sentence1
stringlengths
1
291
sentence2
stringlengths
1
382
وحشتناک آفتابی.
خیلی آفتابی.
حالا همه اینها در زمانی اتفاق افتاد که شما و کلویی کلاس نهم بودید.
و اکنون، همه چیز در مورد زمانی اتفاق افتاد که شما و کلویی کلاس نهم بودید.
خوب، و شما می دانید چیز خنده دار چیست
و می دانید قسمت خنده دار آن چیست
فقط به این دلیل که شما را کلانتر صدا می کنند به این معنی نیست که فکر می کنند شما قانون هستید.
این واقعیت که آنها شما را کلانتر صدا می کنند به این معنی نیست که فکر می کنند شما قانون هستید.
ادوارد روبروی ورجیل نشست و با دقت به او خیره شد.
ادوارد روبروی ورجیل نشست و به او خیره شد.
عصبی هستی آره
آیا عصبی هستید
می گفتند فاشیست مثل من را باید مثل سوسک زیر پا له کرد.
می گفتند باید فاشیستی مثل من را مثل یک سوسک از بین برد.
ای کاش من این شانس را داشتم که یکی از آن ۲۴۲ شبی که در محکومیت اعدام سپری کردم، تو...
ای کاش این شانس را داشتم که یکی از این 242 شب محکوم به اعدام را داشته باشم.
سپس ایزوتنیسکوپ در یک حمام با دمای ثابت قرار می گیرد و فشار نیتروژن تا زمانی تنظیم می شود که فشار آن برابر با فشار نمونه شود.
سپس ایزوتنیسکوپ باید در دمایی با دمای ثابت قرار گیرد و فشار نیتروژن باید برای مقایسه فشار نمونه تنظیم شود.
اگر از تیراندازی امروز گلوله ای از یکی از اعضای باشگاه بیرون بیاورم...
اگر از درگیری امروز گلوله ای از یکی از اعضای باشگاه بکشم...
و سفید د.
توشیرو مرده
الان هرچی میتونی بهم بگی
میشه الان یه چیزی بهم بگی
و اوه، اد هم همین اتفاق را می‌گذراند، بنابراین... اساساً اینطوری با هم دوست شدیم.
و اد هم همین اتفاق را می گذراند، بنابراین به همین دلیل است که ما اساساً با هم دوست شدیم.
و ما از گزینه ها خارج شده ایم.
و ما در حال تمام شدن گزینه ها هستیم.
تصویر او یک جزء کلیدی از آنچه ما می فروشیم است و باید انتظارات مشتریان ما را برآورده کند.
تصویر آن بخش مهمی از آنچه می فروشیم است و باید انتظارات مشتریان ما را برآورده کند.
این کوچولو بیشتر شبیه برونهیلدا است.
این کوچولو بیشتر شبیه برونهیلد است.
به نظر هیچ چیز تغییر نکرده بود.
انگار هیچ چیز تغییر نکرده بود
این یک واقعیت کمی شناخته شده است.
واقعیت کمی شناخته شده
شاید بتوانیم به او کمک کنیم، او را تغییر دهیم... ...و از آینده ای که به من نشان دادی اجتناب کنیم.
شاید بتوانیم به او کمک کنیم، او را تغییر دهیم... و از آینده ای که به من نشان دادی اجتناب کنیم.
نیکلاس نه
نه نیکلاس
آیا با او به فلوریدا می روی تا الاغش را پاک کنی؟
شما با او به فلوریدا می روید و الاغش را پاک می کنید
وقتی همسرش می میرد، هیچ کس به او اهمیت نمی دهد، اما حداقل به او کمک می کنند تا یکی دیگر را بدزدد.
وقتی همسرت می میرد، هیچ کس به این موضوع اهمیت نمی دهد، اما آنها به شما کمک می کنند حداقل یک همسر جدید تهیه کنید.
کیف پولشو برام بیار
کیف پولش را به من بده
در نیوآرک.
نیوآرک.
ببخشید حوض بود
با عرض پوزش، یک حوض وجود داشت.
میرم به مامانا بگم
به مامان میگم
ما در 80 سال گذشته پیشرفت های باورنکردنی داشته ایم.
ما در این 80 سال پیشرفت شگفت انگیزی داشته ایم.
لیزی لیزی
لیزی
حالا این کشتی‌های بخار مرتب می‌رسیدند و نه خانم ولدون، نه جک و نه پسر عموی بندیکت سوار آن‌ها نبودند.
این هدایت‌ها منظم بودند، اما نه خانم ولدون، نه جک، نه جک و نه پسر عموی بندیکت.
حالا لطفا وسایلت را جمع کن و با ما بیا.
حالا، لطفا وسایلتان را بردارید و با ما بیایید.
اوه، مون، من هرمس هستم، و فکر می کنم اینجا مثل یک مار سبز یا چیز دیگری جامائیکایی بو می دهد.
