sentence1
stringlengths
1
291
sentence2
stringlengths
1
382
مشت دلار.
برای یک مشت دلار
من حتی این نمایش را ندیده ام
من حتی نمایش را ندیده ام
نه، نه، نه لطفا نکن
نه، نه، لطفا نکن
یک تفنگ واقعی با گلوله های واقعی.
یک تفنگ واقعی، با گلوله های واقعی.
برو از اونجا، جک برو بیرون.
برو از اونجا، جک
توصیه ها ظرف 120 روز پس از تاریخ اولین اطلاعیه لازم الاجرا می شوند، مشروط بر اینکه اعتراضی وارد نشود.
توصیه ها ظرف 120 روز پس از تاریخ اولین اطلاعیه لازم الاجرا می شوند، مشروط بر اینکه اعتراضی وجود نداشته باشد.
عالیه دخترا
دخترای عالی
این پارکینگ سوپرمارکت
در پارکینگ سوپرمارکت
اوه، یعنی با بستنی می آید.
این بستنی است
متاسفم این چیزی است که من فکر می کنم
متاسفم. آیا این همان چیزی است که من فکر می کنم
من فرستاده شده ام تا کورتان بالینداروک را متقاعد کنم که الف ها را بفرستد تا از آنها حمایت کنند.
من فرستاده شدم تا کورتانا بالینداروک را متقاعد کنم که الف ها را برای کمک بفرستد.
به طور کلی، اسهال، حالت تهوع و آلوپسی، خفیف تا متوسط، گذرا و به ندرت منجر به قطع درمان شد.
اسهال، تهوع و آلوپسی عموماً شدت خفیف تا متوسط، گذرا و به ندرت منجر به قطع می‌شد.
برخی از آنها بسیار قابل توجه هستند، جریک با اعتماد به نفس بیشتری ادامه داد.
جریک با اطمینان بیشتری ادامه داد که برخی از آنها بسیار قابل توجه هستند.
ما به شما نیاز داریم که به ایستگاه بروید.
ما به شما نیاز داریم که به ایستگاه بروید
بچه ها به وسایل مدرسه و کفش نو نیاز دارند.
بچه ها به نیازهای مدرسه و کفش های نو نیاز دارند.
قبلا بهت گفتم
بهت گفتم
من نمی دانستم که تلفن همراه مجاز نیست.
من نمی دانستم تلفن همراه ممنوع است.
اگه سالم بودم چرا اینجا بودم دکتر
اگه سالم بودم اینجا نبودم دکتر
فقط فکر می کنم الان باید با او تنها باشم.
فکر می کنم باید با او تنها باشم.
آه، هیچوقت نمیدونی بچه.
هیچوقت نمیدونی پسر
به کجا می رویم او هنوز با صدای بلند صحبت می کند.
کجا می رویم با صدای بلند پرسید.
تو پول منو گرفتی پسر نابغه
تو پول من را گرفتی نابغه
مثل اون
مثل این
من با شما موافقم، اما آنها آنجا هستند.
من موافقم، اما آنها اینجا هستند.
فضای هوایی کلمبیا را پاک کنید
حریم هوایی کلمبیا را پاکسازی کنید
این سفیده
آن سفید است
او جزو اولین کسانی بود که تخلیه شد.
او جزو اولین کسانی بود که تخلیه شدند.
اون شوهر منه
اوه شوهرم
اوه من نمیخوام بمیرم
من نمی خواهم بمیرم.
من صاحب خانه تو خواهم شد، مامور دی نوزو.
من خانه شما را می گیرم، مامور دی نوزو.
آخرین در سمت راست شما
آخرین در سمت راست
من همه چیز را به تو داده ام
من همه چیز را به تو دادم
معدن.
یک معدن
برای همیشه از دست داد.
او برای همیشه گم شد
این اعلیحضرت است.
او اعلیحضرت است.
من می خواهم ... می خواهم ...
من می خواهم...
شاید باید به منشی اش زنگ بزنم.
شاید باید به منشیش زنگ بزنم
خواهیم دید که آیا مردم شجاعت مقاومت در برابر اراده من را دارند یا خیر.
ببینیم آیا مردم شجاعت مقاومت در برابر اراده من را دارند یا خیر.
این همان کاری است که شما به جای صحبت با او انجام می دادید؟
این همان کاری است که شما به جای صحبت کردن با او انجام دادید
این خیلی دیوانه است.
