text
stringlengths
26
117k
سلام بروبچ! امروز شراعظم تموم و شد و به درک واصلش کردیم! عجب امتحان ریاضی بود! سخت نبود ولی مخمون یوپس شد تو امتحان! به قول رفقا از امروز ریدمان رو آغاز کردیم! 4 صفحه بود! 15 تا سوال! خداجون کمک کنه به حد رضایت مامان بابا نمره بگیریم! ماهانه هام که تعریفی نیست اصن؛ واسم دعا کنید! آخه من هم خعلی خوندم و هم همه دونستهامه تو امتحان تخلیه کردم و همه تلاشم رو همه کردم!
خدا باباهامونو آفرید تا بهمون بفهمونه ، مردها هم میتونن فرشته باشن مردترین مرد زندگیم ، روزت مبرک
سلامتی دلم که خیلی شکسته سلامتی دلش که دلموشکسته سلامتی باوفاییام سلامتی بی وفاییش سلامتی قسمهای دروغش به جون من سلامتی بغضم که هرشب میشکنه سلامتی هق هق‌هایی که توتنهاییم سرمیدم سلامتی آدمایی که هیچ‌وقت درکم نکردن سلامتی وقتی که میگه ناراحت شدی بااینکه اشکام میریزه میگم نه مهم نیست سلامتی خودم که ازجوونیم خیری ندیدم سلامتی شب‌های سردم سلامتی خودم که یه گوشه کز کردم سلامتی اون که تواین روزانبودش روحس کردم سلامتی تک‌تک اشکام که هر شب باهامهدلم که خیلی شکسته سلامتی دلش که دلموشکسته سلامتی باوفاییام سلامتی بی وفاییش سلامتی قسمهای دروغش به جون من سلامتی بغضم که هرشب میشکنه سلامتی هق هق‌هایی که توتنهاییم سرمیدم سلامتی آدمایی که هیچ‌وقت درکم نکردن سلامتی وقتی که میگه ناراحت شدی بااینکه اشکام میریزه میگم نه مهم نیست سلامتی خودم که ازجوونیم خیری ندیدم سلامتی شب‌های سردم سلامتی خودم که یه گوشه کز کردم سلامتی اون که تواین روزانبودش روحس کردم سلامتی تک‌تک اشکام که هر شب باهامه برچسب‌ها: سلامتی, دپ فاز
روز ملی شدن صنعت نفت ایران مبارک باد
شهادت حضرت فاطمه زهرا س تسلیت باد
کتاب‌های امی نوتر: مادر جبر نوین، زندگانی فاطمه زهرا سلام‌الله علیها، چهاردیواری در کف آسمان، یادگاران و سار کوچولو نمی‌تواند پرواز کند در قالب طرح کتاب‌خوان اسفندماه 1396 برای علاقه‌مندان به کتابخوانی معرفی شد. به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، با فرارسیدن آخرین ماه از سال 1396، طرح کتاب‌خوان اسفندماه با معرفی 5 اثر امی نوتر: مادر جبر نوین نوشته مارگارت تنت، زندگانی فاطمه زهرا سلام‌الله علیها نوشته سید جعفر شهیدی، چهاردیواری در کف آسمان اثر یاسر رضازاده، یادگاران نوشته فاطمه غفاری و سار کوچولو نمی‌تواند پرواز کند نوشته جنیفر برن، به علاقه‌مندان مطالعه و کتابخوانی معرفی شد. زندگانی فاطمه زهرا سلام‌الله علیها نویسنده: سید جعفر شهیدی ناشر: دفتر نشر فرهنگ اسلامی تعداد صفحات: سید جعفر شهیدی 1297 1386 ه. ش ، تاریخ‌نگار، دین‌پژوه، مترجم، پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی در این کتاب، گزارشی موثق و متکی به اسناد دست‌اول از زندگی دختر بزرگوار رسول اعظم صلی‌الله علیه و آله ارائه می‌دهد؛ زندگی عزتمندانه‌ای که با گذشت سالیان، نه‌تنها رنگ دیرینگی به خود نگرفته، بلکه همچنان تازگی و جلا دارد. آنچه در این مجموعه فراهم آمده تنها سرگذشت زندگی شخصی این بانوی شریف نبوده و رویدادهایی آموزنده و عبرت‌آمیز است. نام و لقب‌های دختر پیغمبر؛ از خواستگاری تا به خانه شوهر رفتن فاطمه زهرا؛ زندگانی زهرا در خانه شوهر؛ ولادت امام حسن و نبرد احد؛ آیا بین زن و شوهر کدورتی روی داد؛ فدک در اختیار پیغمبر و واگذاری آن به زهرا؛ سخنان عبرت‌آمیز فاطمه در بستر مرگ؛ برای عبرت تاریخ و. عنوان بخش‌هایی از این کتاب است. مطالعه کتاب زندگانی فاطمه زهرا سلام‌الله علیها فرصت مغتنمی است که ما را با جزئیات دقیق‌تری از سیره، سبک و کیفیت زندگانی نور چشم رسول اعظم صلی‌الله علیه و آله آشنا می‌سازد. امی نوتر: مادر جبر نوین نویسنده: مارگارت تنت، مترجم: حسن فتاحی ناشر: مازیار تعداد صفحات: داشتن ذهن و فکری توانا به انسان کمک می‌کند از هر لحاظ آماده مقابله با مشکلات پیش رو شود و بدون خستگی از دشواری‌های مسیر زندگی، با نیرویی مضاعف، به‌سوی اهداف و آینده‌ای روشن حرکت کند و فردای زیباتری را برای خود و دیگران رقم زند. آمالیه امی نوتر یکی از افرادی است که مشکلات زندگی را ناچیز انگاشت و با صبر و پشتکار نام خود را در جهان جاودان ساخت. مادر مهربان و سخت‌کوش امی و حتی پدر دانشمندش ماکس نوتر امیدوار بودند دختر هنرمند و خانه‌داری تحویل جامعه دهند؛ امی ارزش هنر و خانه‌داری را می‌دانست اما استعداد خدادادی و اراده پولادینش او را به سمت دیگری برد و از او چهره‌ای ماندگار ساخت. در سال 1898، شورای آموزشی دانشگاه ارلانگن، ورود زنان به دانشگاه را ممنوع کرد و بعد از یک سال پیگیری، بر اساس تصویب تبصره‌ای، امی اجازه یافت به‌صورت محدود در سخنرانی‌ها و درس‌های دانشگاه حاضر شود؛ با تمام سختی‌ها و تبعیض‌های ناروای جنسیتی او در سال 1908 به‌عنوان نخستین زن آلمانی از پایان‌نامه دکترای خود در دانشگاهی که روزی حق ورود به آن را نداشت ارلانگن دفاع و مدارج علمی ارزشمندی در دانش ریاضی کسب کرد. امروز از امی نوتر با عنوان مادر جبر نوین جهان یاد می‌شود؛ او توانست، سهم ممتازی در جبر انتزاعی و فیزیک نظری ایفا کند و بزرگانی مانند آلبرت انیشتین، ژان دیدونه، هرمان وایل و. او را ستوده‌اند. ماجرای پرفرازونشیب زندگی امی نوتر را در کتاب مارگارت تنت با عنوان امی نوتر: مادر جبر نوین و با ترجمه روان و گویای حسن فتاحی دنبال کنید. چهاردیواری در کف آسمان: هنر عشق‌ورزی و خودشکوفایی در ازدواج از مجموعه سخنرانی‌های استاد محمدجعفر غفرانی تهیه و تنظیم: یاسر رضازاده ناشر: غنچه تعداد صفحات: کتاب چهاردیواری در کف آسمان حاصل جمع‌آوری سخنرانی‌های استاد محمدجعفر غفرانی، پژوهشگر دین و قران‌پژوه، در موضوع ازدواج است که به زوجین کمک می‌کند با اصول و مهارت‌های یک زندگی سالم، لذت‌بخش و شیرین آشنا شوند و بتوانند چهاردیواری ساده خانه را برای خود و همسرشان به مکانی معنوی و آرامش‌بخش تبدیل کنند. ضرورت عشق و ازدواج، ازدواج، چگونه؟ و نقش ازدواج در ظهور و حضور سه بخش این کتاب است که به طرح مباحثی چون انواع عاشقی، عشق حقیقی، چرایی ازدواج، ازدواج فامیلی، چگونگی پیشگیری از اختلافات و. می‌پردازد. اگر مایلید با عینک جامع، مانع و جهان‌بین قرآن به موضوع مهم ازدواج بنگرید و از تجربه‌های یک محقق کوشا در حوزه قرآن و حدیث بهره‌مند شوید خواندن چهاردیواری در کف آسمان را از دست ندهید. یادگاران 7 کتاب خرازی نویسنده: فاطمه غفاری ناشر: روایت فتح تعداد صفحات: یادگاران یادگاری ارزشمند از زندگی مردانی است که در همین نزدیکی‌ها، جایی فراسوی زمان، حماسه‌ای عظیم رقم زدند و جان دادند تا ذره‌ای از خاک پاک میهنمان در سیطره منحوس گام‌های ظالمان مستکبر، لگدکوب نشود. هفتمین جلد از مجموعه یادگاران حکایت زندگی و رزمندگی دلاورمرد جبهه‌های جنوب و نقش‌آفرین سامان‌دهی اوضاع آشفته کردستان، شهید حسین خرازی را در قالب 100 خاطره جذاب به تصویر می‌کشد. کتاب زندگی بابرکت سردار رشید اسلام، حاج حسین خرازی را می‌توانید از کتابخانه‌های عمومی سراسر کشور امانت بگیرید و با یادگاران همراه و همدل شوید. سار کوچولو نمی‌تواند پرواز کند داستان پرنده کتاب‌خوان نویسنده: جنیفر برن، تصویرگر: کیت بندیس، مترجم: محبوبه نجف خانی ناشر: آفرینگان تعداد صفحات: در طول زندگی، امکان انتخاب‌های زیادی داریم از انتخاب‌های پیش‌پاافتاده تا انتخاب‌های مهم و سرنوشت‌ساز. اولین انتخاب کلوین کوچولو بهترین انتخاب او بود. کلوین یک سار است که با بقیه سارها فرق دارد. اولین روزی که سارهای کوچولو از لانه‌شان بیرون رفتند تا با دنیا آشنا شوند، یکی علف پیدا کرد، یکی آب و دیگری کرم؛ اما کلوین یک کتاب پیدا کرد و از همان اول تصمیم گرفت با کتاب همراه شود؛ دوستی با کتاب اولین تجربه سار کوچک در زندگی بود. از آن روز به بعد کلوین دائم مشغول کتاب خواندن بود و به هیچ کار دیگری فکر نمی‌کرد؛ خواب‌های کلوین هم‌رنگ و بوی داستان‌ها و افسانه‌های جذاب کتاب‌ها را گرفته بود؛ سارهای دیگر به خاطر کتاب خواندن زیاد، حسابی سربه‌سرش می‌گذاشتند اما اصلا برایش اهمیتی نداشت. فصل کوچ فرا رسیده بود و سارها ناچار بودند به سرزمین‌های گرم‌تر مهاجرت کنند؛ اما کلوین فقط کتاب خوانده بود و یادش رفته بود در کنار بقیه، پرواز را تمرین کند. سار کوچولو و دوستانش، همراه با بسته کتاب‌خوان اسفندماه، به دنیای گرم و سرسبز کتابخانه‌های عمومی کوچ کرده‌اند و منتظر هستند تا شما با آن‌ها همراه شوید؛ پس هر چه زودتر کتاب مصور سار کوچولو نمی‌تواند پرواز کند از مجموعه داستان‌های پرنده کتابخوان را از کتابخانه‌های عمومی سراسر کشور امانت بگیرید.
