from
stringclasses
23 values
text
stringlengths
3
4.12k
اَميرعلى قِ
36: Lost Connections اپیزود 36 بی‌پلاس
اَميرعلى قِ
+ این اپیزود در مورد افسردگی حرف های خیلی جالبی میزد. گوش کردم کامل. به تو هم توصیه میکنم سر وقت و با حوصله گوش کنی.
اَميرعلى قِ
سرگرمی‌ برای گروه های دوستی و خانوادگی در قرنطینه! @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
▫️اجرای قطعه ی #بگو_بگو توسط محسن نامجو و ارکستر سمفونیک ادیسه در استکهلم. این آهنگ بیشتر از ده سال پیش توسط نامجو ساخته شد و توی یک استودیوی خانگی ضبط شد. حالا که این قطعه با یک تنظیم بی‌نظیر همراه و توسط یک ارکستر فوق‌العاده اجرا شده، شنیدن دوباره‌ش خالی از لطف نیست. @my_story_channel
اَميرعلى قِ
بودایی‌ها واژه‌ای دارند به نام «شوشین»؛ که یعنی: به هر چیزی، طوری نگاه‌کردن که انگار بار اول است؛ ذهن باز و بدون پیش‌فرض داشتن؛ کودکانه و مبتدی بودن؛ حضور حداکثری در لحظه‌ها؛ عادت نکردن. نادر ابراهیمی، در «یک عاشقانه‌ی آرام»، حرفه‌ای شدن را نقد می‌کند و آن را مانعی سر راه عاشقی کردن می‌داند. و شاید این جمله‌ی مسیح، که «اگر می‌خواهید به ملکوت خدا راه یابید، مانند کودکان باشید.»، دعوت به همین شوشین بودایی‌ها باشد. از نظر من، بزرگسالی و خصایصش، یک بیماری‌ست که نیاز به درمان دارد. بیماری بزرگسالی، دو تفاوت با بیماری‌ای مثل کرونا دارد: یک. چون درد و علائم مشخصی ندارد، آدم‌ها نمی‌دانند که بیمارند. دو. درمان و واکسنش، قرن‌ها پیش ساخته شده و در لحظه می‌توان از شرش خلاص شد. از نظر من، نداشتن شوشین، از داشتن کرونا، ترسناک‌تر و کشنده‌تر است. آدم‌های بی‌شوشین، سال‌هاست که مرده‌اند، بی‌آنکه بدانند. #ناشناس @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
Quand une femme devient indifférente, vous saurez que vous l’avez perdu. Là, il n’y a ni colère, ni haine, ni amour surtout. Quand l’indifférence s’installe, plus de retour, pas de regrets. Le contraire de l’amour n’est pas la haine, mais l’indifférence... - Fiodor Dostoïevski وقتی یه زن بی‌تفاوت میشه میفهمید که از دستش دادید. دیگه نه خشمی، نه نفرتی و نه حتی عشقی وجود نداره. وقتی بی‌تفاوتی حاکم میشه دیگه بازگشتی نیست، حسرتی هم نیست. متضاد عشق نفرت نیست، بلکه بی‌تفاوتیه... #فیودور_داستایوسکی @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
آن روزها می‌خواستم برایش بنویسم: «حالا تو هرچقدر می‌خواهی زمین و زمان را به هم بدوز و با تک تک بی تفاوتی هایت مرا محکوم کن به تمام چیزهایی که به تک تکشان محکومم.. حالا تو هرچقدر می‌خواهی با سکوت چمدانت را ببند.. یا فریاد بزن و باصدای بلند کوتاهی هایم را به رخم بکش. من نهایتا کمی عقب تر می‌ایستم و از آنجا برایت وللهُ خَیرُحافِظا می‌خوانم، من نهایتا دیگر به جای آنکه به چشمانت زل بزنم روی عکس هایت زوم می‌کنم، نهایتا به جای آن‌که بگویم دوستت دارم، گوشه ی کتابم می‌نویسم که چقدرها دوستت دارم. اگر فکر و خیال این را داری که رفتن را برگزینم، سخت در اشتباهی.من همین‌ گوشه ها می‌ایستم تا شاید روزی صدایم کنی، من تسلیم توام، که اصلا اساس عاشقی به تسلیم است.»
اَميرعلى قِ
ویروس #گرسنگی :) #استوری
اَميرعلى قِ
+ بعد اینکه امروز این متن رو خوندم دلم براش تنگ شد. برای حمید سلیمی. بهش زنگ زدم سال نو رو تبریک گفتم، کمی هم درد دل کردیم. یک جمله گفت که تو ذهنم موند: «لعنت به ما که مغزمون تو قلبمونه!»
اَميرعلى قِ
من همیشه دو تا بودم. یکی از من می‌رفت سر کلاس. اون یکی میومد کنارت می‌نشست و نگات می‌کرد. یکی از من شبا می‌خوابید، اون یکی زل می‌زد به چشما‌ی بسته‌ت وقتی خوابی. یکی از من تو خیابون همیشه بالا رو نگاه می‌کرد و راه می‌رفت، اون یکی زل می‌زد به راه رفتنت و قربون صدقه‌ت می‌رفت. یکی از من همیشه خوشبخت‌تر از اون یکی بود..
اَميرعلى قِ
هما خواهرم با ذوق صدایم می کند می گوید بیا اتاقم بنشین کنار من «برای اولین بار میخواهم کنارت ساز بزنم و‌ بخوانم» دوربین من کمی استرس زاست اما من همیشه اولین ها را ضبط می کنم دستانش می لرزند او چند وقت است تنهایی، ساز زدن را در قرنطینه می‌آموزد و تمرین میکند و من در عجبم که چطور قرنطینه برای بعضی به مانند پیله برای پروانه است... @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
#خدایا_شکرت برای زمانی که خلق کردی تا بگذره و تموم‌ شه و تموم کنه
اَميرعلى قِ
اپیزود بیست و چهارم رادیو دیو: «امیدوارم حالت خوب باشد» این اپیزود با حمایت شما منتشر می‌شود. برای کمک به انتشار اپیزودها می‌توانید به صفحه‌ی حمایت از ما در وب سایت رادیودیو سری بزنید: http://RadioDeev.org/donation (فایل اپیزود مجدداً جهت استفاده آسان‌تر در فرمت فایل صوتی ارسال شد) @RadioDeev
اَميرعلى قِ
گل سرخم چرا پژمرده حالی بیا قسمت کنیم دردی که داری بیا قسمت کنیم بیشش به من ده که تو کوچک دلی طاقت نداری... #بابا_طاهر @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
کووید -19 واقعا چه چیزی به ما یاد می دهد؟ من عمیقاً باور دارم که هدفی معنوی در پس هر آنچه اتفاق می‌افتد وجود دارد، چه برداشت ما از آن اتفاق خوب باشد، چه بد. مایل هستم نظر خود در مورد آنچه ویروس کرونا با ما انجام می دهد را با شما به اشتراک بگذارم: این ویروس به ما یادآوری می‌کند که ما همه برابر هستیم، صرف‌نظر از فرهنگ، مذهب، حرفه، وضعیت مالی یا میزان شهرت‌مان. این ویروس با همه ما به طور یکسان برخورد می‌کند، شاید ما هم باید همین کار را انجام دهیم. اگر حرف من را باور نمی‌کنید، از تام هنکس بپرسید. به ما یادآوری می‌کند که همه به هم وصل هستیم و آنچه بر یک انسان اثر می گذارد، می تواند بر دیگری نیز اثر بگذارد. به ما یادآوری می‌کند مرزهای نادرستی که تعیین کرده‌ایم، ارزش زیادی ندارند، چرا که این ویروس نیازی به پاسپورت ندارد. این ویروس با قراردادن ما در تنگنا و بحران، کسانی را به ما یادآوری می کند که همیشه تحت ظلم واقع شده‌اند. به ما یادآوری می‌کند که سلامت‌مان چه‌قدر با ارزش است و چگونه ما با خوردن غذاهای ناسالم و آب‌هایی آلوده به مواد شیمیایی، همیشه از آن غافل بوده‌ایم. اگر مراقب سلامت خود نباشیم، قطعا بیمار خواهیم شد. به ما یادآوری می‌کند که زندگی چه‌قدر کوتاه است و اینکه مهم‌ترین کار هر انسان کمک به دیگران و بخصوص افراد سالخورده و بیمار است. هدف ما خریدن دستمال توالت نیست!  