sentence1
stringlengths 1
291
| sentence2
stringlengths 1
382
|
---|---|
عصر بخیر | عصر بخیر. |
آقای دولین برای من مهم نیست. | آقای دولین برای من معنایی ندارد. |
فاصله اصلی را می توان برای نشان دادن تعداد معینی از روزها، ماه ها یا سال ها تنظیم کرد. | فواصل اصلی را می توان برای تعداد معینی از روز، ماه یا سال تنظیم کرد. |
تو زن هستی پسر | تو زن هستی پسرم |
فردا شب همه برای توپ نامزدی اینجا جمع شدند | همه برای جشن عروسی فردا شب اینجا جمع شده اند |
من مغرور نیستم | من به آن افتخار نمی کنم. |
رالی، این پسر من است... ...چاک. | رالی، اون پسر منه...... چاک. |
من قبلا با بانک صحبت کردم، آنها به شما وام می دهند. | من قبلا با بانک صحبت کردم. بهت وام میدن |
و پسر کوچک لیسی | و لیسی کوچولو |
به عنوان یک میهن پرست برای کشور، نه فقط به هدف. | به عنوان یک میهن پرست برای این کشور، نه فقط به عنوان یک علت. |
شنیده ام که هتل تروپیکانا خیلی راحت است. | شنیدم هتل تروپیکانا کاملا راحت است. |
این رشد، بر اساس آزادسازی پیشرونده، برای دستاورد تاریخی آنها در رهایی میلیون ها نفر از فقر ضروری بوده است. | این رشد، بر اساس آزادسازی تدریجی، برای موفقیت تاریخی آنها با رهایی میلیون ها نفر از فقر ضروری بود. |
ما نتوانستیم آنها را اینجا بفروشیم. | ما می توانیم آنها را اینجا بفروشیم. |
تو اونو میکشی | شما او را بکشید |
سپس ببینید آیا می توانید میزان رادیواکتیویته را در هفته گذشته در سئول پیدا کنید. | ببینید آیا می توانید در هفته گذشته رادیواکتیویته اضافی در سئول پیدا کنید. |
برو یک دستشویی بیاور | برو دستشویی بیار |
متاسفم، گری، اما شما فقط او را به کار گرفتید زیرا او همسر شماست یا هر چیزی که تنظیم شده است... | متاسفم، گری، آیا او را فقط به این دلیل استخدام می کنی که او همسرت است یا چه؟ |
این پیشنهاد ایجاد سیستمی را برای اتصال ثبت ملی که از طریق پورتال عدالت اروپایی قابل دسترسی خواهد بود، ایجاد می کند. | این پیشنهاد، سیستمی برای اتصال ثبت ملی معرفی می کند که از طریق پورتال عدالت الکترونیک اروپایی قابل دسترسی خواهد بود. |
لعنتی همه فرار کردند | لعنتی، همه آنها فرار کردند |
آنها با خوشحالی مانند گردشگران به اتاقی از وحشت آمدند، زیرا در اینجا واقعاً برخی از وحشت های واقعی وجود داشت. | آنها با خوشحالی به عنوان هوانورد به اتاق وحشت آمدند، اینجا واقعاً برخی از وحشت های واقعی بود. |
آنها می گویند شما می توانید از هر کسی تقلید کنید، حتی صدای آنها. | آنها می گویند شما می توانید از همه، از جمله صدای آنها تقلید کنید... |
هرگز آن را از دست ندهید. | هرگز آن را از دست نده |
به دفترم نشونت میدم | من راهم را به دفترم نشانت می دهم. |
این نوع دانش در دستان اشتباه می تواند خطرناک باشد. | این دانش ممکن است در دستان اشتباه بسیار خطرناک باشد. |
شما یک روز به من در دانشگاه فرصت نمی دهید. | شما یک روز برای دانشگاه به من فرصت نمی دهید. |
... فقط در خانه ما نیست. | او فقط در خانه ما نیست |
و گران است. | و پرهزینه |
یعنی گذشته تو و بیماری من. | منظورم سابقه ...... و بیماری من است. |
بیا اینجا ای احمق | بیا اینجا، لعنتی |
عزیزم گذشتی شما قبول شدید | عزیزم گذشتی |
حرفتو دادی | تو به من قول دادی |
نه، رادنی، اینطور نشد. | نه، رادنی، اینطور نبود. |
سایر عوارض جانبی بسیار شایع گزارش شده عبارتند از: تهوع، استفراغ، یبوست، سردرد، خستگی ناشی از خواب آلودگی و سرگیجه. | سایر عوارض جانبی بسیار شایع گزارش شده عبارتند از: تهوع، استفراغ، یبوست، سردرد، خواب آلودگی، خستگی و سرگیجه. |
