Search is not available for this dataset
category
stringclasses 669
values | title
stringlengths 1
2.11k
| content
listlengths 1
4.14k
⌀ | qa
stringclasses 0
values |
---|---|---|---|
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | اطلاعات درباره مینی سریال درمانگر | [
{
"type": "p",
"text": "سریال کوتاه یا مینی سریال درمانگر به کارگردانی امین حسینپور و تهیهکنندگی احسان ظلیپور از فیلیمو پخش شد. این سریال روز دوشنبه ۲۷ تیر همزمان با عید غدیر از فیلیمو منتشر شد. امین حسینپور پیش از این، فیلم کوتاه «جعبه» را ساخته بود که تاکنون در ۹ فستیوال بین المللی حضور داشته است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "خلاصه داستان سریال درمانگر",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در خلاصه داستان این سریال کوتاه آمده: دقیقا بر عکس شطرنج بعضی بازیها تازه بعد از کیش و مات شروع میشه… دکتر روانپزشک، اتابک مسعودی به درخواست باران کیان فر که یکی از بیمارانش است به دیدار او میرود، گویا اتفاق مهمی برای او افتاده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سریال درمانگر در ۵ قسمت منتشر شده است؛ هر قسمت از سریال به طور میانگین کمتر از ۱۰ دقیقه است و مخاطب میتواند یک قصه کوتاه جذاب را با بازیگران حرفهای دنبال کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بازیگران و عوامل سریال درمانگر",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "سارا بهرامی",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "بانیپال شومون",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "نینا صمدی",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "مهدی حسینی",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "امیر رضا دلاوری",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بازیگران مینیسریال درمانگر هستند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "غیر از امین حسینپور و احسان ظلیپور که به ترتیب کارگردان و تهیهکننده این سریال هستند، بد نیست بدانید که حسین مهکام بازنویسی فیلمنامه را به عهده داشته است. بقیه عوامل پشت صحنه سریال درمانگر هم از این قرار است؛",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "مدیر تولید: پوریا زمانی",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "مدیر فیلمبرداری: مرتضی هدایی",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "صدابردار: داریوش صادقپور",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "برنامه ریز: مسعود براهیمی",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "منشی صحنه: فائزه گرکانی",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "طراح چهره پردازی: سیامک احمدی",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "جلوه ویژه بصری: کامیار شفیعپور",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "دستیار کارگردان: رضا دیبا",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "طراحی صحنه: امین حسینپور و سعید صوفی",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "طراح لباس: سحر امامی",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "عکاس: مجید طالبی",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "استوری بورد: اوستا فروردین",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "مدیر تدارکات: رضا جنانی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پوستر رسمی مینیسریال درمانگر",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "عکس های درمانگر",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | قاتل در لباس قانون | [
{
"type": "p",
"text": "ریچارد گِرِی فیلمساز جوان استرالیایی در فیلم قتل در یلواستون سیتی سراغ گونهای از وسترن رفته است که شاید بتوان برای نامیدن آنها از عنوان کلی «وسترنهای نسل جدید» استفاده کرد. وسترنهایی که از اوایل دههی ۹۰ میلادی و پس از مدت زمان زیادی که از به محاق رفتن این ژانر پرطرفدار گذشته بود دوباره به پرده سینماها راه یافتند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کلینت ایستوود، فیلمساز و بازیگر مطرح آمریکایی، با فیلم تحسین شده «نابخشوده» به نوعی آغازگر این نسل جدید بود و پس از آن بسیاری از کارگردانان مطرح سینمای جهان به ویژه سینمای هالیوود دوباره به این گونه در حال فراموشی سینمایی روی خوش نشان دادند. در این نسل تازه که در حال ورود به دهه چهارم زندگی خود است مختصات ثابت وسترنهای قدیمی که این ژانر با آنها تعریف و شناخته شده است در آن حد و اندازهها به چشم نمیخورد و تغییرات ساختار داستانگویی برجسته و آشکار است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در فیلم قتل در یلواستون سیتی با عنوان اصلی Murder at Yellowstone City هم به تبعیت از تمام وسترنهای مدرن، از «قهرمان» و «ضد قهرمان» و نوچههایشان، همچنین از تعقیب و گریزهای طولانی و بیابان و صحنههای اعدام سارقین و آگهیهای پاداش برای دستگیری قاتلین و… خبر چندانی نیست و در عوض فیلم به عمق روابط کاراکترها و ساکنین شهرهای کوچکی که محل بروز رخدادهای قصه هستند توجه و اهمیت بیشتری نشان داده است. البته این به مفهوم تهی اثر از تمام ویژگیهای شناخته شده ژانر نیست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "همین که در افتتاحیه فیلم یک غریبه (سیسرو با بازی عیسی مصطفی) وارد یک شهر کوچک دورافتاده از مرکز میشود که کلانتر (با نقش آفرینی تحسین برانگیز گابریل برن) سمبل قانون و همه کاره آن است تماشاگر را از همان دقایق ابتدایی وارد فضای آشنای وسترنی و اتمسفری میکند که از «غرب وحشی» در حافظه سینمایی داریم ولی بنا به تغییرات ناشی از تغییر نسل ژانر سینمایی وسترن داستان دیگر به همان شکل و طریق آشنا پیش نرفته و تعمق بیشتر بر شخصیتها و شکلگیری یک بستر معمایی/جنایی جایگزین آن مختصات ثابت قدیمی میگردد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اما فارغ از مقوله تطابق با ژانر، اگر بخواهیم در خود فیلم قتل در یلواستون سیتی دقیقتر شویم باید گفت که فیلم به رغم ضرباهنگ خوب و بازیهای قابل قبول و باورپذیری که شاهدشان هستیم از دو جا محل تأمل بیشتری است. اول اینکه تا نیمههای کار روایت به شکلی پیش میرود که تماشاگر و کاراکترها در کنار و دوشادوش هم با وقایع و جنایتهای پشت سر هم مواجه شده و فیلم بر بستر معمای کشف قاتل کاراکتر «رابرت دانیگان» پیش میرود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تماشاگر تا قبل از وقوع قتل سوم (ایزابل استونز) در نوسانی از باور و یا عدم باور قاتل بودن «سیسرو» قرار دارد و فیلم با کدهای متناقضی که میدهد او را در تعلیقی قابل توجه و درگیر کننده قرار میدهد؛ به شکلی که نه میتواند ادبیات مودبانه و دانش فرد متهم به قتل (سیسرو) را نادیده بگیرد و نسبت به قاتل بودن او مطمئن باشد و نه در سوی مقابل میتواند از پیدا شدن کیسه طلا در اتاق او و سر و وضع قاتل مرموز که بسیار به طرز لباس پوشیدن سیسرو شباهت دارد بگذرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اما از لحظهای که فیلم بدون مقدمهچینیهای دارماتیک لازم، چهره و هویت قاتل (پسر کلانتر) در زمان قتل ایزابل را لو داده و تماشاگر را در وضعیت جلوتر بودن از فیلم قرار میدهد از اثرگذاری درام تا اندازههای قابل توجهی کاسته میشود. ای کاش گروه نویسنده داستان از ایده خوب قاتل بودن پسر کلانتر (جیمی با بازی نات ولف) استفاده بهتر و هوشمندانهتری میکردند تا یک سوم انتهایی فیلم به شکلی نمایشیتر، غیرقابل پیشبینیتر و جذابتر روایت شود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نکته دومی که دقت بیشتری در روند نگارش داستان میطلبید به کمبود نیروهای برانگیزاننده لازم برای قرار دادن شخصیت کشیش و همسرش در وضعیت مدافعین اجرای عدالت برمیگردد. پرداخت داستان به گونهای نیست که مخاطب به نقطهای برسد که این میزان از قانونمداری و همدردی با متهم به قتل (سیسرو) را درک و بپذیرد. اتفاقی که با همین دادههای فعلی داستان هم امکان وقوعش در صورت پیشبرد فکر شدهتر داستان وجود داشت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فارغ از این اشکلات متنی، فیلم قتل در یلواستون سیتی چند پرسوناژ زن شجاع و جسور دارد. همسر کشیش (آلیس)، دختر جوان (ژوزفین)، دختر اصطبلدار (ویولت) و حتی زن خائن و اغواگر (اِما دانیگان) همه و همه کاراکترهایی غیرمنفعل، تأثیرگذار و مهمتر از اینها هفت تیر به دست و ششلول بند هستند که با اکثریت قریب به اتفاق زنان وسترنهای قدیمی که تنها به کار پر کردن حفرههای داستانی میآمدند، قابل مقایسه نیستند و این برای فیلم و فیلمساز جوانش امتیاز کمی نیست.",
"ref": null
}
] | null |
original:گزارش فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | داود رشیدی؛ راههای افتخار ۴۰ ساله | [
{
"type": "p",
"text": "کارنامه سینمایی داود رشیدی در یک نگاه",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "پیش از انقلاب",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داود رشیدی که اواخر دهه ۴۰، بازیگری در سینما را با حضور در فیلم «تجاوز» ساخته حمید مصداقی و نویسندگی بهزاد فراهانی آغاز کرد تا قبل از انقلاب در ۱۲ فیلم سینمایی از جمله «فرار از تله» (جلال مقدم)، «کندو» (فریدون گله)، «جهنم به اضافه من» (محمدعلی فردین)، «میعادگاه خشم» (سعید مطلبی) و «قدغن» (علیرضا داودنژاد) هنرنمایی کرد که بازی او در نقش آقا حسینی فیلم «کندو» در یاد و خاطره علاقمندان به سینما مانده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۱۳۵۷ تا ۱۳۶۳",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "رشیدی پس از انقلاب و تا سال ۱۳۶۳ در ۱۴ فیلم سینمایی دیگر نیز ایفای نقش کرد که از این میان میتوان به فیلمهای «کمالالملک» (علی حاتمی)، «گلهای داودی» (رسول صدرعاملی)، «جایزه» (علیرضا داودنژاد)، «شیلات» (رضا میرلوحی) و «بیبی چلچله» (کیومرث پوراحمد) اشاره کرد. او البته در این فاصله در مجموعه تلویزیونی «هزاردستان» (علی حاتمی) در نقش به یادماندنی «مفتش شش انگشتی» نیز بازی کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۱۳۶۳ تا ۱۳۷۲",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "رشیدی از سال ۱۳۶۳ تا ۱۳۷۲ از سینما دور بود و فعالیت خود را بر حضور در سریالهای تلویزیونی و تله تئاترها متمرکز کرد که از این سریالها هم میتوان «کوچک جنگلی» (بهروز افخمی)، «گرگها» (داود میرباقری)، «عطر گل یاس» (بهمن زرین پور)، «امام علی» (ع) (داود میرباقری) و «گل پامچال» (محمدعلی طالبی) را نام برد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۱۳۷۲ تا ۱۳۹۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در دهه ۷۰ و از سال ۱۳۷۲ داود رشیدی فعالیت در سینما را بار دیگر از سر گرفت و تا پایان دهه هشتاد در فیلمهایی چون «عبور از تله» (غلامرضا رمضانی)، «راه افتخار» و «تکیه بر باد» (داریوش فرهنگ)، «خط آتش» (علی سجادی حسینی و فرید سجادی حسینی)، «زمهریر» (علی رویین تن)، «ملاقات با طوطی» (علیرضا داودنژاد) و چند فیلم دیگر هنرنمایی کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به دلیل اینکه آمار دقیقی از آثار اکران شده داود رشیدی در سالهای قبل از ۱۳۶۴ وجود ندارد به همین جهت در ادامه تنها تعداد مخاطبان آثار اکران شده او از سال ۱۳۶۴ تا به امروز را بررسی خواهیم کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دهه ۶۰ | تسخیر گیشه با گلهای داودی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "گلهای داودی ساخته رسول صدرعاملی و با هنرنمایی جمشید مشایخی، پروانه معصومی، داود رشیدی، بیژن امکانیان و هیلدا پیرزاد که در سومین دوره جشنواره فیلم فجر (بهمن ۱۳۶۳) لوح زرین (آن موقع از سیمرغ بلورین خبری نبود!) بهترین بازیگر نقش اول زن و مرد (پروانه معصومی و جمشید مشایخی)، بهترین تدوین (عباس گنجوی)، بهترین موسیقی متن (کامبیز روشن روان) و بهترین فیلمبرداری (فیروز ملک زاده) را به دست آورده بود در ۱۶ مرداد ۱۳۶۴ در سینماهای ایران به نمایش درآمد و موفق شد ۲ میلیون و ۲۳۱ هزار تماشاگر را به سالنهای سینما بکشاند و پایینتر از «عقاب ها» و «تاراج» در رده سوم جدول پربینندهترینهای سال قرار گیرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کمالالملک ساخته علی حاتمی و با هنرنمایی جمشید مشایخی، عزت الله انتظامی، علی نصیریان، داود رشیدی، محمدعلی کشاورز، پرویز پورحسینی و… هم در سومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و هیات داوران از فیلمنامه آن تقدیر کرد و جمشید مشایخی هم برای نقش آفرینی در این فیلم همراه با حضورش در فیلم گلهای داودی لوح زرین را به دست آورد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کمال الملک بلافاصله پس از پایان جشنواره در تاریخ ۲۴ بهمن ۱۳۶۳ در سینماهای ایران اکران شد و نمایشش به فصل بهار سال ۱۳۶۴ هم کشیده شد. در مجموع حدود ۹۴۰ هزار نفر از فیلم دیدن کردند و رتبه هفدهم جدول پرمخاطبترینهای سال به فیلم علی حاتمی رسید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بی بیچلچله دومین همکاری مشترک داود رشیدی با کیومرث پوراحمد پس از فیلم «تاتوره» – که در سال ۱۳۶۳ اکران شد – با اینکه در سال ۱۳۶۳ ساخته شده بود، با سه سال تأخیر و به عنوان آخرین فیلم اکران شده داود رشیدی در دهه شصت، در تاریخ ۱۷ شهریور سال ۱۳۶۶ در سینماهای ایران به نمایش درآمد و حدود ۱۱۰ نفر به دیدن آن رفتند و رتبه هشتاد و نهم جدول پرتماشاگرترین آثار سال به فیلم پوراحمد تعلق گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دهه ۷۰ | بازی در دو ژانر متفاوت؛ موفق در جذب تماشاگر",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داود رشیدی پس از حدود ۹ سال دوری از سینما با حضور در فیلم «عبور از تله» ساخته غلامرضا رمضانی بار دیگر به دنیای پرده نقرهای بازگشت. عبور از تله که در دوازدهمین دوره جشنواره فیلم فجر تنها نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم اول شده بود، در ۱۱ آذر سال ۱۳۷۳ به روی پرده رفت و حدود ۹۱ هزار بیننده را جذب سالنهای نمایش دهنده کرد و در جایگاه هفتاد و پنجم جدول پرمخاطب ترینهای سال ایستاد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در سالی که «کلاه قرمزی و پسرخاله» (ایرج طهماسب) با جذب بیش از ۴ میلیون و سیصد هزار نفر نه تنها در صدر جدول پرمخاطب ترینهای سال ایستاد بلکه عنوان یکی از پرتماشاگرترین آثار سینمای پس از انقلاب را نیز از آن خود کرد و فیلمهای «نیش» (همایون اسعدیان) و «همسر» (مهدی فخیم زاده) به ترتیب با ۲ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر و ۲ میلیون و صد هزار نفر عناوین دوم و سوم جدول پربیننده ترینهای سال ۱۳۷۳ را به دست آورده بودند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "خط آتش که حین ساخته، سازندهاش علی سجادی حسینی بر اثر یک حادثه سهوی کشته شد و برادرش فرید سجادی حسینی ادامه فیلم را کارگردانی کرد، هم حین نمایش در جشنواره سیزدهم فیلم فجر (۱۳۷۳) و هم حین اکران عمومی از آثار پربیننده بود. داود رشیدی، احمد نجفی، حسین ملاقاسمی، جمشید جهانزاده، نادیا دلدار گلچین، سیامک اطلسی از بازیگران اصلی «خط آتش» بودند. فیلم در ۸ شهریور ۱۳۷۴ اکران عمومی شد و توانست بیش از یک میلیون و ۵۷۰ هزار تماشاگر را روانه سالنهای سینما کند و جایگاه چهارم جدول پربیننده ترینهای سال را از آن خود کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داود رشیدی که در فیلم «راه افتخار» ساخته داریوش فرهنگ (با جذب حدود ۴۷۰ هزار مخاطب) نقش آفرینی کرده بود در سال ۱۳۷۹ و در دومین همکاری مشترک در فیلم «تکیه بر باد» نیز بازی کرد. امین حیایی، لعیا زنگنه، مریلا زارعی، داود رشیدی، سلیمه رنگزن، زهره حمیدی، کاظم هژیر آزاد از بازیگران فیلم داریوش فرهنگ بودند که بدون حضور در جشنواره فیلم فجر در تاریخ ۲۰ مهر ۱۳۷۹ در سینماهای ایران به نمایش درآمد و توانست حدود یک میلیون و ۶۴۰ هزار بیننده را روانه سالنهای نمایش دهنده کند و رتبه پنجم جدول پرتماشاگرترینهای سال را به دست آورد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دهه ۸۰ | شکست داود رشیدی در گیشه با علیرضا داودنژاد",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داود رشیدی در سال ۱۳۸۲ در چهارمین همکاریاش با علیرضا داودنژاد به عنوان بازیگر در فیلم «ملاقات با طوطی» ایفای نقش کرد. هنرمندانی چون محمدرضا فروتن، مهتاب کرامتی، میترا حجار، مرجان شیرمحمدی، ماهایا پطروسیان، محمدرضا داودنژاد، آفرین عبیسی و… در فیلم حضور داشتند. ملاقات با طوطی در بخش مهمان یکی از بهترین دورههای جشنواره فیلم فجر که بیشمار فیلم قابل توجه و تحسین برانگیز در آن به نمایش درآمد، حضور داشت. فیلمهایی چون «مهمان مامان»، «بوتیک»، «شهر زیبا»، «دوئل»، «چند تار مو»، «اشک سرما»، «رسم عاشق کشی»، «قدمگاه»، «مارمولک».",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم علیرضا داودنژاد به عنوان برنامه نوروزی سال ۱۳۸۳ در سینماهای ایران به روی پرده رفت و با وجود بهرهمندی از بیشمار بازیگر چهره و پولساز آن دوران در گیشه شکست خورد و تنها توانست حدود ۳۸۱ هزار تماشاگر را به سالنهای نمایش دهنده بکشاند و در جایگاه دوازدهم جدول پرمخاطبترینهای سال قرار گیرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پرچمهای قلعه کاوه ساخته محمد نوریزاد دیگر فیلمی بود که داود رشیدی در دهه ۸۰ در آن هنرنمایی کرد. محمد صادقی، شهاب حسینی، رضا صفاییپور و بهزاد فراهانی دیگر بازیگران این فیلم بودند که در بیست و ششمین جشنواره فیلم فجر موفق به کسب سیمرغ بلورین بهترین جلوههای ویژه (حسین طلابیگی) شد. فیلم در ۱۶ مرداد سال ۱۳۸۷ در سینماهای ایران اکران شد و تنها حدود ۷ هزار نفر به دیدن آن رفتند و جایگاه پنجاه و نهم جدول پرتماشاگرترین آثار سال به فیلم محمد نوریزاد رسید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دهه ۹۰ | آخرین فیلم به نمایش درآمده داود رشیدی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آخرین فیلمی که با حضور کوتاه داود رشیدی و سه سال قبل از مرگ او بر پرده سینماها نقش بست فیلم «اکباتان» ساخته مهرشاد کارخانی بود که در تاریخ ۲۵ دی سال ۱۳۹۲ اکران شد و تنها حدود ۱۳ هزار نفر از آن دیدن کردند. در این فیلم شاهد احمدلو، مزدک میرعابدینی، سحر قریشی، سروش صحت و پوراندخت مهیمن نیز هنرنمایی کرده بودند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داود رشیدی در نقش تهیه کننده | موفقتر از بازیگری",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از سال ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۴ داود رشیدی تهیهکنندگی چهار فیلم را بدون اینکه در آنها بازی کند، بر عهده گرفت. فیلمهایی چون «امتحان» و «صبحی دیگر» (ناصر رفایی)، «مثلث آبی» (هادی صابر) و «قطعه ناتمام» (مازیار میری) که از این میان «قطعه ناتمام» در نوزدهمین جشنواره فیلم فجر (بهمن ۱۳۷۹) در بخش مسابقه بین الملل موفق به دریافت دیپلم افتخار بهترین کارگردانی شد و در بخش بهترین فیلمنامه (کامبوزیا پرتوی) هم شایسته تقدیر شناخته شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "قطعه ناتمام همچنین در جشنوارههای متعدد خارجی شرکت کرد که در سی و ششمین دوره جشنواره کارلو ویواری (۱۳۸۰) تقدیرنامه ویژه هیأت داوران را از آن خود کرد و در هفتمین دوره جشنواره فیلم داکا (۱۳۸۰) جایزه فیپرشی را به دست آورد. فیلم «امتحان» به کارگردانی ناصر رفایی نیز در بیستمین دوره جشنواره فیلم فجر موفق به کسب جایزه ویژه هیات داوران و همچنین کسب سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری (ناصر شکوهی نیا و یدالله نجفی) شد. امتحان هم در بیشمار جشنوارههای بین المللی شرکت کرد و چند جایزه از جمله بهترین فیلم جشنواره فیلم چونجو (کره جنوبی)، جایزه ویژه هیأت داوران جشنواره فیلم مانهایم (آلمان)، لوح تقدیر بهترین بازیگر نقش اول زن جشنواره فیلم سه قاره نانت (فرانسه) را نصیب خود کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلمهای به نمایش درنیامده داود رشیدی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "زمهریر (۱۳۸۸) ساخته علی رویینتن و با نقش آفرینی وحید جلیلوند، بیتا بادران، جمشید مشایخی، داود رشیدی، افسانه بایگان، امین تارخ، محمود پاک نیت، ابوالفضل پورعرب، رضا رویگری و جمع دیگری از بازیگران مطرح و سرشناس، تنها یک نمایش در بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر (بهمن ۱۳۸۸) داشت آن هم برای اهالی رسانه که جنجال نشست مطبوعاتیاش معروف است! و تا به امروز در محاق توقیف قرار دارد که اگر اکران شود، شاید آخرین فیلم به نمایش درآمده داود رشیدی باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تعداد تماشاگران آثار اکران شده داود رشیدی به عنوان بازیگر",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از ۱۳۶۴ تا به امروز (به ترتیب سال اکران)",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اکران",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تاریخ",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اکران",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سال",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نام فیلم سال ساخت تعداد تماشاگران رتبه",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "گل های داودی ۱۳۶۳ ۱۶ مرداد ۱۳۶۴ ۱۳۶۴ ۲,۲۳۱,۹۸۸ ۳ کمال الملک ۱۳۶۳ ۲۴ بهمن ۱۳۶۳ ۱۳۶۴ ۹۳۹,۰۹۴ ۱۷ بی بی چلچله ۱۳۶۳ ۱۷ شهریور ۱۳۶۶ ۱۱۰,۹۱۷ ۸۹ عبور از تله ۱۳۷۲ ۱۱ آذر ۱۳۷۳ ۹۱,۰۷۴ ۷۵ راه افتخار ۱۳۷۳ ۲۰ اردیبهشت ۱۳۷۴ ۴۶۹,۵۰۳ ۳۳ خط آتش ۱۳۷۳ ۸ شهریویر ۱۳۷۴ ۱,۵۷۱,۶۶۵ ۴ بازی های پنهان ۱۳۷۴ ۱۳ تیر ۱۳۷۵ ۱۲۸,۱۸۸ ۷۲ تکیه بر باد ۱۳۷۹ ۲۰ مهر ۱۳۷۹ ۱,۶۳۸,۷۷۹ ۵ ملاقات با طوطی ۱۳۸۲ ۲۸ اسفند ۱۳۸۲ ۱۳۸۳ ۳۸۱,۶۹۴ ۱۲ پرچم های قلعه کاوه ۱۳۸۶ ۱۶ مرداد ۱۳۸۷ ۷,۱۸۹ ۵۹ اکباتان ۱۳۹۰ ۲۵ دی ۱۳۹۲ ۱۲,۴۳۵ ۴۶ میانگین تماشاگر ۶۸۹,۳۲۱",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "ده فیلم پرتماشاگر داود رشیدی به عنوان بازیگر",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از ۱۳۶۴ تا به امروز",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بیشترین همکاری داود رشیدی با کارگردانان به عنوان بازیگر",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "علیرضا داودنژاد / ۴ فیلم",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«قدغن» (۱۳۵۷)، «جایزه» (۱۳۶۲)، «خانه عنکبوت» (۱۳۶۲) و «ملاقات با طوطی» (۱۳۸۲)",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کیومرث پوراحمد / ۲ فیلم",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بی بیچلچله» (۱۳۶۳)، «تاتوره» (۱۳۶۲)",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "رسول صدرعاملی / ۲ فیلم",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«رهایی» (۱۳۶۰)، «گلهای داودی» (۱۳۶۳)",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "علی حاتمی / ۲ فیلم",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«کمال الملک» (۱۳۶۲)، «طهران روزگار نو» (۱۳۷۸)",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داریوش فرهنگ / ۲ فیلم",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«راه افتخار» (۱۳۷۳)، «تکیه بر باد» (۱۳۷۹)",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جمشید حیدری / ۲ فیلم",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«مرز» (۱۳۶۰)، «کرکسها میمیرند» (۱۳۵۹)",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نام فیلم سال ساخت تاریخ اکران سال اکران تعداد تماشاگران رتبه ۱ گل های داودی ۱۳۶۳ ۱۶ مرداد ۱۳۶۴ ۱۳۶۴ ۲,۲۳۱,۹۸۸ ۳ ۲ تکیه بر باد ۱۳۷۹ ۲۰ مهر ۱۳۷۹ ۱,۶۳۸,۷۷۹ ۵ ۳ خط آتش ۱۳۷۳ ۸ شهریویر ۱۳۷۴ ۱,۵۷۱,۶۶۵ ۴ ۴ کمال الملک ۱۳۶۳ ۲۴ بهمن ۱۳۶۳ ۱۳۶۴ ۹۳۹,۰۹۴ ۱۷ ۵ راه افتخار ۱۳۷۳ ۲۰ اردیبهشت ۱۳۷۴ ۴۶۹,۵۰۳ ۳۳ ۶ ملاقات با طوطی ۱۳۸۲ ۲۸ اسفند ۱۳۸۲ ۱۳۸۳ ۳۸۱,۶۹۴ ۱۲ ۷ بازی های پنهان ۱۳۷۴ ۱۳ تیر ۱۳۷۵ ۱۲۸,۱۸۸ ۷۲ ۸ بی بی چلچله ۱۳۶۳ ۱۷ شهریور ۱۳۶۶ ۱۱۰,۹۱۷ ۸۹ ۹ عبور از تله ۱۳۷۲ ۱۱ آذر ۱۳۷۳ ۹۱,۰۷۴ ۷۵ ۱۰ اکباتان ۱۳۹۰ ۲۵ دی ۱۳۹۲ ۱۲,۴۳۵ ۴۶",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | ذوق زدگی در سطح | [
{
"type": "p",
"text": "مسعود بخشی را پیش از فیلم یلدا با مستند کمیک و گزنده «تهران انار ندارد» و بعدتر با فیلم پر از حاشیه و از اکران به دور مانده «یک خانواده محترم» میشناختیم. زاویه نگاه و لحن بخشی در مستند «تهران انار ندارد» بسیار جسورانه و نوآورانه بود و این اثر را به یکی از مستندهای برجسته همان سالهای نیمه دوم دهه ۸۰ خورشیدی بدل کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بعدتر بخشی سراغ ساخت اثر داستانی بلند سینمایی آمد و «یک خانواده محترم» را ساخت. فیلمی که در اوایل دهه ۹۰ خورشیدی و در جشنواره کن با اقبال نسبتا خوبی روبرو شد و اما در ایران سرنوشت چندان مطلوبی نداشت و تا به امروز اکران رسمیای به خود ندیده است. «یلدا» اما سرنوشتی بهتر از فیلم قبلی او داشت و در جشنوارههای جهانی بسیاری دیده شد و در داخل کشور هم اکران شد. اما نکته آنجاست که کنار هم قراردادن «تهران انار ندارد»، «یک خانواده محترم» و «یلدا» به وضوح رگههای انتقادی و تند و تیز نگاه بخشی به عنوان یک کارگردان به شدت حساس به رخدادهای بیرونی و درونی اجتماع ایرانی را در خود جای داده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم یلدا در بهترین حالت در حد و اندازه یک قسمت از چندین قسمت یک سریال تلویزیونی سالهای اخیر ظاهر شده است؛ هم در بخش قصهگویی و ساختاربندی فیلمنامه و هم در بخش کارگردانی و البته دسته بزرگی از بازیهای فیلم به شدت ضعیف و معمولی است",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داستان «یلدا» داستان به قتل رسیدن یک مرد توسط همسر بسیار جوانش است و قصه جلب یاعدم جلب رضایت دختر مقتول در یک برنامه زنده تلویزیونی. فیلم از نظر مضمون حرف چندان تازهای نمیزند. در کنار اینکه آسیب جدیای را برجسته میکند. از نظر شکل و ریخت داستان گویی و البته مختصات اجرایی و کارگردانی فیلم به شدت معمولی است. محور قرار دادن یک موقعیت مرکزی در دل یک برنامه تلویزیونی ایده یک خطی بدی نیست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اما شیوه اجرای آن در قامت یک قسمت از برنامه تلویزیونی مثل «ماه عسل» که چند ده قسمت آن را پیشتر دیده بودیم و پیوند زدن آن با بخشی از پشت صحنه روی آنتن رفتن این برنامه چندان پیچیدگی و کشش سینمایی و دراماتیکی را باعث نمیشود. کشش و قابلیتی که بتواند نمایش یک اثر در سالن سینما و روی پرده را معنادار کند. به نظر میرسد بخشی بیش از آنکه مخاطبان داخلی را هدف گرفته باشد، چشم به فستیوالهای خارج ایران داشته و البته که حضورهای متعدد جهانی را هم تجربه کرده است. اما خب فیلم بیمخاطب به چه ماند؟ به هر چیزی غیر از یک اثر سینمایی.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم در بهترین حالت در حد و اندازه یک قسمت از چندین قسمت یک سریال تلویزیونی سالهای اخیر (و نه دوران اوج آثار سریالی تلویزیون در سالهای دهه ۶۰ و ۷۰ حتی) ظاهر شده است. هم در بخش قصهگویی و ساختاربندی فیلمنامه و هم در بخش کارگردانی و البته دسته بزرگی از بازیهای فیلم به شدت ضعیف و معمولی است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم یلدا بیش از آنکه سراغ شخصیتپردازی و درگیر کردن مخاطب با جهان کاراکترها برود، سراغ شکل رویی و پوسته بیرونی رخداد یعنی جلب رضایت روی آنتن زنده تلویزیون رفته است. جدای از اینکه فضای استودیو به خوبی از آب در نیامده و اتمسفر گرم و باورپذیری ترسیم نشده است، در شکل اجرا و کارگردانی هم همه چیز کاملا تلویزیونی و شلخته است. البته که دسته بزرگی از برنامههای تلویزیونی از این شلختگی بهره میبرند! (متاسفانه) اما این درهمریختگی و سردستی کار را پیش بردن نه تنها در بخش کارگردانی تلویزیونی برنامهای که در فیلم میبینیم، مشهود است، بلکه در سکانسهای بیرون از فضای داخل استودیویی هم جاری است. همین ویژگی باعث سست و کممایه از آب در آمدن کیفیت فرمی خود فیلم «یلدا» هم شده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در کنار اینکه ضعف مفرط در بخش داستانگویی و ترسیمانگیزهها و پیشینهها باعث شده تا بازیگران هم جای زیادی برای مانور روی نقش نداشته باشند و همه چیز خیلی کم عمق و کم مایه پیش برود. در واقع واضح است که بخشی تمام تخم مرغهایش را روی مسئله ازدواج تراژیک فیلم که منجر به قتل شده و طرح این سوال که حالا رضایت داده میشود یا نه گذاشته و بیش از آنکه توان تبدیل کردن ایده یک خطیاش به فیلمنامه و بعد فیلم را داشته باشد، روی کشش خود ایده و احتمالا رویکردهای انتقادی درون اثر حساب کرده است. البته که دراین مسیر هم موفق نبوده و «یلدا» به یک اثر به شدت معمولی تبدیل شده است. به ظن این قلم «یلدا» برای بخشی یک قدم رو به عقب است به نسبت سرزندگی و تسلطی که در مستند «تهران انار ندارد» داشت و در قیاس با جسارتی که در «یک خانواده محترم» به خرج داده بود.",
"ref": null
}
] | null |
original:بهترین های فیلم و سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | ۵ فیلم برتر تاریخ سینما درباره شطرنج | [
{
"type": "p",
"text": "مهر هفتم | ۱۹۵۷ | The Seventh Seal",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این شاهکار «اینگرید برگمان» نه تنها بهترین فیلم شطرنج جهان که یکی از بهترین و البته سنگینترین فیلمهای تاریخ سینماست. فیلم درباره یک شوالیه قرون وسطایی است که سفری را از سرزمین طاعونزده آغاز کردهاست و قرار است با فرشته مرگ که برای ستاندنش جانش آمده است، یک مسابقه شطرنج بازی کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مهر هفتم فیلمی بود که برای برگمان اعتباری جهانی به همراه آورد و نامش را به عنوان فیلمسازی مهم در بین محافل هنری جهان تثبیت کرد. فیلم بلافاصله تبدیل به نماد فیلمهای پیچیده و روشنفکرانه شد و تمثیلپردازیها و مایههای فلسفی آن که خیلی برای عموم طرفداران سینما قابل فهم نبود، به این مسئله دامن زد. محور فیلم شطرنج نیست، اما از شطرنج به شکلی عالی برای بیان داستانی جذاب استفاده شده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در جستوجوی بابی فیشر | ۱۹۹۳ | Searching For Bobby Fischer",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از بهترین فیلمهایی است که با موضوع شطرنج ساخته شده است. فیلمی از «استیو زیلیان» درباره پسربچه نوجوانی که مهارتی نفسگیر در بازی شطرنج دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم داستان یک پسربچه معمولی است که هنگامی که پدرش را بهسختی در شطرنج شکست میدهد، معلوم میشود استعداد ویژهای در انجام این بازی دارد. او سپس بعد از آشنایی با یک مربی مهارتهایش را توسعه میدهد و تبدیل به یک شطرنجباز قهار میشود، اما بهمرور علاقهاش را به شطرنج و شهرتی که نصیبش شده از دست میدهد و این تازه شروع ماجراست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مگنوس | ۲۰۱۶ | Magnus",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حتی اگر پیگیر یا علاقهمند به شطرنج هم نباشید میدانید که «مگنوس کارلسن» قهرمان بلامنازع شطرنج جهان در سالهای اخیر بوده و حتی قبل از رسیدن به عنوان قهرمانی هم به عنوان یک نابغه مورد توجه رسانهها بود. اگر میخواهید او و ابعاد مختلف شخصیتش را بهتر بشناسید، تماشای مستند «مگنوس» را از دست ندهید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مستند مگنوس درست اندکزمانی قبل از مسابقه بزرگ کارلسن و حریف قدرش «سرگئی کاریاکین» روس اکران شد. فیلم روایتگر تلاشهای مگنوس و خانوادهاش در مسیر رسیدن به تاجوتخت این ورزش است و تصاویر بینظیری از کودکی او، بازیاش با «کاسپاروف» در ۱۳ سالگی و جدال محشر و هیجانانگیزش با «آناند» بر سر قهرمانی جهان را نشان میدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "قربانی پیاده | ۲۰۱۴ | Pawn Sacrifice",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از نظر شما ممکن است «کاسپاروف» بهترین شطرنجباز تاریخ باشد، اما تعدادی از رسانهها «بابی فیشر» آمریکایی را بهترین شطرنجبازی که تاریخ به خودش دیده میدانند. فیلم «قربانی پیاده» یک فیلم زندگینامهای درباره فیشر است و براساس داستان واقعی مبارزه او با «بوریس اسپاسکی» قهرمان روس شطرنج جهان در سال ۱۹۷۲ و اوج دوران جنگ سرد ساخته شده.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ماجرا آنجا جالب میشود که بدانید خانواده فیشر بهخاطر پیوندهایی با کمونیسم همواره تحت نظارت افبیآی بودند و فیشر برای حضور در این بازی فشار روانی وحشتناکی متحمل شده بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فرش | ۱۹۹۴ | Fresh",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«فرِش» لزوم یک فیلم شطرنجی نیست، اما حاوی مقدار زیادی بازی شطرنج است! فیلم داستان زندگی یک دلال خردهپای ۱۲ سال مواد مخدر به نام «فرش» است که هنگام اپیدمی اعتیاد مردم نیویورک به «کراک» در این شهر زندگی میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این فیلم شامل صحنههای متعددی از شطرنج است، زیرا پسرک با یک شطرنجباز سرعتی الکلی به نام «سم» (با بازی بینظیر «ساموئل ال.جکسون) دوست میشود.",
"ref": null
}
] | null |
original:گزارش فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | ۱۰ حقیقت جذاب درباره لوگوی هالیوود | [
{
"type": "h3",
"text": "بیلبورد الکتریکی تبلیغاتی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "همانطور که گفتیم، نشان یا لوگوی هالیوود در ابتدا کاربرد تجاری داشت. در سال ۱۹۲۳، «هری چندلر» ناشر نشریه لسآنجلس تایمز تصمیم گرفت بنگاه املاک و مستغلاتش را که «هالیوودلند» نام داشت تبلیغ کند. آن زمان صنعت سینما در آمریکا رو به رشد بود و چندلر میدانست با نصب یک تابلوی بزرگ که با ۴۰۰۰ لامپ ۲۰ واتی چشمکزن تزئین شده، میتواند حسابی توجهات را به نام بنگاهش جلب کند. نصب این تابلو برای چندلر و شرکایش ۲۱.۰۰۰ دلار خرج برداشت و قرار بود این تابلو تنها یکسال آن بالا باشد!",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "کوچک شدن تابلو",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نسخه نخست این لوگو که «هالیوودلند» نام داشت، بسیار غولپیکرتر از نسخه امروزی بود! نسخه ابتدایی با استفاده از ورقههای نازک آهن ساخته شده بود و ۱۵ متر ارتفاع داشت. سازندگان این سازه را با استفاده از داربست سرپا نگه داشته بودند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سالها طول کشید تا کلمه «لند» از انتهای تابلو حذف شود. سال ۱۹۷۸ مقامات شهر با کوتاه کردن کلمه، آن را به «هالیوود» تغییر دادند تا به نماد مهمترین تشکیلات سینمایی دنیا تبدیل شود. این لوگو یکی از رکوردداران عکاسی در جهان و یکی از مشهورترینها بین عامه مردم است.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "نگهبانی سفتوسخت",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نزدیک شدن به علامت هالیوود آنقدرها هم که فکر میکنید آسان نیست. این تابلو به دلایل امنیتی کاملا به روی عموم بسته شده است. تابلو در ارتفاع ۵۰۰ متری از سطح دریا قرار داد و ۲۴ ساعته تحت حفاظت شدید است و نزدیک شدن به آن جریمه سنگینی دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بنابراین درک عظمت واقعی آن جز برای محافظانش ممکن نیست و اگر بخواهید آن را از فاصله نسبتا نزدیک تماشا کنید، باید از کوه بروید بالا! در هالیوود تورهای روزانهای برای بازدید از لوگو تدارک دیده شده که شما را به نزدیکترین فاصله «ممکن» از لوگو میبرد تا بتوانید عکسهای یادگاری معرکهای با آن بگیرید.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "تخریب چندباره لوگوی هالیوود",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این لوگوی معروف تاکنون چندبار در دنیای فیلم و سریال و نیز در دنیای واقعی تخریب شده! فیلمهای معروفی که لوگوی هالیوود در آنها از بین رفته عبارتند از «زلزله»، «روز استقلال»، «پسفردا» و «رستگاری نابودگر».",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این نشانه چند بار هم در انیمیشنهایی مانند «بوجک هورسمن»، «سیمپسونها» و «شرک» مورد هجو قرار گرفته است. در اواسط دهه ۴۰ نیز تابلو به لحاظ فیزیکی آنچنان خراب شده بود که مردم محلی خواهان جمع کردن آن شدند. نهایتا چندلر و شرکایش تابلو و کل زمین را یکجا به شهر لسآنجلس فروختند و مراقبت از تابلو را سپردند به مقامات شهر.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "لوگوی هالیوود؛ آلت قتاله!",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این حقیقت جذابی نیست، اما قابل توجه است. «پگ انتویسل» یک بازیگر زن معترض و نه چندان مشهور سینمای آمریکا در همان سال اول ساخت این تابلو با پریدن از بالای آن خودکشی کرد و مرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پگی که برای پیشرفت در کار بازیگری از انگلیس راهی آمریکا شده بود، برای بازی در یک فیلم معمایی قرارداد بست و بعد از اینکه قراردادش تمدید نشد، از شدت سرخوردگی از تابلو بالا رفت و خودکشی کرد! نکته عجیبتر این است که همان موقع یک کمپانی فیلمسازی دیگر برای او قراردادی فرستاده بود تا به عنوان بازیگر نقش اول، در پروژهای دیگر حاضر شود. اما پگی هیچوقت آن قرارداد را ندید و عجولانه به زندگی خودش پایان داد.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "تخریب توسط اوباش",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از آنجایی که در سالهای ابتدایی، نگهداری از این لوگو بسیار بد و ضعیف بود، حروف کمکم خراب شدند. یکی از حرفهای «اُ» سقوط کرد و تعدادی از اوباش آتشافروز هم سعی کردند حرف «ال» دوم را با سوزاندن از بین ببرند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این اتفاقات باعث شد تا جمعی از خیرین ثروتمند شهر بودجهای را برای مرمت اساسی و نگهداری اصولی از این میراث شهرشان اختصاص دهند. مرمت تابلو سه ماه بعد به پایان رسید و اینبار مدتزمان بیشتری سالم باقی ماند. این علامت جدید شبیه علامت قبلی نبود. علامت جدید دارای پایه استیل و رنگ آن سفید ساده بود. این لوگو هماکنون سالی یکبار رنگ میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "شوخی با لوگو",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "لوگو چندبار توسط افراد بازیگوش دستخوش تغییر کرده. از جمله اینکه طرفداران آزادی استعمال ماریجوانا در آمریکا، دو بار با بستن پارچههای مشکی وسط حروف «اُ»، کلمه Hollywood را به Hollyweed تغییر دادند! وید یکی از اسامی ماریجواناست!",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چند بار دیگر هم افراد مختلفی برای سر کار گذاشتن مردم حروف دیگر آن را استتار کردند تا نوع خوانش کلمه تغییر کند.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "سازمان حفظ و نگهداری از لوگوی هالیوود",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سال ۱۹۹۲، صندوقی جهت حفظ و نگهداری از این نشانه در هالیوود تاسیس شد تا از این میراث فرهنگی آمریکا مراقبت کند. این سازمان علاوه بر مرمت و نگهداری از نشان، آن را شبانهروز با دوربینهای مداربسته کنترل میکند تا از هر نوع آسیبی در امان باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "کار کار انگلیسها بود",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این نماد امروز ممکن است یکی از آمریکاییترین نمادهای جهان باشد، اما طراح آن یک انگلیسی بود! «توماس فیسک گاف» یک گرافیست لندنی بود که سال ۱۹۲۰ به آمریکا مهاجرت کرده بود و هنگام نصب تابلوی اولیه، طراحی آن را عهدهدار شد.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "محلی دنج برای ستارگان",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بسیاری از مشاهیر هالیوود برای در امان ماندن از دوربین پاپاراتزیها، محلهها و تپههای اطراف نشان هالیوود را برای زندگی انتخاب کردهاند. از جمله «برد پیت» و «تام کروز». اگر روزی گذرتان به آن اطراف افتاد بعید نیست یکی از ستارههای بزرگ هالیوود را در حال دویدن یا پیادهروی در منطقه ببینید.",
"ref": null
}
] | null |
original:معرفی فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | آمستردام؛ پرستاره ترین فیلم ۲۰۲۲ | [
{
"type": "p",
"text": "خلاصه داستان فیلم آمستردام",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آمستردام فیلمی در حال و هوای خودآگاه کمدی درامهای نیمه تخیلی امروزی است که طبق خلاصه منتشر شده از آن داستانی بسیار جذاب و پیچیده است که به شکل درخشانی واقعیتهای تاریخی را با داستانهای تخیلی برای یک تجربه سینمایی مناسب بهنگام، درهم میآمیزد. همانطور که یک میان نوشته در تیتراژ به ما میگوید:«بسیاری از اینها واقعا اتفاق افتاده است».",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تازهترین فیلم او. راسل که به عنوان یک حماسه جنایی عاشقانه توصیف میشود، ترکیبی از ماجراهای واقعی و خیالی است. داستان فیلم در یک دنیای عجیب و غریب و اسرارآمیز در دهه ۳۰ آمریکا رخ میدهد. داستان واقعی سه دوست صمیمی که خود را در مرکز یکی از هولناکترین و بزرگترین توطئههای سری تاریخ آمریکا میبینند. هرچند هنوز توطئه مخفیای که سه شخصیت اصلی در آن گیر میافتند، یک راز باقی مانده است.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "بازیگران اصلی فیلم آمستردام | بیل، رابی و واشینگتن، ستارههای اصلی آمستردام",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کریستین بیل در سومین همکاریاش با راسل پس از مشت زن و حقهبازی آمریکایی در کنار مارگو رابی و جان دیوید واشینگتن ستارههای اصلی فیلم هستند که به ترتیب نقش یک پزشک، پرستار و وکیل را ایفا میکنند. سه شخصیتی که در طول جنگ با هم آشنا میشوند و پیوندی جداییناپذیر میانشان شکل میگیرد. «ما پیمانی بستهایم و قسم خوردهایم که از یکدیگر محافظت کنیم». این جملهای است که شخصیت بیل در تریلر فیلم به زبان میآورد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ما در تریلر سه دوست صیمیمی عجیب و غریب را در حال خندیدن و در آغوش گرفتن یکدیگر میبینیم که با هم متهم به یک قتل میشوند! به این ترتیب، این سه نفر به شکلی ناخواسته خود را درگیر یک پرونده قتل میبینند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به گفته کسانی که در صحنه جنایت دیده میشوند آنها گناهکار بنظر میرسند. از این نقطه، تریلر فیلم دیوانهوار میشود. جایی که این سه نفر ظاهرا به دنبال پیدا کردن آدمی میروند که به آنها در کشف حقیقت کمک کند. شخصی که میتواند هر کسی از جمله دوست قربانی یعنی رابرت دنیرو باشد. دنیرو که در آمستردام برای چهارمین بار با او. راسل همکاری میکند و ظاهرا نقش یک مقام بلندپایه دولتی را به عهده دارد به آنها میگوید:«دوست من بخاطر چیز وحشتناکی که دیده بود کشته شد».",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "دیگر چه بازیگرانی در فیلم حضور دارند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دیوید او. راسل با کار کردن با بهترین و بزرگترین بازیگران غریبه نیست. او همیشه موفق شده است برای پروژههای مختلف خود تعدادی از بهترین استعدادهای هالیوود را گرد هم بیاورد. دفترچه امید بخش و حقه بازی آمریکایی در این میان دو نمونه برجسته هستند. اما شاید باورتان نشود که او در آمستردام از خودش پیشی گرفته است. فیلمی که از همه آثار قبلی او، پرستارهتر است. بنابراین مارگو رابی، کریستین بیل و جان دیوید واشینگتن، تنها ستارههای فیلم جدید راسل نیستند. کریس راک، آنیا تیلور-جوی، زوئی سالدانیا، مایک مایرز، مایکل شنون، تیموتی اولفینت، آندرهآ ریسبرو، ماتیاس خونارتس، آلساندرو نیوولا، رامی ملک، رابرت دنیرو و تیلور سوئیفت از دیگر چهرههای مشهور آمستردام هستند. آمستردام پنجمین تجربه بازیگری سوئیفت در یک فیلم سینمایی است که میتواند نام او را بیشتر از گذشته به عنوان یک بازیگر مطرح کند. او ظاهرا نقش دختر مرد قربانی را به عهده دارد، هرچند مشخص نیست که نقش او چقدر پررنگ خواهد بود.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "سایر عوامل آمستردام چه کسانی هستند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "راسل در آمستردام همچون فیلمهای قبلیاش علاوه بر کارگردانی، وظیفه نگارش فیلمنامه را به عهده داشته است (بجز مشت زن که اسکات سیلور، پائول تاماسی، اریک جانسون و کیت دورینگتون فیلمنامه را نوشتند). در نتیجه راسل این شانس را دارد که باری دیگر در هر دو بخش نویسندگی و کارگردانی شانس خود را در مراسم اسکار امتحان کند. او پیش از این برای فیلمهای مشت زن، دفترچه امید بخش و حقه بازی آمریکایی، سه بار نامزد بهترین کارگردانی و دو بار نامزد بهترین فیلمنامه اسکار شده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آرنان میلشان، متیو بودمن و آنتونی کاتاگاس در کنار کریستین بیل و او. راسل فیلم را تهیه کردهاند. یاریف میلشان، مایکل شیفر و سم هانسون، مدیران اجرایی تولید آمستردام هستند. امانوئل لوبزکی، فیلمبردار پرآوازه مکزیکی که با آمستردام پس از چهار سال به دنیای سینما بازگشته، برای چهارمین اسکار خود دورخیز کرده است. هیلدور گودنادوتیر، موسیقی دان ایسلندی و برنده جایزه اسکار و گلدن گلوب بهترین موسیقی متن برای فیلم جوکر تاد فیلیپس، آهنگسازی آمستردام را انجام داده و جی کسیدی که سابقه سه بار نامزدی اسکار را در کارنامه خود دارد، پشت میز تدوین آن نشسته است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "زمان پخش فیلم آمستردام",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در پاییز سال ۲۰۲۱ استودیو قرن بیستم اعلام کرد که پروژه بدون عنوان دیوید او. راسل را در ۴ام نوامبر ۲۰۲۲ – ۱۳ آبان ۱۴۰۱ – منتشر خواهد کرد. هرچند احتمال دارد فیلم اولین نمایش خود را در یکی از جشنوارههای مهم پاییزی (ونیز، تلوراید و تورنتو) داشته باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "البته تا زمانی که استودیو قرن بیستم در جریان ۲۰۲۲ CinemaCon عنوان فیلم و داستان آن را فاش کرد، اطلاعات بسیار کمی درباره آن وجود داشت. در واقع، عنوان رسمی فیلم حتی تا زمان برگزاری این رویداد در ماه آوریل، اعلام نشده بود. با اینکه فیلمبرداری فیلم در سال ۲۰۲۱ انجام شده است، در تمام طول مدت تولید، هالهای از رمز و راز پیرامون این پروژه وجود داشت. به گونهای که طبق گفته آنیا تیلور-جوی به ونتی فر در مارس ۲۰۲۱، جزئیات پروژه حتی برای گروه بازیگران آن بسیار محرمانه بوده است. بنظر میرسد این هاله اسرارآمیز پیرامون فیلم تا زمان اکران آن کم و بیش ادامه خواهد داشت. موضوعی که کنجکاوی برای تماشای فیلم را بسیار بیشتر میکند. با اینحال مشتاقیم که در ماههای باقی مانده اطلاعات بیشتری درباره این پروژه کسب کنیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جنیفر لارنس و بردلی کوپر: غایبان بزرگ آمستردام",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "علی رغم ستارههای زیادی که در فیلم جدید راسل حضور دارند، این لیست چند غایب بزرگ دارد. از جمله میتوان به جنیفر لارنس و بردلی کوپر اشاره کرد که در هر سه فیلم مطرح اخیر راسل حضور داشتند. هرچند در ابتدا لارنس برای نقش رابی در نظر گرفته شده بود. همچنین در فوریه ۲۰۲۰ اعلام شد که مایکل بی. جردن به پروژه بدون نام راسل پیوسته است. او قرار بود که نقش واشینگتن را در فیلم ایفا کند. اما جردن قبل از شروع تولید به دلیل مغایرتهای برنامه فیلمبرداری فیلم، از پروژه کنار کشید. در حالی که نام جیمی فاکس هم برای بازی در این نقش به گوش میرسید، در نهایت در اکتبر واشینگتن به عنوان جانشین جردن انتخاب شد. بقیه بازیگران فیلم نیز در فاصله ژانویه و ژوئن ۲۰۲۱ انتخاب شدند. فیلمبرداری آمستردام، همانند بسیاری از پروژههای دیگر، بخاطر شیوع پاندمی به تعویق افتاد. تولید فیلم در نهایت در ژانویه ۲۰۲۱ در لس آنجلس شروع شد و تا ماه مارس ادامه پیدا کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "درباره دیوید او. راسل کارگردان آمستردام",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "راسل فعالیت حرفهای خود را با سلسلهای از کمدیهای سیاه در اواخر دهه ۹۰ و اوایل دهه ۲۰۰۰ آغاز کرد. فیلمهایی نظیر لاس زدن با فاجعه، سه پادشاه و قلب من هاکبی، محصول این دوره کاری او هستند. فیلمهایی که اگرچه در باکس آفیس موفق نبودند، اما از سوی منتقدان غالبا نقدهای مثبت دریافت کردند. او پس از فیلم سال ۲۰۰۳ خود یعنی قلب من هاکبی به مدت شش سال هیچ فیلم بلندی نساخت تا اینکه در اوایل دهه ۲۰۱۰ با رفتن به سمت فیلمهای کمدی درام دوباره فعالیت خود را آغاز کرد. او در این مدت ۳ فیلم موفق مشت زن، دفترچه امیدبخش و حقهبازی آمریکایی را ساخت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هر ۳ این فیلمها از نظر انتقادی و تجاری موفق بودند. او همچنین فیلم عشق تصادفی را با نام مستعار استیون گرین کارگردانی کرد. جوی به عنوان آخرین فیلم راسل با استقبالی نسبی روبرور شد و واکنشهای متفاوتی را در میان مخاطبان و منتقدان برانگیخت. راسل با فیلمهایی مانند حقه بازی آمریکایی و سه پادشاه نشان داده است که در ساخت فیلمهای جنایی ماجراجویانه با لحنی کمدی تبحر دارد. بنظر میرسد او با آمستردام دوباره در این مسیر قدم گذاشته است. باید ببنیم که آیا او اینبار نیز پس از یک وقفه چند ساله، دوران تازهای را در کارنامه هنری خود رقم خواهد زد یا خیر.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "فیلمساز مستعد اما پرحاشیه",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگرچه هیچکس منکر نبوغ و استعداد راسل نیست، اما برای بسیاری از همکارانش در سر صحنه و خارج از آن، آدمی است که به سختی میتوان او را دوست داشت. زیرا راسل بارها بخاطر رفتارهای پرخاشگرانه در صحنه فیلمبرداری و آزارهای عاطفی و جسمانی بازیگرانش مورد انتقاد قرار گرفته است. به عنوان یک نمونه، جورج کلونی که در فیلم سه پادشاه با راسل همکاری کرده، از برخوردهای لفظی و فیزیکی او با عوامل صحبت کرده است. به گونهای که او در مصاحبهای در سال ۲۰۰۰ از بازی در این فیلم به عنوان بدترین تجربه زندگی خود یاد کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "همچنین در یک ویدئوی پخش شده مشهور از پشت صحنه فیلم قلب من هاکبی، راسل به شکلی خشونتآمیز با لیلی تاملین برخورد میکند و او را مورد فحاشی قرار میدهد. راسل در این ویدئو، با خشم وسایل داخل اتاق را پرتاب میکند و سر تاملین فریاد میکشد. هرچند بعدها هر دو اعلام کردند که به یکدیگر احترام میگذارند. تاملین بعدها با اشاره اینکه این اتفاق ممکن است برای هر آدمی رخ بدهد عنوان کرد که برای همکاری دوباره با راسل مشکلی ندارد. راسل پس از قلب من هاکبی به مدت شش سال فیلم دیگری کارگردانی نکرد. اینکه آیا این ماجرا در آن تاثیر داشته یا خیر مشخص نیست. اما این آخرین باری نیست که او این نوع رفتارها را از خود بروز داده است. در یک مورد دیگر، ایمی آدامز عنوان کرد که راسل اغلب در سر صحنه فیلمبرداری حقه بازی آمریکایی او را به گریه میانداخته است. با همه اینها، راسل یکبار دیگر موفق شده است گروهی پرشمار از بهترین ستارههای هالیوودی را دور هم جمع کند. اتفاقی که شاید تا حدود زیادی بخاطر موفقیتهای تجاری و انتقادی فیلمهای او باشد. به ویژه اینکه فیلمهای او معمولا در بخش بازیگری جایزهها و افتخارات زیادی کسب کردهاند (از جمله ۳ جایزه اسکار).",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "نتیجهگیری",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم پرستاره او. راسل در ابتدای فصل جوایز و یک هفته قبل از اکران فیلم آینده مارول، پلنگ سیاه: واکاندا تا ابد (Black Panther: Wakanda Forever) به سینماها خواهد آمد. روشن است که او. راسل و تهیهکنندگان فیلم، حساب زیادی روی مراسم اسکار باز کردهاند. باید ببینیم که آیا راسل با آمستردام بالاخره از مراسم اسکار دست پر بیرون خواهد آمد یا خیر؟",
"ref": null
}
] | null |
original:معرفی فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | ماهی سیاه کوچولوی جیبلی | [
{
"type": "p",
"text": "انیمه پونیو روی صخره کنار دریا Gake no Ue no Ponyo هشتمین انیمه نوشته شده توسط میازاکی برای استودیو جیبلی است. تصاویر زیبا و دلنشین این اثر کاملا دستی و بدون دخالت گرافیک کامپیوتری طراحی شدهاند. این خاصیت نقاشی شدن فریم به فریم انیمههای جیبلی، اشتیاق به تماشای آثار این استودیو را هزار برابر میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پونیوی استودیو جیبلی بسیار شبیه به ماهی سیاه کوچولو، اثر صمد بهرنگی است. پونیو، ماهی قرمز کنجکاوی است که دلش طلب زندگی در محیطی فراتر از دریا را دارد. او میخواهد زندگی در محیطی جدید را تجربه کند. جایی که خارج از محدوده امن او و لبریز از تازگی و هیجان است. تکرار زندگی در آبی بیکران دریا او را کسل میکند و از اشتیاقش میکاهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داستان انیمه پونیو هیچ اندوه و هیچ اضطرابی را به مخاطب منتقل نمیکند. این انیمه بسیار تماشا دارد و جنس قصه آن طوری است که هر مخاطب، الهامی منحصر را از ماجرای آن به خانه ذهن خود میبرد. انیمه پونیو اثری الهابخش و تماشایی است که مخاطب در هر سنی را با ماجرای خود همراه میکند. این ماجرا، قصه دل داشتن و جرات کردن است. پونیو در این اثر تصویری از یک موجود هنجار شکن و نافرمان است. کسی که تغییری را حاصل میشود و برگی جدید به قصه زندگی اضافه میکند. برگی نو که سراسر ماجرایش تازگی و هیجان است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پونیو مصداق بارز جمله معروف ماهی سیاه کوچولو است که میگوید: همهاش که نباید ترسید، راه که بیفتیم ترسمان میریزد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "خلاصه داستان انیمه پونیو روی صخره کنار دریا",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "انیمه پونیو روی صخره کنار دریا با چشماندازی بینظیر از دریا شروع میشود. اولین تصویری که از پونیو میبینیم، صحنه خداحافظی او با خواهرانش است. او میخواهد به دنیای بیرون دریا راه پیدا کند و یک عروس دریایی او را به سطح میرساند. اولین تجربه زندگی پونیو بیرون از دریا پر از چالش و با حادثههای مکرر همراه میشود. در نهایت او در یک بطری گرفتار شده و با جریان آب تا نزدیکی خانه سوسکه میآید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ماجرای ماهی قرمز کوچولوی ما از اینجا آغاز میشود. سوسکه بطریای که پونیو در آن گرفتار است را میشکند و دستش زخم میشود. پونیو از خون دست سوسکه میخورد و قدرت عجیبی بهدست میآورد. مدتی میگذرد و سوسکه با پونیو مثل یک ماهی قرمز معمولی رفتار میکند تا اینکه فوجی موتو، پدر جادوگر و عجیب پونیو، او را پیدا میکند و به دریا بازمی گرداند. اما پونیو که قدرتی عجیب بهدست آورده راه فرار را پیدا میکند و همزمان با گریز او، دریا طوفانی و مواج میشود. طوفانی عجیب که تمام شهر ساحلی را تحت تاثیر قرار میدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در حین طوفان ناگهان پونیو را میبینیم که روی موجها میدود و ماشینی را دنبال میکند که سوسکه در آن نشسته است. در نهایت پونیو که حالا شمایل انسان پیدا کرده به سوسکه میرسد و با تمام ذوق و اشتیاقش او را در آغوش میکشد و در کمال تعجب سوسکه نیز او را میشناسد. تلاطم دریا ادامه دارد و سطح آب بسیار بالا آمده و شرایط بحرانی برای شهر ساحلی رقم زده است. مادر سوسکه تصمیم میگیرد سری به بیرون خانه بزند و وضعیت آسایشگاهی که محل کارش است را از نزدیک ببیند. اما همین تصمیم شروع ماجرایی بزرگ است. پونیو و سوسکه صبح روز بعد برای جستو جوی مادر از خانه خارج میشوند و قدم در مسیری میگذارند که جالبترین قسمت انیمه پونیو است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در جریان آدمیزاد شدن پونیو، سوسکه ملزم به قبول کردن مسئولیتی سنگین میشود که بابت آن ملزم است به ملکه دریا تضمینی بدهد. اما آیا روحیه کودکانه سوسکه این موقعیت را برمیتابد؟ آیا پونیو فرصت انسان ماندن را پیدا میکند یا ناچار میشود به دریا بازگردد تا رویایش را در خواب شبانه زیر آبی بیکران دریا ادامه دهد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نقد و بررسی انیمه پونیو روی صخره کنار دریا",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "انیمه پونیو روی صخره کنار دریا با تصاویری تماشایی و موسیقی بسیار شنیدنی همراه است. این اثر ضمن دارا بودن شخصیتهای متنوع، از پرداخت به تک تک آنها غافل نمانده. شما هر شخصیتی که در این انیمه میبینید را خواهید شناخت و رفتارش را درک میکنید. آنقدر در این اثر صداقت و اشتیاق کودکانه جاری است که جز به چشم تماشا و لذت نمیشود به آن نگاه کرد. شخصیتهای این اثر به درستی پرداخته و خط داستانی آن به خوبی پیش میرود. این قصه نه کند است و نه تند و سرسری. همه چیز کاملا بهجا و بهاندازه است. همانقدر میبینید که باید ببینید و همانقدر لذت میبرید که باید.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "تنها مسئلهای که موقع تماشای انیمه پونیو به چشم میآید این است که ضمن پرداخت به جزییات شخصیتها و موقعیتشان و پیش بردن پله به پله داستان، یکباره با انتهایی ساده و معمولی روبهرو میشویم. شاید انتظار داشتیم این اثر مثل قلعه متحرک هاول ، مدفن کرمهای شبتاب و پورکو روسو پایانی بهیادماندنی و تاثیرگذار داشته باشد؛ اما این اثر از چنین پایان دیدنیایی فارغ است.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/XQhLc"
},
{
"type": "p",
"text": "امتیازهای سایت های معتبر سینمایی برای Gake no Ue no Ponyo",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "میانگین امتیاز کاربران در سایت IMDB آیامدیبی: ۷.۶ از ۱۰",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "میانگین امتیاز منتقدان در سایت راتن تومیتوز: ۹۱ درصد",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "میانگین امتیاز بینندگان در سایت راتن تومیتوز: ۸۳ درصد",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "میانگین امتیاز منتقدان در سایت متاکریتیک: ۸۶ درصد",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "میانگین امتیاز بینندگان در سایت متاکریتیک: ۷.۶ از ۱۰",
"ref": null
}
] | null |
original:معرفی فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | فیلم جرم های آینده؛ مرثیهای از مامور کفنودفن | [
{
"type": "p",
"text": "فهرست عوامل و بازیگران فیلم جرمهای آینده",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نویسنده و کارگردان فیلم جرم های آینده: دیوید کراننبرگ، مدیر فیلمبرداری: دوگلاس کوک، تدوینگر: کریستوفر دانلدسن، آهنگساز: هاوارد شور، بازیگران: ویگو مورتنسن (ساول تِنسِر)، لئا سیدو (کاپریس)، کریستن استوارت (تیملین)، دان مککلر (ویپِت)، اسکات اسپیدمن (لنگ داتریس) و…",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "خلاصه داستان فیلم جرم های آینده",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بشر در آیندهای بهظاهر نهچندان دور در حال ایجاد سازگاری با محیطی است که در ترکیب با مواد مصنوعی شکل گرفته است. این سیر تکاملی، بدن انسانها را هم دستخوش دگردیسی کرده است. برخی از این فراتر رفتن بدن آدمی از محدودیتهایش استقبال میکنند ولی گروهی هم پلیسبازی درمیآورند تا اوضاع از کنترل خارج نشود. در هر حال، سندروم تکامل حاد، بهسرعت پخش میشود. ساول تنسر یک هنرمند محبوب اجرای نمایشی (پرفورمنس آرت) است که از این وضعیت جدید استقبال کرده و از رشد اندامهای جدید و غیرمنتظره در بدن خود رونمایی میکند. او با همراهی همکار نزدیکش کاپریس، درآوردن این اندامها را به نمایشی جذاب برای طرفداران وفادارش بدل کرده است؛ اما وقتی توجه دولت و خردهفرهنگی عجیب به این موضوع جلب میشود، تنسر مجبور میشود به برپایی تکاندهندهترین اجرای خود فکر کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داستان تولید فیلم جرم های آینده از کجا شروع شد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم جرم های آینده ابتدا یک تریلر بود با عنوان «مُسَکِنها» (Painkillers) که قرار بود تولیدش از اوایل سال ۲۰۰۳ شروع شود؛ فیلمی که در دنیای هنر اجرای نمایشی (پرفورمنس آرت) کاوش میکرد و ماجراهایش در جامعهای انسانی روی میداد که در آن درد، لذت ممنوعه جدید است؛ و جراحی و خودزنی در ملاعام و مقابل دوربین انجام میشود و معنای تازهای پیدا کرده است. پس از نیکلاس کیج هم قرار شده بود رِیف فاینز در نقش ساول تنسر بازی کند که محقق نشد. آن زمان قرار بود فیلم در تورنتوی کانادا و با بودجهای ۳۵ میلیون دلاری ساخته شود؛ اما این پروژه هرگز وارد مرحله تولید نشد. چند سال بعد هم کراننبرگ در گفتوگویی اشاره کرد که دیگر علاقهای به ساخت «مسکنها» ندارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ویگو مورتنسن در فوریه ۲۰۲۱ در گپی با مجله «جیکیو» (GQ) افشا کرد که روی پروژهای سینمایی با کراننبرگ کار میکند و گفت: «بله، کاری در ذهن داریم. فیلمی است که او سالها پیش نوشته بود و هرگز نتوانست آن را بسازد. حالا هم دارد دستی به آن میکشد و ویرایشش میکند تا فیلمبرداری شروع شود. امید داریم که همین تابستان فیلمبرداری شود. بدون اینکه داستان را لو بدهم باید بگویم که او کمی به دنیای آثار اولیهاش برمیگردد.» در ماه آوریل نیز نامهای لئا سیدو و کریستن استوارت در ترکیب بازیگران اعلامی جلب توجه کردند. درباره این نقشها میتوان گفت که ابتدا ناتالی پورتمن قرار بود نقش سیدو (که آن زمان برای نقش استوارت انتخاب شده بود) را بازی کند اما به خاطر مشکلات ناشی از شیوع کووید-نوزده نتوانست این کار را انجام بدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بخش اصلی فیلمبرداری از دوم اوت تا دهم سپتامبر انجام شد و در آتن یونان به پایان رسید.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "آیا میدانید؟",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "اولین فیلم دیوید کراننبرگ پس از ۳۵ سال که خواهرش دونیس، طراح لباس آن نیست. دونیس کراننبرگ تابستان ۲۰۲۰ درگذشت.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "اولین فیلمنامه اریژینال کراننبرگ پس از «اگزیستنز» (eXistenZ) محصول ۱۹۹۹؛ که البته عنوان ابتدایی آن فیلم هم «جرم های آینده» بود. جالبتر اینکه اثر قبلی کراننبرگ در ژانرهای علمیتخیلی و وحشت نیز همین فیلم بوده است.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "ویگو مورتنسن میخواست نقش ویپِت را بازی کند اما کراننبرگ میگوید آنقدر اصرار و او را «اذیت» کردم تا در عوض، نقش ساول تنسر را بازی کند.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "مورتنسن که در دربی امریکن کنتاکی با اسبی غیرمسابقهای برخورد کرده و دچار مصدومیت شده بود، نمیتوانست بیش از دو دقیقه بایستد. به همین خاطر است که شخصیت او در فیلم، در حین شرح دادنها یا مونولوگ گفتنهایش، دائم زانو میزند.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "کراننبرگ پس از وقفهای هشتساله در کارنامهاش این فیلم بلند را کارگردانی کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "فیلم «جرم های آینده» به طور کامل در یک انبار بزرگ فیلمبرداری شد.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "این پنجمین همکاری کراننبرگ و ویگو مورتنسن پس از فیلمهای «تاریخچهای از خشونت» (۲۰۰۵)، «قولهای شرقی» (۲۰۰۷) و «شیوه خطرناک» (۲۰۱۱) است؛ و فیلمی با عنوان «سقوط» (۲۰۲۰) که در آن کراننبرگ نقش کوتاهی را برای مورتنسن بازی کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "اولین فیلم بلندی که کراننبرگ پس از سال ۱۹۸۸ بدون فیلمبردار همیشگیاش پیتر زوشیتسکی یعنی «شباهت کامل» (Dead Ringers) کار کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "این هجدهمین همکاری کراننبرگ با هاوارد شور آهنگساز است که از سال ۱۹۷۹ و فیلم «فرزندان» (The Brood) با هم کار کردهاند. شور موسیقی متن فیلم «منطقه مرده» (The Dead Zone) محصول ۱۹۸۳ را تصنیف نکرد.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "کراننبرگِ کانادایی، مدتهاست که روی این موضوع اصرار دارد که کانادا شایسته این است که هنرمندانش را به کل دنیا عرضه کند اما به دلایلی بازیگرانی که خود او برای سه نقش اصلی این فیلم برگزیده است، یعنی مورتنسن، لئا سیدو و کریستن استوارت، کانادایی نیستند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "منتقدان درباره فیلم جرم های آینده چه میگویند؟",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "نیویورک تایمز | امتیاز ۹۰ از ۱۰۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مانولا دارگیس | با وجود خندههای هراسانگیز و لبخند لذتآمیزی که چهره شخصیت ساول را روشن میکند و شبیه به قدیس مسیحی سانتا ترسا، «جرمهای آینده» به یک مرثیه میماند. کراننبرگ همیشه متخصص شرایط انسانی بوده و در اینجا، به متصدیان کفنودفن هم شباهت پیدا کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "لسآنجلس تایمز | امتیاز ۹۰ از ۱۰۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جاستین چنگ | ما در همان اوایل فیلم جرم های آینده – که یک کمدی-ترسناک کنجکاویبرانگیز است که همان قدر که بهزیبایی کنترل شده است میتواند دیوانهکننده هم باشد – شاهد نمایش زندهای هستیم از یک رویه پزشکی که هم یک اغواگری است در ملا عام، و هم کارکرد یک نمایش هنری را پیدا کرده است. مردی به نام ساول تنسر (ویگو مورتنسن) در یک تابوت سنگی ماشینیشده، دراز کشیده و با کمال میل بدنش را به نوعی نقاشی زنده و جاندار – که کمی هم دچار خونریزی میشود – بدل کرده است. همکار زن او به نام کاپریس (لئا سیدو) با زبردستی روی اندامهای درونی او کار میکند ولی به جای روپوش جراحی، یک لباس رسمی زنانه مخصوص مهمانی پوشیده است و از صفحه فرمانی پلاستیکی که به دستههای بازی ویدیویی شباهت دارد، چاقوها و ابزار لازم برای کالبدشکافی را کنترل میکند. ساول هم دارد از این رویه لذت میبرد! البته که کاپریس هم بهنوعی دیگر لذت میبرد… کلیت این صحنه دو فکر متفاوت را به ذهن میرساند: اول اینکه چرا اسم فیلم «جرمهای شکافتن» نیست؟ و دوم، فوقالعاده است که کراننبرگ برگشته و شاهد مهارت بیمانند و درخشان او در ترکیب قواعد ژانرهای وحشت و علمیتخیلی با ایدههای سینمایی هستیم. هشت سال از ساخت فیلم بلند قبلی او با نام «نقشههایی برای رسیدن به ستارهها» (Maps to the Stars) درباره سازوکار هالیوود میگذرد و «جرمهای آینده»، توضیح پذیرفتنی و بامزهای است پیرامون اینکه چرا اینقدر زمان برد تا او از بازنشستگی زودهنگامش – که شایعه شده بود – برگردد…",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«جرمهای آینده» را میتوان نئو-نوآری خونآلود، حکایتی در باب زوال محیطی، یک داستان عاشقانه واقعاً عجیبوغریب اما مهربانانه یا فیلمی دیگر هم توصیف کرد اما به عنوان یک هجویه خشک و جدی بر جهان هنر مدرن نیز عمل میکند؛ دنیایی که بهندرت شاهد گرایش طبیعی هنرمندان برای کاوش جدی خودشان و رسیدن به مصالح خلاقه است. ساول و کاپریس زوج هنری آوانگارد توانمندی هستند و تعهد تمامعیار آنها به کارشان است که این همه طرفدار وفادار، رقبای خودمعلولکن پرزرقوبرق و طرفداران زن جوان حیرتزده را برایشان دستوپا کرده است. دو تن از این مورد آخر، تیملین (کریستن استوارت) و رییس او ویپت (دان مککلر) هستند که به صورت مخفیانه برای دولت کار میکنند و بهطور رسمی اندامهای جدید را ثبت میکنند؛ به این امید که خلاف تشخیص شومشان مبنی بر اینکه «تکامل انسان در مسیر اشتباهی قرار گرفته» ثابت شود. اگر مورتنسن و سیدو به عنوان هنرمندانی ماهر و هدفمند کاملا قانعکنندهاند (که در زندگی واقعی دقیقا همینطورند) پس انتخاب استوارت بر خلاف شمایل ستارهگونهاش، فوقالعاده و بامزه است. شخصیت تیملین او، فضلفروشی کمرو با صدایی جیغجیغی است که ناشیگریاش نقابی شده بر جاهطلبیهای فردی و حرفهای او…",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم جرم های آینده شاید اشارههای ظریفی به دیگر آثار کراننبرگ مثل شاهکار سال ۱۹۸۶ او با نام «مگس» (The Fly) هم داشته باشد اما ترکیبهای گرافیکی همزیگر فیلم از گوشت و ماشین، آن را در ادامه آثار کلاسیک فیلمساز در ژانر وحشت تن، یعنی فیلمهای «ویدیودروم» و «اگزیستنز» قرار میدهند. البته که برای علاقهمندان سینمای کراننبرگ حتی یک اشاره کوچک هم میتواند حکم یک قلمروی کشفنشده را داشته باشد. کراننبرگ مدتهاست شیفته این مقوله است که چطور ذهنها و بدنهای ما بهراحتی خودشان را در خدمت فناوری مدرن قرار دادهاند و در اینجا، او این تصور و مفهوم را تا فرجامی شوم از منظر فیزیولوژی و بومشناسی پیش برده است (در ضمن کراننبرگ، با چند همکار توانمندش کار کرده است، از جمله هاوارد شور که یک بار دیگر موسیقی متنی فراموشنشدنی تصنیف کرده و کارل اسپایر که طراحی صحنهاش به شکوهی چرک و مرده در لوکیشنهای یونانی فیلم دست پیدا کرده است).",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شیوه فیلمسازی کراننبرگ اغلب با دقتی در حد کار جراحان شناخته شده است که باعث شکلگیری یک ساختار روایی دقیق و منظم، و جذابیت پیچیده ترکیببندیها(کمپوزیسیونها)ی او میشود… زیباییشناسی او هوشرباست و به گونهای ما را باز (پذیرا و آماده) میکند که کاپریس بدن ساول را باز میکند یا برعکس؛ و عاجزانه از ما میخواهد به سرنوشتی فکر کنیم که انتظار سیاره ما، فرزندان ما و اجزای درونی ارزشمندمان – که ما را انسان کردهاند – را میکشند.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "گاردین | امتیاز ۸۰ از ۱۰۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پیتر بردشا | این سیاره خارقالعادهای است که کراننبرگ ما را روی آن فرود میآورد و اصرار میکند که کلاههای ایمنیمان را پیش از آن برداریم که مطمئن شده باشیم میتوانیم از هوای این سیاره استنشاق کنیم.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "ورایتی | امتیاز ۸۰ از ۱۰۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اوئن گلیبرمن | بیشتر فیلمسازانی که میخواهند با یک فیلم ترسناک شما را بیقرار کنند و به وحشت بیندازند، به دنبال مجموعهای از ابزارهای آشنا میروند: چاقوها و ابزارهای تیز مشابه، شیاطین، برشهای ناگهانی و تکاندهنده، و جلوههای صوتیای که ناگهان در شب و در اوج آرامش، شما را به هوا پرتاب میکنند! اما دیوید کراننبرگ نویسنده و کارگردان در «جرمهای آینده»، به منظور برافروختن تماشاگر و ایجاد اضطراب، سراغ چیزی بهمراتب تروماتیکتر از صرفاً هیولاها رفته است. آیا دارم از آینده دوری صحبت میکنم که داستان فیلم در آن میگذرد و انسانها در بدنشان اندامهای جدید مرموز رشد میکند؟ یا در مورد اینکه اندامهای مورد اشاره با جراحیهایی به مثابه اجرای نمایشی (پرفورمنس آرت) از تن خارج میشوند؟ یا اینکه آدمها دیگر درد جسمانی را احساس نمیکنند و به همین خاطر تا دیروقت در خیابان میمانند و برای هیجانهای سطحی یکدیگر را برش میزنند، طوری که انگار هرویین مصرف میکنند؟ و… «جرمهای آینده» همه اینها را دارد و کمی هم بیشتر. با وجود این، هراسانگیزترین جنبه فیلم این واقعیت است که شما احساس میکنید مورد هجوم «استعارهها» قرار گرفتهاید. این یک فیلم از زیرژانر وحشت تن است که دائم «ایدهها»ی تازهای را در خود رشد میدهد؛ و مثل بیشتر آثار کراننبرگ، کارش را با شما از سر به پایین شروع میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "نیویورکر | امتیاز ۶۰ از ۱۰۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ریچارد برودی | «جرمهای آینده» خوب یا بد، فیلمی مفهومی است؛ یعنی بیش از اینکه یک تجربه باشد، یک ایده است؛ و بیش از آنکه درامی در باب تجربههای شخصیتها باشد، تمثیلی برای نگاه ناامید کراننبرگ پیرامون جرمهای این روزگار است؛ جرمهایی که جامعه علیه خودش مرتکب آنها میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "واشینگتن پست | امتیاز ۲۵ از ۱۰۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آن هورنِدِی | «جرمهای آینده» با تصاویر عجیبوغریبش و نماهایی از اندامهای داخلی انسان زنده، آشکارا میخواهد تماشاگرش را شوکه کند؛ و همینطور به تشویشهای کاملاً واقعی درباره فناوری، ژنتیکهای در حال دگرگونی و زوال محیطی اشاره میکند؛ اما با پیشرفت کند پیرنگ پیچیده فیلم، غرابت و پیچوتاب هنجارشکن کراننبرگ، بیشتر و بیشتر خستهکننده و ناکارآمد به نظر میرسد.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "امتیازهای تماشاگران و منتقدان به فیلم جرم های آینده",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حرفهای دو بازیگر اصلی فیلم جرمهای آینده",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "ویگو مورتنسن",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "درباره دیوید کراننبرگ؛ فیلمهای ابتدایی او را دیده بودم و دوستشان داشتم. فکر میکردم واقعاً جالب هستند. وقتی بازیگری را شروع کردم به یاد دارم که «منطقه مرده» را دیدم و با خودم گفتم واقعاً فیلم خوشساختی است. هنوز با او دیدار نکرده بودم. وقتی «اگزیستنز» اکران شد واقعاً تحت تاثیر قرار گرفتم چون متوجه شدم بهنسبت با بودجه کمی هم ساخته شده است. بعدش زمانی که «ماتریکس» را دیدم بهسرعت گفتم: «وای… اگزیستنز همان ماتریکس است منتها برای بزرگسالان.» قصد بیاحترامی به کسی را ندارم اما اثر کراننبرگ برای من زیرلایههای بیشتری دارد و از کل «ماتریکس»ها غنیتر است. سلیقه من این است. سالی که با «ارباب حلقهها» به کن رفته بودیم، دیدار کوتاهی با دیوید (کراننبرگ) داشتم. سپس برای اولین همکاریمان او را در لسآنجلس دیدم. مدیر برنامههایم گفت: دوست داری با دیوید کراننبرگ دیدار کنی؟ گفتم: عاشق دیدار با او هستم اما فیلمنامهاش را دوست ندارم و اقتباس بدی است از یک رمان زرد و عامهپسند. او کارگردان بزرگی است و نمیخواهم بگویم فیلمنامهاش را دوست ندارم. او گفت: فقط دیدار کنید شاید با هم کنار آمدید. واقعاً همراه شدیم و شوخی هم کردیم. گفتم که فیلمنامه «تاریخچهای از خشونت» عالی نیست و بیش از حد طولانی است و مثل یک داستان بهرهکشی به نظر میرسد. خلاصه اینکه در حد آثار او نیست. او هم گفت: نگرانش نباش. تغییرش میدهم. بعدش فیلمنامه ۱۲۰ صفحهای ابتدایی را به فیلمنامهای ۷۵ تا ۸۰ صفحه آماده فیلمبرداری بدل کرد. او واقعاً از بهترین بخشهای آن داستان استفاده کرد که جواب هم داد؛ اما من در اولین دیدارمان خیلی صادق و بامزه بودم که تا امروز هم همینطور بوده است.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "لئا سیدو",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "درباره جایگاه کراننبرگ و فیلم جرم های آینده؛ دیوید برای من یک شمایل است. پس وقتی با من برای این فیلم تماس گرفتند کاملاً آماده بودم. راستش را بخواهید آثار او را دیر کشف کردم. در واقع وقتی به سینما علاقهمند و فیلمباز شدم، آثارش را بیشتر و بیشتر دیدم. (همکاری با کراننبرگ) سر صحنه آزادی عمل زیادی وجود داشت. او چنین کارگردانی است چون تماشاچی فیلمهای خودش است. او دیالوگی مینویسد و به شما میدهد؛ و شما میتوانید برداشت خودتان را داشته باشید. او بازی شما را تماشا میکند و کارتان را به نظاره مینشیند. این آزادی میتواند ترسناک باشد اما در عین حال، فکر میکنم همان چیزی است که او میخواهد. (دلیل بازی در این نقش) این رابطه چیزی داشت که مرا مجذوب خودش کرد. متوجه پارادوکسها یا تناقضها بودم اما نقشی بود که معانی خودش را داشت. خود فیلم را هم دوست دارم دوباره تماشا کنم! هر بار که «جرمهای آینده» را میبینم گویی به بُعدی جدید از آن پی میبرم. اصلاً دیوید را باید با این لقب شناخت: روحرقصان.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پوستر فیلم جرمهای آینده",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برگرفته از منابع مختلف: سایت راجر ایبرت، متاکریتیک، آیامدیبی، ویکیپدیا و…",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ردیف نام سایت امتیازدهندهها امتیاز میانگین تعداد آراء ۱ IMDb کاربران ۵.۹ از ۱۰ ۱۲ هزار و ۷۶۲ کاربر ۲ متاکریتیک منتقدان برتر ۶۵ از ۱۰۰ بر اساس ۴۹ نقد ۳ راتن تومیتوز عموم منتقدان ۶.۵ از ۱۰ بر اساس ۱۹۴ نقد",
"ref": null
}
] | null |
original:عکسها*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | عکس ها و پوستر قسمت سوم سریال روزی روزگاری مریخ | [
{
"type": "p",
"text": "پوستر قسمت سوم سریال روزی روزگاری مریخ",
"ref": null
}
] | null |
original:درباره سریالها*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | این توقیف ها به سریال جیران آسیب میزند | [
{
"type": "p",
"text": "به گزارش روابط عمومی سریال، تهیه کننده سریال جیران اعلام کرد: ساترا پس از یک ماه تعلیق در در نامهای به شماره ۱۲۲۲/۲۴۶ در تاریخ ۱۴۰۰/۱۱/۱ به بنده اعلام کرد که در راستای شکایت واصله از سوی نویسنده و کارگردان «آهوی من مارال»، با موضوع ضرورت حذف شباهتها، جلساتی را با هیئت کارشناسی تخصصی و با حضور طرفین برگزار کرده که همه اعضا بر فقدان شباهت دو سریال رای دادهاند. اعضای هیئت کارشناسی همچنین رعایت بند دوم رای شورای داوری را نیز رعایت شده دانسته و اعلام کردند؛ منعی برای صدور مجوز انتشار جیران از این حیث وجود ندارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تهیه کننده جیران تاکید کرد: طرح مفصل «جیران» در سال ۹۱ نوشته شده و در سال ۹۳ به آقای مجید مولایی برای تولید سریال ایمیل شده و همزمان برای گروه فیلم و سریال ارائه شده است که ضمن موجود بودن مستندات موثق از جمله مکاتبات ایمیلی، شخص آقای مجید مولایی و افرادی دیگر نیز به عنوان شاهد این واقعیت روشن را تایید کرده و میکنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "عفیفه در ادامه تصریح کرد: ما نسبت به این عدم تشابه مطمئن بودیم که اقدام به تولید جیران کردیم؛ اما زمانی که یک تیم تخصصی در یک نهاد حاکمیتی حکم به عدم تشابه دادند، مسیر تولید ادامه پیدا کرد و ۲۳ قسمت آن نیز پخش شد. وی افزود: پخش جیران یکبار به دلیل بررسی ساترا متوقف شد. همان زمان هم به دوستان اعلام کردیم که دلیلی بر توقف نیست اجازه انتشار را علیرغم حجم زیاد تبلیغات یک ماه به تعویق انداختند و به کار ما ضربه خورد. بعد از بررسی اعلام کردند که حق با ما بوده و اعلام فقدان شباهت دادند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "عفیفه با بیان اینکه سریال جیران از این احکام آسیب میبیند گفت: اگر مجدد مشخص شد که این شکایت نادرست بوده است چه کسی پاسخگوی حقوق مخاطب است. چه کسی مسئول خسارت مادی وارده به کاربران و پلتفرم پخش و میلیونها مخاطبی که ۲۳ هفته همراه سریال بوده و حالا در بلاتکلیفی به سر میبرند خواهد بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "عفیفه در پایان بیان کرد: فرایند درست آن بود که در درجه اول خود ساترا، بهعنوان داور نهایی که حکم به عدم تشابه داده بود از حکم داوری خود دفاع مینمود و به قرار صادر شده بازپرس اعتراض میکرد؛ چرا که طرفین این اختلاف در ابتدا ساترا را به عنوان داور پذیرفته بودند و این خیلی عجیب است که ساترا بجای دفاع از حکم و نظر خود کاملا تجاهل کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شاید بهدلیل مناقشات اخیر خشنود شده و صرفاً نقش فرستادن نظر بازپرس را به عهده گرفته است. ۱۰ قسمت ابتدایی جیران، پس از طی مراحل مختلف موصوف الذکر از ساترا پروانه انتشار را دریافت کرده بود. ای کاش ساترا حداقل برای پروانه خود توسط خودش ارزش حقوقی قائل میشد و مسائل فراقانونی را به بهره برداریهای رسانهای ترجیح نمیداد.",
"ref": null
}
] | null |
original:بهترین های فیلم و سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | بهترین فیلم های هریسون فورد | [
{
"type": "p",
"text": "فهرست بهترین فیلم های هریسون فورد بر اساس نظر مردم در سایت IMDb مرتب شدهاند",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم جنگ ستارگان: امپراتوری ضربه میزند",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "امتیاز آیامدیبی: ۸/۷",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "فیلم یک امید تازه، دنیای شگفتانگیز جنگ ستارگان را به مخاطبان معرفی کرد، اما قسمت پنجم جنگ ستارگان: امپراتوری ضربه میزند ، در سال ۱۹۸۰ به نوعی در ماجراجویی و داستان پیشرفت کرد. در این فیلم همان ماجرای خیر در مقابل شر ادامه پیدا کرد اما با پیچیدگیهای بیشتر و پیروزیهای کمتر. با بهبود جنبه داستانی، شخصیت هانسولو نیز بهتر شد. در این فیلم به نظر میرسید که فورد درک کاملی از نقش دارد و داستان جالب و غافلگیرکنندهتری برای بازی به او داده شد. نتیجه یک ماجراجویی دوستداشتنی است که پرفروشترین فیلم سال ۱۹۸۰ است و پس از این همه سال هنوز مخاطبان را به وجد میآورد.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/TRnbI"
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم جنگ ستارگان: یک امید تازه",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "امتیاز آیامدیبی: ۸/۶",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "تاثیر اولین فیلمهای جنگ ستارگان را واقعا نمی توان نادیده گرفت. جورج لوکاس موفق شد چیزی کاملا جدید و نفسگیر در دنیای سینما خلق کند. آنچه که میتوانست شکست بزرگ و شرمآور باشد به یکی از بزرگترین نهادهای فرهنگ پاپ در تمام دوران تبدیل شد. همچنین نمیتوان از نقش هریسون فورد در موفقیت فیلم جنگ ستارگان: یک امید تازه چشمپوشی کرد. در حالی که صحنهها و موجودات بسیار چشمگیر بودند، نحوه بازی فورد در نقش هان سولو کمک کرد تا فیلم به شکل درستی به پایان برسد. او قهرمانی بود که همه ما دوست داشتیم باشیم و این نقش است که او را تبدیل به یک ستاره کرد.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/j1gy4"
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم اینک آخرالزمان",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "امتیاز آیامدیبی: ۸/۵",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "پس از اینکه فرانسیس فورد کاپولا با فیلمهای پدرخواندهاش به موفقیت چشمگیری دست یافت، با شاهکار جنگ ویتنام، اکنون آخرالزمان به دنبال ساختن فیلم بلندپروازانهتر بود. هرج و مرج پشت صحنه فیلم تقریبا به اندازه خود فیلم مشهور است، اما نتیجه فیلمی هولناک و فراموش نشدنی است. فورد نقش کوچک اما مهمی در نقش سرهنگ لوکاس دارد. فورد تنها بخش کوچکی از این حماسه عظیم است، اما فیلمی است که هر طرفدار سینما باید ببیند. بودجه این فیلم که محصول ۱۹۷۹ است، ابتدا ۶ میلیون دلار بود اما در حین ساخت فیلم، افزایش یافت تا به رقم بسیار بالای ۳۰ میلیون دلار برسد. اینک آخرالزمان توانست در اکران جهانی و شمال آمریکا ۵ برابر هزینه خود به فروش برسد.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/E3vkp"
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم مهاجمان صندوق گمشده",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "امتیاز آیامدیبی: ۸/۵",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "دیدن خارج شدن فورد از سایهها در نقش ایندیانا جونز در فیلم مهاجمان صندوق گمشده ، لحظهای مهم در تاریخ سینما باقی مانده است. فورد با علامت تجاری فدورا و شلاق خود، ایندی را خیلی زود به یک قهرمان سینمایی جذاب تبدیل کرد. این فیلم ماجراجویی که از ذهن جورج لوکاس نویسنده بیرون آمده بود، یک جهش به جلو برای ساخت فیلم اکشن بود. این فیلم همچنین استیون اسپیلبرگ را به عنوان قابل اعتمادترین کارگردان در زمینه سرگرمیهای تماشاگرپسند تثبیت کرد. مهاجمان صندوق گمشده یکی از محبوبترین فیلمهایی است که تا کنون ساخته شده و شخصیت نمادین دیگری را برای رزومه فورد به او بخشیده است.در سال ۱۹۸۱ پرفروشترین فیلم شد و نخستین فیلم از فرنچایز ایندیانا جونز است که شامل سه فیلم دیگر میشود: ایندیانا جونز و معبد مرگ (۱۹۸۴)، ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی (۱۹۸۹) و ایندیانا جونز و قلمروی جمجمه بلورین (۲۰۰۸).",
"ref": "https://www.filimo.com/m/zkpSQ"
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم جنگ ستارگان: بازگشت جدای",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "امتیاز آیامدیبی: ۸/۳",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "سهگانه اصلی جنگ ستارگان با بازگشت جدای به پایان رسید و توانست به یک نتیجه حماسی مناسب تبدیل شود. اگرچه بسیاری معتقد بودند که این فیلم با عظمت فیلمهای قبلی مطابقت ندارد اما در ابتدای نمایش خود ۳۷۴ میلیون دلار فروش داشت و پرفروشترین فیلم سال ۱۹۸۳ شد. فورد در این فیلم ایدههای خودش را در مورد اینکه داستان چگونه باید به پایان برسد داشت، اما در عوض، او یک ماجراجویی نسبتا مسخره و بیهوده نصیبش شد. علیرغم احمقانه بودن بخشهایی از فیلم، پایانی رضایت بخش برای یک سه گانه باورنکردنی است.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/KS1eF"
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم بلید رانر",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "امتیاز آیامدیبی: ۸/۲",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "هریسون فورد پس از اینکه با فیلمهای جنگ ستارگان مشهور شد، تصمیم گرفت در یک فیلم علمی تخیلی بسیار متفاوت به نام بلید رانر به کارگردانی ریدلی اسکات حضور داشته باشد. او در نقش دکارد از طرف نیروهای پلیس لس آنجلس در سال ۲۰۱۹ مأموریت دارد که آدم مصنوعیها را که حضورشان بر روی کرهزمین ممنوع است، شناسایی و تعقیب و خطرشان را از جامعه زمینی رفع کند. تا اینکه چند رپلیکانت متواری، مخفیانه وارد لس آنجلس گردیده و سعی در نفوذ به داخل شرکت تایرل کورپوریشن میکنند؛ یعنی همان شرکتی که آنها را به وجود آورده است.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/ho50r"
},
{
"type": "p",
"text": "خیلیها در مورد اینکه کدام نسخه از فیلم بهتر است، اختلاف نظر دارند، اما همین اختلاف نظر هم نشان میدهد که چرا بلید رانر یکی از بهترین فیلمهای علمی تخیلی تمام دوران محسوب میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "امتیاز آیامدیبی: ۸/۲",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "ایندیانا جونز نقشی است که فورد برای ایفای آن به دنیا آمد. او یک ماجراجوی باهوش، توانا، جذاب، بدجنس و بامزه است. در سومین فیلم از این مجموعه، ایندی در جستوجوی جام مقدس به همراه پدرش با بازی شان کانری است. این فیلم یکی دیگر از سفرهای هیجانانگیز بسیار سرگرمکننده در حماسه ایندیانا جونز است و موفق میشود ضمن نشان دادن ارتباط عالی پدر و پسر، لذت و هیجان فیلم اول را دوباره به تصویر بکشد. فورد و کانری با هم فوقالعاده هستند و زوج هیجانانگیزی را به نمایش گذاشتهاند.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/A8nIw"
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم بلید رانر ۲۰۴۹",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "امتیاز آیامدیبی: ۸",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "هریسون فورد در اواخر زندگی حرفه ای خود روندی برای بازبینی بسیاری از معروفترین نقشهای خود داشته است. گاهی اوقات بازگشت، یک ناامیدی است و گاهی ارزش انتظار را دارد. بلید رانر۲۰۴۹ یکی از همان فیلمهایی است که بعدها ساخته شد. این فیلم دنبالهای بر فیلم ۱۹۸۲ بلید رانر و با بازی رایان گاسلینگ و هریسون فورد است .در حالی که رایان گاسلینگ ستاره سریال است، فورد از نقش مکمل خود نهایت استفاده را میکند و یکی از بهترین بازیهای هریسون فورد را در سالهای اخیر ارائه میکند. خود فیلم جانشین شایستهای برای شاهکار اصلی است که موسسه فیلم آمریکا آن را در فهرست صد فیلم برتر تاریخ سینما قرار داده است. فورد در بلید رانر ۲۰۴۹ هم مانند بلید رانر همان نقش ریک دکارد را بازی میکند.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/r6oNU"
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم جنگ ستارگان: نیرو برمیخیزد",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "امتیاز آیامدیبی: ۸",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به نظر میرسید که پس از سالها بازگشت فورد به مجموعه جنگ ستارگان زمان زیادی میبرد، اما او در نهایت موافقت کرد که آخرین چرخش خاطرهانگیز را در نقش هان سولو انجام دهد. فیلم جنگ ستارگان: نیرو برمیخیزد؛ ماجراجویی سرگرم کننده ای است که سه گانه جدید را آغاز میکند و به انتقال مشعل به نسل بعدی کمک میکند. این نخستین فیلم از سهگانه دنباله جنگ ستارگان محسوب میشود که از لحاظ داستانی پس از بازگشت جدای (۱۹۸۳) منتشر شد و هفتمین قسمت از فیلمهای ۹ قسمتی حماسه اسکایواکر بهشمار میرود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم مکالمه",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "امتیاز آیامدیبی: ۷/۹",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این فیلم که قبل از تبدیل شدن هریسون فورد به یک سوپراستار ساخته شده، نشان میدهد که فورد میتواند در هر نقشی جذاب باشد. فورد به عنوان دستیار یک تاجر قدرتمند به نام مارتین استت در فیلم مکالمه، نقش کوتاهی دارد و دیدنش در یک نقش مکمل که در افزایش تعلیق داستان فیلم موثر است، برای طرفدارن او بسیار جالب است. نقش استت در این فیلم حضوری پرقدرت دارد که به هری کال با بازی جین هکمن اطلاع میدهد که سکوتش بسیار مهم است و تبدیل شدن به یک افشاگر عواقب مرگباری خواهد داشت.",
"ref": null
}
] | null |
original:گفتوگوی فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | باید در ترسناکترین شرایط هم با امید زندگی کنیم | [
{
"type": "p",
"text": "فیلم جرم های آینده که شکلگیری ایده اولیهاش به ۲۰ سال پیش برمیگردد و داستانش (در دنیایی روایت میشود که با پلاستیک آلوده شده است، آدمها دیگر درد را احساس نمیکنند، عفونت وجود ندارد و روابط آدمها نیز دستخوش دگرگونی شده است) در ادامه آثار کارنامه دیوید کراننبرگ و کاوش او در شیوههایی قرار میگیرد که فناوری، کیفیتهای جسمانی و اخلاقیات ما را تغییر شکل داده است. با وجود این، بدن آدمی شاید هرگز به اندازه این فیلم، در آثار کراننبرگ واقعی و آسیبپذیر نبوده است؛ فیلمی که سوژههایش با وجود دنیای کاملاً آیندهگرایی که در آن بهسر میبرند، همان بدنهای پیرشونده و سابق را در اختیار دارند؛ بدنهایی که بهسرعت در حال فروپاشیاند. آن هم در دنیایی که خودش به سمت فروپاشی اقتصادی کج کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داستان فیلم در شهر آتنی تسخیرشده، باستانی اما همچنان آوانگارد، روایت میشود؛ و فیلم بیشتر مدت زمان خود را به معنی واقعی کلمه به سروشکل دادن به یک دنیا میگذراند. در صحنههای پرحرف فیلم که شبه اسکروبال هستند (با بازیهای کمدی عالی از کریستن استوارت و دان مککِلر در نقش کارمندان اداریای که به طور قانونی اجازه کار ندارند) کراننبرگ نوعی پرتگاه را برای بشریت تصویر کرده است که در آن، تشریفات اداری تازه و آداب و رسوم تازه هنری و سیاسی و اخلاقیات، باید از ابتدا ساخته و پرداخته شوند. از جهتی میتوان گفت که «جرمهای آینده» یک فیلم «فرایندی» است که به کلیات و جزییات خلقت اختصاص یافته است و از این رو، یکی از سیاحتهای پربار و فشرده کراننبرگ است. با وجود این، فیلم بهنوعی در میان ضروریترین آثار این فیلمساز تحسینشده نیز قرار میگیرد؛ و نوعی نقشه راه خردمندانه برای تامل در باب مسایلی هستیگرایانه به شمار میرود که به دلیل اهمیت و فوریت بالایشان هنرمندان کمی جرات میکنند چنین مستقیم با آنها روبهرو شوند و در آثارشان به آنها بپردازند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شما در نشستهای فیلم از چگونگی یافتن عنوان فیلمتان، «جرمهای آینده»، صحبت کردید؛ عنوانی که پیش از این در سال ۱۹۷۰ و برای دومین فیلم بلندتان هم از آن استفاده کرده بودید. گفتید که در صحنهای از یک فیلم دانمارکی با نام «گرسنگی» (هنینگ کارلسن، ۱۹۶۶) با آن برخورد کردید، صحنهای که شاعری آن را در جایی یادداشت میکند؛ و بعدش به فیلمی رسیدید که با این عنوان جور باشد. این موضوع باعث شد به نقش عناوین و اسامی در فیلمهای شما فکر کنم که همیشه بسیار خاص و رمانگونه بودهاند. چطور به اسامی شخصیتها در این فیلم رسیدید: ساول تِنسر، تیملین، ویپِت؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دیوید کراننبرگ: عجیب است. این موضوع برای من هم بسیار اسرارآمیز است. به نظرم نامگذاری شخصیتها بسیار مهم است؛ و در واقع، اولین مرحله از دادن یک زندگی و هویت کامل به آنها به حساب میآید. اسرارآمیز است اما معنایی دارد؛ و میدانم که برای بازیگران هم بامعنی و مهم است که در فیلم با چه نامی خطاب قرار میگیرند؛ انگار غسل تعمید داده میشوند و نامگذاری میشوند. در این خصوص که چطور این مرحله را انجام میدهم باید بگویم که نمیدانم! مثل زمانی است که میخواهید قابی را ببندید، به وقتش میدانید که چه چیزی درست است و چه چیزی درست نیست. شهودی است و واقعاً کتاب قواعدی برایش وجود ندارد که بتواند شما را در مسیری مشخص و جوابپسداده پیش ببرد. خوشحالم که به این موضوع اشاره کردید چون موردی نیست که معمولاً دربارهاش صحبت کنم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شما گاهی وقتها شخصیتی را نامگذاری میکنید تا کارتان را با آن شروع کرده باشید؛ چون روال فیلمنامهنویسی شما نیازمند آن است. البته که ممکن است کمی بعد متوجه شوید که نام اشتباهی است چون شکلگیری شخصیت در مسیری بر خلاف نامش اتفاق افتاده است. نامگذاری شخصیتها جنبه دیگری هم دارد؛ اینکه شما آخرین داور نیستید و این وکلای شما هستند که باید آنها را تایید کنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اوه… اصلاً به این جنبه فکر نکرده بودم!",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بله، زمانی که شما فیلمنامه را میفرستید وکیلتان باید درباره جنبههای حقوقیاش نظر بدهد. ابتدا روی شخصیت آلیور رید در «فرزندان» (The Brood) – که روانپزشک/ رواندرمانگر است – اسمی گذاشته بودم که واقعاً دوستش داشتم اما کاشف به عمل آمد که شخصی در تورنتو با همین نام روانپزشک است و به این ترتیب، قطعاً از ما شکایت میکرد چون شخصیت ما، آدم بدی است. این اتفاق چند بار برای من افتاده است، حتی در همین فیلم. اسم دیگری را – که به آن اشاره نخواهم کرد – برای شخصیت کارآگاه پلیس در نظر گرفته بودم که الان کوپ نام دارد. اینجور موارد خیلی رنجآور است چون شما به اسم انتخابیتان دل بستهاید و بخشی از شخصیت شده است؛ اما ناگهان وکلا میگویند که نمیتوانید از آن استفاده کنید. در اغلب موارد هم به دلیل جلوگیری از شکایتهای حقوقی بالقوه است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به دلیل «جرمهای آینده»!",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بله، پتانسیل این را دارد که در آینده به جرمی بدل شود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دلیل طرح این موضوع که بهنوعی فاضلمابانه به نظر میرسد این بود که نامگذاری شخصیتها هم موضوعی تکرارشونده و موتیفگونه است، چه در خصوص نامهای اداری و چه در مورد اندامهای تتوشده و ثبت آنها.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "و همینطور ماشینها. در این مورد هم مجبور شدم اسامی چندتا از ماشینها را تغییر بدهم چون قبلاً وجود داشتند. به طور طبیعی نه همین مدل ماشینها، اما باز هم برای جلوگیری از شکایتهای حقوقی مجبور به این تغییرها شدم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پس هر بار فکر میکنید یک قدم از زمان حال جلوتر هستید، ولی اینطور نیست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بله.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تمام فیلمهای شما به مرزها و محدودههای میان جسم و فناوری میپردازند. شما در این فیلم واقعاً بر این موضوع تأکید دارید که هنر این وسط، چگونه میانجیگری میکند و شاید اصلاً با مرزی اشتباه طرفیم. هنر در آثار شما اغلب چیزهایی را که خطاکارانه، ترسناک یا غیرقابلقبول به نظر میرسند، پذیرفتنی میکند. در واقع زمانی که شما وارد فضای هنر میشوید هر کاری را میتوانید انجام دهید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بله. به نظرم این اظهار نظری مشروع از جانب شماست چون خودم فکر میکنم هنر میتواند بعضی چیزهایی را که میتوانند مجرمانه – یا بگوییم از نظر اجتماعی غیرقابل پذیرش – تلقی شوند هم به صورت هنجار جلوه دهد. وقتی هنر مورد انتقاد قرار میگیرد و سعی میکنند آن را سرکوب کنند، معمولاً از چنین بهانهای استفاده میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در فیلم با کلنجاری از کارکرد هنر در مواجهه با مقوله انسان و تخریب محیطی روبهرو شدم. شخصیتهای ساول و کپریس، هنرمندان اجرای نمایشی (پرفورمنس آرت) هستند که ضایعات بدنی (تومورهای ساول) را به هنر تبدیل میکنند. شخصیت لنگ (رهبر جنبشی زیرزمینی و طرفدار تکامل انسان با بازی اسکات اسپیدمن) و گروهش، سودمندگرایانهتر رفتار میکنند و ضایعات پلاستیکی را به خوراک بدل کردهاند. در شگفتم این دو رویکرد برای شما چه معنایی دارند. آیا این سؤالها درباره معنی هنر و هنرمندی در شرایط کنونی، فکر و ذکر شما را هم درگیر کردهاند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "من واقعاً چندان درگیر چیزی نیستم و فقط دارم زندگیاش میکنم (میخندد). اینها همچنین نشان میدهند که میلی دائمی به زندگی امیدوارانه وجود دارد. ما باید در بدترین و ترسناکترین شرایط هم با امید زندگی کنیم تا بتوانیم زنده بمانیم؛ و این آدمها دقیقاً همین کار را میکنند منتها به شیوهای رادیکال در جهت عکس! اگر بخواهید آن را به رویدادهای اخیر برگردانید، مثل این است که بگویید: ببینید، بدیهی است که ما داریم زمین را آلوده میکنیم و بخشی از این تخریب را با تولید پلاستیک انجام میدهیم، پس راهحل شماره یک این است که تولیدش را در تمام کشورهای جهان متوقف کنیم و سطح تمام اقیانوسها و همینطور هر کسی و چیزی روی زمین را از میکروپلاستیکها پاکسازی کنیم. میدانید که این روزها در بدن هشتاد تا نود درصد آدمها میکروپلاستیکها پیدا میشوند. آیا واقعاً میشود چنین کار بزرگی کرد؟ اصلاً انجام چنین کاری واقعبینانه است؟ پاسخ این است: احتمالاً نه. حتی دو کشور هم نمیتوانند سر موضوعی با هم توافق کنند، بهخصوص سر چیزی که اقتصاد را تحت تاثیر قرار میدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "راهحل شماره دو این است که از پلاستیک بهره ببریم و راهی پیدا کنیم که بشود از آن برای زندگی استفاده کرد، به عنوان خوراک، غذا، پروتئین. زیستشناسان متوجه شدهاند که نوعی باکتری وجود دارد که میتواند پلاستیک را بخورد و از آن به عنوان نیروی حیات بهره ببرد. اگر جانوری تکسلولی میتواند از آن استفاده کند، پس ما هم که از تکسلولیها تشکیل شدهایم باید بتوانیم به همان شکل از آن بهره ببریم. شاید این راهحل عجیب و تکاندهندهای باشد اما شدنیتر است. دو راهحل برای یک مشکل، که هر یک از آنها یک فانتزی علمیخیالی به شمار میرود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هنرمندان فیلم را نسبت به فناوری – یا در کل – بدبین میبینید؟ چون به نظر میرسد آنها روی معاش هنری تمرکز کردهاند در حالی که لنگ و گروهش بر جاودانگی خودشان متمرکزند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نه، به نظرم لنگ شبیه یک پیامبر است چون میگوید راهشان میتواند راهحلی برای بشر باشد؛ و این بیش از خودشیفتگی و خودبینی است. ساول و کپریس در ابتدا کمی بیشتر درگیر بیان هنری هستند، به عنوان راهی برای درک اتفاقهایی که در جهانشان روی میدهد و شیوهای از احساس برخورداری از حدی از کنترل. این همانی است که ما با مذاهب یا با فلسفه تجربه میکنیم؛ که حسی از کنترل را به ما میدهند ولو اینکه وهمآلود باشد. پس دو رویکرد متفاوت است اما فکر نمیکنم هیچیک بدبینانه باشند. شاید من بدبین باشم اما این شخصیتها بدبین نیستند؛ که اگر بودند آنوقت انرژی انجام کارهایی را نداشتند که در فیلم میبینیم انجامشان میدهند…",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "…که بتوانند زیبایی را پیدا کنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بله، شخصیت ساول بدن خود را تقدیم میکند و در نهایت، کپریس نیز دست به چنین کاری میزند؛ و به نظرم شاید این نظیر همان کاری است که هنرمند انجام میدهد. هنرمند نیز بهنوعی خود واقعیاش را به طور کامل به جهان عرضه میکند تا به عنوان نوعی خوراک، بین خودش و تماشاگران عمل کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "من در ضمن، شیفته علاقه فیلم به تشریفات اداری و بهاصطلاح کاغذبازی شدم؛ با تمام رویهها و جزییاتی که آن را به تصویر میکشید؛ و همچنین این موضوع که کاغذبازی حتی با ماهیت خودش هم نمیتواند کنار بیاید؛ و همینطور با کارکرد هنر در مواجهه با انحطاط. میتوانید در این باره صحبت کنید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "میتوانید همین جملههایی را که گفتید در گیومه از جانب من نقل کنید (میخندد). دقیقاً همین است که گفتید. قبل از هر چیز باید بگویم که تشریفات اداری یا همان کاغذبازی، واقعیتی است از زندگی. دوم آنکه اگر هنرمند هستید همیشه با سدهای کاغذبازی و سوءتفاهم مواجه میشوید. علاوه بر این، من یک جهان داستانی را سروشکل دادهام که دربارهاش واقعاً اطلاعات زیادی به شما نمیدهم و از نحوه عملکردش به شما چیزی نمیگویم؛ اینکه آیا رییسجمهور دارد؟ آیا دولتی در کار است؟ آیا ارتش وجود دارد؟ در واقع تنها مقوله ساختاریای که مستقیم به آن پرداختهام، همین کاغذبازی است؛ و همین موضوع است که تصوری از جهان داستانی فیلم را برای شما سروشکل میدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دیالوگ فوقالعادهای در فیلم هست درباره خالکوبی اندامهای جدیدی که میگوید این کار روند معنایی خودش را پیدا میکند. شیوهای که ما درباره بدن صحبت میکنیم یا دربارهاش اثر هنری میسازیم، اغلب معنا را از آن میگیرد. شما چطور در فیلمهایتان از این امر اجتناب میکنید؟ چطور اجازه میدهید خود بدنها حرفشان را بزنند و چیزی بگویند که نگفتنی و غیرقابل توصیف است؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یک بار دیگر باید این جمله را بگویم که برای من، امری طبیعی است. البته رسیدن به شیوهای قابلدرک و جذاب در روایت، گاهی وقتها کمی چالشبرانگیز میشود؛ اما «بدن واقعیت است» یکی از شعارهای فیلم است که برای من به عنوان یک هنرمند نیز چنین حکمی را دارد. سوژه تمام فیلمهایم، شرایط انسانی (Human Condition) است؛ که برای من، یعنی بدن. یک میلیون بار این را گفتهام: من هستیگرا (اگزیستانسیالیست) هستم و به این درک رسیدم که واقعیت ما تابع فیزیولوژی ماست و با آن، تنظیم میشود یا تغییر میکند. عنکبوت احتمالاً همین واقعیتی را تجربه نمیکند که ما داریم. پس برای من، به صورت طبیعی روی میدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "قاعدهای برای کار کردن با بدنها و چگونگیاش دارید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نه، ابداً قاعدهای ندارم. فقط شهودی کار میکنم. داستان و فیلمنامه راه خودشان را میروند. زمانی که شخصیتها را خلق میکنید، آنها شروع به بحث کردن با شما میکنند؛ چون شما میخواهید آنها جان بگیرند و واقعی شوند اما به محض اینکه شخصیتها حیات پیدا میکنند، میخواهند راه خودشان را بروند و حتی در مسیرهای اشتباهی قرار بگیرند. پس باید با آنها مشاجره داشته باشید و در نهایت با هم مذاکره کنید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نمای پایانی فیلم هنوز در ذهنم باقی مانده است. شما بر چهره ویگو مورتنسن زوم میکنید و نشان میدهید که او بالاخره جهش و تغییر بدن خود را میپذیرد تا این لحظه ناب از خلسه و لذت را تجربه کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این چیزی بود که ما در اتاق تدوین آن را کشف کردیم و نه در زمان فیلمبرداری. وقتی آن را برای اولین بار فیلمبرداری کردیم، من نما را جایی به پایان رساندم که دوربین پشت سر لئا قرار میگرفت که دارد به ویگو نگاه میکند و او در عمق پسزمینه قرار گرفته است. بعد از آن بود که این احساس را پیدا کردم که ما به اندازه کافی به این شخصیت نزدیک نیستیم و من دوربین را به او نزدیک نکردم. سپس به این ایده رسیدم که شخصیت لئا با این دوربین انگشتی در حال فیلمبرداری از او باشد و همین را هم پیاده و اجرا کردیم؛ اما تصویر دوربین انگشتی، دانهدار و تقریباً سیاهوسفید است. تصویری بسیار کهنه و پست و کمارزش. بنابراین فکر کردم میتوانیم از برداشت دیگری از ویگو استفاده کنیم که او در آن، چنین تمامعیار اشک میریزد. من نمای دیگر را گرفتم و روی چهره ویگو زوم کردیم و اجازه دادم تصویر پیکسلی شود؛ و رنگ آن را هم گرفتیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "و چه لحظه فوقالعادهای است از زیبایی و وقار و شُکر.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ممنونم. این کاری بود که قرار بود این صحنه انجام بدهد و عالی است که میشنوم چنین شده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "منبع: فیلم کامنت",
"ref": null
}
] | null |
original:گزارش فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | بوی پیراهن یوسف؛ ملودرام به سبک حاتمیکیا | [
{
"type": "p",
"text": "اطلاعات و خلاصه داستان فیلم بوی پیراهن یوسف",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم بوی پیراهن یوسف فیلمی است به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا و تهیهکنندگی مجید مدرسی. فیلمنامه این فیلم را حاتمیکیا به همراه داریوش مؤدبیان نوشته است. عزیز ساعتی، حسین زندباف و مجید انتظامی هم به ترتیب فیلمبردار، تدوینگر و سازنده موسیقی متن فیلم بودند. از جمله بازیگران شناختهشده بوی پیراهن یوسف میتوان به علی نصیریان، نیکی کریمی، جعفر دهقان، شیرین بینا و قاسم زارع اشاره کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "خلاصه داستان بوی پیراهن یوسف بدین شرح است: «دایی غفور، راننده تاکسی فرودگاه، با وجود همه مدارکی که ثابت میکند پسرش یوسف در جنگ شهید شده، هنوز فکر میکند که او زنده است و حتی حرف دامادش را که شاهد شهادت یوسف بوده قبول نمیکند، و با اینکه پلاک یوسف را هم از شکم یک کوسه صیدشده یافتهاند، همیشه منتظر است یوسف روزی بازگردد. داییغفور در فرودگاه با دختر جوانی به نام شیرین آشنا میشود که برای یافتن برادرش خسرو که در جنگ گم شده از پاریس به ایران آمده است. این آشنایی به مرور دامنه بیشتری پیدا میکند؛ دو نفر که هر دو منتظرند و جستوجوگر برای پیدا کردن آشنایی که در دل جنگ گم کردهاند».",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اولین نمایش بوی پیراهن یوسف در چهاردهمین جشنواره فیلم فجر بود؛ جایی که فیلم چندان مورد توجه داوران قرار نگرفت و فقط در ۳ رشته (بهترین بازیگر نقش مکمل مرد، بهترین صدابرداری و بهترین فیلمبرداری) نامزد دریافت سیمرغ بلورین شد که هیچکدام را هم دریافت نکرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اکران عمومی بوی پیراهن یوسف از ۲۰ تیر ۱۳۷۵ آغاز شد و در مجموع کارکرد متوسطی داشت بهطوری که با جذب ۴۰۹ هزار و ۴۶۲ مخاطب، رتبه سیام را در جدول پرمخاطبترین فیلمهای سال به دست آورد. این در حالی است که با توجه به احساساتگرایی نسبتا غلیظ فیلم، خیلیها انتظار فروش بیشتری داشتند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نقدهای قدیمی درباره فیلم بوی پیراهن یوسف",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یکی از اتفاقات جالبی که در آن زمان رخ داد، همزمانی نمایش ۲ فیلم از ابراهیم حاتمیکیا بود؛ بوی پیراهن یوسف و برج مینو دو فیلمی بودند که حاتمیکیا در فاصله زمانی کوتاه تولید کرد. این دو فیلم در چهاردهمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور داشتند و به فاصله تقریبا یک ماه از همدیگر روی پرده رفتند. به همین دلیل عجیب نیست که در یادداشتهای مربوط به بوی پیراهن یوسف زیاد به اسم برج مینو برخورد میکنیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در نگاه اول چنین به نظر میرسید که تفاوتهایی عمیق میان بوی پیراهن یوسف و برج مینو وجود دارد: اولی یک ملودرام بهشدت احساساتگرایانه بود و دومی فیلمی کنترلشده و (از نظر فرمی) پیچیدهتر. عجیب نبود که عموم منتقدان به برج مینو روی خوشتری نشان دادند اما بوی پیراهن یوسف به فروش بیشتری دست یافت. با این وجود، شهرام جعفرینژاد در نقدی که در شماره ۱۹۱ ماهنامه فیلم (مرداد ۷۵) بر بوی پیراهن یوسف نوشت، اعتقاد داشت که این دو فیلم را (با وجود تمام تفاوتها) نمیتوان جدا از هم در نظر گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از دید جعفرینژاد نکته خوشایند این بود که هر دو فیلم نشاندهنده ادامه مسیر رو به رشد حاتمیکیا بودند: «با گذار از نیمه نخست کارنامه ابراهیم حاتمیکیا (دوران کشف یک فیلمساز راستگو و باهویت، در فیلمهای هویت، دیدهبان، مهاجر و وصل نیکان) و روبهرو شدن با تواناییهای غیرمنتظره او در روایت دراماتیک داستان، پردازش فنی اثر و تلقیهایی رو به کمال از مفاهیم واقعیت، خیال، منطق، عشق و… نهایتا سینما، در دو فیلم آغازین نیمه دوم این کارنامه (از کرخه تا راین و خاکستر سبز)، احتمالا بیشتر علاقهمندان او، نگران آثار بعدیاش بودند که مبادا راه را به خطا یا از سر تصادف آمده باشد یا آنها، او و آثارش را به خطا دیده باشند. اما امروز همه میتوانیم خرسند باشیم که چنین اتفاقی رخ نداده است. هر دو فیلم تازه حاتمیکیا دقیقا نشانگر ادامه راستین مسیر پیشین و همچنان رو به رشد اویند، اما در دو مسیر مختلف: بوی پیراهن یوسف از آن فیلمسازیست که قواعد کلاسیک داستانسرایی و سنتهای بهجای سینمای ملودرام را میشناسد و آنها را آگاهانه بهکار میبندد و برج مینو از آن فیلمسازی نوجو و تجربهگرا که دست به آزمایشی خطیر میزند (بهتصویر کشیدن اندیشهای فلسفی، دینی و هستیشناسانه در قالبی مدرن و امروزین) و کموبیش، سربلند هم بیرون میآید.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نکته جالب این است که در همان شماره ماهنامه فیلم، مصطفی جلالیفخر (در یادداشتی نسبتا کوتاه) نظری مخالف جعفرینژاد داشت. از دید جلالیفخر، بوی پیراهن یوسف نهتنها نگرانیها را در مورد مسیر حرکت حاتمیکیا برطرف نمیکرد بلکه خود مایه نگرانی بود: «بوی پیراهن یوسف بیش از آنکه ما را از ضعف و سطحینگری فیلم برنجاند، نگران فیلمساز مستعدی میکند که میتواند یکی از برجستگان سینمای ایران باشد، و ابراز تأسف از اینکه پس از این همه فیلم، چرا هنوز امکان بروز تمام و کمال همه استعدادش را نداشته است. خاکستر سبز میتوانست نقطه عطف خوبی باشد، اما فروش پایین و برخوردهای غیرمنصفانه باعث شد که او دچار این تصور شود که از کرخه تا راین سینمای مطلوب اوست. و تأسفبارتر اینکه او حالا در همان حد هم قادر به کار با ملودرام نیست (گردش بیجهت دور میدان آزادی – با هر کنایهای – و موسیقی اغراقآمیز همراهیکنندهاش، نمونهایترین فصل برای تأیید این گفته است). احتمالا برج مینو هم فدای بوی پیراهن یوسف میشود و دراینصورت حاتمیکیا در وضعیت نگرانکنندهتری قرار خواهد گرفت. در معرض خطر غرق شدن در توجیه «حس و حال» و در معرض خطر تبدیل شدن به «فیلمساز دلی» و «فیلمساز عشقی» و اینجور تعابیر – و نه فیلمسازی که قبل از هرچیز به «سینما» بیندیشد. اینکه شنیدهایم حاتمیکیا بوی پیراهن یوسف را بیشتر از برج مینو دوست دارد این نگرانی را تشدید میکند. او نیازمند یک نقطه عطف است.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شاید نقطه عطفی که جلالیفخر در این مطلب آرزویش را داشت، همان فیلمی بود که ۲ سال بعد از بوی پیراهن یوسف ساخته شد و بهنظر میرسید تعادلی میان وجوه مختلف سینمای حاتمیکیا ایجاد کرد؛ فیلمی که با تحسین گسترده منتقدان روبهرو شد و فروش بالایی را هم تجربه کرد و حالا خیلیها آن را بهترین فیلم حاتمیکیا میدانند: آژانس شیشهای.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "عاطفهگرا یا سطحی؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جنبه ملودراماتیک بوی پیراهن یوسف یکی از ابعادی بود که در زمان اکران فیلم مورد بحث قرار گرفت. بهنظر میرسد اکثر منتقدان اعتقاد داشتند که نحوه احساساتگرایی فیلم دچار مشکلاتی است. این دسته از منتقدان به مواردی چون افراطیگری حاتمیکیا یا کهنهبودن تمهیدات او برای برانگیختن احساسات اشاره کردهاند. حتی شهرام جعفرینژاد (که نقدش بر بوی پیراهن یوسف ستایشآمیز بود) یکی از معدود انتقادات خود را متوجه این بخش از کار کرد: «اشاره به احساساتگرایی اغراقشده فیلم، بهخصوص در فصل پایانی و بهخصوص با تأثیر دوچندان موسیقی زیبا، محزون و حجیم آن ضروریست که برخی آن را گناه نابخشودنی اثر میدانند. بهویژه خطابم به حاتمیکیاست که فکر نکند منتقدان اساسا با احساساتگرایی مخالفند. طبعا هر فیلمی باید بتواند احساسی را برانگیزد و تماشاگران را با خود درگیر کند. اما دیریست از آن زمان گذشته که چاپلین، قرصی نان را با اشک و التماس تکدی میکرد و کودک همراهش با عجز، دستان خود را رو به تماشاگران میگرفت و نالهاش حتی از ورای فیلمی صامت شنیده میشد. قطعا الان هم هر فیلمی که بتواند پیوندی، فراقی، حسرتی یا احساسی مشابه را با حرکتهای آهسته شخصیتهایی گریان و موسیقی و تدوینی مؤثر نمایش دهد، اشک همه را درمیآورد… و اشتباه نشود. ریختن اشک عیبی ندارد. نمایش بیش از حد موجز و خلاقانه یک کنش ساده، مثلا در سینمای ازو یا برسون هم ممکن است اشک آدم را درآورد؛ اما سینما زنده به همین سنتشکنیها و نوآوریهاست… و تعجبم از این است که حاتمیکیا ناتوان از این نوآوریها نیست، چنانکه برخی لحظههای همین فیلم و سراسر برج مینو پر است از ابداعات بصری و صوتی تأثیرگذار، و فقط یک احتمال میتوان داد: اینکه باتوجه به یکی بودن تهیهکننده هر دو فیلم، حاتمیکیا همان شگرد قدیمی بسیاری از فیلمسازان را بهکار بسته؛ فیلمی پرفروش در ازای فیلمی شخصی، که در این صورت، با توجه به امتیازهای فراوان بوی پیراهن یوسف، کار او را گناهی نابخشودنی نمیدانم.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اما اگر جعفرینژاد این ایراد را به کار حاتمیکیا میگیرد که تمهیداتش برای درآوردن اشک تماشاگر در مواردی تکراری و غیرخلاقانه است، سعید عقیقی و رضا درستکار در گفتوگویی با هم (شماره ۱۹۱ ماهنامه فیلم) به جنبههای دیگری اشاره کردند. این بحث دونفره از بررسی کارنامه حاتمیکیا و مسیر حرکتش تا رسیدن به بوی پیراهن یوسف آغاز و طی آن بحثهای مهمی مطرح میشود که میتواند به درک بهتر ما از ویژگیهای سینمای حاتمیکیا و فیلم بوی پیراهن یوسف کمک کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سعید عقیقی در این گفتوگو به این اشاره میکند که از کرخه تا راین، نشاندهنده بازگشت حاتمیکیا به یکی از انواع تماشاگرپسند بدنه اصلی سینمای ایران، یعنی ملودرام، بود: «با از کرخه تا راین، این کوشش هست که شخصیتهای فیلمهای جنگی او در موقعیت ملودراماتیک تازهای قرار بگیرند و لوکیشن هم این جذابیت را ایجاد میکند، اما جذابیت اصلی در نهایت، همان پیوستگی به جریان رایج سینمای ایران و غلظت عناصر ملودرام است». با این وجود، عقیقی فیلمهای حاتمیکیا را نمونههایی ناموفق از ملودرام میداند: «ملودرامهایی موفقاند که اولا احساسات را در عین تشدیدکردن، تعدیل هم میکنند (مثل بر باد نوشته داگلاس سیرک، یا برخورد کوتاه دیوید لین) و ثانیا با نوعی محدودیت کار میکنند؛ اطلاعات محدود، شخصیتهای محدود، اما در مورد حاتمیکیا ظاهرا هدف فقط تشدید احساسات است».",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "درستکار، ایرادات واردشده از سوی عقیقی را در مورد از کرخه تا راین پذیرفت اما در مورد بوی پیراهن یوسف با عقیقی مخالف بود. بهعقیده درستکار، در فیلمی مثل بوی پیراهن یوسف (و همچنین خاکستر سبز) همان خصوصیتی را داریم که عقیقی بهعنوان برگ برنده ملودرامها ذکر میکند: این که در هر دو فیلم نهتنها تشدید احساسات، بلکه تعدیل احساسات هم داریم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "درستکار برخلاف عقیقی که از «تشدید احساسات» صحبت میکند، از تشدید حس سینمایی حرف میزند؛ عاملی که بهنظر درستکار یکی از نقاط قوت حاتمیکیا در بوی پیراهن یوسف است: «صحنه ترکیدن لامپها مثال خوبی برای تحلیل اجزاء فیلم و شیوه کار حاتمیکیاست. ابتدا رعدوبرقی در آسمان زده میشود (افکتِ صوتی)، ریسههای چراغانی در باد حرکت میکند (نورپردازی)، شیرین پشت پنجره میآید (حرکت شخصیت)، دوربین چند لامپی را که میترکد در قاب میگیرد و در این لحظه شیرین سراسیمه از پشت پنجره دور میشود (تدوین). این صحنه بهدلیل تشدید حس سینمایی، صحنه موفقیست».",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بحث مضمون فیلم بوی پیراهن یوسف",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این که بوی پیراهن یوسف فیلمی در مورد مضمون انتظار است، نکتهای است که حتی تماشاگران معمولی هم از درک آن ناتوان نیستند. شهرام جعفرینژاد در نقد خود اهمیت این مضمون در بوی پیراهن یوسف را از طریق شیوه ارتباط میان اجزاء مختلف فیلم برجسته کرده و به جهانبینی غالب آن روزهای حاتمیکیا میرسد: «بوی پیراهن یوسف درباره انتظار و منتظران است. منتظرانی که برخی عاقلند و برخی عاشق، برخی باور دارند و برخی تردید و برخی صبورند و برخی ناپایدار. اما نتیجه بههرحال فرقی نمیکند. معجزه ایمان، عاقلان و عاشقان را یکسان به وصل میرساند (امتیاز فیلم در این تلقیست). خسرو همان یوسف است، شیرین همان نسرین و لامپهای ریسهشده استقبال همان ریسههای عروسی. فیلم بهظاهر با ریسههای عروسی آغاز میشود (درحالیکه این توهم وجود دارد که اینها ریسههای استقبالاند) و بهظاهر با ریسههای استقبال پایان میپذیرد (درحالی که این احتمال را در دل میپروریم که شیرین بتواند جای صدیقه را برای یوسف پر کند و یوسف جای خسرو را برای شیرین)… حلقه پیوند همه، دایی غفور است؛ دایی همه، که راننده است و همه را به مقصد میرساند، اما درعینحال، خودش بزرگترین منتظر این جمع است. گویی در این جهان، بازی انتظار و پیوند درگرفته… و فیلم، خوب موفق میشود این مفهوم را در لایههای مختلف و بین شخصیتهای گوناگون به انجام برساند.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سعید عقیقی: «فیلمساز دارد اسطورهها را بهشکل کاملا تخت و یکبُعدی و مکانیکی و غیرقابلباور وارد فضای واقعی میکند… اینکه پسر یوسف است و فیلم پر از اشاره به یونس است و دختر اسمش شیرین است و دنبال برادرش خسرو میگدد و اینها برای پیداکردن یوسف و خسرو به قصرشیرین میرود و دایی غفور به طنز، اسمِ گمشدهاش را یوسف یونسی و یا یونس یوسفی میگوید و…»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از سوی دیگر، سعید عقیقی به بحث اسطورهشناسی در بوی پیراهن یوسف اشاره کرده و رویکرد حاتمیکیا را سطحی میداند. عقیقی از اشاره به این نکته در خط داستانی شروع میکند که پلاک کاراکتر یوسف را از شکم کوسه درآوردهاند – ارجاعی آشکار به ماجرای حضرت یونس (ع). به عقیده عقیقی حاتمیکیا با چنین تمهیداتی دارد بهطور مستقیم و مکانیکی به قصهاش بُعد اسطورهای میدهد و به همین نسبت از واقعیت دور میشود: «فیلمساز دارد اسطورهها را بهشکل کاملا تخت و یکبُعدی و مکانیکی و غیرقابلباور وارد فضای واقعی میکند… اینکه پسر یوسف است و فیلم پر از اشاره به یونس است و دختر اسمش شیرین است و دنبال برادرش خسرو میگدد و اینها برای پیداکردن یوسف و خسرو به قصرشیرین میرود و دایی غفور به طنز، اسمِ گمشدهاش را یوسف یونسی و یا یونس یوسفی میگوید و…».",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سید محمد مهدیزاده و معصومه اسمعیلی در مقالهای با عنوان «نشانهشناختی تصویر زن در سینمای ابراهیم حاتمیکیا» (منتشرشده در نشریه زن در فرهنگ و هنر، دوره ۴، شماره ۱، بهار ۱۳۹۱) این دو جنبه مضمونی را چنین به هم وصل کردند: « خواست حاتمیکیا بر بیان مفهوم انتظار، در پس موضوع آزادی اسرا، با یافتن استعاره پلاک و کوسه در باور پدر اسیری که پلاکش در شکم کوسه پیدا شده تحقق پیدا میکند، استعاره یونس و یوسف که هر دو بلعیده شدهاند؛ اولی توسط ماهی و دومی توسط چاه. این دو پس از تحمل رنج از میان شکم ماهی و چاه بیرون میآیند و انتظارها به سر میرسد. یونس پیامبر تا توبه نکرد خداوند او را از شکم ماهی بیرون نیاورد، اما یوسفِ این ماجرا به گناه دیگران (بانیان جنگ) به چاه افتاده بود. این استعاره و اشارهها خود ریشه در فرهنگ عمیق جامعه ایران و بحث موعود و انتظار دارد. در این فیلم، حس و عقل با یکدیگر رقابت دارند. اما احساس جلوتر از عقل حرکت میکند. فصل تونل و تبدیل شدن یک پلاک به دو پلاک و مرور فیلمهای ویدئویی مربوط به یوسف در ذهن شیرین، بهترین جلوههای تبدیل عقل به حس و بسط روحیه ایثار- بر اساس احساس است. همه نشانههای مادی موجود ثابت میکند که یوسف شهید شده، اما دایی غفور با نگرشی فراتر از عقل و منطق، ایمان دارد که یوسف بازمیگردد. در مقابل، شرایط به گونهای رقم میخورد که نشانههایی از زنده بودن خسرو به دست میآید. اما نتیجه، چیز دیگری است. برخلاف تمام معیارهای منطقی، یوسف برمیگردد و خسرو که باید برگردد؛ برنمیگردد. فیلمساز با چنین پایانی، این نکته را گوشزد میکند که انتظار هنوز پایان نیافته و این تسلسل هم چنان ادامه دارد.»",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "قهرمان ابراهیم حاتمیکیا",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در بخش قبل خواندیم که، به عقیده شهرام جعفرینژاد، حاتمیکیا در بوی پیراهن یوسف برای عاقلان و عاشقان به یک اندازه امکان رسیدن به وصل را فراهم میکند. جعفرینژاد این ویژگی را یکی از امتیازات فیلم میدانست. در همان مطلب، جعفرینژاد با اشاره به یکی از شخصیتهای بوی پیراهن یوسف که منفیتر از دیگران به نظر میرسد، به نکتهای عمومی در آثار آن دوران حاتمیکیا اشاره کرد: «برزو، سرایدار جدید منزل پدری شیرین که حتی نامش هم بهدرستی، طنینی خشنتر از نام دلنشین مشغلام دارد، یکی از شخصیتهای جدید و جذاب آثار حاتمیکیا و شاید در حیطه آثار او و تعبیرهای عموما مثبت او از همه اشخاص، منفیترین آنهاست (نمیدانم تابهحال دقت کردهاید که در آثار حاتمیکیا، هیچ شخصیتی منفی نیست و فقط هرکس بهاندازه اعتقاد و تلاشش در رسیدن به مقصد، جایگاه متفاوتی در طیف نمایشی داستان مییابد). حالا این فرصت هست که تعبیری از منفی بودن را از دیدگاه او – با اینکه باز این منفی بودن، با پلیدی ذاتی شخصیتهای مرسوم و تکبعدی منفی تفاوت دارد – ببینیم: به تعبیر او، شخصیتی منفیست که به خاک متصل است و هیچ آداب و آیینی که بلد نیست به کنار (بیادبیهایش در برخورد با شیرین)، هیچ کوششی برای تحول و رسیدن به مقصدی و هیچ نشانی از اعتقادی و معرفتی هم در او آشکار نیست.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پایانبندی نقد جعفرینژاد هم در واقع نوعی جمعبندی برای تمام سینمای حاتمیکیا تا آن دوران (و نه فقط بوی پیراهن یوسف) است: «کوشیدم بوی پیراهن یوسف را بهانهای کنم برای محکزدن دنیای فراخ و پرلایه حاتمیکیا. دنیایی که در آن، برای همه، با هر جایگاه و باور، جایی هست؛ آدمها در معادلاتی متقارن، همزادهایی را از دست میدهند و همزادهایی دیگر مییابند؛ احساساتی مشترک و بهدور از تعصب، از امید و ایمان و اعتقاد تا تردید و تزلزل و استیصال، همه شخصیتهای اصلی و فرعی را درمینوردد… و خلاصه کلام، دنیایی که آمیزهای از نفی و اثبات همه مفاهیم قراردادیاست و بنابراین، کوشش ساکنان آن برای رسیدن به حقیقت، معنا دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اما سعید عقیقی از زاویه دیگری به شخصیتهای آثار حاتمیکیا مینگرد. به عقیده او، مشکلی در قهرمانان حاتمیکیا وجود دارد که باعث میشود شخصیتهای مکمل نسبت به قهرمانان پرداخت درستتری داشته باشند: «معتقدم شخصیتهای اصلی این فیلمها بهنوعی «حقبهجانب»اند و این «حقبهجانب»بودن از شروع فیلم همراه آنهاست و از طریق روند فیلم بهدست نمیآید. به همین دلیل، شخصیتهای مکمل… جلوه و جذابیت بیشتر و پرداخت درستتری دارند تا شخصیتهای اصلی».",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "احمد طالبینژاد (ماهنامه فیلم، نوروز ۷۵): «هر دو فیلم حاتمیکیا خوب ساخته شدهاند… اما هر دو فیلم «راحت» نیستند. منظورم همان واژه فرنگی ریلکس است! یعنی آدم احساس میکند دارد مجموعهای از فیلمهای قبلا دیده شده را با هم میبیند. هامون هست، مسافران هست، پری هست، باشو هست و عروس هم هست. در این میان خود حاتمیکیا کمتر امکان بروز پیدا میکند. و مشکل همینجاست»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مروری بر فیلمهای حاتمیکیا نشان میدهد که هم جعفرینژاد و هم عقیقی درست گفتهاند. در آن دوران، حاتمیکیا کمتر به سمت ساخت شخصیتهای منفی کلاسیک میرفت (هر چند در ادامه راه او شاهد خلق شخصیتهای منفی هم بودیم) و از سوی دیگر این حقبهجانب بودن در برخی از فیلمهای بعدی حاتمیکیا هم ادامه پیدا کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یکی دیگر از نمونههای نگاه به بوی پیراهن یوسف بهعنوان نمونهای از یک کارنامه مفصل را در مقاله نشانهشناختی تصویر زن در سینمای ابراهیم حاتمیکیا (نوشته سید محمد مهدیزاده، منتشرشده در نشریه زن در فرهنگ و هنر، دوره ۴، شماره ۱، بهار ۱۳۹۱) شاهدیم. نویسندگان فیلمهای حاتمیکیا تا ابتدای دهه ۹۰ را به چهار دسته (دوره جنگ، دوره سازندگی، دوره اصلاحات و دوره اصولگرایی) تقسیم کرده و سعی در تبیین جایگاه زن در آثار حاتمیکیا در هر کدام از این دورهها داشتهاند. بوی پیراهن یوسف نمونهای است که نویسندگان از دوره دوم فیلمسازی حاتمیکیا (دوره سازندگی) انتخاب کردهاند. نتیجهگیری آنان نشاندهنده این است که فیلمی مثل بوی پیراهن یوسف نشاندهنده تغییر مسیری (هر چند شاید نهچندان اساسی) در سینمای حاتمیکیا است: «[با] نتایج به دست آمده از روش نشانهشناختی چهار فیلم (دیدهبان، بوی پیراهن یوسف، روبان قرمز و دعوت) از ۱۶ فیلم ساخته شده توسط حاتمیکیا در چهار دوره جنگ، سازندگی، اصلاحات و اصولگرایی، مشخص شد که زنان در فیلمهای اولیه حاتمیکیا جایگاهی نداشته و به واسطه ارتباط با فضای جنگ آثاری کاملا مردانه بودهاند. در واقع این فیلمها به لحاظ فضای غالب مردانگی، گاهی به آثار کیمیایی پهلو میزد. مردها در محور رخدادها قرار داشتند و زنها بدون حضور مردها تعریف نمیشدند. هویت، دیدهبان و مهاجر، در میان معرکه جنگ میگذرند و تنها مردان هستند که حضور دارند و در جامعه مطرح میشوند. حاتمیکیا در فیلمهای بعدی خود سعی کرد زن را هم بخشی از موضوع فیلم قرار دهد، با اشاره به این نکته که اصولا در مباحث تئوریک، ملودرام و فیلمهای زنانه، قرابتی جداناشدنی دارند اما در ملودرام به سبک حاتمیکیا این نگاه و حضور زنانه اصلا نقشی ندارد و به جرأت میتوان گفت ملودرامهای او کاملا مردانه هستند. دوره اول فیلمسازی حاتمیکیا اصلا به حضور زنان نیاز نداشته، اما از دورههای بعدی و با ورود حاتمیکیا به فضای شهر و تمرکز او روی مسائل اجتماعی، پای زنان طبیعتا به سینمای او باز میشود. اما همه این زنها همواره یک نفر بوده و هستند.»",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "خلوص فیلم بوی پیراهن یوسف",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یکی از بحثهایی که بهخصوص بعد از نمایش بوی پیراهن یوسف در جشنواره فیلم فجر در گرفت، نسبتی بود که این فیلم با جهان سینمایی حاتمیکیا برقرار میکرد. عدهای از منتقدان معتقد بودند آنچه بوی پیراهن یوسف کم دارد، نوعی خلوص است. احمد طالبینژاد در شماره ۱۸۶ ماهنامه فیلم (نوروز ۷۵) چنین نوشت: «او [حاتمیکیا] رشد خوبی داشته است. پله به پله جلو آمده تا رسیده است به بوی پیراهن یوسف و برج مینو. دو فیلم متفاوت دیگر درباره جنگ، با ساختار مشابه که مبتنی است بر سفر ذهنی. در بوی پیراهن یوسف، پدر شهید چشمانتظار آمدن فرزند گمشدهاش است. همه نشانهها حاکی از شهادت اوست اما پدر همچنان منتظر است. یاد مسافران بیضایی نیفتادید؟ و سرانجام هم پس از اسارت میآید درحالیکه یک دست ندارد – یاد باشو [منظور فیلم باشو غریبه کوچک به کارگردانی بیضایی است] نیفتادید؟… هر دو فیلم حاتمیکیا خوب ساخته شدهاند… اما هر دو فیلم «راحت» نیستند. منظورم همان واژه فرنگی ریلکس است! یعنی آدم احساس میکند دارد مجموعهای از فیلمهای قبلا دیده شده را با هم میبیند. هامون هست، مسافران هست، پری هست، باشو هست و عروس هم هست. در این میان خود حاتمیکیا کمتر امکان بروز پیدا میکند. و مشکل همینجاست. خاکستر سبز، خالص متعلق به حاتمیکیاست. اما این دو فیلم دائم ما را به فیلمهای دیگر ارجاع میدهد».",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در همین شماره، جواد طوسی هم با مقایسه بوی پیراهن یوسف و برج مینو با فیلمی مثل سفر به چزابه (رسول ملاقلیپور) که در همان دوره جشنواره فجر حضور داشت به این اشاره کرد که دو فیلم حاتمیکیا فاقد صداقت زلال و جاری موجود در سفر به چزابه هستند. به عقیده طوسی، حاتمیکیا در بوی پیراهن یوسف: «بیش از حد به جنبههای ملودرام داستان بها داده و خودش را محدود به تکرار همان سینمای از کرخه تا راین کرده است.»",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "نتیجهگیری",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بعضی از فیلمسازان هستند که جنبه غریزی قدرتمندی دارند. در سینمای ایران میتوان به فیلمسازان شاخصی چون مسعود کیمیایی، زندهیاد رسول ملاقلیپور و ابراهیم حاتمیکیا اشاره کرد. یکی از دلایل فراز و نشیبهای سینمای این فیلمسازان را میتوان در همین ویژگی جستوجو کرد. بهنظر میرسد احساسات لحظهای این دسته از فیلمسازان نسبت به شرایط پیرامون، معمولا به سرعت (و گاه پیش از اینکه بهدرستی تهنشین شود) در آثارشان بازتاب پیدا میکند. با این وجود، همین غریزی بودن باعث میشود که بتوان تأویلهای فراوانی از آثار آنها و نسبتشان با زمان و مکان ساختشان انجام داد. این، خصوصیتی است که اهمیتی پژوهشی به اکثر آثار این دسته از کارگردانها میبخشد. بوی پیراهن یوسف فیلم درخشانی در کارنامه حاتمیکیا نیست اما از همین ویژگی برخوردار است. آنچه در این مطلب و به نقل از مقالات مختلف ذکر شد، این ویژگی را نشان میدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پوستر فیلم بوی پیراهن یوسف",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | فیلمسازی که سینما را به هنر تبدیل کرد | [
