گوشه چشمی به فیلم جدید «جنگ ستارگان» هم دارد. «جنگ ستارگان» به وایتیتی فرصت حضور در شاهکار موفق دیگری از دیزنی را خواهد داد؛ پیش از این، او در دنیای سینمایی مارول با فیلم‌های «ثور: راگناروک» و «ثور: عشق و طوفان» حضور داشته است.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/1917-review/" }, { "type": "ilink", "text": "نقد و بررسی سریال راگناروک | افسانه‌های قدیمی در قالبی جدید", "ref": "https://www.filimo.com/shot/ragnarok-review/" }, { "type": "p", "text": "وایتیتی در سال گذشته، اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی را برای فیلم تحسین‌شده «جوجو خرگوشه» به‌دست آورد. همچنین قبل از اینکه با فیلم «ثور: عشق و طوفان» وارد دنیای سینمایی مارول شود، با تهیه‌کننده و پخش‌کننده فیلم «جوجو خرگوشه» یعنی سرچلایت پیکچرز در پروژه «Next Goal Wins» همکاری داشت؛ فیلم «Next Goal Wins» اقتباسی از یک فیلم بریتانیایی و مستند با همین عنوان در سال ۲۰۱۴ بود. در نسخه جدید، مایکل فاسبندر در نقش توماس روگن (مربی هلندی فوتبال) ظاهر می‌شود و سعی دارد با خالی کردن ته دل بازیکنان و ترساندن آن‌ها، تیم ملی فوتبال ساموآی آمریکا را از بازنده همیشگی مسابقات به تیمی تبدیل کند که تک‌تک بازیکنانش ستاره‌های حرفه‌ای فوتبال شوند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "وایتیتی هشت قسمت از اولین فصل سریال «مندلورین» را کارگردانی کرده است؛ این سریال، به همت جان فاورو ساخته، نوشته و تهیه شده است. جان فاورو نیز همانند وایتیتی با فیلم‌های «مرد آهنی ۱» و «مرد آهنی ۲» با دنیای سینمایی مارول همکاری داشته است. با توجه به خبرهای اخیر، جاستین دیلارد و ریان جانسون نیز از نویسندگانی هستند که با فیلم‌های «جنگ ستارگان» همکاری خواهند داشت.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Indie Wire", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
نقد فیلم «چرخش»
[ { "type": "p", "text": "فلوریا سیجیزموندی برای ساخت فیلم «چرخش» (با نام اصلی The Turning) از رمان کلاسیک «سخت‌تر شدن اوضاع» (با نام اصلی The Turn of the Screw) الهام گرفته است؛ رُمانی که به قلم هنری جیمز در سال ۱۸۹۸ نوشته شده است. ۱۲۲ سال از تألیف کتاب هنری جیمز می‌گذرد و فیلم‌های بسیاری با اقتباس از این رمان ساخته شده‌اند؛ بنابراین تعجبی ندارد که فیلم ترسناک «چرخش» با اقتباس از کتابی متعلق به ۱۲۲ سال گذشته ساخته شده باشد! در این فیلم، بازیگرانی چون مک‌کنزی دیویس ، فین ولفهارد ، بروکلین پرینس و جولی ریچاردسون در کنار دیگر بازیگران ایفای نقش کرده‌اند. از آثار قبلی فلوریا سیجیزموندی می‌توان به فیلم‌ «فراری‌ها» (با نام اصلی The Runaways) و سریال تلویزیونی «سرگذشت ندیمه» (با نام اصلی The Handmaid’s Tale) اشاره کرد که از شبکۀ هولو پخش می‌شد. در فیلم «چرخش»، پیوستگی میان روند داستان و برانگیختن احساسات، فدای ساختن سکانس‌های ترسناک می‌‌شود؛ سکانس‌هایی که شاید فقط باعث ‌شوند پرستاران کودک از ادامۀ فعالیت در حیطۀ کاری‌شان دلسرد شوند!", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "۴۰ فیلم برتر ژانر وحشت؛ ترسناک ترین فیلم های قرن ۲۱ را در فیلیمو شات بشناسید", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%d8%aa%d8%b1%d8%b3%d9%86%d8%a7%da%a9-%d8%aa%d8%b1%db%8c%d9%86-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d9%82%d8%b1%d9%86-%db%b2%db%b1/" }, { "type": "p", "text": "فیلم‌نامه‌نویسان این فیلم، چاد هیس و کری هیس هستند، که پیش‌تر نیز سابقۀ نوشتن فیلم هایی ترسناک چون «خانۀ مومی» (با نام اصلی House Of Wax) در سال ۲۰۰۵، «احضار» (با نام اصلی The Conjuring) در سال ۲۰۱۳ و قسمت بعدی آن را در سال ۲۰۱۶ داشته‌اند. چاد و هری افسانه‌های معروف قدیمی را به‌روز کرده‌اند . آن دو می‌خواهند به کمک المان‌های کوچکی چون تیتر بزرگ خودکشی کرت کوبین در روزنامه یا موسیقی متن در سبک راک گرانج (چیزی شبیه به موسیقی‌های کورتنی لاو و کیم گوردون )، تصاویری مبهم، اما مرتبط به سبک گرانج ایجاد کنند و از این طریق، فضای «چرخش» را به آن سمت هدایت نمایند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "داستان دربارۀ زنی جوان به نام کیت با بازی مک‌کنزی دیویس است (بازیگر فیلم «نابودگر : سرنوشت تاریک» با نام اصلی Terminator: Dark Fate). در فیلم ترسناک «چرخش»، کیت به‌عنوان پرستار دو کودک یتیمی استخدام می‌شود که در ایالت دوری به همراه خدمتکار خانه‌شان زندگی می‌کنند. او با وجود بدبینی و تردید هم‌خانه‌اش رُز (با بازی کیم آدیس ، که نقش کوتاهی را ایفا می‌کند) شغل را می‌پذیرد. فلورا ی هفت‌ساله (با بازی بروکلین پرینس ) و برادر پانزده‌ساله‌اش مایلز (با بازی فین ولفهارد ) از لحاظ روحی، به‌شدت آسیب دیده‌اند. این موضوع با توجه به اینکه والدینشان مرده‌اند‌ و تنها همنشین آن دو که زنی چندش‌آور به نام گراس (با بازی باربارا مارتن ) است، دور از انتظار نیست. کیت ، پس از مدتی، متوجه می‌شود از کودکانی پرستاری می‌کند که برقراری ارتباط با آن‌ها مشکل است و کنترلشان چندان آسان نیست؛ مثلاً، آن‌ها به خود اجازه می‌دهند برای خوش‌گذرانی و سرگرمی، عروسکی را روی آب استخر به پشت قرار دهند تا کیت به اشتباه فکر کند فلورا غرق شده است و این‌گونه او را تا سر حد مرگ می‌ترسانند! کیت پس از ورود به خانه، با گذر زمان، متوجه سر‌و‌صداهای عجیبی می‌شود و کمی بعدتر، با توجه به اتفاقات گوناگون درمی‌یابد این خانه و زمین آن را روح خانم جسل (با بازی دنا تامسن ) و یک مربی اسب‌سواری به نام پیتر کوئینت (با بازی نایل گرگ فولتین ) تسخیر کرده‌اند؛ حتی به‌نظر می‌رسد که بچه‌ها به حضور این دو نفر در خانه آگاه هستند!", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "نقد و بررسی فیلم سینمایی دومینو؛ ضعیف‌ترین اثر سینمایی دی پالما", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%AF%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86%D9%88/" }, { "type": "ilink", "text": "نگاهی به فیلم اختفا | در جست‌وجوی قاتلی عروسکی", "ref": "https://www.filimo.com/shot/the-silencing-review/" }, { "type": "p", "text": "با توجه به موقعیت‌سازی‌های ترسناک، اما قابل پیش‌بینی، این فیلم به کمک هر دستاویزی می‌خواهد از ساخت صحنه‌های ترسناک عقب نماند؛ حال از چرخ‌خیاطی‌ای که ناگهان روی مانکنی بزرگ روشن می‌شود و شروع به دوخت‌و‌دوز می‌کند، بگیرید تا ارواح و اشباحی که هرازچندگاهی در صحنه حضور پیدا می‌کنند! متأسفانه بسیاری از این سکانس‌ها بیش از آنکه ترسناک باشند خنده‌دار هستند؛ مثلاً، سکانس‌هایی چون تعقیب‌و‌گریز کیت و مایلز در‌حالی‌که سوار بر اسب از میانۀ هزارتویی در تاریکی شب می‌گذرند. یا مثلاً در جایی دیگر کیت متوجه می‌شود ناخن‌های دستی که به بدنی وصل نیست به او چنگ می‌اندازد و زخمی‌اش می‌کند؛ انگار که او کشمکشی با شخصیت Thing در فیلم «خانوادۀ آدامز» (با نام اصلی The Addams Family) داشته باشد. در ادامه، فیلم تلاش می‌کند با پیش‌‌کشیدن نکات روان‌شناسانه از ریتم نیفتد و شما را متقاعد می‌کند که ادامۀ این اتفاقات کیت را دیوانه خواهد کرد؛ همچنین برای قوت‌بخشیدن به مفاهیم فیلم‌نامه شخصیت جدیدی را اضافه می‌کند. در اینجا مادر بستری‌شدۀ کیت (با بازی جولی ریچاردسون که در نقشی کوتاه، اما تحسین‌برانگیز ظاهر شده) همان ایده‌ای است که باید روند فیلم را قوت ببخشد، اما چندان کارآمد نیست. این ایده شاید در صحنه‌هایی مختصر، فیلم را به نقطۀ اوج برساند، اما برای مخاطبان کاملاً گیج‌کننده و مبهم است. اجرای ساده و آرام دیویس موجب می‌شود که شما بیش از هرچیز، مشتاق ظرافت شکنندۀ دبورا کارا در نسخۀ اقتباس‌شدۀ کلاسیکِ سال ۱۹۶۱ باشید؛ یعنی، فیلم «بی‌گناهان» (با نام اصلی The Innocents) که حقیقتاً هنوز هم با دیدنش مو بر تن سیخ می‌شود. آنچه فیلم «چرخش» را تأثیرگذارتر می‌کند بازی ولفهارد است؛ بازیگری که به‌طور مشخص در گذشته با چنین فضاهایی آشنا بوده و در نتیجه، این نقش را به‌درستی ایفا می‌کند. همان‌طور که فیلم «آن» (با نام اصلی It) و سریال «چیزهای عجیب» (با نام اصلی Stranger Things) نیز گواهی بر این موضوع هستند‌. البته نباید فراموش کرد پرینس نیز در فیلم «چرخش» همان نمایش جذاب و گیرایی را ایفا کرده که در فیلم «پروژۀ فلوریدا» (با نام اصلی The Florida Project) در سال ۲۰۱۷ اجرا کرده بود.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Hollywood Reporter", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
تام کروز با ایلان ماسک به فضا می‌رود
[ { "type": "p", "text": "این سوپراستار جهانی، جدی جدی قرار است زمین را به مقصد فضا و برای بازی در یک فیلم جدید ترک کند. تام کروز در تولید این فیلم با ایلان ماسک و کمپانی اسپیس ایکس همراه خواهد بود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "به گزارش ددلاین ، فیلم جدید فضایی تام کروز ربطی به قسمت جدید فیلم «ماموریت غیرممکن» ندارد و هنوز هیچ کمپانی و استودیوی فیلمسازی در جریان پیشرفت مراحل تولید این فیلم قرار نگرفته است اما فعلا تام کروز و کمپانی اسپیس ایکس و همچنین ناسا با هم بر روی این فیلم اکشن ماجراجویانه کار خواهند کرد. اگر این پروژه به مرحله اجرا برسد، قطعا اولین فیلم بلندی خواهد بود که در خارج از زمین و در فضا فیلمبرداری شده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "البته بار اول نیست که تام کروز با خبر ترک زمین برای بازی در یک فیلم، جلب‌توجه می‌کند. حدود ۲۰ سال پیش (همان سالی که فیلم «ماموریت غیرممکن ۲» به بازار عرضه شد) جیمز کامرون با پیشنهاد بازی در یک فیلم بسیار هیجان‌انگیز و در موقعیتی خارج از زمین به سراغ تام کروز رفت.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "جیمز کامرون در مصاحبه‌ای در سال ۲۰۱۸ گفت: « حدود ۱۵ سال پیش، من با کروز درباره‌ ساخت یک فیلم در فضا صحبت کرده بودم. در سال ۲۰۰۰، من با روسیه قراردادی درباره‌ رفتن به ایستگاه فضایی و تهیه یک مستند سه‌بعدی داشتم. همان موقع با خودم فکر کردم که باید از این موقعیت استفاده کنم و یک فیلم بلند بسازم به همین خاطر این موضوع را با تام کروز در میان گذاشتم و به او گفتم که دو صندلی برای خودم و خودش در سایوز رزرو خواهم کرد. او هم مشکلی نداشت. ما ایده‌هایی جذاب اما بسیار مفهومی برای این فیلم داشتیم.»", "ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/%d8%aa%d8%a7%d9%85-%da%a9%d8%b1%d9%88%d8%b2/" }, { "type": "p", "text": "مشخص است این پروژه هیچ‌وقت به سرانجام نرسید ولی به نظر می‌رسد که کامرون دانه‌ای را در آن سال کاشت که فیلمسازان دیگر حالا می‌خواهند محصولش را درو کنند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "معمولاً جوک‌های بسیاری درباره ایلان ماسک دست‌به‌دست می‌شود و او را با عناوین و موضوعات مختلف مثل بازی در نقش یک تبهکار در فیلم «جیمز باند» مسخره می‌کنند؛ اما حقیقت این است که حالا او و یا حداقل کمپانی‌اش، با شرکت در این پروژه نقش مهمی را ایفا خواهند کرد. (نقشی که احتمالاً باعث به‌دست آوردن اعتبار تهیه‌کنندگی اجرایی این فیلم خواهد شد.)", "ref": null }, { "type": "p", "text": "چیزی که در مورد تام کروز بسیار قابل‌تأمل و حتی برای من بسیار دوست‌داشتنی است، این نکته است که او در حرفه‌ بازیگری بی‌نقص عمل می‌کند؛ حتی اگر گاهی در این مسیر در فیلم‌هایی حضور یابد که ارزش چندانی ندارند. (با دیدن فیلم «مومیایی» متوجه منظورم خواهید شد.)", "ref": null }, { "type": "p", "text": "امیدوارم این بار ایده‌ ساخت فیلم بلند در فضا تحقق پیدا کند و از طرفی بسیار هم کنجکاوم ببینم آیا این فیلم به همکاری مجدد کریستوفر مک کوری و کروز منجر خواهد شد یا کروز باید به کارگردان دیگری اعتماد کند که او را در این تجربه‌ جدید و بی‌نظیر و البته در ارتفاعی بسیار بلند، هدایت و راهنمایی کند.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Slash Film", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
مستند ببر پادشاه | داستانی دربارۀ قدرت، جنون و جنایت
[ { "type": "p", "text": "مستند «ببر پادشاه : قتل، ضرب‌وشتم و جنون» (با نام اصلی Tiger King: Murder, Mayhem and Madness)، محصول کمپانی نت‌فلیکس است؛ اثری که ساختش برای این استودیوی فیلم‌سازی آسان بود و انتظار می‌رود سوددهی چشمگیری نیز برای آن به همراه داشته باشد. این مستند شما را در سبک زندگی‌ای حیرت‌انگیز غرق می‌کند و مجموعه‌ای از اتفاقات جنایتکارانه را به‌تصویر می‌کشد. با وجود این، عنوان «جنایی» نمی‌تواند حق مطلب را دربارۀ این مجموعه ادا کند. شاید بتوان مستند «ببر پادشاه» را مدلی مشابه سبک نمایش‌نامه‌های شکسپیر در موضوع حیوانات دانست! این مجموعه، اعتراضی اجتماعی است به رفتار عجیب و غیرعادی آمریکایی‌هایی که به نگهداری ببرها علاقه‌مندند و در واقع، به قدرتی که از داشتن این گربه‌های وحشی در خود احساس می‌کنند، اعتیاد پیدا کرده‌اند. این اعتیاد از نظر شدت در افراد گوناگون متفاوت است، اما در مجموع می‌توان آن را رفتاری نمایشی دانست؛ از این رو، کارگردانان فیلم، اریک گود و ربکا چیکلین ، تمام جوانب گوناگون این اعتیاد را واکاوی کرده‌اند. در این محصول جدید کمپانی نت‌فلیکس ، که به‌تازگی از آن رونمایی شده است، پنج داستان جنایی گوناگون در این زمینه روایت می‌شود؛ همچنین به ماجرای یک آتش‌سوزی و ناپدید‌شدن یک تن نیز اشاره می‌شود. علاوه‌بر این‌ها، ادعایی دربارۀ توطئه‌ای برای یک قتل مطرح می‌‌شود و همۀ این ماجراها در قالب مجموعه‌ای هفت‌اپیزودی گردآوری و آمادۀ نمایش است.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "نقد مستند اسم من فرانچسکو توتی است | ستاره آسمان رُم", "ref": "https://www.filimo.com/shot/my-name-is-francesco-totti-review/" }, { "type": "p", "text": "بی‌شک، پس از تماشای مستند «ببر پادشاه»، بینندگان در کانال یوتیوب مجموعه به جست‌‌وجو می‌پردازند تا ترانۀ سبک کانتریِ جو اگزاتیک با نام here kitty kitty را بیابند که در قسمت‌های زیادی از مجموعه استفاده شده است. جو اگزاتیک کسی است که همیشه با خود سلاح حمل می‌کند و به سبک کابوی‌ها لباس می‌پوشد. او صاحب باغ‌وحشی در اُکلاهاما به نام G.W.Zoo است. در این باغ‌وحش، او برای تولید‌مثل ببرها برنامه‌ای اختصاصی دارد و آن‌ها را با هدف ازدیاد یا فروش به دیگران پرورش می‌دهد. بدین ترتیب، می‌تواند اعتراضش را به فعالان حقوق حیوانات ابراز ‌کند. جو پایگاه اجتماعی مهمی دارد و علاوه‌بر آن، از چنات شهرت تثبیت‌شده‌ای بهره می‌برد که برای خودش برنامه‌های تلویزیونی بسیار محبوبی دربارۀ روش ادارۀ باغ‌وحش شخصی دارد. ریک کرخام ، تهیه‌کنندۀ این برنامه، جو را این‌گونه توصیف می‌کند: «او شخصیتی افسانه‌ای است که در جهنم اُکلاهاما با ۱۲۰۰ ببر، شیر، خرس، میمون و یک دوجین جانور دیگر زندگی می‌کند!» گفتنی است که «ببر پادشاه» حجم زیادی از لحظات خنده‌دار و میدان عمل آزادانه‌اش را مدیون فیلم‌های مستندی است که جو اگزاتیک طی سال‌ها، در یوتیوب به اشتراک گذاشته است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اگرچه مستند ببر پادشاه با جو اگزاتیک شروع می‌شود، با ماجراهایی دربارۀ کارکنان او و دو شریک زندگی‌اش و البته با گاوان داک آنتل (که شریک او در مالکیت باغ‌وحش به‌شمار می‌آید) ادامه می‌یابد. داک خود مالک مجموعه‌ای در باغ‌وحش کارولینای جنوبی است و اعتقاد دارد که هیچ‌چیز بیشتر از ببرها، برای مردم جذابیت ندارد. نفر بعدی که در این مجموعه حضور دارد جف لو است که لابه‌لای سایر کارهای غیرقانونی‌اش، توله‌ببرها را مخفیانه به خانه‌های اعیانی در لاس‌وگاس منتقل می‌کند. سپس نوبت به ماریو تابرائو می‌رسد که در ساخت فیلم « صورت زخمی » (با نام اصلی Scarface) الهام‌بخش کارگردان فیلم برای کاراکتر تونی مونتانا بوده است. او در حین صحبت دربارۀ چگونگی نگهداری از ببرهایش، دربارۀ جنایات خود نیز توضیحاتی می‌دهد! البته باید یادآوری کرد در میان جنایتکارانی که در محبوبیت این مجموعه نقش دارند، تابرائو فقط چند دقیقه از مدت‌زمان فیلم را به خود اختصاص داده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "تمام افرادی که در این مجموعه ایفای نقش کرده‌اند چند ویژگی مشابه دارند: همه عشقی قدیمی به حیوانات وحشی دارند، در برابر دوربین مرموز به‌نظر می‌رسند و البته همۀ آن‌ها اسراری مخوف از زندگی خود را بیان می‌کنند. شاید یکی از شریرترین این افراد، کارول بسکین باشد؛ کسی که پناهگاه معروفش با نام Big Cat Rescue در جنوب فلوریدا، هم‌راستا با RETA ضد جو و سایر کسانی است که به توله‌کشی از ببرها مشغول‌اند. جو همان‌قدر که عاشق گربه‌های غول‌آسای خود است از کارول نفرت دارد؛ او در تحقیر کلامی کارول هیچ ابایی از به‌کار‌بردن الفاظ زشت ندارد و حتی او را تهدید به قتل می‌کند. دان ، همسر قبلی کارول، به‌طرزی مرموز ناپدید شده است و جو اصرار دارد کارول را در این ماجرا مقصر جلوه دهد. طنز جالب این تقابل در آن است که جو و کارول در نبرد دائمی‌ خود، که گاه تا جزئی‌ترین مسائل نیز ادامه دارد، مسیری یکسان را برای زندگی‌شان در پیش گرفته‌اند! هدف نهایی هر دوی آن‌ها حفاظت از این ببرهای زیبا در برابر خطر انقراض است؛ اما روشی که آن‌ها برای رسیدن به این هدف انتخاب کرده‌اند کاملاً در تضاد با یکدیگر است.", "ref": "https://www.filimo.com/m/WlsS5/%D8%B5%D9%88%D8%B1%D8%AA+%D8%B2%D8%AE%D9%85%DB%8C" }, { "type": "p", "text": "در قسمت دوم، با نام «Cult of Personality» ، تمرکز اصلی بر روایت سلطه‌ای است که جو ، داک و کارول بر کارکنان خود اعمال می‌کنند. کارگران جو در شرایطی طاقت‌فرسا زندگی می‌کنند و حتی مجبورند از گوشت‌های مانده و فاسد تغذیه کنند؛ داک برای تعلیم حیواناتش، عادت دارد از زنانی استفاده کند که از سنین پایین در خدمت او بوده‌اند و خود او آن‌ها را بزرگ کرده است؛ از سوی دیگر، کارول نیروهای داوطلبی را به‌کار می‌گیرد که از تعطیلات کریسمس خود صرف‌نظر کرده‌اند تا گربه‌هایش را تیمار کنند. آیا این سه تن به افرادشان حس رهبری را القا می‌کنند یا در حال سوء‌استفاده از آن‌ها هستند؟! مستند «ببر پادشاه» جوابی برای این سؤال ارائه نمی‌دهد؛ اما اجازه می‌دهد که هریک از این افراد دربارۀ دیگری اظهار‌نظر کند و بدین ترتیب، تصویری واضح از سیستم کاری آن‌ها به‌دست می‌آید. هریک از این بازیگران اصلی سعی می‌کند شیوۀ دیگران را تحلیل کند و حتی در صورت امکان، گزارشی از خلاف‌های آنان را به مقامات برساند! همۀ آن‌ها متفق‌القول به تأثیر کارما معتقدند؛ همچنین فکر می‌کنند پلیس با توجه به مجموعه جنایات فراوان و پیچیده‌ای که حل‌نشده باقی‌مانده، به وظایفش عمل نکرده است. «ببر پادشاه» را می‌توان سریالی مستند مانند مجموعۀ «کشور وحشی وحشی» (با نام اصلی Wild Wild Country) دانست که می‌تواند به‌طور مکرر، باورهای شما را به چالش بکشد و تغییر دهد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "خط سیر اصلی مینی‌سریال مستند «ببر پادشاه»، ساختۀ گود و چیکلین مانند سایر مستند‌های داستانی کمپانی ‍ است؛ در همۀ آن‌ها، شروع مجموعه مانند یک تریلر به‌نظر می‌رسد و در آن، از نماهای هیجان‌انگیز و عجیب استفاده شده است. اما چیزی که «ببر پادشاه» را از مستندهای داستانی‌ مشابه متمایز می‌کند تصاویر واقعی آن است. این مجموعه، روند حماسی خود را به‌خوبی دنبال می‌کند و در عین حال، از محدود‌شدن در ترتیب زمانی قسمت داستانی ماجرا اجتناب می‌‌کند. فیلم‌برداری مجموعه طی پنج سال انجام شده است و سپس پنج تدوین‌گر خِبره، بر اساس وقایع و اتفاقات، آن را سازماندهی کرده، در قالب هفت اپیزود آماده پخش کرده‌اند. این قسمت‌ها شامل صحنه‌هایی زیبا و گاه بامزه از حیات‌وحش و نیز داستان‌هایی دربارۀ مالکان این گربه‌سانان است. این مجموعه، تفاوت‌هایی ظریف با سایر مستندهای ‌داستانی مشابه دارد و به همین دلیل، از هم‌اکنون توجه مخاطبان را به‌خوبی به خود جلب کرده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در هر قسمت، ماجرا از زاویه دید شخص اول شروع می‌شود؛ این شخص، اریک گود (کارگردان) است که به نمایندگی از بینندگان، حیرت و شگفتی‌اش را دربارۀ اتفاقات ابراز می‌کند؛ مثلاً، در صحنه‌ای تابرائو را می‌بینیم. او از زنانی که برای داک کار می‌کنند، صحبت به‌میان می‌آورد و سپس، بلافاصله با پرش به باغ‌وحش داک می‌رویم و با ماجراهای او مواجه می‌شویم؛ اتفاقی که داستان را به مدت ۱۰ دقیقه از مسیر اصلی خود خارج می‌‌کند. در نتیجه، چنین به نظر می‌رسد که گود و چیکلین همگام و همراه با بیننده از اتفاقات عجیب داستان مطلع می‌شوند؛ همچنین به بیننده این احساس را القا می‌کنند که در ادامۀ مجموعه همواره ماجراهایی شگفت‌انگیزتر و ‌باورنکردنی‌تر در انتظار اوست.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Roger Ebert", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
مستند ببر پادشاه | داستانی دربارۀ قدرت، جنون و جنایت
[ { "type": "p", "text": "مستند «ببر پادشاه : قتل، ضرب‌وشتم و جنون» (با نام اصلی Tiger King: Murder, Mayhem and Madness)، محصول کمپانی نت‌فلیکس است؛ اثری که ساختش برای این استودیوی فیلم‌سازی آسان بود و انتظار می‌رود سوددهی چشمگیری نیز برای آن به همراه داشته باشد. این مستند شما را در سبک زندگی‌ای حیرت‌انگیز غرق می‌کند و مجموعه‌ای از اتفاقات جنایتکارانه را به‌تصویر می‌کشد. با وجود این، عنوان «جنایی» نمی‌تواند حق مطلب را دربارۀ این مجموعه ادا کند. شاید بتوان مستند «ببر پادشاه» را مدلی مشابه سبک نمایش‌نامه‌های شکسپیر در موضوع حیوانات دانست! این مجموعه، اعتراضی اجتماعی است به رفتار عجیب و غیرعادی آمریکایی‌هایی که به نگهداری ببرها علاقه‌مندند و در واقع، به قدرتی که از داشتن این گربه‌های وحشی در خود احساس می‌کنند، اعتیاد پیدا کرده‌اند. این اعتیاد از نظر شدت در افراد گوناگون متفاوت است، اما در مجموع می‌توان آن را رفتاری نمایشی دانست؛ از این رو، کارگردانان فیلم، اریک گود و ربکا چیکلین ، تمام جوانب گوناگون این اعتیاد را واکاوی کرده‌اند. در این محصول جدید کمپانی نت‌فلیکس ، که به‌تازگی از آن رونمایی شده است، پنج داستان جنایی گوناگون در این زمینه روایت می‌شود؛ همچنین به ماجرای یک آتش‌سوزی و ناپدید‌شدن یک تن نیز اشاره می‌شود. علاوه‌بر این‌ها، ادعایی دربارۀ توطئه‌ای برای یک قتل مطرح می‌‌شود و همۀ این ماجراها در قالب مجموعه‌ای هفت‌اپیزودی گردآوری و آمادۀ نمایش است.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "نقد مستند اسم من فرانچسکو توتی است | ستاره آسمان رُم", "ref": "https://www.filimo.com/shot/my-name-is-francesco-totti-review/" }, { "type": "p", "text": "بی‌شک، پس از تماشای مستند «ببر پادشاه»، بینندگان در کانال یوتیوب مجموعه به جست‌‌وجو می‌پردازند تا ترانۀ سبک کانتریِ جو اگزاتیک با نام here kitty kitty را بیابند که در قسمت‌های زیادی از مجموعه استفاده شده است. جو اگزاتیک کسی است که همیشه با خود سلاح حمل می‌کند و به سبک کابوی‌ها لباس می‌پوشد. او صاحب باغ‌وحشی در اُکلاهاما به نام G.W.Zoo است. در این باغ‌وحش، او برای تولید‌مثل ببرها برنامه‌ای اختصاصی دارد و آن‌ها را با هدف ازدیاد یا فروش به دیگران پرورش می‌دهد. بدین ترتیب، می‌تواند اعتراضش را به فعالان حقوق حیوانات ابراز ‌کند. جو پایگاه اجتماعی مهمی دارد و علاوه‌بر آن، از چنات شهرت تثبیت‌شده‌ای بهره می‌برد که برای خودش برنامه‌های تلویزیونی بسیار محبوبی دربارۀ روش ادارۀ باغ‌وحش شخصی دارد. ریک کرخام ، تهیه‌کنندۀ این برنامه، جو را این‌گونه توصیف می‌کند: «او شخصیتی افسانه‌ای است که در جهنم اُکلاهاما با ۱۲۰۰ ببر، شیر، خرس، میمون و یک دوجین جانور دیگر زندگی می‌کند!» گفتنی است که «ببر پادشاه» حجم زیادی از لحظات خنده‌دار و میدان عمل آزادانه‌اش را مدیون فیلم‌های مستندی است که جو اگزاتیک طی سال‌ها، در یوتیوب به اشتراک گذاشته است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اگرچه مستند ببر پادشاه با جو اگزاتیک شروع می‌شود، با ماجراهایی دربارۀ کارکنان او و دو شریک زندگی‌اش و البته با گاوان داک آنتل (که شریک او در مالکیت باغ‌وحش به‌شمار می‌آید) ادامه می‌یابد. داک خود مالک مجموعه‌ای در باغ‌وحش کارولینای جنوبی است و اعتقاد دارد که هیچ‌چیز بیشتر از ببرها، برای مردم جذابیت ندارد. نفر بعدی که در این مجموعه حضور دارد جف لو است که لابه‌لای سایر کارهای غیرقانونی‌اش، توله‌ببرها را مخفیانه به خانه‌های اعیانی در لاس‌وگاس منتقل می‌کند. سپس نوبت به ماریو تابرائو می‌رسد که در ساخت فیلم « صورت زخمی » (با نام اصلی Scarface) الهام‌بخش کارگردان فیلم برای کاراکتر تونی مونتانا بوده است. او در حین صحبت دربارۀ چگونگی نگهداری از ببرهایش، دربارۀ جنایات خود نیز توضیحاتی می‌دهد! البته باید یادآوری کرد در میان جنایتکارانی که در محبوبیت این مجموعه نقش دارند، تابرائو فقط چند دقیقه از مدت‌زمان فیلم را به خود اختصاص داده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "تمام افرادی که در این مجموعه ایفای نقش کرده‌اند چند ویژگی مشابه دارند: همه عشقی قدیمی به حیوانات وحشی دارند، در برابر دوربین مرموز به‌نظر می‌رسند و البته همۀ آن‌ها اسراری مخوف از زندگی خود را بیان می‌کنند. شاید یکی از شریرترین این افراد، کارول بسکین باشد؛ کسی که پناهگاه معروفش با نام Big Cat Rescue در جنوب فلوریدا، هم‌راستا با RETA ضد جو و سایر کسانی است که به توله‌کشی از ببرها مشغول‌اند. جو همان‌قدر که عاشق گربه‌های غول‌آسای خود است از کارول نفرت دارد؛ او در تحقیر کلامی کارول هیچ ابایی از به‌کار‌بردن الفاظ زشت ندارد و حتی او را تهدید به قتل می‌کند. دان ، همسر قبلی کارول، به‌طرزی مرموز ناپدید شده است و جو اصرار دارد کارول را در این ماجرا مقصر جلوه دهد. طنز جالب این تقابل در آن است که جو و کارول در نبرد دائمی‌ خود، که گاه تا جزئی‌ترین مسائل نیز ادامه دارد، مسیری یکسان را برای زندگی‌شان در پیش گرفته‌اند! هدف نهایی هر دوی آن‌ها حفاظت از این ببرهای زیبا در برابر خطر انقراض است؛ اما روشی که آن‌ها برای رسیدن به این هدف انتخاب کرده‌اند کاملاً در تضاد با یکدیگر است.", "ref": "https://www.filimo.com/m/WlsS5/%D8%B5%D9%88%D8%B1%D8%AA+%D8%B2%D8%AE%D9%85%DB%8C" }, { "type": "p", "text": "در قسمت دوم، با نام «Cult of Personality» ، تمرکز اصلی بر روایت سلطه‌ای است که جو ، داک و کارول بر کارکنان خود اعمال می‌کنند. کارگران جو در شرایطی طاقت‌فرسا زندگی می‌کنند و حتی مجبورند از گوشت‌های مانده و فاسد تغذیه کنند؛ داک برای تعلیم حیواناتش، عادت دارد از زنانی استفاده کند که از سنین پایین در خدمت او بوده‌اند و خود او آن‌ها را بزرگ کرده است؛ از سوی دیگر، کارول نیروهای داوطلبی را به‌کار می‌گیرد که از تعطیلات کریسمس خود صرف‌نظر کرده‌اند تا گربه‌هایش را تیمار کنند. آیا این سه تن به افرادشان حس رهبری را القا می‌کنند یا در حال سوء‌استفاده از آن‌ها هستند؟! مستند «ببر پادشاه» جوابی برای این سؤال ارائه نمی‌دهد؛ اما اجازه می‌دهد که هریک از این افراد دربارۀ دیگری اظهار‌نظر کند و بدین ترتیب، تصویری واضح از سیستم کاری آن‌ها به‌دست می‌آید. هریک از این بازیگران اصلی سعی می‌کند شیوۀ دیگران را تحلیل کند و حتی در صورت امکان، گزارشی از خلاف‌های آنان را به مقامات برساند! همۀ آن‌ها متفق‌القول به تأثیر کارما معتقدند؛ همچنین فکر می‌کنند پلیس با توجه به مجموعه جنایات فراوان و پیچیده‌ای که حل‌نشده باقی‌مانده، به وظایفش عمل نکرده است. «ببر پادشاه» را می‌توان سریالی مستند مانند مجموعۀ «کشور وحشی وحشی» (با نام اصلی Wild Wild Country) دانست که می‌تواند به‌طور مکرر، باورهای شما را به چالش بکشد و تغییر دهد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "خط سیر اصلی مینی‌سریال مستند «ببر پادشاه»، ساختۀ گود و چیکلین مانند سایر مستند‌های داستانی کمپانی ‍ است؛ در همۀ آن‌ها، شروع مجموعه مانند یک تریلر به‌نظر می‌رسد و در آن، از نماهای هیجان‌انگیز و عجیب استفاده شده است. اما چیزی که «ببر پادشاه» را از مستندهای داستانی‌ مشابه متمایز می‌کند تصاویر واقعی آن است. این مجموعه، روند حماسی خود را به‌خوبی دنبال می‌کند و در عین حال، از محدود‌شدن در ترتیب زمانی قسمت داستانی ماجرا اجتناب می‌‌کند. فیلم‌برداری مجموعه طی پنج سال انجام شده است و سپس پنج تدوین‌گر خِبره، بر اساس وقایع و اتفاقات، آن را سازماندهی کرده، در قالب هفت اپیزود آماده پخش کرده‌اند. این قسمت‌ها شامل صحنه‌هایی زیبا و گاه بامزه از حیات‌وحش و نیز داستان‌هایی دربارۀ مالکان این گربه‌سانان است. این مجموعه، تفاوت‌هایی ظریف با سایر مستندهای ‌داستانی مشابه دارد و به همین دلیل، از هم‌اکنون توجه مخاطبان را به‌خوبی به خود جلب کرده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در هر قسمت، ماجرا از زاویه دید شخص اول شروع می‌شود؛ این شخص، اریک گود (کارگردان) است که به نمایندگی از بینندگان، حیرت و شگفتی‌اش را دربارۀ اتفاقات ابراز می‌کند؛ مثلاً، در صحنه‌ای تابرائو را می‌بینیم. او از زنانی که برای داک کار می‌کنند، صحبت به‌میان می‌آورد و سپس، بلافاصله با پرش به باغ‌وحش داک می‌رویم و با ماجراهای او مواجه می‌شویم؛ اتفاقی که داستان را به مدت ۱۰ دقیقه از مسیر اصلی خود خارج می‌‌کند. در نتیجه، چنین به نظر می‌رسد که گود و چیکلین همگام و همراه با بیننده از اتفاقات عجیب داستان مطلع می‌شوند؛ همچنین به بیننده این احساس را القا می‌کنند که در ادامۀ مجموعه همواره ماجراهایی شگفت‌انگیزتر و ‌باورنکردنی‌تر در انتظار اوست.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Roger Ebert", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
نقد فیلم «چرخش»
[ { "type": "p", "text": "فلوریا سیجیزموندی برای ساخت فیلم «چرخش» (با نام اصلی The Turning) از رمان کلاسیک «سخت‌تر شدن اوضاع» (با نام اصلی The Turn of the Screw) الهام گرفته است؛ رُمانی که به قلم هنری جیمز در سال ۱۸۹۸ نوشته شده است. ۱۲۲ سال از تألیف کتاب هنری جیمز می‌گذرد و فیلم‌های بسیاری با اقتباس از این رمان ساخته شده‌اند؛ بنابراین تعجبی ندارد که فیلم ترسناک «چرخش» با اقتباس از کتابی متعلق به ۱۲۲ سال گذشته ساخته شده باشد! در این فیلم، بازیگرانی چون مک‌کنزی دیویس ، فین ولفهارد ، بروکلین پرینس و جولی ریچاردسون در کنار دیگر بازیگران ایفای نقش کرده‌اند. از آثار قبلی فلوریا سیجیزموندی می‌توان به فیلم‌ «فراری‌ها» (با نام اصلی The Runaways) و سریال تلویزیونی «سرگذشت ندیمه» (با نام اصلی The Handmaid’s Tale) اشاره کرد که از شبکۀ هولو پخش می‌شد. در فیلم «چرخش»، پیوستگی میان روند داستان و برانگیختن احساسات، فدای ساختن سکانس‌های ترسناک می‌‌شود؛ سکانس‌هایی که شاید فقط باعث ‌شوند پرستاران کودک از ادامۀ فعالیت در حیطۀ کاری‌شان دلسرد شوند!", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "۴۰ فیلم برتر ژانر وحشت؛ ترسناک ترین فیلم های قرن ۲۱ را در فیلیمو شات بشناسید", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%d8%aa%d8%b1%d8%b3%d9%86%d8%a7%da%a9-%d8%aa%d8%b1%db%8c%d9%86-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d9%82%d8%b1%d9%86-%db%b2%db%b1/" }, { "type": "p", "text": "فیلم‌نامه‌نویسان این فیلم، چاد هیس و کری هیس هستند، که پیش‌تر نیز سابقۀ نوشتن فیلم هایی ترسناک چون «خانۀ مومی» (با نام اصلی House Of Wax) در سال ۲۰۰۵، «احضار» (با نام اصلی The Conjuring) در سال ۲۰۱۳ و قسمت بعدی آن را در سال ۲۰۱۶ داشته‌اند. چاد و هری افسانه‌های معروف قدیمی را به‌روز کرده‌اند . آن دو می‌خواهند به کمک المان‌های کوچکی چون تیتر بزرگ خودکشی کرت کوبین در روزنامه یا موسیقی متن در سبک راک گرانج (چیزی شبیه به موسیقی‌های کورتنی لاو و کیم گوردون )، تصاویری مبهم، اما مرتبط به سبک گرانج ایجاد کنند و از این طریق، فضای «چرخش» را به آن سمت هدایت نمایند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "داستان دربارۀ زنی جوان به نام کیت با بازی مک‌کنزی دیویس است (بازیگر فیلم «نابودگر : سرنوشت تاریک» با نام اصلی Terminator: Dark Fate). در فیلم ترسناک «چرخش»، کیت به‌عنوان پرستار دو کودک یتیمی استخدام می‌شود که در ایالت دوری به همراه خدمتکار خانه‌شان زندگی می‌کنند. او با وجود بدبینی و تردید هم‌خانه‌اش رُز (با بازی کیم آدیس ، که نقش کوتاهی را ایفا می‌کند) شغل را می‌پذیرد. فلورا ی هفت‌ساله (با بازی بروکلین پرینس ) و برادر پانزده‌ساله‌اش مایلز (با بازی فین ولفهارد ) از لحاظ روحی، به‌شدت آسیب دیده‌اند. این موضوع با توجه به اینکه والدینشان مرده‌اند‌ و تنها همنشین آن دو که زنی چندش‌آور به نام گراس (با بازی باربارا مارتن ) است، دور از انتظار نیست. کیت ، پس از مدتی، متوجه می‌شود از کودکانی پرستاری می‌کند که برقراری ارتباط با آن‌ها مشکل است و کنترلشان چندان آسان نیست؛ مثلاً، آن‌ها به خود اجازه می‌دهند برای خوش‌گذرانی و سرگرمی، عروسکی را روی آب استخر به پشت قرار دهند تا کیت به اشتباه فکر کند فلورا غرق شده است و این‌گونه او را تا سر حد مرگ می‌ترسانند! کیت پس از ورود به خانه، با گذر زمان، متوجه سر‌و‌صداهای عجیبی می‌شود و کمی بعدتر، با توجه به اتفاقات گوناگون درمی‌یابد این خانه و زمین آن را روح خانم جسل (با بازی دنا تامسن ) و یک مربی اسب‌سواری به نام پیتر کوئینت (با بازی نایل گرگ فولتین ) تسخیر کرده‌اند؛ حتی به‌نظر می‌رسد که بچه‌ها به حضور این دو نفر در خانه آگاه هستند!", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "نقد و بررسی فیلم سینمایی دومینو؛ ضعیف‌ترین اثر سینمایی دی پالما", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%AF%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86%D9%88/" }, { "type": "ilink", "text": "نگاهی به فیلم اختفا | در جست‌وجوی قاتلی عروسکی", "ref": "https://www.filimo.com/shot/the-silencing-review/" }, { "type": "p", "text": "با توجه به موقعیت‌سازی‌های ترسناک، اما قابل پیش‌بینی، این فیلم به کمک هر دستاویزی می‌خواهد از ساخت صحنه‌های ترسناک عقب نماند؛ حال از چرخ‌خیاطی‌ای که ناگهان روی مانکنی بزرگ روشن می‌شود و شروع به دوخت‌و‌دوز می‌کند، بگیرید تا ارواح و اشباحی که هرازچندگاهی در صحنه حضور پیدا می‌کنند! متأسفانه بسیاری از این سکانس‌ها بیش از آنکه ترسناک باشند خنده‌دار هستند؛ مثلاً، سکانس‌هایی چون تعقیب‌و‌گریز کیت و مایلز در‌حالی‌که سوار بر اسب از میانۀ هزارتویی در تاریکی شب می‌گذرند. یا مثلاً در جایی دیگر کیت متوجه می‌شود ناخن‌های دستی که به بدنی وصل نیست به او چنگ می‌اندازد و زخمی‌اش می‌کند؛ انگار که او کشمکشی با شخصیت Thing در فیلم «خانوادۀ آدامز» (با نام اصلی The Addams Family) داشته باشد. در ادامه، فیلم تلاش می‌کند با پیش‌‌کشیدن نکات روان‌شناسانه از ریتم نیفتد و شما را متقاعد می‌کند که ادامۀ این اتفاقات کیت را دیوانه خواهد کرد؛ همچنین برای قوت‌بخشیدن به مفاهیم فیلم‌نامه شخصیت جدیدی را اضافه می‌کند. در اینجا مادر بستری‌شدۀ کیت (با بازی جولی ریچاردسون که در نقشی کوتاه، اما تحسین‌برانگیز ظاهر شده) همان ایده‌ای است که باید روند فیلم را قوت ببخشد، اما چندان کارآمد نیست. این ایده شاید در صحنه‌هایی مختصر، فیلم را به نقطۀ اوج برساند، اما برای مخاطبان کاملاً گیج‌کننده و مبهم است. اجرای ساده و آرام دیویس موجب می‌شود که شما بیش از هرچیز، مشتاق ظرافت شکنندۀ دبورا کارا در نسخۀ اقتباس‌شدۀ کلاسیکِ سال ۱۹۶۱ باشید؛ یعنی، فیلم «بی‌گناهان» (با نام اصلی The Innocents) که حقیقتاً هنوز هم با دیدنش مو بر تن سیخ می‌شود. آنچه فیلم «چرخش» را تأثیرگذارتر می‌کند بازی ولفهارد است؛ بازیگری که به‌طور مشخص در گذشته با چنین فضاهایی آشنا بوده و در نتیجه، این نقش را به‌درستی ایفا می‌کند. همان‌طور که فیلم «آن» (با نام اصلی It) و سریال «چیزهای عجیب» (با نام اصلی Stranger Things) نیز گواهی بر این موضوع هستند‌. البته نباید فراموش کرد پرینس نیز در فیلم «چرخش» همان نمایش جذاب و گیرایی را ایفا کرده که در فیلم «پروژۀ فلوریدا» (با نام اصلی The Florida Project) در سال ۲۰۱۷ اجرا کرده بود.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Hollywood Reporter", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
نگاهی به فیلم «طلا»؛ به پیچیدگی یک منشور
[ { "type": "p", "text": "اگر طرح اولیه « طلا » را بخوانیم، ممکن است فکر کنیم با یکی از همان درام‌های تلخ اجتماعی بارها تکرارشده در سینمای ایران روبه‌رو هستیم؛ آثاری که، مثل سری‌دوزی، سالی چند نمونه از آن‌ها تولید می‌شود و اکثراً تفاوت قابل‌ذکری با یکدیگر ندارند طوری‌که انگار از روی یک الگو کپی شده‌اند. بحث در مورد فیلم‌هایی است که انبوهی از مصائب را بر سر شخصیت‌های منفعل و بی‌نوا فرومی‌ریزند و آن‌ها را، بدون هیچ جهت‌یابی دقیقی، فقط در دریایی از بدبختی‌ها غرق می‌کنند و سازندگانشان هم – احتمالاً – پیش خودشان فکر می‌کنند که اثری بسیار “دغدغه‌مند” ساخته‌اند در حالی که آن‌چه پیش روی ما است، چیزی بیش از یک شیء پوکِ توخالی نیست. اما تازه‌ترین فیلم پرویز شهبازی نه‌تنها از نظر کیفی بالاتر از اکثر این آثار قرار می‌گیرد، بلکه می‌تواند پیشنهادی برای درام‌های اجتماعی باشد. همین امر باعث شده است که در فیلیمو شات از منظری متفاوت به این فیلم بپردازیم.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%86%d9%82%d8%af-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d8%b7%d9%84%d8%a7/" }, { "type": "ilink", "text": "تیتراژ سریال می خواهم زنده بمانم با صدای همایون شجریان", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%d8%aa%db%8c%d8%aa%d8%b1%d8%a7%da%98-%d8%b3%d8%b1%db%8c%d8%a7%d9%84-%d9%85%db%8c-%d8%ae%d9%88%d8%a7%d9%87%d9%85-%d8%b2%d9%86%d8%af%d9%87-%d8%a8%d9%85%d8%a7%d9%86%d9%85/" }, { "type": "p", "text": "دستمایه‌ اولیه‌ «طلا» به‌سادگی می‌توانست منجر به خلق فیلمی نمادگرایانه شود: شخصیت‌های اصلی به‌عنوان نمایندگانی از نسل سرگردان جوان که قصد پیدا کردن هویت شخصی‌شان را دارند اما از این راه منحرف می‌شوند؛ و کودکان به‌عنوان نمایندگان نسل آینده که باید – برخلاف نسل فعلی – با امید به آینده رشد کنند. همین توضیحات کوتاه، بسیاری از عناصرِ منتقدپسند درام‌های اجتماعی سال‌های اخیر را در خود دارد. اما پرویز شهبازی به این توصیفات کلّی اکتفا نمی‌کند و سعی می‌کند ما را در درجه‌ اول با چند شخصیت مستقل – نه چند نماد – همراه کند و در این راه، تا حد خوبی، موفق نشان می‌دهد. «طلا»، پیش از هر چیز، در مورد “پول” است؛ پولی که نداشتنش دغدغه‌ اصلی شخصیت‌هاست و ورودش زندگی آن‌ها را – طبعاً نه آن‌طور که فکرش را می‌کردند – تغییر می‌دهد. تا همین‌جا هم، با توجه به اوضاع این روزهای ما، خیلی راحت می‌توان فیلم را با صفت‌های پرطمطراقی چون “فیلمِ زمانه” ستایش کرد (همان‌طور که تحسین‌های مشابهی نثار بسیاری از فیلم‌های این چند سال شده است). اما پرداختن به یک معضلِ روز، برای ساخت یک فیلم خوب کافی نیست. برگ برنده‌ شهبازی این است که اسیر درگیرکننده بودنِ ایده‌ اولیه نشده است و فیلمِ خود را به یک منشور تبدیل می‌کند که می‌توان از زوایای مختلفی به آن نگاه کرد و ابعاد مختلفی از شرایط تقریباً ثابت سال‌های اخیر جامعه‌مان را در آن دید. شهبازی در «طلا» تأثیر مادیات را از جنبه‌های مختلف بر شخصیت‌ها بررسی می‌کند: جاه‌طلبیِ ناشی از میل ثروت (که به‌سرعت می‌تواند شخصیت‌ها را از مسیرِ منطقی منحرف کند)، فروختن اخلاق در پی آن جاه‌طلبی، نزدیک‌شدن به فرجامی که – از جایی به بعد – گریزناپذیر می‌نماید اما باز هم غافلگیرکننده و تکان‌دهنده است و سردرگمی آدم‌ها در دل دنیایی که چیزی به‌جز پول بیشتر نمی‌خواهد و نمی‌بیند. این کلیتِ چندبُعدی، با همراهی نکاتی جزیی رشد کرده و «طلا» را به فیلمی نسبتاً موفق تبدیل می‌کند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اولین نکته، به پردازش شخصیت‌ها برمی‌گردد. فیلم، پر از شخصیت‌های خطاکار است اما شهبازی موفق می‌شود روی لبه‌ تیغ راه برود و سقوط نکند: از یک طرف – برخلاف برخی از فیلم‌های دیگر سینمای ایران که اساساً به آثاری ضدّاخلاق تبدیل می‌شوند – قرار نیست با توجیه و لاپوشانی خطاها و وسوسه‌های شخصیت‌ها روبه‌رو باشیم. می‌بینیم و می‌دانیم که آن‌ها دارند وارد مسیرهای اشتباه می‌شوند؛ اما درعین‌حال، امکان همدلی با آن‌ها برای ما از بین نمی‌رود. این، همان تعادلی است که یکی از حلقه‌های گمشده‌ درام‌های اجتماعی سینمای سال‌های اخیر ما محسوب می‌شود. البته نباید از این نکته غافل ماند که فیلم، گاه در ایجاد حس همدلی در مورد برخی از شخصیت‌های فرعی‌تر به بیراهه می‌رود. به‌عنوان‌مثال، یکی از شخصیت‌های مکمل متهم به خیانت و رها کردن فرزند بیمارش می‌شود. یکی از شخصیت‌های اصلی ( منصور با بازی خوب هومن سیدی ) به دنبال آن شخصیت می‌افتد و درنهایت متوجه می‌شود که او به‌عنوان کارگر در خانه‌ افراد ثروتمند مشغول به کار است. این خرده‌داستان در همین‌جا به‌پایان می‌رسد در حالی‌که صرفِ کار به‌عنوان کار، مایه‌ تطهیر فرد نیست و نیاز به قطعیت بیشتری در این خرده‌داستان به‌چشم می‌خورد. بستنِ یکی از خرده‌داستان‌های ظاهراً مهم فیلم به این سرعت، کمی سرهم‌بندی‌شده به نظر می‌رسد. با این وجود، شهبازی در مورد شخصیت‌های اصلی موفق‌تر نشان می‌دهد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "از سوی دیگر، قرار نیست با مشتی آدم بی‌عمل روبه‌رو باشیم که رگبار بدبختی‌ها بر سرشان نازل می‌شود. کاراکترهای فیلم افرادی هستند که تصمیم می‌گیرند، اشتباه می‌کنند، تاوان می‌دهند و کماکان دست از تصمیم گرفتن برنمی‌دارند. در انتهای فیلم با نمایش نوعی تقدیرگرایی روبه‌روییم اما جالب است که فیلم درنهایت با تأکید بر «تصمیم» شخصی یکی از کاراکترها به‌پایان می‌رسد و این یعنی نمایش تقدیر قرار نیست ضرورتاً به انفعال و کرختی شخصیت‌ها منجر شود. این هم یکی از دیگر نکات هوشمندانه‌ای است که شهبازی در تازه‌ترین ساخته‌اش به‌درستی رعایت می‌کند اما در بخش مهمی از درام‌های اجتماعی وطنی غایب است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "نکته‌ دیگر این است که شهبازی برای معرفی دغدغه‌های شخصیت‌های اصلی عجله نمی‌کند. این طمأنینه البته از جنبه‌ای منجر به شکل‌گیری یکی از نقاط ضعف فیلم می‌شود: نیمه‌ اول «طلا» ممکن است طولانی به‌نظر برسد و حوصله‌ تماشاگرِ کم‌طاقت را سر ببرد. جای ایده‌های درگیرکننده در دقایق اولیه‌ «طلا» خالی به‌نظر می‌رسد. اما تماشاگری که این نیمه را تاب آورده و نشانه‌گذاری‌های ظریف فیلمساز را دنبال کرده است، در ادامه پاداش صبرش را می‌گیرد؛ چون شهبازی آن‌قدر برای معرفی ابعاد مختلف شخصیت‌های اصلی حوصله به‌خرج داده است که در ادامه به‌راحتی می‌توانیم انگیزه‌های درونی آن‌ها برای طی مسیر را درک کنیم.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلم همچنین از اجرای هوشمندانه‌ شهبازی – که درعین‌حال خودنمایانه هم نیست – سود می‌برد. برخلاف اکثر آثار پیشینِ او، در «طلا» به‌ندرت شاهد میزانسن‌های بیانگر و چشم‌گیر هستیم (از این جنبه می‌توان «طلا» را، تا حدی، با «دربند»، یکی دیگر از آثار خوب شهبازی ، مقایسه کرد). در عوض نسبت میان شخصیت‌ها و جایگاه هرکدام در جهان فیلم را می‌توان از طریق جزییات اجرایی دریافت. اجرای شهبازی در تازه‌ترین ساخته‌اش، در خدمت درونمایه و شخصیت‌پردازی اثر است و نه در خدمت خیره‌کردنِ بی‌کارکردِ چشم تماشاگر. به‌خاطر همین است که «طلا»، به‌عنوان یک درام اجتماعی، به‌مراتب بالاتر از فیلم‌هایی قرار می‌گیرد که تنها تمهیدشان برای انتقال “دغدغه‌مندیِ اجتماعی” تأکید هر چه بیشتر بر زشتی‌ها و فضاهای چرک – در بسیاری از موارد به‌شکلی مغایرِ اصول زیبایی‌شناسانه – است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اکران آنلاین فیلم «طلا» آخرین ساخته پرویز شهبازی با نقش‌آفرینی بازیگرانی چون هومن سیدی ، نگار جواهریان ، طناز طباطبایی و‌ مهرداد صدیقیان از دهم اردیبهشت آغاز شده است و هم‌اکنون در سینمای آنلاین فیلیمو قابل تماشاست.", "ref": null } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
افشین هاشمی و پیشنهاد فیلم برای آخر هفته
[ { "type": "p", "text": "در این روزها که ماندن در خانه به دلیل شیوع ویروس کرونا انتخابی ناگزیر برای میلیاردها نفر از ساکنان کره‌ زمین است، فیلم دیدن احتمالا یکی از بهترین کارهایی است که می‌توانید انجام دهید. به همین دلیل در فیلیمو شات به سراغ سینماگران ایرانی سرشناس و خوش‌سلیقه‌ رفته‌ایم تا مخاطبان را با پیشنهاد فیلم‌ برای آخر هفته راهنمایی و همراهی کنند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "افشین هاشمی بازیگر باسابقه در تئاتر، سینما و تلویزیون سال گذشته با دو اثر متفاوت در مقام کارگردان به سینماها آمد: « خداحافظ دختر شیرازی »، اقتباسی ایرانی از «دختر خداحافظی» نوشته نیل سایمون و «صدای آهسته» که پس از چند سال در سینماهای هنروتجربه اکران موفقی داشت. فیلم های پیشنهاد شده برای آخر هفته توسط هاشمی هم از علاقه و توجه او به شخصیت‌پردازی و شناخت جنبه‌های متفاوتی از بازیگری خبر می‌دهد:", "ref": "https://www.filimo.com/m/Nzpgh" }, { "type": "p", "text": "«کشتی‌گیر» به کارگردانی دارن آرونوفسکی", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلمی متفاوت از آرونوفسکی درباره‌ یک کشتی‌گیر به آخر خط رسیده که دنبال فرصتی می‌گردد برای آخرین نمایش خود و تجربه‌ روزهای باشکوه گذشته. نقشی درجه‌یک که با بازی خیره‌کننده میکی رورک همراه شد و او را دوباره به عالم سینما بازگرداند. (توضیح از فیلیمو شات)", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«شما جک را نمی‌شناسید» به کارگردانی بری لوینسون", "ref": null }, { "type": "p", "text": "بازی درخشان آل پاچینو در نقش دکتر جک کورکیان ملقب به دکتر مرگ که با اتانازی به زندگی سخت بیماران لاعلاج پایان می‌داد، در این محصول شبکه HBO جایزه امی را برایش به همراه داشت. درامی تاثیرگذار درباره‌ چالش‌های اخلاقی زجر کشیدن میان مرگ و زندگی. (توضیح از فیلیمو شات)", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "۱۰ فیلم تماشایی برای روزهایی که احساس تنهایی می‌کنید", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D9%86%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C/" }, { "type": "p", "text": "«زنی تحت‌تاثیر» به کارگردانی جان کاساوتیس", "ref": null }, { "type": "p", "text": "یکی از مهمترین آثار جان کاساوتیس که با آثار خود در دهه‌ شصت میلادی به شکوفایی سینمای مستقل آمریکا کمک کرد، با حضور جینا رولندز و پیتر فالک در نقش‌های اصلی. درامی برگرفته از بحران‌های روانی انسانی و با ترکی عمیق از جنبه‌های مختلف زنانگی که به دلیل شخصیت‌پردازی و بازی‌های خیره‌کننده، بعد از نزدیک به نیم‌قرن همچنان تماشایی است. (توضیح از فیلیمو شات)", "ref": null } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
نگاهی به فیلم «طلا»؛ به پیچیدگی یک منشور
[ { "type": "p", "text": "اگر طرح اولیه « طلا » را بخوانیم، ممکن است فکر کنیم با یکی از همان درام‌های تلخ اجتماعی بارها تکرارشده در سینمای ایران روبه‌رو هستیم؛ آثاری که، مثل سری‌دوزی، سالی چند نمونه از آن‌ها تولید می‌شود و اکثراً تفاوت قابل‌ذکری با یکدیگر ندارند طوری‌که انگار از روی یک الگو کپی شده‌اند. بحث در مورد فیلم‌هایی است که انبوهی از مصائب را بر سر شخصیت‌های منفعل و بی‌نوا فرومی‌ریزند و آن‌ها را، بدون هیچ جهت‌یابی دقیقی، فقط در دریایی از بدبختی‌ها غرق می‌کنند و سازندگانشان هم – احتمالاً – پیش خودشان فکر می‌کنند که اثری بسیار “دغدغه‌مند” ساخته‌اند در حالی که آن‌چه پیش روی ما است، چیزی بیش از یک شیء پوکِ توخالی نیست. اما تازه‌ترین فیلم پرویز شهبازی نه‌تنها از نظر کیفی بالاتر از اکثر این آثار قرار می‌گیرد، بلکه می‌تواند پیشنهادی برای درام‌های اجتماعی باشد. همین امر باعث شده است که در فیلیمو شات از منظری متفاوت به این فیلم بپردازیم.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%86%d9%82%d8%af-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d8%b7%d9%84%d8%a7/" }, { "type": "ilink", "text": "تیتراژ سریال می خواهم زنده بمانم با صدای همایون شجریان", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%d8%aa%db%8c%d8%aa%d8%b1%d8%a7%da%98-%d8%b3%d8%b1%db%8c%d8%a7%d9%84-%d9%85%db%8c-%d8%ae%d9%88%d8%a7%d9%87%d9%85-%d8%b2%d9%86%d8%af%d9%87-%d8%a8%d9%85%d8%a7%d9%86%d9%85/" }, { "type": "p", "text": "دستمایه‌ اولیه‌ «طلا» به‌سادگی می‌توانست منجر به خلق فیلمی نمادگرایانه شود: شخصیت‌های اصلی به‌عنوان نمایندگانی از نسل سرگردان جوان که قصد پیدا کردن هویت شخصی‌شان را دارند اما از این راه منحرف می‌شوند؛ و کودکان به‌عنوان نمایندگان نسل آینده که باید – برخلاف نسل فعلی – با امید به آینده رشد کنند. همین توضیحات کوتاه، بسیاری از عناصرِ منتقدپسند درام‌های اجتماعی سال‌های اخیر را در خود دارد. اما پرویز شهبازی به این توصیفات کلّی اکتفا نمی‌کند و سعی می‌کند ما را در درجه‌ اول با چند شخصیت مستقل – نه چند نماد – همراه کند و در این راه، تا حد خوبی، موفق نشان می‌دهد. «طلا»، پیش از هر چیز، در مورد “پول” است؛ پولی که نداشتنش دغدغه‌ اصلی شخصیت‌هاست و ورودش زندگی آن‌ها را – طبعاً نه آن‌طور که فکرش را می‌کردند – تغییر می‌دهد. تا همین‌جا هم، با توجه به اوضاع این روزهای ما، خیلی راحت می‌توان فیلم را با صفت‌های پرطمطراقی چون “فیلمِ زمانه” ستایش کرد (همان‌طور که تحسین‌های مشابهی نثار بسیاری از فیلم‌های این چند سال شده است). اما پرداختن به یک معضلِ روز، برای ساخت یک فیلم خوب کافی نیست. برگ برنده‌ شهبازی این است که اسیر درگیرکننده بودنِ ایده‌ اولیه نشده است و فیلمِ خود را به یک منشور تبدیل می‌کند که می‌توان از زوایای مختلفی به آن نگاه کرد و ابعاد مختلفی از شرایط تقریباً ثابت سال‌های اخیر جامعه‌مان را در آن دید. شهبازی در «طلا» تأثیر مادیات را از جنبه‌های مختلف بر شخصیت‌ها بررسی می‌کند: جاه‌طلبیِ ناشی از میل ثروت (که به‌سرعت می‌تواند شخصیت‌ها را از مسیرِ منطقی منحرف کند)، فروختن اخلاق در پی آن جاه‌طلبی، نزدیک‌شدن به فرجامی که – از جایی به بعد – گریزناپذیر می‌نماید اما باز هم غافلگیرکننده و تکان‌دهنده است و سردرگمی آدم‌ها در دل دنیایی که چیزی به‌جز پول بیشتر نمی‌خواهد و نمی‌بیند. این کلیتِ چندبُعدی، با همراهی نکاتی جزیی رشد کرده و «طلا» را به فیلمی نسبتاً موفق تبدیل می‌کند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اولین نکته، به پردازش شخصیت‌ها برمی‌گردد. فیلم، پر از شخصیت‌های خطاکار است اما شهبازی موفق می‌شود روی لبه‌ تیغ راه برود و سقوط نکند: از یک طرف – برخلاف برخی از فیلم‌های دیگر سینمای ایران که اساساً به آثاری ضدّاخلاق تبدیل می‌شوند – قرار نیست با توجیه و لاپوشانی خطاها و وسوسه‌های شخصیت‌ها روبه‌رو باشیم. می‌بینیم و می‌دانیم که آن‌ها دارند وارد مسیرهای اشتباه می‌شوند؛ اما درعین‌حال، امکان همدلی با آن‌ها برای ما از بین نمی‌رود. این، همان تعادلی است که یکی از حلقه‌های گمشده‌ درام‌های اجتماعی سینمای سال‌های اخیر ما محسوب می‌شود. البته نباید از این نکته غافل ماند که فیلم، گاه در ایجاد حس همدلی در مورد برخی از شخصیت‌های فرعی‌تر به بیراهه می‌رود. به‌عنوان‌مثال، یکی از شخصیت‌های مکمل متهم به خیانت و رها کردن فرزند بیمارش می‌شود. یکی از شخصیت‌های اصلی ( منصور با بازی خوب هومن سیدی ) به دنبال آن شخصیت می‌افتد و درنهایت متوجه می‌شود که او به‌عنوان کارگر در خانه‌ افراد ثروتمند مشغول به کار است. این خرده‌داستان در همین‌جا به‌پایان می‌رسد در حالی‌که صرفِ کار به‌عنوان کار، مایه‌ تطهیر فرد نیست و نیاز به قطعیت بیشتری در این خرده‌داستان به‌چشم می‌خورد. بستنِ یکی از خرده‌داستان‌های ظاهراً مهم فیلم به این سرعت، کمی سرهم‌بندی‌شده به نظر می‌رسد. با این وجود، شهبازی در مورد شخصیت‌های اصلی موفق‌تر نشان می‌دهد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "از سوی دیگر، قرار نیست با مشتی آدم بی‌عمل روبه‌رو باشیم که رگبار بدبختی‌ها بر سرشان نازل می‌شود. کاراکترهای فیلم افرادی هستند که تصمیم می‌گیرند، اشتباه می‌کنند، تاوان می‌دهند و کماکان دست از تصمیم گرفتن برنمی‌دارند. در انتهای فیلم با نمایش نوعی تقدیرگرایی روبه‌روییم اما جالب است که فیلم درنهایت با تأکید بر «تصمیم» شخصی یکی از کاراکترها به‌پایان می‌رسد و این یعنی نمایش تقدیر قرار نیست ضرورتاً به انفعال و کرختی شخصیت‌ها منجر شود. این هم یکی از دیگر نکات هوشمندانه‌ای است که شهبازی در تازه‌ترین ساخته‌اش به‌درستی رعایت می‌کند اما در بخش مهمی از درام‌های اجتماعی وطنی غایب است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "نکته‌ دیگر این است که شهبازی برای معرفی دغدغه‌های شخصیت‌های اصلی عجله نمی‌کند. این طمأنینه البته از جنبه‌ای منجر به شکل‌گیری یکی از نقاط ضعف فیلم می‌شود: نیمه‌ اول «طلا» ممکن است طولانی به‌نظر برسد و حوصله‌ تماشاگرِ کم‌طاقت را سر ببرد. جای ایده‌های درگیرکننده در دقایق اولیه‌ «طلا» خالی به‌نظر می‌رسد. اما تماشاگری که این نیمه را تاب آورده و نشانه‌گذاری‌های ظریف فیلمساز را دنبال کرده است، در ادامه پاداش صبرش را می‌گیرد؛ چون شهبازی آن‌قدر برای معرفی ابعاد مختلف شخصیت‌های اصلی حوصله به‌خرج داده است که در ادامه به‌راحتی می‌توانیم انگیزه‌های درونی آن‌ها برای طی مسیر را درک کنیم.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلم همچنین از اجرای هوشمندانه‌ شهبازی – که درعین‌حال خودنمایانه هم نیست – سود می‌برد. برخلاف اکثر آثار پیشینِ او، در «طلا» به‌ندرت شاهد میزانسن‌های بیانگر و چشم‌گیر هستیم (از این جنبه می‌توان «طلا» را، تا حدی، با «دربند»، یکی دیگر از آثار خوب شهبازی ، مقایسه کرد). در عوض نسبت میان شخصیت‌ها و جایگاه هرکدام در جهان فیلم را می‌توان از طریق جزییات اجرایی دریافت. اجرای شهبازی در تازه‌ترین ساخته‌اش، در خدمت درونمایه و شخصیت‌پردازی اثر است و نه در خدمت خیره‌کردنِ بی‌کارکردِ چشم تماشاگر. به‌خاطر همین است که «طلا»، به‌عنوان یک درام اجتماعی، به‌مراتب بالاتر از فیلم‌هایی قرار می‌گیرد که تنها تمهیدشان برای انتقال “دغدغه‌مندیِ اجتماعی” تأکید هر چه بیشتر بر زشتی‌ها و فضاهای چرک – در بسیاری از موارد به‌شکلی مغایرِ اصول زیبایی‌شناسانه – است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اکران آنلاین فیلم «طلا» آخرین ساخته پرویز شهبازی با نقش‌آفرینی بازیگرانی چون هومن سیدی ، نگار جواهریان ، طناز طباطبایی و‌ مهرداد صدیقیان از دهم اردیبهشت آغاز شده است و هم‌اکنون در سینمای آنلاین فیلیمو قابل تماشاست.", "ref": null } ]
null
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
مارتین اسکورسیزی فیلم «روزولت» را می‌سازد
[ { "type": "p", "text": "در سپتامبر ۲۰۱۷، سایت خبری ددلاین اعلام کرد که قرار است لئوناردو دی‌کاپریو در ساخت فیلم «روزولت» به کارگردانی مارتین اسکورسیزی حضور داشته باشد؛ او نقش تئودور روزولت (رئیس‌جمهور آمریکا) را در این فیلم زندگی‌نامه‌ای برای کمپانی پارامونت پیکچرز ایفا می‌کند. همچنین گفته شد که احتمالا دوست قدیمی و همبازی دی‌کاپریو در فیلم «آلوی دان»، اسکات بلوم ، هم نوشتن فیلمنامه را بر‌عهده دارد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "مت پتچرز نویسنده‌ وبسایت پولیگان ، در نوشتن پروفایل و گزیده‌ای از مشخصات برای جاش ترانک ، فیلمساز اهل چالش و کارگردان فیلم «چهار شگفت‌انگیز»، به نکات حیرت آوری اشاره کرده است. شنیده اید که می گویند طرف از اسب افتاده ولی هنوز اصل نیفتاده است؟ حالا حکایت جاش ترانک است؛ شاید او در سال‌های اخیر از اسب افتاده باشد ولی هیچ وقت از اصل نیفتاده.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "احتمالاً اسکورسیزی تحت تاثیر فیلمنامه جاش ترانک برای فیلم «کاپون» قرار گرفته است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "از آنجایی که قرار است حالا جاش ترانک به‌جای اسکات بلوم فیلمنامه فیلم «روزولت» را بنویسد و چگونگی شکل‌گیری این همکاری با اسکورسیزی مبهم است، گمان می‌کنیم که اسکورسیزی احتمالأ تحت تاثیر فیلم «کاپون» قرار گرفته باشد. ببینید، چندی پیش اعلام شد که ترانک ، زندگینامه آل پاچینو را خواهد نوشت و آن را کارگردانی خواهد کرد. از طرف دیگر، اسکورسیزی نیز مدت زیادی را با گانگسترها و مافیای جرم و جنایت سپری کرده بود. با اینکه هیچ اطلاعی از آنچه که در حقیقت رخ داده نداریم ولی حدس می‌زنیم که احتمالاً اسکورسیزی تحت تاثیر فیلمنامه ترانک برای فیلم «فونزو» (که البته کمی بعد نام آن به «کاپون» تغییر کرد) قرار گرفته است و همین موجب شده که از ترانک بخواهد فیلم زندگی نامه روزولت (رئیس‌جمهور معروف) را بنویسد. مهم نیست که این فیلمنامه چطور به نگارش دربیاید؛ من به‌شخصه بیشتر از این موضوع هیجان‌زده‌ام که ترانک قرار است با دو غول سینما در این پروژه چالش‌برانگیز همراه شود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "دی کاپریو و اسکورسیزی به علت همکاری در دو فیلم جدید «Killers of The Flower Moon» و «Devil in The White City» که هنوز منتشر نشده‌اند، احتمالاً ساخت فیلم «روزولت» را کمی به تاخیر می‌اندازند. اما من امیدوارم که این فیلم زودتر به مرحله فیلمبرداری برسد. مهم نیست که اسکورسیزی امسال ۷۸ ساله خواهد شد، چرا که هر وقت حرفی از فیلم‌سازی به روش‌های جدید و نوظهور می‌شود، این استاد سینما حرفی برای گفتن دارد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در بررسی و انتخاب ارزشمندترین اثر اسکورسیزی می‌توان تلاش او برای همکاری با ترانک را درک کرد؛ این مرد، کسی است که تهیه‌کنندگی اجرایی فیلم‌هایی چون درام پر ریسک برادران سفدی ، «جواهرات تراش نخورده»، یا مثلاً کمدی جنایی ویتلی ، «آتش آزاد»، یا حتی فیلم اول کنت لونرگان جوان، «می‌توانی روی من حساب کنی»، را بر عهده داشته است. با صرف‌نظر از نظرات و انتقادهای ما از این فیلم‌های مستقل (و البته با صرف‌نظر از این که حقیقتاً تحمل فیلم «آتش آزاد» برای من سخت بود.) بسیار واضح است که اسکورسیزی از نویسندگان جدیدی که حرفی برای گفتن و شهامت ابراز آن را نیز دارند حمایت و حتی قدردانی می‌کند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "برای تهیه‌‌ و ساخت فیلم «تئودور روزولت»، شرکت اپین وی پروداکشنز ( لئوناردو دی‌کاپریو ) در کنار جنیفر داوینسون و همچنین شرکت سیکلیا ( اسکورسیزی ) و اما تیلینگر کوسکوف و در کنار همه‌ این‌ها، چاک پچکو (آلفا داگ) داوطلب هستند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "تئودور روزولت در طول زندگی‌اش مشاغل متفاوتی را امتحان کرد. قبل از اینکه به عنوان فرماندار شهر نیویورک انتخاب شود، نویسنده و کاوشگر بود. کمی بعد، به عنوان بیست و ششمین رئیس جمهور آمریکا انتخاب شد. بیشتر مردم، روزولت را به خاطر تلاش‌هایش برای حفظ منابع طبیعی و خصوصاً محافظت از پارک‌های ملی کشور می‌شناسند. با توجه به فعالیت‌های دی‌کاپریو در حفظ محیط زیست می‌توان گفت این موضوع بی شک همان چیزی است که او را برای شرکت در این فیلم ترغیب کرده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "ترانک بعد از پخش فیلم «چهار شگفت‌انگیز» در حرفه و شغلش دچار مشکل شد؛ همچنین او با حضورش در شبکه‌های اجتماعی، هیچ خیری به خودش نرساند. اما من همیشه زبان رک او را تحسین کرده‌ام. شاید «چهار شگفت‌انگیز» فیلم خوبی نبود اما می‌توان گفت که ترانک همواره برای انتخاب درست بازیگرانش تحسین شده است. علاوه بر این، همه می‌دانند که در بررسی نتیجه‌ نهایی فیلم نمی‌توان فقط ترانک را مقصر دانست. همه‌ ما از دیدن فیلم «تاریخچه» هیجان‌زده شده‌ایم یا حتی برای دیدن فیلم «کاپون» مشتاق هستیم. من یکی که گوش‌هایم را برای خبر پروژه‌ بعدی ترانک تیز کرده‌ام.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "یکی از پروژه‌های احتمالی که پولیگان نیز به آن اشاره کرده است، مینی‌سریالی به نام «Blown» است که در سال‌های بعد از جنگ جهانی دوم رخ می‌دهد و درباره‌ اتفاقات آژانس اطلاعات مرکزی آمریکاست و احتمالاً تام هاردی در آن ایفای نقش خواهد کرد. به نظر که معرکه می‌رسد و همچنین به ما امید می‌دهد که احتمالاً هالیوود می‌خواهد به ترانک شانس دوباره‌ای بدهد.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Collider", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
نگاهی به فیلم «طلا»؛ به پیچیدگی یک منشور
