m3hrdadfi's picture
Initial model
8812efd
raw
history blame
56 kB
target,predicted
چی کار کرده ,چی کار کرده
بالاخره می ری آفتابه لگن ببری یا نه ,بالاخره می رافته بالگم ببر یا نه
از قرار متخصص اعصاب تیم پیوند یه دوره ضد اضطراب براش تجویز کرده که از نظر پروفسور حمیدی مصرفش بلامانع بود ,از قرار متخصص اصاب تیم پیوند یه دوره زده اضتراب براش تجویس کرده که از نظر پرفثور همیدیم مصرفش به لامانه بود
سوارانی که هر کدام از آن ها برابر چهار سوار شما هستن ,سوارانی که هر کدوم از اون ها برابر چهار سوار شما هستند
حالا دیگه از سراسر سیدنی برای خرید کلاه به اون مغازه می یان ,حالا دیگه از سراسر رسیدمی برای خرید کلاه به اون مقازه میاد
خاک عالم بر اون سرت کنن تم کانتی ,خاک عالم بر اون سرت کنند توم کندی
آقای دکتر در مدتی که برای تحقیقات و گذراندن تعطیلات آخر هفته به اینجا می آمدید آقای کرامتونم دیده بودید ,آقای دکتر در مدتی که برای تحقیقات و گذرواندن تعطیلات آخر هفته به اینجا می آمدید آقای کرامتن همجیده بودین
گوش بدید مادمازل حقیقت اینه که من دلم می خواد به شما کمک کنم زیبایی و جوانی شما دل منو به رحم میاره به من اعتماد کنید دلم می خواد بتونم شما رو از مرگ نجات بدم ,هوش بدید مادماز حقیقت اینه که من دلم می خواد به شما کمک کنم زیبای و جوانی شما دل منو به رحم می آره به من اعتماد کنید دلم می خواد بتونم شما رو از مرگ نجات بدم
این وضعیت با کشته شدن شیرو سگ نگهبان آنها توسط گرگها از یک طرف و بدبینی جمال کلامی نسبت به راهنمای محلی شان از طرف دیگر رفته رفته به وضعیت دشواری تبدیل می شه که خاطره اون با گذشت سی سال هنوز روح دکتر جهانگیری رو عذاب می ده ,این وضعیت با کشته شدن شیرو سگ نگهبان آنها توسط گرکا از یک طرف و بدبیله جمال کلامی نسبت به راهنمای محلیشان از طرف دیگر رفته رفته به وضعیت دشواری تبدیل می شه که خاطره اون با گذشت سی سال هنوز روه دکتر جهانگیری رو عزاب می ده
و اگه من دستمو فشار بدم عقاب امپراطوری تو رو در نطفه خفه می کنم ,و اگه من دستم رو فشار بدم اقاب امپراتوری تو رو در نطفه خفه می کنه
چه کاری ,چه کاری
اوقات فراموش نشدنی و پرخاطره ای رو با هم گذروندیم ,حوقات فراموش نشدنیو پرخاطره ای رو با هم گذروندم
هرمان هسه بعد از نگارش مهره های شیشه ای در سال یک هزار و نهصد و چهل و شش موفق به اخذ جایزه نوبل شد ,هرمان هسه بعد از نگارش مهره های شیشه ای در سال یک هزار ناهصد و چهل و شیش موفق به عقص جایزین نوبل شد
اون بیرونم همه رو کشتن خدایا ,اول بیرینم همه رو کشتن بهخدایان
اما نمی خوام بیش از این توضیحی بدم ,حالا شما برای انجام مامولیت خودتون برید
خونه ,خونه
آها آها ملتفت شدم تا آخر قضیه دستگیرم شد ,آها ه ملطفد شدم تا خر غضیه دست گیرم شود
سر چارلز ,سر چانز
نمی دونم نگران بود یا اینکه از سرماخوردگی اش بود اصرار کردم استراحت کنه اما قبول نکرد ,نمی دونم نگران بود یا اینکه از سرما خوردگیش بود اصرار کردم استراحت کنه اما قبول نکرد
عموی کوچک تیراندازی را به من یاد داد ,عموی کوچک تیر اندازی را به من یاد داد
منظورت برنامه فشرده خونه داری و سبزی پاک کنیه ,منظورت برنامه فشرده خون داری و ثبزی پاکنیه
اونو به زور برد ,اونو به زور برد
بی خود و بی جهت نون منو آجر کردی خاک تو اون سرت بکنن ,بی خدا بی جهت مونه منو آجر کردی خواک کون سرت بکنن
خدا بیامرزه معصومه خانومو غیبتش نباشه نتونست بچه شو اون طور که بایدوشاید تربیت بکنه اگر نه نرگس خانوم این خل بازیها رو درنمی آورد ,خدا بیا مرز معسوم و خانم مو قیبتش نباشه نه تونست بچه اشو اونطور که باید و شاید ترگیت بکنه اگر نه نرگز خانم خولبازیها رو در نمی آپر
خیال می کنی با این حاشیه رفتنا می تونی سر ما رو شیره بمالی و قسر در بری ,خیال می کنی با این هاشیه رفتان همی توی سر مراشکیده بمالی و قسر در بری
به موقع خود از شما دعوت خواهد شد ,به موقع خود از شما دعوت خواهد شد
شما چقدر خوبین ,شما چقدر خوبین
این مرد کیه دوناسل ,این مرکه دونسالی
خیله خب بخواب ,خیلی خب بخواب
چند تا نامه ست یه دفترچه کوچیک پر از یادداشت و خاطره تو یکیش هم نوشته بیام دنبال شماها ,بابام تو این وسیت کرده که حتما شماها رو برای عروسیم دعوت کنم
پس از اون چندین روز متوالی در دریاها حرکت می کردیم ,پس از اون چندین روز متوالی در دریا حرکت می کردیم
با کی کار دارید ,باکی کار دارید
در قسمت های قبلی این نمایش شنیدیم در جدالی که بین امیرشفق و قلب نورسیده اش درگرفت امیر ناچار تن به خواسته قلبش می ده و به ملاقات ماه بانو مادر امیررضا می ره ,در قسمت های قبلی این نمایش شنیدیم در جدالی که بین امیرشفق و قلب نورسیده اش در گرفت امیرناچار تنبخواسته قلبش می ده و به ملاقات ماه بانو مادر امیررضا می ره