{
"type": "p",
"text": "نه فقط نام دیوید گریفیث با تاریخ سینما گره خورده که تاریخ سینما مماس با او و سینمایش آغاز میشود یا دست کم میتوان گفت او از نخستین کارگردانهایی است که به صنعت و هنر سینما هویت بخشید. در واقع او از پیشتازان و مهمترین کارگردانان سینمای اهل آمریکا بود. او نه تنها در زمان خود شاهکارهای سینمایی خلق کرده، بلکه خودش تکمیلکننده هنر مستقل سینما بود. فیلمسازی که بسیاری از منتقدان و تاریخ پژوهان معتقدند او سینما را به معنای جدی آن اختراع کرد. کودکی او در فقر و تنگدستی گذشت و حتی پول رفتن به مدرسه را نداشت و در خانه تعلیم میدید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کار در کتابخانه باعث شد تا دیوید بیشتر از قبل با دنیای ادبیات آشنا شود. نویسنده محبوب او چارلز دیکنز بود. او مدتی هم در روزنامهای در لوئیزویل (کنتاکی) منتقد تئاتر بود و به همین دلیل با محیط فرهنگی و تئاتری این شهر تماس داشت. همین انس و الفت او با ادبیات او را بیشتر به نویسندگی بخصوص نمایشنامهنویسی علاقمند کرده بود اما نمایشنامههایش مرتب با شکست مواجه میشد. او به همین دلیل به بازیگری روی آورده بود اما در این زمینه هم چندان موفق نشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تماس با یک کارگردان مهم تئاتری مثل دیوید بلاسکو باعث شد تا گریفیث به تدریج راهش را پیدا کند. او مدت کوتاهی با کمپانی ادیسون همکاری کرد تا اینکه به کمپانی بیوگراف ملحق شد و مسیر موفقیتش همواره شد. او در دوره فعالیتش در این کمپانی، از سال ۱۹۰۸ تا ۱۹۱۳، بیش از ۴۵۰ فیلم را کارگردانی کرد که در آنها، اغلب با کمک اپراتور ماهر و وفادارش بیلی بیتزر یا اپراتور دیگرش آرتور ماروین، عناصر سینمایی مدرن را وارد فیلمها میکرد. استفاده بیانی از نور، نمایش مقدمه و جزئیات و موارد متعدد دیگری از این دست، از جمله این عناصر بودند. گریفیث در همین دوره شیوه سنتی بازیگری را با یک ماتریس تئاتری تحول بخشید و بازیگری را از حالت غلو شده و درشت تئاتری درآورد. او باعث شد که بازیگران برای اولین بار جسارت کنند که بعضی شیوههای کاملا سنتی را کنار بگذارند. در واقع یکی از بزرگترین خدمات و دستاوردهای گریفیث برای سینما را باید تحول در متدهای بازیگری دانست که نقشی موثر و جریان ساز در تاریخ تحولات بازیگری داشت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دیوید گریفیث یک سال بعد با ساختن فیلمی به مراتب عظیمتر، بلندپروازانهتر و جاهطلبانهتر پاسخ منتقدانش را داد؛ یعنی فیلم «تعصب». این فیلم اولین جوابیه سینمایی تاریخ بود و به این هنر نوپا هویت محتوایی داد؛ چنانکه فهمیده شد میتوان به جای مقاله و کتاب، جواب انتقادات را با فیلم داد. فیلم تعصب با ۴ داستان مختلف در ۴ دوره متفاوت روایت میشد و با شعار «هر یک از داستانها نشان میدهد که چگونه نفرت و تعصب در طول اعصار، علیه عشق و صداقت جنگیدهاند»، تلاش کرد تا پاسخی برای منتقدان «تولد یک ملت» باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بعد از کمپانی بیوگراف، گریفیث به کمپانی میوچال پیوست که نقطه عطفی نه فقط در کارنامه او که در تاریخ سینما شد. گریفیث در ژوئیه سال ۱۹۱۴ شروع به تصویربرداری اولین فیلم بلندپروازانه خود، «تولد یک ملت» کرد. فیلمبرداری در مدت نه هفته با وسایل غیرمعمول آن زمان انجام شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این فیلم سه ساعته غیر از نماهای لانگشات چشمنوازش و بازیهایی که تا آن زمان کمسابقه بودند و جزء اولین بازیهای غیر تئاتری و اصطلاحا سینمایی محسوب میشدند، یک پدیده جدید را به سینما معرفی کرد؛ یعنی نمای کلوزآپ. تولد یک ملت در تاریخ فن تدوین سینما یک نقطه عطف به حساب میآمد، چنانکه دانشجویان هر گرایشی از رشته سینما در هر جای دنیا، باید روندی را مطالعه کنند که توسط ملییس سینما را سکانسبندی کرد، توسط پورتر زمان تدوینی را جایگزین زمان واقعی ساخت و به گریفیث و نوع کامل فن تدوین رسید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "گریفیث در سال ۱۹۱۸ پس از ۵ سال باشکوه، از کمپانی میوچال جدا شد و به همراه چارلی چاپلین، داگلاس فیربنکس و مری پیکفورد، کمپانی جدیدی را با نام یونایتد آرتیستز پایهگذاری کرد. یکی از نویسندگان سینمای آمریکا درباره گریفیث نوشته بود که او را اگر نتوان پدر سینما نام نهاد، به طور قطع میتوان پدر سینمای آمریکا لقب داد. اما یک چیز دیگر هم درباره گریفیث قطعی است؛ او پدر کلوزآپ سینمایی در تمام جهان است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "گریفیث در محوری شدن نقش زنان در سینما هم تاثیرگذار بود. گریفیث همچنین پدر پروپاگاندای سینمایی هم هست. او را حتی میتوان پایهگذار بیانیهنویسی سینمایی دانست؛ هرچند که شاید آیزنشتاین در این زمینه مشهورتر باشد. فیلمهای گریفیث معمولا دغدغههای روز اجتماع را بازتاب میداد؛ از جمله فقر، جایگاه مردان و زنان در جامعه، رشد شهرنشینی، نژادپرستی و…اگر بخواهیم آوردههای او برای سینما فهرست کنیم باید به این موارد اشاره کنیم: تجزیه فیلم به نما، تغییر فاصله دید و زاویه دید، تغییر مرکز توجه در طول یک نما به وسیله حرکت دوربین، بزرگنمایی، جداسازی و تأکید بر مرکز توجه از راه نمای بسته، مونتاژ، نمایش دو یا چند واقعه به صورت موازی، تقطیع مسیر مداوم واقعیت، فلاش بک و فلش فوروارد. گزافه نیست که گریفیث را مخترع سینما از حیث فرم و روایت بدانیم.",
"ref": null
}
] | null |
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | همه چیز درباره سریال وست ورلد | [
{
"type": "p",
"text": "سریال وست ورلد (Westworld) یک سریال علمیتخیلی دیستوپیایی (آوارشهر یا مدینه فاسده) و نئووسترن است که جاناتان نولان و لیسا جوی آن را برای «اچبیاو» خلق کردهاند. تولید و عرضه این سریال – که بر اساس فیلمی به همین نام محصول ۱۹۷۳ (به نویسندگی و کارگردانی مایکل کرایتِن) و تا حدی دنباله آن با عنوان «فیوچرورلد» (Futureworld) محصول ۱۹۷۶ شکل گرفته – از اکتبر ۲۰۱۶ آغاز شده و قرار است با فصل پنجم به پایان برسد که هنوز جزییات تولید و پخش آن به طور رسمی اعلام نشده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نمایش اولیه «وستورلد» در «اچبیاو» با استقبال چشمگیر علاقهمندان روبهرو شد و تا جایی پیش رفت که فصل اول سریال را به رکورد بیشترین تماشای فصل اول یک سریال اریژینال «اچبیاو» رساند. فصل اول با تحسین منتقدان هم مواجه شد بهخصوص برای بازیها، جلوههای بصری، روایت، مضامین و موسیقی متن رامین جوادی. تحسین این سریال در فصلهای بعدی هم ادامه یافت اما عناصر خاصی از داستان و شخصیتپردازیهایش با انتقاد روبهرو شدند. جوایز و افتخارهای بسیاری هم نصیب سازندگان سریال شده است که تا امروز میتوان به کسب ۹ جایزه امی پرایمتایم از ۵۴ نامزدیاش اشاره کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داستان و نقد فصل اول وست ورلد",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جریان این فصل از سریال وست ورلد که همراه میشوید، آنچه به جذابیت قصه میافزاید، گره و معماهایی است که در هر قسمت ایجاد شده و در قسمت بعد به آن پاسخ داده میشود؛ البته برخی معماها نیز بیپاسخ میمانند تا در نهایت پس از گذشت چند قسمت، مخاطب به پاسخ آن میرسد.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "ماجرای قسمت اول سریال وست ورلد west world با نام The Original از این قرار است که یکی از برنامهنویسها به نام برنارد، ناگهان متوجه میشود که رفتارهای جدیدی از جانب میزبانان سر میزند که پیش از این، اثر و نشانی از آن وجود نداشته است! برنارد احتمال میدهد که این رفتارها در نتیجه بهروزرسانی که اخیرا انجام شده، اتفاق افتاده است. با",
"ref": "https://www.filimo.com/m/6846/%D9%88%D8%B3%D8%AA_%D9%88%D8%B1%D9%84%D8%AF?utm_source=filimoshot&utm_medium=banner&utm_campaign=west-world.movie"
},
{
"type": "h3",
"text": "نظر منتقدان درباره فصل اول",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "منتقدان زیادی فصل اول را ستودند. امتیاز میانگین این فصل در «راتن تومیتوز» ۸.۱ از ۱۰ بر اساس ۳۸۴ نقد شد و در «متاکریتیک» ۷۴ از ۱۰۰ بر اساس ۴۳ نقد. مری مکنامارا در «لسآنجلس تایمز» نوشت: «منصفانه نیست که فقط بگوییم این سریال، حد عالی اثر تلویزیونی را به نمایش میگذارد. «وستورلد» محصولی است نماینده آثار تفکربرانگیز تلویزیونی که مخاطبش را سرگرم میکند در حالی که جنبه تاریکتر سرگرمی را نیز مورد بررسی قرار میدهد.» دیوید ویگند هم در «سن فرانسیسکو کرانیکل» نوشت: «ابتدا نمیشود بهراحتی سریال را فهمید اما به هر حال شما را با شیوه داستانگویی هوشمندانه خارقالعاده و نامعمول، جلوههای بصری قدرتمند و بازیهایی با جزییات استثنایی جذب میکند.» جف جنسن هم در «انترتینمنت ویکلی» آورد: «عمق «وستورلد» در پرسیدن سوالهایی درباره پول، اختیار و آنچه ما را انسان کرده، پنهان نشده است بلکه در طرح این مسائل است که ما میتوانیم انسانتر از آن باشیم که به خودمان اجازه دادهایم یا اینکه داستانهای ما میتوانند غنیتر و پرمعناتر از آن چیزی باشند که فرهنگ به ما اجازه میدهد.» چنین بود که فصل دوم «وستورلد» به یکی از کنجکاویبرانگیزترین سریالهای آتی آن روزها بدل شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داستان و نقد فصل دوم سریال Westworld",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ماجرای فصل دوم سریال وست ورلد همچنان با دیالوگهای فصلی همراه است؛ در این فصل از سریال سوالهایی درباره هستی و هدف بشر از زندگی مطرح میشود؛ سوالهایی که اغلب کلیشهای و تکراری است اما همچنان از این قدرت برخوردار است که ذهن مخاطب را درگیر کند. شاید در فصل دوم این سریال تعداد این سوالها و پرداختن به آنها بسیار بیشتر از فصل یک باشد، همین ویژگی باعث میشود مخاطب پس از تماشای این فصل چیزی به خانه ذهن ببرد و تا مدتها آنچه در این فصل تماشا کرده در خانه اول ذهنش باقی بماند.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "نظر منتقدان درباره فصل دوم وست ورلد",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این فصل هم نقدهای مثبتی از منتقدان گرفت اما میانگین آرای آنها کمی تغییر کرد. در «راتن تومیتوز» امتیاز میانگین ۷.۹ از ۱۰ بر اساس ۴۷۰ نقد حاصل شد و در «متاکریتیک» امتیاز ۷۶ از ۱۰۰ بر اساس نقدهای ۲۹ منتقد. نظر اغلب منتقدان همچنان تحسینآمیز بود تا اینکه در آوریل ۲۰۱۸ نشریه «ورایتی» پس از پایان نمایش فصل دوم، مقالهای را درباره روایت پیچیده سریال منتشر کرد و اندرو والِنستاین در آن چنین هشدار داد: «به نظر میرسد «وستورلد» ایمان بیش از حدی به تماشاگرانش دارد و به این امید بسته است که آنها مجذوب خطوط داستانی آن میشوند که همینطور نامحدودتر میشود و میتوان گفت در کل، نفهمیدنی شده است. به این ترتیب، بعید نیست پایگاه طرفداران دوآتشهای تشکیل بشود که خواهان انجام مشق چیدن تکههای پرشمار پازلهای متعدد سریال باشند اما این پایگاه آنقدر بزرگ نخواهد بود که «اچبیاو» را راضی کند.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داستان و نقد فصل سوم سریال وست ورلد",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فصل سوم سریال وست ورلد، کم رمق، بیجان و کم هیجانترین اپیزودها را دارد! فصل سوم این سریال به وضوح نشان میدهد که این اثر نقطه ضعف بزرگی برای به تصویر کشیدن داستانی طولانی دارد. ماجرای این فصل از ابتدای قصه فصل دوم شروع میشود و طوری پیش میرود که انگار تمام هدف این فصل چیزی جز پایان دادن به یک ماجرای طولانی نیست . نکته جالب در رابطه با فصل سوم سریال وست ورلد این است که پیمان معادی نیز در آن بازی میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "نظر منتقدان درباره فصل سوم Westworld",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این فصل هم با استقبال منتقدان روبهرو شد اما در نیمه دوم آن، از شدت تحسینها کاسته و بر طرح نقاط ضعف سریال افزوده شد. در «راتن تومیتوز» امتیاز میانگین ۷ از ۱۰ بر اساس ۲۲۲ نقد به دست آمد و در «متاکریتیک» امتیاز ۶۴ از ۱۰۰ بر اساس ۲۳ نقد. برایان لوری در «سیانان» نوشت: «سریال هر روز درکنشدنیتر و پیچیدهتر از قبل میشود، دستکم برای تماشاگری که نمیخواهد به خودش زحمت بدهد و تمام روابط و مناسبات و دادههای قبلی را به خاطر بیاورد. در ضمن این واقعیت که مرگ در دنیای «وستورلد» همیشگی نیست هم به نوبه خودش اوضاع را پیچیدهتر کرده است، آن هم در میان عدم قطعیت اینکه چه کسی حقیقتاً انسان است و چه کسی واقعاً نیست.» کریستن بالدوین هم تعبیر منتقدان مخالف را مبنی بر اینکه سریال راهش را گم کرده در «انترتینمنت ویکلی» چنین به زبان آورد: «پس از سه فصل رفتوآمد و تقلا در میان چرخههای تکرارشونده زمان – که به گونهای دیوانهوار پیچیدهاند – وقتش رسیده است که نویسندگان به دولورس، میو و برنارد اجازه بدهند که با زدن کلیدهای ترکیبی «کنترل-آلت-دیلیت» خودشان را نجات دهند.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "خلاصه داستان فصل چهارم وست ورلد",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ماجراهای این فصل، هفت سال پس از پایان داستان فصل سوم روی میدهد و چنین توصیف شده است: «ادیسهای تیرهوتار پیرامون سرنوشت زندگی اندرویدها روی کره زمین؛ آنهایی که به شناخت حسی دست یافتهاند.» در این فصل، یک پارک تفریحی با الگوبرداری از جامعه تبهکاری دهه ۱۹۳۰ ایالات متحده – که با عنوان «مافیای آمریکایی» شناخته میشود – خلق شده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نظر منتقدان درباره فصل چهارم وست ورلد",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "طبق انتظار، امتیاز میانگین منتقدان در سایتهای جمعآوری آرای منتقدان پایینتر از فصلهای اول و دوم است ولی در قیاس با فصل سوم کمی بهبود یافته است. در «راتن تومیتوز» امتیاز ۷.۴ از ۱۰ بر اساس ۳۵ نقد به دست آمده و در «متاکریتیک» امتیاز ۶۷ از ۱۰۰ بر اساس ۱۷ نقد. در ادامه بخشهایی از نظر سه منتقد را مرور میکنیم:",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "کولایدر | امتیاز ۹۱ از ۱۰۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کارلی لِین | وقتی فصل اول «وستورلد» در سال ۲۰۱۶ عرضه شد، حقیقتاً اثری مشابه آن در تلویزیون وجود نداشت؛ دستکم سریالی چنین خوشساخت و پرجزییات که به طرفداران اجازه دهد نظریههای خود را در اشکال و اندازههای مختلف داشته باشند. فصل اول، ابتدا خودش را با روایتی در ظاهر خطی جا انداخت و در نهایت حقیقتش را برملا کرد. فصل دوم هم با مهارت، ساختار داستانی «چطور به اینجا رسیدیم» را از نقطه نظر مسئول برنامهریزی شخصیت اصلی، یعنی برنارد لو (با بازی جفری رایت) پیش برد. فصل سوم مسیر بهمراتب سرراستتری را برگزید و دولورس (اون ریچل وود) مبارزه میزبانان علیه بشریت را به دنیای خارج از وستورلد هدایت کرد و با استفاده از یک هوش مصنوعی به نام رحبعام اهدافش را پیش برد؛ و گرچه او خودش را فدا کرد اما باید میدانستیم که کار این جهان با او تمام نشده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به هر حال فصل چهارم با الگوی حقیقی «وستورلد»، همان ابتدا چند معما را پیش روی ما میگذارد تا دوباره درگیر سوالهایی پیرامون واقعیتمان شویم؛ اما این بار همه چیز در کنترل تهدیدی اهریمنیتر قرار دارد… حس آشنایی، کل فصل را در بر گرفته است که بخشی از آن به خاطر ارجاعهای مختلف به خطوط داستانی قبلی است… فصل چهارم با توجه به انبوه خردهپیرنگهایی که تا اینجا در «وستورلد» مطرح شدهاند میتوانست از شبکه گستردهای از معماها و راهحلها رونمایی کند که البته نتیجه خوبی نداشت و احتمالاً به دلیل بیش از حد پیچیده و شلوغ شدن از دست میرفت؛ اما سازندگان در این فصل، یک بار دیگر هوشمندانه عمل کردهاند و دستشان را به اندازه کافی رو میکنند تا حرکتشان به سوی اوج را شروع کرده باشند. با وجود این، «وستورلد» هنوز به اقتدارش در شروع کار نرسیده است. سریال در این فصل نیز همچنان مرزهای خود را گسترش میدهد اما به جای اینکه دچار اغتشاش بیشتر شود، تماشاگرش را با چرخشها و پیچشهای هیجانانگیز و غافلگیریهایی روبهرو میکند که میتوانند او را تا پایان فصل همراه کنند.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "تلگراف | امتیاز ۸۰ از ۱۰۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کریس بِنیئن : بعضی درامهای تلویزیونی از ایده تهی میشوند؛ اما برخی هم بر عکس عمل میکنند و هرچه التماس کنید باز هم ایدههای خود را مطرح میکنند! «وستورلد» از همین دسته دوم است. داستان فصل سوم خارج از پارک تفریحی و در لسآنجلس واقعی در سال ۲۰۵۲ روی میداد؛ جایی که انسانها، «برده» ابررایانهای به نام رحبعام شده بودند که آنها را در مسیرهای انتخابی پیش میبرد. خیلی هوشمندانه است که میبینیم انسانها تفاوتی با روباتهای پارک تفریحی یا همان «میزبانها» ندارند و فقط در ظاهر چنین به نظر میرسد که آزادی و اختیار دارند، در حالی که داستانهای زندگیشان از پیش نوشته شده است… حالا در فصل چهارم با ورقی تازه از این کنترل و محدودیت آزادی طرف هستیم که دوباره لذتهای تماشای این سریال را برای علاقهمندانش تکرار میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "ورایتی | امتیاز ۶۰ از ۱۰۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دانیل دِ آداریو : چهار قسمت اول فصل چهارم بیشتر وقتها بامزه و سرگرمکننده هستند؛ و لحظههای جالب و تندوتیز و عناصر همیشگی را دارند؛ و به عنوان یک طرفدار جدی سریال، بهخصوص در ابتدای راه، همچنان «وستورلد» را سرگرمکننده میدانم و همین مقدار هم برایم کافی است؛ اما سخت میتوان تصور کرد که دو خالق سریال از عهده همین هم برآیند؛ نویسندگانی که کاوشی هیجانانگیز در مسائلی چون معنای انسان بودن را شروع کردند و حالا دارند ما را در دل هزارتویی گم میکنند که خودشان همینطور بر پیچیدگی آن میافزایند.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "امتیازهای تماشاگران و منتقدان به فصل چهارم Westworld",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پس از مرور امتیاز کاربران سایت «آیامدیبی» و دو سایت مطرح جمعآوری آرای منتقدان (که این امتیازها برای کلیت سریال هستند) میتوانید خیلی کوتاه درباره بازخورد منتقدان به هر فصل بخوانید و در ادامه، بخشی از نظرهای سه منتقد را درباره فصل چهارم «وستورلد» مطالعه کنید:",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "وست ورلد از کجا شروع شد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "وستورلد دومین سریالی است که پس از «فراسوی وستورلد» (Beyond Westworld) محصول ۱۹۸۰ بر اساس داستان مایکل کرایتن ساخته میشود. البته سریال اول که نامش رفت و «سیبیاس» آن را پخش میکرد، پس از سه قسمت لغو شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کمپانی برادران وارنر بازسازی فیلم «وستورلد» (کرایتن، ۱۹۷۳) را از اوایل دهه ۱۹۹۰ در نظر داشت که سرانجام پس از جدایی مدیر اجرایی استودیو، جسیکا گودمن، در سال ۲۰۱۱ دوباره مورد بررسی قرار گرفت. جری واینتراب (تهیهکننده و بازیگری که در سال ۲۰۱۵ درگذشت) پس از موفقیت «پشت چلچراغ» (Behind the Candelabra) در ۲۰۱۳، «اچبیاو» را متقاعد کرد که چراغ سبز تولید قسمت آزمایشی «وستورلد» را بدهد. او پروژه را با جاناتان نولان و همکار نویسندهاش لیسا جوی در میان گذاشت که پتانسیل رسیدن به اثری بهمراتب جاهطلبانهتر از فیلم اصلی را در آن دیدند. سرانجام ۳۱ اوت ۲۰۱۳ بود که «اچبیاو» خبر سفارش قسمت آزمایشی سریال را اعلام کرد. «انترتینمنت ویکلی» سال ۲۰۱۶ گزارش داد که نویسندگان و تهیهکنندگان «وست ورلد» روی تولید پنج فصل حساب باز کردهاند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "البته گزارشهای بعدی «هالیوود ریپورتر» از احتمال ششفصلی شدن سریال هم خبر دادند تا اینکه نولان در پایان فصل سوم اینجور تکلیف را روشن کرد: «من و جوی هرگز درباره تعداد فصلها صحبت نکردیم. همه چیز دائم در حال تغییر است و شرایط هم یکسان نمیماند. فکر میکنم زمانی که مشغول ساخت این سریال شدیم، دقیقاً متوجه نبودیم که با چه پروژه دشواری سروکار داریم؛ و هر فصل ممکن است چند سال زمان ببرد تا ساخته شود. البته ما طرح و برنامهریزی داشتیم ولی دقیقاً به تعداد خاصی از فصلها فکر نکرده بودیم. شروع و میانه و پایان برای ما مشخص بود و همواره به این موضوع توجه میکردیم که چقدر از داستان برای روایت باقی مانده است.»",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "نگارش فیلمنامه، منابع الهام و مضامینی از Westworld",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جی. جی. آبرامز در مقام یکی از تهیهکنندگان اجرایی سریال، پیشنهاد کرد که داستان از زاویه دید «میزبانان» روایت شود، موضوعی که نولان میگوید از آن حسابی بهره بردند و باعث شد که بتوانند بازیهای مختلفی را در روایت داشته باشند. نولان از بازیهای ویدیویی مختلفی مثل «بایوشاک: بیکران» (BioShock Infinite)، «رستگاری رِد دِد» (Red Dead Redemption) و «اِلدِر اسکورولز ۵: اِسکایریم» (The Elder Scrolls V: Skyrim) هم الهام گرفت که به گفته خودش در آنها «نویسنده بازی، باید روایتی را خلق کند که در آن طیف اخلاقیات قهرمان دیده شوند و فرصت بروز پیدا کنند.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در طول مرحله تحقیق بود که فیلمهای سرجو لئونه به عنوان منبعی برای ارجاعهای بصری و شخصیتی به کار نویسندگان سریال آمدند و رمانهای فیلیپ کی. دیک از منظر وضعیتهای پیچیدهای به دردشان خورد که به هوش مصنوعی برمیگشت. آنها برای شکل دادن به جهان داستانی «وستورلد» و روایت درهمتنیدهاش، با نویسندگان بازی «سرقت بزرگ اتومبیل» (Grand Theft Auto) نیز مشورت کردند. ایده پاک نشدن اطلاعات و خاطرات میزبانها، مگر در صورت حذف فیزیکیشان، از عموی مهندس نولان آمد که به او گفت سازمان امنیت ملی آمریکا سه بار روی هاردهای رایانهها کپی میکرد و سپس با دریل آنها را سوراخ میکرد تا مطمئن شود که همه اطلاعات روی هاردها به طور کامل نابود شدهاند. در فیلم سال ۱۹۷۳ «وستورلد»، یک دنیای رُمی و یک دنیای قرون وسطایی هم هست اما نولان آنها را کنار گذاشت. البته عناصر قرون وسطایی بعداً در منطقهای فانتزی به نام «پارک چهار» مورد استفاده قرار گرفتند که اولین بار در قسمت دوم فصل سوم با عنوان «ردیف زمستان» (The Winter Line) دیده میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نولان در جایی هم توضیح داد که سریال با شخصیتهای مهمان – کسانی که برای استفاده از امکانات دنیاهای ساختگی پول پرداخت میکنند – قصد کاوش در این موضوع را دارد که «چرا خشونت در اغلب داستانهایی هست که ما دوست داریم تماشا کنیم اما بخشی از آن چیزی نیست که دوست داریم انجام بدهیم.» وجود مستقل شخصیتهای بدون بازیکننده در بازیهای ویدیویی نیز الهامبخش ایجاد خطوط داستانی مستقلی در سریال شد که در چرخهای پیوسته از نو تکرار میشوند. «این لذتهای خشونتزده، پایانهای خشونتزدهای هم خواهند داشت.» این نقل قول از «رومئو و ژولیت» زمانی استفاده میشود که ویروسی در میزبانها فعال میشود که فهم آنها از وجودشان را دگرگون میکند. «وستورلد» در باب ایدههایی پیرامون ذهن دوجایگاهی (Bicameral Mind: یکی از فرضیههای بحثبرانگیز روانشناسی که میگوید مغز انسان دو بخش دارد: یکی تصمیمگیرنده و سخنگو و دیگری شنونده و مطیع) هم کاوش میکند؛ نظریهای از جولیئن جِینز روانشناس که گفته هوشیاری و آگاهی، نتیجه شکسته شدن دیوار میان این دو بخش به دلیل قرارگیری فرد در برابر محرک جدید است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "رامین جوادی و موسیقی وستورلد",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "موسیقی اورجینال این سریال را رامین جوادی تصنیف کرد که پیش از این با نولان در سریال «مظنون» (Person of Interest) هم کار کرده بود. تم اصلی با ترکیب نتهای باس، آرپژ ملایم و ملودی خلق شد که همگی در خدمت ایده و فضای یک پارک تفریحی هستند. «وستورلد» برای حاشیه صوتیاش از ترانههای محبوب زیادی بهره برد و آنها را بازسازی کرد که هزینه خرید حقوقشان از ۱۵ تا ۵۵ هزار دلار متفاوت بود. رامین جوادی درباره استفاده سریال از ترانههای امروزی چنین توضیح داده است: «سریال از نظر تاریخی ناهنجار و ناهمگون است. با یک پارک تفریحی وسترن طرف هستیم اما روباتها در آن حضور دارند. پس چرا نباید از ترانههای امروزی استفاده میکردیم؟ و این خودش یک استعاره است که در تم اصلی سریال هم به گوش میرسد.» جوادی اعتبار این ایده را به نولان نسبت داده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سوال و جوابهایی درباره سریال Westworld",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پنج مروارید در سریال Westworld چه کسانی هستند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به نظر میرسد برنارد یکی از مرواریدهایی بود که شارلوت/دولورس در پایان فصل گذشته از آن گریخت. این پنج مروارید کسانی نیستند جز: دولورس، شارلوت، موسیاشی، مارتین، برنارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چند پارک در سریال وست ورلد وجود دارد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۶ پارک موضوعی در این اثر وجود دارد. این مهم را میتوان از شش جهانی که در تبلیغ این اثر توسط HBO انجام میشود، دریافت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چرا فصل سوم سریال وست ورلد فقط ۸ قسمت دارد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فصل سوم این سریال شامل ۸ قسمت میشود که دو قسمت کمتر از هر دو فصل قبل است و این به این دلیل است که نولان و جوی تصمیم گرفتند که این فصل را بیدلیل طولانی نکنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جوایز و افتخارات سریال Westworld",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "نامزد جایزه بهترین بازیگر زن مکمل در گلدن گلوب",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "نامزد جایزه بهترین سریال درام در گلدن گلوب",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "برنده جایزه بهترین بازیگر زن مکمل در امی",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "برنده ۴۷ جایزه و ۱۶۴ نامزدی در دیگر مراسمهای مختلف",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "عوامل و بازیگران سریال وست ورلد",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بازیگران:",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ایوان ریچل وود (در نقش دولورس ابرناتی)",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جفری رایت (در نقش برنارد لوو)",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اد هریس (در نقش مرد سیاه پوش)",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تاندیو نیوتن (در نقش مایو میلای)",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تسا تامپسون (در نقش شارلوت هیل)",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جیمز مارسدن (به عنوان تدی سیل)",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "لوک همسورث (در نقش اشلی استابز)",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آنجلا سارفیان (به عنوان کلمنتین پنی فدر)",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آنتونی هاپکینز (در نقش دکتر رابرت فورد)",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سیمون کوارتمن (در نقش لی سایزمور)",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "رودریگو سانتورو (در نقش هکتور اسکاتون)",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شانون وودوارد (در نقش السی هیوز)",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جیمی سیمپسون (در نقش ویلیام)",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تالوله رایلی (در نقش آنجلا)",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بطلمیوس اسلوکوم (در نقش سیلوستر)",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "لئوناردو نام (در نقش لوتز)",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اینگرید بولسی بردال (در نقش آتش بس)",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بن بارنز (در نقش لوگان)",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آهنگساز: رامین جوادی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کشور سازنده: آمریکا",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "زبان اصلی: انگلیسی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ژانر: علمی–تخیلی، درام، مهیج، وسترن",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سازنده: جاناتان نولان، لیزا جوی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شبکه اصلی: اچبیاو",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بر پایه: وستورلد اثر مایکل کرایتون",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ردیف نام سایت امتیازدهندهها امتیاز میانگین تعداد آراء ۱ IMDb کاربران ۸.۶ از ۱۰ حدود ۴۸۳ هزار کاربر ۲ متاکریتیک منتقدان برتر ۷۱ از ۱۰۰ بر اساس ۱۱۳ نقد ۳ راتن تومیتوز عموم منتقدان ۸۱ از ۱۰۰ بر اساس بیش از هزار نقد",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | بوی خوش زن | [
{
"type": "p",
"text": "مسئله زن بودن و جهان زنانه به شکلی سالم و انسانی در مجموعه آثار آیدا پناهنده همواره مسئله کلیدی و سرنوشت ساز بوده است. از «ناهید» که سکوی معرفی جدی پناهنده به سینمای ایران بود و افتخارات بینالمللی مطلوبی هم برای او به همراه داشت تا «اسرافیل» و حالا «تی تی». تاکید پناهنده به عنوان فیلمسازی که تلاش میکند بدون حب و بغضهای مبنی بر افراط و تفریط سراغ جهان شخصیتهای زن برود و جهان را از زاویه دید آنها بنگرد، کاملا مشهود است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پناهنده جز نسل دوم فیلمسازان زن بعد از انقلاب ایران است. بیش از هرکسی نزدیکی نگاه پناهنده به سینمای «رخشان بنی اعتماد» انکارناپذیر است. او بر خلاف بسیاری دیگر از زنان فیلمساز نسل قبلی خودش، نگاه واقع بینانه به مسئله زنان دارد. در جهان فیلمهای او دو قطبی میان مردان بد و زنان خوب غالب و برجسته نیست و تقریبا میتوان گفت شخصیتها فارغ از جنسیتشان دارای ویژگیهای خوب و بد هستند. جنسی از تعادل در نگاه پناهنده همواره قابل دنبال کردن بوده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آیدا پناهنده در تلاش است در «تی تی» سخن از تعادل و تکامل بگوید؛ در جهان فیلم تی تی، ابراهیم و تی تی نماینده مردان و زنانی هستند که میتوانند یکدیگر را کامل کنند و با رسیدن به نقطه تعادلی از میان منطقی و احساساتی بودن، زندگی کماصطکاکتر و کماضطرابتر و انسانیتری را برای خودشان و دیگران رقم بزنند. در جهان فیلم «تی تی» عنصر گمشده مشکلآفرین عشق است",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در این مسیر اما محور داستانهای او را جهان زنانه، دغدغهها، مصائب، دلمشغولیها و مشکلات زنان ایرانی شکل داده است. نکته برجسته دیگری که در فیلمهای پناهنده دیده میشود، توجه به زنان قدرتمند و برجسته کردن عمل گرایی در آنها است. در جهان فیلمهای پناهنده زنان به عناصر تزیینی و یا حتی نیروی ضعیفی که نیاز به ترحم دارد بدل نمیشوند. زنان در فیلمهای پناهنده نیروی درجه دوم و جنس دوم تلقی نمیشوند. زنان در فیلمهای او در تلاش هستند تا زن باشند و اجازه پیدا کنند بدون زیر سوال بردن ویژگیها و قابلیتهایشان در جهانی که از مردان و زنان تشکیل شده، سهم خودشان را داشته باشند. در عین حال که چشم به دستان مردان ندارند و از مظلومنمایی و درد و رنجهایشان برای جلب نظر و کسب امتیاز سو استفاده نمیکنند. این همه به این معناست که مختصات فکری و رفتاری که از آیدا پناهنده فیلمساز سراغ داریم، در جهان اثرش هم جاری است و در سر و شکل دادن به مختصات فکری و رفتاری شخصیتها ظهور و بروز پیدا کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در فیلم تی تی تمام تلاش پناهنده بر آن است که دو قطبی میان عقل و منطق خشک و رهایی و شاعرانگی نجات بخش را در قامت ترسیم شخصیت «تی تی» (الناز شاکردوست) و «ابراهیم» (پارسا پیروزفر) به نمایش بگذارد. در «تی تی» اصل بر این است که نیروی نجات بخش بشر نه لزوما دستاوردهای علمی و تلاش در جهت گسترش دانش بلکه توجه ویژه به نیروی عشق و محبت و انسانیت خالص و بیدریغ است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در واقع پناهنده در تلاش است در «تی تی» سخن از تعادل و تکامل بگوید. در جهان فیلم «تی تی»، ابراهیم و تی تی نماینده مردان و زنانی هستند که میتوانند یکدیگر را کامل کنند و با رسیدن به نقطه تعادلی از میان منطقی و احساساتی بودن، زندگی کم اصطکاکتر و کم اضطرابتر و انسانیتری را برای خودشان و دیگران رقم بزنند. در جهان فیلم «تی تی» عنصر گمشده مشکل آفرین عشق است. تمام عصبیتها و بالا و پایین پریدنهای «امیر ساسان» (هوتن شکیبا) و حتی دوز و کلکهایی که سوار میکند و آزاری که به تی تی و دیگران میرساند و حتی میل به تصاحب و کنترل تی تی، همگی ریشه در فقدان ارضای نیاز درونی او در جلب محبت و درک شدن و دیده شدن دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این همه در ناخودآگاه امیر ساسان جاری است و ناکامی در قامت کج رفتاریها بروز پیدا میکند. در این بین عامل آرامش بخش و متحول کننده «امیر ساسان» محبت بیدریغ تی تی است. محبتی که چون انتهایی ندارد حتی امیر ساسان را دچار واکنش خشم ناشی از ناباوری میکند. همین اتفاق در شکلی دیگر در جهان «ابراهیم» هم میافتد. ابراهیم از یکسو به شدت منطقی و بر مبنای محاسبه زندگی میکند. برای او همه چیز در فرمولهای ریاضی خلاصه میشود. اما نیروی نجاتبخش برای جهان به شدت سفت و سخت و خطکشی شده ابراهیم هم از ناحیه محبت و مهر خالص زنانه تی تی تامین میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در واقع در جهان فیلم «تی تی» تاکید بر آن است که اگر زنان را از جامعه حذف کنیم، چیزی جز خشم و سختی و ناآرامی و پناه بردن مطلق به منطق یا افیون رقم نخواهد خورد. در جهان این فیلم تاکید شده است که زنان رنگ دهنده و روح دهنده به جهان آدمیان هستند. در اینجا مراد فیلمساز نگاه جنسیتگرایانه نیست بلکه تاکید بر مهر و محبت خالص و بیمحاسبه است که در مختصات شخصیت زنی به نام «تی تی» نمود پیدا کرده است.",
"ref": null
}
] | null |
original:گزارش سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | تکیه کلام های سریال های فیلیمو | [
{
"type": "p",
"text": "تکیه کلام شاید یک نوع ترفند تبلیغاتی برای هر سریال باشد. در دهههای گذشته تلویزیون با پخش سریالهای نود شبی در هر مقطع زمانی یک تکیهکلام را در میان مردم رواج میداد. کار به جایی رسید که حتی برخی از این کلمات به دستور فرهنگ زبان فارسی هم راه پیدا کرد. مثلا تکیهکلام «پاچهخوار» که در سریال پاورچین توسط بازیگران سریال استفاده میشد رفته رفته جای خود را در میان کلمات روزمره باز کرد و معنای خاص خودش را هم گرفت. در حال حاضر در میان عامه مردم کلمه «پاچه خوار» به معنی کسی است که در حال چاپلوسی کردن برای ارتقای شغلی است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حتی میتوان سابقه تکیه کلام را به پیش از انقلاب هم نسبت داد؛ سریال داییجان ناپلئون ساخته ناصر تقوایی شخصیتی داشت به نام مشقاسم که تکیه کلام معروفش «دروغ چرا تا قبر آ آ آ آ» بود. جملهای که اگر همین امروز هم در کوچه و بازار گوش تیز کنید از برخی از شهروندان میشنوید. تاثیر ساخت فیلم و سریال و رشد سریالسازی در صنعت نمایش خانگی باعث شده است سریالهای نمایش خانگی هم به سمت استفاده از تکیهکلامهای متفاوت بروند. در ادامه مروری داریم بر برخی از این جملات قصار که حسابی سرچ خوبی در فضای مجازی میشود و در شبکههای اجتماعی دست به دست میچرخد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کفته | سریال یاغی | جاوید",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "در سریال یاغی ساخته محمد کارت شخصیت جاوید با بازی علی شادمان یک پسر از طبقه فرودست جامعه است که تلاش میکند با کوشش خود به زندگی بهتری دست پیدا کند و دنبال رویاهایش برود. تکیه کلام «کفته…» که بین او و خواهرش عاطی در سریال بیشتر رد و بدل میشود اشاره به همین پشتکار دارد و اینکه تمام چیزهایی که انجام دادن و رسیدن به آن سخت است با اراده و پشتکار «کفته».",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/80115/%d8%b3%d8%b1%db%8c%d8%a7%d9%84-%db%8c%d8%a7%d8%ba%db%8c/"
},
{
"type": "p",
"text": "خلص و تمت! | سریال جیران | ناصرالدین شاه",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "سریال جیران یک عاشقانه از حسن فتحی است که روایتی از زندگی حرمسرای ناصرالدینشاه قاجار و حکایت عاشقی او را به تصویر کشیده است. در این سریال شخصیت ناصرالدینشاه سعی شده است مطابق با واقعیتهای تاریخی باشد. اما این وفاداری به تاریخ لزوما به معنی اجرای ریز و دقیق تمامی دیالوگها و حرکات نیست. برای همین ناصرالدین شاه قصه جیران که بهرام رادان آن را بازی میکند بعد از هر دستور مهمی که برای کشورداری صادر میکند از تکیه کلام «خلص و تمت» به معنای دستوری برای تمام شدن صحبتها درباره یک موضوع است. عبارتی موجز و جذاب که در دهان مخاطبان نیز میچرخد.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/78271/%d8%b3%d8%b1%db%8c%d8%a7%d9%84-%d8%ac%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86/"
},
{
"type": "p",
"text": "آناً فاناً | سریال جیران | مهدعلیا",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در میان شخصیتهای سریال جیران شخصیت مهدعلیا با بازی مریلا زارعی یکی از متفاوتترین زنان تاریخ است. مهدعلیا کاراکتری مستبد و زورگو است که حتی نمیتواند رفتارهای غیرانسانی خودش را بپوشاند. او که رئیس حرمسرای فرزندش نیز هست تسلط بسیاری بر زنان عقدی و صیغهای ناصرالدینشاه دارد و به اصطلاح بدون اجازه او آب نمیخورند. تکیه کلام آناً فاناً که به معنی در لحظه و سریع است یکی از ویژگیهای کلامی مهدعلیا در این سریال است که برای نشان دادن قدرت و نفوذش در بزنگاهها استفاده میکند. آناً فاناً یکی از آن تکیهکلامها است که میان مردم به خوبی جا افتاده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کفایت مذاکرات آقا… | سریال جیران | میرزا آقاخان نوری",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شخصیت میرزا آقاخان نوری یکی از کاراکترهای پیچیده در سریال جیران است. میرزا آقاخان که در قتل امیرکبیر نقش داشته است و پس از کشته شدن او به مقام صدراعظمی دربار ناصری رسیده است یک فرد مستبد و زیرک است که با ترفندها و نقشههای خودش توانسته در دربار شاه قاجار نفوذ کند. امیر جعفری بازیگر نقش میرزا آقاخان نوری در سریال جیران تکیه کلام کفایت مذاکرات را استفاده میکند. او این تکیه کلام را در مواقعی استفاده میکند که میخواهد حرفش را به کرسی بنشاند و دیگران حرف روی حرفش نزنن.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اوکیت! | سریال ساخت ایران ۳ | مرتضی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سریال ساخت ایران یکی از آثار پربیننده نمایش خانگی است. سریالی که فصل سوم آن نیز به تازگی از فیلیمو پخش شد و با استقبال مخاطبان روبرو شد. در این سریال شخصیت ثابت قصه امین حیایی بود که در دو فصل گذشته پارتنر مقابلش محمدرضا گلزار بود و در فصل سوم مجید صالحی جایگزین آن شد. مجید صالحی که کاراکتر مرتضی را بازی میکرد از تکیه کلام اوکیت (همان اوکی) با لفظ متفاوتی استفاده میکرد که نشان میدهد تلاش او برای عامیانه شدن این تکیه کلام است. البته مجید صالحی در گذشته هم در فیلم مجردها ساخته اصغر هاشمی هم کلمه اوکی را اوگی به کار میبرد و نشان میدهد خیلی میانه خوبی با این کلمه انگلیسی به معنی باشه ندارد.",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | جدا مانده | [
{
"type": "p",
"text": "دوراهیها، بزنگاهها و تصمیمهای ما در هر کدام از این رخدادها است که سرنوشتمان را رقم میزند. جاوید در دوراهی مهمی قرار دارد؛ در قسمت دهم سریال یاغی شاهد حدیث نفس نوجوانی بودیم که راه پر پیچ و خم رشد کردن را به درستی طی میکند. او برای رسیدن به هر هدفی باید چند باری زمین بخورد تا آب دیده شود. مردان بزرگ روزگاری مشت در زمین آهنین کوبیدند و تا عمق جان برای رسیدن به آرامش تلاش کردند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جاوید مابین وفاداری به بهمن و تلاش برای نجات جان تنها خواهرش در فضایی بدون حامی و پشتوانه معلق است. هیچ کس صدای ضربان قلبش را نمیشنود. هیچ کس دردش را درک نمیکند. هیچ کس معنی حال بدش را نمیفهمد. همه به او زخم میزنند و این برای یک نوجوان کمی بیش از اندازه سخت و سهمگین است. او هیچگاه بلد نبود که حرف دلش را بزند. بلد نبود فریاد بکشد. برای اینکه کسی به او انگ اراذل و اوباش نزند هیچگاه صدایش را بلند نکرد. سعی کرد کنده شود از جهانی که جبر جغرافیا به او تحمیل کرده بود. اما زمانه نخواست او را درک کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "توجه محمد کارت در استفاده درست از المانهای تصویری برای بیان درونیات شخصیت جاوید در قسمت دهم یکی از دستاوردهای این سریال به حساب میآید. کارت به خوبی جهان پر تشویش و پر آشوب جاوید را مقابل دیدگان مخاطب قرار میدهد. جایی که حتی پاها و دستهای جاوید یارای کمک کردن به او برای گذر از بحران ندارند و او به یک انسان بیچاره و ناتوان تبدیل شده است که میان عشق و وظیفه دست و پا میزند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سکانسهای مسابقات کشتی و جدال جاوید با ناتوانیهای روحیاش اوج در هم آمیزگی تصویر و حس در دنیای تصویر به حساب میآید. جایی که قهرمان قصه دیگر دل از هر چه تعلق ذاتی است بریده و توان ادامه دادن ندارد. او میخواهد همه چیز را حتی کشتی که برایش حکم سکوی پرتاب به سوی خوشبختی داشت را به کناری بگذارد و فقط یک بار دیگر لبخند خواهرش را ببیند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سکانس درد و دل کردن جاوید با خدا و حرف زدن بی آلایش و صادقانهاش با معبود از نظر محتوایی مانند تمامی قهرمانهای فیلمهایی است که آخر خط را لمس کرده و در کشاکش نامهربانیهای زندگی دستاویزی جز ریسمان الهی ندارند. مثل قهرمانهای جدا مانده از جامعه در آثار حاتمیکیا. سعید در «از کرخه تا راین» یا دایی غفور در «بوی پیراهن یوسف» دقیقا همان لحظه که دل از عالم و آدم بریدند و با فریاد و استغاثه به درگاه خدا پناه بردند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "باید منتظر قسمتهای آینده سریال یاغی بمانیم. جایی که رشد جاوید در مسیر سخت زندگی او را باز هم در مقابل کژیها قرار میدهد. آیا باز هم او سربلند امتحانهای زندگی قرار میگیرد؟",
"ref": null
}
] | null |
original:عکسها*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | عکس ها و پوستر قسمت دهم سریال یاغی | [
{
"type": "p",
"text": "پوستر قسمت دهم سریال یاغی",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | میان عشق و جنون | [
{
"type": "p",
"text": "فیلم آتابای غافلگیرکنندهترین فیلم چند سال اخیر سینمای ایران است. فیلمی اثر گذار و درگیرکننده که به راحتی میتواند سی سال فعالیت مداوم نیکی کریمی (بعنوان مطرحترین بازیگر بعد از انقلاب) در سینما را تحت تاثیر خودش قرار دهد. آتابای آنقدر حساب شده و دقیق کارگردانی شده است که مخاطب جدی سینما را حسابی سرشوق میآورد. گویی که تجربه سالها فعالیت در سینما برای این بازیگر حرفهای حالا به ثمر نشسته و در آغاز دهه پنجم زندگی، چنان شمایل متفاوتی از این سوپر استار سالهای دور و نزدیک به ما نشان میدهد که در صورت مداومت، بسیاری از سینهفیلها و مشتاقان سینما، نیکی کریمی را بعنوان یکی از تاثیرگذارترین کارگردانان سینمای ایران به یاد خواهند آورد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "او که پیش از این نیز با ساخت آثاری چون سوت پایان، یک شب و چند روز بعد، مهارت و علاقه خود را به فیلمسازی ابراز کرده بود، در آتابای چنان شور و خلاقیتی از خود نشان میدهد که در بسیاری از صحنهها، ردپای یک فیلمساز پخته و کاربلد را به رخ تماشاگر میکشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شاید با نگاهی دقیقتر به ترکیببندی قابهای انتخابی و میزانسنهای طراحی شده در آتابای، بتوان نشانههای تاثیر نیکی کریمی از فیلمسازان مدرنی چون نوری بیلگه جیلان، عباس کیارستمی و… هم دریافت کرد. نکته مهمی که نشان دهنده مطالعه دقیق او نسبت به ساختار و مولفههای سینمای مدرن و نگاه عمیقی است که به آثار این دست از فیلمسازان داشته است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "او که در مقام بازیگر با کارگردانان برجستهای چون داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی، ابراهیم حاتمیکیا، بهروز افخمی و… کار کرده است، در مسیر فیلمسازی روشی متفاوت از اغلب کارگردانانی که از آنها تجربه اندوخته است میپیماید و راهی را برای خود برمیگزیند که بیش از همه ریشه در ادبیاتی دارد که به رویکردی مدرن از هنر وابسته است. اینجا است که مولفههای سینمای مدرن، چه در متن و چه در ساختار فیلم آتابای خودنمایی کرده و سویه دیگری از گرایشات درونی فیلمساز را پیش چشم تماشاگر آشکار مینماید. در سینمای مدرن، بر خلاف سینمای کلاسیک که قصهگویی و اتکا بر حوادث بیرونی را سرلوحه کار خود قرار میدهند، این شخصیتها و درونیات آنها است که اهمیت پیدا کرده و به جای یک قصه پر افت و خیز، خرده پیرنگها و داستانکها هستند که تماشاگر را با خود همراه میکنند. در این مسیر شخصیتهای فرعی همچون یحیی (با بازی جواد عزتی)، آیدین، جیران، سیما، پرویز و… همه و همه قرار است جنبههای مختلفی از دغدغهها، افکار و عقاید کاراکتر اصلی فیلم (کاظم/آتابای) را به مخاطب عرضه کنند تا به این وسیله بتوانیم به درک و دریافت دقیقی از شخصیت مورد نظر برسیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این همان نکته ظریف و تعیین کنندهای است که به نظر میرسد آتابای، در متن و فیلمنامه پیش رو (علیرغم کارگردانی پخته و دقیقش) از آن آسیب دیده است. اینکه آیدین با آن سرخوشیهای نوجوانانهاش، قرار است چه وجهی از زندگی و درونیات شخصیت اصلی را به ما نشان دهد و یا آن پدر پیر معتاد قرار است بار کدام قسمت از درام را به دوش بکشد مشخص نیست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آتابای هر چقدر که در نمایش سکانسهای شاعرانه (با آن میزانسنهای چشمگیر و دلنوازش) به نوع موثری درگیر کننده به نظر میرسد اما در نمایش خود عشق که طبیعتا باید از متن درونی فیلمنامه جوشیده و راهی به پرده برای خود باز کند، غافل میماند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم اگر چه از بازی چشمگیر هادی حجازیفر (به خصوص در صحنه عذرخواهیاش از آیدین) در لحظه به لحظه فیلم بهره میبرد، اما به نظر میرسد این همچنان نیکی کریمی است که در پشت دوربین، همانند یک سوپر استار مشغول خودنمایی است",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "رابطه میان آتابای و سیما علیرغم تلاشهای کارگردان برای تصویرسازی شاعرانه (نگاه کنید به آن رویارویی نه چندان واضح آتابای در باغ، که سیما را با قدمهای تند و سریعی که دارد از میان شاخ و برگ درختان نظاره میکند و آنقدر شیفته حضورش میشود که شاخهای که چشم و صورت او را زخمی میکند نمیبیند) اما احساس چندانی از عشق را به مخاطب منتقل نمیکند. اینکه چرا آتابای، جیران را علیرغم جوانی و زیباییاش از خود میراند و سیما را با حالتی آشفته و در میزانسنی مشابه با جیران (آتابای در هر دو صحنه از طریق آینه جلو ماشین با دختری که عقب نشسته است ارتباط چشمی برقرار میکند) پذیرا شده و شیفته او میشود، در فیلمنامه پاسخ چندان روشنی نمییابد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برای اثری که مضمون اصلی خودش را بر پایه و اساس عشق بنا نهاده و یکی از مهمترین گفتوگوهای فیلم را هم در کنار مقبره شمس تبریزی (همچون نمادی همیشگی از فراق و عشق) برگزار کرده است، تصویرسازی گنگ از رابطه محوری و مهم آتابای و سیما، حفره بزرگی در متن به شمار رفته و ضربه مهلکی به فیلم وارد میسازد که تا پایانبندی دور از انتظار آن نیز به پیش میرود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم اگر چه از بازی چشمگیر هادی حجازیفر (به خصوص در صحنه عذرخواهیاش از آیدین که میکوشد بغض و ندامت خودش را در سایه بازی انگشتهایش با لبها و ریشهایش پنهان سازد) در لحظه به لحظه فیلم بهره میبرد، اما به نظر میرسد این همچنان نیکی کریمی است که در پشت دوربین، همانند یک سوپر استار مشغول خودنمایی است. به طراحی آن سکانس درخشان غروب نگاه کنید که طرههای موی سیما، آسمان را در قاب گرفته و با عقب نشستن دوربین ابتدا سیما و سپس آتابای و آن دو نوجوان دلبسته به یکدیگر در پیش زمینه و پس زمینه کادر جا خوش میکنند و این تماشاگر است که در میانه موسیقی حسین علیزاده، احساسی شاعرانه را تجربه میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آتابای علیرغم تمام نقاط ضعفی که پیش رو دارد، چنان لحظات سینمایی و تاثیرگذاری پیش روی مخاطب میگشاید، که او را برای دیدن اثر دیگری از کارگردانش مشتاق میکند. کارگردانی که به نظر میرسد برای رسیدن به ساختار سینمایی که دوست دارد، بهتر است از نویسندهای بهره گیرد که دریافتی مشابه او از سینمای مدرن و مولفههایش را داشته باشد.",
"ref": null
}
] | null |
original:گزارش فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | سام درخشانی؛ چشم رنگی محبوب | [
{
"type": "p",
"text": "دهه ۸۰ | موفق در تلویزیون، ناموفق در سینما",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سام درخشانی فعالیت در زمینه بازیگری را در سال ۱۳۷۸ و ابتدا با سریال «شب زدگان» (امیرحسین قهرایی) و سپس با تله فیلم «طلسم طلایی» به کارگردانی سعید اکبریان آغاز کرد و بخش اعظم فعالیت بازیگریاش در دهه هشتاد را در تلویزیون گذراند. او طی این مدت در ۱۶ سریال و همچنین در ۱۰ تله فیلم بازی کرد و حضورش در سینما تنها به ۵ فیلم رسید که از این میان شاید پررنگترین شان اولین حضور سینماییاش باشد: «دلباخته».",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از میان مهمترین سریالهایی که درخشانی در دهه ۸۰ در آنها بازی کرد میتوان به «با من بمان» (حمید لبخنده)، «همسفر» (قاسم جعفری)، «خانه پدری» (فریدون حسن پور)، «دریاییها» (سیروس مقدم)، «سالهای برف و بنفشه» (سعید سلطانی)، «ساعت شنی» (بهرام بهرامیان)، «در چشم باد» (مسعود جعفری جوزانی)، «خسته دلان» (سیروس الوند)، «دارا و ندار» (مسعود دهنمکی) و «نابرده رنج» (علیرضا بذرافشان) اشاره کرد که اغلب از مهمترین تولیدات آن سالهای صداوسیما بودند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سام درخشانی در سال ۱۳۷۹ جلوی دوربین فیلم دلباخته ساخته خسرو معصومی و با هنرنمایی فریبرز عربنیا و آناهیتا نعمتی رفت. «دلباخته» نوروز سال ۱۳۸۰ در سینماهای ایران به روی پرده رفت و برخلاف داستان عاشقانهاش نتوانست گیشه موفقی داشته باشد. تنها نزدیک به ۱۹۰ هزار نفر از فیلم دیدن کردند و جایگاه ۲۶ جدول پرمخاطبترینهای سال به فیلم خسرو معصومی تعلق گرفت. لازم به ذکر است که سال قبل (۱۳۷۹) فریبرز عربنیا با «شوکران» ساخته بهروز افخمی که اتفاقا نوروز هم اکران شد، عنوان پرتماشاگرترین فیلم سال را به دست آورده بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۵ سال پس از «دلباخته»، درخشانی در فیلم سینمایی « صحنه جرم ورود ممنوع » ساخته ابراهیم شیبانی و با بازی حمید فرخ نژاد، شقایق فراهانی، حمیدرضا پگاه، پولاد کیمیایی، مرجان شیرمحمدی، محمدرضا شریفی نیا و … هنرنمایی کرد که این فیلم هم پس از دو سال موفق به اکران عمومی شد. «صحنه جرم ورود ممنوع» در تاریخ ۱۲ اردیبهشت سال ۱۳۸۶ به روی پرده رفت و تنها ۵۵ هزار نفر مخاطب جذب سالنهای نمایش دهنده شدند و رتبه ۳۵ جدول پربینندهترینهای سال به فیلم ابراهیم شیبانی رسید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "درخشانی در سال ۱۳۸۷ در ۲ فیلم سینمایی بازی کرد: «نطفه شوم» و «شکار روباه»؛ فیلم شکار روباه ساخته مجید جوانمرد و هنرمندی دانیال حکیمی، فرهاد قائمیان و پوراندخت مهیمن در تاریخ ۱۱ آذر سال ۱۳۸۸ اکران شد و گیشه ناموفقی داشت. تنها نزدیک به ۳۸ هزار نفر از فیلم دیدن کردند و رده ۳۵ جدول پرمخاطبترین آثار سال به این فیلم تعلق گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم نطفه شوم به کارگردانی کریم آتشی و بازی لاله اسکندری، ولی الله مومنی، محمد کاسبی، سیروس گرجستانی، سیامک اطلسی و … که سام درخشانی برای اولین بار در نقش اصلی ظاهر میشد، پس از شش سال انتظار در تاریخ ۲۱ آبان ۱۳۹۳ توانست به روی پرده سینماها برود و تنها حدود ۵ هزار نفر مخاطب به دیدن فیلم رفتند و جایگاهی بهتر از پنجاه و هفتم در جدول پربینندهترینهای سال نصیب فیلم نشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دهه ۹۰ | شروع محبوبیت با تلویزیون و ادامه آن در سینما",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سام درخشانی ابتدای دهه ۹۰ با حضور متفاوت در سریال «نابرده رنج» و در ادامه با بازی تحسین برانگیز در سریال «پژمان» به محبوبیت رسید و زوج او و پژمان جمشیدی این موفقیت و شهرت را به روی پرده سینماها نیز بردند طوری که ۴ فیلم پرتماشاگر نیمه دوم دهه ۹۰ متعلق به این زوج دوست داشتنی است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پس از ۸ سال دوری از سینما، سام درخشانی کمدی خوش ساخت « خوب بد جلف » اولین ساخته سینمایی پیمان قاسمخانی را که در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر هم خوش درخشیده بود روی پرده سینماها داشت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«خوب بد جلف» که بازیگران دیگری چون حمید فرخ نژاد، مانی حقیقی، ویشکا آسایش، آزاده صمدی، حسین پاکدل، بهاره رهنما، نیوشا ضیغمی، امیرمهدی ژوله، مجید مظفری، رضا رویگری و … حضور داشتند، بلافاصله پس از پایان جشنواره فیلم فجر و در تاریخ ۲۷ بهمن ۱۳۹۵ در سینماهای ایران اکران شد و اکرانش سال ۱۳۹۶ هم ادامه داشت و در مجموع موفق شد بیش از ۲ میلیون نفر مخاطب را روانه سالنهای نمایش دهنده کند و در جایگاه چهارم جدول پرتماشاگرترین های سال قرار گیرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سام درخشانی؛ پرکارترین بازیگر سال با ۵ فیلم",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سام درخشانی که همچنان فقط به بازی در کمدیهای پرمخاطب ادامه میداد در سال ۱۳۹۷ پنج فیلم کمدی روی پرده سینماهای ایران داشت: «خجالت نکش»، «دشمن زن»، «تخته گاز»، «پاستاریونی» و «تگزاس». که از این میان تنها فیلم تگزاس با اقبال تماشاگران روبرو شد و ۴ فیلم دیگر آنچنان که باید در گیشه موفق نبودند و جالب اینکه در جدول پرتماشاگرترینهای سال ردههای نزدیک بهم را به دست آوردند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "زوج سام درخشانی و پژمان جمشیدی که بر پرده عریض هم دیدنی بودند در یک فیلم کمدی دیگر نیز در کنار یکدیگر ایفای نقش کردند: «تگزاس». فیلم تگزاس ساخته مسعود اطیابی و نقشآفرینی دیگر بازیگرانی چون حمید فرخ نژاد و گابریلا پتری در تاریخ ۲۹ فروردین سال ۱۳۹۷ به روی پرده سینماهای ایران رفت و بیش از یک میلیون و ۷۰۰ هزار نفر از آن دیدن کردند عنوان دومین فیلم پرتماشاگر سال به فیلم مسعود اطیابی رسید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم خجالت نکش اولین ساخته رضا مقصودی و هنرنمایی احمد مهرانفر و شبنم مقدمی که در سی و ششمین جشنواره فیلم فجر (۱۳۹۶) با استقبال روبرو شد، در تاریخ ۱۲ اردیبهشت سال ۱۳۹۷ (دو هفته پس از اکران «تگزاس») در سینماهای ایران به نمایش درآمد و نزدیک به ۵۲۰ هزار تماشاگر از آن دیدن کردند و رتبه ۱۷ جدول پرمخاطبترینهای سال را به دست آورد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم دشمن زن به کارگردانی کریم امینی و هنرنمایی بهاره کیان افشار، الناز حبیبی، بهرنگ علوی، سیروس همتی، امیرحسین آرمان، گوهر خیراندیش و مریم سعادت ۲۳ خرداد اکران عمومی شد و بیش از ۳۸۰ هزار مخاطب را به سینماها کشاند و در جایگاه بیستم جدول پربیننده ترین های سال ایستاد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم تخته گاز ساخته محمد آهنگرانی و حضور بازیگرانی چون کامبیز دیرباز، لیلا اوتادی، الهام حمیدی، داریوش فرهنگ، رز رضوی، نیما شاهرخ شاهی، بیژن بنفشه خواه و … در تاریخ ۱۹ دی سال ۱۳۹۸ (حدود یک ماه قبل از اعلام شیوع کرونا) به روی پرده رفت و تنها توانست ۳۳۲ هزار نفر را روانه سالن های سینماهای نمایش دهنده کند و جایگاه ۲۳ جدول پربیننده ترین های سال را به دست آورد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم پاستاریونی به کارگردانی سهیل موفق و نقشآفرینی بهاره رهنما، محمد نادری، گوهر خیراندیش، کمند امیرسلیمانی و… هم ۷ آذر اکران شد و ۳۷۱ هزار نفر به دیدنش رفتند و رتبه ۲۱ جدول پرتماشاگرترین های سال را از آن خود کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پرتماشاگرترین فیلم سام درخشانی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم تگزاس ۲ با زوج موفق درخشانی – جمشیدی و حذف حمید فرخ نژاد و اضافه شدن مهدی هاشمی و ژاله صامتی در تاریخ ۲۸ فروردین سال ۱۳۹۸ در سینماهای سراسر ایران به اکران عمومی درآمد و بیش از ۲ میلیون و چهارصد هزار نفر مخاطب جذب کرد و پس از «مطرب» – با حدود ۳ میلیون و سیصد هزار تماشاگر – عنوان دومین فیلم پربیننده سال را از آن خود کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در کارنامه سینمایی سام درخشانی و تا پایان دهه ۹۰، فیلم تگزاس ۲ و پس از آن «خوب بد جلف» پرتماشاگرترین آثار او هستند.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "شیوع کرونا و کمرنگ شدن چشمگیر استقبال مخاطب",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سام درخشانی در سال ۱۳۹۸ یک فیلم دیگر را هم در اکران عمومی داشت که بلافاصله پس از نمایش در جشنواره فیلم فجر به روی پرده رفت: « خوب بد جلف: ارتش سری » و البته اکرانش تا سال ۱۳۹۹ هم ادامه داشت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دومین ساخته پیمان قاسم خانی در روزهایی اکران شد که کرونا همه گیر شده بود و جامعه تحت تاثیر ویروس کووید-۱۹ در حالت آماده باش قرار داشت. به همین جهت «خوب بد جلف: ارتش سری» تنها حدود ۲۰۵ هزار نفر بیننده داشت و با این حال عنوان پرتماشاگرترین فیلم سال ۱۳۹۹ را به دست آورد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پس از فروکش کردن همه گیری کرونا و رونق دوباره سینماها از آذرماه سال ۱۴۰۰، سام درخشانی با فیلم « قدغن » ساخته مجید مافی و بازی ساناز سعیدی، کریم امینی، رزا بیات، علیرضا استادی، محمود جعفری، افسانه چهره آزاد و … به عنوان فیلم نوروزی سال ۱۴۰۱ از تاریخ ۱۸ اسفند سال ۱۴۰۰ به روی پرده ها آمد و البته در گیشه به شدت شکست خورد. تنها حدود ۶ هزار نفر از فیلم دیدن کردند و رتبه ۲۲ جدول پرتماشاگرترین های سال ۱۴۰۱ (البته تا پایان تیرماه) به فیلم «قدغن» رسید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در صف اکرانهای سام درخشانی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سام درخشانی ۵ فیلم سینمایی را آماده اکران دارد که ممکن است همه آنها امسال (۱۴۰۱) به روی پرده بروند: «پالتو شتری» (علی میرزایی)، «نیلگون» (حسین سهیلیزاده)، «مرده خور» (صادق دقیقی)، «خائن کشی» (مسعود کیمیایی) و «۲۸۸۸» (کیوان علیمحمدی و اکبر حیدری).",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "عضویت در پولسازترین زوج",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از میان آثار سینمایی سام درخشانی تنها ۴ فیلم با اقبال تماشاگران روبرو شدهاند: «خوب بد جلف»ها و «تگزاس»ها. دو فیلم دنبالهدار و با حضور زوج محبوب سام درخشانی – پژمان جمشیدی.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سام درخشانی هرگاه پژمان جمشیدی را در یک فیلم سینمایی در کنار خود دیده است، در جدول پرمخاطب ترین ها جایگاه خیلی خوبی را به دست آورده است. نکته جالب تر اینکه در دو فیلم از این چهار فیلم هم حمید فرخ نژاد نقش محوری داشته است و حضور او را با توجه به استقبال مخاطب از «گشت ارشاد»ها در جذب تماشاگران این دو فیلم نمی توان انکار کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تعداد تماشاگران آثار اکران شده سام درخشانی به ترتیب تاریخ اکران",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "ده فیلم سینمایی پرتماشاگر سام درخشانی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حضور قدرتمند در فیلیمو",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سام درخشانی از سال ۱۳۹۹ تا به حال در آثار اختصاصی فیلیمو نقش پررنگ و مهمی داشته است. از حضور موفق در رئالیتی شوهای شبهای مافیا و جوکر که در هر دو به فینال مسابقات هم راه پیدا کرد تا نقشآفرینی همیشگیاش در سریال کمدی خوب بد جلف: رادیو اکتیو باز هم در کنار پژمان جمشیدی. این روزها با نقشآفرینی درجه یک و تحسین برانگیزش در سریال روزی روزگاری مریخ به قول معروف روی بورس است و مخاطب از هنرنمایی او به وجد آمده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نام فیلم سال ساخت تاریخ اکران سال اکران تعداد تماشاگران رتبه دلباخته ۱۳۷۹ اول فروردین ۱۳۸۰ ۱۸۹,۴۸۸ ۲۶ صحنه جرم ورود ممنوع ۱۳۸۴ ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۶ ۵۵,۸۷۶ ۳۵ شکار روباه ۱۳۸۷ ۱۱ آذر ۱۳۸۸ ۳۷,۶۸۷ ۳۵ نطفه شوم ۱۳۸۷ ۲۱ آبان ۱۳۹۳ ۵,۳۹۶ ۵۷ خوب بد جلف ۱۳۹۵ ۲۷ بهمن ۱۳۹۶ ۲,۰۳۵,۲۲۲ ۴ تگزاس ۱۳۹۶ ۲۹ فروردین ۱۳۹۷ ۱,۷۲۲,۰۴۳ ۲ خجالت نکش ۱۳۹۶ ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۷ ۵۲۰,۵۵۶ ۱۷ دشمن زن ۱۳۹۶ ۲۳ خرداد ۱۳۹۷ ۳۸۲,۱۴۴ ۲۰ پاستاریونی ۱۳۹۷ ۷ آذر ۱۳۹۷ ۳۷۱,۲۳۳ ۲۱ تخته گاز ۱۳۹۷ ۱۹ دی ۱۳۹۷ ۳۳۲,۰۰۵ ۲۳ تگزاس ۲ ۱۳۹۷ ۲۸ فروردین ۱۳۹۸ ۲,۴۰۶,۹۴۰ ۲ خوب بد جلف۲: ارتش سری ۱۳۹۸ ۳۰ بهمن ۱۳۹۸ ۱۳۹۹ ۲۰۴,۹۰۰ ۱ قدغن ۱۴۰۰ ۱۸ اسفند ۱۴۰۰ ۱۴۰۱ ۵,۵۰۰ ۲۲ میانگین تماشاگر ۶۳۶,۰۷۶ نام فیلم سال ساخت تاریخ اکران سال اکران تعداد تماشاگران رتبه ۱ تگزاس ۲ ۱۳۹۷ ۲۸ فروردین ۱۳۹۸ ۲,۴۰۶,۹۴۰ ۲ ۲ خوب بد جلف ۱۳۹۵ ۲۷ بهمن ۱۳۹۶ ۲,۰۳۵,۲۲۲ ۴ ۳ تگزاس ۱۳۹۶ ۲۹ فروردین ۱۳۹۷ ۱,۷۲۲,۰۴۳ ۲ ۴ خجالت نکش ۱۳۹۶ ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۷ ۵۲۰,۵۵۶ ۱۷ ۵ دشمن زن ۱۳۹۶ ۲۳ خرداد ۱۳۹۷ ۳۸۲,۱۴۴ ۲۰ ۶ پاستاریونی ۱۳۹۷ ۷ آذر ۱۳۹۷ ۳۷۱,۲۳۳ ۲۱ ۷ تخته گاز ۱۳۹۷ ۱۹ دی ۱۳۹۷ ۳۳۲,۰۰۵ ۲۳ ۸ خوب بد جلف۲: ارتش سری ۱۳۹۸ ۳۰ بهمن ۱۳۹۸ ۱۳۹۹ ۲۰۴,۹۰۰ ۱ ۹ دلباخته ۱۳۷۹ اول فروردین ۱۳۸۰ ۱۸۹,۴۸۸ ۲۶ ۱۰ صحنه جرم ورود ممنوع ۱۳۸۴ ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۶ ۵۵,۸۷۶ ۳۵",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | از سازندگان آهوی من مارال شکایت میکنم | [
{
"type": "p",
"text": "غم مخور جیرانم؛",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بازی تقدیر است این و رسم روزگار بیرسمان؛ سالها گذشته بود از مرگت که برای اولین بار نامت را شنیدم؛ در گور سرد و تاریکت خوابیده بودی که خیال زنده کردنت از خاطرم گذشت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حالا که زندهات کردیم به محاقت بردهاند که آی شبیه خیال ماست این خیال جیرانسازان؛ تو اما نه خودت شبیه هیچ کس بودی نه آنچه ما در خیالمان ساختیم شبیه آهوی این و مارال آن یکیست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "احسان جوانمرد: «معتقد بودم و همچنان هم معتقدم تاریخ ارث پدر کسی نیست ولی اگر رابطه جیران و سیاوش و رقابت عاشقانه سندش به نام دوستان خورده چون کمی زودتر پروانه ساخت گرفتهاند حالا باید برای تکتک اتفاقها و شخصیتهای کارشان – چنانچه کوچکترین شباهتی به آدمهای قصه سال ۹۳ من داشته باشند – پاسخگو باشند»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با سلام؛ بالاخره دوستانی که به مشورتشان اقدام متقابل قضایی را به تعویق انداخته بودیم قبول کردند که دیگر کافیست! فلذا فارغ از هر نتیجهای که از شکایت همکاران نامهربانمان حاصل شود، بنده پیگیری قضایی تازهای را بر اساس مستندات سال ۱۳۹۳ آغاز میکنم. من که معتقد بودم و همچنان هم معتقدم تاریخ ارث پدر کسی نیست ولی اگر رابطه جیران و سیاوش و رقابت عاشقانه سندش به نام دوستان خورده چون کمی زودتر پروانه ساخت گرفتهاند حالا باید برای تکتک اتفاقها و شخصیتهای کارشان – چنانچه کوچکترین شباهتی به آدمهای قصه سال ۹۳ من داشته باشند – پاسخگو باشند. اول از همه هم آن پیرزن رمال (ننهآشوب) و چند چیز دیگر که با بیانصافی در شکایتشان سرقت جیران از مارال تلقی شده بود حالا بر اساس همان تفسیر، تمامشان باید سرقت مارال از جیران تلقی شوند. قواعد دادگاهها اگر با هم یکی باشد نوبت تقلای همکاران نامهربان است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "همین اول هم بگویم رای اگر به نفعمان صادر نشود همین که بابت اثبات بدیهیات حرص بخورند و بدانند چه حسی دارد ما را بس است و رای اگر به نفعم صادر شود همان جا و در همان مجلس رضایت میدهم چون نه پی باجخواهی و خسارتم و نه راضی به اینکه زحمت صدها انسان نجیب و بیتقصیر در آن پروژه وجهالمصالحه این دعواهای کودکانه شود. صرفا شکایت میکنم تا اگر وحدت رویه بر دستگاه قضا حاکم باشد، این دوستان هم طعم آمد و رفت را بچشند و متوجه شوند که طرح شکایت و ژست شاکی و مالباخته گرفتن بواسطهی چهار ورق کاغذ و باطل کردن یک تمبر خیلی هم کار سختی نیست. شنیدهام شاهِ آنها هم چشم و سبیل و مادر و زن و بچه و خدم و حشم دارد و چه خوب میشود اگر قاضی تمام اینها را شباهت تشخیص بدهد. هشتمین صحنه طرح سال ۹۳ من که در آن شاه به شکار رفته و ما برای اثبات سرقتی نبودنش بیچاره شدیم، قاعدتا اینجا هم باید شبیه تشخیص داده شود و قسعلیهذا.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آن دوستان هرگز از شخص من در هیچ مرحلهای شکایتی نکردهاند؛ اما توقیف سریال و رنجش میلیونها مخاطب جیران در سراسر ایران هم تابآوردنی نیست. امیدوارم ته قصه حق به حقدار برسد و قاضی بدهد همه جا جار بزنند: خَلَّص و تَمَّت.",
"ref": null
}
] | null |
original:گفتوگوی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | فصل دوم سریال درمانگر را میسازم | [
{
"type": "p",
"text": "امین حسینپور در سالهای اخیر با ساخت یک فیلم کوتاه که در جشنوارههای جهانی به نمایش درآمده و ۲ جایزه را نیز از آن خود کرده، وارد دنیای سینما شد و با وجود آن که ساخت این فیلم کوتاه برای او مقدمهای برای ساخت یک اثر بلند سینمایی و سریال بود، اما ترجیح داد در دومین تجربه فیلمسازی خود، یک سریال کوتاه اپیزودیک بسازد. به گفته او ساخت سریالهای اپیزود کوتاه اگر چه در ایران چندان مرسوم نیست اما در دنیا مرسوم بوده و مخاطبان بسیاری دارد. این فیلمساز جوان، سریال درمانگر را در ژانر معمایی-جنایی و دراپیزودهای ۱۰ دقیقهای ساخت و میزان استقبال از این سریال به اندازهای بود که حالا فیلمسازش را برای ساخت فصل دوم آن به فکر فرو برده و باید در آینده برای آن تصمیم بگیرد و این در حالی است که او هماکنون مترصد فرصتی برای ساخت یک سریال بلند در ژانر معمایی-جنایی برای شبکه نمایش خانگی است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حسینپور به ژانر معمایی-جنایی و فضای فیلمهای نوآر بسیار علاقهمند است و قصد دارد آثار بعدی خود را نیز در همین ژانر بسازد. با این کارگردان درباره سریال کوتاهش گفتوگویی کردهایم که میخوانید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شما کارتان رو با کارگردانی موزیک ویدیوهایی برای خوانندگان و اهالی موسیقی شروع کردید درباره این تجربه بگویید که از کجا شروع شد و در این زمینه چقدر تجربه داشتید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "امین حسینپور: عشق به سینما همیشه در وجودم بود و دوست داشتم سینما را تجربه کنم. وارد شدنم به عرصه کارگردانی موزیک ویدیو نیز برخاسته از همین عشق به سینما بود. من از ۱۷ سالگی وارد مارکت موزیک ویدیو شدم و با اغلب خوانندگان ایرانی کار کردهام و اتفاقات بسیار خوبی را تجربه کردم که از این تجربهها بسیار راضی هستم. در کارگردانی موزیک ویدیو شما فقط کارگردانی نمیکنید بلکه باید تصویر هم بدانی و از قاب، رنگ، تدوین، طراحی صحنه، لباس و نورپردازی هم اطلاعات کافی داشته باشید، چرا که باید اکثر کارها را خودت به تنهایی انجام دهی. همین تجربهها در ساخت موزیک ویدیو بود که در ساخت فیلم کوتاه جعبه و این سریال کوتاه به من بسیار کمک کرد و با همکاری یک تیم خوب و قوی توانستیم کنار هم خوب کار کنیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برای چه خوانندگانی موزیک ویدیو ساختید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تعدادشان بسیار زیاد است از جمله رضا بهرام، مسعود صادقلو، روزبه بمانی، علی لهراسبی، کسری زاهدی، مهدی احمدوند، رستاک حلاج، سیروان خسروی، علی مولایی و…",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چه شد که به سمت سینما کشیده شدید و با توجه به این که در ساخت موزیک ویدیو بسیار پرکار بودهاید و با خوانندگان مطرح بسیاری کار کرده اید، آیا همچنان ساخت موزیک ویدیو را ادامه میدهید یا سینما را دنبال میکنید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کارگردانی موزیک ویدیو را کامل کنار گذاشتم به این دلیل که ذهنم را کاملاً معطوف به سینما کردهام. با این که بسیاری از کارگردانهای بزرگ دنیا در هالیوود، موزیک ویدیو میساختند و بعدها که وارد سینما شدند باز هم همچنان هرازگاهی به ساخت موزیک ویدیو هم ادامه دادند، اما من میخواهم همه حواسم معطوف به سینما باشد و در همین فضای سینما جلو بروم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به نظر میرسد با توجه به تجارب بسیار زیاد شما، موزیک ویدیو در مقایسه با سینما درآمدزایی بسیار بیشتری برایتان داشته باشد این طور نیست؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مارکت موزیک ویدیو درآمدش چند برابر سینماست و کسانی که در این مارکت حضور دارند، اگر درست کار کنند، درآمدزایی بسیار زیادی برایشان خواهد داشت. در سینما هم اگر به نقطه مطلوب و موردنظر برسی که بسیار سخت و دشوار است، درآمدزایی خوبی خواهد داشت. برای موفقیت در سینما، توجه به مخاطب و همراهی عامه مردم بسیار حائز اهمیت است اما برای موفقیت در ساخت موزیک ویدیو فقط باید به رضایت چند هنرمند که با آنها کار میکنی، توجه داشته باشی و به همراهی مردم بستگی ندارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هزینههای سریال را چطور تأمین کردید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هزینههای سریال درمانگر را خودم به تنهایی تأمین کردهام و هیچ فرد یا سازمانی برای ساختش از من حمایت مالی نکرد. من دوست داشتم این اثر ساخته و دیده شود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "امین حسینپور: «نمیدانم که این اولین سریال اپیزود کوتاه در ایران است یا خیر ولی شاید بتوان گفت اولین سریال اپیزود کوتاه در ایران است که دیده شد. پیش از این در پلتفرمهای دنیا ساخت سریالهایی در فضایی اپیزودیک و کوتاه مرسوم بوده و جواب گرفته است. با این حال با وجود آنکه در ایران هنوز این نوع سریالسازی مرسوم نیست، ما تصمیم گرفتیم که این سریال را کوتاه و اپیزودیک بسازیم»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلمنامهنویسی را از کجا و چطور شروع کردید؟ درباره فیلمنامه این سریال در ژانر معمایی-جنایی و شکل گیری آن هم بگویید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "من دوره فیلمنامهنویسی و کارگردانی را در خارج از ایران گذراندم و فیلمنامهنویسی در ژانر معمایی-جنایی را هم در چین یاد گرفتم که به شدت این ژانر را دوست دارم. فیلمنامهنویسی در ژانر معمایی-جنایی، قصهای دارد که بر اساس یک معما پیش میرود و مخاطب را با خود همراه میکند. این نوع از فیلمنامهنویسی شامل یک پازل بزرگ است که باید همه چیز آن در دیالوگها، پلانها و… درست کنار هم قرار بگیرد و اگر یکی از پلانها را حذف کنید، کل آن پازل از هم میپاشد. سعی میکنم که همچنان در همین فضا که خیلی آن را دوست دارم، بنویسم و همچنان در حال تجربه کردن هستم. فیلمنامه سریال درمانگر نیز برداشتی آزاد از رمان the bill نوشته جفری دیور است که کار بازنویسی فیلمنامه را هم آقای حسین مهکام بر عهده داشتند. پیش از این هم فیلمنامه یک فیلم کوتاه به نام جعبه را نوشته بودم که در فستیوالهای بسیاری حضور داشت و دو جایزه هم به آن اختصاص یافت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "انتخاب بازیگران این سریال از جمله بانیپال شومون و سارا بهرامی چطور صورت گرفت و آیا این بازیگران انتخابهای اول شما بودند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برای انتخاب شخصیت درمانگر، بیشتر دنبال این بودیم که کاراکتری باشد که به این شخصیت ما بخورد. به لحاظ مود رفتاری، صدای بم در بیان دیالوگها و… میخواستیم بازیگری باشد که علاوه بر هماهنگی فیس و صورتش با این کاراکتر از پس بازی هم به خوبی برآید که در نهایت سراغ بانیپال شومون رفتیم که پیش از این در فیلم کوتاه جعبه نیز حضور داشت و او هم دعوت ما را پذیرفت. سارا بهرامی هم بازیگری است که به شدت بازی او را دوست دارم. ویژگی خاصی که در صورتش دارد و بت بودن چهرهاش که با فضای رازآلود قصه ما هماهنگی داشت، نظرم را جلب کرد که بعد هم با او درباره فیلمنامه صحبت کردیم که بسیار دوست داشتند و برای بازی در این سریال علاقهمند بودند و در نهایت به خاطر فیلمنامه و فضای کار با ما همراهی کردند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به نظر میرسد که این اولین سریال ایرانی است که به این شکل اپیزودیک و در تایمهای کوتاه ده دقیقهای ساخته شده است. ایده ساخت این سریال کوتاه به شکل اپیزودیک از کجا به ذهنتان رسید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نمیدانم که این اولین سریال اپیزود کوتاه در ایران است یا خیر ولی شاید بتوان گفت اولین سریال اپیزود کوتاه در ایران است که دیده شده و با استقبال مخاطبان همراه شده است. پیش از این در پلتفرمهای دنیا ساخت سریالهایی در فضایی اپیزودیک و کوتاه مرسوم بوده و مورد استقبال مخاطبانش هم قرار گرفته و جواب گرفته است. با این حال با وجود آنکه در ایران هنوز این نوع سریالسازی مرسوم نیست، ما تصمیم گرفتیم که این سریال را کوتاه و اپیزودیک بسازیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تفاوت این سریال که از آن به عنوان سریال اپیزود کوتاه یاد میکنید با مینیسریال چیست؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در مینیسریال زمان هر قسمت بیشتر است. به طور مثال هر قسمت حدود یک ساعت و در سه یا پنچ اپیزود است. اما در سریال اپیزود کوتاه هر قسمت، اپیزودهای بیشتری دارد و زمان هر اپیزود بسیار کمتر و حدود ده دقیقه است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برای نوشتن فیلمنامه این سریال در زمینه مباحث روانشناسی تحقیق و پژوهش صورت گرفت یا کاملا بر اساس ذهنیات نویسنده شکل گرفته است؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بله در زمینه مسائل روانشناختی این سریال، پژوهشهایی صورت گرفته است و به همین دلیل هم کار بازنویسی فیلمنامه را به حسین مهکام سپردیم که سابقه بسیار زیادی در زمینه ساخت آثاری با موضوع روانشناسی دارد. از سوی دیگر با روانشناسان متعددی هم مشورت شد که داستان کاملاً مطابق با مسائل روانشناسی باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چرا از لوکیشنهای محدودی در این سریال کوتاه استفاده شده است؟ این به دلیل صرفهجویی در هزینههای تولید بود یا فضای داستان و فیلمنامه چنین چیزی را ایجاب میکرد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به طور مسلم هر کارگردانی دوست دارد که به خاطر شخصیتپردازی بیشتر، تعدد لوکیشن در داستانش داشته باشد که دستش بازتر باشد و قدرت مانور بیشتری داشته باشد، محدودیت در لوکیشنها اگر چه برای صرفهجویی بیشتر در هزینه بوده است اما با این حال فضای داستان آنقدر معما و پیچیدگی دارد که نباید توجه مخاطب به لوکیشنهای زیاد و داستانهای منحرف کننده دیگر معطوف شود. البته شاید بخشی از محدودیت در تعداد لوکیشنهای ما به دلیل کمبود زمان بود. چون نمیخواستیم تایم آن بلند شود و میخواستیم زمان آن بین یک فیلم کوتاه و یک فیلم سینمایی بلند باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در این سریال از فضاهای سربسته و با نورپردازیهای اندک استفاده شد، این نوع فضاسازی در راستای موضوع معمایی-جنایی داستان بود؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "همان طور که نوشتن فیلمنامههای معمایی-جنایی سخت است و درگیر قسمتهای مختلف یک پازل هستید که باید درست از آب دربیاید، در زمان فیلمبرداری نیز، صدا، نور، موزیک، فرم و فضای کار با کلیت داستان هماهنگی دارند و یک پکیج را تشکیل میدهند اگر جزییات یک پکیج را درست کنار هم انجام ندهید، ضعف بزرگی در کلیت آن ایجاد میشود. باید بخشهای مختلف این پکیج درست و دقیق کنار هم چیده شود. این فضای تاریک، شب، بارانی با نورپردازیهای تاریک و روشن در فیلمهایی که با نام نوآر شناخته میشود و فیلمهای ژانر معمایی- جنایی وجود دارد ولی در ایران کمتر چنین فضاهایی دیده شده است اما من از دوران کودکی به شدت چنین فضاهایی را دوست داشتم و آثار بعدی من هم در همین ژانر معمایی-جنایی و در همین فضاها خواهد بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این سبک از سریالسازی با عنوان سریال اپیزود کوتاه چطور تجربهای بود و بازخوردها بعد از نمایش این سریال چطور بود؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در حال حاضر و تاکنون که بسیار مخاطب داشته است. شاید یکی از دلایل موفقیت این تجربه این باشد که مخاطب زمان کمی را اختصاص میدهد و یک سریال کوتاه را میبیند. شاید اگر تله فیلم یا فیلم کوتاه بود این طور دیده نمیشد و این اسم سریال و پایانبندی درست است که شاید به بیشتر دیده شدن آن کمک کرد. خوشحالم که با فیلیمو کار کردیم. مخاطبان زیادی داشتیم و بازخوردهای خوبی که از مخاطبان دریافت کردیم، فراتر از تصورم بود و از این بابت بسیار خوشحالم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تجربه شما در ساخت این سریال چطور بود؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تجربه به شدت خوبی بود. بعد از ساخت فیلم کوتاه جعبه، تصمیم داشتم یک سریال بلند بسازم اما یکباره این ایده به ذهنم رسید که سریالی کوتاه و اپیزودیک بسازم و بعد به سراغ یک سریال بلند بروم که به شدت از این تصمیم و تجربه که داشتم خوشحالم چرا که مسیر ما را برای ساخت سریال بلند هموارتر کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ساخت فیلم کوتاه تجربهای برای ساخت آثار بلندتر بود یا آن که همچنان به ساخت فیلم کوتاه هم خواهید پرداخت؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ساخت فیلم کوتاه جعبه در حقیقت زمینهای برای وارد شدن به عرصه سینما و ساخت آثار بلند سینمایی و سریال بود که با مدیریت فیلمبرداری خوب علی قاضی و همراهی یک تیم خوب کار به سرانجام رسید و در جشنوارههای زیادی هم حضور یافت و به دو جایزه هم دست پیدا کرد. این فیلم کوتاه برای من تجربه خوبی بود و به شدت نیاز بود که چنین تجربهای را داشته باشم. به هر حال هر کارگردانی باید چند کار کوتاه در کارنامهاش داشته باشد ولی هدف اصلی من ساخت آثار بلند سینمایی و سریال است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شخصیت درمانگر پتانسیل لازم برای پرداختن بیشتر و افزودن قصههای متعدد در مواجه با بیماران دیگری را نیز دارد، با توجه به استقبالی که از این سریال صورت گرفته است، آیا تصمیم دارید که فصل دوم این مینی سریال را هم بسازید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "قبلا چنین تصمیمی را نداشتم و قرار بود که سریال بلند «قبل از فردا» را کار کنم. اما آنقدر درخواستها و کامنتهای مخاطبان این اثر زیاد بود که حالا به ساخت فصل دوم آن فکر میکنم. البته آدمی نیستم که با واکنشهای خوب مخاطبان فوری تصمیم بگیرم فصل دوم را بسازم مثل خیلی از فصل دومهایی که ساخته شدند و اثرات خوب فصل اول را هم خراب کردند. در حال حاضر باید زمان بگذرد که با عجله تصمیم نگیریم و هم اکنون هم فیلمنامه آمادهای برای فصل دوم آن ندارم که بخواهم بسازم اما اگر استقبالها همین اندازه زیاد باشد و با پلتفرمها نیز توافقی حاصل شود، فصل دوم را با یک پرونده جدید و با حضور کارکترهای دیگر طوری میسازم که اثری درخور و شایسته و قطعاً چند پله بالاتر از فصل اول باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "معمولاً شخصیتهای منفی در قالب اقشار مختلف مردم به ویژه در آثاری که با استقبال مخاطب روبرو میشود، با اعتراضات و نارضایتیهایی از سوی آن اقشار روبرو میشود، با توجه به این که شخصیت درمانگر در این سریال فرد معاملهگر و سودجویی است، از طرف جامعه روانشناسان و روانپزشکان چه واکنشها و بازخوردهایی را داشتید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "خدا را شاکرم که پیامهای تشکرآمیز بسیاری از سوی جامعه پزشکان و روانشناسان داشتیم که این سریال را دوست داشتند. خوشبختانه جامعه پزشکان و روانشناسان به این امر واقفند که این سریال است و هر کارکتری در هر قشری میتواند چنین رفتاری داشته باشد. البته برای برخی از اقشار جامعه این موضوعات خط قرمز است و باید رعایت کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به نظر میرسد که سریال شما تشابهاتی را با مینی سریال «این تریتمنت» یا تحت درمان داشته باشد به لحاظ اپیزودیک بودن، فضای فیلمبرداری در محیط بسته و نور کم و ارتباط میان یک درمانگر و بیمار، این طور نیست؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "خیر من این طور فکر نمیکنم. سریال تحت درمان، یک اثر کاملاً اجتماعی و درام است و قصه آن هم ارتباطی با قصه سریال درمانگر ندارد. در سریال تحت درمان بیماری در برابر پزشک روانکاوش مینشیند و گپ و گفت میکند و اگر چنین ارتباطی میان این دو سریال بود حتما ما در تیتراژ به آن اشاره میکردیم همانطور که به برداشت فیلمنامه از یک رمان خارجی اشاره کردیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کار بعدی شما چه خواهد بود و دوست دارید در آینده در چه حیطهای فعالیت بیشتری داشته باشید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کار بعدی من یک سریال بلند به نام قبل از فردا است که در حال حاضر فیلمنامه آن را در دو فصل هشت قسمتی و در ژانر معمایی-جنایی آماده کردهام. این سریال قرار است از شبکه نمایش خانگی پخش شود و در مرحله گفتوگو با پلتفرمها در این زمینه است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در پایان اگر نکتهای هست بفرمایید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بله میخواهم از چند نفر تشکر و قدردانی کنم. مهمترین کسی که در این سالها همواره پشتیبان و حامی من بوده و به من اعتماد کرده است، سیامک احمدی گریمور خوب سینمای ایران و دوست بسیار خوب من است که طراح گریم سریال ما نیز بود و لازم است که از او بابت همه حمایتهایش تشکر و قدردانی کنم. او در زمره معدود افرادی بود که در این سالها با همه مرارتها کنارم بود. بر خلاف منفینگریای آدمهای مختلف که معتقد بودند تصور من برای ساخت یک اثر جذاب در ژانر معمایی- جنایی رویاپردازانه است و دچار توهم شدهام و نمیخواستند قبول کنند که چنین ژانری میتواند با موفقیت در جذب مخاطب همراه باشد، سیامک احمدی تنها کسی بود که باور داشت من میتوانم در ساخت چنین اثری موفق باشم. همچنین از احسان ظلیپور تهیه کننده این سریال هم تشکر و قدردانی میکنم که از ابتدا تا انتهای کار کنارم بود و بدون چشمداشت من را حمایت کرد و باید از مرتضی هدایی عزیز که مدیر فیلمبرداری ما بود، رضا دیبا دستیارم در همه این سالها و پوریا زمانی مدیر تولید این سریال نیز بابت همکاریها و حمایتهایشان بسیار تشکر و قدردانی کنم. و در پایان از همه عوامل این سریال که در کنار ما بودند بسیار متشکرم.",
"ref": null
}
] | null |
original:معرفی فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | همه آنچه میخواهید درباره ثور: عشق و تندر بدانید | [
{
"type": "p",
"text": "زمان پخش فیلم ثور کی است؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بعد از فروش به نسبت موفق فیلم ثور: عشق و تندر در سینماها و استریمها، ۸ سپتامبر ( در واقع ۱۷ شهریور ۱۴۰۱ خودمان) از دیزنی+ پخش خواهد شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "عوامل و بازیگران فیلم ثور: عشق و تندر",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کارگردان: تایکا وایتیتی، فیلمنامهنویسان: تایکا وایتیتی و جنیفر کِیتین رابینسن، مدیر فیلمبرداری: بری ایدویین، تدوینگران: متیو اشمیت، پیتر اس. الیئت، تیم روش و جنیفر وِچیارِلو، آهنگسازان: مایکل جاکینو و نامی مِلوماد",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بازیگران: کریس همسورث (ثور)، کریستین بیل (گور سلاخ خدایان)، ناتالی پورتمن (جین فاستر/ مایتی تور)، تسا تامپسون (والکری)، تایکا وایتیتی (صداپیشه کورگ)، جیمی الکساندر (سیف)، راسل کرو (زئوس)، کریس پرت (پیتر کوییل/ استار-لُرد)، دیو باتیستا (درکس)، وین دیزل (صداپیشه گروت)، بردلی کوپر (صداپیشه راکت) و…",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "خلاصه داستان فیلم ثور: عشق و تندر",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بازنشستگی ثور بههم میخورد چون سر و کله قاتلی کهکشانی پیدا میشود که با نام گور، ملقب به سلاخ خدایان، شناخته میشود؛ و از لقبش پیداست که انقراض خدایان را دنبال میکند. تور برای نبرد با این تهدید بزرگ از کمک والکریشاه، کورگ و دوست سابق خود جین فاستر (که در کمال تعجب تور، میتواند پتک جادویی او را به کار بگیرد) کمک میگیرد. آنها با هم راهی یک ماجراجویی کیهانی دلخراش میشوند تا به راز انتقام سلاخ خدایان پی ببرند و پیش از آنکه دیر بشود جلوی او را بگیرند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نظر منتقدان درباره فیلم تور: عشق و تندر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "کولایدر | امتیاز ۱۰۰ از ۱۰۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تِریس لَکسِن | غافلگیرکننده است که پس از این همه وقت، ثور به عنوان یکی از قدیمیترین و محبوبترین شخصیتهای جهان سینمایی مارول، سرافراز ایستاده است. این چیزی نبود که ما پس از دنباله «تور: دنیای تاریک» (Thor: The Dark World) فکرش را میکردیم اما این تور بسیار با خدای اَزگاردیئن جوان دو قسمت اول این مجموعه فیلمها متفاوت است. همه میدانند که از وقتی تایکا وایتیتی پا به دنیای این مجموعه گذاشت، داستان احیا شد و حالا او در قسمت چهارم نهفقط به آنچه در «ثور: رگناروک» خلق کرد – با شوخطبعی ناهنجار و زیباییشناسی رنگارنگ آن – ادای دین و احترام میکند بلکه به پیش از آن هم توجه ویژهای میکند و نگاه پیچیدهای به خدای تندر میاندازد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تایکا وایتیتی با «عشق و تندر» همان سینمای خودش را به طور کامل تکرار و دنبال کرده است. فیلمنامه را با همکاری جنیفر کیتین رابینسن نوشته است و DNA او در سراسر فیلم به چشم میآید. عجیب و غیرعادی، بامزه، با تاثیرپذیریهایی از سبک کمدی اسلپاستیک، دُز سنگینی از شور و احساس، و کمی هم غمواندوه؛ که وقتی صحبت از اثری از وایتیتی میشود، فرمول آشنایی است اما نه از آن فرمولهایی که جذابیت و افسون خود را از دست دادهاند. بیشتر نماهای فیلم جوری طراحی و گرفته شدهاند که انگار مستقیم از صفحههای یک کتاب مصور بیرون آمدهاند، با همان سایههای موثر، رنگهای دراماتیک و چشماندازهای گسترده.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شما بهراحتی میتوانید «عشق و تندر» را فیلمی فراتر از تصور توصیف کنید چون هم یک ابرقهرمان جدید را معرفی میکند، هم یک آدمبد تازه، و هم چند شخصیت جدید که بهطور حتم میتوانیم در داستانهای آینده بیشتر از آنها ببینیم؛ و در ضمن، اطلاعات مارولی تازهای برای بررسی کردن در اختیار ما قرار میدهد. نیمه اول فیلم شاید با این همه بخشهای متحرک کمی دچار لکنت باشد و اگر بازیهای قوی بازیگران نبود احتمالاً از هم فرو میپاشید؛ اما نیمه دوم اوج میگیرد و صحنههای نبرد باشکوهی را عرضه میکند و با دقت به مضمون اصلی فیلم میپردازد که پذیرفتن همه نوع عشق -رمانتیک، افلاطونی، خانوادگی- است. «ثور ۴ عشق و تندر» در باب پذیرا بودن و آسیبپذیری است، درباره این است که خواهان عاشق شدن باشیم، حتی اگر معنیاش آزرده شدن باشد؛ و این درس فیلم است.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "ورایتی | امتیاز ۹۰ از ۱۰۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اوئن گلیبرمن | فیلم ثور: عشق و تندر بههیچوجه استاندارد نیست؛ که این اتفاق خوبی است. وایتیتی نیوزیلندی که فیلمساز زبردست و جدیای است با شوخطبعیهای گستاخانه خاص خودش، این فیلم را هم بر لحن برنده فیلم قبلی این مجموعه، «تور: رگناروک» بنا کرده است؛ و البته که مثل همان فیلم، انسانیت خلاف عرفی را هم در بر گرفته که شوخطبعیهای گستاخانه و لودگیهای فیلم را توجیه میکند. وایتیتی این هوشمندی را دارد که اگر در حین ساخت یک فیلم مارولی آن را دست نمیاندازد، اما آن را -حتی- از تماشاگران هم جدیتر میگیرد… من فیلمهای مارولی زیادی را دوست دارم اما آنها فقط همانی هستند که هستند: محصولات سینمای تجاری؛ اما این یکی آنقدر جسارت حیرتانگیز و بارقههای امید دارد که بتوان آن را یک قصه پریان نامید.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "تلگراف | امتیاز ۸۰ از ۱۰۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "رابی کالین | وقتی کوین فایگی تهیهکننده، جهان مارول را بنیان گذاشت، انگار معادل سس گوجه کچاپ را در سینما ابداع کرد. او به دستور پخت خوراکی رسیده بود که با جوانهها/گیرندههای چشایی عموم تماشاگران بهخوبی جور بود و همه احساسها را با توازن فرمول جادوییاش شامل میشد؛ اما تلاشهای اخیر مارول استودیوز برای گسترش این طعم به ساخت فیلمهای پرطمطراق و ملغمهای مثل «ایترنالها» (Eternals) و دنباله امسال «دکتر استرنج» انجامید که فقط محدودیتهای فرمول تولیدی مارول را عیانتر کردند. در این میان آنچه لازم بود، چرخشی تازه و بهبودیافته بر این طعم کلاسیک مارولی بود؛ مزهای که دوباره بتواند سروصدای سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲ را در ذائقه سینمایی ۲۰۲۲ تکرار کند.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "نیویورک تایمز | امتیاز ۶۰ از ۱۰۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مانولا دارگیس | بازیگوشی وایتیتی فیلم را شناور نگه داشته است اما اصرار بر دوستداشتنی بودن ثور و همینطور محبوبیت و مرد-بودن او، به یک بنبست خلاقه بدل شده است. با وجود این، فیلم جذابیتهای خودش را دارد، از جمله حضور کریس همزورث، تسا تامپسون و راسل کرو.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "شیکاگو سان-تایمز | امتیاز ۵۰ از ۱۰۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ریچارد روپر | ثور یک شوخی است. این حکم همانقدر که یک نظر است، یک واقعیت هم هست؛ چون «ثور: عشق و تندر» یکی از مضحکترین و کماهمیتترین حماسهها در تاریخ جهان سینمایی مارول است؛ فیلمی افسار گسیخته و احمقانه که در نهایت، فصلی ناامیدکننده و بیربط در داستان دنبالهدار خدای تندر به شمار میرود؛ خدایی که انگار با هر فیلم، بیشتر سرنخ ماجرا از دستش خارج میشود. او اغلب خنگترین ابرقهرمان این جهان است و تقریباً به هر بحرانی با کنایه و شوخی جواب میدهد یا با اشاره غرورآمیز به بزرگیاش!",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "هالیوود ریپورتر | امتیاز ۴۰ از ۱۰۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دیوید رونی | تایکا وایتیتی سال ۲۰۱۷ با «ثور: رگناروک» این ابرقهرمان را با اتکا بر کمدی بیپرده و بیادبانه خود احیا کرد و فیلم را به بازتابی از بازیگوشیهای فرهنگ عامه بدل کرد که در فیلمهای «نگهبانان کهکشان» جواب داده بود؛ اما این بار از همان چاه برداشت کمتری دارد و در نتیجه شوخیها، افراطی و طاقتفرسا شدهاند و هر نوع هیجان، شکوه اساطیری یا احساس خطر پیرامون چالشهای پیش روی خدای تندر را از بین بردهاند. کریس همسورث همچنان مرد خوشتیپ و کمهوش عضلانی است اما در فیلمی که بیش از حد با شوخی پر شده است و در روایت یک داستان درگیرکننده و جذاب، کاملاً ناشیانه عمل میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "امتیازهای تماشاگران و منتقدان به فیلم ثور: عشق و تندر",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پس از خواندن نظر منتقدان شناختهشده، بد نیست امتیاز کاربران سایت «آیامدیبی» و دو سایت مطرح جمعآوری آرای منتقدان را هم ببینید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ثور از کجا شروع شد؟ فیلم تور: عشق و تندر چطور شکل گرفت؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مدت کوتاهی پس از نمایش عمومی سومین قسمت از این فیلمها یعنی «ثور: رگناروک» (Thor: Ragnarok) در نوامبر ۲۰۱۷، کارگردان آن فیلم تایکا وایتیتی و مدیران «مارول استودیوز» دیدار کردند تا درباره ایدههای ساخت فیلم دیگری در این مجموعه صحبت کنند؛ فیلمی که چراغ سبز تولیدش در پی واکنشهای مثبت به «رگناروک» داده شد. کریس همسورث در ماه ژانویه ۲۰۱۸ علاقهمندیاش به بازی دوباره در نقش تور را ابراز کرد، در حالی که مدت قراردادش با «مارول استودیوز» تا پایان بازی در «انتقامجویان: پایان بازی» (Avengers: Endgame) محصول ۲۰۱۹ بود. همسورث یک ماه بعد هم گفت که اگر «فیلمنامه عالی دیگری» در کار باشد، دوست دارد یک بار دیگر به این جهان داستانی برگردد. البته همزورث پیش از ساخت «رگناروک» از بازی در قالب این شخصیت خسته شده بود و به گفته خودش این وایتیتی بود که علاقهاش را احیا کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "وایتیتی در ژوییه ۲۰۱۹ قرارداد نویسندگی و کارگردانی چهارمین فیلم «تور» را امضا کرد و گفت که علاقهای به تکرار کارشان در «رگناروک» ندارد و در عوض «میخواهم کاری جالبتر برای خودم انجام بدهم تا کل مجموعه، جانی بگیرد و مطمئن شوم که از نظر خلاقه هم خودم انرژی بیشتری گرفتهام.» پایان همین ماه بود که کوین فایگی رییس مارول استودیوز در رویداد کامیک-کان سن دیئگو، نام و تاریخ نمایش عمومی قسمت چهارم را اعلام کرد و خبر رسید که همسورث و تسا تامپسون با همراهی ناتالی پورتمن برمیگردند. پورتمن که در قسمت سوم بازی نکرده بود، در پی دیداری با وایتیتی، بازی در فیلم را قبول کرد چون وایتیتی در خصوص بازگشت شخصیت او به این فیلم آزادی عمل خلاقه داشت و پیشنهاد کرده بود که شخصیت پورتمن به شکلی متفاوت و تازه به داستان برگردد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کریس همسورث که یکی از تهیهکنندگان اجرایی فیلم هم هست، برای بازیاش بیست میلیون دلار دستمزد گرفت که در قیاس با دستمزدش در ۳ فیلم قبلی جهان سینمایی مارول یعنی «رگناروک»، «انتقامجویان: جنگ ابدیت» (Avengers: Infinity War) و «انتقامجویان: پایان بازی» پنج میلیون دلار افزایش داشت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دان هاروین، وزیر هنرهای ایالت نیو ساوت ولز استرالیا، در پایان ژوییه همان سال اعلام کرد که چهارمین فیلم «تور» در «فاکس استودیوز استرالیا» در سیدنی فیلمبرداری میشود؛ بلافاصله پس از دیگر فیلم مارول با عنوان «شانگ-چی و افسانه ده حلقه» (Shang-Chi and the Legend of the Ten Rings). «تور: عشق و تندر» هفده میلیون دلار کمک مالی از دولتهای استرالیا و ایالت نیو ساوت ولز گرفت. از سوی دیگر، دیوید گرنت، نایب رییس مارول استودیوز، گفت که فیلمبرداری پشتسرهم این دو پروژه، فرصتهای شغلی زیادی را برای بومیان ایجاد خواهد کرد و انتظار میرود «عشق و تندر» ۱۲۷ میلیون دلار برای اقتصاد این کشور درآمد داشته باشد؛ و افزود: «این استودیو حتی میتواند با موسسههای آموزشی بومی همکاری کند تا فرصتهایی برای کارآموزی ایجاد شود.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کریستین بیل در ژانویه ۲۰۲۰ مذاکره برای بازی در فیلم را شروع کرد و یک ماه بعد تامپسون گفت که او نقش آدمبد داستان را بازی خواهد کرد. وین دیزل هم که در فیلمهای جهان سینمایی مارول صداپیشه شخصیت گروت (درخت) است خبر داد که شخصیتهای «نگهبانان کهکشان» (Guardians of the Galaxy) در این فیلم ظاهر میشوند؛ اما اوایل ماه آوریل بود که دیزنی تاریخ اکران بیشتر فیلمهای فاز چهارم مارول را به دلیل شیوع جهانی کرونا تغییر داد. پیشتولید «عشق و تندر» هم به تاخیر افتاد تا اینکه در نهایت، فیلمبرداری از اوایل ۲۰۲۱ شروع شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آیا میدانیدها",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "کریستین بیل پس از بازی در «شوالیه تاریکی برمیخیزد» (The Dark Knight Rises) در سال ۲۰۱۲، امکان بازی دوباره در فیلمهای ابرقهرمانی یا اقتباسی از کتابهای مصور را رد کرد و از زاویه دید بازیگری گفت که علاقهای به این دست فیلمها ندارد، بهخصوص که تجربه پوشیدن لباس بتمن برایش ناخوشایند و رنجآور بود. او به خاطر درخواست بچههایش بازی در «تور: عشق و تندر» را پذیرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "خانواده کریس همسورث در این فیلم نقشهایی را بازی کردهاند: پسرانش ساشا و تریستن، نقش ثور جوان را بازی کردهاند؛ دخترش ایندیا رُز، نقش دختر گور را بازی کرده است؛ برادرش لوک در قالب بازیگر تئاتری ظاهر شده که نقش تور را بازی میکند؛ و همسرش السا پاتاکی، نقش عشق سابق تور را ایفا کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "کریس همزورث در هشتمین ایفای نقش ثور به بزرگترین فیزیک خود رسیده است با وزنی ۱۰۵ کیلویی. ظاهراً او زیر نظر مربی قدیمیاش، لوک زوکی، کار کرده و در زمان فیلمبرداری هم برای حفظ عضلات خود، روزی هشت بار غذا میخورد تا حجمش را از دست ندهد.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "کریستین بیل به دلیل تداخل برنامههایش تا مرز خارج شدن از پروژه پیش رفت. او معمولا ترجیح میدهد وقفههای طولانیتری میان فیلمهایش باشد اما این بار فقط ۳ روز پس از پایان فیلمبرداری در لسآنجلس و شروع قرنطینه اجباری کووید-نوزده در استرالیا وقت داشت. در این مورد نیز بچههایش بودند که در نهایت او را متقاعد کردند.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "ناتالی پورتمن در گفتوگویی مجزا به «توتال فیلم» گفت که کریستین بیل با لباسهای شخصیتش بسیار وحشتناک شده بود: «اگر بچهها او را میدیدند جیغکشان پا به فرار میگذاشتند. او خیلی خیلی ترسناک شده بود و البته که بازیگر فوقالعادهای هم هست. عجیبتر این بود که وسط برداشتها یک گپ عادی شروع میشد که همچنان با ظاهر ترسناک او در مغایرت بود.»",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "کریس پرت که خودش ستاره فیلمهای اکشن است، سوای این واقعیت که داماد افسانه بدنسازی آرنولد شوارتزنگر است، در گفتوگویی اعتراف کرد که از فیزیک کریس همزورث در فیلم حیرت کرد: «مردم واقعاً از هیکل او شگفتزده خواهند شد. او در بهترین حالت خود است و همه را شگفتزده میکند. او در زندگی واقعی هم از نظر فیزیکی خدایی شده بین انسانها. او واقعاً «بزرگ» شده است.»",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "ثور اولین شخصیت در جهان سینمایی مارول است که برای خودش صاحب چهار فیلم مستقل شده است و البته تا ماه ژوییه ۲۰۲۲ (تیر و اوایل مرداد ۱۴۰۱) تنها شخصیت چهارفیلمی مارول هم هست.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "کریس همسورث از شخصیت گور، به عنوان آدمبد محبوبش در جهان مارول نام برده است.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "جلیقه تور تصویری از یک ساختار درختمانند دارد که از نُه شکل دایرهگون تشکیل شده است. این طرح برگرفته از ایگدراسیل – یا یگدراسیل – درخت جهان در اساطیر اسکاندیناوی (نورس) است که کیهان و نُه قلمروی آن را ترسیم کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "طراحی عنوان فیلم با الهام از زیرژانر «شمشیر و جادوگری» صورت گرفته است که در دهه ۱۹۸۰ محبوبیت ویژهای داشت.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "صحنهای که کورگ با بچهها در غار صحبت میکند ارجاعی است به فیلم «مد مکس آن سوی تاندردوم» (Mad Max Beyond Thunderdome) محصول ۱۹۸۵ که صحنه مشابهی دارد که در آن بچهها درباره پروتاگونیست فیلم میشنوند. هر دوی این فیلمها در استرالیا فیلمبرداری شدند.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "لهجه یونانی شخصیت زئوس، ایده راسل کرو بود. کارگردان میخواست این خدای یونانی با لهجه انگلیسی صحبت کند و برای همین از کرو خواست که یک برداشت را با لهجه یونانی و یک برداشت را با لهجه انگلیسی بگوید. بعد از آن بود که تایکا وایتیتی به این نتیجه رسید که حق با کرو بوده و لهجه یونانی بهتر جواب میدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "مردمان کادیجال و بیدیجال که بومیان و مالکان اصلی سرزمینهایی هستند که «ثور ۴» در استرالیا در آنها فیلمبرداری شد، پیش از شروع فیلمبرداری از تایکا وایتیتی (بازیگر و کارگردان) با برپایی یک مراسم دود سنتی و رقاصان گامای، استقبال کردند.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "یکی از خدایان شهر اومنیپوتِنس، «بائو خدای دامپلینگس» است. چنین خدایی اصلا وجود ندارد و این صرفا ادای دینی به فیلم کوتاه کمپانی دیزنی با عنوان «بائو» (Bao) محصول ۲۰۱۸ است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برگرفته از منابع مختلف",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ردیف نام سایت امتیازدهندهها امتیاز میانگین تعداد آراء ۱ IMDb کاربران ۶.۸ از ۱۰ ۱۱۴ هزار و ۲۷۷ کاربر ۲ متاکریتیک منتقدان برتر ۵۷ از ۱۰۰ بر اساس ۶۴ نقد ۳ راتن تومیتوز عموم منتقدان ۶.۶ از ۱۰ بر اساس ۳۸۴ نقد",
"ref": null
}
] | null |
original:گزارش فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | فیلم عروس؛ عامهپسند، ولی نه آسانپسند | [
{
"type": "p",
