from
stringclasses
23 values
text
stringlengths
3
4.12k
اَميرعلى قِ
@Mentonix |Instrumental| 👌
اَميرعلى قِ
+ چای می نوشد و فکر میکند
اَميرعلى قِ
زنى ديدم پسرش مرد، برخاست چشمش را بست و او را پوشاند و گفت جزع و گريه چه فائده دارد آنچه را پدرت چشيد تو هم چشيدى و مادرت بعد از تو خواهد چشيد، بزرگترين راحتها براى انسان خواب است و خواب برادر مرگ است چه فرق میكند در رختخواب بخوابى يا جاى ديگر، اگر اهل بهشت باشى مرگ بحال تو ضرر ندارد و اگر اهل نارى زندگى بحال تو فايده ندارد، اگر مرگ بهترين چيزها نبود خداوند پيغمبر خود را نمى‏ ميراند و ابليس را زنده نمى‏ گذاشت. هزار و يك نكته ، نكته 976 علامه حسن زاده آملی @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
+ من و بابا، پنجم اردیبهشت ۹۸ نمایشگاه کتاب
اَميرعلى قِ
تغذیه در ماه مبارک رمضان و پیشگیری از بیماری کووید 19 @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
ماه رمضون برای من همیشه حس عجیبی داره. انگار که هیچی عوض نشده باشه. حس اون دختربچه‌‌ای رو می‌ده بهم که از خواب پا می‌شد و سایه‌ی مامان باباش و روی دیوار روبرو می‌دید و می‌فهمید که توی آشپزخونه نشستن دور سفره و دارن سحری می‌خورن.. دختربچه ای که اگر خیلی خوابالو نبود و خیال پردازیش با سایه ها تموم می‌شد، پامیشد و با یه پتو دورش می‌رفت باهاشون غذا می‌خورد. این صدا، این «الهم اني اسئلك...» می‌پیچه توی سرم و منو پرت می‌کنه به سال‌ها پیش، انگار که داری زمان رو به عقب برمی‌گردونی و دو دوره از زندگیت و به‌طور همزمان تجربه می‌کنی. - روزنوشت‌ های #زهره_احمدی @chizhaeihast
اَميرعلى قِ
روزه كه ميگيري فقط شكمت را خالي نگه ندار فكرت را نگاهت را زبانت را تمام اجزاي وجودت را وادار به خودداري كن پارسايي فقط به نخوردن نيست به شكم تهي نيست كه اگر اينجور بود خمره ي خالي پرهيزگارترين بود فكرهاي شيطاني كينه ها بدخواهي ها حسادت ها حسرت ها بغض ها تهمت ها زخم زبان ها همه و همه را ازتك تك اجزايت بشوي تا از نردبام آسمان بالا بروي #مادام_اسپرسو @madamespresso
اَميرعلى قِ
+ قبول باشه روزه ی امروزت رفیق جان... وسط دعاهات؛ امیرعلی یادت نره
اَميرعلى قِ
چشم‌هایت را ببند. فرصت زیاد است و مسیر ما هم که طولانی. اصلا خدا زیاد کند این فکر و خیال هارا. به خیر می‌گذرد جانم، با تو همه چیز به خیر می‌گذرد. اشک هایت را پاک کن، دستت را به من بده؛ وقت خواب است، باران را گفته ام تاصبح بی امان برایت ببارد. فردا هزار و یک حرف داریم، هزار و یک کار، و هزار و یک قصه. #زهره_احمدی @chizhaeihast
اَميرعلى قِ
‏در زبان چینی به خاطر خاصیت هم-آوایی اجزای تشکیل دهنده واژه، برخی واژه ها را می توان با عدد نشان داد. مثلا، تلفظ ۵ شبیه لغت «من» است و ۲ شبیه دوست دارم، و صفر شبیه تو را؛ پس ۵۲۰ میشود دوستت دارم؛ به همین صورت ۵۳۰ میشود دلم هوایت را کرده، و ۸۸ میشود خداحافظ، و ۷۷۰ میشود می بوسمت. × Ghazi Nourollah Shoushtari × @OfficialPersianTwitter
اَميرعلى قِ
شادروان پدرم با هر دو دست مي توانست بنويسد، مي گفت آن زمان ها اگر كسي چپ دست بود خيلي اذيتش مي كردند،در مدرسه و جاهاي ديگر چپ دستي از ديد عوام يك ناهنجاري محسوب ميشد.مي گفت دست چپش را مي بستند و مجبورش مي كردند تا با دست راست بنويسد،اما هر زمان كه كسي نبوده تا اورا موقع نوشتن ببيند با دست چپش مي نوشته،همين كه اطرافيانش نمي توانستند اورا همانطور كه بود بپذيرند بر توانايي هايش افزوده بود،سواي آزار و اذيتي كه در كودكي تحمل كرده بود،نتيجه كار، قدرت بيشتر و تواناتر شدنش بود.رنج كشيده بود،حتما خودش هم ناراحت بوده كه چرا با دست چپش كارها را راحتتر انجام مي دهد و بقيه از اين موضوع ناراحتند،اما متفاوت بودنش و رنجي كه از اطرافيان از اين تفاوت به او تحميل كرده بودند اورا قدرتمندتر كرده بود. #مادام_اسپرسو @madamespresso
اَميرعلى قِ
گفت: مرا یادت هست؟ دویدم و در راه فکر کردم که من چه یادی دارم، چرا یادم به وسعت همه تاریخ است؟ و چرا آدم ها در یاد من زندگی می کنند و من در یاد هیچ‌کس نیستم؟  - مرد باش، می‌فهمی؟ + مردها همیشه تا آخر عمر بچه‌اند. این یادت باشد. - هم بچه باش، هم مرد، اما مال من باش. سال بلوا/ عباس معروفی @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
@Mentonix |Kalimba|
اَميرعلى قِ
+ چقدر کالیمبا ساز خوبیست
اَميرعلى قِ
خوشبختی از نگاهِ هرکسی، معنایی متفاوت دارد. اما از نظر من ، آدم هایی خوشبختند که عشق به موقع به سراغشون بیاد. 👤سیمین دانشور #تاريخ_نگار هشتم ارديبهشت زادروز بانوي رمان نويسي ايران #مادام_اسپرسو @madamespresso
