Datasets:
SLPL
/

Search is not available for this dataset
text
stringlengths
8
240k
من با گوشی ام عکس گرفتم و از اینکه کیفیت خیلی خوبی نداره ازتون عذر می‌خوام امیدوارم
دفعه بعد بتونم عکس‌های با کیفیت‌تری بندازم .
من و پیرامون من
امیدوارم داشتن هوای پاک باعث خطرهای دیگه‌ای نشه
سیم کابل برق یکی از این اتوبوس برقی‌ها یه چندساعتی یه ترافیک نسبتاً
قابل تحملی در یکی از مناطق تهران به وجود آورد که قابل تامل بود . خط قرمز
ارتفاع سیم رو نشون می‌ده که هم سطح سر اون عابر پیاده است و خیلی خطرناکه
و این تصویر ! ! ! ! . بدون شرح
بخشش از بزرگان است
امروز آمدم بگم تو رو خدا منوببخشید اگه
وقت نکردم وبلاگم رو آپ کنم یه چند هفته هست درگیر یه کتاب عربی هستم
که باید تا آخر این هفته تموم کنم و تحویل بدم متأسفانه خیلی سخت پیش میره
قول می‌دم این کتاب تموم بشه هفته یه روز یا دو روز وبلاگ رو آپ کنم و تازه یه عالمه
فکر جدید هم دارم مطمئنم اگه مطالبی که قرار از هفته دیگه گذاشته بشه رو
ببینید خودتون متوجه میشید که فکرهام هم بد نیست ممنون که مطالب
قدیمی من رو میخونید و تحمل می‌کنید فعلاً تا هفته‌بعد خدانگهدار
عمرتون به هزار شب یلدا
شب یلدا که رفتم سوی خانه گرفتم پرتقال و هندوانه
خیار و سیب و شیرینی و آجیل دوتا جعبه انار دانه دانه
گز و خربوزه و پشمک که دارم ز هر یک خاطراتی جاودانه
شب یلدا بود یا شام یغما و یا هنگام اجرای ترانه
به گوشم می‌رسد از دور و نزدیک نوای دلکش چنگ و چغانه
پس از صرف طعام و چای و میوه تقاضا کردم از عمه سمانه
که از عهد کهن با ما بگوید هم از رسم و رسوم آن زمانه
چه خوش می‌گفت و ما خوش می‌شنیدیم پس از ایشان مرا گل کرد چانه
نمی‌دانم چرا یک دفعه نام جنیفر لوپز آمد در میانه ادامه مطلب
پاییز دلممممممممممممممممممممم .
دلم تنگ است دلم چون برگ‌های پاییزی . پر از درد است . صدای خش خش برگ‌ها . به همراه طپیدنهای قلبم . می‌شود آغاز . و من تنها تر از تنها .
از صفر تا بیست نمره ات را می‌دهم
اما بدون ریا و با تمام وجودم مثل آن
پنجی که در کودکی بالاترین عدد ذهنم بود
و حالا دوباره در بزرگسالی با همین
قبول دلم شدی دستت را بر سینه‌ام بگذار .
حس می‌کنی ؟
چه وارونه می‌تپد نمره قبولی تو
نی نی‌ها با عکس
خوب خوب خدارو شکر خدا نخواست که من بدقول شم و آبروم بره
بالاخره بعد از چندین ساعت تلاش و کوشش بالاخره یه سایت
برای آپلودکردن که بدون مشکل باشه پیدا کردم خوب اینم عکس کیانای عمه
عشق عمه جیگر عمه این دخی ما خیلی اروم بود مثل همه دخی ها
ایران الان صدای اونای که قراره وبلاگ منو ببینن در بیاد
مخصوصاً آقایون اره . جون . خودت .
