sentence1
stringlengths 1
291
| sentence2
stringlengths 1
382
|
---|---|
مثل فیلمی که فقط خودش می توانست ببیند. | مثل فیلمی که فقط می تواند روی خودش ببیند. |
باشه عزیزم، میدونی که نمیتونی به اون سمت بری. | باشه عزیزم میدونی که نمیتونی بری |
ببین مامانت | هی مامانت |
من و نانا تو این وجه مشترک داریم. | من این وجه مشترک با مادربزرگ شما دارم. |
اعتبار گواهی اصالت حداکثر در 30 ژوئن پس از تاریخ صدور آن منقضی می شود. | اعتبار گواهی اصالت باید تا 30 ژوئن پس از تاریخ صدور تکمیل شود. |
روی آلت تناسلی من، آلت تناسلی من، بله. | آلت تناسلی من، آلت تناسلی من، بله. |
اگر نتوانم شما را متقاعد کنم، پس حدس میزنم که در راه باشم. | اگر نمی توانم شما را متقاعد کنم، پس فکر می کنم بهتر است بروم. |
مردم می خواهند شهردارشان جدی باشد. | مردم شهردارشان را جدی می خواهند |
پتی پتی داری چیکار میکنی | پتی چیکار میکنی |
خوک: گوشت و احشاء: 5 روز. | گوشت و کله پاچه: 5 روز. |
روغن و مایعات چسبنده. | روغن و سیال روان کننده. |
آنها احتمالاً هر کسی را که سعی در محافظت از بچه ها داشته باشد، می کشند. | آنها احتمالاً هر کسی را که بخواهد از آنها دفاع کند، می کشند. |
استفان اشاره کرد. | استفان به او اشاره کرد. |
لازم نیست از دختران بخواهید که برای قرار ملاقات بگذارند. | لازم نیست از دخترها بخواهید که قرار بگذارند. |
بنابراین، آخرین چیزی که باید بگویم، فکر می کنم آخرین ... .. این است که، به طور خلاصه، پاسخ سوال قبلی شما، بله. | بنابراین، آخرین چیزی که میخواهم بگویم این است که فکر میکنم او آخرین نفر است... او، به طور خلاصه، پاسخ سؤال قبلی شماست. |
آیا می خواهید رستوران را ترک کنید؟ | می خواهید رستوران را ترک کنید |
او در خواب خونآشام خود دراز کشیده بود، چنان پر از زندگی و زیبایی هوسانگیز که انگار برای قتل آمدهام میلرزم. | او در خواب خون آشام خود، پر از زندگی و زیبایی نفسانی دراز کشید تا اینکه من به خود لرزیدم، گویی می خواهم قتلی انجام دهم. |
این باید شامل داده های موجود مرتبط در مورد سمیت آبزیان، چه حاد و چه مزمن برای ماهی، سخت پوستان، جلبک ها و سایر گیاهان آبزی باشد. | باید حاوی داده های مهم موجود در مورد موجودات آبزی باشد، چه سمیت حاد و چه مزمن برای ماهی، صدف، جلبک و سایر گیاهان آبزی. |
باور نکردی | تو من را باور نکردی |
در دو متری، دیرره نمی توانست از دست بدهد. | از دو یاردی، دیرره نمی توانست او را از دست بدهد. |
شاید قاتل ما چیزی را پشت سر گذاشته است | شاید قاتل چیزی را پشت سر گذاشته است. |
تو فکر می کنی با این نگرش می توانی مرا بترسانی | فکر میکنی با رفتارت منو میترسونی |
آنچه را که چشم می بیند و گوش می شنود، ذهن آن را باور می کند. | مغز آنچه را که چشم ها می بیند و گوش ها می شنود باور می کند. |
آنها به اندازه روز و شب عطارد جاودانه بودند، احتمالاً از زمان شروع زندگی بر روی زمین، پرتوهای خورشید به سطح زهره نرسیده بودند. | آنها به اندازه روز و شب عطارد ابدی بودند. |
قرار بود 2 میلیون داشته باشم | من باید 2 میلیون داشتم |
و این یک مسئله مرگ و زندگی است. | موضوع مرگ و زندگی است |
سلام سلام ... | سلام. سلام. |
برای ساخت این کار 10 میلیون وون هزینه شده است. | این باید 10 میلیون وون هزینه داشته باشد. |
کمبود بودجه توانایی آنها را برای ارائه وام به اقتصاد یونان محدود کرد. | این کمبود بودجه توانایی آنها را برای ارائه وام به اقتصاد یونان محدود کرده است. |
میدونم درسته | میدونستم درسته |
میگه ما هستیم | میگه ما بودیم |
خوب، می توانند | آنها می توانند |
با من حرف بزن. | بیا با من صحبت کن. |