"text": "فیلم عروس، اولین ساخته بلند سینمایی بهروز افخمی -که پیش از آن تجربه ساخت سریال پرحاشیه کوچک جنگلی را در کارنامه داشت- یکی از فیلمهای مهم سینمای بعد از انقلاب است. آگاهی اولیه از شرایط اجتماعی ایران در دهه ۶۰، تحولاتی که پس از پایان جنگ تحمیلی به وقوع پیوست و جایگاه عروس بهعنوان تثبیتکننده یک جریان تازه در سینمای پس از جنگ ایران، میتواند به درک بهتر ما از این فیلم کمک کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "خلاصه داستان و عوامل فیلم عروس",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "خلاصه داستان فیلم عروس از این قرار است: «علاقه مفرط حمید خوشمرام به مهین باعث میشود که برای عملی ساختن خواستههای پدر او (آقای ناظری) و فراهم ساختن زمینه ازدواج، به قاچاق دارو روی بیاورد. با درآمد سرشاری که حمید از این راه به دست میآورد، آقای ناظری با ازدواج آن دو موافقت میکند. پس از انجام مراسم ازدواج، او و مهین راهی شمال میشوند تا ماه عسلشان را در ویلای حمید بگذرانند. در طول مسیر، حمید با زنی روستایی تصادف میکند و از صحنه حادثه متواری میشود. این حادثه بحرانی را در زندگی حمید ایجاد میکند که به یک تحول درونی منجر میشود.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کارگردان: بهروز افخمی، فیلمنامهنویسان: بهروز افخمی، علیرضا داودنژاد، موسیقی متن: بابک بیات، فیلمبردار: نعمت حقیقی، تدوینگر: محمدرضا مویینی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بازیگران: ابوالفضل پورعرب، نیکی کریمی، عباس امیری، علی سجادی حسینی، فرحناز منافی ظاهر، منصور والامقام، اکبر معززی، رقیه چهرهآزاد",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "عروس اولین بار در نهمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و در مجموع با استقبال گرم منتقدان روبهرو شد. فیلم در آن دوره نامزد ده جایزه شد و در سالی که فیلم پرده آخر (واروژ کریممسیحی) رکورد دریافت جوایز در تاریخ جشنواره فیلم فجر تا آن زمان را (با ۸ سیمرغ بلورین و یک دیپلم افتخار) شکست در نهایت عروس تنها ۲ سیمرغ بلورین (بابک بیات در رشته موسیقی متن و محمدرضا مویینی در رشته تدوین) و یک دیپلم افتخار (بهروز افخمی در رشته کارگردانی) را به دست آورد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "عروس از ۱۹ تیر ۱۳۷۰ روی پرده رفت و با اختلافی شگفتانگیز نسبت به فیلم دوم، با بیش از ۴ میلیون و ۴۲۳ هزار تماشاگر و فروشی بالغ بر ۱۱۵ میلیون تومان (با میانگین قیمت بلیت ۲۶ تومانی) پرفروشترین و پرمخاطبترین فیلم سال ۱۳۷۰ سینمای ایران لقب گرفت. در مقام مقایسه، اگر عروس در سال ۱۴۰۱ به نمایش درمیآمد و همین تعداد مخاطب را به خود جذب میکرد، با میانگین قیمت ۳۰ هزار تومانی فعلی بلیت سینما، به فروشی بالغ بر ۱۳۲ میلیارد تومان دست پیدا میکرد!",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نقد و بررسی فیلم عروس",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "عروس فیلم بسیار مهمی در تاریخ سینمای ایران بهشمار میرود؛ فیلمی که بخشی از مسیر حرکت سینمای ایران در دهه ۷۰ را تعیین کرد. اولین فیلم بلند سینمایی بهروز افخمی همچنین محصول تحولات اجتماعی پس از پایان جنگ تحمیلی هم بود. یکی از تحولات آن دوران، بازتر شدن فضای فرهنگی کشور بود. فیلمسازان ایرانی پس از پایان جنگ توانستند با دست بازتری بهسراغ مضامین و الگوهایی بروند که تا آن زمان ممنوعه تلقی میشدند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شاید بتوان گفت اولین نشانههای مهم این تغییر را در نهمین دوره جشنواره فیلم فجر دیدیم. در آن روزها، در حالی که بیشتر توجهات معطوف حضور ۲ فیلم جنجالی و شوکهکننده محسن مخملباف به نامهای شبهای زایندهرود و نوبت عاشقی در جشنواره بود، بهتدریج توجهات به فیلم جسورانه بهروز افخمی جلب شد. در حالی که سیاستهای سینمایی دهه ۶۰ مبتنی بر حذف ستارهسالاری بود، افخمی بهشکلی کلاسیک ۲ ستاره جذاب سینمایی را به تماشاگران معرفی کرده بود. تماشاگران (شاید برای اولین بار در سینمای بعد از انقلاب) با تعدد نماهای نزدیک از چهره بازیگرانی روبهرو شدند که قرار نبود جذابیتشان زیر گریمهای سنگین مخفی شود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "خسرو نقیبی (ماهنامه فیلم تیر ۸۶): «عروس تحولی در سینمای بیمار و گلخانهای دهه ۶۰ بود؛ فیلمی عجیب که دیر یا زود باید در آن سینما ساخته میشد ولی کسی جرأت وارد شدن به این عرصه را نداشت. عروس بیشک فیلم تحول است و استقبال مردم مهر تأیید این تحول»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۱۶ سال بعد از اکران عروس، خسرو نقیبی در پروندهای در شماره ویژه ماهنامه فیلم (۲۰ تیر ۸۶) که به فیلمهای پرفروش و برگزیده سینمای بعد از انقلاب ایران اختصاص داشت، اهمیت عروس را چنین توصیف کرد: «عروس تحولی در سینمای بیمار و گلخانهای دهه ۱۳۶۰ بود؛ فیلمی عجیب که دیر یا زود باید در آن سینما ساخته میشد ولی کسی جرأت وارد شدن به این عرصه را نداشت. عروس بیشک فیلم تحول است و استقبال مردم مهر تأیید این تحول.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نقیبی تأثیرگذاری عروس را از دو جنبه بررسی کرد. مورد اول، همانطور که اشاره شد، ستارهسازی بود. در حالی که نظام سینمایی دهه ۶۰ ایران نظامی ضدستاره بود، عروس دو ستاره جوان را به سینمای ایران معرفی کرد: «نیکی کریمی و ابوالفضل پورعرب نخستین ستارههای جوان سینمای پس از انقلاب به مفهوم کامل آن بودند».",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مورد دوم، جنبه عاشقانه ماجرا بود: «باور اینکه پرفروشترین فیلم سال ۱۳۷۰ یک رمانس ایرانی باشد، در آن شرایط سخت بود. اگر در دهه ۶۰ برای حل مسأله صورت مسأله پاک شده بود و در گلهای داودی عاشقهای داستان نابینا بودند، در اینجا دو جوان حضور داشتند که داستان، قصه عشق میان آنها بود. افخمی نه در دام ساخت ملودرامی سخیف افتاده بود – چیزی که عادت سینمای ایران در تمام تلاشهای دهه ۱۳۶۰ خودش در این زمینه بود – و نه به طرزی افراطی سعی کرده بود خط قرمزها را بشکند. فیلمساز از فرمول قدمگذاشت در حیطهای که کسی قبلتر جرأت ورود به آن را نداشت، بیآنکه منعی در کار باشد، استفاده کرد و همین عروس را به یک اتفاق تبدیل کرد».",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با این وجود، نمایش عروس در جشنواره فیلم فجر جنجال فراوانی را در مطبوعات به پا کرد. در سال ۱۳۸۹ پروندهای در مورد کارنامه بهروز افخمی در نشریه ۲۴ منتشر شد. در این پرونده و در مطلبی که به بررسی کلی فیلمهای افخمی اختصاص داشت، در مورد جنجالهای مطبوعاتی عروس چنین آمده است: «مهمترین جنجال عروس که بعد از نمایش آن در جشنواره فجر به میان آمد ناظر به تمهیداتی گنج قارونی بود که فیلم برای جذب تماشاگر استفاده میکرد. امیر حمزهلویی تنها یکی از مخالفان بود که در نشریه حریم (شماره ۲۷)، عروس را فیلمی دانست که در آن «بیش از ۵۰ بار چهره رنگی و لباس زنی نیمهعریان بر پرده سینما [به نمایش درمیآید] تا هوش و دماغ جوانان فراغتیافته از فضای سوزوگداز جنگ را برباید». این جنجالها با حواشی نمایش جشنوارهای ۲ فیلم نوبت عاشقی و شبهای زایندهرود هم پیوند خورد و حتی کار به مجادلههای تند مطبوعاتی در روزنامههایی مثل کیهان هم کشید.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حمایت سید مرتضی آوینی از عروس افخمی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۲ فیلم جنجالی محسن مخملباف هیچگاه رنگ اکران عمومی را به خود ندیدند و خیلیها اعتقاد دارند این اتفاق ممکن بود برای فیلم عروس هم رخ دهد. در این میان، نام یک حامی مهم کنار فیلم عروس خودنمایی میکند؛ حامی معتبری که عدهای اعتقاد دارند اگر او تمامقد پشت فیلم نایستاده بوده، چه بسا اولین فیلم بلند سینمایی بهروز افخمی هم به سرنوشت فیلمهایی چون شبهای زایندهرود و نوبت عاشقی دچار میشد: سید مرتضی آوینی.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آوینی در آن دوران مقالات بسیار مهمی در راه تبیین ویژگیهای سینمای مطلوب نگاشته بود و، برخلاف عدهای از دستاندرکاران وقت سینمای ایران، بر این نکته تأکید کرده بود که سینمای مطلوب – ضمن حفظ ویژگیهای مهم محتوایی – باید قابلیت برقراری ارتباط با مخاطب را هم داشته باشد. ستایشی که آوینی در آن دوران نثار سینمای هیچکاک میکرد، نمونهای از این دیدگاه بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سید مرتضی آوینی: «افخمی تماشاگر را دست کم نگرفته است. نه با افاضات خودبینانه خواسته است که خودش را به رخ مردم بکشد و نه به مردم طعنه زده است که شما نمیفهمید؛ نه آن را به تماشای رؤیاهای مالیخولیایی یک روشنفکر متظاهر برده است، نه سینما را با گالریهای نقاشی اشتباه گرفته است و نه با سن تئاتر، نه با گالری وحشت، نه با دارالمجانین و نه با موعظههای پدر روحانی در کلیسا و نه با هیچ چیز دیگر. او سینما را درست همانطور که باید باشد دیده است، نه بیشتر و نه کمتر»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با توجه به جایگاه آوینی در ساختار فرهنگی آن دوران، حمایت او از عروس وزنه مهمی بود که باعث میشد کمتر کسی جرأت مقایسه این فیلم را با آثار مبتذل داشته باشد. آوینی (با نام مستعار فرهاد گلزار) چنین از اولین ساخته سینمایی افخمی حمایت کرد: «عروس فیلمی است استادانه و نمونهای از سینمای مطلوب. اینکه ما دریابیم اگر همه فلاشبکها در نیمه اول فیلم جمع نمیشد بهتر بود -اشکالی که خود افخمی هم در مصاحبه با تلویزیون به آن اشاره داشت- و یا اگر امکان داشت که در نیمه دوم فیلم هم همان ریتم اولیه حفظ شود و یا ای کاش بازی پسرعمو بهتر از آب درمیآمد… و انتقادهایی از این دست، تغییری در اصل مطلب نمیدهد، و اصل مطلب این است که افخمی سینما را همان طور که باید باشد دیده است نه بیشتر و نه کمتر».",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آوینی در ادامه مطلب و در امتداد نظراتش در مورد نحوه ارتباط فیلم با تماشاگر، توانایی افخمی را در راه پیدا کردن نقطه تعادلی در این زمینه مورد ستایش قرار داد و البته در این راه به بخشی از جریان سینمای موسوم به روشنفکری هم طعنه زد: «افخمی تماشاگر را دست کم نگرفته است. نه با افاضات خودبینانه خواسته است که خودش را به رخ مردم بکشد و نه به مردم طعنه زده است که شما نمیفهمید؛ نه آن را به تماشای رؤیاهای مالیخولیایی یک روشنفکر متظاهر برده است، نه سینما را با گالریهای نقاشی اشتباه گرفته است و نه با سن تئاتر، نه با گالری وحشت، نه با دارالمجانین و نه با موعظههای پدر روحانی در کلیسا و نه با هیچ چیز دیگر. او سینما را درست همانطور که باید باشد دیده است، نه بیشتر و نه کمتر. و خوب، طبیعی است اگر آنان که سینما را نه چون سینما بلکه منطبق با تصورات خویش میخواهند، قدر کار او را نشناسند. اینجا جایی نیست که جشنوارهها نظر بدهند و او هم بدون شک فیلم را برای جشنوارهها نساخته است. استادی افخمی فقط در کارگردانی نیست. نحوه روبهرویی او در فیلم عروس با تماشاگر سینما بیشتر از کارگردانیاش استادانه است. او تماشاگر سینما را خوب میشناسد و در عین حال از این شناخت سوءاستفاده نمیکند» (به نقل از وبسایت Aviny.com).",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حتی گروهی از منتقدان که نظرشان در مورد عروس تا این حد مثبت نبود هم تلاش افخمی را برای برقراری ارتباط با تماشاگر ستودند. یکی از این منتقدان جواد طوسی بود که در یادداشتی در شماره ۱۱۰ ماهنامه فیلم (شهریور ۱۳۷۰) مطلب خود را چنین جمعبندی کرد: «برای فیلمساز بدون ادعایی که ارتباط برقرار کردن با تماشاگر برایش اهمیت دارد، ارزشی به مراتب بالاتر از آن فیلمسازی که در همان یکی دو فیلم اولش (بهویژه اگر یکی دو جایزه از جشنوارههای داخلی و خارجی را هم گرفته باشد) از «سینمای من» داد سخن سر میدهد، قائل هستم. سینمای عروس، سینمایی عامهپسند و کموبیش خنثی است، ولی آسانپسند نیست… با سینمای خنثی میانه زیاد خوبی ندارم، اما کار افخمی در عروس از چند جهت قابل تأیید است: او زبان سینما را بهطوری ساده و قابل فهم عامه به کار برده، و توانسته سهمی – هرچند ناچیز – در جلوگیری از تداوم و گسترش بحران اقتصادی حاکم بر سینمای ایران داشته باشد».",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نظرها پس از جشنواره فیلم فجر درباره عروس افخمی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "همانطور که اشاره شد، واکنش فنی منتقدان نسبت به عروس پس از نمایش در جشنواره فجر عموماً مثبت بود و بخش مهمی از نظرات منفی به بحثهای استراتژیک و غیر فنی برمیگشت. نگاهی به نظرات منتقدان ماهنامه فیلم بعد از نهمین دوره جشنواره فیلم فجر این نکته را اثبات میکند (تمامی مطالب به نقل از شماره ۱۰۴ ماهنامه فیلم، نوروز ۱۳۷۰).",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هوشنگ گلمکانی (ماهنامه فیلم، نوروز ۱۳۷۰): «یک فیلم خوشساخت و کاملاً حرفهای، گیرا و پر کشش، با فیلمنامهای دقیق و محکم. هرچند که ریتم نیمه دوم فیلم با ریتم نیمه اول متفاوت است، اما در این نیمه کمحادثه، تنشی درونی و بسیار قوی جریان دارد که تا پایان تماشاگر را در التهاب نگه میدارد. پایان فیلم، بهرغم آن که تکاندهنده نیست، اما بسیار مناسب و اندیشمندانه است»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هوشنگ گلمکانی در گزارش جشنوارهایاش اینچنین به ستایش فیلم عروس پرداخت: «فیلم عروس تماشاگرانش را غافلگیر کرد. یک فیلم خوشساخت و کاملاً حرفهای، گیرا و پر کشش، با فیلمنامهای دقیق و محکم. هرچند که ریتم نیمه دوم فیلم با ریتم نیمه اول متفاوت است، اما در این نیمه کمحادثه، تنشی درونی و بسیار قوی جریان دارد که تا پایان تماشاگر را در التهاب نگه میدارد. پایان فیلم، بهرغم آن که تکاندهنده نیست، اما بسیار مناسب و اندیشمندانه است که فیلم را از غلتیدن به کلیشهها و شعارها و هپیاندهای باسمهای نجات میدهد. تدوین، موسیقی و فیلمبرداری عروس از امتیازهای برجسته آن است؛ به اضافه یک غیرمنتظره دیگر، که آن هم معرفی یک بازیگر توانا به سینمای ایران است: ابوالفضل پورعرب.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "احمد طالبینژاد هم گزارههای مشابهی را مطرح کرد: «عروس یک فیلم حرفهای خوشساخت در کادر دوستداشتنی اسکوپ است. فیلمی مملو از فکرهای سینمایی قابل درک و نه فریبآلود، با یک صحنه درخشان خیلی خوب. فیلمی که به قصد فروش ساخته شده و تماشاگرش را تا به آخر بر صندلی مینشاند. این همان چیزی است که سالها بود انتظارش را میکشیدیم. تا با حمایت از آن ثابت کنیم که منتقدان برخلاف آنچه شایع است، فقط «نخبهگرا» نیستند و فیلم خوب را دوست دارند. حتی اگر تجارتی باشد».",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جالب است که صفاتی چون پرکشش، خوشساخت و حرفهای در آن دوران برای توصیف کیفیت فیلم عروس در یادداشتهای منتقدان مختلف تکرار میشد. جواد طوسی یکی از منتقدان دیگری بود که با استفاده از چنین واژههایی، کار افخمی را تحسین کرد: «بهروز افخمی در پی مجموعه کوچک جنگلی، در اولین تجربه سینمایی خود فیلمی پرکشش و خوشساخت ارائه میدهد. حتی سمتگیری ضمنی او در مورد افرادی با خصوصیات فرهنگی و پایگاه اجتماعی حمید خوشمرام و همسرش، به دور از شعارگرایی و با تمهیدی مناسب نمایانده میشود: در طول راه، چندین بار از رادیو اطلاعیهای راجع به حمله رزمندگان پخش میشود که همواره با بیتفاوتی مطلق حمید و زنش روبهرو هستیم. در یکی از این صحنهها صدای گوینده و مارش نظامی، با موسیقی خارجی که در اتومبیل حمید به گوش میرسد، آمیخته میشوند. نگاه ترحمآمیز و حقارتبار افخمی به حمید، در صحنه پایانی بهخوبی جلوهگر است. درباره ظرافتهای تصویری عروس بیش از این میتوان سخن گفت.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "طوسی در زمان اکران عروس و در یادداشتی که بخشهایی از آن را در ادامه خواهید خواند، بسیاری از این ایدهها را مجدداً و بهشکلی جزییتر مطرح کرد. با این وجود انتقاداتی را هم به فیلم وارد دانست که در یادداشت جشنوارهای طوسی به آنها اشاره نشده بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نقدهای هنگام اکران فیلم عروس",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اکران عمومی عروس در تابستان ۱۳۷۰ بحث در مورد این فیلم را دوباره داغ کرد. با توجه به تفاوت عروس با مسیر دستبهعصای حرکت سینمای ایران در طول دهه ۶۰، حمایت از این فیلم یا مخالفت با آن میتوانست جنس سینمای مطلوب هر منتقد را هم به مخاطب بشناساند. این امر بهخصوص با در نظر گرفتن این نکته قابل توجه است که گروهی از مخالفان عروس، فیلم را یک فیلمفارسی بزکشده میدانستند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شاهرخ دولکو (منتقدی که عموماً زبان گزندهای هنگام مواجهه با فیلمها داشت) یکی از حامیان این فیلم بود. او در نقدی که در شماره ششم از دوره سوم نشریه سوره (شهریور ۷۰) بر عروس نوشت، ضمن تحسین کار افخمی در فیلم به برخی از ایرادات مطرحشده از سوی منتقدان هم پرداخت و اکثر آنها را رد کرد: «فیلم در ارائه تیپ حمید خوشمرام و رسیدن او تا نقطه تحول و آغاز پیدایش شخصیت حمید خوشمرام تا حد کافی موفق مینماید. ایراداتی که این طرف و آن طرف از فیلم میگیرند – مبنی بر نشانندادن درست شغل حمید، تحول باسمهای، کوتاه شدن موی سر به مثابه تحول او و… – ایراداتی حسابنشدهاند.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شاهرخ دولکو (سوره، شهریور ۷۰): «عروس، یکی از معدود فیلمهایی است که عشق و نیروی جادوییاش، مضمون اصلی آن محسوب میشود: گذشتن از همه چیز برای دستیابی به عشق، افسردگی در از دست دادن آن و بعد دوباره، گذشتن از تنها چیز باقی مانده، باز هم برای رسیدن به آن. این تقدیر و ستایش با شور و هیجانی درخور بیان میشود. چه در نوع شخصیت حمید و تعلق خاطرش به مهین (و همینطور بازی مناسب پورعرب) و چه در اعمال جنونآمیز او برای رسیدن و بعد حفظ آن عشق»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دولکو در ادامه نوشت: «فیلم اولاً به دلیل آنکه منطق خاص دنیای مخلوق خود را حفظ میکند – و این منطق، بهخصوص به دلیل «اجبار» در انتخاب قالب رجعت به گذشته، خاصتر نیز شده است – دلیلی بر این نمیبیند تا بر اساس منطق دنیای بیرون عمل کند. به این ترتیب بسیاری از انگیزهها و اعمال – و حتی نتیجهگیریها – میتواند به نفع ایجاز آن منطق حذف شود. و ثانیاً از آنجایی که هیچکدام از آن موارد ذکرشده جزو موارد اصلی فیلم نیستند، هیچ لزومی نیز در پرداختن بیشترشان – یا حتی توضیحشان – لازم نمینماید. از این دیدگاه ما نه به شرح مبسوط و جزء به جزء شغل حمید احتیاج چندانی داریم و نه این که کوتاه کردن موی سر را – اینقدر سادهانگارانه – به حساب تحول شخصیتی او میگذاریم. تحول حمید از تیپ به شخصیت بسیار قبلتر از آن شروع شده است و در این نقطه فقط آشکار میشود».",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دولکو همچنین به این اشاره کرد که نحوه پرداخت فیلم به مسأله عشق، یکی از ویژگیهایی است که عروس را از دیگر فیلمهای ایرانی متمایز میکند: «عروس، یکی از معدود فیلمهایی است که عشق و نیروی جادوییاش، مضمون اصلی آن محسوب میشود: گذشتن از همه چیز برای دستیابی به عشق، افسردگی در از دست دادن آن و بعد دوباره، گذشتن از تنها چیز باقی مانده، باز هم برای رسیدن به آن. این تقدیر و ستایش با شور و هیجانی درخور بیان میشود. چه در نوع شخصیت حمید و تعلق خاطرش به مهین (و همینطور بازی مناسب پورعرب) و چه در اعمال جنونآمیز او برای رسیدن و بعد حفظ آن عشق».",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جواد طوسی هم در یادداشتی در شماره ۱۱۰ ماهنامه فیلم (شهریور ۱۳۷۰) به بحث نزدیکی الگوهای اولیه عروس با سینمای عموماً بیکیفیت موسوم به فیلمفارسی اشاره کرد و به این پرداخت که چطور افخمی با زیرکی روی لبه تیغ حرکت کرده است: «همانگونه که حمید و مهین در صحنهای از فیلم در چند قدمی پرتگاهی قرار میگیرند، بهروز افخمی هم در طی ساختن عروس با وضعیت مشابه مخاطرهآمیزی مواجه بوده است؛ پرتگاهی که او آگاهانه و حسابشده به آن نزدیک شده، پرتگاه فیلمفارسی است. ولی به هر حال با تیزهوشی از خطر میجهد. خط اولیه قصه عروس بیشباهت به محصولات دهه چهل سینمای ایران نیست: جوانی خوشتیپ ولی یک لاقبا و آسمانجل که عاشق دختری از طبقه دیگر میشود. افخمی با این دستمایه و با پشتگرمی موقعیت و استعدادش، چند کار نو که در سالهای اخیر سابقه نداشته، در فیلمش انجام میدهد. اهمیت دادن او به چهره دو بازیگر اصلی و اصرارش در ارتباط برقرار کردن تماشاگر با آنها، از آن جمله است. او با توجه به علاقهاش به سینمای آمریکا و سنت ستارهسازی، تلاش بسیار کرده که نقش و اهمیتی در خور این سنت، به دو بازیگر فیلمش بدهد. این کوشش فیلمساز و خصوصیات چهره بازیگر نقش مقابل حمید (بهرغم بازی ضعیفش) و همچنین مایههای تینایجری فیلم، نقش مؤثری در پرفروش بودن فیلم داشته است.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نقدهای منفی به فیلم بهروز افخمی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دیدگاه اجتماعی عروس یکی از ویژگیهایی بود که به نظرات متضادی در رسانهها منجر شد. بهعنوان مثال شاهرخ دولکو به پایانبندی فیلم اشاره کرد و آن را (علیرغم خوشبینی مستتر در آن) دور از افراط در اخلاقگرایی دانست: «فیلم اگرچه با بازگرداندن کامل و بیشبهه حمید به مسیر اخلاقی زندگی و همچنین طرد کامل روحیه حسابگری اجتماعی در او با خوشبینی افراطگونهای همراه میشود، اما در عمل به آن حد از افراط در اخلاقگرایی و صداقتی که مدنظر دارد نمیرسد. پایان دوگانه فیلم اگرچه غلبه بیشتری به سمت نقطه روشن دارد، اما به لحاظی میتواند سرآغاز چرخشی دوباره به سمت نقطه تاریک نیز قلمداد شود. ماشین حمید به بیمارستان میرسد و مهین با دیدن او با چهرهای افسرده روی برمیگرداند و تصویر فیکس فریم میشود. به این ترتیب فیلم، در همان حال که بر تخریب حسابگری و رسیدن به صداقت در میان انسانها تأکید میکند، خود بر غیر قابل امکان و دور از دسترس ساده بودن همین سیر حرکتی نیز اذعان دارد».",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سعید عقیقی (ماهنامه فیلم، شهریور ۷۰): «عروس فیلمی درباره زمان ما نیست. نشانیهای گمراهکننده، بیهوده سبب میشوند تا این باور نادرست در ما بهوجود آید که در فیلم باید به دنبال ثبت طرحی از مناسبات اجتماعی روزگارمان بگردیم»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اما فیلم با انتقاداتی هم از نظر محتوایی روبهرو شد. جواد طوسی یکی از منتقدانی بود که، علیرغم ستایش کلی عروس، مشکلاتی را هم برای فیلم برشمرد: «اگر افخمی میخواسته در کنار خط اصلی فیلم (همان سینمای موردعلاقه خودش)، گوشه چشمی هم به مسائل اجتماعی داشته باشد، باید در نظر میگرفت که آن رفتار غیرانسانی و خشونتآمیز حمید و آن سیر قهقرایی شخصیتیاش، ریشه کامل در ناهنجاریهای جامعهای دارد که جوهره وجودی حمید خوشمرام در آن شکل گرفته. پس چنین شخصی نباید به طور منفرد و جدا از اجتماع پیرامونش مورد ارزیابی و انتقاد قرار گیرد. از قضا افخمی در انتخاب جوانی با خصوصیات حمید درست عمل کرده، زیرا در شرایط نامتعادل کنونی که عدم وجود بازار مناسب شغلی برای جوانان موجب روی آوردنشان به مشاغل کاذب و پردرآمد شده، امثال حمید خوشمرام در جامعهمان کم نیستند… اما افخمی جدا از این انتخاب بهجا، به بیراهه میرود و تنها در حد محکوم یا تبرئه کردن فرد، میماند. اگر واقعاً افخمی از سیاستزدگی در سینما میگریزد و معتقد است که سینما نباید میتینگ سیاسی باشد، پس چرا از زبان دختری در موقعیت و پایگاه اجتماعی مهین ناظری، آنگونه جملاتی که با یک من سریش هم به چنین شخصیتی وصل نمیشوند، ادا میکند: «اون [منظور، حمید است] خیلیها رو کشته… خیلیها مردن، اونایی که تو صف دارو ایستادن.» اصلاً باورمان نمیشود دختری با شرایط خانوادگی مهین و با داشتن پدری که آن نسخههای عریض و طویل را برای تشکیل زندگی زناشویی دخترش تجویز میکند، اینگونه دم از مردمدوستی بزند».",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سعید عقیقی یکی از منتقدانی بود که بهطور کلی دیدگاهی منفی نسبت به عروس داشت. او در یادداشت خود (در شماره ۱۱۰ ماهنامه فیلم، شهریور ۷۰)، به این اشاره کرد که عروس، برخلاف ظاهرش، فیلمی در مورد جامعه و شرایط روز نیست: «عروس در شکل ظاهریاش فیلمی درباره زمان ماست. مسایلی چون جنگ، قاچاق و غیره بعد روزمرگی فیلم را تقویت میکنند، غافل از این که الگویی که فیلم بر اساس آن ساخته شده است هیچ ربطی به ظواهر مبهم و متناقضی ندارد که از شدت انباشتگی سرمشق اصلی را تحتالشعاع قرار داده و طرح کمرنگی از آن باقی گذاردهاند».",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "عقیقی در ادامه برای تأکید بر دیدگاه منفیاش، به تحول شخصیت اصلی (حمید خوشمرام) اشاره کرد و با اشاره به مراحل این تحول و مشکلاتی که در این راه وجود دارد، به این نتیجه رسید که: «پسزمینه ناواضح شخصیت حمید خوشمرام لمس دگردیسی اولیه او را دشوار میسازد و در نتیجه برقراری ارتباط با موقعیت نهاییاش را غیرممکن جلوه میدهد. پدر دختر نیز – که بهآسانی قاچاقچی تربیت میکند – خودش آنقدر مفلوک است که با کوچکترین تلنگری در مقابل حمید به زانو درمیآید و هیچ کنترلی بر شخصیت او ندارد. از همه مهمتر دختر تا زمان ازدواج کمترین اطلاعی از وضعیت شغلی حمید – و پدرش – ندارد و انگار اصلاً برایش مطرح نیست که او از کجا به چنین موقعیتی دست یافته است. طبیعی است که ترکیب این عوامل نامتجانس نتیجهای جز ضعف و تشتت در پرداخت شخصیتها به دنبال نداشته باشد».",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نتیجهگیری نهایی عقیقی هم چنین است: «عروس فیلمی درباره زمان ما نیست. نشانیهای گمراهکننده، بیهوده سبب میشوند تا این باور نادرست در ما بهوجود آید که در فیلم باید به دنبال ثبت طرحی از مناسبات اجتماعی روزگارمان بگردیم. توقع بیجایی هم هست. آن هم از فیلمی ساختهشده بر اساس یکی از کلیشههای موفق و مشهور سینمای حادثه که با چنین پرداختی، به سینمای متفکر پیوند خورده است. تا این ابهام زاییده دوگانگی برطرف نشود، موجودیت هیچیک از دو موقعیتی که فیلم بدان میپردازد قابل توجیه نیست.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کدام فیلمسازان طرفدار عروس افخمی بودند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در گزارشهای ماهنامه فیلم از نهمین جشنواره فیلم فجر (شماره ۱۰۴، نوروز ۷۰)، طبق سنتی که در آن دوران وجود داشت، از تعدادی فیلمساز هم در مورد آثار محبوبشان از جشنواره فجر سال ۶۹ نظرسنجی شده است. شاید دانستن نام گروهی از فیلمسازانی که فیلم عروس را در میان آثار برگزیدهشان قرار دادند جالب باشد. تعدادی از این سینماگران ضمن قرار دادن نام فیلم عروس در میان آثار برگزیدهشان از نهمین دوره جشنواره فیلم فجر، توضیحی در مورد دلایل این انتخاب ندادند: محمدرضا هنرمند، مجید جوانمرد و سیامک شایقی (که البته به این اشاره کرده که فقط نیمه اول فیلم را پسندیده) از جمله این فیلمسازان بودند. اما سینماگران دیگری، در حد یک یا دو جمله به دلایل حضور نام این فیلم در میان آثار برگزیدهشان اشاره کردند. خواندن نام این فیلمسازان و دلایل توجهشان به فیلم عروس، خالی از لطف نیست.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "مسعود رسام: به خاطر نزدیکیاش به سینما.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "مهدی صباغزاده: به دلیل پرداخت حرفهای و تسلط کارگردان در ارائه موضوع. البته از نیمه دوم فیلم دچار افت میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "تهمینه میلانی: برای ساخت خوب، موسیقی و بازی مناسب ابوالفضل پورعرب.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "سیروس الوند: به خاطر شهامتش در تعریف قصهای که میتوانست اشکانگیز و نالهافزا باشد و حالا جدی و قابل تعمق است.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "ابوالحسن داودی: به خاطر تکنیک نسبتاً خوب در ارائه داستانی نه چندان تازه.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "داریوش فرهنگ: به خاطر تکنیک و پرداخت سینمایی.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در رأیگیری از منتقدان ماهنامه فیلم در همین شماره هم عروس به عنوان سومین فیلم محبوب جشنواره نهم فجر انتخاب شد. همینطور در بخشهای مختلف، عروس رتبههای زیر را به دست آورد: رتبه دوم در کارگردانی، رتبه چهارم (به طور مشترک) در بهترین فیلمنامه، رتبه اول در رشته بهترین بازیگر نقش اول مرد (ابوالفضل پورعرب).",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "نتیجهگیری",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلمهای زیادی در گذر زمان فراموش میشوند و آثار اندکی باقی میمانند. از بین این دسته دوم، بعضی از فیلمها چند دهه پس از اکران هنوز تازه و تأثیرگذار بهنظر میرسند و در مورد گروه دیگر، اهمیتی که در تاریخ سینما داشتهاند اولویت پیدا میکند. شاید بتوان عروس را بیشتر متعلق به دسته اخیر دانست. حالا که بیش از سه دهه از نمایش عمومی عروس گذشته و فارغ از تأثیرات اجتماعیاش، ایراداتی که عدهای از منتقدان در همان زمان مورد اشاره قرار داده بودند بیشتر خودنمایی میکند: بخشهایی از فیلم شعاری به نظر میرسد؛ تحول شخصیت اصلی را – علیرغم جزییات هوشمندانهای که در فیلم وجود دارد – میتوان از جنبههایی سردستی تلقی کرد؛ و نیمه دوم فیلم به طراوت و جذابیت نیمه اولش نیست. شاید بتوان عروس را بیش از یک فیلم درخشان، شروع مسیری در کارنامه افخمی در نظر گرفت که تقریباً یک دهه بعد با فیلم شوکران به کمال رسید. در شوکران هم تلاش افخمی برای روایت یک داستان کلاسیک و عامهپسند با جنبههای قوی ملودراماتیک در کنار اشاره به مسائل مهم اجتماعی خودنمایی میکند و حاصل کار یکی از مهمترین، پیچیدهترین و درخشانترین آثار تاریخ سینمای ایران است. شاید اگر تجربیاتی مثل عروس در کارنامه افخمی وجود نداشتند، درخشانترین آثار او هم از کیفیت فعلی برخوردار نبودند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با این وجود عروس بهطور مستقل هم فیلم قابل تأملی است. ظرائفی که در روایت و اجرای فیلم وجود دارند (از جمله تلاش افخمی برای دوری از شعاری شدن در بسیاری از قسمتها یا اجرای بیتأکید او که پر از نشانهگذاریهای دقیق است) هنوز هم میتوانند توجه مخاطب را به خود جلب کنند. عروس فیلم درخشانی نیست ولی هنوز ارزش تماشای مجدد را دارد.",
"ref": null
}
] | null |
original:معرفی فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | همه آنچه میخواهید درباره ثور: عشق و تندر بدانید | [
{
"type": "p",
"text": "زمان پخش فیلم ثور کی است؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بعد از فروش به نسبت موفق فیلم ثور: عشق و تندر در سینماها و استریمها، ۸ سپتامبر ( در واقع ۱۷ شهریور ۱۴۰۱ خودمان) از دیزنی+ پخش خواهد شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "عوامل و بازیگران فیلم ثور: عشق و تندر",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کارگردان: تایکا وایتیتی، فیلمنامهنویسان: تایکا وایتیتی و جنیفر کِیتین رابینسن، مدیر فیلمبرداری: بری ایدویین، تدوینگران: متیو اشمیت، پیتر اس. الیئت، تیم روش و جنیفر وِچیارِلو، آهنگسازان: مایکل جاکینو و نامی مِلوماد",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بازیگران: کریس همسورث (ثور)، کریستین بیل (گور سلاخ خدایان)، ناتالی پورتمن (جین فاستر/ مایتی تور)، تسا تامپسون (والکری)، تایکا وایتیتی (صداپیشه کورگ)، جیمی الکساندر (سیف)، راسل کرو (زئوس)، کریس پرت (پیتر کوییل/ استار-لُرد)، دیو باتیستا (درکس)، وین دیزل (صداپیشه گروت)، بردلی کوپر (صداپیشه راکت) و…",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "خلاصه داستان فیلم ثور: عشق و تندر",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بازنشستگی ثور بههم میخورد چون سر و کله قاتلی کهکشانی پیدا میشود که با نام گور، ملقب به سلاخ خدایان، شناخته میشود؛ و از لقبش پیداست که انقراض خدایان را دنبال میکند. تور برای نبرد با این تهدید بزرگ از کمک والکریشاه، کورگ و دوست سابق خود جین فاستر (که در کمال تعجب تور، میتواند پتک جادویی او را به کار بگیرد) کمک میگیرد. آنها با هم راهی یک ماجراجویی کیهانی دلخراش میشوند تا به راز انتقام سلاخ خدایان پی ببرند و پیش از آنکه دیر بشود جلوی او را بگیرند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نظر منتقدان درباره فیلم تور: عشق و تندر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "کولایدر | امتیاز ۱۰۰ از ۱۰۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تِریس لَکسِن | غافلگیرکننده است که پس از این همه وقت، ثور به عنوان یکی از قدیمیترین و محبوبترین شخصیتهای جهان سینمایی مارول، سرافراز ایستاده است. این چیزی نبود که ما پس از دنباله «تور: دنیای تاریک» (Thor: The Dark World) فکرش را میکردیم اما این تور بسیار با خدای اَزگاردیئن جوان دو قسمت اول این مجموعه فیلمها متفاوت است. همه میدانند که از وقتی تایکا وایتیتی پا به دنیای این مجموعه گذاشت، داستان احیا شد و حالا او در قسمت چهارم نهفقط به آنچه در «ثور: رگناروک» خلق کرد – با شوخطبعی ناهنجار و زیباییشناسی رنگارنگ آن – ادای دین و احترام میکند بلکه به پیش از آن هم توجه ویژهای میکند و نگاه پیچیدهای به خدای تندر میاندازد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تایکا وایتیتی با «عشق و تندر» همان سینمای خودش را به طور کامل تکرار و دنبال کرده است. فیلمنامه را با همکاری جنیفر کیتین رابینسن نوشته است و DNA او در سراسر فیلم به چشم میآید. عجیب و غیرعادی، بامزه، با تاثیرپذیریهایی از سبک کمدی اسلپاستیک، دُز سنگینی از شور و احساس، و کمی هم غمواندوه؛ که وقتی صحبت از اثری از وایتیتی میشود، فرمول آشنایی است اما نه از آن فرمولهایی که جذابیت و افسون خود را از دست دادهاند. بیشتر نماهای فیلم جوری طراحی و گرفته شدهاند که انگار مستقیم از صفحههای یک کتاب مصور بیرون آمدهاند، با همان سایههای موثر، رنگهای دراماتیک و چشماندازهای گسترده.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شما بهراحتی میتوانید «عشق و تندر» را فیلمی فراتر از تصور توصیف کنید چون هم یک ابرقهرمان جدید را معرفی میکند، هم یک آدمبد تازه، و هم چند شخصیت جدید که بهطور حتم میتوانیم در داستانهای آینده بیشتر از آنها ببینیم؛ و در ضمن، اطلاعات مارولی تازهای برای بررسی کردن در اختیار ما قرار میدهد. نیمه اول فیلم شاید با این همه بخشهای متحرک کمی دچار لکنت باشد و اگر بازیهای قوی بازیگران نبود احتمالاً از هم فرو میپاشید؛ اما نیمه دوم اوج میگیرد و صحنههای نبرد باشکوهی را عرضه میکند و با دقت به مضمون اصلی فیلم میپردازد که پذیرفتن همه نوع عشق -رمانتیک، افلاطونی، خانوادگی- است. «ثور ۴ عشق و تندر» در باب پذیرا بودن و آسیبپذیری است، درباره این است که خواهان عاشق شدن باشیم، حتی اگر معنیاش آزرده شدن باشد؛ و این درس فیلم است.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "ورایتی | امتیاز ۹۰ از ۱۰۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اوئن گلیبرمن | فیلم ثور: عشق و تندر بههیچوجه استاندارد نیست؛ که این اتفاق خوبی است. وایتیتی نیوزیلندی که فیلمساز زبردست و جدیای است با شوخطبعیهای گستاخانه خاص خودش، این فیلم را هم بر لحن برنده فیلم قبلی این مجموعه، «تور: رگناروک» بنا کرده است؛ و البته که مثل همان فیلم، انسانیت خلاف عرفی را هم در بر گرفته که شوخطبعیهای گستاخانه و لودگیهای فیلم را توجیه میکند. وایتیتی این هوشمندی را دارد که اگر در حین ساخت یک فیلم مارولی آن را دست نمیاندازد، اما آن را -حتی- از تماشاگران هم جدیتر میگیرد… من فیلمهای مارولی زیادی را دوست دارم اما آنها فقط همانی هستند که هستند: محصولات سینمای تجاری؛ اما این یکی آنقدر جسارت حیرتانگیز و بارقههای امید دارد که بتوان آن را یک قصه پریان نامید.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "تلگراف | امتیاز ۸۰ از ۱۰۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "رابی کالین | وقتی کوین فایگی تهیهکننده، جهان مارول را بنیان گذاشت، انگار معادل سس گوجه کچاپ را در سینما ابداع کرد. او به دستور پخت خوراکی رسیده بود که با جوانهها/گیرندههای چشایی عموم تماشاگران بهخوبی جور بود و همه احساسها را با توازن فرمول جادوییاش شامل میشد؛ اما تلاشهای اخیر مارول استودیوز برای گسترش این طعم به ساخت فیلمهای پرطمطراق و ملغمهای مثل «ایترنالها» (Eternals) و دنباله امسال «دکتر استرنج» انجامید که فقط محدودیتهای فرمول تولیدی مارول را عیانتر کردند. در این میان آنچه لازم بود، چرخشی تازه و بهبودیافته بر این طعم کلاسیک مارولی بود؛ مزهای که دوباره بتواند سروصدای سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲ را در ذائقه سینمایی ۲۰۲۲ تکرار کند.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "نیویورک تایمز | امتیاز ۶۰ از ۱۰۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مانولا دارگیس | بازیگوشی وایتیتی فیلم را شناور نگه داشته است اما اصرار بر دوستداشتنی بودن ثور و همینطور محبوبیت و مرد-بودن او، به یک بنبست خلاقه بدل شده است. با وجود این، فیلم جذابیتهای خودش را دارد، از جمله حضور کریس همزورث، تسا تامپسون و راسل کرو.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "شیکاگو سان-تایمز | امتیاز ۵۰ از ۱۰۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ریچارد روپر | ثور یک شوخی است. این حکم همانقدر که یک نظر است، یک واقعیت هم هست؛ چون «ثور: عشق و تندر» یکی از مضحکترین و کماهمیتترین حماسهها در تاریخ جهان سینمایی مارول است؛ فیلمی افسار گسیخته و احمقانه که در نهایت، فصلی ناامیدکننده و بیربط در داستان دنبالهدار خدای تندر به شمار میرود؛ خدایی که انگار با هر فیلم، بیشتر سرنخ ماجرا از دستش خارج میشود. او اغلب خنگترین ابرقهرمان این جهان است و تقریباً به هر بحرانی با کنایه و شوخی جواب میدهد یا با اشاره غرورآمیز به بزرگیاش!",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "هالیوود ریپورتر | امتیاز ۴۰ از ۱۰۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دیوید رونی | تایکا وایتیتی سال ۲۰۱۷ با «ثور: رگناروک» این ابرقهرمان را با اتکا بر کمدی بیپرده و بیادبانه خود احیا کرد و فیلم را به بازتابی از بازیگوشیهای فرهنگ عامه بدل کرد که در فیلمهای «نگهبانان کهکشان» جواب داده بود؛ اما این بار از همان چاه برداشت کمتری دارد و در نتیجه شوخیها، افراطی و طاقتفرسا شدهاند و هر نوع هیجان، شکوه اساطیری یا احساس خطر پیرامون چالشهای پیش روی خدای تندر را از بین بردهاند. کریس همسورث همچنان مرد خوشتیپ و کمهوش عضلانی است اما در فیلمی که بیش از حد با شوخی پر شده است و در روایت یک داستان درگیرکننده و جذاب، کاملاً ناشیانه عمل میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "امتیازهای تماشاگران و منتقدان به فیلم ثور: عشق و تندر",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پس از خواندن نظر منتقدان شناختهشده، بد نیست امتیاز کاربران سایت «آیامدیبی» و دو سایت مطرح جمعآوری آرای منتقدان را هم ببینید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ثور از کجا شروع شد؟ فیلم تور: عشق و تندر چطور شکل گرفت؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مدت کوتاهی پس از نمایش عمومی سومین قسمت از این فیلمها یعنی «ثور: رگناروک» (Thor: Ragnarok) در نوامبر ۲۰۱۷، کارگردان آن فیلم تایکا وایتیتی و مدیران «مارول استودیوز» دیدار کردند تا درباره ایدههای ساخت فیلم دیگری در این مجموعه صحبت کنند؛ فیلمی که چراغ سبز تولیدش در پی واکنشهای مثبت به «رگناروک» داده شد. کریس همسورث در ماه ژانویه ۲۰۱۸ علاقهمندیاش به بازی دوباره در نقش تور را ابراز کرد، در حالی که مدت قراردادش با «مارول استودیوز» تا پایان بازی در «انتقامجویان: پایان بازی» (Avengers: Endgame) محصول ۲۰۱۹ بود. همسورث یک ماه بعد هم گفت که اگر «فیلمنامه عالی دیگری» در کار باشد، دوست دارد یک بار دیگر به این جهان داستانی برگردد. البته همزورث پیش از ساخت «رگناروک» از بازی در قالب این شخصیت خسته شده بود و به گفته خودش این وایتیتی بود که علاقهاش را احیا کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "وایتیتی در ژوییه ۲۰۱۹ قرارداد نویسندگی و کارگردانی چهارمین فیلم «تور» را امضا کرد و گفت که علاقهای به تکرار کارشان در «رگناروک» ندارد و در عوض «میخواهم کاری جالبتر برای خودم انجام بدهم تا کل مجموعه، جانی بگیرد و مطمئن شوم که از نظر خلاقه هم خودم انرژی بیشتری گرفتهام.» پایان همین ماه بود که کوین فایگی رییس مارول استودیوز در رویداد کامیک-کان سن دیئگو، نام و تاریخ نمایش عمومی قسمت چهارم را اعلام کرد و خبر رسید که همسورث و تسا تامپسون با همراهی ناتالی پورتمن برمیگردند. پورتمن که در قسمت سوم بازی نکرده بود، در پی دیداری با وایتیتی، بازی در فیلم را قبول کرد چون وایتیتی در خصوص بازگشت شخصیت او به این فیلم آزادی عمل خلاقه داشت و پیشنهاد کرده بود که شخصیت پورتمن به شکلی متفاوت و تازه به داستان برگردد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کریس همسورث که یکی از تهیهکنندگان اجرایی فیلم هم هست، برای بازیاش بیست میلیون دلار دستمزد گرفت که در قیاس با دستمزدش در ۳ فیلم قبلی جهان سینمایی مارول یعنی «رگناروک»، «انتقامجویان: جنگ ابدیت» (Avengers: Infinity War) و «انتقامجویان: پایان بازی» پنج میلیون دلار افزایش داشت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دان هاروین، وزیر هنرهای ایالت نیو ساوت ولز استرالیا، در پایان ژوییه همان سال اعلام کرد که چهارمین فیلم «تور» در «فاکس استودیوز استرالیا» در سیدنی فیلمبرداری میشود؛ بلافاصله پس از دیگر فیلم مارول با عنوان «شانگ-چی و افسانه ده حلقه» (Shang-Chi and the Legend of the Ten Rings). «تور: عشق و تندر» هفده میلیون دلار کمک مالی از دولتهای استرالیا و ایالت نیو ساوت ولز گرفت. از سوی دیگر، دیوید گرنت، نایب رییس مارول استودیوز، گفت که فیلمبرداری پشتسرهم این دو پروژه، فرصتهای شغلی زیادی را برای بومیان ایجاد خواهد کرد و انتظار میرود «عشق و تندر» ۱۲۷ میلیون دلار برای اقتصاد این کشور درآمد داشته باشد؛ و افزود: «این استودیو حتی میتواند با موسسههای آموزشی بومی همکاری کند تا فرصتهایی برای کارآموزی ایجاد شود.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کریستین بیل در ژانویه ۲۰۲۰ مذاکره برای بازی در فیلم را شروع کرد و یک ماه بعد تامپسون گفت که او نقش آدمبد داستان را بازی خواهد کرد. وین دیزل هم که در فیلمهای جهان سینمایی مارول صداپیشه شخصیت گروت (درخت) است خبر داد که شخصیتهای «نگهبانان کهکشان» (Guardians of the Galaxy) در این فیلم ظاهر میشوند؛ اما اوایل ماه آوریل بود که دیزنی تاریخ اکران بیشتر فیلمهای فاز چهارم مارول را به دلیل شیوع جهانی کرونا تغییر داد. پیشتولید «عشق و تندر» هم به تاخیر افتاد تا اینکه در نهایت، فیلمبرداری از اوایل ۲۰۲۱ شروع شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آیا میدانیدها",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "کریستین بیل پس از بازی در «شوالیه تاریکی برمیخیزد» (The Dark Knight Rises) در سال ۲۰۱۲، امکان بازی دوباره در فیلمهای ابرقهرمانی یا اقتباسی از کتابهای مصور را رد کرد و از زاویه دید بازیگری گفت که علاقهای به این دست فیلمها ندارد، بهخصوص که تجربه پوشیدن لباس بتمن برایش ناخوشایند و رنجآور بود. او به خاطر درخواست بچههایش بازی در «تور: عشق و تندر» را پذیرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "خانواده کریس همسورث در این فیلم نقشهایی را بازی کردهاند: پسرانش ساشا و تریستن، نقش ثور جوان را بازی کردهاند؛ دخترش ایندیا رُز، نقش دختر گور را بازی کرده است؛ برادرش لوک در قالب بازیگر تئاتری ظاهر شده که نقش تور را بازی میکند؛ و همسرش السا پاتاکی، نقش عشق سابق تور را ایفا کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "کریس همزورث در هشتمین ایفای نقش ثور به بزرگترین فیزیک خود رسیده است با وزنی ۱۰۵ کیلویی. ظاهراً او زیر نظر مربی قدیمیاش، لوک زوکی، کار کرده و در زمان فیلمبرداری هم برای حفظ عضلات خود، روزی هشت بار غذا میخورد تا حجمش را از دست ندهد.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "کریستین بیل به دلیل تداخل برنامههایش تا مرز خارج شدن از پروژه پیش رفت. او معمولا ترجیح میدهد وقفههای طولانیتری میان فیلمهایش باشد اما این بار فقط ۳ روز پس از پایان فیلمبرداری در لسآنجلس و شروع قرنطینه اجباری کووید-نوزده در استرالیا وقت داشت. در این مورد نیز بچههایش بودند که در نهایت او را متقاعد کردند.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "ناتالی پورتمن در گفتوگویی مجزا به «توتال فیلم» گفت که کریستین بیل با لباسهای شخصیتش بسیار وحشتناک شده بود: «اگر بچهها او را میدیدند جیغکشان پا به فرار میگذاشتند. او خیلی خیلی ترسناک شده بود و البته که بازیگر فوقالعادهای هم هست. عجیبتر این بود که وسط برداشتها یک گپ عادی شروع میشد که همچنان با ظاهر ترسناک او در مغایرت بود.»",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "کریس پرت که خودش ستاره فیلمهای اکشن است، سوای این واقعیت که داماد افسانه بدنسازی آرنولد شوارتزنگر است، در گفتوگویی اعتراف کرد که از فیزیک کریس همزورث در فیلم حیرت کرد: «مردم واقعاً از هیکل او شگفتزده خواهند شد. او در بهترین حالت خود است و همه را شگفتزده میکند. او در زندگی واقعی هم از نظر فیزیکی خدایی شده بین انسانها. او واقعاً «بزرگ» شده است.»",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "ثور اولین شخصیت در جهان سینمایی مارول است که برای خودش صاحب چهار فیلم مستقل شده است و البته تا ماه ژوییه ۲۰۲۲ (تیر و اوایل مرداد ۱۴۰۱) تنها شخصیت چهارفیلمی مارول هم هست.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "کریس همسورث از شخصیت گور، به عنوان آدمبد محبوبش در جهان مارول نام برده است.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "جلیقه تور تصویری از یک ساختار درختمانند دارد که از نُه شکل دایرهگون تشکیل شده است. این طرح برگرفته از ایگدراسیل – یا یگدراسیل – درخت جهان در اساطیر اسکاندیناوی (نورس) است که کیهان و نُه قلمروی آن را ترسیم کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "طراحی عنوان فیلم با الهام از زیرژانر «شمشیر و جادوگری» صورت گرفته است که در دهه ۱۹۸۰ محبوبیت ویژهای داشت.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "صحنهای که کورگ با بچهها در غار صحبت میکند ارجاعی است به فیلم «مد مکس آن سوی تاندردوم» (Mad Max Beyond Thunderdome) محصول ۱۹۸۵ که صحنه مشابهی دارد که در آن بچهها درباره پروتاگونیست فیلم میشنوند. هر دوی این فیلمها در استرالیا فیلمبرداری شدند.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "لهجه یونانی شخصیت زئوس، ایده راسل کرو بود. کارگردان میخواست این خدای یونانی با لهجه انگلیسی صحبت کند و برای همین از کرو خواست که یک برداشت را با لهجه یونانی و یک برداشت را با لهجه انگلیسی بگوید. بعد از آن بود که تایکا وایتیتی به این نتیجه رسید که حق با کرو بوده و لهجه یونانی بهتر جواب میدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "مردمان کادیجال و بیدیجال که بومیان و مالکان اصلی سرزمینهایی هستند که «ثور ۴» در استرالیا در آنها فیلمبرداری شد، پیش از شروع فیلمبرداری از تایکا وایتیتی (بازیگر و کارگردان) با برپایی یک مراسم دود سنتی و رقاصان گامای، استقبال کردند.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "یکی از خدایان شهر اومنیپوتِنس، «بائو خدای دامپلینگس» است. چنین خدایی اصلا وجود ندارد و این صرفا ادای دینی به فیلم کوتاه کمپانی دیزنی با عنوان «بائو» (Bao) محصول ۲۰۱۸ است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برگرفته از منابع مختلف",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ردیف نام سایت امتیازدهندهها امتیاز میانگین تعداد آراء ۱ IMDb کاربران ۶.۸ از ۱۰ ۱۱۴ هزار و ۲۷۷ کاربر ۲ متاکریتیک منتقدان برتر ۵۷ از ۱۰۰ بر اساس ۶۴ نقد ۳ راتن تومیتوز عموم منتقدان ۶.۶ از ۱۰ بر اساس ۳۸۴ نقد",
"ref": null
}
] | null |
original:معرفی فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | همه آنچه میخواهید درباره ثور: عشق و تندر بدانید | [
{
"type": "p",
"text": "زمان پخش فیلم ثور کی است؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بعد از فروش به نسبت موفق فیلم ثور: عشق و تندر در سینماها و استریمها، ۸ سپتامبر ( در واقع ۱۷ شهریور ۱۴۰۱ خودمان) از دیزنی+ پخش خواهد شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "عوامل و بازیگران فیلم ثور: عشق و تندر",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کارگردان: تایکا وایتیتی، فیلمنامهنویسان: تایکا وایتیتی و جنیفر کِیتین رابینسن، مدیر فیلمبرداری: بری ایدویین، تدوینگران: متیو اشمیت، پیتر اس. الیئت، تیم روش و جنیفر وِچیارِلو، آهنگسازان: مایکل جاکینو و نامی مِلوماد",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بازیگران: کریس همسورث (ثور)، کریستین بیل (گور سلاخ خدایان)، ناتالی پورتمن (جین فاستر/ مایتی تور)، تسا تامپسون (والکری)، تایکا وایتیتی (صداپیشه کورگ)، جیمی الکساندر (سیف)، راسل کرو (زئوس)، کریس پرت (پیتر کوییل/ استار-لُرد)، دیو باتیستا (درکس)، وین دیزل (صداپیشه گروت)، بردلی کوپر (صداپیشه راکت) و…",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "خلاصه داستان فیلم ثور: عشق و تندر",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بازنشستگی ثور بههم میخورد چون سر و کله قاتلی کهکشانی پیدا میشود که با نام گور، ملقب به سلاخ خدایان، شناخته میشود؛ و از لقبش پیداست که انقراض خدایان را دنبال میکند. تور برای نبرد با این تهدید بزرگ از کمک والکریشاه، کورگ و دوست سابق خود جین فاستر (که در کمال تعجب تور، میتواند پتک جادویی او را به کار بگیرد) کمک میگیرد. آنها با هم راهی یک ماجراجویی کیهانی دلخراش میشوند تا به راز انتقام سلاخ خدایان پی ببرند و پیش از آنکه دیر بشود جلوی او را بگیرند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نظر منتقدان درباره فیلم تور: عشق و تندر",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "کولایدر | امتیاز ۱۰۰ از ۱۰۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تِریس لَکسِن | غافلگیرکننده است که پس از این همه وقت، ثور به عنوان یکی از قدیمیترین و محبوبترین شخصیتهای جهان سینمایی مارول، سرافراز ایستاده است. این چیزی نبود که ما پس از دنباله «تور: دنیای تاریک» (Thor: The Dark World) فکرش را میکردیم اما این تور بسیار با خدای اَزگاردیئن جوان دو قسمت اول این مجموعه فیلمها متفاوت است. همه میدانند که از وقتی تایکا وایتیتی پا به دنیای این مجموعه گذاشت، داستان احیا شد و حالا او در قسمت چهارم نهفقط به آنچه در «ثور: رگناروک» خلق کرد – با شوخطبعی ناهنجار و زیباییشناسی رنگارنگ آن – ادای دین و احترام میکند بلکه به پیش از آن هم توجه ویژهای میکند و نگاه پیچیدهای به خدای تندر میاندازد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تایکا وایتیتی با «عشق و تندر» همان سینمای خودش را به طور کامل تکرار و دنبال کرده است. فیلمنامه را با همکاری جنیفر کیتین رابینسن نوشته است و DNA او در سراسر فیلم به چشم میآید. عجیب و غیرعادی، بامزه، با تاثیرپذیریهایی از سبک کمدی اسلپاستیک، دُز سنگینی از شور و احساس، و کمی هم غمواندوه؛ که وقتی صحبت از اثری از وایتیتی میشود، فرمول آشنایی است اما نه از آن فرمولهایی که جذابیت و افسون خود را از دست دادهاند. بیشتر نماهای فیلم جوری طراحی و گرفته شدهاند که انگار مستقیم از صفحههای یک کتاب مصور بیرون آمدهاند، با همان سایههای موثر، رنگهای دراماتیک و چشماندازهای گسترده.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شما بهراحتی میتوانید «عشق و تندر» را فیلمی فراتر از تصور توصیف کنید چون هم یک ابرقهرمان جدید را معرفی میکند، هم یک آدمبد تازه، و هم چند شخصیت جدید که بهطور حتم میتوانیم در داستانهای آینده بیشتر از آنها ببینیم؛ و در ضمن، اطلاعات مارولی تازهای برای بررسی کردن در اختیار ما قرار میدهد. نیمه اول فیلم شاید با این همه بخشهای متحرک کمی دچار لکنت باشد و اگر بازیهای قوی بازیگران نبود احتمالاً از هم فرو میپاشید؛ اما نیمه دوم اوج میگیرد و صحنههای نبرد باشکوهی را عرضه میکند و با دقت به مضمون اصلی فیلم میپردازد که پذیرفتن همه نوع عشق -رمانتیک، افلاطونی، خانوادگی- است. «ثور ۴ عشق و تندر» در باب پذیرا بودن و آسیبپذیری است، درباره این است که خواهان عاشق شدن باشیم، حتی اگر معنیاش آزرده شدن باشد؛ و این درس فیلم است.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "ورایتی | امتیاز ۹۰ از ۱۰۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اوئن گلیبرمن | فیلم ثور: عشق و تندر بههیچوجه استاندارد نیست؛ که این اتفاق خوبی است. وایتیتی نیوزیلندی که فیلمساز زبردست و جدیای است با شوخطبعیهای گستاخانه خاص خودش، این فیلم را هم بر لحن برنده فیلم قبلی این مجموعه، «تور: رگناروک» بنا کرده است؛ و البته که مثل همان فیلم، انسانیت خلاف عرفی را هم در بر گرفته که شوخطبعیهای گستاخانه و لودگیهای فیلم را توجیه میکند. وایتیتی این هوشمندی را دارد که اگر در حین ساخت یک فیلم مارولی آن را دست نمیاندازد، اما آن را -حتی- از تماشاگران هم جدیتر میگیرد… من فیلمهای مارولی زیادی را دوست دارم اما آنها فقط همانی هستند که هستند: محصولات سینمای تجاری؛ اما این یکی آنقدر جسارت حیرتانگیز و بارقههای امید دارد که بتوان آن را یک قصه پریان نامید.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "تلگراف | امتیاز ۸۰ از ۱۰۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "رابی کالین | وقتی کوین فایگی تهیهکننده، جهان مارول را بنیان گذاشت، انگار معادل سس گوجه کچاپ را در سینما ابداع کرد. او به دستور پخت خوراکی رسیده بود که با جوانهها/گیرندههای چشایی عموم تماشاگران بهخوبی جور بود و همه احساسها را با توازن فرمول جادوییاش شامل میشد؛ اما تلاشهای اخیر مارول استودیوز برای گسترش این طعم به ساخت فیلمهای پرطمطراق و ملغمهای مثل «ایترنالها» (Eternals) و دنباله امسال «دکتر استرنج» انجامید که فقط محدودیتهای فرمول تولیدی مارول را عیانتر کردند. در این میان آنچه لازم بود، چرخشی تازه و بهبودیافته بر این طعم کلاسیک مارولی بود؛ مزهای که دوباره بتواند سروصدای سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲ را در ذائقه سینمایی ۲۰۲۲ تکرار کند.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "نیویورک تایمز | امتیاز ۶۰ از ۱۰۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مانولا دارگیس | بازیگوشی وایتیتی فیلم را شناور نگه داشته است اما اصرار بر دوستداشتنی بودن ثور و همینطور محبوبیت و مرد-بودن او، به یک بنبست خلاقه بدل شده است. با وجود این، فیلم جذابیتهای خودش را دارد، از جمله حضور کریس همزورث، تسا تامپسون و راسل کرو.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "شیکاگو سان-تایمز | امتیاز ۵۰ از ۱۰۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ریچارد روپر | ثور یک شوخی است. این حکم همانقدر که یک نظر است، یک واقعیت هم هست؛ چون «ثور: عشق و تندر» یکی از مضحکترین و کماهمیتترین حماسهها در تاریخ جهان سینمایی مارول است؛ فیلمی افسار گسیخته و احمقانه که در نهایت، فصلی ناامیدکننده و بیربط در داستان دنبالهدار خدای تندر به شمار میرود؛ خدایی که انگار با هر فیلم، بیشتر سرنخ ماجرا از دستش خارج میشود. او اغلب خنگترین ابرقهرمان این جهان است و تقریباً به هر بحرانی با کنایه و شوخی جواب میدهد یا با اشاره غرورآمیز به بزرگیاش!",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "هالیوود ریپورتر | امتیاز ۴۰ از ۱۰۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دیوید رونی | تایکا وایتیتی سال ۲۰۱۷ با «ثور: رگناروک» این ابرقهرمان را با اتکا بر کمدی بیپرده و بیادبانه خود احیا کرد و فیلم را به بازتابی از بازیگوشیهای فرهنگ عامه بدل کرد که در فیلمهای «نگهبانان کهکشان» جواب داده بود؛ اما این بار از همان چاه برداشت کمتری دارد و در نتیجه شوخیها، افراطی و طاقتفرسا شدهاند و هر نوع هیجان، شکوه اساطیری یا احساس خطر پیرامون چالشهای پیش روی خدای تندر را از بین بردهاند. کریس همسورث همچنان مرد خوشتیپ و کمهوش عضلانی است اما در فیلمی که بیش از حد با شوخی پر شده است و در روایت یک داستان درگیرکننده و جذاب، کاملاً ناشیانه عمل میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "امتیازهای تماشاگران و منتقدان به فیلم ثور: عشق و تندر",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پس از خواندن نظر منتقدان شناختهشده، بد نیست امتیاز کاربران سایت «آیامدیبی» و دو سایت مطرح جمعآوری آرای منتقدان را هم ببینید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ثور از کجا شروع شد؟ فیلم تور: عشق و تندر چطور شکل گرفت؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مدت کوتاهی پس از نمایش عمومی سومین قسمت از این فیلمها یعنی «ثور: رگناروک» (Thor: Ragnarok) در نوامبر ۲۰۱۷، کارگردان آن فیلم تایکا وایتیتی و مدیران «مارول استودیوز» دیدار کردند تا درباره ایدههای ساخت فیلم دیگری در این مجموعه صحبت کنند؛ فیلمی که چراغ سبز تولیدش در پی واکنشهای مثبت به «رگناروک» داده شد. کریس همسورث در ماه ژانویه ۲۰۱۸ علاقهمندیاش به بازی دوباره در نقش تور را ابراز کرد، در حالی که مدت قراردادش با «مارول استودیوز» تا پایان بازی در «انتقامجویان: پایان بازی» (Avengers: Endgame) محصول ۲۰۱۹ بود. همسورث یک ماه بعد هم گفت که اگر «فیلمنامه عالی دیگری» در کار باشد، دوست دارد یک بار دیگر به این جهان داستانی برگردد. البته همزورث پیش از ساخت «رگناروک» از بازی در قالب این شخصیت خسته شده بود و به گفته خودش این وایتیتی بود که علاقهاش را احیا کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "وایتیتی در ژوییه ۲۰۱۹ قرارداد نویسندگی و کارگردانی چهارمین فیلم «تور» را امضا کرد و گفت که علاقهای به تکرار کارشان در «رگناروک» ندارد و در عوض «میخواهم کاری جالبتر برای خودم انجام بدهم تا کل مجموعه، جانی بگیرد و مطمئن شوم که از نظر خلاقه هم خودم انرژی بیشتری گرفتهام.» پایان همین ماه بود که کوین فایگی رییس مارول استودیوز در رویداد کامیک-کان سن دیئگو، نام و تاریخ نمایش عمومی قسمت چهارم را اعلام کرد و خبر رسید که همسورث و تسا تامپسون با همراهی ناتالی پورتمن برمیگردند. پورتمن که در قسمت سوم بازی نکرده بود، در پی دیداری با وایتیتی، بازی در فیلم را قبول کرد چون وایتیتی در خصوص بازگشت شخصیت او به این فیلم آزادی عمل خلاقه داشت و پیشنهاد کرده بود که شخصیت پورتمن به شکلی متفاوت و تازه به داستان برگردد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کریس همسورث که یکی از تهیهکنندگان اجرایی فیلم هم هست، برای بازیاش بیست میلیون دلار دستمزد گرفت که در قیاس با دستمزدش در ۳ فیلم قبلی جهان سینمایی مارول یعنی «رگناروک»، «انتقامجویان: جنگ ابدیت» (Avengers: Infinity War) و «انتقامجویان: پایان بازی» پنج میلیون دلار افزایش داشت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دان هاروین، وزیر هنرهای ایالت نیو ساوت ولز استرالیا، در پایان ژوییه همان سال اعلام کرد که چهارمین فیلم «تور» در «فاکس استودیوز استرالیا» در سیدنی فیلمبرداری میشود؛ بلافاصله پس از دیگر فیلم مارول با عنوان «شانگ-چی و افسانه ده حلقه» (Shang-Chi and the Legend of the Ten Rings). «تور: عشق و تندر» هفده میلیون دلار کمک مالی از دولتهای استرالیا و ایالت نیو ساوت ولز گرفت. از سوی دیگر، دیوید گرنت، نایب رییس مارول استودیوز، گفت که فیلمبرداری پشتسرهم این دو پروژه، فرصتهای شغلی زیادی را برای بومیان ایجاد خواهد کرد و انتظار میرود «عشق و تندر» ۱۲۷ میلیون دلار برای اقتصاد این کشور درآمد داشته باشد؛ و افزود: «این استودیو حتی میتواند با موسسههای آموزشی بومی همکاری کند تا فرصتهایی برای کارآموزی ایجاد شود.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کریستین بیل در ژانویه ۲۰۲۰ مذاکره برای بازی در فیلم را شروع کرد و یک ماه بعد تامپسون گفت که او نقش آدمبد داستان را بازی خواهد کرد. وین دیزل هم که در فیلمهای جهان سینمایی مارول صداپیشه شخصیت گروت (درخت) است خبر داد که شخصیتهای «نگهبانان کهکشان» (Guardians of the Galaxy) در این فیلم ظاهر میشوند؛ اما اوایل ماه آوریل بود که دیزنی تاریخ اکران بیشتر فیلمهای فاز چهارم مارول را به دلیل شیوع جهانی کرونا تغییر داد. پیشتولید «عشق و تندر» هم به تاخیر افتاد تا اینکه در نهایت، فیلمبرداری از اوایل ۲۰۲۱ شروع شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آیا میدانیدها",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "کریستین بیل پس از بازی در «شوالیه تاریکی برمیخیزد» (The Dark Knight Rises) در سال ۲۰۱۲، امکان بازی دوباره در فیلمهای ابرقهرمانی یا اقتباسی از کتابهای مصور را رد کرد و از زاویه دید بازیگری گفت که علاقهای به این دست فیلمها ندارد، بهخصوص که تجربه پوشیدن لباس بتمن برایش ناخوشایند و رنجآور بود. او به خاطر درخواست بچههایش بازی در «تور: عشق و تندر» را پذیرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "خانواده کریس همسورث در این فیلم نقشهایی را بازی کردهاند: پسرانش ساشا و تریستن، نقش ثور جوان را بازی کردهاند؛ دخترش ایندیا رُز، نقش دختر گور را بازی کرده است؛ برادرش لوک در قالب بازیگر تئاتری ظاهر شده که نقش تور را بازی میکند؛ و همسرش السا پاتاکی، نقش عشق سابق تور را ایفا کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "کریس همزورث در هشتمین ایفای نقش ثور به بزرگترین فیزیک خود رسیده است با وزنی ۱۰۵ کیلویی. ظاهراً او زیر نظر مربی قدیمیاش، لوک زوکی، کار کرده و در زمان فیلمبرداری هم برای حفظ عضلات خود، روزی هشت بار غذا میخورد تا حجمش را از دست ندهد.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "کریستین بیل به دلیل تداخل برنامههایش تا مرز خارج شدن از پروژه پیش رفت. او معمولا ترجیح میدهد وقفههای طولانیتری میان فیلمهایش باشد اما این بار فقط ۳ روز پس از پایان فیلمبرداری در لسآنجلس و شروع قرنطینه اجباری کووید-نوزده در استرالیا وقت داشت. در این مورد نیز بچههایش بودند که در نهایت او را متقاعد کردند.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "ناتالی پورتمن در گفتوگویی مجزا به «توتال فیلم» گفت که کریستین بیل با لباسهای شخصیتش بسیار وحشتناک شده بود: «اگر بچهها او را میدیدند جیغکشان پا به فرار میگذاشتند. او خیلی خیلی ترسناک شده بود و البته که بازیگر فوقالعادهای هم هست. عجیبتر این بود که وسط برداشتها یک گپ عادی شروع میشد که همچنان با ظاهر ترسناک او در مغایرت بود.»",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "کریس پرت که خودش ستاره فیلمهای اکشن است، سوای این واقعیت که داماد افسانه بدنسازی آرنولد شوارتزنگر است، در گفتوگویی اعتراف کرد که از فیزیک کریس همزورث در فیلم حیرت کرد: «مردم واقعاً از هیکل او شگفتزده خواهند شد. او در بهترین حالت خود است و همه را شگفتزده میکند. او در زندگی واقعی هم از نظر فیزیکی خدایی شده بین انسانها. او واقعاً «بزرگ» شده است.»",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "ثور اولین شخصیت در جهان سینمایی مارول است که برای خودش صاحب چهار فیلم مستقل شده است و البته تا ماه ژوییه ۲۰۲۲ (تیر و اوایل مرداد ۱۴۰۱) تنها شخصیت چهارفیلمی مارول هم هست.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "کریس همسورث از شخصیت گور، به عنوان آدمبد محبوبش در جهان مارول نام برده است.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "جلیقه تور تصویری از یک ساختار درختمانند دارد که از نُه شکل دایرهگون تشکیل شده است. این طرح برگرفته از ایگدراسیل – یا یگدراسیل – درخت جهان در اساطیر اسکاندیناوی (نورس) است که کیهان و نُه قلمروی آن را ترسیم کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "طراحی عنوان فیلم با الهام از زیرژانر «شمشیر و جادوگری» صورت گرفته است که در دهه ۱۹۸۰ محبوبیت ویژهای داشت.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "صحنهای که کورگ با بچهها در غار صحبت میکند ارجاعی است به فیلم «مد مکس آن سوی تاندردوم» (Mad Max Beyond Thunderdome) محصول ۱۹۸۵ که صحنه مشابهی دارد که در آن بچهها درباره پروتاگونیست فیلم میشنوند. هر دوی این فیلمها در استرالیا فیلمبرداری شدند.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "لهجه یونانی شخصیت زئوس، ایده راسل کرو بود. کارگردان میخواست این خدای یونانی با لهجه انگلیسی صحبت کند و برای همین از کرو خواست که یک برداشت را با لهجه یونانی و یک برداشت را با لهجه انگلیسی بگوید. بعد از آن بود که تایکا وایتیتی به این نتیجه رسید که حق با کرو بوده و لهجه یونانی بهتر جواب میدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "مردمان کادیجال و بیدیجال که بومیان و مالکان اصلی سرزمینهایی هستند که «ثور ۴» در استرالیا در آنها فیلمبرداری شد، پیش از شروع فیلمبرداری از تایکا وایتیتی (بازیگر و کارگردان) با برپایی یک مراسم دود سنتی و رقاصان گامای، استقبال کردند.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "یکی از خدایان شهر اومنیپوتِنس، «بائو خدای دامپلینگس» است. چنین خدایی اصلا وجود ندارد و این صرفا ادای دینی به فیلم کوتاه کمپانی دیزنی با عنوان «بائو» (Bao) محصول ۲۰۱۸ است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برگرفته از منابع مختلف",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ردیف نام سایت امتیازدهندهها امتیاز میانگین تعداد آراء ۱ IMDb کاربران ۶.۸ از ۱۰ ۱۱۴ هزار و ۲۷۷ کاربر ۲ متاکریتیک منتقدان برتر ۵۷ از ۱۰۰ بر اساس ۶۴ نقد ۳ راتن تومیتوز عموم منتقدان ۶.۶ از ۱۰ بر اساس ۳۸۴ نقد",
"ref": null
}
] | null |
original:گزارش فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | هفت حقیقت جذاب درباره فیلم نجات سرباز رایان | [
{
"type": "h3",
"text": "آن روز منحصربهفرد!",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم نجات سرباز رایان تنها فیلم کارنامه اسپیلبرگ تا آن دوره بود که او از ابتدا در جریان فیلمنامهاش قرار نداشت. «رابرت رودات» وقتی فیلمنامه را نوشت، از طریق مدیربرنامهاش آن را همزمان در یک روز برای تام هنکس و اسپیلبرگ فرستاد. هردو نفر مشتاق ساخت فیلم بودند و وقتی فهمیدند مشغول خواندن یک فیلمنامه هستند، تصمیم گرفتند آن را در کنار هم بسازند و به این ترتیب اولین همکاری بین هنکس و اسپیلبرگ شکل گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "سربازی اجباری ۱۰ روزه",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "گروه بازیگران باید به طور فشرده با شرایط جنگی آشنا میشد. برای لمس آنچه واقعا در میدانهای جنگ جهانی دوم گذشته بود، بازیگران تحت سرپرستی سرهنگ «دیل دی» در یک اردوی نظامی ۱۰ روزه شرکت کردند تا با فشار میدان جنگ آشنا شوند. زندگی در چادر، لولیدن در خاکوخل، خوردن کنسرو و سینهخیز رفتن از جمله تمرینات سخت بازیگران در این دوره آموزشی بود. سرهنگ «دی» در ابتدای فیلم هم حضوری نمادین دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "نقش «رابین ویلیامز» در فیلم نجات سرباز رایان",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اسپیلبرگ قبل از فیلم نجات سرباز رایان آشنایی نزدیکی با «مت دیمون» بازیگر نقش سرباز رایان نداشت. این «رابین ویلیامز» بود که در جریان فیلمبردای فیلم «ویل هانتینگ خوب»، دیمون را به اسپیلبرگ که در شهر حضور داشت معرفی کرد. در آن زمان اسپیلبرگ مشغول ساختن «آمیستاد» در بوستون بود و ویلیامز دست دیمون را گرفت و به پشت صحنه فیلم برد تا با کارگردان شهیر هالیوود او را آشنا کند. دو هفته بعد از این ملاقات اسپیلبرگ با دیمون برای بازی در نقش سرباز رایان تماس گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "کمک به ترک اعتیاد",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«تام سایزمور» بازیگر نقش «گروهبان هورواث» در زمان فیلمبرداری اعتیاد شدیدی به هروئین داشت. اسپیلبرگ هم برای اینکه فیلم از کنترل خارج نشود و سایزمور هم این اعتیاد را ترک کند با او قرارداد سفتوسختی نوشت که طی آن مقرر شده بود حتی اگر تست اعتیاد سایزمور در روز آخر فیلمبرداری هم مثبت شود، او از فیلم نجات سرباز رایان اخراج است و اسپیلبرگ تمام صحنههای حضور او را مجددا با بازیگر دیگری فیلمبرداری کند.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "الهام از تصاویر قدیمی در فیلم نجات سرباز رایان",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "رنگوروی فیلم حاصل همفکری اسپیلبرگ و فیلمبردارش «یانوش کامینسکی» است. آنها تمام فیلمها و عکسهای خبری مربوط به دهه ۴۰ میلادی را مرور و از لنزی استفاده کردند همان حالوهوا را شبیهسازی کند. عکسهای مشهور «رابرت کاپا» (یکی از مشهورترین عکاسان جنگ تاریخ) از D-Day هم برای ساخت صحنههای نبرد نرماندی به کمک آنها آمد.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "نرماندی در ایرلند!",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از آنجایی که سواحل واقعی نرماندی که در آن نیروهای متفقین به فرانسه حمله کردند محدودیتهای شدیدی برای فیلمبرداری داشت، صحنه افتتاحیه D-Day باید در جای دیگری فیلمبرداری میشد. اسپیلبرگ میخواست یک کپی تقریبا دقیق از چشمانداز ساحل برای فیلمش داشته باشد. نهایتا ساحل مورد نظر در ایرلند پیدا شد و بیش از ۲۵۰۰ سرباز ارتش ذخیره ایرلند برای به تصویر کشیدن نیروهای متفقین که به ساحل یورش بردند استخدام شدند.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "خوره بودجه",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سکانس محشر ابتدایی فیلم نجات سرباز رایان به تنهایی ۱۵ درصد از کل بودجه فیلم را بلعید. این صحنه به دلیل مشکلات لجستیکی و نیاز به سیاهیلشکر و تجهیزات زیاد، ۱۲ میلیون دلار خرج برداشت که ۱۵درصد بودجه ۷۰ میلیون دلاری فیلم بود. اسپیلبرگ برای هیچکدام از پلانهای این صحنه استوریبرد طراحی نکرده بود.",
"ref": null
}
] | null |
original:بهترین های فیلم و سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | بهترین فیلم های کوین اسپیسی | [
{
"type": "p",
"text": "لستر برنام | زیبای آمریکایی | American Beauty",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چه کسی میتوانست بحران میانسالی یک مرد آمریکایی را بهتر از کوین اسپیسی به بهترین شکل به تصویر بکشد؟ بازی او در فیلم آنقدر تاثیرگذار بود که آکادمی بدون تردید یک مجسمه اسکار تقدیمش کرد. اسپیسی در نقش مردی که از شغلش متنفر است، همسرش به او خیانت میکند و خودش هم عاشق دوستِ دختر کمسنش شده عالی است. «لستر» قرار است سفری را تجربه کند و از مردی بازنده به فردی مسئول تبدیل شود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "راجر «وربال» کینت | مظنونین همیشگی | The Usual Suspects",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کوین اسپیسی نخستین اسکارش را برای بازی در نقش جنایتکاری که گرفت ظاهری ساده و بیگناه دارد و پایش هم مادرزادی فلج است. کاراکتر او در فیلم مورد بازجویی پلیسی که ظاهرا حواسجمع است قرار میگیرد و در طول این بازجویی بهواسطه هوش سرشارش شروع میکند به داستانپردازی و ساختن یک غول شرور خیالی برای پلیس. سکانس پایانی بازی او در فیلم یکی از نمادینترین صحنههای تاریخ سینماست. خروج از اداره پلیس، آتش زدن سیگار و باقی ماجراها…",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فرانک آندروود | خانه پوشالی | House Of Cards",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "موج سریالسازی که در دومین دهه قرن جدید شدت گرفته بود، اسپیسی را هم با خود همراه کرد تا اینبار فرمت و رسانه جدیدی را برای هنرنمایی امتحان کند. نتیجه؟ شگفتانگیز. اسپیسی زمان کافی داشته تا شخصیت حیلهگر، تشنه قدرت، طناز، خودشیفته و پیچیده «فرانک آندروود» را حسابی به بلوغ برساند و البته بابتش جایزه «گلدن گلوب» هم دریافت کند. اتهاماتی که متوجه او بود باعث شد تا ساخت ادامه سریال معلق شود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بادی آکرمن | شنا با کوسهها | Swimming with Sharks",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برای نقش یک رئیس بیشرف و پدرسوخته نیاز به یک رئیس دارید؟ کوین اسپیسی در خدمت شماست! اسپیسی بعدها هم در چنین نقشی ظاهر شد، اما بهترین اجرایش در این زمینه مربوط به فیلم کمدی «شنا با کوسهها» و هنرنمایی در نقش رئیسی است که انگار مستقیما از خود جهنم به زمین نازل شده!",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سروان جک وینسنس | محرمانه لسآنجلس | A. Confidential",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "گاهی یادمان میرود که سینمای دهه ۹۰ میلادی عجب سینمای ناب و معرکهای بود! «سکوت برهها»، «هفت»، «رفقای خوب»، «مظونین همیشگی»، «پالپفیکشن» و همین «محرمانه لسآنجلس» در این دهه طلایی ساخته شدند و کوین اسپیسی در شماری از بهترین فیلمهای این دهه نقش داشت. بازی او در محرمانه لسآنجلس در نقش افسر پلیسی که با رشوه گرفتن از خبرنگارها به آنها در مورد جرایم سلبریتیها اطلاعات میدهد بسیار هوشمندانه است. وینسنس در ابتدا کاراکتر مهمی در فیلم بهنظر نمیرسد، اما در آخرین پلان حضورش در فیلم دیالوگی بر زبان میآورد که تبدیل میشود به مهمترین دیالوگ فیلم و کلید معماهای آن.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جان دو | هفت | Seven",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در تمام فیلم انگار ابری سیاه بر همه چیز تیرگی انداخته. شهر بارانی است، قتلهای سریالی شنیعی در شهر صورت میگیرد و تلاشهای دو کارآگاه فیلم برای پیدا کردن قاتل که هوش سرشاری دارد بینتیجه است. کوین اسپیسی خیلی دیر وارد فیلم میشود، اما به محض ورودش صحنه را از دو بازیگر قدر دیگر فیلم (مورگان فریمن و برد پیت) میدزدد و تبدیل میشود به مرکز توجهات. اسپیسی با آن اجرایی که از خونسردی و هوش بیمارگونه یک قاتل سریالی به نمایش گذاشته، احتمالا بهترین قاتل زنجیرهای تاریخ سینماست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جان ویلیامسون | گلنگری گلنراس | Glengary Glen Ross",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این شاهکار قدرنادیده که براساس نمایشنامهای عالی از «دیوید ممت» ساخته شده (نمایشنامه برنده جایزه پولیتزر شد)، سکوی پرتاب کوین اسپیسی در سینما بود. سال ۱۹۹۲ کمتر کسی در مورد اسپیسی اطلاعات داشت، از طرفی فیلم آنقدر بازیگر قدرتمند داشت که بعید بود در کنار ستارگانی مثل «آل پاچینو»، «جک لمون»، «آلن آرکین»، «اد هریس» و «الک بالدوین»، کسی با سابقه اسپیسی بتواند عرض اندام کند. اما اسپیسی نه تنها زیر سایه این غولها قرار نگرفته، که بازیاش در نقش رئیس شارلاتان و بیرحم یک بنگاه معاملات ملکی درخشان است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سم راجرز | مارجین کال | Margin Call",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یکی از نقاط اوج کارنامه بازیگری اسپیسی همینجاست. بازی در فیلمی درباره ماجراهای هیجانانگیز حباب والاستریت که قبل از سال ۲۰۰۸ رخ داد. ماجرای فیلم در ۲۴ ساعت اتفاق میافتد و موزاییکی از شخصیتها داستان را پیش میبرند که نقش اسپیسی به عنوان مردی زخمخورده عالی است؛ مردی که سالها خود را تسلیم کسبوکاری کرده که بر رفتارهای غیرقانونی متکی بوده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ستوان کریس سابین | مذاکرهکننده | The Negotiator",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کوین اسپیسی بهندرت در تولیدات پرزرقوبرق و پرفروش هالیوودی ظاهر شده، اما هروقت این کار را کرده، عالی انجامش داده است. در این فیلم پرهیجان و پرتعلیق او در نقش مذاکرهکنندهای ظاهر شده که وظیفهاش مذاکره کردن با گروگانگیرهاست. شیمی بین او و بازیگر روبرویش «ساموئل ال.جکسون» عالی است، چه در لحظات تنش و چه در لحظات آرامش.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ریچارد نیکسون | الویس و نیکسون | Elvis And Nixon",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۵۲ سال قبل، «الویس پریسلی» اسطوره موسیقی راکاندرول به دیدار «ریچارد نیکسون» رئیسجمهور وقت آمریکا رفت تا مثلا نقش سفیر مبارزه با مواد مخدر را برای کشور ایفا کند. البته الویس خودش سردسته استفادهکنندگان مواد بود و با این کار میخواست گواهینامهای دستوپا کند تا بتواند به واسطه آن به طور قانونی مواد با خودش جابجا کند! اسپیسی مثل همیشه خوب است، آن هم در نقش جنجالیترین رئیسجمهور تاریخ آمریکا که دوره ریاستش بابت رسوایی واترگیت نیمهکاره ماند. او به شکلی متعادل هم شوخطبع است و هم حیرتزده.",
"ref": null
}
] | null |
original:گفتوگوی فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | ایده فیلم شگفتزدهام کرد | [
{
"type": "p",
"text": "وضعیتی که برای «فیلم رادیکال» توصیف کردید، بیشک درباره فیلم «جرم های آینده» نیز صدق میکند اما کراننبرگ در یافتن سرمایهگذار برای ساخت فیلمهایش همیشه با مشکل روبهرو بوده است. بیشباهتی هالیوود به جشنواره کن شما را دچار یأس و ناامیدی نمیکند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کریستن استوارت: خب، هالیوود یک صنعت است و نیروی محرکهاش میزان درآمدی است که به دست میآید. ما در لسآنجلس آن را صنعت سینما مینامیم. من با آن مشکلی ندارم چون میخواهم همه فیلمهای ما را تماشا کنند؛ و در نهایت، همه چیز به زاویه دید شما برمیگردد. اگر روی آن متمرکز نشوید، تاثیری روی شما نمیگذارد. البته که من بهشدت از آن بیزارم (میخندد).",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "واقعاً؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بله، اما همانطور که اشاره کردم قبول دارم که برای توسعه فعالیت سودمند است. از این منظر خوشایند است. در جامعه سرمایهداری هیچ راه گریزی از آن نیست. پس مثلاً در هر مصاحبهای که برای تبلیغ فیلمهای استودیویی انجام میدهید باید وانمود کنید که با یک گفتوگوی حسابی سر و کار دارید که در آن، فقط درباره تاریخ نمایش عمومی و چنین مواردی صحبت نمیشود! بماند که استودیو به تکتک کلمههای شما توجه میکند و مثلاً تذکر میدهد که «نباید این حرف را میزدی چون محرک است…» و شما میمانید که در فکر آنها واقعاً چه میگذرد!",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شخصیتتان در فیلم جرم های آینده را به عنوان یک طرفدار میبینید؟ چطور با نقش ارتباط برقرار کردید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یکی از موضوعهایی که فیلم مطرح میکند این است که چه کسی میتواند کار و اثری را «هنر» بنامد. کاری که ما حالا انجام میدهیم ممکن است برای کسی حکم هنر را داشته باشد؛ اما آدمهای بهخصوصی هستند که با دیدن کسانی که مجبور به نمایش زندگی درونیشان هستند، از خود بیخود میشوند یا مثلاً حسادت، آنها را دیوانه میکند. این امر زیباست که خودتان را بکاوید و ماحصل آن را به جهان نشان دهید. به طور طبیعی هر کسی از این موهبت بهرهمند نیست یا قادر به این کار نیست. بنابراین بازی در نقش فردی که اینقدر خودسرکوبشده و حبسشده است و میخواهد کار خوبی انجام دهد، تجربه جالب و سرگرمکنندهای بود. او به اسطوره باور دارد؛ به دولت هم همینطور. او به تمام ساختههای ما باور دارد (استوارت دستانش را به اطراف میچرخاند تا به همه چیز اشاره کرده باشد)؛ همه اینها را ما ساختهایم! او وقتی میبیند که کسی کار متفاوتی انجام میدهد، قلبش جوری به تپش میافتد که انگار میخواهد سینهاش را بشکافد. برای همین به تجربهای نیابتی علاقهمند میشود. بازی در نقش کسی که دچار یک بیداری تمامعیار میشود واقعاً خوشایند بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نوعی از این تجربه را در زندگی واقعی هم از سر گذراندهاید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "قبلاً فکر میکردم برای بازیگری فقط کافی است یک دروغگوی واقعاً خوب باشید. به نظرم ۱۳ ساله بودم که خودم را تحت تأثیر تجربههای خاصی میدیدم و جذب آدمهای خاصی شده بودم. من با خاطرات نقشهایم زندگی میکردم و احساس میکردم آنها برای خودم هستند؛ به این اندازه برایم شخصی بودند. واقعاً نمیدانم این روند کجا متوقف شد و به این نتیجه رسیدم که «من یک هنرمندم»… بعدش دوباره بهکل تغییر کردم و همیشه احساس شرمساری داشتم. جوری شده بود که فکر میکردم هر کسی بتواند راه برود و حرف بزند میتواند بازی کند. البته همچنان چنین فکر میکنم. بله، من هم قطعاً لحظه تحول خودم را تجربه کردهام که زندگیام را واقعاً و حقیقتاً تغییر داد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "استعاره مرکزی فیلم، استخراج هنر از درون خود است که گاهی وقتها دردناک است و اغلب زیبا، حتی اگر گروتسک باشد. با این ایده موافقید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "قطعاً. موقع ساخت فیلم جرم های آینده متوجه نبودم که شخصیت ساول تنسر (ویگو مورتنسن) خود دیوید (کراننبرگ) است. فکر میکنم دیوید حالا حالاها میتواند فیلم بسازد و حتی میتواند بیشتر از همه ما به کارش ادامه دهد؛ بهخصوص که در هنر چیزی مثل آخرین نفسها وجود دارد که یک هنرمند حتی میتواند آن را در سن ۱۵ سالگی نیز تجربه کند و مثلاً از خودش چنین سوالهایی بپرسد: آیا این آخرین کاری خواهد بود که میتوانم انجامش بدهم؟ هنوز میتوانم فیلمی کار کنم؟ اصلاً کارم نتیجهای در بر خواهد داشت؟ حالا وقتی میبینم ویگو این اندامها را تولید میکند با خودم فکر میکنم دیوید هرگز نمیتواند دست از کار بکشد. آشکار است که شما احساس میکنید اینها را تولید میکنید تا به عنوان پیشکش اهدا کنید؛ اما در عوض چیزهای زیادی هم نصیب شما میشود چون این یک بدهوبستان واقعی است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تا به حال احساس کردهاید که بیش از حد، خودتان را وقف کار کرده باشید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نه؛ درد، روانپالاترین لذت است. ایده فیلم جرم های آینده – اینکه برای احساس کردن یکدیگر، باید پیکر دیگری را برش زد – برای من خیلی جذاب است. من لحظههای سخت و پرآشوب زندگیام را با چشمانی مشتاق مرور میکنم چون فکر میکنم آنها بودهاند که مرا ساختهاند و در نهایت شکل دادهاند. درد، لذت و سرخوشی خاص خودش را دارد، پس خوب است که بتوان آن را با دیگری به اشتراک گذاشت؛ اما واقعاً مهیب است که با دردتان تنها باشید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شما دارید برای کارگردانی اولین فیلم بلندتان آماده میشوید. کار خوب پیش میرود؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۵ سال است که روی این پروژه کار میکنم. نمیخواستم پیش از اینکه وقتش برسد و به اندازه کافی تجربه کسب کرده باشم، این تجربه را داشته باشم؛ یا باید بگویم که هنوز زمان ساختش فرا نرسیده بود. این فیلم بر اساس یک کتاب خاطرات شکل میگیرد و زیباییاش به این است که از جهتی حقیقی به نظر میرسد که دارای هوش هیجانی و وقایعنگاری است. نامش «وقایعنگاری آب» (Chronology of Water) است. کتاب رویکرد خاصی در مواجهه با خاطرات و کاوش در بُعد احساسیشان دارد که همین امر، پرداخت بصری آن را برای ما به یک چالش بدل کرده. بماند که من علاقهای به استفاده از ساختارهای قراردادی برای پرداختن به آن نداشتم. از سوی دیگر باید اشاره کنم که فیزیکیترین متنی است که تا امروز خواندهام. شیوهای که شخصیت زن اصلی داستان از برخورداری از یک تن صحبت میکند، واقعاً مرا کنجکاو دیدن نسخه سینماییاش کرده بود. میتوانم بگویم فیلمی مثل «نیلوفرهای آبی» (Water Lilies) اثر سلین سیاما و «موروِرن کالِر» (Morvern Callar) اثر لین رمزی است. موضوع مورد علاقه من همیشه این بوده است که هنرمندان چطور به بیان خودشان دست پیدا میکنند؛ و برای من همیشه اشتیاق و ضرورتی در یافتن این بیان وجود داشته است. شما حتی اگر خودتان را هنرمند هم ندانید، داستان خودتان را مینویسید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "منبع: شوتآنلاین، جِیک کویل",
"ref": null
}
] | null |
original:معرفی فیلم/بچهها*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | همهچیز درباره انیمیشن باز لایتیر | [
{
"type": "p",
"text": "خلاصه داستان لایتیر",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هرچند این انیمیشن یک داستان برای باز لایتیر است، اما این بدین معنی نیست که پیشدرآمدی برای داستان اسباببازی باشد. از آنجایی که باز لایتیر در فیلمهای داستان اسباببازی یک اکشن فیگور است، این فیلم بر روی شخصیت باز لایتیر که فیگور اکشن بر اساس آن ساخته شده، تمرکز خواهد کرد: «لایتیر داستان یک تکاور فضایی افسانهای را پس از اینکه در سیارهای متخاصم در فاصله ۴.۲ میلیون سال نوری از زمین رها میشود، دنبال میکند. هنگامی که باز سعی میکند از طریق فضا و زمان راهی برای بازگشت به خانه پیدا کند، گروهی از نیروهای جاهطلب و گربه رباتیک جذابیش سوکس، به او میپیوندند. ورود زورگ همراه با ارتشی از روباتهای بیرحم برای انجام دادن یک فرمان سری، ماموریت باز و همراهانانش مورد تهدید قرار میدهد و همچنین باعث پیچیدهتر شدن مسائل برای آنها میشود.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "زمان پخش رسمی لایتیر",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۱۷ ژوئن، روز بزرگ هوادران است. روزی که فیلم تازه دیزنی به پرده سینماها میآید. Average Socialite پیش از این اشاره کرده بود که اولین نمایش فیلم در لسآنجلس اتفاق میافتد. همچنین انیمیشن لایتیر فقط در سینماها نمایش داده میشود. فیلمهای اخیر دیزنی مانند قرمز شدن (Turning Red) و افسون (Encanto)، در دیزنیپلاس که گزینههای متعددی را برای تماشا کردن برای طرفداران در سراسر جهان فراهم میکند، منتشر شدهاند. در حالیکه وبسایت مری سو (The Mary Sue) پیش از این گفته بود:«انتظار نمیرود که انیمیشن لایتیر مانند سایر فیلمهای اخیر، به صورت همزمان در سینماها و دیزنی پلاس اکران شود». موفقیت باکس آفیس شانگچی و افسانه ده حلقه، دیزنی را متقاعد کرده که بسیاری از فیلمهای خود را از آن پس فقط در سینماها اکران کند. پس انتظار نداشته باشید که بتوانید آن را در ۱۷ ژوئن در خانه تماشا کنید. لایتیر در سینماهای آیمکس (IMAX) و RealD 3D اکران شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دوبلههای لایتیر را چه کسانی انجام میدهند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هنگامی که اعلام شد کریس ایوانز قرار است صداپیشگی باز لایتیر را به عهده بگیرد، طرفداران داستان اسباببازی با بدبینی و تردید به آن واکنش دادند. چرا که برای سالها، دنبال کنندگان این فرانچایز، باز لایتیر را با صداپیشه اصلی آن یعنی تیم آلن میشناختند. مخاطبان فکر میکردند که ایوانز قرار است در قالب نسخه جوانتر اسباببازی باز لایتیر که آلن صداپیشگی آن را انجام داده بود حضور پیدا کند. بدون آلن، مخاطبان داستان اسباب بازی به این مسئله فکر میکردند که آیا ایوانز انتخاب درستی است یا خیر.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با اینحال، هنگامی که بینندگان متوجه شدند که لایتیر بر اساس انسان تخیلی باز لایتیر ساخته شده است – مردی که عروسکها بر اساس آن خلق شدهاند – نفس راحتی کشیدند. در واقع، کریس و تیم شخصیتهای متفاوتی را بازی میکنند و اکنون زمان درخشش کریس است. ایوانز مجبور شد در پیامی برای مخاطبان این موضوع را توضیح بدهد:«صرفا جهت روشن شدن موضوع، این فیگور اکشن باز لایتیر نیست، این داستانی از خاستگاه شخصیت انسانی باز لایتیر است که اسباببازی براساس آن ساخته شده». این اولین صداپیشگی ایوانز در قالب یک نقش اصلی محسوب میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "او همچنین در مصاحبهای میگوید: «کار کردن با پیکسار رویایی است که به حقیقت پیوسته. من از همان ابتدا یکی از طرفداران سرسخت فیلمهای آنها بودهام. تیم من به سختی توانست هیجان خود را مهار کند وقتی به من گفتند پیکسار نقشی برای من در نظر گرفته است. تنها چیزی که آنها گفتند باز لایتیر بود. من نمیدانستم این چه معنایی دارد. زیرا تیم آلن باز لایتیر است و هیچکس نمیتواند به اجرای او نزدیک شود. من نیاز داشتم بدانم که این شخصیت چقدر متفاوت است و این داستان چرا ارزش نقل شدن دارد. وقتی میگویم آنها واقعا میدانند آنجا چه میکنند، به من اعتماد کنید».",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "چه ستارههای دیگری در فیلم صداپیشگی میکنند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "طرفداران امیدوارند که از طریق این فیلم جدید حقایق بیشتری درباره باز لایتیر بیاموزند. در داستان اصلی باز، قطعا به سوالاتی پاسخ داده میشود که حول ویژگیهای شخصیتی او قرار میگیرند. با اینحال، باز تنها نخواهد بود. در تریلر انیمیشن لایتیر، بنظر میرسد که او تیمی از هواداران دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کیکه پالمر صداپیشگی شخصیتی به نام ایزی هاثورن را به عهده دارد. ایزی یک لباس فضایی دقیقا شبیه لباس باز میپوشد، بنابراین او نیز یک تکاور فضایی خواهد بود. شخصیت دیگری که به باز و ایزی در فضا میپیوندد، مو موریسون با صداپیشگی تایکا وایتیتی است. همچنین پیتر سون (سوکس)، اوزو آدوبا (آلیشیا) و جیمز برولین (در نقش امپراتور زورگ) در کنار آنها حضور دارند. دیل سولز، مری مکدونالد-لوئیس، افرن رامیرز و ایسایا ویتلک جونیور، از دیگر صداپیشگان فیلم هستند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آیا تماشای باز لایتیر برای کودکان مناسب است؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حتما خبرهای مربوط به اعتراض به نمایش این فیلم و خراب کردن دنیای کودکان به گوشتان خورده است. تماشای انیمیشن باز لایتیر برای کودکان با توجه به پیشینه ذهنی آنها نسبت به کاراکتر باز و خصوصیات او میتواند جالب توجه باشد اما…",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در سالهای اخیر کمپانیهای فیلمسازی دنیا توجه ویژهای به اقلیتهای جنسی کرده و نگاه آنها به مقوله دگرجنسگرایی و همجنسگراها بسیار بیش از اندازه است. گاه این افراط در نشان دادن برخی خصوصیات آنقدر آش را شور میکند که این ویژگیها به درون کاراکترهای دنیای انیمیشن که اساسا فارغ از نگاه جنسی و برای کودکان هستند، پا میگذارد. باز لایتیر از این منظر دارای نگاهی است که برای کودکان مناسب نیست. ولی اگر برخی دیالوگها و تصاویر که روی این مورد تاکید دارند حذف شود، میتواند برای کودکان سرگرمکننده باشد. در غیراینصورت، نبینید بهتر است!",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ایده ساخت انیمیشن باز لایتیر از کجا آمد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "باز لایتیر از همان ابتدا یک شخصیت کلیدی در دنیای پیکسار بوده است. این تکاور فضایی یکی از خاطرهانگیزترین و محبوبترین شخصیتهای داستانی پیکسار محسوب میشود. پیت داکتر همیشه تمایل داشته است که یک ماجراجویی فضایی به این شخصیت اختصاص بدهد. داکتر در جریان معرفی انیمیشن لایتیر ادعا کرد که شرکت از همان ابتدا مشتاق بوده است که داستان خاستگاه این شخصیت را به تصویر بکشد:«در نگاه اول، شاید فکر کنید این یک فیلم داستان اسباببازی است. زمانی که اولین داستان اسباببازی را ایجاد کردیم، باز لایتیر را با این ایده مطرح کردیم که او یک فیگور اکشن بر اساس یک شخصیت واقعا جذاب از یک فیلم بلاکباستری حماسی است. پس از گذشت همه این سالها تصمیم گرفتیم که اکنون زمان ساخت این فیلم است».",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "بزرگترین پروژه گالین سوزمن تا به امروز",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "گالین سوزمن، از همان روزهای اولیه پیکسار نقشی کلیدی در موفقیت روزافزون این شرکت داشته است. او که کار خود را به عنوان سرپرست نورپردازی و طراح مدل با داستان اسباببازی ۱۹۹۵ شروع کرد، پیش از ارتقای شغلی به عنوان دستیار تهیهکننده در راتاتویی، در پروژههایی مانند داستان اسباببازی ۲، شرکت هیولاها، زندگی یک حشره (A Bug’s Life) و در جستجوی نمو، یکی از ارکان اصلی بوده است. پس از آن، سوزمن در چندین فیلم کوتاه و برنامههای ویژه تلویزیونی از جمله داستان اسباببازی در وحشت مشارکت خلاقانه داشت تا اینکه در داستان اسباببازی ۴ به عنوان تهیهکننده حضور پیدا کرد. اکنون، گالین سوزمن با لایتیر بزرگترین پروژه خود تاکنون را انجام داده است.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "مایکل جاکینو موسیقی متن فیلم را ساخته است",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مایکل جاکینو که مسئولیت ساخت موسیقی فیلمهایی مانند بتمن و مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه را به عهده داشته، موسیقی متن لایتیر را ساخته است. این آهنگساز برنده اسکار، گلدن گلوب و گرمی، سابقه همکاریای طولانی مدت با پیکسار دارد. چراکه او پیش از این در فیلمهایی مانند بالا، شگفتانگیزان، ماشینها ۲ و راتاتویی با پیکسار همکاری داشته است.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "تریلرهای هیچکاک منبع الهام سازندگان انیمیشن لایتیر",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مکلین و گروهش برای پیدا کردن لحن مناسب، چند فیلم ماجراجویانه علمی-تخیلی کلاسیک را تماشا کردند، اما عمدتا تریلرهای نمونهای، از جمله آثار اولیه هیچکاک مانند ۳۹ پله، خانم ناپدید میشود و شمال از شمال غربی را مورد مطالعه قرار دادند. مکلین تایید میکند که تریلر ژانری نیست که پیکسار لزوما به آن شهرت داشته باشد. اما آنها میخواستند بطور کامل از آن بهره ببرند و خطرات را برای باز افزایش بدهند. او در همین رابطه توضیح میدهد:«یکی از چیزهایی که از کار بار برَد بِرد در فیلم شگفتانگیزان یاد گرفتم این بود که چقدر مهم است قهرمانان داستان را به گونهای به تصویر بکشم که نگران امنیت خود باشند. او بطور خاص به تعدادی از فیلمها و اجراهای قدیمیتر اشاره میکرد، جایی که بنظر میرسید شخصیتهای اصلی میمیرند و بنابراین تماشاگران نگران امنیت آنها بودند. این چیزی بود که ما واقعا سعی میکردیم در فیلم آن را القا کنیم. خلق دنیایی که در آن نگران شخصیتها باشید».",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "آیا انیمیشن لایتیر پرفروشترین فرانچایز انیمیشن تاریخ میشود؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "موفقیت پیشبینی شده انیمیشن لایتیر در سینماها به شکلی ضمنی نشان میدهد که داستان اسباببازی رکورد بزرگی را برای فرانچایزهای سینمایی انیمیشن در گیشه ثبت خواهد کرد. داستان اسباببازی نه تنها یکی از قدیمیترین و تحسینشدهترین فرانچایزهای انیمیشنی است، بلکه یکی از مجموعههایی است که همچنان به درآمد باورنکردنی خود در گیشه ادامه میدهند. داستان اسباببازی سال ۱۹۹۵ در کنار بسیاری از دستاوردهای دیگرش، اولین همکاری پیکسار و دیزنی و اولین فیلم بلندی بود که کاملا با فناوری پویانمایی رایانهای ساخته شد. در حالیکه خط داستانی اصلی داستان اسباببازی با فیلم موفق چهارم دنباله در سال ۲۰۱۹ به پایان رسید، این فرانچایز همچنان با فیلمهای مستقلی مانند لایتیر در حال توسعه است. اگرچه، لایتیر از گروه اسباببازیهای اندی به عنوان زیربنایی آشنا بهره نمیبرد، اما اولین فیلم بلند داستانی از فرانچایز داستان اسباببازی است که یک قصه منشاء را روایت میکند. فیلمی که شخصیت آیکونیک باز لایتیر را در داستان علمی-تخیلی شکوهمند خود مورد کاوش قرار میدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داستان اسباببازی اکنون در میان پرفروشترین مجموعه فیلمهای انیمیشن تمام دوران پس از عصر یخبندان، شرک و من نفرتانگیز، در جایگاه چهارم قرار دارد. با افزایش تعداد مخاطبانی که مایل به بازگشت به سینماها هستند، چشمانداز موفقیت مالی لایتیر در اوج باکس آفیس تابستان امسال، به شکل چشمگیری بهبود مییابد. در حالیکه انیمیشنهای اخیر مانند افسون، آواز ۲ و بچههای بد، موفقیتهای باکسآفیس فیلمهای پیش از همهگیری مانند شگفتانگیزان ۲ و یخزده ۲ را تکرار نکردهاند، بنظر میرسد که دیزنی به قدرت لایتیر اطمینان دارد. به ویژه اینکه لایتیر یکی از فیلمهای انیمیشن جدید این استودیو است که در دیزنی پلاس عرضه نشدهاند. انتظار میرود که لایتیر، حتی بدون حضور وودی تام هنکس و باز تیم آلن، به موفقیت بزرگی در باکس آفیس ۲۰۲۲ دست باید. فیلمی که میتواند به معرفی داستان اسباببازی به عنوان بزرگترین فرانچایز انیمیشن تاریخ کمک کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ویژگیهای فنی انیمیشن لایتیر",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "تمرکز بر شخصیتی که فیگور اکشن بر اساس آن ساخته شده",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در اولین فیلم داستان اسباببازی، وودی و دوستانش هنگامی که صاحبشان اندی یک اسباببازی جدید هدیه گرفت – یک تکاور فضایی به نام لایتیر – شگفتزده شدند. باز از یک اتحاد بین کهکشانی میآمد و کاپیتان آن بود. او (اسباببازی) بخاطر پیشینهاش، فکر میکرد یک فضانورد واقعی است که برای امنیت آنها میجنگد. لایتیر، علت رفتار باز هنگامی که اولینبار وارد اتاق اندی شد را مفصل توضیح خواهد داد. از آنجایی که باز لایتیر یک انسان واقعی در دنیای داستان اسباببازی است، وسواس فکری اندی نسبت به او و ماجراجوییهایش دلیلی بود که او عروسک خود را بسیار دوست داشت.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "هیچ شخصیتی از دنیای داستان اسباببازی در انیمیشن لایتیر حضور ندارد",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یکی از مهمترین سوالاتی طرفداران درباره فیلم تازه دیزنی این بود که آیا از شخصیتها یا صداهای آشنای داستان اسباببازی، شخصیتی در اینجا حضور خواهد داشت یا خیر. در پاسخ باید گفت هیچ بازیگر یا شخصیتی از فرانچایز داستان اسباببازی در لایتیر حضور ندارد. اما تماشای اینکه اندی چگونه با لایتیر متحد شده است، شگفتانگیز خواهد بود.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "رویارویی با دشمن لایتیر: امپراتور زورگ",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "امپراتور زورگ در فیلمهای داستان اسباببازی، دشمن باز بود. اندی در حین بازی با باز، چندینبار از زورگ نام میبرد. او اولینبار در داستان اسباببازی ۲ ظاهر شد و اندرو استنتون انیماتور قدیمی پیکسار صداپیشگی او را به عهده داشت. همچنین او در بازیهای ویدئویی مختلفی که اسباببازیها در آنها حضور دارند، نشان داده شده است. شخصیتی که میتوان او را به نوعی تقلیدی از کاراکتر شرور کلاسیک جنگ ستارگان، دارث ویدر، در نظر گرفت. گذشته زورگ و باز، سوالی است که طرفداران امیدوارند لایتیر بتواند به آن پاسخ بدهد. مکلین در مصاحبه با انترتینمنت ویکلی بدون آنکه اشاره چندانی به زورگ کند، گفته است:«اگر قرار باشد مولفههای اصلی باز به درستی پرداخت شوند، باید مطئن شوید که او لیزر داشته، احتمالا میخواهید مطمئن شوید که او پاهای موشکی داشته و احتمالا میخواهید مطمئن باشید که او در مقطعی یک دشمن شناخته شده داشته است».",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "همدست گربهسان باز",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "عجیب است که یک اسپینآف داستان اسباببازی داشته باشیم و هیچ اسباببازیای در آن نباشد. اگرچه در اینجا بجای اسباببازیها، یک گربه رباتیک، دستیار و گربه خانگی باز خواهد بود. در تریلر، باز یک کیف را باز میکند که گربه رباتیک داخل آن است. او خیلی زود جان میگیرد و میگوید:« سلام باز، من سوکس ربات همراه شخصی شما هستم». او مانند یک گربه معمولی رفتار میکند و به سرعت در ماموریتهایی همراه با باز دیده میشود. در حالیکه، باز لایتیر نقل قولهای بامزهای در فرانچایز داستان اسباببازی داشت، بنظر میرسد که سوکس در این اسپینآف میتواند توجهها را به خود معطوف کند.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "کارگردان انیمیشن لایتیر دنیای پیکسار را میشناسد",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کارگردانی لایتیر را آنگوس مکلین به عهده داشته که بنظر میرسد بخاطر آشناییاش با دیزنی و پیکسار، بهترین انتخاب بوده است. او دو فیلم کوتاه داستان اسباببازی، داستان اسباببازی: ریزه میزه و داستان اسباببازی در وحشت را کارگردانی کرده است و همچنین کارگردان اصلی دنباله در جستجوی نمو، در جستجوی دوری، بود. او با لایتیر مسیر مشهور شدن خود را ادامه میدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "یک تجربه علمی-تخیلی ماجراجویانه",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در حالیکه داستان اسباببازی بیشتر یک کمدی خانوادگی است، لایتیر جنبهای علمی-تخیلی به فرانچایز اضافه میکند. به این ترتیب، لایتیر با داستانی که در فضا اتفاق میافتد برای بینندگان یک تجربه ماجراجویانه و علمی-تخیلی به ارمغان میآورد. باز لایتیر یکی از بهترین شخصیتهای داستان اسباببازی است و ماجراجویی با او در فضا هیجانانگیز خواهد بود. آنگوس مکلین در گفتوگو با کلایدر گفته است:«میخواستم فیلمی بسازم که تحتتاثیر فیلمهای علمی-تخیلی سالهای ۷۷ تا ۹۱ باشد تا جاییکه از همان کیفیت سینمایی و جهان ملموس آنها بهره ببرد ولی از جدیت صریحتری نسبت به آنها برخوردار باشد». خوشبختانه تصور او تحقق پیدا کرد و لایتیر به وجود آمد.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "این اولین اسپینآف باز لایتیر نیست",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چیزی که شاید بسیار از بینندگان ندانند این است که لایتیر اولین اسپینآف باز لایتیر نیست. دیزنی در اوت سال ۲۰۲۰، انیمیشن ویدئویی باز لایتیر فرماندهی ستاره: ماجراجویی آغاز میشود (Buzz Lightyear of Star Command: The Adventure Begins) را که در آن آلن دوباره در نقش آشنای خود حضور دارد، منتشر کرد. داستان این فیلم در دنیای خیالیای که فیگورهای اکشن باز لایتیر بخشی از آن هستند، اتفاق میافتد. فرماندهی ستاره، داستان باز لایتیر را دنبال میکند که به کمک سه تکاور فضایی همراهش، بوستر (استیون فرست)، میرا نُوا (نیکول سالیوان) و ایکسآر (لری میلر)، با زورگ (وین نایت) مبارزه میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگرچه این فیلم جزء اینمیشنهای دو بعدی است، اما یک مقدمه به سبک پویانمایی رایانهای دارد که پس از داستان اسباببازی ۲ اتفاق میافتد. جایی که وودی (جیم هنکس)، باز (آلن)، رکس (ولاس شاون) و بقیه اعضای گروه، فیلمی که در شرف تماشای آن هستیم را نگاه میکنند. همچنین، ماجراجویی آغاز میشود به عنوان مقدمهای آزمایشی برای انیمیشن دو بعدی تلویزیونی باز لایتیر فرماندهی ستاره (Buzz Lightyear of Star Command) عمل میکند. مجموعهای که در دوم اکتبر سال ۲۰۰۰ از دو شبکه UPN و ABC در شصت قسمت پخش خود را آغاز کرد. پاتریک واربرتون صداپیشگی باز را در این سریال به عهده داشت و لری میلر و نیل فلین به صورت متناوب صداپیشگی ایکسآر را انجام دادند.",
"ref": null
}
] | null |
original:عکسها*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | عکس ها و پوستر قسمت چهارم سریال روزی روزگاری مریخ | [
{
"type": "p",
"text": "پوستر قسمت چهارم روزی روزگاری مریخ",
"ref": null
}
] | null |
original:گزارش فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | داریوش ارجمند؛ روزی روزگاری ناخدا… | [
{
"type": "p",
"text": "دهه ۶۰ | پرفروغ ترین دوره داریوش ارجمند",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داریوش ارجمند از آغاز فعالیت در سینما در سال ۱۳۶۵ در نیمه دوم دهه ۶۰ موفق به هنرنمایی در ۷ فیلم سینمایی شد که از این میان ۳ فیلم بالای یک میلیون نفر تماشاگر داشتند و در جدول ده تایی پرمخاطبترینهای سال اکرانشان قرار گرفتند که از این ۳ فیلم، دو تای آن متعلق به ژانر حادثهای و یکی دیگر عنوان ملودرام جادهای را یدک میکشیدند: کشتی آنجلیکا، تیغ آفتاب و پاییزان.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ناخدا خورشید ساخته ناصر تقوایی که در پنجمین جشنواره فیلم فجر با تحسین نویسندگان و منتقدان مواجه شد و موفق به کسب ۲ سیمرغ بلورین بازیگری (داریوش ارجمند و سعید پورصمیمی) شد، در تاریخ ششم آبان سال ۱۳۶۶ در سینماهای ایران به نمایش درآمد و توانست نزدیک به ۶۴۰ هزار تماشاگر را جذب سالنهای نمایشدهنده کند و در جایگاه ۲۶ جدول پربینندهترینهای سال بایستد. در آن سال «بگذار زندگی کنم» و اجارهنشینها بیش از ۳ میلیون تماشاگر داشتند و به ترتیب عنوان پرمخاطبترینهای سال را از آن خود کردند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ارجمند بلافاصله پس از موفقیت در ناخدا خورشید در ملودرام جادهای پاییزان ساخته رسول صدرعاملی که آن سالها فیلم پرتماشاگر گلهای داودی را بر پرده سینماها داشت ایفای نقش کرد. پاییزان با اینکه در ششمین جشنواره فیلم فجر به هیچ موفقیتی دست پیدا نکرد اما در گیشه با اینکه نتوانست به اندازه گلهای داودی بیننده داشته باشد اما سربلند بود و حدود یک میلیون و ۳۰۰ هزار تماشاگر را به سالنهای سینما کشاند و هفتمین فیلم پرمخاطب سال لقب گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ارجمند در سال ۱۳۶۷ در دو فیلم سینمایی ایفای نقش کرد. یک فیلم حادثهای و یک ملودرام که هر دو از اولین ساختههای کارگردانانشان بودند؛ کشتی آنجلیکا به کارگردانی محمد بزرگنیا و با حضور بازیگرانی چون عزتالله انتظامی، مجید مظفری، پرویز پورحسینی، مهدی فتحی و… در هفتمین جشنواره فیلم فجر با اینکه در هیچ بخشی نامزد دریافت جایزه نشد، اما به شدت با استقبال نویسندگان، منتقدان و بخصوص مخاطبان روبرو شد. فیلم در تاریخ ۱۰ آبان سال ۱۳۶۸ در سینماهای ایران اکران شد و توانست بیش از یک میلیون و ۷۷۰ هزار تماشاگر را به سالن های سینما بکشاند و عنوان هفتمین فیلم پربیننده سال را از آن خود کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دیگر فیلمی که ارجمند در سال ۱۳۶۷ در آن بازی کرد اولین ساخته سینمایی ابوالحسن داودی با نام سفر عشق بود که هم در گیشه شکست خورد و هم نزد نویسندگان و منتقدان جایگاه درخور توجهی به دست نیاورد. گلچهره سجادیه، پرویز پورحسینی، رضا بابک، جمیله شیخی و آنیک شفرازیان بازیگران فیلم بودند. «سِفر عشق» ۸ آذر ۱۳۶۸ در سینماها به نمایش درآمد و بیش از ۲۸۰ هزار تماشاگر از آن دیدن کردند و رتبه ۵۷ جدول پرمخاطبترینهای سال به اولین ساخته کارگردانی رسید که بعدها با ساخت چند کمدی از جمله سفر جادویی، جیببرها به بهشت نمیروند، من زمین را دوست دارم توانست ردههای بالای جدول پرتماشاگرترینهای سال اکران این فیلمها را از آن خود کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مجید جوانمرد که با فیلمهای «شکار» و «دستمزد» نشان داده بود میتواند فیلم پرمخاطب درست و درمون بسازد، در سومین تجربه سینمایی خود فیلم تیغ آفتاب را با حضور داریوش ارجمند، محمد صالح علا، چنگیز وثوقی، هما روستا، جهانگیر فروهر، شهلا ریاحی، احمد هاشمی و … در سال ۱۳۶۹ کارگردانی کرد. فیلم در تاریخ ۲۵ فروردین سال ۱۳۷۰ در سینماهای ایران به نمایش درآمد و توانست با جذب بیش از یک میلیون و ۷۶۵ هزار تماشاگر جایگاه هفتم جدول پربینندهترین آثار سال را از آن خود کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "البته اولین تجربه کارگردانی مجید جوانمرد با نام «مار» در سال ۱۳۶۶ ساخته شد که در سال ۱۳۷۱ موفق شد رنگ پرده را ببیند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "درام تاریخی جستجوگر ساخته محمد متوسلانی دیگر هنرنمایی داریوش ارجمند در دهه شصت بود. بازیگرانی چون امین تارخ، محمدعلی کشاورز، اسماعیل خلج و … در جستجوگر ایفای نقش کرده بودند. فیلم در هشتمین جشنواره فیلم فجر موفق به نامزدی در ده بخش شد که توانست دیپلم افتخار بهترین فیلمنامه (محمد متوسلانی، میهن بهرامی و اسماعیل خلج) را از آن خود کند. فیلم در تاریخ ۱۰ مرداد سال ۱۳۶۹ به روی پرده رفت و بیش از ۷۲۵ هزار نفر برای دیدن آن به سالنهای سینما رفتند و رده بیست و سوم جدول پرتماشاگرترین آثار سال به فیلم محمد متوسلانی تعلق گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داریوش ارجمند که با فیلم ماندگار و تحسین برانگیز ناخدا خورشید دهه ۶۰ را شروع کرده بود با فیلم دوست داشتنی پرده آخر ساخته واروژ کریم مسیحی این دهه را به پایان رساند؛ پرده آخر با هنرنمایی فریماه فرجامی، نیکو خردمند، سعید پورصمیمی، ماهایا پطروسیان، جمشید هاشمپور و … در نهمین جشنواره فیلم فجر (۱۳۶۹) موفق به کسب ۸ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن (فریماه فرجامی)، بازیگر نقش مکمل مرد (سعید پورصمیمی)، بازیگر نقش مکمل زن (نیکو خردمند)، کارگردانی، فیلمبرداری (علی اصغر رفیعیجم)، چهره پردازی (مسعود ولدبیگی)، طراحی صحنه و لباس (حسن فارسی) و صدابرداری (پرویز آبنار) شد و در تاریخ برگزاری جشنواره فیلم فجر یک رکورد از خود به جای گذاشت. ضمن اینکه داریوش ارجمند هم برای هنرنماییاش در این فیلم نامزد دریافت سیمرغ بلورین شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پرده آخر که عنوان بهترین فیلم اکران سال را به انتخاب نویسندگان و منتقدان به دست آورده بود در تاریخ ۲۳ مرداد سال ۱۳۷۰ در سینماهای ایران به روی پرده رفت و توانست نزدیک به ۴۷۰ هزار تماشاگر را راهی سالنهای نمایش دهنده کند و رتبه ۲۶ جدول پرمخاطبترین آثار سال را به دست آورد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دهه ۷۰ | دومین سیمرغ بلورین بر شانه نشست",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داریوش ارجمند در دهه ۷۰، هشت فیلم سینمایی روی پرده سینماها داشت و در این دهه موفق شد برای بازی کوتاه اما تأثیرگذارش در فیلم سگ کشی دومین سیمرغ بلورین کارنامه سینماییاش را از نوزدهمین جشنواره فیلم فجر (۱۳۷۹) از آن خود کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از ۸ فیلمی که داریوش ارجمند در دهه هفتاد در اکران عمومی داشت، تنها ۲ فیلم در گیشه شکست خوردند؛ شور زندگی به کارگردانی فریال بهزاد و بازیگری مهرانه مهینترابی، فرهاد جم و زهرا اویسی و مسافری ری ساخته داود میرباقری و هنرنمایی جمشید هاشم پور، ویشکا آسایش، محمدرضا شریفینیا، پروانه معصومی و رضا ژیان که مجموع تماشاگران این دو فیلم به ۱۲۲ هزار نفر هم نرسید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ارجمند در سال ۱۳۷۱ دو فیلم سینمایی بر پرده سینماها داشت: قربانی و ناصرالدین شاه اکتور سینما. در قربانی که پس از پاییزان دومین همکاری مشترک ارجمند و رسول صدرعاملی بود، ابوالفضل پورعرب، نسرین مقانلو، رضا آشتیانی و میلاد عراقی بازی کرده بودند. این فیلم که در دهمین جشنواره فیلم فجر تنها نامزد جلوههای ویژه میدانی و بصری شده بود در تاریخ ۲۳ اردیبهشت سال ۱۳۷۱ اکران شد و حدود ۶۱۰ هزار نفر به دیدنش رفتند و در رتبه ۱۷ جدول پرمخاطب ترین های سال قرار گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ناصرالدین شاه آکتور سینما ساخته محسن مخملباف که در دهمین جشنواره فیلم فجر چهار سیمرغ بلورین بهترین تدوین، طراحی صحنه و لباس، چهره پردازی و جلوه های ویژه بصری، دیپلم افتخار بهترین موسیقی (مجید انتظامی) و لوح تقدیر بهترین بازیگر نقش اول مرد (عزتالله انتظامی) را به دست آورده بود با بازی عزت الله انتظامی، مهدی هاشمی، اکبر عبدی، محمدعلی کشاورز، فاطمه معتمدآریا، ماهایا پطروسیان، جهانگیر فروهر، مرتضی احمدی، سعید امیرسلیمانی، محرم زینال زاده، پروانه معصومی و … در تاریخ ۱۶ دی سال ۱۳۷۱ به روی پرده سینماهای ایران رفت و توانست نزدیک به یک میلیون تماشاگر را جذب سالنهای سینماهای نمایش دهنده کند و جایگاه دهم جدول پربینندهترین آثار سال را کسب کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ارجمند که در فاصله سال های ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۳ درگیر بازی در سریال «امام علی» (داود میرباقری) بود در سال ۱۳۷۳ در فیلمی جنجالی ساخته داود میرباقری نقشآفرینی کرد: آدم برفی . فیلم با اینکه ۳ سال در محاق توقیف بود و در سالی که پروانه نمایشش صادر شده بود، نسخه VHS فیلم با کیفیتی نه چندان خوب دست به دست میچرخید، در ۲-۳ روز ابتدای سیزدهمین جشنواره فیلم فجر (۱۳۷۳) توقیف شد و از گردونه رقابتها بیرون رفت و از مرحله داوری هم کنار گذشته شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پروانه نمایش آدم برفی با نقشآفرینی داریوش ارجمند، اکبر عبدی، پرویز پرستویی، مهدی فتحی، آزیتا حاجیان، محمدرضا شریفی نیا، سیروس گرجستانی و… ۳ سال پس از ساخت صادر شد و این فیلم در تاریخ ۱۲ آذر سال ۱۳۷۶ در سینماهای ایران اکران شد و با وجود اینکه نسخه بیکیفیت آن بارها و بارها دیده شده بود اما گیشه خیرهکنندهای داشت. بیش از ۴ میلیون و ۴۷۰ هزار تماشاگر از فیلم دیدن کردند و عنوان پربینندهترین فیلم سال به آدم برفی رسید. در نتیجه آدم برفی با فاصله نسبت به دیگر آثار، پرتماشاگرترین فیلم کارنامه سینمایی داریوش ارجمند تا به حال است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در اواخر دهه ۷۰ ارجمند در ۲ فیلم از ۲ کارگردان مطرح سینمای ایران هنرنمایی کرد: اعتراض و سگ کشی که هر ۲ فیلم در جشنوارههای هجدهم و نوزدهم فیلم فجر با استقبال فراوان داوران و نویسندگان و منتقدان روبهرو شدند؛ اعتراض ساخته مسعود کیمیایی با بازی محمدرضا فروتن، میترا حجار، مهدی فتحی، بیتا فرهی، پارسا پیروزفر و … در هفت بخش از جمله بهترین بازیگر نقش اول مرد (داریوش ارجمند) و همچنین بهترین کارگردانی در هجدهمین جشنواره فیلم فجر (بهمن ۱۳۷۸) نامزد دریافت جایزه بود که توانست سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری (اسحاق خانزادی) را به دست آورد. اعتراض در ۱۸ خرداد ۱۳۷۹ اکران شد و حدود ۵۸۰ هزار تماشاگر از آن دیدن کردند و رتبه هفدهم جدول پرمخاطبترین آثار سال به فیلم کیمیایی تعلق گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "همچنین فیلم سگ کشی ساخته بهرام بیضایی که در سال ۱۳۷۹ ساخته شده بود در نوزدهمین جشنواره فیلم فجر موفق به کسب سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه، بهترین فیلمبرداری (اصغر رفیعی جم)، بهترین طراحی صحنه و لباس (ایرج رامین فر)، فیلم منتخب تماشاگران، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (داریوش ارجمند) و البته دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول زن (مژده شمسایی) شد. همچنین مژده شمسایی در بخش بینالملل سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن را از آن خود کرد. این دومین سیمرغ بلورین بازیگری داریوش ارجمند پس از فیلم ناخدا خورشید بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«سگ کشی» نوروز سال ۱۳۸۰ در سینماهای ایران به روی پرده رفت و با جذب حدود ۹۲۰ هزار مخاطب در رده ششم جدول پرتماشاگرترینهای سال قرار گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دهه ۸۰ | ازدواج به سبک ایرانی و دیگر هیچ",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داریوش ارجمند در دهه ۸۰ ده فیلم سینمایی بر پرده سینماها داشت که غیر از فیلم ازدواج به سبک ایرانی و با کمی اغماض فیلم رئیس هیچکدام در گیشه به موفقیتی دست نیافتند. ازدواج به سبک ایرانی ساخته حسن فتحی و هنرنمایی فاطمه گودرزی، شیلا خداداد، سعید کنگرانی، دنیل هولمز، محمدرضا شریفینیا و… که در سال ۱۳۸۴ ساخته شد، بدون حضور در حشنواره فیلم فجر در تاریخ ۱۶ فروردین سال ۱۳۸۵ به روی پرده سینماهای ایران رفت و توانست نزدیک به ۷۳۵ هزار مخاطب را به سالنهای سینما بکشاند و رتبه هفتم جدول پرتماشاگرترینهای سال را به دست آورد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ارجمند پس از اعتراض در سال ۱۳۸۵ در دومین همکاری مشترک با مسعود کیمیایی در فیلم رئیس بازی کرد. رئیس در آستانه شروع بیست و پنجمین جشنواره فیلم فجر به دلیل آنچه ایراد در باند صدای فیلم عنوان شده بود از حضور در جشنواره انصراف داد و در تاریخ ۶ تیر سال ۱۳۸۶ روی پرده سینماهای ایران رفت و با جذب حدود ۴۳۰ هزار تماشاگر در جایگاه هشتم جدول پرمخاطبترین آثار سال قرار گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ارجمند همچنین در سال ۱۳۸۵ در کمدی متفاوت و پربازیگر قاعده بازی ساخته احمدرضا معتمدی هم ایفای نقش کرد. سعید پورصمیمی، اکبر عبدی، جمشید هاشم پور، مهران رجبی و … تیم پرتعداد بازیگری این فیلم را تشکیل میدادند. قاعده بازی به عنوان برنامه نوروزی سال ۱۳۸۶ راهی پردههای سینما شد و نتوانست مخاطبان بیشماری را جذب سالنهای نمایش کند. تنها ۳۲۲ هزار نفر به دیدن فیلم رفتند و جایگاه چهاردهم جدول پرتماشاگرترین آثار سال به فیلم احمدرضا معتمدی تعلق گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داریوش ارجمند در سومین همکاری مشترکش با مسعود کیمیایی در سال ۱۳۸۹ در فیلم جرم ایفای نقش کرد. موفقیت نسبی فیلم در جشنواره بیست و نهم فیلم فجر، سیمرغ بلورین بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (حامد بهداد)، بهترین طراحی صحنه و لباس (ایرج رامین فر)، بهترین موسیقی متن (کارن همایونفر) و بهترین صدای فیلم (اسحاق خانزادی و علی ابوالصدق) را در پی داشت. فیلم در ۴ خرداد ۱۳۹۰ به روی پرده سینماها رفت و حدود ۲۵۶ هزار نفر از فیلم دیدن کردند و جایگاه یازدهم جدول پربیننده ترین آثار سال به فیلم کیمیایی رسید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم پرخرج راه آبی ابریشم ساخته محمد بزرگنیا که در رأس گروه بازیگرانش داریوش ارجمند و بهرام رادان خودنمایی میکردند پس از کسب ۳ جایزه بهترین فیلمبرداری (بهرام بدخشانی)، بهترین جلوه های ویژه رایانهای (امیررضا معتمدی) و بهترین فیلم از نگاه ملی در جشنواره فیلم فجر، در ۲۷ مهر ۱۳۹۰ اکران شد و اما در گیشه به موفقیتی دست پیدا نکرد. تنها حدود ۱۲۰ هزار نفر فیلم را دیدند و رتبه ۲۲ جدول پربینندهترین فیلمهای سال به فیلم محمد بزرگ نیا رسید. عزت الله انتظمی، رضا کیانیان، پگاه آهنگرانی، پیام دهکردی و مهدی میامی از دیگر بازیگران راه آبی ابریشم بودند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دهه ۹۰ | فرمانروایی داریوش ارجمند در قاب کوچک",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داریوش ارجمند که در دهه ۹۰ تنها ۳ فیلم بر پرده سینماها داشت و هیچکدام موفقیتی در گیشه به دست نیاوردند، طی یک دهه و در ۳ فصل، نقش حشمت فردوس را در سریال پرتماشاگر ستایش ایفا کرد و در هنگامهای که میرفت تا به فراموشی سپرده شود، جایگاه قابل قبولی نزد مخاطب به دست آورد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم های به نمایش درنیامده داریوش ارجمند",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داریوش ارجمند طی ۴ دهه بازیگری در عرصه سینما در ۷ فیلم ایفای نقش کرده که هیچ کدام تا به امروز رنگ پرده نقرهای را به دلایل مختلف از جمله توقیف، انتشار در شبکه نمایش خانگی یا پخش از تلویزیون به خود ندیده اند: هبوط (احمدرضا معتمدی، ۱۳۷۲)، زمین آسمانی (محمدعلی نجفی، ۱۳۷۳)، شیخ مفید (سیروس مقدم، ۱۳۷۴)، هفت سنگ (سیدعبدالرضا نواب صفوی، ۱۳۷۶)، شاهزاده ایرانی (محمد نوریزاد، ۱۳۸۴)، می زاک (حسینعلی لیالستانی، ۱۳۸۷)، گزارش یک جشن (ابراهیم حاتمی کیا، ۱۳۸۹) و روز بلوا (بهروز شعیبی، ۱۳۹۸).",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تعداد تماشاگران آثار سینمایی اکران شده داریوش ارجمند",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "ده فیلم پرتماشاگر کارنامه سینمایی داریوش ارجمند",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نام فیلم سال ساخت تاریخ اکران سال اکران تعداد تماشاگران رتبه ناخدا خورشید ۱۳۶۵ ۶ آبان ۱۳۶۶ ۶۳۹,۱۹۳ ۲۶ پاییزان ۱۳۶۶ ۲۳ شهریور ۱۳۶۷ ۱,۲۹۰,۲۲۹ ۷ کشتی آنجلیکا ۱۳۶۷ ۱۰ آبان ۱۳۶۸ ۱,۷۷۱,۶۸۶ ۶ سفر عشق ۱۳۶۷ ۸ آذر ۱۳۶۸ ۲۸۱,۷۶۳ ۵۷ جستجوگر ۱۳۶۸ ۱۰ مرداد ۱۳۶۹ ۷۲۵,۴۳۳ ۲۳ تیغ آفتاب ۱۳۶۹ ۲۵ فروردین ۱۳۷۰ ۱,۷۶۹,۶۹۳ ۷ پرده آخر ۱۳۶۹ ۲۳ مرداد ۱۳۷۰ ۴۶۷,۸۳۴ ۲۶ قربانی ۱۳۷۰ ۲۳ اردیبهشت ۱۳۷۱ ۶۱۱,۶۰۵ ۱۷ ناصرالدین شاه اکتور سینما ۱۳۷۰ ۱۶ دی ۱۳۷۱ ۹۸۹,۲۷۵ ۱۰ فرار مرگبار ۱۳۷۴ ۳ اردیبهشت ۱۳۷۶ ۹۲۳,۸۳۳ ۸ آدم برفی ۱۳۷۳ ۱۲ آذر ۱۳۷۶ ۴,۴۷۳,۲۷۷ ۱ شور زندگی ۱۳۷۷ ۲۷ بهمن ۱۳۷۸ ۴۹,۳۲۸ ۷۴ اعتراض ۱۳۷۸ ۱۸ خرداد ۱۳۷۹ ۵۸۰,۹۴۲ ۱۷ مسافر ری ۱۳۷۹ اول فروردین ۱۳۸۰ ۷۲,۱۵۵ ۴۱ سگ کشی ۱۳۷۹ اول فروردین ۱۳۸۰ ۹۲۱,۳۹۴ ۶ تب ۱۳۸۲ ۲۶ آذر ۱۳۸۲ ۲۱۲,۸۲۶ ۱۵ ازدواج به سبک ایرانی ۱۳۸۴ ۱۶ فروردین ۱۳۸۵ ۷۳۲,۶۸۵ ۷ قاعده بازی ۱۳۸۵ اول فروردین ۱۳۸۶ ۳۲۲,۱۱۵ ۱۴ رئیس ۱۳۸۵ ۶ تیر ۱۳۸۶ ۴۲۸,۹۶۹ ۸ از دوردست ۱۳۸۴ ۱۲ دی ۱۳۸۶ ۷,۸۴۵ ۵۳ شکلات داغ ۱۳۸۸ ۷ مهر ۱۳۸۹ ۴۶,۲۹۱ ۳۸ استخونای بابام ۱۳۸۶ ۲۷ بهمن ۱۳۸۹ ۲۲,۴۴۲ ۵۰ جرم ۱۳۸۹ ۴ خرداد ۱۳۹۰ ۲۵۶ ,۶۸۹ ۱۱ پایان نامه ۱۳۹۰ ۵ خرداد ۱۳۹۰ ۱۶۹,۲۳۹ ۱۷ راه آبی ابریشم ۱۳۸۹ ۲۷ مهر ۱۳۹۰ ۱۲۱,۱۳۳ ۲۲ بدون اجازه ۱۳۸۹ ۱۴ تیر ۱۳۹۱ ۴۳,۳۷۶ ۳۸ اینجا شهر دیگری است ۱۳۹۰ ۱۳ تیر ۱۳۹۳ ۷۴۲ ۹۲ چراغ های ناتمام ۱۳۹۵ ۱۴ شهریور ۱۳۹۷ ۴,۷۷۳ ۸۰ ماهورا ۱۳۹۵ ۱۱ مهر ۱۳۹۷ ۲۲,۴۴۸ ۶۲ میانگین تماشاگر ۶۱۹ ,۲۸۳ نام فیلم سال ساخت تاریخ اکران سال اکران تعداد تماشاگران رتبه ۱ آدم برفی ۱۳۷۳ ۱۲ آذر ۱۳۷۶ ۴,۴۷۳,۲۷۷ ۱ ۲ کشتی آنجلیکا ۱۳۶۷ ۱۰ آبان ۱۳۶۸ ۱,۷۷۱,۶۸۶ ۶ ۳ تیغ آفتاب ۱۳۶۹ ۲۵ فروردین ۱۳۷۰ ۱,۷۶۹,۶۹۳ ۷ ۴ پاییزان ۱۳۶۶ ۲۳ شهریور ۱۳۶۷ ۱,۲۹۰,۲۲۹ ۷ ۵ ناصرالدین شاه اکتور سینما ۱۳۷۰ ۱۶ دی ۱۳۷۱ ۹۸۹,۲۷۵ ۱۰ ۶ فرار مرگبار ۱۳۷۴ ۳ اردیبهشت ۱۳۷۶ ۹۲۳,۸۳۳ ۸ ۷ سگ کشی ۱۳۷۹ اول فروردین ۱۳۸۰ ۹۲۱,۳۹۴ ۶ ۸ ازدواج به سبک ایرانی ۱۳۸۴ ۱۶ فروردین ۱۳۸۵ ۷۳۲,۶۸۵ ۷ ۹ جستجوگر ۱۳۶۸ ۱۰ مرداد ۱۳۶۹ ۷۲۵,۴۳۳ ۲۳ ۱۰ ناخدا خورشید ۱۳۶۵ ۶ آبان ۱۳۶۶ ۶۳۹,۱۹۳ ۲۶",
"ref": null
}
] | null |
original:معرفی فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | معرفی انیمه لاک پشت قرمز The Red Turtle | [
{
"type": "p",
"text": "خلاصه داستان انیمه لاک پشت قرمز",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ماجرای انیمه لاک پشت قرمز از این قرار است که مردی در یک دریای مشوش گرفتار امواج است و بعد از مدتی به ساحلی آرام میرسد. در این جزیره هیچ نشانی از حیاط آدمیزاد وجود ندارد. مرد تصمیم میگیرد که قایقی بسازد و از این محیط غریب رها شود. قایق ساخته میشود و به آب میزند اما به دلیلی نامعلوم از هم میپاشد و ویران میشود. مرد مجدد قایقی میسازد و به آب میزند و مجدد گرفتار مصیبت شده و قایقش ویران میشود. در نهایت پس از ۳ بار ساختن قایق و به دریا زدن مرد متوجه میشود که لاک پشت قرمز رنگ غولپیکری مانع از خارج شدن او از جزیره میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مرد با خشمی بسیار به ساحل بازمیگردد و بیقرار است. بعد از مدتی میبیند که لاک پشت سرکش قرمز رنگ به ساحل آمده. لاکپشت خسته و آرام است. مرد به او حمله میکند و لاکپشت را برعکس میکند. لاکپشت پس از چند روز از بین میرود و تبدیل به دختری زیبا میشود. ادامه ماجرا به این وابسته است که آیا دختر زنده میماند و مرد از جزیره نجات پیدا میکند یا خیر؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "لاک پشت قرمز نماد چیست؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "انیمیشن لاک پشت قرمز محصول مشترک فرانسه و استودیو جیبلی است. آنچه در طول تماشای این اثر چشم ما را میگیرد تصویری واضح و دم دستی از عشق است. لاکپشتی که قرمز رنگ است و بعدتر تبدیل به دختری زیبا میشود و قرمز هم که رنگ عشق است و… اما اگر از طرفداران انیمههای ژاپنی و بهخصوص آثار استودیو جیبلی باشید، نگاهی عمیقتر به این انیمیشن خواهید داشت. استودیو جیبلی محیطی برای تولید انیمههایی با مفاهیم انسانی و سراسر دغدغه و رنج آدمی است. از این رو لاکپشت قرمز را میشود نمادی از رنج انسان دید. اما چرا رنج؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در اکثر انیمههای ژاپنی، کاراکترهای اصلی با یک رنج بزرگ دچار چالش میشوند و دردناک بودن این رنج تا لحظهای است که آن را درک نکرده و نپذیرفتهاند. مثل پیر شدن سوفی، که پس از پذیرفتن این طلسم و رنج پیری، توانست با معجزه عشق از طلسم رهایی یابد. همچنین گرفتار شدن چیهیرو در شهر اشباح که با پذیرفتن شرایط و تلاش برای پیدا کردن شغل، به مرور توانست راهحلی برای رهایی پدر و مادرش از طلسم پیدا کند. نمونه دیگری از استودیو جیبلی برای اصرار بر پذیرفتن رنج، پورکو روسو است که شمایل خوک پیدا کرده اما از کار نمینشیند و دست از پرواز (که لذتش در زندگی است) نمیکشد. پورکو رنج زشتی شمایل را میپذیرد و با آن زندگی میکند بدون آنکه مانعش برای حفظ خلقیات درونی و روحیه جنگجو و سرکش او شود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به این ترتیب لاکپشت قرمز در این انیمیشن نمادی از رنج است. چرا که هر بار مرد میخواهد از جزیره عبور کند، لاکپشت با فروپاشیدن قایق، مانعش میشود. این مانع شدن از این بابت است که ذهن از ناشناختهها اکراه دارد و دربرابر محیط جدید و آشنا شدن با آن مقاومت میکند. مرد باید بر این رنج و اکراه غلبه کند. با محیط آشنا شود و آن را درک کند و سپس رها میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به مرور و در ادامه انیمیشن لاک پشت قرمز میبینیم که رنج تبدیل به همراهی برای مرد میشود و با او زندگی میکند. مرد در جزیره میماند و در آنجا میمیرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نگاهی به انیمه لاک پشت قرمز",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سوالی که در طول تماشای انیمیشن لاک پشت قرمز بدون پاسخ باقی میماند این است که مرد چطور در امواج گرفتار شده؟ حتی این سوال پیش میآید که چه انگیزهای بیرون از جزیره او را وادار میکند که قایقی برای رهایی بسازد؟ ما تقریبا هیچوقت پاسخی برای این سوالها پیدا نمیکنیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مورد دیگری که در این اثر توجه مخاطب را به خود جلب میکند سادگی طراحی آن است. تصاویر در انیمیشن لاکپشت قرمز، در مقایسه با انیمیشنهای هم دوره خودش، با جزییات نسبتا کمتری طراحی شدهاند. از طرفی استفاده از صداها، تا حدود زیادی به باورپذیرتر شدن تصاویر کمک میکند؛ از این بابت انیمیشن لاکپشت قرمز بسیار شبیه به انیمیشنهای فرانسوی شده تا تصاویری تداعی کننده از کارهای استودیو جیبلی. انیمیشن لاکپشت قرمز از بابت صامت بودن و جزییات کم در تصاویرش چیزی بسیار شبیه و تداعی کننده انیمیشن ۳ قلوهای بلویل (The Triplets of Belleville) است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "امتیازهای سایت های معتبر سینمایی برای The Red Turtle",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "میانگین امتیاز کاربران در سایت IMDB آیامدیبی: ۷.۵ از ۱۰",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "میانگین امتیاز منتقدان در سایت راتن تومیتوز: ۹۳ درصد",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "میانگین امتیاز بینندگان در سایت راتن تومیتوز: ۸۰ درصد",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "میانگین امتیاز منتقدان در سایت متاکریتیک: ۸۶ درصد",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "میانگین امتیاز بینندگان در سایت متاکریتیک: ۷.۸ از ۱۰",