چرا داره به من زنگ میزنه | چرا به من زنگ می زند |
آن طرف خیابان است. | آن طرف خیابان است |
او یک فنجان با مقداری مایع تیره در آن به او داد. | او یک فنجان مایع تیره به او داد. |
چیز دیگه ای نمیتونه باشه قربان | من نمی توانم چیز دیگری باشم، قربان. |
او خیلی بهتر از من است. اما او می خواهد که با هم تمرین کنیم. | او خیلی بهتر از من است، اما او می خواهد که ما با هم کار کنیم. |
یک زندگی انسانی، بندگی ادامه دار، روح خودت. | زندگی انسان، بردگی، روح خودت. |
باید برویم. | ما باید بریم. |
نمی دانم چقدر طول کشید تا از جایم بلند شدم، اما بالاخره بلند شدم. | نمی دونم چقدر طول کشید تا بلند شدم اما بالاخره بلند شدم. |
می دانید، ما ممکن است با یکدیگر صادق باشیم. | ما می توانیم با یکدیگر صادق باشیم |
او به اندازه کافی برای شما باهوش نیست. | او به اندازه کافی برای شما باهوش نیست |
نه ولی بزرگ بود | نه، اما او بزرگ بود. |
شما آخرین لطف را به من می کنید. | آخرین لطف را به من بکن |
مالکی گفت، فقط چند سلول کوچک از بدن من وجود دارد. | مالکی گفت، فقط چند سلول کوچک از بدن من خارج شده است. |
مجبور نیستی در سحر مرا در رختخواب تنها بگذاری. | من مجبور نخواهم بود در سحر در رختخواب تنها باشم. |
موناکو همچنین ابراز علاقه کرده است که گزینه های بیشتری برای ادغام نزدیک تر خود در بازار داخلی مورد بحث قرار دهد. | موناکو همچنین علاقه خود را به مذاکره درباره فرصتهایی برای ادغام عمیقتر خود در بازار داخلی ابراز کرد. |
پس بگو چه بلایی سرت اومده | بگو چه اتفاقی برایت افتاده |
تو مورد حمله قرار گرفتی | به شما حمله کردند |
چه پدرت اینجا با ما باشد یا نه... ...تو مردی هستی که او به او افتخار می کند. | چه پدرت اینجا باشد یا نه...... تو همان مردی هستی که او به او افتخار می کند. |
من یکی را پیدا کردم که می خواهد با تو صحبت کند، پسر. | مطمئنم یکی میخواد باهات حرف بزنه پسر |
من روز جمعه ماموگرافی انجام دادم و آنها چیزی پیدا کردند. | من جمعه ماموگرام بودم و ... یه چیزی پیدا کردم. |
از آنجایی که من اینجا هستم، فقط می خواستم به شما اطلاع بدهم که مارلین گریگز نوپ مادر من است. | من فقط می خواهم به شما بگویم که مارلین ناپ مامان من است. |
شما باید آنها را داشته باشید، قربان. | شما آنها را دارید قربان |
اصلا دیشب رفتی خونه | دیشب رفتی خونه |
از. توکورو اچ، | جان، نه |
خب ساعت چنده | ساعت چند است |
او ماشین لعنتی شما را هفته گذشته دزدید | او ماشین شما را هفته گذشته دزدید |
تدارکات عمومی در روش مناقصه جوامع اروپایی 4. | تدارکات عمومی روش مناقصه جوامع اروپایی 4. |
این فقط چیزی است که می خواستم از آن اجتناب کنم. | این چیزی است که من می خواستم از آن جلوگیری کنم. |
من خودم هرگز آنجا نبودم. | هیچوقت خود من آنجا نبودم. |
ویل تو را اخراج نخواهد کرد، مک. | ویل شما را اخراج نمی کند، مک. |
من نیستم... سعی نمی کنم سختش کنم. | من سعی نمی کنم آن را سخت کنم. |
من هنوز برای آن رقص یوتیوب آماده خواهم بود. | من برای آن رقص یوتیوب آماده خواهم شد. |
همانطور که سیاره به سمت خورشید متمایل می شود، بهار از سمت جنوب می خزد و کره شمالی از پوششی از برف آشکار می شود. | همانطور که سیاره به سمت خورشید فیلم می گیرد، بهار از جنوب می خزد و طوفان خود را از روی یک پوشش برف نشان می دهد. |
