0
stringlengths 1
203
| 1
stringlengths 1
235
|
---|---|
اون تیغه رو روی دهنم میکشه | چاقو رو توی دهنم میذاره |
و این طرف دوربین | و یه جمعیتی اینور دوربین |
من آماده این همه آدم نبودم | برای این همه آدم آماده نشده وبدم |
این یک علامت تجاری دیگه بود | اون یه نشونه ی دیگه ای بود |
اون تونست غرورشو خدشه دار کنه | میتونست پوچیش رو نمایش بده |
بهش قابلیت هاش رو نشون داد | یه جورایی بهش تموم حالت های این قضیه رو نشون داد |
و اون این کارو تنهایی انجام داد توی تریلر گریم | و اون خودش تو تریلر گریم انجامش داد |
تقریبا داخل دهان کشیده شده بودن | پس تقریبا تا وسط دهن بودن |
از کاری که توی فیلم شوالیه سیاه کرد شگفت زده شد | با کاری که تو فیلم < >شوالیه تاریکی< > کرده بود تحت تاثیر قرار گرفته بودن |
که یه نگاهی به صحنه بندازن | سعی میکردن که یه نظر به روی صحنه بندازن |
چون فقط میدونستن که وقتی اون بود | چون وقتی که میدونست روی صحنه ست |
اون برای اولین بار حس کرد یه بازیگره | برای اولین بار به عنوان یه بازیگر احساس کرد |
مهم نیست اونا چقدر خوبن | مهم نیست که چقدر شگفت انگیزن |
خیلی هیجان داشت که فیلم بیاد بیرون | و یه چیزی اونجا به اندازه کافی بود |
تو چیزهایی رو برای همیشه تغییر دادی | تو اوضاع رو عوض کردی برای همیشه |
برگردم اون دار و دسته خلافکارا رو تیغ بزنم؟ | برام سراغ غارت رئیس های اراذل اوباش؟ |
که خیلی براش سخت بود | که برای فعالیت شدیدی بود |
ولی اون از سر صحنه میومد | اما اون از صحنه خارج میشد |
ما بیشتر از اون چیزی خوش میگذروندیم که | و کلی خوش میگذروندیم که ببیشتر از |
این سرگرم کننده ترین شخصیتی بود که داشتم | بیشترین سرگرمی ای بود که با یه کاراکتر داشتم |
خیلی بیش از حد خوب بود | خیلی غیر قابل باور بود |
اون اومد و ما رو سوپرایز کرد که خیلی دوست داشت این کارو بکنه | اومد و سوپرایزمون کرد و عاشق این کار بود |
اون چند تا تیکه از جوکر رو به من نشون داد | چندتایی عکس تو نقش جوکر نشون داد |
این انگار یه سطح دیگست | این مثل این میمونه که کار رو به یه سطح دیگه برده باشی |
در مورد نقش جوکر در شوالیه تاریکی | نقشش به عنوان جوکر تو < >شوالیه ی تاریکی< > خوشحال بود |
اون خیلی راضی بود با جوری که داره پیش میره | از اونطوری که پیش میرفت |
اون به یه جایی تکیه داده بود | و یه جورایی انگار یه لحظه خم شد |
او بچه ای داشت که دوستش داشت و عاشقش بود | یه بچه داشت که بهش علاقه میورزید و عاشقش بود |
اون داشت فیلمایی درست میکرد که میخواست درست کنه | فیلم هایی که میخواست رو داشت میساخت |
من فیل تخیلات دکتر پارناسوس رو بازی میکنم | آره دارم روی فیلم < >دکتر پارناسوس مردی که به شیطان رو دست زد< > کار میکنم |
من تونستم دو هفته با اون کار کنم | تونستم باهاش برای دو هفته کار کنم |
توی سرمای لندن تو سر همه صحنه های فیلم برداری شب | تو سرمای استخون سوز لندن تو تموم فیلم برداری های شبانه |
اون قدرت اسب رو داشت | اون نیروی یه اسب رو داره |
این چیزی بود که اون گفت | فکر کنم این چیزیه که گفت |
