instruction
stringclasses
1 value
input
stringlengths
86
6.56k
output
stringclasses
4 values
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: هفته گذشته با برخی از دانشجویانم در مورد اینکه پس از فارغ التحصیلی چه کاری می خواهند انجام دهند و فکر می کنند چه نوع شغلی دارند صحبت کردم. با توجه به اینکه من به دانش‌آموزانی که در حال آموزش پزشک شدن هستند، آموزش می‌دهم، متعجب شدم که بیشتر فکر می‌کردند بدون «کمک خارجی» نمی‌توانند به شغل مورد نظر خود دست یابند. "این چه نوع کمکی است؟" من از آنها انتظار داشتم که به من بگویند که به یک دوست یا دوست خانوادگی برای کمک به آنها نیاز دارند. یکی پاسخ داد: «جراحی». من از این پاسخ بسیار نگران شدم. به نظر می رسد که فارغ التحصیلان امروزی به طور فزاینده ای مایلند زیر تیغ چاقو بروند تا در کار گرفتن از دیگران پیشی بگیرند. دختری به من گفت که برای افزایش قد در نظر دارد جراحی کند. "آنها پاهای شما را می شکنند، پیچ های مخصوص کشیده را در آن قرار می دهند و به آرامی شکاف بین دو انتهای استخوان را باز می کنند که دوباره رشد می کند، می توانید حداقل 5 سانتی متر بلندتر شوید!" در آن لحظه من شوکه شدم. من کوتاه قد هستم، نمی توانم این را انکار کنم، اما فکر نمی کنم برای اینکه چند سانتی متر قد داشته باشم، خودم را ماه ها عذاب بکشم. من حتی حوصله پوشیدن کفش هایی با کفی ضخیم را هم ندارم، زیرا سعی نمی کنم این واقعیت را پنهان کنم که قد بلندی ندارم! به نظر من گرایشی به سوی خواستن «کمال» وجود دارد، و این آرمانی است که در واقعیت وجود ندارد. هیچ کس کامل به دنیا نمی آید، با این حال مجلات، برنامه های تلویزیونی و فیلم ها تصاویری از افراد لاغر، قد بلند و زیبا را به عنوان یک امر عادی نشان می دهند. تبلیغات لوازم لاغری، درمان‌های زیبایی و کلینیک‌های جراحی زیبایی صفحات روزنامه‌ها را پر می‌کند و این ایده را بیشتر ایجاد می‌کند که "کمال" یک الزام است و باید آن را خریداری کرد، صرف نظر از هزینه. به نظر من، مهارت ها به جای ظاهر باید تعیین کننده میزان موفقیت یک فرد در حرفه انتخابی خود باشد. سوال: از این قسمت می توان فهمید که نویسنده به عنوان یک _ کار می کند. 1. دکتر 2. مدل 3. معلم 4. خبرنگار
جواب: 3
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: هفته گذشته با برخی از دانشجویانم در مورد اینکه پس از فارغ التحصیلی چه کاری می خواهند انجام دهند و فکر می کنند چه نوع شغلی دارند صحبت کردم. با توجه به اینکه من به دانش‌آموزانی که در حال آموزش پزشک شدن هستند، آموزش می‌دهم، متعجب شدم که بیشتر فکر می‌کردند بدون «کمک خارجی» نمی‌توانند به شغل مورد نظر خود دست یابند. "این چه نوع کمکی است؟" من از آنها انتظار داشتم که به من بگویند که به یک دوست یا دوست خانوادگی برای کمک به آنها نیاز دارند. یکی پاسخ داد: «جراحی». من از این پاسخ بسیار نگران شدم. به نظر می رسد که فارغ التحصیلان امروزی به طور فزاینده ای مایلند زیر تیغ چاقو بروند تا در کار گرفتن از دیگران پیشی بگیرند. دختری به من گفت که برای افزایش قد در نظر دارد جراحی کند. "آنها پاهای شما را می شکنند، پیچ های مخصوص کشیده را در آن قرار می دهند و به آرامی شکاف بین دو انتهای استخوان را باز می کنند که دوباره رشد می کند، می توانید حداقل 5 سانتی متر بلندتر شوید!" در آن لحظه من شوکه شدم. من کوتاه قد هستم، نمی توانم این را انکار کنم، اما فکر نمی کنم برای اینکه چند سانتی متر قد داشته باشم، خودم را ماه ها عذاب بکشم. من حتی حوصله پوشیدن کفش هایی با کفی ضخیم را هم ندارم، زیرا سعی نمی کنم این واقعیت را پنهان کنم که قد بلندی ندارم! به نظر من گرایشی به سوی خواستن «کمال» وجود دارد، و این آرمانی است که در واقعیت وجود ندارد. هیچ کس کامل به دنیا نمی آید، با این حال مجلات، برنامه های تلویزیونی و فیلم ها تصاویری از افراد لاغر، قد بلند و زیبا را به عنوان یک امر عادی نشان می دهند. تبلیغات لوازم لاغری، درمان‌های زیبایی و کلینیک‌های جراحی زیبایی صفحات روزنامه‌ها را پر می‌کند و این ایده را بیشتر ایجاد می‌کند که "کمال" یک الزام است و باید آن را خریداری کرد، صرف نظر از هزینه. به نظر من، مهارت ها به جای ظاهر باید تعیین کننده میزان موفقیت یک فرد در حرفه انتخابی خود باشد. سوال: امروزه بسیاری از فارغ التحصیلان به جراحی زیبایی روی می آورند تا _ . 1. با مرد/زن بهتر ازدواج کن 2. مدل شدن 3. در کاریابی نسبت به دیگران برتری پیدا کنید 4. طرفداران بیشتری را جذب کند
جواب: 3
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: هفته گذشته با برخی از دانشجویانم در مورد اینکه پس از فارغ التحصیلی چه کاری می خواهند انجام دهند و فکر می کنند چه نوع شغلی دارند صحبت کردم. با توجه به اینکه من به دانش‌آموزانی که در حال آموزش پزشک شدن هستند، آموزش می‌دهم، متعجب شدم که بیشتر فکر می‌کردند بدون «کمک خارجی» نمی‌توانند به شغل مورد نظر خود دست یابند. "این چه نوع کمکی است؟" من از آنها انتظار داشتم که به من بگویند که به یک دوست یا دوست خانوادگی برای کمک به آنها نیاز دارند. یکی پاسخ داد: «جراحی». من از این پاسخ بسیار نگران شدم. به نظر می رسد که فارغ التحصیلان امروزی به طور فزاینده ای مایلند زیر تیغ چاقو بروند تا در کار گرفتن از دیگران پیشی بگیرند. دختری به من گفت که برای افزایش قد در نظر دارد جراحی کند. "آنها پاهای شما را می شکنند، پیچ های مخصوص کشیده را در آن قرار می دهند و به آرامی شکاف بین دو انتهای استخوان را باز می کنند که دوباره رشد می کند، می توانید حداقل 5 سانتی متر بلندتر شوید!" در آن لحظه من شوکه شدم. من کوتاه قد هستم، نمی توانم این را انکار کنم، اما فکر نمی کنم برای اینکه چند سانتی متر قد داشته باشم، خودم را ماه ها عذاب بکشم. من حتی حوصله پوشیدن کفش هایی با کفی ضخیم را هم ندارم، زیرا سعی نمی کنم این واقعیت را پنهان کنم که قد بلندی ندارم! به نظر من گرایشی به سوی خواستن «کمال» وجود دارد، و این آرمانی است که در واقعیت وجود ندارد. هیچ کس کامل به دنیا نمی آید، با این حال مجلات، برنامه های تلویزیونی و فیلم ها تصاویری از افراد لاغر، قد بلند و زیبا را به عنوان یک امر عادی نشان می دهند. تبلیغات لوازم لاغری، درمان‌های زیبایی و کلینیک‌های جراحی زیبایی صفحات روزنامه‌ها را پر می‌کند و این ایده را بیشتر ایجاد می‌کند که "کمال" یک الزام است و باید آن را خریداری کرد، صرف نظر از هزینه. به نظر من، مهارت ها به جای ظاهر باید تعیین کننده میزان موفقیت یک فرد در حرفه انتخابی خود باشد. سوال: با توجه به متن، نویسنده معتقد است که _ . 1. همه باید کمال را بخرند، به هر قیمتی که باشد 2. این درست است که فارغ التحصیلان از دیگران بخواهند که در شکار شغل به آنها کمک کنند 3. این ظاهر شخص به جای مهارت ها است که واقعاً در حرفه او اهمیت دارد 4. رسانه ها در گمراه کردن جوانان در جستجوی جراحی مقصر هستند
جواب: 4
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: هفته گذشته با برخی از دانشجویانم در مورد اینکه پس از فارغ التحصیلی چه کاری می خواهند انجام دهند و فکر می کنند چه نوع شغلی دارند صحبت کردم. با توجه به اینکه من به دانش‌آموزانی که در حال آموزش پزشک شدن هستند، آموزش می‌دهم، متعجب شدم که بیشتر فکر می‌کردند بدون «کمک خارجی» نمی‌توانند به شغل مورد نظر خود دست یابند. "این چه نوع کمکی است؟" من از آنها انتظار داشتم که به من بگویند که به یک دوست یا دوست خانوادگی برای کمک به آنها نیاز دارند. یکی پاسخ داد: «جراحی». من از این پاسخ بسیار نگران شدم. به نظر می رسد که فارغ التحصیلان امروزی به طور فزاینده ای مایلند زیر تیغ چاقو بروند تا در کار گرفتن از دیگران پیشی بگیرند. دختری به من گفت که برای افزایش قد در نظر دارد جراحی کند. "آنها پاهای شما را می شکنند، پیچ های مخصوص کشیده را در آن قرار می دهند و به آرامی شکاف بین دو انتهای استخوان را باز می کنند که دوباره رشد می کند، می توانید حداقل 5 سانتی متر بلندتر شوید!" در آن لحظه من شوکه شدم. من کوتاه قد هستم، نمی توانم این را انکار کنم، اما فکر نمی کنم برای اینکه چند سانتی متر قد داشته باشم، خودم را ماه ها عذاب بکشم. من حتی حوصله پوشیدن کفش هایی با کفی ضخیم را هم ندارم، زیرا سعی نمی کنم این واقعیت را پنهان کنم که قد بلندی ندارم! به نظر من گرایشی به سوی خواستن «کمال» وجود دارد، و این آرمانی است که در واقعیت وجود ندارد. هیچ کس کامل به دنیا نمی آید، با این حال مجلات، برنامه های تلویزیونی و فیلم ها تصاویری از افراد لاغر، قد بلند و زیبا را به عنوان یک امر عادی نشان می دهند. تبلیغات لوازم لاغری، درمان‌های زیبایی و کلینیک‌های جراحی زیبایی صفحات روزنامه‌ها را پر می‌کند و این ایده را بیشتر ایجاد می‌کند که "کمال" یک الزام است و باید آن را خریداری کرد، صرف نظر از هزینه. به نظر من، مهارت ها به جای ظاهر باید تعیین کننده میزان موفقیت یک فرد در حرفه انتخابی خود باشد. سوال: بهترین عنوان برای پاساژ کدام است؟ 1. فارغ التحصیلان جوان انتظارات بالاتری دارند 2. فارغ التحصیلان جوان برای مشاغل بهتر به دنبال جراحی هستند 3. نظر فارغ التحصیلان جوان در مورد جراحی زیبایی 4. فارغ التحصیلان جوان در شکار شغل با وضعیت متفاوتی روبرو هستند
جواب: 2
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: یوژو، هنان - به گفته دولت چین، حادثه روز شنبه در یک معدن زغال سنگ در مرکز چین باعث کشته شدن 21 معدنچی و گیر افتادن 16 معدنچی دیگر در زیر زمین شد. به گفته ستاد امداد و نجات، در حالی که امدادگران در حال مبارزه برای رسیدن به 11 معدنچی هستند که هنوز در زیر زمین محبوس شده بودند، مرگ به 26 صبح یکشنبه افزایش یافت. دو بو، معاون ستاد امداد و نجات گفت که امدادگران برای رسیدن به 11 معدنچی که هنوز در زیر زمین گیر افتاده بودند می جنگیدند، اما شانس زنده ماندن آنها بسیار اندک بود. دو گفت: "بر اساس تجربه گذشته، 11 معدنچی باقی مانده می توانند در غبار زغال سنگ مدفون شوند، بنابراین شانس بقا ضعیف است." به گفته دو، بیش از 2500 تن گرد و غبار زغال سنگ پس از نشت گاز، گودال را خفه کرد که مانع از نجات شد. انفجار گاز در ساعت 6:03 صبح روز شنبه زمانی رخ داد که 276 معدنچی در معدنی در شهر یوژو در زیر زمین کار می کردند. در مجموع 239 کارگر فرار کردند اما 21 نفر مرده و 16 کارگر گرفتار شدند. بررسی های اولیه حاکی از نشت 173 هزار و 500 متر مکعب گاز در این حادثه بود. لیو ونبین، معاون مهندس ارشد شرکت صاحب معدن، هنگام وقوع حادثه در گودال بود. او فرار را سازماندهی کرد. Liu The معدن متعلق به Pingyu Coal & Electric است، گفت: "حدود ساعت 6 صبح، احساس کردم مشکلی در جریان هوا در شفت وجود دارد و یکی از کاپیتان های تیم به من گفت که او نیز آن را احساس کرده و قبلاً مشکل را گزارش کرده است." Co. Ltd.، شرکتی که به طور مشترک توسط چهار سرمایه گذار، از جمله Zhong Ping Energy Chemical Group و China Power Investment Corp تأسیس شده است. سوال: بهترین عنوان برای این قطعه چه می تواند باشد؟ 1. افزایش تعداد کشته شدگان تصادف در چین 2. حادثه معدن زغال سنگ در مرکز چین 3. یک حادثه در مرکز چین 4. حوادث معدن زغال سنگ در چین
جواب: 2
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: یوژو، هنان - به گفته دولت چین، حادثه روز شنبه در یک معدن زغال سنگ در مرکز چین باعث کشته شدن 21 معدنچی و گیر افتادن 16 معدنچی دیگر در زیر زمین شد. به گفته ستاد امداد و نجات، در حالی که امدادگران در حال مبارزه برای رسیدن به 11 معدنچی هستند که هنوز در زیر زمین محبوس شده بودند، مرگ به 26 صبح یکشنبه افزایش یافت. دو بو، معاون ستاد امداد و نجات گفت که امدادگران برای رسیدن به 11 معدنچی که هنوز در زیر زمین گیر افتاده بودند می جنگیدند، اما شانس زنده ماندن آنها بسیار اندک بود. دو گفت: "بر اساس تجربه گذشته، 11 معدنچی باقی مانده می توانند در غبار زغال سنگ مدفون شوند، بنابراین شانس بقا ضعیف است." به گفته دو، بیش از 2500 تن گرد و غبار زغال سنگ پس از نشت گاز، گودال را خفه کرد که مانع از نجات شد. انفجار گاز در ساعت 6:03 صبح روز شنبه زمانی رخ داد که 276 معدنچی در معدنی در شهر یوژو در زیر زمین کار می کردند. در مجموع 239 کارگر فرار کردند اما 21 نفر مرده و 16 کارگر گرفتار شدند. بررسی های اولیه حاکی از نشت 173 هزار و 500 متر مکعب گاز در این حادثه بود. لیو ونبین، معاون مهندس ارشد شرکت صاحب معدن، هنگام وقوع حادثه در گودال بود. او فرار را سازماندهی کرد. Liu The معدن متعلق به Pingyu Coal & Electric است، گفت: "حدود ساعت 6 صبح، احساس کردم مشکلی در جریان هوا در شفت وجود دارد و یکی از کاپیتان های تیم به من گفت که او نیز آن را احساس کرده و قبلاً مشکل را گزارش کرده است." Co. Ltd.، شرکتی که به طور مشترک توسط چهار سرمایه گذار، از جمله Zhong Ping Energy Chemical Group و China Power Investment Corp تأسیس شده است. سوال: از این قسمت می دانیم که _ . 1. از 276 معدنچی در معدن تنها 21 نفر تا صبح روز بعد مرده بودند 2. معدنچیانی که در زیر زمین گیر افتاده بودند بدون مشکل نجات خواهند یافت 3. 16 معدنچی که در زیر زمین گیر افتاده بودند هنوز زنده در انتظار نجات یافت شدند 4. تا صبح روز بعد 5 معدنچی دیگر در این حادثه کشته شدند
جواب: 4
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: یوژو، هنان - به گفته دولت چین، حادثه روز شنبه در یک معدن زغال سنگ در مرکز چین باعث کشته شدن 21 معدنچی و گیر افتادن 16 معدنچی دیگر در زیر زمین شد. به گفته ستاد امداد و نجات، در حالی که امدادگران در حال مبارزه برای رسیدن به 11 معدنچی هستند که هنوز در زیر زمین محبوس شده بودند، مرگ به 26 صبح یکشنبه افزایش یافت. دو بو، معاون ستاد امداد و نجات گفت که امدادگران برای رسیدن به 11 معدنچی که هنوز در زیر زمین گیر افتاده بودند می جنگیدند، اما شانس زنده ماندن آنها بسیار اندک بود. دو گفت: "بر اساس تجربه گذشته، 11 معدنچی باقی مانده می توانند در غبار زغال سنگ مدفون شوند، بنابراین شانس بقا ضعیف است." به گفته دو، بیش از 2500 تن گرد و غبار زغال سنگ پس از نشت گاز، گودال را خفه کرد که مانع از نجات شد. انفجار گاز در ساعت 6:03 صبح روز شنبه زمانی رخ داد که 276 معدنچی در معدنی در شهر یوژو در زیر زمین کار می کردند. در مجموع 239 کارگر فرار کردند اما 21 نفر مرده و 16 کارگر گرفتار شدند. بررسی های اولیه حاکی از نشت 173 هزار و 500 متر مکعب گاز در این حادثه بود. لیو ونبین، معاون مهندس ارشد شرکت صاحب معدن، هنگام وقوع حادثه در گودال بود. او فرار را سازماندهی کرد. Liu The معدن متعلق به Pingyu Coal & Electric است، گفت: "حدود ساعت 6 صبح، احساس کردم مشکلی در جریان هوا در شفت وجود دارد و یکی از کاپیتان های تیم به من گفت که او نیز آن را احساس کرده و قبلاً مشکل را گزارش کرده است." Co. Ltd.، شرکتی که به طور مشترک توسط چهار سرمایه گذار، از جمله Zhong Ping Energy Chemical Group و China Power Investment Corp تأسیس شده است. سوال: به نظر نگارنده کدام یک از موارد زیر صحیح نیست؟ 1. این معدن متعلق به بیش از یک شرکت بود 2. حداقل یک حادثه مشابه دیگر قبلا در چین مرکزی اتفاق افتاده بود 3. قبل از وقوع حادثه هیچ نشانه ای از مشکل وجود نداشت 4. هنگام وقوع حادثه یکی از صاحبان معدن در گودال بود
جواب: 3
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: درک فرآیند انتخاب شغل و مدیریت حرفه شما یک مهارت اساسی زندگی است که همه باید آن را درک کنند. تصمیمات شغلی شما تأثیر عمیقی بر تمام جنبه های زندگی شما دارد. داشتن دانش و منابع مورد نیاز برای تصمیم گیری هوشمندانه و آگاهانه بسیار مهم است. چه به دنبال شغلی جدید باشید، چه با هدف برداشتن گام بعدی در شغل فعلی خود یا برنامه ریزی گزینه های بازنشستگی خود، تصمیمات شغلی خود را می گیرید. استفاده از منابع خوب و راهنمایی یک مشاور شغلی می تواند به شما در اتخاذ این تصمیمات کمک کند. بسیاری از مردم به اشتباه بر این باورند که انتخاب شغل یک رویداد یکباره است که در اوایل بزرگسالی اتفاق می افتد. با این حال، مدیریت شغلی در واقع یک فرآیند مادام العمر است و ما در طول سال ها همچنان به انتخاب های شغلی مهم خود ادامه می دهیم. زمانی که افراد می خواهند در حرفه خود اقدامی انجام دهند، مدیریت شغلی و جستجوی شغل بسیار بیشتر از نوشتن یک رزومه خوب است. اگر در مورد حوزه های زیر مدیریت شغلی یاد بگیرید و در مورد آنها عمل کنید، در طول حرفه خود پاداش خواهید گرفت. علایق، توانایی ها، ارزش ها، نیازهای شخصی و واقعیت های شما همگی باید در هر فرآیند تصمیم گیری شغلی در نظر گرفته شوند. شما ساعت های بی شماری را در محل کار می گذرانید، و این به طرق مختلف بر زندگی شما تأثیر می گذارد. منطقی است که قبل از اتخاذ چنین تصمیمات عمیقی باید کاملاً مطلع شوید. آیا می دانید چند انتخاب شغلی مختلف برای شما در دسترس است؟ هم Dictionary of Occupational Titles (American) و هم The National Occupational Classification (کانادایی) بیش از 20000 عنوان شغلی مختلف را فهرست می کنند. بنابراین، اگر به طور فعال انواع گزینه های شغلی را بررسی نکرده باشید، احتمال بسیار خوبی وجود دارد که احتمالات عالی در دسترس شما باشد و حتی متوجه وجود آنها نشوید. درک خود از خود را با درک خود از گزینه های شغلی احتمالی مطابقت دهید. هنگامی که درک خوبی از خود ایجاد کردید، می‌توانید این خودشناسی را با تحقیقات شغلی و بازار کار خود ترکیب کنید تا مشاغل بالقوه‌ای را که برای شما مناسب هستند، تعیین کنید. هنگامی که تصمیمی کاملا آگاهانه گرفته اید، آنگاه آماده انجام آن هستید. استفاده از راهنمایی های شغلی و منابع خوب به شما کمک می کند تا تحصیلات، مهارت ها و تجربه لازم برای به دست آوردن شغل و یادگیری و اجرای استراتژی های کاریابی موثر را کسب کنید. زمان صرف شده برای درک نیازهای شما، تحقیق در مورد گزینه های شغلی و توسعه مهارت های برجسته جستجوی شغل، با هدایت منابع شغلی عالی، سرمایه گذاری قدرتمندی در آینده شما است. سوال: ایده اصلی پاساژ چیست؟ 1. در فرآیند تصمیم گیری شغلی، افراد باید علایق، توانایی ها، ارزش ها، نیازهای شخصی و واقعیت ها را در نظر بگیرند. 2. همه مردم باید از نحوه انتخاب شغل و مدیریت حرفه خود آگاهی خوبی داشته باشند. 3. تصمیمات شغلی تاثیر زیادی بر زندگی افراد دارد. 4. برای تصمیم گیری شغلی احتمالات مختلفی در دسترس شماست.