خدای بزرگ اهورامزدا است که این زمین را آفرید که آن آسمان را آفرید که شادی برای مردم آفرید او کشوری زیبا با گردونه سواران خوب اسبان خوب و مردم خوب به وی بخشید
چهار عنصر اساسی برای فردوسی ارزش‌های بنیادی و اصلی به شمار می‌آید و او شاهنامه خود را در مربعی قرار داده که هر ضلع آن بیانگر یکی از این چهار عنصر است آن عناصر عبارتند از: ملیت ایرانی ، خردمندی ، عدالت و دین ورزی او هر موضوع و هر حکایتی را برپایه این چهار عنصر تقسیم می‌کند. علاوه بر این ، شاهنامه ، شناسنامه فرهنگی ما ایرانیان است که می‌کوشد تا به تاخت و تاز ترک‌های متجاوز و امویان و عباسیان ستمگر پاسخ دهد او ایرانی را معادل آزاده می‌داند و از ایرانیان با تعبیر آزادگان یاد می‌کند؛ بدان سبب که پاسخی به ستمهای امویان و عباسیان نیز داده باشد؛ چرا که مدت زمان درازی ، ایرانیان ، موالی خوانده می‌شدند و با آنان همانند انسان‌های درجه دوم رفتار می‌شد بنابراین شاهنامه از این منظر، بیش از آن که بیان اندیشه‌ها و نیات یک فرد باشد، ارتقای نگرشی ملی و انسانی و یا تعالی بخشیدن نوعی جهانبینی است. سی سال بعد یعنی در سال 400 هجری برابر با 1010 میلادی پس از پایان خلق شاهنامه این اثر گرانبها به سلطان محمود غزنوی نشان داده می‌شود. به علت‌های گوناگون که مهمترینشان اختلاف نژاد و مذهب بود اختلاف دستگاه حکومتی با فردوسی باعث برگشتن فردوسی به طوس و تبرستان شد. استاد بزرگ شعر فارسی در سال 411 هجری برابر با 1020 میلادی در زادگاه خود بدرود حیات گفت ولی یاد و خاطره‌اش برای همه دوران در قلب ایرانیان جاودان مانده است. زبان ، شرح حال انسان هاست اگر زبان را برداریم ، تقریبا چیزی از شخصیت ، عقاید، خاطرات و افکار نظام یافته ما باقی نخواهد ماند بدون زبان ، موجودیت انسان هم به پایان می‌رسد زبان ، ذخیره نمادین اندیشه‌ها، عواطف ، بحران‌ها، مخالفت‌ها، نفرت‌ها، توافق‌ها، وفاداری‌ها، افکار قالبی و انگیزه‌هایی است که در سوق دادن و تجلی هویت فرهنگی انسان‌ها نقش اساسی دارد. همگان بر این باورند که واژه‌ها در کارگاه اندیشه و جهان بینی اندیشمندان و روشنفکران هر دوره در هم می‌آمیزند تا زایش مفاهیم عمیق انسانی تا ابد تداوم یابد. با وجود این ، در یک داوری دقیق ، تمایزات غیرقابل کتمان و قوت کلام سخنسرای نام آور ایرانی حکیم ابوالقاسم فردوسی با همتایان همعصر خود آشکارا به چشم می‌خورد زبان و کلمات برامده از ذهن فرانگر و تیزبین او، در محدودیت قالب‌های شعری ، تن به اسارت نمی‌سپارد و ناگزیر به گونه شگفت آوری زنده ، ملموس و دورپرواز است فردوسی به علت ضرورت زمانی و جو اختناق حاکم در زمان خود، بالاجبار برای بیان مسائل روز: زبانی کنایه و اسطوره‌ای انتخاب کرده است؛ در حالی که محتوای مورد بحث او مسائل جاری زمان است بدین اعتبار، فردوسی از معدود افرادی است که توان به تصویر کشیدن جنایات قدرت سیاسی زمان خویش را داشته است پایان سخن آن که انگیزه فردوسی از آفریدن شاهنامه مبارزه با استعمار و استثمار سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی خلفای عباسی و سلطه امیران ترک بود. آنچه کورش کرد و دارا وانچه زرتشت مهین زنده گشت از همت فردوسی سحر آفرین نام ایران رفته بود از یاد تا تازی و ترک ترکتازی را برون راندند لاشه از کمین ای مبارک اوستاد ای شاعر والا نژاد ای سخنهایت بسوی راستی حبلی متین با تو بد کردند و قدر خدمتت نشناختند آزمندان بخیل و تاجداران ضنین زندگی نامه حکیم فردوسی در طبران طوس در سال 329 هجری به دنیا آمد. پدرش از دهقانان طوس بود و از نظر مادی دارای ثروت و موقعیت قابل توجهی بود. از احوال او در عهد کودکی و جوانی اطلاع درستی در دست نیست ولی مشخص است که در جوانی با درامدی که از املاک پدرش داشته به کسی محتاج نبوده است؛ اما اندک اندک آن اموال را از دست داده و به تهیدستی گرفتار شده است. فردوسی از همان ابتدای کار که به کسب علم و دانش پرداخت، به خواندن داستان هم علاقمند شد و مخصوصا به تاریخ و اطلاعات مربوط به گذشته ایران عشق می‌ورزید. همین علاقه به داستان‌های کهن بود که او را به فکر به نظم در آوردن شاهنامه انداخت. چنان که از گفته خود او در شاهنامه بر می‌آید، مدت‌ها در جستجوی این کتاب بوده است و پس از یافتن دستمایه‌ی اصلیی داستان‌های شاهنامه، نزدیک به سی سال از بهترین ایام زندگی خود را وقف این کار کرد. او خود می‌گوبد: بسی رنج بردم بدین سال سی عجم زنده کردم بدین پارسی پی افکندم از نظم کاخی بلند که از باد و باران نیابد گزند بناهای آباد گردد خراب ز باران و از تابش آفتاب فردوسی در سال 370 یا 371 به نظم در آوردن شاهنامه را آغاز کرد و در اوایل این کار هم خود فردوسی ثروت و دارایی قابل توجهی داشت و هم بعضی از بزرگان خراسان که به تاریخ باستان ایران علاقه داشتند او را یاری می‌کردند ولی به مرور زمان و پس از گذشت سالهایی، در حالی که فردوسی بیش‌تر شاهنامه را سروده بود دچار فقر و تنگدستی شد. الا ای براورده چرخ بلند چه داری به پیری مرا مستمند چو بودم جوان برترم داشتی به پیری مرا خوار بگذاشتی به جای عنانم عصا داد سال پراکنده شد مال و برگشت حال بر خلاف آن چه مشهور است، فردوسی سرودن شاهنامه را صرفا به خاطر علاقه خودش و حتی سال‌ها قبل از آن که سلطان محمود به سلطنت برسد، آغاز کرد؛ اما چون در طی این کار رفته رفته ثروت و جوانی را از دست داد، به فکر افتاد که آن را به نام پادشاهی بزرگ کند و به گمان اینکه سلطان محمود چنان که باید قدر او را خواهد شناخت، شاهنامه را به نام او کرد و راه غزنین را در پیش گرفت. اما سلطان محمود که به مدایح و اشعار ستایش آمیز شاعران بیش از تاریخ و داستان‌های پهلوانی علاقه داشت، قدر سخن فردوسی را ندانست و او را چنانکه شایسته‌اش بود تشویق نکرد. علت این که شاهنامه مورد پسند سلطان محمود واقع نشد، درست معلوم نیست. عضی گفته‌اند که به سبب بدگوئی حسودان، فردوسی نزد محمود به بی دینی متهم شد در واقع اعتقاد فردوسی به شیعه که سلطان محمود آن را قبول نداشت هم به این موضوع اضافه شد و از این رو سلطان به او بی اعتنائی کرد. ظاهرا بعضی از شاعران دربار سلطان محمود به فردوسی حسد می‌بردند و داستان‌های شاهنامه و پهلوانان قدیم ایران را در نظر سلطان محمود پست و ناچیز جلوه داده بودند. به هر حال سلطان محمود شاهنامه را بی ارزش دانست و از رستم به زشتی یاد کرد و بر فردوسی خشمگین شد و گفت: که شاهنامه خود هیچ نیست مگر حدیث رستم، و اندر سپاه من هزار مرد چون رستم هست. گفته‌اند که فردوسی از این بی اعتنائی سلطان محمود بر آشفت و چندین بیت در هجو سلطان محمود گفت و سپس از ترس مجازات او غزنین را ترک کرد و چندی در شهرهائی چون هرات، ری و طبرستان متواری بود و از شهری به شهر دیگر می‌رفت تا آنکه سرانجام در زادگاه خود، طوس درگذشت. تاریخ وفاتش را بعضی 411 و برخی 416 هجری قمری نوشته‌اند. فردوسی را در شهر طوس، در باغی که متعلق به خودش بود، به خاک سپردند. در تاریخ آمده است که چند سال بعد، محمود به مناسبتی فردوسی را به یاد آورد و از رفتاری که با آن شاعر آزاده کرده بود پشیمان شد و به فکر جبران گذشته افتاد و فرمان داد تا ثروت فراوانی را برای او از غزنین به طوس بفرستند و از او دلجوئی کنند. اما چنان که نوشته‌اند، روزی که هدیه سلطان را از غزنین به طوس می‌آوردند، جنازه شاعر را از طوس بیرون می‌بردند. از فردوسی تنها یک دختر به جا مانده بود، زیرا پسرش هم در حیات پدر فوت کرده بود و گفته شده است که دختر فردوسی هم این هدیه سلطان محمود را نپذیرفت و آن را پس فرستاد. شاهنامه نه فقط بزرگ‌ترین و پر مایه ترین مجموعه شعر است که از عهد سامانی و غزنوی به یادگار مانده است بلکه مهم‌ترین سند عظمت زبان فارسی و بارزترین مظهر شکوه و رونق فرهنگ و تمدن ایران قدیم و خزانه لغت و گنجینه ادبیات فارسی است. فردوسی طبعی لطیف داشته، سخنش از طعنه و هجو و دروغ و تملق خالی بود و تا می‌توانست الفاظ ناشایست و کلمات دور از اخلاق بکار نمی‌برد. او در وطن دوستی سری پر شور داشت. به داستان‌های کهن و به تاریخ و سنن قدیم عشق می‌ورزید. ویژگی‌های هنری شاهنامه شاهنامه ، حافظ راستین سنت‌های ملی و شناسنامه قوم ایرانی است. شاید بی وجود این اثر بزرگ، بسیاری از عناصر مثبت فرهنگ آبا و اجدادی ما در طوفان حوادث تاریخی نابود می‌شد و اثری از آنها به جای نمی‌ماند. فردوسی شاعری معتقد و مومن به ولایت معصومین علیهم السلام بود و خود را بنده اهل‌بیت نبی و ستاینده خاک پای وصی می‌دانست و تاکید می‌کرد که: گرت زین بد آید، گناه من است چنین است و آیین و راه من است بر این زادم و هم بر این بگذرم چنان دان که خاک پی حیدرم فردوسی با خلق حماسه عظیم خود، برخورد و مواجهه دو فرهنگ ایران و اسلام را به بهترین روش ممکن عینیت بخشید، با تأمل در شاهنامه و فهم پیش زمینه فکری ایرانیان و نوع اندیشه و آداب و رسومشان متوجه می‌شویم که ایرانیان همچون زمینی مستعد و حاصل خیز آمادگی دریافت دانه و بذر آیین الهی جدید را داشته و خود به استقبال این دین توحیدی رفته‌اند. چنان که در سال‌های آغازین ظهور اسلام، در نشر و گسترش و دفاع از احکام و قوانینش به دل و جان کوشیدند. اهمیت شاهنامه فقط در جنبه ادبی و شاعرانه آن خلاصه نمی‌شود و پیش از آن که مجموعه‌ای از داستان‌های منظوم باشد، تبارنامه‌ای است که بیت بیت و حرف به حرف آن ریشه در اعماق آرزوها و خواسته‌های جمعی، ملتی کهن دارد. ملتی که در همه ادوار تاریخی، نیکی و روشنایی را ستوده و با بدی و ظلمت ستیز داشته است. شاهنامه، منظومه مفصلی است که حدودا از شصت هزار بیت تشکیل شده است و دارای سه دوره اساطیری، پهلوانی، تاریخی است. فردوسی بر منابع بازمانده کهن، چنان کاخ رفیعی از سخن بنیان می‌نهد که به قول خودش باد و باران نمی‌تواند گزندی بدان برساند و گذشت سالیان بر آن تأثیری ندارد. در برخورد با قصه‌های شاهنامه و دیگر داستان‌های اساطیری فقط به ظاهر داستان‌ها نمی‌توان بسنده کرد. زبان قصه‌های اساطیری، زبانی آکنده از رمز و سمبل است و بی‌توجهی به معانی رمزی اساطیر، شکوه و غنای آنها را تا حد قصه‌های معمولی تنزل می‌دهد. حکیم فردوسی خود توصیه می‌کند: تو این را دوغ و فسانه مدان به یکسان روش در زمانه مدان از او هر چه اندر خورد با خرد دگر بر ره رمز معنی برد شاهنامه روایت نبرد خوبی و بدی است و پهلوانان، جنگجویان این نبرد دائمی در هستی‌اند. جنگ کاوه و ضحاک ظالم، کین خواهی منوچهر از سلم و تور، مرگ سیاوش به دسیسه سودابه و. همه حکایت از این نبرد و ستیز دارند. تفکر فردوسی و اندیشه حاکم بر شاهنامه همیشه مدافع خوبی‌ها در برابر ظلم و تباهی است. ایران که سرزمین آزادگان محسوب می‌شود همواره مورد آزار و اذیت همسایگانش قرار می‌گیرد. زیبایی و شکوه ایران، آن را در معرض مصیبت‌های گوناگون قرار می‌دهد و از همین رو پهلوانانش با تمام توان به دفاع از موجودیت این کشور و ارزش‌های عمیق انسانی مردمانش بر می‌خیزند و جان بر سر این کار می‌نهند. برخی از پهلوانان شاهنامه نمونه‌های متعالی انسانی هستند که عمر خویش را به تمامی در خدمت همنوعان خویش گذرانده است. پهلوانانی همچون فریدون، سیاوش، کیخسرو، رستم، گودرز و طوس از این دسته‌اند. شخصیت‌های دیگری نیز همچون ضحاک و سلم و تور وجودشان آکنده از شرارت و بدخویی و فساد است. آنها مأموران اهریمنند و قصد نابودی و فساد در امور جهان را دارند. قهرمانان شاهنامه با مرگ، ستیزی هماره دارند و این ستیز نه روی گردانی از مرگ است و نه پناه بردن به کنج عافیت، بلکه پهلوان در مواجهه و درگیری با خطرات بزرگ به