هزار جور بالات خرج کردم ,ازار جور بالات خرج کردم
رفیق معاون عاشق ادبیاته برای همین ایشون به سرنوشت اون آدم علاقه نشون می دن ,رافیق ماون عاشق ادبیاته برای همه نیشون به سر نوشته اوعنا علاقه نشون می دم
نکته جالبی نیست جناب بازرس نکته مزخرفیه ,نکته جالبی نیست جناب بازرس نکته مزخرفیه
بهتره بشینی و به حرفهای ما گوش کنی ,بهتره بشینه و به حرف ای ما گوش کنی
چون این بهترین آرزویه که یه مادر می تونه برای فرزندش داشته باشه ,چون این بهترین آرزوییه که یه مادر می تونه برای فرزندش داشته باشه
تو باید برای اون تصمیم بگیری ,تو باید برای اون تصمیم بگیری
اگه صبح روز بعد خبر مرگشو در روزنامه نمی خووندم حتما همین کار رو می کردم ,اگه صبح روز بعد خبر مرگشو در روزنامه نمی خواندم حتما همین کارو می کردم
اگه بازم بخوای ادامه بدی این چرخ خیاطی با تمام وسایلش از این پنجره پرت می کنم پایین ,که بازم بخوای ادامه بدین چهر غیاطی و تمام وسایلش از این پجا رو پارک می کنم پای
بچه مال منه هیچ کس هم حق نداره حرفی بزنه ,بچه مال منو هیچ کسی هم حق نداره حرف کی بزنه
اصلا دوست ندارم این حرفها رو بشنوم ,اصلا دوست ندارم این حرفها رو بشنوم
این این دیوونگی محضه ,این بعین دیوونه کی محسه
همون دو نفر قبلی بودن ,از کجا می دونی که رفت به آپارتمان شئلو هفت
پس بگو ,پس بگو
شش ماه خیلی کمه پل ,چهشماغت خیلی کم پد
اما خیلی زود این فکر فراموش شد و ما وسایل سفر رو آماده کردیم ,اما خیلی زودیم فکر فراموش شد و ما وسایل سفر رو آماده کردیم
از خیالبافی متنفرم متنفرم متنفرم بفهم شادی بفهم ,خیالبافی متنفرم م تنفرم مترفرم بره فهم شدید بفرم
مثل یه آدم خل و دیوونه تمام مدت هفته رو بهش تلفن کردم ,مثلیه آدم خرو دیوونه تمام مدت هفتر رو بهش تلفن کردم
احتمالا بعد از اینکه از پیش شما رفته خیلی طول نکشیده که به دام شکارچیش بیفته ,احتمالا بعد از این که از پیش شما رفته خیلی طول نکشیده که به دامش کار چیش بیفته
اولا اینطوری به من نگاه نکن ا ,اول این طوری به من نگو نکن
نویسنده باید چهار تا چشم داشته باشه چهار تا گوش ,نویسند باید چهار تا چشم داشته باشه و چهار تا گوش
متشکرم برادر عزیز ,متشکرم برادر عزیز
اگه یک قدم جلو بیای کشته می شی ,اگه یک قدم جلوبیای کشته می شه
من همون روز اونو ترک کردم و شنیدم سه روز بعد از دنیا رفت ,من همون روزاونا ترک کردم و شنیدم سه روز بعد از ولنیا رفتم
نمی شه عده ای برگردن با چاقو مردمو تهدید کنن و لباساشونو پاره کنن ,نمی شه دهای بگردن با چاق و مردم ر تحتید کنم ه لباسشونو پاره کنن
این اطلاعات مبتنی است بر مدارک و اسنادی که همه رو در این کیف سیاه گذاشتم ,این اطلاعات مبتنیس بر مدارک و اسنادی که همه رو در این کیف سیاه گذاشتن
من نمی فهمم تو چرا نمی تونی پیشنهادشو قبول کنی ,من نمی فهمم تو چرا نمی تونی پیشنهادشو قبول کنی
ببین خواهرزاده عزیزم شما هیچ ثروتی ندارید هیچ ثروتی جز کمی امید چون فعلا وارث من هستید اما خوشبختانه من از سلامت کامل برخوردارم و کوشش دارم که هر قدر ممکن باشه زمان این سلامتی رو طولانی تر بکنم ,ببین خواهر زده عزیزم شما هیچ ثروتی ندارید هیچ ثروتی جز کمی امید چون فعلا وارس من هستید اما خوشبختان من از سلامت کامل برخورد دارم و کوشش دارم که هر قدر ممکن باشه زمان این سلامتی رو طولانی تر بکنم
همون شبی که قسم خوردی منو از جونت بیشتر دوست داری و تا آخر عمر کنار من می مونی همون شبی که به من وعده دادی بزرگترین جشن های ازدواج رو برام بگیری ,همون شبی که قسم خوردی منو از جونت بیشتر دوستاری و تا آخر عمر کنار من می مونیمو یبی که به من وعض دادین بزرگترین جشن های ازدواج و برام بگیری
اینجارو ,اینجا رو
اوا چرا در حیاتو بستی ,اوا چرا دار حیاتوب هستی
وقتی با یوستاس رایت ازدواج کردم احساس می کردم خوشبخت ترین دختر سراسر بایرون می شم کی فکر می کرد که یوستاس دچار بیماری سل می شه ها ,وقتی با یوستاس رایت ازدواج کردم اعساز می کردم خوش بخترین دختر سر اظر بایرون می شم کی فکر می کرد که یوستاس دچار بیماری سل می شم
زمینای مردمو کی بهشون پس می دین ,زمینهای مردم کی بهشون پس می دین
خب حلیم بخوریم ,خب حلیم بخوری
چقدر برات متاسفم بیچاره ایرن به جای اینکه دست گل روی قبرش بزاری بجای اینکه در مرگش سوگواری کنی نسبت به او کینه و عداوت داری ,چقدر برات متاسفم بیچاره ایرن بجای اینکه دست گول روی قبرش بزاری ب جای اینکه در مرگش سوگواری کنی نسبت بو کینو اداوت داری
این چیزهایی که خواسته بودین ,بله می تونم بزنم
بفرمایین عالی جناب ,بفرمای نالی جناب
البته ایشون به هیچ وجه تمایلی به ملاقات مردم ندارند ,البته ایشون به هیچ وع تمایلی به ملقات مردم ندارن
