0
stringlengths 1
203
| 1
stringlengths 1
235
|
---|---|
ما با اون وقت گذرونی نمی کنیم | ما نمی تونیم باهاش کنار بیایم |
منو ترسوندی فکر کردم پدر و مادرتی | مثل خر ترسیدم فک کردم خونوادتن |
باید اون شیشه مشروب رو بذاری کنار | باید شیشه رو برگردونی سر جاش |
یکم مشروب رو کاناپه ریخت | ریختمش رو مبل کوفتی |
ببین تو برو حواسشون رو پرت کن | نگا تو برو سرگرمشون کن |
صدها هزار ساعت انقدر سخت رانندگی کنی | صدها هزاران ساعت فیلم روی هارد دیسک ها |
اون چند تا خونه داره؟ | مرتیکه چند تا خونه داشت؟ |
چندتا اورتیز باید خبرش رو | چند تا قربان تمامی اخبار تو شهر سیلور سیتی |
وقتی که اونا دوربین های جاسوسی رو از تو اتاق بچه هاشون بیرون می کشن | وقتی که از اتاق خواب بچه ها دوربین پیدا می کردن |
حدس می زنم چندتا ادم خوب وایستادن تا کمکش کنن | حدسم اینه یه ادم خوب واسه کمک بهش وایساده |
فکر می کنم اون این کار رو باهاش کرده و ماشینش رو دزدیده | و اون کشتتش و بعد ماشینشو دزدیده |
چندتا هات داگ تاریخ گذشته خوردم | من یکم هات داگای فاسد |
جدی می گی؟ می تونی زنگ بزنی؟ | واقعا؟ میتونی تماس بگیری؟ |
اون آدم خوبی به نظر می رسه | اون زنه بنظر خوب میاد |
یه ثانیه بهم مهلت بده | یه لحظه بهم وقت بده |
و یه یارویی جواب می ده؟ | و یه مرد جواب داد؟ |
آخه بیا بیا یه سفر بریم | یعنی بیا بیا بریم سفر |
آره کی پول اون رو می ده؟ | آره کی میخواد پولش رو بده؟ |
حتما بچه پولدار اگه تو حساب می کنی | حتما کیف پول اگه میخری |
شاید تو باید مثلا اگه قرار بود من | شاید باشه انگار من اگه بودم |
توی توالتی یا چیزی انداختیش؟ | انداختیش توی توالت یا همچین جایی؟ |
به معنی واقعی کلمه گوه دارم جدی می گم | جدی هستم گوه به معنای واقعی |
مالی دانشگاهی ه من سال آخر هستم | مالی در کالج هست من ارشدم |
خیلی خب پس این یکی چی؟ | باشه بعد این یکی چی؟ |
خودت رو می بینی برای چند هفته این جا کنار استخر نشستی؟ | فکرکنین برای چند هفته کنار ساحل بنشینید |
اون آدم خوبی به نظر می رسه هوم آره | بنظر خوب میاد همم آره |
کمک یه نفر به من کمک کنه | کمک یکی کمک کنه |
این خونه چقدر بیرون از شهره؟ | اینجا چقدر از شهر دوره؟ |
نقشه رو روی سایت نگاه کردی؟ | نقشه روی مرکز رو چک کردی؟ |
نقشه تا بتونی دروغ شون رو بگیری | نقشه که بتونی مزخرفات رو تموم کنی |
وقتی می گن همه چی مساویه با فاصله پیاده روی | وقتی میگن همه چیز چندین قدم فاصله داره |
عالی شد آخرین خونه کیلومترها عقب تر بود | عالیه خونه قبلی مایل ها دورتر بود |
هی دنیل تا حالا ساکنان کاتان بازی کردی؟ | هی دنیل میخوای ستلرز اف کتن بازی کنی؟ |
خیلی خب می تونی فقط یه فرصتی به اون جا بدی؟ | باشه میشه فقط به اونجا یه شانسی بدی؟ |
مادرت انقدر هم احمق نیست بعد از همه | مادرت اونقدرا هم دیوانه نیست |
خب به گمانم باید یه خرده غذا بگیریم | خب حدس میزنم لازمه کنی غذا بگیریم |