جنگ مرگ می‌رود و در حقیقت، زندگی را از آغوش مرگ می‌دزدد. اغلب داستان‌های شاهنامه بی اعتباری دنیا را به یاد خواننده می‌آورد و او را به بیداری و درس گرفتن از روزگار می‌خواند ولی در همین حال آنجا که هنگام سخن عاشقانه می‌رسد فردوسی به سادگی و با شکوه و زیبایی موضوع را می‌پروراند. نگاهی به پنج گنج نظامی در مقایسه با شاهنامه، این حقیقت را بر ما نمایان تر می‌کند. در پنج گنج، شاعر عارف که ذهنیتی تغزلی و زبانی نرم و خیال انگیز دارد، در وادی حماسه چنان غریق تصویرسازی و توصیفات تغزلی شده که جای و مقام زبان حماسه را فراموش کرده است حال آنکه که فردوسی حتی در توصیفات تغزلی در شأن زبان حماسه، از تخیل و تصاویر بهره می‌گیرد و از ازدحام بیهوده تصاویر در زبان حماسی‌اش پرهیز می‌کند. تصویرسازی تصویرسازی در شعر فردوسی جایی بسیار مهم دارد. شاعر با تجسم حوادث و ماجراهای داستان در پیش چشم خواننده او را همراه با خود به متن حوادث می‌برد، گویی خواننده داستان را بر پرده سینما به تماشا نشسته است. تصویرسازی و تخیل در اثر فردوسی چنان محکم و متناسب است که حتی اغلب توصیفات طبیعی درباره طلوع، غروب، شب، روز و. در شعر او حالت و تصویری حماسی دارد و ظرافت و دقت حکیم طوس در چنین نکاتی موجب هماهنگی جزئی ترین امور در شاهنامه با کلیت داستان‌ها شده است. چند بیت زیر در توصیف آفتاب بیان شده است: چو خورشید از چرخ گردنده سر برآورد بر سان زرین سپر پدید آمد آن خنجر تابناک به کردار یاقوت شد روی خاک چو زرین سپر برگرفت آفتاب سرجنگجویان برامد ز خواب و این هم تصویری که شاعر از رسیدن شب دارد: چو خورشید تابنده شد ناپدید شب تیره بر چرخ لشگر کشید موسیقی موسیقی در شعر فردوسی از عناصر اصلی شعر محسوب می‌شود. انتخاب وزن متقارب که هجاهای بلند آن کم‌تر از هجاهای کوتاه است، موسیقی حماسی شاهنامه را چند برابر می‌کند. علاوه بر استفاده از وزن عروضی مناسب، فردوسی با به کارگیری قافیه‌های محکم و هم حروفیهای پنهان و آشکار، انواع جناس، سجع و دیگر صنایع لفظی تأثیر موسیقایی شعر خود را تا حد ممکن افزایش می‌دهد. اغراقهای استادانه، تشبیهات حسی و نمایش لحظات طبیعت و زندگی از دیگر مشخصات مهم شعر فردوسی است. برامد ز هر دو سپه بوق و کوس هوا نیلگون شد، زمین آبنوس چو برق درخشنده از تیره میغ همی آتش افروخت از گرز و تیغ هوا گشت سرخ و سیاه و بنفش ز بس نیزه و گونه گونه درفش از آواز دیوان و از تیره گرد ز غریدن کوس و اسب نبرد شکافیده کوه و زمین بر درید بدان گونه پیکار کین کس ندید چکاچاک گرز آمد و تیغ و تیر ز خون یلان دشت گشت آبگیر زمین شد به کردار دریای قیر همه موجش از خنجر و گرز و تیر دمان بادپایان چو کشتی بر آب سوی غرق دارند گفتی شتاب منبع داستان‌های شاهنامه نخستین کتاب نثر فارسی که به عنوان یک اثر مستقل عرضه شد، شاهنامه‌ای منثور بود. این کتاب به دلیل آن که به دستور و سرمایه ابومنصور توسی فراهم آمد، به شاهنامه ابومنصوری شهرت دارد و تاریخ گذشته ایران به حساب می‌آید. اصل این کتاب از میان رفته و تنها مقدمه آن که حدود پانزده صفحه می‌شود در بعضی نسخه‌های خطی شاهنامه موجود است. علاوه بر این شاهنامه، یک شاهنامه منثور دیگر به نام شاهنامه ابوالموید بلخی وجود داشته که گویا قبل از شاهنامه ابومنصوری تألیف یافته است، اما چون به کلی از میان رفته درباره آن نمی‌توان اظهارنظر کرد. پس از این دوره در قرن چهارم شاعری به نام دقیقی کار به نظم در آوردن داستان‌های ملی ایران را شروع کرد. دقیقی زردشتی بود و در جوانی به شاعری پرداخت. او برخی از امیران چغانی و سامانی را مدح گفت و از آنها جوایز گرانبها دریافت کرد. دقیقی ظاهرا به دستور نوح بن منصور سامانی مأموریت یافت تا شاهنامه‌ی ابومنصوری را که به نثر بود به نظم در آورد. دقیقی، هزار بیت بیش‌تر از این شاهنامه را نسروده بود و هنوز جوان بود که کشته شد حدود 367 یا 369 ه. ق و بخش عظیمی از داستان‌های شاهنامه ناسروده مانده بود. فردوسی استاد و هشمهری دقیقی کار ناتمام او را دنبال کرد. از این رو می‌توان شاهنامه دقیقی را منبع اصلی فردوسی در سرودن شاهنامه دانست. بخش‌های اصلی شاهنامه موضوع این شاهکار جاودان، تاریخ ایران قدیم از آغاز تمدن نژاد ایرانی تا انقراض حکومت ساسانیان به دست اعراب است و کلا به سه دوره اساطیری، پهلوی و تاریخی تقسیم می‌شود. دوره اساطیری این دوره از عهد کیومرث تا ظهور فریدون ادامه دارد. در این عهد از پادشاهانی مانند کیومرث، هوشنگ، تهمورث و جمشید سخن به میان می‌آید. تمدن ایرانی در این زمان تکوین می‌یابد. کشف آتش، جدا کرن آهن از سنگ و رشتن و بافتن و کشاورزی کردن و امثال آن در این دوره صورت می‌گیرد. در این عهد جنگ‌ها غالبا جنگ‌های داخلی است و جنگ با دیوان و سرکوب کردن آنها بزرگ‌ترین مشکل این عصر بوده است. بعضی احتمال داده‌اند که منظور از دیوان، بومیان فلات ایران بوده‌اند که با آریایی‌های مهاجم همواره جنگ و ستیز داشته‌اند در پایان این عهد، ضحاک دشمن پاکی و سمبل بدی به حکومت می‌نشیند، اما سرانجام پس از هزار سال فریدون به یاری کاوه آهنگر و حمایت مردم او را از میان می‌برد و دوره جدید آغاز می‌شود. دوره پهلوانی دوره پهلوانی یا حماسی از پادشاهی فریدون شروع می‌شود. ایرج، منوچهر، نوذر، گرشاسب به ترتیب به پادشاهی می‌نشیند. جنگ‌های میان ایران و توران آغاز می‌شود. پادشاهی کیانی مانند: کیقباد، کیکاووس، کیخسرو و سپس لهراست و گشتاسب روی کار می‌آیند. در این عهد دلاورانی مانند: زال، رستم، گودرز، طوس، بیژن، سهراب و امثال آنان ظهور می‌کنند. سیاوش پسر کیکاووس به دست افراسیاب کشته می‌شود و رستم به خونخواهی او به توران زمین می‌رود و انتقام خون سیاوش را از افراسیاب می‌گیرد. در زمان پادشاهی گشتاسب، زرتشت پیغمبر ایرانیان ظهور می‌کند و اسفندیار به دست رستم کشته می‌شود. مدتی پس از کشته شدن اسفندیار، رستم نیز به دست برادر خود، شغاد از بین می‌رود و سیستان به دست بهمن پسر اسفندیار با خاک یکسان می‌گردد، و با مرگ رستم دوره پهلوانی به پایان می‌رسد. دوره تاریخی این دوره با ظهور بهمن آغاز می‌شود و پس از بهمن، همای و سپس داراب و دارا پسر داراب به پادشاهی می‌رسند. در این زمان اسکندر مقدونی به ایران حمله می‌کند و دارا را که همان داریوش سوم است می‌کشد و به جای او بر تخت می‌نشیند. پس از اسکندر دوره پادشاهی اشکانیان در ابیاتی چند بیان می‌گردد و سپس ساسانیان روی کار می‌آیند و آن گاه حمله عرب پیش می‌آید و با شکست ایرانیان شاهنامه به پایان می‌رسد
ارائه یک قطعه عکس 4 3 ارائه کارت ملی یا کارت شناسایی معتبر تکمیل فرم عضویت کتابخانه پرداخت حق عضویت سالانه 40 تومان نکات مهم درمورد عضویت: اعتبار کارت عضویت یکسال از تاریخ صدور است. استفاده از کارت عضویت فقط برای صاحب کارت مجاز است. استفاده از خدمات کتابخانه فقط با ارائه اصل کارت عضویت میسر است. کارت صادر شده در تمام کتابخانه‌های وابسته به نهاد کتابخانه‌های عمومی فعال معتبر می‌باشد. در هر دوره برای تمدید عضویت فرم تقاضای عضویت تکمیل می‌شود. صدور کارت مجدد منوط به تکمیل فرم مربوط و دریافت هزینه مربوطه انجام می‌شود. ثبت‌نام در تمام روزها و ساعات کار کتابخانه انجام می‌شود.
امام رضا ع فرمودند: رحم الله امرأ أحیا أمرنا خدا رحمت کند کسی را که امر ما را زنده کند. به اطلاع اعضای کتابخانه‌های عمومی می‌رساند بزودی هفتمین جشنواره کتابخوانی رضوی با جوایز ارزنده آغاز خواهد شد و شما عزیزان می‌توانید جهت اطلاعات بیش‌تر به کانال کتابخانه‌های عمومی و یا به آدرس w. ir مراجعه نمایید. این جشنواره به دو شکل مکتوب و اینترنتی و در بخش‌های متنوع خانوادگی و فردی و برای تمامی مقاطع سنی با موضوعات امام رضا ع و حضرت معصومه س وحضرت شاهچراغ برگزار می‌شود. پرسشنامه‌های مکتوب به کتابخانه‌های عمومی ارسال شده و همچنین در آینده سایت الکترونیکی به اطلاع شما عزیزان خواهد رسید شما می‌توانید کتاب‌های الکترونیکی را از کانال کتابخانه‌های عمومی و همچنین لینکهایی که در وبلاگ وجود دارد، دریافت کنید. اختتامیه جشنواره: دهه کرامت جوایز: بزودی اطلاع‌رسانی خواهد شد. لینک کانال تلگرام اداره کل کتابخانه‌های عمومی خوزستان https:
بعضیا هستن که باهاتن ولی همیشه با کسای دیگه گرم میگیرنکه اگه با تو به بن بست خوردن خیالشون راحت باشه که تو کوچه بعدی یکی منتظرشون هست تو قانون رفاقت به همچین کسایی میگن نامرد برچسب‌ها: بعضیا, رفاقت
برچسبه ا: دختر , پسر , سوال عکس نوشته شده در چهارشنبه پنجم خرداد 1395 ساعت 14: 30 توسط وانیلین:
سلام بچه ها! راسیتش امروز منو دوست خوبم سعادت داشتیم با خانواده‌های شهدای مدافع حرم دیدار کنیم! به منازل شهیدان فیروز آبادی ، سالخورده و مشتاقی رفتیم! و با مادرهای این شهدا صحبت کردیم! شهید حسین مستاقی که با 12 نفر دیگه از لشکر مازندران در خانطومان محاصره شده بودند همگی به شهادت رسیدند که چند شب پیش اربعین شهدای خانطومان بود! امروز هم که منزل شهید بودیم کلی با مادر خوبشون حرف زدیم! بچه‌ها چند ساعت پیش پیکر شهید عزیز حسین مشتاقی پیدا شد! ایشون روز مبعث به شهادت رسیدند که سه‌شنبه مصادف با ولادت امام حسن مجتبی ع تشییع میشن! شهید با دوقلوهاش برچسب‌ها: شهید
ریتم خنده هایت را دوست دارم. تو بین تمام آدم‌ها. در این کره‌ی خاکی. تافته‌ی جدا بافته‌ای. لبخند بزن نفس من عکس از خودم ،خوشتون اومد لایک کنید لطفا! برچسب‌ها: طبیعت
تندترین فلفلا نتونسن منو بسوزونن! تو که دیگه فلفل دلمه‌ایم نیسی برچسب‌ها: هه, TEXT, متن‌های تیکه دار
من این شب‌زنده‌داری را دوست دارم من این پریشانی را دوست دارم بغض آسمان دلتنگی را دوست دارم گذشت و دلم عاشق شد ، بیش‌تر گذشت و دلم دیوانه‌ات شد من این دیوانگی را دوست دارم چه بگویم از دلم ، چه بگویم از این روزها ، هر چه بگویم ، این تکرار لحظه‌های با تو بودن را دوست دارم بی قرارم ، ساختم با دوری‌ات ، نشستم به انتظار آمدنت ، من این انتظارها و بی قراریها را دوست دارم چونکه تو را دارم ، چون به عشق تو بی قرارم، به عشق تو اینجا مثل یک پرنده‌ی گرفتارم به عشق تو نشسته‌ام در برابر غروب ، این غروب را با تمام تلخی هایش دوست دارم من این نامهربانی هایت را دوست دارم ، هر چه سرد باشی با دلم، من این سرمای وجودت را نیز دوست دارم من این بی محبتی هایت را دوست دارم ، هر چه عذابم دهی ، من آزار و اذیتهایت را دوست دارم هر چه با دلم بازی کنی ، من این بازی را دوست دارم مرا در به در کوچه پس‌کوچه‌های دلت کردی ، من این در به دری را دوست دارم مرا نترسان از رفتنت ، مرا نرجان از شکستنت ، بهانه هم بگیری برایم ، بهانه هایت را دوست دارم من این اشکهایی که می‌ریزد از چشمانم را دوست دارم ، آن نگاه‌های سردت را دوست دارم بی خیالی هایت را دوست دارم ، اینکه نمیایی به دیدارم هم بماند،غرورت را نیز دوست دارم. تو یک سو باشی و تمام غمهای دنیا هم همان سو، من تو را با تمام غمهایت دوست دارم. هر چه بگویی دوست دارم ، هر چه باشی دوست دارم ، مرا دوست نداشته باشی ، من دوستت دارم من این ابر بی باران را دوست دارم ، من این کویر خشک و بی جان را دوست دارم، این شاخه خشکیده و بی گل را دوست دارم ، من اینجا و آنجا همه جا را با تو دوست دارم. من این شب‌زنده‌داری را دوست دارم اگر با تو بودن خطا است و من گناهکار ،من گناه کردن را با تو دوست دارم. بی مهری هایت به حساب دلم ، اشکهایم را که در می‌آوری نیز به حساب چشمانم من این حساب اشتباه را دوست دارم. برچسب‌ها: عاشقونه
آخرین سلفی سربازان پادگان 05 کرمان! شادی روحشون صلوات!