چرا می خواین این دختر بیچاره رو بندازین تو آتیش ,چرا می خواین دفتر بیچره رو بندازید تو آتیش
یه کسی اون داستان رو باور کرده سر هنری ,یه کسی اون داستانو باور کرده سر هنری
شلوغش نکن ,شلوغش نکن
دست من خب پس تو چی ,دست من پس تو چی
از این به بعد سکان زندگی دست تو باشه ,از این به بعد سکان زندگی نست تو باشه
اون بشقابو بده من دیلسی ,اون بشق حابوبده من دیلسی
باشه تو مجددا به مدت نامعلومی تا امیر از قطب شمال برگرده از اول استخدامی ,باشه تو موجتادم به مدت نامالهمی تی امیر از قوط به شمال برید ازبل ستخدابی
آشنایی با شما افتخار بزرگی بود امیدوارم باز هم بزودی بتونیم همدیگه رو ببینیم ,عاشنایی با شما افتکار بزرگی بود امیدوارم باز هم بزودی بتونیم همدیگه رو ببینین
جناب آقای اسمیت شما دقیقا در صدر لیست مردان شایسته بایرن نیستین ,چه نا به آقای اسمیت شما دقیقا در صدر لیست مردان شویسته بایرون نیستین
همشو تو نوشتی ولی هنوز نفهمیدم چی به سر دارواری اومده ,همشو تو نوشتی ولی هنوز نفهمیدم چی بهسر و دارواری اومده
صورتی داشت دوست داشتنی چشمای درشت مثل صبح بهار لطیف و بااحساس بود ,صورتی دراشت دوست داشتنی چشمه درشت مثل صبح با لطی وبواکحساس بود
برای اینکه شما رو دوست دارم ,برای اینکه شما رو دوست دارم
خدای من ,خدای من
صاحب قلبی که تو سینه منه علت اصلیه مطمئنم همین الان داره صدای من و شما رو می شنوه ,صاعب قلبی که تو زینه منو هلت اصلیه مطمئنم همین الان داره صدای منو شما رو می شنوه
من می دونم اینجایی درو واز کن کویی کوئک ,من می دونم این جایی د رو واز کن کوری فکر
اونها رو هم توی صندوق خونه ات انبار کردی ,اونا رمتوی صند خونت انبار کردی
گوش نکن ,کوشکن
خب چرا نمی دین به خودشون ,خبچرا نمی تون به خودشون
اگر فرانسوای اول به امپراطوری آلمان انتخاب بشه در تمام شهرها یک تیر توپ شلیک خواهد شد اگر دوک دوساکس رو انتخاب کنند دو تیر و اگر والاحضرت به این سمت برگزیده شوند سه تیر توپ شلیک خواهد شد ,اگر فرانسههای اول به امپراتوری آلمان انتخاب بشه در تمام شهرها یک تیر تو شلیک خواهد شد اگر دودوساکس رو انتخاب کنند دو تیر و اگر والیاضرت به اینسمد برگزیره شوند سه تیر تو شلیک خواهد شد
دکتر استنارد ,دکتر استنارد
بازم دهن به دهنش می زاری ,باز هم دهمه درنش می زادی
مثلا دارم با تو درددل میکنم ها ,مسئلا دارم با تو درد دل می کنم ها
یا یه قوطی گنده پاپ کورن بگیرم دستم فیلم تماشا کنم ,یا یه قوطیب پاپ کره گنده می گیرم دستو فیلم تماشا کنم
خیال می کردم عباس راست راستی یه مرده و برام شوور می شه می تونم بهش پناه بیارم ولی اون هم یه فکر و خیال های دیگه ای تو سرش بود ,خیال می کردم عباس راست راسی یه مرد و برام شوهر می شه می تونم بهش پنا بیارم ولی اون هم یه فکر و خیال های دیگه ای تو سرش بود
مبارزه ای که ظاهرا بعد از یک هفته به پیروزی امیر منجر می شه اما درست در زمانی که امیر تصور می کنه موفق به مهار قلب خودش شده علائم تازه ای آشکار می شه علائمی که دکتر جهانگیری روانشناس تیم پیوند هم از تفسیر اون عاجز می مونه ,مبارزه ای که ظاهرم بعد از یک هفته به پیروزی امیر منجر می شه اما درست در زمانی که امیرتصور می کنه موفق به مهار قلب خودش شده علائم تازه ای آشکار می شه علائمی که دکتر جهانگیری روان شناس تیم پیوند هم از تفصیر اون آجز می مونه
قربان به نظر می رسه شما نه تنها به مرگ رونالد دریو بلکه به مرگ خانم مونرو هم مشکوکید ,قربان به نظر می رسه شما نه تن ها به مرگ رونال گریو بلکه به مرگ خانم مونرا مشکوکین
مگه نمی بینی این طفلک نمی تونه سر پاش وایسه ,مگه نمی بینین تفلک نمی تونه سر پرش وایسه
تا چشم باز می کنی می بینی وسط قضیه ای وسط ماجرایی که شاید خودت ناخواسته ایجادش کرده باشی ,تو چشم باز می کن می بینی واسط غضیه ای وسط ماجرا یه شاید خودت ناخواسته ایجادش کرده باشی
آخرش یه روزی حالت جا میاد از روز اولش هم بیتر ,آخرش یه روزی حال جام یاد عروز اول شد بیتر
راجع به کار کردن در خود هتل فکر کردین ,راجع به کار کردن در خود هتل فکر کردین
کی برای محصولات مزرعه قیمت عادلانه ای از دایی مکسول گرفتیم ها ,کی برای محصورت مضورح قیمت عادلهایینی از دای مکس بل گرفتیما
دنیایی که اشباح هولناک در اون وجود دارن مارهای سیاهرنگ هستن در اونجا ولی شما تا چه وقت علاقه دارید به دنیای خیالی خودتون وفادار بمونید ,دنیایی که اشباه هوللاک در آون وجود دارند مار های سیاه رنگ هستند در اونجا ولی شما تا چه وقت علاقه دارید به دنیای خیالی خودتون و فادار بمونید
به چه براهین و استدلالی هان ,به چه براهی رو استتلالیا
شایدم حق با توئه آخ پریزاد برای من یک آرزوه ,شایدم حق با توه آخ پریزاد برای من یک آرزویه