"ref": null
}
] | null |
original:گفتوگوی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | حسن فتحی توقعم را از کارم بالا برده است | [
{
"type": "p",
"text": "تولدتان مبارک. تولد امسالتان چه تفاوتی برایتان با سالهای قبل دارد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کتانه افشاری نژاد: ممنون از توجه شما. تولد هر سالم با سالهای قبلش تفاوت دارد چون آدم برای سالی که در پیش دارد، هزاران نقشه میکشد. خوشحالم که اینقدر خوش شانس بودم و اتفاقات عجیب و غریبی در سال گذشته برایم افتاد که مهم ترینش بازی در سریال جیران بود. فکر میکنم امسال حال خوبی داشته باشم به دلیل این که یکی از آرزوهایم برآورده شد که آن هم بازی در یکی از کارهای آقای فتحی بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پس بعد از این همه تجربه و تلاش در این حرفه، امسال نتیجه زحماتتان را دیدید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برای دیدن نتیجه هنوز زود است. بیشتر میتوانم بگویم در یک کلاس درس شرکت کردم که آرزویش را داشتم زیرا سالها احساس میکردم در زمینه تصویر درجا میزنم. طی سالها فعالیتم هیچ زمانی به دنبال کسی نرفتم که بگویم دوست دارم در کارتان بازی کنم و آقای فتحی تنها کارگردانی است که با کمال میل پیگیرش شدم و از طریق دوست خوبم، امیرحسین رستمی، به دفتر فیلمسازی او رفتم. در آن مقطع تازه سریال شهرزاد تمام شده بود. به آقای فتحی گفتم که دوست دارم در یکی از کارهایتان بازی کنم. من هیچ شناختی از او نداشتم و از کارهایی که دیده بودم احساس کردم به شدت کاراکتر را میشناسد. او شرافتی در کار و دید درستی به عشق و زن داشت که این مورد را در کمتر کارگردان مردی دیدم. واقعاً برایم سریال جیران یک تجربه بسیار جدید بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پس نام حسن فتحی ترغیبتان کرد تا نقش خدیجه چهریقی را بازی کنید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "همین طور است. البته آن مقطع که به دفترش رفتم، نمیدانستم در آینده قرار است چه کاری بسازد. اگر آقای فتحی نقش دیگری را هم پیشنهاد میداد، قطعاً میپذیرفتم. این را هم بگویم که او از هیچ نقشی نمیگذرد، یعنی از نقش تک سکانس گرفته تا نقش اصلی فرقی برایش ندارد و همان قدر زمان میگذارد و نگران است و من خوش شانس بودم که این نقش را برایم در نظر گرفته بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "وقتی نقش خدیجه چهریقی پیشنهاد داده شد، چه شناختی از او پیدا کردید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "متاسفانه در تاریخمان آن چنان به زنان دوره قاجار پرداخته نشده و در حد چند خط است. موقعی که این نقش به من پیشنهاد داده شد با توجه به منابعی که آقای فتحی معرفی کرد، جست و جو کردم و دیدم در تاریخ بیشتر به پدر او پرداخته شده است که یک سردار بود. خدیجه برای صلح و این که حمایت دولت مرکزی را بگیرد به عقد شاه در میآید ولی پدرش بسیار برای اقلیم کردستان زحمت کشیده است. گویی خدیجه دنبال رو پدرش بوده و ظاهراً خانواده خوشنامی بودند ولی از کاراکتر او اطلاعات خاصی نبود. به نظرم وقتی نقش یک شخصیت تاریخی را بازی میکنیم باید به سرفصلهای برجسته این شخصیت در تاریخ وفادار بمانیم و بقیه آن را بر اساس توانایی بازیگر، نویسنده و کارگردان طوری طراحی کنیم که ویژگیهایی که در تاریخ بود، به کاراکتری که میسازیم، بیاید. به همین خاطر سعی کردم با توجه به ویژگیهای او که عاشق فرزندش است و قدرت میخواهد و در عین حال شاید مردمی است، شخصیتی بسازم که حاضر است برای پسرش هر کاری بکند تا او به حقش برسد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کتانه افشاری نژاد: برای رسیدن به شخصیت خدیجه چهریقی، نقش کارگردان بسیار مهم بود چون بازیگر هر چقدر هم که فکر کند درست کار میکند، از بیرون خودش را نمیبیند و هرکارگردانی هم این نگاه را ندارد که شما را درست ببیند و این که چه کار میخواهید بکنید و آیا آن کار نتیجه بیرونیاش درست است یا نه؟ آقای فتحی به شدت راهنماییهای درستی داشت. او حتی از نگاه و طرز نفس کشیدن بازیگر هم نمیگذرد",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با توجه به توضیحاتتان چقدر خودتان در خلق آن شخصیت دخیل بودید و چقدر از متن کمک گرفتید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "صد درصد متن و طراحی گریم که روی بازیگر در وهله اول انجام میشود، پایه و بستر کارش است. البته تغییر چهره و گریم آن چنانی نداشتیم. من بازیگری را تجربی میدانم شاید چون سوادش را ندارم که بگویم بر اساس فلان سبک بازی میکنم. برای من انسان باتمام خصوصیاتش جذاب و مهم است. معمولا برای بازی در یک نقش، یک شخصیت کلی در ذهنم میسازم و بعد به دنبال رفتارهایی در اطرافیان و آدمها میگردم و سعی میکنم آنها را در نقش پیاده کنم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تعاملتان با حسن فتحی چگونه بود؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برای رسیدن به شخصیت خدیجه چهریقی، نقش کارگردان بسیار مهم بود چون بازیگر هر چقدر هم که فکر کند درست کار میکند، از بیرون خودش را نمیبیند و هرکارگردانی هم این نگاه را ندارد که شما را درست ببیند و این که چه کار میخواهید بکنید و آیا آن کار نتیجه بیرونیاش درست است یا نه؟ خیلی جاها شاید اغراق کردم یا چیزهایی را پنهان کردم که نباید میکردم. آقای فتحی به شدت راهنماییهای درستی داشت. او حتی از نگاه و طرز نفس کشیدن بازیگر هم نمیگذرد. آرزوی من و شاید هر بازیگریست که با کارگردانی کار کند که این قدر دقیق باشد و بر متن و روند داستان احاطه کامل داشته باشد. البته آقای فتحی هیچ وقت نمیگوید درست بود (میخندد) یعنی وقتی پلان تمام شود و او چیزی نگوید متوجه میشویم که کار درست بوده ولی اگر اخم و آن را تکرار کند، یعنی اشتباه بوده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در سریال جیران جمعی از بازیگران تئاتری، سینمایی، تلویزیونی و کمتر دیده شده، بازی دارند. این موضوع نشان میدهد که حسن فتحی در انتخابها درست عمل و به بازیگران کمتر دیده شدهای همچون شما اعتماد کرده است و اهمیت میدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آقای فتحی خیلی تئاتر میبیند، البته من کارم را با تئاتر شروع نکردم و ورودم با قاب تصویر بود. بازیگری یک بحث و ستاره شدن بحث دیگری است اما متاسفانه ما در کشورمان ستاره بودن را با بازیگری یکی میدانیم. هر بازیگری دوست دارد شناخته و دیده شود، نه به خاطر خودش بلکه به خاطر بازیگر خوب بودنش و دوست دارد در بین مخاطبان شناخته شده باشد. آقای فتحی به دلیل پشتوانه تئاتریشان این تمایز را برای بازیگران قائلند و برای هر نقشی به دنبال بازیگر مناسب میگردند فارغ از ستاره بودن یا نبودنش و دیدن تئاتر این فرصت را برای ایشان فراهم میکند. اینکه من با توجه به سالهای طولانی کارم کمتر دیده شده ام، مقدار زیادیش به خودم بر میگردد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برقراری ارتباط جزو خصوصیات این حرفه است و بازیگر پرکار هم که باشی باید ارتباطت را با همه کارگردانها حفظ کنی، به دفاتر مختلف بروی و صحبت کنی؛ حداقل تا مدتی که مطرح و به ستاره تبدیل نشدهای اما من، برای خلوت و آرامشم خیلی ارزش قائل هستم و از هیاهو دوری میکنم. انتخاب اولم این است که در خانهام به دل مشغولیهای شخصیام بپردازم. به همین خاطر شاید فرصت کافی را خودم به خودم ندادهام تا توسط کارگردانی دیده یا انتخاب شوم. برخی کارها پیشنهاد داده شده ولی من انجام ندادم و از سویی کارگردانهایی که با آنها کار کردم، شاید به اندازهای که توقع داشتم، عاشق کارشان و جاه طلب نبودند. ابتدا برای بازیگر احساس خوبی دارد که هر پلانی که کار میکند، کارگردان تعریف کند ولی از یک جا به بعد احساس میکند رهاست و هیچ نظارتی بر کارش نمیشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این که آقای فتحی حتی از پلک زدن بازیگرش هم نمیگذرد، ممکن است سخت باشد اما این حس را به بازیگر میدهد که یک نفر بازی را از او بیرون میکشد و حتی چیزهایی هم که خودش نمیداند که در او وجود دارد را میبیند. شاید دیده نشدن کارهای گذشتهام تقصیر کسی نباشد و در وهله اول تقصیر خودم است چون در کار به عنوان بازیگر چلانده نشدم و خودم هم بعد از مدتی انگیزهام را از دست دادم، به همین دلیل سالها از بازی در قاب تصویر کنارهگیری کردم چون فیلمها برایم جذابیت نداشت و سراغ تئاتر رفتم، البته بسیار دلتنگ دوربین بودم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پس بازی در جیران تاثیر به سزایی در بازیگریتان گذاشته است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "قطعاً همین طور است، حداقل، توقع خودم را از بازیام بیشتر کرده است و سبب شده است که سختگیری بیشتری در انتخابم داشته باشم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در مجموعه جیران آیا سکانسی بود که به آن حساس باشید و برایتان سخت باشد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بازی در تمام این سریال برایم سخت بود. یک سکانس هست که هنوز پخش نشده و توضیح کاملی درباره آن نمیدهم. در آن سکانس با پسرم درگیری لفظی دارم و باید به صورتم در موقع حرف زدن سیلی میزدم که اندکی برایم ترسناک بود که تصنعی شود. یکی از خصوصیات مثبت آقای فتحی این است که با تمام سختگیریهایی که به متن و کاراکتر دارد، از پیشنهاد درست استقبال میکند. من به جای سیلی زدن، پیشنهاد دیگری دادم که موافقت کرد و امیدوارم نتیجه کار درست درآمده باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگر چه خدیجه جزو شخصیتهای اصلی قصه نیست اما یکی از نقشهای تاثیرگذار است آیا برای شما کوتاهی نقش تفاوت میکند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "خیر، چون خودم پیشنهاد و تقاضای همکاری دادم، قطعا کوتاهی نقش نباید برایم اهمیتی میداشت هرچند که مسلماً هر بازیگری دوست دارد بیشتر فرصت داشته باشد تا خودش را نشان دهد. بخصوص در یک سریال طولانی.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دوست داشتید کدام نقش این قصه را بازی کنید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مسلماً نقش مهدعلیا بسیار جذاب است ولی وقتی دیدم مریلا زارعی، مثل همیشه چنین قدرتمند و عالی این نقش را اجرا کرده، گفتم چه بهتر که من بازی نکردم چون قطعاً نمیتوانستم این گونه بازی کنم. نقره یکی دیگر از نقشهای بسیار جذاب قصه است. در کل همه نقشها را دوست دارم و از نقش خودم راضی هستم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چقدر به ماندگاریتان در تاریخ هنر ایران فکر میکنید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "قطعاً فکر میکنم. چون تمام تلاش انسان، حتی بچه دار شدنش، به عشق ماندگاری است. دلم میخواهد به عنوان یک بازیگر خوب و نه به عنوان ستاره دورهای، ماندگار شوم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حرف پایانیتان با خوانندگان فیلیموشات .",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "خیلی نقدهای سریال را پیگیری نمیکنم چون میخواهم پخش سریال به پایان برسد و دید کلی ایجاد شود، اما در کل امیدوارم نظر منتقدین و مخاطبان فارغ از هر جهت گیری و کمال گرایی مثبت و در خور عشق، هزینه و زحماتی باشد که یک گروه بزرگ برای ساخت جیران کشیدهاند و صد البته امیدوارم که همانقدر که ما در روند ساخته شدن لذت بردیم، بینندگان هم از تماشای کار لذت ببرند.",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | فیلمساز تکنیک و تاریخ | [
{
"type": "ilink",
"text": "قطعا کارگردانی که ۶ بار نامزد اسکار بهترین کارگردانی شده و ۲ بار جایزه بهترین کارگردانی را دریافت کرده یکی از تاثیرگذارترین فیلمسازان جهان است و به راحتی نمیتوان از آن گذشت. استیون اسپیلبرگ همچنین با ۱۱ نامزدی و ۲ جایزه گلدن گلوب بهترین کارگردانی، رکورد بیشترین نامزدی بخش کارگردانی گلدن گلوب را هم در کارنامه خود دارد. فروش فوقالعاده فیلمهایش در گیشه سینماهای جهان هم از او یک فیلمساز موفق تجاری ساخته و در واقع سینمای او را با تجارت و اقتصاد سینما هم پیوند میزند. او با فیلمهای «آروارهها»، « ای. تی » و «پارک ژوراسیک» رکورد فروش سینمای جهان را شکست و هریک از این فیلمها پرفروشترین فیلم دوران خود بودند.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/124118/%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d8%a7%db%8c-%d8%aa%db%8c/"
},
{
"type": "p",
"text": "او ثابت کرد که گیشه و رگ خواب مخاطب را خوب میشناسد و بلد است چطور فیلم بسازد که با انبوهی از تماشاگر و مخاطب همراه شود. این البته به معنای تقلیل سینمای او به صرف سویههای تجاری نیست بلکه هم از حیث تکنیک واجد ارزش است و هم از حیث مضمون به ایجاد آگاهی معطوف به اراده در کنار هیجان سرگرمی گره خورده است. به طوری که میتوان گفت فیلمهای اسپیلبرگ نمایشهایی بزرگ و باکیفیت از ایمان به زندگی و انسان است. همین ویژگیهای اومانیستی و انسان گرایانه بر جذابیت آثار او میافزاید. با این حال اغلب منتقدان، سینمای اسپیلبرگ را نمونهای کامل از فیلمساز بلک باستر – اهمیت وجه تجاری بر وجه هنری- میدانند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شروع فیلمسازی اسپیلبرگ با مضمون حادثهای همراه بود، اما بعدها به موضاعاتی، چون هولوکاست، برده داری، جنگ و تروریست پرداخت. اسپلبرگ با تمام جایگاه و موقعیتی که در تاریخ سینما پیدا کرده موفق نشد علی رغم علاقهاش به سینما در این رشته تحصیل کند. او قصد داشت تحصیلات آکادمیک خود را در رشته سینما آغاز کند، اما این رشته هنوز در دانشگاه لانگ بیج کالیفرنیا ارائه نمیشد، پس سراغ ادبیات رفت و بعدها آن را رها کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "استیون از دوره نوجوانی تجربه فیلمسازی خود را با ساخت فیلمهای هشت میلیمتری آغاز کرد و در سال ۱۹۶۸ توانست اولین فیلم سینمایی خود را اکران کند اما نخستین فیلم بلند او دوئل (۱۹۷۱) نام دارد که در ژانر وحشت و دلهره ساخته شده. او با کمترین بودجه ممکن هیجان انگیزترین فیلم خود را میسازد که بعدها کمپانیهای دیگر با خیالی آسوده بودجههای ساخت فیلم را در اختیار او قرار میدادند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دوئل، یک فیلم جادهای در ادامه مسیری بود که آرتور پن با فیلم بانی وکلاید بنام سنت سینمای جادهای بنیان گذاشت. شهرت اسپیلبرگ اما با ساخت فیلم پارک ژوراسیک رقم خورد. فیلمی که باعث شد بار دیگر سینماها شاهد صف عظیمی از جمعیت علاقهمند به صنعت سینما باشند. تا جایی که این فیلم پرفروشترین فیلم در کل کارنامه استیون اسپیلبرگ از قدیم تا کنون محسوب میشود. این فیلم علمی تخیلی، محصول سال ۱۹۹۳ و برداشتی از یک رمان به همین نام است و در واقع یک فیلم اقتباسی هم محسوب میشود. اسپیلبرگ توانست با ساخت این فیلم انقلاب عظیمی در صنعت سینما ایجاد کند و موجودات ساخته شده که بصوت مکانیکی بودند به طبیعیترین حالت ممکن نمایش داده شوند. جلوههای ویژه این فیلم در زمان خود چنان حرفهای کار شده بود که توانست جایزه اسکار را از آن خود کند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "ساخت فهرست شیندلر اما برای اسپیلبرگ از یک حیثیت هویتی برخوردار بود. فیلمی که اسپیلبرگ آن را به یاد اجداد خود و درباره واقعه هولوکاست ساخت. او میخواست با آفرینش یک اثر عاملی باشد برای جلوگیری از بروز جنگهای پیشرو. فهرست شیندلر، فیلمی سیاه و سفید که سایهها و نورها نشانگر درون انسانهاست برای مثال بخش اول فیلم سایهای سنگین بر روی شخصیت اصلی نمایان است و در طول فیلم این سایه ابهام جای خود را به نور تقدس شخصیت میدهد.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/109691/%d9%86%da%a9%d8%aa%d9%87-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d9%81%d9%87%d8%b1%d8%b3%d8%aa-%d8%b4%db%8c%d9%86%d8%af%d9%84%d8%b1/"
},
{
"type": "p",
"text": "رنگ سیاه نشانی از شومی و نماد شیطان و بدی و رنگ سفید نوید دهنده پاکی و خوبی است و یا در فرهنگهای ملل دیگر سیاه نمادی از مرگ و سفید نشان دهنده زندگی است. تنها شات رنگی بخشی است که ما دختر بچه حیرانی را میبینم که پالتویی قرمز به تن دارد و نمادی از پرچم قرمز یهودیانی است که در طول جنگ جهانی دوم از ارتش متفقین خواستار کمک بودند. موسیقی آرام این فیلم که روایتگر عواطف و احساسات قربانیان است توانسته بیننده را در حس تلخ تصاویر غرق کند. اسپیلبرگ هرگز در صحنههایش کشتار وسیع اسیران و گروههای مخالف را بطور واضح نشان نداد و صرفا بخشی از آن را به تصویر کشیده است. او بعدها میگوید: فیلم من درباره نجات یافتگان است و نه مردگان!",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "امپراطور خورشید یکی دیگر از فیلمهای مهم اسپیلبرگ هم یک اقتباس ادبی بود که در ژانر تاریخی ساخته شد. روایت پسر بچهای از خانواده ثروتمند انگلیسی که در پی حمله ژاپنیها به شانگهای در حال فرار با خانوادهاش آنها را گم میکند و به یک کمپ ژاپنی در دوران جنگ جهانی دوم فرستاده میشود. فیلمی که در آن شاهد نگاه تلخ و تکان دهنده اسپیلبرگ به کودکان هستیم. او میگوید: دیالوگها برای من بیشتر از هرچیزی اهمیت دارند، بهترین وسیلهای که میتواند به ساخت موسیقی کمک کند، دیالوگ است؛ البته فضای فیلم هم محفوظ است، اما میتوان فقط با شنیدن یک دیالوگ تم اصلی موسیقی را دریافت.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "اما بدون شک شگفتانگیزترین فیلم اسپیلبرگ، نجات سرباز رایان است که به جرات میتوان گفت لحظه اول فیلم یعنی آغاز روز و سکانس آماده شدن سربازان برای جنگیدن در نبرد که از کشتیها پیاده میشوند، یکی از بهترین سکانسهای تاریخ سینمای جهان به حساب میآید. این سکانس و تدوین بی نظیر او نشان دهنده توانایی بالای کارگردان در ارائه لحظات تاثیرگذار است. داستان گروهی از سربازان برای یافتن سرباز رایان و برگرداندن او به مادرش چنان گسترده نمایش داده شده که کمی بیننده را خسته میکند، اما با این حال تصاویر و قابهای بی نظیر کارگردان ما را سهیم درد و رنج جنگی وحشتناک میکند.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/128615/%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d9%86%d8%ac%d8%a7%d8%aa-%d8%b3%d8%b1%d8%a8%d8%a7%d8%b2-%d8%b1%d8%a7%db%8c%d8%a7%d9%86/"
},
{
"type": "p",
"text": "اسپیلبرگ کارگردانی است که گرچه برای بزرگسالان فیلم میسازد اما فیلمهایش با طیف وسیعی از مخاطبان کودک و نوجوان هم همراه است. او از کودکی علاقه بی حدی به آثار دیزنی داشته تا جایی که اکنون در ۷۰ سالگی هنوز هم این کارتونها او را به وجد میآورند و از تماشای آن لذتی بیاندازه میبرد. بسیاری او را افسانه سازی مدرن میدانند که از سالن سینما به منزله تریبونی برای ارائه مضمونهای مهم استفاده میکند: از بردگی گرفته تا اردوگاههای آدم سوزی.",
"ref": null
}
] | null |
original:معرفی فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | اطلاعات کامل فیلم مرد خاکستری | [
{
"type": "p",
"text": "عوامل و بازیگران فیلم مرد خاکستری",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کارگردانان فیلم مرد خاکستری: آنتونی و جو روسو، فیلمنامهنویسان: جو روسو، کریستوفر مارکوس و استیون مکفیلی، مدیر فیلمبرداری: استیون اف. ویندِن، تدوینگران: جف گروث و پیئترو اسکالیا، آهنگساز: هنری جکمن، بازیگران: رایان گاسلینگ (سیئرا سیکس)، کریس اوانز (لوید هانسن)، آنا دی آرماس (دنی میراندا)، بیلی باب تورنتن (دانلد فیتزروی) و…",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "خلاصه داستان فیلم مرد خاکستری",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کورت جِنتری که با اسم مستعار سیئرا سیکس هم شناخته میشود، مامور زبده سازمان سیا و بهترین بازرگان مرگ آنهاست. او پس از خروج از زندان، همکاری با پیشکسوتی به نام دانلد فیتزروی را شروع میکند اما اوضاع طبق برنامه پیش نمیرود و او تحت تعقیب سیا و مزدور دیوانهای به نام لوید هانسن قرار میگیرد؛ هانسن که ماموری به نام دنی میراندا هم ظاهرا به او کمک میکند، تمام فکر و ذکرش را معطوف دستگیری جنتری کرده است، حتی اگر مجبور باشد شهری را به وسط روز به خاک و خون بکشد…",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "داستان فیلم مرد خاکستری از کجا شروع شد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پروژه فیلم مرد خاکستری ابتدا در کمپانی «نیو ریجِنسی» در دست تولید قرار گرفت و جیمز گری میخواست فیلمنامه آدام کوزِد را در ژانویه ۲۰۱۱ کارگردانی کند. در آن زمان، برد پیت میخواست نقش اصلی را بازی کند؛ اما پروژه تا اکتبر ۲۰۱۵ به جایی نرسید و به همین دلیل بود که این دو سینماگر برجسته آن را ترک کردند. پس از آن بود که شارلیز ترون وارد مذاکره شد تا نسخهای زنانه از فیلم در کمپانی «سونی پیکچرز» با فیلمنامهای از آنتونی و جو روسو ساخته شود؛ اما این طرح هم به سرانجامی نرسید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ماه ژوییه ۲۰۲۰ اعلام شد که برادران روسو فیلمنامه فعلی را با هدف سر و شکل دادن به یک مجموعه فیلم، برای نتفلیکس کارگردانی خواهند کرد و ترکیب بازیگران هم همانی خواهد بود که امروز هست. فیلمبرداری از اوایل تا اواسط ۲۰۲۱ در لوکیشنهایی مثل شهر پراگ جمهوری چک و شانتیئی فرانسه انجام شد.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "آیا میدانیدها؟",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "بودجه ۲۰۰ میلیون دلاری فیلم، تا امروز فیلم مرد خاکستری را بهطور مشترک با «اعلان قرمز» (Red Notice) محصول ۲۰۲۱ به گرانترین فیلمهای اریژینال نتفلیکس بدل کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "کریس اوانز در اصل برای بازی در نقش اصلی در نظر گرفته شده بود اما آن را رد کرد تا نقش آدمبد داستان را بازی کند.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "این احتمالاً اولین بازی رایان گاسلینگ در یک مجموعه فیلم خواهد بود چون از یک طرف قرار است قسمتهای بعدی این فیلم هم تولید شوند و از سوی دیگر، گاسلینگ پیش از این تمام قراردادهای مرتبط با بازی در فیلمهای مارول و دیسی را رد کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "کریس اوانز در اولین روز فیلمبرداری صحنههایش، تصادفا با تفنگ بدلی خود به صورت رایان گاسلینگ ضربه زد.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "شخصیت لوید هانسن در جایی از فیلم به شخصیت گاسلینگ با عنوان «کِن عروسک» اشاره میکند. گاسلینگ نقش کن را در فیلم جدید «باربی» (۲۰۲۳) بازی میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "کریستوفر مککوآری که نگارش فیلمنامههای «مظنونان همیشگی» (برایان سینگر، ۱۹۹۵) و «آستانه فردا» (داگ لایمن، ۲۰۱۴) و ساخت دو فیلم اخیر «ماموریت غیرممکن» و دو فیلم آینده این مجموعه را در کارنامه دارد! زمانی قرار بود نویسنده و کارگردان این فیلم هم باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "فیلم مرد خاکستری ابتدا قرار بود با درجه نمایشی آر (زیر ۱۷ سال با همراهی بزرگتر) ساخته و عرضه شود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نظر منتقدان درباره مرد خاکستری",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "ورایتی | امتیاز ۸۰ از ۱۰۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پیتر دبروژ | رایان گاسلینگ در ۱۳ سالگی در برنامه تلویزیونی «باشگاه میکی ماوس» (The Mickey Mouse Club) شادی میکرد؛ اما در خلال بازی در فیلمهای عاشقانه «دفترچه خاطرات» (The Notebook) و «لالا لند» (La La Land) بهترتیب محصول سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۱۶ باید اتفاقی افتاده باشد که به نظر میرسد این بازیگر جذاب کانادایی میخواهد ما را متقاعد کند که میتواند یک قاتل خونسرد و بیاحساس باشد. همه چیز با «رانندگی» (Drive) اثر نیکلاس ویندینگ رفن شروع شد و با ایفای نقش در فیلم بعدی رفن با عنوان «فقط خدا میبخشد» (Only God Forgives) ادامه پیدا کرد؛ و حالا به «مرد خاکستری» برادران روسو رسیده است. گاسلینگ فقط نمیخواهد یک ستاره اکشن باشد؛ او میخواهد نسخه هالیوودی آلن دلون باشد، بازیگر خوشتیپ و افسانهای فرانسوی که مثلاً در «ظهر ارغوانی» (Purple Noon) نقش یک جامعهستیز را بازی کرد و در «سامورایی» (Le Samouraï) نقش آدمکشی بیاحساس. در این سو، فیلم مرد خاکستری فیلمی بهشدت گرانقیمت است که صحنههای اکشن آن فوقالعاده اجرا شدهاند و گاسلینگ در نقش سیکس، سابقهداری که آدمکش سیا شده و آنقدر در کارش خوب است که از صدر فهرست کشتن سازمان سر درمیآورد! در واقع میتوان گفت این پاسخ کارگردانان «انتقامجویان: پایان بازی» به مجموعه فیلمهای جیمز باند است که بهنوعی سال گذشته به آخر خط رسید؛ و ناگفته نماند که هر چقدر گاسلینگ را در نقش اصلی دست کم گرفتهاند، کریس اوانز در نقش یک آدمبد روانی و پرزرقوبرق جذاب است و دیده شده است.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "اسکرین رَنت | امتیاز ۷۰ از ۱۰۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مالی فریمن | فیلم مرد خاکستری یک فیلم اکشن و تریلر بامزه و هیجانانگیز است؛ فیلمی که شاید یادآور فیلمهای اکشن پنیری (شل و وِل) دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ باشد اما این موضوع هم باعث میشود که بیشتر سرگرمکننده باشد و بشود آن را دوباره هم تماشا کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "انترتینمنت ویکلی | امتیاز ۶۷ از ۱۰۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "لیا گرینبلَت | یک فیلم اکشن تریلر بیشینهگرا (ماکسیمال) که تقریباً خشونتی طنزآلود دارد و روان پیش میرود؛ و در ضمن، گاهی بسیار بامزه است.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "آبزروِر | امتیاز ۶۳ از ۱۰۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "امیلی زِملِر | در حالی که فیلم مرد خاکستری میتوانست یک اکشن دورانداختنی دیگر باشد، همچنان ارزش دارد که آن را روی صفحههای بزرگ تلویزیون و با بالاترین صدای ممکن تماشا کنید. اکشن فیلم، چشمگیر است و ستارههای آن از هیچ تلاشی فروگذار نکردهاند، حتی با اینکه دیالوگها میتوانستند بهمراتب بهتر باشند و ما را آرزو به دل نگذارند.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "هالیوود ریپورتر | امتیاز ۵۰ از ۱۰۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جان دِفور | فیلم مرد خاکستری که عنوان اولین رمان مارک گرینی در یک مجموعه پرفروش است، به کیفیت پسندیدهای در رفتار یک جاسوس اشاره دارد که به همان اندازه در فیلمهای معاصر دستنیافتنی است: قابلیت حرکت و جابهجایی در دنیا بدون اینکه جلب توجه کند، یعنی بهقدری عادی که آدمهایی که با آنها برخورد میکند به محض اینکه مکان حضورش را ترک میکند او را فراموش کنند. این اصل در اقتباس مُد روز اما بیش از حد گنده نتفلیکس جایی ندارد چون قهرمانش لباسهایی پوشیده که جلب توجه میکنند و جوری سوژههای خود را از پای درمیآورد که کل شهر باخبر میشوند؛ بماند که آنقدر خوشتیپ است که حتی اشباح اثری از جان لوکاره (نویسنده مشهور رمانهای جاسوسی) هم به او میدان نمیدادند.",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "ایبیسی نیوز | امتیاز ۵۰ از ۱۰۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پیتر تراورس | نتفلیکس برای ساخت این اکشن قراردادی با ستارگانی چون رایان گاسلینگ و کریس اوانز در نقش دو آدمکش مزدور، انگار بانک زده است. «مرد خاکستری» آنقدر خوب است که ارزش دیدن داشته باشد اما حتی در این روزگار تورمزده هم نباید دویست میلیون دلار به ساخت محصولی بینجامد که بهتر از «به اندازه کافی» باشد؟",
"ref": null
},
{
"type": "h4",
"text": "لسآنجلس تایمز | امتیاز ۴۰ از ۱۰۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جاستین چنگ | فیلم مرد خاکستری را برادران روسو کارگردانی کردهاند اما چنان ترکیب مصنوعی و بیروحی از مصالح داستانی است که احساس نمیشود دستان انسان در ساخت آن به کار رفته باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "امتیازهای تماشاگران و منتقدان به فیلم مرد خاکستری",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پس از مرور نظرات نظرهای هفت منتقد برجسته، امتیاز کاربران سایت «آیامدیبی» و دو سایت مطرح جمعآوری آرای منتقدان را هم ببینید:",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برگرفته از منابع مختلف",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ردیف نام سایت امتیازدهندهها امتیاز میانگین تعداد آراء ۱ IMDb کاربران ۶.۶ از ۱۰ ۱۷ هزار و ۸۱۰ کاربر ۲ متاکریتیک منتقدان برتر ۴۹ از ۱۰۰ بر اساس ۵۵ نقد ۳ راتن تومیتوز عموم منتقدان ۵.۶ از ۱۰ بر اساس ۱۵۳ نقد",
"ref": null
}
] | null |
original:گزارش سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | راز گوگلها و فیسبوکها | [
{
"type": "p",
"text": "خالقان سریال وست ورلد",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جاناتان نولان تهیهکننده، نویسنده و کارگردان انگلیسی-امریکایی است متولد ۱۹۷۶. او که در نگارش چند فیلمنامه با برادرش کریستوفر نولان سهیم بوده است، از جمله «شوالیه تاریکی» (The Dark Knight) و «میانستارهای» (Interstellar)، برای نگارش فیلمنامه «یادآوری» (Memento) نامزد دریافت جایزه تندیس طلایی اسکار شد و حالا یکی از خالقان اصلی سریال وست ورلد است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "لیسا جوی وکیل، تهیهکننده، نویسنده و کارگردان امریکایی است که بیشتر برای مشارکت در تولید سریال «وستورلد» شناخته میشود که چند بار نامزدی جوایز امی پرایمتایم را هم برای او به ارمغان آورده است. او سریال کمدی «Pushing Daisies» و سریال جنایی «مهره سوخته» (Burn Notice) را نیز در کارنامه دارد. لیسا جوی سال ۲۰۲۱ اولین فیلم بلندش را با عنوان «خاطرهپردازی» (Reminiscence) با بازیهای هیو جکمن و ربکا فرگوسن کارگردانی کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "درباره لوکیشن سد هوور در وست ورلد",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نولان : مسئولان و کارکنان این لوکیشن واقعاً آدمهای همراه و دوستداشتنیای بودند. ابتدا مطمئن نبودیم که به ما اجازه استفاده دوباره از این مکان را بدهند اما پذیرفتند. آنها چندسالی هست که گردشگر نداشتهاند و برای همین از حضور ما استقبال کردند و خوشحال شدند. متاسفانه اتفاقی که فکرش را میکردیم کمی زودتر رخ داده است. اتفاقی که برای این سد در آیندهای نامعلوم خواهد افتاد، قابل تامل است. زمانی که دولت فدرال خودش را از داراییهایش محروم میکند، چه کسی این مکان را میخرد؟ چه کاری با آن خواهند کرد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جوی : خب، اگر ابرشرکتی به مکانی برای بایگانی و نگهداری اطلاعات در آینده نیاز داشته باشد و به منبع بیپایانی از نیرو – که اینجا بهواسطه آب تولید میشود – مکان خوبی را برایش پیدا کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نولان : در پس اغلب این کسبوکارها – گوگلها و فیسبوکهای دنیا – راز کثیف کوچکی وجود دارد که همین است: این مزرعههای عظیم سرور اغلب با ژنراتورهای دیزلی پشتیبانی میشوند و برای همین، این شرکتها دنبال مکانهایی هستند در مجاورت آبها. واقعیت ناخوشایند درباره این مکانهای نگهداری اطلاعات، موضوعی بود که حسابی مجذوبمان کرده بود و از آن در ساخت این فصل از سریال هم بهره بردیم.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "مگسها به عنوان یک موتیف بصری تکرارشونده",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نولان : این ایده را دوست داشتیم که عناصر کوچکی از محیطمان – که جابهجا میشوند و تغییر میکنند – را دستکاری کنیم تا نشانهای بر تغییر بنیادین و کنترل ما بر این جهان داستانی باشند. پس این راه جالبی بود که دوباره یک دور کامل زده باشیم و پس از فصل اول، دوباره از این حشرات استفاده کرده باشیم. مگسها تنها عناصر واقعی در آن پارک وسترن بودند و حالا ما کارکردشان را برعکس کردهایم تا آنچه نماد هرجومرج در دنیایی بهدقت چیدهشده و کنترلشده بود به نمادی از کنترل در دنیایی هرجومرجزده بدل شود. ما شیفته این وارونهسازی شدیم.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "شخصیت کریستینا و الهامگیری از بازیهای ویدیویی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جوی : در این فصل همه چیز برای من خیلی خودآگاه شد چون در فصلهای قبلی سریال همیشه به زبانی استعاری به مقولههای زیادی میپرداختیم… و حالا خیلی به خاستگاهش نزدیک شده است چون شخصیت زنی را داریم که در یک شهر بزرگ نویسنده است و در جستوجوی عشق… بهعلاوه، احساس میکردم این شخصیت را بر اساس دوران بیستسالگی خودم خلق میکنم. حالا که بالاخره خط زمانی داستان ما بهمراتب به روزگار فعلی نزدیکتر شده، فوقالعاده بود که میتوانستیم هر چیزی درباره این فرهنگ را بررسی کنیم و به همین خاطر شخصیتی خلق شد که کارمند است، تذکر میگیرد، احساس ناامنی میکند، با انتقاد روبهرو میشود و بر این اساس، سوالهایی ذهنش را درگیر میکنند مثل اینکه «خدای من، اصلا از عهدهاش برمیآیم؟» یا «من احمقم؟». «وستورلد» همواره درباره داستانگوها هم بوده است، از شخصیت دکتر فورد تا ایده خود پارک، به عنوان قالب فوقالعادهای از یک داستان. شخصیت دولورس – فقید – میخواست نویسنده داستان خودش باشد و حالا ما این شخصیت جدید، کریستینا، را داریم که واقعاً نویسنده داستانها است.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "درباره واقعیت شهر نیویورک آیندهگرا",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نولان : یکی از موارد جالب و سرگرمکننده درباره سریال «وست ورلد» شیوهای است که ما از تماشاگر میخواهیم راهشان را در سریال به شیوهای بازیمانند پیدا کنند؛ اما این شهر واقعاً بزرگ است و اگر یک پارک باشد، پارک خیلی بزرگی است. هدفمان این بود که تماشاگر، واقعیت نیویورک را احساس کند. من اولین سریالم با نام «مظنون» (Person of Interest) را به مدت پنج سال در نیویورک فیلمبرداری کردم. این شهر یکی از مکانهای محبوب من برای فیلمبرداری در کل دنیاست… یکی از مقولههایی که ما در حال حاضر با آن مواجهیم این است که با این شرکتهای بزرگ اطلاعات، کمپانیهای بازی یا شبکههای اجتماعی، دریافت ما از واقعیت بهشدت تحت تاثیر قرار گرفته است. درک هر کسی از چیستی جهان در این روزگار کاملاً متفاوت است. ما قبلاً مجموعهای خوب از واقعیتها و اطلاعات داشتیم که سرشان به توافق رسیده بودیم؛ اما حالا آنها هم زیر سوال رفتهاند و این واقعاً ناراحتکننده است. «وستورلد» برای ما با این ایده شروع شد که «چنین کاری را با این روباتها میکنیم که از همه جا بیخبرند» و حالا این استعاره پخش شده و همه جا را در بر گرفته است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اِوِن ریچل وود؛ بازیگر زن اصلی «وستورلد»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این بازیگر و فعال ۳۴ ساله آمریکایی تا امروز یک بار جایزه انتخاب منتقدان تلویزیون را برده و سه نامزدی در جوایز امی پرایمتایم و سه نامزدی جوایز گلدن گلوب را برای بازی در آثار سینمایی و تلویزیونی کسب کرده است. او که بازیگری را از تلویزیون و دهه ۱۹۹۰ و کودکی آغاز کرده است، فیلمهای «کشتیگیر» (دارن آرونوفسکی، ۲۰۰۸)، هرچه جواب بدهد (وودی آلن، ۲۰۰۹)، نیمه ماه مارس (جرج کلونی، ۲۰۱۱)، «درون جنگل» (پاتریشا رُزما، ۲۰۱۵) و «کجیلیونر» (میراندا جولی، ۲۰۲۰) را هم در کارنامه دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "در حالت طبیعی، مسیر شخصیت و خط داستانی مشخص است و با رسیدن بخشهای بعدی فیلمنامه، تصویر کلیای برای بازیگر شکل میگیرد. هرچند پایانبندی معمولا از بازیگران مخفی نگه داشته میشود؛ اما در این فصل، رویکرد متفاوتی در پیش گرفته شد. فقط میدانستم که در چه مسیری پیش میروم. شاید به این دلیل اطلاعات کمتری لازم داشتم که واقعاً با قواعد میزبانها (روباتهای پیشرفته سریال) زندگی نمیکردم و این بار داشتم قواعد انسانها را تجربه میکردم؛ و به این شکل، بیشتر میتوانستم روی غریزه حساب کنم.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "نمیدانم چند بازیگر میتوانند بگوید که تقریباً یک دهه درگیر بازی در یک سریال بودهاند. ما با اینکه فقط چهار فصل کار کردهایم اما از سال ۲۰۱۴ درگیر «وست ورلد» شدهایم و هر بار بازگشتی را تجربه کردهایم که کمی متفاوت بوده است؛ یا در دنیایی متفاوت یا با جنبهای کاملا متفاوت از شخصیتم یا بهکل با شخصیتی تازه. این فرصت نادری است که یک بازیگر میتواند به دست بیاورد.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "واقعاً دوست دارم زودتر از پایان این سریال باخبر شوم. تقریباً یک دهه است که در چنین انتظاری به سر میبرم. همیشه شنیدهایم که پایان سریال برای خالقانش مشخص است و من صبورانه انتظارش را میکشم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اد هریس، بازیگر نقش مرد سریال westworld",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این بازیگر و فیلمساز ۷۱ ساله آمریکایی را سینمادوستان خیلی خوب میشناسند و شاهد بازیهای تحسینشده او در فیلمهای «آپولو سیزده» (ران هاوارد، ۱۹۹۵)، «نمایش ترومن» (پیتر ویئر، ۱۹۹۸)، «پولاک» (اد هریس، ۲۰۰۰) و «ساعتها» (استیون دالدری، ۲۰۰۲) بودهاند که همگی نامزدی جایزه اسکار بازیگری را برایش به ارمغان آوردهاند. از فیلمهای اخیر او هم میتوان به «دختر گمشده» (مگی جیلنهال، ۲۰۲۱) و «تاپ گان: ماوریک» (جوزف کوشینسکی، ۲۰۲۲) اشاره کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "کل ایده بازی در چنین وسترنی (در فصل اول) و سوارکاری با لباسهای زمان غرب وحشی و مرد سیاهپوش بودن، واقعاً برای من جذاب بود (میخندد). واقعاً از لباسهای وسترن مرد سیاهپوش و هویت او لذت میبردم. پوشیدن آن همه لباس در گرمای صد درجهای برایم مهم نبود چون عرق میریختم و خنک میماندم اما وقتی آن کلاه سیاه را برمیداشتم صورتم پر میشد از عرق.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "کار کردن با هفتتیر لوما (در نقش ویلیام) در وست ورلد واقعاً برایم سخت بود. بهسختی میشد با یک دست آن را مسلح کرد. آن را به افراد مختلفی دادم و گفتم سعی کن این را مسلح کنی؛ بهخصوص اگر قرار بود سریع تیراندازی کنم؛ اما همانطور که میدانید بهواسطه جادوی سینما و تدوین، صحنهها از کار درآمدند. با وجود این، کار کردن با لوما کمی آزاردهنده بود.",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "فکر میکنم ما به عنوان انسان وظیفه داریم که از فناوری استفادهای سازنده و مفید کنیم؛ درست مثل اینترنت که ارتباط مردم را راحتتر و پیوسته کرده است. البته که باعث شده برخی، کارهای وحشتناکی هم انجام بدهند و اخاذی کنند یا پیام تهدید به مرگ برای سناتورها بفرستند. خودم که از فناوری روز هم عقبم که البته برایم اهمیتی ندارد. بیشتر روزها در اولین فرصت، گوشی همراه را از خودم دور میکنم چون مرا به وحشت میاندازد. دخترم ۲۹ سال دارد و نمیتوانم تصور کنم که دنیا روزی که او به سنوسال من برسد و ۷۱ ساله شود چه شکلی خواهد بود؛ حتی نمیتوانم تصور کنم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برگرفته از منابع مختلف: انترتینمنت ویکلی، کولایدر، هالیوود ریپورتر و…",
"ref": null
}
] | null |
original:گزارش فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | خیلی دور، خیلی نزدیک، خیلی مانا | [
{
"type": "p",
"text": "خلاصه داستان فیلم خیلی دور خیلی نزدیک",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "خیلی دور خیلی نزدیک یک فیلم قصهگوی کلاسیک نیست. اما بهطور کلی خلاصه داستان فیلم را میتوان چنین تعریف کرد: «دکتر محمود عالم، جراح برجسته مغز و اعصاب چنان غرق در کار و روابط کاری و دلمشغولیهایش است که پسر نوجوانش سامان را فراموش کرده است. در شب تولد پسرش -که دانشجوی نجوم است- طبق قولی که به او داده یک تلسکوپ برایش میخرد اما زمانی به خانه میرسد که جشن تولد به پایان رسیده و پسرش همراه دوستانش در آستانه سال نو برای رصد کردن ستارهها به کویر رفتهاند. ساعتی پیش از آن، دکتر عالم پیبرده که فرزندش دچار تومور مغزی است و پس از رفتن همسر دوم و پسر کوچکترش به سفر اصفهان و کیش، دکتر عالم سوار بر بنزش به کویر مینزد تا فرزنداش را بیابد، تلسکوپ را به او برساند و در واقع به او نزدیک شود. اما این سفر بهتدریج باعث تغییراتی در نگاه دکتر نسبت به جایگاه خودش و شرایط پیرامون میشود».",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "عوامل و بازیگران فیلم خیلی دور خیلی نزدیک",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سیدرضا میرکریمی علاوه بر کارگردانی خیلی دور خیلی نزدیک، تهیهکننده اثر بود و فیلمنامه را هم به همراه محمدرضا گوهری (بر اساس طرحی از خود میرکریمی) نوشت. فهرست دیگر عوامل اصلی فیلم به این شرح است:",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مدیر فیلمبرداری: حمید خضوعی ابیانه، تدوینگر: بهرام دهقانی، موسیقی متن: محمدرضا علیقلی، بازیگران: مسعود رایگان، الهام حمیدی، افشین هاشمی، محمدرضا نجفی.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نمایش فیلم خیلی دور خیلی نزدیک در بیستوسومین جشنواره فیلم فجر (بهمن ۱۳۸۳) با استقبال پرشور منتقدان روبهرو شد بهطوری که بسیاری از منتقدان شناختهشده کشور این فیلم را، با اختلاف فراوانی نسبت به فیلمهای بعدی، بهترین فیلم جشنواره آن سال دانستند. خیلی دور خیلی نزدیک در آن سال سیمرغ بلورین بهترین فیلم را دریافت کرد اما در رشتههای اصلی هیچ جایزه دیگری به دست نیاورد. با این وجود در رشتههای فنی، توجه ویژهای به خیلی دور خیلی نزدیک شد و سیمرغ بلورین در این رشتهها به فیلم میرکریمی تعلق گرفت: بهترین موسیقی متن (محمدرضا علیقلی)، بهترین صداگذاری (بهمن اردلان)، بهترین طراحی صحنه و لباس (امیرحسین اثباتی)، بهترین فیلمبرداری (حمید خضوعی ابیانه) و بهترین چهرهپردازی (محمد قومی).",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "خیلی دور خیلی نزدیک از پنجم مرداد ۱۳۸۴ به نمایش عمومی درآمد. فروش فیلم، با توجه به شیوه روایت درونی و ریتم آرامش، در مجموع قابل قبول و بسیار بهتر از نمونههای مشابه فیلمهای موسوم به معناگرا بود. فیلم در مجموع با بیش از ۳۱۱ هزار مخاطب در پایان سال ۱۳۸۴ در رتبه هفدهم جدول فیلمهای پرمخاطب سال قرار گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اولین واکنش منتقدان به فیلم خیلی دور خیلی نزدیک",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "منتقدان وقت سینمای ایران، خیلی زود و پس از نمایش فیلم خیلی دور خیلی نزدیک در بیستوسومین جشنواره فیلم فجر متوجه تفاوتهای اساسی این فیلم با دیگر آثار جریان موسوم به معناگرا شدند. مروری بر برخی از نظرات منتقدان در شماره ۳۲۹ ماهنامه فیلم (اسفند ۱۳۸۳) که به ارزیابی آثار بیستوسومین دوره جشنواره فجر اختصاص داشت، این نکته را نشان میدهند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حسین معززینیا که بعدها آنونس خیلی دور خیلی نزدیک را هم ساخت، در واکنش عاطفی به تفاوت قابلتوجه کیفیت این فیلم با دیگر آثار جشنواره آن سال اشاره کرد: «تنها فیلم جشنواره امسال که به یادمان آورد سینما اصلا به چه دردی میخورد و قرار است با آدم چه بکند، همین فیلم میرکریمی بود. تنها فیلم امسال بود که وادارمان کرد خنده و شوخیهای مرسوم هنگام خروج از سالن را تعطیل کنیم و اصلا حرف نزنیم و زودتر خودمان را به گوشهای پنهان از چشم جمعیت برسانیم و فکری به حال بغض متراکمی بکنیم که در گلویمان بالا و پایین میرود.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حسین معززی نیا (ماهنامه فیلم، اسفند ۸۳): «تنها فیلم جشنواره امسال که به یادمان آورد سینما اصلا به چه دردی میخورد و قرار است با آدم چه بکند، همین فیلم میرکریمی بود. تنها فیلم امسال بود که وادارمان کرد خنده و شوخیهای مرسوم هنگام خروج از سالن را تعطیل کنیم و اصلا حرف نزنیم و زودتر خودمان را به گوشهای پنهان از چشم جمعیت برسانیم و فکری به حال بغض متراکمی بکنیم که در گلویمان بالا و پایین میرود»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مشخص بود که فیلم میرکریمی در تلاش است تا دیدگاهی معنوی را به تماشاگر منتقل کند. جهانبخش نورایی اینگونه حالوهوای خیلی دور خیلی نزدیک را توصیف کرد: «در خیلی دور خیلی نزدیک نگاهی کیهانی بر جزءجزء فیلم مسلط است و در مادیترین مظاهر زندگی رایحه معنویت و رستگاری نشناختهای حس میشود که در صحرای محشر آخر فیلم و لحظهای که دستهای پدر و پسر، چون سپیدهدم آفرینش – که میکل آنژ بر سقف نمازخانهای نقاشی کرده – به هم میرسد، خود را به وضوح نشان میدهد.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اشاره نورایی به موفقیت میرکریمی در انتقال رایحه معنویت از دل مادیترین مظاهر زندگی، دقیقا یکی از همان نکات ویژهای بود که خیلی دور خیلی نزدیک را به فیلمی منحصربهفرد در سینمای آن سالهای ایران تبدیل میکرد. مهرزاد دانش هم به یک تفاوت مهم دیگر خیلی دور خیلی نزدیک با آثار همرده اشاره کرد. از دید دانش، نکته ویژه خیلی دور خیلی نزدیک تعادلی بود که بهدرستی در فیلم رعایت شده بود: «میرکریمی فیلمش را با ظرافت فراوانی ساخته است. اغلب عناصر فیلمنامه با هم ارتباط عمیقی برقرار میکنند و این حتی در جزییات آن نیز محسوس است… برخلاف سایر آثار معناگرای ایرانی، پایان خیلی دور خیلی نزدیک حس عمیقی را در تماشاگر ایجاد میکند. نه آنقدر اخلاقگرا و سانتیمانتال است که به مرز شعار نزدیک شود و نه آنقدر پادرهوا که از کارکرد موضوعیاش دور شود.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یکی دیگر از نکات مهم را محمد شکیبی مطرح کرد. او ۲ ویژگی مهم را در مورد بهترین کارهای میرکریمی بیان کرد: یکی نگاه آسانگیر و مهربانانه میرکریمی به مقوله ایمان، و دیگری بیرون کشیدن معنا از روابط روزمره و زمینی ما آدمها: «نگاه آسانگیر رضا میرکریمی به ایمان مذهبی و سلوک مردمی مومنین فیلمهایش، آنها را به شخصیتهایی دوستداشتنی تبدیل میکند. روحانی خونگرم فیلم خیلی دور خیلی نزدیک، انگار همان طلبه دوستداشتنی زیر نور ماه است که مرحلهای از تحصیل حوزه را پشت سر گذاشته و برای خدمت به روستا اعزام شده است. گرچه میدانیم آن طلبه آذریزبان بود و این یکی خراسانی. مقصود اینکه آنها ذاتا در امتداد هم و شاید یکی هستند و لزوما وحدت جسمانی ندارند… سینمای معناگرای میرکریمی معنا را اگر از رفتار آدمیان بیرون بکشد با توفیق بیشتری همراه خواهد شد تا خلق معنا به واسطه و توسل بر روابط فراواقعی… معجزهای را که دیگران در عوالم فرامادی به دنبالش میگردند میرکریمی در وجود افرادی همچون روحانی جوان روستا، پیرمرد بنزینفروش و خانم دکتر درمانگاه روستا بهخوبی نشان میدهد.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هوشنگ گلمکانی به بحث مشابهی پرداخت و البته آن را یک گام دیگر هم به پیش برد. بهعقیده او، آدمهای میرکریمی نهتنها مهربان هستند بلکه مهر و محبتشان هیچگاه تصنعی بهنظر نمیرسد: «یک نمونه مثالزدنی از تناسب فرم و محتوا، و تناسب و تعادل همه اجزای درونی اثر در سینما. همه اوج تواناییشان را به نمایش گذاشتهاند… آدمهای میرکریمی، دوستداشتنی و مهربانند؛ اما نه از آن مهربانهای مصنوعی نفرتانگیز باورنکردنی. فارغ از این که فیلم چهقدر واقعبینانه هست یا نیست، چراغ این امید را در دل روشن نگه میدارد که همیشه و در سختترین شرایط، کورسویی هست؛ چیزی که به آن نیاز داریم و اگر نبود، زندگی ناتمام یا بیمعنا بود. نه… نمیشود در این چند سطر گفت که این فیلم چهقدر خوب است.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اهمیت روایت در خیلی دور خیلی نزدیک",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یکی از عواملی که جایگاه ویژهای به خیلی دور خیلی نزدیک میبخشد، شیوه روایت آن است. فراموش نکنید با فیلمی روبهرو هستیم که هم قابل پیشبینی است و هم حتی تکراری. حسین معززینیا در یادداشتی که پس از اکران عمومی خیلی دور خیلی نزدیک در ماهنامه فیلم (شماره ۳۳۶، شهریور ۸۴) نوشت، این نکته را چنین توضیح داد: «با فیلمی طرفیم که قصد دارد «حرف» بزند و چیزی بگوید و چون این حرفها قابل تاملاند، هر نویسندهای را به توضیح و تفسیر خودشان فرا میخوانند. اما نکته عجیب آن است که وقتی کمی جلوتر میروی، میبینی نه این حرفها و نه کل دستمایه فیلم و خط روایی اصلی که داستان را جلو میبرند تازگی چشمگیری ندارند.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هوشنگ گلمکانی (ماهنامه فیلم، اسفند ۸۳): «یک نمونه مثالزدنی از تناسب فرم و محتوا، و تناسب و تعادل همه اجزای درونی اثر در سینما. همه اوج تواناییشان را به نمایش گذاشتهاند… آدمهای میرکریمی، دوستداشتنی و مهربانند؛ اما نه از آن مهربانهای مصنوعی نفرتانگیز باورنکردنی. فارغ از این که فیلم چهقدر واقعبینانه هست یا نیست، چراغ این امید را در دل روشن نگه میدارد»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "او در ادامه نوشت: «اصلا فیلم در تجزیه به عوامل مختلف و اجزای داستانی چیز قابل دفاعی ندارد. واقعا فکرش را بکنید این داستان تحول یک آدم مرفه و «بیدرد» را که معمولا در اثر همنشینی با مردم طبقات فرودست جامعه و چشیدن مقداری درد و رنج اتفاق میافتد تا به حال چند بار دیدهاید؟… در حالی که بعید است آنها که خیلی دور خیلی نزدیک را دیدهاند و دوستش دارند و تحت تاثیرش قرار گرفتهاند، حالا که فیلم را به یاد میآورند و به برخی لحظههایش فکر میکنند، بروند سراغ همین چارچوب داستانی و لزوما به «تحول» قهرمان داستان فکر کنند یا به اهمیت نحوه زندگی روستاییها و آدمهای حاشیهای و از این جور چیزها. حالوهوای متفاوتی از نوع تاثیرهای اسرارآمیز، چیزی شبیه یک نوع سلوک شخصی است که به یاد آدم میماند. نوعی حرکت از روزمرگی سخیف به سمت تجربهای کمیاب و رازآمیز.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "عباس یاری در یادداشت جشنوارهای خود بر خیلی دور خیلی نزدیک (شماره ۳۲۹ ماهنامه فیلم) از این هم جلوتر رفته و بر این تاکید کرده بود که حتی خود شیوه روایت فیلم هم بهگونهای است که دارد بر این پیشبینیپذیر بودن تأکید میکند: «او [میرکریمی] با استادی تمام ما را با قصهای همراه کرده که در همان چند دقیقه ابتدایی، آن را تعریف کرده است. آنجا که از دکتر سوال میشود اگر در وضعیتی گرفتار شوی که راه نجاتی نداشته باشی و از همهجا قطع امید کنی چه خواهی کرد؟ (نقل به مضمون). دکتر با التهاب به تصویرهای اسکنشده مغز پسرش خیره شده که برق شهر قطع میشود و او در تاریکی و سکوت، بیحرکت میماند. لحظاتی بعد با وصل مجدد برق، نور مهتابیها روی فیلمهای اسکنشده پِرپِر میکند و روشن میشود.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در شماره ۳۳۶ ماهنامه فیلم، گفتوگوی مفصلی میان جهانبخش نورایی و رضا میرکریمی منتشر شده است. نورایی در این گفتوگو نه در مقام یک مصاحبهگر، بلکه مستقیما در مقام یک تحلیلگر روبهروی میرکریمی نشسته و نظرات دقیق خود را با جزییات مطرح میکند. یکی از این نظرات، کدگذاریها و قرینهسازیهای هوشمندانه فیلم است که هم تاکیدی دیگر بر شجاعت فیلمساز در افشای ظریف مسیر حرکت فیلم در همان دقایق ابتدایی است و هم نشاندهنده جزییاتی که میتواند به درک بهتر ما از فیلم کمک کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به گفته نورایی: «دکتر در اول فیلم از یک چاه تاریک در بیابان صحبت میکند که آدم در آن چاه میافتد و هیچ یاریرسان و نجاتدهندهای نیست. خب، با این چاه، توی فیلم یک بار به طور غیرمستقیم روبهرو میشویم که پسرکی در آن سقوط کرده. ولی نمیمیرد، نجاتدهنده است… این مقدمهای میشود برای چاه بعدی که همان محل زندهبهگور شدن خود دکتر، یعنی آن ماشین بنز است که زیر امواج وحشی شن مدفون میشود.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بدین شکل، نورایی شباهتی میان ابتدا و انتهای فیلم یافته و از دل آن نتیجه میگیرد که این سفر را حتی میتوان سفری با ماهیت روحی و درونی دانست و نه صرفا یا لزوما یک سفر فیزیکی: «شخصا زیاد تفاوتی میان مطب دکتر و این گور آخر فیلم [منظور بیابان است] نمیبینیم… در این دو محل، نشانههای تصویری مشابهی دیده میشود. توی بازی با نور، رفتن برق، تناوب روشنی و تاریکی این همانندی را میبینیم. پس این سفر به کویر، به اعتقاد من صرفا سفری نیست که ماهیت جغرافیایی داشته باشد. بیشتر سفری است با یک ماهیت روحی. یعنی این اتفاق میتواند در درون همان مطب هم افتاده باشد.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یکی دیگر از منتقدانی که به شیوه روایت ویژه خیلی دور خیلی نزدیک پرداخت ناصر صفاریان بود. او در نقد خود بر خیلی دور خیلی نزدیک (شماره ۳۳۶ ماهنامه فیلم) در مورد روایت این فیلم چنین نوشت: «خیلی دور خیلی نزدیک، هم سفر بیرونی دارد هم درونی. آدمی از یک جا حرکت میکند تا به جایی دیگر برسد، و در دل این سفر، آگاهی بیشتری کسب میکند. اما این فیلم از تمام آثار پیشین متفاوت است. پیش از این هرچه دیده بودیم، یا تحول ناگهانی – و حتی غیرناگهانی اما نهچندان قابلباور – بود یا تاکیدهای بسیار آشکار بر نشانههای خاص و جملههای بامفهوم برای اشاره به فضای موردنظر. ولی اینجا اینگونه نیست. و به همین دلیل خیلی دور… را میتوان غیرشعاریترین فیلم از این جنس و از این گروه دانست. دلیلش هم شکل روایت است. نه با سینمای ضدقصه موسوم به هنری و جشنوارهای روبهروییم تا با تکیه بر ضرباهنگ کند و نماهای ثابت و نابازیگران ماجرا پیش برده شود، نه با آدمهای عارفمسلک و اهل دل – و حتی عاشقپیشه. و نه قهرمان داستان خارج از چارچوب شخصیتی و شناختی که فیلم از او ارائه میدهد دست به کاری میزند.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این توضیحات نشان میدهند که چطور تعادلی اعجابانگیز و کمیاب، کلید تبدیل خیلی دور خیلی نزدیک به یک فیلم ویژه است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جزییات کلیدی بهترین فیلم سیدرضا میرکریمی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "روابط و شیوه روایت خیلی دور خیلی نزدیک نمیتوانست به چنین فیلم تحسینبرانگیزی تبدیل شود اگر میرکریمی و همکارانش تا این حد به جزییات مختلف توجه نکرده بودند. بسیاری از منتقدان در زمان اکران فیلم به این جزییات و تاثیرشان بر نتیجه نهایی اشاره کردند. خود میرکریمی در گفتوگو با جهانبخش نورایی (شماره ۳۳۶ ماهنامه فیلم) به نمونههایی از این جزییات اشاره کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سروش صحت (ماهنامه فیلم، شهریور ۸۴): «زمانی که دکتر از بیماری پسرش مطلع میشود، حال و روز او با وضع و حال زمین و زمان اطرافش هیچ شباهتی ندارد و این تنها دفعهای نیست که موقعیتهای متضاد کنار هم قرار میگیرند. فیلم پر از لحظاتی است که اتفاقات متضاد کنار هم قرار میگیرند: مرگ در برابر زندگی، علم در کنار حکمت و آسمان در مقابل زمین. لحظاتی که اگر متضاد هم نیستند، همگونی با هم ندارند»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بهعنوان مثال او توضیح داد که چطور انتخاب بازیگران (مثل هر فیلم خوب دیگری) نقش مهمی در شخصیتپردازی ایفا کرده است: «فکر میکردم دکتر عالم (مسعود رایگان) باید چهرهاش پر از خط باشد؛ خطهایی که با کمترین حرکت فشرده بشوند، جمع بشوند، باز بشوند. که این برمیگردد به خود این آدم که به نظر میرسد خیلی سختی کشیده. اتفاقا بر خلاف اینکه نسرین (الهام حمیدی) را بعضیها این طور تعبیر میکنند که ته دنیا دارد زندگی میکند، این دکتر عالم است که ته دنیا را رفته و برگشته. او در این فیلم یک سفر معکوس را شروع میکند. انگار همه سختیها، رنجها و این دنیادیدگی که پیدا کرده باید یک جوری آثارش توی صورتش باشد. نسرین، واقعا انگار پایش را از روستا بیرون نگذاشته.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شخصیت اصلی در طول فیلم مسیری تدریجی را طی میکند؛ مسیری که از فضاهای بسته داخلی شروع شده و به فضای داخلی دیگری (در خودروی گرانقیمت) ختم میشود. این مسیر یکی از همان جزییاتی است که در طول فیلم بهشکل مناسبی رعایت شد. سعید قطبیزاده در نقدی که بر خیلی دور خیلی نزدیک نوشت این جنبه را توضیح داد: «سکانسهای اولیه فیلم، همگی داخلی هستند؛ استودیو، اتومبیل، هتل، خانه دکتر، آزمایشگاه، و خانه دکتر عالم. یعنی تا پیش از شروع سفر، دکتر عالم را در صحنههای خارجی نمیبینیم. از شروع سفر تا پایان فیلم، بهجز صحنههای مربوط به سکانس کاروانسرا، با چند صحنه شاخص خارجی مواجهیم. در این صحنهها، شخصیت اصلی بهاجبار یا اکراه، از اتومبیلش خارج میشود… در خلال فیلم، صحنههایی هست که آدمهای بیرون اتومبیل، سعی در ایجاد ارتباط با دکتر عالم دارند؛ مثلا پسرکی که بهزور، آویز متبرک را داخل اتومبیل میاندازد، یا راننده کامیون که از پشت شیشه، حال دکتر را میپرسد… حتی میتوان گفت آدمهایی که در مسیرش قرار میگیرند (پسرک پشت چهارراه، نگین، نسرین، روحانی، بنزینفروش و…) – خوب یا بد – وظیفه دارند او را از دنیای مجردی خلاص کنند که در آن گیر افتاده. شهامت دکتر تا پیش از رویارو شدن با اینها، در این بوده که از راه دور، روی اسبهایی که تصویرشان را روی کامپیوتر دستیاش میبیند (زندگی در دنیای مجازی) شرط ببندد. در حالی که دوستان تازه، وادارش میکنند تا به دنیای واقعی اطرافش پا بگذارد و میدان بازیاش را گسترش بدهد.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اما یکی از چهرههای مشهور این سالهای سینما و تلویزیون ایران هم یادداشت ستایشآمیزی در شماره ۳۳۶ ماهنامه فیلم (شهریور ۸۴) بر خیلی دور خیلی نزدیک نوشت و به بسیاری از جزییات حسابشده فیلم اشاره کرد: سروش صحت. آنچه در ادامه میخوانید، تنها بخشی از جزییاتی است که صحت در یادداشت خود مورد اشاره قرار داده: «زمانی که دکتر از بیماری پسرش مطلع میشود، حال و روز او با وضع و حال زمین و زمان اطرافش هیچ شباهتی ندارد. بیرون مطب او مراسم شب چهارشنبهسوری بهپاست، خیابانها شلوغ و پرجنبوجوش است، جوانها ترقه میترکانند و آتشبازی میکنند و شور و حال آمدن عید و بهار همهجا را فرا گرفته است. در این هنگامه یارای حرکت ندارد و ساعتها تکوتنها در مطب خالیاش مینشیند و تضاد او با بیرون از او تنهایی و سرگشتگیاش را بیش از پیش نشان میدهد و این تنها دفعهای نیست که موقعیتهای متضاد کنار هم قرار میگیرند. فیلم پر از لحظاتی است که اتفاقات متضاد کنار هم قرار میگیرند: مرگ در برابر زندگی، علم در کنار حکمت و آسمان در مقابل زمین. لحظاتی که اگر متضاد هم نیستند، همگونی با هم ندارند… مثلا: دکتر برای پرسش و پاسخ تلویزیونی درباره بیماریهای مغز به استودیویی رفته که همانجا برنامه آشپزی هم ضبط میشود؛ دکتر برای تولد پسرش تلسکوپی خریده و مردی در حال نصب تلسکوپ در تراس مطب دکتر است تا آن را سالم تحویل بدهد. تلسکوپ وسیلهای برای شناخت جهان خارج و افزایش علم است و همزمان دکتر به مادر و برادر دختر جوانی که از بیماران اوست، توضیح میدهد که دیگر کاری از دست او و علم او برای دختر جوان… برنمیآید…؛ دکتر برای امتحان کردن تلسکوپ به تراس میآید، اما بهجای آنکه با تلسکوپ آسمان را برانداز کند، زمین، خیابان پایین مطبش را نگاه میکند».",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "نتیجهگیری",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "خیلی دور خیلی نزدیک هنوز هم فیلم باطراوت و تأثیرگذاری است. بداعت فیلم، جزیینگری میرکریمی و دیگر عوامل و تفاوتی که خیلی دور خیلی نزدیک با مسیرهای معمول سینمای ایران و حتی دیگر فیلمهای همدستهاش دارد، هنوز هم بهسادگی قابل تشخیص است. خیلی دور خیلی نزدیک گذر زمان را به خوبی تاب آورده و میتوان به راحتی آن را یکی از برجستهترین آثار دهه ۸۰ سینمای ایران دانست. این فیلم رضا میرکریمی مصداق بارزی در تأیید این نکته است که میتوان تکرارشدهترین و – در ظاهر – معمولیترین ایدهها را برداشت و از دل آن اثری ماندگار پدید آورد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پوستر فیلم خیلی دور خیلی نزدیک رضا میرکریمی",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | جهان خاکستری انسانهای یاغی | [
{
"type": "p",
"text": "در قسمت یازدهم سریال یاغی جاوید بالاخره توانست مرزی میان عقل و احساس پیدا کند. عقل حکم میکند که او با تمام فراز و نشیبهای زندگی از اهدافش دور نشود. او با خودش قول داده که هیچ مشکلی اجازه ندهد موفقیتش در کشتی در هالهای از ابهام قرار بگیرد. قول یعنی چیزی که وقتی حتی شرایط هم عوض شد پای آن بمانیم و جاوید در لحظههای طلایی زندگیاش به امید اینکه نوری از اتفاقهای خوب را بر قسمت تاریک زندگیاش بتاباند تصمیم گرفت پای کشتی بماند. پای آرمانش و عهدی که در مسیر خوشبختی گرفته است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "محمد کارت در خلق شخصیتهای یاغی سعی کرده است آنها را با جامعه امروزی خود یکسان کند. شخصیتها در یاغی به هیچ وجه صفر و صدی نیستند. کاراکترهای یاغی همگی خاکستری هستند. اسی قلک همانقدر که روزی به خون بهمن و جاوید تشنه بود امروز به آنها برای شناسایی شیما و همدستانش کمک میکند و این چرخه نیاز انسان به انسان در میان شخصیتهای یاغی به خوبی و به وضوح مشخص است. آدمهایی که شاید در فواصل مختلف زندگی نیازی به همراهی همدیگر پیدا نکنند اما درست در لحظاتی که هیچ نقطه سفیدی در میان ظلمت سختیها دیده نمیشود به کمکت میآیند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نقش موسیقی در سکانسهای مختلف قسمت یازدهم کاملا محسوس است. استفاده درست از ضرباهنگهای مناسب در سکانسهای مختلف حس اضطراب و تردید و وحشت و همدلی را به مخاطب القا میکند. آهنگساز یاغی با هوشمندی و درک درست از فضای داستان روی موسیقی سریال اشراف داشته",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "همانطور که در قسمتهای قبل هم به فیلمبرداری سریال اشاره کردیم در قسمت یازدهم هم فیلمبرداری سکانسهای مسابقات کشتی کاملا متفاوت و فراتر از حد انتظار نسبت به حافظه بصری مخاطب درباره تصویر مسابقات ورزشی در قاب سینما و تلویزیون است. حس درگیرکنندگی و همذاتپنداری با قهرمان قصه و شیوه کشتی گرفتن که کاملا حرفهای و فنی انجام میشود تصاویر مسابقات کشتی را کاملا باورپذیر کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نقش موسیقی در سکانسهای مختلف قسمت یازدهم سریال یاغی کاملا محسوس است. استفاده درست از ضرباهنگهای مناسب در سکانسهای مختلف حس اضطراب و تردید و وحشت و همدلی را به مخاطب القا میکند. آهنگساز یاغی با هوشمندی و درک درست از فضای داستان روی موسیقی سریال اشراف داشته و فارغ از اینکه بخواهد نتهای موسیقی را در فضای داستانی به خورد مخاطب دهد در تمام لحظات نقش خودش را به خوبی ایفا میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در طول این یازده قسمت نباید از بازی خوب و کنترل شده مهدی حسینینیا در نقش رحمان بگذریم. حسینینیا که پیش از این با درخشش در فیلمهایی چون متری شش و نیم و شنای پروانه و سریال میخواهم زنده بمانم تواناییهایش را به رخ کشیده بود اینبار با چهرهای متفاوت و گریمی خاص نقش رحمان را به خوبی ایفا کرده است. مرموز بودن کاراکتر رحمان و آتش زیر خاکستر او در تمام لحظاتی که بهمن حضور دارد یک علامت سئوال بزرگ را در ذهن مخاطب ایجاد میکند که شاید پاسخ به آن در آینده این شخصیت نهفته باشد.",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | به شیرینی زهرمار | [
{
"type": "p",
"text": "رقص در غبار اولین فیلم سینمایی اصغر فرهادی در مقام کارگردان، یک عاشقانه کاملا مردانه است بر محور آسیبهای اجتماعی و فردی. رگههایی آشنا در سینمای فرهادی با این تفاوت که در آثار بعدی فرهادی بیش از آنکه رگه احساسی و عاشقانه در روابط اهمیت پیدا کند، سویه مرتبط با آسیبهای اجتماعی و فردی و البته اثرات جبری و غیر قابل کنترل موقعیتهای بیرونی بر سرنوشت و سرشت شخصیتها در داستان برجسته میشود. «رقص در غبار» دو رگه مهم و اساسی دارد. یکی رگه عشقهای نافرجام دو شخصیت مرد در دو دوره و موقعیت متفاوت و دیگری نگاه به ساختار اجتماعی منجر به فقر به انضمام رگههایی از قضاوتهای بیرونی منجر به تراژدی.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "ابتدا با کلمه «قضاوت» به عنوان ستون فقرات غالب آثار اصغر فرهادی شروع کنیم. گره اصلی در داستان زمانی رقم میخورد که «نظر» و «ریحانه» بعد از تجربه عشقی پرشور ازدواج میکنند، اما همه چیز به سرعت دگرگون میشود و به دلیل برچسبهای درست و غلطی که به مادر ریحانه زده میشود و باعث بدنامی او شده، نظر در پی فشار خانواده و اجتماع اطرافش مجبور به طلاق دادن ریحانه میشود. این رگه است که موجبات سرگردانی و فرار نظر و بیابان گردی او و باقی داستان را رقم میزند.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/93606/%d8%a7%d8%b5%d8%ba%d8%b1-%d9%81%d8%b1%d9%87%d8%a7%d8%af%db%8c/"
},
{
"type": "p",
"text": "نکته آنجاست که «ریحانه» که اتفاقا اسمش هم به شکلی معنادار انتخاب شده و نماد پاکی و تازگی است، فدای قضاوتهای بیرونی در مورد مادرش میشود. دختر فدای نام مادر میشود. پس رگه قربانیکردن شخصیتها با تکیه بر قضاوتهای عرفی و بعضا غلط اینجا شکل میگیرد. در این بین تنها توان شفابخشی عشق پاک «نظر» به «ریحانه» است که باعث میشود ریحانه در آینده احتمالا راه مادر را نرود و با خیاطی گذران امور کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«نظر» که تنها با یک نظر عاشق «ریحانه» پاک و معصوم شده، قربانی قضاوتهای بیرونی است. او و ریحانه اما (به خودشان و مخاطب) نشان میدهند که میتوان تن به قضاوتها نداد و طور دیگری بود. از سوی دیگر فرهادی در «رقص در غبار» اولین قدمها برای به میان کشیدن قضاوتهای مخاطب را هم تجربه میکند. «آقا حیدر» (فرامز قریبیان) به عنوان یک بیابان گرد ساکت و در خود فرومانده و تارک دنیا سرنوشتش را محصول قضاوت میبیند. در کنار این اما فرهادی با تکیه بر شکل شخصیتپردازی مرموز و کم اطلاعات «آقا حیدر» مخاطب را درگیر قضاوت اینکه حیدر قاتل هست یا نیست میکند. درگیر اینکه ماجرای او و همسر سابقی که بسیار دوستش داشته چیست؟ درگیر اینکه کدام شخصیت در کدام موقعیت حق داشته یا نداشته، قابل درک بوده یا نبوده، درست رفتار کرده یا غلط رفتار کرده؟ درست چیست و غلط چیست؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به ۲ دلیل «رقص در غبار» فیلم بسیار مهمی است؛ اول اینکه نخستین قدم سینمایی فرهادی کارگردان است و قدم محکمی هم هست. قدمی که حالا بعد از ۲۰ سال همچنان تماشایی و درگیرکننده است. دیگری اینکه فیلم فرامرز قریبیان فراموش و کلیشه شده را دوباره متولد و به سینمای ایران هدیه کرده است",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تمام این سوالات در مورد «ریحانه»، مادرش، «نظر» و خانوادهاش، «آقا حیدر»، همسر سابقش و … قابل طرح است و مخاطب با این حجم از سوالات که پاسخی قطعی برای هیچ کدامشان وجود ندارد، مواجه شود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در واقع فرهادی یکی از برگ برندههای اصلی آثارش را در رقص در غبار هم به کار بسته است. رگهای که بعدها در «شهر زیبا»، «چهارشنبه سوری»، «جدایی نادر از سیمین»، «درباره الی» و … «قهرمان» حفظ کرده و به شکلی پختهتر به کار بسته است. نکته اما آنجاست که رگه احساسات گرایانه و عاشقانه در رقص در غبار بر رگه مرتبط بر قضاوت برتری دارد. سویهای که در آثار بعدی فرهادی همچنان حضور دارد اما با پررنگتر شدن تم قضاوت و درگیری بر سر چند راهی تصمیم درست و غلط به لایه دوم داستان بدل میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در کنار این همه و جدای از ویژگیهای فیلمنامه و کارگردانی، باید تاکید کرد رقص در غبار برای «فرامرز قریبیان» یک بازگشت شکوهمندانه و متفاوت بود. قریبیانی که پیشتر در نقشهای پردیالوگ و پر از فعالیتهای بیرونی ظاهرشده بود و شمایل یک قهرمان عملگرا را ارائه میداد، در «رقص در غبار» تبدیل به یک پیرمرد شکستخورده و منزوی و کم حرف شده که در عین کم گفتن، بسیار میگوید و بسیار هست. البته که نقش فرهادی در قامت فیلمنامهنویس و کارگردان در رسیدن قریبیان به این قله از دوران بازیگریاش غیر قابل انکار است. اما قریبیان هم ثابت کرده که بازیگر بزرگی است و اگر متن و کارگردانی خوبی در کار باشد، توان ارائه لایهها و رویههای جدیدی از توانایی بازیگریاش در سکوت و اجرای درونی و البته بازی با حرکات ظریف صورت و چشم و بدن را دارد. نتیجه اینکه به ۲ دلیل «رقص در غبار» فیلم بسیار مهمی است. اول اینکه نخستین قدم سینمایی فرهادی کارگردان است و قدم محکمی هم هست. قدمی که حالا بعد از ۲۰ سال همچنان تماشایی و درگیر کننده است. دیگری اینکه فیلم فرامرز قریبیان فراموش و کلیشه شده را دوباره متولد و به سینمای ایران هدیه کرده است. «رقص در غبار» فیلمی مهم در جریان سازی نوین سینمای ایران است، روی دوش فرهادی و قریبیان.",
"ref": null
}
] | null |
original:بهترین های فیلم و سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | ۵ فیلم ویلیام وایلر که نباید تماشای آنها را از دست داد | [
{
"type": "p",
"text": "تعطیلات رمی | ۱۹۵۳ | Roman Holiday",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بین تمام فیلمهای بزرگی که ویلیام وایلر در طول دوران حرفهای خود ساخت، بیشترین قدرت ماندگاری از آن یکی از بهترین کمدی-رمانتیکهای تاریخ سینما به نام «تعطیلات رمی» است. این تعطیلات رمی بود که توانست فرمول طلایی ژانر کمدی-رمانتیک را در تاریخ هالیوود هک کند و جوهر این ژانر محبوب را به بهترین شکل به نمایش بگذارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ارزش کار وایلر در دهه ۵۰ آنجا بیشتر مشخص میشود که میبینید امروز علیرغم پیشرفتهای سینما، این ژانر از فیلم عموما مورد تمسخر منتقدان و حتی اهالی حرفهای سینماست، اما در آن دوران حتی سختپسندترین منتقدان نیز مجذوب چنین اثر شیرین و بینقصی شده بودند. فیلمهای ژانر کمدی-رمانتیک در آن دوره اسکارهای زیادی را درو کرده بودند و بزرگترین نامهای صنعت سینما هم هدایت این ژانر را بر عهده داشتند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تعطیلات رمی ترکیبی عالی از تمام چیزهایی است که میتواند یک کمدی-رمانتیک فوقالعاده خلق کند. یک عاشقانه کلاسیک در بستری امروزی، گویی که یک قورباغه لزج با بوسه یک شاهزادهخانم به یک شاهزاده تبدیل شده است! داستان فیلم پر از شگفتی و شیرینی است، داستانی پرشور، هیجانانگیز و صمیمانه که به لطف کارگردانی عالی وایلر و البته حضور دو ستاره موقر و زیبای تاریخ سینما (ادری هپبورن و گریگوری پک)، هنوز هم انسان را شیفته خودش میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "وارثه | ۱۹۴۹ | The Heiress",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ویلیام وایلر تبحر خارقالعادهای در استخراج اپسیلون به اپسیلون احساسات و عواطف مختلف از وجود بازیگرانش بود و اوج این مهارتش را میتوان در درام پرخاشگرانه «وارث» تماشا کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم که اقتباسی از یک نمایشنامه (که خود از روی یک کتاب اقتباس شده بود!) بود، تبدیل به یک سکوی پرتاب برای بازیگر زنش «الیویا دیهاویلند» برای رسیدن به نقطه اوج دوره بازیگریاش شد و دومین اسکار زندگی او را رقم زد. جالب است بدانید دیهاویلند تا همین دوسال پیش زنده بود و با ۱۰۴ سال سن، تنها بازمانده سینمای کلاسیک هالیوود به شمار میرفت!",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم داستان پیردختری است به نام «کاترین» که به اولین مردی که به او ابراز عشق میکند دل میبندد و در این راه حاضر میشود تا از ارث پدرش که مخالف این رابطه است، محروم شود. بازی دیهاویلند در نقش کاترین سادهلوح و دلسوزی که با دل بستن به یک جوان بیوفا قید زندگی اشرافیاش را میزند بینظیر است. دهه ۴۰ که یکی از پربارترین دهههای کاری وایلر بود، با فیلم وارثه در اوج به اتمام رسید. طراحی صحنه فیلم یکی از شاهکارهای دوران حرفهای «ادیت هت» طراح صحنه و لباس افسانهای هالیوود است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بهترین سالهای زندگی ما | ۱۹۴۶ | The Best Years of Our Lives",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نخستین فیلم ویلیام وایلر پس از اتمام جنگ مخرب جهانی دوم بود. وایلر پس از گذراندن ۳ سال در ارتش و ساخت چند مستند نفسگیر و پیشگامانه از جبهههای جنگ، دوباره به نظام استودیویی برگشته بود تا فیلم بسازد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بهترین سالهای زندگی ما موضوع آشنا و قابل لمسی برای آمریکاییها و جهانیان داشت، فیلم بسیار به زندگی و تجربیات کارگردانش نزدیک بود و ماجرای بازگشت کهنهسربازان از جنگ به خانه و تلاششان برای سازگار شدن با شرایط جدید را روایت میکرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم نه تنها درامی سرگرمکننده بود، که پیام قدرتمندی داشت که آن زمان برای تقریبا تمام خانوادههای آمریکایی که نمایندهای در جنگ داشتند ملموس بود. بهترین سالهای زندگی ما ستاره اسکار آن سال بود و هفت مجسمه اسکار – از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردانی – را درو کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بنهور | ۱۹۵۹ | Ben-Hur",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تا قبل از اینکه «جیمز کامرون» با «تایتانیک» از راه برسد، بنهور برای دهههای متوالی رکورددار کسب بیشترین جوایز اسکار بود. این فیلم با برنده شدن ۱۱ جایزه از ۱۲ نامزدی خود، از جمله بهترین فیلم، کارگردانی، بازیگر اصلی، بازیگر نقش مکمل، طراحی تولید و فیلمبرداری، همچنان یکی از باشکوهترین نمایشهایی است که هالیوود تولید کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داستان بنهور داستانی بود که بارها توسط استودیوهای مختلف روایت شده بود، اما نسخه سال ۱۹۵۹ این حماسه بود که در تاریخ ماندگار شد. ویلیام وایلر در زمان ساخت فیلم یک کهنهفیلمساز خبره با دو دهه سابقه درخشان بود که با ساخت بنهور توانست به موفقیتی عظیم برسد و سومین اسکار زندگیاش را دریافت کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در زمانی که قصههای حماسی مردان شمشیرزن و صندلپوش بر گیشههای هالیوود تسلط داشتند، بنهور به استانداردترین نمونه ممکن این گونه از فیلمها تبدیل شد. فیلم با آن تولید سنگین، دکورها و صحنههای عظیم و حجم غیرقابل باور سیاهیلشکرهایش، عظمتی خلق کرد تا آن زمان در هالیوود تجربه نشده بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "خانم مینیور | ۱۹۴۲ | Miniver",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلمهای زیادی در جهان وجود ندارند که بتوانند همزمان تحسین «وینستون چرچیل» (نخستوزیر انگلیس در دوران جنگ) و «یوزف گوبلز» (وزیر تبلیغات شرور حکومت هیتلر که شیفته سینما بود) را بهدست بیاورند! چرچیل میگفت خدمتی که خانم مینیور به جبهه متفقین در جنگ کرده، از یک ناوگان ناوشکن بیشتر است. از آنسو گوبلز هم فیلم را الگویی درخشان برای فیلمسازان آلمان نازی قرار داده بود و از آنها میخواست تا برای کمک به پروپاگاندای نازیسم، چنین ملودرام خانوادگی موثری بسازند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم که اولین نقطه اوج کارنامه ویلیام وایلر است، به بازتاب اثرات جنگ در خانهها میپردازد و نشان میدهد که خانواده مرفه «کِنت» در دوران جنگ با چه مشکلاتی دستوپنجه نرم میکنند. وایلر که خود یهودی و زاده آلمان بود، خیلی زودتر از هالیوود فهمید با ظهور هیتلر چه خطری کل جهان را تهدید خواهد کرد و این احساس ترس را به زیبایی در تاروپود فیلم خانم مینیور بافت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم اگرچه ممکن است امروز زیادی احساس و سانتیمانتال به نظر برسد، اما آنقدر خوشساخت هست که آن را تا انتها تماشا کنید و در نهایت شیفتهاش شوید. هیچکدام از فیلمهای وایلر و حتی هیچکدام از فیلمهای دهه ۴۰ میلادی تاثیر فرهنگی این فیلم را نداشت. خطبه پایانی فیلم حتی به صورت اعلامیه چاپ و در اراضی تحت اشغال اروپا پخش شد!",
"ref": null
}
] | null |
original:گزارش فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | تمرکز عمیق | بررسی ریشههای فیلم داستان ازدواج | [
{
"type": "p",
"text": "هشدار: متن زیر بخشهایی از داستان فیلم Marriage Story را افشا میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "کمی قبل از به پایان رسیدن فیلم داستان ازدواج در صحنهای میبینیم که چارلی (با بازی آدام درایور ) به همراه دوستانش در رستورانی نشستهاند که گروه موسیقی دارد. او در حال توضیح ماجرای طلاق خود از همسرش نیکول (با نقشآفرینی اسکارلت جوهانسون ) است، اما بهوضوح متوجه خستگی روحی او میشویم. او آنقدر ناامید است که حتی نمیتواند جملات را کامل ادا کند. این صحنه، به خوبی نشان میدهد که او در فرایند طلاق از همسرش در یک سال گذشته چه دردهایی را تجربه کرده است. برای بررسی ریشههای فیلم «داستان ازدواج» با فیلیموشات همراه باشید.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/"
},
{
"type": "p",
"text": "خواندن ترانه زندهبودن توسط آدام درایور در فیلم داستان ازدواج چه اهمیتی داشت؟",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "چارلی که یک کارگردان تحسینشده تئاتر در نیویورک است، حالا در برابر افکارش به زانو درآمده و همانند هرکسی که دستی بر آتش تئاتر دارد، خرد شدن خود را در قالب یک آهنگ بروز میدهد. او از بین تمامی آهنگهایی که در تاریخ تئاترهای موزیکال خوانده شدهاند، آهنگ «زندهبودن» را انتخاب میکند؛ انتخابی که تقریباً تمامی هواداران تئاتر آن را دوست دارند. این آهنگ درواقع باعث شده است تا ما بیشتر به لایهها، عمق و اندوه فیلم «داستان ازدواج» محصول نت فلیکس پی ببریم.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/best-netflix-movies/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "بررسی فیلم شماره ۱۷ سهیلا",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%87-%DB%B1%DB%B7-%D8%B3%D9%87%DB%8C%D9%84%D8%A7/"
},
{
"type": "p",
"text": "«زندهبودن» با عنوان اصلی «Being Alive»، آهنگی از تئاتر کمدی استیون سوندهایم به نام «کمپانی» است که در سال ۱۹۷۰ به روی صحنه رفت. این تئاتر، نامزد دریافت ۱۴ جایزه تونی شد و توانست ۶ جایزه ازجمله بهترین موسیقی را تصاحب کند. استفن بانفیلد در کتاب خود با عنوان «تئاترهای موزیکال سوندهایم در برادوی» نوشته است:",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«این تئاتر، اثری بود که سرآغاز جایگاه رفیع سوندهایم بهعنوان یک آهنگساز-ترانهنویس در برادوی شد. پس از به نمایش درآمدن این تئاتر، همه مردم به استیون احترام میگذاشتند و او را تحسین میکردند؛ حتی برخی از مکتبهای تئاتری او را میپرستیدند.»",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "همانند فیلم «داستان ازدواج» – که جاستین چانگ ، منتقد نشریه تایمز، آن را «یک تجربه عاطفی دردآور و مرثیهای تقریباً بیعیب و نقص برای زوجی که به شکل زیبایی جریحهدار شدهاند» خوانده است – تئاتر موزیکال «کمپانی» با عنوان اصلی «The Company» به دلیل کشمکش خلاف عرف با مضامین ناخوشایند و بهویژه موسیقیهایی که حس سبکی و شادی را در مخاطب ایجاد میکردند، مورد تحسین قرار گرفت.",
"ref": "/Invalid"
},
{
"type": "p",
"text": "دن سالیوان ، منتقد تئاتر نشریه تایمز در سال ۱۹۷۱ نوشته است:",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«این حس شک و تردید (و حتی گاهی اوقات، بدبینی) است که تئاتر «کمپانی» را برجسته میکند. شما روی صحنه میبینید که بینشهای مربوط به کشوقوسهای ازدواج چگونه زیر لایهای از شوخطبعی پنهان شدهاند، اما هدف آنها واقعاً شوخی و طنز نیست. اگر به این صحنهها خندیده باشید، باید عمیقتر نگاه کنید تا مفهوم آنها را دریابید.»",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد و بررسی فیلم داستان ازدواج",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/marriage-story-review/"
},
{
"type": "p",
"text": "«کمپانی»، همچنین یکی از اولین تئاترهای موزیکال مفهومی بود. این نمایش، ساختار سنتی روایت خطی داستان را درهم شکست تا دیدگاههایی چندبعدی در مورد یک موضوع مشترک ارائه دهد؛ برای مثال نمایشهایی مانند «گربهها»، «کاباره» و «یک گروه کُر» را در نظر بگیریدتا متوجه تفاوتها شوید. «کمپانی»، داستان فردی به نام رابرت را روایت میکند، فردی که در آستانه ۳۵ سالگی هنوز تصمیم به ازدواج نگرفته است. او در جشن تولد خود رابطه بین ۱۰ دوستش را بررسی میکند. دو نفر از آنها در حال تدارک مراسم عروسی خود هستند و در این میان دو نفر دیگر جدایی خود را اعلام میکنند. هر یک از صحنهها نگاهی به ازدواج و تجرد، دلخوشیها و ناامیدیهای هر رابطه انداخته است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هارولد پرینس (کارگردان و تهیهکننده معروف برادوی )، در بیوگرافی «سوندهایم و کمپانی» اثر کریگ زادان نقل کرده است که:",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«ازدواجها در این نمایش، ازدواجهای بدی نیستند؛ مسئله اینجاست که این ازدواجها صرفاً به این دلیل پابرجا باقیماندهاند که طرفین تنها کارهایی را انجام میدهند که برای خودشان لذتبخش است یا عامدانه، اشتباه طرف مقابل را نادیده میگیرند. این چیزی است که از یک انسان انتظار میرود.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تئاتر «کمپانی» همچنین رابرت را در حال گذراندن وقت با سه دوستدختر متفاوت نشان میدهد. هر سه دختر علاقه خود را به آهنگ نشاطآور «تو میتونی یه نفرو دیوونه کنی» با عنوان اصلی «You Could Drive a Person Crazy» ابراز میکنند. در بررسی فیلم «داستان ازدواج» متوجه میشویم که نیکول ، بخشی از این آهنگ را در یک میهمانی به همراه مادر و خواهرش میخواند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سوندهایم به زادان گفته بود که: «دغدغه نمایش من، دشوارتر شدن روابط یکبهیک در جامعهای است که هرروز بیشازپیش از صفات انسانی تهی میشود… جامعهای که در آن، درک شخصیت و احساسات فردی هرروز پیچیدهتر میشود. این سندروم «جمعیتِ تنها» است. ما تئاتری را میخواهیم که در آن مخاطب دو ساعت تمام بلند بخندد و سپس به خانه برود و قادر به خوابیدن نباشد.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "رابرت ، از طریق این تصورات غیرخطی بهطور کامل به معنای ازدواج پی میبرد: ازدواج یعنی پس از گشتوگذار ناگهانی در رم (جایی که پر از رستورانهای معروف است) باید غذایی را بخورید که در خانه پخته شده است ]کنایه به خوشیهای زودگذر و عادت به روزمرگی[. ازدواج یعنی دو نفر در کنار هم همسایهها را آزار دهند و زندگی کودکانشان را نابود کنند. ازدواج یعنی بهطور دائمی احساسات پیچیده داشتن مانند حس «تأسف در کنار سپاسگزاری» یا حس «پشیمانی در کنار خوشحالی».",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پیش از آن که این تئاتر موزیکال در برادوی روی صحنه برود، رابرت قرار بود آخرین اندیشههای خود را با آهنگ «با خوشحالی تا آخر عمر» با عنوان اصلی «Happily Ever After» بروز دهد. متن این ترانه، ازدواج را در قالب حصاری از ناخوشیها به تصویر میکشید: «چرا پرواز نکنی – بدون اونکه کسی تو رو بیش از حد کنار خودش نگه داره، کسی نباشه که به تو آسیب بزنه، کسی نباشه که تو رو از صمیم قلب دوست داشته باشه، با خوشحالی تا آخر عمر».",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بنا بر گفتههای زادان ، پرینس این آهنگ را اینگونه توصیف کرده بود: «تلخترین و ناراحتکنندهترین ترانهای که تابهحال نوشته شده است و ما نمیدانستیم که این آهنگ تا چه حد میتواند مخرب باشد؛ تا این که یکی از تماشاگران این جمله را بر زبان آورد: اگر من این آهنگ را قبلاً میشنیدم هیچگاه تحت هیچ شرایطی ازدواج نمیکردم.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پس از آن، سوندهایم آهنگ «با خوشحالی تا آخر عمر» را به آهنگ «زنده بودن» تبدیل کرد. در ترانه جدید، رابرت چیزی که از ازدواج حاصل میشود را تصدیق میکند. او با حالتی طعنهآمیز این شعر را میخواند: «کسی هست که شما رو بیش از حد به خودش نزدیک نگه میداره، کسی که عمیقاً به شما آسیب میرسونه، کسی که روی صندلی شما میشینه، کسی که خواب رو از چشم شما میگیره…» در میان بیتها، دوستان او نظراتشان را همخوانی میکنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اما وقتی که تنها یک بیت به آخر شعر مانده است، رابرت دیدگاهش را عوض میکند؛ او حالا دیگر یک دومشخص مبهم نیست بلکه یک اولشخص معین است. جملات او از یک رشته توصیفات منفعل به دنبالهای از درخواستهای فعال تبدیل میشوند. او بدون آن که وقفهای ایجاد کند ادامه میدهد: «یه نفر منو بیشازحد نزدیک خودش نگه داره؛ یه نفر عمیقاً به من آسیب بزنه؛ یه نفر روی صندلی من بنشینه و خواب رو از چشمام بگیره».",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بانفیلد درباره این تغییر کوچک اما چشمگیر مینویسد: «این تغییر، ناگهان تصویر را از یک طردشدگی به پذیرش تبدیل میکند. این نشان میدهد که رابرت حالا آرزو دارد به کسی وابسته باشد، حالا وابستگی مایه خوشحالی او خواهد بود نه بدبختی.» سوندهایم گفته است که این تغییر، باعث پیشرفت رابرت «از شکایت به تمنّا» شده است؛ حالا او آماده است تعهد عشقی و هر چیزی که به همراه دارد (چه خوب و چه بد) را بپذیرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در حالی که رابرت ، درست قبل از شروع احتمالی یک رابطه متعهدانه ترانه «زندهبودن» را میخواند، چارلی درست پس از خاتمه دادن به رابطهاش این آهنگ را میخواند. چیزی که در تئاتر «کمپانی» یک وعده خوشبینانه برای متعهد شدن به فردی دیگر است، در بررسی فیلم «داستان ازدواج»، به یک افشاگری سنگین در مورد چیزهایی تبدیل میشود که ممکن است پس از شکل گرفتن این تعهد رخ دهند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در بررسی فیلم «داستان ازدواج» می بینیم که چارلی فوراً نتهای آغازین آهنگی را که نوازندگان پیانو در حال نواختن آن هستند میشناسد و بهسوی میکروفون میرود تا از روی طعنه، آهنگ «زندهبودن» را بخواند. «یه نفر که نیاز زیادی به تو داشته باشه، کسی که تو رو خیلی خوب بشناسه، کسی که تو رو سرزنش کنه و تو جهنم ناراحتی آتیشت بزنه». او درحالیکه آهنگ را زمزمه میکند با حرکات چهره و بدن خود نیز سعی دارد چیزی را به مخاطب القا کند: «یه چیزی بخواه، یه چیزی بخواه!».",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با هر بیتی که میخواند، متن محوری این ترانه، وقاری بدیع پیدا میکند: چارلی کسی را داشت که بیشازحد به او وابسته بود، کسی که او را بیشازحد میشناخت؛ نیکول غذای او را سفارش میداد، موهای چارلی را کوتاه میکرد و در تمام نمایشنامههایش بازی میکرد. نیکول برای زندهبودن چارلی از او حمایت میکرد؛ نیکول باعث زندهبودن چارلی میشد. او به چارلی کمک کرد تا به برادوی برسد و «کمکهزینه نبوغ» مکآرتور را دریافت کند که ارزش بالایی داشت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در بررسی فیلم «داستن ازدواج» صحنهای را میبینیم که نیکول این جملات را بر زبان میآورد: «من وارد زندگیاش شدم؛ چون این کار و خود چارلی بهقدری خوب بودند که باعث میشدند احساس زندهبودن پیدا کنم. اما بعدها متوجه شدم که من واقعاً هیچوقت زنده نبودم، من فقط باعث زندهبودن او میشدم.» شاید به همین دلیل باشد که به نظر میرسد نیکول ، کسی که برای چند سال حس میکرد «از درون مرده است»، تا حد زیادی از دردآورترین حرف چارلی ناراحت نشده است. در یک صحنه چارلی به نیکول میگوید: «هرروز صبح، بیدار میشم و آرزو میکنم که مرده باشی.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با عبور از پل طلاق، چارلی بهتدریج دروننگر و عاطفی میشود؛ شاید برای مرگ ازدواجش و این که زندگی ثابت و مادامالعمری که انتظارش را داشت بهپایان رسیده است، سوگواری میکند. او در جایی به نیکول میگوید که: «صادقانه بگم، من هیچوقت چیز دیگهای رو در نظر نگرفته بودم. تو شاد بودی، اما حالا تصمیم گرفتی که دیگه شاد نباشی.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یا شاید، پس از درگیریهای بیصدا در اتاق کنفرانس و داد زدنهای اتاق نشیمن، چارلی نهایتاً درک میکند که چگونه عدم توجه به همسرش از ابتدای ازدواج باعث خاتمه رابطه آنها شده است. شاید این اولینباری باشد که او متوجه میشود نیکول برای چند سال چنین احساساتی داشته است؛ نیکول اجازه داد چارلی وارد زندگیاش شود. او احساسات چارلی را درک کرد و از او خواست تا آنها را به اشتراک بگذارد. پس چرا چارلی چنین کاری برای نیکول نکرد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چرا چارلی بازی کردن نیکول در قسمت آزمایشی یک سریال تلویزیونی – اولین شغلی که باعث جدایی آنها میشد – را مسخره میکرد؟ و چرا پس از مدتی، چارلی به نیکول پیشنهاد داد تا درآمد حاصل از این شغل جدید را برای تئاتر خود هزینه کند؟ چرا آنها زمان زیادی را در لسآنجلس صرف نکردند، چیزی که نیکول پیشنهاد آن را داده بود و انتظار عملی شدنش را داشت؟ چرا وقتی چارلی چیزی میخواست، قرار به انجام آن میشد اما وقتی نیکول خواستهای داشت، باعث بحث میان آنها میشد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نکته چشمگیر دیگری که در بررسی فیلم «داستان ازدواج» با آن مواجه می شویم، هنگامی است که آهنگ به اوج خود میرسد و چارلی با حالتی نالهوار میخواند: «آدم تنها، تنهاست، نه زنده». شاید حالا متوجه شده باشد که او چطور نتوانسته است ازدواج خود را حفظ کند. در انتهای آهنگ، او در حال اشک ریختن است اما آهی سنگین میکشد، شاید این آه نشانه تسکین و درک او باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در هر دو داستان، آهنگ «زندهبودن» صرفنظر از وضعیت رابطه، سرودی برای چشمپوشی از یک خودخواهی بیشازاندازه است؛ رابرت ، هنگامی که مجرد بود تنها خود را در اولویت قرار میداد و چارلی – چه سهواً و چه عمداً – همین کار را در زمان متأهلی انجام داد. چارلی بیشازحد عادت کرده بود که همسرش موهایش را کوتاه کند، غذایش را سفارش دهد و الهامبخش آثارش باشد؛ آثاری که، پس از رفتن نیکول ، حالا دیگر کسی نبود تا هدایتشان کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«زندهبودن» هنوز هم بارقههایی از امید را نشان میدهد. سعی برای شروع یک رابطه و انتخاب برای اتمام آن، هر دو ذاتاً تلاشهایی خوشبینانه هستند. جاستین چانگ در نقد و بررسی فیلم «داستان ازدواج» مینویسد: «هنگامی که چارلی مجرد بودن خود را آغاز میکند، شما شاهد چیزی هستید که به جایگاهی رفیع نزدیک شده است: مردی که درد خود را در آغوش گرفته و سرزندگی بیشتری حس میکند؛ او حتی حالا امیدی بیشتری برای زندگی دارد.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این آرزو، در صحنههای پایانی تحقق مییابد: صحنههای پایانی فیلم «داستان ازدواج»، زمانی که طلاق نهایی شده است، شباهت زیادی به نطق اختتامیه نمایشهای تئاتر دارند. چارلی برای هالووین به لسآنجلس رفته است و به نیکول میگوید که او قصد دارد چند تئاتر محلی را کارگردانی کند –وقتی آنها متأهل بودند چارلی قسم خورده بود که دیگر سراغ تئاترهای محلی نرود. او نامزد شدن نیکول برای دریافت جایزه امی را تبریک میگوید و رفتار صمیمانهای با دوستپسر جدید نیکول دارد. همچنین قول میدهد هر کاری را که لازم است برای گذراندن وقت با پسرشان ( هنری ) انجام دهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پس از گذراندن یک عصر خستهکننده، نیکول به چارلی پیشنهاد میدهد تا زمان بیشتری با هنری صرف کند. وقتی این دو از هم خداحافظی میکنند، نیکول بازمیگردد و بند کفش چارلی را میبندد. این ژستی است که نشان میدهد وضعیت آنها اینک عادی شده است. در این صحنه، بیت آخر شعر در ذهن مخاطب تداعی میشود: اگرچه آنها دیگر متأهل نیستند، اما هنوز هم این نیکول است که به چارلی عشق میورزد، او است که چارلی را وادار میکند از خود مراقبت کند، او است که برای عبور از این وضعیت به چارلی کمک میکند. «من همیشه کنار تو خواهم بود، مثل تو ترسیدهام اما به هردومان کمک میکنم تا زنده بمانیم.»",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: LA Times",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | کنارهگیری تراویس نایت از کارگردانی فیلم «آنچارتد» | [
{
"type": "p",
"text": "بر اساس آخرین اخبار منتشرشده، به نظر میرسد که تراویس نایت از کارگردانی فیلم «آنچارتد» انصراف خواهد داد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«آنچارتد» با عنوان اصلی «Uncharted»، یک مجموعه بازی ویدیویی به سبک اکشن ماجراجویی است که توسط استودیو ناتی داگ برای کنسولهای خانگی و دستی شرکت سونی ساختهشده و توسط شرکت سونی اینتراکتیو انترتینمنت منتشر گردیده است. مدتی پیش، شرکت سونی خبر از ساخت فیلم «آنچارتد» با هنرمندی تام هالند (بازیگر نقش پیتر پارکر در فیلم «مرد عنکبوتی») و مارک والبرگ (نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم «رفتگان») داده بود؛ مراحل آغازین ساخت این فیلم با جدیت طی میشد و طبق گزارشهای بهدست آمده قرار بود ساخت آن از اوایل سال ۲۰۲۰ آغاز شود. ولی اکنون خبر کنارهگیری تراویس نایت از جایگاه کارگردانی، موجب تعجب و ناراحتی طرفداران «آنچارتد» شده است.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/%d9%85%d8%a7%d8%b1%da%a9-%d9%88%d8%a7%d9%84%d8%a8%d8%b1%da%af/"
},
{
"type": "p",
"text": "نایت پس از دان تراختنبرگ (کارگردان فیلم «شماره ۱۰ خیابان کلاورفیلد»)، دومین کارگردانی است که انصراف خود برای ادامه فعالیت در این پروژه را اعلام کرده است؛ پیشازاین، تراختنبرگ از کارگردانی فیلم «آنچارتد» انصراف داده بود. تراویس نایت انیماتور، تهیه کننده و کارگردان اهل ایالاتمتحده آمریکا است و آثاری هم چون «کوبو و دو تار» و «بامبلبی» را در کارنامه هنری خود دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بر اساس آخرین اخبار، تاریخ ساخت این فیلم ممکن است دستخوش تغییراتی شود. دلیل این تاخیر، محدودیتهای برنامه تام هالند میباشد که قرار است در تابستان امسال برای قسمت سوم فیلم «مرد عنکبوتی»، محصول دیگری از سونی پیکچرز ، جلوی دوربین برود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگرچه شرکت سونی هنوز درباره این موضوع واکنش رسمی نشان نداده است، ولی با جدیت درصدد تعیین تاریخ ساخت و انتشار فیلم «آنچارتد» است و همچنین برای پیدا کردن یک کارگردان تازه برای فیلم جدید خود تلاش میکند. نام تام هالند و مارک والبرگ هنوز در لیست بازیگران این فیلم به چشم میخورد، ولی با توجه به ناگهانی بودن تغییر برنامه ساخت، شرکت سونی مذاکره با گزینه های موردنظر برای بازیگر نقش اصلی زن و هنرپیشه نقش شرور فیلم و تصمیمگیری در مورد آنها را به بعد از استخدام فیلمساز جدید موکول کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Variety",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:گزارش فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | تمرکز عمیق | بررسی ریشههای فیلم داستان ازدواج | [
{
"type": "p",
"text": "هشدار: متن زیر بخشهایی از داستان فیلم Marriage Story را افشا میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "کمی قبل از به پایان رسیدن فیلم داستان ازدواج در صحنهای میبینیم که چارلی (با بازی آدام درایور ) به همراه دوستانش در رستورانی نشستهاند که گروه موسیقی دارد. او در حال توضیح ماجرای طلاق خود از همسرش نیکول (با نقشآفرینی اسکارلت جوهانسون ) است، اما بهوضوح متوجه خستگی روحی او میشویم. او آنقدر ناامید است که حتی نمیتواند جملات را کامل ادا کند. این صحنه، به خوبی نشان میدهد که او در فرایند طلاق از همسرش در یک سال گذشته چه دردهایی را تجربه کرده است. برای بررسی ریشههای فیلم «داستان ازدواج» با فیلیموشات همراه باشید.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/"
},
{
"type": "p",
"text": "خواندن ترانه زندهبودن توسط آدام درایور در فیلم داستان ازدواج چه اهمیتی داشت؟",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "چارلی که یک کارگردان تحسینشده تئاتر در نیویورک است، حالا در برابر افکارش به زانو درآمده و همانند هرکسی که دستی بر آتش تئاتر دارد، خرد شدن خود را در قالب یک آهنگ بروز میدهد. او از بین تمامی آهنگهایی که در تاریخ تئاترهای موزیکال خوانده شدهاند، آهنگ «زندهبودن» را انتخاب میکند؛ انتخابی که تقریباً تمامی هواداران تئاتر آن را دوست دارند. این آهنگ درواقع باعث شده است تا ما بیشتر به لایهها، عمق و اندوه فیلم «داستان ازدواج» محصول نت فلیکس پی ببریم.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/best-netflix-movies/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "بررسی فیلم شماره ۱۷ سهیلا",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%87-%DB%B1%DB%B7-%D8%B3%D9%87%DB%8C%D9%84%D8%A7/"
},
{
"type": "p",
"text": "«زندهبودن» با عنوان اصلی «Being Alive»، آهنگی از تئاتر کمدی استیون سوندهایم به نام «کمپانی» است که در سال ۱۹۷۰ به روی صحنه رفت. این تئاتر، نامزد دریافت ۱۴ جایزه تونی شد و توانست ۶ جایزه ازجمله بهترین موسیقی را تصاحب کند. استفن بانفیلد در کتاب خود با عنوان «تئاترهای موزیکال سوندهایم در برادوی» نوشته است:",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«این تئاتر، اثری بود که سرآغاز جایگاه رفیع سوندهایم بهعنوان یک آهنگساز-ترانهنویس در برادوی شد. پس از به نمایش درآمدن این تئاتر، همه مردم به استیون احترام میگذاشتند و او را تحسین میکردند؛ حتی برخی از مکتبهای تئاتری او را میپرستیدند.»",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "همانند فیلم «داستان ازدواج» – که جاستین چانگ ، منتقد نشریه تایمز، آن را «یک تجربه عاطفی دردآور و مرثیهای تقریباً بیعیب و نقص برای زوجی که به شکل زیبایی جریحهدار شدهاند» خوانده است – تئاتر موزیکال «کمپانی» با عنوان اصلی «The Company» به دلیل کشمکش خلاف عرف با مضامین ناخوشایند و بهویژه موسیقیهایی که حس سبکی و شادی را در مخاطب ایجاد میکردند، مورد تحسین قرار گرفت.",
"ref": "/Invalid"
},
{
"type": "p",
"text": "دن سالیوان ، منتقد تئاتر نشریه تایمز در سال ۱۹۷۱ نوشته است:",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«این حس شک و تردید (و حتی گاهی اوقات، بدبینی) است که تئاتر «کمپانی» را برجسته میکند. شما روی صحنه میبینید که بینشهای مربوط به کشوقوسهای ازدواج چگونه زیر لایهای از شوخطبعی پنهان شدهاند، اما هدف آنها واقعاً شوخی و طنز نیست. اگر به این صحنهها خندیده باشید، باید عمیقتر نگاه کنید تا مفهوم آنها را دریابید.»",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد و بررسی فیلم داستان ازدواج",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/marriage-story-review/"
},
{
"type": "p",
"text": "«کمپانی»، همچنین یکی از اولین تئاترهای موزیکال مفهومی بود. این نمایش، ساختار سنتی روایت خطی داستان را درهم شکست تا دیدگاههایی چندبعدی در مورد یک موضوع مشترک ارائه دهد؛ برای مثال نمایشهایی مانند «گربهها»، «کاباره» و «یک گروه کُر» را در نظر بگیریدتا متوجه تفاوتها شوید. «کمپانی»، داستان فردی به نام رابرت را روایت میکند، فردی که در آستانه ۳۵ سالگی هنوز تصمیم به ازدواج نگرفته است. او در جشن تولد خود رابطه بین ۱۰ دوستش را بررسی میکند. دو نفر از آنها در حال تدارک مراسم عروسی خود هستند و در این میان دو نفر دیگر جدایی خود را اعلام میکنند. هر یک از صحنهها نگاهی به ازدواج و تجرد، دلخوشیها و ناامیدیهای هر رابطه انداخته است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هارولد پرینس (کارگردان و تهیهکننده معروف برادوی )، در بیوگرافی «سوندهایم و کمپانی» اثر کریگ زادان نقل کرده است که:",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«ازدواجها در این نمایش، ازدواجهای بدی نیستند؛ مسئله اینجاست که این ازدواجها صرفاً به این دلیل پابرجا باقیماندهاند که طرفین تنها کارهایی را انجام میدهند که برای خودشان لذتبخش است یا عامدانه، اشتباه طرف مقابل را نادیده میگیرند. این چیزی است که از یک انسان انتظار میرود.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تئاتر «کمپانی» همچنین رابرت را در حال گذراندن وقت با سه دوستدختر متفاوت نشان میدهد. هر سه دختر علاقه خود را به آهنگ نشاطآور «تو میتونی یه نفرو دیوونه کنی» با عنوان اصلی «You Could Drive a Person Crazy» ابراز میکنند. در بررسی فیلم «داستان ازدواج» متوجه میشویم که نیکول ، بخشی از این آهنگ را در یک میهمانی به همراه مادر و خواهرش میخواند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سوندهایم به زادان گفته بود که: «دغدغه نمایش من، دشوارتر شدن روابط یکبهیک در جامعهای است که هرروز بیشازپیش از صفات انسانی تهی میشود… جامعهای که در آن، درک شخصیت و احساسات فردی هرروز پیچیدهتر میشود. این سندروم «جمعیتِ تنها» است. ما تئاتری را میخواهیم که در آن مخاطب دو ساعت تمام بلند بخندد و سپس به خانه برود و قادر به خوابیدن نباشد.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "رابرت ، از طریق این تصورات غیرخطی بهطور کامل به معنای ازدواج پی میبرد: ازدواج یعنی پس از گشتوگذار ناگهانی در رم (جایی که پر از رستورانهای معروف است) باید غذایی را بخورید که در خانه پخته شده است ]کنایه به خوشیهای زودگذر و عادت به روزمرگی[. ازدواج یعنی دو نفر در کنار هم همسایهها را آزار دهند و زندگی کودکانشان را نابود کنند. ازدواج یعنی بهطور دائمی احساسات پیچیده داشتن مانند حس «تأسف در کنار سپاسگزاری» یا حس «پشیمانی در کنار خوشحالی».",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پیش از آن که این تئاتر موزیکال در برادوی روی صحنه برود، رابرت قرار بود آخرین اندیشههای خود را با آهنگ «با خوشحالی تا آخر عمر» با عنوان اصلی «Happily Ever After» بروز دهد. متن این ترانه، ازدواج را در قالب حصاری از ناخوشیها به تصویر میکشید: «چرا پرواز نکنی – بدون اونکه کسی تو رو بیش از حد کنار خودش نگه داره، کسی نباشه که به تو آسیب بزنه، کسی نباشه که تو رو از صمیم قلب دوست داشته باشه، با خوشحالی تا آخر عمر».",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بنا بر گفتههای زادان ، پرینس این آهنگ را اینگونه توصیف کرده بود: «تلخترین و ناراحتکنندهترین ترانهای که تابهحال نوشته شده است و ما نمیدانستیم که این آهنگ تا چه حد میتواند مخرب باشد؛ تا این که یکی از تماشاگران این جمله را بر زبان آورد: اگر من این آهنگ را قبلاً میشنیدم هیچگاه تحت هیچ شرایطی ازدواج نمیکردم.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پس از آن، سوندهایم آهنگ «با خوشحالی تا آخر عمر» را به آهنگ «زنده بودن» تبدیل کرد. در ترانه جدید، رابرت چیزی که از ازدواج حاصل میشود را تصدیق میکند. او با حالتی طعنهآمیز این شعر را میخواند: «کسی هست که شما رو بیش از حد به خودش نزدیک نگه میداره، کسی که عمیقاً به شما آسیب میرسونه، کسی که روی صندلی شما میشینه، کسی که خواب رو از چشم شما میگیره…» در میان بیتها، دوستان او نظراتشان را همخوانی میکنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اما وقتی که تنها یک بیت به آخر شعر مانده است، رابرت دیدگاهش را عوض میکند؛ او حالا دیگر یک دومشخص مبهم نیست بلکه یک اولشخص معین است. جملات او از یک رشته توصیفات منفعل به دنبالهای از درخواستهای فعال تبدیل میشوند. او بدون آن که وقفهای ایجاد کند ادامه میدهد: «یه نفر منو بیشازحد نزدیک خودش نگه داره؛ یه نفر عمیقاً به من آسیب بزنه؛ یه نفر روی صندلی من بنشینه و خواب رو از چشمام بگیره».",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بانفیلد درباره این تغییر کوچک اما چشمگیر مینویسد: «این تغییر، ناگهان تصویر را از یک طردشدگی به پذیرش تبدیل میکند. این نشان میدهد که رابرت حالا آرزو دارد به کسی وابسته باشد، حالا وابستگی مایه خوشحالی او خواهد بود نه بدبختی.» سوندهایم گفته است که این تغییر، باعث پیشرفت رابرت «از شکایت به تمنّا» شده است؛ حالا او آماده است تعهد عشقی و هر چیزی که به همراه دارد (چه خوب و چه بد) را بپذیرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در حالی که رابرت ، درست قبل از شروع احتمالی یک رابطه متعهدانه ترانه «زندهبودن» را میخواند، چارلی درست پس از خاتمه دادن به رابطهاش این آهنگ را میخواند. چیزی که در تئاتر «کمپانی» یک وعده خوشبینانه برای متعهد شدن به فردی دیگر است، در بررسی فیلم «داستان ازدواج»، به یک افشاگری سنگین در مورد چیزهایی تبدیل میشود که ممکن است پس از شکل گرفتن این تعهد رخ دهند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در بررسی فیلم «داستان ازدواج» می بینیم که چارلی فوراً نتهای آغازین آهنگی را که نوازندگان پیانو در حال نواختن آن هستند میشناسد و بهسوی میکروفون میرود تا از روی طعنه، آهنگ «زندهبودن» را بخواند. «یه نفر که نیاز زیادی به تو داشته باشه، کسی که تو رو خیلی خوب بشناسه، کسی که تو رو سرزنش کنه و تو جهنم ناراحتی آتیشت بزنه». او درحالیکه آهنگ را زمزمه میکند با حرکات چهره و بدن خود نیز سعی دارد چیزی را به مخاطب القا کند: «یه چیزی بخواه، یه چیزی بخواه!».",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با هر بیتی که میخواند، متن محوری این ترانه، وقاری بدیع پیدا میکند: چارلی کسی را داشت که بیشازحد به او وابسته بود، کسی که او را بیشازحد میشناخت؛ نیکول غذای او را سفارش میداد، موهای چارلی را کوتاه میکرد و در تمام نمایشنامههایش بازی میکرد. نیکول برای زندهبودن چارلی از او حمایت میکرد؛ نیکول باعث زندهبودن چارلی میشد. او به چارلی کمک کرد تا به برادوی برسد و «کمکهزینه نبوغ» مکآرتور را دریافت کند که ارزش بالایی داشت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در بررسی فیلم «داستن ازدواج» صحنهای را میبینیم که نیکول این جملات را بر زبان میآورد: «من وارد زندگیاش شدم؛ چون این کار و خود چارلی بهقدری خوب بودند که باعث میشدند احساس زندهبودن پیدا کنم. اما بعدها متوجه شدم که من واقعاً هیچوقت زنده نبودم، من فقط باعث زندهبودن او میشدم.» شاید به همین دلیل باشد که به نظر میرسد نیکول ، کسی که برای چند سال حس میکرد «از درون مرده است»، تا حد زیادی از دردآورترین حرف چارلی ناراحت نشده است. در یک صحنه چارلی به نیکول میگوید: «هرروز صبح، بیدار میشم و آرزو میکنم که مرده باشی.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با عبور از پل طلاق، چارلی بهتدریج دروننگر و عاطفی میشود؛ شاید برای مرگ ازدواجش و این که زندگی ثابت و مادامالعمری که انتظارش را داشت بهپایان رسیده است، سوگواری میکند. او در جایی به نیکول میگوید که: «صادقانه بگم، من هیچوقت چیز دیگهای رو در نظر نگرفته بودم. تو شاد بودی، اما حالا تصمیم گرفتی که دیگه شاد نباشی.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یا شاید، پس از درگیریهای بیصدا در اتاق کنفرانس و داد زدنهای اتاق نشیمن، چارلی نهایتاً درک میکند که چگونه عدم توجه به همسرش از ابتدای ازدواج باعث خاتمه رابطه آنها شده است. شاید این اولینباری باشد که او متوجه میشود نیکول برای چند سال چنین احساساتی داشته است؛ نیکول اجازه داد چارلی وارد زندگیاش شود. او احساسات چارلی را درک کرد و از او خواست تا آنها را به اشتراک بگذارد. پس چرا چارلی چنین کاری برای نیکول نکرد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چرا چارلی بازی کردن نیکول در قسمت آزمایشی یک سریال تلویزیونی – اولین شغلی که باعث جدایی آنها میشد – را مسخره میکرد؟ و چرا پس از مدتی، چارلی به نیکول پیشنهاد داد تا درآمد حاصل از این شغل جدید را برای تئاتر خود هزینه کند؟ چرا آنها زمان زیادی را در لسآنجلس صرف نکردند، چیزی که نیکول پیشنهاد آن را داده بود و انتظار عملی شدنش را داشت؟ چرا وقتی چارلی چیزی میخواست، قرار به انجام آن میشد اما وقتی نیکول خواستهای داشت، باعث بحث میان آنها میشد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نکته چشمگیر دیگری که در بررسی فیلم «داستان ازدواج» با آن مواجه می شویم، هنگامی است که آهنگ به اوج خود میرسد و چارلی با حالتی نالهوار میخواند: «آدم تنها، تنهاست، نه زنده». شاید حالا متوجه شده باشد که او چطور نتوانسته است ازدواج خود را حفظ کند. در انتهای آهنگ، او در حال اشک ریختن است اما آهی سنگین میکشد، شاید این آه نشانه تسکین و درک او باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در هر دو داستان، آهنگ «زندهبودن» صرفنظر از وضعیت رابطه، سرودی برای چشمپوشی از یک خودخواهی بیشازاندازه است؛ رابرت ، هنگامی که مجرد بود تنها خود را در اولویت قرار میداد و چارلی – چه سهواً و چه عمداً – همین کار را در زمان متأهلی انجام داد. چارلی بیشازحد عادت کرده بود که همسرش موهایش را کوتاه کند، غذایش را سفارش دهد و الهامبخش آثارش باشد؛ آثاری که، پس از رفتن نیکول ، حالا دیگر کسی نبود تا هدایتشان کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«زندهبودن» هنوز هم بارقههایی از امید را نشان میدهد. سعی برای شروع یک رابطه و انتخاب برای اتمام آن، هر دو ذاتاً تلاشهایی خوشبینانه هستند. جاستین چانگ در نقد و بررسی فیلم «داستان ازدواج» مینویسد: «هنگامی که چارلی مجرد بودن خود را آغاز میکند، شما شاهد چیزی هستید که به جایگاهی رفیع نزدیک شده است: مردی که درد خود را در آغوش گرفته و سرزندگی بیشتری حس میکند؛ او حتی حالا امیدی بیشتری برای زندگی دارد.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این آرزو، در صحنههای پایانی تحقق مییابد: صحنههای پایانی فیلم «داستان ازدواج»، زمانی که طلاق نهایی شده است، شباهت زیادی به نطق اختتامیه نمایشهای تئاتر دارند. چارلی برای هالووین به لسآنجلس رفته است و به نیکول میگوید که او قصد دارد چند تئاتر محلی را کارگردانی کند –وقتی آنها متأهل بودند چارلی قسم خورده بود که دیگر سراغ تئاترهای محلی نرود. او نامزد شدن نیکول برای دریافت جایزه امی را تبریک میگوید و رفتار صمیمانهای با دوستپسر جدید نیکول دارد. همچنین قول میدهد هر کاری را که لازم است برای گذراندن وقت با پسرشان ( هنری ) انجام دهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پس از گذراندن یک عصر خستهکننده، نیکول به چارلی پیشنهاد میدهد تا زمان بیشتری با هنری صرف کند. وقتی این دو از هم خداحافظی میکنند، نیکول بازمیگردد و بند کفش چارلی را میبندد. این ژستی است که نشان میدهد وضعیت آنها اینک عادی شده است. در این صحنه، بیت آخر شعر در ذهن مخاطب تداعی میشود: اگرچه آنها دیگر متأهل نیستند، اما هنوز هم این نیکول است که به چارلی عشق میورزد، او است که چارلی را وادار میکند از خود مراقبت کند، او است که برای عبور از این وضعیت به چارلی کمک میکند. «من همیشه کنار تو خواهم بود، مثل تو ترسیدهام اما به هردومان کمک میکنم تا زنده بمانیم.»",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: LA Times",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نقد و بررسی فیلم «جوجو خرگوشه»: آغازی نو برای نازیها | [
{
"type": "p",