اَميرعلى قِ
آدمی اگر هیچ چیز در این دنیا نداشته باشد، باز هم چیزی هست که باید بابت آن هر ثانیه شادی کرد و آن "وجود داشتن" است. وجود داشتن برای عشق ورزیدن به تمام کسانی که ما را در زندگیشان پذیرفته‌اند. می‌خواهم سهمم را ببخشم #فردریک_بکمن @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
@Mentonix |Instrumental|
اَميرعلى قِ
+ روانشناس ها و مشاورها، روزتون مبارک 🍃
اَميرعلى قِ
چرا در رابطه ها اراده به عشق می‌کنیم اما عموما آن‌چه ملاقات می‌کنیم با آن‌چه اراده کرده‌ایم فاصله‌ای معنادار دارد؟ اگر تمام تقصیرها با اوست، سوال بعدی این است که چی شد ما عاشق آدمی با این همه مسئله شدیم؟ حالا سوال بعدی این است گذشت زمان مسئله را درست می‌کند و یا زمان به مرور همه‌ی ما را فرسوده و افسرده کرده و مستعد طلاق عاطفی می‌شویم؟ یا نه وسط‌های کار فکر می‌کنیم به خاطر بچه‌ها خانه را به‌هم نریزیم اما در جای دیگری یک ماجرای عاشقانه راه اندازی کنیم و با کلی اضطراب فضای دوگانه را مدیریت کنیم؟ شاید هم به خود بگوییم ما شروع می‌کنیم به مریض شدن و بدبخت شدن و شاید هم مردن تا شاید طرف مقابل در احساس گناه غوطه‌ور شود و به ناگهان توبه کند و جهان نور بگیرد و زندگی ما هم روشن و عاشقانه شود؟ همه این‌ها را همه‌ی ما آزموده‌ایم و ابتدا حس خوبی به آن‌ها پیدا کردیم اما به مرور دیدیم سر جای قبلی خود هستیم واین بسیار دردناک بوده است. اما برای ما بسیار جالب بود که ۷۵٪افراد در افکار سنجی بنیاد گفته اند به این حقیقت واقف هستند که مهارتهای امتداد یک رابطه به مراتب مهم‌تر از تاکید بر انتخاب درست یک نفر برای رابطه است.
اَميرعلى قِ
بعد از دوسال فکر می‌کردم که اگر یک نفر، فقط یک نفر دیگر در این کره‌ی خاکی نامم را بپرسد یا نشانی از من بگیرد، دیگر نمی‌توانم از تو نگویم. گمان میکردم که این من دیگر اصالت ندارد و تمام اصالتش از توست. مثلا اگر بخواهند از رنگ مورد علاقه ام بگویم، دیگر آن رنگ آبی نیست. بنفش است. چرا که تو قرمز را دوست می‌داشتی. حالا من نه بازمانده ام، نه زنده. ساده ترش را بخواهی حالا فقط شبیه یک آسانسوری هستم که میان دو طبقه گیر افتاده. در خیابان ها قدم می‌زنم و دو روح را درونم احساس می‌کنم، در دو جا زندگی می‌کنم، و دیگر هنگام خرید هم یک نظر نیست که مرا متقاعد کند. کسی درونم مثل همیشه می‌گوید «زیباست»، و کسی دیگر -از دوسال اخیر- می‌گوید «زیباتر شدی.» #زهره_احمدی @chizhaeihast
اَميرعلى قِ
#خدایا_شکرت چون تو همه چی رو درست چیدی
اَميرعلى قِ
#صبح #استوری
اَميرعلى قِ
هرچیزی که کنارمان است، لزوما به این معنی نیست که آنرا «برای خود»، یا «مال خود» یا «نزدیک به خود» به حساب می آوریم. دقیق‌تر نگاه کن! ممکن است آدم هایی بیشتر از انگشتان دست نزدیک فردی باشند اما این مهم است که او چند عدد از آنها را دوست خود، عزیز خود، یا نزدیک به خود حساب می‌کند. ممکن است سالها کنار کسی زندگی کنی و او را نشناسی. ممکن است او را برای خود (به هر دلیلی) ندانی و چه چیزی از این مهمتر است؟ مثل وقتی که در مهمانی بزرگی نشسته ای و حس تنهایی شدیدی قلبت را چنگ می زند؛ همین است. روی زمین با میلیارد ها انسان زندگی کنی ولی نتوانی کسی را نزدیک به خود بخوانی. به حساب آوردن همین است؛ کمی دشوار است. به حساب آورده شدن از آن هم مهمتر است؛ بیش از حد لذت بخش است. #حدیث_احمدی @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
#خدایا_شکرت میدونم چقدر دوستم داری
اَميرعلى قِ
اصلا دلم نمي خواهداز تلخي هاي رفتنت بنويسم، شيريني همان حضور كوتاهت را بيشتر دوست دارم،همانقدر دلچسب ،همان قدر مهربان،همان قدرخواستني كه بودي. هنوز دوستت دارم،همان طور خودخواهانه،همانقدردست وپاچلفتي وهمانقدر مخفيانه، هنوز با شنيدن اسمت دست و پايم را گم ميكنم و هول مي شوم و نفسم تنگ مي شود... منتظرم روزي در خيابان ببينمت،پشت يك چراغ قرمز طولاني،يك دل سير نگاهت كنم،دلم براي آن كس كه بودي تنگ شده،شيرين،مهربان،رها، سالهاست كه تورا نديده ام و چهره آن روزهايت را از خاطر برده ام،اما گاهي توي خوابهايم سَرَكي مي كشي،با همان لباس ها با همان مدل راه رفتن كه مخصوص خودت بود و باز ويرانم مي كني و من مي مانم يك كوه از خاطرات شيرين با تو بودن كه ديگر دارند مي پوسند و به خاك تبديل مي شوند #مادام_اسپرسو @madamespresso
اَميرعلى قِ
@Amiralichannel |Hedgehog|
اَميرعلى قِ