دلم تنگه واست ولی تو. نیستی نزدیکم نوشته شده در شنبه یکم اسفند 1394 ساعت 20: 6 توسط وانیلین:
جمله‌ای که بهم ریخت منو و باعث شد کاری که نمیخواستم بکنم رو بکنم چون خیلی اعصابمو داغون کرد: میگفتن یکی بفهمه دوسش داری باهات سردمیشه اصن باورم نمی‌شد می‌گفتم مگه می‌شه؟ هه الان دیگه باورم شده
ولادت حضرت عیسی مسیح ع مبارک باد
حماسه عظیم 9 دی‌ماه گرامی باد
میلاد پیامبر اسلام ص مبارک باد
وفات حضرت معصومه س تسلیت باد
هفته کتاب و کتابخوانی و کتابدار گرامی باد
سالروز شهادت امام موسی کاظم علیه السلام تسلیت باد
بازگشت حضرت امام خمینی ره را به مهین اسلامی تبریک می‌گویم
روز احسان و نیکوکاری مبارکباد
روز فناوری فضایی مبارک باد
بهاطلاع همشریان محترم می‌رساند به مناسبت روز بزرگداشت استاد شهریارروزشعر وادب فارسی 97 6 27 و همچنین به مناسبت آغاز سال تحصیلی 97 7 1 عضویت رایگان در کتابخانه عمومی کارگران رامهرمز مدارک لازم: 1 تکمیل فرم عضویت 2 یک قعطه عکس 3 حق عضویت 500تومان بابت صدور کارت آدرس: روبروی اداره ثبت واسناد و املاک کتابخانه عمومی کارگران
این عکسو زمانیکه رفته بودم باغ وحش مشهد،گرفتم. جاتون خالی،خیلی حال داد.
اینم عکس سفره دانشجویی،با اندازه‌ی واقعی:
چیزبدی که از آدما خوب یاد گرفتم. این بود که فهمیدم همیش خوبی بده
طرف یه لشکر آبجی داره یه گردان دوست اجتماعی یه حرمسرا سوگولی هنوزم میزنه به سلامتی تنهایی هه خدای غرور
یک تست روان‌شناسی بسیار جالب برای اینکه بدانید چقدر عاشق محبوبتان هستید. جواب سئوالات در پایین مطلب موجود است. سوال اول: شما به طرف خانه کسی که دوست دارید می‌روید. دو راه برای رسیدن به انجا وجود دارد: یکی کوتاه و مستقیم است که شما را سریع به مقصد می‌رساند ولی خیلی ساده و خسته کننده است اما راه دوم به طور قابل‌ملاحظه‌ای طولانی‌تر است ولی پر از مناظر زیبا و جالب است. حال شما کدام راه را برای رسیدن به خانه محبوبتان انتخاب می‌کنید؟ راه کوتاه یا بلند؟ سوال دوم: در راه دو بوته گل رز می‌بینید. یکی پر از رزهای قرمز و دیگری پر از رزهای سفید. شما تصمیم می‌گیرید 20 شاخه از رزها را برای او بچینید. چند تا را سفید و چند تا را قرمز انتخاب می‌کنید شما می‌توانید یا همه را یا از ترکیب دو رنگ انتخاب کنید سوال سوم: با لاخره شما به خانه او می‌رسید. یکی از افراد خانواده در را بر روی شما باز می‌کند. شما می‌توانید از انها بخواهید که دوستتان را صدا بزند. یا اینکه خودتان او را خبر کنید. حالا چکار می‌کنید؟ سوال چهارم: شما وارد منزل شده به اتاق او می‌روید ولی کسی انجا نیست. پس تصمیم می‌گیرید رزها را همان جا بگذارید. ترجیح می‌دهید انها را لب پنجره بگذارید یا روی تخت؟ سوال پنجم: شب می‌شود شما و او هر کدام در اتاق‌های جداگانه‌ای می‌خوابید. صبح زمانی که بیدار شدید به اتاق او می‌روید: به نظر شما وقتی که انجا می‌روید او خواب است یا بیدار؟ سوال اخر: وقت برگشتن به خانه است ایا راه کوتاه و ساده را انتخاب می‌کنید؟ یا ترجیح می‌دهید از راه طولانی و جالب تر بروید؟ جواب‌ها: جواب سوال اول: جاده نشان‌دهنده عشق است اگر راه کوتاه را انتخاب کرده‌اید. زود و اسان عاشق می‌شوید. ولی اگر راه طولانی را انتخاب کرده‌اید به اسانی عاشق نمی‌شوید. جواب سوال دوم: تعدا رزهای قرمز نشان‌دهنده ان است که در یک رابطه چقدر از خودتان مایه می‌گذاریدو تعداد رزهای سفید برعکس نشان‌می‌دهد که شما چقدر در ان رابطه از طرف مقابلتان انتظار محبت دارید. به طور مثال اگر 18 رز قرمز و 2 عدد رز سفید انتخاب کرده‌اید به معناست که شما 90 محبت می‌کنید و 10 انتظار محبت از طرف مقابل دارید. جواب سوال سوم: سوال سوم نشان‌دهنده طرز برخورد شما بامشکلات در یک رابطه است. اگر شما از اعضای خانواده درخواست کرده‌اید که محبوبتان را صدا بزند به این معناست که شما از مواجه شدن با مشکلات می‌ترسید و امیدوار هستید که مشکلات به خودی خود حل شوند. ولی اگر خودتان به اتاق رفته‌اید که او را از حضور خود مطلع کنید این نشان‌می‌دهد که شما با مشکلات روبرو می‌شوید و دوست دارید انها را هر چه زودتر حل کنید. جواب سوال چهارم: محل قرار دادن رزها نشان‌دهنده اشتیاق شما برای دیدن محبوبتان است. اگر انها را بر روی تخت میگذارید نشان‌می‌دهد که دوست دارید او را زیاد ببینید. و اگر انها را لب پنجره قرار می‌دهید یعنی اگر او را زیاد هم نبینید تحمل می‌کنید. جواب سوال پنجم: سوال پنجم نشان‌دهنده تفکر و طرز فکر شما در کاراکتر و شخصیت فرد محبوبتان است. اگر شما او را در حالی که خوابیده است در اتاق می‌بینید. این به این معنی است که شما او را همان‌طور که است دوست دارید. و اگر او را بیدار دیده‌اید یعنی انتظار دارید او مطابق میل شما بشود. جواب سوال آخر: راه بازگشت به خانه نشان‌دهنده دوام عشق شماست. اگر راه کوتاه را انتخاب کرده‌اید مدت عاشق بودن و دوست داشتن شما کوتاه است و اگر راه بلند را انتخاب کرده‌اید مدت زیادی در عشق خود پایدار خواهید بود. برچسب‌ها: تست
بچها امروز دستم رفت لای در مینی بوس! خیلی مچم درد می‌کنه!
بیخودی پرسه زدیم ،صبحمان شب بشود بیخودی حرص زدیم ، سهممان کم نشود ما خدا را با خود ، سر دعوا بردیم و قسم‌ها خوردیم ما به هم بد کردیم ،ما به هم بد گفتیم ما حقیقتها را ، زیر پا له کردیم و چقدر حظ بردیم ، که زرنگی کردیم روی هر حادثه‌ای ، حرفی از عشق زدیم از شما میپرسم ، ما که را گول زدیم؟
صفحه‌ی آخر شناسنامه زیاد مهم نیست. گاهی باید تو آیینه خوب نگاه کنی ببینی هنوز زنده‌ای یا نه! برچسب‌ها: متن‌های تیکه دار, TEXT
امروز وطن معنی غم را فهمید با سایه‌ی جنگ ، متهم را فهمید از خواب پرید کشور من اما معنای مدافع حرم را فهمید ایرانم تسلیت در کنار هم میمانیم نوشته شده در پنج‌شنبه هجدهم خرداد 1396 ساعت 0: 9 توسط وانیلین:
سلام بروبچ ، بعد مدت‌ها برگشتیم ، علت نبودن هم نبود نت بود. مرسی که بازم بودین! خب تو این مدت کلی اتفاقات خوشحال کننده افتاد مثل المپیک و قهرمانی و مدال‌های رنگارنگ ما! آقا کیانوش با غیرت و عزیزدلم که قهرمان شد سعید عبدولی که برنز گرفت ، دمش گرم حسن آقای رحیمی گل که ایشونم برنزی شد حسن آقای یزدانی ، کشتی گیر خوش اخلاق و گوگولوی ما و هم استانی عزیزم پلنگ مازندران ، قاسمی قهرمان البته نائب قهرمان که هیچ فرقی هم نمیکنه قاسم رضایی هم خیلی گله; آقا سهراب مرادی که طلایی شد; و کیمیا جون گل! و بهداد سلیمی عزیز دل همه که نامردی کردن باهاش ، رضا یزدانی که حیف شد ، میثم نصیری که کلا هیچی ، وای وای حمید سوریان ،! اینو بگو! سجاد مردانی و فرزان عاشور زاده گل گلاب ، و بقیه‌ی المپیکی‌های خوب و قهرمانمون! و والیبالیت‌های گل و تکمون! مرسی از اونایی که مدال آوردن و پرچمو بردن بالا حالا با مدال‌های رنگی رنگی ، و مرسی از اونایی که مدال هم نیاوردن ، همین که به المپیک رسیدین دمتون گرم! حالا ببین پارا المپیک چه می‌کنیم!
بچه‌ها اینجا داره بارون میاد؛ خیلی هواش مزخرفه! صبح هوا گرم ، بعد از ظهر باد ، غروب خنک ، شبم سرد؛ کلا توسط هوا داریم اسکل میشیم!
بیش از این انتظار کشیدنم بیهوده است تو نمی‌آیی! این را از عرق شرم پنجره فهمیدم.