[ { "type": "p", "text": "اگر طرح اولیه « طلا » را بخوانیم، ممکن است فکر کنیم با یکی از همان درام‌های تلخ اجتماعی بارها تکرارشده در سینمای ایران روبه‌رو هستیم؛ آثاری که، مثل سری‌دوزی، سالی چند نمونه از آن‌ها تولید می‌شود و اکثراً تفاوت قابل‌ذکری با یکدیگر ندارند طوری‌که انگار از روی یک الگو کپی شده‌اند. بحث در مورد فیلم‌هایی است که انبوهی از مصائب را بر سر شخصیت‌های منفعل و بی‌نوا فرومی‌ریزند و آن‌ها را، بدون هیچ جهت‌یابی دقیقی، فقط در دریایی از بدبختی‌ها غرق می‌کنند و سازندگانشان هم – احتمالاً – پیش خودشان فکر می‌کنند که اثری بسیار “دغدغه‌مند” ساخته‌اند در حالی که آن‌چه پیش روی ما است، چیزی بیش از یک شیء پوکِ توخالی نیست. اما تازه‌ترین فیلم پرویز شهبازی نه‌تنها از نظر کیفی بالاتر از اکثر این آثار قرار می‌گیرد، بلکه می‌تواند پیشنهادی برای درام‌های اجتماعی باشد. همین امر باعث شده است که در فیلیمو شات از منظری متفاوت به این فیلم بپردازیم.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%86%d9%82%d8%af-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d8%b7%d9%84%d8%a7/" }, { "type": "ilink", "text": "تیتراژ سریال می خواهم زنده بمانم با صدای همایون شجریان", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%d8%aa%db%8c%d8%aa%d8%b1%d8%a7%da%98-%d8%b3%d8%b1%db%8c%d8%a7%d9%84-%d9%85%db%8c-%d8%ae%d9%88%d8%a7%d9%87%d9%85-%d8%b2%d9%86%d8%af%d9%87-%d8%a8%d9%85%d8%a7%d9%86%d9%85/" }, { "type": "p", "text": "دستمایه‌ اولیه‌ «طلا» به‌سادگی می‌توانست منجر به خلق فیلمی نمادگرایانه شود: شخصیت‌های اصلی به‌عنوان نمایندگانی از نسل سرگردان جوان که قصد پیدا کردن هویت شخصی‌شان را دارند اما از این راه منحرف می‌شوند؛ و کودکان به‌عنوان نمایندگان نسل آینده که باید – برخلاف نسل فعلی – با امید به آینده رشد کنند. همین توضیحات کوتاه، بسیاری از عناصرِ منتقدپسند درام‌های اجتماعی سال‌های اخیر را در خود دارد. اما پرویز شهبازی به این توصیفات کلّی اکتفا نمی‌کند و سعی می‌کند ما را در درجه‌ اول با چند شخصیت مستقل – نه چند نماد – همراه کند و در این راه، تا حد خوبی، موفق نشان می‌دهد. «طلا»، پیش از هر چیز، در مورد “پول” است؛ پولی که نداشتنش دغدغه‌ اصلی شخصیت‌هاست و ورودش زندگی آن‌ها را – طبعاً نه آن‌طور که فکرش را می‌کردند – تغییر می‌دهد. تا همین‌جا هم، با توجه به اوضاع این روزهای ما، خیلی راحت می‌توان فیلم را با صفت‌های پرطمطراقی چون “فیلمِ زمانه” ستایش کرد (همان‌طور که تحسین‌های مشابهی نثار بسیاری از فیلم‌های این چند سال شده است). اما پرداختن به یک معضلِ روز، برای ساخت یک فیلم خوب کافی نیست. برگ برنده‌ شهبازی این است که اسیر درگیرکننده بودنِ ایده‌ اولیه نشده است و فیلمِ خود را به یک منشور تبدیل می‌کند که می‌توان از زوایای مختلفی به آن نگاه کرد و ابعاد مختلفی از شرایط تقریباً ثابت سال‌های اخیر جامعه‌مان را در آن دید. شهبازی در «طلا» تأثیر مادیات را از جنبه‌های مختلف بر شخصیت‌ها بررسی می‌کند: جاه‌طلبیِ ناشی از میل ثروت (که به‌سرعت می‌تواند شخصیت‌ها را از مسیرِ منطقی منحرف کند)، فروختن اخلاق در پی آن جاه‌طلبی، نزدیک‌شدن به فرجامی که – از جایی به بعد – گریزناپذیر می‌نماید اما باز هم غافلگیرکننده و تکان‌دهنده است و سردرگمی آدم‌ها در دل دنیایی که چیزی به‌جز پول بیشتر نمی‌خواهد و نمی‌بیند. این کلیتِ چندبُعدی، با همراهی نکاتی جزیی رشد کرده و «طلا» را به فیلمی نسبتاً موفق تبدیل می‌کند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اولین نکته، به پردازش شخصیت‌ها برمی‌گردد. فیلم، پر از شخصیت‌های خطاکار است اما شهبازی موفق می‌شود روی لبه‌ تیغ راه برود و سقوط نکند: از یک طرف – برخلاف برخی از فیلم‌های دیگر سینمای ایران که اساساً به آثاری ضدّاخلاق تبدیل می‌شوند – قرار نیست با توجیه و لاپوشانی خطاها و وسوسه‌های شخصیت‌ها روبه‌رو باشیم. می‌بینیم و می‌دانیم که آن‌ها دارند وارد مسیرهای اشتباه می‌شوند؛ اما درعین‌حال، امکان همدلی با آن‌ها برای ما از بین نمی‌رود. این، همان تعادلی است که یکی از حلقه‌های گمشده‌ درام‌های اجتماعی سینمای سال‌های اخیر ما محسوب می‌شود. البته نباید از این نکته غافل ماند که فیلم، گاه در ایجاد حس همدلی در مورد برخی از شخصیت‌های فرعی‌تر به بیراهه می‌رود. به‌عنوان‌مثال، یکی از شخصیت‌های مکمل متهم به خیانت و رها کردن فرزند بیمارش می‌شود. یکی از شخصیت‌های اصلی ( منصور با بازی خوب هومن سیدی ) به دنبال آن شخصیت می‌افتد و درنهایت متوجه می‌شود که او به‌عنوان کارگر در خانه‌ افراد ثروتمند مشغول به کار است. این خرده‌داستان در همین‌جا به‌پایان می‌رسد در حالی‌که صرفِ کار به‌عنوان کار، مایه‌ تطهیر فرد نیست و نیاز به قطعیت بیشتری در این خرده‌داستان به‌چشم می‌خورد. بستنِ یکی از خرده‌داستان‌های ظاهراً مهم فیلم به این سرعت، کمی سرهم‌بندی‌شده به نظر می‌رسد. با این وجود، شهبازی در مورد شخصیت‌های اصلی موفق‌تر نشان می‌دهد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "از سوی دیگر، قرار نیست با مشتی آدم بی‌عمل روبه‌رو باشیم که رگبار بدبختی‌ها بر سرشان نازل می‌شود. کاراکترهای فیلم افرادی هستند که تصمیم می‌گیرند، اشتباه می‌کنند، تاوان می‌دهند و کماکان دست از تصمیم گرفتن برنمی‌دارند. در انتهای فیلم با نمایش نوعی تقدیرگرایی روبه‌روییم اما جالب است که فیلم درنهایت با تأکید بر «تصمیم» شخصی یکی از کاراکترها به‌پایان می‌رسد و این یعنی نمایش تقدیر قرار نیست ضرورتاً به انفعال و کرختی شخصیت‌ها منجر شود. این هم یکی از دیگر نکات هوشمندانه‌ای است که شهبازی در تازه‌ترین ساخته‌اش به‌درستی رعایت می‌کند اما در بخش مهمی از درام‌های اجتماعی وطنی غایب است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "نکته‌ دیگر این است که شهبازی برای معرفی دغدغه‌های شخصیت‌های اصلی عجله نمی‌کند. این طمأنینه البته از جنبه‌ای منجر به شکل‌گیری یکی از نقاط ضعف فیلم می‌شود: نیمه‌ اول «طلا» ممکن است طولانی به‌نظر برسد و حوصله‌ تماشاگرِ کم‌طاقت را سر ببرد. جای ایده‌های درگیرکننده در دقایق اولیه‌ «طلا» خالی به‌نظر می‌رسد. اما تماشاگری که این نیمه را تاب آورده و نشانه‌گذاری‌های ظریف فیلمساز را دنبال کرده است، در ادامه پاداش صبرش را می‌گیرد؛ چون شهبازی آن‌قدر برای معرفی ابعاد مختلف شخصیت‌های اصلی حوصله به‌خرج داده است که در ادامه به‌راحتی می‌توانیم انگیزه‌های درونی آن‌ها برای طی مسیر را درک کنیم.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلم همچنین از اجرای هوشمندانه‌ شهبازی – که درعین‌حال خودنمایانه هم نیست – سود می‌برد. برخلاف اکثر آثار پیشینِ او، در «طلا» به‌ندرت شاهد میزانسن‌های بیانگر و چشم‌گیر هستیم (از این جنبه می‌توان «طلا» را، تا حدی، با «دربند»، یکی دیگر از آثار خوب شهبازی ، مقایسه کرد). در عوض نسبت میان شخصیت‌ها و جایگاه هرکدام در جهان فیلم را می‌توان از طریق جزییات اجرایی دریافت. اجرای شهبازی در تازه‌ترین ساخته‌اش، در خدمت درونمایه و شخصیت‌پردازی اثر است و نه در خدمت خیره‌کردنِ بی‌کارکردِ چشم تماشاگر. به‌خاطر همین است که «طلا»، به‌عنوان یک درام اجتماعی، به‌مراتب بالاتر از فیلم‌هایی قرار می‌گیرد که تنها تمهیدشان برای انتقال “دغدغه‌مندیِ اجتماعی” تأکید هر چه بیشتر بر زشتی‌ها و فضاهای چرک – در بسیاری از موارد به‌شکلی مغایرِ اصول زیبایی‌شناسانه – است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اکران آنلاین فیلم «طلا» آخرین ساخته پرویز شهبازی با نقش‌آفرینی بازیگرانی چون هومن سیدی ، نگار جواهریان ، طناز طباطبایی و‌ مهرداد صدیقیان از دهم اردیبهشت آغاز شده است و هم‌اکنون در سینمای آنلاین فیلیمو قابل تماشاست.", "ref": null } ]
null
original:گزارش فیلم/بهترین های فیلم و سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
ده فیلم برنده اسکار که بهتر از تصور ما هستند
[ { "type": "p", "text": "جای تعجب نیست که باشکوه‌ترین برنده مراسم اسکار ، جنجالی‌ترینِ آنها است. حتی با گذشت چند سال از برگزاری هر دوره از این مراسم، این که آیا برنده اسکار بهترین فیلم مستحق این جایزه بوده یا خیر به‌طور گسترده در میان مردم موردبحث قرار می‌گیرد. این بحث‌وجدل‌ها سرانجام به جایی ختم می‌شوند که بذر یک باور عمومی کاشته می‌شود؛ این باور که برخی آثار لایق برنده شدن جایزه اسکار بهترین فیلم سال نبوده‌اند. این باور به‌مرور زمان باعث می‌شود المان‌های مثبت این فیلم‌ها نادیده گرفته شوند.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "نامزدهای جایزه اسکار ۲۰۲۱", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%d8%a7%d8%b3%da%a9%d8%a7%d8%b1-2021-2/" }, { "type": "p", "text": "متأسفانه، بسیاری از این فیلم‌ها که با لقب «بدترین برندگان اسکار بهترین فیلم» شناخته می‌شوند درواقع آثاری ارزشمند هستند و مستحق این میزان از حس منفی نسبت به آنها نیستند. این مسئله زمانی پدیدار می‌شود که مردم آنها را نسبت به فیلم‌های همان سال مقایسه می‌کنند و تصور می‌کنند نامزدهای دیگر شایستگی بیشتری برای دریافت جایزه داشته‌اند. مسئله‌ دیگری که در این‌جا اهمیت پیدا می‌کند گذر زمان است؛ فیلمی که در دهه چهل و پنجاه به‌عنوان یک اثر درخشان شناخته می‌شد ممکن است حالا از نگاه مخاطبان مدرن اثری متوسط یا حتی ضعیف به نظر برسد. قضاوت در مورد برندگان اسکار بهترین فیلم با توجه به خود آنها می‌تواند نکاتی را آشکار کند که تصورات ما را نسبت به آنها تغییر دهد. در بررسی ده فیلم برنده اسکار بهترین فیلم که بهتر از تصورات ما هستند با فیلیمو شات همراه باشید.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "۱۰- سخنرانی پادشاه محصول سال ۲۰۱۰", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلم سخنرانی پادشاه با عنوان اصلی «The King’s Speech»، برای رای‌دهندگان اسکار همچون غذایی خوشمزه برای شکموهای گرسنه بود. این درام تاریخی بریتانیایی از آن دسته فیلم‌هایی است که اغلب اوقات عملکرد خوبی در مراسم اسکار دارند. در هشتادوسومین دوره مراسم جوایز آکادمی که در سال ۲۰۱۱ برگزار شد، «سخنرانی پادشاه» چهار جایزه از جمله جایزه بهترین فیلم اسکار را دریافت کرد. « ۱۲۷ ساعت » («۱۲۷ Hours»)، «قوی سیاه» («Black Swan»)، «مشت ‌زن» («The Fighter»)، «بچه‌ها حالشان خوب است» («The Kids Are All Right»)، « تلقین » («Inception»)، «شبکه ا جتماعی» («The Social Network»)، « داستان اسباب‌ بازی ۳ » («Toy Story 3»)، « شهامت واقعی » («True Grit») و « زمستان استخوان ‌سوز » («Winter’s Bone»)، نُه رقیب فیلم «سخنرانی پادشاه» برای برنده شدن جایزه اسکار بهترین فیلم بودند. این اثر توانست در ۱۲ بخش نامزد شود و چهار جایزه از جمله اولین اسکار کالین فرث در شاخه بهترین بازیگر نقش اول مرد را تصاحب کند.", "ref": "https://www.filimo.com/m/Uoc2r/%D8%B2%D9%85%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86+%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86+%D8%B3%D9%88%D8%B2" }, { "type": "ilink", "text": "جایزه بهترین فیلم اسکار ۲۰۲۰ | شب پرفروغ برای فیلم انگل", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%A7%D8%B3%DA%A9%D8%A7%D8%B1-2020-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84/" }, { "type": "p", "text": "پس از گذشت نه سال، هنوز هم در مورد عدم‌شایستگی «سخنرانی پادشاه» برای دریافت جایزه بهترین فیلم سال صحبت می‌شود. بسیاری معتقدند که بازی محوری و فوق‌العاده کالین فرث داوران را برای اهدای این جایزه مجاب کرده است وگرنه این اثر درمجموع آن‌چنان که باید قوی نیست. اما «سخنرانی پادشاه» باید برای چیزی بیشتر از بازی‌های مسحورکننده‌اش تحسین شود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "این فیلم، نه‌تنها از نظر فنی هوشمندانه ساخته شده است (برای مثال استفاده از لنزهای عریض‌تر از حالت عادی برای انتقال و تداعی حس ناراحتی و خفقان پادشاه)، بلکه سعی دارد پیامی بسیار مهم و جهانی را انتقال دهد؛ همه‌ ما صدایی داریم و مستحق آن هستیم که این صدا شنیده شود. «سخنرانی پادشاه» نمایانگر یک مبارزه برای شنیده شدن یا بیان احساسات است؛ مبارزه‌ای که به شکلی ملموس و انگیزشی به تصویر کشیده شده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "۹- ذهن زیبا محصول سال ۲۰۰۱", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "آغاز قرن بیست و یکم، بیش از همه برای راسل کرو خوش‌یمن بود. او مدت زیادی برای نامزدی اسکار تلاش کرده بود اما این اتفاق اولین بار در هفتاد و دومین دوره این مراسم و با فیلم «نفوذی» («The Insider») برای او رخ داد. پس از این نامزدی، کارگردان‌های زیادی سراغ او رفتند و نتیجه این شد که او دو فیلم در این فهرست دارد: « ذهن زیبا » و « گلادیاتور ». فیلم «ذهن زیبا» در این مراسم باید با فیلم‌های «گاسفورد پارک» («Gosford Park»)، «در اتاق‌خواب» («In the Bedroom»)، « ارباب حلقه‌ها: یاران حلقه » («The Lord of the Rings: The Fellowship of the Ring»)، «مولن روژ!» («Moulin Rouge!») رقابت می‌کرد.", "ref": "https://www.filimo.com/m/wsQTq/%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%A8+%D8%AD%D9%84%D9%82%D9%87+%D9%87%D8%A7+1+-+%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86+%D8%AD%D9%84%D9%82%D9%87" }, { "type": "p", "text": "«ذهن زیبا» با عنوان اصلی «A Beautiful Mind»، اگرچه با استقبال خوب منتقدان روبرو شد اما به دلیل نداشتن دقت کافی در نشان دادن زندگی جان نش و همسرش همیشه موردانتقاد قرار گرفته است. ران هاوارد ، کارگردان فیلم، در پاسخ به این مسئله گفته است که آنها قصد داشتند نمایشی از زندگی این ریاضیدان برنده جایزه نوبل را نشان دهند نه این که دقیقاً واقعیت زندگی او را بازگو کنند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "از زمانی که «ذهن زیبا» برنده اسکار بهترین فیلم شده است، همیشه به‌عنوان یکی از ضعیف‌ترین برندگان این جایزه قلمداد شده است. دلیل این موضوع، ارزش پایین فیلم نیست اما افراد زیادی معتقدند «ذهن زیبا» نسبت به دیگر آثار آن دوره ماندگار نخواهد بود. بااین‌حال، این نوع از ارزشیابی برای یک فیلم منصفانه نیست. «ذهن زیبا» یکی از پربیننده‌ترین آثار ژانر زندگینامه در طول تاریخ است و در به تصویر کشیدن بیماری روانی فوق‌العاده عمل کرده است؛ موضوعی که بسیاری از فیلم‌ها در نمایش ظرایف آن شکست خورده‌اند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "۸- شکسپیر عاشق محصول سال ۱۹۹۸", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "افراد زیادی بر این باورند که فیلم «شکسپیر عاشق» یکی از بدترین برندگان جایزه اسکار بهترین فیلم در طول تاریخ است. این فیلم در هفتاد و یکمین دوره مراسم اسکار نامزد دریافت ۱۳ جایزه شده بود که توانست در ۷ بخش این جایزه را تصاحب کند. « الیزابت » («Elizabeth»)، « زندگی زیباست » («Life Is Beautiful»)، « نجات سرباز رایان » («Saving Private Ryan») و «خط باریک سرخ» («The Thin Red Line») رقبای این فیلم در کسب جایزه بهترین فیلم سال بودند.", "ref": "https://www.filimo.com/m/GSmdh/%D9%86%D8%AC%D8%A7%D8%AA+%D8%B3%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B2+%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86" }, { "type": "p", "text": "شایعات زیادی مطرح شده بود که هاروی واینستین ، تهیه‌کننده «شکسپیر عاشق»، با راه انداختن کمپین‌های تبلیغاتی و استفاده از قدرت لابی‌گری خود تأثیر زیادی در موفقیت‌های این فیلم در مراسم اسکار داشته است. صرف‌نظر از چرایی و چگونگی برنده شدن این جوایز، همیشه این حس وجود داشت که حق فیلم «نجات سرباز رایان» به کارگردانی استیون اسپیلبرگ خورده شده است. درواقع، در یک نظرسنجی که اخیراً برگزار شد، بسیاری از اعضای آکادمی از نامزد کردن فیلم «شکسپیر عاشق» با عنوان اصلی «Shakespeare in Love» پشیمانی خود را اعلام کردند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "لباس‌های قدیمی شگفت‌انگیز، بازی نفس‌گیر گوئینت پالترو و فیلمنامه قوی تام استاپارد ، همه و همه باعث می‌شوند «شکسپیر عاشق» مخاطبانی که برای اولین بار فیلم را تماشا می‌کنند مجذوب داستان و فضای خلق شده شوند. این جذابیت نباید دست‌کم گرفته شود؛ فیلمی که پس از گذشت سال‌ها هنوز هم می‌تواند هواداران سینما را به وجد بیاورد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "۷- تایتانیک محصول سال ۱۹۹۷", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "«تایتانیک» یکی از فیلم‌هایی است که اغلب موردانتقاد هواداران و مخاطبان دنیای فیلم و سینما قرار می‌گیرد؛ این پدیده عجیب در حالی رخ می‌دهد که «Titanic» یکی از موفق‌ترین فیلم‌های تاریخ است. چطور ممکن است اثری با این حجم از انتقاد، نه‌تنها به اولین فیلمی تبدیلی شود که بیش از یک میلیارد دلار در گیشه فروش می‌کند، بلکه پس از فیلم « بن هور » دوباره رکورد دریافت ۱۱ جایزه اسکار را تکرار کند؟ این فیلم توانست در رقابت با « بهتر از این نمی‌شه » («As Good as It Gets»)، «فول مانتی» («The Full Monty»)، « ویل هانتینگ خوب » («Good Will Hunting») و « محرمانه لس آنجلس » («L.A. Confidential») برنده جایزه اسکار بهترین فیلم شود.", "ref": "https://www.filimo.com/m/2OmgK/%D9%85%D8%AD%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%87+%D9%84%D8%B3+%D8%A2%D9%86%D8%AC%D9%84%D8%B3" }, { "type": "p", "text": "چندی پیش، آکادمی اسکار اعلام کرد که قصد دارد یک جایزه جدید به محبوب‌ترین برندگان اسکار اعطا کند. این ایده به‌سرعت موردانتقاد قرار گرفت و همین موضوع باعث شد آکادمی منصرف شود. شاید این مسئله سرنخی برای حل معمای انتقادات از «تایتانیک» باشد؛ فیلمی که نه‌تنها از دید منتقدان تحسین شده است بلکه از لحاظ تجاری یک موفقیت تمام‌عیار محسوب می‌شود. این دو ویژگی، قطعاً بیانگر محبوبیت یک فیلم هستند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "صرف‌نظر از این که «تایتانیک» را دوست دارید یا نه، این فیلم سزاوار ستایش است نه انتقاد؛ این اثر نه‌تنها دو بازیگر جوان، کیت وینسلت و لئوناردو دی‌کاپریو را به اوج شکوه رساند، بلکه یک زوج هنری موفق را به دنیای سینما معرفی کرد؛ زوجی که بعدها در چند فیلم دیگر نیز با یکدیگر همکاری کردند. «تایتانیک» از نظر فنی حیرت‌انگیز بود و از تکنیک‌هایی در مرحله پیش‌تولید، تولید و پس‌تولید استفاده کرد که پیش از آن به کار گرفته نشده بودند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "۶- بزرگترین نمایش روی زمین محصول سال ۱۹۵۲", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "یکی دیگر از فیلم‌هایی که عموماً در فهرست بدترین برندگان جایزه اسکار بهترین فیلم قرار می‌گیرد، «بزرگترین نمایش روی زمین» نام دارد. این فیلم نامزد ۵ جایزه شد که توانست ۲ اسکار بهترین فیلم و بهترین داستان (که بعد‌ها به جایزه بهترین فیلمنامه غیراقتباسی تبدیل شد) را دریافت کند. فیلم‌های «نیمروز» («High Noon»)، « آیوانهو » («Ivanhoe»)، «مولن روژ» («Moulin Rouge») و «مرد آرام» («The Quiet Man») در کنار «بزرگترین نمایش روی زمین» در بیست و پنجمین دوره جوایز اسکار برای دریافت جایزه بهترین فیلم سال رقابت می‌کردند.", "ref": "https://www.filimo.com/m/T74ZQ/%D8%A2%DB%8C%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%87%D9%88" }, { "type": "p", "text": "«بهترین نمایش روی زمین» یا «The Greatest Show on Earth»، فیلمی است که منتقدانش آن را تنها مربوط به دوره زمانی خود می‌دانند؛ فیلمی که امروز با پیشرفت صنعت سینما، آنچنان که باید جذاب نیست. اما باید به این موضوع هم توجه داشت که «بزرگترین نمایش روی زمین» در زمان اکران خود محبوب قلب مخاطبان زیادی بود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اگرچه پس از حدود هفت دهه ممکن است مردم علاقه زیادی به «بزرگترین نمایش روی زمین» نداشته باشند اما نکته‌ای وجود دارد که ما را به تشکر از این فیلم وا‌می‌دارد: این فیلم، الهام‌بخش ذهن جوان بسیاری از فیلمسازان معروف بوده است. برای مثال استیون اسپیلبرگ این فیلم را یکی از دلایل گرایش خود به صنعت سینما می‌داند. او در فیلم «جنگ دنیاها» محصول سال ۲۰۰۵ این موضوع را در قالب دو کودک که در حال تماشای «بزرگترین نمایش روی زمین» هستند به تصویر کشیده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "۵- فارست گامپ محصول سال ۱۹۹۴", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "فیلم «فارست گامپ» از همان ابتدا مخاطبان را به دو قطب مخالف تقسیم کرد. در حالی که بسیاری از مردم این اثر را یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ و یکی از بهترین فیلم‌های تام هنکس می‌دانند، برخی دیگر «فارست گامپ» را فیلمی بیش‌ازحد احساسی با تصویری ضعیف و توهین‌آمیز از یک معلول روانی در نظر می‌گیرند.", "ref": "https://www.filimo.com/crew/%D8%AA%D8%A7%D9%85-%D9%87%D9%86%DA%A9%D8%B3" }, { "type": "ilink", "text": "«فارست گامپ» با عنوان اصلی «Forrest Gump»، در شصت و هفتمین دوره مراسم اسکار توانست جایزه بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین فیلمنامه اقتباسی، بهترین جلوه‌های ویژه و بهترین تدوین را از آن خود کند. « چهار عروسی و یک تشییع ‌جنازه » («Four Weddings and a Funeral»)، « داستان عامه ‌پسند » («Pulp Fiction»)، «مسابقه تلویزیونی» («Quiz Show») و «رستگاری در شاوشنک» («The Shawshank Redemption») آثاری بودند که در کنار «فارست گامپ» در شاخه بهترین فیلم رقابت می‌کردند. همانند بسیاری از برندگان جایزه اسکار بهترین فیلم که بعد‌ها موردانتقاد قرار گرفتند، «فارست گامپ» هم همیشه با دیگر رقبایش مقایسه می‌شود. اکثر مردم معتقدند فیلم «رستگاری در شاوشنک» شایستگی بیشتری برای دریافت جایزه بهترین فیلم داشته است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "بااین‌حال، تماشای «فارست گامپ» هیچگاه تکراری نمی‌شود. بازی تام هنکس همیشه لذت‌بخش است و اگرچه او در اکثر آثارش پرقدرت ظاهر شده است اما عملکرد او در «فارست گامپ» خیره‌کننده است. صرف‌نظر از این موضوع، «فارست گامپ» یکی از فیلم‌هایی است که الهام‌بخش آثار پس از خود شده است.", "ref": "https://www.filimo.com/m/psUWM/%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86+%D8%B9%D8%A7%D9%85%D9%87+%D9%BE%D8%B3%D9%86%D8%AF" }, { "type": "p", "text": "۴- خارج از آفریقا محصول سال ۱۹۸۵", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "«خارج از آفریقا» با عنوان اصلی «Out of Africa» توانست در پنجاه و هشتمین مراسم آکادمی اسکار علاوه بر شش جایزه اسکار در بخش‌های بهترین کارگردانی، بهترین فیلمبرداری، بهترین فیلمنامه اقتباسی، بهترین موسیقی متن، بهترین طراحی صحنه و بهترین میکس صدا، برنده اسکار بهترین فیلم شود. « رنگ ارغوانی » («The Color Purple»)، «بوسه زن عنکبوتی» («Kiss of the Spider Woman»)، «شرف خانواده پریتزی» («Prizzi’s Honor») و «شاهد» («Witness») رقبای فیلم «خارج از آفریقا» برای تصاحب جایزه اسکار بهترین فیلم بودند.", "ref": "https://www.filimo.com/m/tpQNP/%D8%B1%D9%86%DA%AF+%D8%A7%D8%B1%D8%BA%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C" }, { "type": "p", "text": "اگر نگاهی به فهرست‌هایی که مردم از بدترین آثار برنده اسکار بهترین فیلم تشکیل داده‌اند بیندازید، خواهید دید که نام فیلم «خارج از آفریقا» در اکثر آنها ذکر شده است. یکی از دلایل این موضوع متناسب نبودن فیلم با مخاطبان دنیای مدرن است. در میان برندگان اسکار بهترین فیلم، این اثر یکی از پایین‌ترین امتیازات را در وب‌سایت راتن تومیتوز کسب کرده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اما فیلم «خارج از آفریقا» باید به دلیل نمایش کنیا و زیبایی‌های طبیعی آن کشور مورد تحسین قرار گیرد. تأثیر این فیلم بر صنعت توریسم کشور کنیا به‌قدری مثبت بود که با گذشت ۳۵ سال، هنوز مردمی که به کنیا سفر می‌کنند در پی بازدید از مکان‌های نمادین فیلم هستند. مریل استریپ یکی از بهترین عملکردهای خود را در «خارج از آفریقا» به تصویر کشیده و کسانی که هوادار او هستند حتماً باید این اثر را تماشا کنند؛ دیدن یکی از بازی‌های قدیمی این بازیگر بزرگ به علاقه‌مندان کمک می‌کند چگونگی رشد و بلوغ استعداد مریل استریپ را از دوره‌های جوانی او دنبال کنند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "۳- دور دنیا در هشتاد روز»محصول سال ۱۹۵۶", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "فیلم دور دنیا در هشتاد روز نامزد دریافت هشت جایزه اسکار از بیست و نهمین دوره این مراسم بود که از این میان توانست پنج جایزه را تصاحب کند: بهترین فیلم، بهترین فیلمبرداری، بهترین تدوین، بهترین موسیقی متن و بهترین فیلمنامه اقتباسی. «ترغیب دوستانه» («Friendly Persuasion»)، « غول » («Giant»)، «پادشاه و من» («The King and I») و « ده فرمان » («The Ten Commandments») رقبای این فیلم در شاخه بهترین فیلم سال بودند. زمانی که «دور دنیا در هشتاد روز» برنده اسکار بهترین فیلم شد همه شگفت‌زده شده بودند زیرا آثاری که نام بردیم تحسین منتقدان را برانگیخته بودند و در میان مردم نیز محبوب بودند.", "ref": "https://www.filimo.com/m/3sIFG/%D8%AF%D9%87+%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86" }, { "type": "p", "text": "بااین‌حال، پس از گذشت ۶۴ سال، «دور دنیا در هشتاد روز» با عنوان اصلی «Around the World in 80 Days»، پای ثابت فهرست بدترین برندگان اسکار است. هواداران دنیای سینما معتقدند در سال ۱۹۵۶ فیلم‌های بسیاری ساخته شده بودند که شایستگی بیشتری برای دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم داشتند. اما در بررسی این اثر باید به چند نکته توجه داشته باشیم؛ «دور دنیا در هشتاد روز» با بودجه شش میلیون دلاری ساخته است که در دهه ۱۹۵۰ رقم ناچیزی برای ساخت یک فیلم با این کیفیت بود. «دور دنیا در هشتاد روز» در سیزده کشور مختلف فیلمبرداری شده و بیش از ۱۴۰ مکان متفاوت از جمله خلیج فارس را به تصویر کشیده است. همچنین بیش از چهل بازیگر معروف از سرتاسر دنیا در این فیلم نقش‌آفرینی کرده‌اند. اگرچه ممکن است این فیلم به‌اندازه دیگر نامزدهای آن سال اهمیت نداشته باشد اما بی‌شک فیلمی دلپذیر است که تماشای آن حس نوستالژی را به مخاطب القا می‌کند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "۲- چه سرسبز بود دره من محصول سال ۱۹۴۱", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "«چه سرسبز بود دره من» در چهاردهمین دوره مراسم آکادمی نامزد دریافت ده جایزه شد و توانست چهار اسکار بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمبرداری و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را دریافت کند. «شکوفه در غبار» («Blossoms in the Dust»)، « همشهری کین » («Citizen Kane»)، «آقای جردن وارد می‌شود» («Here Comes Mr. Jordan»)، «جلو سحر را بگیرید» («Hold Back the Dawn»)، « روباه‌های کوچک» («The Little Foxes»)، «شاهین مالت» («The Maltese Falcon»)، «یک پا در بهشت» («One Foot in Heaven»)، «گروهبان یورک» («Sergeant York»)، و « سوءظن» («Suspicion») نامزد‌های شاخه بهترین فیلم اسکار در آن دوره بودند.", "ref": "https://www.filimo.com/m/gScH2/%D9%87%D9%85%D8%B4%D9%87%D8%B1%DB%8C+%DA%A9%DB%8C%D9%86" }, { "type": "p", "text": "«چه سرسبز بود دره من» با عنوان اصلی «How Green Was My Valley»، در زمان اکران بسیار محبوب بود اما شاید منفورترین فیلم این فهرست باشد. ولی چه چیزی باعث این نفرت شده است؟ یکی از مهم‌ترین دلایل آن برنده شدن اسکار در رقابت با فیلم «همشهری کین» است. «همشهری کین»، فیلمی که یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ لقب گرفته است، نتوانست برنده اسکار بهترین فیلم شود و همین موضوع باعث شده است هواداران سینما هر چقدر که می‌توانند از فیلم «چه سرسبز بود دره من» انتقاد کنند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "۱- گلادیاتور محصول سال ۲۰۰۰", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«من، ماکسیموس دسیموس مریدیوس هستم؛ فرمانده سپاهیان شمال، ژنرال ارتش فلیکس و خادم وفادار امپراتور واقعی، مارکوس اورلیوس؛ پدر پسری کشته شده و همسر زنی به قتل رسیده و دریافت‌کننده یکی از اشتباه‌ترین جوایز اسکار بهترین فیلم.»", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلم «گلادیاتور» در هفتاد و سومین دوره جوایز اسکار نامزد دریافت ۱۲ جایزه شد و از این بین توانست پنج اسکار بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش اصلی مرد، بهترین طراحی لباس، بهترین میکس صدا و بهترین جلوه‌های ویژه را تصاحب کند. «شکلات» («Chocolat»)، «ببر خیزان، اژدهای پنهان» («Crouching Tiger, Hidden Dragon»)، «ارین براکویچ» («Erin Brockovich») و «قاچاق» («Traffic») رقبای «گلادیاتور» در شاخه بهترین فیلم بودند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«گلادیاتور» با عنوان اصلی «Gladiator»، یکی دیگر از فیلم‌هایی است که مخاطبان و منتقدان را به دو قطب موافق و مخالف تقسیم کرد. اکثر مخالفان معتقدند «ببر خیزان، اژدهای پنهان» فیلم بسیار بهتری از «گلادیاتور» بوده و شایستگی بیشتری برای دریافت جایزه بهترین فیلم داشته است. اما «گلادیاتور» فیلمی است که ارزش‌های بالایی دارد: اول از همه، عملکرد فوق‌العاده واکین فینیکس مسلماً شایان تقدیر است؛ او با بازی در این فیلم، یکی بهترین شخصیت‌های شرور تاریخ را خلق کرده است. همچنین دیالوگ‌های این فیلم سرشار از طعنه و کنایه به مسائل بسیار مهم هستند؛ دیالوگ‌های که در فرهنگ‌عامه محبوبیت بالایی دارند. در آخر این فیلم به خوبی توانست از مسئولیتش برای احیای ژانر فیلم‌های جنگی قدیمی بربیاید و علاوه بر این موضوع، «گلادیاتور» بار دیگر علاقه مردم نسبت به فرهنگ و تاریخ روم را بیدار کرد. همین دلایل به‌تنهایی نشانه‌هایی از یک فیلم بی‌نظیر هستند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "منبع: Taste of Cinema", "ref": null } ]
null
original:پادکست*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
گپی درباره فیلم «طلا» و پرویز شهبازیِ قصه‌گو
[ { "type": "p", "text": "اکران فیلم «طلا» از چهارشنبه، دهم اردیبهشت‌ماه در سینمای آنلاین فیلیمو آغاز شده است؛ فیلمی که درجشنواره فجر موردتوجه مردم و منتقدان قرار گرفت و یکبار دیگر یادآوری کرد که پرویز شهبازی ذائقه هردوطرف را به‌خوبی می‌شناسد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«طلا»، داستان زمانه خودش را تعریف می‌کند؛ روزگاری که اقتصاد بر همه زوایای زندگی سایه افکنده. شهبازی یکباردیگر راوی داستان جوان‌هایی شده که صدای خُردشدن استخوان‌هایشان در میان هیاهوی این‌روزها گم شده است. «طلا» روایت جدیدی است که نشان می‌دهد شهبازی قصه را می‌شناسد، سینما را بلد است و دغدغه نسلی را دارد که در تعریف ارزش‌هایش سردرگم مانده.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اکران اینترنتی فیلم «طلا» با نقش‌آفرینی هومن سیدی ، طناز طباطبایی ، نگار جواهریان و مهرداد صدیقیان همچنان ادامه دارد؛ علاقه‌مندان می‌توانند از طریق سینمای آنلاین فیلیمو ، به تماشای هفتمین اثر پرویز شهبازی بنشینند.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "فیلم «طلا» ، ماجرای ۴ جوان را روایت می‌کند که قصد شروع یک کسب‌وکار را دارند؛ اما چالش‌های پیش روی آن‌ها بسیار بیشتر از چیزی است که پیش‌بینی می‌کرده‌اند.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%86%da%af%d8%a7%d9%87%db%8c-%d8%a8%d9%87-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d8%b7%d9%84%d8%a7-%d8%b3%d8%a7%d8%ae%d8%aa%d9%87-%d9%be%d8%b1%d9%88%db%8c%d8%b2-%d8%b4%d9%87%d8%a8%d8%a7%d8%b2%db%8c/" }, { "type": "p", "text": "چه خواهید شنید؟", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "در اپیزود یازدهم رادیو شات ، درباره سیر کارگردانی پرویز شهبازی صحبت خواهیم کرد، به شیوه او در روایت فیلمنامه و مفاهیم تکرارشونده در آثارش می‌پردازیم و نگاهی دوباره داریم به مسیر تغییر و تحول کاراکترهایی که توسط این فیلمساز خلق می‌شوند، از «نفس عمیق» تا «طلا». همچنین از نقاط قوت فیلم « طلا » در حوزه فنی صحبت می‌کنیم و از چگونگی تلاش فیلمساز برای به خدمت گرفتن تمام امکانات در راستای بیان دغدغه‌ها و مفاهیم موردنظرش؛ با ما همراه باشید.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%86%d9%82%d8%af-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d8%b7%d9%84%d8%a7/" }, { "type": "ilink", "text": "https://www.filimo.com/shot/wp-content/uploads/2020/05/Radioshot-E11.mp3", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:پادکست*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
گپی درباره فیلم «طلا» و پرویز شهبازیِ قصه‌گو
[ { "type": "p", "text": "اکران فیلم «طلا» از چهارشنبه، دهم اردیبهشت‌ماه در سینمای آنلاین فیلیمو آغاز شده است؛ فیلمی که درجشنواره فجر موردتوجه مردم و منتقدان قرار گرفت و یکبار دیگر یادآوری کرد که پرویز شهبازی ذائقه هردوطرف را به‌خوبی می‌شناسد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«طلا»، داستان زمانه خودش را تعریف می‌کند؛ روزگاری که اقتصاد بر همه زوایای زندگی سایه افکنده. شهبازی یکباردیگر راوی داستان جوان‌هایی شده که صدای خُردشدن استخوان‌هایشان در میان هیاهوی این‌روزها گم شده است. «طلا» روایت جدیدی است که نشان می‌دهد شهبازی قصه را می‌شناسد، سینما را بلد است و دغدغه نسلی را دارد که در تعریف ارزش‌هایش سردرگم مانده.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اکران اینترنتی فیلم «طلا» با نقش‌آفرینی هومن سیدی ، طناز طباطبایی ، نگار جواهریان و مهرداد صدیقیان همچنان ادامه دارد؛ علاقه‌مندان می‌توانند از طریق سینمای آنلاین فیلیمو ، به تماشای هفتمین اثر پرویز شهبازی بنشینند.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "فیلم «طلا» ، ماجرای ۴ جوان را روایت می‌کند که قصد شروع یک کسب‌وکار را دارند؛ اما چالش‌های پیش روی آن‌ها بسیار بیشتر از چیزی است که پیش‌بینی می‌کرده‌اند.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%86%da%af%d8%a7%d9%87%db%8c-%d8%a8%d9%87-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d8%b7%d9%84%d8%a7-%d8%b3%d8%a7%d8%ae%d8%aa%d9%87-%d9%be%d8%b1%d9%88%db%8c%d8%b2-%d8%b4%d9%87%d8%a8%d8%a7%d8%b2%db%8c/" }, { "type": "p", "text": "چه خواهید شنید؟", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "در اپیزود یازدهم رادیو شات ، درباره سیر کارگردانی پرویز شهبازی صحبت خواهیم کرد، به شیوه او در روایت فیلمنامه و مفاهیم تکرارشونده در آثارش می‌پردازیم و نگاهی دوباره داریم به مسیر تغییر و تحول کاراکترهایی که توسط این فیلمساز خلق می‌شوند، از «نفس عمیق» تا «طلا». همچنین از نقاط قوت فیلم « طلا » در حوزه فنی صحبت می‌کنیم و از چگونگی تلاش فیلمساز برای به خدمت گرفتن تمام امکانات در راستای بیان دغدغه‌ها و مفاهیم موردنظرش؛ با ما همراه باشید.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%86%d9%82%d8%af-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d8%b7%d9%84%d8%a7/" }, { "type": "ilink", "text": "https://www.filimo.com/shot/wp-content/uploads/2020/05/Radioshot-E11.mp3", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:پادکست*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
گپی درباره فیلم «طلا» و پرویز شهبازیِ قصه‌گو
[ { "type": "p", "text": "اکران فیلم «طلا» از چهارشنبه، دهم اردیبهشت‌ماه در سینمای آنلاین فیلیمو آغاز شده است؛ فیلمی که درجشنواره فجر موردتوجه مردم و منتقدان قرار گرفت و یکبار دیگر یادآوری کرد که پرویز شهبازی ذائقه هردوطرف را به‌خوبی می‌شناسد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«طلا»، داستان زمانه خودش را تعریف می‌کند؛ روزگاری که اقتصاد بر همه زوایای زندگی سایه افکنده. شهبازی یکباردیگر راوی داستان جوان‌هایی شده که صدای خُردشدن استخوان‌هایشان در میان هیاهوی این‌روزها گم شده است. «طلا» روایت جدیدی است که نشان می‌دهد شهبازی قصه را می‌شناسد، سینما را بلد است و دغدغه نسلی را دارد که در تعریف ارزش‌هایش سردرگم مانده.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اکران اینترنتی فیلم «طلا» با نقش‌آفرینی هومن سیدی ، طناز طباطبایی ، نگار جواهریان و مهرداد صدیقیان همچنان ادامه دارد؛ علاقه‌مندان می‌توانند از طریق سینمای آنلاین فیلیمو ، به تماشای هفتمین اثر پرویز شهبازی بنشینند.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "فیلم «طلا» ، ماجرای ۴ جوان را روایت می‌کند که قصد شروع یک کسب‌وکار را دارند؛ اما چالش‌های پیش روی آن‌ها بسیار بیشتر از چیزی است که پیش‌بینی می‌کرده‌اند.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%86%da%af%d8%a7%d9%87%db%8c-%d8%a8%d9%87-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d8%b7%d9%84%d8%a7-%d8%b3%d8%a7%d8%ae%d8%aa%d9%87-%d9%be%d8%b1%d9%88%db%8c%d8%b2-%d8%b4%d9%87%d8%a8%d8%a7%d8%b2%db%8c/" }, { "type": "p", "text": "چه خواهید شنید؟", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "در اپیزود یازدهم رادیو شات ، درباره سیر کارگردانی پرویز شهبازی صحبت خواهیم کرد، به شیوه او در روایت فیلمنامه و مفاهیم تکرارشونده در آثارش می‌پردازیم و نگاهی دوباره داریم به مسیر تغییر و تحول کاراکترهایی که توسط این فیلمساز خلق می‌شوند، از «نفس عمیق» تا «طلا». همچنین از نقاط قوت فیلم « طلا » در حوزه فنی صحبت می‌کنیم و از چگونگی تلاش فیلمساز برای به خدمت گرفتن تمام امکانات در راستای بیان دغدغه‌ها و مفاهیم موردنظرش؛ با ما همراه باشید.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%86%d9%82%d8%af-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d8%b7%d9%84%d8%a7/" }, { "type": "ilink", "text": "https://www.filimo.com/shot/wp-content/uploads/2020/05/Radioshot-E11.mp3", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
انیمیشن جدید دیزنی پلاس اسرار قهرمانان و تبهکاران مارول را فاش می‌کند
[ { "type": "p", "text": "نیک فیوری تصمیم گرفته است که ناگفته‌هایش درباره قهرمانان و تبهکاران محبوب ما در دنیای سینمایی مارول را افشا کند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "مارول اینترتیمنت به‌تازگی اعلام کرده است که یک سریال انیمیشن جدید را به کمک پلتفرم پخش آنلاین دیزنی پلاس منتشر خواهد کرد. این سریال با عنوان «Fury Files»، نگاهی دوباره به تعدادی از قهرمانان و جنایتکاران مارول مثل مرد آهنی ، ثور ، کاپیتان آمریکا ، مرد عنکبوتی و دیگران می‌اندازد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "راوی این سریال کسی نیست جز فرمانده سازمان جاسوسی شیلد، نیک فیوری . شای مک‌براید ، صداپیشگی این شخصیت را بر عهده دارد. متاسفانه بسیار ناراحت‌کننده است که سازندگان این سریال نتوانسته‌اند از ساموئل ال. جکسون در داستان‌پردازی و روایت استفاده کنند؛ این بازیگر همیشه برای ایفای نقش‌های مختلف در دنیای سینمایی مارول حاضر بوده. برای مثال حتی در قسمت‌های متفاوتی از سریال «ماموران شیلد» هم بازی کرده است. البته باید گفت مک‌براید هم بازیگر مستعد و کاریزماتیکی است که به نقشش کمی هم جنبه‌های طنز داده است. او اطلاعات پرونده‌های متعدد جاسوسی نیک فیوری را با صدایی آرام و عاری از احساسات به سمع و نظر مخاطبین می‌رساند.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "چرا جهان فیلم‌ ها و سریال‌ های مارول متفاوت هستند؟", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85%E2%80%8C-%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D8%B3%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%84%E2%80%8C-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%88%D9%84/" }, { "type": "p", "text": "همچنین «Fury Files» این اطلاعات را با استفاده از ترکیب گرافیک‌های کمیک طور و تکه‌هایی از انیمیشن‌های معروف مارول مثل «ایکس من» و «انتقام جویان» در اختیار ما قرار می‌دهد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "سریال «Fury Files» ترکیبی از انیمیشن‌ها و هنر گرافیک متحرک کمیک خواهد بود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "انیمیشن جدید پلتفرم آنلاین دیزنی پلاس جمعه پانزدهم می در دسترس عموم قرار خواهد گرفت. حقیقتاً نباید از میزان اطلاعاتی که نیک فیوری از هرکدام از شخصیت‌های مارول دارد، شگفت‌زده شد. این سریال قرار است به مخاطبینش از رمز و رازهایی درباره قهرمانان و تبهکاران مارول بگوید که دسترسی به هرکدام از این داده‌های محرمانه فقط تحت انحصار شیلد بوده است. این سریال، ترکیبی از انیمیشن‌ها و هنر گرافیک متحرک کمیک خواهد بود. اگر به دنبال اطلاعاتی از قهرمانانتان هستید، نیک فیوری آن‌ها را در اختیار شما قرار می‌دهد.", "ref": "https://www.filimo.com/tag/animated/%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%85%DB%8C%D8%B4%D9%86" }, { "type": "p", "text": "سریال «Fury Files» از پانزدهم می و یک هفته زودتر از فصل دوم‌ سریال «Marvel’s Future Avengers» در اختیار علاقه‌مندان قرار خواهد گرفت.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Slash Film", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:معرفی فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
شلواری برای روابط‌عمومی بازاریابی
[ { "type": "p", "text": "ماجرا از یک توییت با کلیدواژه‌های شلوار و دیجی‌کالا شروع شد؛ توصیفی از یک روزمرگی ساده که با چاشنی طنز همراه بود و البته خیلی‌ها را هم به نوشتن تجربه مشترکشان ترغیب کرد. اما همه چیز در حد یک طنز توییتری پرطرفدار باقی نماند و با ورود فیلیمو ابعاد گسترده‌ای پیدا کرد. اگر هر روز زمانی را در توییتر می‌گذرانید و آن توییت اصلی را ندیده باشید، احتمالا در اثر توییت‌های سایر کاربران با موضوع شلوار ، مجبور به گشتن برای رسیدن به سرنخ اصلی شده‌اید. اگر از توییتر هم چیزی ندانید اما کاربر اینستاگرام یا تلگرام باشید، با کمک شیوه‌های رایج راه یافتن یک ژانر از توییتر به سایر شبکه‌های اجتماعی، چیزی از ماجرای شلوار معروف دستگیرتان شده است. و حتی اگر به کلی با شبکه‌های اجتماعی بیگانه باشید احتمالا آخرین منبع‌تان روزنامه صبح پنج‌شنبه بوده است که با گزارشی در صفحه اول ابعادی از ماجرا را شرح داده بود. اما چه شد که یک توییت، یک منشن (پاسخ به یک توییت) با اکانت فیلیمو و به دنبال آن ده‌ها منشن از سایر برندهای مطرح کشور از جمله دیجی‌کالا ، آسان پرداخت ، ایرانسل ، جاباما ، ایسام ، نشان ، پاکان و … چنین جریانی را به راه انداخت؟ در ادامه این مطلب و در چند سکانس به عنوان روابط عمومی فیلیمو ، گرداننده اکانت توییتر این برند و شخصی که شروع‌کننده این جریان بود تلاش می‌کنم در عین حفظ استقلال ابعاد متفاوت آن را شرح دهم.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "سکانس اول: چه شد که فیلیمو تصمیم گرفت به آن توییت پاسخ دهد؟", "ref": null }, { "type": "p", "text": "برای کسب‌وکارهای آنلاین به‌ویژه کسب‌وکارهایی که به طور مستقیم با کاربر/ مشتری در ارتباط هستند، ابزارهای رصد شبکه‌های اجتماعی نقش مهمی در بهبود عملکرد روابط عمومی دیجیتال دارد. ابزارهایی که به ما دست‌اندرکاران روابط عمومی امکان سنجش واکنش‌ها، شکایت‌ها و انتقادهای کاربران را می‌دهد و از آن برای پاسخگویی و پشتیبانی استفاده زیادی می‌کنیم. در تیم روابط عمومی فیلیمو هم این ابزارها با تعریف کلیدواژه‌های مهم برند به کمک ما می‌آیند و در بسیاری از موارد از بروز بحران‌های روابط عمومی جلوگیری می‌کنند. اما استفاده خلاقانه در جهت ارتباط مستقیم با کاربر/ مشتری هم کارکرد مهم دیگری است که به کمک این ابزارها حاصل می‌شود. علاوه بر این، از آنجایی که اکانت‌های رسمی از سوی افراد واقعی مدیریت می‌شوند و در ارتباط با کاربر نمی‌توان حس درونی دوطرفه در شبکه‌های مجازی را نادیده گرفت، پروتکل‌های داخلی روابط عمومی فیلیمو این اجازه را به ما می‌دهد که مطابق با هویت برند و پایبندی به اخلاق، تا حد مشخصی اجازه شوخی‌های خلاقانه با کاربران را هم داشته باشیم. همانطور که تا پیش از موضوع شلوار ، اکانت رسمی توییتر فیلیمو با منشن‌های متعددی که لحن‌های صمیمی، گاه شوخ‌طعبانه و گاه رسمی داشته است به توییت‌های بسیاری نه تنها با کلیدواژه فیلیمو ، بلکه با کلیدواژه‌های دیگری مثل فیلم، سینما، خانواده و… هم پاسخ داده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اگر آن پاسخ‌ها جنجالی نشدند یا مورد توجه قرار نگرفتند چند دلیل برآمده از رفتار مخاطب در توییتر را می‌توان برایشان ذکر کرد. از جمله اینکه آن پاسخ‌ها به کاربرانی با تعداد فالور خیلی کم داده شد یا پاسخ‌ها به توییت‌هایی داده شد که لایک و منشن آن‌ها انگشت‌شمار بود. در عین حال، مسیری را رقم زد که روحیه شوخ‌طبعانه فیلیمو در ارتباط مستقیم با کاربران شبکه‌های اجتماعی را تقویت می‌کرد و حالا در بزنگاهی مثل توییت جنجالی شلوار نمود عمومی‌تری پیدا کرد. ضمن اینکه فیلیمو زمانی به توییت اصلی ورود کرد که بیش از هزار لایک و ۳۵ منشن داشت. این یعنی در اصلاح توییتری‌ها، ما به یک توییت فیواستار (توییتی که بیشتر از هزار لایک به همراه داشته باشد) پاسخ دادیم و شانس دیده‌شدن پاسخ یک برند رسمی در چنین مواردی بسیار بالاست. این بخشی از پاسخ به افرادی است که نگاهی تخصصی به روحیه برند فیلیمو داشتند و منشن جریان‌ساز اکانت توییتر فیلیمو را خارج از هویت آن می‌دانستند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "نقد دومی که به فیلیمو در این ماجرا وارد شد این بود که اساسا توییت ابتدایی تنها درباره دیجی‌کالا بود و هیچ ربطی به فیلیمو نداشت. درپاسخ باید بگویم همان روحیه خلاقانه تیمی که در فیلیمو وجود دارد با خواندن منشن‌های توییت (کاربران در منشن‌ها هر کدام از لباسی مثال زده بودند که هنگام استفاده از خدمات برندها مثل اسنپ‌فود، پیک‌ها و تاکسی‌ها از ان استفاده می‌کنند) با شیطنت درآمیخته شد و باعث شد به این فکر کنیم که اگر برای استفاده از هر اپلیکیشنی یک لباس وجود دارد، لباس فیلیمو چه می‌تواند باشد؟ و همین باعث شد تا سوال اصلی را از کاربر بپرسیم: «اگر برای فیلیمو دیدن شلواری کنار نگذاشتید ما اجازه داریم قشنگ‌ترینش رو براتون بفرستیم؟»", "ref": null }, { "type": "p", "text": "حال اجازه دهید مراحل رسیدن به این سوال و توییت کردن آن را توضیح دهم؛ ما در رسیدن به جمله مطلوب و پشت سر گذاشتن تردیدهایی که برای ورود به این ماجرا داشتیم چند نکته مهم را در نظر گرفتیم و بررسی کردیم:", "ref": null }, { "type": "p", "text": "• شخص توییت کننده با هویت واقعی (اسم و عکس واقعی) در توییتر فعالیت دارد پس باید احتمال‌هایی که می‌تواند هویت واقعی مریم را تحت تاثیر قرار دهد در نظر بگیریم.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "• شوخی اصلی، کلیدواژه‌هایی مثل شلوار را دارد که ممکن است با توجه به فضای خارج از عرفی که به راحتی در توییتر به وجود می‌آید و به آن دامن زده می‌شود باعث به وجود آمدن فضای منفی برای مریم و فیلیمو شود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "• ممکن است مریم از این شوخی حس بدی پیدا کند یا خشمگین و عصبانی شود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "• ممکن است رفتار غیرقابل پیش‌بینی کاربران توییتر فارسی و واکنش آن‌ها به منشن فیلیمو بار منفی فراوانی را برای برندمان داشته باشد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "راه‌حل‌هایی که برای این موارد داشتیم این بود که با توجه به شناختی که دورادور از مریم داشتیم و روحیه شوخ طبعانه او را در توییت هایش حس کرده بودیم، با واسطه ارتباطی‌مان او را در جریان شوخی فیلیمویی قرار دهیم. همچنین کلیدواژه‌های انتخابی را جوری کنار هم قرار دادیم که کمترین برداشت جنسیت‌زده از منشن‌مان شود و در نهایت هم جمله را سوالی برای کسب اجازه مطرح کردیم تا اختیار پاسخ‌گویی با مریم باشد. اما این ارتباط از طریق دوست مشترکی انجام گرفت و بدون هیچ هماهنگی‌ای برای ادامه ماجرا تنها به یک کسب اجازه ختم شد. اینجا بود که روحیه شوخ طبعانه مریم در پاسخ به فیلیمو هم ادامه پیدا کرد و برای ما نوشت: «هر کی نفرسته.»", "ref": null }, { "type": "p", "text": "حالا که با موافقت مریم به مرحله تهیه هدیه برای او رسیده بودیم لازم بود که بدون کمک از واسطه ارتباطی به طور مستقیم با او هم‌صحبت شویم. اینجا بود که تصمیم گرفتم با اکانت شخصی با مریم ارتباط بگیرم تا مطمئن شود که خانمی همسن خودش این شوخی را شروع کرده و هدیه را هم او تدارک می‌بیند. البته اینجا موضوع هدیه مهم نبود بلکه مهم بود تا مریم از ارتباط مستقیم با فیلیمو احساس خوبی داشته باشد و بداند که ما فارغ از هویت برند، دغدغه آرامش روانی او را هم داریم.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "این روایت مربوط به دقایق ابتدایی ارتباط بعد از منشن اصلی فیلیمو است و دیگر ادامه پیدا نکرد. هم من و هم مریم نمی‌دانستیم که قرار است تا ساعاتی دیگر همه برندها به صف شوند و این شوخی را متناسب با خدمات‌شان ادامه دهند. اما همه چیز بعد از پاسخ دیجی‌کالا به طور شگفت‌انگیزی ادامه پیدا کرد …", "ref": null }, { "type": "p", "text": "سکانس دوم: هیچ کس در پای کار آمدن سایر برندها نقش نداشت", "ref": null }, { "type": "p", "text": "آنطور که مریم در ویرگول و امیرحسن موسوی به عنوان مدیر روابط عمومی دیجی‌کالا در توییترش توضیح داده است، و من هم در ادامه این روایت توضیح خواهم داد، این جریان بدون هیچ هماهنگی بین برندها، بدون هیچ تبادل مالی بین مریم و دیگران، و بدون اینکه کمپین مشترکی بین فیلیمو و دیجی‌کالا باشد تنها مسیر ارگانیک خود را طی کرد. به همین دلیل است که باید از تئوری‌های کلاس‌های درس فاصله گرفت و این حرکت ارگانیک را در همان کلاس‌ها به بحث گذاشت. در این ماجرا برای اولین بار بود که اکانت‌های رسمی برندهای مهم هر کدام سعی کردند در سریع‌ترین زمان به جریان پیش آمده بپیوندند و هویت خود را چه در قالب طنز و چه در قالب ارائه خدماتشان به نمایش بگذارند. هرچند که فیلیمو شروع کننده این جریان بود اما به عنوان عضوی از تیم روابط عمومی باید بگویم اگر این ماجرا از سمت ما شروع نشده بود، باز هم سعی می‌کردیم در سریعترین زمان به آن بپیوندیم و به پررنگ‌تر شدن آن کمک کنیم. فراموش نکنیم که این نمونه موفق در ارتباط اکانت‌های رسمی با کاربران، یک ویژگی مهم را به عنوان اصل قرار داده و آن این است که در نگاه ما ارتباطات انسانی بر هر چیز مقدم است.", "ref": "/Invalid" }, { "type": "p", "text": "سکانسی که هنوز روی میز تدوین باقی مانده: خوب، بد، جلف", "ref": null }, { "type": "p", "text": "با اینکه این ماجرا ابعاد گسترده‌ای در بین مارکترها و روابط عمومی‌های استارتاپ‌ها داشت، اما بعضی حواشی آن در توییتر، اینستاگرام، تلگرام و فضای رسانه‌ای غیرقابل مدیریت شد. یک رفتار عادی در بین کاربران توییتر این است که در موضوع‌های جنجالی ورود کنند و با منشن‌های مرتبط یا غیرمرتبط بحث را ادامه دهند. بعد از آنکه با ورود اکانت‌های رسمی پرتعداد به منشن‌های توییت مریم، این توییت به بیش از ۷ هزار لایک و ۱۳۰ ریتوییت رسید، منشن‌های با ادبیات زننده و جنسیت‌زده هم بخش غیرقابل انکار ماجرا را تشکیل داد. جدا از آن روزنامه صبح پنج‌شنبه هم با توجه به رویکردهای تحریریه و اهمیت موضوع گزارشی را تنظیم کرد که باعث شد بی‌خبران از شبکه‌های اجتماعی مجازی هم نسبت به موضوع کنجکاو شوند. حالا تحلیل این رفتارها و واکنش‌های عمومی در کنار تحلیل نظرات کارشناسان و مدرسان حوزه ارتباطات و مارکتینگ بخش فرامتنی ماجرای پیش آمده است که هنوز نمی‌دانیم با چه شیوه تدوینی آن را به سناریو اصلی مرتبط کنیم.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "سکانس پایانی: این داستان ادامه دارد…", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در پشت صحنه همه اقدام‌های روابط عمومی که در این ماجرا انجام گرفت، بیشتر از هر چیز حال خوب مریم برای ما اهمیت داشت. با استقبالی که از پذیرش هدیه فیلیمویی کرده بود می‌دانستیم که این تنها راهی است که می‌توانیم هم از او بخاطر همراهی و درک بالایش تشکر کنیم و هم بهانه‌ای داشته باشیم تا کمی احوالات شخصی‌اش را بهتر کنیم. برای همین سعی کردیم یک یادگاری کوچک از این ماجرای طنزآمیز برای او به جا بگذاریم و اینطور شد که آنچه در تصویر می‌بینید از طرف همه فیلیمویی‌ها به مریم تقدیم شد. البته ماجرای شلوار معروف به همینجا ختم نمی‌شود و ادامه‌دار خواهد بود؛ شاید در وقتی دیگر و در قالب کمپین‌های هیجان‌انگیز دیگر…", "ref": null } ]
null
original:نقد و یادداشت سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
نقد و بررسی فصل پایانی سریال «جای خوب»؛ خداحافظی با بهشت
[ { "type": "p", "text": "پایان یک زندگی می‌تواند غم‌انگیز باشد، اما اگر پایانی در کار نباشد، هیچ‌چیز معنا پیدا نخواهد کرد. این تنها یکی از درس‌های قسمت پایانی سریال تفکربرانگیز و عاطفی «جای خوب» با عنوان اصلی « The Good Place » بود. این مجموعه تلویزیونی که پخش آن در سال ۲۰۱۶ از شبکه ان‌بی‌سی آغاز شده بود پس از چهار فصل موفق به کار خود خاتمه داد. سریال کمدی فانتزی «جای خوب» داستانی زنی به نام النور شلستروپ را روایت می‌کند که پس از مرگ وارد بهشت می‌شود اما اشتباهی صورت گرفته و او مستحق زندگی در بهشت نیست؛ حالا او نه‌تنها باید این موضوع را پنهان کند بلکه مجبور است از رفتار بد خود در زمان حیات دست بردارد و به آدم بهتری تبدیل شود. در نقد و بررسی سریال «جای خوب» با فیلیمو شات همراه باشید.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/emmy-predictions-2020-best-comedy-series/" }, { "type": "ilink", "text": "لیست بهترین سریال های خارجی جهان", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%d8%a8%d9%87%d8%aa%d8%b1%db%8c%d9%86-%d8%b3%d8%b1%db%8c%d8%a7%d9%84-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%a8%d9%87%d8%a7%d8%b1-2020/" }, { "type": "p", "text": "مایکل شور ، خالق سریال‌هایی همچون «پارک‌ها و تفریحات» با عنوان اصلی «Parks and Recreation» و «بروکلین نه-نه» با عنوان اصلی «Brooklyn Nine-Nine»، خوش‌بینی ذاتی خود را در اکثر آثارش به نمایش گذاشته است. سریال «جای خوب» سرشار از نکات هشداردهنده‌ای است که به ما یادآوری می‌کنند چه اتفاقات زشت و زننده‌ای رخ خواهد داد اگر مردم سعی بر کنترل بدترین غرایزشان نداشته باشند. اگرچه داستان سریال «جای خوب» این واقعیت را تأیید می‌کند که کنترل عادات بد، با توجه به دنیای پیچیده امروز، بسیار دشوار است؛ موضوعی که شاید ناامیدکننده باشد. به‌طور مشابه، مردمی که ما در شهر پاونی (شهر خیالی سریال «پارک‌ها و تفریحات») می‌شناختیم همیشه درگیر ناامیدی بودند؛ کافی است پایان رویای زیبای لزلی نوپ را به یاد بیاورید.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اما «جای خوب»، همانند «پارک‌ها و تفریحات»، به سریالی در مورد این حقیقت تبدیل شده است که حتی با وجود مشکلات و ناامیدی‌ها، انسان‌ها می‌توانند خوب باشند، خوب رفتار کنند و به یکدیگر لطف کنند. خوشبختانه «جای خوب» برخلاف «پارک‌ها و تفریحات» این موضوع را با بازیگوشی و صراحت تمام در قالب یک کندوکاو لذت‌بخش به تصویر می‌کشد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در فصل‌های ابتدایی، تمرکز سریال بیشتر روی شخصیت النور شلستروپ (با بازی کریستن بل ، هنرپیشه سریال «ورونیکا مارس» با عنوان اصلی «Veronica Mars») بود؛ زنی خودشیفته و نفرت‌انگیز که پس از مرگ وارد آرمان‌شهری به نام «جای خوب» می‌شود اما پس از آن‌که متوجه می‌شود اشتباهی رخ داده و او باید به «جای بد» فرستاده می‌شد، تصمیم می‌گیرد به کمک دوستانش اخلاق و رفتار خود را بهتر کند. النور با گذشت زمان یاد می‌گیرد که چطور فداکاری کند، حقیقت را بگوید، انسان بهتری باشد، و در این راه پشتکار داشته باشد. تلاش او موجب می‌شود که همانند یک رهبر، کاراکترها را هدایت کند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "از دیگر شخصیت‌های سریال می‌توان به چیدی (با بازی ویلیام جکسون هارپر ، بازیگر فیلم «میدسامر» با عنوان اصلی «Midsommar‎»)، نیمه گمشده النور و یک استاد اخلاق و فلسفه سنگالی، اشاره کرد. طاهانی (با نقش‌آفرینی جمیله جمیل ) یک نیکوکار ثروتمند بریتانیایی است که پس از چند کش‌و‌قوس با النور دوست می‌شود. جیسون (با بازی منی جاسینتو ) یک دی‌جی آماتور و دلال مواد مخدر اهل فلوریدا است که به نظر می‌رسد او هم اشتباهاً وارد «جای خوب» شده است. جنت (با نقش‌آفرینی دارسی کاردن ، هنرپیشه سریال «بری» با عنوان اصلی «Barry‎») یک راهنمای برنامه‌ریزی‌شده است که به عنوان یک بانک اطلاعاتی برای ساکنان «جای خوب» عمل می‌کند. در آخر، مایکل (با بازی تد دنسن ؛ هنرپیشه سیتکام «بکر» با عنوان اصلی «Becker») که در ظاهر مدیر محله‌‌ای از «جای خوب» است که النور ، چیدی ، طاهانی و جیسون در آن زندگی می‌کنند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فصل چهارم سریال «جای خوب»، که آخرین فصل این مجموعه است، کمتر به مسائل پیرامون ماهیت خوب بودن می‌پردازد و ما متوجه می‌شویم که در واقع تمام دوستانمان در این مجموعه ذاتاً خوب هستند. در عوض، قسمت‌های پایانی فصل چهارم روی این موضوع تمرکز کرده است که ما معنی انسان بودن را درک کنیم. هضم تصورات دیرینه از بهشت، که مایکل شور و نویسندگان خارق‌العاده سریال در نمایش آن عملکردی بی‌نظیر داشته‌اند، برای انسانی با خوش‌بینی محدود، انسان‌گرایانه و گاهاً خسته‌کننده بیش از حد دشوار و عجیب است؛ بهشت هر آن چیزی است که شما می‌خواهید، برای همیشه.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/emmy-predictions-2020-best-actor-comedy-series/" }, { "type": "p", "text": "یکی از مشکلات بهشتی که طبق سنت‌ها در ذهن ما شکل گرفته این است که اگرچه آنجا به عنوان یک پاداش، فوق‌العاده است، اما به عنوان هویجی که روبروی شما قرار داده‌اند تا جایزه اعمال خوب شما در زمین باشد، آنقدر از تجربیات انسانی دور شده که دیگر چیزی از انسانیت دیده نمی‌شود. این مفهوم همانند یک بستنی که تمام طعم‌های خوشمزه جهان را در خود جای داده امکان‌نا‌پذیر است. اما آیا این تصورات به دلیل میل شدید ما به خوش‌بختی روی زمین ایجاد شده‌اند؟ آیا دلیل آن این است که ما تمام طعم‌های خوشمزه جهان را در یک بستنی می‌خواهیم؟ این که تا ابد هر کاری که دلمان می‌خواهد انجام دهیم؟", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در قسمت ماقبل آخر با عنوان «پتی» («Patty»)، گروه کاراکتر‌ها به جای خوب واقعی می‌رسند؛ جایی که یاد می‌گیرند اگرچه انجام کاری که دلشان می‌خواهد لذتبخش است اما موجودی که آسیب‌ناپذیر باشد معنایی ندارد. همانطور که در قسمت پایانی سریال توسط تاد می (استاد فلسفه) بیان می‌شود، آنها یاد گرفتند که مرگ به زندگی انسان معنا می‌بخشد؛ بنابراین نوعی از پایان لازمه رسیدن به یک بهشت با خوشبختی حقیقی است. انسان بودن بدین معناست که شما بدانید جاویدان نیستید؛ و زمانی به این جاودانگی دست خواهید یافت که از ماهیت انسان بودن خود خارج شوید. بنابراین، النور و دوستانش سیستمی خلق کردند که در آن حتی مردم بهشت می‌توانند در مورد زمان پایان یافتن همه چیز تصمیم بگیرند. بار دیگر: بهشت هیچگاه به معنا ترک کردن نبوده است؛ بلکه به معنای ترک کردنِ به موقع است، زمانی که تمامی کارها انجام شده باشند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "جیسون پس از یک بازی بیسبال فوق‌العاده با پدرش، دانکی داگ ، برای اولین بار فهمید که آماده رفتن شده است. او با جنت خداحافظی کرد، با این ترس عمیق که فراموش خواهد شد روبرو شد و به سمت جنگل رفت؛ جایی که آخرین لحظه‌های سریال را تماشا می‌کردیم. تنها مسئله‌ای که در مورد جیسون ناگفته باقیمانده انتظار او برای دیدار دوباره جنت است. اگرچه جنت همانند یک راهبه پاسخ این انتظار را داده بود اما جیسون متوجه این موضوع نشده بود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "طاهانی سمت دیگری را انتخاب کرد. او همچون گذشته و همانند یک برنامه‌ریز جشن تصمیم گرفت یک معمار شود و زندگی‌های پس از مرگ را طراحی کند. او عاشق برنامه‌ریزی برای دیگران بود و حالا این کار را در قالبی سخاوتمندانه انجام می‌دهد؛ اگرچه مطمئناً مایل است برای ایده‌های خوبش مورد تحسین قرار گیرد، هر چه نباشد او تنها پساانسان (post-human) داستان است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "سریال «جای خوب» طی چهار فصل و ۵۲ قسمت ما را درگیری ماجرایی عجیب و عمیق می‌کند. اگرچه این سریال بی‌نقص نبود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "و سپس چیدی ؛ خودخواهی النور حالا به عشق تبدیل شده و او سعی دارد نیمه‌گمشده خود را برای سفر به آتن و پاریس وسوسه کند و در این راه پای صحبت‌هایش در مورد فلسفه بنشیند. چیدی دوست دارد در کنار النور بماند اما مجبور به ترک کردن او است. این که النور ، چیدی را مجبور به ماندن بکند نوعی خودخواهی محسوب می‌شود بنابراین النور تصمیم می‌گیرد چیدی را آزاد بگذارد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اگر تنها یک بخش از قسمت نهایی سریال «جای خوب» آنچنان که باید رضایت‌بخش نبوده باشد، به نظر من زمانی بود که شاهد ترغیب کردن میندی سنت کلیر (با بازی مریبث مونرو ) برای تطابق با سیستم و اثبات شایستگی‌اش برای بودن در «جای خوب» بودیم. من همیشه ایده وجود داشتن یک جای متوسط را تحسین می‌کردم و مریبث مونرو همیشه برای این نقش فوق‌العاده بود. اما در اینجا به نظر می‌رسد این ایده که ترغیب کردن میندی بخشی از کار‌هایی بود که النور باید انجام می‌داد با دیگر بخش‌های قسمت نهایی سازگار نیست.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "نکته‌ای که نویسندگان سریال دقت زیادی به آن داشتند این بود که النور پیش از دیدن مایکل توان ترک کردن جای خوب را نداشت. یکی از بهترین انحرافات سریال «جای خوب» وارونه‌سازی رابطه بین مایکل و النور بود؛ رابطه‌ای که قبلاً مایکل نقش پدر خیرخواه النور را در آن داشت اما حالا نقش پسر نوجوان و گمراه النور را ایفا می‌کند. مایکل دقیقاً با همان مشکلی دست و پنجه نرم می‌کرد که دوستان النور در زندگی پس از مرگ خود با آن دست به گریبان بودند: او هیچ پایانی برای خود متصور نبود. او حتی وقتی طی یک سکانس خنده‌دار متوجه شد که عبور از در موجب ناپدیدشدنش نخواهد شد، هنوز هم توان عبور از در را نداشت و پشت درختی پنهان شده بود. باید اعتراف کرد مضامین کمدی سریال «جای خوب» تا حد زیادی مدیون استعداد طنزپردازی تد دنسون هستند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "نه؛ مایکل نیاز به فرصتی برای انسان بودن داشت. انسان، با تمام ناراحتی‌ها، محدودیت‌ها و تردیدهایش موجب خلق چیزی به نام انسانیت می‌شود. و با اعطای این فرصت به او، مایکل از سوزاندن دستانش در مایکروویو و بازی با سگ غول‌پیکرش لذت می‌برد؛ چیز‌هایی معمولی که تا به حال تجربه نکرده بود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "هنگامی که النور از در عبور می‌کند شاهد پایان یافتن ماجرایی هستیم که او پس از مرگش آغاز کرده بود. او این ماجراجویی را در قالب شخصیت یک کلاهبردار، یا حداقل، چیزی که خود بر این باور بود آغاز کرد و حالا در حالی آن را به پایان می‌رساند که جهان را نجات داده است. او انسانیت را از گروهی انسان یاد گرفت که هیچکدام کامل نبودند و حتی معنای درست انسانیت را به طور کامل درک نکرده بودند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "سریال «جای خوب» طی چهار فصل و ۵۲ قسمت ما را درگیری ماجرایی عجیب و عمیق می‌کند. اگرچه این سریال بی‌نقص نبود؛ برای مثال انسان‌هایی که در فصل چهارم به عنوان نمونه‌های آزمایشی معرفی شدند، علیرغم بازی خوب بازیگر‌ها، شخصیت‌پردازی دقیقی نداشتند. گاهی از اوقات، سیستم شیاطین، مکان‌ها، آزمایش‌ها و … آنقدر پیچیده می‌شد که من را تا مرز تسلیم‌شدن پیش می‌برد، و من هنوز نمی‌توانم از پس آزمایشاتی که در این سیستم‌ها مطرح می‌شد برآیم.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اما خوشبختانه پایان فلسفی فیلم را کاملاً درک کردم. شکنندگی و ارزشمندی دو مفهوم مجزا نیستند؛ آنها به یکدیگر وابسته هستند. این که ما بدانیم زمان با هم بودنمان پایانی دارد موجب می‌شود از حضور در کنار همدیگر سپاسگزار باشیم. تصادم محدودیت‌های ما چیزی است که تلاش ما را برمی‌انگیزد و این تلاش پاداش داشته باشد یا نه، ما را تعریف می‌کند. اگر پیرامون خود را با دوستانی پر کنید که دوستتان دارند و شما هم آنها را عمیقاً دوست داشته باشید، رشد خواهید کرد. ما باید در هر لحظه این سوال را از خود بپرسیم که روش انجام کار درست چگونه است؛ و انجام این کار قطعاً ارزشمند خواهد بود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "چیز‌های زیادی در سریال «جای خوب» وجود دارند که قابل‌تحسین هستند: عملکرد برجسته بازیگران اصلی و فرعی، فیلمنامه شگفت‌انگیز، شوخی‌های عجیب و غریب، حس مثبت و روحانی فضای داستان، طراحی صحنه باشکوه، جلوه‌های ویژه نوآورانه و تصمیم برای پایان به‌موقع.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "چیز‌های زیادی در سریال «جای خوب» وجود دارند که قابل‌تحسین هستند: عملکرد برجسته بازیگران اصلی و فرعی، فیلمنامه شگفت‌انگیز، شوخی‌های عجیب و غریب، حس مثبت و روحانی فضای داستان، طراحی صحنه باشکوه، جلوه‌های ویژه نوآورانه و تصمیم برای پایان به‌موقع.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "مایکل شور طی مصاحبه‌ای عنوان کرده بود که پس از پایان سریال «پارک‌ها و تفریحات»، شبکه NBC مایل بود هر طور که شده همکاری خود با او را ادامه دهد. بنابراین او یک کمدی فلسفی ساخت که کاراکترهایش بیشتر اوقات از جملات فلاسفه مشهور نقل قول می‌کنند. «جای خوب» («The Good Place») قطعاً بیننده را شگفت‌زده خواهد کرد؛ سریالی در مورد انسانیت و زیبایی‌هایش.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: NPR", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