جواب: 2
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: درک فرآیند انتخاب شغل و مدیریت حرفه شما یک مهارت اساسی زندگی است که همه باید آن را درک کنند. تصمیمات شغلی شما تأثیر عمیقی بر تمام جنبه های زندگی شما دارد. داشتن دانش و منابع مورد نیاز برای تصمیم گیری هوشمندانه و آگاهانه بسیار مهم است. چه به دنبال شغلی جدید باشید، چه با هدف برداشتن گام بعدی در شغل فعلی خود یا برنامه ریزی گزینه های بازنشستگی خود، تصمیمات شغلی خود را می گیرید. استفاده از منابع خوب و راهنمایی یک مشاور شغلی می تواند به شما در اتخاذ این تصمیمات کمک کند. بسیاری از مردم به اشتباه بر این باورند که انتخاب شغل یک رویداد یکباره است که در اوایل بزرگسالی اتفاق می افتد. با این حال، مدیریت شغلی در واقع یک فرآیند مادام العمر است و ما در طول سال ها همچنان به انتخاب های شغلی مهم خود ادامه می دهیم. زمانی که افراد می خواهند در حرفه خود اقدامی انجام دهند، مدیریت شغلی و جستجوی شغل بسیار بیشتر از نوشتن یک رزومه خوب است. اگر در مورد حوزه های زیر مدیریت شغلی یاد بگیرید و در مورد آنها عمل کنید، در طول حرفه خود پاداش خواهید گرفت. علایق، توانایی ها، ارزش ها، نیازهای شخصی و واقعیت های شما همگی باید در هر فرآیند تصمیم گیری شغلی در نظر گرفته شوند. شما ساعت های بی شماری را در محل کار می گذرانید، و این به طرق مختلف بر زندگی شما تأثیر می گذارد. منطقی است که قبل از اتخاذ چنین تصمیمات عمیقی باید کاملاً مطلع شوید. آیا می دانید چند انتخاب شغلی مختلف برای شما در دسترس است؟ هم Dictionary of Occupational Titles (American) و هم The National Occupational Classification (کانادایی) بیش از 20000 عنوان شغلی مختلف را فهرست می کنند. بنابراین، اگر به طور فعال انواع گزینه های شغلی را بررسی نکرده باشید، احتمال بسیار خوبی وجود دارد که احتمالات عالی در دسترس شما باشد و حتی متوجه وجود آنها نشوید. درک خود از خود را با درک خود از گزینه های شغلی احتمالی مطابقت دهید. هنگامی که درک خوبی از خود ایجاد کردید، می‌توانید این خودشناسی را با تحقیقات شغلی و بازار کار خود ترکیب کنید تا مشاغل بالقوه‌ای را که برای شما مناسب هستند، تعیین کنید. هنگامی که تصمیمی کاملا آگاهانه گرفته اید، آنگاه آماده انجام آن هستید. استفاده از راهنمایی های شغلی و منابع خوب به شما کمک می کند تا تحصیلات، مهارت ها و تجربه لازم برای به دست آوردن شغل و یادگیری و اجرای استراتژی های کاریابی موثر را کسب کنید. زمان صرف شده برای درک نیازهای شما، تحقیق در مورد گزینه های شغلی و توسعه مهارت های برجسته جستجوی شغل، با هدایت منابع شغلی عالی، سرمایه گذاری قدرتمندی در آینده شما است. سوال: نویسنده چند نکته در مورد مدیریت شغلی ارائه می دهد؟ 1. 1. 2. 2. 3. 3. 4. 4.
جواب: 4
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: درک فرآیند انتخاب شغل و مدیریت حرفه شما یک مهارت اساسی زندگی است که همه باید آن را درک کنند. تصمیمات شغلی شما تأثیر عمیقی بر تمام جنبه های زندگی شما دارد. داشتن دانش و منابع مورد نیاز برای تصمیم گیری هوشمندانه و آگاهانه بسیار مهم است. چه به دنبال شغلی جدید باشید، چه با هدف برداشتن گام بعدی در شغل فعلی خود یا برنامه ریزی گزینه های بازنشستگی خود، تصمیمات شغلی خود را می گیرید. استفاده از منابع خوب و راهنمایی یک مشاور شغلی می تواند به شما در اتخاذ این تصمیمات کمک کند. بسیاری از مردم به اشتباه بر این باورند که انتخاب شغل یک رویداد یکباره است که در اوایل بزرگسالی اتفاق می افتد. با این حال، مدیریت شغلی در واقع یک فرآیند مادام العمر است و ما در طول سال ها همچنان به انتخاب های شغلی مهم خود ادامه می دهیم. زمانی که افراد می خواهند در حرفه خود اقدامی انجام دهند، مدیریت شغلی و جستجوی شغل بسیار بیشتر از نوشتن یک رزومه خوب است. اگر در مورد حوزه های زیر مدیریت شغلی یاد بگیرید و در مورد آنها عمل کنید، در طول حرفه خود پاداش خواهید گرفت. علایق، توانایی ها، ارزش ها، نیازهای شخصی و واقعیت های شما همگی باید در هر فرآیند تصمیم گیری شغلی در نظر گرفته شوند. شما ساعت های بی شماری را در محل کار می گذرانید، و این به طرق مختلف بر زندگی شما تأثیر می گذارد. منطقی است که قبل از اتخاذ چنین تصمیمات عمیقی باید کاملاً مطلع شوید. آیا می دانید چند انتخاب شغلی مختلف برای شما در دسترس است؟ هم Dictionary of Occupational Titles (American) و هم The National Occupational Classification (کانادایی) بیش از 20000 عنوان شغلی مختلف را فهرست می کنند. بنابراین، اگر به طور فعال انواع گزینه های شغلی را بررسی نکرده باشید، احتمال بسیار خوبی وجود دارد که احتمالات عالی در دسترس شما باشد و حتی متوجه وجود آنها نشوید. درک خود از خود را با درک خود از گزینه های شغلی احتمالی مطابقت دهید. هنگامی که درک خوبی از خود ایجاد کردید، می‌توانید این خودشناسی را با تحقیقات شغلی و بازار کار خود ترکیب کنید تا مشاغل بالقوه‌ای را که برای شما مناسب هستند، تعیین کنید. هنگامی که تصمیمی کاملا آگاهانه گرفته اید، آنگاه آماده انجام آن هستید. استفاده از راهنمایی های شغلی و منابع خوب به شما کمک می کند تا تحصیلات، مهارت ها و تجربه لازم برای به دست آوردن شغل و یادگیری و اجرای استراتژی های کاریابی موثر را کسب کنید. زمان صرف شده برای درک نیازهای شما، تحقیق در مورد گزینه های شغلی و توسعه مهارت های برجسته جستجوی شغل، با هدایت منابع شغلی عالی، سرمایه گذاری قدرتمندی در آینده شما است. سوال: می توان استنباط کرد که _ . 1. تصمیم گیری شغلی توسط بسیاری از مردم اشتباه درک می شود زیرا آنها آن را به عنوان یک فرآیند مادام العمر تلقی نمی کنند 2. اگر تصمیمی آگاهانه بگیرید، شغل شما قطعاً موفق خواهد بود 3. فهمیدن خود می تواند به شما در انتخاب نهایی کمک کند 4. نوشتن یک رزومه خوب می تواند شغل خوبی پیدا کند
جواب: 1
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: درک فرآیند انتخاب شغل و مدیریت حرفه شما یک مهارت اساسی زندگی است که همه باید آن را درک کنند. تصمیمات شغلی شما تأثیر عمیقی بر تمام جنبه های زندگی شما دارد. داشتن دانش و منابع مورد نیاز برای تصمیم گیری هوشمندانه و آگاهانه بسیار مهم است. چه به دنبال شغلی جدید باشید، چه با هدف برداشتن گام بعدی در شغل فعلی خود یا برنامه ریزی گزینه های بازنشستگی خود، تصمیمات شغلی خود را می گیرید. استفاده از منابع خوب و راهنمایی یک مشاور شغلی می تواند به شما در اتخاذ این تصمیمات کمک کند. بسیاری از مردم به اشتباه بر این باورند که انتخاب شغل یک رویداد یکباره است که در اوایل بزرگسالی اتفاق می افتد. با این حال، مدیریت شغلی در واقع یک فرآیند مادام العمر است و ما در طول سال ها همچنان به انتخاب های شغلی مهم خود ادامه می دهیم. زمانی که افراد می خواهند در حرفه خود اقدامی انجام دهند، مدیریت شغلی و جستجوی شغل بسیار بیشتر از نوشتن یک رزومه خوب است. اگر در مورد حوزه های زیر مدیریت شغلی یاد بگیرید و در مورد آنها عمل کنید، در طول حرفه خود پاداش خواهید گرفت. علایق، توانایی ها، ارزش ها، نیازهای شخصی و واقعیت های شما همگی باید در هر فرآیند تصمیم گیری شغلی در نظر گرفته شوند. شما ساعت های بی شماری را در محل کار می گذرانید، و این به طرق مختلف بر زندگی شما تأثیر می گذارد. منطقی است که قبل از اتخاذ چنین تصمیمات عمیقی باید کاملاً مطلع شوید. آیا می دانید چند انتخاب شغلی مختلف برای شما در دسترس است؟ هم Dictionary of Occupational Titles (American) و هم The National Occupational Classification (کانادایی) بیش از 20000 عنوان شغلی مختلف را فهرست می کنند. بنابراین، اگر به طور فعال انواع گزینه های شغلی را بررسی نکرده باشید، احتمال بسیار خوبی وجود دارد که احتمالات عالی در دسترس شما باشد و حتی متوجه وجود آنها نشوید. درک خود از خود را با درک خود از گزینه های شغلی احتمالی مطابقت دهید. هنگامی که درک خوبی از خود ایجاد کردید، می‌توانید این خودشناسی را با تحقیقات شغلی و بازار کار خود ترکیب کنید تا مشاغل بالقوه‌ای را که برای شما مناسب هستند، تعیین کنید. هنگامی که تصمیمی کاملا آگاهانه گرفته اید، آنگاه آماده انجام آن هستید. استفاده از راهنمایی های شغلی و منابع خوب به شما کمک می کند تا تحصیلات، مهارت ها و تجربه لازم برای به دست آوردن شغل و یادگیری و اجرای استراتژی های کاریابی موثر را کسب کنید. زمان صرف شده برای درک نیازهای شما، تحقیق در مورد گزینه های شغلی و توسعه مهارت های برجسته جستجوی شغل، با هدایت منابع شغلی عالی، سرمایه گذاری قدرتمندی در آینده شما است. سوال: کدام یک از عبارات زیر با توجه به قسمت مذکور صحیح نیست؟ 1. علایق شما در شغلی که انتخاب می کنید حیاتی است. 2. راهنمایی شغلی و منابع خوب می تواند به شما در کسب مهارت ها و تجربه کمک کند. 3. شما باید بدون منابع خوب و راهنمایی یک مشاور شغلی، تصمیمات مهمی بگیرید. 4. برنامه ریزی گزینه های بازنشستگی با مدیریت شغلی مرتبط است.
جواب: 3
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: فضانوردان در ماموریت های شاتل کوتاه تر، اغلب روزهای بسیار طولانی کار می کنند. کارها به قدری دقیق برنامه ریزی می شوند که اغلب اوقات از زمان استراحت برای اتمام کار روزانه استفاده می شود. این نوع برنامه برای ماموریت های طولانی در ایستگاه فضایی بین المللی (ISS) بسیار سخت است. خدمه ایستگاه فضایی بین المللی معمولاً حداقل یک چهارم سال در فضا زندگی می کنند. آنها پنج روز و دو روز مرخصی کار می کنند تا به روش معمولی که روی زمین تا آنجا که ممکن است انجام دهند. آخر هفته ها به خدمه وقت ارزشمندی برای استراحت و انجام چند ساعت کار خانه می دهد. آنها می توانند با خانواده و دوستان از طریق ایمیل، تلفن اینترنتی و از طریق کنفرانس های ویدئویی خصوصی ارتباط برقرار کنند. در حالی که فضانوردان نمی توانند به یک بازی بیسبال یا یک فیلم در مدار بروند، بسیاری از فعالیت های آشنا وجود دارد که آنها هنوز هم می توانند از آنها لذت ببرند. قبل از انجام ماموریت، خانواده و دوستان هر یک از خدمه ایستگاه فضایی بین المللی مجموعه ای از عکس ها، پیام ها، فیلم ها و مطالب خواندنی خانوادگی را برای فضانوردان جمع آوری کردند تا ببینند چه زمانی در ارتفاع 370 کیلومتری زمین شناور خواهند شد. خدمه همچنین در طول ماموریت خود بسته های مراقبتی همراه با سی دی، کتاب، مجله، عکس و نامه دریافت می کنند. و از اوایل سال 2010، اینترنت در ایستگاه فضایی بین‌المللی در دسترس قرار گرفت و به فضانوردان این فرصت را داد که در زمان شخصی خود کمی «وب گردی» انجام دهند. فضانوردان علاوه بر استراحت با این سرگرمی های رایج تر، می توانند به سادگی از تجربه زندگی در فضا لذت ببرند. بسیاری از فضانوردان می گویند که یکی از آرامش بخش ترین کارها در فضا این است که از پنجره به بیرون نگاه کنید و به کیهان و خشکی و اقیانوس های وسیع زمین خیره شوید. سوال: کدام یک از موارد زیر خانواده فضانوردان در ایستگاه فضایی بین المللی را بهتر توصیف می کند؟ 1. آنها مراقب و متفکر هستند. 2. آنها نگران و ناراحت هستند. 3. آنها بی حوصله و آزرده هستند. 4. آنها هیجان زده و کنجکاو هستند.