کجا ,کجا
کی دلش اومده آزارش بده ,چی دلش اومده آزارش بده
قباله خونه ,خبال خونه
من مردی هستم که برای اولین بار شادی رو تو زندگیش پیدا کرده ,من مردی هستم که برای اولین بار شادی رو تو زندگیش پیدا کرده
خانم دکتر اما لاوین هام که از دانشگاه کمبریج برای سخنرانی درباره اشعار ماوراءالطبیعه به سنت آنسل میان در سوییت شماره سه بازرس روگریاروت که به علت متارکه از همسرش دچار عارضه روانی شدن و برای استراحت به اینجا میان در سوییت شماره یک و سوییت شماره چهار برای دکتر استنارد آماده شده که برای ادامه تحقیقاتشون درباره جنبش بزرگ کلیسا از کتابخانه سنت آنسل استفاده می کنند ,خانم دکتر مال وین هام که از دانشگاه کمریج برای سخنرانی درباره اشعار ماورا تبیعه به سنت آنسل میان در سوییت شما رای س بازرس رو گریارد که بهلت متاره که از همسرش دچار عرضه روانی شدن و برای ستراحت به اینجا میان در سوییت شمارای یک و سوییت شماره چهال برای دکتر ستنارد آمادش شده که برای ادامه تحقیقاتشون درباره جنبه ش بزرگ کلیسا از کتابخانه سنت آنسل استعفا نمی کنند
قدرت می تونه این کارو بکنه ,قدرت می چونه این کار رو بکنه
به نظر می رسه مسیر سفر تا پایتخت خسته ات کرده ,به نظر می رس مسیره سفر تا پای تخت خسد کرده
دکتر جهانگیری بروز چنین اختلال هایی رو ناشی از عوارض داروهایی می دونه که امیر باید مصرف کنه اما امیر به مرور زمان صدایی رو در درون خودش می شنوه ,دکتر جهانگیری بروز چنین اختلال هایی رو ناشی از عوارض داروهایی می دونه که امیر باید مصرف کنه اما امیر به مرور زمان صدایی رو در درون خودش می شنوه
اگه تو صد پوند دیگه هم به جز باقیمونده پولی که خاله اورلیا بابت رومیزیها بهتون پرداخته داشته باشی یه چرخ خیاطی سینگر برای خودت می خری ,اگه تو صد پانده دیگه هم بچز باقی مونده پولی که خالاوریا بابت رومیزی ا بهتون پرداخته داشته باشی یه چردخیاطی از ینگر برای خودت می خری
اینقدر عذابم نده ,امقدر عصب هم نده
من از راه رسیدم یا شما ,من از رو رسیدم یا شما
با دست خودت گور خودتو کندی آقا مهران ,با دست خودت گور خودتو کندیا آق و مهران
جوانی با قبایی آبی و کهنه شلواری وصله دار کلاه نمدی و گیوه ای که اندکی پاره بود ,جوانی با قبای آبی و کهنه شلواری و اسلدار کلاه نمدی و گیوه ای کندکی پاره بود
ساندرا ساندرا تو داری منو دیوانه می کنی آخه حرف بزن ,سانتجوسانترا تو داری منو دیوانه می کنی آخه حرف بزن
یعنی در ارتباط با تحقیقات همین پرونده رفته ,بله خیلی خوب
دارم زندگی نامشو می نویسم همش همینه ,دارم زندگی نامشو می نویسم همش همینه
خیلی خب پس برم ببینم چی می گه ,خیله صب پس برم ببینم چی می گه
آخه من خیلی ناامیدم ,آخه من خیلی نا امیدم
به تئودور گفتم که باید خودمون رو نجات بدیم ,به تئودور گفتم که باید خودمون نجات بدیم
مادرم صدای اذان را می شنیده است ,مادرم صدای از آن را می شنیده است
برای همین هم هست که می گم داری اشتباه می کنی ,من از طرف پلیس اومدم می خوام برم به آپارتمان شماره چعلو هفت
دورانت همین الان با من حرف زد من دشمنش بودم اما حالا دیگه نیستم چون همه چیزو به من گفت اون هرگز منو ندیده بود دورانت هیچ گناهی نداشت ,دورانت همین الان با من حرف زد من دشمنش بودم اما حالا دیگه نیستم چون همه چیزو به من گفت اونه هرگز منو ندیده بود دورانت هیچ گناهی نداشت
آره خودشه ,آره خودشه
مرتبه اول دنبال جسدی می گشتن که انداخته بودن کنار خیابون ,حر تبه اول دنبال جسدی می گشتند که انداخته بودن کنار خیابون
به همین علت هم باید طوری نشون بدی که اون خیال کنه دوسش داری حتی به اون قول بده که وقتی درختا شکوفه کرد یعنی امسال بهار باهاش عروسی می کنی ,به همینعلتم باید طوری نشون بدی که اون خیال کنه دوستش داری حتی به اون قول بره که وقتی درخت هاش قوفه کرد یعنی امسال باهار باهاش عروسی می کنیم
پونصد هزارتا ,پونصد هزارتو
صبر کن ببینم چی داره چی چی داره ملک و آبش کجاست چقدر نقدینه داره د بگو ببینم ,صبر کن ببینم چی داره چی چی داره ملکو آبش کجاست چقدر نقدینه دارهبگو ببینم
من کسانی رو نگه می دارم که دوسشون دارم و می خوام بهشون نزدیک بشم ,من کسانی را نگه می دارم که دوستشون دارم و می خوام بهشون نزدیک بشم
تصور می فرمایید که در این تحقیقات حضور ما هم لازم باشه ,تصور می فرمایید که در این تحقیقات حضور مام لازم باشه
آقای هارترایت به هر حال امیدوارم که از زندگی با ما لذت ببرید ,هآقای حارس رایت به هر حال امیدوارم که از زندگی با مالذت ببرین
ولی وقتی تو راجع به انتخاب کردنم حرف می زنی و اینکه باید به علوم ادامه می دادم منم باید یه چیزیو بهت بگم ,ولی وقتی تو راجع به انتخاب کردنم حرف می زنی و اینکه باید به علوم ادامه می دادم منم بایدی چیزی و بهت بگم