به ما یادآوری می‌کند جامعه ما چ‍ه‌قدر ماده‌گرا شده و در هنگام سختی ها آنچه بدان نیاز داریم، نیازهای اولیه مانند آب و غذا و دارو است، نه تجملاتی که گاهی بدون دلیل بر آنها ارزش می گذاریم. به ما یادآوری می‌کند خانه و خانواده چه‌قدر اهمیت دارند و چه‌قدر ما از آنها غافل بوده‌ایم. این ویروس ما را به خانه‌هایمان برگردانده تا دوباره بتوانیم وحدت خانواده خود را مستحکم کنیم. به ما یادآوری می‌کند که کارِ اصلی ما شغلمان نیست. شغل کاری است که ما انجام می‌دهیم، نه آنچه بخاطر آن به دنیا آمده‌ایم. کارِ اصلی ما مراقبت از یکدیگر است، محافظت از یکدیگر و کمک به یکدیگر. به ما یادآوری می‌کند که نفس خود را تحت کنترل داشته‌باشیم. یادآوری می‌کند هرچه‌قدر هم که فکر می‌کنیم بزرگ هستیم، یا دیگران فکر می‌کنند بزرگ هستیم، تنها یک ویروس می تواند دنیای ما را متوقف کند. به ما یادآوری می‌کند که قدرتِ اختیار و اراده در دستان ماست. می توانیم انتخاب کنیم که همکاری کرده و به یکدیگر کمک کنیم، ببخشیم، تقسیم کنیم. یا می توانیم انتخاب کنیم خودخواه باشیم، احتکار کنیم، یا فقط از خودمان مراقبت کنیم. قطعاً در سختی‌ها است که هرشخص رنگ واقعی خود را آشکار میکند. به ما یادآوری می‌کند که می توانیم صبور باشیم، یا وحشت‌زده شویم. می توانیم درک کنیم که چنین شرایطی بارها و بارها در طول تاریخ اتفاق افتاده و این نیز خواهد گذشت، یا بترسیم و امروز را آخر دنیا بدانیم و درنتیجه بیشتر باعث ضرر شویم تا سود. به ما یادآوری می‌کند که این شرایط میتواند یک پایان یا آغازی دوباره باشد. می تواند زمانی برای تامل و درک باشد، برای یادگرفتن از اشتباهات؛ یا میتواند آغاز چرخه‌ای باشد که آنقدر ادامه می‌یابد تا ما نهایتا آنچه که باید را یاد بگیریم. به ما یادآوری می‌کند که کره زمین بیمار است. یادآوری می کند باید همانطور که به سرعتِ خالی شدن قفسه های دستمال توالت نگاه می‌کنیم، به میزان جنگل‌زدایی نیز نگاهی داشته باشیم. ما بیمار هستیم، چرا که خانه‌ی ما بیمار است. به ما یادآوری می‌کند که بعد از هر سختی، همیشه آسانی‌ست. زندگی یک چرخه است، و این نیز مرحله‌ای در این چرخه ی بزرگ است. نیازی نیست بترسیم، این نیز می گذرد. درحالیکه تعداد زیادی کرونا/ کووید -19 را یک فاجعه‌ی بزرگ به‌حساب می‌آورند، من ترجیح می دهم آن را یک اصلاح‌کننده‌ی بزرگ ببینم. چیزی که فرستاده شده تا درس‌هایی که ظاهراً فراموش کرده‌ایم را به ما یادآوری کند و این بستگی به ما دارد که آنها را یاد بگیریم یا نه! منبع: ناشناس @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
#صبح_به_خیر رفیق :)
اَميرعلى قِ
#خدایا_شکرت تا تو هستی من از هیچ چیز نمیترسم
اَميرعلى قِ
"دريا يكي رو غرق كرد، پس ديگه دريا نريم!" نميشه كه.. بايد اعتماد كنى به زندگى. ديروز كسى از زندگيت رفت و تو از تعجب گريه كردى.. فردا اگر تنها شدى نبايد برات عجيب باشه، عجيب وقتيه كه، يكى باهات موند تو هر شرايطى. عجيب يعنى جوونيش رو ببيني، ميانساليش رو ببيني.. و توى پيرى بهش بگى چقدر خوشگل شدى رهگذرهاى زندگي همديگه ايم تا وقتى كه يك جا، دل رو ميزنيم به دريا و تا عمر داريم تو حال و هواى يك نفر غرق ميشيم. عجيب اونه كه يا تو يه طبقه بالا، يا من يه طبقه بالاتر از تو، تو دل خاكيم و هيچكس جز من و تو نميدونه روزگارى، چه روزگارى داشتيم. #اميرعلى_ق @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
https://www.ted.com/talks/bill_gates_the_next_outbreak_we_re_not_ready
اَميرعلى قِ
‍ بهت یک نصیحت می‌کنم؛ شایدم یک وصیّت! «آن چیست؟» «روزشماری مکن! حتّی اگر فکر می‌ کنی در مهلکه افتاده ‌ای روزشماری مکن! حالا هم لحظه‌ شماری مکن! شب نمی‌تواند تمام نشود. طبیعت شب آن است که برود رو به صبح. نمی‌تواند یک‌جا بماند. مجبور است بگذرد. اما وقتی تو ذهنت را اسیر گذر لحظه‌ها کنی، خودت گذر لحظه‌ها را سنگین و سنگین‌تر می‌کنی؛ بگذار شب هم راه خودش را برود.» #محمود_دولت_‌آبادی @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
https://www.ted.com/talks/wendy_suzuki_the_brain_changing_benefits_of_exercise
اَميرعلى قِ
خداوند می فرماید: «اگر ذهن خود را روی من متمرکز نگاه داری، من تو را در آرامش کامل نگاه خواهم داشت.» دقت کنید که این راه رسیدن به آرامش کامل است. چگونه؟ افکارتان را تنها روی خداوند متمرکز نگاه دارید. به صداهایی که در ذهن تان در حال پخش هست توجه نکنید، افکاری مثل، ای کاش فرزندم سر به راه شود یا اگر از کارم اخراج شوم، چه بلایی بر سرم خواهد آمد؟ یا امکان ندارد که بتوانم از شر این بیماری خلاص شوم، نباید روزتان را با چنین افکاری سپری کنید. هنگامی که روی چنین افکاری متمرکز می شوید، ممکن نیست که به آرامش برسید. تمرکز کردن بر روی مشکلات، آنها را بهتر نخواهد کرد، بلکه به عکس آنها را بدتر خواهد نمود. بایستی کانون تمرکز خودتان را تغییر دهید. در طول روز این گونه فکر کنید که: «من در دستان قدرتمند خداوند هستم. تمام کائنات برای نیکی رساندن به من دست به دست هم داده اند. این مشکل خاص، برای من اتفاق نیفتاده است تا بماند، بلکه آمده است که بگذرد. مشکلات و سختی ها هر چقدر هم که بزرگ باشند، با این حال پروردگارم، من را از تمامی آنها به سلامت گذر خواهد داد.» این شیوه ی بهتر فکر کردن است. هنگامی این گونه تفکر کنید، آرامش عظیم تری خواهید داشت، شادی بیشتر و قدرتی برتر. #جول_اوستین @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
@Mentonix
اَميرعلى قِ
آنچه بیشتر مردم یا دست کم افراد ناموفق از آن بی خبرند این است که زندگی دقیقا به ما همان چیزی را می دهد که می خواهیم. هر چیزی که برایت پیش می آید، محصول اندیشه های توست. پس اگر می خواهی زندگیت را عوض کنی، باید از عوض کردن اندیشه هایت آغاز کنی. حکایت دۅلت و فرزانگی #مارک_فیشر @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