فیلم پناهگاه در سرزمین برف و یخ، قارۀ جنوبگان
[ { "type": "p", "text": "خاویر باردم ابتدا به پروژۀ مذاکرات صلح سبز در قطب جنوب پیوست و سپس در تأمین منابع مالی فیلم زیست‌محیطی فیلم سینمایی پناهگاه با عنوان اصلی «Sanctuary» نیز مشارکت کرد. در مراسمی که به مناسبت شروع ساخت فیلم پناهگاه محصول ۲۰۲۰ برگزار شد، در میان تمامی اظهارنظرات، سخنان سخنگوی سازمان ناظر قارۀ جنوبگان جالب‌توجه بود. او گفت: «این پروژه متعلق به هیچ‌کس نیست و در عین حال متعلق به همه است.» این فیلم را، به‌حق، باید نگاهی واقع‌بینانه به جنوبی‌ترین قارۀ کرۀ خاکی دانست که با طرح سؤالی مهم، مستند کوتاه و زیست‌محیطی آلوارو لونگوریا را مستقیم و بی‌پروا به پیش می‌برد؛ فیلم سؤالی ساده را مطرح می‌کند: «در شرایطی که قلمروی خالی از سکنۀ امپراطوری یخ‌ها، فراتر از تملک انسان‌هاست، مسئولیت حفاظت و نگهداری از آن بر عهدۀ چه‌کسی است؟»", "ref": null }, { "type": "p", "text": "حضور خاویر باردم ، ستارۀ اسپانیایی سینما، در این پروژه بسیار دلگرم‌کننده است. گرچه باردم خود را مبارزی زیست‌محیطی نمی‌داند، حضور او به‌عنوان چهره‌ای شناخته‌شده در رأس این پروژه، راه را برای اقدامات بزرگ‌تر و البته بی‌پرواتر هموار می‌کند. فیلم پناهگاه از ساختاری نسبتاً عمل‌گرا و واقع‌بینانه برخوردار است که می‌توان نقطه‌قوت آن را نلغزیدن در ورطۀ تملق‌گویی از افراد مشهور دربارۀ فعالیت‌های زیست‌محیطی آنان دانست. البته باید گفت فیلم دربارۀ روش‌هایی که روابط عمومی و پتانسیل‌های رسانه‌ای برای نجات محیط‌زیست کُرۀ زمین به‌کار می‌بندد به حد کفایت، نکته‌سنجی به خرج نمی‌دهد و وارد جزئیات نمی‌شود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلم «پناهگاه» با همکاری سازمان صلح سبز ساخته شده است و در بیشتر قسمت‌ها، مانند اعلانی عمومی و مؤثر در پیشرفت بُرد اهداف این سازمان عمل می‌کند. لونگوریا ، با استفاده از روشی مدون و آموزشی و با زبانی شیرین، توانسته حقایق تلخی را دربارۀ قارۀ جنوبگان برای مخاطب بازگو کند؛ همچنین از مناظر وسیع و صحنه‌های زیبای فراوانی از پنگوئن‌های دوست‌داشتنی در فیلم خود استفاده کرده است؛ حیواناتی که محبوب باردم نیز هستند. افزون بر همۀ این‌ها، از حضور خاویر باردم ، در مقامِ شخصیت کلیدی پروژه، ماجراجویی غیرحرفه‌ای و البته راوی خوش‌گفتار فیلم نمی‌توان غافل شد.", "ref": "https://www.filimo.com/crew/%D8%AE%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1%20%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D9%85" }, { "type": "p", "text": "روند اصلی فیلم «پناهگاه» محصول سال ۲۰۲۰ بر مبنای حرکتی است که در سازمان صلح سبز برای ایجاد منطقه‌ای حفاظت‌شده در دریای ودل متمرکز شده است؛ تلاشی ستودنی که در منطقه‌ای با مساحت بالغ بر ۱.۱ مایل مربع، بزرگ‌ترین منطقه را برای حفاظت هدف قرار می‌دهد. با وجود این، به‌نظر می‌رسد «پناهگاه» در عین به‌تصویر‌کشیدن زیبایی نفس‌گیر و رام‌نشدنی قارۀ جنوبگان، گرفتار بروکراسی قدیمی و تشریفات اداری خسته‌کننده‌ای است که فعالان عادی محیط‌زیست همواره به آن انتقاد کرده‌اند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "مدت‌زمان فیلم «پناهگاه» ۷۴ دقیقه‌ است. در نتیجه، فیلم برای پرداختن به تمام مسائل مطرح‌شده به‌سختی زمان می‌یابد و نمی‌تواند تمام مسائل را چنان‌ که باید به نتیجه برساند. این فیلم مطالب و گزارش‌های علمی فراوانی را با زبان بسیار ساده ارائه می‌دهد که با تصاویر بسیار زیبایی از قارۀ جنوبگان همراه شده است. این تصاویر، گرچه در مقایسه با تصاویر دیوید اتنبرو سطح پایین‌تری دارند، به شیوۀ فیلم‌های نشنال جئوگرافی تهیه شده‌اند و در حد خود چشمگیرند. در کل، می‌توان گفت به‌عنوان محصولی ویدیوئی، این فیلم از ایجاز و اختصار کافی برخوردار است و به‌خوبی با بیننده ارتباط برقرار می‌کند. «پناهگاه» رسالت خود را برانگیختن توجه مخاطبی تعریف می‌کند که از راه دور و در منزل در جریان امور این منطقه از کرۀ زمین قرار می‌گیرد؛ اما علاوه‌بر آن، در جشنواره‌های پاییزی سال گذشته نیز حضور پررنگی داشته است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "استفاده از روشی ترکیبی در ساخت «پناهگاه» نیز به‌نوبۀ خود جالب‌توجه است؛ در این شیوه، از مصاحبه‌های خبری، همراه با روایت خاطرات تصویری از حضور یک‌ساله در پروژۀ دریای ودل استفاده شده است. البته باید خاویر باردم و برادرش کارلوس باردم (که در اواخر سال ۲۰۱۷ به‌عنوان تهیه‌کننده و نویسندۀ همکار در پروژۀ فیلم حضور داشت) را نیز به این معجون اضافه کرد. خاویر باردم و به‌ تبع او بینندگان فیلم، در طی داستان، مطالبی جالب دربارۀ تنوع زیستی این منطقۀ مهم می‌آموزند؛ این منطقه در معرض خطراتی است که زنجیروار به یکدیگر متصل‌اند؛ خطراتی که سرمنشأ آن‌ها از گرم‌شدن زمین تا ماهیگیری صنعتی را در بر‌می‌گیرد. در این راستا، سازمان صلح سبز درصدد جمع‌آوری ۱.۸ میلیون امضای عمومی برای بیانیه‌ای است که حفاظت از این منطقه را تضمین کند و باردم برای کمک به این سازمان در رسیدن به هدف خود، از تمام قدرت تبلیغاتی و نفوذ رسانه‌ای‌اش بهره برده است. خوشبختانه آمار و نتایج به‌دست‌آمده، از موفقیت در نیل به این هدف در ماه‌های اخیر خبر می‌دهند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فعالیت‌ زیست‌محیطی مانند نبردی است که بیش از آنکه به پیروزی ختم شود، محکوم به شکست است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "مدت‌زمان چشمگیری از فیلم به فعالیت‌های اعضای صلح سبز و به‌خصوص رهبر سوئدی پروژه، فریدا بنگتسن ، اختصاص یافته است. با وجود این، بیشترین حجم فیلم را سفر برادران باردم به قارۀ جنوبگان تشکیل می‌دهد. خاویر باردم ، به‌عنوان راوی فیلم به زیبایی عمل می‌کند؛ حس شگفت‌زدگی و دلسوزی او، زمانی‌که از زاویه دید دوربین فابیو فاسیمنتو به دستۀ پنگوئن‌ها می‌نگرد، به‌خوبی، به اثرگذاری صحنه می‌افزاید. سپس، باردم به آن‌ها ملحق می‌شود و در درخشان‌ترین بخش فیلم، در سفری به اعماق دریا، جمعیت عظیم ساکنان کف اقیانوس را به تصویر می‌کشد که در تلألؤ روشنایی کم‌رنگ آن، چون یاقوت‌هایی رنگارنگ، در برابر الماس یک‌دست سفید سطح آن می‌درخشند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در این شیوۀ فیلم‌سازی، کارگردان باید به منابع مالی کافی دسترسی داشته باشد تا به ساخت فیلمی با کیفیت متوسط دست یابد. فیلمی که با وجود موانع سیاسی، که کیلومترها با این سرزمین یخ‌زده فاصله دارند، در نهایت کار چندانی از پیش نخواهد برد. تمام افرادی که اخبار محیط‌زیستی موجود در رسانه‌ها را دنبال می‌کنند به‌خوبی می‌دانند که پیشنهاد سازمان صلح سبز برای حفاظت از این محدودۀ دریایی را عملاً نمی‌توان محقق کرد؛ زیرا در اواخر سال ۲۰۱۸، دربارۀ حفاظت منابع زندۀ دریایی قطب جنوب، مصوبه‌ای در کنوانسیون بین‌المللی تصویب شده است. بنابراین نمی‌توان به پایان خوش فیلم، چنان که انتظار می‌رود، دل بست. با وجود این، فیلم «پناهگاه» محصول سال ۲۰۲۰ با پیامی جدی و تلخ به پایان می‌رسد: فعالیت‌های زیست‌محیطی مانند نبردی است که بیش از آنکه به پیروزی ختم شود، محکوم به شکست است؛ اما مدافعان محیط‌‌زیست باید به تلاش خود ادامه دهند تا در نهایت، روزی شاهد پیشرفت اهدافشان باشند. همچنان که ما امیدواریم دوباره باردم را در ادامۀ سری فیلم‌های مستند زیست‌محیطی ببینیم!", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Variety", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
فیلم پناهگاه در سرزمین برف و یخ، قارۀ جنوبگان
[ { "type": "p", "text": "خاویر باردم ابتدا به پروژۀ مذاکرات صلح سبز در قطب جنوب پیوست و سپس در تأمین منابع مالی فیلم زیست‌محیطی فیلم سینمایی پناهگاه با عنوان اصلی «Sanctuary» نیز مشارکت کرد. در مراسمی که به مناسبت شروع ساخت فیلم پناهگاه محصول ۲۰۲۰ برگزار شد، در میان تمامی اظهارنظرات، سخنان سخنگوی سازمان ناظر قارۀ جنوبگان جالب‌توجه بود. او گفت: «این پروژه متعلق به هیچ‌کس نیست و در عین حال متعلق به همه است.» این فیلم را، به‌حق، باید نگاهی واقع‌بینانه به جنوبی‌ترین قارۀ کرۀ خاکی دانست که با طرح سؤالی مهم، مستند کوتاه و زیست‌محیطی آلوارو لونگوریا را مستقیم و بی‌پروا به پیش می‌برد؛ فیلم سؤالی ساده را مطرح می‌کند: «در شرایطی که قلمروی خالی از سکنۀ امپراطوری یخ‌ها، فراتر از تملک انسان‌هاست، مسئولیت حفاظت و نگهداری از آن بر عهدۀ چه‌کسی است؟»", "ref": null }, { "type": "p", "text": "حضور خاویر باردم ، ستارۀ اسپانیایی سینما، در این پروژه بسیار دلگرم‌کننده است. گرچه باردم خود را مبارزی زیست‌محیطی نمی‌داند، حضور او به‌عنوان چهره‌ای شناخته‌شده در رأس این پروژه، راه را برای اقدامات بزرگ‌تر و البته بی‌پرواتر هموار می‌کند. فیلم پناهگاه از ساختاری نسبتاً عمل‌گرا و واقع‌بینانه برخوردار است که می‌توان نقطه‌قوت آن را نلغزیدن در ورطۀ تملق‌گویی از افراد مشهور دربارۀ فعالیت‌های زیست‌محیطی آنان دانست. البته باید گفت فیلم دربارۀ روش‌هایی که روابط عمومی و پتانسیل‌های رسانه‌ای برای نجات محیط‌زیست کُرۀ زمین به‌کار می‌بندد به حد کفایت، نکته‌سنجی به خرج نمی‌دهد و وارد جزئیات نمی‌شود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلم «پناهگاه» با همکاری سازمان صلح سبز ساخته شده است و در بیشتر قسمت‌ها، مانند اعلانی عمومی و مؤثر در پیشرفت بُرد اهداف این سازمان عمل می‌کند. لونگوریا ، با استفاده از روشی مدون و آموزشی و با زبانی شیرین، توانسته حقایق تلخی را دربارۀ قارۀ جنوبگان برای مخاطب بازگو کند؛ همچنین از مناظر وسیع و صحنه‌های زیبای فراوانی از پنگوئن‌های دوست‌داشتنی در فیلم خود استفاده کرده است؛ حیواناتی که محبوب باردم نیز هستند. افزون بر همۀ این‌ها، از حضور خاویر باردم ، در مقامِ شخصیت کلیدی پروژه، ماجراجویی غیرحرفه‌ای و البته راوی خوش‌گفتار فیلم نمی‌توان غافل شد.", "ref": "https://www.filimo.com/crew/%D8%AE%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1%20%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D9%85" }, { "type": "p", "text": "روند اصلی فیلم «پناهگاه» محصول سال ۲۰۲۰ بر مبنای حرکتی است که در سازمان صلح سبز برای ایجاد منطقه‌ای حفاظت‌شده در دریای ودل متمرکز شده است؛ تلاشی ستودنی که در منطقه‌ای با مساحت بالغ بر ۱.۱ مایل مربع، بزرگ‌ترین منطقه را برای حفاظت هدف قرار می‌دهد. با وجود این، به‌نظر می‌رسد «پناهگاه» در عین به‌تصویر‌کشیدن زیبایی نفس‌گیر و رام‌نشدنی قارۀ جنوبگان، گرفتار بروکراسی قدیمی و تشریفات اداری خسته‌کننده‌ای است که فعالان عادی محیط‌زیست همواره به آن انتقاد کرده‌اند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "مدت‌زمان فیلم «پناهگاه» ۷۴ دقیقه‌ است. در نتیجه، فیلم برای پرداختن به تمام مسائل مطرح‌شده به‌سختی زمان می‌یابد و نمی‌تواند تمام مسائل را چنان‌ که باید به نتیجه برساند. این فیلم مطالب و گزارش‌های علمی فراوانی را با زبان بسیار ساده ارائه می‌دهد که با تصاویر بسیار زیبایی از قارۀ جنوبگان همراه شده است. این تصاویر، گرچه در مقایسه با تصاویر دیوید اتنبرو سطح پایین‌تری دارند، به شیوۀ فیلم‌های نشنال جئوگرافی تهیه شده‌اند و در حد خود چشمگیرند. در کل، می‌توان گفت به‌عنوان محصولی ویدیوئی، این فیلم از ایجاز و اختصار کافی برخوردار است و به‌خوبی با بیننده ارتباط برقرار می‌کند. «پناهگاه» رسالت خود را برانگیختن توجه مخاطبی تعریف می‌کند که از راه دور و در منزل در جریان امور این منطقه از کرۀ زمین قرار می‌گیرد؛ اما علاوه‌بر آن، در جشنواره‌های پاییزی سال گذشته نیز حضور پررنگی داشته است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "استفاده از روشی ترکیبی در ساخت «پناهگاه» نیز به‌نوبۀ خود جالب‌توجه است؛ در این شیوه، از مصاحبه‌های خبری، همراه با روایت خاطرات تصویری از حضور یک‌ساله در پروژۀ دریای ودل استفاده شده است. البته باید خاویر باردم و برادرش کارلوس باردم (که در اواخر سال ۲۰۱۷ به‌عنوان تهیه‌کننده و نویسندۀ همکار در پروژۀ فیلم حضور داشت) را نیز به این معجون اضافه کرد. خاویر باردم و به‌ تبع او بینندگان فیلم، در طی داستان، مطالبی جالب دربارۀ تنوع زیستی این منطقۀ مهم می‌آموزند؛ این منطقه در معرض خطراتی است که زنجیروار به یکدیگر متصل‌اند؛ خطراتی که سرمنشأ آن‌ها از گرم‌شدن زمین تا ماهیگیری صنعتی را در بر‌می‌گیرد. در این راستا، سازمان صلح سبز درصدد جمع‌آوری ۱.۸ میلیون امضای عمومی برای بیانیه‌ای است که حفاظت از این منطقه را تضمین کند و باردم برای کمک به این سازمان در رسیدن به هدف خود، از تمام قدرت تبلیغاتی و نفوذ رسانه‌ای‌اش بهره برده است. خوشبختانه آمار و نتایج به‌دست‌آمده، از موفقیت در نیل به این هدف در ماه‌های اخیر خبر می‌دهند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فعالیت‌ زیست‌محیطی مانند نبردی است که بیش از آنکه به پیروزی ختم شود، محکوم به شکست است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "مدت‌زمان چشمگیری از فیلم به فعالیت‌های اعضای صلح سبز و به‌خصوص رهبر سوئدی پروژه، فریدا بنگتسن ، اختصاص یافته است. با وجود این، بیشترین حجم فیلم را سفر برادران باردم به قارۀ جنوبگان تشکیل می‌دهد. خاویر باردم ، به‌عنوان راوی فیلم به زیبایی عمل می‌کند؛ حس شگفت‌زدگی و دلسوزی او، زمانی‌که از زاویه دید دوربین فابیو فاسیمنتو به دستۀ پنگوئن‌ها می‌نگرد، به‌خوبی، به اثرگذاری صحنه می‌افزاید. سپس، باردم به آن‌ها ملحق می‌شود و در درخشان‌ترین بخش فیلم، در سفری به اعماق دریا، جمعیت عظیم ساکنان کف اقیانوس را به تصویر می‌کشد که در تلألؤ روشنایی کم‌رنگ آن، چون یاقوت‌هایی رنگارنگ، در برابر الماس یک‌دست سفید سطح آن می‌درخشند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در این شیوۀ فیلم‌سازی، کارگردان باید به منابع مالی کافی دسترسی داشته باشد تا به ساخت فیلمی با کیفیت متوسط دست یابد. فیلمی که با وجود موانع سیاسی، که کیلومترها با این سرزمین یخ‌زده فاصله دارند، در نهایت کار چندانی از پیش نخواهد برد. تمام افرادی که اخبار محیط‌زیستی موجود در رسانه‌ها را دنبال می‌کنند به‌خوبی می‌دانند که پیشنهاد سازمان صلح سبز برای حفاظت از این محدودۀ دریایی را عملاً نمی‌توان محقق کرد؛ زیرا در اواخر سال ۲۰۱۸، دربارۀ حفاظت منابع زندۀ دریایی قطب جنوب، مصوبه‌ای در کنوانسیون بین‌المللی تصویب شده است. بنابراین نمی‌توان به پایان خوش فیلم، چنان که انتظار می‌رود، دل بست. با وجود این، فیلم «پناهگاه» محصول سال ۲۰۲۰ با پیامی جدی و تلخ به پایان می‌رسد: فعالیت‌های زیست‌محیطی مانند نبردی است که بیش از آنکه به پیروزی ختم شود، محکوم به شکست است؛ اما مدافعان محیط‌‌زیست باید به تلاش خود ادامه دهند تا در نهایت، روزی شاهد پیشرفت اهدافشان باشند. همچنان که ما امیدواریم دوباره باردم را در ادامۀ سری فیلم‌های مستند زیست‌محیطی ببینیم!", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Variety", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
نقد و بررسی فیلم «بدرفتاری»؛ قدرت همبستگی
[ { "type": "p", "text": "فیلم «بدرفتاری» با عنوان اصلی «Misbehaviour» داستان واقعی گروهی از زنان در سال ۱۹۷۰ را روایت می‌کند که سعی دارند مسابقات دوشیزه دنیا (Miss World) در لندن را به هم بریزند. اما هدف آنها چیست؟ با افزایش آگاهی در میان جوامع، دو سوال مهم در مورد این مراسم شکل گرفت: چرا دختران سیاه‌پوست اجازه حضور در این مراسم را ندارند؟ و چرا باید زنان را از روی ظاهرشان قضاوت کرد؟ دو سوالی که موضوع آپارتاید و مردسالاری را مطرح می‌کردند.‌ در سال ۱۹۷۰، برای اولین بار دخترانی سیاه‌پوست در این مراسم شرکت داده شدند اما این موضوع خشم زنان را کاهش نداد؛ زنانی که می‌خواستند با جامعه مردسالار مبارزه کنند و نگاه شئ‌نگرانه به خود را تغییر دهند. در نقد و بررسی فیلم «بد‌رفتاری» با فیلیمو شات همراه باشید.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«بدرفتاری»، یک فیلم کمدی تاریخی با الهام از مضامین فمنیستی است که پیچیدگی‌های سیاست‌های هویتی و اعتراضات نسبت به تبعیض نژادی را به تصویر می‌کشد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«بدرفتاری»، یک فیلم کمدی تاریخی با الهام از مضامین فمنیستی است که پیچیدگی‌های سیاست‌های هویتی و اعتراضات نسبت به تبعیض نژادی را به تصویر می‌کشد. با این وجود، شاید با تماشای فیلم آرزو کنید که ای کاش سازندگان آن کمی بهتر عمل می‌کردند. اگر این آرزو به حقیقت می‌پیوست، شاهد فیلمی دوست‌داشتنی و هوشمندانه بودیم. اگرچه فیلم «بدرفتاری» یک اثر آگاهی‌بخش است اما نمی‌توان گفت با فیلمی تأثیرگذار روبرو هستیم.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "سال‌های زیادی است که صنعت مسابقات زیبایی رو به افول است و حالا جذابیت گذشته را ندارد. کاهش نرخ تماشای بینندگان تلویزیون و عدم رضایت جوانان نشانه‌هایی از افزایش آگاهی مردم در مورد جشنواره‌های زیبایی با عناوین «دوشیزه دنیا»، «دوشیزه جهان»، «دوشیزه گرند اینترنشنال» و دیگر دوشیزه‌ها هستند. اگرچه برگزارکنندگان این مسابقات با اعمال تغییراتی همچون حذف بخش امتیازدهی بر اساس ظاهر دختران در لباس شنا سعی داشتند محبوبیت خود را حفظ کنند اما قدرت همبستگی زنان چیزی نیست که بتوان به این سادگی آن را شکست داد؛ قدرتی که یکی از برجسته‌ترین نقاط عطف خود را در سال ۱۹۷۰ تجربه کرد.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "نقد فیلم نگهبانانی از دیرباز | مردن یا نمردن، مسئله این است!", "ref": "https://www.filimo.com/shot/the-old-guard-review/" }, { "type": "p", "text": "با آغاز دهه هفتاد، موجی از اعتراضات نسبت به آپارتاید و تبعیض نژادی بین افراد سفید‌پوست و رنگین‌پوست شکل گرفت و این موضوع به تدریج در تمامی جنبه‌های زندگی رسوخ می‌کرد. در آن سال‌ها مسابقه‌ای به نام «دوشیزه دنیا» برگزار می‌شد که بینندگانش حتی از فینال جام جهانی هم بیشتر بود. اعتراض نسبت به سیاست‌های تبعیض نژادی روی این مسابقه هم تأثیر گذاشته بود و قرار بود برای اولین بار دخترانی سیاه‌پوست در مراسم شرکت داده شوند. اما گروه‌های دیگری از زنان وجود داشتند که نسبت به ماهیت این مسابقه اعتراض داشتند؛ مسابقه‌ای که زنان را بر اساس ظاهرشان قضاوت می‌کرد و نگاهی شئ‌نگرانه به آنها داشت.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "ساخت یک فیلم بر اساس اتفاقات آن سال و به تصویر کشیدن زنانی قهرمان که برای تغییر جامعه مردسالار ریسک اعتراض و زندانی‌شدن را به جان خریدند، ایده بسیار خوبی است؛ ایده‌ای که فیلیپا لاوثورپ برای ساخت فیلم «بدرفتاری» از آن استفاده کرده است. او نه تنها به این اعتراضات پرداخته، بلکه تلاش کرده حس دو دختر سیاه‌پوستی که برای اولین بار در این مراسم شرکت داده می‌شدند را نیز به مخاطب انتقال دهد: جنیفر هاستون ، دوشیزه گرانادا (با بازی گوگو امبتا-را ) و پیرل جنسن ، دوشیزه آفریقای جنوبی (با بازی لوریس هریسون ). در حالی که کیرا نایتلی و جسی باکلی (در نقش سالی الکساندر و جو رابینسون ، سردسته‌های معترضان) می‌خواهند با مردسالاری مبارزه کنند، هاستن و جنسن از این که دنیا به تماشای آنها نشسته خوشحال هستند؛ حالا مردم دنیا وجود آنها را به رسمیت شناخته و حقی برابر با رقبای دیگر به آنها اعطا کرده‌اند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلم «بدرفتاری» به نویسندگی گبی کیاپ و ربه‌کا فرین ، قصد دارد چند دنیای متفاوت را به تصویر بکشد: دنیای مردان، دنیای زنان و دنیای مردم رنگین‌پوست. هر کدام از این دنیا‌ها دیدگاه‌های مختلفی دارند و کارگردان سعی دارد هر کدام از آنها را به شیوه‌ای تأثیرگذار به مخاطب نشان دهد. سازندگان این فیلم در مصاحبه‌ای عنوان کرده‌اند که شنیدن صحبت‌های جو رابینسون در یک برنامه رادیویی به نام «اتحاد» («The Reunion») از شبکه بی‌بی‌سی در سال ۲۰۱۰ تأثیر زیادی روی آنها داشته اما این تأثیرپذیری موجب ساخت یک فیلم تأثیرگذار و جذاب برای عموم مردم نشده‌است.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "سقوط تا ابد با فیلم سرگیجه", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%B3%D9%82%D9%88%D8%B7-%D8%AA%D8%A7-%D8%A7%D8%A8%D8%AF-%D8%A8%D8%A7-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B3%D8%B1%DA%AF%DB%8C%D8%AC%D9%87/" }, { "type": "p", "text": "فیلیپا لاوثورپ کار خود را با ساخت چند مستند آغاز کرد و سپس سراغ ساخت فیلم‌های تلویزیونی رفت، اما عمده شهرت او از کارگردانی مینی‌سریال‌ «سه دختر» («Three Girls») و چند قسمت از سریال «تاج» («The Crown») نشئت گرفته است. فیلم «بدرفتاری» به خوبی استعداد او برای به تصویر کشیدن لحظات احساسی را نشان می‌دهد اما فیلمنامه‌ این اثر به قدری محتاطانه (و شاید بزدلانه) نوشته شده است که نمی‌توان آن را یک فیلم فمنیسیتی نامید. در طول فیلم، موقعیت‌های زیادی برای نمایش جنبه‌های فمنیستی داستان پیش می‌آید اما نویسندگان اعتماد به نفس لازم برای خلق یا به تصویر کشیدن قهرمانان واقعی ماجرا ندارند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "بااین‌حال، نکات مثبتی هم وجود دارند. برای مثال زمانی که شاهد تقابل سالیِ باهوش و مادر سرکوب‌شده‌اش هستیم یا درگیر کشمکش‌های بین باب هوپ و همسرش می‌شویم، پیام رک و صریح فیلم را دریافت می‌کنیم. صرف نظر از همه چیز، باید اذعان کنیم که «بدرفتاری» در انتقال پیام خود موفق عمل می‌کند. جسی باکلی که سال گذشته بازی در مینی‌سریال «چرنوبیل» («Chernobyl») و فیلم «جودی» («Judy») را در کارنامه خود ثبت کرده بود، بار دیگر بازی درخشانی ارائه داده است. رابطه او با کیرا نایتلی و بحث‌هایشان در مورد نحوه نگرش و مبارزه با مسئله تبعیض جنسیتی و نژادی را می‌توان جذاب‌ترین لحظات فیلم دانست. علاوه بر بر آنها، گوگو امبتا-را در نقش جنیفر هاستن هم به خوبی توانسته از پس سکانس‌های عاطفی و انتقال احساسات به مخاطب بربیاید.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "نقد و بررسی فیلم رحم", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B1%D8%AD%D9%85/" }, { "type": "p", "text": "سه سال قبل، آلیسا میلانو (بازیگر سریال «افسون‌شده» با عنوان اصلی «Charmed») در راستای توانمندسازی زنان از طریق همدلی، مردم را به استفاده از هشتگ «#من_هم» («Me_Too#») ترغیب کرد. فیلم «بدرفتاری» از آن دسته فیلم‌هایی نیست که جزو زیرشاخه این هشتگ قرار گیرد. لاوثورپ در عوض تمرکز روی نحوه سوءاستفاده از زنان در مسابقات زیبایی سعی دارد اعتراض پیشگامانه‌ای را به تصویر بکشد که سنگ‌بنای پروژه آزادی زنان را تشکیل داد. در طول فیلم بارها می‌بینیم که گروه‌های مخالف اعتراضی نسبت به زنان شرکت‌کننده در مسابقات زیبایی ندارند؛ دیدگاهی که فیلم نیز بر آن باور است و آنها را با دلسوزی نشان می‌دهد. در مجموع می‌توان گفت «بدرفتاری» نمایی از همدلی و همبستگی زنان است که در قالب یک فیلم متوسط با بازی‌های چشمگیر به تصویر کشیده است.", "ref": null } ]
null
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
انیمیشن جدید ست روگن و سارا سیلورمن
[ { "type": "p", "text": "پلتفرم پخش آنلاین اچ‌بی‌او مکس ، سفارش ساخت یک انیمیشن جدید را به ست روگن و سارا سیلورمن داده است؛ این سریال دومین انیمیشن مناسب بزرگسال ست روگن خواهد بود که خبر ساختش در این ماه منتشر شده است. پیش‌تر، ست روگن در انیمیشن «سوسیس پارتی» (از سریال‌های پویانمایی مناسب بزرگسالان) حضور پیدا کرده بود و حالا قرار است نقش بابانوئل را در انیمیشن بعدی پلتفرم اچ‌بی‌او مکس ایفا کند. در این سریال، سارا سیلورمن هم در نقش پری‌زاده جذاب قطب شمال حضور خواهد داشت.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اچ‌بی‌او مکس اعلام کرده است که این سریال با عنوان «Santa Inc»، به کمک کمپانی لاینزگیت و با همراهی روگن و سیلورمن ، به‌عنوان دو سازنده‌ اصلی این پروژه ساخته خواهد شد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "این سریال ۸ قسمته که زمان هر قسمت از آن چیزی در حدود نیم ساعت خواهد بود، به قلم الکساندرا راشفیلد (سریال Shrill) نوشته شده است و توسط شرکت فیلم‌سازی ست روگن ، Point Grey Pictures، تهیه خواهد شد. این سریال، اثری مشترک میان چند کمپانی فیلمسازی است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در ادامه، خلاصه‌ای از سریال را می‌خوانیم که توسط پلتفرم آنلاین اچ‌بی‌او مکس پخش شده است:", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«این سریال، داستان کندی اسمالز ( سیلورمن )، جذاب ترین پری‌زاده‌‌ی قطب شمال است. شرکت آمازون جانشین و قائم‌مقام بابانوئل را از آن خود می‌کند تا او برای این شرکت تجاری و آنلاین کار کند. در این میان، کندی اسمالز خودش را در آستانه‌ دستیابی به آرزوی دیرینه‌اش، اولین بانوی نوئل در تاریخ کریسمس، می‌بیند.»", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "درفیلیمو تماشا کنید: پلنگ صورتی", "ref": "https://www.filimo.com/m/3991/%D9%BE%D9%84%D9%86%DA%AF+%D8%B5%D9%88%D8%B1%D8%AA%DB%8C+%D9%88+%D8%AF%D9%88%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86" }, { "type": "p", "text": "نایب‌رئیس بخش فنی رسانه‌ وارنر ، سوزانا مکوس ، اذعان کرده است که همیشه آرزوی تغییر سنت‌های تعطیلات محبوبی چون کریسمس و اضافه کردن دغدغه‌ فمینیستی به آن‌ها را داشته است و پس از خواندن فیلمنامه‌ سریال به قلم ست و سارا ترغیب شده است که به آنها بپیوندد. او همچنین معتقد است که این سریال برای پخش در شبکه اچ‌بی‌او مکس بسیار مناسب است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اطلاعیه‌ ساخت سریال «Santa Inc» چند روز بعد از خبر جنجالی همکاری روگن با اوان گلدبرگ برای اقتباس از پادکست Bubble و ساخت یک انیمیشن جدید بزرگسال پسند از روی آن پخش شد. ست روگن پیش‌تر بعد از موفقیت تجاری-هنری سریال «سوسیس‌ پارتی» درباره علاقه‌اش برای ساخت پروژه‌های بیشتر صحبت کرده بود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اسکات هربست ، سرپرست تیم نویسندگان لاینزگیت، معتقد است که سارا و ست ترکیب بی‌نظیری در دنیای کمدی هستند و برای ساخت این سریال سرگرم‌کننده و خنده‌دار انتخاب درستی به شمار می‌آیند. او همچنین در ادامه می‌افزاید: «ما به دنبال راهی بودیم تا در دنیای کمدی و طنزپردازی شیرجه بزنیم و این موضوع با حمایت شرکت Point Grey Pictures ممکن شد؛ امیدواریم در ادامه تعطیلات را برای اچ‌بی‌او مکس به تجربه‌ای باورنکردنی و بدیع تبدیل کنیم.»", "ref": null }, { "type": "p", "text": "برای سرویس پخش آنلاین اچ‌بی‌او مکس که تنها چند روز دیگر تا افتتاح رسمی‌اش باقی مانده، سریال‌های دیگری از جمله «Prince»، «Close Enough» و ریبوت جدیدی از سریال محبوب «Boondocks» پیش‌بینی شده است.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Indie Wire", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
نقد و بررسی فیلم «بدرفتاری»؛ قدرت همبستگی
[ { "type": "p", "text": "فیلم «بدرفتاری» با عنوان اصلی «Misbehaviour» داستان واقعی گروهی از زنان در سال ۱۹۷۰ را روایت می‌کند که سعی دارند مسابقات دوشیزه دنیا (Miss World) در لندن را به هم بریزند. اما هدف آنها چیست؟ با افزایش آگاهی در میان جوامع، دو سوال مهم در مورد این مراسم شکل گرفت: چرا دختران سیاه‌پوست اجازه حضور در این مراسم را ندارند؟ و چرا باید زنان را از روی ظاهرشان قضاوت کرد؟ دو سوالی که موضوع آپارتاید و مردسالاری را مطرح می‌کردند.‌ در سال ۱۹۷۰، برای اولین بار دخترانی سیاه‌پوست در این مراسم شرکت داده شدند اما این موضوع خشم زنان را کاهش نداد؛ زنانی که می‌خواستند با جامعه مردسالار مبارزه کنند و نگاه شئ‌نگرانه به خود را تغییر دهند. در نقد و بررسی فیلم «بد‌رفتاری» با فیلیمو شات همراه باشید.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«بدرفتاری»، یک فیلم کمدی تاریخی با الهام از مضامین فمنیستی است که پیچیدگی‌های سیاست‌های هویتی و اعتراضات نسبت به تبعیض نژادی را به تصویر می‌کشد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«بدرفتاری»، یک فیلم کمدی تاریخی با الهام از مضامین فمنیستی است که پیچیدگی‌های سیاست‌های هویتی و اعتراضات نسبت به تبعیض نژادی را به تصویر می‌کشد. با این وجود، شاید با تماشای فیلم آرزو کنید که ای کاش سازندگان آن کمی بهتر عمل می‌کردند. اگر این آرزو به حقیقت می‌پیوست، شاهد فیلمی دوست‌داشتنی و هوشمندانه بودیم. اگرچه فیلم «بدرفتاری» یک اثر آگاهی‌بخش است اما نمی‌توان گفت با فیلمی تأثیرگذار روبرو هستیم.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "سال‌های زیادی است که صنعت مسابقات زیبایی رو به افول است و حالا جذابیت گذشته را ندارد. کاهش نرخ تماشای بینندگان تلویزیون و عدم رضایت جوانان نشانه‌هایی از افزایش آگاهی مردم در مورد جشنواره‌های زیبایی با عناوین «دوشیزه دنیا»، «دوشیزه جهان»، «دوشیزه گرند اینترنشنال» و دیگر دوشیزه‌ها هستند. اگرچه برگزارکنندگان این مسابقات با اعمال تغییراتی همچون حذف بخش امتیازدهی بر اساس ظاهر دختران در لباس شنا سعی داشتند محبوبیت خود را حفظ کنند اما قدرت همبستگی زنان چیزی نیست که بتوان به این سادگی آن را شکست داد؛ قدرتی که یکی از برجسته‌ترین نقاط عطف خود را در سال ۱۹۷۰ تجربه کرد.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "نقد فیلم نگهبانانی از دیرباز | مردن یا نمردن، مسئله این است!", "ref": "https://www.filimo.com/shot/the-old-guard-review/" }, { "type": "p", "text": "با آغاز دهه هفتاد، موجی از اعتراضات نسبت به آپارتاید و تبعیض نژادی بین افراد سفید‌پوست و رنگین‌پوست شکل گرفت و این موضوع به تدریج در تمامی جنبه‌های زندگی رسوخ می‌کرد. در آن سال‌ها مسابقه‌ای به نام «دوشیزه دنیا» برگزار می‌شد که بینندگانش حتی از فینال جام جهانی هم بیشتر بود. اعتراض نسبت به سیاست‌های تبعیض نژادی روی این مسابقه هم تأثیر گذاشته بود و قرار بود برای اولین بار دخترانی سیاه‌پوست در مراسم شرکت داده شوند. اما گروه‌های دیگری از زنان وجود داشتند که نسبت به ماهیت این مسابقه اعتراض داشتند؛ مسابقه‌ای که زنان را بر اساس ظاهرشان قضاوت می‌کرد و نگاهی شئ‌نگرانه به آنها داشت.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "ساخت یک فیلم بر اساس اتفاقات آن سال و به تصویر کشیدن زنانی قهرمان که برای تغییر جامعه مردسالار ریسک اعتراض و زندانی‌شدن را به جان خریدند، ایده بسیار خوبی است؛ ایده‌ای که فیلیپا لاوثورپ برای ساخت فیلم «بدرفتاری» از آن استفاده کرده است. او نه تنها به این اعتراضات پرداخته، بلکه تلاش کرده حس دو دختر سیاه‌پوستی که برای اولین بار در این مراسم شرکت داده می‌شدند را نیز به مخاطب انتقال دهد: جنیفر هاستون ، دوشیزه گرانادا (با بازی گوگو امبتا-را ) و پیرل جنسن ، دوشیزه آفریقای جنوبی (با بازی لوریس هریسون ). در حالی که کیرا نایتلی و جسی باکلی (در نقش سالی الکساندر و جو رابینسون ، سردسته‌های معترضان) می‌خواهند با مردسالاری مبارزه کنند، هاستن و جنسن از این که دنیا به تماشای آنها نشسته خوشحال هستند؛ حالا مردم دنیا وجود آنها را به رسمیت شناخته و حقی برابر با رقبای دیگر به آنها اعطا کرده‌اند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلم «بدرفتاری» به نویسندگی گبی کیاپ و ربه‌کا فرین ، قصد دارد چند دنیای متفاوت را به تصویر بکشد: دنیای مردان، دنیای زنان و دنیای مردم رنگین‌پوست. هر کدام از این دنیا‌ها دیدگاه‌های مختلفی دارند و کارگردان سعی دارد هر کدام از آنها را به شیوه‌ای تأثیرگذار به مخاطب نشان دهد. سازندگان این فیلم در مصاحبه‌ای عنوان کرده‌اند که شنیدن صحبت‌های جو رابینسون در یک برنامه رادیویی به نام «اتحاد» («The Reunion») از شبکه بی‌بی‌سی در سال ۲۰۱۰ تأثیر زیادی روی آنها داشته اما این تأثیرپذیری موجب ساخت یک فیلم تأثیرگذار و جذاب برای عموم مردم نشده‌است.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "سقوط تا ابد با فیلم سرگیجه", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%B3%D9%82%D9%88%D8%B7-%D8%AA%D8%A7-%D8%A7%D8%A8%D8%AF-%D8%A8%D8%A7-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B3%D8%B1%DA%AF%DB%8C%D8%AC%D9%87/" }, { "type": "p", "text": "فیلیپا لاوثورپ کار خود را با ساخت چند مستند آغاز کرد و سپس سراغ ساخت فیلم‌های تلویزیونی رفت، اما عمده شهرت او از کارگردانی مینی‌سریال‌ «سه دختر» («Three Girls») و چند قسمت از سریال «تاج» («The Crown») نشئت گرفته است. فیلم «بدرفتاری» به خوبی استعداد او برای به تصویر کشیدن لحظات احساسی را نشان می‌دهد اما فیلمنامه‌ این اثر به قدری محتاطانه (و شاید بزدلانه) نوشته شده است که نمی‌توان آن را یک فیلم فمنیسیتی نامید. در طول فیلم، موقعیت‌های زیادی برای نمایش جنبه‌های فمنیستی داستان پیش می‌آید اما نویسندگان اعتماد به نفس لازم برای خلق یا به تصویر کشیدن قهرمانان واقعی ماجرا ندارند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "بااین‌حال، نکات مثبتی هم وجود دارند. برای مثال زمانی که شاهد تقابل سالیِ باهوش و مادر سرکوب‌شده‌اش هستیم یا درگیر کشمکش‌های بین باب هوپ و همسرش می‌شویم، پیام رک و صریح فیلم را دریافت می‌کنیم. صرف نظر از همه چیز، باید اذعان کنیم که «بدرفتاری» در انتقال پیام خود موفق عمل می‌کند. جسی باکلی که سال گذشته بازی در مینی‌سریال «چرنوبیل» («Chernobyl») و فیلم «جودی» («Judy») را در کارنامه خود ثبت کرده بود، بار دیگر بازی درخشانی ارائه داده است. رابطه او با کیرا نایتلی و بحث‌هایشان در مورد نحوه نگرش و مبارزه با مسئله تبعیض جنسیتی و نژادی را می‌توان جذاب‌ترین لحظات فیلم دانست. علاوه بر بر آنها، گوگو امبتا-را در نقش جنیفر هاستن هم به خوبی توانسته از پس سکانس‌های عاطفی و انتقال احساسات به مخاطب بربیاید.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "نقد و بررسی فیلم رحم", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B1%D8%AD%D9%85/" }, { "type": "p", "text": "سه سال قبل، آلیسا میلانو (بازیگر سریال «افسون‌شده» با عنوان اصلی «Charmed») در راستای توانمندسازی زنان از طریق همدلی، مردم را به استفاده از هشتگ «#من_هم» («Me_Too#») ترغیب کرد. فیلم «بدرفتاری» از آن دسته فیلم‌هایی نیست که جزو زیرشاخه این هشتگ قرار گیرد. لاوثورپ در عوض تمرکز روی نحوه سوءاستفاده از زنان در مسابقات زیبایی سعی دارد اعتراض پیشگامانه‌ای را به تصویر بکشد که سنگ‌بنای پروژه آزادی زنان را تشکیل داد. در طول فیلم بارها می‌بینیم که گروه‌های مخالف اعتراضی نسبت به زنان شرکت‌کننده در مسابقات زیبایی ندارند؛ دیدگاهی که فیلم نیز بر آن باور است و آنها را با دلسوزی نشان می‌دهد. در مجموع می‌توان گفت «بدرفتاری» نمایی از همدلی و همبستگی زنان است که در قالب یک فیلم متوسط با بازی‌های چشمگیر به تصویر کشیده است.", "ref": null } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
نقد و بررسی فیلم «بدرفتاری»؛ قدرت همبستگی
[ { "type": "p", "text": "فیلم «بدرفتاری» با عنوان اصلی «Misbehaviour» داستان واقعی گروهی از زنان در سال ۱۹۷۰ را روایت می‌کند که سعی دارند مسابقات دوشیزه دنیا (Miss World) در لندن را به هم بریزند. اما هدف آنها چیست؟ با افزایش آگاهی در میان جوامع، دو سوال مهم در مورد این مراسم شکل گرفت: چرا دختران سیاه‌پوست اجازه حضور در این مراسم را ندارند؟ و چرا باید زنان را از روی ظاهرشان قضاوت کرد؟ دو سوالی که موضوع آپارتاید و مردسالاری را مطرح می‌کردند.‌ در سال ۱۹۷۰، برای اولین بار دخترانی سیاه‌پوست در این مراسم شرکت داده شدند اما این موضوع خشم زنان را کاهش نداد؛ زنانی که می‌خواستند با جامعه مردسالار مبارزه کنند و نگاه شئ‌نگرانه به خود را تغییر دهند. در نقد و بررسی فیلم «بد‌رفتاری» با فیلیمو شات همراه باشید.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«بدرفتاری»، یک فیلم کمدی تاریخی با الهام از مضامین فمنیستی است که پیچیدگی‌های سیاست‌های هویتی و اعتراضات نسبت به تبعیض نژادی را به تصویر می‌کشد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«بدرفتاری»، یک فیلم کمدی تاریخی با الهام از مضامین فمنیستی است که پیچیدگی‌های سیاست‌های هویتی و اعتراضات نسبت به تبعیض نژادی را به تصویر می‌کشد. با این وجود، شاید با تماشای فیلم آرزو کنید که ای کاش سازندگان آن کمی بهتر عمل می‌کردند. اگر این آرزو به حقیقت می‌پیوست، شاهد فیلمی دوست‌داشتنی و هوشمندانه بودیم. اگرچه فیلم «بدرفتاری» یک اثر آگاهی‌بخش است اما نمی‌توان گفت با فیلمی تأثیرگذار روبرو هستیم.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "سال‌های زیادی است که صنعت مسابقات زیبایی رو به افول است و حالا جذابیت گذشته را ندارد. کاهش نرخ تماشای بینندگان تلویزیون و عدم رضایت جوانان نشانه‌هایی از افزایش آگاهی مردم در مورد جشنواره‌های زیبایی با عناوین «دوشیزه دنیا»، «دوشیزه جهان»، «دوشیزه گرند اینترنشنال» و دیگر دوشیزه‌ها هستند. اگرچه برگزارکنندگان این مسابقات با اعمال تغییراتی همچون حذف بخش امتیازدهی بر اساس ظاهر دختران در لباس شنا سعی داشتند محبوبیت خود را حفظ کنند اما قدرت همبستگی زنان چیزی نیست که بتوان به این سادگی آن را شکست داد؛ قدرتی که یکی از برجسته‌ترین نقاط عطف خود را در سال ۱۹۷۰ تجربه کرد.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "نقد فیلم نگهبانانی از دیرباز | مردن یا نمردن، مسئله این است!", "ref": "https://www.filimo.com/shot/the-old-guard-review/" }, { "type": "p", "text": "با آغاز دهه هفتاد، موجی از اعتراضات نسبت به آپارتاید و تبعیض نژادی بین افراد سفید‌پوست و رنگین‌پوست شکل گرفت و این موضوع به تدریج در تمامی جنبه‌های زندگی رسوخ می‌کرد. در آن سال‌ها مسابقه‌ای به نام «دوشیزه دنیا» برگزار می‌شد که بینندگانش حتی از فینال جام جهانی هم بیشتر بود. اعتراض نسبت به سیاست‌های تبعیض نژادی روی این مسابقه هم تأثیر گذاشته بود و قرار بود برای اولین بار دخترانی سیاه‌پوست در مراسم شرکت داده شوند. اما گروه‌های دیگری از زنان وجود داشتند که نسبت به ماهیت این مسابقه اعتراض داشتند؛ مسابقه‌ای که زنان را بر اساس ظاهرشان قضاوت می‌کرد و نگاهی شئ‌نگرانه به آنها داشت.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "ساخت یک فیلم بر اساس اتفاقات آن سال و به تصویر کشیدن زنانی قهرمان که برای تغییر جامعه مردسالار ریسک اعتراض و زندانی‌شدن را به جان خریدند، ایده بسیار خوبی است؛ ایده‌ای که فیلیپا لاوثورپ برای ساخت فیلم «بدرفتاری» از آن استفاده کرده است. او نه تنها به این اعتراضات پرداخته، بلکه تلاش کرده حس دو دختر سیاه‌پوستی که برای اولین بار در این مراسم شرکت داده می‌شدند را نیز به مخاطب انتقال دهد: جنیفر هاستون ، دوشیزه گرانادا (با بازی گوگو امبتا-را ) و پیرل جنسن ، دوشیزه آفریقای جنوبی (با بازی لوریس هریسون ). در حالی که کیرا نایتلی و جسی باکلی (در نقش سالی الکساندر و جو رابینسون ، سردسته‌های معترضان) می‌خواهند با مردسالاری مبارزه کنند، هاستن و جنسن از این که دنیا به تماشای آنها نشسته خوشحال هستند؛ حالا مردم دنیا وجود آنها را به رسمیت شناخته و حقی برابر با رقبای دیگر به آنها اعطا کرده‌اند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلم «بدرفتاری» به نویسندگی گبی کیاپ و ربه‌کا فرین ، قصد دارد چند دنیای متفاوت را به تصویر بکشد: دنیای مردان، دنیای زنان و دنیای مردم رنگین‌پوست. هر کدام از این دنیا‌ها دیدگاه‌های مختلفی دارند و کارگردان سعی دارد هر کدام از آنها را به شیوه‌ای تأثیرگذار به مخاطب نشان دهد. سازندگان این فیلم در مصاحبه‌ای عنوان کرده‌اند که شنیدن صحبت‌های جو رابینسون در یک برنامه رادیویی به نام «اتحاد» («The Reunion») از شبکه بی‌بی‌سی در سال ۲۰۱۰ تأثیر زیادی روی آنها داشته اما این تأثیرپذیری موجب ساخت یک فیلم تأثیرگذار و جذاب برای عموم مردم نشده‌است.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "سقوط تا ابد با فیلم سرگیجه", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%B3%D9%82%D9%88%D8%B7-%D8%AA%D8%A7-%D8%A7%D8%A8%D8%AF-%D8%A8%D8%A7-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B3%D8%B1%DA%AF%DB%8C%D8%AC%D9%87/" }, { "type": "p", "text": "فیلیپا لاوثورپ کار خود را با ساخت چند مستند آغاز کرد و سپس سراغ ساخت فیلم‌های تلویزیونی رفت، اما عمده شهرت او از کارگردانی مینی‌سریال‌ «سه دختر» («Three Girls») و چند قسمت از سریال «تاج» («The Crown») نشئت گرفته است. فیلم «بدرفتاری» به خوبی استعداد او برای به تصویر کشیدن لحظات احساسی را نشان می‌دهد اما فیلمنامه‌ این اثر به قدری محتاطانه (و شاید بزدلانه) نوشته شده است که نمی‌توان آن را یک فیلم فمنیسیتی نامید. در طول فیلم، موقعیت‌های زیادی برای نمایش جنبه‌های فمنیستی داستان پیش می‌آید اما نویسندگان اعتماد به نفس لازم برای خلق یا به تصویر کشیدن قهرمانان واقعی ماجرا ندارند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "بااین‌حال، نکات مثبتی هم وجود دارند. برای مثال زمانی که شاهد تقابل سالیِ باهوش و مادر سرکوب‌شده‌اش هستیم یا درگیر کشمکش‌های بین باب هوپ و همسرش می‌شویم، پیام رک و صریح فیلم را دریافت می‌کنیم. صرف نظر از همه چیز، باید اذعان کنیم که «بدرفتاری» در انتقال پیام خود موفق عمل می‌کند. جسی باکلی که سال گذشته بازی در مینی‌سریال «چرنوبیل» («Chernobyl») و فیلم «جودی» («Judy») را در کارنامه خود ثبت کرده بود، بار دیگر بازی درخشانی ارائه داده است. رابطه او با کیرا نایتلی و بحث‌هایشان در مورد نحوه نگرش و مبارزه با مسئله تبعیض جنسیتی و نژادی را می‌توان جذاب‌ترین لحظات فیلم دانست. علاوه بر بر آنها، گوگو امبتا-را در نقش جنیفر هاستن هم به خوبی توانسته از پس سکانس‌های عاطفی و انتقال احساسات به مخاطب بربیاید.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "نقد و بررسی فیلم رحم", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B1%D8%AD%D9%85/" }, { "type": "p", "text": "سه سال قبل، آلیسا میلانو (بازیگر سریال «افسون‌شده» با عنوان اصلی «Charmed») در راستای توانمندسازی زنان از طریق همدلی، مردم را به استفاده از هشتگ «#من_هم» («Me_Too#») ترغیب کرد. فیلم «بدرفتاری» از آن دسته فیلم‌هایی نیست که جزو زیرشاخه این هشتگ قرار گیرد. لاوثورپ در عوض تمرکز روی نحوه سوءاستفاده از زنان در مسابقات زیبایی سعی دارد اعتراض پیشگامانه‌ای را به تصویر بکشد که سنگ‌بنای پروژه آزادی زنان را تشکیل داد. در طول فیلم بارها می‌بینیم که گروه‌های مخالف اعتراضی نسبت به زنان شرکت‌کننده در مسابقات زیبایی ندارند؛ دیدگاهی که فیلم نیز بر آن باور است و آنها را با دلسوزی نشان می‌دهد. در مجموع می‌توان گفت «بدرفتاری» نمایی از همدلی و همبستگی زنان است که در قالب یک فیلم متوسط با بازی‌های چشمگیر به تصویر کشیده است.", "ref": null } ]
null
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
تریلر رسمی فیلم «Hammer» منتشر شد
[ { "type": "p", "text": "کمپانی پخش‌کننده فیلم ورتیکال انترتینمنت یک تریلر رسمی از یک فیلم مستقل به نام «Hammer»، در ژانر جنایی و مهیج پخش کرده است. کریستین اسپارکس ، فیلمساز کانادایی، کارگردانی و نویسندگی این اثر را بر عهده داشته است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلم «Hammer» در جشنواره فیلم ویسلر در پاییز گذشته اولین نمایش خود را داشت و در ماه ژوئن امسال از طریق سرویس‌های وی‌او‌دی پخش خواهد شد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "ویل پاتون در این فیلم نقش پدری سردرگم را بازی می‌کند. او که درگیر بحران‌های شخصی است متوجه فراری بودن پسرش از دست یک دلال مواد مخدر می‌شود. در ادامه، پدر و پسر عازم سفری طولانی می‌شوند که طبعاً با کمی تم پدرانه و خانوادگی همراه است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در این فیلم مارک اوبراین ، بن کاتن ، دیل مک‌لود ، لارا جین کوراستکی ، کانر پرایس و کورتیس کاراواجیو ایفای نقش می‌کنند. فیلم «Hammer» دومین فیلم بلند کریستین اسپارکس پس از ساخت فیلم «Cast No Shadow» است. البته که پیش از آن هم چندین فیلم کوتاه و پروژه تلویزیونی را کارگردانی کرده بود. این فیلم توسط آلیسون وایت ، کریس آگاستون ، جاناتان برانفمن و ویلیام وودز تهیه شده است. تریلر فیلم «Hammer» گرچه کوتاه است، اما نکات مهمی از فیلم را برایمان فاش می‌سازد. شاید با توجه به کم بودن تعداد بازیگران جنایی معروف، این تنها راه سازندگان برای جلب توجه مخاطبین باشد.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: First Showing", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:گفت‌وگوی فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
مصاحبه با ونسان کسل بازیگر نقش اینگراند سراک در سریال «وست ورلد»
[ { "type": "p", "text": "فصل سوم سریال تلویزیونی «دنیای غرب» یا همان «وست ورلد» (با نام اصلی Westworld ) ساختۀ جاناتان نولان و لیزا جوی ، از شبکۀ اچ‌بی‌او درحال پخش است. این فصل نیز مانند فصل‌های گذشته دربارۀ ضمیر ناخودآگاه موجودات مصنوعی است و اینکه آیا آن‌ها در رفتارشان از خود اختیاری دارند یا خیر. این داستان در سال ۲۰۵۸ اتفاق می‌افتد. دلورس (با بازی ایوان ریچل وود ) از پارک وست‌ورلد خارج شده و به دنیای واقعی پا گذاشته است. با ورود او به دنیای واقعی، سؤالات بی‌جواب بسیاری مانند دو فصل گذشته به‌وجود می‌آیند؛ سؤالاتی که تهدیدی بزرگ برای شخصیت مرموز اینگراند سراک (با بازی ونسان کسل ) محسوب می‌شوند. سراک ، که از سازندگان سیستم پارک‌ تفریحی دلوس است، رابطه‌ای مستقیم با این اتفاقات دارد.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/westworld-season-3-review/" }, { "type": "p", "text": "در این مصاحبۀ تلفنی، کسل دربارۀ علاقۀ خود به دو فصل گذشتۀ سریال و تمرکزش روی شخصیت سراک می‌گوید؛ همچنین دربارۀ نولان و جوی ، دیدگاهش دربارۀ شخصیت سراک ، فساد ثروتمندان، تجربه‌اش از نقش‌آفرینی در این سریال و ارتباط سراک و میو صحبت می‌کند، به‌علاوۀ آنچه بیش از همه، او را در بازی در این نقش تحت‌تأثیر قرار داده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "بازی در مجموعه‌ای مانند «وست ورلد» به فکر و تلاش زیادی احتیاج دارد. فکر می‌کنم گاهی اوقات شما هم مانند تماشاچیان از اینکه در داستان چه می‌گذرد اطلاعی نداشته‌اید. آیا سردرآوردن از اتفاقات داستان در زمان اجرا برایتان سخت بود؟", "ref": null }, { "type": "p", "text": "کسل : در ابتدا بگویم، پیش از اینکه برای همکاری دعوت شوم، هر دو فصل سریال را دیده بودم و از طرفداران آن بودم. برای همین، داستان را می‌دانستم و حقه‌های آن را می‌شناختم. البته زمانی‌که کار را شروع کردم و تمام داستان را فهمیدم، با نهایت توان سعی کردم روی کارم تمرکز کنم تا هیچ‌چیز در مسیر مرا تحت‌تأثیر قرار ندهد. اگر می‌خواستم بیش‌از‌حد به اتفاقات پیچیدۀ داستان توجه کنم، نمی‌توانستم کارم را با تمرکز انجام دهم؛ بنابراین روی نحوۀ صحبت‌کردن، هدف‌ و عقاید کاراکترم متمرکز شدم. این شیوه باعث شد، با وجود اتفاقات فراوانی که در داستان وجود دارد، گیج نشوم.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "زمانی‌که با آرون پال دربارۀ ملحق شدنش به مجموعه «وست ورلد» صحبت کردم، گفت جزئیات بسیار زیادی دربارۀ کاراکتری که آن را بازی می‌کند، به او داده شده است. دربارۀ کاراکتر خود چقدر مطلع بودید و آیا دقیقاً می‌دانستید قرار است چه اتفاقی بیفتد؟", "ref": null }, { "type": "p", "text": "کسل : قبل از شروع همکاری‌مان، دربارۀ کاراکترم، فلسفۀ وجودی‌اش و چگونگی شکل‌گیری شخصیت سراک بسیار صحبت کردیم. من در تمام قسمت‌های سریال در حال کشف‌و‌شهود بودم؛ این برایم خوشایند بود و احساس آزادی می‌کردم. کارکردن با دو کارگردان متفاوت خیلی عجیب است و من هنوز حضور لیزا (جوی) و جونا (نولان) را در تک‌تک اپیزودها حس می‌کنم. در واقع آن‌دو هستند که شخصیت سراک را این‌گونه خلق کرده‌اند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "گفته می‌شود سراک، شخصیت مقابل قهرمان (آنتاگونیست) است. شما او را چطور توصیف می‌کنید؟", "ref": null }, { "type": "p", "text": "کسل : سراک در عین حال که بشردوست است، ظالم، ناجی و ثروتمندترین مرد جهان است. تمام این‌ها او را به بهترین گزینه در مقابل شخصیت میو (با بازی تندی نیوتن ) تبدیل می‌کند. این یکی دیگر از ویژگی‌هایی است که مرا به این مجموعه علاقه‌مند کرد. ناغافل می‌فهمی تنها همتایی که روی کرۀ زمین برایت وجود دارد یک ربات است. به نظرم این قضیه پارادوکس عجیبی دارد و تمام این‌ها، شخصیت سراک را شکل می‌دهد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "می‌دانیم که او ثروتمندترین فرد جهان است، با وجود این، کسی نامش را نمی‌داند. آیا این موضوع باعث می‌شود هرکاری که بخواهد را بدون ترس از عواقبش انجام دهد؟", "ref": null }, { "type": "p", "text": "کسل : مطمئناً اگر کسی شما را نشناسد، می‌توانید کم‌وبیش هر کاری که می‌خواهید انجام دهید و کسی هم باخبر نشود! این روزها تمام اقدامات ما را دوربین‌ها ضبط می‌‌کنند. هرگونه عملیاتی که با کارت بانکی‌تان انجام دهید زمان دقیق آن، خریدی که کرده‌اید، محل، دلیل و کسی که برایش خرید کرده‌اید، کاملاً مشخص خواهد شد. امروزه، تجمل‌گرایی یعنی بتوانید کاری کنید که هیچ‌کس اطلاعاتی دربارۀ شما نداشته باشد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "آیا حضورداشتن در میان معمایی داستانی که در حال آشکارشدن است و خودتان هم نقش شخصیت مرموزی را در آن بازی می‌کردید، برایتان جذاب بود؟", "ref": null }, { "type": "p", "text": "کسل : تجربه‌ای فوق‌العاده بود. به‌عنوان یک بازیگر، مجبور نیستید کار زیادی انجام دهید؛ همه‌چیز برای صحنه‌هایی که در آن حضور پیدا می‌کنید مهیاست. همه درباره سراک حرف می‌زنند، به همین دلیل مجبور نیست خودش را خیلی خشن نشان دهد. می‌تواند رفتار خوبی داشته باشد و در عین حال، مردم همچنان از او بترسند. قبل از اینکه سراک در صحنه حاضر شود، مردم حرف‌های زیادی پشت سر او زده بودند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فصل سوم «وست ورلد» این پیام را به بیننده می‌رساند: «آزادی عمل به‌آسانی به‌دست نمی‌آید» و به‌نظر می‌رسد که کاراکتر شما به‌خوبی این مسئله را به میو تفهیم می‌کند. شما رابطۀ میان سراک و میو را چگونه توصیف می‌کنید؟ آیا در ادامۀ فصل انتظار آن می‌رود که رابطۀ این ‌دو عمیق‌تر شود؟", "ref": null }, { "type": "p", "text": "کسل : آن‌ها در حال حاضر شریک هستند و به علت احتیاجشان به یکدیگر چاره‌ای ندارند. بی‌شک سراک سعی دارد میو را کنترل کند، اما همان‌طوری که می‌دانید کسی نمی‌تواند میو را کنترل کند. در جاهایی مشخص نیست که کدامشان آن یکی را کنترل می‌کند و این مبارزۀ ذهنی ادامه دارد. میو بهترین گزینه برای سراکِ زیرک است. میو آن‌قدر پیشرفته است که بتواند تمام حرکات سراک را پیش‌بینی کند و تلاش می‌کند تا در مبارزۀ ذهنی با او پیروز شود که خواهید دید سرانجام آن چه می‌شود. میو واقعاً قوی است و این سریال درواقع فیلمی زنانه است. تمام شخصیت‌های قدرتمند و بسیاری از کارگردان‌ها زن‌ هستند که نشان‌دهندۀ زنانه (فمنین) بودن سریال است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "آیا سراک به‌خوبی می‌داند با رابطه با میو، خود را درگیر چه‌چیزی می‌کند؟", "ref": null }, { "type": "p", "text": "کسل : بله، البته. سراک ، میو را به‌خوبی می‌شناسد و می‌داند که چگونه خود را دوباره از نو خلق کرده است؛ چطور با ارتش جنگیده و کُد سیستمش را بازسازی کرده است. به همین دلیل است که سراک به او احتیاج دارد و او تنها کسی است که می‌تواند کمکش کند. ارزش میو برای سراک به اندازه‌ای است که تلاش می‌کند او را مجذوب کند تا به این ترتیب، میو هم کار مدنظر او را انجام دهد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "نقش سراک شبیه نقش رابرت فورد (آنتونی هاپکینز) در فصل‌ قبلی است. او در پشت‌پرده همه‌چیز را کنترل می‌کند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "تعداد عوامل سازندۀ سریال «وست ورلد» واقعاً چشمگیر است و همۀ اعضا کار خود را به‌خوبی انجام می‌دهند. تماشای شما و تندی نیوتون در این فصل و رابطه‌ای که بینتان وجود دارد بسیار جذاب و تأثیرگذار است. دربارۀ همکاری با خانم نیوتون چه فکر می‌کنید و نظرتان دربارۀ بازیگری ایشان چیست؟ همبازی‌بودن با ایشان در این برنامه چطور بود؟", "ref": null }, { "type": "p", "text": "کسل : تندی بازیگر خونسردی است که کارش را دوست دارد. من هم همین‌طور هستم. بازی‌کردن باید برایم آسان باشد تا بتوانم آن را اجرا کنم. اگر برایم سخت باشد به این معنی است که در فیلم‌نامه مشکلی وجود دارد یا عوامل پشت‌صحنه با همدیگر هماهنگی ندارند. بازی‌کردن حتی در زمان ایفای نقشی مهیج، باید کاملاً برایم لذت‌بخش باشد تا خوب از آب درآید. تندی نیز همین‌طور است. به همین دلیل همه‌چیز برایم آسان به‌نظر می‌آمد، به‌علاوۀ اینکه داستان در دو فصل قبلی به‌خوبی جلو رفته بود. این تجربه برایم مانند دویدن در مسیری طولانی بود که بعد از مدتی متوجه می‌شوید بدنتان فقط حرکات لازم برای دویدن را انجام می‌دهد و تمام مسائل حاشیه‌ای دیگر از نظرتان محو می‌شود. این روش کار ما با یکدیگر بود؛ راحت و جدی. ساعت کاری در ساخت این مجموعه بسیار غیرمعمول بود. زمانی‌که شروع به کار می‌کردیم افراد زیادی مشغول به کار می‌شدند که به راحتی دست از کار نمی‌کشیدند. با بودن در چنین‌ جایی احساس می‌کنید حضور شما زیاد به چشم نمی‌آید.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "آیا سراک به ارزش‌های اخلاقی خاصی پایبند است؟ آیا برای خودش قوانین شخصی خاصی دارد که از آن‌ها پیروی کند؟", "ref": null }, { "type": "p", "text": "کسل : قطعاً. در پشت تمام کارهایی که او انجام می‌دهد دلیلی وجود دارد و زمانی‌که داستان جلو می‌رود بیننده متوجه این قضیه می‌شود. هیچ اتفاقی بی‌دلیل نیست. با وجود اینکه در داستان همه‌چیز کاملاً توضیح داده نمی‌شود و قرار هم نیست مشخص شود، چیزهایی دربارۀ سراک می‌بینید که متوجه می‌شوید شخصیت او چگونه شکل گرفته است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در ابتدا فکر کردیم سراک یک آنتاگونیست است، درحالی‌که بعداً متوجه می‌شویم شارلوت (تسا تامپسون) در تمام این مدت برای او کار می‌کرده. در این حالت، بیننده تا فصل سوم سراک را ندیده، اما او را به فصل‌های گذشته مربوط می‌کند. به نظر شما، این موضوع باعث می‌شود که سراک از نظر بیننده، بیشتر به شخصیتی پشت پرده تبدیل شود؟", "ref": null }, { "type": "p", "text": "کسل : بله کاملاً. نقش سراک شبیه نقش رابرت فورد ( آنتونی هاپکینز ) در فصل‌ قبلی است. او در پشت‌پرده همه‌چیز را کنترل می‌کند. هیچ‌وقت نمی‌توانید بفهمید که این شخصیت خلافکار (اگر بخواهید او را به این نام خطاب کنید) واقعاً آدم بدی است یا نه. اگر خوب فکر کنید آنتونی هاپکینز هم شخصیت بدی نبود. او در کار خود بسیار مصر بود و برای رسیدن به هدفش هر کاری می‌کرد؛ اما مخالف داشتن آزادی بود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "سراک دربارۀ دلورس چه فکری می‌کند؟ آیا او را تهدیدی می‌بیند که باعث ترسش می‌شود؟", "ref": null }, { "type": "p", "text": "کسل : گمان نمی‌کنم سراک از او بترسد، اما از خطر او آگاه است و می‌داند قرار است چه اتفاقی بیفتد. زمانی‌که کسی می‌داند چه چیزی در انتظار بشریت است، تلاش می‌کند جلوی آن را بگیرد. او می‌خواهد همه‌چیز را تحت کنترل خود داشته باشد اما این زن‌ها را نمی‌توان کنترل کرد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "زمانی‌که همکاری خود را با «وست ورلد» شروع کردید و حجم کار را دیدید بیش از همه، چه‌چیز باعث تعجبتان شد؟", "ref": null }, { "type": "p", "text": "کسل : اولین چیزی که توجهم را جلب کرد این بود: جونا و لیزا تقریباً هیچ‌وقت آنجا حضور نداشتند، اما به‌خوبی همه‌چیز را کنترل می‌کردند! مسئلۀ دیگر، آزادی عملم در این کار بود. این پروژه مانند ماشینی عظیم‌الجثه است که شما اطلاعات زیادی دربارۀ آن ندارید. من به خانه‌ای در لس‌آنجلس رفتم و بعد از یک هفته یا ده روز با من تماس گرفتند و گفتند فردای آن روز به آنجا بروم. هیچ‌وقت نمی‌دانید قرار است چه اتفاقی بیفتد و باید همیشه آماده باشید. احتمال این وجود داشت که هشت شب کار را شروع کنیم و مجبور باشیم نُه صبح نیز دوباره مشغول به کار شویم. من و بقیۀ عوامل آزادی خود را داشتیم، اما همه‌چیز هم تحت کنترل بود. برای همین، سریال «وست ورلد» دقیقاً همان‌طوری ساخته شد که آن‌ها برایش برنامه‌ریزی کرده بودند.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Collider", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:گزارش فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
چند پرستار به‌یادماندنی در سینمای ایران و جهان؛ فرشتگان سپیدپوش
