0
stringlengths
1
203
1
stringlengths
1
235
به مکانی تاریک ندا زد
اون به اون مکان تاریک فرا خونده شده
تا زمانی که هر سه رو بدست بیاره پنهان میمونه تا زمانی که آماده شه
تا وقتی که هر سه تا رو داشته باشه پنهانه تا وقتی که اماده بشه
گفته شده که عصر قهرمانان دوباره فرا نمیرسه
اونا گفتن که عصر قهرمانان دیگه اتفاق نمیوفته
اما بعدش یه پیرزنی اونجا بود که
ولی بعدش یه پیرزن بود
داشت پول خورداش رو برای کرایه میشمرد
که برای کرایه داشت پولاش رو میشمرد
اینا آخرین دقایق زندگیشه
این لحظات اخرین لحظات زندگیشه
رزومه اشتباه نکنم رزومه قسمت سوم فعل
رزومه من معتقدم اسم مفعولی
آدم با خودش میگه مگه چی تو جیبشه نه؟
مثل اینکه چی توی جیبم زندگی میکنه درسته؟
بیخیال تا حالا دیگه باید با هم رفیق شده باشیم
یالا قرار بود الان با هم دوست باشیم
دانشگاه سنترال سیتی من متخصص عدالت کیفری هستم
دانشگاه مرکز شهر من دانشجوی عدالت کیفری هستم
نه؟ از دوشنبه بیام سر کار؟
درسته؟ من دوشنبه شروع میکنم
پسران و دختران آتلانتیس هیچ یک به تو چیزی نمیگن
هیچوقت دختر و پسر آتلانتیس بهت نمیگن
وقتی که داشتم باهاش حرف میزدم داشت هوا استنشاق میکرد
اون داشت از هوا تنفس میکرد وقتی باهاش صحبت کردم
مطمئن نیستم بشه بهش اعتماد کرد
من مطمئن نیستم میتونیم بهشون اعتماد کنیم
اینجا به مدت <عدد> <عدد> ثانیه ناپدید میشه
برای <عدد> <عدد> ثانیه غیب میشود
منم میرم تو کار شماره چهار
من روی چهارمی کار میکنم
و یه نابغه غیر قابل انکار باشه خانوم استون
و یک نابغه ثبت شده اقای استون
تا نمره های دوستش رو دستکاری کنه
هک کنه تا نمره دوستشو تغییر بده
اون بچه چطور میتونست کلاس هاش رو پاس کنه؟
اون پسر چطور کلاس هاشو گذروند؟
پدرت مامان مامان ادامه نده
پدرت مادر مادر نکن
مامان انقدر براش توجیه نساز
میشه انقدر سعی نکنی اونو توجیه کنی؟
با چیزایی که میدونم امروز از عهده ات بر میاد
با اینکاری که امروز کردی من نمیتونم منتظر
بی صبرانه منتظرم ببینم در آینده چی میشی
بمونم تا ببینم فردا چیکار میکنی
ویکتور تو اینجا زندانی نیستی
ویکتور قرار نیست اینجا بمونی
هنوزم زندگی ای رو پیش رو داری
تو هنوز یک زندگی جلوت داری
مجبور نیستی بهم یه شانس دومی بدی
نیازی نیست به من شانس دوباره بدی
اما این شانس دوم رو به خودت بده
اما به خودت یه شانس بده
اگه نمیتونی نگاه کردن به من رو تحمل کنی
اگر نمیتونی بهم نگاه کنی
کارهایی که الان ازت بر میاد ویکتور
< > الان چیکار میتونی بکنی ویکتور< >
هیچ فایروالی نمیتونه جلوی تو رو بگیره
< >هیچ دیوار آتشینی تو رو نمیتونه متوقف کنه< >
ما همه تحت سلطه تو هستیم ویک
< >ما همه در پناه توییم ویک< >
از شبکه های نیرومون گرفته تا ابزارهای ارتباطیمون
< >از تمام کابل های برق تا وسایل ارتباطی مون< >
تنها به فکر کردن بهش میتونی به پرتاب در بیاری
< >رو میتونی بدون تفکر شلیک کنی< >