برچسبه ا: درد , سخته نوشته شده در شنبه یازدهم اردیبهشت 1395 ساعت 19: 9 توسط وانیلین:
میان این همه مهمان ، چقدر تنهایم وقتی مابین این همه کفش. کفش‌های تو نیست برچسب‌ها: دپ فاز, TEXT
هر کی می‌خواست یه زندگی عاشقانه رو مثال بزنه بی اختیار زندگی سام و مولی رو بیاد می‌آورد. یه زندگی پر از مهر و محبت. تو دانشگاه بصورت اتفاقی با هم آشنا شدن ،سلیقه‌های مشترکی داشتن ،هر دو زیبا ،باهوش و عاشق صداقت و پاکی بودن و خیل زود زندگی شون رو تو کلیسا با قسم خوردن به اینکه که تا اخرین لحظه عمرشون در کنار هم بمونن تو شادی دوستان و خانواده هاشون اغاز کردن. همه چیشون رویایی بودو با هم قرار گذاشتن بودن یک دفترچه خاطرات مشترک داشته باشن تا وقتی پیر شدن اونا رو برای نوه هاشون بخونن و با یاد اوری خاطرات خوش هیچ‌وقت لحظه‌های زیبای با هم بودن رو از یاد نبرن. واسه همین قبل از خواب همه چی رو توش مینوشتن. با اینکه 5 سال از زندگیشون میگذشت هنوزم واسه دیدار هم بی تابی می‌کردند. وقتی همدیگه رو تو اغوش می‌گرفتند دلاشون تند تند می‌زد و صورتشون قرمز قرمز میشدو تمام تنشون رو یه گرمای وصف نشودنی اسمونی فرا می‌گرفت. همه چی خوب پیش می‌رفت تا اینکه سام اونروز دیر تر به خونه اومد، گرفته بود دل و دماغی نداشت مولی اینو به حساب گرفتاری کارش گذاشت،اما فردا و فرداهای دیگه هم این قضیه تکرار شد وقتایی که دیر می‌کرد مولی ده‌ها بار تلفن می‌زد اما سام در دسترس نبود ووقتی به خونه برمیگشت جوابی برای سوالات مولی که کجا بودو چرا دیر کرده نداشت. برای مولی عجیب بود باورش نمی‌شد زندگی قشنگش گرفتار طوفان شده باشه. بدتر از همه اینکه از دفترچه خاطراتشون هم دیگه خبری نبود. تا اینکه تصمیم گرفت سام رو تحت نظر بگیره اولین جرقه‌های ظنش با پیدا شدن چند موی بلوند رو کت سام شکل گرفت بعد هم که لباسهاشو بیش‌تر کنترل کرد بوی غریبه عطر زنانه شک اونو بیش‌تر کرد. نه نه این غیر ممکن بود اما با دیدن چندین پیامک عاشقانه با یک شماره ناشناس در تلفن سام همه چی مشخص شد. سام عزیزش به اون و عشقشون خیانت کرده بود حالا علت تمام سردیها بی اعتناییهاو دوریها سام رو فهمیده بود. دنیا رو سرش خراب شد توی یک لحظه تمام قصر عشقش فرو ریخت و جای اونو کینه نفرت پر کرد. مرد ارزوهاش به دیوی وحشتناک تبدیل شده بود. اون شب سام در مقابل تمام گریه‌ها و فریادهای مولی فقط سکوت کرد. کار از کار گذشته بود. صبح مولی چمدونش رو بست و با دلی مملواز نفرت سام رو ترک کرد وبا اولین پرواز به شهر خودش برگشت. روزهای اول منتظر یک معجزه بود،شاید اینا همش خواب بود. اما نبود. همه چی تموم شده بود. اونوقت با خودش کنار اومد و سعی کرد سام رو با تمام خاطراتش فراموش کنه. هر چند هر روز هزاران بار مرگ سام خائن رو از خدا ارزو می‌کرد. ولی خیلی زود به زندگی عادیش برگشت. 3سال گذشت و یه روز بطور اتفاقی تو فرودگاه یکی از هم دانشگاهیاش رو دید. خواست از کنارش بی اعتنا بگذره اما نشد. دوستش خیلی این پا اون پا کرد انگار می‌خواست مطلب مهمی رو بگه ولی نمیتونست. بلاخره گفت: سام درست 6ماه بعد از اینکه از هم جدا شدید مرد. باورش نشد مونده بود چه عکس العملی از خودش نشون بده تمام خاطرات خوشش یه لحظه جلوی چشش اومد. اما سریع خودش رو جمع جور کرد و زیر لب گفت: عاقبت خائن همینه. واز دوستش که اونو با تعجب نگاه می‌کرد با سرعت جدا شد. اون شب کلی فکر کرد و با خودش کلنجار رفت تا تونست خودش رو قانع کنه برگشتن به اونجا فقط به این خاطره که لوازم شخصیش رو پس بگیره و قصدش دیدن رقیب عشقیش و کسی که سام رو از اون جدا کرده بود نیست سئوالی که توی این 3 سال همیشه آزارش داده بود. اخر شب به خونه قدیمیشون رسید. باغچه قشنگشون خالی از هر گل وگیاهی بود چراغها بجز چراغ در ورودی خاموش بودند. در زد هزار بار این صحنه رو تمرین کرده بود و خودش رو آماده کرده بود تا با اون رقیب چطوری برخورد بکنه. قلبش تند تند می‌زد. دنیایی ازخاطرات بهش هجوم اوردن کاشکی نیومده بود. ولی بخودش جراتی داد. بازم زنگ زد اماکسی در رو باز نکرد. پسر کوچولویی از اون ور خیابون داد زد: هی خانوم اونجا دیگه کسی زندگی نمیکه. نفس عمیقی کشید. فکر خنده داری به نظرش رسید کلیدش همراش بود. کلیداش رو دراورد وتو جا کلیدی چرخوند. در کمال ناباوری در باز شد همه جا تقریبا تاریک بود و فقط نور ورودی کمی خونه رو روشن کرده بوددلشوره داشت نمیدونست چی رو اونجا خواهد دید. کلید برق رو زد. باورش نمی‌شد همه چی دست نخورده سر جاش بود. عکس‌های ازدواجشون ،مسافرت ماه عسلشون خلاصه همه عکسا به دیوارها بودند. و خونه تمیز بود. با سرعت بطرف اتاق خوابشون رفت تا ببینه وسایلش هنوز هست یا نه دلش می‌خواست سریع اونجا رو ترک کنه. چشمش به اتاق خوابش که افتاد دیگه داشت دیوانه می‌شد. درست مثل روز اول. کمد لباسهاش رو باز کرد تمام لباسهاش و وسایل شخصیش مرتب سر جاشون بود. ناخوداگاه رفت سراغ لوازم سام. کشو رو کشید و شروع کرد به نگاه کردن از هر کدوم از اونا خاطره‌ای داشت. حالش خوب نبود یه احساسی داشت خفش می‌کرد ناگهان چشمش به یک کلاه گیس با موهای بلوند که ته کشو قایمش کرده بودند افتاد با تعجب برداشتش کمد رو بهم ریخت نمیدونست دنبال چی باید بگرده فقط شروع کرد به گشتن. چند عطر زنانه ویک گوشی موبایل ناشناس، روشنش کرد شماره‌اش رو خوب میشناخت شماره غریبه‌ای بود که برای سام پیام عاشقانهمیفرستاد بود. گیج شده بود رشته‌های موی بلوند رود لباس سام،بوی عطرهای زنانه‌ای که از لباس سام به مشام میرسید،و پیام‌های ارسال شده همه اونجا بودند. نمی‌فهمید. این چه بازی بود. خدایا کم‌کم کن. بلاخره پیداش کرد دفترچه خاطراتشون. برش داشت بازش کرد. خط سام رو خوب میشناخت. با اون خط قشنگش نوشته بود: از امروز تنها خودم تو دفتر خواهم نوشت تنهای تنها. بلاخره جواب آزمایشاتم اومد و دکتر گفت داروها جواب ندادن. بیماریت خیلی پیشرفت کرده سام،متاسفم. آه خدایا واسه خودم غمی ندارم اما مولی نازنینم. چه طوری آمادش کنم،چطوری. اون بدون من خواهد مرد و این برای من از تحمل بیماری ومرگم سختر. مولی بقیه خطها رو نمیدید خدایا بازم یه کابوس دیگه. اخرین صفحه رو باز کرد. اوه خدایای من این صفحه رو برای من نوشته: مولی مهربانم سلام. امیدوارم هیچ‌وقت این دفتر رو پیدا نکرده باشی و اونو نخونده باشی اما اگر الان داری اونو میخونی یعنی دست من رو شده. منو ببخش میدونستم قلب مهربونت تحمل مرگ منو نخواهد داشت. پس کاری کردم تا خودت با تنفر منو ترک کنی. این طوری بهتر بود چون اگر خبر مرگم رو میشنیدی زیاد غصه نمیخوردی. اینو بدون تو تنهای عشق من در هر دو دنیا هستی و خواهی بود. سعی کن خوب زندگی کنی غصه منو هم نخور اینجا منتظرت خواهم موند. عاشقانه و قول میدم هیچ‌وقت دیگه ترکت نکنم. بخاطر حقه‌ای که بهت زدم هم منو ببخش. اونی که عاشقانه دوستت داره سام. راستی به یکی از دوستام سپردم مواظب باشه چراغ ورودی در خونمون همیشه روشن بمونه که اگه یه روزی برگشتی همه جا تاریک نباشه. سام تو. مولی برگشت و به عکس سام روی دیوار نگاه کرد. سام منو ببخش. بخاطر اینکه توی سخت‌ترین لحظات تنها گذاشتمت منو ببخش. چشمای سام هنوز توی عکس میدرخشید و به اون میخندید برچسب‌ها: عاشقونه
براساس آجر نوشته‌های عیلامی این شهر در آن عصر لیان نامیده می‌شد. گفته می‌شود لیان به سبب موقعیت خاص جغرافیایی ،یکی از راه‌ها و سرحلقه‌های ارتباطی تمدن‌های شرق و غرب دنیای قدیم بوده‌است. در مورد ساخت این شهر چند نظریه وجود دارد. برخی ساخت آن را به زمان اردشیربابکان نسبت می‌دهند که ریوارد اردشیر یا رام‌اردشیر نام داشت و ری‌شهر خلاصه شده این نام است؛ زیرا اردشیر در زمان حکومتش شهرهای متعددی برپا کرد. و این شهر نیز تجدید بنا شده لیان است. اما حمدالله مستوفی ساخت اولیه آن را به زمان لهراسب پادشاه اسطوره‌ای سلسله کیانی نسبت می‌دهد. به هر روی، این شهر در دوران ساسانیان یکی از مهم‌ترین مراکز علمی و ادبی محسوب می‌شد و گروهی از دانشمندان و نویسندگان در این شهر گرد آمده بودند. ری‌شهر بعد ازاسلام نیز از موقعیت ممتازی برخوردار بود و تا سده‌هایی چند رونق داشت. برخی اسناد حاکی است که این شهر در قرن شانزدهم در حدود دو هزار خانه مسکونی داشته و دو منطقه باستانی تل پی تل و شاه نشین نیز در همان حوالی ری‌شهر شناسایی شده‌اند. بوشهر و ری‌شهر و چند قریه دیگر در شبه جزیره‌ای واقع‌اند که از سمت شمال محدود است به خور سلطانی و از مغرب به دریا و از جنوب به خلیج کوچک هلیله. نوشته‌اند که در زمان نادر شاه جمعیت ری‌شهر به بوشهر منتقل شد و در نتیجه ری‌شهر متروک شد. منطقه ری‌شهر در تاریخ 24 شهریور 1310 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است
دلاور زنان ایران باستان مردان ایران باستان بانوان خود را احترام بسیار می‌گذاشتند و در تمامی امور با آنها مشورت می‌کردند و برای ایده و عقیده آنها احترام بسزایی قائل بودند. در ایران باستان اهمیت بسیاری به مقام زن و مرد داده شده است. زن را بانوی خانه مون پثنی می‌نامیده‌اند و مرد را مون بد یا مدیر خانه می‌نامیده‌اند. در نسخه‌های دینی ایران باستان زنان شوهردار از اجرای مراسم دینی معاف بودند. زیرا تشکیل خانواده و پرورش یک جامعه نیک کردار که یکی از ارکان آن تربیت مادر است بزرگ‌ترین عمل نیک در کارنامه زنان ثبت می‌شده است. در زیر نمونه‌هایی از زنان پر افتخار ایران باستان آماده است: یوتاب: سردار زن ایرانی که خواهر آریوبرزن سردار نامدار ارتش شاهنشاهی داریوش سوم بوده است. وی در نبرد با اسکندر گجستک همراه آریوبرزن فرماندهی بخشی از ارتش را بر عهده داشته است او در کوه‌های بختیاری راه را بر اسکندر بست. ولی یک ایرانی راه را به اسکندر نشان داد و او از مسیر دیگری به ایران هجوم آورد. با این حال هم آریوبرزن و هم یوتاب درراه میهن کشته شدند و نامی‌جاویدان از خود بر جای گذاشتند. دریاسالار بانو ارتمیز: نخستین و تنها بانوی دریاسالار جهان تا به امروز. او به سال 480 پیش از میلاد به مقام دریاسالاری ارتش شاهنشاهی خشایارشاه رسید و در نبرد ایران و یونان ارتش شاهنشاهی ایران را از مرزهای دریایی هدایت می‌کرد. تاریخ نویسان یونان او را در زیبایی برجستگی و متانت سرآمد تمامی‌زنان آن روزگار نامیده‌اند. آتوسا: ملکه بیش از 28 کشور آسیایی در زمان امپراتوری داریوش بزرگ. هرودت پدر تاریخ از وی به نام شهبانوی داریوش بزرگ یاد کرده است و آتوسا را چندین بار در لشکر کشی‌های داریوش یاور فکری و روحی داریوش بزرگ دانسته است. آرتادخت: وزیر خزانه داری و امور مالی دولت ایران در زمان شاهنشاهی اردوان چهارم اشکانی. به گفته کتاب اشکانیان اثر دیاکونوف روسی خاور شناس بزرگ او مالیات‌ها را سامان بخشید و در اداره امور مالی کوچک‌ترین خطایی مرتکب نشد و اقتصاد امپراتوری پارتیان را رونق بخشید. ازرمی‌دخت: شاهنشاه زن ایرانی در سال 631 میلادی. او دختر خسروپرویز پس از گشناسب بنده بر چندین کشور آسیایی پادشاهی کرد. آذرناهید: ملکه ملکه‌های امپراتوری ایران در زمان شاهنشاهی شاپور یکم بنیانگزارسلسله ساسانی. نام این ملکه بزرگ و اقتدارات دولتی او در قلمرو ایران درکتیبه‌های کعبه زرتشت در استان فارس بارها آمده است و او را ستایش کرده است. پرین: بانوی دانشمند ایرانی. او دختر کی قباد بود که در سال 924 قبل از میلاد هزاران برگ از نسخه‌های اوستا را به زبان پهلوی برای آیندگان از گوشه و کنار ممالک آریایی گرداوری نمود و یک‌بار کامل آن را نوشت و نامش در تاریخ ایران زمین برای همیشه ثبت گردیده است. فرخ رو: نام او به عنوان نخستین بانوی وزیر در تاریخ ایران ثبت شده است وی از طبقه عام کشوری به مقام وزیری امپراتوری ایران رسید. گردافرید: یکی از پهلوانان سرزمین ایران. تاریخ از او به عنوان دختر کژدهم یاد می‌کند با لباسی مردانه با سهراب زورازمایی کرد. فردوسی بزرگ از او به عنوان زنی جنگجو و دلاور سرزمین پاکان یاد می‌کند. آریاتس: یکی از سرداران مبارز و دلیر هخامنشیان در سال‌های پیش از میلاد. مورخین یونانی در چندین جا نامی از وی به میان آورده‌اند. هلاله: پادشاه زن ایرانی که به گفته کتاب دینی و تاریخی 391 یشتا 274 1 یشتا 2 در زمان کیانیان بر اریکه شاهنشاهی ایران نشست. از او به عنوان هفتمین پادشاه کیانی یاد شده است که نامش را همای چهر آزاد نیز گفته‌اند.
