vocab.txt

[PAD]
[UNK]
[CLS]
[SEP]
[MASK]
!
"
(
)
*
+
,
-
.
/
0
1
2
3
5
6
7
8
9
:
=
?
[
]
_
a
c
d
e
g
h
i
k
l
m
n
o
p
q
r
s
t
u
v
w
y
{
|
}
©
«
¬
´
»
÷
،
؛
؟
ء
ا
ب
ة
ت
ث
ج
ح
خ
د
ذ
ر
ز
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ـ
ف
ق
ك
ل
م
ن
ه
و
ى
ي
٠
١
٢
٣
٭
ٱ
ٲ
ٶ
ٹ
ٻ
پ
چ
ڈ
ژ
ک
گ
ڵ
ں
ہ
ی
۔
ە
۰
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۷
۸
۹
–
‘
’
“
”
…
□
ﭘ
ﭙ
ﯿ
ﷲ
ﷺ
ﹼ
ﺆ
ﺒ
ﺗ
ﺘ
ﺠ
ﺪ
ﺮ
ﻒ
ﻚ
ﻟ
ﻣ
ﻨ
ﻩ
ﻪ
ﻳ
##س
##ن
##د
##ی
##م
##و
##ب
##ش
##ت
##ه
##ا
##ع
##ظ
##ف
##ل
##ر
##ک
##چ
##پ
##ط
##ق
##گ
##ز
##ض
##ء
##ح
##خ
##ي
##غ
##ة
##ـ
##ذ
##ج
##ص
##ە
##ث
##ى
##۰
##۹
##5
##ژ
##۳
##۷
##۶
##۴
##۵
##۲
##ﹼ
##ﭙ
##ﺮ
##c
##۸
##۱
##v
##ك
##¬
##٣
##k
##´
##ﺒ
##ﯿ
##ﻨ
##ﺠ
##ﻪ
##7
##8
##ٻ
##3
##6
##9
##1
##ں
##ٹ
##ٶ
##ٲ
##ٱ
##i
##l
##e
##u
##ﺆ
##ﻳ
##ﺪ
##w
##r
##g
##٠
##ﻟ
##ﻒ
##t
##o
##m
##p
##q
##ہ
##ﺗ
##0
##ڈ
##ﻚ
##d
##a
##n
##2
##ﷺ
##s
##h
##١
##ﻩ
##y
##÷
##ان
##ست
##ار
##ین
از
در
##ند
##رد
به
##ید
که
##ود
را
بر
##ای
با
تو
##ون
##فت
##وی
##ام
ان
##یر
##اد
##اه
##ال
هم
می
من
او
##را
##ور
##شت
دل
این
##گر
است
بی
##اب
سر
نی
گر
خو
چون
ای
هر
تا
بود
چو
##یم
رو
شد
کرد
ام
##خت
##شم
دو
##اند
##ری
##نگ
چه
##از
نه
جان
بد
کن
ما
پی
یک
##انی
گفت
##رو
##شد
اب
اند
##اری
##هر
##اک
خود
##مان
گرد
نیست
##سی
##شق
##هان
##وش
دید
##می
##انه
##لی
دست
##ها
دار
##له
همه
##نی
چشم
##شک
##رم
ال
##جا
پر
گل
روز
اگر
##یز
روی
##بر
##با
اندر
مرا
فر
##های
باز
عشق
##وان
خوی
مر
امد
باد
##شان
##کن
جهان
ند
##لک
کند
چن
##اف
بگ
کار
اس
##ات
##نج
شک
نگ
پیش
اف
مرد
شب
دی
باشد
##اق
بس
##شن
##که
گو
مح
نم
##زد
شود
کو
##نده
##مت
##سته
##اید
مع
##هی
شاه
بن
همی
خاک
صد
##بان
سو
افت
##است
خد
ار
رس
##یده
یا
هست
نب
خویش
##ایی
گشت
خون
حق
##تش
شم
##رده
بین
داد
##تی
غم
##اهی
##ره
##چه
سخ
##خو
##هد
راه
##شی
نام
##وس
جم
یکی
دارد
تر
##اشت
خل
تن
##شید
جز
کز
نش
##الم
کس
ره
##ــ
##اس
##تر
پس
کی
##بی