جواب: 1
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: فضانوردان در ماموریت های شاتل کوتاه تر، اغلب روزهای بسیار طولانی کار می کنند. کارها به قدری دقیق برنامه ریزی می شوند که اغلب اوقات از زمان استراحت برای اتمام کار روزانه استفاده می شود. این نوع برنامه برای ماموریت های طولانی در ایستگاه فضایی بین المللی (ISS) بسیار سخت است. خدمه ایستگاه فضایی بین المللی معمولاً حداقل یک چهارم سال در فضا زندگی می کنند. آنها پنج روز و دو روز مرخصی کار می کنند تا به روش معمولی که روی زمین تا آنجا که ممکن است انجام دهند. آخر هفته ها به خدمه وقت ارزشمندی برای استراحت و انجام چند ساعت کار خانه می دهد. آنها می توانند با خانواده و دوستان از طریق ایمیل، تلفن اینترنتی و از طریق کنفرانس های ویدئویی خصوصی ارتباط برقرار کنند. در حالی که فضانوردان نمی توانند به یک بازی بیسبال یا یک فیلم در مدار بروند، بسیاری از فعالیت های آشنا وجود دارد که آنها هنوز هم می توانند از آنها لذت ببرند. قبل از انجام ماموریت، خانواده و دوستان هر یک از خدمه ایستگاه فضایی بین المللی مجموعه ای از عکس ها، پیام ها، فیلم ها و مطالب خواندنی خانوادگی را برای فضانوردان جمع آوری کردند تا ببینند چه زمانی در ارتفاع 370 کیلومتری زمین شناور خواهند شد. خدمه همچنین در طول ماموریت خود بسته های مراقبتی همراه با سی دی، کتاب، مجله، عکس و نامه دریافت می کنند. و از اوایل سال 2010، اینترنت در ایستگاه فضایی بین‌المللی در دسترس قرار گرفت و به فضانوردان این فرصت را داد که در زمان شخصی خود کمی «وب گردی» انجام دهند. فضانوردان علاوه بر استراحت با این سرگرمی های رایج تر، می توانند به سادگی از تجربه زندگی در فضا لذت ببرند. بسیاری از فضانوردان می گویند که یکی از آرامش بخش ترین کارها در فضا این است که از پنجره به بیرون نگاه کنید و به کیهان و خشکی و اقیانوس های وسیع زمین خیره شوید. سوال: این قسمت عمدتاً در مورد چگونگی فضانوردان _ . 1. برای ماموریت های طولانی تر در فضا کار کنید 2. با مردم روی زمین ارتباط برقرار کنید 3. اوقات فراغت خود را در فضا می گذرانند 4. زمین را از فضا رصد کنید
جواب: 3
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: از سگ‌ها مدت‌ها برای یافتن مواد منفجره و مواد مخدر استفاده می‌شود. اکنون، یک مطالعه جدید نشان می‌دهد که بهترین دوست انسان نیز می‌تواند به یافتن سرطان ریه و سینه کمک کند، محققان در درمان‌های یکپارچه سرطان گزارش می‌دهند. یافته‌ها نشان می‌دهد که سگ‌های خانگی آموزش‌دیده می‌توانند در مراحل اولیه تشخیص دهند. مرحله سرطان ریه و سینه با بوییدن نمونه های تنفسی بیماران. محققان دریافته‌اند که سلول‌های سرطانی مولکول‌هایی متفاوت از مولکول‌های سالم ارسال می‌کنند و این مولکول‌ها ممکن است از طریق بویایی توسط بینی سگ بسیار حساس حس شوند. برای این مطالعه، پنج سگ توسط یک مربی حرفه‌ای آموزش دیدند تا به نمونه‌های تنفسی بیماران مبتلا به سرطان و سالم پاسخ متفاوتی بدهند." مک کالوچ توضیح داد. پس از یک دوره آموزش، محققان توانایی حیوانات را در تشخیص بیماران سرطانی از گروه کنترل آزمایش کردند. به حیوانات نمونه تنفسی از 55 بیمار مبتلا به سرطان ریه، 3 1 بیمار مبتلا به سرطان سینه و 83 کنترل سالم که در دوره آموزشی اصلی وارد نشده بودند، داده شد. . گروه مک‌کالوچ دریافتند که سگ‌ها در حدود 90 درصد موارد قادر به تشخیص صحیح نمونه‌های تنفسی بیماران سرطانی از افراد کنترل بودند. سگ‌ها همچنین قادر به تشخیص سرطان‌های ریه و سینه در مراحل اولیه بودند. مک کالوچ گفت: «این نتایج نشان می‌دهد که امیدی برای تشخیص زودهنگام وجود دارد.» تحقیقات مجدد در حال برنامه‌ریزی برای انجام مطالعات بیشتر در مورد ترکیب تنفسی بیماران سرطانی است تا احتمالاً یک دستگاه الکترونیکی طراحی کند که بتواند کار سگ‌ها را انجام دهد. بینی آنقدر قدرتمند است که می تواند بوها را 10000 تا 100000 برابر بهتر از بینی انسان تشخیص دهد. امیدوارم مردم به انجام این تحقیق علاقه مند شوند. سوال: مک کالوچ و گروهش از _ در تحقیقات خود استفاده کردند. 1. 10 سگ و 55 نفر 2. 5 سگ و 86 نفر 3. 10 سگ و 83 نفر 4. 5 سگ و 169 نفر
جواب: 4
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: از سگ‌ها مدت‌ها برای یافتن مواد منفجره و مواد مخدر استفاده می‌شود. اکنون، یک مطالعه جدید نشان می‌دهد که بهترین دوست انسان نیز می‌تواند به یافتن سرطان ریه و سینه کمک کند، محققان در درمان‌های یکپارچه سرطان گزارش می‌دهند. یافته‌ها نشان می‌دهد که سگ‌های خانگی آموزش‌دیده می‌توانند در مراحل اولیه تشخیص دهند. مرحله سرطان ریه و سینه با بوییدن نمونه های تنفسی بیماران. محققان دریافته‌اند که سلول‌های سرطانی مولکول‌هایی متفاوت از مولکول‌های سالم ارسال می‌کنند و این مولکول‌ها ممکن است از طریق بویایی توسط بینی سگ بسیار حساس حس شوند. برای این مطالعه، پنج سگ توسط یک مربی حرفه‌ای آموزش دیدند تا به نمونه‌های تنفسی بیماران مبتلا به سرطان و سالم پاسخ متفاوتی بدهند." مک کالوچ توضیح داد. پس از یک دوره آموزش، محققان توانایی حیوانات را در تشخیص بیماران سرطانی از گروه کنترل آزمایش کردند. به حیوانات نمونه تنفسی از 55 بیمار مبتلا به سرطان ریه، 3 1 بیمار مبتلا به سرطان سینه و 83 کنترل سالم که در دوره آموزشی اصلی وارد نشده بودند، داده شد. . گروه مک‌کالوچ دریافتند که سگ‌ها در حدود 90 درصد موارد قادر به تشخیص صحیح نمونه‌های تنفسی بیماران سرطانی از افراد کنترل بودند. سگ‌ها همچنین قادر به تشخیص سرطان‌های ریه و سینه در مراحل اولیه بودند. مک کالوچ گفت: «این نتایج نشان می‌دهد که امیدی برای تشخیص زودهنگام وجود دارد.» تحقیقات مجدد در حال برنامه‌ریزی برای انجام مطالعات بیشتر در مورد ترکیب تنفسی بیماران سرطانی است تا احتمالاً یک دستگاه الکترونیکی طراحی کند که بتواند کار سگ‌ها را انجام دهد. بینی آنقدر قدرتمند است که می تواند بوها را 10000 تا 100000 برابر بهتر از بینی انسان تشخیص دهد. امیدوارم مردم به انجام این تحقیق علاقه مند شوند. سوال: ما می توانیم از این قطعه استنباط کنیم که _ . 1. سگ‌ها می‌توانند نشانه‌هایی از سرطان‌های دیگر به جز دو نوع بالا را حس کنند 2. هدف نهایی محققان طراحی یک سگ الکترونیکی برای تشخیص سرطان است 3. سگ ها می توانند بوها را 10000 تا 100000 برابر بهتر از انسان تشخیص دهند. 4. به زودی از سگ ها برای بوییدن علائم سرطان در بیمارستان ها استفاده می شود
جواب: 2
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: از سگ‌ها مدت‌ها برای یافتن مواد منفجره و مواد مخدر استفاده می‌شود. اکنون، یک مطالعه جدید نشان می‌دهد که بهترین دوست انسان نیز می‌تواند به یافتن سرطان ریه و سینه کمک کند، محققان در درمان‌های یکپارچه سرطان گزارش می‌دهند. یافته‌ها نشان می‌دهد که سگ‌های خانگی آموزش‌دیده می‌توانند در مراحل اولیه تشخیص دهند. مرحله سرطان ریه و سینه با بوییدن نمونه های تنفسی بیماران. محققان دریافته‌اند که سلول‌های سرطانی مولکول‌هایی متفاوت از مولکول‌های سالم ارسال می‌کنند و این مولکول‌ها ممکن است از طریق بویایی توسط بینی سگ بسیار حساس حس شوند. برای این مطالعه، پنج سگ توسط یک مربی حرفه‌ای آموزش دیدند تا به نمونه‌های تنفسی بیماران مبتلا به سرطان و سالم پاسخ متفاوتی بدهند." مک کالوچ توضیح داد. پس از یک دوره آموزش، محققان توانایی حیوانات را در تشخیص بیماران سرطانی از گروه کنترل آزمایش کردند. به حیوانات نمونه تنفسی از 55 بیمار مبتلا به سرطان ریه، 3 1 بیمار مبتلا به سرطان سینه و 83 کنترل سالم که در دوره آموزشی اصلی وارد نشده بودند، داده شد. . گروه مک‌کالوچ دریافتند که سگ‌ها در حدود 90 درصد موارد قادر به تشخیص صحیح نمونه‌های تنفسی بیماران سرطانی از افراد کنترل بودند. سگ‌ها همچنین قادر به تشخیص سرطان‌های ریه و سینه در مراحل اولیه بودند. مک کالوچ گفت: «این نتایج نشان می‌دهد که امیدی برای تشخیص زودهنگام وجود دارد.» تحقیقات مجدد در حال برنامه‌ریزی برای انجام مطالعات بیشتر در مورد ترکیب تنفسی بیماران سرطانی است تا احتمالاً یک دستگاه الکترونیکی طراحی کند که بتواند کار سگ‌ها را انجام دهد. بینی آنقدر قدرتمند است که می تواند بوها را 10000 تا 100000 برابر بهتر از بینی انسان تشخیص دهد. امیدوارم مردم به انجام این تحقیق علاقه مند شوند. سوال: کدام یک از موارد زیر بهترین عنوان خواهد بود؟ 1. بینی های خاص سگ ها 2. سگ و سرطان 3. سگ ها علائم سرطان را بو می کنند 4. کشف جدید مک کالوخ
جواب: 3
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: دوستان و دوستان این برنامه برای نوجوانانی که نیازهای خاصی دارند با هدف ملاقات در یک جامعه با سایر همسالان برنامه ریزی شده است. هدف این برنامه این است که به درک بهتر دوستی ها منجر شود. سالن بدنسازی، شنا، مهمان سورپرایز، و پیتزا گنجانده شده است. رده سنی 12 تا 18 سال، تعداد اعضا محدود است. تماس: گلوریا باس. این برنامه هر ماه 2 جمعه برگزار می شود. هزینه ها: 65 دلار / 85 دلار شنای باشگاهی شنبه این برنامه برای همه افراد 5 تا 14 ساله که به دلیل مشکلات روحی، جسمی یا عاطفی به چالش کشیده می شوند، در دسترس است. این برنامه هر شنبه بعد از ظهر از ساعت 12:00 الی 12:30 یا 12:30 الی 13:00 برگزار می شود. هزینه ها: 136 دلار / 260 دلار Sibshops (سنین 10 تا 13) Sibshops برنامه ای برای خواهر و برادران کودکان دارای چالش است. این شامل فعالیت های گروهی و روش های درمان گفتگو با تمرکز بر بهبود روابط خواهر و برادر و شادی کل خانواده است. مکان: Hope Church، Wilton CT. چهارشنبه: 4:00 الی 5:00 بعد از ظهر. هزینه ها: 50 دلار / 65 دلار موز اسپلیت موز یک گروه حمایت آموزشی برای کودکانی است که در مشکلات خانوادگی هستند. کودکان 9 تا 13 ساله این فرصت را خواهند داشت که با کودکان دیگری که والدین آنها از هم جدا شده یا طلاق گرفته اند ملاقات کنند، یاد بگیرند احساسات را بشناسند، به مهارت های مقابله ای سالم فکر کنند و جایی برای به اشتراک گذاشتن مبارزات خود از طریق تجربیات کلامی، فیزیکی و هنری خواهند داشت. مکان: Hope Church، Wilton CT. سه شنبه: 4:30-5:30 بعد از ظهر. هزینه ها: 50 دلار / 65 دلار سوال: اگر فقط روز شنبه وقت آزاد دارید می توانید به _ . 1. دوستان و رفقا 2. باشگاه شنبه شنا 3. Sibshops (سن 10-13) 4. تقسیم موز
جواب: 2
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: دوستان و دوستان این برنامه برای نوجوانانی که نیازهای خاصی دارند با هدف ملاقات در یک جامعه با سایر همسالان برنامه ریزی شده است. هدف این برنامه این است که به درک بهتر دوستی ها منجر شود. سالن بدنسازی، شنا، مهمان سورپرایز، و پیتزا گنجانده شده است. رده سنی 12 تا 18 سال، تعداد اعضا محدود است. تماس: گلوریا باس. این برنامه هر ماه 2 جمعه برگزار می شود. هزینه ها: 65 دلار / 85 دلار شنای باشگاهی شنبه این برنامه برای همه افراد 5 تا 14 ساله که به دلیل مشکلات روحی، جسمی یا عاطفی به چالش کشیده می شوند، در دسترس است. این برنامه هر شنبه بعد از ظهر از ساعت 12:00 الی 12:30 یا 12:30 الی 13:00 برگزار می شود. هزینه ها: 136 دلار / 260 دلار Sibshops (سنین 10 تا 13) Sibshops برنامه ای برای خواهر و برادران کودکان دارای چالش است. این شامل فعالیت های گروهی و روش های درمان گفتگو با تمرکز بر بهبود روابط خواهر و برادر و شادی کل خانواده است. مکان: Hope Church، Wilton CT. چهارشنبه: 4:00 الی 5:00 بعد از ظهر. هزینه ها: 50 دلار / 65 دلار موز اسپلیت موز یک گروه حمایت آموزشی برای کودکانی است که در مشکلات خانوادگی هستند. کودکان 9 تا 13 ساله این فرصت را خواهند داشت که با کودکان دیگری که والدین آنها از هم جدا شده یا طلاق گرفته اند ملاقات کنند، یاد بگیرند احساسات را بشناسند، به مهارت های مقابله ای سالم فکر کنند و جایی برای به اشتراک گذاشتن مبارزات خود از طریق تجربیات کلامی، فیزیکی و هنری خواهند داشت. مکان: Hope Church، Wilton CT. سه شنبه: 4:30-5:30 بعد از ظهر. هزینه ها: 50 دلار / 65 دلار سوال: فعالیت هایی در مورد چگونگی منجر به درک بهتر دوستی ها برگزار می شود _ . 1. 2 جمعه در ماه 2. 12:00-12:30 یا 12:30-1:00 بعد از ظهر شنبه 3. 4:00-5:00 بعدازظهر، چهارشنبه 4. 4:30-5:30 بعد از ظهر، سه شنبه
جواب: 1
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: دوستان و دوستان این برنامه برای نوجوانانی که نیازهای خاصی دارند با هدف ملاقات در یک جامعه با سایر همسالان برنامه ریزی شده است. هدف این برنامه این است که به درک بهتر دوستی ها منجر شود. سالن بدنسازی، شنا، مهمان سورپرایز، و پیتزا گنجانده شده است. رده سنی 12 تا 18 سال، تعداد اعضا محدود است. تماس: گلوریا باس. این برنامه هر ماه 2 جمعه برگزار می شود. هزینه ها: 65 دلار / 85 دلار شنای باشگاهی شنبه این برنامه برای همه افراد 5 تا 14 ساله که به دلیل مشکلات روحی، جسمی یا عاطفی به چالش کشیده می شوند، در دسترس است. این برنامه هر شنبه بعد از ظهر از ساعت 12:00 الی 12:30 یا 12:30 الی 13:00 برگزار می شود. هزینه ها: 136 دلار / 260 دلار Sibshops (سنین 10 تا 13) Sibshops برنامه ای برای خواهر و برادران کودکان دارای چالش است. این شامل فعالیت های گروهی و روش های درمان گفتگو با تمرکز بر بهبود روابط خواهر و برادر و شادی کل خانواده است. مکان: Hope Church، Wilton CT. چهارشنبه: 4:00 الی 5:00 بعد از ظهر. هزینه ها: 50 دلار / 65 دلار موز اسپلیت موز یک گروه حمایت آموزشی برای کودکانی است که در مشکلات خانوادگی هستند. کودکان 9 تا 13 ساله این فرصت را خواهند داشت که با کودکان دیگری که والدین آنها از هم جدا شده یا طلاق گرفته اند ملاقات کنند، یاد بگیرند احساسات را بشناسند، به مهارت های مقابله ای سالم فکر کنند و جایی برای به اشتراک گذاشتن مبارزات خود از طریق تجربیات کلامی، فیزیکی و هنری خواهند داشت. مکان: Hope Church، Wilton CT. سه شنبه: 4:30-5:30 بعد از ظهر. هزینه ها: 50 دلار / 65 دلار سوال: اگر به Sibshops (در سنین 10-13) می روید، می توانید _ . 1. با سایر همسالان ملاقات کنید 2. مشکل روحی خود را حل کنید 3. بهبود روابط خواهر و برادر 4. به مهارت های مقابله ای سالم فکر کنید
جواب: 3
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: دوستان و دوستان این برنامه برای نوجوانانی که نیازهای خاصی دارند با هدف ملاقات در یک جامعه با سایر همسالان برنامه ریزی شده است. هدف این برنامه این است که به درک بهتر دوستی ها منجر شود. سالن بدنسازی، شنا، مهمان سورپرایز، و پیتزا گنجانده شده است. رده سنی 12 تا 18 سال، تعداد اعضا محدود است. تماس: گلوریا باس. این برنامه هر ماه 2 جمعه برگزار می شود. هزینه ها: 65 دلار / 85 دلار شنای باشگاهی شنبه این برنامه برای همه افراد 5 تا 14 ساله که به دلیل مشکلات روحی، جسمی یا عاطفی به چالش کشیده می شوند، در دسترس است. این برنامه هر شنبه بعد از ظهر از ساعت 12:00 الی 12:30 یا 12:30 الی 13:00 برگزار می شود. هزینه ها: 136 دلار / 260 دلار Sibshops (سنین 10 تا 13) Sibshops برنامه ای برای خواهر و برادران کودکان دارای چالش است. این شامل فعالیت های گروهی و روش های درمان گفتگو با تمرکز بر بهبود روابط خواهر و برادر و شادی کل خانواده است. مکان: Hope Church، Wilton CT. چهارشنبه: 4:00 الی 5:00 بعد از ظهر. هزینه ها: 50 دلار / 65 دلار موز اسپلیت موز یک گروه حمایت آموزشی برای کودکانی است که در مشکلات خانوادگی هستند. کودکان 9 تا 13 ساله این فرصت را خواهند داشت که با کودکان دیگری که والدین آنها از هم جدا شده یا طلاق گرفته اند ملاقات کنند، یاد بگیرند احساسات را بشناسند، به مهارت های مقابله ای سالم فکر کنند و جایی برای به اشتراک گذاشتن مبارزات خود از طریق تجربیات کلامی، فیزیکی و هنری خواهند داشت. مکان: Hope Church، Wilton CT. سه شنبه: 4:30-5:30 بعد از ظهر. هزینه ها: 50 دلار / 65 دلار سوال: با توجه به چهار قسمت، کدام یک از موارد زیر صحیح است؟ 1. همه آنها در یک مکان هستند. 2. همه آنها رایگان هستند. 3. همه آنها هر هفته فعالیت دارند. 4. همه آنها برای کودکان در نظر گرفته شده است.