دو ثانیه پیش | دو ثانیه است |
عمو گجت فقط به من فرصت بده | عمو گجت باید به من فرصت بدی |
آقا به من آموخت که چگونه ستاره ها را بخوانم. | استاد به من یاد داد که چگونه از روی ستاره ها بخوانم. |
نه هیچ کس نه جانت، نه مادرش، تا زمانی که بفهمیم چه خبر است. | هیچ کس حتی جانت، مادرش... نه تا زمانی که بفهمیم چه خبر است. |
سیفلیس داره | سیفلیس دارد |
خنده از بین رفت و او به آنها اخم کرد. | خنده محو شد و او به آنها اخم کرد. |
از آنجایی که تعداد نسبتاً محدودی از شرکتهای فعال در بخش صنعت فولاد وجود دارد، بسیاری از دادهها در سطح ملی محرمانه هستند. | از آنجایی که تعداد نسبتاً محدودی از شرکت ها در صنعت فولاد فعالیت می کنند، بسیاری از داده ها در سطح ملی محرمانه هستند. |
ماههاست که دیوانهوار روی پروژهای کار میکنیم تا تمام رویاهایمان را محقق کنیم. | ماههاست که دیوانهوار روی پروژهای کار کردهایم تا به رویاهایمان برسیم. |
این آیتم شامل موارد زیر است: سهام در بورس: اوراق بهادار سهامی که در بورس عرضه می شوند. | این آیتم شامل موارد زیر است: سهام بورسی: اوراق بهادار دارایی مندرج در بورس. |
جان، اینجا | جان، او اینجاست |
براد من نمی توانم این کار را انجام دهم. | برد، من نمی توانم این کار را انجام دهم. |
سپس ملکور به سیلماریل ها هوس کرد و خاطره درخشش آنها آتش سوزنده ای در دل او بود. | ملکور آرزوی سیلاک ها را داشت و یاد آنها مانند آتشی در دلش بود. |
داره برمیگرده دور | او برمی گردد |
جانگو... من نمی دانستم که شما یک مرد متاهل هستید. | جانگو، من نمی دانستم که شما ازدواج کرده اید. |
او شبیه هر مرد دیگری بود. | او مانند هر شخص دیگری به نظر می رسید. |
من دارم صحبت می کنم اوه، وس، لطفا. لطفا با من قهر نکن | من صحبت می کنم. وای، لطفا از دست من عصبانی نباش. |
عوارض جانبی مرتبط با سالمترول فلوتیکازون پروپیونات در زیر آورده شده است که بر اساس کلاس اندام سیستم و فرکانس فهرست شده است. | در متن زیر، واکنشهای نامطلوب با سالمترول فلوتیکازون پروپیونات که بر اساس کلاسهای اندام سیستم و فراوانی فهرست شدهاند، مرتبط است. |
کلکته در هند | کلکته در هند است. |
مکانیسم اثر در مدل های حیوانی، استریپنتول با تشنج های ناشی از شوک الکتریکی، پنتترازول و بیکوکولین مخالفت می کند. | مکانیسم اثر در مدلهای روی حیوانات، استریپنتول با تشنجهای ناشی از تخلیه الکتریکی، پنتترازوئیل و بیکوکولین مخالفت کرد. |
ما مشکل فیل داریم و این یعنی مشکل گوشت داریم. | ما با فیل مشکل داریم و این یعنی با گوشت مشکل داریم. |
20 دلار و یک آی پاد. | بیست دلار و یک آی پاد. |
ببخشید. شما در شام ولنتاین با دوست دختر خود هستید. | متاسفم، اما شما در یک شام ولنتاین با دوست دخترتان هستید. |
چه خبر از این زمین تنیس | این چه نوع زمین تنیس است |
اما اینکه بانوی من بئاتریس باید من را بشناسد و مرا نشناسد | که لیدی بئاتریس من باید مرا بشناسد و هرگز نشناسد |
میدونی چیکار کردند | میدونی با من چه کردند |
احساس میکنم به نوعی جای من در اینجا را توجیه میکند. | احساس میکنم به نوعی جای من را در اینجا به چالش میکشد. |
به همین دلیل است که برای من عجیب است که شما به طرز باورنکردنی آرام هستید | و به همین دلیل است که برای من عجیب است که شما به طرز باورنکردنی آرام هستید. |
نه نه نه من نبودم... | نه نه نه اینطوری نیست |
همه جا را گشتم، اما او را پیدا نکردم. | همه جا رو گشتم ولی هیچ جا پیداش نکردم. |
واسه همین منو آوردی اینجا | به همین دلیل مرا به اینجا آوردی |