خوزستان برگزار کننده نام برنامه زمان کتابخانه عمومی گلستان آبادان نشست کتاب‌خوان 23 مرداد ساعت 10 کتابخانه عمومی شهید مدنی آغاجاری نشست قصه گویی 21 مرداد ساعت 9 کتابخانه عمومی شهید مرادی مطلق اندیمشک نشست جمع خوانی کتاب حضرت فاطمه س 22مرداد ساعت 9 کتابخانه عمومی کوثر اهواز کلاس کاردستی 20مرداد ساعت10 کتابخانه عمومی شهدای زرگان شهرستان اهواز نشست جمع خوانی کتاب دانستنی‌های بامزه 21مراد ساعت11 کتابخانه عمومی روستایی شهدای پیان شهرستان ایذه مسابقه نقاشی به مناسبت عید غدیر 25 مرداد ساعت 16 کتابخانه عمومی روستایی شهدای سوسن شهرستان ایذه نشست نقد و معرفی کتاب ازدواج چرا؟ 22 مرداد ساعت 10 کتابخانه عمومی شهید نوری میداود شهرستان باغملک نشست کتاب‌خوان 20 مرداد ساعت 10 کتابخانه عمومی ارمغان شهرستان باغملک نشست جمع خوانی کتاب جاذبه و دافعه حضرت علی ع 22 مرداد ساعت 10 کتابخانه عمومی ارمغان شهرستان باغملک نشست کتاب‌خوان 25 مرداد ساعت 10 کتابخانه عمومی شهید مصطفی خمینی باغملک نشست کتاب‌خوان 21 مرداد ساعت 10 کتابخانه عمومی شهدای صیدون شهرستان باغملک نشست قصه گویی ویژه کودکان 23 مرداد ساعت 10 کتابخانه عمومی شهید صدوقی باغملک محفل انس با قرآن کریم 25 مرداد ساعت 10 کتابخانه عمومی امام سجاد ع باغملک نشست جمع خوانی کتاب غنچه دلتنگ 22 مرداد ساعت 10 کتابخانه عمومی شهید نوری میداود شهرستان باغملک نشست جمع خوانی کتاب مسیح کردستان 21 مرداد ساعت 10 کتابخانه عمومی نبوت هپرو شهرستان باغملک نشست جمع خوانی کتاب صراط 23 مرداد ساعت 10 کتابخانه عمومی صبای واجل شهرستان باغملک نشست جمع خوانی کتاب آواز بلند 24 مرداد ساعت 10 کتابخانه عمومی صبای واجل شهرستان باغملک نشست جمع خوانی کتاب ماه غریب من 20 مرداد ساعت 10 کتابخانه عمومی نبوت هپرو شهرستان باغملک نشست جمع خوانی کتاب بانوی ملکوت 21 مرداد ساعت 10 کتابخانه عمومی شهید سید احمد موسوی کربلایی شهر ملاثانی شهرستان باوی نشست جمع خوانی کتاب عروس مهربان به مناسبت سالروز ازدواج امام علی ع و حضرت فاطمه س 25 مرداد ساعت 10 کتابخانه عمومی شهدای ملاثانی شهرستان باوی کلاس آموزش کاردستی 23 مرداد ساعت 10 کتابخانه عمومی پیامبراعظم ص شهر تشان شهرستان بهبهان کلاس نقاشی ویژه کودکان 25 مرداد ساعت 10 کتابخانه عمومی حاج یوسف بهبهانی شهرستان بهبهان نشست کانون ادبی کتابخانه با موضوع جامعه‌شناسی ادبیات فارسی 23 مرداد ساعت 18 کتابخانه عمومی هدایت الله جدبابایی بهبهان تور بازدید از کتابخانه 24 مرداد ساعت 11 کتابخانه عمومی رضوان دهستان دودانگه شهرستان بهبهان نشست کتاب‌خوان 20 مرداد ساعت 10 کتابخانه عمومی علامه طباطبایی بهبهان جلسه روان‌شناسی با موضوع هوش عاطفی 22 مرداد ساعت 18 کتابخانه عمومی علامه طباطبایی بهبهان جلسه کتاب بحث نشست کتاب‌خوان 23 مرداد ساعت 18 کتابخانه عمومی علامه طباطبایی بهبهان کانون شعر 24 مرداد ساعت 18 کتابخانه عمومی آیت الله وحید بهبهانی شهرستان بهبهان نشست کتاب‌خوان 23 مرداد ساعت 11 کتابخانه عمومی امام محمد باقر ع روستای قلعه‌کعبی شهر زیدون شهرستان بهبهان نشست قصه خوانی ویژه کودکان 25 مرداد ساعت 19 کتابخانه عمومی ارجان شهر منصوریه شهرستان بهبهان کلاس ازدواج خوب از دیدگاه اسلام به مناسبت سالروز ازدواج امام علی ع و حضرت زهرا س 20 مرداد ساعت 10 کتابخانه عمومی ارجان شهر منصوریه شهرستان بهبهان نشست ماهانه با اساتید و دانشجویان با موضوع حج 25 مرداد ساعت 18 کتابخانه عمومی دکتر پاشا شهرستان دزفول نشست شاهنامه خوانی ویژه بزرگسالان 25 مرداد ساعت 17 کتابخانه عمومی منتظران شهرستان دزفول کلاس آموزش روخوانی و مفاهیم ویژه کودکان 20مرداد ساعت 10 کتابخانه عمومی منتظران دزفول کلاس آموزش تجوید قرآن کریم ویژه بانوان 22مرداد ساعت 10 کتابخانه عمومی منتظران دزفول نشست کتاب‌خوان 25مرداد ساعت 11 کتابخانه عمومی غدیر دزفول نشست جمع خوانی و کاردستی در بخش کودک 20مرداد ساعت 10 کتابخانه عمومی غدیر دزفول نشست شاهنامه خوانی در بخش کودک و نوجوان 20مرداد ساعت18 کتابخانه عمومی غدیر دزفول نشست قرائت قرآن کریم و احکام ویژه بانوان 22 مرداد ساعت 8 کتابخانه عمومی غدیر دزفول کلاس آموزش نقاشی ویژه بانوان و کودکان 22 مرداد ساعت9 کتابخانه عمومی غدیر دزفول نشست قصه گویی و خاطره گویی با موضوع آزادی و انسانیت کلاس کاردستی 25مرداد ساعت 10 کتابخابخانه عمومی آزادگان دزفول نشست قصه گویی ویژه کودکان 22 مرداد ساعت 18 کتابخانه عمومی شهید علی محمد زمانی دزفول نشست کتاب‌خوان ب ه مناسبت ازدواج امام علی ع و حضرت فاطمه س 22مرداد ساعت 18: کتابخانه عمومی شهید علی محمد زمانی دزفول مسابقه نقاشی در بخش کودک کتابخانه 25مرداد ساعت 10 کتابخانه عمومی شهداء صفی آباد شهرستان دزفول نشست جمع‌خوانی از کتاب حضرت امام محمدتقی ع ویژه نوجوانان 21مرداد ساعت 18 کتابخانه عمومی نیایش دزفول نشست کتاب‌خوان 24مرداد ساعت17 کتابخانه عمومی امام خمینی ره دزفول نشست آشنایی با زندگی امام محمد تقی ع 21 مرداد ساعت 19 کتابخانه عمومی امام خمینی ره دزفول کلاس آشنایی با زندگی با زندگی حضرت زهرا س و امام علی ع 22 مرداد ساعت 19 کتابخانه عمومی امام خمینی ره دزفول کلاس آموزش وضو ویژه کودکان و نوجوانان 24 مردا ساعت 11 کتابخانه عمومی امام خمینی ره دزفول نشست خاطره گویی یکی از اسرای جنگی به مناسبت بازگشت آزادگان 25 مرداد ساعت 11 کتابخانه عمومی شهدای سردشت دزفول کلاس آموزش نقاشی ویژه کودک و نوجوان 21 مرداد ساعت 11 کتابخانه عمومی شهدای سردشت دزفول مسابقه نقاشی ویژه کودک و نوجوان 22 مرداد ساعت 12 کتابخانه عمومی شهدای سردشت دزفول نشست جمع خوانی 24 مرداد ساعت 19 کتابخانه عمومی شهدای سردشت دزفول نشست قصه گویی ویژه کودکان و نوجوانان 25 مرداد ساعت 11 کتابخانه عمومی شهداء رودبند شهرستان دزفول نشست جمع خوانی کتاب امام جواد ع 21 مرداد س اعت 10 کتابخانه عمومی شهداء رودبند شهرستان دزفول برگزاری نمایشگاه هنرهای دستی آزادگان به مناسبت ورود اولین گروه از آزادگان سرافراز به میهن 20 لغایت 25 مرداد کتابخانه عمومی شهداء رودبند شهرستان دزفول نشست قصه گویی از کتاب عکس یادگاری خانم مارمولک و قصه‌های دیگر 25 مرداد ساعت 12 کتابخانه عمومی شهداء رودبند شهرستان دزفول کلاس آموزش کاردستی ویژه کودکان 25 مرداد ساعت 11 کتابخانه عمومی شهید چمران دهلاویه شهرستان دشت آزادگان نشست جمع خوانی ویژه جشنواره رضوی 24مرداد ساعت 10 کتابخانه عمومی شهید مطهری رامشیر نشست قصه گویی کتاب درختی که بال دراورد: داستان‌هایی از زندگی امام جواد ع به مناسبت سالروز شهادت امام جواد ع 21 مرداد ساعت 18 کتابخانه عمومی شهید مطهری رامشیر نشست معرفی کتاب امام جواد ع 21 مرداد ساعت 19 کتابخانه عمومی شهید مطهری رامشیر برگزاری همایش ازدواج آسان به مناسبت سالگرد ازدواج امام علی ع و حضرت فاطمه س 22 مرداد ساعت 10 کتابخانه عمومی شهید مطهری رامشیر نشست معرفی کتاب ازدواج در اسلام به مناسبت روز ازدواج 22 مرداد ساعت 18 کتابخانه عمومی امام علی ع رامشیر نشست قصه گویی کتاب امام جواد ع به مناسبت سالروز شهادت امام جواد ع 21 مرداد ساعت 10 کتابخانه عمومی امام علی ع رامشیر برگزاری همایش ازدواج آسان به مناسبت روز ازدواج 22 مرداد ساعت 10 کتابخانه عمومی شهداء رامهرمز نشست کتاب خوان 23 مرداد ساعت 10 کتابخانه عمومی نام آوران رودزرد شهرستان رامهرمز مسابقه نقاشی در بخش کودک کتابخانه 25 مرداد ساعت 10 کتابخانه عمومی بشارت رامهرمز کلاس طراحی ویژه کودکان 23 مرداد ساعت 10 کتبخانه عمومی اندیشه شادگان نشست کتاب خوان 24 مرداد ساعت 9 کتبخانه عمومی شهدای دارخوین شهرستان شادگان نشست کتاب خوان 25 مرداد ساعت 10 کتابخانه عمومی فجرشهرستان شوش کلاس آموزش نقاشی با کولاژ ویژه کودکان 20مرداد ساعت 17 کتابخانه عمومی فجر شوش نشست قصه گویی ویژه نوجوانان به مناسبت شهادت حضرت امام محمد تقی ع 21مرداد ساعت 17 کتابخانه عمومی فجر شوش کلاس