اوه، مرد، من هرمس هستم، و فکر می کنم بوی مار سبز یا چیز دیگری در جامائیکا می دهد.
یه چیزی دارم که بهت بگم
چیزی دارم که به تو بگویم.
شخص دیگری می تواند به چهره ناخوشایند او نگاه کند.
بنابراین شخص دیگری می تواند به چهره ناخوشایند او نگاه کند.
آیا من ساقی لعنتی شما جیسون هستم؟
آیا من ساقی لعنتی شما هستم؟
و این تنها چیزی است که می توانید به ما بگویید
و این تمام چیزی است که می توانید به ما بگویید
من هرگز دارو مصرف نمی کنم.
من هیچ وقت قرص نمیخورم
ما معتقدیم کبالت برای از بین بردن هر گونه سابقه هویتی هر کاری که می تواند انجام خواهد داد.
ما معتقدیم کبالت برای از بین بردن سوابق هویتی خود دست به هر کاری خواهد زد.
تنها نیروی مسلح ایسلند پلیس آن بود.
تنها نیروی مسلح ایسلند پلیس بود.
مشروب سخت
الکل خیلی سخت
به هر حال ما فقط نگران شما هستیم.
به هر حال، ما نگران شما هستیم.
گفتم... ...میدونی من یه بیدمشک کوچولو میخوام.
میدونی من یه گربه کوچولو میخوام
بله، اما نه کودکانی که دارای نقص مادرزادی هستند.
نه در کودکان با نقص مادرزادی
من را ترساند.
من را به وحشت انداخت
و بنابراین اکنون به راحتی می توان دید که ما سه اوربیتال مولکولی پیوندی داریم.
و اکنون به راحتی می توان دید که ما سه اوربیتال مولکولی اتصال داریم.
چهار نفر از کشته‌شدگان قربانی انفجار نبودند، زیرا حامیان هراس‌زده سعی داشتند از زمین بگریزند زیر پا زیر پا گذاشته شده بودند.
چهار کشته قربانی خود انفجار نبودند، آنها را با وحشت توسط هوادارانی که سعی در فرار داشتند زیر پا گذاشتند.
ما نمی خواهیم اعلیحضرت را بیش از این منتظر نگه داریم.
ما نمی توانیم اعلیحضرت را منتظر نگه داریم.
ولی دیگه طاقت ندارم
دیگه طاقت ندارم
می توانید در خانه قدیمی خود بمانید.
می توانید در خانه قدیمی خود زندگی کنید.
ما انتقام مرگ آنها را می گیریم.
ما انتقام مرگ آنها را خواهیم گرفت.
اگر من را دوست داشتی، وارد فانتزی بریتانیایی ات می شدی... و مرا به وگاس می بردی.
اگر من را دوست داری، باید آن فانتزی بریتانیایی را دریافت کنی و مرا به وگاس ببری.
یک سال بعد که مرا به کلبه برد.
او مرا برای یک سال دیگر به کلبه برد.
موفق باشید در ماموریت شما آقایان.
موفق باشید در ماموریت آقایان
مادر او با وجدان پرسید چطور است.
حال مادرم چطور است پرسید
و آیا در آن تحقیق کردید
و آیا تحقیق کردید
هر چه زودتر نیکیتا را برکنار کنم، زودتر در امان خواهی بود.
هر چه زودتر نیکیتا را بگیرم، زودتر در امان خواهی بود.
زمزمه کرد ابدیت در لب و چشمان ما بود.
زمزمه کرد ابدیت در چشمان من بود، لب.
اما پس از جنگ، روزهای سختی را پشت سر گذاشت.
اما پس از جنگ، روزهای سخت فرا رسید.
منظورم این است که البته لازم نیست.
منظورم این است که شما این کار را نمی کنید.
ویکتور در آن طرف خیابان راه می رفت.
ویکتور در پیاده رو آن طرف بود.
با توجه به ویژگی های بازار، ارزیابی تمرکز بازار پایین و وابستگی زیاد به تقاضا از یک بخش مشتری متمرکز را نشان داد.
با توجه به ویژگی‌های بازار، ارزیابی تمرکز بازار پایین و اتکای زیاد به تقاضا از یک بخش مشتری متمرکز را نشان داد.
شما فقط نمی توانید از هیچ یک از زنان خود محافظت کنید
شما نمی توانید از زن خود محافظت کنید
لعنت به تو. شما قبلاً از یک خط عبور کرده اید و اکنون با من بازی های حدس زدن انجام می دهید
تو از مرز گذشتی و حالا داری با من بازی می کنی
خانم ها و آقایان لطفا خود را آماده کنید. مهماندار نالایق در شرف ریختن قهوه ولرم در فاق شماست.
خانم ها و آقایان لطفا کمربندهای خود را ببندید. یک مهماندار نالایق قهوه شما را در فاق شما می ریزد.