سپ
هی
اه
رفت
پای
دم
##لت
##مر
اتش
##اده
مو
##لم
##ینه
##او
##بت
چند
##قت
دیده
بار
نو
سخن
برد
بل
##نه
##یش
زم
قد
##زار
##گی
زان
همچ
دری
مست
سی
##يی
##اج
اید
نف
ترا
نق
یار
##من
##گان
شو
درد
##کند
هیچ
جو
خوش
##اره
عق
نظ
##به
نمی
##ده
شیر
رخ
خور
##اع
عالم
##ستان
##صل
##ارد
ملک
چنین
حس
لب
کم
##خر
##گاه
##الی
بهر
سوی
بب
دام
خواه
شه
##وز
##اله
##دی
گرفت
وز
دگر
دور
مه
ست
بخ
نا
##رف
زل
کرده
دان
گوی
ده
کسی
##یست
##اغ
##حر
##لو
زین
خط
پیر
##اخت
زیر
چنان
گردد
وی
زن
زمین
سل
مد
مج
##ستی
زر
##بار
##کر
##اش
بز
نبود
نور
سب
ماه
زمان
##یب
جام
میان
مهر
چرا
جای
##ایه
عا
نک
بند
##وت
اینجا
مق
##زه
زلف
##ول
##فر
همچو
ور
بسی
عاشق
بید
زند
دیگر
فرو
گذ
مس
صا
##یند
تی
خواب
##رت
زد
##گه
ماند
##گار
نفس
دین
بال
کجا
سنگ
فت
##ادی
##یان
تیغ
رنگ
خانه
گی
خر
نیک
خلق
هزار
باید
تیر
شر
##رخ
داشت
##ارم
هو
##شته
##راب
##امت
گوش
##رب
##ران
ساز
##اط
##فته
##دم
اخر
صب
##انم
کنم
##لب
نبا
شده
##نان
خم
دوست
خورشید
زبان
عقل
نظر
##وه
ازین
افتاب
##فا
کش
##وار
##عل
##نم
بت
برون
شکر
##رار
##سان
##فی
کل
پرده
##وم
##عت
فلک
جا
مش
نت
حی
اح
##امد
##یک
عز
چرخ
عمر
شن
خس
جن
حال
خی
بیر
ابر
##قی
برگ
بدان
باغ
##وده
بم
پاک
##ورت
درین
##هم
##روز
میر
##ایت
کام
##قه
نر
تم
مشک
یاد
دولت
مگر
روشن
یافت
راز
گوهر
##خته
##عی
##کان
کف
جمله
گنج
فرا
ولی
ری
صبح
نس
کنی
##نا
کوه
بج
گه
دارم
پد
باش
بست
اورد
بگذ
##ابی
داری
اشک
##یشه
##اص
حل
دریا
سود
##خم
مید
خورد
##ندی
##وری
##سم
حک
حقی
##خواه
عج
##شه
خرد
ناز
##يب
کان
اسمان
دلم
شمع
پرو
##بل
حسن
مکن
میگ
تاب
رای
##شتن
خام
هن
شع
##ینی
صايب
راست
حقیقت
رنج
روان
انکه
اوست
بو
جه
##اخ
بیرون
##دا
گش
مرغ
دشم
##یران
بوی
##سر
مغ
غیر
##شتی
لط
خار
بک
نزد
پا
##صر
نیز
رسید
##تاب
معنی
توان
سال
بپ
نباشد
##کس
ندارد
##ندان
پن
میک
عر
بیم
##ستم
نتوان
دهد
خواهد
شی
صورت
سرو
دامن
بخت
##ایم
تنگ
سیم
صح
علم
##ونه
عد
گیر
عن
بحر
خسرو
##گز
وج
گاه
##لان
گفتم
##ویی
وص
نقش
روزی
##یدم
##زم
بنده