تنهایی خیلی با شکوه بنظرم یعنی احساس تنهایی. اگر بفهمیش و درکش کنی. تنهایی به تو امکان حضور در هر جایی را که بخواهی می‌دهد، با تخیل. ولی چقدر تو می‌توانی مطمئن باشی که در کنار یکی دیگر، این فرصت را به خودت بدهی که قدرت تخیل، یعنی این امنیت را برای خودت فراهم کنی یا دیگری برای تو فراهم کند یا تو برای دیگری فراهم کنی که قدرت تخیل را هر وقت بخواهیی به او فرصت بدهی آن را به حرکت بیاوری و هر جا می‌خواهی باشی. در تنهایی با هر آدمی می‌توانی گفت و گو کنی هر وقت دلت بخواهد. هر جوابی از جانب او می‌توانی به خودت بدهی. این امتیازاتی است که دارید. می‌توانی تنها به قاضی بروی و خوشحال برگردی. ولی چه جوری می‌توان با یک آدم دیگر این کار را بکنی؟ خیلی امتیاز دارد واقعا. فقط معنای آن نیست که آدم خودخواه است، خودپسند است، خودشیفتگی دارد، دیگران را قبول ندارد، هیچ کدام این‌ها نیست. من همه‌اش از یک طریق می‌گویم. هیچ کدام این‌ها قابل دفاع نیست. من در تنهایی آدم بهتری هستم. همان طور که درخت در تنهایی درخت‌تر است. بنظر من آدم در تنهایی آدم‌تره. آنجایی که آدم در جمع قرار می‌گیرد. جایی که آدم در جمع قرار می‌گیرد ناچار است که منافع جمع را حفظ بکند و وقتی که به منافع جمعی فکر بکنید ما ناچارا از آن خلوص خودمان جدا می‌شویم و ناچار هستیم که یک مقدار به منافع دیگران فکر کنیم و آدم از وقتی که موجود اجتماعی می‌شود خیلی چیزاها را به‌دست می‌آورد مسلما ولی خیلی از چیزها را هم از دست می‌دهد یکی هم همانی که به‌نظر من یک درخت در جنگل از دست می‌دهد. در جنگل درخت دیگر درخت نیست آدم در جمع آدم است ولی، ولی آدمی است که به منافع جمع فکر می‌کند. بنظرم می‌آید من خودم در تنهایی آدم بهتری هستم می‌دانم که من در تنهایی دلیلی برای دروغ گفتن ندارم و می‌دانید که چقدر شانس است و مهم‌تر از آن در جمع لزومی ندارد از منافع جمعی دفاع کنم که با من متفاوت هستند و ما نظر مشترک با یکدیگر نداریم. آنجاست که باز من می‌گویم خودم هستم. عباس کیارستمی @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
+ من زدم نه، چون عادت ندارم به خاطرات خودمو آدمها دست بزنم...
اَميرعلى قِ
https://www.ted.com/talks/mandy_len_catron_a_better_way_to_talk_about_love
اَميرعلى قِ
+ طوری که دیروز از خواب بیدار شدم :)
اَميرعلى قِ
زیبای من قبل از تو شعرهای من سخنی چون دیگر سخن‌ها بود از وقتی که تو را دوست می‌دارم شعرهایم زیباترین واژه‌هایی است که برای مردم می نویسم‌ شان #نزار_قربانی @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
#خدایا_شکرت چقدر تو هنرمندی
اَميرعلى قِ
طبق خواسته او، این نقل قول نیچه را بر سنگ مزارش حک کردند: چگونه ممکن است، کسانی که در نور روز زندگی می کنند عمق شب را درک کنند؟ به آواز باد گوش بسپار #هاروکی_موراکامی @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
https://www.ted.com/talks/david_brooks_should_you_live_for_your_resume_or_your_eulogy
اَميرعلى قِ
درگیری ذهنی برای آدمی که مهم نیست. این برایم یک تمرین است که هر بار دچار خود درگیری و تحلیل‌های بیهوده درباره‌ی کسی هستم، اول از خودم سؤال کنم: تو چقدر برای آن شخص مهمی؟ چه جایی در زندگی‌اش داری؟ تنش پیش‌آمده برای او هم مهم است؟ و می‌دانی ذهن چقدر باید انرژی صرف کند تا بتوانی در نهایت هم به این نتیجه برسی که آن شخص نمی‌تواند در جهان تو جایی داشته باشد، که حتی حضورش به واسطه شخصیتش نیست، که بودنش اتفاقی است تصادفی. برگرد و به‌جای تحلیل رفتارهایی که برآمده از هزار جور نیت ناخالصانه است، به اهمیت آدم‌هایی فکر کن که حتی در غیاب‌شان، دوستت دارند. و می‌دانی راه تشخيص آدم‌های مهم چیست؟ آدمی که بخواهد از تو، در ذهنش گذشته‌ای بسازد، که خاطره جمع کند با تو، که جزئیات تو را جوری برایت فاش کند که انگار در حضورش دوباره متولد شده‌ای، وجودت با وجودش بازتعریف می‌شود انگار. آدم‌های با کیفیتی که مهم است همیشه مهم بمانند. پس دست بردار از فکرهای بیهوده برای آدم‌های بیهوده. متن از کانال"در غیاب آبی‌ها" @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
إِلَهِی لا تَرُدَّ حَاجَتِی وَ لا تُخَیِّبْ طَمَعِی وَ لا تَقْطَعْ مِنْکَ رَجَائِی وَ أَمَلِی إِلَهِی لَوْ أَرَدْتَ هَوَانِی لَمْ تَهْدِنِی وَ لَوْ أَرَدْتَ فَضِیحَتِی لَمْ تُعَافِنِی إِلَهِی مَا أَظُنُّکَ تَرُدُّنِی فِی حَاجَهٍ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی طَلَبِهَا مِنْکَ إِلَهِی فَلَکَ الْحَمْدُ أَبَدا أَبَدا دَائِما سَرْمَدا یَزِیدُ وَ لا یَبِیدُ کَمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى إِلَهِی إِنْ أَخَذْتَنِی بِجُرْمِی أَخَذْتُکَ بِعَفْوِکَ وَ إِنْ أَخَذْتَنِی بِذُنُوبِی أَخَذْتُکَ بِمَغْفِرَتِکَ وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّی أُحِبُّکَ إِلَهِی إِنْ کَانَ صَغُرَ فِی جَنْبِ طَاعَتِکَ عَمَلِی فَقَدْ کَبُرَ فِی جَنْبِ رَجَائِکَ أَمَلِی إِلَهِی کَیْفَ أَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِکَ بِالْخَیْبَهِ مَحْرُوما وَ قَدْ کَانَ حُسْنُ ظَنِّی بِجُودِکَ أَنْ تَقْلِبَنِی بِالنَّجَاهِ مَرْحُوما إِلَهِی وَ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی شِرَّهِ السَّهْوِ عَنْکَ وَ أَبْلَیْتُ شَبَابِی فِی سَکْرَهِ التَّبَاعُدِ مِنْکَ إِلَهِی فَلَمْ أَسْتَیْقِظْ أَیَّامَ اغْتِرَارِی بِکَ وَ رُکُونِی إِلَى سَبِیلِ سَخَطِکَ. خدایا، حاجتم را برمگردان، و طمعم را قرین نومیدى مساز، و امید و آرزویم را از خود مبر. خدایا، اگر خواری ام را می خواستى، هدایتم نمی نمودى، و اگر رسوایی ام را خواسته‏ بودى عافیتم نمی بخشیدى، خدایا، این گمان را به تو ندارم که مرا در حاجتى که عمرم را در طلبش سپرى کرده ‏ام، از درگاهت بازگردانى. خدایا تو را سپاس، سپاسى ابدى و جاودانه، همیشگى و بی پایان، سپاسى که افزون شود و نابود نگردد، آنگونه که پسندى و خشنود گردى، خدایا اگر مرا بر جرمم‏ بگیرى، من نیز تو را به عفوت بگیرم، و اگر به گناهانم بنگرى، جز به آمرزشت ننگرم، و اگر مرا وارد دوزخ کنى، به اهل آن آگاهى دهم که تو را دوست دارم. خدایا اگر عملم در برابر طاعتت کوچک بوده، همانا از سر امید به تو آرزویم بزرگ است. خدایا چگونه از بارگاهت با نومیدى و محرومیت بازگردم، درحالی که خوش‏گمانی ‏ام‏ به بخشش وجودت این بوده که مرا نجات‏ یافته و بخشیده باز می گردانى، خدایا عمرم را در آزمندى غفلت از تو نابود ساختم، و جوانی ام را در مستى دورى از تو پیر نمودم. خدایا در روزگار غرور نسبت به تو، بیدار نشدم و گاه تمایلم‏ به سوى خشم تو آگاه نگشتم. #مناجات_شعبانیه
اَميرعلى قِ