https://www.ted.com/talks/sebastiao_salgado_the_silent_drama_of_photography
اَميرعلى قِ
@Mentonix |Song With comment|👌
اَميرعلى قِ
هر روز از روزهای قرنطینه‌ی کرونا با خود می‌گفتم: "فردا تحولی عجیب را خواهم داشت!" یا می‌گفتم: "از فردا تغییری بزرگ خواهم داشت..." و البته تا حدی در تغییر موفق و در تحول ناموفق بودم. اما تحول برای من، از فردای دیشب آغاز نشد! از خودِ دیشب آغاز شد که مادرم بعد از آنکه دقایقی به فکر فرورفته بود به ناگاه گفت: " بالاخره که چی!؟ موهای بابات باید کوتاه بشن و سلمونی‌ها همه کرونا پخش می‌کنن و نمیشه رفت سلمونی!...پس باید موهاش رو کوتاه کنیم!" من هم که در عمرم فقط موهای خودم، مادربزرگ و مادرم را گاهی کوتاه کرده بودم و آن هم در حد یک تکانِ آرامِ قیچی برای موخوره‌ها و به شکل کاملا گرد و دال‌بُری! هم‌چون سربازی مطیع به آشپزخانه رفتم و قیچی‌ای که برای بُرش نان، گاهی بریدن کاغذ و چیدن سبزی و ... استفاده می‌کنیم را به شکلی کاملا بهداشتی شستم و از طرفی دیگر شانه‌ی چوبیِ قدیمی‌ام را که خیلی دوستش می‌دارم اما موهای فِرم هیچوقت اجازه نداده حتی موهای جلوی سرم را با آن به کناری زنم نیز آوردم و یک صندلی برای نشستن و یک پارچه هم برای پیچیدن به دورِ پدر کافی بود تا قسمتی از لوکیشن یک تئاترِ کم بودجه از صحنه‌ی سلمانی را فراهم‌ سازم. شاید باور نکنید که اصلا صحنه شده بود‌ مثل اخرین قسمت سریال امیرکبیر، اصلا خودِ خودش! سکانسِ حمام فین! آنجا که امیر منتظر اجرای حکم پادشاه بود! و البته ان‌ الحکم الا لله! خلاصه که دردسرتان ندهم؛ پدرم، برای مدتی هاج و واج بود و حتی مقاومت می‌کرد! اما حکمی بود که بالاخره از سوی سلطان صادر شده بود! درنگ از سوی من جایز نبود و او نیز به فرمان سلطان باید گردن می‌نهاد! چرا که " چه فرمان یزدان چه فرمان شاه"! و فقط تنها چیزی که پدر می‌توانست در آن لحظات طلب کند این بود که خواست تا آینه را به او بدهیم تا خودش را تماشا کند. درست مثل آنکه برای آخرین بار بخواهد تمثال‌ِ نجیبش را در آینه ببیند! سپس آینه را هرچه‌ نامطمئن‌تر گرفت و بدون آنکه خودش را ببازد شروع کرد به دستور دادن و من هم مصمم مشغول به کار شدم. از آنجا که من جسارت عجیبی برای ورود به عرصه‌های ناشناخته دارم‌. اصلا طوری قیچیِ پرکاربرد و شانه‌ی مهجورمان را در دست گرفته بودم‌ که گویی یکی از آرایشگرهای سالن "دیوید لیتون" در قلب برلین هستم! همان پیرایش‌گری که از همه بهتر است با دستمزدی افسانه‌ای! باور نمی‌کنید؟! سرِ مبارک را فقط یکبار به من بسپارید تا که باورتان شود! همچنانکه پدر، معصومانه، در زیر تیغ با توصیه‌هایی مکرر مبنی بر آنکه "گوشم رو با قیچی نبری!" مداوم‌ روی ذهنم سوارکاری می‌کرد؛ من به کار خود ادامه می‌دادم که البته النهایه وقتی تمثال مبارک خود را دید، _البته تعریف از خود نباشه!_ واقعا با منظره بسیار خوبی روبرو شد... و حقیقتا ناباورانه همین شامگاهِ دیشب، توانستم برقِ تحسین را در چهره تک تک اعضای خانواده ببینم. باور نمی‌کنید؟! به این سوی چراغ! و البته دیگر، سخن کوتاه. چون‌ زیاده‌گویی از جان و جاه بکاهد و خسارت‌ها افزاید و تعریفِ از خود اصلا جایز نیست. و این بود از فرصتی که کرونا در اختیار خانواده ما قرار داد، تا این روزها مرزهای خودکفایی را به شکلی قابل توجه جابجا کنیم! همانا فرصتی برای من، برای تحولی که خوابش را هم‌ نمی‌دیدم که بتوانم به آن نائل گردم: خیلی حرفه‌ای، آن هم به عنوان "هیرکات استایلیست" ! #مریم_بهادری @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
+ داشتن یک شنونده ی امن #نعمت است @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
#خدایا_شکرت خواب آفریدی خاموشی
اَميرعلى قِ
یک نفر در آشپزخانه می خندد؛ یک نفر در سنگر؛ کَسی در تاکسی؛ کَسی هم شاید در خیابانی شلوغ که یادِ خاطره ای شیرین، لبخند را مهمانِ لبهایش می کند. فردی در زندان؛ فردی هم آزاد. آدم ها فرق می کنند؛ مکان ها و زمان ها هم. اما چیزی که مطمئن هستم این است، همه وقتی که می خندند؛ زیباترند. #میثم_اسفندیار @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
+ روزت مبارک #معلم :)
اَميرعلى قِ
+ امروز از یک نفر در جواب استوری های گلدونهام توی قاف، پیغام جالبی گرفتم. پیغامش باعث شد نه فقط به گلهای فصلی، که به آدمهای فصلی زندگیم فکر کنم. آدمهایی که هربار باعث شدن حس کنم شاید این منم که آدم خوب یا رفیقی نیستم. عجیب این پیغام نشست به دل من.
اَميرعلى قِ
عصر جمعه، دلت نگیره رفیق 🧢 من هم تلاشمو میکنم.