[ { "type": "p", "text": "معمولاً تا موقعی که به چیزی نیاز مبرم پیدا نکنیم ارزش واقعی آن را نمی‌فهمیم. درست مثل چند ماه اخیر که بعد از همه‌گیری ویروس کرونا و سوختن جهان در بحرانی پیش‌بینی‌نشده، کادر پزشکی به قهرمانانی بدون مرز تبدیل شده‌اند؛ کسانی که در نبرد با بیماری برای نجات جان بقیه، در سخت‌ترین شرایط جان خود را به خطر می‌اندازند. این روزها میزان قدردانی مردمان از پزشکان و پرستاران به بالاترین حد خود رسیده، تا جایی که هنرمند معروفی چون بنکسی نیز آخرین اثر خود را در تجلیل و تقدیر از این قشر خلق کرده‌است.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "حال در میانه‌ این نبرد برای نجات جان، «روز پرستار» نیز فرا رسیده و فرصت مناسبی است تا در فیلیمو شات مروری داشته باشیم بر تصویر این ناجیان صبور و سپیدپوش سلامت در دنیای سینما و سرگرمی.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/" }, { "type": "p", "text": "اصلا دلیل نامگذاری دوازدهم ماه مه به‌عنوان «روز پرستار»، تولد فلورانس نایتینگل در این روز است؛ کسی که با القابی چون زن سپیدپوش یا زن چراغ به دست خوانده می‌شود و به دلیل خدمات و تلاش‌اش برای شکل دادن به پرستاری مدرن در قرن نوزدهم به شمایلی جهانی از ایثار و شکیبایی تبدیل شد. این شهرت به اندازه‌ای بود که سینما خیلی زود به فکر اقتباس و روایت داستان زندگی نایتینگل افتاد. فیلم صامت «فلورانس ناتینگل» سال ۱۹۱۲ ساخته شده و بعدا در سال‌های ۱۹۳۵ و ۱۹۵۱ نیز فیلم‌های «فرشته سپید» و «بانویی با چراغ» به سراغ نمایش جنبه‌های دیگری از زندگی نایتینگل رفتند. جدای از این، ناتینگل به‌عنوان شخصیتی جذاب و محترم بارها در سریال‌های تلویزیونی مورد اشاره قرار گرفته است که شاید آخرین نمونه آن در سریال «ویکتوریا» باشد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "شمایل ناتینگل با تصویر و تصور عمومی از یک پرستار همچون زن قدیس‌وار گره خورده است؛ زنی که در میانه‌ نبرد با مرگ و در سخت‌ترین شرایط می‌تواند آرامش را به بیماران و مجروحان بازگرداند. اوج چنین تصویری را در «داستان راهبه» ساخته‌ فرد زینه‌مان می‌بینیم که با سیمای همیشه معصوم و مهربان آدری هیپورن ماندگار شده‌است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اما گاه همین تصویر عمومی و پذیرفته‌شده در میان مردم تبدیل می‌شود به بهانه‌ای برای ساختارشکنی و بازی با کلیشه‌ها و برای همین است که شاید یکی از معروفترین پرستاران تاریخ سینما در فیلم «پرواز بر فراز آشیانه فاخته» در قطب منفی داستان قرار می‌گیرد. علاوه بر پرستار رچت آن فیلم، آنی ویلکز (با نقش‌آفرینی کتی بیتس ) در «میزری» نیز الگوی مشابهی دارد.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "جدای از نمونه‌های سینمایی، از آنجایی که بیمارستان همیشه لوکیشن جذابی برای سریال‌های تلویزیونی بوده است و بینندگان نیز به دنبال کردن داستان‌هایی که در فضای اورژانس و اتاق عمل بیمارستان‌ها می‌گذرد علاقه نشان داده‌اند، در طول چند دهه‌ اخیر شاهد آثار متعددی هستیم که درباره‌ کادر پزشکی و دغدغه‌های روزمره و سختی کار آن‌ها ساخته شده‌است؛ از «بخش فوریت‌های پزشکی» (با عنوان اصلی ER) گرفته تا «آناتومی گری» و حتی سریال استرالیایی «پرستاران» که به دلیل پخش از تلویزیون ایران در کشور خودمان طرفداران زیادی دارد و سریال جدید « دکتر خوب ». در میان این سریال‌ها، که درام خود را معمولا به صورت تلاش برای نجات جان بیمار و کشف روش درمان وسط هیاهوی بیمارستان قرار داده‌اند و به فراخور قصه معمولا پزشک‌ها نقش‌ پررنگ‌تری بر عهده دارند، سریال‌هایی هم داریم مانند «پرستار جکی» که تمام تمرکز خود را بر روی شخصیت‌های پرستار و بحران‌های فردی و کاری آن‌ها می‌گذارند.", "ref": "https://www.filimo.com/m/11935/%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1+%D8%AE%D9%88%D8%A8" }, { "type": "p", "text": "در ادامه بد نیست که نگاهی هم داشته باشیم به سینمای ایران و تصویر و سیمایی که سینماگران ما از پرستاران ثبت کرده‌اند:", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "اگر به گذشته‌ دور برویم، «دایره مینا» فیلم بحث‌برانگیز داریوش مهرجویی یکی از اولین آثاری است که به فضای درمانی کشور و مناسبات جاری در آن می‌پردازد و به همین دلیل دو تا از شخصیت‌های اصلی قصه هم پرستارند که جدا از حرفه، جزو بهترین نمونه‌ها از خلق شخصیت‌های زن چندبعدی و دور از کلیشه‌های معمول در سینمای پیش از انقلاب هم به شمار می‌آیند.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "بعد از جنگ و پا گرفتن سینمای دفاع مقدس، پرداختن به حضور پرستارها در جبهه‌های جنگ یا حتی دور از خطوط مقدم، فرصتی را برای خلق شخصیت‌های زن در این گونه و جریان سینمایی عموما مردانه به وجود آورد. طوری که تعداد زیادی از ماندگارترین تصاویر سینمای ایران از پرستاران به فیلم‌های دفاع مقدس اختصاص دارد؛ مانند «سرزمین خورشید» (با نقش‌آفرینی گلچهره سجادیه ) و «نجات‌یافتگان» (با نقش‌آفرینی عاطفه رضوی ) که در دهه‌ هفتاد و سال‌های ابتدایی بعد از جنگ ساخته شده‌اند و همچنین نمونه‌هایی متاخر مانند «روزهای زندگی» و «میم مثل مادر».", "ref": "https://www.filimo.com/crew/%D8%B9%D8%A7%D8%B7%D9%81%D9%87-%D8%B1%D8%B6%D9%88%DB%8C" }, { "type": "ilink", "text": "مروری بر نقاط عطف تاریخ سینمای ایران به بهانه روز ملی سینما", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%86%D9%82%D8%A7%D8%B7-%D8%B9%D8%B7%D9%81-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86/" }, { "type": "ilink", "text": "با فاصله گرفتن از جنگ و نزدیک شدن به سینمای شهری و اجتماعی‌ نیز با نمونه‌های قابل توجهی از حضور شخصیت‌های پرستار در قصه‌ها مواجه می‌شویم؛ برای مثال، شبنم مقدمی در «امروز» یا سحر دولتشاهی در «طلا و مس» نقش پرستارانی را ایفا می‌کنند که به دلیل وقوع ارتباط و وقوع قصه در فضای بیمارستان، بخشی از درام با تعامل تقابل میان شخصیت‌های اصلی و آن‌ها پیش می‌رود. در نمونه‌هایی دیگر با حضور محوری‌تر شخصیت‌های زن، این بار شغل بهانه‌ای است تا آن‌ها در مسیر قصه قرار بگیرند و حتی فرصت بروز جنبه‌های تاریکی از وجود خود را داشته باشند، مانند کاراکتر سیما ریاحی (با نقش‌آفرینی هدیه تهرانی ) در «شوکران» که یکی از پیچیده‌ترین شخصیت‌های زن خلق‌شده در تاریخ سینمای ایران است و صحرا مشرقی در «خفه‌گی» که مسیر حرفه‌ای الناز شاکردوست را متحول کرد.", "ref": "https://www.filimo.com/crew/%D8%A7%D9%84%D9%86%D8%A7%D8%B2-%D8%B4%D8%A7%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%88%D8%B3%D8%AA" }, { "type": "p", "text": "اما اگر دنبال ماندگارترین تصاویری باشیم که سینمای ایران از شمایل مورد پذیرش و احترام پرستاران خلق کرده‌است، می‌توانیم به «شیدا» با نقش‌آفرینی لیلا حاتمی جوان اشاره کنیم که این‌بار حضور آرامش‌بخش یک پرستار در آسایشگاه مجروحان جنگی به شکل‌گیری یک عاشقانه منجر می‌شود و البته « ابر بارانش گرفته » آخرین ساخته‌ مجید برزگر که داستان برخورد شهودی یک پرستار با مفهوم معجزه را روایت می‌کند و برای نازنین احمدی نیز سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را به همراه داشت. احمدی در این فیلم، نقش پرستاری را ایفا کرده که درد و رنج بیماران بدحال و رو‌به‌موتش را درک می‌کند و دنبال راهی برای کمک به آن‌هاست؛ برای همین فیلم تبدیل می‌شود به نمونه‌ای کمیاب از پرداختن به بحران‌های اگزیستانسیالیستی افراد مشغول به این حرفه در مواجهه‌ روزمره با مرگ.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d8%a7%d8%a8%d8%b1-%d8%a8%d8%a7%d8%b1%d8%a7%d9%86%d8%b4-%da%af%d8%b1%d9%81%d8%aa%d9%87/" } ]
null
original:گزارش فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
چند پرستار به‌یادماندنی در سینمای ایران و جهان؛ فرشتگان سپیدپوش
[ { "type": "p", "text": "معمولاً تا موقعی که به چیزی نیاز مبرم پیدا نکنیم ارزش واقعی آن را نمی‌فهمیم. درست مثل چند ماه اخیر که بعد از همه‌گیری ویروس کرونا و سوختن جهان در بحرانی پیش‌بینی‌نشده، کادر پزشکی به قهرمانانی بدون مرز تبدیل شده‌اند؛ کسانی که در نبرد با بیماری برای نجات جان بقیه، در سخت‌ترین شرایط جان خود را به خطر می‌اندازند. این روزها میزان قدردانی مردمان از پزشکان و پرستاران به بالاترین حد خود رسیده، تا جایی که هنرمند معروفی چون بنکسی نیز آخرین اثر خود را در تجلیل و تقدیر از این قشر خلق کرده‌است.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "حال در میانه‌ این نبرد برای نجات جان، «روز پرستار» نیز فرا رسیده و فرصت مناسبی است تا در فیلیمو شات مروری داشته باشیم بر تصویر این ناجیان صبور و سپیدپوش سلامت در دنیای سینما و سرگرمی.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/" }, { "type": "p", "text": "اصلا دلیل نامگذاری دوازدهم ماه مه به‌عنوان «روز پرستار»، تولد فلورانس نایتینگل در این روز است؛ کسی که با القابی چون زن سپیدپوش یا زن چراغ به دست خوانده می‌شود و به دلیل خدمات و تلاش‌اش برای شکل دادن به پرستاری مدرن در قرن نوزدهم به شمایلی جهانی از ایثار و شکیبایی تبدیل شد. این شهرت به اندازه‌ای بود که سینما خیلی زود به فکر اقتباس و روایت داستان زندگی نایتینگل افتاد. فیلم صامت «فلورانس ناتینگل» سال ۱۹۱۲ ساخته شده و بعدا در سال‌های ۱۹۳۵ و ۱۹۵۱ نیز فیلم‌های «فرشته سپید» و «بانویی با چراغ» به سراغ نمایش جنبه‌های دیگری از زندگی نایتینگل رفتند. جدای از این، ناتینگل به‌عنوان شخصیتی جذاب و محترم بارها در سریال‌های تلویزیونی مورد اشاره قرار گرفته است که شاید آخرین نمونه آن در سریال «ویکتوریا» باشد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "شمایل ناتینگل با تصویر و تصور عمومی از یک پرستار همچون زن قدیس‌وار گره خورده است؛ زنی که در میانه‌ نبرد با مرگ و در سخت‌ترین شرایط می‌تواند آرامش را به بیماران و مجروحان بازگرداند. اوج چنین تصویری را در «داستان راهبه» ساخته‌ فرد زینه‌مان می‌بینیم که با سیمای همیشه معصوم و مهربان آدری هیپورن ماندگار شده‌است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اما گاه همین تصویر عمومی و پذیرفته‌شده در میان مردم تبدیل می‌شود به بهانه‌ای برای ساختارشکنی و بازی با کلیشه‌ها و برای همین است که شاید یکی از معروفترین پرستاران تاریخ سینما در فیلم «پرواز بر فراز آشیانه فاخته» در قطب منفی داستان قرار می‌گیرد. علاوه بر پرستار رچت آن فیلم، آنی ویلکز (با نقش‌آفرینی کتی بیتس ) در «میزری» نیز الگوی مشابهی دارد.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "جدای از نمونه‌های سینمایی، از آنجایی که بیمارستان همیشه لوکیشن جذابی برای سریال‌های تلویزیونی بوده است و بینندگان نیز به دنبال کردن داستان‌هایی که در فضای اورژانس و اتاق عمل بیمارستان‌ها می‌گذرد علاقه نشان داده‌اند، در طول چند دهه‌ اخیر شاهد آثار متعددی هستیم که درباره‌ کادر پزشکی و دغدغه‌های روزمره و سختی کار آن‌ها ساخته شده‌است؛ از «بخش فوریت‌های پزشکی» (با عنوان اصلی ER) گرفته تا «آناتومی گری» و حتی سریال استرالیایی «پرستاران» که به دلیل پخش از تلویزیون ایران در کشور خودمان طرفداران زیادی دارد و سریال جدید « دکتر خوب ». در میان این سریال‌ها، که درام خود را معمولا به صورت تلاش برای نجات جان بیمار و کشف روش درمان وسط هیاهوی بیمارستان قرار داده‌اند و به فراخور قصه معمولا پزشک‌ها نقش‌ پررنگ‌تری بر عهده دارند، سریال‌هایی هم داریم مانند «پرستار جکی» که تمام تمرکز خود را بر روی شخصیت‌های پرستار و بحران‌های فردی و کاری آن‌ها می‌گذارند.", "ref": "https://www.filimo.com/m/11935/%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1+%D8%AE%D9%88%D8%A8" }, { "type": "p", "text": "در ادامه بد نیست که نگاهی هم داشته باشیم به سینمای ایران و تصویر و سیمایی که سینماگران ما از پرستاران ثبت کرده‌اند:", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "اگر به گذشته‌ دور برویم، «دایره مینا» فیلم بحث‌برانگیز داریوش مهرجویی یکی از اولین آثاری است که به فضای درمانی کشور و مناسبات جاری در آن می‌پردازد و به همین دلیل دو تا از شخصیت‌های اصلی قصه هم پرستارند که جدا از حرفه، جزو بهترین نمونه‌ها از خلق شخصیت‌های زن چندبعدی و دور از کلیشه‌های معمول در سینمای پیش از انقلاب هم به شمار می‌آیند.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "بعد از جنگ و پا گرفتن سینمای دفاع مقدس، پرداختن به حضور پرستارها در جبهه‌های جنگ یا حتی دور از خطوط مقدم، فرصتی را برای خلق شخصیت‌های زن در این گونه و جریان سینمایی عموما مردانه به وجود آورد. طوری که تعداد زیادی از ماندگارترین تصاویر سینمای ایران از پرستاران به فیلم‌های دفاع مقدس اختصاص دارد؛ مانند «سرزمین خورشید» (با نقش‌آفرینی گلچهره سجادیه ) و «نجات‌یافتگان» (با نقش‌آفرینی عاطفه رضوی ) که در دهه‌ هفتاد و سال‌های ابتدایی بعد از جنگ ساخته شده‌اند و همچنین نمونه‌هایی متاخر مانند «روزهای زندگی» و «میم مثل مادر».", "ref": "https://www.filimo.com/crew/%D8%B9%D8%A7%D8%B7%D9%81%D9%87-%D8%B1%D8%B6%D9%88%DB%8C" }, { "type": "ilink", "text": "مروری بر نقاط عطف تاریخ سینمای ایران به بهانه روز ملی سینما", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%86%D9%82%D8%A7%D8%B7-%D8%B9%D8%B7%D9%81-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86/" }, { "type": "ilink", "text": "با فاصله گرفتن از جنگ و نزدیک شدن به سینمای شهری و اجتماعی‌ نیز با نمونه‌های قابل توجهی از حضور شخصیت‌های پرستار در قصه‌ها مواجه می‌شویم؛ برای مثال، شبنم مقدمی در «امروز» یا سحر دولتشاهی در «طلا و مس» نقش پرستارانی را ایفا می‌کنند که به دلیل وقوع ارتباط و وقوع قصه در فضای بیمارستان، بخشی از درام با تعامل تقابل میان شخصیت‌های اصلی و آن‌ها پیش می‌رود. در نمونه‌هایی دیگر با حضور محوری‌تر شخصیت‌های زن، این بار شغل بهانه‌ای است تا آن‌ها در مسیر قصه قرار بگیرند و حتی فرصت بروز جنبه‌های تاریکی از وجود خود را داشته باشند، مانند کاراکتر سیما ریاحی (با نقش‌آفرینی هدیه تهرانی ) در «شوکران» که یکی از پیچیده‌ترین شخصیت‌های زن خلق‌شده در تاریخ سینمای ایران است و صحرا مشرقی در «خفه‌گی» که مسیر حرفه‌ای الناز شاکردوست را متحول کرد.", "ref": "https://www.filimo.com/crew/%D8%A7%D9%84%D9%86%D8%A7%D8%B2-%D8%B4%D8%A7%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%88%D8%B3%D8%AA" }, { "type": "p", "text": "اما اگر دنبال ماندگارترین تصاویری باشیم که سینمای ایران از شمایل مورد پذیرش و احترام پرستاران خلق کرده‌است، می‌توانیم به «شیدا» با نقش‌آفرینی لیلا حاتمی جوان اشاره کنیم که این‌بار حضور آرامش‌بخش یک پرستار در آسایشگاه مجروحان جنگی به شکل‌گیری یک عاشقانه منجر می‌شود و البته « ابر بارانش گرفته » آخرین ساخته‌ مجید برزگر که داستان برخورد شهودی یک پرستار با مفهوم معجزه را روایت می‌کند و برای نازنین احمدی نیز سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را به همراه داشت. احمدی در این فیلم، نقش پرستاری را ایفا کرده که درد و رنج بیماران بدحال و رو‌به‌موتش را درک می‌کند و دنبال راهی برای کمک به آن‌هاست؛ برای همین فیلم تبدیل می‌شود به نمونه‌ای کمیاب از پرداختن به بحران‌های اگزیستانسیالیستی افراد مشغول به این حرفه در مواجهه‌ روزمره با مرگ.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d8%a7%d8%a8%d8%b1-%d8%a8%d8%a7%d8%b1%d8%a7%d9%86%d8%b4-%da%af%d8%b1%d9%81%d8%aa%d9%87/" } ]
null
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
تریلر فیلم «Think Like a Dog»
[ { "type": "p", "text": "تریلر فیلم «Think Like a Dog» (مثل یک سگ فکر کن) منتشر شد. جاش دوهامل و مگان فاکس در این کمدی خانوادگی نقش والدین را دارند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اینکه جاش دوهامل و مگان‌فاکس ، دو ستاره‌ سابق فیلم‌های «تبدیل شوندگان»، فیلمی کمدی-خانوادگی بازی کنند و یا حتی اینکه کارگردان آن یکی از طرفداران بزرگ فیلم «تبدیل شوندگان» است جای تعجبی ندارد، اما اینکه جاش و مگان را در کنار هم و در نقش والدین پسری نوجوان ببینیم، قطعا غیرمنتظره خواهد بود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "این فیلم به همت کمپانی فیلمسازی لاینزگیت ساخته شده که به‌تازگی تریلر رسمی «Think Like a Dog» را منتشر کرده است. همچنین در ژوئن امسال، «Think Like a Dog» از طریق سرویس‌های وی‌اودی در دسترس قرار خواهد گرفت. همچنین پیش‌بینی می‌شود که این فیلم در روزهای قرنطینه بسیار به مذاق خانواده‌ها خوش بیاید چرا که عناصر درون آن یک به یک نمایانگر یک خانواده صمیمی است: از یک نوجوان بامزه گرفته تا سگ سخنگوی خنده‌دار و دو ستاره سابق هالیوود که زمانی برای خود حرف‌ها داشتند و حالا در نقش والدین، در خانه‌ای در اطراف شهر زندگی می‌کنند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در ادامه، خلاصه‌ای از این فیلم را می‌خوانیم:", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«ستارگان سابق فیلم «تبدیل شوندگان»، جاش دوهامل و مگان فاکس، نقش والدین پسری ۱۲ ساله و باهوش به نام الیور (با بازی گابریل بیتمن ) را بازی می‌کنند. الیور توانسته با پیش بردن آزمایش‌ها و تجربیات علمی‌اش، دستگاهی برای برقراری ارتباط تله‌پاتی با سگش، هنری، اختراع کند. رشته ارتباط میان هنری و الیور تا جایی پیش می‌رود که آن‌ها با کمک هم از پس از سختی‌های مدرسه برمی‌آیند. از طرف دیگر، این رابطه به والدین الیور نیز کمک می‌کند که ازدواج از دست رفته‌شان را نجات دهند. در ادامه فیلم، صاحبان بدجنس یک کمپانی سعی در دزدیدن این اختراع از الیور دارند. درنتیجه صحنه‌های طنز و خنده‌داری برای ما خلق خواهد شد.»", "ref": null }, { "type": "p", "text": "تاد استاشویک صداپیشه‌ شخصیت سگ است و جانت مونت گومری ، مادیسون هورچر و کونال نایر از دیگر بازیگران فیلم هستند.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Slash Film", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
تریلر فیلم «Think Like a Dog»
[ { "type": "p", "text": "تریلر فیلم «Think Like a Dog» (مثل یک سگ فکر کن) منتشر شد. جاش دوهامل و مگان فاکس در این کمدی خانوادگی نقش والدین را دارند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اینکه جاش دوهامل و مگان‌فاکس ، دو ستاره‌ سابق فیلم‌های «تبدیل شوندگان»، فیلمی کمدی-خانوادگی بازی کنند و یا حتی اینکه کارگردان آن یکی از طرفداران بزرگ فیلم «تبدیل شوندگان» است جای تعجبی ندارد، اما اینکه جاش و مگان را در کنار هم و در نقش والدین پسری نوجوان ببینیم، قطعا غیرمنتظره خواهد بود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "این فیلم به همت کمپانی فیلمسازی لاینزگیت ساخته شده که به‌تازگی تریلر رسمی «Think Like a Dog» را منتشر کرده است. همچنین در ژوئن امسال، «Think Like a Dog» از طریق سرویس‌های وی‌اودی در دسترس قرار خواهد گرفت. همچنین پیش‌بینی می‌شود که این فیلم در روزهای قرنطینه بسیار به مذاق خانواده‌ها خوش بیاید چرا که عناصر درون آن یک به یک نمایانگر یک خانواده صمیمی است: از یک نوجوان بامزه گرفته تا سگ سخنگوی خنده‌دار و دو ستاره سابق هالیوود که زمانی برای خود حرف‌ها داشتند و حالا در نقش والدین، در خانه‌ای در اطراف شهر زندگی می‌کنند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در ادامه، خلاصه‌ای از این فیلم را می‌خوانیم:", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«ستارگان سابق فیلم «تبدیل شوندگان»، جاش دوهامل و مگان فاکس، نقش والدین پسری ۱۲ ساله و باهوش به نام الیور (با بازی گابریل بیتمن ) را بازی می‌کنند. الیور توانسته با پیش بردن آزمایش‌ها و تجربیات علمی‌اش، دستگاهی برای برقراری ارتباط تله‌پاتی با سگش، هنری، اختراع کند. رشته ارتباط میان هنری و الیور تا جایی پیش می‌رود که آن‌ها با کمک هم از پس از سختی‌های مدرسه برمی‌آیند. از طرف دیگر، این رابطه به والدین الیور نیز کمک می‌کند که ازدواج از دست رفته‌شان را نجات دهند. در ادامه فیلم، صاحبان بدجنس یک کمپانی سعی در دزدیدن این اختراع از الیور دارند. درنتیجه صحنه‌های طنز و خنده‌داری برای ما خلق خواهد شد.»", "ref": null }, { "type": "p", "text": "تاد استاشویک صداپیشه‌ شخصیت سگ است و جانت مونت گومری ، مادیسون هورچر و کونال نایر از دیگر بازیگران فیلم هستند.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Slash Film", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
همه چیز درباره فیلم خارق العاده
[ { "type": "p", "text": "در یکی از شهرهای حومه‌ای ایرلند، زنی مهربان به نام رُز ( میو هیگینز ) زندگی می‌کند که در گذشته، مأمور رسیدگی به اتفاقات ماوراءالطبیعه بوده است؛ اما چون خود را در مرگ پدرش مقصر می‌داند این کار را کنار می‌گذارد و در حال حاضر، مربی رانندگی است. مارتین ( بری وارد ) که همسر خود را از دست داده، از رُز می‌خواهد برای خلاص‌شدن از روح مزاحم زن مرحومش به او کمک کند. رُز خیلی زود درگیر داستانی شیطانی می‌شود که یک ستارۀ پاپ ( ویل فورته )، که محبوبیت خود را از دست داده، نیز در آن حضور دارد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "بسیاری از فیلم های احضار ارواح ترسناک ، صحنه‌های وحشت‌آور زیادی دارند؛ اما کمتر فیلم ترسناکی است که مانند «خارق العاده» (با نام اصلی Extra Ordinary)، دربارۀ زنی باشد که در گذشته احضار روح می‌کرده است. این فیلم، داستانی شیطانی همانند کمدی رمانتیک «سرزمین سیاه» اثر گارس مارنگی دارد و اولین ساخته و نوشتۀ جذاب مارک آهرن و اندا لوفمن است. داستان دربارۀ زنی تنها به نام رُز (با بازی میو هیگینزِ احساساتی) است. رُز اهل شهر کوچکی است و تنها همدمش ارواحی هستند که با آن‌ها هم‌صحبت است. تا اینکه با مردی به نام مارتین ( بری وارد ) آشنا می‌شود که به‌تازگی همسرش را از دست داده و حالا نمی‌تواند از شر روح مزاحم او خلاص شود. اگرچه بیننده، همسر مرحومِ مارتین (به نام بانی ) را نمی‌بیند، او تمام زندگی مارتین را (از انتخاب پیراهنی که می‌پوشد گرفته تا تنظیمات تُستر) تحت‌کنترل خود دارد. زمانی‌که مارتین به خاطر دختر نوجوانش از رُز کمک می‌خواهد، بین آن ‌دو علاقه‌ای‌ ایجاد می‌شود. اگرچه رُز بابت این موضوع خوشحال است، بانی به‌شدت خشمگین می‌شود.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%d8%aa%d8%b1%d8%b3%d9%86%d8%a7%da%a9-%d8%aa%d8%b1%db%8c%d9%86-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d9%82%d8%b1%d9%86-%db%b2%db%b1/" }, { "type": "p", "text": "رابطۀ عاشقانۀ رُز و مارتین با ورود یک خواننده و ترانه‌نویس به حاشیه می‌رود. این خواننده به نام کریستین وینتر که محبوبیت خود را از دست داده سعی می‌کند با قربانی‌کردن دختری جوان برای شیاطین، با یک آلبوم موسیقی جدید دوباره معروف شود. حضور کریستین ( ویل فورته )، داستان را از مثلث عشقی جذاب فیلم منحرف می‌کند. کریستین که به دلیل مشکلات مالیاتی‌ (و ناتوانی‌اش‌ در محاسبۀ آن) به حومۀ یکی از شهرهای ایرلند آمده، با شیاطین عهد بسته است تا در ازای قربانی‌کردن دختر مارتین ، شهرت خود را بازپس گیرد. با اینکه فیلم‌نامۀ آهرن و لوفمن بسیار تأثیرگذار است، صحنه‌های دعوای مارتین ، رُز و بانی جذابیت کمتری دارد و با صحنه‌هایی مانند جلسۀ آموزشی رانندگی خنده‌دار رُز و مارتین ، برنامۀ غذایی رُز برای شامش (ماست همراه با لازانیا در ماکروفر!) و نشستن روی توپی که باد آن در حال خالی‌شدن است، همراه می‌شود.", "ref": "https://www.filimo.com/crew/%D9%88%DB%8C%D9%84-%D9%81%D9%88%D8%B1%D8%AA%D9%87" }, { "type": "p", "text": "تنهایی رُز، احساسی عمیق است. گاهی فکر می‌کند خود نیز مانند یک روح نامرئی، فاقد جذابیت است و دوست‌داشتنی نیست.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "رُز به دلیل مرگ پدرش احساس گناه می‌کند؛ زیرا او در حال انجام‌دادن مأموریت احضار ارواح جانش را از دست داده است. (در میان فیلم، چندین ویدئوی راهنمایی از او می‌بینیم که در آن‌ها می‌گوید: «تا به حال بعد از خوردن پنیر کابوس دیده‌اید؟ ممکن است به‌جای پنیر، روح خورده باشید!») تنهایی رُز ، احساسی عمیق است. گاهی فکر می‌کند خود نیز مانند یک روح نامرئی، فاقد جذابیت است و دوست‌داشتنی نیست.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "آهرن و لوفمن توازنی قوی میان کمدیِ فیلم و صحنه‌های احساسی آن برقرار کرده‌اند. «خارق العاده»، ترکیبی از شوخی‌های «آنچه در سایه‌ها انجام می‌دهیم»، دیالوگ‌های کوتاه، به‌یادماندنی و سرگرم‌کنندۀ فیلم «شان می‌میرد» یا « شانِ مردگان » (با نام اصلی Shaun of the Dead) و بذلهگویی‌های « شکارچیان روح » (با نام اصلی Ghostbusters) است. (زمانی‌که مارتین در فیلم به «شکارچیان روح» (کمدی کلاسیک دهۀ ۸۰) اشاره می‌کند، رُز به او می‌گوید: «این کتاب را نخوانده‌ام!») «خارق‌العاده» فیلمی است که تمام لحظات آن پر از روح است و اتفاقات عجیب آن در شهری گمنام در ایرلند روی می‌دهد. آهنگ زمینۀ‌ این فیلم همان موسیقی «شکارچیان روح» است. با اینکه فیلم ترسناک خارق العاده اولین اثری است که آهرن و لوفمن ساخته‌اند، فیلمی خوش‌ساخت و جذاب از آب درآمده است.", "ref": "https://www.filimo.com/m/av8xT/%D8%B4%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%86%DB%8C%D8%A7%D9%86+%D8%A7%D8%B4%D8%A8%D8%A7%D8%AD" }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Empire Online", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
نقد فیلم یک روز سفید سفید | یک روز مه‌گرفته
[ { "type": "p", "text": "فیلم یک روز سفید سفید با چشم‌اندازی وسیع آغاز می‌شود: در روزی مه‌آلود که تشخیص افق ممکن نیست، یک اتومبیل مسیری مارپیچ را در دوردست‌ها طی می‌کند؛ تصویری که در نهایت به تراژدی ختم می‌شود. این صحنه، به‌نوعی خلاصه‌ای از داستان فیلم است: فیلمی دربارۀ مرگ شفافیت و صمیمیت که در اثر سرگردانی در غم و پوچی درونی ایجاد می‌شود. هرگاه مردم به‌طور معمول از مواجهه با احساساتشان ناتوان می‌شوند، این حس را تجربه می‌کنند. گاه در فیلم احساس می‌شود که کارگردان فیلم، هلینور پالماسون ، در قبال کُندی روایت خود با مماشات برخورد می‌کند، اما اینگوار سیگوردسون (در نقش اینگیمونرو ) در پایان‌بندی قوی و ویرانگر فیلم به‌راحتی همه‌چیز را به چالش می‌کشد. شاید بتوان گفت تا رسیدن به این سرانجام زمان زیادی طول می‌کشد، اما در عوض ضربۀ نهایی بسیار کاری خواهد بود.", "ref": "https://www.filimo.com/crew/%D8%A7%DB%8C%D9%86%DA%AF%D9%88%D8%A7%D8%B1-%D8%B3%DB%8C%DA%AF%D9%88%D8%B1%D8%AF%D8%B3%D9%88%D9%86" }, { "type": "p", "text": "ما انسان‌ها گاه سعی می‌کنیم با کار بدنی، برای زخم‌های روحی‌مان مرهمی فراهم کنیم؛ چنان که کارهای سخت فیزیکی باعث آسان‌تر به خواب رفتن می‌شوند.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "نقد فیلم به هوای دزدیدن اسب ها | مهم‌ترین محصول سینمای نروژ در سال ۲۰۱۹", "ref": "https://www.filimo.com/shot/out-stealing-horses-review/" }, { "type": "p", "text": "سیگوردسون در نقش اینگیمونرو ، افسر پلیسی میان‌سال است که نوه‌‌ای هشت‌ساله دارد. او چندان پیر نیست که ازکاراُفتاده باشد، ولی به‌عنوان یک پدربزرگ به اندازۀ کافی از دوران جوانی فاصله گرفته است. آن‌ها در سواحل شرقی ایسلند در منطقه‌ای خالی و دورافتاده زندگی می‌کنند و پدربزرگ در اوقات‌فراغتش به ساخت خانه مشغول است. او مردی جدّی است و خود را متعهد به انجام‌دادن تعهداتش می‌داند، اگرچه هنوز با غم ازدست‌دادن همسرش دست‌وپنجه نرم می‌کند؛ همسری که در صحنۀ آغازین فیلم در فضایی مه‌آلود، از صخره‌ای سقوط کرده است. اینگیمونرو به‌ندرت دربارۀ همسرش صحبت می‌کند، اما سیگوردسون در این نقش، به‌خوبی، حضور خاطرات همسر از‌دست‌رفتۀ او را در زندگی روزانۀ اینگیمونرو به تصویر می‌کشد. شاید همین احساس نیاز به خانواده است که او را به ساختن خانه ترغیب می‌کند؛ خانه‌ای که امیدوار است روزی دختر و نوه‌اش در آن زندگی کنند. اما شاید این کارِ سخت هدف دیگری نیز داشته باشد؛ ما انسان‌ها گاه سعی می‌کنیم با کار بدنی برای زخم‌های روحی‌مان مرهمی فراهم کنیم، چنان که کارهای سخت فیزیکی باعث آسان‌تر به خواب رفتن می‌شوند. با این همه، اینگیمونرو مدعی است که مشکلی در خوابیدن ندارد، اما به‌نظر می‌رسد که حقیقت چیز دیگری باشد.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "نقد فیلم شعله ور : روایتی متفاوت از سرانجام مردی شکست خورده", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B4%D8%B9%D9%84%D9%87-%D9%88%D8%B1-%D8%9B-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%A7%D8%AE%DB%8C%D8%B1-%D8%AD%D9%85%DB%8C%D8%AF-%D9%86%D8%B9%D9%85%D8%AA%E2%80%8C/" }, { "type": "p", "text": "در ادامۀ داستان، ناگهان همه‌چیز تغییر می‌کند؛ اینگیمونرو متوجه می‌شود که همسرش با یکی از آشنایان او سر‌و‌سری داشته است و بدتر آنکه در شهری به آن کوچکی خبرها خیلی زود پخش می‌شود. اینگیمونرو برآشفته فکر می‌کند که آیا برای همسرش کافی نبوده است؟ او در گفت‌وگو با یکی از دوستانش می‌گوید که هیچ‌گاه به همسرش خیانت نکرده است. او در این گفت‌وگو می‌کوشد دریابد چرا همسرش با مردی دیگر وارد رابطه شده است. البته او خشم و غمی عمیق به «آن دیگری» را در خود حس می‌کند و بدین ترتیب، ناگهان فیلم به داستانی از کینه و انتقام بدل می‌شود. البته با توجه به ژانر فیلم، این کینه و انتقام‌جویی بیش از آنکه عملی باشد، فیلسوفانه است و از منظر وجودی، به این مسئله نگریسته می‌شود. او هم یک افسر پلیس است که با توجه به حرفه‌اش تمایل دارد مسائل را منطقی حل کند و هم مردی عملگراست، چنان که آستین‌هایش را برای ساختن یک خانه بالا زده؛ این خصوصیات هیچ‌یک از آنچه را در درون او می‌گذرد التیام نمی‌بخشند. بنابراین پرخاش می‌کند و چنان فضای پرتنشی به‌وجود می‌آورد که بعضی از صحنه‌ها مانند جادۀ مه‌آلود ابتدای فیلم غیرقابل پیش‌بینی می‌شوند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "کارگردان فیلم، هلینور پالماسون ، هنرمندانه توانسته بین زندگی عادی قهرمانش با روانِ پریشان و غمگین او تعادل برقرار کند. دوربین به کرات در صحنه‌ها جابه‌جا می‌شود و بر اتفاقات ناخوشایندی که دخترک نوۀ اینگیمونرو شاهد آن‌هاست تأکید می‌کند. تدوین درخشان فیلم نیز در ایجاد تضاد در اشیا با تصاویری ناشی از شکست نور بسیار موفق است؛ شکستی که گویی تداعی شکست هرروزۀ روح انسان‌ها در گذاری غم‌بار از بدیهیات و ناهمواری‌های زندگی است. حتی صحنۀ آغازین فیلم نیز با تصاویری از خانه در ساعات مختلف روز در فصل‌های گوناگون دنبال می‌شود که با نورپردازی‌های متفاوت به زیبایی جلوه می‌کند. نکتۀ جالب دیگر آنکه پس از صحنۀ مرگ نیز شاهد یکی دیگر از صحنه‌های عادی فیلم هستیم که انگار فریاد می‌زند زندگی بدون توجه به مرگ همچنان ادامه دارد!", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "سقوط تا ابد با فیلم سرگیجه", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%B3%D9%82%D9%88%D8%B7-%D8%AA%D8%A7-%D8%A7%D8%A8%D8%AF-%D8%A8%D8%A7-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B3%D8%B1%DA%AF%DB%8C%D8%AC%D9%87/" }, { "type": "p", "text": "از صحبت دربارۀ پایان نهایی فیلم خودداری می‌کنیم؛ اما باید گفت روند رو‌به‌جلوی فیلم در روایت داستان بسیار تأثیرگذار است؛ فیلم «یک روز سفید سفید»، مردی را به تصویر می‌کشد که پس از پیچ‌و‌خم فراوان قادر است لحظات زیبایی از گذشته‌اش را به‌خاطر آورد و احساساتی را در خود بیدار کند که فکر می‌کرد هیچ وقت در او وجود نداشته‌اند؛ انگار که آن مه درهم‌پیچیده، در نهایت در روشنایی آفتاب محو شده باشد.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Roger Ebert", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
نقد فیلم یک روز سفید سفید | یک روز مه‌گرفته
[ { "type": "p", "text": "فیلم یک روز سفید سفید با چشم‌اندازی وسیع آغاز می‌شود: در روزی مه‌آلود که تشخیص افق ممکن نیست، یک اتومبیل مسیری مارپیچ را در دوردست‌ها طی می‌کند؛ تصویری که در نهایت به تراژدی ختم می‌شود. این صحنه، به‌نوعی خلاصه‌ای از داستان فیلم است: فیلمی دربارۀ مرگ شفافیت و صمیمیت که در اثر سرگردانی در غم و پوچی درونی ایجاد می‌شود. هرگاه مردم به‌طور معمول از مواجهه با احساساتشان ناتوان می‌شوند، این حس را تجربه می‌کنند. گاه در فیلم احساس می‌شود که کارگردان فیلم، هلینور پالماسون ، در قبال کُندی روایت خود با مماشات برخورد می‌کند، اما اینگوار سیگوردسون (در نقش اینگیمونرو ) در پایان‌بندی قوی و ویرانگر فیلم به‌راحتی همه‌چیز را به چالش می‌کشد. شاید بتوان گفت تا رسیدن به این سرانجام زمان زیادی طول می‌کشد، اما در عوض ضربۀ نهایی بسیار کاری خواهد بود.", "ref": "https://www.filimo.com/crew/%D8%A7%DB%8C%D9%86%DA%AF%D9%88%D8%A7%D8%B1-%D8%B3%DB%8C%DA%AF%D9%88%D8%B1%D8%AF%D8%B3%D9%88%D9%86" }, { "type": "p", "text": "ما انسان‌ها گاه سعی می‌کنیم با کار بدنی، برای زخم‌های روحی‌مان مرهمی فراهم کنیم؛ چنان که کارهای سخت فیزیکی باعث آسان‌تر به خواب رفتن می‌شوند.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "نقد فیلم به هوای دزدیدن اسب ها | مهم‌ترین محصول سینمای نروژ در سال ۲۰۱۹", "ref": "https://www.filimo.com/shot/out-stealing-horses-review/" }, { "type": "p", "text": "سیگوردسون در نقش اینگیمونرو ، افسر پلیسی میان‌سال است که نوه‌‌ای هشت‌ساله دارد. او چندان پیر نیست که ازکاراُفتاده باشد، ولی به‌عنوان یک پدربزرگ به اندازۀ کافی از دوران جوانی فاصله گرفته است. آن‌ها در سواحل شرقی ایسلند در منطقه‌ای خالی و دورافتاده زندگی می‌کنند و پدربزرگ در اوقات‌فراغتش به ساخت خانه مشغول است. او مردی جدّی است و خود را متعهد به انجام‌دادن تعهداتش می‌داند، اگرچه هنوز با غم ازدست‌دادن همسرش دست‌وپنجه نرم می‌کند؛ همسری که در صحنۀ آغازین فیلم در فضایی مه‌آلود، از صخره‌ای سقوط کرده است. اینگیمونرو به‌ندرت دربارۀ همسرش صحبت می‌کند، اما سیگوردسون در این نقش، به‌خوبی، حضور خاطرات همسر از‌دست‌رفتۀ او را در زندگی روزانۀ اینگیمونرو به تصویر می‌کشد. شاید همین احساس نیاز به خانواده است که او را به ساختن خانه ترغیب می‌کند؛ خانه‌ای که امیدوار است روزی دختر و نوه‌اش در آن زندگی کنند. اما شاید این کارِ سخت هدف دیگری نیز داشته باشد؛ ما انسان‌ها گاه سعی می‌کنیم با کار بدنی برای زخم‌های روحی‌مان مرهمی فراهم کنیم، چنان که کارهای سخت فیزیکی باعث آسان‌تر به خواب رفتن می‌شوند. با این همه، اینگیمونرو مدعی است که مشکلی در خوابیدن ندارد، اما به‌نظر می‌رسد که حقیقت چیز دیگری باشد.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "نقد فیلم شعله ور : روایتی متفاوت از سرانجام مردی شکست خورده", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B4%D8%B9%D9%84%D9%87-%D9%88%D8%B1-%D8%9B-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%A7%D8%AE%DB%8C%D8%B1-%D8%AD%D9%85%DB%8C%D8%AF-%D9%86%D8%B9%D9%85%D8%AA%E2%80%8C/" }, { "type": "p", "text": "در ادامۀ داستان، ناگهان همه‌چیز تغییر می‌کند؛ اینگیمونرو متوجه می‌شود که همسرش با یکی از آشنایان او سر‌و‌سری داشته است و بدتر آنکه در شهری به آن کوچکی خبرها خیلی زود پخش می‌شود. اینگیمونرو برآشفته فکر می‌کند که آیا برای همسرش کافی نبوده است؟ او در گفت‌وگو با یکی از دوستانش می‌گوید که هیچ‌گاه به همسرش خیانت نکرده است. او در این گفت‌وگو می‌کوشد دریابد چرا همسرش با مردی دیگر وارد رابطه شده است. البته او خشم و غمی عمیق به «آن دیگری» را در خود حس می‌کند و بدین ترتیب، ناگهان فیلم به داستانی از کینه و انتقام بدل می‌شود. البته با توجه به ژانر فیلم، این کینه و انتقام‌جویی بیش از آنکه عملی باشد، فیلسوفانه است و از منظر وجودی، به این مسئله نگریسته می‌شود. او هم یک افسر پلیس است که با توجه به حرفه‌اش تمایل دارد مسائل را منطقی حل کند و هم مردی عملگراست، چنان که آستین‌هایش را برای ساختن یک خانه بالا زده؛ این خصوصیات هیچ‌یک از آنچه را در درون او می‌گذرد التیام نمی‌بخشند. بنابراین پرخاش می‌کند و چنان فضای پرتنشی به‌وجود می‌آورد که بعضی از صحنه‌ها مانند جادۀ مه‌آلود ابتدای فیلم غیرقابل پیش‌بینی می‌شوند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "کارگردان فیلم، هلینور پالماسون ، هنرمندانه توانسته بین زندگی عادی قهرمانش با روانِ پریشان و غمگین او تعادل برقرار کند. دوربین به کرات در صحنه‌ها جابه‌جا می‌شود و بر اتفاقات ناخوشایندی که دخترک نوۀ اینگیمونرو شاهد آن‌هاست تأکید می‌کند. تدوین درخشان فیلم نیز در ایجاد تضاد در اشیا با تصاویری ناشی از شکست نور بسیار موفق است؛ شکستی که گویی تداعی شکست هرروزۀ روح انسان‌ها در گذاری غم‌بار از بدیهیات و ناهمواری‌های زندگی است. حتی صحنۀ آغازین فیلم نیز با تصاویری از خانه در ساعات مختلف روز در فصل‌های گوناگون دنبال می‌شود که با نورپردازی‌های متفاوت به زیبایی جلوه می‌کند. نکتۀ جالب دیگر آنکه پس از صحنۀ مرگ نیز شاهد یکی دیگر از صحنه‌های عادی فیلم هستیم که انگار فریاد می‌زند زندگی بدون توجه به مرگ همچنان ادامه دارد!", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "سقوط تا ابد با فیلم سرگیجه", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%B3%D9%82%D9%88%D8%B7-%D8%AA%D8%A7-%D8%A7%D8%A8%D8%AF-%D8%A8%D8%A7-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B3%D8%B1%DA%AF%DB%8C%D8%AC%D9%87/" }, { "type": "p", "text": "از صحبت دربارۀ پایان نهایی فیلم خودداری می‌کنیم؛ اما باید گفت روند رو‌به‌جلوی فیلم در روایت داستان بسیار تأثیرگذار است؛ فیلم «یک روز سفید سفید»، مردی را به تصویر می‌کشد که پس از پیچ‌و‌خم فراوان قادر است لحظات زیبایی از گذشته‌اش را به‌خاطر آورد و احساساتی را در خود بیدار کند که فکر می‌کرد هیچ وقت در او وجود نداشته‌اند؛ انگار که آن مه درهم‌پیچیده، در نهایت در روشنایی آفتاب محو شده باشد.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Roger Ebert", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
حضور کیت بلانشت در دو فیلم جدید و متفاوت
[ { "type": "p", "text": "این روزها هیاهوی اخبار سینمایی زیادی در اطراف کیت بلانشت شنیده می‌شود چراکه او نه‌تنها با بازی در سریال تلویزیونی شبکه اف‌ایکس ، «خانم آمریکا»، خوش درخشیده بلکه خبرهای حاکی از آن هستند که به فیلمی با اقتباس از بازی‌های ویدیویی «سرزمین‌های مرزی» خواهد پیوست. همچنین این بازیگر برنده اسکار را قرار است در فیلم جدید آدام مک‌کی باعنوان «Don’t Look Up» ببینیم. همه این‌ها به کنار، کیت بلانشت پرکار این روزها، در فیلم جدید جیمز گری نیز حضور خواهد یافت.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "کوین هارت به تیم بازیگران سرزمین های مرزی پیوست!", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%d8%a8%d8%a7%d8%b2%db%8c%da%af%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%b3%d8%b1%d8%b2%d9%85%db%8c%d9%86-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d9%85%d8%b1%d8%b2%db%8c/" }, { "type": "p", "text": "به گزارش Collider ، بلانشت در حال مذاکره برای بازی در نقش مقابل جنیفر لارنس در فیلم «Don’t Look Up» است. این فیلم به کارگردانی و نویسندگی آدام مک‌کی ، داستان دو فضانورد را روایت می‌کند؛ آن‌ها طی سفری رسانه‌ای به ساکنان سیاره زمین هشدار می‌دهند که طبق پیش‌بینی‌ها شهاب‌سنگی در نزدیکی زمین قرار دارد و شش ماه دیگر زمین را تحت تاثیر سرعت و بزرگی‌اش قرار می‌دهد. همانطور که می‌توان حدس زد، فضای کلی این فیلم شبیه «رکود بزرگ» و «معاون» خواهد بود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "به‌علاوه، با توجه به گزارش ورایتی ظاهراً بلانشت بعد از اکران موفق «به‌سوی ستارگان»، در فیلم بعدی جیمز گری حضور خواهد داشت. این فیلم با عنوان ‌«Armageddon Time»، بر اساس بخشی از داستان زندگی سازنده‌ آن ساخته شده و داستان حضور او در دبیرستانی است که فرد ترامپ (پدر ترامپ رئیس‌جمهور)، از اعضای هیئت‌مدیره آن است. البته باید گفت که خود ترامپ هم از همین دبیرستان فارغ‌التحصیل شده.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلم کمدی مک‌کی و درام گری چه زمانی آماده پخش خواهند شد؟ این سوال فقط برای شما پیش نیامده؛ این سوال را هزاران بار، هزاران نفر از دنیای هالیوود پرسیده‌اند. با توجه به شرایط فیلمسازی و فیلمبرداری این روزها در آمریکا، حقیقتا نمی‌توان تاریخ دقیقی برای شروع فیلمبرداری فیلم‌های جدید پیش‌بینی کرد اما اگر فیلمبرداری‌ها از سر گرفته شود می‌توان امیدوار بود که فیلم‌های غافل‌گیر کننده‌ای از جمله دو فیلم جدید کیت بلانشت با مک‌کی و گری خواهیم داشت.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: The Playlist", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
حضور کیت بلانشت در دو فیلم جدید و متفاوت
[ { "type": "p", "text": "این روزها هیاهوی اخبار سینمایی زیادی در اطراف کیت بلانشت شنیده می‌شود چراکه او نه‌تنها با بازی در سریال تلویزیونی شبکه اف‌ایکس ، «خانم آمریکا»، خوش درخشیده بلکه خبرهای حاکی از آن هستند که به فیلمی با اقتباس از بازی‌های ویدیویی «سرزمین‌های مرزی» خواهد پیوست. همچنین این بازیگر برنده اسکار را قرار است در فیلم جدید آدام مک‌کی باعنوان «Don’t Look Up» ببینیم. همه این‌ها به کنار، کیت بلانشت پرکار این روزها، در فیلم جدید جیمز گری نیز حضور خواهد یافت.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "کوین هارت به تیم بازیگران سرزمین های مرزی پیوست!", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%d8%a8%d8%a7%d8%b2%db%8c%da%af%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%b3%d8%b1%d8%b2%d9%85%db%8c%d9%86-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d9%85%d8%b1%d8%b2%db%8c/" }, { "type": "p", "text": "به گزارش Collider ، بلانشت در حال مذاکره برای بازی در نقش مقابل جنیفر لارنس در فیلم «Don’t Look Up» است. این فیلم به کارگردانی و نویسندگی آدام مک‌کی ، داستان دو فضانورد را روایت می‌کند؛ آن‌ها طی سفری رسانه‌ای به ساکنان سیاره زمین هشدار می‌دهند که طبق پیش‌بینی‌ها شهاب‌سنگی در نزدیکی زمین قرار دارد و شش ماه دیگر زمین را تحت تاثیر سرعت و بزرگی‌اش قرار می‌دهد. همانطور که می‌توان حدس زد، فضای کلی این فیلم شبیه «رکود بزرگ» و «معاون» خواهد بود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "به‌علاوه، با توجه به گزارش ورایتی ظاهراً بلانشت بعد از اکران موفق «به‌سوی ستارگان»، در فیلم بعدی جیمز گری حضور خواهد داشت. این فیلم با عنوان ‌«Armageddon Time»، بر اساس بخشی از داستان زندگی سازنده‌ آن ساخته شده و داستان حضور او در دبیرستانی است که فرد ترامپ (پدر ترامپ رئیس‌جمهور)، از اعضای هیئت‌مدیره آن است. البته باید گفت که خود ترامپ هم از همین دبیرستان فارغ‌التحصیل شده.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلم کمدی مک‌کی و درام گری چه زمانی آماده پخش خواهند شد؟ این سوال فقط برای شما پیش نیامده؛ این سوال را هزاران بار، هزاران نفر از دنیای هالیوود پرسیده‌اند. با توجه به شرایط فیلمسازی و فیلمبرداری این روزها در آمریکا، حقیقتا نمی‌توان تاریخ دقیقی برای شروع فیلمبرداری فیلم‌های جدید پیش‌بینی کرد اما اگر فیلمبرداری‌ها از سر گرفته شود می‌توان امیدوار بود که فیلم‌های غافل‌گیر کننده‌ای از جمله دو فیلم جدید کیت بلانشت با مک‌کی و گری خواهیم داشت.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: The Playlist", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:گفت‌وگوی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
انیمیشن‌های خارجی پیشتاز جذب مخاطب هستند
[ { "type": "p", "text": "کرونا اگر هزار ایراد داشت که داشت، اما یک حسن داشت و آن‌هم گرم شدن بازار شبکه نمایش خانگی و پلتفرم‌های پخش فیلم بود. مردمی که در خانه نشسته بودند و به اینترنت و گوشی و لپ‌تاپ دسترسی داشتند، سراغ این اپلیکیشن‌ها رفتند. بسته‌‌های اینترنتی‎ای بود که هر روز تمام و خریده می‌شد تا صبح به شب برسد و شب‌ها با دیدن فیلم و سریال صبح شوند. سینما‌های تعطیل هم باعث شدند فیلم‌های اکران‌نشده تن بدهند به حضور در شبکه نمایش خانگی. «خروج» و «طلا» آمدند به آغوش شبکه‌‌های نمایش خانگی تا هم از تردید اکران‌های بعد از کرونا خلاص شوند و هم برچسب اولین‌ها را روی سینه‌شان ببینند. عملکرد نه‌چندان مطلوب تلویزیون و نبود سریال‌های محبوب و قوی (به‌جز «پایتخت» و «نون.خ») باعث شد که سریال‌های نمایش خانگی، فارغ از کیفیت ساخت‌شان، دیده شوند و جامعه مخاطبان‌شان محدود به یک یا چند گروه خاص نشوند. البته تعداد افرادی که از تمام شدن سریع بسته‌‌های اینترنت خود بعد از تماشای آنلاین چند فیلم شاکی بودند، کم نبود. آنها حتی برای وزیر ارتباطات پیام گذاشتند و او هم مثل همیشه وعده داد که پیگیری می‌کند. اما نبود شفافیت برای تعیین میزان اینترنت مصرفی در تماشای فیلم‌های آنلاین، خلأ بزرگی است که به‌مرور زمان باعث کاهش اعتماد مخاطبان می‌شود. همانقدر که تسامح و تساهل در نمایش تصاویر خشن و غیراخلاقی در فیلم‌ها و سریال‌های خارجی باعث لطمه خوردن اعتماد عمومی و اخلاق جامعه می‌شود، نگاه محدود و قلع و قمع کردن فیلم‌ها هم نتیجه‌ای جز پناه بردن به آغوش دانلود‌های غیرمجاز ندارد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "حضور پررنگ و موثر پلتفرم‌های نمایش خانگی باعث شده از هم‌اکنون سینمای کم‌رمق داخلی، ترس برش دارد و احساس خطر کند. اهالی سینما که احتمالا خودشان در گرم کردن بازار شبکه نمایش خانگی هم نقش داشتند، حالا به این فکر افتاده‌اند که سینما پس از کرونا چه روز‌هایی را خواهد دید؟ سینما‌هایی که قبل از کرونا هم به‌جز تعداد محدودی، شلوغ نبود و تماشاگرانش پیش از کرونا فاصله اجتماعی را در سالن رعایت می‌کردند. هرچند کسانی هستند که همچنان تماشای فیلم در سالن سینما را بر همه‌چیز ترجیح می‌دهند، اما گذشت زمان نشان می‌دهد که جمعیت آنها چقدر است و سینمای ایران قرار است در سال ۹۹ چه شرایطی را بر خودش ببیند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "تلویزیون هم در این میان از حضور یک رقیب جدی قطعا استقبال نمی‌کند و فضای تعاملی بین صداوسیما و شبکه نمایش خانگی دیده نمی‌شود. گفته می‌شود که هیچ رسانه‌ای جای رسانه‌ای دیگر را نمی‌گیرد. باید منتظر ماند و دید که پدیده‌‌هایی مثل اکران آنلاین چقدر می‌توانند جایگاه خود را پیدا و حفظ کنند. «فرهیختگان» برای بررسی وضعیت شبکه نمایش خانگی و پلتفرم‌های نمایش فیلم سراغ فیلیمو رفته است که برای اولین‌بار در سال ۹۳ چنین سازوکاری را فراهم کرد. آمادگی داریم تا پای صحبت دیگر اپلیکیشن‌های نمایش فیلم و هنر‌های دیگر بنشینیم و مشکلات و چشم‌انداز‌های این حوزه نوپا را بررسی کنیم. گفت‌وگوی ما با محمدمهدی شکوری‌مقدم ، قائم‌مقام صبا ایده و از بنیانگذاران فیلیمو را در ادامه می‌خوانید.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "کالا‌های مختلفی در تلویزیون تبلیغ می‌شود، اما از پلتفرم‌های نمایش خانگی خبری نیست، این عدم‌حضور از طرف صداوسیما است یا شما و چرا؟", "ref": null }, { "type": "p", "text": "این سوالی است که برای خود ما هم وجود دارد، ما هم دقیقا نمی‌دانیم عامل این عدم‌حضور چه کسی یا چه کسانی هستند. فیلیمو بار‌ها تمام مسیر‌های قانونی را برای پخش آگهی بازرگانی در تلویزیون طی کرده است؛ اما با در بسته روبه‌رو شده؛ تا زمانی که انحصارطلبی و انحصارگری در رسانه وجود داشته باشد؛ این رویکرد مانع توسعه سرویس‏‌های بومی می‌شود، به‌گونه‌ای که در پربیننده‏‌ترین سریال نوروز ۹۹ (پایتخت ۶) ما شاهد تبلیغ اپلیکیشن‏‌هایی چون اینستاگرام و waze بودیم؛ اما خبری از سرویس‌های ایرانی همچون نشان ، بلد یا فیلیمو در هیچ‌کجای رسانه ملی نبود. همین ضدتبلیغ اپلیکیشن اینستاگرام، در سریال پایتخت۶، زمینه رشد و تقویت این پلتفرم را درجهت افزایش کاربر فراهم می‌کند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "نقش اپلیکیشن‏‌هایی مثل فیلیمو و نماوا و… در سبد فرهنگی خانواده‌‌ها متفاوت‏تر از قبل شده، شما دلایل این اتفاق را در چه می‌دانید؟", "ref": null }, { "type": "p", "text": "محتوای به‌روز، دسترسی آسان و هزینه کم، سه عاملی هستند که باعث شده است ما در سبد فرهنگی خانواده ایرانی حضور داشته باشیم؛ فیلیمو با توجه به نیاز کاربر به محتوای به‌روز، این محتوا را متناسب با سلیقه و ذائقه ایرانی مناسب‌سازی می‌کند تا خانواده‏‌ها با اطمینان‌خاطر فیلم‏‌ها و سریال‏‌های خارجی را تماشا کنند. با توجه به فرهنگ ایرانی و خانواده رکن اول جامعه محسوب می‌شود، چارچوب‏‌های زیست جامعه ایرانی متر و معیار مناسب‌سازی ماست.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "عامل دوم دسترسی آسان به فیلیمو است که با توسعه زیرساخت‏‌های اینترنتی کشور، فیلیمو ضریب نفوذ بالایی در دورترین نقاط کشور به‌دست آورده است؛ تا همیشه و هر لحظه همراه مخاطب باشد. اما عامل سوم با توجه به شرایط اقتصادی جامعه مهم‏ترین دغدغه خانواده‏‌ها محسوب می‌شود، هزینه کم و بهره‌‏مندی زیاد است، هر کاربر با پرداخت میانگین ۲۰هزار تومان می‌تواند به‌مدت یک ماه به محتوای بی‏شماری دسترسی پیدا کند؛ تا کالایی امن، سرگرم‌کننده و مقرون‌به‌صرفه اقتصادی در سبد کالای فرهنگی خانواده خود داشته باشد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اطلاعاتی از پربازدیدترین فیلم‌های ایرانی و خارجی و ژانر‌ها با رقم حدودی‌شان وجود دارد؟", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "در گزارشی که پیش از این منتشر کردیم، از استقبال مخاطبان و افزایش ۶۵ درصدی تماشای آنلاین فیلم صحبت کردیم. آمار‌ها نسبت به آن زمان تغییری نکرده و کماکان پنج ژانر برتر ما «انیمیشن»، «خانوادگی»، «اکشن»، «کمدی» و «عاشقانه» است. سریال‏‌ها و انیمیشن‏‌های خارجی پربیننده‌‏ترین محصولات ما هستند که به‌ترتیب بچه رئیس ، باب‌اسفنجی و سگ‏‌های نگهبان رکورد پربازدیدترین‏‌های این‌ بخش هستند. اما پربازدید‏ترین‏‌های ما در بخش آثار ایرانی؛ «متری شیش‌ونیم»، «مطرب»، «رحمان ۱۴۰۰» در ‌قسمت آثار سینمایی است و در ‌بخش سریال‏‌ها به‌ترتیب سریال‏‌های «هم‏گناه»، «دل» و «مانکن» رتبه‏‌های اول تا سوم را در اختیار دارند که به‎طور میانگین هر اپیزود از فیلم‌‌ها و سریال‏‌های برتر ایرانی ۴۵ میلیون دقیقه تماشا داشته است؛ این آمار ذائقه‌شناسی خوبی برای فیلم‌سازان و تولیدکنندگان است که بدانند مردم چه اثری را می‌پسندند.", "ref": "https://www.filimo.com/m/Chsfe/%D8%A8%DA%86%D9%87+%D8%B1%D8%A6%DB%8C%D8%B3" }, { "type": "p", "text": "فیلیمو به‌جز پخش فیلم در تولید آثار هم فعالیت می‌کند. از سریال‏‌های تولیدی این مجموعه بگویید.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اولین سریال تولیدی را ما با عنوان «نهنگ آبی» به کارگردانی فریدون جیرانی و تهیه‌کنندگی سعید ملکان در سال ۱۳۹۷ با ژانر معمایی-اجتماعی شروع کردیم و در ادامه سراغ سریال «هم‌گناه» به کارگردانی مصطفی‌کیایی رفتیم، که امروز شاهد این هستیم، این سریال با بازیگران پرشمارش یکی از سریال‏‌های پربازدید شبکه نمایش خانگی است. مجموعه ما، برای سال آینده هم تولید چندین سریال با موضوعات مختلف را در برنامه خود قرار داده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "نقش پررنگ شبکه نمایش خانگی در روز‌های قرنطینه زنگ خطر را برای رسانه‌‌های سنتی و قدیمی به صدا درآورده‌اند. پلتفرم‌هایی مانند فیلیمو قرار است رقیب جدی تلویزیون و سینما باشند یا خودشان به‌دنبال جایگاه خاصی هستند؟", "ref": null }, { "type": "li", "text": "جامعه هدف تلویزیون، سینما و پلتفرم‏‌های درخواست فیلم متفاوت است، مخاطب هدف هرکدام از این رسانه‏‌ها سلیقه، فهم و دانایی متفاوتی دارد و خوراک موردنیاز این جامعه هدف متناسب با سن، جنسیت و… متغیر است، با این تعریف رقابت وجود ندارد بلکه هرکدام از این رسانه‏‌ها تلاش می‌کنند جامعه هدف خود را توسعه دهند و جامعه هدف جدید بسازند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "درمورد تلویزیون هم همین دیدگاه وجود دارد، با توجه به اینکه رسانه ملی مخاطب عام دارد، در دسترس بودن آن برای همه اقشار و طبقات اجتماعی (الیت، متوسط و کارگری) شرط لازم است و با توجه به این موضوع، گستردگی مخاطب، رایگان بودن تلویزیون و تامین سرمایه از بودجه دولتی، تلویزیون از دیروز تا امروز جایگاهی تثبیت‌شده بین مردم و اهالی فرهنگ و رسانه دارد. نه‌تنها رشد یکی از آنها باعث تضعیف دیگری نیست بلکه تقویت یکی از آنها فضای رقابتی و تعاملی خوبی را ایجاد می‌کند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "به‌طور مثال نمونه جهانی فیلیمو ، کمپانی نتفلیکس است، این کمپانی با تمام قدرت و جایگاه جهانی، خود را رقیب رسانه سنتی و مردمی مثل تلویزیون یا سینما نمی‌داند بلکه درجهت پرورش صنعت رسانه علاوه‌بر تامین محتوا از سینما؛ وارد تولید شده است، این مدیوم‏‌ها در خدمت هم هستند و نقش مکملی دارند، مانند یک زنجیره این سه مدیوم به هم متصلند و درعین استقلال وابستگی به یکدیگر دارند. ‌بخشی از خوراک شبکه ‏نمایش خانگی ازطریق آثار سینمایی تامین می‌شود و تلویزیون تبلیغ این آثار سینمایی را پخش می‌کند و هر سه این رسانه‎‌ها در جایگاه واقعی خود قرار دارند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "آیا اکران آنلاین می‌تواند باعث ضربه خوردن به سینما شود؟", "ref": null }, { "type": "p", "text": "با شیوع ویروس کرونا، تعطیلی سینما‌ها و ضربه اقتصادی که به فیلم‏سازان مستقل و‌ بخش خصوصی وارد شده است و با توجه به مدت زمان کوتاه اکران فیلم‏‌ها در سینما و ترافیک اکران‏ فیلم‏‌ها بعد از کرونا، اکران آنلاین بهترین کار ممکن بود تا تولیدکنندگان بتوانند به بازگشت سرمایه و نقدینگی خود فکر کنند و خانواده‏‌هایی که نیازمند محصول فرهنگی بودند هم این دوره را با امنیت و آرامش سپری کنند و محتوای به‌روز ببینند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "درواقع شبکه نمایش خانگی مکمل سینماست. مخاطب جدی سینما در هر شرایطی علاقه‌مند است فیلم‏‌های محبوب خود را در پرده عریض و صدای دالبی سینما ببیند و بشنود؛ پس این دو صنعت مخاطب‏‌های خاص خود را دارند و رشد یکی به دیگری صدمه نمی‌زند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "یکی از مسائل مهم روزگار ما، اقتصاد فرهنگ است. چه ضمانت‌ها و ظرفیت‌هایی برای تداوم فعالیت‌های شبیه فیلیمو وجود دارد؟ این حمایت‌ها از طریق دولت چقدر است؟", "ref": null }, { "type": "li", "text": "اقتصاد و فرهنگ متاثر از یکدیگرند؛ شبکه نمایش خانگی و به‌روزشده آن پلتفرم‏‌های وی‌او‎دی به‌عنوان ‌بخشی از این اقتصاد فرهنگی باعث گردش مالی می‌شود و جریان نقدینگی را به‌وجود می‏آورد که همین روند عامل ایجاد اقتصاد فرهنگی و تداوم حضور پلتفرم‏‌های درخواست فیلم است. اما درمورد حمایت‏‌ها ما انتظار هیچ‌گونه حمایتی از نهاد یا سازمانی را نداریم، مهم‏ترین اتفاق قانونگذاری شفاف و مشخص برای تکنولوژی است که نهاد قانونگذار به‌سرعت باید خود را با اتفاقات حوزه علم و فناوری تطبیق دهد و به‌روز باشد. اگر متولی قانونگذاری در کشور از لحاظ حقوقی هماهنگ با توسعه این پلتفرم‏‌ها جلو رود، بیشترین حمایت از صاحبان این کسب‌وکار انجام شده است و تکنولوژی در بستر زمان راه خود را می‌رود و همه این را قضاوت خواهند کرد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "منبع: روزنامه فرهیختگان", "ref": null } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
فیلم متفاوت و تحسین‌شده ائو | واکاوی فرهنگ بومی
[ { "type": "ilink", "text": "فیلم «ائو» (خانه) به کارگردانی اصغر یوسفی‌نژاد یک اثر متفاوت در سینمای تجربی ایران محسوب می‌شود؛ فیلمی که تماما به زبان آذری و با ساختاری نامتعارف تولید شده، مدت زمان کوتاه‌تری نسبت به آثار سینمایی دارد (حدود ۷۵ دقیقه) و سر و شکل، داستان و شیوه‌ روایت آن به چیزی شبیه است که به‌عنوان یک محصول مناسب برای اکران در گروه هنر و تجربه می‌شناسیم. با وجود این، «ائو» یکی از بهترین آثار تجربی سینمای ایران در سال‌های اخیر است که علاوه بر درخشش در جشنواره جهانی فجر ، جوایزی چون تندیس عباس کیارستمی از هجدهمین جشن سینمایی حافظ را نیز کسب کرده است. در ادامه برای بررسی بیشتر اولین تجربه سینمایی اصغر یوسفی‌نژاد با فیلیمو شات همراه باشید.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/" }, { "type": "p", "text": "فیلم ائو در حادثه و اتفاق، مخاطب را با کاراکترها و ماجرای داستانش همراه می‌کند؛ با این تمهید، در همان آغاز، کنجکاوی و تعلیق معماگونه‌ای شکل می‌گیرد که اصل ماجرا چیست؟ این دعوا و شلوغی و رفت و آمد آدم‌ها و اضافه شدن کاراکترهای جدید به چه منظور است؟ سکانس ابتدایی فیلم با مراسم عزاداری و مقدمات تشییع جنازه مردی آغاز می‌شود که یک دختر زیبارو و جوان، زاری‌کنان به همراه جماعتی محزون به دنبال آن هستند. کم کم متوجه می‌شویم که گره اصلی بر سر وصیت‌نامه پدری است که خواسته پس از مرگ، جسد او را برای استفاده علمی در اختیار دانشکده پزشکی قرار دهند. اما دختر او، که شخصیت اصلی فیلم محسوب می‌شود، مصرانه مخالف است و می‌خواهد جلوی چنین اقدامی را بگیرد.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "کار، متشکل از چند پلان-سکانس طولانی است که دوربین اکثرا با شخصیت اصلی، با بازی باور‌پذیر محدثه حیرت ، همراه است. این فیلم در بستر ساده‌ یک قصه‌ معمولی، رفته رفته لایه‌هایی از باور‌های اعتقادی و عرفی، مذهبی یا خرافاتی را واکاوی می‌کند، به نقد می‌کشد و باید و نباید‌های فرهنگ بومی را مطرح می‌کند. «ائو» فیلمی است که با انتخاب لحنی رئالیستی، با دوربین روی دست و در میان جو متلاطم یک خانواده مصیبت‌زده، می‌تواند مخاطب بیگانه با فرهنگ و زبان کاراکترهای قصه را به راحتی متوجه و درگیر موضوع خود کند. فیلمی پردیالوگ در لوکیشنی محدود که اگر مخاطب حوصله کند و با قصه‌ آن همراه شود، مدت زمان کوتاه فیلم را با غافلگیری‌های جالبی سپری خواهد کرد.", "ref": "https://www.filimo.com/crew/%D9%85%D8%AD%D8%AF%D8%AB%D9%87%20%D8%AD%DB%8C%D8%B1%D8%AA" }, { "type": "p", "text": "نکته مهم درباره‌ فیلم «ائو»، مسئله بومی‌گرایی آن است؛ تمام بازیگران فیلم، ترک‌زبان هستند و کل دیالوگ‌های آن هم به زبان آذری بیان می‌شود.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "نکته مهم دیگر درباره‌ فیلم «ائو»، مسئله بومی‌گرایی آن است. تمام بازیگران فیلم، ترک‌زبان هستند و کل دیالوگ‌های آن نیز به زبان آذری بیان می‌شود. تقریبا هیچ بازیگر شناخته‌شده‌ای را هم در فیلم نمی‌بینید. این نکته‌ای است که به تازگی موردتوجه تعدادی از فیلمسازان مراکز استان‌ها و حتی فیلمسازان بزرگ و شناخته‌شده‌ کشور قرار گرفته است؛ اینکه روایت قصه‌ای با مختصات بومی یک منطقه می‌تواند تاثیر مستقیم و فزاینده‌تری در انتقال مضمون مورد نظر خالق اثر داشته باشد. در سال‌های اخیر فیلم‌ها و مجموعه‌های تلویزیونی موفقی را در این بستر شاهد بوده‌ایم؛ اگر از آثاری چون « قصر شیرین » ( رضا میرکریمی ) یا « آتابای » ( نیکی کریمی ) مثال بیاوریم، متوجه اقبال فیلمسازان و استقبال مخاطبان از این موضوع یعنی بومی کردن فیلم‌ها خواهیم شد. حتی در سال‌های اخیر مجموعه‌های تلویزیونی محبوبی چون سریال «پایتخت» یا «نون. خ»، با انتخاب لهجه و مکان محلی و بومی یکی از قوم‌های گسترده ایرانی، توانسته‌اند توجه و باورپذیری بیشتری را به خود جلب کنند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در دوره‌ای که هزینه تولید آثار سینمایی حرفه‌ای، روز به روز افزایش یافته است و بسیاری از تهیه‌کنندگان باسابقه‌ سینما از تولید آثار تازه بازمانده‌اند، دیدن فیلمی جمع‌و‌جور و تجربی مانند «ائو» غنیمت است. فیلمی که تا حضور موفق در جشنواره فجر سی‌وپنجم نیز پیش می رود و مسیری امیدوارکننده را برای سینماگران جوان پیشنهاد می‌دهد. سینمایی مستقل و تجربی که اگر به جای توجه صرف به سبک‌ها و موضوعات جهانی و جشنواره‌پسند، به قصه های بومی و معضلات و دوگانگی‌های فراوان فرهنگی در جامعه امروز ایرانی بپردازند، مطمئنا اهمیت و اقبال بیشتری را نیز دریافت خواهند کرد.", "ref": "https://www.filimo.com/crew/%D9%86%DB%8C%DA%A9%DB%8C%20%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D9%85%DB%8C" }, { "type": "p", "text": "فیلم تجربی و بومی «ائو» (خانه)، اولین ساخته‌ اصغر یوسفی‌نژاد که تحسین منتقدان را نیز به همراه داشته، هم‌اکنون بر روی فیلیمو قابل‌تماشاست.", "ref": null } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
پیشنهاد فیلم مصطفی زمانی برای آخرهفته