##مد
بسته
##ویم
بدو
##یزد
##نش
خدای
همان
اد
##وق
پید
چیز
شاد
مردم
نع
##عد
خدا
بدین
کا
وقت
دنی
##اح
طب
اهل
الله
خیال
ایشان
امید
اش
##امی
نهاد
##دار
صف
بیش
##بد
##کی
گشته
سایه
##مه
خبر
##یدن
بهار
برخ
##زان
موج
سیر
خواهی
روزگار
##ختی
##سار
##باب
دع
قی
##رین
نخ
باده
طلب
دیو
حر
هرگز
زی
شهر
##ذر
##اعت
##یدی
سینه
مط
کردم
جگر
رود
گری
پری
نمود
##زی
فی
سرا
امروز
عم
وان
##ادر
ازو
ساخت
ترک
##گرد
کشید
اق
##بین
##قین
##طان
##زل
کردن
افتاد
قدر
دلی
##شکر
کردی
##ادت
##ازی
نهان
حج
کر
چیست
پشت
##زن
قص
##بری
داغ
##بال
رح
##شتر
پیو
انجا
کنون
نشان
سه
خویشتن
روح
بینی
لاله
مین
اغ
مخ
برای
ارد
تع
##نت
غر
بشن
قط
شور
بزر
گوید
مل
ایینه
برو
درون
تل
##افت
##ردی
دنیا
گردون
##ادش
پیدا
رسد
علی
کوی
جنگ
عین
شیرین
##اصل
جمال
##کار
##ضا
مگ
طبع
وصل
فری
انچه
##حت
لی
غل
لطف
##یی
ساق
بیخ
اول
##ابد
##سد
اث
مص
##وف
شوی
نماند
ازان
ارز
قب
هستی
کنند
انگ
گویی
تست
موی
لعل
زهر
مژ
گز
دشمن
هج
گهر
تاج
وجود
گران
عجب
ناله
خواج
بلند
جوی
بسیار
دهان
نگر
لشکر
اسرار
یقین
زنده
عی
سرم
##یمان
شاخ
##کش
##لس
تخت
##ردد
مرگ
پند
بگش
عط
بوس
##پر
خرا
خدمت
##ارت
##زون
فض
##ايی
بق
کین
وح
همت
وگر
##ـــ
پنهان
خرم
حلقه
انج
گرم
##تو
جانان
اع
سحر
اج
ها
بیا
شرم
افس
هوا
##انند
چنگ
شراب
سم
خاط
گم
زخم
دیدم
ذات
تق
فرد
مال
قدم
##ضر
##وال
پادش
بودی
اینه
زمانه
##وست
##سل
غن
صاح
بنش
میکند
خواند
##شر
نوش
##ضی
##وب
##تم
ساقی
##ایش
مث
سلطان
فرمان
اندیشه
خیر
بیند
پدید
سپاه
گیرد
جست
نامه
خص
جوش
##عه
ایم
سخت
چین
های
خشک
یوس
##گونه
خواهم
##در
هفت
##نون
کاین
چمن
پوش
##شیر
##زند
نعمت
فکر
خواست
شدم
کشد
##وید
خداو
##کنون
نص
حرف
گردن
سیاه
بلبل
نزدیک
دانی
تازه
گفتی
##بیر
شکست
چراغ
نیم
شهری
مب
نگاه
شادی
عهد
باشی
کاف
گویم
گرچه
داند
انک
ببین
عاق
بان
دوش
په
گیتی
منم
##ــــ
دیدار
اکنون
##کین
پدر
مانده
حض
##فل
جوان
تح
صاحب
اواز
سیه
بگر
امده
یوسف
بهشت
کمان
کمر
##خی
##ودی
غبار
لیک
بف
پیچ
سوز
جاه
عش
بنگر
پنج
##ردم
عاشقان
حاصل
صبر
