sentence1
stringlengths 1
291
| sentence2
stringlengths 1
382
|
---|---|
آنها دو جوان خوب، قوی و مغرور هستند. | آنها جوانان بزرگی هستند، قوی و مغرور. |
تا کی تار داریم | چقدر قبل از اینکه بتونیم تاب بخوریم |
و می گویید چند ساله بود؟ | و چند سالش بود چی میگی |
اژدها فقط در راه چیز دیگری است. | اژدها فقط سر راه چیز دیگری ایستاده است. |
ساعتی بعد، در حالی که از میان برف های در حال ذوب شدن از مسیر عبور می کردند، ژائل همین سوال را مطرح کرد. | یک ساعت بعد، در حالی که آنها در مسیر ذوب برف پایین می رفتند، ژائل همان سوال را پرسید. |
قایق بادبانی شما | بله، قایق شما |
واقعا متاسفم رفیق | من واقعا متاسفم، مرد. |
در برنامه توسعه بالینی آسم، در مجموع 7034 بیمار در یک ارزیابی یکپارچه از عوارض جانبی قرار گرفتند. | در برنامه توسعه بالینی آسم، در مجموع 7034 بیمار در ارزیابی منفرد از عوارض جانبی قرار گرفتند. |
خانم وید، آیا این لیست شاهدان رفتار شوهرتان در مهمانی تا حد زیادی درست است؟ | خانم وید آیا این لیست شاهدان...... رفتار طرف شوهر شما اساسا درست است |
او کشته شد. | اون مرد. |
حدس بزنید دیشب دوباره کی زنگ زد | حدس بزن دیشب کی زنگ زد |
صورتم تلمبه شده و پر از آب بود، دهانم بارها و بارها می افتاد و گلویم اکنون بدون تلاش در حال قورت دادن است. | صورتم متشنج بود و می جوشید، لب هایم دوباره و پر شده بود، و گلویم بدون زحمت آب دهانم را قورت می داد. |
مادر شما فوق العاده ترین داوطلب کانگورو است. | مادرت شگفت انگیزترین داوطلب کانگورو است. |
برد باخت است برد باخت است. | یک برد را می توان از دست داد و باخت می تواند یک برد باشد. |
گوش کن، داشتم فکر می کردم که آیا می توانی به من لطفی کنی؟ | گوش کن، میپرسم آیا میتوانی به من لطفی کنی؟ |
صدایی از پایین می آمد: پاها. | چیزی از پایین بود: رد پا. |
این همه چیزی است که نیاز دارم. | این تمام چیزی است که من نیاز دارم |
شاید اگر میدانستم چرا میخواهی بدانی، میتوانستم به یاد بیاورم. | شاید اگر میدانستم چرا میخواهی بدانی، به یاد میآورم. |
شاهین ها | با شاهین ها |
اوه خدای من امشب زیبا به نظر میرسی | وای خدای من تو زیبا به نظر میرسی |
آیا شما دختران هیچ وقت کنجکاو نیستید که چه خبر است؟ | آیا تا به حال دخترانی بوده اید که در مورد آنچه در اطراف شما می گذرد کنجکاو شده اید؟ |
من می دانم چه خواهم کرد | من می دانم که قرار است چه کار کنم |
تو... حق با توست. | حق با شماست. |
سعی کردم به شوهرم و والت کامینگز بگویم. آنها فکر می کنند من تماس را تصور کرده ام. | من سعی کردم به شوهرم و والت کامینگز بگویم، اما آنها فکر می کنند من تماس گرفته ام. |
آیا این بدان معناست که شهر توسط کلون کنترل می شود؟ | آیا این بدان معنی است که شهر توسط کلون ها اداره می شود؟ |
همونی که تو تلویزیون دیدیم | همانی که در تلویزیون دیدیم |
خورشید در پشت درختان ناپدید شده بود و آسمان به طرز محسوسی تاریک تر شده بود زیرا مارا او را به عقب در محوطه همراهی کرد. | خورشید در پشت درختان ناپدید شد و وقتی مارا او را به پشت سرازیر کرد، آسمان به طرز محسوسی تاریک تر شد. |