[ { "type": "p", "text": "در این روزها که ماندن در خانه به دلیل شیوع ویروس کرونا انتخابی ناگزیر برای میلیاردها نفر از ساکنان کره‌ زمین است، فیلم دیدن احتمالا یکی از بهترین کارهایی است که می‌توانید انجام دهید. به همین دلیل در فیلیمو شات به سراغ سینماگران ایرانی سرشناس و خوش‌سلیقه‌ رفته‌ایم تا مخاطبان را با معرفی فیلم برای آخر هفته راهنمایی و همراهی کنند.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "پیش از پرداختن به پیشنهاد فیلم مصطفی زمانی باید گفت که او بیش از یک دهه قبل با حضور در سریال «یوسف پیامبر» به چهره‌ای مشهور و محبوب در میان مردم تبدیل شد و بعد از آن کوشید تا با انتخاب‌ها و نقش‌آفرینی‌های متفاوت، جلوه‌های دیگری از توانایی‌های خود را هم در سینما و تلویزیون به نمایش بگذارد. بعد از دو تجربه موفق « شهرزاد » و « نهنگ آبی » در شبکه نمایش خانگی، مصطفی زمانی سال گذشته مشغول نقش‌آفرینی در سریال « کرگدن » بود که پخش آن به‌تازگی پایان یافته است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "نکته جالب توجه در مورد پیشنهاد فیلم مصطفی زمانی برای تماشا در این روزها، تاکید قصه‌ها بر وجود بارقه‌های امید در دل تاریکی است:", "ref": "https://www.filimo.com/m/KH7VY" }, { "type": "ilink", "text": "بهترین فیلم های ولنتاین | زمانی برای دوست داشتن", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d9%88%d9%84%d9%86%d8%aa%d8%a7%db%8c%d9%86/" }, { "type": "p", "text": "«شوالیه تاریکی» به کارگردانی کریستوفر نولان", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اقتباسی از کامیک‌های «بتمن» که ماجرای تقابل بتمن و جوکر را به تصویر می‌کشد. بتمن برای نجات گاتام‌سیتی باید جلوی جوکر بایستد که می‌خواهد نشان دهد مردم در میانه‌ آشوب، ذات غیرمتمدن خود را به رخ خواهند کشید. (توضیح از فیلیمو شات)", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«رستگاری از شاوشنک» به کارگردانی فرانک دارابونت", "ref": null }, { "type": "p", "text": "یکی از محبوب‌ترین آثار دهه‌ نود و متفاوت‌ترین فیلم‌ها درباره زندگی و فرار از زندان با نقش‌آفرینی تیم رابینز و مورگان فریمن که بر اساس داستانی از استیون کینگ ساخته شده‌است. (توضیح از فیلیمو شات)", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«فارست گامپ» به کارگردانی رابرت زمه‌کیس", "ref": null }, { "type": "p", "text": "داستان سفر معصومانه‌ فارست گامپ (با بازی تام هنکس ) که باورش به ذات زندگی او را در تمام بحران‌ها حفظ می‌کند و باعث می‌‌شود که به شکل‌های گوناگون، جامعه پیرامون‌اش را تحت‌تاثیر قرار دهد. (توضیح از فیلیمو شات)", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«فهرست شیندلر» به کارگردانی استیون اسپیلبرگ", "ref": null }, { "type": "p", "text": "استیون اسپیلبرگ در روایت خود از تاریک‌ترین فاجعه بشری قرن بیستم، باز هم روزنه‌هایی امید را پیدا می‌کند و نشان می‌دهد که یک سرمایه‌دار چگونه سعی می‌کند تا جان یهودی‌ها را از دست نازی‌ها نجات دهد. (توضیح از فیلیمو شات)", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«آنی هال» به کارگردانی وودی آلن", "ref": null }, { "type": "p", "text": "یکی از بهترین کمدی-رمانتیک های تاریخ سینما، از محبوب و تحسین‌شده‌ترین آثار کارنامه‌ وودی آلن و برنده چندین جایزه اسکار که به پیچیدگی‌های ذات رابطه و نیازهای متقابل انسان‌ها به همدیگر می‌پردازد. (توضیح از فیلیمو شات)", "ref": null } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
پیشنهاد فیلم مصطفی زمانی برای آخرهفته
[ { "type": "p", "text": "در این روزها که ماندن در خانه به دلیل شیوع ویروس کرونا انتخابی ناگزیر برای میلیاردها نفر از ساکنان کره‌ زمین است، فیلم دیدن احتمالا یکی از بهترین کارهایی است که می‌توانید انجام دهید. به همین دلیل در فیلیمو شات به سراغ سینماگران ایرانی سرشناس و خوش‌سلیقه‌ رفته‌ایم تا مخاطبان را با معرفی فیلم برای آخر هفته راهنمایی و همراهی کنند.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "پیش از پرداختن به پیشنهاد فیلم مصطفی زمانی باید گفت که او بیش از یک دهه قبل با حضور در سریال «یوسف پیامبر» به چهره‌ای مشهور و محبوب در میان مردم تبدیل شد و بعد از آن کوشید تا با انتخاب‌ها و نقش‌آفرینی‌های متفاوت، جلوه‌های دیگری از توانایی‌های خود را هم در سینما و تلویزیون به نمایش بگذارد. بعد از دو تجربه موفق « شهرزاد » و « نهنگ آبی » در شبکه نمایش خانگی، مصطفی زمانی سال گذشته مشغول نقش‌آفرینی در سریال « کرگدن » بود که پخش آن به‌تازگی پایان یافته است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "نکته جالب توجه در مورد پیشنهاد فیلم مصطفی زمانی برای تماشا در این روزها، تاکید قصه‌ها بر وجود بارقه‌های امید در دل تاریکی است:", "ref": "https://www.filimo.com/m/KH7VY" }, { "type": "ilink", "text": "بهترین فیلم های ولنتاین | زمانی برای دوست داشتن", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d9%88%d9%84%d9%86%d8%aa%d8%a7%db%8c%d9%86/" }, { "type": "p", "text": "«شوالیه تاریکی» به کارگردانی کریستوفر نولان", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اقتباسی از کامیک‌های «بتمن» که ماجرای تقابل بتمن و جوکر را به تصویر می‌کشد. بتمن برای نجات گاتام‌سیتی باید جلوی جوکر بایستد که می‌خواهد نشان دهد مردم در میانه‌ آشوب، ذات غیرمتمدن خود را به رخ خواهند کشید. (توضیح از فیلیمو شات)", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«رستگاری از شاوشنک» به کارگردانی فرانک دارابونت", "ref": null }, { "type": "p", "text": "یکی از محبوب‌ترین آثار دهه‌ نود و متفاوت‌ترین فیلم‌ها درباره زندگی و فرار از زندان با نقش‌آفرینی تیم رابینز و مورگان فریمن که بر اساس داستانی از استیون کینگ ساخته شده‌است. (توضیح از فیلیمو شات)", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«فارست گامپ» به کارگردانی رابرت زمه‌کیس", "ref": null }, { "type": "p", "text": "داستان سفر معصومانه‌ فارست گامپ (با بازی تام هنکس ) که باورش به ذات زندگی او را در تمام بحران‌ها حفظ می‌کند و باعث می‌‌شود که به شکل‌های گوناگون، جامعه پیرامون‌اش را تحت‌تاثیر قرار دهد. (توضیح از فیلیمو شات)", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«فهرست شیندلر» به کارگردانی استیون اسپیلبرگ", "ref": null }, { "type": "p", "text": "استیون اسپیلبرگ در روایت خود از تاریک‌ترین فاجعه بشری قرن بیستم، باز هم روزنه‌هایی امید را پیدا می‌کند و نشان می‌دهد که یک سرمایه‌دار چگونه سعی می‌کند تا جان یهودی‌ها را از دست نازی‌ها نجات دهد. (توضیح از فیلیمو شات)", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«آنی هال» به کارگردانی وودی آلن", "ref": null }, { "type": "p", "text": "یکی از بهترین کمدی-رمانتیک های تاریخ سینما، از محبوب و تحسین‌شده‌ترین آثار کارنامه‌ وودی آلن و برنده چندین جایزه اسکار که به پیچیدگی‌های ذات رابطه و نیازهای متقابل انسان‌ها به همدیگر می‌پردازد. (توضیح از فیلیمو شات)", "ref": null } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
فیلم متفاوت و تحسین‌شده ائو | واکاوی فرهنگ بومی
[ { "type": "ilink", "text": "فیلم «ائو» (خانه) به کارگردانی اصغر یوسفی‌نژاد یک اثر متفاوت در سینمای تجربی ایران محسوب می‌شود؛ فیلمی که تماما به زبان آذری و با ساختاری نامتعارف تولید شده، مدت زمان کوتاه‌تری نسبت به آثار سینمایی دارد (حدود ۷۵ دقیقه) و سر و شکل، داستان و شیوه‌ روایت آن به چیزی شبیه است که به‌عنوان یک محصول مناسب برای اکران در گروه هنر و تجربه می‌شناسیم. با وجود این، «ائو» یکی از بهترین آثار تجربی سینمای ایران در سال‌های اخیر است که علاوه بر درخشش در جشنواره جهانی فجر ، جوایزی چون تندیس عباس کیارستمی از هجدهمین جشن سینمایی حافظ را نیز کسب کرده است. در ادامه برای بررسی بیشتر اولین تجربه سینمایی اصغر یوسفی‌نژاد با فیلیمو شات همراه باشید.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/" }, { "type": "p", "text": "فیلم ائو در حادثه و اتفاق، مخاطب را با کاراکترها و ماجرای داستانش همراه می‌کند؛ با این تمهید، در همان آغاز، کنجکاوی و تعلیق معماگونه‌ای شکل می‌گیرد که اصل ماجرا چیست؟ این دعوا و شلوغی و رفت و آمد آدم‌ها و اضافه شدن کاراکترهای جدید به چه منظور است؟ سکانس ابتدایی فیلم با مراسم عزاداری و مقدمات تشییع جنازه مردی آغاز می‌شود که یک دختر زیبارو و جوان، زاری‌کنان به همراه جماعتی محزون به دنبال آن هستند. کم کم متوجه می‌شویم که گره اصلی بر سر وصیت‌نامه پدری است که خواسته پس از مرگ، جسد او را برای استفاده علمی در اختیار دانشکده پزشکی قرار دهند. اما دختر او، که شخصیت اصلی فیلم محسوب می‌شود، مصرانه مخالف است و می‌خواهد جلوی چنین اقدامی را بگیرد.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "کار، متشکل از چند پلان-سکانس طولانی است که دوربین اکثرا با شخصیت اصلی، با بازی باور‌پذیر محدثه حیرت ، همراه است. این فیلم در بستر ساده‌ یک قصه‌ معمولی، رفته رفته لایه‌هایی از باور‌های اعتقادی و عرفی، مذهبی یا خرافاتی را واکاوی می‌کند، به نقد می‌کشد و باید و نباید‌های فرهنگ بومی را مطرح می‌کند. «ائو» فیلمی است که با انتخاب لحنی رئالیستی، با دوربین روی دست و در میان جو متلاطم یک خانواده مصیبت‌زده، می‌تواند مخاطب بیگانه با فرهنگ و زبان کاراکترهای قصه را به راحتی متوجه و درگیر موضوع خود کند. فیلمی پردیالوگ در لوکیشنی محدود که اگر مخاطب حوصله کند و با قصه‌ آن همراه شود، مدت زمان کوتاه فیلم را با غافلگیری‌های جالبی سپری خواهد کرد.", "ref": "https://www.filimo.com/crew/%D9%85%D8%AD%D8%AF%D8%AB%D9%87%20%D8%AD%DB%8C%D8%B1%D8%AA" }, { "type": "p", "text": "نکته مهم درباره‌ فیلم «ائو»، مسئله بومی‌گرایی آن است؛ تمام بازیگران فیلم، ترک‌زبان هستند و کل دیالوگ‌های آن هم به زبان آذری بیان می‌شود.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "نکته مهم دیگر درباره‌ فیلم «ائو»، مسئله بومی‌گرایی آن است. تمام بازیگران فیلم، ترک‌زبان هستند و کل دیالوگ‌های آن نیز به زبان آذری بیان می‌شود. تقریبا هیچ بازیگر شناخته‌شده‌ای را هم در فیلم نمی‌بینید. این نکته‌ای است که به تازگی موردتوجه تعدادی از فیلمسازان مراکز استان‌ها و حتی فیلمسازان بزرگ و شناخته‌شده‌ کشور قرار گرفته است؛ اینکه روایت قصه‌ای با مختصات بومی یک منطقه می‌تواند تاثیر مستقیم و فزاینده‌تری در انتقال مضمون مورد نظر خالق اثر داشته باشد. در سال‌های اخیر فیلم‌ها و مجموعه‌های تلویزیونی موفقی را در این بستر شاهد بوده‌ایم؛ اگر از آثاری چون « قصر شیرین » ( رضا میرکریمی ) یا « آتابای » ( نیکی کریمی ) مثال بیاوریم، متوجه اقبال فیلمسازان و استقبال مخاطبان از این موضوع یعنی بومی کردن فیلم‌ها خواهیم شد. حتی در سال‌های اخیر مجموعه‌های تلویزیونی محبوبی چون سریال «پایتخت» یا «نون. خ»، با انتخاب لهجه و مکان محلی و بومی یکی از قوم‌های گسترده ایرانی، توانسته‌اند توجه و باورپذیری بیشتری را به خود جلب کنند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در دوره‌ای که هزینه تولید آثار سینمایی حرفه‌ای، روز به روز افزایش یافته است و بسیاری از تهیه‌کنندگان باسابقه‌ سینما از تولید آثار تازه بازمانده‌اند، دیدن فیلمی جمع‌و‌جور و تجربی مانند «ائو» غنیمت است. فیلمی که تا حضور موفق در جشنواره فجر سی‌وپنجم نیز پیش می رود و مسیری امیدوارکننده را برای سینماگران جوان پیشنهاد می‌دهد. سینمایی مستقل و تجربی که اگر به جای توجه صرف به سبک‌ها و موضوعات جهانی و جشنواره‌پسند، به قصه های بومی و معضلات و دوگانگی‌های فراوان فرهنگی در جامعه امروز ایرانی بپردازند، مطمئنا اهمیت و اقبال بیشتری را نیز دریافت خواهند کرد.", "ref": "https://www.filimo.com/crew/%D9%86%DB%8C%DA%A9%DB%8C%20%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D9%85%DB%8C" }, { "type": "p", "text": "فیلم تجربی و بومی «ائو» (خانه)، اولین ساخته‌ اصغر یوسفی‌نژاد که تحسین منتقدان را نیز به همراه داشته، هم‌اکنون بر روی فیلیمو قابل‌تماشاست.", "ref": null } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
نگاهی به مستند کیهان : جهان های ممکن
[ { "type": "p", "text": "شیوع بیماری کرونا ضربه‌ مهلکی بود که شیوه زندگی ما انسان‌ها را دچار تغییر اساسی کرد. ویروسی که طبیعت برای ما به وجود آورده، حالا تمام جنبه‌های مختلف زندگی بشر (از سرگرمی تا اقتصاد، از سیاست تا جنگ) را تحت تاثیر خود قرار داده‌است. انسان‌ها شاید برای اولین بار در چند سال اخیر فهمیده‌اند که نیروهایی فراتر از جوامعی که آن‌ها ساخته‌اند وجود دارد و دنیا آنقدرها که تصورش را می‌کردند، زیر سیطره کامل آن‌ها نیست.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "در چنین شرایطی و به ویژه با توجه به فرا رسیدن روز جهانی نجوم، دیدن سریال مستند «کیهان : جهان های ممکن» (با عنوان اصلی Cosmos: Possible Worlds) انتخاب بسیار خوبی است. مستندی که در فیلیمو شات قصد معرفی و بررسی آن را داریم.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/" }, { "type": "p", "text": "کسانی که با مستندهای علمی آشنا هستند حتما کارل ساگان و کتاب تاثیرگذارش «کیهان» را می‌شناسند. کتابی که در دهه ۱۹۸۰ به مستندی تلویزیونی بدل شد که بسیاری آن را انقلابی در مستندسازی علمی و دلیل علاقه‌مند شدن خیل عظیمی از نوجوانان آن دوره به نجوم و ستارگان می‌دانند. زبان ساگان همچون یک قصه گوی ماهر و دلنشین بود که جنبه‌های مختلف هستی را با بیانی درخشان و موثر به نمایش می‌گذاشت.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اما در آغاز قرن جدید، نوع جدیدی از علم ستیزی در دنیا به‌راه افتاد. شاید باورتان نشود اما همین‌الان گروه‌هایی اینترنتی وجود دارند که مصرانه معتقدند زمین صاف است! در چنین شرایطی، بازسازی مستند «کیهان» در دستور کار قرار گرفت و «کیهان: ادیسه فضا-زمانی» در سال ۲۰۱۴، با اجرای اخترشناس شهیر آمریکایی نیل دگرس تایسون ساخته شد. اثری با جلوه‌های ویژه چشم‌نواز که تصویری از جایگاه بشر در تاریخ کیهان بود.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "چرا باید مستند کرونا ویروس: تشریح‌شده را تماشا کنیم؟ خطر حی و حاضر", "ref": "https://www.filimo.com/shot/coronavirus-explained-review/" }, { "type": "p", "text": "این مستند نه‌تنها درباره آن چیزی است که درباره گذشته و آینده کیهان می‌دانیم، بلکه نگاهی خلاقانه دارد به جایگاه انسان در این قصه چند میلیارد ساله.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "حالا ادامه این مستند با نام «کیهان : جهان های ممکن» منتشر شده است. این بار مستند نه‌تنها درباره آن چیزی است که درباره گذشته و آینده کیهان می‌دانیم، بلکه نگاهی خلاقانه دارد به جایگاه انسان در این قصه چند میلیارد ساله. هر قسمت این مستند، روایتی درباره تاریخ کیهان است؛ از انفجار بزرگ تا زاده شدن زمین و یا دورانی که زهره سیاره مناسب برای سکونت در منظومه شمسی بود. اما همزمان، تایسون با نمایش بخش‌های مختلفی از تاریخ بشری، نگاهی به افراد موثر تاریخ می‌اندازد که این درک جدید از دنیا را مدیون آن‌ها هستیم. افرادی مانند باروخ اسپینوزا ، آلبرت اینشتین و نیکولای واویلوف که هرکدام به نحوی نگاه جدیدی به جهان داشتند و با این نگاه جدید درک ما از کیهان را تحت تاثیر قرار دادند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "علاقه به نجوم و درک ابعاد کیهان از یکسو می‌تواند به عجز و بی‌عملی انسان منجر شود؛ اینکه شما بفهمید نقطه‌ای کوچک و بی‌اهمیت در سیاره زمین هستید خود یک بحران است، اما زمانی که در آسمان شب میلیون‌ها ستاره با فواصل میلیون‌ها سال نوری از زمین را می‌بینید، متوجه می‌شوید که سیاره شما، منظومه شمسی شما و حتی کهکشان شما یکی از میلیون‌هاست، این عجز می‌تواند بسیار بیشتر احساس شود. اما منجمان بزرگ تاریخ و البته خالقان «کیهان»، نگاه دیگری دارند. زمانی زمین هم پر بود از قاره‌های ناشناخته و پرخطر که بشر در مقابلش تنها احساس عجز می‌کرد. اما حالا تمام نقاط این سیاره با وسایل نقلیه ساخته‌ی تخیل بشر، زیر پای اوست و انواع سلاح‌ها و دستاوردهای مهندسی او را در مقابل خطرهای مختلف طبیعی ایمن کرده. بخش اعظمی از مستند «کیهان : جهان های ممکن» به تخیل درباره آینده همین دستاوردها اختصاص دارد؛ از سفینه‌هایی گرفته که با درصد قابل‌توجهی از سرعت نور حرکت می‌کنند تا انسان‌هایی که جاذبه را مانند نیروی الکتریسته رام خود کرده‌اند. حقیقت این است که اجداد ما با انجام دادن ریسک، با چیدن استراتژی و شیوه‌های علمی مانند رصد ستارگان و اختراع قطب‌نما، توانستند زمین را به تسخیر خود دربیاورند. پس چرا ما با همین رویکردها سیاره‌های دیگر، منظومه‌های دیگر و حتی کهکشان‌های دیگر را دور از دسترس می‌دانیم؟", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«کیهان : جهان های ممکن» پاسخ به سوالاتی است که شاید بخش اعظمی از مردم حتی از وجودشان هم آگاه نبوده‌اند. سوالاتی مثل اینکه: زمانی که خورشید میلیون‌ها سال بعد به غول بزرگ سرخی بدل می‌شود و زمین را می‌بلعد، آیا قمرهای مشتری جای مناسبی برای مأوا ابنای بشر است یا نه؟ سوالی که شاید الان بیهوده به نظر برسد اما تاریخ نشان داده است که مشکلات بشر ناگهان به سراغ او خواهند آمد و آماده نبودن برای پاسخ دادن به این سوالات می‌تواند به قیمت نابودی بشر تمام شود. به همین دلیل است که به تخیلی از نوع «کیهان» نیاز داریم.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "از سوی دیگر، امتیاز دو فصل آخر این سریال، جلوه‌های ویژه چشم‌نواز آن است. جلوه‌های ویژه‌ای که درون سیاه‌چاله‌ها، ابرنواخترها، ستارگان دوقلو و از سویی دیگر درون اتم‌ها و دنیای کوانتوم را برای ما به تصویر می‌کشند. این تصویرهای سحرانگیز شاید دلیلی دیگر برای تماشای «کیهان» و البته علاقه‌مند شدن به حوزه علم و دانش باشند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "تماشای «کیهان : جهان‌های ممکن» از این زاویه نه‌تنها به علاقه‌مندان نجوم و علم، که به همه انسان‌ها قابل توصیه است. این اثر می‌تواند نوجوانان‌ را به علم علاقه‌مند کند و یا مدخلی باشد برای مطالعه کتاب‌های علمی برای بزرگسالان و سالمندانی که ناگهان در دوران کرونا زمان‌های خالی زیادی پیدا کرده‌اند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "پس در روزهای بحرانی مثل این، «کیهان» به ما نشان دهد که جایی که امروز در آن هستیم را مدیون چه چیزی هستیم و سلاحمان در مقابل تمام بحران‌های پیش رو چیست: سلاح تخیل و تجربه‌گرایی علمی. سلاحی که ما را به روزگار امروزمان رسانده و احتمالا در آینده، روزی ما را از این کره خاکی بیرون خواهد برد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "مستند علمی و جذاب «کیهان : جهان های ممکن» با روایت نیل دگراس تایسون هم‌اکنون بر روی فیلیمو قابل تماشاست.", "ref": null } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
نگاهی به مستند کیهان : جهان های ممکن
[ { "type": "p", "text": "شیوع بیماری کرونا ضربه‌ مهلکی بود که شیوه زندگی ما انسان‌ها را دچار تغییر اساسی کرد. ویروسی که طبیعت برای ما به وجود آورده، حالا تمام جنبه‌های مختلف زندگی بشر (از سرگرمی تا اقتصاد، از سیاست تا جنگ) را تحت تاثیر خود قرار داده‌است. انسان‌ها شاید برای اولین بار در چند سال اخیر فهمیده‌اند که نیروهایی فراتر از جوامعی که آن‌ها ساخته‌اند وجود دارد و دنیا آنقدرها که تصورش را می‌کردند، زیر سیطره کامل آن‌ها نیست.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "در چنین شرایطی و به ویژه با توجه به فرا رسیدن روز جهانی نجوم، دیدن سریال مستند «کیهان : جهان های ممکن» (با عنوان اصلی Cosmos: Possible Worlds) انتخاب بسیار خوبی است. مستندی که در فیلیمو شات قصد معرفی و بررسی آن را داریم.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/" }, { "type": "p", "text": "کسانی که با مستندهای علمی آشنا هستند حتما کارل ساگان و کتاب تاثیرگذارش «کیهان» را می‌شناسند. کتابی که در دهه ۱۹۸۰ به مستندی تلویزیونی بدل شد که بسیاری آن را انقلابی در مستندسازی علمی و دلیل علاقه‌مند شدن خیل عظیمی از نوجوانان آن دوره به نجوم و ستارگان می‌دانند. زبان ساگان همچون یک قصه گوی ماهر و دلنشین بود که جنبه‌های مختلف هستی را با بیانی درخشان و موثر به نمایش می‌گذاشت.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اما در آغاز قرن جدید، نوع جدیدی از علم ستیزی در دنیا به‌راه افتاد. شاید باورتان نشود اما همین‌الان گروه‌هایی اینترنتی وجود دارند که مصرانه معتقدند زمین صاف است! در چنین شرایطی، بازسازی مستند «کیهان» در دستور کار قرار گرفت و «کیهان: ادیسه فضا-زمانی» در سال ۲۰۱۴، با اجرای اخترشناس شهیر آمریکایی نیل دگرس تایسون ساخته شد. اثری با جلوه‌های ویژه چشم‌نواز که تصویری از جایگاه بشر در تاریخ کیهان بود.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "چرا باید مستند کرونا ویروس: تشریح‌شده را تماشا کنیم؟ خطر حی و حاضر", "ref": "https://www.filimo.com/shot/coronavirus-explained-review/" }, { "type": "p", "text": "این مستند نه‌تنها درباره آن چیزی است که درباره گذشته و آینده کیهان می‌دانیم، بلکه نگاهی خلاقانه دارد به جایگاه انسان در این قصه چند میلیارد ساله.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "حالا ادامه این مستند با نام «کیهان : جهان های ممکن» منتشر شده است. این بار مستند نه‌تنها درباره آن چیزی است که درباره گذشته و آینده کیهان می‌دانیم، بلکه نگاهی خلاقانه دارد به جایگاه انسان در این قصه چند میلیارد ساله. هر قسمت این مستند، روایتی درباره تاریخ کیهان است؛ از انفجار بزرگ تا زاده شدن زمین و یا دورانی که زهره سیاره مناسب برای سکونت در منظومه شمسی بود. اما همزمان، تایسون با نمایش بخش‌های مختلفی از تاریخ بشری، نگاهی به افراد موثر تاریخ می‌اندازد که این درک جدید از دنیا را مدیون آن‌ها هستیم. افرادی مانند باروخ اسپینوزا ، آلبرت اینشتین و نیکولای واویلوف که هرکدام به نحوی نگاه جدیدی به جهان داشتند و با این نگاه جدید درک ما از کیهان را تحت تاثیر قرار دادند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "علاقه به نجوم و درک ابعاد کیهان از یکسو می‌تواند به عجز و بی‌عملی انسان منجر شود؛ اینکه شما بفهمید نقطه‌ای کوچک و بی‌اهمیت در سیاره زمین هستید خود یک بحران است، اما زمانی که در آسمان شب میلیون‌ها ستاره با فواصل میلیون‌ها سال نوری از زمین را می‌بینید، متوجه می‌شوید که سیاره شما، منظومه شمسی شما و حتی کهکشان شما یکی از میلیون‌هاست، این عجز می‌تواند بسیار بیشتر احساس شود. اما منجمان بزرگ تاریخ و البته خالقان «کیهان»، نگاه دیگری دارند. زمانی زمین هم پر بود از قاره‌های ناشناخته و پرخطر که بشر در مقابلش تنها احساس عجز می‌کرد. اما حالا تمام نقاط این سیاره با وسایل نقلیه ساخته‌ی تخیل بشر، زیر پای اوست و انواع سلاح‌ها و دستاوردهای مهندسی او را در مقابل خطرهای مختلف طبیعی ایمن کرده. بخش اعظمی از مستند «کیهان : جهان های ممکن» به تخیل درباره آینده همین دستاوردها اختصاص دارد؛ از سفینه‌هایی گرفته که با درصد قابل‌توجهی از سرعت نور حرکت می‌کنند تا انسان‌هایی که جاذبه را مانند نیروی الکتریسته رام خود کرده‌اند. حقیقت این است که اجداد ما با انجام دادن ریسک، با چیدن استراتژی و شیوه‌های علمی مانند رصد ستارگان و اختراع قطب‌نما، توانستند زمین را به تسخیر خود دربیاورند. پس چرا ما با همین رویکردها سیاره‌های دیگر، منظومه‌های دیگر و حتی کهکشان‌های دیگر را دور از دسترس می‌دانیم؟", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«کیهان : جهان های ممکن» پاسخ به سوالاتی است که شاید بخش اعظمی از مردم حتی از وجودشان هم آگاه نبوده‌اند. سوالاتی مثل اینکه: زمانی که خورشید میلیون‌ها سال بعد به غول بزرگ سرخی بدل می‌شود و زمین را می‌بلعد، آیا قمرهای مشتری جای مناسبی برای مأوا ابنای بشر است یا نه؟ سوالی که شاید الان بیهوده به نظر برسد اما تاریخ نشان داده است که مشکلات بشر ناگهان به سراغ او خواهند آمد و آماده نبودن برای پاسخ دادن به این سوالات می‌تواند به قیمت نابودی بشر تمام شود. به همین دلیل است که به تخیلی از نوع «کیهان» نیاز داریم.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "از سوی دیگر، امتیاز دو فصل آخر این سریال، جلوه‌های ویژه چشم‌نواز آن است. جلوه‌های ویژه‌ای که درون سیاه‌چاله‌ها، ابرنواخترها، ستارگان دوقلو و از سویی دیگر درون اتم‌ها و دنیای کوانتوم را برای ما به تصویر می‌کشند. این تصویرهای سحرانگیز شاید دلیلی دیگر برای تماشای «کیهان» و البته علاقه‌مند شدن به حوزه علم و دانش باشند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "تماشای «کیهان : جهان‌های ممکن» از این زاویه نه‌تنها به علاقه‌مندان نجوم و علم، که به همه انسان‌ها قابل توصیه است. این اثر می‌تواند نوجوانان‌ را به علم علاقه‌مند کند و یا مدخلی باشد برای مطالعه کتاب‌های علمی برای بزرگسالان و سالمندانی که ناگهان در دوران کرونا زمان‌های خالی زیادی پیدا کرده‌اند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "پس در روزهای بحرانی مثل این، «کیهان» به ما نشان دهد که جایی که امروز در آن هستیم را مدیون چه چیزی هستیم و سلاحمان در مقابل تمام بحران‌های پیش رو چیست: سلاح تخیل و تجربه‌گرایی علمی. سلاحی که ما را به روزگار امروزمان رسانده و احتمالا در آینده، روزی ما را از این کره خاکی بیرون خواهد برد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "مستند علمی و جذاب «کیهان : جهان های ممکن» با روایت نیل دگراس تایسون هم‌اکنون بر روی فیلیمو قابل تماشاست.", "ref": null } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
نگاهی به مستند کیهان : جهان های ممکن
[ { "type": "p", "text": "شیوع بیماری کرونا ضربه‌ مهلکی بود که شیوه زندگی ما انسان‌ها را دچار تغییر اساسی کرد. ویروسی که طبیعت برای ما به وجود آورده، حالا تمام جنبه‌های مختلف زندگی بشر (از سرگرمی تا اقتصاد، از سیاست تا جنگ) را تحت تاثیر خود قرار داده‌است. انسان‌ها شاید برای اولین بار در چند سال اخیر فهمیده‌اند که نیروهایی فراتر از جوامعی که آن‌ها ساخته‌اند وجود دارد و دنیا آنقدرها که تصورش را می‌کردند، زیر سیطره کامل آن‌ها نیست.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "در چنین شرایطی و به ویژه با توجه به فرا رسیدن روز جهانی نجوم، دیدن سریال مستند «کیهان : جهان های ممکن» (با عنوان اصلی Cosmos: Possible Worlds) انتخاب بسیار خوبی است. مستندی که در فیلیمو شات قصد معرفی و بررسی آن را داریم.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/" }, { "type": "p", "text": "کسانی که با مستندهای علمی آشنا هستند حتما کارل ساگان و کتاب تاثیرگذارش «کیهان» را می‌شناسند. کتابی که در دهه ۱۹۸۰ به مستندی تلویزیونی بدل شد که بسیاری آن را انقلابی در مستندسازی علمی و دلیل علاقه‌مند شدن خیل عظیمی از نوجوانان آن دوره به نجوم و ستارگان می‌دانند. زبان ساگان همچون یک قصه گوی ماهر و دلنشین بود که جنبه‌های مختلف هستی را با بیانی درخشان و موثر به نمایش می‌گذاشت.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اما در آغاز قرن جدید، نوع جدیدی از علم ستیزی در دنیا به‌راه افتاد. شاید باورتان نشود اما همین‌الان گروه‌هایی اینترنتی وجود دارند که مصرانه معتقدند زمین صاف است! در چنین شرایطی، بازسازی مستند «کیهان» در دستور کار قرار گرفت و «کیهان: ادیسه فضا-زمانی» در سال ۲۰۱۴، با اجرای اخترشناس شهیر آمریکایی نیل دگرس تایسون ساخته شد. اثری با جلوه‌های ویژه چشم‌نواز که تصویری از جایگاه بشر در تاریخ کیهان بود.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "چرا باید مستند کرونا ویروس: تشریح‌شده را تماشا کنیم؟ خطر حی و حاضر", "ref": "https://www.filimo.com/shot/coronavirus-explained-review/" }, { "type": "p", "text": "این مستند نه‌تنها درباره آن چیزی است که درباره گذشته و آینده کیهان می‌دانیم، بلکه نگاهی خلاقانه دارد به جایگاه انسان در این قصه چند میلیارد ساله.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "حالا ادامه این مستند با نام «کیهان : جهان های ممکن» منتشر شده است. این بار مستند نه‌تنها درباره آن چیزی است که درباره گذشته و آینده کیهان می‌دانیم، بلکه نگاهی خلاقانه دارد به جایگاه انسان در این قصه چند میلیارد ساله. هر قسمت این مستند، روایتی درباره تاریخ کیهان است؛ از انفجار بزرگ تا زاده شدن زمین و یا دورانی که زهره سیاره مناسب برای سکونت در منظومه شمسی بود. اما همزمان، تایسون با نمایش بخش‌های مختلفی از تاریخ بشری، نگاهی به افراد موثر تاریخ می‌اندازد که این درک جدید از دنیا را مدیون آن‌ها هستیم. افرادی مانند باروخ اسپینوزا ، آلبرت اینشتین و نیکولای واویلوف که هرکدام به نحوی نگاه جدیدی به جهان داشتند و با این نگاه جدید درک ما از کیهان را تحت تاثیر قرار دادند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "علاقه به نجوم و درک ابعاد کیهان از یکسو می‌تواند به عجز و بی‌عملی انسان منجر شود؛ اینکه شما بفهمید نقطه‌ای کوچک و بی‌اهمیت در سیاره زمین هستید خود یک بحران است، اما زمانی که در آسمان شب میلیون‌ها ستاره با فواصل میلیون‌ها سال نوری از زمین را می‌بینید، متوجه می‌شوید که سیاره شما، منظومه شمسی شما و حتی کهکشان شما یکی از میلیون‌هاست، این عجز می‌تواند بسیار بیشتر احساس شود. اما منجمان بزرگ تاریخ و البته خالقان «کیهان»، نگاه دیگری دارند. زمانی زمین هم پر بود از قاره‌های ناشناخته و پرخطر که بشر در مقابلش تنها احساس عجز می‌کرد. اما حالا تمام نقاط این سیاره با وسایل نقلیه ساخته‌ی تخیل بشر، زیر پای اوست و انواع سلاح‌ها و دستاوردهای مهندسی او را در مقابل خطرهای مختلف طبیعی ایمن کرده. بخش اعظمی از مستند «کیهان : جهان های ممکن» به تخیل درباره آینده همین دستاوردها اختصاص دارد؛ از سفینه‌هایی گرفته که با درصد قابل‌توجهی از سرعت نور حرکت می‌کنند تا انسان‌هایی که جاذبه را مانند نیروی الکتریسته رام خود کرده‌اند. حقیقت این است که اجداد ما با انجام دادن ریسک، با چیدن استراتژی و شیوه‌های علمی مانند رصد ستارگان و اختراع قطب‌نما، توانستند زمین را به تسخیر خود دربیاورند. پس چرا ما با همین رویکردها سیاره‌های دیگر، منظومه‌های دیگر و حتی کهکشان‌های دیگر را دور از دسترس می‌دانیم؟", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«کیهان : جهان های ممکن» پاسخ به سوالاتی است که شاید بخش اعظمی از مردم حتی از وجودشان هم آگاه نبوده‌اند. سوالاتی مثل اینکه: زمانی که خورشید میلیون‌ها سال بعد به غول بزرگ سرخی بدل می‌شود و زمین را می‌بلعد، آیا قمرهای مشتری جای مناسبی برای مأوا ابنای بشر است یا نه؟ سوالی که شاید الان بیهوده به نظر برسد اما تاریخ نشان داده است که مشکلات بشر ناگهان به سراغ او خواهند آمد و آماده نبودن برای پاسخ دادن به این سوالات می‌تواند به قیمت نابودی بشر تمام شود. به همین دلیل است که به تخیلی از نوع «کیهان» نیاز داریم.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "از سوی دیگر، امتیاز دو فصل آخر این سریال، جلوه‌های ویژه چشم‌نواز آن است. جلوه‌های ویژه‌ای که درون سیاه‌چاله‌ها، ابرنواخترها، ستارگان دوقلو و از سویی دیگر درون اتم‌ها و دنیای کوانتوم را برای ما به تصویر می‌کشند. این تصویرهای سحرانگیز شاید دلیلی دیگر برای تماشای «کیهان» و البته علاقه‌مند شدن به حوزه علم و دانش باشند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "تماشای «کیهان : جهان‌های ممکن» از این زاویه نه‌تنها به علاقه‌مندان نجوم و علم، که به همه انسان‌ها قابل توصیه است. این اثر می‌تواند نوجوانان‌ را به علم علاقه‌مند کند و یا مدخلی باشد برای مطالعه کتاب‌های علمی برای بزرگسالان و سالمندانی که ناگهان در دوران کرونا زمان‌های خالی زیادی پیدا کرده‌اند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "پس در روزهای بحرانی مثل این، «کیهان» به ما نشان دهد که جایی که امروز در آن هستیم را مدیون چه چیزی هستیم و سلاحمان در مقابل تمام بحران‌های پیش رو چیست: سلاح تخیل و تجربه‌گرایی علمی. سلاحی که ما را به روزگار امروزمان رسانده و احتمالا در آینده، روزی ما را از این کره خاکی بیرون خواهد برد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "مستند علمی و جذاب «کیهان : جهان های ممکن» با روایت نیل دگراس تایسون هم‌اکنون بر روی فیلیمو قابل تماشاست.", "ref": null } ]
null
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
کارگردان «چهار شگفت انگیز» به دنیای ابرقهرمانان بازمی‌گردد
[ { "type": "p", "text": "کارگردان فیلم‌های «چهار شگفت انگیز»، تیم استوری ، پس از غیبتی طولانی با فیلم دیگری به نام «Night Wolf» به دنیای ابرقهرمانی بازمی‌گردد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "یک دهه پیش از آنکه جاش ترانک فیلم نه‌چندان موفق «چهار شگفت انگیز» را روانه‌ بازار کند، تیم استوری داستان این فیلم را در فضایی رنگارنگ، شاد و البته نه‌چندان تاثیرگذار نگه داشته بود. او دو سال بعد قسمت دیگری برای فیلم اول این مجموعه ساخت و بعد از آن از دنیای ابرقهرمانی فاصله گرفت اما حالا به نظر می‌رسد راهی برای بازگشت دوباره پیدا کرده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در حال حاضر تیم استوری در حال مذاکره برای کارگردانی فیلم «Night Wolf» است. فیلمی که او را دوباره با ستاره‌ فیلم‌های پیشینش کوین هارت روبه‌رو می‌کند. احتمالاً تیم استوری در این فیلم به دنبال ساختن خط داستانی شبیه یک اسپین‌آف برای سینمای ابرقهرمانی باشد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "از «Night Wolf»، فیلم ابرقهرمانی و جدید شبکه‌ اس‌تی‌ایکس، انتظار می‌رود کمی هیجان و پیچیدگی به این ژانر پرتکرار (که این سال‌ها از جذابیت همیشگی‌اش بسیار کاسته شده است) اضافه کند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "با توجه به اخبار منتشرشده از کمپانی سازنده فیلم، داستان «Night wolf»، حول محور یک رویاروی و ملاقات خانوادگی می‌چرخد. به گفته‌ آن‌ها این فیلم داستان مردی (با بازی کوین هارت ) را روایت می‌کند که پدر همسر آینده‌اش را با هدف فهمیدن گذشته‌ او به‌عنوان یک ابرقهرمان بی‌نام و نشان، برای اولین بار ملاقات می‌کند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "به نظر می‌رسد تیم استوری به‌عنوان کارگردانی باتجربه و کهنه‌کار در فیلم‌های پرهزینه و پرفروش ابرقهرمانی انتخاب بسیار درست و مناسبی برای کارگردانی این فیلم بوده است. او تجربه و توانایی کافی برای نگه‌داشتن خط داستانی فیلم‌های ابرقهرمانی بر پایه فانتزی‌ها را دارد. همکاری قبلی با کوین هارت نیز به این معناست که او بهتر از هر کس دیگری توانایی‌های هارت را می‌شناسد، در کنترل کردن و بازی گرفتن از او بسیار آماده است و می‌تواند اجرای او را در بهترین حالت حفظ کند. از فیلم‌های مشترک استوری و هارت می‌توان به «کوین هارت : به دردم بخند»، «کوین هارت : بگذار توضیح دهم» و «What Now» اشاره کرد. همچنین او کارگردان آثاری چون «سواری باهم» و «مثل یک مرد فکر کن» نیز بوده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "تیم استوری ، کارگردان «چهار شگفت انگیز»، اخیراً فیلم «شفت» (محصول ۲۰۱۹) را هم کارگردانی کرده است. همچنین قسمت بعدی انیمیشن «تام و جری»، محصول جدید کمپانی برادران وارنر را هم کامل کرده است. نویسندگان فیلم «کارآگاه پیکاچو»، دن هرناندز و بنیج سامیت ، فیلمنامه‌ فیلم «Night Wolf» را نوشته‌اند البته هنوز تیم بازیگران فیلم کامل نشده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "شاید انتخاب کوین هارت برای ایفای نقش این مرد آشفته و سراسیمه بسیار مناسب بوده است؛ اما او که امسال ۴۰ ساله خواهد شد در این فیلم نقشی را بازی می‌کند که حداقل ۱۵ سال از خودش بزرگتر است. شاید انتخاب بازیگرانی چون کیث دیوید (فیلم «موجود»)، ریچارد راوندترل (فیلم «شفت»)، دنیس هیزبرت («۲۴»)، فارست ویتاکر یا دنزل واشینگتن برای ایفای چنین نقشی هوشمندانه‌تر بود. همچنین شاید برای نقش پدرزنش، یک ابرقهرمان بازنشسته، انتخاب لوییس گارت بهتر باشد.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Slash Film", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:نقد و یادداشت سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
نقد سریال پرونده های بی گناهی | عدالتی ناعادلانه!
[ { "type": "p", "text": "سریال پرونده های بی گناهی (با نام اصلی The Innocence Files) محصول جدید کمپانی نت‌فلیکس است. این اثر، در عین سرعت مناسبِ روایت داستان و ارائۀ اطلاعات کافی، چنان هیجان‌انگیز است که می‌توان آن را یکی از بهترین سریال‌های جنایی دربارۀ پرونده‌های واقعی دانست. این مجموعه، با فراتر رفتن از قواعد همیشگی فیلم‌های پلیسی پُرهیجان، تصویری واضح از نقاط ضعف دستگاه قضایی آمریکا به‌دست می‌دهد که به‌خوبی کمک می‌کند ماجرای گرفتار‌شدن افراد بی‌گناه را درک کنیم. این سیستم قضایی ناعادلانه، با متکی‌بودن بر شواهد و مدارک ناقص یا فساد پیش‌روندۀ سیستماتیک، افراد بی‌گناه را سال‌ها در انتظار اجرای حکم اعدام در زندان محبوس می‌کند و خشم و بی‌اعتمادی عمومی را در قبال خود برمی‌انگیزد. این مجموعه، یادآور فیلم « خط آبی باریک » (با نام اصلی The Thin Blue Line) ساختۀ ارول موریس است؛ یکی دیگر از بهترین مستندهایی که دربارۀ بی‌عدالتی‌های دستگاه قضا ساخته شده و موجب تغییر نگرش مردم دربارۀ کل سیستم قضایی بوده است. خوشبختانه این مسیر در سریال «پرونده های بی گناهی» نیز دنبال شده است.", "ref": "https://www.filimo.com/m/zEj1U/%D8%AE%D8%B7+%D8%A8%D8%A7%D8%B1%DB%8C%DA%A9+%D8%A2%D8%A8%DB%8C" }, { "type": "p", "text": "مسیری را که برای ساخت مجموعۀ «پرونده‌های بی‌گناهی» طی شده می‌توان نقطه‌قوت آن دانست. روال این مجموعه تمرکز بر افرادی است که بی‌گناه و به اشتباه مجرم شناخته شده‌اند و بعدها، با اعلام برائت به زندگی عادی خود بازگشته‌اند.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "در ساخت مجموعۀ «پرونده های بی گناهی»، به عنوان مبنای اصلی کار، از فعالیت‌های گروه Innocence Project استفاده شده است؛ این گروه برای نجات بی‌گناهانی تلاش می‌کنند که به اشتباه روانۀ زندان شده‌اند. این خط اصلی، سپس به سه شاخه تقسیم می‌شود: مدارک، شاهدان و روند قانونی دادگاه. دربارۀ هر‌یک از این سه مبحث در روال دادرسی سه اپیزود ساخته شده است که برخی از آن‌ها خود یک فیلم بلند به‌حساب می‌آید؛ برای نمونه، اپیزود هفتم را به کارگردانی الکس گینبی خود به‌تنهایی مستندی ۸۱‌دقیقه‌ای است. در قسمت مدارک، که ساختۀ راجر راس ویلیامز و برخی کارگردانان دیگر است، پرونده‌هایی واکاوی می‌شود که در آن‌ها مدارک ناکافی، مستندات قطعی پرونده تلقی شده و به قضات عرضه شده‌اند؛ آن هم درحالی‌که این مدارک ناقص را به‌هیچ‌وجه نمی‌توان از نظر علمی تأیید کرد! در این قسمت، تمرکز اصلی بر پرونده‌ای است که در آن دو کودک به شکلی وحشتناک به قتل رسیده‌اند و کاملاً مشخص است که هر دو جنایت را یک تن انجام داده است. اما با در‌نظر‌گرفتن شواهدی از دو جای گاز‌گرفتگی، دو نفر در این ماجرا مقصر شناخته شده‌اند. این ایده که اثر گاز‌گرفتن مانند اثر انگشت یا DNA می‌تواند به یافتن قاتل منجر شود کاملاً بی‌اساس و نادرست است؛ اما وقتی کارشناسی در دادگاه این ادعا را مطرح می‌کند به‌سادگی می‌تواند قضات را مجاب کند! در سه قسمت ابتدایی، داستان به ماجرای غم‌انگیز مردی مربوط است که به‌درستیِ شهادت دندان‌پزشک خود اصرار می‌ورزد؛ حتی پس از آنکه نادرستی ماجرا به‌وضوح اثبات می‌شود. در این مورد، در واقع، حتی هیچ اثری از گاز‌گرفتگی وجود ندارد که بتوان دربارۀ آن بحث کرد!", "ref": "https://www.filimo.com/crew/%D8%B1%D8%A7%D8%AC%D8%B1-%D8%B1%D8%A7%D8%B3-%D9%88%DB%8C%D9%84%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%B2" }, { "type": "p", "text": "فصل چهارم این مجموعه به شاهدان عینی می‌پردازد. در این بخش، توضیح داده می‌شود که تکیه بر شهادت شاهدان عینی در پرونده‌های جنایی تا چه اندازه موجب بروز خطاهای جبران‌ناپذیر دربارۀ افراد بی‌گناه خواهد شد. تماشای فیلم‌هایی با موضوع مسائل حقوقی و دیدن فضای دادگاه این احساس را در عموم مردم ایجاد کرده است که شاهدان عینی، بهترین مدرک در روند پرونده‌ها هستند؛ واقعاً چه مدرکی قدرتمندتر از شاهدی است که متجاوزی را در صحنۀ دادگاه به عموم معرفی می‌کند؟ اما در این بخش، که شامل اپیزودی درخشان، ساختۀ لیز گرباس است، متوجه می‌شویم که آنچه شاهدان بیان می‌کنند تا چه اندازه می‌تواند مبهم و غیردقیق باشد. وقتی به شخصی حمله می‌شود، فرد بیش از آنکه به چهرۀ مهاجم و جزئیات آن توجه کند، به اسلحه‌اش نگاه می‌کند و تمرکزش را بر جنگیدن برای نجات جان خود قرار می‌دهد. در واقع، ثابت شده است که از هر چهار شهادت شاهدان عینی در پرونده‌ها، یک شهادت صحیح نیست و به دلیل همین شهادت‌های احساسی و غلط، افراد بی‌گناه بسیاری هنوز پشت میله‌های زندان هستند. در این قسمت، به‌خوبی نشان داده می‌شود که نباید بر شهادت شاهدان عینی چنان که تصور می‌شود اعتماد کرد و بر اساس آن‌ها، رأی صادر نمود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فصل بعدی سریال «پرونده های بی گناهی» را می‌توان ناراحت‌کننده‌ترین بخش آن دانست. این بخش دربارۀ مقامات فاسد و مدارک اغراق‌شدۀ آن‌هاست که سبب تغییر مسیر دادگاه شده یا با هدفی خاص و در راستای منافع خود، بر رأی دادگاه تأثیر می‌گذارند. اپیزودهای این بخش نیز با تأکید بر قربانیان و اختصاص‌دادن بیشتر زمان اپیزودها به آن‌ها و کسانی که از این دام‌ها نجات یافته‌اند، بسیار هوشمندانه ساخته شده است. در این بخش، پرونده‌های افرادی مرور می‌شود که خود، قربانیان این بی‌عدالتی قضایی بوده‌اند و زندگی‌شان را در راه استیفای حقوق از‌دست‌رفته‌شان از دست داده‌اند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "مسیری را که برای ساخت مجموعۀ «پرونده‌های بی‌گناهی» طی شده می‌توان نقطه‌قوت آن دانست. روال این مجموعه تمرکز بر افرادی است که بی‌گناه و به اشتباه مجرم شناخته شده‌اند و بعدها، با اعلام برائت به زندگی عادی خود بازگشته‌اند. در عین حال، فیلم از قضات و قربانیان این جنایات نیز غافل نمانده است؛ در این مستند، دادستان‌ها و مأموران پلیس به دلیل اشتباهات پیش‌آمده، برای تحریک احساسات مخاطب، محکوم نمی‌شوند؛ بلکه روند داستان در مواقعی که آن‌ها به اشتباه خود پی می‌برند، نوعی حس همدردی را القا می‌کند. مسلماً، همۀ ما در جامعه شاهد داستان‌های بی‌عدالتی بوده‌ایم، اما جمع‌آوری این تعداد داستان، در قالب مستندی یکپارچه، با دقت فراوان و استناد به جزئیاتِ مدارک، کاری بزرگ است که نه‌تنها داستانی جذاب برای مخاطب به‌شمار می‌آید، کل سیستم دادرسی را نیز به چالش می‌کشد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "سریال پرونده های بی گناهی چه پیامی دارد؟", "ref": null }, { "type": "p", "text": "پیام مهم این مستند آن است که محکومیت ناحق، تنها به یک فرد آسیب نمی‌رساند، بلکه قربانیان جنایات نیز از گرفتار نشدن مجرم واقعی و تأخیر در اجرای عدالت عذاب می‌کشند. در حقیقت، عزیزان و خانوادۀ فرد بی‌گناهی که به اشتباه به زندان افتاده نیز گرفتار آسیب‌های جدی خواهند شد. فراتر از همه، این اتفاق به مجرم اصلی فرصت می‌دهد آزادانه به جنایات خود ادامه دهد و جامعه را هرچه بیشتر در معرض خطر و آسیب قرار دهد؛ برای نمونه، در اپیزود اول، اگر دربارۀ محل گازگرفتگی به شواهد و مدارک نادرست بسنده نمی‌شد، جنایت دوم هرگز رخ نمی‌داد و قاتل پیش از آن به دام می‌افتاد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "نکتۀ مهم دربارۀ فیلم‌سازی در حوزۀ مستند آن است که این فیلم‌ها در کُنه خود قدرت و توانایی ایجاد تغییر دارند. بنابراین، می‌توان امیدوار بود که وجدان عمومی جامعه، با دیدن مجموعۀ «پرونده‌های بی‌گناهی»، برای تغییر اوضاع تلاش کند، با شواهد ظاهراً علمی، اما بی‌اساس مقابله نماید و به پرونده‌سازی‌ها و حضور افراد نالایق و بی‌کفایت در مسند امور پایان دهد. این مجموعه می‌تواند کمکی به گروه Innocence Project باشد تا با قدرت بیشتری پرونده‌های این‌چنینی را دنبال کنند و به صدها انسان بی‌گناهی که به دلیل چنین ناداوری‌هایی پشت میله‌های زندان به‌سر می‌برند، زندگی دوباره ببخشند. مجموعۀ «پرونده‌های بی‌گناهی» با جلب‌توجه مردم و سیستم قضایی می‌تواند در کاستن از تعداد پرونده‌های این‌چنینی در آینده مؤثر واقع شود.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "این مجموعه نه‌قسمتی پانزدهم آوریل ۲۰۲۰ در نت‌فلیکس به نمایش درمی‌آید، اما شما می‌توانید پیش از آن تریلر سریال مستند «پرونده های بی گناهی» را در فیلیمو شات ببینید:", "ref": "https://www.filimo.com/shot/" } ]
null
original:نقد و یادداشت سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
نقد سریال پرونده های بی گناهی | عدالتی ناعادلانه!
[ { "type": "p", "text": "سریال پرونده های بی گناهی (با نام اصلی The Innocence Files) محصول جدید کمپانی نت‌فلیکس است. این اثر، در عین سرعت مناسبِ روایت داستان و ارائۀ اطلاعات کافی، چنان هیجان‌انگیز است که می‌توان آن را یکی از بهترین سریال‌های جنایی دربارۀ پرونده‌های واقعی دانست. این مجموعه، با فراتر رفتن از قواعد همیشگی فیلم‌های پلیسی پُرهیجان، تصویری واضح از نقاط ضعف دستگاه قضایی آمریکا به‌دست می‌دهد که به‌خوبی کمک می‌کند ماجرای گرفتار‌شدن افراد بی‌گناه را درک کنیم. این سیستم قضایی ناعادلانه، با متکی‌بودن بر شواهد و مدارک ناقص یا فساد پیش‌روندۀ سیستماتیک، افراد بی‌گناه را سال‌ها در انتظار اجرای حکم اعدام در زندان محبوس می‌کند و خشم و بی‌اعتمادی عمومی را در قبال خود برمی‌انگیزد. این مجموعه، یادآور فیلم « خط آبی باریک » (با نام اصلی The Thin Blue Line) ساختۀ ارول موریس است؛ یکی دیگر از بهترین مستندهایی که دربارۀ بی‌عدالتی‌های دستگاه قضا ساخته شده و موجب تغییر نگرش مردم دربارۀ کل سیستم قضایی بوده است. خوشبختانه این مسیر در سریال «پرونده های بی گناهی» نیز دنبال شده است.", "ref": "https://www.filimo.com/m/zEj1U/%D8%AE%D8%B7+%D8%A8%D8%A7%D8%B1%DB%8C%DA%A9+%D8%A2%D8%A8%DB%8C" }, { "type": "p", "text": "مسیری را که برای ساخت مجموعۀ «پرونده‌های بی‌گناهی» طی شده می‌توان نقطه‌قوت آن دانست. روال این مجموعه تمرکز بر افرادی است که بی‌گناه و به اشتباه مجرم شناخته شده‌اند و بعدها، با اعلام برائت به زندگی عادی خود بازگشته‌اند.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "در ساخت مجموعۀ «پرونده های بی گناهی»، به عنوان مبنای اصلی کار، از فعالیت‌های گروه Innocence Project استفاده شده است؛ این گروه برای نجات بی‌گناهانی تلاش می‌کنند که به اشتباه روانۀ زندان شده‌اند. این خط اصلی، سپس به سه شاخه تقسیم می‌شود: مدارک، شاهدان و روند قانونی دادگاه. دربارۀ هر‌یک از این سه مبحث در روال دادرسی سه اپیزود ساخته شده است که برخی از آن‌ها خود یک فیلم بلند به‌حساب می‌آید؛ برای نمونه، اپیزود هفتم را به کارگردانی الکس گینبی خود به‌تنهایی مستندی ۸۱‌دقیقه‌ای است. در قسمت مدارک، که ساختۀ راجر راس ویلیامز و برخی کارگردانان دیگر است، پرونده‌هایی واکاوی می‌شود که در آن‌ها مدارک ناکافی، مستندات قطعی پرونده تلقی شده و به قضات عرضه شده‌اند؛ آن هم درحالی‌که این مدارک ناقص را به‌هیچ‌وجه نمی‌توان از نظر علمی تأیید کرد! در این قسمت، تمرکز اصلی بر پرونده‌ای است که در آن دو کودک به شکلی وحشتناک به قتل رسیده‌اند و کاملاً مشخص است که هر دو جنایت را یک تن انجام داده است. اما با در‌نظر‌گرفتن شواهدی از دو جای گاز‌گرفتگی، دو نفر در این ماجرا مقصر شناخته شده‌اند. این ایده که اثر گاز‌گرفتن مانند اثر انگشت یا DNA می‌تواند به یافتن قاتل منجر شود کاملاً بی‌اساس و نادرست است؛ اما وقتی کارشناسی در دادگاه این ادعا را مطرح می‌کند به‌سادگی می‌تواند قضات را مجاب کند! در سه قسمت ابتدایی، داستان به ماجرای غم‌انگیز مردی مربوط است که به‌درستیِ شهادت دندان‌پزشک خود اصرار می‌ورزد؛ حتی پس از آنکه نادرستی ماجرا به‌وضوح اثبات می‌شود. در این مورد، در واقع، حتی هیچ اثری از گاز‌گرفتگی وجود ندارد که بتوان دربارۀ آن بحث کرد!", "ref": "https://www.filimo.com/crew/%D8%B1%D8%A7%D8%AC%D8%B1-%D8%B1%D8%A7%D8%B3-%D9%88%DB%8C%D9%84%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%B2" }, { "type": "p", "text": "فصل چهارم این مجموعه به شاهدان عینی می‌پردازد. در این بخش، توضیح داده می‌شود که تکیه بر شهادت شاهدان عینی در پرونده‌های جنایی تا چه اندازه موجب بروز خطاهای جبران‌ناپذیر دربارۀ افراد بی‌گناه خواهد شد. تماشای فیلم‌هایی با موضوع مسائل حقوقی و دیدن فضای دادگاه این احساس را در عموم مردم ایجاد کرده است که شاهدان عینی، بهترین مدرک در روند پرونده‌ها هستند؛ واقعاً چه مدرکی قدرتمندتر از شاهدی است که متجاوزی را در صحنۀ دادگاه به عموم معرفی می‌کند؟ اما در این بخش، که شامل اپیزودی درخشان، ساختۀ لیز گرباس است، متوجه می‌شویم که آنچه شاهدان بیان می‌کنند تا چه اندازه می‌تواند مبهم و غیردقیق باشد. وقتی به شخصی حمله می‌شود، فرد بیش از آنکه به چهرۀ مهاجم و جزئیات آن توجه کند، به اسلحه‌اش نگاه می‌کند و تمرکزش را بر جنگیدن برای نجات جان خود قرار می‌دهد. در واقع، ثابت شده است که از هر چهار شهادت شاهدان عینی در پرونده‌ها، یک شهادت صحیح نیست و به دلیل همین شهادت‌های احساسی و غلط، افراد بی‌گناه بسیاری هنوز پشت میله‌های زندان هستند. در این قسمت، به‌خوبی نشان داده می‌شود که نباید بر شهادت شاهدان عینی چنان که تصور می‌شود اعتماد کرد و بر اساس آن‌ها، رأی صادر نمود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فصل بعدی سریال «پرونده های بی گناهی» را می‌توان ناراحت‌کننده‌ترین بخش آن دانست. این بخش دربارۀ مقامات فاسد و مدارک اغراق‌شدۀ آن‌هاست که سبب تغییر مسیر دادگاه شده یا با هدفی خاص و در راستای منافع خود، بر رأی دادگاه تأثیر می‌گذارند. اپیزودهای این بخش نیز با تأکید بر قربانیان و اختصاص‌دادن بیشتر زمان اپیزودها به آن‌ها و کسانی که از این دام‌ها نجات یافته‌اند، بسیار هوشمندانه ساخته شده است. در این بخش، پرونده‌های افرادی مرور می‌شود که خود، قربانیان این بی‌عدالتی قضایی بوده‌اند و زندگی‌شان را در راه استیفای حقوق از‌دست‌رفته‌شان از دست داده‌اند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "مسیری را که برای ساخت مجموعۀ «پرونده‌های بی‌گناهی» طی شده می‌توان نقطه‌قوت آن دانست. روال این مجموعه تمرکز بر افرادی است که بی‌گناه و به اشتباه مجرم شناخته شده‌اند و بعدها، با اعلام برائت به زندگی عادی خود بازگشته‌اند. در عین حال، فیلم از قضات و قربانیان این جنایات نیز غافل نمانده است؛ در این مستند، دادستان‌ها و مأموران پلیس به دلیل اشتباهات پیش‌آمده، برای تحریک احساسات مخاطب، محکوم نمی‌شوند؛ بلکه روند داستان در مواقعی که آن‌ها به اشتباه خود پی می‌برند، نوعی حس همدردی را القا می‌کند. مسلماً، همۀ ما در جامعه شاهد داستان‌های بی‌عدالتی بوده‌ایم، اما جمع‌آوری این تعداد داستان، در قالب مستندی یکپارچه، با دقت فراوان و استناد به جزئیاتِ مدارک، کاری بزرگ است که نه‌تنها داستانی جذاب برای مخاطب به‌شمار می‌آید، کل سیستم دادرسی را نیز به چالش می‌کشد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "سریال پرونده های بی گناهی چه پیامی دارد؟", "ref": null }, { "type": "p", "text": "پیام مهم این مستند آن است که محکومیت ناحق، تنها به یک فرد آسیب نمی‌رساند، بلکه قربانیان جنایات نیز از گرفتار نشدن مجرم واقعی و تأخیر در اجرای عدالت عذاب می‌کشند. در حقیقت، عزیزان و خانوادۀ فرد بی‌گناهی که به اشتباه به زندان افتاده نیز گرفتار آسیب‌های جدی خواهند شد. فراتر از همه، این اتفاق به مجرم اصلی فرصت می‌دهد آزادانه به جنایات خود ادامه دهد و جامعه را هرچه بیشتر در معرض خطر و آسیب قرار دهد؛ برای نمونه، در اپیزود اول، اگر دربارۀ محل گازگرفتگی به شواهد و مدارک نادرست بسنده نمی‌شد، جنایت دوم هرگز رخ نمی‌داد و قاتل پیش از آن به دام می‌افتاد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "نکتۀ مهم دربارۀ فیلم‌سازی در حوزۀ مستند آن است که این فیلم‌ها در کُنه خود قدرت و توانایی ایجاد تغییر دارند. بنابراین، می‌توان امیدوار بود که وجدان عمومی جامعه، با دیدن مجموعۀ «پرونده‌های بی‌گناهی»، برای تغییر اوضاع تلاش کند، با شواهد ظاهراً علمی، اما بی‌اساس مقابله نماید و به پرونده‌سازی‌ها و حضور افراد نالایق و بی‌کفایت در مسند امور پایان دهد. این مجموعه می‌تواند کمکی به گروه Innocence Project باشد تا با قدرت بیشتری پرونده‌های این‌چنینی را دنبال کنند و به صدها انسان بی‌گناهی که به دلیل چنین ناداوری‌هایی پشت میله‌های زندان به‌سر می‌برند، زندگی دوباره ببخشند. مجموعۀ «پرونده‌های بی‌گناهی» با جلب‌توجه مردم و سیستم قضایی می‌تواند در کاستن از تعداد پرونده‌های این‌چنینی در آینده مؤثر واقع شود.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "این مجموعه نه‌قسمتی پانزدهم آوریل ۲۰۲۰ در نت‌فلیکس به نمایش درمی‌آید، اما شما می‌توانید پیش از آن تریلر سریال مستند «پرونده های بی گناهی» را در فیلیمو شات ببینید:", "ref": "https://www.filimo.com/shot/" } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
اکران آنلاین فیلم «زیر نظر» اولین ساخته سینمایی مجید صالحی
[ { "type": "ilink", "text": "یکی از فیلم‌های پرفروش سینمای ایران در سال گذشته فیلم «زیر نظر» با حضور رضا عطاران و امیر جعفری در نقش‌های اصلی بود؛ فیلمی که داستانش را بر مبنای دامن زدن به یک بحران کوچک و ناخواسته در خانه پیش می‌بَرَد و مدام جنبه‌های دیوانه‌وار دیگری را به آن اضافه می‌کند. علاوه بر اجرای ستاره‌های اصلی فیلم که به خلق موقعیت‌های کمدی منجر شده، نباید حضور مجید صالحی در مقام کارگردان را فراموش کرد؛ کمدینی که پیش‌تر توانایی خود به‌عنوان کارگردان را در چند سریال به آزمون گذاشته بود. در فیلیمو شات ، به بهانه اکران آنلاین فیلم زیرنظر سعی داریم تا آن را از منظر کارگردانی و با توجه به سابقه‌ این کمدین و کمدی‌ساز بررسی کنیم.", "ref": "https://www.filimo.com/m/38Z5V" }, { "type": "ilink", "text": "درباره سینمای آنلاین بیشتر بخوانید", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%d8%b3%db%8c%d9%86%d9%85%d8%a7%db%8c-%d8%a2%d9%86%d9%84%d8%a7%db%8c%d9%86/" }, { "type": "p", "text": "مجید صالحی که در میان عامه مردم بیشتر به عنوانِ بازیگر شناخته می‌شود تا کارگردان، کار بازیگری‌اش را با «سیب خنده» (۱۳۷۶) شروع کرد اما مثل رضا عطاران خیلی زود شروع به کارگردانی مجموعه‌هایی کرد که خودش هم در آنها بازی می‌کرد. «آشتی‌کنان» (۱۳۸۲) اولین تجربه‌ کارگردانیِ صالحی بود که کمتر کسی آن را به خاطر می‌آورَد؛ آن هم در سال‌هایی که به خاطر بازی متفاوتش در مجموعه‌هایی مثلِ «خوش‌رکاب» (۱۳۸۱) یا فیلم‌هایی مثلِ «خوابگاه دختران» (۱۳۸۳) حسابی خوش درخشیده بود. «سه در چهار» (۱۳۸۷) دومین سریالِ صالحی در مقام کارگردان است. مجموعه‌ای که در ابتدا قرار نبود توسط او کارگردانی شود اما اتفاقات جوری رقم خورند که در انتها این صالحی باشد که پشت دوربین قرار می‌گیرد. «سه در چهار» به شکل مشخص تحت‌تأثیر سبکِ سریال‌سازیِ عطاران است که در طول ساخت مجموعه‌هایِ «خانه به دوش» (۱۳۸۳)، «متهم گریخت» (۱۳۸۴) و «ترش و شیرین» (۱۳۸۵) به قوام رسیده بود. الگوی اصلی، بسیار ساده و تا حدودی واپسگرایانه است: خانواده‌ای پایین‌شهری که سودایِ تغییر زندگی در سر دارند، در مسیر اشتباهی قرار می‌گیرند و می‌فهمند زندگی ساده‌شان ارزشی به مراتب بالاتر از جایگاهی دارد که قرار است به قیمت از دست رفتن صمیمیت‌شان تمام شود. اما جدای از این خط داستانی که سریال به سریال تکرار می‌شد، آنچه اهمیت داشت جزئیات صحنه و لحن روایت بود. ویژگی‌هایی که این احساس را به بیننده انتقال می‌دادند که در حال دیدن یک زندگی ایرانی هستند؛ با شخصیت‌هایی که مابه‌ازای واقعی داشتند و به راحتی می‌شد آنها را به جا آورد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "تسلط صالحی در خلق موقعیتی شیرین با استفاده از عناصری کاملاً ایرانی، شایسته تحسین است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«سه در چهار» مجموعه‌ای از ویژگی‌های مثبت آثار عطاران را به کمک انتخاب درست بازیگران گسترش داد و به واسطه‌ حفظ ضرباهنگ داستان تبدیل به یکی بهترین سریال‌های دهه‌ هشتاد ‌شد. تسلط صالحی در خلق موقعیتی شیرین با استفاده از عناصری کاملاً ایرانی، آن هم در خانه‌ای که شخصیت‌ها مدام برای زندگی کردن/ خوابیدن/ غذا خوردن جا کم می‌آورند، شایسته تحسین است. صالحی به شکل ناخودآگاه و در صحنه‌هایی با حضور بیش از ده بازیگر در فضایی به کوچکیِ یک اتاق، میزانسن‌هایی اجرا کرده که تنها در زندگی یک خانواده‌ ایرانی اتفاق می‌اُفتند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلم تلویزیونیِ «میش» (۱۳۸۸) تجربه‌ بعدی صالحی در مقام کارگردان بود. فیلمی ‌جمع‌وجور با داستانی ساده درباره‌ مردی که قصد دارد یک گوسفند را از روستا به شهر بیاورد. «موج و صخره» (۱۳۹۰) دومین سریال صالحی‌ است که به دلیلِ حضور دو کارگردان دیگر از یکپارچگی لازم برخوردار نیست. بلافاصله بعد از «موج و صخره»، صالحی باز هم یک فیلم تلویزیونی ساخت. «نیش» (۱۳۹۱) با حضور جواد عزتی در نقش اصلی که هنوز به شهرت نرسیده بود. پس از آن، صالحی چندین سال به شکل جدی کوشید تا تصویر شکل‌گرفته از او به عنوان یک بازیگر کمدی را تعدیل کند و تا حدودی هم در این راه موفق بود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«سال‌های دور از خانه» (۱۳۹۸) بازگشت صالحی به عرصه‌ سریال‌سازی با استفاده از پی‌گیری داستان شخصیت‌هایی بود که در سریال «شاهگوش» (۱۳۹۲) معرفی و به شهرت رسیده بودند. «سال‌های دور از خانه»، یک کمدی فارس (Farce) است؛ شکلی از کمدی که در آن طرح، کُنش و موضوع بر شخصیت و مفهوم ارجحیت دارند. استعداد صالحی در کنترل جمعیت و خلق شوخی از طریق جزئیات موجود در صحنه همچنان چشم‌گیر است، هرچند که داستان بی‌سروته و شخصیت‌پردازی غیرمنطقی ممکن است بیننده را پس بزند. اما «سال‌های دور از خانه» جنسی از کمدی‌ است که کمتر در ایران ساخته می‌شود و می‌بایست جدا از کیفیت نهایی‌اش به عنوان یک نمونه مورد بررسی قرار بگیرد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلم «زیر نظر» (۱۳۹۷) اولین فیلم بلند سینمایی مجید صالحی که شاهد اکران آنلاین آن هستیم، داستانِ اتفاقی ساده است که رفته‌رفته شکل فاجعه به خود می‌گیرد. ماجرایی که در ابتدا تحت کنترل به نظر می‌رسد اما به کابوسی تمام‌عیار تبدیل می‌شود. «زیر نظر» به دلیل سرک کشیدن‌های مداومش به زندگی خصوصی و پنهان نگه داشته شده‌ شخصیت‌ها، یادآورِ فیلم‌های عبدالرضا کاهانی و به دلیل ساده گرفتن موقعیت و توجه مضاعف به جزئیات رفتاری شخصیت‌ها به آثارِ عطاران شبیه است. با این‌حال، همچنان می‌توان استعداد صالحی را در برخی صحنه‌ها رصد کرد. به خصوص صحنه‌هایی که لودگی شخصیت‌ها قرار است به پیش‌بردِ داستان شکلی منطقی بدهد یا در اجرای موقعیت‌های شلوغی که به شکل طراحی‌شده‌ای به هرج‌ومرج کشیده می‌شوند. فیلم «زیر نظر» مثل شوخی بی‌جایی‌ست که کِش می‌آید و صالحی در به تصویر کشیدنِ این کش آمدن موفق عمل کرده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "هر چند که صالحیِ چهل‌و‌پنج‌ ساله همچنان در ابتدای راه قرار دارد اما با وجود همین چند سریال و یک فیلم سینمایی می‌توان به توانایی او در ساخت کمدی‌هایی که همگان تن به ساخت آن نمی‌دهند پی بُرد. صالحی اِبایی ندارد مرز میان شوخی و لودگی را از بین ببرد و از طریق آن به خلق موقعیت‌هایی برسد که سینما و تلویزیون ایران کمتر به آن وارد می‌‌شوند. از این‌رو، صالحی بهترین گزینه برای ساخت کمدی‌هایی نظیر سری فیلم‌های «رجب ایودیک» است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "همچنین می‌توان به توانایی بالایِ صالحی در شکل دادنِ به موقعیت‌های بی‌نظم‌ و قاعده اشاره کرد. در آثارِ صالحی شخصیت‌ها مدام حرف می‌زنند و پیوسته در میزانسن‌هایِ شلوغ قرار می‌گیرند. اما بیننده هیچگاه دچار سرگیجه نمی‌شود چرا که صالحی به شکلی حساب‌شده این صحنه‌ها را با صحنه‌هایِ آرام و کم‌جمعیت ترکیب می‌کند. در «سال‌های دور از خانه» بعد از هر صحنه‌ پُر جمعیتی شاهد دو نفره‌هایِ خنجری (با بازی احمد مهران‌فر ) و زهره (با بازیِ هادی کاظمی ) بودیم و در فیلم «زیر نظر» این الگو با استفاده از دو نفره‌هایِ محسن (با بازیِ رضا عطاران ) و امید (با بازیِ امیر جعفری ) شکل می‌گیرد.", "ref": "https://www.filimo.com/m/38Z5V" }, { "type": "p", "text": "فیلم کمدی «زیر نظر» ساخته‌ مجید صالحی و با نقش‌آفرینی رضا عطاران ، امیر جعفری ، آزاده صمدی ، مهران احمدی ، سروش جمشیدی و… سومین فیلم اکران اینترنتی است که از دوشنبه ۲۹ اردیبهشت ۹۹ در سینمای آنلاین فیلیمو به‌نمایش در آمد و هم‌اکنون در دسترس علاقه‌مندان قرار دارد.", "ref": null } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
اکران آنلاین فیلم «زیر نظر» اولین ساخته سینمایی مجید صالحی
