sentence1
stringlengths 1
291
| sentence2
stringlengths 1
382
|
---|---|
"یه باب،" پاسخ آمد. | یاسمن، جواب داد. |
او سرانجام تصمیم گرفت آنچه را که می خواهد با زندگی خود انجام دهد. | او بالاخره تصمیم گرفت که در زندگی اش چه می خواهد. |
کمیسیون باید گزارشی را در مورد اعمال این ماده تا 31 دسامبر 2017 به پارلمان اروپا و شورا ارائه کند. | کمیسیون در مورد اعمال این ماده تا 31 دسامبر 2017 به پارلمان اروپا و شورا گزارش خواهد داد. |
چه می شود اگر دو راجر مک آدامز وجود داشته باشد | چه می شود اگر آنها دو راجر مک آدامز باشند |
در آن می توانید با ملکه چای بخورید. | می توانید با ملکه به چای بروید. |
هر گونه ارتباط با قربانی ما | هر ارتباطی با قربانی ما |
اگر مورد دیگری پیش آمد به شما اطلاع خواهم داد. | اگر چیزی پیش آمد به شما اطلاع خواهم داد. |
گلوله به جمجمه اش خورد و ضربه مغزی شدیدی به او وارد شد. | گلوله جمجمه او را خراش می دهد و ضربه مغزی جدی می شود. |
بالین گفت که این آن را ثابت نمی کند، اگرچه من شک ندارم که حق با شماست. | بالین گفت، هنوز چیزی را ثابت نمی کند، هرچند شک دارم که حق با شماست. |
در جیب جلویی ام گوشت گاو را داشتم. | در جیبم گوشت گوساله بود. |
آیا مجازات من برای گفتن داستان استن بدون تماس چشمی است؟ | مجازات من برای گفتن داستان در مورد استن عدم ارتباط چشمی است |
آنها آنقدر به ما اعتماد ندارند که به شکل انسانی خود باشند. | آنها آنقدر به ما اعتماد ندارند که به شکل انسانی درآیند. |
پنجاه داوطلب برای کشتن این مرد حضور داشتند. | پنجاه داوطلب سعی کردند او را بکشند. |
دیگر هرگز از هیولاها نترسیدم. | من هرگز از هیولا نمی ترسیدم. |
آن را بنویسید. | سپس آن را یادداشت کنید |
با دیویژن، همیشه ردپای شایستگی شدید را دنبال کنید. | با بخش، همیشه مسیرهای صلاحیت شدید را دنبال کنید. |
اگر الک و کریستی واقعاً با هم ازدواج کنند، آیا این چیزی نیست، وقتی همه اینها از بین رفته باشد. | البته اگر الک و کریستی با هم ازدواج می کردند، وقتی این موضوع تمام می شد، چیزی نبود |
اگر آن بچه ها را پیدا نکنند چه؟ | اگر بچه ها را پیدا نکنند چه می شود |
سلام. هی، چه خبره | هی چه خبره |
نحوه صحبت من با شما درست نبود. | روشی که با شما صحبت کردم خوب نبود |
او از خوردن غذا امتناع کرد، از ترک تخت خودداری کرد. | او از خوردن غذا امتناع کرد و از ترک تخت امتناع کرد. |
سگ ها... خوب به نظر می رسد. | هات داگ... صداش خوبه |
آیا میدانستید که زلزله کوچک، تعبیری برای ارگاسم است | آیا میدانستید که یک زلزله کوچک به معنای ارگاسم است؟ |
آخرین غروب جهان. | آخرین طلوع خورشید در جهان |
چرا به ما نگفتی فرانک گلیسون در حال مرگ است و فرانک خوب خواهد شد. | چرا به ما نگفتی فرانک گلیسون در حال مرگ است؟ |
سلام. | سلام بدن |
آن خانه سمی است | خانه سمی است |
پس چرا قفل در لعنتی را باز نکردی، زیرا این تند تندها پلیس نیستند و شما به حکم قضایی نیاز دارید. | پس چرا در لعنتی را باز نکردی، چون این لعنتی ها پلیس نیستند و شما به حکم قضایی نیاز دارید. |
متقاضی نظرات خود را ارسال کرد که به دقت بررسی شده است. | متقاضی نظرات خود را ارائه کرد که به طور کامل مورد بررسی قرار گرفت. |
او شما را 30 مایلی بالاتر از سنت لارنس، شهر کوچکی به نام... ...سنت کروکس ملاقات خواهد کرد. | او شما را در 30 مایلی سنت لارنس، در شهر کوچکی به نام...... سنت کروکس ملاقات خواهد کرد. |
در زمستان، مرز بین مرگ و زندگی چنان باریک است که برای یک گرگ، حتی یک جراحت کوچک می تواند کشنده باشد. | در زمستان، مرز بین مرگ و زندگی آنقدر نازک است که برای یک گرگ، یک زخم کوچک می تواند کشنده باشد. |