جواب: 4
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: هر بار که دندانی را از دست می دادم، شب ها آن را زیر بالش می گذاشتم. صبح روز بعد از خواب بیدار می شدم و دو سکه جایگزین دندانم می شدم. سپس من تمام روز در مورد پری دندان تعجب می کنم. "مامان، فکر می کنی پری دندان کجا زندگی می کند؟ با دندان هایی که جمع می کند چه می کند؟" مامانم گفت نمیدونه او فقط می دانست که وقتی ما خواب بودیم، پری دندان دندان را برداشت و مقداری پول زیر بالش ما گذاشت. اما می خواستم بفهمم. بنابراین فکر می کنم این چیز خوبی بود که یک دندان دیگر از دست می دادم. برنامه این بود که تمام شب را بیدار بمانم و از پری دندان بپرسم که کی حاضر شد. آن شب آرام در رختخوابم دراز کشیدم و هر چه شب می گذشت خوابم می آمد. لحظاتی بعد احساس کردم کسی به من نزدیک است. با چشمان نیمه بازم هیچ پا را ندیدم اما می دانستم که پری دندان است. من او را تماشا کردم که به اطراف می دوید و درست از اتاق من پرواز می کرد. او یک لباس سبز براق پوشیده بود. بعد از رفتن او بلافاصله احساس کردم زیر بالش هستم. دو تا سکه بود. من هرگز حتی حرکت بالش خود را احساس نکرده بودم. من تعجب کردم که آیا او از جادو استفاده می کند. وقتی بزرگتر شدم، از معلمانم یاد گرفتم که پری دندان وجود ندارد. این فقط یک شخصیت افسانه ای از دوران کودکی بود. یه جورایی فکر کردم اینطوری بود، اما چطور میتونستم اون شب پری دندان پرواز کنه؟ بعد یک شب مامانم به اتاقم آمد تا مرا بررسی کند. نور مهتاب آن شب روشن بود و درست روی لباس شب سبز براق او از پنجره من تابید. درست در آن زمان می دانستم که مادرم همان پری دندان است. سوال: به عنوان یک دختر جوان، نویسنده _ . 1. از پری دندان می ترسید 2. به پری دندان علاقه مند بود 3. می دانست که پری دندان کجا زندگی می کند 4. شک داشت که آیا پری دندان وجود داشته باشد
جواب: 2
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: هر بار که دندانی را از دست می دادم، شب ها آن را زیر بالش می گذاشتم. صبح روز بعد از خواب بیدار می شدم و دو سکه جایگزین دندانم می شدم. سپس من تمام روز در مورد پری دندان تعجب می کنم. "مامان، فکر می کنی پری دندان کجا زندگی می کند؟ با دندان هایی که جمع می کند چه می کند؟" مامانم گفت نمیدونه او فقط می دانست که وقتی ما خواب بودیم، پری دندان دندان را برداشت و مقداری پول زیر بالش ما گذاشت. اما می خواستم بفهمم. بنابراین فکر می کنم این چیز خوبی بود که یک دندان دیگر از دست می دادم. برنامه این بود که تمام شب را بیدار بمانم و از پری دندان بپرسم که کی حاضر شد. آن شب آرام در رختخوابم دراز کشیدم و هر چه شب می گذشت خوابم می آمد. لحظاتی بعد احساس کردم کسی به من نزدیک است. با چشمان نیمه بازم هیچ پا را ندیدم اما می دانستم که پری دندان است. من او را تماشا کردم که به اطراف می دوید و درست از اتاق من پرواز می کرد. او یک لباس سبز براق پوشیده بود. بعد از رفتن او بلافاصله احساس کردم زیر بالش هستم. دو تا سکه بود. من هرگز حتی حرکت بالش خود را احساس نکرده بودم. من تعجب کردم که آیا او از جادو استفاده می کند. وقتی بزرگتر شدم، از معلمانم یاد گرفتم که پری دندان وجود ندارد. این فقط یک شخصیت افسانه ای از دوران کودکی بود. یه جورایی فکر کردم اینطوری بود، اما چطور میتونستم اون شب پری دندان پرواز کنه؟ بعد یک شب مامانم به اتاقم آمد تا مرا بررسی کند. نور مهتاب آن شب روشن بود و درست روی لباس شب سبز براق او از پنجره من تابید. درست در آن زمان می دانستم که مادرم همان پری دندان است. سوال: نویسنده فکر می کرد که از دست دادن دندان دیگری برای او چیز خوبی است زیرا _ . 1. او می تواند چند سکه بگیرد 2. او از دندان های شیری خود متنفر بود 3. او می خواست به مادرش کمک کند تا یک معما را حل کند 4. او باور داشت که پری دندان دوباره خواهد آمد
جواب: 4
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: هر بار که دندانی را از دست می دادم، شب ها آن را زیر بالش می گذاشتم. صبح روز بعد از خواب بیدار می شدم و دو سکه جایگزین دندانم می شدم. سپس من تمام روز در مورد پری دندان تعجب می کنم. "مامان، فکر می کنی پری دندان کجا زندگی می کند؟ با دندان هایی که جمع می کند چه می کند؟" مامانم گفت نمیدونه او فقط می دانست که وقتی ما خواب بودیم، پری دندان دندان را برداشت و مقداری پول زیر بالش ما گذاشت. اما می خواستم بفهمم. بنابراین فکر می کنم این چیز خوبی بود که یک دندان دیگر از دست می دادم. برنامه این بود که تمام شب را بیدار بمانم و از پری دندان بپرسم که کی حاضر شد. آن شب آرام در رختخوابم دراز کشیدم و هر چه شب می گذشت خوابم می آمد. لحظاتی بعد احساس کردم کسی به من نزدیک است. با چشمان نیمه بازم هیچ پا را ندیدم اما می دانستم که پری دندان است. من او را تماشا کردم که به اطراف می دوید و درست از اتاق من پرواز می کرد. او یک لباس سبز براق پوشیده بود. بعد از رفتن او بلافاصله احساس کردم زیر بالش هستم. دو تا سکه بود. من هرگز حتی حرکت بالش خود را احساس نکرده بودم. من تعجب کردم که آیا او از جادو استفاده می کند. وقتی بزرگتر شدم، از معلمانم یاد گرفتم که پری دندان وجود ندارد. این فقط یک شخصیت افسانه ای از دوران کودکی بود. یه جورایی فکر کردم اینطوری بود، اما چطور میتونستم اون شب پری دندان پرواز کنه؟ بعد یک شب مامانم به اتاقم آمد تا مرا بررسی کند. نور مهتاب آن شب روشن بود و درست روی لباس شب سبز براق او از پنجره من تابید. درست در آن زمان می دانستم که مادرم همان پری دندان است. سوال: وقتی نویسنده احساس کرد کسی به او نزدیک است، او _ . 1. فکر کرد مادرش آمده است 2. باور کرد که در خواب است 3. فقط نیمه بیدار بود 4. قادر به خوابیدن نبود
جواب: 3
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: روزی پیرزنی به تنهایی در کوهستان سفر می کرد. ناگهان دید که چیزی در جریان می درخشد. وقتی نزدیک شد، متوجه شد که یک سنگ قیمتی است. سنگ را داخل کیفش گذاشت و به سفرش ادامه داد. روز بعد پیرزن با مرد جوانی آشنا شد که او هم مسافر کوهستان بود. مرد جوان بسیار گرسنه به نظر می رسید، بنابراین پیرزن کیف خود را باز کرد تا غذایش را تقسیم کند. مسافر گرسنه سنگ گرانبها را دید و با دقت پرسید: سنگ زیباست، دوست داری آن را به من بدهی؟ "حتما چرا که نه؟" زن گفت و سنگ را به او داد. مرد جوان با خوشحالی سنگ را ترک کرد. او می دانست که ارزشش را دارد که یک عمر به او بدهد. اما چند روز بعد برگشت تا سنگ را به زن پس بدهد. او گفت: من فکر کرده ام. "من می دانم که سنگ چقدر ارزشمند است، اما آن را پس می دهم و امیدوارم که بتوانید چیزی حتی باارزش تر به من بدهید. آنچه را در کیف خود دارید به من بدهید." زن کیفش را باز کرد. تقریبا خالی بود. او به مرد جوان نگاه کرد و لبخند زد: "من چیز خاصی در کیفم ندارم، اما چیز با ارزشی دارم - لذت بخشش!" مرد جوان شرمنده شد و بی صدا رفت. سوال: مرد جوان چگونه سنگ قیمتی را پیدا کرد؟ 1. او آن را در غذای خود یافت. 2. او آن را در یک دره کند. 3. آن را در کیف زن دید. 4. او متوجه درخشش آن در جریان شد.
جواب: 3
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: روزی پیرزنی به تنهایی در کوهستان سفر می کرد. ناگهان دید که چیزی در جریان می درخشد. وقتی نزدیک شد، متوجه شد که یک سنگ قیمتی است. سنگ را داخل کیفش گذاشت و به سفرش ادامه داد. روز بعد پیرزن با مرد جوانی آشنا شد که او هم مسافر کوهستان بود. مرد جوان بسیار گرسنه به نظر می رسید، بنابراین پیرزن کیف خود را باز کرد تا غذایش را تقسیم کند. مسافر گرسنه سنگ گرانبها را دید و با دقت پرسید: سنگ زیباست، دوست داری آن را به من بدهی؟ "حتما چرا که نه؟" زن گفت و سنگ را به او داد. مرد جوان با خوشحالی سنگ را ترک کرد. او می دانست که ارزشش را دارد که یک عمر به او بدهد. اما چند روز بعد برگشت تا سنگ را به زن پس بدهد. او گفت: من فکر کرده ام. "من می دانم که سنگ چقدر ارزشمند است، اما آن را پس می دهم و امیدوارم که بتوانید چیزی حتی باارزش تر به من بدهید. آنچه را در کیف خود دارید به من بدهید." زن کیفش را باز کرد. تقریبا خالی بود. او به مرد جوان نگاه کرد و لبخند زد: "من چیز خاصی در کیفم ندارم، اما چیز با ارزشی دارم - لذت بخشش!" مرد جوان شرمنده شد و بی صدا رفت. سوال: مرد سنگ را به زن پس داد زیرا _ . 1. او متوجه شد که این سنگ قیمتی نیست 2. او معنای واقعی شادی را درک کرد 3. از برداشتن سنگ احساس خجالت کرد 4. او می خواست چیزی حتی با ارزش تر به دست آورد
جواب: 4
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: روزی پیرزنی به تنهایی در کوهستان سفر می کرد. ناگهان دید که چیزی در جریان می درخشد. وقتی نزدیک شد، متوجه شد که یک سنگ قیمتی است. سنگ را داخل کیفش گذاشت و به سفرش ادامه داد. روز بعد پیرزن با مرد جوانی آشنا شد که او هم مسافر کوهستان بود. مرد جوان بسیار گرسنه به نظر می رسید، بنابراین پیرزن کیف خود را باز کرد تا غذایش را تقسیم کند. مسافر گرسنه سنگ گرانبها را دید و با دقت پرسید: سنگ زیباست، دوست داری آن را به من بدهی؟ "حتما چرا که نه؟" زن گفت و سنگ را به او داد. مرد جوان با خوشحالی سنگ را ترک کرد. او می دانست که ارزشش را دارد که یک عمر به او بدهد. اما چند روز بعد برگشت تا سنگ را به زن پس بدهد. او گفت: من فکر کرده ام. "من می دانم که سنگ چقدر ارزشمند است، اما آن را پس می دهم و امیدوارم که بتوانید چیزی حتی باارزش تر به من بدهید. آنچه را در کیف خود دارید به من بدهید." زن کیفش را باز کرد. تقریبا خالی بود. او به مرد جوان نگاه کرد و لبخند زد: "من چیز خاصی در کیفم ندارم، اما چیز با ارزشی دارم - لذت بخشش!" مرد جوان شرمنده شد و بی صدا رفت. سوال: کدام یک از موارد زیر بهترین عنوان متن خواهد بود؟ 1. یک سنگ خاص 2. لذت بخشش 3. یک زن و یک مرد جوان 4. تجربه ای در کوهستان
جواب: 2
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: صنعت 11 میلیارد دلاری خودیاری بر این ایده بنا شده است که شما باید افکار منفی مانند "من هیچ کاری را درست انجام نمی دهم" را به افکار مثبتی مانند "من می توانم موفق کنم" تبدیل کنید. اما آیا نورمن وینسنت پیل مدافع مثبت اندیشی درست بود؟ آیا مثبت اندیشی قدرت دارد؟ محققان کانادایی به تازگی مطالعه‌ای را در مجله Psychological Science منتشر کرده‌اند که می‌گوید تلاش برای ترغیب افراد به تفکر مثبت‌تر در واقع می‌تواند نتیجه معکوس داشته باشد: می‌تواند به سادگی نشان دهد که چقدر ناراضی هستند. نویسندگان این مطالعه، جوآن وود و جان لی از دانشگاه واترلو و الین پرونوویچ از دانشگاه نیوبرانزویک، با استناد به تحقیقات قدیمی‌تر شروع می‌کنند که نشان می‌دهد وقتی افراد بازخوردی دریافت می‌کنند که معتقدند بیش از حد مثبت است، در واقع احساس بدتری دارند، نه بهتر. اگر به دوستتان که دیر یاد می گیرد بگویید که پتانسیل یک انیشتین را دارد، _ . در یکی از آزمایش‌های دهه 1990، تیمی شامل جوئل کوپر روان‌شناس از پرینستون از شرکت‌کنندگان خواست تا مقالاتی در مخالفت با تأمین مالی برای معلولان بنویسند. وقتی بعداً مقاله نویسان به دلیل همدردی خود مورد تحسین قرار گرفتند، احساس بدتری نسبت به آنچه نوشته بودند داشتند. در این آزمایش، وود، لی و پرونوویچ عزت نفس 68 دانش آموز را اندازه گیری کردند. سپس از شرکت کنندگان خواسته شد که افکار و احساسات خود را به مدت چهار دقیقه یادداشت کنند. هر 15 ثانیه یک گروه از دانش آموزان صدای زنگ را می شنیدند. وقتی زنگ خورد قرار شد به خودشان بگویند من دوست داشتنی هستم. کسانی که عزت نفس پایینی داشتند پس از تایید اجباری احساس بهتری نداشتند. در واقع، خلق و خوی آن‌ها به‌طور قابل‌توجهی تیره‌تر از خلق و خوی اعضای گروه کنترل شد، که از آن‌ها خواسته نشده بود افکار مثبت بیندیشند. این مقاله از اشکال جدیدتر روان درمانی حمایت می کند که افراد را ترغیب می کند تا افکار و احساسات منفی خود را به جای مبارزه با آنها بپذیرند. در جنگ، ما نه تنها اغلب شکست می خوریم، بلکه می توانیم اوضاع را بدتر کنیم. در مقابل، تکنیک‌های مدیتیشن می‌توانند به افراد بیاموزند که کاستی‌های خود را در یک دیدگاه بزرگ‌تر و واقعی‌تر نشان دهند. اسمش را قدرت تفکر منفی بگذارید. سوال: طبق مطالعه محققان کانادایی، _ . 1. مثبت اندیشی به اندازه تفکر منفی قدرتمند نیست 2. تشویق مثبت اندیشی ممکن است در واقع افراد را دلسرد کند 3. افراد شاد می توانند مثبت فکر کنند در حالی که افراد ناراضی نمی توانند 4. واداشتن افراد به تفکر مثبت می تواند اعتماد به نفس آنها را تقویت کند
جواب: 2
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: او 6 ساله بود که برای اولین بار او را در ساحل نزدیک محل زندگیم دیدم. او اصرار داشت که با من صحبت کند. او گفت: "من دارم می سازم." "من این را می بینم. چیست؟" بدون توجه پرسیدم "اوه، من نمی دانم، من فقط احساس شن را دوست دارم." به نظرم خوب است و کفش هایم را در آوردم. ماسه‌پری از کنارش سر خورد. "مامانم می گوید ماسه زارها می آیند تا ما را شاد کنند." با خودم زمزمه کردم: «خداحافظ شادی» و برگشتم تا راه بروم. من افسرده بودم؛ زندگی من کاملاً از تعادل خارج شده بود. "اسمت چیه؟" او تسلیم نمی شد. جواب دادم: رابرت. "وندی مال منه... من 6 سالمه. چرا اینقدر ساکتی؟" برگشتم سمتش و داد زدم:چون مامانم فوت کرد! او به آرامی گفت: "اوه، پس این روز بدی است." گفتم: بله، و دیروز و پریروز و - اوه، برو! "آن صدمه دیده بود؟" او پرسید. "آیا چه درد داشت؟" از دستش، از خودم ناراحت بودم. "وقتی او مرد؟" "البته درد داشت!" با عصبانیت جواب دادم، سوءتفاهم. یک ماه بعد، وقتی من به ساحل رفتم، او آنجا نبود. با احساس گناه، شرمسار به کلبه رفتم و در را زدم. زن جوانی جواب داد. گفتم: سلام. "من رابرت پترسون هستم. امروز دلم برای دختر کوچکت تنگ شده بود و به این فکر کردم که او کجاست." وندی هفته پیش مرد، آقای پیترسون. او سرطان خون داشت. شاید به شما نگفته است. مجبور شدم نفس بکشم و چیزی نگفتم. او گفت: "او در اینجا خیلی بهتر به نظر می رسید و روزهای خوشی را سپری می کرد. اما در چند هفته گذشته، او به سرعت کاهش یافت... او چیزی را برای شما گذاشت... اگر می توانستم آن را پیدا کنم." «می‌توانی لحظه‌ای صبر کنی تا من نگاه کنم؟» این یک نقاشی با رنگ روشن بود: یک ساحل زرد، یک دریای آبی و یک پرنده قهوه‌ای. بازوها. "خیلی متاسفم" بارها و بارها زمزمه کردم و با هم گریه کردیم. اما بعد به عکس ماسه زار نگاه کردیم و به آرامی هر دو شروع کردیم به لبخند زدن و یاد درسی که وندی برایمان گذاشته بود. وقتی زندگی غمگین به نظر می رسد، شادی را می توان در کوچکترین چیزها پیدا کرد. سوال: وقتی با وندی صحبت کرد، نویسنده نتوانست آن را بفهمد. 1. وندی می دانست که قرار است بمیرد 2. وندی هیچ دوستی به سن خودش نداشت 3. وندی باور نداشت که ماسه‌پرها می‌توانند مردم را شاد کنند 4. وندی تجربه از دست دادن یکی از اعضای نزدیک خانواده را نداشت
جواب: 1
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: او 6 ساله بود که برای اولین بار او را در ساحل نزدیک محل زندگیم دیدم. او اصرار داشت که با من صحبت کند. او گفت: "من دارم می سازم." "من این را می بینم. چیست؟" بدون توجه پرسیدم "اوه، من نمی دانم، من فقط احساس شن را دوست دارم." به نظرم خوب است و کفش هایم را در آوردم. ماسه‌پری از کنارش سر خورد. "مامانم می گوید ماسه زارها می آیند تا ما را شاد کنند." با خودم زمزمه کردم: «خداحافظ شادی» و برگشتم تا راه بروم. من افسرده بودم؛ زندگی من کاملاً از تعادل خارج شده بود. "اسمت چیه؟" او تسلیم نمی شد. جواب دادم: رابرت. "وندی مال منه... من 6 سالمه. چرا اینقدر ساکتی؟" برگشتم سمتش و داد زدم:چون مامانم فوت کرد! او به آرامی گفت: "اوه، پس این روز بدی است." گفتم: بله، و دیروز و پریروز و - اوه، برو! "آن صدمه دیده بود؟" او پرسید. "آیا چه درد داشت؟" از دستش، از خودم ناراحت بودم. "وقتی او مرد؟" "البته درد داشت!" با عصبانیت جواب دادم، سوءتفاهم. یک ماه بعد، وقتی من به ساحل رفتم، او آنجا نبود. با احساس گناه، شرمسار به کلبه رفتم و در را زدم. زن جوانی جواب داد. گفتم: سلام. "من رابرت پترسون هستم. امروز دلم برای دختر کوچکت تنگ شده بود و به این فکر کردم که او کجاست." وندی هفته پیش مرد، آقای پیترسون. او سرطان خون داشت. شاید به شما نگفته است. مجبور شدم نفس بکشم و چیزی نگفتم. او گفت: "او در اینجا خیلی بهتر به نظر می رسید و روزهای خوشی را سپری می کرد. اما در چند هفته گذشته، او به سرعت کاهش یافت... او چیزی را برای شما گذاشت... اگر می توانستم آن را پیدا کنم." «می‌توانی لحظه‌ای صبر کنی تا من نگاه کنم؟» این یک نقاشی با رنگ روشن بود: یک ساحل زرد، یک دریای آبی و یک پرنده قهوه‌ای. بازوها. "خیلی متاسفم" بارها و بارها زمزمه کردم و با هم گریه کردیم. اما بعد به عکس ماسه زار نگاه کردیم و به آرامی هر دو شروع کردیم به لبخند زدن و یاد درسی که وندی برایمان گذاشته بود. وقتی زندگی غمگین به نظر می رسد، شادی را می توان در کوچکترین چیزها پیدا کرد. سوال: نویسنده وقتی دید وندی در ساحل نیست احساس گناه می کند، زیرا او _ . 1. میدونی دختره مریضی داشت 2. یک ماه پیش با دختر خوب رفتار کنید 3. در تشییع جنازه دختر شرکت کنید 4. به قولش برای ملاقات با دختر در ساحل عمل کند
جواب: 2
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: او 6 ساله بود که برای اولین بار او را در ساحل نزدیک محل زندگیم دیدم. او اصرار داشت که با من صحبت کند. او گفت: "من دارم می سازم." "من این را می بینم. چیست؟" بدون توجه پرسیدم "اوه، من نمی دانم، من فقط احساس شن را دوست دارم." به نظرم خوب است و کفش هایم را در آوردم. ماسه‌پری از کنارش سر خورد. "مامانم می گوید ماسه زارها می آیند تا ما را شاد کنند." با خودم زمزمه کردم: «خداحافظ شادی» و برگشتم تا راه بروم. من افسرده بودم؛ زندگی من کاملاً از تعادل خارج شده بود. "اسمت چیه؟" او تسلیم نمی شد. جواب دادم: رابرت. "وندی مال منه... من 6 سالمه. چرا اینقدر ساکتی؟" برگشتم سمتش و داد زدم:چون مامانم فوت کرد! او به آرامی گفت: "اوه، پس این روز بدی است." گفتم: بله، و دیروز و پریروز و - اوه، برو! "آن صدمه دیده بود؟" او پرسید. "آیا چه درد داشت؟" از دستش، از خودم ناراحت بودم. "وقتی او مرد؟" "البته درد داشت!" با عصبانیت جواب دادم، سوءتفاهم. یک ماه بعد، وقتی من به ساحل رفتم، او آنجا نبود. با احساس گناه، شرمسار به کلبه رفتم و در را زدم. زن جوانی جواب داد. گفتم: سلام. "من رابرت پترسون هستم. امروز دلم برای دختر کوچکت تنگ شده بود و به این فکر کردم که او کجاست." وندی هفته پیش مرد، آقای پیترسون. او سرطان خون داشت. شاید به شما نگفته است. مجبور شدم نفس بکشم و چیزی نگفتم. او گفت: "او در اینجا خیلی بهتر به نظر می رسید و روزهای خوشی را سپری می کرد. اما در چند هفته گذشته، او به سرعت کاهش یافت... او چیزی را برای شما گذاشت... اگر می توانستم آن را پیدا کنم." «می‌توانی لحظه‌ای صبر کنی تا من نگاه کنم؟» این یک نقاشی با رنگ روشن بود: یک ساحل زرد، یک دریای آبی و یک پرنده قهوه‌ای. بازوها. "خیلی متاسفم" بارها و بارها زمزمه کردم و با هم گریه کردیم. اما بعد به عکس ماسه زار نگاه کردیم و به آرامی هر دو شروع کردیم به لبخند زدن و یاد درسی که وندی برایمان گذاشته بود. وقتی زندگی غمگین به نظر می رسد، شادی را می توان در کوچکترین چیزها پیدا کرد. سوال: مرد از دختر بچه چه آموخت؟ 1. مرگ چیزی برای ترسیدن نیست. 2. دوستی نقش مهمی در زندگی دارد. 3. زندگی کردن خود نوعی خوشبختی است. 4. انسان باید از هر روز زندگی خود لذت ببرد.