ما می خواهیم با مردم فرانسه برای یافتن راه حل هایی برای مشکلات مشترک خود گفتگو کنیم. | ما می خواهیم گفت و گو را با مردم فرانسه برای حل مشکلات مشترک خود آغاز کنیم. |
فکر کنم سیستم عصبی بود... | فکر کنم عصبی بود... |
باید زودتر بهت میگفتم | باید قبلا بهت میگفتم |
آخرین کیسه های سوخت در مخازن دو شاتل باقی مانده تخلیه شد. | آخرین مخازن سوخت در مخازن دو شاتل باقی مانده تخلیه شد. |
چرا ما نمی توانیم این چیزها را پنهان کنیم | چرا ما فقط آن را پنهان نمی کنیم |
دلم برای پسرم تنگ شده | من پسرم را از دست دادم |
خوب است که قلبم را به روی شما باز کنم. | برای شما خوب است که قلب خود را باز کنید. |
می خواهد به ما هدیه بدهد. | می خواهند به ما هدیه بدهند. |
احمق ها اینجا چیکار میکنید | احمق ها اینجا چیکار میکنی |
نه مگر اینکه اول تو را بگیرم. | مگر اینکه اول تو را بگیرم |
اما هیچ اشاره ای به مالاریا نشده بود. | اما هیچ اشاره ای به مالاریا نشد. |
تمام این بروشور را قبل از دادن این دارو به دقت بخوانید زیرا حاوی اطلاعات مهمی برای شما است. | قبل از اینکه این دارو به شما داده شود، تمام این بروشور را به دقت بخوانید زیرا حاوی اطلاعات مهمی برای شما است. |
کجا پیدات کنم | کجا میتونم پیداتون کنم |
آیا به او نگاه می کنید؟ | آیا به او نگاه می کنی |
آیا می گویید هرگز روی این مبل با زن دیگری عشق ورزی نکرده اید؟ | آیا می گویید هرگز این کار را روی این مبل با زن دیگری انجام نداده اید؟ |
یادم رفت تشییع جنازه دارم | یادم رفته بود به تشییع جنازه می رفتم. |
کمیسیون به نوبه خود ارزیابی خود را هم بر اساس آزادی تأسیس و هم بر اساس حرکت آزاد سرمایه استوار می کند. | در مورد کمیسیون، تحلیل خود را هم بر آزادی تأسیس و هم بر حرکت آزاد سرمایه استوار می کند. |
کولیا باید برای زکریا توضیح می داد، همانطور که رابین خیلی چیزها را برای کولیا روشن کرده بود. | کولیا باید زکریا را روشن می کرد، همانطور که رابین چیزهای زیادی را برای کولیا روشن کرده بود. |
این قانون حمایت از شاهدان جنایات جدی را تنظیم می کند. | این قانون حمایت از شاهدان را برای جرایم جدی تنظیم می کند. |
این هزینه باید متناسب با هزینه هایی باشد که ارائه دهنده خدمات خارجی در حین انجام وظایف خود متحمل می شود و از 30 یورو تجاوز نمی کند. | هزینه باید متناسب با هزینه های متحمل شده توسط ارائه دهنده خدمات خارجی در انجام وظایف خود باشد و از 30 یورو تجاوز نکند. |
من یک بزدل لعنتی هستم برادر. | من یک ترسو لعنتی هستم برادر. |
یه ماشین قتل اون بیرون هست | یه ماشین قاتل اون بیرون هست |
فکر میکنی بعد از اینکه آنها را تا حد مرگ ترساندی و اسلحه را به سمتشان بگیری، در خیابان قدم میزنند و کارشان را به شما میدهند. | فکر میکنی بعد از اینکه با نشانهگیری اسلحه به سمتشان آنها را تا حد مرگ ترساندی، به خیابان میروند و پولت را به تو میدهند؟ |
آژانس به عنوان ارزش هدف، خالص ارزش دفتری هزینه خرید منهای استهلاک را نشان داد، اما قیمت نهایی باید توسط بازار تعیین می شد. | آژانس به عنوان یک قیمت هدف، ارزش خالص حسابداری هزینه منهای استهلاک را تعیین کرده است، اما قیمت نهایی باید بر اساس بازار باشد. |
به نظر می رسد اوزی و هریت. | صداهایی شبیه اوزی و هریت است. |