که تو و کسی که میخوای باشی رو تعریف میکنه
< >تو رو تعریف میکنه و مشخص میکنه کی هستی< >
ویکتور اینا کلمات و استنتاج های یه داشنمد هستن
ویکتور این ها تفاسیر و نتایج علم هستن
داری دور خودت میچرخی پسر
فقط توی یک دایره میچرخی مرد
بعدش خودم پول شهریه خودمو میدم
من باید شهریه امو خودم پرداخت کنم
نمیتونی مدام این بلا رو سر خودت بیاری
نمیتونی به اینکار با خودت ادامه بدی
خیلی خب جدا نمیخوام دوباره راجع به این موضوع حرف بزنم
باشه نمیخوام بازم در موردش صحبت کنم
برای یه مدرک عدالت کیفریه آره؟
باید برای عدالت در مقابل جنایت بپردازیم
که هنوز بخاطر قتل ناکرده مادرم
کسی که به خاطر قتل مادرم
واضحه که این راه خودش منو انتخاب کرده بابا
سرنوشت من رو انتخاب کرده پدر
میخوام بیخیال کل این ماجرا شی
ازت میخوام همه اینا رو رها کنی
این که بچم زندگیشو حروم نکنه
پسر من زندگیشو تلف نمیکنه
نمیتونم بیشنم اینجا و ببینم که داری تو سنترال سیتی درجا میزنی
من نمیتونم اینجا بشینم و ببینم تو برای یه پیر مرد
چرا یه فرد کاملا غریبه توی محل زندگی من
یه غریبه تمام عیار توی خونم
توی تاریکی نشسته رو دومین صندلی مورد علاقه ام
روی دومین مبل محبوبم توی تاریکی نشسته
راجع به این بهم توضیح بده
در مورد این بهم بگو
این یه شخصیه که درست شبیه منه
این کسیه که دقیقا شبیه منه
هپلی با موهای دراز
یه دوره گرد با موی بلند
که شیر میخوره من که شیر نمیخورم
کسی که شیر میخوره اما من شیر دوست ندارم
میدونم که توانایی هایی داری
من میدونم تو قابلیت های به خصوصی داری
فقط نمیدونم چی هستن
من فقط نمیدونم چه قابلیت هایی
وایولا زدن طراحی وب
شامل نواختن ویولا طراحی سایت
مسلط بودن به زبان اشاره زبان اشاره گوریلی
زبان اشاره روان و زبان گوریل هاست
مقاوم در برابر سایش مقاوم در برابر گرما
در برابر پارگی و حرارت
امم آره من تو رقابت های رقص روی یخ شرکت میکنم
و بله من مسابقات رقص بر روی یخ شرکت کردم
این چیزیه که ازش روی فضاپیماها استفاده میکنن
این رو توی شاتل های فضایی استفاده میکنن
من خیلی تو رقابت های رقص رو یخ شرکت میکنم
من در مسابقات رقص خیلی رقابتی شرکت میکنم
دارم یه تیم جمع میکنم
من دارم یک تیم تشکیل میدم
راستشو بخوای حس میکنم دشمنایی تو راهن
میبینی من معتقدم دشمنا دارن میان
مثل یجور لایه از حقیقت بعدی هستش
من این لایه از ابعاد واقعیت رو دوست دارم
و به نظر میاد که فضا زمان رو دستخوش تغییر میکنه
به نظر میاد فضا زمان دستکاری شده باشه
باعث میشه که حجم زیادی از کالری رو بسوزونم
باعث میشه من کالری خیلی زیادی بسوزونم
چند نفر توی این تیم جنگی ویژه هستن
چند نفر عضو این تیم مبارزه ات هستن؟
تو هواپیما بهت میگم
بهت توی هواپیما توضیح میدم
اوه خانوم پرینس بذارید من این کار رو بکنم
اوه شاهزاده خانوم بزار من انجامش بدم
با سلول های پلیمری خورشیدی خاصی پوشیده شده که