"text": "فیلم جدید تایکا وایتیتی ، «جوجو خرگوشه» یا «جوجو ربیت» آشکارا در مورد نازیهای خوبی است که در لحظههای حساس، به شکل منحصربهفردی در برابر نهادهای قدرتمند مقاومت میکنند. برای نقد و بررسی فیلم «جوجو خرگوشه» با فیلیمو شات همراه باشید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سرانجام فیلمی که مکس بیالیاستاک و لئو بلوم ، کاراکترهای فیلم «تهیهکنندگان» محصول سال ۱۹۷۶ به کارگردانی مل بروکس ، پس از بیرون آمدن از زندان میخواستند بسازند ساخته شد. البته در این میان باید به نکتهای اشاره کرد: درحالیکه آنها میخواستند فیلم «بهار برای هیتلر» را بهعنوان یک پروپاگاندا (جوسازی تبلیغاتی) برای هواداران نازی بسازند و آن را بهعنوان ناخوشایندترین کمدی جهان به یک شکست بزرگ تبدیل کنند تا از طریق سرمایهگذاران درآمد بیشتری داشته باشند، «جوجو خرگوشه» با عنوان اصلی «Jojo Rabbit» بهعنوان یک فیلم ضد نازی ناخوشایندترین کمدی جهان است که با هدف موفقیت ساخته شده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگرچه در فیلم «جوجو خرگوشه» سوژه طنز مشخصاً نازیها هستند اما فیلم بهشدت ولی ناخواسته، خود و همچنین سازندگانش و بهطور کلی صنعت فیلمسازی که این فیلم را لایق تولید، انتشار و تحسین دانستهاند را به سخره میگیرد. «جوجو ربیت» اگرچه توسط تایکا وایتیتی (کارگردان و نویسندهای مشهور)، ساخته شده و توسط یک استودیو بزرگ منتشر شده است، اما ترکیب آن با طنز شدیداً احمقانه (برای مثال کاراکتر کاریکاتورگونه آدولف هیتلر با بازی تایکا وایتیتی ) و به تصویر کشیدن دولت ظالم آلمان باعث شده است تا ما بیشتر با فیلمی کمدی-فانتزی ساخته شده برای هفتهنامه فکاهی دی آنین (The Onion) روبرو باشیم. فیلم بهقدری بیمعناست که تصور میکنم هالیوود و صاحبان آن در حالی فیلم را برای اکران تایید کردهاند که قبل از تماشای آن چشمبندهایشان را روی صورت خود گذاشتهاند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داستان فیلم، در آخرین سال جنگ جهانی دوم روایت میشود. در روستایی در آلمان، یک پسر دهساله به نام جوجو (با بازی رومن گریفین دیویس ) که بهتازگی عضو سازمان جوانان هیتلری شده است، به همراه مادرش رُزی (با نقشآفرینی اسکارلت جوهانسون ) زندگی میکند. پدر جوجو در خانه نیست – رزی میگوید که او به جنگ رفته است، اما بزرگسالان دیگر به جوجو میگویند که پدر او یک ترسو است – پس از مدتی متوجه میشویم که او احتمالاً از جنگ فرار کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "رزی چیزی بروز نمیدهد اما میتوان گفت که با نظام نازی مخالف است. بااینحال، جوجو اتاق خود را با پوسترهای هواداری نازی تزئین کرده است. جوجو یک دوست خیالی دارد و این دوست خیالی کسی نیست جز آدولف هیتلر ( تایکا وایتیتی ) که در لحظههای حساس عاطفی سراغ جوجو میآید، شجاعت او را تحریک میکند یا احساس حقارت را از او دور میکند. از اولین صحنهای که شاهد حضور هیتلر هستیم، او از جوجو میخواهد تا با اعتمادبهنفس بیشتری «سلام نازی» را ادا کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تیپ جوانانه هیتلر جوجو، با لباس یونیفورم و رنگبندی با نشاط ما را به یاد فیلم «قلمرو طلوع ماه» به کارگردانی وس اندرسن میاندازد. شخصیتهای بزرگسال دیگری نیز در فیلم حضور دارند. کاپیتان کلنزندور ف (با بازی سم راکول )، فرد فینکل (با بازی آلفی آلن )، و فراولین رام (با بازی ربل ویلسون ) که بیانگر کینهجویی، تمسخر و نفرت از یهودیان هستند و کودکان را به سمت نوعی بیرحمی هیولاگونه سوق میدهند. برای این که کودکان یاد بگیرند چگونه انسانها را برای پیشوا به قتل برسانند، آنها به یکی از پسربچهها – جوجو – دستور میدهند تا یک خرگوش را در دستانش نگه دارد و گردن آن را بشکند. جوجو نمیتواند این کار را انجام دهد. یکی از سردستههای گروه به او طعنه زده و میگوید که اگر او نمیتواند یک خرگوش را بکشد پس شاید خودش یک خرگوش ترسو باشد. باقی بچهها با تکرار کلمه «جوجو خرگوشه» او را مسخره میکنند. با شنیدن این حرفها، جوجو به سمت جنگل فرار میکند. هنگامی که او در میانه جنگل با خود خلوت کرده است، هیتلر خیالی به سراغ او آمده و یادآوری میکند که خرگوش بودن چیز بدی نیست. خرگوشها باهوش و زیرک هستند؛ آنها هرروز با مشکلات زندگیشان مبارزه میکنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اما پس از آنکه که جوجو تحت تأثیر دوست خیالیاش هیتلر ، یک نارنجک را جلوی پای خود منفجر میکند و آسیب میبیند، وظایف بیخطر و دور از صحنه نبرد را به او واگذار میکنند. او حالا بیشتر اوقات خود را تنها در خانه سپری میکند و گاهی اوقات وظیفه چسباندن پوسترها در شهر را انجام میدهد. زمانی که صدایی از طبقه بالای خانه به گوشش جوجو میرسد، با کنجکاوی سعی میکند منبع این سروصدا را کشف کند. او با چاقویی که از سازمان جوانان هیتلری جایزه گرفته است، برشی در دیوار چوبی ایجاد میکند و به یک مخفیگاه میرسد. زمانی که در حال نگاه کردن به فضای این مخفیگاه است ناگهان با دختری نوجوان روبرو میشود که در آنجا پنهان شده است. البته بعدها متوجه میشویم که رزی این دختر را در آنجا پنهان کرده است. تاریکی مخفیگاه و ناگهانی بودن این آشنایی، باعث میشود جوجو از دختر بترسد و فرار کند. او فکر میکند که این دختر یک روح است؛ زمانی که دختر روح بودن خود را انکار میکند، میگوید: «من روح نیستم، چیزی بدتر هستم، تو میدو نی من چیم مگه نه؟» جوجو پاسخ میدهد: «یک یهودی».",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این دختر (با بازی توماسین مککنزی ) که السا نام دارد، دوست خواهر مرحوم جوجو ، اینگ است. علیرغم نفرت جوجو از یهودیان، پسرک تنها و کنجکاو داستان فیلم «جوجو خرگوشه»، با السا دوست و با داستان زندگی او آشنا میشود. با وجود تفاوت سنی میان این دو نوجوان ( جوجو ده سال دارد و السا تقریباً شانزدهساله است)، جوجو حسی عاشقانه به السا پیدا میکند. این موضوع زمانی برای تماشاگر ملموس میشود که جوجو عشق خود را با نوشتن نامههایی نشان میدهد که در آنها، خود را بهجای دوستپسر سابق السا (یک مبارز مقاومت یهودی به نام ناتان ) جا میزند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مقاومت در همهجا دیده میشود: از همان ابتدا آشکار شده است که رزی تنها یک مخالف پنهانی نسبت به تفکرات نازیها نیست، او یک مبارز فعال است؛ هرچند مبارزه او (تا جایی که فیلم نشان میدهد)، خشونتآمیز نیست. در صحنهای شاهد بحث جوجو و مادرش بر سر میز شام هستیم. این صحنه یکی از دوستداشتنیترین صحنههای فیلم است. زمانی که جوجو از نبود پدر گلایه میکند و به مادرش میگوید: «اگر پدر بود، متوجه منظورم میشد.» رزی با دوده شومینه روی صورت خود ریش میکشد و نقش پدر را برای پسرش بازی میکند. شوخیهایی که میان جوجو و مادرش اتفاق میافتند، عشق میان این مادر و فرزند را به خوبی نشان میدهند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در صحنهای دیگر، این دو را در کنار یک پل میبینیم. رزی از گذشته پل و این که آنجا پاتوق عشّاق بوده است با جوجو حرف میزند. اما جوجو تحتتأثیر آموزشهای سازمان جوانان هیتلری میگوید: «ما در جنگ هستیم. الان وقت عشق و عاشقی نیست.» اما رزی سعی دارد پسرش را آرام کند و ذهن او را به سمت زندگی هدایت کند: «همیشه وقت عاشقیه. خودت یه روزی این رو میفهمی. کافیه فقط اون نفر خاص رو پیدا کنی.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در این بین، هیتلر همچنان به دیدارهای فانتزی خود با جوجو ادامه میدهد و رابطه دوستی میان السا و جوجو نیز هرروز عمق بیشتری پیدا میکند. پس از آن که جوجو جوک رهبران سازمان جوانان هیتلری را درباره سختی شناخت یهودیان میشنود، از السا در مورد صفات یهودیان سوال میپرسد تا بتواند یک کتابچه راهنما همراه با کاریکاتورهای مضحک و تصورات خشن در مورد این موضوع بنویسد. جوجو در مورد نژاد یهودیان سوال میپرسد و السا جواب میدهد: «نژاد ما و شما یکسان است، با این تفاوت که ما انسان هستیم.» هنگامی که جوجو در مورد شاخ یهودیان سوال میپرسد، دخترک جواب میدهد که شاخهای او هنوز رشد نکردهاند. سپس السا در مورد مردم یهود که موردعلاقه خدا هستند رجزخوانی میکند، در حالی که جوجو و دیگر نازیها «توسط مردی کوچک و ضعیف انتخاب شدهاند که حتی سبیلش کامل رشد نمیکند.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با وجود این که فضای فیلم همیشه عجیبوغریب و آمیخته به نفرت است، ما اولین صحنهی ترسناک و جدی فیلم را زمانی شاهد هستیم که گشتاپو به سراغ خانواده جوجو آمده است. اعضای گشتاپو، اگرچه تهدیدی مهلک محسوب میشوند اما شخصیتپردازی آنها تا حدودی کاریکاتورگونه صورت گرفته است. زمانی که یکی از آنها (با بازی استیون مرچنت ) دکور مطابق با مکتب نازی اتاق جوجو را میبیند، میگوید: «آرزوم اینه که پسربچههای بیشتری مثل تو تعصب کورکورانه داشته باشن.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگرچه داستان فیلم «جوجو خرگوشه» در مدت جنگ جهانی دوم روایت میشود، اما سوژه طنز فیلم بدیهیتر است: هدف طنز فیلم، چیزی فراتر از جزئیات درام آن است؛ «جوجو ربیت» مردمی که بر اساس قومیت از دیگران متنفر هستند، قدرت پروپاگاندا و رهبرانی که چنین نفرتی را در کودکان ایجاد میکنند را به استهزاء میگیرد و یک پیشنهاد برای درمان نهایی این نفرت ارائه میدهد: روابط شخصی میتواند انسانیت اقلیت مورد ظلم قرارگرفته را اثبات کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم از علل تاریخی اینکه چگونه یهودیان آلمانی به شکلی عمیق در جامعه آلمان جا افتادند و احتمال آن که آلمانیهای زیادی، نازیهای زیادی همسایگان یهودی خود را خوب بشناسند صرفنظر میکند. این جزء غمانگیز از تاریخ، در مستند «ما قبلاً بسیار محبوب بودیم» محصول سال ۱۹۸۶ به خوبی نشان داده شده است؛ اثری از مانفرد کریکهایمر ، فیلمساز نیویورکی که در سال ۱۹۳۶ بهعنوان یک پناهنده آلمانی-یهودی وارد ایالاتمتحده شده بود. عنوان این مستند، به رابطه محبتآمیز آلمانیها با همسایگان یهودی خود اشاره دارد. در فیلم «جوجو خرگوشه»، نازیها بهعنوان نماد اصلی نفرت و نسلکشی، نماینده کسانی هستند که در روزگار امروز از انسانهای دیگر متنفر هستند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگرچه نازیها سوژههای خوبی برای طنزپردازی هستند اما نیازی نیست هیتلر و نزدیکانش به استهزاء گرفته شوند. آنها در دوران خود باید سوژه طنزپردازی قرار میگرفتند و البته این کار بهویژه در هالیوود صورت گرفت. برای مثال میتوان به فیلم «بودن یا نبودن» محصول سال ۱۹۷۲ اثر ارنست لوبیچ ، کارگردان آلمانی یهودی نام برد. امروزه مسخره کردن هیتلر و دارودسته او اگرچه آسان اما بیهدف است زیرا او دیگر تهدیدی برای دنیا به شمار نمیرود. وایتیتی به مبارزه کسی رفته که دیگر زنده نیست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نفرتپراکنانی که باید مورد تمسخر قرار گیرند، حالا بر مسند قدرت نشستهاند اما امروزه ساخت یک فیلم بلند که آزادانه رئیسجمهور، اطرافیان و یا حامیان او را مسخره کند، ریسک بالایی به همراه دارد و یک فیلمساز یا استودیو مهم آن را نمیپذیرد؛ مگر آنکه رئیسجمهور، دیگر این مقام را نداشته باشد (برای مثال فیلم «معاون» محصول سال ۲۰۱۸ که حتی نمیتوان آن را فیلمی کمدی دانست، سالها بعد از اتمام فعالیت سیاسی دیک چینی داستان زندگی او را روایت میکند).",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در عوض، «جوجو خرگوشه» با ترکیب احساسات و اوضاع عجیبوغریب، چیزی شبیه به یک منظره از زندگی روزمره آلمان نازی را به تصویر میکشد. فیلم، نهتنها وحشیگریها و ظلم و ستم آن دوران را به رخ بیننده میکشد، بلکه دیدگاهی از مقاومت گسترده را نیز نشان میدهد. فیلم «جوجو ربیت» در قالبی طنز تلاشهای نظام برای انطباق ذهنی و پیروی عملی شهروندان از ایدئولوژی و اقدامات مربوط به نسلکشی یهودیان را نشان میدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اما محور اصلی فیلم، به تصویر کشیدن آلمانیهای خوب است؛ افرادی مانند رزی و همراهانش که فعالانه با نظام مقابله میکردند. فیلم همچنین روی اقدامات آشکار نازیهایی تمرکز کرده است که اگرچه مسئولیت عمومی دارند اما با وجود این، شجاعت فداکارانهای از خود نشان میدهند و بارها با تصمیمات قاطعشان نقاط عطف فیلم را شکل میدهند. «جوجو خرگوشه»، فیلمی در مورد حضور نازیهای خوبی است که در لحظات حساس، به گونهای منحصربهفرد با نهادهای قدرت مقابله میکنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگرچه داستان فیلم «جوجو ربیت» در گذشته روایت میشود اما یک ایدئولوژی سیاسی برای زمان حاضر ارائه میدهد. در تبلیغات فیلم، شاهد عبارت «یک طنز ضد نفرت» هستیم نه «یک طنز ضد نازی» و میتوان خوشحال بود که اتفاقی کمنظیر در صنعت تبلیغات رخ داده و ما با یک تبلیغ صادقانه روبرو هستیم. فیلم اساساً در مورد آلمان نازی نیست اما از آن بهعنوان یک تمثیل برای نشان دادن وضعیت امروزی جهان و سیاستهای نفرتپراکنی استفاده میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تایکا وایتیتی در نشان دادن داستان خانواده جوجو که شامل مهربانیهای مادر، بدخلقیهای پسر، غیبت پدر و بیرحمیهای او در گذشته است (این بیرحمی تنها با دادوفریادهای او به تصویر کشیده میشود، نه برخوردهای فیزیکی؛ زیرا فیلم فضایی برای هیچگونه تعارض عاطفی در نظر نگرفته است)، نوعی انسانیت رنگپریده را به تصویر کشیده است که در آن پیروی متعصبانه جوجو از مکتب نازی به نظر قابلبخشش، یا حداقل قابلدرک است؛ زیرا این مکتب بازتابی از مشکلات روانی و شخصی او است. «جوجو خرگوشه»، در کنار «جوکر» یکی دیگر از فیلمهایی است که بر این مضمون تاکید میکند:",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«افرادی که مورد آزار و اذیت قرار گیرند، به دیگران آزار میرسانند.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مهمتر از همه، پیام فیلم «جوجو خرگوشه» درواقع «قضاوت نکردن یک نازی از روی ظاهر او است.» وایتیتی قصد دارد این پیام را انتقال دهد که هیچگاه یک نازی را بهواسطه یونیفورم یا وفاداریها یا اعلامیهها و یا حتی اقدامات آنها قضاوت نکنید. اولاً، خطر جدی مقاومت در برابر یک رژیم استبدادی را بپذیرید و با مردم عادی همدردی کنید؛ زیرا آنها تنها سعی دارند زندگی روزمره خود را انجام دهند و علیرغم حس واقعی خود، مجبور هستند حین انجام شغل خود از دستورات پیروی کنند یا وانمود کنند که به نظام متعهد هستند. ثانیاً، سعی کنید دردی را درک کنید که آنها برای حمایت از قوانین یک دیکتاتور خونخوار متحمل شدهاند. درواقع، این دیکتاتور بوده است که آنها را به سمت نفرت از یک گروه قومی دیگر سوق داده است. همین موضوع باعث شده است که یک فرد ساده و آسیبدیده، هیتلر را بهعنوان یک مرد خوب تصور کند. ثالثاً، اعتماد داشته باشید، یا کلمهای را موردتوجه قرار دهید که در هالیوود بسیار مورداستفاده قرار میگیرد و استیون سودربرگ در فیلمهای خود با دیدگاهی طنز به آن پرداخته است: «امید». امید داشته باشید که وقتی اوضاع به حد بحرانی برسد، نجابت و انسانیت ذاتی یک نازی بروز پیدا خواهد کرد و مایه نجات مردم خواهد شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چیزی که فیلم «جوجو خرگوشه» قصد دارد برای مخاطبان امروزی سینما انجام دهد ترغیب آنها به نگاهی با همدردی به نازیها، نماد «بدترین موجودات در سینما» است. هدف واقعی «جوجو ربیت»، تاثیر گذاری بر نفرتپراکنان نیست، بلکه تحت تاثیر قرار دادن آنهایی است که از نفرتپراکنان متنفر هستند. این فیلم، قصد ندارد تنها به تمسخر نازیها بپردازد یا فقط صفات خوب آزادیخواهان را نشان دهد، بلکه قصد دارد نشان دهد که آدمهای خوب در هر دو جناح وجود دارند. پس برای قضاوت در مورد هر کس باید نهایت احتیاط را بهکار برد.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "«جوجو ربیت» در اسکار ۲۰۲۰ موفق به دریافت جایزه بهترین فیلمنامه اقتباسی شد.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d8%a8%d8%b1%d9%86%d8%af%da%af%d8%a7%d9%86-%d8%a7%d8%b3%da%a9%d8%a7%d8%b1-2020/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: The NewYorker",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نقد و بررسی فیلم «جواهرات تراشنخورده» | [
{
"type": "ilink",
"text": "«هر کاری که من انجام میدهم، سرانجام خوبی ندارد.» جملهای که هاوارد پس از گفتن آن آه میکشد؛ یک دلال جواهرات عاشق هیجان و معتاد به قمار در فیلم « Uncut Gems » که آدام سندلر نقش او را بازی میکند. برای نقد و بررسی فیلم «جواهرات تراش نخورده» با فیلیمو شات همراه باشید.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/"
},
{
"type": "p",
"text": "داستان فیلم «جواهرات تراش نخورده» در طول چند روز اتفاق میافتد. فیلمی که به کارگردانی جاش و بنی سفدی ساخته شده است و ما را از یک مسیر باریک، درون یک سیاهچاله عمیق میاندازد تا با زندگی هاوارد روبرو شویم؛ فردی که تصمیم میگیرد بدهیهای عظیم خود در قمار را با شرط بندیهای پر ریسک و بالاتر پرداخت کند. او امیدوار است که پس از پرداخت تمامی قرضها، با فراموشی تمامی اشتباهاتش در گذشته، مسیر تازهای را در پیش گیرد و پلهایی را که پشت سر خراب کرده است مجددا بسازد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ولی تمام اطرافیان هاوارد میدانند که این امید، فقط یک توهم است. اعتیاد او بهقدری قدرت گرفته است که امکان تغییر این عادت وجود ندارد. درخشش «جواهرات تراش نخورده» در تیتر فیلم سطحی نیست؛ درخششی است که در مرکز زمین رخ میدهد، درخششی که در هسته وجودی هاوارد شعلهور است. بنابراین منطقی است که شروع فیلم «جواهرات تراشنخورده» با تعدادی سکانس باشد که در آنها دوربین به درون یک عقیق سیاه (که از درون معادن عقیق Welo در اتیوپی شمالی استخراج شده است) میرود؛ این عقیق سیاه، کمکم به روده بزرگ انسان تغییر شکل میدهد. اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم، به درون روده بزرگ هاوارد که در بیمارستان در حال کولونوسکوپی است. تصاویر روی نمایشگر بیمارستان، به فضای توهمی داخلی عقیق، خمیدگیها و لایههای آن شباهت دارند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "عقیق، درون هاوارد قرار دارد؛ نیاز او به آن، ناشی از پستترین قسمت وجود او است. وضعیت زندگی او در حالت «تب طلا» یا «Dragon Sickness» است؛ اصطلاحی که در فیلم هابیت توسط جی.آر.آر تالکین باب شد و اشاره به رفتار حریصانه، غیرمنطقی و حتی خشونتآمیز دارد. قدرت هیپنوتیزمکننده جواهرات که انسان را از زمان آغاز دنیا به جنون کشیدهاست، بر زندگی هاوارد مسلط شده؛ مانند ماجراجوییهای بیسرانجامی که افراد برای پیدا کردن گنجهای دزدان دریایی، الدورادو و جام مقدس داشتند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "عقیق سیاه هاوارد ، مانند هر جواهر دیگری است که انسانها در طول تاریخ به دنبال آن میگردند: این جواهر، تمامی افرادی را که در جستجوی آن هستند جادو میکند. قدرت آن کاملا نمادین است. اولین چیزی که در نقد «جواهرات تراش نخورده» باید به آن اشاره داشت، فیلمنامه است؛ فیلمنامه این اثر که توسط برادران سفدی و همکار همیشگی آنها رونالد برونشتاین نوشته شده است، بیننده را درون دنیای ناخوشایند و دیوانهوار هاوارد غوطهور میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فروشگاه جواهرفروشی هاوارد در منطقه جواهر نیویورک قرار دارد؛ یک مکان کوچک با فضایی آشفته و به هم ریخته. برای ورود به فروشگاه او، دو زنگ باید فشار داده شوند، شیوهای از ورود که بهصورت نمادین مانعی را نشان میدهد که بین هاوارد و جهان قرار دارد و بهواسطه آن، میتواند در مقایسه با هر کسی که به دنبال اوست حداکثر ۱۰ ثانیه جلوتر باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دستیار او دمانی (با بازی کیت استنفیلد ) مشتریانی را که ممکن است به کالاهای پرزرقوبرق فروشگاه هاوارد علاقه داشته باشند، برای خرید تحتفشار قرار میدهد؛ جدیدترین طعمه او، ستاره تیم بسکتبال بوستون سلتیکس یعنی کوین گارنت (به بازیگری خود او) است که در فروشگاه منتظر میماند تا هاوارد از بیمارستان برگردد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هاوارد نمیتواند جدیدترین جواهر خود یعنی عقیق سیاه را که از اتیوپی رسیده است به گارنت نشان ندهد؛ عقیقی که هاوارد قصد دارد هفته بعد (با یک قیمت فوقالعاده بالاتر از مقدار واقعی) در یک حراجی بفروشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "او به گارنت از احساس خود در مورد یهودیهای اتیوپی میگوید که عقیقها را از معدن بیرون میآورند و هیجان و شور او نسبت به این جواهرات بهقدری بالا است که روی گارنت تاثیر میگذارد. گارنت از هاوارد میپرسد «آیا میتواند در مسابقه نهایی بعدی کنفرانس شرق، برای خوششانسی عقیق را به همراه داشته باشد یا نه؟» و هاوارد پاسخ مثبت میدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بله گفتن هاوارد ، اولین تصمیم او در بین انتخابهای بسیار زیادی است که در ۱۳۵ دقیقه بعدی میگیرد. او بهقدری بدهکار است که افرادی به دنبالش هستند و در دفترش ظاهر میشوند؛ این افراد، شوخی ندارند. همسر هاوارد (با بازی ایدینا منزل ) از او بیشازحد نفرت دارد. دخترش بهزور میتواند تحملش کند. او برای معشوقه جوان خود ( جولیا فاکس ) آپارتمانی کرایه میکند تا در آن ساکن شود. هاوارد هیچوقت آرام و قرار ندارد و سرش شلوغ است؛ همیشه جا کم میآورد و در پیادهرو سریع راه میرود. این بلایی است که اعتیاد به سر انسان میآورد. نکتهای که در هنگام نقد فیلم «جواهرات تراش نخورده» کاملا ملموس و قابلدرک است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از یک نظر، وجود این اضطراب، آشفتگی و استرس در زندگی هاوارد الزامی است. پایانههای عصبی بدن او بهقدری فرسوده شدهاند که به تحریک با استرس نیاز دارند. هاواردِ بدون اضطراب، بیمصرف است. همین جمله را میتوان درباره معشوقهاش گفت که او نیز بهنوعی مبتلا به «تب طلا» است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم، بیشتر مانند یک بازی واقعیت مجازی است که بیننده را به سمت تجربه دنیای هاوارد میبرد. برادران سفدی به نحوی از شهر نیویورک استفاده میکنند که نظیر آن را از زمان فیلمهای دهه ۷۰ ندیدهایم. این شهر بهقدری پاک، اصلاح و یکدست شده است که احتمالا بهآسانی ماجرای داخل خیابانها، آشفتگیهای زیاد، گمشدههایی که به دنبال یک جای ثابت میگردند، خرده خلافکاران و فریبکارانی که در گوشه گوشه آن مخفی میشوند را فراموش میکنیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم «بهشت چیزی میداند» سفدی ها به شیوه شبه مستند ساخته شده بود، ولی فیلم بعدی آنها یعنی «اوقات خوش» یک تریلر با ریتم سریع بود. برادران سفدی با موضوع ناآرامی (ناراحتی)، با جسارت، خندهدار و راحت برخورد میکنند. شخصیتهای فیلمهای آنها اصلا به آرامش دسترسی ندارند و بااینحال، در تمامی لحظات برای فرار، فریب، متقاعد کردن افراد برای انجام دادن کاری که دوست دارند، متقاعد کردن برای کاری که دوست ندارند انجام دهند، رسیدن به چیزی که نیاز دارند و چیزی که میخواهند، تلاش میکنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نکته دیگری که در نقد و بررسی فیلم «جواهرات تراش نخورده» به چشم میخورد، کیفیت تصاویر آن است. برادران سفدی ، پس از مدتها همکاری با شان پریس ویلیامز تصمیم به همکاری با داریوش خنجی ، فیلمبردار خبره گرفتهاند. دوربین خنجی ، سوسوی زرقوبرق بیمارگونه این دنیا را نشان میدهد. همچنین سکانسهایی که در محیط بسته هستند با نورپردازی متفاوت، فریبندگی را در کنار رفتار غیراخلاقی سایرین به بیننده القا میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در گفتگویی که اخیرا برد پیت و آدام سندلر در برنامه «بازیگر در بازیگر» داشتند، پیت گفت که با آن که هاوارد در فیلم «الماسهای تراشنخورده» اینقدر اشتباه میکند، ولی بیننده بازهم نگران او است. پیت ادعا کرد که علت آن، «مهربانی» سندلر است؛ ویژگی چشمگیری که بیننده بدون توجه به نوع فیلم همیشه حس میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "زمانی که به سندلر فیلمنامه خوبی برای بازی داده میشود، مانند فیلم «عشق پریشان» پل توماس اندرسن یا «داستانهای مایروویتز» نوآ بامباک ، بازی او در بهترین سطح ظاهر میشود. پشت شخصیت شوخطبع او، درد و خشم نهفته است؛ دو ویژگی که میتواند از آنها در اجرایش به خوبی استفاده کند. در این فیلم، سندلر در نقش هاوارد ، با ریش بزی، عینکهای گرانقیمت، لباسهای مارکدار و شیک، نماد مردی است که سبک زندگی خطرناک و ماجراجویانهای دارد. او هیچوقت صحبت کردن را متوقف نمیکند. هرگز دست از تلاش نمیکشد. در چشمانش، نور کمرنگی میدرخشد که نشان میدهد هاوارد خود را وقف رسیدن به یک موفقیت بزرگ یا یک امید همراه با توهم کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "استفاده از صفت «خود توهمی» در اینجا زائد است؛ تمامی توهمها ناشی از میل به باور یک فانتزی، یک رویای بعید و تلاش برای چیزی هستند که بهاحتمال زیاد سرانجام ندارد. در یک توهم، ذهن شما یک قفس است و نگهبان زندان خودتان هستید و حواستان به افکاری است که اجازه ورود دارند. توهم، اعتیاد را تغذیه میکند و اعتیاد به یک منبع دائم از توهم نیاز دارد. فیلم «جواهرات تراش نخورده»، این حلقه بازخورد که دور آن یک حصار برقی وجود دارد را به شکلی نشان میدهد که اخیرا در هیچ فیلم دیگری ندیدهایم. این فیلم، شدیدا دردناک و بسیار هیجانانگیز است.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Roger Ebert",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نقد و بررسی فیلم «جواهرات تراشنخورده» | [
{
"type": "ilink",
"text": "«هر کاری که من انجام میدهم، سرانجام خوبی ندارد.» جملهای که هاوارد پس از گفتن آن آه میکشد؛ یک دلال جواهرات عاشق هیجان و معتاد به قمار در فیلم « Uncut Gems » که آدام سندلر نقش او را بازی میکند. برای نقد و بررسی فیلم «جواهرات تراش نخورده» با فیلیمو شات همراه باشید.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/"
},
{
"type": "p",
"text": "داستان فیلم «جواهرات تراش نخورده» در طول چند روز اتفاق میافتد. فیلمی که به کارگردانی جاش و بنی سفدی ساخته شده است و ما را از یک مسیر باریک، درون یک سیاهچاله عمیق میاندازد تا با زندگی هاوارد روبرو شویم؛ فردی که تصمیم میگیرد بدهیهای عظیم خود در قمار را با شرط بندیهای پر ریسک و بالاتر پرداخت کند. او امیدوار است که پس از پرداخت تمامی قرضها، با فراموشی تمامی اشتباهاتش در گذشته، مسیر تازهای را در پیش گیرد و پلهایی را که پشت سر خراب کرده است مجددا بسازد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ولی تمام اطرافیان هاوارد میدانند که این امید، فقط یک توهم است. اعتیاد او بهقدری قدرت گرفته است که امکان تغییر این عادت وجود ندارد. درخشش «جواهرات تراش نخورده» در تیتر فیلم سطحی نیست؛ درخششی است که در مرکز زمین رخ میدهد، درخششی که در هسته وجودی هاوارد شعلهور است. بنابراین منطقی است که شروع فیلم «جواهرات تراشنخورده» با تعدادی سکانس باشد که در آنها دوربین به درون یک عقیق سیاه (که از درون معادن عقیق Welo در اتیوپی شمالی استخراج شده است) میرود؛ این عقیق سیاه، کمکم به روده بزرگ انسان تغییر شکل میدهد. اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم، به درون روده بزرگ هاوارد که در بیمارستان در حال کولونوسکوپی است. تصاویر روی نمایشگر بیمارستان، به فضای توهمی داخلی عقیق، خمیدگیها و لایههای آن شباهت دارند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "عقیق، درون هاوارد قرار دارد؛ نیاز او به آن، ناشی از پستترین قسمت وجود او است. وضعیت زندگی او در حالت «تب طلا» یا «Dragon Sickness» است؛ اصطلاحی که در فیلم هابیت توسط جی.آر.آر تالکین باب شد و اشاره به رفتار حریصانه، غیرمنطقی و حتی خشونتآمیز دارد. قدرت هیپنوتیزمکننده جواهرات که انسان را از زمان آغاز دنیا به جنون کشیدهاست، بر زندگی هاوارد مسلط شده؛ مانند ماجراجوییهای بیسرانجامی که افراد برای پیدا کردن گنجهای دزدان دریایی، الدورادو و جام مقدس داشتند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "عقیق سیاه هاوارد ، مانند هر جواهر دیگری است که انسانها در طول تاریخ به دنبال آن میگردند: این جواهر، تمامی افرادی را که در جستجوی آن هستند جادو میکند. قدرت آن کاملا نمادین است. اولین چیزی که در نقد «جواهرات تراش نخورده» باید به آن اشاره داشت، فیلمنامه است؛ فیلمنامه این اثر که توسط برادران سفدی و همکار همیشگی آنها رونالد برونشتاین نوشته شده است، بیننده را درون دنیای ناخوشایند و دیوانهوار هاوارد غوطهور میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فروشگاه جواهرفروشی هاوارد در منطقه جواهر نیویورک قرار دارد؛ یک مکان کوچک با فضایی آشفته و به هم ریخته. برای ورود به فروشگاه او، دو زنگ باید فشار داده شوند، شیوهای از ورود که بهصورت نمادین مانعی را نشان میدهد که بین هاوارد و جهان قرار دارد و بهواسطه آن، میتواند در مقایسه با هر کسی که به دنبال اوست حداکثر ۱۰ ثانیه جلوتر باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دستیار او دمانی (با بازی کیت استنفیلد ) مشتریانی را که ممکن است به کالاهای پرزرقوبرق فروشگاه هاوارد علاقه داشته باشند، برای خرید تحتفشار قرار میدهد؛ جدیدترین طعمه او، ستاره تیم بسکتبال بوستون سلتیکس یعنی کوین گارنت (به بازیگری خود او) است که در فروشگاه منتظر میماند تا هاوارد از بیمارستان برگردد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هاوارد نمیتواند جدیدترین جواهر خود یعنی عقیق سیاه را که از اتیوپی رسیده است به گارنت نشان ندهد؛ عقیقی که هاوارد قصد دارد هفته بعد (با یک قیمت فوقالعاده بالاتر از مقدار واقعی) در یک حراجی بفروشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "او به گارنت از احساس خود در مورد یهودیهای اتیوپی میگوید که عقیقها را از معدن بیرون میآورند و هیجان و شور او نسبت به این جواهرات بهقدری بالا است که روی گارنت تاثیر میگذارد. گارنت از هاوارد میپرسد «آیا میتواند در مسابقه نهایی بعدی کنفرانس شرق، برای خوششانسی عقیق را به همراه داشته باشد یا نه؟» و هاوارد پاسخ مثبت میدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بله گفتن هاوارد ، اولین تصمیم او در بین انتخابهای بسیار زیادی است که در ۱۳۵ دقیقه بعدی میگیرد. او بهقدری بدهکار است که افرادی به دنبالش هستند و در دفترش ظاهر میشوند؛ این افراد، شوخی ندارند. همسر هاوارد (با بازی ایدینا منزل ) از او بیشازحد نفرت دارد. دخترش بهزور میتواند تحملش کند. او برای معشوقه جوان خود ( جولیا فاکس ) آپارتمانی کرایه میکند تا در آن ساکن شود. هاوارد هیچوقت آرام و قرار ندارد و سرش شلوغ است؛ همیشه جا کم میآورد و در پیادهرو سریع راه میرود. این بلایی است که اعتیاد به سر انسان میآورد. نکتهای که در هنگام نقد فیلم «جواهرات تراش نخورده» کاملا ملموس و قابلدرک است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از یک نظر، وجود این اضطراب، آشفتگی و استرس در زندگی هاوارد الزامی است. پایانههای عصبی بدن او بهقدری فرسوده شدهاند که به تحریک با استرس نیاز دارند. هاواردِ بدون اضطراب، بیمصرف است. همین جمله را میتوان درباره معشوقهاش گفت که او نیز بهنوعی مبتلا به «تب طلا» است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم، بیشتر مانند یک بازی واقعیت مجازی است که بیننده را به سمت تجربه دنیای هاوارد میبرد. برادران سفدی به نحوی از شهر نیویورک استفاده میکنند که نظیر آن را از زمان فیلمهای دهه ۷۰ ندیدهایم. این شهر بهقدری پاک، اصلاح و یکدست شده است که احتمالا بهآسانی ماجرای داخل خیابانها، آشفتگیهای زیاد، گمشدههایی که به دنبال یک جای ثابت میگردند، خرده خلافکاران و فریبکارانی که در گوشه گوشه آن مخفی میشوند را فراموش میکنیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم «بهشت چیزی میداند» سفدی ها به شیوه شبه مستند ساخته شده بود، ولی فیلم بعدی آنها یعنی «اوقات خوش» یک تریلر با ریتم سریع بود. برادران سفدی با موضوع ناآرامی (ناراحتی)، با جسارت، خندهدار و راحت برخورد میکنند. شخصیتهای فیلمهای آنها اصلا به آرامش دسترسی ندارند و بااینحال، در تمامی لحظات برای فرار، فریب، متقاعد کردن افراد برای انجام دادن کاری که دوست دارند، متقاعد کردن برای کاری که دوست ندارند انجام دهند، رسیدن به چیزی که نیاز دارند و چیزی که میخواهند، تلاش میکنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نکته دیگری که در نقد و بررسی فیلم «جواهرات تراش نخورده» به چشم میخورد، کیفیت تصاویر آن است. برادران سفدی ، پس از مدتها همکاری با شان پریس ویلیامز تصمیم به همکاری با داریوش خنجی ، فیلمبردار خبره گرفتهاند. دوربین خنجی ، سوسوی زرقوبرق بیمارگونه این دنیا را نشان میدهد. همچنین سکانسهایی که در محیط بسته هستند با نورپردازی متفاوت، فریبندگی را در کنار رفتار غیراخلاقی سایرین به بیننده القا میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در گفتگویی که اخیرا برد پیت و آدام سندلر در برنامه «بازیگر در بازیگر» داشتند، پیت گفت که با آن که هاوارد در فیلم «الماسهای تراشنخورده» اینقدر اشتباه میکند، ولی بیننده بازهم نگران او است. پیت ادعا کرد که علت آن، «مهربانی» سندلر است؛ ویژگی چشمگیری که بیننده بدون توجه به نوع فیلم همیشه حس میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "زمانی که به سندلر فیلمنامه خوبی برای بازی داده میشود، مانند فیلم «عشق پریشان» پل توماس اندرسن یا «داستانهای مایروویتز» نوآ بامباک ، بازی او در بهترین سطح ظاهر میشود. پشت شخصیت شوخطبع او، درد و خشم نهفته است؛ دو ویژگی که میتواند از آنها در اجرایش به خوبی استفاده کند. در این فیلم، سندلر در نقش هاوارد ، با ریش بزی، عینکهای گرانقیمت، لباسهای مارکدار و شیک، نماد مردی است که سبک زندگی خطرناک و ماجراجویانهای دارد. او هیچوقت صحبت کردن را متوقف نمیکند. هرگز دست از تلاش نمیکشد. در چشمانش، نور کمرنگی میدرخشد که نشان میدهد هاوارد خود را وقف رسیدن به یک موفقیت بزرگ یا یک امید همراه با توهم کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "استفاده از صفت «خود توهمی» در اینجا زائد است؛ تمامی توهمها ناشی از میل به باور یک فانتزی، یک رویای بعید و تلاش برای چیزی هستند که بهاحتمال زیاد سرانجام ندارد. در یک توهم، ذهن شما یک قفس است و نگهبان زندان خودتان هستید و حواستان به افکاری است که اجازه ورود دارند. توهم، اعتیاد را تغذیه میکند و اعتیاد به یک منبع دائم از توهم نیاز دارد. فیلم «جواهرات تراش نخورده»، این حلقه بازخورد که دور آن یک حصار برقی وجود دارد را به شکلی نشان میدهد که اخیرا در هیچ فیلم دیگری ندیدهایم. این فیلم، شدیدا دردناک و بسیار هیجانانگیز است.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Roger Ebert",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نقد و بررسی فیلم «جوجو خرگوشه»: آغازی نو برای نازیها | [
{
"type": "p",
"text": "فیلم جدید تایکا وایتیتی ، «جوجو خرگوشه» یا «جوجو ربیت» آشکارا در مورد نازیهای خوبی است که در لحظههای حساس، به شکل منحصربهفردی در برابر نهادهای قدرتمند مقاومت میکنند. برای نقد و بررسی فیلم «جوجو خرگوشه» با فیلیمو شات همراه باشید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سرانجام فیلمی که مکس بیالیاستاک و لئو بلوم ، کاراکترهای فیلم «تهیهکنندگان» محصول سال ۱۹۷۶ به کارگردانی مل بروکس ، پس از بیرون آمدن از زندان میخواستند بسازند ساخته شد. البته در این میان باید به نکتهای اشاره کرد: درحالیکه آنها میخواستند فیلم «بهار برای هیتلر» را بهعنوان یک پروپاگاندا (جوسازی تبلیغاتی) برای هواداران نازی بسازند و آن را بهعنوان ناخوشایندترین کمدی جهان به یک شکست بزرگ تبدیل کنند تا از طریق سرمایهگذاران درآمد بیشتری داشته باشند، «جوجو خرگوشه» با عنوان اصلی «Jojo Rabbit» بهعنوان یک فیلم ضد نازی ناخوشایندترین کمدی جهان است که با هدف موفقیت ساخته شده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگرچه در فیلم «جوجو خرگوشه» سوژه طنز مشخصاً نازیها هستند اما فیلم بهشدت ولی ناخواسته، خود و همچنین سازندگانش و بهطور کلی صنعت فیلمسازی که این فیلم را لایق تولید، انتشار و تحسین دانستهاند را به سخره میگیرد. «جوجو ربیت» اگرچه توسط تایکا وایتیتی (کارگردان و نویسندهای مشهور)، ساخته شده و توسط یک استودیو بزرگ منتشر شده است، اما ترکیب آن با طنز شدیداً احمقانه (برای مثال کاراکتر کاریکاتورگونه آدولف هیتلر با بازی تایکا وایتیتی ) و به تصویر کشیدن دولت ظالم آلمان باعث شده است تا ما بیشتر با فیلمی کمدی-فانتزی ساخته شده برای هفتهنامه فکاهی دی آنین (The Onion) روبرو باشیم. فیلم بهقدری بیمعناست که تصور میکنم هالیوود و صاحبان آن در حالی فیلم را برای اکران تایید کردهاند که قبل از تماشای آن چشمبندهایشان را روی صورت خود گذاشتهاند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داستان فیلم، در آخرین سال جنگ جهانی دوم روایت میشود. در روستایی در آلمان، یک پسر دهساله به نام جوجو (با بازی رومن گریفین دیویس ) که بهتازگی عضو سازمان جوانان هیتلری شده است، به همراه مادرش رُزی (با نقشآفرینی اسکارلت جوهانسون ) زندگی میکند. پدر جوجو در خانه نیست – رزی میگوید که او به جنگ رفته است، اما بزرگسالان دیگر به جوجو میگویند که پدر او یک ترسو است – پس از مدتی متوجه میشویم که او احتمالاً از جنگ فرار کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "رزی چیزی بروز نمیدهد اما میتوان گفت که با نظام نازی مخالف است. بااینحال، جوجو اتاق خود را با پوسترهای هواداری نازی تزئین کرده است. جوجو یک دوست خیالی دارد و این دوست خیالی کسی نیست جز آدولف هیتلر ( تایکا وایتیتی ) که در لحظههای حساس عاطفی سراغ جوجو میآید، شجاعت او را تحریک میکند یا احساس حقارت را از او دور میکند. از اولین صحنهای که شاهد حضور هیتلر هستیم، او از جوجو میخواهد تا با اعتمادبهنفس بیشتری «سلام نازی» را ادا کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تیپ جوانانه هیتلر جوجو، با لباس یونیفورم و رنگبندی با نشاط ما را به یاد فیلم «قلمرو طلوع ماه» به کارگردانی وس اندرسن میاندازد. شخصیتهای بزرگسال دیگری نیز در فیلم حضور دارند. کاپیتان کلنزندور ف (با بازی سم راکول )، فرد فینکل (با بازی آلفی آلن )، و فراولین رام (با بازی ربل ویلسون ) که بیانگر کینهجویی، تمسخر و نفرت از یهودیان هستند و کودکان را به سمت نوعی بیرحمی هیولاگونه سوق میدهند. برای این که کودکان یاد بگیرند چگونه انسانها را برای پیشوا به قتل برسانند، آنها به یکی از پسربچهها – جوجو – دستور میدهند تا یک خرگوش را در دستانش نگه دارد و گردن آن را بشکند. جوجو نمیتواند این کار را انجام دهد. یکی از سردستههای گروه به او طعنه زده و میگوید که اگر او نمیتواند یک خرگوش را بکشد پس شاید خودش یک خرگوش ترسو باشد. باقی بچهها با تکرار کلمه «جوجو خرگوشه» او را مسخره میکنند. با شنیدن این حرفها، جوجو به سمت جنگل فرار میکند. هنگامی که او در میانه جنگل با خود خلوت کرده است، هیتلر خیالی به سراغ او آمده و یادآوری میکند که خرگوش بودن چیز بدی نیست. خرگوشها باهوش و زیرک هستند؛ آنها هرروز با مشکلات زندگیشان مبارزه میکنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اما پس از آنکه که جوجو تحت تأثیر دوست خیالیاش هیتلر ، یک نارنجک را جلوی پای خود منفجر میکند و آسیب میبیند، وظایف بیخطر و دور از صحنه نبرد را به او واگذار میکنند. او حالا بیشتر اوقات خود را تنها در خانه سپری میکند و گاهی اوقات وظیفه چسباندن پوسترها در شهر را انجام میدهد. زمانی که صدایی از طبقه بالای خانه به گوشش جوجو میرسد، با کنجکاوی سعی میکند منبع این سروصدا را کشف کند. او با چاقویی که از سازمان جوانان هیتلری جایزه گرفته است، برشی در دیوار چوبی ایجاد میکند و به یک مخفیگاه میرسد. زمانی که در حال نگاه کردن به فضای این مخفیگاه است ناگهان با دختری نوجوان روبرو میشود که در آنجا پنهان شده است. البته بعدها متوجه میشویم که رزی این دختر را در آنجا پنهان کرده است. تاریکی مخفیگاه و ناگهانی بودن این آشنایی، باعث میشود جوجو از دختر بترسد و فرار کند. او فکر میکند که این دختر یک روح است؛ زمانی که دختر روح بودن خود را انکار میکند، میگوید: «من روح نیستم، چیزی بدتر هستم، تو میدو نی من چیم مگه نه؟» جوجو پاسخ میدهد: «یک یهودی».",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این دختر (با بازی توماسین مککنزی ) که السا نام دارد، دوست خواهر مرحوم جوجو ، اینگ است. علیرغم نفرت جوجو از یهودیان، پسرک تنها و کنجکاو داستان فیلم «جوجو خرگوشه»، با السا دوست و با داستان زندگی او آشنا میشود. با وجود تفاوت سنی میان این دو نوجوان ( جوجو ده سال دارد و السا تقریباً شانزدهساله است)، جوجو حسی عاشقانه به السا پیدا میکند. این موضوع زمانی برای تماشاگر ملموس میشود که جوجو عشق خود را با نوشتن نامههایی نشان میدهد که در آنها، خود را بهجای دوستپسر سابق السا (یک مبارز مقاومت یهودی به نام ناتان ) جا میزند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مقاومت در همهجا دیده میشود: از همان ابتدا آشکار شده است که رزی تنها یک مخالف پنهانی نسبت به تفکرات نازیها نیست، او یک مبارز فعال است؛ هرچند مبارزه او (تا جایی که فیلم نشان میدهد)، خشونتآمیز نیست. در صحنهای شاهد بحث جوجو و مادرش بر سر میز شام هستیم. این صحنه یکی از دوستداشتنیترین صحنههای فیلم است. زمانی که جوجو از نبود پدر گلایه میکند و به مادرش میگوید: «اگر پدر بود، متوجه منظورم میشد.» رزی با دوده شومینه روی صورت خود ریش میکشد و نقش پدر را برای پسرش بازی میکند. شوخیهایی که میان جوجو و مادرش اتفاق میافتند، عشق میان این مادر و فرزند را به خوبی نشان میدهند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در صحنهای دیگر، این دو را در کنار یک پل میبینیم. رزی از گذشته پل و این که آنجا پاتوق عشّاق بوده است با جوجو حرف میزند. اما جوجو تحتتأثیر آموزشهای سازمان جوانان هیتلری میگوید: «ما در جنگ هستیم. الان وقت عشق و عاشقی نیست.» اما رزی سعی دارد پسرش را آرام کند و ذهن او را به سمت زندگی هدایت کند: «همیشه وقت عاشقیه. خودت یه روزی این رو میفهمی. کافیه فقط اون نفر خاص رو پیدا کنی.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در این بین، هیتلر همچنان به دیدارهای فانتزی خود با جوجو ادامه میدهد و رابطه دوستی میان السا و جوجو نیز هرروز عمق بیشتری پیدا میکند. پس از آن که جوجو جوک رهبران سازمان جوانان هیتلری را درباره سختی شناخت یهودیان میشنود، از السا در مورد صفات یهودیان سوال میپرسد تا بتواند یک کتابچه راهنما همراه با کاریکاتورهای مضحک و تصورات خشن در مورد این موضوع بنویسد. جوجو در مورد نژاد یهودیان سوال میپرسد و السا جواب میدهد: «نژاد ما و شما یکسان است، با این تفاوت که ما انسان هستیم.» هنگامی که جوجو در مورد شاخ یهودیان سوال میپرسد، دخترک جواب میدهد که شاخهای او هنوز رشد نکردهاند. سپس السا در مورد مردم یهود که موردعلاقه خدا هستند رجزخوانی میکند، در حالی که جوجو و دیگر نازیها «توسط مردی کوچک و ضعیف انتخاب شدهاند که حتی سبیلش کامل رشد نمیکند.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با وجود این که فضای فیلم همیشه عجیبوغریب و آمیخته به نفرت است، ما اولین صحنهی ترسناک و جدی فیلم را زمانی شاهد هستیم که گشتاپو به سراغ خانواده جوجو آمده است. اعضای گشتاپو، اگرچه تهدیدی مهلک محسوب میشوند اما شخصیتپردازی آنها تا حدودی کاریکاتورگونه صورت گرفته است. زمانی که یکی از آنها (با بازی استیون مرچنت ) دکور مطابق با مکتب نازی اتاق جوجو را میبیند، میگوید: «آرزوم اینه که پسربچههای بیشتری مثل تو تعصب کورکورانه داشته باشن.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگرچه داستان فیلم «جوجو خرگوشه» در مدت جنگ جهانی دوم روایت میشود، اما سوژه طنز فیلم بدیهیتر است: هدف طنز فیلم، چیزی فراتر از جزئیات درام آن است؛ «جوجو ربیت» مردمی که بر اساس قومیت از دیگران متنفر هستند، قدرت پروپاگاندا و رهبرانی که چنین نفرتی را در کودکان ایجاد میکنند را به استهزاء میگیرد و یک پیشنهاد برای درمان نهایی این نفرت ارائه میدهد: روابط شخصی میتواند انسانیت اقلیت مورد ظلم قرارگرفته را اثبات کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم از علل تاریخی اینکه چگونه یهودیان آلمانی به شکلی عمیق در جامعه آلمان جا افتادند و احتمال آن که آلمانیهای زیادی، نازیهای زیادی همسایگان یهودی خود را خوب بشناسند صرفنظر میکند. این جزء غمانگیز از تاریخ، در مستند «ما قبلاً بسیار محبوب بودیم» محصول سال ۱۹۸۶ به خوبی نشان داده شده است؛ اثری از مانفرد کریکهایمر ، فیلمساز نیویورکی که در سال ۱۹۳۶ بهعنوان یک پناهنده آلمانی-یهودی وارد ایالاتمتحده شده بود. عنوان این مستند، به رابطه محبتآمیز آلمانیها با همسایگان یهودی خود اشاره دارد. در فیلم «جوجو خرگوشه»، نازیها بهعنوان نماد اصلی نفرت و نسلکشی، نماینده کسانی هستند که در روزگار امروز از انسانهای دیگر متنفر هستند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگرچه نازیها سوژههای خوبی برای طنزپردازی هستند اما نیازی نیست هیتلر و نزدیکانش به استهزاء گرفته شوند. آنها در دوران خود باید سوژه طنزپردازی قرار میگرفتند و البته این کار بهویژه در هالیوود صورت گرفت. برای مثال میتوان به فیلم «بودن یا نبودن» محصول سال ۱۹۷۲ اثر ارنست لوبیچ ، کارگردان آلمانی یهودی نام برد. امروزه مسخره کردن هیتلر و دارودسته او اگرچه آسان اما بیهدف است زیرا او دیگر تهدیدی برای دنیا به شمار نمیرود. وایتیتی به مبارزه کسی رفته که دیگر زنده نیست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نفرتپراکنانی که باید مورد تمسخر قرار گیرند، حالا بر مسند قدرت نشستهاند اما امروزه ساخت یک فیلم بلند که آزادانه رئیسجمهور، اطرافیان و یا حامیان او را مسخره کند، ریسک بالایی به همراه دارد و یک فیلمساز یا استودیو مهم آن را نمیپذیرد؛ مگر آنکه رئیسجمهور، دیگر این مقام را نداشته باشد (برای مثال فیلم «معاون» محصول سال ۲۰۱۸ که حتی نمیتوان آن را فیلمی کمدی دانست، سالها بعد از اتمام فعالیت سیاسی دیک چینی داستان زندگی او را روایت میکند).",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در عوض، «جوجو خرگوشه» با ترکیب احساسات و اوضاع عجیبوغریب، چیزی شبیه به یک منظره از زندگی روزمره آلمان نازی را به تصویر میکشد. فیلم، نهتنها وحشیگریها و ظلم و ستم آن دوران را به رخ بیننده میکشد، بلکه دیدگاهی از مقاومت گسترده را نیز نشان میدهد. فیلم «جوجو ربیت» در قالبی طنز تلاشهای نظام برای انطباق ذهنی و پیروی عملی شهروندان از ایدئولوژی و اقدامات مربوط به نسلکشی یهودیان را نشان میدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اما محور اصلی فیلم، به تصویر کشیدن آلمانیهای خوب است؛ افرادی مانند رزی و همراهانش که فعالانه با نظام مقابله میکردند. فیلم همچنین روی اقدامات آشکار نازیهایی تمرکز کرده است که اگرچه مسئولیت عمومی دارند اما با وجود این، شجاعت فداکارانهای از خود نشان میدهند و بارها با تصمیمات قاطعشان نقاط عطف فیلم را شکل میدهند. «جوجو خرگوشه»، فیلمی در مورد حضور نازیهای خوبی است که در لحظات حساس، به گونهای منحصربهفرد با نهادهای قدرت مقابله میکنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگرچه داستان فیلم «جوجو ربیت» در گذشته روایت میشود اما یک ایدئولوژی سیاسی برای زمان حاضر ارائه میدهد. در تبلیغات فیلم، شاهد عبارت «یک طنز ضد نفرت» هستیم نه «یک طنز ضد نازی» و میتوان خوشحال بود که اتفاقی کمنظیر در صنعت تبلیغات رخ داده و ما با یک تبلیغ صادقانه روبرو هستیم. فیلم اساساً در مورد آلمان نازی نیست اما از آن بهعنوان یک تمثیل برای نشان دادن وضعیت امروزی جهان و سیاستهای نفرتپراکنی استفاده میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تایکا وایتیتی در نشان دادن داستان خانواده جوجو که شامل مهربانیهای مادر، بدخلقیهای پسر، غیبت پدر و بیرحمیهای او در گذشته است (این بیرحمی تنها با دادوفریادهای او به تصویر کشیده میشود، نه برخوردهای فیزیکی؛ زیرا فیلم فضایی برای هیچگونه تعارض عاطفی در نظر نگرفته است)، نوعی انسانیت رنگپریده را به تصویر کشیده است که در آن پیروی متعصبانه جوجو از مکتب نازی به نظر قابلبخشش، یا حداقل قابلدرک است؛ زیرا این مکتب بازتابی از مشکلات روانی و شخصی او است. «جوجو خرگوشه»، در کنار «جوکر» یکی دیگر از فیلمهایی است که بر این مضمون تاکید میکند:",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«افرادی که مورد آزار و اذیت قرار گیرند، به دیگران آزار میرسانند.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مهمتر از همه، پیام فیلم «جوجو خرگوشه» درواقع «قضاوت نکردن یک نازی از روی ظاهر او است.» وایتیتی قصد دارد این پیام را انتقال دهد که هیچگاه یک نازی را بهواسطه یونیفورم یا وفاداریها یا اعلامیهها و یا حتی اقدامات آنها قضاوت نکنید. اولاً، خطر جدی مقاومت در برابر یک رژیم استبدادی را بپذیرید و با مردم عادی همدردی کنید؛ زیرا آنها تنها سعی دارند زندگی روزمره خود را انجام دهند و علیرغم حس واقعی خود، مجبور هستند حین انجام شغل خود از دستورات پیروی کنند یا وانمود کنند که به نظام متعهد هستند. ثانیاً، سعی کنید دردی را درک کنید که آنها برای حمایت از قوانین یک دیکتاتور خونخوار متحمل شدهاند. درواقع، این دیکتاتور بوده است که آنها را به سمت نفرت از یک گروه قومی دیگر سوق داده است. همین موضوع باعث شده است که یک فرد ساده و آسیبدیده، هیتلر را بهعنوان یک مرد خوب تصور کند. ثالثاً، اعتماد داشته باشید، یا کلمهای را موردتوجه قرار دهید که در هالیوود بسیار مورداستفاده قرار میگیرد و استیون سودربرگ در فیلمهای خود با دیدگاهی طنز به آن پرداخته است: «امید». امید داشته باشید که وقتی اوضاع به حد بحرانی برسد، نجابت و انسانیت ذاتی یک نازی بروز پیدا خواهد کرد و مایه نجات مردم خواهد شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چیزی که فیلم «جوجو خرگوشه» قصد دارد برای مخاطبان امروزی سینما انجام دهد ترغیب آنها به نگاهی با همدردی به نازیها، نماد «بدترین موجودات در سینما» است. هدف واقعی «جوجو ربیت»، تاثیر گذاری بر نفرتپراکنان نیست، بلکه تحت تاثیر قرار دادن آنهایی است که از نفرتپراکنان متنفر هستند. این فیلم، قصد ندارد تنها به تمسخر نازیها بپردازد یا فقط صفات خوب آزادیخواهان را نشان دهد، بلکه قصد دارد نشان دهد که آدمهای خوب در هر دو جناح وجود دارند. پس برای قضاوت در مورد هر کس باید نهایت احتیاط را بهکار برد.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "«جوجو ربیت» در اسکار ۲۰۲۰ موفق به دریافت جایزه بهترین فیلمنامه اقتباسی شد.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d8%a8%d8%b1%d9%86%d8%af%da%af%d8%a7%d9%86-%d8%a7%d8%b3%da%a9%d8%a7%d8%b1-2020/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: The NewYorker",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | سریال «کشتن ایو» برای فصل چهارم تمدید شد | [
{
"type": "ilink",
"text": "«کشتن ایو» نام یک مجموعه تلویزیونی بریتانیایی است که سال ۲۰۱۸ از شبکه بیبیسی آمریکا پخش شد. اکنون خبرها حاکی از پخش فصل چهارم این درام تحسینشده تا سال ۲۰۲۱ میلادی هستند؛ این در حالی است که فصل سوم «کشتن ایو» هنوز به نمایش درنیامده است. با فیلیمو شات همراه باشید.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/"
},
{
"type": "p",
"text": "این مجموعه تلویزیونی نهتنها برنده جوایز مختلف و متعددی شده است، بلکه عنوان پرفروشترین مجموعه تلویزیونی ایالاتمتحده آمریکا در شش سال گذشته را هم یدک میکشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بر اساس اخبار و اطلاعات منتشرشده، فصل سوم این مجموعه تلویزیونی در بهار سال آینده روی آنتن خواهد رفت. فیبی والر-بریج هنرپیشه، نویسنده و بازیگر تئاتر اهل بریتانیا ، علاوه بر نویسندگی فصل اول سریال «کشتن ایو»، از تهیهکنندگان فصل سوم هم میباشد؛ در لیست عوامل فصل چهارم هم نام فیبی والر-بریج بهعنوان نویسنده اصلی مجموعه به چشم میخورد. از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است میتوان به «فلیبگ»، «کشتن ایو»، «آلبرت نابز»، «مرد باش»، «بانوی آهنی»، «خداحافظ کریستوفر رابین» و «سولو: داستانی از جنگ ستارگان» اشاره کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ساندرا اوه ، جودی کومر و فیونا شو از بازیگرانی هستند که در این مجموعه به ایفای نقش میپردازند. هنوز مشخص نیست که کدام کمپانی پخش فصل چهارم «کشتن ایو» را بر عهده خواهد گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جودی کومر بازیگر اهل انگلستان، سال گذشته توانست برای بازی در نقش ویلانل در سریال «کشتن ایو»، جایزه بفتا (آکادمی هنرهای فیلم و تلویزیون بریتانیا) و همچنین جایزه امی را دریافت کند. وی همچنین در فیلم اکشن و کمدی شاون لوی به نام «مرد آزاد» که امسال اکران خواهد شد به ایفای نقش پرداخته است. شایان ذکر است که مجموعه «کشتن ایو» در لیست افتخاراتش یک جایزه گلدن گلوب دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فصل چهارم «کشتن ایو» مانند فصلهای پیشین از شبکه بیبیسی آمریکا پخش خواهد شد و به نظر میرسد هم چون قسمتهای قبل، با استقبال خوب مخاطبان روبهرو شود.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Deadline",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:گزارش فیلم/بهترین های فیلم و سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | لیستی از بهترین فیلم های سینمایی ایرانی در سال ۱۳۹۸ | [
{
"type": "p",
"text": "سینمای ایران در سالهای اخیر پیشرفت چشمگیری داشته و حتی برخی از فیلمهای ساخت ایران به جشنوارههای برون مرزی راه پیدا کرده و برنده جوایز نیز شدهاند. در فیلیمو شات قصد داریم به بررسی محبوبترین فیلم های سینمایی ایرانی ساخته شده در سال ۱۳۹۸ بپردازیم، با ما همراه باشید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۱- فیلم متری شیش و نیم",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم سینمایی متری شیش و نیم به کارگردانی سعید روستایی ، یکی از فیلم های پرطرفدار ایرانی در سال ۹۸ بوده است. سعید روستایی که پیشتر فیلم ابد و یک روز را کارگردانی کرده، با این فیلم نشان داد به خوبی میتواند احساسات مخاطبین را درگیر کند و روی عواطف بینندگان تاثیر بگذارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "متری شیش و نیم در ژانر درام-اجتماعی-ماجراجویی ساخته شده و روایتگر زندگی و دستگیری یک قاچاقچی مواد پرآوازه است و بازیگران مطرحی همچون پریناز ایزدیار ، پیمان معادی ، فرهاد اصلانی و نوید محمدزاده در این فیلم ایفای نقش کردهاند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این فیلم سینمایی ایرانی در وبسایت IMDb از کاربران امتیاز ۷.۹ را گرفته است. هزینه ساخت فیلم سینمایی متری شیش و نیم ۷ میلیارد تومان اعلام شده که تنها فروش گیشه این فیلم در زمان اکران بیش از ۲۷ میلیارد تومان بوده است. این فیلم سعید روستایی در سال ۹۷ ساخته و در اوایل سال ۹۸ اکران شد.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "مروری بر کارنامه بازیگری و فیلم های نوید محمدزاده",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%86%d9%88%db%8c%d8%af-%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af%d8%b2%d8%a7%d8%af%d9%87/"
},
{
"type": "p",
"text": "۲- فیلم شبی که ماه کامل شد",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "عبدالمالک ریگی ، رهبر گروه تروریستی شبه نظامی سنی جندالله بود که در استان سیستان و بلوچستان ایران، اقدام به کشتار نظامیان و غیرنظامیان ایرانی میپرداخت و فیلم سینمایی شبی که ماه کامل شد ، داستان عاشقانه برادر عبدالمالک یعنی عبدالحمید ریگی (با بازی هوتن شکیبا ) را به تصویر میکشد. در سینمایی شبی که ماه کامل شد، فائزه (با بازی الناز شاکردوست ) دختری از جنوب شهر تهران است که عاشق پسری از زاهدان میشود و علیرغم مخالفتهای خانواده پسر و خودش با عبدالحمید ازدواج میکند و در ادامه از ایران به پاکستان مهاجرت میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داستان این فیلم بر اساس زندگی واقعی عبدالحمید ریگی و همسرش فائزه منصوری ساخته شده است. فیلم سینمایی شبی که ماه کامل شد در جشنواره فجر سال ۱۳۹۷ شرکت کرد و برنده ۶ سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی، بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین بازیگر نقش مکمل زن و بهترین چهرهپردازی را دریافت کرد. این فیلم سینمایی که در خرداد ۱۳۹۸ به اکران عمومی درآمد توانست فروش ۱۹ میلیارد تومانی را در گیشه کسب کند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نگاهی به فیلم شبی که ماه کامل شد",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d8%b4%d8%a8%db%8c-%da%a9%d9%87-%d9%85%d8%a7%d9%87-%da%a9%d8%a7%d9%85%d9%84-%d8%b4%d8%af/"
},
{
"type": "p",
"text": "۳- فیلم قصر شیرین",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم سینمایی قصر شیرین یکی از ساختههای سینمای ایران در سال ۹۷ است که در سال ۱۳۹۸ به اکران عمومی درآمد. این فیلم سینمایی که در ژانر درام-جادهای ساخته شده است، روایتگر زندگی جلال (با بازی حامد بهداد ) است که در سالهای دور با خودرو سنگین خود مرتکب قتل غیر عمد شده و این امر زندگی مشترک او را تحتالشعاع قرار میدهد، حال همسر اول جلال دچار مرگ مغزی شده و جلال سعی دارد بدون برانگیختن حس حسادت زن دوم (و نه با خوشرویی) به شهرش بازگردد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کارگردان و تهیهکننده فیلم قصر شیرین، رضا میرکریمی ، کارگردان مطرح سینمای ایران است که پیشتر فیلمهای یک حبه قند ، اینجا چراغی روشن است و خیلی دور، خیلی نزدیک را با کارگردانی او در سینما تماشا کردهایم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این فیلم در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر برنده دو سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه و بهترین موسیقی متن شد و در بیست و دومین جشنواره شانگهای نیز برنده ۳ جام طلایی بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر مرد از این فستیوال بینالمللی شد. فیلم سینمایی قصر شیرین توانست در گیشه، فروش بیش از ۳ میلیارد تومان را رقم بزند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد و بررسی فیلم قصر شیرین | بازگشت موفقیتآمیز رضا میرکریمی",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%86%d9%82%d8%af-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d9%82%d8%b5%d8%b1-%d8%b4%db%8c%d8%b1%db%8c%d9%86-2/"
},
{
"type": "p",
"text": "۴- فیلم قسم",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "راضیه (با بازی مهناز افشار ) قصد دارد هرطور شده ثابت کند قاتل خواهرش رضوان، همسر خواهرش است و برای این موضوع گروهی از افراد خانواده را راهی شهر میکند تا در قسامه شرکت کنند و حکم دادگاه را به قصاص تبدیل کنند. در این مسیر همسر راضیه، خسرو (با بازی سعید آقاخانی ) سعی دارد هرطور شده همسرش را از این قصاص پشیمان کند. فیلم سینمایی قسم محصول سینمای ایران در سال ۱۳۹۸ و به کارگردانی محسن تنابنده است که توانسته در زمان اکران فروش بیش از دو میلیارد تومانی گیشه سینما را کسب کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "قسم فیلمی در ژانر درام-اجتماعی است که به خوبی میتواند احساسات مخاطب را درگیر خود کند و در نهایت باعث سورپرایز مخاطب شود.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نگاهی به فیلم قسم ساخته محسن تنابنده | مسافران مراسم سوگند خوردن",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d9%82%d8%b3%d9%85/"
},
{
"type": "p",
"text": "۵- فیلم غلامرضا تختی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "غلامرضا تختی ، که نام و آوازه او به حدی است که او را با نام جهان پهلوان میشناسید، اولین کشتیگیر ایرانی است که توانست در المپیک ۱۹۵۶ ملبورن مدال طلا کسب کند و علاوه بر افتخارآفرینیهای ورزشی، فردی بسیار مردمدار و با اخلاق نیز بود. غلامرضا تختی، فیلم سینمایی ساخته بهرام توکلی در سال ۹۸ است که به روایت داستان زندگی جهان پهلوان تختی میپردازد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در این فیلم که از لحظه نوشتن وصیت نامه توسط غلامرضا تختی و خودکشی او شروع میشود، محسن تختی (شباهت نام فامیلی او با جهان پهلوان اتفاقی است) در نقش جوانی غلامرضا تختی، شاهرخ شهبازی در نقش اواخر عمر جهان پهلوان، علیرضا گودرزی در نقش نوجوانی و امیررضا فرامرزی در نقش کودکی وی ایفای نقش کردهاند. از دیگران بازیگرانی که در این فیلم سینمایی نقشآفرینی کردهاند میتوان به استادانی همچون فرهاد آئیش و آتیلا پسیانی نیز اشاره کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم سینمایی غلامرضا تختی در ژانر بیوگرافی ورزشی ساخته شده است و توانسته فروش ۱ میلیارد تومانی را در گیشه کسب کند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نگاهی به دستاوردهای فنی فیلم غلامرضا تختی در بازآفرینی تاریخ؛ پرترهای از یک قهرمان تراژیک",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d8%b3%db%8c%d9%86%d9%85%d8%a7%db%8c%db%8c-%d8%ba%d9%84%d8%a7%d9%85%d8%b1%d8%b6%d8%a7-%d8%aa%d8%ae%d8%aa%db%8c/"
},
{
"type": "p",
"text": "۵- فیلم مطرب",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مطرب ، فیلم سینمایی ساخته مصطفی کیایی است که همچون فیلم خوش ساخت بارکد ، این فیلم نیز یکی از آثار کمدی اجتماعی او محسوب میشود. مطرب روایت خوانندهی کابارهای به نام ابراهیم خوش لحن (با بازی پرویز پرستویی ) است که پس از انقلاب ۱۳۵۷ همانند دیگر خوانندهها مجبور به ترک صحنه شده و با توجه به عدم شهرت کافی، به جای یک خواننده لسآنجلسی شدن، خواننده مراسمها میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم سینمایی مطرب در کشور ترکیه و شهر استانبول فیلمبرداری شده و هزینه ساخت این فیلم توسط عوامل آن چیزی در حدود پنج میلیارد و پانصد میلیون تومان اعلام شده است. مطرب با فروش ۳۸ میلیارد تومانی در گیشه سینما، پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران و البته سال ۱۳۹۸ شناخته شد. از دیگر هنرمندانی که در این فیلم سینمایی ایفای نقش کردهاند میتوان به الناز شاکردوست ، محسن کیایی و مهران احمدی اشاره نمود.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نگاهی به مطرب پرفروشترین فیلم سال؛ همآغوشی موسیقی و سینما",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d9%85%d8%b7%d8%b1%d8%a8/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "۲۱ نمونه از بهترین فیلم های کمدی و خنده دار ایرانی را بشناسید",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d9%87%d8%a7%db%8c-%da%a9%d9%85%d8%af%db%8c-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86%db%8c/"
},
{
"type": "p",
"text": "۶- فیلم سرخ پوست",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم سینمایی سرخ پوست با بازی نوید محمدزاده، بازیگر محبوب این روزهای سینمای ایران ، یکی دیگر از محبوبترین فیلمهای سینمایی سال ۱۳۹۸ است. سرخ پوست که در ژانر خانوادگی و عاشقانه به کارگردانی نیما جاویدی است که پیشتر فیلم سینمایی ملبورن از ساختههای این کارگردان را در سینمای ایران تماشا کردهایم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داستان فیلم، تخلیه زندانی قدیمی است که باید به علت قرار گرفتن در مسیر توسعه شهری تخلیه شود و سرگرد نعمت جاهد (با بازی نوید محمدزاده) رئیس این زندان است و مسئولیت انتقال تمامی زندانیان به زندان جدید را برعهده دارد. در خلال جابجایی زندانبانها متوجه میشوند یکی از زندانیان کم شده و به دنبال او میگردند. فیلم سینمایی سرخ پوست یکی از فیلمهای پرمخاطب سال ۱۳۹۸ با فروش در گیشه به مبلغ بیش از ۱۴ میلیارد تومان است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در این فیلم سینمایی بازیگرانی چون پریناز ایزدیار ، حبیب رضایی ، مانی حقیقی ، آتیلا پسیانی و ستاره پسیانی نیز ایفای نقش کردهاند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۷- ماجرای نیمروز ۲ : رد خون",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ماجرای نیمروز ۱ روایتگر ترورهای سال ۱۳۶۰ به دست گروه مجاهدین خلق است و سینمایی ماجرای نیمروز ۲: رد خون نیز با حضور بازیگران و شخصیتهای موجود در سینمایی ماجرای نیمروز ۱، روایتی از اتفاقات پس از پایان جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۷ و در خلال عملیات مرصاد است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این فیلم تاریخی-جنگی حماسی به کارگردانی محمدحسین مهدویان ساخته شده که پیشتر کارگردانی فیلمهای سینمایی ایستاده در غبار ، لاتاری و ماجرای نیمروز ۱ را برعهده داشته است. در ماجرای نیمروز ۲ ، جواد عزتی ، بهنوش طباطبایی ، هادی حجازیفر و محسن کیایی به ایفای نقش پرداختهاند و این فیلم سینمایی توانسته بیش از ۶ میلیارد تومان در گیشه سینما فروش داشته باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نگاهی به فیلم ماجرا نیمروز (رد خون)",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d9%85%d8%a7%d8%ac%d8%b1%d8%a7%db%8c-%d9%86%db%8c%d9%85%d8%b1%d9%88%d8%b2-%d8%b1%d8%af-%d8%ae%d9%88%d9%86/"
},
{
"type": "p",
"text": "۸- فیلم مسخره باز",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگر بنرها یا تبلیغات ویدیویی فیلم سینمایی مسخره باز را دیده باشید، احتمالا عبارت «داستانی پر از مو» برایتان آشناست. تمام داستان فیلم سینمایی مسخره باز در یک آرایشگاه رخ میدهد، در محلی پر از مو! دانش (با بازی صابر ابر ) جوانکی است که رویای بازیگر شدن را در سر میپروراند ولی در حال حاضر در آرایشگاه یا به قول رییسش کاظم خان (با بازی استاد علی نصیریان ) سلمانی کار میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این فیلم سینمایی در ژانر کمدی فانتزی کاری از کارگردان مطرح تئاتر ایران همایون غنیزاده است که احتمالا نام تئاتر پرفروش او با نام میسیسیپی نشسته میمیرد را شنیدهاید. از دیگران هنرمندانی که در این فیلم سینمایی ایفای نقش کردهاند میتوانیم به هدیه تهرانی ، بابک حمیدیان و رضا کیانیان اشاره کنیم. این فیلم سینمایی توانست به فروش بیش از ۳ میلیارد تومانی در گیشه سینما دست پیدا کند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد فیلم مسخره باز همایون غنی زاده؛ همه آنچه باید بدانید!",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%86%d9%82%d8%af-%d9%88-%d8%a8%d8%b1%d8%b1%d8%b3%db%8c-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d9%85%d8%b3%d8%ae%d8%b1%d9%87-%d8%a8%d8%a7%d8%b2/"
},
{
"type": "p",
"text": "۹- فیلم زهرمار",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "زهرمار فیلمی در ژانر کمدی اجتماعی به کارگردانی سیدجواد رضویان ، کارگردان و بازیگر طنز سینمای ایران است. فیلم زهرمار داستان حاج حشمت تهرانی (با بازی سیامک انصاری ) مداح مشهور است که قصد دارد عضو شورای شهر تهران شود و در ستاد انتخاباتی خود با دوست قدیمی و البته نه چندان خوشنیست خود رهی (با بازی سیامک صفری ) مواجه میشود، رهی که از حاج حشمت دل خوشی ندارد برای او خوابهای بدی دیده است و او را گرفتار میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در این فیلم سینمایی بازیگران مطرحی همچون برزو ارجمند ، شقایق فراهانی و شبنم مقدمی به ایفای نقش پرداختهاند. فیلم سینمایی زهرمار توانست فروشی بیش از ۶ میلیارد تومان را در گیشه کسب کند.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B2%D9%87%D8%B1%D9%85%D8%A7%D8%B1/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد فیلم زهرمار | فیلمی نزدیک به واقعیت",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%86%d9%82%d8%af-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d8%b2%d9%87%d8%b1%d9%85%d8%a7%d8%b1/"
}
] | null |
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | سریال «کشتن ایو» برای فصل چهارم تمدید شد | [
{
"type": "ilink",
"text": "«کشتن ایو» نام یک مجموعه تلویزیونی بریتانیایی است که سال ۲۰۱۸ از شبکه بیبیسی آمریکا پخش شد. اکنون خبرها حاکی از پخش فصل چهارم این درام تحسینشده تا سال ۲۰۲۱ میلادی هستند؛ این در حالی است که فصل سوم «کشتن ایو» هنوز به نمایش درنیامده است. با فیلیمو شات همراه باشید.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/"
},
{
"type": "p",
"text": "این مجموعه تلویزیونی نهتنها برنده جوایز مختلف و متعددی شده است، بلکه عنوان پرفروشترین مجموعه تلویزیونی ایالاتمتحده آمریکا در شش سال گذشته را هم یدک میکشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بر اساس اخبار و اطلاعات منتشرشده، فصل سوم این مجموعه تلویزیونی در بهار سال آینده روی آنتن خواهد رفت. فیبی والر-بریج هنرپیشه، نویسنده و بازیگر تئاتر اهل بریتانیا ، علاوه بر نویسندگی فصل اول سریال «کشتن ایو»، از تهیهکنندگان فصل سوم هم میباشد؛ در لیست عوامل فصل چهارم هم نام فیبی والر-بریج بهعنوان نویسنده اصلی مجموعه به چشم میخورد. از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است میتوان به «فلیبگ»، «کشتن ایو»، «آلبرت نابز»، «مرد باش»، «بانوی آهنی»، «خداحافظ کریستوفر رابین» و «سولو: داستانی از جنگ ستارگان» اشاره کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ساندرا اوه ، جودی کومر و فیونا شو از بازیگرانی هستند که در این مجموعه به ایفای نقش میپردازند. هنوز مشخص نیست که کدام کمپانی پخش فصل چهارم «کشتن ایو» را بر عهده خواهد گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جودی کومر بازیگر اهل انگلستان، سال گذشته توانست برای بازی در نقش ویلانل در سریال «کشتن ایو»، جایزه بفتا (آکادمی هنرهای فیلم و تلویزیون بریتانیا) و همچنین جایزه امی را دریافت کند. وی همچنین در فیلم اکشن و کمدی شاون لوی به نام «مرد آزاد» که امسال اکران خواهد شد به ایفای نقش پرداخته است. شایان ذکر است که مجموعه «کشتن ایو» در لیست افتخاراتش یک جایزه گلدن گلوب دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فصل چهارم «کشتن ایو» مانند فصلهای پیشین از شبکه بیبیسی آمریکا پخش خواهد شد و به نظر میرسد هم چون قسمتهای قبل، با استقبال خوب مخاطبان روبهرو شود.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Deadline",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | گردهمایی هالیوودیها برای بیستمین مراسم جوایز بنیاد فیلم آمریکا (AFI) | [
{
"type": "p",
"text": "بنیاد فیلم آمریکا یا AFI سازمانی مستقل است که هرسال به مجموعهای از بهترین فیلم های سینمایی و مجموعههای تلویزیونی آمریکایی جوایزی اهدا میکند. هنرمندانی که به این مراسم غیررقابتی و دوستانه دعوت میشوند، درواقع از برگزیدگان و برندگان آثار سال قبل میلادی هستند. این مراسم، هرسال به فاصله چند روز از سال نو میلادی و در حالی برگزار میشود که نام فیلمها و مجموعههای برگزیده و شرکتکنندگان مراسم، مدتی قبلتر اعلام میگردد. فهرست برگزیدگان جوایز بنیاد فیلم آمریکا برای مراسم امسال، در تاریخ ۴ دسامبر (برابر با ۱۳ آذر) اعلام شد. با فیلیمو شات همراه باشید.",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "۱۰ فیلم برگزیده توسط بنیاد فیلم آمریکا برای سال ۲۰۱۹ میلادی عبارت هستند از:",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "« ۱۹۱۷ » در ژانر حماسی جنگی به تهیه کنندگی و کارگردانی سم مندس",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/1917-review/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "« وداع » در ژانر درام و کمدی-درام با بازی آکوافینا و تزی ما",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%86%d9%82%d8%af-%d9%88-%d8%a8%d8%b1%d8%b1%d8%b3%db%8c-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d9%88%d8%af%d8%a7%d8%b9/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "« مرد ایرلندی » در ژانر حماسی جنایی به تهیهکنندگی و کارگردانی مارتین اسکورسیزی",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/martin-scorseses-the-irishman/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "« خرگوش جوجو » در ژانر کمدی-درام به کارگردانی تایکا وایتیتی",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/jojo-rabbit-review/"
},
{
"type": "li",
"text": "«جوکر» در ژانر تریلر روانشناختی به نویسندگی، تهیه کنندگی و کارگردانی تاد فلیپس",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "« چاقوکشی » در ژانر کمدی سیاه معمایی به نویسندگی، تهیه کنندگی و کارگردانی ریان جانسون",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/knives-out-review/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "« زنان کوچک » در ژانر درام تاریخی به نویسندگی و کارگردانی گرتا گرویگ",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/little-women-2019-review/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "« داستان ازدواج » در ژانر کمدی-درام به نویسندگی و کارگردانی نوآ بامباک",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/marriage-story-review/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "« روزی روزگاری در هالیوود » در ژانر کمدی-درام به نویسندگی و کارگردانی کوئنتین تارانتینو",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d8%a8%d8%b1%d8%b1%d8%b3%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d9%87%d8%a7%d9%84%db%8c%d9%88%d9%88%d8%af/"
},
{
"type": "li",
"text": "«ریچارد جول» در ژانر مهیج به کارگردانی کلینت ایستوود",
"ref": null
},
{
"type": "h3",
"text": "۱۰ اثر تلویزیونی منتخب از سوی بنیاد فیلم آمریکا برای سال ۲۰۱۹ میلادی نیز عبارت هستند از:",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "«تاج» مجموعه تلویزیونی در ژانر درام، اثر پیتر مورگان",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "«بازی تاج و تخت» مجموعه تلویزیونی در ژانر خیال پردازی حماسی، اثر دیوید بنیاف و دی. بی. وایس",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "«چرنوبیل» مینی سریال تلویزیونی در ژانر درام تاریخی، اثر کریگ مازن به کارگردانی یوهان رنک",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "«فاسی/وردون» مینی سریال زندگینامه ای، با بازی سم راکول در نقش کارگردان",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "«ژست» مجموعه تلویزیونی در ژانر درام، اثر رایان مورفی و برد فالچوک",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "«وراثت» مجموعه تلویزیونی در ژانر کمدی-درام، اثر جسی آرمسترانگ",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "«باورنکردنی» مینی سریال تلویزیونی در ژانر درام، اثر سوزانا گرانت و مایکل شیبن",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "«معاون رئیسجمهور» یا «ویپ» مجموعه تلویزیونی در ژانر کمدی، اثر آرماندو ایانوچی",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "«نگهبانان» مجموعه تلویزیونی در ژانر ابرقهرمانی درام، اثر دیمون لیندلوف",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "«وقتی آنها ما را می بینند» مینی سریال تلویزیونی در ژانر تاریخی و درام، اثر ایوا دوورنی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در بخشی جداگانه برای آثاری که خارج از ایالاتمتحده آمریکا ساخته شدهاند، از فیلم «انگل» محصول کره جنوبی در ژانر درام کمدی سیاه به نویسندگی و کارگردانی بونگ جون-هو و مجموعه تلویزیونی «فلیبگ» محصول انگلستان در ژانر کمدی-درام اثر فیبی والر-بریج تقدیر بهعمل آمده و جوایز ویژه این بخش به آنها اهدا گردید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بونگ جون-هو ، نوآ بامباک ، لیسا چولودنکو ، گرتا گرویگ ، ریان جانسون ، تاد فیلیپس و کوئنتین تارانتینو از کارگردانان حاضر در این مراسم بودند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از بازیگرانی که در مراسم جوایز بنیاد فیلم آمریکا حضور داشتند میتوان به آکوافینا ، کتی بیتس ، بردلی کوپر ، برایان کاکس ، کیرن کالکین ، جیمی لی کرتیس ، کیتلین دیور ، آدام درایور ، لئوناردو دیکاپریو ، آنا د آرماس ، جان هم ، جرد هریس ، دان جانسون ، جرج مکای ، واکین فینیکس ، مارگارت کوالی ، سم راکول ، ری رومانو ، سورشا رونان ، آلن راک ، اندرو اسکات ، سونگ کانگ-هو ، جرمی استرانگ و فیبی والر-بریج اشاره کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بیستمین مراسم جوایز بنیاد فیلم آمریکا در تاریخ ۴ ژانویه در هتل «چهارفصل» بورلی هیلز در حالی برگزار شد که مل بروکس کارگردان و بازیگر کمدی، رابرت د نیرو بازیگر و کارگردان آمریکایی، کلینت ایستوود هنرپیشه، کارگردان و تهیه کننده سرشناس و مارتین اسکورسیزی کارگردان شهیر سینمای آمریکا از میهمانان ویژه این مراسم بودند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Variety",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:نقد و یادداشت سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | یک درام با داستانی دلهرهآور | [
{
"type": "p",
"text": "در پایان اولین قسمت از سریال «تظاهر» دیدیم که جیپسی رز بلانچارد (با بازی جوئی کینگ ) در تختخواب خود کنار مادرش، دی دی (با نقشآفرینی پاتریشا آرکت ) دراز کشیده است؛ او بهآرامی پاهای خود را از زیر ملافه بیرون میآورد و بدون آن که مادرش را بیدار کند به سمت آشپزخانه میرود تا میان وعدهای بخورد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "گامهای پنهانی جیپسی تعجببرانگیز هستند؛ زیرا او در طول ۵۰ دقیقه قسمت اول، روی ویلچر نشسته بود و به نظر میرسید بیماریش به حدی مهلک است که باعث طاسی سر و ضعیف شدن جسمش شده است. هنگامی که این صحنه را با دقت تماشا میکنیم، موسیقی متن صحنه اول فیلم توجهمان را بیشازپیش جلب میکند. حس ترس و وحشت از همان صحنه اول، که یک همسایه (با بازی کلوئی سونی ) در مورد پرونده خیریه جیپسی مشکوک میشود، به مخاطب القاء میشود. البته داستان این مجموعه تلویزیونی از یک اتفاق واقعی نشئت گرفته است، بنابراین قتل دی دی و توانایی حرکت جیپسی برای بینندگانی که از موضوع آگاه هستند، تعجببرانگیز نخواهد بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مینی سریال «تظاهر» با عنوان اصلی «The Act» که در هشت قسمت از شبکه هولو پخش شد، داستان عجیب رابطه یک مادر و دختر به نام دی دی و جیپسی رز بلانچارد را روایت میکند. سریال «تظاهر» زمانی آغاز میشود که رابطه این دو نفر بهپایان رسیده است؛ شبی در سال ۲۰۱۵ پلیس دی دی را در حالی پیدا میکند که در رختخوابش به قتل رسیده است. پلیس سعی دارد جیپسی را پیدا کند اما او مفقود شده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داستان در همین نقطه متوقف میشود و ما به شش سال قبل بازمیگردیم؛ زمانی که خانواده بلانچارد به یک خانه صورتیرنگ در محلهای آرام نقلمکان میکنند که مناسب رفتوآمد افراد معلول است. خانواده بلانچارد حتی قبل از مرگ دی دی در سال ۲۰۱۵، در محله کوچک خود در اسپرینگفیلد، میزوری مشهور بودند؛ آنها بازماندگان طوفان کاترینا بودند که در سفرهای خود به افتخار مبارزه جیپسی با سرطان خون، دیستروفی ماهیچهای، لوله تغذیه، حساسیت کشنده به شکر و سایر بیماریهای مزمن ضیافتهای خیریه برگزار میکردند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اما این بیماریها درواقع یک حیله بودهاند و تنها بیماری این خانواده سندروم مونشهاوزن بوده است. دی دی به نشانگان مونشاهوزن با وکالت (Munchausen syndrome by proxy) دچار بوده؛ این بیماری، نوعی اختلال ساختگی است و فرد بیمار شرایط یک بیماری حاد را با جزئیاتی باورنکردنی و اغلب دراماتیک تقلید میکند. این تقلید، حتی علائم و نشانههای بالینی آن بیماری را نیز شامل میشود. نشانگان مونشهاوزن با وکالت نوعی کودکآزاری است که در آن پدر، مادر یا سرپرست، گزارش نادرستی از علائم کودک ارائه میدهد تا توجه و حس همدردی دیگران را به سمت او جلب کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جیپسی میتوانست راه برود و هیچگاه نیازی به یک لوله تغذیه نداشت، اما مادرش او را مجبور کرده بود تا این بیماریها را تقلید کند. او در سن ۲۳ سالگی تصمیم گرفت که دیگر این کار را انجام ندهد و به کمک نیکولاس گودجان ، پسری که از طریق اینترنت با او آشنا شده بود نقشه قتل دی دی را طراحی کرد. جیپسی اکنون در حال سپری کردن ۱۰ سال محکومیت خود به دلیل مشارکت در قتل است؛ گودجان نیز به حبس ابد محکوم شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داستان سوءاستفاده و فریب خانواده بلانچارد باعث شد میشل دین ، منتقد و روزنامهنگار کانادایی، مقالهای در مورد این موضوع بنویسد. این مقاله، زمینهای برای ساخت یک مستند بلند به نام «مامان مرده و عزیز» با عنوان اصلی «Mommy Dead and Dearest» توسط شبکه HBO را فراهم کرد. پس از این مستند، شبکه هولو تصمیم گرفت این داستان عجیب را به یک مینی سریال تلویزیونی تبدیل کند زیرا مردم آمریکا مجذوب سریالهایی با مضامین جنایات واقعی، والدین بد و کلاهبرداری هستند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در زمانی که مستندهایی با این ژانر رونق گرفتهاند (فیلمهای برجستهای در مورد الیزابت هولمز ، فستیوال فایر ، عدنان سید و لورنا بابیت همگی امسال پخش میشوند.) سریال «تظاهر» گزارش عمیق میشل دین در مورد خانواده بلانچارد را از طریق یک داستان اپیزودیک راجع به کلاهبرداری، انتقام و عشق سمّی روایت میکند. نیک آنتوسکا در کنار میشل دین، خالقان این سریال آنتولوژی هستند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این تصویر لایهلایه از پیچیدگیهای عجیبوغریب پرونده بلانچارد ، همانطور که از بازی خوب بازیگران سریال مشهود است، تجربهای مرموز و گاهی ناراحتکننده برای بینندگان خلق میکند. سریال تلویزیونی «تظاهر» نقاط قوت زیادی دارد: اگرچه مخاطبان ممکن است قبل از تماشای سریال فراز و نشیب داستان آن را بدانند، اما پاتریشا آرکت و جوئی کینگ بازیهایی قوی و باورپذیر ارائه دادهاند. صدای کودکانه کینگ کمی نامعقول به نظر میرسد اما مصاحبههایی که با او انجام شده بود نشان داد که صدای او واقعاً شبیه به صدای کودکان است. شورانرها با توجه به سبک خود انتخابهایی جالب و شگفتانگیز کرده بودند؛ برای مثال پیچوتاب دادن به متن پیامکها، جداسازی ظرف مواد مغذی جیپسی بهمنظور تداعی کردن حس محاصره شدن او در میان داروها، وحشت و خشونت او زمانی که بقیه فکر میکنند نمیتواند به دیگران آسیب برساند و فرار یا تبعیدش به دنیای آنلاین.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به نظر میرسد شورانرهای سریال «تظاهر» قصد داشته باشند این روند را ادامه دهند زیرا به ظرفیت خود برای نمایش پروندههای مربوط به سوءاستفاده از کودکان پی بردهاند. شاید اگر این داستان به شکل یک مستند نمایش داده میشد، ترسناک و جذاب به نظر نمیرسید. پاتریشا آرکت یک محور انسانی به اختلالات دی دی داده است؛ برای مثال، زمانی که او برای یک حساسیت غیرواقعی به شکر به دختر خود دارو تزریق میکند، شاهد نمایشی ناامیدکننده از عشق در کنار تظاهر هستیم. ناامیدی و شرم جیپسی با چشمان گریان، غریزه و فطرت انسانی را نشان میدهد. اما با این حال، سریال «تظاهر» اگرچه مبتنی بر رویدادهای واقعی است، اما مشخصاً این اتفاقات را به شکلی درام به تصویر کشیده. سوالی که باید در پی پاسخ آن باشیم این است که چطور متوجه شویم چه رفتارهایی واقعی هستند و چه رفتارهایی از روی تظاهر صورت میگیرند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حدود یک سال پس از نقلمکان آنها به اسپرینگفیلد، جیپسی جایزه «کودک سال» را از بیمارستان محلی خود دریافت میکند. دی دی او را وادار میکند تا روی صحنه برود اما طبق معمول، خودش بهجای او صحبت میکند. در این بین جیپسی شروع به خواندن یکی از آهنگهای مایکل جکسون به نام «آنجا خواهم بود» با عنوان اصلی « I’ll Be There» میکند. دی دی به او میپیوندد، و اگرچه او عادت دارد از این آهنگ برای تعمیق رابطه سمّی خود با جیپسی استفاده کند، اما برای یکلحظه حس میکنیم که هردوی آنها خوشحال هستند. آنتوسکا ، خالق سریال، گفته است که انتخاب این آهنگ پیش از انتشار مستند «ترک نورلند» صورت گرفته است؛ مستند «ترک نورلند» با عنوان اصلی «Leaving Neverland» به شایعات مربوط به سوءاستفاده مایکل جکسون از پسربچهها میپردازد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مطمئن نیستم که شما چه حسی نسبت به این سکانس خواهید داشت؛ این سکانس، سوءاستفاده از کودکان را در قالبی به روی صحنه نمایش آورده است که مخاطب را به یک ناظر سوم شخص مردد بین همدردی یا تماشای کنجکاوانه و حتی بیمارگونه یک سوءاستفاده تبدیل میکند. در مقابل این سریال، درام تلویزیونی «داستان» با عنوان اصلی «The Tale» محصول شبکه HBO و کارگردانی جنیفر فاکس ، سوءاستفاده از کودکان را از طریق خاطرات واقعی کارگردان به تصویر میکشد. در پایان، نمیدانم چه حسی نسبت به سریال «تظاهر» داشته باشم؛ اگرچه میدانم سریال از به تصویر کشیدن سوءاستفاده از کودکان هدف خاصی دارد اما بااینحال، تماشای آن حسی ناراحتکننده به من داد. شاید نکتهای که در تماشای سریال «تظاهر» نهفته است کشش و جذابیت داستان بلانچاردها برای بیان موضوعی واقعی و مهم باشد.",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | یک درام با داستانی دلهرهآور | [
{
"type": "p",
"text": "در پایان اولین قسمت از سریال «تظاهر» دیدیم که جیپسی رز بلانچارد (با بازی جوئی کینگ ) در تختخواب خود کنار مادرش، دی دی (با نقشآفرینی پاتریشا آرکت ) دراز کشیده است؛ او بهآرامی پاهای خود را از زیر ملافه بیرون میآورد و بدون آن که مادرش را بیدار کند به سمت آشپزخانه میرود تا میان وعدهای بخورد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "گامهای پنهانی جیپسی تعجببرانگیز هستند؛ زیرا او در طول ۵۰ دقیقه قسمت اول، روی ویلچر نشسته بود و به نظر میرسید بیماریش به حدی مهلک است که باعث طاسی سر و ضعیف شدن جسمش شده است. هنگامی که این صحنه را با دقت تماشا میکنیم، موسیقی متن صحنه اول فیلم توجهمان را بیشازپیش جلب میکند. حس ترس و وحشت از همان صحنه اول، که یک همسایه (با بازی کلوئی سونی ) در مورد پرونده خیریه جیپسی مشکوک میشود، به مخاطب القاء میشود. البته داستان این مجموعه تلویزیونی از یک اتفاق واقعی نشئت گرفته است، بنابراین قتل دی دی و توانایی حرکت جیپسی برای بینندگانی که از موضوع آگاه هستند، تعجببرانگیز نخواهد بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مینی سریال «تظاهر» با عنوان اصلی «The Act» که در هشت قسمت از شبکه هولو پخش شد، داستان عجیب رابطه یک مادر و دختر به نام دی دی و جیپسی رز بلانچارد را روایت میکند. سریال «تظاهر» زمانی آغاز میشود که رابطه این دو نفر بهپایان رسیده است؛ شبی در سال ۲۰۱۵ پلیس دی دی را در حالی پیدا میکند که در رختخوابش به قتل رسیده است. پلیس سعی دارد جیپسی را پیدا کند اما او مفقود شده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داستان در همین نقطه متوقف میشود و ما به شش سال قبل بازمیگردیم؛ زمانی که خانواده بلانچارد به یک خانه صورتیرنگ در محلهای آرام نقلمکان میکنند که مناسب رفتوآمد افراد معلول است. خانواده بلانچارد حتی قبل از مرگ دی دی در سال ۲۰۱۵، در محله کوچک خود در اسپرینگفیلد، میزوری مشهور بودند؛ آنها بازماندگان طوفان کاترینا بودند که در سفرهای خود به افتخار مبارزه جیپسی با سرطان خون، دیستروفی ماهیچهای، لوله تغذیه، حساسیت کشنده به شکر و سایر بیماریهای مزمن ضیافتهای خیریه برگزار میکردند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اما این بیماریها درواقع یک حیله بودهاند و تنها بیماری این خانواده سندروم مونشهاوزن بوده است. دی دی به نشانگان مونشاهوزن با وکالت (Munchausen syndrome by proxy) دچار بوده؛ این بیماری، نوعی اختلال ساختگی است و فرد بیمار شرایط یک بیماری حاد را با جزئیاتی باورنکردنی و اغلب دراماتیک تقلید میکند. این تقلید، حتی علائم و نشانههای بالینی آن بیماری را نیز شامل میشود. نشانگان مونشهاوزن با وکالت نوعی کودکآزاری است که در آن پدر، مادر یا سرپرست، گزارش نادرستی از علائم کودک ارائه میدهد تا توجه و حس همدردی دیگران را به سمت او جلب کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جیپسی میتوانست راه برود و هیچگاه نیازی به یک لوله تغذیه نداشت، اما مادرش او را مجبور کرده بود تا این بیماریها را تقلید کند. او در سن ۲۳ سالگی تصمیم گرفت که دیگر این کار را انجام ندهد و به کمک نیکولاس گودجان ، پسری که از طریق اینترنت با او آشنا شده بود نقشه قتل دی دی را طراحی کرد. جیپسی اکنون در حال سپری کردن ۱۰ سال محکومیت خود به دلیل مشارکت در قتل است؛ گودجان نیز به حبس ابد محکوم شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داستان سوءاستفاده و فریب خانواده بلانچارد باعث شد میشل دین ، منتقد و روزنامهنگار کانادایی، مقالهای در مورد این موضوع بنویسد. این مقاله، زمینهای برای ساخت یک مستند بلند به نام «مامان مرده و عزیز» با عنوان اصلی «Mommy Dead and Dearest» توسط شبکه HBO را فراهم کرد. پس از این مستند، شبکه هولو تصمیم گرفت این داستان عجیب را به یک مینی سریال تلویزیونی تبدیل کند زیرا مردم آمریکا مجذوب سریالهایی با مضامین جنایات واقعی، والدین بد و کلاهبرداری هستند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در زمانی که مستندهایی با این ژانر رونق گرفتهاند (فیلمهای برجستهای در مورد الیزابت هولمز ، فستیوال فایر ، عدنان سید و لورنا بابیت همگی امسال پخش میشوند.) سریال «تظاهر» گزارش عمیق میشل دین در مورد خانواده بلانچارد را از طریق یک داستان اپیزودیک راجع به کلاهبرداری، انتقام و عشق سمّی روایت میکند. نیک آنتوسکا در کنار میشل دین، خالقان این سریال آنتولوژی هستند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این تصویر لایهلایه از پیچیدگیهای عجیبوغریب پرونده بلانچارد ، همانطور که از بازی خوب بازیگران سریال مشهود است، تجربهای مرموز و گاهی ناراحتکننده برای بینندگان خلق میکند. سریال تلویزیونی «تظاهر» نقاط قوت زیادی دارد: اگرچه مخاطبان ممکن است قبل از تماشای سریال فراز و نشیب داستان آن را بدانند، اما پاتریشا آرکت و جوئی کینگ بازیهایی قوی و باورپذیر ارائه دادهاند. صدای کودکانه کینگ کمی نامعقول به نظر میرسد اما مصاحبههایی که با او انجام شده بود نشان داد که صدای او واقعاً شبیه به صدای کودکان است. شورانرها با توجه به سبک خود انتخابهایی جالب و شگفتانگیز کرده بودند؛ برای مثال پیچوتاب دادن به متن پیامکها، جداسازی ظرف مواد مغذی جیپسی بهمنظور تداعی کردن حس محاصره شدن او در میان داروها، وحشت و خشونت او زمانی که بقیه فکر میکنند نمیتواند به دیگران آسیب برساند و فرار یا تبعیدش به دنیای آنلاین.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به نظر میرسد شورانرهای سریال «تظاهر» قصد داشته باشند این روند را ادامه دهند زیرا به ظرفیت خود برای نمایش پروندههای مربوط به سوءاستفاده از کودکان پی بردهاند. شاید اگر این داستان به شکل یک مستند نمایش داده میشد، ترسناک و جذاب به نظر نمیرسید. پاتریشا آرکت یک محور انسانی به اختلالات دی دی داده است؛ برای مثال، زمانی که او برای یک حساسیت غیرواقعی به شکر به دختر خود دارو تزریق میکند، شاهد نمایشی ناامیدکننده از عشق در کنار تظاهر هستیم. ناامیدی و شرم جیپسی با چشمان گریان، غریزه و فطرت انسانی را نشان میدهد. اما با این حال، سریال «تظاهر» اگرچه مبتنی بر رویدادهای واقعی است، اما مشخصاً این اتفاقات را به شکلی درام به تصویر کشیده. سوالی که باید در پی پاسخ آن باشیم این است که چطور متوجه شویم چه رفتارهایی واقعی هستند و چه رفتارهایی از روی تظاهر صورت میگیرند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حدود یک سال پس از نقلمکان آنها به اسپرینگفیلد، جیپسی جایزه «کودک سال» را از بیمارستان محلی خود دریافت میکند. دی دی او را وادار میکند تا روی صحنه برود اما طبق معمول، خودش بهجای او صحبت میکند. در این بین جیپسی شروع به خواندن یکی از آهنگهای مایکل جکسون به نام «آنجا خواهم بود» با عنوان اصلی « I’ll Be There» میکند. دی دی به او میپیوندد، و اگرچه او عادت دارد از این آهنگ برای تعمیق رابطه سمّی خود با جیپسی استفاده کند، اما برای یکلحظه حس میکنیم که هردوی آنها خوشحال هستند. آنتوسکا ، خالق سریال، گفته است که انتخاب این آهنگ پیش از انتشار مستند «ترک نورلند» صورت گرفته است؛ مستند «ترک نورلند» با عنوان اصلی «Leaving Neverland» به شایعات مربوط به سوءاستفاده مایکل جکسون از پسربچهها میپردازد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مطمئن نیستم که شما چه حسی نسبت به این سکانس خواهید داشت؛ این سکانس، سوءاستفاده از کودکان را در قالبی به روی صحنه نمایش آورده است که مخاطب را به یک ناظر سوم شخص مردد بین همدردی یا تماشای کنجکاوانه و حتی بیمارگونه یک سوءاستفاده تبدیل میکند. در مقابل این سریال، درام تلویزیونی «داستان» با عنوان اصلی «The Tale» محصول شبکه HBO و کارگردانی جنیفر فاکس ، سوءاستفاده از کودکان را از طریق خاطرات واقعی کارگردان به تصویر میکشد. در پایان، نمیدانم چه حسی نسبت به سریال «تظاهر» داشته باشم؛ اگرچه میدانم سریال از به تصویر کشیدن سوءاستفاده از کودکان هدف خاصی دارد اما بااینحال، تماشای آن حسی ناراحتکننده به من داد. شاید نکتهای که در تماشای سریال «تظاهر» نهفته است کشش و جذابیت داستان بلانچاردها برای بیان موضوعی واقعی و مهم باشد.",
"ref": null
}
] | null |
original:گزارش فیلم/بهترین های فیلم و سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | لیستی از بهترین فیلم های سینمایی ایرانی در سال ۱۳۹۸ | [
{
"type": "p",
"text": "سینمای ایران در سالهای اخیر پیشرفت چشمگیری داشته و حتی برخی از فیلمهای ساخت ایران به جشنوارههای برون مرزی راه پیدا کرده و برنده جوایز نیز شدهاند. در فیلیمو شات قصد داریم به بررسی محبوبترین فیلم های سینمایی ایرانی ساخته شده در سال ۱۳۹۸ بپردازیم، با ما همراه باشید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۱- فیلم متری شیش و نیم",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم سینمایی متری شیش و نیم به کارگردانی سعید روستایی ، یکی از فیلم های پرطرفدار ایرانی در سال ۹۸ بوده است. سعید روستایی که پیشتر فیلم ابد و یک روز را کارگردانی کرده، با این فیلم نشان داد به خوبی میتواند احساسات مخاطبین را درگیر کند و روی عواطف بینندگان تاثیر بگذارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "متری شیش و نیم در ژانر درام-اجتماعی-ماجراجویی ساخته شده و روایتگر زندگی و دستگیری یک قاچاقچی مواد پرآوازه است و بازیگران مطرحی همچون پریناز ایزدیار ، پیمان معادی ، فرهاد اصلانی و نوید محمدزاده در این فیلم ایفای نقش کردهاند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این فیلم سینمایی ایرانی در وبسایت IMDb از کاربران امتیاز ۷.۹ را گرفته است. هزینه ساخت فیلم سینمایی متری شیش و نیم ۷ میلیارد تومان اعلام شده که تنها فروش گیشه این فیلم در زمان اکران بیش از ۲۷ میلیارد تومان بوده است. این فیلم سعید روستایی در سال ۹۷ ساخته و در اوایل سال ۹۸ اکران شد.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "مروری بر کارنامه بازیگری و فیلم های نوید محمدزاده",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%86%d9%88%db%8c%d8%af-%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af%d8%b2%d8%a7%d8%af%d9%87/"
},
{
"type": "p",
"text": "۲- فیلم شبی که ماه کامل شد",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "عبدالمالک ریگی ، رهبر گروه تروریستی شبه نظامی سنی جندالله بود که در استان سیستان و بلوچستان ایران، اقدام به کشتار نظامیان و غیرنظامیان ایرانی میپرداخت و فیلم سینمایی شبی که ماه کامل شد ، داستان عاشقانه برادر عبدالمالک یعنی عبدالحمید ریگی (با بازی هوتن شکیبا ) را به تصویر میکشد. در سینمایی شبی که ماه کامل شد، فائزه (با بازی الناز شاکردوست ) دختری از جنوب شهر تهران است که عاشق پسری از زاهدان میشود و علیرغم مخالفتهای خانواده پسر و خودش با عبدالحمید ازدواج میکند و در ادامه از ایران به پاکستان مهاجرت میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داستان این فیلم بر اساس زندگی واقعی عبدالحمید ریگی و همسرش فائزه منصوری ساخته شده است. فیلم سینمایی شبی که ماه کامل شد در جشنواره فجر سال ۱۳۹۷ شرکت کرد و برنده ۶ سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی، بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین بازیگر نقش مکمل زن و بهترین چهرهپردازی را دریافت کرد. این فیلم سینمایی که در خرداد ۱۳۹۸ به اکران عمومی درآمد توانست فروش ۱۹ میلیارد تومانی را در گیشه کسب کند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نگاهی به فیلم شبی که ماه کامل شد",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d8%b4%d8%a8%db%8c-%da%a9%d9%87-%d9%85%d8%a7%d9%87-%da%a9%d8%a7%d9%85%d9%84-%d8%b4%d8%af/"
},
{
"type": "p",
"text": "۳- فیلم قصر شیرین",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم سینمایی قصر شیرین یکی از ساختههای سینمای ایران در سال ۹۷ است که در سال ۱۳۹۸ به اکران عمومی درآمد. این فیلم سینمایی که در ژانر درام-جادهای ساخته شده است، روایتگر زندگی جلال (با بازی حامد بهداد ) است که در سالهای دور با خودرو سنگین خود مرتکب قتل غیر عمد شده و این امر زندگی مشترک او را تحتالشعاع قرار میدهد، حال همسر اول جلال دچار مرگ مغزی شده و جلال سعی دارد بدون برانگیختن حس حسادت زن دوم (و نه با خوشرویی) به شهرش بازگردد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کارگردان و تهیهکننده فیلم قصر شیرین، رضا میرکریمی ، کارگردان مطرح سینمای ایران است که پیشتر فیلمهای یک حبه قند ، اینجا چراغی روشن است و خیلی دور، خیلی نزدیک را با کارگردانی او در سینما تماشا کردهایم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این فیلم در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر برنده دو سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه و بهترین موسیقی متن شد و در بیست و دومین جشنواره شانگهای نیز برنده ۳ جام طلایی بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر مرد از این فستیوال بینالمللی شد. فیلم سینمایی قصر شیرین توانست در گیشه، فروش بیش از ۳ میلیارد تومان را رقم بزند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد و بررسی فیلم قصر شیرین | بازگشت موفقیتآمیز رضا میرکریمی",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%86%d9%82%d8%af-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d9%82%d8%b5%d8%b1-%d8%b4%db%8c%d8%b1%db%8c%d9%86-2/"
},
{
"type": "p",
"text": "۴- فیلم قسم",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "راضیه (با بازی مهناز افشار ) قصد دارد هرطور شده ثابت کند قاتل خواهرش رضوان، همسر خواهرش است و برای این موضوع گروهی از افراد خانواده را راهی شهر میکند تا در قسامه شرکت کنند و حکم دادگاه را به قصاص تبدیل کنند. در این مسیر همسر راضیه، خسرو (با بازی سعید آقاخانی ) سعی دارد هرطور شده همسرش را از این قصاص پشیمان کند. فیلم سینمایی قسم محصول سینمای ایران در سال ۱۳۹۸ و به کارگردانی محسن تنابنده است که توانسته در زمان اکران فروش بیش از دو میلیارد تومانی گیشه سینما را کسب کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "قسم فیلمی در ژانر درام-اجتماعی است که به خوبی میتواند احساسات مخاطب را درگیر خود کند و در نهایت باعث سورپرایز مخاطب شود.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نگاهی به فیلم قسم ساخته محسن تنابنده | مسافران مراسم سوگند خوردن",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d9%82%d8%b3%d9%85/"
},
{
"type": "p",
"text": "۵- فیلم غلامرضا تختی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "غلامرضا تختی ، که نام و آوازه او به حدی است که او را با نام جهان پهلوان میشناسید، اولین کشتیگیر ایرانی است که توانست در المپیک ۱۹۵۶ ملبورن مدال طلا کسب کند و علاوه بر افتخارآفرینیهای ورزشی، فردی بسیار مردمدار و با اخلاق نیز بود. غلامرضا تختی، فیلم سینمایی ساخته بهرام توکلی در سال ۹۸ است که به روایت داستان زندگی جهان پهلوان تختی میپردازد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در این فیلم که از لحظه نوشتن وصیت نامه توسط غلامرضا تختی و خودکشی او شروع میشود، محسن تختی (شباهت نام فامیلی او با جهان پهلوان اتفاقی است) در نقش جوانی غلامرضا تختی، شاهرخ شهبازی در نقش اواخر عمر جهان پهلوان، علیرضا گودرزی در نقش نوجوانی و امیررضا فرامرزی در نقش کودکی وی ایفای نقش کردهاند. از دیگران بازیگرانی که در این فیلم سینمایی نقشآفرینی کردهاند میتوان به استادانی همچون فرهاد آئیش و آتیلا پسیانی نیز اشاره کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم سینمایی غلامرضا تختی در ژانر بیوگرافی ورزشی ساخته شده است و توانسته فروش ۱ میلیارد تومانی را در گیشه کسب کند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نگاهی به دستاوردهای فنی فیلم غلامرضا تختی در بازآفرینی تاریخ؛ پرترهای از یک قهرمان تراژیک",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d8%b3%db%8c%d9%86%d9%85%d8%a7%db%8c%db%8c-%d8%ba%d9%84%d8%a7%d9%85%d8%b1%d8%b6%d8%a7-%d8%aa%d8%ae%d8%aa%db%8c/"
},
{
"type": "p",
"text": "۵- فیلم مطرب",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مطرب ، فیلم سینمایی ساخته مصطفی کیایی است که همچون فیلم خوش ساخت بارکد ، این فیلم نیز یکی از آثار کمدی اجتماعی او محسوب میشود. مطرب روایت خوانندهی کابارهای به نام ابراهیم خوش لحن (با بازی پرویز پرستویی ) است که پس از انقلاب ۱۳۵۷ همانند دیگر خوانندهها مجبور به ترک صحنه شده و با توجه به عدم شهرت کافی، به جای یک خواننده لسآنجلسی شدن، خواننده مراسمها میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم سینمایی مطرب در کشور ترکیه و شهر استانبول فیلمبرداری شده و هزینه ساخت این فیلم توسط عوامل آن چیزی در حدود پنج میلیارد و پانصد میلیون تومان اعلام شده است. مطرب با فروش ۳۸ میلیارد تومانی در گیشه سینما، پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران و البته سال ۱۳۹۸ شناخته شد. از دیگر هنرمندانی که در این فیلم سینمایی ایفای نقش کردهاند میتوان به الناز شاکردوست ، محسن کیایی و مهران احمدی اشاره نمود.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نگاهی به مطرب پرفروشترین فیلم سال؛ همآغوشی موسیقی و سینما",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d9%85%d8%b7%d8%b1%d8%a8/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "۲۱ نمونه از بهترین فیلم های کمدی و خنده دار ایرانی را بشناسید",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d9%87%d8%a7%db%8c-%da%a9%d9%85%d8%af%db%8c-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86%db%8c/"
},
{
"type": "p",
"text": "۶- فیلم سرخ پوست",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم سینمایی سرخ پوست با بازی نوید محمدزاده، بازیگر محبوب این روزهای سینمای ایران ، یکی دیگر از محبوبترین فیلمهای سینمایی سال ۱۳۹۸ است. سرخ پوست که در ژانر خانوادگی و عاشقانه به کارگردانی نیما جاویدی است که پیشتر فیلم سینمایی ملبورن از ساختههای این کارگردان را در سینمای ایران تماشا کردهایم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داستان فیلم، تخلیه زندانی قدیمی است که باید به علت قرار گرفتن در مسیر توسعه شهری تخلیه شود و سرگرد نعمت جاهد (با بازی نوید محمدزاده) رئیس این زندان است و مسئولیت انتقال تمامی زندانیان به زندان جدید را برعهده دارد. در خلال جابجایی زندانبانها متوجه میشوند یکی از زندانیان کم شده و به دنبال او میگردند. فیلم سینمایی سرخ پوست یکی از فیلمهای پرمخاطب سال ۱۳۹۸ با فروش در گیشه به مبلغ بیش از ۱۴ میلیارد تومان است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در این فیلم سینمایی بازیگرانی چون پریناز ایزدیار ، حبیب رضایی ، مانی حقیقی ، آتیلا پسیانی و ستاره پسیانی نیز ایفای نقش کردهاند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۷- ماجرای نیمروز ۲ : رد خون",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ماجرای نیمروز ۱ روایتگر ترورهای سال ۱۳۶۰ به دست گروه مجاهدین خلق است و سینمایی ماجرای نیمروز ۲: رد خون نیز با حضور بازیگران و شخصیتهای موجود در سینمایی ماجرای نیمروز ۱، روایتی از اتفاقات پس از پایان جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۷ و در خلال عملیات مرصاد است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این فیلم تاریخی-جنگی حماسی به کارگردانی محمدحسین مهدویان ساخته شده که پیشتر کارگردانی فیلمهای سینمایی ایستاده در غبار ، لاتاری و ماجرای نیمروز ۱ را برعهده داشته است. در ماجرای نیمروز ۲ ، جواد عزتی ، بهنوش طباطبایی ، هادی حجازیفر و محسن کیایی به ایفای نقش پرداختهاند و این فیلم سینمایی توانسته بیش از ۶ میلیارد تومان در گیشه سینما فروش داشته باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نگاهی به فیلم ماجرا نیمروز (رد خون)",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d9%85%d8%a7%d8%ac%d8%b1%d8%a7%db%8c-%d9%86%db%8c%d9%85%d8%b1%d9%88%d8%b2-%d8%b1%d8%af-%d8%ae%d9%88%d9%86/"
},
{
"type": "p",
"text": "۸- فیلم مسخره باز",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگر بنرها یا تبلیغات ویدیویی فیلم سینمایی مسخره باز را دیده باشید، احتمالا عبارت «داستانی پر از مو» برایتان آشناست. تمام داستان فیلم سینمایی مسخره باز در یک آرایشگاه رخ میدهد، در محلی پر از مو! دانش (با بازی صابر ابر ) جوانکی است که رویای بازیگر شدن را در سر میپروراند ولی در حال حاضر در آرایشگاه یا به قول رییسش کاظم خان (با بازی استاد علی نصیریان ) سلمانی کار میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این فیلم سینمایی در ژانر کمدی فانتزی کاری از کارگردان مطرح تئاتر ایران همایون غنیزاده است که احتمالا نام تئاتر پرفروش او با نام میسیسیپی نشسته میمیرد را شنیدهاید. از دیگران هنرمندانی که در این فیلم سینمایی ایفای نقش کردهاند میتوانیم به هدیه تهرانی ، بابک حمیدیان و رضا کیانیان اشاره کنیم. این فیلم سینمایی توانست به فروش بیش از ۳ میلیارد تومانی در گیشه سینما دست پیدا کند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد فیلم مسخره باز همایون غنی زاده؛ همه آنچه باید بدانید!",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%86%d9%82%d8%af-%d9%88-%d8%a8%d8%b1%d8%b1%d8%b3%db%8c-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d9%85%d8%b3%d8%ae%d8%b1%d9%87-%d8%a8%d8%a7%d8%b2/"
},
{
"type": "p",
"text": "۹- فیلم زهرمار",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "زهرمار فیلمی در ژانر کمدی اجتماعی به کارگردانی سیدجواد رضویان ، کارگردان و بازیگر طنز سینمای ایران است. فیلم زهرمار داستان حاج حشمت تهرانی (با بازی سیامک انصاری ) مداح مشهور است که قصد دارد عضو شورای شهر تهران شود و در ستاد انتخاباتی خود با دوست قدیمی و البته نه چندان خوشنیست خود رهی (با بازی سیامک صفری ) مواجه میشود، رهی که از حاج حشمت دل خوشی ندارد برای او خوابهای بدی دیده است و او را گرفتار میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در این فیلم سینمایی بازیگران مطرحی همچون برزو ارجمند ، شقایق فراهانی و شبنم مقدمی به ایفای نقش پرداختهاند. فیلم سینمایی زهرمار توانست فروشی بیش از ۶ میلیارد تومان را در گیشه کسب کند.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B2%D9%87%D8%B1%D9%85%D8%A7%D8%B1/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد فیلم زهرمار | فیلمی نزدیک به واقعیت",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%86%d9%82%d8%af-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d8%b2%d9%87%d8%b1%d9%85%d8%a7%d8%b1/"
}
] | null |
original:بهترین های فیلم و سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | محبوبترین بازیگران مرد سینمای ایران کیست؟ | [
{
"type": "p",
"text": "مهران مدیری",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگر نتوانیم مهران مدیری را محبوبترین بازیگر مرد سینمای ایران بدانیم، قطعا او یکی از مشهورترینهاست و بعید است کسی با فیلم سینمای ایران آشنا باشد و مهران مدیری را نشناسد. مهران مدیری ، متولد سال ۱۳۴۶ در تهران است، او از سن ۲۶ سالگی و با حضور در مجموعه طنزی به کارگردانی داریوش کاردان وارد عرصه بازیگری شد و تا امروز بیش از ۲۶ سال است که در عرصه سینما و تلویزیون فعالیت حرفهای به عنوان کارگردان، نویسنده، تهیه کننده و بازیگر را دارد.",
"ref": "https://www.filimo.com/crew/%D9%85%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C"
},
{
"type": "p",
"text": "در سالهای اولیه فعالیتهای هنری این بازیگر مطرح، عمدهی فعالیتهای او در زمینه سریالهای تلویزیونی بود، پس از سال ۱۳۸۸ مهران مدیری فعالیتهای خود را به شبکه نمایش خانگی برد از سریالهای موفقی همچون قهوه تلخ ، ویلای من و هیولا از دستاوردهای مهران مدیری در شبکه نمایش خانگی هستند. مهران مدیری نه تنها در بازیگری سریالهای طنز خانگی، که در بازیگر فیلمهای سینمایی نیز به نقشآفرینی پرداخته است. فیلم سینمایی پل چوبی ، یکی از فیلمهای سینمایی در ژانر عاشقانه است که بازی درخشان مهران مدیری در آن را مشاهده کردیم و از دیگر فیلمهای سینمایی که در آن مهران مدیری ایفای نقش کرده است میتوانیم به فیلمهای رحمان ۱۴۰۰ ، ساعت ۵ عصر و دایره زنگی اشاره کنیم.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/H31Ku/%D8%B1%D8%AD%D9%85%D8%A7%D9%86+1400"
},
{
"type": "p",
"text": "ساعد سهیلی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ساعد سهیلی ، بازیگر جوان و متولد ۱۳۶۶ است که از سن ۱۴ سالگی با بازی کوتاهی در فیلمی به ساخته پدر خود سعید سهیلی ، پا به عرصه بازیگری گذاشت.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "یکی از اطلاعات جنجالبرانگیز درباره این بازیگر جوان، همسر فرانسوی او، گلوریا هاردی است که ساعد و گلوریا در یکی از فستیوالهای پاریس با یکدیگر آشنا شده و ازدواج کردهاند.",
"ref": "https://www.filimo.com/crew/%DA%AF%D9%84%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%A7-%D9%87%D8%A7%D8%B1%D8%AF%DB%8C"
},
{
"type": "p",
"text": "از کارنامه بازیگری ساعد سهیلی ، میتوانیم به فیلم خنده دار گشت ارشاد ۱ و ۲ و فیلم جدید اتاق تاریک که در موضوع آزار و اذیتهای اجتماعی ساخته شده است، اشاره کنیم. او با بازی در فیلم جنجالی لاتاری و پس از پخش این فیلم در سی و ششمین جشنواره فیلم فجر، توسط دولت دبی به این شهر ممنوعالورود شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حامد بهداد",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "به جرات حامد بهداد را میتوان یکی از ۵ بازیگر محبوب در میان جوانان ایرانی قلمداد کرد، این بازیگر در سال ۱۳۵۶ در شهر مشهد به دنیا آمد و نوجوانی خود را در نیشابور سپری کرد.",
"ref": "https://www.filimo.com/crew/%D8%AD%D8%A7%D9%85%D8%AF-%D8%A8%D9%87%D8%AF%D8%A7%D8%AF"
},
{
"type": "p",
"text": "اولین درخشش حامد بهداد ، با فیلم سینمایی «آخر بازی» رقم خورد، او توانست برای نقشآفرینی در این فیلم کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از جشنواره فیلم فجر شود. کارنامه سینمایی حامد بهداد، مملو از فیلمهای سینمایی پرمخاطب است که از میان این فیلمها، میتوان به فیلم عاشقانه هفت دقیقه تا پاییز ، نارنجی پوش و جدیدترین فیلم او قصر شیرین اشاره نمود.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "همه چیز درباره سریال می خواهم زنده بمانم",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%81%d8%b5%d9%84-%d8%a7%d9%88%d9%84-%d9%85%db%8c-%d8%ae%d9%88%d8%a7%d9%87%d9%85-%d8%b2%d9%86%d8%af%d9%87-%d8%a8%d9%85%d8%a7%d9%86%d9%85/"
},
{
"type": "p",
"text": "مصطفی زمانی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شنیدن نام مصطفی زمانی ، بازیگر جوان و خوشچهره ایرانی همواره در وهله اول بازی وی در نقش یوسف پیامبر را به خاطرمان میآورد. او به خاطر بازی در نقش حضرت یوسف ناچار شد در کلاسهای فشرده بدنسازی و سوارکاری شرکت کند، جالب است بدانید نقش نوجوانی حضرت یوسف را پسر عمه مصطفی زمانی ایفا کرده است.",
"ref": "https://www.filimo.com/crew/%D9%85%D8%B5%D8%B7%D9%81%DB%8C-%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C"
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم ترسناک آل ، یکی از فیلمهای سینمایی با نقشآفرینی مصطفی زمانی است که در این فیلم سینمایی همایون ارشادی و آنا نعمتی نیز در کنار او نقشآفرینی کردهاند. او پس از درخشش در نقش یوسف پیامبر، پیشنهادهای کاری بسیار زیادی دریافت کرد و از فیلمهایی که در آن ایفای نقش کرده است میتوانیم به من همسرش هستم ، تیک آف ، خط ویژه و سارا و آیدا اشاره کنیم. مصطفی زمانی متولد ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۱ است و شروع فعالیت او در عرصه بازیگری از سال ۱۳۸۸ و با بازی در نقش یوسف پیامبر آغاز شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هومن سیدی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هومن سیدی ، بازیگر و کارگردان جوان سینمای ایران و متولد سال ۱۳۵۹ در تهران است. احتمالا با شنیدن نام هومن سیدی ، نقشآفرینی طنازانه او در سریال گلشیفته را به خاطر بیاورید، اما همه ما میدانیم هومن سیدی نه تنها بازیگری توانا، بلکه کارگردانی موفق نیز هست. فیلم سینمایی آفریقا اولین فیلم سینمایی به کارگردانی هومن سیدی در سال ۱۳۸۹ بوده و پس از فیلمهای سیزده، اعترافات ذهن خطرناک من ، خشم و هیاهو و مغزهای کوچک زنگ زده نیز در کارنامه کارگردانی این هنرمند سینمای ایران وجود دارد که در تعدادی از همین فیلمهای یاد شده، نویسنده فیلمنامه نیز خود هومن سیدی بوده است.",
"ref": "https://www.filimo.com/crew/%D9%87%D9%88%D9%85%D9%86-%D8%B3%DB%8C%D8%AF%DB%8C"
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم سینمایی طنز مصادره ، یکی از ساختههای جدید مهران احمدی است که در این فیلم هومن سیدی در نقش زکریا (که او را زک! صدا میکنند) خوش درخشیده است، از دیگر فیلمهایی که هومن سیدی به عنوان بازیگر در آن ایفای نقش کرده است میتوانیم به فیلم سینمایی درام پل خواب ، فیلم سینمایی اکشن آذر و مادری اشاره کنیم.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نگاهی به فیلم پل خواب + نقد",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%BE%D9%84-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%A8/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "مروری بر فیلم های هومن سیدی",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d9%87%d9%88%d9%85%d9%86-%d8%b3%db%8c%d8%af%db%8c/"
},
{
"type": "p",
"text": "بهرام رادان",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بهرام رادان را میتوان خوشقیافهترین سوپر استار ایرانی دانست. بهرام رادان متولد ۱۳۵۸ است و حتی اگر از افراد علاقمند به حوزه فیلم و سینمای ایران هم نباشید، حتمال بیلبوردهای تبلیغاتیای که او در نقش مدل ظاهر شده است را در شهر خود مشاهده کردهاید، در واقع این روزها نشناختن بهرام رادان سختتر از شناختن او است. فیلم عاشقانه شور عشق در سال ۱۳۷۹ اولین تجربه سینمایی بهرام رادان بود که با همین اولین تجربه به سرعت تبدیل به یکی از محبوبترین بازیگران مرد شد، فیلم سینمایی شورعشق با بازی مهناز افشار و بهرام رادان توانست در سال ۱۳۷۹، سومین فیلم پرفروش سال شود.",
"ref": "https://www.filimo.com/crew/%D8%A8%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%85-%D8%B1%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D9%86"
},
{
"type": "p",
"text": "بهرام رادان علاوه بر چهره زیبا، بازیگر توانمندی نیز هست و گواه این صحبت نقشآفرینی فوقالعاده اون در فیلمهای مختلف طنز، عاشقانه و اکشن است. وی علاوه بر فعالیت در حوزه سینما و تلویزیون، در حوزه تئاتر نیز فعالیت داشته و در کنسرت نمایش پرمخاطب «سی» نیز ایفای نقش کرده است. فیلمهای سینمایی چهارراه استانبول ، بارکد ، آتش بس ۲ ، پل چوبی و ایده اصلی ، تعدادی از فیلمهای متعددی هستند که بهرام رادان در آنها ایفای نقش کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جواد عزتی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جواد عزتی را میتوان یکی از پدیدههای جوان سینمای ایران دانست. جواد عزتی متولد سال ۱۳۶۰ در تهران و فارغالتحصیل تئاتر از هنرستان سوره است. فعالیت حرفهای از سال ۱۳۷۵ و در زمینه تئاتر شروع و در سال ۱۳۸۱ برای اولین بار وارد عرصه بازیگری تلویزیونی شد. او در سریالهای طنز خانگی مرد هزار چهره ، چهار دیواری و دردسرهای عظیم ایفای نقش کرده و با بازی درخشان خود در کنار رضا عطاران در فیلم هزارپا توانست جلوه جدیدی از هنر بازیگری خود را به نمایش بگذارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جواد عزتی همزمان که میتواند به خوبی نقشهای طنز را بازی کند و باعث لبخند برلب مخاطبین شود، در نقشهای کاملا جدی نیز بسیار خوب ظاهر میشود و از نمونه بازیهای جدی او میتوان به فیلمهای لاتاری ، رد خون و جاندار اشاره کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "همه چیز درباره سریال زخم کاری + نقد و بررسی",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d8%b3%d8%b1%db%8c%d8%a7%d9%84-%d8%b2%d8%ae%d9%85-%da%a9%d8%a7%d8%b1%db%8c/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "مرور کارنامه بازیگری جواد عزتی | لب مرز",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%da%a9%d8%a7%d8%b1%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%d8%a8%d8%a7%d8%b2%db%8c%da%af%d8%b1%db%8c-%d8%ac%d9%88%d8%a7%d8%af-%d8%b9%d8%b2%d8%aa%db%8c/"
},
{
"type": "p",
"text": "خسرو شکیبایی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "زندهیاد خسرو شکیبایی ، بازیگر سینما، تئاتر، تلویزیون و دوبلور سینمای ایران بود که در سال ۱۳۲۳ در شهر تهران چشم به جهان گشود و در سال ۱۳۸۷ و در سن ۶۴ سالگی دیده بر جهان فرو بست. صدای جادویی این بازیگر توانا، یکی از ویژگیهای منحصر به فرد او بود که احتمالا دکلمه تیتراژ سریال تلویزیونی خانه سبز و شنیدن جملهی «خونه هرچی که باشه، باید سبز باشه» بتواند شگفتانگیز بودن صدای زندهیاد خسرو شکیبایی را به خاطر شما بیاورد.",
"ref": "https://www.filimo.com/crew/%D8%AE%D8%B3%D8%B1%D9%88-%D8%B4%DA%A9%DB%8C%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DB%8C"
},
{
"type": "p",
"text": "زندهیاد خسرو شکیبایی تا سالها تنها در حوزه تئاتر و دوبله فعالیت داشت و فعالیت حرفهای او در حوزه سینما با بازی در فیلم خط قرمز مسعود کیمیایی آغاز شد، پس از آن در فیلمهای زیادی از جمله هامون ، کاغذ بیخط و حکم ایفای نقش کرد و درخشش او در فیلم سینمایی هامون ، یکی از ماندگارترین بازیهای این هنرمند سینما و تلویزیون ایران است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پرویز پرستویی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پرویز پرستویی ، متولد سال ۱۳۳۴ یکی از برجستهترین بازیگران سینمای ایران که با دریافت چهار سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد در جشنوارههای فجر، در میان بازیگران ایرانی رکورددار است. فعالیت هنری پرویز پرستویی از سال ۱۳۴۸ و با همکاری گروه بهرام بیضایی آغاز شد و تا کنون ادامه دارد، جالب است بدانید پرویز پرستویی پیش از فعالیت هنری خود و در سن ۲۶ به منشیگری در دادگستری تهران مشغول شده بود، اما عشق به بازیگری و تئاتر او را از ادامه راه در عرصه شغل اداری و دولتی بازداشت.",
"ref": "https://www.filimo.com/crew/%D9%BE%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%B2-%D9%BE%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D9%88%DB%8C%DB%8C"
},
{
"type": "p",
"text": "تعداد فیلمهای سینماییای که این بازیگر مطرح سینما و تلویزیون بازی کرده و در تک تک این فیلمها درخشیده است کم نیستند و از میان آنها میتوان به فیلم جدید مطرب ، قاتل اهلی ، بادیگارد و فیلم طنز مارمولک اشاره کرد. فیلم طنز مارمولک ، یکی از برجستهترین فیلمهای سینمایی طنز سینمایی ایران پس از انقلاب است.",
"ref": null
}
] | null |
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | گلدن گلوب ۲۰۲۰؛ چه کسانی با دست پُر به خانه برگشتند؟ | [
{
"type": "p",
"text": "«بهترین فیلم درام» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «۱۹۱۷»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «مرد ایرلندی» با عنوان اصلی «The Irishman»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «جوکر» با عنوان اصلی «Joker»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «داستان ازدواج» با عنوان اصلی «Marriage Story»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «دو پاپ» با عنوان اصلی «The Two Popes»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : «۱۹۱۷»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "• درباره فیلم «۱۹۱۷» بیشتر بخوانید.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-1917/"
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین فیلم موزیکال یا کمدی» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «روزی روزگاری در هالیوود» با عنوان اصلی «Once Upon a Time in Hollywood»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «دولمایت اسم من است» با عنوان اصلی «Dolemite Is My Name»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «خرگوش جوجو» با عنوان اصلی «Jojo Rabbit»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «چاقوکشی» با عنوان اصلی «Knives Out»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «راکتمن» با عنوان اصلی «Rocketman»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : «روزی روزگاری در هالیوود»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "• درباره فیلم «روزی روزگاری در هالیوود» بیشتر بخوانید.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d9%87%d8%a7%d9%84%db%8c%d9%88%d9%88%d8%af/"
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین بازیگر مرد فیلم درام» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• کریستین بیل برای نقش کن مایلز در فیلم «فورد در برابر فراری» با عنوان اصلی «Ford v. Ferrari»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• واکین فینیکس برای نقش جوکر در فیلم «جوکر»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• آنتونیو باندراس برای نقش سالوادور مالو در فیلم «درد و شکوه» با عنوان اصلی «Pain and Glory»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• آدام درایور برای نقش چارلی باربر در فیلم «داستان ازدواج»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• جاناتان پرایس برای نقش پاپ فرانسیس در فیلم «دو پاپ»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : واکین فینیکس برای نقش جوکر در فیلم «جوکر»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "• درباره فیلم «جوکر» بیشتر بخوانید.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/joker/"
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین بازیگر زن فیلم درام» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• رنی زلوگر برای نقش جودی گارلند در فیلم «جودی» با عنوان اصلی «Judy»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• سینتیا اریوو برای نقش هریت تابمن در فیلم «هریت» با عنوان اصلی «Harriet»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• اسکارلت جوهانسون برای نقش نیکول باربر در فیلم «داستان ازدواج»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• سورشا رونان برای نقش جو مارچ در فیلم «زنان کوچک» با عنوان اصلی «Little Women»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• شارلیز ترون برای نقش میگن کلی در فیلم «بامبشل» با عنوان اصلی «Bombshell»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : رنی زلوگر برای نقش جودی گارلند در فیلم «جودی»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "• درباره فیلم «جودی» بیشتر بخوانید.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d8%ac%d9%88%d8%af%db%8c/"
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین بازیگر مرد فیلم موزیکال یا کمدی» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• تارون اجرتون برای نقش التون جان در فیلم «راکتمن»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• دنیل کریگ برای نقش بنوئه بلان در فیلم «چاقوکشی»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• رومن گریفین دیویس برای نقش جوجو بتسلر در فیلم «خرگوش جوجو»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• لئوناردو دیکاپریو برای نقش ریک دالتون در فیلم «روزی روزگاری در هالیوود»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• ادی مورفی برای نقش رودی ری مور در فیلم «دولمایت اسم من است»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : تارون اجرتون برای نقش التون جان در فیلم «راکتمن»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین بازیگر زن فیلم موزیکال یا کمدی» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• آکوافینا برای نقش بیلی وانگ در فیلم «وداع» با عنوان اصلی «The Farewell»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• آنا د آرماس برای نقش مارتا کابررا در فیلم «چاقوکشی»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• کیت بلانشت برای نقش برنادت فاکس در فیلم «کجا رفتی برنادت» با عنوان اصلی «Where’d You Go, Bernadette»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• بنی فلداستین برای نقش مالی دیویدسون در فیلم «بوک اسمارت» با عنوان اصلی «Booksmart»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• اما تامپسون برای نقش کاترین نیوبری در فیلم «آخر شب» با عنوان اصلی «Late Night»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : آکوافینا برای نقش بیلی وانگ در فیلم «وداع»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "• درباره فیلم «وداع» بیشتر بخوانید.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d9%88%d8%af%d8%a7%d8%b9/"