[ { "type": "ilink", "text": "یکی از فیلم‌های پرفروش سینمای ایران در سال گذشته فیلم «زیر نظر» با حضور رضا عطاران و امیر جعفری در نقش‌های اصلی بود؛ فیلمی که داستانش را بر مبنای دامن زدن به یک بحران کوچک و ناخواسته در خانه پیش می‌بَرَد و مدام جنبه‌های دیوانه‌وار دیگری را به آن اضافه می‌کند. علاوه بر اجرای ستاره‌های اصلی فیلم که به خلق موقعیت‌های کمدی منجر شده، نباید حضور مجید صالحی در مقام کارگردان را فراموش کرد؛ کمدینی که پیش‌تر توانایی خود به‌عنوان کارگردان را در چند سریال به آزمون گذاشته بود. در فیلیمو شات ، به بهانه اکران آنلاین فیلم زیرنظر سعی داریم تا آن را از منظر کارگردانی و با توجه به سابقه‌ این کمدین و کمدی‌ساز بررسی کنیم.", "ref": "https://www.filimo.com/m/38Z5V" }, { "type": "ilink", "text": "درباره سینمای آنلاین بیشتر بخوانید", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%d8%b3%db%8c%d9%86%d9%85%d8%a7%db%8c-%d8%a2%d9%86%d9%84%d8%a7%db%8c%d9%86/" }, { "type": "p", "text": "مجید صالحی که در میان عامه مردم بیشتر به عنوانِ بازیگر شناخته می‌شود تا کارگردان، کار بازیگری‌اش را با «سیب خنده» (۱۳۷۶) شروع کرد اما مثل رضا عطاران خیلی زود شروع به کارگردانی مجموعه‌هایی کرد که خودش هم در آنها بازی می‌کرد. «آشتی‌کنان» (۱۳۸۲) اولین تجربه‌ کارگردانیِ صالحی بود که کمتر کسی آن را به خاطر می‌آورَد؛ آن هم در سال‌هایی که به خاطر بازی متفاوتش در مجموعه‌هایی مثلِ «خوش‌رکاب» (۱۳۸۱) یا فیلم‌هایی مثلِ «خوابگاه دختران» (۱۳۸۳) حسابی خوش درخشیده بود. «سه در چهار» (۱۳۸۷) دومین سریالِ صالحی در مقام کارگردان است. مجموعه‌ای که در ابتدا قرار نبود توسط او کارگردانی شود اما اتفاقات جوری رقم خورند که در انتها این صالحی باشد که پشت دوربین قرار می‌گیرد. «سه در چهار» به شکل مشخص تحت‌تأثیر سبکِ سریال‌سازیِ عطاران است که در طول ساخت مجموعه‌هایِ «خانه به دوش» (۱۳۸۳)، «متهم گریخت» (۱۳۸۴) و «ترش و شیرین» (۱۳۸۵) به قوام رسیده بود. الگوی اصلی، بسیار ساده و تا حدودی واپسگرایانه است: خانواده‌ای پایین‌شهری که سودایِ تغییر زندگی در سر دارند، در مسیر اشتباهی قرار می‌گیرند و می‌فهمند زندگی ساده‌شان ارزشی به مراتب بالاتر از جایگاهی دارد که قرار است به قیمت از دست رفتن صمیمیت‌شان تمام شود. اما جدای از این خط داستانی که سریال به سریال تکرار می‌شد، آنچه اهمیت داشت جزئیات صحنه و لحن روایت بود. ویژگی‌هایی که این احساس را به بیننده انتقال می‌دادند که در حال دیدن یک زندگی ایرانی هستند؛ با شخصیت‌هایی که مابه‌ازای واقعی داشتند و به راحتی می‌شد آنها را به جا آورد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "تسلط صالحی در خلق موقعیتی شیرین با استفاده از عناصری کاملاً ایرانی، شایسته تحسین است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«سه در چهار» مجموعه‌ای از ویژگی‌های مثبت آثار عطاران را به کمک انتخاب درست بازیگران گسترش داد و به واسطه‌ حفظ ضرباهنگ داستان تبدیل به یکی بهترین سریال‌های دهه‌ هشتاد ‌شد. تسلط صالحی در خلق موقعیتی شیرین با استفاده از عناصری کاملاً ایرانی، آن هم در خانه‌ای که شخصیت‌ها مدام برای زندگی کردن/ خوابیدن/ غذا خوردن جا کم می‌آورند، شایسته تحسین است. صالحی به شکل ناخودآگاه و در صحنه‌هایی با حضور بیش از ده بازیگر در فضایی به کوچکیِ یک اتاق، میزانسن‌هایی اجرا کرده که تنها در زندگی یک خانواده‌ ایرانی اتفاق می‌اُفتند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلم تلویزیونیِ «میش» (۱۳۸۸) تجربه‌ بعدی صالحی در مقام کارگردان بود. فیلمی ‌جمع‌وجور با داستانی ساده درباره‌ مردی که قصد دارد یک گوسفند را از روستا به شهر بیاورد. «موج و صخره» (۱۳۹۰) دومین سریال صالحی‌ است که به دلیلِ حضور دو کارگردان دیگر از یکپارچگی لازم برخوردار نیست. بلافاصله بعد از «موج و صخره»، صالحی باز هم یک فیلم تلویزیونی ساخت. «نیش» (۱۳۹۱) با حضور جواد عزتی در نقش اصلی که هنوز به شهرت نرسیده بود. پس از آن، صالحی چندین سال به شکل جدی کوشید تا تصویر شکل‌گرفته از او به عنوان یک بازیگر کمدی را تعدیل کند و تا حدودی هم در این راه موفق بود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«سال‌های دور از خانه» (۱۳۹۸) بازگشت صالحی به عرصه‌ سریال‌سازی با استفاده از پی‌گیری داستان شخصیت‌هایی بود که در سریال «شاهگوش» (۱۳۹۲) معرفی و به شهرت رسیده بودند. «سال‌های دور از خانه»، یک کمدی فارس (Farce) است؛ شکلی از کمدی که در آن طرح، کُنش و موضوع بر شخصیت و مفهوم ارجحیت دارند. استعداد صالحی در کنترل جمعیت و خلق شوخی از طریق جزئیات موجود در صحنه همچنان چشم‌گیر است، هرچند که داستان بی‌سروته و شخصیت‌پردازی غیرمنطقی ممکن است بیننده را پس بزند. اما «سال‌های دور از خانه» جنسی از کمدی‌ است که کمتر در ایران ساخته می‌شود و می‌بایست جدا از کیفیت نهایی‌اش به عنوان یک نمونه مورد بررسی قرار بگیرد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلم «زیر نظر» (۱۳۹۷) اولین فیلم بلند سینمایی مجید صالحی که شاهد اکران آنلاین آن هستیم، داستانِ اتفاقی ساده است که رفته‌رفته شکل فاجعه به خود می‌گیرد. ماجرایی که در ابتدا تحت کنترل به نظر می‌رسد اما به کابوسی تمام‌عیار تبدیل می‌شود. «زیر نظر» به دلیل سرک کشیدن‌های مداومش به زندگی خصوصی و پنهان نگه داشته شده‌ شخصیت‌ها، یادآورِ فیلم‌های عبدالرضا کاهانی و به دلیل ساده گرفتن موقعیت و توجه مضاعف به جزئیات رفتاری شخصیت‌ها به آثارِ عطاران شبیه است. با این‌حال، همچنان می‌توان استعداد صالحی را در برخی صحنه‌ها رصد کرد. به خصوص صحنه‌هایی که لودگی شخصیت‌ها قرار است به پیش‌بردِ داستان شکلی منطقی بدهد یا در اجرای موقعیت‌های شلوغی که به شکل طراحی‌شده‌ای به هرج‌ومرج کشیده می‌شوند. فیلم «زیر نظر» مثل شوخی بی‌جایی‌ست که کِش می‌آید و صالحی در به تصویر کشیدنِ این کش آمدن موفق عمل کرده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "هر چند که صالحیِ چهل‌و‌پنج‌ ساله همچنان در ابتدای راه قرار دارد اما با وجود همین چند سریال و یک فیلم سینمایی می‌توان به توانایی او در ساخت کمدی‌هایی که همگان تن به ساخت آن نمی‌دهند پی بُرد. صالحی اِبایی ندارد مرز میان شوخی و لودگی را از بین ببرد و از طریق آن به خلق موقعیت‌هایی برسد که سینما و تلویزیون ایران کمتر به آن وارد می‌‌شوند. از این‌رو، صالحی بهترین گزینه برای ساخت کمدی‌هایی نظیر سری فیلم‌های «رجب ایودیک» است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "همچنین می‌توان به توانایی بالایِ صالحی در شکل دادنِ به موقعیت‌های بی‌نظم‌ و قاعده اشاره کرد. در آثارِ صالحی شخصیت‌ها مدام حرف می‌زنند و پیوسته در میزانسن‌هایِ شلوغ قرار می‌گیرند. اما بیننده هیچگاه دچار سرگیجه نمی‌شود چرا که صالحی به شکلی حساب‌شده این صحنه‌ها را با صحنه‌هایِ آرام و کم‌جمعیت ترکیب می‌کند. در «سال‌های دور از خانه» بعد از هر صحنه‌ پُر جمعیتی شاهد دو نفره‌هایِ خنجری (با بازی احمد مهران‌فر ) و زهره (با بازیِ هادی کاظمی ) بودیم و در فیلم «زیر نظر» این الگو با استفاده از دو نفره‌هایِ محسن (با بازیِ رضا عطاران ) و امید (با بازیِ امیر جعفری ) شکل می‌گیرد.", "ref": "https://www.filimo.com/m/38Z5V" }, { "type": "p", "text": "فیلم کمدی «زیر نظر» ساخته‌ مجید صالحی و با نقش‌آفرینی رضا عطاران ، امیر جعفری ، آزاده صمدی ، مهران احمدی ، سروش جمشیدی و… سومین فیلم اکران اینترنتی است که از دوشنبه ۲۹ اردیبهشت ۹۹ در سینمای آنلاین فیلیمو به‌نمایش در آمد و هم‌اکنون در دسترس علاقه‌مندان قرار دارد.", "ref": null } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
اکران آنلاین فیلم «زیر نظر» اولین ساخته سینمایی مجید صالحی
[ { "type": "ilink", "text": "یکی از فیلم‌های پرفروش سینمای ایران در سال گذشته فیلم «زیر نظر» با حضور رضا عطاران و امیر جعفری در نقش‌های اصلی بود؛ فیلمی که داستانش را بر مبنای دامن زدن به یک بحران کوچک و ناخواسته در خانه پیش می‌بَرَد و مدام جنبه‌های دیوانه‌وار دیگری را به آن اضافه می‌کند. علاوه بر اجرای ستاره‌های اصلی فیلم که به خلق موقعیت‌های کمدی منجر شده، نباید حضور مجید صالحی در مقام کارگردان را فراموش کرد؛ کمدینی که پیش‌تر توانایی خود به‌عنوان کارگردان را در چند سریال به آزمون گذاشته بود. در فیلیمو شات ، به بهانه اکران آنلاین فیلم زیرنظر سعی داریم تا آن را از منظر کارگردانی و با توجه به سابقه‌ این کمدین و کمدی‌ساز بررسی کنیم.", "ref": "https://www.filimo.com/m/38Z5V" }, { "type": "ilink", "text": "درباره سینمای آنلاین بیشتر بخوانید", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%d8%b3%db%8c%d9%86%d9%85%d8%a7%db%8c-%d8%a2%d9%86%d9%84%d8%a7%db%8c%d9%86/" }, { "type": "p", "text": "مجید صالحی که در میان عامه مردم بیشتر به عنوانِ بازیگر شناخته می‌شود تا کارگردان، کار بازیگری‌اش را با «سیب خنده» (۱۳۷۶) شروع کرد اما مثل رضا عطاران خیلی زود شروع به کارگردانی مجموعه‌هایی کرد که خودش هم در آنها بازی می‌کرد. «آشتی‌کنان» (۱۳۸۲) اولین تجربه‌ کارگردانیِ صالحی بود که کمتر کسی آن را به خاطر می‌آورَد؛ آن هم در سال‌هایی که به خاطر بازی متفاوتش در مجموعه‌هایی مثلِ «خوش‌رکاب» (۱۳۸۱) یا فیلم‌هایی مثلِ «خوابگاه دختران» (۱۳۸۳) حسابی خوش درخشیده بود. «سه در چهار» (۱۳۸۷) دومین سریالِ صالحی در مقام کارگردان است. مجموعه‌ای که در ابتدا قرار نبود توسط او کارگردانی شود اما اتفاقات جوری رقم خورند که در انتها این صالحی باشد که پشت دوربین قرار می‌گیرد. «سه در چهار» به شکل مشخص تحت‌تأثیر سبکِ سریال‌سازیِ عطاران است که در طول ساخت مجموعه‌هایِ «خانه به دوش» (۱۳۸۳)، «متهم گریخت» (۱۳۸۴) و «ترش و شیرین» (۱۳۸۵) به قوام رسیده بود. الگوی اصلی، بسیار ساده و تا حدودی واپسگرایانه است: خانواده‌ای پایین‌شهری که سودایِ تغییر زندگی در سر دارند، در مسیر اشتباهی قرار می‌گیرند و می‌فهمند زندگی ساده‌شان ارزشی به مراتب بالاتر از جایگاهی دارد که قرار است به قیمت از دست رفتن صمیمیت‌شان تمام شود. اما جدای از این خط داستانی که سریال به سریال تکرار می‌شد، آنچه اهمیت داشت جزئیات صحنه و لحن روایت بود. ویژگی‌هایی که این احساس را به بیننده انتقال می‌دادند که در حال دیدن یک زندگی ایرانی هستند؛ با شخصیت‌هایی که مابه‌ازای واقعی داشتند و به راحتی می‌شد آنها را به جا آورد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "تسلط صالحی در خلق موقعیتی شیرین با استفاده از عناصری کاملاً ایرانی، شایسته تحسین است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«سه در چهار» مجموعه‌ای از ویژگی‌های مثبت آثار عطاران را به کمک انتخاب درست بازیگران گسترش داد و به واسطه‌ حفظ ضرباهنگ داستان تبدیل به یکی بهترین سریال‌های دهه‌ هشتاد ‌شد. تسلط صالحی در خلق موقعیتی شیرین با استفاده از عناصری کاملاً ایرانی، آن هم در خانه‌ای که شخصیت‌ها مدام برای زندگی کردن/ خوابیدن/ غذا خوردن جا کم می‌آورند، شایسته تحسین است. صالحی به شکل ناخودآگاه و در صحنه‌هایی با حضور بیش از ده بازیگر در فضایی به کوچکیِ یک اتاق، میزانسن‌هایی اجرا کرده که تنها در زندگی یک خانواده‌ ایرانی اتفاق می‌اُفتند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلم تلویزیونیِ «میش» (۱۳۸۸) تجربه‌ بعدی صالحی در مقام کارگردان بود. فیلمی ‌جمع‌وجور با داستانی ساده درباره‌ مردی که قصد دارد یک گوسفند را از روستا به شهر بیاورد. «موج و صخره» (۱۳۹۰) دومین سریال صالحی‌ است که به دلیلِ حضور دو کارگردان دیگر از یکپارچگی لازم برخوردار نیست. بلافاصله بعد از «موج و صخره»، صالحی باز هم یک فیلم تلویزیونی ساخت. «نیش» (۱۳۹۱) با حضور جواد عزتی در نقش اصلی که هنوز به شهرت نرسیده بود. پس از آن، صالحی چندین سال به شکل جدی کوشید تا تصویر شکل‌گرفته از او به عنوان یک بازیگر کمدی را تعدیل کند و تا حدودی هم در این راه موفق بود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«سال‌های دور از خانه» (۱۳۹۸) بازگشت صالحی به عرصه‌ سریال‌سازی با استفاده از پی‌گیری داستان شخصیت‌هایی بود که در سریال «شاهگوش» (۱۳۹۲) معرفی و به شهرت رسیده بودند. «سال‌های دور از خانه»، یک کمدی فارس (Farce) است؛ شکلی از کمدی که در آن طرح، کُنش و موضوع بر شخصیت و مفهوم ارجحیت دارند. استعداد صالحی در کنترل جمعیت و خلق شوخی از طریق جزئیات موجود در صحنه همچنان چشم‌گیر است، هرچند که داستان بی‌سروته و شخصیت‌پردازی غیرمنطقی ممکن است بیننده را پس بزند. اما «سال‌های دور از خانه» جنسی از کمدی‌ است که کمتر در ایران ساخته می‌شود و می‌بایست جدا از کیفیت نهایی‌اش به عنوان یک نمونه مورد بررسی قرار بگیرد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلم «زیر نظر» (۱۳۹۷) اولین فیلم بلند سینمایی مجید صالحی که شاهد اکران آنلاین آن هستیم، داستانِ اتفاقی ساده است که رفته‌رفته شکل فاجعه به خود می‌گیرد. ماجرایی که در ابتدا تحت کنترل به نظر می‌رسد اما به کابوسی تمام‌عیار تبدیل می‌شود. «زیر نظر» به دلیل سرک کشیدن‌های مداومش به زندگی خصوصی و پنهان نگه داشته شده‌ شخصیت‌ها، یادآورِ فیلم‌های عبدالرضا کاهانی و به دلیل ساده گرفتن موقعیت و توجه مضاعف به جزئیات رفتاری شخصیت‌ها به آثارِ عطاران شبیه است. با این‌حال، همچنان می‌توان استعداد صالحی را در برخی صحنه‌ها رصد کرد. به خصوص صحنه‌هایی که لودگی شخصیت‌ها قرار است به پیش‌بردِ داستان شکلی منطقی بدهد یا در اجرای موقعیت‌های شلوغی که به شکل طراحی‌شده‌ای به هرج‌ومرج کشیده می‌شوند. فیلم «زیر نظر» مثل شوخی بی‌جایی‌ست که کِش می‌آید و صالحی در به تصویر کشیدنِ این کش آمدن موفق عمل کرده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "هر چند که صالحیِ چهل‌و‌پنج‌ ساله همچنان در ابتدای راه قرار دارد اما با وجود همین چند سریال و یک فیلم سینمایی می‌توان به توانایی او در ساخت کمدی‌هایی که همگان تن به ساخت آن نمی‌دهند پی بُرد. صالحی اِبایی ندارد مرز میان شوخی و لودگی را از بین ببرد و از طریق آن به خلق موقعیت‌هایی برسد که سینما و تلویزیون ایران کمتر به آن وارد می‌‌شوند. از این‌رو، صالحی بهترین گزینه برای ساخت کمدی‌هایی نظیر سری فیلم‌های «رجب ایودیک» است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "همچنین می‌توان به توانایی بالایِ صالحی در شکل دادنِ به موقعیت‌های بی‌نظم‌ و قاعده اشاره کرد. در آثارِ صالحی شخصیت‌ها مدام حرف می‌زنند و پیوسته در میزانسن‌هایِ شلوغ قرار می‌گیرند. اما بیننده هیچگاه دچار سرگیجه نمی‌شود چرا که صالحی به شکلی حساب‌شده این صحنه‌ها را با صحنه‌هایِ آرام و کم‌جمعیت ترکیب می‌کند. در «سال‌های دور از خانه» بعد از هر صحنه‌ پُر جمعیتی شاهد دو نفره‌هایِ خنجری (با بازی احمد مهران‌فر ) و زهره (با بازیِ هادی کاظمی ) بودیم و در فیلم «زیر نظر» این الگو با استفاده از دو نفره‌هایِ محسن (با بازیِ رضا عطاران ) و امید (با بازیِ امیر جعفری ) شکل می‌گیرد.", "ref": "https://www.filimo.com/m/38Z5V" }, { "type": "p", "text": "فیلم کمدی «زیر نظر» ساخته‌ مجید صالحی و با نقش‌آفرینی رضا عطاران ، امیر جعفری ، آزاده صمدی ، مهران احمدی ، سروش جمشیدی و… سومین فیلم اکران اینترنتی است که از دوشنبه ۲۹ اردیبهشت ۹۹ در سینمای آنلاین فیلیمو به‌نمایش در آمد و هم‌اکنون در دسترس علاقه‌مندان قرار دارد.", "ref": null } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
انیمیشن ویلوبی ها | تلاش خواهر و برادرها برای باهم ماندن
[ { "type": "p", "text": "پدر و مادری سر‌به‌هوا، که به‌طرز عجیب‌و‌غریبی خودپسند نیز هستند، چهار فرزند دارند؛ اما بچه‌ها تصمیم می‌گیرند خود را یتیم کنند! و این ماجرای داستان درخشان کمدی-انیمیشن جدید کمپانی نت‌فلیکس است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "انیمیشن «ویلوبی ها» (با نام اصلی The Willoughbys) داستان‌های نویسندۀ معروف رولد دال را تداعی می‌کند، که داستان «چارلی و کارخانۀ شکلات‌سازی»‌اش بسیار معروف و محبوب است. ماجرای «خانوادۀ ویلوبی‌ها» محصول ۲۰۲۰، دربارۀ بزرگ‌سالانی بدجنس است که درگیر زندگی پوچ و وحشتناک خود هستند و به همین دلیل، کودکان باهوششان آن‌ها را از سر راه خود برمی‌دارند. با افزوده‌شدن ظرافت‌های بصری، نتیجه مانند ساخته‌های ادوارد گوری و وس اندرسن از کار درآمده است. در ادامه، با اضافه‌کردن کمی چاشنی به سبک بازی کامپیوتری Sugar Rush از فیلم « رالف خرابکار » (با نام اصلی Wreck-It Ralph)، معجونی به‌دست آمده که به مذاق همه خوشایند می‌نماید. این انیمیشن پُرماجرا، انرژی فوق‌العاده و فیلم‌نامه‌ای پرشتاب دارد؛ همچنین از افسونی عجیب برخوردار است که سبب شده این انیمیشنِ کمدی-ماجرایی نت‌فلیکس به انتخابی مناسب برای همۀ اعضای خانواده بدل شود.", "ref": "https://www.filimo.com/m/Jsf3M/%D8%B1%D8%A7%D9%84%D9%81+%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D8%A8%DA%A9%D8%A7%D8%B1" }, { "type": "p", "text": "اگر عاشق خانواده‌های مستحکم و صمیمی هستید که در همۀ شرایط از یکدیگر حمایت می‌کنند و تا ابد با خوبی و خوشی در کنار هم می‌مانند، این انیمیشن مناسبتان نیست!", "ref": null }, { "type": "p", "text": "کارگردان انیمیشن «ویلوبی ها» کریس پیرن است که در نوشتن فیلم‌نامه با مارک استنلی همکاری کرده است. فیلم‌نامه، اقتباسی از کتاب لوئیس لوری است که آن را در سال ۲۰۰۸ برای کودکان نوشته؛ کتابی که در آن با تقلیدهای کودکانۀ غیرمرسوم شوخی می‌شود. همچنین باید به تأثیر‌پذیرفتن فیلم‌نامه از مجموعه‌فیلم‌های «تنها در خانه» نیز اشاره کرد که سهم بزرگی در شکل‌گیری داستان ایفا می‌کنند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در ابتدا، وجود مشخصه‌های آشنایی که در فیلم‌های بسیاری دیده می‌شود، بدیع‌بودن فیلم‌نامه را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد؛ اما در ادامه، شوخ‌طبعی و احساسات گرمی که در فیلم موج می‌زند و حضور بچه‌هایی پر از ایده‌های جذاب و راه‌حل‌های جالب‌، فیلم را دلپذیر و سرگرم‌کننده کرده است. تخیل، اراده و امید خصوصیاتی هستند که فرزندان محبت‌ندیدۀ خانوادۀ ویلوبی در وجود خود دارند؛ خصوصیاتی که اگر والدین مستأصل و خسته از دیدن بچه‌ها، متوجه‌ آن‌ها می‌شدند به شخصیت فرزندانشان می‌بالیدند.", "ref": "https://www.filimo.com/crew/%D9%85%D8%A7%D8%B1%DA%A9%20%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%86%D9%84%DB%8C" }, { "type": "p", "text": "در ابتدای انیمیشن ویلوبی ها، گربۀ آبی راه‌راهی (با صدای ریکی جرویز ) که ظاهراً راوی داستان است، تکلیف مخاطب را با فیلم روشن می‌کند؛ او می‌گوید: «اگر شما عاشق خانواده‌های مستحکم و صمیمی هستید که در همۀ شرایط از یکدیگر حمایت می‌کنند و تا ابد با خوبی و خوشی در کنار هم می‌مانند، این فیلم مناسبتان نیست!» سپس، توجه مخاطب را به خانه‌ای قدیمی در گوشه‌ای از شهری شلوغ جلب می‌کند که در میان ساختمان‌هایی از فولاد و شیشه احاطه شده است. خاندان ساکن این خانه قرن‌هاست که در آن زندگی می‌کنند و به داستان‌هایی دربارۀ شجاعت، اختراعات و البته سبیل اجدادشان بسیار می‌بالند؛ اما اکنون، آن افتخارات در نسل فعلی خانواده رنگ‌ باخته است. در حال حاضر، اعضای خانواده را زوجی سرخوش (با صداپیشگی مارتین شورت و جین کراکوفسکی ) تشکیل می‌دهند. این دو تن، چنان عاشق یکدیگرند که نه‌تنها محبتی به فرزندان خود احساس نمی‌کنند، بلکه آن‌ها را همچون مزاحمانی ناخوشایند برای خلوت خود می‌بینند؛ مزاحمانی که یکی‌یکی سر‌و‌کله‌شان پیدا شده است!", "ref": null }, { "type": "p", "text": "با تولد اولین پسر آن‌ها، تیم (با صداپیشگی ویل فورته )، پدر بی‌رحمانه به پسر نوزاد خود می‌گوید: «اگر به عشق نیاز داری، جای دیگه‌ای دنبالش بگرد!» تیم از همان کودکی شیفتۀ داستان‌های خانوادگی دربارۀ اجداد خود است و آرزو دارد بار دیگر شکوه و عظمت ویلوبی ‌ها را زنده کند. سپس دختر هنرمند و خوش‌فکر خانوادۀ ویلوبی ، با صدای آلیسیا کارا ، متولد می‌شود که عاشق آواز خواندن است. پس از او نیز پسرهایی دوقلو، که هر دو بارنابی نام دارند و شان کالن در نقش آن‌ها صحبت می‌کند، به‌دنیا می‌آیند؛ دوپسری که گربۀ آبی راه‌راه آن‌ها را ناراحت‌کننده می‌خواند. دوقلوها استعداد اختراع و مهندسی را از اجداد خود به ارث برده‌اند و بسیار خلاق هستند. همۀ چهار خواهر و برادرِ لاغر و استخوانی، موهایی قرمز و کاموامانند دارند که اشاره‌ به علاقۀ خستگی‌ناپذیر مادر خانواده به بافتن است!", "ref": null }, { "type": "p", "text": "پدر و مادر خانواده حتی کوچک‌ترین خواستۀ فرزندان را نیز تحمل نمی‌کنند؛ برای نمونه، وقتی تیم برای خود و خواهر و برادرانش کمی غذا می‌خواهد با خشم والدینش مواجه شده، تنبیه می‌شود؛ او را در انبار زغال حبس می‌کنند. مجازاتی که سبک داستان‌های چارلز دیکنز را یادآوری می‌کند. ناگهان شبی طوفانی و تاریک، بچه‌ها بسته‌ای را جلوی در خانه پیدا می‌کنند؛ داخل بسته نوزادی است که او را همان جا رها کرده‌اند. پدر و مادر به جرم اینکه بچه‌ها مزاحم دیگری را به خانه آورده‌اند مجازاتی برای آن‌ها در‌نظر می‌گیرند؛ مجازاتی که بسیار دردناک و شرم‌آور است. مادر حتی آرزو می کند که کاش می‌شد همۀ آن‌ها را از خانه بیرون انداخت!", "ref": null }, { "type": "p", "text": "بچۀ جدید آن‌قدر شلوغ و پُرسروصداست که ویلوبی ‌ها مجبور می‌شوند برای او خانۀ جدیدی پیدا کنند. آن‌ها در شهر به راه می‌افتند و با دنبال‌کردن رنگین‌کمان، به کارخانۀ بزرگ آب‌نبات‌سازی می‌رسند که صاحب آن آدمی عجیب‌و‌غریب به نام کاپیتان ملانوف است؛ صداپیشگی او را تری کروس بر عهده دارد. تیم ، اسم روت را برای بچه انتخاب می‌کند که به معنی رحم و شفقت است. او می‌گوید: « روت یتیم بود و ما دوباره او را یتیم کردیم. او را از خانۀ خودمان بیرون انداختیم و حالا ما ویلوبی ‌های بی‌رحمی هستیم!» با این جمله، فکری به ذهن جین خطور می‌کند: آن‌ها باید از شر پدر و مادر بدجنس خود خلاص شوند تا با یتیم‌شدن زندگی بهتری داشته باشند!", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در سکانسی خنده‌دار که به‌صورت دستی طراحی شده و سبک وس اندرسن را تداعی می‌کند، بچه‌ها سفری تفریحی برای پدر و مادر خود تدارک می‌بینند؛ تعطیلاتی رُمانتیک که آخرین بخش آن بالا‌رفتن از کوهی غیر‌قابل‌عبور در رشته‌کوه‌های آلپ در سوئیس است. در واقع، این سفر مملو از خطرات کشنده‌ای است که می‌تواند به یتیم‌شدن بچه‌ها ختم شود. پدر و مادر ویلوبی ‌ها آن‌قدر احمق هستند که این پکیج سفر را خریداری می‌کنند؛ اما پیش از حرکت، پرستاری را استخدام می‌کنند که سابقۀ چندان خوبی ندارد. او فقط باید مراقب باشد که بچه‌ها در غیاب والدینشان، خانه را درب‌و‌داغان نکنند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "پرستار، زنی است بسیار چاق و گنده که موهای عجیب‌و‌غریبی به شکل قلب دارد. او با چتری که در دست می‌گیرد بسیار شبیه مری پاپینزی است که اضافه‌وزن دارد و البته پرستار خوبی هم محسوب نمی‌شود. البته بچه‌ها متوجه می‌شوند که پرستار، دشمن آن‌ها نیست، بلکه آن‌ها را دوست دارد. در این میان، پرستار پیغامی از پدر و مادر دریافت می‌کند. آن‌ دو از همۀ ماجراها جان به در برده‌اند و سلامت هستند، اما برای تأمین پول ادامۀ سفرشان قصد دارند خانه را بفروشند! بچه‌ها در همه جای خانه تله می‌گذارند تا بازدیدکنندگان را فراری دهند. این بخش را می‌توان یکی از بامزه‌ترین قسمت‌های فیلم به‌حساب آورد که در آن پرستار نیز با بچه‌ها همدست می‌شود. با وجود همۀ این تلاش‌ها، ناگهان افراد ترسناک ادارۀ خدمات کودکان بی‌سرپرست سر می‌رسند و بچه‌ها را از یکدیگر جدا می‌کنند؛ سرپرستی هریک از بچه‌ها به خانواده‌ای سپرده می‌شود و اینجاست که تیم تصمیم می‌گیرد دوباره خواهر و برادرانش را دور هم جمع کند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "شادی و امید بچه‌ها از تعلق‌داشتن به خانواده، به انیمیشن«ویلوبی ها» حسی بامزه و شیطنت‌آمیز اضافه می‌کند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در فیلم‌نامۀ پُرانرژی و درخشان فیلم، شوخ‌طبعی همراه با بدجنسی و شرارت موج می‌زند. این حس با هنرمندی گویندۀ نقش تیم (که قبلاً در قسمت فورت و رودولف در برنامۀ «پخش زندۀ شنبه‌شب» همکاری داشته) تکمیل شده است. گاه به‌نظر می‌رسد که موضوعات و اتفاقات فیلم از حد لزوم خارج شده‌اند و داستان، زیادی شلوغ است؛ اما باید اذعان داشت که هر حرکت کوچکِ پُرهیجان فیلم نیز با موسیقی متن فوق‌العادۀ مارک مادرزبرگ به‌خوبی برجسته شده است. مادرزبرگ در موسیقی متن این فیلم از انواع موسیقی، از ارکستر بزرگ جاز گرفته تا سبک‌های تکنوی فانک بهره برده و در این کار نیز بسیار موفق عمل کرده است. طراحی خیره‌کنندۀ جزئیات خانۀ ویلوبی‌ها را طراح صحنۀ فیلم، کایل مک کوئین انجام داده است. شیوۀ متمایز تنظیم موسیقی متن چنان عالی با این طراحی‌ها هماهنگ شده‌ که گویی شما نسخۀ انیمیشن فیلم «خانوادۀ اشرافی تننبام» (با نام اصلی The Royal Tenenbaums) را تماشا می‌کنید.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "نقطۀ اوج فیلم جایی است که بالن آب‌نباتی غول‌آسایی، در‌حالی‌که ردی از رنگین‌کمان از خود به‌جا می‌گذارد، در آسمان حرکت می‌کند. در ساخت این بالن، پرستار و کاپیتان ملانوف نیز کمک کرده‌اند، اما این بچه‌ویلوبی ‌های شجاع هستند که آن را به حرکت در‌می‌آورند و این موضوع می‌تواند برای کودکانی که فیلم را تماشا می‌کنند بسیار هیجان‌انگیز باشد. اتحاد این بچه‌ها، حتی زمانی‌که به مشکل برمی‌خورند، هرگز از بین نمی‌رود و این عشق و یگانگی در آواز جین با عنوان «من تو را انتخاب می‌کنم» به زیبایی منعکس شده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "چرا باید انیمیشن ویلوبی ها را ببینیم؟", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در نهایت، فیلم به اصول خود دربارۀ ذات اصلاح‌نشدنی و تغییرناپذیر پدر و مادر ویلوبی‌ها پایبند است؛ با وجود این، می‌توان گفت پایان‌بندی داستان بیش از آنکه غم‌انگیز باشد، خنده‌دار از کار درآمده است. شادی و امید بچه‌ها از تعلق‌داشتن به خانواده، به انیمیشن«ویلوبی ها» حسی بامزه و شیطنت‌آمیز اضافه می‌کند؛ همچنین از احساسی‌کردن صحنۀ پایانی، با نمایش پذیرش بچه‌ها در خانواده اجتناب می‌کند. کارگردان فیلم، پیرن ، مانند فیلم‌های کمپانی پیکسار با تحریک احساسات بیننده، او را به گریه نمی‌اندازد؛ بلکه او را بر سر شوق می‌آورد و شادمان می‌کند. تماشای این انیمیشن جذاب و متفاوت به‌شدت توصیه می شود.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Hollywood Reporter", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
فیلم جدید راسل کرو یک تریلر خواهد بود
[ { "type": "p", "text": "راسل کرو برای کمپانی پارامونت و در فیلم مهیج «American Son» (پسر آمریکایی) بازی خواهد کرد. دنیس لهان فیلمنامه را نوشته است و اندرو اونووبالو آن را کارگردانی خواهد کرد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "راسل کرو نقش یک گانگستر را در فیلم «American Son» ایفا خواهد کرد. دنیس لهان (فیلمنامه نویس)، اندرو اونووبالو (کارگردان) و نیل اچ موریتز هم به‌واسطه کمپانی اوریجینال فیلم، تهیه‌کننده این اثر هستند. فیلم جدید راسل کرو با اقتباس از فیلمی فرانسوی محصول سال ۲۰۰۹، با عنوان «یک پیامبر» و به کارگردانی ژاک اودیار ساخته خواهد شد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در خلاصه‌ «American Son» آمده است:", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«سزار جوان پس از فرمانبرداری‌های بسیار از گانگستری بی‌رحم، به زندان می‌افتد. در آنجا با نام مارک و با همراهی گروهی از جنایتکاران، مافیای خودش را با تبهکارانی از هر نژاد می‌سازد؛ رئیس اصلی را برکنار می‌کند و محلی را برای همکارانش در کنار مافیای ایتالیا و روسیه دست‌وپا می‌کند. آن‌ها جنایتکارانی پیشرو در نسل جدید هستند.»", "ref": null }, { "type": "p", "text": "نسخه اصلی فرانسوی که در سال ۲۰۰۹ با بازی طاهر رحیم انتشار پیدا کرد هم درباره‌ مرد عربی بود که اوقاتش را در زندان فرانسه می‌گذراند. جایی که درنهایت او را تبدیل به پادشاه مافیای زندان کرد. این فیلم، تا مرز دریافت جایزه‌ بزرگ جشنواره‌ فیلم کن در سال ۲۰۰۹ رفت و همچنین نامزد دریافت اسکار بهترین فیلم خارجی زبان در سال ۲۰۱۰ شد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلم جدید اونووبالو نیز در ابتدا به همت سونی پیکچرز کلید خورد و در آنجا عنوان «American Son» برای آن انتخاب شد و در ادامه، کمپانی پارامونت امتیازساخت فیلم را به‌دست آورد و راسل کرو هم به پروژه پیوست.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اندرو اونووبالو با نام مستعار رپمن ، نویسندگی و کارگردانی فیلم قبلی خود «Blue Story» (داستان آبی) را در سال ۲۰۱۹ آغاز کرد و به اتمام رساند. این فیلم در بریتانیا نیز به شکل گسترده به روی پرده‌ رفت و مورد استقبال عموم قرار گرفت و حتی در سایت راتن تومیتوز امتیاز ۹۷ از ۱۰۰ را از مخاطبان و منتقدانش کسب کرد. اولین نمایش آنلاین این فیلم در پلتفرم‌های دیجیتال در پنجم ماه می بود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلم بعدی راسل کرو که احتمال می‌رود از اولین فیلم‌های اکران شده در دوران پسا کرونا باشد، «Unhinged» است و سولستیس استودیو توزیع‌کننده آن خواهد بود. طبق برنامه‌ریزی‌های پیشین، این فیلم باید در تاریخ اول جولای امسال اکران شود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "کرو اخیرا در فیلم «تاریخچه حقیقی دار و دسته‌ کلی» حضور داشته و در مجموعه‌ تلویزیونی راجر ایلز ، «بلندترین صدا»، نیز ایفای نقش کرده است.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: The Wrap", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
انیمیشن ویلوبی ها | تلاش خواهر و برادرها برای باهم ماندن
[ { "type": "p", "text": "پدر و مادری سر‌به‌هوا، که به‌طرز عجیب‌و‌غریبی خودپسند نیز هستند، چهار فرزند دارند؛ اما بچه‌ها تصمیم می‌گیرند خود را یتیم کنند! و این ماجرای داستان درخشان کمدی-انیمیشن جدید کمپانی نت‌فلیکس است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "انیمیشن «ویلوبی ها» (با نام اصلی The Willoughbys) داستان‌های نویسندۀ معروف رولد دال را تداعی می‌کند، که داستان «چارلی و کارخانۀ شکلات‌سازی»‌اش بسیار معروف و محبوب است. ماجرای «خانوادۀ ویلوبی‌ها» محصول ۲۰۲۰، دربارۀ بزرگ‌سالانی بدجنس است که درگیر زندگی پوچ و وحشتناک خود هستند و به همین دلیل، کودکان باهوششان آن‌ها را از سر راه خود برمی‌دارند. با افزوده‌شدن ظرافت‌های بصری، نتیجه مانند ساخته‌های ادوارد گوری و وس اندرسن از کار درآمده است. در ادامه، با اضافه‌کردن کمی چاشنی به سبک بازی کامپیوتری Sugar Rush از فیلم « رالف خرابکار » (با نام اصلی Wreck-It Ralph)، معجونی به‌دست آمده که به مذاق همه خوشایند می‌نماید. این انیمیشن پُرماجرا، انرژی فوق‌العاده و فیلم‌نامه‌ای پرشتاب دارد؛ همچنین از افسونی عجیب برخوردار است که سبب شده این انیمیشنِ کمدی-ماجرایی نت‌فلیکس به انتخابی مناسب برای همۀ اعضای خانواده بدل شود.", "ref": "https://www.filimo.com/m/Jsf3M/%D8%B1%D8%A7%D9%84%D9%81+%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D8%A8%DA%A9%D8%A7%D8%B1" }, { "type": "p", "text": "اگر عاشق خانواده‌های مستحکم و صمیمی هستید که در همۀ شرایط از یکدیگر حمایت می‌کنند و تا ابد با خوبی و خوشی در کنار هم می‌مانند، این انیمیشن مناسبتان نیست!", "ref": null }, { "type": "p", "text": "کارگردان انیمیشن «ویلوبی ها» کریس پیرن است که در نوشتن فیلم‌نامه با مارک استنلی همکاری کرده است. فیلم‌نامه، اقتباسی از کتاب لوئیس لوری است که آن را در سال ۲۰۰۸ برای کودکان نوشته؛ کتابی که در آن با تقلیدهای کودکانۀ غیرمرسوم شوخی می‌شود. همچنین باید به تأثیر‌پذیرفتن فیلم‌نامه از مجموعه‌فیلم‌های «تنها در خانه» نیز اشاره کرد که سهم بزرگی در شکل‌گیری داستان ایفا می‌کنند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در ابتدا، وجود مشخصه‌های آشنایی که در فیلم‌های بسیاری دیده می‌شود، بدیع‌بودن فیلم‌نامه را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد؛ اما در ادامه، شوخ‌طبعی و احساسات گرمی که در فیلم موج می‌زند و حضور بچه‌هایی پر از ایده‌های جذاب و راه‌حل‌های جالب‌، فیلم را دلپذیر و سرگرم‌کننده کرده است. تخیل، اراده و امید خصوصیاتی هستند که فرزندان محبت‌ندیدۀ خانوادۀ ویلوبی در وجود خود دارند؛ خصوصیاتی که اگر والدین مستأصل و خسته از دیدن بچه‌ها، متوجه‌ آن‌ها می‌شدند به شخصیت فرزندانشان می‌بالیدند.", "ref": "https://www.filimo.com/crew/%D9%85%D8%A7%D8%B1%DA%A9%20%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%86%D9%84%DB%8C" }, { "type": "p", "text": "در ابتدای انیمیشن ویلوبی ها، گربۀ آبی راه‌راهی (با صدای ریکی جرویز ) که ظاهراً راوی داستان است، تکلیف مخاطب را با فیلم روشن می‌کند؛ او می‌گوید: «اگر شما عاشق خانواده‌های مستحکم و صمیمی هستید که در همۀ شرایط از یکدیگر حمایت می‌کنند و تا ابد با خوبی و خوشی در کنار هم می‌مانند، این فیلم مناسبتان نیست!» سپس، توجه مخاطب را به خانه‌ای قدیمی در گوشه‌ای از شهری شلوغ جلب می‌کند که در میان ساختمان‌هایی از فولاد و شیشه احاطه شده است. خاندان ساکن این خانه قرن‌هاست که در آن زندگی می‌کنند و به داستان‌هایی دربارۀ شجاعت، اختراعات و البته سبیل اجدادشان بسیار می‌بالند؛ اما اکنون، آن افتخارات در نسل فعلی خانواده رنگ‌ باخته است. در حال حاضر، اعضای خانواده را زوجی سرخوش (با صداپیشگی مارتین شورت و جین کراکوفسکی ) تشکیل می‌دهند. این دو تن، چنان عاشق یکدیگرند که نه‌تنها محبتی به فرزندان خود احساس نمی‌کنند، بلکه آن‌ها را همچون مزاحمانی ناخوشایند برای خلوت خود می‌بینند؛ مزاحمانی که یکی‌یکی سر‌و‌کله‌شان پیدا شده است!", "ref": null }, { "type": "p", "text": "با تولد اولین پسر آن‌ها، تیم (با صداپیشگی ویل فورته )، پدر بی‌رحمانه به پسر نوزاد خود می‌گوید: «اگر به عشق نیاز داری، جای دیگه‌ای دنبالش بگرد!» تیم از همان کودکی شیفتۀ داستان‌های خانوادگی دربارۀ اجداد خود است و آرزو دارد بار دیگر شکوه و عظمت ویلوبی ‌ها را زنده کند. سپس دختر هنرمند و خوش‌فکر خانوادۀ ویلوبی ، با صدای آلیسیا کارا ، متولد می‌شود که عاشق آواز خواندن است. پس از او نیز پسرهایی دوقلو، که هر دو بارنابی نام دارند و شان کالن در نقش آن‌ها صحبت می‌کند، به‌دنیا می‌آیند؛ دوپسری که گربۀ آبی راه‌راه آن‌ها را ناراحت‌کننده می‌خواند. دوقلوها استعداد اختراع و مهندسی را از اجداد خود به ارث برده‌اند و بسیار خلاق هستند. همۀ چهار خواهر و برادرِ لاغر و استخوانی، موهایی قرمز و کاموامانند دارند که اشاره‌ به علاقۀ خستگی‌ناپذیر مادر خانواده به بافتن است!", "ref": null }, { "type": "p", "text": "پدر و مادر خانواده حتی کوچک‌ترین خواستۀ فرزندان را نیز تحمل نمی‌کنند؛ برای نمونه، وقتی تیم برای خود و خواهر و برادرانش کمی غذا می‌خواهد با خشم والدینش مواجه شده، تنبیه می‌شود؛ او را در انبار زغال حبس می‌کنند. مجازاتی که سبک داستان‌های چارلز دیکنز را یادآوری می‌کند. ناگهان شبی طوفانی و تاریک، بچه‌ها بسته‌ای را جلوی در خانه پیدا می‌کنند؛ داخل بسته نوزادی است که او را همان جا رها کرده‌اند. پدر و مادر به جرم اینکه بچه‌ها مزاحم دیگری را به خانه آورده‌اند مجازاتی برای آن‌ها در‌نظر می‌گیرند؛ مجازاتی که بسیار دردناک و شرم‌آور است. مادر حتی آرزو می کند که کاش می‌شد همۀ آن‌ها را از خانه بیرون انداخت!", "ref": null }, { "type": "p", "text": "بچۀ جدید آن‌قدر شلوغ و پُرسروصداست که ویلوبی ‌ها مجبور می‌شوند برای او خانۀ جدیدی پیدا کنند. آن‌ها در شهر به راه می‌افتند و با دنبال‌کردن رنگین‌کمان، به کارخانۀ بزرگ آب‌نبات‌سازی می‌رسند که صاحب آن آدمی عجیب‌و‌غریب به نام کاپیتان ملانوف است؛ صداپیشگی او را تری کروس بر عهده دارد. تیم ، اسم روت را برای بچه انتخاب می‌کند که به معنی رحم و شفقت است. او می‌گوید: « روت یتیم بود و ما دوباره او را یتیم کردیم. او را از خانۀ خودمان بیرون انداختیم و حالا ما ویلوبی ‌های بی‌رحمی هستیم!» با این جمله، فکری به ذهن جین خطور می‌کند: آن‌ها باید از شر پدر و مادر بدجنس خود خلاص شوند تا با یتیم‌شدن زندگی بهتری داشته باشند!", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در سکانسی خنده‌دار که به‌صورت دستی طراحی شده و سبک وس اندرسن را تداعی می‌کند، بچه‌ها سفری تفریحی برای پدر و مادر خود تدارک می‌بینند؛ تعطیلاتی رُمانتیک که آخرین بخش آن بالا‌رفتن از کوهی غیر‌قابل‌عبور در رشته‌کوه‌های آلپ در سوئیس است. در واقع، این سفر مملو از خطرات کشنده‌ای است که می‌تواند به یتیم‌شدن بچه‌ها ختم شود. پدر و مادر ویلوبی ‌ها آن‌قدر احمق هستند که این پکیج سفر را خریداری می‌کنند؛ اما پیش از حرکت، پرستاری را استخدام می‌کنند که سابقۀ چندان خوبی ندارد. او فقط باید مراقب باشد که بچه‌ها در غیاب والدینشان، خانه را درب‌و‌داغان نکنند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "پرستار، زنی است بسیار چاق و گنده که موهای عجیب‌و‌غریبی به شکل قلب دارد. او با چتری که در دست می‌گیرد بسیار شبیه مری پاپینزی است که اضافه‌وزن دارد و البته پرستار خوبی هم محسوب نمی‌شود. البته بچه‌ها متوجه می‌شوند که پرستار، دشمن آن‌ها نیست، بلکه آن‌ها را دوست دارد. در این میان، پرستار پیغامی از پدر و مادر دریافت می‌کند. آن‌ دو از همۀ ماجراها جان به در برده‌اند و سلامت هستند، اما برای تأمین پول ادامۀ سفرشان قصد دارند خانه را بفروشند! بچه‌ها در همه جای خانه تله می‌گذارند تا بازدیدکنندگان را فراری دهند. این بخش را می‌توان یکی از بامزه‌ترین قسمت‌های فیلم به‌حساب آورد که در آن پرستار نیز با بچه‌ها همدست می‌شود. با وجود همۀ این تلاش‌ها، ناگهان افراد ترسناک ادارۀ خدمات کودکان بی‌سرپرست سر می‌رسند و بچه‌ها را از یکدیگر جدا می‌کنند؛ سرپرستی هریک از بچه‌ها به خانواده‌ای سپرده می‌شود و اینجاست که تیم تصمیم می‌گیرد دوباره خواهر و برادرانش را دور هم جمع کند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "شادی و امید بچه‌ها از تعلق‌داشتن به خانواده، به انیمیشن«ویلوبی ها» حسی بامزه و شیطنت‌آمیز اضافه می‌کند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در فیلم‌نامۀ پُرانرژی و درخشان فیلم، شوخ‌طبعی همراه با بدجنسی و شرارت موج می‌زند. این حس با هنرمندی گویندۀ نقش تیم (که قبلاً در قسمت فورت و رودولف در برنامۀ «پخش زندۀ شنبه‌شب» همکاری داشته) تکمیل شده است. گاه به‌نظر می‌رسد که موضوعات و اتفاقات فیلم از حد لزوم خارج شده‌اند و داستان، زیادی شلوغ است؛ اما باید اذعان داشت که هر حرکت کوچکِ پُرهیجان فیلم نیز با موسیقی متن فوق‌العادۀ مارک مادرزبرگ به‌خوبی برجسته شده است. مادرزبرگ در موسیقی متن این فیلم از انواع موسیقی، از ارکستر بزرگ جاز گرفته تا سبک‌های تکنوی فانک بهره برده و در این کار نیز بسیار موفق عمل کرده است. طراحی خیره‌کنندۀ جزئیات خانۀ ویلوبی‌ها را طراح صحنۀ فیلم، کایل مک کوئین انجام داده است. شیوۀ متمایز تنظیم موسیقی متن چنان عالی با این طراحی‌ها هماهنگ شده‌ که گویی شما نسخۀ انیمیشن فیلم «خانوادۀ اشرافی تننبام» (با نام اصلی The Royal Tenenbaums) را تماشا می‌کنید.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "نقطۀ اوج فیلم جایی است که بالن آب‌نباتی غول‌آسایی، در‌حالی‌که ردی از رنگین‌کمان از خود به‌جا می‌گذارد، در آسمان حرکت می‌کند. در ساخت این بالن، پرستار و کاپیتان ملانوف نیز کمک کرده‌اند، اما این بچه‌ویلوبی ‌های شجاع هستند که آن را به حرکت در‌می‌آورند و این موضوع می‌تواند برای کودکانی که فیلم را تماشا می‌کنند بسیار هیجان‌انگیز باشد. اتحاد این بچه‌ها، حتی زمانی‌که به مشکل برمی‌خورند، هرگز از بین نمی‌رود و این عشق و یگانگی در آواز جین با عنوان «من تو را انتخاب می‌کنم» به زیبایی منعکس شده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "چرا باید انیمیشن ویلوبی ها را ببینیم؟", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در نهایت، فیلم به اصول خود دربارۀ ذات اصلاح‌نشدنی و تغییرناپذیر پدر و مادر ویلوبی‌ها پایبند است؛ با وجود این، می‌توان گفت پایان‌بندی داستان بیش از آنکه غم‌انگیز باشد، خنده‌دار از کار درآمده است. شادی و امید بچه‌ها از تعلق‌داشتن به خانواده، به انیمیشن«ویلوبی ها» حسی بامزه و شیطنت‌آمیز اضافه می‌کند؛ همچنین از احساسی‌کردن صحنۀ پایانی، با نمایش پذیرش بچه‌ها در خانواده اجتناب می‌کند. کارگردان فیلم، پیرن ، مانند فیلم‌های کمپانی پیکسار با تحریک احساسات بیننده، او را به گریه نمی‌اندازد؛ بلکه او را بر سر شوق می‌آورد و شادمان می‌کند. تماشای این انیمیشن جذاب و متفاوت به‌شدت توصیه می شود.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Hollywood Reporter", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
انیمیشن ویلوبی ها | تلاش خواهر و برادرها برای باهم ماندن
[ { "type": "p", "text": "پدر و مادری سر‌به‌هوا، که به‌طرز عجیب‌و‌غریبی خودپسند نیز هستند، چهار فرزند دارند؛ اما بچه‌ها تصمیم می‌گیرند خود را یتیم کنند! و این ماجرای داستان درخشان کمدی-انیمیشن جدید کمپانی نت‌فلیکس است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "انیمیشن «ویلوبی ها» (با نام اصلی The Willoughbys) داستان‌های نویسندۀ معروف رولد دال را تداعی می‌کند، که داستان «چارلی و کارخانۀ شکلات‌سازی»‌اش بسیار معروف و محبوب است. ماجرای «خانوادۀ ویلوبی‌ها» محصول ۲۰۲۰، دربارۀ بزرگ‌سالانی بدجنس است که درگیر زندگی پوچ و وحشتناک خود هستند و به همین دلیل، کودکان باهوششان آن‌ها را از سر راه خود برمی‌دارند. با افزوده‌شدن ظرافت‌های بصری، نتیجه مانند ساخته‌های ادوارد گوری و وس اندرسن از کار درآمده است. در ادامه، با اضافه‌کردن کمی چاشنی به سبک بازی کامپیوتری Sugar Rush از فیلم « رالف خرابکار » (با نام اصلی Wreck-It Ralph)، معجونی به‌دست آمده که به مذاق همه خوشایند می‌نماید. این انیمیشن پُرماجرا، انرژی فوق‌العاده و فیلم‌نامه‌ای پرشتاب دارد؛ همچنین از افسونی عجیب برخوردار است که سبب شده این انیمیشنِ کمدی-ماجرایی نت‌فلیکس به انتخابی مناسب برای همۀ اعضای خانواده بدل شود.", "ref": "https://www.filimo.com/m/Jsf3M/%D8%B1%D8%A7%D9%84%D9%81+%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D8%A8%DA%A9%D8%A7%D8%B1" }, { "type": "p", "text": "اگر عاشق خانواده‌های مستحکم و صمیمی هستید که در همۀ شرایط از یکدیگر حمایت می‌کنند و تا ابد با خوبی و خوشی در کنار هم می‌مانند، این انیمیشن مناسبتان نیست!", "ref": null }, { "type": "p", "text": "کارگردان انیمیشن «ویلوبی ها» کریس پیرن است که در نوشتن فیلم‌نامه با مارک استنلی همکاری کرده است. فیلم‌نامه، اقتباسی از کتاب لوئیس لوری است که آن را در سال ۲۰۰۸ برای کودکان نوشته؛ کتابی که در آن با تقلیدهای کودکانۀ غیرمرسوم شوخی می‌شود. همچنین باید به تأثیر‌پذیرفتن فیلم‌نامه از مجموعه‌فیلم‌های «تنها در خانه» نیز اشاره کرد که سهم بزرگی در شکل‌گیری داستان ایفا می‌کنند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در ابتدا، وجود مشخصه‌های آشنایی که در فیلم‌های بسیاری دیده می‌شود، بدیع‌بودن فیلم‌نامه را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد؛ اما در ادامه، شوخ‌طبعی و احساسات گرمی که در فیلم موج می‌زند و حضور بچه‌هایی پر از ایده‌های جذاب و راه‌حل‌های جالب‌، فیلم را دلپذیر و سرگرم‌کننده کرده است. تخیل، اراده و امید خصوصیاتی هستند که فرزندان محبت‌ندیدۀ خانوادۀ ویلوبی در وجود خود دارند؛ خصوصیاتی که اگر والدین مستأصل و خسته از دیدن بچه‌ها، متوجه‌ آن‌ها می‌شدند به شخصیت فرزندانشان می‌بالیدند.", "ref": "https://www.filimo.com/crew/%D9%85%D8%A7%D8%B1%DA%A9%20%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%86%D9%84%DB%8C" }, { "type": "p", "text": "در ابتدای انیمیشن ویلوبی ها، گربۀ آبی راه‌راهی (با صدای ریکی جرویز ) که ظاهراً راوی داستان است، تکلیف مخاطب را با فیلم روشن می‌کند؛ او می‌گوید: «اگر شما عاشق خانواده‌های مستحکم و صمیمی هستید که در همۀ شرایط از یکدیگر حمایت می‌کنند و تا ابد با خوبی و خوشی در کنار هم می‌مانند، این فیلم مناسبتان نیست!» سپس، توجه مخاطب را به خانه‌ای قدیمی در گوشه‌ای از شهری شلوغ جلب می‌کند که در میان ساختمان‌هایی از فولاد و شیشه احاطه شده است. خاندان ساکن این خانه قرن‌هاست که در آن زندگی می‌کنند و به داستان‌هایی دربارۀ شجاعت، اختراعات و البته سبیل اجدادشان بسیار می‌بالند؛ اما اکنون، آن افتخارات در نسل فعلی خانواده رنگ‌ باخته است. در حال حاضر، اعضای خانواده را زوجی سرخوش (با صداپیشگی مارتین شورت و جین کراکوفسکی ) تشکیل می‌دهند. این دو تن، چنان عاشق یکدیگرند که نه‌تنها محبتی به فرزندان خود احساس نمی‌کنند، بلکه آن‌ها را همچون مزاحمانی ناخوشایند برای خلوت خود می‌بینند؛ مزاحمانی که یکی‌یکی سر‌و‌کله‌شان پیدا شده است!", "ref": null }, { "type": "p", "text": "با تولد اولین پسر آن‌ها، تیم (با صداپیشگی ویل فورته )، پدر بی‌رحمانه به پسر نوزاد خود می‌گوید: «اگر به عشق نیاز داری، جای دیگه‌ای دنبالش بگرد!» تیم از همان کودکی شیفتۀ داستان‌های خانوادگی دربارۀ اجداد خود است و آرزو دارد بار دیگر شکوه و عظمت ویلوبی ‌ها را زنده کند. سپس دختر هنرمند و خوش‌فکر خانوادۀ ویلوبی ، با صدای آلیسیا کارا ، متولد می‌شود که عاشق آواز خواندن است. پس از او نیز پسرهایی دوقلو، که هر دو بارنابی نام دارند و شان کالن در نقش آن‌ها صحبت می‌کند، به‌دنیا می‌آیند؛ دوپسری که گربۀ آبی راه‌راه آن‌ها را ناراحت‌کننده می‌خواند. دوقلوها استعداد اختراع و مهندسی را از اجداد خود به ارث برده‌اند و بسیار خلاق هستند. همۀ چهار خواهر و برادرِ لاغر و استخوانی، موهایی قرمز و کاموامانند دارند که اشاره‌ به علاقۀ خستگی‌ناپذیر مادر خانواده به بافتن است!", "ref": null }, { "type": "p", "text": "پدر و مادر خانواده حتی کوچک‌ترین خواستۀ فرزندان را نیز تحمل نمی‌کنند؛ برای نمونه، وقتی تیم برای خود و خواهر و برادرانش کمی غذا می‌خواهد با خشم والدینش مواجه شده، تنبیه می‌شود؛ او را در انبار زغال حبس می‌کنند. مجازاتی که سبک داستان‌های چارلز دیکنز را یادآوری می‌کند. ناگهان شبی طوفانی و تاریک، بچه‌ها بسته‌ای را جلوی در خانه پیدا می‌کنند؛ داخل بسته نوزادی است که او را همان جا رها کرده‌اند. پدر و مادر به جرم اینکه بچه‌ها مزاحم دیگری را به خانه آورده‌اند مجازاتی برای آن‌ها در‌نظر می‌گیرند؛ مجازاتی که بسیار دردناک و شرم‌آور است. مادر حتی آرزو می کند که کاش می‌شد همۀ آن‌ها را از خانه بیرون انداخت!", "ref": null }, { "type": "p", "text": "بچۀ جدید آن‌قدر شلوغ و پُرسروصداست که ویلوبی ‌ها مجبور می‌شوند برای او خانۀ جدیدی پیدا کنند. آن‌ها در شهر به راه می‌افتند و با دنبال‌کردن رنگین‌کمان، به کارخانۀ بزرگ آب‌نبات‌سازی می‌رسند که صاحب آن آدمی عجیب‌و‌غریب به نام کاپیتان ملانوف است؛ صداپیشگی او را تری کروس بر عهده دارد. تیم ، اسم روت را برای بچه انتخاب می‌کند که به معنی رحم و شفقت است. او می‌گوید: « روت یتیم بود و ما دوباره او را یتیم کردیم. او را از خانۀ خودمان بیرون انداختیم و حالا ما ویلوبی ‌های بی‌رحمی هستیم!» با این جمله، فکری به ذهن جین خطور می‌کند: آن‌ها باید از شر پدر و مادر بدجنس خود خلاص شوند تا با یتیم‌شدن زندگی بهتری داشته باشند!", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در سکانسی خنده‌دار که به‌صورت دستی طراحی شده و سبک وس اندرسن را تداعی می‌کند، بچه‌ها سفری تفریحی برای پدر و مادر خود تدارک می‌بینند؛ تعطیلاتی رُمانتیک که آخرین بخش آن بالا‌رفتن از کوهی غیر‌قابل‌عبور در رشته‌کوه‌های آلپ در سوئیس است. در واقع، این سفر مملو از خطرات کشنده‌ای است که می‌تواند به یتیم‌شدن بچه‌ها ختم شود. پدر و مادر ویلوبی ‌ها آن‌قدر احمق هستند که این پکیج سفر را خریداری می‌کنند؛ اما پیش از حرکت، پرستاری را استخدام می‌کنند که سابقۀ چندان خوبی ندارد. او فقط باید مراقب باشد که بچه‌ها در غیاب والدینشان، خانه را درب‌و‌داغان نکنند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "پرستار، زنی است بسیار چاق و گنده که موهای عجیب‌و‌غریبی به شکل قلب دارد. او با چتری که در دست می‌گیرد بسیار شبیه مری پاپینزی است که اضافه‌وزن دارد و البته پرستار خوبی هم محسوب نمی‌شود. البته بچه‌ها متوجه می‌شوند که پرستار، دشمن آن‌ها نیست، بلکه آن‌ها را دوست دارد. در این میان، پرستار پیغامی از پدر و مادر دریافت می‌کند. آن‌ دو از همۀ ماجراها جان به در برده‌اند و سلامت هستند، اما برای تأمین پول ادامۀ سفرشان قصد دارند خانه را بفروشند! بچه‌ها در همه جای خانه تله می‌گذارند تا بازدیدکنندگان را فراری دهند. این بخش را می‌توان یکی از بامزه‌ترین قسمت‌های فیلم به‌حساب آورد که در آن پرستار نیز با بچه‌ها همدست می‌شود. با وجود همۀ این تلاش‌ها، ناگهان افراد ترسناک ادارۀ خدمات کودکان بی‌سرپرست سر می‌رسند و بچه‌ها را از یکدیگر جدا می‌کنند؛ سرپرستی هریک از بچه‌ها به خانواده‌ای سپرده می‌شود و اینجاست که تیم تصمیم می‌گیرد دوباره خواهر و برادرانش را دور هم جمع کند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "شادی و امید بچه‌ها از تعلق‌داشتن به خانواده، به انیمیشن«ویلوبی ها» حسی بامزه و شیطنت‌آمیز اضافه می‌کند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در فیلم‌نامۀ پُرانرژی و درخشان فیلم، شوخ‌طبعی همراه با بدجنسی و شرارت موج می‌زند. این حس با هنرمندی گویندۀ نقش تیم (که قبلاً در قسمت فورت و رودولف در برنامۀ «پخش زندۀ شنبه‌شب» همکاری داشته) تکمیل شده است. گاه به‌نظر می‌رسد که موضوعات و اتفاقات فیلم از حد لزوم خارج شده‌اند و داستان، زیادی شلوغ است؛ اما باید اذعان داشت که هر حرکت کوچکِ پُرهیجان فیلم نیز با موسیقی متن فوق‌العادۀ مارک مادرزبرگ به‌خوبی برجسته شده است. مادرزبرگ در موسیقی متن این فیلم از انواع موسیقی، از ارکستر بزرگ جاز گرفته تا سبک‌های تکنوی فانک بهره برده و در این کار نیز بسیار موفق عمل کرده است. طراحی خیره‌کنندۀ جزئیات خانۀ ویلوبی‌ها را طراح صحنۀ فیلم، کایل مک کوئین انجام داده است. شیوۀ متمایز تنظیم موسیقی متن چنان عالی با این طراحی‌ها هماهنگ شده‌ که گویی شما نسخۀ انیمیشن فیلم «خانوادۀ اشرافی تننبام» (با نام اصلی The Royal Tenenbaums) را تماشا می‌کنید.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "نقطۀ اوج فیلم جایی است که بالن آب‌نباتی غول‌آسایی، در‌حالی‌که ردی از رنگین‌کمان از خود به‌جا می‌گذارد، در آسمان حرکت می‌کند. در ساخت این بالن، پرستار و کاپیتان ملانوف نیز کمک کرده‌اند، اما این بچه‌ویلوبی ‌های شجاع هستند که آن را به حرکت در‌می‌آورند و این موضوع می‌تواند برای کودکانی که فیلم را تماشا می‌کنند بسیار هیجان‌انگیز باشد. اتحاد این بچه‌ها، حتی زمانی‌که به مشکل برمی‌خورند، هرگز از بین نمی‌رود و این عشق و یگانگی در آواز جین با عنوان «من تو را انتخاب می‌کنم» به زیبایی منعکس شده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "چرا باید انیمیشن ویلوبی ها را ببینیم؟", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در نهایت، فیلم به اصول خود دربارۀ ذات اصلاح‌نشدنی و تغییرناپذیر پدر و مادر ویلوبی‌ها پایبند است؛ با وجود این، می‌توان گفت پایان‌بندی داستان بیش از آنکه غم‌انگیز باشد، خنده‌دار از کار درآمده است. شادی و امید بچه‌ها از تعلق‌داشتن به خانواده، به انیمیشن«ویلوبی ها» حسی بامزه و شیطنت‌آمیز اضافه می‌کند؛ همچنین از احساسی‌کردن صحنۀ پایانی، با نمایش پذیرش بچه‌ها در خانواده اجتناب می‌کند. کارگردان فیلم، پیرن ، مانند فیلم‌های کمپانی پیکسار با تحریک احساسات بیننده، او را به گریه نمی‌اندازد؛ بلکه او را بر سر شوق می‌آورد و شادمان می‌کند. تماشای این انیمیشن جذاب و متفاوت به‌شدت توصیه می شود.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Hollywood Reporter", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
نقد فیلم سلا و گروه اسپیدز | ملکه در نبرد قدرت
[ { "type": "p", "text": "سلا (با بازی لاوی سیمون )، که در صحنۀ ابتدایی فیلم مانند یک ملکه بر صندلی نشسته است، شخصیتی برجسته در دبیرستان محل تحصیلش به‌شمار می‌رود؛ او رئیس گروهی به نام اسپیدز و رهبر گروه تشویق‌کنندگان (چیرلیدرها) مدرسه است. در مدرسه، حتی کسانی که از دوستان او به‌شمار نمی‌آیند، دوست دارند با او سلام و احوالپرسی کنند؛ او گل سرسبد مدرسه است. متأسفانه مانند بسیاری از داستان‌های قهرمانانه و تراژدی‌های شکسپیری، نشانه‌هایی از تغییر شرایط و موازنۀ قدرت پدیدار می‌شود و تلاش‌های سلا برای حفظ جایگاه خود به‌عنوان ملکۀ مدرسه عواقبی به دنبال دارد و او با عبور از این شرایط جدید، درس‌هایی دربارۀ فروتنی می‌آموزد. در فیلیمو شات به نقد فیلم سلا و گروه اسپیدز پرداخته‌ایم.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلم «سلا و گروه اسپیدز» با نمایشی دربارۀ گروه‌های مختلف دانش‌آموزان مدرسه شروع می‌شود که با یکدیگر در کشمکش هستند و برای هم قدرت‌نمایی می‌کنند. این گروه‌های خلافکار از دانش‌آموزانی تشکیل شده‌اند که درگیر مواد مخدر، مهمانی‌ها، قمارهای غیرقانونی و مخفیانه و حتی مبادلۀ پول برای انجام‌دادن تکالیف مدرسه هستند! سلا و ماکسی (با بازی جرل جروم ) که دست راست سلا محسوب می‌شود، رئیس گروه اسپیدز هستند؛ گروهی که برای دانش‌آموزان مواد مخدر تهیه می‌کند! تنها مشکل آنجاست که پس از فارغ‌التحصیلی سلا ، گروه بدون رئیس می‌ماند و این شرایط ممکن است به منحل‌شدن گروه یا ادغام آن در یکی از گروه‌های رقیب بینجامد. در همین زمان، دانش‌آموز جدیدی به نام پالوما (با بازی سلست اوکانر )، از مدرسه‌ای دیگر به آنجا منتقل می‌شود. پالوما که به عکاسی علاقه‌مند است، در این مدرسۀ دسته‌بندی‌شده، که چندان هم از غریبه‌ها استقبال نمی‌شود، باید برای خود موقعیتی دست‌و‌پا کند. سلا ، که در این چهرۀ تازه‌وارد مدرسه توانایی‌های لازم را می‌بیند، او را به‌عنوان کارآموز جدید خود بر‌می‌گزیند. در مرحلۀ اول، او را با روی ناخوشایند کار‌و‌کاسبی گروه خود در مدرسه آشنا می‌کند؛ برای نمونه، پالوما باید یاد بگیرد که چگونه با ارعاب و قلدری و حتی خشونت فیزیکی، دانش‌آموزان را مجبور کند به او احترام بگذارند؛ اما درست زمانی‌که پالوما خودش را پیدا می‌کند و در موقعیتی که برایش آموزش‌دیده جا می‌افتد سلا به او حسادت می‌کند و این موضوع هر دوی آن‌ها را در معرض خطر قرار می‌دهد.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "نقد فیلم شعله ور : روایتی متفاوت از سرانجام مردی شکست خورده", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B4%D8%B9%D9%84%D9%87-%D9%88%D8%B1-%D8%9B-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%A7%D8%AE%DB%8C%D8%B1-%D8%AD%D9%85%DB%8C%D8%AF-%D9%86%D8%B9%D9%85%D8%AA%E2%80%8C/" }, { "type": "p", "text": "فیلم «سلا و اسپیدز» (با نام اصلی Selah and The Spades) اولین ساختۀ بلند تایاریشا پو ، ردپایی از دیگر آثار سینمایی را در خود دارد؛ از جمله «آن را روشن کنید» (با نام اصلی Bring It On)، «School Daze»، مجموعۀ تلویزیونی «مردم سفید عزیز» (با نام اصلی Dear White People)، گروه جوانان پُرشر‌و‌شور فیلم «سلحشوران» (با نام اصلی The Warriors) و فیلم « داستان وست ساید » یا «داستان کنارۀ غربی» (با نام اصلی West Side Story) و نیز فضای مدرسه‌ای فیلم «راشمور» (با نام اصلی Rushmore). هریک از گروه‌های مدرسه تصاویری برای معرفی خود و رئیسشان دارند که به‌وضوح یادآور فیلم «راشمور» است که پو در سِمتِ نویسنده در ساخت آن مشارکت داشته است. در این فیلم نیز داستان دربارۀ روابط دو دختر جوان است و فیلم‌نامه مشکلات و جر‌و‌بحث‌های آن‌ دو را برای پیشبرد ارتباطشان دنبال می‌کند. در فیلم «سلا و اسپیدز» نیز سلا در ابتدا با دیدن خوش‌قلبیِ پالوما جنبه‌هایی از شخصیت خود را در او می‌بیند و تصمیم می‌گیرد او را آموزش دهد؛ اما مشکل وقتی آغاز می‌شود که سلا کنترلش را بر پالوما از‌دست‌رفته می‌بیند؛ پالوما با شیوۀ ریاست توأم با خشونت سلا بر گروه مخالف است و همین، حسادت سلا را تحریک می‌کند. در اینجا، ناگهان معلوم می‌شود که دوستی آن‌ها همیشه به شرایطی بستگی داشته که سلا تعیین می‌کرده است. ماجرای گروه‌های نوجوانِ در حال جدال با یکدیگر در مدرسه‌ای مدرن و زیبا، همۀ مؤلفه‌های لازم را برای ساخت یک داستان درامِ مدرسه‌ای در اختیار پو قرار داده است؛ اما آنچه باعث هیجان و در حقیقت، نقطۀ اوج اصلی فیلم است، واکاوی روابط بین سلا و پالوما ، آسیب‌پذیری‌های آن دو و شیوۀ متضاد ریاست آن‌ها بر گروه است.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%88%D8%B3%D8%AA-%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%88%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D9%BE%DB%8C%D9%84%D8%A8%D8%B1%DA%AF/" }, { "type": "ilink", "text": "حلقه‌های مفقوده یک صنعت؛ سینمای کمدی", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%AD%D9%84%D9%82%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D9%81%D9%82%D9%88%D8%AF%D9%87-%DB%8C%DA%A9-%D8%B5%D9%86%D8%B9%D8%AA%D8%9B-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%85%D8%AF%DB%8C/" }, { "type": "p", "text": "فیلم «سلا و اسپیدز» سبک خاصی دارد که از همان لحظه اول آن را به رخ می کشد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "از همان لحظه‌ای که سلا را، شاهانه، نشسته بر صندلی حصیری‌اش می‌بینیم، فیلم سبک خاص خود را در روایت داستان به رخ می‌کشد و این روند در تمام فیلم ادامه می‌یابد. از دریچۀ لنز دوربین جومو فری ، که فیلم‌برداری این فیلم را به‌عهده دارد، فیلم پُر‌جنب‌و‌جوش و رنگارنگ است. می‌توان گفت نوسان احساسات در آن چشمگیر است و هیجانات نوجوانانه را به‌خوبی به تصویر می‌کشد. جنگلِ خارج از دیوارهای مدرسه، که گردهمایی‌های گروه‌ها در آنجا انجام می‌شود، سبز و دلنشین است و از پسِ صحنه‌های داخلی مدرسۀ قدیمی در حومۀ فیلادلفیا، با آن راهروهای نیمه‌تاریک،چشم‌نواز می‌نماید. چند صحنه وجود دارد که در آن‌ها، پو از ریتم سنتی قصه‌گویی خود فاصله می‌گیرد تا با وقفه‌ای در داستان‌گویی، شیوه‌ای دیگر را به‌کار بگیرد؛ مانند جایی که پالوما تازه وارد مدرسه شده است و سلا و گروه دختران تشویق‌کننده به او توضیح می‌دهند که با استانداردهایی دوگانه، چگونه سعی دارند آزادی‌هایشان را در قالب دختران دبیرستانی برای خود حفظ کنند. این دختران نوجوان احترامی چنان که خود را شایستۀ آن می‌دانند دریافت نمی‌کنند. سلا به او می‌گوید: «همه می‌خواهند دختر‌های هفده‌ساله را خرد کنند و به آن‌ها القا کنند هیچ ارزشی ندارند.» در یکی از صحنه‌‌ها صحبت‌های سلا ، ترانۀ قدیمی «Cell Block Tango » را تداعی می‌کند. این صحنه چنان روی حرکات گروه تشویق‌کنندگان مونتاژ شده که گویی سلا مستقیماً در حال صحبت با دوربین و بیننده است. بدین ترتیب، او عدم وابستگی‌اش را به والدین و آموزگاران با صراحت بیان می‌کند. این بخش را به‌حق می‌توان، یکی از قوی‌ترین قسمت‌های این فیلم دانست.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "کارگردانی پو همراه با تصویربرداری عالی فری برای نمایش سرزندگی و هیجان زندگی دانش‌آموزان، زمینه‌ای بسیار درخشان فراهم کرده است و این حالت حتی تا زمانی‌که مسئولان مدرسه در حال کشف ماجراهای دانش‌آموزان هستند نیز ادامه دارد. شوخی‌های ظریف در کل فیلم به کرات دیده می‌شوند و این شوخی‌ها بسیار هنرمندانه در فیلم گنجانده شده‌اند. تلاش گروه تولید، به مدیریت والریا دی فیلیس ، برای هماهنگ‌کردن فعالیت‌های عوامل فیلم قابل تقدیر است. آن‌ها موفق شده‌اند ناتوانی اولیای مدرسه و قوانین آن را در برابر اراده و اقدامات دانش‌آموزان بسیار مختصر و مفید به تصویر بکشند. هر صحنۀ مهمانی، رؤیایی، درخشان و رنگارنگ طراحی شده است و در نور شدید روز به فضایی خالی منتهی می‌شود. انگار این صحنه‌ها به احساس شادی و سرخوشی‌ای اشاره می‌کنند که از یادآوری مهمانی‌های دوستانۀ دوران نوجوانی در قلب خود احساس می‌کنیم، اما در عین حال متوجه می‌شویم آنچه آن مهمانی‌ها را متمایز می‌کند فضای مهمانی نیست، بلکه موسیقی، نور و دوستان آن دوران است که آن‌ها را فراموش‌نشدنی کرده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«تو باید بدونی که مجبور نیستی همیشه عالی باشی!»", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلم «سلا و اسپیدز» با برداشتی خلاقانه از داستانی آشنا دربارۀ نبرد بر سر قدرت به‌طور جدی به روایت دو دختر و مشکلات آن‌ها می‌پردازد و اشتیاق آن‌ها را برای کسبِ توجه و احترام بازگو می‌کند. در جایی از فیلم، پالوما به سلا می‌گوید : «تو باید بدونی که مجبور نیستی همیشه عالی باشی!» و این در واقع، بیانگر همان فشار خرد‌کننده‌ای است که از طرف جامعه بر بسیاری از دانش‌آموزان وارد می‌شود و بعضی دیگر از این نوجوانان با انتظاراتی که از خود دارند بر این فشار می‌افزایند. خوشبختانه تعداد نوجوانانی که به شیوۀ سلا به این فشارها عکس‌العمل نشان می‌دهند بسیار کم است، اما مسائل شخصیتی و درونی پالوما و سلا چنان قابل لمس و آشناست که توجه بیشتر جامعه را به این موضوع جلب می‌کند؛ برای نمونه، هر دوی آن‌ها از تنها ماندن می‌ترسند و نه دانش‌آموز تازه‌وارد و نه ملکۀ مدرسه نمی‌خواهند در چنین موقعیتی قرار بگیرند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در نهایت، فیلم «سلا و اسپیدز» را برای پو در مقام کارگردان، می‌توان اعلام حضور به‌عنوان فیلم‌سازی بااستعداد دانست؛ اثری که با آن توانایی‌اش را برای روایت داستان‌های آیندۀ خود به نمایش گذاشته است.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Roger Ebert", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
فیلم «آشیانه»، پاییز امسال اکران خواهد شد