پس همراهان من چه می کنن چه می کنن که این سرکرده کولی ها تونسته خودشو اینجا برسونه ,پس همرا حال من چه می کنن چه می کنن که این سرکرده کلی ها تونسته خودش رو اینجا برسونه
تو الان احتیاج زیادی به مراقبت پزشکی داری ,تو الان احتیاج زیادی به مراقبت پزشکی داری
پس شما هم مثل مادرم خیال می کنید روانی شدم آره ,اس چون مثل مادرم خیال می کنین روانی شدم آره
فکر می کنم تو ژنو زندگی می کنه ,فکر می کنم تو ژنر زندگی می کنی
این ادا اصولها چیه دیگه ,این اداصولها چیه دیگه
این اهدای عضو به شرط ناشناس ماندن اهداکننده انجام می شه ,این اهدای عضو به شرط ناشناس ماندن اهداکننده انجام می شه
من چیزی نمی دونم والا نمی دونم برو از خودش بپرس ,من چیزی نمی دونم والا نمی دونم برو از خودش بپرس
من سی وپنج ساله که اینجا تاریخ درس دادم من مادر روحانی صدها دختر و پسر تو ایساکا بودم ,من سی و پاین ساله که اینجا تاریخ درز دادم من مادر روحانی صدها دختر و پسر تو ایساکا بودم
راستی من چقدر از این بازی ها خوشم میاد بازم بگو تعریف کن ,راستی من چقر از این بازی ها خوشم می آد بازم بگو تعریف کن
مرگی فرود آمده از فقر ,برگی فرود آمده از فقر
غیر از اون دو نفری که اینجا خوابیدند کسان دیگه ای از دوستانشو به تو معرفی نکرده ,غیر از اون دو نفری که اینجا خوابیدند کسانه دیگه ای از دوستانشو به تو معرفی نکرده
چرا تو پاریس دنبالش نمی گردین یا ژنوا ,چرا تو پاریس دنبالش نمی گردین یا جنوبا
و آهسته درباره حوادث سیاسی حرف می زدیم ,اونه خودت هرک های دوستاری باش بکن
کی این مزخرفاتو سرهم کرده ,ک این مزخرفاتو سرحم کرده
بی اتو که اصلا دیگه نمی شه سر کرد ,بی وودسو دستا دیگه نمی شه سر کرد
دکتر جهانگیری برای امیر از ماجرای یک شب سرد برفی می گه زمانی که او و جمال کلامی همراه با یکی از پیش مرگ های کرد مسلمان در راه بازگشت به قرارگاه بودن اما بارش سنگین برف و بیماری کلیوی دکتر جهانگیری اونها رو به یک کوخ گلی محقر می کشونه و در محاصره گرگ ها قرار میده ,دکتر جهمگیری برای امیر از ماجرای یک شب سرد برفی می گه زمانی که او و جمال کلامی همراه با یکی از پیش مرگهای کرد مسلمان در راه بازگشت به قرارگاه بودند اما بارش سنگین بر و بیماری کلیوی دکتر جهانگیری اونها رو به یک کوخ گلی محقر می کشونه و در محاصر گرگها قرار می ده
چون می دونم که اگر بخاطر من نبود یک لحظه هم در رفتن تردید نمی کردی ,چون می دونم که اگر به خاطر من نبود یک لحظه م در رفتن تردید نمی کردی
عجب پس واقعا رافائل آخرین بازمانده هاربوتناتاست ,بکه ام پس واقعا رافائل آخرین بازمانده آربودناتااست
برو گمشو از اتاق برو بیرون ,برو گامشو از اونتاق برو بیلون
من از راه دیگری آمدم ,لوکامروزا خیلی گرفتاره
گاهی وقتا آهنگ صدات یه جوریه که انگار منو بی عرضه حساب می کنی ,گاهی وقت آهنگ صدات یه جوریه که انگار منو بی عرضه اساب می کنی
مادری پاک گیج شدم ,ما در این باگید شدم
مگه چاره دیگه ای هم دارم ,مگه چاره دیگه ای هم دارم
اون موقع پدر اینجا بود نبود ,اون موقع پدر اینجا بود نبود
برای اینکه کتاب دوست داری عزیزم ,برای این یه کتاب دوست داری عزیزم
بهشون علاقه منده ,ب شون علاقه منده
چی شد دیلسی زود باش دیگه ,چی شد دیرسی زود بش دیگه
این خواهش در پی همون قصدیه که من و برادرم بهزاد رو به دربار خاقان کشید ,این خواهش در پی همون قصدیه که منو برادرم بهزاد رو به درباره خاقان کشید
گوش بدید مادمازل ما در این دهکده همین شش نفر مرد رو پیدا کردیم که احتمال می رفت در این کار دست داشته باشن ,گوش بدید بدمازل ما در این دهکده همین شش نفر مرد رو پیدا کردیم که احتمال می رفت در این کار دست داشته باشم
عکسش ,عکسش
در تمام این حوادث وضع غیرمطبوعی هست که منو عصبانی می کنه ,در تمام این حوادث وعض غیر مطبوعی هست که منو عصبانی می کنه
هیچی هیچی نمی خوام هیچی فقط هر دوتون از سر من دست وردارین من و بچه مو به حال خودمون بزارین ,هیچی هیچی نمی خوام هیچی فقط هر دو تل اثر من دست مر دارین ملو بچه هام به حال خودمون بزنین
او دست بردار نیست ماریان ,او دست بردار نیست ماریا
دیگه حرفی ندارم ,دیگه حرفی ندارم
شما خبر نداری وسایلش تا حالا پیش کی بوده ,حالا مادر هنوز تو داره کشاق ارزه مشغولند
آقای استنارد برای سرعت بخشیدن به کار سوالای معمولی مقدماتیو جوابای مشخص رو با توجه به اطلاعاتی که داریم تو این ورقه نوشتیم مثل اسم آدرس تاریخ تولد شغل و غیره بنابراین با سوالات اصلی شروع می کنیم آماده اید ,آغقیس کنارد برای سورت بخشیدن به کار سال های معمولی مقدم ا تی و جوابوی مشخص رو با توجب اطلاعاتی که داریم کوه این براقه نوشتیم مثل اسم هادرس داریخ تولد و ب غیره بنابرین با سوالت اصلی شروع می کنیم آماده اید