اَميرعلى قِ
«آن‌قدر دلم گرفت که می‌ديدم در غیاب تو همان کوه و تپه، همان پستی و بلندی‌ها، همان درخت‌ها و جوی‌ها هستند، من هم هستم، ولی تو نیستی.» جلال آل‌احمد @chizhaeihast
اَميرعلى قِ
شهامت یعنی در موقعیت قرار گرفتن و انتخاب کردن. و نه یعنی همیشه خوب و درست را انتخاب کردن. ما عقل کل نیستیم. ما اشتباه می کنیم.ما کج می رویم.ما پشیمان میشویم. از ترس اشتباه کردن و کج رفتن و پشیمان شدن ،زمان را تباه کردن جرم است. سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می آمد #نادر_ابراهیمی @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
+ اولین بار بود که از صدای رعد و برق با وحشت از خواب پریدم
اَميرعلى قِ
زندگی ،عجب ساده است و عجب پیچیده! و این فقط مربوط به انسان است که زندگی را چه طور می سازد و به زندگی چطور نگاه می کند. زندگی ،بدون انسان ،مثل دریایی است که در اعماق آن ،بر سطح آن ،بر فراز آن و در تمام سواحلش هیچ موجود زنده یی وجود نداشته باشد. زندگی را انسان زندگی می کند ،وپیچیده ، وساده، و غمبار ،و شادمانه ،فرونشسته در گودال یاس ،و سرشار از امید. آتش بدون دود جلد ششم #نادر_ابراهیمی @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
ما در برابر تجاربی که همیشه هم تقصیر ما نیست، مسئول‌ هستیم. این بخشی از زندگی است. راهی برای درک بهتر تفاوت این دو مفهوم وجود دارد: تقصیر متعلق به گذشته است. مسئولیت متعلق به حال است. تقصیر نتیجۀ تصمیماتی است که قبلا گرفته شده است. مسئولیت نتیجۀ انتخاب هایی است که در حال حاضر پیش میگیریم، هر روز و هر ساعت. شما انتخاب میکنید این کتاب را بخوانید یا نه. انتخاب میکنید به این مفهوم فکر کنید. انتخاب میکنید این مفهوم را بپذیرید یا رد کنید. ممکن است آبکی بودن استدلال هایم تقصیر من باشد، اما شما مسئول نتیجه‌گیری‌های خودتان هستید. تقصیر شما نیست که من این جمله را نوشتم، اما مسئولیت انتخابش با شماست که این جمله را بخوانید یا نه. تفاوتی مهم وجود دارد بین اینکه یک نفر در اوضاعی که برای شما پیش آمده مقصر باشد و اینکه آیا او واقعا مسئول اوضاع و احوال شما باشد. جز خودتان هیچکس مسئول شرایط شما نیست. ممکن است در اینکه شما امروز ناشادید افراد زیادی مستحق ملامت باشند، اما مسئول ناشاد بودنتان فقط خودتان هستید. دلیلش این است که شما همیشه می توانید انتخاب کنید که از چه دیدی به وقایع نگاه کنید. از کتاب "هنر ظریف بیخیالی" #مارک_منسون @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
از دلتنگیَت کجا فَرار کنم؟ معمارِ هیجان؛ کجا بروم که صدایِ آمدنت را بشنوَم؟ کجا بایستَم که راه رفتنَت را ببینم؟ کجا بخوابم که صدایِ نفس‌هات بیایَد؟ کجا بچرخَم که در آغوشِ تو پیدا شوم؟ کجا چشم باز کنم که در منظرَم قاب شوی؟ کجایی؟ کجایی که هیچ چیزی قشنگ‌تَر از تماشایِ تو نیست؟ کجا بمیرَم، که با بوسه‌هایِ تو چشم باز کنم؟ کجایی؟ #عباس_معروفی @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
زندگی بسیار کوتاه است و این شما هستید که میتوانید آن را شیرین کنید. وقتی در تعریف ویژگی، فردی را شیرین می‌خوانیم، منظورمان این است که این فرد آرام و ملایم، مهربان، خوش قلب و آسان‌گیر است، خلق و خوی جوانی دارد. اگر میخواهید زندگی را برای خود شیرین کنید باید مشخصه‌های فوق را در رفتار خود بگنجانید. ضرباهنگ زندگی‌تان را آرام‌تر کنید. در رفتار خود با دیگران ملایم و آرام باشید. سعی کنید دیگران از بودن با شما احساس راحتی داشته باشند. سخاوتمند و دلسوز باشید. اگر کسی از مشکلی رنج می‌برد باید با بذله‌گویی و درک متقابل او را آرام سازید. از لذت ساده‌ی زندگی، از زیبایی و رنگ و بوی گلها، از طعم میوه‌ی تازه و آب‌دار و از آفتاب درخشان لذت ببرید. #مدونا_کادینگر 365_راه_شاد_زیستن @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
#خدایا_شکرت خودت میدونی برای چی
اَميرعلى قِ
خودت را ببخش بخاطر همه راههای نرفته بخاطر همه کارهای نصفه نیمه بخاطر آنچه می خواستی باشی ولی الان نیستی خودت را ببخش بخاطر انتخابهای اشتباه بخاطر آدمهای غلط زندگی ات بخاطر حرف هایی که پشت سرت می گویند بخاطر قضاوت های یک جانبه آدمها خودت را ببخش #مادام_اسپرسو @madamespresso
اَميرعلى قِ