جواب: 4
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: کمک هزینه ابزار مهمی برای آموزش به بچه هاست که چگونه بودجه، پس انداز و تصمیم گیری کنند. کودکان زمانی که دلارهای خود را گم می کنند یا احمقانه خرج می کنند، اشتباهات را به یاد می آورند و از آنها یاد می گیرند. کمک هزینه چقدر مناسب است؟ کارشناسان می گویند مقدار مناسبی وجود ندارد. مقادیر واقعی از منطقه ای به منطقه دیگر و از خانواده ای به خانواده دیگر متفاوت است. برای تعیین کمک هزینه مناسب برای فرزندتان، یک بودجه هفتگی در نظر بگیرید. هزینه های سرگرمی مانند فیلم و تنقلات را در نظر بگیرید. در مرحله بعد، شامل هزینه های روزمره مانند پول ناهار، کرایه اتوبوس، وسایل مدرسه می شود. جوزفین سوانسون، متخصص مصرف‌کننده، می‌گوید: «اگر کودک را مسئول این «بیماری‌ها» کنید، او یاد می‌گیرد که برای هزینه‌های ضروری بودجه‌بندی کند. در نهایت، مقداری پول اضافی اضافه کنید تا پس انداز ممکن شود. اگر می توانید، کمک هزینه فرزندتان را مطابق با کمک دوستانش نگه دارید. کودکی که قدرت خریدش کمتر از همسالانش است، می تواند احساس کند که کنار گذاشته شده اند. ممکن است سخت باشد، اما از عذرخواهی فرزندان خود در صورت اشتباه کردن با کمک هزینه خود اجتناب کنید. وقتی بروک استفنز ده ساله بود و در جکسون‌ویل بزرگ می‌شد، مادرش هفته‌ای 5 دلار به او می‌داد که 1.75 دلار آن برای کرایه اتوبوس و ناهار بود." یک هفته دختر تمام پول خود را در یک فروشگاه شیرینی خرج کرد، سپس برای سوار شدن به خانه تماس گرفت. استفنز که اکنون یک برنامه ریز مالی در بروکلین است، به یاد می آورد: «مامان مرا مجبور کرد به خانه بروم. "ابتدا عصبانی بودم. اما در نهایت متوجه شدم که او سعی می کند درس مهمی به من بیاموزد." کارشناسان توصیه می کنند که کمک هزینه نباید مستقیماً به کارهای روزانه کودک گره بخورد. بچه ها باید در خانه کمک کنند نه به این دلیل که برای آن پول می گیرند، بلکه به این دلیل که مسئولیت های مشترکی را به عنوان اعضای یک خانواده دارند. با این حال، ممکن است به کودک برای انجام کارهای اضافی در خانه پول بدهید، که می تواند ابتکار او را توسعه دهد. سوال: عنوان احتمالی متن کدام یک از موارد زیر است؟ 1. چگونه ابتکار کودک را توسعه دهیم. 2. چگونه یک مقدار پول جیبی جمع آوری کنیم. 3. چگونه به کودک یاد دهیم که در پول خود پس انداز کند. 4. چگونه پول را به کودک بیاموزیم
جواب: 4
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: کمک هزینه ابزار مهمی برای آموزش به بچه هاست که چگونه بودجه، پس انداز و تصمیم گیری کنند. کودکان زمانی که دلارهای خود را گم می کنند یا احمقانه خرج می کنند، اشتباهات را به یاد می آورند و از آنها یاد می گیرند. کمک هزینه چقدر مناسب است؟ کارشناسان می گویند مقدار مناسبی وجود ندارد. مقادیر واقعی از منطقه ای به منطقه دیگر و از خانواده ای به خانواده دیگر متفاوت است. برای تعیین کمک هزینه مناسب برای فرزندتان، یک بودجه هفتگی در نظر بگیرید. هزینه های سرگرمی مانند فیلم و تنقلات را در نظر بگیرید. در مرحله بعد، شامل هزینه های روزمره مانند پول ناهار، کرایه اتوبوس، وسایل مدرسه می شود. جوزفین سوانسون، متخصص مصرف‌کننده، می‌گوید: «اگر کودک را مسئول این «بیماری‌ها» کنید، او یاد می‌گیرد که برای هزینه‌های ضروری بودجه‌بندی کند. در نهایت، مقداری پول اضافی اضافه کنید تا پس انداز ممکن شود. اگر می توانید، کمک هزینه فرزندتان را مطابق با کمک دوستانش نگه دارید. کودکی که قدرت خریدش کمتر از همسالانش است، می تواند احساس کند که کنار گذاشته شده اند. ممکن است سخت باشد، اما از عذرخواهی فرزندان خود در صورت اشتباه کردن با کمک هزینه خود اجتناب کنید. وقتی بروک استفنز ده ساله بود و در جکسون‌ویل بزرگ می‌شد، مادرش هفته‌ای 5 دلار به او می‌داد که 1.75 دلار آن برای کرایه اتوبوس و ناهار بود." یک هفته دختر تمام پول خود را در یک فروشگاه شیرینی خرج کرد، سپس برای سوار شدن به خانه تماس گرفت. استفنز که اکنون یک برنامه ریز مالی در بروکلین است، به یاد می آورد: «مامان مرا مجبور کرد به خانه بروم. "ابتدا عصبانی بودم. اما در نهایت متوجه شدم که او سعی می کند درس مهمی به من بیاموزد." کارشناسان توصیه می کنند که کمک هزینه نباید مستقیماً به کارهای روزانه کودک گره بخورد. بچه ها باید در خانه کمک کنند نه به این دلیل که برای آن پول می گیرند، بلکه به این دلیل که مسئولیت های مشترکی را به عنوان اعضای یک خانواده دارند. با این حال، ممکن است به کودک برای انجام کارهای اضافی در خانه پول بدهید، که می تواند ابتکار او را توسعه دهد. سوال: از این قطعه می توان استنباط کرد که اگر به کودک کمک هزینه ای داده شود، ممکن است _ . 1. همه پول را خیلی زود خرج کنید 2. خراب و در نهایت خراب شود 3. نسبت به پول احساس مسئولیت کنید و مراقب باشید 4. پول را از دست داده و نمی تواند به خانه برگردد
جواب: 3
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: کمک هزینه ابزار مهمی برای آموزش به بچه هاست که چگونه بودجه، پس انداز و تصمیم گیری کنند. کودکان زمانی که دلارهای خود را گم می کنند یا احمقانه خرج می کنند، اشتباهات را به یاد می آورند و از آنها یاد می گیرند. کمک هزینه چقدر مناسب است؟ کارشناسان می گویند مقدار مناسبی وجود ندارد. مقادیر واقعی از منطقه ای به منطقه دیگر و از خانواده ای به خانواده دیگر متفاوت است. برای تعیین کمک هزینه مناسب برای فرزندتان، یک بودجه هفتگی در نظر بگیرید. هزینه های سرگرمی مانند فیلم و تنقلات را در نظر بگیرید. در مرحله بعد، شامل هزینه های روزمره مانند پول ناهار، کرایه اتوبوس، وسایل مدرسه می شود. جوزفین سوانسون، متخصص مصرف‌کننده، می‌گوید: «اگر کودک را مسئول این «بیماری‌ها» کنید، او یاد می‌گیرد که برای هزینه‌های ضروری بودجه‌بندی کند. در نهایت، مقداری پول اضافی اضافه کنید تا پس انداز ممکن شود. اگر می توانید، کمک هزینه فرزندتان را مطابق با کمک دوستانش نگه دارید. کودکی که قدرت خریدش کمتر از همسالانش است، می تواند احساس کند که کنار گذاشته شده اند. ممکن است سخت باشد، اما از عذرخواهی فرزندان خود در صورت اشتباه کردن با کمک هزینه خود اجتناب کنید. وقتی بروک استفنز ده ساله بود و در جکسون‌ویل بزرگ می‌شد، مادرش هفته‌ای 5 دلار به او می‌داد که 1.75 دلار آن برای کرایه اتوبوس و ناهار بود." یک هفته دختر تمام پول خود را در یک فروشگاه شیرینی خرج کرد، سپس برای سوار شدن به خانه تماس گرفت. استفنز که اکنون یک برنامه ریز مالی در بروکلین است، به یاد می آورد: «مامان مرا مجبور کرد به خانه بروم. "ابتدا عصبانی بودم. اما در نهایت متوجه شدم که او سعی می کند درس مهمی به من بیاموزد." کارشناسان توصیه می کنند که کمک هزینه نباید مستقیماً به کارهای روزانه کودک گره بخورد. بچه ها باید در خانه کمک کنند نه به این دلیل که برای آن پول می گیرند، بلکه به این دلیل که مسئولیت های مشترکی را به عنوان اعضای یک خانواده دارند. با این حال، ممکن است به کودک برای انجام کارهای اضافی در خانه پول بدهید، که می تواند ابتکار او را توسعه دهد. سوال: نویسنده در این قسمت اشاره می کند که _ . 1. پرداخت پول برای کارهای خانه به بچه ها خوب نیست 2. ابتکار یک کودک را می توان در صورتی توسعه داد که برای تمام کارهای خانه به او دستمزد پرداخت شود 3. اگر بچه ها پولی در جیب نداشته باشند ممکن است احساس گمراهی و تنهایی کنند 4. اگر مقدار زیادی پول جیبی به آنها داده شود، ممکن است یاد بگیرند که مقداری پول کنار بگذارند
جواب: 1
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: خجالتی بودن عامل ناراحتی بسیاری از مردم است. افراد خجالتی مضطرب و خودآگاه هستند. یعنی بیش از حد به ظاهر و اعمال خود اهمیت می دهند. افکار نگران کننده دائماً در ذهن آنها رخ می دهد: چه نوع تأثیری دارم؟ آیا آنها من را دوست دارند؟ آیا من احمق به نظر می رسم؟ آیا من لباس های نامناسب می پوشم؟ بدیهی است که چنین احساسات ناخوشایندی باید افراد را تحت تأثیر قرار دهد. خود پندار Adperson در نحوه رفتار او منعکس می شود و نحوه رفتار یک فرد بر واکنش های دیگران تأثیر می گذارد. به طور کلی، طرز تفکر مردم در مورد خود تأثیر عمیقی در تمام زمینه های زندگی آنها دارد. افراد خجالتی، عزت نفس پایینی دارند، احتمالاً منفعل هستند و به راحتی تحت تأثیر دیگران قرار می گیرند. آنها به اطمینان خاطر (،) نیاز دارند که "کار درست" را انجام می دهند. افراد خجالتی نسبت به انتقاد بسیار حساس هستند. این باعث می شود آنها احساس حقارت کنند. آنها همچنین برای آنها سخت است که از تمجیدها خشنود شوند زیرا معتقدند که شایسته تحسین نیستند. یک فرد خجالتی ممکن است به ستایش با جمله ای مانند این پاسخ دهد: "شما این را می گویید تا احساس خوبی به من بدهید. می دانم که این درست نیست." واضح است که اگرچه خودآگاهی یک ویژگی سالم است، افراط در آن مضر است. آیا می توان کمرویی را به طور کامل از بین برد یا حداقل کاهش داد؟ خوشبختانه، افراد می توانند با قاطعیت بر کمرویی غلبه کنند. برای افراد مهم است که نقاط ضعف و همچنین نقاط قوت خود را بپذیرند، برای مثال منصفانه نیست که به خود برچسب حقیر بزنند زیرا باید واقع بین باشند. زندگی بر روی غیرممکن ها منجر به فقدان حقارت می شود. هر کدام از ما ویژگی های خاص خود را داریم. ما به روش های شخصی خود علاقه مندیم. هر چه بهتر خودمان را درک کنیم. آسان تر می شود که شانس خود را برای یک زندگی غنی و رضایت بخش برآورده کنیم. سوال: به گفته ویتر، خودآگاهی _ . 1. برای مردم مضر است 2. نقطه ضعف افراد خجالتی 3. عامل ناراحتی 4. یک ویژگی خوب
جواب: 4
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: خجالتی بودن عامل ناراحتی بسیاری از مردم است. افراد خجالتی مضطرب و خودآگاه هستند. یعنی بیش از حد به ظاهر و اعمال خود اهمیت می دهند. افکار نگران کننده دائماً در ذهن آنها رخ می دهد: چه نوع تأثیری دارم؟ آیا آنها من را دوست دارند؟ آیا من احمق به نظر می رسم؟ آیا من لباس های نامناسب می پوشم؟ بدیهی است که چنین احساسات ناخوشایندی باید افراد را تحت تأثیر قرار دهد. خود پندار Adperson در نحوه رفتار او منعکس می شود و نحوه رفتار یک فرد بر واکنش های دیگران تأثیر می گذارد. به طور کلی، طرز تفکر مردم در مورد خود تأثیر عمیقی در تمام زمینه های زندگی آنها دارد. افراد خجالتی، عزت نفس پایینی دارند، احتمالاً منفعل هستند و به راحتی تحت تأثیر دیگران قرار می گیرند. آنها به اطمینان خاطر (،) نیاز دارند که "کار درست" را انجام می دهند. افراد خجالتی نسبت به انتقاد بسیار حساس هستند. این باعث می شود آنها احساس حقارت کنند. آنها همچنین برای آنها سخت است که از تمجیدها خشنود شوند زیرا معتقدند که شایسته تحسین نیستند. یک فرد خجالتی ممکن است به ستایش با جمله ای مانند این پاسخ دهد: "شما این را می گویید تا احساس خوبی به من بدهید. می دانم که این درست نیست." واضح است که اگرچه خودآگاهی یک ویژگی سالم است، افراط در آن مضر است. آیا می توان کمرویی را به طور کامل از بین برد یا حداقل کاهش داد؟ خوشبختانه، افراد می توانند با قاطعیت بر کمرویی غلبه کنند. برای افراد مهم است که نقاط ضعف و همچنین نقاط قوت خود را بپذیرند، برای مثال منصفانه نیست که به خود برچسب حقیر بزنند زیرا باید واقع بین باشند. زندگی بر روی غیرممکن ها منجر به فقدان حقارت می شود. هر کدام از ما ویژگی های خاص خود را داریم. ما به روش های شخصی خود علاقه مندیم. هر چه بهتر خودمان را درک کنیم. آسان تر می شود که شانس خود را برای یک زندگی غنی و رضایت بخش برآورده کنیم. سوال: واکنش افراد خجالتی به مداحی چیست؟ 1. آنها از آن راضی هستند 2. آنها احساس می کنند که واقعیت ندارد 3. خیلی به آن حساس هستند 4. آنها احساس می کنند که شایسته آن هستند
جواب: 2
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: خجالتی بودن عامل ناراحتی بسیاری از مردم است. افراد خجالتی مضطرب و خودآگاه هستند. یعنی بیش از حد به ظاهر و اعمال خود اهمیت می دهند. افکار نگران کننده دائماً در ذهن آنها رخ می دهد: چه نوع تأثیری دارم؟ آیا آنها من را دوست دارند؟ آیا من احمق به نظر می رسم؟ آیا من لباس های نامناسب می پوشم؟ بدیهی است که چنین احساسات ناخوشایندی باید افراد را تحت تأثیر قرار دهد. خود پندار Adperson در نحوه رفتار او منعکس می شود و نحوه رفتار یک فرد بر واکنش های دیگران تأثیر می گذارد. به طور کلی، طرز تفکر مردم در مورد خود تأثیر عمیقی در تمام زمینه های زندگی آنها دارد. افراد خجالتی، عزت نفس پایینی دارند، احتمالاً منفعل هستند و به راحتی تحت تأثیر دیگران قرار می گیرند. آنها به اطمینان خاطر (،) نیاز دارند که "کار درست" را انجام می دهند. افراد خجالتی نسبت به انتقاد بسیار حساس هستند. این باعث می شود آنها احساس حقارت کنند. آنها همچنین برای آنها سخت است که از تمجیدها خشنود شوند زیرا معتقدند که شایسته تحسین نیستند. یک فرد خجالتی ممکن است به ستایش با جمله ای مانند این پاسخ دهد: "شما این را می گویید تا احساس خوبی به من بدهید. می دانم که این درست نیست." واضح است که اگرچه خودآگاهی یک ویژگی سالم است، افراط در آن مضر است. آیا می توان کمرویی را به طور کامل از بین برد یا حداقل کاهش داد؟ خوشبختانه، افراد می توانند با قاطعیت بر کمرویی غلبه کنند. برای افراد مهم است که نقاط ضعف و همچنین نقاط قوت خود را بپذیرند، برای مثال منصفانه نیست که به خود برچسب حقیر بزنند زیرا باید واقع بین باشند. زندگی بر روی غیرممکن ها منجر به فقدان حقارت می شود. هر کدام از ما ویژگی های خاص خود را داریم. ما به روش های شخصی خود علاقه مندیم. هر چه بهتر خودمان را درک کنیم. آسان تر می شود که شانس خود را برای یک زندگی غنی و رضایت بخش برآورده کنیم. سوال: ما می توانیم از این قسمت یاد بگیریم که خجالتی می تواند _ . 1. به ما کمک کنید تا به رشد کامل خود ادامه دهیم 2. ما را قادر می سازد خودمان را بهتر درک کنیم 3. شانس ما برای یک زندگی موفق را مسدود کنید 4. ربطی به کمبود عزت نفس ندارند
جواب: 3
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: جایزه جدید کانادا برای هنر و خلاقیت ممکن است تا سال 2010 با جوایز نقدی بزرگ برای هنرمندان نوظهور در رقص، موسیقی، تئاتر و هنرهای تجسمی ایجاد شود. این جایزه ایده تونی گاگلیانو و دیوید پکو، بنیانگذاران جشنواره لومیناتو است که توانستند دولت فدرال را متقاعد کنند تا از آن حمایت کند. بودجه فدرال 25 میلیون دلار برای حمایت از جوایز باز شده برای هنرمندان نوظهور اختصاص داده است. هدف ایجاد جایزه ای است که اعتبار یک جایزه نوبل را داشته باشد. "وقتی به جوایز بزرگ جهان فکر می کنید ---- جایزه نوبل در سوئد، جوایز کیوتو در ژاپن یا جایزه بوکر در بریتانیا. --- آنها افتخار و فرصت بزرگی را برای کشورهایی که به آنها اهدا می کنند به ارمغان می آورند. "پکو گفت:" ایده اینجا این است که هر سال، جوایز کانادا به بهترین هنرمندان نوظهور آینده دار در سراسر جهان در این چهار زمینه اعطا شود. " هیئت داوری متشکل از کارشناسان بین المللی 12 فینالیست را قضاوت خواهند کرد. کانادا و برای برنده شدن جوایز کانادا، کار خود را در ملاء عام اجرا یا نمایش دهند. اجراها از تلویزیون پخش می شود و به کانادایی ها در سراسر کشور اجازه می دهد آن را ببینند. دولت فدرال ایده چنین جایزه ای بین المللی را دوست داشت که برند کانادا را ارتقا دهد، گردشگران و متخصصان هنر را از سرتاسر جهان جذب کند. برای جامعه هنری کانادا، یکی از بزرگترین چالش ها اتصال به آن دنیای هنر بین المللی است. -تولیدات و سرمایه گذاری خارجی و فرصت های تور. گروهی در تلاش است تا سال 2010 جایزه را تثبیت کند، با پتانسیل برگزاری دورهای نیمه نهایی تقریباً همزمان با بازی های المپیک ونکوور." سی یا چهل سال بعد، رقصندگان و مجریان برجسته آینده به گذشته نگاه خواهند کرد و خواهند گفت. ، "من در صحنه جهانی در تورنتو شکستم -- آنجا بود که من را کشف کردند." " سوال: چرا دیوید پیکو ایده تأسیس جایزه جدید گانادا را داشت؟ 1. برای بزرگتر کردن محتوای جشنواره لومیناتو. 2. برای پیشبرد افتخار و فرصت های کانادا. 3. برای در نظر گرفتن منافع خود از جایزه. 4. برای اینکه کانادایی های بیشتری جوایز جهانی را دریافت کنند.