در خانه من تنها یک گنج نهفته است و اون شرافت دختری است که تحت قیومیت من زندگی می کنه ,در خانه من تنها یک گنج نهفته است و اون شرافت دختر ایست که تحت خیمومت من زندگی می کنه
زبان عبری به چه دردش می خورد ,زبان عبری به چه دردش می خورد
بفرمایید بنشینین ,بفرمایید بنشید
به این دلیل باهاش ساختم ,به این دلیل باهاش ساختم
د یالا برو تو اتاق برو بالا سرش ,دیال ببارنه تو اتاق برو باناسسرش
برای چی این حرفو از من می پرسی ,این وقت شب خوب نیست که من از بئاتریس دعوت کنم با من بیاد بیرون
نترس منم کسی نیستم که شل بدمو بزارم هر کاری دلشون میخواد بکنن ,نهترس منم کسی نیستم که شعلبدم و گزارم هر کار دلشون می خواد بکنم
می گه دست از سر زنم ورنمی دارن می خوان زندگی منو بهم بزنن ,می گه دست از سر زنم بر نمی دارن می خوان زندگی منو به هم بزنن
آقای رمی شما از دورانت حرف می زنید اون بخاطر عشق منه که از ثروتمند شدن صرفنظر می کنه ,آقای رمی شما از دورانت حرف می زنید او بخاطر عشق منو که از ثر وتمند شدن صرف نظر می کنه
با این حساب همه زندگی تو کارته ,با این حساب همهه زندگیای تو کارته
شناسنامه ام درست نیست ,من دنبال یک سند قدیمی به اسم پاپیروس بودم که فقط چند نفر از وجودش خبر دارن و در سنت آنسلم نگهداری می شه
من باید رویاهامو دور بریزم ,من ماید رویاغ ما دور بریزم
و این برات خیلی گرون تموم شد ,و این برات خیلی گرون تموم شد
من در این موقع از فرصت استفاده می کنم و مار رو بر می دارم از در دیگه خارج می شم ,من در این موقص فرصت اسفاده می کنم و مار رو برمی دارم از در دیگه خارج می شم
چیزی که داری از من می خوای اصلا درست نیست دخترم ,چیزی که داری از من می خوای اصلا درست نیست دخترم
تا چند روز دیگه اثری از زخم نیست ,تا چند روز دیگه اثری از زخم نیست
بازم خودم همه عمر کلفتی می کنم و بچه مو بزرگش می کنم ,بازم خودم همه آمر کلفتی می کنم و بچه مو بزرگش می کنم
ولی اگه مادرت راضی نشد چی ,سلام محمود آقا
از بانک اطلاعاتیه مرکز پیوند قلب گرفته تا کادر پزشکی و اداری بیمارستان همشون منو به هم پاس می دن ,از بانک اطلاطی مرکز پیوند قلب گرفته تا کادر پزشکی و اداری بیمارستان همش اون منو به هم پاس می دن
شوخی خوبی نیست ,شوخی خوبی نیست
میس ساوت ,می ساد
این خوشحالم می کنه ,این خوشحالم می کنه
خدایا خودت رحم کن خودت نجاتش بده ,خدایا خودت رحم کن خودت نجاتش بده
هنوز زخم ضرباتش روی سینه ام مونده ,هنوز زخم ضرباتش روی سینم مونده
جروواجرش می کنم ,چرا واجرش می کنم
عشق هر دوی ما رو به مرز بی قراری و جنون کشونده بود ,عشق هر دوی ما رو به مرزبی قراهی ا جنون کشونده بود
الان درد تو قرارداده ,الان درد تو قرار داده
فقط گفت هر چه زودتر اونها رو میبره از شهر بیرون ,فقط گفت هر چه زودتر اونا رو می بره از شهر بیرون
نمی اومدی بهتر بود ,نمی آودی بهتر بود
بله ,بله
خب آره بد هدفی نیست با یک ماشین باید خوب رفتار کرد ,ققه اروه بعد ه دفی نیست با یک ماشین باید خوب رفتار کرد
به دستور آقات سرشو تراشیدم انداختمش اون تو که ادب بشه ,به دستوره آقات سرشو تراشیدم انداختمشون تو که ادب بشه
اصلا بنده و موفقیت مثل دو خط موازی می مونیم که به هم نمی رسیم ,اصلا بنده و موفقیات مثل به دوخت مواظیب می مونیم که به هم نمی رسیم
اما در قم متولد شدم ,اما در قم متولد شده ام
خودم تنهایی معامله رو انجام می دم بودن و نبودنش فرقی نمی کنه ,خودم تنهایی مامله رانجام می دم بودنو نبودمش فرقی نمی کنه
فردا یک کمیسیون خیلی مهم دارم ,فردای کمیسیان فعلین مهم دارم
اینجا ,اینجا
بفرمایید تو رو خدا بفرمایید خوش اومدید بفرمایید خواهش می کنم ,بفرمای طو رو خدا بفرماید خوش اومدی بفرماید خواهش می کنم
این شباهت به حدیه که اگر هر دو لخت باشیم هیچ کس نمی تونه تشخیص بده کدام یک از ما ولیعهد انگلستانه ,این شباهت به هدیگه که اگر هر دو لخت باشیم هیچ کس نمی تونه تشخیص بده کدامه که از ما ولی اهد انگلستانه
کدبانوی جدید این طبقه هستم ,کدبانوی جدید این طبقه هستم
یونا ,ژونا
در اینصورت با کمال افتخار شما را از دری که خودم داخل می شم بیرون می کنم ,در این صورت با کمال افتخوار شما را از دری که خودن داخل می شان بیرون می کنم
در لحن تو صدایی هست که نمی تونم اونو باور نکنم خوب شد منو از اشتباه درآوردی ,در لحن تو صدایی هست که نمی تونم اونو باور نکنم خوب شد منو از اشتباهدر آبردی
پدر جان بیچاره اگه بخاطر مسائلی گناه نکرده رو به گردن نمی گرفت امروز شما هم کرامتون رو شاهد و مدعی اون پرونده نمی شناختید ولی بهتره بدونید کرامتون بود که پدر جانو به زندان انداخت نه هیئت منصفه ,پدر جان بیچاره اگه به خاطر مسائلی گناه نکرده رو به گردن نمی گرفت امروز شما هم کرامسونو شاهد و مدعی اون پرونده نمی شناختیم ولی بهتره بدونید کرامتون بود که پدر جانو به زندان انداخت نهیعتمونسه