خب خطرناکه آره | آره خطرناکه |
او قرار بود ما را بکشد، بنابراین من عوضی را ترک کردم. | او ما را می کشت، بنابراین من به عوضی ضربه زدم. |
روحانی کبک چند هفته است که وارد چیزی نشده است. | آقا آخوند کبک هفته هاست که چیزی نگرفته. |
بله، و چه چیز دیگری | بله، چه چیز دیگری |
ما می گوییم ساعت مرگ قابل پیش بینی نیست. | ما می گوییم ساعت مرگ ما قابل پیش بینی نیست. |
رفیق سرهنگ، اجازه بدهید خانواده ام را به جاوا منتقل کنم. | رفیق سرهنگ، اجازه دهید خانواده ام را به جاوی منتقل کنم. |
جس، حالا بیا، این خنده دار نیست. | جس، خنده دار نیست. |
بنابراین، سه بار، خ | سه بار |
ما می دانیم که شما ماشین را دزدیده اید. | ما می دانیم که شما ماشین را دزدیدید. |
کیسه آرایش منو گرفتی | آرایش منو گرفتی |
یک عمر در هر ظرف. | یک ظرف، یک زندگی |
برای از دست دادنت متاسفم و... | از دست دادنت متاسفم و... |
چی میگی زوک | چی میگی زوکو |
اما آن دروازه قفل است. | اما دروازه قفل است |
مولی مولز | مولی |
نیک، چرا صندلی نداری؟ | نیک، چرا نمی نشینی؟ |
میشه فقط یک ثانیه منو ببخشید | میشه یه لحظه منو ببخشید |
تصویر جهانی در خارج از اتحادیه اروپا، با تشدید فشارها بر تنوع زیستی، وضعیت حتی نگرانکنندهتر است. | وضعیت جهانی در خارج از اتحادیه اروپا، با ادامه افزایش فشار بر تنوع زیستی، وضعیت وخیمتر است. |
آیا از آخرین باری که پرسیدم به دانشکده پزشکی رفتی؟ | آیا بعد از اینکه آخرین بار از شما پرسیدم به دانشکده پزشکی رفتید؟ |
گردشگران به فضا می روند | گردشگران در فضا |
اما وقتی این کار انجام شود همه اینجا خواهند مرد. | اما وقتی او این کار را می کند، همه اینجا می میرند. |
برای آنها این ورزش است. | برای آنها یک ورزش است. |
من دعوا را دوست ندارم، من همه طرفدار صلح هستم. | من دعوا را دوست ندارم، من طرفدار صلح هستم. |
ما فکر می کنیم که شما یک جادوگر جهنمی هستید و دوست داریم که شریک ما باشید. | ما فکر می کنیم که شما یک جادوگر بزرگ هستید، و ما می خواهیم شما یک شریک باشید. |
نظارت و تطبیق برنامه هر سال، کمیسیون فهرستی از اقداماتی را منتشر می کند که تحت این برنامه تمویل می شوند. | نظارت و اجراي برنامه كميسيون هر سال فهرست سالانه اقداماتي را منتشر خواهد كرد كه بر اساس برنامه تمويل مي شود. |
امشب چیکار میکنی | امشب چه کار میکنی |
این است | آن است |
شما تمام امتیازات را دریافت می کنید، بدون کاغذ بازی. | شما تمام مزایا را دارید، بدون کاغذ بازی. |
با دشمن در اینجا به عنوان یک حریف شجاع رفتار می شود، البته، زیرا اگر شما یک حریف ضعیف داشته باشید، قدرت شما چندان چشمگیر نیست. | با دشمن به عنوان یک رقیب شجاع رفتار می شود، زیرا اگر یک حریف ضعیف را شکست دهید، قدرت شما کسی را تحت تأثیر قرار نمی دهد. |
وارنر با تعجب گفت و سپس به مک کئون نگاه کرد. | وارنر با تعجب گفت و سپس نگاهی به مک کئون انداخت. |
تغییرات شما در یک سند موقت ذخیره شده است. | تغییرات شما در یک فایل موقت ذخیره شده است. |
مجلس را به پرداخت هزینه ها محکوم می کند. | پارلمان اروپا را به پرداخت هزینه ها محکوم می کند. |
بشین پسر | بنشین |
آره، خب، سام باید فکر کنه که هست. | بله، اما سام باید فکر کند که هست. |
یکی اومد اینجا و از من در مورد ماشینت پرسید، می خواست ثبت نام رو ببینه و اسمت رو چک کنه. | پسری وارد اینجا شد و در مورد ماشین پرس و جو کرد، می خواست ثبت نام را بررسی کند و نام شما را پیدا کند. |
پر از کلاژن. | کلاژن کامل |
