sentence1
stringlengths 1
291
| sentence2
stringlengths 1
382
|
---|---|
فقط من خودم از یک خانواده پرجمعیت هستم و به نوعی خوب بود. | فقط من خودم یک خانواده بزرگ هستم و خیلی باحال بود. |
چند تا انجام دادی | چند تا چیز درست کردی |
شنیدم افتادنش، اما هوا خیلی تاریک بود، پس من.... | شنیدم افتاد، اما هوا آنقدر تاریک بود که... |
یک قطار وجود دارد، سکوی 5. | یک قطار در سکوی 5 وجود دارد. |
شما زنی را فقط برای خود می خواهید که در خانه بماند | زنی برای خودت می خواهی که در خانه بماند |
دفعه بعد من استخوان را از دست نمی دهم. | دفعه بعد، استخوان را از دست نمی دهم. |
12 از آنجایی که جمهوری ایتالیا به این نظر پاسخ نداد، کمیسیون تصمیم به طرح این دعوا گرفت. | 12 از آنجایی که جمهوری ایتالیا به این نظر پاسخ نداد، کمیسیون تصمیم به طرح دعوا گرفت. |
شما و خانواده تان دیگر هیچ نگرانی نخواهید داشت. | شما و خانواده تان هیچ نگرانی نخواهید داشت. |
سرانجام تصمیم گرفت به چهار حرف اول بسنده کند و هر روز یکی دو بار آنها را بنویسد تا حافظه اش تازه شود. | در آخر به چهار حرف اول بسنده می کرد و روزی یکی دو بار می نوشت تا خاطره اش تازه شود. |
ما هر کاری از دستمان بر بیاید انجام می دهیم | ما هر کاری از دستمان بر می آید انجام می دهیم |
خواب دهانم را لمس می کند و دهانم باز می ماند. | خواب به دهانم خواهد رسید: و باز خواهند ماند. |
مسیر تعیین شد. | مسیر ایجاد شده |
برخی از آنها به آرامی می چرخیدند. | برخی از آنها به آرامی چرخیدند. |
چرا طلاق گرفتم چون همسر سابقم مرا به خاطر زن دیگری ترک کرد. | طلاق گرفتم چون همسر سابقم مرا به خاطر زن دیگری ترک کرد. |
ما دروغ نمی گوییم. | ما دروغ نمی گوییم |
هی، کامیون خوب | هی، شما یک کامیون خوب دارید. |
میتونی... بگیرش | می تونی اینو بگیری |
اینجا سرزمین خدایان است. | اینجا زمین خدایان است. |
توقف شماره | متوقف کردن |
فقط او می داند که موشک ها کجا هستند. | او تنها کسی است که می داند موشک ها کجا هستند. |
یاد یه جور تصادف ماشین افتادم | یاد یه تصادف ماشین افتادم |
به الکس، حسابدار. | به حسابدار الکس |
از شوهرش جدا شد. | از شوهرت جدا شد |
لعنتی چیکار میکنی | داشتی چیکار میکردی لعنتی |
دو ماه زیبایی، دو ماه لطافت، برای همیشه هدر میرود، و من نمیتوانستم کاری در این مورد انجام دهم، اما هیچ کاری انجام دهم. | دو ماه زیبایی، دو ماه لطافت برای همیشه از دست خواهند رفت و من نمی توانم کاری در مورد آن انجام دهم، هیچ کاری، مایس رین. |
شواهد حساس شدن پوست در انسان به طور معمول با یک تست پچ تشخیصی ارزیابی می شود. | شواهد حساس شدن پوست در انسان معمولاً با استفاده از تست پچ تشخیصی ارزیابی می شود. |
که ممکن است بیش از یک قرن با آن فاصله داشته باشد | که می تواند بیش از یک قرن با آن فاصله داشته باشد |
مطمئنم قشنگ میشه | مطمئنم خوشگل میشه |
اگر ما به حزب بپیوندیم اشکالی ندارد | حواست باشه بهت بپیوندیم |
این باید نوعی رمز برای ترور باشد. | باید رمزی برای ترور باشد. |
و ما را به کجا می فرستند از کیتی پرسید. | از کیتی پرسیدند برای ما کجا می فرستند. |
ما به آن کدها نیاز داریم | ما به کدها نیاز داریم |
او آدم عجیبی است. | او مرد عجیبی است |
حماسه. | حماسه |
آیا او در اطراف است | او اینجاست |
اینا خوشمزه هستن | این خوشمزه است |
خودت را خوش شانس بشمار | خودت را خوش شانس بدان |
عزیزم، می تونی تا زمانی که بخوای اینجا بمونی. | عزیزم، می تونی تا زمانی که نیاز داری اینجا بمونی. |