وقتی بیدار میشدم میشنیدم که توی اطراف میگرده | بیدار میشدم میدیدم دور و ور میچرخه |
و بعضی وقتا میومد به اتاق من | شماها میخواید با من بیاید؟ |
اون داروی خواب خیلی بهش کمک نمیکرد بخوابه | که دارو خوابی واقعا به خوابیدنش کمک نمیکرد |
ما قرار بود توی لندن جمع و جور کنیم | کارمون تقریبا تو لندن تموم شده بود |
هی پیام میدادم سلام چه خبر؟ | هی پیام میفرستادم میگفتم هی چه خبره؟ |
من گوشیمو گذاشتم روی میز | و من گوشی بلک بریم رو رو میز گذاشتم |
و اون ناشرش بود مارا باکسبام | و مسئول تبلیغاتش بود مارا باکسباون |
و تلفن باباش خاموش بود | و گوشی پدرش خاموش بود |
و اون وقتی بود که واقعیت رو شد | و وقتی همه چیز مشخص شد |
و همون موقع فهمیدم یه چیز بدی اتفاق افتاده | و همون موفع میدونستم که یه اتفاق وحشتناک افتاده بود |
قبل از این که ما بفهمیم خبرش پخش شده بود | دنیا قبل از این که ما بدونیم متوجه شده بود |
با هر کس دیگه ای که یه بچشو از دست میده | که یه بچه رو از دست میده |
یا کسیو ناگهانی از دست میده | یا کسی رو یه هویی از دست میده نداریم |
و اون بدترین لحظه بود | و یه لحظه برای کل دنیا بود |
ولی چیزی بود که ما باید تقسیمش میکردیم | اما چیزی بود که باید به اشتراک میذاشتیم |
روز غم انگیزی بود | خیلی روز غم انگیزی بود همین طور بود |
من داشتم یه موزیک ویدئو فیلمبرداری میکردم روزی که مرد | روزی که مرد داشتم یه موزیک ویدیو ثبت میکردم |
من چیزیو که شبیه گریه بود شنیدم | چیزی شنیدم که به نظر گریه بود |
دیگه موزیک ویدیو ساختنی در کار نبود | دیگه جریان در مورد ساخت یه موزیک ویدیو بون ایور نبود |
این شانس ما بود که کنار مت باشیم | این حالا فرصت ما برای با مت بودن |
اون همیشه میخواست ببینه من لبخند میزنم | میخواست که تموم وقت لبخند بزنم |
بعد از این سه روز | تو این سه روزی که |
که مت به من گفته بود | که مت یه جورایی بهم |
هیث توی استرالیا بزرگ شده بود | در مورد بزرگ شدن هیث تو استرالیا گفته بود |
و کلمات باعث شدن اولین آهنگ اونجا باشه | و کلمات تبدیل به یه آهنگ شدن |
و مردم یه سری فکرایی دارن از قبل راجب این که چطور | و مردم پیش بینی هایی میکنن که چطور |
این کاریه که مردم میکنن | این چیزی که مردم انجام میدم میدونید؟ |
حقیقت اینه که اون خیلی خوشحال بود | واقعیت اینه که اون تماما شابد بود |
ولی اون نمیخواست جایی بره فقط میخواست پیشرفت کنه | اما نمیخواست غیر از رو به جلو به جایی بره |
ترسی نداشت از دوست داشتن و سفره دلشو باز کردن | بدون ترس عشق میورزید و دلش رو باز میکرد |
و زمان هیچ معنیی براش نداشت | و زمان و مکان براش اصلا هیچ معنایی نداشت |
اون این هاله نور رو داشت | اون روشنایی رو اطرافش داشت |
با بودن اون کنارمون | این که اون اطرافمون بود بهتر بود |
که اینقدر تو زندگیش موفیقت کسب کرد | که کلی از جنبه های زندگیش رو پر کرده بود |
که نه فقط اون بهش افتخار میکنه | این که نه تنها بهش افتخار میکرد |
برای دختر کوچیکش ماتیلدا گذاشت | بلکه برای دختر کوچولوش ماتیلدا هم باقی مونده |