جواب: 2
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: جایزه جدید کانادا برای هنر و خلاقیت ممکن است تا سال 2010 با جوایز نقدی بزرگ برای هنرمندان نوظهور در رقص، موسیقی، تئاتر و هنرهای تجسمی ایجاد شود. این جایزه ایده تونی گاگلیانو و دیوید پکو، بنیانگذاران جشنواره لومیناتو است که توانستند دولت فدرال را متقاعد کنند تا از آن حمایت کند. بودجه فدرال 25 میلیون دلار برای حمایت از جوایز باز شده برای هنرمندان نوظهور اختصاص داده است. هدف ایجاد جایزه ای است که اعتبار یک جایزه نوبل را داشته باشد. "وقتی به جوایز بزرگ جهان فکر می کنید ---- جایزه نوبل در سوئد، جوایز کیوتو در ژاپن یا جایزه بوکر در بریتانیا. --- آنها افتخار و فرصت بزرگی را برای کشورهایی که به آنها اهدا می کنند به ارمغان می آورند. "پکو گفت:" ایده اینجا این است که هر سال، جوایز کانادا به بهترین هنرمندان نوظهور آینده دار در سراسر جهان در این چهار زمینه اعطا شود. " هیئت داوری متشکل از کارشناسان بین المللی 12 فینالیست را قضاوت خواهند کرد. کانادا و برای برنده شدن جوایز کانادا، کار خود را در ملاء عام اجرا یا نمایش دهند. اجراها از تلویزیون پخش می شود و به کانادایی ها در سراسر کشور اجازه می دهد آن را ببینند. دولت فدرال ایده چنین جایزه ای بین المللی را دوست داشت که برند کانادا را ارتقا دهد، گردشگران و متخصصان هنر را از سرتاسر جهان جذب کند. برای جامعه هنری کانادا، یکی از بزرگترین چالش ها اتصال به آن دنیای هنر بین المللی است. -تولیدات و سرمایه گذاری خارجی و فرصت های تور. گروهی در تلاش است تا سال 2010 جایزه را تثبیت کند، با پتانسیل برگزاری دورهای نیمه نهایی تقریباً همزمان با بازی های المپیک ونکوور." سی یا چهل سال بعد، رقصندگان و مجریان برجسته آینده به گذشته نگاه خواهند کرد و خواهند گفت. ، "من در صحنه جهانی در تورنتو شکستم -- آنجا بود که من را کشف کردند." " سوال: جایزه جدید کانادا _ . 1. حداقل دوازده برنده داشته باشد 2. به چهار قسمت تفصیلی تقسیم شود 3. هر چهار سال یک بار در کانادا برگزار می شود 4. به هر برنده حدود 25 میلیون دلار پیشنهاد دهید
جواب: 2
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: جایزه جدید کانادا برای هنر و خلاقیت ممکن است تا سال 2010 با جوایز نقدی بزرگ برای هنرمندان نوظهور در رقص، موسیقی، تئاتر و هنرهای تجسمی ایجاد شود. این جایزه ایده تونی گاگلیانو و دیوید پکو، بنیانگذاران جشنواره لومیناتو است که توانستند دولت فدرال را متقاعد کنند تا از آن حمایت کند. بودجه فدرال 25 میلیون دلار برای حمایت از جوایز باز شده برای هنرمندان نوظهور اختصاص داده است. هدف ایجاد جایزه ای است که اعتبار یک جایزه نوبل را داشته باشد. "وقتی به جوایز بزرگ جهان فکر می کنید ---- جایزه نوبل در سوئد، جوایز کیوتو در ژاپن یا جایزه بوکر در بریتانیا. --- آنها افتخار و فرصت بزرگی را برای کشورهایی که به آنها اهدا می کنند به ارمغان می آورند. "پکو گفت:" ایده اینجا این است که هر سال، جوایز کانادا به بهترین هنرمندان نوظهور آینده دار در سراسر جهان در این چهار زمینه اعطا شود. " هیئت داوری متشکل از کارشناسان بین المللی 12 فینالیست را قضاوت خواهند کرد. کانادا و برای برنده شدن جوایز کانادا، کار خود را در ملاء عام اجرا یا نمایش دهند. اجراها از تلویزیون پخش می شود و به کانادایی ها در سراسر کشور اجازه می دهد آن را ببینند. دولت فدرال ایده چنین جایزه ای بین المللی را دوست داشت که برند کانادا را ارتقا دهد، گردشگران و متخصصان هنر را از سرتاسر جهان جذب کند. برای جامعه هنری کانادا، یکی از بزرگترین چالش ها اتصال به آن دنیای هنر بین المللی است. -تولیدات و سرمایه گذاری خارجی و فرصت های تور. گروهی در تلاش است تا سال 2010 جایزه را تثبیت کند، با پتانسیل برگزاری دورهای نیمه نهایی تقریباً همزمان با بازی های المپیک ونکوور." سی یا چهل سال بعد، رقصندگان و مجریان برجسته آینده به گذشته نگاه خواهند کرد و خواهند گفت. ، "من در صحنه جهانی در تورنتو شکستم -- آنجا بود که من را کشف کردند." " سوال: شرکت کنندگان در دور نهایی جایزه جدید کانادا _ . 1. نیازی به تجربه دورهای نیمه نهایی نیست 2. باید قاضی را از کارشناسان کانادایی بپذیرد 3. باید از اجرای آنها به فیلم تبدیل شود 4. اجراهای خود را از تلویزیون پخش خواهند کرد
جواب: 4
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: جایزه جدید کانادا برای هنر و خلاقیت ممکن است تا سال 2010 با جوایز نقدی بزرگ برای هنرمندان نوظهور در رقص، موسیقی، تئاتر و هنرهای تجسمی ایجاد شود. این جایزه ایده تونی گاگلیانو و دیوید پکو، بنیانگذاران جشنواره لومیناتو است که توانستند دولت فدرال را متقاعد کنند تا از آن حمایت کند. بودجه فدرال 25 میلیون دلار برای حمایت از جوایز باز شده برای هنرمندان نوظهور اختصاص داده است. هدف ایجاد جایزه ای است که اعتبار یک جایزه نوبل را داشته باشد. "وقتی به جوایز بزرگ جهان فکر می کنید ---- جایزه نوبل در سوئد، جوایز کیوتو در ژاپن یا جایزه بوکر در بریتانیا. --- آنها افتخار و فرصت بزرگی را برای کشورهایی که به آنها اهدا می کنند به ارمغان می آورند. "پکو گفت:" ایده اینجا این است که هر سال، جوایز کانادا به بهترین هنرمندان نوظهور آینده دار در سراسر جهان در این چهار زمینه اعطا شود. " هیئت داوری متشکل از کارشناسان بین المللی 12 فینالیست را قضاوت خواهند کرد. کانادا و برای برنده شدن جوایز کانادا، کار خود را در ملاء عام اجرا یا نمایش دهند. اجراها از تلویزیون پخش می شود و به کانادایی ها در سراسر کشور اجازه می دهد آن را ببینند. دولت فدرال ایده چنین جایزه ای بین المللی را دوست داشت که برند کانادا را ارتقا دهد، گردشگران و متخصصان هنر را از سرتاسر جهان جذب کند. برای جامعه هنری کانادا، یکی از بزرگترین چالش ها اتصال به آن دنیای هنر بین المللی است. -تولیدات و سرمایه گذاری خارجی و فرصت های تور. گروهی در تلاش است تا سال 2010 جایزه را تثبیت کند، با پتانسیل برگزاری دورهای نیمه نهایی تقریباً همزمان با بازی های المپیک ونکوور." سی یا چهل سال بعد، رقصندگان و مجریان برجسته آینده به گذشته نگاه خواهند کرد و خواهند گفت. ، "من در صحنه جهانی در تورنتو شکستم -- آنجا بود که من را کشف کردند." " سوال: کدام یک از موارد زیر بهترین عنوان برای متن خواهد بود؟ 1. پایتخت جهان در هنر 2. جایزه نوبل در هنر 3. جایزه هنر کانادا 4. هنرمندان نوظهور
جواب: 3
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: خوب به نظر رسیدن، احساس خوبی که از مادری مدل و پدری کت و شلوار ساز متولد شدم، مد در واقع در خون من بود. من همیشه میل شدیدی داشتم که به نوعی لباس بپوشم و از بین مردم متمایز شوم. وقتی بچه بودم اسباب بازی های خودم را درست کردم و اولین دامنم را فقط در 10 سالگی دوختم. مادر یکی از دوستان یک نگاه به دامن من انداخت و به من گفت که باید الگوساز باشم. در دبیرستان شروع به ساختن لباس‌های خودم کردم، بیشتر چیزهای دیگر را عوض می‌کردم، زیرا هرگز چیزی را دوست نداشتم که وقتی آن را خریدم، چطور بود. در طول دو سال آخر مدرسه، من به صورت پاره وقت در یک تجارت کوچک کار می کردم که لباس و کیف های ابریشمی با دست نقاشی می ساخت. مالک معلمی شد که من را در وهله اول وارد طراحی کرد. یکی دیگر از تجربه‌های کاری مفید زمانی بود که در یک نمایشگاه در طول هفته مد کار کردم و آن را بسیار هیجان‌انگیز دیدم. از آنجا در حالی که کسب و کارم را شروع کردم در یک فروشگاه پوشاک برتر کار کردم. برای کسب و کارم با این ایده شروع کردم که هر کاری که انجام می دهم دست ساز و منحصر به فرد باشد، مخصوصاً برای فردی ساخته شده است که امیدوارم همان سلیقه من را داشته باشد. هر روز صبح از رختخواب بیرون می پریدم، به استودیو می رفتم و روی پروژه هایم کار می کردم. این فقط نشان داد که من چقدر مشتاق کارم هستم. و شب ها حتی رویای طرح های جدید را می دیدم! طراحی مد هنر است. منظور من این است که این چیزی است که به شما نزدیک است و چیزی است که می توانید لمس کنید و احساس کنید و در واقع با آن تعامل کنید. توصیه من به هر جوانی که می خواهد طراح لباس شود این است که مهارت های اولیه مانند خیاطی و الگوسازی را زودتر به دست آورد. حتی اگر در نهایت متخصص شوید، درک تمام جنبه های طراحی برای ساخت لباس های با کیفیت بسیار مهم است. همچنین، اگر در خواب می بینید که خط لباس خود را داشته باشید، بهترین کار این است که شروع به پوشیدن لباس های خود کنید. شما باید تلاش کنید و این کار را انجام دهید زیرا این راهی است که می خواهید چیزی را توسعه دهید که همه مال شماست و بر خلاف دیگران است. من عمیقاً معتقدم که لباس مناسب می تواند احساس بهتری در افراد ایجاد کند و به آنها اعتماد به نفس بیشتری بدهد. سوال: وقتی نویسنده در دبیرستان بود، او _ . 1. جدیدترین مدها را پوشید 2. به لباس های نقاشی شده با دست علاقه داشت 3. خودش شروع به درست کردن لباس کرد 4. مثل همکلاسی هایش لباس می پوشد
جواب: 3
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: خوب به نظر رسیدن، احساس خوبی که از مادری مدل و پدری کت و شلوار ساز متولد شدم، مد در واقع در خون من بود. من همیشه میل شدیدی داشتم که به نوعی لباس بپوشم و از بین مردم متمایز شوم. وقتی بچه بودم اسباب بازی های خودم را درست کردم و اولین دامنم را فقط در 10 سالگی دوختم. مادر یکی از دوستان یک نگاه به دامن من انداخت و به من گفت که باید الگوساز باشم. در دبیرستان شروع به ساختن لباس‌های خودم کردم، بیشتر چیزهای دیگر را عوض می‌کردم، زیرا هرگز چیزی را دوست نداشتم که وقتی آن را خریدم، چطور بود. در طول دو سال آخر مدرسه، من به صورت پاره وقت در یک تجارت کوچک کار می کردم که لباس و کیف های ابریشمی با دست نقاشی می ساخت. مالک معلمی شد که من را در وهله اول وارد طراحی کرد. یکی دیگر از تجربه‌های کاری مفید زمانی بود که در یک نمایشگاه در طول هفته مد کار کردم و آن را بسیار هیجان‌انگیز دیدم. از آنجا در حالی که کسب و کارم را شروع کردم در یک فروشگاه پوشاک برتر کار کردم. برای کسب و کارم با این ایده شروع کردم که هر کاری که انجام می دهم دست ساز و منحصر به فرد باشد، مخصوصاً برای فردی ساخته شده است که امیدوارم همان سلیقه من را داشته باشد. هر روز صبح از رختخواب بیرون می پریدم، به استودیو می رفتم و روی پروژه هایم کار می کردم. این فقط نشان داد که من چقدر مشتاق کارم هستم. و شب ها حتی رویای طرح های جدید را می دیدم! طراحی مد هنر است. منظور من این است که این چیزی است که به شما نزدیک است و چیزی است که می توانید لمس کنید و احساس کنید و در واقع با آن تعامل کنید. توصیه من به هر جوانی که می خواهد طراح لباس شود این است که مهارت های اولیه مانند خیاطی و الگوسازی را زودتر به دست آورد. حتی اگر در نهایت متخصص شوید، درک تمام جنبه های طراحی برای ساخت لباس های با کیفیت بسیار مهم است. همچنین، اگر در خواب می بینید که خط لباس خود را داشته باشید، بهترین کار این است که شروع به پوشیدن لباس های خود کنید. شما باید تلاش کنید و این کار را انجام دهید زیرا این راهی است که می خواهید چیزی را توسعه دهید که همه مال شماست و بر خلاف دیگران است. من عمیقاً معتقدم که لباس مناسب می تواند احساس بهتری در افراد ایجاد کند و به آنها اعتماد به نفس بیشتری بدهد. سوال: نویسنده به کسانی که می خواهند طراح مد شوند چه توصیه ای می کند؟ 1. ایجاد طرح های پایه در دبیرستان. 2. پوشیدن لباس های باکیفیت همیشه. 3. نگاه کردن به لباس های دوستانشان. 4. تصمیم گیری در مورد لباس های آنها منحصر به فرد است.