این خیلی دیوانه است
این خیلی خنده دار است.
این خیلی خنده دار است
آنها تو را بیرون گذاشتند، ها
بنابراین آنها شما را آزاد کردند، ها
و نگرانی های شما
نگرانی های شما
یک چمدان زیر تختش پر از اوراق قرضه و اسکناس های بزرگ سوئیسی است.
زیر تخت یک چمدان پر از اوراق قرضه آمریکا و فرانک سوئیس است.
آن را بچسبانید
آن را بالا بکش
مشتری من به هیچ سوالی پاسخ نخواهد داد.
مشتری من به هیچ سوالی پاسخ نمی دهد.
خوب، آیا احساس می کنید که با دو ذهن، دو ذهن مجزا فکر می کنید؟
آیا احساس می کنید دو ذهن هستید ... دو ذهن مجزا
این چیزا رو نابود کن
آن چیز را نابود کند
من می دانم مردم شما کجا هستند، می خواهم شما بدانید که افراد من کجا هستند.
من می دانم مردم شما کجا هستند، می خواهم شما بدانید آنها کجا هستند.
تعداد کمی از کشورهای عضو دارای مقامات عمومی یا تخصصی هستند که کامل بودن اطلاعات ارائه شده، به ویژه توضیحات، را بررسی می کنند.
تعداد کمی از کشورهای عضو از مقامات عمومی یا ویژه می خواهند که کامل بودن اطلاعات ارائه شده را بالاتر از همه، توضیحی، بررسی کنند.
ما مطمئن نبودیم که وقتی طعم خون را می‌چشید، آن را حل می‌کنید یا نه.
ما مطمئن نبودیم که بفهمی طعم خون را چشیده ای یا نه.
ایستاد و برگشت و منتظرش ماند.
ایستاد، برگشت و منتظر ماند.
این من را به یاد طوفان‌های شفق قطبی می‌اندازد که در سالوسا سکوندوس، که کینز در نظر داشت، دیدم.
این من را به یاد طوفان سیاهی می اندازد که در سالوسا سکوندوس دیده ام، کینز فکر می کند.
میدونستم تو همیشه سرباز خوبی هستی
می دانم که تو همیشه سرباز خوبی بوده ای.
این بر اساس شواهد ناکافی از اثربخشی در کودکان در نشانه‌های مربوطه و بر اساس مسئله ایمنی علائم عصبی بود.
این تصمیم بر اساس فقدان شواهدی مبنی بر اثربخشی در کودکان در آن نشانه‌ها و مسائل ایمنی از نظر علائم عصبی بود.
او فقط فکر می کند که نقش پدری را بازی می کند که در یک ویدیوی جنسی متوجه دخترش شده است. خوبه.
او فکر می کند نقش پدری را بازی می کند که متوجه شد دخترش در ویدیوی جنسی است.
من به کاری که شما انجام می دهید فکر کرده ام و این بسیار شجاعانه است.
من به کاری که شما انجام می دهید فکر می کنم و این بسیار جسورانه است.
ما در مورد اتفاقی که با دان افتاد شنیدیم.
ما شنیدیم که چه اتفاقی برای دان افتاد.
و من تو را در حال اسکیت دیدم.
دیدم اسکیت میزنی
حلقه ات را نمی زنی
شما حلقه نمی زنید
من از او درخواست خواهم کرد.
از او می خواهم بیرون
گری، وینسنت کنر اکنون مسئولیت شماست.
دکتر گری، وینسنت کنر مسئولیت شماست.
ما چی
ما چی هستیم
کمکم کنید. به من کمک کن تا مثل یک برادر با تو رفتار کنم.
کمکم کنید. کمکم کن تا مثل برادرم با تو رفتار کنم.
بیش از دوجین پمپ بنزین تقریباً به طور همزمان منفجر شدند... ...کمتر از یک ساعت پیش، همه در شعاع 300 مایلی.
بیش از دو پمپ بنزین به طور همزمان در کمتر از یک ساعت پیش منفجر شد... اکثر آنها در شعاع 450 کیلومتری.
به من بگو او کیست و عکس هایت را می گیری.
به من بگو کیست و عکس هایت را می گیری.
اما تو هم دستیار لری هستی.
اما تو دستیار لری هم هستی.
اوه... تعجب کردم که مرا پیدا کردی.
من تعجب کردم، شما مرا پیدا کردید.