دادههای موجود نشان نمیدهد که سن، وزن بدن یا جنسیت تأثیر قابلتوجهی بر مواجهه سیستمیک با آلیسکیرن دارند، به بخش 4.2 مراجعه کنید. | دادههای موجود نشان نمیدهد که سن، وزن بدن یا جنسیت تأثیر قابلتوجهی بر قرار گرفتن در معرض سیتن با آلیکیرن داشته باشد به بخش 4.2 مراجعه کنید. |
اگر می خواهید از او بپرسید، او همین جاست. | اگر می خواهید از او بپرسید او اینجاست. |
و منظورم این است که رابطه جنسی بخش بسیار مهمی از یک رابطه است. | و رابطه جنسی بخش بسیار مهمی از رابطه است. |
با عقل جور در نمیاد. | که هیچ معنایی ندارد |
اول میمیره بعد تو | اول اون میمیره بعد تو |
باشه کافیه | خوب، بس است |
اون قبلا بهت گفته | او به شما گفت |
رحمت ما همیشه همراه ماست. | رحمت ما هنوز با ماست |
هیچ کمک دولتی دیگری از سوی لهستان برای اهداف بازسازی به صنعت فولاد لهستان اعطا نخواهد شد. | لهستان هیچ گونه کمک دولتی بیشتری به صنعت فولاد لهستان برای اهداف بازسازی ارائه نخواهد کرد. |
روی مأموریتت متمرکز بمان، کارای. | روی ماموریتت تمرکز کن، کرای. |
حتی بهترین ها هم اشتباه می کنند. | حتی بهترین ها هم اشتباه می کنند |
پیتر در حال بررسی اطلاعات ردیابی من است. | پیتر داده های ردیابی من را کنترل می کند. |
حالا، میخواهم مثل یک گربه میو صدایت را بشنوم. | حالا مثل گربه میو میو کن |
وقتی چشمانم را می بندم هنوز می توانم الگوی دقیق را ببینم. | وقتی چشمانم را می بندم یک الگوی دقیق می بینم. |
حکم را پیچ کنید. | لعنت به حکم |
این باعث می شود 10 سنت بیشتر به جعبه دانسی بدهکار باشید. | 10 سنت دیگر به صندوق بدهکار هستید. |
ملوین، آیا قدرتی داری بله | ملوین، آیا قدرتی داری؟ |
من دارم میروم. | آره من میرم |
او دیشب پوستی داشت. | دیشب شب شلوغی داشت |
تار به طرز شگفت آوری پیچیده و 800 درصد قوی تر از ابریشم است. | تار عنکبوت به طرز شگفت آوری پیچیده و 800 قوی تر از ابریشم است. |
بر اساس موارد فوق، درخواست این طرف باید رد می شد. | با توجه به موارد فوق، درخواست طرف باید رد می شد. |
به برخی از کاربران نمی توان به طور خودکار مجوزهای فضای کاری را دریافت کرد. | برخی از کاربران نمی توانند به طور خودکار به یک فضای کاری مجوز دهند. |
وقتی تو نیستی نمیتونم بخوابم | اگه تو رو نداشته باشم نمیتونم بخوابم |
من عاشق بازی با غذای مولکولی هستم. | من دوست دارم با غذای مولکولی بازی کنم. |
تو مادرت | مامانت |
نه، ما نداریم. نه، ما نداریم. | نه، نداریم، نداریم. |
خیلی شبیه هم هستند | آنها به نظر یکسانند. |
برو تو منو نمیخوای | تو من را نمیخواهی |
وقتی همه نیروهای کمکی از جمله دوست کاپیتان شما را دیدند، خودشان را منفجر کردند. | وقتی دیدند همه نیروهای کمکی از جمله دوستت کاپیتان آمدند، خودشان را منفجر کردند. |
من به شما گفته ام که چگونه زندگی می کنم. | بهت گفتم چطور زندگی کردم |
آره آن است. اما شاید برای مدت طولانی نه. | بله، کار می کند، اما شاید برای مدت طولانی نه. |
من یک پنجره تمیز را دوست دارم، دنی. | من پنجره های تمیز را دوست دارم، دنی. |
هیچ شنی در واژن من نیست | من شن در واژنم ندارم |
و من خودم لباسشویی می کنم. | و من می توانم لباس هایم را بشوییم. |
اگر اتفاقی بیفتد و ... و شما همچنان از اینجا بروید ... به آنها می گویید من تلاش کردم | اگر اتفاقی برای من بیفتد...... و تو از اینجا بروی...... به آنها بگو سعی کردم |
تو چی... | تو چی هستی... |
من یک اشتباه وحشتناک در ناوبری مرتکب شدم. | در مسیریابی اشتباه فاحشی مرتکب شدم. |