سلام یه سلام گرم تو این هوای سرد پاییزی
پاییز رو خیلی دوست دارم راه رفتن‌رو برگای خشک شده روهم دوست دارم
تقریباروزی دوبار از توی‌پارک کنار خونمون رد می‌شم و یه راست می‌رم
سراغ برگای خشک‌شده و اونا رو له می‌کنم صدای قشنگی دارن
امروز آمدم بگم که چرا نتونستم تو این چند وقته یه مطلب جدید بزارم
یه سری از دوستان اظهار لطف کردن و از من خواستن مطلب جدید بزارم وگرنه
اگه این بار بیان تو وبلاگ من ببینن چیزی نیست من باید یه هزینه‌ای به اونا
پرداخت کنم عزیز جان من تا حالا از این باجا به کسی ندادم خوب خوب از شوخی
بگذریم این چند مدت که یه مطلب جدید نزاشتم واسه این بود که سرم شلوغ شده و
کارم خیلی زیاد شده یه کتاب در حال تایپ دارم والانم که تو ایام سوگواری سالار شهیدان هستیم
و جا داره که این روز هارو تسلیت عرض کنم به تمام انسان‌های که با تمام وجود آزادی و آزادگی
رو میفهممن امیدوارم خیلی از ما ها هم از اون آدما باشیم آزادی رو با تمام معنای وجودیش
احساس کنیم و بفهمیم
و تقریباً همه چیز بهم ریخته تازه تازه از همه مهم‌تر اینکه دارم عمه میششششششم
واسه اولین بار بعدشم اینکه هیچی سر جای خودش نیست قول می‌دم وقتی از پیش نی نی
جدیده برگشتم براتون یه سری مطلب جدید با عکس نی نی جدید براتون آپ کنم تا این دوست
عزیزی که زحمت می‌کشه و قدم رنجه می فرمایه و به وبلاگ من سر می‌زنه اذیت نشه و درضمن
باج هم نخواد خوب دیگه واسه همین بود ان شاا اگه شد یه چند تا عکس هم از پارک
کنار خونمون براتون میندازم و برگای بیچاره‌ای که هر روز زیر پای من له میشن
خوب دیگه دوستان امیدوارم عزاداری‌هاتون موردقبول خدای بزرگ واقع بشه تا شنبه که امیدوارم
بیام و یه مطلب جدی با عکسای جدید داشته باشم بای ایام خوش
حرف‌های کبوتر تنها
شده بودم مرغ سرگردون تو آسمون
نگاهم تا انتهای افق می‌رفت و فقط زل زده بودم
به همون راهی که رفته بود مطمئن بودم که
برمی‌گرده رو چه حسابی این همه اطمینان و
اعتماد داشتم نمی‌دونم شاید فکر می‌کردم اونم
مثل من . ولی نبود یه سال گذشت دو سال گذشت
عمرم رو به انتها بود ولی از اون خبری نشد حتی یه نامه
حتی یه خبر تا اینکه یه روز یه رهگذر آمد و به نگاهی
به من انداخت و گفت تو خودشی اره خودشی . ؟ !
گفت بهت بگم که دیوونه من بال‌های سفیدت رو ببند و
بشین و دیگه منتظر من نباش من دیگه برنمی‌گردم
تا کی قراره زل بزنی به خورشید
نکنه می‌خوای کور بشی تا بعد بگی از بس به انتظارم نشستی‌کور
شدی پاشو کبوتر پاشو برو رو بلندترین نقطه شهربشین
و بال‌های سفیدت رو ببند و نگاهت رو از رو خورشید بردارو
به آسمون نگاه کن مطمئن باش منو پیدا می‌کنی من چند
سالی هست که دارم از بالا بهت نگاه می‌کنم ولی تو فقط
به راهی که من رفتم زل زدی
مثله فرشته‌هاشده‌ای احتیاط کن
زیبا و با صفاشده‌ای احتیاط کن
درهای بی‌قراری پروانه بسته نیست
ای غنچه‌ای که وا شده احتیاط کن
دیدم کسی که رد تو در باد می‌گرفت
در باد اگر رهاشده‌ای احتیاط کن
از حالت نگاه تو احساس می‌شود
با عشق آشناشده‌ای احتیاط کن
می‌ترسم از چشم بد این حسود ها
تفسیر رنگ‌هاشده‌ای احتیاط کن
وقتی طلوع می‌کنی از پشته پنجره
قابی پر از بلاشده‌ای احتیاط کن
چندی است من عاشق این زندگی شدم
حالا که جانه ماشده‌ای احتیاط کن
اه از این نا رفیقان که تا دم مرگ هم نارفیقند
هرگزم امید و بیم از وصل و هجر یار نیست عاشقم عاشق مرا با وصل و هجران کار نیست
هر شب از افغان من بیدار خلق اما چه سود آنکه باید بشنود افغان من بیدار نیست
در حریمش بار دارم لیک در بیرون در کرده‌ام جا تا چو آید غیر گویم یار نیست