[ { "type": "p", "text": "درام جدید «The Nest» با بازی جود لا احتمالاً در سپتامبر آینده روی پرده سینماها خواهد رفت.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "احتمالاً سینماها و سالن‌های نمایش در سپتامبر پیش‌ رو بازگشایی شوند؛ شرکت توزیع فیلم، آی‌اف‌سی فیلمز ، هم بر همین اساس برنامه‌ اکران آثارش را تنظیم کرده است‌. به همین دلیل، آن‌ها ۱۸ سپتامبر آینده را برای پخش فیلم درام «آشیانه» یا «The Nest» با بازی جود لا و کری کون انتخاب کرده‌اند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "از آنجا که آی‌اف‌سی خیلی هم با انتشار و اکران فیلم‌ها به شکل وی‌اودی غریبه نیست، انتظار می‌رود که این کمپانی روش‌های متفاوتی را برای توزیع فیلم‌هایش در ماه‌های آینده انتخاب کند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "به گفته‌ آریانا بوکو ، معاون نایب‌رئیس بخش فنی و تولیدات کمپانی توزیع فیلم آی‌اف‌سی، با توجه به اینکه کارگردان فیلم «آشیانه»، شان دارکین ، با چیره‌دستی مثال‌زدنی‌اش در کارگردانی از بازیگرانی چون جود لا و کری کون به شکل متفاوت و جذابی بازی گرفته و خودش را به‌عنوان یک کارگردان کاردرست به ما اثبات کرده است، کمپانی به دنبال انتخاب تاریخی در پاییز برای اکران هر چه سریعتر فیلم «آشیانه» می‌گردد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "گرچه سالن‌های نمایش همچنان بسته هستند ولی تقریبا همه ما امید داریم که سینما در تابستان به حالت عادی خود بازگردد و همه بر سر پروژه‌های به تعویق افتاده‌شان برگردند و اگر این اتفاق در تابستان هم ممکن نشد، انتظار داریم تا پاییز شرایط کمی بهتر شود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلم «The Nest» درباره مردی کاریزماتیک به نام روری (با بازی جود لا ) است که یک شرکت تاسیس کرده. او با همراهی همسرش آلیسون (با بازی کری کون ) و فرزندانشان، سم و بن ، از آمریکا به سرزمین مادری خود انگلیس بازمی‌گردد. روری با آرزوها و رویاهای جاه‌طلبانه به دنبال منفعت شخصی‌اش و استفاده از جامعه‌ پیشرو و موفق لندن در دهه هشتاد، به انگلیس می‌آید. درحالیکه روری با موفقیت‌های روزافزون و قراردادهای عالی و پر پولش درگیر و مشغول است، آلیسون و بچه‌ها در خانه تلاش می‌کنند تا با تغییرات جدید منطبق و سازگار شوند. آلیسون که روزی زن شاغل و موفقی بوده است، حالا در شرایط جدید احساس بطالت و بیهودگی می‌کند و حس می‌کند که در نقش زن خانه‌دار حسابی درگیر امور خانه‌داری شده است. او بیشتر اوقات روزش را با تلاش برای مبله کردن خانه‌ای بزرگ پر می‌کند که وسیله چیدن برای آن چندان آسان نیست.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "انزوای عجیب و ترسناک خانه جدید آن‌ها کم‌کم اعضای خانواده را نیز از یکدیگر جدا می‌کند و میانشان فاصله می‌اندازد. از طرفی انتظارات و پیش‌بینی‌های روری از شروع جدید و پرسود در انگلیس آن‌طور که می‌خواهد پیش نمی‌رود و همه‌ این‌ها روری و آلیسون را متوجه حقایقی از رابطه و ازدواجشان می‌کند که پیش‌تر به آن آگاه نبودند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "بن پیرسون ، نویسنده وبسایت سینمایی اسلش‌فیلم، فیلم «آشیانه» را در جشنواره‌ ساندنس ۲۰۲۰ دیده و بسیار تحت تاثیر قرار گرفته بود. او معتقد است این فیلم شبیه آتشی زیر خاکستر است و در توضیح آن اینطور می‌نویسد:", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«فیلم «The Nest» پدیده‌ای از بیرون پژمرده و خشک و از درون در حال انفجار است. این فیلم، آتشی است زیر خاکستر. اگرچه که پایان‌بندی فیلم خیلی به مذاقم خوش ننشست اما همچنان به نظرم اثری هیپنوتیزم کننده و تمثیلی درباره‌ی خطرات وسواس فکری است. امیدوارم برای فیلم بعدی شان دارکین ، ۹ سال دیگر منتظر نمانیم و در مدت‌زمان کوتاهی اثر جدید دیگری از او را ببینیم.»", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%d8%ac%d8%b4%d9%86%d9%88%d8%a7%d8%b1%d9%87-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d8%b3%d8%a7%d9%86%d8%af%d9%86%d8%b3-2020/" }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Slash Film", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:خبر*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
تریلر رسمی فیلم ارواح مدرسه منتشر شد
[ { "type": "p", "text": "کمپانی فری استایل دیجیتال مدیا، تریلر رسمی فیلم ترسناک مستقل «ارواح مدرسه» با عنوان اصلی «School Spirits» را منتشر کرد. این فیلم در ژانر کمدی نوجوانانه، اولین فیلم آلیسون اکرت در کسوت کارگردانی است. کمپانی توزیع فیلم تصمیم گرفته است این اثر را در دوم ماه ژوئن آینده به شکل وی‌او‌دی برای مخاطبان و بینندگان آماده کند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلم، درباره‌ دختری به نام زویی (با بازی تیفانی الورد ) است که پس ازنقل مکان از شیکاگو به شهر کوچکی و ترک خانه‌اش متوجه می‌شود این شهر کوچک و پر رمز و راز، درگیر مشکلاتی با ارواح سرگردان است. در ادامه، او متوجه رخ دادن اتفاق‌هایی عجیب در استخر مدرسه می‌شود که توضیحش برای دیگران چندان آسان نیست. در نتیجه، با دو تا از دختران مدرسه هم دست می‌شود تا از شر روح و شبح‌های سرگردان آنجا خلاص شوند و از جان بچه‌‌های مدرسه حفاظت کنند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "چیزی که این فیلم را جالب و خنده دار می کند این است که روح‌ها به جای آنکه ترسناک باشند، بیشتر عجیب و غریب و سرگرم کننده هستند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«School Spirits» اولین فیلم آلیسون اکرت در مقام کارگردانی است که پیش‌تر، این حرفه را با کارگردانی چند فیلم کوتاه شروع کرده بود. همچنین، در گذشته نیز به عنوان دستیار کارگردان در تولیدات سینمایی مشغول بوده است. فیلمنامه‌ این اثر به دست کیتلین کلپینگر و کریستینا کلپینگر نوشته شده است. «School Spirits» اقتباسی از داستان کریستوفر بابرو و ترنس هاینز است که در سال ۲۰۱۷ نوشته شده بود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در این فیلم، تیفانی الورد (بازیگر مجموعه‌ی «Guilty Party») در نقش زویی در کنار تیبا دان ، پایور کردا ، کریستین دل‌گروسو ، آدری ویتبی ، فیلیپ لیبز ، جاش لوی و مارک بلوم ایفای نقش می‌کند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "تریلر رسمی فیلم «ارواح مدرسه» را در فیلیمو شات ببینید:", "ref": null } ]
null
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
فیلم «آشیانه»، پاییز امسال اکران خواهد شد
[ { "type": "p", "text": "درام جدید «The Nest» با بازی جود لا احتمالاً در سپتامبر آینده روی پرده سینماها خواهد رفت.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "احتمالاً سینماها و سالن‌های نمایش در سپتامبر پیش‌ رو بازگشایی شوند؛ شرکت توزیع فیلم، آی‌اف‌سی فیلمز ، هم بر همین اساس برنامه‌ اکران آثارش را تنظیم کرده است‌. به همین دلیل، آن‌ها ۱۸ سپتامبر آینده را برای پخش فیلم درام «آشیانه» یا «The Nest» با بازی جود لا و کری کون انتخاب کرده‌اند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "از آنجا که آی‌اف‌سی خیلی هم با انتشار و اکران فیلم‌ها به شکل وی‌اودی غریبه نیست، انتظار می‌رود که این کمپانی روش‌های متفاوتی را برای توزیع فیلم‌هایش در ماه‌های آینده انتخاب کند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "به گفته‌ آریانا بوکو ، معاون نایب‌رئیس بخش فنی و تولیدات کمپانی توزیع فیلم آی‌اف‌سی، با توجه به اینکه کارگردان فیلم «آشیانه»، شان دارکین ، با چیره‌دستی مثال‌زدنی‌اش در کارگردانی از بازیگرانی چون جود لا و کری کون به شکل متفاوت و جذابی بازی گرفته و خودش را به‌عنوان یک کارگردان کاردرست به ما اثبات کرده است، کمپانی به دنبال انتخاب تاریخی در پاییز برای اکران هر چه سریعتر فیلم «آشیانه» می‌گردد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "گرچه سالن‌های نمایش همچنان بسته هستند ولی تقریبا همه ما امید داریم که سینما در تابستان به حالت عادی خود بازگردد و همه بر سر پروژه‌های به تعویق افتاده‌شان برگردند و اگر این اتفاق در تابستان هم ممکن نشد، انتظار داریم تا پاییز شرایط کمی بهتر شود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلم «The Nest» درباره مردی کاریزماتیک به نام روری (با بازی جود لا ) است که یک شرکت تاسیس کرده. او با همراهی همسرش آلیسون (با بازی کری کون ) و فرزندانشان، سم و بن ، از آمریکا به سرزمین مادری خود انگلیس بازمی‌گردد. روری با آرزوها و رویاهای جاه‌طلبانه به دنبال منفعت شخصی‌اش و استفاده از جامعه‌ پیشرو و موفق لندن در دهه هشتاد، به انگلیس می‌آید. درحالیکه روری با موفقیت‌های روزافزون و قراردادهای عالی و پر پولش درگیر و مشغول است، آلیسون و بچه‌ها در خانه تلاش می‌کنند تا با تغییرات جدید منطبق و سازگار شوند. آلیسون که روزی زن شاغل و موفقی بوده است، حالا در شرایط جدید احساس بطالت و بیهودگی می‌کند و حس می‌کند که در نقش زن خانه‌دار حسابی درگیر امور خانه‌داری شده است. او بیشتر اوقات روزش را با تلاش برای مبله کردن خانه‌ای بزرگ پر می‌کند که وسیله چیدن برای آن چندان آسان نیست.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "انزوای عجیب و ترسناک خانه جدید آن‌ها کم‌کم اعضای خانواده را نیز از یکدیگر جدا می‌کند و میانشان فاصله می‌اندازد. از طرفی انتظارات و پیش‌بینی‌های روری از شروع جدید و پرسود در انگلیس آن‌طور که می‌خواهد پیش نمی‌رود و همه‌ این‌ها روری و آلیسون را متوجه حقایقی از رابطه و ازدواجشان می‌کند که پیش‌تر به آن آگاه نبودند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "بن پیرسون ، نویسنده وبسایت سینمایی اسلش‌فیلم، فیلم «آشیانه» را در جشنواره‌ ساندنس ۲۰۲۰ دیده و بسیار تحت تاثیر قرار گرفته بود. او معتقد است این فیلم شبیه آتشی زیر خاکستر است و در توضیح آن اینطور می‌نویسد:", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«فیلم «The Nest» پدیده‌ای از بیرون پژمرده و خشک و از درون در حال انفجار است. این فیلم، آتشی است زیر خاکستر. اگرچه که پایان‌بندی فیلم خیلی به مذاقم خوش ننشست اما همچنان به نظرم اثری هیپنوتیزم کننده و تمثیلی درباره‌ی خطرات وسواس فکری است. امیدوارم برای فیلم بعدی شان دارکین ، ۹ سال دیگر منتظر نمانیم و در مدت‌زمان کوتاهی اثر جدید دیگری از او را ببینیم.»", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%d8%ac%d8%b4%d9%86%d9%88%d8%a7%d8%b1%d9%87-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d8%b3%d8%a7%d9%86%d8%af%d9%86%d8%b3-2020/" }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Slash Film", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
نقد فیلم سلا و گروه اسپیدز | ملکه در نبرد قدرت
[ { "type": "p", "text": "سلا (با بازی لاوی سیمون )، که در صحنۀ ابتدایی فیلم مانند یک ملکه بر صندلی نشسته است، شخصیتی برجسته در دبیرستان محل تحصیلش به‌شمار می‌رود؛ او رئیس گروهی به نام اسپیدز و رهبر گروه تشویق‌کنندگان (چیرلیدرها) مدرسه است. در مدرسه، حتی کسانی که از دوستان او به‌شمار نمی‌آیند، دوست دارند با او سلام و احوالپرسی کنند؛ او گل سرسبد مدرسه است. متأسفانه مانند بسیاری از داستان‌های قهرمانانه و تراژدی‌های شکسپیری، نشانه‌هایی از تغییر شرایط و موازنۀ قدرت پدیدار می‌شود و تلاش‌های سلا برای حفظ جایگاه خود به‌عنوان ملکۀ مدرسه عواقبی به دنبال دارد و او با عبور از این شرایط جدید، درس‌هایی دربارۀ فروتنی می‌آموزد. در فیلیمو شات به نقد فیلم سلا و گروه اسپیدز پرداخته‌ایم.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلم «سلا و گروه اسپیدز» با نمایشی دربارۀ گروه‌های مختلف دانش‌آموزان مدرسه شروع می‌شود که با یکدیگر در کشمکش هستند و برای هم قدرت‌نمایی می‌کنند. این گروه‌های خلافکار از دانش‌آموزانی تشکیل شده‌اند که درگیر مواد مخدر، مهمانی‌ها، قمارهای غیرقانونی و مخفیانه و حتی مبادلۀ پول برای انجام‌دادن تکالیف مدرسه هستند! سلا و ماکسی (با بازی جرل جروم ) که دست راست سلا محسوب می‌شود، رئیس گروه اسپیدز هستند؛ گروهی که برای دانش‌آموزان مواد مخدر تهیه می‌کند! تنها مشکل آنجاست که پس از فارغ‌التحصیلی سلا ، گروه بدون رئیس می‌ماند و این شرایط ممکن است به منحل‌شدن گروه یا ادغام آن در یکی از گروه‌های رقیب بینجامد. در همین زمان، دانش‌آموز جدیدی به نام پالوما (با بازی سلست اوکانر )، از مدرسه‌ای دیگر به آنجا منتقل می‌شود. پالوما که به عکاسی علاقه‌مند است، در این مدرسۀ دسته‌بندی‌شده، که چندان هم از غریبه‌ها استقبال نمی‌شود، باید برای خود موقعیتی دست‌و‌پا کند. سلا ، که در این چهرۀ تازه‌وارد مدرسه توانایی‌های لازم را می‌بیند، او را به‌عنوان کارآموز جدید خود بر‌می‌گزیند. در مرحلۀ اول، او را با روی ناخوشایند کار‌و‌کاسبی گروه خود در مدرسه آشنا می‌کند؛ برای نمونه، پالوما باید یاد بگیرد که چگونه با ارعاب و قلدری و حتی خشونت فیزیکی، دانش‌آموزان را مجبور کند به او احترام بگذارند؛ اما درست زمانی‌که پالوما خودش را پیدا می‌کند و در موقعیتی که برایش آموزش‌دیده جا می‌افتد سلا به او حسادت می‌کند و این موضوع هر دوی آن‌ها را در معرض خطر قرار می‌دهد.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "نقد فیلم شعله ور : روایتی متفاوت از سرانجام مردی شکست خورده", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B4%D8%B9%D9%84%D9%87-%D9%88%D8%B1-%D8%9B-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%A7%D8%AE%DB%8C%D8%B1-%D8%AD%D9%85%DB%8C%D8%AF-%D9%86%D8%B9%D9%85%D8%AA%E2%80%8C/" }, { "type": "p", "text": "فیلم «سلا و اسپیدز» (با نام اصلی Selah and The Spades) اولین ساختۀ بلند تایاریشا پو ، ردپایی از دیگر آثار سینمایی را در خود دارد؛ از جمله «آن را روشن کنید» (با نام اصلی Bring It On)، «School Daze»، مجموعۀ تلویزیونی «مردم سفید عزیز» (با نام اصلی Dear White People)، گروه جوانان پُرشر‌و‌شور فیلم «سلحشوران» (با نام اصلی The Warriors) و فیلم « داستان وست ساید » یا «داستان کنارۀ غربی» (با نام اصلی West Side Story) و نیز فضای مدرسه‌ای فیلم «راشمور» (با نام اصلی Rushmore). هریک از گروه‌های مدرسه تصاویری برای معرفی خود و رئیسشان دارند که به‌وضوح یادآور فیلم «راشمور» است که پو در سِمتِ نویسنده در ساخت آن مشارکت داشته است. در این فیلم نیز داستان دربارۀ روابط دو دختر جوان است و فیلم‌نامه مشکلات و جر‌و‌بحث‌های آن‌ دو را برای پیشبرد ارتباطشان دنبال می‌کند. در فیلم «سلا و اسپیدز» نیز سلا در ابتدا با دیدن خوش‌قلبیِ پالوما جنبه‌هایی از شخصیت خود را در او می‌بیند و تصمیم می‌گیرد او را آموزش دهد؛ اما مشکل وقتی آغاز می‌شود که سلا کنترلش را بر پالوما از‌دست‌رفته می‌بیند؛ پالوما با شیوۀ ریاست توأم با خشونت سلا بر گروه مخالف است و همین، حسادت سلا را تحریک می‌کند. در اینجا، ناگهان معلوم می‌شود که دوستی آن‌ها همیشه به شرایطی بستگی داشته که سلا تعیین می‌کرده است. ماجرای گروه‌های نوجوانِ در حال جدال با یکدیگر در مدرسه‌ای مدرن و زیبا، همۀ مؤلفه‌های لازم را برای ساخت یک داستان درامِ مدرسه‌ای در اختیار پو قرار داده است؛ اما آنچه باعث هیجان و در حقیقت، نقطۀ اوج اصلی فیلم است، واکاوی روابط بین سلا و پالوما ، آسیب‌پذیری‌های آن دو و شیوۀ متضاد ریاست آن‌ها بر گروه است.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%88%D8%B3%D8%AA-%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%88%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D9%BE%DB%8C%D9%84%D8%A8%D8%B1%DA%AF/" }, { "type": "ilink", "text": "حلقه‌های مفقوده یک صنعت؛ سینمای کمدی", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%AD%D9%84%D9%82%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D9%81%D9%82%D9%88%D8%AF%D9%87-%DB%8C%DA%A9-%D8%B5%D9%86%D8%B9%D8%AA%D8%9B-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%85%D8%AF%DB%8C/" }, { "type": "p", "text": "فیلم «سلا و اسپیدز» سبک خاصی دارد که از همان لحظه اول آن را به رخ می کشد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "از همان لحظه‌ای که سلا را، شاهانه، نشسته بر صندلی حصیری‌اش می‌بینیم، فیلم سبک خاص خود را در روایت داستان به رخ می‌کشد و این روند در تمام فیلم ادامه می‌یابد. از دریچۀ لنز دوربین جومو فری ، که فیلم‌برداری این فیلم را به‌عهده دارد، فیلم پُر‌جنب‌و‌جوش و رنگارنگ است. می‌توان گفت نوسان احساسات در آن چشمگیر است و هیجانات نوجوانانه را به‌خوبی به تصویر می‌کشد. جنگلِ خارج از دیوارهای مدرسه، که گردهمایی‌های گروه‌ها در آنجا انجام می‌شود، سبز و دلنشین است و از پسِ صحنه‌های داخلی مدرسۀ قدیمی در حومۀ فیلادلفیا، با آن راهروهای نیمه‌تاریک،چشم‌نواز می‌نماید. چند صحنه وجود دارد که در آن‌ها، پو از ریتم سنتی قصه‌گویی خود فاصله می‌گیرد تا با وقفه‌ای در داستان‌گویی، شیوه‌ای دیگر را به‌کار بگیرد؛ مانند جایی که پالوما تازه وارد مدرسه شده است و سلا و گروه دختران تشویق‌کننده به او توضیح می‌دهند که با استانداردهایی دوگانه، چگونه سعی دارند آزادی‌هایشان را در قالب دختران دبیرستانی برای خود حفظ کنند. این دختران نوجوان احترامی چنان که خود را شایستۀ آن می‌دانند دریافت نمی‌کنند. سلا به او می‌گوید: «همه می‌خواهند دختر‌های هفده‌ساله را خرد کنند و به آن‌ها القا کنند هیچ ارزشی ندارند.» در یکی از صحنه‌‌ها صحبت‌های سلا ، ترانۀ قدیمی «Cell Block Tango » را تداعی می‌کند. این صحنه چنان روی حرکات گروه تشویق‌کنندگان مونتاژ شده که گویی سلا مستقیماً در حال صحبت با دوربین و بیننده است. بدین ترتیب، او عدم وابستگی‌اش را به والدین و آموزگاران با صراحت بیان می‌کند. این بخش را به‌حق می‌توان، یکی از قوی‌ترین قسمت‌های این فیلم دانست.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "کارگردانی پو همراه با تصویربرداری عالی فری برای نمایش سرزندگی و هیجان زندگی دانش‌آموزان، زمینه‌ای بسیار درخشان فراهم کرده است و این حالت حتی تا زمانی‌که مسئولان مدرسه در حال کشف ماجراهای دانش‌آموزان هستند نیز ادامه دارد. شوخی‌های ظریف در کل فیلم به کرات دیده می‌شوند و این شوخی‌ها بسیار هنرمندانه در فیلم گنجانده شده‌اند. تلاش گروه تولید، به مدیریت والریا دی فیلیس ، برای هماهنگ‌کردن فعالیت‌های عوامل فیلم قابل تقدیر است. آن‌ها موفق شده‌اند ناتوانی اولیای مدرسه و قوانین آن را در برابر اراده و اقدامات دانش‌آموزان بسیار مختصر و مفید به تصویر بکشند. هر صحنۀ مهمانی، رؤیایی، درخشان و رنگارنگ طراحی شده است و در نور شدید روز به فضایی خالی منتهی می‌شود. انگار این صحنه‌ها به احساس شادی و سرخوشی‌ای اشاره می‌کنند که از یادآوری مهمانی‌های دوستانۀ دوران نوجوانی در قلب خود احساس می‌کنیم، اما در عین حال متوجه می‌شویم آنچه آن مهمانی‌ها را متمایز می‌کند فضای مهمانی نیست، بلکه موسیقی، نور و دوستان آن دوران است که آن‌ها را فراموش‌نشدنی کرده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "«تو باید بدونی که مجبور نیستی همیشه عالی باشی!»", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلم «سلا و اسپیدز» با برداشتی خلاقانه از داستانی آشنا دربارۀ نبرد بر سر قدرت به‌طور جدی به روایت دو دختر و مشکلات آن‌ها می‌پردازد و اشتیاق آن‌ها را برای کسبِ توجه و احترام بازگو می‌کند. در جایی از فیلم، پالوما به سلا می‌گوید : «تو باید بدونی که مجبور نیستی همیشه عالی باشی!» و این در واقع، بیانگر همان فشار خرد‌کننده‌ای است که از طرف جامعه بر بسیاری از دانش‌آموزان وارد می‌شود و بعضی دیگر از این نوجوانان با انتظاراتی که از خود دارند بر این فشار می‌افزایند. خوشبختانه تعداد نوجوانانی که به شیوۀ سلا به این فشارها عکس‌العمل نشان می‌دهند بسیار کم است، اما مسائل شخصیتی و درونی پالوما و سلا چنان قابل لمس و آشناست که توجه بیشتر جامعه را به این موضوع جلب می‌کند؛ برای نمونه، هر دوی آن‌ها از تنها ماندن می‌ترسند و نه دانش‌آموز تازه‌وارد و نه ملکۀ مدرسه نمی‌خواهند در چنین موقعیتی قرار بگیرند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در نهایت، فیلم «سلا و اسپیدز» را برای پو در مقام کارگردان، می‌توان اعلام حضور به‌عنوان فیلم‌سازی بااستعداد دانست؛ اثری که با آن توانایی‌اش را برای روایت داستان‌های آیندۀ خود به نمایش گذاشته است.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Roger Ebert", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:نقد و یادداشت سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
قسمت آخر سریال شتز کریک | پس از پنج سال، عاقبتِ خانوادۀ رُز به پایانی خوش ختم می‌شود
[ { "type": "ilink", "text": "سریال شتز کریک (با نام اصلی Schitts Creek )، با اپیزودهای پایانی‌اش یکی از نقاط‌قوت خود را نشان می‌دهد: به‌تصویر‌کشیدن بلوغ فکری کاراکترها بدون تغییر در شخصیت آن‌ها.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "از زمان شروع «شتز کریک»، در سال ۲۰۱۵، این سریال یکی از جذاب‌ترین برنامه‌های تلویزیون بوده است، هرچند نوع شوخی‌ها چندان منحصر‌به‌فرد نیست. همان‌طور که عوامل و سازندگان برنامه اهل کانادا هستند، سریال نیز کاملاً کانادایی است. «شتز کریک» سریالی جذاب است که نشان می‌دهد برای ایجاد صمیمیت در داستان، نیازی به شوخی‌های بی‌مزه و پیش‌و‌پا‌اُفتاده نیست.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/emmy-predictions-2020-best-comedy-series/" }, { "type": "p", "text": "زمانی‌که «شتز کریک» برای اولین‌بار پخش شد، با حماقت ماهرانۀ شخصیت‌های داستان، نظر بینندگان را به خود جلب کرد. خانوادۀ رُز که به‌تازگی ورشکست شده‌اند با بازی یوجین لوی ، کاترین اوهارا و کریس الیوت ، با استعداد خاصشان در ایفای نقش کمدی، بیننده را به‌طرز غیرمنتظره‌ای به خود جذب می‌کنند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "دربارۀ سریال طنز جذاب دیگری به نام «Scrotal Recall»، که بعدها نامش به «Lovesick» تغییر کرد، نقدهای خوبی نوشته شده است. در ابتدای پخش «شتز کریک» نیز انتظار می‌رفت همانند آن سریال، شوخی‌ها احمقانه و آبکی باشند و نظر بینندگان را به خود جلب نکنند؛ اما برخلاف انتظارها، سریال «شتز کریک» در پنج سال گذشته، یکی از متفکرانه‌ترین و محبوب‌ترین کمدی‌های تلویزیونی بوده است.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/emmy-predictions-2020-best-actress-comedy-series/" }, { "type": "p", "text": "البته در ابتدای سریال، شوخی‌ها تا حدی احمقانه و آبکی بودند. همان‌طور که انتظار می‌رود «شتز کریک» درباره اهالی این شهر است که یکی از آن‌ها رلاند شیت ، شهردار ساده و فراموشکار (با بازی کریس الیوت ) است که همراه با خانواده‌اش در آنجا زندگی می‌کند. وقتی در ابتدا، با تابلوی زشت «به شتز کریک خوش آمدید» مواجه شدیم، بعید به‌نظر می‌رسید که این سریال در آخرین قسمت با صحنۀ احساسی خالصانه‌ای پایان یابد. به‌علاوه، اهالی شتز کریک بیش از آنکه شبیه مردم عجیب‌وغریب شهرهای کوچک باشند (مانند آنچه در سریال تلویزیونی «دختران گیلمور» (با نام اصلی Gilmore Girls) دیدیم) آدم‌هایی خودنما، غیرعادی و فراموشکار هستند. بخشی از این تصویر به دلیل حضور خانوادۀ تازه‌وارد رُز به شهر شکل گرفته است و بخش دیگر آن به دلیل مشکلات زندگی شخصیت‌هاست که کم‌کم با آن‌ها رو‌به‌رو می‌شویم.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در واقع، «شتز کریک» می‌توانست مانند هم‌رده‌هایش سریالی معمولی،‌ با صمیمیتی بسیار کمتر باشد و انتظار می‌رفت سریالی پیش‌‌پااُفتاده با داستانی دم‌دستی از کار درآید؛ اما بازیگران «شتز کریک» خلاف این انتظارات نقش‌آفرینی کردند. مویرا رُز ( کاترین اوهارا ) مادر بی‌تفاوت خانوادۀ رُز ، الکسیس رُز ( انی مورفی )، دختر خانواده همراه با برادرش دیوید رُز (با بازی دن لوی ، که یکی از تهیه‌کنندگان سریال هم است) از جمله کاراکترهای داستان هستند. جانی رُز (با بازی یوجین لوی ، تهیه‌کنندۀ دیگر مجموعه) در نقش پدر، نزدیک‌ترین فرد به اعضای خانواده به‌شمار می‌آید. در واقع، جانی مردی تاجر بوده که تمام سرمایه‌اش را از دست داده است. او خصوصیاتی عجیب‌وغریب دارد و به سبک خودش با مشکلات دست‌و‌پنجه نرم می‌کند.", "ref": "https://www.filimo.com/crew/Catherine-OHara" }, { "type": "p", "text": "اتفاق جالبی که در «شتز کریک» می‌افتد بدل‌‌شدن آن به سریالی آرمان‌گرایانه است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اتفاق جالبی که در «شتز کریک» می‌افتد بدل‌‌شدن آن به سریالی آرمان‌گرایانه است. تأثیر شخصیت‌های اصلی و افادۀ آن‌ها هیچ‌وقت کم نمی‌شود. با اینکه خانوادۀ رُز ثروتمندانی بوده‌اند که تمام دارایی‌شان را از دست داده‌اند، در طول داستان می‌توان رشد شخصیتی آن‌ها را دید.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "قسمت آخر سریال با عنوان «پایان شاد»، در روز ازدواج دیوید اتفاق می‌افتد و همان‌طور که انتظار می‌رفت پایانی خوش را برای تمام شخصیت‌ها رقم می‌زند. بی‌شک «شتز کریک» با عوامل پرستارۀ خود، لحظه‌های فراموش‌نشدنیِ کمدی و احساسی زیادی را به تصویر کشید. (در فصل آخر، حتی دربارۀ رلاند که به‌سختی در طول سریال جاافتاده بود هم صحنه‌ای قوی و احساسی می‌بینیم.) به‌خصوص در قسمت آخر، اوهارا و مورفی به عنوان شخصیت‌های کمدی اصلی داستان نشان داده می‌شوند و دن لوی نیز به‌عنوان یک بازیگر و تهیه‌کنندۀ حرفه‌ای جایگاه خود را تثبیت می‌کند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در «پایان شاد»، تغییر بزرگی در زندگی شخصیت‌ها رخ نمی‌دهد. تنها اتفاق غیرقابل پیش‌بینی، مداخلۀ مادر خانواده در تغییر محل برگزاری مراسم ازدواج است. تمام کاراکترهای دیگر طبق برنامه پیش می‌روند. در حقیقت، مادر تلاش می‌کند نقشه‌های دیوید را به هم بزند تا مراسم (مطابق با معیارهای«شتز کریک») به نحو احسن برگزار شود. بعد از تمام این اتفاقات، جانی و مویرا تصمیم دارند به لس‌آنجلس بروند و الکسیس نیز بعد از مدتی به نیویورک برود. دیوید ، پاتریک و استیوی ( امیلی همپشر ) در شتز کریک می‌مانند. طوفان، محل برگزاری جشن را از بین می‌برد و در نتیجۀ دخالت‌های مویرا تالار شهر را جایگزین جای قبلی می‌کنند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "با تماشای اپیزود آخر، وداع با شخصیت‌ها برای بیننده دشوار می‌شود و تماشاگران، به‌ویژه، با وجود اتفاقات فصل آخر، خواستار ادامۀ سریال هستند. بالطبع مخاطب می‌خواهد بعد از «پایان شاد» نیز، اتفاقاتی را که در آینده برای خانوادۀ رز ، پاتریک ، استیوی و باقی شخصیت‌ها رخ می‌دهد ببیند؛ اما به ‌هر حال داستان «شتز کریک» در اینجا پایان می‌یابد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "مجموعۀ «شتز کریک» با اپیزودهای پایانی (و همچنین فصل آخر) یکی از نقاط‌قوت خود را نشان می‌دهد: یعنی، به‌تصویر‌کشیدن بلوغ فکری کاراکترها بدون تغییر در شخصیت آن‌ها. برای مثال، از مشخص‌ترین تفاوت‌های خانوادۀ رز در ابتدای سریال نسبت‌به اپیزود پایانی آن است که سرانجام همه می‌پذیرند یکدیگر را دوست دارند و این موضوع را به زبان می‌آورند. هرچند آن‌ها همان شخصیت‌های فصل اول هستند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در پایان، دوتا از احساسی‌ترین صحنه‌های داستان اتفاق می‌افتد. در این بین، جانی که شاهد شکل‌گیری رابطۀ پدر-پسری‌اش در طول داستان بوده‌ایم، تمام تلاش خود را به‌کار می‌گیرد تا مراسم ازدواج به‌درستی انجام شود. گرچه رابطۀ پدر-پسری جانی و دیوید به‌خوبیِ رابطۀ عمیق و تحسین‌برانگیزِ مادر-دختری مویرا و الکسیس نیست، همچنان بخش مهمی از داستان است؛ بخشی که دن در طی سال‌های ساخت سریال دربارۀ آن صحبت کرده است. ( دنیل نویسندۀ اپیزود پایانی است که کارگردانی سریال را به همراه اندرو سیویدینو برعهده داشته است.)", "ref": null }, { "type": "p", "text": "دیوید ، مانند اوایل داستان، فردی است که به همۀ‌ اتفاقات اطرافش حساس است؛ اما در انتها به مردی خوشحال تبدیل می‌شود که عشق زندگی‌ خود را یافته و در پیداکردن عشق، به کاراکتری دیگر نیز کمک کرده است. تمام اتفاقات ناگواری که در بخش پایانی رخ می‌دهد، هرچند مشکلی در روند اصلی داستان به‌وجود نمی‌آورند، نشان‌دهندۀ رشد زیاد شخصیت دیوید هستند. (در صورتی‌که اگر تمام این‌ها در اوایل سریال اتفاق می‌افتاد، داستان جور دیگری شکل می‌گرفت.)", "ref": null }, { "type": "p", "text": "تماشای رشد شخصیت‌ها و تبدیل آن‌ها به افرادی که به‌طور واقعی به خود و دیگری عشق می‌ورزند یکی از لذت‌های خاموش «شتز کریک» است؛ لذتی که در فصل آخر، بیش از گذشته به چشم می‌آید. به همین دلیل، تماشای این قسمت بدون گریه‌کردن همراه با کاراکترها غیرممکن به‌نظر می‌آید. این صحنه‌ها اشک به چشم بیننده می‌آورد و اشک شوق از پیامدهای «پایان شاد» است؛ البته تمام این اتفاقات بدون وجود زیاده‌روی احساسی اتفاق می‌افتد. در واقع، دلبستگی زیاد تماشاگر به این کاراکترها نشان می‌دهد که دن لوی تا چه اندازه در خلق شخصیت‌های «شتز کریک» و واقعی جلوه‌دادن دنیایشان موفق عمل کرده است؛ به‌گونه‌‌ای که بیننده را وادار می‌کند با آن‌ها رابطۀ عاطفی برقرار کند.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "«پایان شاد» مانند همۀ قسمت‌های دیگر سریال در این پنج سال، سرگرم‌کننده، احساسی، تا حدی بی‌معنی، اما دوست‌داشتنی است؛ در عین حال، همان‌طور که همیشه از آن انتظار می‌رفته، شوخی‌های احمقانه و آبکی هم دارد. عنوان «پایان شاد» برای اپیزود آخر نیز بازی با کلمات است که به جذابیت آن افزوده؛‌ حالا باید منتظر بمانیم و ببینیم که این سریال برای کسب جوایز امی ۲۰۲۰ چقدر شانس دارد.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D8%A7%D9%85%DB%8C-2020/" }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Indie Wire", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
کارگردانان فیلم فضانوردی رایان گاسلینگ انتخاب شدند
[ { "type": "p", "text": "در ماه مارس گذشته خبرهایی حاکی است ساخت یک فیلم فضانوردی با حضور رایان گاسلینگ ، پس از فیلم «نخستین انسان» منتشر شد. داستان این فیلم بر اساس کتابی از اندی ویر و شبیه به رمان «مریخی» به‌قلم خود او است. حقیقتا کنجکاو بودیم که بفهمیم چه کسی این اثر را کارگردانی خواهد کرد و درنهایت مشخص شد که فیل لرد و کریستوفر میلر آماده‌ ساخت این اثر هستند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "با توجه به منابع خبری و گزارش‌های ورایتی ، رایان گاسلینگ فکر می‌کند که طبعاً لحن طنز و تم فکاهی درون فیلم‌های «لگو» و یا «خیابان جامپ شماره ۲۱» در فیلم جدید میلر و لرد قابل‌اجرا نخواهد بود؛ خصوصاً با توجه به موضوع نیل آرمسترانگ گونه‌ کتاب اندی ویر .", "ref": null }, { "type": "p", "text": "عنوان انتخاب شده برای فیلم «Project Hail Mary» است و داستان مردی را روایت می‌کند که در یک فضاپیما و در خارج از زمین متوجه می‌شود که تنها فردی است که می‌تواند سیاره زمین را نجات دهد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "لرد و میلر پیش‌تر ساخت فیلم دیگری از کتاب اندی ویر با عنوان «آرتمیس» را از آن خود کرده بودند و برای ساخت آن کمپانی یونیورسال هم موافقت خود را اعلام کرده بود. البته سرنوشت این پروژه و همچنین قراردادهای دیگر این دو کارگردان با کمپانی هنوز مشخص نیست.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "امی پاسکال در کنار کن کائو و آدیتا سود پروژه را تهیه و تولید خواهند کرد. آن‌ها در کنار دیگر همکارانشان کمپانی تولید آثار سینمایی میلر را هم اداره می‌کنند و البته که تجربه‌های دیگری در ساخت آثار اقتباسی از رمان‌های ویر دارند. انتظار می‌رود که این فیلم جدید بسیار جذاب‌ باشد؛ با توجه به این حجم از هیجان همه‌ ما برای فیلم فضایی جدید این دو کارگردان و به‌خصوص بعد از شکستشان در فیلم «سولو».", "ref": null }, { "type": "p", "text": "شایان‌ذکر است که کتاب اندی ویر حداقل تا یکسال آینده نیز چاپ نخواهد شد؛ درنتیجه، زمان انتشار فیلم فضانوردی رایان گاسلینگ هنوز نامشخص است و احتمالاً چند سالی طول خواهد کشید.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Empire Online", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:نقد و یادداشت سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
قسمت آخر سریال شتز کریک | پس از پنج سال، عاقبتِ خانوادۀ رُز به پایانی خوش ختم می‌شود
[ { "type": "ilink", "text": "سریال شتز کریک (با نام اصلی Schitts Creek )، با اپیزودهای پایانی‌اش یکی از نقاط‌قوت خود را نشان می‌دهد: به‌تصویر‌کشیدن بلوغ فکری کاراکترها بدون تغییر در شخصیت آن‌ها.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "از زمان شروع «شتز کریک»، در سال ۲۰۱۵، این سریال یکی از جذاب‌ترین برنامه‌های تلویزیون بوده است، هرچند نوع شوخی‌ها چندان منحصر‌به‌فرد نیست. همان‌طور که عوامل و سازندگان برنامه اهل کانادا هستند، سریال نیز کاملاً کانادایی است. «شتز کریک» سریالی جذاب است که نشان می‌دهد برای ایجاد صمیمیت در داستان، نیازی به شوخی‌های بی‌مزه و پیش‌و‌پا‌اُفتاده نیست.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/emmy-predictions-2020-best-comedy-series/" }, { "type": "p", "text": "زمانی‌که «شتز کریک» برای اولین‌بار پخش شد، با حماقت ماهرانۀ شخصیت‌های داستان، نظر بینندگان را به خود جلب کرد. خانوادۀ رُز که به‌تازگی ورشکست شده‌اند با بازی یوجین لوی ، کاترین اوهارا و کریس الیوت ، با استعداد خاصشان در ایفای نقش کمدی، بیننده را به‌طرز غیرمنتظره‌ای به خود جذب می‌کنند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "دربارۀ سریال طنز جذاب دیگری به نام «Scrotal Recall»، که بعدها نامش به «Lovesick» تغییر کرد، نقدهای خوبی نوشته شده است. در ابتدای پخش «شتز کریک» نیز انتظار می‌رفت همانند آن سریال، شوخی‌ها احمقانه و آبکی باشند و نظر بینندگان را به خود جلب نکنند؛ اما برخلاف انتظارها، سریال «شتز کریک» در پنج سال گذشته، یکی از متفکرانه‌ترین و محبوب‌ترین کمدی‌های تلویزیونی بوده است.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/emmy-predictions-2020-best-actress-comedy-series/" }, { "type": "p", "text": "البته در ابتدای سریال، شوخی‌ها تا حدی احمقانه و آبکی بودند. همان‌طور که انتظار می‌رود «شتز کریک» درباره اهالی این شهر است که یکی از آن‌ها رلاند شیت ، شهردار ساده و فراموشکار (با بازی کریس الیوت ) است که همراه با خانواده‌اش در آنجا زندگی می‌کند. وقتی در ابتدا، با تابلوی زشت «به شتز کریک خوش آمدید» مواجه شدیم، بعید به‌نظر می‌رسید که این سریال در آخرین قسمت با صحنۀ احساسی خالصانه‌ای پایان یابد. به‌علاوه، اهالی شتز کریک بیش از آنکه شبیه مردم عجیب‌وغریب شهرهای کوچک باشند (مانند آنچه در سریال تلویزیونی «دختران گیلمور» (با نام اصلی Gilmore Girls) دیدیم) آدم‌هایی خودنما، غیرعادی و فراموشکار هستند. بخشی از این تصویر به دلیل حضور خانوادۀ تازه‌وارد رُز به شهر شکل گرفته است و بخش دیگر آن به دلیل مشکلات زندگی شخصیت‌هاست که کم‌کم با آن‌ها رو‌به‌رو می‌شویم.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در واقع، «شتز کریک» می‌توانست مانند هم‌رده‌هایش سریالی معمولی،‌ با صمیمیتی بسیار کمتر باشد و انتظار می‌رفت سریالی پیش‌‌پااُفتاده با داستانی دم‌دستی از کار درآید؛ اما بازیگران «شتز کریک» خلاف این انتظارات نقش‌آفرینی کردند. مویرا رُز ( کاترین اوهارا ) مادر بی‌تفاوت خانوادۀ رُز ، الکسیس رُز ( انی مورفی )، دختر خانواده همراه با برادرش دیوید رُز (با بازی دن لوی ، که یکی از تهیه‌کنندگان سریال هم است) از جمله کاراکترهای داستان هستند. جانی رُز (با بازی یوجین لوی ، تهیه‌کنندۀ دیگر مجموعه) در نقش پدر، نزدیک‌ترین فرد به اعضای خانواده به‌شمار می‌آید. در واقع، جانی مردی تاجر بوده که تمام سرمایه‌اش را از دست داده است. او خصوصیاتی عجیب‌وغریب دارد و به سبک خودش با مشکلات دست‌و‌پنجه نرم می‌کند.", "ref": "https://www.filimo.com/crew/Catherine-OHara" }, { "type": "p", "text": "اتفاق جالبی که در «شتز کریک» می‌افتد بدل‌‌شدن آن به سریالی آرمان‌گرایانه است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اتفاق جالبی که در «شتز کریک» می‌افتد بدل‌‌شدن آن به سریالی آرمان‌گرایانه است. تأثیر شخصیت‌های اصلی و افادۀ آن‌ها هیچ‌وقت کم نمی‌شود. با اینکه خانوادۀ رُز ثروتمندانی بوده‌اند که تمام دارایی‌شان را از دست داده‌اند، در طول داستان می‌توان رشد شخصیتی آن‌ها را دید.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "قسمت آخر سریال با عنوان «پایان شاد»، در روز ازدواج دیوید اتفاق می‌افتد و همان‌طور که انتظار می‌رفت پایانی خوش را برای تمام شخصیت‌ها رقم می‌زند. بی‌شک «شتز کریک» با عوامل پرستارۀ خود، لحظه‌های فراموش‌نشدنیِ کمدی و احساسی زیادی را به تصویر کشید. (در فصل آخر، حتی دربارۀ رلاند که به‌سختی در طول سریال جاافتاده بود هم صحنه‌ای قوی و احساسی می‌بینیم.) به‌خصوص در قسمت آخر، اوهارا و مورفی به عنوان شخصیت‌های کمدی اصلی داستان نشان داده می‌شوند و دن لوی نیز به‌عنوان یک بازیگر و تهیه‌کنندۀ حرفه‌ای جایگاه خود را تثبیت می‌کند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در «پایان شاد»، تغییر بزرگی در زندگی شخصیت‌ها رخ نمی‌دهد. تنها اتفاق غیرقابل پیش‌بینی، مداخلۀ مادر خانواده در تغییر محل برگزاری مراسم ازدواج است. تمام کاراکترهای دیگر طبق برنامه پیش می‌روند. در حقیقت، مادر تلاش می‌کند نقشه‌های دیوید را به هم بزند تا مراسم (مطابق با معیارهای«شتز کریک») به نحو احسن برگزار شود. بعد از تمام این اتفاقات، جانی و مویرا تصمیم دارند به لس‌آنجلس بروند و الکسیس نیز بعد از مدتی به نیویورک برود. دیوید ، پاتریک و استیوی ( امیلی همپشر ) در شتز کریک می‌مانند. طوفان، محل برگزاری جشن را از بین می‌برد و در نتیجۀ دخالت‌های مویرا تالار شهر را جایگزین جای قبلی می‌کنند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "با تماشای اپیزود آخر، وداع با شخصیت‌ها برای بیننده دشوار می‌شود و تماشاگران، به‌ویژه، با وجود اتفاقات فصل آخر، خواستار ادامۀ سریال هستند. بالطبع مخاطب می‌خواهد بعد از «پایان شاد» نیز، اتفاقاتی را که در آینده برای خانوادۀ رز ، پاتریک ، استیوی و باقی شخصیت‌ها رخ می‌دهد ببیند؛ اما به ‌هر حال داستان «شتز کریک» در اینجا پایان می‌یابد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "مجموعۀ «شتز کریک» با اپیزودهای پایانی (و همچنین فصل آخر) یکی از نقاط‌قوت خود را نشان می‌دهد: یعنی، به‌تصویر‌کشیدن بلوغ فکری کاراکترها بدون تغییر در شخصیت آن‌ها. برای مثال، از مشخص‌ترین تفاوت‌های خانوادۀ رز در ابتدای سریال نسبت‌به اپیزود پایانی آن است که سرانجام همه می‌پذیرند یکدیگر را دوست دارند و این موضوع را به زبان می‌آورند. هرچند آن‌ها همان شخصیت‌های فصل اول هستند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در پایان، دوتا از احساسی‌ترین صحنه‌های داستان اتفاق می‌افتد. در این بین، جانی که شاهد شکل‌گیری رابطۀ پدر-پسری‌اش در طول داستان بوده‌ایم، تمام تلاش خود را به‌کار می‌گیرد تا مراسم ازدواج به‌درستی انجام شود. گرچه رابطۀ پدر-پسری جانی و دیوید به‌خوبیِ رابطۀ عمیق و تحسین‌برانگیزِ مادر-دختری مویرا و الکسیس نیست، همچنان بخش مهمی از داستان است؛ بخشی که دن در طی سال‌های ساخت سریال دربارۀ آن صحبت کرده است. ( دنیل نویسندۀ اپیزود پایانی است که کارگردانی سریال را به همراه اندرو سیویدینو برعهده داشته است.)", "ref": null }, { "type": "p", "text": "دیوید ، مانند اوایل داستان، فردی است که به همۀ‌ اتفاقات اطرافش حساس است؛ اما در انتها به مردی خوشحال تبدیل می‌شود که عشق زندگی‌ خود را یافته و در پیداکردن عشق، به کاراکتری دیگر نیز کمک کرده است. تمام اتفاقات ناگواری که در بخش پایانی رخ می‌دهد، هرچند مشکلی در روند اصلی داستان به‌وجود نمی‌آورند، نشان‌دهندۀ رشد زیاد شخصیت دیوید هستند. (در صورتی‌که اگر تمام این‌ها در اوایل سریال اتفاق می‌افتاد، داستان جور دیگری شکل می‌گرفت.)", "ref": null }, { "type": "p", "text": "تماشای رشد شخصیت‌ها و تبدیل آن‌ها به افرادی که به‌طور واقعی به خود و دیگری عشق می‌ورزند یکی از لذت‌های خاموش «شتز کریک» است؛ لذتی که در فصل آخر، بیش از گذشته به چشم می‌آید. به همین دلیل، تماشای این قسمت بدون گریه‌کردن همراه با کاراکترها غیرممکن به‌نظر می‌آید. این صحنه‌ها اشک به چشم بیننده می‌آورد و اشک شوق از پیامدهای «پایان شاد» است؛ البته تمام این اتفاقات بدون وجود زیاده‌روی احساسی اتفاق می‌افتد. در واقع، دلبستگی زیاد تماشاگر به این کاراکترها نشان می‌دهد که دن لوی تا چه اندازه در خلق شخصیت‌های «شتز کریک» و واقعی جلوه‌دادن دنیایشان موفق عمل کرده است؛ به‌گونه‌‌ای که بیننده را وادار می‌کند با آن‌ها رابطۀ عاطفی برقرار کند.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "«پایان شاد» مانند همۀ قسمت‌های دیگر سریال در این پنج سال، سرگرم‌کننده، احساسی، تا حدی بی‌معنی، اما دوست‌داشتنی است؛ در عین حال، همان‌طور که همیشه از آن انتظار می‌رفته، شوخی‌های احمقانه و آبکی هم دارد. عنوان «پایان شاد» برای اپیزود آخر نیز بازی با کلمات است که به جذابیت آن افزوده؛‌ حالا باید منتظر بمانیم و ببینیم که این سریال برای کسب جوایز امی ۲۰۲۰ چقدر شانس دارد.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D8%A7%D9%85%DB%8C-2020/" }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Indie Wire", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
کارگردانان فیلم فضانوردی رایان گاسلینگ انتخاب شدند
[ { "type": "p", "text": "در ماه مارس گذشته خبرهایی حاکی است ساخت یک فیلم فضانوردی با حضور رایان گاسلینگ ، پس از فیلم «نخستین انسان» منتشر شد. داستان این فیلم بر اساس کتابی از اندی ویر و شبیه به رمان «مریخی» به‌قلم خود او است. حقیقتا کنجکاو بودیم که بفهمیم چه کسی این اثر را کارگردانی خواهد کرد و درنهایت مشخص شد که فیل لرد و کریستوفر میلر آماده‌ ساخت این اثر هستند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "با توجه به منابع خبری و گزارش‌های ورایتی ، رایان گاسلینگ فکر می‌کند که طبعاً لحن طنز و تم فکاهی درون فیلم‌های «لگو» و یا «خیابان جامپ شماره ۲۱» در فیلم جدید میلر و لرد قابل‌اجرا نخواهد بود؛ خصوصاً با توجه به موضوع نیل آرمسترانگ گونه‌ کتاب اندی ویر .", "ref": null }, { "type": "p", "text": "عنوان انتخاب شده برای فیلم «Project Hail Mary» است و داستان مردی را روایت می‌کند که در یک فضاپیما و در خارج از زمین متوجه می‌شود که تنها فردی است که می‌تواند سیاره زمین را نجات دهد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "لرد و میلر پیش‌تر ساخت فیلم دیگری از کتاب اندی ویر با عنوان «آرتمیس» را از آن خود کرده بودند و برای ساخت آن کمپانی یونیورسال هم موافقت خود را اعلام کرده بود. البته سرنوشت این پروژه و همچنین قراردادهای دیگر این دو کارگردان با کمپانی هنوز مشخص نیست.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "امی پاسکال در کنار کن کائو و آدیتا سود پروژه را تهیه و تولید خواهند کرد. آن‌ها در کنار دیگر همکارانشان کمپانی تولید آثار سینمایی میلر را هم اداره می‌کنند و البته که تجربه‌های دیگری در ساخت آثار اقتباسی از رمان‌های ویر دارند. انتظار می‌رود که این فیلم جدید بسیار جذاب‌ باشد؛ با توجه به این حجم از هیجان همه‌ ما برای فیلم فضایی جدید این دو کارگردان و به‌خصوص بعد از شکستشان در فیلم «سولو».", "ref": null }, { "type": "p", "text": "شایان‌ذکر است که کتاب اندی ویر حداقل تا یکسال آینده نیز چاپ نخواهد شد؛ درنتیجه، زمان انتشار فیلم فضانوردی رایان گاسلینگ هنوز نامشخص است و احتمالاً چند سالی طول خواهد کشید.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Empire Online", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:نقد و یادداشت سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
سریال «داستان عامه پسند : شهر فرشتگان»؛ مجموعه‌ای خوش‌ساخت از فیلم‌نامه‌ای ضعیف!
[ { "type": "p", "text": "ماحصل سلیقۀ جان لوگان ، که به ساخت مجموعه‌ «داستان عامه‌پسند» (با نام اصلی Penny Dreadful) در لس‌آنجلس ختم شده است، به شکلی ناامید‌کننده‌ مبتدیانه به‌نظر می‌رسد. عنوان «داستان عامه‌پسند» اولین‌بار در بریتانیا ابداع شد و معمولاً به مجموعه‌هایی اطلاق می‌شود که با وجودِ نداشتن داستانی پُرمغز و چشمگیر، مورد اقبال عمومی قرار می‌گیرند. جان لوگان در سال ۲۰۱۴، با برداشتی خلاقانه، از این عنوان برای مجموعه‌ای استفاده کرد که شخصیت‌هایش را کاراکترهای معروف آثار ادبی دوران گوتیک تشکیل می‌دادند. این مجموعه، بنیان‌گذار شیوه‌ای جدید در روایت پُر‌پیچ‌و‌خمِ داستان‌های عامه‌پسند شد که تاکنون نیز ادامه یافته است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "حالا آخرین سری از این مجموعه به دوران ویکتوریایی لس‌آنجلس در سال ۱۹۳۸ می‌پردازد. داستان اصلی این قسمت، دربارۀ ماجرای قتل چیکانو است و به موازات آن به ساخت اولین بزرگراه اصلی لس‌آنجلس نیز اشاره می‌شود. این مجموعه در تعیین گروه مخاطب اصلی خود روشن عمل نمی‌کند. بنابراین، فقط تلاش و توانایی گروه سازندگان مجموعه است که روایت را به ‌پیش می‌برد. در بررسی سریال «داستان عامه پسند : شهر فرشتگان» با فیلیمو شات همراه باشید.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "لیست بهترین سریال های خارجی جهان", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%d8%a8%d9%87%d8%aa%d8%b1%db%8c%d9%86-%d8%b3%d8%b1%db%8c%d8%a7%d9%84-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%a8%d9%87%d8%a7%d8%b1-2020/" }, { "type": "p", "text": "عامه‌پسندی این مجموعه را می‌توان در نحوۀ ایجاد ارتباط این فصلِ سریال با فصل قبلی‌اش به‌خوبی مشاهده کرد؛ در صحنۀ ابتدایی فیلم، مگدا (با بازی ناتالی دورمر )، سانتا مورته (با بازی لورنزا ایزو ) را دربارۀ منشأ روح بشریت به چالش می‌کشد. آیا مگدا ی شیطان‌صفت، موجودی ماورائی است؟ این موضوع در تمام شش قسمت منتشر‌شده مشخص نمی‌شود. او در هیبت زنانی متفاوت در مرکز پیچ‌و‌خم فراوان داستان زندگی می‌کند؛ در نهایت، او سرنوشتی نامعلوم دارد و فقط بذر نفاق می‌پراکند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "دورمر با قابلیت‌های فردی‌اش تمام نقش‌هایی را که به او محول شده به‌خوبی می‌‌پروراند و آن‌ها را در حد کمال، پُر‌جنب‌و‌جوش و با‌انرژی اجرا می‌کند. خطرناک‌ترین و مهار‌ناپذیرترینِ این شخصیت‌ها، الکس ، دستیار چارلتون تاونسند ، عضو خجالتی شورای شهر است. او در حال ارزیابی پروژۀ ساخت بزرگراه آرویو سکو است که برای اجرای آن باید منطقۀ بلودر هایتز در محلۀ چیکانو را تخریب کند. دورمر با چهره‌ای که نمی‌توان از آن به افکارش پی برد و با آن رفتار صمیمانه، شیطانی است که تاونسند را وسوسه می‌کند. در نقطۀ مقابل الکس ، دورمر در نقش زن آلمانی شیرین‌زبانی به نام السا ظاهر شده است که دکتر پیتر (با بازی روری کینیار ) را اغوا می‌کند و البته این نقش را بسیار سرزنده اجرا می‌کند. دورمر در هر دو کاراکتر الکس و السا در نقش‌هایی کلیشه‌ای و آشنا ظاهر می‌شود: یکی باهوش و حیله‌گر و دیگری با‌اراده و توانا، که دورمر هر دو را بسیار درخشان بازی کرده است. او در مقام یک هنرپیشه توانایی آن را دارد که در قالب شخصیت‌های متفاوت به‌خوبی فرو رود و این مجموعه را می‌توان حد نهایت تغییر‌پذیری او در نقش‌هایش دانست. با وجود این، دورمر در نقش یک زن ایتالیایی که سردستۀ منفور گروهی به نام پاچوکو است، چنان که باید جا نیفتاده است. در این بخش، مسیر داستان بیشتر سمت‌و‌سوی مسائل فرهنگی به خود می‌گیرد و از ایدۀ اصلی مجموعه دربارۀ ظلم‌های مشابهی که افراد رانده‌شدۀ اجتماعی از آن رنج می‌برند، فاصله می‌گیرد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در حقیقت، چهره‌های مختلف دورمر ، که شخصیت‌های اصلی سریال «داستان عامه پسند : شهر فرشتگان» (با نام اصلی City of Angels) هستند، داستان را به پیش می‌برد؛ اما خُرده‌داستان‌های متعدد دیگری نیز در این مجموعه وجود دارد که البته مجال چندانی برای دیده‌شدن نمی‌یابند. پس از صحنۀ ابتدایی مجموعه و معرفی مگدا و سانتا مورته ، بیننده بلافاصله در جریان قتل اعضای یکی از خانواده‌های برجستۀ بورلی هیلز به نام هازلت قرار می‌گیرد. این جنایت مخوف بر جادوی سیاه دلالت می‌کند و پای مکزیکی‌ها را نیز به ماجرا می‌کشاند. تحقیقات دربارۀ این جنایت به عهدۀ کارآگاه میچنر (با بازی ناتان لین ) و کارآگاه سانتیاگو تیاگو وگا (با بازی دنیل زوواتو ) است، که در مکزیک متولد شده و به تیاگو معروف است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "هدف اصلی بازگویی ماجرای قتل خانوادۀ‌ هازلت و حضور کارآگاه تیاگو در این سریال، مطرح‌کردن بحث‌های مبارزه با تبعیض نژادی است، که البته بسیار واضح و سطحی بیان می‌شوند. تیاگو به‌عنوان اولین کارآگاه رنگین‌پوست ادارۀ پلیس لس‌آنجلس، بر سر دوراهی است؛ او نمی‌داند یک مکزیکی است که در ادارۀ پلیس کار می‌کند یا پلیسی است که در مکزیک متولد شده است! این تناقض وقتی به اوج خود می‌رسد که خانواده مسیری متفاوت از او در پیش می‌گیرند؛ برای نمونه، آن‌ها در برابر تغییرات ساختار شهر و تخریب محله برای ساخت بزرگراه مقاومت می‌کنند و هر روز بیشتر و بیشتر درگیر تعصبات مذهبی می‌شوند. تیاگو سعی می‌کند بین خانواده و شغل خود تعادل برقرار کند، اما با برخورد خشونت‌آمیز برادرانش ماتئو و رائول (با بازی جاناتان نیوس و آدام رودریگوئز ) مواجه می‌شود. در نیروی پلیس نیز این نژادپرستی به چشم می‌خورد؛ تیاگو در تعامل با همکار سفیدپوستش، به امتیازات ویژه‌ای اشاره می‌کند که سفیدپوستان از آن‌ها برخوردارند. لوئیس بارها در مواقع اضطراری از تیاگو حمایت کرده است، اما گهگاه نیز دچار تعصبات نژادی می‌شود و از امتیاز رنگ پوست خود برای زورگویی و خودبرتربینی بهره می‌برد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "متأسفانه مسیر داستان در نیمی از مجموعه، لوئیس و تیاگو را از هم جدا می‌کند. لوئیس درگیر پروندۀ نازی‌ها در لس‌آنجلس می‌شود و تیاگو ماجرای مُبلغی مذهبی را در رادیو، به نام خواهر مولی (با بازی کری بیشی ) پیگیری می‌کند. نمایش زوواتو در نقش تیاگو ، برخلاف شخصیت رمانتیکی که برای او در‌نظر گرفته شده، خوب از آب درآمده است. او در برخی صحنه‌ها، به دلیل برخورد خانواده‌اش با افراد پلیس، با آن‌ها مشاجره می‌کند و در همین صحنه‌هاست که هنرش را بسیار بهتر نمایان می‌سازد. در ادامه، رابطۀ او با خواهر مولی به نوعی فیلم «داستان وست ساید» یا «داستان کنارۀ غربی» (با نام اصلی West Side Story) و روابط عاشقانۀ آن را تداعی می‌کند، البته بدون آنکه به‌طور مستقیم به این فیلم اشاره شود. خواهر مولی شخصیتی الهام‌گرفته از اِیمی سمپل مکفرسون و خواهر شارون (با بازی جین سیمونز ) در فیلم «المر گنتری» (با نام اصلی Elmer Gantry‎) است که البته نشانه‌هایی کنترل‌شده از ستارۀ موسیقی پاپ، بریتنی اسپیرز ، را نیز در خود دارد. کری بیشی این نقش را بسیار درخشان اجرا کرده است؛ در صحنه‌ای که خواهر مولی در برابر مادرش (با بازی امی مادیگان ) صحبت می‌کند، جملات فیلم‌نامه را چنان زیبا ادا می‌کند که گویی شعر می‌خواند؛ اما متأسفانه مانند بیشتر بخش‌های این مجموعه، موقعیت خواهر مولی نیز در کل ماجرا‌های این سریال معلوم نیست، همچنین نمی‌توان ارتباط او را با ماجراهای جنایی داستان درک کرد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در این مجموعه، کسی که همه را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد ناتان لین است. او به ماجرای موشک V2 سرک می‌کشد و با دوتی مینتر (با بازی لین شی )، همدست می‌شود. در شش اپیزود ابتدایی مجموعه، هنوز هدف نهایی او از این کارها مشخص نیست؛ پس می‌توان تصور کرد که احتمالاً در نهایت با تاونسند مرتبط می‌شود که ارتباطاتی با نازی‌ها دارد. در واقع، این شخصیت هنوز چندان شکل نگرفته و کامل نشده است. در این مجموعه، قرار بر این بوده که چیکانو در جریان مسائل یهودیان و اطلاعات فزایندۀ آن‌ها از اتفاقات آلمان قرار گیرد؛ اما در واقع فقط نوعی مغالطه بر صفحۀ نمایش شکل گرفته است که استدلال و منطق کافی ندارد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در این مجموعه، به‌شدت بر نفوذ نازی‌ها در لس‌آنجلس تأکید می‌شود؛ اما ضعیف‌ترین قسمت فیلم‌نامه جایی است که یک نازی واقعی، به نام پیتر کرافت (با بازی روری کینیار ) وارد داستان می‌شود. پیتر مردی است که دو چهرۀ متفاوت از خود به نمایش می‌گذارد: از طرفی، یک مرد خانواده است که اوقات‌فراغتش را به بازی با کودکان می‌گذراند و از سوی دیگر، کسی است که بیانیۀ نازیسم را در مقابل تالار شهر قرائت می‌کند. بازی کینیار در نقش کرفت بدون ایراد است، اما داستانی که برای السا تدارک دیده شده داستان تکراری خیانت در سریال‌های عوام‌پسند است و این دقیقاً همان چیزی است که مشکل اصلی سریال «داستان عامه پسند : شهر فرشتگان» به‌شمار می‌آید: تقریباً تمام داستان‌هایی که در این مجموعه، دربارۀ نازی‌های پنهان‌شده در میان مردم، در سال‌های دهۀ ۱۹۳۰، گفته شده است، پیش از این، با پرداختی بسیار بهتر ساخته و روایت شده‌‌اند. در بسیاری از صحنه‌ها، این مجموعه بازخوانی فیلم «محرمانۀ لس‌آنجلس» (با نام اصلی L.A. Confidential)، محصول سال ۱۹۹۷، به‌نظر می‌آید که مؤلفه‌های منحصر‌به‌فردش در نوع خود ستودنی است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در این مجموعه، چنین می‌نماید که محور اصلی داستان، تلاش تیاگو برای به‌دست‌آوردن احترام در میانِ پلیس لس‌آنجلس باشد که با چندین داستانک جانبی تلطیف شده است. شاید اگر این داستانک‌ها در مجموعه کم‌رنگ‌تر بود شخصیت‌ها مجال بیشتری برای درخشیدن داشتند و انگیزه و هدف آن‌ها بهتر شکل می‌گرفت. در عوض، حالا در مجموعۀ پرماجرا، بیش از بیست شخصیت متفاوت در حال جست‌‌وجوی راه خروج هستند!", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Indie Wire", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
جودی کومر در دنباله‌ فیلم مکس دیوانه : جاده خشم
[ { "type": "p", "text": "مذاکره با جودی کومر برای ایفای نقش در دنباله فیلم «مکس دیوانه : جاده خشم» در جریان است. پیش‌ازاین، قرار بود قسمت جدیدی برای فیلم «مکس دیوانه : جاده خشم» ساخته شود اما متاسفانه مدت زیادی از صحبت‌های اولیه برای ساخت آن می‌گذرد و تا همین چند روز اخیر، حرفی از فرایند تولیدش نبود. هرچند عنوان فیلم هنوز مشخص نیست اما اخیرا خبرهایی حاکی از روند پیشرفت پروژه منتشر شده است. به گفته جورج میلر ، این دنباله با تمرکز بیشتر بر روی شخصیت فیوروسا ، پرانرژی‌تر و با صحنه‌های اکشن بیشتری ساخته خواهد شد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "طبق گزارش‌های اخیر، شارلیز ترون که پیش‌تر نقش فیوروسا را در «مکس دیوانه : جاده خشم» بازی کرده بود، قطعاً برای ایفای نقش این شخصیت در قسمت جدید حضور نخواهد داشت؛ چرا که زمان‌بندی روایت فیلم این‌طور ایجاب می‌کند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "به گزارش هالیوود ریپورتر ، جودی کومر برای ایفای نقش فیوروسا در دنباله فیلم «مکس دیوانه : جاده خشم» با سازندگان فیلم مذاکره کرده و انتخاب شده است. کومر ، مثل ترون ، احتمالاً اولین بازیگری نیست که برای ایفای نقش راننده کامیونی یکدست و کمی هم لجوج با موهای از ته تراشیده شده به ذهن شما می‌رسد. البته باید گفت که کومر ، باز هم مثل ترون ، یکی از بهترین بازیگرهای دنیای هالیوود است و به‌احتمال بسیار زیاد فیوروسا ی جذاب و خیره‌کننده‌ای را به ما نشان خواهد داد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "جودی کومر بیشتر برای ایفای نقش در سریال محبوب شبکه بی‌بی‌سی ، «کشتن ایو»، شناخته شده است. این بازیگر، ده‌ها بار برای ایفای نقش‌های متفاوت نامزد دریافت جایزه‌های مختلف از جشنواره‌ها شده است و جایزه بهترین بازیگر زن امی را در سال گذشته برای یکی از نقش‌هایش به خانه برد. با توجه به نقش او در فیلم هیجان‌انگیز رایان رینولدز ، «مرد آزاد» و فیلم پیشرو و جذاب ریدلی اسکات ، «آخرین دوئل» (فیلمی با حضور ستارگان بزرگی چون مت دیمون ، آدام درایور و بن افلک )، انتظار می‌رود که از این پس او را بیشتر بر روی پرده‌های بزرگ سینما ببینید.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%d8%a8%d8%b1%d9%86%d8%af%da%af%d8%a7%d9%86-%d8%a7%d9%85%db%8c-%db%b2%db%b0%db%b1%db%b9/" }, { "type": "p", "text": "قطعاً کومر تنها گزینه‌ای نیست که برای ایفای نقش فیوروسا موردبحث قرار گرفته است. طبق گزارش‌های منتشر شده در ماه مارس گذشته، میلر با آنیا تیلور-جوی برای ایفای این نقش گفتگو کرده بود. درنتیجه، حتی اگر حالا کومر به نظر بهترین انتخاب برای این نقش می‌رسد، باید توجه داشت که جورج میلر برای پیدا کردن بازیگری مناسب و محبوب برای نقش فیوروسا (که پیشتر ترون با جادوی خود آن را به‌یادماندنی کرده بود) بسیار تلاش کرده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "با این که همه‌ ما انتظار داریم اسپین‌آف جدید به‌زودی تولید و ساخته شود، اما این فیلم حداقل در یک سال آینده آماده پخش و اکران نخواهد بود. درواقع، قبل از اینکه میلر کار بر روی این پروژه را آغاز کند قرار بود فیلم رمانتیک دیگری با نام «Three Thousands Years of Longing» را کارگردانی کند؛ فیلمی که ستارگانی چون ادریس البا و تیلدا سوینتن در آن حضور دارند. فیلمبرداری و کار بر روی این پروژه تا زمان پشت سر گذاشتن دوران پاندمی ویروس کرونا امکان‌پذیر نخواهد بود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "به‌هرحال، جای خوشحالی است که پس از چندین سال تماشای تکراری فیلم «مکس دیوانه : جاده خشم»، با فاصله‌ یکی دو سال فیلم جدیدی از جرج میلر با همان ژانر و موضوع را خواهیم دید.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: The Playlist", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
جودی کومر در دنباله‌ فیلم مکس دیوانه : جاده خشم
[ { "type": "p", "text": "مذاکره با جودی کومر برای ایفای نقش در دنباله فیلم «مکس دیوانه : جاده خشم» در جریان است. پیش‌ازاین، قرار بود قسمت جدیدی برای فیلم «مکس دیوانه : جاده خشم» ساخته شود اما متاسفانه مدت زیادی از صحبت‌های اولیه برای ساخت آن می‌گذرد و تا همین چند روز اخیر، حرفی از فرایند تولیدش نبود. هرچند عنوان فیلم هنوز مشخص نیست اما اخیرا خبرهایی حاکی از روند پیشرفت پروژه منتشر شده است. به گفته جورج میلر ، این دنباله با تمرکز بیشتر بر روی شخصیت فیوروسا ، پرانرژی‌تر و با صحنه‌های اکشن بیشتری ساخته خواهد شد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "طبق گزارش‌های اخیر، شارلیز ترون که پیش‌تر نقش فیوروسا را در «مکس دیوانه : جاده خشم» بازی کرده بود، قطعاً برای ایفای نقش این شخصیت در قسمت جدید حضور نخواهد داشت؛ چرا که زمان‌بندی روایت فیلم این‌طور ایجاب می‌کند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "به گزارش هالیوود ریپورتر ، جودی کومر برای ایفای نقش فیوروسا در دنباله فیلم «مکس دیوانه : جاده خشم» با سازندگان فیلم مذاکره کرده و انتخاب شده است. کومر ، مثل ترون ، احتمالاً اولین بازیگری نیست که برای ایفای نقش راننده کامیونی یکدست و کمی هم لجوج با موهای از ته تراشیده شده به ذهن شما می‌رسد. البته باید گفت که کومر ، باز هم مثل ترون ، یکی از بهترین بازیگرهای دنیای هالیوود است و به‌احتمال بسیار زیاد فیوروسا ی جذاب و خیره‌کننده‌ای را به ما نشان خواهد داد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "جودی کومر بیشتر برای ایفای نقش در سریال محبوب شبکه بی‌بی‌سی ، «کشتن ایو»، شناخته شده است. این بازیگر، ده‌ها بار برای ایفای نقش‌های متفاوت نامزد دریافت جایزه‌های مختلف از جشنواره‌ها شده است و جایزه بهترین بازیگر زن امی را در سال گذشته برای یکی از نقش‌هایش به خانه برد. با توجه به نقش او در فیلم هیجان‌انگیز رایان رینولدز ، «مرد آزاد» و فیلم پیشرو و جذاب ریدلی اسکات ، «آخرین دوئل» (فیلمی با حضور ستارگان بزرگی چون مت دیمون ، آدام درایور و بن افلک )، انتظار می‌رود که از این پس او را بیشتر بر روی پرده‌های بزرگ سینما ببینید.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%d8%a8%d8%b1%d9%86%d8%af%da%af%d8%a7%d9%86-%d8%a7%d9%85%db%8c-%db%b2%db%b0%db%b1%db%b9/" }, { "type": "p", "text": "قطعاً کومر تنها گزینه‌ای نیست که برای ایفای نقش فیوروسا موردبحث قرار گرفته است. طبق گزارش‌های منتشر شده در ماه مارس گذشته، میلر با آنیا تیلور-جوی برای ایفای این نقش گفتگو کرده بود. درنتیجه، حتی اگر حالا کومر به نظر بهترین انتخاب برای این نقش می‌رسد، باید توجه داشت که جورج میلر برای پیدا کردن بازیگری مناسب و محبوب برای نقش فیوروسا (که پیشتر ترون با جادوی خود آن را به‌یادماندنی کرده بود) بسیار تلاش کرده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "با این که همه‌ ما انتظار داریم اسپین‌آف جدید به‌زودی تولید و ساخته شود، اما این فیلم حداقل در یک سال آینده آماده پخش و اکران نخواهد بود. درواقع، قبل از اینکه میلر کار بر روی این پروژه را آغاز کند قرار بود فیلم رمانتیک دیگری با نام «Three Thousands Years of Longing» را کارگردانی کند؛ فیلمی که ستارگانی چون ادریس البا و تیلدا سوینتن در آن حضور دارند. فیلمبرداری و کار بر روی این پروژه تا زمان پشت سر گذاشتن دوران پاندمی ویروس کرونا امکان‌پذیر نخواهد بود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "به‌هرحال، جای خوشحالی است که پس از چندین سال تماشای تکراری فیلم «مکس دیوانه : جاده خشم»، با فاصله‌ یکی دو سال فیلم جدیدی از جرج میلر با همان ژانر و موضوع را خواهیم دید.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: The Playlist", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:نقد و یادداشت سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
سریال «داستان عامه پسند : شهر فرشتگان»؛ مجموعه‌ای خوش‌ساخت از فیلم‌نامه‌ای ضعیف!