این را بررسی کن، استریان. | بررسی کن، استرین. |
آیا وقتی همه در اتاق چیزی را می دانند که شما نمی دانید آزاردهنده نیست | آیا وقتی همه در اتاق چیزی را می دانند و شما نمی دانید ناراحت کننده نیست؟ |
او از بسیاری جهات یک جوان باهوش بود. | او از بسیاری جهات یک مرد جوان با استعداد بود. |
این یک کلاه ناز است. | کلاه خوبیه |
به عنوان مثال، ما یک اتاق پر از فلز بی فایده در طاق داریم. | به عنوان مثال، ما یک اتاق پر از فلز بی فایده داریم. |
حتی خود اسب مالیخولیایی به نظر می رسید که در هر دور قدم زدن با ناامیدی به پنجره نگاه می کند. | حتی یک اسب غمگین به نظر می رسید که در هر نقطه عطف با ناامیدی نوازنده اش به پنجره نگاه می کند. |
فکر می کنم کسی را می شناسم که بتوانیم از او شکایت کنیم. | من کسی را می شناسم که بتوانیم از او شکایت کنیم. |
اما جانسون آنجاست. | اما جانسون وجود دارد. |
ببین سیلویا به جای جمعه، آیا میتوانیم آن را پنجشنبه شب انجام دهیم | سیلویا، آیا میتوانیم جمعه شب پنجشنبه شب دوباره همدیگر را ببینیم |
ویسکی جک مردد شد، سپس گفت: «سیلورفاکس نام ریوی را برای شما ساخته است. | ویسکی جک مردد شد، سپس اضافه کرد: «سیلورفاکس برایت نام ریووس ساخته است. |
سپر مغناطیسی اکنون در حال فروپاشی شتابان است. | سپر مغناطیسی اکنون از هم پاشیدگی تسریع کرده است. |
اگر دوباره به بدن خودم برگردم، به این معنی است که طومار را خواهم داشت. من... | اگر به بدنم برگردم، به این معنی است که طومار را خواهم داشت. |
پسر تو گفتی، چوی. | تو گفتی، چوی |
این بچه رو از اینجا بیرون کن | آن پسر را از اینجا بیرون کن |
مال من نیست | مال من نیست. |
حالا داری خیلی کار میکنی | تو خیلی دوری |
خوب است که به شهر بزرگ برگشته اید. | خوب است که دوباره به شهر بزرگ بازگردم. |
اما من نمی توانم این کار را انجام دهم، زیرا واقعیت این است که من بی گناه هستم. | اما من نمی توانم این کار را انجام دهم زیرا من واقعاً بی گناه هستم. |
کمی دیر نیست که این را از من بپرسی؟ | برای پرسیدن من کمی دیر نیست |
من هم می توانم چیزهای زیادی در مورد آنها به شما بگویم. | من هم در مورد آنها به شما می گویم. |
بگذارید چیزی در مورد قاتلان به شما بگویم. | بگذار در مورد قاتلان به تو بگویم دختر. |
دیوید نه تکان می خورد و نه صحبت می کرد. | داوود نه تکان می خورد و نه صحبت می کرد. |
و لرد تایوین دومین ارتش لنیستر را از جنوب می آورد. | و لرد تایوین با دومین ارتش لنیسترها از جنوب امتداد می یابد. |
تو هیچ وقت کار اشتباهی نکردی | تو هیچ غلطی نکردی |
اما من سه سال است که منتظرم تا به من بگویید چرا هنوز به من اعتماد ندارید. | اما من سه سال صبر کردم تا به من بگویی چرا هنوز حرفم را باور نمی کنی. |
هر کتابی که توصیه می کنی، زندانی | آیا شما هیچ کتابی را توصیه می کنید، زندانیان؟ |
هیچ شهری بدون جرم نیست. اما این شهر بدون جنایات سازمان یافته است زیرا عمل دنت به مجریان قانون در مبارزه با اوباش دندان داد. | هیچ شهری بدون جرم و جنایت وجود ندارد، اما این شهر بدون جنایت سازمان یافته است، زیرا قانون دنتون به دادستان ها این امکان را می دهد که به طور مؤثر با مافیا مبارزه کنند. |