با پلیمر هایی از سلول خورشیدی ساخته شده
اینو از سفینه تجسسی کریپتونی قرض گرفتیم
ما اینو از یه کشتی دیدبانی کریپتونی گرفتیم
اوه شاید بهتر باشه که شما
اوه شاید تو باید
شاید بهتر باشه که روی یه کمند هم کار کنی
فکر کنم تو باید روی شلاق هم کار کنی
پس احتمالا الانشم میدونی که به کمکت نیاز دارم
شاید میدونی همین الان به کمکت نیاز دارم
کجای این برای تو شبیه موهبته؟
کدوم بخش این برات شبیهه هدیه است؟
برای یه مدت طولانی منم همینو به خودم گفتم
من خیلی اینو به خودم گفتم برای مدت طولانی
ارتباطم رو با همه قطع کردم
من خدمو از همه جدا کردم
و اگه خواستی باهام ملاقات کنی
و اگر میخوای ازم که منو ببینی
وقتی با اشعه ایکس لیزر الکترونی مورد هدف قرارش میدی
ما اونا با لیزر الکترونی تحت بمبارون اشعه ایکس قرار دادیم
هسته مرکزی فلز شدیدا حرارت میبینه
هسته درونی فلز فرا گرم شد
فکر میکنی بتمن به چیزی که سی آی دی
فکر میکنی بتمن متصل به
لازم نیست آسمون رو ببینی تا بفهمی که ماه کامله
نیاز نیست به آسمون نگاه کنی تا ببینی ماه کامله
مورد حمله یک خون آشام پرنده قرار گرفته شده
توسط یه خون آشام پرنده مورد حمله قرار گرفته
شبیه یه خفاش بزرگ با دندون های گنده بود
به نظر یه خفاش غول آسا با دندون های نیش بزرگ میومد
طراحی مضنون به آدم ربایی ها
اینم چهره مظنون آدم ربا
شبیه خودم میدونم شبیه چیه کریسپوس
به نظر میدونم شبیه چیه
بیخیال فکر میکنی پا میشه بیست سال با جرم و جنایت میجنگه
بیخیال فکر میکنی واقعا بعد <عدد> سال جنگیدن ما مجرم ها
و بعد میاد میره تو متروپلیس هشت نفر رو میدزده؟
حالا بیاد توی متروپولیس <عدد> نفرو بدزده؟
تو باید بری باشی من دایانام
وگرنه باید عصبانیت شما رو به جون بخرم آقای ویلسون
سلام بری من دایانام نه این درست نیست عالی شد
سلام بری من دیانام اوه اشتباه گفتم خیلی خب
فرمانده مرا به شاه گزارش دادم که
فرمانده مرا من به پادشاه گفتم
میگه که لازمه تمام نیروهای کمکی در مناطق شورشی باشن
اون گفت کل نیروهای پشتیبانی رو برای مناطق شورشی میخواد
و یه دسته رو دور مادرباکس تشکیل بدین
و دور جعبه مادر تشکیل فلنکس بدید
فرزند بزرگ ملکه آتلانتای عزیز
اولین فرزند از ملکه محبوب ما آتلانا
والدینم تو جنگ کشته شدن
والدین من در جنگ مردن
به خودت اجازه میدی با این لحن راجع به ملکه آتلانتا صحبت کنی؟
تو جرئت میکنی با ملکه آتلانا اونطور حرف بزنی؟
اون هیولا رو تا خشکی دنبال کنه و جلوشو بگیره
هیولا هارو تا سطح آب دنبال کنه و متوقفش کنه
بهم بگو چی فهمیدی
به من گفت که چی یاد گرفتی
دوتا از جعبه ها پیدا شدن و بیدار
ما دو جعبه پیدا کردیم و
با یکی شدن قدرت دو مادرباکس
با ادغام قدرت دو جعبه مادر فعالشون کردیم
تونستم خطوط دفاعی دژ رو کامل کنم
من میتونم دفاع از قلعه رو پایان بدم
اونا زندانیایی رو گرفتن که
اونا کسانی که اونو حمل میکردن رو