و فکر نمیکنم عادلانه باشد که مربی تایلر را امروز اخراج کردی. | و فکر نمی کنم عادلانه باشد که او مربی تایلر را امروز اخراج کرد. |
بازگشت به برندی. برندی گذشته است، دوست من. | برندی در گذشته است دوست من. |
خط مشی اعتبار آستانه هایی را تعریف می کند که بالاتر از آن اعطای وام باید توسط سطوح بالاتر مدیریت تایید شود. | سیاست اعتباری آستانههایی را تعریف میکند که برای آن وام باید توسط مدیریت یک سطح بالاتر تجاوز کند. |
فکر کردم میمانم و میگویم، فرشتههیر. | فکر کردم میمانم و میگویم، آنجلا. |
صداشون مثل این بود که داره جیغ میکشه... ...و بعد دنی دوان دوان اومد داخل و من... ...به دامپزشک زنگ زدم. | انگار داشت جیغ میزد، بعد دنی دویدیم و من... دامپزشک رو صدا زدم. |
خانم ابوت، من عاشق شما هستم. | خانم ابوت، من عاشق شما شدم. |
هماهنگی عملیاتی اقدامات کشورهای عضو می تواند به شکل آموزش های مشترک، بررسی همتایان و راه حل هایی برای به اشتراک گذاری داده ها باشد. | هماهنگی عملیاتی اقدامات توسط کشورهای عضو می تواند به شکل آموزش مشترک، ارزیابی متقابل و راه حل های اشتراک داده باشد. |
این امر پس از انقضای حداقل یک سال از تاریخ دریافت اطلاعیه انصراف، لازم الاجرا خواهد بود. | چنین انصرافی در پایان حداقل یک سال پس از تاریخ دریافت اخطار انصراف نافذ خواهد شد. |
حدس بزن من واقعاً هرگز یکی از آنها نخواهم بود. | حدس می زنم من هرگز یکی از آنها نخواهم بود. |
در استفاده از جداول طول عمر که به عنوان جداول مرگ و میر نیز شناخته می شوند، جداولی که بر حسب جنسیت و گروه کارمندان مشخص می شوند ترجیح داده می شوند. | استفاده از جداول امید به زندگی، که به عنوان جدول مرگ و میر نیز شناخته می شود، به جداول متمایز بر اساس جنسیت و گروه کارمندان ترجیح داده می شود. |
همچنین باید به سرعت برای رفع موانع باقیمانده بر سر راه رفت و آمد آزادانه افراد، خدمات و کالاها اقدام کند. | موانع بر سر راه رفت و آمد آزاد مردم، کالاها و خدمات نیز باید به سرعت برداشته شود. |
که در آن دقیقا | جایی که |
فرشته.... | فرشته... |
اگر این پسر در خیابان پارک به دنیا آمده باشد... ...و توسط دو سیاهپوست در یک پونتیاک زیر گرفته شود... | اگر پسر در خیابان پارک به دنیا می آمد... و دو سیاهپوست را در پونتیاک زیر پا می گذاشت، آن وقت یک پرونده داشتی، نه |
ما ممکن است صحنه جنایت داشته باشیم، جانشین. | شاید صحنه جنایت داشته باشیم |
آنها به من گفتند تروریست ها در فرودگاه هستند. | آنها گفتند تروریست ها در فرودگاه هستند. |
اندازه بسیار مهم است. | اندازه خیلی مهم است |
به آنها بگو تسریع کنند، آلیستر، او آرام گفت، و او سر تکان داد و از کابین خارج شد. | او به آرامی گفت، آلیستر، به آنها بگویید که کارها را سریعتر کنند، و او سر تکان داد و خود را از تاکسی بیرون کشید. |
ل... خیلی ناامید شدم. و من خجالت می کشم. | من... خیلی ناامید و خجالت زده ام. |
این آیین نامه داخلی باید بر اساس پیش نویس تصمیم کمیته مشترک که ضمیمه تصمیم است باشد. | آئین نامه داخلی باید بر اساس پیش نویس تصمیم کمیته مشترک، که در ضمیمه این تصمیم آمده است، باشد. |
شما و همسرتان کار بسیار خوبی انجام داده اید. | شما و همکارتان کار بسیار خوبی انجام داده اید. |
راه درازی در پیش داریم و تو ما را به آنجا خواهی برد. | راه درازی در پیش داریم... و شما ما را به آنجا خواهید برد. |
نوشابه ویسکی. | ویسکی و نوشابه |
سپس به آرامی به سمت لبه حرکت کرد تا زمانی که دوباره بتواند فرم تاریک را ببیند. | سپس دوباره به سمت لبه حرکت کرد تا اینکه دوباره چهره تاریک را دید. |
نه به این زودی | زود نبود |