به علاقمندان اطلاع رسانی شد و فرصت ارائه نظرات به آنها داده شد.
ذینفعان بر این اساس مطلع شدند و به آنها فرصت داده شد تا نظر خود را بیان کنند.
اجازه بدهید از شما یک سوال بپرسم.
بذار یه چیزی ازت بپرسم
با یک نام شروع کنید.
با نام شروع کنید
مذاکرات شکست خورد.
مذاکرات نتیجه نداد
این واقعاً دردناک بود
این واقعا دردناک بود
یک هیولا ربات قاتل
قاتل ربات
وگاس برای من مثل یک رویا بود.
وگاس مثل یک رویا بود.
تابستان: من خیلی گرسنه هستم، می توانم یک اسب بخورم.
من آنقدر گرسنه ام که می توانم یک اسب بخورم.
اینها چیزهای خنده داری است.
چیزهای خنده داری است
فصل پنجم مقررات عمومی بخش 1 گزارش ها و اطلاعیه ها ماده 96 گزارش گروه های تولید کننده و سازمان های تولید کننده 1.
فصل پنجم مقررات عمومی بخش 1 گزارش ها و تذکرات ماده 96 گزارش گروه های تولید کننده و تشکل های تولید کننده 1.
اگر می دانیم که هرست می آید، رئیس، لعنتی چرا اول ضربه نمی زنیم
اگر می دانیم که هرست در راه است، رئیس، چرا ابتدا از جهنم بیرون نرویم
اصلا چطور ممکنه
این چطور ممکن هست
همه چیز مرتبه.
همه چیز خوب است.
من صادق نبودم من اینجا نیستم تا به مردم غیرنظامی کمک کنم.
من اینجا نیستم تا به مردم غیرنظامی کمک کنم.
دو دقیقه بیا بالا
دو دقیقه بیا
15 درصد عمر خود را بیش از پنج سال افزایش می دهند.
15 نفر از زندگی آنها بیش از پنج سال طول خواهد کشید.
و ما یک جعبه موسیقی گرفتیم.
و ما یک جعبه موسیقی داریم.
با این حال چرا آنقدر وحشتناک است
اما چرا اینقدر وحشتناک است
71 با توجه به مطالب فوق، دعوای دوم باید به عنوان بی اساس رد شود.
71 با توجه به مطالب فوق، دعوای دوم را باید به عنوان بی اساس رد کرد.
اوه، ببخشید، خیلی متاسفم.
متاسفم.
اما آن موقع شما را نمی شناختم.
اما در آن زمان شما را نمی شناختم
ماسک اسکی را بردارید.
ماسک اسکی خود را بردارید
تو منو گذاشتی تو برج
تو مرا به برج بردی
می‌دانی، من الان خیلی بیشتر تلویزیون کار می‌کنم. آن ساعت ها به من اجازه داد که زمان بیشتری را با شوهرم و پسر کوچکم بگذرانم.
خوب، من الان بیشتر برای تلویزیون کار می کنم... و می خواهم زمان بیشتری را با شوهرم و پسرم بگذرانم.
کریستا، قبیله صحبت کرده است.
کریستا، قبیله شما صحبت کرده است.
بنابراین، قراردادهای استخر باید همتراز با سایر اشکال تولید مشترک یا موافقت نامه های تخصصی ارزیابی شوند.
بنابراین، موافقت‌نامه‌های مربوط به صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک باید مانند سایر اشکال تولید مشترک یا موافقت‌نامه‌های تخصصی ارزیابی شوند.
و ما می توانیم همین الان، من و شما، جلوی این کار را بگیریم
و ما می توانیم همین الان، من و تو، جلوی آن را بگیریم
جو، من ندارم... فعلا وقت ندارم ببینمت.
جو، من الان برای تو وقت ندارم.
این چیزی را حل نمی کند.
چیزی را حل نمی کند
آنها در مورد بنی اینجا هستند.
آنها برای بنی اینجا هستند.
سماح با حوصله و آرام به صحبت ادامه داد.
سماح آرام و با حوصله صحبت کرد.
وجه نقد شامل وجه نقد و سپرده های عمدی است.
وجوه شامل وجه نقد و سپرده عندالمطالبه است.
چرا نظرتو عوض میکنی
چرا نظرت عوض شد
حتی قاتلان هم باید زمانی بخوابند.
حتی قاتلان هم گاهی باید بخوابند.
من با بهترین دوچرخه دنیا در بهترین مدار دنیا می روم، سعی کنید تا حد امکان سریع بروم.
وقتی در بهترین مدار دنیا با بهترین ماشین دنیا هستم، سعی می کنم تا حد امکان سریع بروم.
آیا می توانم یک لحظه برای خودم وقت بگذارم تا آماده شوم
آیا می توانم یک لحظه فرصت داشته باشم تا خودم را آماده کنم
می تونی گربه رو بگیری
می توانی گربه را بگیری