آدما رو تحت فشار نزارید که بهتون عشق بورزن و یا مدام توجه نشون بدن، ملزم کردن انسان ها به ایجاد صمیمیت اون هارو از شما دورتر میکنه... اجازه بدید آزاد باشن و کنارتون احساس امنیت و رهایی کنن، اجازه بدید هرطور میخوان باشن و هرزمان که آمادگی شو داشتن احساساتشون رو بروز بدن... وادار کردن آدم ها و درخواست مرتب شما برای نزدیکیِ بیشتر، اون هارو مضطرب و پریشون میکنه و همین مسئله اونارو از شما دورتر میکنه! هیچ کس جز خود شما مسئول احساساتتون نیست و آدم ها هیچ وظیفه ای در قبال ترس های شما پیرامون طرد شدن ندارن پس مسئولیت و بار عواطف خودتون رو به عهده بگیرید، آغوشتون رو برای روزهای خستگی همدیگه باز کنید، در آغوش یارتون جانی تازه کرده و دوباره حرکت کنید و مسیر رشد رو مجددا طی کنید... در فاصله ی معینی از هم بایستید و هرگز فراموش نکنید که عشق قرار بوده کمکی بشه تا راه شما، مسیر رشد و تکامل روح تون رو سرعت ببخشِ نه اینکه خودش سدی بشه در برابر حرکت... #نگار_نامدار @neg2rchannel
اَميرعلى قِ
انگار پاهایش را روی تکه ای از مغزم گذاشته باشد و هنگام شادی و غم، خواب و بیداری، فشار دهد و ذهنم را برگرداند به یک سال پیش، همین روزها. انگار که دیگر ناخوداگاهم بر خوداگاهم پیشی گرفته باشد و شبیه فیلم‌های علمی-تخیلی از جایی، کسی ذهنم را بالا و پایین کند، خاطرات را مرور کند، جلوی چشمانم بیاورد و شکنجه ام دهد. احمقانه رفته‌ام در گوگل سرچ کرده ام: «چطور می‌شود قسمتی از خاطرات را پاک کرد؟» و بعد به خودم آمده‌ام و از خودم کفری شده ام و سرچ‌هایم را هم دیلیت کرده ام. این است داستان این‌روزها. نیمه‌ی دوم اردی‌بهشت نودونه. -روزنوشت‌های #زهره_احمدی @chizhaeihast
اَميرعلى قِ
دوست، دوست را کامل می کند؛ همانگونه که یک نیمه یِ در، نیمه ی ِدیگر را؛ امّا یک نیمه یِ در، در نیمه ی دیگر، حل نمی شود، محو نمی شود، نابود نمی شود. این شبیه شدن ها، مسأله یی ست که باعث می شود، ما غالباً تنها بمانیم؛ چرا که از مُقلّد بیزاریم، یا از اینکه تقلید کنیم؛ مگر آنکه دوستی را با دلقکی برابر بدانیم، یا آنقدر درمانده و ضعیف النفس باشیم که احتیاج به له شدن در دیگری را حس کنیم، یا آنقدر بیمار باشیم که بخواهیم در مقام «خود همه چیز بینی »، جمعی انسان توسری خور ساده لوح را به مسخرگی وادار کنیم. ما می خواهیم کسی با ما باشد که «ما» نباشد، دستگیرنده یِ ما باشد و دستگیرنده اش باشیم، هشداردهنده ی به ما باشد و هشداردهنده یِ به او باشیم، بیدار کننده ی ما و بیدار کننده اش... رفیقی که تو را دائماً تأیید می کند یا تحسین، اسیر است نه رفیق.. #نادر_ابراهیمی @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
#خدایا_شکرت برای هرکی هست و هرکی که نیست
اَميرعلى قِ
چقدر ساختگی و تصنعی است که کسی بگوید: «می خواهم با تو کاملا روراست باشم. » چه دلیلی دارد که چنین حرفی بزنیم؟روراستی نیازی به مقدمه چینی ندارد روراستی خودش را نشان خواهد داد. باید بر پیشانیت نوشته شده باشد باید از لحن کلامت معلوم باشد، باید در چشم هایت برق بزند، مثل عاشقی که با یک نگاه به مکنونات قلبی معشوقه پی می برد. باید بوی خوش راستی و صداقت از تو به مشام دیگران رسد. روراستی دروغین همچون فرو کردن خنجری در پهلوی دیگران است. هیچی زشت تر از دوستی ساختگی گرگ مآبانه نیست. از آن پرهیز کن. کسی که واقعاً خوب و ساده و خیرخواه باشد از نگاهش معلوم است و همه قادر به تشخیص آن هستند... #تاملات #مارکوس_اورلیوس @madamespresso
اَميرعلى قِ
حتما دیدین که خیلی وقت ها توئیت هام یا کامنت های شما رو استوری میکنم و این استوری ها، نقاط واضح و محو شده دارند. در واقع ما با این کار، توجه مخاطب رو بیشتر به سمت جمله یا بخشی از تصویر که میخوایم، جلب میکنیم. اما چطور؟ من از نرم افزار Snapseed استفاده میکنم. چون برای مدت های زیادی از من سوال میشد، که چطور بالا و پایین یک کامنت یا توئیت رو در یک اسکرین شات محو میکنم تصمیم گرفتم تو یک ویدئوی کوتاه، نحوه ی انجام این کار رو توضیح بدم. امروز نشستم فیلمها رو تدوین کردم و ساعت پیش توی چنل یوتویوب ام آپلود شد. امیدوارم به کارتون بیاد 🧢 لینک این ویدئوی آموزشی رو میذارم براتون. (فیلتر شکن فراموش نشه) #امیرعلی_ق https://youtu.be/jnc92hH24aw
اَميرعلى قِ