جواب: 4
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: خوب به نظر رسیدن، احساس خوبی که از مادری مدل و پدری کت و شلوار ساز متولد شدم، مد در واقع در خون من بود. من همیشه میل شدیدی داشتم که به نوعی لباس بپوشم و از بین مردم متمایز شوم. وقتی بچه بودم اسباب بازی های خودم را درست کردم و اولین دامنم را فقط در 10 سالگی دوختم. مادر یکی از دوستان یک نگاه به دامن من انداخت و به من گفت که باید الگوساز باشم. در دبیرستان شروع به ساختن لباس‌های خودم کردم، بیشتر چیزهای دیگر را عوض می‌کردم، زیرا هرگز چیزی را دوست نداشتم که وقتی آن را خریدم، چطور بود. در طول دو سال آخر مدرسه، من به صورت پاره وقت در یک تجارت کوچک کار می کردم که لباس و کیف های ابریشمی با دست نقاشی می ساخت. مالک معلمی شد که من را در وهله اول وارد طراحی کرد. یکی دیگر از تجربه‌های کاری مفید زمانی بود که در یک نمایشگاه در طول هفته مد کار کردم و آن را بسیار هیجان‌انگیز دیدم. از آنجا در حالی که کسب و کارم را شروع کردم در یک فروشگاه پوشاک برتر کار کردم. برای کسب و کارم با این ایده شروع کردم که هر کاری که انجام می دهم دست ساز و منحصر به فرد باشد، مخصوصاً برای فردی ساخته شده است که امیدوارم همان سلیقه من را داشته باشد. هر روز صبح از رختخواب بیرون می پریدم، به استودیو می رفتم و روی پروژه هایم کار می کردم. این فقط نشان داد که من چقدر مشتاق کارم هستم. و شب ها حتی رویای طرح های جدید را می دیدم! طراحی مد هنر است. منظور من این است که این چیزی است که به شما نزدیک است و چیزی است که می توانید لمس کنید و احساس کنید و در واقع با آن تعامل کنید. توصیه من به هر جوانی که می خواهد طراح لباس شود این است که مهارت های اولیه مانند خیاطی و الگوسازی را زودتر به دست آورد. حتی اگر در نهایت متخصص شوید، درک تمام جنبه های طراحی برای ساخت لباس های با کیفیت بسیار مهم است. همچنین، اگر در خواب می بینید که خط لباس خود را داشته باشید، بهترین کار این است که شروع به پوشیدن لباس های خود کنید. شما باید تلاش کنید و این کار را انجام دهید زیرا این راهی است که می خواهید چیزی را توسعه دهید که همه مال شماست و بر خلاف دیگران است. من عمیقاً معتقدم که لباس مناسب می تواند احساس بهتری در افراد ایجاد کند و به آنها اعتماد به نفس بیشتری بدهد. سوال: به گفته نویسنده لباس های خوش طرح _ . 1. هزینه زیادی برای مردم داشته باشد 2. موفقیت بزرگ برای مردم به ارمغان بیاورد 3. سلیقه مردمی را برای مردم فراهم کند 4. به مردم کمک کنید تا از خود مطمئن باشند
جواب: 4
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: مایکروسافت به تازگی یک آزمایش سه ماهه را به پایان رسانده است که یک مرکز داده زیر آب را راه اندازی کرده است. یک قفسه سرور با قدرت حدود 300 رایانه شخصی در یک ظرف فولادی ضد آب قرار داده شد و در اقیانوس در سواحل کالیفرنیای مرکزی فرود آمد. این آزمایش غیرمعمول به این دلیل راه‌اندازی شد که مراکز داده فعلی به طرز ناخوشایندی ناکارآمد هستند. آنها در جایی ساخته می‌شوند که انرژی و زمین ارزان باشد (نه نزدیک به محل زندگی مردم). کف سرد اقیانوس به اندازه کافی اجزای محاسباتی داخل غلاف را خنک می‌کند. و از آنجایی که اکثر مردم در نزدیکی اقیانوس زندگی می‌کنند، قرار دادن مراکز داده در زیر آب می‌تواند به طور بالقوه سرعت دسترسی مشتریان به اطلاعات ذخیره‌شده در ابر مایکروسافت را افزایش دهد. این آزمایش به قدری موفقیت آمیز بود که مایکروسافت 75 روز بیشتر از آنچه که برنامه ریزی کرده بود، مرکز داده زیر آب را اداره کرد. قدم بعدی این است که یک غلاف بزرگتر، با حدود چهار برابر قدرت محاسباتی، در زیر اقیانوس برای آزمایش تهیه کند. بر خلاف آزمایش اول، غلاف بعدی نیز مجهز به توربین‌هایی خواهد بود که جریان‌های اقیانوس را به برق تبدیل می‌کنند. معلوم نیست چه زمانی مراکز داده زیر آب به یک محصول ممکن تبدیل شوند. لی، معاون شرکت تحقیقاتی مایکروسافت، گفت: و اکنون به سراغ انگشت شست پا می رویم. مایکروسافت هنوز در حال تجزیه و تحلیل اثرات زیست محیطی این مطالعه است. مراکز داده هم داغ و هم بلند هستند، که می تواند اثرات مخربی بر زندگی اقیانوس داشته باشد. همچنین از مواد قابل بازیافت ساخته شده اند، و مایکروسافت معتقد است که کل ردپای کربن مراکز داده زیر آب "به طور چشمگیری کمتر" از مراکز فعلی زمینی خواهد بود. با توجه به رشد ابر، تحلیلگران صنعت معتقدند که بیشتر مراکز داده جهان هنوز ساخته نشده اند. اما ساخت یک مرکز داده حداقل دو سال طول می کشد - یک ابدیت در صنعت فناوری که به سرعت در حال توسعه است. در نتیجه، مایکروسافت می سازد. مراکز داده خود را با در نظر گرفتن آینده، نصب قدرت محاسباتی و فضای بسیار بیشتر از آنچه در حال حاضر نیاز دارد. لی معتقد است که زیر آب رفتن می‌تواند ساختمان مراکز داده را از پروژه‌های ساخت‌وساز به مشاغل تولیدی تغییر دهد.» او فکر کرد اگر بتوانیم این غلاف‌ها را به صورت انبوه در خط مونتاژ تولید کنیم، چه می‌شود؟ عملیات، در 90 روز. این به طور چشمگیری با آنچه امروز اتفاق می افتد متفاوت است." سوال: مزیت مرکز داده زیر آب چیست؟ 1. به راحتی می توان آن را تا کف اقیانوس پایین آورد. 2. این می تواند اجزای محاسباتی را به طور خودکار خنک کند. 3. می توان آن را نزدیک به محل زندگی مردم ساخت. 4. می تواند اطلاعات را به راحتی در دسترس مردم قرار دهد.
جواب: 4
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: مایکروسافت به تازگی یک آزمایش سه ماهه را به پایان رسانده است که یک مرکز داده زیر آب را راه اندازی کرده است. یک قفسه سرور با قدرت حدود 300 رایانه شخصی در یک ظرف فولادی ضد آب قرار داده شد و در اقیانوس در سواحل کالیفرنیای مرکزی فرود آمد. این آزمایش غیرمعمول به این دلیل راه‌اندازی شد که مراکز داده فعلی به طرز ناخوشایندی ناکارآمد هستند. آنها در جایی ساخته می‌شوند که انرژی و زمین ارزان باشد (نه نزدیک به محل زندگی مردم). کف سرد اقیانوس به اندازه کافی اجزای محاسباتی داخل غلاف را خنک می‌کند. و از آنجایی که اکثر مردم در نزدیکی اقیانوس زندگی می‌کنند، قرار دادن مراکز داده در زیر آب می‌تواند به طور بالقوه سرعت دسترسی مشتریان به اطلاعات ذخیره‌شده در ابر مایکروسافت را افزایش دهد. این آزمایش به قدری موفقیت آمیز بود که مایکروسافت 75 روز بیشتر از آنچه که برنامه ریزی کرده بود، مرکز داده زیر آب را اداره کرد. قدم بعدی این است که یک غلاف بزرگتر، با حدود چهار برابر قدرت محاسباتی، در زیر اقیانوس برای آزمایش تهیه کند. بر خلاف آزمایش اول، غلاف بعدی نیز مجهز به توربین‌هایی خواهد بود که جریان‌های اقیانوس را به برق تبدیل می‌کنند. معلوم نیست چه زمانی مراکز داده زیر آب به یک محصول ممکن تبدیل شوند. لی، معاون شرکت تحقیقاتی مایکروسافت، گفت: و اکنون به سراغ انگشت شست پا می رویم. مایکروسافت هنوز در حال تجزیه و تحلیل اثرات زیست محیطی این مطالعه است. مراکز داده هم داغ و هم بلند هستند، که می تواند اثرات مخربی بر زندگی اقیانوس داشته باشد. همچنین از مواد قابل بازیافت ساخته شده اند، و مایکروسافت معتقد است که کل ردپای کربن مراکز داده زیر آب "به طور چشمگیری کمتر" از مراکز فعلی زمینی خواهد بود. با توجه به رشد ابر، تحلیلگران صنعت معتقدند که بیشتر مراکز داده جهان هنوز ساخته نشده اند. اما ساخت یک مرکز داده حداقل دو سال طول می کشد - یک ابدیت در صنعت فناوری که به سرعت در حال توسعه است. در نتیجه، مایکروسافت می سازد. مراکز داده خود را با در نظر گرفتن آینده، نصب قدرت محاسباتی و فضای بسیار بیشتر از آنچه در حال حاضر نیاز دارد. لی معتقد است که زیر آب رفتن می‌تواند ساختمان مراکز داده را از پروژه‌های ساخت‌وساز به مشاغل تولیدی تغییر دهد.» او فکر کرد اگر بتوانیم این غلاف‌ها را به صورت انبوه در خط مونتاژ تولید کنیم، چه می‌شود؟ عملیات، در 90 روز. این به طور چشمگیری با آنچه امروز اتفاق می افتد متفاوت است." سوال: ما می توانیم استنباط کنیم که مراکز داده زیر آب. 1. آسیب کمی به حیات اقیانوسی وارد کند 2. سازگارتر با محیط زیست هستند 3. تغییر مسیر جریان های اقیانوسی 4. به راحتی در مقادیر زیاد ساخته می شوند
جواب: 2
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: پادشاهی بود که به دخترش یک گردنبند الماس زیبا داد. گردنبند دزدیده شد و مردم او در پادشاهی همه جا را جستجو کردند اما نتوانستند آن را پیدا کنند. بنابراین پادشاه درخواست کرد که آن را جستجو کند و برای هر کسی که آن را پیدا کند 50000 دلار جایزه تعیین کند. یک روز، یک کارمند در کنار رودخانه ای به خانه می رفت که دید چیزی در رودخانه می درخشد و وقتی نگاه کرد، گردنبند الماس را دید. او تصمیم گرفت سعی کند آن را بگیرد تا جایزه 50000 دلاری را دریافت کند. دستش را در رودخانه گذاشت و سعی کرد گردنبند را بگیرد، اما به نوعی از دستش رفت و نگرفت. دستش را بیرون آورد و دوباره نگاه کرد و گردنبند هنوز آنجا بود. دوباره تلاش کرد. اما عجیب اینکه هنوز دلش برای گردنبند تنگ شده بود! بیرون آمد و با ناراحتی شروع به دور شدن کرد. در همین لحظه پیرمردی که از آنجا می گذشت او را دید و از او پرسید که چه خبر است. منشی نمی خواست راز را با او در میان بگذارد، زیرا فکر می کرد ممکن است گردنبند را برای خود بگیرد، بنابراین او از گفتن چیزی به او خودداری کرد. پیرمرد می دید که این مرد ناراحت است. او مجدداً از منشی خواست تا مشکل را به او بگوید و قول داد که در مورد آن به کسی نگوید. منشی به او در مورد گردنبند و چگونگی تلاش و تلاش او برای گرفتن آن گفت، اما مدام شکست می خورد. سپس پیرمرد به او گفت که شاید بهتر باشد به جای رودخانه به سمت بالا و به سمت شاخه های درخت نگاه کند. منشی به بالا نگاه کرد و به اندازه کافی درست بود، گردنبند به شاخه درخت آویزان بود. او در تمام این مدت سعی می کرد انعکاسی از گردنبند واقعی بگیرد. سوال: منشی سعی کرد گردنبند الماس را به _ . 1. پادشاه را خوشحال کن 2. آن را برای خودش نگه دارد 3. پاداش بزرگ را دریافت کنید 4. به قیمت بالا بفروش
جواب: 3
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: پادشاهی بود که به دخترش یک گردنبند الماس زیبا داد. گردنبند دزدیده شد و مردم او در پادشاهی همه جا را جستجو کردند اما نتوانستند آن را پیدا کنند. بنابراین پادشاه درخواست کرد که آن را جستجو کند و برای هر کسی که آن را پیدا کند 50000 دلار جایزه تعیین کند. یک روز، یک کارمند در کنار رودخانه ای به خانه می رفت که دید چیزی در رودخانه می درخشد و وقتی نگاه کرد، گردنبند الماس را دید. او تصمیم گرفت سعی کند آن را بگیرد تا جایزه 50000 دلاری را دریافت کند. دستش را در رودخانه گذاشت و سعی کرد گردنبند را بگیرد، اما به نوعی از دستش رفت و نگرفت. دستش را بیرون آورد و دوباره نگاه کرد و گردنبند هنوز آنجا بود. دوباره تلاش کرد. اما عجیب اینکه هنوز دلش برای گردنبند تنگ شده بود! بیرون آمد و با ناراحتی شروع به دور شدن کرد. در همین لحظه پیرمردی که از آنجا می گذشت او را دید و از او پرسید که چه خبر است. منشی نمی خواست راز را با او در میان بگذارد، زیرا فکر می کرد ممکن است گردنبند را برای خود بگیرد، بنابراین او از گفتن چیزی به او خودداری کرد. پیرمرد می دید که این مرد ناراحت است. او مجدداً از منشی خواست تا مشکل را به او بگوید و قول داد که در مورد آن به کسی نگوید. منشی به او در مورد گردنبند و چگونگی تلاش و تلاش او برای گرفتن آن گفت، اما مدام شکست می خورد. سپس پیرمرد به او گفت که شاید بهتر باشد به جای رودخانه به سمت بالا و به سمت شاخه های درخت نگاه کند. منشی به بالا نگاه کرد و به اندازه کافی درست بود، گردنبند به شاخه درخت آویزان بود. او در تمام این مدت سعی می کرد انعکاسی از گردنبند واقعی بگیرد. سوال: قبل از اینکه پیرمرد از منشی بپرسد قضیه چیست، منشی _ . 1. در آب جستجو می کرد 2. سعی می کرد کمکی پیدا کند 3. نسبتاً احساس خستگی می کرد 4. احساس خوبی نداشت
جواب: 4
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: پادشاهی بود که به دخترش یک گردنبند الماس زیبا داد. گردنبند دزدیده شد و مردم او در پادشاهی همه جا را جستجو کردند اما نتوانستند آن را پیدا کنند. بنابراین پادشاه درخواست کرد که آن را جستجو کند و برای هر کسی که آن را پیدا کند 50000 دلار جایزه تعیین کند. یک روز، یک کارمند در کنار رودخانه ای به خانه می رفت که دید چیزی در رودخانه می درخشد و وقتی نگاه کرد، گردنبند الماس را دید. او تصمیم گرفت سعی کند آن را بگیرد تا جایزه 50000 دلاری را دریافت کند. دستش را در رودخانه گذاشت و سعی کرد گردنبند را بگیرد، اما به نوعی از دستش رفت و نگرفت. دستش را بیرون آورد و دوباره نگاه کرد و گردنبند هنوز آنجا بود. دوباره تلاش کرد. اما عجیب اینکه هنوز دلش برای گردنبند تنگ شده بود! بیرون آمد و با ناراحتی شروع به دور شدن کرد. در همین لحظه پیرمردی که از آنجا می گذشت او را دید و از او پرسید که چه خبر است. منشی نمی خواست راز را با او در میان بگذارد، زیرا فکر می کرد ممکن است گردنبند را برای خود بگیرد، بنابراین او از گفتن چیزی به او خودداری کرد. پیرمرد می دید که این مرد ناراحت است. او مجدداً از منشی خواست تا مشکل را به او بگوید و قول داد که در مورد آن به کسی نگوید. منشی به او در مورد گردنبند و چگونگی تلاش و تلاش او برای گرفتن آن گفت، اما مدام شکست می خورد. سپس پیرمرد به او گفت که شاید بهتر باشد به جای رودخانه به سمت بالا و به سمت شاخه های درخت نگاه کند. منشی به بالا نگاه کرد و به اندازه کافی درست بود، گردنبند به شاخه درخت آویزان بود. او در تمام این مدت سعی می کرد انعکاسی از گردنبند واقعی بگیرد. سوال: منشی بالاخره گردنبند را از کجا پیدا کرد؟ 1. روی درخت 2. در بانک 3. در رودخانه 4. در شن و ماسه
جواب: 1
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: پادشاهی بود که به دخترش یک گردنبند الماس زیبا داد. گردنبند دزدیده شد و مردم او در پادشاهی همه جا را جستجو کردند اما نتوانستند آن را پیدا کنند. بنابراین پادشاه درخواست کرد که آن را جستجو کند و برای هر کسی که آن را پیدا کند 50000 دلار جایزه تعیین کند. یک روز، یک کارمند در کنار رودخانه ای به خانه می رفت که دید چیزی در رودخانه می درخشد و وقتی نگاه کرد، گردنبند الماس را دید. او تصمیم گرفت سعی کند آن را بگیرد تا جایزه 50000 دلاری را دریافت کند. دستش را در رودخانه گذاشت و سعی کرد گردنبند را بگیرد، اما به نوعی از دستش رفت و نگرفت. دستش را بیرون آورد و دوباره نگاه کرد و گردنبند هنوز آنجا بود. دوباره تلاش کرد. اما عجیب اینکه هنوز دلش برای گردنبند تنگ شده بود! بیرون آمد و با ناراحتی شروع به دور شدن کرد. در همین لحظه پیرمردی که از آنجا می گذشت او را دید و از او پرسید که چه خبر است. منشی نمی خواست راز را با او در میان بگذارد، زیرا فکر می کرد ممکن است گردنبند را برای خود بگیرد، بنابراین او از گفتن چیزی به او خودداری کرد. پیرمرد می دید که این مرد ناراحت است. او مجدداً از منشی خواست تا مشکل را به او بگوید و قول داد که در مورد آن به کسی نگوید. منشی به او در مورد گردنبند و چگونگی تلاش و تلاش او برای گرفتن آن گفت، اما مدام شکست می خورد. سپس پیرمرد به او گفت که شاید بهتر باشد به جای رودخانه به سمت بالا و به سمت شاخه های درخت نگاه کند. منشی به بالا نگاه کرد و به اندازه کافی درست بود، گردنبند به شاخه درخت آویزان بود. او در تمام این مدت سعی می کرد انعکاسی از گردنبند واقعی بگیرد. سوال: بهترین عنوان برای این قطعه چه می تواند باشد؟ 1. یک گردنبند الماس زیبا 2. قول یک پادشاه 3. یک کارمند جوان خوش شانس 4. تغییر طرز فکر
جواب: 4
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: پلیس روز پنجشنبه گفت مردی که به قتل یک زن ایتالیایی در آپارتمانش در شرق هارلم اعتراف کرد، گفت که توسط یک "طلسم شیطانی" تسخیر شده است. باکاری کامارا، 41 ساله، که زمانی با زن مقتول قرار داشت، در نامه ای سه صفحه ای که در جیبش تا کرده بود، اعتراف به گناه خود را نوشت و زمانی که سعی داشت پس از حمله پلیس به خانه اش، خود را بکشد. کلی، یک پلیس، گفت: "او می گوید که یک طلسم شیطانی به او زده شده است." کامارا که در وضعیت پایداری در بیمارستان سنت بارناباس بود، بعداً به قتل ریتا مورلی متهم شد. پلیس گفت که این زن 36 ساله در حال گرفتن مدرک در کالج محلی منهتن در حالی که در کافه بوون گوستو در قسمت بالایی ایست ساید منتظر می‌ماند بود. کامارا پس از کشتن مورلی سرزنده در 23 نوامبر از طریق تلفن با 911 تماس گرفت. جسد او بعداً در خانه اش در خیابان E. 120 پیدا شد. او به دار آویخته شد و با چاقو به گلو و سینه اش زخمی شد. پلیس گفت که پلیس شروع به گرفتن شماره از تلفن همراه مورلی کرد و وقتی کامارا آن را برداشت، یک کارآگاه صدای او را به عنوان مردی که در گزارش یک جسد با او تماس گرفته بود، تشخیص داد. هنگامی که مأموران به خانه کامارا رفتند، او خود را در داخل حبس کرد و پلیس را مجبور کرد برای دستگیری او، درب ورودی را شکستند. کلی، یک پلیس، گفت: "او با چاقویی که به سینه اش نشانه رفته است، آنجا ایستاده است." او در مورد اینکه این زن را کشته است، اظهارات تهدیدآمیز می کند. سپس به سینه خود چاقو می زند. کامارا که به پلیس گفته بود شش سال را به دلیل سرقت در کشورش در زندان گذرانده است، همچنان منتظر بود تا پنجشنبه به اتهام قتل متهم شود. مورلی 5 سال پیش زادگاهش اسپولتوره ایتالیا را ترک کرد تا هنر و فرهنگ موسیقی این شهر بزرگ را به طور کامل تجربه کند. سوال: علت کشتن زن توسط کامارا _ . 1. دیگر او را دوست نداشت 2. قسمت به ما به وضوح نگفت 3. او را به اشتباه کشت 4. او را بسیار دوست داشت
جواب: 2
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: پلیس روز پنجشنبه گفت مردی که به قتل یک زن ایتالیایی در آپارتمانش در شرق هارلم اعتراف کرد، گفت که توسط یک "طلسم شیطانی" تسخیر شده است. باکاری کامارا، 41 ساله، که زمانی با زن مقتول قرار داشت، در نامه ای سه صفحه ای که در جیبش تا کرده بود، اعتراف به گناه خود را نوشت و زمانی که سعی داشت پس از حمله پلیس به خانه اش، خود را بکشد. کلی، یک پلیس، گفت: "او می گوید که یک طلسم شیطانی به او زده شده است." کامارا که در وضعیت پایداری در بیمارستان سنت بارناباس بود، بعداً به قتل ریتا مورلی متهم شد. پلیس گفت که این زن 36 ساله در حال گرفتن مدرک در کالج محلی منهتن در حالی که در کافه بوون گوستو در قسمت بالایی ایست ساید منتظر می‌ماند بود. کامارا پس از کشتن مورلی سرزنده در 23 نوامبر از طریق تلفن با 911 تماس گرفت. جسد او بعداً در خانه اش در خیابان E. 120 پیدا شد. او به دار آویخته شد و با چاقو به گلو و سینه اش زخمی شد. پلیس گفت که پلیس شروع به گرفتن شماره از تلفن همراه مورلی کرد و وقتی کامارا آن را برداشت، یک کارآگاه صدای او را به عنوان مردی که در گزارش یک جسد با او تماس گرفته بود، تشخیص داد. هنگامی که مأموران به خانه کامارا رفتند، او خود را در داخل حبس کرد و پلیس را مجبور کرد برای دستگیری او، درب ورودی را شکستند. کلی، یک پلیس، گفت: "او با چاقویی که به سینه اش نشانه رفته است، آنجا ایستاده است." او در مورد اینکه این زن را کشته است، اظهارات تهدیدآمیز می کند. سپس به سینه خود چاقو می زند. کامارا که به پلیس گفته بود شش سال را به دلیل سرقت در کشورش در زندان گذرانده است، همچنان منتظر بود تا پنجشنبه به اتهام قتل متهم شود. مورلی 5 سال پیش زادگاهش اسپولتوره ایتالیا را ترک کرد تا هنر و فرهنگ موسیقی این شهر بزرگ را به طور کامل تجربه کند. سوال: کدام یک از موارد زیر با توجه به متن صحیح است؟ 1. مورلی و کامارا هر دو ایتالیایی هستند. 2. کامارا به شش سال زندان محکوم خواهد شد. 3. کامارا یک بار به مدت شش سال در زندان بود. 4. کامارا به شدت مجروح شد.