بله با شمام من تمام امروز صبحو روی مذاکراتی که با شما داشتم فکر کردم هنوزم معتقدم به مجردی که کاغذ سریا به دست شما رسید باید به کازن اطلاع می دادید ,بله با شمام من تمام امروز صبحو روی مزاکراتی که با شما داشتن فکر کردم هنوز هم معتقدم به مجردی که کاغض سریا به دست شما رسید باید به کازن اطلاع می دادین
این مسئله برای خود منم پر از تناقضه ,این مسئله برای خود من هم پر از تناغضه
اما من می خوام کار روی کتابو متوقف کنم ,اما من می خوام کارروی کتابو متوقف کنم
ا مگه وصل شده ,این مگه وحضع شده
از قسمت تمیزش بیشتر از همه خوشم اومد ,از قسمت تمیزش بیشتر از همه خشامومد
اگه می خوای بگی برای کارهای گذشته ات متاسفم حالا نباید بیای و خرمون کنی ,اگه می خوای بگی برای کارهای گذشتد متاسفم حالا نباید بیای و خرمون کنی
خانم آرگانت حق ندارند به اون اهانت بکنند و حرف بیهوده بزنند ,خانم آرگانت حق ندارند به او اهانت بکنند و حرف بیهوده بزنن
این زنی که در کنار ناتالی ایستاده کیه ,این زنی که در کنار ناتالی ایستاده چیه
د آخه این دختره معلوم نیست باباش کیه ننه اش کیه چی کاره ست ,د آخه این دختره معلوم نیست باباشکیه نه نشکی چی کارست
می شنوی چی می گم ,می شنفی چی می گم
وضعمون هر روز داره بدتر می شه ,مضعاون هر روز داره بدتر می شه
خدا عاشقها رو دوست داره ,خداشقرو دوست داره
برو گمشو برو گمشو برو بیرون ,برو گمشو برو گمشو برو بیرون
نه دیوونه ام نه تو رو مسخره میکنم فقط به حال تو افسوس می خورم ,نه دیوونم نه تو رو مسخره می کنم فقط به حال تو افسوس می خورم
اما صادق قمی از میدان به در نرفت ,اما صادق قمی از میدان به در نرفت
اصلا تو چرا باید به من چیزی بدی ,اصلا تو چرا باید به من چیزی بدی
چه وقت از جریان قتل باخبر شدین ,چه وقت از جریان قتر با خبر شدین
در این صورت باید اداره مهاجرت تاییدش کنه نه ,در اینصورت باید یداره محاجرا تییدش کنن نه
خانم ها آقایون شما رو به کتابخونه دعوت کردم تا خبر تاسف باری رو اطلاع بدم شب گذشته جنایتی شیطانی در جمع ما اتفاق افتاده ,خانم ها آقایون شما رو به کتاب خونه دهوت کردم تا خبر تاصفباری رو اطلاع بدم شبه گذشت جنایتی شیطانی در جمع ما اتفاق افتاده
باشه من از اینجا می رم خوبه ,باشه من از اینجا می رم خوبه
برای بقیه سوییت هایی در نظر گرفتم ,برای بقی سویید هایی در نظر گرفتم
پروین در تهران در کتابخانه دانشسرای عالی به عنوان کتابدار مشغول به کار می شود ,پروین در تهران در کتابخانه دانشسرای عالی به عنوان کتابدار مشغول به کار می شود
قرار بر آن می شود که آمنه در کنار بی بی لیلا در امور خانه خدمت کند ,قرار بران می شود که آمنه در کنار بی بیلئیا در امور خانه خدمت کند
شما برید خریدای منزلو بکنید بعد که برگشتید منو سوار کنید که بریم منزل ,شما برید خریدای منزله بکنید بعدکه برگشتید منو سور کنید که برید منزل
جوون مرده چرا جواب نمی دی ,جووم مرده چرا جواب نمی دی
با این حال خیال می کنم نتیجه نقشه تو این می شه که فردا من رو با خواری و خفت از اینجا بیرون کنن ,با این حاله خیال می کنم نتیجه نقشه تو ای می شه که فردا منرو با خاری و خبفت از اینجا بیرون کنن
باید بگم که شما به شخصه خیلی خیلی خوب عمل کردید و هر کاری که از دستتون بر می اومده انجام دادید از کمک های شما به این دو دوشیزه جوان ماریان و لورا بی نهایت سپاسگزارم ,باید بگم که شما به شخصه خیلی خیلی خوب عمل کردید و هر کاری که از دستتون برمی اومده انجام دادید از کمک های شما به این دو دوچیزه جوان ماریان و لورا بی نهایت سپاسگزارم
چقدر احمق بودم که بارها دلتنگ این خونه می شدم ,چقدر احمق بودم که بارها دلتنگ این خونه می شدند
من واقعا دلم به حال شما مردم می سوزه شما چجور مردمانی هستین هیچ چیز رو باور نمی کنین و به هیچی هم احترام نمی زارین من نمی دونم شما چطور قادرین زندگی کنین تو فکر می کنی این اثاثیه خیلی شیکه نه آقا پسر اینجوری نیست ,من واقعا دل با حال شما مردم می سوزه شما چجور مرد من نیرستیدو هیچیزو باور نمی کنه و به هیچه بهتون هم نمی زنین من نمی دونم شما چطور قابره زندگی کنین تو فکل می کنین اثاثی خیلی شی که نه آقاب بسر اینجوری نیست
خودتون دم به ساعت فحشش می دین کتکش می زنین بس نیست ,خودتون دم به ساعت فشش می دیم کتاکش می زنیم بس نیست
دوناسل تو یک ساعت دیگه همسر من خواهی شد ,دولاسل تو یک ساعت دیگه همسر من خواهی شد
نه نه تو رو خدا نزارین بیاد اینجا ,نه نه نم تو رو صدا نزارین بیای اینجا
احتمال داره امروز با شتابی که داشته به یکی از هموطنانش ملتجی شده باشه ,احتمال داره امروز با شتابی که داشته به یکی از همبتنانش ملتجیر شده باشه