انسان همیشه محتاج است؛ به یک نقطه‌ی امن، به یک تکیه‌گاه، به جایی قدرتمند. و از این‌رو‌ است که گاهی اوقات به عشق پناه می‌آورد. بعضی انسان ها درمواقعی که احساس ضعف می‌کنند، وقت هایی که تنها و شکست خورده‌اند، بیش تر در معرض عاشق شدن قرار می‌گیرند؛ چون روحشان نیاز دارد به کسی تکیه کند، به کسی اعتماد کند و او را برتر و بهتر از خود ببیند. شاید برای همین است که بعضی عشق ها پس از مدتی سرد می‌شود. دقیقا از جایی که زمان، واقعیت یک فرد را نشان می‌دهد، نشان می‌دهد که او آدم عجییی نیست، کسی مثل ماست، با نقاط ضعف و قوت های زیاد. دوباتن در کتاب «جستارهایی درباره‌ عشق» نوشته: «احتمالا آسان‌ترین افراد برای عاشق شدن، کسانی هستند که درباره‌شان چیزی نمی‌دانیم.» #زهره_احمدی @chizhaeihast
اَميرعلى قِ
باید دنیا را کمی بهتر از آنچه تحویل گرفته ای تحویل دهی خواه با فرزندی خوب خواه با باغچه ای سرسبز خواه با اندکی بهبود شرایط اجتماعی و اینکه بدانی حتی فقط یک نفر با بودن تو ساده تر نفس کشیده است این یعنی تو موفق شده ای... #گارسیا_مارکز @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
@Mentonix |Instrumental|
اَميرعلى قِ
#خدایا_شکرت سپردمش دست خودت
اَميرعلى قِ
این صحنه های سانسور شده فیلم “خاک آشنا” ست، شاید ندیده باشی، جالبه دیدنش. @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
#دلتنگی هرموقع دلت تنگش شد گوش کن
اَميرعلى قِ
به قدرِ کافی امید هست، تا بی نهایت، اما نه برای ما. -کافکا @chizhaeihast
اَميرعلى قِ
#خدایا_شکرت خیلی خیلی مواظبش باش
اَميرعلى قِ
#امیرعلی_ق
اَميرعلى قِ
#برشی_از_یک_کتاب 📚 بگذار اشک از چشمان من جاری شود. بگذار برای تو بگریم. از اشک هایم دوری نکن، چرا که من غریبم. من گنگ بوده ام و خاموش. اینک به نام تو زبان گشوده ام. و با تو به زبان خودم سخن می گویم؛ زبانِ اشک هایم. تو صورتِ خشمِ خود از من بگردان. بلای خود از من بردار. از نیکویی هایت فراوان بر من ارزانی دار. مرا به آتش خویش افروخته گردان. دلم را گرم کن تا بدانم برای چه به انتظار نشسته ام تو را و مرگ را محمدچرم شیر/می‌خواستم اسب باشم @cafeparagraph_mag
اَميرعلى قِ
دیروز ویدئویی از یک سری سوال که از طرف دوستم مطرح شد و قرار شد صادقانه جواب بدم رو استوری کردم. به درخواست دوستانی که گفتن بذارمش کانال تلگرامم اینجا آپلودش میکنم. باشد که فراموشم نشه این روزها و دردهاش و آدمهاش. #امیرعلی_ق
اَميرعلى قِ
+ بیا بریم راه بریم یکم
اَميرعلى قِ
ما هیچگاه هیچکس را از دست نمی‌دهیم بلکه فقط رابطه‌هایمان تغییر شکل میدهند. ممکن است جسم کسی در کنار ما نباشد اما همواره در درونمان حضور خواهد داشت. هر رویدادی در زندگی من، هر شبی که به بی‌خوابی گذشت و تمام اشک‌هایی که ریختم مرا در مسیر سفر روحم به پیش برده است. نیمه تاریک وجود #دبی_فورد @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
برای آن که بتوان کمی، حتی شده کمی زندگی کرد، باید دو بار متولد شویم. ابتدا تولد جسم‌مان است و سپس تولد روحمان. هر دو تولد مانند کنده شدن می‌مانند. تولد اول بدن را به این دنیا می‌کشاند و تولد دوم، روح را به آسمان پرواز می‌دهد. تولد دوم من زمانی بود که تو را ملاقات کردم. #کریستین_بوبن @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
نگاهت میکنم خاموش و خاموشی زبان دارد ... 》سیاووش《 @OfficialPersianTwitter
اَميرعلى قِ
واژه‌ای هست در ادبیات آلمان، به اسم fernweh، به معنای: «احساس دل‌تنگی برای جایی که هیچ‌وقت نبودی ونرفتی.» جایی مثل آغوش. #واژه_ها @chizhaeihast
اَميرعلى قِ
+ امشب یک دوست بهم یاداوری می کرد که هیچ نعمتی در دنیا بالاتر از داشتن همصحبت نیست، و من از اون موقع فقط و فقط به شما فکر می کنم. دمتون گرم که همیشه و در طی این سالها، گوش کردین به صحبت های من.
اَميرعلى قِ
#خدایا_شکرت تو بیشتر از من من رو دوست داری
اَميرعلى قِ
راستش را بخواهی، تو تنها کسی بودی که وقتی دردهایش را برایم می‌نوشت، اشک هایش را پاک می‌کرد، و با ناتوانی پس از جملات بهم ریخته‌ی ذهنش می‌پرسید: «می‌فهمی چه می‌گویم؟» آن «می‌فهمم»هایی که از میان لبانم بیرون می‌آمد واقعی بود. نه که گمان کنی من به دیگران دروغ می‌گویم، نه! ولی از روزی که دردها و رنج هایی که تو می‌‌کشیدی مرا تکه تکه کرد -به قدری که گاهی احساس می‌کردم شاید بیش‌تر از تو غصه می‌خورم- دانستم که من درد دیگران را آن‌طور که باید، نمی‌فهمم. گمان کنم هر آدمی باید کسی را داشته باشد تا هنگام درد، بیش‌تر از خودش بفهمد غم را، رنج را. باید کسی باشد که اگر روزی‌ از زندگی بیزار شد، برای آرامش دل او هم شده، تلاش کند تا زخم وجودش مرهم یابد. وگرنه چطور می‌شود با این حجم عظیم تنهایی کنار آمد؟ روزنوشت‌های #زهره_احمدی @chizhaeihast