و چقدر هنرمند و خلاق بود | و چطور خلاق و هنرمند بود |
و افتخار کنه که باباش کی بود | و به کسی که پدرش بود افتخار کنه |
به زبون چینی ما میگیم حسادت خدا | به چینی ما بهش میگیم خدا حسود است |
مسیر بلندی که اون توی مدت کوتاهی رفت | مسیری که تو زمان خیلی کوتاهی طی کرده بود |
یه فیلم احساسی راجب زندگی من بسازه؟ | یه فیلم تزئینی در مورد زندگی من یه روزی درست میکنه؟ |
فکر میکنم فیلم کسل کننده ای میشه | فکر میکنم یه فیلم خیلی حوصله سر بر بشه |
بعنوان پناهگاهی برای حیوانات درحال انقراض | به عنوان یه اقامتگاه بازتوانی برای حیوانات در خطر |
و یادتون نره نرم افزار هنریه ما رو دانلود کنید | یادتون نره اپلیکیشن هنری مارو نصب کنید |
که میتونید پیشرفت حیوونات مورد علاقه مارو دنبال کنید | اینجور میتونین روند بهبودی حیوون های مورد علاقتون رو دنبال کنید |
شما و خانوادتون میتونید با میمونها بگردید | شما و خانوادتون قادر خواهید بود که |
در نمایشی که بچه ها دوستانه سرگرم بشن | با سرگرمی های دوستانه مختلف دور میمون ها بچرخین |
امروز رزروتون رو انجام بدید | همین امروز رزرو کنید |
تا بفهمیم با چی سروکار داریم | تا اینکه بفهمم باهاشون چیکار کنم |
ویروس ماربرگ هست؟ یه باغ وحش توی پورتو والارتا یه شیوع داشته | ویرویس ماربورگ؟ یه باغ وحش در پورتو والرتا هست که حیوون ازش فرار کرده |
آقا منو ببخشید ولی این نقض توافق سلامت جهانیه | قربان منو ببخشید ولی براساس قوانین بهداشت جهانی |
استفاده از این سرم روی چنین حیوون کوچیکی | اجازه استفاده از سرم رو چنین موجودی |
به اولین روز از دانشگاه جانور شناسیتون خوش اومدید | به روز اول کالج جانورشناسی ه |
پدربزرگم این پناهگاه تجدید اسکان گونه های درمعرض خطر رو بیش از پنجاه سال قبل ساخت | پدر بزرگم این پناهگاه بازتوانی ه حیوانات در خطر رو <عدد> سال پیش ساخت |
شیرینم یادت باشه وقتی مامان کار داره ساکت بازی میکنیم | عزیزم یادته قرار شد وقتی مامان کار میکنه بیرون بازی کنی |
خوشامدگویی کن جین تو بهم بدهکاری | یه چیزی از خودم درمیارم جین بهم مدیونی |
خب این تلفن خیلی گرونیه | خیلی موبایل گرونی ه |
که پایان دوره میتونی پس بگیری | میتونی آخر سرگیر بیاری |
درواقع نقشم این بود هر قدم این دوره آموزشی رو با عکس مستند کنم | راستش قصد داشتم از هر قدمی که تو کارورزیم میرم عکاسی مستند کنم |
ولی برای حال حاضر ما هنوز محرمانه هستیم | ولی فعلا خصوصی هستیم |
شبیه این نیست که دستتون رو قطع کنم بچه ها | اینجوری نیست که بخوام دستاتون رو ببرم |
آروم باش ببخشید اسمم ریکی هست | آروم شرمنده اسم من ریکی ه |
و میخوام یه روز مرغدونیه خودم رو راه بندازم | میخوام پرنده خونه رو خودم یه روزی بچرخونم |
شما منو خلع سلاح کردید و با این بچه ها جابجا کردید؟ | میخوای منو اخراج کنی و منو با این بچه جایگزین کنی؟ |
ما همه چیز داریم ولی یه کبک داخل درخت گلابیه | همه چی تقریبا داریم جز یه کبک روی درخت گلابی |
چیزی هست که مورد علاقه من باشه؟ | چیزی هست که نگران کننده باشه؟ |