صبحونه رو می شه پشت پیشخوان خورد ,صبحونه رو می شه پشت پیشهون خورد
باید مارتی هر چه زودتر سر به نیست بشه ,باید مارتی عکس زودتعثبی نیست بشه
فقط یک سال بعد از خاتمه جنگ بود که حقیقت رو فهمیدی ,فقط یک سال بعد از خاتمه جنگ بود که حقیقت و فهمیدید
شاید اگه یه بار دیگه به هم برسیم نتیجه بگیریم که بینمون چیزی نمونده ,شاید اگه یه بار دیگه به هم برسیم نتیجه بگیریم که بینمون چیزی نمونده
تو نامه ها و کارت پستال هایی که برای مادرش می فرستاده یه مقدار آدرسو اسم چند نفر هست ,تو ناما و کارتپستاله ای که برای مادرش می فرستاوه یه مقدار آدرس و اسم چهن نفر است
من دارم تو این خونه لعنتی کار می کنم رزی می فهمی ,مون تونم توی خونه لعنتی کار می کنم رو زی می فهمی
پسر من از کدوم طرف رفت ,پسر من از کلام ت حرفرافت
احساس می کردم بویفیلد هیچ چیز یاد نگرفته جز اینکه به اونهایی که فکر می کنه ازش برتر هستن تملق بگه و کلاه سرشون بگزاره ,احساس می کردم بویفیلد هیچ چیز یاد نگرفته جز اینکه به اون هایی که فکر می کنه ازش برتر هستن تملق بگره و کلاه سرشون بگذره
باید به عرض سرکار خانم برسونم که این درست نیست درست نیست که من پولمو از کس دیگه ای بگیرم خدمت کس دیگه ای رو بکنم ,باید بعرض سرکار خانم برسونم که این درست نیست درست نیست که من پول مو از کس دیگه ای بگیرم خدمت کسی دیگه ایرو بکنهم
شما امور اداری هتلو در وضع نامطلوبی قرار دادین ,شما اموره اداری هتل یو در وضع نا متروبی قرار دادین
این یک مصاحبه غیررسمیه ,این یک مصائبه غررسمیه
رکود من و رکود ,روکوت منو روکوت
تو اتاق عقبی خوابیدن ,تو اتاق قبین خوابیدم
چون می ترسیدم ,چون می ترسیدم
اون موضوع رو به من گفته ,اون موضوع رو به من گفته
اگرچه شرط پهلوان آقا عزیز این بود که تنها در صورتی او را در زورخانه اش می پذیرد که بتواند در یک کشتی حریفش را به زمین بزند و حریف او نیز کسی نبود بجز صفدر یکی از نوچه های پهلوان آقا عزیز و از بهترین کشتی گیرهای او ,اگر چه شرط پهلوان آقا عزیز این بود که تنها در صورتی او را در زورخانه اش می پذیرد که بتواند در یک کشتی حریفش را به زمین بزند و حریف او نیز کسی نبود به جس صفتر یکی از نوچه های پهلوان آقا عزیز و از بهترین کشتی گیرهای او
شما حتما می خواین که من از گوشواره های مروارید خانم کاتارینا استفاده کنم البته بدون اطلاع ایشون ,شما حتما می خواید که من از گوشواره های موارد خانم کاتاری ناستفاده کنم حلبطه بدونه اطلاعایشون
دورانت چقدر براتون ارزش قائلم ,آدورانت چقدر براتون ارزش قاهلب
جدی ,جدی
پیرمرد دست تو لرزانه و ممکنه ضربه کاری نتونی بزنی ,پیرمرد دستت و لرزانه و ممکنه ضربه کاری نتونی بزنی
به هتل واگرا مراجعه کردم و سراغ بیل لارنر رو گرفتم تو هتل نبود ,به هتل واگرام مورجعه کردم و از سراغ بیل لارننا رو گرفتم تو هتل نبود
بنابراین یادم نمی یاد ,بنابراین یادم نمی ید
و علی رغم این همه غارت شدگان بیچاره همچون طلسم شدگان بی هیچ اعتراضی به اون عشق می ورزند و علاقه نشون می دن ,و علا رقم این همه بارت شدگان بیچاره همچون تلسم شدگان به هیچ اعتراضی به اون عشق می ورزند و علاقه نشون می دن
این زن شوهر و تنها پسرشو توی جنگ با دیکتاتور دیاز از دست داد ,اما ژنور الماده رو برای یک ک شاورز وقت یعنی فسل کاشت داشت برداشت
از میان هواپیماهای سوخته و خاکسترشده جسد تئودور رو پیدا نکردن ,از میان هواپیماهای سوخته و خاکس تر شده جست تئودو رو پیدا نکردم
اگه از اولش نیومده بودیم یه چیزی اما حالا که اومدیم بزار تا تهش برم ,اگه از اولش نیومده بودیم هی چیزی همو حالا که اومدین بهزادوت شک برم
درسته ,درسته
این قرارمدارهای تو بود ,این قرار مدارای تا بود
اما به هر حال اون آرزوشو انتخاب می کنه ,اما به هر حال اون آرزوشو انتخاب می کنه
مادر و پروین به محله ای که آمنه و فرزندانش در آنجا زندگی می کنند می روند ,مادر و پروین به محله ای که آمنه و فرزندانش در آنجا زندگی می کنند می روند
و در اتاق محقری دیوار به دیوار اتاق الیزابت زندگی می کنه ,و در اتاق محتری بیوار به دیوار اتاق الیزابت زندگی می کنه
من چقدر سعادتمندم پدر عزیزم ,من چهقصادتمندم پدر حزیزم
من در جستجوی تو بودم و تو با پای خودت سر راه من آمدی ,من در جستجوی تو بودم و تو باپپای خودت سر راه منآمدی
بیشتر با تلفن تماس می گرفتم ,داستانش مفسله خانم
عبدرضا خودش سفارش کرده به کسی نگیم بچم می گفت مردم کار و زندگی دارن خب ,عبد الزا خودش سفارش کرده به کسی نگیم بچه ام می گفت مردم کار و زندگی دارن خود
چرا همون موقع نگفتید که برای سر چارلز نامه نوشتید ,چرا همون موقع نگفتید که برای سر چارلز نامه نوشتید