0
stringlengths
1
203
1
stringlengths
1
235
دلم نمیخواد این قانونو بکشنم
نمیخام این قانون رو زیرپا بزارم
ببینید چیزای دیوانه واری اتفاق میافته
ببینید اتفاقات دیوانه واری به زمان وارد میشه
ولی اگه انجامش بدم نیروی الکتریکی زیادی تولید میکنم
ولی اگه بتونم یه انرژی بزرگ الکتریکی میسازم
اینجا دارم دم و دستگاه میبینم پس حتما آخرشه
تجهیزاتو میبینم پس باید آخر خط باشه
ترسیده میدونه استپن ولف میاد سراغش
میترسه که استپن ولف بیاد دنبالش
به شدت توصیه میکنم فعال سازی نکنید
شدیدا توصیه میکنم اینکارو نکنی
جعبه خصومت آمیز است فکر بدیه
جعبه خشنیه فکر بدیه
به شدت توصیه میکنم فعال سازی نکنید
من میگم که فعالش نکنیم
همین الان متوقفش کنید ادامه بده
همین حالا دست نگهدارین ادامه بدین
بلند شو برید اونجا پناه بگیرید
پاشو برین اونجا مخفی شیم
خواهش میکنم مجبورم نکن این کارو بکنم
لطفا ازم نخوا این کار رو بکنم
این جهان بهت احتیاج داره
این دنیا به نیاز داره
< > توجه < > < >رخنه امنیتی مشاهده شد < >
هشدار امنیتی اعلام خطر نفوذ به محل
بهت گفتم بیدار کردن اون جعبه ایده بدیه
بهت گفتم که فعال کردن اون جعبه کار درستی نیست
سعی کرد جعبه رو نابود کنه
اون داشت محفظه رو نابودش میکرد
سعی کرد گرمای بیش از حد بهش بده
داشت بهش گرمای بیش از حد میداد
بریم اون حرومزاده رو پیدا کنیم
برمی یه سلامی کنیم به اون حرومزاده
خب من چایی رو میزارم
من میرم یه چایی چیزی بیارم
شهر ارواح که از موسکو خیلی دور نیست
این شهر ارواح که از با موسکو فاصله ای نداره
این جعبه ها کنار هم دنیا رو نابود میکنن
این جعبه ها قدرت نابودی کل دنیا رو دارن
فکر کنم بیشتر از این حرفاست
به نظرم بیشتر از این حرفا باشه
یه شارژ به همچین اندازه ای تولید کنی
باید سریع تر از همیشه تلاش کنی
بعدش یه اتصال فیزیکی با ویکتور برقرار میکنی
بعد میتونی با ویکتور ارتباط فیزیکی برقرارکنی
این نیرو باید اونو به داخل یونیتی سوق بده
اون قدرت باید به داخل واحد بکشونتش
قبل از اینکه همگام بشه از هم جداشون کن
قبل از همگام سازی از داخل جداش کن
< >تا برای رسیدن بهش تلاش کنن < >
تا با تلاش به سمت جلو حرکت کنند
< > تصمیم اینکه با افتخار روبروی< >
انتخاب اینکه آیا با غرور و افتخار
< >گونه بشر بایستی یا نه < >
دربرابر مردم بایستی یا نه
< >تو بهشون کمک میکنی به شگفتی ها دست پیدا کنن < >
تو بهشون کمک میکنی معجزه کنند
من اون برج رو از بین میبرم
من میرم سراغ اون برج
و گنبد دفاعی رو از کار میندازم
و حفاظ قلعه رو خراب میکنم
بروس عقب نشینی کن موفق نمیشی
بروس برگرد عقب از پسش برنمیای
فقط باید یکم بلندتر بزنم
فقط باید ضربم سنگین تر باشه
برید پیش نورد از یونیتی دفاع کنید
برید سراغ جنگ افزار از اتحاد دفاع کنید
رو که میتونم ازتون دور میکنم یعنی چی؟
سر این هیولاها رو گرم میکنم یعنی چی؟
نگران من نباشید برید به یونیتی
نگران من نباش برید سراغ اتحاد
و همینطور خواهرات رو که برای جونشون التماس میکردن
خواهرهات برای زنده موندن التماس میکردند
بری به یونیتی متصل شدم
بری من به اتحاد وصل شدم
به شارژ برای وارد شدن نیاز دارم
برای وارد شدن انرژی میخوام
بری کجایی؟ تقیربا همگام شدن
بری کجایی؟ همگام سازی تقریبا تکمیل شده
فقط باید از سرعت نور جلو بزنم
فقط باید سریع تر از سرعت نور حرکت کنم
خیلی از سرعت نور جلو بزنم
خیلی سریع تر از سرعت نور
بچت یکی از اونا بود پدر
پسرت یکی از اونها بود بابا
حالا که جعبه های مادر نابود شدن
حالا که مادرباکس ها تخریب شدند
جایزه بزرگتون رو چطوری میگیرید؟
چجوری پیشکش بزرگتون رو دوباره به دست میارید؟
< >کلی از سال های با تو رو هدر دادم< >
سال های زیادی رو کنارت الکی از دست دادم
سفینه مال توئه بچه جون
سفینه در اختیار توئه بچه
< >تنها در آینده درست میشه < >
فقط آینده رو میشه درست کرد
< >چیزی که نیومده حال < >
آینده هنوز نیومده الان زمان حاله
واو باید <عدد> <عدد> فوتی باشه