یه نفر یه خرده غذای فست فود این جا گذاشته | یکی فست فود اینجا باقی گذاشته |
یه کنجکاوی ناسالم این رو که می دونی؟ | یک کنجکاوی مضر میدونی اون چیه؟ |
مثلا اون یه جورایی ازش گذشته می دونی مثلا اون به فکر افتاده | اون براش تموم شده میدونی براش سواله |
هوم راستیتش اون بچه همیشه من رو می ترسوند به هرحال | صادقانه بچه من رو میترسوند |
باید دیوانه باشه که به تو خیانت کنه نمی دونم | اون اگه بهت خیانت کنه دیوانه اس نمیدونم |
رابطه رو تمیز بهم بزنم این آخر هفته سکس کنم | که تمیز جداش کنم آخر هفته سکس داشته باشم |
و کاملا فراموشش کنم | و همه چیز رو فراموش کنم |
روی لیوان شراب لکه رژ لب بود | اون رد رژ لب روی لیوان مشروب هست |
من فقط حس می کنم انگار توی خونه ی یه نفر دیگه هستم | فقط احساس کردم که کسی دیگه ای توی خونه هستم |
می دونی به عنوان یه آلودگی هراس | میدونی فکر میکنم به عنوان کسی که میترسه |
این تو رو نمی ترسونه که داخل خونه ی یه نفر دیگه باشی؟ | این باعث وحشتت نمیشه که توی خونه یکی دیگه باشی؟ |
آره؟ به نظر می رسه داری یه جور مواد می کشی | آره؟ نظر میاد مواد زدی |
مطمئن نیستم این فکر خوبی باشه | نمیدونم که اون ایده خوبیه یا نه |
دارم حالت رو می گیرم | دهن خایه هات رو دارم سرویس میکنم |
ما رو به این چیزها می کشن | ما رو وارد این کرد |
می دونی مامان من وقتی ما نیستیم | میدونی مادرم اجاره مون رو میده |
یه منحرف توی تخت منه | یک عجیبی توی مال منه |
توی تختت مردم دارن سکس می کنن | افرادی توی تخت شما همدیگه رو میکنن |
رفیق چه وضعشه؟ فقط دارم می گم احتمالش هست | رفیق چه غلطا؟ من الان احتمالا رو گفتم |
نذار ساس ها گازت بگیرن | نذار تخت حشرات گاز بگیره |
آره دیدمت پدر و مادرم هم احتمالا دیدنت | آره دیدمت احتمالا پدر و مادرت هم مال من رو شنیدن |
رفیق می دونم حالا داری دوران سختی رو می گذرونی | میدونم در حال حاضر در شرایط مناسبی نیستید |
باید یه راه خروجی از این جا وجود داشته باشه | باید راهی برای خارج شدن از اینحا بده |
هیچ کس تا کیلومترها نیست | هیچکس فاصله چند مایلی نیست |
کایل حموم رو اماده کن هی | کایلی وارد وان حمون گرم شده هی |
چیه؟ اخرین نفری که رفت بیرون کی بود؟ | چی؟ آخرین نفری که از درب خارج شد؟ |
دارم سعی می کنم بازش کنم نیم اینچ دیگه مونده | دارم بازش میکنم نصف اینچ فقط |
اون متقاعدت کرده که سعی نکنی | اون متفاعد شد که تلاش نکنه |
این چیزیه که اون روش حساب می کنه | برای همین روی ما حساب میکنه |
ببین مادربزرگ هیچ چیز از این بدتر نیست | ببین گرنی از این کوفتی بدتر نمیشه |
و اینکه روزای روز هیچ غذایی از اون دریچه بیرون نیاد | و هیچ غذایی از اون روزنه برای روزها بیرون نمیاد |
اره من نمی خوام اونجا لم بدم و به خاطر چند تا کتاب کوفتی بمیرم | آره من از پا در نمیام و بخاطر کتاب هایی نمیمیرم |