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین بازیگر نقش مکمل مرد فیلم درام» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• برد پیت برای نقش کلیف بوث در فیلم «روزی روزگاری در هالیوود»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• تام هنکس برای نقش فرد راجرز در فیلم «روزی زیبا در محله» با عنوان اصلی «A Beautiful Day in the Neighborhood»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• آنتونی هاپکینز برای نقش بندیکت شانزدهم در فیلم «دو پاپ»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• آل پاچینو برای نقش جیمی هوفا در فیلم «مرد ایرلندی»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• جو پشی برای فیلم نقش راسل بوفالینو در «مرد ایرلندی»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : برد پیت برای نقش کلیف بوث در فیلم «روزی روزگاری در هالیوود»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین بازیگر نقش مکمل زن فیلم درام» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• لورا درن برای نقش نورا فنشاو در فیلم «داستان ازدواج»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• کتی بیتس برای نقش باربارا بوبی جول در فیلم «ریچارد جول» با عنوان اصلی «Richard Jewell»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• آنت بنینگ برای نقش داین فاینستاین در فیلم «گزارش» با عنوان اصلی «The Report»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• جنیفر لوپز برای نقش رومن وگا در فیلم «شیادان» باعنوان اصلی «Hustlers»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• مارگو رابی برای نقش کایلا پاسپیسیل در فیلم «بامبشل»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : لورا درن برای نقش نورا فنشاو در فیلم «داستان ازدواج»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین کارگردانی» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• سم مندس برای فیلم «۱۹۱۷»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• بونگ جون-هو برای فیلم «انگل» با عنوان اصلی «Parasite»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• تاد فلیپس برای فیلم «جوکر»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• مارتین اسکورسیزی برای فیلم «مرد ایرلندی»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• کوئنتین تارانتینو برای فیلم «روزی روزگاری در هالیوود»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : سم مندس برای فیلم «۱۹۱۷»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین فیلمنامه» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• کوئنتین تارانتینو برای فیلمنامه «روزی روزگاری در هالیوود»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• نوآ بامباک برای فیلم «داستان ازدواج»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• بونگ جون-هو و هان جین-وون برای فیلم «انگل»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• آنتونی مککارتن برای فیلم «دو پاپ»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• استیون زایلیان برای فیلم «مرد ایرلندی»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : کوئنتین تارانتینو برای فیلمنامه «روزی روزگاری در هالیوود»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین موسیقی» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• هیلدور گودنادوتیر برای فیلم «جوکر»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• الکساندر دسپلا برای فیلم «زنان کوچک»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• رندی نیومن برای فیلم «داستان ازدواج»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• توماس نیومن برای فیلم «۱۹۱۷»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• دانیل پمبرتن برای فیلم «بروکلین بیمادر» با عنوان اصلی «Motherless Brooklyn»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : هیلدور گودنادوتیر برای فیلم «جوکر»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین ترانه غیراقتباسی» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• ترانه «(من میخوام…) دوباره دوستم داشته باش» کاری از التون جان و برنی تاپین – فیلم «راکتمن»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• ترانه «اشباح زیبا» کاری از اندرو لوید وبر و تیلور سوئیفت – فیلم «گربهها» با عنوان اصلی «The Cats»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• ترانه «بهسوی ناشناخته» کاری از کریستن اندرسون-لوپز و رابرت لوپز – فیلم «منجمد ۲» با عنوان اصلی «Frozen 2»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• ترانه «اسپیریت» کاری از بیانسه ، تیموتی مکنزی و ایلیا سلمانزاده – فیلم «شیرشاه» با عنوان اصلی «The Lion King»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• ترانه «بلند شو» کاری از جاشوا برین کمپبل و سینتیا اروینو – فیلم «هریت»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : ترانه «(من میخوام…) دوباره دوستم داشته باش» کاری از التون جان و برنی تاپین – فیلم «راکتمن»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین پویانمایی» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «لینک گمشده» با عنوان اصلی «Missing Link»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «منجمد ۲»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم: دنیای پنهان» با عنوان اصلی «How to Train Your Dragon: The Hidden World»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «شیرشاه»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «داستان اسباببازی ۴» با عنوان اصلی «Toy Story 4»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : «لینک گمشده»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "• درباره انیمیشن «لینک گمشده» بیشتر بخوانید.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%86%d9%82%d8%af-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d9%84%db%8c%d9%86%da%a9-%da%af%d9%85%d8%b4%d8%af%d9%87/"
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین فیلم خارجیزبان» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «انگل» محصول کشور کره جنوبی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «وداع» محصول کشور ایالات متحده آمریکا به زبان ماندارین",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «بینوایان» با عنوان اصلی «Les Misérables» محصول کشور فرانسه",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «درد و شکوه» محصول کشور اسپانیا",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «پرتره یک بانو در آتش» با عنوان اصلی «Portrait of a Lady on Fire» محصول کشور فرانسه",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : «انگل» محصول کشور کره جنوبی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین مجموعه تلویزیونی درام» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «وراثت» با عنوان اصلی «Succession»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «دروغهای کوچک بزرگ» با عنوان اصلی «Big Little Lies»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «تاج» با عنوان اصلی «The Crown»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «کشتن ایو» با عنوان اصلی «Killing Eve»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «برنامه صبحگاهی» با عنوان اصلی «The Morning Show»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : «وراثت»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین مجموعه تلویزیونی موزیکال یا کمدی» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «فلیبگ» با عنوان اصلی «Fleabag»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «بری» با عنوان اصلی «Barry»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «روش کامینسکی» با عنوان اصلی «The Kominsky Method»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «خانم میزل شگفتانگیز» با عنوان اصلی «The Marvelous Mrs. Maisel»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «سیاستمدار» با عنوان اصلی «The Politician»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : «فلیبگ»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین بازیگر مرد مجموعه تلویزیونی درام» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• برایان کاکس برای نقش لوگان روی در سریال «وراثت»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• کیت هرینگتون برای نقش جان اسنو در سریال «بازی تاجوتخت» با عنوان اصلی «Game of Thrones»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• رامی ملک برای نقش الیوت الدرسون در سریال «آقای ربات» با عنوان اصلی «Mr. Robot»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• توبیاس منزیس برای نقش شاهزاده فیلیپ ، دوک ادینبرو در سریال «تاج»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• بیلی پورتر برای نقش پری تل در سریال «ژست» با عنوان اصلی «Pose»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : برایان کاکس برای نقش لوگان روی در سریال «وراثت»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین بازیگر زن مجموعه تلویزیونی درام» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• الیویا کلمن برای نقش الیزابت دوم در سریال «تاج»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• جنیفر آنیستون برای نقش الکس لیوی در سریال «برنامه صبحگاهی»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• جودی کومر برای نقش اوکسانا استانکوا / ویلانل در سریال «کشتن ایو»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• نیکول کیدمن برای نقش سلست رایت در سریال «دروغهای کوچک بزرگ»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• ریس ویترسپون برای نقش بردلی جکسن در سریال «برنامه صبحگاهی»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : الیویا کلمن برای نقش الیزابت دوم در سریال «تاج»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین بازیگر مرد مجموعه تلویزیونی کمدی یا موزیکال» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• رامی یوسف برای نقش رامی حسن در سریال «رامی» با عنوان اصلی «Ramy»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• مایکل داگلاس برای نقش سندی کامینسکی در سریال «روش کامینسکی»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• بیل هیدر برای نقش بری برکمن / بری بلاک در سریال « بری»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• بن پلت برای نقش پایتون هوبرت در سریال «سیاستمدار»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• پل راد برای نقش مایلز الیوت / نسخه شبیهسازیشده مایلز الیوت در سریال «زندگی با خود» با عنوان اصلی «Living with Yourself»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : رامی یوسف برای نقش رامی حسن در سریال «رامی»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین بازیگر زن مجموعه تلویزیونی کمدی یا موزیکال» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• فیبی والر-بریج برای نقش فلیبگ در سریال «فلیبگ»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• کریستینا اپلگیت برای نقش جن هاردینگ در سریال «مرده از نظر من» با عنوان اصلی «Dead to Me»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• ریچل بروزناهان برای نقش میریام میچ میزل در سریال «خانم میزل شگفتانگیز»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• کیرستن دانست برای نقش کریستال استابز در سریال «درباره خداشدن در مرکز فلوریدا» با عنوان اصلی «On Becoming a God in Central Florida»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• ناتاشا لیون برای نقش نادیا وولوکو در سریال «عروسک روسی» با عنوان اصلی «Russian Doll»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : فیبی والر-بریج برای نقش فلیبگ در سریال «فلیبگ»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین بازیگر مرد مجموعه تلویزیونی کوتاه یا فیلم تلویزیونی» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• راسل کرو برای نقش راجر ایلز در «بلندترین صدا» با عنوان اصلی «The Loudest Voice»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• کریستوفر ابوت برای نقش کاپیتان جان یوساریان در «تبصره۲۲» با عنوان اصلی «Catch-22»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• ساشا بارون کوهن برای نقش الی کوهن در «جاسوس» با عنوان اصلی «The Spy»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• جرد هریس برای نقش والری لگاسف در «چرنوبیل» با عنوان اصلی «Chernobyl»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• سم راکول برای نقش باب فاسی در «فاسی/وردون» با عنوان اصلی «Fosse/Verdon»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : راسل کرو برای نقش راجر ایلز در «بلندترین صدا»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین بازیگر زن مجموعه تلویزیونی کوتاه یا فیلم تلویزیونی» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• میشل ویلیامز برای نقش گوئن وردون در «فاسی/وردون»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• کیتلین دیور برای نقش ماری ادلر در «باورنکردنی» با عنوان اصلی «Unbelievable»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• جوئی کینگ برای نقش جیپسی رز بلانچارد در «تظاهر» با عنوان اصلی «The Act»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• هلن میرن برای نقش کاترین دوم روسیه در «کاترین کبیر» با عنوان اصلی «Catherine the Great»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• مریت ویور برای نقش کاراگاه کارن دوال در «باورنکردنی»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : میشل ویلیامز برای نقش گوئن وردون در «فاسی/وردون»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین بازیگر نقش مکمل مرد مجموعه تلویزیونی کوتاه یا فیلم تلویزیونی» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• استلان اسکارشگورد برای نقش بوریس شربینا در «چرنوبیل»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• آلن آرکین برای نقش نورمن نیولندر در «روش کامینسکی»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• کیرن کالکین برای نقش رومن روی در «وراثت»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• اندرو اسکات برای نقش کشیش در «فلیبگ»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• هنری وینکلر برای نقش جین کوزینو در «بری»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : استلان اسکارشگورد برای نقش بوریس شربینا در «چرنوبیل»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین بازیگر نقش مکمل زن مجموعه تلویزیونی کوتاه یا فیلم تلویزیونی» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• پاتریشا آرکت برای نقش دی دی بلانچارد در «تظاهر»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• هلنا بونهام کارتر برای نقش شاهدخت مارگارت در «تاج»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• تونی کولت برای نقش کاراگاه گریس راسموسن در «باورنکردنی»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• مریل استریپ برای نقش مری لوئیس رایت در«دروغهای کوچک بزرگ»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• امیلی واتسون برای نقش اولانا خومیوک در «چرنوبیل»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : پاتریشا آرکت برای نقش دی دی بلانچارد در «تظاهر»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین مجموعه تلویزیونی کوتاه یا فیلم تلویزیونی» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «چرنوبیل»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «تبصره۲۲»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «فاسی/وردون»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «بلندترین صدا»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «باورنکردنی»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : «چرنوبیل»",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Golden Globes",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | گلدن گلوب ۲۰۲۰؛ چه کسانی با دست پُر به خانه برگشتند؟ | [
{
"type": "p",
"text": "«بهترین فیلم درام» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «۱۹۱۷»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «مرد ایرلندی» با عنوان اصلی «The Irishman»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «جوکر» با عنوان اصلی «Joker»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «داستان ازدواج» با عنوان اصلی «Marriage Story»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «دو پاپ» با عنوان اصلی «The Two Popes»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : «۱۹۱۷»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "• درباره فیلم «۱۹۱۷» بیشتر بخوانید.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-1917/"
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین فیلم موزیکال یا کمدی» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «روزی روزگاری در هالیوود» با عنوان اصلی «Once Upon a Time in Hollywood»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «دولمایت اسم من است» با عنوان اصلی «Dolemite Is My Name»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «خرگوش جوجو» با عنوان اصلی «Jojo Rabbit»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «چاقوکشی» با عنوان اصلی «Knives Out»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «راکتمن» با عنوان اصلی «Rocketman»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : «روزی روزگاری در هالیوود»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "• درباره فیلم «روزی روزگاری در هالیوود» بیشتر بخوانید.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d9%87%d8%a7%d9%84%db%8c%d9%88%d9%88%d8%af/"
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین بازیگر مرد فیلم درام» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• کریستین بیل برای نقش کن مایلز در فیلم «فورد در برابر فراری» با عنوان اصلی «Ford v. Ferrari»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• واکین فینیکس برای نقش جوکر در فیلم «جوکر»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• آنتونیو باندراس برای نقش سالوادور مالو در فیلم «درد و شکوه» با عنوان اصلی «Pain and Glory»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• آدام درایور برای نقش چارلی باربر در فیلم «داستان ازدواج»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• جاناتان پرایس برای نقش پاپ فرانسیس در فیلم «دو پاپ»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : واکین فینیکس برای نقش جوکر در فیلم «جوکر»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "• درباره فیلم «جوکر» بیشتر بخوانید.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/joker/"
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین بازیگر زن فیلم درام» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• رنی زلوگر برای نقش جودی گارلند در فیلم «جودی» با عنوان اصلی «Judy»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• سینتیا اریوو برای نقش هریت تابمن در فیلم «هریت» با عنوان اصلی «Harriet»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• اسکارلت جوهانسون برای نقش نیکول باربر در فیلم «داستان ازدواج»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• سورشا رونان برای نقش جو مارچ در فیلم «زنان کوچک» با عنوان اصلی «Little Women»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• شارلیز ترون برای نقش میگن کلی در فیلم «بامبشل» با عنوان اصلی «Bombshell»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : رنی زلوگر برای نقش جودی گارلند در فیلم «جودی»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "• درباره فیلم «جودی» بیشتر بخوانید.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d8%ac%d9%88%d8%af%db%8c/"
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین بازیگر مرد فیلم موزیکال یا کمدی» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• تارون اجرتون برای نقش التون جان در فیلم «راکتمن»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• دنیل کریگ برای نقش بنوئه بلان در فیلم «چاقوکشی»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• رومن گریفین دیویس برای نقش جوجو بتسلر در فیلم «خرگوش جوجو»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• لئوناردو دیکاپریو برای نقش ریک دالتون در فیلم «روزی روزگاری در هالیوود»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• ادی مورفی برای نقش رودی ری مور در فیلم «دولمایت اسم من است»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : تارون اجرتون برای نقش التون جان در فیلم «راکتمن»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین بازیگر زن فیلم موزیکال یا کمدی» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• آکوافینا برای نقش بیلی وانگ در فیلم «وداع» با عنوان اصلی «The Farewell»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• آنا د آرماس برای نقش مارتا کابررا در فیلم «چاقوکشی»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• کیت بلانشت برای نقش برنادت فاکس در فیلم «کجا رفتی برنادت» با عنوان اصلی «Where’d You Go, Bernadette»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• بنی فلداستین برای نقش مالی دیویدسون در فیلم «بوک اسمارت» با عنوان اصلی «Booksmart»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• اما تامپسون برای نقش کاترین نیوبری در فیلم «آخر شب» با عنوان اصلی «Late Night»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : آکوافینا برای نقش بیلی وانگ در فیلم «وداع»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "• درباره فیلم «وداع» بیشتر بخوانید.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d9%88%d8%af%d8%a7%d8%b9/"
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین بازیگر نقش مکمل مرد فیلم درام» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• برد پیت برای نقش کلیف بوث در فیلم «روزی روزگاری در هالیوود»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• تام هنکس برای نقش فرد راجرز در فیلم «روزی زیبا در محله» با عنوان اصلی «A Beautiful Day in the Neighborhood»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• آنتونی هاپکینز برای نقش بندیکت شانزدهم در فیلم «دو پاپ»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• آل پاچینو برای نقش جیمی هوفا در فیلم «مرد ایرلندی»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• جو پشی برای فیلم نقش راسل بوفالینو در «مرد ایرلندی»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : برد پیت برای نقش کلیف بوث در فیلم «روزی روزگاری در هالیوود»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین بازیگر نقش مکمل زن فیلم درام» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• لورا درن برای نقش نورا فنشاو در فیلم «داستان ازدواج»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• کتی بیتس برای نقش باربارا بوبی جول در فیلم «ریچارد جول» با عنوان اصلی «Richard Jewell»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• آنت بنینگ برای نقش داین فاینستاین در فیلم «گزارش» با عنوان اصلی «The Report»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• جنیفر لوپز برای نقش رومن وگا در فیلم «شیادان» باعنوان اصلی «Hustlers»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• مارگو رابی برای نقش کایلا پاسپیسیل در فیلم «بامبشل»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : لورا درن برای نقش نورا فنشاو در فیلم «داستان ازدواج»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین کارگردانی» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• سم مندس برای فیلم «۱۹۱۷»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• بونگ جون-هو برای فیلم «انگل» با عنوان اصلی «Parasite»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• تاد فلیپس برای فیلم «جوکر»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• مارتین اسکورسیزی برای فیلم «مرد ایرلندی»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• کوئنتین تارانتینو برای فیلم «روزی روزگاری در هالیوود»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : سم مندس برای فیلم «۱۹۱۷»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین فیلمنامه» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• کوئنتین تارانتینو برای فیلمنامه «روزی روزگاری در هالیوود»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• نوآ بامباک برای فیلم «داستان ازدواج»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• بونگ جون-هو و هان جین-وون برای فیلم «انگل»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• آنتونی مککارتن برای فیلم «دو پاپ»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• استیون زایلیان برای فیلم «مرد ایرلندی»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : کوئنتین تارانتینو برای فیلمنامه «روزی روزگاری در هالیوود»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین موسیقی» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• هیلدور گودنادوتیر برای فیلم «جوکر»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• الکساندر دسپلا برای فیلم «زنان کوچک»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• رندی نیومن برای فیلم «داستان ازدواج»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• توماس نیومن برای فیلم «۱۹۱۷»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• دانیل پمبرتن برای فیلم «بروکلین بیمادر» با عنوان اصلی «Motherless Brooklyn»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : هیلدور گودنادوتیر برای فیلم «جوکر»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین ترانه غیراقتباسی» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• ترانه «(من میخوام…) دوباره دوستم داشته باش» کاری از التون جان و برنی تاپین – فیلم «راکتمن»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• ترانه «اشباح زیبا» کاری از اندرو لوید وبر و تیلور سوئیفت – فیلم «گربهها» با عنوان اصلی «The Cats»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• ترانه «بهسوی ناشناخته» کاری از کریستن اندرسون-لوپز و رابرت لوپز – فیلم «منجمد ۲» با عنوان اصلی «Frozen 2»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• ترانه «اسپیریت» کاری از بیانسه ، تیموتی مکنزی و ایلیا سلمانزاده – فیلم «شیرشاه» با عنوان اصلی «The Lion King»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• ترانه «بلند شو» کاری از جاشوا برین کمپبل و سینتیا اروینو – فیلم «هریت»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : ترانه «(من میخوام…) دوباره دوستم داشته باش» کاری از التون جان و برنی تاپین – فیلم «راکتمن»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین پویانمایی» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «لینک گمشده» با عنوان اصلی «Missing Link»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «منجمد ۲»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم: دنیای پنهان» با عنوان اصلی «How to Train Your Dragon: The Hidden World»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «شیرشاه»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «داستان اسباببازی ۴» با عنوان اصلی «Toy Story 4»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : «لینک گمشده»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "• درباره انیمیشن «لینک گمشده» بیشتر بخوانید.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%86%d9%82%d8%af-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d9%84%db%8c%d9%86%da%a9-%da%af%d9%85%d8%b4%d8%af%d9%87/"
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین فیلم خارجیزبان» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «انگل» محصول کشور کره جنوبی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «وداع» محصول کشور ایالات متحده آمریکا به زبان ماندارین",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «بینوایان» با عنوان اصلی «Les Misérables» محصول کشور فرانسه",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «درد و شکوه» محصول کشور اسپانیا",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «پرتره یک بانو در آتش» با عنوان اصلی «Portrait of a Lady on Fire» محصول کشور فرانسه",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : «انگل» محصول کشور کره جنوبی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین مجموعه تلویزیونی درام» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «وراثت» با عنوان اصلی «Succession»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «دروغهای کوچک بزرگ» با عنوان اصلی «Big Little Lies»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «تاج» با عنوان اصلی «The Crown»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «کشتن ایو» با عنوان اصلی «Killing Eve»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «برنامه صبحگاهی» با عنوان اصلی «The Morning Show»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : «وراثت»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین مجموعه تلویزیونی موزیکال یا کمدی» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «فلیبگ» با عنوان اصلی «Fleabag»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «بری» با عنوان اصلی «Barry»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «روش کامینسکی» با عنوان اصلی «The Kominsky Method»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «خانم میزل شگفتانگیز» با عنوان اصلی «The Marvelous Mrs. Maisel»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «سیاستمدار» با عنوان اصلی «The Politician»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : «فلیبگ»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین بازیگر مرد مجموعه تلویزیونی درام» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• برایان کاکس برای نقش لوگان روی در سریال «وراثت»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• کیت هرینگتون برای نقش جان اسنو در سریال «بازی تاجوتخت» با عنوان اصلی «Game of Thrones»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• رامی ملک برای نقش الیوت الدرسون در سریال «آقای ربات» با عنوان اصلی «Mr. Robot»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• توبیاس منزیس برای نقش شاهزاده فیلیپ ، دوک ادینبرو در سریال «تاج»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• بیلی پورتر برای نقش پری تل در سریال «ژست» با عنوان اصلی «Pose»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : برایان کاکس برای نقش لوگان روی در سریال «وراثت»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین بازیگر زن مجموعه تلویزیونی درام» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• الیویا کلمن برای نقش الیزابت دوم در سریال «تاج»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• جنیفر آنیستون برای نقش الکس لیوی در سریال «برنامه صبحگاهی»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• جودی کومر برای نقش اوکسانا استانکوا / ویلانل در سریال «کشتن ایو»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• نیکول کیدمن برای نقش سلست رایت در سریال «دروغهای کوچک بزرگ»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• ریس ویترسپون برای نقش بردلی جکسن در سریال «برنامه صبحگاهی»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : الیویا کلمن برای نقش الیزابت دوم در سریال «تاج»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین بازیگر مرد مجموعه تلویزیونی کمدی یا موزیکال» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• رامی یوسف برای نقش رامی حسن در سریال «رامی» با عنوان اصلی «Ramy»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• مایکل داگلاس برای نقش سندی کامینسکی در سریال «روش کامینسکی»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• بیل هیدر برای نقش بری برکمن / بری بلاک در سریال « بری»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• بن پلت برای نقش پایتون هوبرت در سریال «سیاستمدار»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• پل راد برای نقش مایلز الیوت / نسخه شبیهسازیشده مایلز الیوت در سریال «زندگی با خود» با عنوان اصلی «Living with Yourself»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : رامی یوسف برای نقش رامی حسن در سریال «رامی»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین بازیگر زن مجموعه تلویزیونی کمدی یا موزیکال» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• فیبی والر-بریج برای نقش فلیبگ در سریال «فلیبگ»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• کریستینا اپلگیت برای نقش جن هاردینگ در سریال «مرده از نظر من» با عنوان اصلی «Dead to Me»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• ریچل بروزناهان برای نقش میریام میچ میزل در سریال «خانم میزل شگفتانگیز»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• کیرستن دانست برای نقش کریستال استابز در سریال «درباره خداشدن در مرکز فلوریدا» با عنوان اصلی «On Becoming a God in Central Florida»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• ناتاشا لیون برای نقش نادیا وولوکو در سریال «عروسک روسی» با عنوان اصلی «Russian Doll»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : فیبی والر-بریج برای نقش فلیبگ در سریال «فلیبگ»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین بازیگر مرد مجموعه تلویزیونی کوتاه یا فیلم تلویزیونی» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• راسل کرو برای نقش راجر ایلز در «بلندترین صدا» با عنوان اصلی «The Loudest Voice»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• کریستوفر ابوت برای نقش کاپیتان جان یوساریان در «تبصره۲۲» با عنوان اصلی «Catch-22»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• ساشا بارون کوهن برای نقش الی کوهن در «جاسوس» با عنوان اصلی «The Spy»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• جرد هریس برای نقش والری لگاسف در «چرنوبیل» با عنوان اصلی «Chernobyl»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• سم راکول برای نقش باب فاسی در «فاسی/وردون» با عنوان اصلی «Fosse/Verdon»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : راسل کرو برای نقش راجر ایلز در «بلندترین صدا»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین بازیگر زن مجموعه تلویزیونی کوتاه یا فیلم تلویزیونی» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• میشل ویلیامز برای نقش گوئن وردون در «فاسی/وردون»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• کیتلین دیور برای نقش ماری ادلر در «باورنکردنی» با عنوان اصلی «Unbelievable»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• جوئی کینگ برای نقش جیپسی رز بلانچارد در «تظاهر» با عنوان اصلی «The Act»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• هلن میرن برای نقش کاترین دوم روسیه در «کاترین کبیر» با عنوان اصلی «Catherine the Great»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• مریت ویور برای نقش کاراگاه کارن دوال در «باورنکردنی»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : میشل ویلیامز برای نقش گوئن وردون در «فاسی/وردون»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین بازیگر نقش مکمل مرد مجموعه تلویزیونی کوتاه یا فیلم تلویزیونی» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• استلان اسکارشگورد برای نقش بوریس شربینا در «چرنوبیل»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• آلن آرکین برای نقش نورمن نیولندر در «روش کامینسکی»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• کیرن کالکین برای نقش رومن روی در «وراثت»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• اندرو اسکات برای نقش کشیش در «فلیبگ»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• هنری وینکلر برای نقش جین کوزینو در «بری»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : استلان اسکارشگورد برای نقش بوریس شربینا در «چرنوبیل»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین بازیگر نقش مکمل زن مجموعه تلویزیونی کوتاه یا فیلم تلویزیونی» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• پاتریشا آرکت برای نقش دی دی بلانچارد در «تظاهر»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• هلنا بونهام کارتر برای نقش شاهدخت مارگارت در «تاج»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• تونی کولت برای نقش کاراگاه گریس راسموسن در «باورنکردنی»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• مریل استریپ برای نقش مری لوئیس رایت در«دروغهای کوچک بزرگ»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• امیلی واتسون برای نقش اولانا خومیوک در «چرنوبیل»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : پاتریشا آرکت برای نقش دی دی بلانچارد در «تظاهر»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بهترین مجموعه تلویزیونی کوتاه یا فیلم تلویزیونی» گلدن گلوب ۲۰۲۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نامزدها :",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «چرنوبیل»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «تبصره۲۲»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «فاسی/وردون»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «بلندترین صدا»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "• «باورنکردنی»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برنده : «چرنوبیل»",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Golden Globes",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نگاهی به فیلم «جواهرات تراشنخورده»؛ بازی باشکوه آدام سندلر | [
{
"type": "p",
"text": "انتخاب هیچکس بهاندازه آدام سندلر بهعنوان نامزد جایزه اسکار حیرتآور نخواهد بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "خواب نمیبینید؛ بازیگر فیلمهای «بیلی مدیسون»، «آقای دیدز»، «هپی گیلمور»، شخصیت رابی هارت فیلم «خواننده عروسی» و فردی که آهنگ «The Hanukkah Song» را خواند، بهترین اجرای کارنامه بازیگریاش را در فیلم «جواهرات تراشنخورده» به نمایش گذاشته است؛ یک فیلم جدید در ژانر کمدی و جنایی که توسط بن و جاشوا سفدی نوشته و کارگردانی شده است. در فیلیمو شات نگاهی داریم به فیلم « جواهرات تراش نخورده » و بازی آدام سندلر در آن.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d8%ac%d9%88%d8%a7%d9%87%d8%b1%d8%a7%d8%aa-%d8%aa%d8%b1%d8%a7%d8%b4-%d9%86%d8%ae%d9%88%d8%b1%d8%af%d9%87/"
},
{
"type": "p",
"text": "غیرممکن به حقیقت پیوسته است؛ چون سندلر در این فیلم باشکوه بازی میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این فیلم، یک تغییر ناگهانی و شبیه چیزی نیست که هنگام تماشای رابین ویلیامز در نقش یک شخصیت خطرناک در فیلم «عکس یکساعته» یا جیم کری در نقش یک پلیس در فیلم «جنایتهای تاریک» احساس میکنیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "موضوع بهسادگی از این قرار است که سندلر درنهایت فیلمی را پیدا کرده که با استعداد شگفتانگیز او تناسب دارد و به خوبی از عهده بازی در آن برمیآید؛ یعنی بازی در نقش یک دلال جواهر نفرتانگیز نیویورکی که تمام زندگیاش یک تصمیم اشتباه بزرگ است. این دلال جواهر، هاوارد نام دارد و مانند یک شهردار شیکاگویی پایبند به مسائل اخلاقی است. او در فروشگاه خود در میدتاون منهتن، اغلب اوقات جواهرات را به قیمت بالا به افراد مشهوری مانند کوین گارنت (ستاره بازنشسته بسکتبال) میفروشد. هاوارد ، در سال ۲۰۱۲ یک محموله از آفریقا دریافت میکند: یک عقیق سیاه کمیاب، با تهرنگهای رنگینکمانی که عقیده دارد میلیونها دلار میارزد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این جواهر، جادویی خاص در خود دارد. گارنت با نگاه به این سنگ درخشنده مبهوت میشود. ستاره تیم بوستون سلتیک از هاوارد درخواست میکند که این جواهر فریبنده را به او دهد تا برایش در مسابقه آینده خوششناسی بیاورد. هاوارد با اینکار موافقت است و عقیق سیاه را موقتا با انگشتر قهرمانی گارنت عوض میکند؛ آنها قرار میگذارند که مدتی بعد، هاوارد یک حراج جواهرات برگزار کند و این بازیکن معروف بسکتبال، عقیق سیاه را بخرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اما داستان به همین سادگی نیست. هاوارد به اشخاص زیادی پول فراوانی بدهکار است. او که قصد دارد بدهیهای خود را بپردازد و کشته نشود، انگشتر گارنت را گرو میگذارد و با پول آن، به این امید قمار میکند که مبلغ زیادی برنده شود تا حلقه را پس بگیرد و همچنین بدهیهای خودش را پرداخت کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کارگردانان فیلم و سندلر تمامی این رویدادها را به شکل یک تریلر با تنش بالا به تصویر میکشند. فیلمنامه بسیار هوشمندانه است، مدتزمان مناسبی دارد و هر شخصیت بهویژه زنان داخل فیلم، به شکلی بهیادماندنی پردازش شدهاند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ایدینا منزل ، نقش همسر رنجکشیده هاوارد به نام دینا را بازی میکند که مسئولیت اداره خانواده را در لانگ آیلند بر عهده دارد؛ درحالیکه هاوارد مشغول خوشگذرانی با دستیار جوانش یعنی جولیا ( جولیا فاکس ) در آپارتمان مجردی خود در نیویورک است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هر دو کاراکتر زن داخل فیلم، به شکل خوشایندی آزاردهنده هستند؛ در یکی از سکانسها، منزل که عصبانی شده است به نحوی داخل چشمان سندلر نگاه میکند که بیننده را شدیدا به خنده میاندازد و یک سکانس هیجانانگیز ولی فوقالعاده خندهدار دیگر زمانی است که دو گردنکلفت، هاوارد را تا درون مدرسه راهنمایی فرزندش تعقیب میکنند؛ جایی که فرزند او، مشغول بازی در یک نمایش است. شخصیت جولیا در یک باشگاه شبانه با د ویکند (خواننده معروف) آشنا میشود و تا جایی پیش میرود که ممکن است هاوارد را ناراحت کند. فیلم با تمام این سکانسهای خندهدار و دیوانهوار، نوعی شجاعت در خود دارد که نتیجه آن، سرگرمکنندگی و سکانسهای طنز است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سپس به بازی سندلر در نقش هاوارد میرسیم؛ یک شخصیت خندهدار عالی که در حد جرج کاستانزا در سریال «ساینفلد» یا اسکار مدیسون فیلم «زوج عجیب» است؛ زمانی که این بازیگر روی منبع انرژی درونیاش تمرکز میکند، اجرایی بهیادماندنی از خود بهجا میگذارد. باید از سندلر تشکر کنیم که در پروژههای ماجراجویانه هالیوود، از فیلم «جواهرات تراش نخورده» تا فیلمهایی مانند «نیکی کوچک»، تلاش چشمگیری میکند؛ شخصیت فیلم «آبدارچی»، در سال ۲۰۱۹ به یک مرد واقعی تبدیل شده است.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: New York Post",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | «گرتل و هانسل» بهزودی اکران خواهد شد | [
{
"type": "p",
"text": "وجود صحنههای ترسناک و پرهیجان در تریلر جدید «گرتل و هانسل» با عنوان اصلی «Gretel and Hansel»، خبر از ساخت این فیلم در ژانر فراطبیعی-ترسناک میدهد؛ دو بچه گمشده، یک جادوگر و بسیاری چیزهای وحشتناک دیگر!",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داستان فیلم، درباره یک خواهر و برادر به نامهای هانسل و گرتل است که بهمنظور کمک به والدین فقیرشان و برای یافتن کار و خوراک به جنگلی تاریک میروند، اما بهطور اتفاقی درگیر نقشههای شیطانی یک جادوگر میشوند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در فیلم «گرتل و هانسل» به کارگردانی آز پرکینز که بهزودی روی پرده سینماها خواهد رفت، سوفیا لیلیس و سم لیکی در نقشهای اصلی و جسیکا دیگو و آلیس کریج در نقشهای مکمل ظاهر میشوند. آز پرکینز ، هنرپیشه اهل ایالاتمتحده آمریکا و پسر آنتونی پرکینز هنرپیشه بهیادماندنی آمریکایی است که تاکنون اثر سینمایی برجستهای ارائه نکرده؛ از فیلم هایی که وی در آنها ایفای نقش داشته است میتوان به «لگالی بلاند»، «منشی» و «شش درجه جدایی» اشاره کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلمنامه «گرتل و هانسل» توسط پرکینز و راب هیز بر اساس یک داستان فولکلور آلمانی به همین نام به رشته تحریر درآمده است. این دومین فیلم لایو اکشن پس از «هانسل و گرتل: شکارچیان جادوگر» محصول سال ۲۰۱۳ است که بر اساس این فولکلور ساخته میشود. منشا اصلی این داستان، فرهنگ آلمان و نویسندگان اصلی آن، برادران گریم هستند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تریلر جدید فیلم «گرتل و هانسل» را در فیلیمو شات ببینید؛ این فیلم، در تاریخ ۳۱ ژانویه (برابر با جمعه ۱۱ بهمن ۱۳۹۸) توسط اوریون پیکچرز اکران خواهد شد.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Rolling Stone",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نقد و بررسی فیلم «بامبشل»؛ جاهطلبی کورکورانه و طغیان بلوندها در فاکس نیوز | [
{
"type": "ilink",
"text": "فیلم « بامب شل »، با دیدگاهی روشن و تندوتیز داستان زنانی را روایت میکنند که باعث سقوط مدیر ارشد و رئیس شبکه فاکس نیوز شدند. البته به بیان دقیقتر، آنها به سقوط او کمک کردند؛ زیرا ایلز در اصل توسط روپرت مرداک اخراج شد. روپرت مرداک کسی بود که در سال ۱۹۹۶ شبکه فاکس نیوز را تأسیس کرد و پس از مدتی مدیریت آن را به ایلز سپرد. از آن زمان به بعد، این شبکه به مرکزی برای صحبت از راستگرایان تبدیل شد که دریایی از چهرههای سفید و زنان عروسکوار با کفشهای پاشنهبلند را در خود جای داده بود. اکنون راجر ایلز از دنیا رفته است اما افرادی مانند او هنوز در این دنیا زندگی میکنند. در نقد فیلم «بامب شل» با فیلیمو شات همراه باشید.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "سینتیا اریوو، مریت ویور، الیسون بری و نیکول کیدمن در مینی سریال غرش",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%86%db%8c%da%a9%d9%88%d9%84-%da%a9%db%8c%d8%af%d9%85%d9%86-%d8%af%d8%b1-%d9%85%db%8c%d9%86%db%8c-%d8%b3%d8%b1%db%8c%d8%a7%d9%84-%d8%ba%d8%b1%d8%b4/"
},
{
"type": "p",
"text": "«بامبشل» به معنای یک رویداد ناخوشایند غیرمنتظره و شگفتآور است. پس با دانستن این موضوع، تقریباً میتوان متوجه شد که داستان فیلم از چه قرار است. عنوان فیلم زیرکانه انتخاب شده و زیرکی در سرتاسر فیلم جایگاه ویژهای دارد. قصه فیلم درباره چند کارمند زن است که با لبخندهای سرد و جاهطلبی آهنین، برای یک نیروی سیاسی محافظهکار کار میکنند که آزار زنان را نهادینه کرده است. چگونه میتوان فیلمی با این موضوع ساخت درحالیکه برخی از تماشاگران آن درواقع وضعیتی مشابه با راجر ایلز دارند؟ طراحی شخصیتها باید بهقدری خوب باشد که مخاطبان، آنها را بهعنوان قهرمان خود بپذیرند. خوشبختانه فیلم در انجام این کار موفق عمل کرده است. در فیلم «بامب شل» با عنوان اصلی «Bombshell» ، شارلیز ترون نقش میگن کلی و نیکول کیدمن نقش گرچن کارلسون را ایفا میکنند. در کنار آنها مارگو رابی با بازی در نقش شخصیت خیالی کایلا پاسپیسیل قلب تماشاگران را تسخیر میکند.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/%d9%86%db%8c%da%a9%d9%88%d9%84-%da%a9%db%8c%d8%af%d9%85%d9%86/"
},
{
"type": "p",
"text": "ستارههای فیلم، با استعدادهای غیرقابلتوصیف، فیلمهایی که قبلاً در آنها بازی کردهاند و اعتبار فمنیستی خود توانستهاند با زیرکی نگرش تردیدگرایانه موجود نسبت به این داستان واقعی را از میان بردارند. حتی با وجود این، کاراکترها فریبنده هستند. رسیدن به معقولیت در هالیوود بسیار دشوار است و در این فیلم، کاراکترهای میگن و گرچن با ایدئولوژی خود دستیابی به این معقولیت را پیچیده کردهاند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم از ما میخواهد و حتی شاید نیاز دارد که این کاراکترها را دوست داشته باشیم؛ شاید به همین دلیل باشد که وقتی میگن در ابتدای فیلم، با لباسی قرمز، سفید و آبیرنگ مخاطب را با شبکه فاکس نیوز آشنا میکند، مستقیماً به آنها نگاه کرده و دیوار میان خود و تماشاگران را در هم میشکند. در این صحنه میبینیم که یک مرد با صدای بلند از او تعریف و تمجید میکند و دیگری نگاهی جنسی به او میاندازد. اما میگن به راه رفتنش ادامه میدهد و سعی دارد روی کار خود متمرکز شود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "صحبت او با بیننده باعث میشود که مخاطب فوراً به بخشی از تور ویژه میگن کلی تبدیل شود. این کار باعث ایجاد صمیمیت بین فیلم و مخاطب میشود؛ حتی ممکن است این حس به شما دست دهد که بخشی از یک نقشه توطئهآمیز هستید. بنابراین هنگامی که او شروع به صحبت درباره راجر ایلز (با بازی پرنشاط جان لیسگو ) میکند، بهویژه وقتی سابقه مشاوره دادن او به ریچارد نیکسون ، رونالد ریگان و جرج اچ. دابلیو بوش مطرح میشود، شما سراپا گوش میشوید تا حرفهای میگن را بشنوید و از او میخواهید بیشتر حرف بزند. مخاطب، توسط یکی از بزرگترین ستارگان شبکه وارد جریانات داخلی آن میشود. زمانی که میگن میگوید راجر همیشه در حال تماشا است و ما نمایشگرهای نظارتی بسیاری را داخل اتاق شخصی او میبینیم، این صحنه خود گویای همهچیز است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حوادث فیلم «بامب شل» به کارگردانی جی روچ و نویسندگی چارلز راندولف (نویسنده فیلم «رکود بزرگ») در آگوست ۲۰۱۵ و هنگامی رخ میدهند که قرار است اولین مناظره کاندیداهای ریاست جمهوری حزب جمهوریخواه برگزار شود. میگن کلی این برنامه را به همراه دو مجری دیگر شبکه فاکس نیوز اجرا میکند اما او کسی است که به دلیل پرسشهای چالشبرانگیز از ترامپ موردتوجه مردم قرار گرفته است. کلی به ترامپ میگوید: «شما زمانی به یک شرکتکننده در برنامه «کارآموز ستارگان» (برنامهای با اجرای دونالد ترامپ ) گفتید که دیدن او هنگام زانو زدن مسرتبخش خواهد بود. آیا این خلقوخوی مردی است که ما باید او را بهعنوان رئیسجمهور انتخاب کنیم؟». پس از آن، ترامپ گفت که میگن کلی رفتار بسیار بدی داشته است و در حساب کاربری توئیتر خود، مطالبی علیه او منتشر کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چیزی که باید در نقد فیلم «بامب شل» مطرح شود این است که موضوع فیلم اساساً جنسیت و تبعیضهایی است که افراد بهواسطه آن قائل میشوند. این تبعیض جنسیتی به گستره تاریخ، فرهنگ و سیاست در تمام دنیا وجود داشته است. نکته مثبت فیلم، موفق بودن آن در نمایش تعرضهایی است که زنان، حتی آنهایی که امتیاز ویژهای دارند، بهسادگی در طول روز متحمل میشوند. حتی یک تعریف و تمجید غیرانسانی با هدف جنسی، تعرضی به حقوق زنان است. هنگامی که میگن در محیط شبکه راه میرود و مردان وراندازش میکنند، او حرکت خود را متوقف نمیکند. او یک مبارز است و بازی شارلیز ترون باعث میشود باور کنید که او اگر بخواهد میتواند یک شورش یا حتی ارتش را هدایت کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آیا او این تصمیم را خواهد گرفت؟ این سوالی است که در طول فیلم «بامبشل» مطرح میشود. هنگامی که ترامپ باعث ایجاد دردسر برای میگن میشود، این سوال قوّت میگیرد. کارگردان در این صحنهها، از فیلمهای آرشیو شده استفاده میکند تا صداقت تاریخی فیلم را به رخ بیننده بکشد. میگن بر سرزنش ترامپ در مورد رفتار او با زنان پافشاری میکند. حالا او نهتنها باید با عواقب شوم این عمل مقابله کند بلکه باید از بروز بحران با راجر نیز جلوگیری نماید. میگن کلی ، مهمترین ستاره زن شبکه است و درگیری او با یک کاندیدای ریاست جمهوری میتواند به ضرر شبکه منجر شود. هنگامی که گرچن ، راجر را به علت آزار جنسی تحت پیگرد قانونی قرار میدهد، میگن در ابتدا اجازه میدهد زنان دیگر عدم قطعیت درونی خود برای مبارزه با این موضوع را حلوفصل کنند و سپس عزمشان را برای این کار جزم کنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جی روچ ، کار خود را با کارگردانی فیلمهای کمدی آغاز کرد و این پیشزمینه در ساخت فیلم «بامب شل» به کمکش آمد. تجربه کاری باعث شد که او در این فیلم احساس سبکبالی داشته باشد و این موضوع، غالباً امیدوارش میساخت که همهچیز خوب پیش خواهد رفت. او نوعی حس سرگرمکنندگی شادیبخش به فاکس بخشیده است که نشان میدهد همه خیلی زود از یک اتفاق بزرگ شگفتزده خواهند شد. فیلمبردار این اثر، بری آکروید ، به خوبی توانسته مهارت خود در به تصویر کشیدن بافت، سایهها و درخشندگی را نشان دهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از جمله چیزهایی که در شبکه فاکس نیوز جلبتوجه میکند میتوان به تعداد زیاد زنان، لوازم اداری پرزرقوبرق و شان هنتی (مجری) محافظهکار اشاره کرد. این المانها طعمهای برای طنزپردازی هستند، اما بهسختی میتوان گفت سوژه طنز کدامیک از آنها است. از بازیگران دیگر فیلم میتوان به کیت مککینون ، ریچارد کیند ، الیسون جنی و مالکوم مکداول اشاره کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نقد فیلم «بامب شل» بدون اشاره به درخشش بازیگران آن، بهخصوص شارلیز ترون خالی از لطف خواهد بود. یکی از تواناییهای ترون بهعنوان یک بازیگر این است که هیچگاه از مخاطب تمنّای دوست داشته شدن نمیکند؛ او همانند یک دژ، توان فیلم را بالا برده است. ترون به شما نشان میدهد که چگونه کاراکترهای فیلم حس قرنطینه شدن دارند. فیلم «بامبشل» نگاهی واقعگرایانه به موضوع تبعیض جنسیتی دارد و شارلیز ترون با بازی بینظیر و خراشی که به صدای خود داده است در برجستهساختن این واقعگرایی موفق عمل کرده است. ترون بهقدری در بازی خود مهارت به خرج داده که میتوان گفت به همزاد میگن کلی تبدیل شده است. حتی وقتی فیلم سعی دارد برخی مسائل زنانه را در این دنیای زشت به تصویر بکشد، ترون قصدی برای ملایم کردن صفات شخصیتی میگن ندارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نیکول کیدمن نیز بازی معرکهای از خود نشان داده است. شخصیت او، گرچن کارلسون اولین کسی است که دومینو حوادث را به راه میاندازد. در سریال «بلندترین صدا» محصول شبکه شوتایم که به سقوط راجر ایلز میپردازد، کاراکتر کارلسون بیشتر به تصویر کشیده شده است. اغلب اوقات، کیدمن بازی صمیمانهای از گرچن ارائه داده و جی روچ این شخصیت را بیشازحد احساساتی نشان داده است؛ بهطور ویژه زمانی که در چند صحنه نگاهی به گذشته و کودکی او داریم، این موضوع برایمان ملموس میشود. در برخی صحنهها، کیدمن شخصیتی طنزآلود از گرچن ارائه داده است و زمانی که ژستهای متمرد و سرکش از گرچن را ایفا میکند، شاهد نوعی طنز تند هستیم؛ این طنز طعنهآمیز، زمانی نمود پیدا میکند که او بدون آرایش جلوی دوربین ظاهر میشود. فیلم قصد دارد این پیام را به تماشاگران انتقال دهد:",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«اگر برای دشمن کار کنید، هیچگاه برنده نبرد نخواهید شد.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگر بخواهیم منصف باشیم باید در نقد فیلم «بامب شل» ذکر کنیم که داستان فیلم حاوی تناقضاتی ناراحتکننده است. مخاطب عملاً نمیتواند با این تناقضات کنار بیاید. اما بازی مارگو رابی در نقش کایلا ذهن شما را به سمت فضای عاطفی فیلم منحرف میکند. او نقش دختری محبوب را ایفا میکند که توسط راجر مورد بیرحمی قرار میگیرد. کارگردان به خوبی توانسته است از پس این فضای عاطفی برآید؛ بهویژه در صحنهای ناراحتکننده که راجر قصد دارد به کایلا تعرض کند. رابی با چشمان وحشتزده از نظر جسمی تسلیم میشود. این صحنه، وحشت آزار جنسی و اثری که بر روح و جسم فرد آزاردیده میگذارد را به خوبی نشان میدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کایلا ، بره قربانیشده فیلم و تا حدودی نماد بیگناهی زنان است. مسئلهای که در فیلم «بامبشل» مطرح میشود این است که میگن و گرچن سالها قربانی این آزارها بوده و با قدرت تعدیگرایانه مردان کنار آمده بودند. فیلم قصد دارد بگوید که اگر یک زن زودتر این مسئله را بیان و برای مبارزه با آن درخواست کمک میکرد شاید قربانیان دیگر نجات پیدا میکردند. اما میگن و گرچن این کار را نکردند و شاید نمیخواستند که با آن مبارزه کنند؛ این حقیقتی است که فیلم نمیتواند با آن روبرو شود. ایلز مردی افتضاح بود، اما این لبخند زنان به او بود که به یک اهریمن تبدیلش کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: NY Times",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نقد و بررسی فیلم «بامبشل»؛ جاهطلبی کورکورانه و طغیان بلوندها در فاکس نیوز | [
{
"type": "ilink",
"text": "فیلم « بامب شل »، با دیدگاهی روشن و تندوتیز داستان زنانی را روایت میکنند که باعث سقوط مدیر ارشد و رئیس شبکه فاکس نیوز شدند. البته به بیان دقیقتر، آنها به سقوط او کمک کردند؛ زیرا ایلز در اصل توسط روپرت مرداک اخراج شد. روپرت مرداک کسی بود که در سال ۱۹۹۶ شبکه فاکس نیوز را تأسیس کرد و پس از مدتی مدیریت آن را به ایلز سپرد. از آن زمان به بعد، این شبکه به مرکزی برای صحبت از راستگرایان تبدیل شد که دریایی از چهرههای سفید و زنان عروسکوار با کفشهای پاشنهبلند را در خود جای داده بود. اکنون راجر ایلز از دنیا رفته است اما افرادی مانند او هنوز در این دنیا زندگی میکنند. در نقد فیلم «بامب شل» با فیلیمو شات همراه باشید.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "سینتیا اریوو، مریت ویور، الیسون بری و نیکول کیدمن در مینی سریال غرش",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%86%db%8c%da%a9%d9%88%d9%84-%da%a9%db%8c%d8%af%d9%85%d9%86-%d8%af%d8%b1-%d9%85%db%8c%d9%86%db%8c-%d8%b3%d8%b1%db%8c%d8%a7%d9%84-%d8%ba%d8%b1%d8%b4/"
},
{
"type": "p",
"text": "«بامبشل» به معنای یک رویداد ناخوشایند غیرمنتظره و شگفتآور است. پس با دانستن این موضوع، تقریباً میتوان متوجه شد که داستان فیلم از چه قرار است. عنوان فیلم زیرکانه انتخاب شده و زیرکی در سرتاسر فیلم جایگاه ویژهای دارد. قصه فیلم درباره چند کارمند زن است که با لبخندهای سرد و جاهطلبی آهنین، برای یک نیروی سیاسی محافظهکار کار میکنند که آزار زنان را نهادینه کرده است. چگونه میتوان فیلمی با این موضوع ساخت درحالیکه برخی از تماشاگران آن درواقع وضعیتی مشابه با راجر ایلز دارند؟ طراحی شخصیتها باید بهقدری خوب باشد که مخاطبان، آنها را بهعنوان قهرمان خود بپذیرند. خوشبختانه فیلم در انجام این کار موفق عمل کرده است. در فیلم «بامب شل» با عنوان اصلی «Bombshell» ، شارلیز ترون نقش میگن کلی و نیکول کیدمن نقش گرچن کارلسون را ایفا میکنند. در کنار آنها مارگو رابی با بازی در نقش شخصیت خیالی کایلا پاسپیسیل قلب تماشاگران را تسخیر میکند.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/%d9%86%db%8c%da%a9%d9%88%d9%84-%da%a9%db%8c%d8%af%d9%85%d9%86/"
},
{
"type": "p",
"text": "ستارههای فیلم، با استعدادهای غیرقابلتوصیف، فیلمهایی که قبلاً در آنها بازی کردهاند و اعتبار فمنیستی خود توانستهاند با زیرکی نگرش تردیدگرایانه موجود نسبت به این داستان واقعی را از میان بردارند. حتی با وجود این، کاراکترها فریبنده هستند. رسیدن به معقولیت در هالیوود بسیار دشوار است و در این فیلم، کاراکترهای میگن و گرچن با ایدئولوژی خود دستیابی به این معقولیت را پیچیده کردهاند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم از ما میخواهد و حتی شاید نیاز دارد که این کاراکترها را دوست داشته باشیم؛ شاید به همین دلیل باشد که وقتی میگن در ابتدای فیلم، با لباسی قرمز، سفید و آبیرنگ مخاطب را با شبکه فاکس نیوز آشنا میکند، مستقیماً به آنها نگاه کرده و دیوار میان خود و تماشاگران را در هم میشکند. در این صحنه میبینیم که یک مرد با صدای بلند از او تعریف و تمجید میکند و دیگری نگاهی جنسی به او میاندازد. اما میگن به راه رفتنش ادامه میدهد و سعی دارد روی کار خود متمرکز شود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "صحبت او با بیننده باعث میشود که مخاطب فوراً به بخشی از تور ویژه میگن کلی تبدیل شود. این کار باعث ایجاد صمیمیت بین فیلم و مخاطب میشود؛ حتی ممکن است این حس به شما دست دهد که بخشی از یک نقشه توطئهآمیز هستید. بنابراین هنگامی که او شروع به صحبت درباره راجر ایلز (با بازی پرنشاط جان لیسگو ) میکند، بهویژه وقتی سابقه مشاوره دادن او به ریچارد نیکسون ، رونالد ریگان و جرج اچ. دابلیو بوش مطرح میشود، شما سراپا گوش میشوید تا حرفهای میگن را بشنوید و از او میخواهید بیشتر حرف بزند. مخاطب، توسط یکی از بزرگترین ستارگان شبکه وارد جریانات داخلی آن میشود. زمانی که میگن میگوید راجر همیشه در حال تماشا است و ما نمایشگرهای نظارتی بسیاری را داخل اتاق شخصی او میبینیم، این صحنه خود گویای همهچیز است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "حوادث فیلم «بامب شل» به کارگردانی جی روچ و نویسندگی چارلز راندولف (نویسنده فیلم «رکود بزرگ») در آگوست ۲۰۱۵ و هنگامی رخ میدهند که قرار است اولین مناظره کاندیداهای ریاست جمهوری حزب جمهوریخواه برگزار شود. میگن کلی این برنامه را به همراه دو مجری دیگر شبکه فاکس نیوز اجرا میکند اما او کسی است که به دلیل پرسشهای چالشبرانگیز از ترامپ موردتوجه مردم قرار گرفته است. کلی به ترامپ میگوید: «شما زمانی به یک شرکتکننده در برنامه «کارآموز ستارگان» (برنامهای با اجرای دونالد ترامپ ) گفتید که دیدن او هنگام زانو زدن مسرتبخش خواهد بود. آیا این خلقوخوی مردی است که ما باید او را بهعنوان رئیسجمهور انتخاب کنیم؟». پس از آن، ترامپ گفت که میگن کلی رفتار بسیار بدی داشته است و در حساب کاربری توئیتر خود، مطالبی علیه او منتشر کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چیزی که باید در نقد فیلم «بامب شل» مطرح شود این است که موضوع فیلم اساساً جنسیت و تبعیضهایی است که افراد بهواسطه آن قائل میشوند. این تبعیض جنسیتی به گستره تاریخ، فرهنگ و سیاست در تمام دنیا وجود داشته است. نکته مثبت فیلم، موفق بودن آن در نمایش تعرضهایی است که زنان، حتی آنهایی که امتیاز ویژهای دارند، بهسادگی در طول روز متحمل میشوند. حتی یک تعریف و تمجید غیرانسانی با هدف جنسی، تعرضی به حقوق زنان است. هنگامی که میگن در محیط شبکه راه میرود و مردان وراندازش میکنند، او حرکت خود را متوقف نمیکند. او یک مبارز است و بازی شارلیز ترون باعث میشود باور کنید که او اگر بخواهد میتواند یک شورش یا حتی ارتش را هدایت کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آیا او این تصمیم را خواهد گرفت؟ این سوالی است که در طول فیلم «بامبشل» مطرح میشود. هنگامی که ترامپ باعث ایجاد دردسر برای میگن میشود، این سوال قوّت میگیرد. کارگردان در این صحنهها، از فیلمهای آرشیو شده استفاده میکند تا صداقت تاریخی فیلم را به رخ بیننده بکشد. میگن بر سرزنش ترامپ در مورد رفتار او با زنان پافشاری میکند. حالا او نهتنها باید با عواقب شوم این عمل مقابله کند بلکه باید از بروز بحران با راجر نیز جلوگیری نماید. میگن کلی ، مهمترین ستاره زن شبکه است و درگیری او با یک کاندیدای ریاست جمهوری میتواند به ضرر شبکه منجر شود. هنگامی که گرچن ، راجر را به علت آزار جنسی تحت پیگرد قانونی قرار میدهد، میگن در ابتدا اجازه میدهد زنان دیگر عدم قطعیت درونی خود برای مبارزه با این موضوع را حلوفصل کنند و سپس عزمشان را برای این کار جزم کنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جی روچ ، کار خود را با کارگردانی فیلمهای کمدی آغاز کرد و این پیشزمینه در ساخت فیلم «بامب شل» به کمکش آمد. تجربه کاری باعث شد که او در این فیلم احساس سبکبالی داشته باشد و این موضوع، غالباً امیدوارش میساخت که همهچیز خوب پیش خواهد رفت. او نوعی حس سرگرمکنندگی شادیبخش به فاکس بخشیده است که نشان میدهد همه خیلی زود از یک اتفاق بزرگ شگفتزده خواهند شد. فیلمبردار این اثر، بری آکروید ، به خوبی توانسته مهارت خود در به تصویر کشیدن بافت، سایهها و درخشندگی را نشان دهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از جمله چیزهایی که در شبکه فاکس نیوز جلبتوجه میکند میتوان به تعداد زیاد زنان، لوازم اداری پرزرقوبرق و شان هنتی (مجری) محافظهکار اشاره کرد. این المانها طعمهای برای طنزپردازی هستند، اما بهسختی میتوان گفت سوژه طنز کدامیک از آنها است. از بازیگران دیگر فیلم میتوان به کیت مککینون ، ریچارد کیند ، الیسون جنی و مالکوم مکداول اشاره کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نقد فیلم «بامب شل» بدون اشاره به درخشش بازیگران آن، بهخصوص شارلیز ترون خالی از لطف خواهد بود. یکی از تواناییهای ترون بهعنوان یک بازیگر این است که هیچگاه از مخاطب تمنّای دوست داشته شدن نمیکند؛ او همانند یک دژ، توان فیلم را بالا برده است. ترون به شما نشان میدهد که چگونه کاراکترهای فیلم حس قرنطینه شدن دارند. فیلم «بامبشل» نگاهی واقعگرایانه به موضوع تبعیض جنسیتی دارد و شارلیز ترون با بازی بینظیر و خراشی که به صدای خود داده است در برجستهساختن این واقعگرایی موفق عمل کرده است. ترون بهقدری در بازی خود مهارت به خرج داده که میتوان گفت به همزاد میگن کلی تبدیل شده است. حتی وقتی فیلم سعی دارد برخی مسائل زنانه را در این دنیای زشت به تصویر بکشد، ترون قصدی برای ملایم کردن صفات شخصیتی میگن ندارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نیکول کیدمن نیز بازی معرکهای از خود نشان داده است. شخصیت او، گرچن کارلسون اولین کسی است که دومینو حوادث را به راه میاندازد. در سریال «بلندترین صدا» محصول شبکه شوتایم که به سقوط راجر ایلز میپردازد، کاراکتر کارلسون بیشتر به تصویر کشیده شده است. اغلب اوقات، کیدمن بازی صمیمانهای از گرچن ارائه داده و جی روچ این شخصیت را بیشازحد احساساتی نشان داده است؛ بهطور ویژه زمانی که در چند صحنه نگاهی به گذشته و کودکی او داریم، این موضوع برایمان ملموس میشود. در برخی صحنهها، کیدمن شخصیتی طنزآلود از گرچن ارائه داده است و زمانی که ژستهای متمرد و سرکش از گرچن را ایفا میکند، شاهد نوعی طنز تند هستیم؛ این طنز طعنهآمیز، زمانی نمود پیدا میکند که او بدون آرایش جلوی دوربین ظاهر میشود. فیلم قصد دارد این پیام را به تماشاگران انتقال دهد:",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«اگر برای دشمن کار کنید، هیچگاه برنده نبرد نخواهید شد.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگر بخواهیم منصف باشیم باید در نقد فیلم «بامب شل» ذکر کنیم که داستان فیلم حاوی تناقضاتی ناراحتکننده است. مخاطب عملاً نمیتواند با این تناقضات کنار بیاید. اما بازی مارگو رابی در نقش کایلا ذهن شما را به سمت فضای عاطفی فیلم منحرف میکند. او نقش دختری محبوب را ایفا میکند که توسط راجر مورد بیرحمی قرار میگیرد. کارگردان به خوبی توانسته است از پس این فضای عاطفی برآید؛ بهویژه در صحنهای ناراحتکننده که راجر قصد دارد به کایلا تعرض کند. رابی با چشمان وحشتزده از نظر جسمی تسلیم میشود. این صحنه، وحشت آزار جنسی و اثری که بر روح و جسم فرد آزاردیده میگذارد را به خوبی نشان میدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کایلا ، بره قربانیشده فیلم و تا حدودی نماد بیگناهی زنان است. مسئلهای که در فیلم «بامبشل» مطرح میشود این است که میگن و گرچن سالها قربانی این آزارها بوده و با قدرت تعدیگرایانه مردان کنار آمده بودند. فیلم قصد دارد بگوید که اگر یک زن زودتر این مسئله را بیان و برای مبارزه با آن درخواست کمک میکرد شاید قربانیان دیگر نجات پیدا میکردند. اما میگن و گرچن این کار را نکردند و شاید نمیخواستند که با آن مبارزه کنند؛ این حقیقتی است که فیلم نمیتواند با آن روبرو شود. ایلز مردی افتضاح بود، اما این لبخند زنان به او بود که به یک اهریمن تبدیلش کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: NY Times",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | تیموتی شالامی را در نقش باب دیلن خواهیم دید | [
{
"type": "ilink",
"text": "جیمز منگولد ، کارگردان و فیلمنامهنویس آمریکایی پس از ساخت فیلم «فورد در برابر فراری»، تصمیم به ساخت اثری جدید درباره یک اسطوره موسیقی گرفته است. فیلم جدید جیمز منگولد به زندگی باب دیلن خواننده، آهنگساز، شاعر و نویسنده آمریکایی میپردازد. منگولد پیش از این فیلمهایی هم چون «سربهراه باش» محصول سال ۲۰۰۵ و «لوگان» محصول سال ۲۰۱۷ را کارگردانی کرده است. وی در حال حاضر برای نقش دیلن ، در حال مذاکره با تیموتی شالامی هنرپیشه اهل ایالاتمتحده آمریکا است. با فیلیمو شات همراه باشید.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/"
},
{
"type": "p",
"text": "در این فیلم، علاوه بر باب دیلن شاهد حضور نقشهایی از شخصیتهای مشهور موسیقی فولک آمریکایی خواهیم بود؛ اسطورههایی هم چون جون بایز ، وودی گاتری و پیت سیگر .",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داستان فیلم جدید جیمز منگولد درباره زندگی باب دیلن و آغاز فعالیت هنری تا شکوفایی اوست و همچنین به گذر موسیقی دیلن از فولک به راک میپردازد. دیلن، به خاطر ترانههای نغز و پر مفهومش بارها نامزد دریافت جایزه نوبل ادبیات شد و درنهایت، در سال ۲۰۱۶ این جایزه را دریافت کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بر اساس خبرهای بهدست آمده، حق انتشار این فیلم در اختیار فاکس سرچلایت پیکچرز است و تهیهکنندگی این اثر را باب دیلن بر عهده دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جیمز منگولد ، پیشتر و در سال ۲۰۱۷ در مصاحبه با مجله رولینگ استون از تصمیم خود برای ساخت فیلمی با مضمون موسیقی سخن گفته بود؛ فیلمی در ادامه «سربهراه باش» که در سال ۲۰۰۵ به کارگردانی او ساخته شد و جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن با بازی ریس ویترسپون را کسب کرد. این فیلم، زندگی جانی کش (ستاره موسیقی کانتری) و عشق میان او و جون کارتر را روایت میکرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پسازآن، تولید و ساخت فیلمهایی با مضمون موسیقی بسیار بیشتر از قبل رواج پیدا کرد و توانست توجه مخاطبان جوان بسیاری را به خود جلب کند. فیلمهایی هم چون «بوهمین راپسودی» به کارگردانی برایان سینگر و دکستر فلچر (محصول سال ۲۰۱۸) و «راکتمن» به کارگردانی دکستر فلچر (محصول سال ۲۰۱۹).",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پیش از فیلم جدید جیمز منگولد ، در سال ۲۰۰۷ میلادی نیز فیلمی با الهام از زندگی باب دیلن به کارگردانی تاد هینز و با بازی هنرمندانی هم چون کیت بلانشت ، بن ویشاو و کریستین بیل ساخته و اکران شده بود.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "احتمال حضور تیموتی شالامی در فیلم پیش درآمد ویلی وانکا",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%be%db%8c%d8%b4-%d8%af%d8%b1%d8%a2%d9%85%d8%af-%d9%88%db%8c%d9%84%db%8c-%d9%88%d8%a7%d9%86%da%a9%d8%a7/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Rolling Stone",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نقد و بررسی فیلم «هانی بوی» | [
{
"type": "ilink",
"text": "بازیگر ۲۲ سالهای به اسم اوتیس (با بازی لوکاس هجز ) کارنامه حرفهای خوبی دارد و برای بازی در فیلمهای پرفروش انتخاب میشود؛ گرچه، درد عظیمی را در درونش حس میکند و از هر نظر به خود آسیب میزند. درنهایت، او را به یک مرکز بازپروری میفرستند. از طرف دیگر، او را در سن ۱۲ سالگی (با هنرمندی نوآ جوپ ) میبینیم: یک بازیگر خردسال که اسیر رفتار ظالمانه پدرش (با نقشآفرینی شایا لباف ) شده است. برای نقد و بررسی فیلم «هانی بوی» با فیلیمو شات همراه باشید.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/"
},
{
"type": "p",
"text": "شایا لباف چه روی صحنه باشد چه نباشد، همیشه شخصیتی فوقالعاده تحریکپذیر و باانرژی بالا به نظر میرسد. او حتی اگر در فیلمی کم کیفیت ظاهر شود، هرگز کم نمیگذارد. در وجود لباف ، نوعی خطر خالص را حس میکنید؛ انگار که دردهای زندگی شخصیاش، به بازی او راه پیدا میکنند. لباف حین بازی در فیلم «خشم» به کارگردانی دیوید آیر ، بدون اینکه در فیلمنامه ذکر شده باشد، روی صورت خود رد چاقو انداخت؛ این اقدام، بهمنظور نشان دادن دردهای درونی کاراکتر بود اما از طرف دیگر، به خراشهای روح و روان لباف هم اشاره میکرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم «Honey Boy» به نویسندگی لباف ساخته شده است و فیلمنامه آن مانند زخم او از دورانی است که در مرکز ترک اعتیاد بستری بود؛ او حالا تمامی این دردها را با نوعی تاثیرگذاری قدرتمند میشکافد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اسامی داستان زندگی او عوض شدهاند؛ چراکه تماشاگر یک اثر مستند نیستیم ولی تقریبا میتوان گفت که لوکاس هجز نقش خود لباف را بازی میکند و تمامی پرخاشگریهای طوفانی، خشم ناشی از تبعیض و خودویرانگری لباف را در بازی هجز میبینیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ما با اوتیس (با بازی هجز ) روی صحنه ساخت یک فیلم اکشن با بودجه کلان آشنا میشویم؛ موضوعی که یک اشاره ظریف به سالهایی دارد که لباف در سری فیلمهای «تبدیلشوندگان» بازی میکرد. اوتیس ، پس از یک شب خوشگذرانی، توسط پلیس دستگیر و درنهایت به مرکز بازپروری فرستاده میشود. سپس، حدود ۱۰ سال یا کمی بیشتر بهعقب برمیگردیم تا اوتیس ۱۲ ساله (با بازی جوپ ) را ببینیم: یک بازیگر خردسال، که در سریالهای تلویزیونی بازی میکند و پدر الکلیاش حقوق او را دریافت میکند و اینجاست که بیننده شگفتزده میشود؛ چون لباف در نقش پدر خودش ظاهر می شود: مردی که در حال سوءاستفاده از او در دوران کودکی است. شرایط، واقعا دیوانه کننده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگر بگوییم فیلم «هانی بوی» مانند یک جلسه درمانی برای لباف است، کمی بیانصافی کردهایم؛ این فیلم، بهمراتب بیشتر از اینهاست، ولی عملا جز این نیست. لباف پس از این که در جولای ۲۰۱۷ دستگیر شد تا یک تحقیر عمومی همهجانبه دیگر برایش باشد، به مرکز بازپروری فرستاد شد؛ جایی که در آن او را تشویق کردند درباره احساسات و تجربیاتش بنویسد، نکتهای که آن را در فیلم «هانی بوی» هم میبینیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نتیجه آن نوشتهها، فیلمنامه این فیلم است که لباف آن را برای دوست خود، آلما هارل فرستاد؛ هارل ، کارگردان مستند موزیکال «Bombay Beach» بود که در سال ۲۰۱۱ ساخته شد. این کارگردان، داستان زندگی لباف را به اثری شاعرانه و اغلب اوقات سوزناک و ناراحتکننده تبدیل کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بازی لباف ، مانند همیشه جذاب است؛ او در نقش پدرش واقعا ترسناک ظاهر میشود و مانند یک توپ جنگی میماند که بهجای گلوله، تهدیدهای رعبآور به بیرون شلیک میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بازی جوپ قدرتمندانه است: شرایط زندگی کاراکتر کودکی که جوپ به نمایش گذاشته است، دلتان را به درد میآورد؛ همچنین برای لباف که این داستان، تصویر واقعی اوست غصه خواهید خورد. بازی جوپ ، برای بازیگری تا این حد جوان، استثنائی و فوقالعاده تاثیرگذار است. از طرف دیگر، هجز نوعی خشم را نشان میدهد که کاملا ناشی از سالها نادیده گرفته شدن و آسیب است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم «هانی بوی»، بیش از هرچیز غمناک است؛ لباف حتی با پدر خود اندکی همدردی میکند و او را بهعنوان یک انسان ترحم برانگیز و ازهمپاشیده نشان میدهد. این فیلم، در یکسوم پایانی کمی از پویایی و انرژیاش را از دست میدهد ولی شاید اینطور بهتر باشد؛ چون یک سرانجام خوب، مانند خیانت به محتوای فیلم به نظر میرسید. این پایان لباف نیست، بلکه یک گام به جلو است. تکتک روزها اهمیت دارند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بهسختی میتوانیم فیلمی را به یاد آوریم که کاری شبیه این فیلم انجام دهد؛ بازیگری که خودش را به این عریانی، چه در داخل فیلمنامه و چه با بازی در نقش پدر، به تصویر میکشد. لباف ، تقریبا در تمامی نقشهایی که در دوران بازیگریاش بازی کرده، مانند یک هیزم گداخته روی آتش بوده است؛ این فیلم شگفتانگیز، علت آن را تا حدی توضیح میدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Empire Online",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نقد و بررسی فیلم «هانی بوی» | [
{
"type": "ilink",
"text": "بازیگر ۲۲ سالهای به اسم اوتیس (با بازی لوکاس هجز ) کارنامه حرفهای خوبی دارد و برای بازی در فیلمهای پرفروش انتخاب میشود؛ گرچه، درد عظیمی را در درونش حس میکند و از هر نظر به خود آسیب میزند. درنهایت، او را به یک مرکز بازپروری میفرستند. از طرف دیگر، او را در سن ۱۲ سالگی (با هنرمندی نوآ جوپ ) میبینیم: یک بازیگر خردسال که اسیر رفتار ظالمانه پدرش (با نقشآفرینی شایا لباف ) شده است. برای نقد و بررسی فیلم «هانی بوی» با فیلیمو شات همراه باشید.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/"
},
{
"type": "p",
"text": "شایا لباف چه روی صحنه باشد چه نباشد، همیشه شخصیتی فوقالعاده تحریکپذیر و باانرژی بالا به نظر میرسد. او حتی اگر در فیلمی کم کیفیت ظاهر شود، هرگز کم نمیگذارد. در وجود لباف ، نوعی خطر خالص را حس میکنید؛ انگار که دردهای زندگی شخصیاش، به بازی او راه پیدا میکنند. لباف حین بازی در فیلم «خشم» به کارگردانی دیوید آیر ، بدون اینکه در فیلمنامه ذکر شده باشد، روی صورت خود رد چاقو انداخت؛ این اقدام، بهمنظور نشان دادن دردهای درونی کاراکتر بود اما از طرف دیگر، به خراشهای روح و روان لباف هم اشاره میکرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم «Honey Boy» به نویسندگی لباف ساخته شده است و فیلمنامه آن مانند زخم او از دورانی است که در مرکز ترک اعتیاد بستری بود؛ او حالا تمامی این دردها را با نوعی تاثیرگذاری قدرتمند میشکافد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اسامی داستان زندگی او عوض شدهاند؛ چراکه تماشاگر یک اثر مستند نیستیم ولی تقریبا میتوان گفت که لوکاس هجز نقش خود لباف را بازی میکند و تمامی پرخاشگریهای طوفانی، خشم ناشی از تبعیض و خودویرانگری لباف را در بازی هجز میبینیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ما با اوتیس (با بازی هجز ) روی صحنه ساخت یک فیلم اکشن با بودجه کلان آشنا میشویم؛ موضوعی که یک اشاره ظریف به سالهایی دارد که لباف در سری فیلمهای «تبدیلشوندگان» بازی میکرد. اوتیس ، پس از یک شب خوشگذرانی، توسط پلیس دستگیر و درنهایت به مرکز بازپروری فرستاده میشود. سپس، حدود ۱۰ سال یا کمی بیشتر بهعقب برمیگردیم تا اوتیس ۱۲ ساله (با بازی جوپ ) را ببینیم: یک بازیگر خردسال، که در سریالهای تلویزیونی بازی میکند و پدر الکلیاش حقوق او را دریافت میکند و اینجاست که بیننده شگفتزده میشود؛ چون لباف در نقش پدر خودش ظاهر می شود: مردی که در حال سوءاستفاده از او در دوران کودکی است. شرایط، واقعا دیوانه کننده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگر بگوییم فیلم «هانی بوی» مانند یک جلسه درمانی برای لباف است، کمی بیانصافی کردهایم؛ این فیلم، بهمراتب بیشتر از اینهاست، ولی عملا جز این نیست. لباف پس از این که در جولای ۲۰۱۷ دستگیر شد تا یک تحقیر عمومی همهجانبه دیگر برایش باشد، به مرکز بازپروری فرستاد شد؛ جایی که در آن او را تشویق کردند درباره احساسات و تجربیاتش بنویسد، نکتهای که آن را در فیلم «هانی بوی» هم میبینیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نتیجه آن نوشتهها، فیلمنامه این فیلم است که لباف آن را برای دوست خود، آلما هارل فرستاد؛ هارل ، کارگردان مستند موزیکال «Bombay Beach» بود که در سال ۲۰۱۱ ساخته شد. این کارگردان، داستان زندگی لباف را به اثری شاعرانه و اغلب اوقات سوزناک و ناراحتکننده تبدیل کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بازی لباف ، مانند همیشه جذاب است؛ او در نقش پدرش واقعا ترسناک ظاهر میشود و مانند یک توپ جنگی میماند که بهجای گلوله، تهدیدهای رعبآور به بیرون شلیک میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بازی جوپ قدرتمندانه است: شرایط زندگی کاراکتر کودکی که جوپ به نمایش گذاشته است، دلتان را به درد میآورد؛ همچنین برای لباف که این داستان، تصویر واقعی اوست غصه خواهید خورد. بازی جوپ ، برای بازیگری تا این حد جوان، استثنائی و فوقالعاده تاثیرگذار است. از طرف دیگر، هجز نوعی خشم را نشان میدهد که کاملا ناشی از سالها نادیده گرفته شدن و آسیب است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم «هانی بوی»، بیش از هرچیز غمناک است؛ لباف حتی با پدر خود اندکی همدردی میکند و او را بهعنوان یک انسان ترحم برانگیز و ازهمپاشیده نشان میدهد. این فیلم، در یکسوم پایانی کمی از پویایی و انرژیاش را از دست میدهد ولی شاید اینطور بهتر باشد؛ چون یک سرانجام خوب، مانند خیانت به محتوای فیلم به نظر میرسید. این پایان لباف نیست، بلکه یک گام به جلو است. تکتک روزها اهمیت دارند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بهسختی میتوانیم فیلمی را به یاد آوریم که کاری شبیه این فیلم انجام دهد؛ بازیگری که خودش را به این عریانی، چه در داخل فیلمنامه و چه با بازی در نقش پدر، به تصویر میکشد. لباف ، تقریبا در تمامی نقشهایی که در دوران بازیگریاش بازی کرده، مانند یک هیزم گداخته روی آتش بوده است؛ این فیلم شگفتانگیز، علت آن را تا حدی توضیح میدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Empire Online",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | پس از مدتها انتظار، «جهشیافتههای جدید» از راه میرسند | [
{
"type": "p",
"text": "دوسال پس از انتشار اولین تریلر فیلم «جهش یافته های جدید» با عنوان اصلی «The New Mutants»، کمپانیهای دیزنی و فاکس تاریخ انتشار آن را آوریل ۲۰۲۰ اعلام کردند؛ فرایند تولید این فیلم با حاشیههای بسیاری همراه بود و اکران آن، بارها به تاخیر افتاد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جاش بون ، مسئولیت کارگردانی این اثر را بر عهده دارد و از بازیگران آن میتوان به آنیا تیلور-جوی ، میسی ویلیامز ، چارلی هیتون و هنری زاگا اشاره کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "طرفداران، بیصبرانه منتظر اکران این فیلم هستند و تریلر تازه «جهش یافته های جدید» بر اشتیاق آنها افزوده است؛ این تریلر جذاب را در فیلیمو شات ببینید.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Indie Wire",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | پس از مدتها انتظار، «جهشیافتههای جدید» از راه میرسند | [
{
"type": "p",
"text": "دوسال پس از انتشار اولین تریلر فیلم «جهش یافته های جدید» با عنوان اصلی «The New Mutants»، کمپانیهای دیزنی و فاکس تاریخ انتشار آن را آوریل ۲۰۲۰ اعلام کردند؛ فرایند تولید این فیلم با حاشیههای بسیاری همراه بود و اکران آن، بارها به تاخیر افتاد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جاش بون ، مسئولیت کارگردانی این اثر را بر عهده دارد و از بازیگران آن میتوان به آنیا تیلور-جوی ، میسی ویلیامز ، چارلی هیتون و هنری زاگا اشاره کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "طرفداران، بیصبرانه منتظر اکران این فیلم هستند و تریلر تازه «جهش یافته های جدید» بر اشتیاق آنها افزوده است؛ این تریلر جذاب را در فیلیمو شات ببینید.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Indie Wire",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:گزارش فیلم/بهترین های فیلم و سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | ده فیلم جذاب محصول ۲۰۱۹ که شاید از تماشایشان غافل بودهاید | [
{
"type": "ilink",
"text": "سال ۲۰۱۹، یکی از بهترین سالها برای سینما بود. حتی قبل از آنکه فصل جوایز شروع شود، ما با فیلمهای مطرحی همچون «میدسامر» و «ما» در ژانر وحشت، و البته فیلمهای غافلگیرکنندهای همچون «وداع» و «روزی روزگاری در هالیوود» مواجه بودیم. صنعت سینما در سال ۲۰۱۹، سالی پرمشغله را گذراند و اگرچه آکادمی اسکار اکنون درگیر انتخاب نامزدهای نهایی بهترین آثار سینمایی است اما هنوز مخاطبان در سرتاسر جهان غرق تفکر درباره فیلم «جوکر» هستند. شاید وقت آن رسیده باشد که به ۱۰ فیلم کمتر دیده شده در سال گذشته بپردازیم که احتمالاً از تماشای آنها غافل بودهاید. این فیلمها، طیف وسیعی از ژانرها را در بر میگیرند؛ از مستند و طنز گرفته تا فیلمهای بسیار خشن. پس امیدواریم بهراحتی بتوانید فیلم موردعلاقهتان را انتخاب کنید. در معرفی این ده فیلم، با فیلیموشات همراه باشید.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/"
},
{
"type": "p",
"text": "۱۰- جنگل کوچک با عنوان اصلی Little Woods",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم تأثیرگذار «جنگل کوچک» به کارگردانی و نویسندگی نیا داکاستا ، در فضایی نیمه وسترن و نیمه جنایی روایت میشود؛ اما درواقع ما با فیلمی درام در مورد رابطه دو خواهر روبرو هستیم. داستان فیلم در داکوتای شمالی رخ میدهد. در صحنههای ابتدایی، شاهد آن هستیم که اُلی (با بازی تسا تامپسون ) در حال دفن کردن یک بسته در جنگل است. سپس متوجه میشویم که او برای فروش مواد مخدر بازداشت شده و حالا عفو مشروط او در حال اتمام است. با درگذشت مادر، اُلی به خانه بازگشته تا با خواهرش دب (با بازی لیلی جیمز ) زندگی کند. رابطه این دو خواهر چندان گرم و صمیمی نیست. دب ، با مشکلات بارداری ناخواسته و همسر غیرمتعهدش دستوپنجه نرم میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "لحن فیلم «جنگل کوچک» تندوتیز است و ما بیشتر با فیلمی شخصیت-محور روبرو هستیم نه فیلمی که بر پایه داستان و روایت ساخته شده باشد. نقطه قوت «جنگل کوچک»، نمایش رابطه واقعی و پیچیده بین دو کاراکتر اصلی است. اگرچه روند درام فیلم، کند به نظر میرسد و پیامهای آن تا حدودی شعاری هستند، اما در کل با فیلمی بسیار خوب مواجه هستیم. بازی بازیگران کمک زیادی به کیفیت اثر کرده است. اگرچه لیلی جیمز به خوبی از پس نقش خود برآمده اما این تسا تامپسون است که گوی سبقت را از او میرباید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۹- شکسته با عنوان اصلی Fractured",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داستان فیلم از آنجایی آغاز میشود که ری برای مراسم روز شکرگزاری به همراه خانوادهاش به سفر جادهای رفته است. هنگامی که آنها برای استراحت توقف میکنند، همسر و دختر او از پرتگاه یک محوطه ساختمان سقوط میکنند. او آنها را به بیمارستان میرساند اما از شدت خستگی بیهوش میشود. هنگامی که ری به هوش میآید، کارکنان بیمارستان انکار میکنند که همسر و دختر او را پذیرش کردهاند. طرح قصه، کمی کلیشهای است و احتمالاً فیلمهای هیجانی زیادی در این سبک دیده باشید اما اگر فیلمهایی مانند «نقشه پرواز» و «ناشناس» را دوست دارید پس حتماً عاشق فیلم «شکسته» خواهید شد. فیلم به خوبی میداند که چطور شما را سرگرم کند و دلیل آن هم کارگردانی بینظیر برد اندرسون است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اندرسون یکی از کارگردانهای برجستهای است که آثارش عموماً مورد غفلت واقع شدهاند؛ او در ابتدای مسیر کاری خود دو فیلم طنز عاشقانه با داستانهایی اصیل و جذاب را کارگردانی کرد: «ایستگاه بعدی، واندرلند» با عنوان اصلی «Next Stop, Wonderland» محصول سال ۱۹۹۸ و «حوادث شاد» با عنوان اصلی «Happy Accidents» محصول سال ۲۰۰۰. سپس تصمیم گرفت مهارت خود را با ساخت فیلمهای ترسناک و هیجانی همچون «جلسه ۹» یا «Session 9»، «ماشینچی» یا «The Machinist»، «قطار سیبری» یا «Transsiberian» و «بیروت» یا «Beirut» به چالش بکشد. اگرچه این عناوین از برخی جهتها فیلمهایی موفق محسوب نمیشوند اما تمامی آنها ارزش حداقل یکبار دیده شدن را دارند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«شکسته» توان رقابت با فیلمهای همچون «ماشینچی» یا «قطار سیبری» را ندارد، اما بااینحال فضای فیلم بهگونهای به تصویر کشیده شده است که هرلحظه مخاطب را شگفتزده میکند و او را منتظر پیچوتاب بعدی قصه نگه میدارد. فیلم «شکسته» به خوبی توانسته است حس و حال کاراکترها را منتقل کند و بیننده را با هالهای مرموز، سرگرم نگه دارد. تمام این نقاط قوت در کنار بازیهای خوب و روایت قانعکننده باعث شدهاند تا مخاطب مجذوب فیلم شود. فیلم «شکسته» بهطورقطع یکی از بهترین فیلمهای مهیّج نتفلیکس محسوب میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۸- بلبل با عنوان اصلی The Nightingale",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نام جنیفر کنت با ساخت فیلم شگفتانگیز «بابادوک» (که احتمالاً بهترین فیلم ترسناک مستقل سال ۲۰۱۴ محسوب میشود)، بر سر زبانها افتاد و تحسین مردم را برانگیخت. او حالا با یک قصه اصیل در مورد انتقامی دلهرهآور، خشن، تاریک و غمگین بازگشته است. «بلبل» فیلمی ترسناک نیست بلکه فضای آن تقریباً حول وهم و خیال میچرخد. کارگردان به خوبی میداند که چگونه تاریکی و شدت آن را به لحظاتی ترسناک برای مخاطب تبدیل کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داستان فیلم «بلبل» در سال ۱۸۲۵ در زمان اشغال سرزمین ون دیمن (که اکنون ایالتی به نام تاسمانی در جنوب شرق استرالیا است) توسط انگلیس روایت میشود. «بلبل» با کمک ریشسفیدان بومی تاسمانی ساخته شده است. آنها تاکید کردهاند که این فیلم، تصویری صادقانه از تاریخچه آنها ارائه میدهد و این قصه، روزی باید گفته میشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "همانطور که قبلاً اشاره کردیم، مضامین خشن و تاریک فیلم ممکن است برای برخی از تماشاگران خوشایند نباشد. حتی زمانی که فیلم اکران میشد، برخی از تماشاگران با عصبانیت سینما را ترک کردند. پس نتیجه میگیریم که این فیلم خوشایند حال همه نیست، اما «بلبل» به طرز شگفتانگیزی تعادل را رعایت کرده است. اگرچه داستان فیلم در مورد انتقام است اما در کنار آن، شاهد داستانی از تحمل و درک هستیم؛ بنابراین روایت فیلم را میتوان پیچیده خواند. فضا و جو فیلم باعث شده است که تماشای آن بهسادگی فیلمهای معمولی نباشد، اما رویکرد واقعگرایانه اثر، دلیلی است که هواداران «بلبل» را راضی نگه میدارد. فیلم «بلبل» را میتوان در یک جمله خلاصه کرد: «فیلمی شاعرانه که فراموش کردن آن دشوار است.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۷- طعم کره بادامزمینی با عنوان اصلی Peanut Butter Falcon",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«طعم کره بادامزمینی» شاید شیرینترین فیلم کمتر دیده شده در سال ۲۰۱۹ باشد؛ با توجه به بودجه ۶ میلیون دلاری و درآمد سه برابری آن، میتوان این فیلم را یکی از فیلمهای موفق سال دانست اما ما هنوز هم معتقدیم که این اثر، موردی بیتوجهی قرار گرفته است. شایا لباف ، امسال با بازی در فیلم «طعم کره بادامزمینی» و «پسر عزیز» با عنوان اصلی «Honey Boy» توانسته پس از مدتها مهارت خود را به رخ اهالی سینما بکشد. او در این فیلم، نقش یک دزد را ایفا میکند که دست سرنوشت او را بر سر راه مردی جوان به نام زک قرار میدهد. زک به سندروم داون مبتلا است و از آسایشگاه خود فرار کرده تا به رویاهایش دست یابد. رویای او، ثبتنام در یک مدرسه کشتی و تبدیلشدن به یک کشتیگیر حرفهای است. آنها با یکدیگر دوست میشوند و پس از مدتی، یک مددکار اجتماعی به نام النور که قبلاً از زک مراقبت میکرده است هم به آنها میپیوندد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این قصه شاید کمی آشنا به نظر برسد، اما متن و دیالوگها خیلی خوب نوشته شدهاند. این فیلم به شما قوّت قلب میدهد، شما را میخنداند، و گاهی چشمانتان را گریان میکند. حس کلی شما، پس از دیدن فیلم خوب خواهد بود و علاوه بر آن احتمالاً چند سوال در ذهنتان شکل خواهد گرفت. «پینات باتر فالکن» قصد دارد پیام همدری و توانمندسازی را به مخاطب القاء کند. داستان فیلم درواقع به رابطه دوستانه میپردازد و همانطور که در فیلم بیان میشود، «دوستان خانوادهای هستند که شما آنها را انتخاب میکنید.».",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بازیها بسیار عالی هستند و زک گاتساگن نمایشی بسیار حرفهای ارائه داده است. شایا لباف به فرم خوب خود بازگشته است و داکوتا جانسون نیز حضوری گرم و صمیمی دارد. همچنین دیدن جان هاکس و بروس درن بهعنوان نقش مکمل همیشه دلپذیر است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۶- کوهستان با عنوان اصلی The Mountain",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در دهه ۱۹۵۰، پسری جوان و درونگرا به نام اندی در سالن اسکی روی یخ پدرش فردریک کار میکند. زمانی که پدر اندی فوت میکند، او با یک دوست خانوادگی به نام دکتر فینس آشنا میشود. دکتر فینس مسئول جراحیهای لوبوتومی (نوعی جراحی افراطی و منسوخشده روی مغز انسان جهت درمان اختلالات روانی) مادر اندی بوده است. او از اندی دعوت میکند تا در سفرهایش به تیمارستانهای مختلف وی را همراهی کند. اندی با اکراه و بیمیلی میپذیرد تا بهعنوان عکاس، روزنامهنگار و دستیار کنار او باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«کوهستان» احتمالاً عجیبترین فیلم کمتر دیده شده این فهرست است و قطعاً برای همه مناسب نیست. درواقع، هیچیک از فیلمهای ریک آلدرسون برای همه مردم مناسب نیستند، اما این فیلم شاید در آینده هواداران و البته مخالفان مخصوص خود را پیدا کند. بهاحتمال زیاد، کسانی که طرفدار آثار آری استر مانند «موروثی» و «میدسامر» هستند فیلم «کوهستان» را هم دوست خواهند داشت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مضمون فیلم، تلخ و غمگین است و میتوان گفت که آثار روی آندرشون و دیوید لینچ تاثیر زیادی بر فیلم «کوهستان» داشتهاند. روایت هیپنوتیزمکننده فیلم، باعث نوعی دیدگاه زیباییشناسانه شده است که شما را به خوبی سرگرم میکند. جف گلدبلوم (شناختهشدهترین بازیگر این فیلم)، طبق معمول عملکردی عالی از خود بهجای گذاشته است. کاراکتر او تا حدودی از داستان پزشک جنجالی والتر فریمن الهام گرفته است. درمجموع، فیلم «کوهستان» اثری متمایز است و حتماً ارزش دیده شدن دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۵- از ماه بازنگرد با عنوان اصلی Don’t Come Back from the Moon",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم «از ماه بازنگرد» به کارگردانی بروس تیری چئونگ ، اولین بار در ۲۰ ژوئن ۲۰۱۷ در فستیوال فیلم لسآنجلس اکران شد؛ اما اکران عمومی آن تا ۱۸ ژانویه ۲۰۱۹ به تعویق افتاد. زمانی که فیلم در سینماها اکران شد تقریباً هیچکس حاضر نبود برای تماشای آن بلیت بخرد. «از ماه بازنگرد»، درامی شخصیت-محور با روایت کند دارد که شاید همین موضوع باعث میشود که جذب مخاطب برای فیلم دشوار باشد. اما اگر منصف باشیم با فیلمی تفکربرانگیز، شاعرانه و پراحساس روبرو هستیم که تاثیر زیادی بر بیننده خواهد گذاشت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داستان فیلم کمتر دیده شده «از ماه بازنگرد»، در صحرای کالیفرنیا و در طول یک تابستان گرم اتفاق میافتد؛ یک کارخانه محلی در حال ورشکستگی است، و مردان کاری بهتدریج بدون آنکه اطلاع یا هشداری به خانواده خود بدهند ناپدید میشوند. ما شاهد چیزی هستیم که پس از ناپدید شدن آنها رخ میدهد؛ بروز تنشها، رابطههایی که پیچیده میشوند، اندوه، افسردگی و نگرانی. توصیف قصه فیلم دشوار است اما از مسائل دیگر میتوان به چند چیز اشاره کرد. فیلمبرداری اثر بسیار پرزرقوبرق است؛ موسیقی متن فیلم حس دلهره را به خوبی انتقال میدهد؛ بازی بازیگرانی همچون جیمز فرانکو و رشیدا جونز بسیار تأثیرگذار است؛ و همه این المانها در کنار هم باعث شدهاند «از ماه بازنگرد» فیلمی ارزشمند باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۴- هنر دفاع شخصی با عنوان The Art of Self-Defense",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یک حسابدار خجالتی به نام کیسی دیویس ، پس از موردحمله قرار گرفتن توسط یک باند خلافکار موتورسوار سعی دارد نحوه دفاع از خود را یاد بگیرد. او که حتی نمیتواند در محیط کارش گلیم خود را از آب بیرون بکشید، در ابتدا تصمیم میگیرد یک اسلحه تهیه کند، اما آشنایی با کاراته نظر او را تغییر میدهد. او به سراغ یک استاد اسرارآمیز میرود تا نحوه دفاع شخصی را به او آموزش دهد، اما هزینههایی که این کار به دنبال دارد فراتر از انتظار کیسی هستند. با ادامه آموزشها، اعتمادبهنفس او ارتقاء مییابد اما حالا وارد دنیایی شده که هیچچیز در مورد آن نمیداند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "رایلی استارنز ، کارگردان فیلم «هنر دفاع شخصی»، کسی است که آیندهای روشن در پیش رو دارد. فیلم قبلی او، «شکستها» با عنوان اصلی «Faults»، اثری اصیل و جذاب بود. او در فیلم دوم خود سعی کرده است با لحنی جذاب داستان یک کمدی سیاه را روایت کند اما شما علاوه بر آن، حس یک فیلم تریلر هیجانی را نیز پیدا خواهید کرد. مخاطب با دیدن فیلم حس میکند که چیزی درست پیش نمیرود و ممکن است اتفاقات بدتری رخ دهند. استارنز در نحوه روایت فیلم، مهارت استثنائی خود را به رخ کشیده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دیالوگها بهطور ویژهای جالب و خندهدار هستند. جسی آیزنبرگ معمولاً نقشهایی را ایفا کردهاست که همین کاراکتر را دارند و باید گفت که او در اجرای این کاراکترها موفق عمل میکند. ایموجن پوتس نیز بازیگری است که دیدن او در هر فیلمی دوستداشتنی خواهد بود و البته باید گفت که قطعاً مستحق جایگاه بالاتری در سینماست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۳- رز وحشی با عنوان اصلی Wild Rose",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«رز وحشی» برای اولین بار در ۸ سپتامبر ۲۰۱۸ و فستیوال بینالمللی تورنتو به روی پرده رفت اما اکران عمومی فیلم در ۱۲ آوریل ۲۰۱۹ رخ داد. فیلم «رز وحشی» یکی از بهترین درامهای موزیکال بریتانیا در چند سال اخیر است. شخصیت اصلی فیلم، رزلین هارلن ، یک خواننده سبک کانتری است که در گلاسکو زندگی میکند و دو فرزند دارد. او پس از ۱۲ ماه حبس به جرم تلاش برای قاچاق دارو از زندان آزاد و برای تبدیلشدن به یک خواننده مشهور عازم سفر به نشویل، در ایالت تنسی آمریکا میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«رز وحشی» لحنی آشنا و تا حدودی کلیشهای دارد، اما بااینحال بهراحتی میتواند فیلمهای قبلی با همین موضوع را شکست دهد. اگرچه داستان قابل پیشبینی است اما این موضوع بدین معنا نیست که باید شانس دیده شدن را از فیلم بگیرید. «رز وحشی» در نوع خودش بهترین است و به خوبی توانسته تعامل میان رویا و مسئولیتهای زندگی را به تصویر بکشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جسی باکلی ، نمایش خیرهکنندهای ارائه داده است و بقیه بازیگران نیز تأثیرگذار ظاهر شدهاند. جسی باکلی در کنار بازی فوقالعاده، آهنگها را به خوبی اجرا میکند؛ اگر روزی او را در قالب ستارهای بزرگ دیدیم، نباید تعجب کنیم. خالی از لطف نیست که ذکر کنیم ترانه «گلاسکو (هیچ جا مثل خانه نیست)» توسط بازیگر برنده اسکار، مری استینبورگن نوشته شده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۲- عشق، آنتوشا با عنوان اصلی Love Antosha",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تنها فیلم مستند فهرست فیلم های کمتر دیده شده سال ۲۰۱۹، درباره جوانی بااستعداد به نام آنتون یلچین است که سینما او را خیلی زود از دست داد. او تنها ۲۶ سال سن داشت اما با افراد بزرگی همچون پل شریدر ، جودی فاستر ، جو دانته ، جیم جارموش ، جی. جی. آبرامز همکاری کرد. بازی مقابل آنتونی هاپکینز ، دونالد ساترلند و رابین ویلیامز از جمله افتخارات او بهعنوان یک بازیگر جوان بود. او بازی در انواع ژانرها، فیلمهای مستقل و بلاکباسترها را تجربه کرده بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگرچه او شانس بازی در یک نقش «نمادین» مانند هیث لجر در فیلم «شوالیه تاریکی» را پیدا نکرد اما یلچین ظرفیت بالای خود را به خوبی نشان داده بود؛ او توانست به خوبی نقش یک ابرقهرمان («توماس عجیب» با عنوان اصلی «Odd Thomas»)، یک عاشق («دیوانهوار» با عنوان اصلی «Like Crazy»)، شخصیتی شبیه به فریس بولر («چارلی بارتلت» با عنوان اصلی «Charlie Bartlet»)، یک موسیقیدان ( در فیلم «Rudderless») را ایفا کند. او مردی جذاب بود که به سینما عشق میورزید. این مستند، کنجکاویهای هنری او را بررسی میکند که به بازیگری محدود نبودند. آنتون یلچین در کنار بازیگری به عکاسی، موسیقی و حتی نوشتن فیلمنامهای بر اساس فیلم «راننده تاکسی» پرداخت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در این مستند، داستانهای جالبی در مورد آنتون از سوی همکارانش، کریستن استوارت ، ویلم دفو ، جنیفر لارنس و برخی کارگردانان نقل شده است. نیکلاس کیج نیز برخی از نامههای او را میخواند که نشاندهنده رابطه عمیق آنتون با والدینش هستند. «عشق، آنتوشا» ادای احترامی زیبا، اندوهآور و شیرین به این بازیگر بااستعداد است که صرفنظر از شناخت شما از او و آثارش، ارزش تماشا دارد. «عشق، آنتوشا» دقیقاً همان چیزی است که کارگردانش بیان کرده است: «فیلمی در مورد زندگی، در مورد غلبه بر موانع، داستانی در مورد یک مهاجر، داستانی در مورد بزرگ شدن و نهایتاً نامهای عاشقانه به خانواده و سینما؛ دو چیزی که آنتون در زندگی خود بیش از همه آنها را گرامی میداشت.».",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۱- لوس با عنوان اصلی Luce",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در فصل تابستان، سینماها درگیر اکران بلاکباسترها هستند اما در سال ۲۰۱۹ شاهد درامی پیچیده بودیم. «لوس» فیلمی است که اگر فرصت تماشای آن در سینما را ازدستدادهاید حتماً باید در قاب تلویزیون ببینیدش. به نظر میرسد لوس ادگار ، تمام صفات یک ورزشکار دبیرستانی موفق را در خود جای داده است. او یک مناظره کننده بااستعداد است و همه عاشق ذکاوت و نحوه صحبت کردنش هستند. والدین لوس ، که او را از اریتره به فرزندخواندگی گرفتهاند، به او افتخار میکنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یک روز، مادر لوس که امی نام دارد توسط دبیر تاریخ پسرش، هریت ، به مدرسه خوانده میشود. باید بگوییم که لوس از هریت دل خوشی ندارد زیرا او پس از پیدا کردن مواد مخدر در کمد دوست لوس باعث اخراج وی از تیم ورزشی مدرسه شد. هریت در مورد برخی نگرانیهایش با امی صحبت میکند؛ این که چرا لوس از فرانز فانون ، یک انقلابی سیاسی که فکر میکند استعمار میتواند بر خشونت غلبه کند، دفاع کرده است. مسئله به همینجا ختم نمیشود؛ هریت در کمد لوس وسایل غیرقانونی آتشبازی پیدا کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم لوس اگرچه پر از اتفاقات شگفتآور است اما داستان پیچیدهای ندارد. فیلم دائماً در حال پرسیدن سوالات جذاب و سخت است. این پرسشها ما را به سوالات دیگری هدایت میکنند. تیم بازیگری این فیلم کمتر دیده شده ، بسیار فوقالعاده عمل کردهاند؛ اکتاویا اسپنسر بهترین بازی عمرش را ارائه داده است؛ نائومی واتس در چند سال اخیر چنین نمایش خیرهکنندهای نداشته است و تیم راث به خوبی توانسته با مهارت خود سطح فیلم را ارتقاء دهد. «لوس» فیلمی ظریف، هوشمندانه و تفکربرانگیز است که همیشه توسط مخاطبان سینما مورد استقبال قرار میگیرد.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%DA%A9%D9%88%D8%AA%D8%A7%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%84%D9%88%D8%B3/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Taste Of Cinema",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نقد و بررسی فیلم «فیلی که هنوز نشسته است»؛ زندگی در یک جهنم زمینی | [
{
"type": "p",
"text": "در انتهای فیلم «فیلی که هنوز نشسته است» یا «An Elephant Sitting Still» به کارگردانی هو بو ، صدایی عجیب خواهید شنید که احتمالا مفهوم اصلی فیلم را میرساند. اگرچه اینکه صدا چیست، به برداشت خود شما بستگی دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آیا صدای شکایت از ناامیدی را شنیدید؟ صدای شیپوری که به رستگاری دعوت میکرد؟ یا شاید موجی قوی از صدایی آشنا و خشمی که تأکید بر هیچ دارد، یعنی هیچ جدا از بیتفاوتی بیرحمانه جهان؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برداشت شما از این صدا ممکن است بستگی به اطلاعاتی داشته باشد که در مورد پیشزمینه این درام چینی چهارساعته دارید. این حقیقت که کارگردان و نویسنده فیلم، ه و بو ، بین تکمیل فیلم و اکران آن در جشنواره فیلم برلین سال قبل خودکشی کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با نقد و بررسی فیلم «فیلی که هنوز نشسته است» با فیلیمو شات همراه باشید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "درواقع، همه در این فیلم، ظاهرا در یک جهنم زمینی زندگی میکنند؛ بااینحال سفری که برخی از شخصیتها در این فیلم طی میکنند، مقداری امید را نشان میدهد، تا جایی که آنها حداقل بهاندازهای کنجکاو هستند که نگاهی به یک گوشه ناآشنا از دنیای ویرانه خود بیندازند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد فیلم دزد صادق یا Honest Thief",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/honest-thief-review/"
},
{
"type": "p",
"text": "نباید از فیلم «فیلی که هنوز نشسته است» انتظار داشته باشید تا کارگردان، خشم و گریه خود از دنیای اطراف را به شکل غیر هنرمندانه و کنترل نشده نشان دهد، بلکه این فیلم باوجود وضعیت ناامیدکننده و سادگی بیشازحد لحن و جنبههای بصریاش توانسته است به یک اثر فوقالعاده زیبا، مبتکرانه و باشکوه تبدیل شود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "همچنین یک موفقیت جذاب داستانگویی از فیلمسازی است که قبلا نام خودش را بهعنوان یک نویسنده (به اسم Hu Quin) مطرح کرده بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فضای فیلم در یک شهر صنعتی در شمال چین است که نهتنها روبهزوال است، بلکه ظاهرا به یک حالت ایستایی و رکود رسیده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این شهر که بهتدریج در حال متروک شدن است، شبیه یکی از شهرهای مجارستانی ویرانه در فیلمهای بلا تار ( Béla Tarr) است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "درواقع، هو مدت کمی دانشجوی تار بود که تأثیر گرفتن او از سینمای این کارگردان مشهود است که فقط در تمام مدت فیلم و تعهد به ضبط سکانسهای طولانی دیده نمیشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم، مسیر چهار شخصیت را در طول یک روز به یکدیگر گره میزند. وانگ جین (با بازی Liu Congxi ) یک پیرمرد است که دختر و داماد او میخواهند او به خانه سالمندان برود تا آنها بتوانند دختر کوچک خود را در آپارتمانش بزرگ کنند؛ این دختربچه به همراه یک سگ، مایه تسلی خاطر او در زندگی هستند، ولی بد حادثه زمانی رخ میدهد که این سگ توسط سگ دیگری کشته میشود و صاحبان او، حس همدردی قابل توجهی نسبت به درد وانگ نشان نمیدهند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هیوآنگ لینگ (با بازی Wang Yuwen ) یک دختر نوجوان است که قرار است رابطه عاشقانه او با معاون متأهل مدرسه با ویدئویی که در بین همکلاسیهای او پخش شده است، فاش شود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در همین حین همکلاسی لینگ و کسی که او را دوست دارد به اسم وای بو (با بازی Peng Yuchang ) با زورگوی مدرسه به اسم یو شوآی به مشکل برخورده، چون در برابر او ایستاده است تا از دوستش دفاع کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "زمانی که یو شوآی در دعوایی بعد از ساعت مدرسه تحقیر میشود، وای بو خودش را گموگور میکند، چون میداند برادر این زورگو که لاتی به اسم یو چنگ (با بازی ژانگ یو ) است، بهحساب او خواهد رسید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در مورد یو چنگ باید بگوییم او یک آدم ظاهرا احمق و بیرحم با سبیل مدادی و یک کاکل موی مسخره است که باعث میشود شبیه شخصیتهای شرور فیلمهایی مانند «روزهای وحشی بودن» (Days of Being Wild) یا «یک روز تابستانی درخشانتر» (A Brighter Summer Day) باشد. او هم در این فیلم مشکلات خاص خودش را دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "او را ابتدا در حال استراحت با یک زن جوان در یک آپارتمان میبینیم، یک مرد وارد میشود، یو چنگ را میبیند و خودش را از پنجره به بیرون پرت میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ما افتادن او را نمیبینیم، قبل از اینکه این صحنه ناگهان تمام شود او سریعا از قاب تصویر بیرون میرود. این یکی از آن لحظاتی است که بیننده از خود میپرسد «چه اتفاقی افتاد؟»؛ لحظاتی که خود هو ادیت کرده است و بهنوعی یک امضای شخصی برای این نوع فیلمسازی است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم آهسته، بسیار آهسته به ما اجازه میدهد قطعههای مختلف پازل را کنار هم بچینیم تا علت این لحظه را درک کنیم؛ مرد به این دلیل خودش را کشته، چون متوجه میشود یو چنگ ، بهترین دوستش، با همسر او رابطه عاطفی داشته است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ما بعدا متوجه میشویم یو چنگ به این دلیل با او رابطه داشته چون شریک عاطفی خودش، او را ترک کرده است. بنابراین یو چنگ بعدها در صحنهای کاملا شوکهکننده به دوستدختر سابقش میگوید، مرگ این مرد کاملا تقصیر او بوده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این فیلمی است که افراد داخل آن دوست ندارند مسئولیت رفتار خود را قبول کنند. زمانی که معاون مدرسه متوجه میشود رابطهاش با هیوآنگ لینگ لو رفته است، از خود بیخود میشود، چون حرفه شغلی او از بین رفته است و همه تقصیرات را به گردن لینگ میاندازد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "زمانی که وانگ جین با صاحبان سگی که حیوان خانگی محبوب او را کشتهاند روبرو میشود، آنها رفتار زشتی از خود نشان میدهند و تنها نگران سگ عزیز خود Pipi هستند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم «فیلی که هنوز نشسته است»، فیلمی است که در آن افرادی که خصوصیات شخصیتی مثبت مانند صبر، مهربانی و همکاری دارند، محکوم به رنج بردن هستند و شخصیت آنها تا نقطه شکست باید آزموده شود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "وای بو بابت دفاع از دوست خود مورد تهدید قرار میگیرد، پس از ایستادگی در برابر زورگو تعقیب میشود و از سوی صاحب بد اخلاق سگ کتک میخورد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تعجبی ندارد که درنهایت تمام بدیها و زشتیها بیجواب نمانند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "وای بو در لحظه تلخ ناامیدی، از پیرمرد سواستفاده میکند؛ هوآنگ لینگ ، ابتدا از مادر خشمگین و بعد از سوی همسر عصبانی مدیر کتک میخورد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این اتفاق در انتهای یک سکانس خیرهکننده و طولانی رخ میدهد، سکانسی به مدت ۱۲ دقیقه و با دو کات که ما را با رویارویی سخت مادر و دختر آشنا و هوآنگ لینگ را از پنجره اتاق خوابش و به سمت بیرون و خیابان دنبال میکند و در یک غافلگیری ناگهانی، مجددا او را در خانه دنبال میکنیم که برگشته است تا خشم خود را خالی کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "او این کار را با شیئی انجام میدهد که خیلی قبلتر چشممان به آن افتاده بود و زمانی که او بار دیگر در این صحنه از آن استفاده میکند، فورا آن را میشناسیم که برنامهریزی دقیق و اشارهای ظریف را نشان میدهد که در روند روایت داستان فیلم رعایت میشوند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم «فیلی که هنوز نشسته است» به شکلی هنرمندانه ترکیببندی، داستانگویی و بصریسازی شده است که همیشه متوجه نمیشوید داستان چیست یا چقدر هوشمندانه روایت میشود. اغلب اوقات این کار با تاکید روی عناصر بصری خاصی انجام شده است، درحالیکه عناصر بصری دیگر کماهمیت نشان داده میشوند. این شیوه، یک روش فیلمسازی است که توجه بیننده به موضوع دلخواه جذب شود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلمبردار فیلم فان چائو ، دو شخصیت را تنگاتنگ یکدیگر در قاب تصویر قرار میدهد، در نماهای نزدیک از سر و شانه و پیش از آنکه به ما اجازه دهد جزئیات مهمی را ببینیم؛ جزئیاتی که گاهی اوقات در پسزمینه محو شدهاند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در سکانس رویارویی و اوج فیلم، همهچیز بستگی به شخصیتی دارد که ناگهان از فاصله دور ظاهر میشود و بهسختی قابل شناسایی است، مگر اینکه به یاد بیاوریم این شخصیت همیشه کاپشنی به رنگ قرمز خاص به تن میکرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هو استاد مخفیکاری است، یعنی حوادث مهم را از دید بیننده دور نگه میدارد. ما شوهر را که از پنجره بیرون میپرد و همچنین کشته شدن سگ را نمیبینیم ولی بعدا صدای یک ناله ترسناک را میشویم و سپس دوربین اطراف وانگ جین جابهجا میشود و به سمت جسد خونی حیوان میچرخد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اینها همگی ترفندهای هوشمندانهای برای جلب توجه بیننده به حوادث است، ولی همچنین بار عاطفی آنها باعث میشوند این حوادث زشت باشند، به عبارت دیگر به همین دلیل باید نشان داده نشوند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این پویایی محتاطانه به فضای فیلم حس بیثباتی میدهد و تاکیدی بر ظلم مردم شهر است، پیامی که از طریق کادربندیهای بسته و رنگهای شدیدا مطیع: آبی لجنی، قهوهای و خاکستری انتقال داده میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "استفاده از صداها هم با این لحن خاموش هماهنگی دارد. تمام بازیها تقریبا تا حد جنون صدای گرفته دارند: یو چنگ یقینا جزو خلافکارانی در تاریخ سینماست که ملایمترین لحن صدا را دارد و سکانس طولانی هوآنگ لنگ که در بالا اشاره شد تا حدی به علت بیاحساسی مطلقی که در صورت بازیگر آن Wang Yuwen موج میزند، بسیار تاثیرگذار است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شخصیتهای استثنا اندک هستند و صدای آنها نوعی خطر و هیجان دردناک را در خود دارد: مانند پدر همیشه خشمگین وای بو و مالکان بیعاطفه سگ.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "گرچه، شخصیتها اکثرا در فیلم با نوعی آرامش نیمه بهتزده به جلو پیش میروند و در زمان روبرو شدن با ترس واکنش زیادی از خود نشان نمیدهند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یقینا بدبختی و ناامیدی چیزی است که در این دنیا با آن",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "روبرو شدهاند؛ آنها در یک دنیای بدون پشتیبان و محافظ زندگی میکنند، که میتوانست",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دخالت کند و امید دهد. والدین از کودکان خود خشمگین هستند، فرزندان بزرگسال نمیتوانند",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برای خلاصی از دست والدین خود بیشتر از این صبر کنند، معاون مدرسه به دانشآموزان",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "خود زمانی که مدرسه آنها برای نابودی انتخاب شده، دلداری اندکی میدهد «زمانی که",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فارغالتحصیل شدید، اکثر شما فروشنده غذای خیابانی خواهید شد.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "زمانی که زورگو شدیدا آسیب میبیند، مدرسه تصمیم میگیرد به پلیس خبر ندهد؛ بیننده میشنود که به این موضوع شخصا رسیدگی خواهد شد. در حقیقت، معنای این حرف این است که یو چنگ و دارودستهاش اوضاع را به دست میگیرند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یو چنگ سرافکنده، در حال ترحم به خود و با این حال محو رفتار همراه با بیتفاوتیاش نسبت به مسائل، خلاصهای از ناامیدی از جهان است، حتی با آن که او به آهستگی میل به نوعی رستگاری را نشان میدهد و احتمالا در این جهان معنای برتری وجود دارد، گرچه معنایی مرموز است. فیل در عنوان فیلم، در شهر ماژولی نشان داده میشود که ظاهرا تمام روز بیحرکت مینشیند (شبیه به بودا شاید؟) و حتی زمانی که بازدیدکنندگان با چنگال به او ضربه میزنند از واکنش خودداری میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ویژگی مشترکی که وای بو و یو چنگ را یکی میکند این است که هر دو شیفته این موجود هستند و مصمم میشوند با چشمان خود آن را ببینند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این موجود افسانهای، پاسخ فیلم به زوال درون فیلم «هارمونیهای ورکمایستر» بلا تار است که حول آشفتگی و خشونت جهان میچرخد؛ فیل هو مانند آن موجود عظیمالجثه، مجموعهای از مفاهیم مرتبط، مبهم، غیرقابل مشخص و احتمالا ترسناک است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ظاهرا تنها بخشی از عناصر فیلم، اغراقآمیز هستند. اظهارات مربوط به ناامیدی میتوانند کمی بیش از حد مشخص باشند («زندگی از این بهتر نخواهد شد. تنها در مورد رنج است.») و زمانی که وانگ جین از خانه سالمندان دیدن میکند، دوربین به آهستگی ردیفی از اتاقهای دلتنگکننده را نشان میدهد که توسط افراد سالخوردهای اشغال شده که به سختی راه میروند و از موسیقی متن دلگیر و گرفته استفاده میشود که تاکید به تلخی این سکانس دارد این صحنه، تنها لحظهای در فیلم است که موسیقی Hua Lun تاثیرگذار نیست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "موسیقی متن ساخته و پرداخته او در بخشهای دیگر فیلم کاملا",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "گیراست: صدای پیانو، ارگ و گیتار و انعکاس صدای هنرمندان آلمانی دهه ۷۰ مانند Michael Rother یا گروه موسیقی پوپول ووه.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کمی طول میکشد تا پی ببرید تمامی این اتفاقها در تنها یک روز رخ دادند، هو میتوانست به سادگی عنوان یک فیلم چینی عالی ۲۰۱۸ دیگر یعنی «سفر دراز روز در شب» را برای فیلم خود انتخاب کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ما به آهستگی پی میبریم هو زمان را براساس منطق خود فشرده و باز کرده است. در یک سکانس فریبنده نزدیک به انتهای فیلم، ما متوجه میشویم که شب در حال سحر شدن است و در همین حین هو از یک زمانبندی دقیق و جادویی استفاده میکند تا به عنوان یک حادثه مهم، قطاری در پس زمینه حرکت کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به شکل تکاندهندهای در تیتراژ انتهایی فیلم از خالق آن قدردانی میشود و یک عکس خندان از او را میبینیم که ظاهرا کمی پیش از مرگ او در ۲۹ سالگی گرفته شده است. هو بو مانند برخی از شخصیتهایش ممکن است تصمیم گرفته باشد آینده خود را نابود کند، ولی یقینا فیلم او آینده دارد، یک بیانیه اصیل و قدرتمند و فیلمی که بدون شک تا سالها ماندگار خواهد بود.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Film Comment",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:گفتوگوی فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | مصاحبه با شارلیز ترون؛ درباره فیلم «بامبشل»، فاکس نیوز و هاروی واینستین | [