اَميرعلى قِ
@Mentonix |Breathtaking|❤️👌
اَميرعلى قِ
✅ رنج فقر را با حذف تبعیض تحمل پذیرتر کنید. ✅وقتی تبعیض وجود دارد مردم رنج مضاعف می برند هم از گرسنگی در رنجند، هم از اینکه برخی از پرخوری نمی دانند چه کنند؟ #مصطفی_ملکیان @mostafamalekian
اَميرعلى قِ
#حتما_ببین
اَميرعلى قِ
آدمی اگر فقط بخواهد خوشبخت باشد به زودی موفق می گردد... ولی او می خواهد خوشبخت تر از دیگران باشد و این مشکل است زیرا او دیگران را خوشبخت تر از آنچه هستند تصور می کند. از قورباغۀ کوچکی که ته چاهی زندگی می کرد، پرسیدند: آسمان چیست؟ گفت: دایرۀ کوچکی به رنگ آبی. مفهوم هر چیزی، در خود آن نیست، در نگرش ما نسبت به آنها نهفته است. دیدگاه خودمان را تغییر دهیم، تا زندگی ما متحول شود. @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
تایم‌ لپس از ارتفاعات دلیر #امیرعلی_ق @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
برای تو که آهنگ عربی دوست داری... @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
#خدایا_شکرت برای همه ی آدم های خوب زندگیم که رنگ خودتن
اَميرعلى قِ
+ تو این خیابون نرو، من اینجا باهاش خاطره دارم
اَميرعلى قِ
📝 این قرار عاشقانه را عدد بده... ▫️چند روز پیش مطلب جالبی توی توییتر به چشمم خورد. رفیقِ خوش‌ذوقی نوشته بود که توی زبان چینی بعضی از کلمه ها و عددها اینقدر تلفظ‌شان مثل هم است که گاهی جماعت چینی خودشان را درگیر آن الفبای بغرنج نمی‌کنند و به جای کلمه، عدد معادلش را می‌نویسند. رفیق خوش‌ذوق گفته بود که تلفظ عدد پنج شبیه تلفظ لغت "من" است. گفته بود تلفظ عدد دو شبیه تلفظ "دوست داشتن" است و صفر، شبیه "تورا". این یعنی که عدد پانصد و بیست می‌شود "دوستت دارم" و به همین ترتیب پانصد و سی می‌شود "دلم هوایت را کرده". هشتاد و هشت می‌شود خداحافظ، و هفتصد و هفتاد می‌شود: "می‌بوسمت". ▫️همینطوری که این ماجرا را می‌خواندم توی ذهنم جرقه‌ی یک خاطره‌ی خیلی دور از دکتر شیوا روشن شد. دکتر شیوا (خدایش بیامرزد) توی دانشکده‌ی فنی درس سیگنالها و سیستمها را یاد دانشجوها می‌داد. آدمِ با مرام و با معرفتی بود. از این استادها که وقتی سوال می‌پرسید و می‌دید همه داریم عین خیار نگاهش می‌کنیم می‌فهمید که مغزمان دیگر نمی‌کشد و چند دقیقه درس را ول می‌کرد تا حداقل فرصت کنیم که به حال خودمان گریه کنیم. یادم می‌آید یک روز یک معادله‌ی طولانی را نشانم داد و گفت این معادله‌ی "عشق" است! یک سری جمله از سینوس و کسینوس و چندتا خرت و پرت دیگر که وقتی تابعش را رسم می‌کردی شکل یک قلب ترسیم می‌شد. خطوط منحنی بین محورهای مختصات نوسان می‌کردند تا با رقصشان آرام‌آرام شکل یک قلبِ توپر را بسازند. امروز یاد قلبِ توپر دکتر شیوا افتادم. چرا دیدن شکل گرفتن یک قلب لابه‌لای محورهای بی‌جانِ مختصات را دوست داشتیم؟ چرا دانستن اینکه در یک گوشه‌ی دنیا عدد پانصد و سی آهنگی شبیه حس دلتنگی می‌سازد و عدد هفتصد و هفتاد، تصویر بوسیدن معشوق را تداعی می‌کند برایمان دلنشین است؟ شاید به خاطر اینکه ریاضیات همیشه یک سری قوانین جدی بوده که شبیه به آیه‌های خدا تغییرناپذیر به حساب می‌آمدند. حالا عشق از راه رسیده و قوانین جدی را هم به بازی گرفته و چهره‌ی مهربان‌تری به آنها بخشیده. درست شبیه داستان ما آدمها. علاقه به یک انسان دیگر، ما را کودک می‌کند. ما را می‌گریاند و می‌خنداند. به جهانمان غم می‌دهد و شادی می‌دهد. ولی باکی نیست. آیه‌های تغییرناپذیرِ خدا در دستان عشق شبیه موم نرم می‌شوند، آدمیزاد که جای خود دارد... #روزنوشت #مهدی_معارف @my_story_channel 📎
اَميرعلى قِ
+دلگیر نشدن، کار آسانی نیست.ظرفیت می خواهد. هر کس که گفت من ابدا دلگیر نمی شوم. بدان که از ارتفاع دلگیری سخن می گوید. #نادر_ابراهیمی @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
+ این چند روز برای ساخت یک ویدئو اومدم سمت آذربایجان و خیلی نقاط اینترنت ندارم. سر فرصت درست حسابی میگم کجاها اومدیم و چه کردیم. حسابی دعا کنین همه چی درست پیش بره.