علایمی که نشان می دهند شما برای رابطه عاطفی آماده نيستيد.اگر شما خواهان رابطه ی عاطفی هستید، به معنی این نیست که شما آمادگی ورود به رابطه را دارید. پس بهتر است از خود بپرسید؛ آیا من آماده ی یک رابطه هستم؟! مواردی که در ادامه آورده ام، به شما راهنمایی خواهد کرد که آیا شما آماده هستید يا خير!  ۱ - شما نمی توانید تعریفی از یک رابطه ی سالم داشته باشید. این به این معنی نیست که شما رابطه ی دیگران را می بینید و می خواهید مثلا رابطه ای مانند آن ها باشید. شما بایستی شناخت مناسبی از خود داشته باشید. تا بدانید با خود چه چیزی را وارد رابطه خواهید کرد. در صورتی که تعریفی نداشته باشید. رابطه به هر سمتی خواهد رفت و شما هم بی هدف پیش خواهید رفت. بعد به این نتیجه می رسید که اشتباه کرده اید و به خود و دیگری آسیب خواهید زد. پس تلاش کنید خود را بشناسید و سپس تعریفی از رابطه ی مناسب و سالم به صورت واقعی ترسیم کنید.  ۲ - شما هدفی و ماموریتی ندارید. بسیاری از روابط بدون هدف هستند. به عبارتی دو نفر در رابطه هستند ولی هیچ هدفی و یا ماموریتی را دنبال نمی کنند. هدف يعنى، چرا شما این جا هستيد و می خواهید چه بكنيد. ماموریت یعنی، برای آینده ی خود چه برنامه هایی دارید. بسیاری از افراد ابتدا وارد رابطه می شوند و سپس به دنبال هدف و ماموریت می گردند. این یک قمار با زندگی خود و دیگری است. پس هدف و ماموریت زندگی خود و سپس رابطه ی عاطفی را تعیین کنید. سپس به دنبال فردی باشید که هم سو با شما باشد.  ٣- شما مرز روانی ندارید. مرز روانی یعنی نحوه ی ارتباط و اتصال روانی با دیگری. مرز روانی سه نوع عمده دارد. مرز روانی سخت و محکم که فرد اجازه ی ورود و صمیمی شدن با دیگران را نمی دهد. مانند افراد کم و سخت گير. مرز روانی باز؛ که فرد شناختی از خود ندارد و در ارتباط به شکل دیگران تغيير فرم می دهد. مانند افرادی که نه نمی توانند بگویند و مهرطلب هستند. مرز روانی سالم؛ فرد هم شناختی از خود و مرزروانی خود دارد هم دیگری را به همین نحو می پذیرد. بنابراین به جای تداخل روانی، هر دو با داشتن مرزهای خود در کنار هم باقی می مانند.  ۴- شما احساس تنهایی دارید. احساس تنهایی عامل مخربی در ارتباط عاطفی است. با دیگران بودن به این معنا نیست که شما تنها نیستید. احساس تنهایی یعنی شما با خود اتصال کمی دارید. آیا شما خود را دوست دارید؟! آیا به دنبال رفع نیاز و خواسته های خود هستید؟! آیا با خود مانند یک دوست صمیمی برخورد می کنید؟! در صورتی که نتوانید احساس تنهایی را با خود حل کنید، دیگران نمی توانند برای شما کاری انجام دهند. بنابراین حتی در بهترین رابطه ی عاطفی هم این احساس را با خود خواهید داشت. پس تلاش کنید، خود را بیشتر دوست داشته باشید. و با خود ارتباطی صمیمانه برقرار کنید.  ۵- دیده شدن ، بهتر است از هرگز دیده نشدن. ممکن است شما در ارتباطاتی ورود می کنید که صرفا قدری توجه بگیرید و می ترسید روزی را بدون ارتباط بگذرانید. به نوعی به کم قانع می شوید چرا که خود را ارزشمند برای داشتن بهتر نمی دانید. در این شرایط بایستی عزت نفس خود را بالا ببرید. خود را بیشتر دوست داشته باشید. به خود پاداش بدهید تا ارزشمندی از دست رفته را به دست آورید. و خود را لایق بهترین ها بدانید.  ۶- شما اصلاح پذير نيستيد. بسیاری از افراد خود را باز و آماده برای تغییر می شناسند ولی عموما این گونه نیستند. تغییر پذیری و اصلاح پذیری بخش بسیار مهمی از رابطه است. ممکن است شما در دوره ی رمانتیک رابطه اصلاحاتی انجام دهید که خوب جلوه کنید ولی این تغییر و اصلاحات بایستی تبدیل به فرایندی ادامه دار در رابطه شوند. در غیر این صورت شما موقعیت های زود تغییر امروزی را می خواهید با تفکرات و باورهای قدیم تان منطبق کنید که می تواند برای شما و رابطه فشارزا و آسیب زننده باشید. پس همان طور که در کودکی آموزش پذير بوديد، بدانید، الان نیاز بیشتری به آن دارید. در آن کلاس ها به ما چیزهای زیاد و مفیدی یاد دادند ولی زندگی کردن را نیاموختند. رضا نوری @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
به من مى‌گفت: «چشم‌هاى تو مرا به اين روز انداخت. اين نگاهِ تو كارِ مرا به اينجا كشانده. تاب و تحمل نگاه‌هاى تو را نداشتم. نمى‌ديدى كه چشم بر زمين مى‌دوختم؟» به او گفتم: «در چشم‌هاى من دقيق‌تر نگاه كن! جز تو هيچ چيزى در آن نيست...» #بزرگ_علوى / چشمهايش @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
غم( كيفيت معمولى)
اَميرعلى قِ
دوست داشتنِ تو در من اینگونه‌ است که، هروقت سعی کرده‌ام فراموشت کنم بیشتر حواسم جمع تو شده، بیشتر عکسهایت را تماشا کرده‌ام، بیشتر از همیشه اعتراف کرده‌ام که هیچکس به اندازه‌ی تو خوب نیست و بیشتر از همیشه برایت نوشته‌ام. من از عهده‌ی هر کاری که اراده‌اش را کنم برمی‌آیم الا دوست نداشتنِ تو! الا ننوشتن از تو! الا سر کردن بدونِ تو! #مانگ_میرزایی @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
«یه آرزو کن» همیشه وقتی می خواستم چیزی رو آرزو کنم باید چشمامو می بستم... اما اصلا آرزو چیه؟ آرزو شاید ترکیب خواستن و امید باشه... شاید ساده ترین اتفاقات زندگی یک نفر، عجیب ترین آرزوهای یک نفر دیگه باشه... این یعنی خیلی از ما تو همین لحظه صاحب آرزوهای دیگران هستیم و برعکس آرزوهای ما صاحب دیگه ای داره. آرزو ها دست به دست می چرخه و شاید هیچوقت به دست صاحب‌ اصلیش نرسه... شاید خیلی از چیزایی که ما الان تو زندگیمون داریم یه روزی بزرگترین آرزوهامون بودن، این یعنی آرزو همیشه به دست آوردن چیزی نیست گاهی نگه داشتنشه... شاید هم گاهی احساسات زود گذر باعث آرزوهای اشتباهی بشن و وقتی برآورده شد تازه بفهمیم چی خواستیم... تازه پشیمون بشیم... حقیقت اینه که همیشه و هر لحظه میشه آرزو کرد... نباید منتظر شمع و کیک تولد بود... نباید حتما قاصدکی رو فوت کرد... لازم نیست مژه ای از چشمت بیوفته... من دیگه نمی خوام با چشم بسته آرزو کنم... دیگه کافیه ... با چشم باز آرزو می کنم که هر کسی صاحب آرزوی خودش باشه... حواس هیچکس از آرزوهایی که همین حالا تو زندگیشه پرت نشه... هیچ آدمی از آرزویی که کرده هیچوقت پشیمون نشه... حالا هر جا هستی «یه آرزو کن» حسين حائريان @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
باید با من حرف میزدی من محتاجِ یک جمله بودم؛ جمله ای از تو که مرا از آغوشِ زنجیرهای نَنوشتن، برَهاند... باید با من حرف میزدی تا چیزی مینوشتم؛ کلیدِ ادامه ی زندگی، در حنجره ی تو بود، در صدای تو... تویی که در من، من را گُم کرده بودی سید محمد مرکبیان @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
داستان یک عشق در قرنطینه! جالب بود @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
+ دلت نگیره این سیزده بدری :) درست میشه رفیق.