بهت قول میدم ارزشش رو داره | قول می دهم ارزشش را داشته باشد. |
رایستلین به تندی گفت که ما باید با سایر اعضای شورای شهر نیز ملاقات کنیم. | رایستلین به تندی گفت: ما می خواهیم با سایر اعضای شورای شهر ملاقات کنیم. |
تصمیمات و توصیهها برای هر یک از مخاطبین موضوع ماده 7 این آییننامه ابلاغ میشود. | تصمیمات و پیشنهادات به کلیه مخاطبین موضوع ماده 7 این آیین نامه ارسال می شود. |
ما می توانیم آن را فراموش کنیم. | شما می توانید آن را فراموش کنید |
گل رز زرشکی روی سینه یانگ شکوفا شد، و او عقب رانده شد، دستش را پایین آورد و دوباره شلیک کرد. | گل سرخی روی سینه یانگ شکوفا شد و آنر گافی را نگه داشت، سپس دستش را انداخت و دوباره شلیک کرد. |
مدیریت ایمن این تغییرات بر عهده شرکت راه آهن است. | شرکت راه آهن مسئول مدیریت ایمن این تغییرات است. |
اما این قانون است. | اما این قانون است |
اژدهای کومودوی مدرن اغلب در دعوا بر سر لاشه کشته می شوند. | اژدهای کومودوی مدرن اغلب در نبرد برای بدن کشته می شوند. |
از آنجایی که در سال گذشته زمان قابل توجهی را با همسرتان گذراندهام، فکر میکنم به جرات میتوان گفت که شما مرد خوش شانسی هستید. | شما در سال گذشته زمان قابل توجهی را با همسرتان گذرانده اید، فکر می کنم می توانم بگویم که شما مرد خوش شانسی هستید. |
یک کمیته ملی مسئول انتخاب دارایی های برگشتی است، یعنی دارایی هایی که در نظرسنجی شرکت می کنند. | کمیته ملی برای انتخاب شرکت های گزارشگر یعنی دارایی های شرکت کننده در نظرسنجی مسئول است. |
و از زمان مسافر تاریک من با من بوده است. | و او از آن زمان با من بوده است... مسافر تاریک من. |
من دقیقا می دانستم که دارم چه کار می کنم. | من کاملاً می دانستم که دارم چه کار می کنم. |
سندباد، یک رزمناو سبک آتروپوس، فرمانده رالینز و یک کشتی موتی. | سندباد، یک رزمناو سبک آتروپوس، ناوچه کاپیتان رالینز و یک کشتی سه شعاری. |
خوب شدی... | تو خوبی. |
سر آرلان تا جایی که می توانست به او یاد داده بود، اما پیرمرد حتی در جوانی هرگز بزرگ ترین شوالیه نبود. | سر آرلین به او یاد داده بود که چگونه می تواند بهترین شوالیه را داشته باشد، اما پیرمرد هرگز یکی از بهترین شوالیه ها نبوده است، حتی زمانی که جوان بود. |
ماده 11 اسناد برنامه ریزی برای برنامه های جغرافیایی 1. | ماده 11 اسناد برنامه نویسی برای برنامه های جغرافیایی 1. |
هیچ اتفاقی برای اون دختر نیفتاده | هیچ اتفاقی برای آن دختر نیفتاده است |
بله، و شما همیشه در اینجا خوش آمدید. | بله، و شما همیشه خوش آمدید. |
در مواردی که از یک آزمایش منفرد برای طبقهبندی استفاده میشود، باید نتایج واضح و بدون ابهام مثبت ارائه کند. | در جایی که یک تست خوب انجام شده برای طبقه بندی استفاده می شود، باید نتایج مثبت واضح و روشنی ارائه دهد. |
من واقعا مشکل بزرگی دارم | من واقعا یک مشکل بزرگ دارم. |
همین امر را می توان در مورد برخی از شرکت هایی که به صورت تبانی یا دارای موقعیت مسلط در بخش عمده ای از بازار مشترک هستند، گفت. | همین امر در مورد برخی از شرکت هایی که به توافق متقابل یا در موقعیت مسلط در بخش عمده ای از بازار مشترک عمل می کنند، صدق می کند. |