##یری
بزم
تیره
بشک
افتاده
##ادم
طرف
##اهر
##وشی
نشد
کنار
زود
همچون
اخت
##افل
خاطر
میب
بعد
بیدل
حدی
زار
حکم
گن
##لال
کرم
ادم
رفته
تویی
گهی
هنوز
عار
هنر
چشمه
زب
شوق
زو
سف
مت
کد
ماست
عدل
بماند
تمام
##ویش
دانه
مشت
پاس
ذره
جامه
گذشت
##کنم
رب
##باید
هرچه
سپهر
همیشه
##وا
باری
##افی
رق
نگار
سع
مم
زنگ
خوان
##خانه
منزل
خواجه
کردند
بنم
دیر
غنچه
##دان
چندین
کاری
گرفته
##اور
قر
تیز
##مع
درو
داده
نگه
چندان
وفا
جوهر
رم
حیات
دود
دشت
گردان
جود
ماهی
کیست
جلو
سوخت
بخش
خاص
خداوند
نشست
اوی
##ظه
عزیز
چیزی
##ته
سازد
##ازد
پسر
فتنه
برق
انت
حدیث
هوس
گفتار
##اغر
خوب
عل
##وح
اشن
بلا
مستی
فس
هرکه
مار
##کم
تار
جدا
نان
زانکه
بح
کع
فرست
##نین
چهره
بدی
##گفت
##اورد
نکند
شدی
شما
اما
##غم
اصل
##امان
خج
سبک
خنده
بگو
بش
افرین
بیدار
خرو
لح
قلم
دیوانه
شمشیر
توست
فار
طاق
شیخ
مغز
دمی
جلوه
##گیر
##گس
بگفت
وین
مجنون
نیاید
افتد
اخ
هوای
صبا
تب
فرم
قل
نگردد
##باش
قطره
منت
ازاد
##شاند
مک
عیان
صفت
گره
##ریف
سج
کمال
میدان
##سید
نسیم
سفر
وصال
بیگ
##طه
کعبه
نز
نماید
بوسه
ته
دراز
برفت
نخواه
طو
##فه
##زدان
##طن
شعر
##شود
همین
شوم
مجلس
##لاک
چار
چاک
اص
خوار
قیامت
رخت
گد
حاج
الا
تاری
فق
گفته
بخو
مرو
بران
اری
سیل
طل
چاره
نشود
دلش
کای
کشتی
نار
شبی
پرد
سگ
##یرد
گریه
##بات
فنا
اقبال
حم
فیض
الم
غافل
وا
##راز
##فس
بدر
اثر
پیم
قضا
بودم
گوشه
لق
##هایم
مقام
مقص
خصم
##شب
فضل
شهریار
چگونه
سوار
رحمت
بازی
##کب
هند
دریای
عنان
حیر
##مند
شام
بیار
دریغ
جمع
درخت
نیاز
ندارم
دیوار
گذر
ات
خال
دانش
##گون
مدار
طال
جانم
مرده
تهی
خشم
صحبت
شعله
رشته
بیچ
سرد
طری
##لا
وق
نرگس
سن
##گانی
مردان
برامد
روم
##شنه
بانگ
بغ
ریخت
جسم
درم
ورنه
بستان
ظاهر
کشت
خراب
حو
نشن
محت
کب
سپه
نکرد
حجاب
تک
نکو
اعت
زندگی
ارام
حد
بینم
دندان
لا
##الله
مدح
فریاد
بزرگ
مادر
زده
یع
عیش
نخو
نپ
یزدان
ننگ
بالا
قرار
شدن
خسته
دانم
پریشان
صید
چاه
برین
صدف
مباد
##ایق
ندید
دیدن
خالی
رزم
جر
گردی
برخاست
##یمی
مردی
برداشت
گمان
ناد
گفتند
بع
نشسته
##نای