اَميرعلى قِ
+ #شما فرستادین :) #سیزده_به_در
اَميرعلى قِ
+ نبابا اکی ام، چرا باور نمیکنی؟ - چون همیشه با همین نبابا اکی ام من به آدما دروغ گفتم
اَميرعلى قِ
میوه‌ی بسیار، شاخه‌ی درخت را می‌شکند، شادی بسیار، قلب را. ترکمن می‌گوید: با نصف خنده‌ات بخند تا مجبور نشوی گریه کنی. با جامه‌ی‌ نو، چاروق نو نپوش. کمال، غصه می‌آورد! آتش بدون دود #نادر_ابراهیمی @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
+ نادر ابراهیمی چقدر معرکه ست.
اَميرعلى قِ
چگونه ممکن است که آدم ها هنگام بحث فقط در پی پیروزی باشند و به حقیقت اعتنا نکنند؟ شوپنهاور می گوید: به سادگی، این دنائت فطری بشری است. این امر نتیجه ی این واقعیت است که مردم پیش از سخن گفتن، فکر نمی کنند بلکه پرحرف و فریبکارند. آن ها به سرعت موضعی اختیار می کنند و از آن پس، فارغ از درستی و نادرستی آن موضع، صرفا به خاطر غرور و خودرأیی به آن می چسبند. نخوت همیشه بر حقیقت غالب است! #هنر_همیشه_بر_حق_بودن #آرتور_شوپنهاور @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
#خدایا_شکرت اینجا بیشتر از هفتاد هزار رفیق بهم دادی
اَميرعلى قِ
عشق بهایی دارد که همواره باید بپردازیم، و تنهایی بخشی از این بهاست. همه ما که دل در گرو مهر کس یا کسانی داریم، وقتی دیگر آن کسی یا کسان نیستند ، چه جسماً تنهامان گذاشته باشند چه از نظر روحی و عاطفی، احساس تنهایی میکنیم. البته می توانیم خودمان را از چنین گزندی در امان نگه داریم _بدین ترتیب که هیچ پیوند عاطفی نزدیکی با هیچکس بر قرار نکنیم_ اما حاصل آن یک جور احساس تنهایی اساسی تر و عمیق تر است. #فلسفه_تنهایی #لارس_اسونسن ‏@Amiralichannel
اَميرعلى قِ
این مردم خوشبختی را نمی‌خواهند؛ می‌خواهند زندگی کنند. شارل گفت: زندگی کردن یعنی چه؟ سری تکان داد و گفت: این زندگی چیزی نیست. دیوانگی است که انسان بخواهد بر دنیایی که هیچ چیز نیست مسلط شود! لحظه‌هایی هست که آتشی در دلشان می‌گدازد؛ و همین را زندگی کردن می‌نامند. همه می میرند سیمون دوبوار @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
کاش من و تو دو جلد از یک رمان عاشقانه بودیم.. تنگ در آغوش هم خوابیده در قفسه های کتابخانه ای روستایی گاهی تو را گاهی مرا تنها به سبب تشدید دلتنگی هایمان به امانت می بردند.. #عباس_معروفی @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
#خدایا_شکرت برای وجود همه ی موزیسین ها بس که زندگی زیباست با موسیقی
اَميرعلى قِ
هیچ جنگی وجود ندارد که به همه‌ی جنگ‌ها خاتمه بدهد. جنگ در درون جنگ رشد می‌کند. جنگ، خون با خشونت ریخته را لیس می‌زند و از تن مجروحان تغذیه می‌کند . هستی جنگ کامل و خودکفاست. باید این نکته را بدانی. #کافکا_در_کرانه #هاروکی_موراکامی @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
یکی از علل اختلاف و بداخلاقی در خانواده این است که برای هیچ یک از افراد آن حق تنها ماندن و با خود خلوت کردن را محترم نمی دانیم. اگر ما به هر یک از افراد خانواده حق بدهیم که در بیست و چهار ساعت لااقل یک ساعت با خود باشند و تنها هر چه می خواهند بکنند، اصولا این کار خود تمهیدی برای تسویه امور و حل مشکلاتی خواهد بود که غالبا باعث بداخلاقی و کدورت افراد خانواده است. آیین کامیابی #دیل_کارنگی @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
+ یادش به خیر
اَميرعلى قِ
فراخوان داستان‌نویسی انتشارات ۳۶۰درجه "سال ..." سالی که گذشت مملو از اتفاقات بود می‌خوایم این اتفاقات رو برای ثبت در تاریخ بنویسیم. شرایط: - موضوع اختیاری است -داستان کوتاه -سبک آزاد -مربوط به سال گذشته - کمتر از۷۰۰کلمه نباشد. -در نرم افزارword تایپ شود -نام و نام خانوادگی و شماره تماس ذکر شود. - مهلت ارسال تا ۱۵ اردیبهشت -ارسال به تلگرام انتشارات @ pub360 -داستانهای منتخب تحت عنوان کتابی چاپ میشود . -به آثار منتخب حق التالیف و هدایایی از انتشارات تعلق می گیرد. @pub360
اَميرعلى قِ
+ فرصت خیلی خوب برای کسانی که به نویسندگی علاقه دارن 🍃
اَميرعلى قِ
اگر شما به تکرار باورهای منفی و نامطلوب درباره‌ی خودتان ادامه دهید، دیگران نیز همان چیزها را در مورد شما باور می‌کنند. چرا که می‌گویند هر آدمی خودش را بهتر از هر کس دیگر می‌شناسد. پس دیگران باور می‌کنند که شما همان چیزی هستید که خودتان می‌گویید. آدمهای سمی #لیلیان_گلاس @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
اگر ندانیم که می میریم طعم زنده بودن را نمی توانیم بچشیم و بدون دریافت شگفتی شگرف زندگی، تصور مرگ نیز ناممکن است. روزی که پزشک به مادربزرگش خبر داد که بیماری اش لاعلاج است چیزی بدین مضمون بر زبان آورد‌‌: « تا این لحظه نفهمیده بودم، زندگی چه زیباست» تاثر آور نیست که آدم باید بیمار شود تا بفهمد زنده بودن چه نعمتی است؟ دنیای سوفی #یوستین_گوردر @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
https://www.ted.com/talks/robert_gupta_between_music_and_medicine
اَميرعلى قِ
#خدایا_شکرت برای وجود بنده های قشنگت برای همه اونها که مثل خودتن برای همه ی اونها که رنگ تو ان صدای تو ان دست نوازش تو ان
اَميرعلى قِ
+ برای یک روز بارونی 🌱
اَميرعلى قِ
https://www.ted.com/talks/stefana_broadbent_how_the_internet_enables_intimacy
