sentence1
stringlengths 1
291
| sentence2
stringlengths 1
382
|
---|---|
اوه درست است، آیا تخت رسید؟ | اوه، درست، آیا تخت آمد؟ |
هیچ چی. اما یادم میآید که کوان گفته بود که کلر از شوهرش میترسید. | اما به یاد دارم که کوان گفت کلر از شوهرش می ترسد. |
ما از پدر می خواهیم که ما را با رحمت داوری کند و ضعف انسانی ما را بپذیرد. | ما از پدر می خواهیم که ما را با رحمت قضاوت کند و ضعف انسانی ما را بپذیرد. |
می تواند همه ما را نابود کند. | می تواند ما را نابود کند |
دلیل خیلی خوبی دارم | دلیل خوبی دارم |
داری برمیگردی به جایی که تعلق داری | به جایی که تعلق داری برمی گردی |
تقریبا. | تقریبا |
و یخچال ها سنگین بودند. | و یخچال ها سنگین هستند. |
در ابتدا، مهم است که دامنه این مورد را تعریف کنیم. | در ابتدا لازم است محدوده مورد حاضر مشخص شود. |
کالاهان گفت که آن بار اول کمی بیش از یک سال در نیویورک بودم، اما در مارس 1976، من ... | کالاهان گفت، سپس، برای اولین بار، بیش از یک سال در نیویورک ماندم، اما در مارس 1976 من ... |
بله، من را تحمل کنید. | بله، دارم، با من ادامه دهید. |
باید پشتیبانی اداری لازم برای کار کمیته از جمله ترجمه اسناد را فراهم کند. | باید زمینه اداری لازم برای کار کمیته، از جمله تضمین ترجمه اسناد را فراهم کند. |
او برای محافظت از پسرم مناسب نبود. | او نتوانست از پسرم محافظت کند. |
کاپیتان، روی صفحه نمایش. | کاپیتان، روی صفحه نمایش |
خلبانان هلیکوپتر او را در طبقه چهارم دیدند. | خلبانان هلیکوپتر به تازگی او را در طبقه چهارم دیده بودند. |
اطلاع رسانی به موقع و جامع به متهم، شرط رسیدگی منصفانه و الزامی است. | اطلاع رسانی به موقع و جامع به متهم بیانگر شرط محاکمه عادلانه است و از یک تعهد رسمی ناشی می شود. |
کارلوس است، صدای تلفنی که هیچ کدام از ما نمی دانستیم. | این کارلوس است، نه صدایی در تلفن که هیچ یک از ما نمی دانیم. |
اوه، ویکتور خندید و دستش را به سمت آنتون دراز کرد. | اوه، ویکتور او خندید و دستی به آنتون داد. |
چاپلوسی بازخوانی درایو را فعال کرد، آن را اسکن کرد. | چاپلوسی دستگاه خواندن را فعال کرد و آن را اسکن کرد. |
اکنون او گروه انشعابی خود را به نام جهاد زرشکی تشکیل داده است. | و در حال حاضر جناح خود را به نام جهاد کرمیا دارد. |
بزها در حال تمرین هستند. | بزها اکنون در حال آموزش هستند. |
آیا این خبر خوبی است | و این خبر خوبی است |
اما او میدانست که قبل از طلوع صبح بیشتر خانوادهها در خانه خواب بودند. | او می دانست که قبل از طلوع فجر، اکثر خانواده ها در خانه های خود می خوابند. |
شب بعد بدتر بود. | و شب بعد بدتر بود. |
اوه، آیا می توانیم در مورد آن در خصوصی صحبت کنیم | آیا می توانیم در این مورد در خصوصی صحبت کنیم |
چند روز بعد همه چیز از بین رفت... و دستشان خالی ماند. | چند روز بعد همه چیز از بین رفت... و دست خالی ماندند. |
در نتیجه، وضعیت فرزندان آمریکا بدتر شده است. | در نتیجه، وضعیت کودکان آمریکا بدتر است. |
مامان مرده؟ | مامان مرده |
به ویژه، اتخاذ رویههای خاص برای دسترسی به اطلاعات تعمیر و نگهداری خودرو در مورد تأیید نوع چند مرحلهای مناسب است. | به ویژه، اتخاذ رویه های خاص برای دسترسی به اطلاعات تعمیر و نگهداری خودرو در صورت تایید چند مرحله ای مناسب است. |
به این همه خون نگاه کن | به تمام خون ها نگاه کن |