زهی
براید
بازار
صحرا
شاهی
ساغر
ستم
هزاران
تواند
##ضه
دوستان
فرخ
منص
تلخ
##نجر
جاود
هوش
زرد
تشنه
جهانی
##کنده
بوده
توبه
اختی
سرای
ارم
دلت
سرخ
دوز
##ازه
مراد
گفتا
##غان
حص
نبرد
بری
##حان
نهد
تماش
غری
بام
##ازم
جواب
##سو
شکسته
دهر
##طل
سبز
ایران
انگشت
فارغ
بهتر
فرق
شیشه
عال
اور
کدام
انچ
مایه
تنها
بیاب
پروانه
ریز
ایام
ادمی
کشته
مژگان
رسم
گویند
شدند
زور
نهاده
فراق
ذوق
لع
ابی
پیوسته
##صه
عدم
خزان
قوت
عص
وار
وف
نیکو
میخو
مشکل
عیب
ناب
##سن
##نگی
جنون
سوخته
تش
غو
پهل
صل
##اهد
رفتن
##ندد
ولیکن
یاری
بنه
حسرت
سز
گونه
ایزد
انداخت
دایم
بدید
حضرت
طع
نج
خیز
ایمان
رخسار
##ذار
##اي
طمع
یابد
بص
گلستان
##حق
پرست
##حه
اگاه
دزد
دیوان
بیک
##اض
عنبر
پاره
طبی
جانی
درست
خضر
نمید
قصه
##یل
مز
نماز
برده
##گند
مشو
##نگام
اله
##مل
راند
پوست
دیدی
##اندر
شمس
رخش
##هاست
عید
رام
##خوان
دعا
##ایل
شبنم
افکند
لحظه
گور
جفا
خلوت
##ذیر
ارا
انگه
##طی
پل
نقد
دلبر
هجر
تد
کفر
نغ
جد
گفتن
فزون
اشی
عب
باشم
بره
میل
دامان
نخست
ایمن
اشکار
پادشاه
##فظ
لیکن
اختیار
##ندم
توام
ظل
زنج
نداشت
جایی
ابروی
##گو
معش
سرش
عیسی
حیران
##وانی
شکار
فردا
بدست
شمار
تعالی
ناخ
##بش
محبت
مباش
کنیم
قهر
بیان
یابی
زندان
عاقبت
بیمار
پیل
سری
گریبان
گلشن
باران
خمار
اهن
رک
عزم
##کرد
عالمی
جور
بده
گناه
زندگانی
##جان
##گل
ابد
مثل
هنگام
ببر
طرب
طاعت
زنی
درمان
سپر
مان
خنجر
تف
##یق
صو
کاس
تص
حرم
کاه
بیه
ستاره
فروغ
اختر
مسکین
مور
برن
##حی
زرین
##گری
##ابم
فراز
بیت
دهن
حاجت
تج
##فتی
کلک
##یمت
دوزخ
نقل
شنید
شاید
زمانی
حیوان
محمد
بای
مانند
ارزو
مقصود
##ینم
ندانم
##ستر
زیب
اغاز
کشیده
بیگانه
باب
کود
برم
دعوی
رستم
امشب
اورده
زنجیر
اسم
رست
تدبیر
گشاد
##فع
ادب
غمزه
غلام
##باز
شرع
مده
##میر
کور
کشور
سبزه
خیره
موسی
خوبان
جوانی
لیلی
بچ
بنی
باقی
غف
##سند
عرض
عطار
##جه
نگذ
صن
رگ
کمند
##ثار
##وخت
خاق
##ایان
رها
##صت
رهی
کلاه
سلیمان
فتح
منصور
##فیق
وصف
خان
##صاف
اسان
یاران
تس
میشود
زیرا
اوفت
##اتم
پرواز
زیان
کجاست
زهره
عشاق
پار