ارتفاعش باید <عدد>تا <عدد> پا باشه
اما تونستم یه قدمی بردارم
ولی من اولین قدم رو برای موفقیت برداشتم
این چیزی نیست که مردم میگن؟
مگه مردم همین رو نمیگن؟
آره این چیزیه که مردم میگن مرد
آره مردم همین رو میگن پسر
پسره منه اونجا اوه خدا اوه خدا
اینی که اینجاست پسر منه خدای من خدای من
< >حالا وقت ظهور توئه ویکتور < >
الان نوبت توئه ویکتور که بلند شی
ممنون برای کاری که تو کردی کافی نیست
تشکر دربرابر کاری که انجام دادی هیچی نیست
< >اینکارو بکن همین باش < >
اینکار رو انجام بده و همینی که هستی باش
< >مردی که من هرگز نبودم قهرمانی که تو هستی < >
اونی که من هیچوقت نبودم باش همین قهرمانی که هستی
< >جای خودت رو در بین دلیران به دست بیار < >
جای خودت رو بین افراد شجاع پیداکن
داشتم بازگشت خدا از زمین به آسمون
داشتم بازگشت خدا رو جشن میگرفتم
خب تو داوطلب شدی بتمنو بکشی
حالا تو داوطلب شدی که بدون دستمزد
ام بزار حدس بزنم چشم در ازای چشم؟
بذار حدس بزنم موشک در برابر موشک؟
بهتره وقتمو تلف نکرده باشی
به نفعته وقت من رو هدر ندی
یه چیزی هست که میتونه کمکت کنه
این یکی رو میتونم کمکت کنم
به خاطر کاری که با ارتور کرد
اینو بخاطر بلایی که سر آرتور آورد
میخوام کاری کنم تقاصشو پس بده
میخوام جزاش رو پس بده
ولی اگه بخوایم فرصتی برای درست کردنش داشته باشیم
ولی برای اینکه شانس پیروزی داشته باشیم
باید به طبق نقشه عمل کنیم
باید طبق نقشه پیش بریم
طوری میگی انگار تو زندگیت عاشق کسی بودی
تو تا حالا عاشق کی بودی؟
اون فلاندر بوگندو راست بگه
حق با اون پیرماهی بدبو باشه
چون مگه چند نفر باید تو بغلت جون بدن
آخه چندنفر میتونند قبل از اینکه تو نسبت به مرگ آدما بی حس بشی
زیاد مراقب حرف زدنت نبودی
مراقب حرفایی که از دهنت بیرون اومد نبودی
تا بالاخره خودت از درون بمیری؟
به چندتا چشم مرده میتونی زل بزنی؟
من خیلی وقته از درون مردم
من مدت هاست که از درون مردم
ولی حتی منم یه حدی دارم
ولی یه حد و حدودی دارم
و اگه کاری کنی از حدم بگذرم قسم میخورم
و اگه از خط قرمز رد بشی به خدا قسم
چیکار میکنی بروس؟ منو میکشی؟
رد بشم چی میشه بروس؟ من رو میکشی؟
تازشم کی میخواد ارضات کنه؟
تازه کی بهت حال بده؟
بعضی وقتا فکر میکنم
بعضی وقتا برام سوال میشه
چندتا تایم لاین رو بگا دادی
چند دفعه میخوای دنیا رو خراب کنی
منم که کنترل همه چیزو بدست دارم
من مرد بزرگتری خواهم بود
تا وقتی این کارتو داشته باشی بروس قرارداده
تا وقتی این کارت رو داری آتش بس اعلام میشه
اون وقت خوشحال میشم باهات
اونوقت منم خوشحال میشم باهات هر مدلی که دوست داری
هرطوری میخوای صحبت کنم چرا پسر شگفت انگیزو فرستادی
درمورد اینکه چرا پسر شگفت انگیز رو
که توی دستای من مردن
تو دست های من جون دادند حرف میزنی
و داشت خونریزی میکرد و میمرد
خونریزی داشت و رو به موت بود
تو نفس اخرش التماسم کرد
با نفس های آخرش ازم خواهش کرد
و اشتباه نکن قطعا توی لعنتیو میکشم
بدون هیچ اشتباهی قطعا توی آشغال رو میکشم
معادله ضد حیات یه جایی رو زمینه
معادله ی زندگی یه جایی همین جاهاست
و من اومدم کمک کنم
من اینجام تا کمک کنم
متوجه شدم نسبت به این جهان مسئولیتی دارم
فهمیدم منم تو این دنیا سهمی دارم
و زمانش رسیده بخاطرش مبارزه کنم
و الان وقتشه براش بجنگم
این اینطور متحد مبارزه کنن
متحد و یکپارچه درحال مبارزه ببینم
این اتفاق هرگز بدون تو ممکن نبود
بدون تو امکان پذیر نبود بروس
شیش ساله طوفان نمیذاره هلیکوپتری بیاد اینجا از کجا اومده؟
طوفان شش روزه هلی کوپتر هارو زمین گیر کرده چطوری تونسته بیاد اینجا؟
که از دریا میاد به این روستا
از دریا به اینجا میاد
این غریبه و جنگوجوهای شبیه اون
یکی مثل این غریبه و افراد شبیهش
خیلی مهمه که من این مرد رو ببینم
خیلی برام مهمه که ببینمش
میشه <عدد> هزار دلار آمریکایی
پنج هزار دلار امریکا میشه
ببین من بهت <عدد> هزار دلار میدم
ببین حاضرم <عدد> هزار تا بدم تا باهاش صحبت کنم