اَميرعلى قِ
اوایل از حرف زدن خسته بودم، ازینکه همش بخوام توضیح بدم و آخرش نشه اونی که باید. بعد سکوت کردم و فقط گوش دادم، شنیدم، خوندم؛ اما الان از خوندنم خسته‌م. انگار به آخرش رسیدم و برخلاف انتظارم متعجب نشدم. کاش‌ تعجب می‌کردم، دلم یه قلمی و می‌خواست که مجبور شم ده بار بخونمش، که باخودم بگم چطور تونست بنویسه این و؟ که به واژه ها امیدوار شم. اما نبود، و الان دلم یه فضای عمیق‌تری می‌خواد که شیرجه بزنم توش شاید یه معنی‌ حقیقی‌تری پیدا شه.دلم و زدن این جمله‌های تکراری، شاید اصلا به ادبیات جدیدی نیازمندیم. نمی‌دونم. گمونم دوباره باید به فلسفه رو بیارم. شاید فقط اون‌جا می‌شه دوباره از سردرد و فکر و معنی بی‌خواب شم. از هیچی مطمئن نیستم. جزاین‌که فعلا «سکوت» مطمئن‌ترین راهه. -شرح حال. روزنوشت‌ های #زهره_احمدی @chizhaeihast
اَميرعلى قِ
+ زهره جان، میدونم میخونی خواستم بهت بگم نوشته هات و کانالت خیلی قشنگه
اَميرعلى قِ
عیدتون مبارک رفقا 🌱
اَميرعلى قِ
ما هميشه زندگى را بديهى فرض مى‌كنيم . نه؟ فكر مى‌كنيم سال‌هاى زيادى پیش رو داريم و براى تمام كارهايى كه قرار است در آينده انجام دهيم ، برنامه ريزى مى‌كنيم ؛ به اين فكر كردم كه هر كدام از ما چه زمان زيادى را با ناراحتى تلف مى‌كنيم ؛ كارهايى را كه نمى‌خواهيم انجام مى‌دهيم و هرگز خودمان را راضى نمى‌كنيم؛ چرا كه فكر مى كنيم براى آنكه بالاخره كارى را كه مى‌خواهيم انجام بدهيم وقت زيادى باقى مانده است ، اما اين طور نيست! زندگى ممكن است در يک ثانيه تغيير كند، ممكن است در يک لحظه متلاشى شود و در هم بريزد و آن وقت، براى انجام دادن كارهايى كه به تاخير انداخته ايم‌ خيلى دير است. ديگر خيلى دير است كه بخواهيم بر اساس روياهايى كه تمام اين مدت در سر مى‌پرورانده ايم، زندگى كنيم . #سى_بل_هاگ @Ssaarraaee
اَميرعلى قِ
صداش کردم دیدم نیست بعد صداشو از تاریکی جنگل شنیدم رفتم و از آواز خوندنش وقتی حواسش نبود فیلم گرفتم #امیرعلی_ق #مازیار_لشنی @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
قسمتى از كتاب تشباد نوشته داريوش غريب زاده با صداى #احسان_عبدى_پور در برنامه #كتاب_باز @peaceradio1 💌
اَميرعلى قِ
مرا اگر بر در بهشت بیارند، اول در نگرم که او در آن‌جا هست؟ اگر نباشد گویم «او کو؟» -مقالات شمس @chizhaeihast
اَميرعلى قِ
این یکی از بهترین کلیپ ها بود #حتما_ببین موضوع: #محدودیت_والدین @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
ما در تمام زندگی تلاش کردیم.صبح و شب، در بیداری، در خواب؛ حتا در خواب هم گشتیم و پیدا نکردیم. گشتیم و نرسیدیم؛ و ای کاش که فقط نرسیدن تعبیر خواب هایمان بود. ما در یک قدمی رسیدن، دقیقا همان‌جا که حرارت دستانش را در فاصله ی میلی‌متری دستانت احساس می‌کنی، دقیقا همان‌جا که بوی موهایش را می‌شنوی، همان‌جا که صدای قلبش را، دقیقا همان‌جا، تعبیر زندگی‌مان نرسیدن شد. ورق برگشت. و مثل اواخر خواب‌های رویایی، که یکهو در تونلی به سمت عقب می‌چرخی و دنیا دورت می‌پیچد، دور شدیم. ما بازمانده‌ی عشقی بودیم که به دست نیاوردیم. ما مسیری را طی کردیم، که مسیر ما نبود. ما آن کودکی شدیم که هدیه اش را از دستش کشیدند و گفتند مال تو نیست، اشتباه شده. ما اشتباه بودیم، حاصل نرسیدن‌ها. ما پیامبر آن فاصله‌های میلی‌متری هستیم. پیامبر تلاش‌های بی فرجام. کاش خدا برای ما‌هم کتابی بفرستد، این روزها به شدت نیازمند دری جدید هستیم. به سوی کجا؟ نمی‌دانم. خدا می‌داند. روز‌نوشت های #زهره_احمدی @chizhaeihast
اَميرعلى قِ
حقیقت این است که در این دنیا، همیشه کسی هست که با کمال میل، بخواهد جایش را با شما عوض کند، بخواهد مثل شما نفس بکشد، مثل شما راه برود، در جایی که شما زندگی می کنید، زندگی کند. آیا اخیرا خداوند را به خاطر خانواده، دوستان، سلامتی و فرصت هایی که به شما داده است، شکر کرده اید؟ هر روز پنجشنبه است #جوئل_اوستین @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
أن تحب أحداً يعني أنك تراه بالشكل الذي شاء الله أن يكون هكذا. -لاادری «دوست داشتن یک نفر یعنی دیدن او به همان صورتی که خدا خواسته است.» @chizhaeihast
اَميرعلى قِ
در ستایش دست های آسیب دیده... @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
+ عصر جمعه ای دلت نگیره خودم پیشتم
اَميرعلى قِ
تنها زمانی یک نفر در دلمان می میرد که تمامیتِ او را از ذهنمان خارج کنیم. وقتی کسی را از ذهنمان بیرون می کنیم، دیگر نباید کارها و اشتباهاتش را تشریح کنیم. ناتوانی از همان جا آغاز می شود که به دنبال چراهای اشتباهات او می گردیم این کار ذهن را درگیر می کند و خودش اثبات این مسئله است که: هنوز او را از ذهن خود بیرون نکرده ایم! زندگی، جنگ و دیگر هیچ #اوریانا_فالاچی @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
#خدایا_شکرت برای آفریدن حافظه برای اینکه هیچکس جز من، بهش دسترسی نداره
اَميرعلى قِ
«تاسیان»: [گیلکی]، حالتی که به خاطر نبودن کسی به انسان دست می دهد. دل و دماغ هیچ کاری را نداشتن. دلتنگی غریب، غم فزاینده. #واژه_ها @chizhaeihast
اَميرعلى قِ
+ با خودم فکر میکردم، که زندگی در این دوره ی خیلی سخت شاید از خاص ترین مزایاش، دیدن همین اتفاقات بزرگ به دست بشره. اینکه انسانِ صد سال پیش، چقدر بال برای پرواز داشته و امروز تا کجاها میتونه پرواز کنه...
اَميرعلى قِ
و من در هر پلکی یکبار دیدنت را می بازم #عباس_معروفی @Amiralichannel
اَميرعلى قِ
https://www.ted.com/talks/robert_waldinger_what_makes_a_good_life_lessons_from_the_longest_study_on_happiness
اَميرعلى قِ
#خدایا_شکرت چون دلم تنگ نیست