[ { "type": "p", "text": "ماحصل سلیقۀ جان لوگان ، که به ساخت مجموعه‌ «داستان عامه‌پسند» (با نام اصلی Penny Dreadful) در لس‌آنجلس ختم شده است، به شکلی ناامید‌کننده‌ مبتدیانه به‌نظر می‌رسد. عنوان «داستان عامه‌پسند» اولین‌بار در بریتانیا ابداع شد و معمولاً به مجموعه‌هایی اطلاق می‌شود که با وجودِ نداشتن داستانی پُرمغز و چشمگیر، مورد اقبال عمومی قرار می‌گیرند. جان لوگان در سال ۲۰۱۴، با برداشتی خلاقانه، از این عنوان برای مجموعه‌ای استفاده کرد که شخصیت‌هایش را کاراکترهای معروف آثار ادبی دوران گوتیک تشکیل می‌دادند. این مجموعه، بنیان‌گذار شیوه‌ای جدید در روایت پُر‌پیچ‌و‌خمِ داستان‌های عامه‌پسند شد که تاکنون نیز ادامه یافته است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "حالا آخرین سری از این مجموعه به دوران ویکتوریایی لس‌آنجلس در سال ۱۹۳۸ می‌پردازد. داستان اصلی این قسمت، دربارۀ ماجرای قتل چیکانو است و به موازات آن به ساخت اولین بزرگراه اصلی لس‌آنجلس نیز اشاره می‌شود. این مجموعه در تعیین گروه مخاطب اصلی خود روشن عمل نمی‌کند. بنابراین، فقط تلاش و توانایی گروه سازندگان مجموعه است که روایت را به ‌پیش می‌برد. در بررسی سریال «داستان عامه پسند : شهر فرشتگان» با فیلیمو شات همراه باشید.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "لیست بهترین سریال های خارجی جهان", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%d8%a8%d9%87%d8%aa%d8%b1%db%8c%d9%86-%d8%b3%d8%b1%db%8c%d8%a7%d9%84-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%a8%d9%87%d8%a7%d8%b1-2020/" }, { "type": "p", "text": "عامه‌پسندی این مجموعه را می‌توان در نحوۀ ایجاد ارتباط این فصلِ سریال با فصل قبلی‌اش به‌خوبی مشاهده کرد؛ در صحنۀ ابتدایی فیلم، مگدا (با بازی ناتالی دورمر )، سانتا مورته (با بازی لورنزا ایزو ) را دربارۀ منشأ روح بشریت به چالش می‌کشد. آیا مگدا ی شیطان‌صفت، موجودی ماورائی است؟ این موضوع در تمام شش قسمت منتشر‌شده مشخص نمی‌شود. او در هیبت زنانی متفاوت در مرکز پیچ‌و‌خم فراوان داستان زندگی می‌کند؛ در نهایت، او سرنوشتی نامعلوم دارد و فقط بذر نفاق می‌پراکند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "دورمر با قابلیت‌های فردی‌اش تمام نقش‌هایی را که به او محول شده به‌خوبی می‌‌پروراند و آن‌ها را در حد کمال، پُر‌جنب‌و‌جوش و با‌انرژی اجرا می‌کند. خطرناک‌ترین و مهار‌ناپذیرترینِ این شخصیت‌ها، الکس ، دستیار چارلتون تاونسند ، عضو خجالتی شورای شهر است. او در حال ارزیابی پروژۀ ساخت بزرگراه آرویو سکو است که برای اجرای آن باید منطقۀ بلودر هایتز در محلۀ چیکانو را تخریب کند. دورمر با چهره‌ای که نمی‌توان از آن به افکارش پی برد و با آن رفتار صمیمانه، شیطانی است که تاونسند را وسوسه می‌کند. در نقطۀ مقابل الکس ، دورمر در نقش زن آلمانی شیرین‌زبانی به نام السا ظاهر شده است که دکتر پیتر (با بازی روری کینیار ) را اغوا می‌کند و البته این نقش را بسیار سرزنده اجرا می‌کند. دورمر در هر دو کاراکتر الکس و السا در نقش‌هایی کلیشه‌ای و آشنا ظاهر می‌شود: یکی باهوش و حیله‌گر و دیگری با‌اراده و توانا، که دورمر هر دو را بسیار درخشان بازی کرده است. او در مقام یک هنرپیشه توانایی آن را دارد که در قالب شخصیت‌های متفاوت به‌خوبی فرو رود و این مجموعه را می‌توان حد نهایت تغییر‌پذیری او در نقش‌هایش دانست. با وجود این، دورمر در نقش یک زن ایتالیایی که سردستۀ منفور گروهی به نام پاچوکو است، چنان که باید جا نیفتاده است. در این بخش، مسیر داستان بیشتر سمت‌و‌سوی مسائل فرهنگی به خود می‌گیرد و از ایدۀ اصلی مجموعه دربارۀ ظلم‌های مشابهی که افراد رانده‌شدۀ اجتماعی از آن رنج می‌برند، فاصله می‌گیرد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در حقیقت، چهره‌های مختلف دورمر ، که شخصیت‌های اصلی سریال «داستان عامه پسند : شهر فرشتگان» (با نام اصلی City of Angels) هستند، داستان را به پیش می‌برد؛ اما خُرده‌داستان‌های متعدد دیگری نیز در این مجموعه وجود دارد که البته مجال چندانی برای دیده‌شدن نمی‌یابند. پس از صحنۀ ابتدایی مجموعه و معرفی مگدا و سانتا مورته ، بیننده بلافاصله در جریان قتل اعضای یکی از خانواده‌های برجستۀ بورلی هیلز به نام هازلت قرار می‌گیرد. این جنایت مخوف بر جادوی سیاه دلالت می‌کند و پای مکزیکی‌ها را نیز به ماجرا می‌کشاند. تحقیقات دربارۀ این جنایت به عهدۀ کارآگاه میچنر (با بازی ناتان لین ) و کارآگاه سانتیاگو تیاگو وگا (با بازی دنیل زوواتو ) است، که در مکزیک متولد شده و به تیاگو معروف است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "هدف اصلی بازگویی ماجرای قتل خانوادۀ‌ هازلت و حضور کارآگاه تیاگو در این سریال، مطرح‌کردن بحث‌های مبارزه با تبعیض نژادی است، که البته بسیار واضح و سطحی بیان می‌شوند. تیاگو به‌عنوان اولین کارآگاه رنگین‌پوست ادارۀ پلیس لس‌آنجلس، بر سر دوراهی است؛ او نمی‌داند یک مکزیکی است که در ادارۀ پلیس کار می‌کند یا پلیسی است که در مکزیک متولد شده است! این تناقض وقتی به اوج خود می‌رسد که خانواده مسیری متفاوت از او در پیش می‌گیرند؛ برای نمونه، آن‌ها در برابر تغییرات ساختار شهر و تخریب محله برای ساخت بزرگراه مقاومت می‌کنند و هر روز بیشتر و بیشتر درگیر تعصبات مذهبی می‌شوند. تیاگو سعی می‌کند بین خانواده و شغل خود تعادل برقرار کند، اما با برخورد خشونت‌آمیز برادرانش ماتئو و رائول (با بازی جاناتان نیوس و آدام رودریگوئز ) مواجه می‌شود. در نیروی پلیس نیز این نژادپرستی به چشم می‌خورد؛ تیاگو در تعامل با همکار سفیدپوستش، به امتیازات ویژه‌ای اشاره می‌کند که سفیدپوستان از آن‌ها برخوردارند. لوئیس بارها در مواقع اضطراری از تیاگو حمایت کرده است، اما گهگاه نیز دچار تعصبات نژادی می‌شود و از امتیاز رنگ پوست خود برای زورگویی و خودبرتربینی بهره می‌برد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "متأسفانه مسیر داستان در نیمی از مجموعه، لوئیس و تیاگو را از هم جدا می‌کند. لوئیس درگیر پروندۀ نازی‌ها در لس‌آنجلس می‌شود و تیاگو ماجرای مُبلغی مذهبی را در رادیو، به نام خواهر مولی (با بازی کری بیشی ) پیگیری می‌کند. نمایش زوواتو در نقش تیاگو ، برخلاف شخصیت رمانتیکی که برای او در‌نظر گرفته شده، خوب از آب درآمده است. او در برخی صحنه‌ها، به دلیل برخورد خانواده‌اش با افراد پلیس، با آن‌ها مشاجره می‌کند و در همین صحنه‌هاست که هنرش را بسیار بهتر نمایان می‌سازد. در ادامه، رابطۀ او با خواهر مولی به نوعی فیلم «داستان وست ساید» یا «داستان کنارۀ غربی» (با نام اصلی West Side Story) و روابط عاشقانۀ آن را تداعی می‌کند، البته بدون آنکه به‌طور مستقیم به این فیلم اشاره شود. خواهر مولی شخصیتی الهام‌گرفته از اِیمی سمپل مکفرسون و خواهر شارون (با بازی جین سیمونز ) در فیلم «المر گنتری» (با نام اصلی Elmer Gantry‎) است که البته نشانه‌هایی کنترل‌شده از ستارۀ موسیقی پاپ، بریتنی اسپیرز ، را نیز در خود دارد. کری بیشی این نقش را بسیار درخشان اجرا کرده است؛ در صحنه‌ای که خواهر مولی در برابر مادرش (با بازی امی مادیگان ) صحبت می‌کند، جملات فیلم‌نامه را چنان زیبا ادا می‌کند که گویی شعر می‌خواند؛ اما متأسفانه مانند بیشتر بخش‌های این مجموعه، موقعیت خواهر مولی نیز در کل ماجرا‌های این سریال معلوم نیست، همچنین نمی‌توان ارتباط او را با ماجراهای جنایی داستان درک کرد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در این مجموعه، کسی که همه را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد ناتان لین است. او به ماجرای موشک V2 سرک می‌کشد و با دوتی مینتر (با بازی لین شی )، همدست می‌شود. در شش اپیزود ابتدایی مجموعه، هنوز هدف نهایی او از این کارها مشخص نیست؛ پس می‌توان تصور کرد که احتمالاً در نهایت با تاونسند مرتبط می‌شود که ارتباطاتی با نازی‌ها دارد. در واقع، این شخصیت هنوز چندان شکل نگرفته و کامل نشده است. در این مجموعه، قرار بر این بوده که چیکانو در جریان مسائل یهودیان و اطلاعات فزایندۀ آن‌ها از اتفاقات آلمان قرار گیرد؛ اما در واقع فقط نوعی مغالطه بر صفحۀ نمایش شکل گرفته است که استدلال و منطق کافی ندارد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در این مجموعه، به‌شدت بر نفوذ نازی‌ها در لس‌آنجلس تأکید می‌شود؛ اما ضعیف‌ترین قسمت فیلم‌نامه جایی است که یک نازی واقعی، به نام پیتر کرافت (با بازی روری کینیار ) وارد داستان می‌شود. پیتر مردی است که دو چهرۀ متفاوت از خود به نمایش می‌گذارد: از طرفی، یک مرد خانواده است که اوقات‌فراغتش را به بازی با کودکان می‌گذراند و از سوی دیگر، کسی است که بیانیۀ نازیسم را در مقابل تالار شهر قرائت می‌کند. بازی کینیار در نقش کرفت بدون ایراد است، اما داستانی که برای السا تدارک دیده شده داستان تکراری خیانت در سریال‌های عوام‌پسند است و این دقیقاً همان چیزی است که مشکل اصلی سریال «داستان عامه پسند : شهر فرشتگان» به‌شمار می‌آید: تقریباً تمام داستان‌هایی که در این مجموعه، دربارۀ نازی‌های پنهان‌شده در میان مردم، در سال‌های دهۀ ۱۹۳۰، گفته شده است، پیش از این، با پرداختی بسیار بهتر ساخته و روایت شده‌‌اند. در بسیاری از صحنه‌ها، این مجموعه بازخوانی فیلم «محرمانۀ لس‌آنجلس» (با نام اصلی L.A. Confidential)، محصول سال ۱۹۹۷، به‌نظر می‌آید که مؤلفه‌های منحصر‌به‌فردش در نوع خود ستودنی است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "در این مجموعه، چنین می‌نماید که محور اصلی داستان، تلاش تیاگو برای به‌دست‌آوردن احترام در میانِ پلیس لس‌آنجلس باشد که با چندین داستانک جانبی تلطیف شده است. شاید اگر این داستانک‌ها در مجموعه کم‌رنگ‌تر بود شخصیت‌ها مجال بیشتری برای درخشیدن داشتند و انگیزه و هدف آن‌ها بهتر شکل می‌گرفت. در عوض، حالا در مجموعۀ پرماجرا، بیش از بیست شخصیت متفاوت در حال جست‌‌وجوی راه خروج هستند!", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Indie Wire", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:گفت‌وگوی فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
گفتگو با نسیم ادبی به بهانه اکران آنلاین «مهمانخانه ماه نو»
[ { "type": "p", "text": "اکران آنلاین فیلم « مهمانخانه ماه نو » از ۳۱ اردیبهشت ۹۹ در سینمای آنلاین فیلیمو آغاز شد؛ فیلمی به تهیه‌کنندگی جواد نوروزبیگی و کارگردانی تاکفومی تسوتسویی که محصول مشترک دو کشور ایران و ژاپن است. این فیلم برای اولین بار در سی‌وهفتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و روایتگر داستان زنی بود که به‌همراه دخترش زندگی آرامی داشت اما با ورود مردی ژاپنی همه‌چیز به‌هم می‌ریخت.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اکران آنلاین فیلم «مهمانخانه ماه نو»، چهارمین تجربه سینمای ایران در حوزه اکران اینترنتی است؛ این موضوع بهانه‌ای شد تا با نسیم ادبی به گفتگو بنشینیم. با فیلیمو شات همراه باشید.", "ref": "https://www.filimo.com/crew/%D9%86%D8%B3%DB%8C%D9%85-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C" }, { "type": "p", "text": "نسیم ادبی در پاسخ به این پرسش که چرابازی در فیلم سینمایی «مهمانخانه ماه نو» را قبول کرده است، گفت: «پیش از این هم با آقای نوروز بیگی (تهیه‌کننده این فیلم) کارکرده بودم. ایشان تماس گرفتند و گفتند قرار است پروژه ای مشترک بین ایران و ژاپن ساخته شود؛ کارگردان، ژاپنی و از کارگردان‌های خوب آن کشور است. از من برای یکی از نقش ها دعوت کردند و گفتند البته قرار است کارگردان، تاکفومی تسوتسویی ، من را ببیند؛ چون اصلا بازیگران ایرانی را نمی‌شناسد. رفتم دفترشان و کارگردان بسیار خوشرو و خوش‌برخورد بود و به‌محض اینکه من از در وارد شدم گفت این بازیگر،همانی است که در ذهنم بود: دنبال یک دختر مهربان با یک چهره شیرین می‌گشتم. کاراکتری که قرار بود بازی کنم دوست کودکی نقش اصلی (با بازی مهناز افشار ) بود. من و مهناز افشار هم از سال‌های گذشته با هم دوست بودیم و در تئاتر و در سینما با یکدیگر همکار بودیم. به‌هرحال، شاید این دوستی و ارتباط خوبی که ما دو نفر با یکدیگر داشتیم تاثیر داشت در اینکه نقش خوب‌تر دربیاید.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "نسیم ادبی درباره تجربه کار با کارگردانی ژاپنی گفت: «همیشه کار کردن با کارگردان بین‌المللی و غیرایرانی برای همه ما جالب است؛ حتی برای بازیگرهای دیگر کشورها هم کار کردن با کارگردان‌هایی که خارج از کشورشان هستند، جذاب است. سینمای ژاپن را بسیار دوست دارم و همیشه دنبالش می‌کنم و همیشه برایم جالب بود که بخواهم با یک کارگردان این شکلی کار کنم. یکی از چیزهایی که درباره این کارگردان وجود دارد این است که از نظر ارتباط با بازیگر، بسیار مهربان و درجه‌یک هستند. محسن قرائی هم به‌عنوان بازی‌گردان و مشاور در کنار او قرار داشت. یک اتفاق جالبی که وجود داشت این بود که بسیار برای تمام بازیگرها و عوامل پشت دوربین ارزش قائل بود. هر وقت کات می‌داد و از برداشت راضی بود، بلند می‌شد و به بازیگر تعظیم می‌کرد. خیلی برایم جالب بود. ندیده بودم و اصلا در ایران رسم نیست که کارگردان تشکر خاصی از بازیگر بکند. ولی تشکر او فقط زبانی نبود و بلند می‌شد و تعظیم می‌کرد و از بازیگر به سبک ژاپنی‌ها تشکر می‌کرد. برای من، کار کردن با او تجربه بسیار بسیار خوبی بود. او اینقدر دلبسته بازیگران و گروه ایرانی شده بود که یادم هست در اولین اکران که حدود یکسال پیش بود و قرار بود بعد از آن ایران را ترک کند، در سینما احساساتی شده بود؛ ناراحت بود از اینکه می‌خواهد ایران را ترک کند. خروجی کار برایش خوشایند بود و خیلی به بازیگرها علاقه‌مند شده بود. او خیلی انسان، اخلاق مدار و احساساتی بود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "بازیگر سریال «شهرزاد» در ادامه درباره نقشی که در فیلم« مهمانخانه ماه نو» بازی کرده است، توضیح داد: « مهناز افشار نقش مادر یک دختر در سن بلوغ را بازی می‌کرد و من نقش دوست صمیمی مهناز افشار را بازی می‌کردم. دختر این زن، سرکش بود و ما به زندگی این زن ورود پیدا می‌کنیم. اصولا من خیلی سعی نکردم چیز متفاوتی از این نقش دربیاورم. ولی شما می‌بینید که این فیلم خیلی نزدیک به زندگی است. یک زن شوخ‌وشنگی است که دوست کاراکتر اصلی است و سعی می‌کند با شوخی همه‌چیز را بپذیرد. رفاقتی قدیمی را نشان می‌دهد. کاراکتر اصلی، همه حرف‌ها و تصمیماتش در مورد دخترش را به دوستش می‌گوید. من خودم کاراکترش را دوست داشتم. قابل‌باور است. از فیلم بیرون نزده است و خیلی صمیمی و نرم و مهربان پیش می‌رود.»", "ref": null }, { "type": "p", "text": "او در ادامه درباره تشابهات سینمای ایران و ژاپن گفت: «هر کشوری با هر فرهنگی، سینمای خاص خود را دارد. درواقع با توجه به فرهنگ و اتفاقات تاریخی‌ای، داستان‌ها خاص خود را دارند. سینمای ژاپن بسیار پیشرفته است و کارگردان های درجه‌یکی دارد و این بر کسی پوشیده نیست. اتفاقی که وجود داشت این بود که کارگردان خیلی اعتقاد داشت فیلم باید ریتم کندی داشته باشد. اصولا اغلب فیلم‌های ژاپنی با طمانینه پیش می‌رود و شاید ریتم کندی هم داشته باشند. این فیلم از فیلم‌های ایرانی، ریتم خیلی کندتری دارد؛ اما قاب‌بندی‌هایش اصولی، درست، قابل‌باور و جذاب است. امیدوارم مخاطبان دوست داشته باشند.»", "ref": null }, { "type": "p", "text": "ادبی درباره نغمه ثمینی گفت: «او نمایشنامه‌نویسی درجه‌یک و همچنین فیلمنامه‌نویس خوبی است؛ من قبلا تجربه سریال «شهرزاد» را با او داشتم. کار را بسیار درجه‌یک نوشته بودند. هنوز هم که هنوز است بازتاب «شهرزاد» را در جامعه می‌بینیم و هنوز مردم راجع به این سریال حرف می‌زنند. او هم در تئاتر و هم در سینما درجه‌یک است و موفق عمل می‌کند. وقتی کارت را بلد باشی، در هر مدیومی که قرار بگیری خوب و درست عمل می‌کنی.»", "ref": null }, { "type": "p", "text": "او همچنین درباره اکران آنلاین گفت: «هر شرایطی یک‌چیزی را می‌طلبد . شرایطی که به وجود آمده اینطور است که شاید هیچ‌کس از قبل کسی را فکرش را نمی‌کرد که یک روزی کار به جایی بکشد که قرار باشد فیلم‌ها به‌صورت آنلاین نمایش داده شود و سینماها بسته شود. الان مدتی است که سینماها و تئاترها بسته‌اند. به‌محض اینکه اکران فیلم سینمایی «بی‌وزنی» شروع شد، مصادف با کرونا شد؛ مجبور شدیم اکران نکنیم. نمی‌دانم سرانجامش چه خواهد شد. برایش زحمت زیادی کشیدیم و دوست داشتیم نتیجه کار را ببینیم که متاسفانه نشد.»", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اکران آنلاین باعث می‌شود فیلم در شرایط فعلی دیده شود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "بازیگر سریال« برادرجان» تاکید کرد: « اکران آنلاین باعث می‌شود فیلم در شرایط فعلی دیده شود و فیلم‌ها اکران شوند؛ یعنی سینمای ما تعطیل نباشد. درست است که سالن سینما تعطیل است ولی دیدن فیلم‌های جدید که درزمان خودش باید اکران می‌شد نباید تعطیل شود. من با اکران آنلاین خیلی موافق هستم .شاید حتی فیلم‌ها تماشاچی بیشتری داشته باشند. در مورد تئاتر هم همینطور است. هفته پیش یک نمایش آنلاین داشتیم که برای اولین بار این کار را کردیم. تئاتر آنلاین را با آقای آریان رضائی که کارگردان هستند تجربه کردیم. خیلی خوب جواب داد و مورد استقبال قرار گرفت.»", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اکران آنلاین فیلم «مهمانخانه ماه نو» از چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۹۹ آغاز شده است. این فیلم به تهیه‌کنندگی جواد نوروزبیگی، کارگردانی تاکفومی تسوتسویی و بازی مهناز افشار ، نسیم ادبی ، لاله مرزبان ، علی شادمان ، ماساتوشی ناگاسه و آیاکو کوبایاشی را در سینمای آنلاین فیلیمو ببینید.", "ref": null } ]
null
original:گفت‌وگوی فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
گفتگو با نسیم ادبی به بهانه اکران آنلاین «مهمانخانه ماه نو»
[ { "type": "p", "text": "اکران آنلاین فیلم « مهمانخانه ماه نو » از ۳۱ اردیبهشت ۹۹ در سینمای آنلاین فیلیمو آغاز شد؛ فیلمی به تهیه‌کنندگی جواد نوروزبیگی و کارگردانی تاکفومی تسوتسویی که محصول مشترک دو کشور ایران و ژاپن است. این فیلم برای اولین بار در سی‌وهفتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و روایتگر داستان زنی بود که به‌همراه دخترش زندگی آرامی داشت اما با ورود مردی ژاپنی همه‌چیز به‌هم می‌ریخت.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اکران آنلاین فیلم «مهمانخانه ماه نو»، چهارمین تجربه سینمای ایران در حوزه اکران اینترنتی است؛ این موضوع بهانه‌ای شد تا با نسیم ادبی به گفتگو بنشینیم. با فیلیمو شات همراه باشید.", "ref": "https://www.filimo.com/crew/%D9%86%D8%B3%DB%8C%D9%85-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C" }, { "type": "p", "text": "نسیم ادبی در پاسخ به این پرسش که چرابازی در فیلم سینمایی «مهمانخانه ماه نو» را قبول کرده است، گفت: «پیش از این هم با آقای نوروز بیگی (تهیه‌کننده این فیلم) کارکرده بودم. ایشان تماس گرفتند و گفتند قرار است پروژه ای مشترک بین ایران و ژاپن ساخته شود؛ کارگردان، ژاپنی و از کارگردان‌های خوب آن کشور است. از من برای یکی از نقش ها دعوت کردند و گفتند البته قرار است کارگردان، تاکفومی تسوتسویی ، من را ببیند؛ چون اصلا بازیگران ایرانی را نمی‌شناسد. رفتم دفترشان و کارگردان بسیار خوشرو و خوش‌برخورد بود و به‌محض اینکه من از در وارد شدم گفت این بازیگر،همانی است که در ذهنم بود: دنبال یک دختر مهربان با یک چهره شیرین می‌گشتم. کاراکتری که قرار بود بازی کنم دوست کودکی نقش اصلی (با بازی مهناز افشار ) بود. من و مهناز افشار هم از سال‌های گذشته با هم دوست بودیم و در تئاتر و در سینما با یکدیگر همکار بودیم. به‌هرحال، شاید این دوستی و ارتباط خوبی که ما دو نفر با یکدیگر داشتیم تاثیر داشت در اینکه نقش خوب‌تر دربیاید.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "نسیم ادبی درباره تجربه کار با کارگردانی ژاپنی گفت: «همیشه کار کردن با کارگردان بین‌المللی و غیرایرانی برای همه ما جالب است؛ حتی برای بازیگرهای دیگر کشورها هم کار کردن با کارگردان‌هایی که خارج از کشورشان هستند، جذاب است. سینمای ژاپن را بسیار دوست دارم و همیشه دنبالش می‌کنم و همیشه برایم جالب بود که بخواهم با یک کارگردان این شکلی کار کنم. یکی از چیزهایی که درباره این کارگردان وجود دارد این است که از نظر ارتباط با بازیگر، بسیار مهربان و درجه‌یک هستند. محسن قرائی هم به‌عنوان بازی‌گردان و مشاور در کنار او قرار داشت. یک اتفاق جالبی که وجود داشت این بود که بسیار برای تمام بازیگرها و عوامل پشت دوربین ارزش قائل بود. هر وقت کات می‌داد و از برداشت راضی بود، بلند می‌شد و به بازیگر تعظیم می‌کرد. خیلی برایم جالب بود. ندیده بودم و اصلا در ایران رسم نیست که کارگردان تشکر خاصی از بازیگر بکند. ولی تشکر او فقط زبانی نبود و بلند می‌شد و تعظیم می‌کرد و از بازیگر به سبک ژاپنی‌ها تشکر می‌کرد. برای من، کار کردن با او تجربه بسیار بسیار خوبی بود. او اینقدر دلبسته بازیگران و گروه ایرانی شده بود که یادم هست در اولین اکران که حدود یکسال پیش بود و قرار بود بعد از آن ایران را ترک کند، در سینما احساساتی شده بود؛ ناراحت بود از اینکه می‌خواهد ایران را ترک کند. خروجی کار برایش خوشایند بود و خیلی به بازیگرها علاقه‌مند شده بود. او خیلی انسان، اخلاق مدار و احساساتی بود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "بازیگر سریال «شهرزاد» در ادامه درباره نقشی که در فیلم« مهمانخانه ماه نو» بازی کرده است، توضیح داد: « مهناز افشار نقش مادر یک دختر در سن بلوغ را بازی می‌کرد و من نقش دوست صمیمی مهناز افشار را بازی می‌کردم. دختر این زن، سرکش بود و ما به زندگی این زن ورود پیدا می‌کنیم. اصولا من خیلی سعی نکردم چیز متفاوتی از این نقش دربیاورم. ولی شما می‌بینید که این فیلم خیلی نزدیک به زندگی است. یک زن شوخ‌وشنگی است که دوست کاراکتر اصلی است و سعی می‌کند با شوخی همه‌چیز را بپذیرد. رفاقتی قدیمی را نشان می‌دهد. کاراکتر اصلی، همه حرف‌ها و تصمیماتش در مورد دخترش را به دوستش می‌گوید. من خودم کاراکترش را دوست داشتم. قابل‌باور است. از فیلم بیرون نزده است و خیلی صمیمی و نرم و مهربان پیش می‌رود.»", "ref": null }, { "type": "p", "text": "او در ادامه درباره تشابهات سینمای ایران و ژاپن گفت: «هر کشوری با هر فرهنگی، سینمای خاص خود را دارد. درواقع با توجه به فرهنگ و اتفاقات تاریخی‌ای، داستان‌ها خاص خود را دارند. سینمای ژاپن بسیار پیشرفته است و کارگردان های درجه‌یکی دارد و این بر کسی پوشیده نیست. اتفاقی که وجود داشت این بود که کارگردان خیلی اعتقاد داشت فیلم باید ریتم کندی داشته باشد. اصولا اغلب فیلم‌های ژاپنی با طمانینه پیش می‌رود و شاید ریتم کندی هم داشته باشند. این فیلم از فیلم‌های ایرانی، ریتم خیلی کندتری دارد؛ اما قاب‌بندی‌هایش اصولی، درست، قابل‌باور و جذاب است. امیدوارم مخاطبان دوست داشته باشند.»", "ref": null }, { "type": "p", "text": "ادبی درباره نغمه ثمینی گفت: «او نمایشنامه‌نویسی درجه‌یک و همچنین فیلمنامه‌نویس خوبی است؛ من قبلا تجربه سریال «شهرزاد» را با او داشتم. کار را بسیار درجه‌یک نوشته بودند. هنوز هم که هنوز است بازتاب «شهرزاد» را در جامعه می‌بینیم و هنوز مردم راجع به این سریال حرف می‌زنند. او هم در تئاتر و هم در سینما درجه‌یک است و موفق عمل می‌کند. وقتی کارت را بلد باشی، در هر مدیومی که قرار بگیری خوب و درست عمل می‌کنی.»", "ref": null }, { "type": "p", "text": "او همچنین درباره اکران آنلاین گفت: «هر شرایطی یک‌چیزی را می‌طلبد . شرایطی که به وجود آمده اینطور است که شاید هیچ‌کس از قبل کسی را فکرش را نمی‌کرد که یک روزی کار به جایی بکشد که قرار باشد فیلم‌ها به‌صورت آنلاین نمایش داده شود و سینماها بسته شود. الان مدتی است که سینماها و تئاترها بسته‌اند. به‌محض اینکه اکران فیلم سینمایی «بی‌وزنی» شروع شد، مصادف با کرونا شد؛ مجبور شدیم اکران نکنیم. نمی‌دانم سرانجامش چه خواهد شد. برایش زحمت زیادی کشیدیم و دوست داشتیم نتیجه کار را ببینیم که متاسفانه نشد.»", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اکران آنلاین باعث می‌شود فیلم در شرایط فعلی دیده شود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "بازیگر سریال« برادرجان» تاکید کرد: « اکران آنلاین باعث می‌شود فیلم در شرایط فعلی دیده شود و فیلم‌ها اکران شوند؛ یعنی سینمای ما تعطیل نباشد. درست است که سالن سینما تعطیل است ولی دیدن فیلم‌های جدید که درزمان خودش باید اکران می‌شد نباید تعطیل شود. من با اکران آنلاین خیلی موافق هستم .شاید حتی فیلم‌ها تماشاچی بیشتری داشته باشند. در مورد تئاتر هم همینطور است. هفته پیش یک نمایش آنلاین داشتیم که برای اولین بار این کار را کردیم. تئاتر آنلاین را با آقای آریان رضائی که کارگردان هستند تجربه کردیم. خیلی خوب جواب داد و مورد استقبال قرار گرفت.»", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اکران آنلاین فیلم «مهمانخانه ماه نو» از چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۹۹ آغاز شده است. این فیلم به تهیه‌کنندگی جواد نوروزبیگی، کارگردانی تاکفومی تسوتسویی و بازی مهناز افشار ، نسیم ادبی ، لاله مرزبان ، علی شادمان ، ماساتوشی ناگاسه و آیاکو کوبایاشی را در سینمای آنلاین فیلیمو ببینید.", "ref": null } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
اکران آنلاین فیلم «مهمانخانه ماه نو»؛ یافتن اشتراکات در فرهنگ شرقی
[ { "type": "p", "text": "روال عادی زندگی یک مادر و دختر با حضور مسافری از ژاپن به هم می‌ریزد و موجب افشای رازها و حقایقی از گذشته می‌شود. این خلاصه داستان فیلم « مهمانخانه ماه نو »، اثری کنجکاوی‌برانگیز در سینمای ایران است که پیش از این تنها نمایش محدودی در سی‌وهفتمین جشنواره جهانی فجر داشته. با اکران آنلاین فیلم از ۳۱ اردیبهشت ۹۹، فرصت تماشای آن در سینمای آنلاین فیلیمو برای عموم مردم فراهم شده است و به همین بهانه در فیلیمو شات به سراغ آن رفته‌ایم.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%d8%b3%db%8c%d9%86%d9%85%d8%a7%db%8c-%d8%a2%d9%86%d9%84%d8%a7%db%8c%d9%86/" }, { "type": "ilink", "text": "گفتگو اختصاصی فیلیمو شات با نسیم ادبی", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%da%af%d9%81%d8%aa%da%af%d9%88-%d8%a8%d8%a7-%d9%86%d8%b3%db%8c%d9%85-%d8%a7%d8%af%d8%a8%db%8c/" }, { "type": "p", "text": "«مهمانخانه ماه نو» چهارمین و جدیدترین فیلم سینمایی طرح اکران آنلاین در کشور محسوب می‌شود و به تازگی از طریق سینمای آنلاین فیلیمو در دسترس مخاطبان قرار گرفته‌است. اکران آنلاین در دوران کرونا و تعطیلی سینماهای کشور به یک توفیق اجباری تبدیل شده و از قابلیت‌های تازه پلتفرم‌های مدرن نمایشی پرده برداشته‌است. هرچند این طرح برای آزمون و خطا و تشخیص راهکارهای مناسب تجاری به زمان نیاز دارد که بحثش در این مطلب نمی‌گنجد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلم «مهمانخانه ماه نو» اثری به کارگردانی تاکفومی تسوتسویی محصول مشترک ایران و ژاپن است؛ فیلمی با کارگردان ژاپنی و تیم تولید ایرانی. به طور کلی، نکته اصلی محصولات سینمایی و هنری با چنین مشخصه‌ای این است که مضامین مطرح‌شده را با دید جهانشمول‌تری به تصویر می‌کشند و پرداخت می‌کنند. اینجا نیز با اثری طرفیم که با فضایی ماجراجویانه و در ژانر درام اجتماعی به نوعی در تلاش برای یافتن اشتراکاتی میان فرهنگ بومی ایرانی و ژاپنی است. نوع نگرش به زندگی و واکنش نسبت به حوادث و اتفاقات پیش‌بینی‌نشده که مسیر هر فرد را در طول عمرش با چالش‌هایی مواجه می‌‌سازد و از او تصمیم‌هایی طلب می‌کند. چیزی که «مهمانخانه ماه نو» میان اشتراک‌های افراد در دو اقلیم پیدا و برقرار می‌کند، به احساسات و ارزش‌های انسانی، روابط پیچیده خانوادگی و در نهایت ،به جایگاه ثابت عشق در هر نگرشی با فرهنگ متفاوت اشاره دارد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "همچنین، این فیلم از آخرین حضور‌های دیده‌نشده‌ مهناز افشار در سینمای ایران پیش از مهاجرتش به خارج کشور محسوب می‌شود. مهناز افشار در «مهمانخانه ماه نو» برای اولین بار در نقش مادری میانسال ظاهر شده‌است که دختری جوان دارد. رابطه صمیمی و جذاب دختر و مادر در ابتدای فیلم، با پیشامد حوادثی رفته رفته با چالش روبرو می‌شود تا درام اصلی ماجرا شکل بگیرد. نکته اصلی در این میان، توجه فیلمساز به جایگاه زن در دو نسل مختلف جامعه ایرانی است؛ تضادها و تفاوت‌های فکری، عملی و اعتقادی دو نسل در یک طبقه اجتماعی. در کنار افشار ، بازی باورپذیر لاله مرزبان در نقش دختری که با سوال‌های جدی در‌باره هویتش در زندگی روبرو می‌شود به تاثیرگذاری بیشتر فیلم کمک کرده‌ است. با این حضور، احتمالا در آینده‌ای نزدیک نام لاله مرزبان را با نقش‌هایی پررنگ‌تر در سینمای ایران خواهیم شنید.", "ref": "https://www.filimo.com/crew/%D9%85%D9%87%D9%86%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D9%81%D8%B4%D8%A7%D8%B1" }, { "type": "p", "text": "از سوی دیگر، «مهمانخانه ماه نو» فیلمی درباره یک معضل جهان‌شمول است؛ درباره زنانی که باید در میان دشواری‌های ملموس جامعه، سرپرستی فرزندشان را به تنهایی بر عهده بگیرند، فرزندی که به هر دلیلی پدر بالای سرش نیست. این تم آشنای بسیاری از فیلم‌های مهم بیست سال اخیر سینمای جهان است: بحران هویت، تنهایی و سردرگمی نسلی که در تعیین سرنوشت خود نقشی نداشته و در دوران آگاهی از واقعیت زندگی، با سوال‌های جدی مواجه می‌شود. جنبه‌ روانشناسانه رابطه یک دختر و مادر در چنین وضعیتی بسیار با جزئیات پرداخت و روایت شده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "جدا از ریتم نسبتا کند فیلم، که به دلیل سبک روایی آن انتخاب شده، دیدن «مهمانخانه ماه نو» مخصوصا به افرادی توصیه می‌شود که به قصه‌های پر رمز و راز، روابط پیچیده آدم‌ها و واکاوی جامعه‌شناسانه در روایت آثار سینمایی علاقه‌مند هستند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اکران آنلاین «مهمانخانه ماه نو» محصول مشترک ایران و ژاپن از ۳۱ اردیبهشت ۹۹ آغاز شده است؛ این اثر به کارگردانی تاکفومی تسوتسویی با نقش‌آفرینی بازیگرانی چون مهناز افشار ، نسیم ادبی ، لاله مرزبان ، ماساتوشی ناگاسه و علی شادمان ، هم‌اکنون در سینمای آنلاین فیلیمو قابل‌تماشاست.", "ref": null } ]
null
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
هلی بری در فیلم «Moonfall» حضور خواهد داشت
[ { "type": "p", "text": "حضور هلی بری در کنار جاش گد در فیلم علمی-تخیلی و فضایی «Moonfall»، اثر رولاند امریش تایید شد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "این فیلم، درباره‌ ‌ نیرو و جاذبه‌ اسرارآمیزی است که ماه را از مدارش به دور زمین خارج می‌کند. این نیرو ماه را در مسیر برخورد با زمین قرار می‌دهد. برای کنترل و پیشگیری از این فاجعه، یک گروه از فضانوردان در جهت شروع این ماموریت سخت و ناممکن به فضا می‌روند و روی سطح ماه فرود می‌آیند تا زمین را از نابودی کامل نجات دهند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "بری نقش یکی از فضانوردان ناسا را بازی می‌کنند. او که ناظر و سرپرست مابقی اعضای گروه شده است، در ماموریت پیشینش سرنخ‌هایی درباره‌ فاجعه پیش رو پیدا کرده بوده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "جاش گد نیز شخصیت نابغه‌ای را به تصویر می‌کشد که برای اولین بار متوجه رخ دادن این فاجعه شده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "طبق برنامه‌ریزی‌های کمپانی لاینزگیت قرار است این فیلم در سال ۲۰۲۱ منتشر شود. مراحل تهیه و تولید این فیلم در پاییز امسال در مونترال آغاز خواهد شد. البته اگر ماموران سلامت با توجه به وضعیت شیوع ویروس کرونا این پروژه را به تاخیر نیندازند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "شرکت آساهی گلس حق فروش فیلم‌هایش در آمریکای شمالی را به کمپانی لاینزگیت واگذار کرده است. این استودیو، پخش و توزیع درام مربوط به جنگ جهانی دوم امریش با عنوان «میدوی» را بر عهده داشته است. این فیلم، چیزی در حدود ۱۴۱ میلیون دلار در گیشه‌ جهانی فروش داشت. البته باید گفت که هزینه‌ تولیدش چیزی در حدود ۱۰۰ میلیون دلار بود و بازگشت هزینه‌ آن خیلی قابل‌قبول به نظر نمی‌رسید.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "از دیگر فیلم‌های امریش می‌توان به «روز استقلال»، «۲۰۱۲»، «سقوط کاخ سفید»، «روز بعد از فردا» اشاره کرد. (این فیلم‌ها تحت حمایت سنتروپولیس ساخته شده‌اند.)", "ref": null }, { "type": "p", "text": "هلی بری که پیش‌تر در نقش زن گربه‌ای ظاهر شده بود، اخیراً اولین تجربه‌ کارگردانی خود را با فیلم «Bruised» داشته است. فیلمی که خودش نیز در آن ایفای نقش کرده است و در آن‌جا نقش یک مبارز ام‌ام‌ای را ایفا می‌کند. از دیگر فیلم‌های او می‌توان به «جان ویک : پارابلوم» و «آدم‌ربایی» اشاره کرد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "آیا حضور هلی بری در فیلم «Moonfall» و همکاری‌اش با جاش گد می‌تواند موفقیت جدیدی را برای رولاند امریش رقم بزند؟ باید منتظر ماند و دید.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Variety", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
اکران آنلاین فیلم «مهمانخانه ماه نو»؛ یافتن اشتراکات در فرهنگ شرقی
[ { "type": "p", "text": "روال عادی زندگی یک مادر و دختر با حضور مسافری از ژاپن به هم می‌ریزد و موجب افشای رازها و حقایقی از گذشته می‌شود. این خلاصه داستان فیلم « مهمانخانه ماه نو »، اثری کنجکاوی‌برانگیز در سینمای ایران است که پیش از این تنها نمایش محدودی در سی‌وهفتمین جشنواره جهانی فجر داشته. با اکران آنلاین فیلم از ۳۱ اردیبهشت ۹۹، فرصت تماشای آن در سینمای آنلاین فیلیمو برای عموم مردم فراهم شده است و به همین بهانه در فیلیمو شات به سراغ آن رفته‌ایم.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%d8%b3%db%8c%d9%86%d9%85%d8%a7%db%8c-%d8%a2%d9%86%d9%84%d8%a7%db%8c%d9%86/" }, { "type": "ilink", "text": "گفتگو اختصاصی فیلیمو شات با نسیم ادبی", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%da%af%d9%81%d8%aa%da%af%d9%88-%d8%a8%d8%a7-%d9%86%d8%b3%db%8c%d9%85-%d8%a7%d8%af%d8%a8%db%8c/" }, { "type": "p", "text": "«مهمانخانه ماه نو» چهارمین و جدیدترین فیلم سینمایی طرح اکران آنلاین در کشور محسوب می‌شود و به تازگی از طریق سینمای آنلاین فیلیمو در دسترس مخاطبان قرار گرفته‌است. اکران آنلاین در دوران کرونا و تعطیلی سینماهای کشور به یک توفیق اجباری تبدیل شده و از قابلیت‌های تازه پلتفرم‌های مدرن نمایشی پرده برداشته‌است. هرچند این طرح برای آزمون و خطا و تشخیص راهکارهای مناسب تجاری به زمان نیاز دارد که بحثش در این مطلب نمی‌گنجد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلم «مهمانخانه ماه نو» اثری به کارگردانی تاکفومی تسوتسویی محصول مشترک ایران و ژاپن است؛ فیلمی با کارگردان ژاپنی و تیم تولید ایرانی. به طور کلی، نکته اصلی محصولات سینمایی و هنری با چنین مشخصه‌ای این است که مضامین مطرح‌شده را با دید جهانشمول‌تری به تصویر می‌کشند و پرداخت می‌کنند. اینجا نیز با اثری طرفیم که با فضایی ماجراجویانه و در ژانر درام اجتماعی به نوعی در تلاش برای یافتن اشتراکاتی میان فرهنگ بومی ایرانی و ژاپنی است. نوع نگرش به زندگی و واکنش نسبت به حوادث و اتفاقات پیش‌بینی‌نشده که مسیر هر فرد را در طول عمرش با چالش‌هایی مواجه می‌‌سازد و از او تصمیم‌هایی طلب می‌کند. چیزی که «مهمانخانه ماه نو» میان اشتراک‌های افراد در دو اقلیم پیدا و برقرار می‌کند، به احساسات و ارزش‌های انسانی، روابط پیچیده خانوادگی و در نهایت ،به جایگاه ثابت عشق در هر نگرشی با فرهنگ متفاوت اشاره دارد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "همچنین، این فیلم از آخرین حضور‌های دیده‌نشده‌ مهناز افشار در سینمای ایران پیش از مهاجرتش به خارج کشور محسوب می‌شود. مهناز افشار در «مهمانخانه ماه نو» برای اولین بار در نقش مادری میانسال ظاهر شده‌است که دختری جوان دارد. رابطه صمیمی و جذاب دختر و مادر در ابتدای فیلم، با پیشامد حوادثی رفته رفته با چالش روبرو می‌شود تا درام اصلی ماجرا شکل بگیرد. نکته اصلی در این میان، توجه فیلمساز به جایگاه زن در دو نسل مختلف جامعه ایرانی است؛ تضادها و تفاوت‌های فکری، عملی و اعتقادی دو نسل در یک طبقه اجتماعی. در کنار افشار ، بازی باورپذیر لاله مرزبان در نقش دختری که با سوال‌های جدی در‌باره هویتش در زندگی روبرو می‌شود به تاثیرگذاری بیشتر فیلم کمک کرده‌ است. با این حضور، احتمالا در آینده‌ای نزدیک نام لاله مرزبان را با نقش‌هایی پررنگ‌تر در سینمای ایران خواهیم شنید.", "ref": "https://www.filimo.com/crew/%D9%85%D9%87%D9%86%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D9%81%D8%B4%D8%A7%D8%B1" }, { "type": "p", "text": "از سوی دیگر، «مهمانخانه ماه نو» فیلمی درباره یک معضل جهان‌شمول است؛ درباره زنانی که باید در میان دشواری‌های ملموس جامعه، سرپرستی فرزندشان را به تنهایی بر عهده بگیرند، فرزندی که به هر دلیلی پدر بالای سرش نیست. این تم آشنای بسیاری از فیلم‌های مهم بیست سال اخیر سینمای جهان است: بحران هویت، تنهایی و سردرگمی نسلی که در تعیین سرنوشت خود نقشی نداشته و در دوران آگاهی از واقعیت زندگی، با سوال‌های جدی مواجه می‌شود. جنبه‌ روانشناسانه رابطه یک دختر و مادر در چنین وضعیتی بسیار با جزئیات پرداخت و روایت شده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "جدا از ریتم نسبتا کند فیلم، که به دلیل سبک روایی آن انتخاب شده، دیدن «مهمانخانه ماه نو» مخصوصا به افرادی توصیه می‌شود که به قصه‌های پر رمز و راز، روابط پیچیده آدم‌ها و واکاوی جامعه‌شناسانه در روایت آثار سینمایی علاقه‌مند هستند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اکران آنلاین «مهمانخانه ماه نو» محصول مشترک ایران و ژاپن از ۳۱ اردیبهشت ۹۹ آغاز شده است؛ این اثر به کارگردانی تاکفومی تسوتسویی با نقش‌آفرینی بازیگرانی چون مهناز افشار ، نسیم ادبی ، لاله مرزبان ، ماساتوشی ناگاسه و علی شادمان ، هم‌اکنون در سینمای آنلاین فیلیمو قابل‌تماشاست.", "ref": null } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
درباره فیلم اتصال کوتاه | مجموعه‌ای از چند فیلم کوتاه ایرانی تحسین‌شده
[ { "type": "ilink", "text": "اهل تماشای فیلم کوتاه نیستید و تجربه‌تان در برخورد با سینمای ایران محدود شده به جریان اصلی؟ چه بهتر. این‌طوری پیشنهاد تماشای مجموعه فیلم «اتصال کوتاه» تاثیر بیشتری هم دارد؛ یک مجموعه از فیلم‌های کوتاه ایرانی جدید و تحسین‌شده. جدا از وجود عوامل و همکاران مشترک، نقطه‌ تلاقی این چهار فیلم (شامل «رورانس»، «مثل بچه آدم»، « در بین » و «جشن») شاید نمایش تصویری کمتر دیده‌شده باشد از تاریکی شرورانه طبقه متوسط که زیر نگاه عرفی سرکوب‌گر و روزمرگی فراگیر پنهان شده.", "ref": "https://www.filimo.com/m/6BPI0/%D8%AF%D8%B1_%D8%A8%DB%8C%D9%86_-_%D9%81%D8%B5%D9%84_1_%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA_2_%3A_%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D9%87_%D8%B4%D8%AF%D9%87" }, { "type": "p", "text": "سینمای آلترناتیو در ایران ضعیف‌تر و نحیف‌تر از آن است که به‌عنوان یک جریان در نظر گرفته شود؛ بخش مهمی از این سینما را هم فیلم‌های کوتاه تشکیل می‌دهند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "شرارت، بخشی از وجود ماست؛ درست مثل سایه در تصویر. فقط در جوامعی که اصرار دارند به مدیریت فرهنگی و نمایش تصویری دخل‌وتصرف‌شده از انسان، این بخش‌های تاریک وجودی را می‌گذارند کنار. مثلا اگر تمام عمرتان را پای برنامه‌های رسانه ملی ایران صرف کرده باشید، ممکن است به این نتیجه برسید که نوع بشر به شیوه‌ گرده‌افشانی و از راه دور تولیدمثل می‌کند! حاصل اصرار بر این نگاه حذفی در سینما هم شده اختگی و انفعال که به دلیل محافظه‌کاری عرفی سازمان‌یافته، رابطه‌اش با تاریکی در حد تغذیه‌ بیمارگونه است. برای دیدن تصویر و ایده‌های متفاوت چاره‌ای ندارید جز این که از جریان اصلی فاصله بگیرید.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "سینمای آلترناتیو در ایران ضعیف‌تر و نحیف‌تر از آن است که به‌عنوان یک جریان در نظر گرفته شود. بخش مهمی از این سینما را هم باز فیلم‌های کوتاه تشکیل می‌دهند؛ محصولاتی که توانسته‌اند از سد اول یعنی تامین سرمایه عبور کنند. سد بعدی بزرگتر و محکم‌تر است؛ انحصار و محافظه‌کاری کاسب‌کارانه‌ حاکم بر بدنه‌ سینما. نتیجه این که بخش عمده‌ای از خلاقیت و بازیگوشی فیلم‌های کوتاه، سخت به جریان اصلی سینمای ایران راه پیدا می‌کند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "با این حساب، «اتصال کوتاه» تجربه قابل بحثی است. آثاری که گاه در اجرا و پرداخت ایده اگر از فیلم‌های بلندمان جلوتر نباشند، عقب‌تر هم نیستند و با تماشای آن‌ها چیزهای جذابی هم گیرتان می‌آید؛ مثلا می‌شود به شیوه‌ ابراز نفرت در نمای پایانی «جشن» اشاره کرد که تمام فیلم برای رسیدن به آن چیده شده، یا بازی ذهنی هوشمندانه‌ای که «مثل بچه آدم» با تقابل تحقیر و تسلط در یک موقعیت ساده ترتیب می‌دهد و همچنین فرصتی که «رورانس» و «در بین» برای نمایشی چندبُعدی در اختیار بازیگران اصلی خود قرار داده‌ است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "آثار مجموعه فیلم «اتصال کوتاه» حتی اگر در تمام لحظات کامل و درخشان نباشند، ارزش دیده‌شدن را دارند؛ چیزی که حداقل در مورد خیلی از فیلم‌های بلند ایرانی نمی‌شود گفت!", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "«اتصال کوتاه» را می توانید در پلتفرم ودیو و تا تاریخ ۵ خرداد در این لینک تماشا کنید.", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:نقد و یادداشت سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
نقد و بررسی فصل دهم سریال «زیاد ذوق‌زده نشو»؛ خنده‌های بی‌وقفه
[ { "type": "p", "text": "سریال «زیاد ذوق زده نشو» با عنوان اصلی «Curb Your Enthusiasm» یک مجموعه کمدی محصول شبکه اچ‌بی‌او است که پخش آن از سال ۲۰۰۰ آغاز شده است. این سریال که در ژانر تئاتر بداهه توسط لری دیوید (خالق سریال سیتکام «ساینفلد» با عنوان اصلی «Seinfeld») ساخته شده، داستانی خیالی از زندگی او به عنوان یک نویسنده و تهیه‌کننده نیمه‌بازنشسته در لس‌آنجلس را روایت می‌کند. پس از گذشت بیست سال و نُه فصل موفق، پخش فصل دهم سریال «زیاد ذوق‌زده نشو» از ماه ژانویه ۲۰۲۰ آغاز شده است و یکی از کاندیداهای احتمالی امی ۲۰۲۰ برای بهترین سریال کمدی به‌شمار می رود؛ به این بهانه، قصد داریم به بررسی این سریال و نقد فصل دهم آن بپردازیم. با فیلیمو شات همراه باشید.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/emmy-predictions-2020-best-comedy-series/" }, { "type": "p", "text": "در همان دقایق ابتدایی فصل دهم سریال «زیاد ذوق‌زده نشو»، لری دیوید که به همراه دوستش لیون (با بازی جی. بی. اسموو ، بازیگر نقش آقای دل در فیلم «مرد عنکبوتی: دور از خانه») در حال پیاده‌روی است، مونوپاد دو جوان غریبه که وسط پیاده‌رو در حال عکسبرداری هستند را می‌گیرد و آن را می‌شکند و سپس، بدون آن‌که اهمیتی به اعتراض‌های آن دو بدهد، به راهش ادامه می‌دهد. این صحنه، شاید یکی از بهترین روش‌ها برای آغاز فصل دهم یک سریال کمدی تحسین‌برانگیز، محصول شبکه HBO باشد؛ طغیانی سورئال در قالب انرژی فیزیکی که از سریالی پرمحتوا با روند کند و مملو از انرژی ذخیره‌شده انتظار داشتیم.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/emmy-predictions-2020-best-actor-comedy-series/" }, { "type": "ilink", "text": "نقد و بررسی فیلم ساعات تابستانی", "ref": "https://www.filimo.com/shot/summer-hours-review/" }, { "type": "p", "text": "یک دقیقه پس از این طغیان، لری که از بیسکوییت‌های نرم روی کیک‌های مغازه موکا جو (با بازی ساوریو گوئرا ) ناراضی است با او جر و بحث می‌کند. یک دقیقه بعد، این طغیان در مورد میز لرزان مغازه رخ می‌دهد و با چشیدن قهوه سرد، اعتراضات لری به نقطه‌ جوش می‌رسند. وقتی موکا جو قبول نمی‌کند که قهوه سرد به آنها داده، لری ، بینی خود را داخل لیوان قهوه می‌کند و این نمایش دیگری از کمدی فیزیکی است که رفته‌رفته اوج می‌گیرد. چند دقیقه بعد، لری در دفتر کار خود با دستیارش بحث می‌کند. آلیس (با بازی مگان فرگوسن ) که به تازگی دستیار جدید لری شده است، برای غذا دادن به سگش از یکی از کاسه‌های دفتر استفاده کرده اما لری معتقد است این کاسه‌ها برای انسان هستند نه حیوان.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "البته همه‌ی اعتراضات از سوی لری مطرح نمی‌شوند؛ زمانی که او عینک خود را با لباس آلیس تمیز می‌کند، آلیس نیز به او اعتراض می‌کند. تیم خلاق دیوید ، پشت سر هم ما را با ایده‌های طنزآمیز روبرو می‌کنند. اما آیا تمام این ایده‌ها خنده‌دار هستند؟ باید اعتراف کرد که بله، کاملاً. قسمت اول فصل دهم سریال «زیاد ذوق زده نشو»، تحت عنوان «سال نو مبارک»، طی مدت ۳۸ دقیقه شما را به خوبی سرگرم می‌کند. اما نکته‌ای که باید به آن توجه کرد این است که این اپیزود، نوعی حس تهاجمی را به مخاطب القا می‌کند و در برخی موارد باعث می‌شود او به طرز مخربی بداخلاق شود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اپیزود اول فصل دهم، یکی از خنده‌دارترین برنامه‌های تلویزیونی این روز‌ها بود. شاید هیچ برنامه دیگری را نتوان پیدا کرد که تا این حد شما را به خنده وادارد. حسی که پس از تماشای اولین قسمت از سریال «زیاد ذوق‌زده نشده» خواهید داشت این است که آرزو کنید شما هم وارد دنیای سریال شوید و از دیدگاه خودتان، تماشاگر ماجرا‌ها باشید. جی. بی. اسموو در قالب کاراکتر لیون یکی از طنزآمیز‌ترین صدا‌های تاریخ تلویزیون را ارائه داده است. لری دیوید و همکارانش در تیم نویسندگی، استیو لف و جف شافر ، به تشریح و تعریف ساختار‌های اجتماعی کنایه‌آمیز (که بیشتر مجموعه‌های تلویزیونی جرئت صحبت‌کردن در موردشان را ندارند) ادامه داده‌اند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "هر بار که به انتهای فصل‌های این مجموعه تلویزیونی می‌رسم، حس آن را دارم که در یک میهمانی، مدام از برخورد نزدیک با یکی از میهمانان اجتناب می‌کنم اما زمانی که هنگام خداحافظی فرا می‌رسد، چاره‌ای جز دست‌دادن با او ندارم؛ درست همانند اتفاقی که برای لری در میهمانی رخ می‌دهد. بخش اعظمی از سریال به نمایش سیاست‌های کشور آمریکا در عصر حاضر می‌پردازد؛ برای مثال، زمانی که جف (نماینده لری) مدام با هاروی واینستین اشتباه گرفته می‌شود یا هنگامی که لری با طعنه در مورد کلاه‌های MAGA («آمریکا را دوباره عالی کن») صحبت می‌کند. خُب، این همه تعریف و تمجید برای توصیه تماشای فصل دهم سریال «زیاده ذوق‌زده نشو» کفایت می‌کند یا نه؟", "ref": null }, { "type": "p", "text": "به احتمال زیاد جف شافر ، که بیشتر به علت حضور در جمع نویسندگان سریال «ساینفلد» و کارگردانی سریال «لیگ» («The League») شناخته می‌شود، مسئول اصلی سرعت‌بخشیدن به روایت اتفاقات و القای حس سورئال به مخاطب است. نوآوری‌های ارائه‌شده در فصل جدید سریال «زیاد ذوق زده نشو» روح تازه‌ای به این مجموع بخشیده است؛ این همان چیزی است که سریال سیتکام «ساینفلد» در فصل آخر به آن نیاز داشت. سازندگان سریال «Curb Your Enthusiasm» همچون یک آشپز خلاق ما را با طعم جدید یک غذای خوشمزه قدیمی شگفت‌زده کرده‌اند. به طور ویژه سخنرانی اعتراضی لری در مقابل موکا جو ما را به یاد نمایشنامه‌های دقیق شکسپیر می‌اندازد. اما مشکل وقتی بروز می‌کند که سرعت رخ‌دادن اتفاقات به قدری بالا می‌رود که زمانی برای کنترل خسارات تصمیمات لری ، به خصوص تصمیماتی که مربوط به زنان است، باقی نمی‌ماند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "به همان اندازه که ماجرا‌های سریال دل‌پذیر هستند، جوک‌هایی که درباره جنبش «من هم» («#MeToo») گفته می‌شود، سطحی و بدون تفکر عمیق طراحی شده‌اند. پس از به راه افتادن جنبش «من هم»، مردان زیادی متهم به آزار و اذیت زنان شدند و البته نمی‌توان از صحّت تمام این اتهامات مطمئن بود. ممکن است همچون اتفاقی که در سریال برای لری افتاد، فقط یک سؤتفاهم ساده باشد؛ سؤتفاهمی ساده که به نظر می‌رسد سنگ‌بنای فصل دهم سریال «زیاد ذوق‌زده نشو» را شکل داده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فصل نهم سریال «زیاد ذوق‌زده نشو» در سال ۲۰۱۷ منتشر شده بود و این یعنی سه سال از تماشای دیدگاه لری دیوید نسبت به زندگی گذشته است. شاید این شروع طوفانی چیزی بود که سریال به آن نیاز داشت و شاید خود دیوید نیز نیاز داشت با روحیه‌ای تازه، این شکاف سه‌ساله‌ خسته‌کننده را جبران و طغیانی به پا کند. اگرچه ممکن است در ادامه فصل دهم شاهد فروکش کردن این طغیان باشیم و باز هم به ذات اصلی سریال در فصل‌های گذشته برگردیم، اما اگر این جنب و جوش ادامه یابد، مطمئنم همه به آن عادت خواهیم کرد. خوب یا بد، فصل دهم سریال «زیاد ذوق زده نشو» هیجان فیلم «مکس دیوانه: جاده خشم» را در خود جای داده و باید دید مخاطبان نسبت به این هیجان چه واکنشی خواهند داشت؛ هرچند، صدای خنده‌های بی‌وقفه، خبر از موفقیتی دیگر می‌دهد.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Collider", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:نقد و یادداشت سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
نقد و بررسی فصل دهم سریال «زیاد ذوق‌زده نشو»؛ خنده‌های بی‌وقفه
[ { "type": "p", "text": "سریال «زیاد ذوق زده نشو» با عنوان اصلی «Curb Your Enthusiasm» یک مجموعه کمدی محصول شبکه اچ‌بی‌او است که پخش آن از سال ۲۰۰۰ آغاز شده است. این سریال که در ژانر تئاتر بداهه توسط لری دیوید (خالق سریال سیتکام «ساینفلد» با عنوان اصلی «Seinfeld») ساخته شده، داستانی خیالی از زندگی او به عنوان یک نویسنده و تهیه‌کننده نیمه‌بازنشسته در لس‌آنجلس را روایت می‌کند. پس از گذشت بیست سال و نُه فصل موفق، پخش فصل دهم سریال «زیاد ذوق‌زده نشو» از ماه ژانویه ۲۰۲۰ آغاز شده است و یکی از کاندیداهای احتمالی امی ۲۰۲۰ برای بهترین سریال کمدی به‌شمار می رود؛ به این بهانه، قصد داریم به بررسی این سریال و نقد فصل دهم آن بپردازیم. با فیلیمو شات همراه باشید.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/emmy-predictions-2020-best-comedy-series/" }, { "type": "p", "text": "در همان دقایق ابتدایی فصل دهم سریال «زیاد ذوق‌زده نشو»، لری دیوید که به همراه دوستش لیون (با بازی جی. بی. اسموو ، بازیگر نقش آقای دل در فیلم «مرد عنکبوتی: دور از خانه») در حال پیاده‌روی است، مونوپاد دو جوان غریبه که وسط پیاده‌رو در حال عکسبرداری هستند را می‌گیرد و آن را می‌شکند و سپس، بدون آن‌که اهمیتی به اعتراض‌های آن دو بدهد، به راهش ادامه می‌دهد. این صحنه، شاید یکی از بهترین روش‌ها برای آغاز فصل دهم یک سریال کمدی تحسین‌برانگیز، محصول شبکه HBO باشد؛ طغیانی سورئال در قالب انرژی فیزیکی که از سریالی پرمحتوا با روند کند و مملو از انرژی ذخیره‌شده انتظار داشتیم.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/emmy-predictions-2020-best-actor-comedy-series/" }, { "type": "ilink", "text": "نقد و بررسی فیلم ساعات تابستانی", "ref": "https://www.filimo.com/shot/summer-hours-review/" }, { "type": "p", "text": "یک دقیقه پس از این طغیان، لری که از بیسکوییت‌های نرم روی کیک‌های مغازه موکا جو (با بازی ساوریو گوئرا ) ناراضی است با او جر و بحث می‌کند. یک دقیقه بعد، این طغیان در مورد میز لرزان مغازه رخ می‌دهد و با چشیدن قهوه سرد، اعتراضات لری به نقطه‌ جوش می‌رسند. وقتی موکا جو قبول نمی‌کند که قهوه سرد به آنها داده، لری ، بینی خود را داخل لیوان قهوه می‌کند و این نمایش دیگری از کمدی فیزیکی است که رفته‌رفته اوج می‌گیرد. چند دقیقه بعد، لری در دفتر کار خود با دستیارش بحث می‌کند. آلیس (با بازی مگان فرگوسن ) که به تازگی دستیار جدید لری شده است، برای غذا دادن به سگش از یکی از کاسه‌های دفتر استفاده کرده اما لری معتقد است این کاسه‌ها برای انسان هستند نه حیوان.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "البته همه‌ی اعتراضات از سوی لری مطرح نمی‌شوند؛ زمانی که او عینک خود را با لباس آلیس تمیز می‌کند، آلیس نیز به او اعتراض می‌کند. تیم خلاق دیوید ، پشت سر هم ما را با ایده‌های طنزآمیز روبرو می‌کنند. اما آیا تمام این ایده‌ها خنده‌دار هستند؟ باید اعتراف کرد که بله، کاملاً. قسمت اول فصل دهم سریال «زیاد ذوق زده نشو»، تحت عنوان «سال نو مبارک»، طی مدت ۳۸ دقیقه شما را به خوبی سرگرم می‌کند. اما نکته‌ای که باید به آن توجه کرد این است که این اپیزود، نوعی حس تهاجمی را به مخاطب القا می‌کند و در برخی موارد باعث می‌شود او به طرز مخربی بداخلاق شود.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اپیزود اول فصل دهم، یکی از خنده‌دارترین برنامه‌های تلویزیونی این روز‌ها بود. شاید هیچ برنامه دیگری را نتوان پیدا کرد که تا این حد شما را به خنده وادارد. حسی که پس از تماشای اولین قسمت از سریال «زیاد ذوق‌زده نشده» خواهید داشت این است که آرزو کنید شما هم وارد دنیای سریال شوید و از دیدگاه خودتان، تماشاگر ماجرا‌ها باشید. جی. بی. اسموو در قالب کاراکتر لیون یکی از طنزآمیز‌ترین صدا‌های تاریخ تلویزیون را ارائه داده است. لری دیوید و همکارانش در تیم نویسندگی، استیو لف و جف شافر ، به تشریح و تعریف ساختار‌های اجتماعی کنایه‌آمیز (که بیشتر مجموعه‌های تلویزیونی جرئت صحبت‌کردن در موردشان را ندارند) ادامه داده‌اند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "هر بار که به انتهای فصل‌های این مجموعه تلویزیونی می‌رسم، حس آن را دارم که در یک میهمانی، مدام از برخورد نزدیک با یکی از میهمانان اجتناب می‌کنم اما زمانی که هنگام خداحافظی فرا می‌رسد، چاره‌ای جز دست‌دادن با او ندارم؛ درست همانند اتفاقی که برای لری در میهمانی رخ می‌دهد. بخش اعظمی از سریال به نمایش سیاست‌های کشور آمریکا در عصر حاضر می‌پردازد؛ برای مثال، زمانی که جف (نماینده لری) مدام با هاروی واینستین اشتباه گرفته می‌شود یا هنگامی که لری با طعنه در مورد کلاه‌های MAGA («آمریکا را دوباره عالی کن») صحبت می‌کند. خُب، این همه تعریف و تمجید برای توصیه تماشای فصل دهم سریال «زیاده ذوق‌زده نشو» کفایت می‌کند یا نه؟", "ref": null }, { "type": "p", "text": "به احتمال زیاد جف شافر ، که بیشتر به علت حضور در جمع نویسندگان سریال «ساینفلد» و کارگردانی سریال «لیگ» («The League») شناخته می‌شود، مسئول اصلی سرعت‌بخشیدن به روایت اتفاقات و القای حس سورئال به مخاطب است. نوآوری‌های ارائه‌شده در فصل جدید سریال «زیاد ذوق زده نشو» روح تازه‌ای به این مجموع بخشیده است؛ این همان چیزی است که سریال سیتکام «ساینفلد» در فصل آخر به آن نیاز داشت. سازندگان سریال «Curb Your Enthusiasm» همچون یک آشپز خلاق ما را با طعم جدید یک غذای خوشمزه قدیمی شگفت‌زده کرده‌اند. به طور ویژه سخنرانی اعتراضی لری در مقابل موکا جو ما را به یاد نمایشنامه‌های دقیق شکسپیر می‌اندازد. اما مشکل وقتی بروز می‌کند که سرعت رخ‌دادن اتفاقات به قدری بالا می‌رود که زمانی برای کنترل خسارات تصمیمات لری ، به خصوص تصمیماتی که مربوط به زنان است، باقی نمی‌ماند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "به همان اندازه که ماجرا‌های سریال دل‌پذیر هستند، جوک‌هایی که درباره جنبش «من هم» («#MeToo») گفته می‌شود، سطحی و بدون تفکر عمیق طراحی شده‌اند. پس از به راه افتادن جنبش «من هم»، مردان زیادی متهم به آزار و اذیت زنان شدند و البته نمی‌توان از صحّت تمام این اتهامات مطمئن بود. ممکن است همچون اتفاقی که در سریال برای لری افتاد، فقط یک سؤتفاهم ساده باشد؛ سؤتفاهمی ساده که به نظر می‌رسد سنگ‌بنای فصل دهم سریال «زیاد ذوق‌زده نشو» را شکل داده است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فصل نهم سریال «زیاد ذوق‌زده نشو» در سال ۲۰۱۷ منتشر شده بود و این یعنی سه سال از تماشای دیدگاه لری دیوید نسبت به زندگی گذشته است. شاید این شروع طوفانی چیزی بود که سریال به آن نیاز داشت و شاید خود دیوید نیز نیاز داشت با روحیه‌ای تازه، این شکاف سه‌ساله‌ خسته‌کننده را جبران و طغیانی به پا کند. اگرچه ممکن است در ادامه فصل دهم شاهد فروکش کردن این طغیان باشیم و باز هم به ذات اصلی سریال در فصل‌های گذشته برگردیم، اما اگر این جنب و جوش ادامه یابد، مطمئنم همه به آن عادت خواهیم کرد. خوب یا بد، فصل دهم سریال «زیاد ذوق زده نشو» هیجان فیلم «مکس دیوانه: جاده خشم» را در خود جای داده و باید دید مخاطبان نسبت به این هیجان چه واکنشی خواهند داشت؛ هرچند، صدای خنده‌های بی‌وقفه، خبر از موفقیتی دیگر می‌دهد.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Collider", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:نقد و یادداشت سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
قصه ما ناظران تنظیم‌گری
[ { "type": "p", "text": "از ابتدای شکل‌گیری بحث‌ها درباره تنظیم‌گری صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی، مهم‌ترین دغدغه بخش خصوصی، حفظ استقلال نهاد تنظیم‌گر و مداخله نکردن آن به‌عنوان نماینده صداوسیما بود. از طرفی، منطق گفت‌وگو در جلسات متعدد هم‌اندیشی با ساترا هم برتعامل سازنده استوار بود و به بازیگران اصلی بخش خصوصی این اطمینان را می‌داد که با شیوه متمایزی از حمایت‌های ملی روبه‌رو خواهند بود. اما قطاری که به راه افتاده حالا در کجای آن چشم‌انداز توسعه‌ای ترسیم‌شده قرار دارد؟ قطاری که فیلیمو و آپارات را هم در ایستگاه اعطای مجوز فعالیت مسافر خود کرد، با گذشت چندین ماه از کسب مجوز حال مسافرانش چگونه است؟ همانطور که در گفت‌وگوهای قبلی درباره توافق انجام‌شده با ساترا پیرو اعطای مجوز فعالیت توضیح داده‌ام، این توافق‌ها در چند سرفصل و با حضور نمایندگان مهم‌ترین پلتفرم‌ها ازجمله فیلیمو و آپارات ، نماوا و کافه بازار انجام گرفته است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "اما حقیقت ذاتی این رگولاتوری که البته نمی‌توان تاثیر آن را بر فیلیمو و آپارات نادیده گرفت، در حال حاضر از آنچه انتظار داشتیم فاصله گرفته است. نکته مهم ابتدایی اینکه حضور ساترا به‌عنوان نهاد تنظیم‌گر با توجه به رویکردهایی که از یک سازمان وابسته به رسانه ملی در ذهن داریم، تاکنون اختلالی در فعالیت‌های آپارات و فیلیمو ایجاد نکرده، اما سرعت رشد ما را به‌ویژه در لایو استریمینگ تحت تاثیر قرار داده است. قوانین وضع‌شده برای لایو در حالی توسط ساترا به رسانه‌های تحت مجوز اطلاع‌رسانی شد که عملا نشان‌دهنده نگاه ناآشنا و البته تاثیرگرفته از صداوسیمای این نهاد نسبت به لایو است. از طرفی علاقه‌مندی ساترا به قانونمند شدن و رشد فضای لایو استریمینگ قابل‌درک است، اما به‌هرحال این تلاش‌ها در ساختار پیچیده و پرترس صداوسیما توفیق‌های زیادی را به همراه نداشته است. درعین‌حال، همچنان امیدواریم که ساترا با درایت و طراحی مناسب راهکارها، با در نظر گرفتن سرعت رشد و دردسرهای حداقلی لایو استریمینگ اینستاگرام، کیفیت عملکرد آن را مبنای اشتباهی برای فعالیت لایو در کشور قرار ندهد. به‌طور شفاف بگویم که در حال حاضر از ساترا انتظار می‌رود با ایفای درست نقش تنظیم‌گری، زمینه رقابت منصفانه را بین سرویس داخلی و خارجی فراهم کند. از طرفی آنچه از ابتدای راه مهم‌ترین علت همراهی ما و دیگر بازیگران بخش خصوصی با ساترا است، دلگرمی است که سازمان از ابتدا با آن روحیه ما را پای میز مذاکره نشاند. اما متاسفانه تاکنون آن روحیه حمایتی هم منجر به اتفاق‌های روشنی نشده و انتظارات اولیه ما که فراهم آوردن امکان تبلیغات در رسانه ملی است را برآورده نکرده.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "این در حالی است که از اولین روز و ابتدایی‌ترین جلسات تعاملی که با ساترا داشتیم، سوال ما از کل صداوسیما این بود که آیا از رشد و بارورتر شدن سرویس‌های VOD استقبال می‌کنید یا خیر؟ پاسخ این سوال می‌تواند برای ما بسیار روشنگرانه باشد چرا که این مسیر و رشد در آن چیزی نیست که تحت اختیار یا کنترل ما و یا حتی صداوسیما باشد. در همان زمان پاسخ قوی، محکم و صریح ساترا که نقطه ارتباط ما با صداوسیما به حساب می‌آید، این بود که هدف اصلی و رسالت حضورشان حمایت است. اما آنچه امروز در موقعیت حساس سینما و جامعه، از جمله تاثیر فعالیت‌های فیلیمو و آپارات در ایام شیوع کرونا (مانند طرح اکران آنلاین فیلم‌های سینمایی و عدم تبلیغ در رسانه ملی) اتفاق افتاده، این است که با پیگیری‌های صورت گرفته هنوز موفق به تبلیغات در صداوسیما نشده‌ایم. چنین رفتارهایی حتی سوالات ذهنی ما را بیشتر می‌کند که مگر اسم بردن از پلتفرم داخلی که حاصل زحمت جوان‌های همین کشور است در صداوسیمای ملی جرم است؟ چرا در قلب مهمترین تصمیم گیران حوزه فرهنگ هیچ شوق و ذوقی از رشد پلتفرم فرهنگی فعال بومی وجود ندارد؟ چرا در پرطرفدارترین سریال تلویزیونی (پایتخت) به راحتی پلتفرم‌های اینستاگرام و ویز بدون پرداخت هزینه تبلیغ می‌شوند، اما با وجود آمادگی ما برای پرداخت هزینه تبلیغات، حتی روی خوش هم نمی‌بینیم؟ شاید این رفتارها و عدم حمایت‌ها به طور مستقیم پاسخ سوالات‌مان را در خود داشته باشد و حتی بلند بلند مطرح کردن آن هم راه به جایی نبرد. اما آنچه اعتقاد داریم این است که تکنولوژی در بستر زمان راه خود را پیدا می‌کند و همه ما را قضاوت خواهد کرد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "منبع: ماهنامه پیوست", "ref": null } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
درباره فیلم اتصال کوتاه | مجموعه‌ای از چند فیلم کوتاه ایرانی تحسین‌شده
[ { "type": "ilink", "text": "اهل تماشای فیلم کوتاه نیستید و تجربه‌تان در برخورد با سینمای ایران محدود شده به جریان اصلی؟ چه بهتر. این‌طوری پیشنهاد تماشای مجموعه فیلم «اتصال کوتاه» تاثیر بیشتری هم دارد؛ یک مجموعه از فیلم‌های کوتاه ایرانی جدید و تحسین‌شده. جدا از وجود عوامل و همکاران مشترک، نقطه‌ تلاقی این چهار فیلم (شامل «رورانس»، «مثل بچه آدم»، « در بین » و «جشن») شاید نمایش تصویری کمتر دیده‌شده باشد از تاریکی شرورانه طبقه متوسط که زیر نگاه عرفی سرکوب‌گر و روزمرگی فراگیر پنهان شده.", "ref": "https://www.filimo.com/m/6BPI0/%D8%AF%D8%B1_%D8%A8%DB%8C%D9%86_-_%D9%81%D8%B5%D9%84_1_%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA_2_%3A_%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D9%87_%D8%B4%D8%AF%D9%87" }, { "type": "p", "text": "سینمای آلترناتیو در ایران ضعیف‌تر و نحیف‌تر از آن است که به‌عنوان یک جریان در نظر گرفته شود؛ بخش مهمی از این سینما را هم فیلم‌های کوتاه تشکیل می‌دهند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "شرارت، بخشی از وجود ماست؛ درست مثل سایه در تصویر. فقط در جوامعی که اصرار دارند به مدیریت فرهنگی و نمایش تصویری دخل‌وتصرف‌شده از انسان، این بخش‌های تاریک وجودی را می‌گذارند کنار. مثلا اگر تمام عمرتان را پای برنامه‌های رسانه ملی ایران صرف کرده باشید، ممکن است به این نتیجه برسید که نوع بشر به شیوه‌ گرده‌افشانی و از راه دور تولیدمثل می‌کند! حاصل اصرار بر این نگاه حذفی در سینما هم شده اختگی و انفعال که به دلیل محافظه‌کاری عرفی سازمان‌یافته، رابطه‌اش با تاریکی در حد تغذیه‌ بیمارگونه است. برای دیدن تصویر و ایده‌های متفاوت چاره‌ای ندارید جز این که از جریان اصلی فاصله بگیرید.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "سینمای آلترناتیو در ایران ضعیف‌تر و نحیف‌تر از آن است که به‌عنوان یک جریان در نظر گرفته شود. بخش مهمی از این سینما را هم باز فیلم‌های کوتاه تشکیل می‌دهند؛ محصولاتی که توانسته‌اند از سد اول یعنی تامین سرمایه عبور کنند. سد بعدی بزرگتر و محکم‌تر است؛ انحصار و محافظه‌کاری کاسب‌کارانه‌ حاکم بر بدنه‌ سینما. نتیجه این که بخش عمده‌ای از خلاقیت و بازیگوشی فیلم‌های کوتاه، سخت به جریان اصلی سینمای ایران راه پیدا می‌کند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "با این حساب، «اتصال کوتاه» تجربه قابل بحثی است. آثاری که گاه در اجرا و پرداخت ایده اگر از فیلم‌های بلندمان جلوتر نباشند، عقب‌تر هم نیستند و با تماشای آن‌ها چیزهای جذابی هم گیرتان می‌آید؛ مثلا می‌شود به شیوه‌ ابراز نفرت در نمای پایانی «جشن» اشاره کرد که تمام فیلم برای رسیدن به آن چیده شده، یا بازی ذهنی هوشمندانه‌ای که «مثل بچه آدم» با تقابل تحقیر و تسلط در یک موقعیت ساده ترتیب می‌دهد و همچنین فرصتی که «رورانس» و «در بین» برای نمایشی چندبُعدی در اختیار بازیگران اصلی خود قرار داده‌ است.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "آثار مجموعه فیلم «اتصال کوتاه» حتی اگر در تمام لحظات کامل و درخشان نباشند، ارزش دیده‌شدن را دارند؛ چیزی که حداقل در مورد خیلی از فیلم‌های بلند ایرانی نمی‌شود گفت!", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "«اتصال کوتاه» را می توانید در پلتفرم ودیو و تا تاریخ ۵ خرداد در این لینک تماشا کنید.", "ref": "/Invalid" } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
همه چیز فیلم سینمایی میلیونر میامی | جنون پول و حماقت
[ { "type": "p", "text": "میلیونر میامی دومین فیلم بلند مصطفی احمدی در مقام کارگردان است؛ فیلمی که تفاوتی اساسی با فیلم اول او، «نزدیک‌تر» دارد. « نزدیک‌تر » درامی با محوریت روابط خانوادگی بود که به دلیل موضوع کمتر پرداخته‌شده‌اش ریتمی کُند و لحنی سرد داشت. اما «میلیونر میامی» کمدی سرحالی است که ریتمی تند دارد و می‌کوشد جدا از محتوای کنایی‌اش با استفاده از فانتزی، فیلمی سرگرم‌کننده باشد. در ادامه‌ یادداشت فیلیمو شات ، به این جنبه‌ قابل‌توجه از فیلم میلیونر میامی خواهیم پرداخت.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/" }, { "type": "p", "text": "کسرا (با بازی علی قربان‌زاده ) تصمیم گرفته است با صحنه‌سازی، مرگی ساختگی ترتیب دهد و با گرفتن بیمه‌ عمرش، زندگی تازه‌ای را شروع کند. او در این راه با محسن (با بازی حمید فرخ‌نژاد ) آشنا می‌شود که وکیلی هفت‌خط است. آن‌ها برای عملی کردن نقشه‌شان نیاز به جنازه‌ای دارند که کاملاً سوخته باشد. چیزی دست‌نیافتنی که پایشان را به مراکز درمانی باز می‌کند تا با یافتن کسی که قصد خودکشی دارد حداقل یک مرحله از کار را پیش ببرند. در ادامه، آن‌ها با رضا (با بازی صابر ابر ) آشنا می‌شوند که معتاد به خودکشی است…", "ref": "https://www.filimo.com/crew/%D8%AD%D9%85%DB%8C%D8%AF-%D9%81%D8%B1%D8%AE-%D9%86%DA%98%D8%A7%D8%AF" }, { "type": "p", "text": "فیلم کمدی میلیونر میامی داستانی سرراست دارد که بدون پیچیدگی تعریفش می‌کند: در ابتدا، تک تک شخصیت‌ها با حوصله معرفی می‌‌شوند و در ادامه با مشخص شدن انگیزه‌ هر یک از آن‌ها، موقعیت‌های طنزی شکل می‌گیرند که موجبات خنده‌ بیننده‌ را فراهم می‌کنند.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "بهترین فیلم های کمدی و طنز خارجی", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%A8%D9%87%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%85%D8%AF%DB%8C-%D9%82%D8%B1%D9%86-%DB%B2%DB%B1/" }, { "type": "p", "text": "مهم‌ترین ویژگی میلیونر میامی این است که برای خنداندن بیننده از حضور بازیگران شناخته‌شده‌ کمدی‌های چند سال اخیر سینمای ایران بهره نمی‌برد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "مهم‌ترین ویژگی فیلم سینمایی میلیونر میامی این است که برای خنداندن بیننده از الگوهای حساب‌پس‌داده‌ و بازیگران شناخته‌شده‌ کمدی‌های عامه‌پسند چند سال اخیر سینمای ایران بهره نمی‌برد؛ در عوض، جسورانه و از طریق پَروبال دادن به ایده‌های خلاقانه، موقعیت‌های کمیکی را بسط می‌دهد که منجر به شکل‌گیری لحنی تازه می‌شوند. لحنی متفاوت که حداقل برای بیننده‌ ایرانی خوگرفته به کمدی‌های عامه‌پسند، تازگی دارد. یک جور کمدی سیاه کنترل‌شده که به جای اتکاء به طنز کلامی و مزه‌پرانی‌های رایج، بر خلق موقعیت‌های ابزورد متکی است و شخصیت‌هایی که رفتارهای غیرقابل پیش‌بینی از خود بروز می‌دهند. این طور هم نیست که این لحن روایی در هنگام ساخت به فیلم اضافه شده باشد. انتخاب بازیگرانی که بیننده سابقه‌ کمدی کمتری از آن‌ها در ذهن دارد و پیش بردن داستانی که از ابتدا معلوم است سرانجامی خوش در پی نخواهد داشت، به «میلیونر میامی» کمک می‌کند که از همان ابتدا بر تفاوت بنیادین خود با کمدی‌های عامه‌پسند تأکید بورزد. با اندکی آسان‌گیری می‌توان «میلیونر میامی» را یک کمدیِ کوئنی دانست: شکلی از کمدی که در مرز میان پارودی و ابزورد حرکت می‌کند؛ اما با بهره‌گیری از شخصیت‌پردازی‌های حساب‌شده و خط داستانی مهندسی شده، دنیایی بی‌منطق را با استفاده از عناصری که برای بیننده آشنا هستند، بازتعریف می‌کند: دنیایی عمیقاً متناقض اما متکی به قضاوقدر و اتفاق. دنیایی که در آن تمام چیزهایی بی‌اهمیت ممکن است در لحظه بااهمیت شوند و مهمترین چیزها در کسری از ثانیه اهمیت خود را از دست بدهند. در چنین دنیایی، درست مثل دنیایی که احمدی در «میلیونر میامی» خلق کرده، آدم‌ها همان‌قدر که مختارند دست به هر کاری بزنند، به عروسک‌های خیمه‌شب بازی شبیه‌اند که ممکن است در بی‌پناه‌ترین لحظاتشان، امدادی غیبی را تجربه کنند؛ یک جور تناقض ذاتی حساب‌شده که دنیای فیلم را شبیه به کارتونی برای بزرگسالان می‌کند.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "بهترین فیلم های کمدی و خنده دار ایرانی", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%85%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C/" }, { "type": "p", "text": "«میلیونر میامی» فیلمِ “جنون” و “پول” است و احمدی به خوبی توانسته با ترکیب کردن آن‌ها با خط داستانی شیطنت‌آمیزش کمدی سرخوشانه و متفاوتی ارائه دهد. دومین فیلم مصطفی احمدی ، هم در اجرا و هم در پروراندن محتوای فیلم، گامی روبه‌جلو به‌حساب می‌آید. احمدی همچون فیلم اولش همچنان علاقه‌ای به تحت‌تأثیر قرار دادن بیننده‌ عام ندارد و با استفاده از بازیگرانی که پس‌زمینه‌ ذهنی بیننده را به بازی می‌گیرند، می‌کوشد آن‌ها را در تجربه‌ای بصری شریک کند که انتظارش را ندارند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلم کمدی متفاوت «میلیونر میامی» ساخته‌ مصطفی احمدی با نقش‌آفرینی حمید فرخ‌نژاد ، صابر ابر ، طناز طباطبایی و علی قربان‌زاده هم‌اکنون بر روی فیلیمو قابل‌تماشاست.", "ref": "https://www.filimo.com/crew/%D8%B7%D9%86%D8%A7%D8%B2-%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DB%8C" } ]
null
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
همه چیز فیلم سینمایی میلیونر میامی | جنون پول و حماقت
[ { "type": "p", "text": "میلیونر میامی دومین فیلم بلند مصطفی احمدی در مقام کارگردان است؛ فیلمی که تفاوتی اساسی با فیلم اول او، «نزدیک‌تر» دارد. « نزدیک‌تر » درامی با محوریت روابط خانوادگی بود که به دلیل موضوع کمتر پرداخته‌شده‌اش ریتمی کُند و لحنی سرد داشت. اما «میلیونر میامی» کمدی سرحالی است که ریتمی تند دارد و می‌کوشد جدا از محتوای کنایی‌اش با استفاده از فانتزی، فیلمی سرگرم‌کننده باشد. در ادامه‌ یادداشت فیلیمو شات ، به این جنبه‌ قابل‌توجه از فیلم میلیونر میامی خواهیم پرداخت.", "ref": "https://www.filimo.com/shot/" }, { "type": "p", "text": "کسرا (با بازی علی قربان‌زاده ) تصمیم گرفته است با صحنه‌سازی، مرگی ساختگی ترتیب دهد و با گرفتن بیمه‌ عمرش، زندگی تازه‌ای را شروع کند. او در این راه با محسن (با بازی حمید فرخ‌نژاد ) آشنا می‌شود که وکیلی هفت‌خط است. آن‌ها برای عملی کردن نقشه‌شان نیاز به جنازه‌ای دارند که کاملاً سوخته باشد. چیزی دست‌نیافتنی که پایشان را به مراکز درمانی باز می‌کند تا با یافتن کسی که قصد خودکشی دارد حداقل یک مرحله از کار را پیش ببرند. در ادامه، آن‌ها با رضا (با بازی صابر ابر ) آشنا می‌شوند که معتاد به خودکشی است…", "ref": "https://www.filimo.com/crew/%D8%AD%D9%85%DB%8C%D8%AF-%D9%81%D8%B1%D8%AE-%D9%86%DA%98%D8%A7%D8%AF" }, { "type": "p", "text": "فیلم کمدی میلیونر میامی داستانی سرراست دارد که بدون پیچیدگی تعریفش می‌کند: در ابتدا، تک تک شخصیت‌ها با حوصله معرفی می‌‌شوند و در ادامه با مشخص شدن انگیزه‌ هر یک از آن‌ها، موقعیت‌های طنزی شکل می‌گیرند که موجبات خنده‌ بیننده‌ را فراهم می‌کنند.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "بهترین فیلم های کمدی و طنز خارجی", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%A8%D9%87%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%85%D8%AF%DB%8C-%D9%82%D8%B1%D9%86-%DB%B2%DB%B1/" }, { "type": "p", "text": "مهم‌ترین ویژگی میلیونر میامی این است که برای خنداندن بیننده از حضور بازیگران شناخته‌شده‌ کمدی‌های چند سال اخیر سینمای ایران بهره نمی‌برد.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "مهم‌ترین ویژگی فیلم سینمایی میلیونر میامی این است که برای خنداندن بیننده از الگوهای حساب‌پس‌داده‌ و بازیگران شناخته‌شده‌ کمدی‌های عامه‌پسند چند سال اخیر سینمای ایران بهره نمی‌برد؛ در عوض، جسورانه و از طریق پَروبال دادن به ایده‌های خلاقانه، موقعیت‌های کمیکی را بسط می‌دهد که منجر به شکل‌گیری لحنی تازه می‌شوند. لحنی متفاوت که حداقل برای بیننده‌ ایرانی خوگرفته به کمدی‌های عامه‌پسند، تازگی دارد. یک جور کمدی سیاه کنترل‌شده که به جای اتکاء به طنز کلامی و مزه‌پرانی‌های رایج، بر خلق موقعیت‌های ابزورد متکی است و شخصیت‌هایی که رفتارهای غیرقابل پیش‌بینی از خود بروز می‌دهند. این طور هم نیست که این لحن روایی در هنگام ساخت به فیلم اضافه شده باشد. انتخاب بازیگرانی که بیننده سابقه‌ کمدی کمتری از آن‌ها در ذهن دارد و پیش بردن داستانی که از ابتدا معلوم است سرانجامی خوش در پی نخواهد داشت، به «میلیونر میامی» کمک می‌کند که از همان ابتدا بر تفاوت بنیادین خود با کمدی‌های عامه‌پسند تأکید بورزد. با اندکی آسان‌گیری می‌توان «میلیونر میامی» را یک کمدیِ کوئنی دانست: شکلی از کمدی که در مرز میان پارودی و ابزورد حرکت می‌کند؛ اما با بهره‌گیری از شخصیت‌پردازی‌های حساب‌شده و خط داستانی مهندسی شده، دنیایی بی‌منطق را با استفاده از عناصری که برای بیننده آشنا هستند، بازتعریف می‌کند: دنیایی عمیقاً متناقض اما متکی به قضاوقدر و اتفاق. دنیایی که در آن تمام چیزهایی بی‌اهمیت ممکن است در لحظه بااهمیت شوند و مهمترین چیزها در کسری از ثانیه اهمیت خود را از دست بدهند. در چنین دنیایی، درست مثل دنیایی که احمدی در «میلیونر میامی» خلق کرده، آدم‌ها همان‌قدر که مختارند دست به هر کاری بزنند، به عروسک‌های خیمه‌شب بازی شبیه‌اند که ممکن است در بی‌پناه‌ترین لحظاتشان، امدادی غیبی را تجربه کنند؛ یک جور تناقض ذاتی حساب‌شده که دنیای فیلم را شبیه به کارتونی برای بزرگسالان می‌کند.", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "بهترین فیلم های کمدی و خنده دار ایرانی", "ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%85%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C/" }, { "type": "p", "text": "«میلیونر میامی» فیلمِ “جنون” و “پول” است و احمدی به خوبی توانسته با ترکیب کردن آن‌ها با خط داستانی شیطنت‌آمیزش کمدی سرخوشانه و متفاوتی ارائه دهد. دومین فیلم مصطفی احمدی ، هم در اجرا و هم در پروراندن محتوای فیلم، گامی روبه‌جلو به‌حساب می‌آید. احمدی همچون فیلم اولش همچنان علاقه‌ای به تحت‌تأثیر قرار دادن بیننده‌ عام ندارد و با استفاده از بازیگرانی که پس‌زمینه‌ ذهنی بیننده را به بازی می‌گیرند، می‌کوشد آن‌ها را در تجربه‌ای بصری شریک کند که انتظارش را ندارند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "فیلم کمدی متفاوت «میلیونر میامی» ساخته‌ مصطفی احمدی با نقش‌آفرینی حمید فرخ‌نژاد ، صابر ابر ، طناز طباطبایی و علی قربان‌زاده هم‌اکنون بر روی فیلیمو قابل‌تماشاست.", "ref": "https://www.filimo.com/crew/%D8%B7%D9%86%D8%A7%D8%B2-%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DB%8C" } ]
null
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema
جیسون موموآ و پیتر دینکلیج در «خوب، بد و زنده‌شده» نقش‌آفرینی می‌کنند‬
[ { "type": "p", "text": "هرچند جیسون موموآ و پیتر دینکلیج در «بازی تخت‌وتاج» در هیچ صحنه مشترکی با هم بازی نکردند، اما بعد از هم‌بازی شدن در اکشن ماجراجویانه جدیدی با عنوان «خوب، بد و زنده‌شده» صحنه‌های زیادی را در کنار هم بازی می‌کنند.‬", "ref": null }, { "type": "p", "text": "مکس بارباکو که از بین فهرست بلند و بالایی از شکارچیان خون‌آشام‌ها، پیتر دینکلیج را برای بازی در نقش ون هلسینگ انتخاب کرده است، این فیلم جدید را کارگردانی خواهد کرد. ون هلسینگ شراکت پر مشقتی را با خون‌آشامی ( با بازی جیسون موموآ ) پیش می‌برد؛ خون‌آشامی که با خود عهد کرده است دیگر هرگز کسی را نکشد. آن‌ها با هم از شهری به شهر دیگر می‌روند و مشغول کلاهبرداری هستند، و ون هلسینگ به خاطر پول وانمود می‌کند که دخل گانگسترهای قلابی را می‌آورد. اما بعد از آن که برای سر خون‌آشام جایزه بزرگی گذاشته می‌شود، همه‌چیزهای این دنیای خطرناک پر از جادو و هیولا به دنبال آن‌ها می‌افتند.", "ref": null }, { "type": "p", "text": "بنا بر گزارش Deadline، قرار است فیلمی شبیه به «فرار نیمه‌شب» باشد با رنگ و بویی از برام استوکر (نویسندهٔ ایرلندی و خالق رمان «دراکولا»)؛ شاید گزافه‌گویی باشد، اما کمی هم شبیه به «اژدهادل» به نظر می‌آید، اما با نیش‌هایی کوچک‌تر.‬ ایده اولیه این فیلم متعلق به مارک سوئیفت و دمیان شنون است که پیش از این ژانر وحشت را با فیلم بازسازی‌شده «جمعه سیزدهم» محصول سال ۲۰۰۹ تجربه کرده‌اند و همچنین برای «گارد ساحلی» هم کار کرده‌اند.‬ بارباکو بعد از قرارداد سنگینی که در جشنواره فیلم ساندنس امسال داشت، «پام اسپرینگز» را هم در دست ساخت دارد. پیتر دینکلیج به‌تازگی قراردادی برای بازی در کمدی های‌کانسپت* «برادر» در نقش مقابل جاش برولین امضا کرده است و در درام جنایی «من خیلی اهمیت می‌دهم» هم بازی کرده است. جیسون موموآ را هم دوباره در «تل‌ماسه» به کارگردانی دنی ویلنوو خواهیم دید، که قرار است ماه دسامبر اکران شود.‬", "ref": null }, { "type": "p", "text": "* فیلم‌های های‌کانسپت high-concept، ‬فیلم‌هایی هستند با ایده‌هایی محوری و غیرعادی؛ مانند «پارک ژوراسیک» یا «سیارهٔ میمون‌ها».", "ref": null }, { "type": "ilink", "text": "منبع: Empire Online", "ref": "/Invalid" } ]
null