جواب: 3
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: پلیس روز پنجشنبه گفت مردی که به قتل یک زن ایتالیایی در آپارتمانش در شرق هارلم اعتراف کرد، گفت که توسط یک "طلسم شیطانی" تسخیر شده است. باکاری کامارا، 41 ساله، که زمانی با زن مقتول قرار داشت، در نامه ای سه صفحه ای که در جیبش تا کرده بود، اعتراف به گناه خود را نوشت و زمانی که سعی داشت پس از حمله پلیس به خانه اش، خود را بکشد. کلی، یک پلیس، گفت: "او می گوید که یک طلسم شیطانی به او زده شده است." کامارا که در وضعیت پایداری در بیمارستان سنت بارناباس بود، بعداً به قتل ریتا مورلی متهم شد. پلیس گفت که این زن 36 ساله در حال گرفتن مدرک در کالج محلی منهتن در حالی که در کافه بوون گوستو در قسمت بالایی ایست ساید منتظر می‌ماند بود. کامارا پس از کشتن مورلی سرزنده در 23 نوامبر از طریق تلفن با 911 تماس گرفت. جسد او بعداً در خانه اش در خیابان E. 120 پیدا شد. او به دار آویخته شد و با چاقو به گلو و سینه اش زخمی شد. پلیس گفت که پلیس شروع به گرفتن شماره از تلفن همراه مورلی کرد و وقتی کامارا آن را برداشت، یک کارآگاه صدای او را به عنوان مردی که در گزارش یک جسد با او تماس گرفته بود، تشخیص داد. هنگامی که مأموران به خانه کامارا رفتند، او خود را در داخل حبس کرد و پلیس را مجبور کرد برای دستگیری او، درب ورودی را شکستند. کلی، یک پلیس، گفت: "او با چاقویی که به سینه اش نشانه رفته است، آنجا ایستاده است." او در مورد اینکه این زن را کشته است، اظهارات تهدیدآمیز می کند. سپس به سینه خود چاقو می زند. کامارا که به پلیس گفته بود شش سال را به دلیل سرقت در کشورش در زندان گذرانده است، همچنان منتظر بود تا پنجشنبه به اتهام قتل متهم شود. مورلی 5 سال پیش زادگاهش اسپولتوره ایتالیا را ترک کرد تا هنر و فرهنگ موسیقی این شهر بزرگ را به طور کامل تجربه کند. سوال: از گذرگاه می دانیم _ . 1. کامارا در کشور خود بود 2. "طلسم شیطانی" واقعاً کار می کند 3. کامارا و مورلی زن و شوهر هستند 4. کامارا و مورلی همدیگر را می شناختند
جواب: 4
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: پلیس روز پنجشنبه گفت مردی که به قتل یک زن ایتالیایی در آپارتمانش در شرق هارلم اعتراف کرد، گفت که توسط یک "طلسم شیطانی" تسخیر شده است. باکاری کامارا، 41 ساله، که زمانی با زن مقتول قرار داشت، در نامه ای سه صفحه ای که در جیبش تا کرده بود، اعتراف به گناه خود را نوشت و زمانی که سعی داشت پس از حمله پلیس به خانه اش، خود را بکشد. کلی، یک پلیس، گفت: "او می گوید که یک طلسم شیطانی به او زده شده است." کامارا که در وضعیت پایداری در بیمارستان سنت بارناباس بود، بعداً به قتل ریتا مورلی متهم شد. پلیس گفت که این زن 36 ساله در حال گرفتن مدرک در کالج محلی منهتن در حالی که در کافه بوون گوستو در قسمت بالایی ایست ساید منتظر می‌ماند بود. کامارا پس از کشتن مورلی سرزنده در 23 نوامبر از طریق تلفن با 911 تماس گرفت. جسد او بعداً در خانه اش در خیابان E. 120 پیدا شد. او به دار آویخته شد و با چاقو به گلو و سینه اش زخمی شد. پلیس گفت که پلیس شروع به گرفتن شماره از تلفن همراه مورلی کرد و وقتی کامارا آن را برداشت، یک کارآگاه صدای او را به عنوان مردی که در گزارش یک جسد با او تماس گرفته بود، تشخیص داد. هنگامی که مأموران به خانه کامارا رفتند، او خود را در داخل حبس کرد و پلیس را مجبور کرد برای دستگیری او، درب ورودی را شکستند. کلی، یک پلیس، گفت: "او با چاقویی که به سینه اش نشانه رفته است، آنجا ایستاده است." او در مورد اینکه این زن را کشته است، اظهارات تهدیدآمیز می کند. سپس به سینه خود چاقو می زند. کامارا که به پلیس گفته بود شش سال را به دلیل سرقت در کشورش در زندان گذرانده است، همچنان منتظر بود تا پنجشنبه به اتهام قتل متهم شود. مورلی 5 سال پیش زادگاهش اسپولتوره ایتالیا را ترک کرد تا هنر و فرهنگ موسیقی این شهر بزرگ را به طور کامل تجربه کند. سوال: چه چیزی می توانیم در مورد مورلی از این قسمت بدانیم؟ 1. او در خانه کامارا به قتل رسید. 2. او 5 سال در شهر مانده بود. 3. او به تازگی مدرک خود را قبل از کشته شدن تمام کرده بود. 4. او قبل از کشته شدن با 911 تماس گرفت.
جواب: 2
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: پلیس روز پنجشنبه گفت مردی که به قتل یک زن ایتالیایی در آپارتمانش در شرق هارلم اعتراف کرد، گفت که توسط یک "طلسم شیطانی" تسخیر شده است. باکاری کامارا، 41 ساله، که زمانی با زن مقتول قرار داشت، در نامه ای سه صفحه ای که در جیبش تا کرده بود، اعتراف به گناه خود را نوشت و زمانی که سعی داشت پس از حمله پلیس به خانه اش، خود را بکشد. کلی، یک پلیس، گفت: "او می گوید که یک طلسم شیطانی به او زده شده است." کامارا که در وضعیت پایداری در بیمارستان سنت بارناباس بود، بعداً به قتل ریتا مورلی متهم شد. پلیس گفت که این زن 36 ساله در حال گرفتن مدرک در کالج محلی منهتن در حالی که در کافه بوون گوستو در قسمت بالایی ایست ساید منتظر می‌ماند بود. کامارا پس از کشتن مورلی سرزنده در 23 نوامبر از طریق تلفن با 911 تماس گرفت. جسد او بعداً در خانه اش در خیابان E. 120 پیدا شد. او به دار آویخته شد و با چاقو به گلو و سینه اش زخمی شد. پلیس گفت که پلیس شروع به گرفتن شماره از تلفن همراه مورلی کرد و وقتی کامارا آن را برداشت، یک کارآگاه صدای او را به عنوان مردی که در گزارش یک جسد با او تماس گرفته بود، تشخیص داد. هنگامی که مأموران به خانه کامارا رفتند، او خود را در داخل حبس کرد و پلیس را مجبور کرد برای دستگیری او، درب ورودی را شکستند. کلی، یک پلیس، گفت: "او با چاقویی که به سینه اش نشانه رفته است، آنجا ایستاده است." او در مورد اینکه این زن را کشته است، اظهارات تهدیدآمیز می کند. سپس به سینه خود چاقو می زند. کامارا که به پلیس گفته بود شش سال را به دلیل سرقت در کشورش در زندان گذرانده است، همچنان منتظر بود تا پنجشنبه به اتهام قتل متهم شود. مورلی 5 سال پیش زادگاهش اسپولتوره ایتالیا را ترک کرد تا هنر و فرهنگ موسیقی این شهر بزرگ را به طور کامل تجربه کند. سوال: کامارا پس از کشتن زن چه کرد؟ 1. او تماس گرفت تا یک جسد را گزارش کند. 2. او برای نجات زن با بیمارستان تماس گرفت. 3. پشیمان شد و سعی کرد خود را بکشد اما موفق نشد. 4. با پلیس تماس گرفت و آماده دستگیری شد.
جواب: 1
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: امروزه بسیاری از دانشمندان متقاعد شده اند که حیات در جای دیگری در جهان وجود دارد --- زندگی احتمالاً بسیار شبیه به آن در سیاره خودمان است. آنها به روش زیر استدلال می کنند. تا آنجا که ستاره شناسان می توانند تشخیص دهند، کل جهان از یک ماده ساخته شده است. آنها هیچ دلیلی برای شک ندارند که ماده در هر بخش از جهان از قوانین یکسانی پیروی می کند. بنابراین، منطقی است که حدس بزنیم که ستارگان دیگر، با سیارات خود، به همان شیوه منظومه شمسی خودمان متولد شده اند. آنچه ما از زندگی روی زمین می دانیم نشان می دهد که زندگی در هر کجا که شرایط مناسب وجود داشته باشد به وجود خواهد آمد. زندگی به مقدار و نوع فضای مناسب نیاز دارد. این کار تمام سیاراتی را در کیهان که تقریباً هم اندازه و هم وزن زمین نیستند، از بین می برد. یک سیاره کوچکتر جو خود را از دست می دهد. بزرگتر بیش از حد آن را نگه می دارد. زندگی همچنین نیاز به منبع ثابت گرما و نور دارد. با این کار ستاره های دوتایی یا ستاره هایی که ناگهان شعله ور می شوند حذف می شود. تنها ستارگانی که منابع ثابت گرما و نور مانند خورشید ما هستند واجد شرایط هستند. در نهایت، زندگی تنها در صورتی می تواند تکامل یابد که سیاره در فاصله مناسبی از خورشید خود باشد. با خورشید ضعیف‌تر از خورشید ما، سیاره باید به آن نزدیک‌تر باشد. با یک خورشید قوی تر، باید دورتر باشد. اگر فرض کنیم که هر ستاره در جهان دارای یک خانواده از سیارات است، پس چند سیاره ممکن است حیات را پشتیبانی کند؟ ابتدا ستاره هایی را که شبیه خورشید ما نیستند حذف کنید. بعد از بین بردن بیشتر سیارات آنها. آنها یا خیلی دور یا خیلی نزدیک به خورشید خود هستند. سپس تمام سیاراتی را که هم اندازه و هم وزن زمین نیستند حذف کنید. در نهایت، به یاد داشته باشید که شرایط مناسب لزوماً به این معنا نیست که زندگی واقعاً در یک سیاره وجود دارد. ممکن است هنوز شروع نشده باشد، یا ممکن است قبلاً از بین رفته باشد. به نظر می‌رسد که این فرآیند حذف سیاره‌های بسیار کمی را بر جای می‌گذارد که ممکن است حیات زمینی در آنها یافت شود. با این حال، حتی اگر از هر یک میلیون سیاره فقط در یک سیاره حیات وجود داشته باشد، میلیاردها سیاره وجود دارد که هنوز تعداد زیادی از آنها می تواند حیات وجود داشته باشد. سوال: وجود حیات به همه عوامل زیر بستگی دارد به جز _ . 1. مقدار مناسب جو 2. منظومه شمسی خودمان 3. گرما و نور ثابت 4. فاصله مناسب از خورشید
جواب: 2
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: امروزه بسیاری از دانشمندان متقاعد شده اند که حیات در جای دیگری در جهان وجود دارد --- زندگی احتمالاً بسیار شبیه به آن در سیاره خودمان است. آنها به روش زیر استدلال می کنند. تا آنجا که ستاره شناسان می توانند تشخیص دهند، کل جهان از یک ماده ساخته شده است. آنها هیچ دلیلی برای شک ندارند که ماده در هر بخش از جهان از قوانین یکسانی پیروی می کند. بنابراین، منطقی است که حدس بزنیم که ستارگان دیگر، با سیارات خود، به همان شیوه منظومه شمسی خودمان متولد شده اند. آنچه ما از زندگی روی زمین می دانیم نشان می دهد که زندگی در هر کجا که شرایط مناسب وجود داشته باشد به وجود خواهد آمد. زندگی به مقدار و نوع فضای مناسب نیاز دارد. این کار تمام سیاراتی را در کیهان که تقریباً هم اندازه و هم وزن زمین نیستند، از بین می برد. یک سیاره کوچکتر جو خود را از دست می دهد. بزرگتر بیش از حد آن را نگه می دارد. زندگی همچنین نیاز به منبع ثابت گرما و نور دارد. با این کار ستاره های دوتایی یا ستاره هایی که ناگهان شعله ور می شوند حذف می شود. تنها ستارگانی که منابع ثابت گرما و نور مانند خورشید ما هستند واجد شرایط هستند. در نهایت، زندگی تنها در صورتی می تواند تکامل یابد که سیاره در فاصله مناسبی از خورشید خود باشد. با خورشید ضعیف‌تر از خورشید ما، سیاره باید به آن نزدیک‌تر باشد. با یک خورشید قوی تر، باید دورتر باشد. اگر فرض کنیم که هر ستاره در جهان دارای یک خانواده از سیارات است، پس چند سیاره ممکن است حیات را پشتیبانی کند؟ ابتدا ستاره هایی را که شبیه خورشید ما نیستند حذف کنید. بعد از بین بردن بیشتر سیارات آنها. آنها یا خیلی دور یا خیلی نزدیک به خورشید خود هستند. سپس تمام سیاراتی را که هم اندازه و هم وزن زمین نیستند حذف کنید. در نهایت، به یاد داشته باشید که شرایط مناسب لزوماً به این معنا نیست که زندگی واقعاً در یک سیاره وجود دارد. ممکن است هنوز شروع نشده باشد، یا ممکن است قبلاً از بین رفته باشد. به نظر می‌رسد که این فرآیند حذف سیاره‌های بسیار کمی را بر جای می‌گذارد که ممکن است حیات زمینی در آنها یافت شود. با این حال، حتی اگر از هر یک میلیون سیاره فقط در یک سیاره حیات وجود داشته باشد، میلیاردها سیاره وجود دارد که هنوز تعداد زیادی از آنها می تواند حیات وجود داشته باشد. سوال: کدام یک از عبارات زیر نادرست است؟ 1. سیاره باید به بزرگی و سنگینی زمین باشد. 2. شرایط مناسب برای وجود زندگی ضروری است. 3. ستاره های دوتایی می توانند نور و گرمای ثابتی را ارائه دهند. 4. فاصله بین یک سیاره و خورشید آن باید مناسب باشد.
جواب: 3
در ادامه متن به همراه سوالی چند گزینه ای آمده است. جواب درست از بین گزینه ها کدام است؟
متن: امروزه بسیاری از دانشمندان متقاعد شده اند که حیات در جای دیگری در جهان وجود دارد --- زندگی احتمالاً بسیار شبیه به آن در سیاره خودمان است. آنها به روش زیر استدلال می کنند. تا آنجا که ستاره شناسان می توانند تشخیص دهند، کل جهان از یک ماده ساخته شده است. آنها هیچ دلیلی برای شک ندارند که ماده در هر بخش از جهان از قوانین یکسانی پیروی می کند. بنابراین، منطقی است که حدس بزنیم که ستارگان دیگر، با سیارات خود، به همان شیوه منظومه شمسی خودمان متولد شده اند. آنچه ما از زندگی روی زمین می دانیم نشان می دهد که زندگی در هر کجا که شرایط مناسب وجود داشته باشد به وجود خواهد آمد. زندگی به مقدار و نوع فضای مناسب نیاز دارد. این کار تمام سیاراتی را در کیهان که تقریباً هم اندازه و هم وزن زمین نیستند، از بین می برد. یک سیاره کوچکتر جو خود را از دست می دهد. بزرگتر بیش از حد آن را نگه می دارد. زندگی همچنین نیاز به منبع ثابت گرما و نور دارد. با این کار ستاره های دوتایی یا ستاره هایی که ناگهان شعله ور می شوند حذف می شود. تنها ستارگانی که منابع ثابت گرما و نور مانند خورشید ما هستند واجد شرایط هستند. در نهایت، زندگی تنها در صورتی می تواند تکامل یابد که سیاره در فاصله مناسبی از خورشید خود باشد. با خورشید ضعیف‌تر از خورشید ما، سیاره باید به آن نزدیک‌تر باشد. با یک خورشید قوی تر، باید دورتر باشد. اگر فرض کنیم که هر ستاره در جهان دارای یک خانواده از سیارات است، پس چند سیاره ممکن است حیات را پشتیبانی کند؟ ابتدا ستاره هایی را که شبیه خورشید ما نیستند حذف کنید. بعد از بین بردن بیشتر سیارات آنها. آنها یا خیلی دور یا خیلی نزدیک به خورشید خود هستند. سپس تمام سیاراتی را که هم اندازه و هم وزن زمین نیستند حذف کنید. در نهایت، به یاد داشته باشید که شرایط مناسب لزوماً به این معنا نیست که زندگی واقعاً در یک سیاره وجود دارد. ممکن است هنوز شروع نشده باشد، یا ممکن است قبلاً از بین رفته باشد. به نظر می‌رسد که این فرآیند حذف سیاره‌های بسیار کمی را بر جای می‌گذارد که ممکن است حیات زمینی در آنها یافت شود. با این حال، حتی اگر از هر یک میلیون سیاره فقط در یک سیاره حیات وجود داشته باشد، میلیاردها سیاره وجود دارد که هنوز تعداد زیادی از آنها می تواند حیات وجود داشته باشد. سوال: چه نوع سیاره ای ممکن است از حیات پشتیبانی نکند؟ 1. بیشتر سیارات ستارگان. 2. ستاره هایی شبیه به خورشید ما. 3. سیاراتی شبیه به زمین. 4. سیارات با شرایط مناسب
جواب: 1

This is a Persian translation of a subset of Race dataset.

Downloads last month
32