شرط می بندم که انجام دهیم. | من شرط می بندم انجامش میدی. |
تولر چیزی نمی داند، وگرنه هر پنج ثانیه با شما تماس نمی گیرد. | تولر هیچی نمیدونه وگرنه هر پنج ثانیه باهات تماس نمیگیره. |
من ... راستش ... نمی دانم چگونه بدون تو زندگی کنم. | من واقعا... نمی دانم چگونه باید بدون تو زندگی کنم. |
از دیگر شاخصهای خروجی نیز میتوان برای تقریب کارایی استفاده کرد، از جمله انتشارات علمی و استنادها. | سایر شاخص های خروجی مانند انتشارات علمی و استنادها می توانند برای ارزیابی اثربخشی استفاده شوند. |
جدی میگم من متخصصم... | واقعا من متخصصم... |
دوربین چهار را ناک اوت کنید، 20 درجه دیگر افزایش می دهیم. | دوربین را چهار کنید تا 20 درجه دیگر داشته باشیم. |
یعنی چرا من مثل هر موجود دیگری نمیمیرم | یعنی چرا من مثل هر چیز دیگری نمیمیرم |
"اون خوب بود، مگه تکرار نکرد. | خوب بود، مگه تکرار نکرد. |
بله، تلفن خانه در لابی. | بله، تلفن در لابی، لطفا. |
اهداف دنبال شده تشویق تماس، گفتگو و آشتی بین ملی گرایان و اتحادیه گرایان در سراسر ایرلند و ارتقای پیشرفت اقتصادی و اجتماعی دو جامعه. | اهداف دنبال شده ترویج تماس، گفتگو و آشتی بین ملی گرایان و اتحادیه گرایان در سراسر ایرلند و حمایت از توسعه اقتصادی و اجتماعی هر دو جامعه. |
تیغه از طناب های اشتباه گاز گرفت. | تیغه طناب های اشتباه را برید. |
فکر میکنم ایده بهتری برای همسرم نسبت به چیزی که در موردش بحث کردیم دارم. | من ایده بهتری نسبت به آنچه در مورد آن بحث کردیم دارم. |
اونجا دنبال چی میگردی | دنبال چی میگردی |
این کاملا جدی است. | خیلی جدی است |
این به من یک مبنای حسن نیت برای رویارویی با شاهد می دهد. | این به من دلیل خوبی برای مقابله با این شاهد می دهد. |
اتحادیه بانکی همچنین ریسک سیستمی را کاهش می دهد و پیوند بین بدهی عمومی و بانک ها را از بین می برد. | علاوه بر این، اتحادیه همچنین به کاهش ریسک سیستماتیک و ایجاد ارتباط بین بدهی عمومی و بانک ها کمک خواهد کرد. |
به همین دلیل من اینجا هستم. | و به همین دلیل است که من اینجا هستم. |
حیف که نمیبینمش | حیف است که آن را نبینم |
بعد از نه سال برای اولین بار با پدرم تماس گرفتم. | برای اولین بار در نه سال، به پدرم زنگ زدم. |
اوه حالش خوبه او فقط خوب است | او خوب است. |
شرط می بندم که هر کلمه آن را باور کردند | شرط می بندم که همه چیز را باور کردند |
واقعا متاسفم قربان | متاسفم آقا. |
اوه او شما را دوست دارد. | و او شما را دوست دارد |
متاسفم. | بله متاسفم. |
عزیزم، او مانند گتسبی بزرگ تی شرت است. | عیسی، او مانند گتسبی بزرگ تی شرت است. |
بابا تو از کجا اینهمه آهنگ بلدی | از کجا اینهمه آهنگ میدونی |
تو داری با این همه ناراحتم میکنی | شما شروع به عصبانی کردن من می کنید |
امیدوار باشیم که نه. | امیدوارم که نه. |
این چیه جان | چیه جان |
تو فکر میکنی که به من گوش میده چون من ویولن سل میزنم | فکر می کنی چون من ویولن سل می نوازم به من گوش می دهد؟ |
اگر خیلی واضح است که دنی این کار را کرده است، پس چرا نمی توانید هیچ مدرکی پیدا کنید | اگر خیلی واضح است که دنی این کار را کرده است، چرا نمی توانید هیچ مدرکی پیدا کنید |
من آلیس را می شناسم. اما این برای موزه هنر است و شما یک هنرمند هستید. | دارد، اما این برای موزه هنر است و شما یک نقاش هستید. |
ما زمان بسیار خوبی را سپری کردیم، زیرا او می دانست این کاری است که من همیشه می خواستم انجامش دهم. | ما زمان بسیار خوبی را سپری کردیم زیرا او می دانست که این چیزی بود که من همیشه می خواستم. |