ما رو می کشه چه فکر کوفتی کرده بودی؟ | اون ما رو میکشه با خودت چی فکر میکردی؟ |
استفراغ می کنه بعدش اونی که تو دردسر می افته ماییم | اون شروع به استفراغ کرده ما قراره کسایی باشیم که توی دردسرن |
خیلی وقته که اینجام بعضی وقتا حسش جوریه که | برای مدت طولانی اینجا بودم گاهی اوقات احساس میکنم |
انگار دیگه هیچ چیز بیرون از اینجا وجود نداره | دیگه چیزی بیرون اینجا نیست |
تو بهش مدیونی که حداقل سعیت رو بکنی و از اینجا بری بیرون | تو حداقل بهش تلاش و فرار از اینجا رو بدهکاری |
اون منو یادش نمیاد اینجوری نگو | اون من رو بیاد نمیاره این حرف رو نزن |
من بیشتر از وقتی که اون زنده بود اینجام | من به اندازه سن اون اینجا بودم |
وقتی که اون منو دزدید حامله بودم | من باردار بودم وقتی من رو دزدید |
فکر می کردم که از درد زایمان می میرم و اینجوری میشه | فکر کردم توی کار میمیرم و همین آخر داستانه |
هیچ وقت نمی فهمم که باهاش چی کار کرد | هیچوقت نخواهم فهمید چه بلایی سرش اومد |
بعضی وقتا می ذاره از زیرزمین بیاییم بیرون | بعضی وقتا میذاره ما از انبار خارج بشیم |
هی تو به کیفم دست زدی؟ | هی کیف من رو گشتی؟ |
می دونم وقتی که من دستشویی بودم تو توی خونه بودی | میدونم که تو توی خونه بودی وقتی که توی دستشویی بودم |
دنیل من وسایلت رو برنداشتم بهت قول می دم | دنیل قسم میخورم چیز کوفتیت رو من برنداشتم |
سردرنمیارم مشکل بعضی از ادما چیه | فقط نمیفهمم مشکل بعضی از عوضی ها چیه |
می دونی مثلا چه اتفاقی توی زندگیشون می افته که از حد خودشون می گذرن | میدونی انگار اتفاقی توی زندگی شون افتاده که میدونی باعث شده حد و حدود رو بشکنن |
چرا انقدر منحرف وجود داره؟ | چرا این همه عوضی وجود داره؟ |
به شرطی میام بیرون که کلیر رو ازاد کنی | تنها راهی که من بیام بیرون اینکه کلر آزاد بشه |
هی سرسختی ات رو تحسین می کنم بچه | هی بابت اون سختی ممنونم بچه جون |
اما فکر می کنم دنیل یه خرده خارج از حد تو باشه | ولی فکر میکنم سطح دنیل کمی از تو بالاتره |
من هیچ علاقه کوفتی برای دنیل ندارم | من حسی به دنیل ندارم |
پیتزا سفارش بده بپر تو استخر خوش می گذره | پیتزا سفارش میدیم شنا میکنیم خوش میگذره |
چشم چرانی دوستم رو کرده اوه مالی | دوستام رو میترسونه آه مالی |
باید اون شیشه مشروب رو بذاری کنار | تو باید مشروب رو بذاری عقب |
یکم مشروب رو کاناپه ریخت | من روی مبل لعنتی ریختم |
می رم مشروب رو قایم کنم | من مشروب رو کنار میذارم |
اورژانس می تونم اسمتون رو بدونم؟ | اضطراری میتونم اسم تون رو داشته باشم؟ |
اومدیم خونه مشروب رو قایم کنین | ما خونه ایم مشروب رو پنهان کن |
کاپوت رو باز کن | کاپوت رو بزن بالا |
صدها هزار ساعت انقدر سخت رانندگی کنی | هزاران ساعت روی اون هارد درایوها |
چندتا اورتیز باید خبرش رو | چندین اورتیز اون خبر فوری رو باید |
به خانواده ای که توی شهر سیلور هست بده | به خانواده در شهر نقره ای بگه |