{
"type": "p",
"text": "برنده جایزه اسکار چهره خودش را تغییر داده است تا نقش مجری خبر شبکه فاکس نیوز، میگن کلی را بازی کند، حتی باآنکه تردیدهایی نسبت به این نقش داشته است. در این مقاله، مصاحبه با شارلیز ترون را میخوانیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شارلیز ترون میدانست ساخت فیلم «بامبشل» ساده نخواهد بود، فیلمی در مورد آزار جنسی در شبکه خبری فاکس نیوز. بههرحال، زمانی که موضوع اصلی فیلم را در نظر میگیریم، موضوع خطرناک و حساسی است.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "بااینحال، ترون انتظار نداشت دقیقا دو هفته پیش از شروع فیلمبرداری فیلم که در کنار او بازیگران مشهوری مانند نیکول کیدمن و مارگو رابی نیز قرار داشتند، تولید « بامبشل » تقریبا از هم بپاشد.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/bombshell-review/"
},
{
"type": "p",
"text": "ترون گفت «احساس کردم با سرعت زیاد به سمت چیزی خطرناک حرکت کردهایم و ناگهان زمین زیر پای ما دهان باز میکند .»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "او بهعنوان یکی از تهیهکنندگان فیلم مجبور بود بودجه را در حد اندک ۳۵ میلیون دلار نگه دارد ولی شرکت آناپورنا پیکچرز پاییز گذشته از ساخت «بامبشل» منصرف شد، درست چند ماه پیش از این که شرکت مورد نظر کمدی سیاسی پرهزینه خود به اسم «معاون» را با بازی کریستین بیل اکران کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جایی در مصاحبه با شارلیز ترون او به خبرنگار میگوید «زمانی که میشنوید سرمایهگذار فیلم میخواهد کنار بکشد، خبر ناخوشایندی است. به ویژه زمانی که این فیلم تقریبا نصف فیلمی که آنها با حضور یک مرد در نقش اول ساختهاند، هزینه میبرد.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگرچه ترون فورا مجبور شد دست به کار شود تا در آخرین دقایق بودجه ساخت فیلم را تامین، و یک پخشکننده جدید پیدا کند. او همچنان تردیدهای شخصی در مورد بازی در نقش اصلی میگن کلی داشت، مجری سرسخت شبکه فاکس نیوز که اتهامهای او علیه مدیر ارشد این شبکه یعنی راجر ایلز منجر به برکناری او در سال ۲۰۱۶ شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "میگن کلی از هر نظر یک شخصیت بحثبرانگیز است و بازی کردن نقش او به همان تغییرات بدنی زیادی نیاز داشت که ترون برای بازی در نقش آیلین وورنوس در فیلم «هیولا» متحمل شده بود، فیلمی که برای او جایزه اسکار را به همراه آورد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اما بیخیال! در مورد شارلیز ترون صحبت میکنیم. واقعا فکر میکنید زنی که موهای خود را برای بازی در نقش فیوریزا (در فیلم مکس دیوانه: جاده خشم) تراشیده است از یک چالش فرار میکند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ماه گذشته، مجله «West Hollywood» در مصاحبه با شارلیز ترون از زبان او نوشت «مگر اینکه چیزی باشد که واقعا احساس کنم قرار است بترسم، مثل اینکه روی لبه پرتگاه قرار گرفته باشم و اگر بیافتم، کاملا دردناک و ناخوشایند خواهند بود، من واقعا دیگر دوست ندارم این کار را انجام دهم.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سوال و جوابهای زیر گلچینی از مصاحبه با شارلیز ترون در نیویورک تایمز است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نیویورک تایمز: زمانی که به دوستانتان گفتید قرار است نقش میگن کلی را بازی کنید، چه واکنشی نشان دادند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شارلیز ترون: بدون شک عکسالعمل خوشایندی نبود. خیلی عجیب است ولی تمام قضاوتهایی را که همه در مورد او کرده بودند، اندکی روی خودم احساس کردم. اما چهار هفته مانده به فیلمبرداری، هنوز درگیر این بودم که او چه شخصی بوده است و قبل از آن یک سال و نیم به جزئیات داستانی توجه کرده بودم که میتوانستم واقعا از او دفاع کنم.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نیویورک تایمز: فیلم با واقعیت تفاوتهایی جزئی دارد: زمانی که موضوع آزار جنسی میگن مطرح میشود، او ترحمبرانگیز است، ولی « بامبشل » همچنان شامل بخشی از بحثبرانگیزترین لحظات حرفهای اوست، مانند زمانی که او به طرز فوقالعادهای هنگام پخش برنامه بهصورت زنده اصرار کرده بود بابانوئل نمیتوانسته است سیاهپوست باشد.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d8%a8%d9%85%d8%a8%e2%80%8c%d8%b4%d9%84/"
},
{
"type": "p",
"text": "شارلیز ترون: مسائلی وجود دارد که او درباره آنها صحبت کرده بود و من قطعا با آنها مشکل داشتهام، ولی احساسی را که در مورد مبارزه و جنگیدن او داشتم، بیاعتبار نمیکند. من نمیخواستم برای اینکه تغییرات احساسی شخصیت او را نشان دهم، چنین مسائلی را نادیده بگیرم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بااینحال، اگر این فیلم در مورد من بود و البته امیدوارم هرگز کسی فیلمی از من نسازد، سرشار از نقصها و خطاها میبود و دوست نداشتم کسی این مسائل را نادیده بگیرد. من از ته دل باور دارم ماجراها و مسائلی که او و زنان دیگر پشت سر گذاشتند، از نظر احساسی یا روحی ناخوشایند بوده است؛ حتی باآنکه برای شبکهای کار میکنند که فوقالعاده با آن مشکل دارم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نیویورک تایمز: به نظر من به عنوان مادر دو کودک سیاهپوست، از اظهارنظر او در مورد «بابانوئل سفیدپوست است» لذت نبردید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شارلیز ترون: (با تاکید) تشکر میکنم! درست است، شنیدن این جمله برای من سخت بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نیویورک تایمز: برای بازی در نقش میگن، شما گریمور برنده اسکار، کازو هیرو را استخدام کردید. کسی که گری اولدمن را به وینستون چرچیل تبدیل کرده بود. برای اینکه در نقش میگن کلی فرو بروید، دیگر چه اتفاقهای افتاد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شارلیز ترون: اگر من کازو را در اختیار نداشتم، بازی در این نقش هرگز اتفاق نمیافتاد، ولی اخیرا فیلمی از پشت صحنه را دیدم و واقعا آزاردهنده بود، چون گریم دارم ولی در نقش شخصیتم نیستم. من کاری که او هنگام ورود به اتاق انجام میدهد را انجام نمیدادم، کاری که واقعا باور دارم نتیجه سالها و سالها ثابت کردن خودش است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نیویورک تایمز: مگر زمانی که وارد اتاق میشود چکار میکند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شارلیز ترون: او بدون ترس از عواقب کاری که قرار است بکند، حرف میزند و بدنش کاملا صاف و استوار است و هیچچیز نمیتواند به آن رخنه کند. انگار داد میزند «اجازه نمیدهم براساس زبان بدنم بفهمی درونم چه خبر است.» اما من واقعا عقیده دارم که رفتار قدرتمند شخصیتها، نشأت گرفته از یک نیاز عاطفی است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بهعنوان مثال، در مورد آیلین وورنوس باید بگویم چشمان او بسیار باز و حالت صورتش همیشه پر از تنش بود و زمانی که هفته اول فیلمبرداری چنین حالتی را به خودم گرفتم، شبیه یک آدم دیوانه بودم تا زمانی که متوجه شدم ریشه این رفتار به این قضیه برمیگردد که قد او ۱۶۰ سانتیمتر است و از ۱۳ سالگی بیخانمان بوده است. زمانی که چنین حالتی را به بدن خود میدهید، به طرف مقابلتان میگویید «با من در نیفت. من از آنکه تو فکر میکنی بزرگترم.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نیویورک تایمز: بنابراین از نظر شما نیاز احساسی «میگن» در این داستان چه بوده است؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شارلیز ترون: در طول یک سال و نیم، او با معضلات روانی وحشتناکی روبرو شده بود. او واقعا راجر را دوست داشت و جایگاهی را که به دست آورده بود مدیون راجر بود و نقطهای که حرفهاش به پایان رسیده بود هم به خاطر او بود. او همچنین زنی بسیار هدفگراست که دوست ندارد بر اساس اتهامات آزار جنسی تعریف شود و متاسفانه این مشکل برای بسیاری از زنان، بسیار بزرگ است؛ چون دوست ندارید اطرافیانتان طوری به شما نگاه کنند که انگار یک قربانی هستید. حتی یک یا دو سال بعد از این ماجرا، من میگن را میدیدم که در انجمنهای زنان صحبت میکند و لحن صحبت کردن او در مورد این قضیه کاملا تدافعی و محافظتکننده بود. دفاعیات او حتی جدیتر شد و او در مورد این قضیه بیشتر بهصورت حقوقی و روزنامهنگاری عمل کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نیویورک تایمز: تا با این کار نشان دهد یک قربانی نیست؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شارلیز ترون: بله. من فکر میکنم این شیوه، راه کنار آمدن او با دردش است. شاید او در خلوت خودش طور دیگری با این موضوع برخورد میکند، من اطلاعی در این مورد ندارم. ولی این قضیه برای ما سخت بود چون زمانی که یک فیلم میسازید، میخواهید آن لحظاتی را داشته باشید که در آن بتوانید یک شخصیت را بشکافید و خود واقعی و خام او را در اختیار داشته باشید و هیچ مدرک کافی وجود نداشت که نشان دهد انجام چنین کاری با او درست بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نیویورک تایمز: برای نشان دادن این احساسات درونی چطور یک راه دیگر پیدا کردید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شارلیز ترون: در بخشی از فیلم، وکیل هنگام شهادت گرفتن از میگن میپرسد «این قضیه اثرات دراز مدتی هم به وجود آورده است؟» این لحظه نزدیکترین حالتی بود که به علت احمقانه بودن این سوال توانستم به یک فروپاشی احساسی برسم. منظورم این است که بعد از این سوال، واقعا از کجا باید شروع کنید و چه باید بگویید؟ در یکی از برداشتها، زمانی که بازیگر این دیالوگ را گفت، احساس کردم چیزی درونم شکست و به این سوال پاسخ ندادم. واقعا از کارگردان تشکر میکنم که در فیلم نهایی این لحظه را قرار داد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نیویورک تایمز: در یک سکانس کلیدی ما راجر ایلز (با بازی جان لیسگو) را میبینیم که بهزور یک کارمند پایین رتبه فاکس نیوز (با بازی مارگو رابی) را مجبور میکند لباسش را کوتاهتر کند. بهعنوان یک تهیهکننده، چطور بدون اینکه رابی احساس ناخوشایندی داشته باشد، چنین لحظهای را به تصویر کشیدید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شارلیز ترون: نگرانی من این بود که مطمئن شوم او با لباسی که پوشیده است راحت است. این سکانس در فیلم «بامبشل» بیشتر در مورد این بود که راجر ایلز حکم میکند دامن چطور لباس بپوشند و مخالفتی هم نداشته باشد و برای همین تماشای آن در آن روز دردناک بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چنین کاری مثل تحقیر کردن است؛ «من تو را وادار به انجام دادن کاری میکنم که میدانم اصلا احساس خوبی نسبت به آن نداری». من فکر میکنم این سوءاستفاده از قدرت است که باعث میشود این سکانس تقریبا غیرقابل تحمل باشد و نتوان آن را دید؛ اگر او در این سکانس بهصورت فیزیکی به او تجاوز کرده بود اینقدر دردناک نبود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دیدن این سکانس چشم بسیاری از افراد را به مسائل باز کرد. مردان بهویژه میگویند «من اصلا نمیدانستم که زنان مجبور به انجام چنین کارهایی بودند». به وجود آوردن چنین لحظههایی تحسینبرانگیز است؛ چون بسیاری از اوقات افرادی را میشناسید که قرار است بگویند «این فیلم زنانه است و مردان اصلا با آن ارتباط برقرار نمیکنند.» زمانی که مردان بتوانند از نظر احساسی با چیزی که ما تجربه کردیم ارتباط برقرار کنند و به همان شکل آزار ببینند، اتفاق قدرتمندی رخ داده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نیویورک تایمز: این فیلم من را به فکر بازیگرانی مثل اشلی جود و میرا سوروینو انداخت که هاروی واینستین متهم به آزار جنسی آنها شده بود و اینکه او چطور با بیاهمیتی با این موضوع برخورد کرد و چطور زنان دیگر را به جان یکدیگر انداخت تا سیستمی را حفظ کند که در آن بتواند در رأس باقی بماند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شارلیز ترون: درست است و او این کار را با همه کرد. زنان را به جان یکدیگر انداختن؟ او واقعا در این کار استاد بود. موارد اینچنینی زیاد بود «خب، من با گوئینت (پالترو) برای این فیلم صحبت میکنم….» یکی از جملههای او این بود که من و رنی (زلوگر) برای بازی در یک فیلم با او رابطه برقرار کردیم. برای او هیچ مرزی وجود نداشت. حتی در لطفهای جنسی (انجام اعمال جنسی در ازای به دست آوردن چیزی) او همچنان ما را به جان یکدیگر میاندازد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "(واینستین از طریق یک نماینده در مورد اظهارات ترون در روز سهشنبه پاسخ داده بود: «شارلیز ترون یک بازیگر خوب است که به ساخت فیلمهای عالی و قابل عرضه کمک میکند و این تنها دلیلی است که من او را برای پروژههای عالی مانند «قوانین خانه سایدر» و «محوطه» استخدام کردم. من و او همیشه با یکدیگر کنار آمدیم و واقعا شگفتزده شدم، ولی انتظار داشتم که این صحبتها برای تبلیغ این فیلم و نقش او در این دوران باشد.» چند ساعت بعد او دومین بیانیه را فرستاد که در آن از بازیگری او تعریف میکرد و اشاره کرده بود چرا از او در چنین فیلمهایی استفاده کرده است. اما در بیانیه دوم از اظهارات ترون «شگفتزده شدن» حذف شده بود و بهجای آن گفته بود «در این شرایط او از جملات یک وکیل استفاده میکند که به دنبال شکایت برای دریافت پول است.»)",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نیویورک تایمز: فیلم «بامبشل» در مورد زنان است، ولی برخی از بینندگان ممکن است شگفتزده شوند که فیلمنامه آن توسط یک مرد (چارلز راندولف) و به کارگردانی یک مرد دیگر (جی روچ) ساخته شده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شارلیز ترون: خوب، سادهترین پاسخی که میتوانم بدهم این است که یک زن تصمیم نگرفت این داستان را بیان کند. اگر یک مقاله بود که من برای شرکت تولید فیلمم خریده بودم، فکر میکنم اولین واکنش ذاتی من رفتن پیش یک زن بود، ولی من نویسنده را انتخاب نکردم. نویسنده داستان را انتخاب کرد و تمامی کارها را بهتنهایی انجام داد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اما این فیلم مثالی عالی در این مورد است که نباید داستانها را در دستهای قرار دهیم که فقط یک جنس قادر به گفتن آن باشد. من دوست دارم ببینم نویسندگان و فیلمسازان زن فرصتهای بیشتری دارند، ولی همچنین فکر میکنم این اشتباه است که در این مورد مردان را بهطور کامل کنار بگذاریم. زمانی که یک مرد شایسته را برای بیان این داستان پیدا میکنید، ارزش واقعی در آن نهفته است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ببینید، ما همیشه باید در مورد این مسائل سوال کنیم و من کاملا از گفتگو در مورد آن استقبال میکنم، ولی اگر مجبور بودم مجددا از اول ساخت این فیلم را شروع کنم، دقیقا به همین شکل رفتار میکردم. مردان زندگی من فوقالعاده مهربان هستند و به شکلی سوالاتی در مورد مسائلی میپرسند که برای من الهامبخش است. چرا باید توجه آنها را از چنین مسائلی دور کنم؟",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "امیدواریم از مصاحبه با شارلیز ترون لذت برده باشید.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/%da%86%d8%a7%d8%b1%d9%84%db%8c%d8%b2-%d8%aa%d8%b1%d9%88%d9%86/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: New York Times",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:گزارش فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | ده کارگردان برتر در سال ۲۰۱۹ و بهترین فیلمهایشان در سالی که گذشت | [
{
"type": "p",
"text": "سال ۲۰۱۹ یکی از بهترین سالهایی بود که سینما تجربه کرد. اگرچه تماشای فیلمهای کارگردانان جوان با دیدگاهی نو همیشه جذاب است، اما امسال بیشتر توجهات روی کارگردانهای باتجربهای معطوف بود که بهترین اثر خود را خلق کرده بودند. کارگردانهای بزرگ همیشه به فیلمهای قبلی خود توجه میکنند، زیرا ایجاد تعادل میان آثار قبلی و جدید و برآورده کردن انتظارات دشوار است. سال گذشته ده کارگردان برتر سال ۲۰۱۹ توانستند بهترین اثر دوران حرفهای خود را خلق کنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اغلب اوقات تشخیص یک فیلم جدید بهعنوان بهترین اثر یک کارگردان امری دشوار است، اما گاها این دستاورد به قدری چشمگیر است که این کار را برای همه آسان میکند. شاید بتوان گفت که این فیلمها میراثی هستند که کارگردانها از خود به جای گذاشتهاند. بسیاری از آنها عصارهای از تمام مضامین مطرحشده در فیلمهای قبلی کارگردان را به تصویر کشیدهاند. در معرفی ده کارگردان برتر سال ۲۰۱۹ که بهترین فیلمهایشان را در این سال ساختهاند، با فیلیمو شات همراه باشید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۱۰- جیمز منگولد – فیلم فورد در برابر فراری",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جیمز منگولد با ساخت فیلم بیوگرافی «سربهراه باش» یا «Walk the Line» و فیلم ابرقهرمانی «لوگان» به خوبی توانست خود را به عنوان فیلمساز برجستهای مطرح کند که توان ساخت بلاکباسترهایی هوشمندانه و تفکربرانگیز برای مخاطبان عام سینما را دارد. « فورد در برابر فراری » با عنوان اصلی «Ford v. Ferrari» مهیجترین فیلم منگولد است؛ فیلمی با حال و هوای دهه ۶۰ که دو ستاره سینما را راهی مبارزه با غول دنیای اتومبیلرانی یعنی شرکت فراری میکند. منگولد هراسی از ورود به مسائل فنی ندارد و همین امر باعث شده «فورد در برابر فراری» از روشهای جذابی برای نمایش فرایند آمادهشدن جهت مسابقهای بزرگ استفاده کند.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/ford-v-ferrari-review/"
},
{
"type": "p",
"text": "صحنههای مسابقه بسیار زیبا ساخته شدهاند و فیلم به خوبی نشان میدهد که پشتکار و برنامهریزی دقیق چطور باعث برنده شدن در مسابقه اتومبیلرانی ۲۴ ساعته لمانز میشوند. منگولد همچنین فضای زیادی برای تأمل خلق کرده است؛ کارول شلبی (با بازی مت دیمون ) و کن مایلز (با نقشآفرینی کریستین بیل ) هر دو کاری را انجام میدهند که عاشق آن هستند. بار عاطفی فیلم بر دوش لحظات پایانی است و این کار باعث شده جیمز منگولد هیجانانگیزترین و ملموسترین فیلم خود تا به امروز را ساخته باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۹- پدرو آلمودوار – فیلم درد و شکوه",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تنها چند فیلمساز در چند دهه گذشته همانند پدرو آلمودوار توانستهاند سبکهای مختلف را تجربه کنند. «درد و شکوه» نیز تجربهای متفاوت برای این کارگردان بزرگ محسوب میشود و او را جزو ده کارگردان برتر سال ۲۰۱۹ قرار میدهد. موضوع فیلم به ماهیت فیلمسازی و الهامات خلاقانه میپردازد و میتوان گفت که این اثر تا حدودی یک بیوگرافی از خود آلمودوار است. «درد و شکوه» یا «Pain and Glory» داستان زندگی فردی به نام سالوادور مالو (با بازی آنتونیو باندراس ) را روایت میکند و روابط واقعی آلمودوار باعث شده است با فیلمی برانگیزنده و دروننگرانه روبرو باشیم. مالو فیلمسازی را بهعنوان ابزاری برای درمان میبیند. او از این طریق داستانهایی را روایت میکند که قادرند تمام احساسات و خاطرات سرکوبشدهای را که در اعماق قلبش مدفون شدهاند، بیان کنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "راهکارهای مالو برای منزوی کردن تجربیاتش اغلب چالشبرانگیز هستند و ابزارهای قاببندی هوشمندانهای که آلمودوار از آنها برای نشان دادن حافظه گزینشی و تجربیات خیالی او استفاده میکند، به نشان دادن مضامین احساس ناکامی یا پشیمانی کمک کردهاند. فیلم «درد و شکوه» با عنوان اصلی «Pain & Glory» از لحاظ بصری مبتکرانه است و آلمودوار بار دیگر به روش منحصربهفرد خود توانسته صحنههایی کاملا خندهدار خلق کند. این فیلم احتمالا عمیقترین اثر او در مورد ماهیت داستانپردازی است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۸- جیمز گری – فیلم به سوی ستارگان",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در این دهه، شاهد فیلمهای فضایی برجستهای بودیم و «بهسوی ستارگان» با عنوان اصلی «Ad Astra» قطعا یکی از بهترین آنهاست. آخرین فیلم جیمز گری به خوبی نشان میدهد که چگونه میتوان در یک ماجراجویی بین کهشکانها، تنهایی دردناک و زیبایی نفسگیر را بهطور همزمان به تصویر کشید. جیمز گری پیش از این فیلمهای بزرگی همچون «شهر گمشده زی» و «مهاجر» را در کارنامه خود داشت اما «بهسوی ستارگان» عصارهای از دستاوردهای بصری و احساسی اوست. روی مکبرید (با بازی برد پیت ) فضانوردی است که پس از مرگ پدر مشهورش مجبور است زیر سایه افتخارات او زندگی کند. بازی قدرتمندانه برد پیت بهعنوان کسی که به جستجوی احساسات خود میپردازد تنها با راهنماییهای یک کارگردان فوقالعاده تا این حد باورپذیر میشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بهسوی ستارگان» تجربهای نفسگیر است و گری بینش منحصربهفرد خود از فضا را به تصویر کشیده است. در این آینده ماه به یک مرکز تجاری تبدیل شده است، دزدان فضایی سطح ماه را غارت میکنند، و اتاقهای بازجویی در مقیاس بزرگ برای تطهیر روحی کاوشگران مورد استفاده قرار میگیرند. موسیقی دلربای مکس ریشتر و صدای غافلگیرکننده برد پیت اغلب اوقات فضایی محزون شکل دادهاند و گری از رویارویی با حقایق تلخی که یک پدر و پسر را به هم میرساند هراسی ندارد. «اد استرا» یک فیلم کلاسیک علمی تخیلی آیندهنگرانه است که بهروزترین دستاوردهای بصری دهه اخیر را به کار گرفته است تا بهترین فیلم جیمز گری تا به حال باشد و گری را به یکی از ده کارگردان برتر سال ۲۰۱۹ تبدیل کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۷- فرناندو میرلس – فیلم دو پاپ",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فرناندو میرلس مهارت خود در کارگردانی را با ساخت فیلمهایی همچون «شهر خدا» که درامی در مورد جرم و جنایت بود و تریلر مهیج «باغبان وفادار» نشان داده بود، اما او هیچگاه فیلمی شبیه به «دو پاپ» با عنوان اصلی «The Two Popes» نساخته بود. «دو پاپ» دورهای مهم برای کلیسای کاتولیک را به تصویر کشیده و داستان انتقال قدرت از پاپ بندیکت شانزدهم (با بازی آنتونی هاپکینز ) به پاپ فرانسیس (با نقشآفرینی جاناتان پرایس ) را روایت میکند. آخرین اثر فرناندو میرلس نه تنها قادر است تمام کاتولیکهای دنیا را سرگرم کند بلکه فیلمی خندهدار در مورد دو مرد و تصمیماتشان است که هر کسی از دیدن آن لذت خواهد برد. ارجاعات غافلگیرکننده به فرهنگ عامه و کشمکش طنز بین این دو شخصیت افسانهای باعث شده است با فیلمی ملموس و شیرین روبرو باشیم.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "فیلمهای قبلی میرلس سرشار از انرژی و جنبوجوش بودند و خوشبختانه این ویژگی در «دو پاپ» به خوبی دیده میشود. کارگردان از طریق گشتوگذار فرانسیس در واتیکان مخاطب را با این شهر آشنا کرده است. تماشاگران با دیدن این صحنهها حس سرگرمی و آشفتگی او را درک میکنند. در حالی که فیلمهای فرناندو میرلس اغلب فضایی تاریک دارند و پیامی سرسختانه در مورد آینده بشریت انتقال میدهند، فیلم « دو پاپ » خوشبینانهترین قصهای است که او تا به حال روایتگرش بوده است.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d8%af%d9%88-%d9%be%d8%a7%d9%be/"
},
{
"type": "p",
"text": "۶- تری ادوارد شولتز – فیلم امواج",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تری ادوارد شولتز پس از ساخت فیلمهایی مستقل همچون «کریشا» یا «Krisha» و «شب میآید» با نام اصلی «It Comes At Night»، حالا توانسته خود را بهعنوان یکی از ده کارگردان برتر سال ۲۰۱۹ معرفی کند. فیلم «امواج» با عنوان اصلی «Waves»، بلندپروازانهترین فیلمی است که او تابهحال ساخته است. ساختار فیلم درواقع به دو نیمه تقسیم شده است؛ نیمه اول شاهد اضطراب و لحظههایی بسیار ترسناک هستیم، اما نیمه دوم فضایی روحانی، تفکربرانگیز و کاملا پرنشاط دارد و به ماهیت بخشش و فقدان میپردازد. فیلمسازان جوان زیادی سعی دارند ساختار سنتی قصهگویی را بهمنظور نشان دادن برجستگیها و بیان نظرات خود تغییر دهند، اما شولتز از ساختار خود بهعنوان یک حیله برای فریب مخاطب استفاده نمیکند. تمیز دادن فضا در فیلم «امواج» نوعی التیام سینمایی بینظیر است.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد و بررسی فیلم امواج",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/waves-review/"
},
{
"type": "p",
"text": "«امواج» از لحاظ بصری خیرهکنندهترین فیلم شولتز است و او در این فیلم قدرت شخصیتپردازی خود را به رخ کشیده است. آخرین ساخته این کارگردان بااستعداد، داستان یک خانواده حومهشهری در حال فروپاشی را روایت میکند. رونالد (با بازی استرلینگ کی براون ) ذاتا آدم بدی نیست اما فیلم نشان میدهد که انتظارات پدرانه چطور میتواند روحیه فرزند او، تایلر (با نقشآفرینی کلوین هریسون جونیور ) را در هم بشکند. فیلم «امواج» قصد دارد اهمیت دوست داشتن افراد به خاطر چیزی که هستند و نه برای دستاوردهایشان را به تصویر بکشد. شولتز اعتراف کرده است که بخشهایی از فیلم را از زندگی خود الهام گرفته است و بحرانی که این خانواده دچار آن شدهاند، بههیچوجه ساختگی نیست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۵- تایکا وایتیتی – فیلم خرگوش جوجو",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تایکا وایتیتی فیلمسازی با سبک شوخطبعی منحصربهفرد است. او حس طنزپردازی خود را در ژانرهایی مختلف، همچون فیلمهای زامبی («آنچه در سایهها انجام میدهیم»)، ماجراجویی («شکار انسانهای سرگردان») و حتی فیلمهای دنیای سینمایی مارول («ثور: رگنراک») به تصویر کشیده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "وایتیتی در « خرگوش جوجو » با عنوان اصلی «Jojo Rabbit» از فیلمهایی همچون «دیکتاتور بزرگ» و «زندگی زیباست» الهام گرفته است تا داستان پا به سن گذاشتن یک نوجوان به نام جوجو (با بازی رومن گریفین دیویس ) در آلمان نازی را روایت کند. اگرچه بیشتر توجهات به بازی وایتیتی در نقش آدولف هیتلر بهعنوان دوست خیالی جوجو معطوف شده است، اما این فیلم درواقع به آشنا شدن یک کودک با دنیای پیرامونش میپردازد. وایتیتی در کنار این موضوع قصد دارد انزجار خود از جنگ و فاشیسم را نشان دهد.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/jojo-rabbit-review/"
},
{
"type": "p",
"text": "«جوجو ربیت» اغلب تفکر برانگیز است. مخاطب باید به این موضوع فکر کند که جوجو چطور از نفرت خود دست برمیدارد و چگونه میل او برای خوشحال کردن دیگران باعث میشود به سمت ایدئولوژی نازی سوق پیدا کند. اسکارلت جوهانسون در نقش مادر جوجو یکی از بهترین عملکردهای دوران حرفهای خود را نشان داده است. او اسرار زیادی در سینه دارد و از مهربانی خود برای نشان دادن مسیر بهتر زندگی به جوجو استفاده میکند. تایکا وایتیتی مشخصا قصد دارد داستان را از دیدگاه یک کودک برای مخاطب بزرگسال تعریف کند، اما مضامین کمدی فیلم بهقدری جهانی هستند که تمامی سنین میتوانند از فیلم لذت ببرند. «خرگوش جوجو» درست به اندازه فیلمهای قبلی او سرگرمکننده است و از جذابیت مخصوص وایتیتی برای انتقال پیامی به جامعه امروز استفاده میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۴- نوآ بامباک – فیلم داستان ازدواج",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نوآ بامباک اغلب برای شخصیتهای مخرب فیلمهایش که به طرز خندهداری نمیتوانند همانند یک انسان عادی رفتار کنند، شناخته میشود. اگرچه «داستان ازدواج» با عنوان اصلی «Marriage Story» مسیر بومباک برای روایت داستانهای واقعگرایانه و ناراحتکننده در مورد روابط ادامه داده است، اما او در این فیلم تجربهای بسیار متعادل و آرامتر داشته است و او را به یکی از ده کارگردان برتر سال ۲۰۱۹ تبدیل کرده که بهترین فیلم پرونده کاری خود را در این سال ساخته است. «ماهی مرکب و نهنگ»، محصول سال ۲۰۰۵، اثر دیگری است که بومباک در مورد طلاق ساخته بود. در مقایسه با آن فیلم، «داستان ازدواج» شخصیتهایی با وسواس و نفرت شدید نسبت به یکدیگر ندارد و تراژدی فیلم تماشای از هم پاشیدن یک رابطه بینقص است. آخرین اثر بومباک فیلمی نادر در مورد جدایی است که هر دو طرف به یک اندازه قانعکننده هستند. چارلی (با بازی آدام درایور ) و نیکول (با نقشآفرینی اسکارلت جوهانسون ) هر دو دلایل مخصوص به خود را برای جدایی دارند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کارگردان بار دیگر از نقاط قوت خود استفاده کرده است. او از تفاوتهای نیویورک و لس آنجلس برای پیش بردن داستان استفاده کرده است. زمانی که چارلی بهعنوان کارگردان و نیکول بهعنوان بازیگر هنگام نبرد برای حضانت کودکشان همدیگر را زیر سؤال میبرند، ما بهوضوح میبینیم که بومباک به خوبی با دنیای تئاتر آشناست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این زوج سعی میکنند مسائل بین خود را حل کنند اما با دخالت وکلا، درگیریها بیشتر میشود. این موضوع مخاطب را به تفکر در مورد چیزهایی که باعث تشدید کشمکش بین یک زوج میشوند، وا میدارد. بدیهی است که این دو همیشه نسبت به یکدیگر عاطفه داشتهاند و این عطوفت همیشه بین آنها وجود خواهد داشت. فیلم قصد دارد نشان دهد که پیوند عشقی همیشه به ازدواج یا تداوم آن منجر نمیشود. « داستان ازدواج » بالغترین، نفسگیرترین و بهترین فیلم نوآ بومباک تا به امروز است.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/marriage-story-review/"
},
{
"type": "p",
"text": "۳- بونگ جون-هو – فیلم انگل",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بونگ جون هو یکی از معدود فیلمسازانی است که آثارش سبکی منحصر به خود کارگردان دارد. توانایی بونگ برای پیوند زدن مضامین اجتماعی، تفاوتهای طبقاتی و جهانبینی وسیع او، ویژگیهایی هستند که او را به یکی از ده کارگردان برتر سال ۲۰۱۹ و یکی از بهترین فیلمسازان عصر امروز تبدیل کردهاند. فیلم «انگل» با عنوان اصلی «Parasite» به طرزی غیرقابلانکار یک شاهکار است. فیلم مبارزهی حزنانگیز داشتن و نداشتن را به تصویر کشیده است. بااینحال بونگ جون هو با نشان دادن جاهلیت طبقه اجتماعی مرفه و اینکه نفوذ میان آنها چه آسان است، طنزی سرگرمکننده ساخته است. تماشای آنکه چطور خانواده ثروتمند پارک با خانواده خلاق اما فقیر کیم پیوند میخورند بسیار خندهدار است اما نمای پایانی، با نشان دادن تفاوت میان طبقات و غیرممکن بودن عبور از مرز بین آنها، لحظاتی تلخ را برای مخاطب رقم میزند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«انگل» یا « پاراسایت » از لحاظ فنی ماهرانهترین فیلم بونگ جون هو تا به امروز است. داستان فیلم بیشتر در عمارت خانواده پارک رخ میدهد و ما درواقع با فیلمی مکانمحور روبرو هستیم. تماشای رفتوآمد و گشتوگذار خانواده کیم در این محیط عجیب و پنهان کردن هویتشان، تفاسیری هوشمندانه به فیلم اضافه کرده است. بونگ همچنین یکی از قویترین تیمهای بازیگری را کنار خود جمع کرده است. سونگ کانگ-هو در نقشه پدر خانواده کیم، بازی بینظیری از خود ارائه داده است. این بازی زمانی برجسته میشود که او بیاعتنایی خانواده پارک به خانوادهاش را میبیند. فیلم «انگل» شاید بحثبرانگیزترین فیلم سال ۲۰۱۹ باشد؛ فیلمی که قطعا بهترین فیلم دوران کاری بونگ جون هو است.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d8%a8%d8%b1%d8%b1%d8%b3%db%8c-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d8%a7%d9%86%da%af%d9%84/"
},
{
"type": "p",
"text": "۲- کوئنتین تارانتینو – فیلم روزی روزگاری در هالیوود",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کوئنتین تارانتین و یکی از تاثیرگذارترین فیلمسازان تمامی اعصار است و آخرین ساخته او که تاریخ را مرور میکند موفقیت زیادی کسب کرده است و او را در فهرست ده کارگردان برتر سال ۲۰۱۹ قرار داده است. فیلم «روزی روزگاری در هالیوود» با عنوان اصلی «Once Upon a Time in Hollywood» به تارانتینو فرصتی داد تا به هالیوود ادای احترام کند. او در این فیلم، تابستان وحشتناک سال ۱۹۶۹ را به دیدگاهی خوشبینانهتر تبدیل کرده است که در آن ستارگان هالیوود با رخ دادن یک تراژدی مبارزه میکنند. تارانتینو خاطرات گذشته خود از هالیوود را در قالب فیلمی مهیج و سرگرمکننده به تصویر کشیده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«روزی روزگاری در هالیوود» داستان دوستی عمیق بین یک ستاره سریالهای تلویزیونی به نام ریک دالتون (با بازی لئوناردو دیکاپریو ) و بدلکارش کلیف بوث (با نقشآفرینی برد پیت ) را روایت میکند. فیلمنامهی این اثر صمیمانهترین چیزی است که تارانتینو تابهحال نوشته است. ریک دالتون با مشکلات دوران افول خود دست و پنجه نرم میکند. زمانی که او در پروژهای جدید با یک بازیگر نوجوان به نام ترودی (با بازی جولیا باترز ) آشنا میشود، تارانتینو احساسی را که هر بازیگر در مورد کشف حقیقت خود پیدا میکند، به تصویر کشیده است. این احساس زمانی برای مخاطب ملموس میشود که این دختر نوجوان به ریک میگوید او بهترین بازیگری است که تابهحال دیده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«روزی روزگاری در هالیوود» بهطور ویژه قصد دارد زندگی شارون تیت (با بازی مارگو رابی ) را نشان دهد؛ هر چه داستان رو به جلو پیش میرود، تماشاگر باید خود را آماده حادثهای خونین کند، اما با بازنویسی و اصلاح تاریخ، اضطراب مخاطب فروکش میکند. این فیلم تاثیرگذارترین فیلم تارانتینو از نظر احساسی است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۱- سم مندس – فیلم ۱۹۱۷",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سم مندس از آن دسته فیلمسازانی نیست که خود را به یک ژانر خاص محدود کند. اگرچه او با فیلمهایی ساختارشکن همچون «زیبای آمریکایی» و «جاده انقلابی» نام خود را بر سر زبانها انداخت، اما ساخت فیلمهایی همچون «اسکالفال» و «جارهد» مهارت او در سبکهای گوناگون را اثبات کرد. «۱۹۱۷» نقطه تقابل آثار قبلی سم مندس است و با تمام فیلمهای جنگی تاریخ تفاوت دارد و او را در فهرست ده کارگردان برتر سال ۲۰۱۹ قرار میدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شخصیتهای اصلی داستان دو سرباز با بازی جرج مکای و دین-چارلز چپمن هستند که برای رساندن پیغامی مهم باید از میانه خط مقدم جبهههای جنگ جهانی عبور کنند. راجر دیکینز افسانهای، از نمای تعقیبی برای فیلمبرداری این اثر استفاده کرده است. ترفند «برداشت بلند» (یا سکانس پلان) مخاطب را در داستان جذاب فیلم غوطهور میسازد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "رساندن این پیغام موجب نجات جان هزاران انسان خواهد شد. این موضوع باعث شده",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این دو سرباز ادیسه آزاردهنده خود را ادامه دهند و شجاعت خود را بسنجند. پیشینه",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مندس در تئاتر کمک زیادی به بازی گرفتن از بازیگران کرده است. در این سبک از",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلمبرداری فرصتی برای خطای بازیگران وجود ندارد و آنها باید در زمانی طولانی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آمادگی خود را برای ارائه یک بازی پیوسته حفظ کنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مندس همچنین از موسیقی متن توماس نیومن بهره برده است تا تاثیرگذاری لحظات عاطفی فیلم، خصوصا صحنههایی که در آنها آرامش و تسکین در یک میدان نبرد پر هرج و مرج را شاهد هستیم، بیشتر کند. فیلم «۱۹۱۷» به طور حتم یک دستاورد فنی خیرهکننده برای مندس است و میتوان گفت که این فیلم جسورانهترین و برجستهترین اثر او تا به حال است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "منبع: Taste of Cinema",
"ref": null
}
] | null |
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نوآ هاولی، کارگردان قسمت چهارم «پیشتازان فضا» از جزییات این فیلم میگوید | [
{
"type": "p",
"text": "نوآ هاولی ، تهیهکننده و فیلمساز، پیش از این به عنوان نویسنده و تهیهکننده در سریال «استخوانها» حضور داشت و همچنین در حال حاضر ساخت مجموعه تلویزیونی «فارگو» را بر عهده دارد. گویا او قرار است کارگردانی قسمت چهارم «پیشتازان فضا» را هم به عهده بگیرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در ماه نوامبری که گذشت، خبرها حاکی از انتخاب نوآ هاولی بهعنوان نویسنده و کارگردان قسمت چهارم «پیشتازان فضا» توسط شرکت منتشرکننده، پارامونت پیکچرز بود. اکنون و با گذشت دو ماه از این خبر، سرانجام هاولی سکوت خود را شکست و از جزییات برنامه خود برای ساخت فیلم جدید «پیشتازان فضا» سخن گفت. وی در گفتوگو با رسانههای خبری، از آغاز ساخت این فیلم بلافاصله پس از پایان فصل ۴ سریال «فارگو» خبر داده است. اگرچه این پروژه هنوز در مراحل اولیه است، اما نوآ هاولی تأیید کرده است که در حال حاضر برای فیلمنامه آن برنامههایی در سر دارد و برداشت شخصی خود را برای فیلم خواهد داشت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هاولی که بیشتر به خاطر فعالیتش در تلویزیون شناخته شده است، با ساخت مجموعه تلویزیونی «فارگو» در سال ۲۰۱۴ که از شبکه افایکس پخش شد، موفقیت اصلی خود را به دست آورد. وی اولین کارگردانی فیلم خود را برای «لوسی در آسمان» انجام داد که در سال ۲۰۱۹ منتشر گردید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«پیشتازان فضا» یا «سفر ستارهای»، فیلمی علمی تخیلی محصول سال ۲۰۰۹ میلادی است. این فیلم که یازدهمین فیلم از سری فیلمهای ساختهشده بر اساس مجموعه قدیمی پیشتازان فضاست، توسط جی. جی. آبرامز کارگردانی شده و نویسندگی فیلمنامه آن بر عهده روبرتو اورکی و الکس کورتزمن بوده است. داستان فیلم، بازگشت به گذشته و بررسی شخصیت مسافران سفینه فضایی اینترپرایز در مجموعه اصلی است. جیمز کرک (با بازی کریس پاین ) و اسپاک (با بازی زکری کینتو )، پیش از آنکه در سفینه اینترپرایز به هم بپیوندند با یک رومولان به نام نرو (با بازی اریک بانا ) که از آینده آمده است و تهدیدی برای «فدراسیون متحد سیارات» به شمار میرود، به نبرد میپردازند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«پیشتازان فضا به سوی تاریکی» بهعنوان ادامهای برای این فیلم و همچنین به کارگردانی جی. جی. آبرامز در سال ۲۰۱۳ اکران گردید. «فراتر از پیشتازان فضا» نیز عنوان دنباله بعدی این مجموعه است که در سال ۲۰۱۶ به نویسندگی سایمون پگ و داگ جونگ و به کارگردانی جاستین لین به نمایش درآمد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به نظر میرسد که در قسمت چهارم «پیشتازان فضا» بار دیگر شاهد حضور بازیگران اصلی فیلم، کریس پاین در نقش جیمز کرک ، زکری کینتو در نقش اسپاک و زوئی سالدانیا در نقش نیوتا آهوارا خواهیم بود. البته کارگردان فیلم در مصاحبه خود به احتمال حضور بازیگران جدید نیز اشارههایی داشته است.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Coming Soon",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:بهترین های فیلم و سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | بهترین فیلم های نتفلیکس در ۵ سال اخیر | [
{
"type": "p",
"text": "کارگردانهای بزرگی همچون مارتین اسکورسیزی ، آلفونسو کوارون ، استیون سودربرگ و برادران کوئن همگی برای این غول صنعت استریمینگ، فیلم ساختهاند. نتفلیکس از استعداد آنها حمایت کرد و حالا فصل برداشت جوایز فرا رسیده است. تنها همین امسال سه فیلم از پنج نامزد بهترین فیلم درام گلدن گلوب را آثار نتفلیکس تشکیل داده بودند. فیلمسازان زیادی برای خلق پروژههای شخصی خود به شرکتهای استریمینگ روی آوردهاند و با توجه به این موضوع انتظار میرود سلطه نتفلیکس همزمان با تداوم فصل جوایز ارتقا یابد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگرچه در دهه ۲۰۱۰، دیزنی گیشههای سینما را درنوردید، اما این نتفلیکس بود که بازی را به نفع خود تغییر داد. خوب یا بد، آنها نشان دادند که آینده فیلمسازی تنها به پردههای بزرگ سالنهای سینما محدود نخواهد بود. شما میتوانید در مورد سیاستهای پشت پرده این موضوع ساعتها بحث و جدل کنید، اما وقتی فیلمهایی بسیار مهم از این سرویس استریم پخش شوند دیگر نمیتوان در برابر نخریدن حق اشتراک آنها تاب آورد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "لازاروی خوشحال | Happy as Lazzaro | ۲۰۱۸",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "علاوه بر تولید آثار اصیل انحصاری، نتفلیکس حق پخش فیلمها را نیز خریداری میکند. این یعنی فیلمهایی که در فستیوالها اکران میشوند توسط نتفلیکس خریداری شده و به دست شما میرسند. سرویسهای استریمینگ حالا به عنصری برجسته در فستیوالهای فیلم تبدیل شدهاند. آنها دسترسی به فیلمهای سینمایی بینالمللی را برای دوستداران سینما که خارج از شهرهایی مانند نیویورک و لس آنجلس زندگی میکنند، فراهم کردهاند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«لازاروی خوشحال» یکی از فیلمهایی است که توسط نتفلیکس خریداری شده است. پس از آن که این فیلم جایزه بهترین فیلمنامه فستیوال فیلم کن در سال ۲۰۱۸ را دریافت کرد، نتفلیکس حق پخش این درام ایتالیایی عجیب و غریب را خریداری کرد. داستان فیلم، در یک جامعه روستایی جدا شده از باقی بخشهای دنیا در شمال ایتالیا روایت میشود. عموم مردم روستا بهصورت اشتراکی روی مزارع کار میکنند. در میان جمعیت فقیر روستا، لازارو پسری جوان با قلبی از طلا زندگی میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "قصه فیلم اگرچه کوتاه است اما حول شخصیت اصلی جذاب فیلم پیچ و تاب میخورد. در میانه داستان، اتفاقی غیرقابل توضیح رخ میدهد که ما را با یک تجربه بسیار متفاوت آشنا میکند. «لازاروی خوشحال» سرشار از المانهای جادویی کوچک است. مسائل ماوراءالطبیعه هیچگاه نسبت به دنیای فقیر آنها برجستگی پیدا نمیکنند اما حس جذابیت و منحصربهفرد بودن را به داستان میبخشند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگرچه فیلم تفسیرهای اجتماعی تلخ و دیدگاههای حزنانگیز را به مخاطب القا میکند، اما به لطف کاراکتر اصلی ماجرا، «لازاروی خوشحال» خود را بهعنوان یک افسانه جذاب امروزی مطرح میکند. روند حوادث فیلم کند است و باید با صبر و ذهن باز به تماشای فیلم بنشینید اما با گذر زمان تجربهای دلربا و منحصربهفرد خواهید داشت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آتلانتیک | Atlantics | ۲۰۱۹",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«آتلانتیک» در سال ۲۰۱۹ توانست برنده جایزه بزرگ هیئت داوران جشنواره فیلم کن شود. فیلم داستانی غمانگیز دارد اما عاشقانهای زیبا را روایت میکند. اتفاقات «آتلانتیک» در شهر داکار، پایتخت سنگال رخ میدهند و فیلم چه به لحاظ بصری و چه به لحاظ معنایی زیر سایهی یک برج بزرگ و مدرن مدفون شده است. هنگامی که عقبافتادگی حقوق کارگران ساختمانی برج ادامه مییابد، گروهی از مردان جوان تصمیم میگیرند از طریق یک کشتی غیرقانونی به اسپانیا مهاجرت کنند. در میان این افراد، مردی به نام سلیمان مجبور میشود عشق عمیق خود نسبت به آدا را رها کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هنگامی که تراژدی ماجرا رخ میدهد، فیلم به سوگ مینشیند، اما یک زندگی جدید در میان رشد معنوی درخشان شکل میگیرد. در این پیچوتاب است که فیلم سطح خود را از نظر ایدهپردازی و اجرا ارتقا میدهد. داستان درام عاشقانه فیلم درنهایت به مشکلات دنیای واقعی میپردازد و در این راه از واقعیتهای تلخ غافل نمیشود. «آتلانتیک» حرفهای زیادی برای گفتن دارد اما این کار را به روشی انجام میدهد که مخاطب اجباری برای گوش دادن به آنها حس نمیکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جهانی که در این فیلم شاهد آن هستیم بهشدت سرزنده و صمیمی است. هر چیزی که در قاب تلویزیون میبینیم معنای عمیقی دارد. نمونه بارز این موضوع، نماهای طولانی از اقیانوس هستند که مضمون زیبایی و ترس را القاء میکنند. «آتلانتیک» بیشک شما را شگفتزده خواهد کرد. داستان عاشقانه اصیل و پر جنبوجوش فیلم شما را تا آخرین لحظه مجذوب «آتلانتیک» نگه خواهد داشت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تصنیف باستر اسکراگز | The Ballad of Buster Scruggs | ۲۰۱۸",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جوئل و ایتن کوئن را به لیست فیلمسازان مشهوری که با نتفلیکس همکاری کردهاند اضافه کنید. این دو برادر برنده اسکار، مدت زیادی است که درگیر ساخت فیلمهای وسترن هستند. «شهامت واقعی» یک بازسازی فوقالعاده از فیلمهای وسترن کلاسیک بود و «جایی برای پیرمردها نیست» دیدگاهی امروزی به دنیای وسترن داشت. اکثر آثار قبلی آنها، محیطها، کاراکترها و مضامین مشترک را در ژانر وسترن به تصویر میکشد. به نظر میرسد کویر منظرهای عالی برای میزبانی از کاراکترها و داستانپردازیهای عجیب آنها باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«تصنیف به استر اسکراگز» علیرغم داشتن دیانای مشترک با دیگر فیلمهای برادران کوئن ، شباهتی به آنها ندارد. دلیل این تفاوت، ساختار آنتولوژی آن است که فیلم را به شش داستان کوتاه تقسیم کرده است. هرکدام از این داستانها حس و لحنی متفاوت از یکدیگر دارند اما درواقع همگی آنها بخشی از یک دنیای وسترن بزرگتر هستند که برادران کوئن آن را تصور کردهاند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برخی از این داستانها به یادماندنیتر و بدون تردید سینماییتر از دیگر داستانها هستند. اما اگر بهطور کلی نگاه کنیم، هر یک از آنها چیزی منحصربهفرد را ارائه میدهند؛ کاری که تنها از عهده این دو برادر برمیآمد. چه در داستان عاشقانه غمانگیزی که در اپیزود پنجم فیلم با عنوان «دختری که شوکه شد» روایت شد، چه در اپیزود دوم با عنوان «حوالی آلگودونز» که شاهد خندهها و لطیفهها هستیم. بازیگران گلچین شده، کاراکترها و داستانها باعث شدهاند مخاطب تجربهای متنوع، هوشمندانه و سرگرمکننده داشته باشد و مطمئن باشد یکی از ۱۰ فیلم برتر نتفلیکس را تماشا میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سوی دیگر باد | The Other Side of the Wind | ۲۰۱۸",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اورسن ولز ، کارگردان و بازیگر مشهور سینما، در سال ۱۹۸۵ درگذشت؛ بنابراین کاملاً عجیب است که یک فیلم جدید به کارگردانی این اسطوره هالیوود در سال ۲۰۱۸ اکران شود. آخرین فیلم این کارگردان فقید در اوایل دهه ۱۹۷۰ به مدت شش سال فیلمبرداری شد، اما قبل از آن که این اثر تکمیل شود اورسن ولز درگذشت. طی چند دهه بعد تلاشهایی برای تکمیل و انتشار پروژه صورت گرفت اما همگی آنها تا قبل از سال ۲۰۱۸ سرانجامی نداشتند. «سوی دیگر باد»، پس از ویرایش ۱۰۰ ساعت فیلم ضبط شده، حالا به فیلمی دو ساعته تبدیل شده است که داستان آخرین روز زندگی یک کارگردان را روایت میکند. اگرچه ولز ادعا کرد بود که این فیلم یک اتوبیوگرافی نیست، اما کارگردان خیالی داستان با بازی جان هیوستون شباهتهای زیادی به ولز دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم همانند یک رویای گیجکننده در ذهن مخاطب شکل میگیرد. ماجرا در مورد یک مهمانی در هالیوود است و کارگردان خیالی داستان در حال ساخت یک فیلم است. دنبال کردن صحنههای مهمانی کمی دشوار است زیرا فیلم با سرعتی بالا بهطور پیوسته کات میخورد. تغییر در کیفیت دوربین، رنگ و نورپردازی ممکن است گیجکننده و حتی خستهکننده باشند. سبک آشفته این فیلم نمایشی از جنون و پرستش هنر و هنرمندان است. در همین حال، فیلمی که در داستان «سوی دیگر باد» در حال ساخته شدن است، روی هم رفته عجیب و غریب به نظر میرسد. درک صحنههای کاملاً صریح و انتزاعی اگرچه دشوار نیست اما شاهد غوطهوری آنها در سبک منحصربهفرد فیلم هستیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تماشای فیلم قطعاً چالشبرانگیز است و شاید در بعضی نقاط احساس خستگی کنید. اما با توجه به این که «سوی دیگر باد» از تدوین بیش از ۱۰۰ ساعت فیلم ضبط شده طی ۴۰ سال ساخته شده است، میتوان گفت که این فیلم یک دستاورد بزرگ است. «سوی دیگر باد» فیلمی لذتبخش است که ما را با اورسن ولز ، هم به عنوان یک کارگردان و هم به عنوان یک انسان آشنا میکند. این فیلم فصلی درخشان و غیرمنتظره در کارنامه یک فیلمساز بزرگ است که در تاریخ جاویدان خواهد بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شازده کوچولو | The Little Prince | ۲۰۱۵",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در سالهای اخیر انیمیشنهای فوقالعادهای خارج از شرکت پیکسار ساخته شدهاند، اما هنگامی که بحث بر سر کیفیت انیمیشن باشد، نام این استودیو همیشه درخشان است. بنابراین این یک تعریف و تمجید به حساب میآید که بگوییم با دیدن «شازده کوچولو» به اشتباه تصور خواهید کرد که این پویانمایی محصول پیکسار است. اگر بخواهیم توضیحی مختصر در مورد فیلم بدهیم، باید بگوییم که این انیمیشن هم برای کودکان و هم برای بزرگسالان ساخته شده است، ایدهای مبتکرانه و خندهدار دارد، بسیار خوشساخت است و پیامی معنادار را انتقال میدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«شازده کوچولو» بر اساس کتاب محبوب کودکان در سال ۱۹۴۳ به نویسندگی آنتوان دو سنت اگزوپری ساخته شده است و داستان زندگی یک دختر کوچک در مدرسهای معتبر را روایت میکند. هنگامی که تابستان فرا میرسد، یکی از همسایههای عجیب و غریب او که سن بیشتری دارد، داستان شازده کوچولو را برای دخترک تعریف میکند. او از شخصیتهای جادویی که در دنیایی عجیب زندگی میکنند و همچنین اهمیت کودکی برای دختر صحبت میکند. صداپیشگی کاراکترها توسط تیمی از بازیگران معروف انجام شده است. جف بریجز ، ریچل مکآدامز ، جیمز فرانکو و بنیسیو دل تورو تنها بخشی از این صداپیشگان مشهور هستند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "همانند کتاب اصلی، داستان این پویانمایی نیز سرشار از تخیل است و با حسی واقعی از جادوی کودکی روایت میشود. بخشهایی از این انیمیشن با تکنیک استاپموشن ساخته شده است که داستان جدید را از داستان اصلی شازده کوچولو تمیز میدهد. تمامی سکانسها با خلاقیت و جذابیت بیپایان ساخته شدهاند. اما چیزی که باعث اعتبار این انیمیشن میشود قصهی زیبا و پیام آن در مورد اهمیت کودکی است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اوکجا | Okja | ۲۰۱۷",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم «اوکجا» داستان یک خوک عجیب و بزرگ را به شکلی بسیار سرگرمکننده روایت میکند. بونگ جون-هو ، کارگردان آثاری همچون «خاطرات قتل»، «میزبان» و «انگل» در این فیلم قصد دارد پیامی مهم در مورد محیط زیست، شرکتها و مصرف گوشت انتقال دهد. علیرغم در اختیار داشتن بازیگران درجه یک، «اوکجا» در گیشه فروشی چالشبرانگیز داشت. نتفلیکس جایی بود که این فیلم به آن تعلق داشت؛ بهشتی از خلاقیت که از فشارهای گیشه در امان است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«اوکجا» نام یک ابرخوک ساخته شده توسط یک شرکت بزرگ است که توسط دختری شیرین به نام میجا در کوهستانهای کره نگهداری میشود. زمانی که اوکجا به رشد کامل خود میرسد، شرکت قصد دارد او را باز پس بگیرد. میجا، در کنار یک گروه فعال غیرنظامی سعی میکنند اوکجا را از تبدیل شدن به گوشتهای بستهبندی داخل قفسههای فروشگاهها نجات دهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بونگ جون-هو استاد متعادلساختن ژانرهاست. در سال ۲۰۱۹، فیلم «انگل» با عنوان اصلی «Parasite» ژانرهای درام، کمدی، اکشن و ترسناک را در اثری غیرقابلپیشبینی ترکیب کرده بود. «اوکجا» اگرچه ژانرهای کمتری را پوشش میدهد، اما تنوع لحن روایت داستان آن مشابه با آثار قبلی این کارگردان کرهای است. در صحنههایی بسیار چالشبرانگیز و تاریک، شاهد شکنجه حیوانات در یک کشتارگاه هستیم. سپس در صحنههای بعدی، کاراکترهای خندهدار مدیرعامل شرکت (با بازی تیلدا سوینتن ) و جانورشناس مضحک (با نقشآفرینی جیک جیلنهال ) را نظاره میکنیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به جرئت میتوان گفت که این فیلم شایسته قرارگیری در فهرست ۱۰ فیلم برتر نتفلیکس است. «اوکجا» را میتوان در چند چیز خلاصه کرد: خندههای بلند، صحنههای اکشن مهیج و پیامهای تفکربرانگیز. اینها تمام چیزهایی هستند که بدون قربانی کردن حس تعادل یا ارزش سرگرمی فیلم بهدست آمدهاند. از آغاز تا پایان، «اوکجا» خود را به عنوان یک فیلم منحصر به فرد و طوفانی اثبات میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "گلگرفته | Mudbound | ۲۰۱۷",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نتفلیکس پر از فیلمهای سرگرمکننده است. اما زمانی که خبر تایید ساخت فیلم «گلگرفته» توسط نتفلیکس را شنیدیم برای ما اثبات شد که این سرویس استریمینگ تنها قصد ندارد به ساخت فیلمهای بیپایان آدام سندلر بپردازد. «گل گرفته» داستان دو خانواده کشاورز در میسیسیپی پس از جنگ جهانی دوم را روایت میکند. فیلم نگاهی به دورهای تاریک و دلهرهآور در تاریخ آمریکا انداخته است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "گروه بازیگران فیلم «گلگرفته» بسیار چشمگیر ظاهر شدهاند و اجرایی جسورانه ارائه دادهاند. لحظههایی در فیلم امید را در دل بیننده زنده میکنند، به خصوص زمانی که شاهد رابطه بین جیمی و رونسل ، دو سرباز که از جنگ بازگشتهاند، هستیم. اما در نهایت، این نژادپرستی افراطی است که داستان را به یک تراژدی وحشیانه تبدیل میکند. تماشای صحنههایی که شکنجه توسط سازمان کوکلوسکلان یا به اختصار KKK را نشان میدهند، بسیار دشوار است. فیلم مخاطب را به تعمق وا میدارد. «گلگرفته» به خوبی توانسته برای جامعه، زمین و آبوهوا شخصیتی ظالم متصور شود. حتی گل و لای نیز همانند شخصیتی سرسخت و ستمگر رفتار میکند و این باعث میشود تماشاگر نتواند نگاهی سطحی به آن داشته باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مباحثی که در فیلم «مادباوند» مطرح میشوند، از جمله نژادپرستی اجتماعی و آسیبهای مبارزاتی، ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند. جهان فیلم به شکلی ماهرانه تحقق یافته است و دی ریس ، کارگردان فیلم، به خوبی توانسته از بازیگران برای باورپذیر کردن کاراکترها بازی بگیرد. داستان در گذشته رخ میدهد اما مخاطب فاصلهای میان جهان امروز و جهان فیلم حس نمیکند. اگرچه تماشای «گلگرفته» برای همه آسان نیست، اما این فیلم به دلیل داستان چالشبرانگیز و بازیهای فراموشنشدنی قطعاً ارزش تماشا دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داستان ازدواج | Marriage Story | ۲۰۱۹",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فهرست ۱۰ فیلم برتر نتفلیکس بیشک بدون اشاره به فیلم «داستان ازدواج» کامل نخواهد بود. نوآ بامباک در دهه اخیر فیلمهای چشمگیری را به کارنامه خود افزوده است. در دهه ۲۰۱۰ او در مجموع هفت فیلم کارگردانی کرده است که در میان آنها آثاری همچون «فرانسیسها» و «داستانهای مایروویتز» (دیگر محصول نتفلیکس) بسیار موفق بودهاند. این فیلمساز پیش از این برای فیلم «ماهی مرکب و نهنگ» نامزد دریافت جایزه اسکار شده بود و حالا با ساخت فیلم «داستان ازدواج» (که در شش بخش نامزد دریافت جایزه اسکار شده است) به بهترین شکل ممکن این دهه را به پایان رساند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«داستان ازدواج» که الهام گرفته از تجربیات شخصی خود بامباک است، قصهی یک ازدواج در حال فروپاشی را روایت میکند. علیرغم موضوع غمانگیز و سنگین، این فیلم گرما و طنز را در لحظات کوتاه به تصویر میکشد. سکانسهایی از فیلم بسیار برجسته هستند، برای مثال زمانی که چارلی (با بازی آدام درایور ) به همسرش نیکول (با نقشآفرینی اسکارلت جوهانسون ) کمک میکند تا دروازه خانه را ببندد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگرچه فیلم در مورد طلاق یک زوج است، اما با درامی بسیار صمیمی و بیریا روبرو هستیم. بازی بازیگران بسیار احساسی است و شاید بتوان گفت که آدام درایور و اسکارلت جوهانسون در این فیلم بهترین بازی خود را ارائه دادهاند. آنها میخندند، گریه میکنند، فریاد میزنند، دعوا میکنند و ما تمامی لحظات فیلم را باور میکنیم. بحثی که میان این دو کاراکتر رخ میدهد بسیار تأثیرگذار است و احتمالاً جوایز زیادی را برای آنها به دنبال خواهد داشت. هر دو بازیگر نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش اول اسکار هستند و باید دید که آیا میتوانند این جایزه را به خانه ببرند یا خیر. لورا درن و ری لیوتا نقش وکلای این دو کاراکتر را بازی کردهاند و این دو نیز بازی بینظیری از خود ارائه دادهاند. لورا درن برای بازی در این فیلم نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن در مراسم اسکار ۲۰۲۰ شده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«داستان ازدواج» حسی صادقانه و متعادل ارائه میدهد. مخاطب به سادگی در هر نزاعی میتواند طرفدار چارلی یا نیکول باشد. کاراکتر این دو به شکلی ماهرانه شخصیتپردازی شدهاند و هر یک نقاط قوت و ضعف خود را دارند. از هر دیدگاهی که نگاه کنیم، استدلالهای آنها معقول و قابل درک هستند. ساخت فیلمی در مورد طلاق که تنها از یک جنبه به داستان نگاه کند، همانند فیلم «کریمر علیه کریمر» بسیار آسان است. اما وقتی بخواهیم اختلاف دو شخصیت را با میزان یکسانی ازعشق و درک به تصویر بکشیم، کاری دشوار خواهیم داشت. نوآ بامباک موفق به انجام این عمل شده است و حالا نتفلیکس برای درو کردن جوایز امیدوارتر است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مرد ایرلندی | The Irishman | ۲۰۱۹",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در حالی که بسیاری از فیلمسازان به موج ایجاد شده توسط نتفلیکس معترض هستند، برخی دیگر این موج را در آغوش گرفتهاند. با این حال شنیدن خبر آنکه مارتین اسکورسیزی فیلم جدیدش را برای یک سرویس استریمینگ خواهد ساخت شوکهکننده بود. چیزی که بیشتر ما را شوکه کرد این بود که به غیر نتفلیکس هیچ استودیویی حاضر به ساخت این فیلم و پذیرش ریسک سرمایهگذاری روی یک پروژه گانگستری نشده است. اینکه یکی از بزرگترین فیلمسازان تاریخ نتواند بودجه ساخت فیلم خود که با حضور رابرت دنیرو ، آل پاچینو و جو پشی همراه خواهد بود را تأمین کند بسیار تعجببرانگیز است. این فیلم بمبی از استعداد است و با این وجود در پردههای سینما اکران نخواهد شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پس از حواشی فراوان در مورد مدت زمان سه ساعت و نیمه فیلم و استفاده از فناوری جوانسازی برای رابرت دنیرو، این فیلم بالاخره منتشر شد. اسکورسیزی تحسین همگان را برانگیخت. این درام مافیایی، فلسفی، گیرا و حیرتانگیز اثبات کرد که قاب انتشار در قیاس با مضامین بزرگتر اهمیتی ندارد. «مرد ایرلندی» با ۱۰ نامزدی در مراسم اسکار ۲۰۲۰ بخت زیادی برای تصاحب جوایز دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«مرد ایرلندی» داستان واقعی فراز و نشیب زندگی فرانک شیرن (با بازی رابرت دنیرو ) را روایت میکند؛ فردی که طی یک آشنایی اتفاقی با راسل بوفالینو (جو پشی) وارد مافیا و جرائم ساختاریافته میشود. علیرغم مدت طولانی فیلم، «مرد ایرلندی» هرگز در درام متوقف نشده و دههها عمر فرانک را با هیجان روایت میکند. فناوری جوانسازی دیجیتال گاهاً حواس مخاطب را پرت میکند، اما باید گفت که این فیلم یکی از بینقصترین آثار اسکورسیزی است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگرچه «مرد ایرلندی» شاید به اندازه آثار قبلی کارگردانش جذاب نباشد، اما به طرزی آشکار تأثیرگذاری بالایی دارد. اسکورسیزی بار دیگر به ژانر محبوب خود بازگشته است و مهارت خود را به رخ کشیده است. تمامی جنبههای این داستان مافیایی و دنیای شخصیتهایش قابل تحسین و پرسشبرانگیز هستند. کارگردان علاوه بر تجلیل و ادای احترام به ژانر مافیایی، چیز جدیدی نیز ارائه داده است. در اصل میتوان گفت که «مرد ایرلندی» وداعی بینقص برای اسکورسیزی و ژانر گانگستری است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "رُما | Roma | ۲۰۱۸",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فهرست ۱۰ فیلم برتر نتفلیکس با فیلمی از یک کارگردان اسپانیایی به پایان میرسد. «رما» فیلمی بود که نقطه عطفی در تاریخ نتفلیکس ایجاد کرد. این فیلم در فستیوالهای زیادی شرکت کرد و نامزد دریافت جوایز بسیاری شد. نت فلیکس فیلمهای فوقالعاده زیادی قبل از این اثر ساخته بود، اما در واقع این «رما» بود که به صورت جهانی مورد تمجید قرار گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم «رما» نامزد دریافت ۱۰ جایزه اسکار شده بود که توانست ۳ جایزه اسکار از جمله جایزه بهترین کارگردانی، بهترین فیلمبرداری و بهترین فیلم خارجیزبان را دریافت کند. این فیلم باعث شد نگاه هالیوود به سرویسهای استریمینگ تغییر کند. بسیاری عقیده دارند که اعطای جایزه بهترین فیلم اسکار به «کتاب سبز» نشان داد که هالیوود هنوز آمادهی پذیرفتن ظرفیت سرویسهای استریمینگ نیست. اما کیفیت «رما» و آثار متعاقب آن بر ذهنیت مردم و منتقدان بیشک جایگاه نتفلیکس را چندین مرتبه ارتقاء داد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این دستاوردهای «رما» نیستند که آن را به عنوان بهترین فیلم نت فلیکس مطرح میکنند، بلکه خود فیلم باعث دستیابی به این جایگاه شده است. سرگذشت شخصی آلفونسو کوارون از یک خدمتکار و خانوادهای از طبقه متوسط که برایشان کار میکند یک شاهکار مطلق است. هر اتاق، کاراکتر و نما لبریز از جزئیات دوستداشتنی است. هر اینچ از قاب تلویزیون، چه در پسزمینه و چه در پیشزمینه، حس زندگی را به مخاطب انتقال میدهد.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/%d9%86%d8%aa%d9%81%d9%84%db%8c%da%a9%d8%b3/"
},
{
"type": "p",
"text": "تصاویر فیلم باعث شدهاند با یکی از برجستهترین آثار سینمای مدرن روبرو باشیم. امضای کوارون روی فیلم «رما» کاملاً مشهود است. نماهای طولانی، تعادل بینقص نور و قاببندی استادانه، «رما» را به عنوان یک اثر هنری تمامعیار جلوه میدهند. تمامی سکانسها حداقل شامل یک تصویر هستند که ارزش نمایش در گالریهای مطرح دنیا را دارند. نمای آغازین فیلم که چیزی جز یک کاشی گردگیری شده را نشان نمیدهد، به اندازه بسیاری از فیلمها زیبایی در خود جای داده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«رما» چیزی بیشتر از آن است که نشان میدهد. اجرای بازیگران فوقالعاده است. صحنههایی هماهنگ و موزون که صمیمت و حماسه را به تصویر کشیدهاند. فیلم نمایشی دقیق از زمان و مکان ارائه میدهد. «رما» داستانی فراموشنشدنی در مورد عشق و خانواده است. فیلم هر چیزی که سینما قصد نمایش آن را دارد، ارائه میدهد و مهم نیست که این نمایش روی پرده سینما خواهد بود یا قاب تلویزیون.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "منبع: Taste of Cinema",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "محبوبترین آثار اوریجینال نتفلیکس؛ استخراج هنوز صدر جدول است",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "وقتی پای انتشار آمار بینندهها وسط کشیده میشود، نتفلیکس چندان سخاوتمند عمل نمیکند؛ اما این سرویس پخش اینترنتی برای اولین بار فهرست ۱۰ فیلم محبوب غیراقتباسی خود را منتشر کرده است. فیلم اکشن «استخراج» (با عنوان اصلی «Extraction») با بازی کریس همسورث و گلشیفته فراهانی هنوز هم بااقتدار در صدر جدول جا خوش کرده است. از دیگر آثار این فهرست میتوان به فیلم مهیج «جعبه پرنده» (با عنوان اصلی «Bird Box») با بازی ساندرا بولاک و فیلم کمدی «دخترک اشتباهی» (با عنوان اصلی «The Wrong Missy») با بازی دیوید اسپید اشاره کرد. درادامه ۱۰ فیلم برتر نتفلیکس به معرفی محبوبترین فیلم های اوریجینال نتفلیکس پرداختهایم؛ با فیلیمو شات همراه باشید.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/extraction-review/"
},
{
"type": "li",
"text": "«استخراج» (با عنوان اصلی «Extraction») محصول سال ۲۰۲۰ – ۹۹ میلیون",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "«جعبه پرنده» (با عنوان اصلی «Bird Box») محصول سال ۲۰۱۸ – ۸۹ میلیون",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "«محرمانه اسپنسر» (با عنوان اصلی «Spenser Confidential») محصول سال ۲۰۲۰ – ۸۵ میلیون",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "«شش زیرزمینی» (با عنوان اصلی «۶Underground») محصول سال ۲۰۱۹ – ۸۳ میلیون",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "«راز جنایت» (با عنوان اصلی «Murder Mystery») محصول سال ۲۰۱۹ – ۷۳ میلیون",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "«مرد ایرلندی» (با عنوان اصلی «The Irishman») محصول سال ۲۰۱۹ – ۶۴ میلیون",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "«مرز سهگانه» (با عنوان اصلی «Triple Frontier») محصول سال ۲۰۱۹ – ۶۳ میلیون",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "«دخترک اشتباهی» (با عنوان اصلی «The Wrong Missy») محصول سال ۲۰۲۰ – ۵۹ میلیون",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "«پلتفرم» (با عنوان اصلی «The Platform») محصول سال ۲۰۱۹ – ۵۶ میلیون",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سرویس پخش اینترنتی نتفلیکس که در دوران شیوع ویروس کرونا با استقبال بالایی روبرو شد بیشتر از استودیوهای هالیوودی فیلم تولید میکند. حتی در همین شرایط نیز این شرکت فیلمهای بزرگی برای اکران آماده کرده است. اسکات استیوبر ، سرپرست بخش فیلم نتفلیکس در بیانیهای گفت:",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«ما میخواهیم که هر دو هفته یک فیلم تأثیرگذار داشته باشیم، این فیلم برای یک نفر «استخراج» است و برای یک شخص دیگر «دخترک اشتباهی»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دانستن این نکته مهم است که آمار منتشرشده توسط نتفلیکس (که از طریق شرکت بلومبرگ تهیه میشود) نشانگر تعداد بینندههایی است که در چهار هفته اول بعد از انتشار هر فیلم از آن بازدید کردهاند. حتی نکته مهمتر این است که نتفلیکس هربار که بینندهای حداقل دو دقیقه از فیلمی را تماشا کند، آن را یک «بازدید» بهحساب میآورد. افراد داخلی شرکت از تعداد بینندههایی که بعد از پنج دقیقه تماشای این فیلمها را برای دیدن چیز دیگری رها میکنند هم اطلاع دارند، اما هیچوقت انگیزهای برای عمومی کردن این اطلاعات ندارند. بهجای آن، ما راه دیگری نداریم جز اینکه حرف آنها مبنی بر اینکه این فهرست دقیق و نمایانگر سلیقه دنبالکنندههای نتفلیکس است را بپذیریم. صرفنظر از این مباحث فنی، من در مورد فیلمهای رتبه ۱۱ تا ۱۵ لیست هم به طرز حریصانهای کنجکاو هستم. چه فیلمهایی هستند؟ با چه اختلاف بازدیدی داخل فهرست جا نگرفتهاند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نمیتوان گفت که نتفلیکس دروغگو است، اما برایم عجیب است که فیلم کمدی و رمانتیک «قرار ایدهآل» که مخصوص نوجوانها است و من تابهحال اسمش را نشنیده بودم داخل این فهرست قرار دارد، اما برای مثال فیلم «تقدیم به همه پسران: پینوشت، من هنوز دوستت دارم» (با عنوان اصلی To All the Boys: P.S. I Still Love You) که بهشدت تبلیغ شده و توجه زیادی را به خود معطوف کرده وارد لیست نشده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این قضیه در مورد فیلمهای «نیمی از آن» (با عنوان اصلی The Half of It) و «همیشه شاید من باش» (با عنوان اصلی Always Be My Maybe) هم صدق میکند، چراکه احساس میکنم این فیلمها بهمراتب شخصیت بالاتری دارند. منظورم این است که اگر مردم این فیلمها را میبینند، خودشان را از دیدن فیلمهایی مانند «جورش کن» (با عنوان اصلی Set It Up)، «رما» (با عنوان اصلی Roma)، «کمال» (با عنوان اصلی The Perfection)، «در سایه ماه» (با عنوان اصلی In the Shadow of the Moon)، «کلاوس» (با عنوان اصلی Klaus) یا «مسابقه آواز یوروویژن» محروم کردهاند. اما خب، چه کسی میتواند سلیقه دنبالکنندههای نتفلیکس را درک کند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "منبع: Slashfilm",
"ref": null
}
] | null |
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | بونگ جون-هو و آدام مککی مینی سریال «انگل» را میسازند | [
{
"type": "p",
"text": "فیلم «انگل» یا «Parasite»، محصول کره جنوبی در ژانر درام کمدی سیاه به نویسندگی و کارگردانی بونگ جون-هو است که بهتازگی و در سال ۲۰۱۹ اکران گردید. این فیلم در بخش اصلی جشنواره کن ۲۰۱۹ حضور پیدا کرد و موفق به کسب نخل طلای جشنواره شد. انگل برای نخستین بار، در هفتاد و هفتمین مراسم گلدن گلوب در سال ۲۰۲۰ میلادی، نامزد جایزه بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه و بهترین فیلم غیر انگلیسیزبان شد و درنهایت توانست جایزه بهترین فیلم غیر انگلیسیزبان را از آن خود کند. خبرها حاکی از ساخت مینی سریال «انگل» است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اکنون بونگ جون-هو ، به همراه آدام مککی کارگردان و تهیهکننده آمریکایی در حال ساخت مینی سریال تلویزیونی این فیلم هستند. مککی پیش از این تهیهکنندگی مجموعه تلویزیونی «وراثت» را بر عهده داشت. وی همچنین کارگردانی فیلمهایی همچون «رکود بزرگ» محصول سال ۲۰۱۵، «گوینده ۲: افسانه ادامه دارد» محصول سال ۲۰۱۳، «اونیکیها» محصول سال ۲۰۱۰، «برادرخوانده» محصول سال ۲۰۰۸ و «گوینده: افسانه ران برگندی» محصول سال ۲۰۰۴ را در کارنامه هنری خود دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "درباره سریال جنایی هندی و متفاوت آشور |جنایتی از هند",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/asur-welcome-to-your-darkside-review/"
},
{
"type": "p",
"text": "مینی سریال «انگل» قرار است از شبکه تلویزیونی اچبیاو (HBO) پخش شود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اچبیاو یکی از بزرگترین پخشکنندههای شبکههای تلویزیونی در آمریکا و زیرمجموعه شرکت برادران وارنر وابسته به باکسآفیس خانگی است. از سریالهای این شبکه بسیار موفق میتوان به «بازی تاج و تخت» ، «چرنوبیل»، «وستورلد»، «خون حقیقی»، «وایر»، «امپراتوری بوردواک»، «سوپرانوز» ، «کارآگاه حقیقی» و «بازماندگان» اشاره کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم «پاراسایت» به اختلافات طبقاتی و مشکلاتی که برای جامعه ایجاد میکند، میپردازد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بر اساس اخبار منتشرشده، این سریال به زبان انگلیسی پخش خواهد شد؛ البته هنوز اطلاعات بیشتری از جزییات این مینی سریال در دست نیست و هنوز مشخص نشده است که این سریال داستان جدیدی را به نمایش خواهد گذاشت یا داستان اصلی فیلم را دنبال میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پخش مینی سریال «انگل» از تاریخ ۷ فوریه (برابر با ۱۸ بهمن) خواهد بود.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Empire Online",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:بهترین های فیلم و سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | بهترین فیلم های نتفلیکس در ۵ سال اخیر | [
{
"type": "p",
"text": "کارگردانهای بزرگی همچون مارتین اسکورسیزی ، آلفونسو کوارون ، استیون سودربرگ و برادران کوئن همگی برای این غول صنعت استریمینگ، فیلم ساختهاند. نتفلیکس از استعداد آنها حمایت کرد و حالا فصل برداشت جوایز فرا رسیده است. تنها همین امسال سه فیلم از پنج نامزد بهترین فیلم درام گلدن گلوب را آثار نتفلیکس تشکیل داده بودند. فیلمسازان زیادی برای خلق پروژههای شخصی خود به شرکتهای استریمینگ روی آوردهاند و با توجه به این موضوع انتظار میرود سلطه نتفلیکس همزمان با تداوم فصل جوایز ارتقا یابد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگرچه در دهه ۲۰۱۰، دیزنی گیشههای سینما را درنوردید، اما این نتفلیکس بود که بازی را به نفع خود تغییر داد. خوب یا بد، آنها نشان دادند که آینده فیلمسازی تنها به پردههای بزرگ سالنهای سینما محدود نخواهد بود. شما میتوانید در مورد سیاستهای پشت پرده این موضوع ساعتها بحث و جدل کنید، اما وقتی فیلمهایی بسیار مهم از این سرویس استریم پخش شوند دیگر نمیتوان در برابر نخریدن حق اشتراک آنها تاب آورد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "لازاروی خوشحال | Happy as Lazzaro | ۲۰۱۸",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "علاوه بر تولید آثار اصیل انحصاری، نتفلیکس حق پخش فیلمها را نیز خریداری میکند. این یعنی فیلمهایی که در فستیوالها اکران میشوند توسط نتفلیکس خریداری شده و به دست شما میرسند. سرویسهای استریمینگ حالا به عنصری برجسته در فستیوالهای فیلم تبدیل شدهاند. آنها دسترسی به فیلمهای سینمایی بینالمللی را برای دوستداران سینما که خارج از شهرهایی مانند نیویورک و لس آنجلس زندگی میکنند، فراهم کردهاند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«لازاروی خوشحال» یکی از فیلمهایی است که توسط نتفلیکس خریداری شده است. پس از آن که این فیلم جایزه بهترین فیلمنامه فستیوال فیلم کن در سال ۲۰۱۸ را دریافت کرد، نتفلیکس حق پخش این درام ایتالیایی عجیب و غریب را خریداری کرد. داستان فیلم، در یک جامعه روستایی جدا شده از باقی بخشهای دنیا در شمال ایتالیا روایت میشود. عموم مردم روستا بهصورت اشتراکی روی مزارع کار میکنند. در میان جمعیت فقیر روستا، لازارو پسری جوان با قلبی از طلا زندگی میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "قصه فیلم اگرچه کوتاه است اما حول شخصیت اصلی جذاب فیلم پیچ و تاب میخورد. در میانه داستان، اتفاقی غیرقابل توضیح رخ میدهد که ما را با یک تجربه بسیار متفاوت آشنا میکند. «لازاروی خوشحال» سرشار از المانهای جادویی کوچک است. مسائل ماوراءالطبیعه هیچگاه نسبت به دنیای فقیر آنها برجستگی پیدا نمیکنند اما حس جذابیت و منحصربهفرد بودن را به داستان میبخشند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگرچه فیلم تفسیرهای اجتماعی تلخ و دیدگاههای حزنانگیز را به مخاطب القا میکند، اما به لطف کاراکتر اصلی ماجرا، «لازاروی خوشحال» خود را بهعنوان یک افسانه جذاب امروزی مطرح میکند. روند حوادث فیلم کند است و باید با صبر و ذهن باز به تماشای فیلم بنشینید اما با گذر زمان تجربهای دلربا و منحصربهفرد خواهید داشت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "آتلانتیک | Atlantics | ۲۰۱۹",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«آتلانتیک» در سال ۲۰۱۹ توانست برنده جایزه بزرگ هیئت داوران جشنواره فیلم کن شود. فیلم داستانی غمانگیز دارد اما عاشقانهای زیبا را روایت میکند. اتفاقات «آتلانتیک» در شهر داکار، پایتخت سنگال رخ میدهند و فیلم چه به لحاظ بصری و چه به لحاظ معنایی زیر سایهی یک برج بزرگ و مدرن مدفون شده است. هنگامی که عقبافتادگی حقوق کارگران ساختمانی برج ادامه مییابد، گروهی از مردان جوان تصمیم میگیرند از طریق یک کشتی غیرقانونی به اسپانیا مهاجرت کنند. در میان این افراد، مردی به نام سلیمان مجبور میشود عشق عمیق خود نسبت به آدا را رها کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هنگامی که تراژدی ماجرا رخ میدهد، فیلم به سوگ مینشیند، اما یک زندگی جدید در میان رشد معنوی درخشان شکل میگیرد. در این پیچوتاب است که فیلم سطح خود را از نظر ایدهپردازی و اجرا ارتقا میدهد. داستان درام عاشقانه فیلم درنهایت به مشکلات دنیای واقعی میپردازد و در این راه از واقعیتهای تلخ غافل نمیشود. «آتلانتیک» حرفهای زیادی برای گفتن دارد اما این کار را به روشی انجام میدهد که مخاطب اجباری برای گوش دادن به آنها حس نمیکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جهانی که در این فیلم شاهد آن هستیم بهشدت سرزنده و صمیمی است. هر چیزی که در قاب تلویزیون میبینیم معنای عمیقی دارد. نمونه بارز این موضوع، نماهای طولانی از اقیانوس هستند که مضمون زیبایی و ترس را القاء میکنند. «آتلانتیک» بیشک شما را شگفتزده خواهد کرد. داستان عاشقانه اصیل و پر جنبوجوش فیلم شما را تا آخرین لحظه مجذوب «آتلانتیک» نگه خواهد داشت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تصنیف باستر اسکراگز | The Ballad of Buster Scruggs | ۲۰۱۸",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جوئل و ایتن کوئن را به لیست فیلمسازان مشهوری که با نتفلیکس همکاری کردهاند اضافه کنید. این دو برادر برنده اسکار، مدت زیادی است که درگیر ساخت فیلمهای وسترن هستند. «شهامت واقعی» یک بازسازی فوقالعاده از فیلمهای وسترن کلاسیک بود و «جایی برای پیرمردها نیست» دیدگاهی امروزی به دنیای وسترن داشت. اکثر آثار قبلی آنها، محیطها، کاراکترها و مضامین مشترک را در ژانر وسترن به تصویر میکشد. به نظر میرسد کویر منظرهای عالی برای میزبانی از کاراکترها و داستانپردازیهای عجیب آنها باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«تصنیف به استر اسکراگز» علیرغم داشتن دیانای مشترک با دیگر فیلمهای برادران کوئن ، شباهتی به آنها ندارد. دلیل این تفاوت، ساختار آنتولوژی آن است که فیلم را به شش داستان کوتاه تقسیم کرده است. هرکدام از این داستانها حس و لحنی متفاوت از یکدیگر دارند اما درواقع همگی آنها بخشی از یک دنیای وسترن بزرگتر هستند که برادران کوئن آن را تصور کردهاند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "برخی از این داستانها به یادماندنیتر و بدون تردید سینماییتر از دیگر داستانها هستند. اما اگر بهطور کلی نگاه کنیم، هر یک از آنها چیزی منحصربهفرد را ارائه میدهند؛ کاری که تنها از عهده این دو برادر برمیآمد. چه در داستان عاشقانه غمانگیزی که در اپیزود پنجم فیلم با عنوان «دختری که شوکه شد» روایت شد، چه در اپیزود دوم با عنوان «حوالی آلگودونز» که شاهد خندهها و لطیفهها هستیم. بازیگران گلچین شده، کاراکترها و داستانها باعث شدهاند مخاطب تجربهای متنوع، هوشمندانه و سرگرمکننده داشته باشد و مطمئن باشد یکی از ۱۰ فیلم برتر نتفلیکس را تماشا میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سوی دیگر باد | The Other Side of the Wind | ۲۰۱۸",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اورسن ولز ، کارگردان و بازیگر مشهور سینما، در سال ۱۹۸۵ درگذشت؛ بنابراین کاملاً عجیب است که یک فیلم جدید به کارگردانی این اسطوره هالیوود در سال ۲۰۱۸ اکران شود. آخرین فیلم این کارگردان فقید در اوایل دهه ۱۹۷۰ به مدت شش سال فیلمبرداری شد، اما قبل از آن که این اثر تکمیل شود اورسن ولز درگذشت. طی چند دهه بعد تلاشهایی برای تکمیل و انتشار پروژه صورت گرفت اما همگی آنها تا قبل از سال ۲۰۱۸ سرانجامی نداشتند. «سوی دیگر باد»، پس از ویرایش ۱۰۰ ساعت فیلم ضبط شده، حالا به فیلمی دو ساعته تبدیل شده است که داستان آخرین روز زندگی یک کارگردان را روایت میکند. اگرچه ولز ادعا کرد بود که این فیلم یک اتوبیوگرافی نیست، اما کارگردان خیالی داستان با بازی جان هیوستون شباهتهای زیادی به ولز دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم همانند یک رویای گیجکننده در ذهن مخاطب شکل میگیرد. ماجرا در مورد یک مهمانی در هالیوود است و کارگردان خیالی داستان در حال ساخت یک فیلم است. دنبال کردن صحنههای مهمانی کمی دشوار است زیرا فیلم با سرعتی بالا بهطور پیوسته کات میخورد. تغییر در کیفیت دوربین، رنگ و نورپردازی ممکن است گیجکننده و حتی خستهکننده باشند. سبک آشفته این فیلم نمایشی از جنون و پرستش هنر و هنرمندان است. در همین حال، فیلمی که در داستان «سوی دیگر باد» در حال ساخته شدن است، روی هم رفته عجیب و غریب به نظر میرسد. درک صحنههای کاملاً صریح و انتزاعی اگرچه دشوار نیست اما شاهد غوطهوری آنها در سبک منحصربهفرد فیلم هستیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تماشای فیلم قطعاً چالشبرانگیز است و شاید در بعضی نقاط احساس خستگی کنید. اما با توجه به این که «سوی دیگر باد» از تدوین بیش از ۱۰۰ ساعت فیلم ضبط شده طی ۴۰ سال ساخته شده است، میتوان گفت که این فیلم یک دستاورد بزرگ است. «سوی دیگر باد» فیلمی لذتبخش است که ما را با اورسن ولز ، هم به عنوان یک کارگردان و هم به عنوان یک انسان آشنا میکند. این فیلم فصلی درخشان و غیرمنتظره در کارنامه یک فیلمساز بزرگ است که در تاریخ جاویدان خواهد بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شازده کوچولو | The Little Prince | ۲۰۱۵",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در سالهای اخیر انیمیشنهای فوقالعادهای خارج از شرکت پیکسار ساخته شدهاند، اما هنگامی که بحث بر سر کیفیت انیمیشن باشد، نام این استودیو همیشه درخشان است. بنابراین این یک تعریف و تمجید به حساب میآید که بگوییم با دیدن «شازده کوچولو» به اشتباه تصور خواهید کرد که این پویانمایی محصول پیکسار است. اگر بخواهیم توضیحی مختصر در مورد فیلم بدهیم، باید بگوییم که این انیمیشن هم برای کودکان و هم برای بزرگسالان ساخته شده است، ایدهای مبتکرانه و خندهدار دارد، بسیار خوشساخت است و پیامی معنادار را انتقال میدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«شازده کوچولو» بر اساس کتاب محبوب کودکان در سال ۱۹۴۳ به نویسندگی آنتوان دو سنت اگزوپری ساخته شده است و داستان زندگی یک دختر کوچک در مدرسهای معتبر را روایت میکند. هنگامی که تابستان فرا میرسد، یکی از همسایههای عجیب و غریب او که سن بیشتری دارد، داستان شازده کوچولو را برای دخترک تعریف میکند. او از شخصیتهای جادویی که در دنیایی عجیب زندگی میکنند و همچنین اهمیت کودکی برای دختر صحبت میکند. صداپیشگی کاراکترها توسط تیمی از بازیگران معروف انجام شده است. جف بریجز ، ریچل مکآدامز ، جیمز فرانکو و بنیسیو دل تورو تنها بخشی از این صداپیشگان مشهور هستند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "همانند کتاب اصلی، داستان این پویانمایی نیز سرشار از تخیل است و با حسی واقعی از جادوی کودکی روایت میشود. بخشهایی از این انیمیشن با تکنیک استاپموشن ساخته شده است که داستان جدید را از داستان اصلی شازده کوچولو تمیز میدهد. تمامی سکانسها با خلاقیت و جذابیت بیپایان ساخته شدهاند. اما چیزی که باعث اعتبار این انیمیشن میشود قصهی زیبا و پیام آن در مورد اهمیت کودکی است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اوکجا | Okja | ۲۰۱۷",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم «اوکجا» داستان یک خوک عجیب و بزرگ را به شکلی بسیار سرگرمکننده روایت میکند. بونگ جون-هو ، کارگردان آثاری همچون «خاطرات قتل»، «میزبان» و «انگل» در این فیلم قصد دارد پیامی مهم در مورد محیط زیست، شرکتها و مصرف گوشت انتقال دهد. علیرغم در اختیار داشتن بازیگران درجه یک، «اوکجا» در گیشه فروشی چالشبرانگیز داشت. نتفلیکس جایی بود که این فیلم به آن تعلق داشت؛ بهشتی از خلاقیت که از فشارهای گیشه در امان است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«اوکجا» نام یک ابرخوک ساخته شده توسط یک شرکت بزرگ است که توسط دختری شیرین به نام میجا در کوهستانهای کره نگهداری میشود. زمانی که اوکجا به رشد کامل خود میرسد، شرکت قصد دارد او را باز پس بگیرد. میجا، در کنار یک گروه فعال غیرنظامی سعی میکنند اوکجا را از تبدیل شدن به گوشتهای بستهبندی داخل قفسههای فروشگاهها نجات دهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بونگ جون-هو استاد متعادلساختن ژانرهاست. در سال ۲۰۱۹، فیلم «انگل» با عنوان اصلی «Parasite» ژانرهای درام، کمدی، اکشن و ترسناک را در اثری غیرقابلپیشبینی ترکیب کرده بود. «اوکجا» اگرچه ژانرهای کمتری را پوشش میدهد، اما تنوع لحن روایت داستان آن مشابه با آثار قبلی این کارگردان کرهای است. در صحنههایی بسیار چالشبرانگیز و تاریک، شاهد شکنجه حیوانات در یک کشتارگاه هستیم. سپس در صحنههای بعدی، کاراکترهای خندهدار مدیرعامل شرکت (با بازی تیلدا سوینتن ) و جانورشناس مضحک (با نقشآفرینی جیک جیلنهال ) را نظاره میکنیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به جرئت میتوان گفت که این فیلم شایسته قرارگیری در فهرست ۱۰ فیلم برتر نتفلیکس است. «اوکجا» را میتوان در چند چیز خلاصه کرد: خندههای بلند، صحنههای اکشن مهیج و پیامهای تفکربرانگیز. اینها تمام چیزهایی هستند که بدون قربانی کردن حس تعادل یا ارزش سرگرمی فیلم بهدست آمدهاند. از آغاز تا پایان، «اوکجا» خود را به عنوان یک فیلم منحصر به فرد و طوفانی اثبات میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "گلگرفته | Mudbound | ۲۰۱۷",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نتفلیکس پر از فیلمهای سرگرمکننده است. اما زمانی که خبر تایید ساخت فیلم «گلگرفته» توسط نتفلیکس را شنیدیم برای ما اثبات شد که این سرویس استریمینگ تنها قصد ندارد به ساخت فیلمهای بیپایان آدام سندلر بپردازد. «گل گرفته» داستان دو خانواده کشاورز در میسیسیپی پس از جنگ جهانی دوم را روایت میکند. فیلم نگاهی به دورهای تاریک و دلهرهآور در تاریخ آمریکا انداخته است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "گروه بازیگران فیلم «گلگرفته» بسیار چشمگیر ظاهر شدهاند و اجرایی جسورانه ارائه دادهاند. لحظههایی در فیلم امید را در دل بیننده زنده میکنند، به خصوص زمانی که شاهد رابطه بین جیمی و رونسل ، دو سرباز که از جنگ بازگشتهاند، هستیم. اما در نهایت، این نژادپرستی افراطی است که داستان را به یک تراژدی وحشیانه تبدیل میکند. تماشای صحنههایی که شکنجه توسط سازمان کوکلوسکلان یا به اختصار KKK را نشان میدهند، بسیار دشوار است. فیلم مخاطب را به تعمق وا میدارد. «گلگرفته» به خوبی توانسته برای جامعه، زمین و آبوهوا شخصیتی ظالم متصور شود. حتی گل و لای نیز همانند شخصیتی سرسخت و ستمگر رفتار میکند و این باعث میشود تماشاگر نتواند نگاهی سطحی به آن داشته باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مباحثی که در فیلم «مادباوند» مطرح میشوند، از جمله نژادپرستی اجتماعی و آسیبهای مبارزاتی، ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند. جهان فیلم به شکلی ماهرانه تحقق یافته است و دی ریس ، کارگردان فیلم، به خوبی توانسته از بازیگران برای باورپذیر کردن کاراکترها بازی بگیرد. داستان در گذشته رخ میدهد اما مخاطب فاصلهای میان جهان امروز و جهان فیلم حس نمیکند. اگرچه تماشای «گلگرفته» برای همه آسان نیست، اما این فیلم به دلیل داستان چالشبرانگیز و بازیهای فراموشنشدنی قطعاً ارزش تماشا دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داستان ازدواج | Marriage Story | ۲۰۱۹",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فهرست ۱۰ فیلم برتر نتفلیکس بیشک بدون اشاره به فیلم «داستان ازدواج» کامل نخواهد بود. نوآ بامباک در دهه اخیر فیلمهای چشمگیری را به کارنامه خود افزوده است. در دهه ۲۰۱۰ او در مجموع هفت فیلم کارگردانی کرده است که در میان آنها آثاری همچون «فرانسیسها» و «داستانهای مایروویتز» (دیگر محصول نتفلیکس) بسیار موفق بودهاند. این فیلمساز پیش از این برای فیلم «ماهی مرکب و نهنگ» نامزد دریافت جایزه اسکار شده بود و حالا با ساخت فیلم «داستان ازدواج» (که در شش بخش نامزد دریافت جایزه اسکار شده است) به بهترین شکل ممکن این دهه را به پایان رساند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«داستان ازدواج» که الهام گرفته از تجربیات شخصی خود بامباک است، قصهی یک ازدواج در حال فروپاشی را روایت میکند. علیرغم موضوع غمانگیز و سنگین، این فیلم گرما و طنز را در لحظات کوتاه به تصویر میکشد. سکانسهایی از فیلم بسیار برجسته هستند، برای مثال زمانی که چارلی (با بازی آدام درایور ) به همسرش نیکول (با نقشآفرینی اسکارلت جوهانسون ) کمک میکند تا دروازه خانه را ببندد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگرچه فیلم در مورد طلاق یک زوج است، اما با درامی بسیار صمیمی و بیریا روبرو هستیم. بازی بازیگران بسیار احساسی است و شاید بتوان گفت که آدام درایور و اسکارلت جوهانسون در این فیلم بهترین بازی خود را ارائه دادهاند. آنها میخندند، گریه میکنند، فریاد میزنند، دعوا میکنند و ما تمامی لحظات فیلم را باور میکنیم. بحثی که میان این دو کاراکتر رخ میدهد بسیار تأثیرگذار است و احتمالاً جوایز زیادی را برای آنها به دنبال خواهد داشت. هر دو بازیگر نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش اول اسکار هستند و باید دید که آیا میتوانند این جایزه را به خانه ببرند یا خیر. لورا درن و ری لیوتا نقش وکلای این دو کاراکتر را بازی کردهاند و این دو نیز بازی بینظیری از خود ارائه دادهاند. لورا درن برای بازی در این فیلم نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن در مراسم اسکار ۲۰۲۰ شده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«داستان ازدواج» حسی صادقانه و متعادل ارائه میدهد. مخاطب به سادگی در هر نزاعی میتواند طرفدار چارلی یا نیکول باشد. کاراکتر این دو به شکلی ماهرانه شخصیتپردازی شدهاند و هر یک نقاط قوت و ضعف خود را دارند. از هر دیدگاهی که نگاه کنیم، استدلالهای آنها معقول و قابل درک هستند. ساخت فیلمی در مورد طلاق که تنها از یک جنبه به داستان نگاه کند، همانند فیلم «کریمر علیه کریمر» بسیار آسان است. اما وقتی بخواهیم اختلاف دو شخصیت را با میزان یکسانی ازعشق و درک به تصویر بکشیم، کاری دشوار خواهیم داشت. نوآ بامباک موفق به انجام این عمل شده است و حالا نتفلیکس برای درو کردن جوایز امیدوارتر است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مرد ایرلندی | The Irishman | ۲۰۱۹",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در حالی که بسیاری از فیلمسازان به موج ایجاد شده توسط نتفلیکس معترض هستند، برخی دیگر این موج را در آغوش گرفتهاند. با این حال شنیدن خبر آنکه مارتین اسکورسیزی فیلم جدیدش را برای یک سرویس استریمینگ خواهد ساخت شوکهکننده بود. چیزی که بیشتر ما را شوکه کرد این بود که به غیر نتفلیکس هیچ استودیویی حاضر به ساخت این فیلم و پذیرش ریسک سرمایهگذاری روی یک پروژه گانگستری نشده است. اینکه یکی از بزرگترین فیلمسازان تاریخ نتواند بودجه ساخت فیلم خود که با حضور رابرت دنیرو ، آل پاچینو و جو پشی همراه خواهد بود را تأمین کند بسیار تعجببرانگیز است. این فیلم بمبی از استعداد است و با این وجود در پردههای سینما اکران نخواهد شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پس از حواشی فراوان در مورد مدت زمان سه ساعت و نیمه فیلم و استفاده از فناوری جوانسازی برای رابرت دنیرو، این فیلم بالاخره منتشر شد. اسکورسیزی تحسین همگان را برانگیخت. این درام مافیایی، فلسفی، گیرا و حیرتانگیز اثبات کرد که قاب انتشار در قیاس با مضامین بزرگتر اهمیتی ندارد. «مرد ایرلندی» با ۱۰ نامزدی در مراسم اسکار ۲۰۲۰ بخت زیادی برای تصاحب جوایز دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«مرد ایرلندی» داستان واقعی فراز و نشیب زندگی فرانک شیرن (با بازی رابرت دنیرو ) را روایت میکند؛ فردی که طی یک آشنایی اتفاقی با راسل بوفالینو (جو پشی) وارد مافیا و جرائم ساختاریافته میشود. علیرغم مدت طولانی فیلم، «مرد ایرلندی» هرگز در درام متوقف نشده و دههها عمر فرانک را با هیجان روایت میکند. فناوری جوانسازی دیجیتال گاهاً حواس مخاطب را پرت میکند، اما باید گفت که این فیلم یکی از بینقصترین آثار اسکورسیزی است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگرچه «مرد ایرلندی» شاید به اندازه آثار قبلی کارگردانش جذاب نباشد، اما به طرزی آشکار تأثیرگذاری بالایی دارد. اسکورسیزی بار دیگر به ژانر محبوب خود بازگشته است و مهارت خود را به رخ کشیده است. تمامی جنبههای این داستان مافیایی و دنیای شخصیتهایش قابل تحسین و پرسشبرانگیز هستند. کارگردان علاوه بر تجلیل و ادای احترام به ژانر مافیایی، چیز جدیدی نیز ارائه داده است. در اصل میتوان گفت که «مرد ایرلندی» وداعی بینقص برای اسکورسیزی و ژانر گانگستری است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "رُما | Roma | ۲۰۱۸",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فهرست ۱۰ فیلم برتر نتفلیکس با فیلمی از یک کارگردان اسپانیایی به پایان میرسد. «رما» فیلمی بود که نقطه عطفی در تاریخ نتفلیکس ایجاد کرد. این فیلم در فستیوالهای زیادی شرکت کرد و نامزد دریافت جوایز بسیاری شد. نت فلیکس فیلمهای فوقالعاده زیادی قبل از این اثر ساخته بود، اما در واقع این «رما» بود که به صورت جهانی مورد تمجید قرار گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم «رما» نامزد دریافت ۱۰ جایزه اسکار شده بود که توانست ۳ جایزه اسکار از جمله جایزه بهترین کارگردانی، بهترین فیلمبرداری و بهترین فیلم خارجیزبان را دریافت کند. این فیلم باعث شد نگاه هالیوود به سرویسهای استریمینگ تغییر کند. بسیاری عقیده دارند که اعطای جایزه بهترین فیلم اسکار به «کتاب سبز» نشان داد که هالیوود هنوز آمادهی پذیرفتن ظرفیت سرویسهای استریمینگ نیست. اما کیفیت «رما» و آثار متعاقب آن بر ذهنیت مردم و منتقدان بیشک جایگاه نتفلیکس را چندین مرتبه ارتقاء داد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این دستاوردهای «رما» نیستند که آن را به عنوان بهترین فیلم نت فلیکس مطرح میکنند، بلکه خود فیلم باعث دستیابی به این جایگاه شده است. سرگذشت شخصی آلفونسو کوارون از یک خدمتکار و خانوادهای از طبقه متوسط که برایشان کار میکند یک شاهکار مطلق است. هر اتاق، کاراکتر و نما لبریز از جزئیات دوستداشتنی است. هر اینچ از قاب تلویزیون، چه در پسزمینه و چه در پیشزمینه، حس زندگی را به مخاطب انتقال میدهد.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/%d9%86%d8%aa%d9%81%d9%84%db%8c%da%a9%d8%b3/"
},
{
"type": "p",
"text": "تصاویر فیلم باعث شدهاند با یکی از برجستهترین آثار سینمای مدرن روبرو باشیم. امضای کوارون روی فیلم «رما» کاملاً مشهود است. نماهای طولانی، تعادل بینقص نور و قاببندی استادانه، «رما» را به عنوان یک اثر هنری تمامعیار جلوه میدهند. تمامی سکانسها حداقل شامل یک تصویر هستند که ارزش نمایش در گالریهای مطرح دنیا را دارند. نمای آغازین فیلم که چیزی جز یک کاشی گردگیری شده را نشان نمیدهد، به اندازه بسیاری از فیلمها زیبایی در خود جای داده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«رما» چیزی بیشتر از آن است که نشان میدهد. اجرای بازیگران فوقالعاده است. صحنههایی هماهنگ و موزون که صمیمت و حماسه را به تصویر کشیدهاند. فیلم نمایشی دقیق از زمان و مکان ارائه میدهد. «رما» داستانی فراموشنشدنی در مورد عشق و خانواده است. فیلم هر چیزی که سینما قصد نمایش آن را دارد، ارائه میدهد و مهم نیست که این نمایش روی پرده سینما خواهد بود یا قاب تلویزیون.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "منبع: Taste of Cinema",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "محبوبترین آثار اوریجینال نتفلیکس؛ استخراج هنوز صدر جدول است",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "وقتی پای انتشار آمار بینندهها وسط کشیده میشود، نتفلیکس چندان سخاوتمند عمل نمیکند؛ اما این سرویس پخش اینترنتی برای اولین بار فهرست ۱۰ فیلم محبوب غیراقتباسی خود را منتشر کرده است. فیلم اکشن «استخراج» (با عنوان اصلی «Extraction») با بازی کریس همسورث و گلشیفته فراهانی هنوز هم بااقتدار در صدر جدول جا خوش کرده است. از دیگر آثار این فهرست میتوان به فیلم مهیج «جعبه پرنده» (با عنوان اصلی «Bird Box») با بازی ساندرا بولاک و فیلم کمدی «دخترک اشتباهی» (با عنوان اصلی «The Wrong Missy») با بازی دیوید اسپید اشاره کرد. درادامه ۱۰ فیلم برتر نتفلیکس به معرفی محبوبترین فیلم های اوریجینال نتفلیکس پرداختهایم؛ با فیلیمو شات همراه باشید.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/extraction-review/"
},
{
"type": "li",
"text": "«استخراج» (با عنوان اصلی «Extraction») محصول سال ۲۰۲۰ – ۹۹ میلیون",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "«جعبه پرنده» (با عنوان اصلی «Bird Box») محصول سال ۲۰۱۸ – ۸۹ میلیون",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "«محرمانه اسپنسر» (با عنوان اصلی «Spenser Confidential») محصول سال ۲۰۲۰ – ۸۵ میلیون",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "«شش زیرزمینی» (با عنوان اصلی «۶Underground») محصول سال ۲۰۱۹ – ۸۳ میلیون",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "«راز جنایت» (با عنوان اصلی «Murder Mystery») محصول سال ۲۰۱۹ – ۷۳ میلیون",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "«مرد ایرلندی» (با عنوان اصلی «The Irishman») محصول سال ۲۰۱۹ – ۶۴ میلیون",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "«مرز سهگانه» (با عنوان اصلی «Triple Frontier») محصول سال ۲۰۱۹ – ۶۳ میلیون",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "«دخترک اشتباهی» (با عنوان اصلی «The Wrong Missy») محصول سال ۲۰۲۰ – ۵۹ میلیون",
"ref": null
},
{
"type": "li",
"text": "«پلتفرم» (با عنوان اصلی «The Platform») محصول سال ۲۰۱۹ – ۵۶ میلیون",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سرویس پخش اینترنتی نتفلیکس که در دوران شیوع ویروس کرونا با استقبال بالایی روبرو شد بیشتر از استودیوهای هالیوودی فیلم تولید میکند. حتی در همین شرایط نیز این شرکت فیلمهای بزرگی برای اکران آماده کرده است. اسکات استیوبر ، سرپرست بخش فیلم نتفلیکس در بیانیهای گفت:",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«ما میخواهیم که هر دو هفته یک فیلم تأثیرگذار داشته باشیم، این فیلم برای یک نفر «استخراج» است و برای یک شخص دیگر «دخترک اشتباهی»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دانستن این نکته مهم است که آمار منتشرشده توسط نتفلیکس (که از طریق شرکت بلومبرگ تهیه میشود) نشانگر تعداد بینندههایی است که در چهار هفته اول بعد از انتشار هر فیلم از آن بازدید کردهاند. حتی نکته مهمتر این است که نتفلیکس هربار که بینندهای حداقل دو دقیقه از فیلمی را تماشا کند، آن را یک «بازدید» بهحساب میآورد. افراد داخلی شرکت از تعداد بینندههایی که بعد از پنج دقیقه تماشای این فیلمها را برای دیدن چیز دیگری رها میکنند هم اطلاع دارند، اما هیچوقت انگیزهای برای عمومی کردن این اطلاعات ندارند. بهجای آن، ما راه دیگری نداریم جز اینکه حرف آنها مبنی بر اینکه این فهرست دقیق و نمایانگر سلیقه دنبالکنندههای نتفلیکس است را بپذیریم. صرفنظر از این مباحث فنی، من در مورد فیلمهای رتبه ۱۱ تا ۱۵ لیست هم به طرز حریصانهای کنجکاو هستم. چه فیلمهایی هستند؟ با چه اختلاف بازدیدی داخل فهرست جا نگرفتهاند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نمیتوان گفت که نتفلیکس دروغگو است، اما برایم عجیب است که فیلم کمدی و رمانتیک «قرار ایدهآل» که مخصوص نوجوانها است و من تابهحال اسمش را نشنیده بودم داخل این فهرست قرار دارد، اما برای مثال فیلم «تقدیم به همه پسران: پینوشت، من هنوز دوستت دارم» (با عنوان اصلی To All the Boys: P.S. I Still Love You) که بهشدت تبلیغ شده و توجه زیادی را به خود معطوف کرده وارد لیست نشده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این قضیه در مورد فیلمهای «نیمی از آن» (با عنوان اصلی The Half of It) و «همیشه شاید من باش» (با عنوان اصلی Always Be My Maybe) هم صدق میکند، چراکه احساس میکنم این فیلمها بهمراتب شخصیت بالاتری دارند. منظورم این است که اگر مردم این فیلمها را میبینند، خودشان را از دیدن فیلمهایی مانند «جورش کن» (با عنوان اصلی Set It Up)، «رما» (با عنوان اصلی Roma)، «کمال» (با عنوان اصلی The Perfection)، «در سایه ماه» (با عنوان اصلی In the Shadow of the Moon)، «کلاوس» (با عنوان اصلی Klaus) یا «مسابقه آواز یوروویژن» محروم کردهاند. اما خب، چه کسی میتواند سلیقه دنبالکنندههای نتفلیکس را درک کند؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "منبع: Slashfilm",
"ref": null
}
] | null |
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | روبن فلیشر، بهترین گزینه برای کارگردانی فیلم «آنچارتد» | [
{
"type": "p",
"text": "«آنچارتد»، عنوان مجموعه بازی ویدئویی به سبک اکشن ماجراجویی است که توسط استودیوی ناتیداگ برای کنسولهای خانگی و دستی شرکت سونی ساخته شد و توسط شرکت سونی اینتراکتیو انترتینمنت منتشر گردید. اکنون در فیلیمو شات درباره اخباری بخوانید که حاکی از انتخاب احتمالی روبن فلیشر به عنوان کارگردان فیلم «آنچارتد» است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چندی پیش خبر ساخت فیلمی بر اساس این بازی منتشر گردید. اکنون آخرین اخبار حاکی از آن است که به احتمال زیاد کارگردانی این پروژه را روبن فلیشر بر عهده خواهد گرفت. وی در صدر جدول کارگردانهای منتخب سونی پیکچرز برای این فیلم قرار دارد، البته هنوز مذاکراتی بین شرکت سونی و فلیشر صورت نگرفته است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فلیشر پیشتر «سرزمین زامبیها» در ژانر کمدی ترسناک به نویسندگی پال ورنیک و رت ریس ، محصول سال ۲۰۰۹ شرکت سونی را کارگردانی کرده است. یکی از دیگر فیلمهایی که روبن فلیشر کارگردانی آن را بر عهده داشته است، «ونوم» شرکت سونی محصول سال ۲۰۱۸ است که فیلمی ابرقهرمانی به نویسندگی اسکات روزنبرگ ، جف پینکنر و کلی مارسل است، که بر اساس شخصیتی به همین نام از مجموعه کتابهای کمیک کمپانی مارول کامیکس ساخته شده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دان تراختنبرگ ، که در سال ۲۰۱۶ فیلم «شماره ۱۰ خیابان کلاورفیلد» را روی پرده برده است، اولین کارگردانی بود که صندلی کارگردانی فیلم «آنچارتد» را ترک کرد. پس از او تراویس نایت کارگردان فیلمهایی هم چون «کوبو و دو تار» محصول سال ۲۰۱۶ و «بامبلبی» محصول سال ۲۰۱۸ نیز از کارگردانی آنچارتد انصراف داد. پس از ترک نایت از سمت کارگردانی، شرکت سونی تصمیم گرفت تا هر چه سریعتر جانشین مناسبی برای او انتخاب کند تا از همزمانی ساخت این فیلم با فیلمبرداری قسمت جدید «مرد عنکبوتی» جلوگیری شود؛ چرا که تام هالند بهعنوان شخصیت اصلی در هر دو فیلم به ایفای نقش میپردازد. هالند بیشتر برای بازی در نقش پیتر پارکر در دنیای سینمایی مارول شناخته شده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اکنون باید منتظر ماند و دید که آیا روبن فلیشر کارگردان نهایی فیلم « آنچارتد » خواهد بود و درنهایت اوست که این فیلم را روی پرده خواهد برد یا باز هم کارگردانی «آنچارتد» دستخوش تغییر میشود.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/?s=%D8%A2%D9%86%DA%86%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%AF"
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Empire Online",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:گزارش فیلم/بهترین های فیلم و سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | معرفی ۲۰ فیلم درباره تنهایی | از غم تا جنونی هولناک در انزوا | [
{
"type": "p",
"text": "در این مطلب قصد داریم ۲۰ فیلم درباره تنهایی را معرفی کنیم که موضوع اصلی آنها انزواست. بسیاری از فیلمها به طرق گوناگون به این موضوعات رسیدگی میکنند؛ مانند کنارهگیری از جامعه، مبارزه فرد با افکار شیطانی، آشفتگی ذهنی و همچنین مشکلات روحی یا در شکل سادهتر، تنها بودن در یک مکان خیلی دور و پرت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در چندین عنوان از این فیلمها، خواهیم دید چطور شخصیتهای تنها، از یک دیدگاه مشترک به تصویر کشیده میشوند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "امیدواریم از فیلمهای منتخب ما لذت ببرید و همچنین باید اشاره کنیم ۲۰ فیلم درباره تنهایی در این مقاله بر اساس سال اکران مرتب شدهاند. با فیلیمو شات همراه باشید.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/"
},
{
"type": "p",
"text": "۱- توتفرنگیهای وحشی یا Wild Strawberries محصول ۱۹۵۷",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«توتفرنگیهای وحشی» به نویسندگی و کارگردانی اینگمار برگمان فقید ساخته شده است و با اکثر کارهای او تفاوت زیادی ندارد. او در فیلمهای خود سوالاتی مطرح میکند که انسان را به فکر وامیدارد و موضوع آنها خوداکتشافی یا شناخت خود است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگرچه در این درام بینظیر، ما با یک برگمان مهربانتر و خوشبینتر روبرو میشویم که نتایج فوقالعادهای در فیلم به همراه داشته است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ویکتور شوستروم نقش آزاک را بازی میکند. پروفسور ۷۸ سالهای که همسرش مرده و قرار است برای دریافت جایزهای افتخاری، مسیری طولانی را با ماشین رانندگی کند. در طول این سفر او مجبور به رویارویی با کابوسها و خاطرات خوشی میشود که نشأت گرفته از روابط انسانی او در گذشته است.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "پیشنهاد فیلیمو شات: سامورایی در برلین",
"ref": "https://www.filimo.com/m/o5W6C/%D8%B3%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C+%D8%AF%D8%B1+%D8%A8%D8%B1%D9%84%DB%8C%D9%86"
},
{
"type": "p",