اَميرعلى قِ
تا وقتی که چیزی به نام زمان وجود دارد، هرکسی بالاخره، آسیب خواهد دید و به چیز دیگری تبدیل خواهد شد. این همیشه اتفاق می افتد، دیرتر یا زودتر. اما حتی اگر این اتفاق بیفتد، آدم باید جایی داشته باشد که بتواند رد پای خودش را بگیرد و به آن برگردد، جایی که ارزش برگشتن را داشته باشد.. هاروکی موراکامی @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
#خدایا_شکرت برای همه وقت ها که گریه کردم و خالی شدم بعدش همین که گریه رو کنار خندیدن هام خلق کردی
اَميرعلى قِ
عزیز خوب من! تو هرگز دیر مکن! حوادث اما اگر دیر کردند، چاره‌ای نیست ... صبور باش! یار! نمی‌شود عمری نشست و حسرت خورد که: «ای کاش این واقعه زودتر اتفاق افتاده بود، و آن حادثه، قدری پیش از آن، و آن یار كه می‌طلبیدم، زودتر به دیدارم می‌آمد و این مال، که حال به من تعلق گرفته است، پارسال می‌گرفت.» نمی‌شود یارا! اینها که حسرت خوردنی‌ست ابلهانه و باطل، حق آدمیان کم‌عقل است. باید دوید، رسید، حادثه‌ای دیر را در آغوش کشید و گفت: دیر آمدی ای نگار سرمست زودت ندهیم دامن از دست تو هرگز دیر مکن یارا! بگذار که حوادث دیر کنند. اگر که ناگزیر، دیر کردنی هستند ، تو هیچ راهی را به سوی رسیدن نبند؛ بگذار که راه‌بندان، اگر بیرون اراده‌ی توست، کار خودش را بكند. آنگاه تو بشتاب و بگو: اگر من خطا کرده بودم، هرگز نرسیدن بسیار خوب‌تر از کمی دیر رسیدن بود، اما حال، دیر رسیدن، بهتر از هرگز نرسیدن است؛ چرا که تاخیر، خارج از اراده‌ی من و تو بوده است...! @Ssaarraaee
اَميرعلى قِ
روان‌شناسی اجتماعی یه موضوعی رو مطرح می‌کنه تحت عنوان «شباهت و کشش جاذبه»، که تو یک قسمتی از این بحث اشاره می‌کنه به این‌که ما انسان‌ها گاهی اوقات انقدر از شباهتِ بین خودمون و کسی که دوستش داریم مطمئنیم، که فرض می‌کنیم نگرش هامون به دنیا قاعدتا باید مشابه باشه. ارونسون توی کتاب روانشناسی اجتماعی‌ش گفته: «در شرایط یکسان، ما افرادی را که نگرش های مشابهی با ما دارند دوست داریم، و اگر کسی را دوست داشته باشیم؛ نگرش هایی را به او نسبت می‌دهیم که با نگرش های ما مشابهند.» -از رشته‌ی من، #جامعه‌شناسی @chizhaeihast
اَميرعلى قِ
تو خیابون بهار قدم می زدم که دیدم یک نفر فکر غذای پرنده هاست. رد شدم اما یکم اون طرف تر ایستادم. فکر کردم طول میکشه تا پرنده ها بیان اما نگو که پرنده ها هم منتظر بودن اون آقا بیاد... @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
+ تو که همه رو بخشیدی خودتم ببخش - سخته، تو خودت میتونی؟ + هنوز نه
اَميرعلى قِ
دلم پیش توست و امروز بیشتر از همیشه حاضرم بهترین داشته‌هایم را بدهم تا بتوانم تو را با تمام غمم ببوسم. بیشتر از هر چیز دلم می‌خواست می‌توانستم تمام روحم را در چشمانم بگذارم و تا ابد، هنگام مرگم، به تو نگاه کنم. نامه‌های عاشقانه آلبر کامو و ماریا کاسارس @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
امید دارم با هم یک سفر طولانی برویم... جایی که در آن خورشید، پرتوهایش را تمام و کمال می پروراند و ستارگان چشمک زنان به استقبالمان می آیند. آنجا که تمام نشانه ها را از چشمان هم می گیریم و گندم ها، دلتنگی ها را؛ تیرگی هارا؛ و ظلمت زمانه را درو می کنند... آنجا که مرگ بر پرنده های آشیانه ساز تاثیری ندارد و آسمان آبی ترین است و قاضی ها منصفانه ترین. آنجا که آدم آدمیزاد است و تنهایی ها کوتاه و دل هایمان پسندیده ترین است. دستانمان برای یاری رساندن خالی از تردید است. کودکانمان در دستی بادبادک ها را رها می کنند و در دستی دیگر گنجشکان را میزبان دانه ها کرده اند... #وفا_فرجامیان @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
#خدایا_شکرت راست گفتی که از رگ گردن نزدیکتری...
اَميرعلى قِ
https://www.ted.com/talks/mandy_len_catron_falling_in_love_is_the_easy_part
اَميرعلى قِ
به گمانم ما موسیقی و عطر را اصلاً برای این دوست داریم که فضاهای قبلی زندگی‌مان را تداعی می‌کنند. این هم راهی است برای این‌که با مرگِ لحظه بجنگیم و آن را به زندگی بازگردانیم و سایه‌ها و بازتاب‌هایش را زنده کنیم، هرچند موقت. |#غادة_السمان @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
همه‌ی حرفهای توی دلم فقط اینها که با تو گفتم نیست گاه چندین هزار جمله هنوز همه حرفهای آدم نیست کاش ابری به وسعت دریا آسمان را به حرف می‌آورد تا ببینی که پشت این همه کوه سیل‌های نگفتنی کم نیست...
اَميرعلى قِ
+ چقدر خوبه 👍🏼
اَميرعلى قِ
دیدی بعضی شعر ها هیچوقت از یادت نمیره؟ من از ۱۸ سالگی یک شعر رو یادم نرفت یک لالایی که یک شب یک نفر برام فرستاد @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
+ برای نصف آدمها فقط یک روز، یک روز میگذره... برای بعضی انقدر سریع مثل چند ساعت برای بعضی انقدر سخت، مثل یک ماه...
اَميرعلى قِ
عشق دکانی است.... که مغازه دارش سالهاست مرده است و تو غمناک تکه نانی برابر چشم او می دزدی من سال هاست کودک این مغازه دارم #شمس_لنگرودی @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
+ بهش پیغام بده بگو از قشنگی های زندگیم صورت توئه
اَميرعلى قِ
فکر به این موجودات که تمام عمرشون رو قرنطینه بودن...
اَميرعلى قِ
+ از جواب های قشنگ یک مادر...