شاید به خاطر غیبت انگلیس بود که طرفدارانش آخرین گروه های جنگجویان آماتور را شامل می شوند.
شاید به خاطر غیبت انگلیس بود که در میان حامیانش آخرین گروه های جنگجویان آماتور بودند.
خب، معمولاً این کار را نمی‌کردم، اما جعبه در حال حرکت است.
خوب، من معمولاً این کار را نمی‌کنم، اما... جعبه در حال حرکت است.
و گرگ به آن حساسیت دارد
و گرگ به آنها حساسیت دارد
چند تا سوال ازت دارم دوست عزیز
چند سوال از شما دارم رفیق
سه ساعت و 26 دقیقه تا شروع اختلال اولیه مغز باقی مانده است.
3 ساعت و 26 دقیقه تا اختلال اولیه مغز باقی مانده است.
دکتر گوردون، پیاده شو
دکتر گوردون، از من پیاده شو
وقتی خونه من بود چیزی گفتم؟
آیا وقتی هنوز خانه من بود به کسی گفتم؟
بیف استروگانف، سالی، برگشت و لبخند شیرینی گفت.
بیف استروگانف، سالی، برگشت و لبخند شیرینی زد.
طرح جدید چیه
برنامه های جدید چیست
تو میگی ما پلیس واقعی نیستیم
شما می گویید ما پلیس واقعی نیستیم
حدود صد پا عقب تر از ما
حدود صد پا دورتر
همه چیز پس فرستاده شد.
همه به عقب فرستاده شدند
اما همسرم فقط گفت که سن او خوب است.
اما همسرم به من گفت سن او خوب است.
در واقع جدید نیست، فقط کوچکتر است.
در واقع، این جدید نیست، کوچکتر است.
بابا دوباره تو رو میخواد
بابا تو رو میخواد
بو صورتش را پنهان کرد.
بو صورتش را در دستانش پنهان کرد.
تمام پروتئین ها، ویتامین ها و کربوهیدرات های بهترین شام بوقلمون مادربزرگتان... ...به اضافه 15 الکل.
تمام پروتئین ها، ویتامین ها و کاربراتور شام ترکی مادربزرگ... به اضافه 15 درصد الکل.
از درهای شیشه ای غذاخوری رد شدم و لحظه ای همانجا ایستادم و دنبال نایلی گشتم.
درهای شیشه ای اتاق غذاخوری را هل دادم و لحظه ای همانجا ایستادم و دنبال نایلی گشتم.
به تقویم رویدادها، ثبت نام پلیس... ...بررسی اطلاعات شماره های تامین اجتماعی و غیره نیاز داریم.
به تقویم رویدادها، ثبت نام پلیس ...... بررسی شماره شماره های بیمه اجتماعی و ... نیازمندیم.
و فردا ممکن است چیز دیگری باشد.
فردا ممکن است چیز دیگری باشد
برو کنار من دانا
بیا کنار من، دانا
تا زمانی که بفهمیم او با چه کسی کار می کند و چه می داند، او زندگی می کند.
ما متوجه می شویم که او با چه کسی کار می کند و چه می داند.
سرویس فکس قبلاً راه اندازی شده است.
سرویس فکس قبلاً شروع شده است.
فولاد من در حال ساختن مدارس و بیمارستان ها و مراکز همایش و اکنون استادیوم های المپیک است.
فولاد من در حال ساختن مدارس و بیمارستان ها و مراکز کنگره و اکنون استادیوم المپیک است.
اما اینها ناخن های لاکی هستند که احتمالاً چرب شده اند.
اما اینها ناخن های لهستانی هستند، احتمالاً روغنی هستند.
کاری بکنید.
کاری بکنید
ببخشید آره
آیا مرا ببخشید
و بعد از آن یک سورپرایز برای شما دارم.
و سپس یک سورپرایز برای شما دارم.
وقتی مطمئن شدیم که ایمن است، علامت می‌دهیم.
وقتی مطمئن شدیم ایمن است به شما علامت می‌دهیم.
باید ماسک موش می زدی
باید از ماسک موش استفاده می کردی
دوستت دارم.
من آن یکی را دوست دارم.
این کار زمانی آغاز شد که جامعه کوچکی از دایره‌المعارف‌نویسان در خلأ حاشیه بیرونی کهکشان گم شدند.
آن را به عنوان یک جامعه کوچک از دانشنامه نویسان گم شده در فضای خالی در محیط کهکشان آغاز شد.