آموزش سرگرمی ویژه کودکان 22مرداد ساعت 10 کتابخانه عمومی فجر شوش نشست جمع خوانی ویژه نوجوانان 23مرداد ساعت 10 کتابخانه عمومی شهید سیدرسول هاشمی شهرستان شوش نشست قصه گویی از کتاب ماجرای گربه کوچولو برای کودکان 25 مرداد ساعت 10 کتابخانه عمومی حر ریاحی شوش نشست آموزش صحیح خوانی ویژه کودکان 20 مرداد ساعت 9 کتابخانه عمومی حر ریاحی شوش نشست قصه خوانی از کتاب قصه‌های شاهنامه 23 مرداد ساعت 9 کتابخانه عمومی حر ریاحی شوش کلاس آموزش نقاشی ویژه کودکان 25 مرداد ساعت 9 کتابخانه عمومی شهید دانش شوش نشست کتاب‌خوان 25مرداد ساعت11 کتابخانه عمومی ابوذر غفاری شوش نشست قصه گویی از کتاب 14قصه، 14 معصوم: امام محمد تقی ع 21مرداد ساعت10 کتابخانه عمومی ابوذر غفاری شوش کلاس آموزش اوریگامی 25 مرداد ساعت 10 کتابخانه عمومی خاتم شوش نشست جمع خوانی از کتاب 14قصه، 14 معصوم: امام محمد تقی ع 20 مرداد ساعت10 کتابخانه عمومی خاتم شوش کلاس آموزش قرائت و روخوانی قرآن کریم 21 مرداد ساعت10 کتابخانه عمومی خاتم شوش کلاس آموزش قرائت و روخوانی قرآن کریم 23 مرداد ساعت10 کتابخانه عمومی خاتم شوش کلاس آموزش قرائت و روخوانی قرآن کریم 25 مرداد ساعت10 کتابخانه عمومی شهید شرافت شوشتر نشست کتاب‌خوان 22 مرداد ساعت 18 کتابخانه عمومی امام صادق ع شوشتر کلاس آموزش نقاشی 20 مرداد ساعت 10 کتابخانه عمومی امام صادق ع شوشتر نشست قصه گویی و شعر خوانی 24 مرداد ساعت 10 کتابخانه عمومی حکیم طوس شهرستان لالی کلاس آموزشی ویژه خانواده‌های در معرض اعتیاد با همکاری بهزستی لالی 24 مرداد ساعت 10 کتابخانه عمومی قیصر امین‌پور شهرستان لالی مسابقه روزنامه دیواری به مناسبت سالروز بازگشت آزادگان به وطن 25مرداد ساعت 9 کتابخانه عمومی غدیر لالی نشست کتاب‌خوان 25 مرداد ساعت 10 کتابخانه عمومی ارشاد مسجدسلیمان نشست کتاب‌خوان مدرسه‌ای با محوریت کتاب زبان بدن 25مرداد ساعت10 کتابخانه عمومی میرزای بختیاری مسجدسلیمان برگزاری ویژه برنامه سالروز ازدواج امام علی ع و حضرت فاطمه س در کتابخانه 22مرداد ساعت10 کتابخانه عمومی موعود مسجدسلیمان کارگاه تهیه روزنامه دیواری به مناسبت سالروز ازدواج امام علی ع و حضرت فاطمه س 22مرداد ساعت10 کتابخانه عمومی متین مسجدسلیمان نشست کتاب خوان با موضوع حجاب 22مرداد ساعت10 کتابخانه عمومی هفت شهیدان مسجدسلیمان نشست کتاب خوان 24مرداد ساعت 10 کتابخانه عمومی شهدای عنبر مسجدسلیمان نشست قصه خوانی به مناسبت سالروز ازدواج امام علی ع و حضرت فاطمه س در کتابخانه 22مرداد ساعت10 کتابخانه عمومی شهیدان اسلام هفتکل نشست قصه گویی ویژه کودکان با محوریت امام جواد ع 21 مرداد ساعت 10 کتابخانه عمومی شهیدان اسلام هفتکل نشست با موضوع ازدواج با حضور امام جمعه شهرستان به مناسبت روز ازدواج 22 مرداد ساعت 10 کتابخانه عمومی شهیدان اسلام هفتکل نشست کتاب خوان 24 مرداد ساعت 11 کتابخانه عمومی شهید مدرس هندیجان نشست معرفی کتاب دو نیمه هم 22 مرداد ساعت 9 کتابخانه عمومی فارابی هندیجان نشست معرفی کتاب 22 مرداد ساعت 9 کتابخانه عمومی مهدیه زهره هندیجان نشست جمع خوانی کتاب ازدواج چرا؟ 22 مرداد ساعت 10 کتابخانه عمومی شهدای رفیع هویزه کلاس آموزش کاردستی ویژه کودکان 25 مرداد ساعت10 کتابخانه عمومی رضوی هویزه کلاس رنگ آمیزی ویژه خردسالان 21 مرداد ساعت9
مینویسم نامه و روزی از اینجا می‌روم با خیال او ولی تنهای تنها می‌روم در جوابم شاید او حتی نگوید کیستی؟ شاید او حتی بگوید لایق من نیستی مینویسم من که عمری با خیالت زیستم گاهی از من یاد کن ، حالا که دیگر نیستم
کم‌کم داریم به لحضات ملکوتی امتحانات میان ترم نزدیک میشیم ایام سوگواری امتحانات رو به همه‌ی هم نوعان و اشنایان تسلیت عرض می‌کنم. امیدواریم بتوانیم به کمکه هم نسله امتحانات رومنغرض کنیم
مردانگی‌ات را با شکستن دل دختری که دیوانه‌ی توست ثابت نکن! مردانگی را با غرور بی اندازه‌ات به دختری که عاشق توست ثابت نکن مردانگی را. زمانی می‌توانی نشان دهی که دختری با تمام تنهائی‌اش به تو تکیه کرده که دختری با تکیه به غرور تو ، به قدرت تو در این دنیای پر از نامردی قدم برمیدارد. مردانگیت را. مرد باش! برچسب‌ها: مرد
آخ. آخ. آخ. عشقت باشه جنگل باشه چادرباشه سیب‌زمینی کبابی باشه چای هم باشه هیزم هم باشه صدای باد لاب لای برگ درختا باشه هوای سرد یه رودخونه هم اون اطراف در جریان باشه من دیگه صحبتی ندارم
هنوز کمی عشق در من مانده است آنرا به کسی می‌دهم که دوستم داشته باشد هنوز کمی دلتنگی در من مانده است آنرا به کسی می‌دهم که دوستش داشته باشم هنوز کمی اندوه در من مانده است آنرا برای خود نگه میدارم.
برچسبه ا: , دپ فاز , درد نوشته شده در شنبه چهارم اردیبهشت 1395 ساعت 16: 55 توسط وانیلین:
گور بابای اونایی که وقتی خوشن میس کالشونیم وقتی تنها میشن رفیق فابشونیم تف به ذات اون? رفیقی که. همه جوره پاش وایسادی. ولی تا کارش گیر نکنه بهت. سراغتو نمیگیره ، برچسب‌ها: رفاقت, TEXT
دلم نه عشق می‌خواهد نهاحساسات قشنگ نه ادعاهای بزرگ نه بزرگ‌های پر مدعا دلم یک دوست می‌خواهد که بشود با او حرف زد و بعد پشیمان نشد.
حالم خوب است اما در حالت خنثی به سر میبرم. نه خوشحالم. نه ناراحت. افسرده هم نیستم اما دلم گرفته. نمی‌دانم چه کنم. نمی‌دانم کجای راه گیر کردم. حتی نمی‌توانم حالم رو توضیح بدهم. خنثی هستم اما به اندازه‌ی تمام دنیا فکرم درگیر است. و من. حال این روزهایم را دوست ندارم. برچسب‌ها: عاشقونه
گاهی سخت می‌شود. دوستش داری و نمی‌داند دوستش داری و نمی‌خواهد دوستش داری و نمی‌آید دوستش داری و سهم تو ازبودنش فقط تصویری است رویایی درسرزمین خیالت دوستش داری وسهم تو ازاین همه تنهایی است برچسب‌ها: عاشقونه, تکست گرافی
کانال ما در تلگرام نوشته شده در پنج‌شنبه سی و یکم تیر 1395 ساعت 2: 47 توسط وانیلین:
شب‌ها در سیاهی فرو رفته‌اند برف‌ها خورشید را پوشانیده‌اند. زندگی سفید است.
برگرد به من مثه پرنده‌ای که درختشو پیدا کنه برگرد به من مثه کسی که شبوونه هوس دریا کنه
امروز عجیبه! عجیب تر از همیشه! یاد یاسی افتادم! خیلی دوسش دارم! خیلی
خورشید روی برف رو کم کرده! پارسال این موقع نوشته شده در یکشنبه بیست و هفتم دی 1388ساعت 18: 39 توسط ص. ب
تولد خورشید خانم مبارک نوشته شده در چهارشنبه بیست و نهم اردیبهشت 1389ساعت 18: 8 توسط ص. ب
می‌دونم که خیلی برات سخته که جلوت بشیه یه آدم خسته. بگه از خواب و رویاش بگه از اون همه درد و غم هاش.
بالاخره راهت شدم! مدرسه تموم شد! نوشته شده در پنج‌شنبه بیست و سوم خرداد 1387ساعت 20: 41 توسط ص. ب
امروز بعد از مدت‌ها احساس خوشبختی کردم! نگو من همیشه خوشبخت بودمو خودم نمی‌دونستم!
تموم حرف‌هایی که نگفتی،می خوان که زودتر از پا بیفتی همه لحظه‌ها که ساکت نشستی،منتظرن تا ببینن شکستی اون همه کتاب کنج اون خونه،پرحرفهای مفت و ارزونه این همه جواب واسه یک سوال،کی از دل تنگ تو می‌دونه؟ چشمات باز کن اینجا دنیاست، بهشت یه جایی دور از اینجاست جهان سراسر ظلم و سهم،انسان هردم مشمول رحم این همه لباس،این همه نقاب،تو هیچی نیستی به جزگل و آب اگر یه عمرکه تو بیداری،یه لحظه فقط کنارم بخواب! کتاب سفید،کتاب سیاه، چی می‌دونن ازجنگ مه و ماه؟ خوش اومدی به تمدن پوچ، تمدن بومی‌های زود کوچ، خوش اومدی به تمدن مرگ، تمدن ساقه‌های بی برگ! تمدن ترس،تمدن شر، کهنه ترین اختراع بشر، خوش اومدی نوزاد کتابی. بیدار شو رفیق یه عمرخوابی! وقتی قلب منوتوشب،روی نیمکتها می‌خوابن وقتی نگفته‌ها هرسال،شرط قیمت کتابن وقتی با یک بغض پر از حرف،شب کنار شب می‌خوابی داره دیر می‌شه لعنتی! تو خودت یک جین کتابی
برف می‌بارد برف می‌بارد به روی خاراخارا سنگ کوه‌ها خاموش دره‌ها دلتنگ راه‌ها چشم انتظاری کاروانی با صدای زنگ! بر نمی‌شد گر ز بام کلبه‌های دودی یا که سوسوی چراغی ما چه می‌کردیم در این کولاک دل آشفته‌ی دم سرد آنک آنک کلبه‌ای روشن روی تپه روبه روی من قصه می‌گوید برای بچه‌های خود عمو نوروز!