اَميرعلى قِ
قرنطینه هیچ‌چیز اگر نداشت، سخت‌ترین مهارت دنیا را یادمان داد؛ مواجهه با خود و کنار آمدن با همهٔ نقص‌هایمان. حالا این‌که چقدر اهل پذیرش نقص‌هایمان باشیم و چطور از پسِ همهٔ این‌ها برمی‌آییم، در روزهای بعد از این تنهایی‌ها و تنهاشدن با خود مشخص می‌شود. همهٔ این‌ها را نوشتم تا بگویم من دیروز متوجه یکی از رفتارهای عجیبم شدم که برایم حکم یک رفتار ذهنی را دارد که شبیه مکانیسم دفاعی است. جزئی‌تر اگر بخواهم بگویم این‌طور است: گاهی بی‌دلیل و بدون بهانه از فرد خاصی فاصله می‌گیرم که دلیلش نه رفتار ناراحت‌کننده از جانب اوست، نه کدورت و یا ناراحتی. دلیلش فقط این است که او در لحظه‌ای، خودآگاه یا ناخودآگاه، مستقیم یا غیرمستقیم، من را متوجه یکی از زوایای روحی‌ام کرده که از قضا نوعی ضعف محسوب می‌شود. فرار کردن من از آن آدم یا شاید فاصله‌گرفتن هم تقریبا ناخودآگاه و بدون هیچ استدلالی خاص و یا تصمیمی گرفته‌شده اتفاق می‌افتد. انگار که دلیل فرارکردن یا فاصله گرفتنم به این خاطر است که خیال می‌کنم او هم مثل خودم در آن لحظه متوجه آن ضعف شده و ممکن است برایم متأسف شود. من طاقت رویارویی با آن ضعف را دارم، اما انگار دلم می‌خواد با فاصله گرفتن نشان بدهم، اشکال ندارد خودم بدانم کجای کارم می‌لنگد، اما دوست ندارم، تو که آدمِ عزیزی برای من هستی، این را بدانی. همهٔ این‌ها در حد فرضیه و ساختن استدلال است که نمی‌دانم چقدر از آن درست و چقدرش مهمل و مزخرف است. و در آخر... چرا آدم این‌همه سخت می‌تواند خودش را و کشف جدید دربارهٔ خودش را بنویسید. خلاصه که جانم بالا آمده و هنوز نمی‌دانم درست‌وحسابی از کشف جدید خودم نوشته‌ام یا نه. "فاطمه بهروزفخر" @cafeparagraph_mag
اَميرعلى قِ
زمانی که خداحافظی را با تو شروع کردم، به رابطه هایی دیگر سلام کردم. زمانی که از تو ناامید شدم، به آدمهای دیگری امیدوار شدم. به آدمهایی که مرا می دیدند و هر از گاهی حالم را میپرسیدند. آدمهایی که با بی تفاوتی مرا در انتظاری سخت جا نمی‌گذاشتند. آدمهایی که برای تولدم لازم نبود کسی به آنها یادآوری کند و به زور لبخند بزنند و بگویند " آرزو کن!" آن زمانها آرزویم تو بودی و اکنون آرزویم خودم هستم! آن روزها همه چیز به تو ختم میشد. چه روزهای غم انگیزی. خوشحالم که آن روزها تمام شده است. تو نیستی و من هنوز در امتدادِ خداحافظی‌ام. و راضی‌ام. از نبودنت و از بودنم! از اینکه تصمیم گرفتم برای بی تفاوتی تو تلاش نکنم. از اینکه در نهایت تصمیم گرفتم خداحافظی را شروع کنم. موفق نشده‌ام کامل خداحافظی کنم. تصویرت هنوز همراهم هست. در تصویرت میخندی و سیگار میکشی و مهمتر از همه مرا میبینی. در تصویرت نگاه میکنی. نگاهی نافذ و گیرا!  اما این فقط یک تصویر است. و من قبول کرده ام که تصویر تو هرگز شبیه به خودت نبوده و نخواهد بود. تصویری که من از تو دارم، با حقیقتِ تو بسیار تفاوت دارد. و شبی که پذیرفتم تو با تصویرت فرق داری شب عجیبی بود. آن شب تنهاترین و بی پناه ترین آدمِ روی زمین بودم! آن شب فکر میکردم "میمیرم"! ایمان داشتم که دیگر نمیتوانم در دنیا دوام بیاورم. اما شبهای زیادی گذشت! و من زنده ماندم! و تو همچنان بی تفاوت!  به نظر میرسد قرار نیست بدونِ حضورِ تو بمیرم. اگر قرار بود بمیرم تا به حال مرده بودم! و به نظر میرسد قرار هم نیست چیزی تغییر کند. تو بی تفاوت ترین آدمِ زندگیِ من از کودکی ام تا به اکنون بوده ای، هستی و خواهی بود. راضی ام. از خودم و از تصمیم هایم. از اینکه جایی تلاش برای به دست آوردنت را متوقف کردم و اجازه دادم زندگی فرصت های دیگری را نشانم دهد. فقط گاهی که دلم تنگ میشود به ستاره ها نگاه میکنم و برایت آرزوهای خوب میکنم و با خودم فکر میکنم که چقدر حتی بی تفاوتی‌ات را دوست داشتم! به خاطر تمام روزهایی که نبودی و ندیدی ممنونم و به خاطر بزرگترین درسی که به من دادی همیشه سپاس گزارت خواهم بود؛ اینکه نخواهم مُرد اگر رابطه ای تمام شود. #پونه_مقیمی @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
من نمی دانستم معنی هرگز را.. تو چرا بازنگشتی دیگر؟ #هوشنگ_ابتهاج @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
گاهی خیال میکنم از من بریده ای بهتر ز من برای دلت برگزیده ای از خود سوال میکنم آیا چه کرده ام در فکر فرو می روم از من چه دیده ای فرصت نمیدهی که کمی درد دل کنم گویا از این نمونه مکرر شنیده ای از من عبور میکنی و دم نمیزنی تنها دلم خوش است که شاید ندیده ای یک روز می رسد که در آغوش گیرمت هرگز بعید نیست، خدا را چه دیده ای! (قیصر امین پور) @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
میخواهم با کسی بروم که من دوستش میدارم نمیخواهم هزینه‌ی این همراه شدن را حساب و کتاب کنم، حتی نمیخواهم بدانم دوستم دارد یا نە! فقط میخواهم با آن کسی بروم که دوستش دارم... #برتولت_برشت @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
روستایی در جنوب خراسان هست به نام نشتیفان! روایتی هست که میگه نشتیفان مختصر شده‌ی کلمات نیش و طوفانه. سرزمین باد‌های تند و عقرب‌های سمی و البته دوتار و مقام‌هایی پر سوز و پر گداز! توفان های این روستا از خودش آسیاب‌هایی رو به جا گذاشته که بیشتر از هزار و هفتصد سال قدمت دارن. آسباد‌های نشتیفان. من نه کاری با نیش دارم و نه توفان و نه دوتار و نه حتی آسباد‌ها! قصه‌ی من قصه‌ی پیرمردیه که مسئول این آسبادها بود. اولین بار که ما رو دید و چشمش به دوربین افتاد از من پرسید:«سی کن ، تو عکس میندازی؟» گفتم:«بله.» اومد سمتمون و دست دوستم رو گرفت و با خودش کشان کشان برد! کنار یکی از آسباد ها وایستاد و به محمد دستور داد که ژست بگیره:« تو ایجا وایستا.» و به من دستور داد عکس بگیرم:«تو بیگیر» اینطوری به ما فهموند که رییس کیه و حتی اگر‌ خفنترین دوربین دنیا هم دستت باشه اینجا فقط یک نفر میدونه چجوری میشه یک عکس خوب انداخت! برامون از این گفت که این آسباد ها رو سال‌هاست میشناسه و آسیاب کردن گندم با این آسباد‌ها فقط و فقط کار خودشه! برامون از قصه‌های پیامبر و معجزاتشون گفت و آخر رو کرد به من گفت:«ببین صاحب این آسیابا همین پیر مرده و بعد از مو هم یک خانومیه از ایتالیاییه!» برق از سرم پرید و پرسیدم:«یک خانوم ایتالیایی؟» شنیدی میگن عشق پیری گر بجنبد سر به رسوایی زند؟ کاشف به عمل اومد که سال گذشته یک خانوم توریست ایتالیایی از منطقه دیدن میکردن و حاج آقا دامن از کف میده و عاشق میشه! همونطور که به ما دستور عکاسی داده بود به خانوم ایتالیایی هم دستور گفتن شهادتین رو داده بود و معتقد بود خانوم ایتالیایی رو مسلمان هم کرده! در قبال این عشق قول آسبادهای میراث فرهنگی رو به خانوم ایتالیایی داده بود! با خودم فکر کردم عجب وصلتی بشه این وصلت! برج پیزا از تو ... آسبادهای نشتیفان از من! سهیل سرگلزایی @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
غم به شما عمق می‌دهد و شادی ارتفاع غم ریشه‌هایتان را گسترده می‌کند و شادی شاخه‌هایتان را شادی مثل درختی است که به سمت آسمان می‌رود، و غم مانند ریشه‌هایی که تا بطن زمین پایین می‌روند. هر دو مورد نیازند، و هرچه درختی بلندتر شود، هم‌زمان ریشه‌هایش عمیق‌تر می‌شوند. #اوشو @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