چاک، عشق من، داشتم فکر می کردم، بازی ما را از تابستان به یاد بیاور | چاک، عشق من، داشتم فکر می کردم، بازی تابستان ما را به یاد بیاور |
من به اطلاعات بیشتری نیاز دارم. من به نمودارها، کدها نیاز دارم. | من به اطلاعات بیشتری نیاز دارم. |
شما میوه های زیادی دارید. | شما میوه های زیادی دارید |
من مکزیکی نیستم رفیق | من مکزیکی نیستم |
آیا چارلز اخیراً کمی بازی می کند، اوم... عجیب است | آیا چارلز اخیراً کمی عجیب و غریب نبوده است |
اوه، تو عاشقش نمیشی النا. | تو عاشقش نیستی النا |
پذیرش گسترده تری از چنین برنامه هایی از طریق ذینفعان در گفتگوی اجتماعی حاصل خواهد شد. | پذیرش کلی این برنامه ها را می توان از طریق گفت و گوی اجتماعی بین ذینفعان به دست آورد. |
من می خواهم یک تاکوی بزرگ در غرفه تاکوی مورد علاقه ام بخورم. | من می خواهم یک تاکوی بزرگ از تاکوی مورد علاقه ام بخورم. |
عوضی احمق | عوضی لعنتی |
از شمشیر خود استفاده کنید، از شمشیر خود استفاده کنید. | از شمشیر خود استفاده کنید |
اما نه متاسفم که با شما آشنا شدم، نه متاسفم که دوستت دارم، نه متاسفم که با شما ازدواج کردم. | اما نه متاسفم که با هم آشنا شدیم، نه برای دوست داشتنت، و نه متاسفم که ازدواج کردیم. |
در بالکن بنشین | تو بالکن می نشینی |
نزدیک شدن به پنجره پرتاب در ده، نه، هشت، هفت... | ما به نقطه پرش در ده، نه، هشت، هفت نزدیک شده ایم... |
شما حس طنز فوق العاده ای دارید. | شما حس شوخ طبعی فوق العاده ای دارید |
او پزشک گوش و حلق و بینی است. | او یک پزشک گوش و حلق و بینی است. |
نه، نه فقط چگونه یک فیل را از پا درآوریم. | نه، نه فقط چگونه یک فیل را تکان دهیم. |
شیب دار است و جنگل ها بسیار متراکم به نظر می رسند. | زمین شیب دار است و جنگل ها بسیار ضخیم هستند. |
من بازی را تمام می کنم | من بازی رو تموم میکنم |
ببین... ...حتی اگر سر ادوارد را اینجا بیاوریم... ... واقعاً می تواند به او کمک کند | ببین...... حتی اگر بتوانیم آقای ادوارد را اینجا بیاوریم، او واقعاً می تواند به او کمک کند |
پایان دادن به زندگی شما اولین قدم برای بازگرداندن آن است. | پایان دادن به زندگی شما اولین قدم برای بهبودی اوست. |
پدرم نتوانست آن گنج را پیدا کند. | پدرم نتوانست گنج را پیدا کند. |
این ثبت در قبرس و فرانسه عملیاتی نبود. | ثبت نام در قبرس و فرانسه کار نمی کند. |
بچه زین. | بچه زینوو. |
مامان، لازم نیست بیشتر از یک ساعت سر این کار بمونیم، درسته | لازم نیست بیش از یک ساعت اینجا باشیم، درست است، مامان |
اوه در یک لحظه ضعف، به او گفتم که آن را می خوانم. | در یک لحظه ضعیف، گفتم آن را می خوانم. |
و به طور کلی، وقتی مردم طوری رفتار می کنند که انگار از من خوششان نمی آید، به این دلیل است که واقعا دوستم دارند. | و به طور کلی، وقتی مردم طوری رفتار میکنند که انگار از من خوششان نمیآید، بیشتر به این دلیل که دوستم دارند. |
لطفا اجازه دهید من به خانه خود بروم. | لطفا اجازه بدهید به خانه بروم |
بدون یخ، لطفا. | بدون یخ |
هلن و جان، این بهترین دوست من است... جک. | هلن و جان، این بهترین دوست من، جک است. |
تا زمانی که ثبات نداشته باشد، نمی توانید او را لمس کنید. | تا زمانی که پایدار نباشد نمی توانید آن را لمس کنید. |
روری جانت را انتخاب می کند. | روری جانت را انتخاب کرد. |
هم اتاقی اولسن تقریباً اندازه مناسبی دارد. | هم اتاقی اولسن اندازه مناسبی دارد. |
به سادگی گفت: باید تلاش کنی. | ساده گفت باید تلاش کنی. |
فکر نمی کنم، یادم نمی آید. | فکر کنم نه، یادم نمیاد |