دکتر دیشب دوباره مریض خوبی شدم همه قرصا رو خوردم،یک آدم چوبی شدم دکتر چرا عروسک غمگین نمی‌شه گاهی؟ می‌خوام دلتنگی کنم،دکتر بگو یه راهی! دکتردیشب تب کردم،انگار چیزایی گفتم صیح یکی ازم پرسید،چی اومد سر جفتم؟ فکر می‌کنم از کشتی به آب افتاده باشم حس می‌کنم روتن نهنگ ایستاده باشم فکرمی کنم به بوی دریا خو کرده باشم تو شکم نهنگ مرگ آرزو کرده باشم فکر می‌کنم چیزی روازیاد برده باشم حس می‌کنم یه جایی یه روزی مرده باشم دکتر منو از اینجا ببر بیا این پول،زندگیمو بخر دکتر ماهیا نمی‌دونن من ماهی نیستم ،نمی‌تونم دکتر این نسخه‌ای که دادیه! دکتر نگو همه‌چیز عادیه! دکتر بگو چم شده؟ چرا ذهنم خالیه؟ هیچ احساسی ندارم،نگو اینکه عالیه!
برچسبه ا: رفاقت , تکست گرافی نوشته شده در چهارشنبه پنجم خرداد 1395 ساعت 14: 30 توسط وانیلین:
نه آرامشت را به چشمی وابسته کن، نه دستت را به گرمای دستی دلخوش. چشم‌ها بسته می‌شوند و دست‌ها مشت می‌شوند. و تو میمانی و یک دنیا تنهائی. برچسب‌ها: تنهایی
سلامتی اونایی ک رو جدول میشینن همونایی ک دمپاییو صندل میبینن سلامتی دلایی که واست جون میدن سلامتی عاشقایی ک خیانت دیدن برچسب‌ها: سلامتی
برچسبه ا: دپ فاز نوشته شده در یکشنبه ششم تیر 1395 ساعت 0: 56 توسط وانیلین:
تک پری ینی قاطی نشدن با هر. خری من از کسی متنفر نمیشم! فقط بیخیالش میشم! اونم یهویی گفتم بوسیدن روبلدی؟ از خوشحالی پر دراورد وگفت آره بلدم! گفتم: منو خاطراتمو ببوس بزارکنار هری! آهای تویی که به توان رسوندمت خیلی راحتم میبرمت زیر رادیکال گفتم در جریان باشی. من درسته ک خنجر خوردم درسته ک زانو زدم ولی ی روزی بلند میشمو خنجرارو چشم تو چشم فرو می‌کنم تو قلب کسایی که از در رفاقت بهم نارو زدن? شک نکن? این ی هشداره هم خاص داره هم عام از این حال دربیام از خجالت خیلی‌ها در میام
تو کتاب 5 مورد نوشته معلم میگه 4 تاشو حفظ کنید ما 3 تاشو حفظ می‌کنیم تو امتحان میگه 2 مورد ما 1 موردشو مینویسیم ای خدا ما رونجات بده
مثل ما تو نسلای بعد نیست ذات پاک و حرفای سنگین برچسب‌ها: هه, TEXT, متن‌های تیکه دار
سرباز قبل از اینکه به خانه برسد با پدر و مادر خود تماس گرفت و گفت: پدر و مادر عزیزم جنگ تمام شده و من می‌خواهم به خانه برگردم؛ ولی خواهشی از شما دارم. رفیقی دارم که می‌خواهم او را با خود به خانه بیاورم پدر و مادر او در پاسخ گفتند: ما با کمال میل مشتاقیم که او را ببینیم. پسر ادامه داد: ولی موضوعی است که باید در مورد او بدانید؛ او در جنگ بسیار آسیب دیده و در اثر برخورد با مین یک دست و یک پای خود را از دست داده است و جایی برای رفتن ندارد و من می‌خواهم اجازه دهید او با ما زندگی کند. پدرش گفت: ما متاسفیم که این مشکل برای دوست تو به وجود آمده است. ما کمک می‌کنیم تا او جایی برای زندگی در شهر پیدا کند. پسر گفت: نه؛ من می‌خواهم که او در خانه ما زندگی کند. آنها در جواب گفتند: نه؛ فردی با این شرایط مو جب دردسر ما خواهد بود. ما فقط مسئوول زندگی خودمان هستیم و اجازه نمی‌دهیم او آرامش زندگی ما را بر هم بزند. بهتر است به خانه بازگردی و او را فراموش کنی. در این هنگام پسر با ناراحتی تلفن را قطع کرد و پدر و مادر او دیگر چیزی نشنیدند. چند روز بعد پلیس نیویورک به خانواده پسر اطلاع داد که فرزندشان در سانحه سقوط از یک ساختمان بلند جان باخته و آنها مشکوک به خودکشی هستند. پدر و مادر آشفته و سراسیمه به طرف نیویورک پرواز کردند و برای شناسایی جسد پسرشان به پزشکی قانونی مراجعه کردند. با دیدن جسد؛ قلب پدر و مادر از حرکت ایستاد. پسر آنها یک دست و پا نداشت. حتی زمانی که تردید داریم قلب ما در یقین است. برچسب‌ها: سرباز, رفاقت, داستانک
گرما آسفالت کف حیاط مدرسه رو نورانی کرده! زندگی یه کولر خوب می‌خواد!
خورشید به سوی تاریکی می‌رفت. ستاره‌ها سوسو می‌زدند زندگی سیاه شده بود.
تازگی‌ها درختا رفتن سلمونی و بادهای خوشبو هم بوی خاک رو با خودشون این ور اون ور می‌برن! اینم کوتاه و مختصر
دل هیچکسی برای باغ ما هرگز نمیسوزه گلم بند تنهایی من بی بوی تو هرگز نمیپوسه گلم تا نسیم سرد شب از ساقه تو میوزه به صورتم من هنوز دیوونتم بی من نمیر , عشق من پاییز نگیرxml:
باز بارون اومد اما هیچ ترانه‌ای با خودش نداشت! سرکار خانم شاعر فکر اینجاشم می‌کردی! هان؟ باز باروون با ترانه با.
پهنه‌ی خورشید بر روی بهار است! بهار نورانی شده است! نوشته شده در جمعه نهم فروردین 1387ساعت 12: 10 توسط ص. ب
یه بد بختی تازه! کیک و شیرینی مدرسه! یه انتخاب ساده! تابستون یادت نره!
پاییز شد و برگ‌ها زیر درختان تنومند با باد به پرواز در می‌آیند. هنوز هم آفتاب بر پیشانی من بوسه می‌زند.
آسمون حسابی از دست خورشید خانوم عصبانیه! اون فکر می‌کنه که مردم فکر می‌کنن که گرمی هوا تقصیر اونه!
شاید اگه بشه برم تهش. بشه بهش بگم که می‌پرستمش. شاید بهش بگم از بعد رفتنش. چی اومده سر گلای پیرهنش. شاید بشه یه شب کناره بودنش. بمیرم از تنم برم بشم تنش. باید بشم خودم خود نوازشش. بشم تمومه لحظه‌های خواهشش. باید بشه یه شب سوار قایقش. تلاطم و بگیرم از دقایقش. شاید بشه یه شب کناره بودنش. بمیرم از تنم. برم بشم تنش.
مثل اینکه گرما پاش رو از گلیمش دراز تر می‌کنه! نوشته شده در سه‌شنبه یازدهم تیر 1387ساعت 11: 12 توسط ص. ب
آفتاب برف‌ها را آب می‌کند. چکه چکه کردن برف‌ها در گوش من می‌پیچد.
شب است و پهنه‌ی ماه بر روی زمین صدا می‌کند. آفتاب خیره به ماه نگاه می‌کند.
غروب با خوشحالی به اتمام می‌رسد! ماه با خورشید آشتی است! آن‌ها با خوشحالی همدیگر را بغل می‌کنند! شب نیمه‌ی شعبان ماه می‌گیره! نیمه شب
وقتی فرسنگ‌ها دور از من احساس دلتنگی کنی قلب من روز هاست سرد شده از این عشق تقارنی وقتی ساعت‌ها بعد از این روزهای تنهایی داری ذهن من دست کشیده از توهم‌های تکراری وقتی تمام سلول هات یه آغوش امن میخوان وقتی همه خاطره‌های لعنتیت به حرف میان ترکم که میکردی نور فانوس‌های دریا مردن موریانه‌های خیال قایق نجات و خوردن فرشته‌های دریایی منو به موج‌ها سپردن امواج سهمگین وحشت منو تا مرز مرگ بردن وقتی تمام حسرت‌ها به مرگ اضافه‌ات می‌کنن وقتی همه غم‌های فلسفی کلافه‌ات می‌کنن غم‌ها که هرچقدر میخندی احاطه‌ات می‌کنن نفس‌ها به بوی جسد به تدریج عادت می‌کنن وقتی میخوای با دیوارا حرف بزنی و ممکن نیس وقتی تو مجرای نفس چیزی جز بغض مزمن نیس وقتی اطرافت همه‌چیز اونقدر خوبه که سیر شدی می‌بینی تو انتظار اتفاق خوب پیر شدی وقتی وجودت خالیه و از درون درد میکشی چشمای پر اشکتو به شیشه‌های سرد میکشی ترکم که می‌کردی نور فانوس‌های دریا مردن موریانه‌های خیال قایق نجات و خوردن فرشته‌های دریایی منو به موج‌ها سپردن امواج سهمگین وحشت منو تا مرز مرگ بردن وقتی همه جونتو از نیاز به بوسه می‌دری برای بوسیده شدن پناه به عکس‌ها می‌بری وقتی من نیستم که روحت زیر پوستم گرم بمونه وقتی من نیستم که روحت زیر پوستم گرم بمونه
ه خ هوهوهوهوهو هاهاهاهاها مدرسه نوشته شده در دوشنبه چهاردهم فروردین 1396 ساعت 6: 30 توسط وانیلین:
همسر شهید عبدالرحیم فیروزابادی چند روز قبل از شهادت محمد تقی سالخورده ، عبدالرحیم را در خواب می‌بیند که خوشحال است. علت خوشحالی را از همسر شهیدش جویا می‌شود و شهید پاسخ می‌دهد چند روز دیگر مهمان عزیزی از شهرمان برایم می‌آید و من منتظر این دوست عزیزم هستم! دوستای عزیزم امیدوارم که سوتفاهمی پیش نیاد که چرا اینقدر پیگیر این شهدام. راستشو بخواین ارادت خاصی به شهید فیروز آبادی دارم و هر بار که عکس ایشون رو میینم اشکم در میاد و نمی‌دونم واقعا چرا؟ برچسب‌ها: شهید
این مدلی خعلی میدوستم! اینم همین‌طور ،کچلی! برچسبه ا: مو نوشته شده در دوشنبه دهم خرداد 1395 ساعت 13: 34 توسط وانیلین:
پاهای آقای آیندم روی یه برج!
روزگاری در گوشه‌ای از دفترم نوشته بودم تنهایی را دوست دارم چون بی وفا نیست تنهایی را دوست دارم چون تجربه‌اش کردم تنهایی را دوست دارم چون عشق دروغین در آن نیست تنهایی را دوست دارم چون در خلوت تنهاییم در انتظار خواهم گریست و هیچ‌کس اشک هایم را نمیبیند اما از روزی که با تو آشنا شدم از تنهایی بیزارم چون تنهایی یاد آور لحظات تلخ بی تو بودن است از تنهایی بیزارم چون فضای غم گفته سکوتم تو را فریاد می‌زند از تنهایی بیزارم چون به تو وابسته‌ام از تنهایی بیزارم چون با تو بودن را تجربه کرده‌ام از تنهایی بیزارم چون خداوند هیچ انسانی را تنها نیافریده است از تنهایی بیزارم چون خداوندتو را برایم فرستاد تا تنها نباشم از تنهایی بیزارم چون هر وقت در تنهایی گریه می‌کنم دستان مهربانت را برای پاک کردن اشک هایم کم میاورم از تنهایی بیزارم چون شیرین ترین لحظاتم با تو بودن است از تنهایی بیزارم چون مرداب مرده‌ی تنم با آفتاب نگاه تو جان می‌گیرد از تنهایی بیزارم چون کویر خشک لبانم عطش باران محبت لبانت را دارد از تنهایی بیزارم چون به قداست شانه هایت ایمان دارم. از تنهایی بیزارم چون تمام واژه‌های شعرم با تو بودن را فریاد می‌زند. از تنهایی بیزارم چون هیچ‌گاه تنهایی را درک نکرده‌ام همیشه. همه جا. در هر حال. حضورت را در قلبم حس کرده‌ام پس بگذار با تو باشم و عاشقانه در آغوش پر مهر تو بمیرم تا همیشه ماندگار باشم. پس تنهایم نگذار برچسب‌ها: تنهایی
نه خب ، تو بگو چرا به کیانوش رستمی ما چشم داری؟ ها؟ نوشته شده در شنبه ششم شهریور 1395 ساعت 22: 9 توسط وانیلین:
تولدم مبارک،اونی که انتظارشو داشتم هنو بم تبریک نگف نوشته شده در جمعه دوازدهم آذر 1395 ساعت 18: 54 توسط وانیلین:
شب‌ها رفته‌اند و روزها گذشته‌اند آفتاب به صورت من نزدیک می‌شود و رنگ نارنجی چهره‌ی پاییز را تغییر می‌دهد و در افق محو می‌شود.