دانشجویی با دوربین فیلمبرداری دیجیتال. | دانشجویی با دوربین دیجیتال |
شاید هنوز دیر نشده است. | شاید هنوز دیر نشده است |
لعنتی زنگ بزن | حلقه لعنتی |
من مطمئن هستم که دولت من به شما بازپرداخت خواهد کرد. | دولت من به شما جبران خواهد کرد. |
تروییز گفت: از چه نظر شما سلول نیستید؟ | تروییز گفت: به چه معنا شما سلول نیستید؟ |
تا کنون، این پذیرش خطر موجه خطا صریح نبوده است. | تا کنون، اتخاذ یک خطر یا خطای قابل توجیه صریح نبوده است. |
نه، کایل، تو تا آخر عمر بدهکار خواهی بود. | نه، کایل، تو تا آخر عمر بدهکار هستی. |
سگ گوشت گوسفندی کیست | سگ مه آلود کیست |
اوه... بهش بگو | به او بگو. |
نه، این همان داستان نبود. | اوه، نه، این همان داستان نبود. |
و شاید در طول راه توپ هایت را کمی بشکنی، ای دزد ماشین لعنتی. | و ممکن است توپ هایت را کمی از دست بدهی، دزد ماشین لعنتی. |
من آنقدر مهم هستم که تو بتوانی به او دروغ بگویی. | اما من آنقدر مهم هستم که به شما دروغ بگویم. |
او نمی داند که دوک شوهر او در لباس مبدل است. | او نمی داند که دوک لباس مبدل شوهرش است. |
کی قراره شروع کنم به زندگی | کی شروع به زندگی کنم |
چرا تو انجام دادی | چرا شما |
بعد از آوریل می رود | بعد از آوریل است |
پس بیا بریم یه جایی | بریم یک جایی. |
موشک صبر کن... | موشک صبر کن |
من می دانم او کجاست | من می دانم او کجاست. |
الان عجله کن | عجله کن. |
برای مثال رادیو وجود دارد. | به عنوان مثال رادیو |
می دانید، باید از کشور محافظت کنید. | می دانید، از کشور ما محافظت کنید. |
برچسب استفاده شده روی کنترل | برچسبی که برای کنترل کنترل ها استفاده می شود. |
با دقت به من گوش کن... | با دقت گوش کن |
خیلی خطرناک نیست | خطرناک نیست |
شما حق دارید یک وکیل حضور داشته باشید، براندون. | تو حق داری وکیل باشی، براندون. |
باید به آنها تبریک بگویم. | باید به شما تبریک بگویم. |
وای. منظورم این است که این یک عکس کمپین عالی است. | وای، این یک عکس کمپین عالی است. |
مصرف در بزرگسالان، از جمله افراد مسن، دوز یک قطره آزارگا در کیسه ملتحمه چشم آسیب دیده دو بار در روز است. | مصرف در بزرگسالان، از جمله بیماران مسن، دوز یک قطره ازاریگا در چشم آسیب دیده دو بار در روز است. |
سر راه من قرار نگیر من همه آنها را خواهم کشت | سر راه من قرار نگیر، همه شما را خواهم کشت |
مسیح بزرگوار، من دارم از گرسنگی میمیرم. | خدا لعنت کنه من گرسنه ام |
ما از طریق ماهواره اریک کارتمن از پارک جنوبی را با خود داریم... ...که اکنون آنقدر چاق است که حتی نمی تواند از خانه اش بیرون بیاید. | ما همین الان اریک کارتمن را از ساوت پارک گرفتیم که خیلی چاق است که حتی نمی تواند از خانه بیرون بیاید. |
اما نه به ما. | اما ما نه |
شک و تردیدهایش محو شد و اگرچه قلبش به درد آمد، امیدهایش بیشتر شد. | شک و تردیدهایش برطرف شد و اگرچه قلبش درد می کرد، امیدش بیشتر شد. |
درک ماهیت در حال تغییر جامعه و نابرابری هایی که در نتیجه پدیدار می شوند، برای پرداختن به نابرابری قابل اجتناب ضروری است. | برای پرداختن به نابرابری که می توان از آن جلوگیری کرد، درک ماهیت متغیر جامعه و نابرابری که در نتیجه آن به وجود می آید، حیاتی است. |
این مشکل شما نیست | مشکل شما نیست |
آن مولکول ها در حال حرکت هستند. | مولکول ها حرکت می کنند |
حالا چی میخوای | چه چیزی می خواهید |
نمی دونم کی هستی، اما می تونم بهت اعتماد کنم؟ | نمی دونم تو کی هستی اما... می تونم بهت اعتماد کنم؟ |