چرا ما محکوم به تنهایی هستیم؟ #حتما_ببین @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
ویرانه‌ای‌ست این جهان. عمر کفاف نمی‌دهد که آباد کنیم. و غیرت، رخصت نمی‌دهد که رها کنیم. اینگونه رها کردن نشانه‌ی رذالت، پس آبادسازی یک گوشه‌ی گُم جهان به دست ما، آبادسازی کل عالم است به دست همگان. مردی در تبعید ابدی #نادر_ابراهیمی @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
فکر می‌کنم خوش‌بختی داشتن همه چیز نیست. خوش‌بختی داشتن تنها یک احساس است، احساس خوش‌بختی. خوش‌بختی یعنی آدم توانایی این را داشته باشد که آن چه را که دارد ببیند. من این توانایی را دارم. راستش آن قدر آن چیزهایی که دارم زیاد است که دیدنشان خیلی سخت نیست، اما همیشه به خاطرسپردنشان دشوار است. من نباید هیچ وقت احساس خوش‌بخت بودن را فراموش کنم. دلتنگی و دوری و اندوه و ترس همیشه هست و بودن این‌ها هیچ وقت معنای بدبختی نمی‌دهد. چرا که خوش‌بختی به معنی از هیچ چیزی نترسیدن نیست، به معنای هیچ وقت غمگین نبودن نیست، به معنای همیشه ور دل دوستان بودن و تنها نشدن نیست. خوش‌بختی تنها درک حس خوش‌بخت بودن است. خوش‌بختی یک شی‌ء نیست که بگذاری‌اش توی جیبت یا لب طاقچه که هر وقت خواستی نگاهش کنی. خوش‌بختی یک احساس است که وقتی درکش کنی هست و وقتی فراموشش کنی، دیگر نیست. حالا هر جا و با هر کسی که باشی... وبلاگ دویدن در تاریکی @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
+ چقدر من قرآن خوندن این دو نفر رو دوست دارم @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
اهنگ را بالا پايين ميكنم امروز اصلا حال خوشي ندارم دنبال يك موسيقي مي گردم كه مرا از اين حال خارج كند تا انرژي بگيرم و بدوم تلاشم نتيجه اي ندارد سلانه سلانه دور استخر راه مي روم نفسم تنگ است هوا ابريست دو تا مرغابي توي استخر دارند نان هايي كه دختركي به سمتشان پرتاب ميكند را در هوا مي گيرند از كنار بوته اقاقيا كه رد مي شوم عطر سحرانگيزش نفسم را تازه مي كند استخر را دور ميزنم و از پله ها بالا مي روم سه پسر و يك دختر روي نيمكت سياه نشسته اند ، سيگار دود ميكنند و صحبت مي كنند صداي اهنگ را زياد ميكنم و از مقابل نگاه هاي خيره شان مي گذرم هنوز نمي توانم تند راه بروم فكر ميكنم نكند بهتر است برگردم ساعتم را نگاه ميكنم،تازه يك ربع شده كه شروع كرده ام من بايد راه بروم ،بدوم و نفس بكشم بازهم توي گوشي ام مي گردم امروز روز من نيست حالم با دويدن و گوش دادن موسيقي خوب نمي شود ولي ادامه ميدهم دخترك همراه پدرش هنوز دارد به مرغابي ها غذا مي دهد دختري روي سكوهاي كنار باغچه ها راه مي رود و با خودش چيزي زمزمه مي كند مادر و پسركي امده اند تا بدوند دو دختر سيگار به دست در حالي كه شال هايشان روي گردنشان افتاده سگشان را توي پارك مي گردانند روي نيمكت كنار استخر جواني نشسته و با تلفن همراهش حرف ميزند و مي خندد انگار تازه از محل كار امده سر و وضعش نه انقدر نا مرتب است و نه انقدر بهم ريخته،كفشهايش عجيب خاكي هستند و انگار كفش ايمني باشند دختر و پسري دور از همهمه ادمهاي دور استخر و امد و رفت سگها و گربه ها و ماهي ها و مرغابي در آغوش يكديگر همديگر را مي بوسند دختر لباس ورزشي به تن دارد و دورتادور لاله هاي دو گوشش گوشواره چسبانده نيمكت بعدي خالي است همان جا كه اقاقي دارد كمي اهسته تر مي روم تا نفسم از عطر ناب خوشه هاي بنفش ان تازه شود من مي روم و مي روم ادمها مي ايند و مي روند و هركس شيوه اي براي بهتر كردن حالش انتخاب كرده است بعضي فقط به اندازه دود كردن نخي سيگار بعضي به اندازه سير كردن شكم چند مرغابي برخي براي گرفتن عكس با جوانه ها و گلهاي پارك عده اي براي راه بردن حيوانات خانگي شان در فضاي باز و من هنوز دارم راه مي روم راه مي روم تا حالم خوب شود هركس اينجا مي ايد شيوه اي براي بهتر كردن حالش دارد و تنها شيوه بهبود حال من راه رفتن و گوش دادن به موسيقي مورد علاقه توست #مادام_اسپرسو @madamespresso
اَميرعلى قِ
ترس از تغییر، ترس از خطر کردن، ترس از مسخره شدن، ترس از اینکه دیگران فکر کنند هدف‌ها و رویاهای تو اشتباه است... همه اینها دشمنان تغییر و دگرگونی و رسیدن به هدف‌ها هستند. ولی حتی دشمنان هم دشمنانی دارند؛ دشمن ترس، شجاعت است. شجاعت، نداشتن ترس نیست؛ شجاعت یعنی اینکه با وجود داشتن ترس، دست به عمل بزنی. پینگ #استوارت_ایوری_گلد @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
تنها انسان عاشق است كه از احوال ديگری باخبر می‌شود؛ با او همدلی می‌كند، به درون كشتی ديگری می‌رود و اگر طنابی سست شده است، آن را محكم می‌كند و اگر شكستگی‌ پيش آمده است به اصلاح آن می‌كوشد. آن كس كه عاشق نيست خبری جز از خويشتن ندارد و یقیناً خويشتن را نيز درست نمی‌شناسد. #حسین_الهی_قمشه‌ای طرح از فاتح رضایی @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
حکایت زندگی خیلی از ماها @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
درحالی‌که روزمان را سپری می‌کنیم باید به تناوب درنگ کنیم و درباره‌ی این حقیقت تامل کنیم که ما همیشه زنده نخواهیم بود و از این رو ممکن است امروز آخرین روز از زندگی‌مان باشد. چنین تاملی به جای آن که ما را به لذت‌گرایی سوق دهد، برآن می‌دارد که قدردان فرصت زندگی باشیم و از این که زنده‌ایم و می‌توانیم امروزمان را با فعالیت پر کنیم به وجد آییم. این امر ما را برآن می‌دارد که از هدر دادن روزهای‌مان اجتناب کنیم. به‌عبارت دیگر وقتی که کسانی اندرزمان می‌دهند که هر روز را چنان زندگی کنیم که گویی آخرین روز است، هدف‌شان تغییر فعالیت‌های روزانه‌ی ما نیست بلکه تغییر حالت ذهن‌مان در هنگام انجام دادن آن فعالیت‌هاست. خصوصاً به این معنی نیست که می‌خواهند ما را از تفکر و برنامه‌ریزی برای فردا باز دارند، بلکه از ما می‌خواهند همچنان که درباره‌ی فردا فکر می‌کنیم و برای آن برنامه‌ریزی می‌کنیم، قدر امروز را نیز بدانیم. #ویلیام_بی_اروین @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
+ عکس‌ از افرا افراسیابی
اَميرعلى قِ
تازه تازه ياد گرفته ام كه به كسي براي حضورش در زندگي ام باج ندهم خيلي طول كشيد كه ياد بگيرم چگونه خودم باشم زمان زيادي برد تا با خودم كنار بيايم كه لازم نيست همه را راضي نگه دارم نبايد براي اشتباهي كه نكرده ام شرمنده باشم زمان زيادي را صرف كردم تا به ناخوداگاهم ياد بدهم كه من همينجور كه هستم ارزشمندم الان مي دانم كه گران قيمت ترين چيزي كه دارم خودم هستم با خودم مهربانتر شده ام مهم نيست كسي مرا مي خواهد يا نمي خواهد ولي ان كس كه مرا مي خواهد بي ترديد خود نيز مهم و ارزشمند است دور كسي حصار نمي كشم كه كنارم بماند كسي كه قصدش رفتن باشد بالاخره راهي براي رفتن پيدا مي كند ادمها اصولا قدر چيزي كه راحت به دست بياورند را نمي دانند پس دور خودم حصار مي كشم و انقدر به تعداد حصارها اضافه ميكنم كه فقط ان كسي كه واقعا ارزش مرا بداند انگيزه عبور از اين همه مانع را داشته باشد #مادام_اسپرسو @madamespresso