با این حال، اغلب با عروسک مانند مادرش روی بغلش می نشست و فکر می کرد که با آن چه کند. | اما او اغلب با عروسک او روی بغل او می نشست، همانطور که مادرم انجام می داد، و فکر می کرد که با او چه کار کند. |
خوشبین بودی | تو خوشبین بودی |
آنها اصولاً در موضع مشترک در ماده 58 مورد توجه قرار گرفته اند. | آنها در اصل در موضع مشترک در ماده 58 اتخاذ شدند. |
آه، متوجه شدید | اوه متوجه شدید |
تفنگت را به من بده | اسلحه را به من بده |
کمیسیون، طبق ماده 62 قانون الحاق، باید پیش نویس پروتکل را برای انعقاد به شورا ارائه کند. | کمیسیون موظف است مطابق ماده 6 2 قانون الحاق، پیش نویس پروتکل را برای نتیجه گیری به شورا ارسال کند. |
اما آیا اخبار کابلی را تماشا می کنید؟ | اما آیا شما کابل تماشا می کنید |
او این کار را نکرده است. | او این کار را نکرد. |
او را می کشد. | او را خواهد کشت |
نه در حمام | او در حمام نیست |
آنها راحت هستند. | آنها راحت هستند |
اگر از پاکت های خود چسب استفاده می شود، باید با نوار چسب مهر و موم شوند و فرستنده باید روی این نوار امضا کند. | اگر از پاکت های خود مهر و موم استفاده می شود، باید با نوار چسب مهر و موم شوند که از طریق آن فرستنده امضا می شود. |
علاوه بر این، 1000 کارگر کوتاه مدت در سال برای اقامت کمتر از چهار ماه پذیرش خواهند شد. | علاوه بر این، اقامت کمتر از چهار ماه برای 1000 کارگر کوتاه مدت هر سال مجاز خواهد بود. |
تمام این فناوری، و هنوز هم برای رسیدن به هر جایی برای همیشه طول می کشد. | تمام آن فناوری و رسیدن به جایی برای همیشه طول می کشد. |
تبلیغکنندگان رفتار آنلاین کاربر را دنبال میکنند و تبلیغات را برای آنها تنظیم میکنند. | تبلیغات رفتار کاربران آنلاین را دنبال می کند و آنها را با تبلیغات تطبیق می دهد. |
خوب، همه ما فکر می کنیم که شما کار جهنمی انجام می دهید. | همه ما فکر می کنیم که شما کار جهنمی خوبی انجام می دهید. |
آن در قفل بود و آن کاناپه جلویش بود. | در قفل بود و یک کاناپه جلوی آنها بود. |
من هنوز مادرت هستم و تو... | من هنوز مادرت هستم و... |
یا شماره ناتوان | یا ناتوان |
وقایع تولدش را که به توبین گفته بود به یاد آورد | وقایع مربوط به تولدش را که به توبین گفته بود به یاد آورد |
و حالا من آن را به شما می دهم. | الان دارم بهت میدم |
به یاد داشته باش، اهمیتی ندارد که کجا هستی، آنچه هستی مهم است. | یادت باشه هرجا بری اونجا هستی |
کمیسیون موظف است هزینه های خود را متقبل شود. | کمیسیون را به پرداخت هزینه های خود محکوم می کند. |
اما ما همچنین می دانیم که یک قلعه به اندازه ضعیف ترین قسمت آن قوی است. | اما ما همچنین می دانیم که قلعه به اندازه ضعیف ترین حلقه آن قوی است. |
میدونم فراموش نکردی | مطمئنم فراموش نکردی |
این شوالیه و تو | این شوالیه و مال تو |
جنگ شروع شد. | جنگ شروع شد |
اجاره را گرفتم | من اجاره دارم |
باشه، وقتی کارم با این مزخرفات دیگه تموم شد باهات برخورد میکنم. | باشه، وقتی کارم با مزخرفات تمام شد به شما می رسم. |
خوشحالم که دوباره همه شما را می بینم. | خیلی خوب است که دوباره شما را می بینم |
او آن را برای شما گذاشت | او آن را به شما واگذار کرد |
تاراسک اعتراف کرد که راه دیگری نمی شناسم. | تاراسک اعتراف کرد که راه دیگری نمی دانم. |
تو دارای اینجا را ترک می کنی | شما در حال رفتن هستید |
شما نمی دانید این چه شکلی است. | شما هیچ ایده ای ندارید که چگونه است |
نه حتی یک لقمه | نه حتی یک تکه |
در واقع خطر به طرز شگفت آوری کوچک بود. | به طرز شگفت انگیزی، خطر به طرز شگفت آوری کوچک بود. |
آیا تا به حال این کار را در آسانسور انجام داده اید | آیا تا به حال این کار را در آسانسور انجام داده اید؟ |