نه من نمیخوام باهات بخوابم | نه من با تو نمیخوابم |
این شگفت انگیز است، عزیزم. | اوه، این شگفت انگیز است، عزیزم. |
افسر ارتباطات به مانکوزو گفت که ممکن است آنها دیده شده باشند. | افسر ارتباطات به مانکوسی گفت که احتمالا متوجه آنها شده اند. |
آن مرد گفت که پطروسیان آنها را خرید. | پطروسیان آنها را خرید. |
امروز با ماشین جدیدم با شوهر ثروتمندم به پالم اسپرینگز میروم. | من امروز با یک ماشین جدید با شوهر ثروتمندم به پالم اسپرینگز میروم. |
امکان پذیر، منطقی، اما لزوما درست نیست. | قابل قبول، منطقی، اما لزوما صحیح نیست. |
خواهر 17 سالهام روکشهایش را پس میزند و مینشیند. | خواهر 17 ساله ام پتو را پس می زند و می نشیند. |
پس، اوم، خوب، شما دختران، خوش بگذرانید. | پس خوش بگذره دخترا |
شیوه هایی که یاد گرفته ام به اندازه کافی موثر نیستند. | شیوه هایی که یاد گرفته ام موثر نیستند. |
نه، او باید توپ های مرا بمکد | نه، او باید توپ های مرا لیس بزند |
اما تو حالت خوبه | اما تو خوب هستی |
و ما خوشحال خواهیم شد که شما و همسرتان و نوه مان را در اینجا داشته باشیم هر زمان که بخواهید بیایید. | و ما خوشحال خواهیم شد که شما و همسرتان و نوه ما هر زمان که بخواهید به دیدن ما بیایند. |
و مادرم، تو ملاقات کردی | و مادرم، شما قبلاً ملاقات کرده اید. |
من به سختی می توانم آواز بخوانم. | من به سختی آواز می خوانم. |
شهادت فقط یک شرط دارد. | شهادت فقط به یک شرط نیاز دارد. |
احتمالاً تا حد مرگ ترسیده است. | او احتمالا تا حد مرگ ترسیده است. |
بخندید، شما حریفان، اما منتظر بمانید تا در استند ملی موسیقی بیایم. | فقط بخندید، احمق ها، اما منتظر بمانید تا من در استند موسیقی ملی باشم. |
علاوه بر این، من تبلیغ شما را توصیه می کنم، و شما آن را دریافت خواهید کرد، زیرا مراقب آن هستم که ترمینوس به هر کسی که تردید دارد متمایل شود. | به علاوه، من تبلیغ شما را توصیه می کنم، و شما آن را دریافت خواهید کرد، زیرا مراقب آن هستم که ترمینوس به کسی که تردید دارد متکی نباشد. |
بنابراین، اگر شما قادر به ایجاد چنین تغییر روحی هستید، چرا اینقدر سخت است که باور کنید که من نیز چنین هستم | پس اگر میتوانی قلبت را اینطور تغییر دهی، پس چرا اینقدر سخت است که باور کنی من خوب هستم |
مایلز بلافاصله گفت که پیشنهاد رد شد. | درخواست رد شد، مایلز بی درنگ پاسخ داد. |
این چیزهای خصوصی ما برای عصر یخبندان است. | این چیزهای شخصی ما برای عصر یخبندان است. |
من هرگز تسلیم نمی شوم | من هرگز تسلیم نخواهم شد. |
آدلی، نمیشه پنج دقیقه تنهات بذارم | آدلی، می توانم شما را به مدت پنج دقیقه اینجا بگذارم |
آیا شما آن را متوقف کنید، لطفا | لطفا توقف کنید |
در آن ارزیابی، مؤسسات باید همه عوامل مرتبط و همه شرایط خاص مربوط به فروش مورد نظر را در نظر بگیرند. | در چارچوب این ارزیابی، مؤسسات باید همه عوامل مرتبط و همه شرایط خاص مربوط به فروش مورد بحث را در نظر بگیرند. |
من ازت دفاع میکردم | من ازت دفاع کردم |
ما اینجا نیستیم که بجنگیم | ما نیومدیم اینجا دعوا کنیم |
اجازه دهید شما را به شما معرفی کنم. | اجازه بدهید شما را معرفی کنم. |
این تقصیر توست نه من | تقصیر توست نه من |
جیمی، ازت التماس می کنم که ساکت شوی. | جیمی لطفا ساکت شو |
دوست دارم عاشقانم کمی سر و صدا کنند. | من دوست دارم عاشقانم سر و صدا کنند. |