"text": "زمانی که او با افرادی دیدار میکند که مستقیماً با غم او در ارتباط هستند، شدت این افکار بیشتر میشود. هرچه او به دستاورد مهم زندگی خود نزدیکتر میشود، بیشتر درک میکند شرایط میتوانستند چقدر متفاوت باشند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم «توتفرنگیهای وحشی» از نظر استعارهای یک سفر جادهای استثنائی، تکاندهنده و نوستالوژیک است و با توجه به سبک فیلمسازی همیشگی برگمان ، سرشار از نمادهای مختلف است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این فیلم اثر یک کارگردان نابغه است که در بهترین دوران زندگیاش بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۲- صحرای سرخ یا Red Desert محصول ۱۹۶۴",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در فیلم «صحرای سرخ» که اولین فیلم رنگی تأثیرگذار میکلآنجلو آنتونیونی است، شاهد تلاش تأسفبرانگیز یک زن برای مبارزه با بیگانگی و آشفتگی ذهنی هستیم. آنتویونی با استفاده استادانه از رنگها، ازنظر بصری فضایی عالی و احساسی به وجود میآورد تا از طریق آن غم روانی شخصیت اصلی خود را انتقال دهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در این فیلم، مونیکا ویتی نقش جیولینا را بازی میکند که شوهر او به اسم یوگو ، مدیر یک کارخانه مواد شیمیایی محلی است. با توجه به اینکه شوهر جیولینا دائما مشغول کار است و ازنظر عاطفی توجهی به او نمیکند، جیولینا تشنه حمایت عاطفی و توجه است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با توجه به کوتاهی شوهرش ازنظر احساسی، حالت ذهنی و روانی جیولینا سریعاً از هم میپاشد و ما شاهد فرورفتن او در افسردگی و ناامیدی هستیم تا درد مشابهی را حس کنیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "صحرای سرخ بهعنوان فیلمی که همیشه نظر متفاوت مردم را به همراه دارد، فیلمی درباره مطالعه شخصیت با ریتم آهسته ولی تأثیرگذار و صاحب سبک است که به هر طریقی شده، مدت زمان زیادی در یاد بیننده باقی میماند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۳- انزجار یا Repulsion محصول ۱۹۶۵",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«انزجار» اولین فیلم انگلیسیزبان رومن پولانسکی و یک فیلم ترسناک روانشناختی است که در سال ۱۹۶۵ ساخته شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داستان این فیلم که نقش اصلی آن را کاترین دنو بازی میکند، در مورد زن جوانی است که پس از تنها ماندن در آپارتمان خواهرش، به سمت جنون کشانده میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "انزجار اولین قسمت از «سهگانه آپارتمان» پولانسکی و به عقیده بینندگان بهترین آنهاست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کارول لدو (با بازی دنو ) زن جوانی است که در یک آرایشگاه کار میکند و در حال حاضر همراه خواهر بزرگتر خود در لندن ساکن است. کارول زنی زیبا ولی با قدرت پایین در برقراری روابط اجتماعی است که یقیناً حضور چنین شخصیتی در یکی از فیلمهای بلند آلفرد هیچکاک غیرطبیعی نیست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "زمانی که خواهر کارول با دوستپسر خود به تعطیلات میرود، کارول که از قبل آشفتگی روحی دارد، در مارپیچ جنون سقوط میکند و بنابراین با وحشت واقعی روان از هم پاشیده خود مواجه میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "درزهای روی دیوار ظاهری مانند دهانه آتشفشان پیدا میکنند، صدای آدمها به گوش کارول مانند صدای متجاوزان است و هر صدایی که از گوشه و کنار شنیده میشود، در ذهن آشفته این زن جوان طردشده از نظر احساسی و فیزیکی، عواقب وخیمی بهجا میگذارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«انزجار» داستان یک سرکوبی جنسی، انزوا و ترس از فضاهای بسته و یک دستاورد ناراحتکننده و آزاردهنده است که یکی از تأثیرگذارترین فیلمهای این ژانر ساخته شود و جزو ۲۰ فیلم درباره تنهایی قرار بگیرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۴- سامورایی یا Le Samouraï محصول ۱۹۶۷",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«سامورایی» اثر ژان-پیر ملویل که در ژانر جنایی و درام ساخته شده، مثالی عالی از سینمای مینیمال به بهترین شکل ممکن است. آلن دلون نقش شخصیت اصلی را بازی میکند که عملاً آرامش و خونسردی در تمام وجود او موج میزند. نتیجه این نوع شخصیتپردازی، ترکیبی از برتری شیک و تعلیقی گیراست تا «سامورایی» یک اثر ظریف ولی در عین حال یک شاهکار جذبکننده و موفق باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جف کاستلو (با بازی دلون ) یک قاتل خونسرد است که در آپارتمان تکاتاقه خالی در پاریس زندگی میکند و جز قفس کوچکی برای نگهداری از یک قناری، وسایل زیادی دیگری در آن دیده نمیشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کاستلو فاقد احساسات یا هرگونه نشانه برای بیان آن است و یک گرگ تنهای واقعی را به نمایش میگذارد. ورود پلیس به ماجرا به معنای شروع یک بازی پیچیده موش و گربه است و ما شاهد انباشته شدن حس تنهایی در وجود یک نفر هستیم که در سکانس نهایی به شکلی عالی نمود پیدا میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم «سامورایی» شاهکاری با داستان نسبتاً ساده است و با آشکار شدن حوادث فیلم، روی بیننده تأثیر عاطفی شدیدی میگذارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۵- Silent Running محصول ۱۹۷۲",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داگلاس ترامبل در کارگردانی اولین فیلم خود، ما را با یک درام علمی تخیلی جذاب و دستکم گرفتهشده به نام «Silent Running» آشنا میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بروس درن بازی باشکوهی در نقش فریمن لاول از خود به جای میگذارد. فردی بیگانه در بین خدمه یک کشتی فضایی که وظیفه این سفینه برگرداندن زندگی گیاهی به حالت اول است؛ گیاهانی که در گنبدهای ژئودزیک متصل به بارکشهای فضایی نگهداری میشوند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با وجود اینکه چنین مأموریت خطیر و مهمی به این سفینه محول شده است، ولی در این بین لاول تنها کسی است که در قبال وظیفهای که برعهده دارد، احساس توجه و مسئولیت میکند و نسبت به آن احساس نشان میدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اگرچه، زمانی که این تیم دستور نابودی گنبدها و برگشتن به خانه را دریافت میکند، لاول با یک تصمیم فوقالعاده مهم روبرو میشود تا با فراموش کردن خودش به فداکاری فکر کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم با وجود اینکه بیش از ۴۰ سال قبل ساخته شده است، ولی با گذشت زمان کیفیت خود را حفظ کرده است و هنوز از نظر بصری بسیار تأثیرگذار است. فیلم «Silent Running» یک فیلم تلخ و تفکر برانگیز است و یقیناً در ژانر علمی تخیلی یک اثر متفاوت به شمار میرود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۶- سولاریس یا Solaris محصول ۱۹۷۲",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«سولاریس» که توسط آندری تارکوفسکی کبیر در سال ۱۹۷۲ ساخته شده است، یک درام علمی تخیلی روسی است که نام خود را بهعنوان یکی از بهترین فیلمهای فضایی تاریخ و یکی از ۲۰ فیلم درباره تنهایی ماندگار کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«سولاریس» یکی دیگر از فیلمهای این فهرست محسوب میشود که فضای اکشن کمی دارد و یک درام روانشناختی با ریتمی آهسته ولی تأثیرگذار با جلوههای بصری گیرا و جذاب است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در این فیلم برداشتهای طولانی تارکوفسکی که مانند امضاء او در آثارش هستند، انسان را به فکر وامیدارند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«سولاریس» سیارهای شبیه اقیانوس است که به مدت چندین سال، یک پایگاه فضایی روسی در مدار آن در حرکت بوده است تا بتواند این پدیده را بررسی کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به علت نبود پیشرفت در تحقیقات و گزارشهایی در مورد یک فعالیت عجیب به کریس کلوین (نقش روانشناس در فیلم)، مسئولیت بررسی حوادثی که داخل پایگاه رخ میدهد، به او داده میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کریس بهمحض اینکه به پایگاه میرسد شروع به بررسی این ماجراها میکند ولی متوجه میشود خودش نیز اسیر آنها شده است. کریس زمانی که با خاطرات گذشته خود روبرو میشود، در دام احساسات انزوای عاطفی و تنهایی خود میافتد. سپس تارکوفسکی بیننده را در مقابل این سؤال قرار میدهد که آیا این تصورات واقعی هستند یا خیر.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«سولاریس» یک تحقیق ترسناک فلسفی و پیچیده در مورد بیگانگی و اسیر شدن است، یک رؤیای حماسی از سوی یک کارگردان فوقالعاده بااستعداد و بزرگ. «سولاریس» با آنکه شاید بهترین اثر او نباشد، ولی همچنان یک فیلم جذاب و تفکر برانگیز است که دوست و همنشین خوبی برای فیلم عالی استنلی کوبریک یعنی «۲۰۰۱: ادیسه فضایی» به شمار میرود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۷- راننده تاکسی یا Taxi Driver محصول ۱۹۷۶",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«راننده تاکسی» شاهکار مارتین اسکورسیزی است که در سال ۱۹۷۶ اکران و به دفعات از سوی افراد مختلف بهعنوان یکی از بهترین فیلمهای تاریخ انتخاب شده است و داستان آن در خیابانهای کثیف و زشت نیویورک رخ میدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کارگردان در همکاری با رابرت دنیرو ، «راننده تاکسی» را به فیلمی درباره مطالعه شخصیت یک مرد جوان، تنها، بهدرستی درک نشده و دمدمی تبدیل کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تراویس بیکل (با بازی دنیرو ) سرباز سابق نیروی دریایی آمریکاست که به تنهایی در نیویورک زندگی میکند و از بیخوابی رنج میبرد. او به واسطه شغل خود یعنی راننده تاکسی، شاهد کثافتها و زشتیهای شهری است که در آن زندگی میکند. درنهایت همهچیز دستبهدست هم میدهد و آتش خشم را او شعلهور میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "زمانی که تراویس از عشقی که بهتازگی پیدا کرده است ناامید میشود، خیلی زود با بدکارهای نوجوان (با بازی جودی فاستر ) ملاقات میکند و تلاش میکند او را متقاعد کند که از این کار دست بردارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "همانطور که انتظار میرود صاحب این دختر جوان مخالف چنین تصمیمی است و نتیجه آن یک پایان خونین و آزاردهنده برای فیلم است و شخصیت اصلی فیلم را از یک راننده تاکسی خشمگین به یک قاتل خطرناک تبدیل میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "راننده تاکسی به نظر عده زیادی، بهترین نمایش برای بیگانگی شهری است؛ یک فیلم آزاردهنده و فراموشنشدنی که بازیهای فوقالعاده تیم بازیگری قدرت آن را بیشتر کردند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این فیلم نمایش واقعگرایانه و کابوسوار از زوال ذهنی یک مرد است و چندین نمونه از بزرگترین و شاخصترین سکانسهای تاریخ سینما را در خود دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۸- پاریس، تگزاس یا Paris, Texas محصول ۱۹۸۴",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از دو فیلمی که به کارگردانی ویم وندرس در فهرست ۲۰ فیلم درباره تنهایی قرار دارند، اولین آنها «پاریس، تگزاس» است. در این فیلم جادهای، هری دین استنتون بازیگر فوقالعاده دستکم گرفته شده، نقش اصلی را بازی میکند که داستان آن روایتی ملموس و سرشار از غم مردی است که اگرچه سالها دیر رسیده، ولی درنهایت با افرادی که بسیار بد با آنها رفتار کرده است، روبرو میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "وندرس فضای فیلم خود را در ایالتهای جنوب غربی آمریکا فیلمبرداری کرده و یک داستان احساسی دیگر در مورد بیگانگی و دوری کردن از مردم را به نمایش میگذارد که موسیقی متن عالی نیز به کمک آن میآید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تراویس (با بازی استنتون ) مردی کر است که اطرافیانش تصور میکنند او مرده است و تصمیم میگیرد پیش همسر و پسرش برود که ۴ سال پیش آنها را ترک کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "همانطور که او امیدوار است تلاش کند و مجدداً این روابط را بسازد، خاطرات دردناک بهعنوان بازتابی از اعمال او دوباره زنده میشوند. زمانی که تراویس در برابر حقیقت قرار میگیرد، پایانی قدرتمند و احساسی منتظر اوست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«پاریس، تگزاس» یک داستان واقعگرایانه و تفکر برانگیز است که با ریتم آهسته و پیچش داستانی تلخ خود شخصیتپردازی میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۹- زیر آسمان برلین یا Wings of Desire محصول ۱۹۸۷",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«زیر آسمان برلین» دومین فیلم به کارگردانی ویم وندرس در فهرست ۲۰ فیلم درباره تنهایی است. درامی با تأثیرگذاری آهسته، سوزناک و شاعرانه در مورد دو فرشته جاودانه و نامرئی در برلین که نقش آنها را برونو گانتس و اتو زاندر بازی میکنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این فیلم اکثراً بهصورت سیاهوسفید ضبط شده است و از طریق فرشتههای داستان به مردم جهان نگاه میکنیم، درحالیکه میتوانیم افکار مردمی را که در دید آنها قرار دارند، بشنویم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دامیل (با بازی گانتس ) و کاسیل (با بازی زاندر ) هر دو فرشتههایی سرگردان بر فراز شهر زیبای برلین هستند و به افکار و اعمال مردمی که انتخاب میکنند، نظارت دارند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "زمانی میرسد که فرشتهها به سوژههای انسانی خود بیشتر توجه میکنند. نتیجه این توجه، عشق دامیل به یک زن بندباز زیبا به اسم ماریون است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هرچه دامیل بیشتر ماریون را میبیند، بیشتر دوست دارد جاودانه بودن خود را منکر شود. دامیل با پیتر فالک (در نقش خودش) بهعنوان بازیگری دیدار میکند که در حال حاضر ساکن برلین است و او نیز زمانی فرشته بوده است؛ دیداری که سرنوشت دامیل را تغییر میدهد و او نیز انسان میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از طرفی شرایط برای کاسیل خوب پیش نمیرود و این دو فرشته خیلی زود مسیر جداگانهای را در پیش میگیرند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم با داستانی تکاندهنده و موسیقی متن شگفتانگیز، یک روایت عاشقانه احساسی و قدرتمند است که ویم وندرس آن را به بهترین شکل کارگردانی کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۱۰- برهنه یا Naked محصول ۱۹۹۳",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کارگردان بریتانیایی، مایک لی ، بهواسطه ساخت فیلمهایی با نمایش واقعگرایانه زندگی مشهور است. فیلم درام «برهنه» که در سال ۱۹۹۳ اکران شد، احتمالاً تاریکترین و افسردهکنندترین فیلم اوست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دیوید تیولیس نقش جانی را بازی میکند، یک مرد جوان با مشکلات فراوان و درعینحال باهوش و تحصیلکرده که یقیناً از نوعی افسردگی رنج میبرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ما با جانی بهعنوان یک شخصیت ولگرد و سرگردان آشنا میشویم که پس از یک نزاع جنسی با زنی متأهل در کوچهای خلوت که سرانجام خوبی نداشته، از شهر خود یعنی منچستر فرار میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "زمانی که جانی به خانه لوئیز ، شریک سابق زندگی خود در لندن پناه میبرد، خیلی زود جنبه واقعی شخصیت خشونتطلب، طعنهزن و پوچگرای او را میبینیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«برهنه» یک شاهکار در سبک کمدیهای سیاه و یک فیلم واقعاً هوشمندانه است که دیوید تیولیس در آن بهترین بازی خود را به نمایش میگذارد. «برهنه» در جشنواره فیلم کن سال ۱۹۹۳ به موفقیت بزرگی رسید و مانند یک نیروی تخریبی مهلک و احساسی عمل میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۱۱- سه رنگ: آبی یا Three Colors: Blue محصول ۱۹۹۳",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم «سه رنگ: آبی» اولین قسمت سهگانه باشکوه «سه رنگ» کریشتوف کیشلوفسکی است و به گفته خیلی از افراد بهترین و مشهورترین اثر او به حساب میآید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در این فیلم نقش اصلی را ژولیت بینوش زیبا و توانمند بازی میکند و در تمام فیلم، رنگ آبی نمود فراوانی دارد تا تاکیدی بر رنج و اندوهی باشد که شخصیت اصلی داستان با آن دست و پنجه نرم میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ژولی (با بازی بینوش ) بعد از کشته شدن عزیزان خود در یک حادثه رانندگی متوجه میشود تنها راهی که میتواند با اندوه خود کنار بیاید این است که گذشتهاش را کنار بگذارد و به تنهایی یک زندگی جدید را شروع کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هرچه ژولی بیشتر سعی میکند خودش را از گذشته جدا کند، خاطرات با شدت بیشتری به ذهن او برمیگردند، چون شخصیتهای جدید و قدیم زندگی او به شروع تازهای که در زندگی در پیش گرفته است، هجوم میآورند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم آبی که دیالوگهای کمی دارد و حوادث کمی در آن رخ میدهد دیدن دردناک و تکاندهنده زنی است که از نظر احساسی از هم پاشیده است و داغدار عزیزان خود است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«سه رنگ: آبی»، چه بهواسطه بازی هنرمندانه بینوش باشد، چه موسیقی فوقالعاده، در سینمای مدرن یک شاهکار محسوب میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۱۲- چانگکینگ اکسپرس یا Chungking Express محصول ۱۹۹۴",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«چانگکینگ اکسپرس» یک درام عاشقانه هنگکنگی است که در سال ۱۹۹۴ به کارگردانی وونگ کار وای بزرگ و بازیگری تونی لیانگ چائو وی و تاکشی کانشیرو ساخته شد. فیلم دو قسمت متفاوت دارد و در هرکدام از آنها، داستان شخصیتهای اصلی و سفر مالوخیالیایی آنها را در گذشته و همچنین در زمان حال و به سمت عشق دنبال میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داستان اول، پلیس ۲۲۳ (با بازی کانشیرو ) را بهعنوان یک پلیس تنها و دلخسته از عشق نشان میدهد که سعی میکند با جدایی اخیرش کنار بیاید. او پس از مدت زمانی که برای بهبود خود در نظر میگیرد، احساس میکند آماده ادامه دادن زندگی است و تقریباً فوراً با یک زن زیبا و جذاب ملاقات میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ما ناظر امیدی هستیم که به زندگی پلیس ۲۲۳ راه پیدا کرده است، گرچه این امید ممکن است فرصتی که او انتظار داشته، نباشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در داستان دوم فیلم، یک پلیس جوان که با اسم پلیس ۶۶۳ (با بازی لیانگ ) معرفی میشود، مردی است که او نیز یک رابطه به هم خورده دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ما پس از آشنایی عجیب او با یک عشق جدید میبینیم یک رابطه جذاب بین پلیس ۶۶۳ تنها و یک دختر جوان که در یک فست فود محلی کار میکند، شکل میگیرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "وونگ کار وای با مهارت رویدادهایی که این دو قسمت را به یکدیگر وصل میکنند، به نمایش میگذارد و این در حالی است که بین آنها تفاوتهایی وجود دارد. قسمت اول، داستانی تاریکتر و گرفتهتر دارد، درحالیکه داستان دوم ریتمی لذتبخش و آرامتر را در خود میبیند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به طور کلی «چانگکینگ اکسپرس» یک فیلم زیبای هنرمندانه و لذتبخش است که تا مدتها در ذهن بینندگان باقی خواهد ماند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "و البته این را هم اضافه کنیم که موسیقی متن فیلم را فراموش نکنید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۱۳- ترک لاسوگاس یا Leaving Las Vegas محصول ۱۹۹۵",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«ترک لاس وگاس» داستان افسردهکننده دو نفس کاملاً گمشده و دست و پنجه نرم کردن آنها با مشکلات اعتیاد و تنهایی است و همین مسئله باعث شده این فیلم در فهرست ۲۰ فیلم درباره تنهایی قرار بگیرد. نیکلاس کیج و الیزابت شو بازیگران نقش اصلی این فیلم هستند و او در فیلم به الکل اعتیاد دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داستان با بن (با بازی کیج ) شروع میشود، مردی که همهچیز، یعنی همسر، فرزند و شغل خود را از دست داده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "او با پول پایان خدمت خود در شرکت قبلی، تصمیم میگیرد تنهایی به لاس وگاس برود؛ جایی که در آنجا بتواند تا سر حد مرگ مشروب بنوشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سرنوشت حکم میکند تا او با زنی بدکاره به اسم سرا (با بازی شو ) آشنا شود، زنی باهوش که مشکلات خاص خود را دارد، ولی بسیار مهربان است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از آنجایی که این دو نفر یکدیگر را همانطور که هستند میپذیرند، بین آنها رابطهای نزدیک شکل میگیرد که بهویژه سرا همیشه به دنبال آن بوده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "زمانی که این رابطه اوج میگیرد، نوری در انتهای تونل تاریک زندگی این دو نفر ظاهر میشود و برای مدتی کوتاه این احساس به وجود میآید که این دو شانسی برای پذیرفته شدن به دست آوردند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اما با توجه به اینکه بن مشکلات بهمراتب بیشتری دارد، آیا در زندگی سرشار از تنفر او از خود، این رابطه یک نوشداروی پس از مرگ است؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«ترک لاسوگاس» یک داستان عاشقانه و بهشدت افسرده کننده دارد و همچنین بهترین نقشآفرینی نیکلاس کیج را به نمایش گذاشته است که بعید بود شبیه آن را از او ببینیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "نمایش او از مردی که در مراحل نهایی اعتیاد به الکل قرار دارد، به حق برای او یک جایزه اسکار به همراه آورد و کشش عاطفی بین او و شو که به خاطر بازی در این فیلم نامزد اسکار شد، یک داستان غمناک است که با این حال از دیدن آن لذت میبرید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«ترک لاس وگاس» یک فیلم تاریک ولی بااینحال قابل احترام، قدرتمند و همچنین احساسی است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۱۴- دورافتاده یا Cast Away محصول ۲۰۰۰",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«دورافتاده» با بازیگری تام هنکس ِ همیشه قابل اطمینان، یکی از بهترین و قابل توجهترین فیلمهای سالهای اخیر در مورد انزواست که بدون شک باید در فهرست ۲۰ فیلم درباره تنهایی قرار بگیرد. در این فیلم کلاسیک و تقابل انسان و طبیعت، هنکس در ترسیم نقش خود بهعنوان یک رابینسون کروزوئه مدرن عالی بوده است. او در این فیلم باید در یک جزیره که کاملاً از تمدن انسانی به دور است، برای بقا مبارزه کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "چاک نولاند، تحلیلگر سیستم شرکت پستی فدکس است که دائما به سراسر جهان سفر میکند. با توجه به چنین شغلی که وقت زیادی از زندگی چاک را به خود اختصاص میدهد، زندگی شخصی او نیز تحتالشعاع قرار میگیرد، به نحوی که هنگام صحبت در مورد ازدواج با نامزد خود به اسم کلی مشخص میشود کار او یک مانع بزرگ در این مسیر است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هواپیمای چاک در طول سفری که در فصل کریسمس به آسیا دارد، در آب سقوط میکند و او تنها روی یک ساحل دورافتاده بیدار میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "همانطور که ما تلاش تأثیرگذار چاک را برای بقا و همچنین جلوگیری از دیوانگی میبینیم، سخت میتوانیم برای چیزهایی که در زندگی روزمرهمان داریم، احساس قدردانی نداشته باشیم. چاک با بهترین دوست خود ویلسون که یک توپ والیبال است، به ما یادآوری میکند تا جایی که زندگی در جریان است، باید از آن لذت برد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«دورافتاده» یک داستان ملموس و گرم دارد و نمایش قدرتمندانه و سرگرمکننده تلاش یک انسان برای بقاست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۱۵- گمشده در ترجمه یا Lost in Translation محصول ۲۰۰۳",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سوفیا کوپولا در دومین فیلم بلند خود یعنی فیلم تلخ، شیرین و غمزده «گمشده در ترجمه» با بازی بیل مری و اسکارلت جوهانسون توانست اثری بسازد که هم در گیشه و هم در نگاه منتقدان مثبت باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در این فیلم کمدی- درام، باب ( مری ) و شارلوت ( جوهانسون ) در یک هتل در توکیو بهصورت جداگانه تحت شرایط بسیار متفاوت، احساس تنهایی میکنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از طریق این شباهت ناخواسته به آهستگی بین این دو غریبه رابطهای غیرمعمول ولی امن شکل میگیرد و باعث میشود به شکل قابلتوجهی از نظر عاطفی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "درحالیکه عدم قطعیت و ناامیدی در زندگی آنها باعث میشود بهسوی یکدیگر کشیده شوند، دیر یا زود این روحهای سرگردان باید از فرهنگ بیگانه جدا شوند و بار دیگر با زندگی واقعی خود روبرو شوند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تماشای «گمشده در ترجمه» بهعنوان یک کمدی ملایم، صادقانه و ساده، لذتی خوشایند است که فقط با چند بار دیدن، شدت آن بیشتر میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۱۶- بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار یا Spring, Summer, Fall, Winter… and Spring محصول ۲۰۰۳",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "درام «بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار» که سال ۲۰۰۳ به کارگردانی کیم کی-دوک ساخته شد، اثری است که باید صبورانه آن را دید. این شاهکار تفکر برانگیز و آرام، دیالوگ کم و داستان سادهای دارد و کاملاً مصداق این جمله است: کمتر، بیشتر است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فضای فیلم در مکان آرام یک صومعه بودایی است و داستان یک کودک راهب و استادش را نشان میدهد. این کودک از طریق آموزشهای بودایی و زندگی در معبد، نوجوان میشود و به زندگی در آرامش و متانت ادامه میدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "همهچیز خوب است تا اینکه زن جوانی وارد زندگی او میشود تا نظم او از بین برود و مجموعهای از شرایط و احساساتی را به وجود آورد که او را بیدفاع کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار» فیلمی سرشار از نمادهای مختلف است و چرخه زندگی را از طریق فصول سال نشان میدهد. فیلمی که جلوههای بصری آرام و عارفانه در آن خودنمایی میکند و انسان از دیدن آنها به وجد میآید. جواهری از سینمای کره که مهم نیست شرایط زندگیتان چطور باشد، چون با آن گریزی از هیاهو پیدا میکنید و یکی از ۲۰ فیلم درباره تنهایی است که آرامش را به زندگی شما میآورد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۱۷- ماشینچی یا The Machinist محصول ۲۰۰۴",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«ماشینچی» به کارگردانی برد اندرسون و بازی حیرتآور کریستین بیل (با اندامی فوقالعاده لاغر) داستان مکانیکی را میگوید که از بیخوابی رنج میبرد و در مورد سلامت عقل و روان خود به شک افتاده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تروور رزنیک (با بازی بیل ) مکانیکی است که طی یک سال اخیر درگیر مشکل بیخوابی و بیاشتهایی شدید بوده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "رزنیک با ظاهر فوقالعاده تأثیرگذار و رفتار دمدمیمزاج خود، اغلب اوقات تنهایی را تجربه میکند و این شرایط زمانی که یک حادثه خونین در محل کار او رخ میدهد، بدتر هم میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "همانطور که رزنیک تلاش میکند با آشفتگی ذهنی خود مبارزه کند، در ذهن او توهمها و هذیانهایی شکل میگیرد. او تنها برای اینکه عقل خود را از دست ندهد، روی زندگیاش کنترل داشته باشد و بتواند از توطئهای که ظاهراً او را تهدید میکند سر درآورد، باید به یادداشتهایی تکیه کند که روی یخچال خود میچسباند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«ماشینچی» یک تجربه آزاردهنده، سرد و غمگین است که به استادی تمام با فیلمبرداری تیره و تأثیرگذار همراه شده است و بدون شک بازی استثنائی و هنرمندانه کریستین بیل نیز در این قضیه بیتأثیر نیست.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۱۸- بهسوی طبیعت وحشی یا Into the Wild محصول ۲۰۰۷",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بهسوی طبیعت وحشی» یک درام ماجراجویانه الهامبخش و تکاندهنده به کارگردانی شان پن و بازیگری امیل هرش است. داستان دانشجویی فارغالتحصیل که تصمیم میگیرد سفری فلسفی همراه با مناظر زیبا را در اطراف آمریکای شمالی شروع کند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "او همهچیز، از جمله دوستان و خانواده خود را پشت سر میگذارد تا در فیلم با کریس (با بازی هرش ) همراه شویم که در تنهایی خود تصمیم میگیرد به دنبال آزادی و شادی برود و همین سناریو، این فیلم را در فهرست ۲۰ فیلم درباره تنهایی قرار داده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«بهسوی طبیعت وحشی» یک فیلم جادهای با فیلمبرداری زیبا و گیراست و از کتاب غیرداستانی بسیار موفقی به همین نام (نوشته جان کراکائر ) اقتباس شده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۱۹- مری و مکس یا Mary and Max محصول ۲۰۰۹",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«مری و مکس» به کارگردانی و نویسندگی آدام الیوت ، یک کمدی تیره در سبک انیمیشن استاپموشن است که داستان آن بر اساس دوستی غیرمحتمل مری ، یک دختر ۸ ساله استرالیایی و مکس ، یک پیرمرد یهودی ۴۴ ساله نیویورکی است که از طریق نامهنگاری با یکدیگر رابطه دارند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این فیلم بلند تأثیرگذار که تقریباً بهطور کامل به رنگ خاکستری و قهوهای ساخته شده است، داستانی بسیار غمناک ولی بااینحال ملموس دارد که با صدای زیبای بری هامفریز بهعنوان راوی و موسیقی متن فوقالعاده جاهطلبانه و عالی همراه شده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فضای فیلم در دهه ۷۰ است و مری دینکل دختر ۸ ساله تنها و افسردهای است که والدین او توجهی به او نمیکنند، یعنی نوئل، پدر تاکسیدرمیست او و ورا ، مادر الکلی او که دائما سیگار میکشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مری پس از انتخاب تصادفی یک اسم در کتاب شماره تلفنهای منهتن تصمیم میگیرد برای مردی به اسم مکس هاروویتز نامهای بفرستد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "او در کمال شگفتی ولی با خوشحالی جواب نامه را دریافت میکند و یک رابطه دوستی جدید و بعید بین این دو نفر شکل میگیرد که پیچیدگیهای خاص خود را دارد. مسائلی مانند ناتوانی، بیماری ذهنی، خودکشی، چاقی بیشازحد و جنسیت همگی در این چرخوفلک تلخ و شیرین و احساسی بدیمن آنها تأثیرگذار است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "۲۰- او یا Her محصول ۲۰۱۳",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«او» یک کمدی درام علمی تخیلی به کارگردانی اسپایک جونز است. واکین فینیکس در نقش مردی تنها، با یک سیستمعامل کامپیوتری به نام سامانتا رابطه برقرار میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این فیلم که ازنظر بصری فوقالعاده عالی است و موسیقی متن بینظیری نیز دارد، در مراسم اسکار بسیار موفق بود تا یک جایزه به خانه ببرد و نامزد چهار جایزه دیگر نیز باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فضای فیلم در سال ۲۰۲۵ است، تئودور (با بازی فینیکس ) مردی مهربان و حساس است که در حال حاضر در آستانه طلاق قرار دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "به دلیل ماهیت طلاق و تمایل نداشتن به برقراری روابط بیشتر، تئودور احساس بیگانگی میکند و به آهستگی از جامعه فاصله میگیرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این انزوا تا زمانی است که یک سیستمعامل سخنگو به او معرفی میشود که نه تنها فوقالعاده هوشمند است، بلکه ظرفیت تحول و تغییر را نیز دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این سیستمعامل به اسم سامانتا (با صدای اسکارلت جوهانسون ) فوراً علاقه خود را به تئودور نشان میدهد و آنها وارد یک رابطه غیرمنتظره و فوری میشوند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "گرچه مانند اکثر روابط طبیعی، این رابطه نیز فراز و نشیبهایی دارد و تئودور با این حقیقت تلخ روبرو میشود که گرچه احساسات او واقعی هستند، ولی این رابطه ممکن است چنین نباشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم «او» یک داستان عاشقانه غیرمعمول ولی بااینحال احساسی و جذاب است که پیچشی هوشمندانه در مورد روابط فعلی و همچنین آینده دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بازی فوقالعاده چشمگیر واکین فینیکس باعث میشود دیدن این داستان احساسی یک امر واجب باشد و یکی از بهترین گزینههای فهرست ۲۰ فیلم درباره تنهایی ما باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "بهترین فیلمهای عاشقانه و رمانتیک خارجی",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85%e2%80%8c-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%b9%d8%a7%d8%b4%d9%82%d8%a7%d9%86%d9%87-%d9%88-%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86%d8%aa%db%8c%da%a9/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Taste Of Cinema",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:معرفی فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | بیلی آیلیش تیتراژ جدیدترین فیلم «جیمز باند» را میخواند | [
{
"type": "p",
"text": "«زمانی برای مردن نیست»، فیلم انگلیسی آمریکایی در ژانر جاسوسی اکشن و به کارگردانی کری فوکوناگا ، بیست و پنجمین عنوان از مجموعه فیلمهای «جیمز باند» است که دنیل کریگ برای پنجمین بار در نقش مأمور ویژهام آی ۶ در آن به ایفای نقش میپردازد. خبرها حاکی از آن است بیلی آیلیش ترانه تیتراژ این فیلم را خواهد خواند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یکی از بزرگترین و جالبتوجهترین قسمتهای فیلمهای «جیمز باند»، موسیقی متن تیتراژ آن است که این بار بیلی آیلیش ، خواننده مطرح آمریکایی و برنده جایزه خواننده سال اپل موزیک، وظیفه نوشتن و خواندن موسیقی آن را بر عهده گرفته است. این ترانهسرا و خواننده جوان آمریکایی، در چهار جایزه گرمی ازجمله رکورد سال، آلبوم سال، آهنگ سال و بهترین هنرمند جدید نامزد دریافت جایزه شده و جوانترین هنرمندی است که تاکنون نامزد دریافت جایزه بزرگ گرمی گردیده است.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "در فیلمهای قبلی «جیمز باند»، از موسیقی کلاسیک بهره گرفته شده بود، ولی اکنون نوشتن و خواندن موسیقی جدیدترین فیلم «جیمز باند» یعنی « زمانی برای مردن نیست »، بر عهده یک ستاره پاپ ۱۸ ساله است. به نظر میرسد این یک چالش برای موسیقی فیلم و خواننده جوان خواهد بود و روندی کاملاً متفاوت با قسمتهای پیشین خواهد داشت.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/?s=%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C+%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C+%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%86+%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA"
},
{
"type": "p",
"text": "بیلی آیلیش در اینباره میگوید: «اینکه قسمتی از این فیلم باشی دیوانهکننده است و اینکه قرار است من موسیقی فیلم افسانهای «جیمز باند» را بسازم افتخار بزرگی است. من هنوز در شوک هستم!»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "مایکل ویلسون و باربارا براکلی تهیهکنندگان این فیلم در بیانهای نوشتهاند: «ما بسیار هیجانزده هستیم که اعلام کنیم بیلی آیلیش و برادرش فینیاس اوکانل موسیقی تازهترین فیلم «جیمز باند» را نوشتهاند که به طرز عجیب و بینقصی مناسب این فیلم است و از شنیدن آن شگفتزده خواهید شد.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "کری فوکوناگا کارگردان فیلم نیز در اینباره اینگونه واکنش نشان داده است: «ما چندین گزینه برای انتخاب داشتیم که نوشتن و خواندن موسیقی فیلم «زمانی برای مردن نیست» را بر عهده بگیرند. باید بگویم من خودم از طرفداران بیلی و فینیاس هستم. صداقت و خلاقیت و استعداد آنها فوقالعاده است. من بیصبرانه منتظر هستم که مخاطبان آنچه را که این دو هنرمند خلق کردهاند، بشنوند. این چشماندازی جدید در موسیقی نسلهای بعد خواهد بود.»",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Empire Online",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | تایکا وایتیتی قسمت جدید فیلم «جنگ ستارگان» را کارگردانی میکند | [
{
"type": "p",
"text": "تایکا وایتیتی کارگردان نامزد اسکار برای فیلم «خرگوش جوجو» در حال مذاکره با دیزنی برای کارگردانی قسمت جدید فیلم « جنگ ستارگان » است. البته هنوز جزییات کاملی در دست نیست که آیا این یک فیلم سینمایی خواهد بود یا برای پخش در دیزنیپلاس در نظر گرفته شده است؛ همچنین مشخص نیست آیا این همان فیلمی است که کوین فایگی رییس مارول استودیو، قرار است تهیهکنندگی آن را بر عهده داشته باشد یا این یک پروژه دیگر است.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/156192/%d8%b3%d8%b1%db%8c%d8%a7%d9%84-%d8%ac%d9%86%da%af-%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d8%b1%da%af%d8%a7%d9%86-%d8%ac%d8%af%d8%a7%db%8c-%d8%ac%d9%88%d8%a7%d9%86/"
},
{
"type": "p",
"text": "چنانچه قرار باشد وایتیتی کارگردان «ثور: رگنراک»، کارگردانی فیلم جدید «جنگ ستارگان» را بر عهده بگیرد، باید این کار را بعد از پایان تولید فیلمهای کمدی فوتبالی «گل بعدی برنده است» که قرار است پاییز امسال اکران شود، و فیلم ابرقهرمانی «ثور: عشق و تندر» انجام دهد. «ثور: عشق و تندر» برای اکران در تاریخ ۵ نوامبر ۲۰۲۱ (برابر با ۱۴ آبان ۱۴۰۰) برنامهریزی شده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "تایکا وایتیتی اخیراً در توییتی که منتشر کرده است، به خبر کارگردانی فیلم جدید از دنیای «جنگ ستارگان» واکنش نشان داده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "البته وایتیتی این روزها بسیار پرمشغله است و در حال ساخت قسمتهای جدید سریال «سارقان زمان» برای اپل تیویپلاس و کارگردانی فیلم لایو اکشن «آکیرا» برای برادران وارنر نیز هست؛ وی همچنین کارگردانی انیمیشن «فلش گوردون» برای فاکس قرن بیستم را نیز بر عهده گرفته است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در سال ۲۰۱۷ پس از اخراج فیل لرد و کریستوفر میلر از فیلم «سولو» و همچنین اخراج کالین ترورو از فیلم «خیزش اسکای واکر»، وایتیتی به شوخی بیان کرده بود که هرگز کارگردانی فیلمی از دنیای جنگ ستارگان را بر عهده نخواهد گرفت، چرا که در عرض یک هفته اخراج میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از دیگر فیلمها و برنامههای تلویزیونی که این کارگردان نیوزیلندی در آن نقش داشته است میتوان به «پسر»، «فانوس سبز»، «آنچه در سایهها انجام میدهیم» و «انتقام جویان: پایان بازی» اشاره کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "قسمت بعدی فیلم «جنگ ستارگان» قرار است در سال ۲۰۲۲ اکران شود.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Coming Soon",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:گزارش فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | ژان-لوک گدار و دو سه چیزی که از او میدانیم | [
{
"type": "ilink",
"text": "برای بسیاری از مخاطبان سینما، فیلم «ازنفسافتاده» به کارگردانی ژان-لوک گدار مقدمهای بر سبک جدید فیلمسازی فرانسه بود. این فیلم در سال ۱۹۶۰ اکران شد و همهچیز آن سرشار از حیات بود، طوری که گویی همهچیز آن از ابتدا خلق شده بود. ژان-لوک گدار هرروز صبح قبل از آنکه فیلمبرداری آغاز شود متن فیلمنامه را با عجله پشت کاغذهای باطله مینوشت. قهرمان ناشناخته فیلم، ژان-پل بلموندو ، نه تنها جذابیت راک هادسن را نداشت بلکه همانند هامفری بوگارت زشت بود. بلموندو که از این مقایسههای اجتنابناپذیر آگاه بود در صحنهای بهیادماندنی به شکلی مسخرهآمیز از بوگارت تقلید کرد و این تقلید او را به شهرت یک استاد بازیگری رساند. با ادامه این مقاله در فیلیمو شات با ما همراه باشید.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/"
},
{
"type": "p",
"text": "اگر بخواهیم «ازنفسافتاده» را به ژانرهای تعریفشده سینما نسبت دهیم باید گفت که این اثر مضامین فیلمهای گانگستری را در خود جای داده است. بلموندو اسلحهای پرزرق و برق به همراه داشت و همانند بوگارت با سیگاری بر لب جملات را ادا میکرد، معشوقهای زیبا انتظار او را میکشید و داستان حاکی از محکوم بودن او به مرگ بود. مخاطبان به دو دلیل عاشق فیلم شدند: رویکرد جدید گدار نسبت به تکنیک فیلمبرداری و بازی بینظیر بلموندو .",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ژان-لوک گدار از ابتدا یک فیلمساز نبود. او به همراه فرانسوا تروفو و آلن رنه تصمیم گرفتند در مجله فرانسوی کایه دو سینما (با عنوان اصلی «Cahiers du Cinema») مشغول نقد فیلمها شوند. همانند تمامی منتقدین سینما، او نیز عقیده داشت که اگر بودجه لازم را در اختیارش میگذاشتند بهتر از فیلمی که دیده بود را میساخت. در مورد او، این موضوع حقیقت داشت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اولین بار تروفو از شغل منتقدی استعفا داد و فیلم «چهارصد ضربه» را ساخت. نتیجه به طرز شگفتآوری خوب بود. سپس رنه فیلم «هیروشیما عشق من» را کارگردانی کرد. این اثر حتی از فیلم تروفو نیز بهتر بود. گدار دیگر نمیتوانست صبر کند. او بهصورت پنهانی از صندوق مجله کایه دو سینما پول دزدید و ساخت فیلم «ازنفسافتاده» را آغاز کرد. هنگامیکه همکارانش متوجه این موضوع شدند، درست همان کاری را انجام دادند که باید انجام میدادند. آنها نه تنها به گدار گفتند که میتواند پول را نزد خود نگه دارد، بلکه پول بیشتری در اختیار او گذاشتند. این اتفاقات در فرانسه چقدر ساده به نظر میرسند! «ازنفسافتاده» ساخته و اکران شد. سرانجام این فیلم از سوی مجله کایه دو سینما بهعنوان «تنها فیلم تأثیرگذار ده سال اخیر» مورد ستایش قرار گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "علیرغم این موفقیت زودهنگام، گدار نتوانست همانند کارگردانان همعصر خود شهرت و ثروت زیادی کسب کند. رنه پس از «هیروشیما عشق من»، فیلم «سال گذشته در مارینباد» را کارگردانی کرد. تروفو نیز به موفقیتهای خود ادامه داد. فیلمهای بعدی او از جمله «ژول و جیم»، «به پیانیست شلیک کن» و «فارنهایت ۴۵۱» حاکی از گشتوگذار او در فیلمهای رنگی و دیالوگهای انگلیسی بودند. اما گدار ، که اثر او حداقل بهاندازه آثار اولیه دوستانش جذاب بود، راهی مشابه با آنها را پیش نگرفت. فیلمهای او بهندرت در آمریکا اکران میشدند و این باعث میشد در میان مردم آمریکا کمتر شناخته شده باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دو سال پس از ساخت فیلم «ازنفسافتاده»، ژان لوک گدار در سال ۱۹۶۲ فیلم «گذران زندگی» را اکران کرد. داستانی در دوازده اپیزود با بازی آنا کارینا که در آن زمان همسر گدار بود. کارینا در این فیلم نقش کاراکتری به نام نانا را ایفا میکند. نانا که سودای تبدیل شدن به یک هنرپیشه سینما را در ذهن میپروراند پس از جدایی از همسر و فرزندش، با فردی به نام رائول آشنا شده و برای رسیدن به آرزویش با هر کسی که او بخواهد رابطه برقرار میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هرکدام از ۱۲ قسمت فیلم با عنوانهایی قدیمی که در رمانهای عصر ویکتوریا کاربرد داشتند آغاز میشوند. آنا کارینا ، چهرهای بسیار زیبا و معصومانه دارد و با دیدن فیلم متعجب میشویم که چرا او با این زیبایی مشقتهای بازیگری را به جان میخرد. هر بار که نانا با کسی دوست میشود، چیزهایی را تجربه میکند که مشخصاً بر او تأثیر میگذارند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "او دقیقاً نمیداند که چه چیزی میخواهد؛ گاهی آرزو دارد وارد سینما شود و لحظهای بعد تصمیم میگیرد یک مدل شود. با جلو رفتن داستان، او به حقیقت خود نزدیک میشود. در صحنهای برجسته میبینیم که او همانند یک دختر کوچک، شاد و ساده شروع به رقص میکند. و در صحنهای دیگر، او را در حال صحبت با یک فیلسوف نظاره میکنیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در پایان فیلم، او مطابق با عناوین ملودرام هر اپیزود به شکلی ملودرام میمیرد. اما خود فیلم ملودرام نیست. «گذران زندگی» چنان ساده، طبیعی و بیاختیار است که میتوان گفت همانند زندگی، اجتنابناپذیر است.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Roger E ert",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:گزارش فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | ژان-لوک گدار و دو سه چیزی که از او میدانیم | [
{
"type": "ilink",
"text": "برای بسیاری از مخاطبان سینما، فیلم «ازنفسافتاده» به کارگردانی ژان-لوک گدار مقدمهای بر سبک جدید فیلمسازی فرانسه بود. این فیلم در سال ۱۹۶۰ اکران شد و همهچیز آن سرشار از حیات بود، طوری که گویی همهچیز آن از ابتدا خلق شده بود. ژان-لوک گدار هرروز صبح قبل از آنکه فیلمبرداری آغاز شود متن فیلمنامه را با عجله پشت کاغذهای باطله مینوشت. قهرمان ناشناخته فیلم، ژان-پل بلموندو ، نه تنها جذابیت راک هادسن را نداشت بلکه همانند هامفری بوگارت زشت بود. بلموندو که از این مقایسههای اجتنابناپذیر آگاه بود در صحنهای بهیادماندنی به شکلی مسخرهآمیز از بوگارت تقلید کرد و این تقلید او را به شهرت یک استاد بازیگری رساند. با ادامه این مقاله در فیلیمو شات با ما همراه باشید.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/"
},
{
"type": "p",
"text": "اگر بخواهیم «ازنفسافتاده» را به ژانرهای تعریفشده سینما نسبت دهیم باید گفت که این اثر مضامین فیلمهای گانگستری را در خود جای داده است. بلموندو اسلحهای پرزرق و برق به همراه داشت و همانند بوگارت با سیگاری بر لب جملات را ادا میکرد، معشوقهای زیبا انتظار او را میکشید و داستان حاکی از محکوم بودن او به مرگ بود. مخاطبان به دو دلیل عاشق فیلم شدند: رویکرد جدید گدار نسبت به تکنیک فیلمبرداری و بازی بینظیر بلموندو .",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ژان-لوک گدار از ابتدا یک فیلمساز نبود. او به همراه فرانسوا تروفو و آلن رنه تصمیم گرفتند در مجله فرانسوی کایه دو سینما (با عنوان اصلی «Cahiers du Cinema») مشغول نقد فیلمها شوند. همانند تمامی منتقدین سینما، او نیز عقیده داشت که اگر بودجه لازم را در اختیارش میگذاشتند بهتر از فیلمی که دیده بود را میساخت. در مورد او، این موضوع حقیقت داشت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اولین بار تروفو از شغل منتقدی استعفا داد و فیلم «چهارصد ضربه» را ساخت. نتیجه به طرز شگفتآوری خوب بود. سپس رنه فیلم «هیروشیما عشق من» را کارگردانی کرد. این اثر حتی از فیلم تروفو نیز بهتر بود. گدار دیگر نمیتوانست صبر کند. او بهصورت پنهانی از صندوق مجله کایه دو سینما پول دزدید و ساخت فیلم «ازنفسافتاده» را آغاز کرد. هنگامیکه همکارانش متوجه این موضوع شدند، درست همان کاری را انجام دادند که باید انجام میدادند. آنها نه تنها به گدار گفتند که میتواند پول را نزد خود نگه دارد، بلکه پول بیشتری در اختیار او گذاشتند. این اتفاقات در فرانسه چقدر ساده به نظر میرسند! «ازنفسافتاده» ساخته و اکران شد. سرانجام این فیلم از سوی مجله کایه دو سینما بهعنوان «تنها فیلم تأثیرگذار ده سال اخیر» مورد ستایش قرار گرفت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "علیرغم این موفقیت زودهنگام، گدار نتوانست همانند کارگردانان همعصر خود شهرت و ثروت زیادی کسب کند. رنه پس از «هیروشیما عشق من»، فیلم «سال گذشته در مارینباد» را کارگردانی کرد. تروفو نیز به موفقیتهای خود ادامه داد. فیلمهای بعدی او از جمله «ژول و جیم»، «به پیانیست شلیک کن» و «فارنهایت ۴۵۱» حاکی از گشتوگذار او در فیلمهای رنگی و دیالوگهای انگلیسی بودند. اما گدار ، که اثر او حداقل بهاندازه آثار اولیه دوستانش جذاب بود، راهی مشابه با آنها را پیش نگرفت. فیلمهای او بهندرت در آمریکا اکران میشدند و این باعث میشد در میان مردم آمریکا کمتر شناخته شده باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "دو سال پس از ساخت فیلم «ازنفسافتاده»، ژان لوک گدار در سال ۱۹۶۲ فیلم «گذران زندگی» را اکران کرد. داستانی در دوازده اپیزود با بازی آنا کارینا که در آن زمان همسر گدار بود. کارینا در این فیلم نقش کاراکتری به نام نانا را ایفا میکند. نانا که سودای تبدیل شدن به یک هنرپیشه سینما را در ذهن میپروراند پس از جدایی از همسر و فرزندش، با فردی به نام رائول آشنا شده و برای رسیدن به آرزویش با هر کسی که او بخواهد رابطه برقرار میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "هرکدام از ۱۲ قسمت فیلم با عنوانهایی قدیمی که در رمانهای عصر ویکتوریا کاربرد داشتند آغاز میشوند. آنا کارینا ، چهرهای بسیار زیبا و معصومانه دارد و با دیدن فیلم متعجب میشویم که چرا او با این زیبایی مشقتهای بازیگری را به جان میخرد. هر بار که نانا با کسی دوست میشود، چیزهایی را تجربه میکند که مشخصاً بر او تأثیر میگذارند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "او دقیقاً نمیداند که چه چیزی میخواهد؛ گاهی آرزو دارد وارد سینما شود و لحظهای بعد تصمیم میگیرد یک مدل شود. با جلو رفتن داستان، او به حقیقت خود نزدیک میشود. در صحنهای برجسته میبینیم که او همانند یک دختر کوچک، شاد و ساده شروع به رقص میکند. و در صحنهای دیگر، او را در حال صحبت با یک فیلسوف نظاره میکنیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در پایان فیلم، او مطابق با عناوین ملودرام هر اپیزود به شکلی ملودرام میمیرد. اما خود فیلم ملودرام نیست. «گذران زندگی» چنان ساده، طبیعی و بیاختیار است که میتوان گفت همانند زندگی، اجتنابناپذیر است.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Roger E ert",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | شرکت والت دیزنی نام دو استودیوی فیلمسازی را تغییر داد | [
{
"type": "p",
"text": "شرکت والت دیزنی بهتازگی نام دو کمپانی فاکس قرن بیستم و فاکس سرچلایت پیکچرز را تغییر داده است. والت دیزنی بهطور رسمی فاکس را از نام این دو استودیو حذف کرده است و فاکس قرن بیستم را به استودیو قرن بیستم و فاکس سرچلایت پیکچرز را به سرچلایت پیکچرز تغییر داده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بر اساس آخرین اخبار منتشرشده، قرار است از لوگوی جدید سرچلایت پیکچرز در فیلم «سراشیبی» رونمایی شود. پیشتر در تریلر این فیلم لوگوی فاکس دیده میشد، اما اخیراً در ویدیویی جدید، شاهد این هستیم که این لوگو با لوگوی جدید جایگزین شده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«سراشیبی» فیلمی کمدی درام به کارگردانی نت فکسون و جیم رش است. نخستین نمایش جهانی این فیلم در جشنواره فیلم ساندنس در تاریخ ۲۶ ژانویه ۲۰۲۰ خواهد بود. «سراشیبی» در تاریخ ۱۴ فوریه ۲۰۲۰ توسط سرچلایت پیکچرز منتشر خواهد شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "همچنین در فیلم «آوای وحش» نیز قرار است از لوگوی استودیو قرن بیستم رونمایی گردد. «آوای وحش» فیلمی در ژانر ماجراجویی به کارگردانی کریس سندرز است که امسال اکران خواهد شد و از بازیگران آن میتوان به هریسون فورد ، دن استیونز ، عمر سی ، و کارن گیلان اشاره کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "لازم به ذکر است که هنوز در بخش تلویزیونی این کمپانی تصمیمی برای تغییر نام قسمتهای «تلویزیون فاکس قرن بیستم» و «استودیو تلویزیون فاکس ۲۱» اتخاذ نشده است، اگرچه صحبتهایی در مورد احتمال تغییر نام این بخشها نیز مطرح شده است و دیزنی هنوز در این رابطه در حال مذاکره است.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "فاکس قرن بیستم یکی از استودیوهای فیلمسازی بزرگ آمریکاست که در سال ۱۹۳۵ تأسیس شد. از فیلمهای مشهور این کمپانی باید به «تایتانیک»، «آواتار»، «آقا و خانم اسمیت» و «انجمن نجیبزادگان عجیب» اشاره کرد. فاکس قرن بیستم در تاریخ ۲۷ ژوئیه سال ۲۰۱۸ میلادی توسط شرکت والت دیزنی به قیمت ۷۱٫۳ میلیارد دلار خریداری شد.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/?s=%D8%AF%DB%8C%D8%B2%D9%86%DB%8C"
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Coming Soon",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | فیلم رسمی جام جهانی ۲۰۱۸ با روایت عادل فردوسی پور منتشر میشود | [
{
"type": "ilink",
"text": "فیلم رسمی جام جهانی ۲۰۱۸ که بهصورت اختصاصی توسط فیفا تولید شده است، از چهارشنبه دوم بهمن ماه و با روایت عادل فردوسی پور در فیلیمو منتشر خواهد شد. جزئیات این خبر را در فیلیمو شات بخوانید.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/"
},
{
"type": "p",
"text": "فیلمهای رسمی جام جهانی فیلمهایی مستندگونه از متن و حواشی هر دوره جام جهانی است که فیفا از سال ۱۹۵۴ اقدام به تهیه آن کرده است. آخرین فیلم از این مجموعه تولیدات که به جام جهانی سال ۲۰۱۸ اختصاص دارد، از چهارشنبه دوم بهمن ماه بهصورت دوبلهشده و با روایت عادل فردوسی پور در فیلیمو منتشر خواهد شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در این فیلم، فیلمسازان متخصص، تصاویری زیبا و سینمایی را با استفاده از بهروزترین تجهیزات تصویربرداری ثبت کردهاند تا این روایت بینظیر، داستان ماندگاری از امید، اشتیاق، دلشکستگی و لذت جام جهانی را به تصویر بکشد. دسترسی گروه فیلمسازی فیفا به نقاط اختصاصی برای فیلمبرداری، مخاطب را از همیشه به بازیکنان و مربیان نزدیکتر کرده است و همچنین کارگردانی مشترک سایمون بیسه ، چائو کورهآ ، جورج میلر و ریچارد هورن در کنار روایت عادل فردوسی پور از ویژگیهایی است که این محتوا را جذاب و دیدنی کرده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این فیلم دومین همکاری فردوسی پور با پلتفرمهای ویاودی در روایت محتواهای فوتبالی است که با در نظر گرفتن برنامه «کلاسیکو»، از ادامهدار بودن این همکاریهای دو طرفه خبر میدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "منبع: Filimo",
"ref": null
}
] | null |
original:گزارش فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | در مراسم «جایزه انجمن بازیگران فیلم ۲۰۲۰» چه گذشت؟ | [
{
"type": "ilink",
"text": "فیلم «انگل» با عنوان اصلی « Parasite »، ساخته بونگ جون-هو ، جایزه بهترین تیم بازیگری را در مراسم جایزه انجمن بازیگران فیلم از آن خود کرد. یکشنبه شب گذشته، مراسم جایزه انجمن بازیگران فیلم ۲۰۲۰ برگزار شد و یک فیلم خارجی زبان توانست برای اولین یکی از جوایز اصلی را بهدست آورد. بیستوششمین دوره SAG Awards سورپرایزهای دیگری هم داشت؛ برای اطلاعات بیشتر، با فیلیمو شات همراه باشید.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/"
},
{
"type": "p",
"text": "سریال «تاج» با عنوان اصلی «The Crown» محصول نتفلیکس ، جایزه بهترین تیم بازیگری سریالهای درام را برنده شد؛ همچنین، سریال «خانم میزل شگفتانگیز» با عنوان اصلی «The Marvelous Mrs. Maisel» محصول آمازون ، جایزه بهترین تیم بازیگری سریالهای کمدی را کسب کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "موفقیت سریال «تاج» در حالی رقم خورد که جدیدترین فصل این سریال دستخوش تغییرات فراوانی بوده است؛ تغییراتی که چهره کاخ وینزور را بهکلی تغییر داد. فصل جدید این سریال، نمایشدهنده دوران میانسالی ملکه الیزابت دوم بود که با تغییر تیم بازیگری، حال و هوایی کاملا جدید پیدا کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«خانم میزل شگفتانگیز»، روایتگر داستان زنی خانه دار در دهه ۶۰ میلادی است که استعداد اجرای استندآپ کمدی را در خود میبیند. این سریال، برای کسب جایزه انجمن بازیگران فیلم ۲۰۲۰ ، رقابت سخت و تنگاتنگی با مجموعه پرطرفدار «فلیبگ» داشت. الکس بورستین ، یکی از بازیگران «خانم میزل شگفتانگیز» ضمن صحبت در حاشیه مراسم گفت: «من به «فلیبگ» رای دادم. این واقعا عجیب است… «فلیبگ» سریال فوق العادهای است.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«پاراسایت»، تریلر پیچیده کرهای، پدیده باکسآفیس ۲۰۱۹ بود؛ این فیلم توانست فروشی معادل ۱۴۰ میلیون دلار را در سراسر جهان رقم بزند. موفقیت این فیلم در مراسم جایزه انجمن بازیگران فیلم ۲۰۲۰ قابلپیشبینی بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "SAG Awards ، برخلاف اسکار، هم آثار ساخته شده برای نمایش بر پرده سینما را موردبررسی قرار میدهد و هم مجموعههای تلویزیونی؛ داوران این رویداد، اعضای برجسته جامعه سینمایی هستند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "واکین فینیکس توانست جایزه بهترین بازیگر مرد را برای ایفای نقش بهیادماندنیاش در «جوکر» با عنوان اصلی « Joker » بهدست آورد؛ این از معدود دفعاتی است که بازی در نقش کاراکتری از دنیای کتابهای کمیک، چنین موفقیتی را رقم میزند. فینیکس ، ضمن انجام یک سخنرانی عالی، از سایر کاندیداها و رقبایش تمجید کرد و با بیانی سراسر تحسین، به بازیگر دیگری اشاره نمود که پیش از این توانسته بود تاثیری ماندگار بر کاراکتر جوکر بگذارد: «من اینجا ایستادهام؛ بر شانههای بازیگر موردعلاقهام: هیث لجر .»",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/joker/"
},
{
"type": "p",
"text": "بازی در فیلم «جودی» با عنوان اصلی « Judy »، جایزه بهترین بازیگر زن انجمن بازیگران فیلم در سال را برای رنی زلوگر به ارمغان آورد. زلوگر ، در نقش جودی گارلند اجرایی ماهرانه و بسیار انعطافپذیر داشت؛ او نهتنها سالهای پایانی این ستاره را بهتصویر کشید بلکه، بسیاری از ترانههای بهیادماندنی او را به بهترین شکل بازخوانی کرد. زلوگر پس از دریافت جایزه گفت: «من بسیار خوششانسم که عضوی از خانواده قصهگویان هستم؛ کسانی که با کارهایشان تجربه انسانبودن را بازتاب میدهند. این هنرمندان، درک و یکدلی و همبستگی را رواج می دهند و اگرکمی شانس بیاورند، ممکن است بتوانند به بخشهایی از تاریخ نور بتابانند و روشنش کنند.»",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d8%ac%d9%88%d8%af%db%8c/"
},
{
"type": "p",
"text": "تونی شالهوب ، برنده جایزه بهترین بازیگر مرد سریال کمدی شد؛ او این جایزه را برای ایفای نقشش در سریال «خانم میزل شگفتانگیز» دریافت و به برایان تارانتینا تقدیم کرد؛ تارانتینا ، یکی از بازیگران این مجموعه بود که در سال ۲۰۱۹ بر اثر مصرف بیشازحد مواد مخدر از دنیا رفت. شالهوب در سخنرانیاش گفت: «برادر عزیزمان، این جایزه تقدیم به تو.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سریال «فلیبگ» با عنوان اصلی «Fleabag»، چندان که انتظار میرفت در رقابتها ظاهر نشد اما ستاره این سریال، فیبی والر-بریج توانست جایزه انجمن بازیگران فیلم ۲۰۲۰ برای بهترین بازیگر زن سریال کمدی را بهدست آورد. حضور والر-بریج در هر رقابتی، نویدبخش کسب جایزه بوده است؛ او برای «فلیبگ»، تاکنون برنده جایزه بهترین بازیگر زن کمدی فستیوال بفتا ، سه جایزه امی (بهترین بازیگر زن سریال کمدی، بهترین نویسنده سریال کمدی، بهترین سریال کمدی) و دو جایزه گلدن گلوب (بهترین بازیگر زن و بهترین سریال تلویزیونی در بخش موزیکال یا کمدی) شده است. والر-بریج گفت: «از همه شما متشکرم که از این سریال حمایت کردید. تمام این ماجرا، برای من به یک رویا میماند و اگر فردا از خواب بیدار شوم و بفهمم که واقعا رویا میدیدهام، بازهم از شما سپاسگزارم؛ سپاسگزارم که برایم چنین رویای شیرینی ساختید.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سریال «برنامه صبحگاهی» با عنوان اصلی « The Morning Show »، فرصت دریافت جایزه بهترین بازیگر زن سریال درام را برای جنیفر انیستون فراهم کرد. این سریال، یکی از نخستین و پرطرفدارترین تولیدات سرویس ویدیو استریمینگ اپل است که انیستون در آن، نقش یک مجری برنامه خبری را ایفا میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پیتر دینکلیج هم با دست پر به خانه رفت؛ او برای بازی در نقش تریون لنیستر در سریال « بازی تاجوتخت » موفق به دریافت جایزه انجمن بازیگران فیلم ۲۰۲۰ برای بهترین بازیگر مرد سریال درام شد. این اثر شبکه تلویزیونی HBO، مورد استقبال بینظیری قرار گرفت اما فصل نهایی آن، انتقادات زیادی را برانگیخت.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/%d8%a8%d8%a7%d8%b2%db%8c-%d8%aa%d8%a7%d8%ac-%d9%88-%d8%aa%d8%ae%d8%aa/"
},
{
"type": "p",
"text": "جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد انجمن بازیگران فیلم در سال ۲۰۲۰ ، به برد پیت اعطا شد؛ هنرنمایی پیت در جدیدترین ساخته کوئنتین تارانتینو ، «روزی روزگاری در هالیوود» با عنوان اصلی « Once Upon a Time in Hollywood » مستحق دریافت این جایزه شناخته شده بود. برد پیت در این فیلم، نقش یک بدلکار بازنشسته را ایفا میکند؛ او در هنگام دریافت جایزه، به شوخی گفت: «باید این دستاورد را به پروفایلم در سایت دوستیابی تیندر اضافه کنم.»",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d9%87%d8%a7%d9%84%db%8c%d9%88%d9%88%d8%af/"
},
{
"type": "p",
"text": "ایفای نقش یک وکیل زیرک در فیلم «داستان ازدواج» با عنوان اصلی « Marriage Story »، باعث شد که لورا درن جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن را از آن خود کند. درن طی یک سخنرانی پرشور و احساس، از پدر و مادرش که هردو بازیگرانی پیشکسوت هستند تشکر کرد و موفقیتش را مدیون آنها دانست.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d8%af%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86-%d8%a7%d8%b2%d8%af%d9%88%d8%a7%d8%ac/"
},
{
"type": "p",
"text": "در مراسم جایزه انجمن بازیگران فیلم ۲۰۲۰ ، میشل ویلیامز توانست عنوان بهترین بازیگر زن فیلم تلویزیونی یا سریال کوتاه را کسب کند. ویلیامز ، این جایزه را بابت نقشآفرینیاش در سریال «فاسی/وردون» با عنوان اصلی «Fosse/Verdon» دریافت کرد؛ او در نقش گوئن وردون ، رقصنده مشهور ظاهر شده بود. جالب اینجاست که بازیگر نقش مقابل ویلیامز ، توانست جایزه بهترین بازیگر مرد فیلم تلویزیونی یا سریال کوتاه را از آن خود کند. سم راکول در سریال «فاسی/وردون»، نقش باب فاسی ، کارگردان و طراح رقس را بازی میکرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بیستوششمین دوره مراسم جایزه انجمن بازیگران فیلم از حواشی سیاسی هم دور نماند. جایزه یک عمر دستاورد سینمایی به رابرت دنیرو تعلق گرفت و دنیرو ضمن ایراد سخنرانیاش، دونالد ترامپ را مورداننتقاد قرار داد: «درست و غلط وجود دارد… عقل سلیم وجود دارد… سواستفاده از قدرت هم وجود دارد. بهعنوان یک شهروند، بهاندازه هرکس دیگری (یک بازیگر یا ورزشکار یا موسیقیدان) حق دارم که نظرم را اعلام کنم؛ اگر بهخاطر موقعیتم، امکان رساندن صدایم به گوش عده بیشتری وجود دارد، از آن استفاده میکنم؛ بهخصوص وقتی که شاهد سواستفاده آشکار از قدرت هستم.»",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/%d8%b1%d8%a7%d8%a8%d8%b1%d8%aa-%d8%af%d9%86%db%8c%d8%b1%d9%88/"
},
{
"type": "p",
"text": "مراسمهایی مانند جایزه انجمن بازیگران فیلم ، معمولا به عنوان پیشدرآمدی برای اسکار محسوب میشوند؛ با توجه به آنچه گفته شد، باید ببینیم که چه نامهایی پس از درخشش در این رویداد، شانس خود را برای دریافت جایزه اسکار هم حفظ میکنند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Variety",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | دیوید لینچ به نتفلیکس آمد! | [
{
"type": "ilink",
"text": "در روز تولد ۷۴ سالگی دیوید لینچ ، کارگردان معاصر آمریکایی و برنده جایزه نخل طلای کن ، نتفلیکس در اقدامی غیرمنتظره از فیلم کوتاهی به کارگردانی وی رونمایی کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در این فیلم کوتاه سیاهوسفید ۱۷ دقیقهای، شاهد ایفای نقش دیوید لینچ هستیم در مقابل جک که یک میمون است! بله، همینقدر عجیبوغریب؛ مانند اکثر کارهای این کارگردان بزرگ که فیلم هایش پر است از نمادهای سورئالیستی. فیلمهایی هم چون «امپراتوری درون»، «جاده مالهالند»، «بزرگراه گمشده» و «مرد فیل نما». «مرد فیل نما» نامزد دریافت ۸ جایزه اسکار و ۴ جایزه گلدن گلوب شده است.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/%d9%86%d8%aa%d9%81%d9%84%db%8c%da%a9%d8%b3/"
},
{
"type": "p",
"text": "در فیلم کوتاه «جک چهکار کرد؟» با عنوان اصلی «What Did Jack Do» که اکنون از طریق نتفلیکس در اختیار تمامی علاقهمندان قرار گرفته است، لینچ در نقش یک کارآگاه ظاهر شده که از میمونی به نام جک که بارانی پوشیده و کتوشلوار بر تن دارد و قادر به صحبت کردن هم هست، درباره جزییات وقوع یک قتل بازجویی میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«کله پاک کن» عنوان اولین فیلم دیوید لینچ محصول سال ۱۹۷۷ است؛ فیلمی سیاهوسفید و سورئال با بازی جک نانس ، شارلوت استوارت ، جین بیتس ، لارل نیر و جک فیسک که لینچ پس از چند اثر کوتاه، آن را کارگردانی کرد. «امپراتوری درون» هم آخرین فیلم سینمایی است که لینچ آن را روی پرده نقرهای برده؛ فیلمی سورئال که فیلمبرداری آن دو سال و نیم به طول انجامید و کاملاً با دوربین دیجیتال فیلمبرداری شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "علاوه بر فیلمهای سینمایی، لینچ چندین مجموعه تلویزیونی را نیز تهیه و تولید کرده است. «توئین پیکس» اولین مجموعه تلویزیونی او بود که در سال ۱۹۹۰ ساخته شد. مجله تایم ، این درام آمریکایی را در لیست ۱۰۰ مجموعه تلویزیونی برتر تاریخ قرار داده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فضای فیلم کوتاه جدید دیوید لینچ ، همانطور که از او انتظار میرود، به طرز عجیبوغریبی خندهدار و درعینحال نگرانکننده و مبهم است. و بهیقین میتوان گفت که یکی از عجیبترین فیلمهایی خواهد بود که تابهحال دیدهاید!",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Empire Online",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | انیمیشن «روح»؛ ماجراجویی متافیزیکی پیکسار | [
{
"type": "p",
"text": "کمپانی پیکسار ، با ساخت انیمیشن «کوکو»، تصورش از دنیای پس از مرگ را به نمایش گذاشت؛ بهطور مشخص از طریق نشان دادن مفهوم «روز مردگان» در فرهنگ مکزیکی، استفاده از رنگهای درخشان، اسکلتهای شاد و سرحال و سایر شخصیتهای جذابی که زاده ذهن متیو آلدریخ بودند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "انیمیشن روح با عنوان اصلی « Soul »، جدیدترین ساخته پیکسار است که ما را با گوشه جدیدی از دیدگاههای متافیزیکی این استودیو آشنا میکند؛ اینبار، مساله «زندگی پس از مرگ» مطرح نیست، بلکه با موضوعی مواجه هستیم که به «زندگی پیش از تولد» اشاره دارد.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/%d8%a7%d9%86%db%8c%d9%85%db%8c%d8%b4%d9%86-%d8%b1%d9%88%d8%ad/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد و بررسی انیمیشن روح | پاسخ پیکسار به سوالهای بنیادی",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/soul-review/"
},
{
"type": "p",
"text": "جو گاردنر (با صداپیشگی جیمی فاکس )، یک معلم موسیقی است که تجربهای عجیب را پشت سر میگذارد؛ او بهصورت غیرمنتظرهای با لحظه جدا شدن روح از بدنش مواجه میشود!",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "در فیلیمو تماشا کنید: کارتون های جدید روز دنیا",
"ref": "https://www.filimo.com/tag/animated/%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%85%DB%8C%D8%B4%D9%86"
},
{
"type": "p",
"text": "کارگردانی انیمیشن «روح» از ساختههای استودیو پیکسار بر عهده پیت داکتر است؛ کارگردانی که او را با آثار ماندگاری همچون «کمپانی هیولاها»، «بالا» و «درون و بیرون» میشناسیم. داکتر در گفتگویی با امپایر آنلاین گفت: «مفهوم «زندگی پیش از تولد» در مدل ذهنی پیکسار ، توضیحی برای این موضوع است که برای تبدیل شدن به چیزی که امروز هستیم از کجا شروع کردهایم؛ بهعبارت دیگر، شخصیت و ویژگیهایمان را از کجا آوردهایم.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داکتر در ادامه گفتگو توضیح داد: «وقتی فرزندانم به دنیا آمدند، کاملا حس میکردم که از بدو تولد نوعی شخصیت خاص و منحصربهفرد دارند. انیمیشن «روح» پیکسار ، تعمقی درباره ریشههای این موضوع خواهد بود.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "موضوع «زندگی پیش از تولد»، یک مفهوم کاملا ذهنی بهنظر میرسد که توضیح آن دشوار است؛ اما به یاد داشته باشید که اگر بخواهیم برای پیکسار یک تخصص در نظر بگیریم، آن تخصص چیزی نیست جز بهتصویر کشیدن دنیاهای پیچیدهای که ماهیتی کاملا درونی و غریزی دارند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "بهترین فیلم های ماجراجویی",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d9%85%d8%a7%d8%ac%d8%b1%d8%a7%d8%ac%d9%88%db%8c%db%8c/"
},
{
"type": "p",
"text": "داکتر گفته است که اگر بخواهد داستان این انیمیشن را با کلمات بیان کند، برای مخاطب بسیار گیجکننده و نهچندان جذاب خواهد بود؛ اما او با نمایشی کاملا بصری، ایده اولیه را بهگونهای توضیح میدهد که حتی برای کودکان پنجساله هم جذاب و قابلفهم باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "انیمیشن «روح» در ۱۹ ژوئن ۲۰۲۰ بر پرده سینماهای بریتانیا اکران میشود؛ شواهد حاکی از آن هستند که با یکی از جذابترین و جنجالیترین آثار استودیو پیکسار مواجه هستیم.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Empire Online",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نقد و بررسی انیمه «فرزند آبوهوا»؛ عاشقانهای برای طرفداران انیمه «نام تو» | [
{
"type": "p",
"text": "انیمه «فرزند آب و هوا» با عنوان اصلی «Weathering With You»، داستان پسری شانزدهساله به نام هداکا را روایت میکند که از روستای خود فرار میکند تا در یک تابستان بارانی در کلانشهر توکیو به دنبال کار بگردد. دست بر قضا او عاشق دختری عجیب به نام هینا میشود که قادر است آبوهوا را کنترل کند. آنها تصمیم میگیرند از قدرت هینا برای کسب درآمد استفاده کنند، غافل از این که این کار برایشان هزینههایی به دنبال دارد. در نقد و بررسی انیمه «فرزند آبوهوا» با فیلیمو شات همراه باشید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ماکوتو شینکای (نویسنده و کارگردان ژاپنی)، در سال ۲۰۱۶ و با ساخت انیمه «نام تو» مخاطبان را با اثری درخور توجه و عاشقانهای پرشور حیرتزده کرد؛ این انیمه، تماشاگر را با دنیایی گسترده و ورای تصور آشنا میکرد. اگرچه آخرین اثر ماکوتو شینکای نمیتواند شما را همانند «نام تو» به وجد بیاورد اما تماشای «فرزند آبوهوا» برای کسانی که با سبک این کارگردان محبوب آشنا هستند، لذتبخش خواهد بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "انیمه «فرزند آب و هوا» تا حدودی به «نام تو» شباهت دارد؛ شینکای بار دیگر ما را در دنیای نوجوانان و تمام احساسات هیجانی و تمرکز درونی آن غوطهور میکند. داستان درباره نوجوانانی است که تحت شرایط خاص مجبور شدهاند مسئولیتهایی سنگینتر از حد انتظارشان را بر دوش بکشند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شخصیت اصلی ماجرا، پسری است به نام هداکا (با صداپیشگی کتارو دایگو ) که در اولین صحنه، با جراحتها و کبودیهای روی بدنش دیده میشود. فیلم، هیچگاه توضیح نمیدهد که دلیل این زخمها چیست اما مخاطب اینگونه برداشت میکند که او قربانی سوءاستفاده والدینش شده است؛ این آزار و اذیتها باعث میشود هداکا از خانه فرار و سختیهای زندگی در شهری غریب را تحمل کند. در همین حال، هینا (با صداپیشگی نانا موری ) دختری است که در کنار سختیهای یتیمی باید از برادر کوچکترش هم مراقبت کند. مصائب هینا به همین موضوع ختم نمیشود و او باید با پیامدهای احتمالاً فاجعهبار تبدیلشدن به یک «دختر آبوهوا» نیز کنار بیاید؛ «دختر آبوهوا»، الههای افسانهای است که میتواند بارش باران را به طرزی جادویی متوقف کند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "بهترین فیلم های عاشقانه جدید و قدیمی",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85%E2%80%8C-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%88-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AA%DB%8C%DA%A9/"
},
{
"type": "p",
"text": "انیمه «فرزند آبوهوا» علاوه بر پیچشهای داستانی سورئال، چشماندازی شوم از آینده نهچندان دور ما ارائه میدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "درست همانند «نام تو»، سبک شینکای بیشتر به واقعگرایی جادویی هاروکی موراکامی شبیه است نه سبک کاملاً فانتزی هایائو میازاکی ؛ اگرچه مدیران استودیو جیبلی برخی از خصیصههای بصری آثار میازاکی ، از انیمه «همسایه من توتورو» گرفته تا «پونیو روی صخره کنار دریا»، را در سرتاسر انیمه «فرزند آب و هوا» گنجاندهاند. توجه دقیق شینکای به جزئیات، تعجبآور نیست. او چه بخواهد قطرهای آب را به تصویر بکشد که روی صفحه موبایل چکه میکند و چه بخواهد پف کردن نان ساندویچ پس از باز شدن کارتن آن را نشان دهد، جزئیات را به شکلی خیرهکننده به رخ بیننده میکشد.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "معرفی ۲۰ انیمه برتر قرن ۲۱ را در فیلیمو شات بخوانید",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/best-japanese-animated-movies-part1/"
},
{
"type": "p",
"text": "البته باید گفت که انیمه «فرزند آب و هوا» به طرز فوقالعادهای حماسی است و علاوه بر آن، گریزی به نگرانیهای مربوط به محیطزیست میزند. بارندگیهای بیوقفه که به سیلابهای مخرب منجر میشوند برای اکوسیستم مضر هستند. این فیلم در کنار پیچشهای داستانی سورئال، چشماندازی شوم از آینده نهچندان دور ما ارائه میدهد؛ زمانی که وضعیت پایتخت ژاپن درنهایت با طوفان و سیلابهای ویرانگر بسیار وخیم خواهد شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بااینحال، آخرین اثر شینکای نتوانسته است شفافیت روایی انیمه «نام تو» را تکرار کند؛ داستان، در میانه فیلم کمی کند پیش میرود و اگر منصف باشیم گاهی اوقات حس میشود که فیلم در حال انتقاد از نسلی است که کمترین نقش را در گرمایش جهانی داشتهاند. استفاده از آهنگهای سبک پاپ ژاپنی برای مخاطب بینالمللی تا حدودی ناخوشایند است. شینکای در روایت داستان، تا حد زیادی از تکگوییهای درونی کمک گرفته است و افراط در این کار موجب شده که از هیجان فیلم کاسته شود. اما تمام این نقایص، خیلی زود از خاطر مخاطب محو میشوند و «فرزند آب و هوا» با شکوه و جلوه بصریاش تماشاگر را حیرتزده میکند. «Weathering With You» یکی از زیباترین انیمههای ژاپنی است و قطعاً شایستگی سرازیر شدن سیل تماشاگران به سینما برای تماشایش را دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«فرزند آب و هوا» انیمهای است که تمامی هواداران فیلم «نام تو» باید آن را تماشا کنند. اگرچه این انیمه نتوانسته بهاندازه «نام تو» شگفتانگیز باشد و قدرت روایی آن را نیز ندارد، اما «فرزند آبوهوا» بار دیگر قدرت بصری ماکوتو شینکای بهعنوان یک انیماتور را به اثبات رسانده است.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Empire Online",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نقد و بررسی انیمه «فرزند آبوهوا»؛ عاشقانهای برای طرفداران انیمه «نام تو» | [
{
"type": "p",
"text": "انیمه «فرزند آب و هوا» با عنوان اصلی «Weathering With You»، داستان پسری شانزدهساله به نام هداکا را روایت میکند که از روستای خود فرار میکند تا در یک تابستان بارانی در کلانشهر توکیو به دنبال کار بگردد. دست بر قضا او عاشق دختری عجیب به نام هینا میشود که قادر است آبوهوا را کنترل کند. آنها تصمیم میگیرند از قدرت هینا برای کسب درآمد استفاده کنند، غافل از این که این کار برایشان هزینههایی به دنبال دارد. در نقد و بررسی انیمه «فرزند آبوهوا» با فیلیمو شات همراه باشید.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ماکوتو شینکای (نویسنده و کارگردان ژاپنی)، در سال ۲۰۱۶ و با ساخت انیمه «نام تو» مخاطبان را با اثری درخور توجه و عاشقانهای پرشور حیرتزده کرد؛ این انیمه، تماشاگر را با دنیایی گسترده و ورای تصور آشنا میکرد. اگرچه آخرین اثر ماکوتو شینکای نمیتواند شما را همانند «نام تو» به وجد بیاورد اما تماشای «فرزند آبوهوا» برای کسانی که با سبک این کارگردان محبوب آشنا هستند، لذتبخش خواهد بود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "انیمه «فرزند آب و هوا» تا حدودی به «نام تو» شباهت دارد؛ شینکای بار دیگر ما را در دنیای نوجوانان و تمام احساسات هیجانی و تمرکز درونی آن غوطهور میکند. داستان درباره نوجوانانی است که تحت شرایط خاص مجبور شدهاند مسئولیتهایی سنگینتر از حد انتظارشان را بر دوش بکشند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "شخصیت اصلی ماجرا، پسری است به نام هداکا (با صداپیشگی کتارو دایگو ) که در اولین صحنه، با جراحتها و کبودیهای روی بدنش دیده میشود. فیلم، هیچگاه توضیح نمیدهد که دلیل این زخمها چیست اما مخاطب اینگونه برداشت میکند که او قربانی سوءاستفاده والدینش شده است؛ این آزار و اذیتها باعث میشود هداکا از خانه فرار و سختیهای زندگی در شهری غریب را تحمل کند. در همین حال، هینا (با صداپیشگی نانا موری ) دختری است که در کنار سختیهای یتیمی باید از برادر کوچکترش هم مراقبت کند. مصائب هینا به همین موضوع ختم نمیشود و او باید با پیامدهای احتمالاً فاجعهبار تبدیلشدن به یک «دختر آبوهوا» نیز کنار بیاید؛ «دختر آبوهوا»، الههای افسانهای است که میتواند بارش باران را به طرزی جادویی متوقف کند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "بهترین فیلم های عاشقانه جدید و قدیمی",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85%E2%80%8C-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%88-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AA%DB%8C%DA%A9/"
},
{
"type": "p",
"text": "انیمه «فرزند آبوهوا» علاوه بر پیچشهای داستانی سورئال، چشماندازی شوم از آینده نهچندان دور ما ارائه میدهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "درست همانند «نام تو»، سبک شینکای بیشتر به واقعگرایی جادویی هاروکی موراکامی شبیه است نه سبک کاملاً فانتزی هایائو میازاکی ؛ اگرچه مدیران استودیو جیبلی برخی از خصیصههای بصری آثار میازاکی ، از انیمه «همسایه من توتورو» گرفته تا «پونیو روی صخره کنار دریا»، را در سرتاسر انیمه «فرزند آب و هوا» گنجاندهاند. توجه دقیق شینکای به جزئیات، تعجبآور نیست. او چه بخواهد قطرهای آب را به تصویر بکشد که روی صفحه موبایل چکه میکند و چه بخواهد پف کردن نان ساندویچ پس از باز شدن کارتن آن را نشان دهد، جزئیات را به شکلی خیرهکننده به رخ بیننده میکشد.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "معرفی ۲۰ انیمه برتر قرن ۲۱ را در فیلیمو شات بخوانید",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/best-japanese-animated-movies-part1/"
},
{
"type": "p",
"text": "البته باید گفت که انیمه «فرزند آب و هوا» به طرز فوقالعادهای حماسی است و علاوه بر آن، گریزی به نگرانیهای مربوط به محیطزیست میزند. بارندگیهای بیوقفه که به سیلابهای مخرب منجر میشوند برای اکوسیستم مضر هستند. این فیلم در کنار پیچشهای داستانی سورئال، چشماندازی شوم از آینده نهچندان دور ما ارائه میدهد؛ زمانی که وضعیت پایتخت ژاپن درنهایت با طوفان و سیلابهای ویرانگر بسیار وخیم خواهد شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بااینحال، آخرین اثر شینکای نتوانسته است شفافیت روایی انیمه «نام تو» را تکرار کند؛ داستان، در میانه فیلم کمی کند پیش میرود و اگر منصف باشیم گاهی اوقات حس میشود که فیلم در حال انتقاد از نسلی است که کمترین نقش را در گرمایش جهانی داشتهاند. استفاده از آهنگهای سبک پاپ ژاپنی برای مخاطب بینالمللی تا حدودی ناخوشایند است. شینکای در روایت داستان، تا حد زیادی از تکگوییهای درونی کمک گرفته است و افراط در این کار موجب شده که از هیجان فیلم کاسته شود. اما تمام این نقایص، خیلی زود از خاطر مخاطب محو میشوند و «فرزند آب و هوا» با شکوه و جلوه بصریاش تماشاگر را حیرتزده میکند. «Weathering With You» یکی از زیباترین انیمههای ژاپنی است و قطعاً شایستگی سرازیر شدن سیل تماشاگران به سینما برای تماشایش را دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«فرزند آب و هوا» انیمهای است که تمامی هواداران فیلم «نام تو» باید آن را تماشا کنند. اگرچه این انیمه نتوانسته بهاندازه «نام تو» شگفتانگیز باشد و قدرت روایی آن را نیز ندارد، اما «فرزند آبوهوا» بار دیگر قدرت بصری ماکوتو شینکای بهعنوان یک انیماتور را به اثبات رسانده است.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Empire Online",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | انیمیشن «روح»؛ ماجراجویی متافیزیکی پیکسار | [
{
"type": "p",
"text": "کمپانی پیکسار ، با ساخت انیمیشن «کوکو»، تصورش از دنیای پس از مرگ را به نمایش گذاشت؛ بهطور مشخص از طریق نشان دادن مفهوم «روز مردگان» در فرهنگ مکزیکی، استفاده از رنگهای درخشان، اسکلتهای شاد و سرحال و سایر شخصیتهای جذابی که زاده ذهن متیو آلدریخ بودند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "انیمیشن روح با عنوان اصلی « Soul »، جدیدترین ساخته پیکسار است که ما را با گوشه جدیدی از دیدگاههای متافیزیکی این استودیو آشنا میکند؛ اینبار، مساله «زندگی پس از مرگ» مطرح نیست، بلکه با موضوعی مواجه هستیم که به «زندگی پیش از تولد» اشاره دارد.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/%d8%a7%d9%86%db%8c%d9%85%db%8c%d8%b4%d9%86-%d8%b1%d9%88%d8%ad/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "نقد و بررسی انیمیشن روح | پاسخ پیکسار به سوالهای بنیادی",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/soul-review/"
},
{
"type": "p",
"text": "جو گاردنر (با صداپیشگی جیمی فاکس )، یک معلم موسیقی است که تجربهای عجیب را پشت سر میگذارد؛ او بهصورت غیرمنتظرهای با لحظه جدا شدن روح از بدنش مواجه میشود!",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "در فیلیمو تماشا کنید: کارتون های جدید روز دنیا",
"ref": "https://www.filimo.com/tag/animated/%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%85%DB%8C%D8%B4%D9%86"
},
{
"type": "p",
"text": "کارگردانی انیمیشن «روح» از ساختههای استودیو پیکسار بر عهده پیت داکتر است؛ کارگردانی که او را با آثار ماندگاری همچون «کمپانی هیولاها»، «بالا» و «درون و بیرون» میشناسیم. داکتر در گفتگویی با امپایر آنلاین گفت: «مفهوم «زندگی پیش از تولد» در مدل ذهنی پیکسار ، توضیحی برای این موضوع است که برای تبدیل شدن به چیزی که امروز هستیم از کجا شروع کردهایم؛ بهعبارت دیگر، شخصیت و ویژگیهایمان را از کجا آوردهایم.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "داکتر در ادامه گفتگو توضیح داد: «وقتی فرزندانم به دنیا آمدند، کاملا حس میکردم که از بدو تولد نوعی شخصیت خاص و منحصربهفرد دارند. انیمیشن «روح» پیکسار ، تعمقی درباره ریشههای این موضوع خواهد بود.»",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "موضوع «زندگی پیش از تولد»، یک مفهوم کاملا ذهنی بهنظر میرسد که توضیح آن دشوار است؛ اما به یاد داشته باشید که اگر بخواهیم برای پیکسار یک تخصص در نظر بگیریم، آن تخصص چیزی نیست جز بهتصویر کشیدن دنیاهای پیچیدهای که ماهیتی کاملا درونی و غریزی دارند.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "بهترین فیلم های ماجراجویی",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d9%85%d8%a7%d8%ac%d8%b1%d8%a7%d8%ac%d9%88%db%8c%db%8c/"
},
{
"type": "p",
"text": "داکتر گفته است که اگر بخواهد داستان این انیمیشن را با کلمات بیان کند، برای مخاطب بسیار گیجکننده و نهچندان جذاب خواهد بود؛ اما او با نمایشی کاملا بصری، ایده اولیه را بهگونهای توضیح میدهد که حتی برای کودکان پنجساله هم جذاب و قابلفهم باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "انیمیشن «روح» در ۱۹ ژوئن ۲۰۲۰ بر پرده سینماهای بریتانیا اکران میشود؛ شواهد حاکی از آن هستند که با یکی از جذابترین و جنجالیترین آثار استودیو پیکسار مواجه هستیم.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Empire Online",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | دیوید لینچ به نتفلیکس آمد! | [
{
"type": "ilink",
"text": "در روز تولد ۷۴ سالگی دیوید لینچ ، کارگردان معاصر آمریکایی و برنده جایزه نخل طلای کن ، نتفلیکس در اقدامی غیرمنتظره از فیلم کوتاهی به کارگردانی وی رونمایی کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در این فیلم کوتاه سیاهوسفید ۱۷ دقیقهای، شاهد ایفای نقش دیوید لینچ هستیم در مقابل جک که یک میمون است! بله، همینقدر عجیبوغریب؛ مانند اکثر کارهای این کارگردان بزرگ که فیلم هایش پر است از نمادهای سورئالیستی. فیلمهایی هم چون «امپراتوری درون»، «جاده مالهالند»، «بزرگراه گمشده» و «مرد فیل نما». «مرد فیل نما» نامزد دریافت ۸ جایزه اسکار و ۴ جایزه گلدن گلوب شده است.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/%d9%86%d8%aa%d9%81%d9%84%db%8c%da%a9%d8%b3/"
},
{
"type": "p",
"text": "در فیلم کوتاه «جک چهکار کرد؟» با عنوان اصلی «What Did Jack Do» که اکنون از طریق نتفلیکس در اختیار تمامی علاقهمندان قرار گرفته است، لینچ در نقش یک کارآگاه ظاهر شده که از میمونی به نام جک که بارانی پوشیده و کتوشلوار بر تن دارد و قادر به صحبت کردن هم هست، درباره جزییات وقوع یک قتل بازجویی میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "«کله پاک کن» عنوان اولین فیلم دیوید لینچ محصول سال ۱۹۷۷ است؛ فیلمی سیاهوسفید و سورئال با بازی جک نانس ، شارلوت استوارت ، جین بیتس ، لارل نیر و جک فیسک که لینچ پس از چند اثر کوتاه، آن را کارگردانی کرد. «امپراتوری درون» هم آخرین فیلم سینمایی است که لینچ آن را روی پرده نقرهای برده؛ فیلمی سورئال که فیلمبرداری آن دو سال و نیم به طول انجامید و کاملاً با دوربین دیجیتال فیلمبرداری شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "علاوه بر فیلمهای سینمایی، لینچ چندین مجموعه تلویزیونی را نیز تهیه و تولید کرده است. «توئین پیکس» اولین مجموعه تلویزیونی او بود که در سال ۱۹۹۰ ساخته شد. مجله تایم ، این درام آمریکایی را در لیست ۱۰۰ مجموعه تلویزیونی برتر تاریخ قرار داده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فضای فیلم کوتاه جدید دیوید لینچ ، همانطور که از او انتظار میرود، به طرز عجیبوغریبی خندهدار و درعینحال نگرانکننده و مبهم است. و بهیقین میتوان گفت که یکی از عجیبترین فیلمهایی خواهد بود که تابهحال دیدهاید!",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Empire Online",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:گفتوگوی فیلم/گفتوگوی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | تنظیمگری با حفظ استقلال | [
{
"type": "ilink",
"text": "گفتگوی مدیرعامل محترم هلدینگ صبا ایده با ایرنا را در فیلیمو شات بخوانید؛ این مصاحبه، پیرامون موضوع «تنظیم گری صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی» صورت گرفته است.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/"
},
{
"type": "p",
"text": "تنظیم گری صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی بحث داغ این روزها در حوزههای فرهنگ و هنر و تکنولوژی است که با بخشنامه اخیر قوه قضاییه پیرو اجرایی شدن این تنظیمگری تحت نظارت سازمان صدا و سیما شکل جدیدی به خود گرفته است. علاوه بر اینکه سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی (ساترا) به عنوان متولی این امر شناخته میشود، وزارت ارشاد به عنوان ارگانی که مجوزهای فعالیت سرویسهای فعال در فضای مجازی از جمله وی او دی ها را صادر میکند هم طرف دیگر این بحث است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "علاوه بر این هنوز در قانون ایران مصداقهای مشخصی برای صوت و تصویر فراگیر وجود ندارد و نگرانیهایی در بین عموم مردم وجود دارد که آیا قرار است تمام تولیدات صوتی و تصویری و تمام فعالیتهای شبکههای مجازی تحت انحصار صدا و سیما قرار بگیرد؟ سوی دیگر ماجرا هم معطوف به بزرگترین فعالان عرصه صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی از جمله پلفترمهای اشتراک ویدیو مثل آپارات و پلتفرمهای وی او دی مثل فیلیمو و نماوا است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در این گفت و گو محمدجواد شکوری مقدم مدیرعامل هلدینگ صبا ایده که پلفترمهای آپارات و فیلیمو را مدیریت میکند شرحی بر تمام ماجراهای پیرامون تنظیم گری صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی داده است و به سوالاتی درباره نحوه عملکرد این سرویسها در آینده پاسخ داده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در ابتدا توضیح دهید که تنظیم گری صوت و تصویر فراگیر چیست؟ آپارات و فیلیمو به عنوان اولین و مهمترین پلتفرم های ویدیویی فعال در فضای مجازی شناخته شده هستند و سابقه فعالیت طولانی دارند، آیا خودتان به عنوان فعال این حوزه نیاز به تنظیم گری را حس کرده بودید؟ برای اجرایی شدنش فارغ از اینکه نهاد تنظیمگر چه نهادی باشد، چه پیشنهادهایی دارید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "– قطعا در ایران هم مثل تمام کشورهای بزرگ دنیا وجود رگولاتور در فضای صوت و تصویر فراگیر لازم است. تنظیم گری که اهداف مهم و حمایتی را پیگیری میکند و نظارت آن بر تولید و انتشار هرگونه محتوی صوت و تصویر فراگیر فقط در جهت افزایش رضایت کاربران است. قطعا تمام فعالان صوت و تصویر فراگیر وقتی مشغول به کاری هستند نمیتوانند از بیرون خود را ارزشیابی کنند و قوانین کمککننده یا حمایتگر تنظیم کنند. ما محل اجرا و ارتباط با کاربران هستیم و این نهاد تنظیمگر مستقل است که باید سازوکارهای اجرایی را تعیین کند. مسیر ایجاد تنظیم گری هم با توجه به سرعت پیشرفت تکنولوژی و ارتباطات یک مسیر پیشرونده است. در دنیای امروز نمیتوانیم جلوی فعالیت وی او دی ها و یو جی سی ها را بگیریم و کانالهای مجازی تولید محتوا را ببندیم یا به آنها بگوییم بروید سال بعد وقتی که قوانین تنظیم گری آماده شد بیایید. بلکه تنظیم گری بهصورت موازی باید اتفاق بیفتد و بههیچوجه نمیتواند سرعت رشد و توسعه تکنولوژی و خدمات را با توجه به رقبای خارجی کاهش داد تا قوانین مدون شود چرا که سرویسهای خارجی تحت تنظیم گری ما نیستند و یک تنظیمگر باهوش و البته مستقل حتما این حقیقت را درک میکند. آپارات و فیلیمو مجموعا با بیش از ۳۷.۵ میلیون کاربر قطعا از سالها پیشنیاز به خود تنظیم گری را حس کردهاند و چهبسا وجود رگولاتوری در فضای صوت و تصویر فراگیر میتوانست به پیشرفت بیشتر ما منجر شود، اما نه ما و نه سایر بازیگران این حوزه نباید وارد تنظیم گری شویم چون هر چه باشد ذینفع هستیم. پس این نهاد مستقل در ایران چه نهادی است؟ وزارت ارتباطات است یا مجلس است یا قوه قضاییه؟ البته که حالا برحسب اصل ۴۴ قانون اساسی و نظریه تفسیری شورای نگهبان، فعلا نهادی زیرمجموعه سازمان صدا و سیما بهعنوان رگولاتور انتخاب شده است، اما آنچه مهم است این است که ساترا فعلا بسیار پذیرای نظرهای ما بوده و قوانینی که برای این نظارت قرار است وضع شود با نظر مستقیم فعالان حوزه ویدیو یعنی فیلیمو، نماوا، کافه بازار، آپارات و دیگران شکل خواهد گرفت که ممکن است در آینده با یک تشکل صنفی، نظرات منسجمتری نیز داشته باشیم . البته ما امیدواریم مانند دیگر نهادها این تعامل سازنده از مسیر خود منحرف نشود و در آینده هم بر همین محور حرکت کند. چرا که پایههای اصلی رگولاتوری در فضای مجازی ایران خدمات دهندههای نهایی هستند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "وقتی از تنظیم گری توسط یک نهاد ذینفع به نام سازمان صدا و سیما صحبت میشود، افکار عمومی به این سمت میرود که این تنظیم گری به معنای توسعه انحصارگرایی است. آیا سرنوشتی که برای شما ترسیم شده است خبر از این انحصارگرایی میدهد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "– بیشتر از یکسال و نیم است که ما به همراه مدیران ارشد پلتفرمهای نماوا و کافه بازار با شرکت در جلسههای گروهی با حضور ریاست و معاونین سازمان ساترا در پی شفافسازی و ترسیم آینده این تنظیم گری هستیم. قطعا شرکتهای خصوصی که فعالیتهای مستقل دارند و کسبوکارشان وابسته به این فعالیتها است، نگرانیهایی درباره وضع قوانین جدید و شرایطی که قرار است به وجود بیاید دارند. آنچه در سبک زندگی دیجیتال امروز واضح است این است که چیزی که بهعنوان انحصارگرایی در افکار عمومی و رسانهها نسبت به صدا و سیما وجود دارد، نهتنها قابلتعمیم به صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی نیست، بلکه صوت و تصویر در فضای مجازی هم پذیرای آن نیست. نمیتوانیم این حقیقت را منکر شویم که در حال حاضر بسیاری از مردم خوراک روزانه رسانهای و سرگرمی خود را از فضای مجازی تامین میکنند و درعینحال در کنار فضای مجازی مخاطب رسانه ملی هم هستند. بنابراین باید پذیریم که ذهنیت انحصارگرایی نمیتواند در تنظیم گری موفق عمل کند و ظرفیت و نیازی که در فضای مجازی وجود دارد بههیچوجه با استاندارهای گذشته و فعلی سازمان صدا و سیما قابل مدیریت نیست. ما در جلسات متعدد با ساترا بهعنوان نماینده سازمان صدا و سیما متوجه شدیم که از این نگاه انحصارگر فاصله گرفته شده و با صحه گذاشتن به اهمیت فضای مجازی حتی از فعلان مهم این عرصه از جمله آپارات، فیلیمو، نماوا و کافه بازار هم برای این تنظیم گری کمک گرفته خواهد شد. درعینحال باور داریم که همه پدیدهها یک حقیقت ذاتی دارند و آنچه که بر روی کاغذ مینویسیم ذرهای نمیتواند حقیقت ذاتی و مسیر رشد طبیعی آنها را تغییر دهد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "منظورتان از کمک چیست؟ یعنی قرار است استقلال خود را بهعنوان شرکت خصوصی از دست بدهید؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "– منظور از کمک اشتراک تجربه و دانش برای ترسیم یک نقشه راه موثر و منجر به نتیجه است. ما بهعنوان شرکت بنیانگذار و راهبر آپارات و فیلیمو در جلسات با ساترا به آنها میگوییم ساختار تولیدات سینمایی کشور متولی دیگری دارد و این مهم تنها با تفاهم و پذیرش مشترک شما و ایشان میتواند بجای توقف، موجب بالندگی تولیدات فیلم و سریال در بستر پلتفرمهایی نظیر ما باشد. آنها هم قول دادهاند که مجوزهای وزارت ارشاد را کما فی السابق برای این گروه از تولیدها قبول داشته باشند و به روند فعلی تولیدات آسیب نزنند. شرکتهای کافه بازار و نماوا هم طبق دغدغهها و تجربههای خودشان نکاتی را به دوستان گفتهاند و هشدارهایی دادهاند که نکند راهی که قرار است آغاز شود به مقصد نرسد. بنده خوشبین هستم که امروز این حقیقت در مدیریت کلان صوت و تصویر کشور کاملا درک شده است و امیدواریم این دو متولی بزرگ فرهنگی کشور بهواسطه نسل جدید انتشار محتوی کمکم به یکدیگر نزدیکتر شوند تا اصحاب این صنعت با امنیت بیشتر و متمرکزتر، فعالیت کنند و این مهمترین دلیل همکاری ما با ساترا است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "همین راهی که به گفته شما به مقصد نمیرسد را بهعنوان یک تجربه شکستخورده در اعمال نظارت بر آی پی تی ویها دیدیم. عملا از زمانی که آی پی تی ویها زیر پرچم صدا و سیما رفتند تمام فعالیتشان تحت شعاع قرار گرفت و کاربران خود را از دست دادند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "– ما با سازمان ساترا گفتوگوهای مفصلی داشتهایم و آنها هم پذیرا بودند که هیچکدام از اتفاقهایی که برای آی پی تی ویها افتاد برای ما تکرار نخواهد شد. همانطور که میدانید زمانی که آی پی تی ویها تحت نظارت سازمان صدا و سیما در آمدند عملا به یک شبکه از شبکههای رسانه ملی تبدیل شدند که بر بستر اینترنت فعال هستند و عملا تمام کاربران خود را از دست دادند. قطعا قرار نیست فیلیمو، نماوا، آپارات و کافه بازار به چنین سرنوشتی دچار شوند و روند فعالیت فعلی و مستقل آنها ادامهدار خواهد بود. این اطمینانی است که دوستان ما در ساترا به ما دادهاند و نشان میدهد که تغییر نگرش کلی نسبت به روابط دوطرفه بخش خصوصی با بخش حاکمیتی شکل گرفته است. همچنین در این تعاملها هیچ خبر و توافقی مبنی بر درآمدزایی برای سازمان صدا و سیما، سهم گرفتن، دسترسی روی سرویسها و دیگر رویکردهایی که بهزعم بنده غیرحرفهای و پر اشتباه در تعامل صدا و سیما با IPTVها طراحی شده بود وجود ندارد، که این نیز ما را نسبت به توافق با این سازمان محکمتر کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بهطور شفاف ساترا از شما و فعلان دیگری که نام بردید چه خواستههایی دارد و نظارتی که در پی کسب آن است چه محدودیتهایی را برایتان به همراه خواهد داشت.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "– ما به این نظارت به چشم محدودیت نگاه نمیکنیم. خداروشکر خروجی جلسات متعددی که تاکنون داشتیم نوید یک تعامل برد-برد را میدهد. مدیران سازمان ساترا شنوا و همراه هستند و روحیه حمایتی در آنها دیده میشود که امیدواریم صرفا وعده نباشد. برای ما مهم است که بهعنوان یک شرکت خصوصی استقلال خود و کاربرانمان حفظ شود، دیتاسنترهای ما به فعالیت فعلیشان ادامه میدهند، حقوق تبلیغاتی ما مثل لوگوها و ظرفیتهای تبلیغیمان تحت شعاع قرار نخواهند گرفت، نظارتهای محتوایی بر آثار خارجی تغییری نخواهد کرد و کاربرانمان بههیچوجه از خدمات فعلی که بهره میبرند محروم نخواهند شد و کوچکترین تغییری در تجربه کاربری سرویسهای فیلیمو و آپارات رخ نخواهد داد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اتفاقا همین نظارتهای محتوایی موضوعی است که ساترا بهشدت روی آن حساس است و در نشستهای خبری و اطلاعرسانیهایی که داشته توضیح داده نگرانیاش از محتوی در چارچوبهای پیشرفتهتری مانند ردهبندی سنی، مناسبسازی پلتفرم برای کودکان و … است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "– اول آنکه بخش جزئی از فعالیتهای ساترا در خصوص محتوی است و دایره بزرگتر آن شامل پایداری خدمات، حفظ حقوق کاربران، تطابق قیمتگذاری با کیفیت سرویسها و دیگر موارد شبیه اینها است که تعریفهای بینالمللی دارد و در کشورهای دیگر جهان هم مطرح است. از طرفی اینجا یک تصویر نادرستی وجود دارد که باید درباره آن بحث شود. پلتفرمها در دنیا مسئولیت بارگذاری محتوا را دارند و نسبت به درون مایه محتوی این تولیدکننده است که باید پاسخگو باشد. البته که هر کشور متناسب با قوانین و عرف خود نظارتهای محتوایی هم دارد. اما به صرف یک محتوا نمیتوان یک پرچمی را بلند کرد و دیگر زمین نگذاشت. نگاههای این چنینی که بسیار صفر و یک هستند قطعا فضا رادیکال میکنند. ما درون پلتفرمهایمان قفل کودک داریم، ردهبندی سنی را مطابق با آنچه وزارت ارشاد تبیین کرده برای تمام محتواها اعمال میکنیم، اپلیکیشن جداگانهای به نام آپارات کودک داریم که فعالیت متمرکزی برای تولید و انتشار محتوا ویژه کودکان دارد. اما یکبار کسی نیامد از این اتفاقها دفاع کند. البته که این نظارتهای درون پلتفرمی لازمه کار است و اینستاگرام و فیسبوک هم مطابق با ارزشهای خود محدودیتهای متفاوتی را در اپلیکیشنها اعمال میکنند. اما اگر ما برای یک ویدیو مجبور به پاسخگویی میشویم، دلیل بر این نیست که تعمدا کاری کردهایم یا دلیل بر این نمیشود که نسبت به نظارت محتوایی دغدغه نداشته باشیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بااینحال هفته گذشته بخشنامهای از قوه قضاییه منتشر شد که بهنوعی اتمامحجت با فعالان صوت و تصویر فراگیر بود و طی آن مقرر شده بود که ادامه هرگونه فعالیتی بدون کسب مجوز از سازمان صدا و سیما غیرمجاز است. این یعنی شما بهزودی فعالیتهایتان را با مجوز سازمان صدا و سیما ادامه خواهید داد؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "– بدیهی است که ما تابع قانون هستیم و ضمانتهای اجرایی که ساترا به ما داده است نوعی دلگرمی برای شروع این مرحله در کسبوکارمان محسوب میشود. از نظر ما توافق فعلی برد-برد-برد است هم برای ساترا ، پلتفرمها و هم کاربران و البته امیدواریم به سرنوشت برجام دچار نشود. (خنده)",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در بین صحبتهایتان از روحیه حمایتی سازمان صدا و سیما گفتید. با توجه به اینکه تا به حال صدا و سیما شما را رقیب اصلی خود میداند و بارها فعالیتتان را محدود کرده یا هجمههای تندی در روزنامه صدا و سیما به فعالیتهایتان شده، فکر میکنید این روحیه حمایتی واقعی باشد؟ و به چه اقدامهایی منجر شود؟",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "– در مدت این یکسال و نیم مذاکره و گفتگو ما پیش خود حساب ساترا و سازمان صدا و سیما را شکلی و محتوایی جدا کردهایم و خیلی جدی امیدواریم استقلال سازمانی ساترا بدانجا برسد که صدا و سیما را نیز مورد تنظیم گری قرار دهد مانند سایر کشورهای دنیا و البته باید کمی واقعبین بود و در بستر زمان چنین تغییر و تحولی را انتظار داشت ،شاید تا پیش از اینکه بحث رگولاتوری از طرف سازمان باب شود چنین فضایی بهشدت برای ما هم آزاردهنده بود، اما در کسبوکار نباید دچار ترسهای وهم گونه بود و اگر دلایل منطقی و گفتوگوهای حرفهای مطرح شود باید پذیرفت. امیدواریم هر آنچه ترسیمشده و قولهایی که ردوبدل شده به بالاترین ضمانت اجرا شود. این نکته را هم در آخر اضافه کنم که جایگاه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در ساختار محتوایی و سینمایی کشور غیرقابلانکار و اغماض است و مانند گذشته مجوزهای ما از طرف این نهاد صادر و حمایت خواهد شد.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: ایرنا",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | بردلی کوپر با فیلمی جدید بازمیگردد | [
{
"type": "p",
"text": "بر اساس آخرین اخبار منتشرشده، نتفلیکس پس از کسب دو نامزدی اسکار برای فیلمهای «مرد ایرلندی» و «داستان ازدواج» اکنون درصدد ساخت یک پروژه بزرگ و پرافتخار دیگر است؛ فیلمی که به کارگردانی بردلی کوپر و بر اساس داستان زندگی لئونارد برنستاین و همسرش ساخته خواهد شد. این فیلم، سی سال از زندگی برنستاین و همچنین داستان ازدواج او با همسرش، فلیسیا منتئالگره را به تصویر میکشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم جدید بردلی کوپر روایتگر داستان لئونارد برنستاین است که آهنگساز، رهبر ارکستر، نویسنده، موسیقیدان، مدرس موسیقی و نوازنده پیانو اهل ایالاتمتحده آمریکا بود؛ او از نخستین رهبران ارکستر متولد و تحصیل کرده در آمریکا به شمار میآید که به شهرت جهانی رسیده است.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/%d9%86%d8%aa%d9%81%d9%84%db%8c%da%a9%d8%b3/"
},
{
"type": "p",
"text": "نتفلیکس از ساخت این فیلم توسط یک تیم حرفهای و بزرگ خبر داده است. مارتین اسکورسیزی (تهیهکننده و کارگردان «مرد ایرلندی»)، استیون اسپیلبرگ (کارگردان «نجات سرباز رایان»)، بردلی کوپر و تاد فیلیپس (کارگردان فیلم «جوکر») گروه تهیهکنندگان آن هستند. همچنین در این لیست نام کریستی ماکوسکو کریگر و اما تیلینگر کاسکاف نیز به چشم میخورد.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/%d9%85%d8%a7%d8%b1%d8%aa%db%8c%d9%86-%d8%a7%d8%b3%da%a9%d9%88%d8%b1%d8%b3%db%8c%d8%b2%db%8c/"
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم جدید بردلی کوپر ، برای اولین بار در سال ۲۰۱۸ توسط پارامونت پیکچرز معرفی شد، ولی اکنون نتفلیکس خبر از تولید و پخش آن داده است. کوپر در این پروژه، علاوه بر کارگردانی در نقش اصلی هم حضور پیدا خواهد کرد، نگارش فیلمنامه بر عهده جاش سینگر ، نویسنده برنده جایزه اسکار قرار گرفته است. به یاد داشته باشید که فیلم «اسپات لایت» به نویسندگی جاش سینگر محصول سال ۲۰۱۵، موفق به کسب جایزه اسکار برای بهترین فیلمنامه غیر اقتباسی شده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این فیلم، دومین ساخته بردلی کوپر خواهد بود؛ «ستارهای متولد شده است» اولین فیلم وی در ژانر موزیکال، رمانتیک و درام است که در سال ۲۰۱۸ از سوی برادران وارنر منتشر گردید؛ فیلمی که در آن کوپر علاوه بر کارگردانی، در کنار لیدی گاگا به ایفای نقش پرداخته است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سالها پیش، خبرهایی درباره ساخت فیلم زندگی لئونارد برنستاین به کارگردانی مارتین اسکورسیزی توسط پارامونت پیکچرز منتشر شد؛ ولی اسکورسیزی از این پروژه انصراف داد و به دنبال ساخت فیلم «مرد ایرلندی» رفت؛ این موضوع باعث شد بردلی کوپر کارگردانی این فیلم را بر عهده بگیرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اکنون به نظر میرسد که ساخت فیلم جدید بردلی کوپر از اوایل سال آینده میلادی آغاز خواهد شد.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Deadline",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:معرفی سریال*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | بردلی کوپر با فیلمی جدید بازمیگردد | [
{
"type": "p",
"text": "بر اساس آخرین اخبار منتشرشده، نتفلیکس پس از کسب دو نامزدی اسکار برای فیلمهای «مرد ایرلندی» و «داستان ازدواج» اکنون درصدد ساخت یک پروژه بزرگ و پرافتخار دیگر است؛ فیلمی که به کارگردانی بردلی کوپر و بر اساس داستان زندگی لئونارد برنستاین و همسرش ساخته خواهد شد. این فیلم، سی سال از زندگی برنستاین و همچنین داستان ازدواج او با همسرش، فلیسیا منتئالگره را به تصویر میکشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم جدید بردلی کوپر روایتگر داستان لئونارد برنستاین است که آهنگساز، رهبر ارکستر، نویسنده، موسیقیدان، مدرس موسیقی و نوازنده پیانو اهل ایالاتمتحده آمریکا بود؛ او از نخستین رهبران ارکستر متولد و تحصیل کرده در آمریکا به شمار میآید که به شهرت جهانی رسیده است.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/%d9%86%d8%aa%d9%81%d9%84%db%8c%da%a9%d8%b3/"
},
{
"type": "p",
"text": "نتفلیکس از ساخت این فیلم توسط یک تیم حرفهای و بزرگ خبر داده است. مارتین اسکورسیزی (تهیهکننده و کارگردان «مرد ایرلندی»)، استیون اسپیلبرگ (کارگردان «نجات سرباز رایان»)، بردلی کوپر و تاد فیلیپس (کارگردان فیلم «جوکر») گروه تهیهکنندگان آن هستند. همچنین در این لیست نام کریستی ماکوسکو کریگر و اما تیلینگر کاسکاف نیز به چشم میخورد.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/tag/%d9%85%d8%a7%d8%b1%d8%aa%db%8c%d9%86-%d8%a7%d8%b3%da%a9%d9%88%d8%b1%d8%b3%db%8c%d8%b2%db%8c/"
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم جدید بردلی کوپر ، برای اولین بار در سال ۲۰۱۸ توسط پارامونت پیکچرز معرفی شد، ولی اکنون نتفلیکس خبر از تولید و پخش آن داده است. کوپر در این پروژه، علاوه بر کارگردانی در نقش اصلی هم حضور پیدا خواهد کرد، نگارش فیلمنامه بر عهده جاش سینگر ، نویسنده برنده جایزه اسکار قرار گرفته است. به یاد داشته باشید که فیلم «اسپات لایت» به نویسندگی جاش سینگر محصول سال ۲۰۱۵، موفق به کسب جایزه اسکار برای بهترین فیلمنامه غیر اقتباسی شده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "این فیلم، دومین ساخته بردلی کوپر خواهد بود؛ «ستارهای متولد شده است» اولین فیلم وی در ژانر موزیکال، رمانتیک و درام است که در سال ۲۰۱۸ از سوی برادران وارنر منتشر گردید؛ فیلمی که در آن کوپر علاوه بر کارگردانی، در کنار لیدی گاگا به ایفای نقش پرداخته است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سالها پیش، خبرهایی درباره ساخت فیلم زندگی لئونارد برنستاین به کارگردانی مارتین اسکورسیزی توسط پارامونت پیکچرز منتشر شد؛ ولی اسکورسیزی از این پروژه انصراف داد و به دنبال ساخت فیلم «مرد ایرلندی» رفت؛ این موضوع باعث شد بردلی کوپر کارگردانی این فیلم را بر عهده بگیرد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "اکنون به نظر میرسد که ساخت فیلم جدید بردلی کوپر از اوایل سال آینده میلادی آغاز خواهد شد.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: Deadline",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:گزارش فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نگاهی به نقشآفرینی پنج بازیگر زن در «سرکوب»؛ پنجضلعی زنانه | [
{
"type": "p",
"text": "فیلم سینمایی «سرکوب»، اولین ساخته رضا گوران کارگردان سرشناس تئاتر است که بعد از دردسرهای فراوان و کنار گذاشته شدن از جشنواره فیلم فجر سال گذشته به دلایل فرامتنی، چندی پیش در سینماهای کشور به نمایش درآمد و اکنون در شبکه نمایش خانگی برای تماشا در دسترس قرار دارد. تمام داستان، در یک مدتزمان محدود و لوکیشنی ثابت اتفاق میافتد. پدر یک خانواده گم شده و فرزندان او که سالها است از خانه پدری رفتهاند، به خانه بازمیگردند. دیدار دوباره اعضای خانواده، رازهایی را آشکار میکند که در گذشته باعث فروپاشی و نابودی انسجام خانه شده بود؛ رازهایی زنانه و دخترانه. باران کوثری ، سارا بهرامی ، الهام کردا ، رویا افشار و پردیس احمدیه در اولین تجربه سینمایی گوران، جلوی دوربین حاضر شده و شخصیتهای این خانه را جان بخشیدهاند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در سینمای ایران، قصهها و فیلمنامههایی با محوریت مسائل زنان یا کاراکترهای زن تاثیرگذار، همیشه در اقلیت قرار داشتهاند. فیلم سینمایی «سرکوب» از معدود آثار سینمایی اکران سال ۱۳۹۸ بود که با تِمی کاملا زنانه به واکاوی روانشناسانه گروهی از بانوان جامعه ایرانی پرداخته است. این فیلم با پنج کاراکتر زن از یک خانواده، که هرکدام میتوانند نماینده نسل خود باشند، تلاش کرده تا تحلیلی از پیچیدگیهای حسی و عاطفی این زنان را به نمایش بگذارد.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "جدا از کیفیت نهایی فیلم، قرار است به حضور تاثیر گذار بازیگران این اثر بپردازیم؛ که چگونه در تکامل یکدیگر، به اجراهایی یکدست و هماهنگ با تم کلی اثر دستیافتهاند. بهطورکلی، فیلمهایی با لوکیشن محدود بهشدت به شیوه و کیفیت اجرای بازیگرانش وابستهاند و حالا در «سرکوب» نیز شاهد نقشآفرینی پنج بازیگر زن سینمای ایران هستیم که هرکدام بخش مهمی از بار روایی فیلم را به دوش میکشند. در ادامه، با فیلیمو شات همراه باشید تا بهطور مجزا به کیفیت و ویژگیهای نقشآفرینی هر یک از این بازیگران بپردازیم.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/"
},
{
"type": "p",
"text": "باران کوثری",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در روایتی مانند «سرکوب»، تشخیص اینکه کدامیک از کاراکترها نقش اصلی را بر عهده دارند کار آسانی نیست. فیلمی که انگار عناصر مخفی داستان در اولویت هستند و نقش کلیدی را ایفا میکنند و بازیگران دیگر به یک اندازه در روایت قصه نقشآفرینی میکنند. با این حال، شاید بتوان باران کوثری را بهعنوان اصلیترین کاراکتر فیلم معرفی کرد. قصه بهنوعی با او شروع و به انتها میرسد. کوثری ، بازیگری است که در سالهای اخیر فضای متفاوتتری را در حرفه خود تجربه کرده و حالا «سرکوب» در ادامه آثار تلخ اجتماعی که عامدانه مورد انتخاب قرار داده، در کارنامهی او ثبت شده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بازی باران کوثری در این فیلم او را بیشتر از همیشه به یک زنانگی جاافتاده و سنتیتر نزدیک میکند و از شمایل دختری جوان و پر شر و شور که طی سالها در کاراکترش شکل گرفته بود، جدا میسازد. کوثری در این فیلم توانسته است مرز درستی بین دو بازی درونگرا–رازآلود و برونگرا-واکنشی را به نمایش بگذارد و همراه با تم اصلی فیلم، مخاطب را دچار پرسشهایی از شخصیت درونی خود میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سارا بهرامی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یک سال پس از کسب سیمرغ بازیگری، مطمئنا برای انتخاب پروژههای بعدی خود چالشهایی جدی داشته است. فیلم سینمایی «سرکوب»، یکی از همین انتخابهاست تا برای این بازیگر مسیری همچنان روبهجلو و متفاوت را رقم بزند. نوع اجرایی که چنین فیلمی با فضاهای محدود طلب میکند بسیار به شیوه اکت تئاتری نزدیک است و از این جهت، انتخاب بازیگرانی همچون سارا بهرامی با سابقه طولانی در هنر نمایش و صحنه تئاتر، برای این پروژه بهدرستی صورت گرفته است. سارا بهرامی در محدوده قابلیتها و تاثیرگذاری کاراکترش در «سرکوب» بسیار چشمگیر ظاهر شده و بخشهای مهمی از اوج و فرودهای احساسی فیلم، به شکل و شیوه نقشآفرینی او وابسته است. با دیدن بازی بهرامی در «سرکوب» میتوان مطمئن شد که توانایی این بازیگر، محدوده بزرگی از نقشهای مختلف را شامل میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "الهام کردا",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پرسش مهمی که همیشه در مورد کارنامه بازیگری الهام کردا مطرح شده این است: چرا بالاخره یک شاهنقش بهیادماندنی از او در سینمای ایران مشاهده نمیکنیم؟ بازیگری که قابلیتهای بسیار بالای خود را در تئاتر به اثبات رسانده و همیشه در پروژههای تلویزیونی و سینمایی قابلقبولی ظاهر شده ولی هنوز نقشی را شاهد نبودهایم که بتواند به شناسنامهی هنری او تبدیل شود. شاید بتوان حضور الهام کردا در فیلم«سرکوب» را مقدمه و زمینهساز حضوری تاثیرگذارتر در سالهای آینده دانست. اینکه در سینمای ایران نقشهای درخشان برای زنانی در محدوده سنی او بسیار کم نوشته میشود، مطمئنا از دلایل عدم نمایش تمام قابلیتهای چنین بازیگری است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "رویا افشار",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از دیگر بازیگران و کارگردانان باسابقه تئاتر، که در «سرکوب» نقشآفرینی کرده است. او کاراکتر پیچیده مادر فیلم را ایفا میکند که نقشی سخت و پر چالش محسوب میشود. مادری که دچار بیماری آلزایمر است و افشار در میان تناقضهای احساسی متعدد، بازی دوگانه و پیچیدهای را به اجرا میگذارد. اگر بازی بهیادماندنی او در فیلم «خسته نباشید» را به یاد بیاورید، حتما با سطح تواناییهای رویا افشار آشنایی کافی دارید. حالا با تماشای «سرکوب» و توجه به تفاوت ذاتی دو نقش افشار در «خسته نباشید» و این فیلم، قابلیتهای هنری این بازیگر به خوبی آشکار خواهد شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پردیس احمدیه",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ضلع پنجم بازیگران زن «سرکوب» را جوانترین آنها یعنی پردیس احمدیه تشکیل میدهد؛ بازیگری که با فیلم «لاک قرمز» بسیار درخشان ظاهر شد و نوید ظهور یک چهره جوان و مستعد را در سینمای ایران داد. حضور در فیلم سینمایی «سرکوب» و نقشآفرینی پایاپای با بازیگران باتجربه این پروژه، مطمئنا گام مثبت دیگری در کارنامه این بازیگر محسوب میشود. مهمترین ویژگی بازی پردیس احمدیه در فیلم «سرکوب»، نقشآفرینی برونگرای او همراه با گریمی تند و اگزجره بوده که با تصویری که از این بازیگر سراغ داشتهایم کاملا متفاوت است. با دیدن «سرکوب»، مسیر روبهجلوی پردیس احمدیه کاملا قابلردیابی است. مخصوصا که او برای سال آینده، پروژههای مهمی چون «مجبوریم» به کارگردانی رضا درمیشیان و «لامینور» به کارگردانی داریوش مهرجویی را در راه اکران خواهد داشت؛ آثاری که با درخشش در آنها مطمئنا میتواند راه خود را برای درخشش بیشتر در سینمای ایران هموار سازد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم «سرکوب» به کارگردانی رضا گوران ، هماکنون در دسترس علاقهمندان قرار دارد.",
"ref": null
}
] | null |
original:گزارش فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نگاهی به نقشآفرینی پنج بازیگر زن در «سرکوب»؛ پنجضلعی زنانه | [
{
"type": "p",
"text": "فیلم سینمایی «سرکوب»، اولین ساخته رضا گوران کارگردان سرشناس تئاتر است که بعد از دردسرهای فراوان و کنار گذاشته شدن از جشنواره فیلم فجر سال گذشته به دلایل فرامتنی، چندی پیش در سینماهای کشور به نمایش درآمد و اکنون در شبکه نمایش خانگی برای تماشا در دسترس قرار دارد. تمام داستان، در یک مدتزمان محدود و لوکیشنی ثابت اتفاق میافتد. پدر یک خانواده گم شده و فرزندان او که سالها است از خانه پدری رفتهاند، به خانه بازمیگردند. دیدار دوباره اعضای خانواده، رازهایی را آشکار میکند که در گذشته باعث فروپاشی و نابودی انسجام خانه شده بود؛ رازهایی زنانه و دخترانه. باران کوثری ، سارا بهرامی ، الهام کردا ، رویا افشار و پردیس احمدیه در اولین تجربه سینمایی گوران، جلوی دوربین حاضر شده و شخصیتهای این خانه را جان بخشیدهاند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در سینمای ایران، قصهها و فیلمنامههایی با محوریت مسائل زنان یا کاراکترهای زن تاثیرگذار، همیشه در اقلیت قرار داشتهاند. فیلم سینمایی «سرکوب» از معدود آثار سینمایی اکران سال ۱۳۹۸ بود که با تِمی کاملا زنانه به واکاوی روانشناسانه گروهی از بانوان جامعه ایرانی پرداخته است. این فیلم با پنج کاراکتر زن از یک خانواده، که هرکدام میتوانند نماینده نسل خود باشند، تلاش کرده تا تحلیلی از پیچیدگیهای حسی و عاطفی این زنان را به نمایش بگذارد.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "جدا از کیفیت نهایی فیلم، قرار است به حضور تاثیر گذار بازیگران این اثر بپردازیم؛ که چگونه در تکامل یکدیگر، به اجراهایی یکدست و هماهنگ با تم کلی اثر دستیافتهاند. بهطورکلی، فیلمهایی با لوکیشن محدود بهشدت به شیوه و کیفیت اجرای بازیگرانش وابستهاند و حالا در «سرکوب» نیز شاهد نقشآفرینی پنج بازیگر زن سینمای ایران هستیم که هرکدام بخش مهمی از بار روایی فیلم را به دوش میکشند. در ادامه، با فیلیمو شات همراه باشید تا بهطور مجزا به کیفیت و ویژگیهای نقشآفرینی هر یک از این بازیگران بپردازیم.",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/"
},
{
"type": "p",
"text": "باران کوثری",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "در روایتی مانند «سرکوب»، تشخیص اینکه کدامیک از کاراکترها نقش اصلی را بر عهده دارند کار آسانی نیست. فیلمی که انگار عناصر مخفی داستان در اولویت هستند و نقش کلیدی را ایفا میکنند و بازیگران دیگر به یک اندازه در روایت قصه نقشآفرینی میکنند. با این حال، شاید بتوان باران کوثری را بهعنوان اصلیترین کاراکتر فیلم معرفی کرد. قصه بهنوعی با او شروع و به انتها میرسد. کوثری ، بازیگری است که در سالهای اخیر فضای متفاوتتری را در حرفه خود تجربه کرده و حالا «سرکوب» در ادامه آثار تلخ اجتماعی که عامدانه مورد انتخاب قرار داده، در کارنامهی او ثبت شده است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بازی باران کوثری در این فیلم او را بیشتر از همیشه به یک زنانگی جاافتاده و سنتیتر نزدیک میکند و از شمایل دختری جوان و پر شر و شور که طی سالها در کاراکترش شکل گرفته بود، جدا میسازد. کوثری در این فیلم توانسته است مرز درستی بین دو بازی درونگرا–رازآلود و برونگرا-واکنشی را به نمایش بگذارد و همراه با تم اصلی فیلم، مخاطب را دچار پرسشهایی از شخصیت درونی خود میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سارا بهرامی",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "یک سال پس از کسب سیمرغ بازیگری، مطمئنا برای انتخاب پروژههای بعدی خود چالشهایی جدی داشته است. فیلم سینمایی «سرکوب»، یکی از همین انتخابهاست تا برای این بازیگر مسیری همچنان روبهجلو و متفاوت را رقم بزند. نوع اجرایی که چنین فیلمی با فضاهای محدود طلب میکند بسیار به شیوه اکت تئاتری نزدیک است و از این جهت، انتخاب بازیگرانی همچون سارا بهرامی با سابقه طولانی در هنر نمایش و صحنه تئاتر، برای این پروژه بهدرستی صورت گرفته است. سارا بهرامی در محدوده قابلیتها و تاثیرگذاری کاراکترش در «سرکوب» بسیار چشمگیر ظاهر شده و بخشهای مهمی از اوج و فرودهای احساسی فیلم، به شکل و شیوه نقشآفرینی او وابسته است. با دیدن بازی بهرامی در «سرکوب» میتوان مطمئن شد که توانایی این بازیگر، محدوده بزرگی از نقشهای مختلف را شامل میشود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "الهام کردا",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پرسش مهمی که همیشه در مورد کارنامه بازیگری الهام کردا مطرح شده این است: چرا بالاخره یک شاهنقش بهیادماندنی از او در سینمای ایران مشاهده نمیکنیم؟ بازیگری که قابلیتهای بسیار بالای خود را در تئاتر به اثبات رسانده و همیشه در پروژههای تلویزیونی و سینمایی قابلقبولی ظاهر شده ولی هنوز نقشی را شاهد نبودهایم که بتواند به شناسنامهی هنری او تبدیل شود. شاید بتوان حضور الهام کردا در فیلم«سرکوب» را مقدمه و زمینهساز حضوری تاثیرگذارتر در سالهای آینده دانست. اینکه در سینمای ایران نقشهای درخشان برای زنانی در محدوده سنی او بسیار کم نوشته میشود، مطمئنا از دلایل عدم نمایش تمام قابلیتهای چنین بازیگری است.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "رویا افشار",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "از دیگر بازیگران و کارگردانان باسابقه تئاتر، که در «سرکوب» نقشآفرینی کرده است. او کاراکتر پیچیده مادر فیلم را ایفا میکند که نقشی سخت و پر چالش محسوب میشود. مادری که دچار بیماری آلزایمر است و افشار در میان تناقضهای احساسی متعدد، بازی دوگانه و پیچیدهای را به اجرا میگذارد. اگر بازی بهیادماندنی او در فیلم «خسته نباشید» را به یاد بیاورید، حتما با سطح تواناییهای رویا افشار آشنایی کافی دارید. حالا با تماشای «سرکوب» و توجه به تفاوت ذاتی دو نقش افشار در «خسته نباشید» و این فیلم، قابلیتهای هنری این بازیگر به خوبی آشکار خواهد شد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "پردیس احمدیه",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "ضلع پنجم بازیگران زن «سرکوب» را جوانترین آنها یعنی پردیس احمدیه تشکیل میدهد؛ بازیگری که با فیلم «لاک قرمز» بسیار درخشان ظاهر شد و نوید ظهور یک چهره جوان و مستعد را در سینمای ایران داد. حضور در فیلم سینمایی «سرکوب» و نقشآفرینی پایاپای با بازیگران باتجربه این پروژه، مطمئنا گام مثبت دیگری در کارنامه این بازیگر محسوب میشود. مهمترین ویژگی بازی پردیس احمدیه در فیلم «سرکوب»، نقشآفرینی برونگرای او همراه با گریمی تند و اگزجره بوده که با تصویری که از این بازیگر سراغ داشتهایم کاملا متفاوت است. با دیدن «سرکوب»، مسیر روبهجلوی پردیس احمدیه کاملا قابلردیابی است. مخصوصا که او برای سال آینده، پروژههای مهمی چون «مجبوریم» به کارگردانی رضا درمیشیان و «لامینور» به کارگردانی داریوش مهرجویی را در راه اکران خواهد داشت؛ آثاری که با درخشش در آنها مطمئنا میتواند راه خود را برای درخشش بیشتر در سینمای ایران هموار سازد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم «سرکوب» به کارگردانی رضا گوران ، هماکنون در دسترس علاقهمندان قرار دارد.",
"ref": null
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | پشتصحنه فیلم شگفتانگیز «۱۹۱۷»؛ جنگ جهانی اول را لمس خواهید کرد! | [
{
"type": "p",
"text": "سال ۱۹۱۷؛ جنگ جهانی اول به اوج خود رسیده است. در این بحبوحه، یک سرباز انگلیسی به نام اسکافیلد (با بازی جرج مکای ) ماموریت مییابد تا به همراه یک سرباز دیگر به نام بلیک (با نقشآفرینی دین-چارلز چپمن ) از خط مقدمه جبهه عبور کند و پیامی را به یک گروهان دیگر برساند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جدیدترین اثر سینمایی سم مندس ، فیلمی درباره وقایع جنگ جهانی اول است؛ تصاویر پشت صحنه فیلم «۱۹۱۷»، از تلاشی شبانهروزی برای بازسازی بخشی از تاریخ خبر میدهد. حاصل این زحمتها، فیلمی دوساعته مهیج و نفسگیر است که تمام تمرکز ما را روی این دو مرد و ماموریت آنها معطوف میکند. «۱۹۱۷» هیچگاه به ما اجازه نمیدهد به چیزی جز فیلم فکر کنیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم «۱۹۱۷» نه بهعنوان یک اثر شدیداً واقعگرایانه، بلکه بهعنوان ترکیبی از اصالت و هنر شناخته میشود؛ اصالت تئاتری مندس ، موسیقی متن نیومن ، فیلمبرداری دیکینز ، تدوین اسمیت در کنار بازی ماهرانه تیم بازیگری، اثری ماندگار را رقم زده است. از بازیگران فیلم «۱۹۱۷» میتوان به جرج مکای ، دین-چارلز چمن ، بندیکت کامبریج ، کالین فرث ، مارک استرانگ و ریچارد مدن اشاره کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "این فیلم، نامزد ۱۱ جایزه در رشتههای مختلف اسکار ۲۰۲۰ شده است؛ از جمله بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه غیراقتباسی و همچنین بهترین فیلمبرداری. دقایقی از پشت صحنه فیلم « ۱۹۱۷ » را در فیلیمو شات ببینید:",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: YouTube",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | پشتصحنه فیلم شگفتانگیز «۱۹۱۷»؛ جنگ جهانی اول را لمس خواهید کرد! | [
{
"type": "p",
"text": "سال ۱۹۱۷؛ جنگ جهانی اول به اوج خود رسیده است. در این بحبوحه، یک سرباز انگلیسی به نام اسکافیلد (با بازی جرج مکای ) ماموریت مییابد تا به همراه یک سرباز دیگر به نام بلیک (با نقشآفرینی دین-چارلز چپمن ) از خط مقدمه جبهه عبور کند و پیامی را به یک گروهان دیگر برساند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "جدیدترین اثر سینمایی سم مندس ، فیلمی درباره وقایع جنگ جهانی اول است؛ تصاویر پشت صحنه فیلم «۱۹۱۷»، از تلاشی شبانهروزی برای بازسازی بخشی از تاریخ خبر میدهد. حاصل این زحمتها، فیلمی دوساعته مهیج و نفسگیر است که تمام تمرکز ما را روی این دو مرد و ماموریت آنها معطوف میکند. «۱۹۱۷» هیچگاه به ما اجازه نمیدهد به چیزی جز فیلم فکر کنیم.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم «۱۹۱۷» نه بهعنوان یک اثر شدیداً واقعگرایانه، بلکه بهعنوان ترکیبی از اصالت و هنر شناخته میشود؛ اصالت تئاتری مندس ، موسیقی متن نیومن ، فیلمبرداری دیکینز ، تدوین اسمیت در کنار بازی ماهرانه تیم بازیگری، اثری ماندگار را رقم زده است. از بازیگران فیلم «۱۹۱۷» میتوان به جرج مکای ، دین-چارلز چمن ، بندیکت کامبریج ، کالین فرث ، مارک استرانگ و ریچارد مدن اشاره کرد.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "این فیلم، نامزد ۱۱ جایزه در رشتههای مختلف اسکار ۲۰۲۰ شده است؛ از جمله بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه غیراقتباسی و همچنین بهترین فیلمبرداری. دقایقی از پشت صحنه فیلم « ۱۹۱۷ » را در فیلیمو شات ببینید:",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/"
},
{
"type": "ilink",
"text": "منبع: YouTube",
"ref": "/Invalid"
}
] | null |
original:نقد و یادداشت فیلم*&*textType:Formal*&*major:Weblog*&*minor:Art&Culture*&*subminor:Cinema | نقد و بررسی فیلم «جهان با من برقص» | [
{
"type": "p",
"text": "فیلم «جهان با من برقص»، اولین فیلم بلند سروش صحت ، بیسروصدا و بدون شرکت در جشنواره اصلی فیلم فجر سال گذشته، به جشنواره جهانی فجر راه پیدا کرد و جایزههای مهمی برد؛ همین موضوع، کنجکاومان کرد که مگر از ذهن این مجری تلویزیون که اوج ظرافتش «لیسانسهها»ست چه بیرون آمده که اینهمه سروصدا و تحسین برانگیخته؟ خب، باید گفت که تحسینها تا حدود قابل قبولی بهجاست. اگرچه این اتفاق، به مدد سطحی بودن سینمای ایران در این سالها افتاده ولی با وجود این، « جهان با من برقص » بدون شک دستاوردی جدی برای سروش صحت است. برای نقد و بررسی این فیلم، با فیلیمو شات همراه باشید.",
"ref": "https://www.filimo.com/m/1LQSH"
},
{
"type": "p",
"text": "قصه فیلم، درباره جهانگیر یا جهان است با بازی علی مصفا که بعد از طلاق از همسرش، بیست سالی است که به همراه دخترش در خانهای خوش آبوهوا زندگی میکند و بهتازگی خبردار شده که قرار است به خاطر بیماری ظرف یکی دو ماه آینده بمیرد. حالا دوستان قدیمیاش کنارش جمع میشوند تا برای آخرین بار او را ببینند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "همانطور که گفتم، «جهان با من برقص» در سطح سینمای ایران، فیلم بسیار خوبی است: لحن دوگانه تلخ و شیرینش را میتواند تا حدود معقولی کنترل کند، شوخیهایش بهاندازه است و زور نمیزند تا تماشاگر را بخنداند، بازیها اگرچه در بعضی نقشها خوب نیستند ولی تا حدود خوبی یکدستاند. ولی مهمترین چیزی که فیلم سروش صحت را از باقی آثار این سالها متمایز میکند، تلاشش در خلق موقعیتها و تصاویر بدیع است، امری که انگار سالهاست در سینمای ایران به فراموشی سپرده شده.",
"ref": null
},
{
"type": "ilink",
"text": "نامزدهای جایزه گرمی سال ۲۰۲۱ مشخص شدند",
"ref": "https://www.filimo.com/shot/%D9%86%D8%A7%D9%85%D8%B2%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%DA%AF%D8%B1%D9%85%DB%8C-2021/"
},
{
"type": "p",
"text": "«جهان با من برقص» در ایجاد موقعیتهای خلاقانه و بدیع (مثل اسطبل، ارتباط گاو و آدمها، خر دم پنجره و چند جای دیگر)، در سطح فیلمنامه خیلی خوب عمل کرده است؛ در کنار اینها، تصاویری در فیلم وجود دارد که بهشدت چشمنوازند. صحت به خوبی توانسته است از پتانسیلهای لوکیشنش برای خلق تصاویر زیبا استفاده کند؛ مثل تصویر جهان در برابر موجهای دریا، جهان معلق در کنار نوازندگان موسیقی سنتی و یا خرسواری و گذشتن از کنار گروه خوشحال دوستان.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "سینا کرمانی زاده ، فیلمبردار بسیار خلاق، در بسیاری از فیلمهای کوتاه موفق این سالها درخشان ظاهر شده و به خوبی توانسته است فضایی متفاوت و عین حال آشنا را خلق کند؛ این موضوع در کنار شیرینی کلی فیلم، چشم برداشتن از آن را به کار خیلی سختی بدل میکند.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "بازیها، عمدتا حاوی اندکی سکوناند که انگار کاملا عمدی است؛ با وجود این که به خاطر جنس کلمات استفادهشده میتوان مطمئن بود که هیچ بخشی از دیالوگها بداهه نیست، ولی در بعضی بخشهای فیلم فاصلههایی بین دیالوگها وجود دارد و این فضاهای خالی (که بازیگرها معمولا با واکنشهای بدن پرشان میکنند) هم فیلم را از ریتم انداختهاند و هم معنایی به کلیت صحنه پیش رویمان اضافه نمیکنند. ولی بهجای آن، «جهان با من برقص» در لحظاتی از دیالوگهای تکضرب استفاده کرده است که هم بازیگرها توانستهاند خود را به خوبی نشان دهند هم فیلم حس و حال بهتری پیدا میکند و لکنت زبانیاش از بین میرود.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "صحت ، در بخشهای طنز برخلاف بخشهای جدی، کنترل خیلی خوبی روی میزانسن و بازیگرهایش دارد؛ شاید برای همین باشد که جذابترین تکههای فیلم، سکانسهای طویله است. ولی در کنار آن، بخشهای جدی ناکافی و الکناند و نمیتوانند تماشاگر را در سیری مشخص به برداشتی کامل از موقعیت حسی شخصیتها برسانند؛ و البته این را هم نباید فراموش کنیم که منفک بودن کامل این بخشها، یکی از مشکلات جدی فیلم است. اینکه صحت تصمیم گرفته است تا فیلمش گاهی جدی و گاهی طناز باشد نمیتواند تعریف درستی از شکل فیلم تلخ و شیرین را در خود بپذیرد. نمونه موفق را شاید بشود «هجوم بربرها» دانست که در هر صحنه، بهگونهای شوخی و جدی را در هم تلفیق و ممزوج میکند و به یکدستی خوبی دست میابد. اگرچه «جهان با من برقص» توانسته است در بعضی صحنهها به این کیفیت یکه دست پیدا کند؛ نمونهاش، صحنه پیادهروی جهان و دخترش در جنگل است که حالتی غمانگیز و بامزه را بهصورت توأمان دارد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "فیلم «جهان با من برقص» خالی از نکات منفی نیست؛ رفتوآمدهای لحنی در خیلی از بخشهای فیلم الکن میمانند و نمیتوانند به آن شکل «فلینیگونه»ای که صحت مدنظر داشته برسند؛ بهخصوص که فیلم در حین بررسی مشکلات شخصی گروه دوستان، ناگهان از خلاقیت تهی میشود و تبدیل به فیلم تخت دیالوگمحوری میگردد که توان نزدیک شدن به منبع الهام احتمالیاش (یعنی «تعطیلات بزرگ ساخته لارنس کاسدان ) را ندارد. مشکل بزرگ دیگر این است که فیلم با نتیجهگیری حتمیاش، خود را در حد پندی اخلاقی پایین میاورد و امکان ارتقا به اثری عمیقتر را حداقل در پایانبندی از دست میدهد؛ وقتی همه آنچه که تماشاگر برای کشفش قصه جهان را دنبال کرده، از زبان خود جهان و در نریشن بشنویم، دیگر چیزی برای فکر کردن بیشتر برایمان باقی نمیماند؛ بهخصوص که فیلم، به یکباره و در پایان به نریشن روی میآورد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "با وجود اینها، «جهان با من برقص» فیلمی است که سینمای ایران به مدلهای مشابهش احتیاج دارد: سرخوش است ولی تمنای قهقهه ندارد، تلخ است ولی نه آنقدری که حالمان را بگیرد و مهمتر از همه، سعی میکند قصهاش را به کمک خلاقیت در بستر تصویر تعریف کند. تماشایش میتواند تجربه جالبی برای علاقهمندان به سینما باشد.",
"ref": null
},
{
"type": "p",
"text": "وجود چنین آثاری که حداقلهای استاندارد تولید را دارند و درعینحال، کوششی هستند برای نمایش خلاقانهتر قصههای دراماتیک، میتواند مسیر را برای حضور چشمگیر آثار جدیتر و موثرتری در جریان اصلی سینمای ایران هموار کند؛ فیلمهایی که هم دغدغه بینندههایشان را داشته باشند و هم سرگرمی محض و صرف نباشند و وجوه هنرمندانه و عمیقی هم در آنها نهفته باشد. تماشای «جهان با من برقص» به همه علاقهمندان سینمای ایران توصیه میشود.",
"ref": null
}
] | null |